منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۶۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است


محمود ختائی*: خانم یا آقای بسیار خوش‌پوش و به‌اصطلاح اطوکشیده، شیشه اتومبیل چندصد‌میلیون‌تومانی را پایین می‌کشد و ته سیگار، کاغذ تنقلات، پوست میوه، کیسه نایلون و...  را به بیرون پرتاب می‌کند. بعضی اوقات هم سنگ تمام می‌گذارد و ظرف آشغال اتومبیل را در خیابان یا در جوی کنار خیابان، یا به تعبیری دیگر در شبکه فاضلاب روباز شهر خالی می‌کند.


 البته مشکل ناشی از ماشین گرانبها و شیک‌پوشی راننده نیست. سرنشینان ماشین‌های معمولی و پیاده‌های غیرخوش‌پوش هم بنا به مورد، این سنت حسنه را دقیقا رعایت می‌کنند. صاحب مغازه چند‌میلیارد‌تومانی هم با لباس‌های بسیار شیک و تمیز و آخرین مد خود پس از آنکه شیشه‌های قدی بیرونی و درونی تمام‌قد دکان یا بوتیک خود را برق انداخت و سنگ‌ها یا سرامیک‌های زیبای کف آن را مثل آیینه تمیز کرد، کاغذ‌ها و پسماند‌های نظافت را به همراه سایر زباله‌ها تحویل جوی مقابل مغازه یا کنار خیابان می‌دهد.

در پاساژها، مراکز خرید و هایپرهای خداتومانی هم دریغ از یک ظرف زباله. اهل پاساژ و مشتریان جلوی در ورودی، کنار خیابان یا داخل جوی آب، خود را از شر ته‌سیگار و خرده‌آشغال و آشغال‌های کلان رها می‌کنند. مغازه‌های خواربافروشی، میوه، ماهی، گوشت، تنقلات و شیرینی، بعضا ظرف زباله‌ای دارند، اما به اقتضای موقعیت و ضرورت، سرریز زباله‌ها و بعضا کل ضایعات و زباله‌ها را تحویل جوی آب یا کنار خیابان می‌دهند. ساکنان آپارتمان‌ها و خانه‌های کوچک هم بنا بر ضرورت یا سهوا از تحویل نخاله، آشغال و زباله به جوی خیابان، کنار خیابان و زیر درخت همسایه دریغ ندارند.

جالب آنکه سازمان فضای سبز شهرداری هم، پس از کاشتن گل‌ها، گلدان‌های خالی و نخاله‌های آنها را همان‌جا کنار باغچه رها می‌کند که طبیعتا در دوران توقف چندروزه، هفتگی و بعضا ماهانه، بخشی از آنها میهمان کنار خیابان یا جوی آب هستند. کوددهی درختان خیابان‌ها توسط شهرداری در بهار و سپس آبیاری آن با روش غرقابی، کودها را پس از یک یا دو نوبت آبیاری به جوی آب و کنار خیابان منتقل می‌کند. 

بخشی از نخاله‌های فعالیت‌های عمرانی شهرداری هم در دوره توقف طولانی در محل به جوی آب هدایت می‌شود. ادامه قسمت اول سریال می‌تواند مصداق مثنوی هفتاد‌من باشد. در قسمت دوم سریال، در نهایت رفتگر شهرداری در کوچه و خیابان درپی انجام وظیفه خود و فرار از سرزنش نایب به دلیل  ناپاکی خیابان، همه آشغال‌ها را به داخل جوی و اگر کلان باشد به کنار خیابان هدایت می‌کند. قطعا کمی پایین‌تر به منظور آب‌گرفتگی یا دستور نایب و مأموران رده‌بالاتر، آشغال‌ها از جوی آب به کنار خیابان منتقل می‌شود که توسط ماشین‌های حمل زباله جمع‌آوری یا مجددا به داخل جوی ریخته شود تا روزی، روزگاری زمان گردش دورانی زباله‌ها در شهر به سر‌آید.

آیا واقعا راه‌حل یا گزینه دیگری وجود ندارد؟ آسمان آبی، زمین پاک، شعار شهرداری تهران است. بنا بر آمارهای سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، سالانه حدود ٤٨٠‌میلیارد تومان هزینه رفت‌وروب، جمع آوری و انتقال پسماندهای مناطق ٢٢گانه شهرداری است. این رقم حدود ١٠ درصد درآمد‌های مستمر شهرداری است. برای انجام خدمات موردنیاز از سه‌هزار خودروی ویژه استفاده می‌شود. هزینه‌های ضمنی غیربازاری پسماند‌ها به جهت آلودگی زیست‌محیطی به‌ویژه در زمینه بهداشت عمومی قطعا بسیار سنگین‌تر از این ارقام است که باید به آن اضافه شود. سرانه رقم شهرداری، روزانه حدود ١٥٠ تومان می‌شود.

اما باوجود این هزینه سنگین، همگان، مردم و شهرداری، از کثیفی شهر نالان هستند. با وجود مبانی مذهبی، اعتقادی و فرهنگی بسیار قوی مردم درباره نظافت و پاکیزگی، این پرسش مطرح می‌شود: چرا ما مردم در عمل خارج از ملک شخصی خود، کمترین رعایت‌ها را در شهر که خانه دوم ما است، نمی‌کنیم و درنهایت محیطی آلوده برای همگان فراهم می‌کنیم. جدای از ریشه‌ها و تحلیل‌های فرهنگی و پاسخ‌ها مرتبط، شاید پاسخ اقتصادی این باشد که همه به دنبال سواری مجانی هستیم اما در عمل هزینه بسیار سنگینی را پرداخت می‌کنیم.

ازاین‌رو در کنار راه‌حل‌های فرهنگی و رسانه‌ای که الزامی است، راه‌حل پایه‌ای، جلوگیری از سواری مجانی و پرداخت هزینه آلودگی توسط افراد و واحدهایی است که باعث آلودگی می‌شوند.  آیا مأموران فضای سبز و مرمت معابر و جوی‌ها نباید موظف به حمل ضایعات و نخاله‌های خود هم‌زمان یا در اسرع وقت باشند؟ آیا پاساژها و مجموعه‌های بزرگ تجاری را نمی‌توان مکلف کرد ظرف‌های زباله کوچک در قسمت‌های مختلف مجموعه تعبیه کنند تا اهل مجموعه و مشتریان، پسماند‌ها و ته‌سیگار‌های خود را آنجا بریزند؟ آیا نباید ظرف‌های کوچک زباله در معابر مقابل پاساژ نیز قرار دهند و مکلف به نظافت محوطه و معبر مقابل پاساژ باشند؟  

 آیا واحد‌های تجاری و اداری کوچک، مانند خواربارفروشی‌ها، شیرینی‌فروشی‌ها، رستوران‌ها، میوه‌فروشی‌ها و... که بنا به ماهیت فعالیت خود پسماند زیادی دارند، نباید مکلف به نگهداری زباله‌های کلان در محل کسب خود تا ساعت حمل زباله و تعبیه ظروف زباله کوچک در مقابل واحد خود باشند؟ آیا مدیران مجموعه‌های مسکونی مثلا بیش از ١٠ واحد نباید مکلف به پیش‌بینی محل مناسب برای نگهداری زباله در درون مجموعه تا ساعت حمل زباله باشند و واحد‌های بزرگ‌تر مکلف به تحویل مستقیم آن به ماشین‌های حمل زباله باشند؟ به همین ترتیب مدیران نباید مکلف به حفظ نظافت معبر مقابل مجموعه باشند؟ سنگاپور زمانی یکی از آلوده‌ترین شهر‌های دنیا بود. فقط در چند سال با اعمال مجموعه‌ای از مقررات یکی از پاک‌ترین شهر‌های دنیا شد. آیا نباید روزی ظروف زباله بزرگ و آشغال‌های کنار خیابان‌ها که معابر را به صورت یک زباله دان بزرگ درآورده است، با ظروف کوچک و برای موارد اضطراری جایگزین شود؟

آیا نباید روزی طرح تفکیک زباله از مبدأ به شکل واقعی به اجرا گذاشته شود؟ آیا نباید روزی وظیفه جمع‌آوری پسماند شهر به آب گرانبهای چشمه‌سارها و قنات‌های شهر متوقف شود؟ آیا نمی‌شود روزی را دید که مسیل سوسن آب تهران هماهنگ با نام آن، رودبار زلال شهر تهران شود؟ سئول پایتخت کره‌جنوبی نمونه خوبی در این زمینه است. چرا ما نتوانیم؟ شاید طرح چنین نکاتی در فضای سیاسی و اقتصادی بسیار پیچیده کشور در کنار تهدیدات امنیتی، فقر، فساد، بیکاری، تورم و... در نگاه اول در رده‌های پایینی قرار گیرد. اما اول آنکه به یقین بهبود فضای تنفسی و محیط‌زیست کلان شهرهای کشور در حل‌وفصل مشکلات فوق نیز اثر تعیین‌کننده‌ای دارد و دوم به قول خراسانی‌های سیوا او سیوا! (این جدا و آن جدا)

*دانشیار بازنشسته دانشکده اقتصاد علامه
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۴۷
پیمان صاحبی


ارس زیر تیغ آلودگی

سلامت نیوز-*تورج فتحی:برآوردهای کارشناسی بیانگر آن است که کشور ارمنستان در طول سال، صدها هزار مترمکعب پساب‌ و باطله‌های کارخانه فراوری معادن مس و مولیبدن خود را به رودخانه ارس تخلیه کرده و می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شرق نوشت: رودخانه ارس بزرگ‌ترین رودخانه در رشته‌کوه‌های قفقاز است. ٦٥ درصد مساحت حوضه آبریز ارس- کورا در دامنه‌های جنوبی قفقاز در کشورهای آذربایجان (٣١ درصد) گرجستان (١٨ درصد) و ارمنستان (١٦ درصد) قرار گرفته و سهم ایران ٢٠ درصد است. کل مساحت آبریز ارس ١٩٠ هزارو ٢٥٠ کیلومترمربع بوده که سهم ایران حدود ٣٧ هزار کیلومترمربع است. میانگین بارش سالانه حدود ٥٦٠ میلی‌متر با میانگین دمای ٩ درجه ‌سانتی‌گراد است؛ البته میانگین بارش در محدوده مرزی ایران ٢٠٠ تا ٢٥٠ میلی‌متر در سال بوده و این امر نشان‌دهنده تغییرات اقلیمی از مناطق شمال به جنوب این حوضه آبریز است. رودخانه ارس با طولی حدود هزارو ٧٢ کیلومتر طولانی‌ترین رودخانه ایران است (حتی طولانی‌تر از کارون).

حوضه آبریز ارس در منتهی‌الیه شمال باختر کشور واقع شده است؛ به‌طوری‌که با مرزهای سیاسی کشورهای ارمنستان و آذربایجان از شمال و ترکیه در باختر و از سمت جنوب و خاور با حوضه بزرگ ارومیه و حوضه‌های آبریز کوچک‌تر تالش-انزلی هم‌مرز است. میزان آورد رودخانه ارس (که به رودخانه کورا می‌ریزد) رقمی در حدود دوهزارو صد ‌میلیون مترمکعب در سال است که سهم آورد سرشاخه‌های فرامرزی ٥٦٠ ‌میلیون و سهم سرشاخه‌های درون‌مرزی٧٤٠‌ میلیون ‌مترمکعب است.


وضعیت کلی آب رودخانه ارس: به‌طورکلی کشورهای واقع در دامنه‌های جنوبی قفقاز دارای مشکلات کمّی و کیفی در منابع آبی خاص خود هستند. برای مثال کشور گرجستان دارای آب مازاد است؛ درحالی‌که آذربایجان کمبود آب دارد. دراین‌میان ارمنستان درگیر سوءمدیریت منابع آب و نیز کمبود آب است. ترکیه نیز در بالادست ارس هم دارای کمبود آب و بی‌تعادلی در مدیریت منابع بوده و عمده مصرف آب در سرشاخه ترکیه مصرف کشاورزی دارد. از سوی دیگر منابع آب‌های زیرزمینی پیرامون رودخانه ارس از کیفیت خوبی برخوردار نیستند. در کشور گرجستان عمده آب موجود در ارس به مصرف کشاورزی رسیده و بخشی از آب آشامیدنی را نیز از آب‌های زیرزمینی واقع در آبریز ارس تأمین می‌کنند. در کشور ارمنستان از آب ارس برای مصارف کشاورزی و صنعتی استفاده می‌شود. این در حالی است که در کشور آذربایجان آب شُرب مصرفی ٧٠درصد جمعیت کشور از ارس-کورا تأمین می‌شود. در نتیجه عمده‌ترین مصارف آب ارس در کشورهای هم‌جوار به‌ترتیب شامل کشاورزی، صنعتی و مصارف خانگی (ازجمله شُرب) است.


سدسازی: درهمین‌حال سدسازی نیز از سه دهه گذشته در آبریز ارس توسعه ‌یافته و این فرایند همچنان ادامه دارد. در ترکیه درحال‌حاضر چهار سد بزرگ با ظرفیت ٦٥٠ ‌میلیون ‌مترمکعب به بهره‌برداری رسیده و ابنیه و سدهای دیگری با شتاب بیشتری در حال مطالعه و ساخت است. در گرجستان نیز چهار سد بزرگ با ظرفیت ٣٫١‌میلیارد مترمکعب ساخته شده و درحال بهره‌برداری است. در کشور ارمنستان (١١ سد) بیش از بقیه کشورها در سرشاخه‌های ارس و نیز خود ارس، ساخته شده و با ظرفیتی معادل ١٫١ میلیارد مترمکعب وجود دارد. در مرزهای ایران نیز مجموعا ٩٣ سد (٥١ سد در حال بهره‌برداری، سه سد در حال ساخت و ٣٩ سد در حال مطالعه) در آبریز رودخانه ارس در مرزهای کشورمان وجود دارد. گرچه ارقام ظرفیت ذخیره‌سازی این سدها بیش از دو ‌میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود؛ اما درحال‌حاضر بیش از ٨٫١ ظرفیت ذخیره‌سازی ندارند. در مجموع رقمی در حدود ١٣٠ سد و مخزن بهره‌برداری از آب رودخانه ارس در سرشاخه‌ها و انشعاب اصلی این رودخانه ساخته و به بهره‌برداری رسیده است که با توجه به تعداد ابنیه آمار تأمل‌برانگیزی است.


کیفیت آب: در دوران جماهیر شوروی و نیز پس از آن بیشترین حجم مواد آلاینده تخلیه‌شده به رودخانه ارس و نیز آب‌های زیرزمینی واقع در آن شامل فاضلاب‌های مناطق جمعیتی، صنعتی و کشاورزی بوده است. مثلا گرجستان دارای صنایع بزرگ مانند منگنز، آمونیاک، ماشین‌آلات و ... است که هریک فاضلاب‌های سمی خاصی تولید و سپس آنها را به ارس می‌ریزند. همچنین صنایع بزرگی از صنایع نفتی، نیروگاه‌ها و موادمعدنی در آذربایجان وجود دارد که پتانسیل‌های بالایی از آلودگی دارند. برنامه محیط‌زیست سازمان‌ملل (سال ٢٠٠٢) گزارشی از تخلیه فاضلاب‌های صنعتی توسط کشورهای آذربایجان و ارمنستان به رودخانه ارس را منتشر کرد. در گزارش‌های دیگری در سال ٢٠٠٨ به تخلیه انواع سموم دفع آفات، ازجمله سموم ممنوعه «د.د.ت» به ارس اشاره شده است. منطقه قفقاز ازجمله قطب‌های کشاورزی بوده و کشورهای ارمنستان، گرجستان و آذربایجان درکل بین دو تا ٥٫٢ میلیون هکتار زمین کشاورزی دارند که بخش‌هایی از آن در آبریز ارس قرار داشته و طبیعتا آلودگی‌های غیرنقطه‌ای آن بر رود ارس اثرگذار است. همچنین در دهه ٩٠-١٩٧٠ صنایع در قفقاز توسعه پیدا کرد: صنایع نفت و گاز، شیمیایی، فلزات، سیمان، حاصل‌خیزکننده‌ها، صنایع‌غذایی و... . همه آنها سبب واردآوردن فشارهای بیشتر به محیط‌زیست و منابع آب دامنه‌های جنوبی قفقاز شده است.


آلودگی ارس: در دوران اتحاد جماهیر شوروی مدیریت منابع آب در ارس به سیاست‌های اجرائی دولت در زمان خاص خود موکول می‌شد. در دهه‌های ٦٠ و ٧٠ میلادی استاندارد کیفیت آب‌های سطحی در اتحاد جماهیر شوروی برقرار شد؛ اما هیچ استاندارد یا جریمه‌ای برای تخلیه آلودگی به منابع اعمال نمی‌شد. درباره بهره‌برداری از آب ارس نیز بین دولت‌های اصلی منطقه یعنی ترکیه، ایران و شوروی تفاهم‌ها بر این اصل استوار بود که آب جاری بین دو کشور نصف شده و موضوعات مربوط به آب ارس هیچ‌گاه به مباحث کیفی و آلودگی نینجامد. کشورهای ارمنستان، آذربایجان و گرجستان از سال‌های ١٩٩٢ تا ٢٠٠٢ به بخش آب اتحادیه اروپایی پیوستند، درعین‌حال این کشورها هیچ‌گونه سیستم کنترل یا مدیریت یکپارچه‌ای برای رودخانه ارس نداشته یا مانند کشورهای اروپایی هیچ‌گونه پایش کیفیت آب را به اجرا درنمی‌آورند (مانند دانوب یا راین). درهمین‌حال با توجه به اینکه سدهای موجود در شاخه اصلی رود ارس (که توسط ایران یا مشترکا ساخته شده) مهم‌ترند، بنابراین اهمیت آنها از نظر آلودگی نیز بیشتر است. از بین آلودگی‌های موجود در ارس، آلودگی‌هایی که به سرشاخه‌ها می‌ریزند، اثرگذاری به‌مراتب کمتری نسبت به آلودگی‌هایی دارند که به رودخانه اصلی می‌ریزند.


از میان آلودگی‌هایی که توسط کشورهای هم‌مرز با ارس به این رودخانه می‌ریزند، آلودگی‌های تخلیه‌شده از ارمنستان بیشتر از سایر کشورهای همسایه اهمیت دارد، به دلایل زیر:
الف- تخلیه این آلودگی‌ها تاریخچه چنددهه‌ای دارد،
ب- خطر این آلودگی‌ها (فلزات سنگین) بیشتر است،
ج- در پایین‌دست محل ریزش آلودگی، سد مخزنی خداآفرین ساخته شده که بخشی از آب آن برای آشامیدن استفاده می‌شود، و د- علاوه بر تخلیه فاضلاب‌های صنعتی-معدنی که مهم‌اند، فاضلاب‌های شهری و جمعیتی و رواناب‌های شهری نیز به ارس تخلیه می‌شود (از شهرهای مگری و آگاراک).
از چند دهه گذشته تاکنون آلودگی‌های فوق از کشور ارمنستان به ارس تخلیه شده و با توجه به حجم زیاد آن بیش از سایر آلودگی‌ها رودخانه ارس را تحت‌تأثیر قرار داده است. پیش از بحث در مورد کیفیت این آلودگی‌ها مختصری درباره چگونگی آن در کشور ارمنستان توضیحاتی ارائه می‌شود.
معدن‌کاری: به‌طورکلی زمین‌شناسی کشور ارمنستان درواقع ادامه ویژگی‌های زمین‌شناختی البرز غربی در استان آذربایجان‌شرقی است که تا قفقاز ادامه می‌یابد. همان‌گونه که در بخش البرز غربی دیده می‌شود، فعالیت‌های آتشفشانی و تشکیل توده‌های بزرگ آذرین درونی در دوران سوم زمین‌شناسی در این منطقه، آذربایجان‌شرقی را به یکی از مناطق معدن‌خیز تبدیل کرده است. کشف معادن مس بزرگی مانند سونگون، وجود معادن قدیمی مس و طلای مزرعه و اکتشافات جدیدی که در حال اجراست، بیانگر غنای زمین‌شناختی این مناطق است. بخش‌های جنوبی کشور ارمنستان نیز نسبت به سایر مناطق این کشور از نظر تشکیل توده‌های معدنی ارزشمند مانند مس، طلا و مولیبدن غنی‌تر است. از سوی دیگر کلیه مناطق جنوبی کشور ارمنستان مشرف به رودخانه ارس و تعدادی از معادن بزرگ این کشور در نواحی مرزی و در حریم کیفی رودخانه ارس واقع شده‌اند. قرارگرفتن معادن مس، مولیبدن و طلا در حریم بلافصل رودخانه ارس یکی از پتانسیل‌های بسیار بالای آلودگی آب در منطقه به‌شمار می‌آید. یکی از بزرگ‌ترین معادن موجود در منطقه، معدن مس و مولیبدن آگاراک است که در فاصله کمتر از پنج‌کیلومتری نوار مرزی (رودخانه ارس) قرار گرفته است. این معدن دارای یک گودال (پیت) با ذخیره‌ای در حدود ٢٠٠‌ میلیون تن کانسنگ است که از چند دهه پیش از استقلال ارمنستان، شروع به فعالیت کرده و نتیجه فناوری فرآوری آن با استهلاک بالا، ریخت‌وپاش و انتشار آلودگی بسیار بالا به محیط‌زیست و رودخانه ارس است. گرچه معدن مذکور دارای سه سد باطله برای تخلیه باطله‌های فراوری‌شده از کارخانه مس است، اما این سه سد به‌واسطه شرایط کوهستانی منطقه دارای ظرفیت ناچیزی بوده و در نتیجه بخشی از پساب‌ها و باطله‌های این معدن به رودخانه ارس سرازیر می‌شود.


آلودگی‌های سرازیرشده به ارس از کشور ارمنستان: با توجه به توضیحات فوق و تخلیه آلودگی‌های کارخانه فراوری و معدن مس آگاراک، توسعه فعالیت‌های اکتشاف معدن، بهره‌برداری از معادن طلا و سایر فلزات در مناطق جنوبی این کشور می‌تواند تنش‌های چند برابر به رودخانه ارس در آینده وارد کند. یکی از حساسیت‌های ویژه رودخانه ارس در محدوده ٤٠کیلومتری مرز مشترک ایران و ارمنستان، وجود سد بزرگ خداآفرین در فاصله کمتر از ٤٠کیلومتری پایین‌تر از آخرین حد مرز دو کشور است که با توجه به جوان‌بودن و شیب زیاد رودخانه ارس، این فاصله نمی‌تواند سبب خودپالایی آلودگی‌های آب در مسیر رودخانه از محل آلودگی تا ته‌نشینی (مخزن سد) شود. در نتیجه هرچه آلودگی از کشور ارمنستان به ارس تخلیه شود، احتمال اینکه در فاصله چند کیلومتر پایین‌تر به مخزن سد خداآفرین رسیده و آلودگی آن را افزایش دهد، دور از ذهن نیست. آلودگی‌های تخلیه‌شده از کشور ارمنستان به رودخانه ارس را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: آلودگی ناشی از تخلیه فاضلاب‌های انسانی (شهرهای آگاراک و مگری) و آلودگی ناشی از تخلیه پساب‌ها و باطله‌های فراوری کارخانجات مس و مولیبدن. آلودگی‌های ناشی از تخلیه باطله‌ها و پساب‌های فراوری معادن مس و مولیبدن یکی از مهم‌ترین آلودگی‌های رودخانه ارس در کل نوار مرزی این رودخانه در شمال کشور محسوب می‌شود.

برآوردهای کارشناسی بیانگر آن است که کشور ارمنستان در طول سال، صدها هزار مترمکعب پساب‌ و باطله‌های کارخانه فراوری معادن مس و مولیبدن خود را به رودخانه ارس تخلیه کرده و می‌کند. آمار تخلیه این باطله‌ها و پساب‌ها به چند دهه پیش تاکنون برمی‌گردد. باطله‌های مذکور پس از تخلیه در بستر رودخانه ارس ته‌نشین شده و علاوه بر آسیب‌زدن به آبزیان گیاهی و جانوری ارس، سبب ایجاد نوعی آلودگی پایدار در رودخانه تا فواصل طولانی در پایین‌دست می‌شود. در نتیجه قضاوت درمورد اینکه رودخانه ارس در چه بازه‌ای از بالا به پایین دارای چه نوع آلودگی است (به‌ویژه آلودگی فلزات سنگین) را دشوار و پیچیده می‌کند. با توجه به اینکه متأسفانه مطالعات علمی پایه درباره رودخانه ارس صورت نگرفته، مطرح‌کردن مسائلی مانند آلودگی رسوبات بستر رودخانه ارس به فلزات سنگین از نظر علمی پیچیده و زمان‌بر خواهد بود. با توجه به پتانسیل طبیعی و زمین‌شناسی این کشور و احتمال اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری معادن بزرگ و فلزی دیگر در سال‌های آینده، ایجاد آلودگی‌های معدنی مربوط به معادن کشور ارمنستان، از اهمیت بسیار بسیار زیادی برخوردار است. برای مثال برآورد می‌شود معدن مس آگاراک که در آبریز رودخانه ارس واقع شده، تاکنون بیش از ٢٥٠‌ میلیون تن کانسنگ استخراج کرده است.

از این میزان تقریبا ٢٤٠‌ میلیون تن به باطله و پساب تبدیل و به محیط‌زیست تخلیه شده که از رقم مذکور می‌توان گفت حداکثر ١٣٠‌ میلیون تن در سه سد باطله ذخیره شده است. رقمی در حدود ١١٠ ‌میلیون تن در نهایت به رودخانه ارس تخلیه شده است که در چند دهه رخ داده و به همین علت در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت چندان بزرگ و مهم جلوه نمی‌کند! آلودگی‌های ناشی از ریختن فاضلاب‌های شهری و روستایی از دو شهر مجاور مرز به رود ارس (مگری و آگاراک) که بالغ بر ٢/٥ است، از دیگر آلودگی‌های ارس است. گرچه در چند سال اخیر با تشکیل کمیته مشترکی بین دو کشور برای پایش رودخانه ارس با هدف کنترل و کاهش آلودگی ارس، فعالیت‌هایی از سوی دولت جمهوری اسلامی‌ایران آغاز شده، اما با توجه به اینکه دولت ارمنستان با تخلیه آلودگی به رودخانه ارس، برای همیشه از تبعات زیست‌محیطی آن رهایی می‌یابد، بنابراین از انجام اقدامات جدی کنترل و کاهش آلودگی رودخانه ارس و همچنین ارائه برنامه‌های پیشگیری از آلودگی، مطالعات محیط‌زیست برای فعالیت‌های معدنی جدید به‌خصوص معادن طلا که در فراوری آن از مواد و ترکیبات شیمیایی سیانوری و بسیار سمی استفاده می‌شود، همواره شانه خالی کرده است. نتیجه اینکه دولت جمهوری اسلامی ایران باید بسیار جدی‌تر از گذشته به بهره‌برداری عقلایی، منطقی، دوطرفه، بلندمدت، با هدف حفاظت سرزمین‌های مشترک و با اجرای برنامه‌های پیشگیری، کنترل و کاهش آلودگی‌ها ورود کند. برای نیل به این هدف باید در فضایی غیرسیاسی نسبت به تشکیل کمیته‌های فنی مشترک اقدام کرده و وظیفه این کمیته‌ها تدوین و اجرای برنامه‌های حفاظت و پایش رودخانه باشد که این امر محقق نخواهد شد مگر با جدیتی بسیار بسیار بیشتر از گذشته از سوی دولت جمهوری اسلامی ‌ایران، زیرا در مورد رودخانه ارس، سه کشور شمالی به واسطه نداشتن نیاز چندان به آب آن، این رودخانه را به چشم منبع پذیرنده آلودگی‌ها می‌انگارند و این در حالی است که استان‌های سه‌گانه ایران در این منطقه، به‌شدت در همه انواع مصارف به این منبع حیاتی نیازمند هستند، پس باید در حفاظت و پایش کیفیت و جلوگیری از آلودگی آن بسیار بیشتر از گذشته‌ها جدی باشیم.
* کارشناس منابع آب‌ و محیط‌زیست سازمان حفاظت محیط‌زیست

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۴۵
پیمان صاحبی


 

پنج دولت، مقصر بحران یک «سد» جنجالی

سلامت نیوز: عیسی کلانتری دبیر کارگروه احیای دریاچه ارومیه، سد گتوند را جنایتی در حق سرزمین ایران می‌داند که مجریان آن باید محاکمه شوند. اینجا چند پرسش مطرح است؛ نخست اینکه مقصر و مجریان قابل محاکمه این جنایت زیست‌محیطی چه کسانی هستند؟ این بحران در چه شرایطی قرار دارد؟ برای خروج از آن، چه تلاش‌هایی در حال انجام است و بالاخره اینکه راهکار خروج از این بحران چیست؟

به گزارش سلامت نیوز،، «تابناک» نوشته است: بازگشت ماجرای سد گتوند و مسائل حاشیه‌ای آن به صدر توجه رسانه‌ها و افکار عمومی، سبب شد تا «تابناک» برای جست‌و‌جوی پشت پرده‌های این سد، به سراغ مؤسسه آب دانشگاه تهران برود؛ مؤسسه‌ای که از دی‌ماه سال 93 مسئولیت مطالعه بر روی سد گتوند و آسیب‌شناسی آن را به عهده گرفت.

دکتر محمدعلی بنی‌هاشمی - عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، متخصص مهندسی آب و رئیس مؤسسه آب دانشگاه تهران که مجری طرح مطالعاتی آسیب‌شناسی سد گتوند نیز بوده - در این رابطه به «تابناک» گفت: «سد گتوند آخرین سد بلندی است که قبل از ورود آب به دشت خوزستان بر روی رود کارون احداث شده است. اهداف این سد عبارتند از تولید برق، کنترل سیلاب و تنظیم آب کشاورزی. علی رغم اینکه سد به اهدف اقتصادی خود دست یافت، به دلیل انتخاب نامناسب محور سد و وجود سازند نمکی گچساران در 5 کیلومتری بالادست محور سد، با پدیده انحلال نمک‌ها و شور شدن مخزن سد و به تبع آن افزایش شوری آب‌ رها شده به داخل رودخانه کارون در مقطع گتوند روبه رو هستیم».

دلیل ارجاع پروژه به مؤسسه آب اختلاف میان چهار سازمان دولتی بود

بنی‌هاشمی در رابطه با چگونگی انتخاب این مؤسسه برای مطالعه این بحران ادامه داد: «از سال‌های گذشته تا کنون بین وزارت نیرو، سازمان حفاظت از محیط زیست، سازمان مدیریت و برنامه ریزی و وزارت جهاد کشاورزی در رابطه با سد گتوند و تبعات زیست محیطی آن اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف نظر دلیلی شد تا هیأت دولت تصمیم بگیرد تا موضوع را به یک نهاد علمی بی‌طرف برای داوری ارائه کند و نهایتاً مؤسسه آب دانشگاه تهران انتخاب شد. دولت همچنین تصمیم گرفت تا دانشگاه شهید چمران و برخی نهادهای تخصصی دیگر همکار دانشگاه تهران در انجام مطالعات باشند».

عضو هیأت علمی دانشکده عمران دانشگاه تهران در رابطه به تخصص‌هایی که در این پروژه درگیر بودند، گفت: «تخصص‌هایی نظیر زمین‌شناسی و معدن، هیدورلوژی، مدلسازی کیفی، ژئوتکنیک، متخصص بتن، کشاورزی، محیط زیست، اکولوژی، علوم اجتماعی، اقتصاد، مدیریت و تصمیم گیری‌های چند معیاره از جمله تخصص‌هایی بود که در این طرح مطالعاتی مورد استفاده قرار گرفت».

کارون توسط آلاینده‌های متعددی در حال آلوده‌شدن است / سد گتوند 25 درصد کارون را شور‌تر کرد

یکی از سؤالاتی که از رئیس مؤسسه آب دانشگاه تهران و مجری طرح پرسیده شد و انتظار آن بود تا پاسخ عملیاتی تری دریافت شود این بود که در حال حاضر دقیقاً مشکل سد گتوند چیست؟

بنی‌هاشمی در پاسخ گفت: «مشکل سد گتوند وجود سازند گچساران عنبل در مجاورت مخزن سد، انحلال نمک و ورود آن به مخزن سد است. شور‌تر شدن مخزن سد اثرات منفی در داخل مخزن و رودخانه پایین دست دارد.

البته در حال حاضر بخشی از افکار عمومی جامعه روی شوری آب کارون ناشی از احداث سد گتوند تمرکز کرده‌اند، ولی واقعیت این است که سایر آلاینده‌ها نیز در کاهش کیفیت آب کارون مؤثر است. ماهیت کاری که مسئولین از ما خواستند تا انجام دهیم این نبود که راهکارهای رفع شوری کل کارون را بررسی کنیم، آن‌ها فقط از ما خواستند راهکارهای رفع شوری آب مخزن سد گتوند را بررسی کنیم. طبیعتا اجرای راهکار برای رفع شوری یکی از منابع آلاینده بدون توجه به اثرات منفی سایر آلاینده‌های مهم بر کیفیت کارون، کم‌اثر است. مشکل الان این است که کارون توسط عوامل مختلف آلوده می‌شود و همه تقصیر را گردن یکدیگر می‌اندازند».

مسئول پروژه مطالعاتی سد گتوند ادامه داد: «در سال 81 که اصلاً سد گتوند وجود خارجی نداشت، سازمان محیط زیست خوزستان، طرح مطالعاتی انجام داد و سهم عوامل مختلف در آلودگی کردن رود کارون را به شرح زیر معرفی کرد: 1- کشاورزی و نیشکر (50 درصد) 2- پسآب‌های صنعتی (25 درصد) 3- فاضلاب‌های خانگی شهری و روستایی (25 درصد). هرچند هم‌اکنون هیچ نهادی کل رود کارون را مورد مطالعه مجدد قرار نداده است، مطالعات ما تنها در مقطع سد گتوند، آنجا که آب از سد خارج می‌شود، نشان از آن دارد که سد گتوند 25 درصد آب کارون را شورترکرده است. ما از مقاطع بالا‌تر و پایین‌تر اطلاعی نداریم، ولی معرفی سد گتوند به عنوان مقصر کل آلودگی کارون بی‌انصافی است و واقعیت ندارد».

بازسازی کارون حدود 20 هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد

این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه آیا مردم خوزستان می‌توانند به آینده رود کارون و سد گتوند امیدوار باشند، گفت: «اگر مسائل درست مدیریت و بودجه و توان اجرایی لازم تخصیص داده شود، حتما مشکل آلودگی کارون قابل حل است و نگرانی مردم در خصوص کارون رفع خواهد شد. تا آنجا که من شنیدم خود دولت پیش‌بینی کرده که بازسازی کارون حدود 20 هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد. ما در فرجام طرح خود پیشنهاد دادیم که مطالعات جامع کاهش آلودگی کارون در دستور کار دولت قرار بگیرد. شورای عالی آب نیز در جلسه 21 خود در شهریور 1394 این موضوع را تصویب کرد و در حد اطلاع بنده هم در برنامه ششم توسعه و هم در بودجه سال 1395 این مطلب گنجانده شده است».

این استاد دانشگاه اضافه کرد: «انتظارات برخی مردم از ما و وظیفه محول شده به ما با یکدیگر متفاوت هستند. خیلی‌ها انتظار داشتند که ما برای حل کل مشکل کارون راهکار ارائه کنیم، در حالی که وظیفه ما ارائه راهکار برای رفع شوری ناشی از سد گتوند آن هم در حد مطالعات مرحله شناخت بود و نهایی شدن راهکار‌ها نیازمند مطالعات تکمیلی است. وظیفه ما تعیین مقصر احتمالی هم نیست و آن وظیفه نهادهای قانونی است».

ما در گزارش خود احداث سد گتوند را اشتباه بزرگ ملی خواندیم

مدیر پروژه مطالعاتی سد گتوند در رابطه با این پرسش که شما کلیت سد را تأیید می‌کنید یا خیر، گفت: «پاسخ به این سؤال، نیازمند مقایسه نظام‌مند نکات مثبت و منفی سد است. چنین مطالعه‌ای نه توسط ما و نه توسط مشاور سد انجام نشده است. لذا من نمی‌توانم در مورد موضوعی که مطالعه نداشته‌ایم نظر بدهم. خوب است عرض کنم که معمولا سد نمی‌سازند که آب را شور کنند و بعد بیایند مشکلات ناشی از شوری را با مزایای قابل ملاحظه نظیر تولید برق و کنترل سیل و تنظیم آب کشاوری مقایسه کنند. وقوع چنین وضعیتی آن هم در مقیاس رودخانه کارون، خاص سد گتوند و در حد اطلاع ما در دنیا بی‌نظیر است، لذا ما در گزارش خود وقوع چنین مسأله‌ای را اشتباه بزرگ ملی خواندیم».

رئیس مؤسسه آب دانشگاه تهران اضافه کرد: «بنده به عنوان یک مهندس عمران باید اعتراف کنم که غالب ما مهندس‌ها در فعالیت‌های مهندسی و عمرانی کشور نظیر اجرای سد‌ها مسائل زیست‌محیطی را رعایت نمی‌کنیم. دلیل آن هم این است که در سیستم آموزشی دانشگاهی به این موضوع توجه نشده است».

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود ادامه داد: «شمسایی مدیرعامل وقت سازمان آب و برق استان خوزستان در سال 83 از جدی‌ترین مخالفان اجرای این سد بود، ولی دولت که عوض شد او مجری پروژه شد، نظرش تغییر کرد و اجرای سد را در پیش گرفت. به عبارتی‌ همان کسی که هشدار داده بود، سد گتوند در معرض خطر سازند نمکی گچساران و شور شدن است، بعد از اینکه مجری شد پروژه را اجرا کرد».

پنج دولت در بحران سد گتوند مقصر و سهیم هستند

این کار‌شناس مسائل آب ضمن تأکید بر این موضوع که ماجرای سد گتوند نباید سیاسی شود، اضافه کرد: «احداث پروژه سد گتوند از فروردین 76 که به دستور «هاشمی رفسنجانی» رئیس جمهو وقت آغاز شد تا سال 90 که این طرح توسط «محمود احمدی‌نژاد» افتتاح شد، به عبارتی پنج دولت در اجرای آن سهیم بودند و هر کدام به یک اندازه در این بحران و اشتباه بزرگ ملی سهیم هستند».

بنی‌هاشمی با انتقاد از تأخیر در انجام مطالعات زیست محیطی گفت: «مطالعاتی که با هدف آسیب‌شناسی زیست محیطی در سال 83 آغاز شد و به این نتیجه رسید که این سد در معرض خطر شور شدن است، باید در سال 75 و قبل از اجرای پروژه انجام می‌شد. به اعتقاد من اگر مطالعات سال 83 در سال 75 انجام می‌شد، چه بسا اجرای این سد تصویب نمی‌شد».

گفتنی است، در هنگام آغاز عملیات آبگیری و افتتاح سد با وجود بسیاری از هشدارهای زیست محیطی که خطر شور شدن آب را اعلام کردند، مسئولین وقت بدون توجه به نگرانی‌های دوستداران طبیعت با قول صد درصد مبنی بر شور نشدن آب سد عملیات آبگیری را آغاز کردند که در فاصله کمی از زمان آبگیری انحلال سازند نمکی گچساران در سد باعث شوری آب سد شد.
منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۴۳
پیمان صاحبی

پریا علی‌زاده*: یکی از موضوع‌های مهم جهانی حفظ محیط‌زیست است که مورد توجه حقوق بشردوستانه واقع شده؛ زیرا بهره‌برداری از طبیعت، حفظ کرامت انسانی و تحقق امنیت و عدالت و توسعه نسل‌های آینده رابطه‌ای نزدیک به رعایت حفظ محیط‌زیست و مسائل زیست‌محیطی دارد و هرگونه زیان و تخریب طبیعت بر زندگی سالم انسانی اثرگذار است. در این میان یکی از مخرب‌ترین عوامل تخریب محیط‌زیست و آسیب‌رسانی به زندگی بشر و حیات طبیعت و جانداران وقوع جنگ و به کار بردن سلاح‌های ویرانگر و نادیده گرفته شدن مقررات جنگی است، چنان که وقوع جنگ‌ها در زندگی بشر به‌خصوص جنگ جهانی اول و دوم و سایر جنگ‌هایی که پس از آن به وقوع پیوسته است، شاهد بر این مدعاست.(1)


 امروزه همه اذعان دارند که آثار سوء جنگ‌ها بر طبیعت و محیط‌زیست از هر عامل دیگر خطرناک‌تر است؛ زیرا در جنگ‌ها حس ضربه‌زدن و پیروزی یک طرف منازعه بر طرف دیگر و تمایل شدید به انتقام‌جویی با استفاده از سلاح‌های ویرانگر، به‌تدریج به وجود می‌آید و با دادن تلفات و ضایعات این حس روز به روز شدت بیشتری می‌یابد تا جایی که دو طرف منازعه هرگونه پایبندی به اصول انسانی و بشری را فراموش می‌کنند و بی‌رحمانه‌تر از حیوانات درنده به یکدیگر حمله می‌برند؛ حتی زندگی و حیات طرف‌های به دور از منازعه را به خطر می‌اندازند و موجب زیان عظیم بر محیط‌زیست می‌شوند تا جایی که خسارت جنگ‌ها بر زندگی انسان و محیط‌زیست بشر را به‌تدریج وادار کرد، تدبیری بسنجد و راهکاری بجوید تا شاید بتواند جنگ‌ها را تا حدودی مهار کند و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی و تاکتیک‌های غیرانسانی را محدود کرده و طرف‌های درگیر را ملزم به مراعات حال زنان، کودکان، سالخوردگان، اسیران، مجروحان و غیر نظامیان کند و مانع تخریب محیط‌زیست بشود.

کاربرد سلاح‌های شیمیایی، میکروبی و هسته‌ای علاوه بر کشتار حیوانات و انسان‌های نظامی و غیر نظامی در مقطع زمانی خاص در یک نسل، در درازمدت باعث آلودگی آب و خاک شده که در نسل‌های بعد مورد توجه قرار می‌گیرد. تخریب محیط‌زیست از زمان پیدایش انسان وجود داشته و همواره اذهان جامعه بشری را به خود معطوف داشته و می‌دارد.

 بررسی مسأله تخریب محیط‌زیست در مخاصمات مسلحانه از آنجا حایز اهمیت و بذل توجه جدی است که این تهدید در خلال درگیری‌ها و منازعات مسلحانه تشدید شده و آثار تخریبی گسترده‌تر و عمیق‌تری را بر جای می‌گذارد که جبران خسارات وارده در بسیاری موارد غیر ممکن است .  آنچه ابتدا در رابطه با حمایت از محیط‌زیست در صورت وقوع مخاصمات مسلحانه مطرح می‌شود، این پرسش است که در تدوین مقررات مربوط به حمایت از محیط‌زیست و حفظ بقا و سلامت آن تا چه میزان منافع واضعان موازین محیط‌زیست و ضرورت حمایت از آن را تحت‌ تاثیر قرار داده است؟

شاید این تردید هنگامی شدت گیرد که میزان توجه به لزوم حمایت از محیط‌زیست از سوی متخاصمان در اسناد حقوق بین‌الملل بشردوستانه مطرح شود یا این‌که تعلیق ممنوعیت تخریب آن منوط به تحقق چه شرایطی شده و آیا محیط‌زیست به موجب مقررات ذیربط یک هدف غیر نظامی محسوب می‌شود یا خیر؟

بی‌تردید ارایه پاسخ روشن و قاطع به پرسش‌های مطروح  می‌تواند حمایت هر چه بیشتر و مطلوب‌تر از محیط‌زیست را در بر داشته باشد و این درحالی است که مشاهده می‌شود در بسیاری از مواقع طرف‌های یک مخاصمه تصور می‌کنند مورد هدف حمله قرار دادن محیط‌زیست می‌تواند مزایای انسانی قابل توجهی را برای آنها تامین کند. از سوی دیگر بررسی این مقوله از نقطه نظر بسیاری از حامیان محیط‌زیست مطرح می‌شود که آیا قوانین موجود درخصوص حمایت از محیط‌زیست در مخاصمات مسلحانه صرفا با محور قرار دادن انسان توانسته است دربردارنده آثاری سودمند برای محیط‌زیست باشد یا خیر؟

 چرا که درخصوص حمایت از محیط‌زیست دو گونه رویکرد کاملا متفاوت وجود دارد؛ رویکرد «انسان‌محور» و رویکرد «طبیعت‌محور». در این‌باره باید اذعان داشت که حاکمیت روح انسان‌محوری بر کالبد قوانین و موازین مربوط به محیط‌زیست، تخریب  یا استثمار آن را در صورتی ممنوع می‌شمارند که این امر خساراتی به منافع یا حیات و بقای انسان وارد آورد. براساس رویکرد طبیعت‌محور، ضمن عدم انکار اهمیت محیط‌زیست برای حیات و بقای انسان، به هیچ وجه مجوز استفاده نامناسب از محیط‌زیست و استثمار آن در جهت تامین منافع و مصالح انسان داده نمی‌شود.

البته رویکرد طبیعت‌محور از منظر دیگری نیز قابل تامل است: از دیدگاه بسیاری از کارشناسان محیط زیست، انسان خود نیز بخشی از محیط‌زیست تلقی شده و پدیده‌ای جدای از آن تصور نمی‌شود. پس تخریب محیط‌زیست درواقع در نگاه کلان و بلند‌مدت از حیث آثار بر جوامع انسانی غیر قابل انکار است؛ هر چند که ظاهرا متضمن آثار سوء فوری بر بقا و حیات انسان‌ها نباشد.

به همین علت به عنوان نمونه پذیرش آن ‌که سوزاندن یک جنگل در مسافتی دور از اجتماع انسانی و آسیب رساندن به چرخه حیات طبیعت نمی‌تواند بر بقای انسان تاثیر گذارد، غیر منطقی است؛ بلکه هر دو رویکرد انسان‌محور و طبیعت‌محور به حمایت از انسان منجر خواهند شد و مستلزم مطالعه عمیق‌تر از دیدگاه مکاتب گوناگون درخصوص محیط‌زیست و حمایت از آن است.

١- مصطفی تقی‌زاده انصاری

* کارشناس میراث فرهنگی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۰
پیمان صاحبی


 

احتمال زلزله در اثر تغییرات اقلیمی

سلامت نیوز-*مهدی زارع: تغییرات اقلیمی باعث تغییرات مهم و پایدار در طبیعت شده است که در سرزمین ‌لرزه‌خیزی مانند فلات ایران می‌تواند با رخداد زمین‌لرزه‌های بزرگ هم همراه شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، در فروردین‌ماه ١٣٩٥ سیل در چند شهر کشور، به‌ویژه در خوزستان از ساعت پنج صبح پنجشنبه ٢٦ فروردین، رخ داد که با بازکردن دریچه‌های سد دز همراه شد (و الزامی بود تا از سرریز آب از سد جلوگیری شود) و موجب آسیب به چندین شهر (ازجمله دزفول که در حریم رودخانه دز، پارک احداث کرده بودند) شد. این موضوع مجددا توجه عمومی را به مسئله آب‌وهوا و تغییرات اقلیمی جلب کرد. ماه مارس ٢٠١٦ (اسفند ٩٤- فروردین ٩٥)، گرم‌ترین ماه مارس در کره زمین در ١٣٦ سال گذشته (از ١٨٨٠ میلادی) بود. میزان گاز دی‌اکسیدکربن در اتمسفر در روز چهارشنبه هشت اردیبهشت به حدود ٤٠٥ پی‌پی‌‌ام (واحد در‌میلیون) رسید.

نکته جالب آن است که اوج میزان گاز دی‌اکسیدکربن سنجش‌شده در اتمسفر در ٢١ فروردین ٩٥ از سوی سازمان ملی اقیانوس و اتمسفر آمریکا (NOAA) حدود ٤١٠ پی‌پی‌ام گزارش شد (این میزان چنانچه به ٤٥٠ پی‌پی‌ام برسد، احتمال گرم‌شدن بیش از دو درجه دمای زمین در دهه‌های اول سده بیست‌ویکم بسیار بالا خواهد بود). ادامه افزایش این گاز در اتمسفر نمایانگر تشدید اثر گلخانه‌ای و نمادی از پیوستگی و ادامه‌داربودن فرایند گرم‌شدن زمین است. براساس نظر اقلیم‌شناسانی مانند استاد دکتر «بهلول علیجانی»، رخداد تغییرات اقلیمی در ایران مسجل است. در ایران یخچال‌هایی به‌ویژه در منطقه غربی البرز (علم‌کوه) و مرکز آن (دماوند و توچال) و در کوه‌های زاگرس (به‌ویژه زردکوه بختیاری و دنا) و سبلان و همچنین در کوه‌های جوپار و لاله‌زار کرمان (در ابعاد کوچک‌تر) وجود داشته‌اند که با پایان‌یافتن آخرین عصر یخ (که در رشته‌کوه‌های آلپ به نام عصر یخچالی ورم-Wurm-‌نامیده می‌شود) و از حدود صد‌هزارسال قبل تا ١٠‌هزار سال قبل طول کشیده است. بیشتر این یخچال‌های طبیعی ایران از بین رفته‌اند و فقط بخش‌های محدودی از آنها به صورت سیرک‌های یخچالی در منطقه علم‌کوه، توچال، دماوند و زردکوه بختیاری باقی مانده‌اند. آخرین مرحله از آخرین عصر یخ در حدود ٢٤‌هزار سال تا ١٠‌هزار سال قبل رخ داده که از دیدگاه باستان‌شناسی با بخشی از دوره پارینه‌سنگی جدید و میان‌سنگی (فراپارینه‌سنگی) هم‌زمان است.

پژوهش‌ها درباره یخچال‌های ایران، به‌ویژه مطالعات زنده‌یاد مهندس «منوچهر پدرامی» در سازمان زمین‌شناسی کشور و پژوهش‌های سازمان زمین‌شناسی ایالات متحده (ازجمله گزارش سال ١٩٧٩ این سازمان درباره یخچال‌های ایران) نشان می‌دهد در آخرین عصر یخ، دما در ناحیه ایران حدود چهار تا پنج درجه از نیمه اول سده بیستم سردتر بوده است. این در حالی است که اکنون در سال ٢٠١٦ دمای هوا در ایران به‌طور متوسط حدود ٢,٥ تا سه درجه از نیمه اول سده بیستم گرم‌تر نیز شده است. پژوهش دیگری در دانشگاه پرودو آمریکا در سال ٢٠١٠ در منطقه شمال شرق آمریکا (در ناحیه نئومادرید) نشان می‌دهد ذوب‌شدن یخچال‌ها در آخرین مرحله از عصر یخ بین ١٦‌هزار تا ١٠‌هزار سال قبل، علاوه بر عقب‌نشینی وسیع حوزه یخبندان در آمریکای‌شمالی به شسته‌شدن و جابه‌جایی رسوباتی به ضخامت حدود ١٢ متر در همین منطقه شمال آمریکا منجر شده است. به‌این‌ترتیب تحریک برای رخداد زمین‌لرزه ١٨١١ (با بزرگای ٧.٣) و دو زمین‌لرزه در سال ١٨١٢ (با بزرگای ٧.٣ و ٧.٥) و همچنین زمین‌لرزه ٣١ آگوست ١٨٨٦ (با بزرگای ٧.٣) در چارلستون در پهنه گسله نیومادرید در شرق آمریکا به ذوب‌شدن یخ‌ها و عقب‌نشینی این جبهه یخچالی (تحریک گسل‌ها به دلیل باربرداری از روی گسله نیومادرید به دلیل ذوب یخ‌ها) در آمریکای‌شمالی مربوط بوده‌اند.

توجه کنید که زمین‌لرزه‌های با بزرگای هفت یا بیشتر معمولا در ایالت کالیفرنیا و در غرب آمریکا رخ می‌دهند، ولی این زلزله‌های چارلستون به منطقه شرق آمریکا (که احتمال رخداد زلزله‌های شدید در آن کمتر است) مربوط‌اند. از‌سوی‌دیگر در مناطق معمولا لرزه‌خیز مانند منطقه آلاسکا در شمال غرب آمریکا و در نزدیک‌ترین فاصله به ناحیه قطب شمال نیز که در آن زلزله بزرگ ٢٧ مارس ١٩٦٤ آنکورچ با بزرگای ٩.٠ موجب کشته‌شدن ١٣٩ نفر شد، رابطه بین تحریک گسل‌ها به دلیل ذوب‌شدن یخ‌ها نیز مطرح شده است. زمین‌لرزه ٢٨ فوریه ١٩٧٩ سنت‌الیاس با بزرگای ٧.٢ بر پایه پژوهش‌های دانشمندان در سازمان زمین‌شناسی ایالات متحده و سازمان ملی هوافضای آمریکا (ناسا) به ذوب‌شدن یخ‌ها در آلاسکا مربوط است. زلزله قبلی در همین ناحیه در سال ١٨٩٩ (٨٠ سال قبل‌تر) با بزرگای مشابهی رخ داده بود. بحث مشابهی درباره زمین‌لرزه پنج اردیبهشت ١٣٩٤ گورخا- نپال سال گذشته در بعضی از محافل تخصص زمین‌شناسی درگرفت که آیا تحریک رخداد زمین‌لرزه ٢٠١٥ نپال نیز به ذوب‌شدن یخچال‌های هیمالیا مربوط است؟ البته یک نقصان مهم در این ناحیه (جنوب آسیا/ نپال) کمبود پژوهش و اطلاعات علمی و کمتر دردسترس‌بودن داده‌های پایش‌شده در طی زمان طولانی، مثلا چندین دهه پی‌درپی (که برپایه پژوهش‌های مدرن به‌دست آمده باشند) است، مانند آنچه در آمریکای‌شمالی رخ داده است. توجه کنیم که ازبین‌رفتن عمده یخچال‌های ایران در آخرین مراحل آخرین عصر یخ (حدود ٢٥ تا ١٠‌هزار سال قبل) در بخش‌های مهمی از نواحی البرز و زاگرس و احتمالا منطقه سبلان و کرمان (کوه‌های لاله‌زار و جوپار) با بخشی از مهم‌ترین نواحی پهنه‌های گسل‌های لرزه‌زای ایران منطبق است و از نظر بازه زمانی نیز با عقب‌نشینی ناحیه یخچالی در آمریکای شمالی مشابهت تقریبی نشان می‌دهد؛ بنابراین برای برآورد واقع‌بینانه از آنچه که گرم‌ترشدن زمین (به‌ویژه در شش دهه اخیر) و در آینده ایران می‌تواند موجب شود، لازم است علاوه بر پیگیری پژوهش‌ها روی نواحی و رسوبات یخچالی ایران (ادامه کوشش‌های روان‌شاد مهندس پدرامی که اکنون ١٧ سال از درگذشت زودهنگام او می‌گذرد) پژوهش‌های میدانی و تفصیلی روی احتمال تحریک رخداد زمین‌لرزه‌های شدید و بزرگ بعدی انجام شود.

همه اینها را باید در کنار احتمال تحریک رخداد زمین‌لرزه‌های بزرگ در منطقه‌ای که خشک‌سالی مهم رخ داده و حجم و سطح آب زیرزمینی (بین ٣٠ تا ٧٠ کیلومترمکعب) در طی سه دهه اخیر از بین رفته است (مانند دره کالیفرنیا در غرب آمریکا و دشت‌های تهران و مشهد و منطقه آذربایجان ایران) و لزوم بررسی دقیق این احتمال تحریک در اثر مسئله گرم‌شدن زمین مورد بررسی جدی قرار دهیم. تغییرات اقلیمی باعث تغییرات مهم و پایدار در طبیعت شده است که در سرزمین ‌لرزه‌خیزی مانند فلات ایران می‌تواند با رخداد زمین‌لرزه‌های بزرگ هم همراه شود.

*-استاد پژوهشگاه بین‌المللی مهندسی زلزله

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی


تصاویر ماهواره‌ای که از ارتفاع ۷۰۵ کیلومتری از بستر شمال دریای خزر به ثبت رسیده‌اند، چهره‌ای خراش‌خورده و پرخط و خش را از این دریا به نمایش گذاشته‌است،‌ گویی کسی بستر دریا را با سیم‌ ظرفشویی خراش داده است.

براساس گزارش لایو‌ساینس، مشاهده این خطوط و خراش‌ها بر بستر دریای خزر پرسش‌های زیادی را مطرح کرد اما در نهایت دانشمندان ناسا پاسخ این پرسش‌ها را اعلام کردند: خراش‌های مرموز دراثر جریان یخ‌های بستر دریا ایجاد شده‌اند.

دانشمندان در مرکز پروازهای فضایی گودارد ناسا پس از آنکه این تصویر توسط ماهواره لندست 8 متعلق به رصد‌خانه زمین به ثبت رسید متوجه خراش‌های عجیب و مرموزی شدند، از این رو تصویر را روی توئیتر قرار دادند و از مخاطبان علت وقوع این رویداد را جویا شدند.

خزر

اکنون پاسخ آشکار شده‌است، استانیسلاف اوگورودوف دانشمند زمین‌شناس در دانشگاه لومونوسوف مسکو به رصد‌خانه زمین پاسخ داد این پدیده کاملا طبیعی است و بدون شک بیشتر این خطوط به واسطه پدیده‌ای به نام شیارزنی یخی (ایجاد شیار روی بستر دریا توسط تکه‌های یخی) ایجاد شده‌اند.

به گفته وی عمق آب در این بخش از دریا تنها سه متر است و ضخامت لایه‌های یخی که در این بخش تشکیل می‌شوند تنها نیم‌متر است. اما جریان‌های بادی و آبی این یخ را به شکل تپه‌های کوچکی روهم تلنبار می‌کنند به شکلی که پایین‌ترین نقطه این تپه به بستر دریا می‌رسد. زمانی که باد یا آب این توده‌های یخی را به اطراف حرکت می‌دهند، بخش‌های برجسته روی بستر دریا شیارهایی را ایجاد کرده و الگویی پرخراش را از خود به جا می‌گذارند.

اگرچه انسان‌ها نیز می‌توانند به واسطه حرکت دادن قایق‌های ماهیگیری خود در دریا بستر خزه‌ای را به واسطه تورهای ماهیگیری خراش بدهند، اما به نظر می‌آید اصلی‌ترین عامل چهره پرخراش شمال خزر توده‌های یخی باشند. با مقایسه تصاویری که در ماه ژانویه از این منطقه به ثبت رسیده‌اند با تصویر جدیدی که در ماه آوریل ثبت شده می‌توان توده‌های ضخیم یخی را در انتهای ردهای خراش مانند مشاهده کرد.

در این تصاویر همچنان می‌توان تکه‌های سبز تیره‌ای را مشاهده کرد که ظاهرا خزه یا جلبک هستند.

دریای خزر بزرگترین دریای درون خشکی در جهان است که بخشی از آن در ایران و بخشی دیگر از آن در روسیه، ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان قرار گرفته‌است. این دریا هیچ اتصالی به اقیانوس ندارد و سطح آب آن پایین‌تر از سطح آب دریاها است.

منبع: همشهری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی


در دوره‌‌ای بشر حتی به مداخلات خود در طبیعت افتخار می‌کرد و آن را باعث زیبایی و تسهیل شرایط زندگی می‌پنداشت که البته در مواردی این چنین هم بود، اما در آن دوره بشر از اتخاذ اقدامات جبرانی برای پیامد اقدامات خود در طبیعت غفلت کرد. این دخالت‌های بشر تا جایی پیش رفت که هم اکنون منشا بسیاری از نارسایی‌های محیط زیستی دخالت بی‌حد و حصر بشر تلقی می‌شود.


حال با بروز مسائل محیط زیستی همچون هجوم ریزگردها در برخی روزهای سال، آلودگی هوا و بروز شرایط بحرانی ناشی از آن به نسبت می‌توان از بروز مشکلات محیط زیستی کاست و محیط زیست را احیا شده به دست آیندگان سپرد. برای ارتقای فرهنگ محیط زیستی و احساس نیاز و توجه به این مقوله نیازمند فرهنگ‌سازی از سوی رسانه‌ها هستیم تا به این ترتیب هر فرد خود به شکل فعال محافظ محیط زیست محسوب شود. آنچه می‌خوانید نظرات «اسماعیل کهرم»، فعال محیط زیست و مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست درباره نقش‌ آموزش کشور و تاثیر آن بر مقوله محیط زیست جامعه در گفت‌و‌گو با «آرمان» است.

نقش معلمان را در پرورش نسلی پاسدار محیط زیست چگونه ارزیابی می‌کنید؟ در این زمینه نهادهای آموزشی کشور نیازمند چه نوع برنامه‌ریزی‌هایی هستند؟
متاسفانه دراین زمینه توجه خاصی برای اهمیت دادن به ارزش‌های محیط زیستی از سوی نهادهای آموزشی کشور مشاهده نمی‌شود. این درحالی است که هر یک از این دانش‌آموزان به عنوان یک پتانسیل قوی در امر آموزش محسوب می‌شوند؛ آن هم به این دلیل که از لحاظ کمیت در نهادهای آموزشی کشور با جمعیت۲۰ میلیون نفری دانش‌آموزان روبه‌رو هستیم و با برنامه‌ریزی می‌توان از این جمعیت انبوه به بهترین شکل در زمینه‌های آموزشی بهره برد. برای مثال در ابتدا می‌توان از این افراد در قالب سفیران محیطزیست برای ترویج فرهنگ محیط‌زیستی و احترام به این امر در مجامع گوناگون همچون خانواده‌ها، گروه‌های دوستان و... استفاده کرد. درضمن با انجام اقدامات نمادین همچون جمع‌آوری زباله در طبیعت می‌توان فعالیت‌های محیط‌‌‌‌ زیستی و توجه به این مساله را در بین افراد جامعه ترویج، ترغیب و نهادینه کرد.

 از دیگر اقدامات می‌توان به آموزش‌های غیرمستقیم اشاره کرد و به این ترتیب به شکل نمادین دانش‌آموزان را با موضوعاتی همچون هوای پاک، آب پاک، خاک پاک و... آشنا کرد. باید دانست هر اندازه هم که انرژی، وقت و پول در زمینه آموزش صرف شود، آینده کشور بیشتر تضمین می‌شود. این امر می‌تواند افراد را در حوزه محیط زیست آگاه و تربیت کند و زمینه بروز اشتباهات غیر‌قابل جبران گرفته می‌شود؛ با این اقدامات بی‌شک نسل جدید، نسلی دلسوز و آگاه نسبت به محیط زیست پرورش می‌یابند. پس با این تفاسیر سرمایه‌گذاری بر دانش آموزان باعث تقویت جامعه در دوران فعلی و آینده می‌شود.

هم اکنون برای ارتقای اطلاعات محیط‌زیستی دانش‌آموزان کشور سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت آموزش و پرورش چه اقداماتی را در اولویت قرار داده‌اند؟
در سازمان حفاظت از محیط زیست دفتر مشارکت‌های مردمی فعال است. این بخش با وزارت آموزش و پرورش رابطه تنگاتنگ دارد. در سال‌های اخیر مدارسی تحت عنوان مدارس محیط زیست تشکیل شده است. این مدارس دانش آموزانی با دغدغه محیط زیست پرورش می‌دهند. با وجود اینکه در این مدارس دروس معمولی درهر پایه به دانش آموزان آموزش داده می‌شود، اما به دلیل اینکه این مدارس در سازمان بین‌المللی اکو اسکول به فعالیت می‌پردازند پس در زمینه آموزش نیز فعالیت‌های ثمربخش را شاهد خواهیم بود. از دیگر نارسایی‌ها در امر محیط زیست و آموزش کشور می‌توان به نبود مطالب محیط زیستی در کتب درسی اشاره کرد.

‌مدارس سبز و زیست‌محیطی چه فعالیت‌هایی انجام می‌دهند؟ شما به عنوان یک کارشناس محیط‌ زیست کم‌وکیف مطالب آموزشی دراین زمینه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در این مدارس در کنار یادگیری مطالب درسی توجه به موضوعات محیط زیستی در اولویت قرار دارد. باید توجه داشت که این مراکز آموزشی از سوی مجامع بین‌المللی و تحت پوشش بنیاد بین‌المللی آموزش‌های محیط زیست (FEE) قرار گرفته است و فعالیت این مدارس در گام نخست مورد اهمیت است و نمی‌توان در این زمینه کشورمان را با دانمارک یا دیگر کشورهای باسابقه مقایسه کرد. طبق آمارهای جهانی، هم‌ اکنون بیش از ۴۰ هزار مدرسه سبز در سراسر جهان فعال هستند که سهم ایران از این تعداد حدود ۳۰ مدرسه است. در این مدارس اقدامات محیط زیستی جزو اولویت‌هاست. برای مثال در این مدارس استفاده از ظروف پلاستیکی ممنوع است و مدیریت انرژی نیز از دیگر دغدغه‌‎ها محسوب می‌شود. در ضمن مدارس سبز به این علت برپا شده‌اند تا ارتباط میان انسان‌ و طبیعت را تنگاتنگ کنند و به دانش‌آموزان از کودکی آموزش دهند که انسان جزئی از طبیعت است و برای داشتن زندگی بهتر راهی جز برقراری رابطه مسالمت‌آمیز با طبیعت نیست. باید توجه داشت که این مدارس در کشورهای پیشرفته با قدمت چندین ساله فعال هستند و هنوز در کشور ما این مدارس نوپا هستند. با توجه به وجود ظرفیت‌های موجود آینده فعالیت این مدارس روشن است. هم اکنون درمدارس کشور دانش‌آموزانی در حد نبوغ به فعالیت‌های محیط زیستی می‌پردازند. باید این مدارس برای دیگر مدارس کشور نیز الگو باشند. اما باید دانست که با تشکیل و گسترش مدارس محیط زیست، وضعیت زیستی تهران ارتقا نمی‌یابد و باید مدرسه محیط زیست یا مدارس سبز در سراسر کشور گسترش یابد.

به نظر شما مشکل اصلی محیط زیستی کشور در زمینه فرهنگ‌سازی و آگاهی عمومی چگونه باید حل و فصل شود؟
بر اساس تجربیات و شناخت نسبی‌ام در این زمینه باید بگویم که ریشه بروز مشکلات، کمبودها در فرهنگ است. برای مثال درباره مصرف آب، مدیریت مصرف انرژی، تفکیک زباله و... مسائل فرهنگی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در دنیای کنونی برای فرهنگ‌سازی باید با رسانه‌ها تعامل داشت و از پتانسیل آنها برای حل مشکلات محیط زیست بهره برد، اما متاسفانه در کشور ما رسانه ملی به عنوان تاثیرگذارترین رسانه کشور تاکنون اقدامی در زمینه فرهنگ‌سازی محیط زیست انجام نداده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۵
پیمان صاحبی


وقتی سودجویان، به نوزادان حیات‌ وحش نیز رحم نمی‌کنند

 

«یک آهوی دوساله زنده، از منزل یک فرد متخلف در فریدن اصفهان کشف شد». خبری که روز ٢٩ فروردین منتشر شد، اگرچه تنها یکی از صدها خبری است که از کشفیات محیط‌بانان در سراسر کشور منتشر شده، اما ابعاد دیگری نیز دارد؛ آهوی دوساله، چگونه سر از منزل فرد متخلف درآورده است؟


 ممکن است فرد متخلف آهو را از طبیعت زنده‌گیری کرده یا آنکه آن را به صورت زنده از فردی دیگر خریداری کرده باشد. اما محتمل‌ترین داستان، مربوط به پدیده‌ای است که آسیب‌های فراوان و جبران‌‌ناپذیری به حیات‌‌وحش کشور وارد کرده است: «زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش». پدیده‌ای که این روزها با آغاز فصل زایمان گیاه‌خواران وحشی در جریان است اما چندان در رسانه‌ها صحبتی از آن نیست.

«خیلی از باغ‌دارها دوست دارند در باغشان یک بره وحشی داشته باشند». این را «ح» می‌گوید و البته تمایلی به افشای نامش ندارد. او خودش شکارچی است، منتظر پروانه شکار نمی‌ماند و هر وقت که علاقه داشته باشد، پا به کوه می‌شود. اما معتقد است بره‌گیری جنایت بزرگی است. می‌گوید آن‌طورکه از استان‌های اصفهان و فارس خبر دارد، «بره‌گیری» یا همان زنده‌گیری نوزادان حیات‌ وحش در برخی مناطق رونق دارد. عده‌ای از مردم از فصل زایمان حیات‌ وحش برای به‌دست‌آوردن درآمد استفاده می‌کنند و با فروش بره، بره آهو و بزغاله وحشی مبلغ قابل‌توجهی را به جیب می‌زنند.

آسیبی که از سر ناآگاهی به بره‌ها وارد می‌شود
«حمید ظهرابی»، مدیرکل حفاظت محیط‌زیست استان اصفهان، گفته‌های «ح» را تا حدودی تأیید می‌کند، اما معتقد است در استان اصفهان، تعداد بره‌گیری‌هایی که انجام می‌شود، چندان بحرانی نیست. او می‌گوید بیشترین کشفیات در استان اصفهان مربوط به بره آهو است و پس از آن، بره قوچ و میش نیز زنده‌گیری می‌شوند: «بسیاری از بره‌ها به دلیل تصور اشتباه افراد از طبیعت خارج می‌شوند اما برخی دیگر، توسط افراد سودجو و به صورت عمدی زنده‌گیری می‌شوند».

رفتار طبیعی آهوی ماده به‌گونه‌ای است که بره کم‌توان خود را زیر سایه بوته‌ها یا سنگ‌ها مخفی می‌کند و بره آهو نیز به صورت غریزی می‌داند نباید جابه‌جا شود تا از دید شکارچیان طبیعی پنهان بماند. آهوی مادر برای چرا یا در مواقع خطر، نوزاد را در مخفیگاه رها می‌کند اما بعد از مدتی نزد نوزاد خود بازمی‌گردد. همین رفتار طبیعی باعث می‌شود برخی افراد خصوصا چوپانان تصور کنند بره‌آهویی که به صورت تنها در طبیعت دیده‌اند، رها شده است و به همین دلیل از سر دلسوزی، حیوان را از طبیعت خارج می‌کنند.
اما افراد سودجویی که با هدف سود اقتصادی بره‌گیری می‌کنند، به روشی دیگر عمل می‌کنند. «ح» می‌گوید: «بره‌گیرها معمولا محل زایمان ماده‌آهوها، میش‌ها یا بزها را می‌دانند. آنها از شب قبل در تاریکی خود را نزدیک محل زایمان می‌رسانند، تعدادی از ماده‌ها را که آماده زایمان هستند نشان می‌کنند و صبح به محض زایمان، از فرصت کوتاهی که بین زمان زایمان و زمان سرپاایستادن نوزاد است، برای زنده‌گیری نوزاد استفاده می‌کنند». او می‌گوید در این زمان، حیوان مادر چندان قادر به دفاع از نوزادش نیست و از طرف دیگر، بره نیز توانایی فرار ندارد و به‌سادگی می‌توان نوزاد را با دست گرفت.

«طاهر قدیریان»، کارشناس حیات‌وحش که سابقه فعالیت در بسیاری استان‌ها ازجمله فارس، اصفهان، سمنان، کرمان و هرمزگان را دارد، می‌گوید: «متأسفانه امروزه شاهدیم تقریبا در همه استان‌های کشور با پدیده بره‌گیری و دام‌گذاری برای حیات‌وحش روبه‌روییم. هرچند در برخی مناطق این پدیده‌ها تهدیدهایی جدی هستند و در برخی نقاط نه». او معتقد است برخی چشم‌وهم‌چشمی‌ها و برخی مُدها باعث شده بازار بره‌گیری در برخی نقاط کشور از جمله استان فارس داغ باشد. «ح» نیز همین نظر را دارد: «بره را از مادرش جدا می‌کنند تا به خیال خودشان باغشان زیباتر شود! اما نمی‌دانند با این کار چه جنایتی در حق آن بره و مادرش می‌کنند».

عمری که بسیار کوتاه است
به گفته «ح»، بره‌گیران با استفاده از مفتول داغ، قسمت حساس و مرطوب درون بینی بره را می‌سوزانند تا قادر به تشخیص بوها نباشد. با این کار آنها راحت‌تر بره‌ها را در محیط‌های شهری و روستایی و خانه‌ها نگهداری می‌کنند، چون استشمام بو، یکی از عوامل مهم در ایجاد ترس حیوانات است. اما این مشکلات تنها مربوط به بره نیست و حیوان مادر نیز دچار مشکلاتی خواهد شد. «ح» می‌گوید حیوان مادر به دلیل اینکه نمی‌تواند بچه‌اش را شیر دهد، دچار مشکلاتی جدی در پستان می‌شود و در خیلی مواقع تلف می‌شود: «یعنی بره‌گیری، هم بره را از طبیعت حذف می‌کند و هم مادر را».

قدیریان می‌گوید: «این امکان وجود دارد که حیوان مادر دچار مشکلاتی در ناحیه پستان شود. چراکه اولین شیری که بره از مادر خود دریافت می‌کند، شیر آغوز نام دارد که مایعی بسیار چرب با املاح فراوان است و خارج‌نشدن این شیر از پستان مادر می‌تواند باعث التهاب و ورم شود. برخی می‌گویند این التهاب باعث مرگ حیوان می‌شود. اما در هر صورت، بره‌ای که از مادر خود جدا شده و شیر آغوز را نخورده است، بسیار ضعیف خواهد بود و به‌سرعت تلف می‌شود».
بسیاری از بره‌هایی که در بازار زیرزمینی خرید و فروش می‌شوند، سرنوشتی مشابه دارند. «ح» می‌گوید: «کمتر بره‌ای است که در باغ و خانه مردم بیشتر از سه سال عمر کند و تلف می‌شود». ظهرابی نیز می‌گوید: «این بره‌ها به دلیل آنکه با انسان خو گرفته‌اند، حتی زمانی که از متخلفان گرفته می‌شوند نیز نمی‌توان آنها را در طبیعت رها کرد».

اگرچه در چند سال گذشته، ادارات کل حفاظت محیط‌زیست استان‌های مختلف، تمهیدات ویژه‌ای برای مقابله با پدیده زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش به کار می‌گیرند اما به نظر می‌رسد پیش از هرچیز، رونق بازار زیرزمینی خرید و فروش نوزادان زنده حیات‌وحش است که به این پدیده دامن می‌زند؛ بازاری که با وجود خریدارهای دست‌به‌نقد خود، تقاضاهای فراوانی را به سوی متخلفان زنده‌گیری بره‌ها روانه می‌کند. از طرفی قرارگرفتن فصل زایمان، در انتهای سررسید بودجه‌های سالانه ادارات، اقدامات آموزشی، اجرائی و احتیاطی برای جلوگیری از ورود متخلفان به زیستگاه‌ها را با مشکلاتی روبه‌رو می‌کند.

کسی نمی‌داند چه تعداد آهو، کل، بز، قوچ و میش زنده در باغ‌ها و مستغلات شخصی افراد نگهداری می‌شوند و احتمالا بسیاری از آنهایی که به خاطر علاقه و زیبایی این حیوانات، آنها را از متخلفان خریداری کرد‌ه‌اند، از آسیب‌هایی که بره‌گیری به جمعیت حیات‌وحش وارد می‌کند، خبر ندارند. اما دست‌کم این را خوب می‌دانیم که برای مقابله با این پدیده آسیب‌رسان باید اقدامی صورت گیرد. در حال حاضر ادارات کل حفاظت محیط‌زیست بسیاری از استان‌های کشور از جمله فارس و اصفهان، برنامه‌های ویژه‌ای برای مبارزه با پدیده زنده‌گیری نوزادان حیات‌وحش در دست اقدام دارند اما تعداد زیاد تخلف‌ها، از موفقیت این برنامه‌ها می‌کاهد.
منبع:روزنامه شرق
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۵
پیمان صاحبی

مدیر مطالعات پایه منابع آبی شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان‌غربی گفت: تراز سطح آب دریاچه ارومیه نسبت به اردیبهشت سال گذشته 36 سانتی متر افزایش یافت.


مهرنگ دوستی رضایی در گفت‌وگو با ایسنا، گفت: تراز سطح دریاچه ارومیه 7 اردیبهشت سال جاری 1271.06 و تراز مشابه سال قبل در هفتم اردیبهشت سال 94،‌ 1270.70 بوده که مقایسه تراز آبی کنونی دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته نشانگر افزایش 36 سانتی متری این تراز است.

وی ادامه داد: سطح تراز دریاچه ارومیه نسبت به ابتدای سال آبی جاری یعنی یکم مهر ماه سال 94 با رقم 1270.08 حدود 98 سانتی متر افزایش نشان می دهد.

دوستی رضایی با بیان اینکه طبق آخرین پایش‌ها حجم آب موجود دریاچه ارومیه با توجه به متوسط عمق برآوردی حدود 3 میلیارد مترمکعب است افزود: در زمان مشابه سال قبل حدود 1.6 میلیارد متر مکعب بوده است که افزایش حدود 1.4 میلیارد متر مکعبی نسبت به سال گذشته داشته است.

مدیر مطالعات پایه منابع آبی شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان غربی با اشاره به اینکه طبق پایش های اخیر وسعت پهنه آبی دریاچه ارومیه حدود 2000_3000 کیلومتر مربع رسیده است اظهار کرد: مساحت پهنه آبی این دریاچه در سال گذشته 1500 کیلومتر مربع بوده ولی امروز 1000_ 1500 کیلومتر مربع افزایش را نشان می دهد.

وی گفت: با توجه به بارندگی‌های اخیر در سال آبی جاری از بخش غربی و جنوبی دریاچه تا آخر فروردین ماه 95 حدود 2.1 میلیارد مترمکعب آب وارد دریاچه ارومیه شده است.
منبع:زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۱
پیمان صاحبی


 

گزارش تکان دهنده ای از سطح زیر کشت محصولات دستکاری شده ژنتیکی در کشور/وزارت کشاورزی مجرمین را مجازات کند

سلامت نیوز: اخیرا انتشار نتایج یک پایان نامه دانشجویی که در سال 1393 در سیزدهم کنگره ملی ژنتیک ارائه شد گزارش شده است جنجال زیادی را در بین موافقان و مخالفان محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) به پا نموده است.

به گزارش سلامت نیوز در این تحقیق گزارش شده است براساس نمونه برداری انجام شده در سال 1392، 47 درصد برنجهای داخلی و خارجی موجود در فروشگاههای استان تهران و البرز تراریخته (تغییر یافته ژنتیکی) بوده اند. مخالفان واردات و تولید محصولات تراریخته عدم برچسب گذاری و تخطی از پروتوکل ایمنی زیستی کارتاهنا و قانون ایمنی زیستی ایران را متذکر شده اند. از سوی دیگر بسیاری از مدیران دولتی و موافقان محصولات تراریخته، هرگونه کشت برنج تراریخته تا این لحظه را تکذیب کرده اند.

در اردیبهشت 94، بر اساس اعلام خبرگزاری ایسنا بهزاد قره یاضی رئیس اسبق پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی در جمع خبرنگاران اعلام کرد : در سال 93 بیست لاین فرآوری برنج تراریخته شده با رعایت موارد ایمنی زیستی در سه استان کشور به صورت آزمایشی زیر کشت رفته است. وی در ادامه افزود: در حال حاضر برنج تراریخته تنها در کشور ما و چین به صورت آزمایشی مورد تولید قرار می‌گیرد و هنوز کشور دیگری نتوانسته برنج تراریخته را کشت کند.


در اوایل اسفند 94، بر اساس گزارش خبرگزاری فارس عبدالمهدی بخشنده معاون برنامه‌ریزی و امور اقتصادی وزیر جهاد کشاورزی در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که گفته می‌شود محصولات تراریخته در کشور در حال تولید است، بیان داشت: وزارت جهاد کشاورزی هیچ‌گونه اطلاعی از این موضوع ندارد و اگر کسی نسبت به تولید محصولات تراریخته بدون مجوز در داخل کشور اقدام کند جرم است. بخشنده در ادامه تصریح کرد: در لایحه ششم توسعه در بخش کشاورزی هیچ اشاره‌ای به محصولات تراریخته نشده است و این موضوع در بخش علم و فناوری لایحه برنامه ششم آمده است که هیچ ارتباطی با بخش کشاورزی ندارد و وزارت جهاد موافق واردات محصولات تراریخته نیست.

در تاریخ 31 فروردین خبرگزاری تسنیم طی گزارشی اعلام کرد امسال مهندس محمدرضا اسکندری وزیر کشاورزی دولت نهم ضمن مخالفت با تولید و واردات محصولات تراریخته قویا اعلام کرده که از کشت محصولات تراریخته در دوران وزارت خود جلوگیری نمودند.


اظهارات مسئولان کشور در حالی است که، در سال 2006، پایگاه اطلاع رسانی ISAAA و کلایو جیمز (که بزرگترین منبع اطلاع رسانی و آمار محصولات تراریخته می باشد) گزارش کرده است که در فاصله سالهای 2002 الی 2006، محصولات تغییر یافته ژنتیکی (تراریخته) در ایران کشت شده است. چنانچه سطح زیر کشت محصولات تراریخته در کشور در سال 2005 به یک میلیون و سیصد هزار هکتار رسیده است!! چنین گزارش تکان دهنده ای در تناقض کامل با اظهارات مدیران کشور می باشد. مگر می شود بیش از یک میلیون هکتار در کشور محصولات تراریخته کشت شده باشد و مسئولین بی اطلاع باشند و یا بگویند کشت آزمایشی؟


از طرفی دیگر نقطه تماس پروتوکل کارتاهنا (Focal Point) دکتر بهزاد قره یاضی، اقدام به ثبت برنج تراریخته رقم BGH00827 در سایت سازمان خواربار کشاورزی (فائو) نموده و اذعان نموده اند که تا سال 2015 این برنج به صورت تجاری کشت شده است! (منبع: http://www.fao.org/food/food-safety-quality/gm-foods-platform/browse-information-by/oecd-unique-identifier/oecd-unique-identifier-details/en/?ui=287745)


حال این سئوال پیش می آید که در سال 2002 الی 2006 کدامیک از محصولات تراریخته و در چه مکانی کشت شده است؟ از آنجا که در آن بازه زمانی برنج تراریخته تنها محصولی بود که مسئولین از کشت آزمایشی آن خبر داده بودند پس می توان حدس زد که مقادیر بسیار زیادی از اراضی برنج در یک مقطع زمانی در شمال کشور کشت شده باشد.

به احتمال زیاد تولید برنج در این حجم وسیع، اراضی برنج را به ژنهای بیگانه آلوده نموده است. بنابراین نمی توان قبول کرد که وجود برنج تراریخته در بازار کذب باشد، بلکه لازم است وزارت کشاورزی در این زمینه ورود کند و در خصوص شناسایی مزارع آلوده و مجازات مجرمین اقدام نماید.

در چنین شرایطی که اظهارات متناقض مسئولان، ارائه آمار متفاوت، منع کشت در اروپا و نظرات مخالفان داخلی هر روز بر ابهامات محصولات تراریخته می افزاید، رهاسازی بدون مطالعه این محصولات کاملا برخلاف اهداف اقتصاد مقاومتی بوده و امنیت غذایی کشور را به مخاطره خواهد انداخت.

اگرچه وزیر مقتدر امورخارجه جناب آقای دکتر ظریف در سال 1378 به عنوان نماینده ایران در مذاکرات پروتوکل ایمنی زیستی کارتاهنا شرکت نمودند و نامه ایشان به رئیس جمهور وقت سند کارشناسی معتبری است در بیان مخاطرات محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته). در نتیجه قرار گرفتن بند تجاری سازی محصولات تراریخته در بخش فناوری برنامه ششم توسعه، فقط و فقط در جهت تامین منافع ذینفعان تجاری این محصولات بوده و مخالف قانون ایمنی زیستی کشور و معاهده بین المللی ایمنی زیستی کارتاهنا می باشد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی