منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۸۹ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است


 

بی‌آبی و خشکسالی خوزستان، به مرگ‌سرزمینی منجر می‌شود؟

 گیتی خزاعی، اسماعیل مسگرپورطوسی و احمدعلی کیخا، سه متخصص و فعال حوزه آب کشور می‌گویند اگر مدیریت بهتری اعمال شود قرار نیست خوزستان به مرگ سرزمینی دچار شود و خوزستانی‌هایی که این‌روزها گرم‌ترین درجه حرارت در دهه‌های اخیر را تجربه می‌کنند مجبور به مهاجرت شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، سه متخصص و فعال حوزه آب کشور معتقدند در مدیریت منابع آب کوتاهی شده‌است و اگر امروز سخن از تشکیل کمیته امنیت آب در مجلس مطرح است .

مناظره بر سر اینکه چگونه از مرگ پرآب‌ترین منطقه کشور یعنی خوزستان جلوگیری کنیم با حضور یک جامعه‌شناس، مهندس مشاور و عضو ناظرمجلس در شورای عالی آب در کافه خبربرگزار شد. این بحث فقط محدود به خوزستان نبود. خوزستان که در هفته‌های اخیر بالاترین درجه حرارات در دهه‌های اخیر را تجربه کرده بود بهانه‌ای شد تا یک بار دیگر وضعیت مدیریت منابع آب کشور را ارزیابی کنیم. اتفاقی که در هفته گذشته با بیانیه‌ای که ۱۱۰ کارشناس آب تحت عنوان «وضعیت مدیریت منابع آب کشور»خطاب به رییس‌جمهور نسبت به آن هشدار داده شده بود.

در این مناظره از شیوه مدیریت در وزارت جهادکشاورزی و سیاستگذاری در کشت و زراعت و تأثیر آن سخن به میان آمد تا اینکه آیا آب امنیتی شده است یا باید به فکر «امنیت آب» باشیم.

گیتی خزاعی، جامعه‌شناس که در مقطع دکتری «تغییرات اجتماعی» خوانده است و در مورد پدیده‌هایی چون خشکسالی و مدیریت کار کرده است . این جامعه‌نشاس تأکید می‌کند: « با روش‌هایی که دولت در مورد مدیریت منابع آب و تحویل آب به سهولت به مردم دارد عملاً اجازه نمی‌دهد مردم بفهمند محدودیت منابع آب داریم. به ما القاء می‌کنند که اصلاً نگران آب نباشید».

اسماعیل مسگرپور، رئیس هیئت‌مدیره فدراسیون صنعت آب ایران تحصیلکرده مهندسی مکانیک و مدیریت استراتژیک در مقطع کارشناسی ارشد است و می‌گوید: «معتقدم مشکل ما از آن موقع شروع شدکه آب دولتی شد. هروقت درجایی دولت دست می‌گذارد به قیم تبدیل می‌شود. اینگونه که می‌خواهد بگوید من مشکلتان را حل می‌کنم. می‌خواهد بگوید من ولی تو هستم، مواظب تو هستم اما این رفتار بلافاصله تبدیل به یک معضل اجتماعی می‌شود».

احمدعلی کیخا، که دکترای اقتصاد آب از دانشگاه نیوانگلند استرالیا دارد و علاوه بر نمایندگی مجلس و عضو ناظر مجلس در شورای عالی آب معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست بوده می‌گوید: «مبانی نظری توسعه کشاورزی کشور ما چیست که بتوان در شرایط تنش آبی به مدیریت بحران آب پرداخت؟ بیشتر ایرادی که در ایران گرفته می‌شود این است که رفتار ما در مصرف آب درست نیست. چه آب شرب، چه آب کشاورزی و حتی آب صنعت. به نظر من اصلاً نوع نگاه ما نگاه درستی نیست. انگار هیچ محدودیتی در این منبع نداریم.»

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این مناظره است؛

*شاهد ثبت گرم‌ترین دما برای اهواز در دهه‌های اخیر بوده‌ایم. ریزگردها هم امان از مردم خوزستان و اهوازبرده‌اند. برداشت‌ها و انتقال آب از کارون نیز وضعیت پرآب‌ترین رودخانه ایران را وخیم کرده‌است. آیا می‌توان گفت ما شاهد مرگ سرزمین در خوزستان و اهواز هشتیم. آیا می‌توان گفت که نظیر آنچه در سوریه رقم خورد و بیابانی شدن سرزمین روی داد و سپس جنگ برای ما هم قابل تصور است؟

گیتی خزاعی: بگذارید مثال آفریقا را بزنیم. آفریقا دهه 60 این وضعیت را نداشت. درست است که به لحاظ تمدنی شرایطشان شرایط دیگری بوده‌است ولی در هر صورت این وضعیت رو به فروپاش، سرزمین‌های کاملاً متلاشی شده است تمام ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی همه‌چیز از بین رفته است. اصلاً 50 سال پیش این‌گونه نبوده‌است ولی باز هم نمی‌توانیم بگوییم مرگ سرزمینی اتفاق افتاده است. مرگ سرزمین در اصطلاح اجتماعی و انسان‌شناختی زمانی است که هیچ اثری از تمدن نتوانید بیابید. ولی الان آفریقا و حتی سومالی در مرحله فروپاشی تمدن است در مرحله افول تمدن است. مرگ سرزمین اتفاقی است که در کویر لوت نمونه‌اش را داریم اتفاقی که در کویر لوت افتاده است هنوزدر سومالی اتفاق نیفتاده است. نمی‌توانیم بگوییم چند سال دیگر چنین اتفاقی که در لوت افتاد در سومالی می‌افتد. اما اگر روی داد آن موقع می‌گوییم مرگ سرزمینی اتفاق افتاده است.

*اگر مطابق تعریف شما مرگ سرزمینی برای خوزستان در پیش نباشد اما تغییری بزرگ پیش روی مردم خوزستان قرار گرفته است. در عصر ارتباطات و اینترنت مردم به سهولت به اطلاعات سایر مناطق دسترسی دارند و می‌بینند در مناطق دیگر آب و هوای مناسب و امکانات بهتری هست و دیگر حاضر نمی‌شود این همه سختی شامل گرمای بیش از حد، ریزگرد و بسیاری ناملایمات را تحمل کند؛ تن به مهاجرت می‌سپارد و این یعنی خالی شدن سرزمین. این همان اتفاقی است که در عراق و سوریه هم افتاد. تغییرات اقلیمی و جغرافیایی کشاورزی را نابود کردو جنگ آغاز شد.
خزاعی: من این موضوع را رد نمی‌کنم می‌گویم اسمش مرگ سرزمینی نیست.

* متروکه شدن سرزمین چطور؟
خزاعی : بله، متروکه می‌شویم. می‌خواهم بگویم این واژه «مرگ‌ سرزمینی» را با احتیاط به کار ببریم، مرگ سرزمینی عبارتی است که برای کویر لوت به‌کار می‌بریم ولی معنایش این نیست ما دچار فروپاشی سرزمینی نیستیم. ۵ سال پیش که هنوز این‌قدر بحث‌ها در مورد بحران آب به طور جدی مطرح نبود بحث فروپاشی تمدنی را خیلی زودتر مطرح کردیم. البته وقتی آقای عیسی کلانتری بحثی را مطرح کرد که براثر تغییرات اقلیمی و خشکسالی ۵۰میلیون نفر در ایران مهاجرت می‌کنند من جزو کسانی بودم که تأکید کردم این حرف منطقی نیست. یکی از دلایلی که این حرف درواقع اتفاق نمی‌افتد این است که مردم ما دیگر مردم کوچ‌رو نیستند.به نظرمن اتفاق بدتری برایمان می‌افتد و آن سرگردانی درون سرزمینی است، زمانی وقتی امکانات اکولوژیک تمام می‌شد مردم کوچ می‌کردند اما الان چنین امکانی نیست و مردم امکان بازیابیشرایط زندگی را نمی‌یابند و درون سرزمین سرگردان خواهندشد.

* ولی همین الان در مناطقی چون شمال سیستان و بلوچستان به اجبار مانع از مهاجرت افراد می‌شوند و اطلاعات درستی در مورد وضعیت آنجا در اختیار عموم قرار نمی‌گیرد.

خزاعی: بحث ماهم همین است. اینکه الان ظرف یکی دوسال دولت تحت فشار رسانه‌ای حاضر به صحبت درباره آب شده‌است وگرنه دولت از وضعیت وخیم آب از ۱۰سال قبل هم خبر داشته است ولی همواره برای کنترل نارضایتی‌ها در مورد آب اطلاعات در مورد بحران آب را منتشر نمی‌کرد و درباره آن صحبت نمی‌کرد.

*بله دولت همیشه با کراهت از سهمیه‌بندی آب سخن می‌گفته است.
خزاعی: اگردولت بخواهد نمی‌گذارد مردم و من شهروند در شرایطی قرار داشته باشم که چنان شیر آب خانه را باز کنم با این تصور که پشت شیرآب، بی نهایت آب وجود دارد. حتی اگر موقعیت بسیار خوبی از نظر آب قرار داشتیم بازهم آب جزو منابعی است که همیشه در معرض بحران قرار دارد.

*اتفاقا اروپا با آن همه منابع آبی که دارد اینک از سرویس بهداشتی خشک و سایر روش‌های کنترل منابع آب استفاده می‌کند و با صرفه‌جویی منابع خود را مصرف می‌کند.
خزاعی: بله، با روش‌هایی که دولت در مورد مدیریت منابع آب و تحویل آب به سهولت به مردم دارد عملاً اجازه نمی‌دهد مردم بفهمند محدودیت منابع آب داریم. به ما القاء می‌کنند که اصلاً نگران آب نباشید و هرموقع خواستیم شیر آب را می‌توانیم باز کنیم و آب تحویل بگیریم.

مسگرپور: اتفاقاً من هم معتقدم مشکل ما از آن موقع شروع شدکه آب دولتی شد. هروقت درجایی دولت دست می‌گذارد به قیم تبدیل می‌شود. اینگونه که می‌خواهد بگوید من مشکلتان را حل می‌کنم. می‌خواهد بگوید من ولی تو هستم، مواظب تو هستم اما این رفتار بلافاصله تبدیل به یک معضل اجتماعی می‌شود زیرا مردم نسبت به آن مسأله بی‌خیال می‌شوند. نمونه‌اش را در دشت بیضا نزدیک شهر شیراز می‌بینیم که مردم در شریط بی‌آبی در آن منطقه اقدام به کاشت برنج می‌کنند.

خزاعی: اتفاقاً به تازگی یکی از خبرنگاران عکس‌های کاشت برنج در طبس را منتشر کرده بود.

مسگرپور: بله و من به دوستان می‌گویم اینجا چه خبر است با این وضعیت بی‌آبی اینجا کاشت برنج اصلاً راندمان ندارد.

*یک نکته این دردسترس بودن آب به سهولت همین است که در جایی نظیر گلپایگان که مردم شغل اصلی‌اشان کاری غیر از باغداری و کشاورزی است مشغول کاشت و باغداری می‌شوند و بعد که درخت‌ها به ثمر می‌نشیند کسی نیست محصول را بچیند و بهره‌برداری کند. نتیجه آن می‌شود که آب بابت محصولی که اصلاً در بازار عرضه نمی‌شود یا کاربردی در وضعیت کشور ندارد صرف می‌شود و عملاً نقشی در اقتصاد و بهره‌وری ما ندارد.

خزاعی: بله به همین دلیل ما تأکید می‌کنیم که باید به جای آنکه آب صرف کشاورزی شود طرح «آیش» را به اجرا بگذاریم. «آیش»به این معنا که ما به منابع آب دست نزنیم،اگر بارش و نزولات آسمانی داشتیم از آن استفاده نکنیم تا کم‌کم منابع آب زیرزمینی‌امان که تخریب شده احیا شود. اما اینک یا از آب‌های زیرزمینی‌امان در حال آبیاری کشاورزی هستیم یا از طریق آب‌های پشت سد و یا از آب‌های رودخانه‌ها.

*نکته مهم این است که همین آبی که الان در کشاورزی استفاده می‌شود ارزش افزوده اقتصادی ندارد. مثلاً محصولی که در همان دشت گلپایگان به ثمرمی‌نشیند ارزش افزوده ایجاد نمی‌کند و به قیمت فروخته نمی‌شود.
خزاعی: نکته بسیار مهم در کاهش سطح زیرکشت و کشاورزی این است که ما باید حداقل رطوبت در کشور را حفظ کنیم. اما وضع وقتی وخیم‌تر می‌شود که نه تنها کشاورزی را کنترل نمی‌کنیم بلکه صنعت‌های کم‌آب‌بر را هم به کار نمی‌بریم و می‌رویم تولیدفولاد را در کشور گسترش می‌دهیم که صدبرابر کشاورزی آب مصرف می‌کند.


* آقای مسگرپورشما فکر می‌کنید کشاورزی نکنیم و سراغ صنعت نرویم بیکاری را باید چگونه برطرف کنیم؟
مسگرپور: خدمات فرصت بسیار مناسبی در کشور ما محسوب می‌شود.

*اما خدمات برای کسی که شغل نمی‌شود؟
مسگرپور: ما می‌توانیم بازار صادراتی منطقه خودمان را با خدمات داشته باشیم. خوشبختانه شانس‌هایی هم در همین دوره بحران آب و مشکلاتی که ناشی از رکود اقتصادی داشتیم داریم. ما الان دراین منطقه بیشترین میزان تحصیلکرده را داریم، جوان‌ترین ملت هستیم و همین‌ها زمینه ایجاد می‌کند که بهترین خدمات به روز راتولید کنیم و بتوانیم در منطقه به کشورهای اطراف خود صادر کنیم و این‌ها می‌تواند باب حداقلی باشد مثلاً به عنوان نمونه یک برنامه‌نویس مگر چقدر آب مصرف می‌کند و در عین حال چقدر ارزش افزوده اقتصادی ایجاد می‌کند؟

* ببینید این خیلی ایده خوبی است ولی من شغل آباء و اجدادی خودم را چگونه کنار بگذارم و بروم برنامه‌نویس شوم چند نسل باید از من بگذرد؟
مسگرپور: نه، ببینید اتوماتیک این اتفاق می‌افتد الان چند درصد از مردم شغل پدرشان را دارند؟
خزاعی: دقیقاً، این نکته مهمی است.

*ببینید بسیاری از مردمی که الان باغ و کشاورزی دارند نظیر آنچه در گلپایگان مثال زدم شغل اصلی‌اشان غیر از کشاورزی و باغداری است. اما همچنان مشغول زراعت هستند در حالی که برایشان مهم نیست این آبی که مصرف می‌کنند مابه‌ازای اقتصادی‌ ، اجتماعی و سیاسی چیست؟
مسگرپور: خب این وضع بهبود نمی‌یابد تا وقتی که قیمت آب مجانی است. قیمت کنونی آب به حدی پایین و ناچیز است که گویی مجانی است.

*اتفاقا به تازگی آقای میدانی در وزارت نیرو و خانم ابتکار رییس سازمان حفاظت محیط زیست نیز بر مجانی‌بودن آب تاکید کرده‌اند و آقای میدانی از سیاست افزایش پلکانی آب به عنوان برنامه‌ای جدید سخن گفته است.

مسگرپور: ببینید ما در مورد یک بحث کلان در کشور صحبت می‌کنیم. اگر کشوری هستیم دچار خشکسالی و نمی‌توانیم با این میزان آبی که داریم خوراک ملت 80 میلیونی را تأمین کنیم خب باید دنبال یک راه‌حل جامع بگردیم. مثلاً امروز ما نمی‌توانیم در تولید گندم با کشوری مثل نیوزلند رقابت کنیم. برای اینکه آنجا تقریباً 70 درصد زمین‌هایشان دیم‌کاری هستن. ما نمی‌توانیم با سیستم آبیاری با کشت دیم رقابت کنیم. بنابراین او می‌تواند قیمت گندمش را به نصف قیمت گندمی که ما تولیدمی‌کنیم تولید کند و تحویل ما دهد. بنابراین حتی با قیمت آب مجانی کنونی هم اقتصادی نیست من گندم تولید کنم.

*ولی همین طرح نکاشت کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه برای احیای این دریاچه موفق نشد.

خزاعی: برای آنکه زیرساخت‌ها را هنوز فراهم نکرده‌اند. یک دفعه شب خوابیده‌اند و صبح بلند شدند گفتن نکاشت انجام شود.

مسگرپور: یک مسئله مهم دیگر هم باید مد نظرداشت. در مورد طرح نکاشت دولت خسارت این طرح را تا یک زمان مشخصی می‌تواند از محل درآمد فروش نفت و غیره بپردازد. تا ابد نمی‌تواند این هزینه را بپردازد که عده‌ای بیکار بنشینند و حقوق بگیرند. طرحی چون طرح‌ نکاشت موقت است. ولی برای بلندمدت همان بحث اول ما مطرح است. فرهنگسازی کردن. این فرهنگ سازی در کشاورزی، شهرسازی و صنعت هر کدام معنای خودش را دارد. بسیاری از مناطق جهان امکان کشاورزی ندارند. خیلی از شهرهای بزرگ دنیا مشکل آب دارند. آنها راه‌حل‌هایی برای بحران آب پیدامی‌کنند و آن راه‌حل‌ها را آموزش می‌دهند و برایش برنامه‌ریزی می‌کنند؛ به تدریج به آن اهدافی که برایش برنامه‌ریزی کرده‌اند می‌رسند. به عنوان مثال این مشکلی که ما امروز در رابطه با تهران داریم را چگونه باید مرتفع کنیم؟ چرا تهران باید تمام آب‌های منطقه اطراف خودش را مصرف کند. چرا آبی که حق مازندران است امروز از دره 2 هزار و 3 هزار انشعاب می‌زنند و آب را به سد امیرکبیرمی‌ریزند تا از آنجا به تهران بیاورند. درحالی که برآورد می‌شود ۳۸درصد از آب تهران در شبکه و مشکلاتی نظیر آن از دست می‌رود و به عنوان پرت آب درون شبکه داخلی هدر می‌رود. حال اگر همین ۳۸درصد پرت‌آب را کنترل و احیا کنیم آن وقت نیازی به انتقال آب از دره‌های ۲هزار و ۳هزار نیست. این وضع در خوزستان شکل دیگری دارد.
به نظر من اگر بحث ما این است که راهکارهای فرهنگ سازی و اولویت‌بندی در صرف هزینه‌هایمان را مشخص کنیم می‌توانیم به تدریج، هم محصولات کشاورزی‌مان را به سمت محصولات پربازده و کم آب، توسعه خدمات و صنعت سوق بدهیم که این جمعیت 80 میلیونی چگونه با این میزان آب را مدیریت کنیم. الان وزارت نیرو تأکید دارد که ما ۸۰میلیاردمترمکعب آب قابل برنامه‌ریزی داریم و ۸۰میلیون نفر جمعیت. پس ما در مرحله تنش آبی قرار داریم.

خزاعی: اما میزان آبی که ما در اختیار داریم برای 40 میلیون نفر است.
مسگرپور: آخرین آماری که داریم برای 55 میلیون نفر است.


* آقای دکتر کیخا همانطور که می‌دانید آقای بروجردی رییس‌کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی بحث تشکیل کمیته امنیت آب را مطرح کرد و همین سبب شد که بحث‌هایی درباره اینکه آیا آب امنیتی شده یا نه در جامعه طرح شده است.

کیخا: ظاهراً سال گذشته این تصمیم در کمیسیون امنیت ملی گرفته شده که کارگروه امنیت آب مطابق با آیین‌نامه داخلی کمیسیون شکل بگیرد. در آن زمان از کمیسیون کشاورزی هم خواسته‌اند و مکاتبه‌ای هم انجام شده و یک نفر را معرفی کردند اما رونمایی نکرده بودند. در اجلاسیه دوم رونمایی شده و گفتند.

خراعی: من توضیحی بدهم؛ بعد از پیگیری خبرهایی که از تشکیل کمیته امنیت آب در سال ۱۳۹۵ منتشر شده بود آقای برومندی که رئیس این کمیته منصوب شدند در بحث‌هایی که مطرح کرده‌اند گفته‌اند منظورشان از بحث امنیتی شدن آب چیست. درواقع بیشتر بحث‌های دیپلماسی آب را مطرح کرده بودند و خیلی کمتر به این مباحثی که ما به آن‌ها می‌پردازیم و بحث امنیت آب را مطرح می‌کنیم تأکید دارند. در‌واقع در کمیته امنیت آب قرار است در مورد بحث‌هایی که در حوزه آب با همسایگان و ارتباط با همسایگان داریم بپردازند. آقای برومندی استناداتی کرده بودند و بحث سد دوستی را مطرح کرده بودند بحث چالش‌هایی که در مورد هیرمند و بحثی که با عراق و ترکیه وجود دارد مدنظر بوده است. اما من شخصاً معتقد هستم که مباحثی که با همسایگان مطرح کنیم بخش کوچکی از آن مشکلات ما در حوزه آب را تشکیل می‌دهد ولی متأسفانه بخش مهم موضوع گم می‌شود ما به جای آنکه منابع آبی خودمان را مدیریت کنیم به دنبال مدیریت کردن منابع آبی کشور ترکیه رفته‌ایم یا به جای اینکه دنبال عواملی که در کشور خودمان بحران آب را ایجاد می‌کند دنبال مشکلاتمان با ترکمنستان می‌رویم. البته بحث هیرمند کمی متفاوت است چون تعهداتی فی‌مابین وجود دارد که نادیده گرفته شده‌است. از آنجایی که آب کالایی استراتژیک است پس وقتی با کمبود آن مواجه می‌شویم امنیت ما به خطر می‌افتد یعنی هنگامی که بحث کمیابی این کالا مطرح می‌شود بحث ناامنی را هم با خود همراه دارد. تأکید ما باید بر این باشد که این ناامنی را در حوزه‌های مختلف ببینیم. ناامنی اجتماعی، ناامنی اقتصادی، ناامنی فرهنگی، ناامنی سیاسی ناشی از کمبود آب مطرح است و این‌ها چیزهایی است که کمتر به آن پرداخته می‌شود. حتی می‌بایستی به موقعیت ژئوپلیتیک ایران بیشتر توجه شود. کمیابی آب آن بحرانی را که ما به خاطر موقعیت ژئوپلیتیکی داریم را تشدید می‌کند. چون کم‌آبی بیابانی شدن را هم موجب می‌شود، بحثی که ابتدای صحبت در مورد خوزستان داشتیم و از مرگ سرزمینی پرسیدید. این موضوع گذرگاه‌های ما را خیلی پرخطر می‌کند. این بحثی است که من می‌بینم و خیلی کم به آن توجه می‌شود یا فرض کنید در بحث امنیت‌های اجتماعی به تنش‌های بین گروه‌های مختلف می‌پردازیم، این‌ها مباحث مهمی هستند. وقتی آب کم می‌شود کشاورزی اولین جایی است که آسیب می‌بیند اگر هم ما آن را تعطیل نکنیم، خودبه‌خود تعطیل خواهد شد و در خیلی جاها نیز شده است. آن فقری که در اثر این کم‌آبی و کمبود آب به وجود آمده ناامنی‌های ثانوی در پی دارد که کمتر به آن توجه می‌شود. می‌بایستی فقر را به عنوان پارامتری در نظر بگیریم که ناامنی ایجاد می‌کند. در حالی که ما کم‌آبی را مستقیماً به تنش بین افراد مرتبط می‌کنیم. اما در اینجا عواملی میانجی هم وجود دارد مثل فقر، مهاجرت و حاشیه‌نشینی مباحثی هستند که به صورت معمول به آن پرداخته می‌شود. ولی اگر بخواهیم اهمیت امنیت آب را موردتوجه قرار بدهیم این‌ها عواملی هستند که باید توجه بیشتری به آن‌ها بشود که نمی‌شود. وقتی منابع درون سرزمینی ما کاهش پیدا می‌کند بستر به وجود آمدن و تشدید فضاهای ناامن به دلیل وجود فقر یا مسائل دیگر به وجود می‌آید. به این توجه داشته باشیم که الان بخش مهمی از جمعیت ما در ایران دریافت‌کننده خدمات بین‌المللی هستند. وقتی که بحران‌های اقلیمی ما افزایش پیدا می‌کند جمعیت دریافت‌کننده خدمات بین‌المللی ما به طور طبیعی افزایش پیدا می‌کند. این‌ها پارامترهایی هستند که به عنوان موضوعاتی که امنیت ملی را تهدید می‌کنند به آن توجه نمی‌شود. امنیت ملی فقط این نیست که ما در معرض حمله سرزمینی قرار بگیریم. ما می‌آییم یک سری پارامترهایی را در نظر می‌گیریم و سپس می‌گوییم ما در معرض حمله نیستیم پس امنیت ملی ما ممکن است در این حوزه‌ها آسیب‌پذیر باشد. این‌ها لایه‌های پنهان‌تری هستند که کمتر موردتوجه قرار می‌گیرند.

کیخا: در تکمیل فرمایشان خانم دکترخزاعی در مورد نگاه دیپلماسی آب و خلاء آن تا کنون باید بگویم قبلاً در مجلس هشتم سئوالی از وزیر امور خارجه وقت آقای متکی داشتم که استراتژی شما در برخورد با افغانستان در رابطه با آب هیرمند چیست؟ خیلی جالب بود؛ وزیر گفت که این امور به ما مربوط نمی‌شود. من پاسخ دادم آقای وزیر که شما مسئول وزارت امور خارجه کشور ما هستید و حداقل وظیفه شما این است که حافظ منافع ملی ما در بیرون از مرزها باشید، در خصوص آب هیرمند این شما هستید که باید یک استراتژی درستی به سایر قسمت‌های دولت حتی حاکمیت بدهید و برای من که نماینده مجلس هستم هم یک نقش تعریف کنید. بنابراین وزارت امور خارجه به عنوان یک دستگاه مرتبط با کمیسیون امنیت ملی وظیفه دارد که در خصوص آب‌های مرزی آن اسناد راهبردی را برای تنظیم روابط در ابعاد مختلف با کشورهای همسایه تنظیم کند و به نظر من یک کار مهم و واجب است که حتماً وزارت امور خارجه باید به آن بپردازد و چون کمیسیون مربوطه‌اش کمیسیون امنیت ملی است از این حیث آنها نیز باید از منافع ملی دفاع کند. یک کار خوبی که در دولت یازدهم در مورد دولت افغانستان انجام شده این بود که گفت ما با شما مسائل مختلفی از جمله مهاجرت و مواد مخدر و امنیت، تجارت و آب داریم همه چیز با هم باید حل شود و مورد مذاکره قرارگیرد. این‌گونه نیست که مثلاً گروهی مسئله مهاجران را حل کنند و بعد بگوییم آب باشد و بقیه مسائل را به بعد واگذار کند. مسائل تجارت را با هم حل‌وفصل می‌کنیم ولی مسئله آب و هامون بماند برای بعد اینگونه نمی‌شود. همه را باهم به صورت یک پکیج باید جلو ببریم. از این حیث به نظر من کار درستی است و مخصوصاً در رابطه با آب‌های مرزی و مدیریت آب‌های مرزی و تنظیم صحیح رابطه ما با کشورهای همسایه کار قشنگی انجام دادند .


*آقای دکترکیخا شما قبلاً هم نماینده مجلس بودید و پیشتر نیز عضو ناظر مجلس در شورای عالی آب بودید. آیا آن موقع چنین بحثی در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مورد آب مطرح بود؟

کیخا : در مجلس هشتم این بحث نبود. در این مجلس هم چیزی من نشنیده‌ام. ولی اینکه این صحبت‌ها حتی از چندین سال قبل انجام می‌شد که وضعیت منابع آب کشور بحرانی است و خود این تهدیدی برای امنیت ملی کشور است و باعث جابجایی مردم و مهاجرت می‌شود. مثلاً در حوزه انتخابی بنده، سیستان، دلیل اصلی مهاجرت مردم عدم دسترسی به آب کافی است. وقتی مردم از آنجا مهاجرت می‌کنند هم در آنجا یک بحران به وجود می‌آید و هم آنجایی که می‌روند مسائل اجتماعی جدیدی به وجود خواهند آورد. یا تنش‌های آبی که بین استان‌هایی که در بالادست و پایین‌دست یک حوزه هستند. مثل چهارمحال، اصفهان، یزد، کرمان. من در جلسات شورای هماهنگی زاینده‌رود در زمانی که در محیط‌زیست بودم شرکت می‌کردم اگر چه علنی نبود ولی این اصطکاک‌ها، درگیری‌ها، نزاع‌ها و اختلاف‌نظرها در مورد دسترسی به منابع آب محدود شکل گرفته بود و الان هم است. از نظر من این دو جنبه دارد. یکی اینکه در حالت کلی می‌شود گفت که در کشور ما دسترسی به منابع آب در مقایسه با کشورهای دیگر خیلی زیاد نیست. پس کلاً نگاه ما باید این باشد که ما کشوری نیستیم که فراوانی نعمت آب داشته باشیم. ممکن است جاهایی به صورت لکه‌ای فراوانی نعمت آب داشته باشیم. ولی به صورت متوسط در کل کشور این چنین نیست که ما فراوانی آب داشته باشیم و هر چقدر که خواستیم مصرف کنیم. چنین شرایطی نیست. بنابراین وقتی ما با محدودیت مواجه هستیم یعنی این که هر کاری با این آب نمی‌توانیم انجام دهیم و از آن استفاده کنیم. ولی اینکه برای همین جمعیت و سرزمین با همین میزان آب یک زندگی خوبی را به طور نسبی می‌شود ایجاد کرد؟ به نظر من بله. اخیراً من مقاله‌ای می‌خواندم که چند ایرانی مقیم خارج نوشته بودند؛ بیش از اینکه بگویند ما دچار خشکسالی طبیعی شدیم، گفته بودند که ما دچار خشکسالی مدیریت و اقتصاد شده‌ایم. یعنی ما از همین آبی هم که داریم درست استفاده نمی‌کنیم.خاطرم هست در ابتدای دولت یازدهم در نخستین جلسه شورای عالی محیط زیست باید یکسری شاخص‌ها و آمارها از وضعیت محیط زیست ارایه می‌کردم. یکی از شاخص‌ها این بود که در سال 2013 در بین 232 کشور در مدیریت اکوسیستم‌های آبی رتبه 230 یا 231 را به دست آورده بودیم. به یاد می‌آورم که آقای رئیس‌جمهور با دقت این گزارش را می‌شنیدند به‌یک‌باره گفتند، این چه معنی می‌دهد؟ گفتم آقای رئیس‌جمهور مثلاً در خوزستان که ما وفور نعمت آب داریم مشکل آب داریم. در گیلان که در بعضی نقاط آن 2000 میلی‌متر بارندگی داریم نیز مشکل آب داریم. در یزد که 50 میلی‌متر بارندگی داریم، اینجا نیز مشکل آب داریم، در بلوچستان هم مشکل داریم. یعنی فرقی نمی‌کند چه در جاهایی که وفور نعمت آب داریم و چه جاهایی که کم داریم در مدیریت این اکوسیستم‌ها مشکل مدیریت داریم. بیشتر ایرادی که در کشور گرفته می‌شود این است که رفتار ما در مصرف آب درست نیست. چه آب شرب، چه آب کشاورزی و حتی آب صنعت. به نظر من اصلاً نوع نگاه ما نگاه درستی نیست. انگار هیچ محدودیتی در این منبع نداریم.

* پس واقعاً وضع ما در زمینه آب و مدیریت آن به وضعیتی رسیده که به مشکل داریم و الان با توجه به درگیری‌هایی که در اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری روی داده موضوع آب موضعی امنیتی شده است.

کیخا: بله. همه جا الان این تنش‌ها ایجاد شده و نگرانی‌هایی است. اگر با همین تفکری که ۳ یا ۴ دهه اخیر منابع آب را مدیریت کرده‌ایم بخواهیم ادامه دهیم باید گفت این وضع امنیتی‌تر شده و بدتر هم خواهد شد. درگیری‌ها بیشتر می‌شود.

* چطور شده که شما می‌گویید اوایل دولت یازدهم این اتفاق افتاد که گفتیم مشکل آب داریم. همین‌طور می‌گویید که در مجلس هشتم هیچ بحثی در مورد امنیتی بودن آب مطرح نبود. آیا نماینده‌ها به این موضوع آگاه نبودند یا این که واقعاً موضوع امنیتی نبوده؟
کیخا: ببینیدتردیدی نیست که در این دولت به این مسائل نظیر بحران آب توجه بیشتری شد به نظر من تردیدی در این نیست.می‌خواهم به نکته‌ای که آقای مسگرپور اشاره کردند استناد کنم. آقای مهندس میدانی معاون وزیرنیرو گفته‌اند آب در دسترس ما 80 میلیاردمترمکعب است. تا پیش از دولت یازدهم سخن از ۱۳۰ و ۱۳۵ میلیاردمترمکعب آب قابل برنامه‌ریزی بود.
البته روی همین هم بحث است که این 80 میلیاردمترمکعب از کجا آمده و با چه روشی اندازه‌گیری شده است. بنابراین یک بخشی ناشی از این است که نگاه‌ها منطقی‌تر، علمی‌تر، واقع‌بینانه‌تر شده در عین حال تنش‌ها و درگیری‌ها هم بیشتر شده‌است.

*در مورد مجلس چطور؟ چگونه شده که آیا بروجردی که خود چندین‌دوره در مجلس بوده در این سال‌ها به یکباره سخن از امنیت آب مطرح می‌کند؟
کیخا: این را باید از آقای بروجردی پرسید ولی از من به عنوان یک عضو کمیسیون کشاورزی یا به عنوان کسی که ناظر شورای عالی آب هست بپرسید می‌گویم که کمیسیون امنیت ملی به تنهایی نباید چنین تصمیمی بگیرد، اگر مسئله آب این‌قدر مهم شده که نیازمند توجه ویژه مجلس است، می‌توانستند یک کمیسیون مشترکی متشکل از چهار کمیسیون شکل بدهند بعد به صورت ویژه به ابعاد مختلف موضوع آب بپردازند؛ الان کمیسیون‌های انرژی، عمران، صنایع، اجتماعی و امنیت ملی با موضوع آب سر و کار دارند. فرض بفرمایید مسئله امنیتی آب می‌تواندمطرح باشد و بگویند ما هشدار می‌دهیم و پیش‌بینی می‌کنیم این سیگنال‌هایی که از اجتماع داریم به نظر می‌آید که اگر روش‌ها را اصلاح نکنیم ممکن است بحران‌های امنیتی هم به وجود بیاورد. بنده در یک سال گذشته از کمیسیون امنیت ملی در زمینه آب هیچ گزارشی ندیدم که در صحن علنی مجلس ارائه شود یا حتی گزارشی در جلسه غیرعلنی.

* آقای دکتر به نظر شما دیر اعلام نشد که آب امنیتی شده؟
کیخا: من در این لحظه معتقد نیستم که امنیتی شده است اما حتماً پتانسیل امنیتی شدن را دارد.

* دونگاه وجود دارد یکی نگاه امنیت آب و یک نگاه بحث ماجرای سیاسی- امنیتی‌ به آب است. در نگاه اول بحث آشوب نیست بحث تشنگی است. دو موضوع کاملاً متفاوت است
کیخا: اتفاقا من هم می‌خواهم بگویم خوب است به امنیت آب فکر کنیم. ما باید به لحاظ سیاسی - اجتماعی برای امنیت آب فکری کنیم برای امن شدن آن از مشکلات ناشی از آب و چاره‌اندیشی‌هایی که کردیم در زمینه صرفه‌جویی الگوهای کشت مناسب، تراکم‌ جمعیت در سرزمین، این‌ها بحث‌هایی است که در این زمینه به ما کمک می‌کند. وقتی به آب از منظر بحث امنیتی و اجتماعی‌اش نگاه می‌کنیم می‌بینیم از صدها سال قبل مناقشه بر سر تقسیم آب یا دعواهای قومی قبیله‌ای وجود داشته است. خیلی از دعواهایی که در روستاها انجام می‌شد بر سر میزان سهم آب و سر نوع آب و سر زمان آب بود.اما اینکه تا چه حد اچنین مناقشاتی امروز به بحث امنیت ملی تبدیل شده هنوز جای تامل دارد و به نظر من شاید کمی زود باشد بحث را از بحران مدیریت آب به امنیت آب بکشیم. به نظر من بهتر است که در زمینه مدیریت آب بیشتر توجه کنیم.


* یعنی شما نظرتان این است که موضوع آب هنوز امنیتی نیست ولی در مورد امنیت آب چطور؟
کیخا: امنیت آب به نظر من باید جدی گرفته شود ما در بحث مدیریت آب خیلی کوتاهی کرده‌ایم و بایستی جدی دنبال کنیم. وقتی به دریاچه ارومیه نگاه می‌کنیم می‌بینیم مدیریت نامناسب آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه باعث خشک‌شدن این دریاچه شده و نتیجه آن بروز طوفان‌های نمک‌ و بیماری های خاص و در نتیجه تبعات اجتماعی - اقتصادی و سیاسی دیگری شده‌است . وقتی به وضعیت یزد نگاه می‌کنیم و می‌بینیم آن وضعیت تمدن و فرهنگ در یزد به دلیل آنکه منابع آب در آن پایدار نیست با مشکل مواجه شده است . اگر از این منظر نگاه کنید یعنی با این شیوه مدیریت آب تمدن و تاریخی را که در ایران ایجاد کرده‌اید دارید از بین می‌برید من از این حیث قبول دارم می‌گویم در این روندی که شاهدیم دریاچه‌هایمان خشک می‌شود رودخانه‌ها و سفره‌های آب زیرزمینی دارد از بین می‌رود با این شیوه ما برداشت و تولید کنیم بدون اینکه به محدودیت منابع فکر کنیم تمام زیستگاه طبیعی خودمان را از بین برده‌ایم. از این نگاه وضعیت امنیتی است.
یک بار هم در ستاد نیروهای مسلح جلسه شورای حل اختلافی بین سازمان حفاظت محیط‌زیست و نیروهای نظامی بود که من شرکت کردم خیلی از آقایان استدلال می‌کردند که در فلان منطقه حفاظت شده ما باید این کار را انجام دهیم من خطاب به آنها گفتم ببینید دوستان من قبول دارم که شما مسئول حفظ امنیت مرزهای زمینی، دریایی و هوایی ما هستید در این هیچ شکی نیست و تمام توانتان را بر این گذاشته‌اید که مراقب باشید کسی به این حریم تجاوز نکند اما یادتان باشد ما هم مسئول حفظ امنیت پایدار این کشور هستیم.


اگر مصرف بی‌رویه، برداشت‌های بی‌رویه، تخریب اکوسیستم‌های آبی را از این منظر نگاه کنیم کلاً بستر حیات اجتماعی در این کشور دارد از بین می‌رود و زیست را تهدید می‌کند. یکی دیگر از مثال‌هایی که در مورد مدیریت نامناسب منابع آب در کشور افتاده خوزستان است. چرا در خوزستان این اتفاقات افتاده است؟ در خوزستان زمین هست، درجه حرارات و رطوبت خوب هم هست اما در این منطقه کشاورزی نمی‌کنیم، بلکه آب را پمپاژ می‌کنیم و کیلومترها دورتر در یک منطقه سردسیر با احداث تونل و کانال می‌خواهیم با صرف انرژی بیشتر کشاورزی کنیم. در زابل هم وضع همین‌شکل است. خشکسالی و وضعیت نامناسب آب وجود دارد و بعد در همین شرایط که مردم از تشنگی معضل دارند آب پمپاژ می‌شود و به زاهدان می‌رود.


مثالی دیگر برایتان می‌زنم. در جلسه‌های اخیر شورای عالی آب مسئله آب تهران، مطرح بود. در این چند سال گذشته دولت اقدامات واقعاً خیلی خوبی را در ارتباط با مدیریت آب در شهر تهران انجام داده، هم از حیث کمّی و هم از حیث کیفی. برای تکمیل این طرح‌ها حدوداً هزار میلیارد تومان لازم است.
طرح‌های تکمیلی آب و فاضلاب شهر تهران، رینگ قمر بنی هاشم قرار بود بهره‌برداری شود و بقیه طرح‌هایی که داشتیم هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفیت آب تهران. بنده به عنوان کسی که اقتصاد آب خوانده‌ام نگاه می‌کنم می‌بینم برای افزایش بیشتر کیفیت آب تهران از بودجه عمومی یکهزار میلیاردتومان می‌خواهند هزینه کنند در حالی که یک چابهاری در همین لحظه که صحبت از چنین وضعیتی می‌کنیم به آب سالم و بهداشتی دسترسی ندارد. الان در تهران سرانه دسترسی به آب روزانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ لیتر است در حالی که همان فرد چابهاری روزانه ۱۵ لیتر آب به سختی دارد. حال پرسش این است که آیا برای افزایش کیفیت آب در تهران از بودجه عمومی هزینه صرف کنیم؟ یا اینکه این مبلغ از بودجه عمومی صرف آن شود که ۱۵لیتر آب آشامیدنی روستایی به ۳۰لیتر ارتقاء یابد؟ من در همان جلسه یک حساب سرانگشتی کردم. در تهران ۳ میلیون و ۸۰۰هزار مشترک آب داریم. اگر ما ماهی ۱۰ هزار تومان، فقط ده هزار تومان از مشترکان تهرانی اضافه‌تر بگیریم می‌شود 38 میلیارد تومان در ماه و ضرب در 12 بکنیم چیزی حدود 450-460 میلیارد تومان می‌شود. یعنی این هزار میلیارد تومان را ظرف دو سال و نیم با بهره‌اش مستهلک می‌شود. برای همیشه هم لازم نیست ده هزار تومان بگیریم. حتی می‌شود از منی که در شمال تهران زندگی می‌کنم رقم بیشتری گرفت و از فردی که در جنوب تهران زندگی می‌کندکه زندگی‌اش با یارانه و یا کمک‌های کمیته‌امداد و بهزیستی می‌گذرد و توان پرداخت ندارد رقم کمتری گرفت. چرا اینطوری به حل این مسئله فکر نمی‌کنیم که فشار روی منابع عمومی کشور هم نیاوریم. تازه این‌هایی که در تهران می‌خواهیم آب برایشان تأمین کنیم چه کسانی هستند؟ شما بروید تمام رستوران‌های تهران را نگاه کنید اغلب این‌ها بچه‌های همان سیستان و بلوچستانی هستند که از بیکاری و ناتوانی، خانواده و همه چیزشان را رها کرده‌اند و آمده‌اند اینجا کار می‌کنند آمده‌اند اسلام‌شهر و شهر قدس زندگی می‌کنند. ببینید مسئله ما این است اگر الان آب به مشکلی تبدیل شده که باعث درگیری می‌شود باید دید ریشه این چیست؟ فقدان آب است یا ما بلد نیستیم این آب را چگونه مدیریت کنیم؟ یا اینکه نمی‌دانیم با چه رویکرد و با چه نگاهی به منابع آب بپردازیم. من بیشتر این قسمت را مقصر می‌دانم شما مکان‌یابی واحدهای صنعتی در کشور را نگاه کنید، می‌بینید تحت فشار من نماینده مجلس، میل فلان کس، یا مواردی از این دست رفته‌ایم در مکانی تمرکز صنایع آب‌بر را گذاشته‌ایم در حالی که آنجا منابع آب نداریم. مسئله حل بحران آب چیزی نیست که شما بگویید فقط وزارت‌نیرو باید رویکردهای تأمین مدیریتش را درست کند. یک استفاده کننده اصلی آن جهاد کشاورزی است. آیا وزارت جهادکشاورزی می‌خواهد سقف تولید خود را حفظ کند یا می‌خواهد افزایش دهد؟ اگر چنین است باید به دنبال این برود که چگونه می‌تواند سقف تولید را داشته باشد و حفظ کند و آب کمتری مصرف کند. اگر لازم است ترکیب محصول و سطح زیر کشت را تغییر دهیم.


*یک موضوع دیگر این است که الان اقتصاد ما کاملاً متأثر از نفت و گاز است. یعنی درآمد کشور ما آن‌قدر به کشاورزی وابسته نیست.

مسگرپور: صحبت‌هایی مطرح شد و از طرح نکاشت هم سخن به میان آمد. اما باید تاکید کنم بحث من این نیست که به قول ایشان الگوی نکاشت را به کار ببریم. بحث بالا بردن تکنولوژی درکشاورزی است. ما باید سیستم‌های آبیاری مدرن را آموزش بدهیم، اجرا کنیم و کشاورزان ما بتوانند همچنان اشتغال داشته باشند و در کنار آن صنایع تبدیلی را به حوزه روستاها ببریم. همیشه مثالی می‌زنم که در این فصل بیشتر اتفاق می‌افتد. 1 کیلو سبزی از خوزستان به تهران می‌آید و در خانه من 100 الی 200 گرم آن به طور واقعی مصرف می‌شود و 800 گرم آن به عنوان آشغال راهی زباله می‌شود . اگر این سبزی در محل، چیده شود، بسته‌بندی و ضدعفونی شود فقط آن 200 گرم حرکت می‌کند و می‌آید و این می‌تواند در خود محل تولید به عنوان یک صنعت تبدیلی استفاده شود و بلافاصله مازاد آن به خوراک دام تبدیل شود یا حتی برای نمونه سبزی دست‌چین هم می‌تواند مطرح شود چرا باید برای سهولت و صادر کردن فوری همه چیز را از ریشه در بیاوریم سپس خام و ضد عفونی نشده به کار ببریم. به نظر من این‌ها مشکلاتی است که اگر ما بخواهیم تکنولوژی، آموزش و ترویج و کشاورزی کم آب را به روستا ببریم نهایتاً هم به تولید اشتغال مدرن می‌انجامد و هم در بالا بردن ثروت و درآمد کشاورزان محلی. نکته دیگر این است که به جای آنکه ما سوبسید را روی آب بدهیم باید سوبسید را روی خدمات بدهیم و بیاییم تعرفه آب را به تدریج به قیمت واقعی برسانیم و بحث بازار آب را مطرح کنیم. می‌رود. این کار باعث می‌شود که به صورت خودکار راندمان بخش کشاورزی نیز بالا برود.

*الان سهم کشاورزی در تولید ناخالص ملی (GDP) ما چقدر است؟

مسگرپور: به نظر من دست بالا 20% است.
خزاعی: ببینید به نظرم باید میانگین کشور را ببینیم. در ضمن نکته‌ای که ایشان گفتند خیلی نکته درستی است. خیلی از افراد دوگانه‌سوز هستند. شغل اصلی آن‌ها کشاورزی نیست. اما به هر حال بخشی از ارزش‌افزوده اقتصادی را برای آن‌ها ایجاد می‌کند. این مسئله وجود دارد چون کشاورزی امری مقدس است تشدیدکننده بحث‌های امنیتی و فرهنگی و مواجهه با آن است. لزوماً این مطرح نیست که چقدر برای ما کاربری دارد. چقدر مهم میدانید که این برای ما راندمان مثبت دارد یا خیر؟
ببینید بنده نمی‌گویم کشاورزی را تعطیل کنیم. همین کشاورزی را به آبیاری قطره‌ای تجهیز کنیم، حتی محصول نیز بهتر خواهد شد. برای حفظ سرزمین ایران حداقل می‌بایستی برای مدت کوتاهی کشاورزی را متوقف کرد.
اما نکته‌ای که بسیار حائز اهمیت است بازتولید آب است. الان برخی از جمله رژیم صهیونیستی مدعی این هستند که آب را تا ۹۴درصد بازآفرینی می‌کنند. جالب‌اینجاست که سیستم آبیاری قطره‌ای که توسط خارجی‌ها به ایران هم معرفی شده پیشتر توسط خود ایرانی‌ها ابداع شده‌است. همان چیزی که در قزوین به آبیاری کوزه‌ای و سفال مشهور بوده‌است. خب واقعیت این است که باید برای آب ارزش افزوده ایجاد کنیم.

مسگرپور: بحثی که بسیار مهم است این که ما واقعا نمی‌توانیم به طور ناگهانی و یکباره این بحران آب و یا بحث مدیریت منابع آب را تغییر دهیم. قرار نیست معجزه‌ای رخ دهد. امروز با استحصال آب از طریق آب‌شیرین‌کن‌ها که تقریبا مترمکعب آن ۲هزار و ۵۰۰ تومان هزینه دربردارد قرار است چه محصولی بکاریم؟ اگر قرار است هندوانه بکاریم و بعد آن را صادرکنیم یا به تولید گوشت قرمز بپردازیم پرسش این است که با این آب گران چقدر ارزش افزوده به دست می‌آوریم؟

خزاعی: اگر بخواهیم آب مجازی را حساب کنیم،برای تولید گوشت قرمز پانزده هزار لیتر آبمصرف می‌شود.

مسگرپور: بله دقیقاً خب 15 مترمکعب آب مصرف می‌کنیم که یک کیلو گوشت تولید کنیم این اقتصادی نیست. هندوانه از آن بدتر است. بعد ما هندوانه را صادر می‌کنیم که تازه به قیمت آب بسته‌بندی نیست. بطری آب بخرید گران‌تر از هندوانه است.

خزاعی: واردات آب مجازی یکی از بحث‌هایی است که ما باید خیلی جدی آن را پیگیری کنیم. سیاست‌های تجاری کشور باید متمرکز شود روی بحث واردات آب مجازی. اما ما الان برعکس عمل می‌کنیم. در یک کشوری که در تنش آبی به سر می‌برد کاملاً داریم آب مجازی را صادر می‌کنیم. در مورد هندوانه که آقای مسگرپور مثال زدند من محاسبه‌ای 2-3 سال پیش انجام داده بودم بر اساس یک محموله‌ای که صادر شد هر کیلوگرم هندوانه برای ما 20 سنت درآمد داشت. حالا شما در نظر بگیرید که چه چیزی را داریم در قبال آن از دست می‌دهیم حتی اگر یک کشور پر آب بودیم این روش کشاورزی و تجارت محصولات آن صحیح نبود. شما وضعیت اروپا را می‌دانید که پرآب است. کشوری مثل آلمان هیچ چیزی کشت نمی‌کند همه محصولاتش وارد می‌شوند فقط ذرت و یک محصول دیگر کشت می‌کند. ولی تمام محصولات کشاورزی‌اش را وارد می‌کند اصلاً هم احساس نمی‌کند که امنیت ملی‌اش به خطر افتاده است و اصلاً احساس نمی‌کند دچار خطرات است.

مسگرپور: در تکمیل این موضوع کشت فراسرزمینی است. ما در منطقه‌ای قرار داریم که این امکان برای ما به وجود آمده به جای اینکه برویم از تاجیکستان آب بیاوریم در تاجیکستان کشت کنیم و محصولات نهایی را برای مصرف خودمان بیاوریم زمین کرایه کنیم به صورت بلندمدت 99 ساله. کشت فراسرزمینی کشتی است که خیلی از کشورها مثل عربستان و چین انجام می‌دهند ما هم می‌توانیم انجام دهیم و شروع شده است.

*اگر بخواهیم به بحث اولمان برگردیم و با وجود مدیریت نامناسب منابع آب به آن اشاره کردیم و محدودیت منابع آب که داریم بگوییم مردم خوزستان چه باید بکنند و چگونه مشکل خوزستان و خوزستانی‌ها را حل می‌کنیم چه باید بگوییم؟ آیا با وجود این ریزگردها و شرایط نامساعد جوی و تغییرات اقلیمی قرار است همین وضع ادامه پیدا کند و به خوزستانی‌ها هم بگوییم همین‌جا که هستید بمانید؟فکر نمی‌کنید استمرار این روند به تبدیل شدن ایران به عراق و سوریه منجر می‌شود؟

کیخا: به نظرم اتفاق مهمی در روزهای گذشته رخ داد و سخنانی که رییس‌جمهور در کنفرانس بین‌المللی ریزگردها گفت از چندمنظر حائز اهمیت بود. نخست اینکه در شرایطی که کشورهای منطقه همسایه‌های خود را دشمن می‌پندازند و در مسابقه خرید تسلیحات از هم سبقت می‌گیرند آقای روحانی در این اجلاس آمد و گفت «اعضای یک خانواده را در نظر بگیرید یک خانواده یک فردش دارا باشد و بقیه فقیر باشند خیلی پسندیده نیست همه باید دارا باشند.» به نظر من این حرف از ایران از رئیس‌جمهور ایران در این مقطع زمانی که همه جا صحبت از نزاع و جنگ است باعث افتخار بنده شد. درچنین شرایطی که منطقه در آتش نزاع می‌سوزد رییس‌جمهور در این کنفرانس تأکید کرد« باور ما بر این است که همه باید با همدیگر خوب باشیم» پس این یک استراتژی درست است. وقتی در مورد افغانستان و هامون و هیرمند صحبت می‌شود ما باید بپذیریم مردم دو سوی مرز در اطراف هامون حق حیات دارند و باید زندگی خوبی داشته باشند و باید برای آن‌ها یک برنامه توسعه مشترک ریخت و دو دولت ایران و افغانستان با همکاری سازمان‌های بین‌المللی این برنامه را تدوین کنند و هر دو کشور باید تلاش کنند این زندگی را برای این مردم که تمدن دیرینه دارند فراهم شود و اجازه ندهند ریشه‌های تمدن ایرانی -اسلامی در این بخش که هم ایران و افغانستان دو ملت در این شریک هستند از بین برود.باز هم تأکید می‌کنم در شرایطی که در کشورهای هم‌جوار ما، صحبت از جنگ و آتش است، ما حدود 40 کشور را جمع کردیم پیرامون یک معضل بین‌المللی متمدنانه حرف می‌زنیم که باید با هم بنشینیم، مسئله مشترک داریم، در سایه همکاری این را حل کنیم. مسأله ریزگردها مسأله محیط زیستی بین‌المللی است و باید با همکاری‌های بین‌المللی حل و فصل شود.

* فرمایش شما متین ولی مردم خوزستان تا کی باید این ماجرا را تحمل کنند و منتظر بمانند همکاری‌های بین‌المللی نتیجه بدهد؟
مسگرپور: بگذارید سئوالی مطرح کنم.نمی‌دانم شما30 سال پیش در خوزستان بوده‌اید؟ این معضلات در خوزستان بوده، به همین شدت حتی بدتر،برای من بارها پیش آمد که از اهواز به سمت اندیمشک در حرکت بودم و جاده زیر ماسه گم می‌شد، طرح مالچ پاشی در حدود 40 سال پیش به وسعت در منطقه بین اهواز تا مرز عراق اجرا می‌شد که الان هم در حال اجرا است ولی خب در دوره جنگ اجرا نشد و مشکلاتی ایجاد کرد ولی واقعاً اجرا می‌شد. ما مشکلات را قبلا هم داشتیم. اولاً انتظارات عوض شده است در آن زمان ارتباطات جهانی به این شکل نبود، مردم از زندگی بهتر دیگران خبر نداشتند، از راه‌حل‌هایی که برای بهبود زندگی ایجاد شده، اطلاع نداشتند الان اطلاعاتی به وجود آمده است. ولی فکر می‌کنم به تبع آن، مدیریت باورود این تکنولوژی باید بهبود حاصل می‌کرده‌است. با این حال فکر می‌کنم ما می‌توانیم با مذاکراتی که می‌کنیم و تفاهماتی که فی‌مابین می‌کنیم از جمله همین کنفرانس که دکتر کیخا مطرح کرد، ما بتوانیم حداقل کشورهایی که با هم نزدیکی بیشتری داریم مثل ایران، عراق و ترکیه این مشکل را حل کنیم و به یک معضل اجتماعی تبدیل نشود.

خزاعی: در رابطه با بحثی که مردم خوزستان باید چه کاری کنند، یک بخشش در رابطه با همان بحث ناامنی است که من مطرح می‌کنم. یکی از محورهای ناامنی، مدیریتی است. ما یک کاری که می‌کنیم، می‌آییم و امنیت را در حوزه‌های خیلی خاصی تعریف می‌کنیم و در همان لوپ حرکت می‌کنیم درحالی که ما باید به حوزه‌های دیگری هم توجه کنیم ما در حوضه مدیریت آب یک بخشی از ناامنی‌هایمان در رابطه با مدیریت آب ایجاد می‌شود و یک بخش هم به خاطر مدیریت نکردن ایجاد می‌شود. در رابطه با خوزستان دستکم می‌توانیم یک فرض را مطرح کنیم؛ بحران محیط‌زیستی خوزستان یک امر رها شده است. در رابطه با ریز گردها چندین سال درگیر این موضوع هستیم. بارها و بارها صحبت آن به میان آمده و یادداشت و مقاله‌های بسیاری درباره آن خوانده‌ایم. راه‌حل‌ها کاملاً جزئی و عملیاتی داده شده است. اما به راستی برای کنترل و مدیریت بحران ریز گرد خوزستان آن قسمتی که به سرزمینی مربوط می‌شود چه کار باید انجام داد؟ در پاسخ به این پرسش شما هیچ تغییری در مدیریت شهری خوزستان نمی‌بینید. یک بخشی از بحث ریز گردهای استان خوزستان با بازنویسی مدیریت شهری حل می‌شود، الان چند روز است که یک تغییراتی در ساعت کار ایجاد شده است یک جاهایی است که واقعاً یک چنین مدیریت‌هایی لازم است. در صحبت‌های آقای دکتر کیخا به خوزستان موضوع انتقال آب را مطرح کردند. این خودش یک شیوه مدیریت منابع آبی است. یعنی می‌خواهد کاهش منابع آبی را در یک جای دیگر از یک راهبرد مدیریتی جبران کند. ولی خود راهبرد مدیریتی بحران‌زا است. ناامنی زا است. روی بحث امنیتی‌اش دارم تأکید می‌کنم. یعنی تنش‌هایی که بالادست و پایین‌دست در اثر راهبرد مدیریتی متحمل می‌شود. در مورد پروژه انتقال آب هم همین وضعیت است و بحث انتقال آب خوزستان هم یکی از همین بحث‌های انتقالات است یک زمان از خلیج‌فارس منتقل می‌کنیم و یک زمان از کارون فرقی نمی‌کند هر دو پروژه انتقال آب است. می‌خواهم بگویم که اگر می‌خواهید به یک نتیجه برسید برای اینکه چطور آنجاهایی که می‌توانیم وبرایمان قابل مدیریت است، بیاییم ناامنی‌ها را کاهش دهیم و اگر ناامنی هم می‌خواهد ایجاد شود آن چیزهایی است که از کنترل ما خارج باشد. بخشی از ناامنی به صورت از دست رفتن توان اکولوژیک یک سرزمین، به صورت طبیعی اتفاق می‌افتد که آن‌ها را هم می‌توانیم مدیریت کنیم. ولی خودمان خودخواسته یک سری ناامنی‌هایی ایجاد نکنیم. اتفاق بدی هم که در اینجا میفتد این است که یک سری از ناامنی‌ها را داریم عملاً با مدیریت‌های غلطی که در حوزه مدیریت منابع آبی و کاهش دادن تنش آبی انجام می‌دهیم داریم خودمان ناامنی و بی امنیتی را به صورت عمدی ایجاد می‌کنیم.

*آقای دکتر کیخا موارد متعددی در برنامه ششم هست که در تعارض با یکدیگر و در تعارض با وضعیت موجود آب کشور است. مثلا افزایش تولید کشاورزی تاکید شده ولی گفته نشده این افزایش مصرف با کدام آب قرار است محقق شود. همه ما می‌دانیم که مصرف آب کشاورزی در ایران بالا و بهره‌وری آن پایین است. شما اشاره کردید که مدیریت منابع آب نادرست بوده است. قرار است در ۵ سال پیش رو چگونه کشاورزی کنیم که بحران آب توسعه نیابد و کنترل شود؟

کیخا: ببینید الان که خانم دکتر خزاعی نکاتی را یادآوری کردند چند مسئله در ذهنم مرور شد که بیان آنها و نقششان در نحوه مدیریت منابع آب کشور ما تاثیربه‌سزایی دارد و در زندگی اقتصادی کشاورز و تولید ناخالص داخلی ما هم موثر بوده است. ببینید یکی از مشکلاتی که ما الان در کشور داریم این است که محصولات کشاورزی براساس سیاست و منطقی که برای برای بازاررسانی تنظیم شده باشد تولید نمی‌شود. یعنی براساس منطق بازار که گفته باشد این محصول را با این کیفیت می‌خواهیم کسی تولید نکرده است. چون نه زمانی که بذر انتخاب شده، نه زمانی که تاریخ کشتش تنظیم شده، نه میزان کود، هیچکدام با هدف بازار تنظیم و اجرا نشده که بعد هدف بازار را تامین کند. بگذارید سئوالی مطرح کنم؛ اگر بخشی از این یارانه‌ای که می‌پردازیم در خدمات بازار بدهیم، در شکل دهی نظام های بازاررسانی بدهیم، در دسترسی به بازارهای بین‌المللی بدهیم، در مشاوره فنی به کشاورزان بدهیم برای اینکه محصولی را با هدف دسترسی بازار تولید کنیم، آیا منجر به سود بیشتر برای کشاورزان نمی‌شود؟ آیا تولید با هدف بازاررسانی به در آمد بیشتری برای کشاورزان منجر نمی‌شود؟
مجبورم خاطره‌ای از مجلس هشتم براتیان نقل کنم آن زمان از معاون وزیر کشاورزی وقت پرسیدم که مبانی نظری توسعه کشاورزی شما چه چیزی است؟ به من گفت ما چیزی نداریم. بعد باعث شد جلسه‌هایی بگذارند، چندین جلسه هم من رفتم، دیدید که مدتی باب بود الگوی ایرانی - اسلامی پیشرفت، ساعت‌ها نشستم در قسمت‌های مختلف بحث شد. آخر رسیدیم به جایی که آقا ما هنوز نمی‌فهمیم که در روستا اصالت را می‌دهیم به خانوار کشاورز یا به واحد زراعی. هنوز هم معلوم نیست. حالا شما در سیاست‌های بخش کشاورزی بپرسید، بالاخره شما این واحدی را که می‌خواهید با آن کار کنید واحد کشاورز است یا واحد زراعی ؟ شما کافی است در وزارت جهاد کشاورزی بگویید که اگر از این به بعد کسی قرار است به من گزارشی بدهد، باید براساس عملکرد در واحد آب گزارش بدهد، بعد ببینید نتیجه آن چه می‌شود. یا در مورد وضعیت کشاورزان و اهالی صنعت در کرمان. وقتی در محیط زیست بودم جلسه‌ای به همراه خانم ابتکار در کرمان داشتیم. با آن وضع سخت و گران می‌خواهند آب را از خلیج‌فارس شیرین کنند و به کرمان بیاورند. آنجا پیشنهادی دادم. به اتاق بازرگانی کرمان هم پیشنهاد کردم که چرا شما یک بانک آب راه نمی‌اندازید؟ هدفم از آوردن این مثال‌ها این بود که می‌شود مدیریت بهینه در مصرف منابع آب به کار بست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۷:۳۴
پیمان صاحبی


 

فقط ۳سال فرصت باقی است تا تغییراقلیم زمین را نابود نکند

 در قرن گذشته سیاره‌ای منطبق‌پذیر داشتیم که مقابل مسائل اقلیمی ایستاد، اکنون به پایان دوره رسیده‌ایم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، بر اساس تحقیقی که به تازگی در مجله نیچر منتشر شده سیاست‌مداران و دانشمندان 3 سال حیاتی برای نجات زمین پیش‌رو دارند.

برخی از کارشناسان هشدار دادند که مقابله با تغییراقلیم هنوز ممکن است ولی برای انجام این‌کار دولت‌ها، فعالان اقتصادی و صنعتی ، شهروندان و دانشمندان باید در 3 سال پیش‌رو عملکرد بی‌نظیری داشته باشند.

در چند ماه اخیر هشدارها در رابطه با تغییراقلیم افزایش یافته است و حتی کار به جایی رسیده که سیاست‌مداران به تصمیم دونالد ترامپ برای خروج آمریکا از توافق‌ اقلیمی پاریس واکنش‌های تندی نشان دادند. اما امسال در بسیاری از مناطق رکورد گرمترین هوا شکسته شد و همینطور سال‌های 2014، 2015 و 2016 گرمترین سال‌های تاریخ شدند.

اما خوشبختانه با وجود اینکه دمای هوا افزایش یافته، میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای در 3 سال گذاشته تقریبا ثابت مانده است، براساس تحقیقی که این هفته در مجله نیچر منتشر شد، چنین اتفاقی این امید را می‌دهد که شاید بتوان جلوی پیامد‌های بیش‌تر و بالاتر تغییراقلیم مثل خشکسالی، سیل، افزایش امواج گرمایی، افزایش ارتفاع آب دریا و ... را گرفت.

فقط تا ۲۰۲۰ فرصت داریم!

نویسنده‌های این تحقیق که کریستینا فیگوئرز، رئیس سابق مسائل اقلیمی سازمان ملل هم در میان آنها است، می‌گویند که 3 سال آینده برای مقابله با تغییراقلیم حیاتی است. آنها در این تحقیق خود محاسبه کرده‌اند که اگر انتشار گازهای گلخانه‌ای تا سال 2020 کاهش پیدا کند، دیگر این پدیده غیرقابل بازگشت نمی‌شود.

فیگوئرز، دبیر اجرایی کنوانسیون تغییراقلیم سازمان ملل که توسط او توافقنامه اقلیمی پاریس منتشر شد در این رابطه گفت: ما الان در راهرویی هستیم که در آن می‌توانیم انتشار گازهای گلخانه‌ای خود را در راستای اهداف توسعه پایدار و ریشه کن کردن فقر تا سال 2020 کاهش دهیم. عبور از این مهم به اقدامی بی‌نظیر در داخل ایالت متحد، همه‌ کشورهای دیگر و بخش خصوصی نیاز دارد. فرصتی که 3 در سال بعد به ما داده‌ شده، در تاریخ منحصر به فرد است.

شلنهوبر، یکی دیگر از نویسنده‌های این تحقیق هم در این رابطه گفت: این کاملا مشخص است؛ حال کره زمین در این سال‌ها خوب نمی‌شود، اما می‌تواند با سهل‌انگاری تا سال 2020 به شکل مرگباری زخمی شود.

دانشمندان مدتی است هشدار می‌دهند که سرعت گرم شدن جهانی به شکلی افزایش پیدا می‌کند که شاید دیگر نتوان جلوی پیامدهای آن را گرفت. در توافق‌نامه اقلیمی پاریس کشورها تعهد داده‌اند که با کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای مانع این شوند که دمای کره زمین بیش از 1.5 درجه دیگر افزایش پیدا کند، اما تحقیقات جدیدی نشان می‌دهد که این اتفاق تقریبا غیرممکن می‌شود.

برخی حتی شک دارند که جهان در رسیدن به هدف راحت‌تر این توافق‌نامه که افزایش 2 درجه‌ای دما است موفق شوند.

روند انتشار گاز‌های گلخانه‌ای رو به کاهش است

نویسندگان تحقیق منتشر شده در مجله نیچر، در تحقیق خود به این مسئله اشاره کرده‌اند روند انتشار گازهای گلخانه‌ای دارد از افزایش روبه کاهش می‌رود؛ استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر افزایش یافته است، استفاده از زغال سنگ در برخی مناطق مثل چین و هند کاهش یافته است. بر عکس اعلامیه دولت ترامپ، بقیه کشورها و ایالت‌های آمریکا به سمت برنامه‌هایی می‌روند که انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش دهند.

آنها همچنین از سیاست‌مداران و تاجران خواستند تا بدون آمریکا به سمت اهداف خود در توافق‌نامه پاریس بروند، در این رابطه در این تحقیق نوشته شده است: مانند قبل از توافق‌ پاریس، باید به یاد بیاوریم که غیرممکن یک واقعیت نیست، یک نگرش است.

همچنین آنها 6 هدف برای سال 2020 قرار دادند که در نشست «جی20» در آلمان مطرح شد؛ افزایش 30 درصدی استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر در استفاده از برق و کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای تا سال 2050؛ بر این اساس قرار است تا آن سال 15 درصد خودروهایی که فروخته می‌شود برقی باشد و کشاورزی و صنایع هم به سمت استفاده از انرژی‌های سبز بروند.

پروفسور گیل وایتمن یکی از این محققان این تحقیق در این رابطه گفت: نشانه‌های تازه نوآوری و اقتصاد دل‌گرم کننده است، علم تغییراقلیم به شکل غیرقابل انکاری برای ما مهم است، اما مسائل اقتصادی، فنی و اجتماعی هم به شکل برابری به ما نشان می‌دهد که می‌توانیم به شکل مشترکی به این چالش نگاه کنیم.

در حالی که در دو دهه گذشته گازهای گلخانه وارد جو شده‌اند، اما پیامدهای این مسئله به طور تدریجی در سال‌های آینده دیده می‌شود و دانشمندان از این موضوع می‌ترسند که سرعت تغییر در آینده به شدت افزایش پیدا کند. جوهان راکستولم یک دانشمند از سوئد در این رابطه گفت: در طول 100 سال گذشته ما شکرگزار یک سیاره منطبق‌پذیر بودیم که توانست جلوی مسائل اقلیمی را بگید، اما الان به پایان این دوره رسیده‌ایم و باید به سرعت انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش دهیم، تا بتوانیم مانع پیامد‌های غیرقابل کنترل آن بر جهان مدرن خود باشیم.


منبع: گاردین/ 17 جولای 2017

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۷:۳۲
پیمان صاحبی


رحیم ملک‌نیا*: روزهای انتخاب کابینه دولت دوازدهم نزدیک است و گمانه زنی برای انتخاب وزرا و معاونین رئیس‌جمهور ادامه دارد. در این میان انتخاب برخی وزرا و معاونین رئیس‌جمهور و برنامه‌هایشان برای مدیریت منابع طبیعی کشور و دوستداران محیط‌زیست اهمیت بیشتری دارد.

وزارت جهاد کشاورزی به‌عنوان وزارت خانه‌ای که سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در آن قرار دارد، از این نظر بیشترین توجه را به خود معطوف کرده است. طرفداران محیط‌زیست، ساختار اداری و بخشی از جامعه با دغدغه حفظ منابع طبیعی، چشم انتظار انتخاب وزیر هستند تا رویکرد وزیر جدید را در قبال بخش کمتر مورد توجه وزارتخانه ببینند.

تفاوت ماهیتی بخش کشاورزی و منابع طبیعی، تفکیک ساختار تشکیلاتی مدیریت آنها را ناگزیر کرده است. اگرچه در میان گروه طرفداران تفکیک مدیریت کشاورزی و منابع طبیعی در این مورد اختلاف نظرهایی وجود دارد، ولی همگی متفق‌القول خواهان تفکیک مدیریت منابع طبیعی از وزارت کشاورزی و ایجاد وزارتخانه‌ای جدید هستند. اما تا زمان محقق‌شدن این مهم نباید از مدیریت مناسب این بخش غافل شد.

متأسفانه در سال‌های گذشته جنگل‌ها، مراتع و منابع آب کشور با مشکلات متعددی روبه‌رو بوده و دچار خسارت‌های فراوان شده که یکی از عوامل این آسیب‌ها، قرارداشتن مدیریت این بخش در وزارت جهاد کشاورزی است. این وضعیت باعث شده منابع طبیعی که وظیفه تأمین امنیت حیات را برعهده دارند در کنار بخش کشاورزی با هدف تأمین امنیت غذایی قرار گیرند. این امر منابع طبیعی و مدیریت آنها را در اولویت دوم این وزارتخانه قرار داده است. 

انتقال آب بین حوضه‌ای، تغییر کاربری اراضی با پشتوانه منابع طبیعی، عدم تخصیص بودجه کافی برای حفاظت از جنگل‌ها و مراتع که در آتش‌سوزی‌های اخیر زاگرس نمود بیشتری یافت، نیروهای غیرتخصصی اداری در بخش منابع طبیعی و مواردی دیگر از این دست معلول چتر مدیریتی یکسان کشاورزی و منابع طبیعی هستند. امروز از دولت دوازدهم که داعیه محیط‌زیستی دارد انتظار می‌رود در انتخاب وزیر جهاد کشاورزی به منابع طبیعی توجه کرده و وزیری انتخاب شود که با وقوف کامل بر مبحث توسعه پایدار، اهمیت منابع طبیعی را درک کند.

توجه به حفاظت و حمایت از این منابع در کنار جلوگیری از طرح‌های توسعه‌ای که با هزینه‌کردن منابع طبیعی صورت می‌گیرند، از نکاتی است که وزیر آینده باید به آن اعتقاد داشته باشد. تعیین‌تکلیف طرح تنفس جنگل، توجه به زاگرس و مشکلات پیچیده و متعدد این ناحیه رویشگاهی، جلوگیری از تغییر کاربری منابع طبیعی برای اهداف کشاورزی، تلاش برای رفع خلأ‌های قانونی و برنامه مدون برای مدیریت یکپارچه و جامع حوضه آبخیز از مهم‌ترین مسائلی است که باید مورد توجه وزارتخانه قرار گیرند.

در کنار وزیر جهاد کشاورزی، رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست و وزیر نیرو نیز بر مدیریت این بخش اثرگذار هستند. تعامل مناسب بین این سه بخش از دولت برای مدیریت مناسب منابع آبی، جنگلی و مرتعی امری ضروری و لازم است که این امر در مدیریت منابع آبی نمود بیشتری می‌یابد. انتقال آب بین‌حوضه‌ای، تبدیل دیم‌زارها به اراضی آبی، تخریب جنگل و مرتع در پروژه‌های توسعه و خطر تبدیل این منابع در برنامه‌های کشاورزی، تهدیداتی است که دولت باید با نگاهی جامع و مبتنی بر توسعه پایدار برای مقابله با آنها برنامه‌ریزی کند.

* کارشناس منابع طبیعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۸:۳۵
پیمان صاحبی


عطیه کاظمی مجرد: سالیان زیادی است که پدیده گرد و غبار برای بسیاری از مردم جهان به یک کابوس شده است. مردم ایران نیز دیرزمانی است که این پدیده آزاردهنده را می شناسند ولی در سالهای اخیر با ورود ریزگردهای با منشاء خارجی، این مشکل طبیعی به سمت یک معضل اجتماعی و اقتصادی حرکت کرده است. 


تردیدی نیست که  این پدیده محدود به مرزهای ملی نیست و عواقب آن همه کشورهای یک منطقه را درگیر خواهد کرد. به همین دلیل اقداماتی که برای توسعه در کشورها صورت می دهند باید ارزیابی های زیست محیطی شود تا نشان دهد در برابر چه خساراتی، چه چیز هایی را به دست می آوریم. 

از خساراتی که گرد و غبار می تواند به جوامع آسیب برساند می توان به تخریب محصولات کشاورزی، مراتع و چراگاه ها، تخریب بناها، نیروگاه ها، ارتباطات، توقف سیستم حمل و نقل و ارتباطی، تصادفات هوایی و زمینی، هزینه های پاکسازی مانند مشکلات تنفسی، تخریب خاک، کاهش کیفیت خاک و آلودگی خاک نام برد.

طبق آمار کمیسیون اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای آسیا و اقیانوس آرام (ESCAP) که در هم اندیشی مقابله با پدیده گرد و غبار کشورهای عضو اکو مطرح شد، در نمونه مورد مطالعه زابل واقع در سیستان و بلوچستان طی سال های 2004-2000 در منطقه ای به وسعت 15197 کیلومتر مربع و جمعیت تقریبی 400000 نفر، 213250 دلار هزینه تخریب حاصل از گرد و غبار بوده است که شامل: تخریب جاده، هزینه های سلامت، تعطیلی مدارس، نظافت و تعمیرات منازل، اختلال در سیستم هوایی و هواپیمایی، خسارات بخش کشاورزی و سایر موارد می باشد. 

علاوه بر اینکه این ارزیابی ها در هر کشور لازم و ضروری به نظر می رسد، رعایت مسائل زیست محیطی برای کشورهای همسایه و کشورهای منطقه باید لحاظ شود. رعایت کردن حق آبه کشورهای پایین دست از مواردی است که بسیار حائز اهمیت است. ترکیه برای آبادانی و رفع بیابان زدایی در کشورش اقدامات موثری انجام داده است از طرفی دیگر این اقدامات نباید فقط برای یک کشور موثر باشد. اگر سدسازی های ترکیه، نیاز آبی او برای برای توسعه فراهم می کند ولی فاجعه ای را رقم خواهد زد که معطوف به مرزها نیست.  همچنین باید دقت داشت که این سکه دو رو دارد رفتارهای ما هم با اروند، هامون، ارس و زاب نیز می تواند خساراتی به کشورهای همسایه بزند. 

باید به دانشمندان اعتماد کرد تا با بررسی های کارشناسی، عواقب و خطرات پیش روی توسعه را تخمین بزنند.
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۸:۳۳
پیمان صاحبی


رضا رمضانی*: بعضی وقت ها بهترین جا برای پنهان کردن یک اشتباه، مخفی شدن در پشت اشتباه دیگران است. کافی است چشم ها مشغول دیدن یک اشتباه از جانب دیگران شوند تا اشتباه خودی ها فراموش شود و صدای اعتراض به عملکرد پر ایراد همسایه آن قدر بلند شود که گوش ها نسبت به نقد اشتباه های درون خانه ناشنوا شود. اما وقتی شنیدن حرف های کارشناسی، علمی و ضابطه مند تا زمان بروز تبعات جبران ناپذیر و فاجعه بار به تعویق بیافتد، حکایت کافری را خواهیم داشت که بعد از مرگ، تلقین مسلمانی دریافت می کند!


پروژه های سد سازی ترکیه بر روی سرشاخه های دجله و فرات مقوله ای است که نگرانی های معقول و به حقی را سبب شده است و پیش بینی تبعات محیط زیستی ناشی از آن، احتمال برهم زدن ساختار اکولوژیکی سرزمین های همجواری مانند ایران را چنان جدی کرده است که حتی برچیده شدن برخی سکونتگاه های انسانی و از بین رفتن مولفه های زیربنایی فعالیت های اقتصادی را قابل طرح می کند.

اما پرسش بزرگ آن است که آیا این تبعات محیط زیستی فقط در مورد پروژه های سدسازی ترکیه بروز می کند یا آنکه قوانین طبیعت، اکولوژی و محیط زیست در برابر عثمانی و ایرانی و تورانی بدون تبعیض جاری می شود؟ اگر متوقف کردن بخش عمده ای از جریان آب رودخانه دجله به سبب اخلال در نظام اکولوژیکی آن می تواند سرزمین های پایین دست را به سمت قهقرا ببرد، این کارکرد می تواند در مورد قزل اوزن هم صادق باشد چرا که نتایج فاجعه بار، فرجام ناگزیر هر اشتباهی خواهد بود. اما مدتی است که پرداختن به موضوع سد ایلیسو در ترکیه سبب شده است که پروژه های داخلی پر ایرادی که اشتباهات بنیادی آن ها تجزیه و تحلیل و تبیین شده است، در پشت دغدغه ایلیسو پنهان شوند و همچنان روند آسیب زای خود را ادامه دهند.

این قبیل پروژه ها در استان زنجان نیز مصداق دارند و متاسفانه کم تعداد نیز نیستند. پروژه هایی مانند تالوار که عملا شکست خورده اند و پس از هزینه کرد چند صد میلیاردی، دیواره ای زشت و بی خاصیت در دل طبیعت و بستر قزل اوزن ایجاد کرده و کیلومترها لوله خریداری شده را روی دست مسولین گذاشته که تعیین تکلیف همان لوله ها به مرحله «چه کنم» رسیده است.

در واقع صدها میلیارد هزینه شده است تا به جای اشتغال و توسعه، دردسر خلق شود. اما مسولینی که چشم بر اشتباه های خود و همکاران پیشین شان فروبسته اند و از ایستادگی در برابر رانتخواری عاجزند، سعی در توجیه و مجوزتراشی برای پروژه های مشابه دارند و گمان می کنند که طبیعت هم مانند یک مستخدم زیر دست به ناچار از دستورهای غیرمدبرانه آن ها تبعیت خواهد کرد. پروژه هایی مانند مشمپا، مراش و مضحک تر از همه، ایالو!

پروژه به ظاهر کوچک ایالو که بدون اخذ مجوز های لازم و انجام مطالعات بنیادی وارد فاز اجرایی شده است، اگر چه ابعاد قابل مقایسه ای با سد ایلیسو ندارد اما در تدبیر ستیزی و دانش گریزی، پیشتازتر از ایلیسو است.

این سد از جمله پروژه هایی است که ابتدا تصمیم به اجرای آن گرفته اند و سپس به فکر بررسی و اخذ احتمالی مجوزش افتاده اند. مجوزی که هنوز اخذ نشده است و علت آن هم بررسی هایی است که نشان می دهد این پروژه قابل توجیه نیست، مگر آن که بتوانند با اعمال فشار و صدور دستورهای فرمایشی، بحث های کارشناسی را تعطیل کنند. گویا نبود اراده و تدبیر برای ترجیح و صیانت از منافع طولانی مدت جامعه و حفظ زیربناهای توسعه سبب شده است که به جای واشکافی علل هزینه کرد چند ده میلیاردی برای پروژه ای فاقد مجوز و احقاق حقوق عمومی از مسببین آن، اجرای این پروژه تداوم یابد.

اینجاست که در مقطعی که کشور از کمبود بودجه رنج می برد باید پرسید و دید، آیا ادعاهای جلوگیری از رانتخواری و توقف پروژه های غیر کارشناسی و پرهیز از هدر رفت سرمایه ها و اعتبارات می تواند به واقعیت تبدیل شود یا آنکه دوگانگی هویت عده ای در «پشت تریبون» و  «پشت درهای بسته»، همچنان سبب خواهد شد که داشته های حال و آینده مان به یغما برود و در عوض، تقصیر «ایالو» ها هم را به گردن «ایلیسو» ها بیاندازیم؟!

* کارشناس محیط زیست
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۸:۳۲
پیمان صاحبی


آیا عدم اجرای توافقنامه پاریس منجر به تحریم با تنبیه ایران می‌شود؟

چهارشنبه یکی از بزرگ‌ترین یخ‌کوه‌های بزرگ و ثبت‌شده از یخ‌های قطب‌جنوب جدا شد اما این اتفاق جدیدی نیست. چند سالی است با افزایش دمای‌ کره‌زمین، یخ‌های قطبی در حال آب‌شدن هستند و بر‌اساس گفته اکثر دانشمندان، علت این اتفاق، پدیده‌ گرمایش جهانی است.

به گزارش سلامت نیوز، وقایع اتفاقیه نوشت: نزدیک به 50 سال است که دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند انتشار گازهای گلخانه‌ای منجر به افزایش دمای کره زمین می‌شود و این پیامدهای زیادی دارد؛ افزایش سیل، خشکسالی، حوادث طبیعی، انقراض بسیاری از حیوانات و... .


همین مسائل باعث شده بود سران جهان، سال 1995 در برلین دورهم جمع شوند و به‌دنبال راهکاری برای نجات آینده کره زمین باشند؛ 20 سال بعد سران بیش از 150 کشور در پاریس به این توافق رسیدند؛ توافقی که برخی آن را تاریخی دانستند و برخی هم غیر‌اجباری‌بودن توافق پاریس را مؤثر برای حل بزرگ‌ترین مسئله قرن 21 ندانستند. همین سازوکار غیر‌اجباری باعث شد دونالد ترامپ به‌راحتی آمریکا را از توافق خارج کند و به تنها رهبر جهان تبدیل شود که به تغییر اقلیم اعتقادی ندارد اما ظاهرا در ایران هم کسانی هستند که تغییر اقلیم را واقعی ندانند؛ شب گذشته در برنامه تلویزینی «ثریا» در شبکه یک، میزگردی با حضور محسن ناصری، مدیر طرح ملی تغییر آب‌وهوا و سیدمجتبی امامی، عضو هیأت‌علمی دانشگاه امام‌صادق (ع) برگزار شد.


عوامل برنامه «ثریا» پیش‌ازاین مستند «نردبان فریب» را با موضوع توافقنامه پاریس آماده پخش کرده بودند و قرار بود این مستند، شنبه گذشته از شبکه مستند روی آنتن برود اما این مستند درپی درخواست سازمان محیط‌زیست از صداوسیما روی آنتن نرفت و پخش آن به بعد از توضیحات سازمان محیط‌زیست در برنامه زنده «ثریا» موکول شد اما بخش‌هایی از این مستند در خلال میزگرد دیشب پخش شد ولی سیدمجتبی امامی، عضو هیأت‌علمی دانشگاه امام‌صادق (ع) از حضور ایران در توافقنامه پاریس برای شرکت در توافق ‌اقلیمی پاریس انتقاد کرد. همچنین یکی از استادان دانشگاه تربیت‌مدرس هم در گفت‌وگوی تلفنی، تغییر اقلیم را نپذیرفت. در این برنامه گفته شد اجرانکردن توافق پاریس منجر به تحریم ایران می‌شود. هرچند پیش‌ازاین خبرآنلاین در میزگردی، ابعاد توافقنامه زیست‌محیطی پاریس را بررسی کرده بود و چنین چیزی رد شده بود.


تغییر اقلیم؛ واقعی یا توهم چینی‌ها؟!


بحث واقعی یا غیرواقعی‌بودن تغییر اقلیم، موضوعی بود که بسیاری از شرکت‌های نفتی آن را ایجاد کردند تا تولید سوخت فسیلی خود را کاهش ندهند اما سال گذشته با جمع‌شدن سران 195 کشور در پاریس، این مسئله به نوعی به کنار رفت، تا اینکه دونالد ترامپ که تغییر اقلیم را «توهم چینی‌ها» دانست و حتی ایالت‌متحده‌آمریکا از توافقنامه پاریس خارج شد. این اتفاقات میان مردم، بحث جدیدی را به‌وجود آورد؛ آیا تغییر اقلیم واقعی است یا نه؟ درباره واقعی‌بودن گرمایش جهانی علل زیادی وجود دارد و اطلاعات مختلف نشان می‌دهد، در طول 15 سال گذشته دمای کره زمین به‌شدت در حال افزایش است، به‌طوری‌که انگار چهار بمب اتم روی پوسته کره زمین منفجر شده، به‌گونه‌ای که اطلاعات ناسا نشان می‌دهد، سال 2016 گرم‌ترین سال کره زمین از زمان اندازه‌گیری دما تاکنون است و این گرما نمی‌تواند دوره‌ای باشد. درواقع، رابطه بین تغییر اقلیم و انسان‌ها مانند رابطه سرطان و سیگار است و به شکلی آمار‌ حتی نشان می‌دهد رابطه انسان و تغییر اقلیم، رابطه قوی‌تری هم هست. بر‌اساس اطلاعات ماهواره‌ای ناسا اقلیم جهان روبه تغییر بوده و علت ‌گیرکردن گرما توسط گازهای گلخانه‌ای در جو کره زمین است و دقیقا نبود این گازها در جو مریخ باعث سردشدن آنجا و وجود بیش از حد این گازها در عطارد باعث ایجاد دمای بسیار زیاد در این سیاره شده است.

ایران و دیگر کشورها چه تعهدی برای کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای داده‌اند؟


هرچند در برنامه شب گذشته «ثریا»، تعدادی از کارشناسان از تعهد ایران در توافق پاریس انتقاد کردند؛تعهدی که بر‌اساس گفته آنها ایران قرار است چهار درصد از تولید گازهای گلخانه‌ای خود را کاهش دهد اما مجید شفیع‌پور، رئیس امور بین‌الملل سازمان حفاظت از محیط‌زیست، چندی پیش دراین‌باره به خبرآنلاین گفت: «برخی می‌گویند ایران رفته تعهدی را پذیرفته اما کدام تعهد؟ ما هنوز به توافقنامه پاریس نپیوستیم که بخواهیم تعهدی را بپذیریم. همچنین اگر اشاره برخی به برنامه چهار درصد و هشت درصدی ایران برای کاهش گازهای گلخانه‌ای یا همان «آی‌ان‌دی‌سی»‌ها (INDC) است، اینها که اصلا تعهدی نبوده‌اند و قبل از اینکه اصلا توافقنامه پاریس متولد شود، ما آنها را ارائه داده بودیم. درواقع هدف توافقنامه پاریس، ارتقای اجرای کنوانسیون است و هیچ تعهدی در آن مگر یک تعهد برای کشورهای درحال‌توسعه وجود ندارد که آن تعهد هم ارائه گزارش ملی مشارکت در این مسیر است.» همچنین بر‌اساس آمار مختلف INDC ایران هم نسبت به دیگر کشورهایی که به اندازه ایران گاز گلخانه‌ای تولید می‌کنند، بسیار کمتر است.

آیا عدم اجرای توافقنامه پاریس منجر به تحریم با تنبیه ایران می‌شود؟


یکی از مسائلی که بسیاری آن را نقطه ضعف توافقنامه پاریس می‌دانند، نبود هیچ‌گونه مکانیسم اجباری در آن است؛ یعنی عدم اجرای تعهدات این توافقنامه، هیچ اجباری برای کشورها ندارد.
متن دقیق فارسی یکی از بندهای توافقنامه به این شکل است: «ماده 1-15: به‌منظور تسهیل اجرا و ارتقای سازگاری با مقررات این توافقنامه، مکانیسمی طبق این سند بنا شده است. 2: مکانیسم مذکور در بند ماده «یک» باید از کمیته‌ای تشکیل شود که بر پایه کارشناسی و تسهیل در ماهیت شفاف، غیر‌خسمانه و غیر‌تنبیهی باشد.»
شفیع‌پور پیش‌ازاین به خبرآنلاین گفته است: «این بند، محورها را مشخص می‌کند و اگر کمیته‌ای در آینده بخواهد تشکیل شود، به‌دنبال جریمه و تنبیه نیست بلکه می‌خواهد تشویق کند.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۸:۲۹
پیمان صاحبی


 

پیامدهای مرگبار تغییرات اقلیمی

این روزها از تغییرات اقلیمی و پیامدهای زیانبار آن در خبرها زیاد می‌شنویم. میانگین شرایط جوی هر منطقه جغرافیایی در سالیان متمادی اقلیم منطقه را شکل می‌دهد.

به گزارش سلامت نیوز، جام جم نوشت: تغییر اقلیم پدیده‌ای است که پیامدهای آن به بروز دگرگونی عمده در شرایط جوی معمول می‌انجامد. این دگرگونی یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد؛ بلکه دهه‌ها طول می‌کشد تا شرایط جوی یک منطقه از وضعیت معمول فاصله بگیرد.

دو اصطلاح تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی در اغلب مواقع به اشتباه به‌جای یکدیگر به کار می‌روند، ‌این در حالی است که گرمایش جهانی (افزایش میانگین دمای نزدیک سطح زمین) فقط نمونه‌ای از پیامدهای تغییر اقلیم به شمار می‌رود.

تغییرات اقلیمی در قالب انبوهی بی‌شمار از پدیده‌های مختلف، از سیلاب‌ها و توفان‌های سهمگین گرفته تا افزایش دمای غیرمعمول ظاهر می‌شود و زندگی میلیون‌ها میلیون موجود زنده را به خطر می‌اندازد.

در ادامه با ما همراه باشید تا به بررسی عوامل و پیامدهای این آشفتگی‌های جوی بپردازیم که بقای تمام جنبندگان زمین را به چالش کشیده است.

تغییرات اقلیمی چطور رخ می‌دهد؟

ساز و کار سیستم آب‌ و ‌هوایی زمین ساده و قابل درک است. وقتی انرژی تابشی خورشید در برخورد با زمین یا ترکیبات جوی (مانند ابر یا بلورهای یخ) در فضا منعکس و پراکنده می‌شود یا وقتی اتمسفر زمین انرژی آزاد می‌کند، زمین خنک‌تر می‌شود، اما چنانچه زمین انرژی تابشی خورشید را جذب کند یا گازهای اتمسفری مانع آزادسازی و انعکاس گرمای زمین در محیط شوند (همان اثر گازهای گلخانه‌ای)، زمین رو به گرم‌تر شدن خواهد رفت. مجموعه‌ وسیعی از عوامل طبیعی و انسانی می‌توانند موجب برهم زدن تعادل سیستم آب و هوایی زمین شوند.

عوامل طبیعی تغییرات اقلیمی

می‌دانیم که زمین در گذشته‌های بسیار دور، خیلی قبل‌تر از پیدایش انسان، در دوران تقریبا مشخصی بی‌اندازه سرد یا گرم شده است. بارزترین عوامل طبیعی تغییرات اقلیمی که گاه به ساکنان زمین تحمیل می‌شوند عبارتند از تشدید تابش خورشید، فوران‌های آتشفشانی و نیز تغییراتی که بدون دخالت‌های انسانی در غلظت گازهای گلخانه‌ای رخ می‌دهند.

سوابق آب ‌و هوایی زمین نشان می‌دهد روند گرم‌تر شدن زمین، ‌بویژه از اواسط قرن بیستم، در مقایسه با گذشته به طرزی بی‌سابقه سرعت گرفته است، طوری که این افزایش سرعت نمی‌تواند فقط از عوامل طبیعی ناشی شده باشد.

طبق گزارش ناسا، عوامل طبیعی نام‌برده هنوز هم در تغییرات آب و هوایی زمین نقش دارند، اما تأثیر این عوامل اندک است و همچنین این‌قدر تدریجی اتفاق می‌افتند که به تنهایی قادر به توجیه افزایش سرعت گرم‌تر شدن زمین در دهه‌های اخیر نیستند.

عوامل انسانی تغییرات اقلیمی

فعالیت‌های انسانی تولیدکننده‌ گازهای گلخانه‌ای در صدر جدول عوامل غیرطبیعی تغییرات اقلیمی قرار دارند. گازهای گلخانه‌ای در غلظت طبیعی موجب می‌شود گرمای زمین در حد زیست‌پذیری باقی بماند، اما غلظت فعلی گازهای گلخانه‌ای در چند دهه اخیر به سرعت بالا رفته است.

به گفته مجمع بین‌المللی تغییرات اقلیمی (IPCC)، غلظت فعلی دی‌اکسیدکربن، متان و اکسید نیتروژن در جو حداقل در مقایسه با 800 هزار سال گذشته بی‌سابقه است. گفته می‌شود غلظت دی‌اکسیدکربن، عامل اصلی تغییرات آب ‌و ‌هوایی زمین با صنعتی شدن جوامع انسانی به میزان 40 درصد افزایش یافته است.

سوزاندن سوخت‌های فسیلی از قبیل زغال‌سنگ، نفت و گاز علت عمده انتشار بی‌رویه‌ گازهای گلخانه‌ای محسوب می‌شود. جنگل‌زدایی نیز به علت انتشار کربنِ ترسیب شده (کربنِ جذب و ذخیره شده در گیاهان) دومین علت انباشتگی کربن در جو شناخته شده است. 20 درصد کل تولید جهانی کربن از قطع درختان و الوارسازی، قطع سراسری درختان، آتش‌سوزی‌های جنگلی و دیگر اَشکال تخریب جنگل ناشی می‌شود.

سایر فعالیت‌های انسانی آلوده‌کننده هوا عبارتند از: مصرف کودهای شیمیایی (منبع اصلی تولید نیتروژن)، دامپروری (پرورش گاو، بوفالو، گوسفند و بز که از جمله دام‌های تولیدکننده‌ متان به شمار می‌روند) و فرآیندهای صنعتی تولیدکننده گازهای فلوراید. شایان ذکر است پرداختن به کشاورزی و جاده‌سازی با تغییر توان انعکاسی سطح زمین موجب کاهش یا افزایش دمای محلی شده‌اند.

راهکارهای مقابله

مقابله با تغییرات اقلیمی در وهله نخست مستلزم توافق جامعه بین‌المللی در کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی و جایگزینی انواع سوخت پاک در مصارف شهری و صنعتی است. سران کشورهای جهان در کنفرانس تغییرات اقلیمی پاریس در آذر 1394 توافق کردند با فراهم‌سازی زیرساخت‌های لازم برای تأمین سوخت پاک اجازه ندهند افزایش دمای جهان در قرن حاضر از دو درجه‌ سانتی‌گراد فراتر رود.

آمریکا که بعد از چین دومین تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای است، متعهد شده بود تا سال 1429/ 2050 حداکثر 25 درصد از حجم آلاینده‌های تولیدی‌اش بکاهد. این در حالی است که با دستور ترامپ به خروج آمریکا از توافق‌نامه‌ اقلیمی پاریس، به نظر نمی‌رسد چشم‌انداز پیشین این کشور در مورد کاهش مصرف سوخت‌های فسیلی محقق شود. رئیس‌جمهور فعلی آمریکا اعتقادی به گسترش مصرف سوخت پاک ندارد و نسبت به میلیون‌ها دلار سرمایه‌گذاری‌های این کشور در حوزه منابع انرژی تجدیدپذیر ‌اهمیتی نمی‌دهد.

برنامه دولت ترامپ درخصوص انرژی به علت تأیید مصرف انبوه سوخت‌های فسیلی به‌طور قطع پیامدهای زیست‌محیطی سنگینی به همراه خواهد داشت. در هر صورت چنانچه کشورهای صنعتی جهان در مصرف بی‌رویه سوخت‌های فسیلی و سایر فعالیت‌های انسانی تخریب‌گر محیط‌زیست تجدیدنظر نکنند، بعید است سیاره زمینی که میراث نسل‌های آینده بشر خواهد بود قابل سکونت باشد.

به گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال 1395/ 2016، کاهش سرعت تغییرات آب و هوایی و سازگاری با پیامدهای زیستی این تغییرات به مخاطره‌آمیزترین چالش‌ پیشِ‌ روی جهانیان در دهه‌های آینده تبدیل خواهد شد. حتی گفته شده ناتوانی بشر در مدیریت این چالش به علت اثرات آبشاری پدیده تغییرات اقلیمی از خطر سلاح‌های کشتار جمعی و بحران آب مرگبارتر خواهد بود. کل اکوسیستم جهان از محل زندگی ساکنان زمین گرفته تا هوایی که نفس می‌کشیم، تحت تأثیر تغییرات اقلیمی به وضعیت ناخوشایندی دچار خواهد شد.

1 ـ تغییرات شدید آب و هوایی

افزایش دمای اتمسفر زمین موجب دگرگونی الگوی اقلیمی معمول در مناطق مختلف جهان می‌شود؛ طوری که مناطق مرطوب رو به مرطوب‌تر شدن و مناطق خشک رو به خشک‌تر شدن خواهند رفت. این افزایش دما عامل افزایش بروز بلایای طبیعی (توفان، سیل، موج گرما و خشکسالی) و نیز تشدید مقیاس وقوع این بلایاست. دسترسی نداشتن به آب آشامیدنی سالم، آتش‌سوزی‌های غیرقابل مهار، نشت مواد صنعتی سمی، آلودگی هوا و خسارات جانی و مالی فقط چند نمونه از پیامدهای ویرانگر و پرهزینه تغییرات شدید آب و هوایی به شمار می‌روند.

2 ـ آلودگی هوا

آلودگی هوا و تغییرات اقلیمی چنان به یکدیگر گره خورده‌اند که هر گونه نابسامانی در یکی از این موارد بر دیگری اثر متقابل خواهد داشت. به عبارت دیگر، کیفیت هوا در پی افزایش دمای زمین ناسالم‌تر می‌شود و سطح مه‌دود و دوده در هوای تنفسی از مرز هشدار عبور خواهد کرد. همچنین به علت افزایش غیرمعمول رطوبت که در نتیجه تغییرات شدید آب و هوایی و سیلاب‌های مکرر ایجاد می‌شود، بر مقدار ذرات حساسیت‌زای آلوده‌کننده هوا مانند کپک‌های معلق اضافه خواهد شد. افزایش دمای زمین حتی می‌تواند موجب طولانی‌تر شدن غیرطبیعی فصول گرده‌افشانی شود که در این صورت، حجم گرده‌های موجود در هوای تنفسی به مقدار نامطلوبی فوران خواهد کرد.

3 ـ بیماری‌زایی و مرگ و میر

سازمان جهانی بهداشت پیش‌بینی کرده از سال 2030 تا 2050 میلادی (حدود سال‌های 1410 تا 1430 هجری شمسی) سالانه حدود 250 هزار مورد مرگ و میر ناشی از تغییرات اقلیمی به سایر موارد مرگ و میر اضافه خواهد شد. افزایش دمای زمین موجب ازدیاد تعداد مبتلایان به استرس گرمایی، گرمازدگی، بیماری‌های قلبی و عروقی، مشکلات کلیوی و نیز تلفات جانی حاصل از این بیماری‌ها می‌شود. همان‌طور که گفته شد، افزایش دمای زمین با میزان آلودگی هوا در ارتباط مستقیم است و از همین رو، پدیده تغییرات آب و هوایی در تشدید علائم بیماری‌های تنفسی بی‌تأثیر نخواهد بود، بویژه این که در حال حاضر 300 میلیون انسان در جهان به بیماری آسم دچار هستند. همچنین افزایش ذرات حساسیت‌زای معلق در هوا موجب فراگیرتر شدن تب یونجه و انواع حساسیت‌های فصلی و غیرفصلی شده است.

سیلاب‌های مکرری که در نتیجه تغییرات اقلیمی رخ می‌دهد، سلامت سیل‌زدگان را به علت آلوده شدن آب آشامیدنی محل با تهدید جدی مواجه می‌کند. از سوی دیگر، توفان‌هایی که به لطف این پدیده چالشی در مقیاسی مهار نشدنی به جان و مال مردم حمله می‌برد، در بسیاری موارد به مهاجرت اجباری توفان‌زدگان می‌انجامد. الگوهای مهاجرت نشان می‌دهد امروزه احتمال آوارگی ساکنان یک منطقه در پی بلایایی نظیر سیل یا توفان 60 درصد از چهل سال گذشته بیشتر شده است و ناراحت‌کننده‌تر این که بخش اعظم این مهاجرت‌های تحمیلی از بروز وقایع مرتبط با تغییرات اقلیمی ناشی می‌شود. این قبیل مهاجرت‌ها بویژه از مناطق روستایی، موجب افزایش ناگهانی جمعیت شهری، آسیب‌های روحی، ناآرامی‌های اجتماعی، کمبود آب سالم و شیوع بیماری‌های عفونی خواهد شد.

زمین به‌دنبال افزایش دمای جو، رطوبت بیشتری را به خود جذب خواهد کرد که این در گسترش بیماری‌های ناشی از حشرات شامل تب دانگ، ویروس نیل غربی و بیماری لایم بی‌تأثیر نیست.

4 ـ بالا آمدن سطح آب اقیانوس‌ها و زیر آب‌رفتن شهرها

نواحی نزدیک به قطب شمال زمین به طرز بی‌سابقه‌ای دو برابر سریع‌تر از سایر مناطق زمین در حال گرم‌تر شدن است. چنانچه ذوب پهنه‌‌های یخی اقیانوس منجمد شمالی با همین روند ادامه پیدا کند، سطح آب اقیانوس‌ها تا سال 2100 میلادی به میزان 30 تا 120 سانتی‌متر بالا خواهد آمد. این افزایش سطح تهدیدی جدی برای اکوسیستم‌های خطوط ساحلی و نواحی پست به‌‌شمار می‌رود. جدی‌ترین تهدید متوجه جزایر سکونت‌پذیر و البته برخی از بزرگ‌‌ترین شهرهای جهان مانند نیویورک، میامی، بمبئی و سیدنی است.

5 ـ گرم‌تر و اسیدی‌تر شدن اقیانوس‌ها

اقیانوس‌ها حدود یک‌چهارم تا یک‌سوم انتشار سوخت‌های فسیلی را به خود جذب می‌کنند و در حال حاضر 30 درصد در مقایسه با دوران پیشاصنعتی اسیدی‌تر شده‌اند. زندگی جانداران زیر آب بویژه موجودات دارای پوسته یا اسکلت آهکی (صدف‌ها، حلزون‌ها و مرجان‌‌ها) تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. گرم‌تر و اسیدی‌تر شدن اقیانوس‌ها نه‌تنها موجب نابودی سخت‌پوستان می‌شود، بلکه تمام ماهیان، پرندگان و پستاندارانی را که بقای آنها به تغذیه از سخت‌پوستان وابسته است، با خطر انقراض روبه‌رو خواهد کرد. همچنین افزایش پیوسته دمای اقیانوس‌ها در حال دگرگونی نابه‌جای جمعیت جانداران دریایی است که می‌تواند در درازمدت به علت تشدید پدیده سفیدشدگی مرجانی به نابودی کل صخره‌های مرجانی بینجامد، اکوسیستمی که ضامن بقای بیش از 25 درصد جانداران دریایی است.

6 ـ اکوسیستم‌های مهاجم و انقراض موجودات زنده

سرعت تغییرات اقلیمی به قدری سریع است که چنانچه حیات‌ وحش با دگرگونی‌های حاصل از این پدیده مخرب همگام نشود، در معرض خطر انقراض قرار خواهد گرفت. اکنون بسیاری از گونه‌های جانوری به علت نیاز به آب و هوای خنک‌تر به زندگی در ارتفاعات بالاتر تمایل پیدا کرده‌اند و رفتارهای فصلی و الگوهای مهاجرتی آنها رو به تغییر است. این تغییرات موجب دگرگونی کل اکوسیستم و آشفتگی زنجیره‌های غذایی جانداران خواهد شد. براساس نتایج پژوهشی که در سال 1394/ 2015 انجام شد، سرعت انقراض پستانداران، ماهیان، پرندگان، خزندگان و سایر گونه‌های مهره‌داران حدود 114 برابر از سرعت معمول پیشی گرفته است و عمده‌ترین علت آن به تغییرات آب و هوایی، آلودگی هوا و جنگل‌زدایی مربوط می‌شود. البته ناگفته نماند عده‌ای از گونه‌های جانوری مانند آفات درختی از طولانی‌تر شدن غیرمعمول فصل گرما سود خواهند برد و به علت قابلیت بقا در این نابسامانی می‌توانند به نابودی کل درختان یک جنگل بینجامند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۶ ، ۰۸:۲۷
پیمان صاحبی


 حدود ۹۰ سال پیش ایالت متحده آمریکا درگیر پدیده ای شد که بسیار مشابه با وضعیت گرد و غبار امروز در ایران است.

نیو صدر: «پس از آن ژوئن فرا رسید و آفتاب وحشیانه‌تر تافت، دانه‌های قهوه‌ای رنگ روی برگ‌های ذرت گسترده‌تر ‌شد، علف‌های ژنده و درهم به سوی ریشه فتیله شد. هوا ملایم بود و آسمان‌ بی‌رنگ‌تر و هر روز زمین رنگ پریده تر می‌شد. هر جنبنده‌ای گرد و غبار به هوا می‌کرد، پیاده‌ها پوسته نازکی از گرد و غبار را به بلندی قامتشان بر می‌انگیختند و اتومبیل‌ها ابری مواج و غلیظ به دنبال خود راه می‌انداختند، غبار هنگام بازنشستن دراز و کش‌دار بود...»

دهه ۱۹۳۰، منطقه میدوست، آمریکا، خشکسالی فاجعه‌ای را در ایالت متحده آمریکا شروع کرد، فاجعه‌ای که آنقدر شدید بود تا جان اشتان‌بک در کتاب «خوشه‌های خشم» بارها از آن گفت. بارندگی کم، خاک‌های سبک و بادهای شدید پدیده‌ای در ایالت متحده به وجود آوردند که منجر به مهاجرت میلیون‌ها نفر شد، پدیده‌ای که الان بسیاری از استان‌های ایران را درگیر خود کرده است؛ گرد و خاک.

طوفان‌های گرد و غبار پی در پی در طی ۱۰ سال

شروع کولاک سیاه در ایالت متحده آمریکا سال ۱۹۳۱ بود؛ خشکسالی باعث شد محصولات کشاورزی نابود شوند و طوفان‌های گرد و غبار آعاز شوند. در طول دو سال بعد تعداد طوفان‌های گرد و غبار در آمریکا بیشتر شد، آمریکا در سال ۱۹۳۲ درگیر ۱۴ طوفان و در سال بعدش درگیر ۳۸ طوفان بود.

اما در سال ۱۹۳۳ این طوفان‌های گرد و غبار هم شدیدتر شد، حتی یک سال بعد به مدت ۲روز طوفان گرد و غبار شدیدی در دشت بزرگ آمریکا آمد، این طوفان در  روز اول به شیگاکو رسید، در روز اول وزن این گرد و غبار به ۵ میلیون کیلوگرم رسید و در روزهای بعد هم گرد و غبارهای این دشت به واشنگتن، نیویورک و بسیاری از شهر‌های دیگر آمریکا رسید.

اما در ۱۴ آروریل ۱۹۳۵، یکی از ۲۰ فاجعه گرد و خاک طول تاریخ رخ داد؛ نوشته‌اند در «یکشنبه سیاه» شدت گرد و خاک در برخی مناطق مثل اوکلاهاما به حدی رسید که روز به شب تبدیل شد، یک خبرنگار در رابطه با آن روز نوشته بود: «از جمعه گذشته تاکنون، روزی نیست که کثیفی وارد شهر نشود، خانه‌ای نیست که در آن گرد و غبار وجود نداشته باشد. آمار بیماری‌های تنفسی هم افزایش پیدا کرده است.»

شروع مهاجرت‌های میلیونی

این طوفان‌ها باعث شد بیش از نیم میلیون آمریکایی بی‌خانمان شوند، بسیاری هم به این نتیجه رسیدند که مزارع خود را رها کرده و کشاورزی را آغاز کنند. این‌ها باعث شد تا سیر مهاجرت در آمریکا آغاز شود، بین سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰، ۳,۵ میلیون نفر داخل آمریکا مهاجرت کردند، یک سوم کشاورزان هم در دهه ۳۰ به کالیفرنیا مهاجرت کردند.

این اتفاقات باعث شد تا میان خود آمریکایی‌ها هم درگیری‌هایی به وجود بیاید؛ اهالی کالیفرنیا به علت کمبود شغل از ورود اهالی اوکلاهاما به ایالتشان راضی نبودند.

گرد و خاک ضرر زیادی به زندگی کشاورزانی که مهاجرت نکردند، وارد کرد، بسیاری از کشاورزان کار خود را از دست دادند بسیاری هم درآمدشان ۴۰ درصد کاهش پیدا کرد، حتی در آن زمان تعداد کودکانی که به پرورشگاه فرستاده می‌شد، ۵۰ درصد افزایش یافت.

اما یکی از مهمترین پیامد‌هایی طوفان‌های گرد و غبار آن سال‌ها مربوط به سلامت است؛ در آن سال‌ها حدود ۷ هزار نفر جان خود را به علت گرد و غبار از دست دادند و همچنین باروری زنانی که در معرض گرد و غبار بودند به میزان زیادی کاهش پیدا کرد. بر اساس تحقیقی که ۲ سال پیش منتشر شده تاثیرات منفی دهه ۳۰ همچنان ادامه دارد .

چه شد که خشکسالی منجر به این طوفان‌ها در آمریکا شد؟

علت این موضوع به یک دهه قبل برمی‌گردد، با مکانیزه شدن تجهیزات کشاورزی در دهه‌ ۱۹۲۰، کشاورزان در ایالت متحده تصمیم گرفتند تا علفزار‌های خشک را به اراضی‌ای برای کشت تبدیل کنند؛ آنها حدود ۵,۲ میلیون هکتار از چمن‌هایی که خاک را تثبیت می‌کردند، شخم زدند.

از سوی دیگر هزینه‌های زیادی کشاورزی بعد از جنگ‌جهانی اول باعث شد تا در آن دوره زمانی کشاورزان آمریکایی توجه زیادی به برنامه های حفاظت از خاک نکنند.

همه این‌ها و از سویی دیگر خشکسالی طبیعی باعث شد در دهه ۱۹۳۰ در تگزاس، اوکلاهاما و  بسیاری از مناطق مرکزی آمریکا با از بین رفتن محصولات کشاورزی این زمین‌ها به کانون‌های گرد و غبار تبدیل شوند.

چه اقداماتی منجر به پایان طوفان‌های گرد و خاک شد؟

در سال ۱۹۳۳ پس از روی کار آمدن فرانکلین روزولت به عنوان رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا، دولت سریعا برنامه‌های جدیدی را برای حفاظت از خاک شروع کرد؛ در همان سال وزیر داخلی ایالت متحده برای مقابله با گرد و غبار طرح خدمات فرسایش خاک را به اجرا کرد، دو سال بعد این خدمات توسط وزارت کشاورزی دوباره طراحی شد و اکنون آن طرح به "خدمات حفاظت از منابع طبیعی» تبدیل شده است.

همچنین روزولت به گروه حفاظت از منابع طبیعی دستور داد که برای جلوگیری از طوفان‌های خاک، مرطوب نگه داشتن و تثبیت خاک، کمربندی با بیش از ۲۰۰ میلیون درخت از کانادا تا تگزاس ساخته شود. همچنین این گروه‌ به کشاورزان آموزش دادند که با اقدامات مختلفی جلوی فرسایش خاک را بگیرند، البته کشاورزان از این موضوع رضایت نداشتند و دولت به ازای هر ۰,۴ هکتار به آنها ۱ دلار پرداخت کرد تا از روش‌های جدید استفاده کنند.

همه این اقدامات باعث شد که تا سال ۱۹۳۸ میزان خاک‌هایی که به گرد و غبار تبدیل شدند ۶۵ درصد کاهش پیدا کند و در سال ۱۹۳۹ در کمتر از یک دهه جلوی طوفان‌های گرد و غبار گرفته شود.

با پایان خشکسالی، دولت آمریکا باز هم برنامه‌های حفاظت از خاک خود را ادامه داد.
منبع:خبرآنلاین
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۸:۵۰
پیمان صاحبی





 با فرا رسیدن فصل تابستان بار دیگر زنگ بحران آب هم به صدا درآمد و با افزایش میانگین سرانه مصرف آب، مسوولان بارها از مردم خواستند که برای جلوگیری از قطعی آب، صرفه‌جویی کنند اما این فقط یک گوشه از ماجراست؛ ایران کشوری کم‌باران است که بخش زیادی از آب‌های زیرزمینی خود را برداشت کرده و آب را نیز با راندمان پایینی مصرف می‌کند.
  به گزارش پایگاه خبری اتاق ایران ، سرزمین ما با واقع شدن در منطقه خشک و کم‌بارش کره زمین، به اندازه یک‌سوم میانگین جهانی بارندگی دارد و از دیگر سو به واسطه الگوی نادرست مصرف آب، همواره با مشکلاتی در این حوزه مواجه بوده است. مشکلاتی که با پیشرفت تکنولوژی، منجر به حفر چاه‌های عمیق شد تا کمبود آب‌های جاری و سهل‌الوصول برطرف شود اما این کار نیز دیری نپایید که مشکل تازه‌ای به همراه آورد؛ کاهش منابع آب‌های زیرزمینی کشور نه تنها موجب از دست رفتن ذخیره چند هزار ساله آب کشور شد بلکه با تهی کردن دل زمین منجر به فرونشست دشت‌ها شد.

جمعیت ایران در دهه‌های اخیر از حدود ۸ میلیون نفر در سال ۱۳۰۰ به حدود ۸۰ میلیون نفر تا پایان سال ۱۳۹۵ رسیده و بر این اساس میزان سرانه آب تجدیدپذیر سالانه کشور از حدود ۱۳هزار متر مکعب در سال ۱۳۰۰ به نزدیک یک‌دهم یعنی حدود هزار و ۳۰۰ متر مکعب کاهش یافته است. از دیگر سو، زنگ هشدار برای رعایت الگوی صحیح مصرف آب در ایران در حالی به صدا درآمده که براساس آمارهای منتشر شده از سوی دفتر مطالعات پایه منابع آب ایران، بارندگی‌های سال آبی جاری نسبت به مشابه سال آبی گذشته ۳ درصد کاهش یافته است. براساس این گزارش ارتفاع کل ریزش‌های جوی کشور در سال آبی جاری (از اول مهر ۹۵ تا روز گذشته) بالغ بر ۲۲۴ میلی‌متر است و این مقدار بارندگی نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته (۲۳۲ میلی‌متر) ۳ درصد کاهش نشان می‌دهد، ضمن اینکه این میزان بارندگی نسبت به میانگین دوره‌های مشابه درازمدت نیز ۳ درصد کاهش دارد. جزئیات منتشر شده از وضعیت بارندگی در ۶حوضه آبریز اصلی کشور نیز حاکی از این است که در سال آبی جاری فقط بارندگی‌ها در یک حوضه آبریز نسبت به سال آبی گذشته افزایش دارد و بارندگی‌های یک حوضه نیز با سال قبل برابر است، در حالی که بارندگی‌های ۴ حوضه آبریز دیگر بین ۲۸ تا ۳۷ درصد نسبت به بارش‌های سال آبی قبل، کاهش یافته است.

بر این اساس بارندگی‌های حوضه آبریز فلات مرکزی ۲۰ درصد نسبت به بارش‌های سال آبی قبل بیشتر شده و بارندگی‌های حوضه خلیج فارس و دریای عمان با سال آبی گذشته برابر بوده است اما بارندگی در حوضه‌های دریای خزر ۲۹ درصد، دریاچه ارومیه ۳۷ درصد، مرزی شرق ۳۴ درصد و در حوضه قره‌قوم ۲۸ درصد افت کرده است. در وضعیت موجود، به نظر می‌رسد بحران آب کشور در کوتاه‌مدت جز از مسیر اصلاح الگوی مصرف آب برطرف نمی‌شود. در بلندمدت نیز، علاوه بر استمرار اصلاح الگوی مصرف، باید تمهیداتی برای مهار و حفظ منابع آبی اندیشیده شود، در غیر این صورت دیری نمی‌پاید که بحران آب به‌صورت بسیار جدی‌تری بروز می‌کند.

یکی از راهکارهای مقابله با کمبود آب، بازیافت آب‌هایی است که به‌صورت فاضلاب از چرخه مصرف خارج می‌شوند. معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا، تمرکز روی مساله‌ بازیافت آب را یکی از برنامه‌های اصلی وزارت نیرو عنوان می‌کند که برای این مساله یک هیات پنج نفره نیز از آلمان وارد ایران شده‌اند تا به بازیافت پساب و تزریق آن به سفره‌های زیرزمینی کمک کنند. از دیگر سو، باید مصرف بخش‌های مختلف از آب مصرفی نیز مورد بازنگری قرار گیرد و اصلاح شود. در این میان بهسازی شبکه انتقال آب کشور که بنا بر اظهارات وزیر نیرو حدود ۱۲درصد هدررفت دارد یکی از نکات جدی است. همچنین در شرایط فعلی در اظهارنظرهای متفاوت، سهم بخش کشاورزی از آب مصرفی در ایران بین ۹۰ تا ۹۶ درصد عنوان می‌شود که بخش عمده آن به دلیل استفاده از روش‌های سنتی در این صنعت است.

در این زمینه به کاربردن روش‌های مدرن آبیاری به‌ویژه افزایش سهم کشت گلخانه‌ای از صنعت کشاورزی می‌تواند بسیار راهگشا باشد. محمود حجتی، وزیر کشاورزی می‌گوید: مصرف آب در کشت گلخانه‌ای نسبت به کشت سنتی ۹۰ درصد کمتر است در حالی که می‌تواند تولید محصول را تا ۱۰ برابرافزایش دهد. مساله دیگر این است که بخش قابل توجهی از صنعت کشاورزی ایران با آبیاری انجام می‌شود؛ آمارها حاکی است که ۱۵ درصد از زمین‌های کشاورزی دنیا تحت آبیاری قرار دارند و ۸۵ درصد باقی مانده به‌صورت دیم و بدون آبیاری مورد استفاده قرار می‌گیرند، این در حالی است که براساس سرشماری بخش کشاورزی ایران در سال ۹۳، حدود ۲/ ۴۶ درصد از زمین‌های زراعی ایران آبی بوده که این میزان سه برابر میانگین جهانی است که متاسفانه بخش قابل توجهی از آن به‌صورت غرقابی و سطحی کشت می‌شود و هدررفت آب بالایی دارد. از این رو استفاده از شیوه‌های نوین آبیاری در کشاورزی ایران امری ناگزیر تلقی می‌شود.

گزارش‌های کارشناسی حاکی از این است که راندمان آبیاری بارانی تا ۷۰ درصد و راندمان آبیاری قطره‌ای تا ۹۵ درصد است، یعنی در سیستم آبیاری بارانی تا ۲۰ درصد و در سیستم آبیاری قطره‌ای تا ۵درصد منابع آب مصرفی تلف می‌شود در حالی که در آبیاری مزارع به روش سطحی حتی با صرف هزینه‌های گزاف و تسطیح اراضی، راندمان آبیاری از ۵۰ درصد تجاوز نمی‌کند و در کشت سنتی که اکثر اراضی کشور به این شیوه انجام می‌شود، این میزان حتی کمتر از ۳۵ درصد است. به این معنی که با استفاده نکردن از روش‌های آبیاری نوین، ۶۵ درصد از آب مزارع از بین می‌رود و با احتساب آب تلف شده در کانال‌های انتقال، میزان تلفات از ۷۵ درصد نیز تجاوز می‌کند.

اهمیت اصلاح الگوی کشت در صنعت کشاورزی ایران وقتی نمایان می‌شود که بدانیم اولا ۱۸ تا ۲۲ درصد از اشتغال کشور در بخش کشاورزی است و ثانیا امنیت غذایی جمعیت ۸۰ میلیونی کشور به وجود یک کشاورزی پایدار و مستمر نیاز دارد اما بحران آب نیز یک مساله جدی و غیرقابل انکار است.
منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۸:۴۹
پیمان صاحبی



دکتر الهام باقری‌راد - متخصص بیولوژی

از زمانی که دانشمندان و محققان با تحقیقات گسترده و شبانه‌روزی خود قادر به دستیابی به علوم و فنون نوین در راه کمک به سلامت جامعه و تامین نیاز بشر شدند شوربختانه همواره عده‌ای هم دانسته یا نادانسته در راستای تشویش افکار عمومی و ایجاد وحشت از این فناوری‌ها در میان مردم، هراس افکنده‌اند. بیشتر این افراد از قشر تحصیلکرده جامعه بوده که بدون مطالعه دقیق از روند مطالعات در جهان تنها با در دست داشتن یک یا دو مقاله که از لحاظ علمی نیز در جامعه علمی جهانی رد شده و نتایج آنها زیر سؤال رفته است، اقدام به خدشه دار کردن جدیدترین علوم و فنون و دستاوردهای بشری می‌کنند که با مهلک‌ترین بیماری و عامل مرگ و میر بسیاری افراد ازجمله سرطان مقابله می‌کند. با این تفاسیر در مقاله کوتاه پیش رو، نگاهی به نگرانی‌های عمومی درباره فناوری تراریخته و مهندسی ژنتیک و پاسخ دانشمندان به این نگرانی‌ها پرداخته‌ایم و قضاوت را بر عهده خوانندگان گذاشته‌ایم.

در بیشتر مناظرات تلویزیونی بین موافقان و مخالفان محصولات اصلاح شده ژنتیکی متأسفانه در چندین مورد مشاهده شده که مخالفان با ارائه مدارک و مقالات چاپ شده در ژورنال‌های علمی اقدام به جمع‌آوری و ارائه مدرک درباره مضر بودن محصولات اصلاح‌شده ژنتیکی بر سلامت انسان و نسل بشر کرده‌اند. چنانچه در چندین مورد اخیر این مقالات از طرف جامعه علمی و متخصصان مربوط طی بررسی و آنالیزهای مجدد رد و در نهایت این مقالات جزو مقالات مردود از لحاظ علمی اعلام شده است، اما برخی افراد با سوءاستفاده از عنوان علمی خود به جای شفاف‌سازی و بیان واقعیات به مردم تنها با ارائه مقالات مردود و بزرگ‌نمایی آن در بین بعضاً افراد تحصیلکرده و مردم عادی اقدام به ایجاد شک و تردید کرده‌اند. برای نمونه در تاریخ چهارشنبه پنجم آبان‌ماه ۱۳۹۵ مدیران سیمای ملی نشستی را در برنامه زنده تلویزیونی با نام "ثریا" با دعوت از موافقان و مخالفان مهندسی ژنتیک برگزار کردند. در این نشست طرف‌های مقابل به بحث و تبادل نظر در مورد محصولات اصلاح شده ژنتیکی پرداختند و با وجود کم لطفی و سمت‌گیری که برنامه نسبت به علم بیوتکنولوژی داشت، اما خوشبختانه متخصصان بیوتکنولوژیست توانستند با ادله علمی و محکم پاسخگوی پرسش‌های مطرح‌شده و نگرانی‌های مردم و همچنین موضع‌گیری‌های مخالفان باشند. جدا از ایراداتی که از نگاه یک بیننده بی‌طرف به برنامه و روند مدیریتی آن دیده شده، در اینجا لازم می‌دانم به‌عنوان یک متخصص بیولوژی و پژوهشگر به شفاف‌سازی در زمینه چند مورد مطلب کذب ارائه‌شده بپردازم.

یکی از شبهاتی که به محصولات اصلاح‌شده ژنتیکی نسبت می‌دهند و با عنوان کردن آن باعث ایجاد نگرانی در بین افراد می‌شوند مسئله تقطیع نسل و ناباروری بر اثر مصرف محصولات غذایی اصلاح شده ژنتیکی است. مدعیان برای اثبات ادعای خود به یکسری مقالات چاپ شده در ژورنال‌های بین‌الملل استناد می‌کنند و متأسفانه این افراد با نام و القاب تحصیلکرده و با ارائه اسناد به ظاهر علمی چنان خیانتی به جامعه می‌کنند که متأسفانه بهای آن را در نهایت مردم می‌پردازند. شاید به ظاهر مردم عادی و حتی افراد تحصیلکرده در رشته‌های غیرمرتبط با ژنتیک این ادعاهای بی‌اساس را باور کنند که علت آن نه ساده‌انگاری یا زودباوری، بلکه متأسفانه اعتماد مردم به جامعه علمی است؛ لذا به‌عنوان یک عضو جامعه علمی شفاف‌سازی برخی مسائل عنوان شده در نشست برنامه ثریا را لازم می‌دانم.

یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در این برنامه به آن اشاره شد، مسئله ناباروری بر اثر مصرف محصولات اصلاح‌شده ژنتیکی است. یکی از کارشناسان این برنامه با ارجاع به نتایج مقاله‌ای با عنوان "Ultrastructural analysis of testes from mice fed on genetically modified soybean" که در سال ۲۰۰۴ درEuropean Journal of Histochemistry چاپ شد محصولات تراریخته را عامل مهم ناباروری قلمداد کرد و با نشان دادن تصویر وحشتناکی از موش حاصل از این آزمایش عقیمی و ناباروری و بیماری خطرناک سرطان را از عوارض مصرف محصولات اصلاح‌شده ژنتیک عنوان کرد.

اما واقعیت این مقاله چیست؟ این مقاله با هدف بررسی تأثیرات احتمالی محصولات تراریخته، به انجام آزمایش روی تعدادی موش پرداخت؛ لذا تعدادی موش را با سویای تراریخته تغذیه کردند و سپس به آنالیز بدن موش‌ها پرداختند. یکی از ادعاهای نسبت داده شده به این مقاله تصویر موش وحشتناک با غده‌های بزرگ بود که کارشناس برنامه ادعا می‌کرد این تصویر موش مورد آزمایش مقاله مذکور با سویای تراریخته است! جالب است که در هیچ کجای این مقاله هیچ‌گونه تصویری از موش نشان داده شده در برنامه ثریا با غده‌های بزرگ وجود ندارد! به‌علاوه در نتایج به دست آمده از این مقاله آمده که "هر چند عوامل تنش زا و استفاده از مواد مخدر از مهمترین عوامل شناخته شده در تغییر عملکرد اندام تناسلی و ناتوانی در تولید اسپرم به‌علت تجمع perichromatin granules (PG) است، با این حال ما فرض می‌کنیم که ممکن است عملکردی مشابه در سلول‌های بیضه موش‌های تغذیه شده با سویای تراریخته به‌وجود آید" و استدلال آنها این بوده است که "تجمع PG در سلول‌های موش‌های تغذیه شده با سویای تراریخته نیز دیده شده است". نویسنده این مقاله ادعای خود را با فرض و گمان بسیار بیان می‌دارد و در هر کجای مقاله ذکر می‌کند که "ما همچنان برای اثبات این فرضیات نیازمند به تحقیقات بیشتری هستیم!"

در جای دیگر از این مقاله نویسنده ابراز می‌کند که "در این مرحله نمی‌توان به یافته‌های مشاهده شده از این تحقیق به‌صورت ۱۰۰ درصد استناد کرد و بیان می‌کنند که هرچند شواهد مستقیمی برای تأثیر گلایفوست بر رونویسی و ترجمه ژن وجود ندارد ولی استفاده از آن در دزهای بالا می‌تواند باعث اختلال در عملکرد DNA شود!" در اینجا نکته‌ای که قابل بحث است این است که از علف‌کش گلایفوست در کشاورزی سنتی برای سالیان طولانی استفاده می‌شود، پس اگر استفاده از علف‌کش گلایفوست برای بدن مضر است باید سیستم کشاورزی سنتی را نیز به علت مصرف علف‌کش گلایفوست عامل تهدید سلامت بشر دانست! در ضمن شایان ذکر است که علف‌کش گلایفوست، نه درباره محصولات اصلاح‌شده و نه در کشاورزی سنتی در دوز بالا استفاده نمی‌شود و حداکثر دز مصرفی آن پنج لیتر در هر هکتار است و با این میزان مصرف در مقایسه با سایر علف‌کش‌های رایج در کشاورزی سنتی و متداول هیچ تأثیر منفی بر بدن ندارد تا جایی که خطر مصرف آن نصف استفاده از نمک طعام در غذای مصرفی روزانه ما انسان‌ها است.

از مهم‌ترین اشکالات وارده به این مقاله از این قرار است که مشخص نشده است چه عوامل محیطی و غیرمحیطی می‌تواند مسئول عملکرد اندام تناسلی حیوان باشد؟ و آیا همه این عوامل تحت کنترل بوده‌اند؟ برای مثال نویسندگان این مقاله از کجا مشخص کرده‌اند که موش‌های مورد آزمایش آنها تحت استرس و تنش نبوده اند؟ آیا این موش‌ها قبل از آزمایش از لحاظ باروری بررسی شده‌اند؟ آیا سلامت باروری و زایا بودن آنها تأیید شده بود؟ چقدر احتمال دارد که موش‌های استفاده شده در این مقاله همانند نمونه موش‌های آزمایشی آقای سرالینی (Seralini et al., ۲۰۱۲) در مقاله "Long term toxicity of a Roundup herbicide and a Roundup-tolerant genetically modified maize" در سال ۲۰۱۲ باشند؟ ایشان در آزمایشات خود از موش‌هایی استفاده کردند که در حالت عادی مستعد به سرطان هستند و با هر غذایی چه اصلاح‌شده و چه اصلاح ژنتیکی نشده احتمال مبتلا شدن به سرطان را دارا هستند. لذا به خاطر وجود ایرادات علمی بسیار به نتایج تحقیقات سرالینی در نهایت مقاله ایشان از ژورنال Food and Chemical Toxicology حذف شد (Retracted) و جزو مقالات مردودشده اعلام شد، اما متأسفانه همچنان مخالفان از مقالات مردود شده علمی جهت اسباط ادعای خود استفاده می‌کنند.

مشابه این تحقیقات و مقالات درباره محصولات اصلاح‌شده ژنتیکی با برچسب سرطان‌زا بودن یا ناباروری وجود دارد که متأسفانه مخالفان فن‌آوری نوین با استناد به آنها هر از چند گاهی باعث ایجاد تردید در جامعه می‌شوند. برای مثال مقاله Irina Ermakova در سال ۲۰۰۶ با عنوان "Genetically modified soy leads to weight loss and increase mortality of pups of the first generation" که ادعا کرده بود محصولات تراریخته باعث تقطیع نسل و ناباروری خواهد شد. ایشان ادعای خود را از طریق مطالعه‌ای که بر تعدادی موش آزمایشگاهی انجام دادند به اثبات رسانیده‌اند. جدای از دلائل علمی مستند که متعاقباً ارائه خواهد شد نخستین نکته‌ای که صداقت و درستی این مطالعه را زیر سؤال می‌برد وجود نام Green peace به عنوان ناشر این مطالعات و نتایج است. این سازمان از مخالفان اصلی زیست‌فناوری نوین و مهندسی ژنتیک است و این خود به‌تنهایی باعث ایجاد شبهه در نتایج این تحقیقات می‌کند. در نهایت به‌علت سرو صدای زیادی که این نتایج در بین دانشمندان بیوتکنولوژی ایجاد کرد؛ لذا جامعه علمی و تعداد زیادی از دانشمندان از سراسر جهان بر ان شدند تا به مطالعه دقیق روند این آزمایش و نتایج بپردازند و در نهایت نتایج این بررسی مجدد را در ژورنال معروف Nature Biotechnology چاپ کردند.

در اینجا گزیده‌ای از این جوابیه که در سال ۲۰۰۷ یعنی یک سال بعد از این ادعای جنجالی توسط تعدادی از متخصصان بیوتکنولوژی داده شد و در ژورنال معروف Nature Biotechnology به چاپ رسید.

۱- طبق ادعای Ermakova سویای مورد آزمایش خود را از شرکت ADM هلند تهیه کرده است که این امر غیرممکن است. اگر این سویا از این شرکت تهیه شده پس ۱۰۰ درصد سویای تراریخته نبوده است زیرا تمام سویای تولیدشده توسط این شرکت حاصل روش سنتی کشاورزی یعنی کشاورزی با سم و کود است. پس موش‌های مورد آزمایش ایشان از ذرت تراریخته تغذیه نشده بودند، بلکه از سویای کشت شده با روش‌های مرسوم کنونی یعنی کشاورزی با سم و کود تهیه شده‌اند و در نتیجه این موش‌ها بر اثر مصرف سم و کود مرده‌اند نه بر اثر محصولات تراریخته!

۲- در قسمتی دیگر از این جوابیه و طبق نظر بیشتر محققان نویسنده مقاله استاندارد علمی را رعایت نکرده و اشتباه ایشان این بوده که قبل از اینکه نتایج مطالعاتشان را بررسی دقیق شود اقدام به انتشار آن کرده است. بر طبق نظر محققانی که نتایج تحقیقات نویسنده را بررسی کرده‌اند ایشان حتی تعداد نمونه‌های آماری درستی را انتخاب نکرده‌اند و نتایج از لحاظ آماری قابل قبول نیست. همچنین به‌نظر دانشمندان روش تحقیق نویسنده در این مقاله درست نبوده و این باعث می‌شود اعتبار نتایج تحقیق زیر سؤال برود.

۳- طبق نظر برخی دیگر از محققان با توجه به اینکه حداقل بیش از ۱۰ سال است که دنیا از محصولات دانه‌های روغنی سویا و محصولات فرعی متنجه از آن مثل کنجاله در تهیه غذای دام استفاده می‌شود و تاکنون هیچ آثار منفی مشابه ادعای نویسنده گزارش نشده است و در بهترین حالت میتوان گفت اظهارات نویسنده این مقاله غیرمحتمل است.

۴- یکی از مهم‌ترین ادعاهای نویسنده مقاله مذکور ناباروری موش‌های مورد آزمایش بر اثر تغذیه با سویای تراریخته است (با فرض اینکه به گفته نویسنده سویای تهیه شده تراریخته بوده است). طبق نظر پژوهشگران داده‌های مقاله مذکور در مورد آنالیز زادآوری موش‌ها قابل استناد نیست زیرا در این مقاله هیچ داده‌ای ارائه نشده که آیا این موش‌ها از لحاظ رفتار جنسی آزمایش شده‌اند یا نه؟ یعنی آیا این موش‌ها توانایی رسیدن به فحلی و جفت‌گیری را دارند؟ آیا موش‌هایی که جفت‌گیری کرده‌اند عقیم بوده‌اند یا بارور هستند؟ ایا ممکن است موش‌هایی که جفت‌گیری کرده‌اند و باردار شده‌اند به‌علت مشکلات بارداری آنها لغو شده است یا ممکن است سقط جنین کرده باشند؛ بنابراین به‌علت عدم مطالعه و بررسی سلامت موش‌های مورد آزمایش از لحاظ سالم بودن یا عقیم بودن صحت این مطالعه از نظر علمی و در بررسی‌های مجدد رد شد و در نهایت ژورنال Nature Biotechnology در سال ۲۰۰۷ با بررسی دوباره این نتایج بر غلط بودن ادعاهای مخالفان مبنی بر عامل ناباروری و عقیمی بر اثر مصرف محصولات تراریخته صحه گذاشت.

همگام با پیشرفت علم در زمینه بیوتکنولوژی و محصولات تراریخته نگرانی‌ها درباره نحوه تأثیرات احتمالی این محصولات بر سلامت انسان و محیط زیست افزایش پیدا کرد. یکی از مهم‌ترین نگرانیها احتمال تأثیرات منفی گونه‌های تراریخته بر سلامت انسان در نتیجه تغییرات در محتوی غذایی، واکنش‌های الرژیک یا تأثیرات جانبی ناخواسته مثل احتمال مسمومیت، آسیب‌رسانی به بدن و بیماری است؛ لذا در جهت پاسخ گویی به این نگرانی‌ها بیش از ۱۰۰ دانشمند به مقایسه تأثیر غذای سنتی و مواد غذایی تراریخته بر بدن انسان پرداختند که نتایج این تحقیقات در ژورنال‌های معتبر همچون Food Chemical Toxicology و Archive of Animal Nutrition بررسی شد (European Food Safety, ۲۰۰۸; Flachowsky et al, ۲۰۰۵). همچنین سازمان دارو آمریکا و انجمن سلامت جهانی طی یک تحقیق جداگانه با استفاده از گروه مستقلی از دانشمندان از سراسر جهان، سلامت محصولات تراریخته برای استفاده انسان را تأیید کردند. طبق گزارش این گروه استفاده از محصولات تراریخته هیچ خطری برای سلامت بدن ندارد و هیچ خطری گروه‌های سنی مختلف به خصوص نوجوانان، نوزادان و زنان باردار را تهدید نمی‌کند (Haspel, ۲۰۱۳).

با این حال در دهه‌های اخیر که محصولات اصلاح‌شده ژنتیکی (تراریخته) وارد بازار مصرف جهانی شده است بعضی از افراد تحت عنوان دانشمند مستقل و یا گروه‌های تحقیقاتی مستقل ادعا بر خطرناک بودن این محصولات دارند. یکی از این گروه‌های حامی ضدتراریخته با عنوان Institute for Responsible Technology (IRT) که ادعا دارند طی تحقیقاتشان، موش‌های آزمایشگاهی که با سیب‌زمینی تراریخته تغذیه شده بودند تنها پس از ۱۰ روز تمام اندام‌های بدن آنها تحت تأثیر قرار گرفت و باعث مرگ آنها شد! آنها ادعا کردند که اصلاح ژنتیکی در سیب‌زمینی باعث سمی شدن سیب‌زمینی و عامل مرگ موش‌ها بوده است. بلافاصله دانشمندان بیوتکنولوژیست از سراسر دنیا در صدد تحقیق در مورد ادعای (IRT) برآمدند. نتایج تحقیقات نشان داد ادعای IRT بی‌اساس است و محصولات تراریخته هیچ اثر سمی یا تأثیر منفی بر اندام‌های موجود زنده ندارند. نمونه بارز آن سیب‌زمینی تراریخته حاوی ژن به نام bar gene است. این ژن آنزیمی تولید می‌کند که باعث سم‌زدایی علف‌کش‌ها می‌شود و در نتیجه جلوی سمی شدن سیب‌زمینی را می‌گیرد. در یک مطالعه دیگر در جهت بررسی ادعای IRT که توسط دانشمندان انستیتو ملی سم‌شناسی کره در سال ۲۰۰۳ در شهر سئول انجام شد. به این منظور دو گروه موش آزمایشگاهی انتخاب شد و یک گروه با سیب‌زمینی تراریخته و گروه دیگر با سیب‌زمینی غیرتراریخته تغذیه شدند. پس از مرگ این دو گروه تمام بافت‌ها و اندام داخلی موش‌ها توسط پاتولوژیست‌ها با آزمایش‌های پیشرفته میکروسکوپی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحقیقات پاتولوژی این دو گروه موش نشان داد که هیچ تفاوتی در اندام‌های زایشی، و سایر اندام‌های داخلی مثل کبد، کلیه، طحال، معده و قلب موش‌های تحت رژیم تغیه با سیب‌زمینی تراریخته و غیرتراریخته وجود ندارد. نتایج مشابه این یافته‌ها درباره گوجه فرنگی و فلفل شیرین تراریخته نیز توسط دانشمندان دیگر گزارش شده بود (Chen et al., ۲۰۰۳).

طی تحقیقی دیگر در سال ۲۰۰۱ تعدادی موش را با گو‌فرنگی و ذرت تراریخته و غیرتراریخته تغذیه کردند و بعد از بررسی هر دو گروه به این نتیجه رسیدند که محصولات تراریخته هیچ تأثیر ژنتیکی منفی یا جهش ژنتیکی و ناهنجاری کروموزومی در موش‌هایی که با محصولات تراریخته تغذیه شدند ایجاد نمی‌کند. برای اثبات اینکه آیا DNA گونه‌های تراریخته به همان اندازه گونه‌های غیرتراریخته برای مصرف انسان امن است یا نه یک گروه محقق از International Life Sciences Institute طی تحقیقی تمام عوارض آلرژیک و سوخت و ساز و استعداد ابتلا به تخریب بافت‌ها و اندام‌های بدن را بررسی کردند و در تمامی نمونه‌ها آزمایش‌ها نشان داد که DNA محصولات تراریخته هیچ تفاوتی با محصولات غیرتراریخته از لحاظ تأثیر بر بدن انسان ندارند (Jonas et al. ۲۰۰۱).

با وجود اینکه طبق مستندات بالا دانشمندان توانستند ثابت کنند که محصولات تراریخته هیچ تأثیر منفی بر حیواناتی که از آنها تغذیه می‌کنند ندارند مرحله بعد آزمایش این فرضیه بود که آیا مصرف محصولات تراریخته برای نسل بعد انسان‌هایی که از این محصولات استفاده می‌کنند مضر است یا خیر؟ یک گروه از دانشمندان ایالتی داکوتای جنوبی آمریکا در سال ۲۰۰۵ برای اثبات یا رد این ادعا که آیا مصرف مواد غذایی تراریخته بر زاداوری یا روی جنین در دوران بارداری تأثیر می‌گذارد یا نه به تحقیق روی موش پرداختند. در این آزمایش موش‌ها را با ذرت تراریخته تغذیه کردند و برای بررسی تأثیر ذرت تراریخته بر سلامت بیضه، محققان سایز بیضه را در جهار نسل موش (دوران جنینی، نوزادی، دوران بلوغ و موش بالغ) یررسی کردند. طبق نتایج هیچ تأثیر منفی بر اندام تناسلی موش‌هایی که خود و مادران آنها با ذرت تراریخته تغذیه شده بود طی چهار نسل دیده نشد. این تحقیق در جواب به ادعاهایی پوچ در این باره که محصولات تراریخته باعث عقیمی در مردان می‌شود انجام شد. همچنین درباره اثر سمیت محصولات تراریخته دانشمندان طی تحقیقی چهار نسل موش را با سیب‌زمینی تراریخته تغذیه کردند و میزان سلامت موش‌هایی که با سیب‌زمینی تراریخته و سیب‌زمینی حاصل کشاورزی سنتی مقایسه کردند و به این نتیجه رسیدند که محصولات تراریخته تأثیری بر باروری و بارداری و سلامت بدن مادران تغذیه شده با محصولات تراریخته و نوزادان آنها ندارد (Rhee et al., ۲۰۰۵).

ناباروری و مشکلات جنسی یکی از مسائل و مشکلات قرن حاضر است و شاید دغدغه بسیاری از خانواده‌ها به‌ویژه زوج‌های جوان باشد. شوربختانه عده‌ای در کشور با سوءاستفاده از این مسئله و با علم به حساسیت مردم نسبت به آن از این حربه برای مقابله با بیوتکنولوژی استفاده می‌کنند. در حالی که فاکتورهای زیادی می‌تواند بر ناباروری تأثیر داشته باشد مانند استرس، آلودگی هوا، مشکلات فیزیولوژیکی و ژنتیکی و... که برای نسبت سهم هر یک از این موارد در ناباروری و عقیمی آمار مستند وجود دارد.

پرسش دیگر این است که چرا هیچ گاه نشست خبری و آگاهی‌رسانی درباره عوامل زیست‌محیطی و آلودگی‌هایی که اخیراً در بیشتر استان‌های جنوبی و غربی کشور زندگی مردم را دچار بحران جدی کرده، ترتیب داده نمی‌شود! طبق ادعای مخالفان اگر محصولات تراریخته ۲۰ سال است که وارد سبد غذایی خانواده‌ها شده آن هم در حد مصرف روغن‌های خوراکی وارداتی و نه حتی تولید داخل، آلودگی‌های زیست‌محیطی و استرس‌ها تا جایی پیش رفته که بر سر سفره مردم رسیده و هر لحظه به جای اکسیژن تنفس می‌شود!

طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، شیوع ناباروری در کل دنیا ۱۲ تا ۱۵ درصد گزارش شده است که این میزان در ایران ۲۰ درصد است. حال این پرسش پیش می‌آید چرا ناباروری در ایران زیاد است؟

ناباروری مشکلی است که این روزها خیلی از زوج‌های جوان به آن مبتلا هستند و اختلالات هورمونی، عفونت‌ها، آلودگی هوا، پارازیت‌ها، استرس‌ها و فشارهای زندگی روزمره ازجمله علت‌های مهم این مشکل شناخته شده‌اند. مشکلی که همیشه باری روی دوش زوج‌های جوان و جامعه گذاشته است.

از طرف دیگر پیامدهای زیان‌بار آلودگی هوا برای سلامتی انسان‌ها ابعاد گسترده‌‌ای دارد. نتیجه تحقیق گروهی از پزشکان چینی درباره اسپرم مردانی که هوای آلوده شهری را تنفس کرده‌اند حاکی از "بدشکل" شدن اسپرم‌ها و کاهش قدرت باروری آنها است. نتیجه تحقیق گروهی از پزشکان چینی نیز از ناباروری مردان به‌دلیل تنفس هوای آلوده خبر می‌دهد. نتیجه این تحقیق که به‌تازگی منتشر شده حاکی از "بدشکل" شدن اسپرم‌ها و کاهش توانایی باروری آنها است. نتیجه تحقیق درباره کاهش باروری مردان با تنفس هوای آلوده در حالی منتشر می‌شود که گروه دیگری از پژوهشگران چینی درباره تأثیر زیانبار آلودگی هوا بر شکل‌گیری جنین و تولد نوزادان زودرس هشدار داده بودند. افزایش ریزگردها که باعث نشستن دودمه در سطح شهر می‌شود نقص جنین را افزایش می‌دهد. آکادمی جامعه‌شناسی چین در هشتم نوامبر ۲۰۱۵ هشدار داده بود که ریزگردهای معلق در هوا منجر به افزایش نقص عضو جنین ‌و تولد نوزادان زودرس می‌شود.

در این راستا طبق گزارش تحقیقی که محصول مشارکت ۵۰۰ گروه تحقیقاتی مستقل در ۱۳۰ پژوهش و طی ۲۵ سال با هزینه ۳۰۰ میلیون یورو است و در نهایت نتیجه گرفته شد که محصولات تراریخته مانند فراورده‌های کشاورزی سنتی، سالم هستند. همچنین طبق گزارش آکادمی علوم آمریکا، تحقیقاتی که بر روی محصولات تراریخته توسط صدها دانشمند از سراسر جهان طی ۲۰ سال صورت گرفت و نتایج آن در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، یافته‌ها حاکی از آن بود که هیچ گزارشی حاکی از تأثیر منفی محصولات تراریخته گزارش نشده است.

بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک دانش جدیدی است که نخستین دستاوردهای آن در هاله‌ای از بیم و امید ارزیابی می‌شود. در طول تاریخ بسیاری از پدیده‌های علمی در مرحله آغازین با تردید و مقاومت شدید روبه‌رو بوده‌اند. صدها نمونه از وقایع تلخ و شیرینی که بر این اساس رقم خورده، قابل شمارش است، اما کمتر دانشی به اندازه مهندسی ژنتیک با ساختار اصلی و قانونمند اعجاب‌آور و تحسین‌برانگیز در زمینه تولید فرآورده‌های حاصل از مهندسی ژنتیک با ساختار اصلی و قانونمند سامانه هستی درگیر شده است.

دهه اخیر شاهد تحولاتی اعجاب‌آور و تحسین‌برانگیز در زمینه تولید فرآورده‌های حاصل از مهندسی ژنتیک و تکنولوژی زیستی بوده است. چنانکه پیش‌بینی می‌شد، در آغاز هزاره سوم میلادی نیز بر سرعت تحولات در این زمینه افزوده شده است. تحولاتی که به همراه فناوری ارتباطات، سرنوشت اقتصادی و حتی اجتماعی و بعضاً سیاسی برخی از مناطق جهان را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد. مهندسی ژنتیک و اصلاح گیاهان زراعی و تولید گیاهان با مقاومت مطلق در مقابل آفات و امراض نباتی و بی‌نیاز از کاربرد سموم خطرناک تحولی را در کشاورزی ایجاد کرده که تنها با "انقلاب سبز" قابل مقایسه است.

در حال حاضر زیست فناوری نوین همانند سایر فناوری‌های نو با یکسری گروه‌ها و جریان‌های موافق و مخالف همراه بوده است. در هیاهوی این موافقت‌ها و مخالفت‌ها بهتر است به دور از فضاهای جناحی و حب و بغض‌ها مزایا و دستاوردهای آن برای جامعه بشری در فضای کاملا علمی بررسی شود. البته بدیهی است بومی‌سازی این فناوری به‌عنوان یک فناوری پیشرو علاوه بر مزایای متعدد اقتصادی، علمی در راستای اقتصاد مقاومتی و نیز سیاست‌های جمعیتی ابلاغی می‌تواند تهدیدات مورد ادعای مخالفان را به حداقل برساند و از نفوذ احتمالی دشمنان جلوگیری کند. بدیهی است استفاده از فناوری های روز و مجهز شدن به سلاح علم و فن در همه حوزه‌ها و ازجمله حوزه فناوری زیستی مهم و ارزشمند و شایسته حمایت و سرمایه‌گذاری در سطح ملی است./


منابع:

۱) D. A. Jonas, I. Elmadfa, K. H. Engel, K. J. Heller, G. Kozianowski, a. König, D. Müller, J. F. Narbonne, W. Wackernagel, and J. Kleinr. ۲۰۰۱. "Safety considerations of DNA in food,” Annals of Nutrition and Metabolism, ۴۵ (۶):۲۳۵–۲۵۴.

۲) Z. L. Chen, H. Gu, Y. Li, Y. Su, P. Wu, Z. Jiang, X. Ming, J. Tian, N. Pan, and L. J. Qu. ۲۰۰۳. "Safety assessment for genetically modified sweet pepper and tomato,” Toxicology, ۱۸۸(۲–۳): ۲۹۷–۳۰۷.

۳) L. Vecchio, B. Cisterna,M. Malatesta, T.E. Martin, M. Biggiogera. ۲۰۰۴. Ultrastructural analysis of testes from mice fed on geneticallymodified soybean. European Journal of Histochemistry. ۴۸ (۴):۴۴۹-۴۵۴.

۴) G. S. Rhee, D. H. Cho, Y. H. Won, J. H. Seok, S. S. Kim, S. J. Kwack, R. Da Lee, S. Y. Chae, J. W. Kim, B. M. Lee, K. L. Park, and K. S. Choi. ۲۰۰۵. "Multigeneration reproductive and developmental toxicity study of bar gene inserted into genetically modified potato on rats.” Journal of Toxicology and Environmental Health. ۶۸(۲۳–۲۴): ۲۲۶۳–۲۲۷۶.

۵) G. Flachowsky, A. Chesson, and K. Aulrich. ۲۰۰۵. Animal nutrition with feeds from genetically modified plants.” Archives of Animal Nutrition, ۵۹(۱):۱–۴۰.

۶) I. Ermakova,۲۰۰۶. Influence of genetically modified soya on the birth-weight and survival of rat pups. Proceedings of the Conference "Epigenetics, Transgenic Plants & Risk Assessment". Greenpeace. ۴۱-۴۷.

۷) A. Marshall. ۲۰۰۷. GM soybeans and health safety—a controversy Reexamined. Nature Biotechnology. ۲۵(۹): ۹۸۱-۹۸۷.

۸) European Food Safety Authority GMO Panel Working Group on Animal Feeding Trials. ۲۰۰۸. "Safety and nutritional assessment of GM plants and derived food and feed: the role of animal feeding trials.,” Food Chemical Toxicology, ۴۶ (۱):S۲–۷۰.

۹) G.E. Séralini, c.fr, E. Clair, R. Mesnage, S. Gress, N. Defarge, M. Malatesta, D. Hennequin, J.S.d. Vendômois. ۲۰۱۲. RETRACTED: Long term toxicity of a Roundup herbicide and a Roundup-tolerant genetically modified maize. Food and Chemical Toxicology. ۵۰ (۱۱): ۴۲۲۱-۴۲۳۱.

۱۰) Tamar Haspel. ۲۰۱۳. Genetically modified foods: What is and isn’t true”. Washington Post. October

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۶ ، ۰۷:۵۶
پیمان صاحبی