منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۲۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است


نگار فیض آبادی*: خیلی وقت ها فعالان محیط زیست، تمام تلاش شان را به کار می گیرند برای اینکه به مردم بگویند سرزمین ایران، پهنه هزاران تکه ای ست از بهشت. پس، هوای بهشت را داشته باشید. صدها هکتار، مساحت این بهشت هم سپرده می شود به دست محیطبانان و جنگلبان هایی که همه حواسشان را جمع می کنند تا قطعه ای از پازل طبیعت ایران، تفریق نشود. در این میان، بارها آتش می افتد به جان جنگل ها، شکارچی هوس شکار می زند به سرش و هزار و یک اتفاق دیگر.

از محیطبان، احمد بحری خواندم: «نمی دانم آخرین محیطبانی خواهم بود که به دست شکارچیان کشته خواهم شد؟»  و یاد جمله محیطبان خسرو بهلولی افتادم که نوشته است: «دلسوزی برای محیطبانان ایران بس است، کاری کنید
دام گرفت وقتی خواندمشان. و حالا می پرسم چه کارهایی باید انجام می شده و نشده که محیطبانان، این چنین غمگین می نویسند؟ کدام ارگانی، مسئول حمایت از این سربازان وطن بوده اما آن گونه که باید از عهده وظایفش برنیامده؟
بی شک اگر پای دل در میان نباشد هیچ کسی حاضر نیست سختی های مختلف را به جان بخرد و در نهایت هم هزینه های گزافی پرداخت کند. مشقت هایی که با کمترین تجهیزات و حقوق مادی و معنوی همراه است. گاهی مجروح شدن، گاهی از دست دادن گونه هایی از حیات وحش، و از دلهره ها و نگرانی خانواده های محیطبانان هم که نمی شود گذشت. این ها فقط بخشی از هزینه های سنگینی هستند که یک محیطبان باید بپردازد.
اما آیا عاشق ها باید محروم بمانند؟ می خواستم بنویسم این عشق و فداکاری، آن هم اندازه ای که اگرمحیطبانی از دنیا برود، ما شهید صدایش می کنیم، به قانون نیاز ندارد تا از آنها حمایت کند؟ تا اینکه در خبرها خواندم فرمانده یگان حفاظت محیط زیست در پاسخ به این سوال که "آیا سازمان حفاظت محیط زیست، لایحه حمایت از محیطبانان را که شامل پیشنهاداتی برای مرتفع شدن خلاءهای قانونی در رابطه با درگیری های مسلحانه میان محیطبانان و متخلفان می شود را به مجلس شورای اسلامی ارائه داده یا خیر"، تصریح کرد: «خلاء قانونی نداریم. در صورتی که محیطبانان قانون به کارگیری سلاح را رعایت کنند با توجه به این که ضابط قضایی شناخته می شوند، مورد حمایت قضات قرار خواهند گرفت.»
اگر این گزاره را حتی با تردید بپذیریم، باز این سوال مطرح می شود که پس چرا قوانین، اجرا نمی شوند؟ اینکه قانون نباشد و یا اگر هست اجرا نمی شود را به هیچ وجه نمی شود با عشق محیطبان ها به کارشان توجیه کرد و یا زمان را به همین سادگی از دست داد.
اگر از مسئولان هستید و کاری از دستتان برمی آید، به پاس زحمت های ارزشمند 120 شهید محیطبان و خانواده های داغدارشان و برای پیشگیری از حادثه های آینده و آرامش خانواده های محیط بان های دیگر ، هر چه زودتر چرخ قانون را به نفع محیطبانان به گردش درآورید. البته قوانینی که ضمانت اجرا داشته باشند. چون مطمئنم اگر کتاب های چند جلدی قانون را به کودک هشت ساله شهید محمد دهقانی نشان دهیم، برای تسکین غم هایش هرگز افاقه نخواهد کرد. 

خانواده های محیطبان ها و همه ما که دل در گروی طبیعت داریم، یک مطالبه اجتماعی داریم. همگی خواستار پیگیری جدی از سوی مسئولان ذی ربط هستیم و با صدای بلند می گوییم دلمان نمی خواهد محیطبان های کشورمان روی زمینی قدم بزنند که پُر است از مین های خنثی نشده. می نویسم "مین"، اما شما بخوانید اسلحه شکارچی، قوانین ضعیف و هر آنچه که باعث ضرر رسیدن به جان  محیطبان هایی ست که با دل و جان از محیط زیست کشورمان، حفاظت می کنند. 

* فعال محیط زیست

منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی

 

انتقال150میلیون مترمکعب پساب تصفیه شده به دریاچه ارومیه

سلامت نیوز: رئیس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب آذربایجان شرقی گفت: با اجرای طرح های انتقال پساب تصفیه شده شهری از محل اعتبارهای ستاد احیای دریاچه ارومیه حدود 150 میلیون متر مکعب آب به داین دریاچه ارومیه منتقل می شود.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا، علیرضا ایمانلو شامگاه شنبه در نشست خبری به مناسبت هفته صرفه جویی در مصرف آب درمحل این شرکت افزود: احداث واحد دوم تصفیه خانه فاضلاب تبریز با ظرفیت اسمی 2.3 مترمکعب در ثانیه و اجرای خط انتقال شبکه فاضلاب تبریز به طول 11 کیلومتر از جمله این طرح هاست.
وی گفت: از دیگر طرح های این شرکت در راستای احیای دریاچه ارومیه می توان به اجرای بخشی از شبکه فاضلاب تبریز به طول 300کیلومتر، احداث تصفیه خانه فاضلاب آذرشهر و تکمیل و بهره برداری از تصفیه خانه فاضلاب بناب اشاره کرد.


وی افزود: در این راستا شرکت آب و فاضلاب آذربایجان شرقی اهمیت ویژه ای برای اتمام و بهره برداری از طرح های نیمه تمام دارد و در حال حاضر در 9 شهر استان تصفیه خانه های فاضلاب را با روش های نوین به بهره برداری رسانده است.


وی تعداد تصفیه های خانه های در حال احداث را 6 مورد عنوان کرد و گفت: تصفیه خانه های فاضلاب شهری بناب و شهر جدید سهند با پیشرفت فیزیکی بالای 90 درصد در حال احداث است که در صورت تامین اعتبارهای مورد نیاز به زودی به بهره برداری می رسد.
دریاچه ارومیه دومین دریاچه شور جهان است که در 20 سال گذشته با بحران شدید کم آبی مواجه شده و از پهنه 5700 کیلومتری آن در مهر سال گذشته تنها حدود 10 درصد باقی مانده بود.


پیش از این، میزان آب موجود در دریاچه ارومیه تا 32 میلیارد متر مکعب نیز رسیده بود و در تراز اکولوژیک 1274.1 متری دریاچه ارومیه از سطح دریاهای آزاد، میزان آب نزدیک به 14 میلیارد متر مکعب بوده است.


امسال روند خشکی سال های گذشته دریاچه ارومیه متوقف شده و این دریاچه شرایط تثبیت را می گذراند.
ستاد احیای دریاچه ارومیه از سال گذشته با برنامه های اجرایی مدون در راستای تثبیت وضعیت فعلی دریاچه اقدام هایی را آغاز کرده که نتیجه بخش بوده است.


منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی

 

بودجه صیانت از جنگل‌ها به اندازه پول یک فوتبالیست هم نیست

سلامت نیوز: مجموع امکانات، تجهیزات و اعتباراتی که در زمینه آتش سوزی جنگل‌ها و اطفای حریق وجود دارد، کافی نیست و به گفته مسئولان و کارشناسان این حوزه بودجه صیانت از جنگل‌های کشور حتی به اندازه درآمد یک فوتبالیست هم نیست اما دولت یازدهم نسبت به موضوع حریق جنگل‌ها به طور جدی ورود کرده و اعتباراتی را برای اطفای حریق و خرید تجهیزات لازم در نظر گرفته به طوری که قرار است در صورت تصویب یک برنامه 5 ساله تجهیزات اطفای حریق خریداری و در اختیار دستگاه‌های مربوطه قرار داده شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پانا، سالانه سطح وسیعی از عرصه‌های طبیعی کشور بر اثر عوامل طبیعی و انسانی از بین می‌رود، جنگل‌هایی که ثروت ملی به شمار می‌روند و تجدید ناپذیر هستند و رسیدگی به جنگل‌ها و مراتع کشور از آسیب و خسارت به این سرمایه‌ ملی جلوگیری می‌کند اما این درحالی است که هنوز با شرایط مطلوب از نظر امکانات و تجهیزات مدرن برای اطفای حریق در جنگل‌ها فاصله داریم.

در آستانه فرارسیدن فصل تابستان که این ایام با آتش‌سوزی جنگل‌ها گره خورده و با توجه به حساسیت این موضوع و رسالت رسانه‌ای که دارد، موضوع تخریب و آتش‌سوزی جنگل‌ها را در میزگردی با حضور "علی تیموری- مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان محیط زیست کشور" و "هادی کیادلیری- رئیس دانشکده منابع طبیعی و کشاورزی واحد علوم وتحقیقات و رئیس انجمن جنگلبانی ایران" مورد بررسی قرار داد.

در بخش نخست نشست "بررسی تخریب و آتش‌سوزی جنگل‌ها"، مدیران مدعو وضعیت جنگل‌های کشور را بحرانی اعلام کردند. در واقع در این نشست موضوع تغییر اقلیم در کنار آتش‌سوزی جنگل‌ها عامل مهمی در تخریب جنگل‌های کشور عنوان شد به طوری که طبق گفته‌های مطرح شده تا 20 سال آینده جنگل‌های زاگرس بیابانی خواهد شد و شمال کشور نیز زاگرسی می‌شود و این روند از هم اکنون آغاز شده است.

علاوه بر این، آتش‌سوزی جنگل‌های کشور که طی سال‌های گذشته موجب تخریب سطح وسیعی از پوشش جنگلی شده عوامل مختلفی دارد که به گفته علی تیموری- مدیرکل دفتر صید و شکار سازمان حفاظت محیط زیست عوامل آتش سوزی‌هایی که طی 10 سال گذشته در 21 استان صورت گرفته شناسایی شد و طبق بررسی‌های صورت گرفته، مشخص شد بین 90 تا 95 درصد حریق‌هایی که صورت می‌گیرد، توسط عامل انسانی است.

حال در بخش پایانی نشست "بررسی تخریب و آتش‌سوزی جنگل‌ها" به موضوعاتی درباره جرایم آتش‌سوزی جنگل‌ها، خلأ قانونی در این حوزه و اعتبارات تخصیص یافته برای مهار آتش‌سوزی پرداخته شده که مشروح آن را ادامه می‌خوانید.

با توجه به اینکه مهم‌ترین عاملی که در آتش‌سوزی جنگل‌های کشور شناسایی شده عوامل انسانی است به طوری‌که در 95 درصد آتش سوزی‌ها انسان دخیل است، نحوه برخورد با عاملانی که در آتش سوزی‌ها دستگیر می‌شوند چگونه است و آیا قوانین این حوزه بازدارنده هستند؟

تیموری: خوشبختانه قوانین خوبی در این بخش تعریف شده است. طبق قانون افرادی که جرم آن‌ها در آتش‌سوزی اثبات شود به مراجع قضائی معرفی و با آن‌ها طبق ضوابط قانونی برخورد می‌شود. ضمن اینکه در موارد زیادی از آتش‌سوزی‌ها عاملان شناسایی شده و به مراجع قضائی معرفی شده‌اند. این وظیفه علاوه بر سازمان حفاظت محیط زیست از سوی سازمان جنگل‌ها نیز دنبال می‌شود.

در آتش‌سوزی پارک ملی بمو و جنگل‌های پاسارگاد استان فارس که اخیرا اتفاق افتاد، چندین نفر تحویل مراجع قضائی داده شده‌اند که باید تخلف آن‌ها بررسی شود و اگر جرم این افراد اثبات شود، صدر درصد با آن‌ها برخورد خواهد شد. بنابراین قوانینی که در زمینه برخورد با آتش‌سوزی جنگل‌ها داریم، قوانین محکمی هستند اما ضمانت اجرایی این قوانین وقتی خواهد بود که قاضی پرونده به اثبات جرم برسد. البته گفته شده 95 درصد از آتش‌سوزی جنگل‌ها توسط عوامل انسانی صورت می‌گیرد اما بیش از 70 درصد این عوامل غیرعمدی و ناشی از ناآگاهی افراد است که این مسأله با آموزش و اطلاع‌رسانی برطرف می‌شود و میزان عمدی بودن آتش‌سوزی‌ها خیلی کم است.

یکی از مواردی که در مناطق حفاظت شده به طور جدی دنبال می‌شود این است که در پارک‌های ملی نقاطی که گردشگر می‌تواند تردد داشته باشد مشخص شده و اینگونه نیست که گردشگران بتوانند در هر جایی تردد کنند. در این مناطق هم محیط بانان برای پایش منطقه مستقر هستند و حضور آن‌ها نقش مهمی در پیشگیری و عدم حریق در جنگل‌ها دارد.

کیادلیری: تخریب و آتش زدن جنگل‌ها به ‌موجب قانون ممنوع است و از دو تا سه سال و بیشتر زندانی دارد و اگر تخلف افراد محرز شود طبق قوانینی که وجود دارد با متخلفان برخورد خواهد شد. البته وضع بعضی قوانین مردم را تشویق به تجاوز به این حریم‌ها می‌کند، نمونه آن قانون حفظ اراضی کشاورزی است که می‌خواهد مالکیت را از سازمان جنگل‌ها بردارد در حالیکه وظیفه امور کشاورزی در حوزه تغییر کاربری است نه مالکیت اراضی ملی.

قانون هم داشته باشیم اما آیا چه چیزی را حل می‌کند، من نمی‌گویم که قانون نداشته باشیم اما باید مسایل را ریشه‌ای حل کنیم. چرا یک فرد تخلف می کند. بنده در منطقه ای در لرستان مشاهده کردم که یک پیرمرد درختی را آتش می‌زند تا زمین را تبدیل به زمین کشاورزی کند، برای او هرچقدر هم از اهمیت اکولوژیکی جنگل صحبت شود، فایده ای ندارد. در این زمینه علاوه بر فرهنگ‌سازی مسایل باید ریشه‌ای حل شود.

یک مشکل جدی در آتش‌سوزی جنگل‌ها این است که نمی‌توانیم آتش‌سوزی را پیش‌بینی کنیم و عوامل تخریب جنگل‌ها غیرطبیعی هستند به این معنی که به لحاظ علمی زمانی می‌توان پیش‌بینی کرد که عوامل طبیعی باشد تا طبق آن گفته شود که چه اتفاقی خواهد افتاد. مطالعه‌ای در دو منطقه انجام شد که بر اساس آن احتمال آتش‌سوزی در این مناطق بررسی شد و مشخص شد که احتمال آتش‌سوزی در منطقه اول از دیگری بیشتر است اما آتش‌سوزی در منطقه دوم رخ داده، علت مشخص شده این بود که در منطقه دوم آتش‌سوزی‌ها عمدی صورت می‌گرفته و به مسایل علمی مربوط نبوده است.

تا سال 1340 در جنگل‌های کشور مدیریت غیرعلمی صورت می‌گرفته اما از این تاریخ به بعد مدیریت کاملا علمی شده است اما متأسفانه میزان تخریب در این چهل سال بیشتر شده است چرا که نتوانستیم ریشه‌ها را حل کنیم. نه اینکه سوء مدیریت داشته باشیم بلکه یکسری عوامل مانند فقر باید ریشه‌ای حل شود. در مناطق زاگرس آتش‌سوزی‌ها معیشتی است چرا که تمام زندگی مردم به جنگل‌های بلوط وابسته است. این مسایل باید برطرف شود و در آنصورت اگر فردی قصد سوء استفاده داشت تنبیه شود.


همانطور که در بخش نخست نشست به کمبود تجهیزات در اطفای حریق جنگل‌های کشور اشاره شد، میزان اعتباراتی که برای این موضوع در نظر گرفته می‌شود، چه اندازه است و آیا این میزان برای اقدامات مقابله با آتش‌سوزی کافی است؟

تیموری: در کل رقم‌هایی که برای موضوع اطفای حریق جنگل‌های کشور تعیین می‌شود، متفاوت است. در سال گذشته برای موضوع تأمین بالگرد اطفای حریق که به دستور معاون اول رئیس جمهور پیش بینی شد، مبلغ 4 میلیارد تومان اعتبار هزینه‌ای در اختیار وزارت دفاع قرار گرفت تا علاوه بر تجهیزات انفرادی محیط بانان و مأموران منابع طبیعی، هزنیه استفاده از بالگرد اطفای حریق تأمین شود.

سازمان محیط زیست امکاناتی و اختیاراتی دارد که جا از حوزه اعتبارات است و اینگونه نیست که منتظر باشیم تا اقدامات را انجام دهیم بلکه وقتی گفته می‌شود آمار آتش‌سوزی در مناطق حفاظت شده 50 درصد کاهش پیدا کرده نشان می‌دهد که سازمان حفاظت محیط زیست منتظر آتش‌سوزی نمانده و اقدامات پیشگیری را انجام داده است. همین مانورهایی که برگزار می‌شود یعنی آماده‌سازی نیروها و پایش مناطق جنگلی که در نهایت منجر به کاهش آمار آتش‌سوزی شده است. خاموش کردن حریق مهم نیست بلکه قبل از حریق باید اقدامات پیشگیری انجام شود. یک درصد تا دو درصد از اطفای حریق توسط بسکت‌های بالگرد انجام می‌شود اما در "هلی برد" نیروها صد درصد این اتفاق می‌افتد که اینها نشان دهنده اقدامات سازمان حفاظت محیط زیست است.

البته اعتبارات هزینه‌ای تأمین تجهیزات اطفای حریق ناچیز است. در سال 94 حدود دو میلیارد تومان به دستور رئیس سازمان محیط زیست به استان‌ها برای خرید تجهیزات داده شد. وزارت دفاع نیز در خرید تجهیزات به محیط زیست کمک کرده است. سال گذشته طرح جامع اطفای حریق در کشور تهیه شد و در پایان سال نامه‌ای توسط رئیس سازمان محیط زیست، وزرای دفاع، کشور و جهاد کشاورزی به رئیس جمهور ارسال شد که در پی آن معاون اول رئیس جمهور دستور رسیدگی داد. اگر این موضوع تصویب شود در قالب یک برنامه 5 ساله با اعتباری 700 میلیاردتومانی قابلیت اجرا دارد و سهم سازمان محیط زست از این اعتبارات 30 درصد است و مابقی سهم سازمان جنگل‌هاست که سالانه تخصیص داده می‌شود. در عین حال دولت در سال گذشته 8 میلیارد تومان اعتبارات هزینه‌ای به وزارت دفاع، سازمان مدیریت بحران و سازمان محیط زیست اختصاص داده است.

کیادلیری: صرف اینکه دیدگاه دولت درباره محیط زیست تغییر کند کافی نیست بلکه این مسایل باید در اعتبارات و تأمین تجهیزات و نیروی انسانی مشخص شود. متأسفانه کل بودجه صیانت از جنگل‌های شمال در سال گذشته 25 میلیارد تومان بوده است. در 6 ماهه نخست سال گذشته 5 درصد از اعتبارات هم اختصاص پیدا نکرد. این میزان به اندازه پول یک فوتبالیست هم نیست. از طرفی یکی از بزرگترین اشتباهات موجود در مدیریت محیط زیست این است که تمام اقدامات پس از مشاهده مشکلات انجام می‌شود. این مسأله شامل آفات و بیماری‌های درختان و آتش‌سوزی نیز می‌شود. متأسفانه وقتی حادثه‌ای رخ می‌دهد، به فکر مدیریت آن هستیم. این مدیریت نیست بلکه کنترل حادثه است و همیشه هزینه خواهد داشت.

درخت را زمانی می‌توانیم حفظ کنیم که 1400 دستگاه اجرایی دولت هماهنگ شود. توسعه باید در بستر فرهنگی هر جامعه حل شود. در کشور ما باید بر روی مسأله فرهنگ و آموزش کار کرد. وقتی گفته می‌شود 90 درصد عوامل آتش سوزی انسانی است این موضوع باید درمان شود یعنی آموزش را درمان کنیم.

در جنگل‌های غیر مناطق حفاظت شده طی چهارسال گذشته میزان آتش‌سوزی 6 تا 7 برابر شده است. 176 هکتار آتش‌سوزی در سال 91 در سال 94 به بالای هزار هکتار رسیده است. از طرفی علاوه بر سطح آتش‌سوزی شدت آن هم تغییر کرده است. پیش از این آتش‌سوزی‌ها سطحی بوده اما هم‌اکنون به آتش‌سوزی تاجی و تنه‌ای رسیده است. پیش از این آتش‌سوزی‌ها در پاییز اتفاق می‌افتاده اما در حال حاضر آتش‌سوزی‌ها در تابستان به دلیل وجود گردشگر رخ می‌دهد. انتظار می‌رود دولت که دغدغه محیط زیستی دارد بیش از این به مساله تأمین اعتبارات در این بخش توجه کند.

در بحث آتش‌سوزی جنگل‌ها علاوه بر وجود تجهیزات لازم و کافی، موضوع تخصص نیروهای محیط بان و جنگل‌بان نیز اهمیت دارد، آیا در حال حاضر نیروهایی که در کشور مشغول به فعالیت هستند تخصص لازم برای اطفای حریق و مواجهه با آتش سوزی را دارند؟

کیادلیری: متأسفانه قبلا در برخی موارد مشاهده می‌شد که وقتی نیروها برای اطفای حریق حضور می‌یابند به دلیل نداشتن آگاهی و ضعف آموزش، به درستی نمی‌توانستند عمل کنند. لذا آموزش‌ها در برابر مسایل و مشکلاتی که وجود دارد، بسیار ناچیز است. ما نمی‌گوییم تلاش نمی‌شود بلکه علاوه بر امکانات حداقلی آموزش لازم نیز باید بیشتر شود. از طرفی یکی از مشکلاتی که در زمینه فعالیت کارشناسان منابع طبیعی وجود دارد مسأله جذب نیرو است. در حال حاضر جذب و استخدامی وجود ندارد. این موضوع هشداری است که شاید مسئولان 10 سال آینده متوجه آن شوند. مشکلات زیادتر شده اما نیروی انسانی کم داریم و دانشکده‌های منابع طبیعی رو به تعطیلی هستند، برای اینکه برنامه‌ای برای جذب آن‌ها وجود ندارد در حالی که اصلی‌ترین ستون‌های مدیریت در یک سازمان کارشناسان زبده و آموزش دیده هستند اما متأسفانه ما هنوز در کشور متخصص آتش‌سوزی جنگل نداریم و اگر داریم انگشت شمار بوده یا به کار گرفته نمی‌شوند.

در حال حاضر میزان مأموریت نیروها در چالوس به دو روز رسیده است در حالی که این افراد باید 15 تا 20 روز در جنگل باشند اما وقتی پولی داده نمی‌شود رغبتی هم برای آن‌ها باقی نمی‌ماند. بنابراین نیاز است که تمام مسایل مدیریتی اصلاح شود و در این زمینه استراتژی کوتاه مدت و بلند مدت باید مشخص شود.


برای جبران وضعیت بحرانی جنگل‌های کشور از نظر تأمین اعتبارات و نیرو چه اقدامی باید انجام شود؟

کیادلیری: متأسفانه در زمینه احیای جنگل‌ها یک اصطلاح اشتباه وجود دارد به نام جنگل کاری. مگر می‌شود جنگل را کاشت این اصطلاح مربوط به درخت کاری است. اگر یک هکتار از جنگل‌های شمال از بین برود باید 200 هکتار جنگل احیا شود. از طرفی جنگل که از بین برود، زیستگاه‌ها و حیات وحش نیز نابود می‌شود. هیچ کشور توسعه یافته‌ای را پیدا نمی‌کنید که محیط زیست آن از بین رفته باشد و در عین حال هیچ کشوری با محیط زیست داغان شده نداریم که توسعه یافته باشد.

تیموری: خوشبختانه یک نکته‌ای که در حوزه محیط زیست وجود دارد این است که مهربانی مردم نسبت به حیات وحش و مسایل محیط زیست نسبت به 15 سال قبل بیشتر شده است اما در کنار این مسایل باید در بخش آتش‌سوزی و جنگل نیز حس مردم تقویت شود. البته دو سازمان جنگل‌ها و حفاظت محیط زیست نسبت به آتش سوزی جنگل‌ها حساس شده‌اند و این در اقدامات بسیار موثر است.

از نظر شما کدام مناطق جنگلی در کشور، در بخش آتش سوزی وضعیت نگران کننده‌تری دارند؟

تیموری: از نظر ما جنگل‌های انبوه زاگرسی در چهارمحال و بختیاری، منطقه لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و استان فارس در خطر بیشتری نسبت به آتش‌سوزی قرار دارند. در استان‌های شمالی نیز جنگل‌هایی که در مناطق چهارگانه حفاظت شده قرار دارند به ویژه پارک ملی گلستان و جنگل‌های ارسباران در معرض خطر آتش‌سوزی هستند. سازمان حفاظت محیط زیست برای جلوگیری از وقوع حریق در جنگل‌ها و حفظ آن‌ها برنامه‌های مختلفی دارد و اعتبارات موجود بر اساس این برنامه‌ها تخصیص می‌یابد.

کیادلیری: آتش‌سوزی جنگل‌ها به عواملی همچون رطوبت، دما و گردشکر وابسته است. هر کجا که گردشگر زیاد می‌شود احتمال آتش‌سوزی بیشتر خواهد بود. 80 درصد نابودی جنگل‌های زاگرس به دلیل کشاورزی است اما در جنگل‌های زاگرس به دلیل شرایطی که وجود دارد نگرانی جدی‌تر است و باید آتش سوزی را جدی بگیریم. در این منطقه طی دهه اخیر آتش‌سوزی زاگرس 2.5 تا 3 برابر افزایش یافته است. در شمال کشور نیز جنگل‌هایی که در سمت گرگان وجود دارد، در معرض آتش‌سوزی است چرا که در این منطقه از میزان بارندگی کاسته می‌شود و منطقه مستعد آتش‌سوزی است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی

 

دود خودروهای گازسوز به چشم هوا می‌رود

سلامت نیوز:«گازسوز کردن خودروها» آلودگی هوا را چند ١٠ برابر کرده؛ با وجود این‌که یک واحد بنزین با دو واحد هوا می‌سوزد، یک واحد گاز با پنج واحد هوا می‌سوزد و به این مفهوم است که به مراتب اکسیدهای ازت بیشتری تولید و در هوا پخش می‌کند. اگر شما به‌طور اتفاقی پشت سر یک خودروی گازسوز بایستید، بوی زننده‌ای به مشام‌تان می‌خورد که این همان اکسیدهای ازت هستند. اما بازهم متاسفانه کسی هیچ توجهی به این امر نمی‌کند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، «آلودگی هوای تهران» ترکیبی است که شنیدنش تکراری شده و گفتنش تکرار مکررات؛ اصلا اگر پایتخت به‌عنوان ابرشهر یا یک شهر صنعتی بزرگ آلوده نباشد، عجیب است. شاید هم عادت کرده‌ایم به هوای آلوده پایتخت، درنهایت اگر خیلی حس تنگی‌نفس، سوزش چشم، حالت‌تهوع داشتیم یا خون‌دماغ شدیم با ماسک بیرون می‌رویم یا روزی را در خانه می‌مانیم تا فردا که هوا بهتر شود، گاهی هم دعا می‌کنیم بادی بوزد یا بارانی بیاید تا آلودگی‌ها را بشورد و ببرد. اغلب روزها با شنیدن میزان شاخص آلاینده‌ها با این عنوان که «امروز هوای تهران ناسالم یا برای گروه‌های حساس ناسالم است» در اخبار، کمی تاسف می‌خوریم و چند دقیقه موضوع را به‌طور کل فراموش می‌کنیم. اما آیا واقعا تا ابد می‌توان با همین شرایط زندگی کرد؟ اصلا کسی به این موضوع فکر می‌کند که خیلی از همین افراد گروه‌های حساس به‌خاطر همین هوای آلوده جان خود را از دست می‌دهند؟ چرا تاکنون هیچ‌یک از کارشناسان و مسئولان اذعان نکرده‌اند که به فرض مثال حداقل یا حداکثر تا ١٠‌سال آینده، تهران با این تدابیر یک شهر سالم با هوایی پاک خواهد شد؟ چراها و چراها بسیار است. اما تنها کاری که از دست رسانه‌ها برمی‌آید، گوشزد این مشکل به مسئولان و کارشناسان است.

در همین زمینه با دکتر بهروز دهزاد، کارشناس محیط‌زیست و عضو هیأت‌علمی دانشگاه شهیدبهشتی گفت‌و‌گویی داشته و این موضوع را بررسی کرده ایم.

به‌گفته این کارشناس یکی از مهم‌ترین و بدترین عامل آلودگی هوای تهران تردد خودروهای گازسوز است. شرح این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانیم.
در ابتدا نگاهی به وضع آلودگی هوای پایتخت از دیرباز تاکنون و اقداماتی که برای حل آن شده است، داشته باشیم.
بحث آلودگی هوا بیش از ٥٠سال است که در کشور وجود دارد و من هم خوشبختانه یا متاسفانه از همان ابتدای وقوع این پدیده، در جریان این امر قرار گرفتم. نخست در دهه ٥٠ شمسی مسأله آلودگی هوای تهران را داشتیم و کم‌کم به مرور زمان این آلودگی به دیگر شهرهای بزرگ نیز سرایت کرد؛ این‌جا هم متاسفانه یک‌سری افراد بی‌صلاحیت و سودجو، با استفاده از قدرت و روابطی که داشتند خود را کارشناس جا زده و وارد این مبحث شدند. معضل آلودگی هوا، معضل شناخته‌شده‌ای در دنیاست و همچنین پرونده دقیق شهرهای بزرگ دنیا که دچار آلودگی هوای حتی شدیدتر از کشور ما شده‌اند، وجود دارد که می‌توانیم از راهکارهای این کشورها برای حل معضل آلودگی هوا مبنی‌بر این‌که چه کارهایی انجام دادند و چگونه این آلودگی را از بین بردند، نهایت استفاده را ببریم. درواقع قدم‌به‌قدم مطالعات این کشورها منتشر شده و در اختیار همه قرار گرفته است. اما نکته قابل تامل این است که کسانی که تاکنون توسط مسئولان امر انتخاب شده‌اند تا مسأله آلودگی هوا را پیگیری کنند، حتی یک مورد از این تحقیقات و مقالات منتشرشده را مطالعه نکرده‌اند.


مهم‌ترین دلیل آلودگی هوای پایتخت چیست؟
آلودگی هوای تهران، یکی از خطرناک‌ترین انواع آلودگی هوای شهرهاست، طبق اعتراف سازمان محیط‌زیست، آلودگی هوا تا ٨٠درصد، ناشی از تردد خودروهاست که این موضوع کاملا درست است. بنابراین زمانی‌که محتوای آلاینده‌های هوای تهران را بررسی می‌کنیم با یک عامل کشنده و اصلی با عنوان «اکسیدهای ازت» برخورد می‌کنیم. معمولا در طبیعت اکسیژن با ازت ترکیب نمی‌شود، مگر در شرایط بسیار خاص نظیر حرارت‌های بسیار بالا و تحت فشار که این شرایط در موتور خودروها به‌وجود می‌آید، به این مفهوم که چون هر واحد بنزین باید با دو واحد هوا مورداحتراق قرار بگیرد و با توجه به این‌که ٨٠درصد هوا ازت است، بنابراین اکسیدهای ازت در موتور خودروها ایجاد و از طریق اگزوز خارج می‌شود. از همه مهم‌تر و بدتر، «گازسوز کردن خودروها» است که آلودگی هوا را چند ١٠ برابر کرده؛ با وجود این‌که یک واحد بنزین با دو واحد هوا می‌سوزد، یک واحد گاز با پنج واحد هوا می‌سوزد و به این مفهوم است که به مراتب اکسیدهای ازت بیشتری تولید و در هوا پخش می‌کند. اگر شما به‌طور اتفاقی پشت سر یک خودروی گازسوز بایستید، بوی زننده‌ای به مشام‌تان می‌خورد که این همان اکسیدهای ازت هستند. اما بازهم متاسفانه کسی هیچ توجهی به این امر نمی‌کند.


در دیگر نقاط دنیا چگونه با این معضل برخورد می‌شود؟
آلودگی هوای تهران، دقیقا شبیه آلودگی هوای شهر لس‌آنجلس در ایالت‌متحده آمریکاست، اما آنها با مطالعه دقیق عامل اصلی که همین اکسیدازت بود، توانستند با راهکارهای متناسب، شهر و خودشان را از این آلودگی نجات دهند. اما متاسفانه زمانی‌که من این مسأله را در نشست‌های مختلف مطرح می‌کردم، نماینده وزارت نفت با خشونت برخورد و بدون هیچ استدلالی این موضوع را به‌شدت رد می‌کرد. اما آقایان بدانند کیفیت بنزین‌ها مناسب نیست که با حج بیشتری از هوای محیط مورد احتراق قرار می‌گیرند، چون میزان «اکتان» آنها پایین و ناخالص هستند، در نتیجه اکسیدهای ازت بیشتری تولید می‌کنند.


تاکنون راهکاری بوده که بتواند میزانی از این آلاینده‌ها کم کرده یا وسیله‌ای بوده تا به این شرایط کمک کند؟
در بین تمام وسایلی که برای جلوگیری از خروج اکسیدهای ازت در دنیا ساخته شده، یک وسیله ساده و خیلی ارزانقیمت وجود دارد، یک کاتالیزوری که به لوله اگزوز خودروها وصل می‌شود. قیمت حال حاضر این وسیله را نمی‌دانم، اما سال‌ها پیش، اوایل دهه ٦٠ که روی این موضوع تحقیق می‌کردم چیزی حدود ١٨هزار تومان بود که هر ٦ماه مایع داخلش عوض می‌شد و تمام اکسیدهای ازت، از دود خروجی موتور خودروها گرفته می‌شد. اما به جای این اقدام، مسئولان آمدند یک وسیله بسیار گرانقیمتی را که از نظر مکانیکی هم نگهداری آن بسیار مشکل بود، در خودروهای گازسوز نصب کردند که همان ابتدا با شکست مواجه شد و از آن صرف‌نظر کردند. حتی در اوایل سال‌های ٦٠ من، هم در سخنرانی‌هایم، هم در مطالبی که می‌نوشتم، ساخت این وسیله در داخل کشور را بارها اعلام کردم، اما متاسفانه راه به جایی نبردم.


آلوگی هوا روی مردم و به‌ویژه گروه‌های حساس چه پیامدها و تاثیری دارد؟ آیا تحقیقی هم در این زمینه انجام شده است؟
کافی است یک روز زمان بگذارید و سراغ یکی از بخش‌های تنفسی یکی از شهرهای تهران بروید؛ خواهید دید که از صبح تا شب چه میزان مردم در نتیجه تنفس هوای آلوه تهران، دچار ناراحتی و نارسایی می‌شوند که حتی در بسیاری موارد منجر به فوت هم شده است. اما به دلیل جمعیت ١٢ تا ١٤میلیونی پایتخت، به‌طور عینی مشخص نیست که روزانه چند نفر به این دلیل فوت می‌شوند. خاطرم هست ‌سال ١٣٧٤ یا ٧٦ یک وارونگی بسیار شدیدی در تهران رخ داد که من تعدادی از دانشجویانم را مسئول پیگیری این مسأله کردم و آنها را برای بررسی‌های بیشتر به بهشت‌زهرا فرستادم، در مدت این پنج روز، آماری به دست آوردیم که واقعا برایمان باورنکردنی و شوک‌آور بود. آمار تلفاتی که در این پنج روز ٥ برابر شده بود، برای هیچ‌کدام هم علت مرگ آلودگی هوا نوشته نشده بود و تنها دلایلی نظیر سکته‌قلبی، مغزی و نارسایی تنفسی عنوان شده بود. در حقیقت آمار این پنج روز گویای واقعیت‌های تلخ آلودگی هوا در ٢٠سال پیش است، اما مسلما از ٢٠سال پیش تا به الان کیفیت هوا وخیم‌تر و میزان آلاینده‌ها هم خیلی بیشتر شده است.


در پایان اگر نکته‌ای باقی‌مانده بفرمایید.
درک نمی‌کنم چرا واقعا ما به‌جای رفتن سراغ راه‌حل‌های ساده و عملی، به دنبال راه‌حل‌های پیچیده، سخت و پرهزینه می‌رویم؟! من چندین بار از سوی مسئولان وزارت صنایع و معادن و همچنین وزارت نفت به‌شدت مورد حمله واقع شدم. حتی ورودم به شهر اهواز را ممنوع کرده بودند و همه کلاس‌های درسم را نیز کنسل کردند. متاسفانه این بی‌توجهی مسئولان، باعث سنگین‌تر‌شدن روز‌به‌روز آلودگی هوای تهران شده است. خود من به خاطر آلودگی هوای شهر، در تهران زندگی نمی‌کنم و ٦-٥ سالی است به زادگاهم در شمال تهران بازگشته‌ام و در روستایی زندگی می‌کنم؛ چراکه یک روز در تهران نمی‌توانم نفس بکشم.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۷:۳۷
پیمان صاحبی

 

برای مقابله با ریزگردها، حداقل 50 سال زمان لازم است

سلامت نیوز: مثل دردی است که به یک باره می‌گیرد و رهایت می‌کند. دردی که پزشکان هم از درمان قطعیش ناامید شده‌اند و می‌گویند تنها به همت برخی دارو‌های گران قیمت است که می‌توانند از رنج آن بکاهند. درد بی‌درمان ریزگرد چند سالی می‌شود که امان ایران و ایرانی را بریده است. بر طبق آخرین آمار 23 استان کشور با وجود بیش از 20 میلیون سکنه با مشکل ریزگرد‌ دست و پنجه نرم می‌کنند و همین آمار شرایط را وخیم‌تر و بحرانی‌تر نشان می‌دهد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار در ادامه می نویسد: ریزگردها می‌آیند و می‌روند و وعده‌های مسئولان هم به همراه آنها، تا زمانی که درد ریزگرد دوباره عود کند. ریزگردها آنقدر مهمان خانه‌های مردم بوده‌اند که دیگر آنها امیدشان را به بهبود شرایط از دست داده اند . رهایی از ریزگردها امروز همچون یک مسئله سخت ریاضی بدون پاسخ مانده‌ است . سوالی که روزی باید به آن پاسخ داده شود و شاید آن روز، امروز باشد.


ریزگردها را همه به خوبی می‌شناسند. ریزگرد توده‌ای از ذرات جامد ریز غبار و گاه دود است که در جو پخش شده و دید افقی را میان ۱ و ۲ کیلومتر محدود می‌کند و برای بیماران تنفسی بسیار زیان‌آور است. آن طور که پروفسور پرویز کردوانی، پدر علم کویر‌شناسی ایران می‌گوید، ریزگردها به دو نوع تقسیم می‌شوند. ریزگردهایی که از غرب و جنوب بغداد، شرق اردن و عربستان، دشت شام در سوریه و حتی از صحرای آفریقا در مصر منشا می گیرند. این ریزگردها 2 هزارم میلیمتر قطر دارند و می توانند تا 15 هزار پا یا نزدیک به 5 کیلومتر بالا روند. به گفته او ریزگردهایی که منشا خارجی دارند خود به 2 نوع تقسیم می‌شوند. بخشی از ریزگردها از جنس کانی یا سنگ‌های خرد شده و بخشی دیگر از سنگ کوارتز تشکیل می‌شوند و اینها همان نوع ریزگردی هستند که از ماسک عبور می‌کند و وارد شش انسان می شوند و مانند چاقو آن را پاره می کند. اما نوع دوم ریزگردها، ریزگردهایی هستند که از مواد آلی یا نفت به وجود می‌آیند که می‌توانند سبب بروز سرطان در انسان شوند.

در رابطه با ضرر و زیان ریزگردها میان کارشناسان و مسئولین اتفاق نظر وجود دارد. کارشناسان معتقدند که ریزگردها نه تنها بلای جای انسان‌ها هستند بلکه زیان های فراوانی هم برای کشاورزی و مراتع طبیعی دارند چرا که ریزگردها از مانع رسیدن آفتاب به درختان می‌شوند یا جلوی منافذی که درختان به وسیله آنها co موجود در هوا را از جذب و اکسیژن را به محیط منتقل کند، می گیرند. ریزگردها بر روی زندگی زنبورهای عسل نیز تاثیرات منفی می گذارند. به اعتقاد پروفسور کردوانی، پدر علم کویر‌شناسی ایران، هر کندوی عسل در مناطقی درگیر ریزگرد تنها حدود 2 کیلو عسل تولید می کنند و این در حالی است که به طور طبیعی هر کندو بین 10 تا 12 کیلو عسل تولید می کنند. علاوه بر این‌ها، مرجان‌هایی سواحل خلیج فارس نیز از گزند ریزگردها در امان نمانده‌اند و رنگ طبیعی خود را از دست داده‌اند. ایران با توجه به اینکه بیش از 80 درصد فضای بیابانی دارد، عمدتا با مشکلی به نام تثبیت ماسه یا همان شن‌های روان آشنایی داشته است اما ریزگرد پدیده جدیدی است که نزدیک به 7 یا 8 سال پیش آن را برای اولین بار در اهواز تجربه کرد که بر طبق اظهارات مسئولین این ریزگردها منشا خارجی داشتند اما آن طور که آمارها و اظهارات مسئولان نشان می‌دهد، سال به سال بر هجوم ریزگردهای خارج افزوده می‌شود که این دلایل متعدد زیست محیطی دارند.
چرا ریزگردهای خارجی به ایران می‌آیند؟


پرویز کردوانی، پدر کویرشناسی ایران در گفت و گو با «ابتکار» در رابطه با دلایل افزایش ریزگردهای خارجی بیان کرد: کره زمین گرم تر شده و همین باعث می شد خود به خود پوشش گیاهی از بین برود. رود دجله و فرات کم کم مقدار آب اصلی خود را از دست داده است و به سبب اینکه ترکیه از ورود آب این دو رود به عراق جلوگیری کرده و باعث شده تا تالاب های آن خشک شود و چون از داخل این تالاب ها رفت و آمد می‌شود ، همین سبب پراکنده شدن بیشتر ریزگرد از سطح تالاب های خشک می شود. علاوه برا این زمین های زیر کشت در عراق بسیار کم است و چون همیشه این سرزمین ها دچار نا امنی و درگیری هستند به واسطه رفت و آمد خودروهای نظامی بیش از پیش گرد و خاک به هوا بلند می شود. گرچه به گفته کارشناسان عمده کانون ریزگردها کشورهای خارجی هستند اما ایران نزدیک به 6 سال است که خود به یک منشا ریزگرد تبدیل شده است و به گفته کردوانی به جز مازندران و گیلان سایر استان‌ها خود تولید کننده ریزگرد در کشور هستند. به اعتقاد او دلیل اصلی این است که بسیاری از تالاب ها و باتلاق های کشور خشک شده اند. دومین عامل نابودی پوشش گیاهی دشت‌های ایران است که به موجب کاهش منابع سطح آب زیر زمینی رو به نابودی می‌روند. پوشش گیاهی که مانع از ریزگرد یا بلند شدن ماسه می‌شدند.


کردوانی در رابطه با دلایل نابودی پوشش گیاهی در ایران گفت: عمق چاق در این دشت ها 8 تا 15 متر بود و به سبب وجود آب‌های زیر زمینی ریشه گیاهان می توانست آب را دریافت کنند. امروز به خاطر حفاری بی‌رویه چاه‌ها عمق آب‌های زیر زمینی به 100 تا 200 متر رسیده است. حتی در رفسنجان 400 متر حفاری نیاز است تا به آب دست پیدا کرد. در برخی مناطق مانند جهرم نیز سطح آب تا 575 متر پایین رفته است. وقتی که سطح آب‌های زیر زمینی که منبع اصلی تغذیه گیاهان هستند پایین می‌رود، ریشه گیاهان نمی‌توانند به این عمق نفوذ کنند و در نتیجه پوشش گیاهی خشک می‌شود و بعد از آن بیابان زایی اتفاق می‌افتد. از ابتدای انقلاب برای مقابله با بیابان زایی تاغ کاری کرده‌ایم. گرمسار، سمنان، دامغان، شاهرود، سبزوار هزاران هکتار جنگل تاغ برای جلوگیری از حرکت ماسه‌های روان کاشته شده‌اند اما امروز این تاغ‌ها در حال خشک شدن هستند چرا که در بالا دست این مناطق برای کشاورزی چاه حفر شده و همین سبب شده تا در این مناطق هم ریزگرد داشته باشیم.


بایر ماندن زمین های زراعی ریزگردها را افزایش می‌دهد
کردوانی معتقد است که آنچه که بیش از پیش سبب افزایش ریزگرد در ایران شده، بایر ماندن زمین های زراعی است. او در این رابطه بیان کرد: سال هاست که وضعیت آب در ایران حال و روز خوبی ندارد و بر طبق قانون آب ابتدا به شهر، صنعت و سپس به کشاورزی اختصاص پیدا می کند. بعد از آن اما طرح نکاشت را برای جلوگیری از کاشت زمین‌های کشاورزی در کشور اجرایی کردند و به ازای هر هکتار زمینی که به زیر کشت نمی‌رفت 3میلیون تومان پرداخت کردند. در اصفهان به دلیل عدم کاشت مزارع ریزگرد تولید می شود. ریزگردهایی که سرطان زا هستند بدلیل که کود فسفاتی که در زمان کشت برای رشد محصولات استفاده می‌شود به طور کامل جذب گیاه نمی‌شود. از کل کود فسفات تنها 30 درصد جذب گیاه می شود و 70 درصد آن به شکل سنگ در خاک باقی می‌ماند. زمینی که چندین سال کشت نشده پر از فسفاتهایی است که به وسیله باد تبدیل به ریزگردهای سرطان زا می شوند.
او ادامه می‌دهد: این نوع ریزگرد روز به روز زیادتر می‌شود چرا که روزانه سطح زیر کشت مزارع در روستاها کاهش می‌یابد. چاه‌های غیر مجاز بسته شده و میزان‌ آب چاه‌های مجاز در روستاها نیز بر طبق دستور نصف شده است. با بستن چاه‌ها چند اتفاق می‌افتد. زمین‌های زراعی بایر می‌ماند و سپس سبب مهاجرت روستاییان به شهرها می شود. در نتیجه این دو اتفاق، ریزگردها هم به شهرها مهاجرت خواهند کرد.


ریزگردها درمان ندارد، حالش را بدتر نکنیم
در حالی که سازمان محیط زیست از برنامه‌های استانی و شناسایی کانون‌های آن برای مقابله با گرد و غبار در کشور سخن می‌گوید، کردوانی، پدر کویرشناسی ایران معتقد است که اقداماتی که برای مبارزه با ریزگردها انجام می شود خود مسبب ازدیاد ریزگردهاست. او در گفت و گو با روزنامه «ابتکار» بیان کرد: به عنوان مثال مالچ نفتی حدود 4 سال عمر دارد و بعد از آن به دوده تبدیل ‌شود و عاملی برای سرطان انسان‌هاست.
آن طور که کارشناسان خبره می‌گویند ریزگردهای سرطان‌زا بزرگ‌ترین چالش زیست محیطی ایرانند. با این حال سوال اصلی همچنان به قوت خود باقی است. با ریزگردها چه کنیم؟ کردوانی معتقد است هیچ وقت نمی توان ریزگردها را درمان کرد. به گفته او هر سال بر میزان ریزگردها اضافه می شود. چرا که بخش عمده ای از آن منشا خارجی دارد. بیگانگانی که با ما کنار نمی آیند و همکاری نمی کنند. دلیل دوم این است که روش‌های مقابله با ریزگردهای داخلی و خارجی اثر گذار نیستند و علاوه بر آن محیط را هم آلوده می‌کنند.


#نه_به_مالچ_پاشی_ و_جنگل_کاری
پدر کویر شناسی ایران با اشاره به اظهارات مقام عالی جنگل ها و مراتع بیان کرد: روش پاشیدن مالچ نفتی و جنگل کاری برای مقابله با ریزگردهای داخلی و خارجی مردود است. کردوانی معتقد است که هر دوی این کار خیانت است. مالچ نفتی یازده ایراد دارد.
او ادامه داد: مالچ نفتی برای اولین بار در سال 1342 از لیبی وارد ایران شد. اولین بار از آن برای تثبیت ماسه‌های روان در فتح آباد بوئین زهرا استفاده شد. جنگل کاری گیاهان تاغ توسط آقای هنگ آفرید مسئول منابع طبیعی وقت آغاز شد اما هر دوی این روش‌ها امروز کارآمد نیستند.


چرا مالچ نفتی نه؟
چرا مالچ نفتی نه؟ به گفته کردوانی، مالچ ماده‌ای نفتی است که فرآیند بسیاری طولانی برای تولید آن وجود دارد. نفت ابتدا در کارخانه تبدیل به قیر می‌شود. سپس به کارخانه‌ای دیگر نیاز است تا آن را رقیق کند. برای رقیق کردن آن نیاز به آب است. برای رقیق کردن قیر نیاز به 50 درصد آب، 48 درصد قیر و 2 درصد ماده ممزوج کننده است. برای تبدیل کردن نفت گرانبها به مالچ هزینه بسیاری لازم است و از سوی دیگر سطح بسیاری از خاک را نمی پوشاند. علاوه بر آن نیازمند ماشین‌های مخصوص است. ماشین‌هایی که اگر یک ماه کار کرد باید 11 ماه بیکار بماند. وقتی که سراسر منطقه را مالچ بپاشند شبیه به این خواهد بود منطقه سراسر سوخته است. منظره زشتی را ایجاد می کند که سازمان محیط زیست با آن مخالف است. وقتی که مالچ پاشیده می شود بوی سوخته‌ای از آن متصاعد می‌شود که تنفس را سخت می‌کند. قیر سیاه ضریب حرارتی را بالا می رود و زمین را داغ می‌کند و حشرات زیر خاکی را می‌کشد. علاوه بر حشرات سابقه دارد که گیاهی به نام دم گاوی را نیز کشته است.


او ادامه داد: وقتی که مالچ بر بیابان پاشیده می‌شود در صورتی که بارندگی شود زحمت طبیعت را به هدر می دهد چرا که قیر چاله‌ها را پر می‌کند و آب در چاله ها نفوذ نمی‌کند و به صورت دریاچه در می‌آید و تبخیر می‌شود. پس از اینکه مالچ پاشیده شد نباید روی آن حرکت کرد، اتفاقی که در کشورهای همسایه امکان پذیر نیست. آخرین مورد این است که مالچ عمرکوتاهی دارد و پس از 4 سال از بین می رود و تبدیل به دوده می شود. بر همین اساس پیش و پس از انقلاب از مالچ برای تثبیت استفاده می کردند و همچنان نیز استفاده می کنند زیرا اثر آن از بین می رود. با این تفاسیر با توجه به اینکه منشا داخلی ریزگردها در روستاها یا کنار روستاها است، مالچ پاشیدن گزینه مناسبی برای مقابله با ریزگردها نیست چون خود روستاها در معرض خطر قرار می‌گیرند.


چرا جنگل کاری دیگر پاسخگوی ریزگردها نیست؟
به گفته کردوانی مناطقی که ما از پیش جنگل کاری کرده بودیم مانند حارث آباد سبزوار و بوئین زهرا امروز خشک شده است. او در رابطه با نحوه جنگل‌کاری بیان کرد: برای جنگل کاری بذر گیاه را در گدان‌های کوچک می کاشتند و نهال‌های کوچک را در حفره هایی که در زمین ایجاد کرده بودند قرار می‌دادند و به مدت 2 سال با تانکر به این بوته ها آب می دادند تا ریشه ها رشد کند و به آب زیر زمینی برسند. ما در این کار موفق بودیم اما امروز با حفر چاه‌های بسیار برای مصارف کشاورزی و شرب سطح آب‌های زیر زمینی به 300 تا 400 متر پایین رفته است. بنابراین برای مقابله با ریزگردهای استان هایی مانند اصفهان و یزد با وضعیت آبی آنها امکان پذیر نیست. با این حال پدر کویرشناسی ایران معتقد است که باید به جای مالچ پاشی و جنگل کاری نوآوری داشت و طرح ریگ پاشی او می‌تواند راهی برای رهایی مردم از ریزگردها باشد.


آی مسئولین؛ ریزگردها چه خواهند شد؟
به دنبال یافتن سرنوشت ریزگردها به سراغ ضیاءالدین شعاعی، مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار رفته ایم. او گفت: منشا خارجی ریزگردهای ایران حدود 20 تا 30 میلیون هکتار زمین است که از این مقدار نزدیک به 7 تا 8 میلیون هکتار زمین متعلق به عراق و 10 میلیون هکتار به عربستان تعلق دارد. او در ادامه گفت: ریزگردها علل طبیعی دارد. از جمله دلایل آن این است که در منطقه غرب آسیا به شدت خشکسالی حاکم است. در طول 22 سال گذشته میزان بارش از متوسط جهانی پایین تر بوده و طبیعتا کاهش بارندگی خشکی زمین، از بین رفتن پوشش گیاهی، کاهش منابع آب و کاهش زمین‌های کشاورزی را به دنبال داشته است. مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار با بیان اینکه پرسش «آیا سازمان محیط زیست می خواهد در رابطه با ریزگردها اقدامی انجام دهد؟» با این سوال که «آیا سازمان محیط زیست می‌تواند اقدامی در این رابطه انجام دهد؟» متفاوت است، گفت: این انصاف نیست که خبرنگاری عنوان کند که معصومه ابتکار داعش را مقصر ریزگردها می‌داند. این نشان می دهد که شنونده قرار نیست بشنود یا خود را به خواب زده است.


چه کارهایی کرده ایم؟
شعاعی با اشاره به لزوم تعامل با کشورهای منطقه برای مقابله با ریزگردهای ایران گفت: ما بیش از یک سال از وقت خود را صرف برگزاری نشست‌های منطقه ای کردیم و برگزاری 11 نشست منطقه با کشورها عملا نتیجه مثبتی در بر نداشت. او در رابطه با علل عدم نتیجه نشست‌های منطقه‌ای گفت: بی‌نتیجه ماندن این نشست‌ها علل مختلفی داشت اما مهمترین آن شرایط سیاسی منطقه بود. زمانی که پدر بزرگ منطقه به موضوع ریزگردها بی توجه باشد و با ایران سر عناد داشته باشد، سایر کشورهای عربی نیز به این موضوع پاسخ سربالا خواهند داد.
مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار ادامه داد: به همین دلیل از سال 93 وارد تعاملات بین المللی شدیم و توانستیم در آذر ماه سال گذشته اولین قطعنامه گرد و غبار را در سازمان ملل به تصویب برسانیم. قطعنامه ای که مستقیم به گرد و غبار اشاره دارد. در این قطعنامه یونف مکلف شد تا در رابطه با چالش گرد و غبار در سطح جهان گزارش بنویسد. این نشان می دهد که سازمان ملل پذیرفته است، گرد و غبار یک پدیده فرامرزی است و که برای حل آن همکاری همه کشورها مورد نیاز است.
شعاعی ادامه داد: خوشبختانه ایران به عنوان مبتکر این کار با یونف همکاری کرده و این گزارش را تکمیل کرده است. یک ماه پیش در اجلاس یونیا در مجمع عمومی یونف توانستیم قطع نامه ای را مختص گرد و غبار تهیه کنیم که یونیسف نیز همین ابتکار عمل را در بنگلادش به خرج داد. به گفته شعاعی، امروز از اینکه بحث آسیب پذیری ایران از گرد و غبار منشاهای خارجی را در محافل بین المللی مطرح کرده ایم، رضایت داریم. در حال حاضر پیشنهاد داده ایم تا اولین اجلاس پیگیری قطع نامه های مصوب سازمان ملل در ایران تشکیل شود. مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار با بیان اینکه بخش عظیمی از منشاهای گرد و غبار ایران به خصوص عراق با ایجاد آرامش و امنیت مرتفع می شوند، گفت: اگر مرور کنیم بخش عظیمی از گرد و غبار از مزارع کشاورزی رها شده نشات می گیرند که به دلایل امنیتی کشاورزان منطقه را ترک کرده اند و بخشی از آن بیابان هایی است که باید برای آنها طرح جامعی طراحی شود. او ادامه داد: پیشنهاد ما این بوده است که بلافاصله پس از تشکیل اجماع منطقه‌ای، صندوقی در منطقه تشکیل شود. ایران نیز به کشورها کمک خواهد کرد تا برنامه های منطقه ای در بُعد بین المللی پیگیری شود.


شاید 50 سال دیگر
شعاعی در پاسخ به این سوال که با وجود تلاش‌ها و برنامه‌های بین المللی سازمان محیط زیست، مردم چه زمانی هوای سالم را تنفس خواهند کرد؟ گفت: با تمام توضیحاتی که در رابطه با دلایل و اقدامات انجام شده برای مقابله با ریزگردها داده شده، این انتظار را از مردم نداریم که از ما بپرسند مشکل چه زمانی حل خواهد شد؟ می گویند مردم انتظار دارند که این مشکل آلودگی هوا و ریزگردها برطرف شود اما انتظار باید معقول باشد. در مورد گرد و غبار از خبرنگاران گلایه دارم. انتظار دارم که خبرنگاران منصف باشند. او با اشاره به مدت زمان تثبیت گرد و غبار مغولستان بیان کرد: برای تثبیت گرد و غبار یک زمین 2 میلیون هکتاری با وجود اعتبار لازم و امنیت کافی حداقل 23 سال زمان صرف شد. زمینی که منشا گرد و غبار در مغولستان داخلی بود و بر روی پکن، سئول و حتی ژاپن تاثیر می‌گذاشت. هر سه کشور اعتبارات خود را در یک نقطه جمع کردند و تمامی اهتمامات خود را در یک جا جمع کردند و در طول 23 سال 2 میلیون هکتار را تثبیت کردند. شعاعی در ادامه گفت: بنابراین اگر از من بپرسید که برای سه میلیون هکتار زمین شناسایی شده ایران چه مدت زمانی وقت باید صرف شود؟ می توانم بگویم که اگر با همان همت و اعتبار چینی ها برای مقابله با ریزگردها کار کنیم حداقل 50 سال زمان لازم است.


آی مردم؛ انتظارات معقول داشته باشید
مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار گفت: مردم اگر انتظار دارند باید انتظار به حقی باشد. سلامت مردم انتظار به حقی است ولی باید راهکار نیز وجود داشته باشد. مردم نباید از دولت انتظار داشته باشند که جلوی وقوع زلزله را بگیرد. دولت باید اهتمام کند تا جلوی خسارات گرفته شود. او ادامه داد: برای مقابله با منشا داخلی ریزگردها که کمتر از 5 درصد از گرد و غبار کشور را شامل می‌شود، برنامه های خود را آماده کرده و اعتبارات لازم را به دولت پیشنهاد داده‌ایم. طبیعتا از دولت انتظار نداریم که چند ده هزار میلیارد تومان پول برای این کار هزینه کند. بنابراین متناسب با اعتبارات برنامه ریزی کرده‌ایم. شعاعی با اشاره به اقدامات انجام شده برای مقابله با ریزگردها گفت: برنامه خود از آبان ماه سال گذشته در اهواز آغاز کردیم. برای مقابله با ریزگرد در سایر استان‌ها، برنامه‌های خود را آماده کرده‌ایم و متناسب با اعتبارات برنامه‌ها را پیش می‌بریم. مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار گفت: به فرض اینکه تمام 2 میلیون هکتار زمینی که منشا داخلی گرد و غبار در کشور هستند، تثبیت شوند، گرد و غبار به همان شدت قبل باقی خواهد بود چرا که بیابان‌های کشورهای همسایه منشایی قوی‌تر هستند. شعاعی با بیان اینکه ما باید به عنوان خدمتگزاران مردم برای سلامت مردم تلاش کنیم، گفت: طبیعتا باید شرایط کشورهای منطقه را نیز در نظر گرفت. او با طرح این سوال که تا چه حد می‌توان از عراق انتظار داشت که پول و اعتبارات خود را برای ریزگردها صرف کنند؟ گفت: با وجود این باور ما این است که عراق تا جایی که امکان دارد باید اعتبارات لازم را برای مقابله با ریزگردها صرف کند. مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار گفت: تعاملات ما ادامه دارد و امیدواریم که این تعاملات نتیجه دهد تا برنامه‌ای جدی را در منطقه برای مقابله با ریزگردها آغاز کنیم. آن زمان می‌توانیم قول قطعی و زمان مشخصی را به مردم برای رهایی از ریزگردها بدهیم. البته امیدواریم که بخشی از شرایط با توجه به افزایش بارندگی بهتر شود.


ریگ پاشی، یک بار و برای همیشه ؛
جدل پدر کویرشناسی ایران با سازمان محیط زیست
گرچه ایران امروز توانسته است اولین قطعنامه گرد و غبار را در سازمان ملل به تصویب برساند اما کردوانی معتقد است که روش‌های معمول جواب گوی ریزگردها نیست. براساس گزاش سازمان ملل، روش‌هایی که برای مقابله با ریزگردها استفاده می‌شود باید در محل وجود داشته باشد. مسائل زیست محیطی نداشته باشد، ارزان قیمت باشد و در آخر یک بار و برای همیشه باشد.
پرویز کردوانی، پدر کویرشناسی ایران معتقد است، امروز ریزگردها جای حرکت شن‌های روان را گرفته‌اند و بهتر است از پاشیدن ریگ برای مقابله با ریزگردها استفاده کرد. او بیان کرد: از یزد به بافق حدود 100 کیلومتر است که منطقه پوشش ریگ دارد و باد و باران توان فرسایش خاک را ندارد. از یزد تا جندق جاده دو طرف ریگی است. همین باعث شد که به این فکر بیافتم که ما هم از طبیعت استفاده کنیم. هر کجا که دره یا رودی وجود داشته باشد در آن ریگ وجود دارد. یک بیل مکانیکی می‌تواند ریگ‌ها را بکند و آن را با کامیون به سطح بیابان منتقل کند. پس از تخلیه آن غلتک می تواند آن را صاف کند. از همه مهمتر این است که یک بار برای همیشه است. به اعتقاد کردوانی، مسئولان اعلام کرده اند که 17 کانون ریزگرد در 14 استان در کشور شناسایی شده‌اند. اما آنچه که آنها شناسایی کرده اند تپه‌‌های ماسه‌ای است. او با بیان اینکه ماسه ریزگرد ندارد، گفت: پیش از این برای تثبیت ماسه از مالچ استفاده می کردند و امروز که ما درگیر ریزگرد شده‌ایم باز هم می خواهند روی تپه های ماسه ای مالچ بپاشند.


او در رابطه با دلایل عدم استقبال مسئولان ذیربط از این طرح گفت: می گویند ریگ گران تمام می شود. در صورتی که وجود میزان کمی از ریگ در یک سطح وسیع می تواند جلوی ریزگردها را بگیرد.
گرچه کردوانی معتقد است که ریگ ریزی تنها دوای درد بی درمان ریزگرد در ایران است اما شعاعی، مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار در رابطه با طرح پیشنهادی پروفسور کردوانی، جغرافیدان و پدر کویر شناسی ایران به «ابتکار» گفت: این که ریگ به جای مالچ بپاشیم، مردود و خلاف اصول علمی است و در دراز مدت موجب تخریب سرزمین می شود. دلایل مخالفت با این موضوع کاملا علمی است که حضورا نیز در این رابطه با جناب کردوانی صحبت کرده‌ایم اما او همچنان بر این موضوع پافشاری می کند.


او ادامه داد: این تئوری از نظر منابع طبیعی مردود است چرا که زمینی که ریگ روی آن پاشیده می شود پوشش گیاهی خود را از دست می دهد، باید گفت که چنین تئوری در سطح وسیع نیازمند شن و ماسه ای است که در سطح کشور موجود نیست. به طور مثال برای 100 هکتار زمین باید 20 میلیون تن شن و ماسه پاشید، آقای کردوانی هیچ توجهی به قیمت نکرده است. او فکر می کند که یک ماشین کمپرسی با همان قیمت های قدیم کار می کند. براساس یک برآورد تقریبی ریگ پاشی یک هکتار بالغ بر 100 میلیون خرج دارد. این تئوری با این هزینه در برنامه های دولت نمی گنجد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۷:۳۵
پیمان صاحبی


اصغر محمدی فاضل*: هنوز کام همه در غم 19 سرباز تلخ بود که دو تصویر در فضای مجازی بسرعت دست به دست شد، با پیامی جانسوز. باز هم ماه رمضان، باز هم محیط‌بان، باز هم گلوله...! محمد دهقانی و پرویز هرمزی همانند عبدالله یاری در ماه رمضان سهمشان از سفره افطار، گلوله شد و با زبان روزه به آسمان پرکشیدند.


دو محیط‌بان هرمزگانی در منطقه حفاظت شده گنو، در یک بعدازظهر تفتیده در خونشان غلتیدند و به دلیل شرایط ویژه منطقه حتی بالگرد هم امکان انتقال پیکرشان را نداشت. خبر مثل همان گلوله‌هایی که تن خسته‌شان را کاوید، قلب‌ها را مچاله می‌کند، وقتی چهره‌شان یادت می‌آید. دختر هشت ساله محمد دهقانی چه می‌داند از تنوع زیستی و پروانه شکار و بخشنامه و دستورالعمل؟ او ترحم و دلسوزی نمی‌خواهد. سایه پدر را می‌خواهد و پاسخ به پرسشی که یک عمر او را رنج خواهد داد؛ به چه گناهی پدرم را کشتند؟

 محیط‌بان چرا باید سهمش از زندگی گلوله باشد؟ او که از آب و خاک و امنیت غذایی و پایداری زیستی سرزمینی محافظت می‌کند که به همه ما تعلق دارد، حتی به آن شکارچی‌هایی که در ماه رمضان ماشه را در سینه تشنه دو روزه‌دار چکاندند! آنها که از دور به ماجرا نگاه می‌کنند، سر تکان می‌دهند که اصلا مگر چند درخت و جانور چقدر می‌ارزند که محیط‌بانان خودشان را سپر گلوله می‌کنند؟ خب بگذارید شکارچی تیرش را بزند و برود. دیگر این بگیر و ببند برای چیست؟

آخرین بار که این همکاران را از نزدیک دیدم، زمستان 1393 بود، در مرکز آموزش محیط‌بانی کشور. افسوس که آن قامت بلند و تکیده، چهره آفتاب‌سوخته و آرام و حجب و حیای ساحل‌نشینان خلیج‌فارس، امروز در خاک آرام می‌گیرند. نه شعر است و نه شعار، همه آنها عاشقانه کارشان را دوست دارند. در گمنامی و دستمزدهای اندک، با تمام وجود به شغل‌شان و کشورشان متعهدند، درحالی که فیش‌های حقوقی‌شان زانوی آدم را می‌لرزاند، چیزی حدود یک میلیون تومان در ماه و معمولا کمتر!

در چنین شرایطی که قلب‌ها فشرده شده، آسان‌ترین راه همدردی است؛ دلسوزی و آه کشیدن و اشک ریختن، اما انصاف این است که ببینیم کدام خشت را کج گذاشته‌ایم که این کشتار، بنای آتش‌بس ندارد؟ حتی اگر محمد و پرویز پیش‌دستی می‌کردند و ماشه می‌چکاندند و شکارچی‌ها را می‌کشتند، حالا آن‌سو خانواده‌های عزادار، این‌سو محیط‌بانان بازداشتی و پرونده‌هایی هزار برگ و احکام قصاص، مانند آنچه بارها تجربه کرده‌ایم.

بارها در همین ستون گفته‌ام که حلقه مفقوده زندگی حرفه‌ای ما آموزش است؛ آموزش برای همه. برای محیط‌بانی که بتواند فضای پرتنش را مدیریت کند. برای شکارچی که از ترس شلیک نکند. آن‌که سلاح در دست می‌گیرد، نیازمند آموزش‌های نوین رفتارشناسی، افزایش تمرکز، کنترل خشم و مدیریت هیجان است تا از کشتن و کشته شدن پیشگیری شود. تا زمانی که به مقوله‌ای چنین حساس نگاهی علمی نشود، باید تنمان بلرزد از درج خبر کشته و زخمی شدن محیط بان یا شکارچی.

اگر همه روسا و مدیران تاریخ سازمان محیط‌زیست جمع شوند، نمی‌توانند برای یکی از فرزندان محیط‌بانان شهید پاسخی قانع‌کننده داشته باشند که پدرش به چه جرمی کشته شد؟ امروز سر به زیر می‌اندازیم و شانه‌هایمان می‌لرزد از آوار گریه، اما برای فردا که 3000 محیط‌بان دیگر در عرصه‌ای به وسعت ایران پهناور به کوه و بیابان می‌روند، کاری باید کرد. پیش از آن‌که دوباره خبری از محیط‌بان، شکارچی، گلوله و مرگ، تن همه‌مان را بلرزاند.

* رئیس دانشکده محیط‌زیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۰۷:۳۰
پیمان صاحبی


مینو خالقی: خبرهای ناگواری در مدت اخیر جامعه ایران را غمگین و متاثر کرد. از یک سو خبر درگذشت سربازان وظیفه نیروهای مسلح در حادثه تصادف که در شب‌های پر عظمت قدر و شهادت مولا علی(ع)، خانواده‌های بسیاری از هموطنان را داغدار کرد و مردم شریف و بزرگوار را در غمی سنگین فرو برد و مسلما شناسایی دلایل ساختاری و زیر بنایی چنین حوادثی بر عهده مسوولان امر در بخش‌های مربوطه کشوری و لشگری بوده، امید است با تشکیل کمیته‌های مربوطه از سوی نمایندگان خانه ملت، وضعیت سربازان خدوم کشور در نظام وظیفه بررسی و شرایط رفاهی و آموزشی آنان مورد بازبینی و نظارت واقع شود.


از دیگر سو سالیانی متمادی است که معضلات و چالش‌های حقوقی مربوط به وظایف سربازان عرصه طبیعی کشور- محیط‌بانان، جنگلبانان و به صورت کلی گارد محیط زیستی ایران- برای این بزرگ مردان و زنان فداکار کشور، مشکلات بسیاری را رقم زده و حتی آنان را تا پای اجرای مجازات قصاص کشانده است.

داستان پر درد وضعیت سخت کار محیط‌بانان این کشور از دغدغه‌های فعالان و دوستداران محیط زیست بوده، بارها مورد نقد و نظر حقوقدانان نیز واقع شده است. چه بسا در چالش‌های انتشار فیش‌های حقوقی اخیر، انتشار فیش حقوق و مزایای یک محیطبان با کمتر از یک میلیون تومان دریافتی در ماه و با وجود معدل حداقلی ١٣هزار هکتار برای هر محیطبان که چندین برابر نسبت استاندارد جهانی آن است، خود نشان از وضعیت عجیب و بغرنج این ضابطین عاشق و دلداده عرصه طبیعی ایران است.

در چندین روز گذشته شاهد اخباری رنج آور از جراحت و شهادت تعداد دیگری از این عزیزان به ضرب گلوله‌های جهل و خودپرستی شکارچیان هویت طبیعی این کشور هستیم. شهادت دو بزرگ مرد، محمد دهقانی و پرویز هرمزی، محیط‌بانان غیور منطقه گنو که متاسفانه جمع شهدای این عرصه را به ١١٨ تن رساند و چه بسیار جانبازان و مجروحینی همچون علی آرامش‌فر، محیطبان منطقه دنا که وی نیز با جراحت شدید ناحیه پا روبه‌روست
منبع: اعتماد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۹
پیمان صاحبی


خسرو بهلولی*: نوشتن و هم دردی و ... چه سود وقتی که همه و همه فقط برای محیط بان دلسوزی می کنند. فقط دلسوزی !

دیگر از تکرار بیان سختی های محیط بانی خسته شده ام. فقط دلسوزی !
یاد صبح هایی به خیر که خیلی زود بیرون می زدم برای گشت و کنترل در منطقه ! خیلی زود که مادرم متوجه رفتن من نشود! اما می دیدمش که با چشمانی نگران می گفت باز کجا لباس رزم پوشیدی؟!
پدرم هنوز که هنوز است از من می پرسد؟ چرا برنامه ریزی درستی برای محیط بانان نمی شود؟ چرا هیچکس به فکر حمایت از محیط بانان نیست؟
و من جوابی برای این سوال او ندارم.
همسرم با نگرانی های دائمی از حضور شبانه روزی من در منطقه می گفت: کی تمام می شود؟ آتش سوزیها، در گیری با زمین خواران، شکارچیان غیر مجاز ، صیادان، دامداران متخلف و ... فقط بگو کی تمام می شود؟؟!!
یاد آن روز می افتم که سردی لوله اسلحه شکارچی را روی شکمم احساس کردم و تا مرگم فقط یک چکاندن ماشه باقی مانده بود.
یاد آن هنگام که مورد شدیدی ترین تهمت های سیاسی و اجتماعی قرار گرفتم برای ایستادگی تمام قد برای جلوگیری از جاده کشی به دریاچه گهر و تخریب آخرین زیستگاه خرس قهواه ای در اشترانکوه و مامن حیات وحش در فصل گردشگری در این منطقه!
یا آن روز که پنج دقیقه مانده به افطار در ماه مرداد در آن گرمای شدید در راه خاموش کردن آتش سوزی جنگلهای بلوط زمین خوردم و دستم شکست.
یاد آن لحظات افتادم که با موتور از کوه چرت شدم و اگر موتور یک چرخ دیگر می خورد الان اینجا نبودم که این مطالب را بنویسم.
یاد صخره های برفی و یخی اشترانکوه افتادم که برای گرفتن دو شکارچی متخلف که لوله اسلحه هایشان بر روی شکارها بود و برای گرفتن آنها چنان از صخره پایین افتادم که خودم هم نمی دانم چرا الان زنده هستم!
یا آن زمستان افتادم که پس از دوازده ساعت برف کوبی برای رسیدن به دریاچه گهر سه قدم یکبار صورتم به شدت به برفها می خورد چون ماهیچه های پایم دیگر توان رفتن نداشت.
یاد....
 
الان نیز به پاس تمام تلاشهایی که انجام داده ام ! به پاس همه آسیب هایی که دیده ام ! به پاس تلاشی که برای حفاظت محیط زیست انجام داده ام ....
بس است دیگر دلسوزی! بس است دیگر ابراز همدردی! بس از دیگر دست روی دست گذاشتن!
به فاصله دو روز سه محیط بان شهید شده اند!
کسی نیست مطالبات محیط بانان را بررسی کند؟ 
وقت آن نشده که نیازهای تجهیزاتی محیط بانان بررسی شود و اولویت هزینه های ادارات کل بر مبنای تجهیز نیروها قرار گیرد؟
وقت آن نشده همتی به خرج داده شود برای رفع مشکلات محیط بانان؟
وقت آن نشده قانون گارد مورد بازبینی مجدد قرار گیرد؟
وقت آن نشده با برنامه ریزی درست و رفع مشکلات محیط بانان،محیط بان دیگر نیازی به دلسوزی نداشته باشد؟!
محیط بان اسمی که سازمان با آن سربلند است و  فقط برایش دلسوزی می شود.
 
* محیط بان
 

منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی


 

خاتم الانبیاء در انتقال آب خزر به سمنان نقشی ندارد/ فشار نمایندگان مجلس برای گرفتن حقابه بیشتر

سلامت نیوز:دائمی با بیان اینکه وزارت نیرو از سوی قرارگاه خاتم انبیاء برای انتقال آب خزر به سمنان تحت فشار نیست، گفت: دیگر مدیریت آب؛ فنی نیست و باید منازعات اجتماعی، مشکل بین مصرف کنندگان صنایع، کشاورزی، شرب و محیط زیست مدیریت شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا،علیرضا دائمی معاون وزیر نیرو در برنامه ریزی و امور اقتصادی ، درباره این شنیده‌ها که طرح انتقال آب دریای خزر به سمنان خارج از اراده وزارت نیرو و تحت فشار قرارگاه خاتم الانبیاء بوده است نظر شما چیست، گفت: ممکن است سدسازی‌ها تحت فشار مقامات محلی استان‌ها و نمایندگان مجلس اجرا شود اما اینکه گفته شود خاتم النبیاء هم جهت اجرای پروژه‌ای اصرار داشته باشد نمی‌تواند صحت داشته باشد.

وی افزود: شرایط لازم برای اجرای این پروژه داشتن مجوز زیست محیطی و حل مباحث مدل اقتصادی است و مادامی که این کار‌ها انجام نشود اجرای این پروژه صحیح نیست.

دائمی تصریح کرد: اینکه به دلیل تمایل و کمبودهایی که در استانهای مختلف به حق وجود دارد طرحی را شروع کنیم قطعا مورد تایید وزارت نیرو نیست و ترجیح ما این است که کاملا قانونمند مطابق مقررات اول ماده ۲۱۵ عمل کنیم و همچنین مدل‌های مالی تعریف و تامین اعتبار صورت گیرد و چهارم اینکه مجوز زیست محیطی و فنی صادر شود تا کار انجام شود.

وی اظهار داشت: ما همواره توصیه می‌کنیم حتی طرحهایی که بدون اعتبارات دولتی انجام می‌شود مراحل حقوقی و قانونی آن‌ها طی شود.

معاون وزیر نیرو خاطرنشان کرد: طرح انتقال آب خزر به سمنان ۷ سال پیش شتاب زده شروع شده بود اما اکنون با شرایط منطقی به روی ریل و شرایط معقول جلو می‌رود تا مجوز لازم زیست محیطی گرفته شود.

وی یادآور شد: مناطقی مثل سمنان و فلات مرکزی به شدت نیازمند آب هستند چون منابع و معادن کشور بیشتر در این مناطق واقع شده‌اند لذا اگر مجموعه‌های سکونت گاهی و صنایع در این مناطق رشد نکنند اشتغالزایی با مشکل مواجه می‌شود.

دائمی در ادامه تاکید کرد: خاتم النبیاء پیمانکار است و در موقعیتی نیست که به کسی فشار وارد کند، هر جا ما طرحی بدهیم کار انجام می‌دهد تا جایی که تعدادی از طرح‌های مرزی را انجام می‌دهد و از این جهت ما مشکلی نداریم مشکل ما مقامات محلی، استانداران و یا نمایندگان مجلس هستند به طوری که وقتی مجلس جدید شکل گرفت برخی نمایندگان به جز چند کلانشهر مثل تهران طی جلساتی با وزارت نیرو خواستار حل مشکل آب شهرشان بوده‌اند.

وی با بیان اینکه مدیریت آب یعنی مدیریت حل منازعات اجتماعی، بیان داشت: در حال حاضر دیگر مدیریت آب؛ فنی نیست بلکه باید منازعات اجتماعی، مشکل بین مصرف کنندگان صنایع، کشاورزی، شرب و محیط زیست حل شود.

معاون وزیر نیرو اظهار داشت: بین استان‌ها شهر‌ها و حتی دو روستایی که کنار هم قرار دارند اگر منابع آب مشترکی داشته باشند ممکن است این مسائل و درگیری‌هایی وجود داشته باشد اما پیمانکار نقشی در اینکه کار به او سپرده شود، ندارد و او وظیفه دارد که کار را انجام دهد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۵
پیمان صاحبی

کشتار حداقل 230 هزار مار سمی در 50 سال گذشته برای تهیه پادزهر

 

حراج ذخایر ژنتیکی ایران در اروپا

سلامت نیوز: درحالی که متخصصان و کارشناسان محیط زیست سال هاست نسبت به صید بی‌رویه انواع مارهای سمی و غیر سمی کشور برای تهیه پادزهر هشدار می‌دهند حالا در تازه‌ترین رخداد، یکی از بزرگترین شرکت‌های تهیه و فروش زهر و سم جانوران در اروپا در فهرست فروش خود زهر 3 گونه از مارهای کمیاب ایران و یک گونه عقرب را نیز به حراج گذاشته است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: شرکت لاتوکسان در فرانسه که تهیه‌کننده سموم و زهر گیاهی و جانوری برای شرکت‌های داروسازی دنیا است در بخش فروش زهرهای جانوری خود آگهی کرده که هر گرم زهر افعی دماوندی را که یک گونه اندمیک و انحصاری ایران است و در هیچ نقطه‌ای از ایران و جهان بجز پارک ملی لار و چند نقطه محدود در دامنه‌های جنوبی البرز یافت نمی‌شود، به قیمت 3200 یورو به فروش می‌رساند. در همین حال هر گرم سم مار قفقازی ایران به قیمت 1350 یورو، هر گرم سم کفچه مار ایران 630 یورو و نیز هر گرم زهر عقرب مزوبوتوس که در منطقه تایباد در استان خراسان یافت می‌شود، به قیمت 19656 یورو به فروش گذاشته شده است.


حراج اندوخته‌های ژنتیکی ایران از طریق شرکت لاتوکسان در حالی آغاز شده که مسئولان سازمان محیط زیست و سرم‌سازی رازی درباره اینکه چطور سم مارهای کمیاب ایرانی بویژه افعی دماوندی (یا لطیفی) وارد کشور فرانسه شده توضیح قانع‌کننده‌ای ندارند. ناصر محمدپور، رئیس بخش جانوران سمی مؤسسه سرم‌سازی رازی درباره اظهارنظر کارشناسان مستقل مبنی بر اینکه این زهرها از طریق این مؤسسه به شرکت‌های خارجی فروخته شده می‌گوید: این‌طور نیست شاید قاچاقچیان اینها را از کشور خارج کرده باشند و لاتوکسان با تکثیر و پرورش از آنها زهرگیری کرده است.

علی تیموری، مدیرکل دفتر شکار و صید سازمان محیط زیست نیز می‌گوید: نمی‌توانم به طور قطعی بگویم چگونه زهر افعی دماوندی به اروپا رفته مگر اینکه کار قاچاقچیان باشد!

اما سیدمهدی کاظمی، جانورشناس و کارشناس ارشد بیوشیمی می‌گوید: از سپتامبر 2015 زهر مارهای ایران از طریق این شرکت آگهی شده است. یکی از این گونه‌ها افعی دماوندی است که از زهر آن برای تهیه داروهای‌ ام اس توسط شرکت‌های داروسازی امریکایی استفاده می‌شود و تا همین یکی دو سال پیش هم مجوز صید این گونه توسط سازمان محیط زیست برای سرم‌سازی رازی صادر می‌شده است.

او می‌افزاید: چطور می‌توان پذیرفت که بزرگترین شرکت‌های دارویی جهان برای تهیه دارو زهر مورد نیازشان را از قاچاقچیان خرید کنند؟ مگر شما یک داروی گرانقیمت را به جای یک داروخانه معتبر حاضرید از یک قاچاقچی بی‌نام و نشان بخرید که آنها هم این کار را بکنند؟ حالا حتی اگر هم بپذیریم که کار، کار قاچاقچیان است سازمان محیط زیست باید پاسخ دهد که چطور قاچاقچیان براحتی می‌توانند به سم ماری که زیستگاهش به 28 هزار هکتار پارک ملی لار محدود می‌شود و در هیچ نقطه دیگری از ایران یافت نمی‌شود دسترسی داشته باشند و اگر این‌گونه است که سازمان محیط زیست نمی‌تواند حتی مراقب یک پارک ملی کوچک و افعی دماوندی‌اش باشد پس چطور می‌تواند به کار مارگیرهای سرم‌سازی رازی در سراسر ایران نظارت کند که مبادا بیشتر از حد مجاز مار صید نکنند و لابد ده ها برابر مجوزهای صادره، در دیگر نقاط کشور و دور از چشم این سازمان انواع مارهای سمی برای زهرگیری صید می‌شود!


راه بی‌بازگشت مارهای ایران در 50 سال گذشته
چندین دهه است که مؤسسه سرم‌سازی رازی مسئولیت تهیه پادزهر (آنتی ونوم) و تهیه سم از بسیاری از انواع مارها و عقرب‌های کشور را بر عهده دارد. این زهرها گاهی برای مصارف دارویی و گاه ساخت پادزهر برای گزش های ناشی از مار و عقرب استفاده می‌شود. اینکه هر ساله چه تعداد مار و عقرب با مجوز یا بی‌مجوز سازمان توسط سرم‌سازی رازی زهرگیری می‌شود بدرستی مشخص نیست اما براساس آمارهای ارائه شده توسط دکتر محمود لطیفی رئیس اسبق بخش جانوران سمی مؤسسه سرم‌سازی رازی در کتاب «مارهای ایران»، تنها از سال 1338 تا پایان سال 1362 یعنی در مدت 24 سال، 128 هزار مار از 8 خانواده و 28 جنس و بیش از 60 گونه از مناطق مختلف کشور توسط این مؤسسه جمع‌آوری و زهرگیری شده و دیگر هرگز به طبیعت برنگشته است. باربد صفایی، رئیس هیأت مدیره مؤسسه خزنده شناسان پارس که چندی قبل موفق به شناسایی یک جنس و گونه جدید از مارمولک‌های جهان در استان هرمزگان شده بود در گفت‌و‌گو با «ایران »می‌گوید: «این مارها تا سال 89 عمدتاً در همان مؤسسه سرم‌سازی کشته یا سوزانده می‌شدند». او می‌افزاید: «در همین کتاب به مارهای ایران که به سفارش سازمان محیط زیست تهیه شده اشاره شده که از سال 1361 تا 1370 نیز حدود 661 هزار و 52 جانور شامل انواع مار، مارمولک و عقرب توسط سرم‌سازی رازی از طبیعت ایران برداشت شده که قطعاً اینها نیز دیگر به طبیعت برنگشته‌اند.


از این میزان، بیش از 630 هزار تا را عقرب و 22 هزار مورد هم مارهای سمی به خود اختصاص داده‌اند. به طور قطع در سال های بعد از 1370 نیز میزان صید مار و عقرب بیشتر هم شده چرا که قطعاً، هم شاهد رشد جمعیت کشور بودیم و هم صادرات پادزهر به خارج از کشور. اما از سال 70 به بعد دیگر آماری از کشتار مارها و عقرب‌های کشور ارائه نشده است.


آمارها نشان می‌دهد از سال 38 تا 70 در مجموع بیش از 130 هزار مار سمی، 3372 مار نیمه سمی و 12506 مار غیر سمی توسط سرم‌سازی رازی از طبیعت ایران برداشت شده است. این میزان کشتار مارها و عقرب‌های کشور همچنان بعد از گذشت بیش از 50 سال در حالی ادامه دارد که به گفته باربد صفایی، از هر گرم سم انواع مارهای سمی می‌توان 1500 ویال پادزهر تهیه کرد. این کارشناس تنوع زیستی می‌گوید: «در حالی که زهر فقط 20 کفچه مار برای تهیه 1500 ویال پادزهر کفایت می‌کند اما آمارها نشان می‌دهد تا سال 1370 حدود 6901 کفچه مار، 9726 گرزه مار، 18227 مار جعفری، 5932 افعی شاخدار، 8741 افعی دماوندی، 4446 افعی زنجانی، 2552 افعی البرزی و 15630 افعی قفقازی از طبیعت ایران صید، زهرگیری و نهایتاً معدوم شده است. حالا خدا می‌داند از این سال به بعد هر ساله چه تعداد انواع مار برداشت شده که امروز ما با بیش از هزار نفر ساعت ،کار تحقیقاتی و میدانی در پارک ملی لار تنها توانستیم 62 تا افعی دماوندی را مشاهده کنیم. این نشان می‌دهد جمعیت این گونه بشدت کاهش یافته و به همین دلیل است که اتحادیه جهانی حفاظت، این گونه را در فهرست گونه‌های در خطر انقراض جهان قرار داده است اما متأسفانه تا همین دو سه سال پیش مجوز صید این گونه توسط سازمان محیط زیست برای سرم‌سازی صادر می‌شد. به گفته او فقط از 50 سال پیش تاکنون که افعی دماوندی کشف و شناسایی شد حدود 8741 فرد از این گونه در مدت کمتر از 25 سال کشته شده و از میزان برداشت این گونه در 25 سال اخیر نیز هیچ آماری توسط سرم‌سازی رازی منتشر نشده است. او تأکید می‌کند: برای تهیه فقط نیم گرم زهر عقرب که توسط شرکت لاتوکسان به قیمت 9828 یورو فروخته می‌شود باید هزاران هزار عقرب کشته شود و این عمق فاجعه را نشان می‌دهد و کشتار بیش از 630 هزار عقرب فقط در دهه 60 ،خود نشان می‌دهد که چه تجارتی از محل نابودی فقط همین یک گونه سال‌هاست که در کشور صورت می‌گیرد.


تفاهمنامه ای برای نهادینه کردن برداشت مار از طبیعت
باربد صفایی می‌گوید:« تا سال 1389 بدون شک اغلب مارهایی که زنده‌گیری می‌شد دیگر به طبیعت بر نمی‌گشتند اما در این سال تفاهمنامه پرسش برانگیزی بین محیط زیست و رازی با عنوان نهادینه کردن برداشت مار از طبیعت امضا می‌شود که همین اسم تفاهمنامه خودش نشان می دهد که حفظ خزندگان کمیاب کشورمان گویا اصلاً برای تنها نهاد متولی حفظ طبیعت مهم نبوده است. به موجب این تفاهمنامه می‌بایست تمامی مارهای صید شده بعد از زهرگیری دوباره در همان محل رهاسازی می‌شد اما ما فیلمی در اختیار داریم که نشان می‌دهد چطور بدون توجه به زیستگاه مارها یک محموله از آنها در سال 93 که شامل 600 حلقه افعی قفقازی بوده در پارک لار رهاسازی شده است.»

مجید خرازی مقدم، مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست نیز می‌گوید: این تفاهمنامه ایرادات زیادی داشت و شاید برخی گونه‌ها آن‌طور که باید و شاید در جای خود رهاسازی نمی‌شدند برای همین تفاهمنامه جدیدی را تهیه کردیم که تاکنون دوبار برای سرم‌سازی رازی ارسال شده تا نظراتشان را بگویند اما هیچ پاسخی به سازمان نداده‌اند برای همین تا زمانی که تفاهمنامه جدید امضا نشود دیگر مجوزی برای رازی صادر نخواهد شد. شاید دوستان ما در سرم‌سازی تا حالا فکر می‌کردند برداشت از طبیعت تا ابد دائمی و رایگان است در حالی که این گونه‌ها در معرض تهدید‌اند و باید تدابیری برای جلوگیری از نابودی آنها اتخاذ شود.

اما محمد‌پور، مدیر بخش جانوران سمی مؤسسه رازی می‌گوید: ماری که در فضای مصنوعی تکثیر می‌شود خصوصیات سم‌اش تغییر می‌کند و به درد ما نمی‌خورد و برای تهیه پادزهر باید سم را از ماری تهیه کرد که در طبیعت زندگی کند البته برنامه داریم که در محیط طبیعی این گونه‌ها را تکثیر کنیم. درهمین حال مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست در این باره می‌گوید: سرم‌سازی باید پرورش و تکثیر در اسارت مارهای مورد نیازش را در دستور کار خود قرار دهد هرچند تحقیقات در این زمینه وظیفه سرم‌سازی و وزارت بهداشت است نه سازمان محیط زیست اما چون آقایان می‌گویند سم مار پرورشی به درد نمی‌خورد و این مورد قبول ما نیست لذا از محل اعتبارات دفتر حیات وحش با دانشگاه قرارداد بسته‌ایم که روی سم مار پرورشی و مار طبیعی مطالعه و تحقیق کنند ضمن اینکه مقالات زیادی در دنیا وجود دارد که نشان می‌دهد کیفیت سم مار پرورشی به هیچ وجه کمتر از مار طبیعی نیست و حتی در مواردی بهتر هم بوده است و این قابل اثبات است. او می‌گوید: پرسش ما این است اگر روزی برسد که این 6 گونه منقرض شود سرم‌سازی رازی می‌خواهد چه کند؟ بنابراین ما به عنوان متولی حفظ تنوع زیستی و ذخایر ژنی کشور نمی‌توانیم 6 گونه ارزشمند از خزندگان‌مان را از بین ببریم چون اینها می‌خواهند سم‌گیری کنند. سازمان محیط زیست در چارچوب وظایفش عمل می‌کند.


تیموری مدیرکل دفتر شکار و صید سازمان محیط زیست نیز به «ایران» می‌گوید: «تفاهمنامه قبلی یک تفاهمنامه آبکی و پر از اشکال بوده و عملاً مؤسسه رازی برای این همه برداشت مار از طبیعت هیچ تعهدی را در قبال حفاظت و تضمین بقای این گونه‌ها متقبل نشده است اما تفاهمنامه جدید وظایفی را متوجه رازی و حتی خود سازمان کرده است و تا زمانی که امضا نشود مجوز برداشت مار را به رازی نخواهیم داد به همین دلیل با پایان یافتن مهلت مجوز صادر شده برای رازی که تا پایان خرداد ماه بوده به تمامی ادارات کل محیط زیست استان ها ابلاغ کرده‌ایم که جلوی هر گونه مارگیری توسط مارگیرهای سرم‌سازی رازی را در مناطق بگیرند. به گفته او امسال فقط برای استان خراسان مجوز برداشت مار صادر شده و مجوز استان تهران نیز لغو شده است.

یکی از موارد تفاهمنامه جدید همین تکثیر و پرورش است و دیگر اینکه اگر ماری از طبیعت برداشت می‌شود در همان محل و منطقه و داخل خود زیستگاه زهرگیری و سپس رها شود، چیزی که تا به امروز این‌گونه نبوده است.» اما محمد‌پور می‌گوید: در حال حاضر مارهای برداشت شده در خود زیستگاه توسط مارگیرها و با حضور مأموران محیط زیست زهرگیری و رهاسازی می‌شوند! او همچنین بدون رد این ادعا مبنی بر اینکه تا پیش از سال 89 مارهای جمع‌آوری شده کشته یا سوزانده می‌شدند ،می‌گوید: «متأسفانه در گذشته وضعیت خوب نبود اما با عقد تفاهمنامه در سال 89 ما خودمان برای رهاسازی مارها در طبیعت پیشقدم شدیم.»

اما امیر حسین داداشی، رئیس اداره ساماندهی و هماهنگی دفتر شکار و صید سازمان محیط زیست برخلاف محمد‌پور می‌گوید: از سال 89 مارهای جمع‌آوری شده در زیستگاه سم‌گیری نمی‌شوند!


در همین حال مسعود ابراهیم تهرانی، رئیس بخش خزندگان و دوزیستان سازمان محیط زیست نیز می‌گوید: «اینکه به مدت 40 سال مارهای جمع‌آوری شده در کوره سوزانده می‌شدند یا خیر، ما نمی‌توانیم دقیق بگوییم چون نمی‌دانیم اما به هر حال با تفاهمنامه سال 89 یک گام به جلو برداشته شده و این گونه‌ها بعد از زهرگیری در طبیعت رهاسازی شدند» ولی کارشناسان محیط زیست می‌گویند تعداد زیادی از یک گونه مار که از سراسر ایران جمع‌آوری شده و ناگهان در یک زیستگاه رهاسازی می‌شود فشار مضاعفی را بر گونه‌های اندمیک آن منطقه وارد می‌کند که در رهاسازی‌ها به این نکات اصلاً توجه نشده است.


صادرات پادزهر مارهای ایران به امریکا
باربد صفایی، کارشناس تنوع زیستی می‌گوید: طبق آمارها هر ساله بالغ بر 4000 گزش در کشور داریم اما چندین برابر مصرف داخلی پادزهر تولید و حتی به کشورهای دیگر صادر می‌شود به طوری که حتی سربازان امریکایی و بریتانیایی در عراق و افغانستان که در حال جنگ افروزی هستند در صورت مارگزیدگی از سم مارهای ایران استفاده می‌کنند. یعنی بهای این جنگ‌ها را هم طبیعت مهجور و تنوع زیستی ایران دارد به قیمت نابودی خزندگان سرزمین‌مان پرداخت می‌کند.

اما محمد‌پور مدیر بخش جانوران سمی سرم‌سازی رازی هر گونه صادرات به دیگر کشورها را رد می‌کند و می‌گوید: تمامی پادزهرهای ساخته شده در داخل کشور مصرف می‌شود مگر مقدار محدودی صادرات به عراق آن هم برای زائران ایرانی در ایام محرم! ضمن اینکه وزارت بهداشت سال گذشته درخواست 60 هزار ویال پادزهر و امسال از ما درخواست 80 هزار ویال پادزهر کرده و ما هم می‌دانیم که این چندین برابر میزان مصرف داخلی است ولی حتماً برای تأمین امنیت دارویی کشور وجود چنین ذخیره‌ای لازم است لذا ما نیز درخواست صید 4200 مار را به محیط زیست دادیم.


اما بر خلاف اظهارات این مقام مسئول، رئیس بخش تصفیه سرم‌های درمانی مؤسسه رازی حدود 5 ماه قبل با اشاره به افزایش تولید سرم‌های ضد مارگزیدگی و عقرب گزیدگی رازی تا سه برابر میزان فعلی از صادرات آنها به کشورهای عراق، ارمنستان، آذربایجان، اردن و سودان خبر داده و گفته بود با افزایش خط تولید این پادزهر‌ها، صادرات هم افزایش می‌یابد و این خبر حتی در پورتال خبری مؤسسه رازی نیز منتشر شد! اما ظاهراً این صادرات تنها به همین کشورها محدود نشده چرا که چهار سال پیش وال استریت ژورنال اعلام کرده بود وزارت دفاع امریکا برای نجات جان سربازان امریکایی خود در افغانستان از طریق یک شرکت واسطه حدود 115 آمپول پادزهر مار به قیمت هر ویال 310 دلار از مؤسسه رازی خریداری کرده است. در همین زمان وال استریت ژورنال به نقل از هادی زارع، رئیس وقت بخش تحقیقات سرم‌سازی رازی نوشت: «ما این پادزهر‌ها را برای نجات جان انسان‌ها تولید می‌کنیم و فرقی نمی‌کند این انسان‌ها ایرانی باشند یا افغان یا امریکایی ،ما خوشحالیم که می توانیم جان انسان‌ها را نجات دهیم حتی اگر این انسان‌ها سربازان امریکایی باشند.»


به گفته باربد صفایی برای تهیه سرم‌های ضد مارگزیدگی و عقرب گزیدگی صدها مار و هزاران هزار عقرب با مجوزهای رسمی سازمان محیط زیست از زیستگاه‌های طبیعی و پارک‌های ملی ایران برداشت می‌شده و حالا اکنون سه روز است که سازمان محیط زیست اعلام کرده دیگر مجوزی تا عقد تفاهمنامه جدید صادر نمی‌کند! با این حال اظهارات مدیرکل دفتر حیات وحش سازمان محیط زیست نشان می دهد عزم او برای جلوگیری از تاراج مارهای ایران جدی است. مجید خرازی مقدم در پاسخ به اینکه بر اساس کدام برآورد جمعیت از خزندگان، مجوز برداشت برای سرم‌سازی صادر می‌کردید، می‌گوید: ما تا به امروز هیچ برآوردی از جمعیت دوزیستان و خزندگان نداشتیم و بر اساس تخمین‌هایی که داشتیم با برداشت بخشی از مارها برای سم‌گیری توسط سرم‌سازی موافقت می‌کردیم اما مجوز را دفتر شکار و صید صادر می‌کند و این دفتر صرفاً نظر فنی می‌دهد.


به گفته او «در حال حاضر نسل تمامی 6 گونه ماری که مؤسسه سرم‌سازی رازی در تمام سال‌های گذشته نسبت به سم‌گیری از آنها اقدام می کرده در معرض تهدید است و قطعاً یکی از دلایل کاهش جمعیت این مارها می‌تواند همین برداشت‌ها باشد چرا که در گذشته نه چندان دور بسیاری از این مارها گرفته می‌شد و بعد از سم‌گیری معلوم نبود چه بلایی سرشان می‌آمد.»

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی