منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۹۶ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است



لیلا مرگن: دیروز ۲۸ سپتامبر مصادف بود با روز هفتم مهر که در تقویم محیط زیستی جهان به نام روز "مصرف کننده سبز" نامیده شده‌ است. اگرچه سبز بودن و سبز ماندن برای مصرف کنندگان جامعه امروزی کار بسیار ساده‌ای است و با راهکارهای ابتدایی می‌توان به داشتن محیط زیستی بهتر کمک کرد، اما بسیاری از افراد جامعه نمی‌دانند که با ترک برخی عادات غلط، می‌توانند کمک بزرگی به محیط زیست کنند.

به عنوان یک مصرف کننده اگر نکات بسیار ساده‌ای که شرح آن می‌آید رعایت کنید، به ساختن محیطی سالم‌تر برای نسل‌های آتی کمک کرده‌اید. اگر ظرف‌های خود را بلافاصله پس از مصرف بشویید، به نحوی که روغن روی آن خشک نشده باشد، آب کمتری مصرف خواهید کرد. برای شستشوی ظروف چرب عموما نیازمند آب گرم و مایع ظرفشویی است. هرچه این ظروف زودتر شسته شوند، نیاز به مصرف ماده ظرفشویی و آب گرم کاهش می‌یابد. اگر چربی ظروف خشک شود، برای شستشوی آن ها نیاز به حجم زیادی آب دارید و این به مفهوم احداث سدهای بیشتر، مهار آب‌های سطحی و یا تخلیه سریع‌تر منابع آب زیرزمینی است. در ضمن برای گرم کردن این آب که قرار است چربی خشک شده روی ظروف را پاک کند؛ نیاز به مصرف سوخت‌های فسیلی و تولید دی اکسید کربن بیشتری است که زمینه گرمایش زمین را فراهم می‌کند. شما با شستن به موقع ظروف، از مصرف سوخت و آب بیشتر جلوگیری می‌کنید. کافی است در زمان شستشو، مایع ظرفشویی را به اندازه مصرف کنید. مواد شوینده ترکیبات نیتروژن و فسفر در ترکیبات خود دارند که غالبا در منابع آب زیرزمینی نفوذ کرده و پس از استحصال این آب آلوده، منابع خاک هم دچار اشکال شده و محیط زیست تخریب می‌شود. اگر در زمان شستشوی ظروف مواد شوینده را کمی با آب رقیق کرده و از مصرف این مواد بکاهید، به داشتن آب و خاک سالم‌تر کمک کرده‌اید و اگر از ترکیبات دوست‌دار محیط زیست استفاده کنید، به حرکت خود در حمایت از محیط زیست شتاب داده‌اید.

هر از گاهی که بیکار می‌شوید، به یخچال خانه سرک می‌کشید. هرچه اوقات فراغت شما طولانی‌تر باشد، تعداد دفعات سرک کشیدن به یخچال هم افزایش می‌یابد. باز کردن در یخچال مصرف انرژی در خانه را افزایش می‌دهد. این مسئله به مفهوم مصرف برق بیشتر و ساخت نیروگاه‌های بیشتر است. باید برای تولید برق، سوخت‌های فسیلی و از جمله مازوت بیشتری سوزانده شود تا نیازی که صرفا از سر کنجکاوی ناشی از بیکاری در منازل افزایش یافته، تامین شود. کافی است عادت کنیم که بی‌جهت به یخچال خانه سرک نکشیم. به این ترتیب یک گام به مصرف کننده سبز بودن نزدیک شده‌ایم. خاموش کردن لامپ‌های اضافی، عدم استفاده از نور مصنوعی در زمان حضور خورشید در آسمان و استفاده از پرده‌های یا پوشش‌‌هایی در پنجره منازل که امکان استفاده از نور روز را فراهم می‌کنند هم، اثری مشابه کم باز کردن در یخچال به روی محیط زیست خواهد داشت.

برای خرید، به جای دریافت کیسه نایلونی از کیسه‌های پارچه‌ای استفاده کنیم و یا از یک نایلون چندین بار استفاده کنیم. به این ترتیب محیط زیست را حفظ کرده و بخشی از کره زمین را از غرق شدن در نایلون نجات داده‌ایم.

اگر به جای ظروف یکبار مصرف پلاستیکی در منازل که تبعات منفی آنها بر سلامتی انسان به اثبات رسیده، از ظروف با پایه گیاهی استفاده کنیم و یا ظروف معمولی را به کار بگیریم و به سرعت پس از مصرف آنها را بشوییم، به مصرف‌کننده‌ای سبز تبدیل شده‌ایم.

تفکیک زباله‌ها از مبدا و تبدیل کردن پسماندهای گیاهی به کود -که برای منازل دارای حیاط و یا ساکنان مناطق روستایی به راحتی امکان‌پذیر است- ما را یک گام به سوی سبز شدن نزدیک‌تر می‌کند.

راهکارهای کاهنده مصرف آب بارها در رسانه‌ها اطلاع‌رسانی شده‌اند. جمع‌آوری آب حاصل از شستشوی میوه‌ها در مخازنی با هدف آبیاری باغچه یا استفاده مجدد از این آب به اشکال مختلف نظیر ریختن آن در فلاش تانک‌های توالت و غیره هم سبب خواهد شد، علاوه بر اینکه ما را به مصرف‌کننده‌ای سبز تبدیل می‌کند، سبب می‌شود آب در رودخانه‌های کشور جاری شود و زندگی نسل آبزیان بومی با مخاطره روبرو نشود.

کافی است در زمان دریافت پول از عابر بانک‌ها از دریافت رسید کاغذی غیر ضروری خودداری کنیم و سیستم پیامکی بانکی را فعال کنیم و یا از حافظه خود برای ثبت ارقام موجود در حساب بانکی خود استفاده کنیم. یا مبالغ مربوط به حساب‌های بانکی را در یک دفترچه یادداشت کنیم که ناگزیر نباشیم هر بار یک رسید چاپی دریافت کنیم و بعد از مدت کوتاهی این رسید ها را دور بیاندازیم. به این ترتیب مصرف‌کننده سبزی خواهیم بود که به حفظ درختان کره زمین کمک کرده و بانک را از خریداری بیشتر کاغذ رسید چاپی بی‌نیاز کرده‌ایم.

راهکارهای ساده بی‌شمار دیگری وجود دارد که می‌توان با استفاده از آنها نه تنها به مصرف کننده‌ای سبز تبدیل شد، بلکه زمین را جای بهتری برای سکونت سایر موجودات زنده کرد. فقط باید اراده کنیم و سبز بودن را تمرین کنیم.

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی


رئیس هیأت‌مدیره شرکت ریز فن‌آوران شیمی سبز مدعی است: با نانوکامپوزیت ساخت این شرکت درجه شوری آب از ۱۳ هزار به ۳۰۰ خواهد رسید. یعنی یک آب کاملاً شور به آب شیرین تبدیل می‌شود.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات بخش کشاورزی افزایش برداشت از منابع آب زیرزمینی و شور شدن این منابع است. آب‌های شور قابلیت ورود به چرخه سیستم‌های نوین آبیاری که با هزینه‌های زیاد در مزارع و باغ‌ها مستقر شده‌اند را ندارند و این مسئله باعث می‌شود کشاورزان ناگزیر باشند سیستم‌های آبیاری را از مزارع جمع‌آوری کنند، اما فرید میرحسینی، رئیس هیأت‌مدیره شرکت ریزفن‌آوران شیمی سبز در گفت‌وگو با خبرنگار ایانا، مدعی است که دستگاهی در این شرکت دانش‌بنیان ساخته شده که می‌‌تواند مشکلات کشاورزان و حتی صنایع را حل کرده و درجه سختی آب را به‌شدت کاهش دهد.

به گفته وی، این دستگاه شامل یک ستون فلزی است که معمولاً با مواد نانوکامپوزیت پر می‌شود.

رئیس هیأت‌مدیره شرکت ریزفن‌آوران شیمی سبز بیان کرد: این دستگاه به راحتی قابل نصب به روی پمپ‌های آب کشاورزی است و می‌توان با استفاده از این دستگاه، آب شیرین را به داخل سیستم‌های آبیاری مزارع هدایت کرد.

به گفته میرحسینی، حتی می‌توان برخی عناصر ریزمغذی نظیر مولیبدن را به نانو کامپوزیت دستگاه سختی‌گیر اضافه کرد تا زمینه حاصلخیزی مزارع اسفناج را فراهم کند. یعنی عناصر مفید در اختیار گیاه به‌صورت انتخابی قرار داد.

وی ادامه داد: حتی می‌توان دستگاه را به نحوی تنظیم کرد که برای زمین‌های کشاورزی که نیاز به آمونیم دارند، این عنصر از آب حذف نشود و در اختیار گیاهان قرار گیرد.

میرحسینی عنوان کرد: یکی از محاسن دستگاه طراحی شده در شرکت ما این است که بک واش یا شستشوی معکوس برای حذف یون‌های اضافه در ستون دستگاه سختی‌گیر را به حداقل رسانده‌ایم خیلی از رزین‌های هندی مثل رزین‌های پرولاید هست که در حالت خوشبینانه هر ۱۲ ساعت یکبار باید احیا و بک واش شوند، اما دستگاه ما در ابتدای کار، هر شش تا هفت ماه یکبار نیاز به بک واش داشته و در سال دوم هر یک تا دو ماه نیاز به شست‌وشوی معکوس دارد. در نتیجه آب بسیار کمی در این دستگاه هدر می‌رود.

به گفته وی، ستون‌های سختی‌گیر باید با محلول نمک ۱۰ درصد شسته شوند تا یون‌های اضافی در بافت نانوکامپوزیت شسته شود و دستگاه برای استفاده مجدد آماده شود. در جریان شست‌وشوی معکوس، مقداری آب هدر می‌رود که در این دستگاه، هدر رفت آب به حداقل می‌رسد.

رئیس هیأت‌مدیره شرکت ریزفن‌آوران شیمی سبز گفت: این دستگاه صرفا برای سختی‌گیری استفاده نمی‌شود، بلکه برای حذف پساب بیمارستانی، صنعتی، کود شیمیایی، مواد آلی و فاضلاب‌های نفتی و غیره نیز از آب کاربرد دارد. یکی از کاربردهای دیگر این دستگاه حذف فلزات سنگین است.

میرحسینی درباره هزینه مورد نیاز برای راه‌اندازی چنین دستگاهی بیان کرد: برای سختی‌گیری از ۲۴۰ متر مکعب آب در شبانه روز، ۲۵۰ کیلوگرم کامپوزیت استفاده می‌کنیم که چهار تا پنج برابر افزایش حجم پیدا می‌کند. اگر از رزین‌های تجاری معمولی استفاده کنیم، افزایش حجم ندارند و برای این حجم آب باید هزار کیلوگرم رزین استفاده شود؛ بنابراین نانوکامپوزیت ساخت ما برای صنعت مقرون به صرفه است. هزینه خرید هر کیلو نانوکامپوزیت نیز ۱۰ هزار تومان است. ستون فلزی نیز باید متناسب با نیاز مجموعه، طراحی شود.

وی در پاسخ به اینکه نانوکامپوزیت دستگاه سختی‌گیر هر چند سال یکبار باید تعویض شود، به عمر بالای این دستگاه اشاره کرد.

میرحسینی عنوان کرد: ۴۰ درصد این نانوکامپوزیت هر سه سال یکبار باید جایگزین شود./

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۷:۴۳
پیمان صاحبی


 

آلودگی هوا هر سال ۲۶ هزار ایرانی را می‌کشد

 بر اساس گزارش جدید سازمان جهانی بهداشت که سال 2012 را بررسی کرده 92 درصد مردم دنیا درگیر آلودگی هوا هستند و در سال 2012، 6.5 میلیون نفر به علت آلودگی هوا جان خود را از دست داده اند. این یعنی علت 11 درصد مرگ ها آلودگی هوا است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، پس از انقلاب صنعتی مشکلات محیط زیستی زیادی در دنیا شدت گرفت و یکی از اصلی ترین آنها آلودگی هوا بود؛ از آن زمان به بعد خودروها و کارخانه ها مواد سمی زیادی را وارد هوا کردند و این موضوع مسائل زیادی را برای انسان ها به وجود آورد.

کارخانه ها با انتشار گازهای گلخانه ای مانند دی اکسید کربن، منجر به آلودگی هوا می شوند. از سوی دیگرخودروهایی که مهمترین عامل آلودگی هوا هستند، دودی حاوی 1000 عنصر سمی را وارد اتمسفر می کنند. همین عامل 60 تا 90 درصد آلودگی هوا در کشورهای صنعتی است.

آلوده شدن هوا، پیامدهای وحشتناکی هم برای انسان ها داشته است، پیامدهایی که منجر به مرگ میلیون ها نفر می شود.

امروز سازمان جهانی بهداشت با استفاده از مدل جدیدی برای اندازه گیری کیفیت هوا کشور های مختلف گزارشی در رابطه با آمار مرگ به علت آلودگی هوا منتشر کرد.

بر اساس گزارش جدید سازمان جهانی بهداشت که سال 2012 را بررسی کرده ،92 درصد مردم دنیا درگیر آلودگی هوا هستند و در سال 2012، 6.5 میلیون نفر به علت آلودگی هوا جان خود را از دست داده اند. این یعنی علت 11 درصد مرگ ها آلودگی هوا است.

در قسمتی از این گزارش آمده است: « آلودگی هوا همچنان در نرخ هشدار دهنده ای در حال افزایش است و بر اقتصاد و کیفیت زندگی مردم تاثیر می گذارد، این یک شرایط اضطراری برای بهداشت عمومی است.»

اما شرایط این آلودگی هوا در کشور های مختلف چگونه است؟ بیشترین آمار مرگ و میر در کدام کشور است و شرایط در ایران چگونه است؟

مرگ یک میلیون نفر در چین به علت آلودگی هوا

چین به علت کارخانه های زیاد آلوده ترین هوای جهان را دارد و یکی از اصلی ترین دلیل های آلودگی این کشور کارخانه های صنعتی متعدد و عمدتا آلاینده است.

به همین دلیل بیشترین آمار مرگ و میر به علت آلودگی هوا هم به چین اختصاص دارد؛ بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت در سال 2012، یک میلیون و 32 هزار نفر در این کشور به علت آلودگی هوا کشته شده اند.

البته سال پیش یک گروه از محققان آمریکایی، آمار دیگری از مرگ به علت آلودگی هوا در چین ارائه دادند؛ بر اساس تحقیقات این گروه سالانه 1.6 میلیون نفر در چین به علت آلودگی هوا می‌میرند.

گفتنی است به طور کلی علت 85 تا 90 درصد آلودگی هوا در چین خودرو، کارخانه‌ها، سوزاندن زغال سنگ و کارگاه‌های عمرانی است.

ایران شانزدهم در جهان

بعد از چین کشورهای دیگری مانند هند، روسیه، اندونزی و ... هم آمار بالایی در رابطه با مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا داشتند.

آلودگی هوا یکی از اصلی ترین مشکلات محیط زیستی ایران هم هست، بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت سالانه بیش از 26 هزار نفر در ایران به علت آلودگی هوا می میرند و ایران از این لحاظ در رتبه بیست ششم در جهان قرار دارد.

برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا، تردد خودروها یکی از اصلی ترین دلایل آلودگی هوا در ایران است و به همین دلیل برنامه های مختلفی در ایران برای کاهش تردد خودرو ها وجود دارد.

فهرست 20 کشوری که بیشترین مرگ را به علت آلودگی هوا دارند، چنین است؛

رتبه

نام کشور

تعداد افرادی که به علت آلودگی هوا جان خود را از دست داده‌اند

سرانه درگذشتگان در هر 100 هزار نفر

1

چین

1032833

76

2

هند

621138

49

3

روسیه

140851

98

4

اندونزی

61792

25

5

پاکستان

59241

33

6

اوکراین

54507

120

7

نیجریه

46760

28

8

مصر

43531

51

9

ایالت متحده آمریکا

38043

12

10

بنگلادش

37449

24

11

ترکیه

32668

44

12

ژاپن

30790

24

13

فیلیپین

28696

30

14

ویتنام

27340

30

15

لهستن

26589

69

16

ایران

26267

34

17

برزیل

26241

13

18

آلمان

26160

33

19

کنگو

23034

33

20

میانمار

22664

43

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی


تغذیه ‌مدیریت‌شده سفره‌های زیر زمینی راهی در برابر خشکسالی

کالیفرنیا در سال‌های اخیر درگیر خشکسالی است و به منابع آب انعطاف‌پذیری نیاز دارد. در مطالعه‌ای که اخیراً از نظر هزینه و فایده و موانع موجود انجام شده است، راه حل مناسبی به دست آمده است: «تغذیه مدیریت‌شده آب»

تغذیه مدیریت شده منابع آب در این مطالعه هزینه‌ها و فواید استفاده از تغذیه سفره‌های زیرزمینی و ذخیره آن در کل ایالت کالیفرنیا بررسی شده است. این فرایند را که به عنوان «تغذیه مدیریت‌شده سفره‌های زیرزمینی» (Managed aquifer recharge) می‌نامند مزایای دیگری از قبیل کنترل سیلاب، ‌بهبود کیفیت آب و محافظت از سکونتگاه‌های تالابی را نیز در بر دارد.

در این بررسی معلوم شد که «میانه» (شاخص آماری نزدیک به میانگین) هزینه این نوع تغذیه 410 دلار به ازای هر ایکر-فوت (مقدار آب مورد نیاز برای پوشاندن یک ایکر زمین به عمق 1 فوت) در سال است در حالی که میانه هزینه پروژه‌های آب‌های سطحی 5 برابر یعنی بالغ بر 2100 دلار به ازای هر ایکر-فوت می‌باشد.


محققین متوجه شدند که روش تغذیه مدیریت‌شده آب روش مؤثر و قابل اجرایی برای متوازن کردن تصمیم‌گیری‌ها در زمینه آب‌های زیرزمینی منطقه با توجه به مدیریت منطقه‌ای و ایالتی می‌باشد.


بسیاری از جمعیت ‌های محلی برای تکمیل منابع آب خود بر زیرساخت‌های ایالتی تکیه دارند. این آب هزینه‌بردار و عرضه آن محدود است و لذا لازم است روش مناسب و مقرون‌به صرفه‌ای برای ذخیره آب پیدا شود.


در مقایسه با خزانه کردن آب‌های سطحی در مقیاس بزرگ که توسط مقامات ایالتی و دولت فدرال انجام می‌شود، تغذیه مدیریت‌شده آب، امکان ذخیره، ‌دسترسی و مدیریت آب در محل را به میزان بالاتری فراهم می‌سازد. گرچه آب‌های سطحی اضافی در برخی نقاط کالیفرنیا محدود است، با این وجود فاضلاب‌های تصفیه‌شده و سیلاب‌های شهری منابع قابل توجهی برای تغذیه مدیریت‌شده آب محسوب می‌شوند که بطور کامل در زیرساخت‌های ذخیره آب‌های سطحی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.


تغذیه مدیریت‌شده آب بخصوص برای مناطق پرجمعیت و توسعه‌یافته مناسب است که می‌توانند از امتیاز مقدار زیاد فاضلاب تصفیه‌شده و روان‌آب‌های ناشی از سیل از طریق زیرساخت‌های تغذیه آب بهره‌مند شوند. در مناطق روستایی، ‌تغذیه مدیریت‌شده از آب‌های سطحی اضافی استفاده می‌کند و همچنان می‌تواند نقش مهمی در جبران سفره‌های زیرزمینی و حفاظت از منطقه در برابر خشکسالی‌ها فراهم سازد.


در کالیفرنیا هر سال یک میلیون ایکر-فوت فاضلاب تصفیه‌شده به اقیانوس میریزد. حدود 870 میلیون دلار هزینه برای ساخت تسهیلات تغذیه مدیریت‌شده مورد نیاز است تا این آبها بازیابی و ذخیره شوند. این هزینه در برابر هزینه و انرژی مورد نیاز برای انتقال آب از طریق پروژه‌های بزرگ آب سطحی و یا نمکزدایی آب دریا اندک است.
یک معما آب‌های زیرزمینی تا حدود 60 درصد از عرضه آب کالیفرنیا را در سال‌های خشک تشکیل می‌دهند.

آبهای زیرزمینی علیرغم آنکه نقش اساسی در فرو نشاندن عطش این ایالت طلایی دارد، ولی تا سال 2014 و تصویب قانون مدیریت پایدار آبهای زیرزمینی، بدون قانون معینی اداره می‌شد. بنابرین داده‌های کل ایالت در مورد مدیریت آبهای زیرزمینی عموماً و پروژه‌های تغذیه مدیریت‌شده آبها خصوصاً، پراکنده و شخصی است و در دسترس عموم قرار ندارد.


این فقدان اطلاعات زمانی برجسته می‌شود که به بزرگ‌ترین طرح مرتبط با آب در کالیفرنیا یعنی طرح شماره 1 با 5/7 میلیارد دلار بودجه توجه کنیم. دولت قول 3 میلیارد دلار را برای پروژه‌های ذخیره آب داده است. بدون در دست داشتن هزینه‌ها و فواید نسبی، ‌دولت‌ها و مدیران محلی آب به سختی می‌توانند تصمیم مناسبی در مورد پروژه‌های تغذیه مدیریت‌شده سفره‌های آب بگیرند.


قانون 2014 علاوه بر ایجاد فرصت‌های تازه، از نظر مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی بار اصلی مسئله را بر دوش نهادهای محلی میگذارد. بنابرین جوامع محلی بیش از هر زمان دیگری دلیل دارند که به لحاظ پولی بصورت پایدار آب را ساماندهی کنند. تغذیه مدیریت‌شده سفره‌‌های آب به آژانس‌های محلی امکان آن را می‌دهد که این گونه نیازها را با روش‌های ماهرانه و منطبق بر منابع موجود اجرا نمایند.


محققین این پروژه در صدد تعیین هزینه‌ها و فواید پروژه‌های تغذیه مدیریت‌شده آب می‌باشند. آنها ابتدا هزینه‌های اقتصادی پیشنهادشده را تعیین کرده و سپس منافع چنین پروژه‌ای را برآورد می‌کنند. سپس براوردهای اولیه را با هزینه‌های واقعی مقایسه می‌کنند تا امتیازات و محدودیت‌های آن معلوم گردد.


نگاهی به آینده
با توجه به تغییرات اقلیمی، افزایش جمعیت و عوامل دیگر و فشار آنها بر منابع آب،‌ نیاز به انعطاف‌پذیری درازمدت کالیفرنیا همچنان بیشتر می‌شود. تنها راهی که می‌ماند راه حفاظتی است. یک گزینه انعطاف‌پذیر برای ذخیره آب که بتواند شرایط رو به تغییر را در نظر بگیرد از اهمیت اساسی برخوردار است. بنابرین احتمال میرود که نهادهای آب بیشتری پروژه‌هایی از قبیل تغذیه مدیریت‌شده آب را بعنوان یک ابزار مدیریتی در مقیاس محلی بکار ببرند.

منبع:پایگاه اینترنتی دانستنی های حیوانات

Perrone, Debra; & Merri Rohde, Melissa. Benefits and economic costs of managed aquifer recharge in california. San Francisco Estuary and Watershed Science, July 2016. ‌


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۳
پیمان صاحبی


آیا تالاب بختگان احیا شدنی است؟

 11 سال می‌شود که تالاب بختگان در انتظار جریان آبی دوباره در رگ‌های حیاتش است. زندگی دوباره‌ای که شاید دیگر امکان پذیر نباشد. گرچه دولت و سازمان محیط زیست همیشه نسبت به احیای دریاچه‌ها خوشبین بوده و هستند اما پرویز کردوانی، جغرافیدان ایرانی می‌گوید که باید با تالاب بختگان خداحافظی کرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ابتکار، تالاب بختگان یکی از 12 تالاب دائمی و فصلی استان فارس است که ۱۱ سال از خشکی آن می گذرد. گرچه از آغاز ارائه گزارش‌های خشکی این دومین دریاچه بزرگ ایران، وعده‌ها حکایت از احیای این دریاچه داشت اما احیای تالاب فقط در حد شعار و حرف باقی ماند تا این دریاچه هر روز با شرایط بحرانی‌تر دست و پنجه نرم کند. آخرین اظهار نظ‌ر‌های کارشناسان از وضعیت این دریاچه در سال گذشته نشان می‌دهد که این دریاچه برای احیا نیازمند 250 میلیون مترمکعب آب از سهم آبهای پشت سد است. سهمی که شاید با وجود بارش اندک و خشکسالی‌های ایران سهمی بزرگ‌تر از حد انتظار باشد. گرچه به گفته محسن محفوظی، کارشناس معین تالاب‌های استان فارس، در سال‌های 92 و 93 اقداماتی فرعی مانند تعیین حریم تالاب بختگان با هدف جلوگیری از هر گونه دخل و تصرف در حریم تالاب انجام شده که به دنبال آن بخش های زیادی از حریم تالاب مشخص شده و همچنین برای احیای دریاچه بختگان در بودجه سال 94 اعتباری حدود 2.5 میلیارد تومان نیز دیده شده اما اصغر مسعودی، نماینده مردم نی ریز و استهبان اکنون در گفت‌وگو با مهر بیان کرده است که تالاب بختگان طی چند سال گذشته به طور کامل خشک شده و در حال حاضر از آن فقط نمکزار باقی مانده و ما شاهد بی‌مهری‌هایی از سوی دستگاه‌های ذی ربط برای احیای این دریاچه بوده‌ایم.


آیا دریاچه بختگان احیا می‌شود؟
گرچه خبرهایی که امروزه از احیای دریاچه ارومیه به گوش می‌رسد ما را به بازگشت دریاچه‌های ایران امیدوار می‌کند. با این حال آیا دریاچه بختگان می‌تواند دوباره احیا شود؟ پرویز کردوانی، جغرافی دان ایرانی در پاسخ به این سوال می‌گوید: به غیر از دریاچه ارومیه و تالاب هامون سایر دریاچه‌های بیمار ایران توان احیا دارند اما متاسفانه آب نیست که بتواند دریاچه را احیا کند. او با اشاره به عدم احیای دریاچه ارومیه می‌گوید: علی‌رغم خبرهایی که از احیای دریاچه ارومیه به گوش می‌رسد، بر طبق قانون ظروف مرتبط هر چه آب به این دریاچه وارد شود، ناپدید خواهد شد. چرا که این دریاچه‌ مریض شده است. اما سایر دریاچه‌ها در داخل ایران لاغر شده‌اند و اگر آب به آنها ببندند چاق می‌شوند. اما مسئله اینجاست که آبی وجود ندارد. مگر در شرایطی که دست طبیعت به احیای آنها کمک کند و سیلابی آب را به این دریاچه‌ها باز گرداند. تالاب بختگان در انتهای رود کر قرار دارد و اگر آبی به بخواهد به این تالاب وارد شود باید در ابتدا طشک را سیراب کند.


چه عاملی سبب خشک شدن بختگان شد؟
گرچه محسن محفوظی، کارشناس معین تالاب های استان فارس سال 94 در گفت‌وگو با ایرنا وجود سه سد در بالادست تالاب بختگان بر روی رودخانه «کر» را موجب خشک شدن این حوضه آبی می‌داند اما پرویز کردوانی در این رابطه می‌گوید: مدیریت نادرست منابع آبی سبب خشک شدن این تالاب شد. به گفته محفوظی کارشناس معین تالاب‌های استان فارس حدود 130 هزار هکتار اراضی کشاورزی در پایین دست این سه سد وجود دارد. کشاورزان با احداث چاه‌های غیر مجاز و پمپاژ آب رودخانه مانع رسیدن آب به تالاب بختگان می شوند. پرویز کردوانی در گفت‌وگو با «ابتکار» بیان می‌کند: آن زمانی که هیچ انسانی در این منطقه زندگی نمی‌کرد آب به دریاچه طشک و بختگان می‌ریخت ولی از وقتی که سد در این منطقه احداث شد جمعیت در این منطقه زیاد شد و کشاورزی آغاز شد. علاوه بر این شهر مرودشت، پاسارگاد و شیراز از آب این سد استفاده کردند. او در ادامه بیان می‌کند: سد خوب است چرا که آب را ذخیره می‌کند اما اگر مدیریت درستی بر آب وجود نداشت باشد به خطری بزرگ برای طبیعت و انسان‌ها تبدیل می‌شود. اگر از ابتدایی که سد ساخته شد، حق‌آبه دریاچه نی ریز و بختگان را مشخص می‌کرد و سهمی را برای کشاورزی و آب شرب مردم پاسارگاد و شیراز مشخص می‌کرد چنین اتفاقی نمی‌افتاد. اما این کار انجام نشد و جمعیت فراوانی به پاسارگاد و شیراز هجوم اوردند و در آنجا سکونت گزیدند، دولت قانون گذاشت که اولویت اول توزیع آب برای شرب (شهر) باشد و در وهله دوم به صنعت و سوم به کشاورزی تعلق گیرد و در اینجا جای سهم تالاب‌ها و دریاچه‌ها نادیده گرفته شد. کردوانی ادامه می‌دهد: اما عامل اصلی و مهم مرگ این دریاچه توسعه کشاورزی است. صدها کشاورز در این منطقه کشاورزی می‌کنند و علاوه بر اینکه از آب رود برای کاشت برنج استفاده می‌کنند، چاه‌هایی که حفر کرده‌اند تا عمق 200 متری پایین رفته است. اتفاقی که باعث نشست زمین و به خطر انداختن آثار تاریخی در این منطقه به خصوص تخت جمشید شده است.


کشاورزان خودسر
گرچه اجازه کشت برنج امروز در مرودشت به کشاورزان داده نمی‌شود اما کردوانی می‌گوید که کشاورزان در مرودشت متحد هستند و ماموران نمی‌توانند جلوی کشاورزان را برای کشت محصول در این منطقه بگیرند. البته کشاورزان حق دارند چرا که کشاورزی تنها فعالیت اقتصادی آنها را تشکیل می‌دهد اما دولت می‌تواند آنها را آموزش دهد و به آنها بگوید که چه محصولی برای کاشت در این منطقه مناسب است. محصولی که هم خریدار داشته باشد و هم با محیط زیست هماهنگ باشد. اما متاسفانه این اقدام از سوی دولت انجام نمی‌شود.


فقر مردم را به چیدن گیاهان دارویی وادار کرده
هر جا که آبی باشد انسان‌هایی در اطراف آن مسکن می‌گزینند. این یک اصل تاریخی برای بقای انسان‌هاست اما چه می‌شود اگر این آب دیگر نباشد؟ فقر و تنگ دستی یکی از پیامدهای بی‌آبی خواهد بود. اتفاقی که اکنون بر سر مردمان فارس آمده است. پرویز کردوانی، پدر علم کویرشناسی ایران با اشاره به نقش دریاچه و تالاب بختگان در زندگی مردم منطقه می‌گوید: وضعیت مردمی که در اطراف این دریاچه و تالاب زندگی‌ می‌کنند بسیار بد است. مردم حتی آب برای خوردن ندارند. امروزه تا جایی که امکان داشته باشد با تانکر آب خوردن مورد نیاز خود را تامین می‌کنند. مردم نی‌ریز امروز باغ‌های انجیرشان را از دست داده‌اند. قدیمی‌ترین قنات نی‌ریز به خاطر حفر چاه‌های غیر مجاز خشک شد و امروز هستند باغدارانی که مقدار آبی در چاهشان باقی مانده و باغشان را خشک کرده‌اند و به جای آن آبشان را می‌فروشند. او ادامه می‌دهد: به دلیل وضعیت بد کشاورزی برخی از مردم کارشان این شده است که گیاهان دارویی دشت‌های اطراف دریاچه را بچینند و بفروشند. این اتفاق سبب شده تا پوشش گیاهی این منطقه در خطر باشد و دشت‌ها به بیابان تبدیل شوند. البته از سال گذشته توانسته‌اند جلوی این کار را بگیرند ولی به دلیل فقر و خشکسالی مردم همچنان به این کار روی می‌آورند.


چرا امکان احیای تالاب بختگان وجود ندارد؟
کردوانی می‌گوید: براساس آمارها شهر شیراز از جمله 12 مرکز استانی ‌است که در معرض بی‌آبی قرار دارد. وزارت نیرو اولویت آب را به شهر شیراز، مرودشت و پاسارگاد داده است. پس از آن در صورتی که آبی باقی بماند به کشاورزان تعلق می‌گیرد. البته این اتفاق بعید است چرا که سال گذشته آبی به کشاورزان تعلق نگرفت. با این حال همچنان کشاورزان به کار خود ادامه می‌دهند. زمین‌های خود را گندم کاری می‌کنند و پس از برداشت زمین را آتش می‌زنند و برنج می‌کارند. از سوی دیگر سد سیوند و ملاصدرا که به رود کر می ریزند وضعیت بدی دارند. کردوانی یکی دیگر از دلایلی که احیای این دریاچه را کند می‌کند عبور کامیون‌ها از وسط این دریاچه می داند، که سبب ایجاد ریزگرد نیز می‌شود. او می‌گوید: در قسمت شمال شرق دریاچه بختگان معدن سنگ آهن وجود دارد و کامیون‌ها شرق دریاچه بختگان را طی می‌کردند اما امروز به خاطر خشک شدن این تالاب از وسط دریاچه عبور می‌کنند و این ریزگردها را به دنبال دارد. ریزگردهایی که آفت بسیار بدی برای درختان انجیر است. به گفته کردوانی، گرچه کشاورزان حفاری‌های زیادی در این منطقه انجام داده‌اند، اما نقش موثری در کاهش حجم آب رود «کر» ندارد. او می‌گوید: کشاورزان تا 5 سال پیش از آب استفاده می‌کردند. اما پس از آن به سراغ حفر چاه‌ها رفتند. به همین جهت توسعه شهرها امروز بیشترین اثر بر خشکی این تالاب یا دریاچه دارد. درحالی که همچنان امید مردم فارس به احیای دریاچه بختگان است اما پرویز کردوانی این کار را محال می‌داند و می‌گوید: سرنوشت دریاچه بختگان در دستان نذورات آسمانی و بارندگی‌های شدید سیل آسا است. بارندگی که سدها را پر کند و ما را مجبور به باز کردن دریچه‌های سد کند تا این آب به دریاچه‌ها سرازیر شود و دریاچه ها دوباره احیا شوند. اتفاقی که سال گذشته رخ داد ولی نتوانست دریاچه بختگان را احیا کند و فقط دریاچه طشک پر آب شد. اتفاقی که با وجود پیش بینی‌های بارندگی در پاییز و زمستان پیش رو شاید امری محال باشد. اگر آب باشد احیا می شوند اما متاسفانه به جهت توسعه شهرها، صنایع و کشاورزی در بالادست این منطقه تالاب بختگان دیگر احیا نمی‌شود.


کردوانی معتقد است که برای این که خشک شدن این تالاب سبب افزایش ریزگرد نشود ریگ پاشی کنند یا تخم گیاهانی چون «سودان گراس» که با خشکی مقاوم و با شوری موافقند در آستانه پاییز پاشیده شود و با بارندگی این گیاهان به صورت خودرو روییده شوند تا این اکوسیستم آبی به اکوسیستم گیاهی تبدیل شود. اکوسیستمی گیاهی که کم کم می‌تواند به اکوسیستم گیاهی و جانوری تبدیل شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۲
پیمان صاحبی

سیدزاده مدیر دفتر «مدیریت مصرف و نظارت بر کاهش آب بدون درآمد» گفت: براساس ارزیابی انجام‌گرفته، حجم کل آب بدون‌درآمد در کشور سالانه به یک‌‌میلیاردو ۵۰۰‌ میلیون مترمکعب می‌رسد. یک مقام مسئول با تأکید بر اینکه حجم کل آب بدون‌درآمد در کشور سالانه به یک‌ میلیاردو ۵۰۰‌ میلیون مترمکعب می‌رسد، گفت: ۲۶ درصد آب ورودی به شبکه آب کشور بدون درآمد است. سیدعلی سیدزاده امروز در حاشیه برگزاری دوازدهمین نمایشگاه صنعت آب و فاضلاب تهران با بیان اینکه آب بدون‌درآمد به سه بخش تقسیم می‌شود، گفت: یک بخش از این هدررفت، واقعی و بر اثر شکستگی و سرریز از مخازن و نیز مربوط به نشت از انشعابات مشترکان است. او اعلام کرد: بخش دیگری از این هدررفت ظاهری است؛ یعنی آب با وجود اینکه تحویل مشتری شده است، اما به دلیل شکستگی لوله، این آب درآمدی ندارد و به آن مصارف غیرمجاز گفته می‌شود. این مقام مسئول، مصارف مجاز بدون درآمد را بخش سوم این مقوله عنوان کرد و افزود: براساس ارزیابی انجام‌گرفته، حجم کل آب بدون‌درآمد در کشور سالانه به یک‌‌میلیاردو ۵۰۰‌ میلیون مترمکعب می‌رسد. به گفته این مقام مسئول، از این میزان حدود ۸۰۰‌ میلیون مترمکعب مربوط به هدررفت واقعی، نشت از لوله و نشت از انشعابات می‌شود و مابقی آن نیز مربوط به هدررفت ظاهری است. وی با تأکید بر اینکه ۲۶ درصد ورودی آب به شبکه، بدون‌درآمد است، تأکید کرد: براساس استانداردهای جهانی، این عدد در بین کشورهای توسعه‌یافته ۱۵ درصد و در میان کشورهای درحال‌توسعه به ۳۵ درصد می‌رسد. سیدزاده یادآور شد: این رقم در کشور ما تا سال ۸۳ به حدود ۳۳ درصد نیز می‌رسید، ولی با اقدامات منسجم و مدون صورت‌گرفته از سوی وزارت نیرو، ابلاغ استانداردهای و دستورالعمل‌های تعریف‌شده جهانی برای کنترل و کاهش هدررفت به شرکت‌های آب و فاضلاب و اختصاص منابع مشخص برای این بخش توانسته‌ایم این رقم را در وضعیت فعلی به ۲۶ درصد کاهش دهیم که با این اوصاف در میان کشورهای همسایه و مناطق درحال‌توسعه جهان توانسته‌ایم رشد خوبی برای کاهش هدررفت آب داشته باشیم. این مقام مسئول با بیان اینکه در قالب قانون برنامه ششم برای کاهش هر یک درصد آب بدون‌درآمد، اعتباری در حدود یک‌‌میلیاردو ۲۰۰‌ میلیون اختصاص یافته است، گفت: در دو سال اخیر با توجه به کاهش شدید اعتبارات عمرانی، ریالی از این اعتبارات برای این طرح اختصاص نیافته است. مدیر دفتر «مدیریت مصرف و نظارت بر کاهش آب بدون‌درآمد» همچنین به وضعیت مناطق مختلف کشور در زمینه هدررفت آب اشاره کرد و یادآور شد: براساس بررسی‌های انجام‌گرفته، استان‌های خوزستان، کرمانشاه و بوشهر با رقمی در حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد هدررفت آب به بیشترین و استان‌های یزد، اصفهان و مشهد با ۱۸ درصد، کمترین میزان هدررفت آب را به خود اختصاص داده‌اند. وی با تأکید بر اینکه بیش از ۳۰ درصد شبکه آبرسانی شهری فرسوده است، خاطرنشان کرد: دراین‌بین ۵۰‌ هزار کیلومتر از شبکه روستایی نیز با چنین وضعیتی مواجه بوده که تنها برای اصلاح وضعیت شبکه شهری به شش‌ هزار‌ میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم درحالی‌که تمامی اعتبارات عمرانی و جاری برای اصلاح وضعیت هدررفت آب در حدود ۴۰۰‌ میلیارد تومان است.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۷:۳۴
پیمان صاحبی


احسان محمدی*: هرچه به روزهای پایانی دولت روحانی نزدیک شویم، حمله ها به او  لحن صریح تری خواهد گرفت و برخی از یارانش که برای بهره مندی از مواهب سفره دولت، کنارش نشسته بودند و دم از حمایت می زدند اندک اندک در سودای اینکه دولت جدیدی روی کار خواهد آمد دامن بر می چینند و ژست منتقد به خود می گیرند. یعنی ما از روز اول هم همراه نبودیم! داستانی تکراری که هر چهارسال یکبار شاهد آن هستیم اما سازمان محیط زیست در کجای این قصه دارد؟


در قریب به سه سال گذشته رئیس جمهور روحانی نشان داده است دستکم در کلام و حمایت های پیدا و پنهان حامی معصومه ابتکار به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست است. در بدترین روزها که خیلی ها ساعت شنی رفتن ابتکار را به واسطه فشارهای عمدتاً سیاسی و البته در پوستین محیط زیستی دلواپسان وارونه کرده بودند، حسن روحانی ترجیح داد به انتخابش وفادار بماند و پردیسان دستخوش تغییر و تحول نشود اما این اعتماد دوسویه تا کی دوام دارد؟

شهریور 92 درست در روز معارفه معصومه ابتکار به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و در روزی که برخی هیجان زده سالن همایش های بین المللی سازمان را به یک ورزشگاه تبدیل کرده بودند، در صفحه نخست روزنامه اعتماد یادداشتی با عنوان «به خانم ابتکار «دخیل» نبندیم!» نوشتم که در بخشی از آن آمده بود: « کسانی برای پهن کردن فرش قرمز و باز کردن در خودروی حامل رئیس از هم سبقت می گیرند، عده ای که هشت سال پیش مثل فاتحان قلعه با ولع مدارک را زیر و رو می کردند تا «سندی» علیه ابتکار و مدیران اصلاح طلب اش پیدا کنند و با «بگم بگم» دست به افشاگری بزنند و مُشتلق بگیرند، آرام به گوشه ای می خزند و امیدوارند کسی قضاوت ها و نقدها و سخنان مشعشع شان در مدت دوری 8 ساله ابتکار از پردیسان را به گوش او نرسانده باشند.

 بدنه کارشناسی با بیم و امید سرکارشان می آیند و نیروهای محیط زیست در شهرستان ها هم امیدوار به تغییرات مثبت، افزایش حقوق ها، احترام بیشتر و تثبیت جایگاه محیط زیست چشم به پردیسان خواهند دوخت. در چند روز آتی شاهد انتشار نامه های سرگشاده خواهیم بود، کسانی دست به قلم خواهند برد و از دوران ریاست خانم جوادی و مهندس محمدی زاده انشاهای یکسره «سیاه» خواهند نوشت. همان کسانی که در هشت سال گذشته سکوت کردند و منافع بسیار بردند و حالا که احساس می کنند «خطر رفع شده است» به یکباره شجاع شده اند. روزهای آینده پلکان ساختمان مرمری پردیسان پاخور کسانی می شود که برای گزارش دادن از «دوران گذشته» منتظر رسیدن آسانسور نمی مانند

این اتفاقات کمابیش رخ داد و هنوز هم البته در حال رخ دادن است. سازمان حفاظت محیط زیست این روزها دچار تلاطم تازه ای شده و به نظر می رسد موج هایی هم در راه است. ورود وزارت اطلاعات به پرونده تخلف مالی در اداره کل محیط زیست تهران به نظر نشانه ای از تغییرات باشد. از سوی دیگر اخبار تائید نشده ای مبنی بر تغییر و تحول در راس هرم محیط زیست استان ها شنیده می شود. پچ پچ هایی که اگر به حقیقت بپیوندد دستکم چهار مدیرکل استانی تغییر خواهند کرد.
 
انتصاب و البته ابقای برخی از مدیران استانی از روز نخست با انتقادات بخشی از فعالان محیط زیست همراه بود. آنها می پرسیدند که چطور ممکن است برخی که در دولت محمود احمدی نژاد با صعودی آسانسوری به یکباره مدیرکل شده بودند و در فرمان پذیری و اطاعت های محض از مدیران بالادست تخصص داشتند و نتیجه آن سیاست ها به تخریب روزافزون محیط زیست منجر شد دوباره مورد اعتماد قرار گرفتند؟ چرا آنها که در حذف و به حاشیه راندن نیروهای متخصص و البته منتقد دولت وقت کوتاهی نکردند دوباره باید سکاندار محیط زیست یک استان می شدند؟ چرا مدیرانی که آزمون خود را در سال های مختلف پس داده بودند بار دیگر به ساختمان مرمرین پردیسان فراخوانده شدند، چرا مجموعه مدیران استانی نه مانند یک تیم منسجم که به صورت مجموعه ای پراکنده و گاه ناهمگن دیده می شوند؟  و ... 

قطعاً مدیران تصمیم گیر پردیسان برای این دست پرسش ها، پاسخ هایی در آستین داشتند که البته رسانه ای نمی شود. در کدام وزارتخانه دیده اید که هنگام انتصاب یک معاون یا مدیرکل به غیر از همان تعارف ای کلیشه ای مندرج در احکام که « با توجه به شایستگی و تعهد و تجارب جنابعالی» کارنامه روشن و دلایلی آشکار برای انتصاب ها عنوان شود؟ 

معصومه ابتکار مدیری خام و کم تجربه نیست. سازمان محیط زیست هم مثل وزارتخانه ای چون آموزش و پرورش پهن پیکر نیست. نیروهای معدود و چهره های مشخص و معرفی شده ای دارد. بر همین اساس اعتماد او به مدیران تازه یا همان قدیمی ها قطعاً از سوی وی با شناخت و آگاهی بوده است اما چرا عموم مدیران کل در مقابل فشارهای وارده به او و سازمان دست به سکوتی عمیق می زنند؟ وفاداری یاران و همراهان در روزهای سخت سنجیده می شود وگرنه در روزهایی که باد موافق به بادبان کشتی می وزد همه می توانند دم از همسفری بزنند. به واسطه پیگیری روزانه تمام اخبار حوزه محیط زیست و گله مندی هایی که می رسد، به جرات می توانم ادعا کنم که تعداد مدیران کل استانی محیط زیست که جسورانه موضع می گیرند، منتقد تصمیم های بالادستی هستند و حرف شان را بدون لکنت می زنند کمتر از انگشتان دو دست است. بقیه کجا هستند که حتی فعالان محیط زیست هم به دشواری نام شان را به خاطر می آورند؟ سکوت کرده اند که ابتکار برود و رئیس سازمان محیط زیست بعدی به واسطه همین سکوت مرموز دوباره حکم مدیریت شان را امضا کند؟
 
اصلاً مساله سازمان حفاظت محیط زیست بودن یا نبودن معصومه ابتکار است؟ این برود و دیگری بیاید عصای جادویی دارید و همه مشکلا ت را با تکان دادنش حل می کند؟ ریزگردها به عراق برمی گردند، هوای تهران پاک می شود، جنگل ها سرسبز، شیر و ببر احیا و ..؟! چرا این مدیران استانی در دولتی که اصرار بر کار رسانه ای دارد، این همه گریزان و غایب هستند؟ دستارودهایشان را در کشوهای اداری بایگانی می کنند یا اصولاً دستاوردی برای عرضه ندارند؟

می توان همین نقد را بر معاونان و مدیران کل پردیسان نشین هم وارد کرد که «بسیاری» از آنها در اوج فشارهای وارده بر سازمان محیط زیست دست به چنان سکوت عمیقی زدند که انگار در مرخصی استعلاجی به سر می برند! پاسخ خبرنگاران را نمی دادند و گویی اعتقاد داشتند سری که درد نمی کند را نباید دستمال بست!  ای آقا! ابتکار هم فردا میرود ما می مانیم. ما سنگ کف رودخونه ایم، نباید بقیه را با خودمان دشمن کنیم! چند نفر از آنها یادداشتی می نویسند، گزارشی ارائه می دهند، مقابل فشارهای وارده بر سازمان در موضوع ریزگردها، بنزین پتروشیمی و ... تلاش کردند روشنگری کنند؟ یا حداقل در موفقیت های سازمان از آموزش محیط بانان تا آزادی چند محیط بان محکوم به اعدام و نفس کشیدن دوباره دریاچه ارومیه گرفته تا گرایش عموم مردم به مسائل محیط زیست حتی خودشان را در تیم پیروز جا دادند؟ ریشه این رفتارها کجاست؟ اینکه مدیران حتی نمی توانند از دستاوردهای مثبت سازمان هم دفاع کنند نگران کننده نیست؟  

صاحب این قلم نه ستایشگر محض معصومه ابتکار است و نه هرگز مانند برخی عملکرد فاطمه جوادی و محمدجواد محمدی زاده را «هو» کرد و اسم این رفتار سخیف را «شجاعت» گذاشته است. در طول فعالیت پرچالش شش ساله پایگاه خبری تحلیلی زیست بوم، سنگ بنا را بر حمایت از «محیط زیست» کشور گذاشته ایم و از تخریب افراد و وارد شدن به جدال های چند روزه پرهیز کرده ایم چرا که باور داریم سازمان محیط زیست با همه نقدهای آشکار و پنهانش تنها متولی محیط زیست کشور است و اگر ما نیز به جای نقد سازنده، به سمت آن سنگ پرتاب کنیم، چیزی باقی نمی ماند. در این راه البته پیه تهمت های فردی را پذیرفته ایم و حتی فحاشی ها به خانواده هایمان را هم به جان خریده ایم. منتقدان نمی دانند اما مدیران پردیسان خوب می دانند که در طول چند سال گذشته، سازمان محیط زیست مطابق آنچه در دیگر وزارتخانه ها هم متداول است به سایت های خبری مشابه کمک مالی اندکی کرد، اما حتی آن را  از «زیست بوم» دریغ داشتند. 

اصرار بر سفیدنمایی و سیاه نمایی عملکرد سازمان محیط زیست هر دو محکوم به شکست است. این سازمان یکی از واگن های قطار دولت است. در دیگر وزارتخانه ها هم معجزه ای به وقوع نپیوسته، تمام کارکنان آنها هم خرسند و شادمان نیستند و وزیر و معاونان هم هر روز قله های موفقیت را در نمی نوردند. اندکی بهتر یا بدترند. علاقه عجیب و اصرار برای ذره بین گذاشتن بر ضعف های محیط زیست و چشم پوشیدن از تلاش های کارشناسان متخصص و زحمتکش، محیط بانان و محیط داران یک بی انصافی آشکار است. اگر با معصومه ابتکار مشکل شخصی دارید زمین بازی تان را جای دیگری ببرید. سازمان محیط زیست  را به زمین جنگ تبدیل نکنید. 

در روزهای پایانی دولت نقد از درون را باید جدی گرفت. ضعف های آشکار برخی مدیران کل استانی و ستادی را باید جدی تر گرفت و اعتراف کرد که بزرگترین ضعف سازمان حفاظت محیط زیست نه تبدیل وضعیت جمعی از کارکنان یا پرداخت حق الکشف ماموران و پوتین محیط بانان که «فقر الرجال» است. فقر مدیر. کسی که بتواند در بزنگاه ها تصمیم های شجاعانه بگیرد و حاضر باشد از سرمایه معنوی خود در راه محیط زیست فداکارانه ببخشد نه اینکه صرفاً عنوان معاون و مدیرکل را یدک بکشد. 

این اشاره قطعاً به کام برخی از مدیران محیط زیست تلخ خواهد آمد، اما اگر امروز سازمان حفاظت محیط زیست گرفتار چالش های مدیریتی است و برخی از مدیران آن حتی قادر به انعکاس عملکردهای موفق و قابل تحسین خود و نیروهای زیردست شان نیستند، لااقل مدام انگشت شماتت را به سوی دیگران و بخصوص رسانه ها نشانه نروند.

سخن پایانی همان است که شهریور 92 در آن یادداشت هم نوشتم « خانم ابتکار بیش از ستایش و فشفشه هوا کردن اطرافیان، نیازمند یاری، همدلی و صداقت در گفتار و کردار است. اگر دوستدار حقیقی این کشور و محیط زیست آن هستیم در هر پُست و مسندی که قدم یا قلم می زنیم بکوشیم به وظیفه مان عمل کنیم و تنها به تماشای جدال یک تنه ابتکار با انبوه مشکلات ننشینیم. عصای جادویی دکتر ابتکار؛ حمایت و اهتمام به انجام وظیفه در بدنه مدیران، کارشناسان و محیط بانان سختکوش است».

به جای نام ابتکار می توانید بنویسید محمدجواد محمدی زاده، فاطمه جوادی یا هر رئیس سازمان دیگری! تفاوتی نمی کند. قصه همان قصه ست.
*مدیر مسئول
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۳
پیمان صاحبی

 

دریاچه ارومیه دیگر رنگ به رو ندارد

فاز اول احیای دریاچه ارومیه به اتمام رسیده است و همه برای نجات دریاچه چشم به مراحل بعدی دوخته‌اند، اما به نظر می‌آید که آگاهی مردم مجاور دریاچه که یکی از شروط اصلی موفقیت در احیا دریاچه است، مغفول واقع شده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا،تبریز زنده و پر شور است، مردم در کوچه بازارهایش رفت‌وآمد می‌کنند، ساخت‌وسازها جریان دارد، قطار شهری‌اش یک سالی است که به راه افتاده و تبریز با تاریخ و فرهنگی قدیمی زندگی می‌کند، اما قلب سرخی در نزدیکی این شهر، تپش‌هایش به شماره افتاده و نه تنها حیات تبریز بلکه حیات بسیاری از شهرها و روستاها را تهدید می‌کند، این قلب سرخ دریاچه ارومیه نام دارد.



با برنامه‌ریزی‌های غیرمنطقی و مدیریت اشتباه منابع آب چه بر سر ارومیه آوردند که حال دومین دریاچه آب شور جهان این گونه شده؟! دریاچه در حال خشک شدن است و بیم مرگ دریاچه، شهرها، روستاها، فرهنگ‌ها و ... می‌رود.

هرچند که پروژه احیا دریاچه ارومیه 3 سال است که آغاز شده و در این مدت توانسته‌اند؛ دریاچه را به حال تثبیت برسانند و وضعیت آن را به سه سال پیش برگردانند، اما اکنون فاز دوم این پروژه در حال آغاز شدن است که اگر همه چیز در مورد آن خوب پیش رود، ممکن است؛ 8 سال دیگر دریاچه ارومیه دوباره احیا شود، اما تا روزی که این رویا محقق نشود، تصور اتفاقاتی که ممکن است؛ بیفتد هر کسی را می‌تواند به وحشت بیاندازد از جمله اینکه مردم تبریز مجبور به تخلیه شهر بشوند.

گلو از غبار نمک هوا می‌سوزد

از تبریز که به سمت دریاچه حرکت می‌کنی، تابلوهای راهنما نزدیک شدن به دریاچه را نشان می‌دهند، اما هرچه چشم می‌چرخانی جز نمک نیست، گلو از نمک هوا می‌سوزد، و هرچه بیشتر نگاه می‌کنی کمتر از دریاچه اثری می‌بینی و فقط نمک است و نمک.



در کنار جاده تابلو سازمان حفاظت محیط زیست خودنمایی می‌کند؛ ذخیره‌گاه زیست کره، پارک ملی، دریاچه ارومیه؛ اما تابلو فقط بر روی سرزمینی از نمک قرار دارد و تصویر کاریکاتور مانند تلخی را به چشم می‌آورد، با وجود آنکه تابلوهای راهنما فقط 5 کیلومتر مانده به پل شهید کلانتری، پلی که از روی دریاچه می‌گذرد، اما اثری از آب نیست.



می گویند؛ اطراف پل کمی آب هست و درست هم می‌گویند به پل که می‌رسی سرخی آب دریاچه به چشم می‌آید و در همین بخش کوچک پرآب مردم قایق‌ها پدالی آورده‌اند، اما ترکیب بخار آب و نمک فراوان هوا، نفس کشیدن را سخت کرده است و فضایی مه‌گون به وجود آورده و دوباره کمتر از 5 دقیقه که از پل گذری فقط نمک‌زار است و بس... با دیدن دانه‌های نمک در هوا، انگار سوزش گلو و ریه‌ها هم بیشتر می‌شود.



در تمام مسیر هیچ تابلو و بروشور یا اطلاعاتی در مورد دریاچه نیست، عوارضی جاده جلو همه ماشین‌ها را می‌گیرد و پس از گرفتن پول و دادن قبض امید ما برای دادن برگه‌ای کوچک حاوی اطلاعاتی در مورد دریاچه را از بین می‌برد، هیچ جا توضیحی برای مردم از وضعیت کنونی دریاچه و یا برنامه‌ریزی‌هایی که برای آن شده وجود ندارد، بیشتر مردم نمی‌دانند که فعالیت‌های باکتریایی و جلبکی ناشی از گرمای هوا و کاهش ورود منابع آب شیرین، سبب قرمز شدن دریاچه شده است، حتی برخی به جد بر این باورند که به دلیل ترکیب باران اسیدی و نمک، دریاچه قرمز شده‌است؛ به نظر می‌آید؛ اطلاعات مردم مجاور دریاچه در مورد آن بسیار پایین است.

مردی که در ورودی پل مغازه کوچکی دارد، می‌گوید که منبع اطلاعاتشان در مورد دریاچه کانال تلگرامی ستاد احیا است.

او که دلیل خشک شدن دریاچه را سدها و احداث جاده می‌داند؛ در مقایسه وضعیت امسال دریاچه نسبت به سال گذشته می‌گوید: امسال وضع خیلی بهتر از پارسال است؛ بیشتر بخش‌هایی که اکنون آب دارد، سال پیش محل تردد ماشین‌ها بود.

او در کنار همه چیزهایی که می‌فروشد؛ نمک‌های دریاچه را نیز در کیسه کرده و برای فروش گذاشته که البته این کار از گذشته رواج داشته، اما با خشک شدن دریاچه نمک‌های فروشی فراوان‌تر و ارزانتر شده است.

مردمی که در آنجا حضور دارند؛ نوک گنبدهای نمکی که از آب بیرون زده را نشانمان می‌دهند و می‌گویند؛ اینها تپه‌های نمکی است که مردم درست کرده بودند تا با کامیون بیایند و نمک‌ها را ببرند، اما امسال آب این بخشها را فرا گرفته است و دیگر امکان ورود ماشین به این بخش‌ها نیست.

اما با این حال همچنان سطح وسیعی از بیشتر دریاچه آب ندارد و سنگ‌هایی که در گذشته کنار جاده برای جلوگیری از ورود آب چیده شده‌اند، امروز تنها یک یادگاری از روزهای خوب گذشته هستند و کاربرد دیگری ندارند.



زندگیمان خراب شد

روستای گمیچی در 20 کیلومتری دریاچه ارومیه، یکی از روستاهایی است که در مسیر ارومیه به تبریز قرار دارد با ورود به آن چند درخت خشک شده، اولین چیزی است که به چشم می‌آید، یکی از مردم روستا به این سوال که خشکی دریاچه چه تاثیری بر زندگی شما گذاشته، پاسخ صریح و تلخی می‌دهد: زندگیمان را خراب کرده است.

او توضیح می‌دهد: غباری که بلند می‌شود؛ درختانمان را خشک کرده، ریه‌هایمان پر از نمک می‌شود، خانه و زندگیمان پر از نمک می‌شود، دام‌هایمان مریض شده‌اند و بچه‌هایشان در شکمشان می‌میرند.

او از بی‌آبی هم گله می‌کند: آبی دیگر نداریم، نمی‌توانیم چیزی بکاریم، قبلا پیاز و سیب زمینی می‌کاشتیم؛ الان اما دیگر چیزی نیست، قبلا 20 تا چاه در روستا داشتیم که همه خشک شده و فقط 3 چاه مانده است.

روستایی دیگری گله می‌کند: دیگر هیچ درآمدی نداریم، روستا حدود 900 نفر جمعیت داشته، اما الان بیشتر مردم مهاجرت کردند، دولت گفته بیایید وام بگیرید، اما چند ضامن کارمند می‌خواستند؛ ما در این روستا، ضامن کارمند از کجا پیدا کنیم؟ همه رفته‌اند ما که اینجا مانده‌ایم آخر بدبختی هستیم.




مردم چیزی از دریاچه نمی‌دانند

در طول مسیر ارومیه به تبریز هم اثری از اطلاع‌رسانی نیست، یکی از اهالی تبریز می‌گوید: هرگز هیچ تابلو یا بنری در سطح شهر در مورد دریاچه ندیده است.

او در پاسخ به اینکه آیا امید دارد که دریاچه مانند روز اول شود، اظهار می‌کند: نه، دریاچه دیگر مانند روز اول نمی‌شود؛ شاید سطح آب بالاتر بیاید، اما مگر می‌شود که دوباره مثل همان روزهای قبل شود که موج داشت و مانند دریای خزر بود؟

این شهروند تبریزی گله می‌کند که « اینجا گلو همیشه می‌سوزد، گاهی غبار آنقدر زیاد می‌شود که جاده دیگر دیده نمی‌شود، انگار که مه همه جا را می‌گیرد، گاهی که ماشینم را در خیابان می‌گذارم، صبح که می‌آیم یک لایه ضخیم غبار بر روی آن نشسته است.»

او نمی‌داند که اگر دریاچه خشک شود جه بر سر تبریز می‌آید «خیلی از مردم در مورد دریاچه چیزی نمی‌دانند، اطلاع‌رسانی نشده است، البته مردم هم آنقدر دغدغه معیشتی دارند که نمی‌رسند به دریاچه فکر کنند، درست است که تبریز گدا ندارد، اما فقیر بسیار دارد مردم انقدر به فکر نان شبشان هستند که فکر نمی‌کنند، خشکی دریاچه چه بر سرشان می‌آورد؟»



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۷:۱۹
پیمان صاحبی


 

مناطق حفاظت شده را ارزان نفروشیم

 گردشگری در مناطق حفاظت شده محیط زیست، موضوعی است که از یک سو، فعالان محیط زیست را نگران کرده و از سوی دیگر فعالان صنعت گردشگری را به فکر واداشته. پس از صحبت‌های جنجالی رئیس سازمان میراث فرهنگی که بر ضرورت استفاده از پتانسیل‌های گردشگری منابع ملی ایران تاکید کرده بود و واکنش‌های مخالف زیادی را در پی داشت، اکنون معاون دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان محیط زیست از نصب سیستم‌های هوشمند کنترل ورود و خروج به مناطق حفاظت شده خبر داد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه سبزینه، در پی این خبر، دیده‌بان محیط زیست میانکاله و محیط‌بان حوض‌سلطان قم نظراتشان را درباره تصحیح و تسهیل گردشگری در مناطق حفاظت شده محیط زیست بیان کردند. ایران 146 منطقه حفاظت شده، 25 پارک ملی، 41 منطقه شکار ممنوع و 33 اثر طبیعی ملی ثبت شده و تحت حفاظت سازمان محیط زیست دارد. اما به نظر می‌رسد بیش‌تر از آن که گردشگران و اکوتوریست‌ها با این مناطق آشنا باشند، شکارچیان از زیر و بم این مناطق آگاهند و ورود گردشگران که آگاهی زیادی از جغرافیای جانوری و گیاهی منطقه ندارند، نتیجه دیگری جز تخریب و تهدید به‌دنبال ندارد.


مناطق حفاظت شده به محدوده‌ای از عرصه‌های منابع طبیعی گفته می‌شود که به لحاظ ضرورت حفظ و تکثیر نسل جانوران و احیاء آن ضمن رعایت حقوق و بهره‌برداری، جوامع محلی ایجاد شده است. اما به‌تازگی معاون دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت از محیط زیست از نصب دوربین و کنترل هوشمند جاده‌های منتهی به مناطق حفاظت شده خبر داد. حمید گشتاسب به ایسنا، گفته بود: کنترل هوشمند مناطق حفاظت شده را در دستور کار قرار داده‌ایم و به گونه‌ای برنامه‌ریزی کرده‌ایم که بتوانیم ورود و خروج به این مناطق را کنترل کنیم. ورود به مناطق حفاظت شده باید با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست باشد و همچنین مهار و کنترل ورودها به مناطق حفاظت شده به‌دلیل وسعت مرزها بسیار سخت است.


این مقام مسئول ادامه داد: نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم مانند یک گیت مرزی بتوان ورود و خروج به این مناطق را کنترل کرد. راه‌های ورود و خروج به مناطق حفاظت شده متعدد است؛ اما این موضوع به این معنا نیست که همه بتوانند بدون کنترل و هماهنگی وارد این مناطق شوند و اسباب نظارتی و کنترلی ما چه از حیث نیروی انسانی و چه از حیث تجهیزات و امکانات نظارتی باید توان کنترل این ورود و خروج‌ها را داشته باشند.

پارک ملی گلستان نیازمند دوربین‌های مخفی
محیط‌بان حوض‌سلطان با تاکید بر کارکرد مثبت نصب دوربین‌ها، گفت: مناطق حفاظت شده اغلب وسیع هستند و راه‌های مختلفی دارند. جاده‌های خاکی زیادی هستند که از آن محل‌ها شکارچی‌ها وارد می‌شوند؛ بنابراین نصب دوربین به‌خصوص اگر دوربین مخفی باشد، بسیار موثر است. احمد بحری ادامه داد: دوربین‌ها باید کیفیت بالایی داشته باشند که بتوانند پلاک خودروها و چهره افراد را تشخیص دهند، در غیر این صورت نصب دوربین نیز فایده‌ای ندارد. در برخی از ورودی‌های مناطق حفاظت شده که جاده خاکی است باید دوربین‌ها نصب شوند.


وی با اشاره به سفر اخیرش به پارک ملی گلستان گفت: جاده‌ای که از وسط این پارک می‌گذرد و به سمت بجنورد می‌رود، در چند نقطه نیاز به دوربین دارد؛ زیرا از طریق این جاده دسترسی به حیات وحش برای شکارچیان آسان است. او ادامه داد: شکارچی‌ها از طریق این جاده می‌توانند با ماشین به منطقه آمده، شکارچی را پیاده کنند و پس از 4 تا 5 ساعت به دنبال او و شکار بیایند. این مساله به معضل محیط‌بانان در پارک ملی گلستان تبدیل شده است. به گفته او، محیط‌بانان مجبورند گشت‌های مداومی در این منطقه داشته باشند و از طرفی شکارچیان نیز با شناسایی ماموران و زیرنظر گرفتن آن‌ها امنیت منطقه را به خطر می‌اندازند. اما با نصب دوربین می‌توان معضلاتی شبیه به این مساله را به‌راحتی و البته به سرعت حل کرد.

گردشگرانی که سمّ مناطق حفاظت شده‌اند
موسس جمعیت دیده‌بان میانکاله هم با تاکید بر لزوم نصب دوربین به‌عنوان ابزار حفاظتی مناطق تحت نظر سازمان حفاظت محیط زیست، گفت: مشکل مهم ما درباره گردشگری مناطق حفاظت شده این است که ورود گردشگر در تعطیلات بیش از حد توان منطقه است و این باعث می‌شود حفاظت از منطقه به خطر بیفتد. حر منصوری عبدالملکی ادامه داد: یکی از مشکلات ما این است که درباره مناطق حفاظت شده، هر اداره کل محیط زیست، قوانین خودش را برای ورود افراد به منطقه تحت نظرش دارد؛ بنابراین اخذ مجوز روندی طولانی و سخت دارد.


او گفت: در حالی‌که اگر یک سامانه اینترنتی راه‌اندازی شود و متقاضیان بتوانند هم قوانین و اطلاعات مورد نیاز برای گردشگری در مناطق حفاظت شده محیط زیست را بخوانند و هم هزینه ورود را اینترنتی پرداخت و نوبت ورود دریافت کنند، مشکلاتمان حل می‌شود و حفاظت از مناطق نیز سهل‌تر صورت می‌گیرد. به گفته منصوری، باید بهره‌برداری اقتصادی از مناطق حفاظت شده را هدفمند و آگاهانه انجام دهیم؛ در حالی که بارها پیش آمده که گروه‌های مجوزدار به‌دلیل نرسیدن فکس اداره محیط زیست و منطقه، موقع ورود با مشکل مواجه می‌شوند. گروه‌های خارجی هم با مرارت‌های فراوان امکان ورود می‌گیرند؛ در حالی که می‌بایست یک مجوز قابل استعلام برای تمام مناطق تحت نظر محیط زیست صادر شود. از این طریق هم به توسعه اکوتوریسم در این مناطق کمک شده، هم درآمد پایدار گردشگری به حفاظت از این مناطق کمک کرده است.


حر منصوری از میانکاله، دشت لار و پارک ملی آشوراده به‌عنوان سه نمونه از مناطق که هجوم گردشگران در تعطیلات و ورود بی‌ضابطه‌شان باعث آسیب به آن‌ها شده نام برد و پیشنهاد کرد سازمان محیط زیست با ایجاد سامانه، صدور مجوز قابل استعلام در مناطق و اخذ هزینه و برنامه‌ریزی برای ورود باضابطه و محدود گردشگران گام بزرگی در راستای حفاظت از مناطق مهم طبیعی ایران بردارد. او با اشاره به تجربه‌هایش از برخورد با گردشگران گفت: در آشوراده تعداد زیادی گردشگر در تعطیلات می‌بینیم که بدون راهنمای گردشگری، امکانات و آگاهی قبلی به منطقه آمده‌اند و می‌گویند آشوراده هیچ جاذبه گردشگری نداشت. این نوع از گردشگر برای مناطق حفاظت شده همچون سم است. حر منصوری ادامه داد: ما نباید مناطق حفاظت شده را ارزان‌فروشی کنیم. گردشگر، باید پیش از ورود قوانین و پتانسیل‌های منطقه را مطالعه کند و سپس بیاید. این نوع از گردشگر است که به منطقه احترام می‌گذارد. باید گردشگرانی را که انگیزه کافی ندارند، حذف کنیم. وقتی از قبل روند بازدید و اصولش مشخص باشد، هم بازده اقتصادی به وجود می‌آید و هم حفاظت بیش‌تر اتفاق می‌افتد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۰۷:۱۷
پیمان صاحبی


 قاره اروپا در نیم‌کره شمالی قرار گرفته و پس از اقیانوسیه، دومین قاره کوچک جهان است. قاره اروپا با قاره آسیا در یک پهنه خشکی قرار گرفته‌اند و با یک‌دیگر اوراسیا را تشکیل می‌دهند.مساحت اروپا حدود ۱۰ میلیون کیلومترمربع است و بیش از ۷۳۰ میلیون نفر جمعیت دارد که یازده درصد از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. اروپا با وجود مساحت نسبتاً کم خود، اروپا پس از آسیا دومین قاره جهان از نظر تراکم جمعیت است. این قاره در اصل شبه جزیره‌ای در شمال غرب اوراسیا و در شمال قاره آفریقا است. 



اروپا که به دلیل قرار گرفتن در منطقهٔ معتدل شمالی به قاره سبز معروف است  یکی از متفاوت ترین مناطق زمین را پدید آورده به طوری که یک‌سوم از زمین‌های این قاره قابل کشاورزی است که این درصدی بسیار بالاتر از دیگر قاره‌های جهان می باشد. در اروپا هیچ بیابانی وجود ندارد و نزدیک به ۴۰ درصد این قاره جنگل های پهن برگ و سوزی برگ است واز همین رو لقب قاره سبز را بر دوش می کشد. 

سبز بودن قاره اروپا دلیلی بر این که دولت به فکر جنگل کاری نباشد نیست و دولت های اروپایی عزمی جدی برای چنگل کاری دارد از همین رو از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵، ۳۳ درصد به جنگل های اروپا اضافه شده و اروپای سبز سبز تر گذشته به حیات خود ادامه می دهد. کشور آلمان با کاشت ۱۲۰۰ هکتار جنگل کاری ظرف مدت ۱۴ سال توانسته است مقام نخست را کسب کند و از همین رو در پاکسازی هوای اروپا نقش بسیار تاثیرگذاری داشته است. اگر وضعیت اروپا را با ایران مقایسه کنیم خواهیم ایران به عنوان یک کشور خشک و نیمه خشک نه تنها برنامه حساب شده ای برای جنگل کاری نداشته بلکه بسیاری از پوشش گیاهی خود را ظرف مدت ۱۴ سال از دست داده است. 
ایران از خشک‌ترین کشورهای جهان است که ۲۰ درصد از خاک این سرزمین توسط بیابان ها اشغال شده است. وسعت بیابان‌های ایران ۳۲.۵ میلیون هکتار است که در ۱۸ استان ایران پراکنده هستند. کانون‌های بحرانی و فرسایش بادی بیابان‌های ایران نزدیک به ۱۸۹ کانون است. فعالیت‌های بیابان‌زدایی در ایران از سال ۱۳۴۵ آغاز شده و هنوز ادامه دارد. البته اقداماتی علیه این بیابانی شدن صورت گرفته و تعداد جنگل‌های دست‌کاشت کم نیست. کویر لوت و دشت کویر از بیابان‌های اصلی و بزرگ ایران‌ هستند. 
بیابان‌زایی فرآیندی است که نه تنها ایران که کل جهان را تحت تاثیر خود قرار داده؛ اما سهم ایران از بیابان‌زایی در مقایسه با سایر کشورهای جهان به طور میانگین بیشتر است. سرانه بیابان در کشور بیش از دو برابر سرانه جهانی است؛ یعنی بیش از ۲۰ درصد مساحت کشور را اراضی بیابانی تشکیل می‌دهد. آمار دقیقی از میزان بیابان زایی در ۵۰ سال گذشته ایران وجود ندارد، اما آنچه به وضوح مشاهده می‌شود کمبود آب، پیشروی بیابان در مراتع و مناطق شهری و طوفانهای شن است. طبق آمارهای منتشر شده بیش از ۶۰ درصد جنگل های ایران تخریب شده و یا در مرز نابودی قرار دارند که این روند،بازتاب اقدامات سازمان جنگلها و سیاست های اتخاذ شده دولت های مختلف پس از دوران دفاع مقدس بوده است. این در حالی است که قوانین هم ناکارآمد هستند و برای متخلفان بازدارنده نیستنند؛ مثلا برای قطع  درختی که بیش از ۱۰۰ دلار ارزش دارد، تنها جریمه ۲۵۰ هزار تومانی در نظر گرفته شده است!
پدیده بیابانی شدن یکی از آسیب‌های جدی محیط‌زیستی است که سالانه خسارت یک هزار میلیارد تومانی به کشور وارد می‌کند. توقف این روند، هزینه زیادی در بردارد و برای هر هکتار بیابان زدایی، دو میلیون تومان اعتبار نیاز است؛ بنابراین مساحتی که می توان بیابان زدایی کرد، بستگی کامل به میزان اعتبارات دارد. طبق تصاویر ماهواره ای در چند سال گذشته به طور متوسط روزانه ۴۰ هکتار جنگل زدایی در جنگل های شمال کشور صورت گرفته که مازندران سهم بیشتری از این جنگل‌زدایی را به خود اختصاص داده است. جالب است بدانید که جنگل زدایی بیشتر در مناطق بالا دست و نقاطی که جاده احداث شده، رخ داده است. قطع بی‌رویه درختان، الگوی نامناسب کشاورزی و فرسایش خاک، احداث سد، هدررفت آب و بی‌توجهی به بحران کم‌آبی و چرای غیراصولی دام از دلایل عمده بیابان‌زایی در ایران است. 
سرعت بیابان‌زایی در کشور آنقدر بالاست که می‌توانیم از الان نگران روزی باشیم که کل ایران تبدیل به یک بیابان بزرگ شود! سطح کل زمین کشور حدودا ۱۶۴ میلیون هکتار است که ۱۲.۴ میلیون هکتار یعنی حدود ۷.۶ درصد از کل آن را جنگل، ۲۰ درصد را بیابان و ۵۵ درصد را هم مرتع تشکیل می دهد. طبق گزارش  منتشر شده توسط مرکز پژوهش های مجلس، امروزه در مقایسه با دهه های پیش مساحتی معادل ۶۰ درصد از جنگل های ایران تخریب شده است! همچنین سالانه رقمی بالغ بر ۴۰۰ هزار هکتار از اراضی حاصلخیز کشور دستخوش فرسایش می شود. در سه دهه گذشته تاکنون در اثر تخریب، جنگل های کشور از حدود ۱۸.۳ میلیون هکتار به حدود ۱۲.۴ میلیون هکتار تقلیل یافته است که از این میزان، حدود ۱.۹ میلیون هکتار در منطقه البرز شمالی واقع است. با یک حساب سرانگشتی می‌توان برآورد کرد که در آینده‌ای نه چندان‌دور، این جنگل‌زدایی به یک بحران جدی تبدیل خواهد شد؛ درواقع اگر این روند ادامه پیدا کند، در ۳۱ سال آینده دیگر چیزی به عنوان مرتع و جنگل در کشور نخواهیم داشت!
متاسفانه هیچ برنامه ای برای احیای جنگل ها و مبارزه با قاچاق چوب وجود ندارد و یکی از خاص ترین نقاط سبز جهان درکمتر از ۵۰ سال نابود خواهد شدجنگل های هیرکانی ایران طی دو دهه گذشته مورد هجوم بی سابقه یی قرار داشته اند و با وجود اعتراض های گسترده تشکل های زیست محیطی، دانشجویان رشته جنگل و محیط زیست، کارشناسان دلسوز، استادان و خبرنگاران و همچنین مردم بومی، به طور مستمر مورد بهره برداری های سنگین و تغییر کاربری قرار گرفته اند. این در حالی است که حتی گستردگی پیامد هایی نظیر سیل، رانش زمین، توفان، خشکسالی های مکرر و جنگل سوزی های وسیع، کوچک ترین اثری در تغییر نگرش مسوولان اداره کشور در حفاظت جدی از این جنگل ها نداشته است. 
نگاه به جنگل های باستانی به عنوان کارخانه تولید چوب در حقیقت ادامه سیاست های بهره برداری در قالب طرح های جنگلداری است که در دو سال اخیر نیز به شدت ادامه داشته و اگرچه بنا به ادعای مسوولان سازمان جنگل ها، بهره برداری ها از دو میلیون متر مکعب در سال به کمتر از یک میلیون متر مکعب کاهش پیدا کرده است ولی باید به دو نکته اشاره کرد؛ آمارهایی که از سوی سازمان جنگل ها در مورد میزان بهره برداری ها ارائه می شود، هرگز از سوی ارگان های دیگر نظارت و تایید نشده است.

اگر بر فرض کاهشی نیز در میزان بهره برداری ها وجود داشته باشد نه به دلیل تغییر سیاست سازمان جنگل ها بلکه به دلیل کاهش دهشتناک سطح این جنگل ها به ویژه کاهش درختان کهنسال بوده است یا به قول جنگل تراشان کاهش درختان صنعتی، براساس آخرین آمار سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری، بیش از یکصد مجری طرح های جنگلداری در آخرین باقی مانده های جنگل های باستانی شمال مشغول بهره برداری اند به تعبیر دیگر ۱۰۰ حوضه آبخیز از مهم ترین و حیاتی ترین حوضه های آبخیز کشور از غرب تا شرق ارتفاعات البرز در تصاحب این ۱۰۰ مجری است که به نام طرح های جنگلداری به قلع و قمع درختان باستانی این جنگل ها کمر بسته اند. 

به عنوان مثال بیش از ۳۵۰ هزار هکتار از جنگل های مازندران و گیلان تنها در اختیار دو کارخانه چوب و کاغذ مازندران و نکاچوب است که خوراک چوب تنها همین دو کارخانه، طبق اعلام خودشان بالغ بر ۴۰۰ هزار متر مکعب از پرارزش ترین درختان جنگل های باستانی در سال است. در نموداری که کارخانه چوب و کاغذ مازندران در نمایشگاه بین المللی محیط زیست ارائه داد، نشان داده شده است که در فاصله ۱۱ سال هر سال حداقل ۲۰۰ هزار اصله درخت قطع شده است که در مجموع تا شش ماهه اول سال  کارخانه چوب و کاغذ مازندران بالغ بر دو میلیون و ۵۰۰ هزار اصله درخت را قطع کرده است. این مقایسه کوچک نشان می دهد که اروپای سبز سبز تر و ایران خشک تر از گذشته شده است و این درحالی است که هیچ تدبیری برای جلوگیری از آن اتخاذ نشده است.

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۵ ، ۰۷:۴۳
پیمان صاحبی