گیرنده خانم ابتکار
چهارشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ق.ظ
احسان محمدی*: هرچه به روزهای پایانی دولت روحانی نزدیک شویم، حمله ها به او لحن صریح تری خواهد گرفت و برخی از یارانش که برای بهره مندی از مواهب سفره دولت، کنارش نشسته بودند و دم از حمایت می زدند اندک اندک در سودای اینکه دولت جدیدی روی کار خواهد آمد دامن بر می چینند و ژست منتقد به خود می گیرند. یعنی ما از روز اول هم همراه نبودیم! داستانی تکراری که هر چهارسال یکبار شاهد آن هستیم اما سازمان محیط زیست در کجای این قصه دارد؟
در قریب به سه سال گذشته رئیس جمهور روحانی نشان داده است دستکم در کلام و حمایت های پیدا و پنهان حامی معصومه ابتکار به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست است. در بدترین روزها که خیلی ها ساعت شنی رفتن ابتکار را به واسطه فشارهای عمدتاً سیاسی و البته در پوستین محیط زیستی دلواپسان وارونه کرده بودند، حسن روحانی ترجیح داد به انتخابش وفادار بماند و پردیسان دستخوش تغییر و تحول نشود اما این اعتماد دوسویه تا کی دوام دارد؟
شهریور 92 درست در روز معارفه معصومه ابتکار به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و در روزی که برخی هیجان زده سالن همایش های بین المللی سازمان را به یک ورزشگاه تبدیل کرده بودند، در صفحه نخست روزنامه اعتماد یادداشتی با عنوان «به خانم ابتکار «دخیل» نبندیم!» نوشتم که در بخشی از آن آمده بود: « کسانی برای پهن کردن فرش قرمز و باز کردن در خودروی حامل رئیس از هم سبقت می گیرند، عده ای که هشت سال پیش مثل فاتحان قلعه با ولع مدارک را زیر و رو می کردند تا «سندی» علیه ابتکار و مدیران اصلاح طلب اش پیدا کنند و با «بگم بگم» دست به افشاگری بزنند و مُشتلق بگیرند، آرام به گوشه ای می خزند و امیدوارند کسی قضاوت ها و نقدها و سخنان مشعشع شان در مدت دوری 8 ساله ابتکار از پردیسان را به گوش او نرسانده باشند.
بدنه کارشناسی با بیم و امید سرکارشان می آیند و نیروهای محیط زیست در شهرستان ها هم امیدوار به تغییرات مثبت، افزایش حقوق ها، احترام بیشتر و تثبیت جایگاه محیط زیست چشم به پردیسان خواهند دوخت. در چند روز آتی شاهد انتشار نامه های سرگشاده خواهیم بود، کسانی دست به قلم خواهند برد و از دوران ریاست خانم جوادی و مهندس محمدی زاده انشاهای یکسره «سیاه» خواهند نوشت. همان کسانی که در هشت سال گذشته سکوت کردند و منافع بسیار بردند و حالا که احساس می کنند «خطر رفع شده است» به یکباره شجاع شده اند. روزهای آینده پلکان ساختمان مرمری پردیسان پاخور کسانی می شود که برای گزارش دادن از «دوران گذشته» منتظر رسیدن آسانسور نمی مانند.»
این اتفاقات کمابیش رخ داد و هنوز هم البته در حال رخ دادن است. سازمان حفاظت محیط زیست این روزها دچار تلاطم تازه ای شده و به نظر می رسد موج هایی هم در راه است. ورود وزارت اطلاعات به پرونده تخلف مالی در اداره کل محیط زیست تهران به نظر نشانه ای از تغییرات باشد. از سوی دیگر اخبار تائید نشده ای مبنی بر تغییر و تحول در راس هرم محیط زیست استان ها شنیده می شود. پچ پچ هایی که اگر به حقیقت بپیوندد دستکم چهار مدیرکل استانی تغییر خواهند کرد.
انتصاب و البته ابقای برخی از مدیران استانی از روز نخست با انتقادات بخشی از فعالان محیط زیست همراه بود. آنها می پرسیدند که چطور ممکن است برخی که در دولت محمود احمدی نژاد با صعودی آسانسوری به یکباره مدیرکل شده بودند و در فرمان پذیری و اطاعت های محض از مدیران بالادست تخصص داشتند و نتیجه آن سیاست ها به تخریب روزافزون محیط زیست منجر شد دوباره مورد اعتماد قرار گرفتند؟ چرا آنها که در حذف و به حاشیه راندن نیروهای متخصص و البته منتقد دولت وقت کوتاهی نکردند دوباره باید سکاندار محیط زیست یک استان می شدند؟ چرا مدیرانی که آزمون خود را در سال های مختلف پس داده بودند بار دیگر به ساختمان مرمرین پردیسان فراخوانده شدند، چرا مجموعه مدیران استانی نه مانند یک تیم منسجم که به صورت مجموعه ای پراکنده و گاه ناهمگن دیده می شوند؟ و ...
قطعاً مدیران تصمیم گیر پردیسان برای این دست پرسش ها، پاسخ هایی در آستین داشتند که البته رسانه ای نمی شود. در کدام وزارتخانه دیده اید که هنگام انتصاب یک معاون یا مدیرکل به غیر از همان تعارف ای کلیشه ای مندرج در احکام که « با توجه به شایستگی و تعهد و تجارب جنابعالی» کارنامه روشن و دلایلی آشکار برای انتصاب ها عنوان شود؟
معصومه ابتکار مدیری خام و کم تجربه نیست. سازمان محیط زیست هم مثل وزارتخانه ای چون آموزش و پرورش پهن پیکر نیست. نیروهای معدود و چهره های مشخص و معرفی شده ای دارد. بر همین اساس اعتماد او به مدیران تازه یا همان قدیمی ها قطعاً از سوی وی با شناخت و آگاهی بوده است اما چرا عموم مدیران کل در مقابل فشارهای وارده به او و سازمان دست به سکوتی عمیق می زنند؟ وفاداری یاران و همراهان در روزهای سخت سنجیده می شود وگرنه در روزهایی که باد موافق به بادبان کشتی می وزد همه می توانند دم از همسفری بزنند. به واسطه پیگیری روزانه تمام اخبار حوزه محیط زیست و گله مندی هایی که می رسد، به جرات می توانم ادعا کنم که تعداد مدیران کل استانی محیط زیست که جسورانه موضع می گیرند، منتقد تصمیم های بالادستی هستند و حرف شان را بدون لکنت می زنند کمتر از انگشتان دو دست است. بقیه کجا هستند که حتی فعالان محیط زیست هم به دشواری نام شان را به خاطر می آورند؟ سکوت کرده اند که ابتکار برود و رئیس سازمان محیط زیست بعدی به واسطه همین سکوت مرموز دوباره حکم مدیریت شان را امضا کند؟
اصلاً مساله سازمان حفاظت محیط زیست بودن یا نبودن معصومه ابتکار است؟ این برود و دیگری بیاید عصای جادویی دارید و همه مشکلا ت را با تکان دادنش حل می کند؟ ریزگردها به عراق برمی گردند، هوای تهران پاک می شود، جنگل ها سرسبز، شیر و ببر احیا و ..؟! چرا این مدیران استانی در دولتی که اصرار بر کار رسانه ای دارد، این همه گریزان و غایب هستند؟ دستارودهایشان را در کشوهای اداری بایگانی می کنند یا اصولاً دستاوردی برای عرضه ندارند؟
می توان همین نقد را بر معاونان و مدیران کل پردیسان نشین هم وارد کرد که «بسیاری» از آنها در اوج فشارهای وارده بر سازمان محیط زیست دست به چنان سکوت عمیقی زدند که انگار در مرخصی استعلاجی به سر می برند! پاسخ خبرنگاران را نمی دادند و گویی اعتقاد داشتند سری که درد نمی کند را نباید دستمال بست! ای آقا! ابتکار هم فردا میرود ما می مانیم. ما سنگ کف رودخونه ایم، نباید بقیه را با خودمان دشمن کنیم! چند نفر از آنها یادداشتی می نویسند، گزارشی ارائه می دهند، مقابل فشارهای وارده بر سازمان در موضوع ریزگردها، بنزین پتروشیمی و ... تلاش کردند روشنگری کنند؟ یا حداقل در موفقیت های سازمان از آموزش محیط بانان تا آزادی چند محیط بان محکوم به اعدام و نفس کشیدن دوباره دریاچه ارومیه گرفته تا گرایش عموم مردم به مسائل محیط زیست حتی خودشان را در تیم پیروز جا دادند؟ ریشه این رفتارها کجاست؟ اینکه مدیران حتی نمی توانند از دستاوردهای مثبت سازمان هم دفاع کنند نگران کننده نیست؟
صاحب این قلم نه ستایشگر محض معصومه ابتکار است و نه هرگز مانند برخی عملکرد فاطمه جوادی و محمدجواد محمدی زاده را «هو» کرد و اسم این رفتار سخیف را «شجاعت» گذاشته است. در طول فعالیت پرچالش شش ساله پایگاه خبری تحلیلی زیست بوم، سنگ بنا را بر حمایت از «محیط زیست» کشور گذاشته ایم و از تخریب افراد و وارد شدن به جدال های چند روزه پرهیز کرده ایم چرا که باور داریم سازمان محیط زیست با همه نقدهای آشکار و پنهانش تنها متولی محیط زیست کشور است و اگر ما نیز به جای نقد سازنده، به سمت آن سنگ پرتاب کنیم، چیزی باقی نمی ماند. در این راه البته پیه تهمت های فردی را پذیرفته ایم و حتی فحاشی ها به خانواده هایمان را هم به جان خریده ایم. منتقدان نمی دانند اما مدیران پردیسان خوب می دانند که در طول چند سال گذشته، سازمان محیط زیست مطابق آنچه در دیگر وزارتخانه ها هم متداول است به سایت های خبری مشابه کمک مالی اندکی کرد، اما حتی آن را از «زیست بوم» دریغ داشتند.
اصرار بر سفیدنمایی و سیاه نمایی عملکرد سازمان محیط زیست هر دو محکوم به شکست است. این سازمان یکی از واگن های قطار دولت است. در دیگر وزارتخانه ها هم معجزه ای به وقوع نپیوسته، تمام کارکنان آنها هم خرسند و شادمان نیستند و وزیر و معاونان هم هر روز قله های موفقیت را در نمی نوردند. اندکی بهتر یا بدترند. علاقه عجیب و اصرار برای ذره بین گذاشتن بر ضعف های محیط زیست و چشم پوشیدن از تلاش های کارشناسان متخصص و زحمتکش، محیط بانان و محیط داران یک بی انصافی آشکار است. اگر با معصومه ابتکار مشکل شخصی دارید زمین بازی تان را جای دیگری ببرید. سازمان محیط زیست را به زمین جنگ تبدیل نکنید.
در روزهای پایانی دولت نقد از درون را باید جدی گرفت. ضعف های آشکار برخی مدیران کل استانی و ستادی را باید جدی تر گرفت و اعتراف کرد که بزرگترین ضعف سازمان حفاظت محیط زیست نه تبدیل وضعیت جمعی از کارکنان یا پرداخت حق الکشف ماموران و پوتین محیط بانان که «فقر الرجال» است. فقر مدیر. کسی که بتواند در بزنگاه ها تصمیم های شجاعانه بگیرد و حاضر باشد از سرمایه معنوی خود در راه محیط زیست فداکارانه ببخشد نه اینکه صرفاً عنوان معاون و مدیرکل را یدک بکشد.
این اشاره قطعاً به کام برخی از مدیران محیط زیست تلخ خواهد آمد، اما اگر امروز سازمان حفاظت محیط زیست گرفتار چالش های مدیریتی است و برخی از مدیران آن حتی قادر به انعکاس عملکردهای موفق و قابل تحسین خود و نیروهای زیردست شان نیستند، لااقل مدام انگشت شماتت را به سوی دیگران و بخصوص رسانه ها نشانه نروند.
سخن پایانی همان است که شهریور 92 در آن یادداشت هم نوشتم « خانم ابتکار بیش از ستایش و فشفشه هوا کردن اطرافیان، نیازمند یاری، همدلی و صداقت در گفتار و کردار است. اگر دوستدار حقیقی این کشور و محیط زیست آن هستیم در هر پُست و مسندی که قدم یا قلم می زنیم بکوشیم به وظیفه مان عمل کنیم و تنها به تماشای جدال یک تنه ابتکار با انبوه مشکلات ننشینیم. عصای جادویی دکتر ابتکار؛ حمایت و اهتمام به انجام وظیفه در بدنه مدیران، کارشناسان و محیط بانان سختکوش است».
به جای نام ابتکار می توانید بنویسید محمدجواد محمدی زاده، فاطمه جوادی یا هر رئیس سازمان دیگری! تفاوتی نمی کند. قصه همان قصه ست.
*مدیر مسئول
منبع: زیست بوم
۹۵/۰۷/۰۷