منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۴۹ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است


 

چرا ایرانیان به بحران آلودگی هوا بی اعتنایی می کنند

روزانه سه میلیون سفر با مترو و چهار میلیون سفر با تاکسی نتوانسته بحران آلودگی هوای پایتخت را حل کند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار نوشت: شهر مثل هر روز از پشت پنجره دود خورده تاکسی سلام می‌کند؛ خاکستری تر‌ از همیشه. هوا نفس راننده را تنگ می‌کند، شیشه را بالا می‌کشد و غرغر کنان زیر لب چیزی می‌گوید. فحش است یا نفرین نمی دانم. شهر همچنان خاکستری است، چه از پشت شیشه‌های مات تاکسی، چه ... . تاکسی هر از گاهی خاموش می‌شود. راننده دست می‌برد و با حرکتی ماشین را روشن می‌کند. مسافر می‌گوید: حاجی چرا ماشینت را تعویض نمی‌کنی؟ راننده دست به سرش می‌کشد، نفسی عمیق می‌کشد و می‌گوید: چرا تعویضش کنم. پول داده‌ام تا آخرین نفس ازش کار می‌کشم. تعویضش کنم که دولت نفعش را ببرد. مسافر می‌گوید: نفعش را همه می‌بریم. راننده پوز خندی می‌زند و دست به فرمان راه خود را از پشت ترافیک پیدا می‌کند. گوینده رادیو خبر می‌خواند: کیفیت هوای تهران ناسالم برای همه افراد جامعه با شاخص 156، آلودگی هوای تهران رکورد امسال خود را شکست. راننده پیچ رادیو را می‌چرخاند، صدایی می‌خواند: در هوایت بی قرارم روز و شب

روزانه سه میلیون سفر با مترو و چهار میلیون سفر با تاکسی نتوانسته بحران آلودگی هوای پایتخت را حل کند. گرچه رویکرد شورای شهر و شهرداری تهران در این سال‌های بحران بر این بوده که فاصله منزل هر شهروند تا یکی از مدهای حمل و نقل عمومی 300 متر باشد اما این امر هنوز محقق نشده است. شش هزار و 500 دستگاه اتوبوس فعال در تهران که یک هزار و 500 مورد آن به دلایل نقص‌های فنی در تعمیرگاه ها به سر می‌برند و عملا از چرخه حمل و نقل خارج شده‌اند، یک میلیون و 250 هزار دستگاه خودروی فرسوده در حال تردد در تهران که تعویضشان با خودروهای هیبریدی به دلیل قیمت بالای آنها از توان اقتصادی دارندگان خودروهای فرسوده خارج است، تردد بیش از 60 درصد خودروهایی تک سرنشین در معابر تهران و شاید در آخر تجمیع بیش از 8 میلیون نفر در مساحتی به اندازه ۷۳۰ کیلومتر مربّع؛ اینها تنها بخشی از عواملی است که تهران را به شهری خاکستری تبدیل کرده است. اما چرا ما ایرانیان بحران را جدی نمی‌گیرم؟ آیا ایفای نقش در شرایط بحرانی وظیفه ماست؟ به دنبال این سوال در خیابان راه می‌روم و سوالم را از صاحبان خودروهایی که در این روز بحرانی به خیابان آمده‌اند می‌پرسم.


هر وقت مشکلات دیگر را حل کردید از من توقع داشته باشید
مجید یکی از همان‌هایی است که به دنبالش می‌گشتم. پاسخ سوالاتم را می‌دهد. از او می‌پرسم چرا در آلوده‌ترین روز پایتخت با خودرو تردد می‌کنی؟ می‌گوید: چون در درجه اول هیچ جایگزین خوبی برای عدم استفاده از خودرو وجود ندارد. قیمت کرایه تاکسی به نسبت درآمد من بالاست و ساعت پایانی شب تاکسی وجود ندارد و یا اگر باشد قیمت آن دوبرابر خواهد شد. اگر قرار است از مترو استفاده کنم باید مثل ماهی ساردین در قوطی کنسرو بشم و علاوه بر آن رفتارهای بد اجتماعی را تحمل کنم. اعم از بوی بد مسافر بغلی، دعوای مسافران یا سر و صدای فروشنده مترو. زمانی که از مترو استفاده می‌کردم رفت و آمدم حدود 4 ساعت طول می کشید اما الان مجموعه رفت و آمدم یک ساعت است. این زمان 2 تا 3 ساعته را می‌توانم برای چیزهای دیگر بگذارم. می‌توانم خسته نباشم و بیشتر به خانواده‌ام بپردازم. چرا باید این کار را انجام بدهم؟


مشابه حرف‌های مجید را خیلی‌ها می‌زنند. هم دلشان به حال آسمان تهران می‌سوزد و هم حرف‌های منطقی می‌زنند. از او می‌پرسم نفس تنگ دیگران برایت مهم نیست؟ پاسخ می‌دهد: مگر من به تنهایی نفس دیگران را تنگ کرده‌ام. گیریم که 10 درصد آلودگی به گردن خودروهاست. سهم کارخانه‌ها در این آلایندگی کجاست؟ سهم آب‌های زیر زمینی که حالا باعث ایجاد کانون‌های گرد و غبار در جنوب و غرب تهران شده کجای ماجراست؟ فروش تراکم و ساختار برج های بلند در دره های تهران کجاست؟ من که مجوز ساخت این برج‌ها و کارخانه‌ها را نداده‌ام.


مجید با لحنی طنز آمیز می‌گوید: خودرویی که خریده‌ام خودروی ایرانی است، تازه از تولید ملی حمایت کرده‌ام. اگر بخواهم خودرویی خارجی با آلایندگی کمتری بخرم باید 120 درصد بیشتر از پول خودرو خودم هزینه کنم. این ماشین ایرانی علی‌رغم اینکه استاندارد است برچسب آلایندگی انرژی که روی آن زده درجه C و D است. ماشین را من تولید نکرده‌ام و عوارض ورود خودرو را نیز من نمی‌گیرم. هر وقت این‌ها را حل کردند از من نیز توقع داشته باشند که ماشینم را بیرون نیاورم.

بیشتر از جامعه سهم اجتماعیم را پرداخت کرده ام
نرگس شهروند دیگری است که از او دلیل استفاده از خودرو شخصی‌اش را می‌پرسم و او هم مشابه مجید پاسخ می‌دهد. از نرگس سوال می‌کنم که اگر جای آن کسی بودی که خودرو نداشت و نفسش از دود ماشین تنگ می‌شد، باز هم همین طرز فکر را داشت، می‌گوید: من هم همین شرایط را سپری کردم. اگر من این عذاب را مثل بقیه بکشم چه چیزی را به جامعه اضافه کرده ام. تعادلی باید میان دریافت کردن و بازستاندن وجود داشته باشد. وقتی به اندازه کافی سهمی که باید از جامعه دریافت کنم، نمی‌کنم و فقط سهم بیشتری به جامعه می‌پردازم، از پول ماشین، تاکسی و مترو گرفته تا عوارض، مالیات حتی وقت و انرژی چه فرقی به حال من می کند پس فقط سعی می کنم در آرامش باشم.


او می‌گوید: من با مترو رفت و آمد نکنم یک نفر دیگر با از آن استفاده می‌‌کند. ما همیشه از حرکت جمعی حرف می‌زنیم اما حرکت جمعی در مواردی محقق می‌شود که ابزار آن وجود داشته باشد. خودرو را به دست مردم می‌دهند، پولش را میگیرند و حالا می‌گویند از آن استفاده نکنید. مردم خودرو خریدند که راحت باشند و از آن استفاده کنند. حتی اگر از مردم می‌خواهند در شرایط بحرانی از خودرویی که پولش و مالیات عوارضش را پرداخت کرده‌اند استفاده کنند آیا مترو به اندازه کافی هست یا تاکسی ارزان تر می‌شود؟


سایپا و ایران خودرو را تعطیل کنید کشور نجات پیدا می‌کند
مهدی صاحب یک خودروی شاسی بلند است. شیشه ماشین را بالا کشیده و با خودروی روشن کنار خیابان توی ماشین لم داده است. شیشه را پایین می‌کشد و سوالاتم را پاسخ می دهد. می‌گوید: حقم است که از خودروام استفاده کنم. پول داده‌ام ماشین خریده‌ام که راحت باشم. سایپا و ایران خودرو را تعطیل کنید تا کشور از بحران آلودگی هوا نجات پیدا کند.


ماشین ندارم اما به نفس دیگران احترام می‌گذارم
اگر همه نهادهای حاکمیتی اشتباه کنند و مقصر باشند نمی‌توان از مسئولیت اجتماعی که هر فرد در قبال جامعه خود دارد، صرف نظر کرد. اگر شهرداری در خیابانی سطل زباله نگذاشته باشد آیا باید زباله ها را در خیابان رها کرد؟ من به سهم خودم نباید زباله بریزم. من به عنوان یک شخص سهمی از در زندگی خود و دیگران دارم و باید سهمی خودم را ادا کنم. حتی اگر بدانم که یک مولکول در آلودگی هوا نقشی داشته باشم باید مانع آن شوم. وظیفه انسانی زمانی تعریف می‌شود که وقتی در تعامل با دیگران زندگی می‌کنی تو باید این وظیفه را انجام دهی. به خاطر این تفکر که یکی دیگر باید برای ما کاری انجام دهد همیشه ضرر کرده ایم.


مسئولیت گریزی اجتماعی، محصول طرد شدگی اجتماعی
عادل فتح اللهی نوشهر، جامعه شناس و مدرس دانشگاه در گفت و گو با ابتکار در رابطه با واکنش‌های مردم به بحران آلودگی هوا می‌گوید: اساسا اثبات این ادعا باید با شناسایی نگرش عمومی نسبت به این مسئله به وسیله روش های دقیق و فنون علمی صورت گیرد، تا بتوان میزانِ جمعیتی را با این حالت کنشی شناسایی کرد، اما اخیرا بخشی از رفتارها مردمی گویای حالتی است که فرد نمی تواند با ارزش های محیط زیستیِ جامعه خود همنوایی کند، یا به عبارتی حالتی انزوایی (کناره گیری) یا تقابلی نسبت به این ارزش ها را اتخاذ می کند که حاصلش مشخصا به کنش‌هایی که شما اشاره کردید منتج خواهد شد.
او در پاسخ به این سوال که چرا این حالت یعنی مخالفت ذهنی افراد یا عدم همنوایی نسب به اجتماعی که از این رفتار آسیب می بیند شکل می گیرد؟ بیان می‌کند: همان طور که اشاره شد اخیرا با نوعی کنش اجتماعی مواجه ایم که مسئولیت گریزی اجتماعی را باز نمایی می کند، به شکلی که شخص خود را از آن اجتماع ندانسته و رفتار های روزمره اش معطوف به خودنگری است، این خودنگری افراطی و تقابلی نسبت به اجتماع که شامل ابعادی تخریبی نیز خواهد بود، اساسا محصول طرد شدگی اجتماعی است؛ مرادم از طرد اجتماعی فرآیندی است که در آن روابط فی مابینیِ فرد و جامعه ‏اش سست شده و از بین می‌رود، به شکلی که فرد خود را با توجه به محرومیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدنی از آن جامعه ندانسته و گسستی فاحش بین خود و جامعه را احساس می کند. این احساس است که زمینه و بستر مناسبی را برای مخالفت تخریبی یا رفتار آسیب زا ایجاد می کند. این احساس در جامعه ایرانی به صورتی پنهان در حال رشد است برای مثال در جامعه ما طبق آماری که سال گذشته ارائه شد 65 درصد از جوانان خود را مطرود می دانند یا به عبارتی دیگر احساس طرد شدگی می کنند.


فتح اللهی نوشهر ادامه می‌دهد: این عمومیت احساس طرد شدگی اجتماعی منجر به حالتی خواهد شد که فرد در شرایط حساسی که جامعه در بحران‌هایی چون آلودگی هوا، مصرف بهینه گاز یا آب به سر می برد و نیازمند حمایت و رفتار جمعی است واکنش نشان نمی‌دهد. نه تنها درخواست های اجتماعی را بر نمی تابد بلکه این دوره را فرصتی مناسب در جهت بروز اجتماعی خود دانسته و عمل تخریبی خود را ادامه می دهد.


راه برون رفت چیست؟
او در رابطه با راه برون رفت از این وضعیت می‌گوید: در واقع سه رویکرد اصلی که در برابر طرد شدگی بیان می شود، رویکرد فرانسوی، انگلوساکسون و رویکر انحصاری است که هرکدام قدرت بازنمایی بخشی از واقعیت را دارد. در رویکرد اول دولت مسئول برقرای پیوند ها و انسجام اجتماعی است و فقدان عملکرد مناسب آن وضعیتی پرابلماتیک را به لحاظ طرد شدگی به وجود می‌آورد، در رویکرد دوم پیوندهای اجتماعی به‌عنوان رفتارهای داوطلبانه متقابل بین افراد مشخص می‌شود، یعنی نگاه معطوف به عملکرد ضعیف خود افراد است اما در نگاه سوم یا انحصاری درگیری گروه های فاقد و دارای منابع مشخص کننده طرد شدگی شاخصه اصلی است که دولت باید توازنی را در این حوزه برقرار کند.


این استاد دانشگاه می‌گوید: با توجه به هر سه رویکرد به صورت کلی حاکمیت نقشی کلیدی در بحرانی شدن و کاهش طرد اجتماعی را داراست . از نظر من تلاش حاکمیت در جهت برقراری و اعمال فاکتور هایی همچون رفع انسداد های سیاسی در جامعه، تلاش در جهت تحقق و توسعه جامعه مدنی و دموکراسی ،توسعه سازمان های مردم نهاد یا همان ان جی او ها در رابطه با مسائل اجتماعی؛ همچنین بهبود وضعیت مسائلی ابتدایی نظیر وضعیت اشتغال، مسکن تاثیر بسزایی در حل این پدیده اجتماعی دارد.


در بحران ها می گویند که باید دست به دست هم داد. آلودگی هوا هم دردی است که بحران می‌خوانندش اما برخی از ایرانیان معتقدند که درد را وقتی می‌شود درمان کرد که ابزار درمان وجود داشته باشد و برخی دیگر معتقدند که نباید درد را به حال خود رها کرد. حال در این بحران خاکستری که تهران را فرا گرفته کدام تفکر را باید پیش گرفت؟ درمان درد بدون ابزار یا درمان درد به هر طریقی. شاید پاسخ این سوال در دستان مسئولان امر باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۴۰
پیمان صاحبی


آدرس اشتباه ندهیم،کلید احیای زاینده رود در سمیرم است نه شهرکرد

ریس خانه کشاورز استان اصفهان بیان نمود:بیش ازبیست روز است که از تحصن کشاورزان شرق استان میگذرد و تا کنون در کمال آرامش خواسته ها و مطالبات بحقشان را مطرح نموده اند که همان تحقق حقابه قانونی و شرعی است و تا کنون آن را به زبان های مختلف عنوان نموده اند و حتی جلساتی با مسئولان استان وبعضا کشوری برگزارگردیده که متاسفانه همچون دیگر جلسات خروجی امیدوار کننده ای را در پی نداشته به جز مصوباتی که اخیراتوسط صنف کشاورزی بیان شده که در صورت دارا بودن ضمانت اجرایی گامی موثر برای عبوراز بحران است ولی این مصوبات به تنهایی کارگشا نیست زیرا مدیریت رودخانه خشک شده نه تنها سودو ثمری نداشته بلکه موجبات دردسرهایی نیز برای کشاورزان میشود .من جمله مقابله با کشاورزان بالا دست،و پایین دست که چاه ها و تونل های غیر قانونی و مخفی حفر نموده اند که برای برخورد با هر یک از آنها نیازمند سالها زمان است که این نوع مشکلات مصوبات اخیر را تحت الشعاع قرار میدهد .


ریس کمیته بازرگانی وکشت برون مرزی اتاق بازرگانی اصفهان با اذهان به این که جاری شدن آب در زاینده رود فقط برای کشت نمیباشد عنوان کرد:اگرامروزه کشاورزان خواستار حق آبه هستند تنها برای کشت پاییزه نیست بلکه قسمتی از آن مربوط به حقابه تالاب گاوخونی میباشد که این روز ها پایتخت ریزگرد های سمی کشور میباشد وپرداخت خسارت نکشت مشکلی از مشکل اصلی کشاورزان ومردم را حل نمیکند .


این عضوشورای مرکزی خانه کشاورز کشورنیز دررابطه با اختلاف های به وجودآمده با استانهای همجوار عنوان نمود : کلید حل مشکل زاینده رود در سمیرم است نه در چهار محال و از مسئولان خواهش نمود آدرس اشتباه به کشاورزان ندهند .


صادقی مدعی شد سالانه بیش از یک میلیارد متر مکعب آب از سرشاخه های استان اصفهان وارد حوضه کارون و دز و... میشود که کل آب انتقالی تونل اول و دوم کوهرنگ حدود 600میلیون متر مکعب میباشد که انتقال این مقدار آب به زاینده رود بسیار سهل تر از انتقال آب از تونل و حوضه های دیگر است و به جهت آسانتر بودن مسیر از این طرف آب به زاینده رود باید تزریق شود و این درحالی است که در مصوباتی که در سال 91 منعقد گردیده میبایستی سالانه 500میلیون مترمکعب آب از سمیرم به حوضه دیگری خارح از استان اصفهان منتقل شود که با توجه به مشکلات آبی اصفهان اجرای این طرح خلاف است.


رئیس خانه کشاورز استان اصفهان در رابطه با پرداخت خسارت نکشت بیان کرد :این که بخواهیم مقداری پول به دست این عزیزان بدهیم که حتی هزینه آب و برق و گاز یک ماه خانواده کشاورز هم نمیشود تا به اصطلاح مشکل را فعلا حل نماییم وبگویم حال تا سال آینده !! نوعی توهین به شعور کشاورز است و ما باید به این خرد جمعی برسیم که شان و منزلت کشاورز بسیار بالا و رفیع تر از این است که مجبور باشند هر ساله با تراکتور ها در کنار خیابانها با هزاران ترس و لرزتحصن نمایند تا بتوانند حقشان را بگیرند و این نوع رفتارباعث ایجاد دوگانگی بین کشاورزان و مسئولان میشود که خانه کشاورزاین بی حرمتی ها را نسبت به کشاورز محکوم مینماید وامیدواریم مشکلات کشاورزی استان و کشور هر چه سریعتر با تدابیری اساسی و کارشناسانه رفع گردد.



محمد صادقی از این که دربرخی از سایت ها از کشاورزان به عنوان اراذل و اوباش یاد میشود اظهار تاسف کردو بیان نمود واقعا این خبر گذاری ها باید به صورت رسمی از مردم و کشاورزان معذرت خواهی نمایند زیرا این کشاورزان همان یادگاران هشت سال دفاع مقدس هستند که اگر به دستانشان نگاه کنیم از گفته ی خود خجالت میکشند که آن گونه تعابیر رابرای بالا بردن مخاطبان خود به کارمیبرند.

اینان همان کشاورزانی هستند که به خاطر گذشت و نجابتشان 17سال حقابه اشان را به حوضه دیگری منتقل نمودند ولی دم نزدند وسکوت کردند چون همیشه در تمام عرصه ها پیشتاز بودند و این خود گذشتگی را داشتند که اجازه ندهند هموطن دیگری در نقطه ای دیگر از کشور با مشکل آب شرب مواجه شوند و هم اکنون نیز به خاطر آبرو وامنیت خانواده هایشان است که دست به تحصن زدند زیرا حق آبه شان صرف تولید فولاد ، خیار گلخانه ای ، کاشی و ریل راه آهن و .....میشود.


در پایان صادقی ریس خانه کشاورز از اقداماتی در مرکز کشور سخن گفت که در جهت احیای زاینده رود وحق وحقوق کشاوزان در حال رسیدگی میباشد وبیان کرد از ابتدا نیز مخالف تحصن بودم زیرا این وظیفه نمایندگان است که دولت را به چالش بکشند و از حق و حقوق کشاورزان دفاع کنند نه این که خود کشاورز بخواهد وارد عرصه شوند و خواستار این شد که کشاورزان به تحصن خود خاتمه دهند و ادامه کار و پیگیری ها را به نمایندگان خود واگذار نمایند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی


 

هشدار نسبت به بیابان شدن ‌۹۱۹هزار هکتار مراتع استان تهران

رئیس اداره امور مراتع اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران، سطح مراتع استان تهران را ۹۱۹هزار هکتار عنوان کرد و گفت: کاهش تخصیص اعتبارات در سال‌های گذشته، باعث کاهش سرعت اجرای پروژه‌های احیای مراتعی شده که در معرض بیابانی‌شدن قرار دارند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر،پیمان شفیعی مساحت اراضی ملی این استان را بالغ بر ۹۶۳ هزار هکتار عنوان کرد و افزود: از این وسعت، ۹۱۹ هزار هکتار آن مرتع است؛ ضمن اینکه 5/33درصد آن ییلاقی، 30/7درصد مراتع میان‌بر و 35/8 درصد آن قشلاقی است، بنابراین در مجموع 25/5 درصد از مراتع استان تهران از نظر وضعیت پوشش گیاهی خوب، 41/9 درصد متوسط و 32/5 درصد فقیر است.


شفیعی با اشاره به اینکه برای حدود ۵۳۰ هزار هکتار از این مراتع، طرح مرتع‌داری تهیه شده است، گفت: از اهداف اجرای این طرح می‌توان به حفظ منابع پایه، افزایش کمی و کیفی پوشش گیاهی، بهبود شرایط زیست‌محیطی، رونق دادن به صنعت دامداری و افزایش تولیدات دامی و مواردی از این قبیل اشاره کرد.

رئیس اداره امور مراتع اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران اضافه کرد: مراتع جنوب غرب استان تهران که در شهرستان‌های ملارد و شهریار واقع شده‌اند، مساحتی بالغ بر حدود ۹۵ تا ۱۰۰هزار هکتار دارند؛ این در شرایطی است که در شهرستان ملارد ما مشکلی نداریم و شرایط از شهرستان شهریار بهتر است؛ ضمن اینکه در شهرستان شهریار 7هزار هکتار از مراتع در معرض بیابانی‌شدن قرارگرفته‌اند که این مسئله دلایل زیادی دارد.

شفیعی مساحت کل مراتع شهرستان شهریار را حدود ۱۰ تا ۱۲ هزار هکتار عنوان کرد و افزود: بهره‌وری بی‌رویه دام‌ها در سالیان گذشته، افزایش جمعیت، تعدد بهره‌برداران، کم‌توجهی و عدم‌تخصیص اعتبارات لازم ازجمله دلایلی هستند که باعث شده مساحت زیادی از مراتع این شهرستان در معرض بیابانی‌شدن قرار بگیرد.

رئیس اداره امور مراتع اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران با اشاره به اینکه بهره‌برداری بیش از ظرفیت مراتع باعث تخریب و حرکت به سوی نابودی پوشش گیاهی در آنجا شده است، گفت: احیا و اصلاح این مراتع برای جلوگیری از ادامه تخریب‌ها مسئله‌ای حائز اهمیت است؛ ضمن اینکه در این راستا یکی از مهم‌ترین سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های اداره کل منابع طبیعی استان تهران، تهیه و اجرای طرح‌های مرتع‌داری با اولویت مدیریت چرا و کنترل دام است.

شفیعی ادامه داد: در این راستا همه‌ساله در فصل چرا، اکیپ‌های مدیریت چرای دام تشکیل شده و با متخلفان و بهره‌برداران غیرمجاز برخورد می‌شود؛ اما برای انجام بهتر این طرح نیاز به تأمین اعتبار داریم. در عین حال از دیگر برنامه‌های ما در این زمینه پروژه‌های اصلاح مراتع شامل بوته‌کاری، ذخیره نزولات و مواردی از این قبیل است که کاهش شدید تخصیص اعتبارات طی سال‌های گذشته و عدم‌جذب نیروی کارشناسی مرتبط، سرعت اجرای پروژه‌های احیایی را بسیار کم کرده است.

ضرورت احیای مراتع کشور
به گزارش همشهری، درحالی رئیس اداره امور مراتع منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران نسبت به بیابانی شدن مراتع تهران هشدار می‌دهد که رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور می‌گوید: مقام معظم رهبری در سیاست‌های کلی نظام در رابطه با بحث بیابان‌زدایی تأکید فراوانی دارند و در برنامه ششــم نیز دولت در زمینــه بیابان‌زدایــی پیش‌بینی‌های لازم را انجام داده است. مهندس خداکرم جلالی با اشاره به اینکه عملیات آبخیزداری در 26میلیون هکتار از مراتع کشور اجرا شده است، گفت: با توجه به شرایط اقلیمی و تهدیدهایی مانند گرمایــش زمین، کمبود آب و بیابان‌زایی و به‌منظور مهار کانون‌های گردوغبار داخلی ضروری است عملیات آبخیزداری و مقابله با بیابان‌زایی در 100میلیون هکتار از عرصه‌های طبیعی کشور اجرایی شود. وی با اشــاره به اینکه 70درصد از نزولات خدادادی تبخیر می‌شود، تصریح کرد: 30درصد باقیمانده را می‌توان به ســفره‌های زیرزمینی تزریق کرد که با عملیات آبخیــزداری در هر هکتار به‌طور متوســط 520مترمکعب آب ذخیره می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۵
پیمان صاحبی


 

روایتی دردناک از آبی که مایه حیات نیست

 «اینجا همه در خانه دستگاه تصفیه دارند. با آب لوله‌کشی حتی نمی‌شود لباس شست. ما بعد از دوش گرفتن یا شست و شوی لباس‌ها، با آب تصفیه خودمان را یا لباسمان را آب می‌کشیم. حتی توی کارواش‌ آخر سر باید آب تصفیه شده روی ماشین بریزند که شوره نزند. الان هفت - هشت سالی می‌شود که این وضع را داریم.»

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه «ایران» نوشته است: بازی شهریورماه نفت آبادان و استقلال خوزستان را یادتان هست که تماشاچی‌ها آب را در کیسه‌های نایلونی می‌خریدند؟ می‌دانید شهریور خوزستان یعنی چه؟ حالا این خاطره فراموش‌شده را بگذارید کنارِ چند فیلمی که احتمالاً همه شما در شبکه‌های مجازی دیده‌اید؛ باز کردن شیر آب و بیرون آمدن چیزی شبیه شیر کاکائو. این‌ها همه آن چیزی است که از وضعیت آب آشامیدنی آبادان می‌دانیم و احتمالاً خبر نداریم که وضع در ماهشهر و هندیجان و بقیه شهرهای خوزستان وخیم‌تر است. راستش را بخواهید تصور من از فروش آب، همیشه تصور رمانتیکی بوده. این تصور رمانتیک تقصیر «اورهان ولی کانیک» شاعر ترک است و شعر استانبولش: «زنگوله‌های آب‌فروشان که هیچ نمی‌ایستد باز».

اینجا از زنگوله و فریاد دوره‌گردهای آب‌فروش خبری نیست. مردم پشت پنجره منتظر سررسیدن سه چرخه‌ها و گاری‌ها و وانت‌های آب‌فروشان هستند. هر خانه لااقل روزی یک گالن ۲۰ لیتری آب برای آشامیدن و دم کردن چایی لازم دارد. بگذریم از حمام و شست و شوی ماشین و لباس که باید آخر سر با آب تصفیه شده، آبکشی کرد. خوزستانی‌ها یک واژه خوب برای توصیف آب دارند؛ «لجن.»

من نتوانستم آمار دقیقی از بیماری‌های کلیوی به دست بیاورم اما با هرکسی که حرف زدم یا خودش یا یکی از اعضای خانواده‌اش به این بیماری مبتلا بود. چند نفر از مصاحبه شونده‌ها درگیر دیالیز بودند و یک نفر هم پدرش را به دلیل نارسایی کلیه از دست داده بود.

حسین بندری اهل خیابان شریعتی ماهشهر در یک رستوران کار می‌کند: «برای تهیه آب سالم هزار جور دردسر داریم. روزی یک گالن ۲۰ لیتری هم که مصرف کنیم، می‌شود ماهی ۹۰ هزار تومان؛ یعنی گالنی ۳ هزار. آبی که از تصفیه‌خانه‌ها می‌خریم بد نیست. شوری ندارد اما تصفیه‌خانه به تصفیه‌خانه هم فرق می‌کند. اگر اینجا زندگی کرده باشید، متوجه مزه آب هر تصفیه‌خانه می‌شوید.»

در ناحیه صنعتی ماهشهر سه تصفیه‌خانه و در ماهشهر قدیم چند تصفیه‌خانه دیگر فعال هستند. این تصفیه‌خانه‌ها به شکل خصوصی اداره می‌شوند و به گفته اهالی، محصول هر کدام هم متفاوت است. ماهشهری‌ها به آبی که درست تصفیه نشده باشد «دو مزه» می‌گویند. یکی از کارکنان ناحیه صنعتی که نمی‌خواهد نامی از او برده شود، می‌گوید: «من دوستی دارم که آب تصفیه می‌کند ولی خود من از او آب نمی‌خرم. آب تصفیه‌خانه‌اش دو مزه است. فیلترها را باید هر ماه یک بار عوض کند اما می‌گوید صرف ندارد و هرچند ماه یک بار عوض می‌کند. بعضی‌ها هم ممکن است وجدانشان را زیر پا بگذارند و آب را قاطی کنند. یک بار آب دو مزه خریده بودم که خانمم همه را ریخت دور. برای همین می‌روم از کارخانه یخ، آب می‌خرم.»

خرید آب یک طرف و نصب دستگاه تصفیه در منازل و رستوران‌ها و مغازه‌ها هم یک طرف. حسین بندری می‌گوید: «خرید آب کفاف نمی‌دهد. اینجا همه در خانه دستگاه تصفیه دارند. با آب لوله‌کشی حتی نمی‌شود لباس شست. ما بعد از دوش گرفتن یا شست و شوی لباس‌ها، با آب تصفیه خودمان را یا لباسمان را آب می‌کشیم. حتی توی کارواش‌ آخر سر باید آب تصفیه شده روی ماشین بریزند که شوره نزند. الان هفت - هشت سالی می‌شود که این وضع را داریم. می‌گویند به خاطر خشکسالی است. چه می‌دانم؟ مادرم هر دو کلیه‌اش را از دست داده. آنقدر سنگ‌شکن کرد که دیگر جواب نداد. الان دیالیز می‌کند.»

او می‌خواهد که دستگاه‌‌های تصفیه رستوران را از نزدیک ببینم: «برای پخت غذا مجبوریم روزی یک بار فیلترها را عوض کنیم. هزینه عوض کردن فیلتر هر دستگاه هم ۱۵ هزار تومان است. ما اینجا ۶ تا دستگاه تصفیه داریم. آب هم می‌خریم ناچاریم. آب لوله‌کشی لجن خالی است. صبح ۵ دقیقه باید شیر آب را باز بگذارید که لجن آب برود و بتوانید صورتتان را بشویید.»

این را هم به موضوع اضافه کنید که همان آب لوله‌کشی یا به قول خوزستانی‌ها لجن، چند ساعتی بیشتر در روز در دسترس شهروندان نیست. یکی دو ساعت صبح و یکی دو ساعت هم بعد از ظهر. به همین دلیل اهالی ناچارند تانکر و پمپ بخرند تا لااقل دستگاه تصفیه‌شان چیزی برای تصفیه کردن داشته باشد. علیرضا مهدوی از اهالی خیابان «نهضت سوادآموزی» محله «کاریابی» ماهشهر این وضعیت را به خوبی توصیف می‌کند. مادر او هم بیمار دیالیزی است:

«همین آب لجن لوله‌کشی هم روزی چند ساعت بیشتر نیست. مجبوریم تانکر بخریم. تانکر هم ماهی یک بار پر از لجن و شن و جلبک می‌شود و تمیز کردنش هم به این سادگی‌ها نیست؛ نمی‌شود وارد تانکر شد. مگر اینکه همه اتصالات را باز کنیم و یک طوری بشوییم و دوباره ببندیم. سوختن پمپ هم یک طرف؛ بس که پمپ رسوب می‌گیرد، از کار می‌افتد. همین مدت ما دو تا پمپ عوض کردیم. هرچقدر هم دستگاه تصفیه می‌خریم، به یک سال نکشیده می‌سوزد. حداقل هفته‌ای سه بار باید فیلترها را عوض کنیم. فیلترهای کوچک، جنس خوب و بد دارد که ما مجبوریم ۲ هزار تومانی‌اش را بخریم. شما خودتان تشریف بیاورید منزل، فیلترهای دستگاه را عوض کنید بعد فردا برگردید ببینید چه خبر است! من مادرم را بردم اداره آب گفتم دیالیز می‌کند به ما رحم کنید، گفتند وضع آب از دست ما خارج شده، ماهم مثل شما. فامیل ما همه مشکل کلیه دارند.»

عباس خسروی ممبینی از اهالی فاز هفت ماهشهر هم دقیقاً همین حرف‌ها را تکرار می‌کند: «قبل از اینکه تانکر نصب کنیم، روزی چند ساعت آب داشتیم یا اصلاً نداشتیم. الان هم که تانکر گذاشته‌ایم، پر از لجن و شن و ماسه می‌شود یا یکسره پمپمان می‌سوزد. چند وقت پیش پمپ را عوض کردیم دو هفته بعد دوباره سوخت. بعد گفتیم یک دستگاه هم بگذاریم قبل از تانکر که مثلاً لجن وارد تانکر نشود اما باز هم جوابگو نیست. الان تانکر ما را ببینی پر لجن شده. همه همسایه‌های ما سنگ کلیه دارند.»

او برایم توضیح می‌دهد که هزینه تعویض فیلتر دستگاه‌هایی که قبل از کنتور و تانکر نصب می‌شوند ۶۰ هزار تومان است که حداکثر ۲۰ روز دوام می‌آورد.

اداره آبفای شهرستان آبادان پیش از این اعلام کرده بود که علت شوری و پایین بودن کیفیت آب، پایین آمدن دبی رودخانه‌های کارون و اروندکنار و پیشروی آب دریاست. مسئولان این اداره از وزارت نیرو خواسته بودند که میزان خروجی سدها را افزایش دهند تا آب‌های خلیج فارس در بستر کم آب رودها پیشروی نکند. اما موضوع فقط این نیست. چندی پیش عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیس‌جمهوری در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست، عنوان کرد شوری آب زیر سد گتوند ۵ و نیم برابر آب‌های خلیج فارس است. این سد که یکی از بزرگ‌ترین سدهای کشور و پایین‌ دست‌ترین سد رودخانه کارون است، میلیون‌ها تن نمک کوه‌های اطراف را در خود حل کرده و کارون را به یک شورآبه بزرگ تبدیل می‌کند. شورابه‌ای که حیات ۴۲۰ هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی جلگه خوزستان را تهدید می‌کند.

پیشروی آب شور دریا از یک سو و حمله کارون شور به نهرها از سوی دیگر آب شهرهای ساحلی استان را تبدیل به آب نمک می‌کند. از آن گذشته به دلیل پایین آمدن دبی یا میزان ورودی آب، پمپ‌ها آب را همراه با لجن، جلبک و شن و ماسه وارد شبکه آبرسانی می‌کنند.

سمیه مدنی از اهالی محله سیدعباس آبادان در یک جمله به خوبی وضعیت آب خوزستان را توصیف می‌کند: «ما آب‌های نیلگون خلیج فارس را نوش جان می‌کنیم!» او پدرش را به دلیل عفونت کلیه از دست داده و چندان تمایلی به حرف زدن ندارد: «خدا به همه ما رحم کند؛ هوای مسموم و آب مسموم همه را زمینگیر کرده. بچه‌های ما چه گناهی کرده‌اند؟»

بنابر اعلام فرمانداری آبادان ۱۷ درصد از مردم این شهر در مناطق روستایی بخش مرکزی و اروندکنار زندگی می‌کنند که به رغم اقدامات فراوانی که برای ماندگاری‌شان در روستا انجام شده، ادامه زندگی آنها با چنین وضعیتی در این نواحی با ابهام رو به روست. زیرا در روستاها، مسأله فقط آب آشامیدنی نیست بلکه سوختن زمین‌های کشاورزی بر اثر غلظت شوری آب و از بین رفتن دام نیز هست. مسئولان محلی، مهم‌ترین و پرچالش‌ترین مسأله آبادان را «آب» می‌دانند. آبی که دیگر مایه حیات نیست. آبی که می‌سوزاند و از بین می‌برد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۳
پیمان صاحبی
 

فرونشست زمین در استان مرکزی نتیجه برداشت های غیرمجاز از منابع آبی

 رشد روزافزون جمعیت، بهره ‌برداری بی‌رویه از پوشش گیاهی مراتع و جنگل‌ها، سیلاب مخرب در عرصه‌ها و رودخانه‌ها، خشکسالی ‌های چند سال گذشته و درکنار آن روش های نادرست آبیاری در کشاورزی پدیده ای به نام فرونشست زمین را در برخی مناطق استان مرکزی رقم زده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا، طبق تعریف مراکز تحقیقاتی زمین شناسی، پدیده فرونشست زمین شامل فروریزش یا نشست رو به پایین لایه های سطحی زمین است که می تواند دارای بردار اندک جابه جایی افقی باشد.


حرکت از نظر شدت، وسعت و میزان مناطق درگیر محدود نیست و فرونشست می تواند در اثر پدیده های طبیعی زمین شناختی مانند انحلال، آب شدن یخ ها و تراکم نهشته ها، حرکت های آرام پوسته و خروج گدازه از پوسته جامد زمین یا فعالیت های انسانی نظیر معدنکاری، برداشت آب های زیرزمینی و نفت ایجاد شود.


کارشناسان می گویند که وجود خشکسالی های پی درپی و کاهش بارش زمینه برداشت بی رویه از ذخایر زیرزمینی را در سال های گذشته در ایران به ویژه استان مرکزی افزایش داده و مکش آب از سفره های زیرزمینی باعث شده تا عمق خاک پوک و در نتیجه فرونشست لایه های خاک به وجود آید.


مدیرکل منابع طبیعی استان مرکزی گفت: کاهش بارش ها در دشت‌های استان، پدیده نشست زمین به علت حفرچاه های غیرمجاز را نشان می دهد که در سال های 1382 تا 1388 در استان حفر شده و نمونه بارز آن افزایش سه برابری چاه های غیرمجاز است که در حوضه آبریز کویر میقان رخ داده و شمار این چاه ها از 1171 به 3859 حلقه رسیده و این مهم مولود پدیده نامبارک نشست زمین در حاشیه کویر میقان است.


یوسف یوسفی افزود: تعادل ‌بخشی به منظور جبران کسری مخزن آب های مخازن زیرزمینی و وضعیت منابع سفره های آبی استان مرکزی امری ضروریست و این مهم ضرورت تدوین برنامه زمانی مشخص را دو چندان کرده است.


وی اظهار کرد: استفاده حداکثری از بارندگی‌های موجود برای تامین آب و تغذیه آبخوان‌ها، استحصال منابع آب‌های سطحی و زیرزمینی به میزان مجاز در برداشت و استفاده بهینه از آب استحصالی که بیشترین سهم آن مربوط به بخش کشاورزی است از جمله اقدامات و برنامه‌های تدوین شده در این حوزه است.
وی توضیح داد: شرایط اقلیمی خشک و نیمه‌خشک استان مرکزی، حفاظت خاک و آبخیزداری از سازنده‌ترین راهکارها برای مقابله با خشکسالی و کاهش اثرات کم ‌آبی در این استان است.


به گزارش ایرنا، مدیرکل منابع طبیعی استان مرکزی گفت: راهبردهای اساسی کنترل سیلاب، به تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی کمک می‌کند و این اقدامات موجب می‌شود قنات‌ها، چشمه‌ها و چاه‌ها با تولید آب بیشتر بتوانند زمین‌های کشاورزی بیشتری را پوشش دهند.


یوسفی افزود: آبخیزداری یکی از شیوه‌های نوین حفاظت آب و خاک، مهار و پخش سیلاب‌ها است که باعث کنترل سیلاب‌های مخرب و نفوذ آب به داخل سفره‌های آب زیرزمینی می‌شود این شیوه به ویژه در مناطق خشک، نیمه‌خشک و حواشی کویر که به طور معمول هر از گاهی با جاری شدن سیلاب‌های مخرب با دبی لحظه‌ای بالا، مواجه هستند، مؤثر و راهگشا خواهد بود.


وی اظهار کرد: یکی از راه‌های کاهش و مهار بحران کمبود آب، پرداختن به آبخیزداری است که ضمن توجه به مسائل اقتصادی ـ‌ اجتماعی و زیست محیطی و ‌حفظ منابع آب و خاک در حوضه ‌های آبخیزداری، از علوم و تجربیات مختلف بهره‌ گرفته است.


یوسفی توضیح داد: درعملیات‌ آبخیزداری نقش مردم کمتر دیده می شود و باید در برنامه ها مشارکت بهره برداران را لحاظ کرد.
وی بیان کرد: برنامه‌های حفاظت خاک و آبخیزداری همسو با توسعه پایدار و با اعمال مدیریت مسئولانه بر منابع، علاوه بر نیازهای امروز به منافع آینده نیز توجه دارد و در این راستا استفاده از دانش و اطلاعات فراهم آمده از طریق پژوهش‌های علمی و تلفیق آنها با علوم طبیعی، آموزش، فرهنگ، ارتباطات و علوم اجتماعی از اهمیت و حساسیت ویژه برخوردار است.


وی گفت: براساس نگرش و برنامه ‌ریزی سیستمی و تکاملی که از ویژگی‌هایی چون جامع‌نگری و دوراندیشی برخوردار است، می‌توان به دستاوردهای قابل توجهی در خصوص حفظ و تامین منابع آب دست یافت.


یوسفی افزود: بارندگی های استان در سال زراعی حاضر مناسب است و نیاز است با اجرای عملیات‌ آبخیزداری برای کنترل و جمع‌آوری روان‌آب‌ها و تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی اقدام هدفمند انجام شود.


وی بیان کرد: استفاده حداکثری از روان آب ها و علاوه بر کنترل سیلاب نسبت به تغذیه منابع آب های زیرزمینی که شامل چاه ها و قنوات استان از موضوعاتی است که باید به صورت اصولی به آن توجه شود.


مدیرکل منابع طبیعی استان مرکزی گفت: تغذیه مصنوعی آبخوان های منطقه، کنترل سیلاب و کاهش اثرات تبخیر مهمترین اقدام در مناطق خشک و نیمه خشک استان مرکزی است که در نهایت کنترل فرونشت زمین را رقم می زند.


مدیرکل مدیریت بحران استانداری مرکزی نیز در این خصوص گفت: تداوم پدیده خشکسالی در سال های اخیر و برداشت های غیرمجاز از سفره های آب های زیرزمین خطر فرونشست زمین را در این استان محتمل کرده است.


سعید فرخی افزود: بر اساس مستندات موجود درحال حاضر در شهرستان ساوه چند سانتیمتر زمین فرونشست کرده است که علت بروز آن باید با دقت و با نگاه کارشناسی کاویده شود.


وی اظهار کرد: درباره خطر فرونشست زمین در استان مرکزی مطالعات و کار کارشناسی مدون و مطالعات علمی انجام نشده است و امکان پیش بینی در این زمینه نیست.


فرخی گفت: اتصال شبکه فاضلاب خانگی و جلوگیری از نفوذ پذیری آب به سفره های زیرزمینی، خطر بروز فرونشست زمین را تشدید می کند.
مدیرکل مدیریت بحران استانداری مرکزی گفت: الزام مطالعات جامع در استان مرکزی بر مبنای مشاهدات کارشناسان و اثبات علمی این موضوع دراستان در دست بررسی است.


به گزارش ایرنا، مدیرعامل شرکت آب منطقه ای مرکزی نیز، دلایل عمده فرونشست زمین را برداشت اضافه، حفرچاه های غیرمجاز، افت سطح آب های زیرزمینی و بروز خشکسالی عنوان کرد.


عزت الله آمره ای افزود: مطالعات پایه و رصد فرونشست زمین دراستان در برنامه کارشناسان است و با جمع آوری اطلاعات و استخراج آمار امکان هر گونه پیش داوری امکان پذیر نیست.


وی اظهار کرد: هم اکنون 2600 حلقه چاه غیرمجاز فعال کشاورزی در استان مرکزی وجود دارد که از این تعداد 284 حلقه در اراک و قبل از سال 85 حفر شده است.


وی گفت: تمامی چاه هایی که بعد از سال 85 در استان حفر شده اند به منظور جلوگیری از گسترش پدیده خشکسالی و عواقب آن تا گرفتن حکم قطعی قضایی باید مهرو موم شوند.
افزود: حدود 4000 حلقه چاه غیرمجاز در استان مرکزی شناسایی شده که از 1600 حلقه آن مربوط به قبل از سال 85 و 2400 حلقه نیز غیرمجاز و مربوط به بعد از سال 85 تا کنون است.


وی افزود: انسداد چاه های غیرمجاز و پیشگیری از حفر چاههای جدید غیرقانونی از طریق تقویت گروه های گشت و بازرسی از جمله مهمترین برنامه های این شرکت در سال جاری برای حفاظت از منابع آبی استان مرکزی است.


آمره ای، یکی از دلایل مهم افت آب های زیرزمینی در استان را برداشت بی رویه برای آبیاری زمین های کشاورزی عنوان کرد و افزود: عده ای از کشاورزان برای آبیاری زمین های خود بدون توجه به بحران آب در استان، اقدام به حفر غیرمجاز چاه می کنند که این امرسبب کاهش منابع آبی در استان و ناپایداری سفره های آب زیر زمینی می شود.


مدیرعامل سازمان های مردم نهاد استان مرکزی نیز در این خصوص گفت: فرو نشست زمین، یکی از خطراتی است که به شدت عرصه زمین را تهدید می کند و نباید از آن غافل شد.


سیاوش آقاخانی افزود: این حادثه غیرمترقبه به علت افت غیر متعارف سطح آب سفره های زیرزمینی رخ می دهد و براساس آماری که وزرات نیرو اعلام کرده، متوسط افت سطح آب منابع زیرزمینی 15 تا 20 متر بوده است.
وی اظهار کرد: در دشت ممنوعه منابع زیرسطحی اراک با کاهش منابع آبی به مرور زمان درحال خالی شدن است که این فرونشست به تخریب ساختمان ها می انجامد.


وی توضیح داد:حفره های 10 تا 15 سانتیمتری ناشی از فرونشست زمین در محیط شهری به پی ساختمان ها آسیب جدی وارد می کند و ترک دیوار منازل را سبب می شود.


آقاخانی گفت: فرونشست زمین و در نتیجه کاهش عمق خاک باعث می شود تا تاسیسات خدماتی که از زیر زمین منتقل شده دچار شکستگی شده و خسارت زیادی به همراه داشته باشد.


وی افزود: متاسفانه روند بهره برداری غیراصولی از آب های زیرزمینی در چند سال اخیر مدیریت نشده و نیازمند برنامه مدون و اثرگذار برای گذر از شرایط فرونشست زمین است.


مدیرعامل سازمان های مردم نهاد استان مرکزی گفت: در صورتی که مدیریت بحران استان به این موضوع به شکل جدی نپردازد و برای آن تدبیر مدبرانه نیندیشد استان در آینده نه چندان دور با چالش جدی مواجه می شود.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۱
پیمان صاحبی


 

پای پروژه‌های کم اهمیت روی گلوی منافع ملی

 همزمان با سفر ریس جمهور به خوزستان، فعالان محیط زیست نگرانی خود را از اجرای دو جاده در داخل مناطق حفاظت شده این استان اعلام کردند. در دولت یازدهم متاسفانه روند تخریب عرصه‌های طبیعی نه فقط کند نشده، بلکه تفاوت چندانی با گذشته ندارد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه صبح نو نوشت: بخشی از بدنه دولتی که بارها بر رعایت استانداردهای زیست محیطی تاکید کرده، تلاش می‌کنند در محدوده امن دو منطقه حفاظت شده «شیمبار» و «شالو و منگشت» استان خوزستان، برای دسترسی زنبورداران و گروه کوچکی از عشایر، جاده احداث کنند! جاده‌ای که با تخریب عرصه‌های طبیعی و تنوع زیستی منافع ملی ایران را نشانه گرفته، امروز معلوم نیست با کدام منطق اقتصادی مورد حمایت مقامات محلی است.

با توسعه زندگی شهری در جامعه امروز و محدود شدن فضا برای زندگی سایر جانداران این کره خاکی، بسیاری از دولت‌های جهان بر اساس معاهدات بین‌المللی تصمیم گرفتند که حدود 10 درصد از خاک کشورشان را به عنوان منطقه حفاظت شده از گزند اجرای پروژه‌های عمرانی و غیره، محفوظ نگه دارند. این مناطق حفاظت شده قرار است محلی برای زندگی حیات وحش به عنوان مالکان اصلی سرزمین‌هایی باشند که جمعیت رو به رشد انسان‌ها آن را اشغال کرده‌است؛اما تب توسعه در ایران، مناطق حفاظت شده را نیز از دست‌اندازی انسان محفوظ نگه نداشته‌است. استان خوزستان یکی از استان‌های محرومی است که به دلیل پروژه‌های اکتشاف نفت به شدت در معرض خطر قرار داشته و حذف پوشش گیاهی آن، بدون شک سلامت مردم را با مخاطرات جدی روبرو می‌کند. در حال حاضر مناطق حفاظت شده این استان به شدت در معرض دست‌اندازی‌های گسترده برای احداث راه‌های ترددی جدید، ایجاد مسیر عبور لوله‌های گاز، نفت و غیره است.

همزمان با سفر رییس جمهور به خوزستان، آقای رضا نیک فلک، فعال محیط زیست این استان از تلاش برای جاده‌سازی در دو منطقه حفاظت شده شیمبار و شالو و منگشت خبر می‌دهد. وی می‌گوید: جاده‌هایی که با هدف دسترسی عشایر و زنبورداران در دست احداث است، از داخل محدوده امن این دو منطقه حفاظت شده می‌گذرد و بدون شک بعد از احداث این جاده‌ها، ویلاسازی و تصرفات غیر مجاز در این دو منطقه حفاظت شده افزایش خواهد یافت. نیک فلک با اشاره به مقاومت مسوولان محیط زیست برای ساخت این جاده‌ها از فشار متقاضیان با استفاده از ابزارهای قانونی، برای اجرای این پروژه‌های مخرب خبر می‌دهد. به گفته وی دو جاده در دست ساخت در مناطق حفاظت شده خوزستان از قلب جنگل‌های انبوه بلوط زاگرس می‌گذرد و محل عبور این دو جاده، آخرین زیستگان پلنگ و خرس قهوه‌ای در استان خوزستان را هدف قرار داده‌اند.

ساخت جاده برای زنبورداران بدون استعلام
منطقه حفاظت شده شالو و منگشت واقع در شهرستان ایذه شاهد ساخت جاده‌ای برای ایجاد امکان دسترسی دو زنبوردار به ارتفاعات این منطقه حفاظت شده‌است. آقای عباس سلطانی، رییس اداره کل حفاظت محیط زیست شهرستان ایذه در این باره می‌گوید: در مناطق حفاظت شده، احداث جاده و هر گونه ساخت و ساز منوط به کسب مجوز و استعلام از سازمان حفاظت محیط زیست است اما برای ساخت این جاده خاکی از ما استعلامی نشده‌است.

وی ادامه می‌دهد: به محض اینکه متوجه احداث جاده خاکی در منطقه حفاظت شده شالو شدیم، مراتب را به اداره راه و شهرسازی ایذه اعلام کرده و با بخشدار تماس گرفتیم. با وجود هشدارهایی که به متولیان اداره راه و شهرسازی دادیم، چند روز بعد متوجه شدیم بولدوزرهای اداره راه و شهرسازی بخش «ده دژ» در اختیار متقاضیان ساخت جاده قرار گرفته است.

رییس اداره کل حفاظت محیط زیست شهرستان ایذه اضافه می‌کند:دو زنبورداری که کندوهای خود را می‌توانند با قاطر به ارتفاعات منطقه حفاظت شده منتقل کنند، خواهان ساخت جاده خاکی ماشین رو در این منطقه اند. مسوولان استانی هم با این توجیه که باید با مردم مدارا کرد، با ساخت این جاده موافق هستند. وی تاکید می‌کند: در مناطق حفاظت شده ضوابط اجرای پروژه بسیار سختگیرانه است. در برخی مناطق حفاظت شده اجازه استخراج نفت و ساخت و ساز و غیره صادر شده اما درآن مجوزها، منافع ملی در نظر گرفته شده‌است. احداث جاده با هدف تأمین نیاز دو زنبوردار قطعاً ارتباطی به تأمین منافع ملی ندارد. سلطانی از صدور حکم دادگاه برای توقف اجرای این پروژه خبر می‌دهد.

به گفته وی ساخت جاده در مناطق حفاظت شده، میزان ورود گردشگرانی که قواعد گردشگری را رعایت نمی‌کنند، به این مناطق افزایش می‌دهد. امکان ورود شکارچیان به مناطق حفاظت شده را تسهیل کرده و با دو شقه کردن کریدور تردد حیوانات، امنیت مناطق حفاظت شده را تحت الشعاع قرار می‌دهد. رییس اداره کل حفاظت محیط زیست شهرستان ایذه بیان می‌کند: سال‌هاست که متولیان سازمان حفاظت محیط زیست تلاش می‌کنند جاده شمال به مشهد را از دل پارک ملی گلستان خارج کنند اما تاکنون موفق نشده‌اند و چندی پیش یک خرس قهوه‌ای در اثر تصادف در این جاده جان خود را از دست داد.

وی با اشاره به فشار مسوولان محلی برای احداث جاده در داخل منطقه حفاظت شده شالو، تاکید کرد: در اجرای پروژه‌های عمرانی باید کارکردهای جنگل و پوشش گیاهی را در نظر بگیریم. دود ساخت چنین جاده‌هایی در آینده به چشم خود مردم می‌رود اما متاسفانه گروهی فقط منافع امروزی را می‌بینند و کلان فکر نمی‌کنند.

ساخت جاده برای ساکنانی موقت
آقای وحید شالوی رییس اداره محیط زیست اندیکا نیز از تلاش‌ها برای ساخت جاده در منطقه «تنگه سنان» واقع در منطقه حفاظت شده شیمبار خوزستان خبر می‌دهد.
وی می‌گوید: این جاده از منطقه حفاظت شده شیمبار عبور می‌کند و هدف آن تأمین جاده دسترسی برای عشایری است که فقط زمستان‌های خود را در این منطقه می‌گذرانند و حدود سه تا چهار ماه در آن ساکن هستند. شالوی عنوان می‌کند: ساخت جاده در این منطقه حفاظت شده بدون شک ساخت و ساز غیر مجاز در حاشیه خود را به همراه خواهد داشت. ضمن آنکه بعد از احداث جاده ورود یکسری زیرساخت‌های دیگر نظیر آب و برق و غیره نیز تخریب‌های بیشتری را در منطقه به همراه خواهد داشت. وی با تاکید بر اینکه سازمان حفاظت محیط زیست با ساخت این جاده دسترسی عشایری مخالف است، از تفویض اختیار تصمیم‌گیری درباره ساخت جاده در منطقه حفاظت شده شیمبار به اداره کل محیط زیست اهواز خبر می‌دهد. به گفته رییس اداره محیط زیست اندیکا با ساخت این جاده باید بخشی از درختان منطقه قطع شوند. در صورتی که عشایر می‌توانند از جاده سراسری و مسیر اتصالی دو استان خوزستان و چهار محال و بختیاری برای تردد استفاده کنند. وی تاکید می‌کند: در بازدیدی که مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست از منطقه داشتند، کارشناسان اعزامی از تهران شرایط سختگیرانه‌ای -که تحقق آن بسیار دشوار است- برای ساخت این جاده در نظر گرفته و با رعایت این ضوابط با ساخت جاده در منطقه حفاظت شده شیمبار موافقت کرده‌اند اما همچنان شورای عشایر منطقه به دنبال احداث این جاده است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۲
پیمان صاحبی


 

سدها ؛سازه هایی برای مدیریت بحران یا بحران‌سازی

 نه تنها مشکلات طرحهای سدسازی پیوسته ازسوی سدسازان کمرنگ جلوه داده می شود که درباره فایده های آن هم دائماً غلو می شود.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اطلاعات نوشت: یک اشتباه همیشگی و روشن، کوچک شمردن تضاد ذاتی میان مصارف گوناگون یک سد است. برای نمونه حداکثر کردن تولید نیرو به این معناست که سطح آب در مخزن را باید همواره بالا نگهداشت. اما کنترل سیلاب نیازمند آن است که سطح آب در مخزن پایین باشد تا برای جذب آب های سیلابی جای کافی وجود داشته باشد. حداقل کردن میزان انباشت رسوب در مخزن روی یک رودخانه، نیازمند خالی کردن آبهای پررسوب تا جای ممکن در فصل سیل است، درحالی که ذخیره آب برای فصل خشک نیازمند نگهداری جریان های سیلابی فصلی است.

علیرغم این دادوستدها و سبک سنگین کردن ها، فواید منظور شده برای هر هدف سد گاهی چنان جلوه داده می شود که انگار سد تنها برای همان یک منظور ساخته شده است.طرفداران سدها همچنین مسئله هدف اصلی ساخت یک سد را بر پایه منافع سیاسی تغییرمی دهند. برای نمونه هنگامی که رودخانه یانگ تسه

سیلابی می شود، سد Three Gorgesیک طرح کنترل سیلاب معرفی می شود و هنگامی که درباره نیاز چین به الکتریسیته بحث و گفتگو می شود، این سد عمدتاً یک سد برقابی معرفی می شود .

انرژی برقابی و گازهای گلخانه ای: طرفداران سدها بارها و در طول سالها پافشاری کرده اند که نیروگاه های برقابی پاک، تجدیدپذیر و ارزان هستند. با این همه هر سه این ادعاها مخالف حقیقت هستند. نیروگاه های برقابی به راستی نمی توانند یک منبع انرژی پاک به شمار روند. آلودگی ناشی از سدها ممکن است که کمتر از ستون های دود کثیف بیرون فرستاده شده از نیروگاه های سوخت زغال سنگی به چشم بیاید، اما با این همه آلوده هستند.

نیروگاه های برقابی می توانند به گونه ای جدی آب رودخانه را آلوده کند و به سبب فساد خاک و گیاهان به زیر آب رفته در مخزن، گازهای گلخانه ای متصاعد کند. پراکنده سازی و تخریب زیست بوم های رودخانه ای هم گونه ای آلودگی است. نیروگاه های برقابی چون سوخت فسیلی به کار نمی برند تخفیف دهنده بالقوه روند گرمایش عمومی زمین فرض شده اند و صنعت برقابی به این موضوع به عنوان یکی از بزرگترین نقاط قوت خود می نگرد.

روشن است که گرم شدن عمومی زمین تهدیدی واقعی و بزرگ برای جامعه بشری و دنیای طبیعی است و تکنولوژی ها و روش های سازماندهی سیاسی و اجتماعی که بتواند نشر گازهای گلخانه ای را به کمترین میزان برساند، بدون اینکه سایر مشکلات زیست محیطی و اجتماعی را تشدید کند، می بایست فوراً به اجرا درآید.

با این وجود نیروگاه های برقابی بر اساس تحقیقات انجام شده نشان می دهد که مخزن های برقابی به ویژه در مناطق گرم و جنگل های گرمسیری می توانند در برخی نمونه ها به همان اندازه و گاه بیش از نیروگاه های سوخت فسیلی برای تولید میزان مساوی برق، در گرم شدن عمومی زمین سهم داشته باشند.

اثر سدها بر کنترل سیلاب: افزایش خسارت سیل دلایل گوناگونی دارد: جنگلزدایی، تخریب و شهرسازی در آبخیزها که سرعت فرار آب از اراضی به رودخانه را افزایش می دهد و تغییر آب و هوا که ممکن است تغییرپذیری، شدت و دفعات رخداد توفان باران را افزایش دهد.

شاید مهمترین عامل در پشت هزینه های حلزونی شکل افزایش یابنده سیلاب ها در سراسر دنیا این باشد که سدها و خاکریزها یک توهم ایمنی ایجاد می کنند. از روی عمد یا غیرعمد مردم به استقرار در مناطق سیلابی دشت ها تشویق می شوند و این سبب می شود که خسارت سیل های آینده بسیار جدیتر از زمانی باشد که دشت توسعه نیافته بماند و هیچ سازه ای برای کنترل سیلاب ساخته نشود، گذشته از اینها پر شدن بیش از پیش ظرفیت ذخیره سد از رسوب، توانایی سدها برای نگهداشتن سیلاب ها را کاهش می دهد و نتیجه اینکه سال به سال خطر بزرگتری ساکنان تازه سیلاب دشت ها را تهدید می کند.

یک مخزن دارای ظرفیت کافی با ذخیره کردن بخشی یا همه جریان اضافی ناشی از یک بارندگی سنگین می تواند کمک کند که سیل در پایین دست آرامتر شود. سدهای بسیار بزرگ که ظرفیت اثرگذاری بر یک سیل در یک رودخانه مهم را دارا باشند، معمولاً طرح های

چندمنظوره هستند و فشارهای مالی و سیاسی به گونه ای است که مخزن را به سوی بیشینه کردن تولید الکتریسیته و با تأمین آب که در بیشتر جاها بر هدف پایین نگهداشتن سطح مخزن برای کنترل سیلاب غلبه می کنند، سوق می دهد و برای مردمی که در پایین دست سدها زندگی می کنند، خطر سیل با احتمال همیشه موجود شکستن سد ترکیب می شود.

در اینجا بی مناسبت نیست نگاهی داشته باشیم به عملکرد سدهای کشور در دوره چهارده ساله اخیر (سال آبی۱۳۸۰ – ۱۳۸۱ تا سال آبی ۱۳۹۳ – ۱۳۹۴ ) که از بیشترین و شدیدترین خشکسالیهای سالهای اخیر کشور برخوردار بوده است.مقادیر بارندگی متوسط سالانه در حوضه های آبریز درجه یک کشور نشان می دهد،بیشترین مقدار بارندگی در حوضه آبریزدریای خزر و کمترین آن در حوضه آبریز هامون است. براین اساس در ۱۵ سال اخیر متوسط بارندگی در کل کشور برابر با ۳ ر ۲۲۶ میلی متر بوده که این رقم در مقایسه با متوسط بلندمدت تقریباً ۱۰ درصد کاهش داشته است.

در این مدت سال آبی ۱۳۸۶ – ۱۳۸۷ یکی از خشک ترین سالهای کشور بوده است و میزان کاهش بارندگی از سال آبی ۱۳۸۶ – ۱۳۸۷ به بعد نسبت به متوسط بلندمدت حدود ۱۹ درصد است. حداقل میزان تغییرات بارندگی در حوضه دریای خزر و حداکثر آن در حوضه مرکزی بوده است.

حجم جریان سطحی در حوضه های ۶ گانه و کل کشور نشان میدهد. بیشترین پتانسیل تولید آب در کشور در حوضه آبریز خلیج فارس وجود دارد و قاعدتاً انتظار میرود که تغییرات در این حوضه آبریز بیشترین اثر را بر متوسط کشور داشته باشد.

نکته قابل تأمل اینکه از سال آبی ۱۳۸۶ – ۱۳۸۷ به بعد کاهش حدود ۵۰ درصدی در حجم آب سطحی سالانه کشور اتفاق افتاده است و در این دوره مقدار حجم رواناب از متوسط ۸۶ میلیارد مترمکعب در قبل از سال آبی ۱۳۸۶ – ۱۳۸۷ به ۴۵ میلیارد مترمکعب در بعد از آن تقلیل یافته است. جالب توجه است که از بعد از سال آبی مذکور تاکنون، اوضاع به وضع عادی بازنگشته است. این وضع در حوضه آبریز خلیج فارس نسبت به سایر حوضه های آبریز کشور شدیدتر است.

درباره کاهش چشمگیر حجم جریان سطحی می توان گفت: بعد از سال آبی ۱۳۸۶ – ۱۳۸۷ نوساناتی در میزان بارندگی مشاهده شده و افزایش هایی هم داشته است، ولی متناظر این نوسانات با شدت قابل انتظار در میزان حجم رواناب دیده نمی شود و کاهش ۵۰ درصدی در حجم رواناب پایدار بوده است.

با توجه به رابطه غیرخطی بین میزان بارندگی و میزان رواناب و براساس محاسبات می توان عنوان کرد که در این دوره، هر یک میلیمتر کاهش در بارندگی باعث کاهش ۹ ر ۰ میلیارد مترمکعب کاهش در رواناب شده است یا به عبارتی دیگر هر یک درصد کاهش در بارندگی باعث ۶ر۲ درصد کاهش در حجم رواناب شده است.

اگر چه محاسبات فوق براساس آمار و ارقام اندازه گیری شده انجام شده است، اما باید عنوان کرد که قطعاً دلایل دیگری هم بر این پدیده اثرگذار است که مهمترین آن نحوه اندازه گیری حجم رواناب با توجه به شبکه اندازه گیری هیدرومتری در رودخانه ها و مکان آنها است.

سدهای فعال در حوضه های آبریز

در نیمه اول سال ۱۳۹۵ در حوضه های آبریز خزر، خلیج فارس، دریاچه ارومیه، مرکزی، هامون و سرخس به ترتیب به تعداد ۴۸ ، ۵۰ ، ۱۲ ، ۳۵ ،۶ و ۱۲ سد فعال وجود داشته است که این سدها در مجموع حجم مخزنی به ترتیب برابر ۱ ر ۸ ، ۴ ر ۳۰ ، ۶ ر ۱ ، ۵ ،۶ ر ۱ و ۳ ر ۱ میلیارد مترمکعب را در این حوضه ها ایجاد می کنند.

شایان ذکر است که میزان حجم مخزن موجود در حوضه آبریز خلیج فارس به تنهایی تقریباً دو برابر مجموع حجم مخزن سایر حوضه های آبریز کشور است و همچنین بیشتر سدهای بزرگ و عظیم الجثه کشور نظیر کرخه، دز، کارون ۳ ، گتوند علیا در این حوضه هستند.باید خاطرنشان کرد: تعداد سدهای تأسیس شده در کشور در دوره پانزده ساله اخیر افزایش داشته است و در بعضی از حوضه های آبریز افزایش مذکور چشمگیر بوده است. به طوری که تعداد سدهای افزایش یافته در این دوره در حوضه های آبریز دریای خزر، خلیج فارس، دریاچه ارومیه، مرکزی، هامون، سرخس و کل کشور به ترتیب برابر ۲۶ ، ۳۸ ، ۷ ، ۲۰ ، ۵ ، ۵ و ۱۰۱ سد بوده که بیشترین افزایش را به دلیل وجود بیشترین پتانسیل تولید آب در حوضه آبریز خلیج فارس داشته است .تنها در دوره پانزده ساله اخیر حجم آب مهار شده توسط سدها در کشور حدود ۵۰ درصد نسبت به ابتدای دوره افزایش داشته است. نکته مهم دیگر این است که در بعضی از سالها حجم مخزن نسبت به سال قبل کاهش یافته است که این امر ناشی از کاهش حجم مخزن به دلیل تجمع رسوبات در حجم مخزن است.

باید اشاره داشت: درحال حاضر بحران آب در کشور ایران و جنبه های مختلف آن بر کسی پوشیده نیست و وقوع کم آبی ها و خشکسالی ها، افزایش مصارف، از بین رفتن زیست بوم های آبی و تبعات زیست محیطی، همگی از ابعاد مختلف بحران آب هستند که در دهه های قبل کمتر از آنها سخن به میان می آمد؛از این رو موارد مذکور موجب شده است که مقوله سدسازی و سدها در مرکز توجه منتقدان و طرفداران آن قرار گیرد.

ناگفته نماند: کشور ایران با متوسط بارندگی برابر با یک سوم متوسط جهانی، جزء کشورهای خشک ونیمه خشک جهان است و شاید مهمترین علت تأسیس سدها در ایران پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارندگی باشد. این امر در درجه اول بدین معناست که باید تمهیدی در جهت ذخیره آب برای زمان مورد نیاز آن عمدتاً کشاورزی و شرب اندیشید و در درجه دوم بدین معناست که انحراف از معیار مکانی بارندگی در کشور قابل توجه است.

با توجه به اینکه میزان انرژی برقابی کمتر از ۱۵ درصد از کل انرژی برق کشور را تشکیل می دهد، شاید نتوان هدف تأمین انرژی را هدف اصلی مناسبی برای تأسیس یک سد در کشور دانست. این امر درحالی است که ذخیره آب توسط سد در یک کشور کم آب و خشک و رهاسازی آن جهت تولید برق، علیرغم وفور سوخت های فسیلی، صحیح نیست.

به هر صورت، مشکلات و مضرات سد و سدسازی و آثار نامطلوب زیست محیطی آن به هیچ عنوان قابل انکار نبوده و مصادیق زیادی را می توان برای آن در داخل و خارج از کشور ذکر کرد؛ ولی این امر باید مدنظر قرار گیرد که هنوز در بسیاری از کشورهای جهان و ازجمله کشورهای توسعه یافته، از سدها بهره برداری می شود و همچنین سدهای جدید هم احداث می شوند. از سوی دیگر،باید اشاره داشت: موضوع تخریب سدهای کشورهای توسعه یافته توسط آنها در جهت از بین بردن کامل آثار نامطلوب زیست محیطی این سدها امری نوین بوده و درحال حاضر تحلیل هزینه فایده با لحاظ همه موارد در تصمیم گیری برای احداث یک سد در دنیا حرف اول را میزند.

این امر باید مدنظر قرار گیرد که هرگونه توسعه و آمایش سرزمین مستلزم دست بردن انسان در محیط زیست، تغییر آن و به ناچار ایجاد آثار نامطلوب در آن است. حال توسعه مذکور باید به نحوی باشد که با توجه به تحلیل هزینه فایده و طرح ارزیابی آثار زیست محیطی، آثار نامطلوب فوق الذکر حداقل باشد. تاکنون در کشور ایران مدیریت منابع آب با تکیه بر مدیریت عرضه آب انجام شده است و در این جهت سدهای زیادی تأسیس شده است؛ چنانکه تنها در دوره پانزده ساله اخیر حجم مخزن سدهای کشور حدود ۲۳ میلیارد مترمکعب افزایش داشته است؛ این در حالی است که متأسفانه در مواردی مبانی طراحی سدهای مذکور صحیح نبوده و در مدت زمان چشمگیری درصد قابل توجهی از حجم مخزن این سدها خالی مانده است. همچنین عدم توجه به پایین دست هم در مواردی آسیب هایی را به زیست بوم ها و پهنه های آبی موجود در این بخش ها به بار آورده است. از دیگر مشکلات سدسازی در کشور هم می توان به عدم توجه به ساختارهای مکمل سد در بالادست( آبخیزداری) و پایین دست (شبکه های آبیاری و زهکشی) اشاره کرد.

البته قابل توجه است که در کنار مشکلات به وجود آمده ناشی از سدسازی برای زیست بوم های کشور، عوامل انسانی و تغییرات اقلیم را هم نباید از یاد برد. این امر را نباید دور از نظر داشت که تا به حال سدها فواید زیادی را هم برای کشور داشته اند که مهمترین آن تأمین مطمئن آب برای مصارف مختلف، باتوجه به پراکنش نامطلوب زمانی بارندگی ها است. موارد متعددی را هم می توان برشمرد که در صورت فقدان سدها خسارت جانی و مالی ناشی از سیلاب های چندین ساله به شدت تشدید می شد.

نکته مهم دیگری که باید به آن پرداخت، توجه به شرایط منطقه ای و هیدروپلیتیک آن است. وقوع خشکسالی ها در منطقه خاورمیانه از یک طرف و وجود حوضه های آبریز، رودخانه ها و منابع آب مشترک متعدد بین کشورها از طرف دیگر، به حساسیت مدیریت منابع آب در این کشورها درحوضه های آبریز مشترک آنها بیشتر دامن زده است.

تحرکات منطقه ای افغانستان در رابطه با رودخانه هیرمند در شرق کشور و همچنین وجود منابع آب مشترک بین کشورهای ترکیه، سوریه، عراق، ایران و فعالیت های ترکیه در این زمینه، همگی باعث شده است که علیرغم تغییر در محیط زیست، احداث سدهای مرزی توجیه پذیر باشد.

در این راستا می توان گفت که برای تأمین آب مصارف مختلف با خطرپذیری پایین نباید به احداث سد به عنوان تنها راهکار موجود نگریست. استفاده از مدیریت تقاضا علاوه بر مدیریت عرضه، استفاده از راهکارهای تلفیقی، ارائه طرح ارزیابی آثار زیست محیطی، تجدیدنظر در مبانی طراحی سد متناسب با شرایط کشور از لحاظ ارتفاع و حجم مخزن سد و در نهایت تحلیل هزینه فایده با لحاظ – ارزش محیط زیست هم باید مورد توجه قرار گیرد.

به هر حال به این نکته باید توجه داشت که درحال حاضر سدها جزء مؤلفه های اصلی مدیریت منابع آب در جهان و ازجمله کشور ایران هستند و بدون استفاده از این زیرساخت ها نمی توان بخش آب کشور را راهبری کرد، زیرا به صورت زنجیره وار، وابستگی بخش های مختلف مصرف کننده به نقش تأمین آب سدها و همچنین وابستگی جوامع و توسعه پایین دست سدها به نقش کنترل سیلاب آنها و بسیاری موارد دیگر، حذف سدها را از سیستم مدیریت منابع آب کشور غیرممکن می سازد؛از این رو در راستای بهبود عملکرد سدهای موجود و جدیدالاحداث و همچنین حداقل سازی آثار نامطلوب زیست محیطی آنها، پیشنهادهای زیر ارائه می شود.

* برای هرگونه هدفی که از احداث یک سد جدید انتظار میرود، انواع راهکارهای غیر از سد و تلفیقی با آثار زیست محیطی کمتر هم مورد بررسی قرار گیرد.

* برای تمام سدهای جدیدالاحداث، طرح ارزیابی آثار زیست محیطی با دید بلندمدت ارائه شود،

* برای تمام سدهای جدیدالاحداث، تحلیل هزینه فایده با لحاظ آثار نامطلوب زیست محیطی در بلندمدت (ارزش ریالی محیط زیست) و تبعات آنها، معیار اصلی تصمیم گیری در مورد احداث سد قرار گیرد.

* موضوع تأسیس شبکه پایش و سنجش منابع آب و تدقیق بیلان منابع آب در کشور مورد توجه قرار گیرد تا نقش سدها در تأثیرگذاری در بیلان آب کشور مشخص باشد.

* برای تمام سدهای بزرگ درحال بهره برداری کشور، طرح بهبود عملکرد با تمرکز بر حداقل سازی آثار نامطلوب زیست محیطی تهیه و اجرا شود.

* برای تمام سدهای موجود در کشور و سدهای جدیدالاحداث برنامه ریزی براساس خشکسالی ها و تغییرات اقلیم صورت گیرد.

*منابع و مآخذ این گزارش در سایت مرکز پژوهش های مجلس موجود است.

این مطلب تلخیص شده گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۰
پیمان صاحبی


 

منابع مالی احیای دریاچه ارومیه تامین نشد/ تلاش‌های سه سال گذشته در حال از بین رفتن است

مدیر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه گفت: تا امروز هیچ بودجه ای در اختیار ستاد احیای دریاچه ارومیه قرار نگرفته است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا،مسعود تجریشی مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه- در رابطه با وضعیت دریاچه ارومیه و تخصیص اعتبار به این بخش بیان داشت: بودجه‌ مورد تقاضای ستاد احیای دریاچه ارومیه برای سال 95، سه هزار میلیارد تومان بود که طی 17 جلسه‌ای که با سازمان برنامه و بودجه برگزار شد با بودجه 1700 میلیارد تومانی موافقت شد.

او افزود: مقرر شد که با 1700 میلیارد تومان اعتبار سال 95 و 96 را به عنوان سال اول احیای دریاچه ارومیه اعلام کنیم چرا که طی سال‌های گذشته شرایط تثبیت در این دریاچه را اجرا کردیم تا وضعیت آن از حالت بحرانی خارج شود.

تجریشی در ادامه گفت: 41 روز پیش در جلسه هیات وزیران با عدد 300 میلیارد تومان به عنوان بخش اول پرداخت موافقت صورت گرفت که هنوز این مبلغ به دستگاه‌های اجرایی ابلاغ نشده است و با فرض اینکه امروز این مبلغ ابلاغ شود حداقل 40 روز زمان نیاز است تا این پول به دستگاه‌های اجرایی برسد. بنابراین انتظار این است که دولت هر چه سریع‌تر نسبت به تخصیص بودجه اقدام کند چرا که همین الان هم 41 روز از برنامه عقب هستیم.

تجریشی در ادامه گفت: ممکن است دستگاه‌های اجرایی در سال جاری نتوانند منابع لازم را برای احیای دریاچه ارومیه در دسترس داشته باشند. تا امروز هیچ منبع مالی در اختیار این دستگاه‌ها قرار نگرفته است و همین مسئله موجب شد که گشت‌های بازرسی که وزارت نیرو در این دریاچه مستقر کرده بود جمع‌آوری شوند؛ حتی برای آبیاری نهال‌های کاشته شده در حوزه دریاچه تامین منابع صورت نگرفته است.

مدیر برنامه‌ریزی و تلفیق دریاچه ارومیه تاکید کرد که برای دریاچه ارومیه باید نهال‌های جدید خریداری شود که در فروردین کاشته شوند و اگر منابع مالی تامین نشود نه تنها احیای دریاچه با تاخیر یکساله مواجه می‌شود بلکه تمام تلاش سه سالی که برای تثبیت وضعیت دریاچه صورت گرفت هم از بین می‌رود.

تجریشی در پایان گفت: 41 روز از برنامه احیای دریاچه عقب هستیم این در حالی است که احیای این دریاچه قول دولت بوده است و برای آن زحمات بسیاری صورت گرفته اما بدون تامین اعتبار در زمان مناسب تمامی تلاش‌ها به بن‌بست خواهد رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی


ضرورت تصویب مالیات بر فرآورده‌های آلوده کننده هوا

 نزدیک به دو ماه از شروع فصل پائیز می‌گذرد و هوای آلوده نگرانی مردم را برای راحت نفس کشیدن در آسمان سرب‌ گرفته شهر بیشتر می‌کند، در حالیکه منتظر تصویب لوایح و تصمیم‌گیری مسئولان برای حل این مشکل قدیمی هستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سینا، با نگاهی کوتاه به خیابان‌های پرتردد شهر افراد زیادی را می‌بینی که با ماسکی به صورت در حال گذر هستند، جوانی با کوله‌پشتی در حین دوچرخه‌سواری از ماسک استفاده می‌کند، پیرزنی عصا به دست و ماسک به صورت و افسر پلیسی که در چهار راه ایستاده و گاهی ماسک را از صورت برمی‌دارد و نفسی بر سوت خود می‌دمد تا رانندگان از خط‌‌ کشی عبور نکنند و دوباره ماسک خود را بر چهره می‌نهد.

انگار همه به تیرگی و غبارآلود بودن آسمان شهر و به صحبت‌های متخصصان که بارها درباره عوارض آلودگی هوا و تأثیر آن روی سلامت قلب و عروق، سیستم تنفسی، پوست وغیره هشدار داده‌اند عادت کرده‌اند؛ اما اینکه تنفس هوای آلوده، سلامت جسم و روان ما را به خطر می‌اندازد امری نیست که بشود به همین راحتی‌ها از آن گذشت.

در این گزارش سعی شده است تا آلودگی هوا از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و راهکارهای مختلف آن بیان شود.

سیدحسن هاشمی وزیر بهداشت درباره اقدامات دولت و وزارت بهداشت برای رفع آلودگی هوای تهران دی ماه سال گذشته گفت: مردم هر سال به این سوال عادت کردند و جواب‌ها نیز یکنواخت و کلیشه‌ای است اما برای حل این مشکل نیازمند یک عزم ملی هستیم.

با ورود به نیمه دوم سال نگرانی‌ها از افزایش آلودگی هوا بیشتر می‌شود و طیف وسیعی از مردم خود را در معرض خطرات ناشی از آن می‌بینند و چه بسیارند میانسالان، کودکان و زنان بارداری که طی سال‌های گذشته از آلودگی هوا دچار صدمات جبران‌ناپذیری شدند که همچنان باقی مانده است یا کسانی که به دلیل معضل آلوده بودن هوا دیگر در بین ما نیستند.

به گفته وزیر بهداشت راهکارهای حل مشکلات آلودگی هوا مشخص اما دشوار است و حل مشکلات آلودگی هوا همانند عمل جراحی در حوزه پزشکی است که ممکن است در اثر جراحی زخمی نیز ایجاد شود که پس از طی کردن دوران نقاهت سلامتی را به دنبال دارد.

همچنین به گفته هاشمی، طبق دستور حسن روحانی، رئیس جمهور در موضوعاتی مانند آلودگی هوا، آب و موضوع پارازیت‌ها و سایر حوزه‌هایی که به سلامتی مردم آسیب می‌رسانند هیچ‌گونه مماشاتی نباید صورت گیرد.


آلودگی هوا و راه حل تکراری تعطیلی مدارس

وزیر بهداشت بر مراقبت از سلامتی مردم تأکید داشته و راه حل آن را در شرایط آلودگی هوا تعطیلی مدارس تهران می‌داند و می‌گوید: اگر این شرایط به حدی برسد که برای سلامتی مردم آسیب جدی به همراه داشته باشد قطعاً وزارت بهداشت مطالبه خواهد کرد.

هاشمی، ضمن تاکید براینکه کار وزارت بهداشت اطلاع رسانی و اعلام هشدار به مردم و دولت است، بیان می‌کند: عوامل اثرگذار در آلودگی هوا نیز خود می‌توانند نقش بازدارنده داشته باشند و امیدواریم که با آلودگی کمتر تعداد بیماران تنفسی نیز کاهش یابد.

وزیر بهداشت ادامه داد: راهکارهای کاهش آلودگی هوا مشخص است اما نیاز به این دارد که ما تحمل عمل جراحی را داشته باشیم و وظایف خود را به درستی انجام دهند.

آمار مرگ‌ و میرهای ناشی از آلودگی هوا در تهران

با توجه به نگرانی مسئولین درجه اول کشور نسبت به تبعات آلودگی هوا و ابراز امیدواری برای کاهش تعداد بیماران، اما هوای سرب‌دار و آلوده شهر همچنان در حال تاراج سلامتی افراد جامعه و گاهی جان آنها است به طوریکه براساس آمارها، از اول آذرماه تا 25 آذرماه سال 93 سرطان مری که از جمله بیماری‌هایی است که ریشه در استنشاق هوای آلوده دارد، با 5 فوتی 2 مذکر و 3 مونث به ثبت رسیده که در مقایسه با آذرماه سال 94 این تعداد به 12فوتی شامل 7مذکر و 4 مونث رسیده است از طرفی میانگین سنی متوفیان نیز 5سال پایین آمده است.


همچنین سرطان حنجره بیماری دیگری است که یکی از دلایل ابتلا به آن آلاینده‌های هوا است، قربانیان این بیماری نیز در سال 93 دو نفر بوده‌اند-یک مذکر و یک مونث- که متاسفانه در سال 94 این آمار دوبرابر شده و باز هم میانگین سنی فوت شدگان 5سال کمتر شده است.


مبتلایان به بیماری‌های قلبی که آذرماه93 فوت شده‌اند، 53 نفر شامل 30 مذکر و 23 مونث بودند که در مقایسه با سال 94 21نفر کمتر بوده است، به طوری که از این 74 نفر 47 نفر مرد و 27 نفر زن بوده‌اند و باز هم میانگین سنی متوفیان حدود 2سال کاهش یافته است.

بر این اساس بیماری‌های تنفسی در هر دوبازه زمانی مورد مقایسه 4 قربانی داشته که در این مورد نیز باز شاهد کاهش 4 سالی سن هستیم.

ایست قلبی در سال 93 جان 490 نفر-252 مذکر و 221 مونث و 17 نوزاد- را گرفته است، گرچه امسال این آمار 207نفر کم شده است اما همچنان میانگین سنی قربانیان کاهش داشته و 2سال پایین تر آمده است.

در سال93 بیماری های ریوی 29 نفر را قربانی کرده که در آذرماه سال 94 این تعداد با افزایش 16تایی روبرو بوده است.

نارسایی‌های تنفسی در سال 93 جان 171 نفر را گرفت که از این تعداد 97 مذکر و 71 مونث و 3 نوزاد بوده است، این در حالی است که در سال 94 نارسایی تنفسی 209 نفر فوتی داشته که شامل 108 مذکر، 90 مونث و 11 نوزاد شده است.


وضع مالیات بر فرآورده‌های آلوده کننده هوا علاقه برای استفاده از سوخت‌های فسیلی را کاهش می‌دهد

این در حالی است که سیامک مرصدق عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس به پیشنهادات مطرح شده در مجلس برای رفع آلودگی هوا اشاره کرد و اظهار کرد: یکی از پیشنهادات اصلی و مهم آن وضع مالیات بر فرآورده‌های آلوده کننده آلودگی‌های محیطی مانند سوخت‌های فسیلی است.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ادامه داد: باید مالیات باید به مقداری باشد که علاقه برای استفاده از سوخت‌های فسیلی را کاهش داده و مردم را تشویق به استفاده از سوخت‌های جایگزین کند، همچنین باید درآمد حاصل از افزایش قیمت سوخت‌های فسیلی باید خرج رونق زیرساخت‌های حمل و نقل عمومی شود.

مره‌صدق، با بیان اینکه یکی از منابع مهم آلودگی هوا در شهرهای بزرگ به ویژه تهران موتورسیکلت‌هایی هستند که سوخت آنها سوخت کاملی نیست، افزود: طرح ایجاد خطوط موتورسواری برقی نیز در دست شهرداری تهران قرار دارد که به لحاظ مسائل مالی هنوز کاملاً اجرایی نشده و مخصوص موتورهای برقی است که آلودگی محیط زیست را کمتر می‌کند.

وی ضمن اشاره به مزایای اجرائی شدن طرح ایجاد خطوط موتورسواری برقی در محدوده مرکزی شهر یا محدوده طرح ترافیک، گفت: این طرح باعث می‌شود عبور و مرور موتورسیکلت‌های غیربرقی ممنوع یا قدرت مانور آنها کمتر ‌شود که از یک سو باعث کاهش حوادث راهنمایی رانندگی شده و همچنین میزان زیاد آلودگی هوا را کاهش می‌دهد.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس طرح ایجاد محدودیت برای حرکت خودرهای تک سرنشین را نیز از دیگر موارد در دست بررسی در مجلس دانست و اذعان کرد: ما خواستار رسیدگی به برنامه‌های پیشنهادی هستیم که در حاضر در کمیسیون تلفیق برنامه درحال بررسی است و باید منتظر پاسخ آن باشیم.


۸۰ درصد آلودگی هوا به خودروها مرتبط است

در این بین سازمان‌های مختلف متولی بررسی مشکلات هوا هستند از جمله سازمان محیط زیست که در این خصوص علی‌اصغر رجبی مدیر مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم محیط زیست آلودگی هوا را از نظر سهم خودروهای شهر تهران در آلودگی هوا بررسی می‌کند و می‌گوید: نخستین گزارش سیاهه انتشار(سهم آلودگی‌ها) در سال 82 توسط محققان چینی و دومین گزارش در سال 92 توسط دانشگاه شریف و شهرداری تهران انجام پذیرفت، البته باید توجه داشت که درصد آلایندگی و نوع آلایندگی در شهرهای مختلف متفاوت است، مثلا در اهواز نوع آلایندگی طبیعی و ناشی از غبار است در حالیکه در شهری مثل تهران آلایندگی از نوع احتراقی است.

مدیر مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست بااشاره به متفاوت بودن سهم آلایندگی منابع متحرک ، می‌گوید: آلایندگی ناوگان دیزلی از نوع ذرات معلق با قطر کمتر از 2.5 میکرون است در حالیکه آلایندگی یک موتورسیکلت از نوع دی اکسید کربن است.

رجبی بیان می‌کند که حدود 70 تا 80 درصد از سهم آلایندگی خودروها در تهران به منابع متحرک ازجمله موتورسیکلت، خودرو، ناوگان عمومی و حتی قطار مرتبط است.

از طرفی از توقف تولید موتورسیکلت کاربراتوری از اول مهرماه سال جاری خبر داده و موتورسیکلت‌های موجود در سطح شهرها را به دلیل کاربراتوری بودن، منشاء آلودگی 4 تا 5 برابری ماشین با استاندارد یورو 4 عنوان می‌کند.


تاثیر بسزای آلودگی هوا بر سلامتی انسان

با توجه به اینکه یکی از مهم‌ترین مشکلات کلانشهرها، حجم بالای خودروهاست که آلاینده‌های خطرناکی مثل سرب تولید می‌کنند باید اذعان کرد؛ سرب علاوه بر آثار زیانباری که بر سلامت جسمی افراد دارد و احتمال ابتلا به سرطان و سقط جنین را افزایش می‌دهد، سلامت روانی افراد را هم تهدید می‌کند؛ به عنوان مثال بر عملکرد سیستم عصبی تاثیر منفی گذاشته و باعث بروز سردردهای شدید بویژه در بیماران مبتلا به میگرن و کم شدن قدرت حافظه می‌شود.

دکتر شاهین جلفایی، متخصص مغز و اعصاب می گوید:نتایج بررسی‌های بسیاری نشان می‌دهد آلودگی هوا بویژه سربی که به دلیل سوخت نامناسب خودروها در هوا پخش می‌شود، احتمال تولد کودکان مبتلا به نقص عضو و همچنین اوتیسم و بیش فعالی را دو تا سه برابر افزایش دهد، همچنین هر چه عوارض مسمومیت ناشی از سرب بیشتر شود درصد اختلالات ذهنی افزایش می‌یابد که به مرور باعث فراموشی‌های دائم، بیماری‌های لرزشی و علائمی شبیه جنون خواهد شد.


ارتباط آلودگی هوا و پرخاشگری

هنگام آلودگی هوا، افراد زودرنج‌، پرخاشگر، عصبانی‌ و کم تحمل‌تر می‌شوند، یعنی با اینکه در گذشته هم این مشکلات را داشته‌اند، اما حالا خیلی زودتر به استرس‌ها، واکنش و حساسیت نشان می‌دهند.

آلودگی هوا با کاهش انرژی و ایجاد خواب آلودگی همراه است و زمینه بروز پرخاشگری را فراهم می‌کند، در واقع وقتی فرد به دلیل آثار آلودگی هوا که یکی از آنها کمبود اکسیژن است، بی‌حوصله یا کم حوصله می‌شود قادر به کنترل خشم خود نیست و عصبی رفتار می‌کند.

حتی بر اساس نتایج پژوهش‌های انجام شده روی حیوانات در فضای آزمایشی و در شرایطی که اکسیژن رسانی کاهش پیدا کرده بود، متخصصان دریافتند با کاهش انتقال اکسیژن به مغز، رفتارهای پرخطری از حیوانات سر زد.

بر این اساس مطالعات انجام شده یک فرد افسرده، همیشه دنیا را غبارآلود می‌بیند آلودگی هوا در دراز مدت می‌تواند شخصیت افراد را هم تغییر دهد؛ مثلا اگر فردی برونگراست، به یک فرد درونگرا تبدیل شود و دیگر مثل سابق اجتماعی و سرزنده نباشد؛ در حالی که به گفته پژوهشگران، در هوای آلوده به علت کاهش اکسیژن و اختلال در عملکرد مغز، فرد به مرور زمان نه تنها مهارت‌های اجتماعی خود را از دست می‌دهد، بلکه مدام دچار فراموشی خواهد شد و همین موضوع می‌تواند زمینه ساز بروز آلزایمر در سنین سالمندی و حتی میانسالی باشد.

همچنین تاثیر آلودگی هوا روی بیمارانی که سابقه اختلال های روانپزشکی دارند بیشتر است، چون امکان تشدید علائم و بیماری بیشتر می‌شود، همچنین افراد سالخورده به دلیل ضعف سیستم ایمنی بدن و وجود بیماری‌های زمینه‌ای مانند فشار خون، بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت و کودکان به علت شرایط فیزیکی بدنشان بیشتر در معرض آسیب هستند.

نباید فراموش کنید بروز تحریک پذیری و احساس خستگی دائم ناشی از تنفس هوای آلوده برای کودکان بسیار خطرناک است، چون دستگاه عصبی کودکان در حال رشد است و ریزگردها باعث ایجاد اختلال در آن می‌شوند.

از آنجا که آلودگی هوا یکی از منابع استرس زاست باید با کاهش دیگر استرس‌ها شغل یا ترافیک به سلامت روان خود کمک کنیم، به عنوان مثال ساعت‌های استراحت و خوابمان را بیشتر کنیم، ورزش منظم داشته باشیم و به جای خیابان‌گردی در هوای آلوده، در مهمانی‌های خانوادگی شرکت کنیم و لحظات خوشی را رقم بزنیم، همچنین در صورت امکان بهتر است با نصب هواسازها و تهویه‌های استاندارد در خانه میزان آلاینده‌ها را کاهش دهید.

در پایان این گزارش باید خاطرنشان کرد که درصد بالایی از سرطان‌های دستگاه‌های تنفسی و دستگاه گوارش و بسیاری از بیماری‌های تنفسی از طریق آلودگی هوا ایجاد می‌شود همچنان که هزینه‌های حاصل از آلودگی هوا در سلامتی رقم قابل توجهی است و توجه اورژانسی دولت برای رفع مشکلات هوا و آلاینده‌های آن حیاتی به شمار می‌رود که نشان می‌دهد صرفاً با امیدوار بودن مشکلات آلودگی هوا برطرف نخواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۶
پیمان صاحبی

 

اگر هامون بمیرد

هامون سومین دریاچه بزرگ ایران پس از خزر و ارومیه است که این روزها با سالهای شاداب و پر آبی گذشته اش فاصله زیادی دارد. تالاب هامون که در بند خشکسالی اسیر شده است و قهر طبیعت نفس هایش را به شماره انداخته باید چشم به راه همسایه ای نامهربان باشد که حق آبه اش را تامین کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، افغانستان همسایه نامهربان هامون که درصدی از آن را در خاک خود دارد باید از رودخانه هیرمند حق آبه هامون را تامین کند اما آن را نا دیده می‌گیرد و حتی توافق40 سال پیش خود با ایران را زیر پا می‌گذارد. حالا اما استاندار سیستان و بلوچستان خبر از رایزنی‌ها برای احقاق حق این تالاب می‌دهد و می‌گوید که نمی‌گذارد چراغ تالاب هامون برای همیشه خاموش بماند.


چشمان هامون سیاهی می‌رود، خون دیگر در رگ‌هایش نمی‌دود و مرگ روز به روز بر آن مستولی می‌شود و اگر همین روند ادامه یابد آن زمان است که هامون دیگر خاموش خواهد شد. براساس آمارهایی که در رابطه با این تالاب منتشر می‌شود، هامون حالا یک سوم مساحت خود را از دست داده و نزدیک به 800 روستا در حاشیه آن از سکنه خالی شده‌اند. روستاها زیر ماسه‌ بادی‌های کف این تالاب دفن شده‌اند و تور ماهیگیرانی که سالانه نزدیک به هزار و 200 تن ماهی از هامون سید می کردند مدتهاست که از ماهی خالی مانده‌‌اند و قایق هایشان در ساحل به گل نشسته است. اما چه شد که هامون به کما فرو رفت؟


چه شد که تالاب مرد؟
در سال 1352 مذاکراتی در مورد تعیین سهم ایران از رودخانه هیرمند که حیات هامون به آن وابسته است بین امیرعباس هویدا، نخست وزیر وقت ایران و موسی شفیق، نخست وزیر وقت افغانستان به نتیجه رسید. قراردادی که افغانستان براساس آن متعهد شد در هر ثانیه 22 متر مکعب آب رودخانه هیرمند را به سوی ایران جاری کند. اما این قرارداد با جنگ داخلی افغانستان و انقلاب اسلامی ایران به فراموشی سپرده شد و هامون در همه این سال ها زنده ماند و صبوری کرد اما جریان زندگی در هامون به همین منوال ادامه نداشت. با وجود انعقاد این قرارداد، از سال‌های پایانی دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش بارش‌ها و خشکسالی، میزان ورودی آب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون مرتباً کاهش یافت. نبود دولتی مقتدر در افغانستان، ساخت سد کجکی بر روی هیرمند، نصب و به کارگیری انواع پمپ در مسیر رودخانه هیرمند جهت کشاورزی توسط کشاورزان افغان دریاچه هامون را خشکاند و منبع معاش ۴۰۰ هزار سیستانی را قطع، پرندگان بومی سیستان را نابود و گاو سیستانی را منقرض کرد و فقر،نا امنی‌ و مهاجرت گسترده سیستانیان به مناطق شمالی کشور و زوال روزافزون صنایع دستی سیستان را باعث شد.


حالا گرچه طبل رسوایی خشکی هامون همه جا را پر کرده اما دولت کنونی افغانستان نیز تمایلی به اجرای قرارداد حق آبه هامون ندارد و رقابت بر سر منابع آبی در منطقه حیات هامون را به مخاطره انداخته است.


نماینده ارشد سازمان ملل در ایران خشکی تالاب هامون را با مسئله مواد مخدر در یک ترازو قرار داده است و گفته است: مسئله مواد مخدر برای همه اقوام و کشورها یک مسئله امنیتی محسوب می شود اما خشکسالی هامون تهدید بشری بزرگتری است.
گری لوئیس پس از بازدید از منطقه سیستان و دریاچه هامون گفته است که چالشی که ایران از این پس با آن روبرو خواهد بود چالش های محیط زیستی همچون کمبود آب، تخریب اراضی، اقتصاد وابسته به کربن و انرژی های فسیلی است که مهمترین آنها آب خواهد بود. به گفته او کشورافغانستان امروز حق آب بیشتری برداشت می‌کند. به همین دلیل موضوع دریاچه هامون را باید از دولت و مردم افغانستان پیگیری کرد.
به گفته لوئیس اگر برداشت آب از سوی افغانستان به خشکی همیشگی دریاچه هامون منجر شود با بادهای 120 روزه ای که در منطقه وجود دارد، طوفان های گرد و غباری ایجاد می شود که ذرات گرد و غبار را به سوی افغانستان و پاکستان هم بازمی گرداند.
حال و روز هامون اما به گفته احمدعلی کیخا، معاون سازمان حفاظت محیط زیست خوب نیست. او گفته است که وضعیت تالاب های کشور مساعد نیست و در حدود 20 تا 100 درصد از 40 تالاب ایران خشکیده است. اما حالا شاید قرار است خبرهای خوب تری بشنویم. استاندار سیستان و بلوچستان می گوید که به دنبال رایزنی با افغانستان است و نمی گذارد چراغ تالاب خاموش شود.


مذاکره با افغانستان برای نجات هامون
علی اوسطی هاشمی، استاندار سیستان و بلوچستان در گفت و گو با «ابتکار» در رابطه با وضعیت تالاب هامون گفت: اولین کاری که برای احیای این تالاب کرده ایم این بود که نگاه بین المللی را با این تالاب همراه کنیم. او از دریافت شناسنامه جهانی برای این تالاب خبر داد و افزود: در سال جاری این تالاب به عنوان ذخیره گاه زیست کره ای مورد تصویب قرار گرفته است.
او دومین اقدام برای احیای این تالاب را تعاملات بین المللی عنوان کرد و افزود: در تعامل نزدیک با دولت افغانستان هستیم تا به عنوان زینت و دروازه ورود و خروج دو کشور این تالاب را حفظ کنیم. نباید دروازه کشورهایمان حلقها، چشم ها و گوش‌ها را مورد هدف قرار دهد و خاکش به مردمانمان آسیب برساند. هاشمی با اشاره به سفری که به افغاستان دارد، گفت: 24 آبان به افغانستان سفر می‌کنم و علاوه بر موضوع ترانزیت به بحث درباره سرمایه مشترکی به نام تالاب هامون نیز خواهیم پرداخت.


هیچ دولتی مطالعه ای بر روی برنامه نجات هامون نداشت
او با اشاره به اینکه یک سوم دریاچه هامون در جغرافیای افغانستان و دو سوم آن در جغرافیای ایران قرار دارد، گفت: یکی دیگر از اقدامات مثبتی که در زمینه احیای تالاب هامون انجام داده ایم مطالعه بر روی آن است. تا به امروز مطالعه علمی و پژوهشی که نشان دهد ما باید با چه رویکرد و برنامه ای به سوی نجات تالاب برویم وجود نداشته است. این یکی از ضعف‌های تمام دولت ها بوده است که خوشبختانه این کار در دولت یازهم به دانشگاه‌ها سپرده شده و با همکاری محیط زیست دارد مراحل نهایی خود را طی می‌کند.


10 درصد تالاب را احیا کنیم زنده می ماند
استاندار سیستان و بلوچستان نوید داده است که نخواهد گذاشت چراغ این تالاب خاموش شود. او بیان کرد: حداقل با 10 درصد احیای تالاب می توانیم چراغ این تالاب را روشن نگه داریم. سند توسعه آب و مدیریت بر منابع آب را تهیه کرده ایم و برای آن هدف گذاری کرده ایم تا نگذاریم این تالاب به طور کامل خاموش شود.
او درباره موضع افغانستان در رابطه با احیای تالاب گفت: مطمئنا افغانستان نیز به سرمایه هایش می اندیشد ولی واقعیت تلخی وجود دارد و آن هم مشکلاتی است که در پی تغییرات اقلیم در کشورها به وجود آمده است. کشور افغانستان نیز از این مشکلات مستثنا نبوده و همان طور که ما با بحران آب روبه رو هستیم افغانستان نیز مطمئنا با آن روبه رو است. بنابراین حتما دولت افغانستان نیز مقید به محترم شمردن حق آبه تالاب هامون خواهند بود.
او با اشاره به سفر و رایزنی‌هایش با دولت افغان بیان کرد: نتیجه حداقلی سفرها و رایزنی ها این است که باید به نگاه ها و سرمایه‌های مشترک بیاندیشیم تا در سطح های هیات های عالی تربه توافق برسیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۵
پیمان صاحبی