منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۲۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است


دکتر مسعود نیلی/ اقتصاددان

حدود ۱۰ سالی می‌شود که اعتقاد دارم نیمه دوم دهه ۱۳۹۰ برای کشور ما سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده خواهد بود. کمی درباره چرایی این ادعا توضیح می‌دهم. سرنوشت‌ساز بودن نیمه دوم دهه ۱۳۹۰ در آن است که دو رودخانه خروشان در این زمان به هم می‌رسند.

 

رودخانه اول، به نحوه مدیریت بلندمدت دارایی‌های کشور مربوط می‌شود. قابلیت اداره یک کشور را می‌توان با نحوه مدیریت دارایی‌های طبیعی، انسانی، مدیریتی و سیاسی آن مورد ارزیابی قرار داد. کشور ما از نظر منابع و دارایی‌های تجدیدناپذیر یا کمتر تجدید‌پذیر نظیر آب، هوا، خاک، نفت و گاز به گونه‌ای اداره نشده که بتواند برای مردمش رفاه پایدار ایجاد کند. ما این منابع را به جای آنکه «حفظ» کنیم یا آنکه آنها را تبدیل به «ثروت تولیدی» کنیم، «مصرف» کرده‌ایم. طبیعی است وقتی باارزش‌ترین منابع یک کشور برای چند دهه این گونه اداره شود، روزی خواهد رسید که آنها به اتمام برسند و آنگاه است که همه متوجه می‌شوند یک کشور بزرگ که ظرفیت‌های عظیمی برای رشد و پیشرفت داشته دیگر از آنها برخوردار نیست.

اما رودخانه دوم، خیل عظیم جوانان به ویژه زنان جویای کار است که از سال‌ها قبل کاملا مشخص بود مقیاس میلیونی خواهد داشت و باز هم اینکه کشور ما یک زمان طلایی را در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ از دست داده و عواقب آن طی سال‌هایی که در آن هستیم، هم به صورت آسیب‌های اجتماعی، هم مشکل افزایش قابل توجه تعداد بیکاران بروز کرده و خواهد کرد. اینک این دو رودخانه در مبدا اتصال به یکدیگر قرار گرفته‌اند. به هم رسیدن این دو رودخانه، اتفاق سهمگینی است که باید بتواند به نحوی مدیریت شود. در غیر این صورت عواقب آن می‌تواند کشور را تا چند ده سال گرفتار انواع مشکلات اجتماعی و سیاسی کند.

چهار عامل در چنین شرایطی می‌توانند به کمک بیاید و از عمیق‌تر شدن مشکلات جلوگیری کنند.

اول و قبل از هر چیز حفظ ثبات و آرامش در اقتصاد و سیاست است. چنانچه تغییر در مسیر تورم اتفاق بیفتد، مسیر تغییر، بازگشت به تورم ۲۰ درصد نخواهد بود و برگشت تورم با شیبی بسیار تند خواهد بود. ثبات موجود در اقتصاد کلان کشور که طی سه سال گذشته مانند هوایی پاک، فضای عمومی کشور را سالم کرده و از این طریق به ایجاد شغل و درآمد کمک کرده، پدیده‌ای بسیار شکننده است و می‌تواند با یک سخن نسنجیده یا یک اشتباه سیاست‌گذاری، ظرف حتی چند ساعت، به همان شرایط سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ و حتی بدتر از آن برگردد. کشور ما نیازمند دولتی است که در ثبات بخشی به اقتصاد کلان باورپذیر باشد.

دوم، لازم است در مورد «چرایی» بروز مشکلاتی که امروز زندگی مردم با آن دست به گریبان است به دور از ملاحظات گرایش‌های سیاسی گفت‌وگو شود. متاسفانه فرصت طلایی مناظره‌های تلویزیونی با طراحی غلط نحوه برگزاری این مناظره‌ها و عدم تشکیل مناظره‌های کارشناسی نمایندگان مرتبط با هر یک از نامزدها از دست رفت و آنچه شاهد بودیم فقط تشدید فضای تنش بود و در پایان این مناظره‌ها بالاخره مشخص نشد که چرا امروز کشور با مشکلاتی بزرگ مانند آب، هوا، صندوق‌های بازنشستگی، بیکاری، نظام بانکی و بودجه مواجه شده است. بزرگ‌ترین خطر، تشخیص نادرست و بزرگ‌ترین اشتباه در چنین شرایطی دامن زدن به مطالباتی است که برآورده کردن آن مقدور نیست. این کار کاملا در مسیر به جلو کشیدن مشکل و در نتیجه هدر دادن زمانی است که می‌توانسته صرف حل مساله شود. دولت دوازدهم باید دولتی باشد که بتواند همکاری همه سرمایه انسانی متخصص و با صلاحیت کشور و متخصصان ایرانی خارج از کشور را جلب کند. هر کسی نمی‌تواند در این کار موفق باشد. صرف رئیس‌جمهور بودن باعث موفقیت در جلب این همکاری نمی‌شود.

سوم، وجود یک سرمایه اجتماعی بالا به معنی انسجام بالای اجتماعی برای گذر از این شرایط است. این روزها وعده‌هایی به مردم داده می‌شود که گویی مبدا تاریخی تحولات کشور سال ۱۳۹۶ و پایان تاریخ توسعه کشور پایان کار دولت دوازدهم خواهد بود و قرار نیست هیچ مشکلی برای دولت سیزدهم باقی بماند، اما به‌عنوان یک کارشناس آشنا با مسائل اقتصاد ایران عرض می‌کنم که اینچنین نیست. نامزدهایی که چنین ایده‌هایی را برای دامن زدن به مطالبات مردم محروم ترویج می‌کنند باید احتمال هرچند ضعیف را هم بدهند که ممکن است خودشان در معرض پاسخگویی به آنها قرار گیرند و آن زمان مطمئنا هیچ پاسخی برای عدم تحقق آنها در برابر مردمی که با این وعده‌ها پای صندوق‌های رای آمده‌اند نخواهند داشت. دولت دوازدهم باید دولتی باشد که بیشترین حمایت اجتماعی مردم به‌ویژه جوانان را پشت‌سر خود داشته باشد تا بتواند از طریق گفت‌وگو با آنها از گذرگاه‌های سختی که پیش‌رو دارد، عبور کند.

و بالاخره چهارم، شرایط بسیار حساس اقتصادی سال‌های آینده نیازمند آن است که بیشترین میزان سرمایه سیاسی کشور پشت‌سر دولت دوازدهم قرار داشته باشد. در کشوری که احزاب در آن فعالیت جدی ندارند سرمایه سیاسی، متبلور در چهره‌های شاخصی است که مردم به آنها علاقه و توجه دارند.

به چهار مورد ذکر شده می‌توان یک بعد پنجم را هم اضافه کرد و آن، مسائل پیچیده بین‌المللی و منطقه‌ای و زمان طلایی بهره‌برداری اقتصادی از برجام است. همه می‌دانیم که بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، یک عدم قطعیت بزرگ در دنیا شکل گرفته است و از طرف دیگر، مسائل منطقه‌ای بسیار پیچیده شده است. یک اشتباه کوچک حتی کلامی در سیاست خارجی می‌تواند پیامدهای زیانباری برای کشور داشته باشد. ذکر این توضیح خیلی مهم است که ثبات و آرامشی که از شروع به کار دولت یازدهم در بازار ارز و در کل اقتصاد شکل گرفته حاصل یک هماهنگی تنگاتنگ بین بخش اقتصادی و بخش سیاست خارجی بوده است. تاثیر مهارت دیپلماسی در برخورد با مسائل پیچیده موجود خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است، البته بخش دیگر اهمیت دیپلماسی هم توانایی مذاکره در پیشبرد اهداف اقتصادی پسابرجام است. کشور ما به دولتی نیاز دارد که دارای بیشترین توان، تجربه و مهارت در دیپلماسی باشد. قدرت مذاکره و رسیدن به نتیجه در دنیایی که رقابت در دستیابی به بازارها و جلب سرمایه بسیار بالا است از اهمیت تعیین‌کننده برخوردار است.

مجموعه موارد ذکر شده ما را به این جمع‌بندی می‌رساند که اولا: چند سال باقی‌مانده تا سال ۱۴۰۰ دارای اهمیت تعیین‌کننده برای آینده کشور است و ثانیا: در این دوران کشور نیازمند دولتی متخصص، برخوردار از پشتوانه اجتماعی متنوع، دارای سرمایه سیاسی حداکثری و نیز بهره‌مندی از مهارت کافی دیپلماسی است. دستاوردهای کشور در زمینه‌های مختلف مانند برجام، ثبات اقتصاد کلان، طرح سلامت و رسیدن به درآمد معادل بیش از یک میلیون بشکه نفت صادرات، همگی بسیار ارزشمند، اما ناپایدار است. اعمال یک مدیریت ناپخته و جایگزین کردن همه اینها با پمپاژ پول، با سرعتی باورنکردنی اقتصاد ایران را ونزوئلایی خواهد کرد.

در انتخابات حاضر ما با یک تناقض بزرگ مواجهیم. از یک طرف بیش از هر زمان دیگر، شعارهای اقتصادی (البته به بیان دقیق‌تر رفاهی و نه اقتصادی) همراه با ذکر کمیات بیان می‌شود. مانند تعداد شغل، رشد اقتصادی، میزان یارانه پرداختی به گروه‌های مختلف مردم، هدف‌گذاری حتی برای تعداد ازدواج مثلا یک میلیون ازدواج در سال، فارغ از ویژگی‌های جمعیتی و سنی زنان و مردان در سن ازدواج و غیره. این البته یک حرکت رو به جلو است اما از آنجا که موارد مطرح شده تنها اهداف است و در مورد نحوه تحقق آنها صحبت نمی‌شود، جای تردید به‌وجود می‌آورد، به‌خصوص که این رویکرد جدای از آنکه مطلوب هست یا نه اساسا کپی‌برداری از شرایطی است که با آن انطباق ندارد، یعنی با زمانی که درآمدهای نفتی به‌طور متوسط، سالانه بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار بود. حال آنکه در حال حاضر و در افق قابل پیش‌بینی پیشی گرفتن از ۴۵ میلیارد دلار در سال با تردید مواجه است.

جدای از آنکه جمعیت کشور نیز نسبت به حدود ۱۰ سال پیش، بیش از ۱۰ میلیون نفر اضافه شده است. بنابراین در شرایطی که مهم‌ترین مساله کشور منابع است افزایش مصارف بدون مشخص ساختن منابع آن، جز دامن زدن به تورم نتیجه دیگری ندارد. البته این رویکردهای انبساطی تورم‌های بالا ایجاد می‌کند و نه تورم متوسط. یعنی با توجه به شکل‌گیری انتظارات حول محور تورم زیر ۱۰ درصد، ایجاد یک تغییر رو به بالا در تورم، انتظارات تورمی را فعال می‌کند که در آن صورت عواقب وخیمی به‌ویژه برای قشر کم‌درآمد خواهد داشت. البته می‌دانیم که اصلی‌ترین فشار تورم، بر قشر فقیر و کم‌درآمد وارد می‌شود. مثلا یک تورم ۷۰ درصدی نه‌تنها ظرف یک سال قدرت خرید مثلا یارانه ۱۵۰ هزار تومان را به همان ۴۵ هزار تومان قبلی می‌رساند، بلکه ارزش بقیه درآمدهای مردم را هم به کمتر از یک‌سوم تقلیل می‌دهد.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۳۱
پیمان صاحبی


وزیر اسبق کشاورزی گفت: اگر می خواهیم کشور ما در آرامش و در فضای باز سیاسی بدون جنگ، افراطی گری و عوام فریبی نفس بکشد ناچار به انتخاب دوباره روحانی هستیم.

به گزارش خبرنگار ایانا در اردبیل، عیسی کلانتری در ستاد دانشجویان و جوانان روحانی در اردبیل افزود: مردم از عوام‌فریبی، افراطی گری، اختلاس های چند میلیاردی خسته شدند و آنهایی که دیروز مردم را به سخره می گرفتند امروز مدعی ریاست جمهوری هستند که باید هوشیار بود

وی با بیان اینکه روحانی عوام‌فریب نیست، افزود: روحانی با تدبیر و عقلانیت کشور را در مسیر درست پیشرفت و آبادانی قرار داد و خدمات و عملکرد وی در زمینه های مختلف غیر قابل انکار است.

کلانتری جامعه پرسشگر را جامعه ای موفق دانست و بیان کرد: اگر جامعه پرسشگر نباشد کشور غارت می شود همچنان که در دولت گذشته شاهد رانت ها و اختلاس های چندین میلیاردی بودیم.

کلانتری اظهارکرد: اگر مردم پرسشگر نباشند و از حق خود استفاده نکند به دورانی بر می گردیم که کشور در حال غارت بود.

وی اضافه کرد: اگر ملت در انتخاب نامزد مورد نظر خود بی تفاوت باشد دوباره تفکر عوام‌فریبی و غارتگر سکانداری مملکت را بر عهده خواهد گرفت.

کلانتری افزود: آیا توزیع ٢٥٠ هزار تومان یارانه برای مردم عوام‌فریبی نیست اگر واقعا صاحب پول هستید اصل ٢٩ قانون اساسی را به اجرا بگذارید و دست از عوامفریبی بردارید.

وی با بیان اینکه چرا روحانی را انتخاب می کنیم، افزود: روحانی در سیاست خارجی، اقتصاد ملی، رشد علم و فناوری کارنامه قابل قبولی دارد و مثل دولت قبلی ریشه علم را با بورسیه چند هزار افراد نالایق خشک نکرده است بلکه به دانشگاه ها وجهه علمی بخشیده و امروز هم در محیط دانشگاهی شاهد فضای باز سیاسی هستیم.

وی ادامه داد: روحانی با برجام درب فناوری را برای ایران بازکرد و اگر برجام نبود امروز کشور در وضعیتی دیگر و به احتمال قوی در مرحله جنگ بود چرا که معتقدیم مردم دیگر همان مردم دهه ۶۰ نیستند و تاب و تحمل جنگ را هم ندارند.

کلانتری رفع تحریم ها، جلوگیری از ورشکستگی بانک ها، تقویت دیپلماسی خارجی و کنترل تورم را کارنامه بزرگ و قابل قبول برای مردم دانست و افزود: اگر نبود درایت و تدبیر دولت امروز شاهد تورم سرسام اور در کشور بودیم و باید قدردان دولت باشیم که تورم را از بالای ۴۶ درصد به هشت درصد رسانده است.

وی گفت: اجرای طرح تحول سلامت برای تامین درمان مورد نیاز با حداقل هزینه، احیای دریاچه ها و رودخانه ها، مهار آب های مرزی، توسعه ناوگان هوایی و خرید هواپیماهای مدرن، احیا و راه اندازی ۱۷ هزار و ۲۰۰ واحد تولیدی کشور از جمله عملکرد دولت تدبیر و امید است که رضایت مردم را به خود جلب کرده است.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه در دولت تدبیر وامید صادرات غیر نفتی افزایش داشته است افزود: این دولت سرمایه گذاری های خارجی را توسعه داده و در این سه سال و نیم صادرات غیرنفتی از صاردات نفتی پیشی گرفت همچنانکه صادرات غیرنفتی از واردات هم بیشتر شد.

کلانتری بیان کرد: برخلاف این همه خدمات باز مخالفان روحانی با سیاه نمایی می خواهند مردم را از دولت دلسرد کنند غافل از اینکه مردم به بلوغ سیاسی خوبی رسیده اند و امیدواریم دوباره روحانی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب خواهند کرد./

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۲۹
پیمان صاحبی



حسن مقیمی . اقتصاددان

الف) سفره ایرانی عمدتا متشکل از ١٠ قلم اصلی گوشت قرمز، گوشت مرغ، حبوبات، برنج، روغن، قندوشکر، چای، لبنیات، تخم‌مرغ و نان است که میانگین مصرف هریک برای هر نفر ایرانی در سال به شرح ستون سوم جدول زیر است؛ یعنی مثلا به‌طور متوسط هر نفر ایرانی سالانه ١١ کیلوگرم گوشت قرمز و ٢٦ کیلوگرم مرغ و ١١٧ کیلوگرم نان و... مصرف می‌کند.
ب) طبق سرشماری سال ١٣٩٥، تعداد اعضای خانوار ایرانی به‌طور متوسط ٣,٣ نفر است. بنابراین سرانه مصرف ماهانه هر خانوار ایرانی به شرح ستون ٤ جدول زیر است؛ یعنی به‌طور متوسط هر خانوار ایرانی ماهانه سه کیلوگرم گوشت قرمز و هفت کیلوگرم گوشت مرغ و ٣٢ کیلوگرم نان (یا معادل روزانه ٢.٥ عدد نان سنگک) و... مصرف می‌کند.
ج) براساس قیمت‌های بازار که به‌طور هفتگی از سوی اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی منتشر می‌شود، هزینه ماهانه ١٠ قلم عمده سفره ایرانی را می‌توان برای زمان‌های مختلف محاسبه کرد. مثلا میانگین قیمت گوشت قرمز (گوساله و گوسفندی) در مردادماه ١٣٨٤ (پایان دوره اصلاحات) حدود چهارهزارو ٨٠٠ تومان و در مرداد ١٣٩٢ (پایان دوره مهرورزی) با ٦,٣ برابر افزایش به حدود ٣٠هزارو ٢٨٠ تومان رسید و در اردیبهشت ١٣٩٦ به حدود ٣٩هزارو ٩٠٠ تومان افزایش یافته است. بنابراین هزینه سه کیلوگرم گوشت قرمز در سفره هر خانوار متوسط ایرانی از ١٤هزارو ٦٠٠ تومان در مرداد ١٣٨٤ به ٩١هزارو ٦٠٠ تومان در مرداد ١٣٩٢ و نهایتا به ١٢٠هزارو ٦٠٠ تومان در اردیبهشت ١٣٩٦ رسیده است. همین محاسبات برای سایر اقلام در جدول زیر آمده است.
د) جمع مخارج هر خانوار برای اقلام ١٠ ‌گانه سفره ایرانی در مردادماه سال ١٣٨٤ (پایان دولت اصلاحات) حدود ٧٣هزارو ٦٨٠ تومان بود که در مردادماه ١٣٩٢ (پایان دولت مهرورزی) با ٥,٣ برابرشدن به رقم ٣٩٣هزارو ٨٥٠ تومان رسید و هم‌اکنون در اردیبهشت سال ١٣٩٦ (ماه‌های پایانی دور اول دولت تدبیر و امید) با رشد سالانه هفت درصد به ٥٠٦ هزار تومان رسیده است. مقایسه مخارج بالا به‌تنهایی گویای کوچک یا بزرگ‌شدن سفره ایرانی نیست، اما به‌وضوح تب تورم سهمگین ایجادشده در دوره مهرورزی دولت نهم و دهم را نشان می‌دهد که مردم هرروز شاهد کاهش ارزش پول خود بودند.
هـ ) برای اندازه‌گیری سفره هر خانوار باید بررسی کرد که درآمد خانوارها، به‌خصوص خانوارهای کم‌درآمد و مستضعف چقدر افزایش داشته و با آن قادر بوده‌اند چه مقدار از اقلام سفره خود را تأمین کنند. حداقل دستمزد طبق قانون کار برای سه سال ١٣٨٤ و ١٣٩٢ و ١٣٩٦ به‌ترتیب ١٢٩،٦٥٢ تومان و ٥٥٧،١٢٥ تومان و ١،٠٧٩،٩٣٠ تومان بوده است.
و) ارقام جدول نشان می‌دهند که در سال ١٣٨٤ و پایان دولت اصلاحات، حدود ٥٧ درصد از درآمد خانوارهای کم‌درآمد صرف تأمین نیازهای معیشتی ضروری شده و به عبارت بهتر هر خانوار کم‌درآمد می‌توانست با حداقل حقوق قانون کار  حدود ١,٧٦ برابر نیاز سفره معیشت خود را تأمین کند.
در پایان مهرورزی دولت دهم در مرداد ١٣٩٢، هر خانوار کم‌درآمد باید ٧١درصد از درآمد خود را به معیشت ضروری اختصاص می‌داد و به‌عبارتی با حقوق و دستمزد خود می‌توانست ١,٤١ برابر نیاز معیشت ضروری خود را تأمین کند. 
در پایان دور اول دولت تدبیر و امید در اردیبهشت ١٣٩٦، خانوارهای کم‌درآمد می‌توانند با اختصاص ٤٧درصد درآمد حداقل قانون کار، نیازهای معیشتی ضروری خود را تأمین کنند و به‌عبارت دیگر می‌توانند با درآمد خود، ٢,١٣ برابر نیاز معیشتی خود را تأمین کنند.
ز) با شرح و محاسبات بالا می‌توان گفت اندازه سفره خانوارهای کم‌درآمد ایرانی از ١,٧٦ برابر نیاز معیشتی در پایان دوره اصلاحات با ٢٠درصد کاهش در دوره دولت نهم و دهم به ١.٤١ در مردادماه ١٣٩٢ تقلیل یافته و سپس با افزایش قابل‌ملاحظه ٥٠درصد در عرض کمتر از چهار سال به ٢.١٣ برابر در سال ١٣٩٦ افزایش یافته است. 
واضح است که سفره خانوارهای ایرانی در دولت مهرورزی کوچک و کوچک‌تر شده است. این در حالی است که درآمدهای نفتی افسانه‌ای آن دولت می‌توانست فقر را برای همیشه در سرزمین منتظران عدالت ریشه‌کن کند. از سوی دیگر می‌توان گفت که با تدبیر ملت برای روی‌کارآوردن دولت اعتدال و تلاش برای کاهش تورم و نیز افزایش دستمزد کم‌درآمدها، سفره معیشت مستضعفان گسترده‌تر شده و از ١,٤١ در دولت دهم با ٥٠درصد افزایش به ٢.١٣ در دولت اعتدال رسیده است. 
کسانی که هنوز بر طبل پوسیده پرداخت نقدی یارانه‌ها می‌کوبند و دم از حمایت از فقرا می‌زنند باید توجه داشته باشند که دستیابی به هدف مقدس خدمت به محرومان با طناب پاره کسانی که هشت سال سفره فقرا را کوچک‌تر کرده‌اند امکان‌پذیر نیست و این جفا به مردم ستم‌کشیده است که دوباره آنان را به ورطه فقر بیشتر برگردانند.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۲۹
پیمان صاحبی



خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا):

لحظه به لحظه به روز انتخابات سرنوشت ساز ۲۹ اردیبهشت نزدیک ترمی شویم و حال و هوا پرشورتر می شود در گوشه کنار شهرهای دور و نزدیک میهن مان. شهرهایی که در شب های اخیر، کانون گردهمایی میلیون ها ایرانی روستایی و شهری هوادار کاندیداهایی شده که راه و مرزهایی متفاوتی را برای آینده کشور نمایندگی می کنند. ایرانیانی که هفته هاست فکر و ذکر آن ها برگزاری مناظره های زنده تلویزیونی و رقابت کاندیداهایی است که خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده اند. مردمی که آرامش و ثبات را می جویند و از تزویر و دروغ به نیت کسب قدرت بیزار هستند.

نشانه های هوشمندی هویدا شده است. تحریمی ها بیش از گذشته به ناکارآمدی این روش شکست خورده در جهان پی برده اند و اندک اندک از پیله انزوای نادیده گرفتن راه کم تنش پیگیری مطالبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که صندوق های رای باشد، خارج می شوند. پیام هواداران حسن روحانی با خروجی نتیجه آرا از صندوق بیشتر شنیدنی است و بلندتر به گوش آن ها می رسد که باید برسد! مردم ایران قدرناشناس تلاش های ۴ سال آواربرداری های دولت یادزهم که با دست خالی پیگیر همزمان ده ها و صدها چالش خودساخته یاران دولت های نهم و دهم - که امروز در ستادهای رقیبان حسن روحانی خزیده اند - و با تهمت و افتراهای اثبات نشده در محاکم قضایی، قصد ترور شخصیت دارند، نیستند. نه فقط شهرنشین ها، بلکه تشکل های کشاورزی، روستایی و عشایری نیز دیروز پس از بررسی اظهارات در مناظره ها و عملکرد تمام نامزدها، در یک تصمیم واحد به اجماع رسیدند و آن " ادامه مسیر توسعه با روحانی" بود. مسیری که در شب های منتهی به انتخابات و تجمعات پرشور تمام شهرها، تا پاسی از شب یک صدا فریاد کشیده می شود: "دوباره ایران، دوباره روحانی..."







































۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۲۸
پیمان صاحبی


خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)-لیلا مرگن:

معاون ستاد افغانستان وزارت امور خارجه با تشریح اقدامات انجام شده برای احیای حق‌آبه هامون ها، اجرای دقیق معاهده هیرمند و تدوین رژیم حقوقی هریرود، از به بار نشستن تلاش‌های دولت حداکثر تا سه ماه آینده خبرداد.

حسین فرجاد امین معاون ستاد افغانستان وزارت امور خارجه بیان کرد: ایران و افغانستان دارای دو رودخانه مرزی مشترک به نام‌های هریرود و هیرمند هستند. ایران درباره رژیم حقوقی هیرمند با دولت افغانستان پس از طی یک دوره مذاکره طولانی، در سال ۱۳۵۱ قراردادی منعقد کرده است اما درباره رژیم حقوقی هریرود هیچ قراردادی تا کنون نداشته‌ایم. روند مذاکرات گذشته در مورد هیرمند نشان می‌دهد که این کار چقدر دشوار بوده است.

وی ادامه داد: در قرداد هیرمند، یک حجم آب قید شده است که باید بر اساس یک جدول ۱۲ ماهه،به ایران تحویل شود. بر اساس این قرارداد، ۸۲۰ میلیون متر مکعب حقآبه شرب و کشاورزی به ایران در طول سال تحویل خواهد شد. اما در این قرارداد هیچ صحبتی از حق‌آبه زیست محیطی تالاب هامون نشده است.

به گفته فرجاد، بر اساس قرارداد ۱۳۵۱، در ماه‌هایی از سال که نیاز کشاورزی افزایش می‌یابد، حجم آب اختصاص یافته به ایران هم افزایش می‌یابد و در ماه‌هایی که فعالیت کشاورزی متوقف می‌شود، حجم آب تحویلی کم می‌شود. اما مسئله اینجاست که دولت افغانستان بر اساس متن قرارداد، رهاسازی آب را انجام نمی‌دهد. به همین دلیل دولت ایران ناگزیر است آب تحویلی را در ذخیره‌گاهای داخلی خود یعنی چاه نیمه‌های زابل ذخیره کند تا بتواند نیازهای شرب و کشاورزی را در طول سال تامین کند.

وی ادامه داد: ذخیره‌سازی آب در چاه نیمه‌ها به دلیل تبخیر بالا در استان سیستان و بلوچستان، بخشی از آب را از دسترس ایران خارج می‌کند و این ذخیره‌سازی، برای دولت ایران هزینه در بر دارد.

معاون ستاد افغانستان وزارت امور خارجه با اشاره به اینکه تالاب هامون علاوه بر دریافت آب از مسیر رودخانه هیرمند از دو رودخانه فراه رود و خاش رود نیز آب دریافت می‌کند، هامون پوزک، صابری و هیرمند را به سه کاسه‌ای تشبیه کرد که بر اساس قانون ظروف مرتبط، به یکدیگر متصل بوده و با کامل شدن آب در هر کاسه، آب مازاد به کاسه دیگر منتقل می‌شود. آب مازاد سومین کاسه نیز به داخل خاک افغانستان سرازیر شده و وارد "گود زره" می‌شود.

وی افزود: در سال‌های اخیر برداشت بیش از حد کشور افغانستان از آب رودخانه‌های فراه رود و خاش رود با هدف توسعه کشاورزی سبب شده است که به اندازه گذشته آب وارد تالاب هامون نشود.

فرجاد امین بیان کرد: بر اساس مفاد قرارداد ۱۳۵۱، ایران مجاز نیست اگر آبی در دلتای رودخانه هیرمند وجود داشته باشد از آن برداشت کند. سهم کشور ما از آب هیرمند ۸۲۰ میلیون متر مکعب است و بنابراین آب مازاد دلتای هیرمند باید رها شود تا هامون‌ها را پر کند.اما در سالهای اخیر به علت مصرف بیشتر در بالادست و یک دوره طولانی خشک سالی آب قابل توجهی برای هامون ها باقی نمانده است. اگر قرار باشد که کاسه هامون ها پر شوند و این سیکل کامل شود به ۸ میلیارد متر مکعب آب نیاز است در حالی که در سال‌های اخیر حجم بسیار اندکی که فقط هامون ها را تر کرده اند به هامون ها آب داده شده است.

وی تاکید کرد: در سال‌های اخیر هیچ‌گاه مشابه گذشته از سمت هیرمند، فراه رود و خاش رود، آبی به سمت تالاب هامون نیامده است. بخشی از این کاهش‌ آورد رودخانه‌ها به دلیل تغییرات اقلیمی است اما بخش دیگری از آن، ناشی از ایجاد تاسیسات و مصرف بیشتر توسط افغانستان در بالادست رودخانه هیرمند است.

به گفته معاون ستاد افغانستان وزارت امور خارجه کشور، کشور افغانستان در سال‌های اخیر طرح‌هایی را در محدوده سد کجکی و بند کمال خان ایجاد کرده است. این طرح‌ها قدرت ذخیره‌سازی آب را افزایش داده است.

وی افزود: رودخانه هیرمند مسافت زیادی را در افغانستان طی می‌کند تا به پایین دست برسد. در طول مسیر این رودخانه کانال‌های فرعی زیادی وجود دارد که در سال‌های اخیر با توجه به منابع مالی که از خارج افغانستان تامین می‌شود، این کانال‌ها لایروبی و بازسازی شده‌اند. بهترین کانالی که توسط افغانستان بازسازی شده،"نهر لشکری" است که در ۴۰ کیلومتری مرز ایران واقع شده است. افغانستان در بستر رودخانه هیرمند تاسیساتی ایجاد کرده است که پای آب رودخانه هیرمند را به سوی نهر لشکری منحرف می‌کند. علت اینکه در سال‌های اخیر از پایان اردیبهشت و خرداد آبی در این منطقه نمی‌بینیم، به خاطر ایجاد این تاسیسات است که آب را به سمت بند لشکری منحرف می‌کند تا با این آب، زمین‌های کشاورزی جدیدی در اطرف شهر نیمروز سیراب شود.

وی اضافه کرد: در اطراف شهر زرنج افغانستان، طی یک دوره کوتاه زمین‌های سبزی و صیفی توسعه یافته و وضعیت کشاورزی منطقه متفاوت شده است. به این ترتیب، بعد از اردیبهشت هیچ آبی به سمت ایران نمی‌آید. در حالی که نهر لشکری در تمام طول سال آب دارد.

قرارداد هیرمند از نظر ما معتبر و مفاد آن لازم الاجراست

فرجاد امین با اشاره به اینکه امضای قرارداد هیرمند بین ایران و افغانستان یک روند ۱۵۰ ساله را طی کرده است بیان کرد: متاسفانه در دوره ای که انگلیس ها در افغانستان حاکم بودند مرزهای سیاسی ایران و افغانستان اغلب با حکمیت انکلیسی ها مشخص شده است و انگلیسی ها در تعیین میزان سهم آب ایران شیطنت کردند. در حالی که زمین های بیشتری در سیتان ایران وجود داشت بیشتر آب را به افغانستان اختصاص دادند و این موضوع را همواره به عنوان یک موضوع اختلافی بین کشور باقی گذاشتند. اما با این وجود مفاد قرارداد هیرمند از نظر ما ، لازم الاجراست. ایران و افغانستان درباره اصل قرارداد هیرمند اختلاف نظری ندارند اما آنچه محل اختلاف است، نحوه اجرای این قرارداد است.

معاون ستاد افغانستان وزارت امور خارجه عنوان کرد: در قرارداد هیرمند این حق برای ایران به رسمیت شناخته شده که از ایستگاه آب سنجی که در بالادست سد کجکی و در محلی به نام دهراوود واقع شده است، بازدید کند. اگر در سال‌های خشکسالی میزان آورد رودخانه از حالت نرمال کاهش یافته بود، حق‌آبه ایران هم به همان نسبت باید کاهش یابد اما در سال‌های اخیر و از سال ۸۱ تا کنون دولت افغانستان امکان بازدید از این ایستگاه را برای ایران به علت ناامنی درحوزه سد کجکی، فراهم نکرده است.

وی افزود: بنابراین ادعاهای مطرح شده در زمینه تغییر اقلیم و کاهش نزولات آسمانی از نظر فنی مورد تایید ایران قرار نگرفته و هنوز صحت آن برای ما محرز نشده است.

فرجاد امین گفت: گزارشاتی دریافت کرده‌ایم که از تلاش‌های افغانستان برای مهار سیلاب‌های سرازیر شده به سمت ایران حکایت دارد. دولت افغانستان مدعی است که همین حجم آب ورودی توسط سیلاب‌ها نیز بیشتر از سهم ایران بر اساس قرارداد هیرمند است.

وی ادامه داد: مطالبات ایران از ابتدای استقرار دولت جدید در افغانستان، متمرکز بر تامین حق‌آبه هامون، تعیین رژیم حقوقی هریرود و اجرای کامل معاهده هیرمند بوده است. دولت افغانستان به دلیل فشار افکار عمومی و جو سازی‌های انجام شده و سیاست دولت قبلی افغانستان، تا قبل از آغاز به کار دولت یازدهم در ایران و روی کار آمدن دولت اشرف غنی در افغانستان، آمادگی مذاکره و گفتگو با ایران را نداشت.

اجرای دیپلماسی فعال برای استیفای حق ایران

به گفته معاون ستاد افغانستان وزارت امور خارجه با روی کار آمدن دولت روحانی، تمام موضوعات مذاکرات و روابط بین ایران و افغانستان به حل مسایل آبی و محیط زیستی گره زده شد تا هرچه سریعتر مشکلات مرتبط با خشکی هامون حل شود. زیرا مشاهده می شد که دولت افغانستان بی توجه به خواسته های ما موارد مورد نیاز خود را بصورت دو جانبه در مذاکره با نهادهای مختلف دریافت می کند و توجهی به خواسته های ما ندارند.

وی افزود: این دیپلماسی منجر شد که زمینه تدوین یک معاهده جامع همکاری بین ایران و افغانستان در قالب پیش نویس تهیه شود.

فرجاد امین با اشاره به سفر هفته گذشته محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه به کشور افغانستان، از مبادله و تایید پیش نویس معاهده جامع ایران و افغانستان خبرداد. به گفته وی ایران و افغانستان در قالب پنج کمیته آب، آموزش، امنیتی و دفاعی، اتباع، اقتصاد و ترانزیت از هفته آینده با یکدیگر مذاکره خواهند کرد. در انتهای این مذاکرات، قراردادی بین ایران و دولت افغانستان منعقد خواهد شد که در آن علاوه بر تامین خواسته‌های افغانستان، درخواست ایران در زمینه تامین حق‌آبه هامون، تعیین رژیم حقوقی هریرود و اجرای دقیق معاهده هیرمند نیز تامین خواهد شد.

وی تاکید کرد: طرف ایرانی معتقد است که هامون یک زیستگاه مشترک بین دو کشور است. از بین رفتن محیط زیست منطقه لطمات زیادی به مردم منطقه وارد کرده و زندگی برای مردم سیستان و آن سوی مرزها را سخت کرده است. بنابراین باید هامون ها احیا شوند. البته این مسئله مورد تایید طرف افغانستانی نیز هست.

معاون ستاد افغانستان وزارت امور خارجه گفت: افغانستان اعتقاد دارد رها سازی حجم زیادی قریب به دو میلیارد متر مکعب آب برای تر کردن هامون ها برنامه‌ درستی نیست و ما باید برای این حجم زیاد آب برنامه داشته باشیم تا از ارزش اقتصادی این آب استفاده کنیم.. زیرا ورود این حجم آب به داخل هامونی که سه تا چهار متر عمق دارد، بسیار سریع تبخیر می شود. به همین دلیل باید به نحوی برنامه‌ریزی شود که ارزش محیط زیستی و اقتصادی آب حفظ شود. در این رابطه برنامه‌هایی نیز توسط دانشگاه زابل و سایر دانشگاه‌ها ارائه شده است که در دست بررسی قرار دارد.

وی درباره وضعیت رژیم آبی رودخانه هریرود نیز بیان کرد: با شروع آبگیری سد سلما که از دو سال پیش در حال انجام است، از رودخانه هریرود هیچ آبی به سمت ایران سرازیر نشده است زیرا هنوز مخزن سد سلما پر نشده است. از آنجا که در هریرود رژیم حقوقی مشخصی بین ایران و افغانستان تعریف نشده است، تلاش می‌کنیم برای آب این رودخانه نیز رژیم حقوقی وضع کنیم.

فرجاد امین تاکید کرد: رودخانه هریرود یک رودخانه مشترک بین ایران، افغانستان و ترکمنستان است. آب سد دوستی که در شمال شرق کشور ساخته شده است، به نسبت مساوی بین ایران و ترکمنستان تقسیم می‌شود. ایران سال‌های متمادی تلاش کرده است که وضعیت رژیم حقوقی این رودخانه را مشخص کند و دولت اشرف غنی که سیاست عمل‌گرایانه‌تری نسبت به دولت قبلی دارد، طی فعالیت دولت یازدهم، با ایران وارد مذاکره شده است.

به گفته وی، حامد کرزای در مراسم تحلیف دکتر حسن روحانی با درخواست رئیس جمهور در زمینه تعیین رژیم حقوقی برای هریرود مواجه شد. کرزای تلاش کرد تا معاهده جامع بین ایران و افغانستان را به دو بخش سیاسی و امنیتی و آب تقسیم کند تا بخش سیاسی و امنیتی را در دولت خود با ایران نهایی کرده و تصمیم‌گیری در زمینه آب را به دولت بعدی واگذار کند اما این تصمیم، با مخالفت ایران همراه شد.

معاون ستاد افغانستان وزارت امور خارجه افزود: ایران قصد ندارد بدون دریافت امتیازات مورد نظر خود، هیچ امتیازی به دولت افغانستان بدهد. به همین دلیل در پیش نویس معاهده تدوین شده بین دو کشور،شرط اجرایی شدن تمام بندها، قید شده است.

وی امیدوار است: با توجه به ضرب الاجل سه ماهه‌ای که توسط وزیر امور خارجه ایران برای دولت افغانستان تعیین شده است و با توجه به اینکه دولت افغانستان نیز به این تصمیم رسیده است که باید این مسائل حل شوند، تا سه ماه آینده و پایان کار دولت یازدهم، معاهده جامع بین ایران و افغانستان به امضا برسد و تکلیف حق‌آبه هامون، رژیم حقوقی هریرود و اجرای کامل قرارداد هیرمند، برای همیشه روشن شود.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۲۶
پیمان صاحبی


 

محیط زیست قربانی تبلیغات نشود

*دکتر بهزاد دهزاد: این روزها فضای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا حسابی داغ است. در این فضا شاهدیم که انبوهی از کاغذهای تبلیغاتی در سطح شهر توزیع می‌شود که قطعا وجود این حجم عظیم از کاغذها که خیلی از آنها هم در کف خیابان‌ها رها می‌شود، یک تهدید زیست‌محیطی جدی است که سلامت شهر را مختل می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم، اگر به جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در دیگر کشورهای توسعه‌یافته نگاه کنیم، می‌بینیم که گرچه در این کشورها هم هنوز تبلیغات کاغذی برای نامزدهای انتخابات وجود دارد، اما آنها برای این کار، قاعده و قانون خاصی در نظر گرفته‌اند.

مثلا آنها موظف‌اند فقط از کاغذهای بازیافتی و کاغذهای حاصل از پسماندهای جامد استفاده کنند و حق ندارند از کاغذ معمولی و غیربازیافتی برای تبلیغات استفاده کنند. همچنین حامیان نامزدها هم پس از پایان تبلیغات انتخاباتی، کاغذهای تبلیغاتی را جمع کرده و با اتحاد و مشارکت، زمین را از وجود این کاغذهای تبلیغاتی پاک می‌کنند، اما در کشور ما چنین قواعد و قانونی نداریم.

اینجا خیلی اوقات می‌بینیم که زباله‌های تبلیغاتی به حال خود رها می‌شود و خیلی‌ها منتظر سازمان‌های عمومی می‌مانند تا زباله‌ها را جمع کنند، درحالی که چنین رویه‌ای در کشورهای توسعه‌یافته حاکم نیست. در این کشورها، حتی نوعی رقابت و سبقت هم برای جمع‌آوری زباله‌های تبلیغاتی وجود دارد تا وجهه نامزد خود را بالا ببرند که چنین رقابتی هم در کشور ما وجود ندارد.

حجم استفاده از کاغذها در تبلیغات انتخاباتی نیز در ایران بسیار بالاست که باید برای این موضوع هم فکری شود. در کمتر کشوری می‌بینیم که این حجم عظیم از کاغذ برای تبلیغات انتخاباتی اسراف شود و معمولا سعی می‌کنند از کانال‌های دیگری همچون فضای مجازی حرفشان را بزنند، اما در کشور ما میزان تبلیغات انتخاباتی به شکل تبلیغات کاغذی و تبلیغات مجازی، بسیار بالاست.

به هر حال، همه ما وظیفه داریم در حین برگزاری انتخابات و پس از آن، محیط‌زیست را سالم نگه داریم و سهمی در حفظ محیط‌زیست شهرمان داشته باشیم. البته در این زمینه، نیازمند قوانین کاملا شفاف نیز هستیم تا محیط‌زیست، قربانی تبلیغات انتخاباتی نشود.

*رئیس کمیته تخصصی محیط‌زیست وزارت نیرو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۳۶
پیمان صاحبی

فقط روحانی برای دریاچه ارومیه برنامه دارد

یکی از اصلی‌ترین پروژه‌های اجراشده در دولت روحانی پروژه احیای دریاچه در آستانه نابودی ارومیه بود. پروژه‌ای که اولین مصوبه دولت یازدهم به آن اختصاص داشت و با همین هدف یک ستاد با عنوان احیای دریاچه ارومیه هم تشکیل شد و آغاز به کار کرد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شرق نوشت: حالا و در روزهای پایانی دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی به سراغ عیسی کلانتری رئیس این ستاد رفتم تا از او درباره آنچه در این مدت گذشت و چشم‌انداز آینده پروژه احیای دریاچه در دولت بعد گفت‌وگو کنم. مشروح این گفت‌و‌گو در ادامه آمده است.

خبرگزاری‌های منتقد دولت، بارها در این چند وقت نوشتند که وضع دریاچه ارومیه در دولت روحانی، نه‌تنها بهتر نشده بلکه تراز آبی آن یک متر هم پایین‌تر آمده. پاسخ شما به این نقد چیست؟

یک متر از چه زمانی پایین آمده؟

‌از سال ٩٢.

نه، چنین حرفی صحت ندارد، یک. دو اینکه دریاچه ارومیه، قرار است تا سال آبی ١٤٠٢-١٤٠٣ احیا شود. دو سال اول برنامه‌اش مرحله تثبیت است، از سال ٩٢-٩٣ پروژه شروع شده که این تثبیت به خوبی اتفاق افتاده. نمونه‌اش همان کشتی است که پنج سال بود در گل نشسته بود، هفته گذشته آن را در آب، با طناب‌های خیلی کلفتی بستند که آب آن را به وسط دریاچه نبرد.

‌این کشتی دقیقا کجاست؟

کنار میان‌گذر شهید کلانتری، پنج سال بود در گل و در خشکی بود. اطلاعات دقیق در سایت دریاچه ارومیه گذاشته می‌شود. این دوستان زحمت بکشند، ببینند و بخوانند. الان کارهای زیربنایی که برای دریاچه ارومیه انجام می‌شود، با سرعت خوبی پیش می‌رود. مثلا با وجود کمبود بودجه، ١٠ کیلومتر از تونل انتقال آب به سمت دریاچه احداث شده است.

‌پس این موضوع کاهش تراز آبی دریاچه را رد می‌کنید و این‌طور نیست؟

نه این‌طور نیست.

در سال ٩٢، تراز چند بوده و الان چند است؟

سال ٩٢ تراز ١٢٧١,٧ بود؛ در همین تاریخ امروز (٢٠ اردیبهشت). الان ١٢٧٠.٩٩ است. یعنی هشت سانتی‌متر اختلافش است. علتش هم این است که امسال نسبت به سال گذشته، ٢٢ درصد بارندگی کم داشتیم. اگر مثلا بارندگی سال گذشته را داشتیم، الان ١٢٧١.٣٠ سانتی‌متر بود.

‌اما منتقدان می‌گویند سیل اخیر که به منطقه هم آسیب زد، در بالاآمدن آب دریاچه تأثیر داشته. بعضی‌ها گفتند حتی تا ١٢ سانتی‌متر در بالاآمدن سطح آب اثر گذاشت.

به‌هر‌حال سیل اخیر هم جزء بارندگی است. باید بارش کل را در نظر گرفت. سال آبی، از اول مهر شروع می‌شود تا ٣١ شهریور. با این سیل‌ها و با این بارندگی‌ها ما هنوز ٢٢ درصد کمتر از سال گذشته بارندگی داریم. یعنی بارندگی امسال تا حالا چیزی حدود ٥٠ میلی‌متر کمتر از سال گذشته است. این میزان حتی با احتساب این سیل است، برف هم در آن هست. همه اینهاست. اتفاقا وقتی سیل می‌آید، گل‌ولای را همراهش می‌آورد. ١٤٦ میلیون مترمکعب آب وارد شده، حدود ٣٠ میلیون مترمکعبش خاک بوده که به درد ما نمی‌خورد و به ضرر ماست. این حرف‌ها و آماری که این دوستان می‌گویند، مثل همین عدد و رقم یارانه‌هایی است که می‌خواهند بدهند. اشکالی ندارد؛ بگویند. ولی از نظر علمی، اگر می‌توانستیم منابع مالی‌مان را تأمین کنیم، آب کشاورزان را ندهیم، با وجود ٢٢ درصد کاهش بارش، الان حداقل تراز دریاچه چیزی حدود ١٠ سانتی‌متر بالاتر بود. در کل ما دریاچه را یک‌شبه و یک یا دو سال آبی قرار نیست احیا کنیم، این پروژه‌ای است که پیش می‌رود و ادامه دارد.

‌پروژه‌ای که پیش‌بینی شده بود، بر اساس همان هدف‌گذاری که برای سال ٩٦ شده بود، قرار بود دریاچه کجا باشد آیا الان به آن هدف رسیده‌اید؟

طبق پیش‌بینی‌ها ‌باید حدود پنج سانتی‌متر کمتر از امروز تراز آبی می‌داشتیم. منتها چون سال گذشته بارندگی‌ها خوب بود، ٢٢ درصد بیشتر از امسال و هشت درصد بیشتر از دوران ٤٨ساله بود و سبب شد که آب دریاچه مقداری بالاتر بیاید. وگرنه اگر طبق برنامه پیش می‌رفتیم باید ١٢٧٠,٩٥ سانتی‌متر ارتفاع آب از سطح دریا می‌بود که حدود چهار سانتی‌متر بالاتر از پیش‌بینی ماست. در کنار این، روی کارهای زیربنایی ما که از دو تا سه سال دیگر باید آب را وارد دریاچه کنند، متمرکز هستیم.

‌در این مدت از سال ٩٢ تا الان که سال ٩٦ است، مشخصا چه کارهایی برای احیای دریاچه شده است؟

دریاچه بیش از صد پروژه دارد که همه با هم پیش می‌رود. یک‌سری پروژه‌های آن خیلی بزرگ است. ده‌ها پروژه کوچک منطقه‌ای هم هستند. از آبخیزداری داریم، تثبیت شن داریم، تثبیت غبار داریم، کاهش مصرف آب کشاورزان را داریم که مهم‌ترین پروژه ماست. انتقال آب داریم، انتقال فاضلاب و پساب شهرهای دور دریاچه را داریم. همه اینها پروژه‌های به‌هم‌پیوسته‌اند. مسائل فرهنگی و آموزشی و مسائل اجتماعی داریم تا احیانا جایی که شغل جایگزین بخواهند.

‌گفتید بزرگ‌ترین پروژه، پروژه کاهش مصرف آب کشاورزی است. برای این، مشخصا چه اقدامی انجام شده و در چه سطحی و چه تأثیری داشته؟

طبق برنامه ما باید هشت واحد درصد در سال، به‌طور متوسط از آب مصرف سدها در کشاورزی صرفه‌جویی کنیم. یعنی به کشاورزان آب کمتری بدهیم و این آب راهی دریاچه شود. بزرگ‌ترین رودخانه‌ای که وارد دریاچه می‌شود، زرینه‌رود است که به‌تنهایی ٤٣ درصد آب دریاچه را تأمین می‌کند.

‌تأمین می‌کرد در واقع؟

امروز هم تأمین می‌کند، آورد رودخانه باید از آن باشد. اگر بخواهیم دریاچه را احیا کنیم، اول باید تکلیف زرینه‌رود را روشن کنیم که نزدیک به نصف آب دریاچه را تأمین می‌کند و نصف دیگر را حدود ٢٠ رودخانه دیگر فراهم می‌کنند بنابراین آن اولویت اول ماست. در دو سال گذشته، ١٦ واحد درصد آب تخصیص‌یافته غیرعلمی به کشاورزان را کاهش دادیم. امسال هشت واحد درصد نسبت به سال گذشته، صرفه‌جویی بیشتری می‌کنیم. برای اینکه ما باید طبق اعلام وزارت نیرو، ٢,٦ میلیارد مترمکعب، حقابه دریاچه را لحاظ کنیم. از آن مقدار، مقدار واقعی که قبلا می‌رسید ٧٠٠ میلیون مترمکعب بود. عامل اصلی خشک‌شدن دریاچه ارومیه همین مابه‌التفاوت بود. چون دریاچه که حجم زیادی ندارد. در شرایط اکولوژیک ١٥ میلیارد مترمکعب آب خواهد داشت. سالانه ١.٥ میلیارد مترمکعب آبش را کم کنید، ١.٥ ضرب‌در ١٠ می‌شود ١٥. ١٠ساله باید خشک می‌شد. خشک هم شد. به همین دلیل، زرینه‌رود اولویت اول ماست. بعد رودخانه‌های سیمینه و تلخه‌رود است و بقیه رودخانه‌ها. هدف‌گذاری ما از سد بوکان شروع شده که رهاسازی بیشتری کنیم. زمستان رهاسازی کنیم؛ نه اینکه کشاورزان آب مصرف نکنند، بلکه کشاورزان، آب را هدر ندهند. با وجودی که از سوی کشاورزان ١٦ واحد درصد مصرف آب زرینه‌رود کم شده، طبق گزارش وزارت کشاورزی، عملکردهایشان ١٧ واحد درصد افزایش پیدا کرده است.

‌یکی دیگر از مشکلاتی که مانع از رسیدن آب به بستر دریاچه بود، لایروبی‌نکردن رودخانه‌ها بود. در این زمینه چه کارهایی شده است؟

در ٣٠، ٤٠ سال گذشته، گل‌ولای حاصل از رودخانه زرینه‌رود، جنوب شرق دریاچه را پر کرده بود. به شکلی که جنوب و شرق دریاچه الان شیب منفی دارد. خاکش هم خاک نسبتا شیرینی است. یعنی حتی آب زرینه‌رود اگر جاری هم می‌شد، در این منطقه می‌آمد و تبخیر می‌شد و به دریاچه نمی‌رسید. ناچار شدیم ٢٥ کیلومتر کانال حفر کنیم و زرینه‌رود را به سیمینه‌رود وصل کردیم تا به جای اینکه آبش در جنوب شرق برود و تبخیر شود، آن آب از طریق سیمینه‌رود وارد دریاچه ارومیه شود. این اتفاقات قبلا نیفتاده بود. یعنی همان آبی هم که از دست کشاورزان خارج می‌شد و به پیکره دریاچه می‌رسید، در جنوب شرق دریاچه تبخیر می‌شد. همان‌طور که آب تلخه‌رود در شرق دریاچه تبخیر می‌شد. کانال‌های تلخه‌رود هم لایروبی شد و آب آن الان به پیکره دریاچه می‌رسد. این آب در ٢٥٠ هزار هکتار اراضی شرق تبریز، تبخیر می‌شد.

‌ در زمینه صرفه‌جویی در مصرف آب کشاورزی و آبیاری مدرن زمین‌های اطراف دریاچه چه اقداماتی انجام شده است؟

طبق گزارش وزارت کشاورزی، در سه سال گذشته چیزی نزدیک به ٥٠ هزار هکتار آبیاری مدرن را مجموعا در دو طرف دریاچه ایجاد کردند.

‌در زمینه پروژه‌های انتقال آب چه کاری برای دریاچه شده؟

ما یک پروژه انتقال آب داریم از خارج از حوزه دریاچه. انتقال از رودخانه زاب است که این پروژه، قبل از انقلاب هم بود؛ منتها نه برای دریاچه، بلکه برای توسعه کشاورزی. اما به دلیل اینکه آب دریاچه را توسعه کشاورزی برداشته است حالا این پروژه انتقال آب در مجموع برای احیای دریاچه خواهد بود. قبل از انقلاب نزدیک به ٣٠٠ هزار هکتار کشت آبی داشتیم در حوضه دریاچه که امروز نزدیک به ٥٠٠ هزار هکتار شده است. یعنی ٢٠٠ هزار هکتار اضافه شده. در آن پروژه قرار بود چیزی حدود ٤٠-٤٥ هزار هکتار، توسعه کشاورزی دهند، باقی‌مانده آن را هم به جای دیگر منتقل کنند. منتها ما آن پروژه توسعه را هم حذف کردیم و به دریاچه آوردیم. یعنی اگر ان‌شاءالله تونل‌های انتقال آب تمام شود، چون سدهاشان ساخته شده است و کانال‌های آب آن اصلاح شود که اصلاح خواهد شد تا آن زمان، ما سالانه حدود ٦٠٠ میلیون مترمکعب آب از رودخانه زاب وارد دریاچه خواهیم کرد. این کار با سرعت مناسب پیش می‌رود.

‌طبق برنامه چه زمانی به بهره‌برداری می‌رسد؟

طبق برنامه در پایان ٩٨. از ٣٦ کیلومتر تونلی که باید حفر شود، یک کیلومتر حفر شده، باقی هم طبق برنامه پیش می‌رود. دو سد؛ یک سد آن در سفر چند روز قبل آقای رئیس‌جمهور افتتاح شد، از یکی ١٥٠ میلیون مترمکعب آب از حوزه زاب وارد دریاچه می‌شود. دومین هم فکر می‌کنم در پنج سال آینده تمام شود، قبل از اینکه‌ تونل‌ها تمام شود.

‌خروجی رودخانه زاب ربطی به دریاچه نداشت. به سمت عراق می‌رفت؛ درست است؟

بله به عراق می‌رفت و در نهایت به خلیج‌فارس می‌ریخت. زاب اگرچه نزدیک دریاچه و در٥٠کیلومتری آن است اما به سردشت می‌رفت و وارد عراق می‌شد. طبق عرف بین‌المللی، می‌توانستیم نصف آب این رودخانه را برداشت کنیم. ولی چون جای توسعه نداشت و از دره‌های عمیق یا جنگل عبور می‌کرد، زمین زراعی نداشت، تاکنون صددرصد آب آن به عراق می‌رفت. الان نزدیک به ٦٠٠ میلیون آن پیش‌بینی شده که منتقل شود.

‌این میزان چند درصد کل آب آن است؟

یک‌سوم آن است. مسئله بعدی که در پروژه‌های انتقال آب می‌خواهد صورت بگیرد، از تصفیه‌خانه فاضلاب شهرهای اطراف است، مثل تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، آذرشهر و جاهای دیگر.

‌طبق پیش‌بینی و برنامه‌ریزی، دریاچه چه سالی به تراز اکولوژیک خواهد رسید؟

در سال ١٤٠٣.

‌وقتی دریاچه به تراز رسید، فرض کنیم همه پیش‌بینی‌ها طبق برنامه پیش برود، آن‌وقت این آب‌های اضافه همچنان ادامه پیدا می‌کند یا نه؟

بله همه‌چیز همین‌طور دائمی است. اگر دائمی نباشد دوباره وضع خراب می‌شود. دریاچه باید در یک سطحی، تثبیت ‌شود. با داشتن حدود ١٥ میلیارد مترمکعب دیگر تثبیت می‌شود. وقتی تثبیت شد، هر سال باید آبی وارد شود که تبخیری که انجام می‌گیرد، این تثبیت باقی بماند. سالانه دریاچه اگر به چهار‌هزار و ٣٠٠ کیلومتر وسعت برسد باید حداقل ٢,٨ میلیارد مترمکعب، مرتب آب به آن وارد شود که سطح آب تغییری پیدا نکند. پس مجبور هستیم این ٢.٨ میلیارد را که شامل بارش هم هست همیشه به آن وارد کنیم.

‌در این سال‌ها، گروه‌های علمی از خیلی جاهای دنیا آمدند و رفتند، خبرش هم منتشر می‌شد. اینها کمکی کردند، تأثیری داشتند؟ اصلا حضور آنها به چه معنا بوده؟

بله کمک بزرگی کردند. اینها که آمدند، تجربیات احیای دریاچه‌های مختلف دنیا را داشتند. از دریاچه آرال تا سالت‌لیک و... تا آنها که در استرالیا بودند. هیچ‌کدامشان تصورشان این نبوده که در این فرصت ١٠ ساله بشود دریاچه را احیا کرد. آرال الان نزدیک ٤٠ سال است که هنوز احیا نشده. خوشبختانه چون اینها تجربیات داشتند توانستیم از آنها کمک بگیریم.

‌این گروه‌ها و افراد علمی از کجاها و کدام کشورها بودند؟

از همه دنیا بودند. از آمریکا تا روسیه، از استرالیا تا هلند. همه کشورهایی که صاحب‌نظر داشتند کمک کردند و داخلی‌ها. همه هم انصافا شش ماه، فقط یک روز تعطیل بودند، آن هم اول فروردین بود. دوم فروردین همه سر کار بودند.

‌ایران درخواست داد؟ یعنی ستاد دریاچه درخواست داد یا آنها خودشان پیشنهاد کردند؟

ما درخواست دادیم و آنها هم استقبال کردند. حتی بابت این همکاری ما یک ریال پول خرج نکردیم. احتمالا فقط هزینه اقامتشان در تهران یا ارومیه را پرداخت می‌کردیم.

‌آنها صرفا هدفشان مشارکت علمی در این پروژه بود؟

بله؛ مثلا استرالیایی‌ها اصلا قرارداد بستند بدون اینکه پولی بگیرند. چون مسئله دریاچه ارومیه زیست‌محیطی و مسئله بین‌المللی است. مهم نیست کجای دنیا هست.

‌آیا توافق هسته‌ای و برجام و افزایش ارتباط ایران با جهان، در این ماجرا تأثیری داشته؟

قطعا اگر نبود که اینها خیلی کمک جدی نمی‌کردند. الان استقبال می‌کنند برای ارتباط و کمک‌های علمی. آن چیزی هم که ما نیاز داریم در وهله اول کمک‌های علمی است. چون می‌دانید که مثلا ما اگر می‌خواستیم به برخی حرف‌ها و پیشنهادات داخلی اکتفا کنیم مثل چیزی که آقای کردوانی گفت، باید دریاچه را رها می‌کردیم و اینها هم الان یک قطره آب هم نداشت، خشک شده بود و رفته بود. واقعیت این است که دانشمندان داخلی ما، یک گروهشان این‌طورند. به‌روز نیستند. تکنولوژی‌های جدید را نمی‌دانند. ولی اگر کمک‌های بین‌المللی ما نبود، ما به امید حرف اینها، - که هر کسی حرفی می‌زد- چه تصمیمی می‌خواستیم بگیریم؟ یکی باید تصمیم بگیرد که احیا شود یا نشود، و چگونه احیا شود. اگر به حرف اینها بود، ما باید رها می‌کردیم.

‌اگر فرض کنیم دولت روحانی در انتخابات روز جمعه تداوم پیدا نکند، چه تأثیری روی این پروژه می‌گذارد؟

قطعا اگر هر دولت عاقل وطن‌پرستی که منافع ملی را دنبال کند روی کار بیاید، این برنامه را دنبال خواهد کرد. قطعا هم هر کسی بیاید موظف و مجبور است. دولت آقای روحانی، استراتژیکی تصمیم گرفت. انتخاباتی تصمیم نگرفت. اگر دریاچه احیا نشود، شما ناچار هستید که شهر تبریز را تخلیه کنید. در مقابل توفان نمک چه می‌شود کرد؟ ١٣ میلیارد تن نمک در آنجا خوابیده. این مستقیما وارد شهر تبریز می‌شود. مردم تبریز که نمی‌توانند ٢٤ ساعته ماسک روی صورت خود بگذارند و هوای سالم نداشته باشند.

‌از بین کاندیداهایی که در صحنه هستند، کدامشان در زمینه ماجرای دریاچه ارومیه برنامه یا طرح و اظهارنظری کرده است؟ اصلا هیچ‌کدامشان با شما مذاکره‌ یا مثلا مشورتی کرده‌اند؟

هیچ‌کس غیر از آقای روحانی و آقای جهانگیری درباره دریاچه ارومیه چیزی نگفتند و برنامه‌ای نداشتند و چیزی هم از من نپرسیدند. شاید هنوز یا متوجه اهمیت موضوع نیستند یا اینکه مثلا تصمیم آنها این است که این روند ادامه پیدا خواهد کرد.

‌شاید اساسا برنامه‌ای نداشته باشند یا فکر نکنند برنده شوند که حالا بخواهند برای دریاچه هم برنامه داشته باشند، این‌طور نیست؟

شاید هم این‌طور فکر می‌کنند.

‌در این چندوقت اخیر خیلی در مورد اینکه دولت برای احیای دریاچه بودجه نداد صحبت شده است، اگر بودجه داده نشده چطور پروژه همچنان اجرا می‌شود؟

سال گذشته ٤٠ درصد بودجه داده شد. چون واقعا دولت مشکل داشت. ما هم کارها را محدود کردیم، خودمان را با بودجه تطبیق دادیم. ما در ستاد احیا، برنامه از یک تا صد تنظیم کردیم؛ اگر یک درصد دادند چه‌کار باید بکنید، اگر ١٠ درصد دادند چه‌کار کنیم و کجا باید هزینه شود. اگر صددرصد دادند کجا هزینه شود و... بالاخره ٥٠ تا دادند، ٥٠ تای اول در کجا باید خرج می‌شد. ٥٠ تای دوم را دادند، همه برنامه اجرا شود. سال گذشته ما حدود ٤١-٤٢ درصد بودجه را گرفتیم و کارهایی که موضوعاتی کم‌اهمیت‌تر در مورد ارتباط با بودجه بودند را کنار گذاشتیم و ولی مثلا بودجه حفاری تونل‌های انتقال آب صد درصد، پرداخت شد.

‌کلا در این چهار سال مشخصا چقدر بودجه برای احیای دریاچه داده شد؟

آخرین آماری که من دارم، جمعا در این سه سال. چون عملیات اجرائی ما دوسال‌ونیم است که اجرائی شده؛ یعنی از زمستان سال ٩٣، چون شش ماهه اول و بررسی‌های علمی و... جمعا چیزی در حدود هزارو ٩٢٠ میلیارد تومان خرج شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۱۷
پیمان صاحبی


 

بحران در منابع آبی و خاک ایران

خودکفایی در بخش کشاورزی و امنیت غذایی، یکی از بحث‌های مناظره آخر کاندیداهای ریاست جمهوری بود. تنها موردی که کاندیداها تقریبا با یکدیگر در‌ آن تفاهم داشته‌اند، خودکفایی در کشاورزی بود اما ظرفیت‌های آبی و کشاورزی موجود تا چه میزان به کشور اجازه خودکفایی در این بخش را می‌دهد. آیا خودکفایی کشاورزی به‌نفع ایران است؟

دومین چالش کشور؛ بحران تامین آب

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از سلامت نیوز، روزنامه قانون نوشت: براساس آمار مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری، از میان صد چالش پیش‌روی ایران در سال 96، سه مساله «ضرورت اصلاحات ساختاری اقتصادی»، «بحران تامین آب» و «بیکاری» در صدر مسائل اصلی کشور قرار گرفته‌اند. بحران تامین آب پس از اقتصاد ، مهم‌ترین مشکل کشور مطرح شده است.

رتبه‌ 132 در بین 133 کشور دنیا در رتبه‌بندی جهانی مدیریت منابع آب ایران، خود گواه روشنی بر بحران تامین آب در کشور است. براساس استاندارهای جهانی، هر کشوری که بیش از 40 درصد منابع آب تجدید شونده را استفاده کند، وارد بحران آب می‌شود؛ در حالی که ایران حدود 72 درصد از منابع آب تجدید شونده خود را مورد استفاده قرار داده است. در قوانین و برنامه چهارم و پنجم توسعه حکم شده که وزارت نیرو باید میزان آب از دست رفته در آب‌های زیرزمینی را تا حداکثر 25 درصد احیا و برگرداند اما عزم و اراده‌ای برای احیای منابع آبی در این وزارتخانه وجود ندارد.

رتبه نخست فرسایش خاک در جهان

همچنین ایران در بخش خاک نیز در وضعیت بحرانی قرار دارد. براساس آمار ، میزان کل فرسایش خاک در جهان 26 میلیارد تن است و سهم ایران از آن در حدود دو میلیارد تن است. براساس همین آمار، ایران رتبه نخست فرسایش خاک در جهان به‌شمار می‌رود. بیش از دو سوم خاک ایران در حدود 118 میلیون هکتار به سرعت در حال تبدیل شدن به بیابان است.

آب و خاک، عوامل تهدید امنیت غذایی

مصرف 72 درصد از منابع آبی کشور و رتبه نخست فرسایش خاک در جهان، عواملی هستند که امنیت غذایی کشور را به‌خطر می‌اندازد. به‌گفته بسیاری از کارشناسان ، ایران باید به‌دنبال امنیت غذایی باشد نه خودکفایی کشاورزی؛ چراکه استفاده از اندک منابع آب و خاک باقی‌مانده علاوه‌بر امنیت غذایی، ادامه زندگی در ایران را در آینده نه‌چندان دور غیرممکن می‌کند.

92 درصد از آب ایران سهم کشاورزی

10 درصد از تولید ناخالص داخلی، سهم بخش کشاورزی است که از امنیت غذایی ملی پشتیبانی می‌کند اما اکنون امنیت غذایی ایران در خطر است زیرا بخش کشاورزی با اختصاص 92 درصد از کل مصرف آب کشور به خود، تنها در حدود 66 درصد نیاز غذایی 79 میلیون نفر جمعیت کشور را تولید می‌کند.

براساس تحقیقات به عمل آمده از سوی سازمان‌های بین‌المللی و همچنین به استناد مقالات علمی منتشر شده از سوی کارشناسان حوزه آب و محیط زیست، دهه پیش‌روی ایران، سخت‌ترین سال‌های آبی آن خواهد بود.

امنیت غذایی در گرو تغییر اقلیم

کشاورزی و منابع طبیعی به‌شدت به آب و هوا و اقلیم وابسته‌اند و از این‌رو تنوع اقلیمی و تغییرات آن، ‌چه در کوتاه‌مدت و چه در درازمدت، نقش تعیین‌کننده‌ای در میزان تولید و پایداری آن دارد. به همین دلیل خواه تغییر اقلیم در ابعاد مورد بحث رخ دهد و یا ندهد، افزایش پایداری در تولید غذا و به کمینه رساندن مخاطرات احتمالی در برابر نوسان‌های آب و هوایی ضروری است.

آب، مهم‌ترین عامل تغییر اقلیم

اثرگذاری‌های سوء تغییر اقلیم ممکن است برهمه اجزای امنیت‌غذایی کشور از جمله تولید، دسترسی، مصرف و همچنین پایداری نظام‌های تامین و توزیع غذایی تاثیر داشته باشد.کمبود آب در سطح کشور به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم، یکی از مهم‌ترین معضلات ناشی از تغییر اقلیم خواهد بود و در این مورد تمامی زیرساخت و شبکه‌های مربوط به بهره‌برداری از آب و توزیع آن در عرصه‌های کشاورزی نیز تحت‌تاثیر قرار خواهند گرفت.عرصه‌های منابع طبیعی کشور به‌ویژه جنگل‌ها و مراتع که می‌توانند علاوه‌بر منافع پرشمار، به‌عنوان مخزنی برای جذب کربن عمل کنند، به‌علت بهره‌برداری بی‌رویه به‌صورت چندگانه‌ای تحت‌تاثیر سوء تغییرات اقلیم قرار خواهند گرفت. از سوی دیگر اثرگذاری‌های سوء تغییر اقلیم بر مراتع کشور، به تغییرات گسترده‌ای در نظام‌های دامپروری سنتی و به‌ویژه پرورش گوسفند و بز می‌انجامد و در مقیاس وسیع‌تر تامین علوفه و خوراک دامداری‌های صنعتی و طیور را نیز به مخاطره خواهد انداخت.

حذف محصولات آب‌بر

اثرگذاری‌های سوء تغییر اقلیم بر محصولات راهبردی کشور و به‌ویژه گندم به‌علت گستردگی کشت آن، بیشتر از دیگر محصولات خواهد بود. به‌طورکلی به‌علت کمبود آب، افزایش دمای هوا و کاهش درجه‌متناسب زمین‌ها برای کشت برخی محصولات فعلی، تولید آن‌ها کاهش خواهد یافت و در موارد زیادی محصولات کم‌آب و آن‌هایی که به تغییرات اقلیمی سازگارترند، جایگزین خواهند شد. انتقال عرصه‌های کشت برخی محصولات به مناطق دیگر برای مثال انتقال محل کشت زعفران به مناطق شمالی استان خراسان، می‌تواند نمونه‌ای از این نوع تغییر باشد. انتظار می‌رود به تدریج مناطق کشت برخی درختان میوه نیز به‌علت نیاز به دماهای پایین در بخشی از مراحل رشد و نموی خود برای فراهم شدن شرایط گل‌دهی و تشکیل میوه به مناطق مساعدتر منتقل شود.

اقتصاد دنیا تحت تاثیر تغییرات اقلیم

منابع علمی پرشمار و شواهد عینی زیاد در زمینه رویداد تغییر اقلیم‌جهانی، بیانگر این است که باوجود برخی تردیدها و ابهام‌ها این رویداد در حال رخ دادن است و به‌زودی کلیه فعالیت‌ها و زیرساخت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای جهان و به‌ویژه آن‌هایی راکه در مناطق خشک و نیمه‌خشک قرار دارند، تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. تغییر اقلیم جهانی در تاریخ تکامل کره زمین سابقه دارد ولی شدت و سرعت تغییرات آن در دهه‌های اخیر کم‌سابقه بوده و باعث نگرانی جامعه بین‌المللی شده است. به‌نظر می‌رسد پیامدهای این نوع توسعه به ناپایداری بسیاری از فرآیندهای طبیعی منجر شود و تنوع زیستی را دچار آسیب و پایداری بوم نظام‌های جهان را به مخاطره اندازد. بنابراین برخورد با آن به آگاهی، آمادگی برنامه‌ریزی و توانمندسازی نیاز دارد که همگی از ضرورت‌های لازم برای کاهش اثرگذاری‌های زیان‌بار ناشی از این فرآیند است. این رویداد که اثرگذاری‌های آن به‌شکل گرمایش جهانی، تغییر الگو و دوره بارش‌ها، افزایش پیشامد رخدادهای به اصطلاح حدی اقلیمی و غیرمترقبه مانند سیل‌ها و خشکسالی‌هاوگرد و غبارهای گسترده بروز کرده، بیشترین تاثیر سوء خود را برفعالیت‌های تولید مواد غذایی و کشاورزی و عرصه‌های منابع طبیعی و محیط‌زیست داشته است. هم‌اکنون تغییر روند عناصر اصلی اقلیمی هم از ابعاد علمی تایید شده است و هم به‌صورت عینی کاملا مشهود است.اثرگذاری‌های سوء کم‌آبی و خشکسالی‌ها، افزایش رویداد سیلاب‌ها، آب شدن یخ‌های قطبی و بالا آمدن آب دریاها و سرانجام تغییر تدریجی الگوهای کشاورزی و دامپروری در بیشتر مناطق جهان گزارش شده است.

در کشور ما نیز باوجودکمبود داده‌های علمی کافی، اثرگذاری‌های آن به‌صورت خشک شدن دریاچه‌ها، تالاب‌ها و کاهش ذخیره منابع آبی به خوبی نمایان است.به‌طور کلی تغییر اقلیم و گرمایش زمین، رویدادی است که درحال رخ دادن است و کشور ما نیز از جنبه‌های مختلف با اثرگذاری‌های سوء آن مواجه بوده و خواهد بود.این اثرگذاری‌های سوء در همه بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور نمایان‌است و بخش کشاورزی و منابع طبیعی نیز با آن روبه‌رو خواهد شد. به همین دلیل تغییر اقلیم، مهم‌ترین چالش پیش‌روی این بخش در آینده است.

از این رو است که سیاست‌مداران کشور به‌جای سخن گفتن از خودکفایی کشاورزی باید به‌دنبال امنیت غذایی باشند. درحال حاضر بسیاری از کشورهای توسعه یافته، بسیاری از محصولات کشاورزی استراتژیک خود را در کشورهای دیگر وارد می‌کنند؛ چراکه آن‌ها به این نکته پی برده‌اند که امنیت غذایی در خودکفایی کشاورزی نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۱۶
پیمان صاحبی


نمودار/لیستی از بیماری هایی که با مصرف محصولات تراریخته بروز می کنند

*فرناز افشار ابراهیمی: چندین مطالعات حیوانی نشان می دهد که خطرات جدی بهداشتی در ارتباط با مصرف مواد غذایی GM از جمله ناباروری، اختلال در نظم ایمنی بدن، پیری زودرس، اختلال در نظم ژن مرتبط با سنتز کلسترول، تنظیم انسولین، سلول سیگنالینگ، و شکل گیری پروتئین، تغییرات در کبد، کلیه، طحال و دستگاه گوارش وجود دارد.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از سلامت نیوز، این مقاله به سه بخش تقسیم شده است. بخش اول شامل مطالعات و اطلاعات کلی در زمینه مصرف محصولات متحمل گلایفوسیت بوده و بخش دوم شامل روش های آزمایش و آماری متفاوت بکار رفته در این مطالعه است که منتشر شد(برای دسترسی به بخش های اول و دوم این مقاله کافی است به لینک هایی که در آخر این گزارش قرار داده شده مراجعه کنید). بخش سوم این مقاله نیز به بیان ارتباط بین گلایفوسیت و بیماری های بوجود آمده در امریکا می پردازد که در اینجا می خوانید:

ارتباط بین نارسایی کلیه با کاشت محصولات GE و برنامه های کاربردی گلایفوسیت

مرگ ناشی از بیماری مرحله انتهایی کلیه (ESRD) و نارسایی حاد کلیه ارتباط قوی بین استفاده از گلایفوسیت و رشد محصول GEرا نشان می دهد. اطلاعات مرگ از فایل های مرگ و میر CDC به دست آمده است( 2013b CDC ). نتایج در نمودار 18 و 19نشان داده شده است. هر دو این موارد در اواسط دهه 1980 به اوج خود رسید پس از آن کاهش و دوباره در اواسط دهه1990 شروع به افزایش پیدا کرد. پرش اندکی در مرگ و میر ESRDبین سال های 1998 تا 1999 می تواند به دلیل تغییرات در کدهای ICD در آن زمان باشد اما این در میزان داده های خام مرگ آشکار نیست.


محققان در سریلانکا مشکل بزرگ کلیه در کارگران مزارع برنج در معرض گلایفوسیت در ترکیب با مواد معدنی در آب سخت را گزارش کردند. با توجه به Jayasumana و همکاران (2014) خواص قوی کیلیت ساز گلایفوسیت اجازه می دهد با فلزات سنگین و آرسنیک موجود در آب سخت ترکیب شده و سپس به بافت کلیه آسیب رسانده و در نتیجه باعث بیماری های مزمن کلیوی شود.. نویسندگان به این نتیجه رسیدند که فرضیه شبکه "GMA ترکیب گلایفوسیت - فلز/ آرسنیک" توضیحات سازگار به بسیاری از مشاهدات و پرسش های بی پاسخ در ارتباط با بیماری های کلیوی مرموز در مناطق روستایی سریلانکا می دهد. علاوه بر این، ممکن است بیماری های همه گیر مشابه به CKDu" بیماری مزمن کلیه با علت ناشناخته" مشاهده شده در آندرا پرادش، هند و امریکا مرکزی را توضیح دهد(p. 2139) .

مطالعه قبلی نشان داده است که قرار گرفتن96 ساعت در معرض سطوح پایین روندآپ در آب موجب فشار اکسیداتیو در کلیه ماهی های قرمز شده است (Lushchak et al., 2009) . مطالعات انجام شده توسط El-Shenawy (2009) و de Liz Oliveira Cavalli et al. (2013) تایید می کنند که روندآپ و ماده فعال آن گلایفوسیت باعث فشار اکسیداتیو و نکروز در سلول های کبدی موش صحرایی شده است.

تنها آزمایش تغذیه موش ها در طول عمرشان با ذرت GE، روندآپ، و ذرت GE همراه با روندآپ ، نسبت به گروه گواه تغذیه شده با گونه ذرت isogenic غیر GE برای همه درمان ها در مقایسه با گروه شاهد اختلال مزمن کلیوی را نشان داد . سرالینی و همکاران (2014) گزارش دادند که " در موش های نر تحت آزمایش، تراکم کبد و نکروز 2.5-5.5 برابر بیشتر بود. nephropathies مشخص و شدید نیز به طور کلی 1.3-2.3 برابر بیشتر بود. در موجودات ماده ، تمام گروه های درمانی دو تا سه برابر افزایش مرگ و میر و زودتر اتفاق افتادن آن را نشان داد (p.1).


ارتباط بین اختلالات گوارشی، (بیماری التهابی روده، عفونت های روده و کبد) با کاشت محصولات GE و برنامه های کاربردی گلایفوسیت

به خوبی شناخته شده است که کودکان مبتلا به اوتیسم و ​​افرادی که از بیماری های عصبی رنج می برند از مشکلات روده نیز رنج می برند(Anderson, 2012; Kang, 2013; Ashwood, 2003) . به گفته سمل و اسنف (2013b) گلایفوسیت تعادل میکروبی روده را نیز مختل می کند. داده ها برای بیماری های التهابی روده از داده های بیماران ترخیص شده از بیمارستان CDC به دست آمد و در نمودار 20 نشان داده شد (CDC, 2013e). داده ها برای مرگ و میر ناشی از عفونت های روده ای از فایل های مرگ و میر CDC به دست آمد و در نمودار 21 به تصویر کشیده شد (CDC, 2013b).

هنگام بازیابی این داده ها، ما افزایش شگفت انگیزی در تخلیه بیمارستان برای ویروس هپاتیت Cدیدیم. در ابتدا این گیج کننده بود. منظور ما این نیست که هپاتیت توسط مواد غذایی منتقل می شود اما ویروس CaMV بسیار شبیه به هپاتیت و HIV است و اگر در بدن خفته باشند، با ورود CaMV از طریق مواد غذایی آنها فعال می شوند.

Ho (2013, p. 4760) اعلام کرده است که " جهش این نوع ژن منجر به سرطان، فعال شدن ویروس خفته و نوترکیبی با توالی های ویروسی در ژنوم شده و به تولید ویروس های جدید می انجامد؛ همه این ها در آزمایش ژن درمانی نشان داده شده است" و همچنین، "شواهد جدید این امکان را افزایش می دهد که پروموتر CaMV 35S در همه محصولات تراریخته که با هدف تجاری سازی کشت می شوند ممکن است ویروس های مرتبط با بیماری از جمله HIVرا از طریق القای پروتئین مورد نیاز برای رونویسی را افزایش دهند" (Ho et al., 2009, p. 172) .

علاوه بر این، شواهد اخیر (Furuta 2013) نشان می دهد که سولفات کلسترول یک مهار کننده ویروس هپاتیت Cبوده و با توجه به سامسل و اسنف (2013a) گلایفوسیت در جذب مواد مغذی به خصوص سولفات اختلال ایجاد می کند. ما در داده های ترخیص از بیمارستان CDC (CDC, 2013e) برای تشخیص هپاتیت C جستجو کردیم . ما ارتباطی بین این داده ها و درصد محصولات سویا GE کاشته شده در ایالات متحده پیدا کردیم. نتایج در نمودار 22 نشان داده شده است. ما داده های مرگ ناشی از HIVرا نیز بررسی کردیم. اما متوجه شدیم آنها به طور پیوسته کاهش یافته اند.



ارتباط بین اختلالات عصبی (اوتیسم، آلزایمر، دمانس و پارکینسون) با کاشت محصولات GE و برنامه های کاربردی گلایفوسیت

بروز و شیوع اختلالات عصبی به دو دلیل به راحتی در دسترس نیست: آنها مانند بیماری های دیگر (سرطان، دیابت و غیره)، به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفته و روش های تشخیصی در حال تغییر هستند. محققان بر این باورند که آیا افزایش واقعی هستند، و یا تغییرات در تشخیص همراه با توجه بیشتر به این اختلالات اخیرا انجام می شوند. به عنوان مثال، شیوه تشخیص قدیمی عقب ماندگی ذهنی در حال حاضر ممکن است به تشخیص اوتیسم منجر شود. علاوه بر این، سطوح زیادی در علائم وجود دارد. علائم معمولی ADHD مانند حواس پرتی یا بیش فعالی، نیز در حال حاضر در اختلال دو قطبی اطفال وجود دارد. با این حال، افزایش ها در سال های اخیر به گونه ای زیاد بوده است که اکثر کارشناسان اکنون باور دارند که آنها واقعی هستند و باید سازگار با محیط زیست باشند (Weintraub, 2011).

ما داده ها برای اوتیسم را از وزارت آموزش و پرورش گرفتیم، افرادی با قانون آموزش افراد ناتوان. این داده ها برای کودکان مبتلا به اوتیسم 6 تا 21 ساله توسط IDEA گرفته شد (USDE:IDEA) (Gallup, 2002; Snyder, 2012). در نمودار 23 تعداد سال ها با آغاز سال تحصصیلی در پاییز مطابقت دارد.

بر اساس گزارش موسسه دانشگاه واشنگتن برای معیارهای سلامت و ارزیابی (UW، 2012)، بیماری آلزایمر از شماره 32 در سال 1990 به شماره 9 در سال 2010 در رتبه بندی علل مرگ زودرس در ایالات متحده تغییر کرد. دمانس و هزینه های مراقبت های آن نیز در دو دهه گذشته سر به فلک کشید. داده های شیوع و بروز پراکنده بودند، اما داده ها بر روی میزان مرگ و میر از سال 1979 در دسترس بود. داده مرگ دمانس، پارکینسون و بیماری آلزایمر دوباره از CDC به دست آمد(CDC, 2013b). این داده ها در نمودار 24 تا 26 ارائه شده اند. ارتباط ضعیفتری بین مرگ و میر برای به اسکلروز متعدد (R = 0.88 برای٪ محصولات GE و R = 0.83 برای برنامه های کاربردی گلایفوسیت ) پیدا شده است.

Cattani و همکاران (2014) دریافتند که در معرض قرار گرفتن اندک و زیاد فشار اکسیداتیو نجر به مرگ سلول های عصبی و اثرات عصبی در هیپوکامپ موش نابالغ شده است. Lushchak و همکاران(2009) دریافتند که قرار گرفتن 96 ساعته در معرض سطوح پایین روندآپ در آب باعث فشار اکسیداتیو به سلول ها ی مغز، کبد و کلیه ها ماهی های قرمز شده است.


خلاصه آماری ارتباط داده بیماری با محصولات GE کاشته شده و برنامه های کاربردی گلایفوسیت

ضریب همبستگی پیرسون روش اندازه گیری رابطه خطی بین دو متغیر، X و Y است. ضریب همبستگی R بین -1 و 1 قرار دارد و ضریب تعیین R2 نسبت تغییر در Y است که می تواند توسط بخش خطی با X ارتباط داشته باشد. عنوان مثال، R = 0.9، پس از آن 81 درصد از تنوع در Y را می توان از رابطه خطی با Xبه دست آورد. اگر 1 = R و جفت (X، Y) بر روی یک نمودار رسم شوند در یک خط مستقیم قرار دارند. در علوم اجتماعی0.8≦ R ارتباط قوی را نشان می دهد. ارزش های به دست آمده بسیار بیشتر از آن است.

مهم است که به یاد داشته باشید ضریب همبستگی تنها قدرت خطی بخشی از رابطه را نشان می دهد. البته همبستگی تنها علت و معلول را نشان می دهد ؛ آن را اثبات نمی کند. با این حال اگر متغیرهای x و y هر دو افزایش یابند و این افزایش خطی نباشد، سپس مشاهداتی که رابطه بین آنها نزدیک به خطی است، که توسط ضریب همبستگی بسیار بالا نشان داده شده، شواهد قوی از یک رابطه علت و معلولی است.

ضریب همبستگی، مربع و ارزش P برای بروز ، شیوع و مرگ و میر مختلف به دلیل بیماری در جداول 3 و 4 خلاصه شده است.

جدول 3. ضرایب پیرسون بین بیماری و گلایفوسیت مورد استفاده (N = 21

شامل 1990-2010)، به جز اوتیسم N = 16)؛ داده های اوتیسم تنها برای 1995-2010 در دسترس است)

بیماری ضریب R R2 *100 احتمال P

سرطان تیروئید (ابتلا) 0.988 97.6 _7.6E-9

سرطان کبد (ابتلا) 0.960 92.1 _4.6E-8

سرطان مثانه (مرگ) 0.981 96.2 _4.7E-9

سرطان لوزالمعده (ابتلا) 0.918 84.2 _4.6E-7

سرطان کلیه (ابتلا) 0.973 94.8 _2.0E-8

لوسمی میلوئید (مرگ) 0.878 77.1 _1.5E-6

متابولیسم لیپوپروتئین (مرگ) 0.973 94.8 _7.9E-9

فشار خون بالا (مرگ) 0.923 85.2 _1.6E-7

سکته مغزی (مرگ) 0.925 85.5 _1.5E-7

چاقی 0.962 92.5 _1.7E-8

دیابت (شیوع) 0.971 94.3 _9.2E-9

دیابت (ابتلا) 0.935 87.4 _8.3E-8

ESRD (مرگ) 0.975 95.0 _7.2E-9

نارسایی کلیه (مرگ) 0.978 95.6 _6.0E-9

اوتیسم (شیوع) 0.989 97.9 _3.6E-7

آلزایمر (مرگ) 0.917 84.1 _2.2E-7

پارکینسون (مرگ) 0.875 76.6 _1.6E-6

زوال عقل (مرگ) 0.994 98.8 _1.8E-9

اسکلروز متعدد (مرگ) 0.828 68.5 _1.1E-5

عفونت روده (مرگ) 0.974 94.8 _7.6E-9

التهاب روده 0.938 88.0 _7.1E-8

جدول 4. ضریب پیرسون بین بیماری و درصد ذرت و سویا، محصولات کشاورزی GE آمریکا(N = 15 شامل 1996-2010؛ محصولات GE برای اولین بار در 1995 کاشته شده اند).

بیماری ضریب R R2 *100 احتمال P

سرطان تیروئید (ابتلا) 0.938 87.9 _2.2E-5

سرطان کبد (ابتلا) 0.911 82.9 _5.4E-5

سرطان مثانه (ابتلا) 0.945 89.3 _7.1E-6

سرطان لوزالمعده (ابتلا) 0.841 70.7 _4.0E-4

سرطان کلیه (ابتلا) 0.940 88.4 _2.0E-5

لوسمی میلوئید (مرگ) 0.889 79.0 _5.4E-5

متابولیسم لیپوپروتئین (مرگ) 0.955 91.2 _4.7E-6

فشار خون بالا (مرگ) 0.961 92.3 _3.7E-6

سکته مغزی (مرگ) 0.983 96.6 _1.4E-6

چاقی 0.962 92.5 _3.5E-6

دیابت (شیوع) 0.983 96.6 _5.1E-7

دیابت (ابتلا) 0.955 91.2 _2.0E-6

ESRD (مرگ) 0.958 91.7 _4.2E-6

نارسایی کلیه (مرگ) 0.967 93.6 _2.7E-6

آلزایمر (مرگ) 0.937 87.9 _9.6E-6

پارکینسون (مرگ) 0.952 90.6 _5.4E-6

اسکلروز متعدد (مرگ) 0.876 76.7 _8.0E-5

هپاتیت C (تشخیص های بیمارستان) 0.946 89.4 _6.9E-6


چهار بیماری در جدول 3 هست که در جدول 4 وجود ندارد چرا که درصد محصولات GE برای اوتیسم، زوال عقل، التهاب روده و عفونت های روده رسم نشده است. ما فقط برنامه های کاربردی گلایفوسیت در برابر بیماری های التهابی روده و عفونت روده را رسم کردیم چرا که اطلاعات سمسل و اسنف (2013b ) نشان داد که گلایفوسیت با کشتن باکتری های مفید روده باعث مشکلات روده می شود. ما تنها برنامه های کاربردی گلایفوسیت در برابر اوتیسم و زوال عقل را رسم کردیم چون ضریب همبستگی به ترتیب 0.989 و 0.994 به دست آمد.
یک بیماری (هپاتیت C) در جدول 4 است که در جدول3 نیامده است چرا که ما هپاتیت در برابر برنامه های کاربردی گلایفوسیت را رسم نکرده ایم. دلیل این است که، با توجه به هو( 2009; 2013 Ho, ) بیماری ویروسی ممکن است با پروموتور CaMV مورد استفاده در محصولات GE فعال شود. ما هپاتیت C در برابر درصد محصولات سویا GE کاشته شده در آمریکا را رسم کردیم، چرا که سویا به سرعت به تصویب رسید و اکنون98 درصد از کل محصولات سویا ایالات متحده است و در مواد غذایی بسته بندی شده در ایالات متحده وجود دارد.

جدول 5 خلاصه ای از بیماری هایی که بالاترین همبستگی را دارند، نشان می دهند. همه این ها ضریب همبستگی قوی با اهمیت بسیار بالا دارند (احتمال اینکه همبستگی تصادفی باشد، اندک است. ) بالاترین همبستگی ها برای دمانس، اوتیسم، سرطان مثانه و تیروئید با برنامه های کاربردی گلایفوسیت و سکته مغزی و شیوع دیابت با درصد محصولات GE کاشته شده، بوده است. در بیشتر موارد، بیماری هایی که ضریب همبستگی کمتر از 0.95 با برنامه های کاربردی گلایفوسیت بیشتر از 0.95٪ با محصولات GE کاشته شده و بالعکس هستند. برخی ضرایب همبستگی برای هر دو محصولات GE و برنامه های کاربردی گلایفوسیت بیش از 0.95 بود از جمله: چاقی، اختلال متابولیسم لیپوپروتئین، ESRD، نارسایی کلیه، شیوع دیابت و همچنین سرطان کلیه و مثانه.


جدول 5: خلاصه از ضرایب همبستگی، نشان دهنده تعدادی از بیماری با R در دامنه های مختلف برای برنامه های کاربردی گلایفوسیت و برای درصد محصولات GE کاشته شده

ارزش R

ارتباط با گلایفوسیت

ارتباط با درصد محصولات GE کاشته شده

شماره بیماری

شماره بیماری

R > 0.98

R2 × 100 > 96%

4 تیروئید، اوتیسم، زوال عقل، و
مثانه

2سکته مغزی، دیابت (شیوع)

0.97 < R < 0.98

94% < R2 × 100 < 96%

6 ESRD ، دیابت(شیوع) متابولیسم لیپوپروتئین، روده، کلیه

0.95 < R < 0.97

90% < R2 × 100 < 94%

2 چاقی، کبد

7پارکینسون، فشار خون بالا، دیابت
)بروز( چاقی، متابولیسم لیپوپروتئین، ESRD، کلیوی

0.90 < R < 0.95

81% < R2 × 100 < 90%

6 دیابت (بروز)

التهاب روده، فشار خون بالا،
سکته مغزی، آلزایمر، پانکراس

7کبد، تیروئید مثانه، کلیه،
پانکراس، آلزایمر، هپاتیت

0.86 < R < 0.9

74% < R2 × 100 < 81%

2 پارکینسون، میلوئید لوسمی

2سرطان خون، تصلب بافت

Correlation ≧0.90

18

16

تفسیر نتایج

برخی از نمودار ها افزایش معنی دار و خطی را نشان می دهند که قبل از سال 1990 شروع شده اند. نمودارهای دیگر یک صعود در دهه 80 پس از آن کاهش و سپس صعود دیگر در دهه 90 را نشان می دهد. به وضوح مشخص است که عوامل متعددی تاثیر گزار هتند. اگرچه داده ها برای گلایفوسیت تنها از آغاز1990 در دسترس هستند، گلایفوسیت در سال 1974 به بازار معرفی شد. دیگر تجزیه کنندگان درون ریز شناخته شده عبارتند از: BPA (بیسفنول A) و فتالات (هر دو در پلاستیک)، دی اکسین (محصول ذوب، سفیدسازی کاغذ، تولید علف کش ها و آفت کش ها)، هگزان (پخت و پز استخراج نفت)، آترازین و پلی کلرید بی فنیل (PCBs- مورد استفاده در تجهیزات الکتریکی، پوشش ها، جوهر، چسب، مقاومت در برابر شعله ، و رنگ) (Kavlock, 1996) .

مردم ایالات متحده روزانه علاوه بر مواد غذایی GE و گلایفوسیت با یک کوکتل واقعی از مواد شیمیایی بمباران می شوند (Reuben, 2010) . این موارد شامل مواد نگهدارنده مواد غذایی BHA) و BHT) آلاینده های آب(کلر و فلوراید)، فلزات سنگین، مواد افزودنی، مواد غذایی (آسپارتام، منو سدیم گلوتامات،کاراگینان) و رنگ غذا هستند. پنل سرطان رئیس جمهوری گزارش داد که براساس مطالعه انجام شده توسط CDC بسیاری از مواد شیمیایی سمی در خون و ادرار بیشتر آمریکایی های تحت آزمایش وجود داشته و گروه کاری محیط زیست یافتند که 232 مواد شیمیایی xenobiotic در خون بند ناف نوزادان در ایالات متحده وجود دارد (Reuben, 2010) . مردم بیش از 70 سال است در معرض افزایش سطح زمینه مواد شیمیایی و سموم دیگر هستند و میزان گلایفوسیت و محصولات GE در حال افزایش است.

با توجه به اسمل و اسنف( 2013a)گلایفوسیت توانایی حیوانات از جمله انسان سم زدایی xenobioticsرا مختل می کند. این به این معنی است که قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی متعدد در مواد غذایی و محیط زیست، مانند اخلال مواد شیمیایی غدد درون ریز و مواد سرطان زا، می تواند باعث سطوحی از آسیب شود که اگر بدن قادر به سم زدایی بود رخ نمی داد. تجمع سموم در نتیجه پایین بودن سطح مسمومیت بیش از یک دوره طولانی منجر به بار بدن بالا و یا بار سمی می شود. هر شخص منحصر به فرد است و توانایی بدن، و یا مسیر سم زدایی آن ژنتیکی و اکتسابی است (Anderson, 2012) . اگر توانایی بدن تمام شود، تنها استرس اضافی اندکی منجر به فروپاشی سیستمی می شود که با توجه به استعداد فردی آشکار می شود.

اگر بدانیم که عوامل سببی وجود دارد، که A منجر به B می شود، انتظار خواهیم داشت درجه بالایی از همبستگی بین دو مجموعه داده A و Bوجود داشته باشد. معکوس آن درست نیست، به عنوان مثال درجه همبستگی بالا بین A و Bلزوما به این معنی نیست که A منجر به B می شود و یا بالعکس.


با این حال، ما برای 22 بیماری داده ، همه با درجه بالایی از همبستگی و اهمیت بسیار بالا داریم. بسیار بعید است که همه این ها تصادفی باشد، با رد تصادفی بودن ما سه گزینه زیر را داریم:

  1. یک رابطه علت و معلولی مستقیم وجود دارد
  2. رابطه ممکن است ناشی از یک متغیر ثالث باشد.
  3. رابطه ممکن است ناشی از فعل و انفعالات پیچیده چند متغیر باشد.

در سال 1965، آستین برادفورد هیل به مشکل استنتاج علیت اشاره کرد، زمانی که مشاهدات ارتباطی فراتر از آنچه می توان شانس تصادفی نامید، نشان داد(Hill, 1965) . هیل نه وضعیت را پیشنهاد کرد که می توان به عنوان کمک در تعیین علیت در نظر گرفته شوند که به نام معیارهای هیل به خوبی شناخته شده اند. زمانی که آزمایشی انجام نداد ، اطلاعاتی درباره واکنش و دوز خواهیم داشت ، ادامه و تایید درست بودن معیارها سخت است و این برای تمامی بیماری ها به عنوان یک کل وجود ندارد. با این حال ما از آکادمی آمریکایی محیط زیست درباره (GM) غذاهای اصلاح شده ژنتیکی نقل قول کردیم:" چندین مطالعات حیوانی نشان می دهد که خطرات جدی بهداشتی در ارتباط با مصرف مواد غذایی GM از جمله ناباروری، اختلال در نظم ایمنی بدن، پیری زودرس، اختلال در نظم ژن مرتبط با سنتز کلسترول، تنظیم انسولین، سلول سیگنالینگ، و شکل گیری پروتئین، تغییرات در کبد، کلیه، طحال و دستگاه گوارش وجود دارد". "بیش از یک ارتباط گاه به گاه بین غذاهای GM و اثرات سوء بهداشتی وجود دارد علیت به عنوان معیار هیل در زمینه های قدرت ارتباط، ثبات ، ویژگی بیولوژیکی و شیب بیولوژیکی تعریف می شود" (Dean & Armstrong, 2009, online) . این مقاله چرایی و چگونگی هر یک از این معیارهای منتشر شده در تحقیقات را با جزئیات توضیح می دهد.

نتیجه گیری

این داده ها همبستگی بسیار قوی و معنی داری بین افزایش استفاده از گلایفوسیت ، رشد محصول GE و افزایش بسیاری از بیماری ها را نشان میدهد. بسیاری از نمودارها افزایش ناگهانی در شیوع بیماری در اواسط دهه 90 را نشان می دهد که همزمان با تولید تجاری محصولات GEبود. افزایش بسیار در استفاده گلایفوسیت در ایالات متحده عمدتا به دلیل افزایش محصولات GE مقاوم در برابر علف کش است.

احتمال ها در نمودار ها و جداول نشان می دهد که بسیار بعید است این ارتباط اتفاقی باشد. قدرت همبستگی نشان می دهد که به احتمال بسیار قوی آنها به نحوی با یکدیگر مرتبط هستند. تعداد نمودار با روند داده های مشابه نیز نشان می دهد به احتمال زیاد ارتباط وجود دارد. اگر چه ارتباط لزوما به معنی علیت نیست، زمانی که ضرایب همبستگی بیش از 0.95 (با P-value کمتر از0.00001) فهرستی از بیماری هایی ایجا می شود که از طریق اثرات بیولوژیکی شناخته شده گلایفوسیت به طور مستقیم به آن مرتبط است، نباید علیت را به عنوان یک توضیح محتمل در نظر بگیرند.

منظور ما این نیست که همه این بیماری ها یک علت واحد دارند چرا که مواد سمی و عوامل بیماری زا بسیاری وجود دارد که می تواند به بیماری های مزمن کمک کند. با این حال، هیچ ماده سمی در 20 سال گذشته به اندازه گلایفوسیت شیوع پیدا نکرده است. اختلال های گلایفوسیت از مسیرهای سم زدایی در بدن انسان می تواند اثر سایر مواد شیمیایی سمی را تشدید کند. اختلال در مسیر سیتوکروم P450 توسط گلایفوسیت می تواند باعث بیماری های متعددی شود Seneff, 2013a) ( Samsel&. آنزیم های سیتوکروم P450سر خانواده آنزیم هایی هستند که مسئول حدود 75٪ از واکنش های درگیر در متابولیسم مواد مخدر و اکسیداسیون مولکول های آلی می باشند (Guengerich, 2008). موضوع مهم دیگر این است که علف کش مختل غدد درون ریز است و میتوان استدلال کرد که سطوح ایمنی برای تجزیه کنندگان غدد درون ریز وجود ندارد 2013 ) (Vandenberg et al., 2012; Bergman et al. . این بیانگر آن است که سطح باقی مانده مجاز کنونی در مواد غذایی باعث مشکلات سلامتی متعددی می شود که توسط اختلال در مواد شیمیایی غدد درون ریز ایجاد می شود و در مقالات علمی بیان شده است.

یافته های گزارش شده توسط Kruger و همکاران (2014) که تفاوت قابل توجهی در گلایفوسیت باقی مانده های شناسایی در ادرار، بافت ها و اندام های گاو وجود ندارد شاهد این موضوع است که علف کش در بدن ما جمع می شود. پژوهش نشان می دهد که روندآپ و گلایفوسیت فشار اکسیداتیو ایجاد کرده و باعث تغییرات عملکرد سلول، نکروز سلولی و اثرات عصبی در مغز، کبد کلیه، بیضه و سلول های سرتولی شده که باید به عنوان یک عامل ممکن در طیف وسیعی از بیماری در نظر گرفته شود (Cattani et al., 2014; de Liz Oliveira Cavalli et al., 2013; Lushchak et al., 2009; El-Shenawy, 2009) ..

شیوع بیماری های خاص به سادگی با توجه به درمان بهتر در دسترس افزایش یافته و اجازه می دهد مردم با وجود ابتلا به بیماری مدت بیشتری زندگی کنند. همه نمودارها (التهاب روده، هپاتیت و اوتیسم)، متناسب با سن است. تناسب با سن در بخشی برای افرادی استفاده می شود که با ابتلا به بیماری های مزمن زندگی می کنند و در نتیجه این گروه از مردم نمی تواند یک دلیل مهم برای افزایش چشمگیر در بیماری های موجود در بسیاری از نمودارها باشد.

افزایش نظارت از یک بیماری خاص می تواند به طور مصنوعی شیوع بیماری را افزایش دهد چرا که تعداد شناخته شده موارد را افزایش نمی دهد زمانی که تعداد واقعی تغییر پیدا نکرده است. نظارت بر برخی بیماری ها در طول چند دهه اخیر افزایش یافته و ممکن است به طور مصنوعی شیوعبرخی از این بیماری ها را افزایش دهد. نظارت افزایش یافته در ابتدا موارد بیشتر از ابتلا را پیدا کرد و پس از آن افزایش را نشان داد؛ با این حال این انتظار می رود حدود همین درصد در هر سال ثبت شود. اگر شیوع واقعی بیماری در حال افزایش نیست، نمودارها یک حالت سکون جدید نشان می دهند که نشان دهنده موارد اضافی پیدا شده توسط نظارت است. نرخ شیوع بیماری به طور پیوسته در حال افزایش است، بنابراین افزایش نظارت نمی تواند دلیل قابل توجهی برای افزایش ناراحت کننده و مداوم در بسیاری از بیماری های نشان داده شده در نمودار در دهه 1990 باشد. هر گونه افزایش در نظارت تنها می تواند بخشی از افزایش نشان داده شده در نمودار باشد.

در بررسی سمیت مواد شیمیایی بر اساس آخرین مقالات بررسی شده، گزارش پنل سرطان رئیس جمهور آمریکا در مورد روش های کنونی آزمایش و عدم اقدام توسط مقامات نظارتی انتقادی بود (Reuben, 2010). بر اساس این گزارش، رویکرد نظارتی در ایالات متحده به جای احتیاطی ارتجاعی است. به جای در نظر گرفتن اقدامات پیشگیرانه زمانی که در مورد آسیب های بالقوه یک آلاینده زیست محیطی مواد شیمیایی و یا موارد دیگر عدم قطعیت وجود دارد، خطر باید قبل از هرگونه اقدامی مشخص شود. به جای نیاز به صنعت برای اثبات ایمنی دستگاه ها و یا محصولات شیمیایی خود، مردم بار اثبات اینکه قرار گرفتن در معرض محیط زیست مضر است را بر دوش می کشند.

روش های کنونی آزمایش مدت زمان آزمایشات تغذیه با محصولات GE، و پارامترهای اندازه گیری برای بررسی مشکلات سلامتی که ممکن است توسط رژیم غذایی متشکل از مواد غذایی GE ایجاد شود، کافی نیستند (Seralini et al., 2011). فقدان پروتکل آزمایش مناسب بدان معنی است که اطلاعات کافی برای نمایش ارتباط افزایش محصولات GE و علف کش و افزایش بیماری ها وجود ندارد. داده های ارائه شده در این مقاله نیاز به انجام پژوهش های علمی مستقل را برجسته می کند به خصوص در موارد از اختلال غدد درون ریز، پیش ساز سرطان، استرس اکسیداتیو، روده میکروبیوم و مسیر سیتوکروم P450. امیدواریم که لاوه بر تحقیقات پایه در شکل سم شناسی و مطالعات سرطان زا، مطالعات اپیدمیولوژی توسط کارشناسان در هر یک از دسته بندی های بیماری انجام شود.

*کارشناس ارشد میکروبیولوژی

منبع:سلامت نیوز

References

 

Anderson, M.D., 2012. Autism Prevention Care and Management. Traverse City, Michigan: Allegra

Printing.

Antoniou, M., Habib, M.E.M., Howard, C.V., Jennings, R.C., Leifert, C., Nodari, R.O., Robinson, C.J.

and Fagan. J., 2012. Teratogenic Effects of Glyphosate-Based Herbicides: Divergence of

Regulatory Decisions from Scientific Evidence. Journal of Environmental and Analytical

Toxicology, S: 4.

Arregui, M.C., Lenardón, A., Sanchez, D., Maitre, M.I. and Enrique, S., 2004. Monitoring glyphosate

residues in transgenic glyphosate-resistant soybean. Pesticide Management Science, 60(2): 163-

166.

Swanson, Leu, Abrahamson & Wallet Journal of Organic Systems, 9(2), 2014

34

Ashwood P., Murch S.H., Anthony A., Pellicer A.A., Torrente F., Thomson M.A., Walker-Smith, J.A.

and Wakefield A.J., 2003. Intestinal Lymphocyte Populations in Children with Regressive Autism:

Evidence for Extensive Mucosal Immunopathology. Journal of Clinical Immunology, 23(6): 504-

517.

Autoimmunity Research Foundation., 2012. Incidence and Prevalence of Chronic Disease.

Autoimmunity Research Foundation. http://mpkb.org/home/pathogenesis/epidemiology (Viewed: 9

February 2013)

Benbrook, C.B., 2012. Impacts of genetically engineered crops on pesticide use in the U.S. -- the first

sixteen years. Environmental Sciences Europe, 24(24): 2190-4715.

http://www.enveurope.com/content/24/1/24 (Viewed: 9 February, 2013)

Berglund, L., Brunzell, J.D., Goldberg, A.C., Goldberg, I.J., Sacks, F., Murad, M.H. and Stalenhoef,

A.F.H., 2012. Evaluation and treatment of hypertriglyceridemia: an endocrine society clinical

practice guideline. Journal of Clinical Endocrinology and Metabolism, 97 (9): 2969–89.

Bergman, A., Heindel, J.J., Jobling, S., Kidd, K.A. and R. Zoeller, T. (eds.), 2013. State of the science

of endocrine disrupting chemicals 2012, United Nations Environment Programme and the World

Health Organization, ISBN: 978-92-807-3274-0 (UNEP) and 978 92 4 150503 1 (WHO) (NLM

classification: WK 102)

Bezruchka, S., 2012. The Hurrider I Go the Behinder I Get: The Deteriorating International Ranking of

U.S. Health Status. Annual Review of Public Health, 33: 157-173.

Bohn, T., Cuhra, M., Travail, T., Sanden, M., Fagan, J. and Primicerio, R., 2014. Compositional

differences in soybeans on the market: glyphosate accumulates in Roundup Ready GM soybeans.

Food Chemistry. 153: 207-15.

Carman, J. A., Vlieger, H.R., Ver Steeg, L.J., Sheller, V.E., Robinson, G.W., Clinch-Jones C.A.,

Haynes, J.I., John, W. and Edwards, J.W., 2013. A long-term toxicology study on pigs fed a

combined genetically modified (GM) soy and GM maize diet, Journal of Organic Systems, 8(1):

38-54.

Cattani, D., de Liz Oliveira Cavalli, V.L., Heinz Rig, C.E., Dominguez, J.T., Dal-Cim, T., Tosca, C.I.,

Mena Barreto Silva, F.R. and Zamoner, A,. 2014. Mechanisms underlying the neurotoxicity

induced by glyphosate-based herbicide in immature rat hippocampus: Involvement of glutamate

excitotoxicity. Toxicology. 2014 Mar 15;320C:34-4.

CDC, 2013a. Rising Health Care Costs are Unsustainable, Centers for Disease Control and

Prevention. http://www.cdc.gov/workplacehealthpromotion/businesscase/reasons/rising.html

(Viewed: 17 December 2013)

CDC, 2013b. Death data, Centers for Disease Control and Prevention, National Center for Health

Statistics. Compressed Mortality Files on CDC WONDER Online Database. 1999-2010 Data are

compiled from Compressed Mortality File 1999-2010 Series 20 No. 2P, released Jan. 2013. 1989-

1998 Data are compiled from Compressed Mortality File CMF 1989-1998, Series 20, No. 2E,

2003. Available at: http://wonder.cdc.gov/mortSQL.html (Last viewed: 19 November 2013)

CDC, 2013c. Diabetes prevalence data. Centers for Disease Control and Prevention, National Center

for Health Statistics, Division of Health Interview Statistics, data from the National Health Interview

Survey. Statistical analysis by the Centers for Disease Control and Prevention, National Center for

Chronic Disease Prevention and Health Promotion, Division of Diabetes Translation.

http://www.cdc.gov/diabetes/statistics/prev/national/figage.htm (Last viewed: 19 November 2013)

CDC, 2013d. Diabetes incidence data. Centers for Disease Control and Prevention, National Center

for Health Statistics, Division of Health Interview Statistics, data from the National Health Interview

Survey. Data computed by personnel in the Division of Diabetes Translation, National Center for

Chronic Disease Prevention and Health Promotion.

http://www.cdc.gov/diabetes/statistics/incidence/fig2.htm (Last viewed: 19 November 2013)

CDC, 2013e. Hospital discharge data. Centers for Disease Control and Prevention. Available at:

http://www.cdc.gov/nchs/nhds/nhds_publications.htm (Last viewed: 10 December 2013)

Chang, F.C., Simcik, M.F. and Capel, P.D., 2011. Occurrence and fate of the herbicide glyphosate

and its degradate aminomethylphosphonic acid in the atmosphere. Environmental Toxicology and

Chemistry, 30(3): 548-55.

Chlebowski, R.T. and Anderson, G.L., 2012. Changing Concepts: Menopausal Hormone Therapy and

Breast Cancer. Journal of the National Cancer Institute, 104 (7): 517-527.

Coupe, R.H., Kalkhoff, S.J., Capelc, P.D., and Gregoired, C., 2012. Fate and transport of glyphosate

and aminomethylphosphonic acid in surface waters of agricultural basins. Pest Management

Science, 68(1): 16-30.

de Cock, M., Maas, Y.G. and van de Bor M., 2012. Does perinatal exposure to endocrine disruptors

induce autism spectrum and attention deficit hyperactivity disorders? Acta Paediatric, 101(8): 811-

819.

de Liz Oliveira Cavalli, V.L., Cattani, D., Heinz Rieg, C.E., Pierozan. P., Zanatta. L., Benedetti

Parisotto, E., Wilhelm Filho, D., Mena Barreto Silva, F.R. and Pessoa-Pureur R,Zamoner, A,.

Swanson, Leu, Abrahamson & Wallet Journal of Organic Systems, 9(2), 2014

35

2013. Roundup disrupts male reproductive functions by triggering calcium-mediated cell death in

rat testis and Sertoli cells. Free Radical Biology & Medicine. 65:335-46.

Dean, A. & Armstrong, J., 2009. Genetically Modified Foods, American Academy of Environmental

Medicine Position Paper, online. http://aaemonline.org/gmopost.html

El-Shenawy, N.S., 2009. Oxidative stress responses of rats exposed to Roundup and its active

ingredient glyphosate. Environmental Toxicology and Pharmacology. 28(3):379-85.

EPA, 2013. Electronic Code of Federal Regulations, Title 40: Protection of Environment. PART 180—

Tolerances and Exemptions for Pesticide Chemical Residues in Food. Subpart C—Specific

Tolerances. Environmental Protection Agency, Washington, DC.

Ewen, S.W. and Pusztai, A., 1999. Effect of diets containing genetically modified potatoes expressing

Galanthus nivalis lectin on rat small intestine. Lancet, 354(9187): 1353-1354.

FDA,1992. Statement of Policy - Foods Derived from New Plant Varieties. FDA Federal Register

Volume 57. Food and Drug Administration, Silver Spring.

Fernandez-Cornejo, J. and McBride, W., 2002. Adoption of Bioengineered Crops. USDA Economic

Research Service Agricultural Economic Report No. (AER-810) USDA Agricultural Economic

Report No. (AER-810) 67 pp, May 2002

Furuta, A., Salam, K.A., Akimitsu, N., Tanaka, J., Tani, H., Yamashita, A., Moriishi, K., Nakakoshi, M.,

Tsubuki, M., Sekiguchi, Y., Tsuneda, S. and Noda, N., 2013. Cholesterol sulfate as a potential

inhibitor of hepatitis C virus NS3 helicase. Journal of Enzyme Inhibition and Medicinal Chemistry,

29(2): 223-229.

Gallup, R., 2002. The Autism Epidemic in the USA-Our Bitter Harvest and National Shame.

Vaccination News. www.vaccinationnews.com/Scandals/feb_15_02/GallupPressRelease.htm

(Last viewed: 21 November 2013)

Gasnier, C., Dumont, C., Benachour, N., Clair, E., Chagnon, M.C. and Séralini, G.E., 2009.

Glyphosate-based herbicides are toxic and endocrine disruptors in human cell lines. Toxicology,

262(3): 184-191.

GEAC, 2006. Decisions taken in the 71st Meeting of the Genetic Engineering Approval Committee

held on 11.10.2006. Genetic Engineering Approval Committee, Ministry of Environment and

Forests, Government of India, Sect. 1.1.4.

Ghosh, A., 2010. Endocrine, metabolic, nutritional, and toxic disorders leading to dementia. Annals of

Indian Academy of Neurology, (Suppl 2): S63-8.

Guengerich, F.P., 2008. Cytochrome P450 and chemical toxicology. Chem. Res. Toxicol. 21(1): 70-

83.

Hill, A., 1965. The environment and disease: Association or causation. Proceedings of the Royal

Society of Medicine, 58 (5): 295-300.

Ho, M.W., Ryan, A. and Cummins, J., 2009. New evidence links CaMV 35S promoter to HIV

transcription. Microbial Ecology in Health and Disease, 21: 172–174.

Ho, M., 2013. The New Genetics and Natural versus Artificial Genetic Modification. Entropy, 15(11),

4748-4781. http://www.mdpi.com/1099-4300/15/11/4748 (Viewed: 14 October, 2013)

International Service for the Acquisition of Agri-biotech Applications, 2011. Global Status of

Commercialized Biotech/GM Crops: 2011. ISAAA Brief 43-2011. International Service for the

Acquisition of Agri-biotech Applications, Ithaca.

Jayasumana, C., Gunatilake, S. and Senanayake, P., 2014. Glyphosate, Hard Water and Nephrotoxic

Metals: Are They the Culprits Behind the Epidemic of Chronic Kidney Disease of Unknown

Etiology in Sri Lanka? International Journal of Environmental Research and Public Health, 11,

2125-2147;

Joyner-Grantham, J., Simmons, D.R., Moore, M.A. and Ferrario, C.M., 2010. The impact of changing

ICD code on hypertension-related mortality in the southeastern United States from 1994-2005.

Journal of Clinical Hypertension, 12(3): 213-22.

Kang, D., Park, J.G., Ilhan, Z.E., Wallstrom, G., LaBaer, J., Adams, J.B. and Krajmalnik-Brown, R.,

2013. Reduced incidence of Prevotella and other fermenters in intestinal microflora of autistic

children. PLoS ONE, 8(7): e68322.

Kavlock, R.J., Daston, G.P., DeRosa, C., Fenner-Crisp, P., Gray, L.E., Kaattari, S., Lucier, G., Luster,

M., Mac, M.J., Maczka, C., Miller, R., Moore, J. Rolland, R., Scott, G., Sheehan, D.M. Sinks, T.

and Tilson, H.A., 1996. Research needs for the risk assessment of health and environmental

effects of endocrine disruptors: a report of the U.S. EPA-sponsored workshop. Environmental

Health Perspectives, 104(Suppl 4): 715-740.

Kruger, M., Shehata, A.A., Schrödl, W. And Rodloff, A., 2013a. Glyphosate suppresses the

antagonistic effect of Enterococcus spp. On Clostridium botulinum. Anaerobe, 20: 74-78.

Kruger, M., Schrödl, W., Neuhaus, J. and Shehata, A.A., 2013b. Field Investigations of glyphosate in

urine of danish dairy cows. Journal of Environmental and Analytical Toxicology, 3(5): 186-192.

Swanson, Leu, Abrahamson & Wallet Journal of Organic Systems, 9(2), 2014

36

Kruger, M., Schledorn, P., Schrödl, W., Hoppe, H.W., Lutz, W. and Shehata, A.A., 2014. Detection of

glyphosate residues in animals and humans. Journal of Environmental and Analytical Toxicology,

4(2): 210-15.

Lushchak, O.V., Kubrak, O.I., Storey, J.M., Storey, K.B. and Lushchak, V.I., 2009. Low toxic herbicide

Roundup induces mild oxidative stress in goldfish tissues. Chemosphere. 76(7): 932-7.

MacSweeney, D., Timms, P. and Johnson A., 1978. Preliminary communication thyro-endocrine

pathology, obstetric morbidity and schizophrenia: survey of a hundred families with a

schizophrenic proband. Psychological Medicine, 8(1): 151-155.

Majewski, M.S., Coupe, R.H., Foreman, W.T. and Capel, P.D., 2014. Pesticides in Mississippi air and

rain: a comparison between 1995 and 2007. Environmental Toxicology and Chemistry, 33(6):

1283-1293.

Marc, J., Mulner-Lorillon, O. and Bellé, R., 2004. Glyphosate-based pesticides affect cell cycle

regulation, Biology of the Cell, 96(3): 245-249.

Mercurio P, Flores F, Mueller JF, Carter S, Negri AP. 2014. Glyphosate persistence in seawater.

Marine Pollution Bulletin, 85(2): 385-390.

Merlo, S., Spampinato, S., Canonico, P.L., Copani, A. and Sortino, M.A., 2010. Alzheimer’s disease:

brain expression of a metabolic disorder? Trends in Endocrinology and Metabolism, 21(9): 537-

544.

Monsanto International sàrl and Monsanto Europe sa, 2010. The Agronomic Benefits of Glyphosate in

Europe-Benefits of glyphosate per market use—REVIEW

www.monsanto.com/products/Documents/glyphosate-backgroundmaterials/

Agronomic%20benefits%20of%20glyphosate%20in%20Europe.pdf (Viewed: 3

September, 2013)

National Cancer Institute, 2013. Cancer data: National Cancer Institute-Surveillance Epidemiology and

End Results (SEER) SEER 9 areas (San Francisco, Connecticut, Detroit, Hawaii, Iowa, New

Mexico, Seattle, Utah, and Atlanta). Rates are per 100,000 and are age-adjusted to the 2000 US

Std Population (19 age groups - Census P25-1130).

http://seer.cancer.gov/csr/1975_2009_pops09/browse_csr.php?section=14andpage=sect_14_tabl

e.05.html (Last viewed: 19 November 2013)

Orgeron, A.J., 2012. Sugarcane growth, sucrose content, and yield response to the ripeners

glyphosate and trinexapacethyl. PhD Dissertation, School of Plant, Environmental, and Soil

Sciences, Louisiana State University.

Orson, J.H. and Davies, D.K.H., 2007. Pre-harvest glyphosate for weed control and as a harvest aid in

cereals. Research Review No. 65. HGCA.

Paganelli, A., Gnazzo ,V., Acosta, H., López, S.L. and Carrasco, A.E., 2010. Glyphosate-based

Herbicides Produce Teratogenic Effects on Vertebrates by Impairing Retinoic Acid Signaling.

Chemical Research in Toxicology, 23(10): 1586–1595.

Pulse Growers Association, Canada, 2012. 2012 Harvest management tools and regulatory

requirements for pulse crops. www.manitobapulse.ca/wp-content/uploads/2012-Harvest-

Management-Tools-and-Regulatory-Requirements-for-Pulse-Crops.pdf

Pritchard, C., Meyers, A., and Baldwin, D., 2013. Changing patterns of neurological mortality in the 10

major developed countries.-- 1979-2010. Public Health, 127(4): 357-368.

Raphael, S.J., Macaulay, J.D., Miller, C., Thomas, J. and Asa, S.L., 1993. Pancreatic xanthomatous

neuropathy associated with hyperlipidemia: a cause of abdominal pain mimicking chronic

pancreatitis. Human Pathology, 24(9): 1023-1025.

Reuben, S. H. (ed.), 2010. Reducing environmental cancer risk, what we can do now. US President’s

Cancer Panel 2008–2009 Annual Report, April 2010. US Department of Health and Human

Services, National Institutes of Health, National Cancer Institute.

Rosenbloom, A.L., Joe, J.R., Young, R.S. and Winter, W.E., 1999. Emerging epidemic of type 2

diabetes in youth. Diabetes Care, 22(2): 345-354.

Samsel, A. and Seneff, S., 2013a. Glyphosate’s suppression of cytochrome P450 enzymes and amino

acid biosynthesis by the gut microbiome: pathways to modern diseases. Entropy, 15(4): 1416-

1463.

Samsel, A. and Seneff, S., 2013b. Glyphosate, pathways to modern diseases II: Celiac sprue and

gluten intolerance. Interdisciplinary Toxicology, 6(4): 159-184.

Scribner, E.A., Battaglin, W.A., Gilliom, R.J. And Meyer, M.T., 2007 Concentrations of glyphosate, its

degradation product, aminomethylphophonic acid, and glufosinate in ground- and surface-water,

rainfall, and soil samples collected in the United States, 2001-06S. Geological Survey Scientific

Investigations Report 2007-5122.

Schulkin, J., 2007. Autism and the amygdala: An endocrine hypothesis. Brain and Cognition, 65(1):

87-99.

Swanson, Leu, Abrahamson & Wallet Journal of Organic Systems, 9(2), 2014

37

Seralini, G.Eric.,Clair, E., Mesnage, R., Gress, S., Defarge, N., Malatesta, M., Hennequin, D. and

Spiroux de Vendômois, J., 2014, Republished study: long-term toxicity of a Roundup herbicide

and a Roundup-tolerant genetically modified maize. Environmental Sciences Europe, 2014: 14.

Seralini, G.E., Mesnage, R., Clair, E., Gress, S., de Vendomois, J. and Cellier, D., 2011. Genetically

modified crops safety assessments: present limits and possible improvements. Environmental

Sciences Europe, 23: 10.

Shehata, A.A., Schrodl, W., Aldin, A.A., Hafez, H.M. and Kruger, M., 2012. The effect of glyphosate on

potential pathogens and beneficial members of poultry microbiota in vitro. Current Microbiology,

66(4):350-8.

Snyder, T.D. and Dillow, S.A., 2012. Digest of Education Statistics 2011. U.S. Dept. of Education,

National Center for Education Statistics, NCES 2012-001 p. 85.

http://nces.ed.gov/pubs2012/2012001.pdf (Last viewed: 21 November 2013) Note: This document

says the data are for children 3-21 served under IDEA, however we obtained the original data files

from data.gov and the data are for children 6-21, as stated.

Soto, A.M. and Sonnenschein, C., 2010. Environmental causes of cancer: endocrine disruptors as

carcinogens, Nature Reviews Endocrinology. 6: 363-370.

Thongprakaisang, S., Thiantanawat, A., Rangkadilok, N., Suriyo, T. and Satayavivad, J., 2013.

Glyphosate induces human breast cancer cells growth via estrogen receptors, Food and Chemical

Toxicology, 59: 129-136.

UA, 2014. The Correlation Coefficient. University of Amsterdam, Amsterdam.

http://www.fon.hum.uva.nl/Service/Statistics/Correlation_coefficient.html (Last viewed: 20 March

2014)

University of Washington Institute for Health and Metrics Evaluation, 2012. Years of Life Lost

Premature Mortality Chart. http://www.healthmetricsandevaluation.org/gbd/visualizations/gbd-

2010-change-leading-causes-and-risks-between-1990-and-2010?metric=YLL (Last viewed: 10

December 2013)

USDA:NASS, 2013a. Acreage planted and/or harvested. USDA Economics, Statistics and Market

Information System. Albert R. Mann Library. Cornell University.

http://usda.mannlib.cornell.edu/MannUsda/viewDocumentInfo.do?documentID=1000 (Last

viewed: 16 November 2013)

USDA:NASS, 2013b. Agricultural Chemical Usage - Field Crops and Potatoes. USDA Economics,

Statistics and Market Information System. Albert R. Mann Library. Cornell University.

http://usda.mannlib.cornell.edu/MannUsda/viewDocumentInfo.do?documentID=1560 (Last

viewed: 16 November 2013)

USDA:NASS, 2013c. Quick Stats. http://quickstats.nass.usda.gov/ (Last viewed: 16 November 2013)

USDA Economic Research Service, 2013. Sugar and Sweeteners Yearbook Tables: Table 50.

http://www.ers.usda.gov/data-products/sugar-and-sweeteners-yearbook-tables.aspx#25512 (Last

viewed: 24 December 2013)

US Geological Survey pesticide use maps, 2013.

http://water.usgs.gov/nawqa/pnsp/usage/maps/show_map.php?year=2009andmap=GLYPHOSAT

Eandhilo=L (Viewed: 14 November, 2013)

Van Cleave, J., Gortmaker, S.L. and Perrin, J.M., 2010. Dynamics of obesity and chronic health

conditions among children and youth. Journal of the American Medical Society, 303(7): 623-630.

Vandenberg, L.N., Colburn, T., Hayes, T.B., Heindel, J.J., Jacobs, D.R. Jr., Lee, D., Shioda, T., Soto,

A.M., vom Sal, F.S., Welshons, W.V., Zeller, R.T. and Myers, J.P., 2012. Hormones and

endocrine-disrupting chemicals: low-dose effects and nonmonotonic dose responses. Endocrine

Reviews, 33(3): 378-455.

Weintraub, K., 2011. The prevalence puzzle: Autism counts. Nature, 479: 22-24

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۱۵
پیمان صاحبی


دریاچهها و تالاب‌ها در چرخه کربن جهانی، نقش مهمی ایفا می‌کنند و اغلب، انتشار دهنده اصلی گاز کربن به جو هستند. با این حال، میزان گازی که در مرز بین آب و هوا مبادله می‌شود به‌ویژه در تالاب‌های کوچک، به خوبی اندازه‌گیری نشده است.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از ایانا از شبکه اخبار محیط زیستی، وابسته به دانشگاه ییل، تحقیق تازه‌ای در این دانشگاه انجام شده که در آن چگونگی تاثیر اندازه تالاب‌ها و دریاچه‌ها بر میزان تبادل گاز ارزیابی شده است. این تحقیق می‌تواند در مورد انتشار کربن و تغییرات اقلیمی جهانی، نکاتی را به ما بیاموزد.

این مطالعه که در مجله تحقیقات جغرافیایی، علوم زیستی جغرافیایی( Journal of Geophysical Research — Biogeosciences ) به چاپ رسیده است، نشان می‌دهد که اندازه این حوضع‌های آبی، می‌تواند بر ضریب انتشار گازهای گلخانه‌ای (مثل دی اکسید کربن) از تالاب‌ها و دریاچه‌ها به جو، موثر باشد.

به گفته دکتر مردیت هولگرسون، نویسنده اصلی این تحقیق، هر چند تبادل گاز در دریاچه‌های بزرگ را می‌توان با کمک سرعت باد پیش‌بینی کرد اما در شرایطی که باد کم باشد مانند تالاب‌های کوچک، این رابطه از بین می‌رود. هولگرسون که اکنون در دانشگاه ایالتی پرتلند، مشغول کار تحقیقاتی است، می‌گوید: "ما دریافتیم که نمی‌توانیم به راحتی میزان تبادل گاز را در تالاب‌های کوچک محاسبه کنیم و این تغییر در تبادل گاز، در دریاچه‌ها افزایش می‌یابد. این امر مهم است زیرا تغییر تبادل گاز، در مدل‌های جهانی انتشار گازهای گلخانه‌ای از آب‌های داخل سرزمینی به خوبی اندازه‌گیری نشده که باید بشود".

محققان، میزان انتشار گاز بین حوضه‌های آبی و جو زمین که به "سرعت انتقال گاز" هم معروف است را در چهار تالاب کوچک در جنگل ییل میرز در شمال شرق کانکتیکات محاسبه کردند. آنها سپس میزان تبادل گاز را در ۶۷ تالاب و دریاچه در سراسر جهان مقایسه و دریافتند که هم میزان تبادل گاز و هم تغییرپذیری آن با اندازه دریاچه‌ها افزایش می‌یابد.

نتایج آنها نشان می‌دهد که میزان تبادل در درون و بین تالاب‌های با اندازه‌های متفاوت، متغیر است و با کمک مولفه‌های زیست محیطی مانند باد، بارندگی و دما به خوبی قابل پیش‌بینی نیست. دانشمندان می‌گویند اندازه‌گیری میزان تبادل گاز تالاب‌ها و دریاچه‌ها برای ارزیابی بهتر انتشار گازهای گلخانه‌ای از آب‌های داخل سرزمینی بسیار مهم است.

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۱۰
پیمان صاحبی