منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۱۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است


 

خالی کردن دق دلی سر حیوانات

 قساوت و بی‌رحمی با حیوانات سناریویی است که سکانس آخر ندارد. یک روز، ماده خرسی را در سمیرم در برابر توله‌هایش سلاخی می‌‌کنند و بعد شکم توله‌هایش را پاره پاره می‌‌کنند. روزی هم ویدئویی از دار زدن حیوان دیگر منتشر می‌شود. کشیدن حیوان روی آسفالت، آتش زدن الاغ و شکستن دست و پا و کور کردن پلنگ بخشی دیگر از این نمایش‌های تمام نشدنی است. از سوی دیگر باید گفت که اختلال روانی در جامعه ایران با شیب صعودی همراه است. در این شرایط حیوان‌آزاری بیشتر و فجیع‌تر از انسان آزاری خودنمایی می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان، در واقع بین حیوان‌آزاری و دیگر شکل‌های خشونت ارتباط نزدیک وجود دارد. چون اغلب حیوان آزارها پنج برابر آدم‌های عادی اقدام به جنایت‌های خشونت آمیز علیه انسان‌ها می‌کنند.

باید از سنین کودکی افراد نوعدوستی و احترام به حیوانات را یاد بگیرند. در مدارس باید به دانش‌آموزان آموزش‌های لازم در زمینه احترام به حیوانات ارائه شود، همچنین صدا و سیما باید در برنامه‌های مربوط به کودک، این معضل را مورد توجه قرار دهد تا حقوق حیوانات از سوی کودکان به رسمیت شناخته شده و حیوان‌آزاری در کشور پایان یابد. هر چند برخوردهای قانونی با عاملان حیوان‌آزاری لازم است، اما برخورد قضائی تنها راهکار باز دارنده مقابله با معضل حیوان‌آزاری نیست. این معضل باید با فرهنگسازی مناسب به صورت ریشه‌ای برطرف شود. هر چند حیوان‌آزاری در کشور به ندرت اتفاق می‌افتد، اما حمایت از حقوق حیوانات مستلزم ارائه لایحه‌ای قوی از سوی دولت است، چون کشتار حیوانات و لاشه‌های رها شده آنها در طبیعت موجب شیوع بیماری‌های گوناگون می‌شود. بر اساس بررسی‌های انجام‌شده در گذشته تعداد بیماری‌های مشترک میان انسان و دام ۸۰۰ بیماری عنوان می‌شد، اما در حال حاضر میزان این بیماری‌ها به بیش از هزار نوع رسیده است. با بررسی قوانین مقابله با حیوان‌آزاری در کشورهای پیشرفته باید گفت که در این کشورها حیوان‌آزاری جرم تلقی شده و هیچ فردی حق تعدی و تجاوز به حقوق حیوانات را ندارد. در حالی که در کشور ما حیوان‌آزاری جرم تلقی نمی‌شود و همین موضوع تعدی و تجاوز به حقوق حیوانات را به دنبال داشته و روز به روز نیز بر شدت آن افزوده می‌شود.

بروز حیوان‌آزاری به ‌دلیل خلأهای قانونی

نایب رئیس فراکسیون محیط‌زیست و توسعه پایدار مجلس با تاکید بر لزوم ارائه سریع‌تر لایحه مقابله با حیوان‌آزاری به مجلس، از برگزاری مراسم جنگ بین حیوانات همچون خروس و گاو در استان گیلان انتقاد کرد. جبار کوچکی نژاد با ابراز تاسف از مثله کردن یک قلاده روباه در پیرانشهر، گفت: حیوان‌آزاری به هر طریق مطرود است. وجود خلأ‌های قانونی موجب شده برخی افراد حیوانات مظلوم و بی گناه را مورد آزار و اذیت قرار داده و از این کار لذت ببرند. او بر ضرورت ارائه سریع‌تر لایحه مقابله با حیوان‌آزاری برای رفع خلأ‌های قانونی این معضل تاکید کرد و افزود: برای مقابله با عوامل حیوان‌آزاری باید این لایحه هر چه سریع‌تر به مجلس ارائه شود. این نماینده مجلس با بیان اینکه هنوز رسم و رسوم قدیمی مربوط به لذت بردن از جنگ و مبارزه حیوانات و پرندگان در برخی مناطق کشور برنیفتاده است، تاکید کرد: متاسفانه در رشت هنوز جنگ خروس‌ها و همچنین گاوها که در گویش محلی به آن ورزا جنگ می‌گویند وجود دارد، در حالی که حیوان‌آزاری و شکنجه آنها از نظر شرعی ایراد داشته و مذموم شناخته می‌شود. او با بیان اینکه آزار و اذیت حیوانات جرم تلقی می‌شود و باید به صورت قاطع و جدی با عاملان حیوان‌آزاری برخورد شود، تصریح کرد: دولت می‌تواند این موضوع را در قالب لایحه‌ای هر چه سریع‌تر به مجلس ارائه کند؛ البته حیوان‌آزاری صرفا با جرم انگاری و مجازات از بین نخواهد رفت، بلکه در کنار آن باید به فرهنگسازی مناسب هم توجه داشت. به گزارش خانه ملت، نایب رئیس فراکسیون محیط‌زیست و توسعه پایدار مجلس بر لزوم تشدید مجازات عاملان حیوان‌آزاری تاکید کرد و گفت: سازمان حفاظت محیط‌زیست و قوه قضائیه باید با تشدید مجازات عاملان حیوان‌آزاری با این معضل مقابله کرده و در صورت نیاز به قانون بهتر دولت باید به مجلس لایحه ارائه کند.

نحوه رسیدگی به حیوانات ولگرد

حیوان‌آزاری به هر شکل در کشور مطرود است. برخی مسائل فرهنگی در بروز حیوان‌آزاری‌ها نقش دارد که عمده عامل آن بد اخلاقی اجتماعی است که باید برای مقابله با تصورات و برداشت‌های اشتباه افراد درباره حیوانات بی سرپرست فرهنگسازی شود. حضور حیوانات بی‌سرپرست فضای شهری را با مشکلات متعددی رو‌به‌رو می‌کرده است. این در حالی است که بر اساس قانون شهرداری‌ها موظف به حمایت از حیوانات بدون سرپرست هستند. در این زمینه مسائل گوناگون درباره نحوه برخورد شهرداری‌ها با این حیوانات در کلانشهرهایی همچون تهران مورد توجه بوده است. در کشورهای پیشرفته هم درباره نحوه مدیریت این نوع حیوانات و کاهش صدمات ناشی از تردد آنها به جای کشتن حیوان از تمهیداتی همچون عقیم سازی استفاده می‌شود. اما از روش‌های علمی دیگر هم می‌توان برای مدیریت جمعیت این حیوانات بهره برد. بر اساس قانون متولی حیات وحش در عرصه‌های طبیعی سازمان محیط‌زیست است، اما در کشور متولی حمایت از حیوانات ولگرد و بی سرپرست شهرداری‌ها هستند که باید برای از حیوانات مذکور نسبت به اجرای آیین نامه‌های حمایت از این حیوانات اقدام‌های لازم لحاظ شود. هم اکنون به دلیل صدور بخش نامه از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست به مراکز نگهداری و عقیم سازی سگ‌های بی سرپرست در استان‌ها شرایط مدیریت این حیوانات مورد توجه قرار گرفته است، چون در سال‌های اخیر به بهانه‌هایی همچون بیماری حیوان بدون سرپرست، حیوان مذکور بدون معاینه و بررسی دقیق مورد کشتار قرار می‌گرفت. در اصل این اقدام یک حرکت غیراخلاقی محسوب می‌شد و تنها توجیه افراد در این اقدام جلوگیری از شیوع بیماری‌های احتمالی ناشی از حیوان به انسان است. این در حالی است که قبل از این گونه اقدامات هیچ گونه بررسی، تحقیق علمی و کارشناسی شده از سوی سازمان مربوطه انجام نمی‌شد. همگان باید بدانند که این نوع تصمیم گیری‌ها و رفتار با حیوانات از لحاظ اخلاقی با نقدهای فراوانی روبه‌روست. هم اکنون به واسطه فضای مجازی سگ کشی و بی پروایی در حذف حیوانات باعث ترویج خشونت در افکار عمومی شده است. در این شرایط بر اساس بخش نامه ای به استان‌ها قرار شده تا ابتدا سگ‌ها را شناسایی و در مرحله بعد نسبت به شناسایی سگ‌های بیمار اقدام شود. بر اساس این بخش نامه حیوان بیمار بعد از معاینه و بررسی‌های انجام شده و در صورت وجود بیماری غیر قابل درمان به شکل مخفی مورد کشتار قرار می‌گیرد. در اصل ترویج این نگرش باعث ارتقای حقوق حیوانات در بین شهروندان و جلوگیری از حیوان‌آزاری می‌شود. در ضمن تحقق این امر نیازمند تجهیزات ویژه همچون اسلحه‌های بی هوش کننده، به‌کارگیری متخصصان مربوطه در بخش دامپزشکی و جمع آوری است. با این اقدامات می‌توان در کشور سگ کشی را مدیریت کرد.

حیوان‌آزاری ریشه در تربیت افراد دارد

یک کارشناس محیط‌زیست درباره وجود خلأهای قانونی برای مقابله با حیوان‌آزاری در کشور به «آرمان» می‌گوید: ‌قوانین حمایت از حیوانات در کشور وجود دارد، اما اجرا نمی‌شود. از سوی دیگر با ارتقای فرهنگ عمومی می‌توان از بروز هر گونه آزار و اذیت نسبت به حیوانات جلوگیری کرد. در اصل ارتقای فرهنگ عمومی یک قانون نانوشته است که فقط با آموزش می‌توان آن را اجرا کرد. محمدرضا فاطمی درباره چرایی بی توجهی به قانون حمایت از حیوانات می‌افزاید: تاکنون نگرش و بینش جامعه به حمایت از حیوانات معطوف نبوده است. برای مثال اکثر ایرانی‌ها از سنین کودکی با مشاهده گربه، سگ یا هر حیوان دیگر او را مورد ضرب و جرح قرار می‌دهند. اغلب ایرانی‌ها از سنین کودکی با بی توجهی به حمایت و احترام نسبت به حقوق حیوانات تربیت می‌شوند. این امر فقط از فرهنگ عمومی جامعه نشات می‌گیرد. برای مثال اغلب رانندگان در جاده‌ها با مشاهده مار در حال حرکت فقط در پی زیرگرفتن این حیوان هستند. این نوع برخورد با حیوانات از گذشته در تربیت ایرانی‌ها نهادینه شده است. برای بهبود وضعیت با توجه به حقوق حیوانات باید بینش‌ها را نسبت به حیوانات تغییر داد تا به این ترتیب بتوان در زمینه احترام به حیوانات اقدامات اساسی انجام داد. او می‌گوید: در کشور ما معضل کمبود قانون به هیچ عنوان وجود ندارد. در اصل مشکل عدم پایبندی به اجرای قانون است، در غیر این صورت با اجرای مناسب هر قانون به بهترین قانون تبدیل می‌شود. برای مثال در انگلستان قانون نوشته سیستماتیک مدون وجود ندارد، بلکه روح قوانین و سنت‌ها اجرایی می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی

 

خدمت و خیانت کشاورزان

*سیدمصطفی هاشمی‌طبا: آیا باید کشاورزی را تعطیل کرد؟ پاسخ این سؤال روشن و عقلانی است. کشاورزی مایه حیات، استقلال و تغذیه مردم است و حتما باید به آن پرداخت، اما پرداختی که باعث ضرار نشود. یعنی به‌صورت انقلابی باید سیستم کشاورزی را اصلاح کرد و شاید نادانسته و ناخواسته وقتی اسم جهاد کشاورزی بر این وزارتخانه اطلاق شد، چنین معنایی را در بر داشته است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، زنده‌یاد جلال آل‌احمد کتابی درباره خدمت و خیانت روشنفکران نوشته است. فارغ از اینکه روشنفکر را دقیقا تعریف نکرده و مخاطبش معلوم نیست و فارغ از نقدهایی که به کتاب وارد است، می‌توان گفت باب جدیدی در نقد نحله‌های فکری است. صدالبته اگر جرئت و جسارت باشد، می‌توان این «خدمت و خیانت» را به گروه‌های دیگر فکری یا اجرائی بسط داد و آن‌وقت خدمت‌ها و خیانت‌ها شفاف می‌شود. هرچند نمی‌توان به‌ضرس قاطع «خدمت» و «خیانت» را دقیقا برشمرد، زیرا اصولا بسیاری از کارها به اصطلاح صفر و صد نیست و بیشتر خاکستری است.

در این مقوله می‌خواهیم این بسط و تعمیم را درباره پدیده‌ای به کار گیریم که از هرسو که بنگریم حسن و ملاحت از آن می‌بارد. کشاورزی چه از منظر دینی و چه از منظر استدلالی و حتی احساسی، امری پسندیده و حیات انسان به آن وابسته است. در احادیث دینی ما، بر انجام آن تأکید شده و ابواب فقهی مزارعه و مساقات نیز در فقه مفتوح شده است و نیز امام راحل و مقام معظم رهبری هم به‌حق در رشد و گسترش آن تأکید کرده‌اند.اما این سؤال مطرح است که اگر امری مستحسن باشد آیا حدود و ثغوری بر آن مترتب نیست؟ برای مثال، اگر خوردن و آشامیدن مستحسن و بلکه واجب است، آیا هر اندازه غذا خورده شود باز هم خوب است؟چند روز پیش رئیس‌جمهور محترم و وزیر جهاد کشاورزی، در مراسمی باشکوه ضمن تقدیر از کشاورزان در جشن حدنصاب جدید تولید کشاورزی شرکت کردند و صدالبته سخنان درست، بی‌نقص و تشویق‌کننده‌ای بر زبان آوردند. همچنان‌که با تحفظ، از بیان سخنانی که می‌توانستند در جهت رشد و توسعه واقعی کشاورزی بیان کنند، خودداری کردند.

در این نوشتار بر آنم با طرح چند سؤال، چشم‌انداز آینده کشور و کشاورزی‌مان با سیاست‌ها، روش‌ها و ویژگی‌های کشاورزی جاری مجسم کنم. روی صحبت نگارنده با کشاورزان کشور نیست، بلکه با کسانی است که سیاست‌های کلان کشور را طراحی و اجرا می‌کنند و طبعا حسب فرمایش شیخ شیراز که «الناس علی دین ملوکهم»، قاطبه کشاورزان از آن تبعیت می‌کنند.طبیعی است عناصر آب، خاک، بذر، کود و اقدامات مکانیکی مانند کاشت، داشت، برداشت از جمله این عناصر هستند و باید ببینیم سرنوشت هرکدام در رهگذر تولید فعلی چیست و در کجا خدمت و در کجا خیانت می‌شود. هرچند ممکن است خدمتی بزرگ از نگاه دیگر خیانتی قلمداد شود و مرز بین خدمت و خیانت بسیار ظریف است.


سؤال اول- این تولید کشاورزی با کدام آب به ثمر نشسته و ضریب تبادل آب- محصول چگونه است؟ اگر نسبت آن در مقایسه با کشاورزی‌های مناسب و خوب قانع‌کننده نیست، چه اقداماتی برای بهبود آن انجام شده است؟


سؤال دوم- در مناطقی که از آب زیرزمینی استفاده می‌شود تا چه زمانی تولید کشاورزی ادامه خواهد یافت. بالاخره پایین‌رفتن آب‌ها حد یقفی دارد و سرانجام آبی در ژرفای چاه نخواهد بود. آن هنگام درخت‌ها خشک، زمین سترون و کشاورزی صفر خواهد شد. در مناطقی که به زور پمپ برقی آب را به ارتفاعات برای کشاورزی می‌برند، وضع خاک و هزینه برق و برداشت محصول تا چه موقع ادامه خواهد یافت؟


سؤال سوم- فرسایش خاک که مسئله مهمی در کشاورزی است و به لطف کودهای شیمیایی آلوده‌کننده آب و سرطان‌زا جبران می‌شود، چه سرنوشتی را برای کشور رقم می‌زند؟


سؤال چهارم- دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور رو به خشکی و بعضا خشک شده است و مهم‌ترین آنها دریاچه ارومیه است که حسب نظر متخصصان، خشک‌شدن نهایی آن (و حتی درحال‌حاضر) کانون تولید ریزگردهای نمکی می‌شود و اراضی شرق آن یعنی حتی تا قزوین و زنجان را به زمین‌های نمکی تبدیل می‌کند و این خشک‌شدن به حقابه‌های کشاورزی و حفر چاه‌های کشاورزی غرب دریاچه بستگی دارد. آیا تداوم کشاورزی با این شرایط خدمتی است در تولید محصولات یا خیانتی است به سرزمین‌های حاصلخیز و سبز شرق دریاچه ارومیه؟


با شرایط فعلی هرچه به کشاورزی فشار وارد و بیشتر تولید کنیم، به خود کشاورزی لطمه وارد و به سرزمین‌مان خیانت کرده‌ایم. آیا کشاورزی خیانت است؟ خیر، ولی بر قاعده لاضرر و لاضرار، وقتی کشاورزی باعث ضرار شود طبعا نکوهیده است.
سؤال اینجاست؛ آیا باید کشاورزی را تعطیل کرد؟ پاسخ این سؤال روشن و عقلانی است. کشاورزی مایه حیات، استقلال و تغذیه مردم است و حتما باید به آن پرداخت، اما پرداختی که باعث ضرار نشود. یعنی به‌صورت انقلابی باید سیستم کشاورزی را اصلاح کرد و شاید نادانسته و ناخواسته وقتی اسم جهاد کشاورزی بر این وزارتخانه اطلاق شد، چنین معنایی را در بر داشته است. می‌دانم برای برخی این حرف‌ها غریب است و برخی هم بلافاصله می‌گویند چرا درباره صنعت این حرف بیان نمی‌شود؟ مثلا صنعت سیمانی که گردوخاک آن باعث بیماری مردم می‌شود. پاسخ این است نه‌تنها صنعت که هر حرفه دیگری که باعث ضرر و ضرار شود باید حساسیت‌ها را برانگیزاند؛ از جمله موضوع اتومبیل شخصی و مصرف بی‌حدوحصر بنزین. همه دادوفغان راه می‌اندازند که تهران در تسخیر اتومبیل است، هوای تهران آلوده و کشنده است و خودروهای تک‌سرنشین زیاد است؛ اما همچنان دولت بنزین وارد می‌کند، کارت سوخت را باطل می‌کند، قیمت سوخت را ثابت نگه می‌دارد، به هرکس هرچه می‌خواهد بنزین می‌فروشد و وزارت بهداشت هم که مسئولیت مشترک در تصمیمات دولت دارد، در برابر این مسمومیت جانکاه مردم یعنی استنشاق هوای آلوده که رکن اساسی بیماری‌زایی است، بی‌اعتناست. شاید هوا با وزیدن نسیمی یا بارش بارانی، تلطیف موقت شود هرچند به‌هرحال، با گازهای گلخانه‌ای و ازدیاد آنتروپی زمین درنهایت در جهان شاهد تخریب محیط خواهیم بود؛ اما زمین و آب در کشورمان قابل احیا نخواهد بود و این چه بدمیراثی است که به آیندگان واگذار خواهیم کرد که صدالبته دامن نسل قبلی را نیز خواهد گرفت. کاش نقش اجرائی دولت در برنامه ششم فقط به اصلاح کشاورزی و آب و خاک منحصر می‌شد تا از میان اهداف متعدد غیرقابل حصول دولت به این یک مورد حیاتی می‌پرداخت و آن را به دست می‌آورد.

* معاون دولت سازندگی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی

 

ریزگردهای گاوخونی با طعم فلزات سنگین

 تالاب گاوخونی که روزگاری نه چندان دور یکی از جاذبه‌های طبیعت‌گردی استان اصفهان محسوب می‌شد و در تلطیف هوای اصفهان نقشی تاثیر‌گذار داشت، اکنون تنها چند گام تا تبدیل شدن به کانون ریزگردها فاصله دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری،مهندس حمید ظهرابی، مدیرکل محیط‌زیست استان اصفهان با هشدار نسبت به تبدیل شدن این تالاب به کانون ریزگردها، از آلوده بودن بستر این تالاب به کادمیوم و سرب خبر داد.

ظهرابی افزود: براساس مطالعات انجام شده، غلظت کادمیوم و سرب که منشا انسانی دارد، نسبت به خاک طبیعی در بستر تالاب بالاتر از حد استاندارد است؛ به‌طوری که این آلاینده‌ها در خاک تالاب تجمع پیدا کرده است.

این مسئول محلی اما می‌گوید برخلاف آنچه گفته می‌شود تالاب گاوخونی تبدیل به کانون ریزگرد شده است، بررسی‌های محیط‌زیست نشان می‌دهد که هنوز این تالاب به‌عنوان کانون ریزگرد عمل نمی‌کند و این ناشی از رطوبتی است که در تالاب وجود دارد و مانع از انتقال آلاینده‌ها به بیرون تالاب می‌شود.

ظهرابی در ادامه با اشاره به اینکه بخش عمده‌ای از مساحت 46هزار هکتاری گاوخونی هنوز مرطوب است، تصریح کرد: این رطوبت ناشی از حقابه اندکی است که طی سال گذشته وارد تالاب شده و بخشی از آن هم ناشی از پساب‌ها و زهاب‌های کشاورزی است که به تالاب وارد می‌شود اما اگر تالاب احیا نشود، این قابلیت وجود دارد که گاوخونی به یکی از کانون‌های بزرگ ریزگرد تبدیل شود؛ کانونی که بنا به بررسی کارشناسان تا شعاع 1000کیلومتری اطراف خود را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و شهرهای بزرگی مثل اصفهان، یزد و تهران را فرامی‌گیرد.

خشکسالی، بزرگ‌ترین مانع تأمین حقابه گاوخونی

ظهرابی از تدوین برنامه مدیریت زیست‌بوم تالاب بین‌المللی گاوخونی به‌عنوان مهم‌ترین اقدامی نام برد که محیط‌زیست در حال هماهنگی این برنامه با استان چهارمحال و بختیاری برای تأیید همه ذینفعان تالاب است تا پس از تأیید، عملیات اجرایی آن آغاز شود. تأمین حقابه هم اولویتی است که در حال پیگیری است اما به‌دلیل خشکسالی در سال‌جاری، وضعیت آبی بسیار اسفبار است و تأمین حقابه برای کشاورزان و تالاب امکان‌پذیر نیست.

او گریزی هم به وضعیت نابسامان زیستمندان این تالاب در حال احتضار زد و افزود: این تالاب در زمان پرآبی یکی از مهم‌ترین ایستگاه‌های زمستان‌گذرانی پرندگان مهاجر بود اما اکنون به‌دلیل وضعیت بحرانی، شمار اندکی از پرندگان مهاجر در این تالاب فرود آمده‌اند. او همچنین از خطر انقراض گونه اندمیک(بومی) ماهی گورخری در پایین‌دست رودخانه زاینده‌رود خبر داد و گفت: این ماهی به‌دلیل شرایط نامساعد زاینده‌رود و گاوخونی به سمت انقراض پیش می‌رود.

عضو انجمن خاک ایران هم روز گذشته گفت: مطالعه انجام شده روی تالاب بین‌المللی گاوخونی نشان می‌دهد که این تالاب به فلزهای سنگین نظیر کادمیوم، سرب و روی آلوده شده است. احمد جلالیان در سمینار پایداری خاک در دانشگاه آزاد اصفهان افزود: ریزگردهای طبیعی با جریان‌های بادی شرقی- غربی وارد کلانشهر اصفهان شده و با ریزگردهای صنایع و ترافیک، واحدهای ثانویه را ایجاد می‌کند که باعث مشکل‌های شدید زیست‌محیطی در اصفهان شده‌ است.

احیای زاینده رود و گاوخونی در گروتأمین 167میلیون مترمکعب حقابه

دکتر مسعود باقرزاده‌کریمی، معاون امور تالاب‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست هم درباره وضعیت بحرانی گاوخونی به همشهری گفت: گاوخونی در انتهای زاینده‌رود واقع شده و به‌دلیل آنکه این رودخانه قبل از ورود به گاوخونی از مراکز جمعیتی و صنعتی عبور می‌کند، فاضلاب‌ها و پساب‌های صنعتی و زهاب‌های کشاورزی که حاوی ترکیبات فلزات سنگین است به این رودخانه وارد می‌شود و از این طریق به تالاب راه می‌یابد؛ این درحالی است که این آلاینده‌ها، اثرات مخربی روی تالاب دارد. وی با اشاره به ماندگاری آلاینده‌های ناشی از فلزات سنگین در طبیعت خاطرنشان کرد: چنانچه وضعیت بحرانی تالاب گاوخونی ادامه داشته باشد، این آلاینده‌ها به‌تدریج به چرخه زندگی انسان وارد می‌شوند و سلامت شهروندان را با خطر جدی مواجه خواهند کرد. باقرزاده کریمی درباره احیای گاوخونی، ‌تصریح کرد: یکی از اهداف شورای هماهنگی زاینده‌رود که ذیل شورای آب در هیأت دولت تشکیل می‌شود، تقسیم آب به‌گونه‌ای است که حقابه تالاب هم تأمین شود. به گفته وی، حقابه تالاب گاوخونی و زاینده‌رود 167میلیون مترمکعب از منابع بالادست است که باید تأمین شود. علاوه‌براین، هدایت پساب‌های تصفیه شده به تالاب باید اجرا شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۳۵
پیمان صاحبی


 

خشکسالی مدیریت در حوزه آب ایران

 در اینکه بخش قابل توجهی از کشور را صحراهای خشک و لم‌یزرع (کویرهای لوت و نمک) پوشانده است، شکی نیست. در عین حال اینکه در سال‌های اخیر در بخش‌هایی از کشور بارندگی کاهش یافته است جای تردید وجود ندارد. اما اینکه در این شرایط اقلیمی کشور گناه کم‌آبی و یحتمل جیره‌بندی و سایر مشکلات مربوط به آب کشور به گردن دو عامل یادشده انداخته شود، چیزی جز عوام‌فریبی و توجیه مدیریت ضعیف در این زمینه نیست.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، اگر کشور‌هایی مانند عربستان، امارات، عمان، کویت و امثال آنها که هیچ‌گاه برف ندیده‌اند به چنین عذرهایی متوسل شوند چندان شگفت‌آور نیست و نیز اگر اغلب آفریقایی‌ها صدمات و لطمات دامی و زراعی خود را متوجه مضایق آسمانی کنند ایرادی بر آنها وارد نیست اما نسبت دادن تمام خشکسالی وکم‌آبی ایران به کاهش نزولات آسمانی کفران نعمت است و سوء‌مدیریت و رفع مسوولیت از مسوولان ناکارآمد. چگونه می‌توان کشوری را که تقریبا همه ساله در قسمت‌هایی از آن بارش برف و باران خسارات و صدمات مالی و جانی برجا می‌گذارد در زمره کشور‌های دچار خشکسالی برشمرد؟! اگر موضوع فروش و صدور آب ایران به کشور‌های عربی دروغ نباشد، کدام ساکن ساده‌لوح یک استان خشک می‌پذیرد که آب برداشت‌شده از مخزن آبی کشورش می‌تواند به کشور همسایه پمپاژ شود اما به استان همجوارش نه؟


پایین رفتن سطح آب پشت سدها و سایر مشکلات ناشی از کمبود آب در سال‌های اخیر تماما واقعیت داشته و غیرقابل انکار هستند اما آنچه حائز کمال اهمیت است به مشکلات به وجود آمده ناشی از اعمال مدیریت ضعیف یا اصولا فقدان مدیریت در حوزه آب کشور برمی‌گردد. این باور و این تفکر که اگر در کشوری برف و باران ببارد، آبادانی و سرسبزی خواهد بود در غیر این صورت کم‌باران محسوب شده و محکوم به خشکسالی و قحطی است، با دانش و تکنولوژی کنونی جهان همخوانی نداشته و بیشتر به طرز بینش انسان‌های ده‌ها قرن پیش برمی‌گردد.


در حالی که دنیای غرب با استفاده از دانش و تکنولوژی ابرهای بی‌حاصل را بارور کرده و وادار به بارش می‌کند، قطعا راهی باید وجود داشته باشد تا بتوان آبی را که به زمین نازل شده، مهار کرد و از آن بهره گرفت.اگر آمریکا می‌تواند تگزاس برهوت را که تا گذشته‌ای نه‌چندان دور تا چشم کار می‌کرده، در آن ماسه بادی دیده می‌شده و تنها گیاه آن کاکتوس بوده به سرزمینی سرسبز و حاصلخیز تبدیل کند، ما نیز باید بتوانیم از صحاری خود مرتع بسازیم یا حداقل از تبدیل جنگل‌ها و مراتع کشور به ماسه‌زار جلوگیری کنیم به ویژه اینکه ما مدعی هستیم کلید موفقیت و پیشرفت دنیای غرب در تمام علوم و فنون از روی دسته‌کلید ما ساخته شده است و قدمتی داریم به درازای 2500 سال و قوتی داریم به توانمندی قرآن که کلید تمام ناگفته‌ها و نانوشته‌ها و رمز و راز تمام نهفته‌ها در آن مستقر است.

اگر این اعتقادات و باورهای ما در حوزه آب از قوه به فعل درآید با برنامه‌ریزی، طراحی و اجرای سیستم‌های صحیح و مدرن آبخیزداری و انتقال آب، می‌توان آب‌ها و هرزآب‌ها را در مناطق پرباران (شمال و غرب) مهار و ذخیره و به مناطق تشنه کشور جاری کرد. بدیهی است که این کار ساده‌ای نیست، نیرو می‌خواهد و سرمایه که ایران به وفور دارد فقط می‌ماند اراده‌ای مانند مدیران و مسوولان کشور ژاپن، کره‌جنوبی، آلمان، مالزی و... آنچه برای بهره‌گیری بهینه از سرمایه آبی کشور واقعا لازم است مدیریت مدبر، قوی و دلسوز است که هر آنچه در داخل کشور می‌تواند به کار گیرد و به انجام برساند و آنچه در داخل نیست و خود نمی‌تواند، از دانش و تجربه سایر کشورها و جوامع موفق استفاده کند.با توجه به اینکه جنگل و آب رابطه نزدیک و تنگاتنگ دارند از دیگر نمادهای بارز و برجسته ضعف یا بی‌تفاوتی در مدیریت می‌توان به جنگلداری و مرتع‌داری کشور اشاره کرد که در نشریات و تریبون‌ها و سایر وسایل ارتباط‌جمعی در باب محاسن نگهداری و گسترش جنگل‌ها و مراتع انواع و اقسام قلم‌فرسایی‌ها و سخنوری‌ها به عمل می‌آید. اما هرچه این شعار‌ها بیشتر می‌شود جنگل‌های باقیمانده در شمال کشور با سرعت و شدت بیشتری تخریب شده و جای خود را به دشت و پس از آن به جاده‌های اعیانی ویلاهای لوکس می‌دهند و اگر وضع به همین منوال ادامه یابد دیری نخواهد پایید که مردم نسل بعد از جنگل‌های شمال کشور فقط خاطره برای فرزندان خود تعریف خواهند کرد، همان‌گونه که پیران نسل قبل کردستان و آذربایجان‌غربی از جنگل‌های غرب و شمال‌غرب کشور فقط خاطره نقل می‌کنند.


لازم به یادآوری است که به استناد شواهد تاریخی جنگل‌های کنونی شمال ادامه جنگل‌های غرب کشور بوده‌اند که به تدریج به روال فعلی محو شده‌اند.چنانچه به‌طور منصفانه و بی‌طرفانه در ارتباط با مقوله آب، ایران با جامعه جهانی مقایسه شود ملاحظه خواهد شد که ایران نه از خشکسالی جغرافیایی و اقلیمی که از خشکسالی مدیریت رنج می‌برد و این پدیده شوم نه فقط مربوط به حوزه آب کشور بلکه در همه زمینه‌ها مصداق دارد همان‌گونه که با داشتن تمام عوامل اقتصادی قوی و بالقوه غنی و ثروتمند، بیکاری جوانان چنان بیداد می‌کند که سلامت و امنیت جامعه به‌طور روزافزونی در معرض خطر جدی قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۳۴
پیمان صاحبی
کریسمس مبارک


کریسمس مبارکchrist patugh.ir 36 تصاویر زیبا از کریسمس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۰
پیمان صاحبی



دولت فدرال کانادا تصمیم به اخذ مالیات مربوط به انتشار کربن گرفته است. این برنامه قرار است از سال ۲۰۱۸ با قیمت‌گذاری ۱۰ دلار برای هر تن کربن آغاز شود و تا سال ۲۰۲۲ به ۵۰ دلار برای هر تن کربن برسد.

به گزارش ایانا از وب‌سایت لیدر پست (leaderpost) این درحالی است که تولید مواد غذایی مسئول حدود ۲۵ درصد از انتشار گازهای گلخانه‌ای در جهان است. بسیاری افراد اشاره کرده‌اند که هزینه های انرژی باید به‌دلیل مالیات بر کربن افزایش یابد. اما روی هزینه‌های مواد غذایی توجه کمی شده است.

اما محصولات کانادا با مالیات بر کربن احتمالاً از نظر قیمت، خریدار کمتری را به خود جلب کند. امکان دارد تا فروشندگان به واردات مواد غذایی بیشتری روی آورند، که صرف نظر از وضعیت لونی (loonie - سکه یک دلاری کانادایی در سال ۱۹۸۷) خواهد بود. گفتنی است این روند در طی چند سال گذشته روی داده است.

واردکنندگان احتمالاً دنبال خرید محصولات از مناطقی باشند که قیمت‌گذاری کمتری روی کربن دارند که البته این نگرانی زیست‌محیطی را بیشتر می‌کند. مالیات کربن در کانادا ناامنی غذایی را به‌وجود نمی‌آورد، تنها امکان دارد این موضوع روی بخش‌های خاصی اثر بگذارد.

مالیات بر کربن از سوی نخست وزیر کانادا جاستین ترودئو "Justin Trudeau" چند هفته قبل از انتخابات ایالات متحده اعلام شد. حال با دانستن این موضوع که مستأجر جدید کاخ سفید چه کسی است، مفاهیم مالیات بر کربن برای کشاورزی کانادا و مواد غذایی بیشتر نگران‌کننده می‌شود.

دونالد ترامپ به احتمال زیاد در برابر تغییر آب و هوا واکنشی نشان نمی‌دهد و سیستم‌های کشاورزی و غذایی ما با کاهش رقابت روبه‌رو خواهد شد. همراه با کاهش احتمالی در نرخ مالیات شرکت‌ها، مالیات بر کربن در شرکت غذایی و کشاورزی کانادا به عنوان تنها اقتصاد سبز متمرکز در شمال امریکا به انزوا کشیده می‌شود.

از دیگر مسائل این که اقتصاد مواد غذایی ما با توجه به نوسانات نرخ ارز، آسیب‌پذیر باقی می‌ماند. با افزایش لونی، قیمت مواد غذایی هم بالا می‌رود. با وجود پروژه‌های جدید در بخش گلخانه‌ای، به‌ویژه در انتاریو، بدان معنی است که بازار کانادا باید کمتر مستعد به نوسانات ناگهانی قیمت خرده‌فروشی‌ها باشد. در عین حال قیمت کربن می‌تواند این روند را کند کند.

این در حالی است که حفاظت از محیط زیست از مسائل مهم به‌شمار می‌رود، اما ما نیاز به حرکت رو به جلو ولی با احتیاط داریم. با در نظر گرفتن نرخ ارز روی کربن می‌توان به سمت یک سیستم مواد غذایی پایدار پیش رفت.

مطالعه اخیر اتحادیه اروپا نشان می دهد مالیات بر کربن، با افزایش قیمت بین ۱۵ تا ۴۰ درصد برای مواد غذایی تاثیر گذار روی گازهای گلخانه ای مانند گوشت گاو، گوشت بره و فرآورده های لبنی همراه بوده است. با افزایش قیمت، مصرف تا ۱۵ درصد برای برخی از محصولات با کاهش روبه‌رو شده است که البته می‌تواند روی بخش‌های عمده اقتصادی تأثیر گذارد.

ارائه راه‌حل‌ها و مشوق‌های اقتصای از سوی دولت برای کاهش آلاینده‌ها باید همراه با چگونگی تعیین مالیات (قیمت‌گذاری) کربن باشد، اما پیش‌بینی می‌شود که کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای دشوار باشد. با این حال، مالیات مؤثرترین ابزار دولت فدرال برای جلب استان‌ها برای این کار است.

استان‌هایی که در آنها بخش قابل توجهی از اقتصادشان را کشاورزی تشکیل می‌دهد، می‌تواند تأثیر مهمی در کاهش انتشار آلاینده‌ها داشته باشند. به‌عنوان مثال، کشاورزی بدون شخم، استفاده از کشاورزی دقیق و تجهیزات بهتر، می‌تواند ازجمله راهکارهای تأثیرگذار باشد./

ترجمه: فرحناز سپهری

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۳۰
پیمان صاحبی


متخصصان بهداشت و بیماری‌های طیور به شایعه‌ای که چند روز است بحث داغ شبکه‌های اجتماعی شده واکنش نشان دادند.بیماری جذام به انسان و آرمادیلو محدود بوده و در جانداران دیگر از جمله پرندگان گزارش نشده است. ضایعه‌ای که تصاویر آن در شبکه‌های مجازی منعکس شده التهاب، زخم، سوختگی یا آبسه بالشتک کف پا یا اصطلاحا Bumble Foot بوده و نام علمی آن Plantar Pododermatitis است.

 

شایعه‌ای که چند روز است بحث داغ شبکه‌های اجتماعی شده، دروغ از آب درآمد.

به گزارش خبرنگار ایانا، چند وقتی است که در شبکه‌های اجتماعی، عکسی منتشر می‌شود که در آن، چند پای مرغ ناسالم به نمایش گذاشته شده و به شکلی کاملاً چندش‌آور، بزرگ نمایی می‌شود. در نوشته زیر عکس چنین آمده است: "قابل توجه همشهریان ایرانی؛ چند تن از مرغ‌های کشتارگاه‌های ایران دچار یک نوع بیماری به شکل جذام شده‌اند که از پای مرغ شروع شده و کل بدن مرغ را از بین می‌برد و باعث مرگ و میر آنها می‌شود. حال کشتارگاه‌ها قبل از اینکه این بیماری به کل بدن مرغ شیوع یابد، آنها را سر بریده و در بازار به فروش می‌رسانند. لازم به ذکر است که بیماری از طریق مصرف گوشت جگر و استخوان مرغ به انسان سرایت می‌کند. خواهشمندیم از خرید و مصرف گوشت مرغ شدیدا خودداری کنید و به دوستان و عزیزان خود اطلاع‌رسانی کنید!"

این در حالی است که در گزارش روابط عمومی سازمان دامپزشکی کشور، این ضایعه نوعی زخم مکانیکی و موضعی است که در شرایط بستر نامناسب، غیر بهداشتی و مرطوب در طیور گوشتی و همچنین نامناسب بودن کف قفس در طیور تخمگذار در ایجاد بیماری در مرغ نقش داشته و پوست ناحیه سینه نیز در صورت تماس زیاد با بستر ممکن است دچار عارضه مشابه شود.

متخصص بهداشت و بیماری‌های طیور سازمان دامپزشکی کشور در این زمینه اظهار داشت: با توجه به انعکاس شایعه‌ای تحت عنوان "جذام مرغی" در شبکه‌های مجازی به اطلاع شهروندان عزیز می‌رساند که اصولاً بیماری جذام به انسان و آرمادیلو محدود بوده و در جانداران دیگر از جمله پرندگان گزارش نشده است. ضایعه‌ای که تصاویر آن در شبکه‌های مجازی منعکس شده التهاب، زخم، سوختگی یا آبسه بالشتک کف پا یا اصطلاحا Bumble Foot بوده و نام علمی آن Plantar Pododermatitis است.

سیدعلی غفوری گفت: این بیماری نوعی زخم مکانیکی و موضعی بوده و ممکن است حالت مزمن و یا عفونی در اثر استافیلوکوکوس اورئوس به‌خود بگیرد. آمونیاک تولید شده در بستر نامناسب، غیربهداشتی و مرطوب در طیور گوشتی به‌ویژه در زمستان در شرایط تهویه‌ای ضعیف و نامناسب بودن کف قفس در طیور تخمگذار و نیز کمبود ویتامین‌ها به‌ویژه ویتامین A و بیوتین در ایجاد این بیماری در مرغ نقش دارند. پوست ناحیه سینه و بخش خلفی مفصل خرگوشی نیز در صورت تماس زیاد با بستر ممکن است دچار عارضه مشابه شود.

به گفته وی، اصولا پای طیور گوشتی در کشتارگاه از بالای مفصل خرگوشی قطع شده و لذا لاشه مرغ استحصالی فاقد پنجه پا است.

غفوری ادامه داد: در هر صورت این ضایعه از نظر صادرکنندگان یا مصرف‌کنندگان داخلی پای مرغ به‌دلیل ظاهر نامناسب یک نقص اورگانولپتیکی محسوب شده و چنین محصولاتی از این نظر واجد شرایط صادرات نیستند.

وی تأکید کرد: از نقطه نظر بهداشتی پا یا سینه دارای این ضایعات اگرچه ظاهر بازارپسندی ندارند ولی پس از برداشت عمقی زخم، قابل مصرف خواهد بود.

یکی از کارشناسان بهداشت نیز چندی پیش در همین راستا گفته بود: ایران در مرحله حذف جذام قرار دارد و تعداد مبتلایان به این بیماری در سال، کمتر از پنج نفر است.

آراسپ دباغ مقدم معتقد است بر خلاف باور و ترس عمومی که از قدیم در مورد جذام وجود داشته، انتقال جذام از فرد بیمار به سالم، مستلزم تماس طولانی مدت است و بیماری توسط ترشحات بینی (و نه خوراکی) منتقل می‌شود.

دباغ مقدم یادآور شد: باکتری عامل جذام (مایکوباکتریوم لیپرا) حتی در انسان نیز به نقاط سردتر بدن که گردش خون کمتر است (مانند نوک بینی و گوش‌ها)، تمایل دارد؛ با توجه به این که دمای طبیعی بدن مرغ (۴۱ درجه سانتی‌گراد) از انسان هم بالاتر است، شرایط رشد برای این باکتری در بدن مرغ به هیچ عنوان فراهم نیست./

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۵ ، ۰۷:۲۲
پیمان صاحبی


 

ابهامات بحران آب شفاف شود/ پاسخگوی اشتباهات باشیم

 مدیر کمپین های «من دریاچه ارومیه هستم» و «صدای آب»، گفت: ابهامات بحران آب باید روشن شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر، رضا کیانیان هنرمند و بازیگر سینما در میزگرد دریاچه ارومیه، اظهارداشت: فعالیت من در حوزه محیط زیست تخصصی نیست. من نمی فهمم دریاچه را چطور باید احیا کرد یا چطور شد که رودها و دریاچه های ایران خشک شد. آب های زیرزمینی نابود می شود و تالابها از دست می رود اما من در عین بازیگری، طبیعت گر و عکاس طبیعت هم بوده ام. از نوجوانی دریاچه ارومیه را دوست داشته ام و متاسفانه شاهد خشک شدنش بوده ام و زمانی هم که اولین بار با همسر و پسرم خشک شدن زاینده رود را از نزدیک دیدیم، گریه کردیم.

وی افزود: حتما بچه های ارومیه، بختگانی ها، بلوچ ها و دیگران حرف هایی دارند اما به صورت مطالبه مطرح نمی کنند. کار من این بود که مسئله خشکسالی ایران را به مطالبه تبدیل کنم. بزرگترین اینها دریاچه ارومیه بود که جهانی تر و شناخته شده تر هم بود. در همین راستا کمپین جمع آوری یک میلیون امضا برای دریاچه ارومیه راه انداختم که خوشبختانه به یک میلیون میلیون و ۷۰۰ هزار امضا رسید.

کیانیان ادامه داد: وقتی این را تحویل گری لوئیس نماینده سازمان ملل در ایران دادیم دریاچه ارومیه به تیتر اصلی رسانه ها بدل شد. در خیابان که مرا می دیدند همه می پرسیدند سرانجام دریاچه چه شد. یعنی احیای دریاچه به یک خواست ملی تبدیل شد و این وظیفه ای بود که من باید انجام می دادم.

این بازیگر سینمای ایران تاکید کرد: هر مطلبی که به مطالبه ملی تبدیل شود دستگاه های اجرایی را ناگزیر می کند به موضوع توجه کنند. امروز منع انتقال آب از دریاچه ها هم در مجلس مطرح و به مصوبه بدل شد که حتما بخشی از این اتفاق خوب به خاطر کمپین هایی بوده که بوجود آمد.

وی تصریح کرد: کم کم کامنت هایی که مسئله دریاچه را مسئله فانتزی می دانستند کم شد و آینده نگری در این موضوع میان مردم رشد کرد. همواره درباره دریاچه ارومیه و بسیاری مسائل دیگری از پیچیدگی هایی حرف زده می شود که هیچ وقت مشخص نیست این پیچیدگی ها کجاست و اصلا چیست؟ در دوران ۸ ساله قبلی مسئله دریاچه ارومیه امنیتی شده بود و جوانانی را به زندان بردند که چیزهایی را می گفتند که امروز ما علنی می گوییم.

کیانیان تصریح کرد: باید بدانیم بالاخره ستاد احیای دریاچه ارومیه ماندنی است یا با عوض شدن دولت، می رود. اگر قرار است این ستاد با رفتن دولت برود بهتر است همین الان کارش را متوقف کند. چرا نمایندگان رسانه ها هر هفته در ستاد حضور ندارند؟ حرف های مسئولان ستاد و آمار و ارقامشان را مردم مطلع نمی شوند و رسانه ها هستند که می توانند اینها را برای مردم ترجمه کنند. مگر آقای کلانتری دستور تشکیل اتاق فکر با حضور رسانه ها را ندادند اما اتاق فکر چه شد؟

این بازیگر سینما خطاب به تجریشی مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه پیشنهادهایش را برشمرد و گفت: این ستاد باید به عنوان یک نهاد ماندگار باشد و همانطور که خبرنگار مهر پیشنهاد کرد باید کمیته حقوقی برای ارتقا و تثبیت جایگاه این ستاد تشکیل شود و اتاق فکر با خبرنگاران نیز بازه های مشخصی شود.

وی خواسته بعدی خود را این گونه مطرح کرد: بسیاری از چیزهایی که درباره آب می شنویم مثل قصه است و واضح و روشن نیست. مثلا جانمایی صنایع فولاد در اصفهان چندین قصه پیرامونش هست. اینکه صنایع مس را وسط کویر راه انداخته است قصه است یا واقعیت. اگر قصه است که هیچی اما اگر واقعیت است مسئول چنین تصمیمی چه کسی بوده است؟ پروژه های انتقال آب واقعیت است یا قصه؟ یک نمونه از پروژه‌های انتقال آب را در زاینده رود همه دیده ایم که نعشش، میتش، وسط شهر اصفهان پیش چشمان ما افتاده است چرا آن را تکرار می کنیم؟

کیانیان ادامه داد: امنیتی کردن مسئله آب چه توجیهی داشته اگر درست نبوده بپذیریم که اشتباه کردیم. در حوزه سدسازی اگر تا جایی خوب بوده و ادامه اش بد است چه کسی در این ادامه اصرار می کند. چطور شد که سد گتوند، کارون را شور و نخلستان ها را خشک کرد مسئول این تصمیم چه کسی بود تا بیاید و جواب بدهد. تغییر الگوی کشت و توسعه کشاورزی کار چه کسی بود آنهایی که انگورها را به باغ میوه بدل کردند شاید نیتشان خیر بوده اما حالا برای کشور به یک شر تبدیل شده است. در کشور همه راست می گویند اما همه راستی را چطور باید راستی آزمایی کرد؟ و راهکارهای حقوقی آن چیست؟

وی در پایان با اعلام اینکه هر سال بیش از هزار فارغ التحصل تئاتر و همین حدود سینماگر، طراح، آهنگساز و مرمت گر آثار باستانی داریم، تصریح کرد: همه اینها مستقیما به لشگر بیکاران می پیوندند آیا این لشگر را نمی توان برای تبلیغ فرهنگ محیط زیستی بسیج کرد؟ تا مثلا آخر هفته ها کنار دریاچه ارومیه تئاتر و موسیقی اجرا کنند یا در نمایشگاه ها فعالیت های فرهنگی داشته باشند، این چیزی است که از من هنرمند بر می آید و نگاه ما باید به مسئله آب نگاه مثبتی باشد که همه امیدوار شویم و شرایط آخرالزمانی برای مردم ترسیم نکنیم که همه ناامید شوند.


منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۰۹:۰۱
پیمان صاحبی


 

جنگل خواری قانونی

 در قوانین تعیین کاربری‌ها و نحوه حفاظت، باید یک بازنگری اساسی صورت بگیرد با توجه به ابلاغ مصوبه طرح توقف بهره‌برداری از جنگل‌های شمال، سازمان‌های مطبوع نیز باید در همین راستا حرکت کنند همه چیز از تابستان امسال شروع شد و صدای اره موتوری‌هایی که داشتند توسکاها را در منطقه “خالصجات” سرمی بریدند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، اندک جنگل‌های هیرکانی شمال ایران هر روز قربانی زیاده خواهی و منفعت طلبی عده‌ای می‌شوند. این بار جنگل‌خواری و زمین خواری دولتی در بخشی از جنگل‌های مازندران اتفاق افتاده و ذخیره‌گاه دست‌کاشت توسکا را مورد هدف قرار داده است؛ ذخیره گاهی که در دهه‌های گذشته با بودجه ملی توسط سامان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری پدید آمده و تا امروز از محل اعتبار عمومی و زحمت جنگلبانان حفاظت شده است، می رود تا برای همیشه از پهنه جنگل‌های شمال حذف شود. همین می‌شود که در دهه اخیر، هر سال چند بار سیل می‌آید و همه هستی و نیستی ساکنان استان های شمالی را با خود می‌برد و خسارت‌های میلیاردی بر جا می‌گذارد. به طور قطع فریاد هشدارهای مقام معظم رهبری نیز از رخداد چنین فجایعی ناشی می شود؛ اما برخی همچنان با بهانه های مختلف جنگل‌خواری می کنند تا به جایش جاده و برج و هتل بسازند و متولیان جنگل ها و اراضی ملی نیز در سکوت، به کار آنان صحه می گذارند.

این بار اما بهانه جنگل‌خواری و زمین‌خواری، احداث مسکن برای کارکنان سازمان جهاد کشاورزی مازندران بوده است. هر چند آگاهان بر این باورند که این تنها یک بهانه است برای زمین ‌خواری قانونی. چرا که این سازمان در اغلب شهرهای مازندران برای همکاران خود، مسکن ساخته است و احداث دوباره آن نیز توجیه منطقی و اقتصادی ندارد. ضمن اینکه اگر هم قرار است این کار انجام گیرد، چرا باید در عرصه ملی و در قلب ذخیره‌گاه ارزشمند دست‌کاشت توسکا باشد؟ آن هم درست در زمانی که مقام معظم رهبری به صراحت به دولت و قوای اجرایی فرمان داده اند که به هیچ عنوان با متخلفان حوزه جنگل و زمین خواری تعارف نکنند؛ حتی اگر برای ساخت حوزه علمیه آن را تصرف کنند!

آغاز ماجرا

همه چیز از تابستان امسال شروع شد و صدای اره موتوری‌هایی که داشتند توسکاها را در منطقه «هیرکانی» سرمی‌بریدند. جالب است که این جنگل‌تراشی دقیقا در عرصه ای رخ داده است که در دهه 60 توسط دستگاه متولی یعنی اداره کل منابع طبیعی مازندران، در آن جنگل‌کاری صورت گرفته است. یعنی عرصه ای متعلق به دولت و «سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری» و انفال عمومی؛ در حالی که بر اساس قوانین صریح منابع طبیعی، هرگونه واگذاری در عرصه های جنگل‌کاری ممنوع است.

یکی از اهالی روستای «تازه‌آباد سپاه» که در نزدیکی عرصه فوق قرار دارد، درباره این حادثه به «قانون» گفت:«چند روزی بود که صدای اره موتوری می‌آمد؛ اهالی کنجکاو بودند که چه اتفاقی دارد می‌افتد؛ آخر آن‌جا منطقه‌ای است که اگر من روستایی دو تا شاخه خشک درخت را بشکنم و مامورها ببینند جریمه ام می‌کنند. حالا این همه سر وصدا و برو بیا برای چه بود؟ با چند نفر از هم محلی‌ها، پنهانی و از سمتی دیگر به منطقه رفتیم و از دور دیدم که چه بلایی دارند سر درخت های توسکا می‌آورند. درختانی را بریده و روی هم تلنبار کرده بودند. تعدادی را هم ریشه کن کرده و چندتایی هم شکسته شده بود. بعد دیدیم که چند نفر هم آن‌جا هستند و دارند درخت ها را قطع و بارگیری می‌کنند که به ما گفتند پیمانکار هستیم. حتی به بوته‌های تمشک هم رحم نکردند و آن‌ها را جاکن کرده و روی هم تلنبار کردند. بعد هم همه درختان قطع شده را بار کامیون ها کردند و به کارخانه نئوپانی در جاده فرح آباد ساری بردند. یکی از محلی‌های خودمان با موتورسیکلت آن‌ها را تعقیب کرده بود. همان موقع ما به جنگلبان منطقه «سورک» خبر دادیم و او به محل آمد و با مشاهده اره موتوری، جلوی این اقدام غیرقانونی را گرفت».

واگذاری، مطلقا ممنوع

به استناد بند 3 ، 10 و 12 «دستورالعمل ضوابط واگذاری اراضی منابع ملی و دولتی برای طرح های کشاورزی و تولیدی و غیرکشاورزی»عرصه واگذاری شده در«گهرباران» ساری به عنوان «اراضی جنگلی دست‌کاشت عمومی و دولتی» محسوب شده و واگذاری آن ممنوع است. همچنین به استناد بند «د» ماده سه فصل دوم دستورالعمل مورد اشاره، واگذاری این عرصه
« مطلقا ممنوع» است. به استناد قسمت «ب» «توافق‌نامه فیمابین سازمان امور اراضی و سازمان جنگل ها، درباره تفکیک وظایف امور مربوط به ممیزی و واگذاری اراضی» موضوع ابلاغیه شماره 020/688 مورخ 21/1/ 1385 وزیر جهاد کشاورزی «کلیه امور مربوط به شناسایی، تشخیص، ممیزی و تملک این گونه اراضی به سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور واگذار گردیده و به استناد تبصره یک بند دو قسمت «ب» این توافق‌نامه و همچنین بند سه قسمت "ب" توافق‌نامه مزبور، اسناد این گونه اراضی باید به سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور منتقل تا پس از استعدادیابی و تعیین کاربری اراضی ملی و دولتی بر اساس مطالعات انجام شده توسط سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، اقدام مقتضی صورت پذیرد. ماده یک دستورالعمل مربوط به امور شناسایی، تشخیص، ممیزی و تملک اراضی ملی و دولتی می گوید:

« با عنایت به مفاد مواد یک و دو قانون تشکیل وزارت جهاد کشاورزی و تصویب‌نامه در خصوص شرح وظایف تفصیلی وزارت جهاد کشاورزی مصوب 2/4/1381 هیات محترم وزیران و نیز بند 14 مصوبه شماره 205240/1901 مورخ 16/11/1381 شورای عـالی اداری در مـورد وظـایف واحـدهـای استـانی وزارت جهـاد کشـاورزی و نظـر به مندرجات بند دو قسمت ب توافق‌نامه فی‌مابین سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و سازمان امور اراضی که تمامی مفاد آن در جلسه مورخ 5/2/1385 ستاد مرکزی هیات‌های واگذاری زمین مطرح و مطابق بند یک مصوبه شماره 4784/020/53 مورخ 26/2/1385 به تایید رسیده است، امور مربوط به شناسایی، تشخیص، ممیزی، تثبیت و تملک اراضی ملی و دولتی موضوع قوانین مربوط به سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری و همچنین اراضی موضوع بند (10) ماده یک آیین‌نامه اجرایی لایحه قانونی اصلاح لایحه قانونی واگذاری و احیای اراضی و قوانین اصلاحات ارضی و قوانین راجع به خالصجات با رعایت مفاد این دستورالعمل، به عهده سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری محول شده، لذا مقرر گردید کلیه اسناد و مدارک مربوطه، شامل مدارک و اسنادی که قبلا توسط سازمان امور اراضی اجرای مقررات گردیده و منجر به صدور رای و اخذ سند گردیده و یا بعدا می‌بایست از طریق سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری اجرای مقررات گردد، در اختیار سازمان مذکور جهت اعمال کامل مقررات و تثبیت و تملک قرار گیرد».

موضوع در دست بررسی است

مسعود منصور معاون امور اراضی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور به «قانون» می گوید که عرصه فوق که در دهه 60 در آن جنگل کاری توسکا به صورت توده ای صورت گرفته تا حفاظت بهتری شکل بگیرد، در سال های بعد با درخواست سازمان جهاد کشاورزی به عنوان خالصجات دولت ثبت شد و در سال 85 سندآن را گرفته اند. همچنین در سال 95 سند را تک برگ کرده و به نام تعاونی مسکن جهاد استان مازندران منتقل کرده‌اند». او در ادامه از بررسی موضوع در شورای حفظ بیت المال خبر می دهد و می گوید:«اکنون موضوع در شورای حفظ بیت المال مورد بررسی است و اخیرا نیز جلسه‌ای در همین رابطه تشکیل شده که ما نیز امیدواریم به نتیجه برسد». بر اساس ماده یک دستورالعمل مربوط به امور شناسایی، تشخیص، ممیزی و تملک اراضی ملی و دولتی، تمامی اختیارات خالصجات، قبل از تنظیم سند بر عهده سازمان جنگل ها گذاشته شده است. در این ماده آمده است:« امور مربوط به شناسایی، تشخیص، ممیزی، تثبیت و تملک اراضی ملی و دولتی موضوع قوانین مربوط به سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری و همچنین اراضی موضوع بند (10) ماده یک آیین‌نامه اجرایی لایحه قانونی اصلاح لایحه قانونی واگذاری و احیای اراضی و قوانین اصلاحات ارضی و قوانین راجع به «خالصجات» با رعایت مفاد این دستورالعمل به عهده سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری محول شده است». یک مسئول منطقه ای که نخواست نامش فاش شود در این باره به قانون گفت: «بر اساس ضوابط و قوانین صریح قبل از صدور سند، باید مدارک به سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری منتقل و بررسی می شد؛ اما مراجع متولی بدون انجام این مراحل آن‌را به نام یک دستگاه دولتی سند زده اند. در حالی که نمی توان بدون نظر سازمان جنگل ها و بررسی کارشناسی موضوع، اراضی خالصجات را سند زد».

منابعی برای جایگزینی چوب جنگلی

مرتضی شریفی عضو شورای عالی جنگل، مرتع و آبخیزداری اما معتقد است که در شرایط کنونی، تبدیل هر منطقه جنگلی حتی جنگل دست‌کاشت می‌تواند مشکلات آب وهوا و خاک کشور را چند برابر کند. او می گوید:« وقتی مقام معظم رهبری به عنوان بالاترین مقام کشور بر حفظ جنگل‌های شمال تاکید می کنند و دستور می دهند که حتی برای ساخت حوزه علمیه نیز نباید جنگل را تغییر کاربری داد، چگونه می توان با واگذاری منطقه ای که درختان توسکا دارد برای هر کاربری دیگری موافقت کرد؟». شریفی همچنین تاکید می کند در شرایط کنونی و با توجه به ابلاغ مصوبه طرح توقف بهره برداری از جنگل های شمال، سازمان های مطبوع نیز باید در همین راستا حرکت کنند. او می گوید:«این قطعات بهترین منابع برای زراعت چوب هستند و در شرایط کنونی که نیاز به چوب جنگلی داریم می‌توانند به عنوان عرصه‌هایی برای زراعت چوب مورد استفاده قرار بگیرند. لکه‌هایی در شمال تحت عنوان «خالصجات»، «10 هکتاری» و عرصه هایی که سوزنی برگ کاشته اند می توانند به عنوان جایگزین در حوزه زراعت چوب و تامین منابع چوبی مورد استفاده قرار بگیرند. او در انتها متذکر می شود که «مگر گفته نمی‌شود که تمام دستگاه‌ها باید برای حفظ جنگل‌های هیرکانی هماهنگ شوند؟ پس چگونه ممکن است دستگاه‌های متولی از دستور وزیر و مدیران خود تبعیت نکنند و منطقه‌ای را که پتانسیل جنگلی بودن دارد، برای ساخت مسکن، اجازه تغییر کاربری دهند؟». شریفی تاکید می‌کند که در قوانین تعیین کاربری‌ها و نحوه حفاظت باید یک بازنگری اساسی صورت بگیرد و سازمان جنگل‌ها، جایگاه خودش را درمیان کمیته های تعیین کننده داشته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۰۹:۰۰
پیمان صاحبی