مین هایی که خنثی نشده اند
سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۱ ق.ظ
نگار فیض آبادی*: خیلی وقت ها فعالان محیط زیست، تمام تلاش شان را به کار می گیرند برای اینکه به مردم بگویند سرزمین ایران، پهنه هزاران تکه ای ست از بهشت. پس، هوای بهشت را داشته باشید. صدها هکتار، مساحت این بهشت هم سپرده می شود به دست محیطبانان و جنگلبان هایی که همه حواسشان را جمع می کنند تا قطعه ای از پازل طبیعت ایران، تفریق نشود. در این میان، بارها آتش می افتد به جان جنگل ها، شکارچی هوس شکار می زند به سرش و هزار و یک اتفاق دیگر.
از محیطبان، احمد بحری خواندم: «نمی دانم آخرین محیطبانی خواهم بود که به دست شکارچیان کشته خواهم شد؟» و یاد جمله محیطبان خسرو بهلولی افتادم که نوشته است: «دلسوزی برای محیطبانان ایران بس است، کاری کنید.»
دام گرفت وقتی خواندمشان. و حالا می پرسم چه کارهایی باید انجام می شده و نشده که محیطبانان، این چنین غمگین می نویسند؟ کدام ارگانی، مسئول حمایت از این سربازان وطن بوده اما آن گونه که باید از عهده وظایفش برنیامده؟
بی شک اگر پای دل در میان نباشد هیچ کسی حاضر نیست سختی های مختلف را به جان بخرد و در نهایت هم هزینه های گزافی پرداخت کند. مشقت هایی که با کمترین تجهیزات و حقوق مادی و معنوی همراه است. گاهی مجروح شدن، گاهی از دست دادن گونه هایی از حیات وحش، و از دلهره ها و نگرانی خانواده های محیطبانان هم که نمی شود گذشت. این ها فقط بخشی از هزینه های سنگینی هستند که یک محیطبان باید بپردازد.
اما آیا عاشق ها باید محروم بمانند؟ می خواستم بنویسم این عشق و فداکاری، آن هم اندازه ای که اگرمحیطبانی از دنیا برود، ما شهید صدایش می کنیم، به قانون نیاز ندارد تا از آنها حمایت کند؟ تا اینکه در خبرها خواندم فرمانده یگان حفاظت محیط زیست در پاسخ به این سوال که "آیا سازمان حفاظت محیط زیست، لایحه حمایت از محیطبانان را که شامل پیشنهاداتی برای مرتفع شدن خلاءهای قانونی در رابطه با درگیری های مسلحانه میان محیطبانان و متخلفان می شود را به مجلس شورای اسلامی ارائه داده یا خیر"، تصریح کرد: «خلاء قانونی نداریم. در صورتی که محیطبانان قانون به کارگیری سلاح را رعایت کنند با توجه به این که ضابط قضایی شناخته می شوند، مورد حمایت قضات قرار خواهند گرفت.»
اگر این گزاره را حتی با تردید بپذیریم، باز این سوال مطرح می شود که پس چرا قوانین، اجرا نمی شوند؟ اینکه قانون نباشد و یا اگر هست اجرا نمی شود را به هیچ وجه نمی شود با عشق محیطبان ها به کارشان توجیه کرد و یا زمان را به همین سادگی از دست داد.
اگر از مسئولان هستید و کاری از دستتان برمی آید، به پاس زحمت های ارزشمند 120 شهید محیطبان و خانواده های داغدارشان و برای پیشگیری از حادثه های آینده و آرامش خانواده های محیط بان های دیگر ، هر چه زودتر چرخ قانون را به نفع محیطبانان به گردش درآورید. البته قوانینی که ضمانت اجرا داشته باشند. چون مطمئنم اگر کتاب های چند جلدی قانون را به کودک هشت ساله شهید محمد دهقانی نشان دهیم، برای تسکین غم هایش هرگز افاقه نخواهد کرد.
خانواده های محیطبان ها و همه ما که دل در گروی طبیعت داریم، یک مطالبه اجتماعی داریم. همگی خواستار پیگیری جدی از سوی مسئولان ذی ربط هستیم و با صدای بلند می گوییم دلمان نمی خواهد محیطبان های کشورمان روی زمینی قدم بزنند که پُر است از مین های خنثی نشده. می نویسم "مین"، اما شما بخوانید اسلحه شکارچی، قوانین ضعیف و هر آنچه که باعث ضرر رسیدن به جان محیطبان هایی ست که با دل و جان از محیط زیست کشورمان، حفاظت می کنند.
* فعال محیط زیست
منبع: زیست بوم
۹۵/۰۴/۰۸