منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

کره خاکی چند قرن پیش از اختراع و پیدایش تکنولوژی‌ها چگونه بوده است؟ نه کارخانه‌ای، نه خودرو و نه بسیاری از وسایل آلوده کننده دیگر در زمین وجود نداشت. آن روز‌ها درختان زیادی در این کره بودند و هوای زمین پاک بود و تعداد انسان‌ها هم کمتر از حال بود. اما با رشد تکنولوژی، آمار انسان‌ها و آلاینده‌ها رفته رفته زیاد شد و این افزایش در طی دو سه قرن گذشته تاکنون ادامه یافت؛ تا به امروز که محیط زیست در وضعیت بحرانی قرار دارد. حال سوال این است، با وجود اینکه بسیاری از منابع بوجودآورنده آلاینده‌ها را نمی‌تواناز زندگی انسان امروز حذف کرد چگونه می‌توان زمین و هوایی پاک‌تر داشته باشیم تا سالم‌تر زندگی کنیم؟

برای رسیدن به جواب، ابتدا سوال دیگری را مطرح می‌نمایم. اگر از یک فرد عامی بپرسیم که روشن شدن یک کبریت برای چند لحظه، چه تاثیری بر کره زمین و محیط زیست دارد؟ ممکن است بخندد و جواب دهد که چندان تاثیری ندارد. اما اگر همین سوال را از یک دانشمند بپرسیم حتما به ما جواب خواهد داد: روشن شدن همین چند لحظه هم در گرمایش و آلودگی کره زمین به اندازه و سهم خود تاثیرگذار است.

تصور کنید یکصد میلیون انسان در جهان روزانه یک نخ کبریت بیشتری روشن کنند. اگر حجم آتش این یکصد میلیون کبریت را در کنار هم قرار دهیم، آتش عظیمی بوجود می‌آید. متاسفانه هر روز در رسانه‌ها، اخباری پیرامون آتش سوزی جنگل‌ها و مراتع کشور در یکی از نقاط کشور منتشر می‌شود و باید بدانیم که با این روند، آسیب‌ها و هزینه‌های فراوانی در زمینه‌های گوناگون زندگی ما و طبیعت وارد می‌شود که در ذیل به چند مورد از آن‌ها می‌پردازیم:

۱- همانطور که می‌دانیم باید سالیان زیادی طی شود تا یک بذر یا نهال به درختی نسبتا قوی و تنومند تبدیل شود. آیا می‌دانید در طول این سال‌ها به چه میزان تصفیه کننده‌های هوا را از دست داده‌ایم؟ و در پی آن، چه اندازه بیماری‌ها افزایش یافته و جان انسان‌ها به خطر می‌افتد؟ آیا می‌دانید که برای درمان افراد، چقدر از منابع طبیعی باید مصرف شود تا داروهای درمانی آن‌ها به دست آید؟ آیا می‌دانید که درمان انسان‌ها چه هزینه‌های سنگین مالی برای افراد و دولت‌ها در بر دارد؟ که این فشارهای مالی منجر به مشکلات روانی نیز می‌گردد. آیا می‌دانید که در پی این آتش سوزی‌ها، چه گونه‌های زیستی، گیاهی و داروئی با اهمیتی که برای تعادل محیط زیست بسیار مهم هستند از بین می‌روند؟

۲-درختان منبع تولید اکسیژن می‌باشند و نابودی آن‌ها به منزله کاهش اکسیژن می‌باشد. بی‌شک اهمیت اکسیژن بر کسی پوشیده نیست.

۳-درختان زیستگاه حیوانات و پرندگان هستند. با نابودی درختان و مراتع، شمار زیادی از حیوانات و پرندگان، محیط زیست و منبع تغذیه خود را از دست می‌دهند و با خطر انقراض روبرو می‌شوند.

۴-درختان در کاهش آلودگی صوتی مؤثرند. بنابراین هرچه تعداد درختان (بویژه در شهر‌ها) کاسته شود، میزان آلودگی صوتی افزایش می‌یابد. و همانطور که می‌دانیم آلودگی صوتی از خطرناک‌ترین آلودگی‌های زیست محیطی می‌باشد.

۵-درختان منبع تولید چوب هستند. با نابودی درختان در طولانی مدت با مشکل کمبود چوب مواجه می‌شویم و بسیاری از صنایع چوبی با خطر تعطیلی روبرو شده و افراد زیادی بیکار می‌شوند. بنابراین باید از منابع چوب حفاظت نموده و بصورت بهینه از آن‌ها استفاده نماییم.

۶-درختان نقش بسزایی در کاهش فرسایش خاک دارند. همچنین درختان از منابع آبی حفاظت می‌کنند. بنابراین با کاهش درختان، بحران کم آبی و فرسایش خاک افزایش می‌یابد.

۷- انسان از دیر باز علاقه وافری به زیبایی داشته است. هرجا که درخت باشد، زیبایی بوجود می‌آید. پس وجود درختان تاثیرات روانی مثبتی بر انسان‌ها دارند.

۸- درختان به خنکی هوا کمک می‌کنند. کاهش درختان موجب بالا‌تر رفتن دمای هوا می‌شود.

۹-جنگل یک منبع کارآفرینی مهم می‌باشد و با سوختن جنگل‌ها، آمار بیکاری افزایش می‌یابد

۱۰-بسیاری از مراتع و جنگل‌ها منبع تغذیه و چراگاه دام‌ها می‌باشند. با آسیب دیدن مراتع، دامهای کمتری می‌توان پرورش داد و در نتیجه منابع تغذیه‌ای انسان‌ها به خطر می‌افتد که این امر برسلامت انسان‌ها تاثیر گذار خواهد بود. اگر یک درخت در نقطه‌ای از زمین آسیب، قطع و آتش بگیرد بی‌گمان بر آلودگی هوا و گرم شدن کره زمین تاثیر گذار است. اما راهکارهای پیشگیری از آتش سوزی‌ها و مشکلات زیست محیطی چیست؟

۱-فرهنگ سازی از طریق رسانه‌های دیداری شنیداری و نوشتاری که می‌تواند آحاد جامعه را نسبت به اهمیت محیط زیست آگاه‌تر نماید. البته این فرهنگ سازی باید به گونه‌ای باشد که تمامی مردم را در بر گیرد؛ چرا که بسیاری از آتش سوزی‌ها توسط برخی افراد سهل انگار، بی‌تعهد و ناآگاه انجام می‌شود که فکر می‌کنند جنگل، کوه و دریا به آن‌ها تعلق ندارد و نسبت به آن تعهدی ندارند. بنابراین این فرهنگ سازی می‌بایست منجر به آگاه سازی افراد ناآگاه شود.

۲-می توان در پایه‌های مختلف تحصیلی، دروسی را پیرامون اهمیت محیط زیست قرار داد. همچنین در تمام رشته‌های دانشگاهی یک واحد درسی در رابطه با محیط زیست اضافه گردد.

۳-ضرورت دارد که اکنون یک حرکت جهادی در رابطه با موضوع محیط زیست صورت گیرد و آن هم می‌تواند از طریق مدارس بهتر پیش برود. بسیاری از دقایق آخر درس کلاسهای مدرسه به بیکاری می‌گذرد که می‌بایست معلمان محترم و زحمت کش نسبت به این موضوع تعهد بیشتری خرج داده و کمی مطالعات در رابطه با محیط زیست انجام داده و نسبت به اهمیت آن در کلاس با مشارکت خود دانش آموزان بحث و گفتگو شود. ۳-طرح انشاءهایی در رابطه با محیط زیست.

۴-فعالیت بیشتر افراد دوستدار و آگاه به محیط زیست در حوزه‌های اجتماعی جهت ارائه راهکارهایی پیرامون حفظ محیط زیست.

۵-الگو برداری از راهکارهای کشورهایی که در زمینه حفظ محیط زیست موفق‌تر عمل نموده‌اند.

۶-ایجاد فضاهایی جهت برپایی آتش در مناطق تفریحی و گردشگری.

۷-قرار دادن سطل آشغال در مکانهای مورد نیاز جهت حفظ محیط زیست.

۸- استفاده از توان بیان و جایگاه مبلغان که در ایام مذهبی به اکثر نقاط کشور سفر می‌کنند.

۹- اجرای قوانین و جرائم سخت گیرانه تری در برابر آسیب رسانندگان به محیط زیست.

۱۰-درختان نیز جاندار هستند و همانند هر جاندار دیگری حق نفس کشیدن دارند. و از بین بردن یک درخت به منزله قطع حیات و کشتن یک موجود زنده می‌باشد. که از دیدگاه انسانی، اخلاقی و مذهبی، از بین بردن آن مردود است.

و در پایان بدانیم با روشن بودن چند دقیقه‌ای یک لامپ و‌‌ رها کردن یک کیسه پلاستیکی در طبیعت و... آسیبی جدی به محیط زیست وارد می‌شود. پس سوختن حتی یک درخت در کره زمین بر کل زمین تاثیرگذار است. هر حرکت و عمل ما در هر نقطه از زمین و یا زمان صورت گیرد، بی‌شک انعکاس آن به ما بر می‌گردد و در صورت انجام یک عمل منفی، «دود آن به چشم همه ما خواهد رفت». پس نسبت به مسائل به ویژه مسائل زیست محیطی بی‌توجه نباشیم چرا که محیط زیست به عنوان زیستگاه ما و مادر و مرجع حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و... می‌باشد. و با آسیب دیدن آن، تمام حوزه‌های فوق دچار آسیب می‌گردد. به قول سعدی پارسی گوی:

«بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو‌ها را نماند قرار»

داریوش کشاورز در مطلب ارسالی برای «نگاه شما» سایت خبری تابناک

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۷
پیمان صاحبی

خبرگزاری ایسنا: دبیر انجمن علوم خاک دانشگاه شیراز نسبت به وقوع زلزله‌ای خاموش در بیشتر دشت‌های ایران هشدار داد.

طبق تعریف انستیتو زمین‌شناسی ایالات‌متحده، پدیده فرونشست زمین شامل فروریزش یا نشست رو به پائین سطح زمین است که می‌‏تواند دارای بردار جابه‏‌جایی افقی اندکی باشد. حرکت از نظر شدت، وسعت و میزان مناطق درگیر محدود نیست و فرونشست می‏‌تواند بر اثر پدیده‏‌های طبیعی زمین‌شناختی مانند انحلال، آب‌شدگی یخ‏‌ها و تراکم نشت‌ها، حرکات آرام پوسته و خروج گدازه از پوسته جامد زمین و یا فعالیت‏‌های انسانی نظیر معدن‌کاری، برداشت آب‏‌های زیرزمینی و یا نفت ایجاد شود. فرونشست زمین ناشی از استخراج آب‏‌های زیرزمینی به‌عنوان مشکل اساسی همراه با پیامدهای محیطی در بسیاری از نواحی شناخته‌شده است.

«فرزاد مرادی» دبیر انجمن علوم خاک دانشگاه شیراز به سؤالات ایسنای ایلام در این زمینه این‌گونه پاسخ داد:

فرونشست زمین چگونه ایجاد می‌شود؟


در دهه‏‌های اخیر حالت تصاعدی پدیده‌ی فرونشست زمین همراه با اوج صنعتی شدن، شهرنشینی و پمپاژ بی‏رویه از آ‏ب‏‌های زیرزمینی جهت مصارف کشاورزی مشاهده‌شده است. با توجه به این‌که نشست زمین معمولاً در محدوده‌ی بزرگی انجام می‌شود، مقابله با آن مشکل خواهد بود. پدیده نامبرده در نقاط مختلفی از جهان گزارش‌شده است. از نمونه‏‌های آن می‏‌توان به نشست زمین به‌علت پمپاژ آب در 35 سال گذشته در شهر بانکوک(تایلند) اشاره کرد. حداکثر نشست سالانه 120 میلی‌‏متر و در اوایل دهه 1980 گزارش شده است.

این پدیده از چه زمانی در ایران خودش را نشان داده است؟

در ایران فرونشست زمین، پیشینه سی‌وچندساله دارد و اگر زمانی این پدیده تنها در برخی از استان‏‌ها مانند کرمان و یزد رخ می‏‌داد، اینک استان‏‌های اصفهان، خراسان و تهران نیز محتمل فرونشست هستند و این مشکل به‌طور روزافزون در استان‏‌های بیش‏تری خودنمایی می‏‌کند. در همه فرونشست‏‌هایی که در ایران رخ می‏‌دهد، استخراج بی‏رویه آب‏‌های زیرزمینی، تنها عامل یا مهم‏‌ترین عامل ایجاد فرونشست است. از جمله می‏‌توان نشست دشت سیستان، دشت کاشمر در استان خراسان‌رضوی و دشت مشهد را نام برد.

برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی چگونه بر فرونشست زمین تأثیر می‌گذارد؟

کسری حجم مخزن آب زیرزمینی جهان، سالانه بین 700 تا 800 میلیارد مترمکعب بوده که یک درصد آن متعلق به کشور ایران است. از دشت‏‌های مهم می‏‌توان به منطقه مهیار اشاره کرد که در طول 10 سال گذشته یک‌رشته شکاف به طول 10 کیلومتر و عرض 5 تا 50 سانتی‏‌متر به وجود آمده است که هر سال 5 سانتی‏متر بازتر می‏‌شود. در دشت رفسنجان در استان کرمان براثر پمپاژ، عمق چاه‏‌های آب از 50 به 300 متر کاهش‌یافته و در دشت‏‌های اطراف اصفهان به بیش از 100 متر رسیده است.

در منطقه‌ی «سیرجان» به ازای هر 10 متر افت سطح آب زیرزمینی، نشست زمین به میزان حدود 27 سانتی‏‌متر گزارش‌شده است. دشت «فامنین» و «کبودرآهنگ» در استان همدان نیز شاهد نشست و تشکیل فرو چاله‌ها در اثر افت سطح آب‌‏های زیرزمینی بوده است. در دشت مرکزی اراک براثر خشک‌سالی و بهره‏‌برداری بیش‌ از حد، آب‏‌های شور وارد آب‏‌های شیرین شده و آب‏‌های دشت را با خطر شور شدن مواجه کرده است.

به گفته‌ی مسئولان شرکت آب اصفهان در سال 1391، میزان برداشت غیرمجاز از منابع آب زیرزمینی به حدود 700 میلیون مترمکعب در سال و میانگین کسر مخزن سالانه به 250 میلیون مترمکعب رسیده است. برداشت کلی از منابع آب زیرزمینی شامل قنوات، چاه‏‌ها و چشمه‏‌ها هم به بیش از 600 میلیون مترمکعب در سال رسیده و شرایط را بحرانی‏‌تر کرده است. این برداشت‏‌های بی‏رویه و غیرمجاز باعث خطر تخریب دائمی مخازن آب زیرزمینی و فرونشست دشت‏‌ها شده است، به‌گونه‌ای که اکنون از 35 دشت کامل در این استان، هشت مورد آن ممنوعه‏‌ی بحرانی و 10 دشت در وضع ممنوعیت قرار گرفته است.

چه عواملی در فرونشست زمین مؤثر هستند؟

در مناطقی که لایه‏‌های خاک تناوبی از ماسه و سیلت و رس است در هنگام افت سطح آب زیرزمینی به‌علت زه‏کشی آب لایه رس به‌وسیله لایه بانفوذ زیاد، سبب کاهش فشار آب منفذی در لایه رس و تحکیم و فشردگی این لایه‏‌ها و نشست زمین می‏شود. به‌علاوه استخراج بی‌رویه آب زیرزمینی باعث افت سطح آب زیرزمینی و کاهش فشار هیدرو استاتیکی و در نتیجه افزایش فشار میان ذره‌‏ای و درنهایت منجر به ایجاد تراکم و پدیده فرونشست زمین می‏‌شود.

تخلخل مصالح تشکیل‌دهنده لایه‏‌های خاک، تراکم، جنس و ترکیب لایه‏‌ها، ساختار زمین‌شناسی منطقه، هدایت هیدرولیکی لایه‌‏های آبدار، بارندگی و دما همگی از عوامل مؤثر بر فرونشست زمین بشمار می‏‌روند. افت ناموزون سطح آب زیرزمینی، متغیر بودن ضخامت لایه‏‌های فشردگی‌پذیر و ناهمگنی تراکم این لایه‏‌ها به‌علت داشتن جنس مختلف، موجب نشست ناموزون سطح زمین و نهایتاً ایجاد شکاف‏‌هایی در سطح زمین می‏‌شود. ترک‏‌های بزرگ اغلب در مجاورت مناطق کشاورزی ایجاد می‏‌شوند. در بیش‏تر مواقع ضخامت رسوبات ریزدانه و هدایت هیدرولیکی پائین این رسوبات، باعث ایجاد تأخیر زمانی بین افت سطح آب زیرزمینی و نشست سطح زمین می‏‌شود.

نشست زمین چه تأثیرات منفی به‌دنبال دارد؟


نشست زمین به هر دلیلی سبب ایجاد تأثیرات منفی می‌شود که از مهم‌ترین تأثیرات می‌توان از تغییر الگوی جریان‏‌های زیرزمینی و سطحی، کاهش ظرفیت مخازن آبخوان‏‌ها، خسارت به سازه‏‌های دست‌ساز بشر مانند ساختمان‏‌ها، خیابان‏‌ها، پل‏‌ها و خطوط انتقال نیرو، معکوس شدن شیب کانال‏‌های آبیاری و زهکشی، افزایش خطر وقوع سیل، نفوذ جریان پساب‏‌ها و آلاینده‌‏های جاری در بستر رودخانه‏‌ها به آب‏‌های زیرزمینی و افت بیش‌ازحد آب زیرزمینی در نواحی ساحل سبب پیشروی آب‌شور دریا به سمت سفره‌‏های ساحلی اشاره کرد.

چه اقدامات پیشگیرانه‌ای را پیشنهاد می‌دهید؟

- آگاهی دادن به کشاورزان، داشتن آگاهی از وضعیت آب زیرزمینی، حجم آب موجود، نحوه‌ی تشکیل آبخوان، پیامدهای خشکیدگی آبخوان‏‌ها، از بین رفتن سرمایه‏‌ها، از بین رفتن کشاورزی و افزایش بیکاری

- کنترل بهره‏‌برداری، تعدادی از چاه‏ها بیش‌ازحد مجوزهای صادره بهره‏‌برداری می‏‌کنند. به‌منظور کنترل این موضوع می‏توان نصب کنتورهای حجمی را پیشنهاد کرد. یکی دیگر از موارد کنترل بهره‏‌برداری، استفاده از کنترل میزان برق است.

- پلمپ کردن چاه‏‌های بدون مجوز حفاری و بهره‏‌برداری، جالب‌توجه است که تعداد این‌گونه چاه‏‌ها در بعضی مناطق بسیار بیش‏تر از چاه‌‏های مجاز است.

- تغییر روش و بهبود راندمان آبیاری، نوع آبیاری و انتقال آب به مزارع به‌اندازه مناسب و تعداد دفعات مورد نیاز باید توسط کارشناسان و مروجان کشاورزی بیان شود. جهت جلوگیری از هدررفت آب طی انتقال سنتی آن از چاه‏‌ها به سمت مزارع و باغات، احداث لوله یا حداقل کانال‏‌های بتنی می‏‌تواند بسیار کارآمد باشد.

- ایجاد تعاونی‏‌های آبیاری و یکی کردن کانال‏‌ها، انجام این کار با توجه به توصیه‏‌های به‌عمل‌آمده، چند سالی آغاز گشته است.

- انتقال حوزه به حوزه آب و تقویت آبخوان، می‏‌توان گفت که انتقال حوزه به حوزه آب و تقویت آبخوان تنها راه تعدیل مدیریت‏‌های غلط سال‏‌های گذشته است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۲
پیمان صاحبی


بحران فاجعه‌باری، دشت‌ها و آبخوان‌های کشور را فراگرفته است. پیامدهای این بحران علاوه بر نابودی کمی‌وکیفی آبخوان‌ها، فرونشست سراسری دشت‌ها را در پی دارد که از آن به زلزله خاموش تعبیر می‌شود. در اثر فرونشست زمین مراکز مسکونی، تأسیسات شهری، راه‌های ارتباطی جاده‌ای و ریلی و میراث تاریخی- فرهنگی در معرض آسیب جدی هستند و خسارت وارده قابل تخمین و جبران نخواهد بود.
متأسفانه این بحران پنهان از دیدگان است و اهمیت و بزرگی آن آنچنان که شایسته است، احساس نمی‌شود. در این نوشتار نشان داده خواهد شد که دو سیاست کلی و جاری در کشور در ارتباط با آب که عبارتند از: الف ـ سیاست پرداخت یارانه به حامل‌های انرژی در بخش کشاورزی؛
ب ـ سیاست توسعه روش‌های نوین آبیاری تحت فشار؛ خود عامل تشدید و تداوم بحران آب زیرزمینی در کشور هستند. همچنین با تکیه بر مبانی کارشناسی نشان داده خواهد شد تا زمانی که سیاست‌های جاری کشور موردتجدیدنظر جدی قرار نگیرند، تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌های در دست انجام مسئولان کشور برای مقابله با بحران آب زیرزمینی بی‌نتیجه خواهد بود.

در این نوشتار همچنین با نقد نگرش عمومی و رایج مبنی بر اینکه برداشت‌های غیرمجاز از منابع آب زیرزمینی علت بروز بحران است، ضمن بازتعریف برداشت مجاز و غیرمجاز با درنظرگرفتن توان اکولوژیک دشت‌ها، نشان داده خواهد شد حتی با حذف کامل برداشت‌هایی که با تعریف قراردادی موجود، غیرمجاز نامیده می‌شوند روند تخریب و نابودی آبخوان‌ها متوقف نمی‌شود و با شتاب کمتر، تداوم خواهد یافت.
١- ابعاد بحران آب زیرزمینی کشور از زبان مسئولان:
– معاون دفتر آب و خاک سازمان محیط‌زیست کشور: «٧٠ درصد سفره‌های آب زیرزمینی کشور در ١٠ تا ١۵ سال گذشته تاکنون روبه‌کاهش هستند. این کاهش یعنی اینکه سطح آب سفره‌های زیرزمینی و آبخوان‌های کشور روبه‌کاهش است. آن چیزی که به‌عنوان بحران دریاچه ارومیه از آن یاد می‌شود، چند برابر آن در زیرزمین درحال‌وقوع است و علت آن استفاده بی‌رویه از منابع آب شیرین در کشور است».
– مدیر امور زمین‌شناسی، مخاطرات زیست‌محیطی سازمان زمین‌شناسی کشور (محمدجواد بلورچی): «٣٠٠ دشت از ۶٠٠ دشت کشور در معرض خطر افت شدید منابع آب و فرونشست زمین قرار دارند. فرونشست پدیده‌ای بدون بازگشت است که در نیمی از دشت‌های کشور اتفاق افتاده است. فرونشست زمین مانند سرطان خاموشی است که کسی متوجه آن نمی‌شود و در آن امکان ازدست‌دادن زمین برای همیشه اتفاق می‌افتد».
– مقام مسئول در وزارت نیرو (محمدعلی مصطفوی ـ چهارم اسفند ٩٣) «از ۶٠٩ دشت و محدوده‌ مطالعاتی کشور هم‌اکنون ٣١٧ دشت جزء مناطق ممنوعه و بحرانی است که این تعداد در سال ١٣٩٢ حدود ٢٩٧ دشت بوده است. طی ١۵ سال گذشته حدود ٨٠ میلیارد مترمکعب و در هفت سال گذشته حدود ٣٨ میلیارد مترمکعب از ذخایر آب زیرزمینی نابود شده که این اقدام یعنی خسران به سرمایه ملی.
اگرچه تعداد برداشت‌ها از ٧٣٧هزارو ٨٣٧ فقره در سال ٨۵-١٣٨۴ به ٩٨۵هزارو ٣٠٨ فقره در سال ٩٢-١٣٩١ افزایش یافته ولی حجم آب برداشتی کاهش یافته و از ٧٩ میلیارد مترمکعب به ۶۴ میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. این کاهش از آغاز مرگ و نابودی تدریجی آبخوان‌ها خبر می‌دهد. اظهارات مدیرکل دفتر نظام‌های حفاظت و بهره‌برداری آب و آبفای وزارت نیرو (آقای میبدی) در این خصوص گویاست:
«در سال‌های گذشته آبدهی منابع آب زیرزمینی شامل چاه‌ها، چشمه‌ها و قنات‌ها بین ٢٠ تا ۴٠ درصد کاهش یافته و به همین تناسب سطح زیرکشت نیز کاهش یافته و در برخی استان‌ها مانند کرمان سالانه هفت هزار هکتار از باغ‌ها خشک می‌شوند. با بحرانی‌شدن وضعیت دشت‌ها در سطح کشور که ۶٠٩ دشت ممنوعه شده میزان آبدهی از چاه‌های مجاز ۴٠ درصد کاهش یافته است»
این روند همچنان ادامه دارد و در سال‌های آینده نیز همزمان با تخریب و نابودی کمی و کیفی آبخوان‌ها، کاهش هر چه بیشتر آبدهی چاه‌ها، چشمه‌ها و قنوات گریزناپذیر خواهد بود.
٢- اقدامات و برنامه‌ریزی‌ها برای مقابله با بحران آب زیرزمینی کشور:
محمدعلی مصطفوی، مقام مسئول در وزارت نیرو در اسفند ٩٣: «همه تلاش ما این است که از ٧/۵ میلیارد مترمکعب آب اضافه‌ای که سالانه از سفره‌های آب زیرزمینی کشور برداشت می‌شود، جلوگیری کنیم تا در بلندمدت کسری ١١٠ میلیارد مترمکعبی مخزن آب زیرزمینی جبران شود».
این پرسش مهم مطرح است که اقدامات و برنامه‌های دولت در مقابله با بحران آب زیرزمینی کشور کدام‌اند و میزان اثربخشی آنها چقدر است؟ بر مبنای اظهارنظرها و برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات در دست انجام، برنامه‌های دولت برای مقابله با بحران آب زیرزمینی کشور عبارتند از:
– جلوگیری از حفر چاه‌های غیرمجاز؛
– تلاش برای جلوگیری از برداشت‌های غیرمجاز؛
– کنترل برداشت آب از طریق نصب کنتورهای هوشمند؛
به‌دلایلی که در ادامه خواهد آمد این رویکرد دولت حتی در صورت موفقیت در اجرای کامل آن، راهکار مؤثری برای بحران آب زیرزمینی کشور نخواهد بود.
٣- دلایل ناکافی‌بودن اقدامات و برنامه‌های دولت در مقابله با بحران آب زیرزمینی:
چنین برداشت می‌شود که علت بحران پدیدآمده، برداشت از طریق چاه‌های غیرمجاز از منابع آب زیرزمینی است. علت این برداشت نادرست آن است که به این واقعیت مسلم توجه نمی‌شود که مجوزهای صادرشده بیش از توان اکولوژیک دشت‌های کشور است و عامل بحران تنها ناشی از برداشت‌های غیرمجاز نیست. در این خصوص سخنان مدیرکل دفتر نظام‌های حفاظت و بهره‌برداری آب و آبفای وزارت نیرو گویاست:
«هم‌اکنون ۴۵٠ هزار حلقه چاه کشاورزی مجاز در کشور وجود دارد. پیش‌بینی می‌کنیم حدود شش میلیارد مترمکعب اضافه برداشت از چاه‌های مجاز داشته باشیم».
در اینجا به صراحت باید تأکید کرد که جلوگیری از برداشت‌های غیرمجاز، بحران آب زیرزمینی کشور را به تنهایی چاره نمی‌کند. فراموش نشده است که در سال ١٣٨۵ با تصویب مجلس شورای اسلامی با یک مصوبه کلیه چاه‌های غیرمجاز تا آن تاریخ -یعنی ١٠٣ هزار حلقه چاه غیرمجاز- مجاز شمرده شدند بدون آنکه توان اکولوژیک دشت‌ها مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین به صرف اینکه تشریفات اداری لازم برای صدور پروانه حفر و بهره‌برداری از چاه طی شده باشد، نمی‌توان ادامه برداشت چاه‌های مجاز را بی‌خطر و بدون زیان برای آبخوان‌ها تلقی کرد.
سیاست نصب کنتور هوشمند و جلوگیری از برداشت مازاد بر پروانه نیز اگرچه شتاب نابودی آبخوان‌ها را کاهش می‌دهد ولی از آنجا که میزان مندرج در پروانه بیش از توان اکولوژیک دشت‌هاست عملا روند تشدید بحران را متوقف نمی‌کند.
٣-١- سیاست عمده جاری در کشور عامل تشدید و تداوم بحران:
دو سیاست عمده‌ای که روند نابودی آبخوان‌ها را موجب شده یا تشدید کرده است عبارتند از:
الف ـ سیاست پرداخت یارانه به حامل‌های انرژی برای پمپاژ آب در بخش کشاورزی؛
ب ـ سیاست توسعه روش‌های نوین آبیاری تحت فشار.
به دلایلی که ذکر خواهد شد این دو سیاست عمده جاری در کشور از عوامل پدیدآورنده، تشدید‌کننده و تداوم‌دهنده بحران آب زیرزمینی در کشور هستند.
الف ـ سیاست پرداخت یارانه به حامل‌های انرژی برای پمپاژ آب در بخش کشاورزی
درحال‌حاضر بهای برق برای پمپاژ آب در بخش کشاورزی با یارانه زیاد محاسبه می‌شود. میزان یارانه پرداختی دولت به حدی است که عملا قیمت برق محاسبه‌شده در بخش کشاورزی کمتر از سه درصد بهای تمام‌شده برق است. این سیاست به منزله به کارگرفتن سازوکارها و مشوق‌های مالی برای تشویق کشاورزان به برداشت هرچه بیشتر آب است. نتیجه چنین سیاستی آن شده است که پمپاژ آب آبخوان‌ها از اعماق ٣٠٠ متری و پمپاژ آب از منابع سطحی تا ارتفاع ۶٠٠ متری صورت بگیرد و برای کشاورز از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشد.
برای نجات آبخوان‌های کشور باید به دوگانگی در سیاست‌گذاری‌های کلان پایان داده شود. سیاست دوگانه‌ای که از یک‌سو دولت، نگران از نابودی آبخوان‌ها درصدد جلوگیری از برداشت بی‌رویه آب از آبخوان‌ها است و در همان حال مشوق‌های مالی برای تشویق کشاورزان به پمپاژ هرچه بیشتر آب به‌کار گرفته می‌شود.
تردیدی نیست بحران اضافه برداشت از منابع آب زیرزمینی، راه‌حل پلیسی و انتظامی ندارد. برای خاتمه‌دادن به تاراج ذخایر آب زیرزمینی کشور، تحویل حامل‌های انرژی در بخش کشاورزی به قیمت تمام‌شده راهکار مؤثری است که بسیاری از پمپاژها را غیراقتصادی می‌کند و به این برداشت لجام‌گسیخته پایان می‌دهد. بدیهی است برای کشاورزانی که با اجرای این سیاست اصولی با کاهش سطح کشت و ازدست‌دادن درآمد روبه‌رو خواهند شد، اتخاذ سیاست‌های حمایتی ازجمله پرداخت یارانه خرید برای محصول نهایی کشاورز و نیز سیاست‌های اشتغال‌زایی ضرورت خواهد داشت.
ب- سیاست توسعه روش‌های نوین آبیاری تحت‌فشار عامل تشدید بحران آب زیرزمینی در کشور
سیاست جاری در کشور درخصوص توسعه روش‌های نوین آبیاری تحت‌فشار با هدف‌گذاری صرفه‌جویی در مصارف آب برخلاف پیش‌بینی‌ها عملا موجب تشدید بحران آب زیرزمینی در کشور می‌شود. این سیاست که با پرداخت ۶۵ درصد تا ٨۵ درصد هزینه‌های اجرای سامانه‌های آبیاری تحت‌فشار به صورت پرداخت بلاعوض دولتی و مابقی به صورت تسهیلات بانکی کم‌بهره در دست اجرا است، عملا هزینه‌های سنگینی را به بودجه عمومی تحمیل می‌کند ولی به دلایلی که ذکر خواهد شد نه‌تنها وضعیت آبخوان‌ها را بهبود نخواهد داد بلکه موجب تشدید بحران آب زیرزمینی کشور شده است و خواهد شد.
٣-٢- دلایل تشدید بحران آب زیرزمینی در کشور در اثر توسعه روش‌های نوین آبیاری کشور
٣-٢-١- توسعه کشت از محل کاهش حجم فرونشت عمقی:
در روش‌های آبیاری سطحی، بخشی از آب مصرفی کشاورزان به صورت فرونشت عمقی موجب تغذیه آبخوان می‌شود. با تغییر روش آبیاری سطحی و جایگزین‌کردن روش‌های نوین آبیاری تحت‌فشار به جای آن، عملا حجم فرونشت عمقی آبیاری کاهش می‌یابد و یکی از منابع تغذیه آبخوان‌ها قطع می‌شود. ازآنجاکه در کشور ما، آب عامل محدود‌کننده اصلی است و کشاورزان با آبیاری سطحی قادر به آبیاری کل اراضی خود نیستند، پس از استقرار سامانه‌های نوین آبیاری تحت‌فشار از محل کاهش تلفات فرونشت عمقی اقدام به توسعه کشت می‌کنند. نتیجه این روند ادامه برداشت آب از آبخوان‌ها و کاهش تغذیه آبخوان و توسعه کشت شده است. درواقع نتیجه عملی سیاست جاری دولت در زمینه توسعه روش‌های نوین آبیاری تحت‌فشار، تداوم برداشت آب از آبخوان‌ها به میزان گذشته و توسعه کشت از محل جلوگیری از تلفات فرونشت عمقی و تغذیه آبخوان‌ها بوده است.
٣-٢-٢- افزایش تلفات تبخیر آب در روش آبیاری بارانی
حدود ٨۵ درصد اراضی کشاورزی کشور به کاشت محصولات زراعی اختصاص دارد. بخش عمده‌ای از اراضی زراعی کشور پس از اجرای سامانه‌های نوین آبیاری تحت‌فشار با سامانه آبیاری بارانی موردبهره‌برداری قرار می‌گیرند. در سامانه آبیاری بارانی تلفات تبخیر آب مصرفی در مقایسه با آبیاری سطحی و سنتی افزایش می‌یابد. زیرا در سامانه آبیاری بارانی، سه سطح تبخیر وجود دارد:
سطح اول: تبخیر در هوا در اثر پخش ذرات آب در هوا؛
سطح دوم: تبخیر از سطح برگ؛
سطح سوم: تبخیر از سطح زمین؛
مقایسه آبیاری بارانی با سه سطح تبخیر با آبیاری سطحی که یک سطح تبخیر دارد، نشان می‌دهد توسعه سامانه نوین آبیاری تحت‌فشار بارانی نه‌تنها منجر به صرفه‌جویی در مصرف آب نمی‌شود بلکه تلفات تبخیر را افزایش می‌دهد. ازآنجاکه در آبیاری بارانی مدت آبیاری بیشتر و آبیاری با تکرار بیشتر و در تناوب‌های زمانی کوتاه‌تر صورت می‌گیرد عملا حجم تلفات تبخیر و درنتیجه حجم آب مصرفی در آن در مقایسه با روش‌های آبیاری سطحی بیشتر است.
٣-٢-٣- تحقیقات دانشگاه آیداهو مبنی بر افزایش مصارف آب در اثر بالابردن راندمان آبیاری
اساتید دانشگاه آیداهو نتایج پژوهش‌های تجربی خود در ٩٠٠ هزار نمونه که هر نمونه معرف ٩/٠ هکتار بوده است را ارائه کرده‌اند. مطابق نتایج تحقیقات مزبور افزایش راندمان آبیاری نه‌تنها منجر به کاهش مصارف آب نمی‌شود بلکه باعث افزایش مصارف آب می‌شود. آنها با استناد به نتایج دیگر پژوهش‌های صورت‌گرفته گزارش کرده‌اند: «تبخیر و تعرق گیاه با استقرار آبیاری قطره‌ای شش تا ١٠ درصد بیش از روش آبیاری سطحی است» (
Buret et al , ٢٠٠٢). همچنین به پژوهش‌های دیگر استناد کرده‌اند که تأیید کرده است «مصارف آب در اثر بالابردن راندمان آبیاری کاهش نمی‌یابد و حتی ممکن است افزایش یابد». (Scheierling et al ٢٠٠۴) آنها نتایج پژوهشی دیگر را ارائه کرده‌اند که در آن هشدار داده شده است: «صرفه جویی تضمین‌شده نیست و باید بحرانی‌ترشدن وضعیت پیش‌بینی شود». (Perry et , ٢٠٠٩)
این در حالی است که به روشنی به پژوهشی دیگر استناد کرده‌اند که در آن اعلام شده است: «در اثر بالابردن راندمان آبیاری، حجم آب مصرفی افزایش خواهد یافت». (
Huffaker and Winittlesey , ٢٠٠٣)
در مقاله استادان دانشگاه آیداهو، سه مکانیسم که موجب می‌شود اصلاح تکنولوژی آبیاری و یا بهبود مدیریت، موجب افزایش حجم آب مصرفی ‌شود به شرح زیر نام برده شده است:
١- «آبیاری قطره‌ای قسمت محدودتری از خاک را آبیاری می‌کند ولی این محدوده در مدت طولانی‌تری خیس است». (
Burt et al , ٢٠٠٢)
٢- «حجم آب صرفه‌جویی شده صرف توسعه کشت می‌شود».
٣- «اصلاح تکنولوژی و بهبود مدیریت موجب افزایش تولید محصول می‌شود که این افزایش موجب افزایش حجم آب مصرفی می‌شود حتی اگر توسعه‌ای صورت نگرفته باشد».
۴- نتیجه‌گیری
١- بحران آب زیرزمینی در کشور گسترده و عمیق است و با توجه به پیامد آن در بروز پدیده فرونشست سراسری دشت‌ها، نیازمند درپیش‌گرفتن سیاست‌هایی هماهنگ و مؤثر برای احیای آبخوان‌ها است.
٢- تعریف قانونی رایج که طی‌شدن تشریفات قانونی و اداری منجر به صدور مجوز برداشت آب از آبخوان‌ها را مبنای مجازشمردن برداشت آب از آبخوان‌ها می‌داند، نیازمند بازنگری اساسی است. در صدور مجوز برداشت‌ها توان اکولوژیک کنونی دشت‌ها درنظر گرفته نشده است و درنتیجه بیش از توان اکولوژیک دشت‌ها، تحت‌عنوان برداشت مجاز، پروانه‌های برداشت آب از آبخوان‌ها صادر شده است.
٣- سیاست‌های ناهماهنگ جاری که با اعطای یارانه زیاد به حامل‌های انرژی پمپاژ آب از آبخوان‌ها، مردم به برداشت هرچه بیشتر آب ترغیب می‌شوند.
۴- سیاست توسعه سامانه‌های نوین تحت‌فشار به اهداف تعیین‌شده برای آن یعنی کاهش مصارف آب و کاهش بحران آب در کشور نمی‌انجامد. توسعه روش‌های نوین آبیاری تحت‌فشار به دلیل قطع‌کردن آب برگشتی در روش‌های آبیاری سطحی به آبخوان که یکی از منابع تغذیه آبخوان است.
اجرای آبیاری تحت‌فشار در مناطقی توجیه‌پذیر است که به عنوان آبیاری تکمیلی در مواقع خشکی به‌کار گرفته شود. بدیهی است این مناطق جزء مناطق نیمه‌مرطوب بوده و آب به‌طور عمده از بارندگی تأمین می‌شود. ازاین‌رو رطوبت نسبی هوا نیز بالاست. بنابراین میزان تبخیر بسیارکمتر از تبخیر در مناطق خشک که رطوبت نسبی پایینی دارد، است.
۵- بحران فراگیر آب زیرزمینی در کشور نیازمند نگرشی نو و بازنگری در رویکردهای گذشته و سیاست‌های جاری چه در حوزه مدیریت منابع آب و چه در حوزه قیمت‌گذاری حامل‌های انرژی مصرفی در بخش کشاورزی است.

* (عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی اصفهان)
** (عضو کمیته آب اتاق بازرگانی اصفهان)

تاریخ : دوشنبه 4 خرداد 1394 | 06:25 ب.ظ | نویسنده : محمود حسین زاده کرمانی

منبع: شرق

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۶
پیمان صاحبی


سه چالش عمده پیش روی بشر در قرن 21،تغییرات اقلیمی، کمبود آب شیرین و بیابان‌زایی است و حفظ و احیای پایدار جنگل و مرتع می‌تواند هر سه دغدغه بشر را کاهش دهد.واقعیت این است که دستیابی به این مهم ، صرفاً با تکیه‌بر اعتبارات و امکانات دولتی امکان‌پذیر نبوده و تنها در بستر مشارکت مردم محلی و تشکل‌ها است که می‌توان ضمن بهره‌گیری از توان مالی و فکری آن‌ها ،زمینه اتخاذ تصمیمات کاربردی و منطقی را در حوزه منابع طبیعی فراهم نمود.جلب مشارکت واقعی ذینفعان و تحقق شعار ((از مردم ،با مردم و برای مردم)) منوط به دخالت و مشارکت مردم و جوامع محلی قبل ،حین و بعد از اجرای طرح‌های منابع طبیعی است.به‌عنوان‌مثال در بحث احیای مراتع، انتخاب عرصه ، انتخاب نوع گیاه مرتعی ، جمع‌آوری بذور و تولید نهال ، نحوه کاشت ، آبیاری و حفاظت و پایش و ارزیابی می‌بایست با نظر و همراهی مردم محلی صورت گیرد.تنها در این صورت است که مردم محلی بااحساس مالکیت و منفعت که از ضروریات جلب مشارکت می‌باشند نسبت به عرصه احیاء شده احساس تعلق نموده و در حفظ و احیای آن مشارکت خواهند نمود.

واقعیت این است که بستر جلب مشارکت توانمندسازی جوامع محلی و تشکل‌ها است.دست‌اندرکاران توسعه در سراسر دنیا به شکست برنامه‌ریزی متمرکز پی برده و تشخیص داده‌اند که جوامع محلی در سامان‌دهی امور خود و استفاده مناسب از منابع موجود ظرفیت بالایی دارند.دانش و تجربه ارزشمندی که جوامع محلی به‌واسطه حضور در محل و ارتباط با مردم و رویارویی با مشکلات به دست آورده‌اند در خیلی از موارد دانشی منحصربه‌فرد است.جوامع محلی توانمند مهم‌ترین محور توسعه می‌باشند ،زیرا آن‌ها نیازهای منطقه و مشکلات خویش را بهتر از سایرین شناخته و اگر دانش بومی ایشان بادانش نوین همراه گردد بهترین راه‌کار برای مدیریت و رفع مشکلات عرصه‌های منابع طبیعی خواهد بود.

توانمندسازی فرایندی است تدریجی که در آن با ارتقاء مهارت ، آگاهی ، ایجاد باور و اعتمادسازی می‌توان از امکانات و پتانسیل‌های بالقوه برای رسیدن به اهداف موردنظر و رفع نیازها در قالب برنامه زمان‌بندی استفاده نمود.درواقع افراد یک جامعه محلی می‌توانند با شرکت در کارگاه‌های آموزشی – مشورتی نیازهای خود را بیان ، اولویت‌بندی و خود راهکارهایی برای حل مشکل ارائه نمایند.

یکی از عوامل پایداری ،تنوع‌بخش می‌باشد.بسیاری از متخصصان ،توانمندسازی را نوعی تنوع‌بخشی می‌دانند.تنوع‌بخشی درروند تصمیم‌گیری(به‌جای صرفاً دولتی و بالا به پایین ،استفاده از تجربه و دانش بومی جوامع محلی و پایین به بالا) ، تنوع‌بخشی در آموزش(به‌جای صرفاً آموزش کلاسیک ،آموزش‌های کاربردی درزمینهٔ ارتقاء دانش و مهارت) ، تنوع‌بخشی در استفاده از انرژی(به‌جای استفاده از سوخت‌های فسیلی ، استفاده از انرژی‌های نوین و جایگزین مانند انرژی خورشیدی و بیوگاز). همه این تنوع‌بخشی‌ها قدرت انتخاب جوامع محلی و تشکل‌ها  را در مواقع بروز مشکلات نظیر کاهش درآمد به دلیل از دست رفتن شغل اصلی نظیر کشاورزی و دامداری براثر خشک‌سالی افزایش می‌دهد.تنوع‌بخشی در آموزش و مهارت ،زمینه را برای ایجاد مشاغل جایگزین دامداری فراهم می‌نماید که امروزه یکی از راهکارهای اصلی در کاهش فشار دام بر جنگل‌ها و مراتع و درنتیجه حفظ پایدار این سرمایه‌های خدادادی است.

برای حصول نتیجه بهتر می‌توان توانمندسازی در حوزه منابع طبیعی را به سه بخش تقسیم کرد:

1-     توانمندسازی مسئولان و مدیران و کارشناسان

2-     توانمندسازی جوامع محلی و بهره‌برداران و افراد مرتبط با آن‌ها مانند شوراها،دهیاری‌ها و شرکت‌های تعاونی

3-     توانمندسازی سازمان‌های مردم‌نهاد و ساختارهای محلی به‌عنوان رابط این دو گروه

پیمان صاحبی

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۶
پیمان صاحبی

توجه به موضوع تغییر اقلیم در طول قرن گذشته ، با روند پرشتاب گرمایش جهانی که از آخرین دهه قرن نوزدهم شروع شد ، آغاز گردید.مسئله تغییر اقلیم در حال حاضر به‌عنوان یکی از مهم‌ترین چالش‌های فرا روی جامعه جهانی مطرح بوده و یکی از گسترده‌ترین مباحث علمی و اقتصادی اجتماعی و حتی سیاسی در سطوح مختلف جهان را به خود اختصاص داده است.پدیده تغییر اقلیم ارتباط تعریف‌شده ایی با تخریب سرزمین و بیابان‌زایی داشته و بر همین اساس برنامه‌های مقابله با پیامدهای تغییر اقلیم می‌بایست با برنامه‌های مقابله با بیابان‌زایی به‌صورت هماهنگ و مرتبط تعریف شوند.پیام شعار روز جهانی بیابان‌زایی در سال 2014 (زمین به آیندگان تعلق دارد،بیایید آن را در مقابل اثرات تغییر اقلیم حفظ نماییم)به‌خوبی بیانگر این ارتباط می‌باشد.

تغییر اقلیم از دیدگاه نظریه‌پردازان این مبحث عبارت است از:پیدایش تغییرات غیرقابل‌برگشت تدریجی در کل سیستم کره (زمین – اتمسفر) که به علت افزایش تدریجی گازهای گلخانه ایی در اتمسفر پدید می‌آید و به دلیل تغییر در بیلان انرژی ، افزایش درجه حرارت عمومی کره زمین را در پی دارد.

عوامل مؤثر در تغییر اقلیم:

عوامل طبیعی شامل نوسان در تابش خورشیدی ، گردش وضعی زمین و مقادیر تمرکز گازهای گلخانه ایی می‌باشد که فعالیت‌های انسان نیز بر روی برخی از آن‌ها تأثیر دارد.

عوامل انسانی شامل فعالیت‌هایی هستند که به‌وسیله آن انسان‌ها محیط زمین را تغییر داده و بر اقلیم تأثیر می‌گذارند.انسان با مصرف بی‌رویه سوخت‌های فسیلی ، قطع درختان ، احداث سدهای بزرگ ، خشکاندن باتلاق‌ها و گسترش مناطق مسکونی و ... باعث افزایش میزان گازهای گلخانه ایی و کاهش سیستم‌های طبیعی ذخیره و ترسیب این گازها و درنتیجه تغییر اقلیم در مقیاس محلی ، منطقه ایی و جهانی شده است.

آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم در بخش منابع طبیعی ایران

-          تغییر محل زندگی و انقراض گونه‌های حساس جنگلی و مرتعی

-          تغییر شکل گونه‌ها در اکوسیستم‌های جنگلی و مرتعی

-          کاهش تولید چوب و محصولات غیرچوبی و فرعی جنگل‌ها و مراتع

-          افزایش و تشدید آفات و بیماری‌های گیاهی در جنگل‌ها و مراتع

-          تشدید فرسایش خاک به‌خصوص در نواحی خشک و نیمه‌خشک

-          تغییر در چرخه آب

-          شرایط زیستی نامناسب برای حیات‌وحش

-          کاهش توان تولید ، قابلیت و شایستگی مراتع

-          کاهش منابع آب سطحی و زیرزمینی

-          آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مراتع در اثر افزایش خشک‌سالی

-          انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری

-          تغییرات اقتصادی و اجتماعی ناشی از مهاجرت به دلیل تغییر اقلیم و محیط

-          وقوع سیلاب های اخیر و خشک‌سالی

 

راه‌کارهای کاهش اثرات و سازگاری با پیامدهای تغییر اقلیم

1-   ارائه برنامه عمل ملی برای کاهش آسیب‌ها و زیان‌های ناشی از تغییر اقلیم در تولیدات کشاورزی و منابع طبیعی کشور و نیز سازگاری با پیامدهای تغییر اقلیم ، این برنامه باید بخش رسمی از سند توسعه کشور بوده و ارتباط روشنی با برنامه‌های مدیریت پایدار سرزمین داشته باشد.

2-   ایجاد ساختارهای لازم برای پایش و پیش‌آگاهی از رخداد اقلیم در آینده به‌منظور ارائه راه‌کارهای مناسب برای سازگاری و کاهش اثرگذاری‌های ویرانگر آن

3-   اطلاع‌رسانی و آگاهی به جامعه و توانمندی‌های آن‌ها در چگونگی برخورد با مخاطرات ناشی از تغییر اقلیم

4-     تلاش در جهت برنامه‌ریزی برای ایجاد توازن منطقی بین توسعه و توان بوم‌شناختی کشور

5-   تلاش در جهت تغییر روند پژوهش‌های کشاورزی از وضع رایج به وضعیتی متناسب با تغییرات اقلیمی و شرایط تنش

6-   توجه به امکانات بالقوه کشور از جنبه‌های مختلف برای رویارویی مناسب با اثرگذاری‌های سوء تغییر اقلیم با اتکا به علوم و فن‌آوری‌های بوم سازگار و نیز بهره‌گیری از تجربه‌ها و دانش بومی در سطح کشور

7-   توجه نمودن به نقشی که کشاورزی دهقانی و خرده‌پا می‌تواند به علت وجود تنوع تولیدات گیاهی در کاهش اثرگذاری‌های سوء پدیده‌های اقلیمی و محیطی و همچنین سازگاری با آن‌ها داشته باشد.

8-   همکاری ، هماهنگی و هم‌افزایی کنوانسیون‌های زیست‌محیطی ازجمله کنوانسیون تغییرات آب‌وهوا، کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی و کنوانسیون تنوع زیستی

منبع: دفتر ترویج و مشارکت‌های مردمی سازمان جنگل‌ها ، مراتع و آبخیزداری کشور

پیمان صاحبی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۷
پیمان صاحبی

ریزگرد پدیده ایی است که از ترکیب ذرات ریز، گرد و غبار با آلاینده های شهری به وجود می آید که این ترکیب برای بیماران تنفسی بسیارمضر است . درحالی که مسئولان محیط زیست و سازمان جنگلها ، مراتع و آبخیزداری کشور منشاء ریزگردها را کشورهای عربستان ، سوریه ،عراق وشمال آفریقا عنوان می کنند ولی هیچکدام از آنها جواب قاطعی برای این سوال ندارند که مگر صحرای عراق و یا عربستان در گذشته وجود نداشته اند پس چرا فقط در چند سال اخیر مشکل ریزگردها برای ایران ایجاد شده است !

تحقیقات نشان میدهد که ریزگردهایی که در آسمان کشور ما دیده می شوند بدون هیچ تردیدی منشاء تالابی دارند چرا که داخل نمونه های آزمایش شده نوعی جلبک آب های شور و شیرین به نام دیاتوم و نوعی زئوپلانگتون به نام استراکد دیده شده است در حالی که تپه های ماسه ایی که در بیابان های عربستان و شمال آفریقا وجود دارد دانه هایشان بسیار درشت تر بوده به همین دلیل امکان جابجایی این ماسه ها در مسافت های طولانی وجود ندارد این در حالی است که ریزگردها نه تنها در استان های مرزی بلکه در آسمان تهران هم دیده شده اند.

بر اساس تحقیقات به عمل آمده 6 کانون اصلی برای ریزگردها شناسایی گردیده که همگی آنها در کشورهای غربی ایران قرار دارند،4 کانون اصلی در عراق و یک کانون اصلی در سمت شرقی سوریه و یک کانون در عربستان قرار دارد،تالاب های جنوبی عراق که معروف به تالابهای بین النهرین هستند (شامل تالاب های هور الهویزه یا هور العظیم ، هور الحمار و هور مرکزی )با مساحتی در حدود 20000 کیلومتر مربع (در اواسط دهه 70 میلادی) بزرگترین تالاب خاورمیانه و از بزرگترین تالاب های جهان بوده که به صورت دریاچه های مرتبط در عراق و ایران وجود داشته اند .برنامه محیط زیست سازمان ملل (یونپ)در سال 2001 بر مبنای عکسهای ماهواره ایی اعلام کرد که بیش از نود درصد تالاب های عراق خشک شده و فقط بخش کوچکی در حدود 7 درصد در مرز ایران و عراق باقی مانده است که آن هم اگر حفاظت نشود خشک می شود .علل خشکی این مناطق احداث سدهای بالا دست در کشورهای عراق و ترکیه و ایجاد کانالهای تخلیه ایی توسط رژیم صدام جهت عبور ارتش عراق در جنگ تحمیلی 8 ساله می باشد.

تالاب های مذکور با افزایش رطوبت هوای منطقه مانند سدی در مقابل ریزگردها عمل می کرد و باعث کم شدن گرد و غبار می شد که خشک شدن آنها باعث به جا ماندن خاک بسیار نرمی شده که با کوچکترین بادی باعث ایجاد گرد و غبار می شود.

گستردگی آلودگی در سطح 17 استان کشور که جمعیتی بالغ بر 52 میلیون نفر از کشور را در خود جای داده و مراجعه بیش از 15000 نفر بیمارقلبی – ریوی به مراکز درمانی نشان دهنده عمق فاجعه ایی است که در کشور دارد اتفاق می افتد . در تحقیقاتی که از سوی دانشگاه چمران اهواز و پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری بر روی نمونه های زیادی از گرد و غبار موجود در شهر اهواز و خاک های نزدیک مرز ایران و عراق صورت گرفته وجود آلودگی های میکروبی ، شیمیایی و رادیو اکتیویته در این پدیده تایید شده است . این بررسی نشان داده است که عناصری مانند اورانیوم ، توریوم ، آرسنیک ، سرب ، روی ، نیکل و کبالت در این نمونه ها بیش از میزان طبیعی آنها است .با توجه به قطر ریزگردها ذرات با قطر کمتر از 10 میکرون می توانند از فیلترهای طبیعی بدن گذشته و وارد بدن انسان شوند. ذرات با قطر کمتر از 5/2 میکرون در قسمت های عمیق کیسه های هوایی شش ها قرار گرفته و در آنجا باقی می مانند. بعضی از مواد مانند جیوه مستقیماً از راه پوست وارد بدن می شوند و سایر مواد شیمیایی همراه این ذرات به این ترتیب وارد جریان خون شده و در تمام بدن نفوذ می کنند و مشکلات قلبی و ریوی ، کبدی و کلیوی و... به وجود می آورند.      در سال 1380 ریزگردها به مدت 48 ساعت در هوا باقی ماندند ، در سال 1388 به مدت 144 ساعت (شش روز) در هوا ماندگارشد و از اسفند 1389 تا مهر 1390 (بیش از هفت ماه ) هر ده روز یک بار حملات شدید و ناگهانی این غبارها صورت می گرفت، با گسترش این پدیده روزهای تعطیلی ادارات و لغو پروازها بیشتر شد به طوری که از 4 پرواز لغو شده در سال 80 به 210 پرواز در سال 1388 رسید و همچنین باعث تعطیلی متوالی ادارات و مدارس گردید که هزینه های تحمیل شده بر ملت در نتیجه این موضوع تا کنون برآورد نگردیده اما جای بررسی توسط کارشناسان را دارد. علیرغم مذاکرات و نشست های متعددی که برای مقابله با این پدیده میان مقامات ایران و عراق برگزار شد تا کنون نتیجه مشخصی حاصل نگردیده و به دلیل عدم وجود برنامه مدون بین سازمانهای ذیربط و عدم همکاری کشورهای همسایه امیدی نمی رود تا ده ها سال دیگر نیز این مشکل حل شود. نظر به اینکه انجام عملیات مالچ پاشی بسیار زمان بر بوده و نیازمند همکاری دو کشور می باشد سریعترین راه حل ،احیای تالاب ها و استفاده از تکنولوژی بارور کردن ابرها می باشد.با استفاده از آب اروندرود و دهانه خلیج فارس و پمپاژ آن به مناطق خشک شده و احیای تالاب ها ،این آب ها با جذب و ذخیره گرمای محیط و کاهش چند درجه ایی دمای اطراف و افزایش رطوبت محیط به خصوص در تابستان همچون سدی شدت ورود ریزگردها به کشور را کاهش می دهد.

  در پایان امیدواریم که دولت برای نجات جان و حفظ سلامت مردم استان های گرفتار با اتخاذ سیاست های مناسب و جلب مشارکت و همکاری کشورهای همسایه به خصوص فشار بر دولت عراق اقدام نموده تا بیش از این مردم و کشور با هزینه های گزاف این معضل دست و پنجه نرم نکنند.

پیمان صاحبی

منابع:

- سایت واحد مرکزی خبر

- سایت بهار نیوز

- خبرگذاری فارس

- خبرگذاری ایرنا

-کردپرس(تصویر آغازین)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۷
پیمان صاحبی