منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

استفاده بیش از اندازه و بدون کنترل از سوخت های فسیلی می تواند باعث زیر آب رفتن و غرق شدن بیشتر شهرهای بزرگ جهان شود.

مطابق آخرین تحقیقات سوزانده شدن تمام سوخت های فسیلی موجود روی کره زمین می تواند باعث گرم شدن کره زمین تا حدی شود که تمامی لایه های یخی موجود در قطب جنوب آب شود.
در صورت آب شدن این حجم از یخ سطح آب اقیانوس ها و دریاها نزدیک به ۶۰ متر بالاتر خواهد آمد و همین امر باعث می شود تا خشکی های بسیاری در سطح زمین به زیر آب فرو روند، مکان هایی که هم اکنون محل زندگی بیش از یک میلیارد نفر به حساب می آیند.
به گفته «کن کالدیرا»، دانشمند علوم جوی دانشگاه استنفورد، در صورتی که تمامی سوخت های فسیلی کره زمین را بسوزانیم، شهرهایی همانند نیویورک، واشنگتن، میامی، لندن، رم و توکیو همگی به همراه سایر شهرهای دنیا به زیر آب خواهند رفت.
دی اکسید کربن یک گاز گلخانه ای به حساب می آید که گرمای نور خورشید را در اتمسفر زمین به دام می اندازد. سوزاندن سوخت های فسیلی همانند ذغال سنگ و نفت موجب آزاد شدن دی اکسید کربن و بالا رفتن دمای کلی سطح کره زمین خواهد شد. این گرم شدن جهانی سبب آب شدن پهنه های یخی و بالا آمدن سطح آب اقیانوس ها می شود.
بیشتر پهنه ها وصفحات یخی قطب جنوب در حال حاضر تقریبا پایدار و ثابت هستند و این به معنای برابری مقدار یخ ذوب شده با میزان یخ ساخته شده (البته به میزان تقریبی) است. ذوب شدن یخ های قطب جنوب علت اصلی افزایش ۱۰ درصدی سطح آب اقیانوس هاست.
در مطالعاتی که به تازگی انجام شده مشخص شد ذوب یخ در نواحی غربی قطب جنوب که ۱۰ درصد از ذخایر یخ این قاره را شامل می شود غیر قابل کنترل است. علاوه بر این روند تغییرات بوجود آمده در پهنه های یخی قاره قطب جنوب که تحت تاثیر مصرف سوخت های فسیلی و احتراق این سوخت ها است روی محل خط ساحلی اثرگذار خواهد بود.
به گفته «کالدیرا» در بهترین حالت و در صورت روی دادن خوش بینانه ترین اتفاقات ممکن اگر گرم شدن کره زمین تنها به افزایش ۲ درجه ای محدود شود، افزایش سطح آب ها در ۱۰۰۰ سال آینده به ۲ متر محدود خواهد شد. اگرچه پدیده گرم شدن کره زمین به طور کلی باعث شروع ناپایداری قسمت غربی پهنه های یخی قطب جنوب می شود و خطر روی دادن این پدیده با افزایش هر درجه سلسیوس به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۲۳
پیمان صاحبی
گروه علمی: عجب روزگاری است! هر روز یک شایعه شبه‌‌علمی و گاهی غیرعلمی و در مواردی ضدعلمی در فضای مجازی گسترش پیدا می‌کند و بخشی از کار ما شده است پاسخ به شبهات کاربران تلگرام، واتس‌آپ، لاین و...!
بیابان‌زدایی با شنبلیله؟!

چند روزی است شایعه ای در شبکه های پیام رسان دست به دست می شود، مبنی بر این که اگر گذرتان به بیابان افتاد دست خالی نروید؛ با خودتان بذر گیاهانی مثل شنبلیله، زیره سبز، زیره سیاه، زنیان و هندوانه ابوجهل را ببرید و بکارید. توجیه این کار از سوی نویسنده یا نویسندگان این پیام این طور بیان شده است که اینها بذرهای ارزان قیمتی است و برای زمین کود طبیعی محسوب می شود و از فرسایش خاک جلوگیری می کند تا بدین وسیله از پیشروی بیابان در ایران جلوگیری شود! کاربران این شبکه ها نیز معمولا به نیت خیر این پیام را برای فهرست دوستانشان می فرستند، غافل از این که بیابان زدایی به همین سادگی هم نیست و این کار می تواند به محیط زیست آسیب جدی برساند.
واقعیت این است که مشکل گسترش بیابان در ایران بیشتر از آن که به عدم حضور بذر شنبلیله و گیاهان مشابه در بیابان وابسته باشد، به کمبود آب، کاهش سطح رطوبت، بحرانی شدن سطح آب های زیرزمینی، گسترش شن های روان و از طرف دیگر چرای بی رویه و غیر اصولی دام به عنوان تسریع کننده روند بیابان زایی در مراتع کشور بازمی گردد. در حقیقت ریشه عمده این موارد را باید در بحث تغییر اقلیم، مدیریت غیراصولی منابع آب و عدم اجرای بموقع و مناسب طرح های بیابان زدایی و آبخیزداری در مناطق وسیعی از کشور بررسی کرد. وقتی چرای دام به طور اصولی انجام نشود و چرای بی رویه و فراتر از ظرفیت، یک مرتع سرسبز را به بیابان تبدیل کند، آن وقت هر چقدر هم بذر بپاشید، نتیجه ای به بار نخواهد آورد.
بعلاوه باید در نظر گرفت که طبق اصول زیست محیطی کاشت خودسرانه بذر گونه های غیربومی در یک محل جدید با فرض رشد آن بذر، لزوما نتیجه خوبی به بار نخواهد آورد. در این حالت ممکن است گونه جدید تبدیل به نوعی گونه مهاجم شود و حیات دیگر گونه های گیاهی را به خطر اندازد. نمونه بارز این اتفاق را می توانید در تالاب ها و شالیزارهای شمال ایران ببینید: گونه گیاهی آزولا که سال ها پیش به نیت خیر و به قصد تسهیل امور کشاورزی و عدم استفاده از انواعی از کودها وارد کشور شد، حالا تبدیل به آفتی برای مزارع شمالی کشور شده است؛ به طوری که می بینیم آزولا در بسیاری از تالاب ها همچون فرش قرمز یا سبزرنگی سطح آب را می پوشاند و با کم کردن سطح تبادل اکسیژن هوا با آب، زندگی بسیاری از آبزیانی که در این مناطق زندگی می کنند را به خطر انداخته است. طبیعت در عین انعطاف پذیری قوانین بسیار سختگیرانه ای دارد و از کسانی که به این قوانین احترام نگذارند، در بلندمدت انتقام سختی خواهد گرفت. (بهارنیوز)

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۵۸
پیمان صاحبی
زیست بوم: در فضای مجازی عکسی منتشر شده است که دسته ای زن و مرد سیاه پوش کنار دریاچه ای نمکین ایستاده اند، عده ای از کاربران آن را به "تشیع جنازه دریاچه ارومیه" نسبت داده اند و از اقدامات "خودجوش" مردم در حمایت از دریاچه عنوان کرده اند.

دروغی به اسم تشیع جنازه دریاچه ارومیه+عکس

به گزارش زیست بوم، این عکس حتی در چند خبرگزاری معتبر کار شد و بسیار دست به دست چرخید اما این عکس گرچه در شوره زارهای اطراف دریاچه ارومیه گرفته شده اما سوگواری برای این دریاچه نیست! اقدام خودجوش نیست. اصلاً برای حمایت از دریاچه ارومیه نیست!ساده نباشیم و به هر عکس و خبری ایمان نیاوریم و آن را سریع دست به دست نکنیم.
عکسی که شاید شما هم دیده اید و به نشان تاسف سرتکان داده اید مربوط به پوستر فیلم سینمایی «کشتزارهای سپید» ساخته محمد رسول‌اف است که جایزه بهترین فیلم بلند داستانی سی و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم دوربان در آفریقای جنوبی را دریافت کرد که تصویر کامل آن را در زیر می توانید ببینید.
شبکه های مجازی علیرغم سرعتی که در همرسانی اخبار دارند هر بار توسط شایعات دروغی از این دست آلوده می شوند. داستان های عامه پسند یوزپلنگ هایی که دست نوازش سر آهو می کشند، پشیمانی گاوباز، شکار دلفین در دانمارک، شیری که سکته کرد، عکس دروغین جاده چالوس، مردی که خرس صورتش را خورد و .... ماجراهایی بودند که زیست بوم تلاش کرد حقیقت آنها را برای خوانندگان افشا کند اما عده ای انگار کماکان به دروغ های قدیمی دل بسته اند و حقیقت تازه را دوست نمی دارند.

دروغی به اسم تشیع جنازه دریاچه ارومیه+عکس


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۲۱
پیمان صاحبی


صادق زیباکلام

زیست بوم/ صادق زیباکلام: برای ما ایرانی‌ها محیط زیست چقدر اهمیت دارد؟ یا درست‌تر گفته باشیم ما ایرانی‌ها چه میزان به فکر و نگران محیط زیست هستیم؟ چقدر برایمان مطرح است که مقوله‌ای به نام محیط زیست وجود دارد، و ما در قبال حفظ، حراست و نگهداری از محیط زیست وظیفه داریم و مسوول هستیم و قس علیهذا؟

مرادم از «ما ایرانی‌‌ها» در حقیقت هم مردم ایران است و هم مسوولان اعم از نمایندگان مجلس، قوه مجریه، قوه قضائیه، مجلس خبرگان رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام و سایر نهادها و ارگان‌ها.

در مرحله بعدی مرادم از «ما ایرانی‌ها» خودم، همکاران دانشگاهی‌ام، جنبش دانشجویی، اصلاح‌طلبان، اصولگرایان، ائمه جمعه و جماعات، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، روزنامه‌نگاران، انصار حزب‌الله، بی‌دین‌ها، بادین‌ها، از ساکنان جردن، زعفرانیه و فرشته تا ساکنان جوادیه، نازی‌آباد و قلعه‌حسن‌خان و اسلامشهر است.
در یک کلام ما 75میلیون ایرانی آزاده، سلحشور، سربلند، با یک پیشینه تمدنی پرافتخار که غرب و شرق وامدار پیشرفت و ترقیات فرهنگ و تمدن ما بوده‌اند، چقدر به فکر مقوله‌ای به نام محیط زیست هستیم؟
در ریاضی وقتی یک مقداری خیلی خیلی کم است می‌گویند «قابل صرف‌نظر کردن است». واقعیت تلخ آن است که توجه ما 75میلیون ایرانی هم به محیط زیست در حد همان «قابل صرف‌نظر کردن» در علم ریاضی است. یعنی صفر. اهمیت ندادن به محیط زیست را می‌توان به اشکال مختلف در میان ما ایرانی‌ها ملاحظه نمود. یکی از بارزترین جنبه‌های بی‌توجهی ما به محیط زیست بی‌دقتی‌مان در قبال به دور انداختن زباله‌هایمان است.
هر کجا که ما برای تفریح و پیک‌نیک می‌رویم، در عصر، غروب و شب آن روز، آن محل مملو از آشغال و زباله می‌شود. ما فاقد ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین سنت تربیتی هستیم که آشغال و زباله‌هایمان را در یک کیسه جمع کنیم و آن را درون اتومبیل‌مان نگه داریم تا در محلی مناسب بگذاریم. مرتبه بعد وقتی یک تعطیلی دو، سه روزه بود و به شمال رفتید، نگاهی به کنار جاده، ساحل دریا و سایر اماکن عمومی بیندازید و بعد از خودتان بپرسید ما چقدر به محیط زیست اهمیت می‌دهیم؟
سخنی به گزاف نرفته اگر بگوییم کسر قابل توجهی از مسافران به شمال و ییلاقات آخر هفته اطراف تهران را اقشار و لایه‌های مدرن‌تر، تحصیلکرده‌تر و بالنسبه مرفه‌تر جامعه تشکیل می‌دهند؛ همان‌ها که معمولاً شیشه اتومبیل‌شان را پایین می‌کشند و زباله‌شان را با افتخار، غرور و سربلندی به بیرون پرتاب می‌کنند. اشتباه نشود، مقصودم این نیست که فقط اقشار تحصیلکرده و مدرن جامعه‌مان ذره‌ای به فکر محیط زیست نیستند، اقشار کم‌درآمدتر، مذهبی‌تر و سنتی‌تر هم که به زیارت اماکن مذهبی می‌روند، دست کمی از هموطنان مدرن تر و کمترمذهبی تر شان که به شمال می‌روند در بی‌توجهی به محیط زیست ندارند.
کافی است بعد از ملاحظه انبوه زباله‌ها در کنار دریا و جاده‌های شمال به قم، جمکران یا مشهد برویم. کاملاً مشخص است که در همان کشور هستیم و با یک تیپ مردم طرفیم. ممکن است برخی از آنان شیک‌تر، مدرن‌تر و تحصیلکرده‌تر و برخی سنتی‌تر و کمترتحصیلکرده باشند،اما با کمال تاسف و تا آنجا که به بی‌توجهی به محیط زیست مربوط می‌شود، نمره جملگی‌شان صفر است.؛
می رسیم به مسئولین و دولتمردان گرامی مان و میزان توجه و احساس مسئولیت آنان به محیط زیست. آذری‌های عزیز، که آنها هم در آلودگی و بی‌توجهی به محیط زیست دست‌کمی از هموطنان‌ فارس‌زبان‌شان ندارند، ضرب‌المثلی دارند که می‌گویند «بیله دیگ، بیله چغندر». معنی‌اش کم و بیش این می‌شود که درب به چارچوب می‌خورد. به قول تهرانی‌ها همه‌مان سر و ته یک کرباسیم. مسئولین و دولتمردان ما هم نه از کره ماه آمده اند و نه در سوئیس به مدرسه رفته اند. آنان هم برگزیده و منتخب همین مردم‌اند. وقتی من که یک شهروند هستم، شیشه اتومبیلم را پایین می‌کشم و آشغالم را به بیرون پرت می‌کنم یا اگر به شمال یا جنوب و ییلاقات اطراف تهران یا به کوه کمر می‌روم زباله‌ام را هر جا که رسید رها می‌کنم، چرا باید از نمایندگانی که انتخاب و راهی مجلس می‌کنم انتظار داشته باشم که در قبال خشک شدن دریاچه ارومیه کاری بکنند؟
ذات‌نایافته از هستی‌بخش کی تواند که شود هستی‌بخش
اگر گوشت مرغ گران شود، یا بهای نان تافتون بالا برود یا یک ماه یارانه‌هایمان عقب بیفتد، دنیا را به هم می‌ریزیم. روسای سه قوه دور هم جمع می شوند، صدای اعتراض رهبران دینی مان بلند می شود، رادیو و تلویزیون بدنبال یافتن مسئول گرانی بر می آیند، اما اگر دریاچه ارومیه خشک شود، تالاب انزلی به فاضلاب بدل شود، دریاچه بختگان به بیابان تبدیل شود، دریاچه پریشان به لجن‌زار تبدیل شود، جنگل‌های گرگان و مازندران علی‌الدوام طعمه حریق شود( و اگرچه باورنکردنی است امامحیط زیست گرگان یک فروند هلی کوپتر اطفاء حریق نداشته باشد)، جنگل ابر به واسطه کشیدن جاده از وسط آن از بین برود، گرد و غبار از عراق ریه‌های مردم را پر کند، نسل بسیاری از جانوران وحشی نادر نابود شود، هوای تهران و شهرهای بزرگ در بخش قابل توجهی از سال غیر قابل تنفس باشد، سبزیجات تهران با آب آلوده از مرده‌شورخانه بهشت زهرا آبیاری شود، جنگلی از مواد زائد پلاستیکی در اطراف‌مان به وجود بیاید، پست‌ترین نوع گازوئیل از نظر آلایندگی محیط زیست در کشور تولید و مصرف شود و هزار مصیبت و بلای دیگر به آب، هوا، خاک، جنگل، طبیعت و فضایی که در آن زندگی می‌کنیم وارد آید، نه مردم، نه مجلس، نه ائمه جمعه و جماعات،نه رادیو و تلویزیون، و نه هیچ نهاد و مرجعی کوچکترین اعتراضی نمی کند.
کانه این دریاچه اورمیه آمریکاست که دارد خشک می شود یا تالاب انزلی در گینه بیسائو است و ربطی به ایران ندارد. کدام یک از ما ایرانی‌ها کوچک‌ترین اعتراضی را به مقامات و مسوولان کشورمان در خصوص فجایعی که دارد برمحیط زیست مان رفته می کنیم؟ کدام روزنامه اصلاح طلب بسته شد چون در خصوص محیط زیست خطوط قرمز را رعایت نکرد؟ کدام چهره دگر اندیش، ناراضی یا مخالف دچار مشکل شده چون در خصوص مسائل مربوط به محیط زیست خیلی تندروی می کرده؟ وقتی ما مردم هیچ توجهی به محیط زیست‌مان نداریم، چگونه می‌شود که «کاسه از آش داغ‌تر شود» و مسوولان‌مان زندگی، استراحت شبانه‌روز و هزار کار و مسوولیت واجب‌ترشان را فدای تلاش در جهت حفظ و حراست از محیط زیست بنمایند؟ وقتی آنها می‌توانند بودجه‌ای را که در اختیار دارند صرف کارهای نمایشی و اموری که به هر حال از نظر آنان واجب‌تر، فوری‌تر و فوتی‌تر است بنمایند، صرف کارها و پروژه‌هایی کنند که مردم مستقیماً می‌توانند آن را ببینند، چرا بیایند و صرف جلوگیری از خشک شدن دریاچه پریشان یا ارومیه کنند که معلوم نیست چند صد هزار نفر آن را خواهند دید و آن را به پای خدمات و تلاش‌های آن مسوولان خواهند گذاشت؟
حفظ و حراست از بقای یوزپلنگ زاگرس، دریاچه ارومیه، جنگل‌های شمال و قابل استنشاق کردن هوای تهران، نه دیده می‌شود، نه رای می‌آورد و نه دستاوردی به حساب خواهد آمد. به بیان ساده‌تر کارهای زیست محیطی از جمله تلاش‌هایی هستند که اگر هم ثمری و برآیندی داشته باشند، سال‌ها بعد خود را نشان می‌دهند؛ سال‌ها بعد که ما نه وزیر هستیم، نه وکیل و حتی معلوم نیست که اساساً در قید حیات باشیم یا نه. در حالی که کارهای دیگر را همین الان می‌شود دید.
تلاش طاقت‌فرسا، صبر و حوصله به خرج دادن و کلی اعتبار هزینه کردن که فی‌المثل یوزپلنگ زاگرساز بین نرود و تعداد آن چندین قلاده هم بیشتر شود، یا اندکی از سرعت خشک شدن دریاچه ارومیه کاسته شود، یا سرعت از بین رفتن جنگل‌های شمال اندکی آهسته‌تر شود، چه ثمری برای امروز مسوولان دارد؟ به عبارت دیگر، مردم بی تفاوت نسبت به محیط زیست،مسئولین بی تفاوت نسبت به محیط زیست را روی کار می آورند. مسئولین هم وقتی می بینند مردم پشیزی برای محیط زیست ارزش قائل نیستند،چرا کاسه داغ تر از آش شوند؟ "بیله دیگ بیله چغندر".این دور باطل سبب شده که روند مراقبت و توجه به محیط زیست ظرف سه دهه گذشته به فاجعه تبدیل شود.
کافی است یک آمار بگیریم که ظرف سه دهه گذشته روشنفکران، نخبگان سیاسی، دگر اندیشان سیاسی و اجتماعی، نویسندگان پیشرو، پیشگام، متعهد و منتقد، طرفداران حقوق بشر، جامعه مدنی و... چه میزان به مساله محیط زیست توجه کرده‌اند. کافی است یک آمار بگیریم که ظرف سه دهه گذشته مطبوعات دگراندیش و متعهد چه میزان از صفحات خود را وقف انعکاس وضعیت هولناک محیط زیست در ایران کرده‌اند. همین سوال را می‌توان از ائمه جمعه جماعات، دانشگاهیان، مبلغان و رهبران مذهبی، نمایندگان 9 دوره مجلس شورای اسلامی و... نمود.
از همه غم‌انگیزتر آن است که با این رکورد و سابقه، اگر همین فردا دانشگاه تهران اعلام کند که یک کنفرانس بین‌المللی تحت عنوان «اسلام و توجه به محیط زیست» برگزار می‌نماید، ده‌ها مقاله از دانشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، مراکز پژوهشی و مطالعاتی دیگر به کنفرانس ارسال خواهد شد و هر یک به نوبه خود تلاش خواهند داشت که نشان دهند چگونه مکاتب، نظام‌ها، جهان بینی های دیگر، الگوهای سیاسی دیگر اعم از شرقی، غربی، اروپایی، آمریکایی، کانادایی و...چقدر ناقص هستند و فقط تعالیم اسلام است که یگانه راه سعادت و تحقق حفظ و حراست از محیط زیست را برای بشر امروزی به ارمغان آورده.
بخش دیگر مقالات منعکس کننده پایمال شدن محیط زیست در جوامع غربی بالاخص در آمریکا می باشد. و بالاخره همایش "اسلام و محیط زیست" با این شاه بیت نشست خود را به پایان خواهد رسانید که اشکال اصلی در عدم موفقیت و عدم پیشرفت در برنامه های محیط زیست در ایران آن بوده که برنامه ریزان و مسئولین در گذشته بدنبال الگو ها و راهکارهای غربی و بیگانه بوده اند در حالیکه تنها راه پیشرفت واقعی در خصوص محیط زیست توجه به مولفه ها و راهکارهای ایران-اسلامی در حفظ محیط زیست می باشد.
"بومی سازی محیط زیست" و سازگار نمودن طرحها و برنامه های زیست محیطی کشور با فرهنگ غنی، تاریخی و شکوهمند اسلامی ایرانی مان و دوری گزینی از فرهنگ وارداتی غربی و بیگانه تنها راه حفظ و حراست از میراث گرانبها و تاریخی محیط زیست در ایران می باشد. خشک شدن دریاچه اورمیه، شکست و ناکار آمدی الگوهای وارداتی از غرب و در مقابل توانمندی راهکارهای بومی دانشمندان جوان خودمان را به شایسته ترین وجه به نمایش گذارده است
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۴
پیمان صاحبی
یوز پلنگ ایرانی و فقدان توجه به قانونزیست بوم/صادق زیباکلام*: نام یوزپلنگ برای بسیاری با ایران و «ایرانیت» گره خورده است. یوزپلنگ مظهر قدرت، سرعت و اقتدار در طبیعت و زیبایی است. به نظر می‌رسد جدای از آنکه زیستگاه طبیعی آن شمال و غرب ایران بوده، صفات منحصربه‌فردش آن را برای بسیاری به‌عنوان مظهر «ایرانیت» درآورده است.
درعین‌حال این یک جنبه ایران و «یوزپلنگ» است. جنبه دیگر آن که درعین‌حال جنبه دیگر «ایرانیت» را می‌رساند، نوع رفتاری بوده که ما ایرانیان با این حیوان در طول تاریخ داشته‌ایم. به‌گونه‌ای که نسل آن امروزه در ایران به‌سرعت ‌رو به انقراض است. رفتار ما ایرانی‌ها با این حیوان فقط نشان‌دهنده نوع نگاه و نوع رفتار ما ایرانی‌ها با طبیعت نیست بلکه از زاویه دیگری، نشان‌دهنده فرهنگ به‌رسمیت‌شناخته‌شدن قدرت، مطرح‌نبودن قانون و همان پدیده‌ای است که برخی از مورخان از آن به‌عنوان «استبداد شرقی» یاد کرده‌اند. در گذشته‌ها اصحاب قدرت، از پادشاه گرفته تا حکام و خوانین برای شکار یوزپلنگ منطقه وسیعی را قرق می‌کردند. شکارگاه سلطنتی در حقیقت نشان‌دهنده اعمال قدرت بوده است.
شاید بسیاری از ما تصور کنیم که آن‌گونه شکار یوزپلنگ ایرانی یادگار دوران ناصری (ناصرالدین‌شاه) و بعدها هم یادگار قدرت امثال شاپور غلامرضا پهلوی بوده است. اما واقعیت تلخ آن است که آن رفتار و کردارهای اقتدارگرا امروز هم در جامعه ما توسط خیلی‌های دیگر همچنان اتفاق می‌افتد. اگر ناصرالدین‌شاه، اتابک اعظم و شاپور غلامرضا پهلوی برای شکار یوزپلنگ منطقه‌ای را قرق می‌کردند، ما که فرزندان آنها هستیم جنگل و شکارگاه را قرق نمی‌کنیم بلکه یک گام بلند هم جلوتر آمده و اساسا کل جنگل و شکارگاه را «می‌خوریم». ناصرالدین‌میرزا و محمدعلی‌شاه و شاپور غلامرضا جنگل را قرق می‌کردند و بعد هم که گوزن، آهو یا یوزپلنگشان را می‌زدند، می‌رفتند پی کار و زندگی‌شان. اما افراد امروزی کل جنگل، بیشه‌زار یا شکارگاه را می‌خورند و می‌برند.
اگر در گذشته به آن «استبداد شرقی» می‌گفتند، امروزه به این پدیده زمین‌خواری، کوه‌خواری، جنگل و مرتع‌خواری، گردنه‌حیران‌خواری، سواحل کیش‌خواری، سواحل دریای خزرخواری، زمین‌های فرودگاه قشم‌خواری و... می‌گویم. چه شکار یوزپلنگ در شکارگاه‌های سلطنتی و قرق‌شده در قرون گذشته و چه طبیعت‌خواری‌های مدرن امروزی ما ایرانیان، جملگی معلول یک عامل هستند: فقدان توجه به قانون یا درست‌تر گفته باشیم به‌رسمیت‌شناخته‌نشدن و کم‌رنگ‌بودن جایگاه آن، چه در گذشته و چه امروز، عامل اصلی تجاوز ما ایرانیان به طبیعت بوده است.
طرفه آنکه در گذشته به آن استبداد شرقی می‌گفتیم اما امروز القاب و الفاظ مدرن‌تری به‌کار می‌بریم. اما صورت‌مسئله یکی است؛ پاسخ‌گو نبودن عده‌ای در پیشگاه قانون. اگر جامعه مدنی در ایران حضور و بروزی می‌داشت، نه در گذشته برای شکار یوزپلنگ ایرانی منطقه‌ای به نام شکارگاه سلطنتی قرق اصحاب قدرت می‌شد و نه امروزه منطقه‌ای یک‌جا به تصرف عده‌ای دیگر درمی‌آمد.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۰۹
پیمان صاحبی
زیست بوم/مریم میرزایی: ٩٦‌میلیون توپ سیاه، راهی مخزن سد کالیفرنیا شد. توپ‌ها نگهبانان آب شده بودند تا از قطره قطره آبی که پشت دیوار بلند سد جمع شده بود، محافظت کنند. عکس‌ها و فیلم‌های لحظه‌ای که توپ‌ها رها می‌شوند و سطح آب را سیاه سیاه می‌کنند، به سرعت شبکه‌های اجتماعی را پشت سر گذاشت و چشم میلیون‌ها کاربر را خیره کرد. بسیاری، تلاش‌های جهانی برای حفاظت از گوهری که می‌گویند جنگ جهانی سوم را رقم خواهد زد، تحسین کردند و خیلی‌ها، هم این طرح جالب و خارق‌العاده را با این عنوان که آمریکایی‌ها مجری آن هستند، برای دوستانشان باز نشر می‌کردند.

گفت‌وگو با طراح ایرانی توپ‌های سیاهی که در دریاچه سد کالیفرنیا رها شدند

در روزهایی که تب توپ‌های سیاه، فضای مجازی را گرفته بود، کاربران ایرانی هم از کنار این طرح و نگهبان جدیدی که قطره‌های آب پیدا کرده بودند، به سادگی نگذشتند. عکس و فیلم‌ها طرحی را منتشر می‌کردند که نمی‌دانستند، طراح آن یک ایرانی است. جوانی ایرانی که تلاش کرده، دشمن محیط‌زیست را به دوست آب تبدیل کند و توپ‌های پلاستیکی را برای حفاظت از قطره‌های آبی که تبخیر می‌شوند، به کار بگیرد.
پدرام محمدی ‌سال ١٣٥٣ در شهرکرد به دنیا آمد و در اصفهان بزرگ شد. در ایران مهندسی شیمی خواند و پس از آن از سوی یک شرکت مجارستانی دعوت به کار شد. در دانشگاه فنی بوداپست، مهندسی مکانیک خواند و ‌سال ٢٠٠٩ تصمیم گرفت که در رشته مهندسی حفاظت محیط‌زیست ادامه تحصیل بدهد. تز پایان‌نامه فوق لیسانسش، استفاده از توپ‌های پلاستیکی برای کاهش سطح تبخیر آب بود. طرحی که بعدها تکمیل شد و توپ‌های سیاه پلاستیکی را به نگهبانان جدید آب تبدیل کرد. طراح ایرانی توپ‌های سیاه، در گفت‌و‌گو با «شهروند» از این طرح و پیشنهاد اجرای آن در ایران گفت.
در هفته‌های اخیر عکس‌ها و فیلم‌هایی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که از اقدامی عجیب در کالیفرنیا حکایت می‌کرد، آنها میلیون‌ها توپ سیاه را در دریاچه سدی در این ایالت رها کرده بودند تا تبخیر آب را کاهش دهند. این عکس‌ها و فیلم‌ها درحالی بین ایرانی‌ها دست به دست می‌شد که کسی نمی‌دانست، طراح این طرح جالب یک ایرانی است، ایده اولیه طرح چطور به ذهنتان رسید؟
به‌خاطر رشته مهندسی شیمی که خوانده بودم و سابقه کاری‌ام که تولیدات پلیمری و قطعات پلاستیکی بود، در خارج از کشور هم مدیر تولید یکی از همین کشورها بودم. موقعی که مشکلات زیست‌محیطی را دیدم علاقه‌مند شدم در این رشته ادامه تحصیل بدهم. در همین دوران، خیلی فکر می‌کردم به این‌که چطوری می‌شود یک ربطی بین حفاظت محیط‌زیست با صنایع پلیمری برقرار کرد. می‌دانید که پلاستیک دوستدار محیط‌زیست نیست، اما فکر می‌کردم که چگونه می‌توان از آن استفاده کرد تا در حفاظت محیط‌زیست بتوانیم از این صنعت کمک بگیریم. این فکر، همزمان شد با مشکلات زیست محیطی گرم شدن هوا به خاطر افزایش گازهای گلخانه‌ای. در این میان، مشکل اصلی کشورهایی که همچون ایران در منطقه گرم و خشک قرار دارند، مهار تبخیر آب است. در این‌که دریاچه‌ها، تالاب‌ها و مخازن بزرگ آب سدها به خاطر حرارت زیاد خورشید تبخیر می‌شود و ما باید کاری کنیم که سطح تبخیر کاهش یابد. به همین دلیل، چاره‌ای نداریم جز این‌که سطح آب را پوشش دهیم. برای این کار هم نمی‌توان از هر پوششی استفاده کرد. چراکه در این سطوح یعنی در دریاچه‌ها، تالاب‌ها یا دریاچه سدها، کار انجام می‌شود، ممکن است قایقی بخواهد تردد کند یا فعالیت‌های اکوسیستمی و محیط‌زیستی صورت بگیرد. نیاز به پوششی داریم که علاوه بر این‌که پوشش می‌دهد و سطح تبخیر آب را پایین می‌آورد مزاحمتی هم برای کارهای عادی ایجاد نکند. به فکرم رسید که این توپ‌ها را به رنگ مشکی تولید کنیم و از تثبیت‌کننده‌های اشعه ماورای بنفش (UV stabilizers)، برای دفع اشعه یو وی یا ماورای بنفش استفاده کنیم که هرچه بیشتر نور خورشید را بازگرداند و مانع جذب آن شود. این طرح به ذهنم رسید و خیلی زود هم مورد استقبال قرار گرفت.گفت‌وگو با طراح ایرانی توپ‌های سیاهی که در دریاچه سد کالیفرنیا رها شدند

در بسیاری از کشورهای اروپایی استفاده شد و نتایج خوبی هم داشت. تقریبا ٤٠ تا ٥٠‌درصد توانسته، میزان تبخیر آب را کاهش دهد. بعد از آن مشکلات دیگری پیش آمد، این راهکار صد‌درصد نبود. یکی از جاهایی که استفاده می‌شد، فرودگاه‌ها بود. فرودگاه‌ها ملزم به داشتن حوضچه‌های بزرگ آب هستند. قرار داشتن حوضچه آب، هم تبخیر به همراه دارد و هم حضور پرندگانی را رقم خواهد زد که برای هواپیما بسیار خطرناک هستند. بر همین اساس طرح را ابتدا به فرودگاه‌ها ارایه دادیم که با استقبال زیادی روبه‌رو شد. پس از آن در صنایع استخراج فلزات گرانبها، مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن در صنعت تصفیه آب‌های صنعتی و صنایع مشابه. طرح با استقبال بسیار خوبی روبه‌رو و ثبت شد. مشکل بعدی، وزن توپ‌ها بود. وقتی طوفان می‌شد یا هواپیما تیک آف می‌کرد، فشار هوا باعث می‌شد توپ‌ها پراکنده شوند. طرح را تکمیل کردم که در ظاهر کاملا توپ است، اما توپ ساده‌ای نیست، سوراخ‌هایی دارد و محاسباتی روی آن انجام شده تا وقتی در محیط قرار می‌گیرد، وزنش شش برابر شود، توپ‌های جدید self filler است که معادل فارسی آن می‌شود «خود پرکننده یا خود پرشونده». این توپ‌ها در سطح مایع که قرار می‌گیرند، مایع را به داخل می‌کشند و تا نصف‌شان وارد مایعی می‌شود که قرار است سطح آن را بپوشانند. با این کار می‌توان حداکثر استفاده را از کاورینگ یا پوشش توپ کرد. به اضافه این‌که وزن زیادی دارد و در سرعت بالای ١٠٠ کیلومتر بر ساعت هم جواب می‌دهد. توپ‌های اولیه، تغییراتی کردند و شد طرح تکمیلی. این طرح همچنین در یک سری صنایع جانبی مثل تصفیه آب‌های دریا از نفت، روغن و حتی مواد شوینده، می‌توان به صورت مکانیکی از این طرح استفاده کرد. تا زمانی که ماده معلقی همچون مواد نفتی، روغن و... روی سطح آب قرار دارد، فقط این مواد می‌توانند وارد توپ شوند و اجازه نمی‌دهند که آب وارد توپ‌ها شود. بعد از چند روز این توپ‌ها جمع‌آوری شده، این مواد از داخل توپ‌ها خارج می‌شود و مواد جمع‌آوری شده تا ٩٩ درصد، قابل استفاده است.
طرح در چه کشورهایی اجرایی شده است؟

آلمان، انگلیس، بلژیک و رومانی در فرودگاه، ترکیه هم در دریاچه استفاده شده است.

کدام دریاچه ترکیه؟
اسم دریاچه را نمی‌دانم، فقط نام شرکتی که روی این طرح کار کرد را می‌توانم بگویم.
نخستین‌بار در چه کشوری طرح اجرا شد؟
در فرودگاه اتریش. در آلمان مصارف بالایی دارد به‌خصوص در تصفیه آب‌های صنعتی. پروژه پایان‌نامه فوق لیسانسم همین بود. بعد از آن طرح جدید ثبت شد.
در کجا به ثبت رسیده؟
در ایران از روز دوشنبه اقدام کرده‌ام. در قاره آمریکا، اروپا و چند کشوری که جزو اتحادیه اروپا نیستند، مثل انگلستان، سوییس و ترکیه هم ثبت شده است.
می‌خواهم ملی به قضیه نگاه کنم. طرح در سایر کشورها به چه صورتی به ثبت رسیده، به‌عنوان طرح یک طراح ایرانی؟
بله، به‌عنوان یک ایرانی. اتفاقا سر این موضوع با شرکتی که کار می‌کردم، مشکل پیدا کردم. چون گفتند که باید طرح را به شرکت آلمانی که با آنها کار می‌کردم، بفروشم. من قبول نکردم. به همراه یکی از همکاران، از شرکت جدا شدیم و تولید این قطعه را به‌طور مجزا به‌عنوان یک شرکت جدید آغاز کردیم. من طرح را نفروختم، با وجود این‌که پیشنهاد خوبی هم برای خرید آن داده شده بود.

گفت‌وگو با طراح ایرانی توپ‌های سیاهی که در دریاچه سد کالیفرنیا رها شدند

پس ما باید بگوییم که این طرح از سوی یک ایرانی طراحی و ثبت شده؟
بله.
گفتید که ثبت در ایران را شروع کردید، الان در چه مرحله‌ای است؟
مدارک را تحویل دادم، منتظر تاییدیه علمی هستم فکر می‌کنم طی دو تا سه ماه آینده ثبت انجام شود. دو تا سه ماه طول می‌کشد که ثبت انجام شود، پس اگر قرار باشد طرح در ایران به اجرا درآید، در ماه‌های آینده شاهد اجرای آن نخواهیم بود.نیازی نیست که صبر کنیم، کار ثبت انجام می‌شود و به موازات آن می‌توانیم کار را هم پیش ببریم. 
در باره جنس توپ‌ها، سوالات بسیاری مطرح است. همواره گفته می‌شود که پلاستیک دوستدار محیط‌زیست نیست و خود شما هم به این نکته اشاره دارید که نیست. همیشه گفته می‌شود که پلاستیک وقتی در معرض آفتاب قرار بگیرد، می‌تواند سرطان‌زا باشد و واکنش‌های شیمیایی نامناسبی ایجاد کند، حالا توپی طراحی شده از جنس پلاستیک با رنگ سیاه. تصور همگان هم این است که این رنگ بیشتر گرما را جذب می‌کند و پلاستیک هم در گرما مشکل ساز خواهد بود، چه اتفاقی افتاده که این توپ قرار است دوستدار محیط‌زیست باشد؟
هیچ ماده پلاستیکی دوستدار محیط‌زیست نیست. بستگی به نوع استفاده ما دارد. ماده‌ای که این توپ‌ها از آن ساخته شده، ماده‌ای است که در آب حل نمی‌شود و تا ١٠‌سال به همین شکل باقی می‌ماند. بعد از ١٠‌سال هم هیچ اتفاقی برای آن نمی‌افتد. توپ‌ها تا ١٠‌سال ضمانت می‌شوند و در این مدت هر مشکلی باشد، تعویض می‌شوند. تنها مشکلی که این نوع پلاستیک‌ها دارند، بازگشت‌شان به اکوسیستم است که ٤٠٠‌سال طول می‌کشد. این موضوع هم مشکلی نیست، زیرا بعد از ١٠‌سال می‌توان این توپ‌ها را جمع‌آوری کرد تا دوباره بازیافت شوند و در چرخه تولید قرار بگیرند. به‌خصوص این‌که مواد افزودنی که دارند، مقاومت این توپ‌ها را در برابر اشعه ماورای بنفش بالا می‌برد، مقاومت این توپ‌ها در برابر تجزیه شدن فوق‌العاده بالاست .

گفت‌وگو با طراح ایرانی توپ‌های سیاهی که در دریاچه سد کالیفرنیا رها شدند

جنس توپ‌ها چیست؟
جنس توپ‌ها می‌تواند از پلی اتیلن با چگالی بالا (High density polyethylene) و پلی اتیلن با چگالی پایین (low density polyethylene) باشد. همچنین می‌تواند از ترکیبات خاصی با توجه به محیطی که قرار است مورد استفاده قرار بگیرد، تولید شود. به‌طور مثال باید برای تعیین جنس توپ‌ها در نظر داشت، جنس مایعی که قرار است توپ در آن قرار بگیرد، چیست. PH آب چقدر است. قرار است روی آب قرار بگیرد یا روی مخازن نفتی یا حتی مخازن اسید را بپوشاند. اینها همه مهم است. می‌توانیم از پلی پروپیلن استفاده کنیم که مقاومت آن در برابر اسید بیشتر است ولی برای آب‌های سطحی که الان مشکل عمده کشور ما است از پلی اتیلن با چگالی بالا استفاده می‌شود که هیچ خطری هم نخواهد داشت.
بعد از ١٠‌سال چه اتفاقی برای این توپ‌ها می‌افتد؟

بعد از ١٠‌سال باید ببینیم، سطح آب به چه صورت است. چقدر نیاز است که از توپ‌ها استفاده شود، اگر لازم باشد که تعویض شود، جمع‌آوری خواهند شد، دوباره باز تولید می‌شوند و مورد استفاده قرار می‌گیرند.

تاکید دارید که هیچ مشکل زیست‌محیطی به همراه ندارد. سطح آب قرار است با میلیون‌ها گوی مشکی پوشیده شود، بستر حوضچه، دریاچه یا تالاب وقتی نور نبیند، مشکلی پیدا نخواهد کرد؟
چرا توپ استفاده می‌شود؟ چون توپ به‌طور کامل یک سطح را نمی‌پوشاند. فضای خالی بین توپ‌ها باعث می‌شود اکسیژنی که برای آب لازم است به آب می‌رسد و نور مورد نیاز موجوداتی که در آب زندگی می‌کنند هم تأمین می‌شود. این طرح حتی در حوضچه‌های پرورش ماهی هم مورد استفاده قرار می‌گیرد، چون در زمستان از یخ‌زدگی سطح آب جلوگیری می‌کند و روند پرورش ماهی‌ها را بهتر خواهد کرد.
بیاییم سراغ ایران. آمدید ایران و طرح‌تان را در شرایطی به ایران آوردید که چند سالی است کشور با بحران آب مواجه شده. برخورد ایرانی‌ها با طرح‌تان چطور بود؟
هنوز ملاقاتی با ارگان یا دستگاهی نداشتم به جز چند شرکت خصوصی که با آنها مذاکره کرده‌ام. ولی برای اجرای این پروژه نیاز به یک نیروی بزرگ است. انرژی زیادی می‌خواهد که بتوان آن را به صورت گسترده تولید و اجرا کرد. البته تولید و اجرا، کار خاصی نیست، خودم انجام می‌دهم ولی نیاز به پشتیبانی دارد. بسیار دوست دارم به صورت مستقیم عمل کنیم و از واسطه‌ها فاصله بگیریم.
یعنی با وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط‌زیست، مذاکره‌ای نکرده‌ اید؟
هنوز نه. چند روزی است که به ایران آمده‌ام، فرصت مذاکره با آنها را نداشته‌ام. زمانی که کار ثبت انجام شود بعد اقدام خواهم کرد. چون من سال‌ها ایران نبودم، نمی‌دانم که باید چگونه اقدام کنم و با دستگاه‌ها و متولیان، برای اجرای طرح از چه طریقی وارد مذاکره شوم.
گفتید که با چند شرکت خصوصی مذاکره کرده‌اید، این شرکت‌ها در چه عرصه‌ای فعالیت می‌کنند؟ پیمانکار پروژه‌های سد سازی هستند یا سرمایه‌گذارانی هستند که می‌خواهند روی این طرح سرمایه‌گذاری کنند؟
اطلاعات دقیقی از آنها ندارم. از طریق یکی از دوستان معرفی شده‌اند و صحبت‌های اولیه‌ای انجام داده‌ایم، اما فکر می‌کنم وابستگی‌هایی به دولت دارند. بیشتر دوست دارم که بدون واسطه کار کنیم تا به سرعت کار انجام شود و بحران کم آبی را که با آن روبه‌رو هستیم را مدیریت کنیم. حداقل بتوانیم ورودی سدها را کنترل کنیم، تا آبی که پشت سدها جمع شده به جای این‌که تبخیر شود در موارد بهتری به مصرف برسد.
اشاره می‌کنید که ایران در شرایط بحران است. درست است، وضع دریاچه‌ها و تالاب‌ها خوب نیست و بسیاری از آنها خشک شده‌اند. مخازن سد‌ها هم وضع خوبی ندارند. طرح شما در این شرایط، چه کمکی می‌تواند بکند؟
در حال حاضر، به نظر من، به‌عنوان یک کارشناس محیط‌زیست، آب‌هایی که زنده هستند را باید حفظ کنیم. تالاب‌ها، مرداب‌ها و آب‌هایی که در سد‌ها زنده هستند را باید نگه داریم و از تبخیر آنها جلوگیری کنیم. بعد مشغول کارهای مدیریتی آبرسانی شویم. این یک پروژه بزرگ است که انرژی و وقت زیادی می‌خواهد. این پروژه بیشتر روی آب‌های راکد عمل می‌کند. فرض کنیم دریاچه‌ای خشک شده و هیچ آبی در آن نیست، ولی به‌هرحال ما بارندگی داریم. اگر ما همان مقدار آبی که بر اثر بارش جمع می‌شود را بپوشانیم، بارش‌های بعدی به این بارش اضافه خواهد شد و سطح آب کم‌کم بالا خواهد آمد. زمان می‌برد ولی سطح آب بالا می‌آید. به شرطی که بارندگی داشته باشیم.
همین اتفاقی که گفتید در بهار امسال در ارومیه افتاد. بهار امسال بارندگی‌ها در حوضه دریاچه ارومیه باعث شد، خبرها از پرآب شدن دریاچه ارومیه حکایت کنند و افزایش میزان آب دریاچه سانت به سانت اعلام شود. این درحالی بود که با آغاز فصل گرما، آبی که وارد دریاچه شده بود، تبخیر و باز هم دریاچه خشک شد. می‌شود برای دریاچه ارومیه هم با این طرح کاری کرد؟
صددرصد می‌شود. ولی با توجه به این‌که مساحت آن خیلی زیاد است، می‌شود دریاچه را مرزبندی کرد و قسمت به قسمت طرح را به اجرا درآورد. بارش بارندگی کمک می‌کند تا آب در سطح‌هایی که پوشانده شده است، باقی بماند. بعد می‌توان طرح را ادامه داد تا تمام سطح دریاچه پوشانده شود.
هزینه‌های تولید توپ‌ها، چقدر است؟ وقتی خبر پوشیده شدن سطح دریاچه سد کالیفرنیا با توپ‌های سیاه آمد، گفته می‌شد که هزینه تولید هر توپ ٣٦ سنت بوده، در ایران هزینه تولید این توپ‌ها چقدر خواهد بود؟
در ایران این هزینه بسیار کمتر خواهد بود، تقریبا یک سوم. خودمان پتروشیمی داریم و برای تهیه مواد اولیه مشکلی نداریم. از نظر صنعتی، امکان تولید توپ‌ها در داخل کشور هم وجود دارد. هزینه تولید براساس وزنی که توپ‌ها دارند، تعیین می‌شود، این توپ‌ها بین ٣٧ تا ٤٠ گرم وزن دارند. ماده کمی برای تولید آنها استفاده می‌شود و در عین حال مواد پلاستیکی در ایران، قیمت پایینی دارند و مقرون به صرفه هستند.

گفت‌وگو با طراح ایرانی توپ‌های سیاهی که در دریاچه سد کالیفرنیا رها شدند

در ایران صحبت‌های زیادی مطرح می‌شود که ما هر‌سال بیش از نیمی از بارندگی‌های سالانه را به خاطر تبخیر از دست می‌دهیم، فکر می‌کنید در ایران با شرایط جوی که داریم این طرح چقدر می‌تواند کمک کند؟
ما کشوری گرم و خشک داریم، زیاد نمی‌توانیم منتظر باران بمانیم. بارندگی فقط می‌تواند به ما کمک کند که سطح آب‌هایی که از آنها محافظت می‌کنیم را بالا ببریم. باید آب‌ها را نجات دهیم. زمستان باران می‌آید، آب پوشش دارد، سطح آب بالا می‌آید و تابستان سطح آب بیشتری خواهیم داشت و تقریبا ثابت می‌ماند. در شرایط ایران، می‌توان واقعا تا ٩٠‌درصد جلوی تبخیر را گرفت .
واقعا می‌توان تا ٩٠‌درصد جلوی تبخیر آب در ایران که گفته می‌شود بیش از ٧٠‌درصد بارش‌های آن تبخیر می‌شود را گرفت ؟
باید ٩٠‌درصد تبخیر ٧٠‌درصدی را حساب کنیم که می‌شود، ٦٣ درصد. یعنی ٦٣ از تبخیر ٧٠‌درصدی آب در کشور کاهش می‌یابد.
اگر قرار باشد طرح در ایران اجرایی شود، چقدر زمان می‌برد به اجرا درآید و قدمی برداریم در حفظ آب‌هایی که باقی مانده؟
اگر مسائل مالی حل شود، ظرف ٤ تا ٥ ماه می‌توانیم پروسه تولید را شروع کنیم.
یعنی در فصل بارش، کار آغاز می‌شود و می‌توان از بارش‌های زمستانی حفاظت کرد؟
بله، می‌توان اجرا کرد، اتفاقا زمان خیلی خوبی هم هست. اگر مسائل مالی حل شود می‌توان خیلی زود کار را شروع کرد، چون تکنولوژی را من با خودم به کشور می‌آورم. اجرا را هم انجام می‌دهم و حضور ثابت خواهم داشت. موضوع فقط طرح نیست، اجرا هم هست، باید اجرایی شود.
فرض کنیم، طرح قرار است در ایران اجرایی شود، اولویت را با کدام سد می‌دانید؟
متاسفانه سدها را نمی‌شناسم. اجرای آن بستگی به نظر کارشناس‌های ایرانی دارد که کدام سد مهم‌تر است و از کدام سد، انرژی بیشتری دریافت می‌شود. همچنین این‌که سدها در چه موقعیت جغرافیایی قرار دارند و ‌درصد تبخیر کدام سد بیشتر است باید مورد توجه باشد.
فکر می‌کنید طرح شما، به سدهایی که در ایران ساخته شده و نقد‌های بسیاری به آنها وارد است و حتی می‌توان گفت که زیان‌ده هستند، کمک کند؟
می تواند این سدها را نجات دهد، می‌تواند، می‌تواند. در کل دوست دارم این کار انجام شود، حالا به هر شکلی. هدف‌مان را باید برای این بگذاریم که آب را نجات دهیم. پروژه باید هرچه سریعتر انجام شود. چرا با امکاناتی که ما در کشور داریم، قدرت تولید، فناوری، تکنولوژی، این طرح باید در کشورهای حوزه خلیج فارس اجرایی شود؟
یعنی طرحتان در کشورهای حوزه خلیج‌فارس درحال اجراست؟
بله، اجرا شده.
در چه کشورهایی؟
در امارات و عربستان سعودی.
به گفته شما، این طرح در کشورهای بسیاری حتی در همسایگی ما به اجرا درآمده، ولی به نظر می‌رسد اگر در کالیفرنیا اجرا نمی‌شد، بازخوردی که الان دیده شده، دیده نمی‌شد.
وقتی طرح را آوردم ایران، یک روز بعد خبر اجرای آن در کالیفرنیا مطرح شد. این درحالی بود که کشورهای اروپایی هم این طرح را اجرا کرده بودند اما هیچ اتفاقی نیفتاد و خبری از آن شنیده نشد اما به محض این‌که آمریکا انجام داد، خبرهای زیادی در باره‌اش منتشر شد، برای من هم خیلی جای سوال است که چرا؟ چرا وقتی کاری در آمریکا انجام می‌شود، سر و صدا می‌کند اما در سایر کشورها که انجام شد، توجهی به آن نمی‌شود. دلیلش را نمی‌دانم، شاید توجه رسانه‌هاست. امیدوارم حالا که مورد توجه قرار گرفته این طرح در ایران هم اجرایی شود.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۲۰
پیمان صاحبی
زیست بوم: بحران بی آبی چنان ابعاد عمیقی پیدا کرده است که حالا رسماً سخن از واردات آب می شود.

به گزارش زیست بوم، چیت چیان وزیر نیرو با اعلام اینکه هم‌اکنون بندرعباس، بوشهر و کرمان با مشکلات جدی در تامین آب شرب مواجهند، گفت: در حال مطالعه و بررسی امکان واردات آب از خارج هستیم.
این سخنان وزیر نیرو در روزنامه های آرمان، وطن امروز، کسب و کار بازتاب داشته است. سخنانی که شاید برای نخستین بار باشد از زبان یک وزیر نیرو پس از انقلاب شنیده می شود.
وی با تاکید بر اینکه با افزایش جمعیت و مصرف بالا در این روزها، از نظر منابع آبی در یک شرایط خاص بویژه در رابطه با آب‌های زیرزمینی قرار گرفته‌ایم، تصریح کرد: در چند سال اخیر سالانه تقریبا 7/5مترمکعب بیلان منفی داریم. یعنی برداشت ما از آب‌های زیرمینی نسبت به آبی که دوباره به زیرزمین وارد می‌شود و سفره‌های زیرزمینی را تنظیم می‌کند، 7/5مترمکعب اضافه است.
چیت‌چیان خاطرنشان کرد: در رابطه با آب‌های سطحی نیز میزان روان‌آب ما در رودخانه‌های کشور به حدود ۶۰ درصد روان آب‌های سابق کاهش پیدا کرده و اگر ایستگاه‌ها را ملاک قرار دهیم روان آب‌ها به زیر ۵۰ درصد کاهش یافته است. متاسفانه بخشی از این آب هم در میانه راه بطور غیرمجاز توسط مردم برداشت می‌شود.
وی درباره انجام برخی اقدامات برای واردات آب از سایر کشورها بیان داشت: گزینه‌های گوناگونی را در این باره مورد مطالعه و بررسی قرار دادیم و با برخی از کشورهای همسایه هم در این مورد مذاکراتی داشته‌ایم و امیدوارم که طی چند ماه آینده بتوانیم به یک نتایج مشخصی در این مورد برسیم
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۱۵
پیمان صاحبی


زیست بوم/جعفر محمدی: بزرگ ترین بحران کشور که همانند آتشی زیر خاکستر در کمین تمدن و موجودیت ایران نشسته،"کمبود آب" است.
این بحران وقتی جدی تر می شود که به یاد بیاوریم تغییرات اقلیمی جهانی، در حال کوچ دادن ایران از زمره کشورهای نیمه خشک به گروه سرزمین های خشک است. کاهش سال به سال میانگین بارندگی ها در کشور نیز موید این مدعاست. آخرین آمار حاکی است از ابتدای سال آبی جاری(اول مهر93) تا 14 مرداد 94، میزان بارندگی در کشور نسبت به میانگین کل 20 درصد کاهش داشته است و این روند همچنان ادامه دارد.(+)

گودزیلای کشاورزی، تمدن ایران را منهدم می کند؟!
کمبود منابع آبی باعث برداشت بی رویه از منابع زیر زمینی شده است به گونه ای که برداشت آب به ذخایر استاتیک رسیده است و یک پنجم آن نیز برداشت شده است.(+) ذخایر استاتیک پشتوانه آبی کشورند و میلیون ها سال طول کشیده که شکل بگیرند.
بی هیچ تعارفی باید گفت که با تشدید این وضعیت، آینده ایران چندان مطلوب نخواهد بود: * بسیاری از روستاها خالی از سکنه و مخروبه خواهند شد.

* زمین های کشاورزی زیادی به بیابان های بی آب و علف تبدیل می شوند. دامداری از بین می رود و بحران تأمین مواد غذایی تشدید خواهد شد.

* انتقال آب های سطحی از نقطه ای به نقطه دیگر به دلیل کمبود فراگیر آب، ممکن نخواهد بود یا با درگیری های سیاسی و اجتماعی جدی همراه خواهد شد؛ درگیری هایی که به نزاع های گسترده فیزیکی نیز منجر خواهند شد.

* بسیاری از شهرهای ایران به ویژه در مرکز کشور، قابل سکونت نخواهند بود.

* با از بین رفتن پوشش های گیاهی، بلایایی مانند توفان شن، فرونشست زمین، آتش سوزی گسترده تر جنگل ها و سیلاب های مقطعی و در عین حال ویرانگر در کشور امری متداول خواهد بود.
* صنایع آب بر، به رکورد مبتلا خواهند شد.
* آب آشامیدنی جیره بندی خواهد شد. *تنش های سیاسی و امنیتی با کشورهای همسایه بر سر منابع آبی مشترک به حداکثر خواهد رسید.

* مهاجرت از مناطق بی آب به مناطق کم آب و سپس تلاش برای مهاجرت از کشور افزایش می یابد.

* نارضایتی عمومی و امکان تنش های اجتماعی و سیاسی بالا می رود.

* ...

گودزیلای کشاورزی، تمدن ایران را منهدم می کند؟!

این ها تنها بخش هایی از ماجرایی است که بی هیچ تعارفی در انتظار ماست مگر این که تدبیری جدی اندیشیده شود و مشکل به طور ریشه ای حل شود.
ریشه مشکل این است که کشاورزی در ایران، تبدیل به "هیولا"یی شده که هم در حال نابودی خود است و هم اضمحلال حیات جمعی و تمدن ایران را هدف قرار داده است.
قبل از پرداختن به این موضوع ، به این سوال فکر کنید: اگر کسی سد لتیان را با 95 میلیون متر مکعب آب در پشت آن منهدم کند، چه واکنشی در کشور صورت می گیرد؟ آیا مردم نگران و رسانه ها حساس نمی شوند؟ آیا تمام دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی شبانه روز به دنبال متهم نمی گردند؟ آیا دولت نشست اضطراری برگزار نمی کند؟ آیا مجلس جلسه فوق العاده تشکیل نمی دهد؟ آیا قوه قضاییه این "پرونده ملی" را خارج از نوبت رسیدگی نمی کند و هزار آیای دیگر؟!
خیر فاجعه بار این است که هیولای کشاورزی در ایران، سالانه 715 سد لتیان را منهدم می کند، درست مانند فیلم های گودزیلایی! و همه ما چنان از کنار این « اَبَرفاجعه » با بی اعتنایی می گذریم که گویا آب از آب تکان نخورده است!

گودزیلای کشاورزی، تمدن ایران را منهدم می کند؟!
در ایران سالانه حدود 93 میلیارد متر مکعب آب مصرف می شود که 86 میلیارد مترمکعب آن به بخش کشاورزی اختصاص می یابد و بخش کشاورزی هم که گویا در اعماق تاریخ متوقف شده و با همان روش های زمان مادها آب را مصرف می کند، 68 میلیارد متر مکعب از این آب ها را به هدر می دهد.(+)

اگر اسم این وضعیت برای کشور کم آبی مانند ایران، فاجعه و مصیبت نیست پس چیست؟! بخش کشاورزی سالانه معادل 715 برابر حجم مفید مخزن سد لتیان تهران، آب هدر می دهد. اگر حمله نظامی خارجی هم صورت بگیرد، چنین خسارتی وارد نمی شود.
بار دیگر به فهرست مصائبی که در صورت عدم مدیریت صحیح منابع آب در انتظار کشور است نگاه کنید! آیا نمی ارزد و نباید به خاطر جلوگیری از سرنوشت شومی که در انتظارمان است، از همین امروز و از همین لحظه، کاری اساسی برای مهار هیولای کشاورزی انجام داد؟!

گودزیلای کشاورزی، تمدن ایران را منهدم می کند؟!
نیاز به خلاقیت خاصی هم نیست؛ دنیا سال هاست که این موضوع را حل کرده است و با روش های مدرن آبیاری، هم هدر رفت آب را تا 80درصد کاسته و هم میزان محصولات را افزایش داده است. این فناوری ها در ایران هم وجود دارند و قابل اجرا هستند. فقط اراده می خواهد و منابع مالی.

اگر اراده مبتنی بر دانش و آینده نگری باشد، می توان امیدوار بود که با توجه به شرایط جدید کشور در دوران بعد از تحریم ها، منابع مالی را نیز تأمین کرد و با همیاری فعالان بخش کشاورزی، در یک "برنامه واقعاً فوری و اضطراری" ، سیستم آبیاری را از سنتی به مدرن تغییر داد.

گودزیلای کشاورزی، تمدن ایران را منهدم می کند؟!
هر هزینه ای هم برای این کار - هر چند ارقام میلیارد دلاری - با توجه به این که قرار است نه بخش کشاورزی که "ایران" و آینده ایران را نجات دهد، نه هزینه که سرمایه گذاری برای "نجات ملی" است.

بی گمان اگر بخش عمده پول های ایران که قرار است در پی توافق آزاد شود، به کار مهار هیولای پرمصرف کشاورزی بیاید و آبیاری در ایران را مدرن کند، راهبردی ترین و عاقلانه ترین کار انجام شده است.
تعارفی در کار نیست؛ گودزیلا هر سال 715 سد لتیان را ویران می کند تا مصائبی که در سطرهای بالا بدان اشاره شد بر سر ملت ایران بیاید و تمدن ایران بعد از هزاران سال در اواسط قرن 21 میلادی، از بین برود. اوضاع بسیار اورژانسی تر از آن است که تصور می شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۴۶
پیمان صاحبی
زیست بوم- بهداشت: «اطلاعیه مهم... دوستان، به اطلاع تمام عزیزان خود برسانید که تا اطلاع ثانوی از خوردن سوسیس و کالباس جدا خودداری کنند. برخی از این محصولات حاوی نوعی ویروس هستند که مستقیما و به سرعت روی نخاع اثر گذاشته و منجر به فلج شدن فرد خواهد شد.»
چند وقت پیش بود که این پیامک جنجالی گوشی به گوشی چرخید. داستان واقعیت نداشت؛ آنقدر که دست آخر کلی مقام مسئول جریان را از بیخ و بن رد کردند. معلوم بود که ماجرا اغراق دارد. نخاع و کالباس؟ با اینحال همه ما ته دلمان می دانستیم سوسیس و کالباس های غیراستاندارد می تواند بلا سر خورنده اش بیاورد. نه سوسیس و کالباس که هر فرآورده آلوده دیگری که طبق استاندارد درست نشده باشد، ممکن است بلایی بدتر از آسیب نخاع هم داشته باشد.
فهرست تقلب های رایج در مواد غذایی را بخوانید تا حواستان باشد هر خوراکی رنگ و لعاب داری را سر سفره تان راه ندهید. منظورمان از این مطلب این است که هشدار بدهیم چه کارهایی می شود برای تولید یک محصول غیراستاندارد انجام داد. در واقع معنی این هشدار این نیست که شما دیگر نباید به هیچ خوراکی بسته بندی شده دست نزنید!
رب گوجه فرنگی
رنگ و بویشان عادی است اما همین که به غذا اضافه می شوند، کل خوراک را به باد می دهند، از طعم خاصی که یکباره پیدا می کنند. مردم اسمشان را گذاشته اند رب های چینی اما چین کجا و رب کجا.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

محصولی که با مقدار زیادی پودر کدو یا کدوی پخته و له شده به دست مشتری ها می رسد تولید همین جا است و کار دست یک عده آدم سودجو که با هر زحمتی رب ساختگی را وارد بازار می کنند. البته داستان فقط این نیست. سیب زمینی پخته یا نشاسته هم همین کار را می کند. نشاسته آب رب را می گیرد و باعث می شود سفت و غلیظ به نظر برسد. بهترین راه تشخیص رب تقلبی این است که رب را تا 10 برابر رقیق و بعد منجمد کنید. آن وقت خودتان بافت هایی که به ماده خوراکی اضافه شده اند را می بینید.
چای
اصلا کار سختی نیست. یک عده ای می روند سراغ قهوه خانه ها و تفاله های چای را می خرند و به تولیدی می آورند. آنجا تفاله های چای را خشک می کنند و دوباره مالش می دهند و بعد به چای خشک شده پرمنگنات پتاسیم - همان که توی آزمایشگاه مدرسه با رنگ بنفش شناخته می شد - یا مرکورکروم می زنند و بسته بندی و روانه بازار می کنند.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

گاهی هم برگ چای را با خاک چای و پوست باقلای سیاه، خاک اره و پوست نوعی کدوتنبل مخلوط می کنند و دستتان می دهند. به همین راحتی چای نیم خورده قهوه چی های گوشه و کنار شهر دوباره سر سفره مردم برمی گردد. البته این اتفاق فقط در مورد مراکز تولید و بسته بندی غیرمجاز می افتد. اگر وسواس دارید و دوست ندارید تفاله های دوباره رنگ شده را بخورید، کافی است موقع خرید چای، کمی از آن را توی آب سرد بریزید. چای مرغوب هیچ وقت توی آب سرد رنگ نمی دهد.
ماست
اگر این روزها یک کاسه ماست پر چرب را جلوی مادربزرگ ها و پدربزرگ های فامیل بگذارید، اولین جمله ای که به زبان می آورند این است: «فکر کردی طبیعیه... همه اش نشاسته است!»
از قدیم بزرگترین تقلب بشریت درباره ماست ها اضافه کردن نشاسته به آن برای قوام دادن بوده. تشخیص اش هم کار ما نیست مگر اینکه ید خالص دم دست داشته باشید و به آن اضافه کنید تا با رنگ آبی اش به شما بگوید ماست تان چقدر نشاسته داشته. بماند که ماست نشاسته دار حتما کلی جوش شیرین هم دارد که شما از آن بی خبرید.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

کشک

کشک که اصلا شوخی بردار نیست، برای اینکه در موارد غیرپاستوریزه سریع می رود سراغ بوتولیسم و این حرف ها. کشک تقلبی مقدار زیادی آرد دارد. گاهی هم برای اینکه آرد و روغن نباتی و نمک و گل سفید را قاطی و خشک می کنند و به اسم کشک دست مردم می دهند؛ هیچ راه تشخیصی هم ندارد غیر از آزمایشگاه های پیشرفته.
کره
روغن نباتی اولین افزودنی بی دردسر به کره است که فقط شناخت مزه اش توی کره های امروزی از قدیمی ها و بزرگان فامیل که عمری کره ناب خورده اند برمی آید. اضافه کردن آب به کره هم راه افزایش وزن خوبی برای سودجوهاست.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

کره را با آب توی دستگاه های خاص هم می زنند؛ آنقدر که یکدفعه وزن کره دو برابر می شود. اضافه کردن بی کرومات به کره هم جلوی مزه ترش آن را می گیرد. اینطوری کره فاسد تا مدت ها در خانه مشتری جا خوش می کند.
شیر
وایتکس و روغن پالم و ... که مال حرفه ای هاست اما خرده فروش ها یکجور دیگری از خجالت مردم درمی آیند. اضافه کردن آب به شیر، اضافه کردن محلول نشاسته، مخلوط کردن شیر خشک حل شده به شیر کم بود، الان چند وقتی است پای جوش شیرین هم به میان آمده. شیری که فاسد شده باشد با اضافه کردن جوش شیرین می شود عین روز اولش بدون اینکه خبری از ترشیدگی و بریدگی باشد؛ کسی هم نمی تواند خبردار شود غیر از کارشناس ها و بازرس های مواد غذایی.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

فقط شیری که نشاسته دارد؛ در اثر دما یک لایه ضخیم ته دیگ تشکیل می دهد در حالی که ته دیگ شیر سالم متخلخل و نازک است؛ زمانی هم که آب به شیر می بندند هیچ راهی برای تشخیص ندارید غیر از تشخیص نقطه انجماد که آن هم با وسایل خانگی تقریبا محال است، پس لطفا موقع خرید سراغ هر برند ناشناخته ای نروید.
ادویه
خاک اره نرم، نرم کرده پوست گردو و فندق، آرد نخودچی نرم، نرم شده هسته خرما، تفاله زیتون و ... همه اینها را شاید یک بار به عنوان فلفل سیاه خریده و به خانه آورده باشید.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

برای مزه تندش هم مطمئن باشید از قبل فکر شده. خردل سیاه همان مزه تندی که می خواهید را می دهد. آرد یا نان خشک، پوست پسته، گل افرا را هم با زردچوبه قاطی می کنند و به بازار می فرستند. تفاله غوره و زرشک با آب شاه توت هم می شود سماق. باور ندارید؟ خودتان در خانه امتحان کنید، به همین سادگی!
نان
جوش شیرین که دیگر برای ما ایرانی ها نام آشنایی است، هم ارزان تر از خمیر مایه است و هم سریع تر خمیر را عمل می آورد؛ برای همین تا مدت ها توی هر نانوایی که سرک می کشیدی، حتما می توانستی مقدار زیادی از آن را پیدا کنی؛ هر چند که الان به مدد سرکشی های بازرسان وزارت بهداشت کمتر خبری از آن است ولی می شود هنوز ردپای آن را توی نان های سنتی خودمان پیدا کرد.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

البته امروز تولیدی های متقلب زده اند توی یک خط دیگر. زردچوبه نان خوشرنگی دست مردم می دهد. زاج هم می تواند نان های تیره را به نانی سفید و یکدست تبدیل کند. اضافه کردن زاج به آردهای تیره تقلب این روزهاست که باز هم کار شناسایی اش با کارشناس هاست مگر اینکه نانوای ناشی آنقدر زاج بریزد که از مزه تلخش خودش را لو بدهد!
آب لیمو
گاهی آب لیموها رنگ و طعم عجیبی دارند که هر کسی را یاد همان شایعه همیشگی می اندازند؛ کاه توی آب لیمو! شایعه که نه، واقعیتی که مدت ها در تولید آب لیموهای غیربهداشتی رواج داشت. مقداری کاه زبر را با آب ولرم مخلوط می کردند و مدتی به حال خود می گذاشتند.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

اینطوری مایع زردرنگی درست می شد. این مایع زردرنگ را به لیموی چرخ شده اضافه می کردند و آب می گرفتند. آخر کار هم جوهرلیمو می زدند. بعضی وقت ها هم جوهرلیموی تنها جواب می داد. مخلوط جوهرلیمو و آب و آب غوره هم می شود آب غوره غیراستاندارد.
قهوه و کاکائو
سر و کله برزیلی ها در ایران کم پیدا می شود وگرنه کسی جرأتش را نداشت که گرد قهوه را با آرد سبوس، بذر تمبرهندی، خرمای سرخ کرده و کاسنی مخلوط کند و به اسم قهوه جلوی مشتری بگذارد.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

البته پیدا کردن این مخلفات کمی سخت است و قهوه اش هم تلخ تر. برای تولید قهوه راحت تر یک عده ای می روند سراغ آرد نخودچی سوخته. یک عده هم آرد سوخته یا جوی سوخته را به قهوه اضافه می کنند. حالا داستان کاکائو را بشنوید؛ خاک رس، نشاسته، اکسید فرو و یک مقدار اسانس کاکائو!
کالباس و سوسیس
معدن انواع و اقسام تقلب ها، هر جوری که فکرش را کنید می شود در سوسیس و کالباس های غیربهداشتی دست برد. کلاهبردارها اول از همه توی ریختن نیترات و نیتریت سدیم خساست به خرج نمی دهند و تا دلتان بخواهد از این ماده شیمیایی به آن می زنند تا هم رنگ و طعم بهتری بگیرد و هم میکروب ها سراغش نروند.

فهرست ترسناک از تقلب های رایج در خوراکی ها

بعد هم می روند سراغ حیوان های ارزانقیمت. اسم آوردن ندارد! استفاده از پودر خون و پودر استخوان و غضروف هم روش مرسومی در تولید کالباس و سوسیس غیربهداشتی است. ماجرای استفاده از باقلا به جای پسته در کالباس ها را هم خودتان می دانید اما این روزها تقلب دیگری هم باب شده؛ استفاده از خمیر مرغ.

مرغ را با پوست و استخوان له می کنند و تحت فشار شدید قرار می دهند تا اینکه گوشت تقریبا مایع می شود، بعد این مخلوط را تحت فشار از یک فیلتر رد می کنند تا پوست و استخوان جدا شود. بعد هم خمیر مرغ می شود ماده اصلی تشکیل دهنده سوسیس و کالباس هایی که سر سفره ما می آیند.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۰
پیمان صاحبی
زیست بوم/مریم شکرانی: تقلب گسترده در بازار مواد غذایی، موج بی‌اعتمادی مشتریان ایرانی را به دنبال داشته است. اما این تقلب‌ها به موارد جزیی و کم‌اهمیت خلاصه نمی‌شود و حالا در غیاب نظارت‌های کارآمد، گاهی اخبار هولناکی از پدیده تقلب در بازار مواد غذایی شنیده می‌شود. در این شرایط سودجویان با هدف به دست آوردن بالاترین سود ممکن از تجارت کثیف خود دست به تقلب‌هایی می‌زنند که این روزها نگرانی‌های جدی برای سلامتی مردم را به دنبال داشته است. تولید ١٠ تن آبلیمو از تنها ٤ لیتر اسید سولفور و گوگرد به تنهایی سود کلان بازیگران این تجارت غیراخلاقی را فاش می‌کند. کافی است بدانید در شرایطی که متوسط برداشت عسل طبیعی از یک کندو تنها ٣ تا ١٤ کیلوگرم است، متقلبان از یک کندو با استفاده از شکر ٨٠ کیلوگرم عسل برداشت می‌کنند و دسته دیگری عسل‌هایی به بازار روانه می‌کنند که از قند مصنوعی و بدون دخالت زنبور ساخته شده است.
در بازار روغن زیتون نیز برخی تجار در بسته‌بندی‌های شیک، کالایی با عنوان روغن زیتون خارجی به مشتریان عرضه می‌کنند که درواقع یک نوع روغن خطرناک صنعتی و ارزانقیمت است که برای ساخت کرم و پمادها مورد استفاده قرار می‌گیرد و مصرف خوراکی آن در تمام کشورها منع شده است و متقلبان داخلی نیز بدون میوه زیتون و با استفاده از پارافین و روغن مایع و اسانس شیمیایی زیتون، اقدام به تولید روغن زیتون تقلبی می‌کنند.

نکته غم‌انگیز ماجرا این است که به گواهی مسئولان سازمان استاندارد نام برخی برندهای سرشناس مواد غذایی کشور در لیست متقلبان بزرگ دیده می‌شود و همین اواخر یکی از همین برندهای سرشناس به جریمه مالی ٩٠٠‌میلیون تومانی محکوم شده است.
اما حلقه مفقوده این بازار، نظارت‌های قانونی است که اجرا نمی‌شود. براساس قوانین موجود ناظران آزمایشگاهی کارخانه‌های تولیدی نباید در استخدام مالی کارفرما باشند و باید حقوق خود را از نهادی مستقل دریافت کنند. ولی این قانون سال‌هاست که در ایران رعایت نمی‌شود و دربسیاری از موارد کارکنان و متخصصین آزمایشگاه‌های کنترل کیفی کارخانجات حقوق خود را از کارخانه‌دار دریافت می‌کنند و همین موضوع موجب می‌شود که کیفیت فدای ارتباط مالی کارفرما و ناظران شود. در این گزارش به‌طور مفصل به سه کالای بازار مواد غذایی پرداخته‌ایم که در صدر تقلب‌های بزرگ و عمده قرار دارند.
اسیدی که خاک را نابود می‌کند!
آبلیمو یکی از بزرگترین تقلبات بازار مواد غذایی ایران را تشکیل می‌دهد. بنا به ادعای «محمد میررضوی» دبیر سندیکای صنایع کنسرو ایران و عضو کانون انجمن‌های صنفی مواد غذایی ٩٩‌درصد آبلیموهای موجود در بازار کشور تقلبی هستند و متقلبان از این بازار سود هنگفتی به جیب می‌زنند. او در گفت‌وگو با ایسنا اعلام کرده که برای تشخیص این سود کلان کافی است که بدانید تنها با ٤ لیتر اسید سولفور و گوگرد، می‌توان بدون استفاده از لیمو ١٠ تن آبلیموی تقلبی تهیه کرد. نکته غم‌انگیز بازار آبلیمو این است که حتی برخی برندهای بزرگ و سرشناس بازار ایران نیز از این سود هنگفت چشم‌پوشی نکرده و بارها در گزارش‌های سازمان استاندارد نام سرشناس‌های این صنعت دیده شده است، تا آن‌جا که به‌تازگی یکی از همین برندهای سرشناس به ٩٠٠‌میلیون تومان جریمه از سوی سازمان تعزیرات محکوم شده است. گرچه کارشناسان معتقدند امکان تشخیص آبلیموی تقلبی به جز در آزمایشگاه وجود ندارد، اما برای دانستن این موضوع کافی است یک استدلال ساده را درنظر بگیریم: قیمت تمام شده آبلیموی صنعتی از نرخ لیموترش تازه در بازار پایین‌تر است. یک کیلوگرم لیموترش تازه در بازار بین ١٢ تا ١٧‌هزار تومان قیمت دارد. این درحالی است که یک لیتر آبلیمو بسته‌بندی حدود ٨ تا ١٠‌هزار تومان قیمت گذاری شده است.

تولید عسل بی‌زنبور وآبلیمو بدون لیمو تقلب وارد سفره‌های مردم شد؛ تولید غذا در آزمایشگاه

بعد دوم این ماجرا نکات تکان‌دهنده‌ای است که کارشناسان و مسئولان درباره تبعات مصرف آبلیموی تقلبی اظهار می‌کنند. «مهدی پورهاشم» مدیرکل سابق استاندارد و تحقیقات صنعتی تهران دراین‌باره به «ایسنا» گفته است که آبلیموهای تقلبی دودسته هستند. یک دسته آبلیمویی که بدون استفاده از میوه لیمو تولید می‌شود که محتوای آن اسید سولفور و گوگرد است و دسته دوم آبلیموی بسیار رقیق طبیعی با مقادیر بالای ترکیبات شیمیایی است.
وی ادامه می‌دهد: میزان مجاز استفاده از متابی سولفیت سدیم که یک ماده شیمیایی است در حد ٢٥٠ پی‌پی‌ام است، زیرا این ماده مانع از تغییر رنگ و فساد میکروبی آبلیمو می‌شود. این در حالی است که نتایج آزمایش آبلیموهای موجود در بازار نشان می‌دهد که در برخی از آنها تا ٥ برابر یعنی نزدیک ١٢٥٠ واحد متابی سولفیت موجود است.
«مرتضی خدایی» رئیس شعبه ویژه رسیدگی به جرائم و تخلفات پزشکی و بهداشتی سازمان تعزیرات حکومتی تهران نیز در گفت‌و‌گو با «عصر ایران» به نکات تکان‌دهنده‌ای از بازار آبلیموهای تقلبی اشاره کرده است. او دراین‌باره می‌گوید: در برخی موارد متقلبان اقدام به عرضه آبلیمو با آرم استاندارد کرده بودند. آبلیموهایی که به هیچ عنوان قابلیت مصرف انسانی ندارد و حتی برای معدوم کردن آن با مشکل مواجهیم. زیرا این آبلیموها آثار مخرب زیست محیطی داشته و حتی برای خاک مخرب است و به همین دلیل سازمان حفاظت محیط‌زیست برای معدوم کردن آن محدودیت‌های قانونی اعمال کرده است اما این محصولات که خاک تحمل آن را ندارد به راحتی تولید و به مصرف انسانی می‌رسد.

تولید عسل بدون دخالت زنبور

عسل تقلبی همپای آبلیمو در صدر تخلفات بازار مواد غذایی قرار دارد. به‌طوری که نقل قول‌های متفاوت از ‌درصد بالا و نزدیک به ٩٠‌درصدی سهم عسل تقلبی از بازار این ماده غذایی خبر می‌دهند. البته تعریف‌ها از عسل تقلبی متفاوت است و برهمین اساس عده‌ای خوراندن محلول آب شکر به زنبور را تقلب نمی‌دانند. این در شرایطی است که دسته‌ای دیگر از کارشناسان هرگونه تغییر غیرطبیعی در فرآیند تولید ماده غذایی را نوعی تصرف و تقلب می‌دانند. با این حساب تقلب جالب دیگری در این بازار وجود دارد و آن تولید عسل بدون دخالت زنبور است. «عفت رئیسی» مدیرعامل اتحادیه سراسری زنبورداران در این‌باره به «شهروند» می‌گوید: در کشور ما سه نوع عسل وجود دارد، نوع اول عسل‌های طبیعی و نوع دوم عسل‌های تغذیه‌ای هستند که در تولید نوع دوم به زنبور مخلوط آب و شکر خورانده می‌شود و در نوع سوم که عسل‌های دست‌ساز نامیده می‌شود متقلبان با گلوکز و اسانس و بدون دخالت زنبور عسل تولید می‌کنند.
او توضیح داد: متوسط برداشت عسل طبیعی از هر کندو بین ٣ تا ١٤ کیلوگرم در نوسان است این درحالی است که در شرایط تولید عسل تغذیه‌ای و با استفاده از آب شکر برداشت از یک کندو تا ٨٠ کیلوگرم نیز می‌رسد!

تولید عسل بی‌زنبور وآبلیمو بدون لیمو تقلب وارد سفره‌های مردم شد؛ تولید غذا در آزمایشگاه

رئیسی با بیان این‌که قیمت عسل طبیعی بین ٤٠تا ٦٠‌هزار تومان است، هرنوع عسل ارزان‌تر از این قیمت را تقلبی دانست و گفت: کنترل کیفی عسل درحال حاضر زیرنظر چند دستگاه است و این برخورد جزیره‌ای در نظارت‌ها مشکل ساز شده است. ضمن این‌که سازمان ملی استاندارد، استاندارد اجباری عسل را به استاندارد تشویقی تغییر داده و همین امر باعث افزایش تخلفات در زمینه تولید عسل شده است.
به‌گفته کارشناسان مصرف قند و شکر مصنوعی مورد استفاده در عسل‌های دست ساز به‌ویژه برای بیماران بسیار خطرناک است و موجب تشدید عوارض بیماری‌هایی مانند سرطان، دیابت و بیماری‌های هورمونی می‌شود.
فروش روغن پماد و کرم به جای روغن زیتون!
روغن زیتون یکی دیگر از رکوردداران تقلب در بازار ایران است. به گفته کارشناسان سازمان استاندارد روغن زیتون تقلبی بدون استفاده از میوه زیتون و با ترکیب پارافین، روغن مایع و اسانس زیتون ساخته می‌شود، اما تقلب در این کالا به همین موضوع محدود نمی‌شود و نوعی روغن زیتون در بازار ایران وجود دارد که اصولا مصرف خوراکی ندارد و در سایر کشورها برای تولید خمیر دندان، پماد و کرم مورد مصرف قرار می‌گیرد. این نوع روغن زیتون که با فعل و انفعالات شیمیایی و از تفاله زیتون (پومیت) استخراج می‌شود بسیار خطرناک و سرطان زاست و مطابق قوانین کشور واردات و عرضه آن به‌عنوان روغن خوراکی ممنوع است. اما سودجویان این نوع روغن زیتون را با یک‌سوم قیمت از کشورهایی مانند ترکیه و ایتالیا وارد کرده و با نرخ روغن زیتون خوراکی به مشتریان ایرانی می‌فروشند.
«محمدعلی یوسفی» مدیرکل استاندارد گیلان در این‌باره به ایسنا می‌گوید: روغن‌های زیتونی که به صورت فله یا در بسته‌بندی‌های زیبا و با نام‌های خارجی از مبادی غیرقانونی وارد می‌شوند، روغن تفاله زیتون است که با پارافین خوراکی مخلوط هستند و طبق آزمایش‌های انجام شده، اغلب این روغن زیتون‌ها به لحاظ افزودنی‌های غیرمجاز سرطان‌زا هستند.

تولید عسل بی‌زنبور وآبلیمو بدون لیمو تقلب وارد سفره‌های مردم شد؛ تولید غذا در آزمایشگاه

«رمضان ملک‌رودی» عضو شورای ملی زیتون نیز در این‌باره به «ایرنا» توضیح می‌دهد: روغن زیتون طبیعی از گوشت میوه تازه و به روش‌های مکانیکی استخراج می‌شود، اما ممکن است ٥ تا ٧‌درصد روغن در تفاله زیتون باقی بماند که توسط تجهیزات روغن‌کشی قابل استحصال نیست و بنابراین با استفاده از گرما، حلال‌ها و فعل و انفعالات شیمیایی به‌طور مجدد از این تفاله روغن گرفته می‌شود که به هیچ عنوان کیفی نیست و به دلیل خطر بالای مواد شیمیایی حلال، مصرف خوراکی آن منع شده است و فقط مصرف صنعتی دارد.
ملک‌رودی ادامه می‌دهد: در سایر کشورها روی بسته‌بندی روغن پومیت حتما این موضوع را عنوان می‌کنند تا اشتباهی به مصرف خوراکی نرسد، اما در ایران برخی تجار برای برخورداری از حاشیه سود بالاتر این روغن را ارزان‌تر از روغن خوراکی زیتون می‌خرند و با عنوان روغن زیتون خوراکی به بازار عرضه می‌کنند.
براساس اعلام انجمن صنایع غذایی ایران مارک‌های ولئو (Vawleo)، پوماس(Pomace)، آلبانو (Albano)، استیلا(Stilla)، زر(Zer)، پانتئولی(panteoli) و اورزانو (urzanoe) برخی از برندهای روغن زیتون تقلبی وارداتی در بازار ایران هستند.



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۱۷
پیمان صاحبی