منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۲۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است


بخش تنوع گیاه دانشگاه ساحل آفتابی ((Sunshine Coast به کمک پژوهشگران دانشگاه کوینزلند آمده است تا اثبات کنند که طبیعت دست بالا را دارد- حداقل زمانی که مسئله، میکروب های گیاهی هستند.

به گزارش ایانا از سایت "یوراکلرت"، پروفسور فیل هیوجن هولتز مدیر مرکز اکوژنومیک استرالیا می گوید: "مطالعه درباره اجتماع میکروب ها برای رشد گیاهان ضروری است و می تواند بازده محصولات کشاورزی و گیاهان را افزایش دهد."

پروفسور "هیوجن هولتز" از دانشکده شیمی و علوم زیستی مولکولی دانشگاه کوینزلند می گوید: "گیاهان برای بیش از ۴۰۰ میلیون سال تکامل یافته اند تا محیط زیست مناسبی برای میکروب ها فراهم کنند تا آن ها بتوانند در سراسر بدن گیاهان از برگ تا ریشه ها سکنی گزینند."

مطالعات قبلی در رابطه با تاثیر اجتماع میکروب ها بر گیاه میزبان، بر گیاهان و محصولات نمونه مانند بنشن و نیشکر تمرکز می کردند، اما نه بر کل طیف گونه ها.

او می گوید: "در یک سمپوزیوم که در سال ۲۰۱۲ در یونان برگزار شد من متوجه شدم که تقریبا همه ی پژوهشگران گیاه بر یک یا حداکثر چندین گونه گیاهی کار کرده اند، بنابراین شما می شنوید که آن ها با نام گونه های گیاهی به یکدیگر ارجاع می دهند". "گروه من به تاثیرات متقابل طبیعت در مقابل غذا در میکروبیوم های مرتبط با گیاه میزبان علاقه مند هستند. شما نیاز به یک نمونه یا حدوسط پیشرفته از گروه میزبان دارید تا ببینید آیا میکروارگانیسم ها با میزبان خود رشد می کند (طبیعت) یا در نتیجه شرایط محیطی (غذا)."

این نوع از تجزیه و تحلیل ها محقق نمی شد اگر پژوهشگران گستره وسیعی از گونه های گیاهی را بررسی نمی کردند.

او می گوید: "پژوهشگر دانشکده کشاورزی و علوم غذایی، پروفسور سوزان اشمیت نشان داده است که داده های جمع آوری شده از تپه های منطقه کولولا ((cooloola در پارک ملی ماسه ای در منطقه "سواحل آفتابی" در استرالیا برای پاسخ دادن به این سوال ایده آل هستند."

این منطقه طیف وسیعی از گونه های گیاهی در مجاورت یکدیگر و در محیط زیست های با خاک بسیار متفاوت را شامل می شود و اجازه می دهد که به سوال مربوط به طبیعت در مقابل غذا پاسخ داده شود. توجه به این مسئله نیز مهم است که استرالیا یکی از مکان های اندکی است که شما به نمایندگان تمام گیاهان این کشور دسترسی دارید- برای مثال شما نمی توانید همین طیف از گونه های گیاهی را در اروپا پوشش دهید.

پروفسور اشمیت می گوید: "کولولا به طور ایده آلی با مجموعه پیشرفته سیستم های تپه های شنی که در طول بیش از چند صد هزار سال در مجاورت یکدیگر توسعه یافته اند تناسب دارد."

او می گوید: "ما نمونه های ریشه و خاک را از گونه های گیاهی بی دانه و دانه دار- پنجه گرگ، سرخس، سرخس نخلی، ناژو و گیاهان گلدار- که در درون سیستم این تپه ها رشد می کنند جمع آوری کردیم و اجتماع باکتری های ساکن را بررسی کردیم. این مطالعه نشان داد که ژنتیک گیاهان بر اجتماعات ساکن در ریشه به شیوه ای که با تکامل آن ها سازگار است تاثیر می گذارد، اما این در میان تاثیرات وسیع تر محیط زیستی در درجه دوم قرار دارد."

این مسئله هم چنین این استنباط را تایید می کند که میکروبیوم هسته ای ریشه در طول تاریخ ۴۰۰ میلیونی آن ها با گیاهان زمینی تکامل یافته است.

پروفسور اشمیت می گوید یکی از تفاوت های مهم بین گیاهان و حیوانات توانایی محدود گیاهان در انتقال عمودی میکروارگانیسم ها به نسل های بعدی است.

او می گوید: "گیاهان هم چنین تحرک محدودی دارند و عموما کل زندگی خود را در یک مکان می گذرانند. در نتیجه جوامع میکروارگانیسم های مرتبط با گیاهان به طور عمده از محیط زیست خود تاثیر پذیرفته اند."

مشابه اکتشافات اخیر در مورد اهمیت اجتماع میکروب های درون روده در حیوانات، شواهد خوبی مبنی بر اینکه رشد گیاهان و قدرت آن ها به میکروب های مطلوب بستگی دارد وجود دارد.

او می گوید: "به طور فزاینده ای کشاورزان برای حمایت از محصولات خود می خواهند تا بر میکروب های مفید سرمایه گذاری کنند، و علم با ایجاد افزایش مقاومت محصولات در مقابل آفات، بیماری ها و فشارهای محیطی و بهبود دسترسی آن ها به مواد مغذی می تواند به طراحی پروبیوتیک های موثر در محصول کمک کند تا محصولات سالم تر، سخت تر و پربارتر باشند."

اشمیت می گوید: "دانستن این که تمام گیاهان دارای میکروبیوم هسته ای در ریشه خود هستند قدمی در جهت فهم اصول روابط پیچیده بین میکروارگانیسم ها و گیاهان است. ما اکنون نیاز داریم بفهمیم این میکروارگانیسم های ارزشمند برای ریشه چه نقشی بازی می کنند و ما چگونه می توانیم پتانسیل آن ها را برای کشاورزی بوم شناختی مهار کنیم."

این مقاله در مجله ارتباطات طبیعت ((Nature Communications منتشر شده است.

مترجم: بهاران پدرام

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۵
پیمان صاحبی


بر اساس یک مطالعه جدید، شدت گرفتن چرخه آب، یعنی حدود ۲۰ درصد افزایش بارندگی تا سال ۲۱۰۰، به احتمال زیاد، افزایش شدید میزان نیتروژن شسته شده از خاک در ایالات متحده را در پی خواهد داشت. وقتی نیتروژن زیاد با آب رودخانه‌ها و مصب‌ها ترکیب می‌شود، می‌تواند تاثیر عمیقی بر سیستم‌های آبی بگذارد؛ مثلا باعث شکوفایی جلبکی می‌شود که تاثیرات منفی بر سلامت انسان، اکوسیستم‌های آبی و اقتصاد بر جای خواهد گذاشت.

به گزارش ایانا از ساینس دیلی، تغییر در الگوهای بارندگی در آینده که بر اثر تغییرات اقلیمی روی می‌دهد، ممکن است تاثیر شدیدی بر میزان شسته شدن نیتروژن داشته باشد اما بیشتر تحلیل‌ها محدود به مناطق محلی و تنها مبتنی بر چند الگوی کوچک آب و هوایی بوده است.

اوا سینها و همکارانش، برای مطالعه بیشتر، تغییرات مورد انتظار در بارندگی بر اساس مدل‌های آب و هوایی مختلف که هر یک آز آنها برای سه حالت احتمالی (از وضعیت انجام اقدامات اساسی برای کاهش تغییرات اقلیمی تا سناریوی ادامه وضع کنونی) و دو دوره زمانی (آینده نزدیک، از ۲۰۳۱ تا ۲۰۶۰ و آینده دور، ۲۰۷۱ تا ۲۱۰۰) اجرا شده بود را تحلیل کردند.

برآورد های مدل‌ها نشان داد که میزان نیتروژن در هر سه حالت و در هر دو دوره زمانی، در سراسر ایالات متحده افزایش خواهد یافت.

آن‌گونه که نویسندگان این تحقیق نوشته‌اند، بر اساس ارزیابی مدل‌ها پیش‌بینی می‌شود در شرایط سناریوی بلند مدت ادامه وضع کنونی، متوسط افزایش میزان نیتروژن در سراسر ایالات متحده ۱۹ درصد باشد که شمال شرق، بالا دست حوضه رودخانه آچافالایا می سی سی پی و حوضه دریاچه‌های گریت لیکز، بیشترین افزایش‌ها را شاهد خواهد بود.

آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا برای بررسی این اعداد و ارقام در حال حاضر توصیه می‌کند مصرف نیتروژن ورودی به حوضه آبگیر رودخانه آچافالایای می سی سی پی تا ۲۰ درصد نسبت به سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۶ کاهش یابد تا تاثیرات منفی ورود نیتروژن به خلیج مکزیک کاسته شود. اما با تغییرات پیش‌بینی شده در میزان بارندگی، کاهش ۶۲ درصدی در نیتروژن ورودی لازم است تا همان نتایج به دست آید.

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۴
پیمان صاحبی


 

رئیس آینده سازمان محیط زیست باید از خطرات محصولات تراریخته برای تنوع زیستی آگاه باشد

این روزها موضوع انتخاب رئیس سازمان محیط‌زیست به یکی از جدی ترین دغدغه‌های گروه‌ها و متخصصان محیط‌زیست کشور تبدیل شده به طوریکه تحلیل‌ها و موافقت‌ها و مخالفت‌ها با گزینه‌های پیشنهادی ریاست این سازمان در فضای مجازی و برخی رسانه‌ها همچنان به مهمترین اخبار محیط‌زیستی کشور بدل شده است.

به گزارش سلامت نیوز، ایران نوشت: عده ای معتقدند تخصص و صرف داشتن مدرک محیط‌زیستی یکی از شرایط کسب کرسی ریاست محیط‌زیست ایران است و گروهی دیگر معتقدند داشتن عرق و علاقه به محیط‌زیست از مدرک گرایی مهمتر است.

در همین حال حسین آخانی، زیست‌شناس و عضو هیأت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران که یکی از چهره‌های معتبر علمی و باسابقه در حوزه محیط‌زیست است می‌گوید: صرف داشتن مدرک به تنهایی مهم نیست، علاقه و اعتقاد به حفظ محیط‌زیست و آگاهی از شرایط موجود محیط‌زیست کشور از هر چیزی مهمتر است. نکته دیگر عدم وابستگی حزبی و جناحی است چون تجربه نشان داده محیط‌زیست بیشتر از همان جایی ضربه خورده که رؤسای آن عمدتاً گرایشات سیاسی و حزبی داشتند و به خاطر منافع خودشان به راحتی حاضر به مصالحه شدند. رئیس سازمان باید به مشارکت اجتماعی اعتقاد داشته باشد و بتواند از متخصصان و جامعه مدنی مشورت بگیرد و با مبانی سیاستگذاری عمومی در این حوزه آشنا باشد.

حالا دلیلی ندارد که حتماً مدرکش محیط‌زیستی باشد آن هم در این دوره که بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در ایران به دلیل کیفیت پایین آموزشی و مدارک غیرمعتبر آن از پختگی لازم برخوردار نیستند. او افزود: برای همین من فکر می‌کنم یک اکولوژیست یا یک جامعه‌شناس که بتواند ارتباط بین همه عناصر محیط را درک کند و درک درستی از جامعه و مسائل آن داشته باشد و شرایط بالا را هم داشته باشد مناسب‌تر باشد.


او افزود: امروز عمده مشکل محیط‌زیست ما در نتیجه نابودی تنوع زیستی و زیستگاه‌ها و مخاطرات ناشی از تخریب آنها حادث شده و عمده این مشکلات هم در نتیجه اقدامات دولتی‌ها در گذشته بوده که البته گاهی هنوز هم تداوم دارد. به هر حال کشور ما در گذشته سختی‌های زیادی را از سر گذرانده و بروز جنگ و اقتصاد دولتی و وابسته به نفت و تلاش برای کسب رضایت مردم به هر قیمتی منجر شده تا فشار زیادی به منابع و محیط‌زیست وارد شود.

هیچ کس خود را در برابر فاجعه سد گتوند مسئول نمی‌داند
آخانی افزود: اخیراً آقای روحانی در سخنرانی شان اظهار داشتند که اقتصاد ما «خصولتی» است یعنی ترکیبی بین خصوصی و دولتی، یعنی شرکت‌هایی که اسماً خصوصی هستند و مدیرانشان دولتی‌اند و به اعتقاد من همین‌ها بیشترین آسیب را به طبیعت ایران زدند. نمونه‌اش سد گتوند است که امروز هیچ کس خود را در برابر این فاجعه مسئول نمی‌داند بنابراین رئیس سازمان محیط‌زیست باید بتواند فارغ از گرایشات سیاسی و حزبی در برابر این جریانات ایستادگی کند و با آشنایی که از وضعیت گذشته و حال دارد بتواند در ساختار و تشکیلات محیط‌زیست یک تحول اساسی و مبتنی بر مطالعه و نظرات کارشناسی ایجاد کند در غیر این صورت اوضاع محیط‌زیست ایران از این هم بدتر خواهد شد.

ضرورت نگاه جامع، سیستمی و علمی


عبدالحسین وهاب‌زاده، بوم‌شناس و عضو سابق هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد نیز در این باره می‌گوید: ضرورتی ندارد که حتماً رئیس سازمان متخصص محیط‌زیست باشد، بگذریم از اینکه این سازمان از آغاز تأسیس هرگز ریاستش چنین تخصصی نداشته است. آنچه مهم است عاشق محیط زیست بودن است، داشتن یک نگاه بوم‌شناختی لازم است که یک‌چیز را در ارتباط با همه‌چیز بداند و محیط‌زیست را نه یک مقوله صرفاً فنی و تخصصی بلکه یک موضوع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تاریخی بداند که در آن نظام معیشت و اقتصاد کشور نقشی پررنگ بازی می‌کند. کسانی را نیاوریم به صرف اینکه سال‌ها در مناصب اجرایی در این کشور آزمون و خطا کرده‌اند و مثلاً با تجربه‌اند که بودن طولانی در مناصب اجرایی در این کشور عمدتاً نه موجب پختگی بلکه اکثراً پوسیدگی بوده است.


دکتر مرتضی شریفی، مدرس دانشگاه و عضو شورای عالی جنگل و مرتع نیز در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید:این یک حقیقت است که رفع مشکلات محیط زیست کشور صرفاً منوط به یک فرد نیست و مجموعه‌ای از عوامل در حل این مشکلات تأثیرگذار هستند اما با این همه من معتقدم رئیس سازمان محیط زیست قبل از هر چیز باید فن مدیریت را خوب بداند و اینکه بتواند نقش یک هماهنگ‌کننده را بین کارشناسان و تصمیم گیران ایفا کند نه اینکه به جای کارشناسان تصمیم‌گیری کند و نظرات خودش را هم به آنها اعمال کند.
او می‌افزاید: چنین مدیری حتی لازم نیست که حتماً مدرک مرتبط با محیط زیست داشته باشد چون محیط زیست اساساً یک علم بین‌رشته‌ای است اما باید این رئیس با مسائل و مشکلات محیط زیست به خوبی آشنایی داشته باشد و آگاهی‌اش از مسائل بالا باشد که این امر لزوماً با مدرک دانشگاهی تأمین نمی‌شود بلکه با دغدغه‌مندی و علاقه اوست که ارتباط مستقیم دارد. به طور مثال رئیس آینده سازمان محیط زیست باید مواضع شفافی در حوزه مدیریت مناطق حفاظت شده و تنوع زیستی داشته باشد، از آسیب‌های محصولات تراریخته در ایران و دنیا و خطراتش برای تنوع زیستی آگاه باشد.

شریفی خاطرنشان کرد: متأسفانه یکی از آسیب‌های وارده به محیط زیست ما به دلیل سیاسی بودن و ملاحظه کاری رؤسای این سازمان در نیم قرن گذشته بوده، صرفنظر از اینکه رئیس سازمان چه گرایشات سیاسی دارد باید بعد از آمدن به سازمان تمامی ملاحظات جناحی و سیاسی‌اش را کنار بگذارد و کاملاً مستقل عمل کرده و تنها جانبداری‌اش از منافع محیط زیست در سطح ملی باشد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۱
پیمان صاحبی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۰
پیمان صاحبی


رضا رمضانی*: سال‌ها پیش بود که پژوهشگران در قسمتی از سیبری پیکر منجمد ماموتی را در میان قطعه بزرگی از یخ کشف کردند. خبر در جهان پیچید و طبعا از رادیو و تلویزیون ایران هم پخش شد. واکنش‌ها متنوع و پرسش‌ها جالب بود. 


پرسش‌هایی از این قبیل که آیا می‌توان با دسترسی به چنین نمونه‌ای و تکنیک‌های نوین بیولوژی، ماموتی زنده را پدید آورد یا آن‌که ابهام‌های نظریه‌های تکامل و وقایع دوران یخبندان تا چه حد برطرف خواهد شد. اما هنوز شگفت‌زدگی من از شنیدن یک پرسش در آن سال‌ها پابرجاست. وقتی که کسی پرسید گمان می‌کنی بعد از این همه سال، هنوز گوشتش قابل‌استفاده باشد؟

اکنون دهه‌هاست که از آن کشف می‌گذرد و روسیه بارها با  اجاره دادن قطعه یخ حاوی پیکر ماموت برای نمایش موقت در موزه‌ها٬ پول‌های هنگفتی از دیگر کشورها دریافت کرده است. اما اگر اندیشه کاشف آن ماموت هم محدود به این بود که آیا گوشت ماموت بعد از هزارها ‌سال قابل خوردن است یا نه و کنجکاوی‌اش به چشیدن مزه کباب ماموت با یک لیوان دوغ گوسفندی محدود می‌شد٬ غیر از چند‌هزار سیخ کباب چیزی عاید کسی نمی‌شد و همه چیز تمام می‌شد.

اما درد بزرگ و آسیب جاری در جامعه ما آن است که نگرش‌های همگون با آن پرسش هنوز  بسیارند و تاسف‌بارتر آن‌که صاحبان این نوع نگرش، با تعداد نه چندان کم در جایگاه‌های مدیریتی نیز نشسته‌اند. از طرفی، اگر گمان کنیم که تنها باقیمانده ارزشمند باستانی از دوران‌های زمین‌شناسی می‌تواند مصداق‌هایی مانند ماموت سیبری باشد٬ خطای بزرگی را مرتکب شده‌ایم. 

ذخیره‌های زیستی و اکولوژیکی باقیمانده در طبیعت ما هم باقیمانده همان دوره‌ها هستند و اتفاقا زنده و زندگی‌بخش‌اند، اما مدیریت ناتوان از درک ارزش بی‌نظیر چنین پتانسیل‌هایی نمی‌تواند برنامه‌ای متناسب را ترتیب دهد و طرح‌هایی سردستی را ارایه می‌کند که با نتایجی اندک، بر باد دادن همیشگی این ثروت عظیم را ضروری می‌نمایاند.

یکی از بدترین مصداق‌های تکرار این الگوی مدیریتیِ بی‌توجه به اندیشه‌های توسعه و برخورداری‌های پایدار روندی است که در مدیریت آب پیش گرفته شده است. ماده‌ای بنیادی در طبیعت و اکوسیستم که انواع تاثیرها و خدمات و امکان بقا را فراهم می‌کند.

 از تحمل‌پذیر کردن تغییرات دمای محیطی تا پیشگیری از آلودگی هوا و فراهم کردن عرصه‌های مرتعی و جنگلی تا متعادل کردن رژیم جریانات هوایی و... که تأمین آب شرب و بهداشت و کشاورزی و صنعت هم بخشی از خدمات آن است. به شرطی که منابع آن همچنان در بستر آب‌های ژرف و زیرزمینی و سطحی و بارش‌های جوی در چرخه‌های خود باقی بمانند.

 در این میان، مدیریت توسعه را به‌طور غالب کسانی در دست گرفته‌اند که درک مناسبی از مفاهیم نوین توسعه ندارند و گمان می‌کنند اگر بتوانند تمام این چرخه‌ها را از بین ببرند و در عوض برای مدتی ١٠ یا ٢٠ ساله چند کارخانه یا مزرعه را پدید آورند و برای طرح خود پوششی هم از بهانه تأمین آب شرب بتراشند، اوج مدیریت را به خرج داده‌اند و اشکالی ندارد که بعد از آن مدت کوتاه چند ساله، هم آب و چرخه‌های زندگی بخشش از بین برود، هم همان کارخانه‌ها و مزارع و زمینه‌های اشتغال. همان لذت کوتاه‌مدت کارنامه‌های نمایشی، این الگوی مدیریت را ارضا می‌کند. مدیریتی که آب و چرخه‌های حیات‌بخشش را با طرح‌های نادرستی مانند گتوند و گلورد و مشمپا و ایالو یا انتقال آب بین حوضه‌ای و درون‌حوضه‌ای - بدون آن‌که تصمیم‌گیری‌ها مبتنی بر طی شدن روند کامل بررسی‌های علمی و حقوقی باشد- به سمت قهقرا می‌برد و قابلیت‌های بسیار سودمند آب را در پایدار کردن زمینه‌های دیگر اقتصاد و اجتماع و سلامت و توسعه نادیده می‌گیرد. ذهنیتی که حد نهایت ایده‌پردازی‌اش پس از کشف ماموت منجمد٬ لذت چشیدن طعم کباب ماموت چند‌میلیون ساله با دوغ گوسفندی تازه است.

* کارشناس محیط زیست
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۵
پیمان صاحبی

چاه‌های آب متهم هستند یامجرم؟

کنکاش در پرونده بحران دریاچه ارومیه؛

حفر چاه‌های غیرمجاز و مصرف بی‌رویه آب‌های زیرزمینی از عوامل اصلی ادامه بحران زیست‌محیطی دریاچه ارومیه به شمار می‌روند درحالی‌که اثبات علمی این موضوع هنوز محل بحث است.

حفر چاه‌های غیرمجاز و مصرف بی‌رویه آب‌های زیرزمینی از عوامل اصلی ادامه بحران زیست‌محیطی دریاچه ارومیه به شمار می‌روند درحالی‌که اثبات علمی این موضوع هنوز محل بحث است.

به گزارش قانون به نقل از مهر، گروه استان‌ها- سکینه اسمی: نزدیک به سه دهه از بحران خشک شدن دریاچه ارومیه می‌گذرد بحرانی که در این رهگذر به دلیل استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی، حفر چاه‌های غیرمجاز، کاهش نزولات آسمانی و بی‌تدبیری در مدیریت منابع آبی هرسال دامنه آن وسیع‌تر می‌شود.

در این سه دهه اظهارنظرهای متعدد کارشناسی و غیر کارشناسی از علل و عوامل بروز این بحران در رسانه‌های متعدد منتشرشده و در بیشتر این اظهارنظرها آب‌های زیرزمینی و چاه‌های غیرمجاز یکی از عوامل اصلی به وجود آمدن این بحران قلمداد شده است.

 

در سال‌های اخیر اما نتایج مطالعات زمین‌شناسی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه نشان می‌دهد بین چاه‌های غیرمجاز، آب‌های زیرزمینی و بحران دریاچه ارومیه ارتباط چندانی به‌جز در دو دشت کهریز ارومیه و دشت شیرامین آذربایجان شرقی وجود ندارد.

یک علامت سوال

یعنی هرچقدر تعداد چاه‌های غیرمجاز زیادی در این حوضه حفر شود به جز در مناطق فوق‌الذکر در سایر مناطق دریاچه ارومیه ارتباط مستقیمی بین این امر و تشدید بحران دریاچه ارومیه وجود ندارد. اما استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی به‌خصوص در حواشی رودخانه‌ها که منبع اصلی تغذیه دریاچه هستند نیز موجب کاهش آب ورودی و ادامه روند بحران این تالاب بین‌المللی می‌شود.

افزایش حفر چاه های غیرمجاز و نیز استفاده بی رویه از آبهای زیرزمینی موجب کاهش ذخایر آبی شده و در نتیجه میزان ورود آب به دریاچه نیز کاهش یافته و شاهد ادامه و تشدید روند بحرانی آن خواهیم بودنتایج اولیه مطالعات زمین‌شناسی در این حوضه مشخص کرده است اگر ارتباطی بین تمامی بخش‌های دریاچه ارومیه با چاه‌های غیرمجاز وجود داشت باید منابع آبی چاه‌ها شور بودند این در حالی است که تنها شاهد هجوم آب شور در مناطق شمالی دریاچه هستیم.

اما درعین‌حال افزایش حفر چاه‌های غیرمجاز و نیز استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی موجب کاهش ذخایر و منابع آبی شده و در نتیجه میزان ورود آب به دریاچه نیز کاهش یافته و شاهد ادامه و تشدید روند بحرانی آن خواهیم بود.

اما این تمام ماجرا نیست به اعتقاد کارشناسان کاهش ذخایر آب‌های زیرزمینی و افزایش تعداد چاه‌های غیرمجاز به‌مراتب بحرانی‌ مهم‌تر از وضعیت خود دریاچه ارومیه است به‌طوری‌که ادامه بی‌توجهی به جلوگیری از مصرف بی‌رویه آب‌های زیرزمینی و حفر چاه‌های غیرمجاز موجب کاهش ذخایر آبی و فرونشست زمین می‌شود.

هنوز با گذشت نزدیک به سه دهه از وقوع بحران خشک‌سالی دریاچه ارومیه آمارهای رسمی و دقیقی از میزان حفر چاه‌های غیرمجاز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود ندارد.

بر اساس اعلام سازمان آب منطقه‌ای آذربایجان غربی منابع موجود آب‌های زیرزمینی به علت برداشت‌های غیرمجاز و بی‌رویه با مشکل جدی روبرو شده که نه‌تنها برگشت‌پذیر نیست بلکه معضلات جدی را برای دریاچه ارومیه ایجاد و این موضوع ضرورت برخورد با برداشت‌های غیرمجاز از این منابع را دوچندان کرده است.

 

چاه‌های آب بی‌تأثیر در بحران دریاچه ارومیه نیستند

معاون فنی اداره کل محیط‌زیست آذربایجان غربی در خصوص نقش چاه‌های مجاز و غیرمجاز و مصرف بی‌رویه آب‌های زیرزمینی در به وجود آمدن و ادامه بحران دریاچه ارومیه می‌گوید: بر اساس مطالعات صورت گرفته ارتباط خیلی قوی و زیادی بین چاه‌های مجاز و غیرمجاز و نیز آب‌های زیرزمینی و بحران دریاچه ارومیه وجود ندارد.

حجت جباری با بیان اینکه به‌عنوان کارشناس محیط‌زیست معتقدم استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و نیز وجود چاه‌های مجاز و غیرمجاز بی‌تأثیر در بحران خشک شدن دریاچه نیستند می‌افزاید: رودخانه به‌عنوان مهم‌ترین منبع آبی تأمین‌کننده آب دریاچه ارومیه به شمار می‌رود و در این راستا حفر چاه غیرمجاز و استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی موجب کاهش منابع، ذخایر آبی و کاهش میزان ورود آب به دریاچه ارومیه می‌شود.

وی ادامه می دهد: بیان میزان تاثیر پذیری دریاچه ارومیه از چاه های غیرمجاز و آب های زیرزمینی کمی پیچیده است، مطالعات زمین شناسی صورت گرفته در این زمینه مشخص یکی از دلایلی که عنوان می شود ارتباط چندانی با چاه های غیرمجاز و بحران دریاچه ارومیه وجود ندارد این است که اگر این عوامل تاثیر گذار بود باید در حال حاضر آب چاه های غیرمجاز حفر شده شور بودکرده است به جز بخش دشت کهریز ارومیه و دشت شیرامین عجب شیر در آذربایجان شرقی ارتباطی بین چاه های غیرمجاز و آب های زیرزمینی با بحران دریاچه ارومیه وجود ندارد.

جباری می‌گوید: ولی درعین‌حال مصرف بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و حفر چاه‌های غیرمجاز در ادامه روند بحران دریاچه ارومیه بی‌تأثیر نیست اگر منابع آبی موجود در استان مدیریت نشود در آینده شاهد بحران‌های جدی‌تری ازجمله کاهش ذخایر آب‌های زیرزمینی و نیز فرونشست زمین خواهیم بود.

معاون فنی محیط‌زیست آذربایجان غربی می‌افزاید: یکی از دلایلی که عنوان می‌شود ارتباط چندانی با چاه‌های غیرمجاز و بحران دریاچه ارومیه وجود ندارد این است که اگر این عوامل تأثیرگذار بود باید در حال حاضر آب چاه‌های غیرمجاز حفرشده شور بود این در حالی است که هم‌اکنون بررسی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد به‌جز چند بخش جزئی آب چاه‌های حوضه دریاچه ارومیه چندان مشکل شوری ندارند.

 

احتمال فرونشست زمین در سه دشت مهم آذربایجان غربی

جباری گفت: ولی مصرف بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و حفر چاه‌های غیرمجاز در حوضه دریاچه ارومیه ازاین‌جهت که رودخانه‌ها یکی از منابع اصلی تأمین آب دریاچه هستند و حفر چاه‌های غیرمجاز موجب استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و ذخایر موجود منابع آبی شده و درنتیجه کاهش ورود آب موردنیاز به دریاچه می‌شود تأثیر زیادی بر آینده این تالاب مهم کشور دارد.

مطالعات ژئوفیزیک به خصوص مطالعات ژئوفیزیک هوایی و نیزمطالعات ساختار زمین شناسی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه انجام گرفته و هنوز مطالعات ادامه دارد

معاون فنی محیط‌زیست آذربایجان غربی می‌گوید: همچنین استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی موجب کاهش سطح تراز چاه‌های حوضه دریاچه ارومیه شده و کیفیت آب در چاه‌ها به‌شدت کاهش‌یافته و آب شرب و کشاورزی استان نیز با مشکل جدی مواجه می‌شود.

به گفته جباری ادامه این روند و کاهش منابع آبی و آب‌های زیرزمینی در سال‌های اخیر ضمن ایجاد بحران فرونشست در منطقه باعث مسدود شدن حفره‌های آب‌های زیرزمینی می‌شود که در صورت وقوع این امر اگر شاهد بارش‌های الهی هم باشیم دیگر حفره‌های زیرزمینی برای ذخیره آب نخواهد بود.

وی با بیان اینکه بر اساس برخی آمارهای اعلامی بیش از ۴۵ هزار حلقه چاه مجاز و نیز ۴۵ هزار حلقه چاه غیرمجاز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود دارد می‌افزاید: هرچند برخی آمار چاه‌های حوضه دریاچه ارومیه را بیش از این ارقام نیز عنوان می‌کنند که نشان می‌دهد اگر منابع آبی مدیریت نشود نه‌تنها دریاچه ارومیه بلکه منطقه با مشکل شدید بی‌آبی و فرونشست زمین در سال‌های آتی مواجه می‌شود.

 

چاه‌های غیرمجاز عامل تشدید بحران شمال دریاچه ارومیه است

معاون امور معدنی سازمان صنعت، معدن و تجارت آذربایجان غربی و نماینده سازمان زمین‌شناسی کشور در استان نیز در خصوص عوامل تأثیرگذار بر بحران دریاچه ارومیه از جمله چاه‌های غیرمجاز و استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی از دیدگاه مطالعات زمین‌شناسی می‌گوید: بر اساس مطالعات صورت گرفته زمین‌شناسی طی سال‌های اخیر در حوضه آبریز دریاچه ارومیه تنها ارتباط بین بحران به وجود آمده در این تالاب و چاه‌های غیرمجاز در شمال دریاچه و منطقه آذرشهر وجود دارد.

عبدالحمید سرتیپی با بیان اینکه بر اساس آمار اعلامی از سوی منابع مرتبط به بحران دریاچه ارومیه ۲۴ هزار حلقه چاه عمیق در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود دارد می‌افزاید: اگر ارتباط خیلی زیادی بین بحران دریاچه ارومیه و چاه‌های غیرمجاز در تمامی بخش‌های حوضه آبریز وجود داشت باید در حال حاضر شاهد هجوم آب‌شور دریاچه ارومیه به چاه‌ها بودیم.

وی ادامه می‌دهد: این در حالی است که بر اساس مطالعات و بررسی‌های صورت گرفته شاهد این ارتباط در بخش شمال دریاچه ارومیه و نیز به‌ویژه در دشت کهریز ارومیه و منطقه آذرشهر از استان آذربایجان شرقی هستیم.

سرتیپی با بیان اینکه مطالعات زمین‌شناسی صورت گرفته در این حوضه آبریز دریاچه ارومیه هنوز تکمیل و نتایج آن نهایی نشده است ادامه می‌دهد: تاکنون مطالعات ژئوفیزیک به‌خصوص مطالعات ژئوفیزیک هوایی و نیز مطالعات ساختار زمین‌شناسی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه انجام‌گرفته و هنوز مطالعات ادامه دارد که نتایج اولیه این مطالعات حاکی از ارتباط بین چاه‌های غیرمجاز و استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و بحران دریاچه ارومیه در منطقه شمال دریاچه ثابت‌شده است.

 

دشت‌های ارومیه، سلماس و خوی با خطر فرونشست زمین مواجه هستند

نماینده سازمان زمین‌شناسی کشور در آذربایجان غربی می‌گوید: با حفر چاه‌های غیرمجاز و استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی شاهد هجوم آب‌های شور به سمت چاه‌ها هستیم که اگر مدیریت نشود در آینده نزدیک باید شاهد ایجاد شوره‌زارها در منطقه و بحران‌های دیگری در این راستا باشیم.

سرتیپی با تأکید بر اینکه حفر چاه‌های غیرمجاز و استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی چه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و چه در منطقه نگران‌کننده بوده و زمینه‌ساز بحران‌های زیادی ازجمله فرونشست زمین می‌شود می‌گوید: هم‌اکنون دشت‌های ارومیه، خوی و به‌ویژه سلماس با احتمال فرونشست مواجه هستند و اگر منابع آبی این مناطق مدیریت نشود نه‌تنها با خطر فرونشست زمین مواجه می‌شویم بلکه آبخوان‌ها از بین رفته و دیگر منبعی برای ذخیره آب نخواهیم داشت.

نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی نیز با تأیید و بیان نظرات مشابه معاون فنی محیط‌زیست استان و نماینده زمین‌شناسی در آذربایجان غربی در این خصوص به  می‌گوید: اهمیت و ارزش آب‌های زیرزمینی و نیز حفر چاه‌های غیرمجاز در استان و منطقه کمتر از بحران دریاچه ارومیه نیست.

هم اکنون دشت های ارومیه، خوی و به ویژه سلماس با خطر  فرونشست مواجه هستند و اگر منابع آبی این مناطق مدیریت نشود نه تنها با خطر فرونشست زمین مواجه می شویم بلکه آبخوان ها از بین رفته و دیگر منبعی برای ذخیره آب نخواهیم داشتهادی بهادری ادامه می‌دهد: هرچند بر اساس مطالعات صورت گرفته ارتباط بین چاه‌های غیرمجاز و بحران دریاچه ارومیه تنها در دو منطقه دشت کهریز ارومیه و دشت شیرامین در استان آذربایجان غربی ثابت شده است اما رودخانه‌ها منابع اصلی تأمین‌کننده آب دریاچه ارومیه هستند که استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و حفر چاه‌های غیرمجاز در حواشی رودخانه موجب کاهش میزان آب ورودی به دریاچه و ادامه روند بحرانی آن می‌شود.

وی با تأکید بر اینکه بحران به وجود آمده در دریاچه ارومیه با تخصیص اعتبار و اجرای طرح‌های مدیریت منابع آبی شاید قابل‌کنترل بوده و امید به احیای دریاچه وجود دارد می‌گوید: اما اگر با وجود بحران کاهش شدید منابع آب‌های زیرزمینی در پی حفر چاه‌های غیرمجاز باشیم ضمن خطر فرونشست زمین دیگر هیچ امکانی برای احیای ذخایر آب‌های زیرزمینی وجود نخواهد داشت.

بهادری گفت: هرچقدر هم ازنظر مطالعاتی ثابت شود ارتباط زیادی بین چاه‌های غیرمجاز و بحران دریاچه ارومیه وجود ندارد، معتقدم تأثیر زیادی بین این دو وجود دارد چراکه حفر چاه‌های غیرمجاز و استفاده بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی موجب کاهش ذخایر آبی و بحران خشک‌سالی در منطقه می‌شود.

به‌هرروی هرچقدر هم مطالعات زمین‌شناسی ثابت کند چاه‌های غیرمجاز تأثیر چندانی در به وجود آمدن بحران دریاچه ارومیه داشته یا نداشته است با بحران شدید کم‌آبی و کاهش ذخایر آبی در منطقه مواجه هستیم که اگر مدیریت نشود در آینده به بحران غیرقابل‌جبران دیگری منجر می‌شود.

منبع:قانون
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۲
پیمان صاحبی


فعالان، جنگلبانان و رهبران بومیان به‌طور وحشیانه و با میانگین هر هفته تقریبا چهار نفر کشته می‌شوند؛ اکنون این احساس در سراسر جهان به‌وجود آمده که هر کسی می‌تواند بدون مواجه شدن با عواقب قانونی، مدافعان محیط زیست را بکشد.

به گزارش ایانا از گاردین، سال گذشته پر مخاطره‌ترین سال برای کسانی بود که از سرزمین، منابع‌طبیعی یا حیات وحش خود محافظت می‌کنند؛ تحقیق تازه‌ای نشان داد که به‌طور متوسط در هر هفته چهار نفر در سراسر جهان در راه حفاظت از محیط زیست کشته شده‌اند.

بر اساس گزارش گروه دیدبان جهانی (Global Witness)، ۲۰۰ تن از فعالان محیط زیست، محافظان حیات وحش و رهبران بومی که سعی می‌کردند از سرزمین خود محافظت کنند در سال ۲۰۱۶ کشته شدند که بیش از دو برابر تعدادی است که در ۵ سال گذشته جان خود را از دست داده‌اند.

بر اساس اطلاعاتی که گاردین به طور اختصاصی گردآوری کرده، با ۹۸ کشته‌ای که در پنج ماه نخست امسال شناسایی شده‌اند، روند کشته‌ها در سال ۲۰۱۷ رو به افزایش است.

جان ناکس گزارشگر ویژه حقوق بشر و محیط زیست سازمان ملل می‌گوید: از آنجا که فرهنگ عفو مجرمان در حال گسترش است، حقوق بشر به حال خود رها شده است. کسانی که به حاشیه رانده شده و از حمایت قضایی مستثنی شده‌اند و وابسته به محیط زیست هستند، بیشتر در معرض خطرند. کشورها به قوانین احترام نمی‌گذارند؛ محافظان محیط زیست در سراسر جهان در معرض خطرند. اکنون یک اپیدمی وجود دارد؛ فرهنگ بخشودگی مجرمان؛ احساس اینکه هر کسی می‌تواند بدون مواجهه با عواقب قانونی، محافظان محیط زیست را بکشد در حال فراگیر شدن است؛ این پدیده در جریان فعالیت‌هایی همچون معدن‌کاری، تولید غیرقانونی الوار و سد سازی رخ می‌دهد.

ایسیدرو بالدنگرو لوپز یکی از رهبران بومیان مکزیک و مخالف با برداشت غیر قانونی چوب از جنگل در ماه ژانویه کشته شد. در ماه می، کشاورزان در ایالت مارانیاهو در برزیل با چاقو به یک سکونتگاه بومیان یورش بردند و در نزاع دیگری بر سر زمین که باعث زخمی شدن دهها نفر شد، کشاورزان با چاقو به بومیان حمله کردند. همچنین از ابتدای سال جاری، حمله به مدافعان محیط زیست در کشورهای کلمبیا، هندوراس، مکزیک و بسیاری کشورهای دیگر، چندین کشته بر جای گذاشته است.

بیشتر مدافعان محیط زیست در جنگل‌ها یا روستاهای دور افتاده‌ای که در آنها معدن‌کاری، سدسازی، برداشت غیر قانونی چوب یا کشاورزی صنعتی انجام می‌شود، جان خود را از دست داده‌اند. گزارش شده شرکت‌ها یا نیروهای دولتی، بسیاری از قاتلان را اجیر کرده‌اند.

از همین رو است که اکنون گاردین با مشارکت دیدبان جهانی، می‌کوشد تا آمار همه کسانی که در سال بعد در راه دفاع از محیط زیست کشته شده‌اند را ثبت کند.

بیلی کایت یکی از رهبران کمپین در دیده‌بان جهانی می‌گوید: "کشته‌هایی که این لیست را تشکیل می‌دهند تنها نوک قله خشونت فراگیر هستند. جوامعی که علیه تخریب محیط زیست ایستادگی می‌کنند اکنون در خط آتش ماموران امنیتی شرکت‌های خصوصی، نیروهای دولتی و قاتلان اجیر شده قرار دارند. به ازای هر مدافع محیط زیست که کشته شده است، بسیاری دیگر به مرگ، آوارگی و تخریب منابع شان تهدید شده‌اند. اینها حوادث منحصر به فردی نیستند. بلکه نشانه‌ای از یک رشته حملات هدفمند به جوامع بومی و دورافتاده توسط دولت‌ها و شرکت‌هاست".

محققان می‌گویند: تعداد و شدت منازعات زیست محیطی در سراسر جهان رو به فزونی است. بر اساس اطلسی که سازمان ملل، با همکاری استادان ۲۳ دانشگاه درباره نزاع‌های زیست محیطی تهیه کرده نشان می‌دهد که ۲۰۰۰ مورد نزاع بر سر آب، زمین، آلایندگی، آواره کردن مردم و معدنکاری رخ داده است.

بابی بنرجی محقق دانشکده تجارت کاس که مدت ۱۵ سال موضوع مقاومت در برابر پروژه‌های توسعه جهانی را بررسی کرده‌است، می‌گوید: "اینها تنها مواردی است که گزارش شده است. ممکن است میزان واقعی سه برابر این باشد. اکنون خشونت‌ها بیشتر شده است؛ اینک به خاطر جهانی شدن، منازعات در سراسر جهان رخ می‌دهد. سرمایه‌داری خشن است و شرکت‌های جهانی برای دستیابی به زمین و منابع، چشم به کشورهای فقیر دوخته‌اند. کشورهای فقیر بیشتر در معرض فساد هستند و سیستم اجرای قوانین در آنها ضعیف‌تر است؛ شرکت‌ها و کشورها با هم همکاری می‌کنند تا مردم را بکشند".

گزارش سال ۲۰۱۶ دیده‌بان جهانی نشان می‌دهد که صنایع اصلی دخیل در منازعات، صنعت نفت و معدن هستند که عامل ۳۳ مورد از قتل‌ها هستند. صنعت الوار با ۲۳ کشته در جایگاه دوم جهان قرار دارد و به دنبال آن کشاورزی با ۱۵ مورد کشته در جای سوم قرار گرفته است. نکته حیرت برانگیز این است که کشاورزی صنعتی در پنج ماهه نخست امسال با ۲۲ کشته در سراسر جهان، رقیب بخش معدن به عنوان مرگبارترین بخش شده است. در سال ۲۰۱۷، اوضاع در کلمبیا از بد به بسیار بد تغییر کرده است. برزیل و فیلیپین نیز همچنان در رده‌های بالا هستند و گروه‌های بومی همچنان از بی‌عدالتی رنج می‌برند.

از نظر رتبه کشورها در سال ۲۰۱۶، برزیل با ۴۹ کشته مرگبارترین کشور جهان بود؛ بسیاری از آنها در جنگل‌های بارانی آمازون کشته شدند؛ در این کشور که جنگل‌زدایی ۲۹ درصد رشد داشته، صنعت الوار عامل ۱۶ مورد از قتل‌ها بوده است.

لورا کاسرس یکی از دختران برتا کاسرس، رهبر بومیان هندوراس است که در سال ۲۰۱۶ پس از مقاومت در برابر ساخت سد آگوآ زارکا بر روی رودخانه گوالکارکه کشته شد. لورا که پس از تهدید به مرگ اکنون در تبعید به سر می‌برد، اخیرا در کنفرانسی که توسط گروه Not۱More (N۱M)، که در سال ۲۰۱۶ در پاسخ به خشونتی که متوجه مدافعان محیط زیست است، تشکیل شده در آکسفورد انگلستان شرکت کرد.

او می‌گوید: "برتا کاسرس در برابر سیستم حاکم مقاومت می‌کرد؛ ۳۰ درصد از زمین‌های هندوراس به شرکت‌های فراملیتی واگذار شده است. این شرکت‌ها بر قلمروهای آبا و اجدادی مردم دست اندازی می‌کنند؛ جنگل‌ها خصوصی‌سازی می‌شود. مادر من عاشق سرزمین و ریشه‌های خود بود؛ او به وحشیانه‌ترین شکل ممکن به شیوه‌ای امپریالیستی تهدید شد".

گاردین اطلاع یافت که اندکی پس از این کنفرانس، یکی دیگر از فرزندان کاسرس که پس از مرگ مادر به عنوان رهبر سازمان حقوق بومیان انتخاب شده بود، از یک حمله مسلحانه جان به در برد.

مدافعان محیط زیست مدام از اینکه دولت‌ها از آنان حمایت نمی‌کنند، شکایت دارند؛ در واقع دولت‌های فاسد اغلب در این خشونت‌ها دست دارند. یکی از فعالان ضد برداشت غیر قانونی چوب از جنگل‌ها در آفریقای جنوبی که نخواست نامش فاش شود، می‌گوید: "من در معرض تهدید و فشار قرار گرفته‌ام. میلیون‌ها دلار از جنگل درآمد کسب می‌شود و مردم هنوز چیزی ندارند؛ نه مدرسه و نه مرکز بهداشت. خانواده‌ام تهدید به مرگ شده‌اند. افراد ناشناس با ما تماس گرفته‌اند؛ من با کمک همکارانم به کار ادامه می‌دهم؛ ما اطلاعات خود را به سازمان ملل داده‌ایم و از آنها درخواست کمک کرده‌ایم؛ هر لحظه ممکن است کشته شویم".

شون ویلمور رییس فدراسیون بین‌المللی جنگلبانان می‌گوید: "جنگلبانان با سطح بالایی از خشونت مواجهند و با روند هشدار دهنده‌ای در سطح جهان کشته می‌شوند. تقریبا ۶۰ درصد از آن کشته شدگان ر آسیا و بیشتر در هند بوده‌اند".

گزارش سال ۲۰۱۶ دیده‌بان جهانی همچنین یادآوری می‌کند که اعتراضات زیست محیطی حتی در کشورهای ثروتمند نیز فراگیر شده و از کمپین Standing Rock علیه ساخت خطوط لوله نفت در زیر دریاچه اوهه در آمریکا یاد و یادآوری می‌کند که قانون‌گذاران در ایالت داکوتای شمالی با اکثریت ضعیفی قانونی را رد کردند که به رانندگان اجازه می‌داد بدون اینکه با مجازات زندان روبرو شوند از روی معترضان رد شوند.

فران لمبریک یکی از بنیانگذاران N۱M به گاردین می‌گوید: "مدافعان پیشتاز محیط زیست با حفاظت از منابع‌طبیعی و ارتقای حقوق بشر و هویت فرهنگی، در مقابله با تغییرات اقلیمی نقش بسیار مهمی دارند. اما با اقدامات خشونت بار، تهدید و مجازات روبرو می‌شوند".

لورا کاسرس می‌گوید: "ما مدافع زندگی هستیم؛ ما می‌خواهیم هر کاری می‌توانیم انجام دهیم تا بگذاریم زندگی تداوم داشته باشد؛ نمی‌خواهیم زندگی خود و مادران و خانواده‌های خود را از دست بدهیم؛ اما خطرات را می‌پذیریم. اگر آنها می‌توانند انسان بسیار شناخته شده‌ای مانند مادر من برتا را بکشند، حتما می‌توانند هر کس دیگری را هم بکشند".

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۹
پیمان صاحبی


لیلا مرگن:

اعداد مختلفی برای فرسایش خاک در ایران اعلام می‌شود. رتبه‌های مختلفی هم برای فرسایش خاک در کشور از سوی مسئولان و صاحبنظران بخش خاک اعلام می‌شود. خاک بستر حیات بوده و برای هر کشوری، حفظ این منبع ارزشمند که تولید آن به صدها سال زمان نیاز دارد، از اهمیت خاصی برخوردار است. ایران به عنوان سرزمینی که از نظر منابع خاک در وضعیت قرمز قرار داشته و به اعتقاد صاحبنظران، منابع خاک ما وضعیتی به مراتب بدتر از منابع آب کشور دارند، حفظ این منبع بسیار مهم و حیاتی است. بنابراین گفتگویی با محمد عقیقی مدیر کل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری ترتیب دادیم تا بدانیم شیوه‌هایی که آمارهای فرسایش خاک در ایران به‌وسیله آنها محاسبه می‌شود، قابل استناد است یا خیر. و اینکه آیا ما به واقع سالانه بر اساس اطلاعات اعلام شده در "ششمین همایش سالانه علوم خاک" که در سال ۸۶ در دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شد، رتبه دوم فرسایش خاک جهان را داریم و هر سال ۱۵ میلیون تن در هکتار و در سال خاک کشور از طریق فرسایش از دست می‌رود یا این آمار غیر معتبر است؟ مشروح گفتگو با محمد عقیقی در ادامه می‌آید:

وضعیت فرسایش خاک در ایران چگونه است. با چه فرمول‌هایی فرسایش خاک در کشور محاسبه می‌شود؟ بر اساس کدام استانداردها می‌گوییم ایران رتبه دوم فرسایش خاک جهان را دارد؟

در دو دهه اخیر دو کار تحقیقاتی توسط پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری در زمینه فرسایش خاک انجام شده است. در دوره وزارت مهندس اسکندری، وزیر جهاد کشاورزی بحث تدوین برنامه‌های راهبردی را مطرح کرد و گفت هر بخشی برنامه راهبردی خود را نوشته و بر اساس آن برنامه، سیاست‌های خود را تنظیم کند. برنامه‌های راهبردی آبخیزداری نیز توسط پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری که دستگاه تحقیقاتی متناظر بود، نوشته شد. دکتر نیک کامی که در حال حاضر رئیس پژوهشکده است، مجری پروژه "برنامه راهبردی حفاظت خاک" بود. در سال ۸۴ یعنی ۱۰ تا ۱۲ سال پیش، مطالعاتی در زمینه فرسایش انجام شد که در این مطالعات به رقم فرسایش ویژه ۱۶,۷ تن در هکتار و در سال رسیدیم. در این مطالعه از داده‌های ایستگاه‌های وزارت نیرو، تحقیقات و مطالعات تجربی که انجام شده است و سایر منابع استفاده شد. اگر رقم فرسایش ۱۶.۷ تن در هکتار و در سال باشد، معادل دو میلیارد تن در سال خاک کشور فرسوده می‌شود. حتی عدد چهار میلیارد تن در سال هم برای فرسایش خاک در سراسر ایران اعلام شده است اما این رقم واقعا مربوط به اوایل دهه ۷۰ است. من سال ۶۹ کار خود را آغاز کردم و مهندس غروی در آن سال مسئول مطالعات فرسایش بود. رقم چهار میلیارد تن برای فرسایش خاک ایران در آن سال اعلام می‌شد، ولی نحوه محاسبه این عدد بر اساس مطالعات و عدد و رقم نبود.

در حال حاضر در منابع، ما متوسط فرسایش خاک را ۱۶,۷ تن در هکتار و در سال اعلام می‌کنیم. برخی سئوال می‌کنند که در این مدت ۱۰ سال چرا رقم فرسایش کم نشده است. پاسخ ما این است که اگر رقم فرسایش زیاد نشده باشد، باید خوشحال باشیم. زیرا عوامل تخریب ثابت نیست. تلاش‌های ما برای جلوگیری از فرسایش به پای تخریب نمی‌رسد. از برهم کنش عوامل طبیعی و انسانی تخریب ایجاد می‌شود و به رقم ۱۶ تن در هکتار و در سال می‌رسیم. در حال حاضر هم حضور ذهن ندارم که چه میزان از این تخریب ناشی از عوامل طبیعی است و چقدر انسانی است. در ۱۰ سال گذشته عوامل طبیعی که سر جای خود باقی بوده است، اگر بتوانیم عوامل انسانی را به نرخ ۱۰ سال پیش ثابت نگه داریم، میزان تخریب ما همان ۱۶.۷ تن در هکتار و در سال خواهد بود اما معمولا عوامل انسانی، سالانه تخریب بیشتری در طبیعت ایجاد می‌کند.

عوامل انسانی فرسایش شامل چه فعالیت‌هایی می‌شود؟

فعالیت‌های توسعه‌ای، کشاورزی و غیره در این گروه قرار می‌گیرد. هر فعالیتی که توسط دستگاه‌های دولتی نظیر راه‌سازی، گاز کشی و غیره انجام می‌شود، جزء عوامل تخریب به حساب می‌آید. کشاورزان با شخم و شیار زمین، تجاوزات به عرصه‌های طبیعی و غیره زمینه فرسایش را فراهم می‌کند. در حال حاضر ما اگر سالانه عملیات آبخیزداری شامل عملیات بیولوژیک، مکانیکی، مدیریتی و بیومکانیک را به طور کامل انجام دهیم، همچنین عوامل تخریب ثابت باشد، می‌توانیم ۶ تا هشت تن از در طول یک سال از میزان فرسایش جلوگیری کنیم. عوامل تخریب نه تنها ثابت نیست بلکه هر سال تشدید هم می‌شود. دستگاه‌های اجرایی و توسعه‌ای شامل گاز، نفت و غیره اصلا به قوانین توجهی ندارند. اگر بر اساس قانون جلوی پروژه‌ها را بگیریم، هجمه می‌آورند که مقابل مردم ایستاده‌اید. ما در بخش حقوقی نیستیم و کمتر در مواجه با این مشکلات هستیم. وقتی خودم را جای نیروهای بخش حقوقی می‌گذارم احساس می‌کنم که این بخش واقعا گرفتار است. اگر عین قانون عمل شود، باید جلوی بسیاری از پروژه‌ها گرفته شود.

سالانه عملیات آبخیزداری در چه سطحی انجام می‌شود؟

سال گذشته اعتبارات آبخیزداری کاهش یافت. بر اساس مصوبه دولت سالانه با تعهدات استانی حدود ۶۰۰ هزار تا ۸۰۰ هزار هکتار عملیات آبخیزداری باید انجام شود اما معمولا اعتبارات کافی به ما نمی‌رسد. اگر عملیات آبخیزداری بر اساس مصوبه دولت به طور کامل انجام شود و عوامل تخریب ثابت باشد، می‌توانیم بر اساس مطالعات میدانی انجام شده، سالانه ۶ تا هشت تن در هکتار و در سال فرسایش را کاهش دهیم اما عملا این اتفاق نیفتاده است زیرا سال به سال عوامل تخریب در حال افزایش است. ضمن اینکه ممکن است ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار هکتار عملیات آبخیزداری در کشور اجرا نشود. اگرچه در سال‌های قبل در سطح یک میلیون و ۲۰۰ هزار هکتار نیز عملیات آبخیزداری انجام شده است اما تخصیص کم بودجه، مانع بزرگی در راه رسیدن به اهداف است.

با توجه به وضعیت تخصیص بودجه، به‌طور متوسط سالانه چقدر عملیات آبخیزداری انجام می‌دهید؟

به‌طور متوسط سالانه ۴۵۰ هزار هکتار در هر سال عملیات آبخیزداری در کشور انجام می‌شود.

تا کنون موردی پیش آمده که به دلیل نبود بودجه، اجرای عملیات آبخیزداری به طور کامل متوقف شود؟

سالی که اجرای عملیات صفر باشد، تا کنون نداشته‌ایم. سال قبل هیچ پولی در اختیار ما نبود و تخصیص اعتبارات ۱۲ درصد بود اما اجرای عملیات آبخیزداری در حدود ۶۰۰ هزار هکتار مصوب شده بود. با اعتبارات اندکی که داشتیم، عملیات آبخیزداری در ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار هکتار از عرصه‌های طبیعی کشور انجام شد. البته اعتبارات تخصیصی هم مشکل داشت. به جای پول، اسناد خزانه به پیمانکاران داده شد و دیون آن سال و سال ۹۵ هنوز مانده است. ما برای جبران کسری بودجه تلاش کردیم با بسیج و خیرین وارد کار شویم. خیرین حدود ۳۰ میلیارد تومان به اجرای عملیات آبخیزداری اختصاص دادند. البته آمارهای حاصل از منابع مالی خیرین را وارد کار دولتی نمی‌کنیم و گزارش آن را جداگانه ارائه می‌دهیم.

روش‌های استفاده شده برای تعیین فرسایش خاک، روش‌های قابل استنادی هستند و در دنیا از این روش‌ها استفاده می‌شود؟

برای بررسی وضعیت فرسایش از روش MPSIAC است که یک مدل بین‌المللی است، استفاده می‌شود. همچنین روش EPM و در سال‌های اخیر روش‌های هسته‌ای نیز اضافه شده است. سزیم ۱۳۷ نیز روش دیگری است که به کار گرفته می‌شود و خیلی دقیق است.

برای مطالعه خاک در سنوات اخیر دکتر عرب خدری مسئول بخش حفاظت خاک پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری به عنوان متخصص فرسایش و رسوب در کشور مطالعه‌ای را از سال ۹۳ یا ۹۴ آغاز کرد. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد رقم فرسایش ایران در هکتار و در سال حدود ۶ تا هشت تن است. یعنی به جای فرسایش ۱۶ تن در هکتار و در سال، این محقق به رقم هشت تن در هکتار رسیده است. بنابراین بر پایه مطالعات وی، سالانه یک میلیارد تن خاک ایران فرسوده می‌شود. عرب خدری در مطالعات خود از داده‌های ایستگاه‌های رسوب سنجی، سد و بندهای آبخیزداری که رسوب خوبی می‌گیرد، استفاده کرده است. در مطالعه وی حدود ۶۰ تا ۷۰ بند آبخیزداری مورد مطالعه قرار گرفته است و بخشی از مطالعاتش با استفاده از سزیم انجام شد. رقم فرسایشی که توسط دکتر عرب خدری به‌دست آمد، میزان فرسایش را نصف عددی اعلام می‌کند که امروز در منابع ما وجود دارد. با وجود آنکه کاهش فرسایش به نفع ماست اما چون هنوز درباره صحت این مطالعه اطمینان نداریم، نتایج را اعلام نکرده‌ایم. منتظریم نتایج این مطالعه از طریق بخش تحقیقات کتبا به ما اعلام شود.

سومین مطالعه برای بررسی میزان فرسایش، از طریق بررسی حوزه‌های معرف زوجی در دست انجام است. از دو دهه پیش ایستگاه‌هایی را در سراسر کشور مستقر کرده‌ایم. مسئولیت مدیریت این ایستگاه‌ها با سازمان جنگل‌ها است. در این ایستگاه‌ها، سیستم‌های هواشناسی برای بررسی پارامترهای آب و هوایی، هیدرومتری برای اندازه گیری جریان آب و میدان پین و پلات برای اندازه‌گیری فرسایش ایجاد شده است. در حال جمع‌آوری داده از این ایستگاه‌ها هستیم. در واقع این ایستگاه‌ها کار پایش فرسایش را در کشور انجام می‌دهند. در راه تامین اعتبار ایستگاه‌ها با مشکل مواجه هستیم زیرا سازمان برنامه و بودجه معتقد است که بخش تحقیقات باید مدیریت چنین ایستگاه‌هایی را به عهده بگیرد و بخش تحقیقات نیز بودجه برای مدیریت این ایستگاه‌ها ندارد. ضمن اینکه ما معتقد هستیم که کار پایش فرسایش جزء وظایف سازمان جنگل‌ها است.

در ایستگاه‌های معرف زوجی، میادین پین طراحی شده است. با میخ‌های فرسایشی که در فواصل یک متر در یک متر نصب شده و مدرج است، وضعیت جابجایی خاک را اندازه می‌گیریم. حدود دو یا سه سال است که ۶ ایستگاه از ۱۱ ایستگاه معرف زوجی را آماربردای می‌کنیم. باید حداقل پنج تا ۶ سال دیگر کار آماربرداری ادامه پیدا کند تا میزان فرسایش در یک پلات کوچک محاسبه شده و به کل کشور تعمیم داده شود.

پلات‌های ایجاد شده برای اندازه‌گیری فرسایش به میزان کافی بوده و دقت مناسب دارند؟

بله، پلات‌ها دقت کافی دارد. منتها داده‌های ما فعلا کافی نیست و باید زمان بگذرد. این کار زمان می‌برد. خیلی زودتر از اینها می‌توانستیم ایستگاه‌های پایش ایجاد کنیم اما به دلیل محدودیت‌های اعتباری و اینکه به ما مجوز ایجاد ایستگاه داده نمی‌شد، کمی با تاخیر کار شروع شد. منابع مالی مورد نیاز برای مدیریت ایستگاه‌ها را از محل صرفه‌جویی منابع مالی خود تامین می‌کنیم. پایش و اندزه‌گیری وضعیت فرسایش یکی از کمبودهای اساسی سازمان است. در برنامه ششم هم تلاش کردیم بحث پایش را به برنامه‌های سازمان وارد کنیم زیرا این کار نیازمند ردیف اعتباری مجزا است اما موفق نشدیم. وقتی ما ایستگاه تحقیقاتی و اندازه‌گیری بخواهیم راه بیاندازیم، می‌گویند وظیفه تحقیقات است اما تحقیقات هم بودجه کافی برای انجام این کار ندارد. بدون ایستگاه‌های پایش مثل این است که دست و پای ما را بسته‌اند و می‌گویند در استخر شنا کن! استقرار و کالیبره کردن این ایستگاه‌ها زمان‌بر است. ما امیدواریم کارهایمان هرچه زودتر به نتیجه برسد.

پروژه دیگری برای تعیین میزان فرسایش ندارید؟

ما یک پروژه تحقیقاتی برای بررسی اثر تغییرات کاربری روی فرسایش خاک با روش فن‌آوری هسته‌ای در دست اجرا داریم. این پروژه به صورت مشترک با همکاری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، آژانس اتمی ایران و سازمان جنگل‌ها و مراتع و بخش تحقیقات تخصصی این حوزه یعنی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری (به نمایندگی از طرف دولت) در دست انجام است. سازمان جهانی انرژی اتمی برای اجرای این پروژه اعتبار در نظر گرفته است. در شمال با روش فن‌آوری هسته‌ای با عناصر دیگر به غیر از سزیم و روش‌های جدید، میزان فرسایش خاک ناشی از تغییر کاربری شامل قطع جنگل، تخریب جنگل و غیره در حال بررسی است. امیدواریم این پروژه تحقیقاتی که دو ساله است، تا پایان امسال به اتمام برسد. پیگیری می‌کنیم تخصیص منابع مالی این پروژه به موقع انجام شود تا ما نیز بتوانیم سهم مجری را به موقع پرداخت کنیم.

آمار جهانی فرسایش از کدام منابع استخراج می‌شود و بر اساس آن رتبه ایران از نظر فرسایش تعیین می‌شود؟

منبع اصلی اعلام فرسایش خاک فائو است. ارتش آمریکا و انجمن حفاظت آب و خاک این کشور که وابسته به ارتش است، بسیار در این زمینه‌ها قوی است. این انجمن وقتی می‌خواهد آمار فرسایش خاک آمریکا را ارائه دهد، در منابعش فرسایش خاک جهان را هم اعلام می‌کند و چون منبع معتبر است، به آن استناد می‌کنیم. اما انجمن‌های جهانی حفاظت خاک و فائو بهترین منابع برای اعلام میزان فرسایش هستند.

وضعیت ایران نسبت به خاورمیانه از نظر فرسایش خاک چگونه است؟

میزان فرسایش خاک در ایران سه برابر میانگین فرسایش آسیا است. میزان فرسایش ما نسبت به میانگین جهانی نیز شاید سه تا پنج برابر باشد. در خاورمیانه هم از نظر فرسایش خاک جزء رده‌های بالا هستیم. به نظر من به جز عوامل انسانی، طبیعت ایران را نیز در مسئله فرسایش باید در نظر بگیریم. سازندهای ما سازندهای جوانی هستند. خاک کشور ما خاک جوانی است که در خیلی جاها تکامل نیافته است. در شمال ایران بر اساس تحقیقات یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه‌های شمال کشور، با این همه جنگل باز هم سیل می‌آید. دلیل این مسئله تکامل نیافته بودن خاک است. یعنی عمق و بافت خاک به حدی نیست که آب را جذب کند. چون ساختمان خاک از نظر خلل و فرج، تکامل نیافته است و ممکن است در زیر زمین، یک لایه سنگی وجود داشته باشد. این مسئله منجر به جلوگیری از نفوذ آب و بروز سیل می‌شود. یکی از عوامل سیل‌خیزی خاک تکامل نیافته است. بارندگی خارج از زمان و کوبیدگی خاک هم از عوامل موثر در بروز سیل است. حتی اگر روی خاک تکامل یافته دام زیاد راه برود، منجر به کوبیدگی خاک و بروز سیل می‌شود. بنابراین در مسایل فرسایش و سیل، باید به همه جنبه‌ها توجه کرد.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۸
پیمان صاحبی

80 درصد از ریزگردها ناشی از توسعه سدسازی در ترکیه

مدیرکل دفتر مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: 80 درصد ریزگردها مربوط به توسعه سد سازی دولت ترکیه روی دجله و فرات است و گنجایش مخزن یک سد در حال ساخت ترکیه، بیشتر از گنجایش هزار سدی است که در ایران ساخته شده است.

به گزارش سللامت نیوز به نقل از روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست استان همدان، محمدرضا درویش با بیان این مطلب در همایش کودک و طبیعت همدان افزود: ما دیگر فرصتی نداریم و نسل امروز باید آخرین نسلی باشد که بتواند این شرایط را درست کند.
وی گفت: با اتمام کار ساخت سد در ترکیه و افزایش ریزگردها در کشورمان، باید سالانه 10 هزار و 200 میلیارد تومان خرج خرید داروهای ضد سرطان کنیم و این در حالی است که روزها را با بی تفاوتی سپری می کنیم.


وی ادامه داد: 18 میلیون بلوط از دست دادیم، در 15 هزار سال گذشته اجداد ما، کاری که با این سرزمین در عرض 44 سال کردیم را نکردند. امروز میزان نشست سرزمین به 140 برابر شرایط بحرانی رسیده است و شاهدیم که 36 سانتی متر نشست زمین در تهران رخ داده است و 9 دهم از اندوخته های جانوری را در 44 سال گذشته از دست داده ایم و از همه بدتر سکوت مطلق و بی تفاوتی همه ماست.


وی تصریح کرد: ما نیاز به دشمن نداریم وقتی خودمان اینقدر منفعلیم، نباید منتظر قهرمانی بود که ما را نجات دهد. در آینه نگاه کنید تا قهرمان را ببینید.
درویش با بیان اینکه مشکلات ما به دلیل دوری از طبیعت شکل گرفته است بیان کرد: در مکتب مدرسه طبیعت مقایسه، رقابت و آموزش مستقیم وجود ندارد و در پی آفرینش خلاقیت هستیم.میخواهیم به بچه ها یاد دهیم آموزش اینکه موجودیت ما به وجود سرزمینمان وابسته است و اگر این عشق را در بچه ها بدمیم شاهد بروز نسلی نیستیم که کنار لاشه یک حیوان عکس یادگاری بگیرد و زباله را از ماشین آخرین مدلش بیرون بیاندازد.
وی بیان کرد: اگر بچه ها اهمیت حفظ سرزمینشان را بدانند، با بی تفاوتی نسبت به بزرگترین بحران هایی که کشور را با خطرات جدی رو به رو کرده مواجه نخواهیم بود.


وی تاکید کرد: مدرسه طبیعت بزرگترین لکنت آموزش و پرورش کنونی ماست. این مدارس به بچه ها یاد می دهد که تست زدن و امتحان دادن افتخار نیست و کارگروهی و عشق به سرزمین را به آنها آموزش می دهد.


وی بیان کرد: تمام تلاش خود را مصروف از بین رفتن موانع ایجاد مدارس طبیعت خواهیم کرد.
درویش در ادامه از ایجاد مدارس طبیعت در تمام مناطق آزاد کشور خبر داد و افزود: به دنبال تعامل با بانک ها برای حمایت از مدارس طبیعت هستیم.
وی توضیح داد: ایجاد مدارس طبیعت توسط بانک ها و پرداخت وام های کم بهره به متقاضیان مدارس طبیعت دو پیشنهاد موسسات مالی و بانک ها است و دولت تلاش می کند فقط وظیفه تسهیل گری را در این میان ایفا کند.


وی بیان کرد: با این اقدام بیش از یک میلیون شغل در ایران ایجاد می گردد و 770 میلیارد تومان در کشور صرفه جویی می گردد.
درویش همچنین از ایجاد مدرسه طبیعت برای نونهالان یک ماهه تا 3 ساله در مهر شهر کرج خبر داد و گفت: این مدرسه با نظارت مستقیم دکتر کریمی فوق تخصص توانبخشی عصبی کودکان ایجاد خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۵
پیمان صاحبی


اینفوگرافی/وضعیت آبی سدهای کشور

ظرفیت کل مخازن سدها در سال ۹۶ ، ۴ هزار و ۹۰۷ میلیارد متر مکعب است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی