منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۷ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

زیست بوم/مریم میرزایی: فاجعه بلعیده شدن در کمین شهرها و روستاهای کشور نشسته؛ فاجعه‌ای که هم پایتخت‌نشینان و هم ساکنان جنوب، مرکز و شرق کشور را تهدید می‌کند. چند سالی می‌شود، دشت‌های ایران یکی پس از دیگری فرو می‌روند؛ نشستی چند سانتی‌متری دارند یا فرونشستی چند متری.ایران «نشست» می‌کند

خبرها می‌گوید، سالانه در تهران زمین ٩٠ برابر شرایط بحرانی نشست می‌کند و ترک منازل مسکونی در مناطق جنوبی پایتخت گویای خطری است که با پشت سر گذاشتن دشت‌های کشور، خود را به نزدیکی شهرها و روستاها رسانده. خطر به‌حدی نزدیک شده که با فرونشست‌های زمین و ناایمن شدن ساختمان‌های مسکونی، خسارت یک زلزله ٥ ریشتری، برابر با زلزله‌ای با قدرت ٧. ٥ ریشتر خواهد بود.

این هشدار را چند روز پیش محمد درویش، مدیرکل دفترآموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌ زیست داد و با اشاره به این‌که بیشترین میزان فرونشست زمین در استان تهران در شهریار و ورامین رخ داده است، گفته بود: «از گوشه و کنار شهر شاهد این پدیده هستیم. در منطقه شهر ری خانه‌ها ترک برداشته و افراد مجبور شدند خانه‌هایشان را بفروشند. همچنین در برخی مناطق بزرگراه نواب هم خانه‌ها ترک برداشت به نحوی که درِ برخی خانه‌ها باز و بسته نمی‌شود و کار به جایی رسیده که اگر زلزله‌ای با قدرت ۵ ریشتر رخ دهد خسارتش به اندازه یک زلزله با قدرت ٧,٥ ریشتری خواهد بود و این مسأله فوق‌العاده خطرناک است.»
هر چند که فرونشست زمین در حاشیه پایتخت، مرز بحران را پشت سر گذاشته و در تمامی گزارش‌های رسمی خبرها از فرونشست ٣٠ تا ٣٦ سانتی‌متری زمین در دشت‌های جنوبی تهران حکایت می‌کند، اما وضع در سایر دشت‌های کشور خطرناکتر و نگران‌کننده‌تر است. گفته می‌شود در ٢٩٧ دشت کشور با پدیده فرونشست زمین مواجه هستیم و این پدیده در برخی مناطق همچون همدان، فارس و هرمزگان به فروچاله تبدیل شده است؛ چاله‌هایی که بیشتر به چاه شباهت دارند. آخرین نمونه این پدیده، در منطقه ایج در نزدیکی استهبان استان فارس رخ داد که فروچاله‌ای با عمق ٨٠ متر ایجاد کرد. پس از آن در میناب هرمزگان دیده شد و خبرها حکایت از آن داشت که زمین در مرکز شهر میناب فرو رفته است.
رسیدن فروچاله‌ها به مناطق مسکونی و بالا رفتن احتمال وقوع آن در مناطق شهری و روستایی، زنگ خطر و بحرانی شدن شرایط بروز این پدیده‌ها را به صدا درآورده است. پدیده‌هایی که می‌تواند از بسیاری از بلایای طبیعی خطرناک‌تر باشد، زیرا آسیب‌های ناشی از بلایای طبیعی را به شدت افزایش خواهد داد.
فرونشست زمین زیر سایه بحران آب
بروز فرونشست را به عوامل مختلفی مرتبط می‌دانند، اما همگان روی یک عامل توافق دارند؛ بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی و پایین رفتن سطح این ذخایر آبی. به گفته مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمین‌شناسی، زیست‌محیطی و مهندسی سازمان زمین‌شناسی، «آسیبی که فرونشست زمین وارد می‌کند در طول زمان است و کمتر احساس می‌شود. این پدیده معمولا در ایران یا حتی در دنیا، به دلیل برداشت‌های بی‌رویه از منابع آبی اتفاق می‌افتد. فرونشست ناحیه‌ای بیشتر به این دلیل بروز می‌کند که در اعماق زمین، خاک‌های تراکم‌پذیری وجود دارد که با برداشت‌های بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی، آبی که وزن لایه‌های بالایی را تحمل می‌کند، از بین می‌رود و خاک‌هایی که امکان تراکم‌پذیری داشته باشد، فرونشست می‌کند. در این مناطق چنانچه خاک دانه‌بندی درشتی داشته باشد، وزن را تحمل می‌کند و فرونشست دیده نمی‌شود یا میزان آن کم است.»
امیر شمشکی با اشاره به این‌که فرونشست انواع مختلفی داشته و به عوامل مختلفی هم بستگی دارد، به «شهروند» می‌گوید: «فرونشست زمین در طول زمان اتفاق می‌افتد و کمتر احساس می‌شود اما فروچاله‌ها به صورت ریزش‌هایی ناگهانی اتفاق می‌افتد. در فروچاله‌ها، سنگ‌هایی که قابلیت انحلال دارد به صورت ناگهانی یا در زمانی کوتاه فرو می‌ریزد و اتفاقی همچون پدیده‌ای که در استهبان روی داد را به وجود می‌آورد.»
آسیبی که فرونشست وارد می‌کند، در طول زمان است و کمتر احساس می‌شود اما فروچاله‌ها اگر در منطقه یا محلی باشد که زندگی جریان داشته باشد، خطرات زیادی را به همراه می‌آورد. این امر باعث شده است، حالا با پدیدار شدن تعداد بیشتری فروچاله در دشت‌های کشور، خطر این پدیده نزدیک‌تر از قبل احساس شود؛ خطری که می‌تواند ساختمان‌ها را ببلعد و جان صدها نفر را به خطر بیندازد. شمشکی معتقد است، «جدای از آن‌که منابع آب زیرزمینی از دست می‌رود و کم می‌شود، برداشت از این منابع مشکلات بزرگی به وجود می‌آورد که خسارت آن در طول زمان از زلزله هم بیشتر است.»
او با تفکیک فروچاله‌ها و فرونشست‌ها از یکدیگر، ادامه می‌دهد: «با پدیده فرونشست در بسیاری از مناطق کشور همچون فارس، هرمزگان، دشت‌های اطراف تهران و ... مواجه هستیم. اما فروچاله‌ها به صورت ناحیه‌ای در مناطق دارای سنگ‌های انحلال‌پذیر مانند سنگ آهکی و به عبارت دیگر مناطق کارستیک به وجود می‌آید. در البرز، نمود فروچاله‌ای نسبت به زاگرس کمتر است. پایین رفتن سطح منابع آب زیرزمینی باعث می‌شود، وقوع این پدیده سرعت بگیرد.»
اگر تعداد فروچاله‌هایی که در سال‌های اخیر ایجاد شده‌ است، شمرده شود تعدادشان صدها مورد خواهد بود که برخی از آنها کوچک و برخی از آنها عمیق و بزرگ است و به گفته شمشکی، شهرت جهانی دارند، همچون فروچاله کبودرآهنگ. فروچاله‌ای که در ‌سال ١٣٨٧ در نزدیکی کبودرآهنگ همدان پدیدار شد و تا مدت‌ها یکی از جاذبه‌های گردشگری این منطقه نام گرفته بود. گفته می‌شد بسیاری کیلومترها راه را طی می‌کنند تا این فروچاله عجیب و بزرگ را ببینند، «در همدان، کرمانشاه، فارس، کرمان و استان‌های غربی کشور، نمونه‌های بسیاری از فروچاله‌ها داریم. در همدان هم که فروچاله‌هایی اتفاق افتاده که شهرت جهانی دارد، همچون فروچاله کبودرآهنگ.»
پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی و برداشت بی‌رویه از آن، باعث شده است تا بهره‌برداران برای برداشت از آب‌های زیرزمینی مجبور به کف‌شکنی باشند، اقدامی که مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمین‌شناسی زیست‌محیطی و مهندسی سازمان زمین‌شناسی، معتقد است باعث می‌شود فرونشست سرعت پیدا کند، زیرا بهره‌برداران با کف‌شکنی گاه وارد سیستم کارستی می‌شوند و این امر شکل‌گیری فروچاله‌ها را سرعت می‌دهد.در مناطق خشک و نیمه‌خشک تقریبا دشتی نداریم که این پدیده در آن اتفاق نیفتاده باشد، این را شمشکی می‌گوید و ادامه می‌دهد: «در منطقه خشک و نیمه‌خشک که توسعه کشاورزی و صنعتی هم در آن رخ داده باشد و خاک آن هم دانه‌بندی ریزی داشته باشد، به‌طور معمول شاهد فرونشست زمین و ایجاد فروچاله هستیم. همچون دشت‌های مرکزی کشور، دشت مشهد، جنوب غرب دشت تهران، دشت ورامین، دشت قزوین و...»
او با اشاره به پدیدار شدن فروچاله‌هایی در میناب هرمزگان هم می‌گوید: «مناطقی داریم مثل میناب که به دلیل نزدیکی به دریا، انتظار نداشتیم شاهد فرونشست زمین باشیم، اما اتفاق افتاده است. در این منطقه توقع داشتیم آب شور شود ولی پیش‌بینی نمی‌شد که فرونشست زمین رخ بدهد اما با وجود مجاورت با پهنه آبی، این پدیده رخ داد و اکنون درحال بررسی دلایل آن هستیم. این نشان می‌دهد که این پدیده در دشت‌های ساحلی کشور هم بروز کرده است.»
فقط شانس آورده‌ایم فروچاله در شهر یا روستا نداشتیم
در دهه اخیر فرونشست‌ها توسعه پیدا کرده‌ و روند رو به رشد وقوع آنها نگران‌کننده شده است. برخی از این وضع با عنوان بلعیده شدن دشت‌ها، روستاها و شهرهای کشور توسط این فروچاله‌ها یاد می‌کنند. شمشکی در این‌باره هم می‌گوید: «بعضی از دوستان از این اصطلاح استفاده می‌کنند و من سعی می‌کنم که خیلی اغراق نشود اما واقعا خیلی مهم است و آسیب‌هایی را به همراه دارد که جبران‌ناپذیر است. این آسیب‌ها گاه بسیار بیشتر از سودی است که از طریق کشاورزی به دست می‌آوریم و باید چندین برابر هزینه کنیم تا به پیامدهای فرونشست زمین فائق بیاییم.»
او ادامه می‌دهد: «تاکنون شانس آورده‌ایم اتفاقاتی که در این زمینه روی داده در مناطقی بوده که سازه مهمی در آن‌جا قرار نداشته است. بروز این پدیده می‌تواند در منطقه شهری باشد که خسارت آن قابل تصور نیست. می‌تواند در مکانی باشد که به‌عنوان مثال یک نیروگاه مهم کشور قرار دارد و به واسطه این اتفاق در عرض مدتی کوتاه، نیروگاه یا بخشی از تجهیزات آن در چاله فرو رود.»

مخازن ذخایر آب زیرزمینی درحال از دست رفتن است و جای آنها را فرونشست‌های زمین و فروچاله‌ها گرفته‌ است، این خبر را هم مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمین‌شناسی زیست‌محیطی و مهندسی سازمان زمین‌شناسی می‌دهد، «در رابطه با پدیده فرونشست، خسارات دیگری را مشاهده می‌کنیم که غیرقابل جبران است. با گسترش این پدیده، محل ذخیره آب یا به عبارتی مخازن زیرزمینی آب را از دست می‌دهیم. به این ترتیب حتی زمانی که بارندگی خوبی هم داشته باشیم، مخزن ذخیره آب در زیر زمین را از دست داده‌ایم و این بارندگی‌ها نمی‌تواند به حل شدن مشکل آب و ذخایر آبی کشور کمکی کند.»
فرونشست، سازه‌های خطی را می‌شکند
شمشکی درباره دیگر خسارت‌های فرونشست زمین هم می‌گوید: «سازه‌های خطی همچون ریل‌های راه آهن و لوله‌های گاز و آب، با وقوع فرونشست‌ها، دچار خسارت می‌شود. این سازه‌ها وقتی در مسیر با پدیده فرونشست روبه‌رو شود، دچار مشکل خواهد شد که اگر هزینه‌های آنها را جمع کنیم، رقم بالایی خواهد بود.»
زمین در مناطق ١٧، ١٨ و ١٩ تهران فرو رفته است
حدود یک دهه است که دستگاه‌ها و کارشناسان مختلف ازجمله سازمان حفاظت محیط ‌زیست، سازمان زمین‌شناسی، مرکز پژوهش‌های مجلس و ... عددهای مختلفی درباره نشست زمین در جنوب تهران و خسارات آن مطرح می‌کنند؛ اعدادی از حدود ١٦ سانتی‌متر تا ٣٦ سانتی‌متر. رقمی که به گفته محمد درویش ٩٠ برابر شرایط بحرانی است و حال و روز پایتخت را نگران‌کننده ترسیم می‌کند. مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمین‌شناسی زیست‌محیطی و مهندسی سازمان زمین‌شناسی، در توضیح این اعداد و نگرانی‌هایی که در این‌باره مطرح می‌شود هم می‌گوید: «باید این را در نظر گرفت آمارهایی که از سوی کارشناسان مختلف داده می‌شود، مربوط به چه زمان‌ها و چه مکان‌هایی است.
نخستین‌باری که این پدیده اندازه‌گیری شد، ‌سال ٨٤ بود که بررسی‌های سازمان زمین‌شناسی از فرونشست ١٦ تا ١٧ سانتی‌متری حکایت داشت. در بررسی‌های آن سال، بخش‌های کوچکی از شهر تهران، تا ٢ سانتی‌متر فرونشست نشان می‌داد که ما از ٢ تا ٢,٥ سانت بالاتر را حایز اهمیت می‌دانستیم. در بررسی‌های بعدی متوجه شدیم که فرونشست به مناطق داخلی‌تر پایتخت یعنی مناطق ١٧، ١٨ و ١٩ آمده است که می‌تواند سازه‌های خطی شهر را تحت‌تاثیر قرار دهد. در ‌سال ٢٠١٠ میلادی یعنی سال‌های ٨٩ - ٩٠ شمسی بررسی‌ها نشان داد که فرونشست به ٣٤ سانتی‌متر رسیده است.» او ادامه می‌دهد: «بخشی از شهر تهران همچون مناطق شمالی و بخشی از شرق، روی خاک‌های دانه درشت هستند، همچون مناطق ١، ٢ و ٣ که در صورت افت سطح آب زیرزمینی، بعید است که درگیر این پدیده شود. شاید پدیده‌های دیگری این مناطق را درگیر کند اما فرونشست، خیر. این در حالی است که امکان توسعه این پدیده در مناطق جنوبی شهر وجود دارد و در این صورت خسارات غیرقابل جبرانی را هم به همراه خواهد داشت.»
آسیب‌هایی که این پدیده با خود به همراه می‌آورد، در این سال‌ها نادیده گرفته شده و همین امر باعث شده تا به گفته شمشکی «فرونشست و فروچاله‌ها توسعه پیدا کند.» در این سال‌ها کسی هم به خساراتی که این پدیده به جای خواهد گذاشت توجهی نکرده است، آن‌طور که مدیرکل دفتر بررسی مخاطرات زمین‌شناسی زیست‌محیطی و مهندسی سازمان زمین‌شناسی می‌گوید: «اگر شهرها و روستاها در وسط پدیده باشند، خسارات کمتری از بروز این پدیده خواهند دید. بیشترین خسارت را در حواشی فرونشست زمین شاهد خواهیم بود، زیرا در حواشی، میزان تغییرات نرخ فرونشست بیشتر است.
ممکن است دو سطح اختلاف ٢ یا حتی ١٠ سانتی‌متری یا حتی بیشتر داشته باشند که در این صورت باعث تضعیف ساختمان‌ها می‌شود و ساختمان‌ها را در مقابل پدیده‌های طبیعی آسیب‌پذیرتر خواهد کرد.» پدیده‌هایی همچون زلزله که به‌شدت پایتخت و بسیاری از استان‌های کشور را تهدید می‌کند و به گفته محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط‌ زیست، خسارت یک زلزله ٥ ریشتری را با زلزله‌ای ٧,٥ ریشتری برابر خواهد کرد و در کنار تهدید فرونشست زمین، فروچاله‌ها می‌تواند در عرض چند ساعت، بخش کوچک یا حتی بزرگی از یک منطقه مسکونی را ببلعد و فاجعه رقم بزند.
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۴
پیمان صاحبی
زیست بوم: رییس انجمن جنگلبانی گفت: بر اساس ماده 45 قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر که 27 اردیبهشت ماه سال جاری به دستگاه های اجرایی ابلاغ شده، امکان زمین خواری گسترده برای سودجویان فراهم می شود.

هادی کیادلیری در گفتگو با زیست بوم بیان کرد: بر اساس ماده 45 قانون رفع موانع تولید تبصره های یک و دو از ماده 9 قانون افزایش بهره وری که در 23 تیرماه سال 82 به تصویب رسید، بی اثر خواهد شد.هادی کیادلیری
وی افزود: بر اساس ماده 45 قانون رفع موانع تولید، زمان تعیین تکلیف اراضی ملی از مستثنیات که قرار بود بر اساس تبصره یک از ماده 9 قانون افزایش بهره وری و بر اساس طرح کاداستر، یکساله انجام شود، به مدت پنجسال افزایش می یابد. بر اساس این تبصره از قانون افزایش بهره وری وزارت جهادکشاورزی با اجرای طرح کاداستر موظف بود ظرف یکسال حریم عرصه های ملی و مشتثنیات را مشخص کند.
رییس دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی علوم تحقیقات ادامه داد: به تاخیر افتادن زمان تعیین تکلیف اراضی ملی ممکن است برای افراد فرصت طلب این امکان را فراهم کند تا برای تصاحب اراضی ملی، در مدت زمان ایجاد شده، رایزنی کنند. ضمن انکه دولت به مدت پنج سال برای انجام وظایف خود بلاتکلیف می ماند.
وی ادامه داد: بر اساس ماده 45 قانون رفع موانع تولید تبصره 2 ماده 9 قانون افزایش بهره وری هم بی اثر خواهد کرد.
کیادلیری در تشریح این سخن افزود: ماده 45 قانون رفع موانع تولید، طرحهایی که برای کشاورزی، گردشگری و مناطق ویژه اقتصادی تعریف می شوند را از تبصره دو ماده 9 قانون افزایش بهره وری مستثنی می کند. در نتیجه امکان انتقال قطعی سند برای طرح های گردشگری، کشاورزی و غیره فراهم می شود.
وی ادامه داد: بر اساس تبصره دو ماده 9 قانون افزایش بهره وری، انتقال قطعی و واگذاری اراضی ملی و موات به افراد ممنوع بود که با قانون جدید، این ممنوعیت رفع می شود. مفاد قانون جدید کاملا بر خلاف فرمایشات مقام معظم رهبری در زمینه مقابله با زمین خواری و حفظ انفال استّ
رییس انجمن جنگلداری تاکید کرد: متاسفانه بر اساس ماده 45 قانون رفع موانع تولید امکان انتقال قطعی و صدور سند برای صاحبان طرح های اقتصادی فراهم می شود. بر اساس این قانون ملاک عمل برای تعیین مرز اراضی ملی و مستثنیات عکسهای هوایی سال 46 باید باشد که متاسفانه این عکسها برای تمام کشور موجود نیست و امکان طرح مجدد دعوا در دادگاه ها برای پرونده هایی که قبلا تعیین تکلیف شده و مختومه اعلام شده بود با استفاده از عکس های هوایی سال 46 فراهم می شود.
وی سخنان خود را با طرح این پرسش ها که چه کسی پیشنهاد تصویب چنین قانونی را ارایه داده و چرا سازمان جنگلها قبل از تصویب قانون واکنشی از خود نشان نداده، ادامه داد.
رییس دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی علوم تحقیقات بیان کرد: بر اساس ماده 45 قانون رفع موانع تولید بسیاری از صاحبان طرح های گردشگری و یا افرادی که اراضی شیب دار را تبدیل به باغ کرده اند، می توانند درخواست سند مالکیت کرده و پس از انتقال سند اراضی ملی را تغییر کاربری دهند.
وی افزود: با توجه به سخنان اخیر رییس سازمان جنگلها در زمینه توقف اجرای پروژه های جنگلکاری دولتی و واگذاری طرحهای جنگلکاری به مردم، در قالب پروژه های مشارکتی و با استفاده از گونه های مثمر جنگلی، ماده 45 قانون رفع موانع تولید نتایج خطرناکی را برای منابع طبیعی رقم خواهد زد.
کیادلیری افزود: با اجرای این قانون تمام هزینه هایی که برای تعیین تکلیف اراضی ملی از سوی دولت پرداخت شده، تلف خواهد شد.
وی گفت: بعد از انتقال قطعی سند به نام صاحبان طرح های گردشگری، کشاورزی یا مناطق آزاد، هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که این افراد طرح های مصوب خود را در اراضی ملی اجرا کنند.
وی افزود: اراضی ملی جزء انفال بوده و قابلیت واگذاری آنها به غیر وجود ندارد.
رییس انجمن جنگلبانی عنوان کرد: متاسفانه کشورهای در حال توسعه از منابع جنگلی خود برای درآمدزایی و مسایل معیشتی استفاده می کنند. در حالی که کشورهای پیشرفته با استفاده از منابع غیر ملموس و با بهره گیری از دانش تخصصی، برای مردم خود درآمد ایجاد می کنند.
وی افزود: تولید ثروت با استفاده از دانش تخصصی، نشانه مدیریت علمی است.
کیادلیری گفت: از دولت یازدهم که با شعاذ حمایت از محیط زیست و اولویت دادن به این مسایل روی کار آمد، بیش از این انتظار می رود.

منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۲:۴۰
پیمان صاحبی

زیست بوم/میثم همدمی*:
اگر شما به روستای پدری من بیایید و درباره غنی‌سازی هسته‌ای از اعضای روستا سوال بپرسید، همه در حد یک جمله هم که شده است به شما پاسخ خواهند داد. فرقی هم نمی‌کند طرف سوال شما چه کسی باشد، از کودک 10ساله گرفته تا پیرمرد 70 ساله، همه می‌دانند اشتون کیست، یا سانتریفیوژ چیست. حال اگر از آنها بپرسید، جنگل‌هایی که شما را دربرگرفته‌اند - روستای پدری من در گیلان و در بطن جنگل قرار دارد- چقدر قدمت دارند، احتمالا فقط به شما خیره می‌شوند. اگر از فواید انرژی هسته‌ای بپرسید، احتمالا خواهید شنید که غنی‌سازی در دارو‌سازی، تامین انرژی یا صنایع نظامی کاربرد دارد، حال اگر از فواید جنگل بپرسید، حداکثر می‌شنوید که می‌شود چوب درختان را فروخت و پولی به جیب زد. سوای مسائل پیرامونی این قضیه، چرا افراد اندکی‌اند که می‌دانند جنگل‌های هیرکانی بیش از 40 میلیون سال قدمت دارند؟

چرا کمتر کسی مطلع است سالانه 2 درصد از جنگل‌های ایران نابود می‌شوند؟چرا نمی‌دانند روزانه سه هزار تن زباله در جنگل‌های ما دفن می‌شوند؟چرا کسی خبر ندارد که طی هفت سال اخیر بیش از 14هزار آتش سوزی در جنگل‌های کشور رخ داده است؟چرا تنها عده قلیلی می‌دانند که با ساخت موزه چه بر سر جنگل ناهارخوران گرگان آمد و باز چرا اندک‌اند افرادی که می‌دانند با احداث سد شفارود در گیلان چه بلایی بر سرچندین هکتار از جنگل‌های هیرکانی خواهد آمد؟ هیچ کس اینها را نمی‌داند، اصلا چه بسا در این میان چندان مهم نباشد.
جنگل‌هایی که پدر جنگل‌های امروزی اروپا محسوب می‌شوند، جنگل‌هایی که سدی محکم در مقابل سیلابی نشدن باران‌های شمال‌اند، جنگل‌هایی که همواره طی ایام تعطیل آغوش خود را به روی میلیون‌ها نفر از سراسر ایران باز می‌کنند حق مسلم تلقی نمی‌شوند، چرا اندک‌شمارند افرادی که نسبت به تصویب طرح‌هایی که به بهای نابودی جنگل تمام خواهند شد معترض باشند، هیچ‌کس برای آتش سوزی جنگل‌ها و سوءمدیریت منابع طبیعی، اعتراضی نمی‌کند. مقصودم از نگارش این سطور انکار حقوق هسته‌ای و بی‌ارزش خواندن آن نبود که این موضوع در جایگاه خود مقوله‌ای بسیار مهم و حیاتی است، مقصود یادآوری ارزشی نادیده گرفته شده است. جنگل تنهاست، تنها و آخرین نفس‌هایش را می‌شمارد. چرا کسی هوشیار نیست؟
* فعال محیط زیست
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۱
پیمان صاحبی
دکتر علی جهانیزیست بوم/علی جهانی*: امروزه اخبار گسترده ای از نابودی و تخریب جنگلها ائم از آتش سوزی، تغییر کاربری جنگلها، بهره برداری بیش از ظرفیت تولید، هجوم آفات و دیگر عوامل تخریب انسانی و طبیعی از سراسر این کره خاکی شنیده می شود. اما آیا به واقع وسعت جنگل های ایران و جهان رو به کاهش است؟

این سوالی است که در سالهای اخیر ذهن بسیاری از متخصصان علوم جنگل و برنامه ریزان و مدیران این عرصه را در کشورهای مختلف به خود مشغول کرده است. لذا تحقیقات گسترده ای در زمینه تغییرات سطح جنگلها طی سالهای 1990 تا 2015 در کشورهای مختلف انجام شده است که اخیرا نتایج آن توسط FAO گردآوری شده است.
بر اساس مطالعات صورت گرفته مشخص شده است که بیش از 1500 تعریف مختلف از واژه "جنگل" و 200 تعریف مختلف از واژه "درخت" در کشورهای مختلف وجود دارد! بر اساس تعریف FAO "جنگل" به اراضی پوشیده از درختان با ارتفاع بیش از 5متر(یا قابلیت رسیدن به بیش از 5متر در درختان جوان) و تاج پوشش بیش از 10درصد و حداقل مساحت نیم هکتار گفته می شود که کاربری اصلی آنها نیز جنگل می باشد. از طرفی سایر اراضی با تاج پوشش 5تا10درصد و یا مجموع تاج پوشش درختی، درختچه ای و بوته ای 10 درصد با عنوان "اراضی با پوشش درختی" شناخته می شوند.
جالب توجه است که 67 درصد از جنگل های دنیا تنها در 10 کشور شامل روسیه، برزیل، کانادا، آمریکا، چین، کنگو، استرالیا، اندونزی، پرو و هند گسترده شده اند. مطالعات نشان داده است طی سالهای 1990 تا 2015 مجموعا 3 درصد از سطح جنگلهای دنیا کاهش پیدا کرده است به طوری که مساحت جنگلهای کره زمین از 4128 میلیون هکتار با 3999میلیون هکتار رسیده است. اما زمانی که صحبت از "اراضی با پوشش درختی" به میان می آید شاهد افزایش 19 درصدی سطح این اراضی در طی سالهای مذکور هستیم.
البته روند کاهش مساحت اراضی با پوشش درختی طی سالهای 1990 تا 2005 رخ داده است اما سپس با نرخ افزایشی تا سال 2015 همراه بوده است و در حال حاضر مساحت "اراضی با پوشش درختی" جهان به 1204 میلیون هکتار می رسد.
اما نرخ کاهش سطح جنگلهای دنیا در 25 سال اخیر از 3/7 میلیون هکتار در سال (سال 1990) به 3/3 میلیون هکتار در سال (سال 2015) رسیده است. کشورهای برزیل(984)، اندونزی (684)، میانمار(546)، نیجریه(410)، تانزانیا(372) و پاراگوئه(325) (هزارهکتار در سال) به ترتیب بیشترین نرخ کاهش سطح جنگلها در سال و کشورهای چین (1500)، شیلی(301)، آمریکا(275)، فیلیپین(240)، لائوس(189)، هند(178)، ویتنام(129) و فرانسه(113) (هزارهکتار در سال) به ترتیب بیشترین نرخ افزایش سطح جنگلها در سال را داشته اند. نرخ تغییرات سطح جنگلهای بکر نزدیک به صفر برآورد می گردد که با توجه به اینکه هر روزه اطلاعات ثبت شده از این جنگلها افزایش می یابد لذا آمار ارائه شده در حال حاضر دقیق نخواهد بود اما مساحت جنگلهای بکر در سال 2015 به 1282 میلیون هکتار رسیده است که معادل یک سوم سطح جنگلهای دنیاست.
طی 25 سال نرخ کاهش سطح جنگلها در دنیا نصف شده است در حالی که جنگلهای طبیعی 6 درصد کاهش مساحت و جنگلهای دست کاشت 66 درصد افزایش مساحت داشته اند. بنابراین تغییرات اندک در سطوح جنگلی الزاما به معنای تغییرات اندک در ترکیب و ساختار جنگل، ارزشهای زیستگاهی یا عرضه خدمات اکوسیستمی نیست. از این رو مطالعه تغییرات مساحت جنگلها بدون توجه به تنوع گونه ای، ساختار و عملکرد اکوسیستمی اطلاعات کافی جهت برنامه ریزی و مدیریت جنگلها را فراهم نخواهد کرد.
در ارتباط با کشور ایران در حال حاضر مساحت جنگلهای کشور بیش از 14 میلیون هکتار برآورد می شود که جنگلهای هیرکانی نزدیک به 9/1 میلیون هکتار از آن را به خود اختصاص داده اند. این در حالی است که در سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، جنگل با تاج پوشش بالاتر از 5 درصد تعریف می شود که با تعریف FAO تفاوت دارد. برآوردهای صورت گرفته در تغییرات مساحت جنگلها به خصوص جنگلهای هیرکانی عمدتا متکی بر عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای است. بر اساس گزارشات اعلام شده در طول تاریخ طبیعی ایران روند کاهشی در مساحت جنگلها دیده می شود اما در سالهای اخیر آمار های مختلفی حکایت از افزایش مساحت جنگلها دارند! چنانچه این آمارها صحیح باشند مایه بسی خوشنودی است اما متاسفانه مشکلاتی در برآورد سطح جنگلهای کشور وجود دارد که نمی توان به سادگی در ارتباط با تغییرات مساحت جنگلهای کشور قضاوت کرد. این کاستیها که در سطح جهانی نیز به چشم می خورد عبارتند از:
-عدم توجه به تعریف واحد از جنگل در مطالعات تغییرات مساحت جنگلها
-مرزبندی های مختلف در مطالعه تغییرات سطح جنگلها
-عدم شفافیت در برآورد مساحت جنگل های کوهستانی و لکه های جنگلی بالادست
-استفاده از روشهای مختلف آماربرداری با دقت متفاوت شامل: آماربرداری میدانی، عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای که گاها دقت تصاویر ماهواره ای به کارگرفته شده(ارزان قیمت بودن تصاویر) چنان نامناسب است که خطای آن بیش از تغییرات سطح جنگلهاست.
-عدم استفاده از روشهای آماربرداری متناسب با ساختار جنگل و منطقه مورد مطالعه
-عدم تفکیک جنگلهای دست کاشت، جنگلهای طبیعی و جنگلهای بکر
- عدم تفکیک جنگلهای احیا شده (Reforestation) و جنگلکاری شده(Afforestation)
- عدم تفکیک جنگلها بر اساس شاخص های ارزیابی کیفی جنگلها در مطالعات آماری جنگلهای کشور (مراحل مختلف توالی جنگل، تراکم و تنوع گونه ای، حجم سرپا، سلامت و شادابی توده و ...)
-عدم تفکیک جنگلها بر اساس کاربری (تفکیک Land use و Land cover)
در این ارتباط امید است دستگاه ها و سازمان های نظارتی با نگاهی بی طرفانه به بررسی اسناد و مدارک موجود پرداخته و با انجام مطالعات به روز، روش مناسب و با دقت قابل قبول به ارزیابی جامع تغییرات کمی و کیفی جنگلها در کشور بپردازند تا از ارائه آمارهای متناقض که نتیجه ای جز سردرگمی مدیران و برنامه ریزان این بخش عظیم از منابع ملی را به دنبال نخواهد داشت اجتناب گردد.
*عضو هیات علمی دانشکده محیط زیست
منبع: زیست بوم


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۴ ، ۰۹:۰۰
پیمان صاحبی

مجله دیجی کالا - مهدی مومن زاده: نمایندگان بیش از ۱۹۰ کشور برای رسیدن به توافق جهت کاهش میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای در این شهر گرد هم آمدند. شهری که هنوز در شوک حملات تروریستی چند هفته‌ی پیش به سر می‌برد.

تغییر اقلیمی که دشمن شماره‌ی یک همه‌ی مردم جهان است و اگر از کنترل خارج شود، زندگی ساکنان زمین را تهدید می‌کند. ولی واقعا تغییر اقلیم چیست؟ در ادامه سعی می‌کنیم این مفهوم را به زبانی ساده به شما بگوییم.
زمین حدود پنج‌ میلیارد سال عمر دارد و از زمانی که اتمسفرش شکل گرفته، اقلیم آن پیوسته در حال تغییر و تحول بوده است. مثلا دمای متوسط زمین قطعا در یک میلیون سال پیش با حالا متفاوت بوده و این تفاوت در ۵ میلیون و ۱۰ میلیون سال قبل هم وجود داشته است..


 دمای متوسط کنونی زمین، چیزی در حدود ۱۵ درجه‌ی سانتی‌گراد است. این سیاره، قبلا دماهای متوسط بیشتر و کمتری را هم تجربه کرده است. بنابراین تغییر دمای متوسط زمین اصلا چیز عجیبی نیست؛ مشکل این‌جاست که سرعت تغییر اقلیم زیاد شده و زمین خیلی سریع در حال گرم شدن است. وقتی تغییر اقلیم خیلی سریع صورت می‌گیرد، زندگی نمی‌تواند خود را با آن وفق دهد و در نتیجه حیات به خطر می‌افتد.
عمده‌ی تقصیر این گرم شدن سریع بر گردن فعالیت‌های انسانی است. ما چیزی به نام صنعت و کشاورزی را اختراع کرده‌ایم و گازهای گلخانه‌ای را با حجم خیلی زیاد وارد اتمسفر زمین می‌کنیم.

.

اثر گلخانه‌ای چیست؟

وقتی خودروی خود را زیر آفتاب پارک می‌کنید و پنجره‌ها را بالا می‌کشید، بعد از چند دقیقه هوای داخل خودرو شروع به گرم شدن می‌کند.
 گرم شدن هوای داخل خودرو به این دلیل است که پرتوهای خورشید از پنجره‌ها وارد می‌شوند و با گرم کردن سطوح داخلی، دمای اتاق را بالا می‌برند، ولی هیچ راهی برای اینکه هوای داخل بتواند با بیرون تبادل گرمایی داشته باشد، وجود ندارد.
 بنابراین دمای داخل پیوسته بالا می‌رود. این همان اثری است که در سالن‌های شیشه‌ای گلخانه‌ها هم ایجاد می‌شود. درباره‌ی کره‌ی زمین هم شرایط به همین صورت است.
 نور خورشید وارد اتمسفر می‌شود، به سطح زمین برخورد می‌کند و در راه بازگشت، توسط گازهای گلخانه‌ای اتمسفر به دام می‌افتد و نمی‌تواند بیرون برود. البته که این پدیده کاملا برای زندگی روی زمین مفید است و اگر وجود نداشت،‌ دمای متوسط زمین ۳۰ درجه‌ی سانتی‌گراد سردتر بود.
 به طور طبیعی در اتمسفر زمین یک سری گازهایی وجود دارد که تاثیر گلخانه‌ای زیادی دارند؛ یعنی می‌توانند انرژی را بیشتر از بقیه به دام بیندازند. لیست این گازها در تصویر زیر آمده است.


کربن‌دی‌اکسید حاصل از سوزاندن سوخت‌های فسیلی، بیشترین نقش را در افزایش اثر گلخانه‌ای دارد
 

 

 

 


دانشمندان می‌گویند ما به دلیل فعالیت‌های صنعتی و کشاورزی، در حال افزودن به مقدار طبیعی گازهای گلخانه‌ای هستیم و در نتیجه این اثر را تشدید می‌کنیم؛ بدین ترتیب زمین گرم‌تر می‌شود. به گرم‌شدن زمین بر اثر فعالیت‌های انسانی، «گرمایش جهانی» یا «تغییر اقلیم» می‌گویند.
تاثیرگذارترین گاز در اثر گلخانه‌ای، بخار آب است. با این حال تاثیر بخار آب فقط چند روز است و خیلی سریع از بین می‌رود. در ضمن میزان بخار آب اتمسفر زمین در دهه‌های گذشته افزایش خاصی نیافته است. ولی کربن‌دی‌اکسید مدت خیلی بیشتری در اتمسفر می‌ماند.
 آن‌قدر کربن‌دی‌اکسید اتمسفر زمین زیاد شده و آن‌قدر سرعت از بین رفتن آن کم است که صدها سال طول می‌کشد مقدار آن به اندازه‌ی قبل از انقلاب صنعتی برسد. در ضمن ظرفیت فیلترهای طبیعی زمین مثل اقیانوس‌ها برای جذب کربن‌دی‌اکسید محدود است.
 انسان با سوزاندن سوخت‌های فسیلی، کربن‌دی‌اکسید زیادی روانه‌ی اتمسفر می‌کند و در ضمن دائما در حال از بین بردن بعضی فیلترهای طبیعی، مثل جنگل‌ها است. از دیگر گازهای گلخانه‌ای که انسان نقش زیادی در تولید آن‌ها دارد، می‌توان به متان و نیتروس اکسید اشاره کرد؛ ولی همچنان میزان آن‌ها نسبت به کربن‌دی‌اکسید کم است.
از زمان وقوع انقلاب صنعتی در سال ۱۷۵۰، مقدار کربن‌دی‌اکسید اتمسفر بیش از ۳۰ درصد و مقدار متان بیش از ۱۴۰ درصد افزایش یافته است. اکنون کربن‌دی‌اکسید اتمسفر زمین به بیشترین مقدار خود در ۸۰۰ هزار سال گذشته رسیده است..

شواهد و مدارک ما از گرمایش جهانی چیست؟

اولین ثبت‌های دقیقی که از دمای زمین متوسط انجام دادیم تقریبا به اواخر قرن ۱۹ام برمی‌گردد. مقایسه‌ی دماهای جدید با آن زمان نشان می‌دهد که دمای متوسط در یک قرن گذشته، ۰٫۸ درجه‌ی سانتی‌گراد افزایش یافته است. حدود ۰٫۶ درجه‌ی آن در ۳۰ سال اخیر رخ داده است.
اطلاعات ماهواره‌ای نشانگر افزایش سالیانه‌ی ۳ میلی‌متری سطح آب اقیانوس‌ها در دهه‌های اخیر است. قسمت زیادی از این افزایش سطح به انبساط گرمایی آب اقیانوس‌ها نسبت داده می‌شود. زمانی که اقیانوس گرم می‌شود، فاصله‌ی مولکول‌های آب از یکدیگر افزایش می‌یابد و در نتیجه کل حجم اقیانوس زیاد می‌شود.
به جز انبساط گرمایی، ذوب شدن یخچال‌ها و یخ‌های قطبی هم در افزایش سطح آب اقیانوس‌ها تاثیر زیادی دارد. بیشتر یخچال‌های مناطق معتدل زمین و شبه جزیره‌ی جنوبگانی در حال ذوب شدن و پس‌روی هستند.
داده‌های ماهواره‌ای از سال ۱۹۷۹، تحلیل سریع صفحه‌های یخی قطب شمال را نشان می‌دهد. سرعت ذوب شدن آن‌ها، چیزی در حدود ۴ درصد در هر یک دهه است. در سال ۲۰۱۲، مساحت صفحه‌های یخی قطب شمال به ۵۰ درصد کمتر از میزان متوسط آن‌ها در بازه‌ی سال‌های ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۰ رسید.

 در چند سال اخیر، مساحت صفحه‌ی یخی گرینلند به طرز بی‌سابقه‌ای کم شده است. اگر همه‌ی حجم ۲٫۸ میلیون کیلومتر مکعبی صفحه‌ی یخی گرینلند ذوب شود، سطح آب اقیانوس‌ها تا ۶ سانتی‌متر بالا می‌آید.. 

داده‌های ماهواره‌ای نشان می‌دهد که صفحه‌های یخی غربی جنوبگان در حال تحلیل رفتن هستند و صفحه‌های یخی شرقی هم هرچند که تا به حال مصون بودند، ولی در چند سال اخیر آن‌ها هم شروع به ذوب شدن کرده‌اند..

متوسط دمای جهانی در یک قرن گذشته پیوسته در حال افزایش بوده است


تاثیرات تغییر اقلیم را می‌توان در پوشش گیاهی و حیوانات هم مشاهده کرد. افزایش دما باعث می‌شود که زمان گل‌دهی و میوه‌دهی گیاهان جلو بیفتد و حیوانات هم در جستجوی مناطق خنک‌تر قلمروی زندگی خود را تغییر دهند..

راه‌کار جلوگیری از تغییر اقلیم چیست؟

در چند سال اخیر، گفتگو و رایزنی‌های زیادی برای جلوگیری از پیشرفت تغییر اقلیم انجام شده است. بعضی‌ها می‌گویند از سال ۱۹۹۸، علی‌رغم افزایش چشمگیر میزان کربن‌دی‌اکسید، گرمایش جهانی متوقف شده است. آن‌ها با دلایلی سعی کرده‌اند به روش‌هایی این موضوع را توجیه کنند:.

·             تغییر در میزان انرژی خروجی خورشید

·             کاهش بخار آب اتمسفر

·             افزایش ظرفیت جذب گرمای اقیانوس‌ها


ولی تا به حال دانشمندان مکانیسم دقیق توقف گرمایش جهانی را به خوبی درک نکرده‌اند. دانشمندانی که شکاک هستند، می‌گویند این توقف نشانگر غیر قابل اطمینان بودن پیش‌بینی‌هایی است که بر اساس مدل‌های اقلیمی کامپیوتری صورت گرفته‌اند.
در سوی مقابل، دانشمندان اقلیم‌شناس می‌گویند که این وقفه فقط در یکی از سامانه‌های اقلیمی، یعنی متوسط دمای جهانی سطح زمین ایجاد شده است.
 دیگر نشانگرها، مثل یخ‌هایی که ذوب می‌شوند و تغییرات در زندگی گیاهان و حیوانات، نشان می‌دهد که زمین همچنان در حال گرم‌تر شدن است. در حقیقت مقاله‌ای که ژوئن سال ۲۰۱۵ در مجله‌ی ساینس منتشر شد، ایجاد وقفه در گرمایش جهانی را زیر سوال برد.
در آینده دما چقدر افزایش می‌یابد؟

«مجمع بین‌المللی تغییرات آب و هوایی» (IPCC) در تحقیقی که سال ۲۰۱۳ انجام داد، بر اساس مدل‌سازی‌های کامپیوتری یک سری پیش‌بینی‌هایی انجام داد.
 بیشتر شبیه‌سازی‌ها نشانگر این هستند که تغییر دمای جهانی سطح زمین تا پایان قرن ۲۱ام نسبت به سال ۱۸۵۰ تا ۱٫۵ درجه افزایش می‌یابد. حد ۲ درجه‌ی سانتی‌گراد به عنوان مرز خطر در گرمایش جهانی در نظر گرفته شده است.
دانشمندان می‌گویند حتی اگر همین حالا میزان گازهای گلخانه‌ای را به اندازه‌ی چشمگیری کاهش دهیم، اثرات آن ادامه خواهد داشت چرا که قسمت‌های بزرگی از سامانه‌ی اقلیمی برای پاسخ دادن به تغییرات، صدها سال زمان احتیاج دارند. بعلاوه برای خارج شدن گازهای گلخانه‌ای از اتمسفر، به دهه‌ها زمان احتیاج است.
اثر تغییر اقلیم روی ما چگونه است؟

میزان تاثیرات بالقوه هنوز خیلی مشخص نیست. تغییر اقلیم ممکن است باعث کمبود آب شیرین، کمبود غذا یا منجر به سیل، طوفان، موج‌های گرمایی شدید و خشکسالی شود. تغییر اقلیم می‌تواند باعث بوجود آمدن شرایط آب و هوایی سخت شود؛ با این حال ربط دادن هر رویداد آب و هوایی سخت به گرمایش جهانی کار درستی نیست.
دانشمندان می‌گویند به طور کلی گرمایش جهانی ممکن است باعث بارش باران بیشتر شود، ولی خطر خشکسالی در تابستان و مناطق دور از اقیانوس افزایش می‌یابد.
 در نتیجه‌ی وقوع طوفان‌ها و افزایش سطح آب دریا، احتمال وقوع سیل هم بیشتر می‌شود. البته این الگوها در مناطق مختلف متفاوت هستند. کشورهای فقیر که امکانات کمتری برای دست و پنجه نرم کردن با این رویدادها دارند، بیشتر در معرض خطر هستند.

تغییر اقلیم منجر به تغییر شرایط زیستگاه‌ها می‌شود و از آن‌جا که حیات وحش نمی‌تواند به سرعت خود را با این تغییرات سازگار کند، بسیاری از حیوانات منقرض خواهند شد.
 سازمان بهداشت جهانی هم می‌گوید که با افزایش مالاریا، بیماری‌های مربوط به آب ناسالم و سوء تغذیه، جان بسیاری از مردم به خطر می‌افتد.هرچه میزان کربن‌دی‌اکسید اتمسفر بیشتر شود، اقیانوس‌ها هم آن را بیشتر جذب می‌کنند و در نتیجه اسیدی‌تر می‌شوند. بدین ترتیب زندگی صخره‌های مرجانی به خطر می‌افتد و آن‌ها در ساختن اسکلت کلسیتی به مشکل برمی‌خورند.

مبع:برترین ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۱۱:۲۰
پیمان صاحبی


انسان تنها موجودی است که برای بقا و راحت تر شدن زندگی اش از روز اول حضور در کره زمین شرایط را تغییر داده است، اما همیشه شرایط فقط به علت راحت بودن تغییر کرده است نه بقا. این کار عاقبت ناگواری در راه دارد؛ اگر افزایش دما به همین شکل ادامه یابد تا 55 سال دیگر خلیج فارس مکانی برای زندگی نخواهد بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان جنگل ها به نقل از خبرآنلاین- کره زمین در عمر 4.5 میلیارد ساله‌اش، بارها دچار تغییرات آب و هوایی شده است؛ از دوران هایی که تمام زمین را یخ گرفته است تا دوران های بسیار گرمتر، این تغییرات فقط دلایل طبیعی داشتند.
انسان ها دلیل تغییرات آب و هوایی هستند
دانشمندان مطمئن هستند که تغییرات آب و هوایی و گرم شدن زمین را با هیچ دلیل طبیعی نمی توان توجیه کرد. دلیل اصلی این تغییرات ما انسان ها هستیم که با سوزاندن سوخت های فسیلی مانند زغال سنگ، نفت و گاز های طبیعی کربن دی اکسید را به اتمسفر اضافه می کنیم و منجر به گرم شدن زمین می شویم.
بر اساس این گزارش، تغییرات طبیعی آب و هوایی با سرعت بسیار کمی انجام می شود و به آدم ها زمان می دهد خود را با شرایط آرام آرام وفق بدهند، ولی الان این تغییرات به علت طبیعی نبودن با سرعت بسیار زیادی در حال انجام است.
در دو دهه اخیر آمار فاجعه های طبیعی دو برابر شده است
نتیجه این گرم شدن زمین خشک تر شدن بعضی از مناطق و بر عکس مرطوب شدن مناطق دیگر است که باعث ایجاد خشکسالی، سیل و طوفان می شود. در 2 دهه اخیر آمار فاجعه های طبیعی 2 برابر شده و این یکی از واضح ترین تاثیرات تغییرات آب و هوا است.
این تغییرات آب و هوایی که شاید بزرگترین مشکل بشر در قرن بیست و یکم باشد، آسیب های زیادی به محیط زیست و انسان ها خواهد زد.
بیش از 100 میلیون نفر فقیر می شوند
بانک جهانی در گزارشی که هفته پیش منتشر شد اعلام کرد: هم اکنون افراد زیادی از تغییرات آب و هوا دچار فقر شده اند، ولی تعداد آن ها به سرعت رو به افزایش است و تا 15 سال دیگر این تعداد به بیش از 100 میلیون نفر خواهد رسید.
رئیس گروه بانک جهانی در این رابطه گفت: این گزارش پیامی واضح را می رساند که پایان یافتن فقر به هیچ شکلی ممکن نیست مگر اینکه تهدید تغییرات آب و هوا را روی افراد فقیر کاهش دهیم.
کمبود غذا در آفریقا تا سال 2040 ، 12 درصد افزایش خواهد یافت و این میزان 75 سال دیگر به 70 درصد خواهد رسید. به پیش‌بینی بانک جهانی آمار کسانی که روزی با کمتر از 1.9 دلار آمریکا زندگی می کنند تا یک ماه دیگر به 700 میلیون نفر یعنی 7.5 درصد جمعیت زمین خواهد رسید.
خلیج فارس دیگر مکانی برای زندگی نخواهد بود!
به گزارش گاردین؛ تا 55 سال دیگر امواج گرمایی شدید که در جهان هنوز دیده نشده است، وارد ابوظبی، دوبی، دوحه، قطر و سواحل جنوبی ایران می شود، این تحقیق نشان می دهد جهان در آن روزها گرمترین روزهایش را تجربه خواهد کرد.
دو محقق دانشگاه «ام آی تی» در این رابطه گفته اند: نتیجه تحقیق ما گرم شدن عجیب منطقه ای است، اگر تولید کربن دی اکسید قطع نشود احتمالا سکونت در این مناطق ممکن نخواهد بود.
آن ها گفتند آینده بسیاری از مناطق خلیج فارس می تواند مانند شرایط کنونی بیابان شمال دور در آفریقا باشد که هیچ انسانی در آن زندگی نمی کند. طبق این تحقیقات تا حدود 50 سال دیگر 45 درجه دما عادی تابستان شهر های این منطقه خواهند شد، دما بعضی مناطق مثل کویت به 60 درجه خواهد رسید. در تیر ماه امسال دما بندر ماهشر در ایران به 46 درجه با رطوبت 50% رسید.
از سال 2030 تا 2050، 5 میلیون نفر به علت تغییرات آب و هوایی می میرند
به گزارش سازمان جهانی بهداشت، از سال 2030 تا 2050 سالانه 250 هزار نفر به علت بیماری های ناشی از گرم شدن کره زمین مانند مالاریا می میرند. 38 هزار نفر علت قرار گرفتن در معرض گرما، 60 هزار نفر به علت مالاریا، 95 هزار نفر به علت سوء تغذیه کودکی و 48 هزار نفر به علت مشکلات معده.
ضرر های مالی تغییرات آب و هوایی هم تا سال 2030 به 2 تا 4 میلیارد دلار خواهد رسید.
بوستون تا میامی غرق می شوند
با گرم شدن کره زمین و آب شدن یخ های قطبی تا یک قرن دیگر ارتفاع آب دریا ها افزایش خواهد یافت.
این افزایش ارتفاع آب ها از 10تا 91 سانتی متر خواهد بود، و این باعث نابودی بسیاری از جزایر و شهرهای ساحلی خواهد شد.
افزایش 91 سانتی متری آب های دریا هر شهری در سواحل شرقی آمریکا از میامی تا بوستون را غرق می کند. حدود 100 میلیون نفر در اطراف شهر های ساحلی زندگی می کنند . این یعنی ده ها میلیون نفر باید خانه شان را تغییر دهند.
تا 35 سال دیگر یک چهارم گونه های حیوانی نابود خواهد شد!
به گزارش نیچر افزایش دما به جز آب و هوا، پوشش های گیاهی را هم تغییر می دهد. این موضوع جانوران را مجبور می کند تا مهاجرت کنند.
سرعت زیاد تغییرات آب و هوایی از سرعت مهاجرت و یا وفق کردن گونه های حیوانی با محیط بیشتر است، کارشناسان پیش‌بینی می کنند اگر افزایش دما با همین شدت ادامه پیدا کند یک چهارم گونه های جانوری کره زمین نابود خواهند شد.
آخرین وزغ طلایی در سال 1999 اولین گونه ای بود که به علت تغییرات آب و هوایی نابود شد، شاید به علت آب شدن یخ ها، خرس های قطبی هم گونه ای باشند که تا 100 سال دیگر روی زمین دیده نشوند.
مکث
تغییرات آب و هوایی آسیب های بی شماری دارد، از تاثیر داشتن آن روی جنگ سوریه تا تاثیر آن روی کاهش زاد و ولد.
بعد از ده ها سال نا موفق بودن درجلوگیری از تغییرات آب و هوا مسئولان بیش از 190 کشور در کنفرانسی در پاریس با هم در رابطه با بزرگترین مسئله جهان در قرن بیست و یکم ملاقات دارند، اما این مسئله فقط توسط سیاستمداران کشور های مختلف حل نمی شوند مردم برای نجات فرزندانشان جه باید انجام دهند؟!
به گفته سایت تغییرات آب و هوا انسان ها می توانند با استفاده از لامپ های کم مصرف، استفاده کمتر از آب، تغییر روش حمل نقل شان و استفاده از وسایلی مانند دوچرخه، کاشتن گیاه هایی که به آب کمتری نیاز دارند جهانشان را از وقوع یک فاجعه در آن نجات دهند.
منبع:سایت سازمان جنگلها،مراتع و آبخیزداری کشور
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۰۹:۲۷
پیمان صاحبی


 بهار سلاحورزی/ کافی بود ٥٠ سال گذشته فقط ٥٠ بار مسوولان و مجریان سازمان جنگل‌ها برای برداشت از جنگل‌ها که تنها یک درصد از مساحت کشور را
در بر می‌گیرند، پای صحبت و هشدارهای متخصصان و کارشناسان این علم می‌نشستند تا سیاست و خط مشی درستی برای بهره‌برداری پایدار از این منابع تعیین می‌شد و امروز مجبور نمی‌شدیم ١٠ سال کامل برداشت از این منابع را متوقف کنیم که البته به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حالا دیگر نفس جنگل‌ها به این طرح بند است.
اگر مسوولان در این سال‌ها پیش از امضای طرح‌های بدون مطالعه و ناهماهنگ با شرایط طبیعی و واگذاری این طرح‌ها به بخش خصوصی که اغلب بیش از هر چیز درآمدزایی و مسائل اقتصادی را در نظر می‌گیرند با متخصصان این علم مشورت می‌کردند امروز روزگار جنگل‌های کشور سیاه نمی‌شد و مساحت آن به نصف ٥٠ سال قبل نمی‌رسید و مجبور به اجرای طرح ١٠ساله تنفس جنگل‌ها که بسیاری از مخالفان آن را نیز علاج جنگل‌ها نمی‌دانند، نبودند.
در حقیقت سیاست‌ها و برنامه‌ها، می‌توانند پیامدهای متعدد خواسته یا ناخواسته‌ای در حوزه‌های متفاوت (اکولوژیک، اجتماعی، اقتصادی و فنی) و نیز افق‌های زمانی مختلف (کوتاه‌مدت و بلندمدت) بر جای بگذارند. برنامه‌ها و سیاست‌ها ممکن است حتی اثرات معکوس داشته باشند و به این ترتیب، نه تنها به هدف نرسند، بلکه ضمن هدررفت منابع مالی و غیرمالی وضعیت را از آنچه هست بدتر کنند.
حالا این نوار باریک باقیمانده از جنگل‌های شمال که با قدمت میلیونی و تنوع گونه‌ای بیش از سه‌برابر جنگل‌های مشابه در اروپا و درختان طبیعی که گاهی عمر آنها به ٥٠٠ سال می‌رسد سرمایه‌ای ارزشمند است که هرچند مقدار آن بسیار کم است اما آنقدر گرانسنگ است که نباید بار دیگر مسوولان بدون مطالعه و در نظر گرفتن تمام جوانب سیاست و برنامه‌ای شتابزده برای آن اتخاذ کنند چراکه با وجود اینکه بسیاری از متخصصان، طرح تنفس ١٠ساله را تنها راه علاج جنگل‌های در حال احتضار کشور می‌دانند اما بسیاری دیگر این طرح را عامل رها شدن و تخریب بیش از پیش جنگل‌ها عنوان می‌کنند.
البته تاکنون سلسله نشست‌ها و جلسات گوناگونی برای تصمیم‌گیری نهایی در این خصوص برگزار شده ولی همچنان به دلیل اختلاف نظرهایی که بین اساتید و متخصصان بخش‌های مختلف علوم جنگل وجود دارد هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده است. هرچند برخی از دانشگاهیان این رشته معتقدند که مدافعان و مطرح‌کنندگان اصلی طرح تنفس کسانی هستند که تخصص چندانی در خصوص مسائل جنگل ندارند و غالبا طرفداران احساسی محیط‌زیست هستند با این حال برخی دیگر از اساتید این رشته با اجرای طرح البته با درنظر گرفتن ضوابط و شرایط خاص موافق هستند.
سیلاب، شیوع آفات و گرمایش جهانی نتیجه برداشت بی‌رویه از جنگل
آن‌طور که دکتر سیدمحسن حسینی، استاد تمام این رشته و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس به «اعتماد» می‌گوید: طرح تنفس جنگل‌ها دارای مزایا و معایبی است که اجرای آن باید به نحوی انجام شود که معایب آن حداقل ممکن شود.
او به کاهش مداوم سطح جنگل‌ها و موجودی سرپای آنها در ٥٠ سال اخیر نسبت به گذشته و ضرورت حفظ همین مقدار باقیمانده در قالب طرح تنفس اشاره می‌کند و می‌افزاید: همچنین کاهش کیفیت شدید موجودی چه در ناحیه تاج درختان و چه در تنه نشان می‌دهد که طرح‌های جنگلداری در کشور ما موفق نبوده‌اند بنابراین اصرار بر ادامه آنها با رویه گذشته معنایی ندارد.
به گفته حسینی، سیلاب‌های مهیبی که در سال‌های اخیر در نقاط مختلف شمال کشور رخ داده‌اند، شیوع بسیاری از آفات و امراض، کاهش تنوع زیستی در نگاه خرد و گرمایش جهانی و تغییر اقلیم در نگاه کلان همه نتایج برداشت‌ها و بهره‌برداری‌های بی‌رویه و تغییر کاربری اراضی است که در جنگل‌های کشور ما نیز رخ داده است.
او به رویکردهای نوین جهانی که اغلب بر مبنای حفاظت بیشتر و برداشت کمتر از منابع استوار است، اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: این رویکرد در سطح مدیریت کلان کشور ما نیز وجود دارد و سیاست‌های زیست‌محیطی اخیر که از سوی مقام
معظم رهبری ابلاغ شده نیز مبین آن است، البته در سطح جامعه نیز حساسیت مردم نسبت به مسائل زیست‌محیطی و حفظ منابع طبیعی افزایش چشمگیری داشته که قابل احترام است و باید مجریان و تصمیم‌گیران کشور نیز این سیاست‌ها و حساسیت‌ها را در عمل به کار گیرند.
این استاد دانشگاه طرح تنفس را در صورتی‌که به صورت فاز به فاز و با در نظر گرفتن مشکلاتی از قبیل افزایش بهره‌برداری‌های غیرمجاز در جنگل‌ها و قاچاق چوب، بیکار شدن شاغلان طرح‌های جنگلداری و پیامد‌های اجتماعی آن و پیامدهای حقوقی ناشی از شکایت مجریان طرح‌ها از دولت اجرا شود، طرحی مفید و مناسب برای جنگل‌های شمال کشور عنوان می‌کند.
حسینی اما رفع نیازهای چوبی کشور را که بسیاری از مخالفان طرح به عنوان یکی از معایب آن مطرح می‌کنند جدی نمی‌داند چرا که در حال حاضر هم درصد کمی از این نیازها با استفاده از چوب جنگل‌های طبیعی کشور تامین می‌شود و ضمن اینکه با واردات چوب با پوست به کشور برای ارزان‌تر شدن این مشکل حل می‌شود.
او در پاسخ به اینکه بسیاری از موافقان طرح به‌کار‌گیری مجریان و شاغلان طرح‌ها را برای حفاظت از جنگل‌ها راهکار جلوگیری از برداشت‌های غیرمجاز و بیکار شدن این افراد می‌دانند، تاکید می‌کند: این راهکار عملی نیست چرا که برای مجریان طرح‌ها از نظر اقتصادی مقرون به صرف نیست و ازطرفی ممکن است موجب خروج بیش از حد خشکه دارها از جنگل و به هم خوردن تعادل اکوسیستم شود.
به اعتقاد حسینی تنها با در نظر گرفتن جنبه‌های حقوقی و پیامدهای اجتماعی این طرح در برنامه ششم توسعه و اجرای تدریجی آن بر مبنای تصمیم‌گیری و برنامه جامع و در نظر گرفتن برنامه‌هایی برای درآمدزایی از سایر جنبه‌های جنگل و همچنین افزایش صنوبرکاری می‌توان نقاط سیاه طرح خاکستری تنفس جنگ‌ها را حذف و آن را به طرحی سفید و مناسب برای این سرمایه بی‌همتا در کشور تبدیل کرد.
طرح تنفس شکست ‌می‌خورد
از سوی دیگر مخالفان معتقدند: طرح تنفس هیچ برنامه‌ای برای ارزیابی و اصلاح الگوی مدیریت فعلی یا الگوی اقتصادی جایگزین و آزموده‌شده‌‌ای برای اجرا توسط مجریان محلی در قالب تعاونی‌ها یا توسط مجریان فعلی، ارایه نکرده است. وقتی این کار انجام نشده و دولت هم نمی‌تواند در شرایط فعلی مدیریت جایگزینی را در عرصه یک میلیون هکتار اعمال کند، خواه ناخواه این تجربه به شکست خواهد انجامید. براساس آمارهای سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در دوره ٣٣ساله منتهی به سال ١٣٨٤، میزان قاچاق چوب (قطع و حمل غیرمجاز) در عرصه جنگل‌های فاقد طرح، ٧/٢برابر حجم قاچاق در عرصه طرح‌های جنگلداری و میزان تجاوزات به عرصه‌ها نیز قریب ١٠ برابر بوده است. بنابراین، تعطیلی شبکه بهره‌برداری قانونی طرح‌های جنگلداری که اشتغال
چهار هزار و ٧٠٠ نفر را مستقیما پوشش می‌دهد قطعا به ایجاد و گسترش سریع یک شبکه بهره‌برداری غیرقانونی کمک خواهد کرد.
به اعتقاد دکتر مجید لطفعلیان، مدیر گروه جنگلداری دانشگاه ساری، طرح تنفس جنگل‌ها به دو دلیل نادرست است، یکی اینکه به لحاظ اجرایی امکان‌پذیر نیست و دیگری به لحاظ علمی از منطق مناسبی برخوردار نیست.
او تاکید می‌کند: امکان‌پذیر نبودن طرح تنفس به دلیل این است که قرار است با تکیه بر اعتبارات دولتی اجرا شود، این در حالی است که تاکنون اجرای هیچ طرحی در جنگل با پول دولت موفق نبوده و نمونه بارز آن طرح صیانت از جنگل‌هاست که با اینکه در ظاهر بسیار طرح مناسبی به نظر می‌رسید اما در عمل با شکست مواجه شد.
آن‌طور که لطفعلیان به «اعتماد» می‌گوید: همچنین تجربه‌های بین‌المللی نشان می‌دهد چنانچه طرح‌های حفاظت، قرق‌بانی و نگهبانی از جنگل‌ها متکی به خود جنگل‌ها نباشد آسیب‌پذیر بوده در نهایت با شکست مواجه می‌شوند و در حقیقت پرسشی که مطرح می‌شود این است که اگر با طرح تنفس و اعتبارات دولتی قرار است از جنگل‌ها حمایت شود چرا تاکنون نتوانسته‌ایم ٥٠٠ هزار هکتار از جنگل‌های شمال را که فاقد طرح هستند حفاظت کنیم.
این استاد دانشگاه می‌افزاید: به لحاظ علمی هم بر این طرح اشکالات بسیاری وارد است چرا که تنها اقدامی که اصولی و متکی بر موازین علمی است و تنها فعالیتی که ضامن بقای جنگل است وجود طرح‌های جنگلداری و بهره‌برداری است و آنچه موجب نابودی و سیر قهقرایی جنگل‌ها شده دخالت‌هایی از جمله حضورجنگل‌نشینان، روستاهای اطراف و دامداری‌ها، گسترش و توسعه زمینخواری و تجاوزات به جنگل‌ها، دست‌اندازی‌های سایر ارگان‌های دولتی است و وجود همین طرح‌های جنگلداری دارای اشکال، اما متکی به خود بوده که حافظ جنگل‌ها بوده است، اما متاسفانه در حال حاضر طرح تنفس، تنها طرح‌های جنگلداری را نشانه گرفته و با بیرون کردن تنها حامی جنگل‌ها از عرصه، جنگل را با سایر گروه‌های دخالت‌کننده تنها خواهد گذاشت.
او در واکنش به ایده تداوم طرح‌ها بدون بهره‌برداری و برای حفاظت صرف می‌گوید: پایه و اساس هر طرح جنگلداری دخالت‌های جنگل‌شناسی در توده جنگل است و جنگل‌شناسی هیچ ابزاری ندارد مگر نشانه‌گذاری و برداشت بعضی درختان برای نیل به اهداف خود و ترمیم جنگل‌های آسیب دیده از برداشت‌های غیراصولی و خارج از طرح‌ها، که توسط جنگل‌شناس و با نشانه‌گذاری‌ها و بعضا جنگلکاری‌ها صورت می‌پذیرد. بنابراین وجود طرح جنگلداری بدون دخالت و برای تنها حفاظت فیزیکی منطقه بی‌معناست.
به گفته لطفعلیان، با ارزش بودن و دیرینه بودن و مساحت اندک جنگل‌های هیرکانی نقطه اختلاف موافقان و مخالفان طرح تنفس نیست و این نگرانی‌ها درمیان مخالفان طرح نیز وجود دارد و به همین دلیل مدت‌هاست که به دنبال اصلاح رویه فعلی طرح‌های جنگلداری هستند اما موضوع این است که اصلاح این طرح‌ها با توقف بهره‌برداری صورت نخواهد گرفت و در جنگل‌ها با این کار ترمیمی اتفاق نخواهد افتاد و تنها عمق زخم‌ها را بیشتر خواهد کرد. به همین دلیل است که بیش از ٩٠ درصد کارشناسان خبره سازمان، توقف بهره‌برداری را مضر به حال جنگل‌ها می‌دانند.
عضو هیات علمی دانشگاه ساری از مرتبط دانستن روند قهقرایی جنگل‌ها با اجرای طرح‌های جنگلداری انتقاد می‌کند و می‌گوید: اینکه این مساله مطرح می‌شود تعجب بر‌انگیز است چرا که با توجه به اصل (با و بی‌) که در مباحث آکادمیک و اقتصادی رایج است باید دانست که اگر طرح‌های جنگلداری در ٥٠سال گذشته اجرا نمی‌شد چه بر سر جنگل‌های کشور می‌آمد و قطعا امروز همین مقدار اندک را هم نداشتیم.
فرصتی برای بازسازی به جنگل‌های شمال بدهیم
با این حال بنا به آخرین اظهارات رییس شورای عالی جنگل‌ها در گفت‌وگو با «اعتماد»؛ شورای عالی جنگل‌ها و سازمان جنگل‌ها به عنوان متولی و مسوول مدیریت، حفاطت و برنامه‌ریزی و با در نظر گرفتن مجموعه‌ای از نظرات و جمع‌بندی مشاوره‌هایی که از بهترین و قوی‌ترین متخصصان و کارشناسان در گرایش‌های مختلف جنگداری و جنگل‌شناسی به این جمع‌بندی رسیده که در حال حاضر جنگل‌های شمال کشور تحت فشار‌های
چند گانه است.
مهندس ناصر مقدسی، طرح‌های عمرانی ناسازگار با اکوسیستم جنگل، معدن‌کاوی، حضور دام و مصارف روستایی جنگل‌نشینان را از مهم‌ترین این فشار‌ها عنوان می‌کند: به علاوه روند بهره‌برداری‌های قانونی خارج از توان و ظرفیت اکولوژیکی طی سال‌های گذشته موجب تحمیل فشار مضاعفی بر جنگل‌های شمال کشور شده است، بنابراین به نظر می‌رسد زمان آن فرا رسیده که دست‌کم برای حفظ وضعیت موجود فرصتی برای بازسازی و خود ترمیمی به جنگل‌های شمال بدهیم.
به گفته او، باید رویکرد سنتی نسبت به بهره‌برداری از درختان جنگل که طی ٥٠ سال گذشته رویکرد غالب بوده تغییر کند و بیشتر به حفاظت و پایداری این اکوسیستم منحصر به فرد کشور توجه کنیم و دیگر فواید جنگل‌ها از جمله کاهش بار آلودگی، فرسایش و جلوگیری از سیلاب‌ها را مدنظر قرار دهیم.
آن‌طور که مقدسی می‌گوید: آخرین تصمیم‌گیری‌ها در شورای عالی جنگل‌ها به عنوان مرجع نهایی شده و یک دوره گذار که طی آن شاخص‌های ناپایدار فعلی جنگل‌ها به پایداری مطلوب برسد، در نظر گرفته خواهد شد.
قائم مقام سازمان جنگل‌ها و مراتع معتقد است: البته این دوره گذار به منزله توقف طرح‌های جنگلداری نیست و طی آن مجریان با صلاحیت طبق رویکرد حفاظتی و پرورشی دوره گذار که مدیریتی همگام با طبیعت است به کار خود ادامه خواهند داد.
او در پاسخ به اینکه متخصصان معتقدند برای مجریان نمی‌صرفد که با رویکرد حفاظتی طرح‌ها را ادامه دهند، تاکید می‌کند: بسیاری از مجریان طرح‌های جنگلداری در کشور ما بیش از ١٠ تا ٢٠ سال است که از قبل جنگل انتفاع برده‌اند و حالا که در دوران گذار تصمیمی ملی گرفته می‌شود مجریانی که قصد دارند اعتبار خود را حفظ کنند باید با آن همکاری کنند.
مقدسی به کارشناسان و متخصصانی که نسبت به چگونگی اجرای طرح گذار و پیامد‌های آن نگران هستند، اطمینان می‌دهد این طرح با در نظر گرفتن تمام ابعاد اجرایی خواهد شد، چرا که در مورد ضمانت‌های اجرایی حقوقی و حتی اجتماعی آن با دولت در قالب سناریوهای مختلفی که از سوی شورای عالی جنگل‌ها به عنوان یک مرجع علمی تنظیم شده، مذاکرات صورت گرفته است.
رییس شورای عالی جنگل‌ها حداقل زمان درنظر گرفته شده برای طرح گذار را پنج سال عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: در این مدت به صورت گام به گام زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های لازم برای بهره‌برداری‌های پایدار در آینده فراهم می‌شود و نه تنها مجریان که تمام مردم و سازمان‌های مرتبط باید با سازمان جنگل‌ها و مراتع همدلانه هماهنگ شده و همکاری کنند.
او دوران گذار را دوران استراحت و تنفس جنگل‌ها از یک سو و پرکاری و فعالیت بیش از پیش نیروهای سازمان جنگل‌ها و طرح‌های جنگلداری برای حفاظت، پرورش، جلوگیری از قاچاق و مدیریت دام می‌داند و تاکید می‌کند دولت قول داده تمام زیرساخت‌ها و امکانات لازم برای اجرای این طرح را که در حال حاضر نیز به صورت نسبی و از طریق مصوبه قانونی در حال اجراست، فراهم کند.
بر اساس مطالعاتی که دکتر محمد رضا پور مجیدیان، عضو هیات علمی دانشگاه ساری انجام داده در دهه ٦٠ درآمد حاصل از یک‌سال بهره‌برداری از جنگل‌های شمال کشور معادل درآمد حاصل از یک روز فروش نفت است، بر این اساس اگر واقعا عزمی ملی برای حفظ جنگل‌های ارزشمند شمال کشور وجود داشته باشد، برطرف کردن نقاط ضعف و فراهم کردن زیرساخت‌های لازم برای اجرای طرح گذار از طریق منابع دولتی غیرممکن نیست و می‌توان با به کار گرفتن ایده‌ها و نظر تمام گرایش‌ها در این رشته و افراد با صلاحیت، پایداری دوباره را به این اکوسیستم بی‌نظیر برگرداند.

منبع :اعتماد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۴ ، ۰۸:۰۸
پیمان صاحبی


مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست گفت: آنچه که در مورد سد گتوند رخ داد، امروز در داریان تکرار می‌شود.

به گزارش خبرنگار «محیط زیست» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - منطقه کرمانشاه، محمد درویش در نشست هم‌اندیشی حقوق محیط زیست که در کرمانشاه برگزار شد، مشکلاتی که امروز برای محیط زیست رخ داده را ناشی از ادبیات خشونت گرایانه علیه محیط زیست دانست.

وی با مرتبط دانستن مشکلات محیط زیستی با مسائل سیاسی منطقه، عنوان کرد: وقتی دچار بدهکاری اکولوژیک می‌شویم، پهنه‌های آبی را نابود می‌کنیم، رویشگاه‌های جنگلی را تخریب می‌کنیم و گونه‌های جانوری را به قهقرا می‌بریم و این یعنی به خشونت چراغ سبز داده‌ایم.

به گفته این مسئول، در این شرایط در کنار دست ما مردمی به وجود می‌آیند که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و به دینامیت متحرک تبدیل می‌شوند و با عناوین داعش، بوکوحرام، طالبان و ... تا پاریس هم پیش می‌روند.

مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت های مردمی سازمان محیط زیست ادامه داد: کشور ترکیه از شرایط ناامن عراق و سوریه استفاده کرد و سالانه 38 میلیارد مترمکعب آب را در کشور خود مهار ‌کرد و این میزان آب حق آبه قانونی دجله و فرات و به اندازه 40 رودخانه زاینده‌رود است.

درویش خاطرنشان کرد: این امر افزایش چشمه‌های گرد و غبار عراق از شش چشمه در سال 67 به 211 چشمه در شرایط کنونی را رقم زده و چهار میلیون هکتار از اراضی زراعی این کشور تخریب شده است.

وی از درگیری 25 استان کشور با ریزگردها خبر داد و بیان کرد: کرمانشاه یکی از قربانیان جدی ریزگردها است.

مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست معتقد است، ریزگردها نفس بنه و بلوط‌های زاگرس را تنگ کرده و بسیاری از باکتری‌ها و قارچ‌های مفید طبیعت را از بین برده است که شاید ما اصلا متوجه آن نباشیم.

به گفته این مسئول، برف روی کوه‌ها به دلیل نشستن ریزگردها تیره شده و همین رنگ تیره جذب نور خورشید را بیشتر کرده است و کوه‌هایی که در گذشته تا خرداد برف داشتند همه اکنون در اوایل فروردین همه برف آنها به شکل سیلاب ویرانگر ذوب می شود.

درویش به خشکیدگی و کم آبی بسیاری از تالاب‌ها، سراب‌ها، رودخانه‌ها و دریاچه‌های کشور از جمله تالاب انزلی، رودخانه اترک، تالاب هامون، جازموریان و ... اشاره کرد و افزود: ما با خشک شدن دریاچه ارومیه بزرگترین بیابان زایی به میزان 480هزار هکتار را طی 15 سال تجربه کردیم.

وی از نابودی گونه‌های گیاهی و جانوری یاد کرد و ادامه داد: در منطقه غرب 18 میلیون درخت بلوط را از دست دادیم و تعداد گونه‌های جانوری کل، بز، قوچ، میش و ... ما از یک میلیون و 300 هزار راس در گذشته به 110 هزار راس رسیده است و این یعنی 90 درصد اندوخته جانوری کشور را از دست دادیم.

مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست به نابودی هشت میلیون نخل میناب، یک میلیون انبه و صدها هزار درخت مرکبات در این نقطه اشاره کرد و ادامه داد: آب میناب را با احداث سد برای بندرعباس اختصاص دادند، در حالی که به راحتی می‌شد با آب شیرین کن‌های خورشیدی از آب خلیج فارس استفاده کرد.

درویش معتقد است، این شرایط باعث ایجاد جنگ آب بین بسیاری از اقوام و مناطق مختلف کشور شده است.

این مسئول اظهار کرد: با اجرای سد "گتوند" 400 اثر کهن زادبوم ایران زیر آب رفت و کمتر در مورد آن چیزی شنیدیم و حالا این موضوع در خصوص سد "داریان" در حال تکرار شدن است.

وی با تاکید بر اینکه باید از این بحران‌ها درس بگیریم، تصریح کرد: همه مشکلات زیست محیطی ما در خشکسالی و قهر آسمان ریشه ندارد، بلکه ردپای نابخردی در این مشکلات دیده می شود.

به گفته این مسئول؛ ممکن است بخشی از این خسارات با تزریق بودجه جبران شود، اما برخی از این اتفاقات غم انگیز اصلا قابل جبران نیست.

درویش بر لزوم برپایی دادگاه‌های محیط زیستی برای افرادی که مسبب این مشکلات هستند تاکید کرد و گفت: خوشبختانه از سال 92 این ظرفیت در حاکمیت ایجاد شده که سازمان‌های محیط زیستی می‌توانند نسبت به شخص حقیقی یا حقوقی که باعث تخریب غیرقابل بازگشت محیط زیست شده اعلام جرم کنند.

مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست راه حل مقابله با این بحران‌ها را افزایش آگاهی مردم دانست و به نقش سمن‌های محیط زیست در این خصوص اشاره کرد.وی ادامه داد: باید برای آگاه سازی مردم از مدارس شروع کنیم و سازمان‌های مردم نهاد نیز مشارکت کنند.

درویش از سمن‌های محیط زیستی به عنوان شورآفرین و دغدغه‌مندترین سازمان های مردم نهاد زیست محیطی کشور یاد کرد و گفت: ما در کرمانشاه مدرسه طبیعت "کیکم" را داریم که حاصل فعالیت همین سمن ها است و از بهترین مدارس زیست محیطی کشور است.

مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست سپس به بیان خاطره‌ای از شورای عالی محیط زیست سال 85 پرداخت که در آن زمان رئیس سازمان محیط زیست از رئیس جمهور وقت که رئیس شورا بود درخواست کرد 40 هزار هکتار از اراضی آذربایجان برای حفاظت از قوچ ارمنی اختصاص یابد که رئیس جمهور پاسخ داد این میزان برای قوچ آن هم از نوع ارمنی زیاد است و فقط باید 400 هکتار را به این امر اختصاص داد.

وی افزود: نتیجه این امر این بود که مردم در مابقی این فضا به کار و زندگی پرداختند، باغات سیب را گسترش دادند و نتیجه آن خشکی ارومیه شد.

درویش یادآوری کرد: باید بدانیم وقتی که گونه‌های جانوری کل و بز ما در طبیعت به راحتی زندگی می‌کنند یعنی حال آب و هوا و محیط زیست خوب است و نتیجه آن سلامت مردم نیز هست و دیگر نیاز نداریم سالانه 10 هزار میلیارد تومان خرج داروی بیماران سرطانی کنیم.

منبع:ایسنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۶
پیمان صاحبی

ترجمۀ: زهرا علیان مرجع: The New York Times

گری گاتینگ، استاد فلسفۀ دانشگاه نوتردام، مجموعه مصاحبه‌هایی را با متخصصان فلسفۀ سیاسی ترتیب داده است که در ستون «استون» در روزنامۀ نیویورک تایمز منتشر می‌شود. او در چهارمین شماره از این مصاحبه‌ها، موضوعِ بحث را تغییرات آب‌وهوایی قرار داده است و برای گفتگو دربارۀ آن، سراغ دیل جیمیسون رفته است. استاد فلسفه و مطالعات محیط‌زیست در دانشگاه نیویورک‌سیتی و مؤلف کتاب «خرد در روزگاری تاریک: چرا تلاش برای توقف تغییرات آب‌وهوا ناکام ماند و معنای آن برای آینده ما چیست؟»

نیویورک‌تایمز

گری گاتینگ: روشن است که گرم‌شدن جهان واقعیتی مسلم است و فعالیت‌های بشر سهم زیادی در آن دارد. اما اگر برای مقابله با آن کم‌کاری کنیم یا کاری نکنیم، چقدر می‌توانیم دربارۀ نحوه تأثیرگذاری گرم‌شدن زمین بر زندگی‌مان، یا نتایج سیاست‌های مختلف تدوین‌شده برای کاستن تبعاتش، پیش‌بینی‌های معتبر بکنیم؟ به تعبیر دیگر، آیا اقلیم‌شناسی۱ اعتبار پیش‌بینی‌کنندگی مناسبی دارد تا راهنمای خوبی برای تدوین سیاست اجتماعی باشد؟

دین جیمیسون: اختلاف مقیاسی که الگوهای آب‌وهوایی ارایه می‌دهند با الگوهایی که مدیران و برنامه‌ریزان نیاز دارند، مدت‌ها مشکلی مهم بوده است. مدل‌های کنونی، عمدتاً در قالب شاخص‌های کاملاً انتزاعی نظیر «سطح متوسط دما» پیش‌بینی‌هایی می‌کنند که برای تصمیم‌گیرندگان کارایی چندانی ندارد. تحقیق در حوزۀ مدل‌های آب‌وهواییِ منطقه‌ای در حال پیشرفت است، این مدل‌ها مفیدتر خواهند بود، ولی برای ساختن چنین مدل‌هایی راه‌های گوناگونی وجود دارد و هنوز محل مناقشه هستند.

گری گاتینگ: یعنی نمی‌توانیم به نحو معقولی مطمئن باشیم که تغییرات آب‌وهواییِ مهمی رخ خواهند داد که به طورِ جدی حیات بشری را دچار اختلال می‌کنند؟

دین جیمیسون: متأسفانه اصلاً بدین معنا نیست. در تازه‌ترین گزارش «مجمع بین‌المللی تغییرات آب‌وهوایی» آمده است که «انتشار مستمر گازهای گلخانه‌ای باعث گرم‌شدن بیشتر زمین و تغییراتی پایدار در تمام قسمت‌های سیستم آب‌وهوایی می‌شود که احتمال در پی داشتنِ تبعاتی سخت و وسیع و جبران‌ناپذیر را برای مردم و زیست‌بوم‌ها افزایش می‌دهد». این شیوۀ مؤدبانه‌ای است برای بیان این‌که ما در معرض انقراضِ گونه‌ها، بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی، میلیون‌ها مرگ اجتناب‌پذیر و نابودی دنیایی هستیم که می‌شناسیم. می‌دانیم که این اتفاق در سطح جهانی رخ خواهد داد، و فقیرترین مردم، بیشترین آسیب‌پذیری را خواهند داشت، و می‌توانیم از پیامدهای وسیعِ منطقه‌ای، پیش‌بینی‌های معقولی داشته باشیم. اما نمی‌توانیم بگوییم خشک‌سالی کالیفورنیا چه مدت طول می‌کشید، یا طوفان بعدی چه وقت نیویورک را در می‌نوردد. این دلایل زیادی دارد، اما برگرداندن احتمالاتی با مقیاسِ جهانی، در قالب روابط علّی و معلولیِ منطقه‌ای، بخشی از این مشکل است. می‌دانیم که یک راکت ۳۵۰ گرمی، احتمالاً توان ضربۀ بهتری از یک راکت ۲۵۰ گرمی دارد، اما با دانستنِ این واقعیت نمی‌توانیم راجع به اتفاقاتی که برای این راکت‌ها هنگام ضربه رخ می‌دهد، چندان سخنی بگوییم.

گری گاتینگ: خب ظاهراً اقلیم‌شناسی می‌تواند به ما بگوید که باید منتظر مشکلات بزرگی باشیم، ولی نمی‌تواند اطلاعات چندانی راجع به چیستی آن مشکلات یا بهترین نحوۀ مقابله با آن‌ها ارایه دهد. پس چگونه می‌توانیم نقشۀ عملیاتیِ معقولی تدوین کنیم؟

دین جیمیسون: احتیاط حکم می‌کند که از سیاست‌های «پشیمانی سودی ندارد» پیروی کنیم؛ یعنی سیاست‌هایی که هرچه پیش آید هم به ما ضرری نمی‌زنند. برای نمونه، این سیاست توجیه می‌کند که مردم و زیرساخت‌های مهم را از مناطق آسیب‌پذیر دور کنیم. وقتی طوفان سَندی نیویورک را درنوردید، مناطق طوفان‌گیر عمدتاً تالاب‌های خشکیده یا خطوطِ ساحلی‌ای بود که به‌واسطۀ زباله‌ها پهن شده بود. در کل، فارغ از ارزیابیِ منطقِ چنین پروژه‌هایی، کاملاً بدیهی است که نبایست زیرساخت‌های مهم و مردم آسیب‌پذیر را در این مکان‌ها مستقر ساخت، ولی در نیویورک بیمارستان‌ها و پروژه‌های اسکان‌دهی عمومی دقیقاً در این مکان‌ها قرار داشت.

همچنین، با توجه به هزینه‌های محیط‌زیستی و انسانی ملازم با چرخه تولید و مصرف زغال‌سنگ، بی‌نیاز شدن از مصرف زغال‌سنگ کاری است که باید به هر قیمتی انجامش دهیم. به صورت منطقی، تنها مخالفان احتمالی، صاحبان کارخانه‌های زغال‌سنگ یا کسانی‌اند که نمی‌توانند زندگی‌ای را تصور کنند که وابسته به آن‌ها نباشد.

گری گاتینگ: توقف مصرف زغال‌سنگ اقدام رادیکالی به نظر می‌رسد. می‌توانید توضیح دهید که چرا این اقدام را لازم می‌دانید؟

دین جیمیسون: تمام مراحل چرخه تولید و مصرف زغال‌سنگ ویرانگر است. این چرخه مستلزم ویران‌کردن قله‌کوه‌ها، آلوده‌کردن آب‌راهه‌ها و کشتن کارگران است. زغال‌سنگ را می‌سوزانند تا الکتریسیته تولید شود. از این احتراق، آلودگی‌ای تولید می‌شود که سالانه بیش از ۱۰ هزار امریکایی، و بیش از ۲۵۰ هزار چینی را می‌کشد. به علاوه، این آلودگی به ماکیان، پرندگان و آب‌راهه‌ها آسیب‌های جدی می‌زند. و این در حالی است که هنوز تأثیرات آن را در تغییرات آب‌وهوایی لحاظ نکرده‌ایم.

دست‌کشیدن از زغال‌سنگ سخت خواهد بود. بسیاری از چیزها سخت هستند. دست‌کشیدن از سیگار سخت است. الغای بردگی برای کسانی که در آن جوامع می‌زیستنند، تقریباً تصورناپذیر بود. برای چندین قرن، اقتصادهای اروپایی و امریکایی متکی به کار اجباری بود.

گری گاتینگ: آیا دست‌کشیدن از زغال‌سنگ و استفاده از سوخت‌های جایگزین (مثلاً، سوخت‌های هسته‌ای)، هزینه‌های بیشتری از ادامۀ مصرف آن ندارد؟ آیا می‌توان به صورت معقولی نسبت به تبعات چنین تغییر بزرگی مطمئن بود؟

دین جیمیسون: ظاهراً زغال‌سنگ سوختی جذاب است، زیرا منابع زیادی از آن وجود دارد، و اقتصادِ ما طوری بنا شده که بیشترین هزینه‌ها را بر گردۀ فرودست‌ترین‌ها می‌گذارد، نه بر عهدۀ تولیدکنندگان یا مصرف‌کنندگان. درست از موقعی که کسانی که بیرون از چرخۀ تولید و مصرفِ زغال‌سنگ هستند را به حساب می‌آورید، دیگر زغال‌سنگ سوختی اقتصادی نخواهد بود، حتی در مقابل دیگر سوخت‌های فسیلی نظیر گاز طبیعی. هزینه‌های محیط‌زیستی و بهداشتیِ زغال‌سنگ به‌قدری سنگین است که تصمیم‌گیری برای حذف آن مشکل نیست. مسئله بر سر توزیع است. برخی از مردم، از جمله بسیاری از فقیران، از مصرف زغال‌سنگ مزایای کوتاه‌مدتی به دست می‌آورند. ولی مسئلۀ توزیع تمام تصمیمات سیاست اجتماعی را در نظر می‌گیرند. واکنش درست این است که دغدغۀ توزیع را پاس بداریم، نه اینکه کاری برایشان نکنیم.

گری گاتینگ: می‌شود بگویید چگونه می‌توانیم از مصرف زغال‌سنگ دست بکشیم؟

دین جیمیسون: نکته در این است که به این کار به مثابه یک فرآیند بیاندیشیم. کشورهایی نظیر ایالات متحده می‌توانند فرآیند تعطیلی نیروگاه‌های برقی که با سوختِ زغال‌سنگ کار می‌کنند را شروع کنند. اساساً بازار نیز این فرایند را تقویت می‌کند، اگر این کارخانه‌ها ملزم شوند به پرداخت هزینه‌هایی که بر مردم و محیط‌زیست تحمیل کرده‌اند. در واقع، این همان کاری است که مقررات اوباما می‌کنند. جنگ بر سر زغال‌سنگ چیزی نیست جز مجموعه سیاست‌هایی که تولیدکنندگان و مشتریانِ زغال‌سنگ را ملزم می‌کند تا برخی از هزینه‌هایی را متقبل شوند که اکنون از آن می‌گریزند. برای کشورهای نظیر چین و هند، گذر از مصرف زغال‌سنگ فرآیندی بسیار طولانی‌تری است، و مستلزم سیاست‌های حکومتی نیرومندی برای تسهیل این مرحله گذار است. چین متعهد شد تا این اقدامات را انجام دهد، و باید تشویقش کرد تا پا پس نکشند. اخیراً علائم جنبشی در هند نیز دیده می‌شود.

گری گاتینگ: ظاهراً از نظر شما که دیگر فرصتی برای توقف پیامدهای بزرگ -و احتمالاً فاجعه‌بار- تغییرات آب‌وهوایی نمانده است. بلکه فقط می‌توان کوشید تا این خسارت را به حداقل رساند. نظر شما راجع به این ایده چیست که ما می‌توانیم با تلاش قاطع و شایسته، ‌ گرم‌شدن جهان را متوقف یا حتی معکوس سازیم و از این رو مانع پیامدهای شدید آن شویم؟

دین جیمیسون: قبلاً گرم‌شدن هشت‌درجه‌ای را تجربه کرده‌ایم که تبعات جدی و مسلمی ازجمله مرگ‌ومیر را به همراه داشت. «سازمان بهداشت جهانی» تخمین زده است که قبلاً تبعات بهداشتی تغییرات آب‌وهوایی هر ساله باعث مرگ حدوداً ۱۵۰ هزار نفر می‌شد، و این رقم در سال ۲۰۳۰ میلادی به حدود ۲۵۰ هزار نفر در سال خواهد رسید. دست کم یک درجه دیگر به دمای جهان افزوده شده است، و ما همچنان نمی‌خواهیم از انتشار گازهای گلخانه‌ای بازبیایستم و ازین رو احتمالاً دما دو درجه یا بیشتر هم گرم خواهد شد. از سال ۱۹۹۲ که «چارچوب معاهده در باب تغییرات آب‌وهوایی» امضا شد، تا امروز، تقریباً هر سال انتشار این گازها در جهان افزایش یافته است. بدتر از آنچه به نظر می‌رسد، این است که گازهای معلق در جوّ اساساً آنجا ذخیره می‌شوند، نه اینکه جریان داشته باشند. تصور کنید که جوّ مثلِ وان حمام است که آبِ جمع‌شده در آن، به‌کندی خارج می‌شود. حتی اگر شیر آب (جریان) را ببندید باز سطح آن می‌تواند بالا بماند. اگر این مثال را برای جوّ به کار ببریم، باید بگوییم که ما همچنان شیر آب را هم باز گذاشته‌ایم.

گری گاتینگ: آیا می‌گوید که نمی‌توانیم جلوی تغییرات آب‌وهوایی را بگیریم؟

دین جیمیسون: تغییر آب‌وهوایی وجود دارد و صرفاً درحال بدترشدن است. اما مهم این است که چقدر بدتر می‌شود. این مسئله اهمیت دارد، زیرا خسارات ناشی از گرم‌شدنِ سریع، خطی نیست، و نیز طبق نظر بسیاری از دانشمندان، هرقدر بیشتر و تندتر این تغییرات را بر سیستم تحمیل کنیم، احتمال نابودی فاجعه‌بار کل سیستم بیشتر می‌شود. زمانی والی بروکر، دانشمند بزرگ اقلیم‌شناس، گفت سیستم‌های آب‌وهوایی، شبیه حیوانی خشمگین است و ما با ترکه داریم او را می‌زنیم. من فقط این را می‌افزایم که اگر می‌خواهید وارد این بازی احمقانه شوید، بهتر است با پرخاشگریِ کمتری با ترکه آزارش دهید.

کربن چندین قرن در جوّ می‌ماند. شاید روزی بتوانیم کربن را از جوّ جدا کنیم و جریان گرم‌شدن را کاهش دهیم. مجهولات زیادی در این باره هست و هنوز فاصله زیادی داریم تا بتوانیم به طریقی سالم و با هزینه‌ای معقول و در مقیاسی موردنیاز این کار را عملی کنیم. بهتر است کربن را در زمین نگه داریم، به جایِ اینکه رنج و خرج تلاش برای بازگرداندن آن پس از انتشارش را بر خود هموار سازیم.

گری گاتینگ: فارغ از پرسش‌های علمی راجع به تغییرات آب‌وهواییِ آتی و اثربخشی راه‌های مختلف مواجه با آن، پرسش‌هایی در این خصوص باقی است که آیا آنچه باید در راهِ چنین مبارزه‌ای قربانی کنیم، ارزشِ بیشتری از شرورِ این اتفاق دارد یا نه؟ این‌جاست که هم باید راجع‌به واقعیت‌های علمی قضاوت کنیم، هم راجع به اینکه چه چیزی را ارزش بدانیم (و چقدر). آیا برای پاسخ به این دست پرسش‌ها، منابعی (مثلاً از منابع اقتصادی یا اخلاقی) در دست داریم؟

دین جیمیسون: برای پاسخ به برخی از این پرسش‌ها، و نه همه آن‌ها، منابعی هست. برخی از تصمیمات پیچیده‌ترند و از نظام‌های رایج تصمیم‌گیری ما فراتر می‌روند. برای نمونه، آیا باید مردم را مسئول تغییر اقلیم بدانیم، زیرا به طور عادی اما اجتناب‌پذیری باعث انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شوند، مثلاً برای رساندن بچه‌ها به مدرسه از ماشین‌های اسپرت استفاده می‌کنند؟ به نظرم، اخلاقیاتی که با عقل سلیم هدایت می‌شود، در مواجه با چنین پرسش‌های مبهوت می‌شود، حتی زمانی که جزئیات فراوانی راجع به تغییرات آب‌وهوایی ارایه دهید.

چطور امروزه می‌توانیم خساراتی را ارزیابی کنیم که به مردمانی که ۵۰۰ سال بعد زندگی می‌کنند وارد می‌شود؟ تغییرات زیستیِ انسان‌ها در سطحِ زیست‌کره را چگونه می‌توانیم در آن بازۀ زمانی ارزیابی کنیم؟ این پرسش‌ها در قلمرو ارزیابی‌های عقلانی دربارۀ منابع اقتصادی قرار نمی‌گیرد. پرسش‌های دیگری نیز راجع به انطباق با سیستم‌های آب‌وهواییِ متغیر وجود دارد که حتی از این‌ها هم عمیق‌تر است. در جهانی که آب‌وهوایش تغییر کرده است، آسمان‌ها، غروب‌های خورشید و گونه‌های جانوری همگی متفاوت خواهند بود. این مسئله بر پیوندمان با گذشته، تحسین و برداشتمان از هنر، موسیقی و ادبیاتی که در یک جهان کاملاً متفاوت ایجاد شده‌اند، چه تأثیری خواهد گذاشت؟

گری گاتینگ: پیشنهاد شما در قبال چنین پرسش‌هایی چیست؟

دین جیمیسون: به نظرم باید بلندپروازانه راجع به ماهیت اخلاقیاتی بیاندیشم که مناسب مشکلاتی باشد که در جهانی پرجمعیت و شدیداً همبسته با آن مواجه هستیم، جهانی که شاهد تغییر شدید آب‌وهوایی است. درعین‌حال، فلاسفه اخلاقیاتی را نمی‌آفرینند که مردم همین‌طوری آن را بپذیرند. باید بدانیم که چگونه مردم می‌توانند از درون روان‌شناسی‌های اخلاقی موجود خود، به نحوی رفتار کنند که هم دوستدار محیط‌زیست باشند و هم به آن‌ها کمک کند تا در جهانی معنا بیابند که بسیار متفاوت‌تر از جهانی است که بیشتر ارزش‌های ما در آن شکل گرفته است. من کوشیده‌ام تا به عنوان نخستین گام در این مسیر، گزارشی از «محاسن سبز» را بسط و گسترش دهم.

گری گاتینگ: به برخی از این «محاسن سبز» اشاره می‌کنید؟

دین جیمیسون: محاسنی که در کتابم، «خرد در روزگاری تاریک»، از آن‌ها بحث می‌کنم، عبارتند از: هم‌کاری، توجه، سادگی، تعادل و احترام به آینده. این محاسن فی‌نفسه مشکل تغییراتِ آب‌وهوایی را حل نمی‌کنند، اما به ما کمک می‌کنند تا در دنیایی که می‌سازیم، با معنا و لطف زندگی کنیم.

گری گاتینگ: «نشست لیما» دربارۀ توافقات بین‌المللی با هدف کاهش دی‌اکسید کربن بود. دیدگاه شما نسبت به جنبش جدیدی که از این نشست سربرآورد، چیست؟

دین جیمیسون: توافقات بین‌المللی اهمیت دارند، اما در اهمیتشان اغراق می‌شود. در «اجلاس ریو» در ۱۹۹۲، اکثر محققان شمالی محیط‌زیست فکر می‌کردند یک توافق بین‌المللی که کشورها را ملزم و متعهد سازد، راه‌حل توقف تغییرات آب‌وهوایی است. اما ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که چنین مرجعی وجود ندارد، خواه در بیرون از ملت‌ها باشد یا در وجدان آن‌ها. در راستای توقف تغییرات آب‌وهوایی، بیشتر تلاش‌ها در عرصۀ منطقه‌ای، ملی، محلی، و در قلب و ذهن آدم‌ها صورت می‌گیرد. هرگاه تغییرات مناسبی در این سطوح صورت گرفت، سپس می‌توان موافقت‌نامه‌های مؤثری بست. این نکتۀ ساده‌ای است. وقتی تغییرات بنیادینی در تمایلاتِ افراد صورت بگیرد، قانون میل به پیروی از سیاست و اخلاق پیدا می‌کند، به جای آنکه بخواهد راهبرِ سیاست و اخلاق باشد.

*گری گاتینگ استاد فلسفه دانشگاه نتردام است و ویراستار مجله «مطالعات فلسفی نتردام». «تفکر ناممکن: فلسفه فرانسه از ۱۹۶۰ میلادی بدین سو» تازه‌ترین کتاب اوست و از نویسندگان ثابت «استون» است.

منبع:ترجمان


پی‌نوشت‌ها:
[۱]
climate science


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۴ ، ۰۹:۲۴
پیمان صاحبی
مژگان جمشیدیزیست بوم/مژگان جمشیدی*: لار، ١٥ خرداد، شهید وفایی، سیوند، کرخه، کارون ٣ و ٤، گتوند، سیمره و اینک داریان و فرداروزی هم نوبت «شفارود» و «بختیاری» است! اینها تنها چند نمونه از سیاهه سدهایی است که حکایت اثرات زیست‌محیطی و اجتماعی و اقتصادی مخربشان بر جای‌جای این سرزمین، هرکدام مثنوی هفتادمن است و بارها در رسانه‌ها به آن پرداخته شده است.

از نشت و فرار ٢٢٠‌میلیون مترمکعبی آب سد «لار» در هر سال گرفته تا بی‌آب‌بودن همیشگی سد ١٥ خرداد و ایجاد بزرگ‌ترین کارخانه شورابه‌سازی جهان در پشت سد گتوند و شکستن سد شهید وفایی گلستان و کشته‌شدن ده‌ها نفر در جریان سیل سال ١٣٨٠! ‌هزاران هکتار از بهترین جنگل‌های ایران در طول سه تا چهار دهه گذشته، قربانی همین سدسازی‌هایی شده که آبگیری هریک از آنها مانند کرخه و کارون ٣ و گتوند بزرگ‌ترین پدیده‌های بیابان‌زایی را هم در منطقه دامن زده‌اند. حالا اما نوبت به سد داریان رسیده است. سدی که روی سیروان در کردستان ساخته شده و مخالفت با آبگیری آن، تاکنون بزرگ‌ترین کمپین اعتراضی محیط‌زیست ایران را به خود اختصاص داده است.
اما بدون ‌توجه به اعتراض بیش از ٧٠‌ هزار نفر از مردم محلی و کارشناسان و استادان دانشگاهی در رشته‌های محیط‌زیست، منابع طبیعی، آب، عمران، جامعه‌شناسی و علوم سیاسی و جمعی از مبلغان مذهبی و حتی مسئولان محلی همچون استاندار کردستان، سرانجام هفته پیش آبگیری این سد آغاز شد تا چشمه بل، که نماد اورامانات و نماد یک تمدن چند‌هزارساله و در فرهنگ مردم منطقه به چشمه خدایان معروف بود، برای همیشه نابود شود. نابودی چشمه بل نها، بخش کوچکی از اثرات ناگوار آبگیری سد داریان است که بدون‌شک ثبت جهانی اورامانات را در یونسکو با مشکل بزرگی مواجه خواهد کرد.
اما از این مهم‌تر جانمایی نادرست این سد است که با وجود اعتراضات متعدد کارشناسان محیط‌زیست سرانجام مخزن سد روی تشکیلات کارستی زمین که باعث فرار آب از سد می‌شود، ساخته شد تا حکایت سد لار، در یک‌قدمی تهران حالا بعد از ٣٥ سال، بار دیگر تکرار شود. امروز داریان، شفارود، گتوند، سیوند، خرسان، کارون ٣ و... بیش از آنکه نماد سدهای بنیان‌برانداز تاریخ و تمدن و طبیعت ایران باشند، نشان می‌دهند که اخلاق محیط‌زیست اساسا در بین برخی برنامه‌ریزان توسعه و گروه‌های مهندسی ارزیابی محیط‌زیست جایی ندارد.
در چنین شرایطی مشارکت مردم عملا محلی از اعراب ندارد و این نظام پدرسالارانه برنامه‌ریزان است که خود تشخیص می‌دهند چه چیزی برای مردم خوب و ضروری است و مردم حق بیان مطالباتشان را ندارند و درست به همین دلیل است که داریان هفته گذشته در میان حزن و اندوه صدها نفر از معترضان محیط‌زیستی و مردم محلی آبگیری شد. با ظهور امپراتوری داریان، مظهر اصلی چشمه خدایان یا کانی بل نیز برای همیشه از بین رفت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۱۱:۰۸
پیمان صاحبی