منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۴۹ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است


 

«بهشت آباد» در کش و قوس تصمیم نمایندگان

 از زمان طرح انتقال بخشی از آب کارون به اصفهان تا زمان اجرای آن و حتی کمی پس از آن موج اعتراضات وسیعی در میان مردم بختیاری و اهواز به وجود آورد. موج اعتراضات حتی به میان نمایندگان و مسئولان هم راه یافت و واکنش‌هایی به همراه داشت.


به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار نوشت: رود کارون زمانی پر آب ترین و بزرگ‌ترین رودخانه ایران بود رودی که اکنون قرار است بخشی از آب خود را به زاینده رود قرض دهد تا زنده بماند و برای اصفهانی‌ها آبادانی به بار آورد. بیشتر آب کارون از استان چهار محال و بختیاری سرچشمه می‌گیرد و به سوی استان اهواز سرازیر می‌شود. شاخه‌های فرعی رود کارون از کوه های گوناگون در استان کهکیلویه و بویر احمد و بلندی‌های لرستان به داخل رود وارد می‌شوند و شریان‌های اصلی آن را تشکیل می‌دهد. اما چه شد که به یک باره کارون به زاینده رود پیوند خورد؟ همه چیز از آنجا شروع شد که مسئولان کشوری در استان اصفهان تصمیم گرفتند تا برای احیای زاینده رود از آب کارون استفاده کنند. برای این کار قرار شد تونلی در استان چهارمحال و بختیاری حفر شود و آب را از این استان به اصفهان هدایت کنند. طرح بهشت آباد عنوانی بود که برای انتقال آب از استان چهارمحال و بختیاری به استان اصفهان انتخاب شد و وظیفه انتقال سالانه بین یک میلیارد و 100 میلیون متر مکعب آب را به فلات مرکزی عهده دار شد.

این طرح که با هدف توسعه کشاورزی مطرح شد در میان مخالفت کارشناسان، مسئولان، نمایندگان و مهم‌تر از همه افکار عمومی استان‌های خوزستان و چهارمحال و بختیاری، در آستانه استیضاح نامجو وزیر وقت نیرو و با فشار مسئولان و نمایندگان استان‌های مرکز کشور، به ویژه اصفهان، در شورای عالی آب تصویب شد و در نهایت در سال 90 کنگ احداث آن زده شد. با پیشرفت این طرح گروه های فعال محیط زیست در اهواز و چهارمحال و بختیاری برای نجات کارون زنجیره تشکیل دادند و در کنار رود کارون تجمع کردند. استاندار اصفهان به این تجمعات واکنش نشان داد و در مصاحبه‌ای با یکی از سایت‌های خبری اصفهان با انتقاد از تجمع آرام و مسالمت‌آمیز مردم خوزستان در محکومیت طرح های انتقال آب کارون گفت: با تجمع در کنار زاینده‌رود موافق نیستم چون معتقدم بلوغ اجتماعی و سیاسی مردم اصفهان بالاتر از مردم خوزستان و چهارمحال است. حالا اما مجمع نمایندگان استان چهارمحال و بختیاری اعلام کرده که تحقیق و تفحص از پروژه‌های انتقال آب را در دستور کار خود قرار داده اما این درخواست منجر به واکنش تند در اصفهان شده است.


حالا گرچه خبرهایی هر از گاه از توقف یا اجرای دوباره این طرح خبر می‌دهد اما فعالان محیط زیست معتقدند دخالت مسولان اجرایی استان اصفهان و موضع گیری های برخی از نمایندگان این استان در مورد مساله آب حساسیت های اجتماعی بسیاری را در دو استان چهارمحال و بختیاری، خوزستان و حتی اصفهان ایجاد کرده است. اردشیر نوریان نماینده مردم شهرکرد، سامان و بن در مجلس شورای اسلامی در گفت‌و‌‌گو با ابتکار می گوید: اظهار نظر برخی از مسئولان در مورد آغاز به کار سد ضد زیست محیطی بهشت آباد طی دو ماه آینده و اعلام آن در آستانه سفر معاون اول ریس جمهور باعث ایجاد تنش اجتماعی در استان چهارمحال و بختیاری شد که خوشبختانه با مدیریت صحیح، موضوع توسط مسئولان، نمایندگان مردم و فعالان محیط زیستی کنترل شد.
وی ادامه داد: با توجه به اظهار نظر استاندار اصفهان این شائبه نزد مردم ایجاد شده است که اعلام فرصت دو ماهه برای اجرای سد بهشت آباد با هدف ایجاد تنش اجتماعی برای دولت در سه استان چهارمحال و بختیاری، خوزستان و اصفهان قبل از انتخابات حساس ریاست جمهوری سال آینده بیان شده است.
اردشیر نوریان ضمن انتقاد از واکنش یکی از نمایندگان استان اصفهان نسبت به بیانیه مجمع نمایندگان استان اصفهان گفت: ای کاش نمایندگان استان اصفهان به جای موضع گیری سیاسی و انتخاباتی در جهت تخریب دولت به زوایای محیط زیستی نامه مجمع نمایندگان استان چهارمحال و بختیاری نیز واکنش نشان می دادند. او افزود: این نماینده محترم در حالی بر عدم دخالت مجمع نمایندگان استان چهارمحال و بختیاری در امور داخلی استان اصفهان تاکید می کند که نمایندگان محترم اصفهان چشم خود را بردخالت های این استان در امور داخلی استان اصفهان بسته اند.
رئیس مجمع نمایندگان استان چهارمحال و بختیاری، زمین خواری و دست اندازی آب منطقه ایی اصفهان بر بیش از ۲۳ هکتار از اراضی ملی و کشاورزی کوهرنگ بدون طی کردن روند قانونی در استان چهارمحال و بختیاری را مصداق دخالت این استان در امور داخلی چهارمحال و بختیاری عنوان کرد و گفت: در حالی که مجوز زیست محیطی سد و تونل کوهرنگ سه در منطقه بیرگان به علت تخلفات آب منطقه ایی اصفهان باطل شده است، آیا ادامه فعالیت این پروژه مصداق دخالت در امور داخلی استان چهارمحال و بختیاری نیست.
این نماینده مجلس شورای اسلامی با انتقاد از استاندار استان چهارمحال و بختیاری در متوقف نکردن پروژه انتقال آب کوهرنگ سه گفت: آب منطقه ایی به کدام یک از تعهدات اجتماعی و زیست محیطی خود عمل کرده است که استاندار محترم چهارمحال و بختیاری از برخورد جدی و توقف این پروژه جلوگیری نمی کند. لذا از استاندار محترم می خواهیم به وظیفه ذاتی خود عمل کند تا کارگاه سد و تونل سوم کوهرنگ جمع آوری شود. عضو کمسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت: مشی نمایندگان و مسئولان استان چهارمحال و بختیاری پیگیری مطالبات مردم در فضایی کارشناسی و عقلایی با در نظر گرفتن چارچوب ها و حفظ اصول محیط زیستی است. از این روی از مسولان و نمایندگان استان اصفهان تقاضا داریم موضوعات در چارچوب های قانونی نظیر تحقیق و تفحص پیش رود. در غیر این صورت نمایندگان استان چهارمحال و بختیاری، حق استفاده از تمامی ظرفیت های قانونی را برای احقاق حقوق مردم محفوظ می داند.
طرح انتقال آب بهشت آباد که علاوه بر تونل شامل سد مخزنی با حجم معادل یک‌هزار و ۸۰۰ میلیون مترمکعب با ارتفاع ۱۸۴ متر است، به دلیل انتقال آب به اصفهان با اعتراضاتی همراه است. طرح انتقال آب گرچه مخالفان بسیاری دارد ولی تصمیم قاطعانه ای از سوی دولت نداشته و در کش و قوس میان نمایندگان و استانداران اصفهان و چهارمحال و بختیاری این سو و آن سو می‌رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی


 

همسایگان خزر بوی زباله گرفته‌اند

آنم آرزوست که در ساحل خزر قدم بزنم با پایی برهنه، شن‌های خیس را حس کنم و به انتهای دریا خیره شوم تا لحظه ای تمدد اعصاب پیدا کنم از هیاهوی زندگی شهری اما نمی‌شود که نمی‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،کفشم را در نمی‌آورم و به آن سوی خزر و همسایه‌مان، روسیه خیره نمی‌شوم و در مقابل کفشی محکم می پوشم، برای این‌که همه چیز در این ساحل یافت می‌شود؛ از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، از پوست هندوانه و خار و خاشاک، نی‌های مرداب و لجن گرفته تا لاستیک، بطری‌های نوشابه، ظروف یکبار مصرف و خرده‌های شیشه و ...

به افق دریا خیره نمی‌شوم تا ساحل خزر در روسیه را تصور نکنم اما نمی‌توانم تصویری را که از مقایسه ساحل روسیه با ایران در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده را فراموش کنم. ساحل روسیه پاک است و زیبا با آبی شفاف و درخششی که از نور خورشید بر آب دریا پدیدار می‌شود و این سو که من نظاره‌گر آن هستم، نه تنها مهمان دریا و بلکه صاحبخانه، به طور متوسط روزانه 80 تن و در روزهای تعطیل و پر مسافر 120 تن زباله در ساحل می‌ریزند.

تنی به آب نمی‌زنم زیرا که فاضلاب و شیرابه زباله به دریای بابلسر نفوذ کرده است. اینجا آب، آبی نیست؛ کدر است و رنگ نامهربانی گرفته است. اینجا بوی رطوبت دریا حس نمی‌شود و تنها بوی تعفن زباله است که نه تنها مشام منِ مهمان بلکه حدود 280 خانوار همسایه‌اش را آزار می‌دهد.

اینجا نه تنها ماهیان می‌میرند بلکه درختان هم می خشکند و تلاش صاحبخانه برای کاشت چند درخت مقاوم اکالیپتوس در کنار زباله‌های ساحل بی‌نتیجه مانده است. من که طاقت ماندن ندارم و می‌روم تا نبینم مظلومیت خزر را، اما صاحبخانه چه کند؛ نه توان مالی دارد که خانه‌اش را از کنار زباله‌های ساحل جا به جا کند و نه تحمل بوییدن فاضلاب و زباله را.

در همین تهران خودمان، میلیاردها تومان خرج کرده‌اند تا دریاچه‌ای مصنوعی برای رونق گردشگری پایتخت ایجاد کنند و برای آن دردسر کشیدند تا آب دریاچه راکد نماند، نگندد و بوی بد ندهد، اما 200 کیلومتر آن طرف‌تر در شمال ایران، خدا بزرگترین دریاچه جهان را به ملت ایران بخشیده است و ما در آن زباله و فاضلاب می‌ریزیم.

نمی‌خواهم ساحل کشورهای اروپایی همچون لهستان، آلمان و فرانسه را ببینم تا به مظلومیت خزر بیشتر پی ببرم. در ساحل اروپا، مردم و دریا خوشحال هستند و از همزیستی با هم لذت می برند، در حالی که خزر با همه مهربانی‌ها و زیبایی‌هایش، کسی قدرش را نمی‌داند و این‌که اگر قدرت انتخاب داشت و اگر می‌توانست حرکت کند، به جایی می‌رفت که به او احترام بیشتری بگذارند. خزر ما مظلوم است زیرا تقریبا به جایی راه ندارد که سفر کند ولی با این همه، سخاوتمند و مثل یک مادر مهربان است.

حسن یکی از ساکنان شهرک گل‌های بابلسر با اشاره به این‌که حدود 286 خانوار در این شهرک ساکن هستند به خبرنگار ایسنا، گفت: پیش از ساخت این شهرک مسکونی، زباله‌ها در ساحل بابلسر و در نزدیکی پارکینگ‌های 8 و 9 ، تخلیه و دپو می‌شد که این روند هم‌چنان ادامه دارد.

وی،‌ بوی تعفن زباله و فاضلاب تخلیه شده در پشت این شهرک مسکونی را غیرقابل تحمل برای ساکنان دانست و افزود: مشکلات بهداشتی ناشی از تخلیه زباله شهر بابلسر در این منطقه ساحلی را به شهرداری، شورای شهر و استانداری اعلام کرده‌ایم ولی هیچ نتیجه‌ای در پی نداشته است. مسئولان می‌گویند که مکان مناسبی برای دپوی زباله‌های بابلسر و انتقال زباله‌ها از این منطقه ندارند و هرجا را که بخواهند برای این منطقه خریداری کنند، ساکنان و مردم آن منطقه اجازه این کار را نمی‌دهند. از سوی دیگر بارها از سوی صداوسیما و استانداری از این مکان بازدید شده و گزارش‌هایی در این زمینه تهیه شده اما نتیجه‌ای تاکنون نداشته است. به نظر بنده روزی می‌رسد که ساکنان این شهرک مجبور می‌شوند خانه‌هایشان را رها کرده و از این منطقه بروند.

حسن تصریح کرد: گاهی بوی فاضلاب بر اساس نوع زباله رهاسازی شده تغییر می‌کند و بوی زباله و مواد شیمیایی در فضای شهرک پراکنده می‌شود، علاوه بر آن آتش زدن هر چندگاه این زباله نیز مزید بر علت شده و ساکنان را آزار می‌دهد. هم‌چنین روزانه چندین بار پساب‌ها در چاهی که در این مکان تعبیه شده، سرازیر می‌شود.

حقی، عضو هیأت امنای شهرک گل‌ها نیز مشکل دپوی زباله در ساحل بابلسر را یک مشکل ملی دانست و توضیح داد: مسئولان بهداشت و استانداری و حتی خانم ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست به این شهرک آمده و در جریان مشکلات این منطقه مسکونی هستند. پس از بازدید خانم ابتکار، فاصله منطقه دپوی زباله با این شهرک تا حدودی بیشتر شد اما از این منطقه منتقل نشد و باز هم زباله‌ها در نزدیکی این شهرک و در ساحل بابلسر رها می‌شود. به عبارتی دیگر پس از بازدید خانم ابتکار گل و لای و رسوبات رودخانه روی زباله‌ها ریختند ولی 20 متر جلوتر شروع به تخلیه و دپوی زباله کردند.

وی تصریح کرد: متأسفانه شورای شهر به استانداری گزارش داده بود که کسی در این شهرک مسکونی ساکن نیست در حالی که اشتباه است و روزانه 14 تا 15 اتوبوس برای انتقال ساکنان این شهرک به این منطقه رفت‌وآمد می‌کنند.

حقی مدعی شد: بر طبق نظر برخی کارکنان بهداشت، بیشتر کسانی که در این منطقه ساحلی بابلسر شنا می‌کنند بر اثر ناراحتی پوستی به مرکز بهداشت بابلسر مراجعه می‌کنند. علاوه بر آن متأسفانه حیوانات ولگرد بر اثر وجود زباله‌ها در این منطقه زیاد شده است،‌ به مرکز بهداشت هم اطلاع داده‌ایم که در پی آن یکی از سگ‌های زخمی منطقه را گرفته‌اند و از این منطقه دور کرده‌اند.

وی عنوان کرد: مدرکی دارم که نشان می‌دهد فاضلاب و شیرابه‌های زباله‌های تخلیه شده در اطراف این شهرک به شعاع 500 متر در داخل دریا نفوذ کرده و هر که در این ناحیه شنا کند دچار مشکلات بهداشتی می‌شود.

حقی ادامه داد: در صورت رفع این مشکل بزرگ آمادگی داریم با شهرداری نسبت به فضاسازی پشت این شهرک مسکونی همکاری‌ کنیم تا ضمن ایجاد آن فضای سبز، فضای زیبایی را در ساحل بابلسر ایجاد کنیم.

وی تاکید کرد: در کنار این شهرک 600 واحد مربوط به فرهنگیان در حال ساخت است و طرف دیگر شهرک نیز 2000 واحد برای فرهنگیان در حال ساخت است، بنابراین، با تکمیل شدن این واحدها و ساکن شدن در آن، مشکلات کنونی بیشتر می‌شود و آلودگی ناشی از زباله دامنگیر هزاران نفر از ساکنان این منطقه می‌شود.

حقی گفت: متأسفانه در کنار منطقه دپوی زباله 2000 رأس گوسفند توسط یک چوپان نگهداری می‌شود که زمین آن را شهرداری در اختیار او قرار داده است. از دامپزشکی خواستاریم اقدامی برای جمع‌آوری گوسفندان در این مکان کند.

یکی دیگر از ساکنان شهرک گل‌ها، گفت: مشکلات این منطقه را به آقای نانواکناری نماینده بابلسر بازگو کردیم و او وعده داد که در چهار سال خدمتش موضوع زباله‌ها را که یکی از بزرگترین مشکلات استان مازندران است را حل کند. در این شهرک ساکن هستم هیچ اقدامی برای حل این مشکل نشده است.

در این میان مقصر کیست؟ مسئولان ذیربطی که هر کدام به فاجعه بار بودن این معضل اذعان دارند، بار مشکلات را به دوش دیگر مسئول می‌اندازند، یا می گویند حل این مشکل اراده ملی می‌خواهد و پول و یا تنها وعده حل مشکل می‌دهند و یا این‌که فرهنگ‌سازی برای حفظ محیط زیست و تفکیک زباله از مبدا ضعیف است و دفع اصولی پسماند در شهرهای شمالی اقتصادی نیست، هرچه که باشد سبب شده روزانه 3000 تن پسماند در استان مازندران تولید شود و 80 درصد دفن زباله آن غیر بهداشتی باشد و مشکل پسماند در این استان روز به روز بیشتر شود.

تصویر زیر مربوط به ساحل محمودآباد است.

تصویر زیر مقایسه بین ساحل خزر در ایران و روسیه را نشان می دهد که در یکی از شبکه های مجازی منتشر شده است.

تصویر زیر مربوط به ساحل آلمان است.



تصویر زیر مربوط به ساحل لهستان است.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۶
پیمان صاحبی


عکس/زباله دردسرساز برای توله خرس قطبی

به دنبال انتشار عکس‌هایی از یک توله خرس قطبی که یک قوطی خالی کنسرو در دهانش گیر کرده بود، اداره حفاظت طبیعی یکی از جزایر شمال روسیه به مردم هشدار داد که در دور انداختن زباله دقت بیشتری داشته باشند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، "الگزاندر گروزدف" مدیر اداره حفاظت طبیعی جزیره "رنگل" گفت که این توله خرس قطبی به مدت دو هفته نمی‌توانست قوطی کنسرو را از دهانش خارج کند.

به نظر می‌رسد که دندانه‌های تیز لبه قوطی باعث چسبیدن قوطی به دهان توله خرس شده بود و به گفته محیط‌بان‌های محلی که قبلا توله خرس را در همین وضعیت دیده بودند، او به مدت چند هفته قادر به غذا خوردن نبوده است.

محیط‌بان‌ها توله خرس و مادرش را با تفنگ بیهوش کردند و موفق شدند قوطی را با کمترین خونریزی از دهانش جدا کنند.

به گزارش بی‌بی‌سی، مدیر حفاظت طبیعی جزیره رنگل می‌گوید: این اتفاق باعث پررنگ‌تر شدن خطراتی شده است که زباله‌های انسانی ممکن است برای حیوانات ایجاد کنند.

گروزدف می‌گوید: موارد مشابه زیادی دیده که زباله انسانی بر حیات وحش جزیره رنگل تاثیر داشته است.

او می‌گوید که حیوانات ممکن است کیسه‌های پلاستیکی را که قبلا حاوی مواد غذایی بوده بخورند و حتی موردی مشاهده شده که یک روباه سرش را در سطل بازیافت بطری کرده و دیگر نتوانسته سرش را بیرون بیاورد.

اداره حفاظت طبیعی جزیره رنگل به طور مداوم بهترین روش‌های دور انداختن زباله را به مردم یادآوری می‌کند که کمترین آسیب را به حیوانات برسانند.

الگزاندر گروزدف همچنین افزود: قوطی کنسرو دردسرساز را گروهی از کارگران دور انداخته بودند که از قضا خودشان مسئول پاکسازی جزیره از پسماندهایی بودند که مقداری از آنها بازمانده دوران اتحاد جماهیر شوروی بوده است.

تلاش‌های محیط‌بان‌ها و اداره حفاظت طبیعی جزیره رنگل برای پاکسازی انبوه زباله که ممکن است به خرس‌های قطبی و دیگر حیوانات منطقه آسیب بزنند ادامه دارد.

جزیره رنگل در شمال روسیه متراکم‌ترین جمعیت خرس‌های قطبی در جهان را دارد. گفته می‌شود که این جزیره آخرین پناهگاه ماموت‌های پشمالو قبل از انقراض آنها بوده است.

زباله و خرس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی


شگرد تازۀ زمین‌خواران

 زمان زیادی از قلع‌و‌قمع سه ویلای مجلل در استان گیلان نمی‌گذرد؛ سه ویلایی که با تغییر کاربری غیرمجاز، بیش از ١٠ هزار متر مربع باغ‌های چایی معروف لاهیجان را به خاک و خون کشیدند تا ویلاهای خود را بر آن استوار کنند. حداقل ارزش این ویلاها به گفته مسئولان استان، بین سه تا چهار میلیارد تومان است و شاید اگر سازنده آن می‌دانست ساخت در آن محل ممنوع است، چنین هزینه گزافی نمی‌کرد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه «شرق» افزود: از این دست اتفاقات در دیگر استان‌های کشور هم کم رخ نمی‌دهد؛ اما با پیگیری و اجرای دستور قضائی برای قلع‌و‌قمع آنها، از تعداد آنها کاسته شده است. از طرفی ساخت‌وسازهایی از این دست گاهی به‌صورت سازمان‌یافته از سوی برخی سازمان‌ها انجام می‌شود. تبدیل زمین‌های کشاورزی به‌صورت گسترده به روستا، یا به تعبیری روستاسازی برای بهره‌گیری از طرح‌های هادی و کوتاه‌کردن دست مسئولان جهاد کشاورزی از پیگیری این زمین‌ها، یکی از شگردهای برخی گروه‌ها برای فرار از قانون است؛ هرچند این اقدام آنها تحت لوای بند ٣ ماده ١٩٨ قانون برنامه پنجم برای تعیین‌تکلیف برخی زمین‌ها انجام می‌شود؛ اما غیرقانونی‌بودن آن موجب شده پیگیری این ماجرا هرچند سخت از سوی سازمان امور اراضی با صدور بخش‌نامه‌ای از سوی وزارت کشور در دستور کار قرار گیرد؛ یکی از موارد اخیر این ماجرا به گفته مدیر کل دفتر حفظ کاربری اراضی سازمان امور اراضی، در استان البرز رخ داده است. اصغر رفیعی بدون آنکه نامی از روستاهای دست‌ساز در این استان ببرد، گفته این ماجرا را در مذاکراتی که با مسئولان مربوطه داشته‌ایم، پیگیری می‌کنیم.

شهرداری‌ها با تغییر کاربری‌های غیرمجاز در حیطه وظایف خود عمل نمی‌کنند

مدیر کل دفتر حفظ کاربری اراضی سازمان امور اراضی در این‌باره می‌گوید: بیشتر این ساخت‌وسازهای غیرمجاز در حریم شهرها انجام می‌شود و وظیفه شهرداری‌هاست که با آنها برخورد کنند؛ اما از آنجا که شهرداری‌ها تا حدودی به وظایف خود عمل نمی‌‌کنند، سازمان امور اراضی دستورهای لازم را دریافت می‌کند و صرفا برای همکاری در تهیه تجهیزات قلع‌وقمع از آنها کمک می‌گیریم، زیرا افراد محلی در این زمینه به‌سبب نگرانی از درگیری‌های آتی با صاحبان ویلاهای غیرمجاز همکاری نمی‌کنند. در واقع برای اجرای حکم باید نماینده دادستان حضور داشته باشد و نیروی انتظامی هم تأمین امنیت را برای اجرای حکم فراهم کند.

رفیعی با بیان اینکه برای اجرای دستورات و احکامی که صادر شده باید امکانات اجرائی‌کردن آن وجود داشته باشد، می‌گوید: تأمین امنیت از طریق نیروی انتظامی به سبب عوارض و مشکلات اجتماعی این تخریب‌ها، ضروری است، همچنین تأمین تجهیزاتی مانند لودر، گریدر و بولدوزر که برای این اقدام لازم است. وزارت کشور در سال گذشته در بخش‌نامه‌ای به دستگاه‌های اجرائی دستور داده که این دستگاه‌ها در تأمین تجهیزات برای اجرای احکام، به سازمان امور اراضی یاری برسانند و نیروی انتظامی نیز امنیت لازم را فراهم کند.

پنج هزار و ٤٩٠ قلع‌و‌قمع در سال جاری

رفیعی با بیان اینکه از ابتدای سال جاری تاکنون پنج هزار و ٤٩٠ اجرای حکم برای زمین‌های تغییر کاربری داده‌شده غیرمجاز داشتیم، می‌گوید: احکام در دو قالب اجرائی می‌شود؛ نخست تبصره ٢ ماده ١٠ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ‌ها که دستور دادستان است و دیگری در قالب ماده ٣ همین قانون حکم صادر می‌شود.

به گفته او، از ابتدای سال تاکنون ١٦هزار‌و ٢٣٨ ‌قطعه زمین‌ تغییر کاربری داده‌شده غیرمجاز شناسایی شده است که هنوز تعیین‌تکلیف نشده‌اند و باید برخی از آنها را به دادگستری معرفی کنیم و برخی دیگر نیز از زمان شکایت تا صدور حکم یک سال زمان نیاز دارد؛ این تعداد از زمین‌ها عمدتا مربوط به سنوات گذشته است و امسال رخ نداده. با توجه به اینکه در سنوات گذشته تا آخر سال ٩٢، گشت حفظ کاربری‌ از سوی این سازمان نداشتیم، عمده این موارد مربوط به سنوات گذشته است؛ تعداد این گشت‌ها در سال جاری نزدیک به ٢٧٠ مورد در سراسر کشور است.

مدیر کل دفتر حفظ کاربری اراضی سازمان امور اراضی با اشاره به اینکه در هشت ماه سال جاری، پنج‌هزارو ٤٩٠ حکم اجرائی کردیم که بخش عمده آنها در حریم شهر است که وظیفه شهرداری بوده است، گفت بعید می‌دانم شهرداری‌ها حتی یک‌پنجم این تخلف‌ها را پیگیری کرده و احکام را انجام داده باشند.

او در پاسخ به اینکه آیا شهرداری‌ها تا‌به‌حال از اجرای احکام ممانعت کرده‌‌اند یا خیر، می‌گوید: مواردی در سنوات قبل بوده است. اکنون با توجه به اینکه از سوی وزارت کشور، بخش‌نامه در زمینه همکاری با سازمان امور اراضی صادر شده، شهرداری‌ها و دهیاری‌ها تقریبا هماهنگ شده‌اند.

رفیعی با بیان اینکه در سال جاری تاکنون از ٣٨٠ مورد از دستگاه‌های اجرایی که برخلاف مقررات به این تغییر کاربری‌ها مجوز داده‌اند، شکایت کرده‌ایم، می‌افزاید: دستگاه‌هایی که آب، برق، تلفن و ... را برای این ویلاها بدون هماهنگی با کمیسیون تبصره یک ماده یک قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ‌ها فراهم کرده‌اند یا اگر امتیازی از سوی دهیاری‌ها و شهرداری‌ها به این تغییر کاربری‌های غیرمجاز داده شده باشد، از آنها شکایت می‌کنیم و طبق قانون برای آنها، جریمه نقدی برابر آنچه متخلف برای امتیاز داده‌شده، پرداخت می‌کند، در نظر گرفته می‌شود و در صورت تکرار، برای مسئول مورد نظر بین شش ماه تا دو سال حبس نیز در نظر گرفته می‌شود.

او با بیان اینکه در این زمینه تاکنون آرایی نیز گرفته شده است، می‌گوید: حبس و جریمه نقدی برای برخی مسئولان در این زمینه صادر شده است.

‌هبه متخلف به شهرداری‌ها!

او در رابطه با سازوکار و چگونکی انجام این تخلفات از سوی شهرداری‌ها یا دهیاری‌ها، می‌گوید: شهرداری‌ها به این وسیله برای خودشان درآمدزایی می‌کنند؛ البته نه برای افراد خاص. مثلا به متخلف می‌گویند این پول را در قالب هبه و کمک، به حساب شهرداری (دهیاری و بخشداری) بریز. پولی که به حساب بهیاری و شهرداری ریخته‌ شده، عملا خلاف است؛ اما با این کار، مسئولان مربوطه مجوزی را صادر نمی‌کنند و چون وظیفه دارند تخریب کنند، با ریختن این پول برای تخریب اقدام نمی‌کنند؛ اما با پیگیری‌های انجام‌شده از سوی ما، اکنون اغلب ادارات گاز، برق، تلفن و آب از ما استعلام می‌کنند و این تخلفات به‌شدت کاهش پیدا کرده است.

رفیعی همچنین به ساخت‌وساز غیرمجاز برخی سازمان‌ها هم اشاره می‌کند و می‌گوید: ساخت‌وساز غیرمجاز از سوی سازمان‌ها هم زیاد بوده‌ که از آنها شکایت کرده‌ایم و علیه آنها حکم گرفته‌ایم. در‌واقع سازمان‌ها در این تخلفات حضور مستقیم ندارند؛ اما برای خود تعاونی‌هایی تشکیل می‌دهند که پرسنل عضو این تعاونی‌ها، دست به چنین اقداماتی می‌زنند که علیه‌شان شکایت کرده‌ایم.

او با نگاه به نمونه‌هایی از این دست، می‌‌افزاید: بعضی تعاونی‌ها که در زیرمجموعه‌های فرمانداری‌ها یا استانداری‌ها بوده‌اند، چنین‌ کرده‌اند که علیه آنها شکایت کرده‌ایم و حکم به نفع ما یا آنها صادر شده است.

‌ چند شگرد برای روستاسازی

رفیعی با نگاهی به شگرد‌های این سازمان‌ها برای تخلفات خود، می‌گوید: آنها با ابداع روش‌های خاصی، برای یک منطقه کد آبادی می‌گیرند و در قالب یک روستا، تغییر کاربری می‌دهند یا به‌عنوان روستا، انتخابات برگزار می‌کنند؛ درحالی‌که آنجا روستا نبوده است.

مدیرکل دفتر حفظ کاربری اراضی سازمان امور اراضی ادامه می‌دهد: به‌عنوان نمونه، در استان البرز ساخت‌وسازهایی انجام شده است؛ مثلا در یک منطقه، ساخت‌وسازها از قبل آغاز شده بود؛ اما روستایی در آن منطقه نبود. مسئولان با توجه به ساخت‌وسازهای زیاد در آن منطقه، آن ساخت‌وسازها را در قالب طرح هادی مصوب کرده و آن را به‌عنوان یک روستا تلقی کرده‌اند. وقتی هم روستا تلقی شود، وزارت جهاد کشاورزی اجازه ورود به موضوع و حق شکایت را ندارد و تقریبا به دست دهیاری می‌افتد.

رفیعی با بیان اینکه در این صورت پیگیری از سوی وزارت کشاورزی بسیار سخت می‌شود، می‌گوید: برای حل این مشکل، بنیاد مسکن همکاری‌های لازم را با وزارت کشاورزی انجام داد و در سال‌های ٩٣ و ٩٤، این روستاهای غیرمجاز را از طرح هادی خارج کرده‌ایم.

به گفته او، در بند ٣ ماده ١٩٨ قانون برنامه پنجم، این اجازه داده شده است تا کمیسیونی طرح‌های هادی را مصوب کرده و ابلاغ کند. در راستای حل این مشکل، تفاهم‌نامه‌ای در سال ٩٣ بین بنیاد مسکن و وزارت کشاورزی نوشته شد که طبق آن، استان‌ها، آمار روستاها را مرتب بررسی کرده و اراضی کشاورزی را از طرح هادی خارج می‌کنند.

‌ خراسان‌رضوی، رتبه اول در تغییر کاربری غیرمجاز

این مقام مسئول با بیان اینکه بیشترین تغییر کاربری‌های غیرمجاز به ترتیب در استان‌های خراسان‌رضوی، تهران، مازندران و البرز بوده است، می‌گوید: آخرین قلع‌وقمع ویلای غیرمجاز، در استان گیلان بوده که حدود ١٠ هزار و ٤٦٠ متر‌مربع بناهای بسیار محکم و مجلل در باغ چای در روستای آزارستانکی شهرستان لاهیجان تخریب شد. اما در خراسان‌رضوی که آمار را بالا برده، حدود ٣٠٠، ٤٠٠ مورد فقط دیوارکشی و شروع به کاربری بود که تخریب شد. ممکن است دو ویلایی که با سازه بوده از دیوارکشی‌ها چندین برابر سخت‌تر باشد.

او همچنین به طرحی اشاره کرد که اخیرا در مجلس شورای اسلامی مطرح شده بود و طبق آن، عده‌ای منتظر بودند ساخت‌وسازهای گذشته را قانونمند کنند. این طرح در مجلس شورای اسلامی رد شد و کمیسیون کشاورزی با آن مخالفت کرد و روز دوشنبه هم در مجلس رد شد. بنابراین اکنون حکمی که صادر می‌شود، قلع‌و‌قمع است و هیچ قانون دیگری مدنظر نیست و بحث، بحث تخریب و جزای نقدی متخلفان است.

رفیعی همچنین در پاسخ به اینکه چرا هنوز هم ساخت‌وسازهایی در گردنه حیران انجام می‌شود، می‌گوید: در محدوده روستا ممکن است این اتفاق بیفتد؛ اما مطمئن باشید در خارج از این محدوده، ساخت‌وسازی در منطقه گردنه حیران رخ نمی‌دهد؛ چون آنجا را به صورت ویژه رصد می‌کنیم. اگر در محدوده روستا این اتفاق رخ دهد، چون طرح هادی دارد، ما نمی‌توانیم کاری انجام دهیم.

١٠ هزار مترمربع باغ چای تغییر کاربری شد

در رابطه با قلع‌وقمع اخیر در یکی از روستاهای شهرستان لاهیجان، با سیدمحمد میرهاشمی، مدیر امور اراضی استان گیلان، نیز به گفت‌وگو نشستیم. او در این‌باره می‌گوید: سه ویلای مجلل در روستای آزارستانکی شهرستان لاهیجان با ارزش حداقل سه تا چهار میلیارد تومان در باغ چای این استان تخریب شد. این مجموعه ویلاها حدود ١٠هزار مترمربع بوده که ابنیه و تجهیزات غیرمجاز آن حدود چهارهزار و ٧٣٣ متر مربع بوده است.

میرهاشمی با اشاره به جدیت برای برخورد با تغییر کاربری‌های غیرمجاز در سراسر کشور، می‌گوید: اخیرا سازمان امور اراضی کشور برنامه‌ خاصی را برای مبارزه با تغییر کاربری‌های غیرمجاز در دستور کار قرار داده که همین امر از چنین تخلفاتی در سال‌های اخیر کاسته است.

او در نگاهی قیاسی بین تغییرکاربری‌های غیرمجاز در استان‌های گیلان و مازندران می‌افزاید: در استان مازندران متأسفانه عمده تغییرکاربری زمین‌های کشاورزی و جلگه‌ها انجام گرفته است، اما در استان گیلان بیشترین تغییرکاربری‌ها در شرق استان و در مرز این دو استان انجام می‌گیرد. برای جلوگیری از این موارد، تعداد گشت‌های حفظ اراضی را در منطقه شرق استان گیلان افزایش داده‌ و در نظر گرفته‌ایم که اگر وزارت کشاورزی و سازمان امور اراضی نیز درمورد این تغییرکاربری‌ها وارد عمل نشد، دادستانی استان به‌عنوان مدعی‌العموم بتواند رأسا وارد عمل شود و اقامه دعوی و به این مسئله رسیدگی شود.

میرهاشمی با بیان اینکه با مسئولانی که به‌صورت غیرقانونی اقدام به صدور برخی مجوزها برای تغییرکاربری‌های غیرمجاز می‌کنند برخورد می‌شود، می‌گوید: در شهرستان آستارا حدود ١٨ شکایت علیه اشخاص صادرکننده مجوز‌های غیرقانونی، در مراجع قانونی در دست رسیدگی است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۳
پیمان صاحبی


 

آلودگی هوا، از لندن 1873 تا تهران 2016

در شهر تهران به علت غلظت چند برابری استانداردهای بین‌المللی بنزن در هوا، ریسک ابتلا به انواع بیماری‌ها از جمله سرطان‌ها افزایش یافته است. میزان بنزن در برخی از مناطق تهران تا ۴۰ برابر حد مجاز برآورد شده است. دیگر آلاینده سرطان‌زا در هوای تهران، آزبست یا پنبه نسوز است که بر اثر استفاده از لنت ترمز و صفحه کلاچ حاوی آزبست در خودروها در هوا آزاد می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه وقایع اتفاقیه، انسان دوران انقلاب صنعتی، در اواسط قرن هجدهم، خوشحال از دستاوردهای خود، با دست‌ها و صورت‌هایی آلوده به زغال، چیزی را که ساخته بود، نگاه می‌کرد؛ نیروی ماشین به جای نیروی انسان. انگلیس پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعه استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقه متوسط و بهبود امور قانونی و اداری کشور، از نظر زمین، کارگر، مدیریت و حکومیت به وضعیتی رسید که زمینه پیشرفت صنعتی هموار شد. در زمینه این پیشرفت سه ستون عمده قرار داشت: بافندگی، زغال‌سنگ و ذوب‌آهن. تامس ساوتکلیف اشتن، نویسنده کتاب «انقلاب صنعتی»، مخترعان را انسان‌هایی سختکوش می‌خواند؛ بختیارانی که هوای موافق برای رویاندن انسان‌ها را برگزیدند. دسامبر 1873، لندن به مدت یک هفته در مهی زرد و ضخیم فرورفته بود. مردم نمی‌توانستند حتی جلوی پای خود را ببینند. «خانم‌ها و آقایان!» این مارک تواین بزرگ بود که سخنرانی عمومی‌اش را این‌طور آغاز می‌کرد، به رسم بریتانیای دوران ویکتوریا: «من صدای شما را می‌شنوم، پس می‌دانم اینجا هستید. من هم اینجا هستم اگرچه وجودم قابل مشاهده نیست.» مارک تواین از بختیارانی گفت که هوایی برای تنفس انسان‌ها باقی نگذاشته‌اند. همه جا در لندن دودکش‌هایی بالا رفته بود که از آن دودهایی غلیظ و سمی بیرون می‌آمد.


آن سال 780 نفر در لندن به‌دلیل آثاری مشابه با خفگی درگذشتند اما 83 سال از آن مه غلیظ گذشت تا بالاخره در سال 1956، قانون هوای پاک از کتاب قوانین بریتانیایی‌ها سر بیرون آورد. لندن پس از سال 1873 تغییر چندانی نکرد. حکومت ماشین‌های دودی ادامه داشت. مه‌دود بزرگ، اتفاقی است که در روزهای پنجم تا نهم دسامبر سال ۱۹۵۲ آسمان لندن را فراگرفت. آلودگی هوا در شهر لندن در اثر به‌کارگیری بیش از اندازه زغال‌سنگ و سرمای هوا، به مهی بزرگ تبدیل شد؛ دود غلیظی که همه شهر را فرا‌گرفت و نزدیک به چهار هزار نفر در اثر این آلودگی جان خود را از دست دادند و بیش از صد هزار نفر هم بیمار شدند. در تحقیقاتی که بعدا انجام شد، آمار کشته‌شدگان آن واقعه نزدیک 12 هزار نفر برآورد شد. ابعاد گسترده این فاجعه که از آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین فاجعه‌های زیست‌محیطی و بدترین فاجعه مرتبط با آلودگی هوا در بریتانیا یاد می‌شود و فشار افکار عمومی موجب شد مجلس بریتانیا، مصوبه‌ای را با عنوان مصوبه هوای پاک در سال ۱۹۵۶ تصویب کند.

شرح تاریخ از این روزهای لندن درسی دشوار برای حکومت‌هاست؛ برای بهداشت عمومی، در زمانی که برای نخستین بار توسعه اقتصادی و قدرت سیاسی صنعتی در برابر جان مردم قرار می‌گیرد. حدس بزنید برنده چه کسی است؟ مصوبه سال 1956، سوزاندن زغال‌سنگ در منازل را محدود کرد و به موجب آن، کارخانه‌ها به مناطق اطراف و دور از شهرها منتقل شدند. امروز نیز اتحادیه اروپا با درنظرگرفتن جریمه‌های سنگین، کاهش انتشار گازها و ذرات آلاینده را موجب شده است. خودروهایی مناسب با سوخت پاک تولید می‌شود و تعویض وسایل نقلیه آلاینده از جمله اتوبوس‌ها با اتوبوس‌هایی با گنجایش بیشتر و آلایندگی کمتر نیز از جمله برنامه‌های اجرا‌شده در لندن است. استفاده از ماشین‌های فشرده‌کننده گرد و خاک هم یکی از راهکارهایی است که از طریق آن مانع از ورود گرد و خاک سطح خیابان‌ها به هوای شهر شده‌اند. استاندارد سوخت اروپا هم عامل دیگری است. مجموعه اقدامات آموزشی و پیشگیری، وضعیت لندن را بسیار بهتر کرده است اما جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر، اخیرا در نشست مجلس عوام گفت 500 هزار نفر تا سال 2025 میلادی به‌دلیل عوارض ناشی از آلودگی هوا در انگلیس خواهند مرد. براساس گزارش‌های منتشر‌شده، آلودگی هوای لندن در هشت روز اول سال 2016 میلادی از حد مجاز آلودگی سالانه فراتر رفت. به‌این‌ترتیب، لندن در میان شهرهای بزرگ کشورهای توسعه‌یافته یکی از آلوده‌ترین‌ها به‌شمار می‌آید. برخی کارشناسان، معتقد هستند آلاینده‌هایی که در تهران تولید می‌شود خطر بیشتری از زغال‌سنگ لندن دهه ۵۰ دارد.


در شهر تهران به علت غلظت چند برابری استانداردهای بین‌المللی بنزن در هوا، ریسک ابتلا به انواع بیماری‌ها از جمله سرطان‌ها افزایش یافته است. میزان بنزن در برخی از مناطق تهران تا ۴۰ برابر حد مجاز برآورد شده است. دیگر آلاینده سرطان‌زا در هوای تهران، آزبست یا پنبه نسوز است که بر اثر استفاده از لنت ترمز و صفحه کلاچ حاوی آزبست در خودروها در هوا آزاد می‌شود.

در ایران سالانه ۴۵ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا می‌میرند. آمار جهانی‌ای که ماه گذشته از سوی سازمان جهانی سلامت بیرون آمد، وخامت اوضاع را نشان می‌دهد. 9نفر از هر 10 انسان روی کره زمین با آلودگی هوا دست به گریبان هستند. این مشکل در شهرها حادتر بوده اما هوا در مناطق روستایی نیز بدتر از تصور کنونی است. کشورهای فقیر از هوای کثیف‌تری نسبت به کشورهای توسعه‌یافته برخوردار هستند اما آلودگی عملا، همه کشورهای جهان و همه بخش‌های جوامع را تحت‌تأثیر قرار داده است. گزارش اخیر، بر‌اساس داده‌های جمع‌آوری‌شده از بیش از سه هزار شهر در سراسر جهان است و نشان داده 92 درصد جمعیت جهان در مناطقی با هوایی با کیفیت پایین زندگی می‌کنند. این اطلاعات بر ذرات معلق خطرناک دارای قطر کمتر از 2,5 میکرومتر تمرکز دارند. ذرات مذکور حاوی مواد سمی مانند سولفات و دوده کربن هستند که می‌توانند به ریه‌ها یا سیستم قلبی- عروقی نفوذ کنند. مردم جهان، هر روز آلودگی را به ریه‌های خود فرو می‌برند و هنوز رقص ماشین‌ها و دست‌های آلوده دودکش‌ها بالاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۱
پیمان صاحبی


 

به‌زودی در قسمت‌های مرکزی ایران آب تمام می‌شود

 بحران آب یکی از مسائلی است که چند سالی است در ایران شدت گرفته و اگر متوقف نشود ایران وارد شرایط خطرناکی می شود، پروفسور کردوانی از اقداماتی که برای حل این بحران در ایران می توانیم انجام بدهیم گفت.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، کم آبی یکی از بحران‌هایی است که کشور‌های زیادی در خاورمیانه را گرفتار کرده؛ دلیل هم نداشتن منابع آبی عنوان می‌شود. به دلایل مختلف چندین سال است ایران هم با این بحران روبرو شده است، بحرانی که پیامد های آن خشکی دریاچه ارومیه، خشک شدن زاینده رود، مهاجرت مردم به شهر های بزرگ و ... حتی برخی از کارشناسان پیش‌بینی کرده‌اند که تا 7 سال دیگر منابع آبی ایران تمام می شود،

چندی پیش پروفسور پرویز کردوانی پدر کویر شناسی ایران با حضور در کافه خبر در گفتگو با خبرآنلاین از عوامل ایجاد این بحران آب در ایران گفت.

در قسمت دوم این گفتگو با او درباره اقداماتی که برای حل بحران آب باید انجام شود حرف زدیم که در ادامه می‌خوانید؛

چندین سال است که ایران درگیر بحران آب است اما چرا به تازگی از این موضوع حرف زده می شود؟

2 یا 3 سال است که می گوییم ایران درگیر بحران آب است، علت آن هم تغییر دولت نیست بلکه علت این است نه روستاها بلکه شهرهای بزرگ هم دیگر آب ندارند.

پیش از این چگونه اجازه نمی دادیم بحران آب وارد شهر های بزرگ شود و چرا الان نمی توانیم این کار را انجام دهیم؟

قبلا هر شهری که می گفت آب ندارد وزارت نیرو، آب کشاورزی یا هر حوزه دیگری را می بست و وارد آن شهر می کرد، اما الان دیگر آبی برای اینکار وجود ندارد.

در رابطه با پایتخت شرایط چگونه است؟

تهران الان فقط 5 سد دارد و منبع آب دیگری هم ندارد، و تنها راه حل برای حل مسئله آب پایتخت قرار دادن راکتور اتمی در کنار دریای خزر و شیرین کردن آب است. پیش از این آب رود لار که برای مازندران بود، رود جاجرود، رود کرج هم فقط اسمش کرج است و آب سد شاهرود را هم به تهران منتقل می کردند ولی الان دیگر آبی در تهران وجود ندارد. وضعیت ما الان مثل شوهری است که دیگر پول ندارد و به همسر خود می گوید که باید فقط صرفه جوی کند و اگر این کار را انجام ندهد هم میزان آبی که به خانه می رسد را کم می شود هم قیمت آن را زیاد شود.

چه کارهایی برای حل بحران آب انجام دادیم؟ و کدام یک از اقدامات این بحران را شدیدتر می کند؟

در شهرها برای حل بحران آب هیچ کاری انجام ندادیم و شهرها دارند به روند قبلی ساخت و ساز خود ادامه می دهند. الان خانه من که قبلا یک طبقه بود 10 طبقه شده است. شهرداری پول تراکم می گیرد از سویی وزارت نیرو هم که باید با شهرداری مخالفت می کند چون منابع آبش تمام شده است، شهرداری را به انجام این کار تشویق می کند به دلیل که به فکر پول است. در واقع از ساخت و ساز شهرداری و وزارت نیرو پول می گیرند؛ شهرداری پول تراکم می گیرد و وزارت نیرو از سه انشعاب پول می گیرد، یکی وصل کردن انشعاب آب که بسیار گراناست، دومی هم وصل کردن فاضلاب و الان 70% قبض آب شما برای فاضلاب است. پس ساخت و ساز بیشتر یعنی پول گرفتن بیشتر.

یک مسئله دیگر هم صرفه جویی است، آیا صرفه جویی کردن برای حل بحران آب کافی است؟

مسئولان فقط می گویند صرفه‌جویی کنید، ولی به مردم برای صرفه‌جویی در مصرف آب هیچ امکاناتی نمی‌دهند. مثلا من که می خواهم صرفه جویی کنم، یک لگن داخل دست شویی خانه خودم قرار دادم، که آبی اسراف نشود. هنگام حمام آب را در سطل می ریزم. ولی بهتر بود به جای این سیستم کنتور آب وجود داشت. دارند به ساخت و ساز ادامه می دهند و هیچ خبری هم از کنتور آب وجود ندارد. الان فقط در روستا ها این کار را انجام می شود، چون اعلام کرده اند که کشاورز ها 90 درصد آب را مصرف می کنند، اما نه اصلا چنین چیزی درست نیست. مثلا در همین استان تهران، چگونه 90 درصد آب در کشاورزی مصرف می شود؟ 10 درصد آب استان تهران وارد روستاها هم نمی شود، استان البرز هم همینطور. این ها همه دروغ هستند و عامل آن هم ستاد احیا دریاچه ارومیه است که تقصیر را به گردن کشاورزی انداخته است. الان هم می گویند که دریاچه ارومیه باید برای همه ایران الگو باشد، من مدارکی هم دارم که گفتند دریاچه ارومیه را کشاورز ها بلعیدند و باید از آن ها این آب را پس بگیریم.

شما گفتید که ساخت چاه ها یکی از عوامل بحران آب در ایران است، چه اقداماتی برای حل این قسمت انجام شده است؟

الان در روستای من هم در چاه‌ها بسته می شود، اما این چاه برای 20 خانوار است و زندگی آنها تحت تاثیر قرار می دهد. 20 خانوار حال باید به کجا بروند؟ بدون این که فکر کنند این افراد چه کار می شوند، به شهر ها می روند و جمعیت شهر ها زیاد می شوند و... در چاه ها را پی در پی می بندند. مثلا الان بیایند در یک روزنامه را ببندند با این وجود همه افراد شاغل در آنجا کار دیگری هم جز روزنامه نگاری بلد نیستند. از سوی دیگر که در روستاها چاه ها بسته می شوند، در شهرها سعی می کنند که به هر شکلی برای مردم آب فراهم کنند و این باعث ضد که جمعیت پایتخت در 3 ماه 600 هزار نفر زیاد شود، سپس برخی از مردم هم به تبریز رفتند.

کار دیگری هم کردند استفاده از کنتور برای چاه ها و حتی چاه های مجاز و پروانه دار است، به صاحب چاه می گویند می خواهند وضع منبع آبیش را بهتر کنند، مثلا کشاورز را مجبور می کنند آبیاری قطره ای و بارانی انجام دهند. اما این روش همیشه جواب نمی دهد مثلا جهرم با آبیاری قطره ای نابود شد. آبیاری بارانی هم در جایی که باد بیاید درست صورت نمی گیرد، مثلا در گرمسار این کار را اصلا نمی توان انجام داد. پس با این دو روش هم نمی توان مسئله آب را حل کرد. یکی از روش های دیگر هم که انجام شده، این است که به کشاورز گفته شده از ابتدا تا انتهای سال آبی باید با مقدار مشخص شده ای آب زندگی کند، در این صورت کشاورز صرفه جویی می کند. اما در اینجا هم باز به روستا فشار آورده ایم و در شهر هیچ کاری انجام نداده ایم این در حالی است که روستا ها زنده هستند و اگر آب زیادی مصرف می کنند، مواد غذایی برای ما تهیه می کنند.

چرا در رابطه با بحث کم آبی فشار زیادی روی قسمت کشاورزی است؟

می گویند که 90 درصد آب را روستا ها و کشاورزان مصرف می کنند، اما 90 درصد درست نیست برای مثال معاون وزیر کشاورزی گفته است که در بسیاری از جاها این میزان 40 درصد است. از سوی دیگر برخی می گویند در کشور های خارجی با میزان آبی مشخص 5 برابر ایران محصول تولید می شود، اما مقصر چه کسی است؟ مقصر وزارت کشاورزی است،شرایط صنایع بد شده بود و چندی بعد امکانات داده شد تا شرایط بهتر شود اما برای کشاورزی این کار را انجام نمی دهند. یک کشاورز که 3 تن گندم تولید می کند می تواند 13 تن گندم تولید کند، ولی وزارت کشاورزی باید این کار را انجام دهد. الان در استرالیا این یک قانون است که در این کشور که در شهر هایی که آب ندارد دسترسی به آب کشاورزی را نصف می کنند و به ازای آن وزارت کشاورزی این کشور به کشاورزان امکانات می دهد تا تولید کشاورز دو برابر شود. پس نباید بگویند که مقصر این موضوع کشاورزان است، مقصر دولت و وزارت کشاورزی است. الان شرایط ما مثل فردی است که 3 بچه دارد؛ به دو فرزند خود که شهر و صنعت است هیچ چیز نمی گوید و بچه دیگر که روستا است را اذیت می کند.

آیا این اقدامات ما فایده ای هم داشته است؟

تا حالا مدیریت در مورد کشاورزی، چاه، آب و... غلط بوده و فقط به فکر به توسعه بودیم؛ می گفتند کارخانه ها را زیاد کنید، کشاورزی را گسترش بدهید و ... مثلا صنایع در شعاع 50 کیلومتری اصفهان و شعاع 25 کیلومتری تبریز قرار دارند. کشاورز و کارخانه دار هم مقصر نیستند چون ما فقط به آنها گفتیم توسعه بدهید و به آنها هیچ راه کاری پیشنهاد ندادیم. الان به جایی رسیده که تازه دارند درب چاه ها را می بندند، در مصرف شهری به مردم می گویند در مصرف آب صرفه جویی کنید، در صنعت هم همینطور. اما نه، فقط گفتن فایده ای ندارد. رسانه ها هم فقط مسائل را می گویند و هیچکس نمی گوید چه اقداماتی باید انجام بدهیم.

واردات غذا چطور، آیا این کار می تواند مصرف آب را کاهش دهد؟

چند روز پیش شنیدم که وزیر کشاورزی گفته است که نباید گندم بکاریم ولی من مخالفم چون اگر کشاورزی آب زیادی مصرف می کند غذا تولید می کند. مهمترین مسئله وابستگی غذایی است، اشتباه است که می گویند اول هوا مهم است بعد آب و بعد غذا، چون از گارگر تا رئیس جمهور شب باید به خانه غذا ببرد، می توان به بیرون رفت و تنفس کرد یا برای مصرف آب از گالون استفاده کرد اما هیچ کاری برای غذا نمی توان انجام داد. حال وقتی آب را برای کشاورز کم می کنیم، او غذای خود را باید از کجا تامین کند ؟ کشاورز تولید کننده است و خود هم به یک مصرف کننده تبدیل می شود، کشاورز باید غذای خود و دامش را تامین کند.

ما الان بیش از 90 درصد مواد غذایی را از خارج وارد می کنیم، اتفاقا دلیل هم میاورند که چون پول نداریم دیگر گندم نکاریم و واردات آن برای ما ارزان تر است. ولی این کار اشتباه است، این کار مثل این می ماند که فردی ثروتمند شده باشد و بخواهد ازدواج کند و به او بگویند این دختر خانه دار نیست و او در جواب بگوید من پول دارم و بعد از 20 سال که غذا از بیرون خریده و حالا وضع مالی او بد شده است. به کشاورزها می گویند برنج نکارند و به او حتی نمی گویند به جای برنج چه چیزی بکارند، کشاورزی یک فعالیت اقتصادی است اگر به کشاورز می گویید برنج نکار باید به او بگویید چه چیزی بکارد تا برای کشاورز به اندازه برنج درآمد داشته باشد. یک اشتباه دیگری هم که در کشور در حال انجام است این است که به بهانه اینکه آب نداریم به 5 کشور دیگر برای کشاورزی رفته ایم، این بزرگترین خیانت است. 5 سال پیش وزیر قبلی کشاورزی به گرجستان رفت و در آنجا 2 هزار هکتار زمین خرید و در آنجا شروع به تولید انگور کردند. همین آقای وزیر کشاورزی 3 سال پیش گفت که ایرانی ها در حال کشاورزی در 500 هزار هکتار از زمین های کشاورزی در خارج هستند پس ما ذرت، گندم و ... را خود تولید کنیم و بیاوریم. من هم در جواب گفتم که آیا این آدم هایی که در مساحت 500 هزار هکتاری در خارج از کشور کشاورزی کرده اند یک گندم به ایران آورده اند؟ این افرادی که به خارج از ایران می روند کسانی هستند که اگر به در ایران به آنها امکانات داده شود ایران را آباد می کنند.

پس باید چه کاری انجام بدهیم؟

باید سرمایه که ما داریم می بریم قزاقستان تا کشاورزی سنتی آنجا را صنعتی کنیم به کشاورز ایرانی بدهیم و به جای آن میزان آب داده شده به او را نصف کنیم. استرالیا هم همین کار را کرده است، این کشور میزان منابع آب در دسترس برای کشاورز ها را نصف می کند و به جای آن وزارت کشاورزی استرالیا بذر اصلاح شده، کود، امکانات و ... به کشاورز می دهد. این کار باعث می شود تولید دو برابر و یا حتی 4 برابر بشود. اما الان میزان تولیدات ما کم است، کشاورز من الا 7.5 هکتار گندم کاشته است اما به ازای هر هکتار 1 میلیون گندم تولید نکرده است. مقصر هم وزارت کشاورزی است، الان منابع آب ما را نصف می کنند، چاه ها را می بندند اشکالی هم ندارد. من اصلا می گویم دسترسی ما به به منابع آب را بیشتر هم محدود کنند برای مثال در ده کردوان از 3 چاه دو چاه را ببندید و یکی از آن ها را نگه دارید ولی با این یک چاه کاشت داشت را مکانیزه کنند، بذر اصلاح شده به کشاورز بدهند و ... تا 2 تن تولید گندم به بیش از 8 تن برسد. پس دسترسی کشاورزی به آب را نصف بکنند و به جای هزینه هایی که برای کشاورزی در خارج از کشور می کنند به کشاورز امکانات بدهند تا تولیدات محصولات بیشتر شود.

دسترسی شهر ها و صنایع به آب باید چگونه باشد؟

راه کلی این است که آب را برای شهرها، صنایع و کشاورزی نصف کنیم، اما ما این کار را انجام نمی دهیم و فقط در کشاورزی آب را نصف می کنیم.

اینکه می گویید آب را نصف کنیم یعنی آب را نصف الان تحویل دهند؟

یعنی چاه ها را ببندیم یا مثلا اگر هر ثانیه 10 لیتر بر ثانیه آب به جایی می رود آن را به 5 لیتر بر ثانیه تبدیل کنیم. اما کنار این کار اقداماتی دیگر هم باید انجام شود.

چه اقداماتی؟

الان وزارت نیرو فقط دسترسی به آب را نصف می کند و هیچ اقدام دیگری هم انجام نمی دهد، اما درست مثل کشورهایی که این‌کار ها را انجام داده اند وزارت نیرو وقتی می خواهد دسترسی منطقه ای را به آب را محدود کند باید چند ماه قبل با وزارت کشاورزی تماس بگیرد تا امکانات لازم برای کشاورزی در این منطقه فراهم شود تا بلافاصله با قطع شدن آب در یک منطقه شیوه آبیاری قطره ای در آنجا در دسترس باشد. همچنین وزارت کشاورزی باید به کشاورز بذر اصلاح شده و کود بدهد تا تولیدی آن پایین نیاید.

نکاشتن محصولاتی که آب زیادی مصرف نمی کنند مثل چغندر چطور، آیا به نظر شما این کار در کمتر مصرف کردن آب موثر است؟

الان شرایط به جایی رسیده است که می گویند دیگر چغندر هم کاشته نشود، در حالی که مثلا یک زمانی بهترین محل برای کاشت چغندر خراسان بود، اما آنقدر چاه در اینجا زدند که دیگر آبی در این منطقه وجود ندارد تا چغندر کاشته شود. هم اکنون بهترین محل برای تولید این محصول اهواز و بعد از آن آذربایجان است و نمی توانیم بگوییم چغندر کاشته نشود چوناین محصول درآمد دارد. مثلا در ارومیه 5 کارخانه چغندر قند وجود دارد و نمی توانیم به آنها بگوییم چغندرقند کاشته نشود تا آب آن را به دریاچه ارومیه بریزیم، دریاچه ای که دیگر امکان ندارد احیا شود. خوزستان هم در این رابطه شرایط خوبی دارد، از خیلی قبل در تمام ایران ما در بهار چغندر می کاریم اما در خوزستان در پاییز چغندر کاشته می شود. در این فصل آب فراوان است و باراندگی هم زیاد است. پس بر می گردیم به حرف قبلی من که گفتم دسترسی به آب را نصف کنیم و به جای آن امکانات را افزایش دهیم، اگر این کار انجام نشود وضعیت منبع غذایی ما که مهمترین وابستگی ما است خراب می شود. همچنین اگر به کشاورز می گویند این گیاه را نکارد چون آب زیادی مصرف می کند به او گیاهانی را پیشنهاد کنند که آب کمتری مصرف کنند و برای کشاورز هم سود دارد، مثلا به کشاورز ها می گویند به جای برنج پنبه بکارند، اما آنها قبول نمی کنند چون هنگامی که پنبه را بچیند کسی از او این محصول را نمی خرد. ولی اگر دولت تعهد بدهد که پنبه را خریداری می کند، کشاورز هم شروع به کاشتن پنبه می کند. ما که نمی توانیم در کل کشور برنج یا زعفران بکاریم، باید گفته شود که به چه چیزی احتیاج داریم. اتفاقا پنبه محصول خوبی است زیرا هم کشت و هم صنعت می شود. اگر در کنار جایی که گفته می شود پنبه کاشته شود یک کارخانه هم ساخته شود می توانیم از آن استفاده های زیادی در بخش های مختلف انجام دهیم. اما ما که این کار ها را انجام نمی دهیم، الان وزارت نیرو فقط منابع آب را محدود می کند و هیچ اقدام دیگری هم انجام نمی دهد. پس به کشاورزان هم باید امکانات داده شود و هم محصولاتشان خریداری شود.

در شهر ها چطور چه اقداماتی در کنار نصف کردن عرضه آب باید صورت بگیرد؟

ما در شهرها سه منطقه مختلف مصرف داریم؛ شهرداری، ادارات و مناطق مسکونی که باید آب این مناطق را نصف کنیم و به جای آن به آن ها امکانات بدهیم. در قسمت فضای سبز شهرداری باید به شهرداری بگوییم که چمن کاشته نشود و گیاهانی را بکارد که آب کمتری مصرف می کند حتی در درختان هم این موضوع صدق می کند. چمن هم گرمتر شدن کره زمین کمک می کند هم سرطان زا است. همچنین شهرداری ها باید فاضلاب خود را تصفیه کنند تا از آب فاضلاب خود برای آبیاری فضای سبز استفاده کنند و مازاد آن آب را هم به کشاوزی بدهند. 50 سال قبل این کار را کشور های خارجی انجام می دادند اما ما که این کار را انجام نمی دهیم. در مناطق مسکونی ما هیچ اقدامی برای کمتر شدن مصرف آب انجام نمی دهیم، اکنون بر خانه هایی که تازه می خواهند بسازند 3 سازمان باید نظارت کنند؛ شهرداری، وزارت نیرو و سوم نظارت ساختمان ها. این سه سازمان باید اولا کاری کنند در خانه ها کنتور درست شود. سپس کاری کنند که در خانه ها شیر و دوش کم مصرف ایجاد شود، الان با باز کردن شیر آب زیادی مصرف می شود و نمی توان در مصرف آب صرفه جویی کرد. حتی در دستشویی کاری کنند که آبی که مصرف می کنیم را بتوانیم دوباره در خانه مصرف کنیم. مثلا ژاپنی ها دستشویی خود در جایی که ارتفاع بیشرپ قرار دارد می سازند تا هنگامی که صورت خود را شستند آب وارد سیفون توالت بشود. یک اقدام دیگر برای کمتر مصرف کردن آب در خانه ها هم جمع آوری آب باران است. الان در دنیا در پشت بام آب باران را جمع می کنند و این آب را وارد آب انبار خود می کنند که حداقل از آن می توان برای تامین آب فضای سبز خانه استفاده کرد.

آموزش دادن شهروندها برای کمتر مصرف کردن آب هم اقدام مهمی است، مثلا در خانه در حمام آب زیادی مصرف می شود در صورتی که در بسیاری از مواقع می توانیم شیر آب را ببندیم. در حیاط خانه ها هم باید اقدامی صورت بگیرد که شیب حیاط به سمت فضای سبز باشد تا آبی تلف نشود. من خودم در استرالیا منطقه ای را دیدم که میزان باراندگی در آن اندازه تبریز بود اما در آن هیچکسی به حیاط خانه خود آب نمی داد. در آنجا گیاهانی کاشته بودند که آب کمتری مصرف کنند و از آب باران برای آبیاری آنها استفاده می کردند. در خانه ها هم نمی توان بدون امکانات دادن به مردم از آنها بخواهیم در مصرف آب صرفه جویی کنند.

پس صنایع هم باید در کمتر مصرف شدن آب در مناطق مسکونی همکاری کند و مثلا شیر و دوش آب پر مصرف تولید نکند. باید صنایع را مجبور کنند تا همه ی شیر های پر مصرف را نابود کنند، تا کارخانه ها مجبور شوند شیر و دوش کم مصرف تولید کنند. ضمنا وزارت نیرو اعلام کرده که الان در شهر ها 19 هزار کیلومتر لوله پوسیده داریم، وقتی این را درست نمی کنند چون هزینه زیادی دارد چگونه می توان به شهروندان بگوییم صرفه جویی کنیم ؟ در ادارات از خانه ها هم آب بیشتری مصرف می شود، حتی افراد در خانه ماشین خود را نمی شویند ولی در اداره خود این کار را انجام می دهند. در زمینه آب و برق هم باید اقدامی انجام دهند که هم تهدید باشد، هم تشویق؛ یعنی به کارمندان بگویند که اگر آنها مصرف آب و برق را کم کردند 50 درصد پول آن برای خودشان باشد. اما بعد از یک مدتی هم می توان این پول به آنها داده نشود و به آنها گفته شود اگر مصرف خود را بیشتر کنند جریمه هم می شوند.

صنایع چه اقداماتی برای کمتر مصرف شدن آب باید انجام دهد؟

الان مهمترین صنعت در ایران که آب را مصرف می کند نیروگاه ها هستند، این یک خیانت است که در ایران نیروگاه های ما فسیلی باشد؛ چون آفتاب و باد زیادی داریم و می توانیم برق زیادی با انرژی های تجدید پذیر تولید کنیم. در واقع نیروگاه ها دو مشکل بزرگ دارند در هر کجا که نیروگاه ها باشند آب آنجا تمام می شود و همینطور منجر به آلودگی هوا هم می شود. همچنین در کشور های دیگر در کنار رود و دریا صنایع فولاد، پتروشیمی و ... ساختند و این منجر به توسعه آنها شده است. اما ما اینکار را نکردیم و مثلا در یزد که میزان بارندگی در آن کاهش هم پیدا کرده کارخانه فولاد درست کردیم این باعث شده تا همه ی آب زیر زمینی در این منطقه تمام شود. یا در سیرجان شهر های عظیمی صنعتی درست کردند و میلیون ها دلار هزینه آن کردند و حال آب برای آن ها تمام شده است. در مس سرچشمه هم اینکار را انجام دادند. در این سه منطقه صنایع بزرگی درست کردند که به آب نیاز دارند و حال می خواهند آب را از بندر عباس به این مناطق ببرند.

آیا این کار فایده ای دارد؟

نه چون باید صنعت را به کنار آب ها برد نه اینکه آب را به کنار صنعت. در این رابطه سازمان محیط زیست هیچ حرفی نمی زند اما با انتقال آب به دریای خزر سازمان محیط زیست مخالف کرده است. با اینکه شوری آب خلیج فارس 4 درصد است اما شوری آب مازندران 1.1 درصد است، مسیر انتقال آب خلیج فارس 740 کیلومتر است و مسیر انتقال آب مازندران 160 کیلومتر است. حتی از آب دریای خزر می توان در استان مازندران برای کشاورزی استفاده کنند. البته فقط از آب دریای خزر می توان این استفاده را کرد و با هر آب شوری نمی توان این اقدام را انجام داد.

چرا؟

چون در دریای خزر موادی مثل کلسیم و منیزیم وجود دارد که به کشاورزی کمک می کند.

پس چرا با این انتقال آب مخافت می کنند؟

می گویند خلیج فارس وصل به اقیانوس است اما دریای خزر یک دریاچه است و آب برداشتن از آن اجازه می خواهد ولی داغستان روسیه از سال 1975 از این آب دارد استفاده می کند. از سویی دیگر می گویند اگر آب دریای خزر را مصرف کنیم شوری آب آنقدر غلیظ می شود که حیوانات می میرند. اما این درست نیست اصلا آبی وجود ندارد که حیوان ها بمیرند و اصلا شوری تاثیری ندارد. همچنین اگر آب را می آورند نباید آب را در لوله به مردم دهند، مثل زمان قبل که آب شیرین کن ها را در گالون به مردم می دادند این آب هم باید در گالون به مردم داده شود.

پس می گویید آب شیرین نباید وارد لوله شهری شود؟

به عقیده من فقط از این آب ها به عنوان آب شرب استفاده کنند، اگر آب وارد لوله شهری شود دوباره آب زیادی مصرف می شود. در آینده در قسمت های مرکزی ایران آب ها تمام می شود و اصلا فکر روستا ها نیستند. من طرح دارم که هر منطقه می تواند خودش آب خود را تولید کند.

چه طرحی؟

مثلا در همدان که میزان بارندگی 300 میلیمتر است یک خانه ای که پشت بام کوچکی دارد می تواند با استفاده از آب آن باران آب خود را تامین کند، تمیز ترین آب هم آب باران است یا در جایی که آب شور است هم می توان از آب شیرین کن شیشه ای استفاده کرد. روستاها در هر کجا باشند من طرحی برای حل مسئله آب آنها به طور مستقل دارم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۱۹
پیمان صاحبی


 

زمین در زباله‌های الکترونیک دفن می‌شود

پسماندها یا زباله های الکترونیکی از نمونه معضلاتی است که با ظهور انقلاب صنعتی و پیشرفت و توسعه ای که در حوزه دیجیتال و ادوات و تجهیزات الکترونیکی حاصل شد،بصورت محسوسی نمود و ظهور پیدا کرد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،برای نخستین بار قریب به 24 سال گذشته،اولین محموله رایانه وارد کشور شد،بر اساس گزارشات و اخبار منعکس شده موجود،رقم و میزان این اقلام،ده هزار دستگاه تخمین زده می شود.

از همان زمان اشتیاق بسیار زیاد ایرانیان در استفاده از رایانه های الکترونیکی،باعث ترغیب شرکت ها و کمپانی های تولید قطعات و ادوات رایانه ای برای ارسال و صادرات محصولاتشان به ایران شد.

در این میان رفته رفته مباحثی مرتبط با دفع و امحای زباله ها یا پسمانده ای الکترونیکی مطرح و گسترش یافت.

البته پسماندهای الکترونیکی صرفا به ادوات و تجهیزات رایانه ای منحصر و خلاصه نمی شود،اما بخش اعظم این زباله ها مشمول این اقلام می شود.

علیرغم طرح مباحثی در این خصوص اما در طول 25 سال اخیر،اقدام جدی چندانی از سوی مسئولان شهری کشور در راستای امحای اصولی و قاعده مند این محصولات عملیاتی نشده و به واقع ساز و کار مدونی برای حصول این امر دیده و تعریف نشده است.

براساس برآوردهای انجام شده،سالیانه قریب به یک میلیون و 500 هزار دستگاه رایانه مونتاژ عرضه و توزیع می شود که با عنایت به عمر مفید هر رایانه که قریب به سه سال تخمین زده می شود،پیش بینی می شود در طول سال قریب به 4 میلیون دستگاه رایانه از دور خارج می شوند.

به واقع با توجه به این واقعیت که در بخش قابل توجهی از خانوارهای ایرانی یارانه موجود،فراتر از شاخص عمر مفید استفاده می شود،این رقم و عدد به دست آمده است.

*شرکت های تولید یارانه در جهان موظف به امحای قطعات تولید شده هستند

کریم آشتیانی،کارشناس محیط زیست در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوانبا اشاره به تاثیرات مخرب و هزینه ساز پسماندهای الکترونیکی درعرصه سلامت زیست محیطی اظهار داشت:امروزه شرکت های به نام و مطرح تولید کننده قطعات رایانه ای،خود را موظف و مکلف به امحای اقلام ساخته شده بعد از خروج از چرخه مصرف می دانند و به واقع در فرآیند و محاسبه نرخ گذاری ،هزینه بازیافت و امحا را از مصرف کنندگان دریافت می کنند تا از رهاسازی آن بدون اعمال تکنیک های خاص امحا و بازیافت جلوگیری شود.

وی افزود:در کنار رایانه ها و تجهیزات مرتبط با آن، تلفن های همراه نیز جزء محصولات و تولیداتی به شمار می روند که با احتساب عمر مفید یک و نیم ساله آن،بخش اعظمی از زباله ها و پسماندهای مرتبط با این عرصه را به خود اختصاص می دهند.

آشتیانی عنوان کرد:بر اساس گزارشات منتشر شده از سوی سازمان ملل در سال،قریب به 50 میلیون زباله الکترونیکی در جهان امحاء می شود که در این میان ایالات متحده آمریکا در جایگاه نخست دفع پسماند های مورد اشاره قرار دارد.

کارشناس محیط زیست گفت:به واقع،سرنوشت این زباله ها و پسماندهای الکترونیکی در جهان به اقتضای پیشرفت و توسعه یافتگی کشورها و اهمیتی که برای سلامت زیست محیطی قائل هستند رقم می خورد.

وی افزود:در کشورهای پیشرفته ای همچون سوئیس،فنلاند،نروژ و...این محصولات با کیفیتی بالا،امحا و بازیافت می شوند و در برخی کشورهای کمتر برخوردار همچون هند،امحای این محصولات به نحوی انجام می شود که تکنیک های بازیافت به صورت غیر اصولی عملیاتی می شود و در کشورهایی که از منظر توسعه در شرایط ضعیف تری قرار دارند این محصولات بدون برنامه ای مشخص رهاسازی یا انباشت می شوند.

* تلاش برای امحای زباله های الکترونیکی در تهران

شهر تهران به عنوان یکی از پرجمعیت ترین محدوده های جغرافیایی در ایران و همچنین خطه ای که ادارات،نهادها و دستگاههای دولتی،نیمه دولتی و خصوصی بسیاری در آن متمرکز شده است میزبان حجم بالایی از زباله های الکترونیکی است.

در حال حاضر برآورد دقیق و روشنی از ضریب تولید و انباشت زباله های مذکور وجود ندارد و به واقع تاکنون محاسبه ای روشن و شفاف دراین خصوص انجام نشده و اعلام رقمی مشخص منوط به بررسی و ارزیابی منسجم تری از میزان عرضه و خارج شدن اقلام الکترونیکی همچون رایانه ها،گوشی های همراه،باطری هایی که برای تجهیزات الکترونیکی استفاده می شود و...خواهد بود.

چندی پیش حسین جعفری،مدیر عامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران با اشاره به لزوم امحای این زباله های خاص عنوان کرد:مخازنی شیشه ای برای قرار گرفتن این پسماندها تعبیه شده که در منطقه 20 شهر تهران به مرحله اجرا در می آید و خوشبختانه با استقبال شهروندان نیز روبرو شده است.

وی افزود:در غرفه های بازیافت مناطق 22 گانه شهر تهران نیز با کمک بخش خصوصی جمع آوری این زباله ها در حال انجام است که در نوع خود گامی سازنده برای ساماندهی آن محسوب می شود.

رستم فرخ نژاد،یکی از فعالان عرصه زیست محیطی پایتخت نیز در گفت و گو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوانعنوان کرد:در منطقه 20 شهر تهران نیز طرحی بصورت پایلوت اجرایی می شود که در آن، مخازتی شیشه ای در برخی نقاط این محدوده مستقر شده اند که بصورتی شفاف قابل رویت هستند و به واقع محتویات داخل این مخازن را می توان به راحتی مشاهده کرد.

وی افزود:این شفافیت،نقش بسزایی در تشویق و ترغیب شهروندان برای جمع آوری و تفکیک زباله های الکترونیکی ایفا می کند و قطعا فراگیرتر شدن این طرح،نقطه عطفی در جمع آوری پسماندهای الکترونیکی و ارتقای سلامت زیست محیطی محسوب خواهد شد.

فرخ نژاد عنوان کرد:البته نباید از نظر دور داشت که مخاطرات زیست محیطی این زباله ها صرفا با جمع آوری مرتفع نخواهد شد و لحاظ کردن مدیریت لازم در این خصوص نیز اصلی حائز اهمیت به شمار می رود.

وی در خاتمه یادآور شد:متاسفانه در جامعه این ذهنیت وجود دارد که تنها نهاد و ارگان مسئول مدیریت پسماند، سازمان پسماند است اما به واقع حصول توفیق و موفقیت در این عرصه،مستلزم همگرایی و هم افزایی دستگاه ها و نهادهای دیگری همچون صنعت،معدن و تجارت،محیط زیست،رسانه ملی و...نیز خواهد بود و تنها با یکپارچگی و هدفمندی موثر و قاعده مندِ نهاد ها و دستگاه های ذیربط اجرایی،فرهنگی،تولیدی و صنعتی در راستای مدیریت پسماند می توان به نحوی شایسته،اصولی و اثرگذار در این حوزه اقدامات لازم را عملیاتی کرد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۱۷
پیمان صاحبی


 

نوشداروی بختگان پس از مرگ هم نرسید

بختگان، دومین دریاچه بزرگ داخلی کشور، ۱۱ سال است که در خشکی به‌سر می‌برد. در این ۱۱ سال، پیامدهای خشکی تالاب نه‌تنها تأثیرش را بر معیشت مردم گذاشت بلکه شرایط را برای ورود کویر به فارس نیز مهیا کرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه وقایع اتفاقیه،در این سال‌ها، صدای خشکی بختگان به گوش مسئولان استانی و کشوری نرسید و اگر هم رسید، متولیان محیط زیست کشور ترجیح دادند به داد تالاب ارومیه برسند تا بختگان و به همین منوال، بخت بختگان سیاه‌تر از همیشه شد.

حالا بعد از ۱۱ سال، معصومه ابتکار، رئیس محیط زیست کشور، چند روز پیش به شیراز سفر کرد تا راهکارهای احیای بختگان و شرایط موجود در تالاب را بررسی کند. رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور، گویی به‌تازگی در جریان خشک‌شدن این تالاب قرار گرفته و بعد از این همه مدت، در نشست مشترک با موضوع حفظ و بهبود محیط زیست در شیراز اعلام کرده که در بهمن، برنامه احیای تالاب بختگان تصویب می‌شود.

ابتکار در سفر اخیر خود به شیراز اعلام کرد که پس از تصویب این طرح، اقدامات لازم برای احیای این تالاب انجام می‌شود. نماینده مردم نی‌ریز و استهبان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به وضعیت بحرانی دریاچه بختگان به مهر گفت: «تالاب بختگان بعد از دریاچه ارومیه، دومین دریاچه بزرگ ایران است که در چند سال گذشته به‌طور کامل خشک شده و درحال‌حاضر، از آن فقط نمکزار باقی مانده است.»

اصغر مسعودی با بیان اینکه وضعیت دریاچه بختگان نیز از نظر اهمیت کمتر از دریاچه ارومیه نیست، اظهار کرد: «درحال‌حاضر، تمام نگاه‌ها به سمت احیای دریاچه ارومیه است اما برای احیای بختگان اقدام مناسبی از سوی دستگاه‌های مربوط در چند سال گذشته صورت نگرفته است. تاکنون دو جلسه برای احیای تالاب بختگان تشکیل شده اما متأسفانه خروجی این جلسات، مناسب نبوده و تاکنون اقدام مناسبی برای احیای دریاچه انجام نشده است. درحالی که این دریاچه، دومین دریاچه بزرگ ایران به شمار می‌رود اما عزم جدی برای عملیاتی‌کردن احیای آن وجود نداشته است. او ادامه داد: «در این سال‌ها برای احیای بختگان بیش از دو میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان اعتبار در نظر گرفته شده که کمتر از ۱۰ درصد آن تخصص یافته است. در چند سال گذشته با خشک‌شدن دریاچه بختگان مشکلات عدیده‌ای برای مردم منطقه به وجود آمده است که به‌عنوان نمونه، می‌توان به بیکاری و فقر اشاره کرد.»


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۴۴
پیمان صاحبی


هشدارهای آبی آقای دیپلمات

منازعه های آبی داخلی را جدی بگیریم ایران تا سال ٢٠٢٥ به عنوان کشوری کم آب شناخته‌خواهد شد همه توان دیپلماسی کشور برای حل دعواهای آبی مرزی باید به کار گرفته شود

به گزارش سللامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد،سید عباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بین‌الملل وزارت امور خارجه عصر روز گذشته مهمان مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری بود. سلسله نشست‌های گفت‌وگوهای راهبردی این مرکز این‌بار با موضوع بررسی چالش‌های هیدروپلیتیک ایران و لزوم دیپلماسی آب در حل تنش‌های سیاسی – آبی، برگزار شد. سوژه‌ای که سیدعباس عراقچی می‌گوید از ابتدای کار در وزارت امور خارجه به آن علاقه‌مند بوده است. عراقچی که در سه سال اخیر بیشتر با عنوان مذاکره‌کننده ارشد ایران در پرونده هسته‌ای شناخته می‌شود، اخیرا کتابی با عنوان «دیپلماسی آب‌های فرامرزی و نظام بین‌الملل» منتشر کرده است که در آن به طرح مباحثی به عنوان درس‌هایی برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. معاون وزیر امور خارجه که سومین سخنران این نشست بود با بیان اینکه از ١٠ سال پیش که معاون بین‌الملل وزارت امور خارجه شدم به لحاظ کاری و علاقه شخصی درگیر مساله آب شده‌ام، گفت: با این حال هنوز در این حوزه نسبت به سایر دوستان در مرحله یادگیری هستم و امیدوار هستم که همه با هم بیشتر در این خصوص یاد بگیریم. مشروح سخنان سید عباس عراقچی در این نشست به شرح زیر است: بحث دیپلماسی آب، یک بحث فرا مرزی است و البته دیپلماسی آب فراتر از دیپلماسی فرامرزی قابل بحث و بررسی است. در همین راستا لازم است که نگاه جامع‌تری به دیپلماسی آب داشته باشیم. سوال‌هایی که باید به آن پاسخ دهیم این است که آیا در مباحث مربوط به دیپلماسی آب‌های مرزی، آدرس را درست می‌رویم؟ بهترین راه برای حل مشکل بحران کم‌آبی در کشور چیست؟ دیپلماسی آب کشور بیشتر باید بر روی چه حوزه‌هایی متمرکز باشد؟ فرض ما در این بحث این است که در کشور در شرایط کم‌آبی و بحران آب هستیم و البته برای تایید این پیش فرض هم نیازی به بیان آمارها نیست چرا که نمونه‌های ملموس بسیاری وجود دارد. هرازچندگاهی در خصوص این مساله هشدارهایی داده می‌شود و باز مانند قضیه ترس از زلزله و لزوم مهیا بودن برای مقابله با آن، به دست فراموشی سپرده می‌شود.


ایران یکی از ٢٤ کشور روی خط خطر
کشورهای حاضر در خاورمیانه در حوزه‌ای خشک قرار دارند و در حال حاضر هم تمام برآوردها حاکی از این است که به سمت بی‌آبی و کم آبی در حال حرکت هستیم. بر اساس اطلاعات داده شده تا سال ٢٠٢٥، ٤٨ کشور در دنیا به عنوان کشورهای کم‌آب شناخته خواهند شد که از این مجموع ٤٨ کشور، ٢٤ مورد در خاورمیانه هستند و یکی از این ٢٤ مورد هم ایران است. بنابراین به زبان ساده باید بگوییم که ایران تا سال ٢٠٢٥ به عنوان کشوری کم آب شناخته خواهد شد. منازعاتی که در حال حاضر بر سر آب در خاورمیانه وجود دارد با پیشروی زمانی جدی‌تر خواهند شد و این مساله در ایران بسیار جدی است. میانگین بارش سالانه در ایران حدود ٢٢٠ میلیمتر است که در طول ده سال گذشته بین ١٠ الی ١٥ درصد کاهش یافته است. در مقابل این کاهش میانگین بارش ما شاهد افزایش سریع جمعیت در کشور هستیم. توسعه مناطق شهری، نیاز بیشتر در حوزه کشاورزی و صنعتی و غیره را به وجود آورده است که توازن میان آنها و دسترسی به نیازهای کشور به صورت جدی مطرح است.


ایران یکی از پرمصرف‌ترین‌ها
میانگین بارش در ایران، یک سوم میانگین جهانی است و ایران از نظر مصرف آب در زمره کشورهای پرمصرف آب قرار دارد. ما به ازای هر یک کیلوگرم فرآورده کشاورزی، یک متر مکعب آب مصرف کرده‌ایم و سرانه مصرف آب ٢٦٥ میلیمتر در شبانه روز است. با توجه به اینکه میزان بارش در ایران یک سوم میزان بارش جهانی است مصرف آب در ایران چند برابر میزان مصرف جهانی است و لذا ما به سرعت وارد مرحله تنش گرمایی خواهیم شد. سرانه آب هر نفر در جمعیت هشتاد میلیونی کشور، زیر ١٥٠٠ متر مکعب در ثانیه است و برآورد می‌شود که این رقم در ٢٠٢٥ به ٨٠٠ متر مکعب برسد. یک آمار جالب در این خصوص وجود دارد: میانگین بارش باران در کشور که به صورت سالانه ٢٢٠ میلی متر است، حدود ٣٥٠الی ٤٠٠ میلیارد متر مکعب آب می‌گیرد و حدود ٢٨٠ میلیارد مکعب آن تبخیر می‌شود. ٨٣ میلیارد مکعب آن وارد بستر زمین و رودخانه‌ها می‌شود و مابقی آن وارد سفره‌های زیرزمینی می‌شود. موقعیت جغرافیایی ایران نیز مساله‌ای است که باید به آن توجه داشت: ایران در مرزهای شرقی خود در پایین دست قرار دارد که در نتیجه آن آب به سمت ما جاری می‌شود. در مرزهای غربی موقعیت ایران در بالا دست است پس آب از کشور ما خارج می‌شود و به سمت کشورهای همجوار می‌رود. میزان خروجی ما در سال ٧ میلیارد مترمکعب و میزان ورودی ٩ میلیارد مکعب در سال است.


لزوم به کار‌گیری تمام توان دستگاه دیپلماسی
بحث دیپلماسی فرامرزی در خصوص رودخانه‌های مرزی ایران و دعواهایی که با افغانستان، ترکیه، عراق و سایر کشورها داریم بسیار هم مهم است و در این راستا همه توان دیپلماسی کشور باید به کار گرفته شود. دعوا بر سر اختلاف دو میلیارد متر مکعب است. یعنی ٧ میلیارد متر مکعب می‌رود و ٩ میلیارد متر مکعب می‌آید. بارش ما نزدیک به ٤٠٠ میلیارد متر مکعب است که ٢٨٠ میلیارد متر مکعب آن فقط تبخیر می‌شود. مصرف آب در حوزه کشاورزی ما، تقریبا بالای ٨٠ درصد میزان آبی است که ما مصرف می‌کنیم. این آمار به ما وضعیت گویا‌تری را می‌دهد که بخش کوچک آن به نظر من مربوط به دیپلماسی آب‌های فرامرزی و همچنین مدیریت بر آب‌هایی که وارد و خارج از کشور می‌شوند، است. ما باید تلاش کنیم هر چه بیشتر آب وارد کنیم و هر چه کمتر اجازه خروج آن را بدهیم. باید از خروج آب‌های داخلی جلوگیری کنیم. وضعیت آبی ایران در سال‌های اخیر به مراتب بدتر شده است و البته این نه تنها شامل ایران نمی‌شود بلکه شامل سایر نقاط دنیا نیز است. یکی از علت‌های آن می‌تواند افزایش سریع جمعیت باشد و همچنین توسعه مناطق شهری، افزایش تولیدات کشاورزی و روند رو به رشد صنعتی شدن کشورها که یکی از حوزه‌های مصارف آب در سطح کلان است.


خطر منازعه داخلی در سایه بحران آب
از سوی دیگر تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین موجب شده است که منابع آب‌های سطحی و زیر زمینی به سرعت در حال کاهش باشند. این مسائل علی‌القاعده دو نتیجه در بر خواهد داشت: منازعات داخلی و منازعات خارجی. در خصوص منازعات داخلی نیازی نیست چندان وارد اخبار و آمار شد. همه شما شنیده‌اید که آرام آرام از گوشه و کنار کشور سر و صداهایی در اعتراض به وضعیت آب به گوش می‌رسد و درگیری‌های پراکنده‌ای بر سر آب در حوزه‌های مختلف صورت می‌گیرد.


خاطره تلخ عراقچی از پست اینستاگرامی
یکی از مناطقی که بحث‌ها در خصوص کم آبی در آن اخیرا بالا گرفت، اصفهان است. در خصوص زاینده‌رود، دعوایی بین اصفهان و استان‌های پایین‌دستی مانند اهواز شکل گرفته و در جریان است. یک الی دو سال پیش که آب را باز کردند و آب به زاینده‌رود آمد، من در اینستاگرام عکسی را از زاینده‌رود منتشر کردم و از اینکه رودخانه این شهر مجددا آب را به خود دیده ابراز خوشحالی کردم. تعداد زیادی کامنت در اینستاگرام من منتشر شد که از جانب مردم استان خوزستان بود. در این کامنت‌ها مردم گلایه کرده بودند که شما آب را روی ما بسته‌اید و بعد افتخار هم می‌کنید. این خاطره نشان می‌دهد که چقدر زمینه برای تنش اجتماعی در این خصوص زیاد است.


گلایه مردم کرج
مورد مشابهی نیز دو الی سه هفته پیش زمانی که برای شرکت در برنامه‌ای به کرج رفته بودم، رخ داد. در یک سمینار مسوولان استان با اینکه موضوع بحث و نشست چیز دیگری بود، همه به بحث کم‌آبی اشاره کردند و هشدار دادند که این بحث در کرج تا چه حد جدی است. یکی از آقایان گفت که ما در کرج مانند حضرت عباس سلام‌الله‌علیه هستیم که آب را دو دستی به برادر بزرگ‌تر خود در تهران تقدیم می‌کنیم و اما خودمان محروم مانده‌ایم. ساکنان کرج بین دو سد کرج و طالقان نشسته‌اند اما آب را به تهران می‌فرستند و خودمان در کم‌آبی به سر می‌بریم. گلایه آنها این بود که تهران در مقام برادر بزرگ‌تر هیچ توجهی به دغدغه و نگرانی و مضیقه‌های آبی ما ندارد. این گلایه‌ها نشانه‌های خوبی نیست و گواه این است که منازعات داخلی می‌تواند آهسته آهسته شکل جدی‌تری به خود بگیرد.


جنگ آب یا همکاری با سوژه آب؟
منازعات خارجی هم طبیعی است و زمینه‌های آن به‌شدت وجود دارد. رودخانه‌های فرامرزی که در دنیا وجود دارند بیش از ٢٦٠ حوزه بین ١٤٨ کشور مشترک هستند و زمینه‌های درگیری که میان آنها وجود دارد به تفکیک بیان شده است. اکنون سوال این است که زمینه‌های درگیری و منازعات و جنگ بر سر آب تا چه حد جدی است؟ آیا آب به جای جنگ می‌تواند زمینه همکاری بشود یا خیر؟ بسیاری معتقدند با وجود اینکه تنش و درگیری بر سر آب زیاد است، هنوز میزان همکاری بر سر آب بسیار بیشتر از میزان جنگ‌هایی است که بر سر آب رخ داده است. نهایتا ملت‌هایی که درگیر این موضوع هستند مجبور می‌شوند به راه‌حلی برسند که این منابع آبی را بین خودشان مدیریت و تقسیم کنند. مثال درگیری و تنش در حوزه‌های نیل، فرات و دجله وجود دارد. بنابراین می‌توان گفت که هم حوزه درگیری و هم حوزه همکاری وجود دارد. در اینجا هست که در حوزه همکاری، دیپلماسی آب‌های فرامرزی معنا پیدا می‌کند. دیپلماسی آب‌های فرامرزی به نوعی در قالب دیپلماسی کلاسیک تلاش می‌کند در مسائل مربوط به آب مانع منازعه شود و دوم اینکه مدیریت منابع را انجام دهد. سوم اینکه به سمت همکاری‌ها در قالب مکانیزم‌های درازمدت و تشکیل نهادهای بین‌المللی می‌رود. از سوی دیگر، در طول سال‌های گذشته پیمان‌هایی آبی بین دو یا چند کشور بسته شده است که بعضی از اینها واقعا دوام داشته‌اند. پیمان ١٩٦٠ که حول رودخانه سند امضا شد، با وجود سه جنگی که بین هند و پاکستان در گرفت، اما هنوز پیمان برقرار است. سابقه قرارداد آب هیرمند بین افغانستان و ایران به ١٠٠ سال پیش بازمی‌گردد و هنوز مذاکره در خصوص آن ادامه دارد اما به هرحال یک توافق بوده که شکل گرفته و جاری شده است.


در دو مورد هم ما به کنوانسیون‌های بین‌المللی رسیده‌ایم: کنوانسیون ١٩٢١ بارسلون در خصوص تدوین حقوقی کشتیرانی در رودخانه‌های بین‌المللی، و کنوانسیون ١٩٩٧ سازمان ملل در خصوص تدوین رژیم حقوقی استفاده‌های غیرکشتیرانی در آب‌های بین‌المللی. دیپلماسی آب یا دیپلماسی آب‌های فرامرزی که به تعبیر سنتی دیپلماسی آب شناخته می‌شود، به مقوله مدیریت کردن این مسائل گفته می‌شود. قراردادهای حقوقی که بین کشورها بسته می‌شود، توافقاتی که برسر رودخانه‌ها صورت می‌گیرد، حل و فصل منازعاتی که بر سر آب رودخانه‌های مرزی یا حوزه‌های مشترک ممکن است صورت بگیرد، مدیریت کردن این منابع بین دو یا چند کشور دیگر، فراهم کردن مکانیزم همکاری در خصوص مهار آب‌های مشترک و ارتقای همکاری منطقه‌ای در این خصوص همه و همه زیرمجموعه‌ای از بحث دیپلماسی آب‌های فرا مرزی است.


موضوع آب، تهدیدی برای صلح و امنیت
اما سوال اینجاست که دیپلماسی آب فراتر از دیپلماسی آب‌های فرامرزی چیست و چه ابعادی را در برمی‌گیرد؟ آنچه که مسلم است موضوع آب به یک موضوع جهان شمول و یک موضوع بین‌المللی تبدیل شده است. موضوعی که به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت با آن برخورد و به آن نگاه می‌شود. اگر آب در گذشته از یک موضوع منافع ملی تبدیل به یک موضوع امنیتی شد الان به یک موضوع امنیت بین‌المللی تبدیل شده است. موضوعی که عدم برخورد با آن ممکن است صلح و امنیت بین‌المللی را مورد تهدید قرار بدهد. بحث‌های دیگری نظیر بحث گرمایش زمین نیز شرایطی شبیه به همین مساله آب و حاشیه‌های امنیتی پیرامون آن دارند. مهم این نیست که گازهای گلخانه‌ای در کجا و کدام کشور تولید می‌شود، مهم این است که کل بشریت صدمه می‌خورد و ضربه می‌بیند. گازهای گلخانه‌ای ممکن است در روسیه و هند تولید شوند ولی گرمایش زمین و بالا آمدن آب دریاها می‌تواند صد‌ها میلیون نفر را در بنگلادش و میانمار آواره و بی‌خانمان کند. و تبعات و نتایج آن برای کل کشورهای منطقه و اطراف منطقه است. همانند مساله تروریسم که به عنوان مسا‌له‌ای بین‌المللی با آن برخورد می‌شود و می‌دانند اگر با داعش در عراق و سوریه نجنگند، مجبور هستند با آن در خیابان‌های اروپا بجنگند. این مساله درخصوص موضوعات دیگر مانند لایه ازون و موضوعات بیماری‌ها نیز صدق می‌کند. اگر ابولا را در آفریقا مهار نکنید، ممکن است کل دنیا را دربربگیرد.


تبعات کم‌آبی خاورمیانه برای تمام دنیا خواهد بود
موضوع آب نیز به همین خاطر اهمیت یافته و به عنوان موضوعی که باید فراتر از حاکمیت کشورها با آن برخورد جامع جهانی کرد، مطرح است وگرنه تبعات ناشی از بحران آب و کم‌آبی همه دنیا را در برخواهد گرفت. مهم نیست که اروپا آب دارد، مهم این است که اگر خاورمیانه آب نداشته باشد، بحران مهاجرت از آن برای اروپاست؛ فقر، درگیری، تروریسم و مسائل دیگری که به دنبال آن خواهد بود، نه فقط برای اروپا که برای همه دنیاست. بنابراین باید با موضوع آب - که تبعاتش می‌تواند فقر، جنگ، مهاجرت و بیمارهای مختلف باشد و اینگونه بهداشت جهانی را تحت تاثیر قرار دهد - به عنوان یک مساله بین‌المللی برخورد می‌شود.
بحرانی بی‌مرز
آب‌ها و تالاب‌ها در عراق ممکن است خشک بشود ولی ریزگردهای آن برای ایران و منطقه خواهد بود. به عبارت دیگر، تبعات کم‌آبی در یک کشور محدود به آن کشور نمی‌شود و ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی را دربرمی‌گیرد و لذا موضوع آب، از موضوع آب‌های فرامرزی و دعوای ایران و افغانستان و مسائلی این قبیل فراتر رفته و به عنوان موضوعی که می‌تواند نهایتا صلح و امنیت بین‌المللی را تهدید کند، با آن برخورد می‌شود.


تجارت آب مجازی، موضوع روز دنیا
ابعاد جدیدی که در مساله آب مطرح است، شامل تجارت آب هم می‌شود و به تعبیر دیگر، آب‌های مجازی. تعبیری که برای نخستین بار در سال ١٩٩٣ میلادی به‌کار برده شد و در تعریف آن می‌توان گفت میزان آبی است که در مراحل گوناگون تولید یک کالا استفاده شده است. در این تعریف، بخش کشاورزی پرمصرف‌ترین بخش اقتصادی است که حدود ٧٤ درصد منابع آب شیرین جهان را استفاده می‌کند. گفته می‌شود حدود یک پنجم مردم دنیا به آب شیرین دسترسی ندارند در حالی که ٧٤ درصد منابع آب شیرین دنیا صرف تولیدات کشاورزی می‌شود. مثال‌ها نیز در این باره زیاد است. مثلا برای تولید یک کیلوگرم غلات در وضعیت جوی مطلوب، حدود هزار تا دو هزار لیتر آب نیاز است و در شرایط نامطلوب جوی حدود سه هزار تا پنج هزار لیتر آب مصرف می‌شود. این مساله یک مفهوم جدیدی در دنیا به عنوان تجارت آب مجازی به وجود آورده است که شما در یک کشور کم‌آب زندگی می‌کنی نباید محصولات آب‌بر یا محصولاتی که به آب زیاد نیاز دارند، تولید کنی.


لزوم صادرات و واردات هوشمند
در زندگی روزمره گفته می‌شود چرا هندوانه که نیاز به آب زیاد دارد، تولید می‌شود در حالی که برخلاف نظر عامه، هندوانه کمترین آب را نیاز دارد و تولید گندم به میزان آبی که مصرف می‌شود، بسیار بیشتر می‌شود. می‌گویند این همه آب مصرف می‌شود ولی در آخر به امارات صادر می‌شود. البته شاید این تحلیل به نوبه خود درست باشد. بنابراین دیپلماسی کشورها بر این مساله متمرکز شده که برای خود برنامه‌ریزی کنند که چه کالاهایی را از کجا وارد کنند و به عبارت دیگر، صادرات و واردات هوشمند مواد غذایی و کشاورزی. این به آن معناست که شما نباید هر کالایی را صادر بکنی یا هر کالایی را نباید وارد بکنی. شما باید ببینید نیاز آبی‌تان چقدر است و کالایی را که در آن مزیت دارید، صادر بکنی و کالایی که آب‌بر است و نمی‌خواهی منابع آبی‌ات را کم بکنی، آن را وارد کنی. در کشور ما همیشه این ایده‌آل وجود داشته است که در تولید محصولات خودکفا بشویم. شاید خودکفایی از نظر سیاسی بهتر باشد اما از نظر اقتصادی و به لحاظ آب، آیا بهتر نیست گندم در قزاقستان تولید شود و شما آن را وارد بکنی و آبی که صرف تولید گندم می‌شود صرف مصارف نیازهای جدی دیگر بشود. قزاقستان امروز مرکز تولید گندم دنیاست. با مسیر راه آهنی که میان ایران و قزاقستان کشیده خواهد شد و در حال تاسیس است، می‌توان با کمترین هزینه هر میزان گندم وارد کرد. البته ممکن است بحث‌های استقلال کشور و مسائل سیاسی نیز مطرح باشد زیرا گندم کالای استراتژیک است. باید این مسائل را در نظر گرفت و سپس جمع‌بندی کرد گندم را تولید کنیم یا وارد کنیم؟ سایر غلات را تولید بکنیم یا وارد بکنیم؟


ماموریت جدید وزارت خارجه
واردات هوشمند کالاهای غذایی و محصولات کشاورزی، یک بحث مهمی در دیپلماسی آب است. سیاست خارجی کشور نیز باید در این مسیر قرار بگیرد و باید برای سفارتخانه‌ها ماموریت جدیدی در این باره تعریف شود که چه کالاهایی از کجا بازاریابی بکنند و ما وارد بکنیم. در این خصوص، این مساله مطرح است که برای تولید کالاهای آب‌بر به کشورهایی که دسترسی خوبی به آب دارند، برویم و آنها را در آنجا تولید کنیم. به عبارت دیگر، بسیاری از کالاهای آب‌بر اینگونه تولید می‌شوند. هم‌اینک در دیپلماسی کشورها قراردادهایی بسته می‌شود بر این مبنا که کالاها را به جای آنکه خود تولید بکنی در جای دیگر تولید بشود. حتی ممکن است این صرفه وجود داشته باشد که آن کالا در امریکای لاتین تولید شود. به طور مثال، کشورهایی که در مدار ١٠ درجه عرض‌های شمالی و جنوبی در آفریقا هستند، آنها به لحاظ دسترسی به آب، شرایط بسیار مناسبی دارند؛ کشورهایی مانند سیرالئون، لیبریا، توگو، گینه کوناکری و نیجریه و... این کشورها، کشورهایی هستند که این امکان را به شما می‌دهند و زمین‌هایی را به شما می‌دهند تا محصولات آب‌بر خود را در آنجا تولید بکنی و بعد آن را وارد کنی. سیرالئون و اوگاندا مزیت نسبی در تولید برنج دارند و اینجاست که دیپلماسی کشور و وزارت امور خارجه می‌تواند نقش بسیار مهمی را ایفا کند و باید در روابط دوجانبه با کشورها، این مساله مدنظر قرار دهیم؛ هم در واردات کالاهای هوشمند و هم در اختیار گرفتن زمین‌های کشاورزی برای تولید کالاهای آب‌بری که مورد نیاز شماست و از اینگونه، آب مورد مصرف را صرف مسائل مهم‌تر بکنی. هم‌اکنون منابع زیرسطحی‌مان ٢٠٠ یا ٣٠٠ متر پایین‌تر رفته است. این نشان می‌دهد در مدیریت منافع آبی‌مان در کشور، نقطه ضعف داریم در حالی که بالای ٨٠ درصد از منافع آبی‌مان صرف تولید کالاهای کشاورزی می‌شود که اگر این تولید کالا را هوشمند بکنی، چه بسا می‌تواند میزان بسیار زیادی از آب صرفه‌جویی بکنیم و این در مقابل، دو میلیارد مترمکعب آبی که مورد دعوای ایران و افغانستان قرار گرفته و می‌خواهیم به هر قیمتی آن را به دست آوریم، است که شاید این دعوا ارزش نداشته باشد.


انتقال آب کار چندان آسانی نیست
حوزه بعدی بسیار مهم در این خصوص، حوزه انتقال آب است. این مساله با وجود بحث‌هایی که در این خصوص می‌شود، کار چندان آسانی نیست. احتمالا می‌دانید که در این باره با ازبکستان و تاجیکستان مذاکراتی کرده‌ایم تا آب از این دو کشور که از منابع آبی برخوردار هستند، وارد بکنیم ولی مشکلات این کار کم نیست. افغانستان بر سر راه است. برای انتقال این آب، باید یک کانال طویلی ساخته شود و از این کشور عبور کند. افغانستان سهم خود را می‌خواهند و در مقابل توقع دارند گاز، نفت و برق صادر شود. در حد ایده، به ظاهر جذاب است.


تجربه ژاپنی‌ها در مصرف بهینه انرژی‌ها
بحث دیگر در دیپلماسی آب که اهمیت بسیاری دارد، بحث مصرف بهینه آب است که این مساله خود به موضوع همکاری میان کشورهایی که در این زمینه تخصص دارند، تبدیل شده است. ژاپنی‌ها بزرگ‌ترین تخصص‌شان بهینه‌سازی مصرف انرژی و مصرف آبی است. در صرفه‌جویی آب و انرژی‌، ایده‌ها و ابتکاراتی را نشان داده‌اند که غیرقابل باور است. هم تکنولوژی در این باره وجود دارد و هم شیوه‌های مدیریتی. به طور مثال، در ایام تابستان، درجه سیستم‌های خنک‌کننده تمامی ادارات دولتی ژاپن روی عدد ٢٨ است و در مقابل آن، کارمندان اجازه دارند کراوات نبندند، کت نپوشند و لباس آستین کوتاه بپوشند. حتی وزارت امور خارجه ژاپن به سفارتخانه‌ها یادداشت می‌دهد، دیپلمات‌هایی که با شما مراوده می‌کنند، اجازه دارند کت نپوشند و این مساله به شما برنخورد.


از منابع مالی کشورها برای دیپلماسی آب استفاده کنیم
بحث دیگر، بحث محیط زیست و گرمایش زمین است. پروژه‌های متعدد بین‌المللی بسیار وجود دارد که تولید کربن و گازهای گلخانه‌ای را به حداقل برساند و با بحث گرمایش زمین مقابله بشود. بسیاری از این بحث‌ها به منابع آبی هم مرتبط است. بسیاری از کشورها آماده‌اند تا به این پروژه کمک کنند. توافق پاریس که سال گذشته برای مقابله با گرم شدن زمین مورد امضا قرار گرفت، از چهار نوامبر اجرایی شد. از آن زمان، کشورهای پیشرفته قبول کردند سالانه ١٠٠ میلیارد دلار به پروژه‌هایی که برای کنترل گرمایش زمین اختصاص دهند تا با این کار، تولید گازهای گلخانه‌ای و کربن کاهش یابد. دیپلماسی ما باید در راستای استفاده از این منابع قرار بگیرد. دیپلماسی ما باید این منابع مالی کشورهای پیشرفته برای مقابله با گرمایش زمین را جذب بکند و اتفاقا این مساله در صرفه‌جویی در مصرف آب تاثیر بسزایی دارد. تعریف پروژه‌هایی که به کاهش مصرف آب در کشور کمک کند کار دیپلماسی است و این همان چیزی است که می‌توان از آن با عنوان دیپلماسی آب یاد کرد.
لزوم تشکیل نهادهای جدید برای مبارزه با بحران
باید در خصوص بحث صرفه‌جویی در مصرف آب بسیار جدی کار کرد. اکنون در خصوص ارقام پایین صحبت نمی‌کنیم بلکه می‌توان در ارقام بسیار بالا در مصرف آب صرفه‌جویی کرد. استفاده از منابع مالی بین‌المللی، تجربه بین‌المللی، کارشناسی بین‌المللی و کشورهایی که در این حوزه‌ها تجربه دارند و کار کرده‌اند، می‌تواند بسیار کارآمد باشد. مفهوم دیپلماسی آب اکنون بسیار گسترده و فراگیر شده است و موضوعات متنوعی را دربرمی‌گیرد و همین مساله مسوولیت ما در وزارت امور خارجه را سنگین‌تر می‌کند و ما هم در وزارت امور خارجه باید نگاه جدید‌تر و جدی‌تری به موضوع آب داشته باشیم و چه بسا که لازم باشد بخش‌های جدیدی در وزارت امور خارجه و سایر نهادها برای بررسی جدی‌تر مساله آب تشکیل شود. بحران آب مساله‌ای چندوجهی است و نمایندگی‌های سیاسی ما همه باید درگیر این مساله شوند. شاید نیاز باشد که در وزارت امور خارجه هم تجدید ساختاری در خصوص مساله آب برای مدیریت دیپلماسی آب در سطح کلان صورت بگیرد.
منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۴۳
پیمان صاحبی


 

برای کاهش آلودگی هوا منتظر شوالیه ای با اسب سفید نباشید

نقش مردم در راستای رسیدن به هوای پاک با استفاده نکردن از خودروهای شخصی به ویژه در روزهای آلوده در کلانشهرها بسیارپررنگ است و براین اساس آذرماه 94 پویش سه شنبه های بدون خودرو در کشور شکل گرفت.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا،حدود 50 هفته است که پویش سه شنبه های بدون خودرو در کشور فعالیت خود را آغاز کرده است، این پویش با هدف کاهش آلودگی هوا همراه با کم کردن استفاده از خودروهای شخصی و حرکت به سمت استفاده از دوچرخه از اراک آغاز شد و اکنون جنبه ملی پیدا کرده است.
شاید این روزها که کلانشهرها به ویژه تهران با معضل آلودگی هوا مواجه شده است اهمیت بها دادن به این گونه پویش ها بیش از پیش روشن شود اما بنا به گفته محمد بختیاری بنیانگذار پویش سه شنبه های بدون خودرو این پویش در تهران آنطور که باید مورد استقبال و حمایت قرار نگرفت و فقط در حد حرف باقی ماند.


بختیاری که مدیر موسسه زیست محیطی محافظان طبیعت اراک نیز است گفت: آذرماه سال 94 طرح سه شنبه های بدون خودرو را مطرح کردیم هدف ما از این طرح کاهش سفرهای غیر ضروری، تک سرنشین و دو سرنشین است تا مردم بیشتر به سمت استفاده از وسایل نقلیه عمومی و دوچرخه سواری، پیاده روی و حتی استفاده از خودروهای اشتراکی روی بیاورند.


وی افزود: بررسی ها نشان می دهد خودروهای شخصی آسیب زیادی به هوا و اقتصاد کشور وارد می کند، 20 درصد از سوخت مورد نیاز از کشورهای خارجی وارد می شود که ضرر بزرگی برای اقتصاد کشور است و روزانه حدود 70 میلیون لیتر بنزین مصرف می شود.


وی اظهار کرد: اگر بیاییم سفرهای درون شهری را کاهش دهیم و تا جایی که امکان دارد از حمل و نقل عمومی استفاده کنیم، مسیرهای کوتاه تر را با پیاده روی یا دوچرخه سواری در قالب سفر سبز طی کنیم قطعا می توانیم انتظار آسمان آبی و هوای پاک را داشته باشیم.


وی به بروز برخی بیماری های ناشی از کم تحرکی اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال یکی از دلایل بروز دیابت کم تحرکی است که می توان با پیوستن به پویش سه شنبه های بدون خودرو و کمتر استفاده کردن از خودروی شخصی مانع بروز بیماری های غیر واگیر در کشور شد.
بختیاری درباره علت انتخاب روز سه شنبه را برای این پویش توضیح داد: سه شنبه وسط هفته و اوج تردد خودروها و آلودگی است و چون به یک روز هدف نیاز داشتیم از این رو سه شنبه را برای این پویش انتخاب کردیم.


وی با بیان اینکه این پویش وارد هفته 50 شده است گفت: پویش سه شنبه های بدون خودرو از اراک آغاز و بعد رفسنجان به آن پیوست و اکنون تمام استان های کشور عضو این پویش هستند، سازمان حفاظت محیط زیست، هنرمندان و ورزشکاران زیادی به آن پیوستند که این خود جای دلگرمی و امیدواری دارد.


وی افزود: ستادهایی در شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، خراسان رضوی و خراسان جنوبی ایجاد کردیم و یکی از بهترین شهرها که خوب حمایت کرد اصفهان بود، روز سه شنبه چهارباغ عباسی به طور کامل به روی خودروها بسته می شود و مسیری برای تردد عابران پیاده و دوچرخه سواران می شود.
بختیاری ادامه داد: شیراز هم همکاری خوبی داشت در ابتدا روزهای سه شنبه عفیف آباد را به پیاده راه تبدیل کرد و اکنون هر ماه یک خیابان را برای این کار انتخاب می کند.


وی درباره استقبال از پویش سه شنبه های بدون خودرو گفت: این پویش اواسط فعالیتش به صورت ملی اعلام شد، ماه گذشته در نشستی که در نیشابور برگزار شد، شبکه ملی محیط زیست از این پویش به عنوان برترین پویش مردمی تقدیر کرد.
مدیر موسسه زیست محیطی محافظان طبیعت اراک افزود: این پویش فقط در ایران مورد استقبال قرار نگرفته است بلکه ایرانیان مقیم در کشورهایی مانند آلمان، امریکا، اتریش، نروژ و استرالیا هم به آن پیوسته اند.


وی ادامه داد: هفته چهلم فعالیت این پویش از اتریش کاورهایی را با طرح سه شنبه های بدون خودرو برای ما فرستادند تا همدلی خودشان را با این پویش نشان دهند، هموطنان در خارج از کشور برای حمایت از این پویش روزهای سه شنبه از خودروی شخصی استفاده نمی کنند، عکس های خود را می فرستند و ما آنها را در صفحه های اجتماعی قرار می دهیم تا انگیزه ای برای هموطنان در کشور شود.


بختیاری اظهار کرد: به طور کلی از فعالیت این پویش راضی هستیم، مردم زیادی در سراسر کشور به آن پیوسته اند البته تا رسیدن به هدف اصلی راه زیادی در پیش است.


وی تاکید کرد: یکی از اهداف این پویش کاهش استفاده از خودروهای شخصی و استفاده از حمل و نقل عمومی و دوچرخه است اما متاسفانه ناوگان حمل و نقل عمومی در کشور زیر ساخت مناسبی ندارد از این رو دولت هم باید دست در دست ملت بگذارد تا زیر ساخت مناسبی شکل گیرد، خودروهای شخصی از سطح شهر جمع و سفرهای سبز جایگزین خودروهای شخصی شود.


بختیاری تاکید کرد: یکی از اهداف اصلی من در مورد مطرح کردن پویش سه شنبه های بدون خودرو این است که بگویم باید از خودمان شروع کنیم، فرد دیگری نمی تواند ما را نجات دهد، همه می دانند که هوا آلوده است اما گامی برای کاهش آن بر نمی دارند به نظر می رسد منتظر یک شوالیه با اسب سفید هستند تا نجاتشان دهد.


وی تاکید کرد: اگر بیایم عادت کنیم که یک روز درهفته از خودروی شخصی استفاده نکنیم به مرور به یک فرهنگ تبدیل می شود تا کمتر از خودروی شخصی استفاده کنیم.


بختیاری گفت: از مسئولان می خواهیم تا آنجایی که می توانند از این طرح ها و به طور کلی طرح هایی که منجر به کاهش آلودگی هوا می شود، حمایت کنند، اینکه یک مسوول با دوچرخه به سر کار برود وظیفه اجتماعی هر شخصی است و کار بزرگی نیست.
وی تاکید کرد: تا جایی که می توانند مسئولان زیر ساخت ها را فراهم کنند تا مردم راحت تر از حمل و نقل عمومی و مسیرهای ایمن برای دوچرخه سواری استفاده کنند.


بنیانگذار پویش سه شنبه های بدون خودروگفت: حمایت مسولان در برخی شهرها خیلی خوب بود اما در برخی شهرها مانند تهران آنطور که انتظار می رفت حمایت نشد، دفتر محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران تاکنون سه جلسه با حضور نمایندگان 20 نهاد مرتبط برگزار کرد اما شهرداری در عمل حمایت جدی نکرده است.


وی افزود: چند وقتی است که در حدود 10 ایستگاه مترو هم پوسترهای سه شنبه های بدون خودرو را نصب کرده اند که کار فرهنگی خوبی است اما این پویش نیاز به حمایت عملی دارد.


بختیاری ادامه داد: وقتی با تعدادی از شهروندان تهرانی در خصوص این پویش سوال کردیم، استقبال کردند اما از فاصله زیاد ایستگاه های دوچرخه ناراضی بودند و بانوان هم بسیار ناراضی بودند زیرا به راحتی نمی توانند از دوچرخه استفاده کنند.


مدیر موسسه زیست محیطی محافظان طبیعت اراک اظهار کرد: با اینکه بانوان نقش اساسی در جامعه دارند و مجبورند برای خرید از خودروی شخصی استفاده کنند، از این رو فراهم کردن زیرساختی برای استفاده راحت تر از دوچرخه برای بانوان الزامی است.


وی تاکید کرد: از مردم دعوت می کنیم به این پویش بپیوندند چون جز ما فرد دیگری نمی تواند ما را نجات دهد خودمان هستیم که باید برای خود، کشور و نسل آینده قدم برداریم، محیط زیست امانتی است در دست ما و باید درست حفظ کنیم و به نسل های آینده بسپاریم.


بختیاری گفت: محیط زیست ارث پدری ما نیست که به راحتی آنرا از بین ببریم و پا روی تمام آرمان ها بگذاریم مردم را دعوت می کنیم تا خودشان برای خودشان کاری انجام دهند.

نقش مردم در راستای رسیدن به هوای پاک با استفاده نکردن از خودروهای شخصی به ویژه در روزهای آلوده در کلانشهرها بسیارپررنگ است و براین اساس آذرماه 94 پویش سه شنبه های بدون خودرو در کشور شکل گرفت.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا،حدود 50 هفته است که پویش سه شنبه های بدون خودرو در کشور فعالیت خود را آغاز کرده است، این پویش با هدف کاهش آلودگی هوا همراه با کم کردن استفاده از خودروهای شخصی و حرکت به سمت استفاده از دوچرخه از اراک آغاز شد و اکنون جنبه ملی پیدا کرده است.
شاید این روزها که کلانشهرها به ویژه تهران با معضل آلودگی هوا مواجه شده است اهمیت بها دادن به این گونه پویش ها بیش از پیش روشن شود اما بنا به گفته محمد بختیاری بنیانگذار پویش سه شنبه های بدون خودرو این پویش در تهران آنطور که باید مورد استقبال و حمایت قرار نگرفت و فقط در حد حرف باقی ماند.


بختیاری که مدیر موسسه زیست محیطی محافظان طبیعت اراک نیز است گفت: آذرماه سال 94 طرح سه شنبه های بدون خودرو را مطرح کردیم هدف ما از این طرح کاهش سفرهای غیر ضروری، تک سرنشین و دو سرنشین است تا مردم بیشتر به سمت استفاده از وسایل نقلیه عمومی و دوچرخه سواری، پیاده روی و حتی استفاده از خودروهای اشتراکی روی بیاورند.


وی افزود: بررسی ها نشان می دهد خودروهای شخصی آسیب زیادی به هوا و اقتصاد کشور وارد می کند، 20 درصد از سوخت مورد نیاز از کشورهای خارجی وارد می شود که ضرر بزرگی برای اقتصاد کشور است و روزانه حدود 70 میلیون لیتر بنزین مصرف می شود.


وی اظهار کرد: اگر بیاییم سفرهای درون شهری را کاهش دهیم و تا جایی که امکان دارد از حمل و نقل عمومی استفاده کنیم، مسیرهای کوتاه تر را با پیاده روی یا دوچرخه سواری در قالب سفر سبز طی کنیم قطعا می توانیم انتظار آسمان آبی و هوای پاک را داشته باشیم.


وی به بروز برخی بیماری های ناشی از کم تحرکی اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال یکی از دلایل بروز دیابت کم تحرکی است که می توان با پیوستن به پویش سه شنبه های بدون خودرو و کمتر استفاده کردن از خودروی شخصی مانع بروز بیماری های غیر واگیر در کشور شد.
بختیاری درباره علت انتخاب روز سه شنبه را برای این پویش توضیح داد: سه شنبه وسط هفته و اوج تردد خودروها و آلودگی است و چون به یک روز هدف نیاز داشتیم از این رو سه شنبه را برای این پویش انتخاب کردیم.


وی با بیان اینکه این پویش وارد هفته 50 شده است گفت: پویش سه شنبه های بدون خودرو از اراک آغاز و بعد رفسنجان به آن پیوست و اکنون تمام استان های کشور عضو این پویش هستند، سازمان حفاظت محیط زیست، هنرمندان و ورزشکاران زیادی به آن پیوستند که این خود جای دلگرمی و امیدواری دارد.


وی افزود: ستادهایی در شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، خراسان رضوی و خراسان جنوبی ایجاد کردیم و یکی از بهترین شهرها که خوب حمایت کرد اصفهان بود، روز سه شنبه چهارباغ عباسی به طور کامل به روی خودروها بسته می شود و مسیری برای تردد عابران پیاده و دوچرخه سواران می شود.
بختیاری ادامه داد: شیراز هم همکاری خوبی داشت در ابتدا روزهای سه شنبه عفیف آباد را به پیاده راه تبدیل کرد و اکنون هر ماه یک خیابان را برای این کار انتخاب می کند.


وی درباره استقبال از پویش سه شنبه های بدون خودرو گفت: این پویش اواسط فعالیتش به صورت ملی اعلام شد، ماه گذشته در نشستی که در نیشابور برگزار شد، شبکه ملی محیط زیست از این پویش به عنوان برترین پویش مردمی تقدیر کرد.
مدیر موسسه زیست محیطی محافظان طبیعت اراک افزود: این پویش فقط در ایران مورد استقبال قرار نگرفته است بلکه ایرانیان مقیم در کشورهایی مانند آلمان، امریکا، اتریش، نروژ و استرالیا هم به آن پیوسته اند.


وی ادامه داد: هفته چهلم فعالیت این پویش از اتریش کاورهایی را با طرح سه شنبه های بدون خودرو برای ما فرستادند تا همدلی خودشان را با این پویش نشان دهند، هموطنان در خارج از کشور برای حمایت از این پویش روزهای سه شنبه از خودروی شخصی استفاده نمی کنند، عکس های خود را می فرستند و ما آنها را در صفحه های اجتماعی قرار می دهیم تا انگیزه ای برای هموطنان در کشور شود.


بختیاری اظهار کرد: به طور کلی از فعالیت این پویش راضی هستیم، مردم زیادی در سراسر کشور به آن پیوسته اند البته تا رسیدن به هدف اصلی راه زیادی در پیش است.


وی تاکید کرد: یکی از اهداف این پویش کاهش استفاده از خودروهای شخصی و استفاده از حمل و نقل عمومی و دوچرخه است اما متاسفانه ناوگان حمل و نقل عمومی در کشور زیر ساخت مناسبی ندارد از این رو دولت هم باید دست در دست ملت بگذارد تا زیر ساخت مناسبی شکل گیرد، خودروهای شخصی از سطح شهر جمع و سفرهای سبز جایگزین خودروهای شخصی شود.


بختیاری تاکید کرد: یکی از اهداف اصلی من در مورد مطرح کردن پویش سه شنبه های بدون خودرو این است که بگویم باید از خودمان شروع کنیم، فرد دیگری نمی تواند ما را نجات دهد، همه می دانند که هوا آلوده است اما گامی برای کاهش آن بر نمی دارند به نظر می رسد منتظر یک شوالیه با اسب سفید هستند تا نجاتشان دهد.


وی تاکید کرد: اگر بیایم عادت کنیم که یک روز درهفته از خودروی شخصی استفاده نکنیم به مرور به یک فرهنگ تبدیل می شود تا کمتر از خودروی شخصی استفاده کنیم.


بختیاری گفت: از مسئولان می خواهیم تا آنجایی که می توانند از این طرح ها و به طور کلی طرح هایی که منجر به کاهش آلودگی هوا می شود، حمایت کنند، اینکه یک مسوول با دوچرخه به سر کار برود وظیفه اجتماعی هر شخصی است و کار بزرگی نیست.


وی تاکید کرد: تا جایی که می توانند مسئولان زیر ساخت ها را فراهم کنند تا مردم راحت تر از حمل و نقل عمومی و مسیرهای ایمن برای دوچرخه سواری استفاده کنند.


بنیانگذار پویش سه شنبه های بدون خودرو گفت: حمایت مسولان در برخی شهرها خیلی خوب بود اما در برخی شهرها مانند تهران آنطور که انتظار می رفت حمایت نشد، دفتر محیط زیست و توسعه پایدار شهرداری تهران تاکنون سه جلسه با حضور نمایندگان 20 نهاد مرتبط برگزار کرد اما شهرداری در عمل حمایت جدی نکرده است.


وی افزود: چند وقتی است که در حدود 10 ایستگاه مترو هم پوسترهای سه شنبه های بدون خودرو را نصب کرده اند که کار فرهنگی خوبی است اما این پویش نیاز به حمایت عملی دارد.


بختیاری ادامه داد: وقتی با تعدادی از شهروندان تهرانی در خصوص این پویش سوال کردیم، استقبال کردند اما از فاصله زیاد ایستگاه های دوچرخه ناراضی بودند و بانوان هم بسیار ناراضی بودند زیرا به راحتی نمی توانند از دوچرخه استفاده کنند.


مدیر موسسه زیست محیطی محافظان طبیعت اراک اظهار کرد: با اینکه بانوان نقش اساسی در جامعه دارند و مجبورند برای خرید از خودروی شخصی استفاده کنند، از این رو فراهم کردن زیرساختی برای استفاده راحت تر از دوچرخه برای بانوان الزامی است.


وی تاکید کرد: از مردم دعوت می کنیم به این پویش بپیوندند چون جز ما فرد دیگری نمی تواند ما را نجات دهد خودمان هستیم که باید برای خود، کشور و نسل آینده قدم برداریم، محیط زیست امانتی است در دست ما و باید درست حفظ کنیم و به نسل های آینده بسپاریم.


بختیاری گفت: محیط زیست ارث پدری ما نیست که به راحتی آنرا از بین ببریم و پا روی تمام آرمان ها بگذاریم مردم را دعوت می کنیم تا خودشان برای خودشان کاری انجام دهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی