منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۱۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است


گویا «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» و همچنین آلودگی هوا، همگی دست به دست همه داده اند تا دانش‌آموزان ایران را از یک آموزش خوب محروم کنند. آلودگی هوا، چه به تعطیل شدن مدرسه‌ها بینجامد چه نینجامد، آسیب خودش را به آموزش می‌زند. اگر مدرسه‌ها تعطیل شوند که هیچ، زمان آموزش از دست رفته است و اگر هم تعطیل نشوند کیفیت آموزش افت می‌کند، چرا که آلودگی هوا بر جسم و جان دانش‌آموزان و آموزگاران اثر منفی می‌گذارد و تمرکز درست و حسابی آنان را از بین می‌برد. در روزهایی که آلودگی هوا بالاست، اما مدرسه‌ها تعطیل نشده اند دانش‌آموزان پیاپی اجازه می‌گیرند که به بیرون بروند تا آبی به دست و صورتشان بزنند یا سر درد می‌گیرند و می‌روند بیرون تا هوایی تازه (آلوده !) استشمام کنند یا قرص مسکنی بخورند و خلاصه پیاپی اعتراض می‌کنند که چرا امروز تعطیل نشد و حالمان خراب است و نظم عادی کلاس را به هم می‌زنند. هنگامی هم که مدرسه تعطیل می‌شود که درس‌ها عقب می‌افتند. این نگارنده یک آموزگار ریاضی دبیرستانی است. خوشبختانه برخی از کتاب‌های ریاضی که در سال‌های اخیر نوشته شده اند، به گونه ای هستند که دانش‌آموزان با انجام فعالیت‌های کتاب، درگیر درون مایه درس می‌شوند و درس را فرا می‌گیرند، اما ویژگی این روش این است که زمانبر است و اگر در یک ترم تحصیلی، دو سه تعطیلی نابهنگام و پیش بینی نشده به درس و کلاسی بخورد جبران کردن آن بسیار سخت می‌شود و آموزگار ناگزیر می‌شود که به روش نادرست جزوه و نکته گفتن و نوشتن برگردد تا بتواند درس را به جایی برساند که بنا به بخشنامه باید پیش برود. بر همین اساس ممکن است در یادگیری ضعیف دانش‌آموزان تاثیر بگذارد و آموزش‌ها آن گونه که باید و شاید در مسیر درست قرار نگیرند. این همان چیزی بود که در همین ترم گذشته برای من در برخی از کلاس‌هایم رخ داد. اثر دیگری که می‌تواند بگذارد این است که فشار درسی را در جلسه‌های آینده افزایش می‌دهد و پایه و مایه ای می‌شود برای فشار بیشتر بر دانش‌آموزان و آموزگاران و چه بسا بروز برخی خشونت ورزی‌ها در کلاس درس که آن هم به نوبه خود تبعاتی را به همراه دارد و فضای کلاس را متشنج می‌کند و حتی ممکن است که دانش‌آموزان دلزده و از تحصیل باز بمانند. بنابراین باید فکری اساسی کرد تا لطمه به دانش‌آموزان و آموزگاران وارد نشود.

دانش مبارزه با آلودگی هوا را نداریم

آلودگی هوا، هم مدرسه را تعطیل می‌کند و هم آموزش خوب دانش‌آموز محور زمانبر را، اما آلودگی هوا در همه جای جهان نیست و بهتر بگویم در همه جای جهان به یک اندازه نیست. برخی از بزرگ‌ترین و پرجمعیت ترین شهرهای جهان، به مراتب میزان آلودگی هوای کمتری نسبت به شهرهای ما دارند. تا همین چند سال پیش هم برای نمونه زابل، از نظر هوا آلوده ترین شهر جهان نبود یا شهرهای غرب کشور، هوایی پاک داشتند. برخی شهرهای بزرگ جهان که تا یک دهه پیش آلوده ترین شهرهای جهان بوده اند هم اکنون توانسته اند با آلودگی هوایشان برخورد کرده و آن را بسیار کم کنند و هم اکنون جزو شهرهای پاک و پاکیزه به شمار می‌روند. مواردی که گفتم همه آگاهی‌هایی است که به آسانی در فضای مجازی دسترس پذیرند و دانش‌آموزان ما هم آنها را می‌دانند. مبارزه با آلودگی هوا یک دانش است و گویا ما دانش آن را نداریم. این هم یک پیام سربسته آلودگی هواست به مدرسه‌های ما که از دل این مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها، دانش‌های مفیدی که به بالا بردن کیفیت زندگی یاری رسانند بیرون نمی‌آید. از این رو با گستردگی فضای مجازی و این حجم از اطلاعات در دست دانش‌آموزان نمی‌توان از زیر سوالات آنها شانه خالی کرد.

افزایش بی‌اعتباری موسسات آموزشی با آلودگی هوا

آلودگی هوا، بر بی اعتباری مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ما در ذهن دانش‌آموزان و دانشجویانمان می‌افزاید و کارکرد مکان‌های آموزشی را تا حد یک بازی و سرگرمی فرو می‌‌کاهد. دانش‌آموز و دانشجو حق دارد که بپرسد با این همه مدرسه و دانشگاه و آموزگار و استاد و با این همه دانش آموختگان دانشگاهی با مدرک‌های بالا چگونه این کشور مشکل آلودگی هوا که سخت بر سلامت انسان‌ها اثر منفی می‌گذارد و سالانه جان هزاران انسان و حیوان و گیاه را می‌گیرد و صدها بیماری جورواجور به جان هر جانداری می‌اندازد را نمی‌تواند حل کند که هیچ، هر سال بر میزان و شدت آن هم می‌افزاید؟ و آیا این همه مدرسه و درس و دانش اندوزی و آموزی، بی فایده نیست؟ از گذشته هم گفته اند که: «توانا بود هر که دانا بود» و چون ما توانا نیستیم پس دانا هم نیستیم. آلودگی هوا، دانش فنی، علمی و مدیریتی ما را به چالش و شاید بهتر بگویم به ریشخند می‌گیرد و این همان چیزی است که بسیاری از دانش‌آموزان با درکی شهودی درمی یابند و دانسته یا نادانسته در رفتار و بی‌اعتنایی‌هایشان به سخنان آموزگار نشان می‌دهند. در یک کلاس درس با هوای آلوده، دفاع یک آموزگار از دانش و به ویژه دانش بومی و کاربردی ناسازواره و پارادوکسیکال است و دانش‌آموزان هم همین را می‌‌فهمند. بنابراین مساله آلودگی هوا به شدت با اهمیت شده و دانش‌آموزان را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

آموزش قربانی ندانم کاری‌های دیگران

آلودگی هوا به روش‌های گوناگون، به ارائه یک آموزش کیفی آسیب می‌زند. مدیری می‌گفت به یکی از آموزگارانم گفته ام که فلانی چرا با تاخیر به مدرسه می‌آیی؟ گفته است شما هم این همه تعطیلی را رها کرده‌اید و چسبیده اید به این ده دقیقه تاخیر من؟! و این تنها سخن یک آموزگار نیست. هنگامی که مدرسه، پیاپی تعطیل می‌شود پیام سربسته دیگرش این است که آموزش می‌تواند به آسانی قربانی ندانم کاری‌ها و سیاست‌های نادرست دیگران شود؛ پس گویا چیز چندان با ارزشی هم نیست. دوستی می‌گفت همین حقوق شندرغازی هم که شما فرهنگیان می‌گیرید زیادی‌تان هم هست! شما که همیشه تعطیلید پس اصولا چرا باید حقوق بگیرید؟! و این تبعات دیگر آلودگی است که دامن آموزگاران را نیز گرفته است، در حالی که آنها در آلودگی هوا نقشی نداشته و صرفا ناخواسته در تعطیلی‌های مدارس قرار گرفته‌اند.

* مهدی بهلولی-عضو کانون صنفی معلمان استان تهران

منبع:روزنامه آرمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۰۷:۵۰
پیمان صاحبی


یافته‌های حاصل از بررسی وضعیت ۸۴ تالاب مهم و مطالعه شده کشور نشان می‌دهد که تعداد ۳۱ تالاب، به تدریج تمام یا قسمتی از مساحت مرطوب خود را از دست داده و به منشأ انتشار گرد و غبار تبدیل شده‌اند. در مجموع حدود ۵۸ درصد مساحت کل این تالاب‌ها از بین رفته و بستر آنها به خاک و نمک تبدیل شده است و به همین دلیل برخی از این تالاب‌ها از فهرست کنوانسیون رامسر خارج شده‌اند یا در حال خارج شدن هستند. از میان ۳۱ تالاب ایرانی مورد بررسی سه تالاب جازموریان، پریشان و گاوخونی ۱۰۰ درصد مساحتشان خشک شده است و تالاب‌های صابری و هیرمند و یادگارلو نیز با مساحت ۹۰ درصدی خشک شده روبه‌رو هستند. طبق این آمار دریاچه ارومیه نیز با خشکی ۶۰ درصدی مواجه است. این مسائل یک روی سکه هدر رفت ثروت ملی و محیط زیست است. روی دیگر آن را می‌توان در قالب آلودگی و ورود فاضلاب به دریا عنوان کرد. در جنوب کشور روزانه ۵۷ هزار مترمکعب فاضلاب وارد دریا می‌شود. هر نوع آلودگی روی آبزیان اثر مستقیم بر عناصر هرم غذایی می‌گذارد. شمال کشور نیز با توجه به ورود فاضلاب به دریای خزر سالیان سال است مورد بی مهری و بی توجهی مسئولان امر قرار گرفته است. در این میان متولیان امر سلامت نیز نسبت به این موضوع واکنش مناسبی را نشان نمی‌دهند یا حداقل برای آگاهی مردم و عدم‌ورود آنها به آب‌های این منطقه اطلاع‌رسانی نمی‌کنند. گویا شبکه جمع‌آوری فاضلاب شهری هنوز در اولویت برنامه‌های استان و مسئولان امر قرار نگرفته است. دراین زمینه ضیاءالدین الماسی مدیرکل آلودگی‌های دریایی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: تا به حال سازمان محیط زیست چنین مطالبه‌ای را نداشته و هیچ اخذ جریمه بابت ورود فاضلاب شهری به محیط زیست نشده است.

آب تالاب شادگان تنها پساب نیشکر است

رئیس مجمع نمایندگان خوزستان با انتقاد از عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست در زمینه تالاب شادگان گفت: درحال حاضر آب تالاب شادگان را تنها پساب شور نیشکر تشکیل می‌دهد و فاجعه بسیار دردناکی در تالاب رقم خورده است. مجید ناصری‌نژاد‌ با بیان اینکه حق آبه تالاب شادگان از رودخانه جراحی به هیچ‌وجه تامین نمی‌شود، اظهارکرد:‌ از سه سال قبل تاکنون رودخانه جراحی با بحران خشکسالی مواجه شده است که این موضوع و همچنین برداشت‌های بی‌رویه در بالادست موجب شده که حق آبه تالاب شادگان تامین نشود. او افزود: البته مشکل بی‌آبی در شادگان فراتر از عدم‌تامین حق آبه تالاب است. متاسفانه برای کشت پاییزه و کشت زمستانه در شادگان هنوز رهاسازی آب انجام نشده و نخیلات و بخش کشاورزی این شهرستان در معرض نابودی قرار دارند. این نماینده مجلس تصریح‌کرد: هم‌اکنون آب موجود در تالاب را پساب صنایع نیشکر تشکیل می‌دهد که نابود کننده تالاب و اکوسیستم آن است. او ادامه داد: تالاب شادگان که زمانی زیستگاه پرندگان و ماهیان بومی بود، اکنون به شوره‌زاری با میزان EC(شوری آب) بیش از ۶۰هزار میکروگرم بر موس تبدیل شده که این رقم حتی از شوری آب دریا نیز بالاتر است. ناصری‌نژاد با اشاره به نابودی پوشش گیاهی کف تالاب شادگان ‌عنوان‌کرد: ‌ایجاد پوشش نمکی در کف تالاب موجب نابودی ماهیان بومی این تالاب شده است. پوشش گیاهی کف تالاب که درگذشته سازگار با ‌آب شیرین بود، اکنون با پوشش گیاهی مقاوم در برابر آب شور جایگزین شده که این وضعیت از یک‌سو نابودی ماهیان بومی را به‌دنبال داشته و از سوی دیگر موجب شده که پرندگان مهاجر که در گذشته به تالاب شادگان می‌آمدند، دیگر وارد تالاب نشوند. او ادامه داد: این موضوع موجب می‌شود که آب تالاب راکد و بی‌حرکت بماند و اکسیژن مورد نیاز تالاب تامین نشود که در نهایت تالاب را به مرداب تبدیل خواهد کرد. البته تالاب شادگان درحال حاضر هم به مرداب تبدیل شده است. نماینده شادگان گفت: به‌دنبال افزایش شوری آب تالاب شادگان، گونه مهاجم تیلاپیای وحشی که اصلا بومی منطقه نبود، به‌اکوسیستم تالاب شادگان راه پیدا کرده است. این‌گونه هیچ ارزشی غذایی ندارد و تنها موجب از بین رفتن ماهیان بومی ارزشمند تالاب شده است و بنابراین فاجعه در تالاب شادگان بسیار دردناک است. او افزود: کی و کجا حق آبه تالاب شادگان تامین شد؟ هر زمانی که نسبت به وضعیت تالاب شادگان به دکتر ابتکار اعتراض کردیم، در پاسخ تنها اظهار استیصال کرده و گفته‌اند که از دست ما کاری برای تالاب بر نمی‌آید. ناصری‌نژاد ادامه داد: واقعا هم سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان امانتدار و حافظ محیط زیست در تالاب شادگان هیچ‌کاری انجام نداده است. جای سوال دارد که سازمان حفاظت محیط زیست چگونه صیادان بیچاره مجوزدار یا فاقد مجوز تالاب شادگان را تعقیب، بازداشت و جریمه می‌کند، اما با افرادی که حق آبه تالاب شادگان را از آن دریغ کرده و صیانت تالاب را با خطر مواجه کرده‌اند هیچ برخوردی حتی در حد برخورد کلامی نمی‌کند؟ سازمان حفاظت محیط زیست حداقل می‌تواند کشت و صنعت‌های نیشکر را مجبور کند که به حجم معینی آب شیرین به تالاب شادگان تزریق کند، اما متاسفانه این کار را هم انجام نمی‌دهد.به گزارش ایسنا،‌ او با اشاره به ریختن پساب‌های فولاد خوزستان به تالاب شادگان تصریح کرد: هم اکنون هیچ آب شیرینی به تالاب تزریق نمی‌شود. مقرر شده بود تا با احداث یک کانال از دارخوین، مقداری از آب کارون به سمت این تالاب هدایت شود اما پروژه احداث این کانال از سال ۹۰ متوقف شد و عملا مسکوت ماند.

مردم جریمه تخریب تالاب‌ها را می‌پردازند

یک کارشناس محیط‌زیست درباره وضعیت تالاب‌ها به«آرمان»می‌گوید: براساس تعاریف علمی هریک از اراضی مرطوب و نمناک به اشکال مصنوعی یا طبیعی، جاری یا ساکن را تالاب می‌نامند. براساس تعریف ارائه‌شده حتی مزارع برنج کاشته شده به دست کشاورزان نیز از لحاظ اکولوژی و اکوسیستم تالاب هستند. محمدرضا فاطمی می‌افزاید: تالاب‌ها باعث جلوگیری از بروز گرد وغبار، بروز ماهیگیری، کشاورزی، تجمع پرندگان و... شده و متولی خاصی ندارند. به گفته او تالاب‌های مهم کشور از سوی کنوانسیون تالاب‌ها شناسنامه‌دار شده و به این ترتیب تحت حفاظت و حمایت قرار می‌گیرد و سازمان حفاظت محیط زیست نیز از تالاب‌های موجود در فهرست این کنوانسیون حمایت می‌کند. به این ترتیب سازمان موظف است بر اساس قوانین و ضوابط موجود جلو تخریب یا بهره‌برداری بی‌رویه از این تالاب‌ها را بگیرد. هم‌اکنون فعالیت‌های انسانی باعث از بین رفتن تالاب‌های کشور شده است. در این زمینه جریمه تعریف نشده است، اما در واقع این جریمه را مردم درقالب هجوم ریزگردها پرداخت می‌کنند.

منبع:روزنامه آرمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۶
پیمان صاحبی


رضا کدخدازاده: شنیدن اخباری که حالمان را خوب می‌کند این روزها انگار جزء نایاب‌ترین‌های روزگار ما شده است. این مساله در محیط زیست چه بسا بیش از سایر حوزه‌ها به چشم می‌آید. چرا که کمتر خبری در این حوزه می‌شنویم که ناراحتمان نکند. مثال بارز آن هم آلودگی مداوم هوای کشور در این روزها است که نفس مردم را تنگ کرده و خلق ها را نیز!


اما انگار آلودگی هوا فقط آسمان آبی ما را تیره و تار نکرده است! اخبار و اتفاقاتی که حال آدمی را به غایت خوب می‌کند هم در پس توده‌های سیاه مهمان بدقِلق این روزهای کشور گُم می‌شوند. مثل اتفاقی که چند روز گذشته در سردشت اتفاق افتاد و تنها «محمد درویش» -مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست- بود که آن را در کانال خبری خود، اطلاع‌رسانی کرد: «سبزترین اعتراض به تخریب سبزینه در سردشت! جماعتی را که می‌بینید، مردم نازنین و عزیز سردشت هستند که اعتراض خود به تخریب رویشگاه‌های منحصربه فرد بلوط و مرگ هجده میلیون پایه از بلوط‌های تناور زاگرس را اینگونه خردمندانه و اثرگذار نشان داده و سزاوارانه با چالش جهانی بلوط همراهی و همدلی می‌کنند. همه کنشگران محیط زیستی وطن باید از این منش و رفتار مدنی و درعین حال پیش‌برنده و امیدوارکننده، الگو گرفته و به جای فرستادن دشنام در تاریکی، چراغی بیافروزند. درود بر هموطنان کردزبانم در جای‌جای وطن که این روزها، درس آزادگی، اخلاق و محیط زیستیِ واقعی بودن را پرتکرار، به نمایش نهاده و عمل می کنند‌.»

بدون اغراق می‌گویم که وقتی این خبر را خواندم و عکس تاثیرگذار اجتماع مردم مهربان و به غایت شریفِ سردشت -که با گل و گلدان در دستانشان، تجمع اعتراضی برگزار کرده بودند- را دیدم، چند دقیقه‌ای به عکس خیره شدم و یارای دل کندن از آن را نداشتم. یک بار دیگر بخوانید: «تجمع اعتراضی با در دست داشتن گل و گلدان!».
 
ترکیب عجیبی نیست؟! «تجمع، اعتراض، گل، گلدان». تنها کمی چند کیلومتر آنطرف‌تر از سردشت، تجمع و اعتراض بوی باروت و بوی خون می‌دهد. اما نازنین‌هموطنان سردشتی ما، در شهری که هنوز محرومیت اولین چیزی است که در آن به چشم می‌خورد، چنین رفتار متمدنانه‌ای انجام می‌دهند که بیراه نیست بگوییم در قلب اروپا هم نظیرش کم‌تر دیده می‌شود. شهری که هنوز بوی تند بمب‌های شیمیایی جانیان بعثی، نفس خیل مردمانش را تنگ کرده، اما خُلق‌هایشان را نه! 

حیف؛ حیف و هزاران حیف که اتفاقات اینچنینی را نمی‌توانیم به دنیا نشان دهیم تا این چهره ایران هم دیده شود. البته دنیا که هیچ، در داخل هم چنین اتفاقاتی معمولاً کمتر دیده می‌شود و به هر دلیلی در بین اخبارِ اغلب دلگیرکننده روزگار ما گم می‌شوند و دیده نمی‌شوند. اتفاق بالا را که حتی خبرگزاری‌های اصلی کشور هم از آن چیزی نگفتند. 

باز جای شکرش باقیست که اتفاق خوب دیگری که در روزهای گذشته افتاد، حداقل تا حدودی دیده شد. و آن کار بسیار بزرگ سرباز ایرانی بود که در هنگام پست دادن، به بهای نجات دادن جان یک سگ، ترکِ پُست کرد. ترک پستی که البته جریمه‌اش اضافه خدمت نبود و یک پایش را برای همیشه از دست داد! 

البته بازخورد این اتفاق هم به بزرگی کاری که انجام شده بود نبود. یقیین دارم اگر این اتفاق در فرانسه افتاده بود هنوز بسیاری از ما داشتیم به‌به و چه‌چه می‌کردیم که ببینید چه قدر فرانسوی‌ها با فرهنگ هستند که حتی یک سرباز هم به قیمت از دست دادن پایش، جان یک سگ را نجات می‌دهد! شاید اگر «سید محمد باختر» سرباز 19 ساله مریوانی اهل روستای «هانه شیخان»؛ نامش «پیتر لیزارازو» و اهل روستایی از «بوردو» بود، عکسش در پروفایل شبکه‌های اجتماعی‌مان هم جا خوش می‌کرد! این‌ها به کنار، شمع‌های آب شده‌ی جلوی سفارت فرانسه را چه کسی می‌خواست جمع کند!

آری! این اتفاقات محیطِ زیستیِ حال‌خوش‌کن در ایران خودمان به وقوع پیوست نه در جایی دیگر. بازیگران اصلی آن هم چهره‌های اتوکشیده و انتلکچوال‌طور نداشتند! روستائیان و روستازادگان بی ادعایی بودند که در محروم‌ترین جاهای این سرزمین زندگی می‌کنند. ولی آنقدر دل و روح بزرگی دارند که به جای غرغر کردن و نفرین تاریکی، شمعی بیفروزند. کسانی که رنج و درد ناملایمتی‌ها باعث نشده که دل از میهنی که دوستش دارند بِبُرند و به ترامپ و اوباما نامه بنویسند که بیا به ایران حمله کن و ما را نجات بده!
 
روزهای گذشته، خبر گورخواب‌ها حال همه‌ی ما را خراب کرد. شکی در این نیست که باید اینگونه خبرها را بسیار گفت و از کنارش ساده عبور نکرد تا فکری برای اینگونه مشکلاتِ دردآورِ کشور شود. اما بیاییم از اتفاقات خوبی هم که در سرزمینمان می‌افتد و حالمان را خوب می‌کند هم بگوییم. دوست و دشمن، با آب‌وتاب، خبر گورخواب‌ها را در جهان منعکس کردند. اما از اینکه چرا جایی صحبت از کار بزرگ سرباز ایرانی گفته نشد، نباید ناراحت باشیم؟ اینکه چرا حماسه مردمان سروقامت سردشتی، نه در جهان که در کشور خودمان هم دیده و شنیده نشد، ناراحت‌کننده نیست؟!

بیاییم از این اتفاقات هم بگوییم؛ زیاد هم بگوییم. اگر از آن‌ها گفته شود، حداقل اینکه، دیدنش حالمان را حتی برای چند دقیقه هم که شده، خوب می‌کند. و اگر از آن‌ها زیاد بگوییم احتمالاً تکرارشان هم زیاد شود و حاصل، همان ایران زیبایی ‌شود که همه ما دوستش داریم: ایران و ایرانیِ مهربان با محیط زیست!...
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی


مهدی آیینی*: نفس طرح تنفس‌جنگل را گرفتند؛ آخرین مرهم زخم جنگل‌های باستانی کشور را ضایع کردند تا جنگل های شمال کشور به مرگ نزدیک‌تر شود و دیگر خاطره ای از جنگل های هیرکانی که از عصر یخبندان جان سالم به در برده‌اند باقی نماند‌.


تبر بی‌توجهی نمایندگان و فشار لابی ها بزودی زخمی کاری را بر تن جنگل های کشور می نشاند،زخمی که بی شک شرایط جنگل های شمال کشور را بحرانی تر می کند.

پنج شنبه گذشته درحالی که بیشتر کارشناسان حوزه محیط زیست ، منابع طبیعی و شهروندان منتظر بودند بخوانند و بشنوند که نمایندگان‌شان در مجلس مهر تایید خود را پای طرح تنفس جنگل می زنند،خبرهای از مجلس منتشر شد که ‌آب پاکی را روی دست آنهایی می ریزد که تصور می کنند مجلس‌نشینان برای نجات جنگل های کشور بیش از مجلس گذشته اهمیت قائلند.

براساس آخرین تصمیم های‌ گرفته شده قرار است طرح تنفس  جنگل از ابتدای چهارمین سال برنامه ششم، یعنی سال 1399 کلید بخورد!

‌ در شرایطی که زمان برای نجات جنگل های کشور حیاتی است و شدت تخریب ها آنقدر است که فقط ‌ در پنج سال اخیر 40 میلیون اصله درخت 300ساله شمشاد ‌از بین رفته اند‌ و چنانچه طرح تنفس از همین امروز نیز شروع شود‌برای برگشت به شرایط پیش از تخریب باید به جنگل های کشور حدود 150 سال زمان داد.

تعلل در اجرای طرح تنفس تنها غفلتی نیست که از نمایندگان نسبت به منابع طبیعی کشور سر زده، زیرا ‌آنها با قطع درختان برای اجرای طرح های عمرانی نیز موافقت کرده اند! آن هم در شرایطی که تاکنون بیش از‌ 7000 کیلومتر جاده در این جنگل ها ایجاد شده و درختان زیادی را به کام مرگ فرو برده است. 

علاوه بر این مجلس نشینان با بهره‌برداری از جنگل با هدف بهداشت، حفاظت و پرورش جنگل از درختان پیر، خشک سرپا، افتاده، لاپی، آفت‌زده غیرقابل احیا نیز ‌ با مجوز سازمان جنگل‌ها‌ موافقت کرده اند؛ماجرایی که تا پیش از این نیز به همین شکل دنبال می شد و سود جویان با سوء استفاده از آن و نبود نظارت مناسب درختان سالم زیادی را قلع و قمع کرده اند.

چنین تصمیم هایی به طور حتم دیر یاز زود نه تنها جنگل های هیرکانی را از بین می برد بلکه سبب می شود شمال کشوراز زندگی خالی شده و تمامیت ارضی کشور نیز باتهدید رو به رو شود‌.

به نظر می رسد نمایندگان مجلس فراموش کرده اند یا نمی خواهند باور کنند‌ ‌میانگین بارش ‌در هیرکانی حدود 2000میلی‌متر برآورد می‌شود ‌و هر سال جنگل سه میلیارد و شش میلیون مترمکعب آب را ذخیره می کند.(بزرگ‌ترین سد کشور ‌،کارون‌‌ سه میلیارد مکعب آب را پشت خود نگه می‌دارد.) و یا هر سال جنگل‌های شمال از انتشار 136میلیون تن گرد و غبار در کشور جلوگیری می کنند.

بنابراین زمانی که درختان جنگل های هیرکانی قطع شوند نه فقط آبی ذخیره نمی شود بلکه سیلاب و طغیان ریزگردها زندگی ساکنان شمال کشور و دیگر مناطق ایران را نابود خواهد کرد‌.

با تمام این غفلت ها هنوز فرصت برای نجات جنگل های کشور باقی است، باید از اعضای شورای نگهبان خواست هنگام بررسی نهایی لایحه ششم به این مهم توجه کرده و از نمایندگان مجلس بخواهند قانون را تمام و کمال برای حفظ منابع طبیعی کشور بکار گیرند و دست کم به اصل 50 قانون اساسی کشور احترام بگذارند. ‌

منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی


هشدار درباره استحصال بی‌رویه نمک از دریاچه ارومیه/از ورود پساب های صنعتی به دریاچه جلوگیری شود

 نماینده مردم تبریز در مجلس با انتقاد از برداشت بی رویه نمک از دریاچه ارومیه، گفت: اقدامات ستاد احیا در جهت بهبود وضعیت دریاچه موثر بوده اما کافی نیست.

به گزارش سلامت نیوز، محمدحسین فرهنگی در گفت وگو با خانه ملت، با هشدار نسبت به اینکه استحصال نمک از دریاچه ارومیه و برداشت بی رویه آن به مشکلات این دریاچه افزوده است، تصریح کرد: این اقدام کاهش آب دریاچه و از سویی زمینه بروز ریزگردهای نمکی و سمی را فراهم می کند که ممکن است سلامت دریاچه در معرض تهدید قرار گیرد.

نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو درمجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه باید به موضوع استحصال نمک از دریاچه ارومیه توجه اساسی شود، افزود: از جمله وظایف ستاد احیای دریاچه ارومیه پرداختن و رصد این امور و همچنین پیگیری موضوعات مرتبط به دریاچه است که باید به آن توجه جدی داشته باشد.

اقدامات ستاد احیای دریاچه ارومیه در جهت بهبود وضعیت دریاچه موثر بوده اما کافی نیست

این نماینده مردم در مجلس دهم، با بیان اینکه اقدامات ستاد احیای دریاچه ارومیه در جهت بهبود وضعیت دریاچه موثر بوده اما کافی نیست، تصریح کرد: از تلاش و اقدامات ستاد احیای دریاچه تشکر می کنیم اما این اقدامات کافی نبوده و بهبود وضعیت دریاچه نیازمند اقدامات موثرتر و تلاش های وسیع تر است.

عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی، انجام اقداماتی مانند مدیریت استحصال نمک، توجه به منشاء گازهای سمی و پیش بینی علمی برای مقابله با آنها و همچین جلوگیری از ورود پساب های صنعتی را از جمله اقدامات موثر در جهت بهبود وضعیت دریاچه ارومیه دانست و گفت: به موضوعاتی مانند انتقال آب به دریاچه، ورود پساب‌های تصفیه شده نیز باید توجه کرد تا بتوان نسبت به احیای دریاچه اقدم کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۲۹
پیمان صاحبی


 

وقتی ما سد می‌سازیم و دنیا سد تخریب می‌کند

 اثرات منفی و فشار گروه‌های زیست‌محیطی در برخی کشورهای جهان مانند آمریکا موجب شد تا برخی سدها تخریب شود؛ برداشتن سد از روی رودخانه Elwha در واشنگتن نمونه‌ای از این تخریب است و به دنبال آن در سال ۲۰۱۴ آخرین سد بر روی این رودخانه برداشته شد. این جنبش محدود به آمریکا نیز نشده و امروز چین نیز پروژه‌های بزرگ سدسازی خود را تعطیل کرده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از «شهر فردا»، در بین سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ بود که تب سدسازی در دنیا همه‌گیر شد. در مدتی کوتاهی رودخانه‌های مهم به‌ویژه در آمریکا مسدود و آب‌ها ذخیره شد. اما مدتی طول کشید تا انسان‌ها از فاجعه‌های ناشی از این سازه‌های عظیم آگاه شوند. در طول ۶۰ سال سدهای مخزنی بزرگ، نابودکننده‌ترین تأثیرات زیست‌محیطی بر روی مردم و محیط پیرامونیشان را برجای گذاشتند.

در یک نمونه ٨٠ درصد از جمعیت ماهی‌ها در رودخانه ها و حتی ماهیان مهاجر به اکوسیستم های رودخانه ای کاهش یافت. در سال ٢٠٠٠، کمیسیون مستقل جهانی Commision on Dams، که به بررسی فواید و ضررهای سدها می‌پرداخت، به این نتیجه رسید که سدها موجب جابجایی ٤٠ تا ٨٠ میلیون نفر شده‌اند و این البته جنایت دیگری است که منجر به افزایش حاشیه‌نشینی، تنش‌های اجتماعی و افسردگی شده است.

مشاهده اثرات منفی و فشار گروه‌های زیست‌محیطی در برخی کشورهای جهان مانند آمریکا موجب شد تا برخی سدها تخریب شود تا فرصت حیات دوباره و بازیابی به اکوسیستم‌ها برگردد. برداشتن سد از روی رودخانه Elwha در ایالت واشنگتن نمونه‌ای از این تخریب است و به دنبال آن در سال ۲۰۱۴ آخرین سد بر روی این رودخانه برداشته شد. این جنبش محدود به ایالت متحده نشده و حتی امروز چین نیز امروز پروژه‌های بزرگ سدسازی خود را تعطیل کرده است.

در این میان وضعیت کشور ما چگونه است؟ در دو دهه گذشته ایران نیز از جمله کشورهایی بود که ساخت سد در آن به جنبش عظیم تبدیل شد. سدسازی‌هایی که به جرأت می‌توان برخی از آنها را بی‌حساب و کتاب و بدون ارزیابی اثرات دانست و البته در این میان هستند کسانی که سدها را عامل اصلی تنش‌های آبی در ایران می‌دانند. سدهایی که امروز بیش از هر چیز به محلی برای ذخیره آب برای کلانشهرها تبدیل شده و از کارکردهای اصلی دیگرش بازمانده است.

اما اینکه سدهای را عامل اصلی مشکلات کنونی آبی در ایران بدانیم را بسیاری از کارشناسان قبول ندارند. کاوه مدنی یکی از آنهاست که از نظر او مقوله سدسازی منتفی نیست و اگر سدسازی با مطالعه و ارزیابی اثرات آن باشد مسلماً در توسعه نقش دارد.

«اگرچه سدسازی مشکلاتی را ایجاد کرده اما به طور قطع، سدها به‌وجود آورنده بحران آب را در ایران نیستند، بلکه مدیریت غلط و عدم آینده‌نگری عامل اصلی این بحران است». دانشیار مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن معتقد است سدسازی‌ها در ایران با قصد توسعه بود، افرادی که هم‌اکنون سیاست سدسازی را قبول ندارند هشت سال پیش طرفدار این روش بودند و از اینکه سدسازی باعث رونق اقتصادی و ایجاد اشتغال در منطقه‌شان می‌شود خوشحال بودند.

مدنی معتقد است همان بلایی که با چاه‌ها بر سر ما آمد، در سدسازی‌ها نیز تکرار شد. «با توجه به طبیعت ایران، بهترین سیستم برای تأمین آب، قنات بوده و هست اما چون حفر قنات‌ها زحمت داشت و تکنولوژی حفر چاه نیز به سرعت توسعه پیدا کرد. چاه‌های عمیق به وجود آمد و نتیجه آن کاهش بی‌سابقه ذخایر آب زیر زمینی و به دنبال آن فرونشت دشت‌ها بود که اکنون روز به روز بیشتر از پیش اثرات و خطراتش را نشان می‌دهد.»

فرهاد یزدان‌دوست دانشیار مهندسی آب دانشگاه خواجه نصیر معتقد است که یکی از اشتباهات در موضوع سدسازی این است که ما سدها را ساختیم اما به دلیل نبود برنامه صحیح، بهره‌برداری درست را از آنها انجام ندادیم، زیرا از یک نگاه واقع‌بینانه بی‌بهره بودیم.

«سدهای ما عموماً چند منظوره است، هم برای تأمین آب شرب، هم برای تولید برق، هم برای تأمین آب کشاورزی و البته جلوگیری از وقوع سیلاب‌ها». یزدان‌دوست معتقد است این شیوه نگاه به سدها اشتباه است: «متاسفانه در موضوع سدسازی در یک کورس رقابتی افتادیم و گفتیم می‌خواهیم با سدسازی، به کشاورزی، آب تخصیص دهیم و هم دوتا شهر پایین‌دشت را سیراب کنیم و هم از آن برق بگیریم و مواردی از این دست که این موضوع تنها باعث بتُنی‌شدن و ارتفاع دادن به سد شد. اگرچه نگرش ما نیت خیرخواهانه داشت اما واقعاً خلاف نتیجه حاصل شد.»

واقعیت این است که سدسازی صرفاً اقدام بدی نیست اگر ما آن را در جای نامناسب استفاده نکنیم و کاری بدون مطالعه و ارزیابی انجام ندهیم. اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم بسیاری از سدهایی که در کشور ساخته شده نه فقط از جهت زیست محیط زیستی بلکه از جهت اجتماعی و اقتصادی نیز اثرات مطلبوبی نداشته است.

«گتوند» یکی از همین سدسازی‌های بدون مطالعه است. سد گتوند با قرار گرفتن در محلی نامناسب خود به بحران تبدیل شده است. آب سدی که قرار بود حیات بخش باشد اکنون شور شده و حیات جلگه خوزستان یکی از بزرگترین خاک‌های حاصلخیز ایران را با تهدیدی جدی مواجه کرده است. بسیاری از روستائیان با شور شدن خاک زمین‌هایشان، چاره جز ترک زمین‌های آبا و اجدادی و آوارگی نداشته‌اند.

ما برای سد سازی بسیاری از روستاهای بالا دست و پایین دست را نابود کرده‌ایم و چون برنامه‌ریزی مناسبی برای روستائیانی که زمین‌هایشان نابود شده بود نداشتیم لاجرم بسیاری از آنها به سمت شهرها مهاجرت کردند و این غیر از آسیبی است که به بخش تولید کشاورزی داشت مسائلی همچون حاشیه‌نشینی و ... نمونه‌ای از آن‌هاست.

بهانه توسعه کشاورزی و صنعت و افزایش جمعیت باعث شد تا بر سر دشت‌های حاصلخیز در خوزستان، شهریار، ورامین، میناب، مسیله، کربال، گاوخونی و ارومیه با ساخت سدهایی چون زرینه‌رود، کرخه، سیمره، داریان، کرج، جاجرود، قم رود، زاینده‌رود، گتوند، درودزن، سیوند، ملاصدرا، استقلال میناب و ... بلایی بیاوریم که اثرات آن آرام آرام در حال بروز ظهور است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پیمان صاحبی


فراخوان پیوستن به پویش ملی « زاینده رود صدایم می زند »

 طپش حیات در سرزمین مان وابسته به جریان رودخانه هاست؛ و قلب ایران زمین؛ زاینده رود نیز امروز ؛ تشنه مهربانی و خرد جمعی در سطح ملی است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست، در چنین شرایطی شایسته است همگام و همدل با جمعیت های محیط زیستی استان اصفهان در اقدامی مشترک با ثبت امضای اینترنتی خود در لینک زیر:
https://www.change.org/p/zayanderood-calls-me?
یا:با ارسال عدد ۱ به شماره ۱۰۰۰۴۲۰۴ به صورت پیامکی به پویش ملی : « زاینده رود صدایم می زند بپیوندیم »

جمعیت های محیط زیستی: پیام سبز، طبیعت یاران، زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست شاخه اصفهان و امید دوست داران زاینده رود مستقر در مرکز استان اصفهان همراه با سایر سازمان های مردم نهاد زیست محیطی استان در اقدامی مشترک از تمامی هم میهنان گرامی و فرهیختگان علم ، ادب ،هنر و دلسوزان محیط زیست و دوستداران میراث طبیعی و فرهنگی سرزمینمان، پیوستن به این پویش ملی را خواستار شدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۲۵
پیمان صاحبی


مشکلات بودجه‌ای برای مقابله با گرد و غبار

اکنون از لحاظ هماهنگی‌های انجام شده در بین دستگاه‌های مربوطه اقدامات مناسبی انجام شده است، اما مانع اصلی در انجام این گونه اقدامات موانع ناشی از محدودیت‌ها در زمینه اعتبارات است که معمولا تخصیص‌ها به شکل اعتبارات تفکیک شده شکل نمی‌گیرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان، چند سالی است که معضل آلودگی هوا، گرد و غبار و... به جزء جدایی‌ناپذیر زندگی ایرانیان تبدیل شده است. پدیده گرد و غبار یا به اصطلاح هواشناسی ‪Dusthaze‬ شامل گرد و خاک معلق خشک و ریزی در هواست که مسافت‌های ‫وسیعی را پوشانده و به وسیله باد پراکنده شده و در نهایت ته نشین می‌شود. ریزگردها سبب افزایش غلظت ذرات معلق به ویژه ذرات معلق کمتر از ۱۰ میکرون می‌شوند. این ذرات معلق در هوا، باقی‌مانده ذرات گرد و‬ ‫خاکی است که بر اثر طوفان شن، معلق مانده است و به همین دلیل در شرایط یاد شده، دید ‫عمودی و افقی کاهش پیدا می‌کند.

زمانی که پدیده گرد و غبار در نوع حاد خود رخ می‌دهد،‬ ‫سبب کاهش شدید دید افقی شده و حتی باعث لغو پرواز هواپیماها و به خطر‬ ‫افتادن سلامت انسان‌ها می‌شود. به طور کلی می‌توان دلیل انتشار گرد و غبار را عوامل گوناگون همچون کاهش بارندگی و میزان رطوبت هوا، خشکسالی، نبود پوشش گیاهی مناسب، تغییرات فشار هوا و وزش باد شدید برشمرد. آنچه در ادامه می‌خوانید نظرات ضیاءالدین شعاعی، رئیس کمیته ملی مبارزه با گرد و غبار درباره پدیده گرد و غبار است.

برخی افراد گرد و غبار را تهدید جدی برای محیط زیست می‌دانند، چرا که می‌گویند الگوی آلودگی تغییر کرده است. دلیل این مساله چیست؟

بروز آلاینده‌ها به منشا آن بستگی دارد. به طور معمول وقتی در تهران بحث وارونگی دما مطرح می‌شود به دلیل عدم امکان چرخش هوای آلوده سرد در ارتفاعات مخزن یا منبعی از هوای سرد ایجاد می‌شود. طبیعتا اگر در زیر این سطح و مخزن منابع آلودگی همچون آلودگی‌های ناشی از زندگی شهری همچون دود موتورخانه‌های خانگی، صنایع، ترافیک و اگزوز خودرو با حجم فراوان از آن وجود داشته باشد به نسبت آلودگی‌های موجود در منبع اشباع شده و عملا از شدت غلظت آلاینده‌ها کاسته می‌شود. طبیعتا در برخی مواقع به شکل استثنائی بخشی از این آلودگی شامل آلودگی‌های زمینی همچون گرد و غبار می‌شود. اما این امر به فعالیت‌های مختلف مربوط می‌شود، چون وقتی سازمان هواشناسی پایداری هوا را اعلام می‌کند به این معناست که در برهه زمانی وزش باد متوقف می‌شود و در این شرایط نیز یکی از مولفه‌های ایجاد طوفان گرد و غبار حبس می‌شود. بنابراین درشرایط ناپایداری دما انتظار بروز طوفان گرد و غبار وجود ندارد. اما به طور محلی و با توجه به فعالیت‌ها مختلف می‌توان منشأ بخش قابل ملاحظه‌ای از این آلودگی‌ها را خاک‌ها زمین و گرد و غبار دانست. در شرایط عدم وجود وارونگی دما مولفه‌ای به نام پدیده گرد و غبار بروز می‌کند. این پدیده در بین صد میکرون تا ۵/۲ میکرون حتی پایین ترین ذرات گرد و غبار را با منشأ معدنی به شهرها و مناطق مسکونی منتقل می‌کند.

نهادهای مختلف برای مقابله با گرد و غبار چه وظایفی دارند؟

در اواخر خرداد امسال در این زمینه دولت آیین نامه ابلاغ کرد. در زمینه گرد و غبار تکلیف دستگاه‌ها مشخص است. در واقع، نحوه هماهنگی و نحوه شکل گیری کمیته راهبردی و تعامل دستگاه‌ها با یکدیگر مشخص است. برای مثال سازمان جنگل‌ها مراتع و آبخیزداری مکلف به شناسایی منشأ گرد و غبار، پیشنهاد بودجه و اجرای طرح‌های مقابله با آن است. سازمان هواشناسی مکلف به توسعه زیرساخت‌ها، اطلاع‌رسانی و پیش‌بینی در شرایط بحرانی است. سازمان حفاظت محیط زیست هم مکلف به انجام سیستم پایش است، به نحوی که بتواند پیش بینی آلودگی ناشی از گرد و غبار را به موقع انجام دهد. به طور کلی وظیفه ستاد کمیته ملی مبارزه با گرد و غبار هماهنگی بین دستگاه‌ها و دفاع از طرح‌ها در دولت و اخذ بودجه برای انجام این گونه اقدامات است. تاکنون از لحاظ هماهنگی‌های انجام شده در بین دستگاه‌ها اقدامات مناسبی انجام شده است، اما مانع اصلی در انجام این گونه اقدامات موانع ناشی از محدودیت‌ها در زمینه اعتبارات است که معمولا تخصیص‌ها به شکل اعتبارات تفکیک شده شکل نمی‌گیرد.

مقابله با گرد و غبار یک مساله منطقه ای و بین‌المللی است، چون منشأ اصلی گرد و غبار در کشور ما کشورهایی مانند عراق و سوریه است. تاکنون در این زمینه چه تعاملاتی انجام شده است؟

با بررسی آمار ۲۰۱۶ باید گفت از ۲۰ طوفان گرد و غبار که درسال جاری به وقوع پیوسته فقط چهار طوفان منشأ داخلی داشته و مابقی منشأ خارجی دارند. طبیعتا در این راستا یکی از اقدامات منجر به پیشرفت طرح این موضوع در مجامع بین‌المللی و اخذ چهار قطع نامه بوده است. در این شرایط هدف تعامل با دیگر کشورها برای حل معضل پدیده گرد و غبار است تا به این ترتیب بتوان در بین کشورها نسبت به پدیده‌های محیط زیستی حساسیت ایجاد کرد. کشورهای عراق و سوریه در ایجاد طوفان‌های گرد و غبار در کشور ما سهم عمده ای دارند، اما به دلیل وجود شرایط سیاسی و چالش‌های متعدد در این کشورها انتظار رسیدگی به معضل ریزگرد‌های و گرد و غبار در وضعیت محیط زیستی دور از انتظار است.

منشاء داخلی گرد و غبار چیست؟

بر اساس گفته‌های سازمان جنگل‌ها و مراتع شاید دو میلیون و۳۰۰ هکتار از مراتع کشور در تولید گرد و غبار تاثیر گذار باشند. در واقع، وجود یک میلیون هکتار از این دو میلیون هکتار هم به دلیل تالاب‌های در معرض خشکسالی است. گرد و غبار‌های داخلی به دلیل خشکی یک میلیون هکتار از تالاب‌های کشور است و این امر نیاز به رسیدگی دارد. برای مثال شرایط تالاب به نحوی است که نمی‌توان بعد از خشکی، آبگیری، مالچ‌پاشی یا در آن اراضی کشت و کار کرد. همچون تالاب شادگان که در سال ۹۳ صد درصد خشک بود و از سال ۹۴ تاکنون تقریبا پرآب شده است. به این ترتیب مقوله مدیریت منابع آب، نهال کاری و مالچ کاری در کاهش صدمات ناشی از بیابان‌زایی در مراتع کشور تاثیرگذار است.

با توجه به اینکه در سال ۹۳ وام بهسازی خانه‌‌ها در مناطق در معرض گرد و غبار به تصویب رسیده و به بانک‌ها کم و کیف پرداخت آن ابلاغ شده است، این وام چه سرنوشتی پیدا کرده است؟

در این زمینه اطلاعات چندانی در دست نیست. فقط در زمینه وام بهسازی در خانه‌ها در مناطق، برخی اطلاعات بودجه‌ای در نظر گرفته شده است و به بانک‌های مناطق ابلاغ شده است. اما دلیل شفاف درباره عدم تحقق این وام‌ها هنوز مشخص نیست. درضمن این امر می‌تواند به دلیل عدم استقبال یا ناشی از شرایط دشوار تخصیص وام باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی


 

بارورسازی ابرها، گزینه‌ای مناسب یا انتخابی دشوار

 وقتی از بارور کردن ابرها سخن به میان می آید، بیشتر مردم می پرسند که چرا با وجود این فناوری راحت و مشکل‌گشا،‌ استفاده چندانی از آن نمی شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا،بیش از 70 سال از آغاز تلاش ها برای بارور کردن ابرها می گذرد اما هنوز علم بشر به جایی نرسیده که بتواند بی دغدغه ابرها و بارندگی را مدیریت کند و از آن به عنوان راهکاری برای مقابله با خشکسالی و کم آبی استفاده کند.


اولین جرقه مدیریت ابرها در سال 1946 در آزمایشگاه تحقیقاتی شرکت جنرال الکتریک آمریکا زده شد؛‌ در آنجا محققی به نام وینسنت شیفر بلورهای یخ خشک را با دمای منفی 78 درجه به داخل ابرهای مصنوعی تولید شده در اتاقکی رها کرد که از طریق فرآیند انجماد به بلور یخ تبدیل شد و به ‌صورت برف در اتاقک بارید.


چند ماه بعد مشابه همین آزمایش این بار بر روی یک ابر پوششی در ایالت نیویورک انجام شد و منجر به بارش برف شد البته گرمای هوا آن را قبل از رسیدن به زمین بخار کرد.


در مقابل این فرایند که با بارش سرد مشهور است، باران گرم هم وجود دارد؛ به این معنی که ابرهای مناطق گرمسیری هرگز به نقطه انجماد نمی رسند و قطرات باران در آن جذب یک هسته باران (ذره ای مانند نمک یا گرد و غبار) می شوند که برخورد این قطره های کوچک سبب تشکیل قطره هایی بزرگ و سنگین و قابل باریدن می شود.


بیشترین موادی که به ابرها تزریق و موجب بارش باران و برف می شود، پدید نقره و یخ خشک (دی اکسید کربن منجمد) و گازهای مایع (مانند نیتروژن مایع) است؛ برای تولید باران گرم هم معمولا از انواع نمک (مانند نمک معمولی و خشک کلرید کلسیم) استفاده می شود که باعث جذب بخار آب ابرها، تشکیل قطره و اضافه شدن به قطره های ابر و در نهایت بارش می شود.


انتقال این مواد و باروری ابرها به کمک هواپیما، شلیک موشک یا ژنراتور زمینی انجام می شود.
طبق اعلام مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها، بارورسازی ابرها در ایران به ‌وسیله 2 فروند هواپیما که 10 سال پیش برای این کار تجهیز شده، انجام می‌شود.
بیش از 90 درصد از ابرهای ایران ابر سرد است و عملیات بارورسازی از آبان تا اردیبهشت سال بعد انجام می‌شود.


آغاز این روش علمی در ایران سال 1353 بود که توسط وزارت نیرو و با همکاری یک شرکت کانادایی بر روی حوزه آبریز سد کرج و جاجرود انجام شد اما از سال 1376 و با تاسیس مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها در یزد وجهه رسمی به خود گرفت.


برای بسیاری از مردم هنوز شرایط، شیوه و تاثیر بارور کردن ابرها سوال برانگیز است و علاقه زیادی به دانستن در این زمینه وجود دارد؛ این موضوع با توجه به خشکسالی سال های اخیر به ویژه در مناطق کم آب اهمیت بیشتری یافته است.

** مقدمات و تاثیر بارور کردن ابرها
مدیر عامل آب منطقه ای استان کرمانشاه تاکید دارد که برای بارور کردن ابرها ابتدا باید ابر باران ‌زایی وجود داشته باشد که بتوان آن را بارور کرد و در جایی که آسمان صاف است، این کار شدنی نیست.


کیاست امیریان افزود: باید همه شرایط بارندگی از جمله ابر، هوای سرد، بارش و... وجود داشته باشد تا بارور کردن ابرها بتواند عملی و موثر باشد.
به گفت او بارور کردن ابرها در بهترین شرایط تنها می تواند بین 15 تا 20 میلیمتر بارندگی را افزایش دهد.


آنچنان که امیریان عنوان کرد، این کار در یک جبهه بارشی خاص صورت می گیرد و دامنه و شدت بارش به این بستگی دارد که آن جبهه چقدر از منطقه را پوشش دهد.
به گفته کارشناسان هواشناسی، یکی دیگر از موانع استفاده بیشتر از فناوری بارور کردن ابرها، هزینه بر بودن آن است که مسیر بهره گیری از آن را دشوار کرده است.
شاید بسیاری از مردم استان بی خبر باشند اما به گفته مدیرعامل آب منطقه ای استان کرمانشاه، اواخر آذر ماه 95 یک مورد بارور کردن ابرها بوسیله هواپیما در استان کرمانشاه اجرا شده است.


البته آمار دقیقی از تاثیر این اقدام در افزایش بارش ها منتشر نشده و روشن نیست که بارور کردن ابرهای استان چقدر موفق بوده است.
با این حال امیریان عنوان کرد که از این طرح برای افزایش بارش ها در بهار 96 هم استفاده می شود.
بارندگی فصل زمستان 95 در استان کرمانشاه نرمال پیش بینی شده اما مطابق اعلام هواشناسی برای بهار 96 بارش های خوبی نخواهیم داشت و تبعا یک سال کم آب پیش رو داریم.

** شرط گسترش عملیات بارورسازی
برخی منابع علمی تاکید دارند که یکی از پیش نیازهای باروری ابرها این است که حداقل میانگین بارش سالانه منطقه موردنظر دست کم 200 میلی متر باشد.
میانگین بارش سالانه 10 سال پیش کشور که 250 میلی متر بود اکنون به حدود 220 میلی متر رسیده است.


استان کرمانشاه هم 11 سال از 20 سال گذشته دچار کم آبی بوده و بارندگی آن در هفت سال از 10 سال گذشته کمتر متوسط کشور بوده است.
عملیات بارورسازی هر ساله به سفارش وزارت نیرو و با استفاده از اعتبارات تخصیصی این وزارتخانه انجام می‌شود.
تا سال 94 تنها 10 استان کشور تحت پوشش عملیات بارورسازی قرار داشتند که افزایش تعداد آنها مشروط به تجهیز ناوگان بارورسازی ابرها عنوان شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۲۲
پیمان صاحبی


 

بعد از کوه‌خواری دریاخواری؛ و حالا بندرخواری!

رئیس پژوهشکده باستان‌شناسی کشور گفت: کمبود زمین درمناطق جنوبی بنادر تاریخی را درخطر تخریب قرار داده است. سرپرست هیأت زمین باستان‌شناسی بنادر تاریخی «سیراف» و «نای بند» هم گفت: بنادر تاریخی تعیین حریم شود.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند نوشت: تخریب و غارت آثار تاریخی در تهران، شیراز، خوزستان کم بود، حالا مشاهدات میدانی باستان‌شناسان نشان می‌دهد که زمین‌خواران برای تصرف بنادر تاریخی در سیراف، نای‌بند و نجیرم در خلیج‌فارس برنامه‌ریزی کرده‌اند، درحالی که مساحت ٣‌هزار کیلومتری زمین‌های ساحلی جنوب ایران تاکنون تحت کاوش‌های باستانی قرار نگرفته و خطر تخریب در آن وجود دارد.

دیروز حسین توفیقیان، سرپرست هیأت زمین باستان‌شناسی بنادر تاریخی سیراف» و نای‌بند این خبر را درباره بنادر تاریخی خلیج‌فارس اعلام کرد. او از برنامه زمین‌ خواران برای تصرف غیرقانونی بنادر تاریخی سیراف، نای‌بند و نجیرم در خلیج‌فارس خبر داد و خواستار تعیین حریم این بنادر شد: «درنتیجه بررسی‌های میدانی که با هدف مطالعات زمین باستان‌شناسی بنادر یادشده انجام شد، شاهد تخریب‌ها و تصرف‌های غیرقانونی فراوانی دراین بنادر تاریخی ارزشمند بودم. لازم می‌دانم از همگان خواستار ارایه راه‌حلی کارشناسانه و علمی برای نجات آنها از نابودی کامل و همیشگی باشم. سیراف، نای‌بند و نجیرم (بطانه) به‌عنوان مهم‌ترین بنادر تجاری خلیج‌فارس درسواحل شرقی استان بوشهر و درحد فاصل شهرستان دیر تا خلیج نای‌بند قرار گرفته‌اند.»

به گفته او، این مراکز بزرگ تجاری که بازارهای ایران را در دوره ساسانی تا سده‌های نخستین بعد از اسلام به بازارهای شرق آفریقا، شبه‌قاره هند و شرق آسیا متصل می‌کردند، نقش مهمی درتجلی و تعالی فرهنگ و تمدن ایران‌زمین برعهده داشته و دراین میان سیراف به‌عنوان بزرگترین و مهم‌ترین بندر تاریخی خلیج‌فارس، نه‌تنها مرکز بزرگ تجارت بلکه مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها و اقوام مختلف ایرانی، آسیایی شرقی، عربی، هندی و آفریقایی بوده است. گسترش روزافزون فازهای جدید پارس‌جنوبی و شمالی، قیمت زمین را تا حدی بالا برده که بسیاری از اهالی زمین‌های ساحلی را به قطعات کوچک و بزرگ تقسیم کرده و هریک با کسب برخی مجوزهای قانونی و به صورت غیرقانونی اقدام به محصورکردن این زمین‌ها کرده و در انتظار خریداران هستند.»

آنطور که توفیقان گفته است؛ هنگام حضور هیأت زمین باستان‌شناسی سیراف در بررسی‌های میدانی به او پیشنهاد خرید یک قطعه بسیار «اوکازیون» و مشرف به خلیج نای‌بند واقع دربخش میانی بندر نای‌بند ارایه شده است: «فروشنده که مدعی بود تمامی بخش‌های تصرف‌شده بندر تاریخی نای‌بند، امروزه دارای سند هستند و هیچ‌گاه مزاحمتی برای آنها درتصاحب این زمین‌ها و ساخت دیوارهای بلوک سیمانی به وجود نیامده و زمین پیشنهادی دارای سند است و به قیمت متری یکصد و٤٠‌هزار تومان قابل واگذاری است.»

به گفته او، وضعیت بندر سیراف و نجیرم هم بهتر از بندر نای‌بند نیست: «داستان تخریب و تصرف غیرقانونی، درسیراف توسط اهالی بندر طاهری که آن هم به دلیل حضور صنایع گاز، گسترش بی‌رویه یافته و بندر تاریخی سیراف را درخود بلعیده، تکرار شده است. در بندر نجیرم بندر بزرگ و اقماری سیراف، وضع از این هم بدتر است و تصرف بخش‌های شرقی و غربی این بندر توسط گسترش صنایع و گاهی خصوصی از یکسو و تسطیح سطح بندر و ایجاد خاکریزهایی برای تقسیم‌بندی سطح بندر بین افراد مختلف از دیگر سو، بندر تاریخی نجیرم را به نابودی کامل کشانده است. در جای‌جای بندر نجیرم کف خانه‌های ساکنین این بندر تاریخی و کارگاه‌های سفالگری آن‌که در دل خود هزاران پرسش بی‌پاسخ دارند، به وسیله بیل‌های مکانیکی و راهسازی بیرون افتاده و دیوار فضاهای معماری خودنمایی می‌کند، درحالی که تقریبا تمامی محققین اروپایی معتقدند؛ سفال نوع فیروزه‌ای که به‌عنوان یک کالای ارزشمند ازطریق خلیج‌فارس به بنادر شرقی آفریقا، شبه‌قاره هند و شرق آسیا تجارت می‌شد، در بین‌النهرین ساخته شده است.»

کمبود زمین درجنوب دلیل هجوم زمین‌خوران به بنادر تاریخی

حالا طبق آنچه که حمیده چوبک، رئیس پژوهشکده باستان‌شناسی کشور می‌گوید: حدود ٣‌هزار کیلومتر ازسواحل ایران درخوزستان، ساحل دریای مکران تا نزدیک پاکستان هنوز شناسایی تاریخی نشده است، بنابراین بیم آن می‌‌رود که مورد هجوم زمین‌خواران قرار گیرد: «طبق گزارش‌های رسیده برخی افراد دربخشی از زمین‌های بنادر تاریخی سیراف، نای‌بند و نجیرم در خلیج‌فارس بدون سند حصارکشی کرده‌اند و توانسته‌اند زمین‌ها را تصرف کنند.»

او علت هجوم زمین‌خواران به این منطقه را کمبود زمین درمنطقه پارس‌جنوبی و عسلویه اعلام کرد: «اکنون تمامی محوطه‌های باستانی درخطر تخریب و سوءاستفاده قرار گرفته‌اند و تا همین حالا هم آسیب جدی بر آنها وارد شده است. ساخت‌وساز‌هایی درمنطقه صورت گرفته است، بدون اینکه مالکیتی نسبت به زمین‌ها داشته باشند. متأسفانه عرصه‌های تاریخی بنادر خلیج‌فارس تاکنون ثبت‌ملی نشده‌اند و حریمی هم برای آنها تعیین نشده، اما امیدواریم که ازطریق مراکز استان‌ها این اتفاق هرچه سریع‌تر صورت گیرد.»

حمیده چوبک از کمبود مطالعات و کاوش‌های باستان‌شناسی دراین جنوب ایران خبر می‌دهد: «تاکنون مطالعات جدی در این‌باره انجام نشده است، به همین دلیل برای تهیه نقشه باستان‌شناسی خلیج‌فارس برنامه‌ریزی کردیم. بنابراین قصد داریم دریک طرح ٣ تا ٥ساله سواحل خوزستان، بوشهر، مکران و چابهار را به لحاظ اطلاعات باستان‌شناسی تحت پوشش اطلاعاتی دربیاوریم.»

رئیس پژوهشکده باستان‌شناسی کشور از وجود ٣‌هزار کیلومتر مربع خط ساحلی درجنوب ایران از خوزستان، آخرین نقطه ساحل دریای مکران و نزدیک پاکستان خبر داد: «لازم است که طرح جامع مطالعات باستان‌شناسی خلیج‌فارس را درنظر بگیریم، بعد هم تعیین اولویت کنیم.»

بنادر تاریخی نباید تحت هیچ عنوانی تغییر یابند

مصطفی راستی‌دوست، عضو و معاون اسبق پژوهشکده باستان‌شناسی، باستان‌شناس زیر آب هم درباره اهمیت آثار ملی ثبت‌شده منطقه سیراف توضیح داد: «ارزش این منطقه ‌از نظر باستان‌شناسی اسلامی بسیار بالاست. آثار زیادی از ابتدای اسلام درآن منطقه وجود دارد و شهر در آنجا به صورت طولی گسترش یافته و اهمیت آن به حدی بوده است که «وایت هوس» کاوشگر انگلیسی به اندازه ٧ فصل یافته‌های باستان‌شناسی در آنجا کاوش کرده است.»

او درباره حریم بنادر سیراف گفت: «حریم بنادر سیراف از خط ساحلی جنوب به سمت دریا و از شمال هم در ارتفاعات است. علاوه بر اینکه ما در منطقه خشکی سیراف آثار تاریخی داریم، در زیرآب هم دارای آثار تاریخی زیادی هستیم، چون در آنجا خط ساحلی رو به پیشرفت است و بخش زیادی از آثار معماری را با خود به زیر آب برده است. کشتی‌های زیادی درگذشته دراین مسیر از مبدأ هند و چین وجود داشت که غرق شده‌اند که از آنها با عنوان کپسول تاریخی یاد می‌شود. این کپسول‌های تاریخی معرف دوره زمانی هستند که کشتی حیات داشته و تمام خصوصیات آن دوره در آنها محبوس شده است و به همین دلیل نباید اجازه تجاوز به حریم آنها را بدهیم. میراث گرانقدری دراین سواحل وجود دارد که تجدیدناپذیر است؛ یعنی اگر تخریب شود، دوباره نمی‌شود آن را ساخت. بنابراین ضرورت دارد که از تمام توان خود برای حفظ آن بکوشیم. منطقه سیراف ثبت‌ملی شده است و تجاوز به حریم آن غیرقانونی است.»

او در ادامه توجه همه‌جانبه به حفظ بناهای تاریخی را ضروری دانست: «این که سازمان میراث فرهنگی به‌عنوان متولی قانونی کشور اعلام کرده که این محوطه‌ها تاریخی هستند، برمردم واجب است که از آن حراست کنند. دلایل متعددی هست که اجاز ندهیم که تحت هیچ عنوانی «توسعه» «ساخت‌وساز» و هیچ دلیل دیگری دراین مناطق تغییری ایجاد شود، چون توسعه زمانی معنا می‌یابد که الزامات میراث فرهنگی رعایت شود وگرنه یک‌جانبه است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۰۷:۲۱
پیمان صاحبی