منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۰۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

پرویز کردوانی، چهره ماندگار جغرافیای ایران در گفت‌و‌گو با تسنیم، با ابراز تأسف از سوء‌استفاده از احساسات جامعه به‌منظور جذب اعتبار داخلی و خارجی گفت: اکثر چاه‌های غیرمجاز و مخرب اطراف دریاچه ارومیه در دهه‌های ۶۰و ۷۰ در زمان وزارت چندین ساله آقای کلانتری در وزارت جهاد کشاورزی که اتفاقاً اکنون دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه هستند، حفر شد و کار را به جایی رساند که وزارت نیرو در همایشی اعلام کرد از سال ۷۰ جریان آب در دریاچه ارومیه برعکس شده است و حالا امروز، آقای کلانتری چاه‌هایی را که در زمان وزارت خودشان حفر شده بود مسدود می‌کنند.

وی افزود: اکثر چاه‌های مخرب برای دریاچه ارومیه پیش از سال85 حفر شده بودند و با مسدود شدنشان کشاورزان اطراف دریاچه ارومیه مظلوم واقع شدند.

به گفته پرویز کردوانی، عمق دریاچه ارومیه در عمیق‌ترین نقطه به 16متر می‌رسد درحالی‌که عمق چاه‌های حفر شده در اطراف آن به‌مراتب بیشتر است و به بیش از 100متر هم می‌رسد که همین موضوع سبب شده، طبق قانون ظروف مرتبط، آب دریاچه به سمت چاه‌ها جریان پیدا کند که نتیجه آن، شور شدن آب چاه‌هاست. بنابراین هر چه آب در دریاچه ارومیه بریزیم، وارد این چاه‌ها می‌شود و نهایتاً به شورتر شدن آب شیرین اطراف دریاچه ارومیه می‌انجامد.

کردوانی در پاسخ به این سؤال که آیا پر کردن تمامی چاه‌های اطراف دریاچه ارومیه می‌تواند احیای آن را تضمین کند یا خیر می‌گوید: خیر، به هیچ وجه. طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی، تنها چاه‌های غیرمجازی که بعد از سال 85حفر شده‌اند باید مسدود شوند، بنابراین بخش عمده چاه‌های غیرمجاز که طبق گفته اسماعیل کریم‌زاده، رئیس سازمان جهادکشاورزی استان آذربایجان غربی قبل از سال85 حفر شده‌اند نباید مسدود شوند.

وی افزود: مسدود کردن چاه‌ها نیز با توجه به وجود صدها هزار نفر در بیش از 9شهرستان و صدها روستا در استان‌های آذربایجان غربی و شرقی غیرممکن است.

کردوانی ادامه داد: به فرض پر کردن تمامی چاه‌های اطراف دریاچه ارومیه که طبق محاسبه مدیرکل ستاد بحران آذربایجان شرقی، تعدادشان به بیش از 88هزار حلقه می‌رسد، باز هم احیای دریاچه امکان‌پذیر نیست، چرا که به‌دلیل عمق زیاد چاه‌ها در دشت‌ها و نشست زمین و مهم‌تر از همه عدم‌وجود امکان تغذیه مصنوعی سفره‌های آب زیر‌زمینی دشت‌ها برای جریان آب، بازگرداندن برای جریان آب به حالت اولیه یعنی از سمت دشت‌ها به دریاچه غیرممکن خواهد بود.

وی با ابراز شگفتی از اظهارات عیسی کلانتری مبنی بر اینکه ریزگردهای دریاچه ارومیه طی سال‌های آتی، جا‌به‌جا کردن شهرهای تبریز و ارومیه را ناگزیر خواهد کرد، تصریح کرد: دریاچه ارومیه کانون ریزگرد نیست و منبعی از نمک کریستال است، جهت باد نیز از غرب به شرق است. بنابراین ریزگردهای خیالی، مشکلی برای شهرهای تبریز و ارومیه ایجاد نخواهد کرد.

کردوانی با اشاره به اظهارات دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه مبنی بر رسیدن حجم آب دریاچه ارومیه به حدود 15میلیارد مترمکعب تا سال1402 افزود: اگر این وعده با هزینه کردن خسارت‌های جبران‌ناپذیر، محقق هم بشود، کمتر از نیمی از حجم آب دریاچه ارومیه تأمین شده است چرا که حجم آب این دریاچه در گذشته بیش از 32میلیارد مترمکعب بود.

وی با تکذیب اظهارات عیسی کلانتری مبنی بر افزایش عمق دریاچه ارومیه در سال‌جاری با اشاره به میزان قابل توجه بارش در امسال گفت: در کم عمق‌ترین بخش دریاچه خاکریز ایجاد می‌کنند تا موقتاً سطح آب بالا برود. بعد می‌گویند عمق دریاچه تا 15سانتی‌متر افزایش یافته و آن را نشان از قابل احیا بودن دریاچه عنوان می‌کنند.

کردوانی همچنین با انتقاد از اختصاص اعتبار 7میلیارد دلاری از منابع داخلی برای احیای دریاچه ارومیه تأکید می‌کند: اختصاص این اعتبار هنگفت از منابع داخلی، علاوه بر صدها میلیون دلار که تاکنون به‌منظور احیای دریاچه ارومیه از منابع خارجی دریافت شده، اشتباه محض است.

به گفته پرویز کردوانی دریاچه ارومیه تنها حوضه آبگیر کشور است که احیای آن امکان‌ناپذیر است اما متأسفانه با وجود بحران آب و برخلاف سیاست اقتصاد مقاومتی، منابع آب و اعتباراتی که سرمایه ملی به‌حساب می‌آیند را به دریاچه‌ای می‌ریزیم که باید سال‌ها پیش برای مردنش می‌گریستیم؛ اقدامی که به شورشدن عرصه‌های بیشتری از زمین‌های کشاورزی و مهاجرت بیشتر ساکنان این مناطق می‌انجامد.

منبع:همشهری انلاین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۳۳
پیمان صاحبی


رضا کیانیان*: اخیرا کمپینی برای حمایت از دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور به راه افتاده که خوشبختانه هنرمندان و ورزشکاران بزرگ کشورمان مانند خانم الهام پاوه‌نژاد، مهتاب کرامتى، بهاره رهنما، شبنم مقدمى، پرویز پرستویى، امیر آقایى، عموفیتیله‌اىها، سعید معروف و بسیارى دیگر از همکاران و دوستان و همراهان از این کمپین حمایت کرده و در شبکه‌های مجازی آن را به اشتراک گذاشته‌اند.


پس از چند روز حدود ۶۶۲ تن هشتگ «من دریاچه ارومیه هستم» را در صفحات خود به اشتراک گذاشتند، ولى فقط چهل هزار نفر، دو دقیقه وقت صرف کردند به سایت مورد نظر مراجعه کرده و این طرح را امضا کردند.جالب است که تقریبا تمام لایک کننده‌ها موافق بودند که باید زندگى را به دریاچه برگردانیم، اما حتی چند دقیقه وقت نگذاشتند تا امضاى خود را ثبت کنند.موضوع جایی خنده دار می‌شود که چند سال پیش که گفتند ثبت‌نام الکترونیکى کنید و ماهى چهل و پنج هزار تومان بگیرید، چه سر و دست‌ها که نشکستیم تا به هر قیمتى شده ثبت نام کنیم و از قافله دریافت یارانه جا نمانیم.

حتى بعضى مغازه‌ها کار و زندگى را رها کردند و پول مى‌گرفتند و بقیه را ثبت نام مى کردند.چندى نگذشت که آن چهل و پنج هزار تومان‌ها باعث تورم شد و چند برابرش از جیب مان بیرون کشیده شد و هنوز هم داریم تقاص آن عدم دور اندیشى را پس مى دهیم.اما فراموش نکنیم که نابودى دریاچه ارومیه برابر خواهد بود با نابودى بخش بزرگى از کشور و پیامدهاى آن، توفان هاى شن و نمک و در نتیجه نابودى کشاورزى و آلوده‌شدن هوا از آذربایجان تا قزوین و درنتیجه مهاجرت هاى بزرگ، گرانى و قحطى و ... که قطعا ضرر آن بیشتر از ماهى چهل و پنج هزار تومان خواهد بود.

در این بین برخی از افراد بنده را یاد آن شخصیت کارتون گالیور می‌اندازند که در برابر هر اتفاقی می‌گفت: «من مى دوووونم ...نه ! نمی‌شه! من می‌دونم!» الان هم من و شما هر کاری می‌کنیم مى گویند « نمی‌شه... فایده‌ای نداره... ممکن نیست... خب بعدش چی؟! و...» اما بنده همیشه بر این باور بوده و می‌گویم«هیچ تلاشی بی‌ثمر نخواهد بود» اما آنها می‌گویند«هر تلاشی بی‌ثمر است!»هیچ کاری نمی‌کنند و بقیه را هم از کارهایشان ناامید می‌کنند، گویی خدمتگزار بی‌جیره و مواجب دشمن خودشان  شده اند.

اما هر انسانی باید  اگر با کاری مخالف هم است، در برابرش با کاری موافق باشد. اما انگار ما اساسا با کارکردن مخالف هستیم. به هر حال باید قدمی برداشت، کاری هر چند کوچک انجام داد.جمع شدن یک میلیون امضا کار کوچکی نیست. یک میلیون نفر همصدا؛ فریاد بزرگی است و اتفاقات خوبی خواهد افتاد. بی‌عملی و نا امیدی، کمک به تفکری است که دریاچه‌ها و تالاب‌های ایران را می‌خشکاند.پس لطفا عدد یک را به شماره ۳۰۰۰۷۰۴۰ پیامک کنید و خواستار برگرداندن زندگی به دریاچه‌ها و تالاب‌های ایران به ویژه دریاچه ارومیه شوید.اگر هر فرد از دو نفر بخواهد که با او همصدا شوند، بدون شک همدلی و یکپارچکی و اتحاد میان ما شکل می‌گیرد.

* بازیگر سینما و تلویزیون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی


 

ممنوعیت استفاده از ظروف پلاستیکی در فرانسه

 فرانسه اخیرا قوانین جدیدی را تصویب کرده که به موجب آن استفاده از ظروف پلاستیکی ممنوع می‌شود.

به گزارش ایسنا، براساس قوانین جدید از این پس تمام در این کشور ظروف باید از مواد اولیه‌ای که قابل تجزیه شدن هستند ساخته شوند.

قوانین جدید بخشی از طرح "تحول انرژی برای رشد سبز" هستند که قرار است در سال ۲۰۲۰ میلادی در فرانسه به اجرا گذاشته شود.

به گزارش شینهوا، شیوه جدید برای کاهش آلودگی محیط زیست مورد تحسین شماری از طرفداران اقتصاد سبز قرار گرفته و برخی نیز حتی خواستار تشدید این قوانین در سال ۲۰۱۷ شده‌اند اما به طور حتم تولیدکنندگان ظروف پلاستیکی از این تصمیم بسیار ناخشنود و به قانون فوق معترض هستند.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۲۱
پیمان صاحبی



چنانچه تغییرات آب و هوایی ادامه پیدا کند، شیلات در سطح جهان،‌ تا سال ۲۰۵۰، در حدود ۱۰ میلیارد دلار درآمد سالانه خود را از دست خواهد داد.

به گزارش ایانا به نقل از وب‌سایت The Fish Site، بر اساس تحقیقات جدید دانشگاه بریتیش کلمبیا (UBC)(۱)، کشورهایی که مواد غذایی‌شان از طریق شیلات تأمین می‌شود به‌شدت ضربه خواهند دید.

تحقیقات پیشین انستیتو اقیانوس و شیلات دانشگاه بریتیش کلمبیا نشان می‌دهد، اثرات تغییر آب و هوا مانند افزایش دما و تغییرات شوری اقیانوس، سطح اسیدیته و اکسیژن آب، منجر به کاهش صید می‌شود. در این مطالعه، نویسندگان میزان زیان پیش‌بینی شده را تا سال ۲۰۵۰، ‌برای کشورهایی که ماهیگیری صنعت نخست آن‌ها است،‌ در مقایسه با سال ۲۰۰۰ مورد بررسی قرار دادند.

ویکی لام Vicky Lam، فوق دکترا انستیتو اقیانوس و شیلات دانشگاه بریتیش کلمبیا و نویسنده اصلی این پژوهش، گفت: "کشورهای در حال توسعه که مواد غذایی و درآمدشان وابسته به شیلات است، ضربه سختی خواهند دید."

وی خاطرنشان کرد: "اجرای برنامه‌های مدیریت منابع دریایی به شیوه درست برای افزایش سازگاری ذخائر در برابر تغییر آب و هوا، از مسائل مهم است."

این در حالی که بسیاری از جوامع آبزی‌پرور در اندیشه یافتن راه حلی برای کاهش بار مالی ناشی از دست دادن ماهیگیری و بهبود امنیت غذایی تحت تأثیر تغییرات آب و هوا هستند، زمانی که محققان رشد صنعت شیلات را مورد بررسی قرار دادند، دریافتند که با این وضعیت امکان کاهش درآمد تا حد بسیار زیادی وجود دارد.

ویلیام چونگ William Cheung، دانشیار انستیتو اقیانوس و شیلات دانشگاه بریتیش کلمبیا، که در این تحقیق همکاری دارد، اظهار داشت: "برنامه سازگاری مرتبط با تغییرات آب و هوا به منظور توسعه آبزی‌پروری می‌تواند راهکاری برای حل این مسئله به‌شمار آید."

وی تصریح کرد: "این در حالی است که امکان کاهش بار مالی ناشی از دست دادن ماهیگیری، منجر به پایین آمدن قیمت غذاهای دریایی شده، که می‌تواند کاهش درآمد ماهیگیران را به‌دنبال داشته باشد."

محققان با استفاده از مدل‌های آب و هوایی ارایه شده از سوی هیأت بین دولتی تغییرات آب و هوا (Intergovernmental Panel on Climate Change)(۲)، تاثیر اقتصادی تغییر آب و هوا بر روی ذخایر ماهی و درآمد شیلات را بررسی کردند. در این بررسی دو سناریو مطرح شد، در سناریوی نخست، نرخ تغییرات آب و هوایی همچنان بدون کنترل در حال افزایش است، در حالی که در سناریوی دیگر، کنترل و ثابت نگه داشتن درجه حرارت آب اقیانوس‌ها تا دو درجه سانتیگراد و حتی کمتر مد نظر بود.

رشید سومایلا Rashid Sumaila، استاد انستیتو اقیانوس و شیلات دانشگاه بریتیش کلمبیا و انستیو مطالعات جهانی لیو (Liu Institute for Global Studies)(۳)، از همکاران این گزارش، گفت: "میزان درآمد سالانه شیلات در سطح جهان حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است."

وی تأکید کرد: "این مدل نشان می‌دهد که بر اساس سناریو نخست درآمد ماهیگیری در سطح جهان به‌طور متوسط ​​۱۰ درصد کاهش می‌یابد، در حالی که بر اساس سناریوی دوم، میزان درآمد با کاهش هفت درصدی رو‌به‌رو خواهد بود."

محققان دریافتند، کشورهایی که اقتصاد آنها مبتنی بر صنعت ماهی است، از آسیب‌پذیرترین مناطق خواهند بود، که می‌توان به کشورهایی مانند جزیره توکلائو (Tokelau)(۴)، جزایر کیمن (Cayman Islands)(۵) و تووالو (Tuvalu)(۶)، اشاره کرد.

گفتنی است، بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته، مانند گرینلند و ایسلند، برای افزایش درآمد شیلات، رویکرد ماهیگیری در آب‌های سرد اقیانوسی را در برنامه شیلات کشورشان پیش‌بینی کرده‌اند./


ترجمه: فرحناز سپهری


منبع:

http://www.thefishsite.com/


پی‌نوشت:

١- (UBC): University of British Columbia: دانشگاه بریتیش کلمبیا، با امکانات تحقیقاتی در ونکوور از استان بریتیش کلمبیای کانادا قرار دارد.

٢- (IPCC): Intergovernmental Panel on Climate Change: هیأت بین دولتی تغییرات اقلیمی، که تغییرات آب و هوا را بررسی می‌کند و تحت نظارت سازمان ملل متحد است.

٣- Liu Institute for Global Studies: ازجمله فعالیت‌های این انستیتو می‌توان به بررسی مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی، ارائه راه‌حل‌هایی برای پایداری، امنیت و عدالت اجتماعی، به‌ویژه در جوامع کم درآمد اشاره کرد که در دانشگاه بریتیش کلمبیا قرار دارد.

٤- Tokelau: جزایر مرجانی در جنوب اقیانوس آرام و از سرزمین‌های وابسته به نیوزیلند است.

٥- Cayman Islands: جزایر کیمن، در دریای کارائیب، ۲۴۰ کیلومتری جنوب کوبا و ۲۶۸ کیلومتری شمال غرب جامائیکا و از کشورهای مشترک المنافع بریتانیا به‌شمار می‌آید.

٦- Tuvalu: در جنوب اقیانوس آرام، یک کشور جزیره‌ای مستقل است. این کشور در قرن نوزدهم میلادی مستعمره انگلیس شد و در سال ۱۹۷۸ استقلال خود را به دست آورد.

منبع مطلب:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۷
پیمان صاحبی


آندره گورز André GORZ

فیلسوف نامدار معاصر آندره گورز (André Gorz)، با دوراندیشی منحصربه‌فرد خود، در متنی که در سال ۱۹۷۴ منتشر شد، پیش‌بینی کرده بود که چگونه صنعت، گروه‌های مالی ... و در مجموع سرمایه‌داری، امر محیط زیست را از آن خود می‌کند. آندره گورز در سپتامبر ۲۰۰۷ درگذشت. این متن در آوریل ۱۹۷۴ در ماهنامه Sauvage طرفدار محیط زیست چاپ شد و سپس در سال ۱۹۷۵ زیر نام میشل بوسکه در مقدمه کتاب Ecologie et politique مجدداً منتشر شد.


*************************


بحث درباره محیط زیست، مثل حرف زدن درباره حق رأی یا داشتن یک روز تعطیل در هفته است: بلافاصله تمام بورژواها و حامیان نظم خواهند گفت که شما خواهان ورشکستگی آنها، پیروزی آنارشیسم و تاریک‌اندیشی هستید. سپس بعد از مدتی، وقتی که فشار مسائل و نیروی مردمی غیرقابل تحمل می‌شود، به شما آن چیزی را می‌دهند که تا همین دیروز از آن سرباز می‌زدند و به‌صورتی بنیادین هیچ چیز تغییر نمی‌کند.

در نظر گرفتن الزامات محیط زیستی مخالفان زیادی در میان صاحبان مشاغل دارد، اما درعین حال به حد کافی دارای طرفداران سرمایه‌دار هست که پذیرش آن توسط قدرت‌های پولی احتمالی، جدی ارزیابی شود. در نتیجه بهتر آن است که از هم‌اکنون دست از قایم‌موشک‌بازی برداریم: مبارزه برای محیط زیست هدف غایی نیست و تنها یک مرحله به حساب می آید. این مبارزه می‌تواند برای سرمایه‌داری مشکلاتی بیافریند و تغییراتی را به آن تحمیل کند؛ اما سرمایه‌داری پس از مدت‌ها مقاومت با تکیه به زور یا استفاده از حیله، وقتی بن‌بست محیط زیستی غیرقابل دور زدن می‌شود، بالاخره عقب می‌نشیند و ملزومات آن را در محاسبات خود وارد می‌کند. همان‌طور که در مورد دیگر موارد عمل کرده است.

به همین دلیل است که باید از هم‌اکنون به صراحت به طرح این پرسش بپردازیم: ما چه می‌خواهیم؟ یک سرمایه‌داری که خود را با الزامات محیط زیستی تطبیق دهد یا یک انقلاب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که برعکس الزامات سرمایه‌داری را از میان برداشته و بدین‌ترتیب رابطه جدیدی بین انسان‌ها و اجتماع، محیط زیست و طبیعت برقرار سازد؟ اصلاحات یا انقلاب؟

به این پرسش به‌ویژه این پاسخ را ندهید که این مسئله فرعی به حساب می‌آید و اولویت آلوده نکردن کره خاکی است، آن‌هم تا حدی که دیگر قابل زیست نباشد؛ چرا که بقا نیز هدف غایی نیست: "آیا زیستن واقعاً ارزش آن را دارد" همان‌طور که ایوان ایلیچ از خود می‌پرسد، آن هم در "دنیایی که به بیمارستانی جهانی، مدرسه‌ای جهانی، زندانی جهانی تبدیل شده که در آن وظیفه اصلی "مهندسین روح آدمیزاد" ساختن انسان‌هایی است که بتوانند خود را با این شرایط تطبیق دهند"؟

بهتر آن است که از آغاز روشن شود که "برای" چه نبرد می‌کنیم و نه "علیه" چه. بهتر آن است که پیش‌بینی کنیم چگونه سرمایه‌داری تحت تأثیر الزامات محیط زیستی قرار گرفته و تغییر می‌یابد تا اینکه فکر کنیم که این محدودیت‌ها حتماً به نابودی آن می‌انجامند.

اما قبل از هر چیز، الزام محیط زیستی در زبان اقتصاد به چه معنی است؟ به‌عنوان مثال کارخانه‌های عظیم شیمیایی دره راین (Rhin)، شرکت باسف (BASF) در لودویگ شافن (Ludwigshafen)، گروه بایر (BAYER) در لورکوزن (Leverkusen) یا شرکت آکزو (AKZO) در رتردام (Rotterdam) را در نظر بگیرید. هرکدام از این کارخانه‌های عظیم از مجموعه عوامل زیر تشکیل می‌شود:

- منابع طبیعی (آب، هوا و مواد کانی) که تاکنون رایگان به حساب می‌آمدند چرا که لازم نبود که باز تولید (جایگزین) شوند.

- وسائل تولید (ماشین‌آلات، ساختمان)، که سرمایه ثابت (بخش مستقر آن) به حساب می‌آیند و به مرور زمان مستهلک شده و باید جایگزین (باز تولید) شوند، البته در صورت امکان با ابزارهایی قوی‌تر و پربازده‌تر که به کارخانه امتیاز بیشتری در مقابل رقیبانش اهدا کنند.

- نیروی کار انسانی که آن هم نیاز به بازتولید دارد (باید تغذیه، مداوا، مسکن و آموزش کارگران تأمین شود.)

در اقتصاد سرمایه‌داری، ترکیب این عوامل در روند تولید در جهت یک هدف مسلط قرار دارد: تولید بیشترین سود ممکن ( امری که برای مؤسسه‌ای که در فکر آینده‌اش است به معنی داشتن بیشترین توانایی ممکن و در نتیجه سرمایه‌گذاری و حضور در بازار جهانی است.) رسیدن به این هدف بستگی به چگونگی درهم‌آمیزی عوامل فوق و اهمیت قائل شده برای هریک از آنها دارد.

به‌عنوان مثال، مؤسسه یادشده هرگز از خود نمی‌پرسد که چه باید کرد برای این که کار قابل تحمل‌تر شود و اینکه چگونه کارخانه باید هماهنگی تعادل‌های طبیعت را با فضای زندگی افراد در نظر گیرد تا محصولاتش در جهت اهدافی قرار گیرند که جامعه انسانی مشخص کرده است.

این‌چنین است که به‌ویژه در دره راین، تمرکز انسان‌ها، آلودگی هوا و آب به سطحی رسیده است که صنایع شیمیایی برای رشد یا حتی فقط ادامه کار، خود را مجبور می‌بینند که دود زائداتشان را پالایش کنند. به دیگر سخن شرایط و منابعی را باز تولید کنند که تاکنون به صورت "طبیعی" و رایگان در اختیارشان بود. این نیاز به بازتولید محیط، دارای عوارضی روشن است: باید در آلودگی‌زدایی سرمایه‌گذاری کرد که به معنی افزایش میزان سرمایه ثابت (مستقر) است؛ سپس باید مستهلک شدن (جایگزینی) ماشین‌آلات پالایش را در حساب‌ها وارد کرد به‌ویژه آنکه محصول تولیدشده (پالایش نسبی آب و هوا) چیزی نیست که بتوان آن را با سود فروخت.

بدین‌ترتیب در مجموع وزن سرمایه‌گذاری برای "منابع طبیعی"، هزینه بازتولید آنها و هزینه‌های تولیدی به‌طور کلی، به‌صورتی موازی رشد خواهند کرد، بدون آنکه چنین رشدی در قیمت فروش پدید آمده باشد. در نتیجه فقط دو شق وجود دارد: یا سود کاهش خواهد یافت یا اینکه قیمت محصولات افزایش می‌یابد. یک مؤسسه طبیعتاً در درجه اول سعی می‌کند که قیمت محصولاتش را افزایش دهد، اما مسئله به این سادگی‌ها هم نیست. چرا که دیگر کارخانه‌های آلوده‌کننده (کارخانه‌های سیمان، فولادسازی، ریخته‌گری و...) نیز به‌دنبال آن هستند که مصرف‌کننده را مجبور کنند که قیمت بیشتری برای محصولاتشان بپردازد. در نظرگرفتن ملزومات محیط زیستی در نهایت به یک نتیجه می‌انجامد: قیمت‌ها رشدی سریعتر از دستمزد واقعی خواهند داشت و قدرت خرید مردم هرچه کمتر می‌شود. درست مثل آن است که هزینه پالایش محیط زیست از صندوقی پرداخت شود که مردم از محل آن کالاهای روزانه خود را می‌خرند.

در نتیجه روند بازتولید منابع طبیعی (پالایش نسبی هوا و آب) به سوی ثابت شدن و یا کاهش یافتن تمایل خواهد یافت؛ گرایش به سوی توقف رشد اقتصادی و بحران تشدید خواهد شد. کاهش چنین رشد افتصادی و تولیدی که در یک سیستم دیگر می‌توانست امری نیک ارزیابی شود (ماشین کمتر، هوای بیشتر، ساعات کار روزانه کوتاه‌تر و...)، نتایجی کاملاً منفی به همراه خواهد داشت: تولیدات آلوده‌کننده محصولاتی لوکس به حساب خواهند آمد که در دسترس توده‌ها نبوده و فقط همچنان در اختیار صاحب امتیازان خواهد بود؛ نابرابری‌ها بازهم افزایش یافته؛ فقرا باز هم نسبتاً بیشتر فقیر شده و ثروتمندان ثروتمندتر می‌شوند.

در نظر گرفتن هزینه‌های محیط زیستی در مجموع تأثیراتی مشابه با بحران نفتی سال‌های ۷۰ خواهد داشت و سرمایه‌داری که از چنین بحرانی سرنگون نمی‌شود آن را نیز مثل همیشه رتق و فتق خواهد کرد: گروه‌های مالی پرقدرت‌تر از آن استفاده خواهند کرد تا گروه‌های رقیب را با کمترین بها ببلعند و حوزه نفوذ خود بر اقتصاد را گسترش دهند. قدرت مرکزی کنترل خود را بر جامعه افزایش خواهد داد: فن‌سالاران (تکنوکرات‌ها) با محاسبه "بهینه‌ترین" شیوه آلودگی‌زدائی و تولید، مقررات نوین را تدوین کرده و بدین‌ترتیب حوزه‌های "زندگی از پیش برنامه‌ریزی‌شده" و محدوده فعالیت‌های دستگاه‌های فشار را گسترش خواهند داد.

خواهید پرسید که آیا همه این‌ها اجتناب‌پذیر نیست؟ بی‌شک، اما اگر سرمایه‌داری مجبور شود که هزینه‌های محیط زیستی را در نظر گیرد مسائل این چنین پیش خواهند رفت مگر آن که یک یورش سیاسی، از تمام سطوح، اداره کارها را از اختیارش درآورد و به آن پروژه دیگری برای جامعه و تمدن را تحمیل کند. چرا که حامیان رشد اقتصادی لااقل در مورد یک نکته حق دارند: در چارچوب کنونی جامعه و الگوی مصرف که بر اساس نابرابری، امتیاز و بردن سود هرچه بیشتر بنا شده، عدم رشد اقتصادی یا رشد اقتصادی منفی تنها می‌تواند منجر به رکود، بیکاری، تعمیق شکاف بین فقرا و ثروتمندان شود. در چارچوب کنونی شیوه تولید، محدود یا متوقف کردن رشد اقتصادی ممکن نیست مگر با تقسیم عادلانه‌تر مایملک موجود.

تا زمانی که فقط در چارچوب محدودیت‌های چنین تمدن نابرابرای‌هایی استدلال کنیم، رشد اقتصادی در نظر توده‌های مردم وعده‌ای طلایی هرچند موهوم انگاشته خواهد شد و عدم رشد اقتصادی همچون محکومیت به زیستن در یک فلاکت سیاه بی‌هیچ روزنه‌ای از امید. بدین‌ترتیب نه به رشد افتصادی بلکه به هاله تقدسی که حول خود به‌وجود آورده، باید حمله کرد، به پویایی نیازهای روزافزون و ارضانشده‌ای که به آنها تکیه می‌کند، به رقابتی که با سازماندهی آن هرچه بیشتر افرادی را تحریک می‌کند که "خود را اوج‌تر از دیگران" بخواهند. جامعه‌ای که در آن شعار اصلی چنین است: "آنچه برای همگان خوب است ارزشی ندارد. تو فقط وقتی اعتبار داری که آنچه را "بهتر" از همه است داشته باشی."

در حالی که برای گسست با ایدئولوژی رشد اقتصادی درست باید عکس این را تأیید کرد: تنها آنچه برای همگان خوب است لیاقت تو را دارد. تنها چیزی استحقاق تولید شدن را دارد که نه برای کسی امتیاز حساب شده و نه باعث تحقیر کسی می‌شود. ما می‌توانیم خوشبخت‌تر، اما با زرق و برق کمتری زندگی کنیم چرا که در یک جامعه بدون امتیاز، فقیر نیز وجود ندارد./


برگردان: شروین احمدی

منبع: لوموند فارسی

منبع مطلب:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۷
پیمان صاحبی

یک کارشناس ارشد مطالعات مدیریت با استفاده از تکنیکی ژاپنی که مصرف آب برای ایجاد فضای سبز را به حداقل می‌رساند، اقدام به جنگل‌کاری در نزدیکی منطقه بویین‌زهرا کرده و معتقد است با این شیوه تمام ایران را می‌توان سبز کرد.

بهرام ترکمن امروز در گفت‌وگو با خبرنگار ایانا درباره نحوه آشنایی با این روش گفت: این روش از یکسری برنامه‌های TED گرفته شده است. برنامه‌های TED سخنرانی‌های بسیار جذاب و جالبی هستند که از طریق آنها با یک هندی آشنا شدم.

وی بیان کرد: شرما، مردی هندی است که سیستم درختکاری خاص میاواکی ژاپنی را به من آموزش داده است.

این کارشناس ارشد مطالعات مدیریت درباره فلسفه میاواکی افزود: این مرد ژاپنی معتقد است که تمام تخریب جنگل‌ها در اثر دخالت بشری رخ داده است. یعنی اگر بشر به منطقه‌ای داخل نشود، آنجا خودبه‌خود جنگل می‌شود.

ترکمن اضافه کرد: دخالت‌های بشری سبب شده که درختان غیربومی و متعلق به آفریقا در ایران کشت شوند یا اینکه درختان بی‌رویه قطع شده و صرف ساخت کاغذ شوند.

وی خاطرنشان کرد: بر اساس تکنیک میاواکی باید با استفاده از گونه‌های بومی هر منطقه، اقدام به کشت درخت کنیم تا این درختان دوام بیاورند؛ در ضمن فرمول آبیاری بر اساس بارش‌های سالانه محاسبه می‌شود.

ترکمن با اشاره به اینکه کاشت درخت را در منطقه سگزآباد در نزدیکی بویین‌زهرا انجام داده، میزان بارش این منطقه را سالانه ۲۳۰ میلیمتر اعلام کرد.


وی ادامه داد: میزان بارش‌های هر منطقه را باید ضرب در دو کنیم تا آب مورد نیاز برای نهال‌های کاشته شده در یک متر مربع زمین به‌دست آید. بر اساس محاسبات، ما برای یک روز باید ۱,۲۵ لیتر تقریبا معادل یک نوشابه خانواده برای سه درخت کشت شده در هر مترمربع زمین آب مصرف کنیم.

این کارشناس ارشد مطالعات مدیریت اضافه کرد: در روزهای دارای بارندگی و یا برخوردار از پوشش برفی، آبیاری قطع می‌شود. همچنین ساعت آبیاری یک بار در روز، نزدیک طلوع یا غروب آفتاب انتخاب خواهد شد.

ترکمن با اشاره به اینکه به این ترتیب روزانه به هر درخت کمتر از نیم لیتر آب داده می‌شود، استفاده از تکنولوژی برای آبیاری درختان را دخالت در طبیعت توصیف کرد.

وی یادآور شد: آبیاری باید مشابه باران باشد. یعنی با آب‌پاش، به درختان آب داده شود.

ترکمن تأکید کرد: در حال حاضر ۳۶ گونه شامل یک‌هزار و ۲۰۰ اصله نهال بلوط، زالزالک و غیره که بر اساس فهرست گونه‌های بومی منطقه در مطالعات اولیه استخراج شده، در روستای سگزآباد کاشته‌ایم و حدود دو هفته‌ای است که کاشت این نهال‌ها به پایان رسیده است.

وی اظهار داشت: این روش در بد آب و هواترین شرایط اقلیمی هم قابل اجراست. در خاک بد هم می‌توان درخت کاشت. صحرایی در مغولستان به نام صحرای گبی هست که در آنجا، میاواکی با این شیوه درخت کاشته و در کویر راجستان هند هم که شرایطی شبیه به کویر لوت دارد، با این شیوه پوشیده از درخت شده است. در اروپا نیز از این روش استفاده شده است.

ترکمن در پایان با تأکید بر اینکه این شیوه از مناطق پرآب تا کشورهای خشک کاربرد دارد، از برگزاری سمیناری در آبان یا آذرماه سال جاری برای معرفی روش میاواکی به ایرانیان خبر داد./

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۴
پیمان صاحبی

 

جنگل‌های هیرکانی روی کاغذ هم کوچک شدند

 سطح جنگل‌های هیرکانی در ایران کاهش یا افزایش داشته است؟ آمارهای اعلام شده از سوی سازمان جنگل‌ها معتبرند یا پژوهش‌های اعلام شده از سوی مرکز تحقیقات جنگل‌ها و سازمان حفاظت محیط زیست؟


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه سبزینه، این روزها در گروه‌های مجازی مرتبط با جنگل کارشناسان مختلفی از سوی نهادهای متولی و مستقل به این پرسش‌ها پاسخ می‌گویند. در حالی که متخصصان سازمان جنگل‌ها بر نظر خود بر افزایش سطح تأکید دارند، کارشناسان مستقل، سازمان محیط زیست و مرکز تحقیقات حتی به فرض پذیرفتن این افزایش، آن را تنها در بعد کمی ارزیابی کرده و خبر از کاهش کیفی این جنگل‌ها می‌دهند.


مینا استقامت، کارشناس جنگل، درباره چگونگی پیدایش این مجادلات لفظی گفت: بر اساس تعریف‌های بین‌المللی و سازمان فائو، عرصه‌ای که در سطح تاج پوشش بیش از 10 درصد داشته باشد جنگل محسوب می‌شود. با این حال این تعریف در مناطق خشک و نیمه‌خشک به 5 درصد نیز برای تعریف جنگل رضایت می‌دهد.


وی با بیان این‌که ایران از اعضای فعال یکی از انجمن‌های زیرمجموعه فائو است که به جنگل‌های مناطق خشک و نیمه‌خشک اختصاص دارد، افزود: در همین راستا کشور ما موظف است در جلسات سالانه، گزارش‌ها و سایر اقدامات خود در حوزه جنگل را به این نهاد بین‌المللی ارائه کند.
استقامت یکی از این گزارش‌ها مربوط به سطح پوشش جنگل‌ها را به فائو مرتبط دانست و عنوان کرد: یکی از موضوعاتی که این روزها به اختلاف نظر میان کارشناسان دامن زده است، به آمار ارسال شده از سوی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری به این نهاد بین‌المللی بازمی‌گردد.


به گفته این کارشناس جنگل، موضوع تنفس جنگل‌ها از دیگر اختلاف نظرهای میان دو سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری است. استقامت در این باره گفت: سازمان محیط زیست طرح تنفس جنگل را به عنوان مشوقی برای احیای جنگل مطرح کرد. این در حالی است که سازمان جنگل‌ها معتقد است عرصه‌های جنگلی نیاز به مدیریت و بهره‌برداری دارند. به گفته کارشناسان این سازمان جنگل اگر رها شود به واسطه حضور قاچاقچیان با چالش‌های عدیده‌تری از بهره‌برداری‌های قانونی مواجه می‌شود.


وی اضافه کرد: این اختلاف نظرهای بین سازمانی به برملا کردن نقطه ضعف‌های دو سازمان از سوی یکدیگر منجر شد و سازمان محیط زیست در این باره اعلام کرد آمار ارائه شده به نهادهای بین‌المللی از سوی سازمان جنگل‌ها، آمار صحیحی نیست و عدد واقعی بسیار کم‌تر است. در همین رابطه سازمان محیط زیست با موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع قراردادی را امضاء کرد تا آن‌ها سطح جنگل‌ها را اندازه‌گیری کنند.


استقامت ادامه داد: بر اساس پژوهش‌های این مرکز، آمار اعلام شده اختلاف فاحش 600 هزار هکتاری داشتند. به این ترتیب در حالی که سازمان جنگل‌ها عدد دو میلیون هکتار را برای جنگل‌های هیرکانی درست می‌دانست، تصاویر ماهواره‌ای مرکز تحقیقات نشان می‌دادند که این رقم بین یک میلیون و 200 تا یک میلیون و 400هزار هکتار است.


وی گفت: در برابر آمار ارائه شده، سازمان جنگل‌ها موضع شدیدی گرفت و اعلام کرد این ارقام صحت نداشته و مطالعات انجام شده از سندیت علمی برخوردار نیست. به گفته این نهاد متولی سطح جنگل‌ها 10 درصد افزایش داشته و ایران جزو 20 کشوری است که توانسته به افزایش سطح در جهان دست پیدا کند.
این کارشناس جنگل بیان کرد: افزایش سطح از سوی سازمان جنگل‌ها در حالی عنوان می‌شود که ما در ایران با چالش‌های عدیده‌ای اعم از زمین‌خواری، واگذاری اراضی، تخریب جنگل، بحران آب در کنار انواع بیماری‌هایی که به زوال جنگل منجر می‌شوند و نمونه آن بلایت شمشاد و مرگ بلوط است، مواجه هستیم. از این رو گفته‌های سازمان جنگل‌ها از سوی هیچ متخصصی منطقی به نظر نمی‌رسد.


استقامت اضافه کرد: دکتر اخوان به عنوان نماینده مرکز تحقیقات جنگل‌ها معتقد است حتی اگر ما آمار سازمان جنگل‌ها در موضوع افزایش سطح را قبول کنیم، باید اذعان کرد این افزایش سطح کیفی نیست و ما بخش زیادی از حجم سرپای جنگل‌های خود را از دست داده‌ایم.


وی افزود: به گفته کیادلیری، دیگر متخصص جنگل، اگر ما مجاز باشیم به اندازه رویش از جنگل‌ها برداشت داشته باشیم، در ایران رقم برداشت شده شش برابر رویش است که همین امر نشان‌دهنده پایین آمدن فوق‌العاده کیفیت جنگل‌ها در ایران است.


به گفته استقامت، بحث و گفت‌وگوهای صورت گرفته میان کارشناسان این سازمان‌ها بسیاری از اشتباهات صورت گرفته را نمایان کرده و سوءمدیریت‌های سال‌های گذشته نیز فاش شده است. این کارشناس جنگل همچنین در این باره که آیا این کاهش کیفی تنها به جنگل‌های شمال مربوط می‌شود، عنوان می‌کند: در زاگرس بهره‌برداری از چوب به شکلی که در شمال انجام می‌شود، وجود ندارد. از این روست که این وضعیت موجب تمرکز نگاه‌ها به سمت جنگل‌های هیرکانی است.


وی بیان کرد: کارشناسان سازمان جنگل‌ها معتقدند گرچه در جنگل‌های شمال موضوع بهره‌برداری وجود دارد؛ اما حفاظت نیز به شکل حداکثری در این عرصه‌ها صورت می‌گیرد. این در حالی است که شواهد جدید گویای نظری خلاف گفته‌های اصلی‌ترین نهاد متولی جنگل‌های ایران است.


استقامت در همین رابطه به موضوع رساله خود در سال 82 اشاره کرد و گفت: در این پژوهش جنگل‌های مدیریت شده و شاهد در کنار هم قرار گرفتند که در نهایت چنین نتیجه‌گیری شد که ما به‌شدت در ترکیب گونه‌ای و کیفیت جنگل‌های مدیریت شده به سمت زوال پیش می‌رویم.


بحث و جدل‌ها درباره مساحت جنگل‌ها اما به این گفته‌ها خاتمه پیدا نکرد و رضا بیانی، مدیر کل دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با ارسال جوابیه‌ای، گفته‌های اخوان و سایر منتقدان آمار افزایش مساحت جنگل‌های هیرکانی را غیرعلمی دانست. این جوابیه موجب شد اخوان از مرکز تحقیقات جنگل‌ها در پی پاسخگویی برآید و در گروه مجازی «منابع طبیعی» به انتقادات بیانی پاسخ گوید.


اخوان در پاسخ به انتقاد بیانی مبنی بر این‌که نقشه تولید شده با مقیاس 1: 25000 و تمامی مناطق خالی از پوشش از محدوده‌های جنگلی خارج و جزو مساحت جنگل محسوب نشده است، همچنین اظهارات او مبنی بر اینکه مرز پلی گونه‌ای پوشش جنگلی بر اساس بازدیدهای میدانی و واقعیات زمینی به میزان 95 درصد قابل اطمینان بوده است و کلیه مناطقی که انبوهی بیش از 5 درصد داشته به عنوان پوشش جنگلی محسوب و همچنین محدوده جنگلی با انبوهی بیش از 10 درصد نیز در این نقشه‌ها مشخص شده است. از این رو اعلام این مطلب از سوی اخوان که مرز جنگل دارای کیلومترها خطا است، کاملاً مردود است، چرا که با در نظر گرفتن مقیاس نقشه وجود خطای مذکور غیر قابل پذیرش خواهد بود. نوشت: بنده عنوان کردم هر جا که بوته یا درختچه‌ای هرچند کوتاه و کم پوشش در اراضی جنگلی شمال باشد، شما دور تا دور آن منطقه را تا کیلومترها به عنوان اراضی جنگلی در نظر می‌گیرید. این نکته را شخصاً و عیناً بر روی مانیتور رایانه شخصی شما به هنگام مقایسه نقشه‌های تولیدی موسسه با سازمان به همراه همکاران رویت کردیم.


وی درباره این مطلب ذکر شده از سوی بیانی که گفته بود محدوده مورد مطالعه در تهیه نقشه‌های اخیر جنگل‌های شمال کشور، منطقه هیرکانی از آستارا تا گلیداغی است و در این محدوده هرگز توده‌های تاغ و گز جزو مساحت اخیر به حساب نیامده است و آن بخش از گونه‌های ارس که در مرز فوقانی جنگل‌های هیرکانی و متصل به آن هستند فقط در محاسبه منظور گردیده است، نیز بیان کرد: خلاف این موضوع را در مانیتور شخصی بیانی ملاحظه کرده است.
اخوان همچنین در پاسخ به این انتقاد بیانی که نقشه‌های تولید شده در موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع را دارای خطای سیستم می‌دانست، بیان کرد: شما هنوز نقشه‌های تولیدی موسسه را در عرصه بررسی نکرده‌اید. ثانیاً بفرمایید که دقیقاً منظورتان از خطای سیستمی چه مواردی است؟ ثالثاً جنابعالی چگونه به کمبود تعداد نقاط تعلیمی پی بردید؟! ولی جهت استحضار جنابعالی به عرض می‌رسد که در نقشه‌های تولیدی موسسه در هر شیت و برای هر کلاس انبوهی جنگل حداقل 500 و حداکثر 2000 پیکسل به عنوان نمونه تعلیمی در نظر گرفته شده است. این تعداد به نظر شما کافی نیست؟
اخوان درباره گفته‌های بیانی مبنی بر این‌که موسسه تحقیقات جنگل‌ها درختان کم‌تر از 7 متر ارتفاع را از محاسبه خود حذف کرده است، گفت: در این موسسه نیز بحث از حداقل ارتفاع 5 متر بوده است.
وی افزود: نگران تولید روش جدیدی در موسسه نباشید و فرافکنی نکنید. همه متخصصان جنگل و سنجش از دور می‌دانند که ارتفاع درخت 5 یا 7 متری را نمی‌توان از روی تصویر ماهواره لندست محاسبه کرد، بلکه در طرح اجرا شده توسط موسسه بعد از این‌که مناطق جنگلی دارای درختان 5 متر ارتفاع و بیش‌تر تشخیص داده شدند، با استفاده از 1110 نقطه کنترل زمینی در عرصه راستی‌آزمایی شد که در حدود 94 درصد موارد تشخیص درختان در نقاط کنترلی درست بوده است.
اخوان درباره وجاهت علمی نقشه‌های تولیدی نیز خواستار قضاوت داوران متخصص و بی‌طرف شد و ادامه داد: اگر پس از همه بحث و بررسی‌ها مشخص شد حق با شما نیست و درباره اعلام سطح جنگل‌های شمال با ملت شریف ایران روراست نبوده‌اید، به شما توصیه می‌کنم مردانه از سمت خود استعفا دهید و سکان دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور را پس از حدود 5 سال که در اختیار شما بوده به یک متخصص منابع طبیعی بسپارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۳
پیمان صاحبی


 

تهران بیابان می‌شود

 عضو هیئت مدیره فدراسیون آب اتاق بازرگانی و عضو جامعه مهندسان مشاور معتقد است: برداشت آب از سفره های زیرزمینی تهران را به بیابان تبدیل می کند. به دلیل برداشت آب، شاید تا ۱۰ سال آینده، زلزله های تکان دهنده و مهیب در تهران داشته باشیم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، خبرهای نگران کننده و البته نه چندان تازه فرونشست زمین در تهران، با هر نشست جدید، کم کم به بحران تبدیل می شود. ظاهرا و به روایت کارشناسان، این روزها زیرزمین تهران حال خوبی ندارد؛ برداشت آب از سفره های زیر زمینی مهم ترین عامل این بحران است. بحرانی که به گفته دکتر حامد کیافر عضو هیئت مدیره فدراسیون آب اتاق بازرگانی و عضو جامعه مهندسان مشاور روزی نه چندان دور به فاجعه بی مثال در دنیا تبدیل خواهد شد؛ هر روز تهران یک میلیمتر پایین می رود می کند؛ یعنی در سال ۳۶-۳۷ سانتیمتر. این میزان نشست تهران را رکورد دار نشست زمین در دنیا کرده است؛

گفتگو با عضو هیئت مدیره فدراسیون آب اتاق بازرگانی و عضو جامعه مهندسان مشاور را در ادامه می خوانید؛

درباره چگونگی نشست زمین در تهران توضیح دهید؟

خشکسالی و برداشت نامتعارف آب از چاه‌های غیرمجاز، علاوه بر خشک شدن دیگر چاه‌ها و مشکل در تامین آب شرب باعث فرونشست زمین در دشت ورامین و دشت تهران، کرج و شهریار شده است، مناطقی که تا پیش از این قطب کشاورزی در منطقه به حساب می‌آمدند اما در این سال ها حل نشدن مشکل آبیاری در حوزه کشاورزی در اطراف تهران چنین آسیب بزرگی را اراضی تهران زد. حجمی از سطح زیرزمینی که توسط آب پر شده بود با گذشت زمان و برداشت آب آن‌ها و عدم جایگزینی ‌آن نابود و در نهایت این آب‌خوان‌ها که محلی برای ذخیره آب بوده‌اند، نابود شدند. با ادامه روند فرونشست‌ها تخریب مناطق مسکونی، تاسیسات شهری و خطرات جانی و مالی را در پیش خواهیم داشت.

آیا می توان آب های برداشت شده از سفره های زیر زمینی را جبران کرد؟

متاسفانه دیگر نمی توان این فاجعه را جبران کرد. میلیون ها سال طول می کشد تا ذخیره های آب در سفره های زیر زمینی به محل خود برگردند و این روند باید طبیعی طی شود. ذخیر برف و رودخانه ها، بارندگی عواملی هستند که باعث نفوذ آب در سفره های زیر زمینی می شوند. در هیچ کجای دنیا از این آب استفاده نمی کنند. و نباید اصلا از این آب استفاده شود . مثل اینکه بیاییم و در عمق 100 متری زمین خاکبرداری کنیم. عمل استفاده از سفره های زیر زمینی دقیقا همین کار را با شهر تهران انجام می دهد. بگذارید دلیل علمی آن را برایتان توضیح دهم. وقتی آب برداشت می شود، خلل و فرج به وجود می آید و سبب ریزش خاک می شود بنابراین خاک های بالا دستی ریزش کرده و به لایه های زیرین می چسبند.

با ادامه این روند چه آینده ای را می توان برای تهران متصور شد؟

امروزه تمامی آبیاری های فضای سبز شهرداری از همین طریق انجام می شود. در نقطه نقطه شهر و خارج شهر چاه های متعددی حفر شده است. به هر حال اولین و مهمترین عامل بیابانی شدن یک منطقه همین روند برداشت آب از سفره های زیر زمینی است. در آینده ای نه چندان دور تهران تخریب و به بیابان تبدیل می شود و هیچ ابی نمی تواند جایگزین این آب شود.

نجات تهران از این وضعیت دور از ذهن است؟

هم اکنون استان تهران بیست میلیون جمعیت دارد و باز هم ساخت و ساز ادامه دارد، غافل از اینکه این آب مصرفی این جمعیت را باید از کجا تهیه کرد. در اطراف تهران همچنان ساخت و ساز ادامه دارد و تهران رودخانه ای ندارد. نه تنها تهران بلکه در اطراف تهران هم نمی توان رودخانه ای طبیعی و پرآب یافت. دردولت نهم و دهم شروع کردن به ساخت و سازهای بی رویه و بدون تفکر که مردم خانه دار شوند، غافل ازاینکه با این کاراکثر روستاییان را به شهر ها کشاندند. شهر پرند و پردیس و ده ها شهرک دیگر در اطراف شهرهای بزرگ از جمله تهران که بالاخره این شهر را به بیابان تبدیل خواهند کرد.

سرانجام تهران بعد از نشست های یک میلیمتری چه خواهد شد؟

شاید تا ۱۰ سال آینده، زلزله های تکان دهنده و مهیب در تهران داشته باشیم؛ ایجاد گسل های عمیق تهران را نمی توان کتمان کرد و اینکه برداشت آب از سفره های زیرزمینی تهران را به بیابان تبدیل می کند.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۰
پیمان صاحبی


بر سر منابع آب کشور‌کلاه نگذاریم

ایران به‌واسطه استفاده بیش از ظرفیت از منابع آب‌های زیرزمینی گرفتار بحرانی مزمن شده است که عدم توجه به آن می‌تواند کشور را تا سرحد نابودی، قحطی و کوچ تمدن پیش ببرد. در این میان بیم آن می‌رود که به بهانه استقرار شیوه‌های نوین آبیاری، سطح زیر کشت کشور دوباره افزایش یابد که این امر برای منابع زیرزمینی بسیار مخاطره‌آمیز است.


به گزارش سلامت نیوز هشدار معاون وزیر نیرو در گفت‌وگو با «سبزینه»، درباره مخاطرات افزایش سطح زیرکشت با توجیه اصلاح شیوه‌های آبیاری :
در این راستا مهندس رحیم میدانی، معاون امور آب و آبفای وزارت نیرو، گفت: اقدامات وزارت جهاد کشاورزی از جمله اصلاح شیوه‌های آبیاری، کشت نشایی و تغییر الگوهای کشت پرمصرف به کم‌مصرف باید به کاهش مصرف آب منجر شود تا بتوانیم در تحقق اهداف به موفقیت برسیم. وی هشدار می‌دهد: اگر با تبدیل روش آبیاری سنتی به آبیاری تحت فشار مقداری در مصرف آب صرفه‌جویی شود اما در ازای آن سطح زیرکشت را افزایش دهیم، دوباره دچار افزایش فشار به سفره‌ها خواهیم شد و این امر بسیار مضر و مخاطره‌آمیز است، زیرا در آبیاری سنتی بخشی از آب مصرفی دوباره به سفره باز می‌گردد؛ اما وقتی همین حجم آب را برداشت کنیم و در اراضی بیش‌تر با روش‌های نوین آبیاری مورد استفاده قرار دهیم، دیگر تغذیه سفره را هم از دست داده‌ایم، چون آب صرف ریشه، تبخیر و تعرق می‌شود و دیگر آبی به سفره برنمی‌گردد.


ظلم جدید بر منابع آب کشور
معاون وزیر نیرو در این گفت‌وگو تصریح می‌کند: اگر هم‌زمان با اجرای روش‌های نوین آبیاری به دنبال افزایش سطح زیر کشت هم باشیم، در واقع داریم به نوعی بر منابع آب کشور ظلم جدید می‌کنیم یا به شکلی دیگر بر سر منابع آب کشور کلاه می‌گذاریم. پس از آن است که در آینده نه چندان دور خواهیم دید که اصلاح روش‌های نوین آبیاری اوضاع را نه تنها بهتر نکرده، که بدتر هم کرده است.


وی یادآور می‌شود: ضروری است که همه اقدامات بخش آب را با بیلان آب بسنجیم. در آن صورت است که بیلان مصرف به ما خواهد گفت که اقدامات بخش‌ها به کاهش مصرف منجر شده است یا خیر و این نکته کلیدی است. میدانی بر ضرورت کاهش مصرف آب از منابع زیرزمینی تصریح می‌کند و می‌گوید: بهترین راه‌حلی که کارشناسان داخلی و بین‌المللی در جلسات وزارت نیرو به ما می‌گویند این است که جمهوری اسلامی ایران باید مصرف خود را از منابع تجدیدپذیر کم‌تر کند. در واقع مدیریت مصرف و کاهش 40 درصدی نیاز به آب از طریق اصلاح الگوهای کشت، جلوگیری از پرت آب، اصلاح روش‌های آبیاری و ثابت نگه‌داشتن سطح زیر کشت باید به سرعت انجام شود.


بهره‌برداری بدون دغدغه با پایدار‌سازی منابع آب زیرزمینی
این موضوعی است که اکثر کشورها تجربه کرده و به آن رسیده‌اند. اتفاقاً طرح احیاء و تعادل‌بخشی سفره‌های زیرزمینی که به عنوان یکی از پروژه‌های اقتصاد مقاومتی مصوب کردیم نیز در همین راستا و آن‌قدر برای کشور مهم است که باید همه دلسوزان آب، رسانه‌ها، سمن‌ها و بهره‌برداران بسیج شوند تا این بهره‌برداری دهشتناک را در طول برنامه ششم به سمت پایداری برداشت ببریم.


اگر موفق به پایدارسازی برداشت از منابع آب زیرزمینی شویم، مفهومش این است که از این سفره‌ها می‌توان هزاران سال بدون هیچ‌گونه نگرانی و اضطراب بهره‌برداری کرد. به دلیل این‌که به واسطه مدیریت صورت گرفته پایداری در برداشت حاصل شده است و این امر امکان تداوم تمدن در کشور را تضمین می‌کند.
معاون وزیر نیرو اظهار می‌دارد: به واسطه شرایط رخ داده در کشور در حال حاضر تمامی بهره‌برداران در تشویش و نگرانی هستند، به‌ویژه بهره‌برداران بخش کشاورزی؛ چراکه در قایقی نشسته‌اند که با دست خود دارند آن را سوراخ می‌کنند.


بنابراین معتقدم اگر بهره‌برداران به عنوان صاحبان اصلی این سرمایه توجیه شوند، باید بیش از ما بابت شرایط فعلی نگران و مضطرب باشند، چون تمامی هستی آن‌ها در خطر و زیر پایشان در حال خالی شدن است. با این وجود، چرا نباید بسیج شویم و با استفاده از راهکارهای ذکر شده منابع آب کشور اعم از سطحی و زیرزمینی را به پایداری برسانیم.


میدانی با بیان این‌که چرا داریم از منابع پایه کشورمان این‌گونه غیر اصولی بهره‌برداری می‌کنیم، یادآور می‌شود: در گذشته می‌گفتند 5 درصد از کانون ریزگردها از داخل کشور است؛ اما اکنون حداقل 4-5 کانون تولید ریزگرد در داخل ایران ایجاد شده است که این امر خود جای نگرانی دارد.


ورودی سدها امسال خیلی خوب بوده است
وی در پاسخ به سوالی درباره وضعیت سال آبی جاری که تا چند روز دیگر به پایان می‌رسد، اعلام می‌کند: میزان نزولات سال آبی جاری تا روز 23 شهریور به 240 میلی‌متر رسیده است که نسبت به سال آبی گذشته 23 درصد رشد دارد؛ اما نسبت به میانگین بلندمدت 2 درصد منفی است. به گفته معاون وزیر نیرو، میزان بارش کشور در 12 استان نسبت به درازمدت منفی است و بعضی از استان‌ها حتی استان‌های پرآبی مثل کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و اصفهان از 17 تا 29 درصد کاهش بارش نسبت به درازمدت دارند.


معاون وزیر نیرو با ذکر این‌که ورودی به سدها امسال خیلی خوب بوده است، خاطرنشان می‌سازد: سال گذشته تا این زمان 28 میلیارد مترمکعب آب به سدهای مخزنی وارد شده بود که امسال این رقم به 44/5 میلیارد مکعب رسید و 59 درصد رشد ورودی را نشان می‌دهد که جای شکر دارد.


بارش‌ها امسال موثر بودند
مهندس میدانی در پاسخ به این سوال «سبزینه» که میزان بارش امسال برای نخستین بار در چند سال اخیر به 240 میلی‌متر رسیده است، ضمن تأیید این موضوع می‌گوید: یکی از خوبی‌های بارش امسال بارش موثر بود؛ یعنی دفعات بارش کم اما مقدار بارش زیاد بود؛ به همین دلیل خاک را اشباع، در ریشه نباتات نفوذ و تولید رواناب را زیاد کرد.


از سوی دیگر بارش‌های امسال در ارتفاعات بیش‌تر بود تا در دشت که این امر در تولید رواناب بیش‌تر سهم به‌سزایی دارد. البته درباره سد زاینده‌رود و دوستی امسال سال خوبی نبود. آب ورودی زاینده‌رود نسبت به سال پیش 21 درصد منفی بود و در سد دوستی در مشهد هم میزان ورودی آب 56 درصد منفی است. در درودزن و رودخانه کرخه اما 4/23 درصد افزایش بارش داشتیم. پارسال 1/15 میلیارد مترمکعب کل آب کرخه بود، ولی امسال به 6 میلیارد مترمکعب رسیده است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۵۰
پیمان صاحبی


تحقیقات اخیر حاکی است که هر چه جثه حیوانات بزرگ‌تر باشد، شانس بقای آنها در دریاها کمتر خواهد بود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه فرهیختگان، محققان در بررسی انقراض حیوانات دریایی به نتایجی دست یافتند که نشان می‌دهد آن گروه از موجودات دریایی که جثه عظیم‌تری دارند بیشتر در معرض خطر انقراض قرار می‌گیرند.

به گزارش «گیزمگ»، نتایج این الگوها تا پیش از این در کره زمین مشاهده نشده بود و بیشتر نتیجه بالا رفتن گرایش‌ به غذاهای دریایی است. دانشمندان محیط‌زیست دانشگاه استنفورد با همکاری اتحادیه بین‌المللی حفاظت از محیط‌زیست تحقیقاتی را روی صدف‌ها و مهره‌داران انجام دادند و الگوهای انقراض بیش از 500 سال گذشته را که به 445 میلیون سال قبل برمی‌گردد، مطالعه کردند.

به گفته محققان، به ازای هر 10 شماره‌ای که توده بدنی افزایش می‌یابد، خطر انقراض حیوانات تا 13 برابر افزایش می‌یابد. در بین حیوانات مورد مطالعه، نهنگ آبی، کوسه سفید عظیم‌الجثه و صدف صخره‌های غول‌پیکر قرار دارند.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۰۸:۴۷
پیمان صاحبی