منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۲۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است


فرونشست زمین در دامنه؛ تهدیدی خاموش!

پدیده فرونشست زمین در دامنه اصفهان، تهدیدی خاموش برای این منطقه است و به اذعان بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی این پدیده ممکن است در آینده ای نه چندان دورگستره ای وسیعتر را مورد تهدید قرار دهد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا، پدیده فرونشست زمین در دشت دامنه فریدن، نخستین بار در مرداد ماه سال1392گزارش شد و متعاقب آن
در پژوهشی که در سال 1394 در همین زمینه با عنوان بررسی کاهش آب های زیرزمینی و فرونشست شهر دامنه انجام شد، میزان نشست بر اساس روشD-In SAR در طی ماه های اردیبهشت، تیر و شهریور سال 1384 و ماه های تیر و شهریور سال 1390 به ترتیب 4.88 و 7.36سانتی متر اندازه گیری شد.
همچنین میزان افت آب طی زمان های اشاره شده به ترتیب 8.4 و 4.44 متر گزارش شد. براساس این پژوهش بیشترین نشست منطبق بر بخش مرکزی دشت دامنه و باتلاق قهیز به علت تراکم بالای چاه ها و برداشت بیش از حد آب زیرزمینی گزارش شد.


بر اساس این گزارش ها روند فرونشست در زمین های کشاورزی، مناطق مسکونی و سطح معابر این شهر همچنان تداوم دارد و سبب خسارت های زیادی به مناطق مسکونی شامل جا به جایی پی و شکست و ترک در ساختمان ها، جاده ها، خطوط انتقال نیرو و آسیب دیدگی تاسیسات کشاورزی در چاه های بهره برداری و شبکه های آبیاری شده است.
طی 2 سال اخیر نیز گزارش هایی مبنی بر تخریب قسمت هایی از واحد های مسکونی، ریزش نقاط مختلفی از خیابان ها و معابر و یا نشتی لوله های انتقال گاز منتشر شده است.


فروریزش و فرونشست می تواند در اثر پدیده های طبیعی زمین شناسی مانند زمین لرزه، انحلال سنگ های گچی، نمکی یا آهکی، آب شدن یخ ها و تراکم نهشته ها، حرکت های آرام پوسته و خروج گدازه از پوسته جامد زمین یا فعالیت های انسانی مانند معدنکاری، برداشت سیالات زیرزمینی مانند آب های زیرزمینی، نفت یا گاز ایجاد شود؛ اما به گفته کارشناسان کاهش شدید سطح آب های زیرزمینی مهم ترین دلیل فرونشست زمین در شهر دامنه است.
دامنه از دیرباز تا کنون یکی از دشت های حاصلخیز و پر آب فریدن بوده و کشاورزی مهم ترین پیشه ساکنان این دیار است.
کشت محصولات کشاورزی از جمله سیب زمینی طی سال های متمادی در مزارع و زمین های اطراف این شهر، عدم مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی، رعایت نکردن سهمیه برداشت آب توسط برخی کشاورزان و استفاده از روش های سنتی آبیاری موجب شد تا بخش قابل توجهی از منابع آبی موجود در این منطقه خشک شود و سطح سفره های زیر زمینی بشدت پائین بیاید.


این مسئله موجب شد تا حفره های خالی شده از منابع آبی در اثر وارد آمدن فشار طبقات فوقانی فرو بریزد و پدیده فرونشست زمین اتفاق بیفتد.
همزمان با پیشروی بحران آب و خشکسالی در کشور و نمودار شدن نشانه های کمبود آب، به تدریج خلاء بزرگی به نام مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی شهرستان خود را نشان داد و از این زمان به بعد حساسیت ها برای کنترل منابع آبی شدت یافت و در نهایت منجر به برنامه ریزی و اقدام در این زمینه شد.
در این زمینه شورای ویژه پیگیری فرونشست شهر دامنه،نصب کنتورهای هوشمند در زمین‌های کشاورزی را در دستور کار خود قرار داد و در بهمن ماه سال 1394 همزمان طرح نصب 400 کنتور هوشمند در چاه های دشت دامنه افتتاح شد.
مسعود میرمحمد صادقی مدیر عامل شرکت آب منطقه ای اصفهان در حاشیه این افتتاح اعلام کرد که دشت پایلوت دامنه بحرانی ترین منطقه فریدن از لحاظ کاهش منابع آب است.
وی در آن زمان هشدار داد : دشت دامنه-داران یکی از دشت های ممنوعه استان اصفهان است که از نظر میزان افت سطح آب های زیرزمینی در رتبه دوم دشت های استان است که درسال های اخیر با پدیده فرونشست زمین و بروز درزه وشکاف در منازل و تاسیسات مواجه شده است و حفر چاه آب در این دشت ممنوع است.


با ادامه اجرای طرح ، در فروردین سال 95 با تجهیز 500 حلقه چاه از تعداد بیش از 700 حلقه چاه موجود در دشت پایلوت دامنه، فریدن رتبه اول استان را در زمینه نصب کنتورهای هوشمند به دست آورد وهمزمان با نصب کنتور هوشمند بر روی چاه های کشاورزی، نسبت به مسدود سازی چاه های غیر مجاز هم اقدام شد.
مصطفی سلیمی رئیس اداره منابع آب فریدن در این خصوص اظهار کرد: در حال حاضر از مجموع 50 حلقه چاه غیر مجاز در دشت دامنه – داران 36 حلقه تعیین وضعیت شده است و بقیه نیز در حال سیر مراحل قضائی است.
وی ادامه داد: از این تعداد 36 حلقه چاه هیچ گونه بهره برداری صورت نمی گیرد.
سلیمی با بیان این که افت سطح آب زیر زمینی از سال 1362 تا 1395 در حدود 35 متر بوده است، اظهار داشت: این مسئله موجب شده است که خلل و فرج ها تخلیه شده و فرو نشست اتفاق بیفتند.


مصطفی بهرامیان رئیس اداره برق شهرستان فریدن نیز در این خصوص گفت: از تعداد 850 چاه کشاورزی موجود در شهرستان، تعداد 702 حلقه چاه در دشت دامنه-داران قرار دارد که برروی همه چاه های فعال کنتور هوشمند نصب شده است.
اما با وجود همه این اقدامات، پدیده فرونشست دامنه همچنان روند صعودی داشته است.
چندی پیش نیز گروهی از اندیشمندان و پژوهشگران آلمانی از جمله پروفسور معتق، استاد دانشگاه هانوفر آلمان، هانس اولریش وتزل و الک وتزل از مرکز تحقیقات علوم زمین آلمان، به همراه مسئول گروه تثبیت فرسایش توده‌ای سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و کارشناسان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشو واستان؛ با حضور در فرمانداری فریدن و شرکت در کمیته ویژه فرونشست زمین در شهر دامنه، مشکلات و علل این فرونشست را بررسی کردند.
پروفسور معتق در این جلسه ضمن بیان شرایط حاد زمین در منطقه فریدن و به ویژه شهر دامنه، نسبت به بحران فرونشست زمین‌های فریدن در آینده‌ای نه چندان دور در صورت استفاده بی‌رویه و ناصحیح از منابع آب و انجام کارهای غیرکارشناسی هشدار داد.
در حاشیه این جلسه نیز، کارشناسان سازمان نقاطی از شهرستان را که احتمال فرونشست در آینده‌ در آن‌ها نیز وجود دارد را مشخص کردند و خواستار برنامه‌ریزی برای به حداقل رساندن برداشت آب از سفره‌های زیرزمینی شدند.
صفر بدیع الزمانی معاون فرماندار فریدن نیز در این جلسه خاطرنشان کرد: به دلیل این که شغل اکثر مردم شهر دامنه کشاورزی بوده و هیچ‌گونه منبع درآمد دیگری در این شهر وجود ندارد، برداشت بی رویه آب از سفره‌های آب زیرزمینی همچنان ادامه دارد، هر چند با نصب کنتورهای هوشمند این موضوع تا حدودی تعدیل شده است.


وی افزود: طی جلسات متعددی که شورای حفاظت از منابع آب شهرستان برگزار کرده است، راهکارهایی مانند نصب کنتورهای هوشمند، اصلاح و تغییر الگوی کشت، برخورد با چاه‌های غیر مجاز و اضافه برداشت‌ها برای حل این مشکل اندیشیده شده و تا حدودی نیز این تصمیمات در کاهش سرعت فرونشست مؤثر بوده است اما این پدیده کماکان ادامه دارد.
حسین خلیلی شهردار دامنه نیز با اشاره به این که فرونشست به زیرساخت های شهری وتاسیسات عمومی خسارت های زیادی وارد کرده است، افزود: بر اثر فرونشست زمین در شهر دامنه، 127واحد مسکونی بین 30 تا 100 درصد دچار خسارت شده اند که به همه آنها اخطارهای لازم برای تخلیه داده شده است.
خلیلی ادامه داد: فرونشست زمین از 4 سال قبل دردامنه فریدن ایجاد شده و درحال حاضر150 هکتار از وسعت شهر را فراگرفته و روز به روز درحال افزایش است.
وی گفت: برخلاف پیگیری وتلاش همه مسئولان استان وشهرستان متاسفانه تاکنون هیچ گونه خسارتی به خانوارها بر اثر فرو نشست زمین پرداخت نشده است .
کمال رضایت فرماندار فریدن نیز از افزایش وام 3/5میلیون تومانی دولت به 6 میلیون تومان در قالب کمک بلاعوض برای ساکنان این شهر خبر داد.
وی افزود: تا کنون وام 127 واحد مسکونی تصویب شده است.
علی اصغری رئیس اداره مسکن و شهرسازی فریدن نیز با بیان این که تا کنون 75 واحد احداثی به بانک معرفی شده اند، افزود: تاکنون67 واحد از این تعداد واحد احداثی ساخت و ساز شده اند.


وی افزود: از 193 واحدی که به تعمیراساسی نیاز داشتند تا کنون 93 منزل تعمیر شده است.
در این میان ساکنان شهر دامنه نیز نسبت به پدیده فرونشست در این شهر به شدت نگران هستند؛ چرا که آثار این فرونشست در منازل آن ها دیده می شود.
شکاف های عمیق در سقف، دیوارها و کف منازل و بسیاری از واحد های مسکونی این شهر به خوبی قابل مشاهده است.
این پدیده تاسیسات عمومی، مدارس، مساجد و خطوط انتقال گاز و آب را نیز تحت شعاع قرار داده است.
برخی از مردم این شهر به دلیل مشکلات معیشتی و درآمد پائین قادر به تعمیر و یا استحکام بخشی ساختمان خود نیستند.
از طرفی به گفته کارشناسان از آن جا که نشست زمین حادثه‌ای تدریجی است و مانند سیل و زلزله به یکباره تخریب نمی‌کند؛ مردم نیز نسبت به آسیب‌های ناشی از آن توجه ویژه ندارند و استقبال خوبی از ثبت نام برای دریافت تسهیلات در زمینه بازسازی و بهسازی منازل خود نداشتنه اند.
به نظر می رسد بررسی این پدیده و از همه مهم تر آمادگی برای مقابله با خطرات پنهان این پدیده طبیعی نیازمند ورود جدی مسئولان است.
در این راستا مدیران حوزه کشاورزی لازم است برای جلوگیری از برداشت بی رویه آب در این منطقه اقدامات موثرتری صورت دهند.
هم چنین مسئولان مسکن و شهرسازی نیز باید نسبت به مقاوم‌سازی ساختمان‌ها و تأسیسات شهری اهتمام ورزند.
از طرفی آگاهی بخشی به مردم و فرهنگ سازی برای مقابله و پیگیری از بحران نیز باید ضرورت دارد.
فرونشست زمین در دامنه که به اذعان بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی در آینده ای نه چندان دور ممکن است گستره وسیعی پیدا کند، تهدیدی خاموش برای این منطقه است.


در صورت گسترش این پدیده و عدم کنترل آن، چه بسا شعاع فرونشست تا زمین های استان نیزسیطره پیدا کند.
بررسی ها نشان می دهد امروزه بیش از 150 کشور جهان با پدیده فرونشست زمین روبرو هستند.
ایران به همراه هند، لهستان، مکزیک، ونزوئلا و اندونزی و همچنین صنعتی جهان مانند آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، چین و ژاپن در این فهرست جای دارد.


وزارت نیرو نیز در لایحه پیشنهادی برنامه ششم توسعه نسبت به مصرف 42 میلیارد مترمکعبی کنونی، کاهش 11 میلیارد مترمکعبی را مطرح کرده و صرفه جویی 30 تا 40 درصدی میزان مصرفی منابع آب در افق 20 سال آینده پیش بینی شده است.
هم چنین تغذیه مصنوعی آبخوان‌ها، فرهنگ‌سازی و اطلاع‌رسانی، خرید چاه‌های کم‌بازده از کشاورزان، نصب کنتورهای هوشمند و جایگزینی پساب از راه کارهای وزارت نیرو برای کنترل فرونشست زمین در دشت‌ها است.
دشت دامنه فریدن به همراه دشت های اردستان ، نطنز-بادرود(بادخالدآباد) ، میمه و مورچه خورت جزء 5 دشتی هستند که به عنوان پایلوت استان اصفهان طرح احیا و تعادل بخشی منابع آب زیرزمینی در آن ها با شدت بیشتری پیگیری می شود.
دامنه یکی از مناطق شهری شهرستان فریدن است که در قلب دالانکوه و در میان مزارع سرسبز این شهرستان واقع شده است.
شهرستان فریدن با جمعیت بیش از 49 هزار نفر در 140 کیلومتری غرب استان اصفهان وواقع است ، دامداری و کشاورزی از مهمترین مشاغل مردم این منطقه محسوب می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی

 

تن خسته خزر گرفتار فاضلاب و پسماند

 دریای خزر در حالی هنوز گرفتار پسماند و فاضلاب است که طبق اظهارات نمایندگان مجلس همت ملی برای رفع این آلودگی وجود ندارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خانه ملت، دریای خزر و سواحلش دیگر حسی از آرامش به مسافرانش هدیه نمی کند و این اکوسیستم زیبا در زیر خرواری از زباله و فاضلاب مدفون شده به نحوی که به سختی می توان قطعه ای از سواحل خزر را پیدا کرد که بتوان با آرامش و بدون نگرانی از تیزی زباله های خانگی و بیمارستانی بر روی شن ها قدم زد و از این طبیعت زیبا لذت برد.

جاذبه های تاریخی و طبیعی فراوان خزر باعث شده سالانه گردشگران فراوانی از آن دیدن و خاطراتی به یادماندنی را ثبت کنند اما متاسفانه این اکوسیستم زیبا و دریای نیلگون امروزه حال و روز خوشی نداشته و درگیر بحران و معضل پسماند، فاضلاب و آلودگی نفتی است.


آلودگی ساحل دریای خزر

دریای خزر به عنوان بزرگترین پهنه آبی محصور در خشکی با نام دریاچه دریافت کننده آلودگی از کشورهای اطراف خود معروف شده که ایران نیز نقش عمده و به سزایی در این آلودگی ها ایفا می کند.

این دریا بزرگترین پهنه آبی محصور در خشکی با وسعتی حدود 436000 کیلومتر مربع، 1200 کیلومتر طول و 220 تا 550 کیلومتر پهنا داشته و حجم آب آن افزون بر 77000 کیلومتر مکعب است؛ گودی این دریا در بخش شمالی، 10 تا 12 متر و در بخش میانی، تا 770 متر بوده و گودترین نقطه آن در بخش جنوبی، تا 1000 متر نیزمی رسد.

علاوه بر معضل ورود فاضلاب به دریا با انباشت و دپوی زباله در سواحل دریای خزر نیز مواجه هستیم به گونه ای که شیرابه های حاصل از این زباله ها به دریای خزر وارد و سواحل و دریا را آلوده و از سویی سلامت مسافران و شهروندان را در معرض تهدید قرار داده است.

نسبت به مطالعه کاربردی جهت مکان یابی مناسب برای انباشت و دپوی زباله غفلت شده است

رامین نورقلی پور، عضو هیات رئیسه مجمع نمایندگان استان گلستان در گفت و گو با خانه ملت تاکید دارد که دفع غیراصولی و غیربهداشتی زباله نه تنها در استان های شمالی بلکه در کشور به دلیل کمبود یا نبود مکان و فضای مناسب نیست بلکه متاسفانه نسبت به مطالعه کاربردی جهت مکان یابی مناسب برای انباشت و دپوی زباله غفلت شده، هر چند در این ارتباط اطلاعاتی وجود داشته و حتی مطالعات دانشگاهی نیز انجام شده اما به صورت کاربردی به آن پرداخته نشده است.


نورقلی پور بر این باور است: در جانمایی مکان های دپوی زباله به پارامتر و داده های مکانی مانند فاصله این مکان ها از مناطق مسکونی، جنگل، منابع آب سطحی و زیرزمینی، مناطق حساس زیست محیطی باید توجه شود.

تخلیه زباله های عفونی بیمارستان ها و مراکز درمانی به رودهای منتهی به دریای خزر و سواحل آن فاجعه ای بزرگ و جنایتی نابخشودنی را رقم زده است

هر چند آلودگی های نفتی، فاضلاب های خانگی و صنعتی این اکوسیستم زیبا را تهدید می کند اما متاسفانه تخلیه زباله های عفونی بیمارستان ها و مراکز درمانی به رودهای منتهی به دریای خزر و سواحل آن فاجعه ای بزرگ و جنایتی نابخشودنی را رقم زده است.

علی محمد شاعری، سخنگوی کمیسیون کشاورزی و عضو مجمع نمایندگان استان مازندران در این رابطه به خبرنگار خانه ملت، می گوید: روزانه 6 هزار تن پسماند خانگی، صنعتی و بیمارستانی در استان های شمالی تولید و به صورت غیربهداشتی دفع و شیرابه های حاصل از آنها بعد از تجزیه، آب های سطحی، زیرزمینی و دریای خزر را آلوده می کند.


انتقاد از عدم مدیریت پسماندهای بیمارستانی و ورود شیرابه های ناشی از دفع غیراصولی این پسماندها به آب های دریای خزر

وی با انتقاد از عدم مدیریت پسماندهای بیمارستانی و ورود شیرابه های ناشی از دفع غیراصولی این پسماندها به آب های دریای خزر معتقد است: برخی مراکز درمانی مجهز به سیستم های پیشرفته امحای زباله بیمارستانی نیستند به صورت جدی نیاز است وزارت بهداشت نسبت به تامین سیستم های پیشرفته امحای زباله بیمارستانی در تمامی مراکز درمانی اقدام کند زیرا شیرابه های حاصل از دفع غیراصولی این زباله ها سلامت مردم و حیات دریای خزر را تهدید می کند.

بی خطرسازی پسماندهای بیمارستانی باید در بیمارستان ها و مراکز درمانی انجام سپس به شهرداری ها برای دفع اصولی تحویل داده شود

طبق اظهارات این نماینده مجلس بی خطرسازی پسماندهای بیمارستانی باید در بیمارستان ها و مراکز درمانی انجام سپس به شهرداری ها برای دفع اصولی تحویل داده شود اما متاسفانه برخی بیمارستان ها و مراکز درمانی با بی توجهی به رعایت ضوابط بی خطرسازی زباله های بیمارستانی آلودگی آب های زیرزمینی و دریای خزر را فراهم می کند.


حدود 25 درصد از شناگاه های حاشیه رودخانه های مازندران به عنوان مناطق شنا ممنوع اعلام شد

ورود پسماند صنعتی و شیرابه های ناشی از زباله های انباشتی در حاشیه رودخانه های مازندران به نحوی است که در تابستان سال جاری 51 شناگاه در ساحل 338 کیلومتری مازندران ساماندهی شده که طبق بررسی زیست محیطی حدود 25 درصد از این شناگاه ها در حاشیه رودخانه ها به عنوان مناطق شنا ممنوع اعلام و محل شناگاه های آلوده به استانداری به عنوان متولی طرح سالم سازی دریا ارسال شده تا در اختیار متولیان طرح قرارگیرد.

به تازگی سازمان حفاظت محیط زیست، استفاده از پرچم های آبی و زرد را برای مشخص شدن مناطق سالم و آلوده ساحلی در خزر به عنوان یکی از راهکارهای جلوگیری از استفاده مردم از نقاط آلوده دریا در نظر گرفته است.

40درصد از شناگاه ها آلوده بوده و نصب پرچم های زرد و آبی اقدامی نمادین از سوی سازمان حفاظت محیط زیست است

عبدالله رضیان، عضو مجمع نمایندگان استان مازندران در این رابطه معتقد است: 40 درصد از شناگاه ها آلوده بوده و نصب پرچم های زرد و آبی در واقع اقدامی نمادین از سوی سازمان حفاظت محیط زیست بوده و مسئله پایش و کیفیت آلودگی شناگاه ها با این امر محقق نمی شود.


وی یادآور می شود: متاسفانه به دلیل آلودگی دریای خزر مشکل جدی در رابطه با شناگاه ها وجود داشته و ممکن است سلامتی مردم به دلیل آلودگی میکروبی شناگاه ها در معرض خطر قرار گیرد.

همت ملی برای رفع آلودگی دریای خزر وجود ندارد

رضیان ادامه می دهد: متاسفانه همت ملی برای رفع آلودگی دریای خزر وجود نداشته، مشکل آلودگی میکروبی دریای خزر باید به صورت اساسی حل شده و با نصب پرچم و اقدامات این چنینی هیچ گره ای از معضل آلودگی رفع نمی شود.

آلودگی دریای خزر نه تنها سلامت انسان ها بلکه نسل آبزیان به ویژه فوک خزر را نیز در معرض انقراض و تهدید قرار داده است

آلودگی دریای خزر نه تنها سلامت انسان ها بلکه نسل آبزیان به ویژه فوک خزر را نیز در معرض انقراض و تهدید قرار داده است در این رابطه هر ساله هزاران قلاده از فوک خزر که یکی از کوچکترین اعضای خانواده فوک ها به شمار می رود به دست شکارچیان کشته شده و صدها قلاده دیگر در تور ماهیگیران گرفتار و از سویی آلودگی روز افزون دریای خزر نیز نسل این گونه در معرض انقراض را در معرض تهدید قرار داده است به طوری که در آخرین رده بندی جانوران در خطر نابودی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) این گونه به عنوان یک گونه در خطر انقراض جهانی معرفی شده و بر اساس اعلام آی یو سی ان، جمعیت فوک های خزری از زمان فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 از یک میلیون به کمتر از 100 هزار تا در سال 2008 کاهش یافته و شکار و صید بی رویه و آلودگی های دریایی آخرین بازماندگان این جمعیت را همچنان تهدید می کند.

انقراض فک خزری

مدیر مرکز درمانی و تحقیقاتی فوک هلند نیز در سفری که به کشورمان داشته هشدار داده که " اگر وضعیت به همین شکل پیش رود و کشورهای همسایه خزر نتوانند به یک ساز و کار مناسب و همکاری منطقه ای برای نجات فوک ها دست یابند چندان دور از انتظار نیست که همین جمعیت باقیمانده نیز تا 10 سال آینده کاملاً از بین برود".


منوچهر جمالی، عضو مجمع نمایندگان استان گیلان نیز با هشدار نسبت به انقراض نسل فوک خزر ، می گوید: افزایش آلودگی دریای خزر، ورود فاضلاب صنعتی و خانگی، آلودگی نفتی، سموم کشاورزی، برداشت و صید بی‌رویه منابع آبزیان مورد تغذیه فک‌ها از جمله صید بی‌رویه ماهی کیلکا و کاهش ذخایر از جمله عوامل موثر در کاهش جمعیت فوک های خزر و سایر آبزیان است.


تاکید بر ضرورت احیای نسل فک خزر/ باید برای تغدیه فک های خزر چاره اندیشی کرد

وی اضافه می کند: احیای نسل فوک خزر ضروری بوده و برای جلوگیری از به خطر افتادن تنوع زیستی دریای خزر، باید برای تغذیه فک‌‏های دریای خزر چاره اندیشی کرد.

سهم ایران در آلودگی دریای خزر 12 درصد است

بر اساس آمار مسئولان محیط زیست، سهم ایران در آلودگی دریای خزر 12 درصد و بیشترین سهم در آلودگی های این دریای بسته مربوط به جمهوری آذربایجان و روسیه بوده که این آلودگی ها شامل آلودگی های نفتی، خانگی، صنعتی و کشاورزی است.

هر چند ایران نقش زیادی در آلودگی دریای خزر دارد اما نقش کشورهای همسایه در این آلودگی ها به ویژه آلودگی های نفتی بسیار تاثیر گذار است به گونه ای که طبق اطلاعات مندرج در گزارش مرکز پژوهش های مجلس؛ دریای خزر به عنوان بزرگترین دریاچه دنیا دریافت کننده آلودگی های بسیار زیادی از پنج کشور اطراف بوده و به ویژه با گسترش برداشت نفت از این پهنه آبی مشکلات آن روز به روز در حال افزایش است.

ایران برداشت نفت در دریای خزر ندارد

بر اساس این گزارش کشور ایران برداشت نفت در دریای خزر ندارد و این درحالی است که بسیاری از چاه های نفت آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان در دریا و دور از ساحل قرار داشته و به دلیل حرکت و جهت جریان های آب در سواحل جنوبی دریای خزر رسوبات بستر در بخش سواحل جنوبی دریای خزر تجمع دهنده مقادیر بالایی از هیدروکربن های حاصل هستند.

سواحل استان مازندران وگلستان کمتر تحت تاثیر آلاینده های نفتی وارده از کشور آذربایجان قرار می گیرند

تحقیقات انجام شده بر روی رسوبات سطحی سواحل جنوب غربی دریای خزر بیانگر آن است که منشا اصلی این ترکیبات با احتمال زیاد مربوط به آلودگی نفتی آذربایجان بوده و میزان هیدروکربن ها و آروماتیک این ترکیبات در دریای خزر در سطح پایینی نسبت به استانداردهای جهانی است اما بالاتر از سواحل ترکمنستان و قزاقستان است؛ البته سواحل استان مازندران وگلستان کمتر تحت تاثیر آلاینده های نفتی وارده از کشور آذربایجان قرار می گیرند.

ایران قربانی آلودگی های نفتی کشورهای همسایه دریای خزر

به عبارت دیگر، ایران قربانی آلودگی های نفتی کشورهای همسایه دریای خزر بوده و از مهم ترین آلودگی های این پهنه آبی می توان به نیترات و فسفات و هیدروکربن ها اشاره کرد از این رو با توجه به روند افزایشی پساب های صنعتی و فاضلاب شهری و همچنین افزایش میزان نیترات در سواحل این دریا اقدام های فوری را می طلبد.

برخی ماهی های دریای خزر بوی نفت می دهند

جبار کوچکی نژاد نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از اینکه برخی ماهی های دریای خزر بوی نفت می دهند بر این باور است: برداشت نفت توسط کشورهای حوزه دریای خزر به گونه ای است که برخی ماهی ها بوی نفت می دهند و از سویی متاسفانه اکوسیستم این دریا در حال تغییر بوده و همچنین نسل آبزیان به ویژه فوک خزر به دلیل آلودگی های نفتی و صنعتی و همچنین برداشت های بی رویه ماهی کیلکا که فک از آن تغذیه می کند در معرض تهدید قرار گرفته است.


وزارت امور خارجه با تدابیری دیپلماتیک معضل آلودگی دریای خزر را مرتفع کند

وی ادامه می دهد: کشورهای همسایه عامل اصلی آلودگی نفتی دریای خزر هستند اما متاسفانه همکاری و هماهنگی موثری میان کشورهای همسایه برای مدیریت آلودگی این دریا دیده نمی شود؛ به صورت جدی نیاز است وزارت امور خارجه با تدابیری دیپلماتیک و هوشمندانه معضل آلودگی دریای خزر را با همکاری کشورهای همسایه مرتفع کند.

کشورهای همسایه دریای خزر در رابطه با آلودگی این دریا هیچ گونه احساس مسئولیتی ندارند

کوچکی نژاد با بیان اینکه کشورهای همسایه دریای خزر در رابطه با آلودگی این دریا هیچ گونه احساس مسئولیتی ندارند، افزود: کنوانسیون حفاظت از محیط زیست دریای خزر با حضور نمایندگان محیط زیست پنج کشور حاشیه دریای خزر جلساتی را برگزار می کند اما لازم است که این جلسات بیشتر شده و در این جلسات تمامی کشورها ملزم به منع صید بی رویه آبزیانی که نسل آنها در خطر انقراض قرار دارد مانند فک خزر و همچنین رعایت استانداردهای زیست محیطی در هنگام برداشت نفت شوند.

نماینده مردم رشت در مجلس دهم، اضافه می کند: اگر کشورها نکات زیست محیطی را رعایت نکنند لازم است سازمان‌های بین‌المللی دخالت کرده و با آنها به صورت جدی برخورد کنند زیرا اگر هر یک از کشورهای همجوار دریای خزر قوانین زیست محیطی این دریاچه بین المللی را رعایت نکنند تمامی کشورهای منطقه متضرر می شوند.

طی سال های اخیر کارشناسان، دلسوزان محیط زیست و نمایندگان مجلس نسبت به وضعیت بحرانی دریای خزر به علت ورود فاضلاب و پسماند هشدار داده اند اما متاسفانه این هشدارها تاکنون راه به جایی نبرده و بزرگترین دریاچه جهان همچنان گرفتار بحران پسماند، فاضلاب و آلودگی نفتی است./

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۱
پیمان صاحبی

مرثیه‌ای برای بلوط‌های اورامان

«سیاچمانه» می‌خوانند و به جنگ آتش می‌روند؛ آواز «اورامان» که پژواک می‌شود در کوهستان «مرخیل» و «بوزین». امیر می‌گوید: «زبان ما به سختی همین کوه‌هاست.» کوه‌ها و جنگل‌هایی که هر روز در آتش می‌سوزند و نابود می‌شوند. جنگل‌هایی که همه چیز اورامان است.

به گزارش سلامت نیوز، ایران نوشت: به قول خودشان هورامان. با محلی‌ها و نیروهای مردمی به ارتفاعات جنگلی جوانرود می‌روم. جنگل‌های اورامان کرمانشاه که چهار روز در آتش سوخت. آنها بی‌چشمداشتی حتی از جانشان هم گذشتند، می‌گذرند. آتش در جنگل‌های بلوط و پسته وحشی برای آنها کابوسی دردناک است. باید از نزدیک گریه‌شان را ببینی و سیاچمانه دردناک‌شان را بشنوی تا بفهمی آتش با آنها چه می‌کند.
ساعت 2 بعد از ظهر است و خیابان‌های پاوه خلوت. کوله‌ام را جمع می‌کنم و به کفش‌های نامناسبم نگاهی می‌اندازم. به حرف‌های تلفنی عرفان رشیدی فکر می‌کنم: «آتش ارتفاعات جوانرود را طعمه کرده، چهار روز است که جنگل می‌سوزد. آنجا منطقه حفاظت شده محیط زیست است. می‌رویم آتش را خاموش کنیم یا می‌میریم یا آتش را می‌کشیم. معلوم نیست کی برگردیم شاید تا صبح طول بکشد. اگر می‌آیی سریع خودت را برسان!»
او جوانی 27 ساله است که همه زندگی‌اش را وقف کشتن آتش کرده. از ماشین به همراه 5 نفر پیاده می‌شود و به سمت پیکاپ جهاد کشاورزی می‌رود. گروه جدی و کم حرف هرکدام کوله‌ای به پشت دارند و دمنده‌ای برای آتش بُر کردن یا بریدن آتش یا سوزاندن پوشش گیاهی دور و بر آتش. از پاوه به سمت «بانه وره» می‌رویم و از آنجا به سمت «باینگان» و روستای «لشکرگاه.» 2 ساعت توی راه هستیم. جنگل‌های تنک بلوط و ابرهای سفید توی آسمان نمی‌گذارند چشم از پنجره بردارم. جاده پر پیچ و خم است و باریک.


بچه‌ها باهم دم می‌گیرند و آوازی «هورامی» می‌خوانند. به امیر می‌گویم هیچ چیز از زبان‌تان نمی‌فهمم اما این را می‌فهمم که چقدر زیباست! می‌خندد و می‌گوید: «زبان ما به سختی همین کوه‌هاست.» آوازشان توی کوه می‌پیچد و بازمی‌گردد. انگار درختان بلوط‌ هم همراهی‌شان می‌کنند. یک ساعت توی جاده خاکی می‌رانیم تا بالاخره دود را می‌بینیم. دودی که از کوه‌های «دروله» و «پسه خورو» به آسمان می‌رود. اینجا هر کوه نامی دارد و شناسنامه‌ای. به قول بچه‌های گروه حتی سنگ‌ها و صخره‌ها هم نام دارند. در جاده تنگ و باریک، ماشین‌های دولتی زیادی می‌بینیم که پشت هم از کنار ما رد می‌شوند و پایین می‌روند. زیر سایه درختان، مردان زیادی با لباس محیط‌بان و منابع طبیعی نشسته‌اند. یاد حرف‌های فردین الفتی رئیس یگان حفاظت محیط زیست کرمانشاه می‌افتم که از بدهی‌های محیط‌بانان و طلب اضافه کاری و حق مأموریت آنها می‌گفت: «بچه‌ها هیچ انگیزه‌ای ندارند. نه امکاناتی داریم و نه حق مأموریتی. همه چیز شده نمادین کاری.»
ساعت 6غروب است. از ماشین پیاده می‌شوم و منظره هولناک سوختن جنگل را می‌بینم. سوختن چند کوه. بچه‌ها از ماشین پیاده می‌شوند و آب معدنی و نان‌ را در کوله‌های مختلف پخش می‌کنند. عرفان با بخشدار و رؤسای منابع طبیعی و محیط زیست جوانرود حرف می‌زند و دنبال راهی می‌گردند برای مهار آتش. نتیجه این می‌شود که از دره «خوشاب» پایین بروند و آتش بُر کنند.


با شنیدن اینکه قرار است از دره «خوشاب» پایین بروند و آتش بُر کنند در جا خشک می‌شوم. واقعاً یک بالگرد می‌تواند همه این آتش را درجا خاموش کند. غلامحسین کاظمی رئیس اداره کل محیط زیست می‌گوید: «قرار بود بالگرد بیاوریم اما هر بار در مناطق دیگر آتش سوزی بود و نشد. از طرفی به خاطر طبیعت خشن منطقه و مرزی بودن، بالگرد پاسخگو نبود.» دره شیب زیادی دارد و حتی ایستادن کنار آن هم سخت است، چه برسد به پایین رفتن و خاموش کردن آتش. دود تمام دره را پر کرده. عرفان با گروه مردمی که همراهش آمده‌اند و عطا قادری رئیس محیط زیست جوانرود و افشین فتاحی به سمت دره می‌روند. به جز قادری و فتاحی هیچ مأمور دیگری همراهشان نیست. تصمیم می‌گیرم بروم. عرفان می‌گوید: «بیا تا ببینی ما با دست خالی چکار می‌کنیم.» سرازیر می‌شویم. آنقدر سخت و دشوار که هر چند متر یک بار پایم لیز می‌خورد و چند متری به پایین پرت می‌شوم.


بچه‌ها توی شیب پر از سنگ ریزه می‌دوند و در عمق دره، میان دود گم می‌شوند. با کفشی پر از سنگ و خاک و تیغ، سعی می‌کنم عقب نمانم. عرفان از دور نگاهم می‌کند. دست‌هایم زخمی شده. به رفتن و لیز خوردن و پرت شدن ادامه می‌دهم. آنقدر می‌روم که دیگر جاده و آدم‌های بالا را نمی‌بینم. عرفان نزدیک می‌آید و وقتی رنگ پریدگی‌ام را می‌بیند می‌خواهد که برگردم. می‌خندد و می‌گوید: «یک عکس از من بگیر، شاید آخرین عکس‌ام باشد.»
حالا بالا رفتن از دره‌ای محو در دود، ضربان قلبم را بالا می‌برد و بالاخره چهار دست و پا به جاده می‌رسم. تنها دو راننده و یوسف خبرنگار یکی از خبرگزاری‌ها محلی ایستاده‌اند و به آتش خیره شده‌اند. از بقیه خبری نیست.


پشت ماشین می‌نشینم و همینطور که به آتش خیره شده‌ام به حرف‌های فردین الفتی فکر می‌کنم. اینکه آسیب این آتش، تنها دامن جنگل و درختان را نمی‌گیرد. جانوران و خزندگان و پرندگان را هم کباب می‌کند. فردین الفتی دلیل 95 درصد آتش سوزی‌های چند ساله زاگرس را انسانی می‌داند: «خرداد 26 هکتار، تیرماه 128 هکتار و مرداد تنها در پاوه 35 هکتار از جنگل‌های حفاظت شده محیط زیست سوخت و ما هیچ امکاناتی نداریم؛ جز مردمی با دست‌های خالی که در قالب انجمن‌های مردمی برای مهار آتش بسیج می‌شوند. حتی پوتین و لباس هم نداریم تا به مردم بدهیم. ستاد مدیریت بحران قرار بود 300 میلیون اعتبار به ما بدهد که تا امروز هیچ چیزی به دست ما نرسیده.»
او تأیید می‌کند که آمارهای ارائه شده در زمینه سوختن جنگل‌ها پایین‌تر از مقدار واقعی است: «یکی از دلایل کمتر اعلام کردن میزان آتش‌سوزی، خواست مدیران از ماست. درواقع مقدار آتش‌سوزی‌ها کم نشده آمار آن پایین آمده. از طرفی قانونی هست که می‌گوید فقط سطح پوشش درختی را باید جزو آتش‌سوزی محاسبه کنیم.» به بچه‌ها فکر می‌کنم که حالا در دره پر از دود، با دست خالی مشغول خاموش کردن آتش هستند. قبل از رفتن شاخه‌های درختان را بریدند که آن پایین روی سر آتش بکوبند. نه پوتینی و نه لباس مناسبی، هیچ. کاظمی رئیس محیط زیست اما نظر دیگری دارد: «مردم نباید از ما انتظار داشته باشند. چون ما هیچ اعتباری نداریم. دستگاه‌ها هم با تمام توان کار می‌کنند اما توانشان همین است.»


خورشید پشت کوه‌ها و جنگل‌ دود گرفته، غروب می‌کند. آتش در دره سوسو می‌زند. انگار چراغ‌های شهری روشن شده باشد. حالا معنای گریه و ترانه‌‌‌‌‌های بغض‌آلود و دردناک بچه‌ها را می‌فهمم. صدای ترکیدن و ریزش سنگ‌ها توی دره می‌پیچد. هر چه هوا رو به تاریکی می‌رود، شعله‌های آتش سرکش‌تر می‌شوند. دو گروه مردمی دیگر که گروه‌های پشتیبانی هستند، با ماشین از راه می‌رسند و سریع داخل دره می‌روند. یکی از آنها می‌گوید: «همین دو شب پیش هم ما آمدیم برای خاموش کردن آتش که 14 نفرمان وسط آتش ماندیم و آتش دورمان کرد. شانس آوردیم که جان سالم به در بردیم.» آنها هم چیزی در دست ندارند به جز دو شن کش و یک دمنده. امکانات محدودی که خودشان تهیه کرده‌اند.
بعد از رفتن آنها یکی از راننده‌ها رو به آتش با صدای محزونی آواز می‌خواند. آوازی شبیه مرثیه‌ای غمگین. هوره، سیاچمانه. مرثیه‌ای برای درختان بلوط که ایستاده می‌میرند. نامش الماس است. الماس می‌گوید: «درخت بلوط برای ما کردها خیلی ارزشمند است. واقعاً سوختنش آتش به جان ما می‌زند.» بالاخره ساعت 10 شب بچه‌ها از عمق دره بی‌سیم می‌زنند که ما با ماشین‌ها دره را دور بزنیم و پایین به آتش نزدیک شویم. آنها از بانی‌لوان پایین می‌آیند و به ما خواهند رسید. سوار پیکاپ می‌شویم. راننده می‌گوید: «شانس بیاوریم قاچاقچی‌ها به پست ما نخورند یا ماشین خراب نشود که بدبخت می‌شویم.» نزدیک مرز هستیم و روی موبایل‌ها آنتن کشور عراق خودنمایی می‌کند. جاده تاریک، خاکی و باریک است. یک طرف دره و طرف دیگر جنگل. 2 ساعت راه داریم. با راننده حرف می‌زنم تا کمتر فکر منفی به سرم بزند. پس از 2 ساعت پیچ و تاب بالاخره به جاده آسفالته می‌رسیم.


کنار خیابان منتظر می‌مانیم تا ساعت


2 بامداد که بچه‌ها از جاده خاکی برسند. آنها شاد از مهار آتش آواز می‌خوانند و می‌خندند. تمام ذهنیتم خستگی‌شان بهم می‌ریزد. آنها خوشحالند. خوشحال از اینکه بالاخره توانسته‌اند بعد از چهار روز آتش را مهار کنند. اگرچه هنوز می‌شود نور کم رمق آتش را در کوه دید. به کوه‌ها خیره می‌شوم. هیچ وقت به این اندازه از آتش متنفر نبوده‌ام.
همه بچه‌های اطفای حریق پاوه‌ای نیستند، بعضی‌ها از «روانسر» و بعضی هم از «گیلانغرب» و «ثلاث باباجانی» آمده‌اند. ماشینی برای برگشتن‌شان نیست و مجبورند در خانه اهالی محل بخوابند یا گوشه‌ای بمانند تا صبح بشود. هیچکس مسئولیتی برای جا به جایی یا اسکان آنها ندارد. کاظمی می‌گوید: «در سال 77 و 76، 2 نفر در این منطقه به خاطر مهار آتش مردند و دو نفر هم دچار سوختگی شدید شدند. اگر این آتش سوزی‌ها ادامه پیدا کند، با توجه به اینکه ما دروازه ورود ریزگردها هستیم و این درختان دفاع ما در مقابل ریزگردهاست، امکان دارد در آینده دچار بحران بیشتری شویم. از طرفی خود این خاک سوخته و آتش گرفته هم می‌تواند تبدیل به ریزگرد شود.» کاظمی از مسئولان می‌خواهد اعتبار ویژه‌ای برای مهار آتش سوزی‌ها در زاگرس اختصاص دهند تا بشود با تجهیز مردم و یگان‌های دولتی سریع‌تر آتش را مهار کنند. همان موقع دارم اخبار و آمارهای آتش سوزی را چک می‌کنم؛ علی اکبری نماینده شیراز گفته: «طی 3 سال اخیر بیش از 11 میلیون هکتار از جنگل‌های کشور سوخته و 320 میلیارد تومان خسارت زده است.»


پسری از جنس درختان بلوط


ساعت 6 صبح از جوانرود به پاوه می‌رسیم. گرگ و میش است و می‌خواهم به کرمانشاه برگردم که امیر، سعید، محمد، مادح، یوسف و عرفان دوره‌ام می‌کنند و با اصرار نمی‌گذارند برگردم. شبیه همه کردهای مهمان‌نواز که اگر تا آنجا بروی و شبی میهمان نباشی و سفره‌ای برایت پهن نکنند، غمگین می‌شوند. بالاخره مهمان خانه عرفان رشیدی می‌شوم. خانه‌ای که به قول عرفان یکی از خانه‌های قدیمی پاوه است و مصالحی جز سنگ و چوب در آن به کار نرفته. توی حیاط پر از مرغ و خروس است و عرفان از توی سبد چند تا تخم مرغ برمی‌دارد تا صبحانه درست کند. آنطور که خودش می‌گوید از سال 90 کار زیست محیطی را شروع کرده و تا امروز در بیش از 200 آتش سوزی در منطقه شرکت داشته؛ از جوانرود گرفته تا گیلانغرب و ثلاث باباجانی و مریوان و کامیاران و سنندج... خودش می‌گوید: «گاهی هم حیوانات را تیمار می‌کنم. پرنده‌های زخمی را می‌آورم و به آنها رسیدگی می‌کنم.» از شب گذشته تعریف می‌کند که گراز بارداری کنار یک دره گیر افتاده بوده و آتش به سمتش پیش می‌آمده: «آنقدر ایستاد تا آتش رسید جلوی پایش و بعد از ترس افتادن در دره، به سمت آتش دوید و گم شد.»


وارد خانه می‌شویم و صدای خفه کسی از اتاق رو به رویی می‌آید. عرفان نگاهم می‌کند و می‌گوید مادرم کرو لال است. پیرزنی با موهای حنایی و چشمانی مهربان خوشامد می‌گوید. گوشه‌ای می‌نشینیم و از پنجره پاوه را تماشا می‌کنیم که هنوز بیدار نشده. عرفان می‌گوید: «راستش را بخواهی جنگل‌های زاگرس ریه و نفس ما هستند. نمی‌توانم ببینم جنگلی می‌سوزد و من نشسته‌ام و تماشا می‌کنم. اینجا در پاوه برعکس همه جا که نیروهای دولتی برای اطفای حریق می‌روند ما خودمان دست به کار می‌شویم.» او دفترچه‌ای دارد که در آن گزارشی از تمام حریق‌هایی که برای اطفایش شرکت داشته نوشته به همراه نام تمام کسانی که همراهی‌اش کرده‌اند. حریق‌هایی که از سال 91 هر روز به تعدادشان اضافه شده تا جایی که به روزی چهار آتش سوزی هم رسیده. یعنی همان‌ روز که جنگلی در پاوه می‌سوخته، جنگلی دیگر هم در گیلانغرب و آن یکی در روانسر طعمه شعله‌های آتش بوده. اتفاقی که عرفان در موردش حدس و گمان‌های زیادی دارد و می‌گوید به نظرش این حریق‌های سریالی به دست «مافیای حریق‌ها» اتفاق می‌افتد.
صدای خروس توی خانه می‌پیچد. این مرغ و خروس‌ها تمام سرمایه عرفان برای گذران زندگی هستند. او برایم تعریف می‌کند که چند سال پیش 2 میلیون وام گرفته و 100 تا مرغ و خروس خریده تا بتواند با فروش تخم مرغ‌ها زندگی کند. اما 50 تا از آنها می‌میرند. حالا هم همه درآمدش روزی 10 هزار تومان است. 10 هزار تومانی که خرج رفت و آمد به مناطق درحال سوختن هم می‌شود و همین‌طور پول خرید لوازمی مثل دمنده و شن کش برای گروهش. همان وسایلی که در آتش سوزی شب گذشته دست بچه‌ها بود:


«این آتش سوزی تقریباً از 4 روز پیش شروع شد. ما روز اول رفتیم و هر بار مسئولان قول دادند که هلیکوپتر بفرستند اما باز روز بعد می‌شنیدیم که هنوز آتش ادامه دارد و خبری از هلیکوپتر نیست. تا دیروز که دیگر به حرف مسئولان گوش ندادیم و وارد عمل شدیم و تا صبح کار را تمام کردیم. 2 شب پیش هم با گروه برای آتش بُر کردن رفته بودیم که یکدفعه آتش دورمان کرد و شانس آوردیم که همه آتش نگرفتیم. دقیقاً همان جایی بود که چند سال پیش چند نفر مرده بودند.» او از زخم‌هایش در آتش سوزی‌ها می‌گوید. یک بار پایش سوخته و یک بار آتش به ریه‌اش رفته و مجبور شده بیمارستان بخوابد و یک ماه قرص بخورد یا آن دفعه دیگر که آتش به چشمانش افتاد و برای چند دقیقه هیچ چیز نمی‌دید. اما همه این‌ها او را بی‌انگیزه نکرده. هنوز مانند یک آرامانگرای سمج کارش را می‌کند و از هیچکس توقعی ندارد.
صدای سرفه‌های خشک مردی از راه پله می‌آید. عرفان می‌گوید پدرش از کار برگشته. پیرمرد با ریش بلند سفید و لباس نارنجی رفتگران از پله بالا می‌آید. خوش برخورد است. سلام و علیکی می‌کند و به آشپرخانه می‌رود که چایی بخورد.
چند ساعت حرف می‌زنیم و چای می‌خوریم. او از خاطراتش می‌گوید و اینکه روزهای اول تنها و با دست خالی به جنگ آتش می‌رفته اما حالا تقریباً 20 نفر با او همکاری می‌کنند. عرفان از جنس همین کوه‌هاست از جنس درختان بلوط. از جنس آدم‌هایی که این روزها تنها می‌شود آنها را در رمان‌ها ملاقات کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۰
پیمان صاحبی

عکس/قربانیانی که بی‌صدا در آتش جنگل‌های کردستان سوختند

 آتش‌سوزی گسترده در مناطق جنگلی کوه شاهو از توابع شهرستان کامیاران استان کردستان، در پنجمن روز به کمک مردم منطقه، فعالان محیط زیست و محیط‌بانان اطفا شد. کارشناسان، خسارت وارده به این منطقه را بیش از 400 هکتار برآورد می‌کنند.

منبع:تسنیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی


کردستان سرزمین جنگل‌های بلوط، آبشارها و رودخانه‌های خروشان، چشمه‌های طبیعی و کوه‌های سر به‌فلک کشیده است. موسیقی کردی یکی از بارزترین ویژگی‌های فرهنگی قوم کرد است. طراوت، شادابی، فضای عرفانی و درآمیختگی مضامین با تاریخ گذشته کردها، بخشی ازخصوصیات موسیقی کردی است. مجموع جاذبه‌های طبیعی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، استان کردستان را به منطقه‌ای دیدنی تبدیل کرده که بازدید از آن برای هر گردشگری جذاب و خاطره‌انگیز خواهد بود. این استان در دامنه‌ها و دشت‌های پراکنده سلسله جبال زاگرس میانی قرار گرفته است.

در میان صدها منطقه گردشگری کردستان، اورامانات همچون نگینی در میان آن‌ها می‌درخشد. واژه اورامان یا هورامان از دو بخش «اهورا» و «مان» به معنى خانه، جایگاه و سرزمین تشکیل شده است. پس اورامان یعنى سرزمین اهورایى و جایگاه اهورا مزدا. «هور» معنى دیگرى نیز دارد. هور در اوستا به‌معنى خورشید است. هورامان را مى‌توان جایگاه خورشید نیز معنى کرد.

منطقه اورامان در شرق مریوان، دارای کوهستان‌های زیبا با پوشش جنگلی است.رودخانه بزرگ سیروان، از این منطقه و دره اورامان عبور می‌کند و به رودخانه دیاله در عراق می‌پیوندد.این روستا را هزار ماسوله نیز مى‌نامند زیرا معمارى آن همانند ماسوله است. حیاط هر خانه بام خانه‌اى دیگر است، اما با وسعتى بیشتر. معمارى اورامانات و سرسبزى این منطقه کوهستانى، رویاى پله‌هایى به سمت بهشت را متصور مى‌کند. خانه‌هاى این روستا با سنگ و اغلب به‌صورت خشکه و به صورت پلکانى ساخته شده است.

مردم منطقه معتقدند اورامانات‌تخت، زمانى شهرى بزرگ بوده و مرکزیتى خاص داشته است، به همین دلیل از آن به عنوان تخت یا مرکز حکومت ناحیه‌اى اورامان یاد مى‌کرده‌اند. به‌غیر از وضعیت خاص روستا از نظر معمارى، موقعیت چشمه‌هاى پرآب، مراسم خاص و آداب و رسوم و وجود مقبره و مسجد پیر شالیار و به‌ویژه جمعیت و تعداد سکنه قابل توجه آن، نشانگر اهمیت منطقه از زمان ساسانى است.

از هنرهاى سنتى این روستا می‌توان به گلیم، سجاده، نمد، سبد وگیوه به عنوان سوغات اشاره کرد. بیشتر صنایع دستی روستا، بافت کلاش(گیوه)، کلاه، جاجیم، تسبیح، سجاده و غیره بوده و طبیعت زیبای بهاری منطقه نیز جاذبه‌ای دیگر است که به‌عنوان یکی از تفرجگاه‌های مهم منطقه به حساب می‌آید.

منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۱۹
پیمان صاحبی


تاریخ زیر آب

با آغاز آبگیری سد درحدود دو هزار سنگ‌نگاره ارزشمند تاریخی غرق شده‌اند. بسیاری از آن‌ها در فهرست میراث ملی ثبت نشده بودند

 کوچری؛ بهشت سنگ‌نگاره‌های ایران دوباره از زیر آب بیرون آمده تا شاید فرصتی دیگر به مردم این سرزمین برای حفظ میراث خود دهد. داستان غم‌انگیز سنگ‌نگاره‌های کوچری به ماجرای ساخت و آبگیری سد در این منطقه باز می‌گردد. سدی که بدون توجه به تمدن 17 هزار ساله کوچری ساخته شد و در حدود یک سال گذشته آبگیری آن نیز آغاز شده است. با آغاز آبگیری سد درحدود دو هزار سنگ‌نگاره ارزشمند تاریخی غرق شده‌اند. بسیاری از آن‌ها فرصت ثبت در فهرست میراث ملی را نیز پیدا نکرده بودند. اما به‌تازگی تراز سطح آب کاهش یافته و بخشی از تمدن 17 هزارساله از آب بیرون زده است.

کوچری؛بهشت سنگ‌نگاره‌های ایرانی

منطقه کوچری در گلپایگان به سنگ‌نگاره‌هایی که قدمت برخی از آن‌ها به 17 هزار سال بازمی‌گردد، معروف است.این منطقه در شهرستان گلپایگان به بهشت سنگ‌نگاره‌های ایران مشهور است. پژوهش‌های انجام شده در منطقه کوچری منجر به کشف نزدیک به دو هزار سنگ‌نگاره و بوم سنگی شده است. بسیاری از سنگ‌نگاره‌های کشف شده در این منطقه از جنبه‌های گوناگونی همچون تاریخ خط، تاریخ صنعت، تاریخ هنر، نمادشناسی، بحث‌های اکولوژیکی تاریخی و گونه‌شناسی جانوری، مباحث انسان‌شناسی و ... مورد بررسی قرار گرفته که هر یک به نوبه خود بسیار حایز اهمیت است.

تمدن 17 هزار ساله زیر آب

پیشینه بلند تاریخی کوچری وجه تمایز آن با بسیاری از مناطق تاریخی کشور است. تمدنی به‌قدمت 17 هزار سال در این منطقه نهفته است. چندی پیش کشف چندین محوطه باستانی و سکونتگاه‌های اقوام کوچ‌رو در این منطقه خبرساز شد و اهمیت تاریخی کوچری را صد چندان کرد. شنیده‌ها حاکی از آن است که تعداد محوطه‌های تاریخی به 57 عدد می‌رسد اما خوشحالی دوستداران میراث فرهنگی از شنیدن این خبر، طولی نکشید چرا که خبر آبگیری سد کوچری چون زهری کام‌شان را تلخ کرد.

انتقال آب از کوچری به قم

اما ماجرای کوچری و سد آن به حدود 6 سال گذشته باز می‌گردد. طرح احداث سد کوچری گلپایگان با هدف انتقال آب از سرشاخه‌های دز به قمرود شروع شد اما مساله‌ای که هیچ‌گاه به آن توجه نشده است وجود محوطه‌های تاریخی ارزشمند بر سر راه این سد بود. سدی که با آبگیری آن تمدن 17 هزار ساله کوچری غرق شد و مسئولان، جز تاسف اقدام دیگری انجام نداده‌اند.

تخریب عمدی سنگ‌نگاره‌ها

نابودی سنگ‌نگاره‌های کوچری با اعتراض تاریخ‌دوستان بسیاری همراه بود. محمد ناصری‌فرد، پژوهشگر سنگ‌نگاره‌های ایران درباره تخریب سنگ‌نگاره‌های کوچری گفته است:«مطلع شدیم که افرادی در حال نابود کردن سنگ‌نگاره‌های تیمره هستند و پس از حضور در این منطقه در نهایت شگفتی متوجه شدم بیش از دو هزار سنگ نگاره که قدمت بعضی از آن‌ها به 17 هزار سال قبل می‌رسد نابود و خرد شده‌اند. طی سال‌های اخیر عامل انسانی باعث از بین رفتن بیش از 6 هزار اثر تاریخی در سنگ نگاره‌های تیمره شهرستان خمین شده است، توسعه سد در منطقه گلپایگان، طرح انتقال آب از سد کوچری، احداث جاده و احداث سدهای خاکی شهیدآباد، لوزدر و فرنق، بسیاری از سنگ‌نگاره‌های منطقه تیمره را نابود کرده است.

متاسفانه در سفری که چند هفته پیش به منطقه داشتم، آشکارا شاهد تخریب و زیرآب رفتن برخی از این سنگ‌نگاره‌های غیرقابل ارزش‌گذاری بودم که در بی‌تفاوتی و انفعال کامل در حال رخ دادن است. به‌نظرم سازمان میراث فرهنگی باید با هزینه وزارت نیرو این سنگ‌نگاره‌ها را جمع‌آوری و در یک موزه در جنب سد کوچری گلپایگان نگهداری می‌کرد که حتی این اقدام هم انجام نشده است! چرا؟ این همه بی‌تفاوتی در دستگاه‌هایی که باید حافظ تاریخ و فرهنگ این کشور باشند، ناشی از چیست؟! »

سنگ‌نگاره‌ها جابه‌جا نمی‌شوند

درحالی که پژوهشگران از انتقال سنگ‌نگاره‌های باقی‌مانده به موزه‌های کشور سخن می‌گفتند مسئولان سازمان میراث فرهنگی مخالف این جابه‌جایی بوده‌اند. معاون میراث فرهنگی اصفهان به «قانون» درباره آبگیری سدکوچری گفت:« حدود 6 سال پیش عملیات سدسازی در منطقه کوچری شروع شد. آب منطقه‌ای تهران به‌عنوان مجری این پروژه است. مکاتبات بسیاری با آب منطقه‌ای درباره سنگ‌نگاره‌ها داشته‌ایم. باتوجه به‌وجود سنگ‌نگاره‌ها در بستر طبیعی صخره‌ و سنگ امکان جابه جایی وجود ندارد؛ آن‌ها با محیط پیرامون خود هم‌پیوند شده‌اند. بستری که این سنگ‌نگاره‌ها در آن قرار دارند یکی از ارزش‌های آن‌هاست و با جدا کردن از ارزش آن‌ها کاسته می‌شود. تاکنون این سنگ‌نگاره‌ها ارزش‌گذاری نشده‌اند، ارزش آن‌ها به پیشینه تاریخی و فرهنگی است که نشان از تاریخ و تمدن بشری دارد».

موزه سنگ‌نگاره‌ها زیر آب!

ناصر طاهری بیان کرد: «در‌ آن زمان با شرکت آب منطقه‌ای مکاتبه‌ای کردیم، در جواب اعلام کردند با پژوهشکده میراث فرهنگی قرارداد مطالعه و نجات‌بخشی را منعقد کرده‌اند و در حال مطالعه این طرح هستند. به پژوهشکده اطلاع داده‌ایم که آبگیری سد را شروع کرده‌اند ولی اداره میراث فرهنگی اصفهان از نتیجه پژوهش آگاه نیست و باید از مسئولان در پژوهشکده میراث فرهنگی سوال شود. برای نجات‌بخشی سنگ‌نگاره‌ها می‌توان آن‌ها را به مکانی همانند موزه برای محافظت انتقال داد و راه‌حل دیگر، مشخص کردن محل مستندسازی و جانمایی سنگ‌نگاره‌ها روی نقشه است. با این کار در آینده می‌توان از این منطقه به‌عنوان موزه زیر آب استفاده و بهره‌برداری کرد. طبق مصوبه هیات وزیران باید در مرحله امکان‌سنجی طرح‌های بزرگ و ملی، از میراث فرهنگی درباره شرایط و ضوابط محوطه‌های تاریخی استعلام شود که این کار انجام نشده است ».

آبگیری کوچری تیر خلاص بر تاریخ

باتمامی این کشمکش‌ها سد کوچری آبگیری شد و دوباره میراث این سرزمین قربانی سدسازی شد. شنیده‌ها حاکی از آن است که در طی مدت آبگیری سد، بیش از دو هزار بوم سنگ‌نگاره‌ 17 هزار ساله در سد کوچری غرق شده‌اند. میراثی که بخش‌های بسیاری از آن حتی در فهرست میراث ملی به ثبت نرسیده است.

بدعهدی سازمان آب

فریدون الهیاری، مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان به ایسنا درباره وضعیت فعلی سنگ‌نگاره‌های کوچری گفت:« قرار بود یک‌سری اقدامات در خصوص حفاظت اشیا و آثار و به خصوص سنگ‌نگاره‌ها  در محوطه انجام شود. با این وجود ،گویا  در مراحل پایانی، سازمان آب در خصوص تامین منابع این اقدامات به تعهدات خود عمل نکرد که این اتفاق از طریق پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی به اداره کل استان اصفهان اعلام شد و ما نیز در استان اقدامات خود را در خصوص درخواست توقف آبگیری سد از طریق مراجع مدیریتی - سیاسی و قضایی شهرستان آغاز کردیم».

تراز آب پایین رفته است

الهیاری افزود:« هنوز آبگیری سد، سطح زیادی از سنگ‌نگاره‌ها را پوشش نداده است اما ادامه آبگیری می‌تواند تهدید باشد، ضمن اینکه به دنبال مکاتبات انجام شده، تا اندازه‌ای در ورودی و خروجی آب تغییراتی ایجاد شده و سطح آب، قدری پایین‌تر رفته است امابالاخره باید تعیین تکلیف کنیم تا وضعیت آن جا مشخص شود. بخشی از سنگ‌نگاره‌ها زیر آب رفته‌اند اما براساس پیگیری‌های انجام شده نخست‌تراز آب باید از سطح سنگ‌نگاره‌ها پایین‌تر برود. زمینه انتقال و نگهداری سنگ‌نگاره‌هایی که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده‌اند، باید به یک سایت دیگر فراهم شود. هیچ کدام از سنگ‌نگاره‌هایی که در محوطه‌ کوچری در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده‌اند، زیر آب نرفته‌اند».

ارزشمند‌ترین سنگ‌نگاره‌ها غرق شده‌اند

مدیرکل میراث استان اصفهان درحالی از غرق‌نشدن سنگ‌نگاره‌های ثبت شده در فهرست میراث ملی سخن می‌گوید که به‌گفته برخی از فعالان میراث فرهنگی سنگ‌نگاره‌های ثبت شده بسیاری درحال حاضر زیر آب رفته‌اند و برای همیشه میراث ملی و نسل‌های بعدی ما از داشتن آن‌ها محروم شده‌اند. فعالان میراث فرهنگی برای اثبات ادعای خود تصاویر سنگ‌نگاره‌های ثبت ملی شده کوچری را نیز منتشر کرده‌اند. در این تصاویر «صورت فلکی سرطان»، «نقش گاوآهن» و« نقش ارابه با چهار اسب» از مهم‌ترین آن‌ها هستند که در سد کوچری غرق شده‌اند. همچنین شواهد حاکی از آن است که در منطقه، نقوش دیگری مربوط به تنوع جانوری وجود دارد که تصاویر قدیمی حک شده روی آن‌ها حضور جانورانی که اکنون نسل بسیاری از آن‌ها منقرض شده را نشان می‌دهد، آن‌ها نیز با این اقدام به زودی از بین می‌روند.

منبع:قانون
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۱۸
پیمان صاحبی


مطالعه تازه‌ای نشان می‌دهد که دستیابی به اهداف توافقنامه اقلیمی پاریس برای جهان امری ناممکن است و تقریبا مسلم است که همه کشورها در انجام تعهدات خود ناموفق خواهند بود.

به گزارش ایانا از ساینس دیلی، بر اساس تحقیقی تازه، دستیابی به اهداف توافق اقلیمی پاریس با تردید روبروست. در توافقنامه اقلیمی سال ۲۰۱۶ پاریس، ۱۹۵ کشور بر سر هدف کاهش تغییرات اقلیمی با هم به توافق رسیدند و هدف آرمانگرایانه محدود ساختن افزایش دمای جهان به کمتر از دو درجه سلسیوس را تعیین کردند. از آن هنگام، بسیاری از خود پرسیده‌اند آیا این امر به لحاظ علمی، شدنی است؟ متاسفانه احتمالات چندان خوب به نظر نمی‌رسد.

تحقیق تازه‌ای که دیک استارتز استاد دپارتمان اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا همراه با همکاران خود از دانشگاه واشنگتن و اوپستارت انجام داده نشان می‌دهد که برای جهان غیرممکن است که به اهداف پذیرفته شده در توافقنامه اقلیمی پاریس دست یابد و تقریبا مشخص است که همه ملت‌ها فراتر از حدود تعیین شده خواهند رفت.

استارتز در نگارش مقاله‌ای همکاری کرد که در مجله Nature Climate Change چاپ شده و در آن از ترکیب آمار، داده‌های علمی و اقتصادی استفاده شده تا با ارائه نمایی از سناریوهای آب و هوایی محتمل تا سال ۲۱۰۰، تصویر روشنی به دست دهند؛ این تصویر غم انگیز است.

در این مقاله ۹۵ درصد احتمال داده شده که دمای کره زمین بیش از دو درجه سلسیوس افزایش یابد و کمتر از یک درصد احتمال برای اینکه دما از ۱,۵ درجه سلسیوس بالاتر نرود قائل شده است.

این تیم، اطلاعات آماری را از سال ۱۹۶۰ تا ۲۰۱۰ بررسی کردند و دریافتند که دما در ۸۰ سال آینده احتمالا بین ۲ تا ۴,۹ درجه سلسیوس و به طور میانگین ۳.۲ درجه سلسیوس افزایش خواهد یافت. به احتمال فراوان (۹۰ درصد) افزایش دما، جایی در میانه این دامنه فروکش خواهد کرد.

هر چند نتایج آنها با نظرات بسیاری از کارشناسان آب و هوایی مطابقت دارد اما روش‌هایی که به کار بردند با روش‌های رایج متفاوت است. استارتز و همکارانش در کار خود از یک مدل مبتنی بر داده‌های آماری استفاده کردند که به جای نظرات شخصی، از شواهد و اسناد بهره می‌برد.

او توضیح می‌دهد: "ما می‌خواستیم به جای تمرکز بر نظرات تخصصی، کاملا بر انچه آمار به ما می‌گوید تکیه کنیم. این یک مدل آماری با تکنولوژی بالا است که آنچه را که به طور سرانه در هر کشور رخ داده بررسی می‌کند و میزان کربن و نیز تعداد جمعیت در هر کشور را مد نظر قرار می‌دهد. یافته‌های ما نشان می‌دهد که آنچه ممکن است رخ دهد می‌تواند دامنه وسیعی داشته باشد اما متاسفانه یک سر این دامنه بسیار بد و انتهای دیگر آن فاجعه بار است".

محققان از اینکه دریافتند مهمترین عامل کمک کننده به تغییرات اقلیمی رشد جمعیت نیست بلکه میزان تولید کربن هر کشور است که معیاری برای دی اکسید کربن در واحد تولید ناخالص داخلی است شگفت زده شدند.

استارتز می‌گوید: "با توجه به شواهد تاریخی، میزان کربن مدتی افزایش می‌یابد، به اوج می‌رسد و شروع به افت می‌کند. پیش‌بینی‌های ما نشان می‌دهد که میزان کربن همچنان به روند نزولی خود ادامه می‌دهد. با این حال این امر گیج کننده است. تنها چیزی که ما را از این شرایط خارج می‌کند، یافتن راهی است برای اینکه میزان تولید کربن را با سرعتی بیش از آنچه هست، کاهش دهیم".

این مدل حتی ضریب کاهش انتشار کربن در سالیان اخیر را در محاسبات خود دخالت داده اما هنوز تا رسیدن به میزان تعیین شده فاصله بسیاری هست. استارتز می‌گوید:"این بهترین سناریوی ممکن است مگر اینکه یک تغییر اساسی رخ دهد. پیشرفت‌های پیوسته در کاهش میزان انتشار کربن کافی نیست".

پس آیا چیزی می‌تواند جلوی گرمایش احتمالا اجتناب‌ناپذیر زمین را بگیرد؟ استارتز به دو راه حل ممکن اما به یک اندازه چالش برانگیز اشاره می‌کند: پیشرفت‌های اساسی تکنولوژیک (مثل نوآوری در انرژی باتری یا انرژی امن‌تر هسته‌ای) یا وضع مالیات‌های بسیار بالا برای صنایع و شرکت‌های آلاینده. او می‌گوید: "می‌توانیم امیدوار باشیم یک پیشرفت جادویی اتفاق بیفتد یا می‌توانیم وظیفه ناخوشایند پرداخت هزینه بیشتر در هنگامی که دست به آلوده کردن آب و هوا می‌زنیم را انجام دهیم. اما حتی این اقدامات هم ممکن است کافی نباشد".

هرچند رشد اقتصاد جهانی باید به طور فوق‌العاده کم شود تا یافته‌های این مقاله درست از آب درنیاید، استارتز می‌گوید هنوز امیدوار است که به خاطر نجات کره زمین، به نحوی ثابت شود که پیش‌بینی‌های او نادرست است. او می‌گوید: "باور کنید هیچ چیزی را بیشتر از این دوست ندارم که پیش‌بینی‌های ما نادرست باشد".

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۱۴
پیمان صاحبی


 

زندگی ساحل‌نشینان دریاچه ارومیه از نمایی نزدیک

همه از دریا حرف می‌زنند. کمتر کسی می‌گوید دریاچه. این جمله‌ها را دائم در ارومیه می‌شنوی: «آن وقت که دریا بود، باید به ارومیه می‌آمدی، همه چیز یک جور دیگر بود»، «دریا که بود، زندگی‌مان رونق داشت.»، «حالا مردم نمی‌فهمند چه بلایی سرشان آمده 12- 10 سال دیگر می‌فهمند که دیگر خیلی دیر شده...»

به گزارش سلامت نیوز، ایران نوشت: هیچ‌کس در این شهر سال‌ها که نه، روزهای خشکیدن دریا را فراموش نکرده، نه تنها فراموش نکرده که خیلی‌ها زندگی‌شان بعد از این همه سال هنوزعادی نشده. خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند شغل و کارشان چیست؟ گلایه دارند، می‌گویند مسئولان فقط به فکر دریاچه و پرنده‌ها هستند؛ هیچ‌کس به فکر آنها نیست. آنها که در این سال‌ها بیشترین ضربه را خورده‌اند، کارشان را از دست داده‌اند، زندگی‌شان زیر و رو شده، سلامت‌شان در معرض خطر قرار گرفته، زمین های کشاورزی‌شان خشک شده و حالا هم که هزار شرط و شروط گذاشته‌اند برای کار و زندگی‌شان.


در یک روز جمعه آفتابی راهی چی‌چست (دریاچه ارومیه) می‌شوم. برای دیدن دریا.هنوز خیلی‌ها برای دیدن ته‌مانده‌های دریا به این سمت می‌روند. دورش می‌گردند و حسرت می‌خورند. آه می‌کشند. محلی‌ها جای قبلی آب را نشانت می‌دهند، درست جلوی پاهایت: «باورت می‌شود آب دریا تا اینجا بود! الان ببین به چه روزی افتاده.» هنوز هم باورش برایشان سخت است، این را تقریباً در چشم همه می‌بینی. این تغییر را به چشم دیده‌اند اما هنوز درکش نمی‌کنند.
برای من که دریاچه ارومیه را تا قبل ازاین ندیده‌ام تصور این زمین خشک سفید و اینکه روزی دریا بوده، تقریباً غیرممکن است. تکه زمین خشکی که انتهایش سفیدی است، نمک‌ دریاچه زیر آفتاب تند ظهر تابستان برق می‌زند. قایق‌های پوسیده، این گوشه و آن گوشه افتاده‌اند. دوش‌های زهوار دررفته و آلونک‌هایی که خراب شده‌اند، همه تصویری از یک شهرک ساحلی متروکه می‌سازند؛ بدون آب و تنها با چند تک درخت اینجا وآنجا.


محمد همایی، راننده مینی بوس، سال‌ها توریست های علاقه‌مند به دیدن دریا را هر روز به اینجا آورده. وقتی از دریا حرف می‌زند هر بار قطره اشکی در چشمانش می‌جوشد: «الان از دریا جز خرابه‌ای باقی نمانده. دهکده ساحلی ساختند، وسیله بازی گذاشتند برای بچه‌ها اما چه فایده؟ ماشین سواری، موتورسواری دور دریا... تا مردم یادشان بماند دریا را. حداقل 2 هزار نفر همین جا مشغول کار و بار بودند که بیکار شدند. حالا بماند این همه آدمی که دریا برای‌شان کار و درآمد درست می‌کرد، زمین‌های کشاورزی هم خشک شد. دیگر کسی اجازه ندارد چاه عمیق بزند. می‌گویند همین‌ها دریاچه را خشکانده. من خودم برای همین روستاهای اطرافم، مردم مانده‌اند چه جوری زندگی کنند.»


مرد 60 ساله کنار دریا قدم می‌زند از اهالی چی‌چست. جایی را که قبلاً دریا بوده نشانم می‌دهد: «همین جا مردم می‌زدند به آب. حیف شد، واقعاً حیف!» دهکده ساحلی چی چست با سردر رنگ و وارنگش امروز تعطیل است. همان دهکده‌ای که قرار است رونق را به این منطقه بازگرداند. شهربازی دارد و امکانات موتورسواری دور دریاچه خشک شده. چند سوئیت هم اطراف دهکده ساخته‌اند. هرچند امروز خالی از جمعیت است و کارگران مشغول کار. مرد می‌گوید: «دارند ساخت و سازمی‌کنند. تعطیله امروز. شهر بازی دارد و مردم سرگرم می شوند اما هیچوقت رونق قبل برنمی‌گردد.»


مرد جوان سقف آلونک خانه‌شان را که روزگاری با خانواده‌اش در آن زندگی می‌کرده‌اند و محل کسب و درآمدشان بوده، تعمیر می‌کند. دوش حمام داشته‌اند؛ یک جور پلاژ ساحلی. حالا همگی به شهر رفته‌اند. بیشتر اعضای خانواده یا بیکارند یا کارگری می‌کنند. اتاقک‌های دوش هنوز پابرجاست. از پلاژ هم فقط چارچوبش باقی مانده. کناراتاقک‌های حمام‌ درختی روی زمین افتاده، روی همه چیز غبار زمان نشسته. یک جوری که دلت می‌گیرد: «ما اینجا خانوادگی زندگی می‌کردیم. کار و زندگی داشتیم. اما دریا که خشک شد، همه آواره شدیم. هر کدام رفتیم یک طرف. برادرهام رفتند روستا و دارند قاچاق می‌کنند. جان‌شان را گذاشته‌اند کف دستشان برای چند قران. این آلونک را که می‌بینی تعمیر می‌کنم، تنها چیزی است که باقی مانده. هراز گاهی می‌آیم تعمیرش می‌کنم. اما چه فایده، اینجا دیگر هیچوقت درست نمی‌شود.»


از کنار دوش‌های آب می‌گذرم، برای لحظه‌ای دریاچه پر از آب را تصور می‌کنم. بچه‌ها خندان و حوله بر دوش، برای حمام کردن و دوش گرفتن همدیگر را هل می‌دهند. صدای قهقهه‌شان همه جا پیچیده. می‌خواهند بستنی بخورند. روی باقیمانده یک دیوار هنوز این کلمات دیده می‌شود: «چای، بستنی، آب میوه. پلاژ چراغی.» تنها نامی از آن باقی مانده و دیگرهیچ. مثل دریا مثل دریاچه.

یک مغازه متروکه کنار دریای سابق، نظرم را جلب می‌کند. یک یخچال نیمه خالی، تویش نوشابه و چند شانه تخم مرغ هم هست. روی یخچال هم نوشابه چیده‌اند. داخل مغازه دود خورده و در حال ویرانی چند قفسه نیمه خالی ازچیپس و پفک و بیسکوییت هم دیده می‌شود. انگار انباری یک خانه باشد تا مغازه. زن میانسال روی تخت چوبی نشسته، لابد منتظر مشتری. کنارش می‌نشینم. بعید است سال تا سال هم یک مشتری از راه برسد. بلوز و دامن قهوه ای پوشیده و پیاز خرد می‌کند. فارسی بلد نیست. از پسرش می‌خواهم حرف‌هایش را ترجمه کند. می‌گوید همین جا زندگی می‌کنند: «دیگر کسی نمی‌آید از ما خرید کند، دریا را کسی اینجوری ببیند، پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند. پسرام همه بیکارند. مانده‌ایم چکار کنیم. قبلاً آب اینجا بود، دریا بود!» دستش را تکان می‌دهد و دریایی خیالی را در هوا تصویر می‌کند. قبلاً فقط نوشابه و آب معدنی نمی‌فروختند، کباب هم بوده. صبحانه هم بوده؛ املت و تخم مرغ... از آن کلبه‌های دوست داشتنی کنار دریا.


می‌گوید: «وسایل توی این یخچال را می‌بینی، همه این‌ها را نوه‌ها و بچه‌های خودم می‌خورند. شوهرم هم می‌رود کارگری تو باغ و میدان. تازه آنجا هم کار درست و حسابی نیست. بیشتر باغ‌ها خشک شده‌.» یک اتاق هم گوشه حیاط هست برای مسافرانی که خسته از راه می‌رسند و می‌خواهند چند ساعتی استراحت کنند. اتاق هم مثل بوفه کوچکش خالی است. اما چرا زن وخانواده‌اش با این همه سختی اینجا مانده‌اند، زن توضیح می‌دهد جایی ندارند بروند. خانه و کاشانه‌شان اینجاست. زندگی در کنار دریایی خشک.


«اینجا را می‌بینی؟ نه درآمد داریم نه هیچی، اما باز آب را برای‌مان تجاری حساب می‌کنند. همه آمده‌ایم به این دهکده بلکه کمی کسب و کارمان درست بشود. فکر می‌کنی اگر دریا بود، الان می‌توانستم این جوری کنارت بشینم؟» با حسرت سرش را تکان می‌دهد، قابلمه‌اش پر شده ازپیازهای خرد شده ریز و یک دست.
مقصود حسینی از اهالی روستای «کردلر» است؛ در 4 کیلومتری دریاچه ارومیه. یکی از روستاهایی که تحت تأثیر خشکی دریاچه آسیب جدی دیده. مثل اغلب روستاهای منطقه. او از بی‌آبی می‌گوید و اینکه چطور کشت و کار کشاورزانی که اطراف دریاچه کار می‌کردند، از بین رفت: «سری به باغ‌های ما بزن، ببین چطور همه خشک شده. بی‌آبی همه باغ‌ها را نابوده کرده و زندگی ما را هم به دنبال خودش. آب آنقدر شور شده که نمی‌توانیم بخوریم. می‌رویم با دبه از شهر و از روستاهای دور و بر آب می‌آوریم. تازه اگر وسیله داشته باشی. در خانه مردم را می‌زنیم و اجازه می‌گیریم آب برداریم.»


مرد جوان دیگری می‌گوید: «خشکی دریا همه را بیمار کرده، هر کی این اطراف‌زندگی می‌کند، بیماری دارد.همه بیماری پوستی گرفته‌ایم؛ چشم درد و تنگی نفس.همه‌اش به خاطر خشکی دریاست. زمین‌های ما را هم ستاد اجرایی گرفته و شهرک درست کرده. می‌خواهند این اطراف کشاورزی نباشد. می‌گویند به خاطر دریاست. می‌گویند خیلی آب مصرف می‌کنید. پس ما چکار کنیم؟ کشاورزی نکنیم، چکار کنیم؟ خشک شدن دریا کشاورزی را فلج کرده. مهم‌ترین مشکل ما آب شرب و از دست دادن کار است. اگرخدای نکرده این جوری پیش برود، همه باغ‌ها خشک می‌شوند وهمه روستاها تخیله می‌شوند.»


حسینی هم از تنگی نفس گلایه می‌کند: «چند دقیقه‌ای اینجا بگرد، یکهو می‌بینی دهنت خشک شده. این خشکی دریا باعث شد همه بروند سمت مشاغل کاذب. همین الان بالای 40 نفر در روستای ما به خاطرانواع جرم مواد مخدر زندانی‌اند. همه این‌ها به خاطر بیکاری است. چرا قبلش نبود؟ درآمد ندارند، مجبورند. همه کشاورز بودند؛ گندم، چغندر، سیب می‌کاشتند اما دولت زمینها را گرفته. ماهمه تحت فشاریم. اصلاً هیچ کس به فکر مردم نیست.‌ می‌گویند دریا خشک شده، چون شما کشاورزی کرده‌اید. این همه زمین کشاورزی شهرک بشود، ما همه نابود می‌شویم.» درد دل‌های مردم منطقه تمامی ندارد. خیلی‌های‌شان از محیط زیست گلایه دارند؛ اینکه آنقدر به فکر دریاچه و احیای آن هستند که مردم را فراموش کرده‌اند. می‌پرسند مگر غیر از این است که برای احیای دریاچه باید از همین مردم کمک بگیرند؟


زارا امجدیان، کارشناس اجتماعی و عضو انجمن «دامون» چند سالی هست روی خشک شدن تالاب قره قشلاق و همچنین مسائل معیشتی مردم اطراف دریاچه ارومیه کار می‌کند. او در گفت‌و‌گو با ما تأکید می‌کند: «مهم‌ترین موضوعی که مردم اطراف دریاچه ارومیه را درگیر کرده موضوع معیشت است. کم‌آبی و سیاست‌های احیای دریاچه، معیشت خیلی‌ها را تحت تأثیر قرار داده. این درحالی است که ستاد احیای دریاچه ارومیه، نگاه مهندسی به احیا دارد؛ بدون توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم.» یعنی همان نگاه مهندسی که دریاچه را خشکاند امروز به شکل دیگری می‌خواهد آن را احیا کند. انجمن دامون طرح‌های پایلوت برای ایجاد معیشت پایدار در این منطقه اجرا می‌کند و امجدیان در این باره می‌گوید: «ما به‌عنوان کارشناسانی که 5 - 4 سالی هست در اینجا کار می‌کنیم، معتقدیم ستاد احیای دریاچه ارومیه، دریاچه را فقط پهنه آبی در نظر گرفته و تمام سیاست‌هایش را روی همین مسأله و انتقال آب به آن متمرکز کرده. درحالیکه صدها روستا در کنار دریاچه ارومیه قرار دارد که اقتصاد و معیشت‌شان مبتنی بر کشاورزی و آن هم محصولات پرآب‌خواه مثل هندوانه، چغندر و گوجه فرنگی است. برای احیای دوباره دریاچه نمی‌توان به کشاورزان بی‌توجه ماند. باید به وضعیت آنها و کشت‌های کم آبخواه هم توجه کنیم یا مشاغل دیگری برای آنها ایجاد کنیم. با شرایط فعلی، شاهد یک بحران انسانی خواهیم بود که زندگی روستاییان را تحت ثأثیر قرار می‌دهد. برای اجرای هرگونه سیاستی نمی‌توان به جمعیت انسانی آن منطقه بی‌توجه ماند.»


امجدیان تأکید می‌کند: «کشاورزان، مسئول نابود کردن دریاچه نیستند و خودشان قربانی سیاست‌های غلط‌اند. چه کسانی به آنها مجوز حفر چاه عمیق را دادند؟ مسأله این است که بسیاری از مسئولان محیط زیست نگاه اجتماعی ندارند و فکر نمی‌کنند برای حفاظت از محیط زیست باید همین انسان ها را آموزش بدهند. این نوع برخورد موجب شده یک دشمنی عمیق بین کشاورزان و محیط زیستی‌ها شکل بگیرد. ما تا می‌گوییم محیط زیست، مردم می‌گویند شما می‌خواهید زمین‌های ما را بگیرید؟ سازمان حفاظت محیط زیست باید نقش جامعه انسانی را ببیند و بداند آنهایی که اطراف دریاچه و تالاب‌ها زندگی کرده‌اند در این سال ها بیشترین آسیب را دیده‌اند.»


هاله طارم، مدیرعامل شرکت «یشیل اورمان چی چست» که هدفش به جریان انداختن پتانسیل جامعه محلی برای احیای دریاچه ارومیه است، نیز بر معیشت مردم در این منطقه تمرکز کرده‌ است: «خشک شدن دریاچه، روی کشاورزی و دامپروی واشتغال بسیاری از مردم و در نتیجه معیشت‌شان تأثیر گذاشته. خیلی از کشاورزان محصول‌شان افت کرده، درآمدشان پایین آمده و در نهایت معیشت‌شان تحت تأثیر قرار گرفته. این روزها کشاورزان اطراف دریاچه ارومیه اجازه حفر چاه عمیق ندارند، تغییر کاربری زمین‌هایشان براحتی ممکن نیست و اجازه ساخت باغ و تبدیل زمین‌های دیم به آبی را هم ندارند. شرایط تغییر کرده و آنها با توجه به این شرایط باید توانمندی‌هایشان را شناسایی کنند.» به گفته این کارشناس اجتماعی در طرح پایلوت آنها بر توانمندسازی افراد، حفظ منابع و کشاورزی پایدار تأکید شده تا از مهاجرت در این منطقه جلوگیری شود. تغییر ذهنیت‌ها و اینکه برخی بدانند دیگر کشاوررزی در این منطقه برایشان مفید و سودآور نیست، از دیگر اقدامات این انجمن در منطقه اطراف دریاچه ارومیه بوده.
چند نفری هنوز اطراف دریای خشک قدم می‌زنند، آفتاب ظهر تابستان تندتر از قبل می‌تابد. چند نفرشان به قایق چپه شده‌ای تکیه زده‌اند و به دوردست‌ها نگاه می‌کنند. کدام خاطره از پیش چشماهایشان درحال عبور است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۱۲
پیمان صاحبی

چنگ و دندان زمین‌خواران برای پایتخت

در‌ سال ۱۳۹۵ تصرفات غیرقانونی زمین و اراضی در استان تهران ۱۰۰ ‌‌هزار‌میلیارد ریال اعلام شد و این آمار عمق فاجعه را می‌رساند، چرا که نشان‌دهنده عدم نظارت بر خاطیانی است که اراضی عمومی شهر را به تصرف خود درآورده‌اند. گرچه اخیرا متولیان امر به این مساله پرداخته اند، اما باید قوانین راه میانبر را برای سودجویان ببندند و نگذارند که پدیده زمین خواری شدت یابد.

به گزارش سلامت نیوز، آرمان نوشت: ماجرای زمین ‌خواری در ایران سابقه طولانی دارد، بحث دیروز و امروز نیست و هر از گاهی اخبار تصاحب اراضی روی خروجی خبرگزاری‌‌ها قرار می‌گیرد. زمین خواری، تصرف اراضی اعم از دولتی و شخصی از سوی اشخاص یا مراجعی است که با استفاده از نفوذ و روابط خود در دستگاه‌‌های مختلف اداری یا با شناسایی خلأهای قانونی و گاه نیز با جعل اسناد و مدارکی به سوء استفاده‌های مالی و ملکی می‌پردازند، آن‌چنان که به گفته معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست در حال حاضر بالغ بر ۲۹۶۷ هکتار پرونده زمین خواری مفتوح در محاکم قضائی داریم. اردیبهشت امسال محمد مجابی بیان کرد که برخی از این زمین‌های تهران از جمله اراضی شمیرانات از قیمت و مرغوبیت بسیار بالایی برخوردار هستند.

در این مناطق از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ بیش از ۱۳۳ فقره پرونده با مساحت بیش از سه‌میلیون و ۵۹۵‌هزار متر مربع در مراجع قضائی مطرح شد که از این میزان یک‌میلیون و ۳۵۰‌هزار متر مربع رفع تصرف شد و برای ۲۲۴‌هزار متر مربع در حال پیگیری در محاکم قضائی هستیم. دستگاه قضائی در حال رسیدگی به این پرونده ‌هاست تا احکام مربوط به آنها نیز صادر شود. زمین خواری جلوه‌ای از کلاهبرداری است و بر اساس قانون مصوب سال 1310 با افرادی که مال دیگری را به‌طور تصنعی مال خود معرفی کرده و برای آن سند دریافت می‌کنند، برخورد می‌شود. همچنین در گزارش کمیسیون اصل 90 آمده است «زمین ‌خواری، جرم پیچیده‌ای است که دست‌های زیادی در پس آن دیده می‌شود، برخورد قاطع قضائی می‌تواند این دست‌ها را قطع کند. هرچند به نظر می‌‌رسد سازمان‌‌های دولتی باید در واگذاری‌ها دقت کنند تا زمین‌‌ها و مستغلات به نام مردم و کام زمین‌ خواران رها نشود.»

گرچه این پدیده جرم محسوب شده است، اما آیا در واقعیت مانند یک جرم با آن برخورد می‌شود؟ البته اخیرا مسئولان به مبارزه با زمین خواری پرداخته اند، ولی آنچه از ظاهر امر پیداست این است که خلأهای نظارتی بسیاری به این مساله دامن زده است، به گونه‌ای که زنگ خطر برای باغات تهران نیز به صدا در آمده و مصوبه برج‌ - باغ، یکی از مصوبات شورای شهر تهران، باغ‌های تهران را به نابودی کشانده است. مدت هاست که پدیده زمین خواری مشاهده می‌شود، از این رو باید متولیان در این حوزه با قوانین کارآمد و موثر مانع فعالیت سودجویانی شوند که فقط به فکر منافع خود هستند. گرچه در این میان برخی قوانین اصلاح شده اند، ولی همچنان نیازمند توجه بیشتر مسئولان به این حوزه هستیم که هر چه زودتر با معضل زمین‌خواری برخورد کنند، چرا که در عرصه‌های طبیعی اطراف تهران برخی سودجویان اقدام به زمین خواری کرده‌اند. از این رو باید این مساله در دستور کار دولت دوازدهم نیز قرار بگیرد تا در دولت جدید با کاهش مساله زمین خواری رو به رو شویم، چرا این مساله از سال‌ها قبل وجود داشته و همچنان نیز ادامه خواهد داشت و تنها با پیگیری مسئولان می‌توان مانع آن شد.

زمین خواری به غسالخانه و قبرستان رسید

بر اساس آمار از مرداد ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ تعداد ساختمان‌‌های بلندمرتبه تهران به ۴۱۱ واحد رسیده است، در حالی که از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۸۴ این تعداد ۳۲۴ واحد بوده و پیش از سال ۱۳۵۰ تعداد ساختمان‌های بلندمرتبه تهران ۲۴۴ واحد بوده است. بنابراین با روندی که پیش رو داریم هر لحظه امکان زمین خواری در تهران وجود دارد. آذر سال گذشته نماینده شورای شهر تهران در کمیسیون ماده گفت: وقتی قانون «برج – باغ» ابلاغ و اجرایی شد، عملا ما به‌طور قانونی اجازه تجاوز به باغ‌ها را دادیم. به گفته محمدمهدی تندگویان در طول سه سال گذشته بالغ بر حداقل 150 مورد عمدی بودن تخریب درختان و باغات مشخص شده است. برای اعمال قانون این پرونده‌ها را به قوه قضائیه فرستادیم. با این همه، حتی یک رأی هم به نفع شهر نبوده است. او با بیان اینکه بیشترین آمار تخریب باغات در مناطق یک، دو، سه و پنج بوده است، افزود: بیشتر از 70‌درصد شناسایی تخلفات بر اساس گزارشات مردمی بوده است و مردم به عنوان دیده‌بان‌های شهری نقش مهمی در کاهش تخلفات دارند. تازه داستان زمین خواری به اینجا ختم نمی‌شود.

آذر سال گذشته دستگیرشدن یکی از اعضای شورای بخش بومهن خبرساز شد. فردی در بومهن با ایجاد تغییر در صورتجلسه شورای بخش نسبت به واگذاری اراضی ملی چون قبرستان، غسالخانه و کتابخانه به اشخاص عادی اقدام کرده بود. این متهم با سوء استفاده از موقعیتی که در شورای بخش بومهن داشته و همچنین بر اساس ارتباطاتی که با برخی عوامل اجرایی برقرار کرده است نسبت به واگذاری و فروش این اراضی به اشخاص عادی مبادرت کرد و نهایتا این اراضی جای استفاده عمومی به ویلاهای متعدد شخصی تبدیل شدند. بنابراین مقوله زمین خواری در تهران و شهرهای اطراف آن بسیار حائز اهمیت است، چرا که اموال عمومی برای همگان است و نباید به تصرف شخصی درآید. از این رو نظارت بیشتر مسئولان در این زمینه لازم الاجراست و باید بیشتر از پیش اراضی ملی را مورد توجه و حفاظت خود قرار دهند، به گونه‌ای که آیندگان نیز از آن سهمی ببرند.

فشار زمین‌خواری بر محیط‌زیست تهران

چندی پیش فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست استان تهران که به عنوان فرمانده یگان برتر کشور انتخاب شد، بیان کرد: فشار زمین‌ خواری بر شهرستان شمیرانات و منطقه حفاظت شده ورجین قابل مقایسه با هیچ‌نقطه کشور نیست. نقی میرزاکریمی تصریح کرد: سازمان حفاظت محیط‌زیست بنده را در استان تهران انتخاب کرد، با توجه به اینکه جمعیتی که در این استان زندگی می‌کنند و فشاری که بر منابع و مناطق است، نیاز به فعالیت و اقدامات بیشتری دارد. به گزارش مهر، او ادامه داد: اقداماتی که ما طی این سال‌ها در استان تهران انجام داده بودیم شامل تصرف و برخورد با زمین‌ خواری بیشتر در محدوده شهرستان شمیرانات بود که تعداد پرونده‌هایی که در آنجا تشکیل می‌شود و قیمت اراضی و فشاری که بر منطقه حفاظت شده ورجین است، قابل مقایسه با هیچ‌یک از مناطق کشور نیست.

اراضی ملی، ریه شهروندان

مدیر کل دفتر آموزش سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره زمین خواری، می‌گوید: اراضی بر اساس کاربری‌های خود تعریف خاصی دارند. برخی اراضی ملی هستند و تحت عنوان مناطق چهارگانه در اختیار سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار دارند یا اینکه برخی اراضی کشاورزی هستند و متولی آن وزارت جهاد کشاورزی است. کیومرث کلانتری می‌افزاید: اراضی ملی مرتعی، جنگلی و کوهستانی هستند و جزو اموال عمومی و دارایی مردم حساب می‌شوند. او ادامه می‌دهد: تصرف در این نوع اراضی بدون گرفتن مجوزهای قانونی جرم محسوب می‌شود، چون مالکیت خصوصی ندارند و در زمره مالکیت عمومی به حساب می‌آیند. او بیان می‌کند: سازمان حفاظت محیط‌زیست موظف است از اراضی‌ای که در داخل مناطق چهارگانه قرار دارد حفاظت کند. در واقع باید این اراضی با حفظ کاربری خود برای نسل‌های آینده باقی بمانند.

کلانتری تاکید می‌کند: در این گونه مناطق سازمان حفاظت محیط‌زیست قائم مقام همه دستگاه‌های اجرایی است، ولی حق واگذاری این اراضی را ندارد. بنابراین افراد، شرکت ها، اداراتی که به تصرف و تصاحب اراضی ملی می‌پردازند، اگر بدون کسب مجوز قانونی باشد مورد پیگیرد قضائی قرار خواهند گرفت. او یادآور می‌شود: قانون در این مورد تصریح دارد و جرم و مجازات برای خاطیان در نظر گرفته است. کلانتری اضافه می‌کند: در بعضی موارد شاهد تعرض به اراضی عمومی ملی، جنگلی و مرتعی هستیم، به ویژه در حواشی شهرها که از نظر سازمان حفاظت محیط‌زیست، سازمان جنگل‌ها و مراتع وجهاد کشاورزی کار خلافی است و این اراضی ریه‌های مردم شهرها محسوب می‌شوند.

کلانتری خاطرنشان می‌کند: وقتی برخی اراضی مانند سرخه حصار و خجیر در حاشیه تهران به عنوان ریه شهر و شهروندان تهرانی هستند، در واقع به عنوان مکانی برای تسویه و تبادل هوا و تفریح مردم تهران در نظر گرفته شده‌اند. بنابراین امروزه آنچه تحت عنوان تصرف در اراضی ملی اتفاق می‌افتد قابلیت پیگیری دارد و دستگاه‌های متولی حتما باید با متصرفان اراضی ملی برخورد جدی داشته باشند که به پشتوانه قوی قوه قضائیه در این راستا قوانین اصلاح شده و مجازات تعیین شده‌اند. مدیر کل دفتر آموزش سازمان حفاظت محیط‌زیست عنوان می‌کند: سوء استفاده از اراضی ملی از نظر شهروندان قابل قبول نیست و دستگاه‌های متولی هم باید با قاطعیت با متخلفان برخورد کنند، چرا که در واقع به نوعی تصرف در اموال عمومی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۱۰
پیمان صاحبی


 

درخواست مسئولان از جوامع محلی برای خاموشی آتش جنگل‌ها

«‌شانزده میلیون هکتار وسعت اراضی جنگلی کشور است؛ ١٧درصد در استان‌های شمالی و ٨٣‌درصد در دیگر نقاط کشور پخش است اما نه تجهیزات کافی است و نه نیروها.»

به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: این سخن فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، تصویری کلی از آن چیزی است که در هر آتش‌سوزی اتفاق می‌افتد؛ نیروهای اطفای حریق به دل آتش می‌زنند و گروه‌های داوطلب هم برای کمک پیش می‌روند اما هر دو با دست‌های خالی.
مثل پناهگاه حیات وحش میانکاله که چهار روز تمام در آتش سوخت و نیرو برای خاموش کردن آتش کم داشت و امکانات هم. چنان شد که مردم برای کمک آمدند اما برای تشنگی داوطلبان مردمی آبی نبود، نیروهای اطفای حریق با بالگرد آمدند اما بالگرد آبپاشی برای خاموشی آتش نبود. این آتش‌سوزی چهارمین آتش‌سوزی‌ای بود که امسال در این منطقه رخ داد و در تاریخ میانکاله بی‌سابقه بود اما یکی از هزاران آتش‌سوزی‌ای بود که هر‌ سال ۱۵‌هزار هکتار از جنگل‌ها و مراتع کشور را می‌سوزاند.


یک روز پس از پایان گرفتن این حریق، حسینعلی ابراهیمی کارنامی، مدیرکل حفاظت محیط‌ زیست مازندران، به ایلنا توضیح داد که «ما حتی جیره خشک و آب‌ معدنی هم در اختیار نداشتیم تا به مردمی که برای کمک شتافته بودند، بدهیم.» آتش‌سوزی در منطقه حفاظت‌‌شده میانکاله که دهم مرداد آغاز شد و تا چهاردهم ادامه داشت، توانست بیشتر از ٢٠٠ هکتار از اکوسیستم این پناهگاه را از بین ببرد. جوامع محلی مثل همیشه به کمک آمدند چون نیروی انسانی سازمانی کافی نیست: «اکثر نیروهای انسانی سازمان صرف پایش، بررسی مناطق و برخورد با متخلفان می‌شود و سازمان نیروهای جداگانه برای اطفای حریق در اختیار ندارد. به علاوه نیروهایی که در اختیار سازمان هستند نیز تجهیزات کافی ندارند.» وظیفه نهایی به عهده محیط‌بانان بود اما آنها هم «حداقل امکانات» را در اختیار داشتند و دارند. نیروهای سازمان محیط ‌زیست برای تأمین بالگرد با مخزن آب اگرچه به وزارت دفاع درخواست دادند اما «چون چنین آتش‌سوزی‌ای در جنگل‌های میانکاله در سال‌های اخیر سابقه نداشت» موفق به تهیه آن نشدند.


داوطلبان آموزش‌ندیده در خطرند


هفته پیش که جنگل مارمیشو در آذربایجان‌غربی آتش گرفت و ٨٠‌درصد از مناطق این جنگل بکر در ارومیه را سوزاند، وهاب‌زاده، مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجان‌غربی گفت: «برخی از همکاران برای خاموش کردن آتش تا مرز شهادت هم رفتند. با وجود چندین‌بار درخواست از سازمان‌ جنگل‌ها برای اعزام بالگرد آبپاش، تازه زمانی که ۸۰‌درصد جنگل سوخت، هماهنگی صورت گرفت.» این‌جا نیروهای هلال‌احمر برای افراد اعزامی آذوقه تأمین کردند اما اگر کمک مردم و اهالی نبود، کار پیش نمی‌رفت.»
نیروهای مردمی درحالی برای نجات مارمیشو شتافتند که «به دلیل وجود خمپاره، آثار و بقایای جنگ» در این جنگل باید احتیاط می‌کردند و همین مسأله مهار آتش را کُندتر کرد. دود تعداد زیادی از نیرو‌ها را مصدوم کرد چون «آنها با امکانات کم و دست خالی اقدام به مهار آتش کردند. این حقیقت مسلم است که اگر می‌خواهند درخت‌ها را حفظ کنند باید اعتبار ویژه برای اطفای حریق وجود داشته باشد؛ نه این‌که با بیل آتش را خاموش کنند.»


این قصه چند سالی است که تکرار می‌شود. گروه‌های مردمی به کمک می‌شتابند اما با دست خالی و بدون این‌که آموزش دیده باشند. محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی در سازمان حفاظت محیط ‌زیست درباره خطراتی که گروه‌های داوطلب را تهدید می‌کند به «شهروند» می‌گوید: «هر‌ سال شاهد آسیب رسیدن به گروهی از هموطنان هستیم که با نیت خیر و به صورت داوطلبانه برای مهار آتش آمده‌اند. همین امسال در روز ملی جنگلبان از یکی از داوطلبانی که دچار ٧٠‌درصد سوختگی شده بود، قدردانی شد. کسانی که با آتش آشنایی ندارند همواره بشدت در معرض خطر هستند، چرا که آتش‌سوزی در جنگل و مرتع شرایط سخت و پیچیده‌ای دارد، هر آن ممکن است تکه سنگ‌ها به دلیل حرارت پرتاب شوند و آتش شعله بکشد. بنابراین حتما باید گروه‌های داوطلب آموزش‌های لازم را دیده باشند.»


او بهترین کمک از سوی جوامع محلی و گروه‌های داوطلب را اطلاع‌رسانی در لحظات اول می‌داند: «آنها باید در وهله اول اداره‌های محیط‌ زیست و جنگلبانی را خبر و با ابزار ابتدایی از گسترش آتش جلوگیری کنند و اگر آتش گسترده شده بود، کار را به افراد کارآزموده و زبده‌تر بسپارند.» اطلاع‌رسانی‌ها به‌جز با مراجعه مستقیم به پاسگاه‌های محیط‌بانی یا اداره محیط‌زیست یا منابع طبیعی، می‌تواند از طریق تماس با کد ۱۵۰۴ باشد؛ تا گزارش‌ها و اطلاعات تخریب، تصرفات، چرای غیرمجاز و آتش‌سوزی به‌طور شبانه‌روز به اطلاع نیروهای یگان منابع طبیعی و محیط‌زیست برسد.
مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی درباره این‌که چرا امکانات اطفای حریق در اختیار جوامع محلی قرار گرفته است، می‌گوید: «می‌شود به جوامعی که در حاشیه رویشگاه‌های جنگلی زندگی می‌کنند، آبپاش‌های معمولی داد که گالن‌های ٢٠ لیتری دارد و به راحتی روی دوش حمل می‌شود. با این کار همان لحظات اول آتش خاموش می‌شود. این روش به مراتب باصرفه‌تر است تا این‌که بخواهند منتظر نیروهای یگان باشند. ما باید به این سمت برویم و امکاناتی در اختیار جوامع بگذاریم.»


٩٥‌درصد آتش‌سوزی‌ها عاملی انسانی دارد. مسئولان کشور بارها این آمار را اعلام کرده‌اند و از لزوم فرهنگسازی گفته‌اند. درویش معتقد است که بخشی از آتش‌سوزی‌ها به دلیل بعضی آزمندی‌ها اتفاق می‌افتد: «مثلا چوپانی که محیط‌بان او را از چرای دام در زمین‌های ممنوعه منع کرده، آن‌جا را به آتش می‌کشد یا بعضی به عمد برای تغییر کاربری اراضی و گسترش باغداری و کشاورزی منطقه‌ای را می‌سوزانند.» او اینها را می‌گوید و برای توضیح این‌که «اغلب آتش‌سوزی‌ها به دلیل عوامل انسانی، ریشه در نادانی دارد» مثال می‌زند: «فردی که ته سیگارش را از خودرو بیرون می‌اندازد و کسی که کمپینگ می‌کند و از خاموشی آتشش مطمئن نمی‌شود، ازجمله مواردی هستند که با آموزش می‌توانند از سوختن جنگل‌ها پیشگیری کنند.»


به ناوگان اطفای حریق نیاز داریم


آتش‌سوزی‌ها پیش از تابستان آغاز شد و با آمدن فصل گرما به اوج رسید؛ مثل هر سال. امسال همزمان با رسیدن تابستان رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست درخواست کرد که ابعاد مختلف ممنوعیت مطلق روشن‌کردن آتش در هوای باز طی فصل گرما بررسی شود. دولت برای مقابله با آتش‌سوزی ستادی با همکاری وزارت دفاع، ستاد مدیریت بحران، سازمان جنگل‌ها و مراتع و سازمان حفاظت از محیط‌زیست برای واکنش سریع فعال کرد و ۴۳ بالگرد و هواپیما در ۱۴ نقطه کشور مستقر شدند تا هر جا لازم شد، فورا اعزام شوند. به علاوه پارسال هم سه ‌میلیارد تومان تجهیزات انفرادی، ۳۰‌میلیارد تومان تجهیزات خودرویی و تجهیزات خاموش‌کننده آتش خریداری شد و در برنامه ششم توسعه اعتباراتی برای اطفای حریق پیش‌بینی شد؛ با این حال به نظر می‌آید امکانات همچنان برای وسعت جنگل‌ها و مراتع ایران کافی نیست. سرهنگ قاسم سبزعلی، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری این را به زبان آمار به «شهروند» توضیح می‌دهد: «١٣٥‌میلیون هکتار وسعت اراضی ملی، ٨٢‌میلیون هکتار وسعت اراضی مرتعی و ١٦‌میلیون هکتار وسعت اراضی جنگلی کشور است. از این ١٦‌میلیون هکتار جنگل دست کاشت و طبیعی، ١٧درصد در استان‌های شمالی و ٨٣‌درصد در دیگر نقاط کشور است. حفاظت از همین وسعت سرزمینی تجهیزات خاصی را می‌طلبد.»


او به تلاش‌های دولت از ‌سال ٩٤ تا کنون اشاره می‌کند و نگاه تازه به تأمین تجهیزات اطفای حریق. ‌سال گذشته تفاهمی چندجانبه میان وزارت دفاع، سازمان جنگل‌ها و سازمان محیط‌زیست برای استفاده از بودجه دولتی در تأمین تجهیزات اطفا اتفاق افتاد. سبزعلی با وجود این موارد اما معتقد است که باز هم به زیرساخت‌های دیگری نیاز است: «ما باید ناوگان اطفای حریق داشته باشیم. در بررسی کشورهای دیگر می‌بینیم که آنها ناوگان و سیستمی خاص اطفای حریق دارند اما در سازمان‌های محیط‌زیست و جنگل‌ها نیروها چندمسئولیتی هستند؛ مثلا بار مسئولیت ما در سازمان جنگل‌ها چنان سنگین است که باید هم متخلفان محصولات، قاچاقچیان چوب، کوره‌های زغال، دام‌های غیرمجاز را کنترل کنیم و هم به آتش‌سوزی‌ها برسیم.»


آتش‌سوزی‌ها کمتر شده


سبزعلی توضیح می‌دهد که با وجود رسیدگی به امکانات در سه‌ سال اخیر، آتش‌سوزی‌ها هم به مراتب کمتر شده است: «در‌ سال ١٣٩٥ با وجود افزایش فقرات آتش‌سوزی نسبت به‌ سال ٩٤ نزدیک به ٣٥‌درصد کاهش حریق داشتیم؛ این آمار اما در مراتع به دلیل پوشش علفی با افزایش مواجه بود. از سوی دیگر در ‌سال ١٣٩٦ نسبت به‌ سال ١٣٩٥ در تمام استان‌ها٥٠‌درصد کاهش حریق اتفاق افتاد؛ به جز در استان خوزستان که نسبت به پارسال افزایشی صد درصدی داشت. دلیل این اتفاق افزایش گرما و اختلافات قومی و قبیله‌ای است.»
براساس آمار تازه مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت صید و شکار سازمان حفاظت محیط‌زیست استان‌های خوزستان، کردستان و مازندران از ابتدای‌ سال تاکنون به ترتیب بیشترین آتش‌سوزی‌های مرتعی و جنگلی را داشته‌اند؛ به‌ طوری که «٨٠‌درصد آتش‌سوزی جنگل‌ها در کشور از ابتدای‌ سال در این سه استان انجام
شده است.»


هر‌ سال ٣٠‌هزار پرونده تخلف


فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها با اشاره به این‌که در‌ سال ٣٠‌هزار پرونده تخلف در این سازمان تشکیل می‌شود، ادامه می‌دهد: «بسیاری نمی‌دانند هر یک درخت بلوط برای سه انسان اکسیژن تولید و هر هکتار جنگل ٦٨ تن گردوغبار را به خودش جذب می‌کند. ایران در کمربند خشک و نیمه‌خشک واقع شده و جنگل‌ها و مراتع برای آن ارزش حیاتی دارد. اگر ما شاهد تغییر اقلیم، کاهش بارندگی، وقوع ریزگرد و فرونشست زمینیم، عامل این وقایع دخالت نابجا در طبیعت است. به همین دلیل است که باید در وهله اول فرهنگ‌سازی کرد.»
او با گفتن از فرهنگ‌سازی درباره آسیب به محیط‌زیست حرف می‌زند: «در شمال کشور همه داسی به دست دارند تا برای کبابشان زغالی دست و پا کنند، به مزرعه‌داران بارها تذکر داده‌ایم که بعد از برداشت محصول «پس‌چَر» (بقایای گیاهی به جا مانده در مزرعه) را آتش نزنند اما کسی گوش نمی‌کند، مجلس در این‌باره قانون وضع کرد و مجازات هم تعیین شد اما کارساز نبود و این نشان می‌دهد که پای فرهنگ‌سازی می‌لنگد. فاجعه را هر‌ سال سیزده‌‌بدر می‌بینید. کارخانه‌ای در یکی از شهرستان‌ها پنیر تولید می‌کرد و پساب شورش را به مراتع می‌داد و فکر می‌کرد خدمت می‌کند. در بعضی استان‌ها با خودروی پراید قاچاق چوب می‌کنند. ما بشدت دچار چالش فرهنگی هستیم.»


مردم کنار ما نباشند، نمی‌شود


اینها همه در حالی است که به گفته سبزعلی «مادامی که مردم کنار ما نباشد، هیچ توفیقی حاصل نمی‌شود. برای همین است که نگاه ما واگذاری حفاظت به مردم است، به نوعی که در عین حفاظت از منابع منتفع شوند؛ مثلا با کشت گیاهان دارویی.» او با اشاره به نقش بالای عوامل انسانی در آتش‌سوزی‌ها می‌گوید: «باید زیرساخت‌هایمان را اصلاح کنیم. همین کسانی که این‌جا رعایت نمی‌کنند و آتش‌سوزی را رقم می‌زنند، اگر به کشور دیگر بروند، حتما ممنوعیت‌ها را رعایت می‌کنند. ترکیه مناطق قرقی دارد که ورود افراد ممنوع است و اگر کسی وارد شود، ماموران حکم تیر دارند. ما در ابتدای انقلاب داشته‌های طبیعی بیشتری داشتیم که حالا ‌درصد زیادی از آن از دست رفته است. جنگل‌های کشور ترکیه در این مدت، افزایش دو برابری داشته اما ما از‌ سال ٥٦ تا به ‌حال حجم عظیمی را از دست داده‌ایم.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۶
پیمان صاحبی