منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۶۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است


ایرن - چند روزی می شود که بارش باران در کشور قطع نشده است. پدیده ای که برای ما که در کمربند خشک جهان سکونت داریم باید خشنود کننده باشد اما استمرار آن سیلی به راه انداخته که چندین استان کشور از جمله خوزستان را درگیر کرده است. 

مردم در این استان ها خسارات زیادی دیده اند. خبرها حاکی از آن است که روستاییان اطراف سد دز از ترس سرریز آب این سد خانه هایشان را رها و تخلیه کرده اند.مدارس هم تعطیل شده است. نیروهای مدیریت بحران در چهارمحال و بختیاری برای مقابله با سیل در آماده باش کامل هستند و لرستان هم همچنان بارانی است.سازمان هواشناسی نسبت به سیل و آبگرفتگی معابر هشدار داده است و گفته می شود برف و باران خسارتی 3 هزار میلیاردی به باغداران اردبیل وارد کرده است. در سیستان و بلوچستان و چند استان دیگر هم سیلاب خسارت هایی را به مردم وارد کرده .

در تهران هرچند سیلی نیامده اما آب باران از جوی ها سرریز شده و تردد را دشوار کرده. اما سوال اینجاست، چرا هیچ سیستمی برای جمع آوری آب های سطحی در شهرها و روستاهایمان وجود دارد. به خصوص در تهران که با مشکل کمبود آب مواجه است و با گرم شدن هوا، گاهی برای تامین آب شرب مردم هم مجبور به برداشت از سفره های زیرزمینیو آب های آلوده هستند.

شاید با تعمیر قنات ها و استفاده از روش های سنتی می شد حجم زیادی از این آب بادآورده را ذخیره کرد تا حداقل فضای سبز و چمن کاری ها را با آن آبیاری می کردیم. اما عجیب است که هیچ کدام از این کارها نشده و اصلا راهی برای ذخیره آب باران در تهران و هیچ شهر دیگری از کشورمان تاکنون وجود نداشته است. آبی هم که در سیلابی ها جاری می شود در نهایت به رودخانه ها می ریزد و از شهر خارج می شود. این خود نشان می که نه تنها مردم بلکه مسئولانمان هم با گوشت و پوست خود طعم خشکسالی و کم آبی را نچشیده اند. به نظر آنان نبود آب در ایران شوخی بیش نیست و به همین علت نه سعی می کنند آب باران را ذخیره کنند نه حتی سرریزهای سدها را به حوضچه هایی انتقال دهند که بعد هم بتوان از آنها استفاده کرد.

 

آرزو میرزاخانی

منبع:ایرن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۵۷
پیمان صاحبی

ارزیابی ها در باره توافقنامه پاریس طیف گسترده ای از خوشبینی، امید و هیجان تا تردید و حتی ناامیدی را در بر می گیرد. 

نحوه اعلام توافق نهایی، اشک های فابیوس در نطق پایانی، هیجان جوانسالانه مقامات و چند دقیقه کف زدن مداوم شان پس از انتشار خبر توافق البته باعث شد که هم اکنون فضای رسانه های عمومی در باره ای رخداد مهم بسیار خوشبینانه باشد. به واقع می توان گفت آنها که موضوع تغییر اقلیم را عمدتا از طریق رسانه ها و اخبار مرتبط با کنفرانس پاریس پیگیری کرده اند اکنون بسیار خوشبین و امیدوار به آینده تحولات اقلیمی جهان نگاه می کنند. اما برای کارشناسان مرتبط و طرفداران محیط زیست که از قبل پیگیر اخبار و تحولات این حوزه بوده اند توافق پاریس اگر چه به صورت نسبی رضایتبخش است، اما آنقدر هم که رسانه ها نشان می دهند هیجان انگیز و امیدوارکننده نیست. توافق پاریس در کجا امیدبخش است و در کجا ناامیدی بر می انگیزد؟ برندگان و بازندگان واقعی این توافق چه کسانی هستند؟ در پی برخی انگاره ها در این باره ذکر شده است:

 

امیدبرانگیزها

واقعیت این است که نسبت به ظرفیت کنونی نظام سیاسی و اقتصادی جهان برای تن دادن به اقتضائات یک جهان کم کربن توافق پاریس سندی مدرن و رو به جلو است. در نهایت هر برنامه ای برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای به معنای ایجاد محدودیت های اقتصادی (عمدتا حوزه شمال) و کاهش روند رشد (عمدتا حوزه جنوب) و تغییر الگوی مصرف و دگرگونی سبک زندگی (سراسر جهان) خواهد بود و نمی توان توقع داشت همه شاخص ها و کمیت های مطلوب در این باره صرفا در قالب یک توافقنامه قابل حصول باشد. حتی در نگاهی خوشبینانه می توان گفت توافق پاریس چارچوبی سختگیرانه تر از متوسط تحمل تغییر در جهان کنونی را ترسیم می کند. از این سختگیرانه تر و از این جدی تر، البته مطلوب تر است. اما احتمالا کمتر قابلیت اجرا را خواهد داشت. و توافقنامه پاریس در چارچوبی تنظیم شده که بیشترین قابلیت اجرا را داشته باشد.

 

ناامید کننده ها

به واقع توافق پاریس چیزی اضافه تر از برنامه عمل پانل بین دولتی تغییر اقلیم (IPCC ) و به ویژه گزارش سال 2014 این نهاد ندارد. آن برنامه جامع و دقیق تعیین می کند که سهم هر کشور برای کاهش گازهای گلخانه یی چقدر است و برای دستیابی به هر مقدار از اهداف کاهش گرمایش جهانی (سناریوهای مهار از 1.5 تا حتی 5 درجه سانتی گراد) در قالب یک  برنامه زمانبندی هر کدام از منابع انتشار گازهای گلخانه یی به چه صورت باید محدود شوند. سه ماه پیش از کنفرانس پاریس 150 کشور هدف (آنها که 99 درصد گازهای گلخانه یی را تولید می کنند) هر کدام برنامه ملی خود را در این باره اعلام کرده و اتفاقا این برنامه ها بسیار با استقبال کارشناسان و ناظران بین المللی روبرو شده بود. پس در پاریس قرار بود چه کاری انجام شود؟ قرار بود آن برنامه از یک پشتوانه قوی سیاسی و اجتماعی برخوردار شده و از نظر حقوقی لازم الاجرا شود. که البته لازم الاجرا نشد. قرار اولیه هم در آغاز کنفرانس دستیابی به یک پروتکل حقوقی بود. اما روند مذاکرات نشان داد چنین ظرفیتی وجود ندارد و اصرار بر تدوین یک سند تماما حقوقی عملا کنفرانس پاریس را یا همچون کپنهاگ به شکست می کشاند و یا همچون کیوتو آن می شود که در نهایت حتی ده درصد کشورها نتوانند به تعهدات خود عمل کنند. به همین خاطر در نهایت به جای یک سند حقوقی لازم الاجرا دستاورد پاریس یک توافقنامه سرشار از سخنان حکیمانه و دلچسب اما عمدتا فاقد پشتوانه اجرایی بود. وقتی که تعهدی برای الزام و اجرا وجود ندارد، البته که برای دلمشغولان واقعی مسئله تغییر اقلیم نکات نگران کننده پر رنگ تر می شود.

 

برندگان پاریس

کشورهای غربی خوشحالترند. آنها جهان را به ضرورت مهار گرمایش جهانی ترغیب کردند اما عملا هم خود را ملزم به پرداخت هزینه های آن نکردند. از دیدگاهی البته رادیکال می توان گفت نظام سرمایه داری در پاریس مثل یک ماهی زرنگ از دست محیطزیستگرایان لیز خورد و فرار کرد و باز هم این فرصت را پیدا کرد تا در دریای نفت بی دریغ بیالاید و به پیش بتازد. سیاستمداران غربی خیلی شیک و مجلسی پز دلمشغولی برای مهار گرمایش جهانی گرفتند و به طور نسبی موفق شدند نگرانی برای تداوم این گرمایش را از اقتضای نفتسوز سرمایه داری جهانی و تاثیر غالب شرکت های بزرگ چند ملیتی به رشد (لابد غیر مسئولانه!) چین و هند برگردانند.

 

بازندگان پاریس

با 2 درجه افزایش متوسط گرمایش جهانی هم امکان هفتاد سانتی متر افزایش سطح آب اقیانوس ها وجود دارد. و این یعنی خطر بزرگ برای افزون بر هفتاد کشور اقیانوسی و جزیره ای. و البته نشانه ها می گویند نه 1.5 درجه که اخلاقات در توافقنامه پاریس درخواست شده و نه 2 درجه که هدف مصرح این توافقنامه است عملا امکان تحقق ندارند و همچنانکه در گزارش IPCC تاکید شده به فرض اجرای همه توافقات کارشناسی 2.7 درجه سانتی گراد افزایش دما اجتناب ناپذیر خواهد بود. فقط یک سند حقوقی با الزامات اجرایی آهنین می توانست گرمایش را زیر این مقدار نگه دارد که البته توافقنامه پاریس چنین سندی نیست. فی المثل ما می دانیم که تا کمتر از چند دهه دیگر به طور قطع بخش عمده کشور مالدیو غرق خواهد شد. بازندگان دیگر، کشورهای حوزه خاورمیانه و شمال آفریقا هستند که همچنان شاهد تداوم خشکیدگی خواهند بود. یعنی خشکتر و گرمتر شدن بعضا با روندهایی دو برابر متوسط جهانی. توافقنامه پاریس مانع نخواهد شد که آنها به نرمال اقلیمی پیش از دهه هفتاد میلادی برگردند. متاسفانه ایران نیز در زمره کشورهایی قرار دارد که بسیار از این جهت آسیب خواهد دید. اما جالب است که اتفاقا ایرانیان کمترین توجه را به رخداد پاریس داشتند. نه فقط دولت ایران، بلکه حتی رسانه ها و قشر الیت ایران هم (بر اساس آنچه که در فضای رسانه های اجتماعی قابل رصد است) کمترین توجه را به این رخداد تاریخساز داشتند. گفته می شود سواد مدرن فقط به معنای دسترسی به ابزار مدرن نیست، بلکه توجه به مسائل جهان مدرن هم هست. و البته کم توجهی به مهمترین و رسانه ای ترین مسئله جهان مدرن (دست کم در این هفته ها) نشان می دهد که مشکل فقط این نیست که ما بیشتر از بقیه گرم و خشک می شویم، مشکل این است که ظاهرا ما کمتر از بقیه ظرفیت و آمادگی سازگاری با این وضعیت ناگزیر را داریم. به هر حال اگر توافقنامه پاریس سختگیرانه تر و الزام آورتر بود ایران بسیار بیشتر سود می برد. اگر چه کم رمقی توافق مذکور بازار نفت را برای ما همچنان قدری (فقط قدری) پر رونق نگه می دارد، اما کمکی به کاهش روند از دست رفتن منابع آب و خاک ایران نمی کند.

 

منبع:ایرن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۵۵
پیمان صاحبی

چند روز پس از تمام شدن مهم ترین و پرسفرترین تعطیلات در ایران، بد نیست نگاهی کنیم  به سبک و سیاق سفرهای رایج ایرانی. 

در این راستا به بررسی معنا ، کاربرد و البته با تاکید بیشتری تفاوت دو واژه "گردش" و " گردشگری " در ایران و جهان می پردازم.

ما ایرانی ها به سفر کردن علاقه  داریم. حداقل بخش قابل توجهی از ادبیات و هنر ما بیانگر این مهم است که ما ایرانیان همیشه دشت و دمن، طبیعت و طرف جوی را بسیار نامبرده و تقدیر کرده ایم. بدیهی است که برای رسیدن به طرف جوی نیاز بوده و هست از خانه سقف دار خودمان بیرون بزنیم و این همان اصل بنیادین " گردش و گردشگری " را تشکیل می دهد : جابجایی و حرکت.

سفر به سبک ایرانی همواره به سمت " گردش " تمایل داشته. در فرهنگ لغت عمید، دهخدا و معین لغت "گردش" به تفریح ، هواخوری ، تفرج ، پیکنیک ، گشت و جولان معنا شده. در بین این منابع تنها فرهنگ لغت عمید به تعریف " گردشگری" پرداخته که آن هم بسیار مشابه با تعریف واژه "گردش" بوده و به صورت  سفر برای تفریح ، و تماشا معنا شده است.

 اما در دنیای امروز ، سفر فعالیتی انسان محور است که  معنا و اهداف خاص خودش را دنبال می کند و آن را به شکل سیستماتیک "توریسم " می نامند که معادل فارسی آن می شود " گردشگری". بر اساس  این نوع تفکر " گردشگری " به مجموعه ای از فعالیت های اقتصادی/تجاری گفته می شود که محصولات و خدماتی مانند حمل و نقل و اسکان را تهیه و در اختیار مسافرین قرار می دهد. مسافر کیست ؟ کسی که به طیف وسیعی از این محصولات و خدمات در طی سفر خود نیاز دارد و آنها را خریداری می کند.

اگر خوش بینانه قبول کنیم که در زبان فارسی هم تعریفی مشخص از "گردشگری" وجود دارد، پر واضح است که این  تعریف از ریشه و بن با تعریف غیر ایرانی اش متفاوت است.

"اقتصاد" پایه و اساس تعریف دوم است، در حالیکه "تفریح" بن مایه تعریف اول. شاید این شبهه پیش بیاید که تفاوت تئوریک در تعاریف نمی تواند دلیل موثقی بر تفاوت رفتاری جوامع انسانی باشد، که باید گفت در بحث " گردشگری" دقیقا ما همان کرده ایم و می کنیم که دایره المعارفمان می گوید. سفر در ایران همچنان به شکل سنتی انجام می شود. مثلا چند ده میلیون گردشگر داخلی در تعطیلات عید از شهری به شهر دیگر می روند. تنها با مشاهده چند روزه در سطح یک شهر مقصد گردشگری کافیست که به این نتیجه برسیم درصد بسیاری از این چند ده میلیون مسافر شب را در چادر، اتومبیل و یا نهایتا منزل اقوام و دوستان سپری می کنند. ما گردشگران ایرانی  علاقمند به سفر، معمولا مقدار آذوقه مورد نیاز چند روز اول سفر را محاسبه کرده و بصورت مواد خشک با خود حمل می کنیم، گرچه ممکن است برنامه ریزی خوردن یکی دو وعده غذا در رستوران را نیز داشته باشیم. سوپرمارکت ها معمولا شلوغ ترین بنگاه های ارائه خدمات گردشگری  در ایران هستند که مسافرین برای خرید آب معدنی و تنقلات بین راهی و البته خوراکی های محلی در آنها تجمع می کنند. و این در حالیست که در مقابل خوراکی ها های محلی، صنایع دستی محلی بااقبال بسیار اندکی مواجهه اند. ما اجازه داریم در هر کجای طبیعت، در سایه دیوار یک  قلعه ساسانی یا حتی چند متری حریم اتوبان زیرانداز پهن کنیم و بساط جوجه کباب به پا می کنیم. زباله های ما را شهرداری باید جمع کند چون ما مالیات می دهیم! و البته کسی به ما آموزش نداده که شهرداری وظیفه جارو کشیدن فرعی ترین جاده های روستایی کشور را ندارد. رفتار ما در میان عشایر همان است که دریک عصر جمعه در میدان ونک تهران. اتوبان و همه جاده های ایران از آن ماست : طوری می رانیم که در آخرین نوروز مرگ جان 389 نفرمان را می گیرد. به عنوان یک شهروند ایرانی شوق بازید ازمهم ترین سایت های تاریخی کشورمان را داریم، ورودیه می دهیم اما برای پاسخ به طبیعی ترین نیاز بدنمان باید بیشتر وقتمان در بازدید از سایت را در صف انگشت شمار سرویس بهداشتی پیش بینی شده بگذرانیم ، بدون در نظر گرفتن بهداشت و کیفیت خدمات ارائه شده در این بخش مهم از صنعت گردشگری. طبیعت برای ما یعنی شمال و در چند سال گذشته شاید کمی هم کویرنوردی در مرنجاب! و این قصه سر دراز دارد!  می توان صدها مثال مشابه زد که ثابت کند  فرهنگ قالب سفرها درایران خلاصه می شود در اینکه ما سفر می رویم که  دوری بزنیم ، هوایی بخوریم و طرف جویی بنشینیم و بس !

در هیچکدام از مثال های ارئه شده بالا فاکتورها و اهداف اقتصادی مشخصی تعریف و تعیین نشده است. در آنچه که جهان امروز " صنعت گردشگری" می خواند اقتصاد حرف اول را می زند. رونق کسب و کار، اشتغال زایی، جذب سرمایه گذاری های خرد و کلان، تاکید درآمدهای بومی ،افزایش بنگاه های کارآفرینی گردشگری، و ارتقا سطح زندگی جامع محلی تنها بخشی از اهداف اقتصادی بخش گردشگری است که کشورهای بسیاری به نسبت های مختلف به آنها دست یافته اند.

در گردشگری عدد چندصد میلیونی تعداد بازدید کننده مهم نیست ، بلکه عدد چند صد میلیون دلاری درآمد ناشی از گردشگری مورد توجه قرار می گیرد. در کشور ما پس از نوروز تعداد بیشتر بازدید کننده از یک شهر یا سایت باعث افتخار و خبرسازیست، در حالیکه تا بحال حتی یک خبر و یا گزارش مبنی بر سود یا ضرر اقتصادی جابجایی این تعداد گردشگر ارائه نشده. اصلا گردشگری داخلی ، به غیر از تعداد اندکی که در قالب تور سفر می کنند، در مقایسه با مقدار تخریب فیزیکی ، تلفات جانی و دغدغه های روحی ، مصرف منابع و تولید آلودگی چه منافعی را دنبال می کند؟ آنچه مشخص است با توجه به آنچه که تابحال تجربه کرده ایم و شرایط موجود، ایران به ساماندهی کردن اقتصادی این پتانسیل عظیم گردشگری نیاز فوری دارد، در غیر این صورت ما، ایرانیان سفر دوست، همچنان به سبک خودمان به " گردش" می رویم که سرمان هوایی بخورد و دیگران "گردشگری" می کنند برای تولید و کسب منافع بسیار اقتصادی واجتماعی اش.  

 تهیه : مینو حسنی اصفهانی

دانشجو دکتری گردشگری ، دانشگاه اتاگو

منبع:ایرن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی


ایرن: می گویند نمی دانیم کی و از کجا سنبل آبی وارد تالاب ها و آبگیرهای شمال کشور شد. شاید به خاطر گل زیبایش از طریق فروشندگان وسایل آکواریوم وارد کشور و با دست به دست شدن بین مردم هم در نهایت به آبگیرها رسید. 

بررسی ها نشان می دهد که سنبل آبی گیاهی آمریکایی و مربوط به مناطق گرمسیر است. این گیاه بسیار زیبا اما برای محیط های غیربومی کاملا خطرناک است. خطر از آن جهت که با رشد سریع برگ ها و شاخه های ضخیم آن سطح آب به طور کامل پوشیده می شود و دیگر اجازه نفوذ نور خورشید به درون آب را نمی دهد. به تبع وقتی آفتابی نباشد، گیاهان و جانوران هم دوام نمی آورند. ساقه های این گیاه به حدی ضخیم است که وقتی سطح آب را پوشاند دیگر امکان تردد قایق در آن قسمت ممکن نیست. این به معنای آن است که امدادرسانی به آبزیان در آبگیرهایی که سنبل آبی رشد کرده عملا غیرممکن خواهد بود.

اما نکته جالبی که در این مورد وجود دارد این است که مسئولان کشورمان فقط سه سال است که از مخاطرات سنبل آبی مطلع شده اند و هرکدام نظرات مختلفی درباره نابودی آن دارند. در همین ارتباط یکی از مسئولان محیط زیست گیلان اعلام کرده که 15 سال طول می کشد تا با استفاده از روش مکانیکی سنبل آبی را به طور کامل از تالاب انزلی ریشه کن کنیم ( روش مکانیکی یعنی با استفاده از ماشین آلات، گیاه را از ریشه در بیاورند). اما در مقابل گفته می شود که این نظر بسیار خوش بینانه است و سنبل آبی در هر حوزه آبی که رشد کرده دیگر هرگز آنجا را ترک نکرده و تا ابد میهمان آبگیر بوده است. اهمیت این موضوع از آن جهت است که بیشترین سطح اشغال سنبل آبی اکنون در کشور ما به تالاب انزلی مربوط می شود و از آنجا که این تالاب با دریای خزر در ارتباط است بنابراین بیم آن می رود که خزر هم به زودی آلوده این زیبای آمریکایی شود. بنابراین پرواضح است که رشد و وجود سنبل آبی تا چه اندازه می تواند حیات تالاب انزلی و دیگر آبگیرهای کشور را تهدید کند. با توجه به رشد سنبل آبی و وسعت آن در تالاب انزلی مشخص است که روش های مقابله با آن تاکنون آن طور که باید موثر نبوده و بایستی به دنبال راهکارهای جدی تری بود. زیرا با گرمتر شدن هوا این گیاه به سرعت رشدی چند برابری دارد و سطح بیشتری از آب را می پوشاند. این یعنی نابودی فزاینده در انتظار تالابی که از بهترین زیستگاههای جانوری و آبزی کشور محسوب می شود. قطعا بعد از آن هم نوبت به دیگر حوزه های آبی خواهد رسید.

منبع:ایرن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۵۰
پیمان صاحبی

رئیس گروه مطالعات دفتر بیابان سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری:


 

کد خبر: ۹۴۸ زمان مخابره: - ۱۲:۲۹ ۱۳۹۵/۱/۲۵

ایرن - رئیس گروه مطالعات دفتر بیابان سازمان جنگل ها اعلام کرد: نرخ تخریب خاک در کشور از نرخ احیا بالاتر است زیرا با اعتبار و امکاناتی که در اختیار داریم مقابله با تخریب میسر نیست.

خبرگزاری مستقل محیط زیست: رئیس گروه مطالعات دفتر بیابان سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری کشور گفت: با این اعتبار تخصیص گرفته و وسعت و سرعت تخریب، مهار فرسایش خاک امکان پذیر نخواهد بود.

دکتر محمد علی طهماسبی با اشاره به نرخ بالای فرسایش خاک درکشور گفت: با توجه به مدیریت نامناسب شهری، عدم تمکین کشاورز در احداث بادشکن و بهره برداری های وسیعی که در سطح ملی صورت می گیرد مقابله با این وسعت تخریب دشوار است.

وی در گفتگو با برنامه سیاره آبی رادیو ایران افزود: در کشور نرخ تخریب از نرخ احیا بالاتر است زیرا  با اعتبار و امکاناتی که در اختیار داریم مقابله با تخریب میسر نیست.

منبع:ایرن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۴۸
پیمان صاحبی


کد خبر: ۹۵۰ زمان مخابره: - ۲۰:۲۵ ۱۳۹۵/۱/۲۷

ایرن - سرنوشت سد گتوند که به گفته فعالان محیط زیست ساخت آن فاجعه ای بیش نبود، همچنان نامعلوم است. هرچند برای علاج بخشی این سد چندین راهکار پیشنهاد شد، اما هیچ کس نمی داند قرار است چه تصمیمی برای گتوند گرفته شود و ظاهرا بر پرونده گتوند مهر محرمانه خورده است.

خبرگزاری مستقل محیط زیست - آرزو میرزاخانی: انگار قرار نیست سد گتوند و معضلات زیست محیطی آن دست از سر خوزستانی ها بردارد. سدی که برای تولید برق بیشتر و ذخیره آب ساخته شد و قرار بود نمایشگاهی باشد برای بازدید گردشگران. اما مردم اطرافش را خانه خراب کرد و جز نمک و شوره زار چیزی به جای نگذاشت. هرچند درباره این سد هرگز تقصیری به گردن گرفته نشد. اما تیمی انتخاب شدند تا راهکارهای برای علاج بخشی به آن پیدا کنند. راهکارهایی که فقط در مرحله مطرح شدن ماند و نه و نه تایید شد. علی کائیدی، فعال محیط زیست و مدیر مسئول کابان نیوز در این باره به ایرن می گوید: سد گتوند یک بمب ساعتی و یک فاجعه زیست محیطی است که احداث آن از همان ابتدا اشتباه بود.

 

ضربه کاری گتوند به کشاورزان

اینچنین که او می گوید گتوند خاک زمین های اطرافش تا آبادان را به طور کامل شور و ضربه سنگینی به کشاورزان منطقه وارد کرده است. نمکی که آب این سد به خورد زمین های خوزستان داده سبب شده تا نه تنها کشت نیشکر نابود شود، بلکه صیفی جات هم به سختی در خاک شور رشد کنند.

رواج بیماری های پوستی در استان نیز از دیگر مشکلاتی است که به باور کائیدی به گتوند مربوط می شود. زیرا این سد سبب شوری خاک و خشک شدن زمین های کشاورزی شده است. به تبع خاک خشک با وزش باد از زمین بلند می شود، گرد وغبار تولید می کند و بیماری را هم منتشر می کند.

به گفته کائیدی به همین علت است که میزان گرد و غبار در هوای خوزستان به وضعیت هشدار رسیده و در کنار آن مردم دچار بیماری های شدید پوستی و تنفسی شده اند. با همه اینها هنوز هیچ تصمیم مشخصی برای از بین بردن مشکلات سد گتوند گرفته نشده و روز به روز بر حجم نمک انباشته شده دیواره های آن افزوده می شود.

او می گوید: انگار مسئولان گتوند را فراموش کرده اند، زیرا نه طرحی برای برچیدن و نه تخلیه نمک از مخزن آن ارائه داده اند که قطعی باشد و اجرایی شود. هیچ کس هم نمی داند تصمیمی که برای گتوند گرفته اند واقعا چیست.

 

نشستند، گفتند و برخواستند، اما کاری نکردند

مشاور سازمان حفاظت محیط زیست کشور هم حرف های کائیدی را تایید می کند. اسماعیل کهرم به ایرن می گوید: سد گتوند تمامی زمین های واقع در مسیر خود را شور کرده و دیگر کشاورزان نمی توانند محصولی در این زمین ها بکارند. در عوض بیماری در این منطقه زیاد شده و علت هم شوری خاک آن است.

او از ارائه پیشنهاد طرح هایی هم چون مدیریت مخزن و بای پس از سوی کمیته بررسی گتوند خبر می دهد که البته هیچ کدام از آنها قطعی نشده و به تبع به مرحله اجرا هم نرسیده است. به گفته کهرم گرچه قرار بوده این سد برای هزاران سال مردمان زمین های اطرافش را خوشبخت کند. برق، پول و گردشگر را به سمت شهرهایشان بکشاند، اما اکنون به بزرگترین مشکل خوزستان تبدیل شده است.

مشاور ابتکار می گوید: کسانی که باید مشکل گتوند را حل می کردند، فقط نشستند، حرف زدند و برخواستند، اما هیچ کاری نکردند.

منبع:ایرن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۴۶
پیمان صاحبی

 

نابودی جنگل‌های هیرکانی با پروژه انتقال آب خزر به سمنان

سلامت نیوز: مدیرکل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به خطرات پروژه انتقال آب خزر به استان سمنان اظهار کرد: این پروژه موجب تخریب جنگل‌های هیرکانی می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا،محمد درویش در مورد انتقال آب دریای خزر به سمنان اظهار کرد: من به طور کلی با هرنوع پروژه انتقال آب بین حوضه‌ای و انتقال آب دریای خزر مخالفم و به نظرم هزینه‌های چنین طرح‌هایی به مراتب بیشتر از منافع آن است.

مدیرکل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست اظهار کرد: ما به چند دلیل نباید دست به ترکیب هیدرولوژیکی دریای خزر بزنیم، اول اینکه از نظر حقوقی ممکن است با مشکلاتی روبه‌رو شویم، چرا که دریای خزر آبگیر مشترکی بین ۵ کشور است و اگر قرار باشد؛ هر کشوری برای خودش بخشی از آب دریای خزر را نمک‌زدایی و استفاده کند و پساب آن را به این پهنه آبی مشترک وارد کند، چیزی از تنوع زیستی این دریاچه نمی‌ماند و ما یکی از مهم‌ترین مزیت‌های زیستی‌مان را از دست می‌دهیم و نمی‌توانیم؛ حتی در مقام پایشگر معترض دیگر کشورهای همسایه و شریک‌مان در اطراف دریای خزر باشیم.

وی افزود: از طرفی دیگر تعداد بسیار زیادی از مردم شمال صیاد هستند و از این راه امرار معاش می‌کنند؛ بنابراین باید تلاش کنیم تا جایی که ممکن است؛ کیفیت دریای خزر را بهبود ببخشیم نه آنکه با استفاده از تکنیک‌های نمک‌زدایی شوری آب را افزایش دهیم و احتمال تخم‌ریزی ماهی‌ها و کیفیت آن‌ها را از بین ببریم، بنابراین این انتقال آب می‌توانند؛ اشتغال مردم شمال کشور را نیز با خطر روبه‌رو کند.

درویش ادامه داد: دلیل دیگر مخالفت من با این پروژه این است که از نظر پدافند غیرعامل این پروژه می‌تواند؛ خطرناک باشد، زیرا ممکن است؛ تاسیسات آب‌شیرین‌کن با اختلالات عمدی و سهوی روبه‌رو شود. همچنین مسیر لوله‌های انتقال آب از دل جنگل‌های هیرکانی که ریه تنفسی ایران هستند؛ می‌گذرد و این پروژه منجر به یک گسست اکولوژیکی می‌شود.

وی با بیان اینکه هم‌اکنون نیز مطابق آخرین آمارهای موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور وسعت جنگل‌های ایران حدود ۳۰۰ هزار هکتار کاهش پیدا کرده و اکنون به رقم 1.6 میلیون هکتار رسیده است، افزود: در صورتی که آمارهای رسمی وسعت جنگل‌ها را 1.9میلیون هکتار نشان می‌داد. این در حالی است که حدود ۸۰۰ هزار هکتار از این جنگل‌ها نیز جنگل‌های مخروبه هستند یا تنوع زیستی‌شان در خطر قرار گرفته است. بنابراین جایی برای چانه‌زنی بیشتر در مورد تخریب جنگل‌ها وجود ندارد و ما نباید کاری کنیم تا همین اندک جنگل‌های باقی‌مانده از عصر یخبندان نیز به بهانه انتقال آب از دست برود.

وی با بیان اینکه ورود آب به سمنان یک مُسکن و یا مانند یک وام با سود بالا است که براساس آن نوع معیشت مردم این استان تغییر خواهد کرد و نیازهای آبی جدیدی برای آن‌ها تعریف خواهد شد، در حالی که این آب می‌تواند؛ برای آن‌ها پایدار نباشد و به دلایل مختلف در آینده قطع شود. همانطور که در بسیاری از مناطق این اتفاق افتاده است و شاهدیم که در استان‌هایی مانند اصفهان طرح‌های انتقال آب نه تنها مشکلات آن‌ها را برطرف نکرده، بلکه بر مشکلات آن‌ها نیز اضافه کرده است.

وی ادامه داد: اگر تونل‌های انتقال آب در اصفهان ساخته نشده بود؛ این استان هرگز صنایع مختلف و کارخانه‌های آلاینده را نمی‌پذیرفت و کشاورزیش را گسترش نمی‌داد، و اکنون این مصیبت گریبان اصفهان را گرفته و موجب شده تا زاینده‌رود و گاوخونی‌اش را از دست بدهد.

مدیرکل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست توضیح داد: همچنین نباید معیشت مردم را در سمنان از دست بدهیم، زیرا سمنان می‌تواند با روی آوردن به معیشت‌هایی که کمترین وابستگی را به آب و خاک دارد؛ مانند بوم‌گردی مسئولانه و استفاده از جلوه‌های طبیعی منحصربه‌فردش در جنگل ابر، خارتوران، پارک ملی کویر و مناطق حفاظت‌شده بسیار زیبایش و استفاده از چشم‌اندازهای ناب بیابانی‌اش در کویر حاج علی‌قلی دامغان و دشت کویر درآمد پایداری را به ارمغان بیاورد.

درویش اظهار کرد: سمنان به نسبت وسعتی که دارد از نظر جمعیت کم تراکم‌ترین استان است و کمترین مشکلات زیست‌محیطی را دارد، چرا باید با دست خودمان کاری کنیم که مشکلات زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی در این استان افزایش پیدا کند، در حالی که تجربه استان یزد در کنار ما است، استانی که به دلیل تورم کارخانه‌ها با کمبود نیروی کار مواجه شد و تبدیل به استانی مهاجرپذیر شد و اکنون تقابل‌های فرهنگی در آن به چشم می‌خورد و شاخص امنیت اجتماعی در آن پایین آمده است، بنابراین چرا باید استان سمنان را به یک استان با صنایع پرمصرف تبدیل کنیم و زندگی آرام و زیبای مردم سمنان را از بین ببریم.

منبع:سلامت نیوز

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی


 

بارش‌های اخیر خشکسالی را با خود می‌برد؟

سلامت نیوز: آیا بارندگی‌ها اخیر به اندازه کافی بوده است؟ این سئوالی است که به گفته کارشناسان پاسخش هم می‌تواند آری باشد و هم خیر. یک کارشناس محیط‌زیست می‌گوید مهم آن است که در مواجهه با بارندگی‌های اخیر چه عملکردی داشته باشیم؛ جمع‌کردنِ آب پشت سدها و یا رها کردن آن.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرارو، براساس گفته چندروز پیش مسئولان مسئولان وزارت نیرو سیلاب‌های بهاری اخیر باعث بهبود وضع مخازن سدهای کشور شده‌است.

همچنین گفته می‌شود که افزایش 10 تا 15 درصدی بارندگی در کشور در فروردین‌ماه امسال باعث شده تا 246 شهر کشور از تنش آبی خارج شوند.

مسئولان دست از سر این آب‌ها بردارند!
حسین آخانی –استاد زیست‌شناسی دانشگاه تهران و کارشناس محیط‌زیست درباره بارندگی‌های اخیرِ کشور گفته اگر در یک‌سال بارش در کشور زیاد بوده و ما جاری‌شدن سیلاب را شاهد بوده‌ایم نباید آن را بهانه‌ای برای سدسازی در کشور بکنیم.

این کارشناس در ادامه گفت: ما در چنین شرایطی باید به این بیاندیشیم که اگر در ایران بارندگی شدت یافته این آب و سیل حق مخازن ایران، تالاب‌ها و سدهاست.

وی همچنین اتفاقاتِ طبیعی‌ای که در پیِ بارندگی زیاد یا سیلاب رخ می‌دهد را تشریح کرده و گفت: سیلاب‌ها با مواد غذایی و رسوباتی که به سمت جلگه و دشت می‌برند هم سبب شوری‌زدایی و هم موجب حاصلخیزی خاک خواهند شد.

آخانی همچنین درباره ریزگردها گفت: یکی از نکاتی که ما از آن غافل بوده‌ایم این است که به‌وجود‌ آمدن ریزگردها به‌دلیل ایجاد سد بر روی سیلاب‌ها و رودخانه‌ها به وجود آمده‌است.

استاد دانشگاه تهران در ادامه و با اشاره به دریاچه ارومیه اظهار کرد: با توجه به گفته فعالان محیط زیست در آذربایجان شرقی سدهای این منطقه پر از آب شده و سازمان آب از بازکردن سدها و جاری‌کردن آب‌ها ممانعت می‌کند.

وی در ادامه تاکید کرد: در حالی که اگر این آب‌ها وارد دریاچه ارومیه می‌شد تلاطم و ناپایداری را در دریاچه ایجاد می‌کرد که به انحلال نمک دریاچه می‌انجامید. انحلال نمک در دریاچه نیز باعث می‌شود که در تابستان تبخیر آب کاهش پیدا کند و دریاچه رو به خشکی نرود.

آخانی با انتقاد نسبت به عملکرد مسئولین گفت: لازم است تا مسئولین وزارت نیرو دست از حبس آب‌ ناشی از بارندگی‌ها در پشت سدها بردارند.

وی تصریح کرد: در هنگام بارندگی‌های زیاد در گشور نیازمند آنیم که مهندسان و مسئولان دست از سر این آب‌ها بردارند و مدیریت سازه‌ای را رها کنند؛ شاید بهتر باشد بگویم در چنین شرایطی بهتر است هیچ مدیریتی نشود!

آیا ایران خشک خواهد شد؟
حسین آخانی همچنین در بخش دیگری از گفتگو به این مدعا که ایران دچار خشکسالی خواهد شد پرداخت.

او با اشاره به بارندگی‌های اخیر در کشور گفت: پیش‌بینی‌هایی که درباره آب‌وهوای ایران شده بیش از هر چیز مربوط به مدل ناسا است؛ مدلی که مورد تایید متخصصان اقلیم نیست.

این استاد دانشگاه ادامه داد: پروفسور سروشیان –از متخصصان به‌نام کالیفرنیا- در یکی از سخنرانی‌هایشان مطرح کردند که اولا ناسا در ایران تبدیل به یک کلمه بزرگ شده و ثانیا قرار نیست که هرچه ناسا بگوید درست از آب دربیاید.

آخانی همچنی با اشاره به اقلیم ایران اظهار کرد: مدل‌های اقلیمیِ دیگری در ایران هست که می‌گوید برخلاف پیش‌بینی ناسا ایران در آینده مرطوب‌تر خواهد شد.

وی تاکید کرد: البته ما نه باید از کسانی که می‌گویند ایران خشک‌تر خواهد شد هراس داشته باشیم و نه از آن دسته که معتقدند ایران مرطوب‌تر خواهد شد. چرا که بی‌نظمی یکی از ویژگی‌های اقلیمی ایران بوده و هست. چنانچه در گذشته نیز ما هم با خشکسالی طولانی و هم با بارندگیِ زیاد مواجه بوده‌ایم.

حسین آخانی در انتها تاکید کرد: درنتیجه درک ویژگی اقلیمی ایران برای برنامه‌ریزی محیط زیستی در ایران مفید است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۳۶
پیمان صاحبی

 

واگذاری ۲۵۰ هکتار از منابع طبیعی به پروژه گردشگری/ مسئولان قبلی باید جوابگو باشند

سلامت نیوز:سرپرست اداره حفاظت محیط زیست شهرستان فیروزکوه با اشاره به اینکه در سال‌های قبل ۲۵۰ هکتار از منابع طبیعی به پروژه گردشگری سیب واگذار شده است، گفت: تنها کاری که از دست ما بر می‌آید؛ این است که اجرای این پروژه با کمترین تخریب زیست محیطی انجام شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا، پروژه دهکده گردشگری سیب در امین آباد فیروزکوه، در منطقه‌ای اجرا می‌شود که درختان ارزشمند «ارس» واقع شده‌اند و این منطقه زیستگاه حیات وحش محسوب می‌شود.

این پروژه گردشگری سلامت که شامل بیمارستان، هتل، تله‌کابین، رستوران، پارک آبی، مرکز تفریحی - ورزشی و... می‌شود، این نگرانی را به وجود آورده که با چند پاره‌کردن منطقه، سبب از بین رفتن زیستگاه‌های حیات وحش شود و با ورود گردشگر احتمال آسیب‌هایی همچون آتش‌سوزی جنگل، انباشت پسماند و تخریب جنگل را در این منطقه بالا ببرد.

پیش از این مدیرکل حفاظت از محیط زیست استان تهران گفته بود: مجریان این پروژه، به بخشی از تعهداتشان به سازمان محیط زیست عمل نکردند و در حوزه تعهداتشان به اداره کل منابع طبیعی نیز، میزان تصرفاتی که داشته‌اند با ضوابط از پیش تعیین شده، همخوانی ندارد.

با این وجود هفته گذشته مدیرکل میراث فرهنگی و صنایع دستی استان تهران از آماده بهره برداری شدن تله کابین این پروژه گردشگری خبر داد.

محمد فریدی (سرپرست اداره حفاظت محیط زیست شهرستان فیروزکوه) در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا در ارتباط با آخرین وضعیت پروژه گردشگری سیب گفت: این پروژه در سنوات قبل واگذار شده است، البته ۱۰۰ هکتار از زمین‌های این محدوده متعلق به شخص بوده و ۲۵۰ هکتار را نیز منابع طبیعی به آن‌ها واگذار کرده است و در سال‌های قبل مجوزهای لازم را از سازمان حفاظت محیط زیست، میراث فرهنگی و گردشگری، اداره کل منابع طبیعی و وزارت جهاد کشاورزی گرفته‌اند.

وی ادامه داد: در زمانی که ما مسئولیت کار را بر عهده داشتیم؛ متوجه شدیم که در اجرا نواقصی دارند که این نواقص را به مالک آن را اعلام کردیم که برخی از آن‌ها را رفع کردند و برخی هم در حال رفع شدن است. برای نمونه تعدادی از جاده‌های اضافی حذف شدند، سیستم کنترل آلودگی در پروژه نصب کردند، همچنین در آینده باید سیستم تصفیه فاضلاب برای رستوران و سایت بازیافت پسماند ایجاد کنند و ۶۰ هکتار فضای سبز نیز به جای بخش‌هایی که تخریب شده، ایجاد کنند که آبیاری این فضا به صورت قطره‌ای و از طریق تصفیه فاضلاب انجام می‌شود.

رئیس اداره محیط زیست فیروزکوه در پاسخ به اینکه دادن مجوز به این پروژه از نظر محیط زیستی تا چه اندازه درست است، ادامه داد: باید توجه کنیم که در گذشته واگذاری این پروژه صورت گرفته بود و مسئولان آن دوره باید خودشان در این زمینه جوابگو باشند، شاید دادن مجوز به چنین پروژه‌هایی اکنون سلیقه ما نباشد، اما کاری که از دست ما بر می‌آمد؛ تبدیل آن به یک پروژه محیط زیستی بود. اکنون بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان در این پروژه هزینه شده است، بنابراین اکنون رویکرد ما این است که با کمترین تخریب محیط زیست، کار انجام شود.

فرید با بیان اینکه فنس کشی که در پروژه انجام شده بود و سبب قطع گدار حیات وحش می‌شد، جمع آوری شده است؛ اظهار کرد: تله کابین این مجموعه نیز حدود ۶۰ پایه دارد که با فاصله زیاد از هم قرار گرفته‌اند و به نظر می‌آید؛ مشکل خاصی ایجاد نکند.

وی در مورد تعداد درختان قطع شده در این پروژه گردشگری اظهار کرد: مسئولان پروژه می‌گویند که هیچ درختی قطع نشده، بررسی‌های ما هم قطع شدن درختی را تاکنون نشان نداده است، اما برخی بخش‌های مرتعی در جاده‌سازی‌ها از بین رفته‌اند که با ایجاد فضای سبز این مساله جبران شده است.

منبع: سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۳۴
پیمان صاحبی

روح الله باقری*: بارش‌های اخیر در بخش بزرگی از کشور همراه با اظهارنظرها و موضع‌گیری‌های مختلف کارشناسان و مسئولان بوده است.عده‌ای سدها را ناجی دانسته و عده‌ای دیگر عدم جاری شدن حجم اصلی بارش‌ها در آبراهه‌های طبیعی را موجب جلوگیری از تکمیل چرخه طبیعی آب و طبیعت می‌دانند.

خسارت‌های مالی به بخش کشاورزی و مسکونی و مشکلات ایجادشده برای مردم سر تیتر خبرها بوده و کسی در این میان سخن از چرایی و چگونگی ایجاد و مدیریت آن نمی‌کند.البته در وضعیت فعلی پیدا کردن مقصر یا وزن هرکدام در ایجاد این بحران دردی را از مردم دوا نمی‌کند آنچه مهم است آگاه‌سازی مردم نسبت به وظایفشان در قبال محیط‌زیست و هشدار به ایشان برای ادامه ندادن به روند تخریبی انسان‌ساخت در اکوسیستم‌های آبی و خشکی است.علاوه بر این مردم باید نسبت به این موضوع حساس شوند که محیط‌زیست و حوزه گسترده آن باید جزو مطالبات آن‌ها از مسئولان محلی منطقه‌ای و ملی باشد.

 چراکه اگر مسئولان بدانند که مردم مدیریت آن‌ها در حوزه محیط‌زیست و منابع طبیعی و عرصه‌های مرتبط با آن را مورد رصد قرار می‌دهند و نسبت به عملکردشان حساسیت دارند قدم‌های حساب‌شده‌تری در این زمینه بر خواهند داشت.سیلاب‌های اخیر مزرعه ایست که مردم و مسئولان به‌طور مشترک در حال برداشت محصولی از آن هستند که خود آن را طی سال‌های گذشته کاشته‌اند.

بارش‌های فصلی پدیده‌ای قابل‌کنترل نیست اما قطعاً قابل مدیریت کردن است.مدیریتی که از زمان بارش برای آن برنامه داشته و بداند در کشوری که در  منطقه‌ای با میانگین بارش پایین قرار دارد رواناب بحران نیست و فرصت است.

تمرکز بر موضوع آبخیزداری و آبخوان‌داری وجود برنامه‌های جدی و عملیاتی برای تغذیه آب‌های زیرزمینی حفظ و احیای مراتع طبیعی گسترش عرصه‌های طبیعی و افزایش پوشش گیاهی و توجه جدی به عدم دست‌کاری در اکوسیستم می‌تواند راه‌هایی برای استفاده از این فرصت و قسمتی از برنامه‌های مدیریت روان آب‌های سطحی در کشور باشد.

همان‌طور که آمارها و بیلان‌های آبی نشان می‌دهند بخش اعظمی از آب مصرفی در بخش‌های خانگی کشاورزی و صنعت از منابع آب زیرزمینی است و در مقابل کمترین اقدامات در بخش احیای منابع آب زیرزمینی دیده می‌شود.تخریب جنگل‌ها در مناطق با پوشش جنگلی وعدم توجه به مراتع طبیعی و پوشش گیاهی علاوه بر کاهش نرخ نفوذ آب به منابع آب زیرزمینی تشدید پدیده سیل را به همراه داشته است.

بنابراین بی‌تردید می‌توان گفت که هیچ برنامه خاصی برای مدیریت روان آب‌های سطحی در سراسر کشور وجود ندارد و یا اگر هم وجود داشته باشد عملاً اراده‌ای برای عملیاتی شدن آن مشاهده نمی‌شود.

بخشی از اثرات پدیده طبیعی سیل را می‌توان  در داخل محدوده حریم شهرها به‌صورت آب‌گرفتگی معابر و جاری شدن آب در گذرگاه‌ها مشاهده کرد موضوعی که موجب خسارت‌های مالی و بعضاً جانی برای شهروندان و به‌طور کلان‌تر برای مدیریت شهر و دولت شده است.

قسمتی از این خسارت‌ها ناشی از نداشتن سیستم طراحی‌شده و علمی جمع‌آوری و انتقال روان آب‌های سطحی و قسمتی دیگر ناشی از تجاوز به حریم آبراهه‌های آبی است.تغییر اکوسیستم اطراف شهرها و کاهش پوشش گیاهی و تغییر کاربری زمینهای دارای پوشش سبز یا ساختارهای زمین‌شناسی کاهش‌دهنده اثرات سیل بدون توجه به اثرات زیست‌محیطی آن نیز در تشدید اثر سیلاب‌های اخیر مؤثر بوده است.

کاهش طبیعی نرخ نفوذ جاری شدن روان آب‌ها به دلیل ساختارهای شهری موجب شده که مدیریت شهری در هنگام بارندگی فقط به دنبال خروج این حجم آب از محدوده مسکونی بوده و فقط در جهت کاهش خسارات به شهروندان باشد.

اینجاست که اگر برنامه مدون و زیرساخت‌های لازم برای مهار کنترل جمع‌آوری و استفاده مجدد از این روان آب‌ها در عرصه شهری باشد این روان آب‌های سطحی و فصلی بجای تهدید یک فرصت در مدیریت شهری محسوب شده و برای جمع‌آوری قطره‌قطره آن تلاش خواهیم کرد.

طراحی مجزای شبکه جمع‌آوری و انتقال و استفاده مجدد از آب‌های سطحی بخشی از مدیریت فراموش‌شده روان آب‌های سطحی در کشور است.سامانه‌ای که می‌تواند در کاهش مصرف آب برای فضای سبز شهری و سایر مصارف غیر شرب در شهر کنترل پدیده فرونشست توسعه پوشش گیاهی اطراف شهرها و درنهایت کمک به داشتن محیط زیستی پاک‌تر و ایمن‌تر کمک شایانی نماید.

موضوع تأمین آب برای فضاهای سبز شهری یکی از محدودیت‌های ایجاد و توسعه این فضاهاست از همین رو بخشی از این رواناب‌ها با ایجاد سامانه‌های ذخیره‌سازی قابلیت استفاده در فضاهای سبز شهری را دارد همچنین با کنترل و هدایت این آب‌های به خارج محدوده شهری می‌توان به دنبال گسترش کمربند سبز اطراف شهرها بود.

از طرفی آموزش و توصیه به شهروندان برای ایجاد سیستم ذخیره‌سازی آب باران برای مصرف در بخش فضای سبز داخل منازل یکی دیگر از روش‌های استفاده بهینه از این بارش‌هاست.

علاوه براین در بسیاری از نقاط کشور به دلیل همان برداشت‌های بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی با پدیده خاموش فرونشست روبرو هستیم و نبود برنامه‌ای برای استفاده از بخشی از این رواناب‌ها به‌منظور تعادل بخشی به منابع آب زیرزمینی امری مشهود است.شاهد این موضوع ایزوله کردن مسیلهای شهری بجای استفاده کردن از بستر آنها برای تغذیه آبهای زیر زمینی در شهرهایی که نیازمند این تمهید هستند.

به همین جهت استفاده از بخشی از این روان آب‌ها در برخی مناطق کشور ازجمله تهران به‌منظور تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی در جهت کنترل پدیده فرونشست می‌تواند موردتوجه مسئولان قرار گیرد. همچنین مردم نیز می‌توانند با انتقال بخشی از این بارش‌ها به چاه‌های جذبی در منازل به‌صورت نقطه‌ای پدیده فرونشست را کنترل کنند.

دیدگاه فرصت نگر بجای تهدید نگر در سطوح مدیریتی و تصمیم ساز در مقوله روان آبهای سطحی می تواند از این بارشهای به ظاهر تهدید و بحران یک فرصت ساخته و به کمک بحرانهای کم آبی ریزگردها و فرونشست زمین بیاید.

پس باید توجه داشته باشیم که مدیریت آب در مناطق شهری نیازمند ایجاد کمیته و کارگروه‌های بدون تأثیر نیست و فقط نیازمند اراده  است و راهبردها و راهکارهای مشخص و تجربه‌شده‌ای در سطح بین‌المللی دارد پس ما اگر نخواهیم دوباره چرخ را اختراع کنیم می‌توانیم با تعاملات بین‌المللی از تجربیات سایر کشورها در این زمینه استفاده کرده و ضمن انتقال دانش در این زمینه با تطبیق شرایط هر منطقه از کشور برنامه‌ای منطقه‌ای برای استفاده از روان آب‌های سطحی تدوین کرده و وارد چرخه انتقال تجربه و ایجاد دانش شویم. اگر غم نان بگذارد!

*کارشناس محیط زیست
منبع: زیست بوم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۲۲
پیمان صاحبی