زمین پاک و آسمان آبی
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۴۷ ق.ظ
محمود ختائی*: خانم یا آقای بسیار خوشپوش و بهاصطلاح اطوکشیده، شیشه اتومبیل چندصدمیلیونتومانی را پایین میکشد و ته سیگار، کاغذ تنقلات، پوست میوه، کیسه نایلون و... را به بیرون پرتاب میکند. بعضی اوقات هم سنگ تمام میگذارد و ظرف آشغال اتومبیل را در خیابان یا در جوی کنار خیابان، یا به تعبیری دیگر در شبکه فاضلاب روباز شهر خالی میکند.
البته مشکل ناشی از ماشین گرانبها و شیکپوشی راننده نیست. سرنشینان ماشینهای معمولی و پیادههای غیرخوشپوش هم بنا به مورد، این سنت حسنه را دقیقا رعایت میکنند. صاحب مغازه چندمیلیاردتومانی هم با لباسهای بسیار شیک و تمیز و آخرین مد خود پس از آنکه شیشههای قدی بیرونی و درونی تمامقد دکان یا بوتیک خود را برق انداخت و سنگها یا سرامیکهای زیبای کف آن را مثل آیینه تمیز کرد، کاغذها و پسماندهای نظافت را به همراه سایر زبالهها تحویل جوی مقابل مغازه یا کنار خیابان میدهد.
در پاساژها، مراکز خرید و هایپرهای خداتومانی هم دریغ از یک ظرف زباله. اهل پاساژ و مشتریان جلوی در ورودی، کنار خیابان یا داخل جوی آب، خود را از شر تهسیگار و خردهآشغال و آشغالهای کلان رها میکنند. مغازههای خواربافروشی، میوه، ماهی، گوشت، تنقلات و شیرینی، بعضا ظرف زبالهای دارند، اما به اقتضای موقعیت و ضرورت، سرریز زبالهها و بعضا کل ضایعات و زبالهها را تحویل جوی آب یا کنار خیابان میدهند. ساکنان آپارتمانها و خانههای کوچک هم بنا بر ضرورت یا سهوا از تحویل نخاله، آشغال و زباله به جوی خیابان، کنار خیابان و زیر درخت همسایه دریغ ندارند.
جالب آنکه سازمان فضای سبز شهرداری هم، پس از کاشتن گلها، گلدانهای خالی و نخالههای آنها را همانجا کنار باغچه رها میکند که طبیعتا در دوران توقف چندروزه، هفتگی و بعضا ماهانه، بخشی از آنها میهمان کنار خیابان یا جوی آب هستند. کوددهی درختان خیابانها توسط شهرداری در بهار و سپس آبیاری آن با روش غرقابی، کودها را پس از یک یا دو نوبت آبیاری به جوی آب و کنار خیابان منتقل میکند.
بخشی از نخالههای فعالیتهای عمرانی شهرداری هم در دوره توقف طولانی در محل به جوی آب هدایت میشود. ادامه قسمت اول سریال میتواند مصداق مثنوی هفتادمن باشد. در قسمت دوم سریال، در نهایت رفتگر شهرداری در کوچه و خیابان درپی انجام وظیفه خود و فرار از سرزنش نایب به دلیل ناپاکی خیابان، همه آشغالها را به داخل جوی و اگر کلان باشد به کنار خیابان هدایت میکند. قطعا کمی پایینتر به منظور آبگرفتگی یا دستور نایب و مأموران ردهبالاتر، آشغالها از جوی آب به کنار خیابان منتقل میشود که توسط ماشینهای حمل زباله جمعآوری یا مجددا به داخل جوی ریخته شود تا روزی، روزگاری زمان گردش دورانی زبالهها در شهر به سرآید.
آیا واقعا راهحل یا گزینه دیگری وجود ندارد؟ آسمان آبی، زمین پاک، شعار شهرداری تهران است. بنا بر آمارهای سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، سالانه حدود ٤٨٠میلیارد تومان هزینه رفتوروب، جمع آوری و انتقال پسماندهای مناطق ٢٢گانه شهرداری است. این رقم حدود ١٠ درصد درآمدهای مستمر شهرداری است. برای انجام خدمات موردنیاز از سههزار خودروی ویژه استفاده میشود. هزینههای ضمنی غیربازاری پسماندها به جهت آلودگی زیستمحیطی بهویژه در زمینه بهداشت عمومی قطعا بسیار سنگینتر از این ارقام است که باید به آن اضافه شود. سرانه رقم شهرداری، روزانه حدود ١٥٠ تومان میشود.
اما باوجود این هزینه سنگین، همگان، مردم و شهرداری، از کثیفی شهر نالان هستند. با وجود مبانی مذهبی، اعتقادی و فرهنگی بسیار قوی مردم درباره نظافت و پاکیزگی، این پرسش مطرح میشود: چرا ما مردم در عمل خارج از ملک شخصی خود، کمترین رعایتها را در شهر که خانه دوم ما است، نمیکنیم و درنهایت محیطی آلوده برای همگان فراهم میکنیم. جدای از ریشهها و تحلیلهای فرهنگی و پاسخها مرتبط، شاید پاسخ اقتصادی این باشد که همه به دنبال سواری مجانی هستیم اما در عمل هزینه بسیار سنگینی را پرداخت میکنیم.
ازاینرو در کنار راهحلهای فرهنگی و رسانهای که الزامی است، راهحل پایهای، جلوگیری از سواری مجانی و پرداخت هزینه آلودگی توسط افراد و واحدهایی است که باعث آلودگی میشوند. آیا مأموران فضای سبز و مرمت معابر و جویها نباید موظف به حمل ضایعات و نخالههای خود همزمان یا در اسرع وقت باشند؟ آیا پاساژها و مجموعههای بزرگ تجاری را نمیتوان مکلف کرد ظرفهای زباله کوچک در قسمتهای مختلف مجموعه تعبیه کنند تا اهل مجموعه و مشتریان، پسماندها و تهسیگارهای خود را آنجا بریزند؟ آیا نباید ظرفهای کوچک زباله در معابر مقابل پاساژ نیز قرار دهند و مکلف به نظافت محوطه و معبر مقابل پاساژ باشند؟
آیا واحدهای تجاری و اداری کوچک، مانند خواربارفروشیها، شیرینیفروشیها، رستورانها، میوهفروشیها و... که بنا به ماهیت فعالیت خود پسماند زیادی دارند، نباید مکلف به نگهداری زبالههای کلان در محل کسب خود تا ساعت حمل زباله و تعبیه ظروف زباله کوچک در مقابل واحد خود باشند؟ آیا مدیران مجموعههای مسکونی مثلا بیش از ١٠ واحد نباید مکلف به پیشبینی محل مناسب برای نگهداری زباله در درون مجموعه تا ساعت حمل زباله باشند و واحدهای بزرگتر مکلف به تحویل مستقیم آن به ماشینهای حمل زباله باشند؟ به همین ترتیب مدیران نباید مکلف به حفظ نظافت معبر مقابل مجموعه باشند؟ سنگاپور زمانی یکی از آلودهترین شهرهای دنیا بود. فقط در چند سال با اعمال مجموعهای از مقررات یکی از پاکترین شهرهای دنیا شد. آیا نباید روزی ظروف زباله بزرگ و آشغالهای کنار خیابانها که معابر را به صورت یک زباله دان بزرگ درآورده است، با ظروف کوچک و برای موارد اضطراری جایگزین شود؟
آیا نباید روزی طرح تفکیک زباله از مبدأ به شکل واقعی به اجرا گذاشته شود؟ آیا نباید روزی وظیفه جمعآوری پسماند شهر به آب گرانبهای چشمهسارها و قناتهای شهر متوقف شود؟ آیا نمیشود روزی را دید که مسیل سوسن آب تهران هماهنگ با نام آن، رودبار زلال شهر تهران شود؟ سئول پایتخت کرهجنوبی نمونه خوبی در این زمینه است. چرا ما نتوانیم؟ شاید طرح چنین نکاتی در فضای سیاسی و اقتصادی بسیار پیچیده کشور در کنار تهدیدات امنیتی، فقر، فساد، بیکاری، تورم و... در نگاه اول در ردههای پایینی قرار گیرد. اما اول آنکه به یقین بهبود فضای تنفسی و محیطزیست کلان شهرهای کشور در حلوفصل مشکلات فوق نیز اثر تعیینکنندهای دارد و دوم به قول خراسانیهای سیوا او سیوا! (این جدا و آن جدا)
*دانشیار بازنشسته دانشکده اقتصاد علامه
منبع: زیست بوم
۹۵/۰۲/۱۵