منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۸۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است


 

مرگ طبیعت در راهروهای دادگاه‌های غیر تخصصی

 این‌روزها همه ما که در کلانشهرها زندگی می‌کنیم با مشکل آلودگی هوا مواجه هستیم. بیشتر روزهایی که از خانه بیرون می‌آییم شاهد ‌هاله‌ای خاکستری زیر سقف آبی آسمان شهر هستیم. همین آلودگی هوای شهرها باعث شد تا چندی پیش در خبرها بخوانیم که پرنده‌های مهاجر دیگر مثل سابق به تهران نمی‌‌آیند. آلودگی هوا، تنها یکی از عوامل آلودگی محیط‌زیست است. اگر خبرهای مربوط به محیط‌زیست را پیگیری کنیم؛ هر ماه از تخریب یا آتش‌سوزی جنگل‌ها، هر هفته از درگیری محیط‌بانان با شکارچیان غیرمجاز و خبرهایی از این دست روبه‌رو می‌شویم.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: مسأله آلودگی محیط‌زیست، یکی از مهم‌ترین مسائل ناشی از تمدن انسانی در جهان امروز به شمار می‌رود. ضرورت اهمیت به عوامل آلودگی‌های محیط‌زیست، حفظ و نگهداری از آن و همچنین حیات‌وحش نیاز به توجه همه؛ اعم از مسئولان و مردم دارد.


شاید همین امر باعث شد تا هفته گذشته در آیین برگزاری سی‌و‌دومین جشنواره موسیقی فجر، گروه کُر نامیرا و گروه کُرفیلارمونیک ایران قطعاتی را پیرامون دغدغه‌های محیط‌زیستی و زندگی انسان‌ها روی زمین به صحنه بردند و از خشم و عصیان انسان در برابر زمین با زبان موسیقی سخن گفتند.
نابودی محیط‌زیست و نقش انسان در نابودی آن، شکار بی‌رویه حیوانات همراه با لحظه مرگ آنها بر اثر اصابت گلوله، نقش گازهای گلخانه‌ای و آسیب‌های زیست‌محیطی آن، خودکشی دسته‌جمعی حیوانات و فجایع انسانی ناشی از پدیده شوم جنگ ازجمله مضامینی بودند که در تصاویر به نمایش درآمده در این کنسرت پخش شد.
اما با توجه به اهمیتی که تمام اقشار جامعه، به‌خصوص هنرمندان و فرهیختگان محیط‌زیست کشورمان قایل می‌شوند و همچنین تلاش مسئولان برای رفع مشکلاتی که این امر به وجود آورده است، هنوز محیط‌زیست کشور با مشکلات فراوانی مواجه است.


محیط‌زیست خواستار دادسراهای تخصصی
چندی پیش معاون محیط‌زیست دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست، در همایش حقوق سبز (حقوق محیط‌زیست) خواستار ایجاد واحدهای تخصصی دادرسی محیط‌زیست در دادگاه‌ها شد. پروین فرشچی همچنین درباره بررسی حقوقی مسائل محیط‌زیست گفت: در بررسی حقوقی خسارت‌های وارده به محیط‌زیست، علاوه بر بررسی راهکارهای دریافت خسارت، نباید از مبحث احیای این آسیب‌ها غافل شویم. زمانی که خساراتی به محیط‌زیست وارد می‌شود، ضمن توجه به ارزش‌های اقتصادی منابع ملی از دست رفته، باید به راهکارهای موجود درخصوص جبران و احیای این خسارت‌ها نیز توجه کنیم.


فرشچی خواهان کمک از قشر حقوقدان جامعه و شناخت دقیق این قشر بر محیط‌زیست و درک تأثیر ارزش‌های اقتصادی و اجتماعی آن در جامعه شد. وی همچنین انجام طرح‌های آموزشی مرتبط برای قضات و کارشناسان حقوقی فعال در حوزه محیط‌زیست، به‌روز‌رسانی قوانین و مقررات و البته تهیه نظام ارزش‌گذاری اقتصادی محیط‌زیست و ارایه به مجموعه‌های قضائی را از دیگر راهکارهای تحقق و حفظ بهتر حقوق محیط‌زیست دانست.


در همین راستا به گفت‌وگویی با علیرضا تدین، وکیل پایه یک دادگستری درباره امکان تحقق تشکیل دادگاه تخصصی محیط‌زیست پرداختیم.
تدین درباره قوانین موجود برای تشکیل دادسراهای تخصصی به «شهروند» گفت: در قانون آیین‌دادرسی کیفری پیش‌بینی شده که رئیس قوه قضائیه می‌تواند برخی از شعب دادگاه‌ها را از نظر تخصصی برای رسیدگی به جرایم خاصی تعیین کند. بنابراین ما مستندات قانونی داریم و امکان قانونی آن هم موجود است. قانون چنین اختیاری را برای رئیس قوه قضائیه در نظر گرفته است که برخی از شعب دادگاه‌های کیفری را برای رسیدگی به جرایم خاص تخصص دهد.


این وکیل پایه یک دادگستری وجود دادگاه‌های تخصصی را مفید دانست و افزود: این‌که مرجعی را به‌صورت اختصاصی برای رسیدگی به برخی از جرایم تعیین کنیم، حداقل دو فایده دارد؛ یکی از فواید این است که قضات متخصص و متحبر در آن حوزه را آموزش می‌دهیم. این نکته باعث می‌شود که طیفی از قضات متخصص را در آن امر داشته باشیم که بتوانیم در این شعب از آنها استفاده بکنیم و پرونده‌های مربوطه را به آنها ارجاع دهیم. نکته دیگر این است که وقتی موضوعی تخصصی باشد هنگام رسیدگی به آن می‌توانیم از اطاله دادرسی جلوگیری کنیم و در روند پیگیری پرونده‌ها، زودتر به نتیجه می‌رسیم. وقتی دادگاهی به شکل تخصصی به جرایم خاصی رسیدگی بکند به دلیل تخصصی که قاضی آن شعبه دارد، مانع اطاله دادرسی می‌شویم و آثار و ثمرات آن در آینده بهتر خواهد بود. بنابراین اختصاص یک دادگاه خاص به جرایم زیست‌محیطی می‌تواند باعث دقت و سرعت بیشتر در رسیدگی به پرونده شود و در برخورد با جرایم این حوزه نیز نتیجه لازم به دست آید.


لایحه حمایت از محیط‌بانان پشت درهای مجلس
طبق قانون، محیط‌بان فردی است که مسئولیت اجرای قوانین و مقررات صید، شکار، حفاظت و بهسازی محیط‌زیست را در حوزه استحفاظی خویش به عهده دارد. تلاش آنان حفاظت از حیات‌وحش، اکوسیستم، جلوگیری از آلودگی محیط‌زیست و ممانعت از تجاوز به مناطق تحت‌کنترل سازمان‌های حفاظت محیط‌زیست و منابع طبیعی است. محل خدمت این افراد نیز عرصه‌های تحت‌مدیریت حفاظت زیست ازجمله پارک‌های ملی، مناطق حفاظت‌شده، پناهگاه حیات‌وحش، مناطق شکار ممنوع و تالاب‌های بین‌المللی است.
وظیفه سنگین و گاهی خطرناک محیط‌بانان با حوادث دلخراشی در سال‌های اخیر روبه‌رو بوده است. در تابستان امسال به فاصله ٧٢ساعت، ٣محیط‌بان به شهادت رسیدند. همین امر باعث شد مسئولان و نمایندگان مجلس به این اتفاق‌ها واکنش نشان دهند و تصویب قانونی برای بهبود وضع معیشتی و کاری محیط‌بانان را ضروری دانستند.
در هفته‌های گذشته محمد مجابی، معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور، در مراسم تقدیر از شهدای محیط‌بان استان هرمزگان گفت: لایحه حمایت از محیط‌بانان ضمن تکمیل، در دولت بررسی خواهد شد. البته این اتفاق رخ نداد.
همچنین مجابی با بیان این‌که شهادت سه محیط‌بان کشورمان در اوایل ‌سال‌جاری، توجه دولتمردان به مسأله حمایت از محیط‌بان را بیشتر کرد، افزود: یکی از مواد این لایحه اشد مجازات برای ضاربان محیط‌بان و تسریع در روند رسیدگی به پرونده‌های تخلف در حوزه شکار و صید و ابطال جواز سلاح متخلفان و گرفتن سلاح از آنان است. علیرضا تدین درباره قوانین موجود برای رسیدگی به پرونده‌های محیط‌بانان به «شهروند» گفت: بحث رسیدگی به جرایم در آیین‌دادرسی کیفری مطرح می‌شود. در نحوه رسیدگی به جرایم، قانون‌گذار در اجتماع، همه را در برابر قانون مساوی می‌داند. گاهی در حمایت از محیط زیست، برای محیط‌بانان و حامیان حفاظت محیط‌زیست اتفاقاتی رخ می‌دهد. سوال این‌جاست که باید نحوه برخورد دستگاه قضائی با حامیان محیط‌زیست یا افرادی که در چارچوب حمایت از محیط‌زیست مرتکب جرمی شده‌اند با سایر شهروندان در اجتماع، متفاوت باشد یا نه؟ قانون چنین تمایز و تفاوتی بین این افراد قایل نشده است. اما نکته این است که گاهی محیط‌بانان یا کسانی که در مقام حفاظت محیط‌زیست اقدام می‌کنند، ممکن است در اقدامات خودشان ضوابط و مقررات مربوط را رعایت نکنند. به‌طور مثال اگر قانون‌گذار به آنها اجازه نداده که از اسلحه علیه شکارچی استفاده یا شکارچی را با اسلحه تهدید کنند، در صورت وقوع این اتفاق، اقدام محیط‌بان مصداق جرم می‌شود. به همین دلیل بسیاری از اقداماتی که محیط‌بانان خارج از چارچوب قانون داشتند، مشکلاتی برای آنها به وجود آورده است. برخی از محیط‌بانان به جرم قتل عمد یا عدم پرداخت دیه، تحت تعقیب هستند یا در زندان به سر می‌برند.

این حقوقدان به خلأ قانون در این مورد اشاره کرد و گفت: ما نیازمند قانون هستیم. تا زمانی که قانون‌گذار برای دفاع از محیط‌زیست قانون جدیدی تبیین نکند، همه تابع عمومات هستند. مجلس باید برای اصلاح قوانین موجود و تبیین قوانین جدید در مورد محیط‌زیست و محیط‌بانان هرچه سریع‌تر اقدام کند تا خلأها و نکات مبهم در آن برطرف شود. با توجه به بررسی‌های انجام شده در دولت، همچنان لایحه حمایت از محیط‌بانان به مجلس ارایه نشده است. پس از کار کارشناسی در کمیسیون اجتماعی دولت و قبل از فرستادن به مجلس برای تصویب نهایی لایحه؛ به دلیل وجود بندهایی در آن برای انجام امور کارشناسی، تحویل قوه قضائیه شده است. در این لایحه آمده است: دادگاه‌ها و دادسراها مکلفند پرونده محیط‌بانانی که در حین خدمت به شهادت می‌رسند یا مصدوم می‌شوند، بدون نوبت رسیدگی کنند. علاوه بر آن محیط‌بانان نیز می‌توانند از حمایت قانونی درخصوص حمل سلاح، همچنین قانون حمایت از کارکنان دولت بهره‌مند باشند. شاید تصویب این لایحه در حمایت از محیط‌بانان بتواند برخی از مشکلات و خواسته‌های آنها را برطرف کند.

مروری بر محیط‌بانی در سایر کشورها
براساس استاندارد جهانی هر ‌هزار هکتار باید توسط یک محیط‌بان حفاظت شود. اما در ایران هر محیط‌بان از ۶هزار هکتار حفاظت می‌کند.


وضع محیط‌بانان در ایران
هر فرد داوطلب محیط‌بانی علاوه بر دارا بودن خصوصیات ظاهری مثل قد و وزن، پس از تست وضع آمادگی جسمانی، مجوز ورود به دوره یک هفته‌ای محیط‌بانی می‌‌گیرد. در این دوره فرد به مناطق مختلف مانند مناطق بیابانی برده می‌شود و اگر در گذراندن این دوره موفق باشد، تبدیل به یک محیط‌بان می‌شود. نظام درجه‌بندی هم برای محیط‌بانان ایران ابلاغ شده است که در آن محیط‌بانان براساس سابقه، تخصص، مدرک تحصیلی و... درجه‌بندی می‌شوند. هم‌اکنون تعداد محیط‌بانان کشته شده، سه رقمی شده است که این تعداد، به غیر از محیط‌بانانی است که در حین انجام مأموریت از صخره پرتاب شده‌ یا در تعقیب و گریز با متخلفان تصادف کرده و جان باخته‌اند.


وضعیت محیط‌بانان در ایالت متحده آمریکا
در ایالت متحده آمریکا محیط‌بان فردی است که از منابع ملی آمریکا (حیوانات، محیط‌زیست و...) و مناطق محافظت‌شده این کشور‌ها حفاظت می‌کند. در آمریکا مدرک دانشگاهی مرتبط با این شغل برای محیط‌بان‌شدن لازم است. حقوق سالانه یک محیط‌بان آمریکایی ٥٣‌هزار دلار است که با افزایش سابقه کار افزایش پیدا می‌کند. البته در مناطق مختلف حقوق آنها متفاوت است. تاکنون در پارک ملی آمریکا ٣٣ نفر از محیط‌بانان در حین انجام وظیفه به دلایل مختلف جان‌شان را از دست داده‌اند.


وضعیت محیط‌بانان در کانادا
محیط‌بانان در کانادا باید منابع طبیعی را مدیریت و امنیت عمومی را در پارک‌ها یا مناطق عمومی برقرار کنند. آنها باید فعالیت‌های دیگری همچون کمک به دانشمندان در انجام تحقیق، نظارت بر حیات وحش، جابه‌جایی حیوانات در صورت لزوم و... را هم انجام دهند. همچنین باید جلوی شکار غیرقانونی را بگیرند و علیه این‌گونه فعالیت‌ها مدرک جمع کنند. محیط‌بان در کانادا باید دارای مدرک کمک‌های اولیه از یک بیمارستان معتبر و مشخص و گواهی‌نامه رانندگی باشد و هیچ سابقه جنایی نداشته باشد. گفتنی است در این کشور محیط‌بانان همان قدرت بدنی را دارند که آتش‌نشان‌ها دارند. در کانادا درآمد محیط‌بانان متناسب با محل انجام کار به‌طور میانگین سالانه ٥٢٤٠٠ دلار است. در محیط‌زیست شهر گاتینیو کانادا تاکنون ٩محیط‌بان جان خود را از دست داده‌اند؛ ٦ نفر به علت تصادف رانندگی، حمله حیوانات و فاجعه‌های طبیعی، ٣ نفر هم به علت غرق‌شدن، برق‌گرفتگی و مرگ تصادفی.


وضعیت محیط‌بانان در استرالیا
محیط‌بانان استرالیایی وظیفه دارند فضای پارک‌های ملی را برای بازدیدکنندگان امن کنند، در شرایط اورژانس کمک کنند و به بازدیدکننده‌های پارک‌های حفاظت شده، ارزش‌های محیط‌زیست را آموزش دهند. در این کشور بدون داشتن هیچ‌گونه مدرک محیط‌بانی هم می‌توان این کار را انجام داد، اما با داشتن مدرک و تجربه می‌توان به راحتی در استرالیا یک محیط‌بان شد. حداقل درآمد برای محیط‌بانان در این کشور ١٤‌هزار دلار و حداکثر آن ٢٧‌هزار دلار است.
هم‌اکنون تعداد محیط‌بانان کشته‌شده، سه‌رقمی شده است که این تعداد، به غیر از محیط‌بانانی است که در حین انجام مأموریت از صخره پرتاب شده‌ یا در تعقیب‌وگریز با متخلفان تصادف کرده و جان باخته‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۰۰
پیمان صاحبی


حسین احمدی کارشناس منابع طبیعی به بررسی ابهامات بند "س" ماده ۴۸ قانون برنامه ششم پرداخته و به اشکالات ناشی از این قانون اشاره کرده است.


خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - حسین احمدی، کارشناس منابع طبیعی:

بر اساس بند (۳) ماده ۴۸ قانون برنامه ششم، رفع تداخل موضوع ماده (۵۴) قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر و ارتقاء نظام مالی کشور مصوب یکم اردیبهشت‌ماه سال ۹۴ سالانه حداقل ۱۰‌ درصد در کلیه موارد، ازجمله اراضی که درباره آنها حکم قضایی صادر شده است، مورد تأکید قرار گرفته است. در این نوشتار قصد پرداختن به ماده ۵۴ قانون رفع موانع تولید رقابت‌پذیر را ندارم، بلکه مفاد بند (س) ماده ۴۸ لایحه برنامه ششم که مرتبط با ماده مذکور است را مورد بررسی قرار خواهم داد.

بند (س) ماده ۴۸ لایحه برنامه ششم توسعه که ظاهراً از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشته است، از سه منظر ذیل قابل نقد و بررسی است.

الف) تنقیح: تکلیف مندرج در این ماده با تکالیفی که در ماده ۵۴ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر شامل تبصره (۱) ماده ۹ قانون افزایش بهره‌وری، مواد ۵، ۹ و ۱۱ قانون حدنگار و بند (ز) همان ماده از لایحه برنامه ششم، فاقد هماهنگی ،حداقل از بُعد کمی است.

ب) شکلی: ظاهراً فراز اخیر این ماده در لایحه تقدیمی دولت نبوده و در جریان رسیدگی در کمیسیون‌های مجلس محترم شورای اسلامی و بدون اخذ نظرات کارشناسی و مشورتی دستگاه‌های ذی‌ربط همچون سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، سازمان امور اراضی و سازمان ثبت اسناد و املاک کشور اضافه شده است.

ج) ماهوی: تداخل، مستند به ماده ۵۴ مذکور و نیز آیین‌نامه اجرایی آن، عبارت است از آنکه از یک عرصه براساس دو قانون، به لحاظ نوعیت عرصه، تعاریف متفاوتی شده باشد. مثلاً به موجب یک قانون عرصه‌ای منابع طبیعی (جنگل، مرتع، بیشه‌زار، اراضی جنگلی) شناخته شده و همان عرصه به موجب قانون دیگری (موات) یا (دایر کشاورزی) یا (بایر قابل عمران) شناخته شده باشد. رفع تداخل در اجرای ماده ۵۴ برای همین است که با رعایت تشریفات مقرر در آیین‌نامه و شیوه‌نامه ذی‌ربط، احراز شود که کدام تعریف از نوعیت عرصه درست بوده یا به اصطلاح رفع تداخل شود. حال چنانچه قبلاً ذی‌نفعان یا ذی‌سمت‌ها همین موضوع را در محاکم قضایی یا شبه قضایی مقرر در قانون، مطرح کرده و در جریان دادرسی قرار گرفته و در نهایت منجر به حکم قضایی شده باشد، عملاً تحصیل حاصل شده و تداخل پیش‌گفته بر اساس حکم قضایی رفع شده است و پرداختن مجدد به آن ضمن صرف وقت و هزینه‌های زائد و تحمیل آن بر بیت‌المال، موجبات سردرگمی مجریان و دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط را در انجام وظایفشان می‌شود.

آنچه از بند (س) ماده ۴۸ لایحه برنامه ششم مورد حکم قرار گرفته بدین معنی است که همین اراضی که به شرح اخیر تعیین تکلیف و رفع تداخل شده است، مجدداً بر اساس ماده ۵۴ قانون رفع موانع تولید مورد بررسی قرار گرفته و کمیسیون‌های ذی‌ربط نسبت به آن اتخاذ تصمیم کنند. در این‌صورت علاوه برآنکه امر مختومه و قضاوت شده مخدوش و ثبات مالکیت‌های اشخاص و حاکمیت متزلزل می‌شود، مشکلات ذیل را نیز به‌دنبال خواهد داشت:

فرض کنیم ناشی از احکام قضایی صادره، عرصه مورد تداخل به‌عنوان انفال یا اموال عمومی مورد حکم قرار گرفته باشد و به تبع آن پس از تثبیت مالکیت و اخذ سند آن عرصه، در قالب اجرای طرح، به اشخاص واگذار و مورد بهره‌برداری قرار گرفته باشد و در واقع حقوق مکتسبه جدیدی ایجاد شده باشد، اگرهمین عرصه مجدداً و در قالب تصمیم کمیسیون‌های موضوع ماده ۵۴ به عنوان غیرانفال، تشخیص داده شود، حق جدیدی ایجاد شده و تمام اقدامات قبلی را متأثر کرده با مشکل روبه‌رو می‌کند.

در همان فرض چنانچه به موجب حکم قضایی، عرصه‌ای به‌عنوان اراضی کشاورزی و به‌طور کلی غیرانفال و اموال عمومی مورد حکم قرار گرفته باشد و در نتیجه ذی‌نفع با اخذ گواهی از دستگاه‌های ذی‌ربط و نیز مستند به رأی مرجع قضایی، اخذ سند کرده باشد یا مورد بهره‌برداری یا نقل و انتقال قرار داده باشد و در جریان رسیدگی مجدد، کمیسیون‌های موضوع ماده ۵۴، این عرصه را از مصادیق انفال و اموال عمومی تشخیص دهند، تکلیف تمامی آثار حقوقی پیش‌گفته، چه می‌شود؟

با فرض اینکه هر دو فرض مذکور قابل انجام باشد و در نهایت عرصه‌ای با وجود حکم قضایی، بر اساس ماده ۵۴ رفع تداخل شد، آیا قانون‌گذار تصمیم کمیسیون مذکور را برای تمام مراجع اداری و قضایی لازم‌الاتباع دانسته و به عبارت درست‌تر آیا ذی‌نفع نمی‌تواند مجدداً در محاکم قضایی طرح دعوی کند؟ اگر فرض را بر عدم امکان بگذاریم، طبعاً نیازمند تصریح در قانون است. (که ظاهراً چنین تصریحی وجود ندارد) و چنانچه این امکان وجود داشته باشد، عملاً با یک دور و چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در موضوع روبه‌رو می‌شویم یعنی سیر مراحل ذی‌صلاح برای دعوی مطروحه نسبت به آن عرصه (مثلاً با موضوع اعتراض به تصمیم کمیسیون ماده ۵۴)، مجددا قابل انجام باشد.

خوب است اشاره‌ای کنیم که صدها هزار دعوی و پرونده با موضوع مطرح شده تاکنون در مراجع ذی‌صلاح (هیأت‌های تعیین تکلیف اراضی اختلافی، محاکم بدوی، تجدید نظر و شعب ویژه) مطرح و مورد حکم قرار گرفته است آیا بلااثر کردن همه این اقدامات، مراحل احکام قضایی معقول و منطقی است؟

بالاخره با این شرایط چه زمانی وضعیت عرصه‌های کشور می‌تواند در اجرای کاداستر نهایی و مشخص شود؟

آیا بلاتکلیفی و غیرقطعی بودن وضعیت عرصه‌ها و عدم نهایی کردن کاداستر، حقوق اساسی مردم: (ثبات مالکیت انفال و پیشگیری از تصرف و تخریب منابع طبیعی و محیط زیست)، (ثبات تصرفات و مالکیت‌های قانونی اشخاص)، (امکان استفاده از منافع ناشی از حقوق مکتسبه) را با مشکل روبه‌رو نمی‌کند؟

این موارد تنها بخشی از مشکلاتی است که در اجرای این بند از ماده ۴۸ لایحه برنامه ششم قابل پیش‌بینی است و می‌تواند موضوعی باشد که در مجامع کارشناسی فنی و حقوقی به بحث و بررسی قرار گیرد. هرچند امید آن است که نمایندگان خانه ملت و یا در نهایت شورای نگهبان با بررسی مجدد در آنچه در حال تصویب است، اشکالات مطرح شده را در صورت احصاء، مرتفع و در غیر این صورت توضیح و رفع ابهام کنند./

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۴۵
پیمان صاحبی


بحث درباره اشتراک‌گذاری/ صرفه‌جویی زمین (تقسیم زمین) با رکود روبه‌رو شده است. در این مسیر نیاز به یک راه رو به جلو داریم. در این راه باید پرسش‌های جدید پرسیده شود، همچنین در این مسیر رفاه انسان‌ها و خدمات مربوط به اکوسیستم را باید در نظر گرفت.


بحث درباره اشتراک‌گذاری/ صرفه‌جویی زمین (تقسیم زمین)(۱) با رکود روبه‌رو شده است. در این مسیر نیاز به یک راه رو به جلو داریم. در این راه باید پرسش‌های جدید پرسیده شود، همچنین در این مسیر رفاه انسان‌ها و خدمات مربوط به اکوسیستم را باید در نظر گرفت.

به گزارش ایانا از نشریه علمی نیچر، یکی از مهم ترین مشکلات امروز، تضمین امنیت غذایی برای افراد است، در حالی که باید با کاهش اثرات زیست محیطی کشاورزی همراه باشد. درباره این مسائل در محافل زیست محیطی و کشاورزی، گفت وگو شده است. برخی استدلال می‌کنند که دستیابی به تعادل، نیاز به اختصاص زمین به هر دو گروه فعالیت‌های حیوانی و مواد غذایی دارد، در حالی که دیگران استدلال می‌کنند که اشتراک‌گذاری زمین یک راه حل بهتر است.

پیش‌‌ترها و در شرایط کنونی نیز گفته شده و گفته می‌شود که چشم‌انداز کشاورزی باید به گونه ای باشد که در آن بخشی از زمین برای حیات وحش کنار گذاشته شود و بخش باقی مانده زمین نیز برای کشاورزی با بالاترین بازده اختصاص یابد. دومین پیشنهاد باعث افزایش زمین‌های کشت می‌شود که به همراه بهره بردن از تکنیک‌های جانور پسند مانند پرچین باید سامان یابد. این استدلال که نشان ازافزایش شناخت درباره نقش کشاورزی در زمینه کاهش فقر و اثرات زیست محیطی دارد، یک اراده سیاسی برای انجام این کار را می‌طلبد. این در حالی است که اصطلاحات "تقسیم زمین" و "به اشتراک‌گذاری زمین"، برای نخستین بار در ۲۰۰۵ عنوان شد.

نورمن بورلاگ "Norman Borlaug"(۲) ادعا کرد که با اجرای انقلاب سبز در دهه ۱۹۶۰ امکان تولید مواد غذایی بیشتر بر روی زمین کمتر را سبب شده است، که باعث شد تا زمین بیشتری حفظ شود که البته این نظر از سوی برخی افراد رد شد، آنان معتقد بودند کشورهایی وجود دارد که با توسعه زمین‌های کشاورزی بازده بیشتری داشتند. این بحث در نهایت به چارچوب تقسیم زمین/ اشتراک‌گذاری زمین تصویب شد.

در حالی که استدلال‌های اولیه برای مراکز علمی و عمومی در مورد مسائل مرتبط با تولید مواد غذایی و تخریب محیط زیست مفید بود، اما در حال حاضر باید به جای تمرکز تنها بر روی تولید مواد غذایی و تاثیر آن بر تنوع زیستی، به رفاه انسان‌ها در تمامی اشکال آن و نقش خدمات اکوسیستم در تأمین امنیت آن‌ها اندیشید.


توقف بحث‌ها و دستیابی به نتیجه قطعی

ما قادر به نتیجه قطعی بحث به اشتراک‌گذاری/ صرفه جویی به چند دلیل نیستیم. چراکه اختلاف نظر بر سر میزان زمین و موانع تقسیم زمین و به اشتراک‌گذاری زمین، وجود دارد و این که دریابیم کدام مزایا و مسایل مهم تر هستند. این که کدام جنبه از تنوع زیستی مفید است، یا چه اقدامات مناسبی برای تولید مواد غذایی می‌تواند به درک این مسئله بینجامد، تنها دو پرسش از پرسش‌های بسیاری است که که برای پایان دادن به این بحث‌ها وارائه یک پاسخ قطعی وجود دارد. بنابراین این مطالعات باید بر گونه‌های خاص در مکان‌های خاص انجام شود.

همچنین جامعه علمی فاقد توانایی برای تعمیم بحث‌ها در سراسر نقاط، ودر زمینه اندازه گیری‌ها و گونه‌ها است. به عنوان مثال، Phalan et al و همکاران دریافتند که صرفه جویی(تقسیم) زمین بهترین راه برای ترویج تنوع زیستی است در حالی که به حفظ عملکرد محصولات کمک می‌کند، اما آن‌ها تنها مطالعات خود را در شمال هند و جنوب غربی غنا، و با اندازه گیری اثرات آن روی تنها گونه‌های پرندگان انجام دادند. این در حالی است که مشکلات مربوط به زمینه‌های دیگر وجود دارد: برای مثال ، کشاورزی اروپا، یک رویکرد بسیار متفاوت با دیگر مناطق دارد، و مطالعات منطقه‌ای/ گونه خاص در مورد سایر اشکال حیات وحش و یا مزایای دیگر دریافت شده از کشاورزی در دسترس نیست. در واقع، مطالعات علمی در مورد مزیت نسبی تقسیم و به اشتراک‌گذاری زمین می‌تواند به تعمیم نتایج و چشم‌انداز کمک کند.

این در حالی بود که دانشمندان قادر به پاسخگویی به میزان پایین قطعیت، به سوالات استراتژیک در مورد تولید غذا و تنوع زیستی بودند، در این راه بسیاری از سوالات مهم پرسیده نشد. بحث اشتراک‌گذاری/ تقسیم زمین تمرکزش روی تأمین مواد غذایی، به جای مسائل مهم از جمله توزیع مواد غذایی، زباله، فقر و نابرابری، همراه با انتخاب مواد غذایی برای مقابله با گرسنگی و سوء تغذیه، و در نهایت، تخریب محیط زیست قرار دارد و انچه فابل تامل است، تمرکز روی بحث اشتراک‌گذاری/ صرفه‌جویی زمین - امنیت غذایی را و یا حتی کاهش گرسنگی را تضمین نمی‌کند.
در واقع، تجزیه و تحلیل نشان می‌دهد که کالری تولید شده برای تغذیه جمعیت انسانی به درستی توزیع نشده است،این به دلیل استفاده زمین‌های کمتر برای رشد مواد غذایی بوده است و از سویی به این معنا نیست که لزوما باید زمین، بیشتر و بیش از حد، برای حفاظت مورد استفاده قرار گیرد.

حذف عوامل اجتماعی از موضوع اشتراک‌گذاری/ صرفه جویی باعث شده تا دانشمندان کشاورزی، اقتصاددانان توسعه، و بوم شناسان به گونه ای غیرموثر برای چند دهه به بحث و گفت و گو بنشینند. برای شناسایی مسائل مرتبط با امنیت غذایی و محیط زیست، ما باید با مردم گفت و گو کنیم و می‌توانیم این کار را با تمرکز بر راه‌های بیشمار که در آن بهبود چشم‌انداز کشاورزی و رفاه انسان در نظر گرفته شده انجام دهیم؛ نباید این مسئله را تنها در ارتباط با تولید مواد غذایی و یا حفظ تنوع زیستی دید.


حرکت به سمت یافتن راه‌حل

چشم‌انداز کشاورزی نوین، چند وجهی و مهم تر از آن، چند کاربردی بودن‌اش است. به دنبال یک چشم‌انداز کشاورزی، نه تنها تولید مواد غذایی، بلکه زیبایی شناسی، تفریح، تصفیه آب، کنترل سیلاب و ذخیره سازی کربن را باید در نظر گرفت.

چشم‌انداز کشاورزی، تولید طیف گسترده ای از خدمات اکوسیستم برای رفاه مردم است. در نظر نگرفتن این جنبه‌های چشم‌انداز و تنها تمرکز روی تنوع زیستی و یا تولید مواد غذایی نمی‌تواند دسترسی به بسیاری از خدمات را که برای بهبود رفاه انسان‌ها است، تسهیل کند.


ایجاد مدیریت مصنوعی خطر کاهش ارائه خدمات اکوسیستم هاو پس از آن کاهش رفاه انسان را به دنبال دارد؛ حتی اگر ما به بهترین نحو روی تولید مواد غذایی و یا حفظ تنوع زیستی کار کنیم.

در این راه باید بپرسیم چگونه می‌توانیم بهترین مدیریت چشم‌انداز برای تنوع زیستی و تولید محصولات کشاورزی همراه با بهبود بخشیدن به رفاه مردم در سراسر جهان را در حال حاضر و آینده فراهم کنیم؟

این چارچوب جدید گفت و گو نیازمند یک پرسش مشترک اما علمی در مورد رفاه است. اگر چه هنوز هم بسیاری از پرسش‌های مهم درباره صرفه جویی/ به اشتراک‌گذاری زمین را باید در نظر بگیریم - چگونه می‌توان با به اشتراک‌گذاری و یا تقسیم زمین به بهترین نتیجه برای تولید مواد غذایی دست یافت؟

چگونه می‌توان محاسبه بهتری برای مقیاس و زمان به عمل آورد؟ و بهترین راه برای اندازه گیری متنوع ابعاد گوناگون کشاورزی چیست؟ در عین حال ما باید به پرسش‌های مهم و جدیدی را پاسخ بدهیم که می‌توان به این موارد نیز اشاره کرد:

"نقش نسبی سرمایه طبیعی و انسانی در ارائه انعطاف پذیر خدمات اکوسیستم در ابعاد مختلف کشاورزی چه هستند؟" "نقش خدمات مختلف اکوسیستم در بهبود رفاه انسان چیست؟" در این گفت وگوی جدید، تضمین امنیت غذایی در ارتباط با امنیت محصولات کشاورزی و حفظ کل سیستم زیست محیطی و زیست اجتماعی معنا می‌دهد.
پرداختن به این مجموعه جدید از پرسش‌ها ، مستلزم انجام اقدامات علمی فراتر از موارد مربوط به تولید مواد غذایی و تنوع زیستی است، و احتمالا حتی فراتر از مسائل مربوط به امنیت غذایی و حاکمیت مواد غذایی که در آن باید تمام مزایای انسانی مربوط به جنبه‌های کشاورزی در نظر گرفته شود. به عنوان مثال، ارائه خدمات گوناگون اکوسیستم ، از جمله در حوزه تولید مواد غذایی، ذخیره سازی کربن، مسایل تفریحی، جریان آب، کنترل سیلاب و بیماری‌ها است. همه این‌ها مستلزم آن است که مطالعه، اندازه گیری، و درک جنبه‌های کشاورزی را برای فراهم ساختن منافع در سطح جهانی و محلی انجام دهیم.


نتیجه‌گیری

حل مشکل تغذیه مردم با کاهش اثرات زیست محیطی کشاورزی باید همراه باشد. همچنین تأمین امنیت از عوامل مورد نیاز برای رفاه انسان‌ها است.

گفت‌وگو در مورد تقسیم و اشتراک‌گذاری زمین برای امنیت غذایی و حفاظت مفید بوده ، و بسیاری از دانشمندان در گیر با این موضوع، در یافته‌های علمی مشارکت دارند. اما در حال حاضر یک پرسش مهم تر درباره چالش مربوط به حصول اطمینان از رفاه انسان است. این موضوع نیاز به علم مربوط به خدمات اکوسیستم کشاورزی دارد که به دولت، عدالت، فقر، و عوامل اجتماعی مربوط می‌شود که در امنیت غذایی و رفاه انسان‌ها سهم بسزایی دارند./


نویسنده: Elena M. Bennett

ترجمه: فرحناز سپهری


پی‌نوشت:

۱- land sparing، بازده بالا با مقدار کم زمین، برای هر دو فعالیت مواد غذایی و جانوری که با هدف تولید مواد غذایی همراه با حفظ تنوع زیستی و تعادل میان آنها انجام می‌شود. land sharing، وضعیتی است که در آن کشاورزی با عملکرد پایین این امکان را می‌دهد تا تنوع زیستی در چارچوب چشم‌انداز کشاورزی حفظ شود.

۲- زیست شناس آمریکایی که ابتکارات زیادی را در سراسر جهان انجام داد و در زمینه افزایش گسترده تولید محصولات کشاورزی و انقلاب سبز کار کرد. بورلاگ، به سبب افتخاراتش جوایز متعددی را دریافت کرد که از آن جمله می‌توان به جایزه صلح نوبل اشاره کرد.

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۴۴
پیمان صاحبی



برنامه "گوشت کمتر، گرمای کمتر"، یک برنامه‌ای است که کمک می‌کند تا به میزان کربن در رژیم غذایی خود توجه بیشتر کنیم. مدیر این برنامه باور دارد که استرالیایی‌ها باید با توجه به تأثیر مواد غذایی روی محیط زیست، آگاهانه‌تر نسبت به انتخاب مواد غذایی خو اقدام کنند.

به گزارش ایانا از وب‌سایت ABC، Mark Pershin، می‌گوید: "هدف برنامه این نیست که استرالیایی‌ها به گیاه‌خواران تبدیل شوند؛ اما وی خواستار رژیم غذایی مبتنی بر کربن کم (گوشت کم، کربن کم) یا Climatarian است."

Mark Pershin، پس از سال‌ها کار به عنوان یک فعال تغییرات آب و هوا، برنامه‌اش، چالش Climatarian، نوامبر ارایه کرد.

Climatarian، چالشی است که به کاربران درک آگاهانه تر از تاثیر مواد غذایی روی میزان کربن محیط زیست را می دهد.

مارک می‌گوید: "هدف از این برنامه این نیست که کاربران گوشت را از رژیم غذایی حذف کنند. بلکه باید به حد اعتدال استفاده کنند و دنبال یک رژیم غذایی با حداقل استفاده از گوشت گاو و گوسفند به میزان یک بار در هفته باشند."


گوشت گاو از عوامل انتشار کربن است

به گفته پروفسور Richard Eckard، مدیر مرکز آب و هوا (Primary Industries Climate Challenges Centre) دانشگاه ملبورن، کشاورزی روی حدود ۱۰ درصد انتشار گاز جهان تاثیر دارد و بیشتر این مقدار از تولید گوشت قرمز است.

مارک، با توجه به مدل سازمان ملل متحد مربوط به ارزیابی انتشار جهانی گاز ناشی از دام، برای مدل سازی برنامه های خود استفاده کرده که نشان داد تولید گوشت گاو به عنوان مهم ترین عامل انتشار کربن، در مقایسه با محصولات حیوانی دیگر است.

مارک افزود: "مردم باید به این نتیجه برسند که در مورد انتخاب غذا های مختلف خود دید جدید پیدا کنند، این در حالی است که کاهش میزان گوشت قرمز یکی از ساده ترین راه ها برای مقابله با تغییرات آب و هوایی است.



انتخاب رژیم غذایی مناسب

به گفته Richard Eckard، استاد دانشگاه ملبورن،اگر شما تصمیم به چالش Climatarian و کاهش ردپای کربن در رژیم غذایی خود بگیرید، کار بزرگی انجام می دهید،این به این معناست که شما در مورد آنچه می خورید انتخاب آگاهانه ای دارید. این درحالی است که امروزه افزایش جمعیت گوشت خواران بیشتر شده است.

وی افزود: "پیش‌بینی می‌شود طبقه متوسط ​​مردم در جهان حدود ۴,۶ میلیارد نفر تا سال ۲۰۳۰ برسد. بنابراین میلیاردها نفر از مردم، رژیم غذایی شان شامل گوشت قرمز خواهد بود."

به عبارت ساده، لوکس بودن زندگی با خوردن گوشت قرمز معنی پیدا می کند که این موضوع خود به این معناست که بیشتر مردم جهان به خوردن گوشت بیشتر از قبل روی می آورند. در عین حال اگر این جمعیت ۴,۶ میلیارد نفری تصمیم بگیرند چه بخورند، می تواند یک تصمیم بسیار بزرگ باشد.

همچنین این موضوع که از میلیاردها نفر که توانایی خرید گوشت دارند، خواسته شود که به خوردن برنج و سبزیجات روی بیاورند، کار آسانی نیست.

Richard Eckard اذعان می کند که انتخاب رژیم غذایی گوشت کمتر می تواند راهکاری برای کاهش تغییرات آب و هوایی باشد.

وی گفت:" با بالا بردن آگاهی افراد، می توان به کاهش انتشار گازهای گلخانه ای کمک کرد و این مسئله ای است که باید طور جدی در مورد آن اقدام شود."/


ترجمه: فرحناز سپهری

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۴۲
پیمان صاحبی


دکتر سیامک زندرضوی . جامعه‌شناس

شرق / ماجرا ساده است؛ فاجعه‌ای اتفاق افتاده و اولین واکنشی که فضای مجازی به آن نشان می‌دهد، این است که به مردم، به جوان‌ها انگ می‌زنند و حتی آنها را متهم به این می‌کنند که مانع کار امداد شده‌اند و کشته‌شدن افراد و وقوع‌ بخشی از این فاجعه بر عهده آنهایی بوده که راه را بند آورده بودند. بیایید از زوایه دیگری به این قصه نگاه کنیم؛ درست است کسانی با ساختمان سلفی گرفتند یا دورتر ایستادند و فیلم گرفتند... من از شما می‌پرسم: چه کسانی هستند که این سلفی‌ها و اخبار را تیتر و منتشر می‌کنند؟ این در حالی است که در اتفاقات فاجعه‌بار قبلی اولین سؤال این بود که مالک ساختمان کیست؟ چرا مالک اگر اخطاری در ارتباط با ایمنی‌نداشتن ساختمانش دریافت کرده، برای آن فکری نکرده؟ سؤال بعد این بود که چرا شهرداری اخطارها را به‌موقع نفرستاده و اگر فرستاده چرا پیگیری نکرده؟ در همه حوادث قبلی این سؤال‌ها تیتر بود، اما سؤال امروز من این است که چرا آن سؤال‌های اصلی داخل پرانتز رفته و این ماجرای سلفی‌گرفتن بزرگ شده؟ این را چه کسی جواب می‌دهد؟ به نظر من صاحبان نفوذ و قدرت، اولین کاری که به‌طور موازی در فضای وب شروع کرده‌اند، این است؛ برای آنکه سؤالات اصلی پرسیده نشود، چیزهایی را روی میز گذاشته‌اند که درست است که مهم است، اما در اولویت نیست و به جای اولویت اصلی، آن را به خورد مردم می‌دهند. متأسفانه باید بگوییم خیلی از دوستان جامعه‌شناس من هم، در این تله گرفتار شده و از این زوایه به موضوع پرداخته‌اند که چرا مردم، جوانان و شهروندان مانع کار امدادگران شده‌اند؟ پس اگر این حادثه را با حوادث قبلی مرور کنیم، باز به سؤالات اصلی می‌رسیم که باید پرسیده شوند. چرا بعد از گذشت ٢٤ ساعت از واقعه هنوز سؤال اصلی پرسیده نشده و حضور مردم بر سر صحنه فاجعه سرخط خبرهاست؟

چرا آدم‌ها سلفی می‌گیرند؟ 
به نظر من هر انسانی مایل به دیده‌شدن و شنیده‌شدن است. این دیده و شنیده ‌شدن یک حق انسانی است. در واقع این پژوهشگری یک حق انسانی است؛ اینکه سؤالی از سوی فرد طرح شود و برای یافتن پاسخ بتواند آزادانه کندوکاو و مشورت کند و به جواب سؤالش برسد. در جامعه ما این حق دیده‌شدن و شنیده‌شدن را به شکل منظم در جهان بیرونی به اشکال مختلف محدود کرده‌ایم. بگذارید مثالی ساده بزنم: من با انجمن کودکان استان کرمان هنگام وقوع زلزله بم همکاری می‌کردم و سه سال بعد از آن هفته‌ای سه روز را در بم می‌گذراندم؛ در این سه سال به نتیجه ساده‌ای رسیدیم؛ اینکه کل کشور ما نیازمند آن است که برای هر بحران در مقیاس بزرگ که زلزله نمونه واقعی است، در اولین قدم از این ظرفیت انسانی که نامش دیده‌شدن و شنیده‌شدن است، استفاده مفید کند؛ یعنی هر محله‌ای هر تعاملی، هر جایی که مثلا ٤٠ خانوار دارد، دارای فضایی است که کودکانشان با هم بازی می‌کنند و بزرگ می‌شوند، به تناسب آن بازی کودکانه دارای یک روابط کودکانه کم و بیش پایداری هستند. همه آنها مسئله مشترکی دارند که وابسته به محله تعاملی آنهاست. ما برای این افراد باید شرایطی را فراهم کنیم که گروه‌های داوطلبانه تشکیل دهند. فرض کنید ٥٠ خانوار داشته باشیم و در این ٥٠ خانوار، ١٥٠ انسان بزرگ‌سال حاضر باشند. برای این ١٥٠ نفر فضایی برای دور هم جمع‌شدن فراهم شود. اولین گروه آنها برای اینکه امداد و نجات را یاد بگیرند، داوطلب شوند. اینها می‌خواهند خودشان را نشان دهند و چه جایی بهتر از گروهی که می‌خواهد آموزش امداد و نجات بدهد؟ گروه دیگرشان پشتیبان باشد تا آنها در محله‌شان دنبال فضای خالی باشند و یاد بگیرند چگونه چادر نصب و ابزار و ادوات لازم را تهیه کنند. وسایل اولیه مثل چادر و موادغذایی برای شرایط اضطراری داشته باشند. گروه سوم گروه کودکان است؛ کسانی که در محله زندگی می‌کنند، فهرست کودکان محل را داشته باشند و آنها را بشناسند و آموزش ببینند که در این شرایط چگونه کودکان را دور هم جمع و از آنها نگهداری کنند. گروه آخر گروه خبر است؛ گروهی که وظیفه اطلاع‌رسانی را برعهده می‌گیرد. این تجربه اگر از همین امروز در کل محله‌های کشور ما اجرا شود، هیچ حادثه غیرطبیعی تبدیل به فاجعه نخواهد شد. پس اینکه مدیریت بحران کشور ما، به‌طور اساسی این مسئله ساده را نمی‌فهمد که ما از حالا باید به فکر بحران‌های بعدی باشیم، تقصیر مردم نیست. تهران گذشت، تکلیف قم چه می‌شود؟ تکلیف شهرهای دیگر چه می‌شود؟ اگر چنین سازمان‌دهی محلی انجام شود، کسانی که از ١٥٠ نفر گروه تشکیل‌دهنده نجات پیدا می‌کنند، در چهار گروه ٤٠نفره آموزش دیده باشند و یک‌سومشان هم از بین بروند، بقیه می‌توانند محله خود را مدیریت کنند. این کلید حل مسئله است. ما در بم به این نتیجه رسیدیم. وقتی فاجعه اتفاق افتاد، اولین واکنش فرد این است که به محله دیگری برود و وابستگان خود را نجات دهد. برای اینکه این جابه‌جایی محلی اتفاق نیفتد که در تهران غیرممکن به نظر می‌رسد، هر محله باید مطمئن باشد که افراد همسایه و محله تعاملی خویشاوند آنها را نجات می‌دهند، پس ما هم همسایه‌مان را نجات بدهیم. بنابراین درست است که انسان میل به دیده‌شدن دارد، اما این ویژگی باید در جهت درست هدایت شود، تا در روز واقعه مؤثر واقع شود. این شعار که هر خانواده یک امدادگر و هر خانواده یک آتش‌نشان، وقتی معنا می‌دهد که این قالب محله‌ای را به رسمیت بشناسیم. این اجتماعات محله‌ای در پیش‌نویسی که وزارت کشور در سال گذشته تهیه کرده بود، دیده شد، اما این پیش‌نویس هرگز تبدیل به متنی برای قانون نشده و ناپدید نشده. این گروه‌ها نیاز به مجوز نداشتند و بچه‌های هر محله می‌توانستند دور هم جمع شوند و در چهار گروه آموزش ببینند. من مطمئن هستم در این فرایند، اگر آموزشی که درباره آن صحبت کردیم، اتفاق می‌افتاد، ما هم به فرایند دیده‌شدن جواب داده بودیم و هم شهروندان را مدیریت کرده بودیم که از حوادث غیرمترقبه هراس پیدا نکنند.
منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی



در مجمع جهانی اقتصاد (داووس)، شرکت‌های بزرگ، طرحی را در راستای بهبود بسته‌بندی و استفاده مجدد و بازیافت پلاستیک بسته‌بندی‌ها امضا کردند که می‌تواند به منافع اقتصادی و محیط زیست کمک کند.

به گزارش ایانا از وب‌سایت دویچه وله، ۱۶ ژانویه ۲۰۱۷، شرکت‌های بزرگی همچون یونیلور، پروکتر و گمبل، کوکا کولا، دنون و داو کمیکال، از طرح اقتصاد پلاستیک جدید (New Plastics Economy) در مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در سوئیس حمایت کردند.

چنانچه این طرح اجرا شود ۷۰ درصد از پلاستیک‌های مربوط به بسته‌بندی‌ها مورد استفاده مجدد و قابل بازیافت در سطح جهان می‌شود؛ به این معنا که پنج برابر بیشتر از آنچه در حال حاضر باز یافت می‌شود.

طرح یاد شده اشاره می‌کند که بدون اقدام فوری، زباله‌های پلاستیک اقیانوس‌ها بیش از شمار ماهی‌ها، تا سال ۲۰۵۰ خواهد شد.

با تایید این اقدام در داووس در سال ۲۰۱۷ عنوان شد که ۲۰ درصد از پلاستیک بسته‌بندی‌ها در جهان می‌تواند در راستای سودآوری مورد استفاده مجدد قرار گیرد و بیش از ۵۰ درصد به جای تبدیل شدن به زباله، می‌تواند بازیافت شود.
یونیلور، شرکت چند ملیتی محصولات غذایی و مواد شوینده، متعهد شده که تمام بسته‌بندی پلاستیکی اش تا سال ۲۰۲۵، به صورت قابل استفاده مجدد، قابل بازیافت یا قابل کمپوست شود.



پائول پولمن، مدیرعامل شرکت یونیلور در بیانیه‌ای گفت: "ما نیاز فوری به تبدیل مواد بسته‌بندی پلاستیکی در سطح جهان داریم."

این طرح تخمین می‌زند که حدود یک چهارم از تمام پلاستیک‌ها، در بسته‌بندی‌ها استفاده می‌شود.

بیشتر پلاستیک‌ها از نفت (مشتقات نفتی) ساخته شده اند و در انتشار گازهای گلخانه‌ای که باعث تغییرات آب و هوا می‌شود، نقش دارند.

هنگامی که پلاستیک به عنوان زباله، وارد محیط زیست می‌شود، روی حیات وحش و اکوسیستم تاثیر می‌گذارد؛ این در حالی است که سالانه ۱۰ تا ۲۰ میلیون تن پلاستیک در اقیانوس‌های جهان رها می‌شود.

یک مطالعه در سال ۲۰۱۵ اشاره می‌کند که دو سوم از پرندگان دریایی، پلاستیک می‌خورند. ماهی، لاک پشت‌های دریایی، پستانداران دریایی و موجودات دریایی دیگر نیز پلاستیک مصرف می‌کند.

این در حالی است ک بسیاری از حیوانات اقیانوس در زباله‌های پلاستیکی گرفتار می‌شوند که به دلیل گرسنگی و حرکت نکردن، می‌تواند به مرگ دردناک آن‌ها بینجامد.

اگر چه اثرات مصرف زباله‌های پلاستیکی روی حیوانات به طور کامل مطالعه نشده است، اما آن چه مشخص است اختلال در هضم غذا، و کاهش عملکرد موجودات را به دنبال دارد.

اما باید امیدوار بود که در سال آینده، با طرح یادشده، شرکای این طرح، نسبت به نوآوری در طراحی مجدد بسته‌بندی پلاستیکی‌شان اقدام کنند./


ترجمه: فرحناز سپهری

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۴۰
پیمان صاحبی


مهتاب جودکی: پلاسکو، نماد تهران مدرن بود که سوخت و بر سر آتش‌نشانان آوار شد و سرزمینی را به عزا نشاند. آواری چنان سنگین که لودرها پس از گذشت ٤٨ساعت هنوز از پس کنارزدنش برنیامده‌اند. برج ٥٤ساله، خود جزوی از بافت تاریخی و درمحاصره چندین ساختمان تاریخی دیگر بود، اما نای ایستادن نداشت و چنان فرو  ریخت که ساعتی بعد گوگل هم مکانش را روی نقشه به حالت بسته درآورد و تاریخش را به پایان رساند.


پنجشنبه، وقتی جمعیت بزرگی ازمردم برای تماشا و عکس‌گرفتن به منطقه ١٢ تهران آمدند، جز این‌که عملیات امدادرسانی را کُند کردند، پایشان به موزه آبگینه هم باز شد و یگان حفاظت میراث تهران به وضع آماده‌باش کامل درآمد تا فضای متشنج را آرام و بافت تاریخی و موزه‌ها را حفاظت کند. مسئولان می‌گویند؛ خسارت بافت تاریخی مجاور ساختمان پلاسکو تا پایان امداد‌رسانی و بازگشایی مسیر امکان‌پذیر نیست، اما یگان همچنان در آماده‌باش است.

آوارشدن یادگار تهران مدرن، هراس تکرار فاجعه را در دل‌ها انداخته است که مبادا بافت سست و ناایمن تاریخی تهران که بار جمعتی بالایی به دوش می‌کشد، بار دیگر بسوزد و جان مردم را بگیرد. کارشناسان و دست‌اندرکاران میراث فرهنگی شهر که پیش از این هم سستی بافت تاریخی منطقه ١٢ را گوشزد کرده بودند، می‌گویند، ساختمان‌های مشابه دراین منطقه بسیار است و باید برای ایمن‌کردن آنها شتاب کرد.

پلاسکو و احتمال تکرار تاریخ
اسکندر مختاری طالقانی، از کارشناسان پیشکسوت حوزه‌ میراث فرهنگی و معاون سابق میراث فرهنگی تهران که معتقد است، تمرکز تجارت درمرکز تاریخی و فرسوده تهران، منطقه ١٢ را خطرسازتر کرده است، به «شهروند» می‌گوید: «آنچه از ساختمان‌ها مهم‌تر است، جان انسان‌هاست. من عمیقا برای آتش‌نشانانی که به هوای نجات جان و مال مردم، در این آوار و آتش گیر افتادند، متأثرم اما باید بدانیم که ممکن است باز این اتفاق تکرار شود و ساختمان آلومینیوم یکی از آنهاست.»

درهمسایگی پلاسکوی آوار شده که با وجود ارزش تاریخی آن، هنوز در فهرست آثار ملی جایی نداشت، ساختمان‌های ارزشمند و البته فرسوده بسیاری هستند که آنها هم ثبت‌ملی نشده‌اند. مختاری آدرس این ساختمان‌ها را خود می‌داند: «نزدیک‌ترین ساختمان به پلاسکو که به قدر همین ساختمان از دست رفته، ارزش دارد، در ١٠متری آن است و به دست نیکولای مارکوف معمار ساخته شده است؛ بنایی مربوط به حسن خان‌اکبر از خوانین گیلان که دوره‌ای نماینده مجلس شورای ملی بود. دیگری مدرسه ژاندارک است که در شمال‌غرب این ساختمان و تقریبا درفاصله ٤٠متر آن قرار گرفته است. عمارت مشیرالدوله پیرنیا هم هست.»
 
او با اشاره به این‌که اکنون بخش بزرگی از منطقه تاریخی انبار کالا شده که اغلب آتش‌زا هم هستند، لاله‌زار را مثال می‌زند که به انبار بزرگی از وسایل برقی شده و هر آن ممکن است اتفاقی درآن بیفتد: «بافت بازار شرایط بدتری دارد، چون درمقایسه با پلاسکو که درخیابان بود، (درصورت بروزحادثه‌ای به این گستردگی) امکان حضور خودروهای نجات‌بخش را هم ندارد؛ برای همین از حالا باید تجهیزش کرد.»

مدیرسابق پایگاه محور فرهنگی تاریخی تهران، ساختمان آلومینیوم را هم مثال می‌زند: «بعد از پلاسکو، آلومینیوم دومین مرکز تجاری تهران است که درست شرایطی شبیه پلاسکو را دارد و درنزدیکی آن واقع شده. این ساختمان هم ایمن نیست، مواد قابل اشتعال در آن انبار شده، بار وارده بر آن زیاد است و ترس ما این است که فاجعه درآن تکرار شود. منطقه تاریخی و فرسوده، محل نگهداری مواد اشتعال‌زا نیست.» او معتقد است؛ این مناطق درمقابل هرنوع مخاطره‌ای ازجمله آتش‌سوزی و زلزله ناایمن است و آرزو می‌کند که کاش این فاجعه درس عبرتی باشد و بعد از این برای ایمن‌کردن مراکز تاریخی کاری کنند.

این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: «برخورد با مجموعه‌های تجاری از این دست، اگرچه به ظاهر برخورد با حقوق خصوصی است، اما وقتی مغازه‌ای از بالا تا پایین پارچه انبار کرده و تجهیزات اطفای حریق ندارد، حقوق عمومی را به خطر انداخته است.»

نخستین‌بار نبود، آخرین‌بار نیست
«غم عزیزان آتش‌نشان غم بزرگی است و خسارت‌های مالی هم فراوان. درکنار اینها احساس می‌کنم از نابودی این نماد تهران مدرن هم خسارت بسیاری دیدیم. پلاسکو نماد دوران نوسازی و مدرنیزاسیون تهران بود و ارزش‌های خاصی داشت.» احمد حکیمی‌پور، عضو شواری شهر تهران به «شهروند» چنین می‌گوید و از تکرار حوادث مشابه در بافت تاریخی حرف می‌زند:  «در بافت منطقه ١٢ بارها حادثه اتفاق افتاده، بازار چندین‌بار آتش گرفته و همه آتش‌سوزی که ٢٩ دی ٩٢ درجمهوری اتفاق افتاد را یادشان هست. این اتفاقات در زندگی شهری اجتناب‌ناپذیر است، اما باید پیشگیری کنیم تا با کمترین هزینه جانی و مالی به پایان برسد.»

او خطر را در بافت مرکزی تهران که هم از لحاظ تاریخی هم ارزشمند است و هم قلب تپنده اقتصاد ایران به شمار می‌آید، پررنگ‌تر می‌داند: «باید ضوابط شهرسازی در ساخت‌وسازهای جدید پیشگیری‌های لازم و استاندارد ایمنی، درساختمان‌های قدیمی رعایت شود. این تکلیفی قانونی است. مسئول این کار مدیریت شهری است و بعد از این باید بدون هیچ اغماضی قانون را اجرا کنند.»

 او به وظیفه شورا هم اشاره می‌کند: «تکلیف ما این نیست که فقط تذکر دهیم ایمن‌سازی کنید، بلکه ضروری است پیگیری کنیم و بلافاصله بعد از بی‌پاسخ ماندن تذکر محدودیت بگذاریم، نه این‌که رهایش کنیم تا ١٧ طبقه روی آتش‌نشانان بریزد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی
 

فاجعه‌ای که زلزله نبود

*بهرام عکاشه: پلاسکو فرو ریخت، اما نه با زلزله، بلکه بر اثر آتش، و تا ساعت‌ها بعد از این حادثه جانگداز هنوز موفق به آوار برداری کامل و نجات محبوسان یا حتی پیدا کردن اجساد آنها نشده‌ایم. حادثه پلاسکو این ترس را به جان ما می‌اندازد که اگر برای حادثه در یک ساختمان این‌قدر زمان برای کمک نیاز داریم، با توجه به اینکه تهران روی گسل زلزله است، اگر زلزله بیاید چه اتفاقی در این شهر می‌افتد. باید به حقایق بنگریم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان، زلزله اتفاق می‌افتد. در واقع زلزله زیر پای ماست، بالای سر ما نیست. این جمله معانی بسیاری در خود دارد. حدود ۲۰ سال است که عنوان می‌شود باید ستاد بحران کارآمد داشته باشیم و در جلسات و مکاتبات مختلفی که با شورای عالی امنیت ملی داشته ام پیشنهاد تشکیل ستاد بحران کارآمد در تهران را داده ام. در دو سه دهه گذشته تلاش زیادی انجام دادم تا شرایط بحرانی را طبیعی جلوه دهم و بگویم که این شرایط بحرانی با تدبیر و فکر قابل کنترل است، اما عده‌ای همچنان مخالف این هستند. گرچه برای این منظور سازمان‌های مختلفی از جمله موسسه ژئوفیزیک و بخش زلزله شناسی را در کشور تشکیل داده و با گسترش آنها مسائل زیادی را بررسی کرده‌ایم، اما ایمان دارم برخی مسئولان آن‌چنان که باید و شاید وظایف خود را جدی نمی‌گیرند. کافی است از ژاپنی‌ها، چینی‌ها، کالیفرنیایی‌ها و روس‌ها یاد بگیریم که چه کار می‌کنند، چون من دیده ام که چقدر آنها این مسائل را جدی می‌گیرند و از فکر خود برای پشت سر گذاشتن بحران استفاده می‌کنند.

باید برنامه‌ریزی‌هایی در این زمینه صورت گیرد و کار به افراد کاردان سپرده شود، در حالی که در برخی ارگان‌ها کارها به دست افراد کاردان نیست و آنها وظایف خود را به درستی انجام نمی‌دهند. گرچه انواع و اقسام سازمان‌ها را تشکیل داده ایم، اما کافی نیست. باید دانشجویان ژئو‌فیزک و زلزله شناسی را به کشورهای دیگر بفرستیم که از نزدیک به آگاهی دست یابند، نه اینکه فقط روی کاغذ مسائل را تشریح کنیم. از سوی دیگر، عواقب حوادث شدیدتر از خودشان است که باید این مساله حتما مورد توجه واقع شود.برای مثال در تهران ساخت خانه‌های بیش از چند طبقه متوقف شده بود که دوباره آن را آزاد کردند.

الان در هر دو طرف خیابان‌های ۱۰ تا ۱۲ متری ساختمان‌های ۱۰ طبقه ساخته شده اند که بر اثر حوادث فاجعه آفرینند. پس معلوم است که جنبه‌های سوددهی را به جان مردم ترجیح می‌دهیم و می‌گوییم که از آینده خبر نداریم، در حالی که ما باید به آینده فکر کنیم، چون زلزله هیچ گاه خبر نمی‌کند. هنوز در علم زلزله شناسی این حادثه قابل پیش‌بینی نیست. هنوز بشریت قادر نیست زلزله را در کوتاه مدت پیشگویی کند، یعنی حتی سال وقوع آن را هم نمی‌تواند بگوید، ولی می‌توانیم از روی سوابق و مستندات بگوییم که تهران روزی با زلزله خراب خواهد شد و از آن چیزی باقی نمی‌ماند، چرا که کشته‌های این حادثه میلیونی است. این مساله در بلندمدت به اثبات رسیده است، اما علم هنوز نمی‌تواند ماه و هفته و روز و ساعت وقوع زلزله را تعیین کند. زلزله در تهران فاجعه آفرین است و حادثه‌ای که روز پنجشنبه در مرکز پایتخت ایران رخ داد و بر اثر آن تعدادی از هموطنان جان خود را از دست دادند، نشان می‌دهد ما در برابر زلزله تا چه حد ضعیف هستیم. باید برای این مساله فکر کرد و ایمن سازی شهر اولویت ما در مقابله با زلزله است.

* پدر علم زلزله‌شناسی ایران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۷:۳۲
پیمان صاحبی


 

"2016" داغترین سال زمین!

 دانشمندان در مؤسسه مطالعات فضایی گودارد ناسا گزارش دادند که بر اساس تحقیقاتی که از سال 1880 در زمینه ثبت داده‌های هواشناسی آغاز شده، سال 2016 زمین گرم‌ترین سال خود را تجربه کرده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا از ارس اسکای، این یافته‌ها که در (18 ژانویه 2017) ارائه شده، بر اساس تجزیه و تحلیل مستقل ناسا و سازمان ملی اقیانوسی و جوی آمریکا (NOAA انجام شده است.

دانشمندان در مؤسسه مطالعات فضایی گودارد ناسا (GISS) 6300 مکان در سراسر جهان را مورد ارزیابی و بررسی قرار داده و دریافتند که میانگین دمای سطح زمین از اواخر قرن 19، در حدود 2.0 درجه فارنهایت (1.1 درجه سانتیگراد) افزایش یافته است.

این امر تا حد زیادی ناشی از تولید گازهای گلخانه‌ای توسط انسان است.

داده‌ها نشان می‌دهد که در سال 2016، میانگین دمای جهانی 1.78 درجه فارنهایت (0.99 درجه سانتیگراد) بوده و گرم‌تر از میانگین اواسط قرن 20 بوده و پس از سال‌های 2014 و 2015 گرم‌ترین سال اعلام شده است.

به گفته دانشمندان، پدیده‌هایی مانند ال نینو یا لا نینا، باعث تغییرات کوتاه مدت در دمای متوسط ​​جهانی می‌شود.

پدیده ال نینو که سال 2015 و اوایل سال 2016 را تحت تاثیر قرار داده بود، سبب شد تا دمای زمین در سال 2016، 0.12 درجه افزایش یابد.

اگر چه 2016 به عنوان گرمترین سال ثبت شده، اما تمام مناطق کره زمین نیز این گرمای بی سابقه را به صورت یکسان تجربه نکرده و برخی ایالت‌های آمریکا گرمایی را تجربه کردند که تابحال اتفاق نیفتاده و میزان و شدت آن نسبت به سایر مناطق دیگر چندبرابر بوده است یا برای مثال برخی مناطق مانند قطب شمال به دلیل گرمای بیش از حد و بی سابقه حجم زیادی از یخ خود را از دست داده است.

گرمایش زمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۰۷
پیمان صاحبی


 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۰۰
پیمان صاحبی