زیست بوم/میثم همدمی*:
اگر شما به روستای پدری من بیایید و درباره غنیسازی هستهای از اعضای روستا سوال
بپرسید، همه در حد یک جمله هم که شده است به شما پاسخ خواهند داد. فرقی هم نمیکند
طرف سوال شما چه کسی باشد، از کودک 10ساله گرفته تا پیرمرد 70 ساله، همه میدانند
اشتون کیست، یا سانتریفیوژ چیست. حال اگر از آنها بپرسید، جنگلهایی که شما را
دربرگرفتهاند - روستای پدری من در گیلان و در بطن جنگل قرار دارد- چقدر قدمت
دارند، احتمالا فقط به شما خیره میشوند.
اگر از فواید انرژی هستهای بپرسید، احتمالا
خواهید شنید که غنیسازی در داروسازی، تامین انرژی یا صنایع نظامی کاربرد دارد،
حال اگر از فواید جنگل بپرسید، حداکثر میشنوید که میشود چوب درختان را فروخت و
پولی به جیب زد. سوای مسائل پیرامونی این قضیه، چرا افراد اندکیاند که میدانند
جنگلهای هیرکانی بیش از 40 میلیون سال قدمت دارند؟
چرا کمتر کسی مطلع است سالانه 2 درصد از جنگلهای
ایران نابود میشوند؟چرا نمیدانند روزانه سه هزار تن زباله در جنگلهای ما دفن
میشوند؟چرا کسی خبر ندارد که طی هفت سال اخیر بیش از 14هزار آتش سوزی در جنگلهای
کشور رخ داده است؟چرا تنها عده قلیلی میدانند که با ساخت موزه چه بر سر جنگل
ناهارخوران گرگان آمد و باز چرا اندکاند افرادی که میدانند با احداث سد شفارود در
گیلان چه بلایی بر سرچندین هکتار از جنگلهای هیرکانی خواهد آمد؟ هیچ کس اینها را
نمیداند، اصلا چه بسا در این میان چندان مهم نباشد.
جنگلهایی که پدر جنگلهای امروزی اروپا محسوب
میشوند، جنگلهایی که سدی محکم در مقابل سیلابی نشدن بارانهای شمالاند،
جنگلهایی که همواره طی ایام تعطیل آغوش خود را به روی میلیونها نفر از سراسر
ایران باز میکنند حق مسلم تلقی نمیشوند، چرا اندکشمارند افرادی که نسبت به تصویب
طرحهایی که به بهای نابودی جنگل تمام خواهند شد معترض باشند، هیچکس برای آتش سوزی
جنگلها و سوءمدیریت منابع طبیعی، اعتراضی نمیکند. مقصودم از نگارش این سطور انکار
حقوق هستهای و بیارزش خواندن آن نبود که این موضوع در جایگاه خود مقولهای بسیار
مهم و حیاتی است، مقصود یادآوری ارزشی نادیده گرفته شده است. جنگل تنهاست، تنها و
آخرین نفسهایش را میشمارد. چرا کسی هوشیار نیست؟
* فعال محیط
زیست