منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۹۹ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است


نقی آقالو*: در نشست اخیر شورای‌ عالی آب کشور به ریاست معاون اول رئیس‌جمهور، مصوبات و تصمیمات جدید و عجیبی تصویب و اتخاذ شده است.  براساس تصمیمات و مصوبات جدید این شورا (١٢ مهر)، قرار است سناریوی جدیدی از سوی بخشی از آگاهان و اعضای شورای‌ عالی آب نوشته شود که در آن درباره آخرین ذخیره‌های آبی کشور تحقیق، اکتشاف و بهره‌برداری انجام شود. 


آنچه را که دولت به راهنمایی و هدایت شورای مذکور به آن چشم دوخته، در‌‌واقع عبارت است از منابع «کارستی» آب کشور که بین ١٠ تا ٢٠ میلیارد مترمکعب تخمین زده می‌شود و آن، آبی است که سالانه بر اثر بارش باران و برف در زیر کوهستان‌های ایران، به‌ویژه در رشته کوه‌های زاگرس در غرب کشور، انباشته شده و دست هیچ تنابنده‌ای تاکنون به آن نرسیده است. در این کار‌گروه ویژه، نمایندگان وزارت نیرو، سازمان برنامه و بودجه، سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی، سازمان حفاظت از محیط زیست و دیگر دستگاه‌های ذی‌ربط (به دلایلی مشخص نشده)، قرار است بنا بر همان درخواست، ابعاد و زوایای گوناگون این کار بکر! را درخصوص دستیابی به این منابع ناشناخته (حالا شناخته) بررسی کنند.

این‌جانب به عنوان فردی پژوهشگر و تحلیلگر که نگران مسائل و منابع کشور است، بنا بر اهمیت این منابع که از سوی شورای مذکور، منابع فوق‌استراتژیک نام برده شده، به مخازن آب کارستی ایران، نام «قلک‌های آبی» داده‌ام و متأسفم که ناچارم اعلام کنم این مصوبه، نشان از عزم اشتباه شورای ‌عالی برای شکستن این قلک‌ها دارد؛ قلک‌هایی که طبیعت اساسا برای روز‌های بسیار سخت‌تر از این و برای آیندگان، ذخیره کرده است. به عبارت دیگر، اتخاذ این تصمیم، نشانه آن است که مخازن آب زیر‌زمینی در دشت‌های مظلوم کشور، به پایان رسیده و اکنون نوبت بلعیدن مخازن کارستی در مخازن و شکاف‌های درون کوه‌های زاگرس فرا رسیده است.

 شخص وزیر نیرو، در نشست این شورا اعلام کرده مرکز ملی مطالعات کارستی کشور که زیر‌مجموعه این وزارتخانه است، تحقیقات گسترده‌ای در‌این‌باره انجام داده و قرار است با مشارکت سازمان زمین‌شناسی و چند سازمان دیگر که اسامی‌ آنها اعلام نشده، تحقیقات و عملیات بعدی را در کرانه‌های کوه‌های زاگرس شروع کنند. به گفته وی، در این مشارکت حتی از اطلاعات و امکانات وزارت نفت و سازمان انرژی اتمی و چند سازمان دیگر نیز بهره‌برداری می‌شود. 

البته گویا طراحان این سناریو، به فکر آیندگان هم بوده‌اند؛ آنجا‌که خاطر نشان کرده‌اند: «استفاده از این منابع فوق‌استراتژیک فقط برای صرف آب شرب و برای حفظ حقوق بین‌نسلی بوده و باید در چارچوبی خاص و ضابطه‌مند از طریق وزارت نیرو انجام شود».  حال جای این سؤال است که اگر شما نگران حقوق بین‌نسلی و شکسته‌شدن ضوابط قانونی هستید، پس چرا اساسا به این منبع پنهانی و مگوی که آخرین سنگر و منابع آبی کشور محسوب می‌شود، چشم دوخته‌اید؟!                    
 ...و چرا به چاره اصلی نجات از بحران آبی کشور؛ یعنی کاهش ٣٠ تا ٤٠‌درصدی مصرف بی‌رویه و نابخردانه آب، به‌ویژه در بخش کشاورزی، نمی‌اندیشید؟ از هم‌اکنون باید اعلام کرد، اگر از همین فردا، گروه‌هایی با حکم یا بی‌حکم، به اطراف رشته‌کوه‌های زاگرس در استان‌های غرب کشور گسیل شوند، مسئولیت و عوارض آن را نیز باید بپذیرند! گفتنی است، منابع کارستی آب، بخشی کوچک از منابع زیرزمینی آب کشور است؛ بخش اصلی این منابع، همان مخازن آبرفتی در آبخوان‌های دشت‌های مظلوم کشور است که اکنون کفگیر در آنها به ته دیگ خورده است! 

در منابع کارستی، آب باران و برف از طریق نفوذ به داخل کوهستان‌های آهکی و دارای شکاف، گودال و روزنه جریان می‌یابد و ذخیره می‌شود. (مانند غارها و چشمه‌ها) اکنون با مصوبه شورای‌ عالی آب، کار و مأموریت شناسایی، اکتشاف و بهره‌برداری از آنها، به محققان و مهندسان برخی سازمان‌ها سپرده شده تا این آب‌ها را مانند آب پشت سد‌ها در خانه خود به دام انداخته و اسیر کنند! و این مرثیه‌ای دیگر است برای تخریب کوه‌های قد‌برافراشته زاگرس سرزمین عزیز ایران! 

*روزنامه نگار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۵ ، ۰۷:۱۹
پیمان صاحبی



کنفرانس اقلیمی مراکش با یک تصمیم مهم به کار خود پایان داد. ۴۵ کشور اعلام کردند که در راستای انصراف کامل از انرژی‌های فسیلی به استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر شدت خواهند بخشید.

۴۵ کشور که اغلب آنها خود را در معرض تهدیدات ناشی از تغییرات اقلیمی می‌بینند در کنفرانس مراکش توافق کردند که در راستای تامین کامل نیازهای انرژیایی خود از منابع تجدیدپذیر، حرکت کنند و به طول کلی از مصرف انرژ‌ی‌های فسیلی چشم بپوشند.
 از سال‌ها پیش ۴۳ کشور که در مجمعی به نام "مجمع کشورهای در معرض تهدیدات اقلیمی" (Climate Vulnarable Forum) گرد  آمده‌اند می‌کوشند که جامعه جهانی را به سوی این تعهد سوق دهند که از ذغال سنگ، نفت و گاز صرفنظر کنند.

حال این کشورها خود در چارچوب کنفرانس اقلیمی مراکش به گونه خارق‌العاده‌ای تصمیم گرفته‌اند که هر چه سریعتر مصرف انرژی‌های فسیلی را کنار بگذارند و به استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر رو بیاورند. دو کشور دیگر که عضو این مجمع نبوده‌اند هم، مصوبه را امضا کرده‌اند. کشورهای یادشده اهداف ملی اقلیمی خود را تا سال ۲۰۲۰ بر مبنای مصوبه مراکش تعریف خواهند کرد. این تصمیم جدی‌ترین اقدام در راستای دستیابی به اهداف کنفرانس اقلیمی پاریس تلقی می‌شود.

در کنفرانس اقلیمی پاریس که در دسامبر سال ۲۰۱۵ برگزار شد نقشه راهی ارائه گشت که جایگزین پیمان کیوتو می‌شود. بر اساس این نقشه راه، کشورها باید با کاستن از مصرف انرژی‌های فسیلی و محدودسازی پخش و نشر گازهای گلخانه‌ای شرایطی را ایجاد کنند که تا آخر قرن حاضر زمین‌گرمایی در قیاس با دوران پیش از صنعتی شدن، ۵ / ۱ یا حداکثر دو درجه سانتی‌گراد بیشتر نشود.

اقدامی عملی و نمادین

اعضای "مجمع کشورهای در معرض تهدیدات اقلیمی" عمدتا کشورهای فقیر آسیا، آفریقا، حوزه کارائیب و جنوب اقیانوس آرام هستند. این کشورها به خصوص در معرض تهدید ناشی از بالاآمدن آب دریاها، خشکسالی و گردبادها هستند که توالی و تاثیرات آنها با توجه به گرم‌شدن زمین در حال فزونی است.

گرچه کشورهای یادشده خود در مصرف انرژی و تولید گازهای گلخانه‌ای سهم چندانی ندارند ولی اقدام آنها از لحاظ نمادین و ایجاد فشار بر اقتصادهای بزرگ جهان که بیشترین گازهای گلخانه‌ای را تولید می‌کنند حائز اهمیت شمرده می‌شود. اهداف این مجمع عمدتا با کمک‌هایی تحقق خواهد یافت که بنا بر پیمان پاریس، باید از سوی کشورهای صنعتی در اختیار یک صندوق ویژه قرار گیرد. مبلغ این کمک ۱۰۰میلیارد دلار در سال برآورده شده که البته در مورد تامین آن شک و ابهام کم نیست.

در همین حال، اجلاس مراکش با انتشار یک بیانیه پایانی به کار خود خاتمه داد. این اجلاس اولین گردهمایی بزرگ بین‌المللی پس از کنفرانس پاریس برای تدقیق برنامه عمل کشورها در راستای تحقق اهداف کنفرانس یادشده است.

در طرح اولیه بیانیه پایانی اجلاس آمده است که تدقیق و غنی‌سازی پیمان پاریس و افزایش هر چه بیشتر تعهدات کشورها در اجرای آن تا سال ۲۰۲۰، در دستور کار قرار گرفته است. آلمان در کنفرانس مراکش اعلام کرد که کمک‌های اقلیمی خود به کشورهای فقیر و در معرض تهدید را سالانه ۵۰ میلیون یورو افزایش می‌دهد و مجموعا از سال ۲۰۲۰ این کمک را به سطح ۴ میلیارد یورو در سال خواهد رساند.

نقش کلیدی آمریکا

مبلغی که در پیمان پاریس برای تحقق اهداف این پیمان ذکر شده هم در کشورهای فقیر و هم در کشورهای صنعتی خشنودی برانگیخته است. کشورهای فقیر در معرض تحولات منفی اقلیمی انتظار دارند که از این رهگذر دستیابی به انرژی‌های تجدید‌پذیر را تسریع کنند و شرکت‌های غربی هم امید دارند که با صدور فناوری‌های مربوطه به کشورهای یادشده، به بازارها و درآمدهای تازه‌ای دست یابند.

البته تحقق اهداف کنفرانس پاریس مشروط به آن است که دولت جدید آمریکا نیز به تعهدات این کشور پایبند بماند. دولت اوباما در کنفرانس پاریس قول داد که با طرحی که تا اواسط ماه دسامبر تصویب خواهد شد به "راهبرد کربن‌زدایی" از مصرف انرژی (انصراف از انرژی‌های فسیلی) فرم و محتوای دقیقی‌تری بدهد.

به موجب این راهبرد آمریکا پخش و نشر گازهای گلخانه‌ای خود را تا سال ۲۰۵۰ در قیاس با سال ۲۰۰۵ به میزان چهارپنجم کاهش خواهد داد. آمریکا مصرف‌کننده ۲۵ درصد انرژی جهان است.

اگر ترامپ بخواهد به اظهارات خود در دوره کارزار انتخاباتی پایبند بماند انتظار نمی‌رود که در دولت او راهبرد یادشده شانسی برای اجرا داشته باشد. این در حالی است که تحقیقی که در حاشیه اجلاس مراکش منتشر شد حاکی از آن است که آمریکا در کنار شش عضو دیگر گروه ۲۰ (۲۰ اقتصاد عمده جهان) در اجرای برنامه‌هایی که باید تا سال ۲۰۲۰ برای تحقق اهداف کنفرانس پاریس انجام دهد به شدت عقب است.
منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۵۴
پیمان صاحبی


 

اهمیت منابع طبیعی و محیط زیست با توجه به تغییرات ایجاد شده در وضعیت آب و هوایی، چرخه طبیعت و وقوع وقایعی همچون سیلاب، نشست زمین، آلودگی هوا،‌ ریزگردها، خشکسالی و استقلال منابع طبیعی و مسائلی از این دست بیش از پیش احساس می‌شود. درباره این مسائل سراغ علی سلاجقه استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران رفتیم. علی سلاجقه دارای درجه دکترا علوم و مهندسی آبخیز - مهندسی رودخانه از دانشگاه تهران و فوق‌دکترای مهندسی منابع آب از آمریکا و متخصص در حوزه علوم و مهندسی آبخیز و حفاظت آب وخاک است و این روزها بیشتر به تدریس در دانشگاه مشغول است. همچنین او در کارنامه اجرایی‌اش معاونت وزیر و ریاست سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، ریاست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، مدیریت کل دفتر مشارکت‌های مردمی و مدیرکل دفتر اقتصاد سازمان حفاظت محیط زیست کشور، دبیر کمیته ملی توسعه پایدار کشور، رئیس انجمن آبخیزداری ایران و رئیس اتحادیه انجمن‌های علمی منابع طبیعی و محیط زیست ایران را داراست. مشروح گفت‌وگو با سلاجقه از نظرتان می‌گذرد.

**********


آقای دکتر شما جزو کسانی هستید که معتقدید منابع‌ طبیعی باید به‌صورت مستقل فعالیت داشته باشد، اصرار شما در صورت تحقق، چه منافعی را برای منابع طبیعی به همراه خواهد داشت؟

البته قبل از شروع این بحث بیان کنم که بنده موافقم که طرف‌های موافق و مخالف، نظرهایشان را اعلام کنند و حتی نشست‌های‌ چندنفره هم می‌تواند ارزنده باشد تا مردم خود به درک لازم برسند که چه خبر است. واقعیت امر این است که بحث منابع طبیعی و محیط زیست یک مقوله کاملاً واحد است، من همیشه حتی زمانی که در سازمان جنگل‌ها و منابع طبیعی کشور بوده‌ام، اعلام کرده‌ام که با این تفکر کار خواهم کرد. مسائل منابع طبیعی و محیط زیست کاملاً یکسان است، وقتی دوستان این تفکر را دارند که مسائل محیط زیست از منابع طبیعی جدا است، بنده می‌پرسم که محیط زیست کجاست؟ بنابراین ابتدا باید عرض کنم که مقوله منابع طبیعی و محیط زیست، مقوله کاملاً واحدی بوده و به هیچ وجه قابل تفکیک نیست. اگر شما دقت بفرمایید در سطح کشور محیط زیست حدود هفت درصد از منابع طبیعی کشور را مدیریت می‌کند. از این منظر محیط زیست مالک نیست، بلکه مستأجر است. در اینجا مدیریت‌های دوگانه شروع می‌شود، در حالی که مأموریت‌ها کاملاً یکسان است. متأسفانه بعضی از دوستان در سازمان محیط زیست یا در جاهای دیگر می‌گویند که بعضی شرایط ممکن است موازی‌کاری باشد،‌ در حالی که همه کارها در این دو مقوله موازی‌کاری است. به‌طور کلی مقوله منابع طبیعی و محیط زیست از هم قابل تفکیک نیستند. هدف نهایی هر دو عنوان مصون نگاه داشتن منابع آب، خاک، پوشش گیاهی و هوا از تخریب برای مهیا شدن شرایط زیست بهتر برای بشر است و اینکه بعضاً می‌گویند منابع طبیعی دستگاه اجرایی است و محیط زیست نظارتی، خیر، اصلاً صحیح نیست. عملیات اجرایی در منابع طبیعی صرفاً برای مدیریت و ترمیم منابع انجام می‌شود و لاغیر و هر دو عنوان وظیفه حفظ، احیاء و نظارت را دارند.


پس موضوع وجود یگان حفاظت در هر دو دستگاه چیست؟

در مقوله کشاورزی و منابع طبیعی، منابع طبیعی به‌عنوان یک بانک است که هم باید سرمایه‌اش به لحاظ مطلوب حفظ شود و هم سودآوری‌اش عالی باشد تا بهره‌برداران بتوانند از آن استفاده کنند، بهره‌برداران هم تمام نوع بشر هستند. حالا اگر به‌صورت عام به منابع طبیعی نگاه کنیم، کل کره زمین از حوزه آبخیز تشکیل شده است و کل کره زمین منابع طبیعی است. نخستین تغییر کاربری منابع طبیعی با هبوط حضرت آدم به زمین پس از خوردن گندم شروع شد؛ بنابراین کاربری جدیدی در منابع طبیعی به نام کشاورزی از آن زمان آغاز شد، کم کم که انسان پیشرفت کرد و بخشی از تغییر کاربری به صنعت، معدن، فرودگاه، ‌شهر و... داده شد،‌ همه این‌ها در درون منابع طبیعی در حال انجام بوده است؛ به عبارت دیگر منابع طبیعی چتر اصلی است و این‌ بخش‌ها کاربری‌های متفاوت است. ولی آیا یک کاربر می‌تواند صاحب کل مجموعه باشد؟ چرا می‌گوییم منابع طبیعی و کشاورزی، چرا نمی‌گوییم منابع طبیعی و صنعت، منابع طبیعی و فرودگاه، منابع طبیعی و معدن،‌ منابع طبیعی و شهر و...، همه این‌ها کاربرهای منابع طبیعی هستند، کشاورزی هم یک کاربر است و حالا در اینجا کشاورزی که مستأجر است صاحب‌خانه شده است و مطمئن باشید مستاجری که صاحب‌خانه شده است، خانه را در جهت اهداف خودش از بین خواهد برد.

بحث کشاورزی تأمین امنیت غذایی است و بحث منابع طبیعی تأمین امنیت حیاتی است، یک گام بالاتر است، اگر اکسیژن و آب و... نباشد بشر می‌تواند زندگی کند؟ این چتر اکسیژن است که همه ما تنفس می‌کنیم؛ بنابراین وقتی با دید کاربری برخورد کنیم، می‌بینیم که واقعاً کشاورزی در بخش کاربری زیرمجموعه کوچکی از منابع طبیعی است مانند صنعت، معدن و شهر و...

از طرف دیگر از لحاظ علمی دقت بفرمایید فرآیندها در منابع طبیعی نسبت به کشاورزی بسیار متفاوتند و در نتیجه از نظر علمی و مدیریتی نیز تفاوت بسیار فاحشی دارند. فرآیندها در منابع طبیعی درازمدت هستند، یک جنگل میلیون‌ها سال عمر دارد، به‌عنوان مثال جنگل‌های هیرکانی‌، ارث میلیون ساله هستند که به ما رسیده‌اند، در صورتی که در کشاورزی شما پاییز می‌کارید و بهار باید برداشت کنید. در منابع طبیعی اقلیم مطرح است، اقلیم یعنی تغییرات درازمدت پارامترها؛ اما در کشاورزی هواشناسی مطرح است. امروز صبح هوا سرد است چهار ساعت دیگر هوا گرم‌تر می‌شود، و این تغییرات حتی در یک بازه زمانی یک روزه کاملاً ملموسند، یعنی با پارامترهای خیلی گذرا و متغیر روبه‌رو هستیم، در حالی که ما در منابع طبیعی چیزی به نام کاشت،‌ داشت و برداشت نداریم، ولی در کشاورزی این‌های فرایند اصلی هستند.

منابع طبیعی حفظ می‌کند، ارتقا می‌دهد و بهره‌برداری می‌کند، حفظ و ارتقای منابع اصلی حیات یعنی آب، خاک، پوشش گیاهی و هوا به نحو مطلوب، یعنی فریم محیط زیست ایجاد می کند تا انسان در این فریم به نحو مطلوب نفس بکشد، زندگی کند و ادامه حیات داشته باشد و به کمال و رشد مادی و معنوی خود ادامه دهد. در کشاورزی، خاکی می‌خواهیم که حاصلخیزکننده خوبی باشد، اما در منابع طبیعی خاکی می‌خواهیم که کنترل سیلاب انجام دهد، آب را به نحو مطلوب نفوذ دهد و یا خاکی می‌‌خواهیم که در دامنه‌ها باشد تا آب به پایین دست نیاید، در حالی که از دید کشاورزی تمام خاک باید به پایین دست بیاید، اما باید توجه داشت اگر حوزه آبخیز کنترل نشود، اگر آب در بالادست نفوذ نکند، سیلاب می‌آید و اجازه نمی‌دهد بستر آرامش فراهم شود. منابع طبیعی بیشتر بافت و عمق خاک مدنظرش است و در عین حال به حاصلخیزی جنگل و مرتع هم به جای خود توجه دارد، اما حاصلخیزکنندگی برنج و گندم با حاصلخیزکنندگی جنگل و مرتع خیلی متفاوت است.

و اعلان کنم آنچه چند سالی است به‌عنوان "قانون جامع خاک" مطرح شده، در حقیقت " قانون جامع خاک در مزرعه" هست که آن نیز می‌تواند در قالب چند بند در "قانون جامع منابع طبیعی و آبخیزداری" گنجانده شود، چون خاک نیز همانند آب یکی از اجزاء منابع طبیعی است. متأسفانه قانون جامع منابع طبیعی وآبخیزداری بعد از صرف ساعات بسیار متعدد کارشناسی و نهایی شدن در "کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی" مجلس و ورود به صحن از دستور کار خارج شده و پیشنهادات بسیار ناپخته و غیرکارشناسی جای آن را گرفت که چنانچه احتمالاً مصوب شوند برای منابع طبیعی کشور خطرساز خواهد بود. همچنین در کشاورزی بحث آب را به‌عنوان مصرف‌کننده اصلی داریم، آب برخاسته از حوزه آبخیز است، حوزه‌ آبخیز مولد و تولیدکننده آب است، استحصال آب وظیفه وزارت نیرو است.

کشاورزی از وقتی می‌تواند وارد مقوله‌ آب شود که در پایین دست سد به آن طرف باشد،‌ در بالادست، سد یعنی در حوزه آبخیز فرآیندها متفاوت است چون در پایاب سد فرآیند جریان آب کاملاً کنترل شده است،‌ فیتیله آب توسط انسان کنترل و کم و زیاد می‌شود و هر مقداری که می‌خواهیم آب را وارد کانال می‌کنیم. اما در حوزه آبخیز این فرآیند کاملاً طبیعی است. یکی از اهداف عمده آبخیزداری در آن قسمت مدیریت رواناب‌ها است و این روناب‌ها باید به نحو مطلوب مدیریت شود تا هم خاک حفظ و هم در آن قسمت تغذیه سفره انجام شود و هم در عین حال برای کشور سیلاب و خسارت ایجاد نکند و هم پوشش گیاهی مناسبی را ایجاد کند. این بحث حساسی است، واقعاً مقوله کشاورزی و منابع طبیعی با هم متفاوت است، ادبیاتی که در کشاورزی است در منابع طبیعی وجود ندارد چه از لحاظ زمان،‌ چه از لحاظ مکان و چه از لحاظ فرآیند و اهداف بهره‌برداری. چرا کشاورزی نباید به‌عنوان یک کاربر زیرمجموعه منابع طبیعی باشد؟ وقتی کشاورزی در چنین شرایطی قرار گرفته است مطمئن باشید تلاش می‌کند هرچه بیشتر زمین را زیر پوشش خودش و زیر کاربری کشاورزی ببرد. طبیعت قوانین خاص خودش را دارد، با قوانین یک زمین کشاورزی بسیار متفاوت است، یک زمین کشاورزی یک مزرعه کاملاً مشخصی است که تقریباً قالب عواملش در کنترل انسان است؛ اما درباره منابع طبیعی عواملش در کنترل انسان نیست و باید صرفاً مدیریت و حفظ، ارتقا داده و بهره‌برداری شود. ۸۵‌ درصد کشور را که عرصه منابع طبیعی و محیط زیست کشور است، زیرمجموعه و زیر چتر دو سه درصدی کشور که بخش کشاورزی است برده‌ایم.

اگر قرار است این باشد چرا منابع طبیعی نباید در کنار صنعت قرار گیرد، مگر صنعت ما کاربر نیست؟ چرا در کنار کشاورزی قرار گرفته است، چون چهار مقوله آب،‌ خاک، ‌گیاه و هوا آنجا وجود دارد؛ البته گفتند که این‌ها در کشاورزی هم است، اما در کشاورزی همه پارامترها، کنترل شده و به دلخواه انسان است، طبیعت یعنی مدیریت پارامترهایی که غیرقابل کنترل هستند و ما باید به نفع خودمان در جهت حفظ سرمایه و ارتقاءاش، آنها را حفظ کنیم و به آن بها بدهیم. کشور، نمایندگان مجلس و دوستان اجرایی ما باید یکبار برای همیشه بپذیرند که این طبیعت و این کشور برای من نیست، بلکه برای نسل آتی من است، باید به فکر نظام،‌ به فکر کشور و سرمایه‌های این کشور باشیم.


در کشورهای دیگر با منابع طبیعی چگونه برخورد شده است؟

این بحث خوبی است. باید ببینیم دنیا با منابع طبیعی چگونه برخورد می‌کند و ما چگونه برخورد می‌کنیم؟ اگر به آموزه‌های دینی و فرمایشات بزرگان نیز نگاه کنیم جایگاه منابع طبیعی بسیار ویژه است، مثلاً مقام معظم رهبری می‌فرمایند که مسئله منابع طبیعی یک مسئله تجملاتی نیست، یک مسئله درجه دو نیست... که بیان بسیار نغز و حکیمانه‌ای است یا در سایر نقاط جهان به‌عنوان مثال در آمریکا در بحث اداره محیط زیست و منابع طبیعی، به خانه یکی از همکاران در یکی از ایالت‌های آمریکا رفته بودم،‌ قسمت جلویی حیاط و قسمت پشت چمن‌کاری شده بود و فقط چند تک‌درخت خاص آنجا وجود داشت، من به همکارم گفتم اسم منطقه شما اورنج است، اینجا فضا خیلی عالی است، شما چرا کشت و کار نمی‌کنید،‌ سبزی یا پرتقال نمی‌کارید، ایشان گفتند اینجا قانون دارد، EPA برای ما تعیین تکلیف کرده و گفته است در هر منطقه چه کاشته شود، یعنی حتی در املاک شخصی مردم باید چه گیاهی و چگونه کشت شود توسط دستگاه محیط زیست تعیین تکلیف می‌شود.

اما متأسفانه اینجا آزادترین مکان برای انجام هر بی قانونی، قانون‌مندترین مکان یعنی طبیعت و منابع طبیعی است. منابع طبیعی قانون‌مندترین و منظم‌ترین شکل در کنار هم بودن عوامل و پدیده‌ها است، ما قوانین فیزیک و شیمی و... را از کجا کشف می‌کنیم؟ از طبیعت کشف می‌کنیم، اما هیچ احترامی برای قانون طبیعت قائل نمی‌شویم. من اعتقاد راسخ دارم اگر کشور بخواهد نجات پیدا کند، باید قوانین را مشخص کند و مدیریت کند. ریزگردها، گرمایش و تغییر اقلیم، سیل، رانش زمین، آلودگی زندگی ما را با مخاطره روبه‌رو کرده‌اند،‌ بلا بیشتر از این می‌خواهیم؟ میانگین بارش ما نسبت به سال قبل در بازه مهرماه تا الان ۴۷ درصد کاهش داشته است. این نوسانات و تغییرات اقلیمی در حال رخ دادن است. چرا نباید تغییرات اقلیمی را مدیریت کنیم؟ چرا نباید مبتنی بر شرایط کشورمان خودمان برنامه‌ریزی مدیریتی کنیم؟ این را بارها گفته‌ام، ما کشوری هستیم که ذات آن سیل‌خیزی، زلزله و خشکسالی است؛ اگر این مسائل اتفاق نیفتاد ما باید انگشت به دهان بمانیم که چرا این اتفاق‌ها نیفتاده است. آیا ما سرزمین و زندگی را مبتنی بر این شرایط سامان داده‌ایم؟ آیا در ساخت و سازها در مصرف آب و... مبتنی بر احوالات طبیعت خودمان برنامه‌ریزی کرده‌ایم؟ خیر، وقتی در ایران مرکزی زندگی می‌کنیم مانند یک کشور اروپایی می‌خواهیم آب مصرف کنیم در صورتی که خود اروپایی‌ها با وجودی که میانگین بارش آنها خیلی بالا است به نحو مطلوب آب را مدیریت می‌کنند. در حال حاضر چرا با تغییر اقلیم، زندگی روستایی از هم می‌پاشد و سریع به شهر مهاجرت می‌کنند؟ در حالی که زمان‌های قدیم، این اتفاق‌ها نمی‌افتاد،‌ و مردم معیشت پایدار داشتند؛ برای اینکه زندگی را بر مبنای هارمونی طبیعت برای خودشان شکل داده و حفظ کرده‌ و خودشان را با طبیعت وفق داده بودند. ولی ما می‌خواهیم طبیعت را با خودمان وفق بدهیم.

منابع طبیعی یک حوزه فرابخشی است و‌ انسان هر جایی بخواهد کار کند باید با منابع طبیعی کار کند؛ فقط کشاورز، صنعت‌گر، معدن‌کار، جاده‌ساز و... نیست، همه این‌ها به منابع طبیعی مربوط است و در زیرمجموعه آن قرار دارند (یعنی همه از قوانین منابع طبیعی پیروی کنند، نه در قالب یک تشکیلات باشند). در بحث تولید کشاورزی باید بهره‌وری کشاورزی از زمین یا راندمان مصرف آب را ببینیم و برای انجام رفتار قانون‌مند، کشاورزی با منابع طبیعی تفاهم‌نامه امضاء کنند تا به نحو مطلوب هم طبیعت را حفظ کند و هم بتواند قوت لایموت مردم را تأمین کند.

بحث من این است که منابع طبیعی و محیط زیست یکی است. شرایط دنیا به این سمت و سو می‌رود که باید منابع طبیعی و زیست‌بوم به نحو مطلوب حفظ شود. حال اگر نمی‌خواهیم بدنه‌ دولت را بزرگ کنیم، یا این دو یکی شوند و در قالب معاونت رئیس جمهوری باشند چون طرازش از لحاظ ساختاری و رده‌بندی از وزیر هم بالاتر است، بسیار کارامد خواهد بود. در بسیاری از مناطق دنیا، منابع طبیعی و محیط زیست زیرمجموعه بالاترین شخص کشور است، حتی من یک زمانی باتوجه به آنچه که در اجرا به آن رسیده بودم، پیشنهاد دادم منابع طبیعی مانند اوقاف زیرمجموعه ولی فقیه قرار گیرد، چرا که در این صورت می‌تواند عالی مدیریت ‌شود، بهترین جایگاه این بود که منابع طبیعی زیرمجموعه ولایت فقیه برود، اما اگر نمی‌خواهیم از لحاظ ساختاری تغییر ایجاد کنیم، منابع طبیعی و محیط زیست در قالب معاونت ریاست جمهوری با هم یکی شوند یا محیط زیست اگر سر جای خودش است، منابع طبیعی به‌صورت یک وزارتخانه مستقل دربیاید. به هر صورت نخستین گامی که باید برداشته شود این است که منابع طبیعی باید از زیرمجموعه کشاورزی بیرون بیاید چون کشاورزی غیر علمی ما، شیره زمین را ‌مکیده است. چرا سفره‌های آبخوان ما به این روز کشیده شدند، چرا نشست زمین در تمام سطوح و دشت‌ها داریم، اکثرا به‌دلیل کشاورزی بوده که با توجه به نداشتن مبنای علمی، به بحران کشیده شده است.


با توجه به آنچه که اشاره کردید شما معتقدید اگر منابع طبیعی شکل فعلی باقی بماند، کاملاً مغفول می‌ماند و به ضررش است؟

دقیقاً مغفول می‌ماند، من بارها گفته‌ام که قدرتمندترین سازمان کشور فقیرترین سازمان کشور است. ۸۵ درصد مالکیت سرزمین در اختیار منابع طبیعی کشور است، اما فقیرترین سازمان هم هست. به‌عنوان مثال در بحث قانون افزایش بهره‌وری مأموریت داده شده ۲۵ درصد از آب‌های کشور استحصال شود که ۵۰ درصد آن باید توسط وزارت نیرو و ۵۰ درصد توسط حوزه آبخیزداری کشور باید استحصال شود، ولی مگر وظیفه این دو از لحاظ ۵۰ درصد و کمی یکسان نیستند؟ آیا آب‌ها با هم متفاوتند؟ شرایط برابر است اما به وزارت نیرو چندین هزار میلیارد تومان پول اختصاص می‌دهیم تا ۵۰ درصد استحصال آب انجام شود البته با سازه‌های بسیار سنگینی که هارمونی طبیعت را به هم می‌ریزد و خیلی مسائل دیگری را ایجاد می‌کند، ولی برای منابع طبیعی شاید ۲۰۰ - ۳۰۰ میلیارد تومان برای بخش آبخیرداری اختصاص می‌دهیم که همان کار ۵۰ درصد را انجام دهد، ‌مگر قیمت آب متفاوت است؟


پس دلیل دیگر تمایل شما برای جداسازی این است که اعتبار یکسان داده نمی‌شود؟

بله،‌ اعتبار خیلی کم است، کار آبخیزداری تولید آب است، ‌تا وقتی که باران به سطح زمین می‌رسد اسمش باران است و وقتی که به سطح زمین رسید به آن می‌گوییم آب، بنابراین می‌شود آبخیز مانند حوزه نفت‌خیز، بادخیز. وقتی باران می‌بارد و روی حوزه آبخیز می‌‌آید و تبدیل به آب شد مولد آب، حوزه آبخیز است، تمام پول کشور را در استحصال آب خرج کرده‌ایم، تمام پول کشور را در تخلیه سفره‌های آب زیرزمینی خرج کرده‌ایم، اما مقداری از همه اعتبارات را در حوزه آبخیزداری کشور خرج نکردیم تا جریان پایداری برای رودخانه‌ها ایجاد شود. استحصال آب را صرفا احداث سد می‌دانند، من با سدسازی مخالف نیستم، در دانشگاه تهران هم دو واحد سدسازی تدریس می‌کنم، اما هر چیزی در جایگاه خودش. ما می‌توانیم چند سناریو کار کنیم و ببینیم کدام سناریو از لحاظ فنی و اقتصادی بهترین است و همان را اجرا کنیم.

آبخیزداری هارمونی طبیعت است یعنی طبیعت رها شده و تخریب شده را به حالت اول برمی‌گرداند. اعتبارات بخش منابع طبیعی (بخش جنگل، ‌مرتع، آبخیز و بیابان) را به صورت سرجمع محاسبه کنید، متوجه می‌شوید که اعتبارات این چهاربخش منابع طبیعی در یک سال با اعتبارات استانی و اعتبارات ملی به ۷۰۰ - ۸۰۰ میلیارد تومان هم نمی‌رسد، اما اگر اعتبارات یک سال وزارت نیرو را درنظر بگیرید متوجه می‌شوید که چندهزار میلیارد تومان است، در صورتی که ۸۵ درصد کشور مربوط به منابع طبیعی است. بعد با این حجم اعتبار، طلبکار هم هستیم که چرا ریزگرد داریم، چرا سفره‌ها ته‌نشست پیدا می‌کند، چرا نشست زمین داریم،‌ چرا جنگل‌ها در حال از بین رفتن هستند،‌ چرا سیلاب داریم، چرا رانش داریم و ... با چه اعتباری منابع طبیعی این‌ها را مدیریت و کنترل کند. آیا واقعا ۸۵ درصد کشور ظرفیتش در این حد و اندازه نیست که یک وزارت‌خانه داشته باشد. یک مجموعه خیلی کوچک در جامعه وزرات‌خانه دارد. البته درست است ضریب وزنی داریم و در حوزه استحصال هم نیاز است، اما منابع طبیعی هم این پتانسیل را دارد.


آقای دکتر می‌خواستم نظرتان را درباره دفترچه‌های بهره‌برداری از جنگل بدانم و این که باتوجه به توسعه پایدار آیا نیاز است تحولاتی در این دفترچه‌ها صورت بگیرد؟

ابتدا باید بگویم که من با طرح تنفس جنگل مخالفم ومعتقدم جنگل باید مدیریت شود. درعین حال معتقدم که سازگاری با طبیعت باید مورد ملاحظه واقع شود و با تغییر اقلیم، دیگر نمی‌توان مانند قبل عمل کنیم. باید قوانین‌مان تغییر کند. یک سری از قوانین در شرایط صلح نوشته شده و در آن شرایط طبیعت هیچ مشکلی نداشته است، در حال حاضر در شرایط اضطرار هستیم. البته از دید ما اضطرار است، در اینجا باید قوانین منطبق بر شرایط روز در کشور تنظیم شود. از این نظر نسبت به منابع طبیعی نباید مانند سال قبل برخورد کنیم، باید قوانین خیلی دقیق تر و بسیار قدرمندانه‌تر نوشته شود تا با شرایط روز همگام باشد. در این قسمت بحث‌هایی مبنا قرار می‌گیرد که طرح‌های جنگلداری و طرح‌هایی که می‌خواهد منابع طبیعی اجرا شود با رویکرد قبلی جوابگو نیست. در نتیجه باید این‌ها کامل با شرایط و رویکردهای جدید عوض شود و از لحاظ علمی شاخص‌های جدید را وارد کنیم.

از این نظر، دفترچه طرح و هر چه که وجود دارد باید با شرایط روز وفق داده شود، به ویژه در حال حاضر، باید به طور جدی تغییر پیدا کند. شرایط بهره‌برداری دیگر مثل شرایط قبل نیست. باید ضرایب ما در این قسمت‌ها کاهش و افزایش پیدا کند، حتماً باید این اتفاق بیفتد، یعنی بحث جدی است. در همه طرح‌ها باید این رویکرد وجود داشته باشد، حتی طرح‌هایی در ارتباط با مردم. به‌عنوان مثال بررسی کنیم جاهایی که دست مردم بوده بهتر مدیریت شده یا در دست دولت؟ در بحث مدیریت اگر می خواهیم حوزه هایی را به مردم بسپاریم، در آنجا باید قانون شفاف و روشنی وجود داشته باشد تا اگر زمانی مرتع برای ده بیست سال به من واگذار شد، اگر در این دوره یکی از شاخص‌های سلامت پایداری مرتع بالا و پایین شد، بتوانند از منظر قانونی با من برخورد و از من خلع ید کنند. اگر این اتفاق بیفتد مراتع ما فوق‌العاده عالی مدیریت می‌شود؛ کوه‌خواری و زمین‌خواری نیز کاهش می‌یابد چون مردم با مشارکت خودشان امورشان را اداره می‌کنند.


با این اوضاع فکر می کنید که به وضعیت پایدار در حفظ منابع برسیم و درعین حال آموزش و آگاهی بخشی در این زمینه تا چه اندازه می تواند سهم اساسی داشته باشد؟

ببینید وقتی فرد به این فکر می‌کند که می‌خواهد با خانواده‌اش در آنجا زندگی کند و همزمان یک معیشت پایدار داشته باشد، سعی می‌کند حتما آن محیط را حفظ کند. به همین دلیل در آن شرایط‌ دیگر کسی دنبال زمین‌خواری و... نمی‌رود، مردم خودشان طبیعت را حفظ و نگهداری می‌کنند. البته کشور ما در باره جنگلبان و محیط بان واقعاً کمبود دارد و باید ۱۰ هزار نیرو جنگلبان در سطح کشور داشته باشیم. اما در حال حاضر دوهزار جنگلبان داریم. اما نکته مهم آن است که حتما باید در زمینه اقتصاد منابع طبیعی، اشتغال و درآمدزایی مردم کار کنیم. ولی متاسفانه کار نکرده‌‌ایم، در بحث اشتغال‌زایی و معیشت مردم در عرصه اقتصادی، اگر مردم احساس کنند که مجموعه منابع طبیعی واقعاً این ظرفیت را دارد که به نحو مطلوب معیشت پایدار برایشان ایجاد کند، هیچ‌وقت به جنگ با طبیعت نمی روند ولی متاسفانه این موضوع مغفول مانده است. از این بحث دور نشویم، در ادامه پاسخ به پرسش شما، توصیه جدی من این است که جنگل‌ها را مدیریت کنیم.


یعنی رها نشود؟

بله، این‌که هیچ کس به جنگل ورود پیدا نکند، جنگل می‌میرد، وقتی این جنگل را رها کنید همه چیز جنگل و زندگی انسانی هم در معرض خطر قرار می‌گیرد. ما هر چه بخواهیم در منابع طبیعی کار کنیم برای ارتقای رفاه آبخیزنشینان است؛ یعنی هدف نهایی منابع طبیعی این است که رفاه آبخیزنشین که در عرصه‌های منابع طبیعی زندگی می‌کنند، افزایش پیدا کند.


در این باره نقش دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ‌در طرح‌ها، پروژه‌ها و برنامه‌هایی از این دست چقدر است؟

خواستگاه بحث‌های علمی از دانشگاه است، اما قرارداد بستن و ورود به انجام طرح‌ها، جزو حیطه اختیارات بخش اجراست. من یادم هست در طرح‌هایی که قرار بود اجرا شود، حتما در یک فاز از استادان دانشگاه در کارگروه‌ها دعوت می‌شد، به عنوان مثال یک مدت که مدیر سازمان منابع طبیعی بودم از همین دانشکده به عنوان مادر منابع طبیعی کشور در بخش‌های مختلف یک مشاور گذاشته بودم تا حتما وارد بحث‌ها شود و آخرین یافته‌های علمی جهان را در آنجا به‌کار گیرند.

بحث جنگلداری همگام با طبیعت جزو مجموعه ایده‌هایی بوده است که از سمت دانشگاه به سمت اجرا رفت،‌ اغلب هم بچه‌های فارغ‌التحصیل دانشگاه این کار را انجام می‌دهند؛ یعنی یک ارتباط دو سویه وجود دارد؛ اما این ارتباط دوسویه در یک بازه‌ای که مدیر آن مجموعه توان تصمیم‌گیری کلان ندارد، صورت نمی‌گیرد، یعنی اگر دانشگاه هم ایده عالی بدهد و مدیر سازمان بگوید می‌خواهم این ایده را پیاده کنم، این پیاده‌سازی ایده اعتباری می‌خواهد که وجود ندارد، باید از جیب کارمند بزند و این مسائل به مرور منتهی به جنگل‌تراشی و قاچاق چوب می شود و‌ به هر صورت کسی که جیبش خالی شود، ایمانش هم کم کم از دستش می‌رود. از این رو دانشگاه معمولاً مشارکت دارد، اما متخصصان منابع طبیعی کم.

یکی از اشکالات بخش منابع طبیعی حضور متخصصان فراوان غیر منابع طبیعی است که موضوع اشتغال را نیز برای دانش‌آموختگان بخش با مشکل مواجه کرده و از طرفی ناکامی و موفق نبودن بسیاری از پروژه‌ها در بخش منابع طبیعی، ناشی از عدم تخصص کارشناس است که معضل بزرگی است.

همچنین در ادامه اضافه کنم که خوشبختانه با پیگیری‌هایی که با دوستان در انجمن‌های علمی انجام دادیم ما اتحادیه انجمن‌های منابع طبیعی و محیط زیست کشور را در وزارت علوم راه انداخته‌ایم و مجوز آن را هم از وزارت علوم گرفتیم و دو سالی است تقریباً فعال شده است و خوشبختانه در زمینه‌های مختلف منابع طبیعی و محیط زیست عالمانه و مدبرانه اظهار نظر و پیگیری می‌کند.


خروجی هم داشته است؟

بله هم در بحث جنگل، مرتع، خشکسالی نامه نوشته‌ایم یعنی کارگروه‌های متعدد تشکیل داده‌ایم، در بحث دریاچه ارومیه کارگروه بسیار خوبی داشته‌ایم و اعلام موضع کرده‌ایم. سیزده انجمن علمی در سطح کشور زیرمجموعه‌ اتحادیه منابع طبیعی و محیط زیست است. و می‌تواند سنگ‌بنایی باشد به این سمت و سو که ان شاءالله در وزارت علوم و در دستگاه‌های اجرایی کم کم منابع طبیعی و محیط زیست به سمت ساختارهای واقعی‌شان بروند و قدرتمند‌ترین ساختارهای کشور شوند. اگر قدرتمندترین ساختارهای اجرایی کشور شدند، مطمئن باشید یک زندگی پایدار و آرامش‌بخش خواهیم داشت و در این شرایط است که منابع طبیعی باید پاسخگو باشد وگرنه با این شرایط، با این داشته‌ها، با این اعتبارات و با این نیروی انسانی، همین‌قدر هم منابع طبیعی را حفظ می‌کند در جای خودش فوق العاده است./

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۵۲
پیمان صاحبی


 

دی اکسید کربن به سوخت زیستی تبدیل می شود

محققان موسسه ملی اولسان کره جنوبی به یک روش موثر برای تبدیل دی اکسید کربن به سوخت زیستی دست یافتند.

به گزارش ایرنا از ساینس، پیش از این نیز محققان قادر به تبدیل هیدروژن و دی اکسید کربه به سوخت زیستی بودند، ولی روش جدید محققان کره ای، میزان دی اکسید کربن تلف شده را کاهش می دهد و فرآیند تبدیل در این روش جدید بسیار ساده و موثرتر است.


کاتالیست محققان کره ای از اکسید آهن مس معدنی تشکیل شده و قادر است تبدیل هیدروژن و دی اکسید کربن به سوخت زیستی را در یک مرحله انجام دهد، از طرفی مواد تلف شده در این فرآیند به حداقل کاهش می یابد.


زنجیره کربن و هیدروژن اتم های سوخت های دیزلی طولانی تر از متانول و متان است. استفاده از کاتالیست دی اکسید اکسیژن آهن مس سبب ایجاد زنجیره های کربن طولانی تر می شود که در مراحل تولید سوخت زیستی موثرتر است. این کاتالیست با الهام از شرکت آلمانی آئودی تولید شده و سبب بهبود روشی به نام سنتز فیشر-تروپش CO می شود.


این روش در تولید انرژی های پاک کاربرد گسترده ای دارد و فرصت های زیادی را در راستای تولید سوخت از دی اکسید کربن پیش روی محققان قرار می دهد.
نتایج این تحقیقات در نشریه Applied Catalysis B: Environmental منتشر شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۴۷
پیمان صاحبی


 

ساختمانهای سبز، سدی در برابر آلودگی هوا

مدیران شهرهای توسعه یافته جهان طی سال‌های اخیر به‌ جای آنکه بناهای بلند را به‌عنوان متهمی در تشدید آلودگی هوا ببینند، با استفاده از دانش‌های جدید سعی می‌کنند که رویکردشان را به سمت احداث ساختمان‌های سبز مرتفع تغییر دهند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین آنها طبق تحقیقات فراوان صورت گرفته تلاش می‌کنند سکونت جمعیت ثابت شهر را در فضای عمودی فراهم کنند تا عرصه‌های افقی زمین بر اثر ساخت‌وساز کمتر محدود شود. البته همانطور که گفته شد رویکرد آنها ساخت بناهای بلند سبز است که می‌تواند به‌حفاظت از محیط‌زیست و همچنین تغییر فضای آلوده اطراف بنا نیز کمک کند.

شاید یکی از اصلی‌ترین منابع این گروه از مدیران شهری، مطالعات عمیق مؤسسه بین‌المللی علوم زیست‌محیطی و بوم‌شناسی (IAEES) در بلندمرتبه‌سازی طبق اصول زیست‌محیطی است. با این حال، موضوع بلندمرتبه‌سازی و ضوابط مربوط به آن در کشور ما، مدت‌هاست درگیر مسائل حاشیه‌ای مثل تشدید آلودگی هوا و مانعی در برابر کریدور هوایی شده است. درصورتی که طبق تحقیقات صورت گرفته جهانی و داخلی مثل تحقیقات سازمان هواشناسی و شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران، بلندمرتبه‌ها نه‌تنها هنگام وارونگی دما، تأثیری در افزایش آلودگی هوا ندارند بلکه نمی‌توانند مانع جریان باد غالب شوند.

وارونگی دما در کل دشت تهران
معاون معماری و شهرسازی شهردار تهران نیز قدرت میدان باد را در پایتخت بیشتر از آن حدی می‌داند که بلندمرتبه‌سازی مثل ساختمان‌های واقع در منطقه22 بتوانند سدی در برابر آن قلمداد شود. پژمان پشمچی‌زاده با بیان اینکه حتی باد ۲متر بر ثانیه در ارتفاع ۱۰۰۰متری در وسعت ۷۶۰کیلومتری تهران انرژی بسیار بزرگی است و چیزی نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد، می‌گوید:

«آن وقت برخی، از یک‌سو همه مطالعات صورت گرفته که این مسئله را تأیید می‌کند را نادیده می‌گیرند و از سوی دیگر بدون اینکه مطالعه‌ای انجام دهند، مدعی می‌شوند بلندمرتبه‌ها سد راه باد شده‌اند.» وی تأکید می‌کند که هنگام رخداد وارونگی دما، کل دشت تهران تحت‌تأثیر این پدیده قرار می‌گیرد.

برج‌ها منبع آلودگی هوا نیستند
البته نکته‌ دیگری را نیز باید درنظر داشت و آن اینکه هنگام رخ دادن پدیده وارونگی دما، میانگین میزان تجمع آلاینده‌ها در پایین یک ‌برج و قله آن طی یک‌روز تفاوت چندانی نمی‌کند. این در حالی است که برخی اشتباها تصور می‌کنند با سکونت در طبقات بالای یک‌برج، در روزهای آلودگی هوا، آلاینده‌های کمتری نصیب‌شان می‌شود.

توماس تالهم، پروفسور علوم رفتاری است که در زمینه علوم هواشناسی و آلودگی هوا تحقیقات بسیاری را انجام داده است. وی طی یکی از تحقیقات خود در شهر پکن چین متوجه شده که هنگام وارونگی دما، میزان سرعت باد در ارتفاع طبقه سوم و طبقه چهل و پنجم یک‌برج و همچنین ارتفاع 3هزار‌متری تفاوت قابل توجهی ندارد. وی در ادامه تحقیقاتش با اندازه‌گیری ذرات معلق و ترسیم یک نمودار متوجه شده است که در یک‌شهر آلوده، از نظر مخاطرات آلایندگی زندگی در طبقه بیستم با طبقه سوم فرقی نمی‌کند و بنابراین تأکید می‌کند که باید منبع آلودگی هوا را در جای دیگری مثل خودروها جست‌وجو کرد.

محمدمهدی تندگویان، نایب‌رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران نیز این مسئله را اینچنین معنا می‌کند‌: «آلودگی هوای اکثر کلانشهرهای دنیا که برج‌های بسیار بلندتری از تهران دارند، نصف تهران و حتی یک‌چهارم تهران هم نیست. اصلی‌ترین عامل آلودگی هوای تهران، خودروهایی هستند که از دَرِ کارخانه که خارج می‌شوند و از همان روز اول که به حرکت درمی‌آیند، آلاینده هستند.»

برج‌های درختی در راهند
در شهرهای با رویکرد توسعه پایدار مهندسان عرصه ساخت‌وساز پا را فراتر گذاشته و با طراحی ساختمان‌های نوین و عجیب گام متفاوت‌تری را در پاکسازی هوای شهرهای آلوده برداشته‌اند. نمونه‌هایی از این طراحی‌ها در شهرهایی همچون بمبئی هند، شنزن چین، شهر سنگاپور و هنگ‌کنگ با ایجاد روف گاردن (پشت‌بام سبز) و فضای سبز عمودی به اجرا درآمده است.

در جدیدترین این طراحی‌ها می‌توان به طرح یک شرکت معماری دانمارکی به نام 3XN اشاره کرد که قصد دارد با ساخت 2برج چندمنظوره مسکونی پایدار به مبارزه با آلودگی هوا در بمبئی هند برود. این طرح که «برج‌های درختی» نام دارد، از نظر ظاهری شبیه درختان در هم تنیده و به لطف باغ‌های عمودی که اندازه‌شان قابل تغییر است و می‌توانند هوای محلی را پاکسازی کنند واقعا مانند درخت عمل می‌کند.

در طبقات پایین برج‌های درختی فضای تجاری تعبیه می‌شود و سپس برج قد کشیده و برای شکل دادن آپارتمان‌های مسکونی، نازک شود. در این برج‌ها ۲۷۳آپارتمان درنظر گرفته شده و هر کدام دست‌کم 2منظره مختلف را خواهند داشت که عمدتا یکی رو به شمال و دیگری رو‌به غرب است.

اینطور که مشخص شده هر برج ۱۳۶متر ارتفاع دارد و در کل یک زیر بنای ۷۷ هزار مترمربعی را در ۳۸ طبقه شکل می‌دهد. ازجمله مزایای این پروژه که از طبیعت الهام گرفته شده است یک نمای جدید است که گفته می‌شود گرمای ناشی از تابش مستقیم خورشید را می‌گیرد و تهویه طبیعی را به بالاترین سطح می‌رساند. علاوه بر این، در بخش‌های پایینی برج‌ها، محلی برای ایجاد 2هزار و ۵۰۰ مترمربع باغ عمودی درنظر گفته شده که می‌تواند میزان دی‌اکسید‌کربن و حتی منواکسید کربن محلی را کاهش داده و هوای اطراف برج را پاکسازی کند. این پروژه که کلنگ احداث آن زده شده، قرار است در سال ۲۰۱۷ به پایان برسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۴۶
پیمان صاحبی


 

خشک شدن 67 درصد تالاب‌های جهان

 کارشناس پروژه تغییرات آب و هوا در سازمان حفاظت محیط زیست ضمن تشریح عوارض و پیامدهای ناشی از تغییر اقلیم در ایران و جهان، از خشک شدن 67 درصد از تالاب‌های دنیا در اثر پدیده تغییر اقلیم خبر داد و افزود: گزارش ملی تغییر اقلیم طی یک ماه آینده منتشر خواهد شد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، مهتاب صادقی حریری در کارگاه آموزشی تغییرات اقلیم با اشاره به اینکه نگاه‌های متفاوتی درباره تغییر اقلیم در جهان وجود دارد گفت: برخی معتقدند تغییر اقلیم موضوعی است که ساخته دست سیاستمداران است تا با ایجاد رعب و وحشت در بین مردم به مقاصد سیاسی خود دست پیدا کنند اما در این میان برخی نیز تغییر اقلیم را درست و واقعی پنداشته و معتقدند مسئولین باید برای تغییر وضعیت و متوقف شدن آسیب‌های ناشی از تغییر اقلیم اقداماتی انجام دهند.

وی با اشاره به اینکه اصطلاحات اقلیم و آب و هوا با یکدیگر متفاوت هستند گفت: weather یا آب و هوا شرایطی است که در اتمسفر در مدت زمان کوتاه وجود دارد اما Climate یا اقلیم میانگین پارامترهای آب و هوایی در مدت زمان طولانی است که برای تعیین آن استانداردهای جهانی وجود دارد. برای مثال می‌گوییم اقلیم ایران خشک و نیمه خشک است.

صادقی با بیان اینکه عواملی که روی سیستم‌های تغییر اقلیم تاثیر می‌گذارند به دو دسته عوامل انسانی و عوامل طبیعی تقسیم می‌شود گفت: از جمله عوامل طبیعی گرمایش زمین و افزایش متوسط دمای کره زمین است. همچنین تغییر اقلیم تغییر در پارامترهایی مثل دما، رطوبت، بارش، باد و ... است که در دوره بلندمدت اتفاق می‌افتد.

وی با اشاره به اینکه از جمله اثرات ناشی از تغییر اقلیم به هم ریختن اکوسیستم‌ها است افزود: تغییر اقلیم روی تنوع زیستی، زیستگاه‌ها، کشاورزی، آب آشامیدنی و مهاجرت تاثیر می‌گذارد. بیش از 67 درصد تالاب‌های جهان در اثر تغییر اقلیم خشک شده‌اند. دانش تغییر اقلیم نیز برای برنامه ریزی های بلند مدت و کوتاه مدت موثر خواهد بود. برای مثال در زمینه کشاورزی، کاشت محصولات می‌توانیم از دانش تغییر اقلیم استفاده کنیم.

در سال 2010 میزان انتشار CO2 76 درصد بود

این کارشناس سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به اینکه با استفاده از دانش تغییر اقلیم می‌توان پدیده‌های شدید آب و هوایی چون سیل‌ها و طوفان‌ها را نیز پیش بینی کرد گفت: وقتی میزان گاز گلخانه‌ای افزایش می‌یابد گرمایش کره زمین اتفاق می‌افتد. در سال 2010 میزان انتشار CO2 76 درصد بوده است. میزان CO2 در حال حاضر از خط قرمز عبور کرده است. در سال جاری یعنی 2016 میزان CO2 از 400 PPM گذشته است. دانشمندان پیش بینی کرده بودند که اگر میزان CO2 به این حد برسد درجه حرارت دما دو درجه سانتی گراد بیشتر خواهد شد و همچنین 20 تا 30 درصد تنوع زیستی در معرض انقراض قرار خواهد گرفت که امروزه شاهد این رویدادها هستیم. هواشناسی جهانی نیز اخیرا اعلام کرده که دمای کره زمین از 0.8 درجه سلسیوس به 1.2 درجه سلسیوس افزایش یافته است.

وی با بیان اینکه تغییرات اقلیم بر بارش سالانه زمین نیز تاثیر منفی می‌گذارد گفت: این پدیده باعث می‌شود بارش در برخی نقاط افزایش و در برخی نقاط کاهش چشمگیر داشته باشد. همچنین افزایش سطح دریاها از دیگر عوارض تغییر اقلیم است. چهارچوب‌های سیاسی و حقوقی خاصی در حوزه بین المللی در زمینه تغییر اقلیم اجرایی شده است. کنوانسیون تغییر اقلیم در سازمان ملل در سال 1992 ایجاد و دو سال بعد اجرایی شد که 197 عضو داشت. ایران نیز در سال 75 به این کنوانسیون ملحق شد.

این کارشناس دفتر تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه تثبیت میزان گازهای گلخانه‌ای و کاهش اثرات آن بر زندگی انسان و حیوان هدف تشکیل این کنوانسیون است گفت: این کنوانسیون هر ساله برای بازبینی مسائل اجلاسی برگزار می‌کند که در سال گذشته طی کوپ 21 توافق پاریس ایجاد شد. از آنجا که میزان تولید و انتشار گازهای گلخانه‌ای در کشورهای مختلف متفاوت است کنوانسیون کشورها را به سه دسته کشورهای توسعه یافته، کشورهای بسیار توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه تقسیم بندی کرده است. این کشورها تعهدات مشترک و تعهدات ویژه و خاص دارند.

صادقی با بیان اینکه گزارش ملی تغییر اقلیم تا یک ماه آینده تهیه و تکمیل می‌شود، گفت: این گزارش سومی است که توسط کشور ما تدوین می‌شود که به دبیرخانه کنوانسیون تغییر آب و هوا ارائه خواهد شد. گزارش تغییر اقلیم در حوزه‌های مختلف کشور میزان انتشار آلاینده‌ها را نشان می‌دهد. برای مثال این گزارش میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای در حوزه‌های کشاورزی، دامداری و میزان آسیب پذیری ناشی از این بخش‌ها را بررسی می‌کند. همچنین آسیب‌های اقتصادی ناشی از انتشار گازهای گلخانه‌ای از محورهای مورد بررسی گزارش ملی تغییر اقلیم است.

کارگاه آموزشی تغییرات اقلیم توسط پروژه تغییرات آب و هوای سازمان حفاظت محیط زیست صبح امروز و همزمان با «نشست بین المللی بررسی تغییرات آب و هوا در مراکش» در محل اداره حفاظت محیط زیست شهر تهران برگزار شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۴۳
پیمان صاحبی

 

ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون از کجا وارد هوا می‌شوند؟

رئیس مرکز هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه بخش عظیمی از ذرات معلق از خودروهای دیزلی خارج می‌شوند، تصریح کرد: این خودروهای دیزلی شامل ناوگان حمل و نقل شهری هم می شود.
به گزارش ایسنا،علی اصغر رجبی در یک برنامه رادیویی با اشاره به اینکه پدیده وارونگی هوا انسان ساز نیست، اظهار کرد: در فصلی که هوا رو به سرد شدن می‌رود به دلیل سرد و گرم شدن هوا و حرکت آلاینده‌ها به سمت بالا درست زمانی که وزش باد به صورت افقی رخ نمی‌دهد تجمع آلاینده‌ها اتفاق می‌افتد. در واقع آلاینده‌ها به صورت تصاعدی افزایش پیدا می‌کنند.
وی به تشریح آلاینده‌های هوا پرداخت و گفت: آلاینده‌های هوا به دو دسته عمده و خطرناک تقسیم می‌شوند. به گوگرد، ازن و منو اکسید کربن آلاینده‌‌های عمده گفته می‌شود که تاثیرات زیادی را بر روی به وجود آمدن برونشیت‌های ریوی دارند.وی در توضیح آلاینده‌های خطرناک گفت: بنزن از جمله آلاینده‌های خطرناکی است که از نظر علمی بسیار خطرناک تلقی می‌شود و مواجه مستمر با آن باعث به وجود آمدن بیماری یا حتی مرگ می‌شود.
در ادامه برنامه دکتر محمد قرگزلو، فوق تخصص آلرژی با تماس تلفنی به روی آنتن آمد و در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه از بین آلاینده‌های هوا کدام یک خطرناک‌تر هستند، گفت: ذرات معلق کمتر از 2.5میکرون، coو گوگرد از جمله آلاینده‌های خطرناک هستند که روی سیستم دفاعی بدن و دستگاه تنفسی بسیار تاثیرگذار هستند.
به گفته این متخصص آلرژی این مواد روی مژک‌های تنفسی ما تاثیرگذار بوده و در مخاط تخلیه کننده مواد زائد اختلال ایجاد می‌کنند. در این زمان آلاینده‌ها و ذرات معلق به راحتی به سمت پایین دستگاه تنفسی ما حرکت می‌کنند و باعث به وجود آمدن بیماری‌های عفونی، آسم و آلرژی می‌شوند و در صورت استمرار تماس بروز سرطان دور از ذهن نیست.
قرگزلو با بیان اینکه 10تا 15درصد افراد در دوران کودکی در معرض آسم فعال هستند، اضافه کرد:آسم یک بیمار ژنتیکی است که افزایش آلاینده‌ها باعث بروز آن می‌شود.
وی در واکنش به برخی اظهار نظرها مبنی بر اینکه تعدادی از خوراکی‌ها در کاهش نقش‌ آلاینده‌ها در بروز بیماری‌ها تاثیرگذارند، افزود: تا به امروز در هیچ یک از منابع معتبر علمی به این موضوع برخورد نکردم زیرا مسیر گوارش و دستگاه تنفسی با یکدیگر متفاوت است. در واقع خوراکی‌ها نقشی در این موضوع ندارند.
این متخصص آلرژی با اشاره به اینکه باید شرایطی اندیشیده شود تا ذرات معلق کمتر از 2.5میکرون وارد دستگاه تنفسی ما نشوند، عنوان کرد: اغلب ماسک‌ها مانع خوبی برای ورود این ذرات نیستند.
قرگزلو با بیان اینکه کودکان قربانیان اصلی آلودگی هوا هستند، به تشریح توصیه‌های سازمان بهداشت جهانی در این خصوص پرداخت و اضافه کرد: عمده‌ترین منابع آلاینده سوخت‌های فسیلی هستند که با استفاده از دوچرخه، پیاده روی و... می‌توان آن را کاهش داد. همچین مردم باید به سمت استفادن بیشتر از میوه‌جات و سبزیجات حرکت کنند و استفاده از منابع غذایی محلی برای آنها در ارجحیت باشد.
به گفته وی کاهش استفاده از انرژی در طول شبانه‌روز از جمله موارد دیگری است که می‌تواند در کاهش نقش آلاینده‌ها تاثیرگذار باشد.
در ادامه برنامه رجبی، رئیس مرکز هوا و تغییر اقلیم سازمان محیط زیست در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه ذرات معلق از کجا نشات می‌گیرند، گفت: ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون نشات گرفته از احتراقی است که در داخل محفظه احتراق خودروها به وجود می‌آید. اگر چه محل احتراق در کارخانه ها و موتورخانه‌های منازل هم در به وجود آمدن آلاینده‌ها تاثیرگذار هستند.
وی گرد و غبار را یکی دیگر از منابع تولید ذرات معلق کمتر از 2.5میکرون دانست و گفت: ذراتی که از محل احتراق خارج می‌شوند به مراتب خطرناک‌تر از منابع آلاینده است.
رجبی با بیان اینکه بخش عظیمی از ذرات معلق از خودروهای دیزلی خارج می‌شوند، تصریح کرد: این خودروهای دیزلی شامل ناوگان حمل و نقل شهری هم می شود.
نقش کارت سوخت در کاهش آلاینده‌های هوا
در ادامه برنامه محمدرضا محمد خانی، معاون سابق زیربنایی و امور تولیدی مجلس شورای اسلامی با اشاره به نقش صدور کارت سوخت در کنترل آلاینده‌ها توضیح داد: زمانی که این طرح در مجلس هفتم مطرح شد پیشنهاد ما این بود که به خودروهایی کارت سوخت داده شود که معاینه فنی دارند.البته در آن زمان مجلس به این موضوع به صورت کوتاه مدت نگاه کرد و این شرایط را حذف کرد.
وی با بیان اینکه همه توانستند کارت سوخت دریافت کنند، اضافه کرد: کسانی که معاینه فنی داشتند با داشتن قیمت مصوب می توانستند از سوخت استفاده کنند و افرادی که خودروهای آنها فاقد معاینه فنی بود باید قیمت بیشتری را می پرداختند.
پس ارائه این اظهارات توسط محمد خانی، کاظمی معاون وزیر نفت و مدیر عامل شرکت ملی پالایش و پخش به روی آنتن آمد و در این باره توضیح داد: زمانی که در دهه 70 برای اولین بار شرکت نفت خود طرح این کارت را ارائه کرد قصد تنها کنترل نفت و بنزین بود زیرا بخش قابل توجهی از بنزین قاچاق می‌شد و این موضوع از قاچاق جلوگیری می‌کرد و کارکرد اصلی صدور کارت سوخت بر همین اساس بوده است.
وی تاکید کرد که بحث معاینه فنی مربوط به شهرداری ها و پلیس راهور است، به همین منظور برای آسایش شهروندان کار حذف کارت سوخت را از سال۹۴ آغاز کردیم.
معاون وزیر و مدیرعامل شرکت پالایش و پخش اظهارکرد: بنزینی که در تهران توزیع می‌شود همان بنزینی است که در لندن ارایه می‌شود.
به گفته وی کارت سوخت امروز دیگر موجودیت ندارد و کنترل باید از راه های دیگری صورت گیرد.در واکنش به این اظهارات محمد خانی عنوان کرد: تا زمانی که ملاحظه کاری‌ها ادامه داشته باشد وضعیت هوا همین گونه باقی می‌ماند.
در پایان رجبی، رئیس مرکز هوا و تغییر اقلیم سازمان محیط زیست در خصوص نقش معاینه فنی در کاهش آلاینده‌ها توضیح داد: در وهله اول باید رو ارتقا سطح کیفیت خودروها کار جدی انجام شود اما می‌توان گفت که انجام معاینه فنی تا 12درصد رو کاهش آلودگی هوا تاثیر گذار است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی


 

چهارده سال اخیر کم‌آب‌ترین و خشک‌ترین سال‌های آبی کشور

 تغییرات اقلیمی، تأثیر سایر سدها و اصول مدیریت جامع منابع آب، باعث شده است که حدود 50 درصد از حجم مخزن تمام سدهای کشور در دوره پانزده ساله اخیر، خالی بماند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، بررسی وضعیت و عملکرد سدهای کشور در دوره چهارده ساله اخیر یعنی سال آبی 1380 - 1381 تا سال آبی 1393 - 1394 نشان می‌دهد در این دوره بیشترین و شدیدترین خشکسالی‌های سال‌های اخیر کشور را شاهد بوده‌ایم. بررسی 6 حوضه آبریز درجه یک کشور نشان می‌دهد بیشترین مقدار بارندگی در کشور در حوضه آبریز دریای خزر و کمترین آن در حوضه آبریز هامون بوده است.

این در حالی است که در پانزده سال اخیر متوسط بارندگی در کل کشور برابر با مقدار 3/226 میلی‌متر بوده که این رقم در مقایسه با متوسط بلندمدت، تقریباً 10 درصد کاهش داشته است. در پانزده سال اخیر سال آبی 1386-1387 یکی از خشک‌ترین سال‌های کشور بوده و میزان کاهش بارندگی از سال آبی 1386-1387 به بعد نسبت به متوسط بلندمدت حدود 19 درصد است.

طبق بررسی های مرکز پژوهش‌های مجلس، بیشترین پتانسیل تولید آب در کشور در حوضه آبریز خلیج فارس وجود دارد و قاعدتاً انتظار می‌رود تغییرات در این حوضه آبریز، بیشترین اثر را بر متوسط کشور داشته باشد. با این حال از سال آبی 1386-1387 به بعد کاهشی 50 درصدی در حجم آب سطحی سالانه کشور رخ داده و در این دوره مقدار حجم روان‌آب از متوسط 86 میلیارد مترمکعب در قبل از سال آبی 1386-1387 به 45 میلیارد مترمکعب در بعد از آن تقلیل یافته است.

بعد از سال آبی 1386-1387 نوساناتی در میزان بارندگی مشاهده شده و افزایش‌هایی نیز داشته است ولی متناظر این نوسانات با شدت قابل انتظار در میزان حجم روان‌آب دیده نمی‌شود و کاهش 50 درصدی در حجم روان‌آب پایدار بوده است. در این دوره هر 1 میلیمتر کاهش در بارندگی باعث کاهش 9/0 میلیارد مترمکعب کاهش در روان‌آب شده است یا به عبارت دیگر هر 1 درصد کاهش در بارندگی باعث 6/2 درصد کاهش در حجم روان‌آب شده است.

در نیمه اول سال 1395 در حوضه‌های آبریز خزر، خلیج فارس، دریاچه ارومیه، مرکزی، هامون و سرخس به ترتیب به تعداد 48،50 ،12،35،6 و12 سد فعال وجود دارد که این سدها در مجموع حجم مخزنی به ترتیب برابر 1/8 ، 4/30 ، 6/1،5،6/1 و 3/1 میلیارد مترمکعب را در این حوضه ها ایجاد می کند. میزان حجم مخزن موجود در حوضه آبریز خلیج فارس به تنهایی تقریباً دو برابر مجموع حجم مخزن سایر حوضه های آبریز کشور است و بیشتر سدهای بزرگ و عظیم‌الجثه کشورنظیر کرخه، دز، کارون 3، گتوند علیا در این حوضه قراردارند.

افزایش حجم ذخیره مخزن توسط کل سدهای تأسیس شده در حوضه های آبریز دریای خزر، خلیج فارس، دریاچه ارومیه، مرکزی، هامون، سرخس و کل کشور در دوره پانزده ساله اخیر به ترتیب 3,1، 15,7، 0,5، 1,2، 0,9، 1,3 و 22,7 میلیاردمتر مکعب بوده است.

تنها در دوره پانزده ساله اخیر حجم آب مهار شده توسط سدها در کشور حدود 50 درصد نسبت به ابتدای دوره افزایش داشته است.

بررسی ها نشان می دهد در کل کشور به طور متوسط در دوره پانزده ساله اخیر هیچ‌گاه حجم کامل مخازن سدهای کشور پر نبوده است، در کل کشور به طور متوسط در دوره پانزده ساله اخیر حداکثر درصد پر بودن مخازن سدهای کشور 60 درصد بوده است که در سالهای اخیر این رقم به حدود 40 درصد رسیده است،

این امر نشان‌دهنده این است که مقادیر آب ورودی به سدها کاهش یافته است که علل این کاهش خشکسالی‌ها و کم‌آبی‌ها و دیگری برداشت آب قبل از ورود آن به سدها است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی


 

هجوم ریزگردهای نمکی تا سال آینده به شهرهای اطراف دریاچه ارومیه

 مدیر اجرایی طرح احیای دریاچه ارومیه از پرداخت نشدن اعتبارات دریاچه ارومیه در 9 ماهه سال‌جاری خبر داد و این اتفاق را باعث از بین رفتن فرصت پاییزی کاشت نهال و بوته برای جلوگیری از گسترش کانون‌های بحرانی ریزگردهای نمکی دانست.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، پیش از او هم «مسعود تجریشی» مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه این دیرکرد را باعث بلند شدن غبارهای نمکی تا شعاع 500 کیلومتری دریاچه در سال آینده دانسته و از رسانه‌ها خواسته تا پیگیر اعتبارات دریاچه ارومیه باشند.


نهال کاشته شده را آبیاری می‌کنیم
مسعود تجریشی در گفت‌و‌گو با رسانه‌ها گفته است که بودجه‌ای برای آبیاری نهال و بوته‌هایی که در دو- سه سال اخیر برای جلوگیری از گسترش ریزگردها و کانون‌های بحران زا کاشته شده است نداریم. موسی‌زاده مدیر اجرایی طرح احیای دریاچه ارومیه نیز در این باره می‌گوید:«البته این صحبت به معنای آنکه ما این نهال و بوته‌ها را آبیاری نمی‌کنیم نیست اما در 9 ماه گذشته حتی یک ریال از اعتبارات تخصیص داده شده به دو استان آذربایجان غربی و شرقی برای انجام عملیات بیولوژیکی داده نشده است.»
او این تأخیر را باعث هدر رفتن تلاش‌های سه سال گذشته می داند و می‌گوید :«انجام عملیات بیولوژیکی مثل کاشت نهال، بوته و بذر بازه زمانی خاص دارد که اگر در این بازه انجام نشود ریسک موفقیت طرح‌ها بسیار بالا می‌رود.»
بازه زمانی که او از آن سخن می‌گوید از اول آبان شروع و در انتهای آذر ماه به پایان می‌رسد. موسی‌زاده اما این فصل را کاملاً از دست رفته می‌داند و می گوید:«هنوز موافقتنامه برای انتخاب پیمانکار را به ما نداده‌اند.»
به گفته او اگر همین امروز موافقتنامه‌ها به دست ما برسد باز هم نمی‌توان از فرصت باقی مانده استفاده کرد چون انتخاب پیمانکار براساس قانون در بهترین حالت 40 روز طول می‌کشد. 40 روز دیگر می‌شود دهه اول دی که ما فصل کشت را از دست دادیم و از باران‌های پاییزی محروم شده‌ایم.
او فصل بعدی کشت را بهار می‌داند و می‌گوید:«هم هزینه‌ها بالاتر می‌رود هم یک سال گیاهان کوچکتر خواهند بود.» به گفته او اعتبارات سال 95 برای عملیات آبخیزداری دو استان(غربی-شرقی) در حاشیه دریاچه 60 میلیاردتومان بود اما به 24 میلیاردتومان کاهش یافت که آن هم هنوز پرداخت نشده است.
موسی‌زاده از کاهش هرساله اعتبارات احیای دریاچه ارومیه گله می‌کند و می گوید:«هرچقدر که در انجام فعالیت‌ها کوتاهی شود، خشکی دریاچه‌ها بالاتر می‌رود. این خشکی علاوه بر اینکه عرصه و زمین‌های کشاورزی را شور می‌کند باعث افزایش حرکت شن‌های روان می‌شود.»
او می‌گوید:«نهال و بوته‌های کاشته شده احتیاج به نگهداری دارد اما هرسال از اعتبارات کم می‌شود.»
به گفته او با این روند کاهش اعتبارات نمی‌توان امیدوار بود که دریاچه ارومیه در یک بازه زمانی 10 ساله نجات بیابد. او تزریق اندک اعتبارات را حرکت «لاک پشتی» برای نجات دریاچه ارومیه توصیف می‌کند و می گوید: «با این روند نمی‌توان جلوی بلند شدن گردو غبارها را گرفت.» به گفته این کارشناس دیرکرد در پرداخت‌ها وحرکت شن‌های روان باعث شده تا کارشناسان به سمت ایجاد بادشکن‌های غیر زنده بروند. چون کانون‌های شن‌های روان به سمت نهال و بوته‌های کاشته شده خیز برداشته‌اند.
موسی‌زاده هشدار می‌دهد که بحران نمکی دریاچه ارومیه را تنها می‌توان روی زمین حل کرد. وقتی بلند شد و سلامت شهروندان اطراف را به خطر انداخت، دیگر نمی‌شود کاری کرد.
اومی گوید: «اگر انجام طرح احیا را 100 درصد در نظر بگیریم در سه سال گذشته 8تا 10 درصد آن انجام گرفته است در حالی که باید نزدیک به 30 درصد آن انجام می‌گرفت.» او نجات دریاچه ارومیه را نجات «سرزمین» می‌داند و می‌گوید:«دریاچه ارومیه نباید فراموش شود.»


نمی توانیم نهال‌های کاشته شده را آبیاری کنیم
مسعود تجریشی-مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه – می‌گوید: «مسأله‌ای که با آن مواجه هستیم این است که در حال حاضر به دلیل نبود بودجه نمی‌توانیم گیاهانی که به کمک مردم کاشته شده را آبیاری کنیم، از طرفی نمی‌توانیم افرادی را که مانع از دخل و تصرف‌ها در این نواحی هستند حمایت کنیم، اگر این افراد مناطق را ترک کنند در سال آینده باید شاهد دخل و تصرف بیشتری باشیم و حتی برنامه گیاه کاری نیز مختل می‌شود و مناطق بیشتری را از دست می‌دهیم.»
کارشناسان بسیاری از جمله «عیسی کلانتری» بی‌توجهی به تخصیص اعتبارات دریاچه ارومیه را باعث بی‌اعتمادی مردم می دانند. به گزارش «ایران» این هشداری است که باید جدی گرفته شود. چون برخی از روستاها برای نجات دریاچه ارومیه به تغییر کشت روی آورده‌اند. در برخی شهرها و روستاها کشاوزران به سمت شغل دیگری رفته‌اند و از خیر کشت وکشاورزی گشته‌اند. زنانی در ارومیه برای جلوگیری از کشت گوجه و هندوانه که از محصولات پرآب بر است، توسط مردانشان به خیاطی مشغول شده‌اند. آنها بارها اعلام کرده‌اند که برای نجات دریاچه ارومیه این سختی‌ها را تحمل می‌کنند.
تجریشی هم آب پاکی را روی دست همگان می‌ریزد و می گوید:«اگر اقدامی صورت نگیرد سال آینده غبارهای نمکی می‌تواند تا گستره بالای 300 کیلو متر حرکت کند و زندگی مردم آن مناطق را تحت تأثیر قرار دهد و اگر بادهای شدید داشته باشیم می‌تواند بالای 500 کیلومتر نیز حرکت کند. تا الان با غبارهایی از طرف شبه جزیره عربستان، سوریه و عراق مواجه بودیم؛ اما باید منتظر غبارهای نمکی از جانب دریاچه ارومیه و مختل شدن زندگی در استان‌های اطراف ارومیه نیز باشیم.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۳۶
پیمان صاحبی