منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۷ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

زیست بوم/مریم میرزایی: شمارش معکوس، ناگهان صفر شد. یکشنبه‌شب بود که اطلاعیه‌هایی در داریان و هجیج کردستان، پخش شد که خبر می‌داد: «سد داریان آبگیری می‌شود.» آبگیری ناگهانی، پس از اعتراضات گسترده و جمع‌آوری طوماری با سه‌هزار امضایی اتفاق افتاد که از حسن روحانی رئیس‌جمهوری خواسته بودند تا جلوی آبگیری سد داریان و غرق‌شدن چشمه بل یا به قول محلی‌ها کانی بل گرفته شود و چشمه تاریخی و ارزشمند کردستانی‌ها نجات پیدا کند.

اعتراض‌ها هنوز ادامه داشت که خبر آبگیری ناگهانی سد، گوش به گوش در روستا پیچید و صبح روز بعد، خبری که تنها چند ساعت از شنیده شدن آن گذشته بود، واقعیتی تلخ را به تصویر کشید؛ دریچه‌های رودخانه بسته شد تا آبگیری آغاز شود. به گفته سرپرست کمپین حمایت از نجات چشمه بل، «قرار نبود آبگیری شود، ناگهان به روستاهای اطراف اعلام کردند که فردا سد آبگیری خواهد شد. آن‌قدر ناگهانی بود که وزیر نیرو، هم در مراسم آبگیری حضور نداشت. حتی از مسئولان محلی، فرماندار و استاندار هم حضور نداشتند.»سد داریان چشمه تاریخی بل، با غرق شدن تنها یک دیوار فاصله دارد

آبگیری ناگهانی مشکوک است؛ در منطقه شایعه‌ای پیچیده، «سازه بتنی که قرار بود، بین دریاچه سد و کانی بل قرار بگیرد و از چشمه و آب ارزشمند آن حمایت کند، ترک برداشته و نشت می‌کند. پیمانکار برای این‌که به مشکل برخورد نکند و مبادا مسئولان جلوی آبگیری سد را بگیرند، آبگیری را زودتر آغاز کرده تا دیواره زیر آب برود و نشتی آن مشخص نشود.» این شایعه دهان به دهان می‌چرخد، حتی اعضای کمپین حمایت از نجات چشمه (کانی) بل هم این شایعه را روایت می‌کنند و از مشکوک‌بودن این آبگیری ناگهانی خبر می‌دهند. «از یکم آذرماه یعنی یک روز پیش از آغاز آبگیری عکس داریم که نشان می‌دهد، دیواره بتنی نشتی دارد و نمی‌تواند از چشمه بل حمایت کند. اما از دیروز که آبگیری آغاز شده، اجازه نمی‌دهند که به محدوده دریاچه سد و نزدیکی چشمه بل برویم و وضع چشمه و سازه بتنی را ببینیم و بررسی کنیم. کارگران سازنده سد، نشت سازه بتنی و مقاوم‌نبودن آن برای حمایت از کانی بل را تأیید می‌کنند اما کسی به این موضوع توجهی نمی‌کند.» این را مختار ‌هاشمی سرپرست کمپین حمایت از نجات چشمه بل به «شهروند» می‌گوید. حالا به نظر می‌رسد که شصت‌وچهارمین میراث طبیعی کشور با غرق‌شدن تنها یک دیوار فاصله دارد.

او با اشاره به این‌که در دو‌سال اخیر، فشارهای بسیاری به کارفرمای ساخت سد داریان، وارد شده و محیط‌زیست هم به دلیل تخریب چشمه بل با ساخت این سد و آبگیری آن موافق نبوده است، ادامه می‌دهد: «کارفرما متعهد شده بود که درجریان اجرای این پروژه چشمه بل را نجات دهد و پس از نجات چشمه، آبگیری سد را آغاز کند اما معلوم نیست این دیواره بتنی تا چه حد می‌تواند از چشمه حمایت کرده و آن را نجات دهد. با صحبت‌هایی که کارگران و افرادی که درحاشیه سد حضور دارند، مطمئن هستیم که پس از آبگیری، فشاری که به بدنه این دیواره وارد خواهد شد، دیواره آسیب می‌بیند و به این ترتیب، جلوگیری از تداخل آب چشمه و آب سد، قابل کنترل نخواهد بود و آب چشمه با آبی که در دریاچه سد جمع می‌شود، تداخل پیدا خواهد کرد.»

به روستاییان گفته شده که راه‌های ارتباطی به حریم دریاچه قطع شده و دسترسی به چشمه بل هم بسته است، تنها خواسته‌اند تا زودتر از موعد و به صورتی کاملا ناگهانی سد را آبگیری کنند. کار به‌حدی ناگهانی بوده که وزیر نیرو و هیچ‌کدام از معاونانش در این مراسم حضور نداشته‌اند. به گفته هاشمی، «برای آبگیری سد از اداره کل محیط‌زیست کردستان دعوت شده بود، اما شنیده‌های ما حاکی از آن است که مسئولان این اداره کل اعلام کرده‌اند که با این اقدام مخالف هستیم، زیرا چشمه بل نجات پیدا نکرده است و شما با این کار به محیط‌زیست آسیب وارد کرده‌اید.» سرپرست کمپین حمایت از نجات چشمه بل یادآوری می‌کند که «در مراسم صبح دوشنبه که حواشی و سروصدای بسیاری را در منطقه با خود همراه کرده بود، از مسئولان استان کردستان کسی حضور نداشت و تنها مسئولان شهرستان پاوه حاضر بودند.»

بی‌اطلاعی وزیر نیرو از آبگیری سد داریان
روز دوشنبه، چند ساعتی پس از آغاز آبگیری سد داریان، وزیر نیرو و معاونانش میهمان کمیسیون عمران مجلس بودند. میهمانانی که از آبگیری سد و اتفاقاتی که در کردستان درجریان بود، خبری نداشتند و توسط اعضای کمیسیون عمران مجلس، درجریان آبگیری سد و حواشی آن قرار گرفتند.سد داریان چشمه تاریخی بل، با غرق شدن تنها یک دیوار فاصله دارد
حامد قادرمرزی نماینده مردم قروه و دهگلان درمجلس، دراین‌باره به «شهروند» می‌گوید: «دیروز وزیر نیرو و معاونانش به کمیسیون عمران مجلس آمده بودند. بحث آبگیری ناگهانی سد داریان درحالی ‌که الان فصل آبگیری نیست، مطرح شد و دلیل این آبگیری ناگهانی را از وزیر و معاونانش جویا شدیم، اما وزیر نیرو و معاونانش اظهار بی‌‌اطلاعی کرده و اعلام کردند که از آبگیری سد خبری ندارند و این فصل، فصل آبگیری نیست.»

تعجب و بی‌خبری وزیر نیرو و معاونانش در این جلسه مشترک، درحالی به اوج رسید که کارفرمای سد داریان، به پیگیری‌ها و تماس‌های مسئولان وزارت نیرو پاسخ هم نمی‌داد تا دلایل آبگیری ناگهانی، آن هم درفصلی که فصل آبگیری نیست، مشخص شود. قادر مرزی ادامه می‌دهد: «حاج رسولی‌ها معاون وزیر نیرو، هم از این آبگیری تعجب کرده و می‌گفت که سد وقتی آبگیری شود، باید به ما تحویل داده شود، چگونه است که آبگیری شده، این‌طوری نیست.» عضو کمیسیون عمران هم به نگرانی‌های زیست‌محیطی و آینده نگران‌کننده‌ای که در انتظار چشمه بل است، اشاره می‌کند: «کار به لحاظ زیست‌محیطی نادرست است و اجرای آن توجیه ندارد با این اقدام چشمه بل نابود خواهد شد. این چشمه توان تامین آب شرب حدود چهار‌میلیون نفر را داراست که با آبگیری سد، از بین خواهد رفت و به همین دلیل، سازمان حفاظت محیط‌زیست هم مخالف اجرای این پروژه و آبگیری سد داریان است.»

وزارت نیرو، وزارت تخریب محیط زیست
آبگیری سد به صورت ناگهانی و بدون اطلاع مسئولان آغاز شده و قادر مرزی دراین‌باره هم می‌گوید: «کاری از دست ما برنمی‌آید. در این شرایط بهترین کار کمپین‌های مردمی، ورود مقامات محلی و نمایندگان استانی است تا جلوی ادامه آبگیری را بگیرند. کانی بل نابود شود، بخشی از محیط‌زیست کشور نابود خواهد شد.»
او ادامه می‌دهد: «اگر این اتفاق بیفتد، وزارت نیرو، وزارت تخریب محیط‌زیست کشور خواهد بود. اتفاقی که دیروز درکمیسیون عمران مجلس شاهد آن بودیم، نشان از ناهماهنگی‌های جدی در این وزارتخانه داشت، چگونه می‌شود پروژه‌ای ملی با حواشی بسیار آبگیری شود و نه وزیر از آبگیری آن خبر داشته باشد و نه معاونش؟»

تکرار ماجرای سد گتوند با داستانی تازه
ماجرای پوشش رسی و تپه نمکی که سد گتوند را به شورآبه تبدیل کرد و میلیون‌ها مترمکعب آب شیرین را به آبی شورتر از آب خلیج‌فارس تبدیل کرد، هنوز از ذهن‌ها پاک نشده و حالا داستان دیواره بتنی ترک خورده و چشمه بل، قرار است روایتی جدید از کوتاهی سدسازان درقبال محیط‌زیست باشد.‌ سال ٩٠ بود که حواشی وجود تپه نمکی در نزدیکی دریاچه سد گتوند و جلوگیری از آبگیری این پروژه حواشی بسیاری با خود همراه کرد. منتقدان آبگیری سد فریاد می‌زدند که سد آبگیری شود، تپه نمکی را درخود حل خواهد کرد و به جای آب شیرین، آبی شور و غیرقابل استفاده خواهیم داشت. درهمان سال، پیمانکار پروژه راهی برای نجات آبی که پشت سد جمع می‌شد، مطرح کرد.

پتوی رسی، راهکار پیمانکار پروژه نام گرفت. قرار بود روی تپه نمکی را پتوی رسی بکشند تا آب را از نمک محافظت کند. مخالفت‌ها با این راهکار، بی‌نتیجه بود و سد آبگیری شد. آب، پتوی رسی را شست و پس از مدتی کوتاه، هشدارها واقعی شدند. آب شور شد و روی دست کشور ماند. زمان زیادی از این اشتباه نگذشته که کارفرمای سد داریان قصد دارد برای محافظت از چشمه بل دیواره‌ای بتنی بسازد تا از مخلوط‌شدن آب چشمه و آبی که پشت سد جمع می‌شود، جلوگیری کند. دیواره یا سازه‌ای که به گفته محلی‌ها و اعضای کمپین نجات چشمه بل، ترک برداشته و امکان حمایت از چشمه را نخواهد داشت و به نظر می‌رسد که راهکار پیمانکار سد داریان هم همچون سد گتوند، نتیجه‌ای جز آسیب‌دیدن محیط‌زیست و غرق‌شدن چشمه تاریخی داریان که شصت‌وچهارمین میراث طبیعی کشور است نخواهد داشت.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۹
پیمان صاحبی

ال نینو یک پدیده طبیعی آب و هوای است، هم زمان شدن این پدیده با گرم شدن کره زمین می تواند جان میلیون ها نفر را جهان در خطر بیندازد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ سازمان ملل متحد هشدار داده است که قوی ترین ال نینو 50 سال اخیر منجر به ایجاد طوفان، سیل و خشکسالی در آسیب پذیرترین کشورهای دنیا می شود. انتظار می رود ال نینو تا بهار 2016 ادامه یابد.

ال نینو یک پدیده آب و هوایی طبیعی است که هر چند سال آب های شرق اقیانوس آرام را گرم می کند. این اتفاق جریان های آب و هوایی را به هم می زند و منجر به افزایش خطر ایجاد طوفان، کمبود غذا، سیل، بیماری و آتش گرفتن جنگل ها می شود.

ال نینو قوی امسال از 8 ماه قبل آغاز شد و تاثیراتش تاکنون در اتیوپی، سومالی، کنیا، مالی، اندونزی و آمریکا مرکزی دیده شده است. این پدیده همچنین عامل آتش سوزی جنگل های اندوزی و آمازون هم هست.

سازمان جهانی آب و هوا هشدار داده که تا یک ماه دیگر ال نینو به اوج خودش می رسد، دبیر کل این سازمان در این رابطه گفت: شدیدترین عواقب قوی ترین ال نینو 15 سال اخیر خشکسالی و سیل های ویرانگر در مناطق استوایی است.

او می گوید: تاثیرات پدیده طبیعی ال نینو با گرم شدن زمین تشدید می شود، گرم شدنی که منجر شده دمای کره زمین به بیشترین مقدار در تاریخش برسد. وقوع این پدیده ناشناخته است، سیاره ما به علت تغییرات آب و هوا به شکل نگران کننده ای تغییر کرده است. پس این پدیده ال نینو و تغییرات دست ساز آب و هوا می توانند به شکلی روی هم تاثیر بگذارند که ما تاکنون تجربه اش نکردیم. به علاوه ال نینو هم زمین را گرم تر می کند.

18 سال پیش ال نینو منجر به ایجاد طوفان و سیل های ویرانگری شد که هزارن نفر را در آسیا، آمریکا لاتین و آفریقا را کشت.

سازمان جهانی آب و هوا گفت که انتظار می رود کشور ها نسبت به سال 1997 بیشتر آماده ال نینو باشند، با این حال دولت ها و سازمان های خیریه در رابطه با کمبود جدی غذا هشدار داده اند.

سخنگوی توسعه بین المللی بریتانیا گفت: در حالی که پیش بینی سخت است، به نظر می رسد ال نینوی امسال قوی ترین ال نینو تاریخ باشد. این تهدیدی جدی برای زندگی مردم است، مردم در رشد محصولات دچار مشکل می شوند و با کمبود آب و بیماری مقابل می شوند. کشور های آسیب پذیر مانند یمن و سودان جنوبی الان مشکلاتی مانند جنگ و خطر قحطی دارند. بدون کمک های انسان دوستانه ال نینو این شریط سخت را بدتر می کند. در اتیوپی و ساحل تاثیرات تغییرات جریان های آب و هوایی الان قابل مشاهده است. ممکن است بیماری هایی مانند تب دانگ، وبا و مالاریا شیوه پیدا کنند. بنابرین این ضروری است که سیستم های بهداشتی آماده پاسخ دادن باشند.

به گزارش برنامه جهانی غذا به علت خشکسالی برداشت برنج و دانه های خوراکی کم شده است، انتظار می رود 2.3 میلیون نفر در آمریکای مرکزی و آفریقا نیاز به کمک های ویژه غذایی داشته باشند و اندونزی، ویتنام، فیلیپین و کشور های جنوب شرقی آسیا دچار کمبود غذا شوند.

یونیسف هم اعلام کرده که 8.5 میلیون نفر در اتیوپی و ده ها میلیون نفر در سومالی، کنیا و زیمبابوه نیاز به کمک های غذایی دارند. این درحالی است که انتظار می رفت تعداد کسانی که به کمک های ویژه غذایی نیاز دارند 1.5 میلیون نفر باشد.

بدترین کشوری که آسیب دیده ایست احتمالا مالی است، این کشور بدترین خشکسالی 10 سال اخیرش را دارد تجربه می کند و تا سال دیگر میلیون ها نفر از اهالی این کشور دچار سوء تغذیه خواهند شد.

در مرکز قاره آمریکا ، یکی از شدید ترین خشکسالی ها منجر به نیاز 3.5 میلیون نفر در گواتمالا، هندوراس و ال سالوادور به کمک های غذایی شده است. در پرو و اکوادور هم 2 میلیون نفر آسیب دیده اند.

مدیر منطقه ای آمریکا لاتین برنامه جهانی غذا گفت: یک خشکسالی دیگر، که این بار توسط ال نینو تشدید شده آسیب‌های زیادی زده است. این پدیده به خانواده های کوچکی که تازه داشتند از خشکسالی سال قبل عبور می کردند، آسیب زده است.

هفته پیش دولت اندونزی اعلام کرد منطقه کشورشان که در آن برنج رشد می کرد دچار خشکسالی شده است. سخنگوی سازمان جهانی بهداشت گفت: جهان برای ال نینو امسال بیشتر آماده است ولی ضرر های اقتصادی هنوز عمیق خواهند بود.

محققان انتظار دارند خطر های آتش سوزی در مناطق آمازون افزایش یابد، امسال بیش از 11 هزار جنگل در آمازون آتش گرفتند یعنی 47 درصد بیش از سال پیش.

سازمان توسعه بین المللی هم اعلام کرد: همه دفاتر این سازمان با خطرات ال نینو آشنا هستند، تیم هایی در اتیوپی تا کنیا و بنگلادش در حال تلاش هستند که به مر دمی که دچار مشکلاتی ناشی از ال نینو شده اند، کمک کنند.

منبع: گاردین/ 16 نوامبر 2015/ ترجمه: نیو صدر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۷
پیمان صاحبی
جامعه > محیط زیست - کمتر از یک هفته به کنفرانس پاریس در رابطه با تغییرات آب و هوا، مانده است. در این اجلاس سران 170 کشور که 93 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند دنبال راه حلی برای برای این مسئله بزرگ خواهند بود.

نیو صدر: تغییرات آب و هوایی که به سرعت در حال نابودی جهان است، به یکی از بزرگترین مسائل قرن بیست و یکم تبدیل شده است. این گرم شدن زمین به تمام جهان آسیب خواهد زد، از غیر قابل سکونت بودن مناطقی از خلیج فارس تا انقراض یک چهارم گونه های حیوانی و زیر آب رفتن بوستون تا میامی.

به گزارش ژاپن تایمز؛ اکثر کشورهای پیشرفته جهان در تولید گازهای گلخانه‌ای نقش اساسی دارند، ایران هم جزو اصلی ترین کشورهای تولیدکننده گازهای گلخانه ای است.

این در حالی است که با توجه به آخرین اعلام بانک جهانی، رتبه اقتصادی ایران در اسل ۲۰۱۴، ۲۴ بوده است.

10 کشوری که بیشترین گازهای گلخانه ای را تولید می‌کنند؛

رتبه کشور درصد تولید گاز گلخانه‌ای نسبت به کل جهان ضمانت داده شده برای کاهش تولید گاز گلخانه ای تا سال 2030 رتبه تولید ناخالص ملی (منبع: بانک جهانی) تولید ناخالص ملی (به میلیون دلار آمریکا)
1 چین 24 نسبت به سال 2005: 60 تا 65 درصد 2 10360105
2 آمریکا 15.5 نسبت به سال 2005: 26 تا 28 درصد 1 17419000
3 اروپا 10.8 نسبت به سال 1990: 40 درصد - 18460646
4 هند 6.4 نسبت به سال 2005: 35 درصد 9 2066902
5 روسیه 4.9 نسبت به سال 1990: 25 تا 30 درصد 10 1860698
6 ژاپن 2.9 نسبت به سال 2013: 26 درصد 3 4601461
7 برزیل 2.1 نسبت به سال 2005: 43 درصد 7 2346118
8 ایران 1.6 تا سال 2030، 4درصد کاهش 29 415339
9 اندونزی 1.6 تا سال 2030، 29 درصد کاهش 16 888538
10 کانادا 1.5 نسبت به سال 2005؛ 30 درصد کاهش 11 1786655

البته ایران تضمین کرده است، که اگر تحریم ها برداشته شود و کمک مالی شود این کاهش تولید گاز های گلخانه ای را به 12 درصد خواهد رساند.

چین، این کشور قرار است استفاده از گاز های غیر فسیلی که در سال 2014، 11 درصد بود به 20 درصد برساند و حجم جنگل هایی که کربن دی اکسید دریافت می کنند را 4.5 میلیارد مترمربع افزایش دهد.

آمریکا، در این کشور قرار است تا سال 2030 نیروگاه ها 32 درصد تولید کربن دی اکسید را کاهش دهند.

اتحادیه اروپا، 28 عضو این اتحادیه هدف گذاری کرده اند که در 27 درصد مواقع از انرژی های تجدید پذیر استفاده کنند.

هند برنامه دارد که تا سال 2030، 40 درصد از برقش را توسط انرژی های تجدید پذیر بدست بیاورند.

روسیه هم قول داده است که تا سال 2030 تولید گاز های گلخانه ای شان نسبت به 1990 25 تا 30 درصد کاهش یابد.

اندونزی به شرط کمک مالی گفته است که میزان تولید گاز های گلخانه ای را تا سال 2030 به 41 درصد کاهش می دهد.

معمولا میان رتبه اقتصادی و رتبه تولید گاز های گلخانه ای کشور ها ارتباطی وجود دارد اما برای ایران اینگونه نیست، ایران نسبت به تولید ناخالص ملی اش گاز گلخانه ای بسیار زیادی تولید می کند.

آمار تولید گاز های گلخانه ای کشور هایی که تولید ناخالصی شبیه به ایران دارند:

رتبه تولید ناخالص ملی (منبع: بانک جهانی) کشور درصد تولید گازهای گلخانه ای نسبت به کل
24 آرژانتین 0.9 درصد
25 بلژیک 0.3 درصد
26 ونزوئلا 0.7 درصد
27 نوروژ 0.1 درصد
28 اتریش 0.2 درصد
29 ایران 1.6 درصد
30 امارات 0.5 درصد
31 کلمبیا 0.4 درصد
32 تایلند 0.8 درصد
33 آفریقای جنوبی 1.1 درصد
34 دانمارک 0.1 درصد

منبع:خبرآنلاین

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۵
پیمان صاحبی
چهره ماندگار فلسفه ایران گفت: حفظ محیط زیست بدون نگهداری سلامت آن غیر ممکن است اما بین تخریب محیط زیست و آلودگی محیط فرهنگی نیز رابطه نزدیک وجود دارد.
به گزارش جهان، کریم مجتهدی چهره ماندگار فلسفه ایران در گفت‌وگو با فارس درباره سالی که گذشت، عنوان کرد: در این سال برخلاف ذوق و سلیقه‌ام به مطالعه کتاب‌های کاربردی پرداختم چرا که مدت دو سال است بر آثار سهروردی کار می‌کنم و آخرین کتابم هم راجع به سهروردی و آثار و افکار اوست، بنابراین تأملی در منابع فلسفه اشراق داشتم و راجع به سهروردی بسیار به فارسی، انگلیسی و فرانسه مطالعه کردم.

وی با بیان اینکه متأسفانه ما منابع غربی را درباره سهروردی نمی‌شناسیم، گفت: شیخ اشراق در آناتولی و دمشق زندگی کرده و از اسامی یونانی نام برده است البته اینها اسم نیستند منتها یک جور لقب هستند مثلاً لغت آگامنون به معنی «روح خیرخواه» است که از این دست در کتاب‌هایش بسیار دیده می‌شود. با این حال اینگونه بگویم که خیلی حرف‌ها راجع به سهروردی ناشناخته مانده است مثلاً احیای فکر سهروردی راجع به ایلخانان مغول و بخش‌هایی که به احیای ایران مربوط است، باید مورد بررسی قرار بگیرد.

مجتهدی درباره اتفاقات فرهنگی سال ۹۳ گفت: بنده خیلی جریانات روزمره را دنبال نمی‌کنم اما این را معتقدم که هر رخدادی در راستای تعمق تفکر ما ایرانیان باید مورد استقبال قرار گیرد، هر کس در ایران برای حفظ زبان فارسی تلاش می‌کند باید تقدیر شود و همه ما به نحوی باید برای جلوگیری از آلودگی زبان فارسی چنین تعصب ملی را داشته باشیم.

این چهره ماندگار فلسفه ایران یکی از دغدغه‌های امروز را حفظ محیط زیست به شمار آورد و گفت: حفظ محیط زیست بدون حفظ سلامت آن غیرممکن است، بنده در جلساتی حضور داشتم که سرشناسان راجع به محیط زیست بسیار بحث کردند با این حال با کلمات خارجی که خودش آلودگی را نشان می‌دهد نمی‌توان راجع به محیط زیست بحث کرد! بنده رابطه تخریب محیط زیست با آلودگی محیط فرهنگی را نیز بسیار نزدیک می‌بینم.

وی در پایان گفت: کسانی که با وجدان هستند و می‌خواهند در جامعه خدمتی کنند باید مراقب باشند که ما ایرانی هستیم و باید حداکثر تلاشمان را برای حفظ محیط زیست ایران چه به لحاظ فرهنگی و چه طبیعی بکنیم.   
منبع:جهان نیوز
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۱
پیمان صاحبی

موسسه «صلح آمریکا» نوشت: در حال حاضر خطری که از جانب بحران قریب‌الوقوع زیست‌محیطی ایران احساس می‌شود، به مراتب بیش از خطر دشمنان خارجی و منازعات سیاسی داخلی است.

به گزارش سرویس بین الملل سایت خبری تیک Tik.ir، طبق گزارش «سازمان جنگل‌ها، مراتع، و آبخیزداری ایران» که در اواسط سال 2013 منتشر شده بود، بیش از دو سوم خاک ایران -در حدود 118 میلیون هکتار- به سرعت در حال تبدیل شدن به بیابان است.

«عیسی کلانتری» ، مشاور رئیس جمهور در گفت‌وگویی هشدار داده بود که «مشکل اصلی‌ای که ما را تهدید می‌کند و از اسرائیل، و آمریکا و دعواهای سیاسی و... خطرناک‌تر است... این است که فلات ایران دارد غیرقابل سکونت می‌شود... اگر وضعیت اصلاح نشود، ایران 30 سال دیگر کشور ارواح می‌شود.»

وی در این مصاحبه به شرح آینده هشدارآمیز دریاچه‌های خشک‌شده و سفره‌های خالی آب‌های زیرزمینی می‌پردازد، که احتمالاً میلیون‌ها ایرانی را وادار به ترک محل سکونت خود خواهد کرد.

طبق شاخص عملکرد زیست‌محیطی سال 2012 که از سوی دانشگاه‌های یِیل و کلمبیا انجام شده و 22 فاکتور محیطی چون منابع آب، آلودگی هوا، تنوع زیستی، و تغییرات آب و هوایی را مورد بررسی قرار داده بود، ایران از میان 132 کشور مورد مطالعه، در جایگاه 114 ام قرار گرفت.

آب

منابع آب شیرین ایران تحت فشار برداشت‌های غیرقابل تحملی قرار دارند. ۹۰ درصد خاک ایران را -که منطقه‌ای اندکی کوچک‌تر از ایالت آلاسکا [در آمریکا] را دربرمی‌گیرد- سرزمین‌های خشک یا نیمه خشک تشکیل می‌دهند و تقریباً دو سوم حجم بارندگی کشور پیش از آنکه بتواند رودها را پر آب کند، تبخیر می‌شود. در نتیجه، ایران بیش از نیمی از آب مورد نیاز خود را با برداشت از آبخوان‌ها تأمین می‌کند، و مصرف عمومی به سرعت در حال تحلیل بردن منابع زیرزمینی است. با نرخ کنونی مصرف بی‌رویه آب در ایران، ۱۲ استان از ۳۱ استان این کشور، ظرف 50 سال آینده ذخایر آبی خود را به پایان خواهند رساند.

سیاست‌های اقتصادی ایران بر وخامت این مشکل افزوده‌اند. بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی برای مالکان چاه‌ها آزاد است و به علت وجود یارانه‌های دولتی، مصرف‌کنندگان تنها بخشی از هزینه‌های واقعی مصرف انرژی لازم برای پمپاژ آب به سطح را می‌پردازند. سالانه 4 میلیارد مترمکعب از آب‌های زیرزمینی غیرقابل بازگشت ایران، به سطح زمین پمپاژ می‌شوند.

آب‌های سطحی ایران نیز با مشکل مشابهی مواجهند. غالب رودخانه‌های ایران به لحاظ آب‌شناختی خشک شده یا در حال خشک شدن هستند، به این معنا که منابع تجدیدپذیر آبرسانی این رودخانه‌ها هم‌اینک نیز به پایان رسیده است.

در نتیجه، این آب‌های سطحی، ظرفیت مازاد اندکی برای تأمین تقاضای جمعیت رو به رشد ایران در سال‌های خشک آینده دارند که به تناوب تکرار می‌شوند -دوره‌هایی که میزان بارش زیر حد میانگین است. مصرف نادرست آب در نزدیکی سرچشمه‌ها، بر امکان تأمین نیازهای آبی نواحی دوردست‌تر تأثیر نامطلوبی می‌گذارد. برای مثال در شمال غربی ایران، احداث سدها (مانند کارون 3) ، سیستم نادرست آبیاری، و خشکسالی منجر به کاهش حجم 13 رودی شده است که دریاچه ارومیه را سیراب می‌کردند، و اکنون این دریاچه، که بزرگ‌ترین دریاچه خاورمیانه محسوب می‌شود بیش از 60 درصد حجم خود را نسبت به سال 1995 از دست داده است. در منطقه جنوب غرب نیز دریاچه بختگان که زمانی دومین دریاچه بزرگ ایران بود، تحت تأثیر توأمان خشکسالی‌های طولانی‌مدت و احداث سد بر روی رود کر، اکنون کاملاً خشک شده است.

خطر کشاورزی

مشکلات آبی ایران در حال آسیب زدن به اقتصاد ملی این کشور است. 10 درصد تولید ناخالص داخلی ایران حاصل فعالیت بخش کشاورزی است که نزدیک به یک چهارم نیروی کار ایران را نیز در استخدام خود دارد. به علاوه فعالیت این بخش، از امنیت غذایی ملی نیز پشتیبانی می‌کند. در حقیقت نیز تهران با راهبردی دوگانه برای پیشبرد خودکفایی در تولید محصولات اساسی از طریق افزایش همزمان عرضه و تقاضا، اقدام به اختصاص یارانه‌ای مساوی به تولیدکننده و مصرف‌کننده کرده است.

با این حال، اکنون امنیت غذایی ایران در خطر است، زیرا بخش کشاورزی با اختصاص 92 درصد از کل مصرف آب کشور به خود، تنها در حدود 66 درصد نیاز غذایی 79 میلیون نفر جمعیت ایران را تولید می‌کند. تهران ناچار از وارد کردن 37 درصد باقیمانده است؛ و تشدید «تنش آب» خطر کاهش بیشتر توان تولید بخش کشاورزی را هشدار می‌دهد، که به نوبه خود منجر به افزایش هزینه واردات و وخیم‌تر کردن فشارهای مالی خواهد شد. در حقیقت، نیازهای بخش کشاورزی، اکنون حتی در حال صدمه زدن به امنیت غذایی کشور است. برای مثال خاک برخی مناطق، چون دشت مرکزی کاشان، به سبب برداشت بیش از اندازه از آب‌های زیرزمینی که منجر به تحلیل رفتن سفره‌های آب شده است، به شوره‌زاری بدل شده و امکان کشاورزی در این مناطق کاملاً از بین رفته است.

انتخابی دشوار

رقابت برای دستیابی به منابع محدود آب از همین حالا نیز منجر به بالا گرفتن تنش‌ها و درگیری‌ها، چه در داخل ایران و چه در مناطق مرزی و در مقابله با همسایگان این کشور شده است.

در اوایل سال 2013، کشاورزان اصفهانی پمپی را که آب رودخانه محلی اصفهان [زاینده‌رود] را به شهر یزد در فاصله 185 مایلی [300 کیلومتری] می‌فرستاد، تخریب کردند. این مسئله در ادامه منجر به یک هفته تظاهرات و کمبود و جیره‌بندی آب در یزد شد.

در سال 2011، مرزبانان ایرانی پس از عبور از مرز افغانستان و تلاش برای باز کردن یک کانال آب 18 مایلی [30 کیلومتری] از رود هلمند به ایران، با نیروهای افغان درگیر شدند. در دهه 1980، جرقه طولانی‌ترین جنگ تاریخ مدرن خاورمیانه، بر سر دو ادعای رقیب در خصوص کنترل آبراهه راهبردی شط‌العرب [اروند رود] ، میان ایران و عراق، روشن شد.

افزایش فشارها بر منابع آبی ایران، انتخاب دشواری را در میان مصارف مختلف رقیب تعریف می‌کند. در حوضه کرخه، مدیریت منابع آبی باید تصمیم بگیرد که با کاهش جریان آب رودخانه چه کند -آیا این آب را در سد کرخه نگه داشته تا بتواند از آن برای تولید برق استفاده کند یا اینکه مسیر آب به نواحی پایین‌دست را باز کند تا بتواند منطقه‌ای را که به عنوان سبد غذایی ایران شناخته می‌شود، آبیاری کند.

آلودگی

ایران با خطرات زیست‌محیطی جدی دیگری نیز مواجه است. طبق گفته «سازمان بهداشت جهانی» ، سه شهر از پنج شهر نخست در فهرست آلوده‌ترین شهرهای جهان -اهواز، کرمانشاه، و سنندج- در ایران قرار دارند که میزان آلودگی هوا در این شهرها از چهار تا هفت برابر سطح قابل قبول سازمان بهداشت جهانی برآورد شده است. ایران به سبب کیفیت نامطلوب هوا در سرتاسر کشور، از میان 91 کشور مورد بررسی، در جایگاه 86ام قرار گرفته است. آلاینده‌های هوا، تنها در تهران منجر به مرگ سالانه بیش از 5،500 نفر بر اثر بیماری‌های قلبی و عروقی، و تنفسی می‌شوند.

از سویی انتظار می‌رود که روند تغییرات آب و هوای جهانی نیز بر عمق معضلات زیست‌محیطی ایران بیفزاید. به گفته «سازمان حفاظت از محیط زیست» ایران، تغییرات دما و میزان بارش‌ها، امکان برخورداری از آب پاک، به ویژه در مناطق روستایی را کاهش خواهد داد و این نیز به نوبه خود منجر به گسترش بیماری‌های انتقالی از راه آب خواهد شد. دمای بالاتر و حجم پایین‌تر بارندگی می‌تواند تا سال 2050، تا 30 درصد از محصول غلات بکاهد. طبق تحلیلی که از سوی هلند منتشر شده است، تغییرات آب و هوا می‌تواند تا سال‌های 2050-2040، 15 تا 19 درصد از مجموع منابع آب‌های تجدیدشونده ایران را کاهش دهد؛ و در آن زمان، میزان نیاز سالانه آب ایران، بیش از 40 درصد فراتر از حجم منابع تجدیدشونده آب این کشور خواهد بود.

هزینه‌ها

میزان خسارات -ناشی از تنش آب، بیابان‌زایی، و آلودگی- می‌تواند در بلندمدت منجر به ایجاد مشکلات تضعیف‌کننده‌ای برای اقتصاد کشور شود. طبق برآورد «بانک جهانی» ، هزینه سالانه تخریب محیط زیست در ایران، هم‌اینک نیز به میزان هولناک 5 تا 10 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است. در مقایسه، به گفته «اداره حسابرسی دولت آمریکا،» تحریم‌های طاقت‌فرسای واشنگتن و جامعه بین‌المللی، در سال 2012 تنها توانستند 4/1 درصد از تولید ناخالص داخلی ایران را کاهش دهند. و با گذشت زمان، این منابع ارزشمند بیشتر تحلیل رفته، حاصلخیزی بیشتر کاهش یافته، و سلامت عمومی بیش از پیش آسیب خواهد دید.

سوء مدیریت نیز سهم بسزایی در مشکلات زیست‌محیطی ایران دارد. شهرهای ایران یک سوم منابع آب خود را از طریق نشتی لوله‌های آب از دست می‌دهند. سیستم آبیاری این کشور نیز ناکارآمد بوده و از بازدهی بسیار پایینی برخوردار است. بیش از نیمی از حجم آب منابع تجدیدشونده ایران که در بخش کشاورزی مصرف می‌شود، به هدر می‌رود. ایران برای عبور از چالش‌های زیست‌محیطی، به تنظیم مجدد سیاست‌ها و منابع خود نیاز دارد. به گفته کارشناسان، هزینه فناوری‌های جدید، بکارگیری شیوه‌های صرفه‌جویی، و دیگر اقداماتی که می‌تواند تأمین آب مورد نیاز ایران در سال 2050 را امکان‌پذیر سازد، حداکثر به 3 میلیارد دلار در سال خواهد رسید.

ایران اخیراً گام‌های مثبت مهمی در جهت رفع این مشکلات برداشته است. طرح توزیع هدفمند یارانه‌ها که از سال 2010 آغاز شد، به تدریج مصرف‌کنندگان را وادار به پرداخت هزینه‌های واقعی آبرسانی کرده، و انگیزه آنان را برای صرفه‌جویی در مصرف، و افزایش بازده شیوه‌های مصرف خود سوق خواهد داد. قرار بود درآمدهای ذخیره‌شده حاصل از کاهش یارانه‌های انرژی، صرف پشتیبانی از طرح‌هایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و آلودگی هوا شود. اما اصلاح توزیع یارانه‌ها، پس از مرحله اول متوقف شد؛ و به علاوه به نظر نمی‌رسد که این اصلاحات در راستای مواجه با چالش‌های زیست‌محیطی طراحی شده یا موثر بوده باشند. بحران قریب‌الوقوع زیست‌محیطی ایران به انقلاب سبز فراگیری در سیاست‌گذاری‌های ملی نیاز دارد.  

منبع:انتخاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۴ ، ۱۲:۵۰
پیمان صاحبی

: شنبه 30 آبان 1394 | 10:36 ب.ظ | نویسنده : محمود حسین زاده کرمانی

با سلام و درود

در خصوص منابع آبی، اول باید آبخوان‌های‌مان را تغذیه کنیم، بعد برویم سدهای آنچنانی بسازیم. به هر حال تکنولوژی که می‌خواهیم استفاده کنیم، باید بر اساس شرایط بومی‌مان باشد و از قبل آن را بسنجیم. اعتقادم این است که ما اگر بخواهیم غیراحساسی نگاه کنیم، ذات سد، انتقال آب و آب شیرین کردن بد نیست، اما نگاه به آنها به عنوان منجیان مشکلات منابع آب، نگاه غلطی است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آب ایران، روزنامه اعتماد نوشت: در نظر گرفتن عوامل انسانی در این زمینه بحران آب ، ‌مهم‌تر از انداختن تقصیر بر گردن عوامل اقلیمی و آب و هوایی است. انسان‌هایی که بدون اندیشه فردا، ‌از منابع انرژی استفاده می‌کنند و وقتی بوی خشکی به مشام‌شان می‌رسد، هول می‌کنند و می‌خواهند همه توان‌شان را به کار گیرند تا برگردند به سال‌ها و روزهایی که آبادی‌ها آب داشت و دغدغه بی‌آبی، خنده‌دار‌ترین دغدغه مردم بود. مدیریت منابع آب با در نظر گرفتن و تلفیق عوامل انسانی و اجتماعی، ‌شیوه‌ای‌ است نوین در مدیریت آب. شاید خیلی هم جدید نباشد اما هنوز در کشور ما که عبارت «بحران آب» عنوان جاافتاده‌ای است، به کار نیامده و کسی ضرورت استفاده و به‌کارگیری آن را نفهمیده است.

کاوه مدنی، متخصص مدیریت آب و محیط زیست است در مرکز سیاست‌های محیط دانشگاه امپریال کالج لندن. او اخیرا عنوان دانشمند جوان در زمینه علوم زمین را از اتحادیه اروپایی علوم زمین از آن خود کرده است. در گفت‌وگویی که با «اعتماد» داشته، از یافته‌هایی سخن گفته که بر لزوم تلفیق علوم انسانی، اجتماعی، اقتصادی و آبی تاکید دارد. او معتقد است مدیریت منابع آب ایران، مشکلات ریشه‌ای دارد و تا زمانی که نظام و ساختار فکری در این خصوص تغییر نکند، مشکلات آب ایران همچنان ادامه‌دار خواهند بود.

عنوان دانشمند جوان که از سوی اتحادیه به شما داده شد، ‌بیشتر حول مبحثی بود که در ارتباط با نظریه‌بازی‌ها مطرح کرده بودید. این یافته‌ها قرار است چگونه به مدیریت منابع آب کمک کند؟ آیا می‌توان اسم نظریه را روی مباحث شما گذاشت؟

شاید اسم نظریه درست نباشد. من اختراعی نکردم، یک‌سری مفاهیم یک جایی بوده، من بیشتر روی تلفیقش کار کردم. به طور سنتی در واقع رشته‌ها را منفک می‌کنیم. یک‌سری متخصص آب داریم که معمولا در دانشکده‌ها یا دپارتمان‌های کشاورزی‌اند یا عمران. کسانی که علوم اجتماعی یا اقتصاد کار می‌کنند، معمولا با هم تعامل ندارند و گفت‌وگو نمی‌کنند. من شاید خوش‌شانس بودم، دکترایم را در کانادا شروع کردم، روی نظریه‌بازی‌ها در مهندسی سیستم کار می‌کردم. بعد که به امریکا آمدم، در کنار تزم که مبحث دیگری بود، علاقه به نظریه‌بازی‌ها داشتم. کلاس‌هایم را در حقوق اقتصاد و علوم سیاسی برمی‌داشتم و با مهندس‌ها می‌چرخیدم. آنجا این قضیه جرقه خورد که اگر اینها را بیشتر و بیشتر با هم تلفیق کنیم که ما هم در تلفیق کردن استادیم، یک‌سری مفاهیم را از یک‌سری رشته‌ها برمی‌داریم در مهندسی سیستم و ریاضی و مساله‌ای را با آن حل می‌کنیم. اما بحث این بود که ارزش افزوده‌اش چیست. در خیلی از مقالات یک معادله ریاضی هم نبود که عجیب بود که چطور نشریاتی که مقالات مهندسی و هیدرولوژی چاپ می‌کنند، چطور این مقالات را می‌پذیرند. من با یک‌سری مفاهیم ساده این را بحث کردم. ما در اکثر مواقع نسخه می‌پیچیم که چه چیزی خوب است و کمتر راجع به این صحبت می‌کنیم که چه چیزی ممکن است اتفاق بیفتد و افراد داخل مجموعه چه می‌خواهند. وقتی درباره چه چیز خوب است، حرف می‌زنیم، ناخودآگاه فرض می‌کنیم همه تصمیمات بر اساس منافع گروهی و خردجمعی گرفته می‌شود. اما در واقعیت و عمل، اکثرا رفتارهای‌مان فردی است، تصمیماتمان به خودمان وابسته است یا به مجموعه اقتصادی زیردست‌مان یا
خانواده‌مان یا مشابه این. در واقع این دو با هم در تضاد خواهند بود. لزوما منافع جمعی با منافع شخصی همخوانی ندارد. آنچه برای سیستم بهتر است را ممکن است اجرا نکنیم، چون دنبال انگیزه‌های خودمانیم. مشکلی که اینجا پیش می‌آید این است که نسخه‌هایی که می‌پیچیم اجرا نمی‌شود. داستان مباحثی که من مطرح کردم، این بود. در نخستین مقاله‌ام در ٢٠١٠ هم اشاره کردم. فرق بزرگی وجود دارد بین آنچه بهینه است و آنچه ممکن و دست‌یافتنی. لزوما راه‌حل بهینه راه‌حل دست‌یافتنی، ممکن است نباشد. باید این را بدانیم که چه چیزی در اجرا دست‌یافتنی است. منظورم پیاده‌سازی یا ساختن یک سد نیست. منظورم این است که با رفتارهای افراد و دنبال کردن انگیزه‌های‌شان چگونه می‌توانیم مسائل را ببینیم. اینکه می‌گوییم کشاورزی تعطیل شود یا کاهش مصرف دهند، اینها چقدر دست‌یافتنی است. وقتی انگیزه‌های افراد را می‌بینیم، می‌فهمیم مسائل مختلفی وجود دارد که منجر به این تصمیم‌سازی می‌شود و این چیزی است که بیشتر رویش کار کردم.

تلفیقی که بین موارد انسانی و آبی ایجاد کردید، توانست کاری عملی یا اجرایی در ایران ایجاد کند؟ مثلا در مورد ارومیه چه اتفاقی با این مبحث می‌افتد؟

اتفاقا یکی از دانشجویانی که در تربیت مدرس داشتیم، روی ارومیه کار کرده بود. بیشتر بحثش این بود که انگیزه‌ها چیست. آیا ممکن است این رفتارها عوض شود؟ می‌شود کاری کرد که استان‌های آذربایجان غربی، شرقی و کردستان به تفاهمی برسند یا تغییراتی بدهند؟ در این حد کار پیش رفته است. این‌طور نیست که حالا نظریه‌ای یا مفهومی آمده و قرار است بحران آب را دگرگون یا حل کند. این بحث یک شاخه‌ای از بخشی از تحقیقات ما است. لزوما همه‌چیز را از لنز نظریه‌بازی‌ها نمی‌بینیم. مثلا ما در مناقشات خزر خیلی از این بحث‌بازی‌ها استفاده کردیم یا روی بحث قزل‌اوزن، چون رودخانه فرامرزی است و استان‌های زیادی درگیرش هستند. روی آن دوتا به طور خاص نظریه‌بازی‌ها را پیاده کردیم. الان روی هیرمند داریم کار می‌کنیم. روی ارومیه کار کوچکی انجام دادیم.

در مواردی که با استناد به نظریه‌بازی‌ها کار کردید، چه نتایجی داشت؟

در مناقشات خزر، یک مدل پشتیبانی مذاکرات درست کردیم که شفاف‌سازی کند. خیلی مواقع نمی‌توانید در مناقشات به نتیجه برسید. به همین دلیل دید درستی از اتفاقاتی که می‌افتد یا ممکن است، بیفتد ندارید. در خزر، مکانیسم‌های متفاوتی برای تقسیم خزر ارایه شده. می‌خواستیم ببینیم عملا چه عایداتی برای کشورها دارد. اگر ما از این پنج راه‌حلی که سرش بحث شده، استفاده نکنیم، مرزهای‌مان باید به چه شکل باشد. یا حتی تحت بعضی از این راه‌حل‌ها، مرزها باید چه طوری کشیده شوند که ما بر اساس محل حوزه‌های نفتی و گازی، یکسری پیشنهاداتی داده بودیم و مدلی درست کردیم که بتواند مرزکشی کند. در
واقع یک سیستم پشتیبانی داریم. در مورد قزل اوزن، مدل‌های ورشکستگی که برای تخصیص استفاده می‌شوند، آوردیم که بگوییم چه جوری باید تخصیص داده شود. خواسته‌مان در سیستم قزل اوزن از آب موجود در استان‌ها بیشتر است. به این فکر کردیم که مبنای چانه‌زنی و تخصیص باید چه باشد. مدل‌های مختلفی را استفاده کردیم. اینکه چه چیزی بهینه است و چه چیزی می‌تواند به دست بیاید. این سیستم در ایران و جاهای دیگر دنیا مورد استفاده قرار گرفته است.

مدیران آب ایران، این نگاه تلفیقی رفتارهای انسانی و آب را تایید می‌کنند؟

دقیقا صحبتی یا مصاحبه‌ای از قول مسوولی ندیدم که این را بگوید. ولی به هر حال هرچه جلوتر می‌رویم، این را بیشتر درک می‌کنیم. مدیران آبی، مدیران جهاد کشاورزی یا مدیران آب و فاضلاب شاید خیلی بهتر با این مساله آشنا باشند. چون با تعداد زیادی افراد سرو کار دارند که باید برای‌شان تصمیم بگیرند و به سیاست‌هایی که اتخاذ می‌کنند باید پاسخ دهند.

شما به عنوان کارشناس آب که از دور مسائل ایران را مدنظر دارید، اگر بخواهید به حال و آینده ایران از لحاظ منابع آبی‌اش نگاه کنید، چقدر خطر را نزدیک به ایران می‌بینید؟ آیا خطری هست که ما را تهدید کند یا این یک جریان ادامه‌دار است که از قدیم بوده و ادامه خواهد داشت؟ انگار مدل کشور ما با خشکسالی و کمبود منابع آب گره خورده باشد.

اینکه وضعیت، وضعیت بدی است شکی نیست. ما یک مسیری را رفتیم، یک مسیر توسعه سازه‌ای داشتیم. مفاهیم توسعه را فهمیدیم با یک نگاه غلطی یکسری پروژه‌های عمرانی را اجرا کردیم. به علاوه، سیاست‌هایی در مورد خودکفایی کشاورزی و غذایی داشتیم. در بخش کشاورزی هم درست کار نکردیم. یکسری اتفاقات افتاده، داریم نتایج آنها را می‌بینیم. اینکه کی این اتفاق افتاده یا اینکه بگوییم چه کسی مسوول این اتفاق است، واقعا نمی‌توانیم انگشت اتهام را به سوی یک نفر، یک دولت یا یک وزیر نشانه بگیریم، چون شرایط موجود، محصول سال‌ها تفکر و ساختار نظام مدیریتی و درک غلط بوده و سال‌های سال وجود داشته. به نظرم مدیریت غلط منابع آب، غذا یا کشاورزی شاید بتوان گفت از زمان اصلاحات ارضی کلید خورد. آنجا یک نقطه عطفی در تاریخ مدیریت منابع آب و کشاورزی ماست که ضربه‌های بزرگی از این اتفاق خوردیم. چون ما نحوه مدیریت سنتی سیستم‌های کشاورزی و آبی را عوض کردیم، راندمان را عملا در تولید برق و بخش کشاورزی را پایین آوردیم. سیستم‌های سنتی را از دست دادیم. اما این‌طور هم نبود که اگر اصلاحات ارضی نبود الان وضعیت خوبی داشتیم. اصلاحات ارضی نمونه سیاستی است که یکسری منافع دارد و یکسری معایب که دیده نشده. امثال این کارها را زیاد کردیم. سیاست سدسازی، سیاست انتقال آب، استانی کردن آب منطقه ای‌ها، مدیریت منابع آب، سیاست خودکفایی غذا و یارانه هنگفت دادن در بخش کشاورزی. بعضی چیزهای اینچنینی، سیاست‌هایی است که یکسری مزایا دارد و معایب زیادی هم دارد که دایم تکرار شده. الان هم که می‌گوییم سدسازی بد است، رفتیم سراغ آب شیرین کردن و انتقال آب. آنها هم همین وضعیت را دارند و می‌توانند وضعیت را بدتر کنند. حرف من این است که این، یک مکتب فکری است. تا زمانی که نظام فکری و سیستم ارزشی ما در منابع آب عوض نشود، نمی‌توانیم به این راحتی انتظار داشته باشیم کن فیکون شود و سیستم‌مان متفاوت شود. در این بین، اتفاقات دیگری هم بوده که مثلا ما می‌گوییم اصلاحات ارضی، اما کنار آن تکنولوژی پمپ هم آمده. با پمپ می‌توانستیم آب زیرزمینی را راحت بالا بکشیم، دیگر نیازی به قنات نبود. بنابراین اگر اصلاحات ارضی هم نبود، می‌رفتیم به سمت چاه‌ها. مسائلی چون تحریم و جنگ یا یکسری خشکسالی‌های دوره‌ای که داشتیم، ‌هم مزید بر علت شد و وضعیت را بدتر کرد. اما سیستمی که درست چیده شود، در مقابل این موارد، نباید به این راحتی شکننده باشد. منظور از مکتب فکری، مکتبی محدود به ایران نیست. در خیلی از کشورهای در حال توسعه این بحث را داریم. درحال حاضر و قبل از آن هم کشورهای توسعه یافته، در دوره‌ای این مساله وجود داشت. دوره‌ای که فکر می‌کنیم صاحب طبیعتیم و باید طبیعت را کنترل کنیم در جاهای دیگر هم وجود دارد. ساختارهای حکمرانی آب هم که درش چیده می‌شود لزوما ساختارهای درستی نیست.

ما چند تا بحث داریم که سال‌هاست دارد در مورد آنها کار می‌شود. یا مفهومش درست تعریف نشده، یا اینکه ما از سر ناچاری سراغ‌شان می‌رویم. حداقل در دولت فعلی، سدسازی محکوم شده. اصرار در خودکفایی در کشاورزی کمرنگ شده، ولی همچنان می‌بینیم اتفاق مثبت روبه جلویی در مباحث آب نمی‌افتد. قطعا نمی‌توانیم نگاه صفر و صدی به مسائل داشته باشیم. در کشور در حال توسعه‌ای چون ایران، هرچقدر هم که سدسازی محکوم شود، متوقف نمی‌شود. از سوی دیگر بحث درنظر گرفتن حقابه‌های زیست محیطی در میان است و از سوی دیگر بحث خشکسالی را داریم. آیا خشکسالی در ایران را باید بپذیریم یا به واسطه مدیریت غلط‌مان ایجاد شده؟

من اعتقادم این است که همه این روش‌ها مثل تکنولوژی‌های متفاوتی که داریم، یکسری مزایا دارند و یکسری معایب. اگر فقط معایب داشتند همه جای دنیا مردود شده بودند و اگر هم مزایای صرف بودند، هیچ‌وقت مخالفتی با آنها نبود و همه مشکلات را حل کرده بودند. خوب است که تعادل داشته باشیم و ما این تعادل را نداریم، در خیلی مسائل این‌طوریم، احساساتی‌ایم، یا عاشق یک چیزی هستیم یا از آن متنفریم. ١٠ سال پیش عاشق سدها بودیم، الان ازش تنفر داریم. سد هم مثل بقیه چیزها، یکسری مزایا دارد و یکسری معایب، پس لزوما به ذات چیز بدی نیست، اما استفاده غلط از سد است که ما را دچار مشکل می‌کند. سدسازی هم می‌تواند مزایایی داشته باشید، ولی وقتی ازش سوءاستفاده یا استفاده غلط می‌کنیم و ساختارش را اشتباه انتخاب می‌کنیم، غلط است. سدزدگی بد است، ما دچار سدزدگی شده‌ایم.

در بحث انتقال آب، انگار گزینه راحت‌تری از آن وجود ندارد و سریعا با درخطر قرار گرفتن یک حوضه آبی، سراغ این گزینه می‌رویم. می‌خواهم این مساله را هم آسیب‌شناسی کنیم؛ روشی که از نظر محیط زیست راه‌حل رد شده‌ای است. چقدر ضرورت داریم به سمت این راهکار برویم؟

در مورد انتقال آب هم همین است. می‌تواند در برخی جاها کمک باشد، اما خیلی مسائل حاشیه‌ای دارد. می‌تواند مخاطرات ایجاد کند یا مشکلات عدیده‌ای. مثال می‌زنم. در تحقیقات ما در مورد زاینده رود، وقتی سیستم‌های آبی را کنار سیستم‌های اجتماعی گذاشتیم، مدلی درست کردیم که این سیستم آبی را کنار مسائل اجتماعی، سیاسی و کشاورزی می‌گذاشتیم. چیزی که دیدیم، خیلی عجیب و جالب بود. هر دفعه که آب منتقل شده بود، کمبود آب در بازه کوتاهی متوقف شده، بعد دوباره ایجاد شده. سوال برای ما این بود که چرا این اتفاق می‌افتد. فهمیدیم یک مکانیسم افزایش جمعیت و تقاضا داریم که هیچ‌وقت کنترل نمی‌شود. بحث افزایش جمعیت و الگوی کشت در این منطقه وجود داشته و عملا به این نتیجه رسیدیم که آوردن آب مشکل را به طور موضعی و لحظه‌ای حل می‌کند، ولی ریشه مشکل که در واقع همان جمعیت یا افزایش تقاضاست مکانیسمی دارد که آن را کنترل نمی‌کنیم و حتی توقع ایجاد می‌کنیم از لحاظ اینکه آب موجود است و این باعث ایجاد ترغیب در منطقه برای توسعه و مهاجرت می‌شود که مشکل را تشدید می‌کند. خود انتقال آب، نه تنها نتوانسته مشکل را به طور کامل حل کند، که مشکلات بیشتری را به وجود آورده. دلیلش این نیست که در اصفهان نباید لزوما هیچ انتقال آبی اتفاق بیفتد، می‌توانست یا هنوز هم می‌تواند اتفاق بیفتد، به شرط اینکه مکانیسم‌های دیگر را کنارش بگذاریم. یعنی اینکه آب را الان به اصفهان یا ارومیه یا هرجایی بیاوریم، مکانیسم‌های دیگر را چطور کنترل می‌کنیم؟ آیا برداشت آب زیرزمینی را می‌توانیم مهار کنیم؟ یا اینکه می‌خواهیم تا آخرین قطره از آب را استفاده کنیم؟ این مشکل ما است. اگر قرار باشد هر آبی که می‌آوریم، تا آخرین قطره استفاده کنیم، و بدون اینکه درنظر بگیریم تقاضا دارد چطور افزایش پیدا می‌کند، انگار فقط داریم به بیمار مسکن تزریق می‌کنیم، بدون اینکه مشکلش را حل کنیم.

اینکه ما کشور خشکی هستیم، چقدر می‌تواند در اینکه ناچار به این راهکارها هستیم، ‌تاثیر بگذارد؟

به هر حال ما در کشوری زندگی می‌کنیم که خشک است و می‌خواهیم در آن کشاورزی و آبیاری کنیم. توزیع فصلی بارش در کشورمان نامطلوب است و در برخی فصول خاص است. گستردگی جمعیت و پراکندگی‌اش نامناسب و عجیب غریب است. ما نیاز داریم به بعضی از این تکنولوژی‌ها. ممکن است این تکنولوژی را تغییر دهیم، شکلش را عوض کنیم. اما در خصوص منابع آبی، اول باید آبخوان‌های‌مان را تغذیه کنیم، بعد برویم سدهای آنچنانی بسازیم. به هر حال تکنولوژی که می‌خواهیم استفاده کنیم، باید بر اساس شرایط بومی‌مان باشد و از قبل آن را بسنجیم. اعتقادم این است که ما اگر بخواهیم غیراحساسی نگاه کنیم، ذات سد، انتقال آب و آب شیرین کردن بد نیست، اما نگاه به آنها به عنوان منجیان مشکلات منابع آب، نگاه غلطی است.

بارش‌هایی که الان اتفاق می‌افتد، چقدر می‌تواند نجات‌دهنده و تاثیرگذار باشد؟ چقدر می‌تواند در پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی نقش منجی را داشته باشد؟

می‌تواند. البته کمک خیلی کوچکی می‌کند، آنقدر اضافه برداشتیم و آنقدر ازلحاظ بودجه آبی، کمبود داریم که با چند تا بارندگی عملا مشکلات از بین نمی‌رود. ضمن اینکه هنوز کاری برای مکانیسم‌های‌مان نکردیم. بارش برای ما عرضه است، عرضه دارد بالا می‌رود، اما هنوز تقاضا را کنترل نکرده‌ایم و تا زمانی که درستش نکنیم، این ‌بارندگی هم یک مسکن است. افرادی در این میان فکر می‌کنند تا ٣٠ سال آینده را می‌توانند پیش‌بینی کنند و می‌کنند، ‌در حالی که سال آینده را و شاید حتی ماه آینده را هم در هیدورلوژی نمی‌توان پیش‌بینی کرد. ما چرخه‌های طبیعی داریم که باید از آنها به بهترین نحو استفاده کنیم. زمانی که تاثیرات خوبی ندارند هم باید در مقابل‌شان سعی کنیم مقاومت کنیم.

بیشترین درصد آب کشور، صرف کشاورزی می‌شود. عده‌ای معتقدند اگر قرار باشد مدیریت درست‌تری در بحث آب داشته باشیم، باید در این بخش تمرکز کنیم. از نگاه شما اگر مدیریت آب در کشاورزی را بخواهیم درست کنیم، باید دنبال چه راهکاری باشیم؟ تعطیلی آن در برخی مناطق خشک شده راه‌حل است؟ رسیدن به خودکفایی چقدر برای کشوری چون ما اولویت است؟

با این بحث موافق نیستم چون به نظرم از لحاظ علمی این حرف درست نیست که اگر جایی بخواهیم کار کنیم کشاورزی است. به نظر من دراین مبحث، مشکلات متفاوتی داریم و از درهای متفاوتی باید وارد شویم. اما موافقم که بخش کشاورزی یکی از بخش‌های معیوب ما است و به‌شدت نیاز دارد که رویش کار و اصلاح کنیم. ناکارایی کشاورزی یکی از ریشه‌های اصلی بحران آب و از عوامل بحران آب ماست، معنی‌اش این نیست که باید کشاورزی را تعطیل کنیم. می‌توانیم و باید آن را اصلاح کنیم. کشاورزی ما هنوز سنتی است و صنعتی نشده. نیاز داریم که کشاورزی مان را صنعتی کنیم و با نگاه اقتصادی و صنعتی به این بخش نگاه کنیم. وقتی این کار را می‌کنیم، باید به سمت محصولات بهتر برویم که از لحاظ ارزشمندی و استراتژیکی، می‌توانند به ما امنیت بیشتری دهند. اینکه تصور کنیم می‌توانیم خودکفایی غذایی داشته باشیم، یک توهم است.

از آن طرف هم در امنیت غذایی، باید این را متوجه شویم که امنیت غذایی فقط به تولید داخلی وابسته نیست، امنیت غذایی را می‌توان از دیپلماسی خوب یا با تبادل بعضی از کالاهای اساسی هم تامین کرد. در بخش‌هایی از کشور، کشاورزی احتمالا معنی نمی‌دهد، اما اینکه چگونه اصلاح می‌شود و چگونه می‌توان عوضش کرد، با اینکه بگوییم کشاورزی باید تعطیل شود فرق دارد. با تعطیلی کشاورزی، کشاورزان بیکار می‌شوند که نمی‌دانیم با آنها چه می‌خواهیم بکنیم. با اقتصاد صنعتی، وقتی کشورمان صنعتی‌تر بشود، با ایجاد مشاغل جایگزین می‌توانیم انتظار داشته باشیم که این اتفاق بیفتد. اگر با نظریه بازی‌ها نگاه کنیم، کشاورزان هم در این حالت سراغ فرصت‌های بهتر می‌روند. کشاورزی که دارد با بدبختی زمینش را نگه می‌دارد و کشت می‌کند، اگر جایگزینی داشته باشد، قطعا سراغ جایگزین می‌رود. بحث دیگر یارانه‌هاست.

در بخش کشاورزی، نیازمند اصلاح جدی هستیم. در بخش آب و انرژی داریم یارانه می‌دهیم. در بخش کشاورزی، آب زیرزمینی هرسال بیشتر افت می‌کند و میزان یارانه‌ای که در انرژی می‌دهیم، در بخش کشاورزی دارد بیشتر می‌شود. ما عملا داریم در این بخش هزینه می‌کنیم. نگاه منتقدانه اگر بخواهیم داشته باشیم، ‌دولت دارد به کشاورزان پول می‌دهد و تشویق‌شان می‌کند که منابع آب را بیشتر و بیشتر مصرف کنند. این نگاه کاملی نیست که ما داریم یارانه می‌دهیم که سال بعد بیشتر یارانه بدهیم. وقتی جامع نگاه کنیم، با تعطیلی کشاورزی، می‌توانیم بحران اجتماعی درست کنیم. اگر می‌خواهیم که بعضی راه‌حل‌ها در بحث آب با راه‌حل‌های آبی‌مان اثرات بد روی بخش‌های دیگر نگذارد، نیازمند اصلاح الگوی کشتیم. الگوی کشت‌مان، نه توجیه اقتصادی دارد، نه توجیه علمی و عقلی. مساله دیگری که خیلی مهم است، توانمند‌سازی کشاورزان است. باز با نگاه اقتصادی و صنعتی باید برویم سراغ توانمندسازی کشاورزان. زمانی به نظرم می‌توانیم منابع آب بهتر و پایدارتری داشته باشیم که کشاورزان‌مان مرفه‌تر باشند.

از لحاظ معیشتی و اقتصادی، کشاورز حرفه‌ای و صنعتی داشته باشیم، با زمین بیشتر و تجهیزات بیشتر. این کشاورز قدرت ریسک بیشتری دارد، می‌رود به سمت افزایش راندمان و بهره وری. این چیزی است که ما الان نداریم و هیچ موقع نداشتیم. سعی کردیم این بخش را حمایت کنیم، اما حمایتمان نتیجه عکس دارد. کشاورزی در کل کشور، بالای ٩٠ درصد آب را به خودش اختصاص می‌دهد. هرجا که کشاورزی می‌کنیم، بالاخره آب تمام می‌شود. توزیع آب در سراسر کشور یکسان نیست. در استان تهران لزوما ٩٠ درصد آب برای کشاورزی مصرف نمی‌شود. بنابراین اگر داریم در خراسان، روی اصلاح الگوی آب در کشاورزی کار می‌کنیم، لزوما به مشکلات آب تهران کمکی نمی‌کند، باید دنبال راه دیگری باشیم. بحث دیگری که وجود دارد این است که هزینه اقتصادی آب در هر بخش چطور است. آبی که دست مصرف‌کننده شهری است، چقدر برایش هزینه شده. آبی که با آن ماشین می‌شوییم، فرآیند تصفیه را طی کرده و در فرآیند توزیع به دست ما رسیده. از لحاظ اقتصادی برایش خیلی هزینه شده. یک درصد هم اگر صرفه‌جویی شود، می‌تواند خیلی کمک کند. این حرفی است که به غلط دارد به مردم القا می‌شود که آنقدر کشاورزی آب را می‌گیرد که صرفه‌جویی مصرف‌کننده شهری دردی را دوا نمی‌کند، درحالی که آب مصرف‌کننده شهری گران‌تر است. در شهر تهران که کشاورزی نمی‌کنید. صرفه‌جویی در مصرفش به مشکلات آب تهران خیلی کمک می‌کند. هرجایی مشکلات آب خودش را دارد. باید از درهای متفاوت وارد شویم. این بحث مدیریت تقاضاست و باید رویش کار شود. همه از عدد ٩٠ درصد صحبت می‌کنند در حالی که به مردم هنوز تفهیم نشده که ماجرای آب شرب و شهری با کشاورزی فرق دارد.

جداسازی آب شرب از بهداشتی چقدر می‌تواند به آب شهری کمک کند؟

می تواند کمک‌کننده باشد، ولی بیشتر از آن راهکارهای مهندسی است. در یک شهر ‌١٢ میلیونی، اگر بخواهید این سیستم را اجرا کنید، چند سال طول می‌کشد، چقدر باید هزینه کنیم تا تمام خانه‌ها و شهر لوله‌کشی شود. در واقع اجرای عملی نخواهد داشت، می‌توانیم در جاهایی که به سمت توسعه جدید می‌رویم به چشم یک راهکار به آن نگاه کنیم.

در جایی مثل قم که آبش از قدیم‌الایام شور بوده و به سختی مصرف شرب داشته، توانستند جداسازی شرب و بهداشتی را داشته باشند.

در شهر تهران اگر بیاییم برای مردم آب آشامیدنی را جدا ارایه کنیم، ‌مصارف مردم کم می‌شود؟ ما اصلاح الگوی مصرف‌مان واجب است. وقتی درست مصرف نمی‌کنیم، اگر منبع آب را جدا کنیم، ممکن است کمی به هزینه‌های‌مان کمک کند، ولی معضل ما خیلی پیچیده‌تر از این حرفه‌است. کارهایی که می‌توانیم بکنیم خیلی ساده‌تر است. کم کردن مصرف خیلی ساده‌تر است از اینکه یک شبکه جدیدی را راه‌اندازی کنیم.

کار فرهنگی معمولا زمانبر‌تر است و مدیریت آب ما معمولا دنبال راه‌حل کوتاه‌مدت است.

کار فرهنگی بلندمدت است، اما مشکل ما همیشه همین بوده که خواستیم در کوتاه‌مدت به نتیجه برسیم. این همه داریم می‌شنویم، همه هم دارند راجع به بحران آب متفق‌القول می‌گویند چنین چیزی وجود دارد، اما چرا کاری انجام نمی‌شود. به خاطر اینکه ریشه مشکلات را هنوز نمی‌دانیم و سرش به اجماع نرسیدیم. یکی می‌گوید تغییر اقلیم است، یکی می‌گوید خشکسالی، یکی می‌گوید سوءمدیریت. منظور از سوءمدیریت چیست؟ چه کسی، کجا درست عمل نکرده. چگونه می‌شود اصلاحش کرد. هرکسی نسخه خودش را دارد. نمی‌توان کاری کرد وقتی درست نمی‌فهمیم مساله چیست. توجیه‌شان این است که مساله خیلی حاد است، باید همین الان حلش کنیم. چون باید سریع حلش کنیم، وقت نداریم مطالعات درازمدت کنیم و نهایتا به نتیجه نمی‌رسیم. بله باید کارهای اورژانسی هم کنیم، مدیریت بحران هم بکنیم. ولی کارهای پایه و اساسی خیلی بیشتر مورد نیاز است. تغییرات خیلی هم سریع می‌تواند اتفاق بیفتد. الان زمانی است که کشش این مباحث در جامعه وجود دارد. برای بحث آب همه مردم دارند می‌بینند وقتی دوره‌ای خشکسالی داریم و تابستان با کمبود آب مواجهیم، ‌باید درباره‌اش حرف بزنیم و فرهنگش را ایجاد کنیم. در این کشور ١٠ سال پیش کسی فکر می‌کرد ایرانیان موقع رانندگی کمربند ایمنی ببندند؟ یا بعضی جاها بین خط رانندگی کنند؟ بالاخره یکسری تمهیداتی انجام شده با جریمه یا مشوق. می‌شود این را تعمیم داد. مثلا می‌گوییم آب و فاضلاب می‌تواند بیاید چنین کاری کند و با مردم روی این قضیه کار کند.

در تابستان بحث این شده بود که وزارت نیرو دارد اعلام می‌کند آب نداریم و مردم باید صرفه‌جویی کنند. استانداری اعلام کرده بود آب جیره‌بندی می‌شود، اما چون آب هیچ‌وقت قطع نشد و به جیره‌بندی نرسیدیم، کسی حرف مسوولان را باور نکرد. هشتگی درست کردند که آب هست ولی کم هست. چون دیگر نمی‌شد بگویند آب نیست.

همان‌طور که آب هست، ولی کم هست، این تبلیغات هم هست، ولی کم هست. مشکل دیگری هم هست و آن اینکه این عملکرد وزارت نیرو یا استانداری در آن برهه غلط بوده، چون اگر می‌دانید که آب قطع نمی‌شود، یا اگر مطمئن نیستید که قطع نمی‌شود، نباید این فشار را به مردم وارد کنید. این می‌شود که کسی دیگر حرفی را باور نمی‌کند. سه دفعه می‌توانید هشدار دهید، اگر اتفاق نیفتد دیگر نمی‌توان اعتماد ازدست رفته را بازگرداند. مشکل دیگری که داریم این است که در برخی اظهارنظر‌های غیرعلمی اعلام می‌کنند خشکسالی ١١ برابر شده، ‌این در مجامع علمی و دانشگاهی مسخره می‌شود، چون حرف علمی نیست. بعد مردم نسبت به مساله غیرحساس می‌شوند. درباره ال‌نینو هم همان برخورد را داریم می‌کنیم. به مردم یکدفعه می‌گوییم زمستان سخت و سرد می‌شود. یک‌جا یک مدلی گفته شده که زمستان سختی خواهید داشت، داریم به مردم منتقل می‌کنیم. اگر زمستان سرد نباشد، مردم اعتمادشان را به پیش‌بینی از دست می‌دهند. بحث فرهنگ‌سازی عمیق‌تر از این حرف‌هاست. من هنوز چراغ روشن را که می‌بینم، جمله هرگز نشه فراموش، لامپ اضافی خاموش، در ذهنم هست. بچه بودیم بابابرقی بود، آقای گاز و قطره آب بود. شعرش را همه به یاد داریم. آن تبلیغات جایش امروز خالی است. بچه‌های ما می‌دانند مشکل آب هست؟ ما رویش کار نمی‌کنیم. رسانه‌ها هم رویش کار نمی‌کنند. می‌گوییم ال‌نینو، هیچ کس راجع به لانینو صحبت نمی‌کند. فقط یک وحشتی را ایجاد کردیم از یک پدیده‌ای با اسم عجیب و غریب که چه می‌شود. خنده‌دار بود، سازمان هواشناسی وقتی می‌خواست ال‌نینو را به مردم توضیح دهد، برای منی که رشته‌ام آب است، نمی‌فهمیدم. چطور مردم باید بفهمند.

اگر بخواهیم خشکسالی کالیفرنیا را با مشکل بحران آبی که داریم مقایسه بکنیم، از کدام اقدامات‌شان می‌شود الگوبرداری کرد؟ چه اقداماتی انجام شده که نجات ‌بخش بوده؟

نمی‌شود گفت نجات‌بخش. امریکا در مصرف آب شهروندان، جزو جاهای بد دنیاست چون عملکرد بدی داشته. خشکسالی‌ای که داشتند آنقدر قوی بوده که در ١٠٠ سال اخیر تجربه نشده بود. شدتش از خشکسالی ما خیلی بیشتر بود. ولی کارهایی که الان کردند یکسری تغییرات ایجاد داده. در یکسری بحران‌ها و حوادث جدی نیاز داریم که در مقابل آنها یکسری قانون بگذاریم و واکنش نشان دهیم تا هزینه‌های سیاسی بعضی از تغییرات کم شود. ما الان به خاطر بحران ارومیه، راحت‌تر حرف می‌زنیم. زمانی صحبت کردن از آب، سیاسی بود. این اتفاق در کالیفرنیا هم افتاد. تغییراتی در مدیریت آب زیرزمینی دادند، به علاوه تغییراتی در مدیریت مصرف آب شهری. فرماندار، شهرها را ملزم کرد ٢۵ درصد مصرف‌شان را کاهش دهند. این صرفه‌جویی عدد بزرگی نیست، در کوتاه‌مدت کمکی به کالیفرنیا نمی‌کند. طی سال‌ها برداشت آب زیرزمینی را کنترل کردند. از این به عنوان یک فرصت، استفاده کردند. تغییراتی در نحوه مصرف آب در این ایالت ایجاد شد که شاید سال‌ها قبل نیاز بوده. کالیفرنیا خشک است. خیلی جاهایش نمی‌شود چمن کاری کرد. پلیس آب تشکیل شد، مدرسه یا دارالتادیب آبی درست کردند. اینها فرهنگ‌سازی است، برای مردم جا می‌اندازد. اما آنجا هم این مساله باور نکردن هست. از سوی دیگر ال‌نینو هم بحثش آنجا بوده. دو هفته پیش در کالیفرنیا، نشستی بود که چگونه از فرصت پیش آمده ال‌نینو استفاده کنیم. اگر قرار است بارش ایجاد کند، چگونه از آن بارش برای تغذیه آبخوان‌ها استفاده کنیم. منطقه‌ای را برای تغذیه آبخوان‌ها شناسایی کردند تا از آن به عنوان یک فرصت استفاده کنند. آنجا بیش از ١٠٠ سال بود خشکسالی رخ نداده بود، اما نمی‌گویند از این به بعد تا ٣٠ سال آینده این شکلی‌ایم یا اینکه این قضیه محصول تغییر اقلیم است. این یک رویکرد متفاوت می‌شود. آنجا جامعه علمی هم قوی است. مدیری اگر حرف عجیبی بزند، بهش حمله می‌شود یا تذکر داده می‌شود. اما در اینجا ما خیلی از مسائلی را که نمی‌دانیم، می‌گوییم و رسانه‌ای هم می‌شود و کسی هم چیزی نمی‌گوید. همه فکر می‌کنند منطقه ما دچار خشکسالی ممتد شده و ما دچار تغییر اقلیم شده‌ایم و کاری نمی‌شود کرد و این سرنوشت ماست و نهایتا باید مهاجرت کنیم و برویم.

در امریکا هم بحث‌های رسانه‌ای اتفاق می‌افتد، ولی کاری که بخواهند در بحث مدیریت‌شان انجام دهند و کارساز باشد، شده؟

آنها سیستم‌شان کامل نیست. نقطه ضعف دارند. اما جنبه مثبت خشکسالی اینچنینی را بررسی می‌کنند. به نظر من وقتی که مشکل اینچنینی پیش می‌آید، ناکارایی و راندمان کاهش می‌یابد. وقتی فشار اینچنینی می‌آید، سیستم مجبور است بهتر شود. مثل وقتی که کم‌آب می‌شویم، کشاورز مجبور است از آب کم، استفاده خوب کند. اینکه با بحران‌ها چگونه برخورد می‌کنیم، اصلا کلمه بحران آب از کجا آمده. حتی در کالیفرنیا گفتند این بحران آب است، اما گفتند کلمه بحران را نگوییم و از آن به عنوان فرصت استفاده کنیم. الان دریاچه ارومیه از بین رفته. آیا آمدیم از این اتفاق بد، نتیجه خوب بگیریم یا پیشگیری کنیم؟ کالیفرنیا هم درس‌های خوبی داشته به ما یاد بدهد، آنها هم مشکلات خاص خودشان را دارند. رویکردشان متفاوت است. بودجه‌ای که در زمینه آب به دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی داده‌اند، بسیار بالا بوده. واکنش به یک فاجعه بوده. ما در ایران چقدر به افراد دانشگاهی میدان دادیم که روی این کار کنند؟

پدیده‌های طبیعی مثل ال‌نینو که در حال وقوع است چقدر می‌تواند تاثیر داشته باشد؟

بحث این است که می‌تواند تاثیر بگذارد، در گذشته هم داشته. کل زمین تحت تاثیر قرار می‌گیرد، ماهم قرار گرفتیم. ممکن است در اثر این پدیده افزایش بارش داشته باشیم یا کاهش دما یا هردویش را. اما اینکه شدتش چقدر است، نمی‌دانیم. کنار ال‌نینو، لانینو هم هست. کسی از آن صحبت نمی‌کند. این چرخه‌ها طبیعی‌اند، همیشه اتفاق می‌افتند، اینکه چقدر تاثیر داشته باشند را نمی‌دانیم.

اینقدری که در کشور ما از این قضیه صحبت می‌شود در مجامع اروپایی هم صحبت می‌شود؟

بله. ال‌نینو در برخی جاها افزایش دما و کاهش بارش دارد. در آفریقا که کشت دیم دارند، کشاورزان از بین می‌روند، مردم می‌توانند از گرسنگی بمیرند. کشورهای در حال توسعه می‌توانند سیل داشته باشند. بحث مطرحی است، اما نحوه‌ای که در ایران مطرح شده جالب است. یکهو این قضیه رسانه‌ای شده، وحشتی ایجاد شده. اظهارنظرها غیرکارشناسی است.

وزارت نیرو به ٢٢ سازمان اعلام هشدار کرده. رییس سازمان محیط زیست هم اعلام کرده باید از این فرصت استفاده کنیم.

اینکه برای آماده‌باش چه کار می‌کنیم مهم است. از آن طرف هم باید به مردم القا نکنیم که با بارش قرار است مشکلات حل شود. ما آنقدر کمبود داریم که با یک سال و دو سال بارش مشکل‌مان حل نمی‌شود. مشکل دیگری که هست امیدواریم پدیده دیگری که داریم مدیریت بحران‌مان است به جای مدیریت پیشگیری از کم‌آبی و خشکسالی همه توجه‌مان نرود سراغ ال‌نینو. بعد از هر بحران تا شش ماه وقت داریم هنوز حافظه‌ها کمک می‌کند که در آن یک سری تغییرات ایجاد کنیم و پاسخ بگیریم. دریاچه ارومیه وضعش خراب است، همه می‌رویم سمت آن، فردا گردوغبار اهواز است می‌رویم سمت آن. آمادگی ایجاد کردن و هشدار دادن خوب است، رعب و وحشت ایجاد کردن و کار جدی نکردن بد است.

یعنی با دو سال بارش هم مشکل بی‌آبی‌مان حل نمی‌شود؟

بحث این است که با بارش‌های خوب، به خصوص برف ممکن است برخی مخزن‌های‌مان پر شود اما تقاضای‌مان بالاست. تغذیه آبخوان‌های‌مان را که فاجعه پنهانی است باید درنظر بگیریم. بحث آبخوان‌ها در میان مباحث منابع آب و محیط زیست وضعش از همه بدتر است، چون نمی‌بینیمش و پنهان است. برایش کاری نکردیم و راجع به آن صحبت نمی‌شود. وضعش دارد بدتر می‌شود. این فاجعه ملی است که به آن نپرداختیم. سال‌های سال طول می‌کشد تا اصلاحش کنیم.

اگر بخواهید از بین ده‌ها مشکلی که در خصوص آب و منابع آب داریم، یک نمونه را پررنگ کنید که زودتر از بقیه مورد بررسی قرار گیرد، کدام است؟

اینطوری نباید نگاه کنیم. همه‌شان وضع‌شان خراب است و سیستم‌شان به هم پیوسته است. آب زیرزمینی روی آب سطحی تاثیر دارد. ارتباط‌شان تنگاتنگ است. ولی ما بحث آب زیرزمینی را باید جدی بگیریم و رویش کار کنیم. اما باید بازهم اشاره کنم که داشتن خودکفایی غذایی یک توهم است، امکانش وجود ندارد، اگر هم بتوانیم منابع آب‌مان را از بین می‌بریم. این سیاست نمی‌تواند سیاست پایداری باشد. اینکه به جای خودکفایی بگوییم امنیت، این تحول مثبتی است. شاید پذیرفتند که خودکفا نمی‌شویم. مساله‌ای که داریم این است که باید دنبال امنیت انسانی باشیم. زیرمجموعه‌اش می‌شود امنیت غذایی، سیاسی، انرژی، آبی و اجتماعی. اینها در کنار هم‌هستند؛ نمی‌توانیم یکی را ایجاد کنیم یکی را از بین ببریم. اگر به خاطر امنیت غذایی، امنیت آبی را به خطر بیندازیم، کمکی به مردم نکرده‌ایم. نگرش توسعه پایدار باید به همه‌چیز فکر کند، نه شاخص‌های اقتصادی صرف. اگر اینها را منفک کنیم، می‌شود همین عملکردی که الان داشتیم؛ کشاورزی‌مان از آب‌مان جدا عمل می‌کند و نتیجه می‌شود همین چیزی که داریم می‌بینیم.

منبع:خبرنامه انجمن ایرانی اقلیم شناسی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۹:۵۱
پیمان صاحبی

روزنامه شهروند نوشت: جنگ، ناامنی، بیماری، قحطی، جست‌وجوی برای امنیت و جایی برای زندگی قرن‌ها دلایل اصلی مهاجرت بودند. دلایلی که هر دلیل دیگری را زیر سایه می‌بردند و تنها عواملی بودند که افراد را به کوچ مجبور می‌کردند. این دلایل در عصر حاضر هم از بین نرفتند و عمده‌ترین دلایل مهاجرت را به نام خود ثبت کرده‌اند؛
 همچون اتفاقی که در خاورمیانه افتاد و جنگ و ناامنی این منطقه ثروتمند را به منطقه‌ای مهاجرفرست تبدیل کرد. در چنین شرایطی سایه مهاجرتی جدید اما بزرگتر بر سر مناطق مختلفی از زمین احساس می‌شود؛ سایه تغییرات اقلیمی و سوانح طبیعی.
مدت‌هاست در میان کارشناسان و دانشمندان زمین این پرسش مطرح است که «تغییرات اقلیمی و سوانح طبیعی موج جدید مهاجرت را رقم خواهند زد؟»
کارشناسان از نشانه‌های نگران‌کننده موجی جدید از مهاجرت سخن می‌گویند که مهاجرت ناشی از تغییرات جوی است. اشاره آنها به اتفاقاتی است که در جنوب شرق آسیا افتاده، ظرف ٥ ماه اخیر در اندونزی جنگل‌هایی به مساحت یکی از ایالت‌های آلمان سوزانده شده است و درحالی‌که دنیا درگیر بحث پناهندگی و جنگ‌های داخلی است، کارشناسان جنوب شرقی آسیا هشدار می‌دهند که احتمالا موج دیگری از مهاجرت با عنوان مهاجرت زیست ‌محیطی از راه می‌رسد.
به گزارش دویچه‌وله، نیمه سپتامبر امسال بود که نیوزیلند تقاضای پناهندگی مردی از مجمع‌الجزایر «کریباتی» در اقیانوسیه را به خاطر معضلات آب‌وهوایی رد کرد. این مرد می‌خواست از پیامدهای نابودی جزیره محل زندگیش بگریزد. اما «آلن چونگ» و «تامارا نائیر» از دانشگاه فنی «نانیانگ» سنگاپور به هر مهاجری که به دلیل معضلات زیست ‌محیطی می‌گریزد، مانند قطعه‌ای از یک تصویر بزرگ نگاه می‌کنند.
محور مطالعات آنان وزش بادهای غبارآلود از جنوب شرقی آسیاست که ماه‌هاست ادامه دارد. این بادهای غبارآلود از اندونزی می‌وزند. منشاء آنها نیز نابودی مزارع نخل خرما یا اقاقیاست که کشاورزان یا شرکت‌های بزرگ برای به دست آوردن کاغذ آنها را می‌سوزانند. گاهی هم زمین‌های پوشیده از تورب (زغال‌سنگ نارس) سوزانده می‌شود تا از این زمین‌ها برای کشاورزی استفاده شود.
این ٢ متخصص می‌گویند که به احتمال قوی در آینده شاهد هزاران نفر خواهیم بود که به خاطر مشکلات زیست‌ محیطی و تغییرات آب‌وهوایی در محدوده کشور خود مهاجرت می‌کنند یا حتی کشور خود را ترک می‌کنند و به نقاط دیگر دنیا پناه می‌برند.
دانشمندان به پیامدهای هولناک چنین تغییراتی هشدار می‌دهند و می‌گویند وقتی از کوچ دسته‌جمعی یا موج مهاجرت حرف زده می‌شود، همه به سوریه، افغانستان یا عراق فکر می‌کنند اما احتمال از راه رسیدن خطری بزرگ یعنی خطر سمی شدن محیط ‌زیست و تغییرات اقلیمی غیرقابل تحمل به دروازه‌های جنوب شرقی آسیا دایما قوی‌تر می‌شود.
مهاجران ایرانی خشکسالی
سایه کوچ دسته جمعی و مهاجرت گسترده‌ای که دانشمندان نسبت به آن هشدار می‌دهند و از دیده شدن آن روی آسیای جنوب شرقی صحبت می‌کنند، مدت‌هاست که بر سر ایران هم افتاده است. خشکسالی، دلیلی نام دارد که سرنوشت ایرانی‌ها را به کوچ اجباری پیوند داده و آنها را مجبور خواهد کرد چه در داخل مرزهای کشور و چه خارج از آن به مهاجرت تن دهند.
اردیبهشت ماه ‌سال جاری بود که عیسی کلانتری، رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه و وزیر اسبق کشاورزی با اشاره به این‌که ایران با بهره‌برداری از ٩٧‌درصد آب‌های سطحی خود عملا تمام رودخانه‌های خود را خشک کرده است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده است، بی‌آبی و خشکسالی که بر کشور سایه انداخته را اینچنین معنی کرد: «این موضوع به معنای آن است که اگر به همین وضع ادامه دهیم حدود ٧٠‌درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ٥٠‌ میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند.»
پس از آن صحبت‌های بسیاری مطرح شد مبنی بر این‌که در صورت خشک شدن دریاچه ارومیه حیات حدود ٦‌ میلیون نفر در این منطقه به خطر می‌افتد و آنها را مجبور به مهاجرت می‌کند. تاثیرات خشکی دریاچه تا شعاع ٥٠٠ تا ٦٠٠ کیلومتری دریاچه هم خواهد رسید و تا نزدیکی‌های پایتخت هم خواهد آمد.
در چنین شرایطی، مهاجرانی در کشور وجود خواهند داشت که جایی برای سکنی ندارند و بار جمعیتی آنها، زندگی در مناطق مهاجرپذیر را سخت خواهد کرد، زیرا کشور به‌طورکلی با بحران خشکسالی و کمبود آب مواجه است. به این سیل ٦‌ میلیون نفری اگر مهاجرانی که گردوغبار ناشی از خشک شدن تالاب‌ها در مرزهای شرقی و غربی کشور، همچون خوزستان و سیستان را هم اضافه کنیم، با موج مخربی از مهاجران روبه‌رو خواهیم بود که مهاجران خشکسالی نام دارند.
مهدی زارع، رئیس کمیته مخاطرات طبیعی انجمن مخاطره‌شناسی ایران می‌گوید: «مسأله بسیاری از مناطق کشور، مسأله آب است، اگر مفهوم خشکسالی، بحران آب، گرم شدن زمین و توزیع نامتوازن جمعیت را در نظر بگیریم، تمامی اینها به خشکسالی مرتبط می‌شوند. نگاهی به اتفاقاتی که در شرق، جنوب شرق و در دریاچه ارومیه افتاده است، نشان از موج مهاجرت‌هایی دارد که به سمت مرکز کشور رخ داده است.»
او با اشاره به این‌که در ایران هنوز آمار قابل استنادی در باره این‌که چه مقدار و به چه دلایلی مهاجرت انجام شده، نداریم، ادامه می‌دهد: «آماری که مرکز آمار داده، در ٢دهه ٧٥ تا ٨٥ و ٨٥ تا کنون، نشان می‌دهد که در هر دهه ١٢‌ میلیون نفر جابه‌جا شده‌اند؛ یعنی در ٢ دهه ٢٤‌ میلیون مهاجرت داشته‌ایم. حدود ٧٠‌درصد مهاجرت‌ها، مهاجرت روستا به شهر و در ٣٠‌درصد باقیمانده هم بخش زیادی مهاجرت شهر به شهر و شهر به شهرهای بزرگ بوده است. این تصویری است که از مهاجرت ایران داریم و نمی‌دانیم، چه میزان از این مهاجرت‌ها به دلیل تغییرات اقلیمی، خشکسالی یا سوانح طبیعی بوده است.»
به هر روی مهاجرت اتفاق افتاده و آنچه که تاکنون بسیاری از مسئولان دلایل آن را اقتصادی و اشتغال می‌دانستند، حالا کمی رنگ و بوی اقلیمی به خود گرفته و تغییرات اقلیمی یکی از عوامل مهاجرت، حداقل درون مرزهای کشور شده است. به گفته زارع، «در مناطق غربی، جنوب و شمال غربی، شرق و جنوب شرقی کشور با پدیده ریزگردها هم روبه‌رو هستیم که این عامل هم ناشی از خشکسالی و بحران آب است. نماد پررنگ این اتفاقات، خوزستان و سیستان و بلوچستان است که زندگی در این مناطق را به‌دلیل گردوغبارهای ناشی از خشکسالی سخت کرده و مهاجرت به مناطق مرکزی را رقم زده است.»
او یادآوری می‌کند که «در شرق و مرکز ایران هم با مسأله خشکسالی و آب مواجه هستیم در این مناطق با کمبود یا نبود آب و به عبارتی تنش آبی مواجه‌ایم. به این ترتیب، اتفاقی که می‌افتد این است که جمعیت در مناطقی همچون تهران، مشهد، کرج و... متمرکز می‌شود. تمرکز جمعیت در این مناطق، باعث حفر چاه‌های مجاز و غیرمجاز و برداشت بی‌رویه آب خواهد شد که این مسأله باعث بروز اتفاقی دیگر می‌شود که تبعات و پیامدهای نگران‌کننده‌ای خواهد داشت. این اتفاق، فرونشست زمین است.»
مشکلات زیست‌ محیطی همچون دومینو بر هم تأثیر می‌گذارند، رئیس کمیته مخاطرات طبیعی انجمن مخاطره‌شناسی ایران معتقد است، «تأثیر فرونشست زمین، ناایمن شدن خانه‌هایی است که مردم و همین مهاجران در آنها زندگی می‌کنند و این خانه‌ها را در مقابل زلزله که یکی از سوانح طبیعی است، به‌شدت آسیب‌پذیر خواهد کرد.»
زارع درباره پیش‌بینی‌هایی که از کوچ اجباری ایرانیان به دلیل خشکسالی، گردوغبار و ... می‌شود و حتی گفته می‌شود که حدود ٧٠‌درصد ایرانی‌ها یعنی ٥٠‌میلیون نفر از جمعیت کشور، مجبور به کوچ خواهند بود هم می‌گوید: «این اتفاق نباید بیفتد و نمی‌افتد. طبیعتا ظرفیتی داریم برای زندگی کردن و همانطوری که اجداد ما با آسیب‌هایی همچون زلزله و سیل کنار آمده‌اند، ما هم باید شیوه زندگی را تاب‌آوری کنیم. باید با همین اقلیمی که داریم، تاب‌آوری اقلیمی پیدا کنیم. شیوه‌های استفاده از انرژی و آب و... را تنظیم کنیم و برنامه داشته باشیم. باید ببینیم برای ایران ٥٠‌ سال آینده چه جمعیتی، چه شرایطی و چه تصویری داریم. زیرا اتفاقاتی که درحال رخ دادن است، آسیب‌پذیری‌مان را بیشتر می‌کند، باید برنامه داشته باشیم و تاب‌آوری اقلیمی پیدا کنیم.»
منبع:برترین ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۴ ، ۱۰:۳۱
پیمان صاحبی