منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۲۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

آتشفشان دماوند خاموش نیست/ مخزن مواد مذاب زیر آتشفشان دماوند فعال است

یک نقطه داغ زیر آتشفشان دماوند وجود دارد که همچنان داغ است. این نقطه داغ باعث می شود مواد مذاب تولید شود و باعث فعالیت آتشفشان می شود.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از عصر ایران؛ کوه دماوند 5 هزار و 610 متر است و بلندترین کوه ایران و منطقه خاورمیانه. دماوند یک کوه آتشفشانی است و از آنجا که گدازه ها و خاکسترهای آتشفشانی روی هم انباشته شده اند، یک آتشفشان چینه ای یا مطبق ایجاد شده است. به این ترتیب ارتفاع دماوند به مروز زمان افزایش پیدا کرده است.

آتشفشان هایی نیز وجود دارد که سپری هستند و همچون سپر، پهن هستند. در آتشفشان سپری مواد مذاب به راحتی از دهانه آتشفشان خارج می شوند. در آتشفشان هایی که مواد مذاب در گذر زمان روی هم انباشته شده و آتشفشان مطبق ایجاد کرده اند خروج مواد مذاب و گدازه های آتشفشانی می تواند همراه با انفجار باشد و مخروط آتشفشان از جا کنده شود و ارتفاع کوه آتشفشانی کاهش یابد.

عصر ایران پیش از این درباره فعالیت احتمالی آتشفشانی دماوند با دکتر سروش مدبری، رئیس انجمن زمین شناسی ایران(دل دماوند سرد شده است) و دکتر مهدی زارع، زلزله شناس(آتشفشان دماوند فعال است) گفت و گو کرده بود. در روزهای اخیر این فرصت فراهم شد که با دکتر جلیل قلمقاش، آتشفشان شناس نیز گفت و گو کند.

جلیل قلمقاش دکترای زمین شناسی و در حوزه سنگ های آذرین و آتشفشانی به صورت مشترک از دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه پُل سابتیه فرانسه دارد و معاون سازمان زمین شناسی کشور است.

لازم به ذکر است که سنگ های آذرین درونی و بیرونی یافت می شوند و سنگ های آذرین بیرونی مواد مذاب آتشفشانی است که پس از فعالیت آتشفشانی سرد شده اند. از جمله سنگ های آذرین بیرونی می توان به سنگ گرانیت اشاره کرد که در مناطق شمالی ایران وجود دارد.
گفت و گوی عصر ایران با دکتر جلیلی قلمقاش، درباره احتمال فعالیت آتشفشانی کوه دماوند را می خوانید.
***

*شما به هر حال یکی از کسانی هستید که در خصوص آتشفشان دماوند تحقیق می کنید و پیگیر این موضوع هستید. چرا در مورد آتشفشان دماوند و فعالیت احتمالی آتشفشانی آن اختلاف نظر زیادی بین کسانی که زمین شناس هستند یا زلزله شناس هستند وجود دارد که کاملا متفاوت است؟

-بعضی از همکاران ما که تخصص شان، آتشفشان نیست در مورد آتشفشان دماوند اظهار نظر می کنند. این نوع اظهار نظر کردن، درست نیست. نکته مهمتر این است که ما یک سیستم هشدار دهنده و یک سیسم پایش دائمی برای آتشفشان دماوند نداریم. سال های زیادی است که تلاش می کنیم این سیستم را ایجاد کنیم.

آتشفشان دماوند، آتشفشانی است که خفته است. یعنی غیر فعال نیست و خاموش نیست. خفته یعنی این که خواب است و ممکن است بیدار شود. ممکن است دوباره فعال شود. تمام رفتارهای این آتشفشان را باید زیر نظر داشته باشیم و رفتار آینده آن را پیش بینی کنیم.

چنین سیستمی مثلا برای پایش آتشفشان اِتنا در ایتالیا و چند آتشفشان در آمریکا و کشورهای دیگر ایجاد شده. پدیده های مختلف مرتبط با آتشفشان را ثبت و تجزیه و تحلیل می کنند و وقتی مثلا اتفاقی می افتد بلافاصله به اطلاعات خودشان مراجعه می کنند و می توانند بگویند آیا این یک فعالیت آتشفشانی است یا یک پدیده عادی است.

*فردی که دکترای زمین شناسی دارد و رئیس انجمن زمین شناسی ایران است یعنی آقای دکتر مدبری اعتقاد دارند که آتشفشان دماوند دیگر فعال نمی شود و اصلا نباید نگران فعالیت دوباره آن باشیم ولی شما می گوید کسانی که تخصص ندارند اظهار نظر می کنند و به این نوع اظهار نظرها انتقاد دارید.

-واقعیت این است که الان بحث در حد فوق تخصصی است. من این قسمت صحبت ها را مطرح می کنم که جامعه مطبوعاتی یک کم آشنا شوند. چندی پیش دو کوهنورد به دماوند رفته بودند و می گفتند آتشفشان دماوند فعال شده است.

بعد با یکی از زمین شناسان صحبت کردند که تخصص اصلی او، زلزله است. در تلویزیون هم ایشان صحبت کرد. از نظر من که آتشفشان شناس هستم و روی آتشفشان دماوند کار کرده ام، صحبت های ایشان موجه نیست.

آقای دکتر مدبری رئیس انجمن زمین شناسی ایران هم در واقع دوست و همکار من است و استاد من است ولی ایشان تخصص شان، آتشفشان نیست.

*آقای دکتر مدبری رئیس انجمن زمین شناسی در حوزه زمین شناسی تحصیل کرده اند. این سابقه تحصیلی باز ارتباط پیدا نمی کند و کفایت نمی کند برای اظهار نظر کردن درباره فعل و انفعالات زمین منطقه دماوند؟

-درست است ولی باز یک مثال می آورم. شما اگر می خواهید اطلاعات خیلی دقیقی راجع به قلب دریافت کنید حتما پیش متخصص قلب می روید. آقای دکتر مدبری، استاد هستند. استاد دانشگاه تهران هستند. تخصص شان، زمین شناسی زیست محیطی است. من معتقدم با فردی که در این زمینه تخصص دارد راجع به دماوند صحبت شود.

*اشاره داشتید به یک زلزله شناس که با صدا و سیما درباره فعالیت احتمالی آتشفشانی کوه دماوند مصاحبه کرد. ما با آقای دکتر زارع هم صحبت کردیم و منظور شما، ایشان است. آقای دکتر زارع از این زاویه که فعالیت احتمالی آتشفشان دماوند می تواند بر گسل ها منطقه تهران و اطراف تهران تاثیر بگذارد روی آتشفشان دماوند هم تمرکز دارند.

-درست می گویید. راجع به بخش زلزله که مثلا در یک ماه اخیر یک تعداد خُرده لرزه داشته ایم و اینها می توانند مرتبط با فعالیت آتشفشانی دماوند باشد، راجع به این قسمت درست است. ما فقط با یک عامل راجع به این که این آتشفشان فعال شده است یا نشده است صحبت نمی کنیم. با یک عامل قطعا ضریب اطمینانش حداقل پایین می آید.

*آقای دکتر زارع اعتقاد دارند فعالیت احتمالی آتشفشان روی گسل های زلزله و فعالیت گسل ها روی سیستم آتشفشان تاثیر دارند. شما چنین چیزی را قبول دارید یا تاثیر گذاری را نفی می کنید؟

-تاثیر دارند. هیچ شکی در این زمینه ندارم که این دو تا روی هم می توانند تاثیر داشته باشند. نکته کلیدی این است که من مثلا می گویم آتشفشان ممکن است فعالیت کند. شخص دیگری می گوید خیر، خاموش است و فعالیت نمی کند.

متاسفانه این اظهار نظرها بیش تر بر اساس احساس مان است. ما بر اساس اطلاعات ثبت شده و فیزیک آتشفشان دماوند، صحبت نمی کنیم. ما باید یک سیستم پایش داشته باشیم.

اگر این سیستم پایش به طور دائم اطلاعات دقیق آتشفشان دماوند را از نظر لرزه خیزی، از نظر دمای آب گرم چشمه های اطراف و از نظر میزان و دمای گاز خروجی از دهانه آتشفشان و از نظر شکل دامنه های آتشفشان، ثبت کند، در صورتی که یک کوهنورد ادعا کند آتشفشان دارد فعال می شود، ما می رویم داده ها و اطلاعات را نگاه می کنیم.

از احساس خودم صحت نمی کنم. بر اساس داده ها صحبت می کنم. اگر دمای چشمه های آب گرم اطراف آتشفشان بالا رفت، میزان آبی که خارج می شود بالا رفت، خرده لرزه هایی ثبت شده بود، یک مقدار سطح آتشفشان باد کرده و متورم شده بود، بعد می گویم بله مثل این که دارد اتفاقاتی می افتد. مشکلی که در ارتباط با آتشفشان دماوند وجود دارد این است. به همین دلیل اختلاف نظر دیده می شود.

*به هر حال رئیس انجمن زمین شناسی ایران اعتقاد دارند که آتشفشان دماوند فعال نمی شود. آقای دکتر زارع که زلزله شناس هستند معتقدند وجود آب گرم و گاز گوگردی که از دهانه آتشفشان خارج می شود تظاهرات و نشانه های فعال بودن آتشفشان است.
شما به این صورت اعتقاد ندارید که فعال است و می گویید خفته است و ممکن است فعال شود.

-صحبت من با صحبت آقای زارع، مشابه و یکسان است. فقط ممکن است با کلمات متفاوتی بیان شده باشد. اما آقای دکتر مدبری رئیس انجمن زمین شناسی که می فرمایند آتشفشان دماوند فعال نمی شود، من می گویم این اظهار نظر بر اساس داده های آماری نیست. بیش تر بر اساس تجربه و بر اساس احساس خودشان چنین چیزی را می گویند.

*خروج گاز، وجود چشمه های آب گرم و خروج گدازه و مواد مذاب از نشانه های فعال بودن یک آتشفشان است. این که در سال های اخیر و چند هزار سال اخیر، مواد مذاب و گدازه های آتشفشانی از دماوند پرتاب و خارج نشده است، این عدم خروج مواد مذاب باعث می شود که آن را نیمه خفته به حساب بیاوریم یا تعبیر دیگری از آن می توان داشت؟

-آخرین فعالیت آتشفشان دماوند به یک روایت 7 هزار سال پیش است و به یک روایت 4 هزار سال پیش. در شاهنامه، فردوسی اشاراتی به دیو آتشفشان دماوند داشته است.

طبق اطلاعاتی که داریم آخرین فعالیت اتشفشان دماوند مربوط به 4 هزار سال قبل است. یعنی طی 4 هزار سال گذشته، فعالیت خروج گذاره نداشته است. به این دلیل می گویند آتشفشان، خفته است.

*پیش از این شما گفته اید آخرین فعالیت آتشفشانی دماوند مربوط به 7 هزار سال قبل است و قدیمی ترین فعالیت آتشفشانی دماوند که مشخص شده مربوط به 600 هزار سال قبل است.

-کسانی که مناطق مختلف را مطالعه کرده اند اطلاعاتی که دارند یک کم متفاوت است. داده آماری(Data) که مربوط به 7 هزار سال قبل است توسط یک محقق ارائه شده و مستند است و دقیق است. ایشان می گوید 7 هزار سال. داده ای هم داریم که می گوید آخرین فعالیت دماوند مربوط به 4 هزار سال پیش است.

*طبق گفته شما یک فعالیت آتشفشانی در 25 هزار سال قبل بوده و یک فعالیت هم در 65 هزار سال قبل. مطابق آنچه که شما گفته اید قدیمی ترین فعالیت و آن چیزی که تا الان متوجه شده اید مربوط به 600 هزار سال قبل است.
بعد از فعالیت آتشفشانی در 25 هزار سال، نزدیک ترین فعالیت آتشفشانی همین 7 هزار سال یا 4 هزار سال است و یا این که هم فعالیت 7 هزار سال قبل اتفاق افتاده و هم 4 هزار سال قبل؟

-دماوند هم در 7 هزار سال قبل فعالیت آتشفشانی داشته است و هم در 4 هزار سال قبل. البته بین آنها و آن وسط ها، اتفاقات دیگری هم رخ داده است ولی داده ای که ما داریم فعلا می گوید 600 هزار سال، بعد هم 400 هزار سال، همچنین 250 هزار سال، 154 هزار سال، 64 هزار سال، 25 هزار سال، 7 هزار سال و یک اطلاعاتی هم داریم که 4 هزار سال قبل.

* آتشفشانی در شیلی وجود دارد و بعد از 10 هزار سال دوباره فعال شده. آیا اطلاعات خاصی دارید که چطور بعد از اینهمه سال دوباره فعالیت آتشفشانی داشته است؟

-در مورد آن آتشفشان خاص الان اطلاعات خاصی ندارم. در کل اگر از نظر زمین شناسی ساختمانی، زمین به عنوان عامل ایجاد آتشفشان هنوز فعال باشد، ممکن است آتشفشان دوباره فعالیت کند.

برای مثال در جنوب ایران، دو آتشفشان به نام بزمان و تفتان داریم. عامل ایجاد این آتشفشان ها، فرو رانش(لغزیدن) پوسته اقیانوسی دریای عمان به زیر ایران است. همین الان این اتفاق در آنجا دارد می افتد. در نتیجه آن دو آتشفشان، ممکن است در آینده دوباره فعالیت کنند.

*در مورد دماوند چطور؟

-در مورد دماوند، اعتقاد بر این است که یک نقطه داغ زیر آتشفشان دماوند وجود دارد که همچنان داغ است. این نقطه داغ باعث می شود مواد مذاب تولید شود و باعث فعالیت آتشفشان می شود.

*ما از آقای دکتر مهدی زارع، زلزله شناس پرسیدیم که اتاقک گدازه آتشفشانی کوه دماوند در چه عمقی هست گفتند از آقای دکتر قلمقاش بپرسید ولی گفتند ممکن است در عمق 4 یا 5 کیلومتری زمین باشد. به نظر شما، آن اتاقک یا مخزن گدازه چقدر پایین تر از زمین های اطراف قله دماوند وجود دارد؟

-راجع به این موضوع مطالعه دقیق انجام نشده است. الان دقیق نمی دانم مخزن ماگمایی(مواد مذاب) در چه عمقی قرار دارد. از سطح زمین تا عمق 10 کیلومتری می تواند وجود داشته باشد.

*طی 4 هزار سال یا 7 هزار سالی که از آخرین فعالیت آتشفشانی دماوند گذشته است خاک و بخش های بالاتر از گدازه ها و مخزن گدازه سرد نشده است؟

-تا وقتی عامل ایجاد مواد مذاب از بین نرود، همچنان می تواند مواد مذاب تولید شود و بیاید در مخزن ذخیره شود. وقتی فشار مخزن بالا برود ممکن است باعث انفجار آتشفشانی شود.

*آن عامل ایجاد کننده، همان فعل و انفعالات زمین است مثل همان قضیه دریای عمان؟

-نقاط داغ است. یکی از دلایلی که فکر می کنند آتشفشان دماوند اصلا ایجاد شده است این است که زیر آن یک نقطه داغ وجود دارد. این نقطه داغ باعث گرم شدن گوشته زمین و ذوب مواد گوشته می شود و این مواد مذاب بالا می آیند و آتشفشان را تشکیل می دهند.

*درباره حلقه آتش که منطقه بین شرق قاره آسیا و قاره های آمریکای شمالی و آمریکای جنوبی است گفته شده 80 درصد آتشفشان های فعال و 90 درصد زلزله های بزرگ دنیا در محدوده حلقه آتش اتفاق می افتد.
چرا در آن منطقه از کره زمین اکثر فعالیت های آتشفشانی و زلزله های بزرگ جهان اتفاق می افتد؟

- آنجا حالتی دارد که یک صفحه از پوسته زمین به زیر صفحه دیگر رانده می شود. وقتی یک صفحه پوسته زمین به زیر صفحه دیگر رانده می شود و به عمق حدود 100 کیلومتری که می رسد باعث ایجاد مواد مذاب می شود و این مواد مذاب به سمت بالا حرکت می کنند.

تا آن عامل از بین نرفته است یا خاموش نشده، فعالیت آتشفشانی ادامه دارد و زلزله هم ادامه دارد.

*وقتی عمده فعالیت های آتشفشانی و زلزله های بزرگ در محدوده بین ژاپن و استرالیا و آمریکا اتفاق می افتد پیام خاصی ندارد که چرا قسمت های دیگر کره زمین سردتر هستند؟

-الان یک قسمت هایی از زمین هست که خیلی فعال هستند و از جمله کشور ما نیز روی قسمت های فعال زمین قرار گرفته است. ما از نظر زلزله، تقریبا هر روز زلزله بالای 4 درجه ریشتر داریم.

*ایران از لحاظ فعالیت آتشفشانی که همراه با خروج گدازه و مواد مذاب باشد فعال نیست.

-از نظر آتشفشانی به آن صورت فعال نیست ولی یک زمانی ممکن است فعالیت داشته باشد. بخش جنوب کشورمان یعنی استان سیستان و بلوچستان یک منطقه آتشفشانی فعال است. چرا که عامل ایجاد آتشفشان در آنجا روشن است و می تواند فعالیت آتشفشانی اتفاق بیفتد.

*چرا در نیمه شمالی ایران قبلا آتشفشان فعال بوده و الان نیست و آیا در آن دوران فعال بودن فعالیت به طور مکرر اتفاق می افتاده؟

-یک زمانی یعنی 23 میلیون سال قبل، یک فرو رانش در قسمت مرکزی ایران اتفاق می افتاده. در آن زمان یک اقیانوس به نام نئوتتیس یا تتیس جوان وجود داشته و پوسته این اقیانوس به زیر پوسته قاره ای بخش شمالی ایران که مربوط به اوراسیا بوده، فرو رانده می شده. در آن زمان فرو رانش اتفاق افتاده است.

این فرو رفتگی، عین همان اتفاقی است که الان و در زمان ما، در آن منطقه حلقه آتش دارد رخ می دهد. چون در منطقه ما این فرو رانش بوده است فعالیت آتشفشانی گسترده ای در آن دوره داشته ایم.

*الان فعالیت هایی به آن شدت در درون زمین و در منطقه ما وجود ندارد؟

نه دیگر. در واقع آن فرو رانش تمام شده و دو تا صفحه پوسته زمین با هم برخورد کردند. این منطقه، یک منطقه فشرده است و آن عامل فرو رانش وجود ندارد. به همین دلیل فعالیت آتشفشانی هم قطع شده. ما فقط در چند نقطه در ایران، فعالیت آتشفشانی داریم.

*به طور دقیق مشخص نکردید که عامل این که دماوند فعالیت احتمالی آتشفشانی داشته باشد چه هست یعنی دقیقا چه عاملی باعث می شود گدازه به وجود بیاید؟

- در واقع عامل ایجاد آتشفشان دماوند، یک نقطه داغ زیر زمین است. این نقطه داغ در طول سال های گذشته، فعال بوده است و مواد مذاب تولید می شود و این آتشفشان ایجاد شده.

وجود چشمه های آب گرم و گاز فشانی که در بالای آتشفشان دماوند وجود دارد، می گوید هنوز یک مخزن ماگمایی(مواد مذاب) داغ زیر زمین وجود دارد. تا وقتی این چشمه های آب گرم وجود دارند آتشفشان دماوند، خاموش نشده است و ما نباید آن را خاموش بدانیم.

مثل همان آتشفشان شیلی که پس از 10 هزار سال فعالیت کرده، ممکن است آتشفشان دماوند هم بعد از چند هزار سال که غیر فعال بوده است دوباره فعالیت کند.

حالا این که راه حلش چه هست و چه زمانی می توانم با دقت بیشتری با شما صحبت کنم و داده های آماری دقیقی به شما بدهم، وقتی که ما آتشفشان دماوند را مثل یک مریض، پایش و رصد کنیم. ما 10 سال است که تلاش می کنیم تاسیس کنیم ولی چون اعتبارات به موقع تامین نمی شود هنوز در اول راه هستیم و خیلی راه مانده است.

*در همان زمان که فیلم آن دو کوهنورد درباره فعال شدن آتشفشان دماوند منتشر شد این بحث توسط کارشناسان مطرح شد که در سال های پُر بارش، آب زیادی به درون کوه دماوند نفوذ می کند و در نتیجه بخار زیادی به طبیعت برمی گردد.
با این نوع صحبت در اعماق چند صد متری نسبت به قله دماوند، ظاهرا حرارت زیادی وجود دارد؟

-بله؛ دقیقا همین طور است. آن گازی که از گازفشان دماوند خارج می شود 90 درصدش بخار آب است. تمام آب هایی که از بالای آتشفشان دماوند و از درز و شکاف سنگ ها به داخل زمین نفوذ می کنند، می روند تا می رسند به آن مخزن مواد مذاب.

وقتی این آب ها به مخزن مواد مذاب رسیدند، به نقطه جوش می رسند و بخار می شوند. فشار بالا می رود و به سمت خارج می آیند. با فشار به سمت خارج می آیند و آن گازفشان دهانه دماوند را ایجاد می کنند.

*قله دماوند از سطح دریا 5610 متر ارتفاع دارد. این آبی که به درون کوه دماوند می رود و به صورت بخار برمی گردد آیا مواد مذاب آتشفشانی در داخل مخروط قله دماوند است که آب را به بخار تبدیل می کند؟

-زیر مخروط است.

*یعنی آب باران تا زیر مخروط نفوذ می کند؟

-بله. همین گازفشان نشان می دهد که یک مخزن مواد مذاب، زیر آتشفشان دماوند وجود دارد.

*بخشی از گازی که از دهانه آتشفشان دماوند منتشر می شود گوگرد است. این نشان می دهد که در داخل بدنه کوه و گدازه های داخل کوه دماوند، فعل و انفعالاتی جدی وجود دارد؟

-بله. همین طور است. آب از بالا نفوذ می کند ولی چرا موقع خروج بخار آب، همراه آن گوگرد وجود دارد؟ این گوگرد از مخزن مواد مذاب بالا می آید و با آب ترکیب می شود.

*ترکیب بخار آب و گوگرد با قدرت از دهانه آتشفشان دماوند، خارج می شود. چرا تا این حد با قدرت عمل می کند و بخار با فشار از دهانه آتشفشان بیرون می آید؟

-مثل یک کتری است که وقتی خیلی می جوشد آب با شدت از لوله کتری بیرون می زند. به خاطر فشار بالایی که در داخل کتری است آب به بیرون رانده می شود. همین اتفاق هم در اطراف مخزن مواد مذاب رخ می دهد.

*پس این مخزن گدازه و مواد مذاب به صورت جدی در حال فعالیت است و فعل و انفعالاتی جدی در حال انجام است؟

-بله. فعل و انفعالاتی وجود دارد ولی برای این که بدانیم شدت آن چقدر است، عمق آن چقدر است و چه ویژگی هایی دارد، به دستگاه هایی نیاز داریم که دائم همه این موارد را ثبت کنند.

*کشورهایی مثل ایتالیا یا آمریکا دقیقا می دانند مخزن گدازه در چه عمقی از نوک قله آتشفشان وجود دارد؟

-بله. نه تنها این را می دانند بلکه هر لحظه می دانند که وضعیت آتشفشان چگونه است. می دانند دمای آب های اطراف آتشفشان چطور است و شدت و ترکیب گاز خروجی را می دانند. تورم و باد کردن یا عدم تورم سطح مخروط آتشفشان را می دانند. همه اینها را ثبت می کنند.

*هر چه به زمان خودمان می رسیم فاصله فعالیت های آتشفشانی کمتر شده. قبلا گفته بودید که دماوند در 600 هزار سال قبل، 65 هزار سال، 25 هزار سال و 7 هزار سال قبل فعالیت آتشفشانی داشته است. اما در این مصاحبه عددهای دیگری را هم اعلام کردید. درباره این فاصله ها می شود تحلیل خاصی ارائه داد؟

-اطلاعات ما هنوز کم است برای چنین قضاوتی. واقعیت این است که ما در این زمینه کار می کنیم ولی هنوز اطلاعات سنی مان از دماوند برای چنین قضاوتی کم است. کاری که اخیرا انجام شده این است که تعدادی از گدازه های آتشفشان را سن سنجی کرده اند.

ما تعداد زیادی باید سن سنجی انجام بدهیم تا به این نتیجه برسیم که فاصله ها کم شده یا زیاد شده.

*اگر فعالیت 7 هزار سال قبل یا 4 هزار سال قبل را به عنوان فعالیت آتشفشانی دماوند در نظر بگیریم چرا در این چند هزار سال گذشته فعالیت آتشفشانی جدید اتفاق نیفتاده است؟

-احتمالش هست که اتفاق افتاده باشد ولی به صورت خروج گدازه نبوده باشد. چون گدازه های آتشفشانی، خیلی مشخص هستند. اما اگر به صورت خروج خاکستر باشد ممکن است حجم آن زیاد نباشد و فقط در حد چند میلی متر در اطراف آتشفشان فرود آمده باشد.

*آخرین پرتاب گدازه یا 7 هزار سال قبل بوده یا 4 هزار سال قبل بوده و در این 4 هزار سال اخیر آتشفشان دماوند پرتاب گدازه نداشته است؟

-یعنی ما گدازه ای جوان تر از 4 هزار سال قبل نداریم. اما خاکستر و مواد آتشفشانی ممکن است داشته باشیم ولی سن سنجی نکرده ایم.

*شما احتمال فعالیت آتشفشانی دماوند را نفی نمی کنید. اگر احتمالا فعال شود و شروع به پرتاب گدازه کند این گدازه ها تا کجا و چه شعاعی می تواند پرتاب شود؟

-احتمال فعالیت آن وجود دارد.

*آتشفشان در 26 کیلومتری شهر دماوند و شهرهای آمل و تهران در فاصله های دورتر از آتشفشان دماوند هستند.

-پرتاب گدازه، چیز خطرناکی نخواهد بود. خروج خاکستر خیلی خطرناک خواهد بود. یعنی فعالیت انفجاری آن خیلی خطرناک است. آن نوع فعالیت که فقط گدازه خارج شود، خیلی خطرناک نیست.

*انفجاری یعنی این که مواد مذاب و گدازه ها مخروط قله آتشفشان را متلاشی کنند؟

-بله. ممکن است مخروز آتشفشان کَنده شود. آتشفشان سنت هلن که در ایالت واشنگتن آمریکا قرار دارد در سال 1980 فعالیت آتشفشانی داشت و 100 متر بالای آتشفشان کنده شد و پرتاب شد.
یک اتفاق دیگر این است که اگر بخواهد فعالیت آتشفشانی اتفاق بیفتد آب شدن یخچال ها رخ می دهد و سیلاب هایی به راه می افتد. این یک خطر بالقوه دیگر است.

*در حال حاضر چه عاملی می تواند مخزن مواد مذاب دماوند را فعال کند؟

-همان نقطه داغ که زیر آتشفشان دماوند وجود دارد.

*چه عاملی می تواند آن نقطه داغ را فعال کند؟

-آن فعال است. همین فعالیت های زمین شناسی، آرام و مستمر هستند. الان درباره گسل های زلزله که در اطراف تهران یا جاهای مختلف ایران وجود دارند نمی توانیم بگوییم چه عاملی باعث فعالیت آنها می شود. این گسل ها فعال هستند ولی فعالیت آنها آرام آرام ادامه پیدا می کند و جلو می رود و انرژی آرام آرام ذخیره می شود.

یک جا به مرحله ای می رسد که برای سنگ های زمین، قابل تحمل نیست زلزله اتفاق می افتد یا انفجار اتفاق می افتد. بنابراین فعال است.

*با توجه به این که زلزله شناسان انتظار دارند گسل مُشا در جنوب کوه دماوند و گسل شمال تهران فعال شود، حدس می زنید که فعالیت این گسل ها روی مخزن گدازه دماوند تاثیر بگذارد؟

-هر کدام از اینها می تواند روی دیگری تاثیر بگذارد. این احتمال وجود دارد ولی نکته بسیار مهم این است که ما باید آتشفشان دماوند را مثل یک مریض پایش کنیم. ما نیاز به یک سیستم پایش آتشفشان داریم.

این که من گفتم افراد غیر متخصص، واقعیت این است که در مورد آتشفشان، باید یک آتشفشان شناس صحبت کند، در مورد زلزله، متخصص زلزله و در مورد آب، متخصص آب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۵۳
پیمان صاحبی

ناجی جان دشت

 اپیزود نخست

لوت، بیابان چروکیده و بی‌آب. تن فرسوده فلات ایران. آفتاب اهوارایی چنان می‌بارد که گویی تازه از شبی اهریمنی زاده شده است. کبکی از تپه‌ها پایین می‌آید. نمی‌خرامد. جوجه‌هایش را به سمت دره می‌برد. تشنگی در بیابان مسکن دارد.

به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: سکوت، وهمی است که در لوت با زوزه باد می‌آمیزد و آرامش را ذبح می‌کند. تیزی بر گلوی حیات افتاده است. در کاریز صدای زنجیر می‌آید. پریای باران عمر به دیو خشکسالی داده‌اند. کبک مادر بال نمی‌گیرد، آرام راه می‌رود. قلب ایران می‌سوزد و آتشکده خورشید، تن لوت را می‌گدازد. برازه آتش از آسمان به زمین می‌افتد و در تن خاک نفوذ می‌کند. کبک‌ جوجه‌های کوچکش را در جست‌وجوی آب به سمت دره‌ می‌برد. مادر بال پرواز ندارد، جوجه‌ها خُردند. جوجه‌ها با قدم‌هایی آهسته به چشمه نزدیک می‌شوند. اوایل مرداد و پایان بهار است. «من محمدرضا خوش‌بین ٧٠ ساله و شکارچی در کمین هستم. ١٦‌سال است شکار نمی‌کنم و تنها به طبیعت می‌روم که ببینم. چشم‌هایم به دیدن حیات وحش عادت دارد. عادت دارم برای تماشا سکوت کنم.» کبک مادر با جوجه‌هایش آرام آرام برای نوشیدن آب به سمت جایی آمده که پیشتر چشمه بود. هر چه می‌گردند، آبی پیدا نمی‌کنند. قیامتی برپاست. کبک مادر، زمین را با پاهایش می‌کَند. آبی نیست. به جوجه‌هایش نگاه می‌کند. سرش را پایین می‌اندازد. دوباره زمین را می‌کند. آب نیست! «می‌توانم شرم را در سیمای کبک ببینم. جوجه‌ها نایی ندارند. زمین را می‌کنند...» اینها را می‌گوید و انگار سیلابی درونش راه افتاده باشد، بغض می‌کند. مرگ، کاسه سراب گرفته و به تماشا ایستاده است…


اپیزود دوم
«زدم زیر گریه» کبک‌ مادر راهی ندارد. ناامید و نیازمند زمین را با پاهای نحیفش می‌کَند. شکارچی کهنه‌کار که حالا دیده‌بان طبیعت است، چشم‌هایش را می‌بندد و گریان به خانه برمی‌گردد. تصویر تشنگی کبک‌ها امانش را بریده است. او سال‌هاست در چشم‌اندازهای مختلف به تماشای پرندگان و آهوان و گله‌های وحشی نشسته است. روزگاری شکار می‌کرد.

حالا دیگر اسلحه را دور انداخته و روح شکار ندارد. خوش‌بین به چشم‌هایش خوب دیدن را یاد داده است. چشمان حساسش تکانه هر جنبنده‌ای را تشخیص می‌دهد. اما او حالا تشنه بی‌آبی حیات‌وحش است. «فکر کردم که باید چه بکنم. من که سال‌ها در طبیعت زیسته‌ام، از آن بهره جسته‌ام. چه کمکی از دستم بر می‌آید؟» پنجره‌های اتاق را می‌بندد و چشم‌های دلش را می‌گشاید و تصمیمی می‌گیرد. «تصمیم گرفتم برای آن‌جا فکری بکنم. گفتم آبشخورهایی در مناطق حیات‌وحش درست کنم. تصمیم گرفتم حیات‌وحش در این جهنم بی‌آبی، اندک آبی داشته باشد. خیرات مرحوم پدرم و دختر مرحومم را برای حیات‌وحش صرف کردم و آبشخور ساختم.» عطش آبرسانی به حیات‌وحش خوش‌بین را رها نکرد. دو‌سال پیش در گرمای آغازین مرداد و در لحظاتی که کبک‌های تشنه را دیده بود دیگر دلش طاقت نیاورد. می‌گوید «تا آخر عمرم به نذر محیط‌زیست ادامه می‌دهم.»


اپیزود سوم


اردیبهشت بندر آنقدرها هم بهار نیست. جنوب حاره‌ای، جهنم حیات‌وحش است. توده‌های هوا از بستر امواج دریای جنوب به دوردست‌های جاسک و لنگه و دیگر مناطق، گرمای کشنده می‌فرستد. پلنگی با خال‌های سیاه و چشمان بی‌رمق، در جست‌وجوی آب است. پلنگ، ماهِ آب را در گودال روستایی می‌بیند. تشنگی، سگی شکاری است که او را دنبال می‌کند و هر بار در طول مسیر گلویش را می‌گیرد. زخمی در گلوی پلنگ می‌سوزد. نعره می‌زند. تشنگی هلاکش کرده است. خیال خام پلنگ او را به گودالی می‌کشد.

بوی آب در مشامش پیچیده است. کور است پلنگ و به دام گودال می‌افتد. ۱۴ اردیبهشت ٩٤ است. ماه کامل در آسمان جاسک می‌درخشد. پلنگ هر چه تقلا می‌کند و چنگ بر آسمان می‌ساید از گودال بیرون نمی‌آید. پلنگ در عطش آب گرفتار است. اهل روستایی در نزدیکی جاسک باخبر می‌شوند و خبر به گوش اداره کل حفاظت محیط‌زیست می‌رسد. مردم ساعت‌ها در تلاشند. صبح روز بعد یک کنده درخت راهگشا می‌شود. گربه زیبای وحشی خسته ولی از چنگال مرگ می‌گریزد. برمی‌گردد به پشت سرش نگاه می‌کند. دوباره دور می‌شود و خبر چون بادی همه جا می‌پیچد. ١٠ روز بعد، پلنگ دیگری در حوال روستایی در مرز فارس و هرمزگان از تشنگی در آب انباری سقوط می‌کند.

پلنگ تشنه از دیواره‌های بلند آب انبار بیرون نمی‌آید که نمی‌آید! مرگ این بار در قامت ماهی به درون برکه می‌افتد و پلنگ را دوازدهمین قربانی گله گربه‌های خال خالی مرده می‌کند. یک ماه بعد خردادماه ٩٤، ۲ بزغاله وحشی از تشنگی به گودالی می‌رسند که اندکی آب باران در آن جمع شده است. بزغاله‌های تشنه آب می‌نوشند. گویی کسی سرنوشت مرگ را برای آنها سروده است. بزهای وحشی بی‌پناه و هراسان در باتلاق گودال گرفتار می‌شوند و هرچه تقلا می‌کنند از دیوارهای خیس گودال بیرون نمی‌آیند. آرام‌آرام از رمق می‌افتند که فرشته‌های نجات سر می‌رسند. دو همیار محلی برای سرکشی از منطقه به گودال می‌رسند. بزغاله‌ها وحشت‌زده از مرگ جان سالم به‌درمی‌برند. اما یک روز بعد در نزدیکی روستای لاورشیخ از توابع شهرستان بندرلنگه، ۱۱ قوچ و میش از شدت تشنگی به آب‌انبار دهکده‌ای می‌افتند. آب حالا دام حیات‌وحش است. تمامی چشمه‌ها خشک شده‌اند. بوی آب حیات‌وحش را دیوانه‌وار به سمت مناطق مسکونی می‌برد. چشمه‌های دهانه کوه‌ها خشک شده‌اند و آبشخورها در گدارهای وحش از بین رفته یا وجود نداشته‌اند که این زبان بسته‌ها آبی بنوشند. قوچ ومیش‌ها از تشنگی به آب‌انبار می‌افتند و شوربختانه هیولای بی‌آبی ۹ رأس آنها را می‌کشد...


اپیزود چهارم


اینجا
همین‌جا
نزدیک همین تنفس بی‌خواب
تو را
طوری نزدیک به لمس هوا حس می‌کنم
که گنجشک تشنه، عطر باران را*


«من شاهد تلف‌شدن حیوانات در طبیعت بوده‌ام.» این جمله را محمدرضا خوش‌بین، شکارچی هفتاد ساله‌ای می‌گوید که تمام ایران را وجب به وجب گشته است. از زمین و زمان شاکی است. از انسانیت که مرده است و از حمله مرگبار خشکسالی به طبیعت ایران.

او می‌گوید: «طبیعت مادر ما است اما ما به مادر خودمان خیانت کردیم.» حرف‌هایش شبیه فرزند پشیمانی است که حالا در تقلا برای جبران است. «ما هشت استان خشک داریم و من طی این همه‌سال این حجم از مرگ‌ومیر حیات‌وحش را ندیده‌ام.» بغض امانش را می‌برد. «پارسال و امسال چقدر حیوان از تشنگی در طبیعت ایران مردند. در هرمزگان شاهد بودم، چطور حیوانات تلف شدند. من که بخش مهمی از عمرم را در طبیعت گذرانده‌ام نمی‌توانستم تحمل کنم حیات‌وحش تلف شود.» او هربار اندوهگین ولی مصمم به ایده‌های تازه فکر می‌کند. با تجربه‌ای که خودش در این سال‌ها داشته و با تجربه‌ای که دیگران در اختیارش می‌گذارند، تصمیم گرفته است تا پایان عمر و تا زمانی که توان دارد برای حیات‌وحش مناطق خشک و نیازمند وطن، آبشخور بسازد. زمانی که دراین‌باره حرف می‌زند، منتظر پیامکی است که کارخانه ساخت گالن‌های چند تنی برای او ارسال کند. کارخانه سفارش خوش‌بین را گرفته است و گالن‌های بزرگ برای انبار آب حیات‌وحش در اختیارش می‌گذارد. می‌گوید: «این هفته مانند هفته‌های قبل در فلات خشک برای حیات‌وحش آب بردم. منتظرم کارخانه اس‌ام‌اس بارگیری را بفرستد. هفت مخزن دیگر خریده‌ام...»


اپیزود پنجم


«من بار پنجم است که برای حیات‌وحش پول جمع می‌کنم و دارم در نذر برای نجات محیط‌زیست شرکت می‌کنم. ٨ استان کشور در فلات خشک ایران با بحران آب مواجه هستند. من در این هفتاد‌سال همیشه در طبیعت بوده‌ام. از کودکی تا امروز، طبیعت را از نزدیک دیده‌ام. کویرها و بیابان‌های خشک ایران، جنگل‌ها و دشت‌ها و دریاچه‌ها را... من محل زیست انواع حیات در ایران را می‌دانم. هرمزگان، یزد، کرمان، سمنان و... حالا در عطش آب دارند می‌سوزند. تصمیم دارم تا آخر عمرم این کار را ادامه بدهم که این فرهنگ نهادینه شود و مردم با حیوانات مهربان باشند.» او سال‌ها شکارچی بوده است. شانزده‌سال است که هیچ شکاری نزده است. «از وقتی متوجه شدم که حیات‌وحش و طبیعت، دیگر آن توان خودپالایی را ندارد، سعی کردم به نوعی کمک کنم. ابتدا کمکم این بود که شکار نکنم. اما دیدم دیگر حتی حیات‌وحشی برای تماشا با دروبین هم باقی نمانده است.» او شکار را مسأله‌ای بشری و نوعی هنر باستانی می‌داند. معتقد است: «شکار آدابی دارد.

نباید گونه مادر و جوان را بکشند. حالا همه اسلحه می‌گیرند و نمی‌دانند که حیوانی باید شکار شود که احتمالا مریض است یا از شدت کهولت توان راه رفتن ندارد.» او حالا خشکسالی را شکارچی اصلی ایران می‌داند که دارد ایران را ویران می‌کند. «برای توسعه شهرها فکری شده است اما برای نجات جان حیات‌وحش هیچ فکری نشده است. من به فکر افتادم. البته مثل من هستند، اما نیاز است این فرهنگ جا بیفتد. من خودم را بدهکار طبیعت می‌دانم. بشر مهاجرت و کوچ را از حیوانات یاد گرفت. من از کودکی شاهد این رفتار بوده‌ام. من پدرم مزرعه‌دار بود و ما در مسیر زندگی حیوانات را می‌دیدیم که چطور از جایی به جای دیگر می‌روند. حیوانات ییلاق و قشلاق می‌کنند. تلف‌شدن حیوانات تشنه سبب شد من تصورم از زندگی عوض شود. من این اتفاقات را نمی‌توانستم تحمل کنم. توسعه شهرها، جاده‌ها، اتوبان‌ها و به‌خصوص شهرک‌های صنعتی راه عبور و مهاجرت حیوانات را بسته است. شهرک‌های صنعتی و چاه‌های عمیق حق‌آبه حیات‌وحش را غارت کردند. ما آب نداریم. در ١٣ استان برف و باران نبود، طبیعی است که آب نباشد. آب تمام شده است. ٢١‌ استان امسال بارندگی خوب بود. این آب کجا رفت؟ چون زمین تشنه است. ٥٦٠ متر تا سفره‌های زیرزمینی فاصله داریم. قنات‌ها و چشمه‌ها خشک شده است. من از غصه دارم می‌میرم...»


اپیزود ششم


«وقتی چشمه‌ها خشک می‌شوند و حیوانات با بوی آب به سمت روستاها می‌آیند و با وحشی‌گری ما با چوب و چماق به استقبال مرگ می‌روند، باید کاری کرد.» برای خوش‌بین طبیعت مأمنی ابدی است. عشقی که از کودکی در او لانه دارد. او حالا به رویداد تازه‌ای پیوسته است تا کاروان محیط‌زیست ایران که به قول خودش سرگذشتش؛ مثنوی ‌هزار من کاغذ است را همراهی کند. چراغی را روشن کرده است که نورش دارد آرام‌آرام جهان ما را روشن می‌کند. نذر محیط‌زیست رویداد تازه‌ای است. نذر و خیرات اما ریشه در باورهای کهن دارد. او تعریف می‌کند: «قبلا حیوانی را می‌خواستند بکشند به او آب می‌دادند ولی حالا حیوان علیل و تشنه را با سنگ و چوب و گلوله و رهاکردن سگ می‌کشند. من اگر مجبور شدم موضوع خیرات دخترم را اعلام کنم به‌خاطر این بوده که می‌خواهم فرهنگ‌سازی شود. ما با مادر خودمان؛ با طبیعت‌مان مهربان نبودیم. ما همه چیز را ویران کرده‌ایم. هنوز که هنوز است ما طبیعت را به آتش می‌کشیم. رودخانه‌ها پر از پلاستیک و فاضلاب است. رودخانه‌ها دیگر آب به این طرف و آن طرف نمی‌برند. رودها در تصرف آشغال هستند. رودخانه‌ها خشک شده‌اند و این آب نیست. این رود مرگ است که جاری است.»


خوش‌بین که صراف است و کارهای آزاد کرده، خیرات مردگانش را و پا قدم تازه متولدهای ایل و تبارش را خرج حیات‌وحش ایران می‌کند. «من همه اقوام و نزدیکان‌ را ترغیب کردم که برای حیات‌وحش آبشخور درست کنند. روستای بهادران در حاجی‌آباد یزد حالا به میمنت و پا قدم بچه برادرم، دو مخزن پنج‌هزار لیتری آب را صاحب شده است. من می‌خواهم نسل بعد از من هنوز هم حیات‌وحش ایران را ببیند و از طبیعت زیبای وطنم استفاده کنند.» محمدرضا خوش‌بین شکارچی بازنشسته هفتاد سده دینش را به طبیعت وطنش دارد ادا می‌کند. او به نیت خشنودی روح پدرش و آرامش روح دختر مرحومش حیات‌وحش را به نظاره نشسته است که تشنگی نکشند و در تلاش است تمامی فامیل و دوستانش را برای نجات حیات‌وحش از تشنگی بسیج کند. حالا چندین‌میلیون تومان پول خرج خرید تانکرهای آب و تعمیر آبشخورهای حیات‌وحش کرده است. نذرهای او لبان تشنه آهوان و گربه‌ها و پرنده‌ها و گورخرهای پارک ملی کویر، قم، توران سمنان، یزد و عباس‌آباد نایین و... همه ایران را سیراب می‌کند. «که یکی چراغ روشن ز‌ هزار مرد بهتر... .»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۵۲
پیمان صاحبی


دکتر مظفر شیروانى، کارشناس و مشاور بین‌المللى جنگل

جنگل‌ها و عرصه‌هاى جنگلى در طول تاریخ بیشتر از سایر منابع‌ طبیعى مورد تعرض انسان‌ها قرار گرفته‌اند. عملیات تخریب در جنگل‌هاى طبیعى با چراى دام و سپس با تبدیل عرصه‌هاى آنها به زمین‌هاى کشاورزى، مسکونى، صنعتى و غیره سبب شده است که در عرض ۸۰۰۰ سال گذشته، حدود ۷۸ درصد ازمساحت آنها و هرساله نیز ۶ میلیون هکتار از این منابع تخریب و سطح این پوشش تقلیل داده شود. ( UNESCO sekretaria waldformem )

با شروع انقلاب صنعتى و نیاز وافر به چوب، توجه جوامع صنعتى به جنگل‌ها بیشتر شد. این جوامع با صرف هزینه‌هاى سنگین بیشتر جنگل‌هاى طبیعى خود را به جنگل‌هاى دست کاشت سوزنى برگ تبدیل کردند، مرز بین جنگل و زمین‌هاى کشاورزى را کاملا مشخص و از همه مهمتر دام‌ها را بسرعت از عرصه هاى جنگلى خارج نمودند و مراتع را احیا کردند. در این جوامع گرچه بیشترین جنگل‌هاى طبیعى به جنگل‌هاى دست کاشت مصنوعى مبدل شدند اما این جنگل‌ها با توجه به رشد کمى و کیفى افزاینده خود در توسعه صنایع و برآوردن نیازمندی‌هاى صنعتى نقش بسیار ارزنده‌اى را ایفا کردند. مردم این جوامع، به اهمیت، نجات طبیعت برای حیات بشر، پى بردند و تلاش زیادى را برای حفظ و احیاى آن انجام دادند. همزمان با صنعتى شدن جامعه، نگرش به منابع جنگلى نیز تغییر کرد. در کشورهاى در حال توسعه جنگل‌زدایى سر و شاخه‌زنى و تبدیل عرصه‌هاى جنگلى به زمین‌هاى کشاورزى با افزایش رشد جمعیت مانند گذشته ادامه پیدا کرد. مصارف روستایى، دخالت‌هاى سنتى اعم از زغال‌گیرى، چراى دام، بهره‌برداری‌هاى به اصطلاح صنعتى و تلنبار کردن زباله‌ها در جنگل که همگی بیان کننده خود مختارى مردم این جوامع است، زمینه نابودى هرچه بیشتر منابع جنگلى این کشورها را فراهم کرد. توسعه کشاورزى در مناطق خشک، سیر قهقرایى مراتع در اثر چراى مفرط دام به منظور برآوردن نیازمندی‌هاى انسانى عامل مهم دیگرى در از دست رفتن هرچه بیشتر خاک، سنگلاخى شدن زمین، فقر پوشش گیاهى، خشکسالى، گسترش ریزگردها، مرگ حیوانات و سپس کوچ مردم از مناطق تخریب شده به مناطق دیگر شده است. سیر باطل و نمونه بارز این قبیل تجاوزات را می‌توان در اکثر کشورهاى آمریکاى لاتین، آفریقا، آسیا و حتى در کشور ایران نیز به وضوح مشاهده کرد. فجایع زیست محیطى در این کشورها هرگز با مسایل و مشکلات زیست محیطى در کشورهاى صنعتى قابل مقایسه نیست. مسایل زیست محیطى امروز در کشورهاى درحال توسعه ، مسایل ۲۰۰ سال قبل کشورهاى صنعتى هستند و مسایل زیست محیطى کنونى کشورهاى صنعتى، مسایل فرداى کشورهاى در حال توسعه خواهند بود.

مشکلات ناشى از جنگل‌زدایى، افزایش روزافزون دی اکسید کربن ، گرم شدن هواى کره زمین و غیره نخست مسائل منطقه‌اى و سپس مسائل جهانى‌اند. با توجه به این بحران‌ها نظر جهانیان بیشتر ازگذشته به کاربرى جنگل‌ها در حل مشکلات زیست محیطى، حفظ و حراست آنها معطوف شده است. در کنوانسیون‌هاى جهانى دستور العمل‌هاى متفاوتى در مورد حفاظت و توسعه جنگل‌ها تدوین شده است که به‌کارگیرى انها می‌توانند توسعه، احیا و پایدارى این منابع را تضمین کند. بطورکلى توصیه همگان بر این است که جنگل‌زدایى و یا رها کردن این منابع به حال خود با توجه به عوامل تخریبى که در آنها حضور گسترده دارند، حتى براى یک دوره کوتاه مدت، تحت هیچ عنوانى قابل توجیه نیست و باید بدون اتلاف وقت اقدامات عاجلى در زمینه حفاظت، پایدارى و توسعه آنها انجام شود. فعالیت‌هاى متخصصان آگاه جنگل، سازمان‌هاى مردم نهاد و فعالان زیست محیطى و غیره سبب شده است که مسئله پایدارى این منابع، مهمترین اصل حفاظت محیط زیست به حساب آید به‌طوری که امروز در اکثر کشورهاى جهان ضرورت داشتن گواهى پایدارى جنگل‌ها براى فروش هر گونه از محصولات آنها امرى تقریبا الزامى است. اتحادیه اروپا نیز با توجه به سطح و نوع جنگل‌ها قوانین و توصیه‌هایى را به‌منظور تبدیل جنگل‌هاى ناپایدار به جنگل‌هاى آمیخته، ساختارى و پایدار وضع کرده است. بر طبق این دستورات دخالت‌هاى انسانى در بخش‌هایى از جنگل‌ها کاملا محدود و مناطق محدود شده به‌منظور تحقیق در مورد چگونگى روند و عکس‌العمل اکوسیستم جنگل در مقابل عوامل زنده و غیره زنده طبیعت مورد مطالعه قرار می‌گیرند.

نیاز روز افزون صنایع چوب و کاغذ از یک طرف و تصویب قوانین مبنى بر محدودیت برداشت به میزان رشد سالیانه جنگل، مشکلات دیگرى را براى صنایع چوب این کشورها به‌وجود آورده است که خود مستلزم دستیابى به راه حل‌هاى مناسبى براى برآوردن این نیازها است. یکى از راه کارهاى مؤثر که می‌تواند پایدارى و استمرار تولید در جنگل‌ها را ارتقا بخشد و نیاز روز افزون صنایع چوبى کشور را توام با افزایش ترسیب کربن بر آورده سازد، بالا بردن میزان رشد سالیانه جنگل‌ها است. راه حلى که ایجاد یک تعادل مناسب بین اکولوژى و اکونومى جنگل فراهم می‌کند. این افزایش اجبارى رشد سالیانه خود مستلزم اجراى صحیح عملیات احیایى و پرورشى در جنگل‌ها است که متاسفانه به علت فقر دانش و تجربه، اجراى صحیح آن در بیشتر کشورها به خصوص در کشورهاى در حال رشد و توسعه نیافته به اجرا در نمى‌آید این عدم تخصص و نداشتن دانش کافى در اکثر این کشورها کاملا مشهود است. در برخى از این کشور هرگونه دخالت در عرصه‌هاى جنگلى به جای اینکه رشد کمى و کیفى این عرصه‌ها را افزایش دهد، عملا باعث درهم ریختن ساختار این منابع و فراهم کردن زمینه‌هاى مناسب برای سیر تخریب بیشتر این عرصه‌ها شده‌اند. عدم موفقیت در اجرای طرح‌هاى کلاسیک و یا همگام با طبیعت طى پنجاه سال اخیر در ایران خود دلیل آشکارى بر فقدان دانش جنگلشناسى در یکى این کشور ها است. سیر قهقرایى جنگل‌هاى زاگرس، نابودى بیشتر جنگل‌هاى ارسباران، ایران - تورانى و تخریب بلامنازع جنگل‌هاى هیرکانى، جملگى گواه این واقعیت تلخ در ایران است که باعث ناموفق بودن طرح‌هاى جنگلدارى در کشور شده است. طرح‌هاى کپى شده و به اجرا در آمده در ایران که خود سالیان سال است در اکثر کشورهاى پیشرفته جهان تجربه شده‌اند، عموما در کشور ناموفق بوده‌اند. بنا به گفته مهندس خانلرى جنگلبان پیشکسوت ایرانى "کمى دانش، جنگل‌ها را به بیراهه برده است ". طبیعى است که در این شرایط وخیم ،استراحت دادن ،تعطیلى دانشگاه‌ها، بخش علمى واجرایى کشور را در پى خواهد داشت و باعث فقر بیشتر دانش جنگلدارى خواهد شد.

بنا به اظهارنظر مسئولان و متخصصان مربوطه، جنگل‌هاى هیرکانى منابع تخریب شده و بیمارى هستند که نیاز فورى به احیا و درمان دارند. کوبیدن مداوم بر طبل "جنگل‌هاى هیرکانى جنگل‌هاى طبیعى با قدمت چندین میلیون ساله‌اند و چنانچه در طى دوره دهساله استراحت! هیچ‌گونه عملیات احیایى پرورشى در آنها صورت نگیرد، به سلامت انها آسیبى وارد نمی‌شود " با اصول حفاظت جنگل و وضعیت تخریبى این منابع مغایرت کامل دارد. در صورت اخذ چنین سیاستی، جنگل‌های شمال به طور قطع احیا نخواهند شد. عرصه این منابع حتى آنهایى که فاقد پوشش درختى هستند باز خود از پتانسیل‌هاى بالایى برخوردارند که با به‌کارگیرى دانش و تجربه پیشرفته جنگلدارى می‌توانند در کوتاه مدت احیا و مجددا به منابع تولیدى با ارزش مبدل شوند. یکى از مشکلات اخیر طرح استراحت جنگل تامین اعتبار لازم به منظور اجرایى شدن ان است که به علت کمبود بودجه دولت با مشکلات زیادى مواجه شده است. این طرح علاوه بر مسائل مالى با مشکل اساسى بى برنامه‌گى نیز دست به گریبان است . سازمان جنگل‌ها در نشست اخیر که با شرکت اساتید دانشکده‌هاى جنگل شمال کشور در تاریخ ١٠ مرداد١٣٩٦ در چالوس برگزار کرد از اساتید این دانشکده‌ها و سایر متخصصان جنگل و محیط زیست در خواست کرد که در تهیه طرح مدیریت پایدار سازمان را یارى بخشند. گرچه این دانشکده‌ها از سال‌هاى دور تاکنون همه گى طرح‌هاى آموزشى، پرورشى متعددى را به اجرا در آورده‌اند اما ظاهرا هیچ‌کدام از این طرح‌ها نیز به عنوان طرح جایگزین که باتوجه به مدیریت پایدار به اجرا در آمده باشند، مورد تایید مسئولان سازمان نیست. در این نشست از شرکت کنندگان خواسته شد که طرحى بى نظیرارائه کنند که کشور در سال‌هاى آتى با مشکلات جنگلدارى کنونى مواجه نباشد!

نمایی از یک درخت آفت زده

یکى از مواردى که جامعه جهانى جنگلبانان در اجراى آن اصرار می‌ورزند، توجه به اهمیت کمیت و کیفیت تنوع گونه‌اى در جنگل‌ها است. این تنوع تنها منحصر به گونه‌هاى گیاهى نبوده است، بلکه کلیه موجودات زنده و حتى در بعضى موارد عناصر غیر زنده یک اکوسیستم را نیز شامل می‌شوند. توجه به بیوتوپ و بیوسفرهاى جنگل و نگهدارى در صد معینى از درختان خشکیده سرپا، افتاده، درختان قطور سالم، یا حتى توخالى، آفت زده به اضافه موارد متعدد دیگر از قبیل حفظ قارچ‌ها، سرخس‌ها و غیره نکات ضرورى است که باید اقدامات لازم برای حفظ و احیاى آنها به‌کار گرفته شود. دستیابى به این اهداف تنها ممنوعیت بهره بردارى هاى صنعتى محدود نمیگردد بلکه نیاز وافر به برنامه‌هاى احیایى و پرورشى الزامى است. اتخاذ تدابیر لازم به منظور شناسایى، پیشگیرى و درمان عوامل نامساعد زنده و غیره زنده، ایجاد هرم ساختارى، نا همسالى، تنظیم تنوع گونه اى به صورت کمى و کیفى ، افزایش سر زندگى (Vitalität ) درختان جنگلى ، مساعد نمودن شرایط براى زاد اورى طبیعى و ده‌ها مورد دیگر شروط اساسى وزیر بناى پایدارى جنگل هستند که باید بدون وفقه به اجرا در آیند.

جهانیان به این واقعیت اشکار پى برده‌اند که هر چه سطح جنگل‌هاى جهان گسترده‌‌تر، متنوع تر و با افزایش رویش سالیانه بیشتر توام باشند، میزان ترسیب دی اکسید کربن آنها به عنوان یکى از مهمترین گازهاى گلخانه‌اى و گرم کننده هوا در آنها بیشتر خواهد بود. برعکس هر چقدر جنگلى، مسن، بیمار، درهم ریخته و مخروبه باشد، به همین نسبت نیز در ترسیب گازهاى آلوده کننده هوا ناموفق‌تر خواهد بود . در این موارد نیز جنگلبانان با اتخاذ تدابیرى همچون آزاد سازى تاج درختان، تنظیم میزان نور لازم به‌منظور به وجود آوردن زمینه هاى مناسب برای رشد زادآورى گونه‌هاى متنوع، اقدامات متناسبى را به‌عمل مى‌آورند.

درختان و به‌طور کلى گیاهان دی اکسید کربن هوا و بخشى دیگر از سایر گازها را از هوا جذب، آنها را به اشکال مختلف در برگ‌ها، شاخه‌ها، تنه ،ریشه و خاک تثبیت مى‌کنند. این گازهاى جذب شده، تغییر یافته و تثبیت شده به هیچ وجه از بین نمی‌روند، بلکه به محض آنکه اجزای این درختان پوسیده و یا سوزانده می‌شوند، مجددا به‌ صورت گازهاى خطرناک گلخانه‌اى در هوا پخش و زمینه آلودگی بیشتر هوا را فراهم می‌کنند. هر چقدر فرآیند نگهدارى و ذخیره سازى در درختان و چوب حاصل از آنها طولانى‌‌تر باشد، ارزش کمى آنها در امر ترسیب گازهاى آلوده کننده هوا بیشتر خواهد بود. در مورد تثبیت این عناصر آلوده کننده، صنایع چوب و کاغذ نقش ارزنده‌اى را ایفا می‌کنند.

اتخاذ تدابیرى چون اختصاص دادن درختان خشکیده، افتاده و یا غیره به مصارف گرمایى روستاییان، جنگل‌نشینان و تولید ذغال، خدمت ارزنده‌اى به محیط زیست نمى‌کند، بلکه سوزاندن چوب، خود زمینه بروز مشکلات حاصل از آزاد شدن مجدد گازهاى گلخانه‌اى را فراهم می‌ سازد. تحقیقات انجام شده در دانشگاه تکنیک شهر گراتس در کشور اتریش نشان می‌دهند که میزان منواکسید کربن و دی اکسید کربن آزاد شده از سوزاندن چوب چندین برابر بیشتر از سوزاندن سایر مواد فسیلى در جهان است. تصمیم در مورد سوزاندن درختان در برخى ازجنگل‌هاى کشوراجرایی شده است. ادامه چنین تفکرى اکنون در جنگل‌هاى هیرکانى نیز به اجرا در مى‌آید.

چه باید کرد ؟

۱- استفاده از تجارب بین‌المللى:

توجه به محدودیت‌هاى مسافرت‌هاى تحقیقاتى در زمان تحریم کشور و فاصله‌اى که بین متخصصان جنگل با سایر دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتى در جهان به وجود آمده است، ضرورت فراهم کردن تبادلات علمى و تجربى کاملا محسوس است. ایجاد رابطه‌هاى تنگاتنگ با این مراکز و استفاده هرچه بیشتر از تجارب فزاینده علم جنگلدارى و آشنایى با راه حل‌هاى متفاوت می‌توانند در حل معضلات جنگلدارى کشور کاملا مؤثر واقع شوند. امروزه با توجه به تغییرات آب و هوا، نحوه برخورد با جنگل‌ها و معیار ارزش گذارى بر آنها کاملا با گذشته متفاوت است. بهره برى از پیشرفت سریع علوم جنگلدارى می‌تواند در از میان برداشتن عوامل تخریب و ارتقاى دینامیک جنگل نقش عمده اى را ایفا نماید و این منبع را با صرف کمترین هزینه‌ها احیا کند.

٢- ممانعت از سوزاندن چوب :

به‌طور کلى در جهان، در راستاى فاصله گرفتن از مصرف مواد انرژى‌زاى فسیلى، مخصوصا سوزاندن چوب، ذغال و غیره تلاش لازم انجام می‌شود. در کشورایران با توجه به منابع گسترده و فراوان گاز و نفت توام با شرایط آب و هوایى مناسب می‌توان نیاز انرژى گرمایى جوامع روستایى را از طریق استفاده از انرژى‌هاى مفید و یا منابع گازى و غیره تامین کرد. تامین هزینه خرید انرژى‌هاى تجدیدپذیر روستاییان می‌تواند از طریق فروش سهمیه چوب مصرفى آنها به صنایع سلولزى و کمک دولت تامین شود. بدین وسیله ضمن ممانعت از سوزاندن چوب بخشى از نیازمندی‌هاى کارخانه‌هاى سلولزى نیز بر اورده می‌شود.

٣- تهیه و اجراى طرح‌هاى احیایى:

اقدامات عاجل برای تهیه و اجراى طرح‌هاى احیایى پرورشى مخصوصا در جنگل‌هاى مخروبه باید پیگیری شود. اجراى این قبیل طرح‌ها می‌تواند ضمن احیاى این منابع مخروبه و اشتغال روستاییان، قسمت عمده‌اى از نیاز کارخانه‌هاى صنایع سلولزى را نیز بر طرف کند. مصارف این کارخانه‌ها عمدتا چوب‌هاى غیر صنعتى و هیزمى‌اند. تبدیل این مواد به کاغذ، نئوپان،MDF ، فیبر، سلولز و غیره می‌توانند ضمن ایجاد اشتغال و ارزش افزوده بالا، نقش عمده‌اى را نیز برای ممانعت از آلودگی‌هاى زیست محیطى و انتشار بیشتر دی اکسید کربن ایفا کنند. مصارف روزانه این کارخانه‌ها مخصوصا با توجه به سطح گسترده جنگل‌هاى جلگه‌اى مخروبه می‌تواند باعث احیاى سریع‌تر این جنگل‌ها و منبع اقتصادى مهم جهت عدم وابستگى سازمان جنگل‌ها به صندوق دولت باشند. نباید فراموش کرد که جنگل مخروبه اى احیا نخواهد شد مگر اینکه صنعت پشتیبان آن باشد. مشکل بیکارى و فقر در کشور از بین نخواهد رفت، مگر اینکه صنعت سالم در ان کشور رشد کند.

بیوتوپ درختان قطور

٤- حفاظت و احیاى جنگل :

جنگل‌هاى هیرکانى با وجود قدمت و تبلیغات گسترده‌اى که در مورد طبیعى بودن آنها انجام می‌شود عملا جنگل‌هاى طبیعى، بیمار، سال‌خورده و تخریب شده‌اى هستند که با وجود تصویب طرح استراحت، باز هم نیاز شدیدى به حفاظت و احیا و پرورش دارند.

"یکى از دلایل عدم موفقیت تجدید حیات طبیعى در دانگ‌هاى تجدید نسل طرح‌هاى جنگدارى شمال کشور عدم اجراى به‌موقع عملیات پرورشى جنگل است . این کار در اکثر مواقع باعث رشد و توسعه بیش از حد تمشک و سرخس شده و نهال‌هاى موجود در قطعه در اثر رقابت با این گونه‌ها از بین مى‌روند" ( مهاجر جنگلشناسى و پرورش جنگل ١٣٩٠) توقف عملیات پرورشى طى ۱۰ سال استراحت به استناد ممانعت از قاچاق چوب و اینکه این جنگل‌ها طبیعى هستند، هرگز باعث ارتقاء کمیت و کیفیت این منابع نخواهد شد، بلکه بالعکس حضور عوامل تخریب مانند حضور دام، آسیب دیدگى درختان در طى عملیات جاده‌سازى، وجود حفره‌هاى گسترده ایجاد شده در سطوح عرصه‌ها به علت بهره‌برداری‌هاى نابخردانه و قاچاق چوب، رشد سریع گیاهان مزاحم، طغیان آفت و امراض (برگ خوار شمشاد) و ده‌ها عامل تخریب کننده دیگر، جملگى باعث درهم ریختگى بیشتر این عرصه‌ها شده اند. در چنین شرایط بحرانى که جنگل‌هاى هیرکانى با آنها دست به گریبان هستند و ظاهرا وضعیت اسفناک آنها سبب تصویب قانون استراحت جنگل شده است . سپردن سرنوشت انها تنها به دست چندین قرقبان پایدارى اکوسیستم انها را تضمین نخواهد کرد.

به‌طور کلى هدف اصلى از تمام فعالیت‌هایى که در عرصه‌هاى منابع طبیعى به خصوص در جنگل‌ها انجام می‌شود، دستیابى به امر حفاظت ، توسعه و پایدارى این منابع است .همان‌طوری که بارها بیان شده است، عوامل متعددى در از بین رفتن جنگلهاى هیرکانى دخالت داشته‌اند که شاید یکى از مهمترین آنها بهره‌برداری‌هاى بی‌رویه چوب از این منابع است. در موقعیتى که جنگل باز و درهم ریخته شده است نیازمبرمى نیز به دخالت‌هاى احیایى ، پرورشى دارد اینکه به صرف طبیعى بودن نیازى به عملیات احیایى و پرورشى در طى دوره استراحت ندارند ( مهاجر ایانا تیر ماه ١٣٩٦ ) وضعیت تخریب شده و بحرانى آنها را بهتر ازاین که هستند، نخواهد کرد . قاچاق چوب و احیاى جنگل‌ها دو مسئله کاملا متفاوت از یکدیگرند که باید براى هر کدام از آنها راه حل‌هاى مناسبى اتخاذ شود. عدم دخالت‌هاى پرورشى در طول یک دوره ۱۰ ساله به معناى عدم تولید رشد افزاینده کمى و کیفى جنگل از ۴ مترمکعب در هکتار در سال به میزان ۸ الى ۹ مترمکعب در هکتار در سال آن هم در سطحى معادل ۲,۵ میلیون هکتار از جنگل‌هاى هیرکانى است (شیروانى ایانا فروردین ١٣٩٦) . اگر باعملیات پرورشى بتوان ساختار درهم ریخته شده این منابع را احیا و جنگل‌ها را جوان‌تر کرد و رشد سالیانه جنگل را افزایش داد، تدابیر مناسب به‌منظور راه‌هاى پیشگیرى از آفات وامراض ،ترسیب بیشتر گاز دی اکسید کربن و جلوگیرى از آمدن سیل اتخاذ کرد، در این صورت چشم پوشى از دست آوردهاى این ثروت، اکولوژى، اکونومى و اجتماعى مسئولیتى است که مسئولان امر باید با تعمق و دوراندیشى بیشترى وظیفه پاسخ‌گویى به انها را به عهده گیرند. اجراى این عملیات سازنده پرورشى می‌تواند علاوه بر احیاى سطح وسیعى از جنگل‌هاى مخروبه، به‌کارگیرى بیشتر کارشناسان جنگل و فارغ التحصیلان رشته‌هاى منابع طبیعى را به‌همراه داشته باشد. یکى از وظایف جنگلبانان اشتغال‌زایى و بالا بردن سطح دانش و تجربه نیروى تحصیل کرده و جوان کشور است. درست در همین شرایط که فقر دانش جنگلشناسى و بیکارى فارغ التحصیلان منابع طبیعى، محیط زیست و غیره کاملا محسوس است کارآفرینى و به‌کارگیرى این افراد باعث افزایش تجربه آنها براى قبول مسئولیت‌هاى بیشتر در آینده خواهد بود .

٥- ایجاد کارگاه‌هاى آموزشى:

کارگاه‌هاى آموزشى در داخل و خارج از کشور به‌منظور ارتقاى دانش جنگلدارى، استفاده بهینه از کاربرى‌هاى جنگل‌ها در رابطه با تغییرات اقلیمى است. اتکا به اینکه جنگل‌هاى طبیعى تنها در ایران وجود دارند و اروپا فاقد جنگل‌هاى طبیعى است، نباید این توهم را موجب شود که تنها دانش بومى و قائم به فرد است که می‌تواند جنگل‌هاى هیرکانى را از این بحران نجات دهند. این نوع تفکر با عملکرد ۵۰ ساله اخیر سازمان جنگل‌ها و بخش علمى کشور مغایرت کامل دارد. این منابع با دستور العمل‌هاى همین سازمان جنگل‌ها و مشاوران انتخابى آن به چنین وضعیت مصیبت بارى گرفتار شده‌اند. اگر برنامه‌ریزى صحیح و دانش فراگیر در این زمینه‌ها وجود داشت، این منابع منحصر به فرد جهانى تخریب و به این سرنوشت مبتلا نمى‌شدند که استراحت دادن به آنها با وجود اعتراضات ملى و بین اللملى امرى الزامى تلقى شود. جنگل‌ها و منابع جنگلى به علل مختلف جزء سرمایه‌هاى جهانى به حساب می‌آیند و استمرار تولید آنها نیز جز وظایف جهانى است. در این راستا می‌توان با دورى جستن از احساسات ناسیونالیستى و بهره‌گیرى از امکانات ملى و بین‌المللى، خدمت ارزنده‌اى به بخش علمى و تجربى کشور به‌منظور پایدارى این منابع انجام داد.

۶- تامین منابع مالى:

یکى از مشکلات اساسى کنونى در مورد جنگلهاى کشور به‌خصوص جنگل‌هاى هیرکانى کمبود منابع مالى به منظور حفاظت و احیاى انها است. ( آب پاکى سازمان برنامه و بودجه روى دست طرح تنفس ،ایانا،١١مرداد ١٣٩٦) در این رابطه می‌توان با توجه به پتانسیل ارزنده‌اى که در عرصه‌هاى این منابع (نوع خاک ، میزان بارندگى سالیانه ، درجه حرارت مناسب و دوره رویش طولانى مدت وغیره )موجود است. دست یابى به منابع مالى با توجه به شرایط متناسبى که هنوز هم در عرصه‌هاى این جنگل‌ها مخصوصا در پایگاه‌هاى جنگل‌هاى جلگه‌اى فراهم است براى متخصصان و مشاوران بین‌اللملى امرى بسیار سهل و بدیهى است. مشابه این اقدامات در اکثر کشورهاى جهان به‌طور موفقیت‌آمیزى به اجرا درآمده است و می‌توان از تجارب کسب شده استفاده‌هاى لازم انجام شود.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۲۴
پیمان صاحبی



مسئول فروکش کردن خشم مردم محلی و افرادی که گاه و بیگاه بر سر منابع آب به اختلاف بر می خورند، کیست؟ وقتی جا به جایی تنها چند دقیقه در دسترسی به آب کشاورزی زمینه ساز وقوع قتل می شود، چه افقی برای بحران آب می توان متصور شد؟ بر این اساس مدیران ارشد ملی و استانی چگونه می خواهند در سال های پیش رو بحران های آبی بسیار بزرگ تری که کشور با آنها دست به گریبان است را مدیریت کنند؟
به گزارش «تابناک»، کار بحران آب کشور و ابعاد اجتماعی خسارت های مرتبط با آن دیگر از حد اخطار و هشدارهای چندین و چند باره گذشته و به بالاترین حد ممکن یعنی قربانی شدن افراد درگیر با تنش های آبی رسیده است؛ مسئله ای که هر از چندگاهی در نقاط مختلف کشور رخ می دهد و در پی آن چند کشته و زخمی بر جای می ماند.
پس از آنکه در اوایل تابستان سال جاری مسئولان ارشد شهرستان جغتای استان خراسان رضوی تصمیم گرفتند در راستای مدیریت بهینه منابع آب و تأمین آب شرب برخی از روستاهای این شهرستان، با حفر چاه آب از روستای شهرستانک آب برداشت کنند، اهالی این روستا دست به اعتراض  زدند و برای جلوگیری از انتقال آب با مأموران نظامی و دولتی درگیرد شدند.
در جریان این درگیری آبی که در روستای شهرستانک از توابع شهرستان جغتای استان خراسان رضوی بین مردم روستا و نیروهای دولتی و نظامی رخ داد، دو نفر از اهالی این روستا کشته و ۱۷ نفر دیگر زخمی شدند. 
جدا از حادثه چند روز پیش هم در شهرستان الیگودرز و میان کشاورزان یکی از روستاهای این شهرستان بر سر مکان انباشت علوفه و میزان مصرف منابع آب کشاورزی درگیری رخ داد که ۵ نفر کشته و ۷ نفر زخمی شدند، اتفاقی که به خوبی نشان داد در این منطقه از کشور نیز بحران های آبی و کشاورزی می تواند به حد اعلای بحران برسد و جان انسان ها را به خطر بیاندازد.
اگرچه تنش های آبی و درگیری های به وجود آمده بر سر آب نمونه های زیادی دارد و اگر برای آن فکری اساسی نشود حالا حالاها در جامعه ما قربانی خواهد گرفت، اما  تنش های آبی روز چهارشنبه که در شهرستان سردشت استان آذربایجان غربی رخ داد، واقعه تلخ دیگری بود که نشان داد در کشور ما حتی در شهرستان هایی که حجم بارندگی قابل توجهی دارند نیز  برخی افراد بر سر آب درگیر می شوند و آدم می کشند.
موضوع نزاع خونین بر سر آب در شهرستان سردشت از این قرار است که روز چهارشنبه ۲۵ مرداد ماه در شهرستان سردشت نزاع خونینی بر سر آب مالکیت آب میان کشاورزان رخ داد و بر اثر آن ۲ نفر کشته و ۳ نفر دیگر زخمی شدند؛ حادثه ای که بر اساس اظهارت منابع محلی در روستای قله رشه و در خصوص نوبت آبدهی کشاورزی بین دو خانواده روستایی که ظاهرا نسبت فامیلی هم داشتندبه قوع پیوست.
اگرچه در مورد دلیل اصلی بروز این درگیری و قربانی شدن ۲ نفر از کشاورزان موضوع نوبت دهی آب عنوان شده است، اما در سال های اخیر بر اثر خشکسالی، استفاده بی رویه از منابع آب، حفر بی شمار چاه های غیر مجاز، ایجاد سدهای بی شمار و... معضل کم آبی  را خصوصاً در مناطق روستایی افزایش داده و همین مسئله ریشه اصلی چنین نزاع هایی است؛ نزاع هایی که با شرایطی که بر کشور حاکم است نمی توان انتظار داشت در آینده آن هم در ابعاد وسیع تر رخ ندهد.
تنش های آبی رخ داده در روستاهای  مختلف کشور که اینجا تنها به سه نمونه از آن در سه استان مختلف اشاره شد، زنگ خطری است که باید مدیران و مسئولان ارشد کشور به شدت نسبت به آنها حساس شوند و ضمن رسیدگی دقیق به جزئیات اینگونه رویدادها دلایل بروز چنین حوادثی را هم بررسی کنند.
اهمیت اخباری که در مورد تنش های آبی منتشر می شود و بعضاً در آنها مثل حادثه شهرستان سردشت کشته می دهند از آن جهت است که می دانیم بسیاری از مناطق کشور ایران با بحران شدید کمبود آب مواجه هستند و در برخی مناطق مثل کشور هنوز مسئولان بر خلاف واقعیت های جغرافیایی با نگاه محلی و با طرح های آبی خود بر افزایش مشکلات آبی کمک می کنند.
خشک شدن بسیاری از تالاب های کشور، تشدید پدیده گرد و غبار در کشور، کاهش حجم آب بسیاری از رودهای فصلی و دائمی کشور، سهمیه بندی شدن آب در برخی شهر و استان های کشور، اجرای چندین طرح عظیم انتقال آب، تصمیم مسئولان به اجرای طرح های جدید انتقال آب و... همگی از جمله نشانه هایی است که می توان به استناد آنها به بحرانی بودن وضعیت آب در کشور و لزوم اتخاذ مدیریت های صحیح و مردم پایه در این مسیر اشاره کرد.
مدیران و مسئولان ارشد کشور باید یک بازبینی جدی در نحوه مدیریت و برخورد خود با مسائل آبی کشور داشته باشند و به این حقیقت برسند که دیگر فرصت برای دست روی دست گذاشتن و به سادگی از کنار مسائل مهمی مثل بحران آب و مشکلات آبی گذشتن گذشته است.
انتظار می رود در سال هایی که پیش روست  و با عبرت گرفتن از حوادث اینچنینی، سیاست های توسعه ای مسئولان در مناطقی که از نظر توانمندی های آبی ظرفیت کافی ندارد مورد بازبینی قرار گیرد و در مناطق توانمند نیز توسعه بر اساس اصول توسعه پایدار و مبتنی بر علایق و نیازهای اجتماعی مردم دنبال شود.البته نباید این مهم را نیز نادیده گرفت که بخش مهمی از نزاع های آبی تحت تأثیر مسائل فرهنگی است و با آموزش های صحیح و استاندارد که متولیان آموزش کشور می توانند بر عهده بگیرند می توان از پیش آمدن بسیاری از حوادث تلخ آبی کاست.
اینکه مقداری از سهم آب یک کشاورز بنا به هر دلیلی از تسلط او خارج شده و در اختیار دیگری قرار گرفته است، در خروجی و سود نهایی کشاورزان موضوع بسیار مهمی نیست که بخاطر آن درگیری های شدید رخ بدهد و وظیفه آموزش چنین مسائلی به مردم جامعه اگر بر عهده متولیان فرهنگ و آموزش کشور نیست پس چه کسی باید این رسالت را عهده بگیرد؟
در رابطه با نحوه مدیریت صحیح منابع و مسائل آب و کاهش نزاع های برآمده از این مسیر، شاید یکی دیگر از راهکارها تجمیع زمین های کشاورزی و آغاز آبیاری این زمین ها از طریق سیستم های مکانیزه باشد؛ اقدامی که هم در کاهش آب مصرفی کمک می کند و هم مدیریت دقیق مصرف را برای کشاورزان به وجود خواهد آورد.


منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۲۳
پیمان صاحبی


فائو در گزارش جدید خود بر انباشت کربن در خاک به عنوان یکی از گزینه‌های مقابله با دی‌اکسیدکربن تولید شده توسط هواپیماها در اتمسفر و کاهش گازهای گلخانه‌ای تاکید کرد.

به گزارش ایانا از دفتر نمایندگی سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در ایران، بر اساس برآورد های این سازمان، صنعت هوانوردی بین‌المللی و داخلی در مجموع ۲ درصد از دی‌اکسیدکربن (با منشأ انسانی) در جهان را تولید می‌کند.

حتی با وجود پیشرفت‌های فنی و عملیاتی که توسط سازمان بین‌المللی هوانوردی غیرنظامی برنامه‌ریزی شده‌ است، هنوز هم ۵۲۳ مگاتن از دی‌اکسید کربنی که توسط هواپیماها تولید می‌شود باید کاهش یابد تا اهداف از پیش تعیین شده محقق شوند.

در گزارشی که فائو اخیرا منتشر کرده است (اینجا) ترسیب خاکی کربن به عنوان یکی از گزینه‌های تعدیل دی‌اکسید کربن هواپیماها توسط یک مکانیسم بازارمحور در «طرح تعدیل و کاهش کربن برای هوانوردی بین‌المللی» پیشنهاد شده است. ترسیب کربن یعنی تخلیه کربن هوا و ذخیره بلندمدت آن در خاک و گیاهان تا از میزان این گاز گلخانه‌ای و تأثیر آن در گرمایش زمین کاسته شود.

مقدار سالیانه کربنی که توسط صنعت هوانوردی در اتمسفر رها می‌شود برابر با ۰,۰۳ درصد مجموع کربن ذخیره شده در خاک است. خاک بزرگترین انبار کربن در زمین به شمار می آید. برآورد می‌شود که در یک متر بالایی پوسته زمین در حدود ۱ میلیون و ۴۱۷ هزار مگاتن کربن ذخیره شده است – بیش از مجموع کربن موجود در اتمسفر (۸۴۰ هزار مگاتن) و گیاهان (۴۵۰ هزار الی ۶۵۰ هزار مگاتن). تخمین‌ها نشان می‌دهند که در سه متر بالایی پوسته زمین مقدار بیشتری کربن یعنی ۲ میلیون و ۳۴۴ هزار مگاتن انباشته شده است.

خاک ارتباط مستقیمی با تغییرات ترکیب اتمسفر، اقلیم و زمین دارد. ظرفیت بشر برای پیش‌بینی و اصلاح پیامدهای تغییرات جهانی تا حدودی منوط به درک بهتر توزیع و کنترل کربن ارگانیک خاک است.

بکارگیری طرح‌های موفق برای حفظ ذخایر کربن ارگانیک در خاک و جلوگیری از رها شدن آنها و نیز ترسیب بیشتر کربن در خاک چالش ناشی از دی‌اکسیدکربن هواپیماها را حل خواهد کرد. افزایش محتوای کربن خاک‌ها نه تنها از رهاسازی آن جلوگیری می‌کند، بلکه می‌تواند مقدار بیشتری از کربن اتمسفر را ذخیره کرده و به افزایش امنیت غذایی و تغذیه، کاهش فقر و مقاوم‌سازی در برابر رویدادهای ناگهانی و تغییرات اقلیمی یاری رساند.

 برنامه‌های موفق فائو به مانند تدوین و اجرای سیستم کوئسونگوال (Quesungual) در هندوراس می‌تواند ذخایر کربن خاک را افزایش و انباشت فزاینده گازهای گلخانه‌ای را در اتمسفر کاهش دهد و در همین حین امنیت غذایی و مقاومت در برابر تغییرات اقلیمی را نیز ارتقا بخشد.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۲۱
پیمان صاحبی

تاثیر تغییرات اقلیمی بر کاهش تولید محصولات کشاورزی

 طبق گزارش جدید محققان، تغییر اقلیم تاثیر منفی بر محصولات کشاورزی داشته و موجب کاهش چشمگیر آنها می شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر، نتایج یک گزارش علمی نشان می دهد تغییرات اقلیمی بر محصولات کلیدی نظیر برنج، گندم و ذرت تاثیر خواهند داشت.

کارشناسان با تحلیل و بررسی مطالعات قبلی دریافتند افزایش دما تاثیر منفی بر محصولات جهانی گندم، ذرت و برنج خواهد داشت.

طبق این گزارش، به ازای هر درجه سانتیگراد افزایش میانگین دما، میانگین کاهش محصولات جهانی گندم تا ۶ درصد برآورد شده است.

همچنین در این گزارش آمده است محصول برنج تا ۳.۲ درصد و ذرت تا ۷.۴ درصد به ازای هر درجه افزایش سانتیگراد گرمای زمین کاهش خواهد یافت.

طبق این گزارش، در تولید محصول سویا تغییر چشمگیری اتفاق نخواهد افتاد.

به گفته کارشناسان، این چهار محصول کلید بقای بشریت هستند که دو سوم مصرف کالری مردم جهان را تشکیل می دهند و تغییر اب و هوا بر میزان تولیدشان در اینده اثر خواهد گذاشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۱۸
پیمان صاحبی


اولین شواهد در مورد کشاورزی در جنگل های استوایی در گینه نو یافت شده است، جایی که انسان ها در اوایل دوره زمین شناسی هولوسن سیب زمینی هندی، موز و تارو می کاشتند. تلاش های اولیه برای کشاورزی در جنگل های استوایی، که با شکار و جمع آوری تکمیل شده است، پیامدهای مهمی داشته است. بومی کردن گیاهان جنگلی و حیوانات توسط انسان، ازجمله سیب زمینی، فلفل قرمز، فلفل سیاه، انبه، موز و مرغ، اکولوژی های جنگل را تغییر داد و به آشپزی امروزی در جهان کمک مهمی کرد.

کشاورزی در جنگل

به گزارش ایانا از سایت "ساینس دیلی" در کل، زمانی که گروه ها، جنگل های استوایی بومی و استراتژی های کشاورزی مبنی بر گیاهان و حیوانات محلی را به کار گرفتند موجب آسیب مهم یا طولانی به محیط زیست نشدند. دکتر کریس هانت از دانشگاه جان مورز لیور پول و از نویسندگان یک پژوهش در این باره می گوید: "در حقیقت بیشتر جوامعی که وارد این زیستگاه ها شدند در آغاز تراکم جمعیت کمی داشتند و به نظر می آید سیستم های معیشتی را ایجاد کردند که با محیط زیست خاص آن ها هماهنگ بود."

با این حال هرچه شدت کشاورزی بیشتر می شد، به ویژه زمانی که شیوه های کشاورزی خارجی به جنگل های استوایی و محیط زیست های جزیره ای وارد شد، این تاثیرات بیشتر شد. زمانی که کشاورزان دانه های ارزن و گوساله ها را در ۲۴۰۰ سال پیش به جنگل های استوایی مناطق غربی و مرکزی آفریقا آوردند، فرسایش خاک اساسی و آتش زدن جنگل ها اتفاق افتاد. به طور مشابه، ۴۰۰۰ سال پیش در جنوب غربی آسیا مناطق وسیعی از جنگل های استوایی به دلیل کشت برنج و ارزن آتش زده شد و پاک سازی شد. برای مثال، افزایش تقاضا برای روغن نخل منجر به پاک سازی جنگل های استوایی شد تا فضایی برای کاشت نخل فراهم شود. هانت می گوید: "این شیوه ها که موجب پاک سازی بی حد و حصر، کاهش تنوع زیستی، ایجاد فرسایش خاک و قرار دادن مناطق مستعدتر در معرض آتش سوزی ها می شود، بعضی خطرهای بزرگ را که جنگل های استوایی با آن روبه رو هستند نمایان می کند."

این پژوهشگران هم چنین بر اهمیت منتشر کردن دانشی که از باستان شناسی به دست آورده اند به سایر رشته ها تاکید می کنند. با همکاری با یکدیگر این گروه ها می توانند به ایجاد درک بهتر از محیط های جنگل های استوایی و این که چگونه به بهترین شکل می توانند از آن ها محافظت کنند کمک می کنند.

اولین تحقیق درباره تاثیر جهانی انسان ها بر جنگل های استوایی دوران باستان نشان می دهد که حداقل ۴۵،۰۰۰ سال است که انسان ها با کار بر روی زمین و کشاورزی در حال تغییر دادن این زیست محیط ها هستند. این بررسی در مقابل دیدگاهی قرار می گیرد که می گوید جنگل های استوایی پیش از کشاورزی مدرن و صنعتی شدن محیط های طبیعی دست نخورده بوده اند. این مطالعه که اخیرا در مجله گیاهان طبیعی (Nature Plants) منتشر شده است دریافته است که در حقیقت انسان، از طریق تکنیک های مختلف؛ از سوزاندن کنترل شده بخش هایی از جنگل تا مدیریت گیاهان و حیوانات برای پاک سازی جنگل، تاثیر شگرفی بر اکولوژی چنین جنگل هایی در طی چند ده هزار سال داشته است. اگرچه مطالعات قبلی به تاثیرات انسان بر مناطق خاصی از جنگل های استوایی می پرداخت، این اولین تحقیق است که داده های تمام جهان را با یکدیگر ترکیب کرده است.

این مقاله که توسط دانشمندان بخش علوم تاریخ بشر موسسه ماکس پلانک، دانشگاه جان مورز (john Moores) لیورپول، دانشگاه کالج لندن و بخش شرق دور مدرسه فرانسوی منتشر شده است، سه فاز متفاوت از تاثیر انسان بر جنگل های استوایی را که بیشتر در رابطه با شکار و فعالیت های جمع آوری، فعالیت های کشاورزی در مقیاس کوچک و شهرک های شهری در مقیاس بزرگ است پوشش داده است.

تاثیرات بزرگ گروه های کوچک شکارچی- جمع آوری کننده

در زمان های بسیار قدیم گروه های شکارچی- جمع آوری کننده به نظر می آید مناطقی از جنگل های استوایی را سوزانده اند، به ویژه در جنوب غربی آسیا؛ تقریبا حدود ۴۵،۰۰۰ سال پیش. شواهدی مبنی بر فعالیت های جنگل سوزی مشابه در استرالیا و گینه نو وجود دارد. با پاک سازی بخش هایی از جنگل انسان ها قادر به ایجاد محیط های «حاشیه جنگل» بیشتری شدند که حیوانات و گیاهانی را تشویق به ماندن می کرد که انسان ها دوست داشتند آنها را بخورند.

با اینکه همچنان در مورد این مسئله بحث است اما هم چنین شواهدی مبنی بر اینکه این فعالیت های انسانی با انقراض جانوران غول آسا در اواخر دوره زمین شناسی پلیستوسین مانند تنبل زمینی غول آسا، ماستودون های جنگلی و جانوران کیسه دار بزرگی که به تازگی منقرض شده اند ارتباط داشته است وجود دارد. این انقراض ها تاثیر مهمی بر تراکم جنگل، توزیع گونه های گیاهی، مکانیزم های بازتولید گیاهان و چرخه زندگی در جنگل که تا امروز دوام آورده است داشته است.

مترجم: بهاران پدرام

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۰
پیمان صاحبی


یک پژوهش جدید نشان می دهد، راه حل برای کمک به کشاورزان برای کاشتن محصولات کشاورزی در مناطق خشک یا در طول به درازا کشیدن خشکسالی می تواند به پرورش و کشت گیاهانی بستگی داشته باشد که با لایه های ضخیم تر موم برگ از خود محافظت می کنند.

به گزارش ایانا از سایت "ساینس دیلی”، سارا فیکینز، دانشمند دانشگاه کالیفرنیای جنوبی که در مورد موم برگ ها در بستر تغییرات آب و هوایی مطالعه کرده است، اخیرا تیمی را با پژوهشگران دانشگاه A&M تگزاس برای پژوهش و ایجاد مقاومت محصولات کشاورزی در برابر خشکسالی تشکیل داده است. در طول آزمایش هایی که بر گندم های زمستانه در حال رشد، گونه ای که برای نان های با پایه و سایر محصولات این چنینی مخمر استفاده می شوند انجام شد، این تیم دریافتند که ارقام کشاورزی در مناطق مرتفع و گرم تگزاس موم محافظتی بیشتری به عنوان ابزاری برای محافظت خود در مقابل شرایط آب و هوایی سخت تر بر روی برگ های خود تولید می کنند.

این نتایج، با آنچه دانشمندن در برگ های اکوسیستم های طبیعی یافته اند تطابق پیدا می کند: آن هایی که در آب و هوای گرم زنده می مانند غلظت بالاتری از موم را در خود دارند.

فیکینز همکار سرپرست نویسندگان این تحقیق و استادیار علوم زمین در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی می گوید: "حفاظت از آب به نوآوری وابسته است و در این مورد، ما امیدواریم که با شناسایی ویژگی های این غذای بسیار مهم برای محصولات کشاورزی راه حلی پیدا کنیم که گیاهان گندم را برای تحمل خشکسالی توانمند کند و بتوانند همچنان به تولید محصول ادامه دهند.” این پژوهش در ۱۴ آگوست در مجله ژئوشیمی آلی منتشر شده است.

گرما در مقابل شرایط مرطوب منظم

فیکینز که بر تاریخچه آب و هوای زمین از طریق ژئوشیمی موم برگ ها در رسوبات مطالعه کرده است می گوید که تمام گیاهان مومی تولید می کنند که آب را پس می زند و از گیاهان در مقابل حشرات و عوامل طبیعی محافظت می کند.

فیکینز می گوید این مطالعات اخیر، اولین باری که او تخصص خود را در زمینه تولید محصولات کشاورزی به کار برد را برجسته می کند. بر اساس آمار دپارتمان خدمات پژوهشی اقتصاد کشاورزی امریکا، ایالات متحده در حال حاضر بزرگترین صادر کننده گندم جهان است. گندم زمستانه به طور گسترده برای تولیدات نانی و ترکیباتی چون آرد همه منظوره پرورش داده می شود.

پژوهشگران برای این تحقیق، گندم های زمستانه را در قطعه زمین های آزمایشی در مناطق متفاوتی در تگزاس کشت کردند: دشت های بلند آماریلو ((Amarillo و یک منطقه کشاورزی که به عنوان باغستان زمستانه یووالد ((Uvalde شناخته شده است.

در هر کدام از مکان ها، دانشمندان ۱۰ رقم محصول، یا گونه های متفاوتی از گندم های زمستانه را که به طور منظم آبیاری می شدند کاشتند و آن ۱۰ رقم دیگر ۱۳ تا ۲۵ درصد کمتر آبیاری می شدند. این تیم موم برگ های تمام قطعه زمین ها را برای اندازه گیری مقاومت آنها در مقابل خشکسالی با هم مقایسه کردند.

قطعه زمینی که در منطقه باغستان زمستانه قرار داشت و قرار شده بود ۲۵ درصد کمتر آب دریافت کند، تنها ۱۳ درصد کمتر آب دریافت کرد به دلیل اینکه بارش باران بیش از اندازه مورد انتظار بود. اما قطعه زمین مشابه در آماریلو که در بیشتر مناطق لم یزرع خود ۲۵ درصد کمتر آب دریافت کرده بود، ۵۰ درصد پارافین بیشتری در برگ های خود نسبت به سایر ارقام کشاورزی در سایر قطعه زمین ها تولید کرد، این مسئله گیاه را قادر می کند تا بتواند شرایط خشک را تحمل کند.

فیکینز می گوید: "ما در مناطق مرتفع و خشک تر اثر قوی تری را مشاهده کردیم". "ما مشاهده کردیم که گیاهان خود را با محیط تطبیق می دهند و از برگ های خود بهتر محافظت می کنند و به آنها اجازه می دهندکه به کاهش میزان آبیاری به خوبی پاسخ دهند."

میزان آب در دسترس کمتر از طریق ایزوتوپ های کربن در برگ های گیاه و در خود موم ها ردیابی می شدند، ابزارهایی که برای بازسازی آب و هوای دوران گذشته زمین شناسی از آنها استفاده شد.

فیکینز می گوید: "این بخشی از تلاش برای پرورش محصولاتی است که در مقابل خشکسالی بیشتر مقاوم هستند. در جهانی که ما امروز در آن هستیم و میزان آب در دسترس به دلیل گرما کاهش می یابد، تقاضا برای محصولاتی که در مقابل خشکسالی مقاوم هستند بیشتر خواهد شد."

فیکینز می گوید این تیم در مرحله بعد بررسی می کند که کدام یک از انواع گندم های کشت شده بیشترین مقاومت را دارد و می تواند بیشترین میزان محصول را با آبیاری و بارش کمتر تولید کند.

مترجم: بهاران پدرام

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۹
پیمان صاحبی


لیلا مرگن:

شمشاد ایرانی چندی است مورد هجوم آفت شب‌پره شمشاد قرار گرفته است. پیش از این هم بلایت شمشاد به جان این گونه سایه پسند و بومی جنگل‌های شمال افتاده بود. درگیر شدن شمشاد ایرانی با یک آفت و بیماری طی چند سال گذشته، ادامه حیات این گونه در طبیعت ایران را به شدت تهدید می‌کند. در چنین شرایطی بسیاری از کشورها برای جلوگیری از انقراض نسل یک گونه در طبیعت، قلمه‌ها، بذر و ژرم پلاسم آن را در محیط‌هایی کنترل شده ذخیره می‌کنند تا بعد از مساعد شدن شرایط، نسبت به ترمیم مجدد محیط طبیعی با استفاده از ذخایر موجود، اقدام کنند. اما در نهایت تعجب سازمان جنگل‌ها یک و نیم میلیارد تومان بودجه مقابله با بیماری شب پره شمشاد را صرفا صرف محلول پاشی و سم پاشی‌هایی می‌کند که تاکنون بی‌‎اثر بوده و معاونت حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها با این توجیه که قلمه‌گیری شمشاد وظیفه معاونت امور جنگل این سازمان است، هیچ بودجه‌ای به قلمه‌گیری اختصاص نداده و بخش مهمی از عملیات حفاظت از گونه شمشاد را به فراموشی سپرده است.

شمشاد ایرانی گونه بومی جنگل‌های شمال است که در فهرست گونه‌های گیاهی در خطر انقراض اتحادیه بین‌المللی حفظ طبیعت (IUCN) قرار دارد. این گونه سایه پسند که در زیر آشکوب درختان بلوط، شب خسب و افرا در مناطق جلگه‌ای زندگی می‌کند با توسعه زمین‌های کشاورزی، تغییر کاربری اراضی جلگه‌ای و حذف درختان تنومندی بلوط از جنگل‌های جلگه‌ای در معرض خطر انقراض قرار گرفت و امروز در لکه‌های محدودی جوامع بلوط شمشادستان را مشاهده می‌کنیم. اما در سال‌های اخیر شیوع بیماری بلایت و سپس ظهور آفت شب پره شمشاد در میان پایه‌های شمشاد به جا مانده در جنگل‌های جلگه‌ای، این گونه را یک گام به انقراض نزدیک‌تر کرده است. شب‌پره آفتی وارداتی و سوغات کشورهای دیگر است که به دلیل ضعف سیستم قرنطینه‌ای و هشدار سریع وارد ایران شده و تا خوردن کامل برگ‌های درخت شمشاد و پوست‌های جوان تنه درخت و در نهایت خشکی کامل این گونه پیش می‌رود. حشره خوش اشتهایی که در تمام طول سال می‌توانید فازهای مختلف پرورش آن شامل کرم، شفیره و حشره بالغ را نظاره‌گر باشد. کرم خوش خط و خالی که چون تازه به ایران وارد شده، دشمن طبیعی ندارد. یعنی پرندگان و دشمنانی که ممکن است از این حشره به عنوان غذا استفاده کنند، هنوز با طعم آن آشنا نیستند بنابراین کمتر پرنده‌ای به سراغ این حشره ناشناس می‌رود و در نتیجه شب‌پره تنبل که قدرت پروازی چندانی هم ندارد، با فراغ بال در غیبت اقدامات کنترلی سازمان جنگل‌ها در حال تکثیر شدن و تغذیه از درختان شمشاد است. در شرایطی که هر روز از گوشه‌ گوشه جنگل‌های شمال خبر می‌رسد که توده‌های سالم شمشاد در حال آلوده شدن به آفت شب‌پره است و سموم و محلول‌های بیولوژیکی تجویزی برای کنترل این آفت هم بی‌اثر بوده، بهمن افراسیابی مدیر کل دفتر حفاظت و حمایت منابع طبیعی سازمان جنگل‌ها بلااثر بودن نسخه‌های تجویزی را تکذیب می‌کند. وی پیش‌تر اعلام کرده بود که مبارزات آنها بر علیه آفت صرفا در مناطق جلگه‌ای و جاهایی که دسترسی به آن مناسب بوده انجام شده است. در نتیجه آفت از نقاطی که محلول پاشی نشده به محل‌هایی که مبارزه در آن انجام شده بود، بار دیگر کوچ کرده است!

تخصیص اعتبار به گیلان و مازندران

شنیده‌ها از اختصاص یک و نیم میلیارد تومان اعتبار برای مبارزه و کنترل آفت شب پره شمشاد از محل اعتبارات سازمان پدافند غیرعامل خبر می‌داد. اما در تماس با بهمن افراسیابی مدیر کل دفتر حفاظت و حمایت منابع طبیعی سازمان جنگل‌ها دریافتیم که این اعتبارات را خود سازمان جنگل‌ها برای مبارزه با شب‌پره اختصاص داده است.

وی درباره نحوه هزینه کرد این اعتبارات به ایانا می‌گوید: ما اقدام به ارزیابی مناطق محلول پاشی شده در ماه گذشته کردیم. کمیته تخصصی گیاهپزشکی جلسه برگزار کرد و بازدیدی نیز با حضور اساتید دانشگاه و اعضای هیات علمی بخش تحقیقات از مناطق محلول پاشی شده داشتیم.

افراسیابی بیان می‌کند: بعد از بازدید تصمیمات جدیدی اتخاذ شد. تقاضای یک و نیم میلیارد تومان اعتبار کردیم و با موافقت سازمان جنگل‌ها، یک میلیارد تومان اعتبار به اداره کل منابع طبیعی ساری-نوشهر و ۵۰۰ میلیارد تومان نیز به اداره کل منابع طبیعی گیلان دادیم.

وی اضافه می‌کند: قصد داریم تمام مناطق آلوده شده را تحت پوشش قرار دهیم. چند روزی است که همکاران ما محلول پاشی را آغاز کرده‌اند.

در بسته اولیه‌ای که برای نجات شمشاد نوشته شده بود، اشاره‌ای نیز به قلمه‌گیری و ذخیره‌سازی بذر و ژرم پلاسم شمشاد هم شده است. در تمام دنیا در مواقعی که یک گونه در معرض خطر، در مقابله با آفات خطرناک به شدت آسیب می‌بیند، ذخیره‌سازی اکوتیپ‌های (تغییرات ژنتیکی که افراد مربوط به یک گونه در نقاط مختلف جغرافیایی پیدا کرده‌اند را اکوتیپ یا بوم‌مونه می‌گویند) مختلف آن گونه در دستور کار تصمیم‌سازان قرار می‌گیرد. اما افراسیابی در پاسخ به اینکه آیا اعتباری برای قلمه‌گیری شمشاد لحاظ شده است یا خیر، تخصیص اعتبار و اقدام در این رابطه را جزء وظایف معاونت امور جنگل سازمان جنگل‌ها اعلام می‌کند.

وی ادامه می‌دهد: یکی از سیاست‌های اتخاذ شده برای نجات شمشاد قلمه‌گیری ازاین گونه است اما اعتبارات آن در بخش حفاظت دیده نشده است! اعتبار مورد نیاز برای این کار باید توسط بخش جنگل تامین شود. موضوع قلمه‌گیری در کمیته تخصصی گیاهپزشکی سازمان تصویب شده است و یکی از سیاست‌های اجرایی سازمان است اما باید معاونت جنگل بگوید که کی و کجا قلمه‌گیری را انجام خواهد داد.

پیش از این عباسعلی نوبخت معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها وعده قلمه‌گیری شمشاد توسط بخش خصوصی را داده بود اما از آنجا که این روزها این معاونت به شدت درگیر مسایل مالی ناشی از اجرای طرح تنفس و تعطیلی طرح‌های جنگلداری است و گویا اعتباری به این مسئله در اختیار ندارد و به بخش خصوصی برای قلمه‌گیری اختصاص نداده است، هیچ قلمه‌ای نیز تهیه نشده است.

در حالی که همه کارشناسان نگران بقای شمشاد با وجود حمله شب‌پره به این گونه هستند و هر روز عکس‌ها و فیلم‌های مربوط به توده‌های جدید درگیر شده در فضای مجازی منتشر می‌شود و توده‌های سالم سال گذشته، به گواه تصاویر و فیلم‌ها، امسال به چوب‌های خشک تبدیل شده‌اند، افراسیابی مدعی می‌شود: نباید نگران شمشاد بود. هنوز شمشاد سالم در جنگل داریم. در ذهنتان نباید این‌گونه قلمداد شود که کل شمشادها را از دست داده‌ایم. در گلستان آلودگی خیلی کم است و در مازندران بخش نوشهر دچار مشکل هستیم که اقدامات خوبی در آنجا انجام داده‌ایم.

۷۰۰ میلیون تومان اعتبار نسل شمشاد را نجات می‌دهد

اقداماتی که از نگاه اسفندیاری خوب توصیف می‌شود از نگاه بسیاری از کارشناسان بی‌اثر است زیرا هر روز توده‌های بیشتری از شمشاد درگیر آفت شب‌پره شده و فرصت قلمه‌گیری را از دست می‌دهند. تماس خبرنگار ایانا با مسعود منصور معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل‌ها برای توضیح خواستن درباره دلیل عدم اختصاص بودجه به بحث قلمه‌گیری بدون نتیجه باقی می‌ماند. در تماس با تلفن همراه معاون حفاظت و امور اراضی سازمان، صدایی که به صدای وی بسیار شباهت دارد به تماس‌های مکرر خبرنگار ایانا پاسخ می‌دهد و می‌گوید معاون مربوطه در جلسه حضور دارد!

یونس مهدوی مجری طرح تولید نهال شمشاد که طرحی مشترک بین دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و سازمان جنگل‌هاست، درباره هزینه مورد نیاز برای قلمه‌گیری شمشاد به ایانا می‌گوید: بر اساس برنامه‌ریزی‌هایی که در گذشته انجام شده بود، باید از ۵۰ تا ۷۰ توده سالم شمشاد در سه استان شمالی قلمه‌گیری می‌شد. این قلمه‌ها در یک نهالستان ایزوله نگهداری می‌شد تا بعد از ۴ یا پنج سال، با کنترل آفت در جنگل، نهال‌های هر منطقه، به محل اصلی خود بازگردانده شود.

اکوتیپ‌های مختلف گونه‌های گیاهی در شرایط مختلف پاسخ‌های متفاوتی به شرایط محیطی می‌دهند. مقاومت این اکوتیپ‌ها که از ارتفاعات مختلف جمع‌آوری می‌شون،د در برابر شرایط محیطی متفاوت بوده و اگر اکوتیپ ارتفاعات پایین در مناطق بالا کشت شود، ممکن است با بروز یک سرمای دیررس، گونه گیاهی از بین برود. بنابراین برای موفقیت جنگل‌کاری‌ها، اصولا هر اکوتیپ را در ارتفاع برداشت می‌کارند.

مجری طرح تولید نهال شمشاد عنوان می‌کند: براین نجات شمشاد باید ۲۰ هزار نهال تولید شود. هزینه تولید این تعداد نهال همراه با نگهداری آن به مدت یکسال، ۷۰۰ میلیون تومان است. برای سال‌های بعد باید هزینه نگهداری در نظر گرفته شود.

تامین رقم ۷۰۰ میلیون تومان برای انقراض نسل یک گونه، عدد زیادی نیست اما سازمان جنگل‌ها با تخصیص بد اعتبارات، فرصت نجات شمشاد را از ایران می‌گیرد. زیرا مهدوی معتقد است که به سرعت شب پره شمشاد در حال پیشروی به سایر مناطق است.

سازمان جنگل‌ها نه تنها اعتبارات خود را در مسیر نادرست هزینه کرده است بلکه پول خود را صرف روش‌هایی می‌کند که آزموده شده و ناموفق بودن آن اثبات شده است. محمد طاهر بوستانی کارشناس منابع طبیعی که محلولی صد درصد گیاهی برای مبارزه با آفت شب‌پره شمشاد تولید کرده در گفتگو با ایانا از تجربه حضورش در کمیته گیاهپزشکی سخن می‌گوید.

وی مدعی است در حالی که کارشناسان این کمیته به ناموفق بودن اثر محلول B.T در این جلسه اقرار کرده‌اند و دیملین هم سمی است که ورود آن به طبیعت مضر است، اما به استفاده آزمایشی از محلول صد درصد گیاهی وی که به ازای هر لیتر بین ۷۰۰ تا هزار تومان هزینه دارد، پاسخ منفی داده شده است.

بوستانی مدعی است: محلول تولیدی وی بر روی لاروهای سن یک و دو و سه اثر کنترلی داشته و منجر به مرگ آنها می‌شود. لاروهای سن چهار و پنج هم اگر برگ آغشته به این محلول گیاهی را بخورند، روز بعد تلف می‌شوند. وی همچنین می‌گوید: این محلول صد درصد گیاهی به دلیل ایجاد گریز در حشره بالغ، مانع تخم‌گذاری آن می‌شود.

با در نظر گرفتن مجموع مباحث مطرح شده توسط کارشناسان در زمینه مدیریت آفت شب‌پره شمشاد و نجات این گونه ارزشمند، فقط یک شعر در ذهن متبادر می‌شود: به یزدان اگر ما خرد داشتیم/کجا این همه حال بد داشتیم.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۸
پیمان صاحبی

سال ۲۰۱۶ گرم ترین سال جهان در طول ۱۳۷ سال گذشته بود

محققان اعلام کردند سال ۲۰۱۶ از لحاظ گرما از سال ۲۰۱۵ پیشی گرفته و رکورد گرم ترین سال جهان را در طول ۱۳۷ سال گذشته شکسته است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر، تغییرات ناشی از پدیده تغییرات اقلیمی هر روز و هر ماه بیشتر حس می شود.

از بین رفتن تنوع زیستی، تخریب اکوسیستم، گرم شدن اقیانوس و ذوب ورقه های یخ موجب شده بزرگترین کشورهای جهان به فکر راه های موثر جلوگیری از این پدیده برایند.

سازمان ناسا ژانویه ۲۰۱۷ اعلام کرده بود دمای سطح کره زمین در سال ۲۰۱۶ از زمان شروع به ثبت آن از سال ۱۸۸۰ به گرم ترین حد خود رسیده است.

حال دولت آمریکا با تایید این آمار گزارش کرده است که سال ۲۰۱۶ به عنوان داغ ترین سال جهان در طول ۱۳۷ سال گذشته از سال ۲۰۱۵ پیشی گرفته است.

طبق اعلام سازمان ملی اقیانوس و جو آمریکا، اکثر شاخص های تغییر اب و هوا در سال ۲۰۱۶ همچنان در نتیجه گرم شدن جهان ادامه داشته اند.

همچنین طبق گزارش، در سال ۲۰۱۶ میانگین غلظت دی اکسید کربن جهانی ۴۰۲.۹ پارت در میلیون (ppm) بوده که افزایش ۳.۵ ppm در مقایسه با سال ۲۰۱۵ داشته و بزرگترین افزایش سالیانه در رکورد ۵۸ سال گذشته بوده است.

دمای سطح زمین هم به بالاترین میزان گزارش شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۶
پیمان صاحبی