منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۸۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است



منابع آب ایران اکنون به اندازه‌ای شکننده شده است که به گمان کارشناسان ورزیده‌ای که در این باره مطالعه و تجربه دارند با جرات می‌توان گفت تمدن ایرانی در گروی حفظ این منابع است. عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی ایران و مشاور معاون اول رییس‌جمهور فعلی در امور آب که در طرح این موضوع پیشتاز و شجاعانه عمل کرده است.

وی معتقد است ادامه این روند در بهره‌برداری از منابع آب و سرمایه‌گذاری ناکافی برای حفظ آن می‌تواند یکی از بدترین حادثه‌های تاریخ را از ۱۰ سال به بعد بر تاریخ این سرزمین تحمیل کند و جنگ آب سراسر این مرز و بوم را فرا گیرد و مردم استان‌های گوناگون را به جان هم بیندازد. این صریح‌ترین اظهارنظر درباره پیامدهای دهشتناک یک مقام مسوول و یک ایرانی دلسوز و رییس یک نهاد مدنی نیرومند است که بر زبان می‌آید و به نظر می‌رسد باید آن را جدی گرفت.

این مسوول احیای دریاچه ارومیه در جایی از سخنانش که با پرسش‌های پی‌درپی نقی آقالو که خود یک کارشناس ورزیده در امور آب ایران به حساب می‌آید با اندوه و خشم از پنهان‌سازی واقعیت‌های آب و نوعی آمارسازی و مخدوش کردن حقیقت‌های آب در وزار نیرو به دلیل ترس از سهیم شدن در امور خبر می‌دهد و معتقد است در این وزارتخانه تنهاست.

اکنون عیسی کلانتری در نقش منتقد چگونگی مدیریت منابع آب ایران آنقدر از وضعیت آینده هراس دارد که بیم و هراس را کنار گذاشته و عباراتی به کار می‌برد که ساعت ۲۴ را ناگزیر از تعدیل کرده و عبارات و اصطلاحات دیگری را جایگزین سخنان بی‌پروای وی می‌کند. گفت‌وگوی نقی آقالو مشاور سردبیر ساعت ۲۴ را با عیسی کلانتری را در ادامه بخوانید:

***

* چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال آینده، بحران‌های غیرقابل تصوری در کشور پدید خواهد آمد که یکپارچگی کشور را تهدید کند

*همه دنیا، توسعه پایدار را پذیرفته‌اند غیر از ما

* وزارت نیرو برخورد دوگانه دارد. اطلاعات پشت صحنه را نمی‌گوید و از افشای حقایق می‌ترسد. مبادا که گناهکار شناخته شود

* در ۵ ماه گذشته حتی یک ریال هم برای احیای دریاچه ارومیه نداده‌اند

* دولت حتی قدرت پرداخت حقوق ۴ تا ۵ میلیون پرسنل خود را ندارد چه برسد به سرمایه‌گذاری در طرح‌هایی چون آبخیزداری و...

* اگر جلوگیری از یک مترمکعب بخار یک دلار هزینه داشته باشد، توجیه اقتصادی ندارد


آقای کلانتری اجازه بدهید از اینجا شروع کنیم که عرضه آب و کشاورزی کشور در طول ۳۷ سال گذشته، شاهد رقابت دو گروه یا جبهه قدرتمند بوده است. وزارت نیرو و تمامی موسسات و شرکت‌های قدرتمندش به عنوان متولی تامین آب کشور و وزارت جهاد کشاورزی متولی تامین نان و غذا. در طول این مدت، بر اثر عواملی، زور وزارت نیرویی‌ها بر قدرت وزارت کشاورزی‌ها چربیده و بدین ترتیب، عرضه طبیعت، کوه‌ها و دشت‌های ایران به قلمرو سدهای بزرگ، نیروگاه‌ها، کانال‌های آبرسانی و... درآمده است. بفرمایید این نهضت تا کی ادامه دارد و با توجه به حجم سرمایه‌گذاری‌ها در این پروژه‌های سنگین، چرا انتظار مردم ایران هنوز برآورده نشده و آنان همچنان باید نگران بی‌آبی و کم‌آبی باشند و چرا باید همچنان با هشدار و قحطی و خشکسالی و... تهدید شوند. تفسیر شما از این پدیده‌ها و ریشه‌های بحران آب ایران چیست؟

اولا نمی‌توان منکر لزوم سدسازی بود. همین طور کانال‌سازی و حفط محیط زیست. به نظرم بهتر است سوال را دو قسمت کنیم. یکی زمانی بود که آگاهی‌ ما ناقص بود. مفهوم توسعه پایدار هنوز در ایران جایگاه واقعی خودش را نیافته بود (یعنی سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵) یعنی دانش بشر ناقص بود. فکر می‌کردند که همه جا آب‌ها را باید مهار کنند. فکرشان نمی‌رسید که این سیاست همیشه جواب نمی‌دهد. تا سال ۱۳۷۰ یا ۱۳۷۵ این کار قابل توجیه بود، ولی در سال ۱۳۷۵ به بعد دیگر قابل قبول نبود. وقتی واقعیت‌های توسعه پایدار مشخص شد، باید ما هم پایبند آن می‌شدیم. ولی واقعیت این بود که سدسازان و حامیان آنها قوی بودند و ساختن سد، حتی برای نمایندگان مجلس هم وسیله‌ای بود برای جلب آرای بیشتر. پیمانکاران و مشاورین قدرتمندش، از محل ساخت سد درآمد کسب می‌کنند. بنابراین بزرگ‌ترین اشتباه سدسازی بعد از سال ۱۳۷۵ اتفاق افتاد. مثل ساختن سد گتوند در خوزستان نشان از لابی قدرتمند پیمانکاران و مشاورانش بود. هنوز هم هستند افرادی که معتقدند از منابع آبی باید بیشتر استفاده شود. در این فرایند فقط دولتیان مقصر نبودند. مجلس هم مقصر بود. مجلسی که حدادعادل رییس آن بود، تلاش کرد که هرچه چاه غیرمجاز در کشور است، مجاز اعلام شود و این همان سیاست‌های پوپولیستی بود که پدر کشور را درآورد.

اشتباهات سیاسی و سیاست‌های اشتباه اقتصادی را می‌توان جبران کرد (با تغییر مسوولان عاقل‌تر) ولی سیاست‌های اشتباه آبی دیگر قابل جبران نیست. شما شاهد باشید اکنون در سال ۱۳۹۵ عرض می‌کنم. چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال‌آینده بحران‌های غیرقابل تصور و عظیمی در کشور پیدا خواهد آمد که پیوستگی و یکپارچگی کشور را تهدید خواهد کرد.

آقای دکتر اجازه بدهید قبل از آنکه برویم به عمق ماجرا، تکلیف این قسمت روشن شود. خوب اگر این طور است، پس چرا دولت در این مورد تصمیم جدی و فوری نمی‌گیرد و چرا اختصاص هزینه و بودجه کافی برای اجرای سیاست‌های چاره‌ساز چون طرح‌های گسترده آبخیزداری و... در برنامه ششم توسعه به گردن نمی‌گیرد و...

همین جا صبر کن! می‌گویم برنامه ششم اصلا برنامه نجات آبی کشور نیست. اکنون وضعیت ما به گونه‌ای است که پیوستگی بهره‌وری و استحصال از منابع آب گسسته است. سیاست‌های اعمال شده پس از سال ۱۳۷۵، اساسا قابل قبول نیست. همه دنیا، توسعه پایدار را پذیرفته‌اند، غیر از ما! آب در همه دنیا ماده‌ای طبیعی و تجدیدپذیر تلقی می‌شود ولی در اینجا ما آب را تجدیدناپذیر کرده‌ایم. و این جز با تجاوز روزمره و روزافزون به منابع آبی کشور حاصل نشده است. در سال ۱۳۴۵ منابع آب تجدیدپذیر ما ۱۳۲ میلیارد مترمکعب بود ولی الان این رقم به ۸۸ میلیارد مترمکعب رسیده است. وزارت نیرو هنوز بیلان منفی آب‌های زیرزمینی را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام می‌کند ولی در واقع این بیلان منفی ۱۵ میلیارد مترمکعب است. آنان طوری رفتار می‌کنند که گویا همه چیز روبه‌راه است و در واقع در دل می‌گویند: کورش آسوده بخواب که ما بیداریم. غافل از آنکه تهدید و بحران آب کشور بسیار بسیار جدی است.

جناب آقای دکتر کلانتری! بر اساس آمار بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از ۴۰۰ تا ۴۵۰ میلیارد مترمکعب آب‌های نازل شده از آسمان ایران، متاسفانه قبل از وارد شدن از چرخه مصرف بار دیگر راهی آسمان می‌شود و از طرف دیگر، متاسفانه بخش عمده‌ای از تعداد بارش سالانه، در فصولی رخ می‌دهد که با فصل کشت و نیاز آبی کشتزارها و مزارع هماهنگی ندارد (۸۰ درصد بارش‌ها در بهار و زمستان) نگاه کارشناس می‌گوید شیب زمین زیاد است و آب رها شده با سرعت زیاد به سوی دریا یا حوضه آبریز حرکت می‌کند و بنابراین آب مجال نفوذ در خاک و زمین را ندارد. مراتع و جنگل‌ها هم تا حدودی به دست خود ما به نابودی کشیده می‌شود تا آب جذب خاک نشود و وارد آبخوان‌ها نشود. بعید است که مسوولان به این مسائل و نتایج آن واقف نبوده باشند. پس بفرمایید، چرا در این مدت ۳۰ ساله نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند، طرح‌های مناسب برای مهار آب‌ها چون آبخیزداری و جنگل‌کاری و احیای مراتع را به طور گسترده اجرا کنند؟

دقت کنید. ما یک آب داریم. یک آب تجدیدپذیر و یک آب قابل بهره برداری اینکه چرا آب‌های تجدیدپذیر ما از ۱۳۲ میلیارد متر مکعب اکنون به ۸۸ میلیارد متر مکعب کاهش یافته، دلایلی دارد. اول تغییر اقلیم بوده، حرارت زمین بالا رفته و تبخیر زیاد شده است. دوم تبدیل برف به باران بر اثر تغییر اقلیم موجب شده نفوذپذیری آب به زمین کمتر شود. سوم اینکه آب‌های جاری ما تاثیر خود را از دست داده‌اند. یعنی تعداد بارندگی ما از طرفی زیاد شده ولی مقدار بارش‌ها کمتر شده است. بدین ترتیب نحوه بارش‌های ما هم به ضرر ما تمام شده است. اکنون ۵۰ درصد روان آب‌های رودخانه‌های ما کاهش یافته است. مورد بعدی، افزایش وحشتناک برداشت‌های آبی ما از مخازن سطح زمین است. اینکه چرا دولت طرح‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری را جدی نگرفته و تعهدات خود را عمل نکرده، لابد برای او توجیه اقتصادی ندارد.

ولی آقای دکتر، اهمیت موضوع بالاتر و مهم‌تر از آن است که در دایره موضوع «توجیه اقتصادی» و... بگنجد!

آقاجان! دولت می‌گوید، منابع مالی ندارم نمی‌تواند بودجه کافی اختصاص بدهد. می‌گوید، حتی قدرت پرداخت ۹۰ درصد از حقوق پرسنل خود را هم ندارد، چه برسد به سرمایه‌گذاری در طرح‌هایی چون آبخیزداری و... دولت که در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کند، بخش خصوصی هم طبیعتا قادر به این کار نیست و این همزمان شده با افزایش جمعیت و فشار بر منابع آبی کشور. سدهای ما هم‌اکنون تقریبا خالی هستند به غیر از سد کرخه و حوزه «دز» که بارندگی زیاد بوده، بقیه سدها و حوزه‌ها سطح آب به شدت کاهش یافته است.

اما وزارت نیرو چیز دیگری می‌گوید و با نظر شما مغایر است. متولی آب کشور نظر دیگری دارد.

وزارت نیرو برخورد دوگانه دارد. اطلاعات پشت صحنه را نمی‌گوید. از افشای حقایق می‌ترسد مبادا که گناهکار شناخته شود.

شما از اطلاعات پشت صحنه خبر دارید؟

من عضو اتاق فکر وزارت نیرو هستم. متاسفانه آقای در وزارت نیرو تنهاست، هیچ کس با او نیست، زیرمجموعه وی با وزیر هماهنگی ندارند و حاضر نیستند سخن حق را بپذیرند. وزارت نیرو می‌گوید آب‌های تجدیدپذیر زیرزمینی ما در سال ۳۳ میلیارد مترمکعب است، اما برداشت کنونی ما از این مخازن، ۶۲ میلیارد متر مکعب رانشان می‌دهد و این یعنی ۲۹ میلیارد مترمکعب کسری و اضافه برداشت که فاجعه است. البته چنانچه مقدار ۱۲ میلیارد مترمکعب آب در فرآیند بازگشت و بازچرخانی به مقدار ۳۳ میلیارد مترمکعب اضافه شود، رقم ۴۵ میلیارد مترمکعب به دست می‌آید، اما در این صورت هم باز، حدود ۱۷ میلیارد مترمکعب بیلان منفی داریم ولی وزارت نیرو این مقدار را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام می‌کند.

چرا و چطور این کار را می‌کند؟

این وزارتخانه حقیقت عریان را نمی‌گوید. او متوسط ۳۰ سال گذشته را اعلام می‌کند. می‌گوید متوسط برداشت منفی آب از ذخایر زیرزمینی در طول ۳۰ سال گذشته ۶ میلیارد مترمکعب است ولی کسی نیست به این افراد بگوید، وقتی از تورم سالانه سخن می‌گویید، متوسط سال‌های گذشته را مد نظر ندارید، شما تورم به‌روز را باید اعلام کنید و اکنون بیلان منفی آب و برداشت آب‌های اضافی از مخازن زمینی، از ۶ میلیارد مترمکعب به بیش از ۱۵ میلیارد متر مکعب رسیده و این رقم را باید بگویند که از گفتن آن می‌ترسند. آن اختلاف نظر من با وزارت نیرو که شما می‌گویید، همین جاست.

آقای دکتر، وزارت نیرو چه یا از که می‌ترسد؟

آنان می‌ترسند به خاطر اینکه فکر می‌کنند اگر واقعیت‌ها را بگویند شریک جرم محسوب می‌شوند.

از اتاق فکر بگویید. آنها بر اساس چه منطقی واقعیت را وارونه می‌گویند و چگونه در برابر افرادی مثل شما حقایق را پنهان می‌کنند؟

در اتاق فکر، دیگر سر من که نمی‌توانند کلاه بگذارند. ولی سر دیگران کلاه می‌گذارند. عرض کنم دنیا به این نتیجه رسیده که حداکثر به میزان ۴۰ درصد از آب تجدیدپذیرش استفاده کند. و اکنون آب‌های تجدیدپذیر واقعی ما، نه ۱۳۳ که ۸۸ میلیارد مترمکعب است و ما فقط مجازیم مقدار حدود ۳۳ میلیارد مترمکعب برداشت کنیم ولی این برداشت اکنون ۸۸ درصد کل آب‌های تجدیدپذیر است. ما که از دنیا بیشتر بلد نیستیم. حداقل در احیای دریاچه ارومیه، ۷۱ نفر از بهترین متخصصین دنیا را آوردیم تا به ما در روند احیای دریاچه کمک کنند. اکنون باید بر اساس توانایی و ظرفیت کشور برنامه‌ریزی کنیم، اما برنامه ششم ما، اصلا با منابع کشور همخوانی ندارد.

آقای کلانتری، باز آمدیم به برنامه ششم. در همین برنامه، قرار است برای عملیات آبخیزداری و آبخوان‌داری در ۱۴ میلیون هکتار از اراضی کشور، ۱۴ هزار میلیارد تومان بودجه اختصاص دهند. آیا به نظر شما این مقدار بودجه را دولت به این طرح‌ها اختصاص می‌دهد؟

پاسخ من نه است. نمی‌دهد. ندارد که بدهد.

خوب اگر موضوع آب، برای کشور حیاتی است. خطر و بحران جدی است و خطر مهاجرت گسترده در پیش است و تنش‌ها و بحران‌های فراگیر در کمین است، چرا شاهد رفتار کج‌دار و مریز هستیم و چرا مدیران تصمیم جدی نمی‌گیرند؟

چرا از من سوال می‌کنید، بروید از رییس‌جمهور بپرسید! از رییس سازمان برنامه و بودجه بپرسید. به نظر من برای آن طرح‌هایی که گفتید، اینقدر بودجه نمی‌دهند.

آقای کلانتری! شما به عنوان وزیر اسبق کشاورزی، رییس خانه کشاورز، عضو اتاق فکر وزارت نیرو، مشاور معاون اول رییس‌جمهور، رییس ستاد احیای دریاچه ارومیه و... چه راه‌حلی به نظرتان می‌رسد و برای نجات از این وضعیت، چه راهی را توصیه می‌کنید؟

ایران هنوز نیازمندی‌های مالی خود را نمی‌تواند از منابع داخلی تامین کند. ببینید اکنون ۵ میلیون بیکار تحصیلکرده دانشگاهی داریم. برای ایجاد کار به این تعداد از جوانان ایران، حداقل به ۵۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز داریم. همین دو هفته قبل، نامه‌ای به دکتر جهانگیری نوشتم و گفتم قادر به احیای دریاچه ارومیه نیستم چرا که در ۵ ماه گذشته، یک ریال هم برای این کار اختصاص نداده‌اید. در این موارد، منابع را باید دولت تامین کند. بخش خصوصی که نمی‌تواند تعهدات دولت را به عهده بگیرد. دریاچه ارومیه قابلیت احیا دارد به شرط آنکه منابع مالی مورد نیاز دراختیارش باشد.

آقای کلانتری شما که می‌گویید دولت ندارد که بدهد پس از چه کسی شکایت و گلایه می‌کنید؟

انتظار دارید چه بگویم. خوب ندارد بدهد و وقتی هم ندارد باید از طریق سرمایه‌گذاری خارجی جبران کنیم. باز هم تکرار می‌کنم، اوضاع آب ایران با سیاست‌های موجود، بهتر از این نخواهد شد.

ولی به نظر من، دولت با تمام این «نمی‌تواند»هایی گه گفتید، می‌تواند و باید بیش از این مساله را جدی بگیرد و در فکر تامین منابع مالی پروژه‌ها باشد.

برادر من! الان تمام فکر و ذکر دولت این است که حقوق پرسنل خود را بدهد. نفت را می‌فروشد، مالیات را می‌گیرد، منابع را صادر می‌کند و عوارض را هم می‌گیرد، ولی حتی از پرداخت حقوق پرسنل خود هم ناتوان است. منظورم این نیست که باید کشور را رها کرد. نه، بلکه راه‌های دیگر را باید جستجو کرد. باید سرمایه‌گذاری کرد.

این طور که شما سخن گفتید، ما راهی نداریم جز آنکه دست به دعا برداریم و چشم به آسمان بدوزیم!

نه! دعایمان هم مستجاب نمی‌شود و خدا باران را زیاد نمی‌کند. بنده عرض می‌کنم تامین منابع ممکن است ولی سیاست‌های اشتباه ما اجازه این کار را نمی‌دهد. خیلی از کشورها به رغم نداشتن منابع مالی کافی، منابع آبی خود را حفظ کردند. مثل کشور مصر که از زمان عبدالناصر، سد آسوان را ساختند و از کشور ژاپن کمک مالی گرفتند و با حفظ منابع آبی، کشاورزی خود را توسعه دادند. نکته مهم این است که سیاست‌های آنان طوری بود که دیگران کمک کردند، ولی برادر من! وقتی سیاست‌های تو به گونه‌ای است که هیچ کس حاضر نیست مشارکت کند و خودت هم نداری و تمام درآمدهای تو، حتی هزینه‌های جاری‌ات را هم پوشش نمی‌دهد. دولت به قدری بزرگ شده که منابع مالی‌اش قادر نیست حتی حقوق ۴ تا ۵ میلیون پرسنل خود را تامین کند و بنابراین دیگر پولی نمی‌ماند که خرج پروژه‌ها کند. نمونه این ناتوانی را می‌توانید در مقدار بودجه‌های عمرانی ببینید که هر سال آب رفته است. منابع آب ما اندک است ولی اضافه برداشت می‌کنیم. کمبودهای برنامه‌های پنجم و ششم، مصیبت‌های چاه‌های مجاز و غیرمجاز، فشار، تاراج منابع آب و منابع مالی بدون جایگزین و...

خوب رسیدیم به موضوع چاه‌ها! آقای دکتر، واقعیت این است که اکنون دیگر بین چاه مجاز و غیرمجاز، تفاوتی وجود ندارد. چرا که دست در دست هم، در مکیدن و بلعیدن منابع و ذخایر مظلوم کشور شریکند و اکنون کفگیر به ته دیگ خورده است. از ۶۰۰ و اندی دشت بی‌گناه کشور، ۳۰۰ و اندی در معرض خطرند و اگر نشست کنند، برای همیشه با ملت ایران خداحافظی می‌کنند و به تاریخ می‌پیوندند و تازه فاجعه آغاز می‌شود. اکنون دیگر مقصریابی چه فایده‌ای دارد. مجازات مثلا حسین‌قلی‌خان‌ها دشت‌های ما را که زنده نمی‌کند. اکنون چه باید کرد. چطور باید به شاهراه توسعه پایدار برگردیم و چگونه کشورمان را از این بحران نجات دهیم. اگرچه مجازات مقصران نیز در جای خود اهمیت دارد، ولی بفرمایید اولویت‌ها کدامند؟

حالا به شما می‌گویم چه باید کرد. عرض کنم، نه این دولت و نه حکومت، اهل این حرف‌ها نیستند. همان ابتدای مصاحبه گفتم که پیوستگی بهره‌وری و استحصال آب، اصلا گسسته است. برترین اولویت به نظر من، توقف ۳۵ تا ۴۰ درصد میزان استحصال آب است و به هر قیمتی که شده، باید این اقدام صورت بگیرد. ارزش مملکت بیش از اینهاست.

آیا به نظر شما دولت زیر بار این مسوولیت می‌رود یعنی به هر قیمتی، اقدامی را که گفتید انجام می‌دهد؟ فرض کنیم دولت ۳۵ درصد مصرف آب را کم کرد، بعدش چه؟

مهم‌ترین اقدام همان است که گفتم. بعد از آن سرمایه‌گذاری، جلب سرمایه‌گذاری خارجی، افزایش بهره‌وری، استفاده از آب مجازی، افزایش سهم صنعت، کاهش سهم کشاورزی. بدین ترتیب کشاورزی اولویت آخر می‌یابد ولی با بالاترین بهره‌وری. دولت باید بپذیرد. مثلا اگر احیای دریاچه ارومیه را می‌خواهیم، باید مصرف آب درصدی از کشاورزان کاهش یابد، چاره‌ای جز این نیست. در احیای دریاچه و احیای زمین‌های ایران و منابع آب‌های زیرزمینی، طبیعتا عده‌ای متضرر می‌شوند.

آقای کلانتری، فرض کنیم، شما بار دیگر وزیر کشاورزی بشوید. در این صورت سه تا از مهم‌ترین اولویت‌های کاریتان کدام‌ها خواهد بود؟

بدون تردید اول: کاهش مصرف آب، دوم: افزایش سرمایه‌گذاری برای افزایش بهره‌وری...

سرمایه‌گذاری دقیقا در کجا؟

هر جا که توجیه اقتصادی داشته باشد. توجیه اقتصادی آنجایی است که با آب کمتر بتوان درآمد بیشتری کسب کرد.

به نظر شما،‌ عملیات آبخیزداری و آبخوان‌داری توجیه اقتصادی ندارد؟

شما چسبیده‌ای به آبخیزداری! نگرانی شما از این بابت قابل ستایش است و من هم می‌دانم، این کارها مهم است، اما اولویت همان است که گفتم. میزان مصرف و استحصال را باید ۳۵ تا ۴۰ درصد کاهش بدهیم. عملیات آبخیزداری هم باید توجیه اقتصادی داشته باشد.

پرسش خود را به گونه‌ای دیگر مطرح می‌کنم. آیا شما قبول دارید که سالانه حدود ۲۸۰ میلیارد مترمکعب از میزان بارش سالانه کشور بخار می‌شود و به هوا می‌رود، آیا نمی‌توان بخشی از این میزان هنگفت ۲۸۰ میلیارد مترمکعبی تبخیر شده را مهار کرد؟

به مقدار کم. اگر جلوگیری از یک مترمکعب بخار، یک دلار هزینه داشته باشد، توجیه اقتصادی ندارد و اگر این تلاش، از شیرین کردن آب دریا گران‌تر تمام شود، پاسخ منفی است و باید به شیرین‌سازی روی آورد و البته منظور من برتری شیرین‌سازی آب دریاها نیست.

این مصاحبه در اینجا به علت کمبود وقت دکتر کلانتری نیمه تمام رها شد. در حالی که، سوالات فراوانی از جلو دیدگان مصاحبه‌گر، رژه می‌رفتند و کلانتری قول داد، در فرصتی دیگر به سوالات باقیمانده پاسخ گوید. تعدادی از این سوالات عبارتند بودند از: موضوع شیرین کردن آب و راه‌اندازی تاسیسات نمک‌زدایی در کناره‌های خلیج فارس و دریای عمان، موضوع انتقال آب از برخی استان‌ها به استان‌های دیگر، معضل پروژه انتقال آب دریای خزر به کویر مرکزی (سمنان)، عملکرد وزارت کشاورزی و موضوع کاهش مصرف آب در این بخش و تغییر الگوی مصرف آب کشاورزی، موضوع و پدیده پیشروی کویرها و حمله ریزگردها و تاکید بیشتر در موضوع بحران دشت‌ها و پدیده فروچاله‌ها، از بین بردن جنگل‌ها و مراتع و...

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی

نخاله‌های ساختمانی طبیعت را نابود می‌کند

رئیس اداره محیط زیست شهر تهران گفت: کوه‌های تلنبار شده از نخاله‌های ساختمانی، نشان از افزایش برداشت و نابودی کوه‌ها، رودخانه‌ها ومنابع اولیه طبیعی است.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان؛محمد حسین بازگیر، رئیس اداره محیط زیست شهر تهران در خصوص تخلیه غیرمجاز نخاله‌های ساختمانی و پسماندهای عمرانی شهر تهران اظهار داشت: نخاله‌های ساختمانی و پسماند‌های عمرانی بخشی از پسماندهای عادی هستند که مدیریت، برنامه‌ریزی، ساماندهی، مراقبت، جمع‌آوری، تولید، بازیافت، پردازش و دفن آنها بر اساس قانون مدیریت پسمانده مصوب سال 1383 بوده بر عهده شهرداری است.

رئیس اداره محیط زیست شهر تهران گفت: مابقی حجم نخاله‌های ساختمانی باقیمانده در گودهای متفرقه مجازی در خصوص وضعیت نخاله های شهر تهران تصریح کرد: در تهران روزانه حدود 50 هزار تن نخاله ساختمانی تولید می شود که از این مقدار، 40 هزار تن روزانه در گود آبعلی تخلیه می شود.

رئیس اداره محیط زیست شهر تهران ادامه داد: مابقی در گودهای متفرقه مجاز و یا به شکل غیر مجاز در حاشیه جاده ها، رودخانه‌ها و دره‌های اطراف شهر تهران رها می‌شود.

بازگیر افزود: گودهای در نظر گرفته شده برای تخلیه نخاله‌ها حجم انبوه این پسماندها و به شکل کوهی درآمده که هر روز از هر جهت در حال گسترش است.

وی با بیان اینکه سازمان مدیریت پسماند شهرداری موظف به رسیدگی به این موضوع است، گفت: با فعال کردن کارخانه بازیافت نخاله‌های ساختمانی با ظرفیت 3 الی 4 هزار تن در روز در گود آبعلی مشغول به ساماندهی این موضوع است.

رئیس اداره محیط زیست شهر تهران ادامه داد: سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران با کمک بخش خصوصی کلنگ احداث دومین کارخانه بازیافت آوارها و نخاله‌های ساختمانی را زده است.

بازگیر با تاکید بر لزوم و سرعت بخشی در جهت بازیافت این نوع از پسماندها، افزود: روزانه 4 الی 5 هزار سرویس در جهت تخلیه آوارها و نخاله های ساختمانی در شهر تهران تردد می کنند.

وی گفت: آمار مذکور مربوط به فصل رکود در ساخت و ساز بوده و در زمان شروع صنعت ساختمان سازی میزان نخاله ها و آوارهای ساختمانی به تبع آن افزایش خواهد یافت.

وی با اشاره به وظایف کار گروه مدیریت پسماند شهرستان تهران که بالاترین مجمع مشورتی و تصمیم گیری شهر بوده و به ریاست فرمانداری و دبیری محیط زیست، شهرداری، جهاد کشاورزی، دانشگاه علوم پزشکی، صنعت معدن و تجارت و صدا و سیما تشکیل می شود، تصریح کرد: صدا و سیما به عنوان عضو تاثیر گذار و صاحب رای این کارگروه با حضور مستمر خود، می تواند در اجرای آیین نامه مدیریت پسماند، دست یابی به هماهنگی دستگاه های مذکور و برچیدن تخلیه نخاله های ساختمانی در نقاط غیر مجاز و حساس اقدامات قابل توجهی را در رسانه ملی به منحصه ظهور بگذارد.

رئیس اداره محیط زیست شهر تهران در خصوص اقدامات مشارکتی اعضای کار گروه مدیریت پسماند در جهت کنترل و جلوگیری از تخلیه نخاله ها در حاشیه رودخانه، جاده ها و دره های شهر بیان داشت: رتبه بندی کلیه شرکت ها و پیمانکاران حوزه پسماند در جهت مدیریت نخاله های ساختمانی و تجهیز کامیون های حامل این نوع از پسماندها به GPS برای تعیین و مشخص شدن نقاط تردد و تخلیه بار؛ از جمله اقدامات مصوب شده کارگروه مدیریت پسماند است.

بازگیر ادامه داد: با دسترسی نیروی انتظامی و کارگروه به نقشه حرکت و تخلیه بار کامیون های حامل آوارهای ساختمانی، با پیمانکاران متخلف برخورد و قرار داد آنها لغو خواهد شد.

وی درباره مشکلات محیط زیستی تخلیه نخاله ها تصریح کرد: نخاله های ساختمانی به دلیل داشتن آهک، گچ و باقی مانده سیمان در وجود خود؛ اگر در یک زمین کشاورزی یا خاک قابل استفاده رها شوند، به تدریج آن مکان را به سمت بی کیفیتی سوق خواهند داد.

رئیس اداره محیط زیست شهر تهران ادامه داد: نخاله های ساختمانی مکان تخلیه شده خود را به مرور زمان، به کانون جمع شدن سایر زباله ها نیز تبدیل می کنند.

بازگیر در خصوص سومین مورد از مشکلات نخاله ها تصریح کرد: نخاله های ساختمانی علاوه بر اینکه موجب آلودگی بصری در طبیعت می شوند، بخشی از منابع اولیه و داشته های طبیعی (کوهها و شن و ماسه حاشیه رودخانه ها) را به نابودی می کشانند.

وی ادامه داد: رها شدن این نوع از پسماندها در حاشیه رودخانه ها و آبراهها، منجر به آلودگی آنها نیز می شود.

بازگیر با بیان اینکه نخاله های تلنبار شده یک فرصت بسیار ارزشمند در جهت رفع نیازهای عمرانی شهر است، تاکید کرد: با بازیافت و باز گرداندن این نوع از پسماندها به چرخه زیستی، می توانیم از آسیب رسیدن به منابع طبیعی و برداشت بی رویه از کوهها و حاشیه رودخانه ها در جهت تهیه مصالح ساختمان سازی و شن و ماسه جلوگیری کنیم.

وی تصریح کرد: طبق قانون مدیریت پسماند هر گونه رها سازی زباله های خانگی و نخاله های ساختمانی در کنار رودخانه ها و معابر، نه تنها ممنوع، بلکه جرم محسوب شده که قانون گذار نیز جرائمی برای آن در نظر گرفته است.

رئیس اداره محیط زیست شهر تهران با تاکید بر اینکه شهرداری به عنوان متولی این نوع از پسماندها باید ورود کرده و هرچه سریعتر این موضوع را ساماندهی کند، افزود: طبق ماده 23 قانون مدیریت پسماند محیط زیست ناظر عالی و بررس یکننده صحت اجرای موضوع ساماندهی پسماندها است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۰
پیمان صاحبی


 

هفت افسانه درباره گیاهان دستکاری شده ژنتیکی

گیاهان تراریخته، گیاهان دیگر را آلوده می کنند. تا کنون چهارصد مورد از این نوع آلودگی در سراسر دنیا گزارش شده اند. برای آنکه کشاورزان بتوانند بدون این آلودگی تراریختگی کشت کنند، می بایست که هزینه های بسیار سنگینی متقبل شوند که اغلب قادر به پرداخت آنها نیستند.

به گزارش سلامت نیوز،محمد درویش، مدیرکل مشارکت‌های مردمی سازمان محیط زیست کشور در کانال تلگرامی خود نوشت: آنچه درپی می آید، مقدمه ای است از گزارشی در پنجاه صفحه که سازمان صلح سبز آلمان در سال ۲۰۱۵ تحت عنوان " بیست سال شکست" به صورت "هفت افسانه" در مورد گیاهان تراریخته و واقعیتهای موجود انتشار داده و با انتشارش اردوگاه مونسانتوباوران را گیج و مبهوت کرد!

اینک به تدریج می کوشم تا در #درویشنامه برگردان این گزارش مهم را منتشر کنم.

هفت افسانه درباره گیاهان تراریخته:

✅ افسانه نخست:
با گیاهان تراریخته می توان تغذیه مردم دنیا را تضمین کرد.
واقعیت: طراحی بذرهای تراریخته بدانگونه نیست که بتوان مقدار تولید محصول را افزایش داد. مهندسی ژنتیکی برای حل مشکلاتی که گرسنگی و سوء تغذیه را بوجود می آورند و موجب ادامه یافتن آن می شوند، واجد شرایط نیست. این روش تنها سبب می شود تا کشاورزی صنعتی برقرار بماند که تاکنون با شکست در راه تغذیه مردم دنیا مواجه بوده.

✅افسانه دوم: گیاهان تراریخته در برابر تغییرات اقلیمی پایدار می باشند.
واقعیت: با توجه به تغییرات اقلیمی که چالش بزرگی برای کشاورزان محسوب می شود، کشت سنتی گیاهان به مراتب بر کشت صنعتی گیاهان تراریخته برتری دارد، چرا که مقاومت گیاهان در برابر مشکلات جوی بیش از هر چیز به نحوه کشتی بستگی دارد که تنوع زیستی را تقویت کرده و مواد لازم را برای رشد گیاهان از طریق خاک به آنها می رساند.

✅ افسانه سوم:
گیاهان تراریخته برای انسان و محیط زیست مطمئن و بی خطر هستند.
واقعیت: برنامه هایی برای نظارت دراز مدت بر سلامتی انسان و محیط زیست در این زمینه یا کلا وجود ندارند و یا نارسا و ناکافی هستند. پژوهشگران مستقل شکایت از آن دارند که راه آنها برای دسترسی به آنچه که در زمینه می بایست مورد بررسی قرار بگیرد، بسته است.

✅افسانه چهارم:
گیاهان تراریخته راه حفاظت از آنها را آسان می کنند.
واقعیت: کاربرد گیاهان تراریخته که در برابر علف کشها تحمل بیشتری دارند و در مقابل آفتهای مقاومتر هستند پس از چند سال سبب گسترش علفهای هرز بسیار مقاوم در برابر علفکشها(Superweeds) و همچنین آفتهایی از همین نوع (Superbugs) می شوند که نتیجه اش چیزی نیست جز مصرف بیشتر مواد شیمیایی.

✅ افسانه پنجم:
گیاهان تراریخته برای کشاورزان سودمند و پرمنفعت هستند.
واقعیت: بذرهای تراریخته از حق انحصاری اختراع کنندگان آن برخوردارند. قیمت آنها در طول بیست سال گذشته به چند برابر رسیده. از جهتی دیگر گسترش مقاومت این گیاهان در برابر علف و آفتکشها موجب افزایش هزینه های کشاورزان شده، تا آن اندازه که بذرهای تراریخته در دراز مدت برای کشاورزان هیچگونه منفعتی ندارند.

✅ افسانه ششم:
همزیستی گیاهان تراریخته با دیگر سیستمهای کشاورزی امکانپذیر است.
واقعیت: گیاهان تراریخته، گیاهان دیگر را آلوده می کنند. تا کنون چهارصد مورد از این نوع آلودگی در سراسر دنیا گزارش شده اند. برای آنکه کشاورزان بتوانند بدون این آلودگی تراریختگی کشت کنند، می بایست که هزینه های بسیار سنگینی متقبل شوند که اغلب قادر به پرداخت آنها نیستند.

✅ افسانه هفتم:
دستکاری ژنتیکی یک نوآوریست و رمز موفقیت در سیستم غذایی انسان
واقعیت: روشهای پیشرفته در امر کشاورزی بدون استفاده از دستکاری ژنتیکی به ویژگیهایی نایل شده اند که صنعت تراریختگی بیهوده به ما وعده آنها را می دهد. از جمله مقاومت بیشتر گیاهان در برابر بیماریها، سیلاب و خشکسالی. گیاهان تراریخته نه تنها یک تلاش بی ثمر در زمینه نوآوری هستند، بلکه هم خود سدی در راه نوآوری محسوب می شوند؛ و دلیل آنرا می بایست در حق مالکیت ذهنی جست که تنها در انحصار کنسرنهای چند ملیتی قرار دارد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی


موفقیت محققان ایرانی برای رفع بحران کم آبی

محققان دانشگاه صنعتی کرمانشاه با سنتزنانوغشاهای پلیمری تلاش کردند با بحران کم آبی مبارزه کنند.این نانوغشاها قادرند فلزات سنگینی مانند مس را از فاضلاب های صنعتی جدا کند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا ، با توجه به وضعیت بحرانی ذخایر آب کشور، هشدارهای اعلامی از سوی وزارت نیرو مبنی بر استفاده ی نادرست از ذخایر آبی، مواجه با دوران خشک سالی و نیزآلودگی جدی منابع آبی ناشی از پساب های صنعتی و خانگی، نیاز اساسی به اصلاح مصرف آب احساس می شود.


به گزارش ستاد ویژه توسعه فناوری نانو،اولین قدم در راستای حفظ آب، استفاده ی بهینه از این نعمت خدادادی و قدم بعدی ایجاد امکان تصفیه و استفاده ی مجدد از آب و پساب جهت مقابله با این بحران است. در سال های اخیر، فناوری نانو نقش مهمی در راستای این مبارزه بر عهده گرفته است.


دکتر نگین قائمی، روش جداسازی غشایی را به عنوان یکی از روش های پرکاربرد در راستای تصفیه ی پساب ها عنوان کرد و افزود:در این کار تحقیقاتی، ساخت غشای پلیمری نانوکامپوزیتی و اصلاح عملکرد آن در راستای تصفیه ی آب و جداسازی فلزات سنگین به عنوان یکی از آلاینده های مهم در بسیاری از صنایع در دستور کار قرار گرفته است.


به گفته ی این محقق، غشای سنتز شده در این کار تحقیقاتی با یک روش ساده و با مصرف مقادیر اندکی از نانوذرات سنتز شده است. بهره گیری از نانوذرات عملکرد این غشاها را در فرایند تصفیه ی آب بهبود بخشیده است.


قائمی تصریح کرد:پایه و اساس این کار استفاده از خصوصیات ویژه ی نانوذرات اکسید آلومینیوم بوده است. حضور این نانوذرات در ساختار پلیمری غشا منجر به بهبود خواص غشا از جمله خاصیت آب دوستی و خاصیت جذب آن شده است. از طرفی، توزیع یکنواخت ذرات در ساختار غشاهای کامپوزیتی یکی از اصول مهم در ساخت این گونه غشاهاست؛ چراکه توزیع یکنواخت ذرات در غشا منجر به عملکرد بهتر آن می شود. گفتنی است، ذرات در ابعاد نانومتری قابلیت بالاتری در توزیع یکنواخت در ساختار غشا دارند.


در این پژوهش مقادیر مختلف نانوذرات آلومینا در ساختار پلیمری غشا به کار گرفته شده است. غشاهای تولید شده از حیث آب دوستی و تخلخل غشا مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته اند. در ادامه از این غشا جهت حذف یون مس از محیط آبی استفاده شده و عملکرد آن بررسی شده است.


این تحقیقات حاصل تلاش های دکتر نگین قائمی- عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی کرمانشاه- است و بخشی از نتایج آن در مجله ی Applied Surface Science (جلد 364، سال 2016، صفحات 221 تا 228) به چاپ رسیده است.

 منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پیمان صاحبی


«ایران خشک شد» عنوان مقاله ای است که چند روز پیش در روزنامه «فایننشال تایمز» منتشر شد. در این مقاله آمده است: «ایران با پیشینه هفت هزار ساله تا 20 سال دیگر از بی آبی و خشک سالی نابود می شود و از آن بیابانی به جای خواهدماند که هیچ گیاه و جان داری توان زندگی در آن را نخواهدداشت.»

 
بر پایه گزارش فایننشال تایمز، هر روزی که می گذرد، ایران یک روز به مرگ و نیستی نزدیک تر می شود و باید به زودی برنامه ای درست و کارآمد از سوی مسئولان اتخاذ شود و مردم نیز از اسراف آب خودداری کنند. به نوشته این روزنامه انگلیسی، همه این ها در حالی رخ می دهد که ایرانیان در زمینه مهندسی آب در جهان پیشتاز بوده اند و در دوره هخامنشی فناوری سنتی کاریز (قنات) اختراع شده بود.

ایران تا 20 سال دیگر بیابان می شود
 
اضمحلال تمدن چند هزار ساله

حالا چند سطر بالا را بگذارید کنار چند عکس از هامون، زاینده رود و کارون؛ باورش آنقدر هم سخت نیست، شاید 20 سال شیاد هم 21 سال دیگر ایران خشک می شود. شمارش برای اضمحلال تمدن چند هزار ساله ایران، موضوعی است که حمید چیت چیان، وزیر نیرو نیز بر آن تاکید می کند. چیت چیان معتقد است خطر به اندازه ای جدی است که می تواند به اضمحلال تمدن چند هزار ساله ایران بینجامد.

آمارها هم همین را می گویند، همه شاخص های هانی و بین المللی حاکی از ورود ایران به بحران آب است؛ بحرانی که می تواند کشور را در گردابی از بحران های اجتماع، زیست محیطی و اقتصادی حصر کند.

شاخص «فالکن مارک» شاخص «سازمان ملل» و شاخص «موسسه بین المللی مدیرت آب» سه شاخص اصلی طبقه بندی برای تشخیص بحران آب و تنش آبی در جهان است که هر سه شاخص از تشدید بحران خشک سالی در ایران خبر می دهند.

برمبنای شاخص فالکن مارک، ایران با سرانه مصرف منابع تجدیدپذیر آب به میزان یک هزار و 700 مترمکعب، به مرحله تنش آبی وارد شده است، بر اساس شاخص «سازمان ملل» با مصرف بیش از 88 درصد منابع آب تجدیدپذیر کشور وارد مرحله «فوق بحرانی» شده است و براساس شاخص «موسسه بین المللی مدیریت آب»، در مرحله «مصرف متوسط تا شدید» منابع آب قرار دارد.

بقای ایران در مخاطره

از نظر چیت چیان، وزیر نیرو، بقای ایران در مخاطره است. او در نخستین کنفرانس ملی اقتصاد آب که در هفته گذشته برگزار شد، گفت: «پراکندگی و تشتت بسیار شدیدی در دیدگاه ها و مدیران و برنامه ریزان کشور درخصوص اقتصاد آب وجود دارد و ضروری است فارغ از تعارضات و گرایش های سیاسی و سازمانی به صورت علمی و تحقیقاتی کشور به یک برنامه مشترک ملی در خصوص مسئله آب و اقتصاد آب برسیم.»

به گفته وزیر نیرو از این پس مجبوریم در میزان مصرف آب تجدیدنظر کنیم، زیرا ادامه وضعیت موجود حیات انسان و ادامه تمدن ایرانی را مورد تهدید قرار می دهد. وزیر نیرو در این کنفرانس تاکید کرد علامتی که قیمت کنونی آب به مردم می دهد، این است که هر چه بیشتر می توانید مصرف کنید! کسی انگیزه ای برای صرفه جویی ندارد.

قیمت آب، مهم ترین عامل

چیت چیان با اشاره به این که دوسوم ایران در منطقه خشک است، گفته متوسط بارندگی کاهش یافته که یک سوم متوسط جهان است. تغییر اقلیم موجب شده از نظر نوع شدت و مدت بارش کشور دچار تغییر جدی شود و دمای هوا به طور متوسط در کشور دو درجه سانتی گراد افزایش یابد. وزیر نیرو با اشاره به فرهنگ اسلامی ایرانی مردم ادامه داده: «فرهنگ ما فرهنگ احترام به آب است و در هیچ دینی مثل دین اسلام به این صراحت به اسراف کنندگان هشدار داده نشده است. پس چرا به آن عمل نمی شود؟ به نظر من مهم ترین عامل قیمت آب است.»

ایران تا 20 سال دیگر بیابان می شود
 
مشکل می تواند از این هم بدتر باشد

عیسی کلانتری، وزیر اسبق کشاورزی نیز می گوید که مشکل حتی ممکن است از این هم بدتر باشد. اگر همین طور به از بین بردن آب های زیرزمینی ادامه دهیم، 20 سال دیگر نمی توان در ایران کشوری با هفت هزار سال تاریخ زندگی کرد. او گفته که این مشکل تهدید بسیار بزرگ تری از دشمنان خارجی و مسئله هسته ای برای ایران است. گری لوییس، نماینده سازمان ملل در برنامه توسعه در ایران می گوید که باید از کسانی که می خواهند مشکلات مدیریتی محیط زیستی ایران را حل کنند و در آینده تهدیدات تغییرات آب و هوایی را کاهش دهند، حمایت کرد. او معتقد است چالش های محیط زیستی مخصوصا آب باید اولویت امنیت انسانی ایران برای آینده باشد.
 
تبدیل بحران آب به بحران اجتماعی

حالا بحران آب به مرحله دیگری رسیده است؛ تبدیل بحران آب به یک بحران اجتماعی. بی کاری نیروی انسانی ای که در کشاورزی و صنعت سال ها مشغول فعالیت بوده اند، در کنار آمارهای نزاع ها و درگیری ها در کوچک ترین شهرها و روستاها بر سر آب، همه بیان گر وخامت اوضاع است. اما پرسش اصلی این است که چه باید کرد؟ و آیا می توان از این بحران خارج شد؟

هدایت فهمی، معاون مدیر کل دفتر برنامه ریزی کلان آب و ایفای وزارت نیرو، در این خصوص به ایرنا گفته: «با دست یابی به یک وفاق ملی در زمینه حفظ منابع آبی، بازنگری در مصرف آب و فراخوانی مردم برای کمک به دولتمردان و تصمیم گیران، امکان کنترل این بحران با صرف هزینه های پایین تر وجود دارد.»

او تاکید می کند باید در همه سطوح دولتی، تصمیم سازان و آحاد مردم عزم ملی بر تغییر الگوی مصرف باشد، در غیر این صورت، خطری بسیار جدی حیات سیاسی و اجتماعی کشور را تهدید می کند؛ مسئله ای که در برخی کشورهای حوزه «منا» (خاورمیانه و شمال آفریقا) به عاملی برای فروپاشی این کشورها تبدیل شود.

بحران آب سیاه نمایی نیست

او در ادامه صحبت هایش به این موضوع اشاره می کند که بحران آب سیاه نمایی نیست و مسئولان کشور باید بدانند اگر دیر اقدام کنیم، پیامدهایی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به دنبال خواهدداشت. مادامی که افراد با مسئله بحران آب به شکل شعاری و احساسی برخورد کرده و ارزش آن را از یک بحث علمی و تخصصی به یک مبحث سطحی تقلیل دهند، کمکی به حل مسئله نمی شود. به گفته این مقام مسئول، وزارت نیرو در پی تنظیم سیاست های ملی آب کشور به عنوان یک میثاق عمومی است که در معرض رای عمومی گذاشته خواهد شد.

تشکیل بازار آب

علی اصغر قانع، معاون برنامه ریزی و توسعه شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور راه کار بیرون رفت از بحران بی آبی را تشکیل بازار آب و تنظیم عرضه و تقاضا به مدیریت موثر منابع آب در مناطق مختلف کشور می داند. او ضمن تاکید بر ضرورت تقویت بازار آب کشور ادامه می دهد: «یکی از ضروریاتی که بایستی در کشور به آن پرداخته شود، تقویت بازار آب است که می تواند باعث انتقال تجارب سال های گذشته ما شده و نیازهای آبی کشور را مرتفع کند.»

قانع می گوید: «با توجه به این که آب به عنوان یک کالای اقتصادی شناخته شده است. قطعا عرضه و تقاضا می تواند کمک کند تا این کالا، جایگاه خودش را مانند بقیه کالاها حفظ کند.
 
نکته ای که باعث می شود تا آب با کالاهای دیگر متفاوت باشد، این است که از منظر آب به عنوان یک موضوع استراتژیک، بایستی توجه ویژه ای به ابعاد دیگر این موضوع هم بشود.»
معاون برنامه ریزی و توسعه شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور تامین آب در بخش های شرب را ضرورتی می داند که باید در آن به استطاعات مالی مردم نیز توجه شود تا بتوانند حداقل های آب را به عنوان یک کالای حیاتی در نظر بگیرند و می افزاید: «این که صرفا بتواند بازار یا عرضه و تقاضا، قیمت آب با سایر کالاها را به لحاظ ویژگی خاص و انحصاری بودن آن که می تواند در اقتصاد نیز مهم باشد، می داند و با اشاره به این که پرداختن به موضوع اقتصاد آب، به طور قطع یکی از عواملی است که در آینده نزدیک بایستی به آن پرداخته شود، می افزاید: «امیدواریم معضلاتی که در این زمینه وجود دارد و تهدیدهایی که این موضوع می تواند به همراه داشته باشد، کاهش یابد و دست اندرکاران با جدیت بیشتر به این موضوع بپردازند.»
 
ایران تا 20 سال دیگر بیابان می شود
 
ایران چند سال دیگر زنده است؟

آمارها خبر از جولان هیولای خشک سالی در جای جای ایران می دهند؛ حالا می توانیم نشانه های خشک سالی را از دریاچه ارومیه تا هامون و کارون ببینیم. این در حالی است که تحلیل گران می گویند نیاز به بیش از 100 میلیارد دلار سرمایه گذاری در 10 سال آینده و تعویض محصولاتی که به آب زیاد نیاز دارند، مانند گندم، وجود دارد تا وضعیت آبیاری بهبود یابد.

به گزارش «فایننشال تایمز»، کشاورزانی که روی زمین های حاصل خیز اطراف اصفهان کار می کردند، باید کار دیگری برای گذران زندگی خود پیدا کنند؛ چرا که زاینده رود که از قلب این شهر مرکزی ایران می گذرد، خشک شده است. به جای آن که محصولی را که توسط زاینده رود آبیاری می شد کشت کنند و بفروشند، اکنون برای نگه داری از رود خشک شده و تمیز نگه داشتن آن از زباله کسب درآمد می کنند.

تاریخ مهندسی آب در یاران زبانزد است. سدهای خوبی ساخته شده و سیستم قدیمی قنات را اختراع کرده است. یعنی سیستم انتقال آب توسط تونل های متناوب غیر هم سطح که برای انتقال آب نیازی به پمپ نداشته است. ولی جمعیتی که طی 40 سال دو برابر شده است و نیز کاهش 16 درصدی بارش در این زمان، این سیستم را تحت فشار قرار داده است. رشد صنعت در مناطق خشک بر این مشکلات افزوده است تا روزشمار اصمحلال ایران آغاز شود.
منبع:برترین ها
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۳۸
پیمان صاحبی


مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه گفت: از طریق به کارگیری لوله و تاسیسات در مناطق اطراف دریاچه ارومیه هدررفت آب به کمترین میزان خود رسیده است.
 به گزارش ایلنا، محمد مسعود تجریشی در تشریح وضعیت دریاچه ارومیه بیان داشت: ژاپن خواستار شروع عملیات مشترک در خصوص دریاچه است و به همین منظور این عملیات از جنوب دریاچه طی روزهای آینده آغاز خواهد شد.
 وی افزود: مطرح شدن موضوع احیای دریاچه ارومیه در سال ۹۲ آثار مثبت داشته است و آن اینکه مطالبه حفظ این دارایی محیط‌زیستی کشور به یکی از بالاترین اولویت‌های اقشار مردم سرزمین ایران تبدیل شده است که پیگیری وضعیت آن توسط مردم، سنگ محک راستی آزمایی تحقق وعده‌های مسوولان است. 
او که بارها از سوی دبیر ستاد دریاچه ارومیه به عنوان کسی معرفی شده است که در صورت عدم حضورش در این پروژه، احیای دریاچه با مشکل مواجه می‌شد، در ادامه تاکید کرد که با استناد به نقشه راه ده سال تدوین شده احیای دریاچه ارومیه با هدف احیای اکولوژیکی دریاچه ارومیه در سال ۱۴۰۲، سال‌های آبی ۹۴-۱۳۹۳ و ۹۵ -۱۳۹۴به عنوان سال‌های تثبیت شرایط دریاچه ارومیه و ممانعت از هرگونه تداوم کاهش تراز آن معرفی و هدف‌گذاری شده است. 
تجریشی بیان داشت: طی روزهای آینده عملیات مشترک ایران و ژاپن از جنوب دریاچه ارومیه با توجه به اولویتی که از لحاظ آب ورودی دارد شروع خواهد شد. 
مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه در خصوص وضعیت مصرف آب در بخش کشاورزی در اطراف دریاچه بیان داشت: کشاورزان در برخی موارد ۴۵ درصد بیشتر از نیاز گیاه آب مصرف می‌کنند که ما این مصرف را با کمک خود آنها مدیریت کردیم، این کار با استفاده از بکارگیری لوله و تاسیسات در مناطق اطراف دریاچه ارومیه انجام شده است که هدررفت آب را به کمترین میزان رسانده است. 
وی در پایان تاکید کرد که از سال ۹۳ اقدامات کنترلی مصرف آب در بخش کشاورزی در مزارع اطراف دریاچه ارومیه اجرایی شده است و علاوه بر این تهیه بذرهای مناسب و مقاوم به خشکی و همچنین نحوه کاشت و برداشت به کشاورزان منطقه برای صرفه‌جویی بیشتر در مصرف آب آموزش داده شده است. 
منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۲
پیمان صاحبی



اشاره: مصطفی ازکیا جامعه‌شناس، استاد بازنشسته گروه توسعه روستایی دانشگاه تهران و بنیانگذار رشته توسعه روستایی در ایران است. با اطمینان می‌گوید که روستاییان درک و تعریفی بهتر از ما درباره توسعه پایدار روستا دارند. او با تمایزگذاری بین دو مفهوم توسعه و توسعه پایدار تأکید می‌کند: "توسعه وابسته به زمین است، اما توسعه پایدار در راستای جدا شدن روستا از زمین است." از این رو توسعه پایدار را می‌توان به مثابه فرایند تغییرات چند بُعدی مؤثر بر جامعه روستایی تعریف کرد. از این منظر توسعه پایدار روستایی یعنی: ۱- مدیریت پایدار و متوازن در بهره‌برداری از منابع. ۲- ارتقای کیفیت زندگی و کاهش فقر. ۳- گسترش مشارکت مؤثر، افزایش فرصت‌های برابر و دامنه انتخاب به‌ویژه برای زنان و جوانان. ۴- توسعه و ارتقای سرمایه‌های انسانی در محیط‌های روستایی. ۵- ارتقای بهره‌وری در کشاورزی، استحکام رشد اقتصادی و تنوع‌سازی در اقتصاد روستایی. ۶- یکپارچگی و پیوند موزون جوامع و فضاهای روستایی با کلیت زمین. تئوری "توسعه پایدار روستایی" به‌عنوان یک تئوری علمی و کارآمد، یک گام بزرگ به پیش است برای کارآمدتر و به‌روز کردن روستاها. چاپ دوم کتاب "توسعه پایدار روستایی" نوشته "مصطفی ازکیا" انگیزه‌ای شد برای گفت‌وگو با ایشان. این گفت‌وگو که توسط وحید اسلام زاده صورت گرفته از نظرتان می‌گذرد:

*********************


* روستاییان در زمان گذشته می‌گفتند که چرا شاه ایران به سنگال پول می‌دهد، نمی‌شود این پول خرج روستاها و آب و خاک مملکت شود


* دیدگاه توسعه پایدار معتقد است که ۱۰۰ درصد سهم مشارکت در رسیدن به نقطه مطلوب توسعه پایدار بر عهده روستاییان است


* مشارکت یعنی مردم بفهمند، آگاه باشند، در تصمیم‌گیری‌ها شرکت کنند و هم رضایت از آن کار یا پروژه داشته باشند.


* من در طرحی که زیر نظر جهاد نصر بود کارشناسان را جمع کردم و اول از همه تئوری را با هم مورد بحث قرار دادیم و به حد نصاب توافق‌ها و هم‌فهمی‌ها رسیدیم

* ۲۹ رشته گردشگری روستایی داریم. گردشگری زراعی، باغی، و... توسعه پایدار می‌گوید فشار بر روی زمین بس است


* الگوهای توسعه روستایی در غالب کشورهای جهان سوم، الگوهای تقلیلی یا همان الگوهای وارداتی است


* وقتی کتابم به نام "توسعه پایدار روستایی" چاپ شد و خودم این کتاب را برای معاونان وزیر وزارت جهاد کشاورزی در دولت قبل فرستادم، یک نفر هم زنگ نزد تا درباره کتاب حتا به تعارف اظهارنظر کند



آیا روستاییان با مفاهیم و ضرورت توسعه و توسعه پایدار آشنا هستند؟ برای اینکه توسعه پایدار روستایی از تئوری به عمل نزدیک شود، سهم مشارکت روستاییان به چه میزان است؟

سازمان جنگل‌ها و مراتع ۳۰۰ یا ۴۰۰ جلد از کتاب "توسعه پایدار روستایی" را بین کارشناسانش توزیع کرد. در این کتاب به محیط زیست و منابع طبیعی به‌طور مفصل پرداخته شده است. شاید روستاییان و کشاورزان لفظ توسعه و توسعه پایدار را به کار نمی‌برند و مثل ما از آن تعریفی ندارند، اما آنها خارج از تئوری و به شکل عملیاتی با این مفاهیم روبه‌رو می‌شوند. به‌نظر من هم اصل همان عملیات و تعریفی است که روستاییان انجام می‌دهند. به‌عنوان مثال یک روستایی می‌گوید وقتی به زمین کود می‌دهم، بار زمین خوب است، اما زمین سفت می‌شود. این روستایی به زبان خودش تغییر جنس و بافت خاک را برای من توضیح می‌دهد. این روستایی سواد دانشگاهی ندارد، اما به‌نظر من سواد دانشگاهی از همین تجربه‌ها به‌دست آمده است. یک روستایی باید تجربه کند تا علم آن در دانشگاه ایجاد شود. علم دانشگاهی که از فضا نیامده، از همین خاک و آبی آمده که روستایی با آن کار می‌کند. روستاییان در زمان گذشته می‌گفتند که چرا شاه ایران به سنگال پول می‌دهد، نمی‌شود این پول خرج روستاها و آب و خاک مملکت شود. ببینید روستایی‌های ما خوب می‌فهمند و درک و شعورشان هم بالاست. باید به این درک و شعور احترام بگذاریم و حتی برای تقویت علم کشاورزی و به خصوص توسعه پایدار از این درک و شعور و تجربه بهره ببریم.

اگر مقصود شما از این پرسش این است که روستاییان درکی و تعریفی از توسعه پایدار دارند، من با اطمینان می‌گویم که دارند و حتی از ما بهتر هم دارند. من و شما تئوری مطالبی را خوانده‌ایم و در همان حد هم چیزهایی می‌دانیم. اما وقتی ما را با دانسته هایمان در میدان عمل بگذارند، هیچ کاری از دستمان برنمی‌آید. اما روستایی با کار و تجربه‌اش به‌خوبی معنای توسعه پایدار را به ما می‌فهماند.

دیدگاه توسعه پایدار معتقد است که ۱۰۰ درصد سهم مشارکت در رسیدن به نقطه مطلوب توسعه پایدار بر عهده روستاییان است و برنامه‌ریزی باید از پایین به بالا باشد نه بالعکس. آنی که بالا نشسته خبر از میدان عمل ندارد. این میدان عمل است که توسعه پایدار را محقق می‌کند. میدان عمل در اختیار کیست؟ روستاییان و کشاورزان. یکی از ویژگی‌ها و اصول مهم توسعه پایدار، مشارکت روستاییان و در خارج از روستا، مشارکت تمامی آحاد ملت است. به عبارت بهتر اینکه، اگر مشارکت نباشد، مشارکت ۱۰۰ درصدی منظورم است، محال است در منطقه‌ای یا کشوری توسعه پایدار شکل بگیرد. مشارکت یعنی مردم بفهمند، آگاه باشند، در تصمیم‌گیری‌ها شرکت کنند و هم رضایت از آن کار یا پروژه داشته باشند.


چه ابزار و لوازمی نیاز است تا روستاییان با این نوع توسعه آشنا شوند و سپس با توجه به اصول آن به کار مشغول شوند؟

اول از همه باید ورک‌شاپ‌هایی برای کارشناسان اجرایی و استادان دانشگاهی برگزار کنیم. استادان دانشگاهی که تئوری بلدند، با حوزه اجرا آشنا و مطلع شوند که در عمل چه مسائل و مشکلاتی برای اجرای یک پروژه کوچک وجود دارد. من در طرحی که زیر نظر جهاد نصر بود کارشناسان را جمع کردم و اول از همه تئوری را با هم مورد بحث قرار دادیم و به حد نصاب توافق‌ها و هم‌فهمی‌ها رسیدیم. ما دانشگاهی‌ها، کار اجرایی را یاد گرفتیم و با مسائل و مشکلات کارهای اجرایی آشنا شدیم. این ارتباط به نفع مردم و در اینجا به‌ویژه روستاییان می‌شود. اگر قرار باشد هر نهادی براساس سلیقه و دیدگاه و ضرورت‌های خود پیش برود، آتش اختلافات شعله‌ور خواهد شد. و تنها این مردم و روستاییان هستند که در شعله‌های این آتش از بین خواهند رفت. باید بین دانشگاه و سازمان‌ها و نهادهای اجرایی هماهنگی ایجاد شود. وقتی اقدام هماهنگ و همراه با هدفی مشترک باشد، آن‌وقت گام نخست و مهم برای رسیدن به توسعه پایدار را برداشته‌ایم.

کشورهای اروپایی در سال ۱۹۹۷ در کشور هلند و شهر آمستردام جمع شدند و پایه‌گذار توسعه پایدار روستایی شدند و متأسفانه در این زمینه نیز عقب هستیم و بعد از چند سال این بحث در ایران مطرح شده است. در هر پروژه توسعه پایداری که می‌خواهد اجرا شود سه رکن وجود دارد: نخست آکادمیسین‌های دانشگاهی، دوم کارشناسان و مدیران اجرایی و سوم آحاد مردم. یکی از این سه رکن نباشد برنامه توسعه اجرا نخواهد شد. متأسفانه در اکثر برنامه‌های توسعه‌ای در ایران مردم فراموش شده‌اند. در برنامه‌هایی موفق بودیم که هر سه رکن با هم وجود داشتند.

برنامه‌ای را سراغ دارم که دانشگاهیان و مدیران اجرایی آن را پسندیده و حتی اجرا کردند، اما مردم از آن برنامه استقبال نکردند. آن برنامه اجرا شد، اما ناقص ماند و هیچ‌وقت به سرانجام نرسید. این‌گونه برنامه‌ها که ناقص می‌ماند، زیان و خسارت اش چند برابر بیشتر از خسارت ناشی از توسعه‌نیافتگی است. باید توجه داشته باشیم که هر سه رکن می خواهند کشور توسعه یافته شود و چه بهتر که برنامه‌هایی اجرا شود که بین سه رکن هماهنگی باشد. در توسعه کشور کسی بر کسی سبقت نمی‌گیرد. توسعه یعنی طبق برنامه پیش رفتن. کمی از برنامه منحرف شویم چندین برابر خود را از هدف دور کرده‌ایم.


آیا به‌نظر شما ابتدا باید فقر ریشه‌دار را در روستاها از بین ببریم و سپس به "توسعه پایدار روستایی" برسیم، یا خیر! "توسعه پایدار روستایی" فقر ریشه دار روستاها را از بین خواهد برد؟

وقتی از مفهوم توسعه پایدار استفاده می‌کنیم چهار ویژگی را هم باید مدنظر داشته باشیم: ۱- از لحاظ اقتصادی ماندگار باشد، ۲- به لحاظ اجتماعی باید مورد پذیرش باشد، ۳- به لحاظ زیست محیطی عامل تخریب نباشد، ۴- به لحاظ فنی هم مناسب باشد. اگر پروژه‌ای این چهار رکن یا ویژگی را دارا بود، آن‌وقت می‌توان ادعا کرد که در امحاء فقر کاری انجام داده‌ایم. متأسفانه پروژه‌هایی که در کشورهای جهان سوم انجام می‌شود، نابرابری را افزایش می‌دهد. در رامشیر پروژه‌ای را برای مطالعه به ما دادند، قرار شد که برای هر هکتار زهکشی، جدول‌بندی و مواردی از این دست، دولت ۱۲ میلیون تومان بپردازد. یک روستایی پنج هکتار زمین داشت و دیگری ۱۵۰ هکتار. ببینید ۱۲ میلیون تومان ضرب در پنج با ۱۲ میلیون تومان ضرب در ۱۵۰ چه رقم متفاوتی را نشان می‌دهد. این برنامه خوب بود، اما باعث نابرابری می‌شد. ما در راستای توسعه گام برداشتیم، اما نابرابری را افزایش دادیم. توسعه تضاد می‌آورد، اما توسعه پایدار با توجه به چهار رکن اصلی عدالت را افزایش می‌دهد.

در توسعه پایدار مردم آموزش می‌بینند. در این نوع از توسعه سعی شده که به مردم آگاهی داده شود. روستاییان باید بدانند که چگونه با زمین، آب، محصولات، کارهای غیرکشاورزی و... برخورد کنند و بهترین نتیجه را کسب کنند. در توسعه پایدار مرم خودشان باید کار کنند، دولت نمی‌تواند تا ابد بالا سر آنها باشد. دولت در توسعه پایدار نقش پشتیبان و حامی را دارد، نه نقش کارفرما و سرمایه‌گذار. دولت در توسعه پایدار تسهیل‌کننده است، ابزار و امکانات و آموزش را به روستاییان می‌دهد و در نهایت این روستاییان هستند که باید مسائل خودشان را خودشان حل کنند، خودشان تشخیص دهند و تصمیم بگیرند.

نکته مهمی در ایران وجود دارد که باید به خوب توجه کنیم: ما در ایران عمران داشتیم، نه توسعه. عمران یعنی آبادانی اما توسعه به زیر و رو کردن منابع طبیعی برمی‌گردد. توسعه پایدار روستایی می‌گوید که این زمین را ول کن. زمین ظرفیت خاصی دارد، نباید مردم را آغشته به زمین کرد. مقداری می‌توان از این زمین بهره گرفت. فشار بیش از ظرفیت مانع از توسعه پایدار می‌شود. باید روی زمینه‌های غیرکشاورزی برنامه‌ریزی و کار کرد. در پروژه‌های توسعه، ما تخریب می‌کردیم، اما در توسعه پایدار با جدا شدن از زمین، دیگر تخریب صورت نمی‌گیرد. در توسعه پایدار اصول زیست‌محیطی باید حفظ شود؛ بنابراین توسعه پایدار روستایی می‌تواند جلوی شکاف و نابرابری درآمدی، تضادهای قشری و گروهی را بگیرد. ما در ایران تجربه اصلاحات ارضی داریم. از این اصلاحات چه کسانی سود بردند، آنانی که اراضی زیادی داشتند. اصلاحات ارضی در ایران در راستای توسعه برنامه‌ریزی شد. توسعه وابسته به زمین است، اما توسعه پایدار در راستای جدا شدن از زمین است و این‌چنین برنامه‌هایی در توسعه پایدار روستایی نمی‌گنجد.


آیا شما موافق هستید که سازمان‌ها و نهادهای دولتی که با روستاها و کشاورزان مرتبط هستند باید کارشناسان آگاه به توسعه پایدار را با عنوان "سپاه دانش" به روستاها بفرستند تا آنها تئوری توسعه پایدار را به‌صورت عملی به روستاییان آموزش بدهند. آیا به‌نظر شما این آموزش هزینه است یا نوعی سرمایه‌گذاری برای آینده؟ چه توصیه‌ای برای سازمان‌ها و نهادهای دولتی دارید که این سرمایه‌گذاری را جدی بگیرند و آموزش را سنگ زیرین و ستون اصلی توسعه پایدار بدانند؟

در ایران ما دنبال پروژه‌های سخت‌افزاری هستیم. بدین معنی که ساختمانی می‌سازیم و سپس نمی‌دانیم از این ساختمان چه استفاده‌ای بکنیم. در یک روستایی در استان فارس مدرسه ۹ کلاسی ساخته شد که من هشت سال بعد از ساخته شدن آن برای بازدید رفتم. از این ساختمان نه‌تنها استفاده‌ای نشد، بلکه پنجره و شیشه‌های آن شکسته شده بود. چرا مدرسه ساخته شد؟ چون که ما سخت‌افزاری هستیم. ساختمان چون فیزیکی است و دیده می‌شود، نشانی می‌شود برای نشان دادن فعالیت‌مان. از این رو ما نگاه نکردیم که آن روستا چه نیازهای دارد. چون دیدیم که مدرسه ندارد، تمامی بودجه را خرج ساخت مدرسه کردیم. در صورتی که نیازهای اساسی‌تری در آن روستا وجود داشت. شاید آموزش بهره‌برداری از زمین و نحوه آبیاری صحیح، بهتر و مؤثرتر از ساخت مدرسه بود. آموزش چون مثل ساختمان دیده نمی‌شود مورد قبول نیست. متأسفانه مسئولان کشور ما در زمینه آموزش زیاد سرمایه‌گذاری نکردند. در صورتی که این آموزش است که می‌تواند مسیر توسعه پایدار را هموار سازد.

با این رویکرد طبیعی است که سرمایه‌گذاری در زمینه نرم‌افزاری باید بیشتر از سخت‌افزاری باشد. تغییرات ریشه‌ای با توجه به نرم‌افزار ایجاد می‌شود. اگر ما تغییرات نرم‌افزاری ایجاد کنیم آنگاه مردم خود می‌توانند مسائل را تشخیص بدهند، لازم نیست که مدام بگوییم محیط زیست مهم است باید از آن حفاظت کنیم، یا زمین ظرفیت دارد بیشتر از این ظرفیت باعث فرسودگی خاک می‌شود و... توسعه پایدار روستایی همان ایجاد نرم‌افزار است. در منطقه‌ای از استان فارس مردم چوب جنگل‌ها را می‌بریدند و با آتش زدن آنها در زمستان با آن گرم می‌شدند. دولت آمد به آنها هم بخاری داد و هم نفت که روستاییان چوب جنگل‌ها را برای گرم کردن نسوزانند. مردم نفت را می‌ریختند روی چوب‌های تر که زودتر بسوزد. نرم‌افزار یعنی آموزش دادن نحوه استفاده از بخاری و نفت؛ به عبارت دیگر توسعه یکپارچه. هندی‌ها از دهه ۶۰ توسعه یکپارچه را شروع کردند. در اواخر دهه ۶۰ (خورشیدی) هندی‌ها سه‌هزار و ۲۰۰ مرکز داشتند و ما با الگوگیری از آنها، اقدام به تأسیس مرکز ترویج و خدمات کشاورزی در روستاهایمان کردیم.


با توجه به فقر ریشه‌ای در روستاها، از یک طرف ارائه برنامه یا طرحی برای پایداری توسعه در روستاها کاری پسندیده و آینده‌نگر است، از طرف دیگر باعث استقلال و خودکفایی کشور در محصولات کشاورزی می‌شود، به‌نظر شما در این زمینه رویکرد دولت چگونه است یا چگونه باید باشد؟

وقتی که کتابم به نام "توسعه پایدار روستایی" چاپ شد من خودم این کتاب را برای معاونان وزیر وزارت جهاد کشاورزی در دولت قبل فرستادم و متأسفانه هیچ بازخوردی هم نگرفتم. یعنی یک نفر هم زنگ نزد تا درباره کتاب حتا به تعارف اظهارنظر کند. متأسفانه به‌ویژه در دولت قبل نگاه مسئولان کشور، نگاه توسعه پایدار و کل‌نگر نبود. در حالی که آنان باید خود را مدیر و از عناصر توسعه می‌دانستند. نگاه درازمدت در بین آنان حاکم نبود. البته ساختار بورکراتیک کشور ما با توسعه پایدار در تضاد است. مسئولان کشور ما، کشاورزی را معیشتی می‌دانند، در صورتی که خود کشاورز این‌گونه به کشاورزی نگاه نمی‌کند. ما دید همه‌جانبه نداریم. بعد هم دنبال یک الگو هستیم. تا از یک الگویی خوشمان آمد سعی می‌کنیم آن را در کشور پیاده کنیم، در صورتی که بومی‌نگری یکی از ضرورت‌های توسعه پایدار است. در توسعه پایدار باید محلی بیندیشیم. در توسعه پایدار هر نسخه‌ای برای همان محل است. خارج از آن محل آن نسخه به هیچ دردی نمی‌خورد.

نکته دیگری را درباره مشارکت باید بگویم. در ایران مردم را مشارکت می‌دهند. مردم مشارکت نمی‌کنند. بین این دو تفاوت بسیار است. مشارکت دادن، یعنی حکومت و نظام مردم را به سمت خود می‌کشانند، اما مشارکت کردن یعنی اینکه مردم خودشان پی آن مسئله می‌روند، خودشان مشکل را تشخیص می‌دهند، خودشان برای آن مشکل راه‌حل پیدا می‌کنند. به نفع نظام و حکومت است که مردم مشارکت کنند تا مشارکت داده شوند.


توسعه پایدار روستایی می‌تواند به دولت کمک کند تا اشتغال‌زا باشد، اما می‌بینیم که روزبه‌روز روستاهای بیشتری خالی از سکنه می‌شوند. با این مقدمه، آیا می‌توانیم نتیجه بگیریم که دولت موافق با ایده توسعه پایدار نیست؟

متأسفانه مدیران ما دور از مسائل علمی و اجتماعی هستند. علم در کشور ما، به‌ویژه در علوم انسانی، بسیار ضعیف و ناتوان مانده است. بیشتر مدیران دولتی ما نه‌تنها از علوم انسانی بهره نبرده‌اند، بلکه از تغییرات و پیشرفت‌های آن نیز غافل مانده‌اند. اما به‌عنوان مثال در ژاپن مدیران باید "عالِم" باشند. در کشور ما متأسفانه علم تولید نمی‌شود. استادان دانشگاه علم فروشی می‌کنند و زندگیشان از این راه تأمین می‌شود.

یکی از مفاهیم کلیدی توسعه پایدار روستایی تأکید بر نظام بهره‌برداری خانوادگی است. بیش از سه میلیون بهره‌بردار خانوادگی در جامعه روستایی داریم. زمین پنج هکتاری کشاورز، مقدار معینی آب نیاز دارد که همان مقدار آب تا به مقصد برسد تبخیر شده، و آب باقی‌مانده نمی‌تواند زمین را سیراب کند. توسعه پایدار روستایی برای همین می‌گوید که از زمین جدا شوید و به کارهای غیرکشاورزی که فقط در روستاها امکان‌پذیر است بپردازید. اقتصاد دهقانی پایدار است. چرا پایدار است؟ برای آنکه ۱- نیروی کار و اشتغال و این که چه کسانی در این واحد کار می‌کنند، ۲- مالکیت زمین و ۳- حاکمیت، یعنی مرجع تصمیم‌گیری، هر سه این عناصر در اختیار یک بهره‌بردار خانگی است. مطالعات کارشناسی نشان می‌دهد که جامعه روستایی در ایران، فقط در بُعد کشاورزی می‌تواند ۵۰۰ خانوار را تأمین کند، پس برای مابقی باید یک فکر غیرکشاورزی کرد. پرورش ابریشم، صید ماهی، استفاده از جنگل و مرتع و ... ۲۹ رشته گردشگری روستایی داریم. گردشگری زراعی، باغی، و... توسعه پایدار می‌گوید فشار بر روی زمین بس است. به چیزی که در جامعه‌مان فکر نکردیم صنایع روستایی است. صنایع روستایی بسیار مهم است و به‌نظر من به جای الگوبرداری بی‌فایده از جوامع صنعتی که چگونه ابتدا صنعتی شدن و سپس توسعه‌یافته، برویم از صنایع روستایی آنها نه الگوبرداری، بلکه یاد بگیریم.


از هر بُعدی به توسعه پایدار روستایی نگاه کنیم، بیشتر از ضرر و زیان، نفع و سود عاید کشور می‌کند، به‌نظر شما چه دلیلی برای کُندی ایجاد توسعه پایدار روستایی وجود دارد؟

دیدگاه توسعه در بین مسئولان امر از یک آبشخور فکری به نام "نوسازی" نشأت گرفته است. نوسازی یعنی نو کردن جامعه. نو کردن جامعه در شهر با صنعت است، در جامعه این امر با شیوع ابزار و آلات مکانیکی و الکترونیکی و... صورت می‌گیرد. این نوع تفکر از جنگ جهانی دوم به بعد حاکم بوده و متأسفانه نتیجه عکس داده است. برای همین، جوامع به شکل‌های دیگر توسعه روی آورده‌اند. توسعه پایدار به ما می‌گوید براساس منطقه پیش بروید چون تغییر منطقه و اقلیم، نیازهای دیگری را می‌طلبد. به حرف اولم برمی‌گردم: سه عنصر اصلی توسعه پایدار یعنی دانشگاهیان، مجریان و مردم کنار هم بنشینند و تفکر درباره منطقه خاصی داشته باشند. الگوهای توسعه روستایی در غالب کشورهای جهان سوم، الگوهای تقلیلی یا همان الگوهای وارداتی است. ما بر اساس مطالعات و پژوهش‌ها است که می‌توانیم بفهمیم جامعه چه نیازهایی دارد. توسعه پایدار روستایی خیلی کُند به‌دست می‌آید./

گفت‌وگو: وحید اسلام‌زاده

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی



بحث‌ها بر سر بحران کم‌آبی در ایران و جهان روز به روز گسترده‌تر می‌شود. کشور ما ایران در یک منطقه نیمه‌خشک واقع شده است. متوسط میزان بارندگی سالانه در ایران کمتر از یک‌سوم کل بارندگی در سطح جهان است.
برآوردها حاکی از آن است که کشور ما احتمالاً تا سال ۱۴۰۵ با بحران جدی کم‌آبی مواجه خواهد شد. اما سوال اینجاست که آیا بحران کم‌آبی در گذشته نیز وجود داشته است؟
 تابناک گزارش داده ،شواهد تاریخی حاکی از آن است که کم‌آبی و قحطی در تاریخ ایران باستان نیز به ثبت رسیده چنانکه هرودوت، تاریخ‌نگار مشهور یونانی که در سن ۲۰ سالگی به ایران سفر کرد و حتی تابعیت ایرانی هم داشت، از تاثیرات کم‌آبی سخن به میان آورده است: «در هر منطقه که بلایای طبیعی مانند خشکسالی سبب از بین بردن محصول می‌گردد، زارعین از پرداخت مالیات معاف می‌شوند. معاف شدن از مالیات هنگام بلایای طبیعی مانند خشکسالی فقط شامل ایرانیان نمی‌شود، بلکه ملل دیگر که در امپراطوری ایران به سر می‌برند نیز شامل همین قانون معاف از مالیات هستند.»

 
 


در وصیت‌نامه داریوش کبیر به خشایارشاه نیز نکته‌ای ظریف وجود دارد: «ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم، روش ساختن این انبارها که از سنگ و به شکل استوانه‌ای ساخته می‌شوند را من از مصریان آموخته‌ام. به این ترتیب تو هرگز برای تامین آذوقه مملکت مشکل نخواهی داشت ولو اینکه ۲ یا ۳ سال متوالی در کشور خشکسالی شود.» در بند ۳ سنگ‌نبشته داریوش کبیر در تخت‌ جمشید نیز آمده: «اهورامزدا این سرزمین را از دشمن، خشکسالی، دروغ بپایاد! به این کشور نیاید از سپاه دشمن، از بدسالی (خشکسالی)، از دروغ.»

 
 


درسی بزرگ از تمدنی که به دلیل خشکسالی از بین رفت

تمدن واری (Wari) یکی از زیربناهای اصلی تمدن اینکاها بود که در حدفاصل سال‌های ۵۰۰ الی ۱۰۰۰ میلادی در نواحی جنوب مرکزی رشته کوه‌های آندز یعنی جایی که کشور پروی امروزی واقع شده، به اوج شکوفایی رسید. واری‌ها از آن دست تمدن‌هایی بودند که میراث معماری فوق‌العاده باارزشی را از خود بجا گذاشتند. اما پایه‌های این تمدن باستانی را تنها یک چیز لرزاند: خشکسالی.

قلمرو واری‌ها و پس از آن‌ اینکاها در قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی، جایی است که خطر نوسانات جوی همیشه برای آن مشکل ساز بوده. واری‌ها که آن‌ها را به نام پاکانوا نیز می‌شناسند، بومیان آمریکایی بودند که در جنگل‌های بارانی آمازون سکونت داشتند. همانطور که گفته شد، هسته مرکزی این بومیان را باید در کشورهای پرو و برزیل امروزی جستجو کرد. اما از آنجایی که اروپایی‌ها برای نخستین بار این بومیان را در سواحل رودخانه پاکانوا دیدند لذا شهرت امروزی آن‌ها به همین رودخانه برمی‌گردد. یافته‌های تاریخی نشان می‌دهد که در زمان اوج قدرت اینکاها، وضعیت جوی تا حدودی باثبات بوده اما اینکاها قطعاً به این مساله آگاه بودند که وضعیت می‌تواند برای آن‌ها نیز مانند واری‌ها تغییر کند و درست به همین دلیل است که اینکاها برنامه‌های خود را بر مبنای تغییرات اقلیمی و خشکسالی پایه‌ریزی کردند.

سابقه تغییرات جوی در کوهستان‌های جنوبی آندز به سال ۱۱۰۰ پس از میلاد برمی‌گردد و این زمانی است که تغییرات جوی و خشکسالی در این منطقه روی دیگر طبیعت را به مردم نشان داد. ظاهراً این دوره گرم و خشک تا مدت‌ها ادامه داشته است. توسعه سیستم آبرسانی از طریق تراس‌بندی که در اصل جزو راهکارها و نوآوری‌های منحصربفرد اینکاها بوده، اساساً به منظور مبارزه با شرایط فصلی و کم‌آبی‌های گسترده صورت گرفته است. اینکاها تنها از طریق همین نوآوری بود که توانستند در ارتفاعات بالا، محصولات کشاورزی را به میزان کافی تولید کنند.

در حقیقت اینکاها با درس از علت نابودی تمدن واری‌ها و چنین استراتژی‌هایی که ریشه فکری آن مبارزه با کم‌آبی بود، توانستند امنیت غذایی را برای جمع کثیری از مردم در بلندمدت فراهم آورند. آن‌ها با یک سیستم سالم کشاورزی، توانستند نه‌تنها توان سیاسی خود بلکه حتی اقتصاد و اقتدار مرکزی‌شان را سال‌ها حفظ کردند و توانستند سایر ایالت‌های محلی وابسته را هم مهار کنند. روند اقتدار اینکاها با همین روش تا سال ۱۴۰۰ پس از میلاد کماکان ادامه داشت.


خشکسالی تمدن یونان را هم به سوی زوال برد

حدود ۳ سال پیش تحقیقات دانشمندان فرانسوی نشان داد که یکی از دلایل زوال و انحطاط تمدن بزرگ یونان باستان، خشکسالی بوده است. مطالعات باستان‌شناسی حاکی از آن هستند که چندین فرهنگ حاشیه دریای مدیترانه از جمله تمدن یونان باستان از ۳۰۰ سال خشکسالی پیاپی در این منطقه بشدت آسیب دیده‌اند. در حدود ۳.۲۰۰ سال پیش، بارندگی‌ در حاشیه دریای مدیترانه بشدت افت کرد چنانچه تاثیر آشکار آن‌ منجر به زوال قدرت هیتی‌ها (تمدنی که در محدوده آناتولی فرمانروایی می‌کردند) گردید. هیتی‌ها همان تمدنی هستند که در تاریخ به ساخت ارابه مشهور هستند و می‌توان آن‌ها را از پیشروهای عصر آهن به حساب آورد. نشانه‌های زوال قدرت هیتی‌ها از حدود ۳.۲۰۰ پیش آغاز شد و این درست مصادف بود با زمانی که مهاجمان دریا (Sea People) با قدرت به یونان حمله کرده و آن‌ها درهم کوبیدند.

تاثیر این قحطی و خشکسالی بزرگ به اندازه‌ای بوده که حتی در کتاب ایلیاد هومر که ۸ قرن پیش از میلاد نیز نوشته شده، به آن اشاره شده است. شواهد مستند تاریخی نشان می‌دهد که حداکثر ۴۰۰ سال پس از این تاریخ بسیاری از شهرهای بزرگ آن زمان در این منطقه سوخته و ویران شده و دیگر هیچگاه مجدد ساخته نشده‌اند. اما دلیل اصلی رو زوال گذاشتن، تمدن‌های عصر مشهور برنز هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

 
 


قحطی و خشکسالی بزرگ

امروزه دانشمندان با استفاده از رسوباتی که از دریاچه نمک لارناکا (Larnaca Salt Lake) واقع در جنوب‌شرقی قبرس بدست آورده‌اند، به نتایج جالب تاریخی رسیده‌اند. این دریاچه زمانی بندرگاه بزرگی بوده اما قریب هزار سال پیش در خشکی محصور شده است. کاهش پلانکتون‌های دریایی و گرده‌های علف دریایی نشان داد که این دریاچه قریب ۱.۴۵۰ سال پیش به اندازه‌ای وسیع بوده که به دریاهای آزاد راه داشته اما تنها در ظرف ۱۰۰ سال به اندازه‌ای تغییر کرده که ارتباط آن به طور کل با دریا قطع شده است. علاوه بر این بررسی گرده‌ها در این منطقه به دانشمندان نشان داد که در این زمان حتی کشاورزی نیز در این منطقه رونق خود را از دست داده و دیگر به شرایط اول باز نگشته است. دانشمندان باور دارند که دقیقاً تغییرات اقلیمی، خشکسالی و قحطی بوده که ریشه بسیاری از تمدن‌های بزرگ را در این منطقه برای همیشه به زوال کشانده است و این اتفاقی است که شواهد و زنگ‌های اخطاردهنده آن در دنیای امروز نیز شنیده می‌شود.
منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی
 بی‌بی‌سی در جدیدترین گزارش خود، به معرفی جاذبه‌های گردشگری اطراف زردکوه ایران پرداخته است. یان لوید نوی‌باوئر در این گزارش از بازدید خود از دامنه‌های زردکوه نوشته است. این روزنامه‌نگار از بخش‌های مختلف زردکوه، آبشارها، پیست اسکی، گله‌داری و پشم‌ریسی، زاینده‌رود، غار یخی چما و یخچال‌های طبیعی این منطقه و به‌خصوص ایل بختیاری دیدن کرده و تجربه سفر خود را در اختیار جهانیان قرار داده است.

سرما در گرما

او در گزارش خود درباره زردکوه اینگونه نوشته است: «زردکوه، قله‌ای به ارتفاع ۴۲۰۰ متر است که از سمت غرب به صحرای مرکزی وسیع ایران محدود می‌شود و یکی از غیرمنتظره‌ترین یافته‌های جغرافیایی ایران را پنهان می‌کند. در حاشیه صحرای داغ مجموعه‌ای از یخچال‌های طبیعی نیمه گرمسیری قرار دارند.» یان لوید نوی‌باوئر به نقل از یک راهنمای تور نوشته است: «اغلب گردشگران خارجی (غیر مسلمان) در ایران از اروپا می‌آیند که در آنجا نیز کوهستان‌های مرتفع بسیاری وجود دارند، بنابراین کار سختی است که متقاعد شوند تا از زردکوه دیدن کنند. از این رو، وی تنها سه گروه از خارجی‌ها را تاکنون به آنجا برده اما هر دفعه این توریست‌ها گفته‌اند که این رویداد نقطه اوج تعطیلاتشان به ایران بوده است.» این روزنامه‌نگار، از اصفهان به عنوان پایتخت پیشین ایران نام برده و خاطرنشان کرده است: «به اصفهان رفتم تا مساجد و کاخ‌های مرتفع و میدان‌ها و باغ‌های زیبایی را ببینم که یادآور ضرب‌المثل پارسی قرن هفدهمی «اصفهان، نصف جهان» هستند. بنابراین، وقتی که راهنمای تور به من پیشنهاد کرد تا یک روز از برنامه فشرده‌ام را در برگشت از سفری ۵۰۰ کیلومتری برای دیدن زردکوه بگذارم تا شیوه زندگی بختیاری‌ها را که ایلی از عشایر هستند و در نزدیکی یخچال‌های طبیعی چادر زده‌اند ببینم، تا حدودی جا خوردم.» او ادامه داده است: «نیمه نخست سفر از صحرای نیمه خشکی می‌گذشت که اصفهان را دربرگرفته است. اما به‌زودی پرتگاه‌های پوشیده از برف عظیم‌الجثه‌ای با تکه‌هایی سبز پدیدار شدند. وقتی از شهرکرد که بام ایران نامیده می‌شود و در ارتفاع ۲۰۷۰ متری سطح دریا قرار دارد، گذشتیم، مجموعه‌ای از علائم شامل پرتره‌های سیاه و سفید از مردان و پسران را دیدم. راهنمای من توضیح داد که اینها تصاویر شهیدانی است که در جنگ سال‌های ۱۹۸۸-۱۹۸۰ بین ایران و عراق کشته شده‌اند.»


آبشارهای عجیب و غریب

او با ذکر اینکه بیشتر مردم نمی‌دانند ایران پیست‌های برفی زیادی دارد و بعضی از آنها در کلاس جهانی قرار دارند، تصریح کرده است: «اگرچه محبوب‌ترین مکان‌ها برای اسکی در بخش شمالی رشته‌کوه البرز در تهران قرار دارند اما دهکده چلگرد که آخرین مرکز دارای جمعیت قبل از رسیدن به یخچال‌ها است، به یک تفریحگاه اسکی آلپاین شباهت دارد.» نوی‌باوئر به معرفی آبشار شیخ خان که ۹ کیلومتر پس از چلگرد قرار دارد نیز پرداخته؛ یکی از آبشارهای بی‌شماری که در زردکوه یافت می‌شود. او از اثر بصری وجود یک آبشار در پرتگاهی در کویر نیز سخن گفته و با اشاره به اینکه بختیاری‌ها ۸ ماه از سال را در خوزستان می‌گذرانند، نوشته است: «آنان در پایان هر آوریل مهاجرت می‌کنند تا از دمای تابستانی که به ۵۰ درجه سانتی‌گراد می‌رسد فرار کنند. تا نیمه سپتامبر در اینجا باقی می‌مانند و احشام خود را با علوفه تازه پروار می‌کنند. این مهاجرت سالانه خسته‌کننده، با پای پیاده در کویر و برف انجام می‌شود. هرچند امروزه ایل بختیاری با خودرو سفر کرده و از کامیون برای انتقال حیوانات استفاده می‌کند، با این وجود بسیاری از سنت‌های دیگر آنان هنوز پابرجا مانده‌اند.» وی درباره زاینده‌رود نیز توضیح داده است: «رودخانه ۴۰۰ کیلومتری زاینده‌رود یکی از طولانی‌ترین رودهای ایران است و همراه با سفره‌های آب، میلیاردها لیتر مکعب برف آب‌شده را به شهرهای کویری مانند اصفهان و یزد می‌برد.» بنا به گزارش خبرنگار بی‌بی‌سی، غار یخی چما یکی از بزرگ‌ترین مراکز اقامت زردکوه بوده و خانه برخی از بختیاری‌ها است. او تاکید کرده که بختیاری‌ها نسل‌ها است که این سرزمین را در اختیار داشته‌اند و هنوز از آزادی زندگی عشایری لذت می‌برند و با قوانین خود زندگی می‌کنند. نوی‌باوئر از کباب ایرانی هم یاد کرده و نوشته است: «تا چند سال پیش، درآمد این عشایر از راه فروش گوشت، شیر و پشم به خریداران محلی بود. اما اخیرا، راه مکملی برای آن به دست آمده و آن غذا دادن به گروه کوچک توریست‌های ایرانی است که برای سفر از اصفهان به زردکوه می‌روند. کباب غذای ملی ایران و برخی انواع آن گران است.» او با اشاره به گفت‌وگویش با یکی از مردم محلی یادآور شده نخستین گردشگر خارجی بوده که در سال جاری از آن منطقه دیدن کرده است.

 
شگفتی یک غار یخی

این خبرنگار به بازدیدش از یخچال‌ها نیز اشاره کرده و نوشته است:‌«این یخچال به اندازه یک اتوبوس و از غبار و دوده پوشیده شده به گونه‌ای که تنها به شکل یک بلوک صلب یخی از نزدیک قابل تشخیص بود. یک یخچال دیگر نیز در همان نزدیکی قرار داشت. کنار هم بودن این محیط کویری با یخ، غیرواقعی به نظر می‌رسد؛ گویی نباید اینجا باشد. راهنمای تور شرح داد که در ماه آگوست (مرداد) تونل به اندازه کافی بزرگ می‌شود تا از زیر یخچال طبیعی بتوان راه رفت. غار یخی چما به همین دلیل است که غار خوانده می‌شود.» به گزارش «دنیای اقتصاد» انتشار چنین گزارشی از یکی از ناشناخته‌ترین مناطق گردشگری کشور در رسانه‌ای بین‌المللی به‌زودی باعث جلب توجه دیگر گردشگران خارجی به چنین مناطقی خواهد شد و مسیرهای جدید گردشگری را معرفی خواهد کرد.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۶
پیمان صاحبی


اشاره: مقاله حاضر که در ساینتفیک امریکن منتشر شده، نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی، به سرعت به اهمیت آب در معادلات ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک پی برده و با اصلاح مدیریت آب خود، به قوت بیشتری در جهت استیلای خود بر منطقه و ازجمله فلسطینی‌ها اقدام کرده‌اند تا جایی که امروز آب در مدیریت رژیم صهیونیستی یکی از ابزارهای مؤثر کنترل کرانه باختری است؛ این مقاله در زیر از نظرتان می‌گذرد.

اسرائیل (رژیم صهیونیستی) به مدت یک دهه از سال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۸، در منطقه نیمه‌خشک غرب آسیا، دره نیل و دلتای نیل(۱) که زمانی حاصلخیز بود، با فاجعه خشکسالی روبه‌رو شد. در طی این سال‌ها، ‌بسیاری از زمین‌ها قابل کشت نبودند، همچنین بزرگ‌ترین منبع آب شیرین اسرائیل، دریای جلیله (در شمال اسرائیل قرار دارد) به‌دلیل نفوذ نمک به دریاچه باعث از بین رفتن بخش مهمی از آب شیرین اسرائیل شد. با بروز این مشکل، در مصرف آب محدودیت اعمال شد و کمبود آب، از بین رفتن محصولات بسیاری از کشاورزان را به‌دنبال داشت.

اما در سوریه اوضاع بسیار بدتر بود. خشکسالی شدید و کاهش شدید آب، کشاورزان سوریه را مجبور کرد تا به حفر چاه به عمق ۱۰۰، ۲۰۰، ۵۰۰ متر (۳۰۰، ۷۰۰ ۱۶۰۰ فوت) روی بیاورند، اما در نهایت، چاه‌ها خشک شدند و زمین‌های کشاورزی سوریه در طوفان گردوغبار از بین رفتند و بیش از یک میلیون کشاورز در حومه حلب، حمص، دمشق و دیگر شهرها بیکار شدند.

مقاله‌ای تحت عنوان "تغییر آب و هوا در بخش نیل و پیامدها خشکسالی‌های اخیر سوریه" در سال ۲۰۱۵ در مجموعه مقالات Proceedings of the National Academy of Sciences(۲) منتشر شد، در این مقاله آمده است: "جمعیت حاشیه‌نشین شهر سوریه افزایش و ایجاد شهرک‌های غیرقانونی، ازدحام جمعیت، زیرساخت‌های ضعیف، بیکاری، و جرم و جنایت، در پی بی‌توجهی دولت بشار اسد گسترش یافت."

اکنون خاورمیانه با چنین وضعیت مشابهی روبه‌رو است. خشکسالی و از بین رفتن زمین‌های کشاورزی، چشم‌انداز روشنی را در اختیار خانواده کشاورزان نمی‌گذارد. ایران، عراق و اردن ازجمله کشورهای مواجه با کمبود آب هستند و تأمین آب از مسائل مهم منطقه به‌شمار می‌آید.


آبِ مازاد بر مصرف!

آنچه‌ عجیب به‌نظر می‌آید این است که مقدار آبی که اسرائیل دارد بیش از نیاز مصرفی‌اش است. اسرائیل در پی تغییر رویکردی که از سال ۲۰۰۷ انجام داد، باعث شد تا با کاهش استفاده از آب در توالت و حمام در کل کشور و با استفاده از ایده‌های نو در سیستم‌های تصفیه آب تا ۸۶ درصد از آب را به شکل بازیافتی دوباره قابل استفاده در سیستم آبیاری کند. به این ترتیب از دومین کشور جهان در این زمینه یعنی اسپانیا، که ۱۹ درصد آب بازیافت می‌کند، پیشی گرفته است.

پیش از این اسرائیل سالانه به حدود ۱,۹ میلیارد مترمکعب ( ۲.۵ میلیارد یاردمکعب) آب شیرین نیاز داشت که تنها ۱.۴ میلیارد مترمکعب (۱.۸ میلیارد یاردمکعب) آن از منابع آب طبیعی به دست می‌آمد. با انتقال ۵۰۰ میلیون مترمکعب (۶۵۰ میلیون یاردمکعب) آب از دریای جلیله، کمبود آب منجر به از بین رفتن مزارع شد و می‌رفت تا این دریاچه نیز به دریاچه‌های خشک‌شده جهان بپیوندد.

در سال ۲۰۰۵، مرکز آب شیرین‌کن اسرائیل Ashkelon plant(۳)، ۱۲۷ میلیون مترمکعب (۱۶۶ میلیون یاردمکعب) و در سال ۲۰۰۹، برای شهر هادرا ((Hadera(۴) ۱۴۰ میلیون مترمکعب (۱۸۳ میلیون یاردمکعب) آب شیرین تولید کرد.

در حال حاضر سورک (Sorek)(۵)، ۱۵۰ میلیون مترمکعب (۱۹۶ میلیون یاردمکعب) آب تولید می‌کند، گفته می‌شود کارخانه‌های آب‌شیرین‌کن که قادرند ۶۰۰ میلیون مترمکعب (۷۸۵ میلیون یاردمکعب) آب و حتی بیشتر در سال تولید کنند، در راه هستند.

با اجرای برنامه‌های اصلاحی دریای جلیله در حال احیا شدن است. مزارع اسرائیل دوباره رونق گرفتند. حال اسرائیل در برابر این پرسش قرار دارد که در برابر آب اضافی، چه راهی را باید در پیش بگیرد؟


خط مشی مدیریت آب

سورک Sorek بزرگ‌ترین نیروگاه املاح‌زدایی دنیا است. این نیروگاه از نوع هسته‌ای با ظرفیت روزانه توانایی املاح‌زدایی ۶۲۴ هزار مترمعکب آب دریا است. تأسیسات آب‌شیرین‌کن سورِک در ۱۵ کیلومتری جنوب تل‌آویو در اکتبر سال ۲۰۱۳ عملیاتی شد. ساخت این نیروگاه از سال ۱۳۸۹ شمسی (ژانویه ۲۰۱۱) آغاز شد و با هزینه ۴۰۰ میلیون دلار معادل یک‌هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۳۹۲ به اتمام رسید. وجود این تأسیسات باعث گسترش صادرات میوه از اسرائیل به اروپا شده است.

آب‌‌شیرین‌کن Sorek، دارای ۵۰ هزار غشای نازک محصور در سیلندر عمودی سفید، هرکدام حدود یک متر (چهار فوت) بلندی و ٤٠ سانتی‌متر (۱۶ اینچ) عرض دارند که مانند موتورهای جت سریع کار می‌کنند. سیلندر شامل ورق‌های غشاء پلاستیکی پیچیده در اطراف یک لوله مرکزی و با روزنه‌های با قطری کمتر از یک‌صدم قطر یک تار موی انسان است. آب به داخل سیلندر با فشار ۷۰ اتمسفر رانده می‌شود و از طریق غشاء تحت فشار قرار می‌گیرد، سپس آب‌نمک باقیمانده به دریا برمی‌گردد.

هرچند نمک‌زدایی (صنعت آب‌شیرین‌کن‌ها) به‌عنوان یک فعالیت گران در بازار به‌شمار می‌آید، اما با به‌کار گرفتن فناوری‌های پیشرفته در سورک، تغییر رویکرد را در پی داشته است. به این شکل که هزینه آب تولیدشده توسط آب‌شیرین‌کن تنها یک‌سوم قیمت در سال ۱۹۹۰ است. سورک (Sorek) می‌تواند یک‌هزار لیتر آب آشامیدنی با قیمت ۵۸ سنت تولید کند. خانواده‌های اسرائیلی، ماهانه ۳۰ دلار آمریکا هزینه آب می‌دهند که شبیه هزینه در بسیاری از شهرهای ایالات متحده، حتی کمتر از لاس‌وگاس (۴۷ دلار آمریکا) یا لس‌آنجلس (۵۸ دلار آمریکا) است.

انجمن بین‌المللی آب‌شیرین‌کن(۶) ادعا می‌کند که آب ۳۰۰ میلیون نفر توسط آب‌شیرین‌کن‌‌ها فراهم می‌شود و این تعداد به سرعت در حال افزایش است.

آب‌شیرین‌کن IDE، شرکت اسرائیلی است که ساخت مراکز آب‌شیرین‌کن Ashkelon، Hadera و Sorek را بر عهده داشته و به‌تازگی ساخت کارخانه آب‌شیرین‌کن Carlsbad در جنوب کالیفرنیا را به پایان رسانده است. در سراسر جهان، سالانه معادل شش مرکز آب‌شیرین‌کن نظیر سورک (Sorek) اضافه می‌شود و با این حساب، دوره آب‌شیرین‌کن‌ها فرا رسیده است.

دکتر Bar-Zeev، روی چگونگی خط مشی (سیاست)های مدیریتی آب کار می‌کند. او پس از اتمام تحصیلات در مقطع فوق دکتری در دانشگاه Yale به مؤسسه زوکربرگ اسرائیل برای تحقیقات آب پیوست. با وجودی که اسرائیل، بر اساس امضای پیمان اسلو دوم(۷) در سال ۱۹۹۵، آب کرانه باختری(۸) را تأمین می‌کند، اما فلسطینی‌ها به مراتب کمتر از نیازشان آب دریافت می‌کنند. این در حالی است که مسئله آب، به‌طور ناخواسته درگیر مسائل سیاسی شده، اما با این وجود کوشش براین است تا این مسئله حل شود. از دید بسیاری از ناظران این مسئله باید خارج از مسائل سیاسی حل شود. Bar-Zeev، طرح‌های بلندپروازانه برای این مسئله دارد که قرار است در کنفرانس در سال ۲۰۱۸(۹)، با حضور دانشمندان آب ازکشورهای مصر، ترکیه، اردن، اسرائیل، کرانه غرب و غزه برگزار شود، ارائه کند.

قرار است سرمایه‌گذاری مشترک حدود ۹۰۰ میلیون دلاری، بین اسرائیل و اردن، روی کانال سوئز(۱۰) که امکان ارتباط دریای مدیترانه را به دریای سرخ می‌دهد، برای ساخت یکی از بزرگ‌ترین کارخانه آب‌شیرین‌کن بزرگ در دریای سرخ در محلی که با هم مرز مشترک دارند، انجام و با این کار آب میان اسرائیل‌، اردن و فلسطینی‌‌‌ها تقسیم ‌شود./

ترجمه: فرحناز سپهری


منبع:

http://www.scientificamerican.com/


پی‌نوشت:

۱- Fertile Crescent.

۲- PNAS سال ۱۹۱۴ تأسیس شد و از مجلات علمی جامع در جهان است، بیش از سه‌هزار و ۱۰۰ مقاله پژوهشی در سال منتشر می‌کند. انتشار پژوهش‌ها، اخبار علمی، تفسیر، نقد و بررسی، چشم‌اندازها، از اقدامات PNAS است.

۳- ۵۰ کیلومتری جنوب تل آویو، ۱۳ کیلومتری شمال مرز نوار غزه قرار دارد. معادل پنج تا شش درصد از آب مورد نیاز اسرائیل را تولید می‌کند. از مراکزی است که پایین‌ترین قیمت جهانی آب شیرین را دارد.

۴- شهری واقع در منطقه هیفا در شمال اسرائیل است.

۵- آب‌شیرین‌کن سورک، واقع در ۱۵ کیلومتری جنوب تل آویو، در اکتبر ۲۰۱۳ با ظرفیت روزانه تبدیل ۶۲۴ هزار مترمکعب آب دریا، به آب شیرین راه‌ا‌ندازی شد و از بزرگ‌ترین کارخانه آب‌شیرین‌کن‌های جهان به‌شمار می‌آید.

۶- International Desalination Association: انجمن جهانی است که تمرکزش روی فن‌آوری آب‌شیرین‌کن و استفاده مجدد از آب است.

۷- پیمان اسلو دوم: موافقتنامه موقت درباره کرانه باختری و نوار غزه یکی از موافقتنامه‌های مهم در فرایند صلح اسرائیل و فلسطین بود. این پیمان در ۲۴ سپتامبر ۱۹۹۵ در شهر طابا مصر مورد توافق اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین قرار گرفت در ۲۸ سپتامبر به‌طور رسمی در واشینگتن دی‌سی به امضای یاسر عرفات و اسحاق رابین رسید.

۸- West Bank یا کرانه باختری، ناحیه‌ای در کرانه غربی رود اردن و در منطقه خاورمیانه قرار دارد.

۹- Water Knows No Boundaries conference.

۱۰- نام دیگر آن Red Sea–Dead Sea Canal است.

منبع مطلب:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۵
پیمان صاحبی