منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۷۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

خطرناک‌ترین آلاینده محیط زیست

*شینا انصاری: چگونه می‌توان تصور کرد که رنگ داخل ساختمان، جواهرآلات، لامپ‌های فلورسنت، مواد آرایشی و حتی ماده پرکننده داخل دندان‌های‌مان، می‌تواند ما را در معرض مهم‌ترین ماده خطرناک شیمیایی در جهان قرار دهد؟ «جیوه» ماده‌ای است که توسط برنامه محیط زیست سازمان ملل به‌عنوان مهم‌ترین ماده از مواد شیمیایی ده‌گانه پرخطر که سلامت انسان و محیط زیست را تهدید می‌کند، مطرح شده است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون نوشت: 10روز قبل در هجدهم می 2017 ، هفت کشور اتحادیه اروپا خواستار الزامی تسریع کننده در جهت کاهش آلودگی جیوه در محیط زیست و اجرای کنوانسیون مرتبط با جیوه (میناماتا) ظرف مدت 90 روز شدند.

تاریخچه شکل‌گیری این کنوانسیون که توسط 128 کشور جهان امضا شده نیز، قابل تامل است. این پیمان بین المللی نامش را از غم‌انگیزترین واقعه ناشی از آلودگی جیوه در تاریخ به عاریت گرفته است. در واقعه میناماتا ژاپن در سال 1956، پس از آنکه تخلیه فاضلاب‌های صنعتی حاوی جیوه به خلیج میناماتا در دهه 1930 شروع شد، روستاهای اطراف با مصرف آبزیان از خلیج دچار تشنج، بیماری اعصاب مرکزی، از دست دادن هشیاری و کما شدند. بیش از 2200 نفر قربانیان تایید شده این واقعه هستند. درسال۲۰۱۰میلادی، «یوکیوها تویاما» نخست وزیر وقت کشور ژاپن با شرکت در مراسم پنجاه و چهارمین سالگرد این بیماری، از همه قربانیان و رنج‌دیدگان آن، عذرخواهی کرد و اعلام کرد که هنوز مساله میناماتا پایان نیافته است!

واقعیت نیز جز این نیست، وقتی در معادن هفتاد کشور جهان، بیش از 15 میلیون انسان – که پنج میلیون نفر از آن‌ها زن و کودک هستند- هنوز در معرض بخارات جیوه قرار دارند، زمانی که اعلام می‌شود سالانه 8900 تن جیوه به محیط زیست منتشر می‌شود، با توجه به سمیت فوق‌العاده این فلز و اثر تجمعی آن در بافت‌های زنده و قابلیت انتشار آن تا دورترین نقاط کره زمین، می‌شود گفت هنوز مساله میناماتا و حضور یک آلاینده به‌شدت خطرناک در پیرامون ما حل نشده است!

متاسفانه حد ایمنی در مواجهه با جیوه وجود ندارد و هر فرد در مجاورت این ماده در معرض خطر است. درحال حاضر بیش از 600 شغل در جهان وجود دارند که به‌نوعی با جیوه سر و کار دارند. این فلز سمی در صنایع شیمیایی، الکتریکی، الکترونیکی و باتری‌سازی، دستگاه‌های اندازه‌گیری، مصارف دارویی و کلینیک‌های دندان‌پزشکی کاربرد دارد.

با توجه به ضرورت اجماع جهانی برای کاهش آلودگی جیوه در محیط زیست، متن پایانی کنوانسیون میناماتا در مورد جیوه در ژانویه 2013 نهایی شد. مفاد این کنوانسیون باتوجه به الزامات حقوقی آن، در مجموع متنی متوازن است که مانند سایر معاهدات حقوقی زیست محیطی، حاصل چانه‌زنی دو گروه از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه با عنایت به اصل مسئولیت مشترک اما متفاوت آن‌هاست و اجرای اقدامات مهمی برای ممنوعیت و کنترل فعالیت‌ها در سطح ملی مانند ممنوعیت فعالیت معادن جدید، متوقف کردن معادن موجود، کنترل انتشار جیوه در اتمسفر و رهاسازی آن در آب و خاک، حذف پروسه‌های صنعتی نظیر کلر الکالیتا سال 2025 میلادی و حذف تدریجی کاربرد جیوه دردندانپزشکی را تا سال 2020 میلادی خواستار شده است. خوشبختانه در تاریخ 18/5/1394 قانون تصویب کنوانسیون میناماتا در مورد جیوه به تصویب مجلس شورای اسلامی ایران رسید و برخی اقدامات در جهت اجرای کنوانسیون همچون حذف واحدهای کلرآلکالی پتروشیمی‌ها در دستور کار قرار گرفت.

با این حال هنوز منابع بالقوه بسیاری از انتشار آلاینده جیوه در اطراف ماست که می‌تواند برای سلامت همه ما مخاطره آمیز باشد.جیوه ناشی از آمال گام دندانی، محصولات آرایشی بهداشتی حاوی جیوه، تجهیزات پزشکی حاوی جیوه، رنگ‌های ساختمانی،لامپ‌های کم مصرف و همچنین صنایع الکترونیک، واحدهای تولید خودرو، تولید سیمان، ذوب فلزات، مجتمع‌های تولید فولاد و صنایع چوب و کاغذ از مهم‌ترین واحدهایی هستند که به‌عنوان منابع انتشار جیوه شناسایی شده‌اند.در حال حاضر با تاکید تعدادی از کشورهای اتحادیه اروپا مبنی بر الزامات تسریع کننده، به‌نظر می‌رسد منافع زیست‌محیطی و بهداشتی ناشی از اجرای مفاد کنوانسیون جیوه، انگیزه‌ای باشد برای تمامی کشورهای متعهد تا در اجرای کامل آن همکاری و مشارکت کنند. توجه ملی به این موضوع مهم می‌تواند گامی موثر برای حفظ محیط زیست به‌طور اعم و حفظ سلامت انسان‌ها به‌طور خاص در برابر یکی از خطرناک‌ترین آلاینده‌های شیمیایی که به شکل‌های مختلف وارد زندگی بشر شده به‌شمار آید.

*کارشناس محیط زیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۰۷:۳۶
پیمان صاحبی

بحران زیست‎محیطی برای ایران با ساخت «سد ایلیسو» ترکیه

مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران با بیان اینکه ساخت سد ایلیسو در ترکیه بحران زیست محیطی و معیشتی برای ایران به‌دنبال دارد، گفت: فعلاً اقدام خاصی برای جلوگیری از احداث سد ایلیسو صورت نگرفته است اما کمپینهای مردمی برای جلوگیری از احداث آن شکل گرفته


به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران: مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران با بیان اینکه ساخت سد ایلیسو در ترکیه بحران زیست محیطی و معیشتی برای ایران به‌دنبال دارد، گفت: فعلاً اقدام خاصی برای جلوگیری از احداث سد ایلیسو صورت نگرفته است اما کمپینهای مردمی برای جلوگیری از احداث آن شکل گرفته

ابوالفضل آبشت درباره بحرانهای زیست محیطی که کشورمان را به واسطه ساخت «سد ایلیسوی» توسط دولت ترکیه بر روی سرشاخهه‌های دخله تهدید می‌کند، اظهار کرد: فعلاً اقدام خاصی برای جلوگیری از احداث سد ایلیسو صورت نگرفته اما کمپینهای مردمی برای جلوگیری از احداث آن به سبب بحرانهای زیست محیطی شکل گرفته است.

وی به برگزاری کنفرانس بین‌المللی گردوغبار که در تیر ماه در تهران برگزار می‌شود اشاره کرد و افزود: قرار است در این کنفرانس بین‌المللی که کشورهای مختلف جهان و منطقه حضور دارند موضوع سد ایلیسو و بحرانهای احتمالی آن بررسی شود.

مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران تصریح کرد: به‌طور حتم جامعه بین‌المللی باید نسبت به مسائلی همچون خطرات زیست‌محیطی سد ایلیسو دقت کرده و بسیج شوند چرا که طبعات آن محلی و منحصر به یک کشور نیست بلکه آثار زیست محیطی آن منطقه‌ای است.

به گفته آبشت، طبعات خشک شدن تالابهایی همچون هورالعظیم که می‌تواند از جانب این سدسازیها تهدید‌کننده باشد صرفاً به یک منطقه محدود نمی‌شود و ابعادی بین‌المللی دارد بنابراین باید مسئله سد ایلیسو به‌صورت بین‌المللی مطرح شود.

وی با بیان اینکه باید نسبت به ساخت سد ایلیسو جریان‌سازی و روشنگری صورت گیرد، تصریح کرد: اگر مردم نیز نسبت به این مسائل و موضوعات آگاهی یابند تا حدود زیادی جلوی این اتفاقات ناگوار گرفته خواهد شد.

مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران با بیان اینکه سدسازی همیشه می‌تواند خطراتی را متوجه محیط زیست کند، گفت:‌ مسئله سدسازی حتی در کشورمان نیز آثار تخریبی داشته به عنوان نمونه می‌توان به بحران دریاچه ارومیه نیز اشاره کرد.

آبشت افزود: به همین سبب سدسازی با وجود برخی توجیهات که از سوی متولیان آن مطرح می‌شود، می‌تواند بحرانهای زیست‌محیطی را ایجاد کند و برخی سدسازیها همچون سد ایلیسوی ترکیه نیز تاثیرات تخریبی زیادی بر منطقه دارد که این تاثیرات بسیار بیشتر از آثار مخرب محلی است.

وی ادامه داد: تالابهایی همچون هامون و هورالعظیم نیز فقط به یک کشور مربوط نمی‌شود و منطقه‌ای است؛ در مورد جلوگیری از بحران برای هورالعظیم نیز باید جامعه بین‌المللی وارد شود و مسئله سد ایلیسو را که در حال احداث است مورد بررسی قرار دهد.

مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران تاکید کرد: امیدواریم جامعه بین‌المللی اهمیت بحران زیست محیطی ناشی از مسئله سد ایلیسو را درک کند و اگر جلوی چنین سدی که هزینه‌های زیادی برده، گرفته شود کاری بسیار مهم صورت می‌گیرد.

آبشت افزود: خسارات سد ایلیسو برای پایین‌دست خواهد بود و بحرانهای زیادی را به‌دنبال دارد که در این رابطه باید جامعه بین‌المللی بگوید از چه اهرمهایی برای جلوگیری از احداث سد ایلیسوی ترکیه بهره‌ می‌گیرد.

وی با بیان اینکه تاثیرات سد ایلیسو بیشتر بر کشورهای عراق، ایران و ترکیه خواهد بود، اظهار کرد: مسائل این سد دامن اکوسیستم منطقه را می‌گیرد و تاثیرات منفی بر حوزه آبریز دجله و فرات می‌گذارد.

مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران تصریح کرد: تاثیرگذاری سد ایلیسو بر معیشت جوامع محلی حوزه آبریز دجله و فرات بسیار زیاد خواهد بود و موجب بروز مشکلات زیاد معیشتی برای ساکنان این منطقه خواهد شد؛ این مسئله مهم باید در سطح بین‌المللی پیگیری و حل شود.

آبشت توضیح داد: باید وفاق بین‌المللی و تعهد در رابطه با مسائلی همچون ایلیسو و سایر بحرانهای زیست محیطی ایجاد شود و تصور می‌کنیم با حضور کشورهای مختلف دنیا در کنفرانس بین‌المللی گردوغبار این مهم صورت گیرد.

وی افزود: اگر توافق و اجماع بین‌المللی نسبت به سد ایلیسو به‌وقوع بپیوندد، بسیار مهم خواهد بود چرا که باید مسائل اینچنینی از طریق گفت‌وگو و مذاکرات بین‌المللی حل و فصل شود.

مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران با بیان اینکه در مورد مسئله سد ایلیسوی ترکیه گفت‌وگوهایی را با مسئولان کشور عراق انجام داده‌ایم، اظهار کرد: رایزینیها با عراق درباره سد ایلیسو انجام شده و حتی سفیر این کشور در روز جهانی تالابها دعوت شد و در این باره نیز گفت‌وگوها انجام گرفت اما این ماجرا فراتر از دو کشور است و ترکیه نیز باید اقدامی مهم در این باره انجام دهد.

آبشت افزود: اگر مسئله سد ایلیسوی ترکیه که در حال احداث است، حل نشود مشکلات غیر‌قابل جبرانی پدید خواهد آمد و مسائل زیست محیطی را صد چندان خواهد کرد.

وی با بیان اینکه برخی کشورها نسبت به سدسازی توجیه اقتصادی می‌آورند، گفت: باید در توسعه و توجیه اقتصادی، موضوعات زیست محیطی هم انجام بگیرد؛ ساخت هر‌گونه سدسازی به نوبه خود بد نیست اما باید مسئله حق‌آبه و محیط زیست هم مورد توجه قرار گیرد.

مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران تصریح کرد: سازمان حفاظت محیط زیست هم به طور قطع موضوع سد ایلیسو را مورد توجه قرار می‌دهد اما باید این مسئله مهم مورد اهتمام همه مردم قرار گیرد.

آبشت به کنفرانس گردوغبار که در تیرماه برگزار خواهد شد اشاره کرد و گفت: این کنفرانس بین‌المللی برای نخستین بار در ایران و جهان برگزارمی‌شود و امیدواریم اجماعی بین‌المللی روی موضوعات زیست محیطی‌ و سد ایلیسو صورت گیرد؛ این کنفرانس می‌تواند تاثیرگذاری بسزایی در جهان داشته باشد.

گفتنی است، دولت ترکیه ساخت «سد 10.4 میلیارد مترمکعبی ایلیسو» را از از دسامبر سال 2014 روی سرشاخه‌های دجله آغاز کرده و عملیات احداث آن همچنان ادامه دارد.

سد عظیم «ایلیسو» توسط دولت ترکیه به‌روی سرشاخه‌های دجله در نهایت باعث خشکی رود دجله در عراق و به‌تبع آن تالاب هورالعظیم در کشورمان و بحرانهای جدی زیست‌محیطی در ایران و منطقه خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۶ ، ۰۷:۳۵
پیمان صاحبی


گروهی از متخصصان مشهور حفاظت دریاها، خواهان تدوین یک قسم نامه بقراطی برای حفظ اقیانوس‌ها شدند؛ آنها البته معتقدند این قسم نامه نباید شبیه به سوگند نامه پزشکان باشد که متعهد می‌شوند در حین طبابت، برخی اصول اخلاقی را رعایت کنند.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از ایانا از ساینس دیلی، تدوین قوانین رفتاری برای حفاظت از دریاها، به جلوگیری از نقض حقوق بشر که ممکن است در ضمن حفاظت روی دهد، کمک می‌کند و تصمیم‌سازی مسئولانه به لحاظ اجتماعی- را در حین برنامه‌ریزی و اجرای قوانین مربوط به حفاظت اقیانوس‌ها تقویت می‌کند. این توصیه‌ها در مقاله‌ای در شماره ۱۵ می مجله Marine Policy به چاپ رسید.

ناتان بنت پژوهشگر در دانشگاه‌های واشنگتن، بریتیش کلمبیا و استنفورد می‌گوید: "مزیت تدوین راهنمای رفتاری این است که ما اشتباهات گذشته را پیش چشم داریم و از آنها عبرت می‌گیریم. ما سعی می‌کنیم راهی رو به جلو پیشنهاد دهیم که در نهایت موفقیت حفاظت از اقیانوس‌ها را افزایش دهد".

سال گذشته گروهی بین‌المللی از دانشگاهیان و فعالان دانشگاهی، نهادهای دولتی و سازمان‌های غیر انتفاعی در کنفرانس اتحاد بین‌المللی برای حفاظت از طبیعت جهان، در هونولولو گرد آمدند تا در مورد نیاز به تدوین قوانین رفتاری دریایی بحث کنند و چارچوبی برای چنین سندی تنظیم کنند. این مباحث همراه با بررسی سیاست‌های حفاظتی موجود، در این مقاله جدید، تلخیص شده است.

بنت توضیح می‌دهد: "گرد هم آوردن این تعداد متخصص واقعا نخستین گام در یک مسیر طولانی است. آنچه که ما در اینجا خواهان آن هستیم، تدوین و کاربرد یک راهنمای رفتاری برای همه کسانی است که با دریاها سر و کار دارند. این امر مستلزم این است که بازیگران کلیدی در حفاظت دریاها پا پیش بگذارند و از این ابتکار حمایت کنند".

در جریان اعمال برخی فعالیت‌های حفاظتی در سراسر جهان، مواردی از نقض حقوق بشر روی داده است. مثلا در تانزانیا بومیان ساحل نشین در پی تلاش دولت برای حفاظت از این منطقه، از زمین‌های خود رانده شدند. در آفریقای جنوبی، مناطقی که بدون مشورت با جوامع محلی به حفاظت دریایی اختصاص یافته بودند، به عنوان نمونه‌ای از عمل "زورگیری دریایی" معروف شده است که منبع ارتزاق و حقوق جوامع کوچک ماهیگیر را از آنها می‌گیرد.

نویسندگان می‌گویند بخشی از مساله این است که حفاظت دریاها موضوع تقریبا تازه‌ای است و چالش‌ها برای برآورده ساختن اهداف جهانیِ حفاظت از ۱۰ درصد از دریاها تا سال ۲۰۲۰ به سرعت در حال پیچیده‌تر شدن است. ممکن است با نزدیک شدن به پایان مهلت زمانی، اشتباهات یا غفلت‌هایی سر بزند. به علاوه اقیانوس‌ها چندین ویژگی منحصر به فرد دارند که کار حفاظت را دشوار می‌سازد. حقوق مالکیت در دریاها به اندازه خشکی مشخص شده نیستند، تعریف حد و مرز و اعمال قوانین دشوار است و درباره افزایش بهره‌برداری از منابع طبیعی دریایی یا حفاظت از آنها اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. این شاید جدیدترین سناریوی جهانی غرب وحشی باشد.

بنت می‌گوید: "اقیانوس‌ها این روزها جای شلوغی هستند، هر کسی سعی می‌کند با اهدافی متفاوت، ادعای خود را تثبیت کند. پرداختن به موضوعاتی درباره اینکه تصمیمات چگونه گرفته می‌شود، چه کسی درباره منطق تصمیمات مسئول و پاسخگوست؟ و اطلاعات مربوطه را به شکل شفاف در اختیار عموم می‌گذارد؟ آیا برخی از چالش‌های اساسی برای حفاظت از دریاها به شیوه مناسبی حل می شود؟».

نویسندگان مقاله چندین اصل مربوط به عدالت اجتماعی، مسئولیت‌پذیری و تصمیم‌سازی دارند که می‌توان از آنها برای تدوین قوانین رفتاری در حفاظت از دریاها استفاده کرد. این اصول شامل موضوعاتی همچون حقوق بومیان، غذا و امنیت معیشت، جامعیت و شفافیت می‌شود. آنها همچنین برای پیشرفت بیشتر کار، اهداف خود را فهرست کرده‌اند و مثال‌هایی از عواقب خوب و بد فعالیت‌های حفاظتی را ذکر کرده‌اند.

به عنوان نمونه‌هایی موفق می‌توان به بریتیش کلمبیا اشاره کرد که فرآیند برنامه‌ریزی دریایی، همه طرف‌های دخیل را در بر گرفته است؛ یا در هاوایی یک بنای یادبود ملی دریایی، فرهنگ محلی را لحاظ کرده در حالی که نماد سلامت و تنوع اکوسیستم به شمار می‌رود. بنت می‌گوید: درس‌هایی که از این نمونه‌های مثبت و دیگر نمونه‌ها گرفته می‌شود را می‌توان برای تدوین یک قانون بین‌المللی رفتاری به کار برد.

نویسندگان قصد دارند تا توصیه‌های خود را در نشست‌های بین‌المللی پیش‌رو درباره اقیانوس‌ها از جمله کنفرانس اقیانوس‌های سازمان ملل متحد در ماه ژوئن، کنگره بین‌المللی مناطق حفاظت شده دریایی در سپتامبر و کنفرانس اقیانوس ما در اکتوبر به بحث بگذارند. آنها امیدوارند دیگر دانشمندان، سیاستگزاران و سرمایه‌گذاران به آنچه که در این سند آمده اهمیت بدهند و سپس برای تدوین یک آیین نامه رفتاری با هم تعامل کنند.

آنها انتظار دارند سند نهایی به‌عنوان ابزاری برای آموزش و هدایت رویکرد نسل بعد دست اندرکاران و حامیان حفاظت استفاده شود و در هنگام ضرورت همچون معیاری برای پاسخگویی گروه‌ها در برابر اعمالشان استفاده شود.

پاتریک کریستی، استاد مدرسه امور زیست محیطی و دریایی و مرکز مطالعات بین‌المللی جکسون می‌گوید: "عملی شدن حفاظت از دریاها همیشه مستلزم برقراری توازن است. این تحقیق این امر را روشن می‌کند که نمی‌توان از آسیب‌پذیرترین افراد جامعه انتظار داشت که بار اصلی حفاظت را به دوش بکشند. بدون در نظر گرفتن دقیق اصول این تحلیل، احتمالا حفاظت در بلند مدت با شکست روبرو می‌شود و تاثیرات منفی ناخواسته‌ای بر اجتماع و محیط زیست تحمیل خواهد شد."/


ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۲
پیمان صاحبی


"برای رسیدن به توسعه پایدار، باید دگرگونی در کشاورزی و سیستم های فعلی مواد غذایی ایجاد کنیم که می توان از طریق حمایت از خرده مالکان و کشاورزان خانواده، کاهش آفت کش ها و مواد شیمیایی ، و بهبود شیوه های حفاظت از زمین انجام شود." این مطالب را خوزه گرازیانو دا سیلوا، دبیر کل فائو، خطاب به قانونگزاران اروپایی در حوزه کشاورزی و توسعه روستایی ۳۰ می ، ۲۰۱۷ گفت.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از  ایانا از سایت فائو، گرازیانو دا سیلوا گفت: " تشدید کشاورزی فشرده، باعث افزایش جنگل زدایی، کمبود آب، تخریب خاک و سطح انتشار گازهای گلخانه ای می شود،". وی تاکید کرد: "در حالی که استفاده بالای نهاده ها و منابع فشرده سیستم های کشاورزی برای تولید مواد غذایی بیشتر ، می تواند هزینه بالایی به محیط زیست وارد کند."

وی گفت: "امروز ضروری است که برای افزایش تولید، به محیط زیست آسیب وارد نشود. تغذیه مردم باید در راستای نگهداری از سیاره باشد. این موضوع در دستور کار توسعه پایدار ۲۰۳۰ و موافقتنامه تغییر آب و هوا پاریس آمده است، باید به جای استفاده از نهاده های زیاد به سوی سیستم های تولید مبتنی بردانش برویم."

آینده‌ی مواد غذایی و کشاورزی

در جریان گفت و گو با اعضای کمیته پارلمان اروپا در حوزه کشاورزی و توسعه روستایی، گرازیانو دا سیلوا ، به یافته های گزارش فائو به نام"​​روندها و چالش های آینده مواد غذایی و کشاورزی" (۱)اشاره کرد.

در میان ۱۵ روند شرح داده شده در این گزارش، اثرات تغییرات آب و هوا، درگیری ها و مهاجرت، بررسی شده است. گزارش فائو، همچنین ۱۰ چالش برای دستیابی به امنیت غذایی، بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار در سراسر جهان را پیش بینی کرده است.

دبیر کل فائو در سخنرانی خود به چهار محور اصلی: تغییرات آب و هوا؛ گسترش آفات و بیماری های فرامرزی؛ ضایعات مواد غذایی و زباله؛ و اهمیت ریشه کن کردن گرسنگی و تمام اشکال سوء تغذیه در جهان اشاره کرد.

تغییرات آب و هوایی

گرازیانو دا سیلوا تاکید کرد: "کشاورزی از همه بخش ها نسبت به تغییرات آب و وهوایی حساس تر است - به ویژه برای خرده مالکان و کشاورزان در کشورهای در حال توسعه . این در حالی است که کشاورزی و سیستم مواد غذایی حدود ۳۰ درصد از کل گازهای گلخانه ای را تولید می کند."

وی گفت: "برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای باید به ایجاد انعطاف پذیری و ترویج انطباق با اثرات تغییرات آب و هوا در میان کشاورزان اقدام شود. برای این منظور، فائو از کشورها خواست تا از طریق طرح ها و روش های مختلف ، از جمله کشاورزی هوشمند مبتنی بر آب و هوا ، بوم شناسی کشاورزی (اگرواکولوژی) و جنگلداری زراعی(۲) اقدام کنند."

کنترل انتشار آفات و بیماری های فرامرزی

جهانی شدن، تجارت و تغییرات آب و هوا، و همچنین کاهش انعطاف پذیری در سیستم های تولید، تمام این موارد به طور چشمگیری به گسترش قابل توجه آفات و بیماری های فرامرزی در سال های اخیر کمک کرده است . این می تواند تهدید بزرگ برای معیشت کشاورزان و امنیت غذایی میلیون ها نفر به شمار آید.

این درحالی است که فائو به نوبه خود از کشورها برای اجرای سیستم نظارت پیشگیری حمایت می کند . به طوری که دبیر کل فائو گفت: "در شرایط جنگ و بحران های طولانی، ما به ترویج برنامه های (دام) واکسیناسیون، ادامه می دهیم. همانطور که در سودان جنوبی و سومالی در حال انجام هستیم."

صرفه جویی مواد غذایی 

امروز در حالی در جهان مواد غذایی تولید می شود که حدود یک سوم از این مواد غذایی به هدر می رود، در حالی که برای تولید آن ها منابع طبیعی مانند زمین و آب استفاده شده است.

فائو در حال حاضر از حدود ۵۰ کشور در منطقه در برابر از دست دادن مواد غذایی و زباله حمایت می کند، که از طریق طرح صرفه جویی در مواد غذایی (SAVE FOOD) که یک همکاری منحصر به فرد - با بیش از ۸۵۰ اعضای صنعت، انجمن ها، موسسات تحقیقاتی و سازمان های غیر دولتی – انجام می شود . گرازیانو دا سیلوا به نمایندگان پارلمان اروپا گفت: "این اقدام با در نظر گفتن تمام موارد "در سراسر زنجیره ارزش از مزرعه تا سفره"انجام می شود."

نقش نمایندگان مجلس در مبارزه با سوء تغذیه

براساس برآوردهایی که نشان می دهد ، نزدیک به نیمی از جمعیت بزرگسال اتحادیه اروپا اضافه وزن دارند، دبیر کل فائواشاره کرد: "نبود تغذیه مناسب در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می تواند روی این موضوع تاثیر می گذارد. راه مبارزه با این مشکل ، تبدیل سیستم های مواد غذایی، از تولید به مصرف، و ارائه رژیم های غذایی سالم به مردم است."

وی از نمایندگان مجلس به عنوان قانون گزاران ، اجرای سیاست ها، برنامه های مناسب و چارچوب های عملیاتی براساس قوانین مناسب را خواستار شد.

دبیر کل فائو گفت: "نمایندگان مجلس نه تنها بالاترین سطح درزمینه سیاست و قانونگزاری در حوزه تغذیه را دارند بلکه می توانند بودجه لازم اجرای برنامه ها را تضمین کنند."

وی همچنین از اعضای پارلمان اروپا برای ایجاد " اتحاد یه مبارزه علیه گرسنگی"(۳) که نقش مهمی در مبارزه با سوء تغذیه در اروپا بازی می کند، قدردانی کرد.

ترجمه: فرحناز سپهری

پی نوشت:

۱-The future of food and agriculture: trends and challenges.

۲- اگروفارستری (agroforestry ): تلفیق عملیاتی از قبیل کاشت درخت، زراعت، پرورش گیاهان علوفه‌ای و مرتعی، دامداری و غیره در عرصه معین گفته می‌شود. به عبارت دیگر، اگروفارستری یعنی تلفیق مدیریت کشاورزی و پرورش درخت.

۳- Alliance Fight Against Hunger

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۱
پیمان صاحبی



مائده امینی

 ترکیه کمر همت به ساختن «ایلیسو» بسته است. سدی که در مرز جنوب‌شرقی ترکیه و روی رود دجله ساخته می‌شود؛ آب دجله به «اروند رود» ایران سرازیر می‌شود. درحالی‌که پیش از این هم نسبت به احداث سدهای مختلف روی رودهای مادری مثل دجله و فرات، بارها و بارها هشدار داده شده بود، روند سدسازی ترکیه بی‌توجه به اوضاع کشورهای پایین‌دستی مثل ایران و عراق ادامه دارد تا میزان آب در تالاب هورالعظیم به حداقل خود برسد و خشک شود. البته خسارات احداث این سد به هورالعظیم محدود نمی‌شود و خسارات جبران‌ناپذیری برای کشورهای‌ پایین‌دست به بار خواهد آورد. از مشکلات معیشتی که برای ساکنان منطقه توسط ریزگردها پیش خواهد آمد، گرفته تا ایجاد فرآیندهایی نظیر بیابان‌زایی و خشکسالی در عراق و حتی ایران.
محمدحسین کریمی‌پور، رئیس سابق کمیسیون کشاورزی اتاق ایران به «شهروند» می‌گوید: نزدیک ٤ دهه است که ترک‌ها با شروع طرح‌های برنامه‌ریزی شده تصمیم به مهار آب‌های سرچشمه‌ کوهستان‌های ترکیه در داخل کشور خودشان گرفته‌اند تا زمین‌های بی‌آب‌شان را نجات دهند. ترکیه با اقداماتی که در پیش گرفته، ٣٠‌میلیارد از ٨٠‌ میلیارد متر مکعب آبی که به کشورهای پایین‌دست سرازیر می‌شود را قطع می‌کند.
ترکیه با به پایان رساندن این اقدام، بزرگترین تهدید محیط زیستی علیه ایران را انجام داده و استاندارد زندگی ایرانی‌ها را تا‌ سال ١٤٠٥ تا مرز قابل توجهی کاهش می‌دهد. به گفته او، حاکمیت‌ها در کشورهای مختلف، توان و منابع محدودی دارند و تا مادامی که محیط‌ زیست جزو اولویت عملکردی حاکمیت ایران نباشد، روند پایین آمدن استاندارد زندگی ایرانی‌ها ادامه خواهد داشت.
محسن رشید فرخی، نایب‌رئیس دوم اتاق بازرگانی ایران اما معتقد است که وزارت نیرو هشدارهای لازم را داده و حالا نوبت وزارت خارجه است که پیگیر موضوع سدسازی‌های ترکیه باشد.
داستان از چه قرار است؟
در‌ سال ١٩٩٢ دولت ترکیه با افتتاح سد بزرگ آتاتورک روی رود فرات که ظرفیت آن معادل ٦٥٠ سد ایرانی بود، عملا آغاز شکل‌گیری ریزگردها در غرب ایران و تشدید بیابان‌زایی در عراق را رقم زد. دولت ترکیه همچنان مصمم است این‌بار سد ایلیسو را روی رود دجله بسازد و با این کار از ورود ٥٦‌درصد منابع آب دجله به خاک عراق جلوگیری کند. سد ایلیسو، یکی از سدهای بزرگ در حال احداث در کشور ترکیه است که ساخت آن از‌ سال ٢٠٠٦ شروع شد و در‌ سال ٢٠١٩ به پایان خواهد رسید. با توجه به مرزی بودن این سد در جنوب شرق ترکیه و احداث آن روی رود دجله که به خاک عراق سرازیر می‌شود و محیط‌ زیست کشور ایران را نیز به خود وابسته کرده است، این سد نیازمند مجوزهای قانونی بین‌المللی و جلب رضایت کشورهای ایران و عراق است که دولت ترکیه بدون اخذ مجوزهای قانونی از مجامع بین‌المللی درحال ساخت آن است.
آشفتگی عراق و سوریه؛ سوءاستفاده ترکیه
بزرگترین اتفاق زیست‌محیطی منطقه ما در ٤٠ سال اخیر، تلاش ترکیه برای تسلط کامل بر آب دجله و فرات است. کریمی‌پور ضمن اعلام این موضوع ادامه می‌دهد: سرزمین‌های عراق و روسیه توسط دجله و فرات سیراب می‌شوند که بخش اعظم مصرف آب انسانی این دو کشور، توسط این دو رود تأمین می‌شود. در سال‌های اخیر هر دو کشور عراق و سوریه درگیر تنش‌های مختلف بودند و ترکیه از این نابسامانی نهایت سوءاستفاده را کرده است. به گفته این کارشناس، صدام در دوره‌هایی که قدرت کافی داشت همه تلاش خود را کرد تا از آب‌های ورودی عراق محافظت کند اما این دوره قدرت بسیار کوتاه بود.
پرداخت صورتحساب حماقت ترکیه با ماست
حالا برداشت بی‌رویه ترکیه از سرچشمه و افزایش بی‌رویه جمعیت و به تبع آن افزایش سرانه آب توسط انسان مزید بر علت شده است. کریمی‌پور می‌گوید: امروز کشورهای همسایه مشغول پرداخت بهای حماقت و خودخواهی ترکیه هستند. سیکل‌های موضعی آب، خشک شدن حوزه‌ها، پدیده گردوغبار و ریزگردها و افزایش فاضلاب در دهانه اروند رود بهایی است که کشورهای همسایه و البته ایران امروزه می‌پردازند. به عقیده من در بازه زمانی ‌سال ١٣٩٠ تا ١٤٠٥، هیچ چیز به اندازه ریزگرد‌ها باعث کاهش استاندارد زندگی ایرانی‌ها نشده است.
همه ابعاد این فاجعه زیست‌محیطی در راه
فاجعه ‌ زیست‌محیطی در انتظار کشورهای اطراف دجله است. روز گذشته بهرام طاهری، مشاور وزیر نیرو در این‌باره به ایلنا گفته است: کشوری که آبی را سهم خودش فرض می‌کند، وقتی می‌خواهد به کشور دیگری بدهد، امتیازاتی را از کشور پایین‌دست طلب می‌کند؛ همانند آنچه اکنون بین ترکیه با عراق و سوریه رخ می‌دهد.او با اشاره به این‌که برای مهار ریزگردها باید با کشورهای همسایه نیز به توافق برسیم، گفت: کشورها باید بر سر حوضه‌های آبریز و رودخانه‌های مشترک به توافق برسند، چرا که در برخی موارد شاهدیم که اکنون کشورها دچار عدم توافق سیاسی شده‌اند و این مسائل برای حل شدن نیاز به فشار بین‌المللی و تداوم مذاکرات دارد.طاهری با بیان این‌که منشأ بسیاری از ریزگردهای ایران از کشورهای سوریه، عراق، اردن، اسراییل، عربستان و الجزایر است، افزود: این ریزگردها هرچه از مناطق دورتر می‌آیند، ریزتر و خطرناک‌ترند.
تابناک به نقل از محمد درویش، مدیرکل دفتر مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط ‌زیست نوشته است: سدهای ساخته شده روی دجله و فرات، تمام آب این دو رودخانه را می‌گیرند. به گفته او، خشک شدن تالاب‌های مرکزی عراق و سوریه، تبدیل تالاب هورالعظیم به بزرگترین کانون بحرانی ریزگرد در منطقه، درگیری ٢٥ استان غربی و مرکزی کشورمان با معضل ریزگردها و افزایش چشمگیر این مسأله، نمونه‌ای از ارمغان حذف حقابه دجله و فرات است. نابودی بیش از ٦ و نیم‌میلیون هکتار از اراضی کشاورزی عراق و سوریه، ایجاد کانون‌های فرسایش بادی و تولید گردوخاک، خشکی عراق و گردوغبار برخاسته از این کشور بر روی ایران، از دیگر آسیب‌های جبران‌‌ناپذیر اقدام دولت ترکیه با احداث سدهای گاپ است.
حالا چرا؟
بیست ‌سال است که متفکران و کارشناسان ایرانی نسبت به پیامدهای خشک شدن دجله و فرات و سدسازی روی آنها هشدارهای لازم را به وزارتخانه‌های مربوطه داده‌اند اما حاکمیت در ایران همواره دغدغه‌های مهمتری از مسائلی مثل آب و محیط‌ زیست داشته است. این را رئیس سابق کمیسیون کشاورزی اتاق ایران در گفت‌وگو با «شهروند» اعلام کرده و توضیح می‌دهد: حاکمیت‌ها در سراسر دنیا توان و منابع محدودی دارند و به قول گاندی این عملکرد است که اولویت‌ها را مشخص می‌کند. او با انتقاد از عملکرد مسئولان ایرانی در حوزه محیط‌ زیست می‌گوید: تمام چالش‌‌هایی که مردم کشور ما امروزه با آن مواجه هستند زاییده کیفیت پایین حکمرانی در تعیین اولویت‌هاست. حتی زمانی که اهمیت اولویت‌ها را متوجه می‌شویم، دولت‌ها به‌عنوان مجری، فربه گران و نادان هستند. او شاهد مثال این ادعا را مقایسه تعداد کارمندان ایرانی با ژاپنی گرفته و می‌گوید به ازای هر ١٥ کارمند ایرانی، یک نفر در ژاپن از دولت حقوق می‌گیرد.
از کمپین‌های مردمی تا اطلاع‌رسانی
رشید فرخی به «شهروند» می‌گوید که دولت یازدهم و دولت دوازدهم یکی از پیگیرترین مجریان موضوع سدسازی‌های غیرقانونی بوده و هستند. این روند باید با مسالمت و دوستی جلو رود. نایب‌رئیس اتاق ایران نسبت به حل این موضوع خوش‌بین است و می‌گوید تعداد قابل توجهی کمپین مردمی برای موضوعات این‌چنینی راه‌اندازی شده که در یک نمونه آن توانستیم مناطق حفاظت‌شده‌مان را نجات دهیم. اما باید پرسید آیا درباره این فاجعه محیط ‌زیستی که بیخ گوش‌مان است، چقدر به مردم اطلاع‌رسانی کرده‌ایم؟ چند ‌درصد مردم از علت واقعی ریزگردها و بحران‌های احتمالی در راه مطلعند و برای راه‌اندازی کمپین‌های مردمی متحد شده‌اند؟
منبع:شهروند
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۰۷:۵۹
پیمان صاحبی


 وحید اسلام زاده

مقدمه: دکتر علی اکبر مهرابی در سال ۱۳۲۱ در شهر بروجرد متولد شد. او دارای دکترای رشته اقتصاد توسعه با تخصص جامعه شناسی و توسعه روستایی از کشور فرانسه است. وی بازنشسته دانشگاه تهران و هم اکنون عضو هیأت علمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد است. طی چند دهه به ویژه پس از تصویب قانون ملّی شدن جنگل ها و مراتع تعداد قابل ملاحظه ای از بهره برداران روستایی و عشایری و هم چنین افراد غیر بهره بردار مدعی تصرف و در اختیار گرفتن عرصه ها بوده و حتی عده ای ادعای مالکیت آن ها را دارند. سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری کشور در مقام دستگاه اجرایی عموما این مدعیان را متجاوز و یا متخلف نسبت به عرصه های منابع طبیعی می داند. از این رو علیه آن ها دعوای کیفری در محاکم قضایی طرح کرده است. اما در عین حال عده دیگری در مورد اراضی منابع طبیعی که بنابر قانون ملّی و در اختیار دولت هستند، با دستگاه اجرایی اختلاف دارند که این گونه دعاوی جنبه حقوقی به خود گرفته است. گفت وگوی حاضر با دکتر علی اکبر مهرابی استاد بازنشسته دانشگاه تهران و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد، ریشه ها و دلایل این اختلاف را بررسی می کند.

چرا طرح های منابع طبیعی از دیدگاه مسائل اقتصادی اجتماعی اهمیت یافته است؟ مسئله چیست ؟

مهمترین دلیل آن است که بسیاری از طرح های منابع طبیعی به دلیل فقدان توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی با شکست مواجه شده اند. بسیاری از طرحها در دنیا در زمینه منابع طبیعی،کشاورزی و غیره سالها با هزینه های بسیاری انجام شد ولی این طرحها به ثمر نرسید و به گفته FAO "با شکست مواجه شد". پس از شکست های متوالی سیاستمداران، مسئولان و دست درکاران به این فکر افتادند که علت این شکست ها چیست؟

به این نتیجه رسیدند که دلیل این ناکامی ها چیزی نیست مگر اصطلاحی که هم اکنون به عنوان "مسائل اقتصادی ـ اجتماعی" بیان می شود و از آن به بعد قرار بر این شد که به این مسائل توجه شود و بهره برداران از منابع طبیعی مورد توجه قرار گیرند.

از آن زمان این مسئله مطرح شد که مسائل اقتصادی- اجتماعی چیست؟ یکی از مهمترین عوامل نادیده گرفتن این مسائل در ایران وارداتی بودن اندیشه ها و طرح های منابع طبیعی است و اصطلاحاً این طرح ها "بومی سازی" نشده است. البته این طرحها نامناسب یا دارای ایراد نیست بلکه این طرحها باید سازگار با شرایط ما باشد یا سازگار بشود. به طور کلی می توان گفت که در ایران نه در مرتع، نه در بیابان و نه در حوزه های آبخیز طرحی موفق سراغ نداریم مگر استثنائاتی که این طرح ها با موفقیت همراه بوده است و اگر اندیشه غالب این طرح ها همان است که امروز است پیش بینی بر این است که این طرح ها باز هم موفق نخواهد بود.

بنابراین مشکل در اینجا نیست که این طرح ها را از جایی اقتباس کرده ایم بلکه این است که ما اگر بخواهیم مرتع را مدیریت کنیم، بیابان را مهار کنیم و حوزه های آبخیز را بهبود ببخشیم چگونه با مردم مورد ارتباط با آن طرح برخورد خواهیم کرد و چه مسائلی را باید در نظر گرفت. بنابراین تغییر رویه ای در این زمینه انجام شده است مثلا به جای مدیریت مراتع، واگذاری مراتع آورده ایم. دیدگاهی بر این جریان حاکم است و باید کشف شود. مهمترین مورد "حاکمیت دیدگاه فنی" است.

دیدگاه حاکمیت فنی چیست؟

برخی مسائل فنی است، برخی مسائل اجتماعی و برخی اقتصادی است و یا انسانی است، ما در مورد مسائل فنی دارای مشکل نیستیم، بلکه مساله این است که این مسائل فنی دارای بعد اقتصادی و اجتماعی نیستند. نتیجه حاکمیت دیدگاه فنی نادیده گرفتن مردم و حذف آن ها است و اگر بخواهیم آن ها را به حساب بیاوریم به دلیل همان دیدگاه فنی این کار را به درستی انجام نمی دهیم.

پس باز هم مسایل انسانی مطرح است و به تبع آن مسایل اجتماعی و فرهنگی!

برای اینکه بتوانیم دیدگاه منطقی و درستی پیدا کنیم باید جایگاه انسان و جامعه را بشناسیم تا بتوانیم به آن توجه کنیم. انسان جزئی از طبیعت است. چرا؟ چون بخشی از زندگی ما مانند موجودات طبیعی است.

اگر بخواهیم وارد مسائل انسانی بشویم باید جایگاه انسان را بشناسیم. مثال دیگر اینکه ما هم همان عناصر جدول مندلیف را دارا هستیم.آهن، کربن، روی، و ... در بدن ما هم هست یعنی تا این حد به طبیعت آمیخته شده ایم. اما فراموش نکنیم که انسان هم جزئی از طبیعت ولی جزئی خاص از طبیعت است. نحوه زندگی و تکامل انسان با طبیعت متفاوت است.

هنگام وارد کردن انسان به طرح های منابع طبیعی باید بدانیم که نقش و ویژگی های انسان خاص است. بسیاری از طرح ها ابتدا به اجرا در آمده و سپس بخش اقتصادی- اجتماعی را به آن چسبانده ایم. این چیزهایی که بریده و دوخته شده اند آن دیدگاه خاص را ندارند. چون انسان جزئی خاص است ما نمی توانیم انسان را مانند سایر موارد اندازه گیری شده در کنار بقیه قرار دهیم. نگاه جامع در طرح های منابع طبیعی بسیار مهم است و دیدگاه باید سیستمی باشد به عبارتی تمام اجزا باید با هم همخوانی داشته باشند. این نگاه جامع مانند این است که بخواهیم لباسی را طراحی کنیم. اجزای این لباس نمی تواند ناهماهنگ باشد.

اما مسئله مهم است این است که چه کسی از این لباس استفاده می کند.اگر فردی از این لباس استفاده نکند تمام هزینه و زحمات ما به هدر می رود. تا به امروز متوجه نشده ایم که آن جامعه مهم است که باید از این طرح استفاده کند وگرنه تمامی طرحها شکست می خورد.

ما هنگام انجام مطالعات منابع طبیعی مثلاً در مرتع به سراغ مرتع می رویم در حالی که درست این است که اول باید به سراغ مردم برویم نه اینکه با پیش داوری بگوییم که مردم دارای فرهنگ نیستند و باید فرهنگ سازی کرد. شاید مردم دارای فرهنگ هایی باشند. نباید بررسی اجتماعی اقتصادی را صرفا در حد یک پرسشنامه بدانیم. ما در جهت تغییر فرهنگ مردم عمل می کنیم و چه بسا فرهنگ مورد نظر ما دارای ایراد است.

بنابراین اول باید نوع نگاهمان را تغییر دهیم. ما سعی می کنیم مردم را با دیدگاهی فنی به صف کنیم و هرگز نتوانسته ایم. ما باید در آینده دیدگاه مان را با دیدگاه انسانی عوض کنیم نه اینکه آن را حذف کرده یا نادیده بگیریم. جامعه خود ما را راهنمایی می کند. اگر بدانیم این لباس را برای چه کسی دوخته ایم، آن ها خود ما را در تعیین اندازه ها یاری می دهند و از هدر رفتن هزینه ها جلوگیری می کنند. ما اغلب بعد از مطالعات فنی و اجرای آن، جامعه را در نظر می گیریم و آن را به مطالعات علمی می چسبانیم. نه این که مطالعات علمی غلط باشند، خیر، ولی نوع نگاه ما در تقدم و تاخر آن ها است که مهم است. تا به حال پزشکی را دیده اید که از قبل برای بیمار نسخه نوشته باشد؟ بیمار باید ناراحتی های خود را برای پزشک شرح دهد و پزشک با ایجاد ارتباط با بیمار اقدام به درمان او کند. ما این ارتباط را ایجاد نکرده ایم و با پیش داوری می خواهیم با نوشتن نسخه ای از قبل بیمار را درمان کنیم و اگر مردم اجرا نکردند می گوییم مردم فرهنگ ندارند.به همین دلیل طرح منابع طبیعی هم لازم است ولی باید ابتدا نگاه انسانی را حاکم کنیم. برای مثال می توان با استفاده از دانش بومی اقدام به اجرای طرح کرد. با این که ایران به عنوان یکی از مبدأهای کشاورزی دارای فرهنگی غنی است. ولی از این فرهنگ غنی در طرح ها استفاده نشده است. در مطالعه ای در یکی از مناطق مشخص شد که مردم محلی آن منطقه دارای ۳۰۰ واژه مرتع داری، دام و دامداری در زمینه مرتع هستند. این اطلاعات ما را هدایت می کند به این که ما می توانیم اطلاعات علمی که مردم در مورد مرتع می خواهند، به آن ها انتقال دهیم و آن ها می پذیرند. بومی سازی بدین معنا است. پس از این مرحله خواهیم دید که مردم اجرا و مدیریت طرح را به عهده می گیرند.

رابطه فرهنگ ما با منابع طبیعی، با مراتع و در کل با طبیعت چگونه است؟

به طور کلی در کنار مسئله فرهنگی، متوجه می شویم که فرهنگ منابع طبیعی و مرتعی و... نیز داریم که توسط مردم ایجاد شده و پیشرفت کرده است. تضاد موقعی پیش می آید که ما این ویژگی های فرهنگی مردم را مانند حقوق شان نادیده می گیریم. عموماً فکر می کنند مردم بی فرهنگ اند و باید آن را ارتقا دهیم و حتی آن را به شعار تبدیل کرده اند که باید فرهنگ منابع طبیعی را به فرهنگ همگانی تبدیل کنیم که این در واقع تهمتی به جامعه ایران است در حالی که باید فرهنگ روستایی ایران به فرهنگ همگانی تبدیل شود. ما می گوییم این افراد سنتی هستند.آیا سنت مخرب است و کهنگی است؟ آیا هرچه مدرن است مفید و هرچه سنت است مضر است؟ ما باید فرهنگ کشاورزی چند هزار ساله را کنار بگذاریم؟ این همان پیش داوری است. ما باید ببینیم آیا فرهنگ منابع طبیعی وجود دارد. مثلاً رانندگی فرد قانون مند در سیستم بی قانون هرگز منطقی نیست. حتی کسی که فرهنگ رانندگی را می داند در این سیستم مشکل دار نمی تواند به درستی رفتار کند. سیستم آگاه نیست و نمی تواند به درستی رفتار کند.آیا کسی که در حال استفاده بیش از حد مرتع است نمی داند که روش درست چیست؟ سیستم است که دارای اشکال است. فرهنگ کشاورزی ایران بالای ۵ هزار سال سابقه دارد و بسیار منسجم است و سرپا بودن کشاورزی اکنون به خاطر همین سابقه طولانی است. مثلاً در مطالعه ای ۸۰ درصد دامداران گفتند که مشکل مرتع زیادی دام است. ولی مرتع آن منطقه دارای مشکل بود.آیا این افراد نمی دانند که مشکل کجاست؟ ما باید به مشکلات آنها توجه کنیم و با پیش داوری با آن برخورد نکنیم و آن را به عنوان منفعت طلبی فردی در نظر نگیریم. نتیجه ای که از این بحث بدست می آید "بحث بی اعتمادی بین مردم و متخصصان و مسئولان است" و دیگر حتی اگر دلسوزانه عمل کنیم مقبول واقع نمی شود. اعتماد یک سرمایه اجتماعی است ولی در منابع طبیعی ایران از بین رفته است. علاوه بر این اعتماد بین مردم را نیز تخریب کرده ایم. مثلاً مردم روستا و عشایر به طور سنتی دوستدار منابع طبیعی بودند ولی در حال حاضر تبدیل به دشمنان منابع طبیعی شده اند. مثلاً رسومی مانند سیزده به در، داشتن گل و گیاه در ادبیات، داشتن باغچه در خانه و از همه مهمتر بستن دخیل به درختان از نمادهای این دوست داشتن طبیعت است. در ایران درختانی با بیش از چند هزار سال وجود دارند. درخت در فرهنگ ایرانی مقدس بوده و تخریب آن ناپسند است. پادشاهی در راهی کشاورزی را دید که در حال کاشت گردو بود و همان طور که میدانیم این درخت دیر بار می دهد. از او پرسید در این آخر عمری چرا گردو کشت می کنی؟ در جواب گفت "کاشتند و خوردیم و میکاریم تا بخورند". پادشاه انعامی به او داد. گفت "سلطان مشاهده کردند که من در همین دنیا مُزدم را گرفتم". چه شده که مردم طبیعت دوست ایران به دشمنان طبیعت تبدیل شده اند؟ این ناشی از رفتار دولت ها از ۱۵۰ سال پیش است. بنا بر این وقتی که این اتفاقات را نگاه می کنیم می بینیم تحت تاثیر این اتفاقات تعامل بین مردم و دولت ناچیز بوده است و ما تعاملی مناسب ایجاد نکرده ایم.

مراتع در کشور ما از دیرباز مشکلات عدیده ای داشته است و هر گروهی سعی می کرد بر روی آن تسلط داشته باشد، دولت هم می خواهد مراتع را به شیوه خود مدیریت کند. دولت تا چد توانسته در مدیریت مراتع موفق باشد و آیا اصلاً دولت های توسعه یافته بر مراتع مدیریت دارند؟

در مدت نزدیک به ۵۰ سال شاهد اشکال متنوع اجرای برنامه و تثبیت مالکیت دولت بوده ایم. در این مدت فراز و فرودهای فراوانی وجود داشته، تجربیات قابل ملاحظه ای به دست آمده، اما با این همه کنترل دستگاه های اجرایی بر عرصه های مرتعی حاصل نشده است. در مقابل مردم و بهره برداران مراتع هم روستائی و هم عشایری در جهت تثبیت موقعیت خود بوده اند. تلاش فراوانی بهره برداران کرده اند تا علاوه بر تثبیت موقعیت خود، حتی به مالکیت رسمی عرصه های مرتعی دست پیدا کنند. اختلاف های موجود از یک سو میان بهره برداران روستایی و عشایری و از سوی دیگر نیز بین دستگاه های اجرایی و بهره برداران مراتع است و مسئله جالب توجه اختلاف ها بین دستگاه های اجرایی در درون دولت نیز تسری پیدا کرده است. ما در تحقیقی با همین موضوع این اهداف را پیگیری کردیم:

۱- بررسی چگونگی و سیر تحول پرونده های منابع طبیعی به ویژه جنگل ها و مراتع در قوه قضائیه

۲- آسیب شناسی اجتماعی و حقوقی و ریشه ها و دلایل آن

۳- تعیین مسائل و مشکلات کلیدی دعاوی طرح شده.

۴- ارائه راه حل ها و راهکارهای قانونی و حقوقی رفع آسیب ها و حل مسائل و مشکلات.

موضوع این پروژه شامل آن دسته از پرونده هایی است که مورد اختلاف میان دستگاه اجرایی و مدعیان است که جنبه حقوقی به خود گرفته است.

چه نتایجی از این پژوهش به دست آوردید، البته تا آن جایی که امکانش هست این نتایج را به ما بگویید؟

اول از اقدماتی که انجام گرفته بگویم تا بعد برسیم به نتایج. اقدامات انجام گرفته تا کنون عبارتند از:

۱- تهیه آمار پرونده های موجود از واحد حقوقی سازمان جنگل ها ، مراتع و آبخیزداری کشور.

۲- بررسی اسنادی شامل گزارش های مکتوب و گزارش های مرتبط.

۳- بررسی اسناد ملی در مورد پرونده های مربوط به قاچاق چوب در جنگل ، مالکیت اراضی و اختلاف ملکی کشاورزان و کشاورزی.

بر اساس آمار موجود واحد حقوقی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، تا کنون بیش از ۲۰ هزار پرونده در محاکم عمومی دادگستری تشکیل شده است. از این تعداد حدود پنج هزار پرونده در سال از جنبه حقوقی در محاکم عمومی دادگستری مطرح هستند که فرایند وقت گیر و زمان بر و پرهزینه را از یک سو برای مردم و مدعیان به وجود آورده و از سوی دیگر سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، دادگستری و حتی دستگاه های دیگر را درگیر این کار کرده است.

بنابراین وضعیت موجود و مسائل آن می طلبد که با بررسی این موضوع به ویژه دعاوی طرح شده در جهت ارائه راه حل و راه کارهای حقوقی و قانونی گام برداشته شود.

طی بررسی به عمل آمده تا کنون رقم پرونده‌های موجود در مراجع قضایی از سال های دهه ۱۳۲۰ تا حال حاضر به صورت زیر بوده است:

سال

تعداد پرونده ها

دهه ۱۳۲۰

۱۲۰۰۰

دهه۱۳۵۰

۵۰۰۰۰

بعد از انقلاب

۱۲۰۰۰۰

در حال حاضر

۲۰۰۰۰۰

نتایج نشان می دهد از دهه ۱۳۲۰ تا کنون تعداد پرونده های موجود از ۱۲ هزار پرونده به ۲۰۰ هزار پرونده در حال حاضر رسیده است. این آمار و ارقام در اداره امور زمین در ایران ریشه در اختلاف میان مردم و دستگاه اجرایی داشته و هم چنان ادامه خواهد داشت.

همچنین پرونده های موجود در سازمان اسناد ملی ایران مورد بررسی قرار گرفته است که طبقه بندی پرونده ها بر اساس محتوای آن ها در ۳ دسته انجام گرفت که در هر ۳ مورد اطلاعات مربوط به شرح سند، شماره سند، محل در آرشیو، تاریخ سند و تعداد برگ آن ها یادداشت برداری شد.

بر اساس محتوای پرونده های مورد بررسی تا کنون می توان به طور کلی مسائل زیر را که باعث نابسامانی در رابطه میان مردم و دستگاه اجرایی شده است، بیان کرد:

۱- عشایر و مالکیت مراتع: به طور کلی باید گفت که نقطة عطف بی نظمی در بهره‏برداری از مراتع، قانون ملی شدن منابع طبیعی است. از آنجا که به مسأله عشایر صرفاً از جنبه سیاسی برخورد شد، در زمینه بهره برداری از مراتع، چاره درستی اندیشیده نشد؛ نظم و نسق گذشته به هم خورد و متأسفانه نظام جدیدی جایگزین نشد؛ این وضعیت هنوز ادامه دارد. در حالی که عشایر براساس عرف و رسوم خود ادعای "حق تصرف" و حتی "مالکیت" مراتع را داشته و دارند، ملّی شدن مراتع یک سره این حقوق را نادیده گرفت. بسیاری از دامداران کوچندة عشایری و غیرعشایری اسناد عادی، بنچاق و حتی ثبتی در اختیار دارند که برای اثبات حقوق خود ارایه می نمایند. در بسیاری از مناطق، خرید و فروش مرتع پیش از اصلاحات ارضی نیز وجود داشته است.

پروانة چرای موقت، به عنوان یکی از راه حل‏ها به اجرا گذاشته شد. اما این راه حل که قرار بود "موقتی" باشد، بیش از ۲۵ سال است که ادامه دارد. در حالی که عشایر و سایر بهره برداران مراتع در بلاتکلیفی قرار گرفتند، زمینه برای اعمال نفوذ و اتخاذ تدابیری فراهم شد که توجه لازم را به حقوق عرفی و مرسوم عشایر نداشتند. هنگامی که عشایر مسایل مهم زندگی شان را طرح می کنند، بهره برداری از مراتع را بسیار بااهمیت می دانند. بدین دلیل درگیری آن ها بر سر حق بهره برداری و یا مالکیت مراتع جدی است. اختلاف های موجود میان خانوارهای عشایری، طوایف و به طور کلی اختلاف های درونی عشایر در زمینة مراتع، درگیری های عشایر با روستائیان، گرفتاری های مربوط به روانه چرا و هیات های ممیزی و ناهماهنگی میان عشایر و دستگاه اجرائی از مشکلات موجود است.

۲- گرایش به تصرف و کسب مالکیت مرتع

در یک نگاه کلی در یک قرن اخیر و در دوران معاصر می توان مشاهده کرد که ساختارهای کنش و به اصطلاح سنتی اجتماعی و سیاسی در جامعه روستائی و عشایری دگرگونی های تعیین کنندگی را پشت سر گذاشته است. صرف نظر از این که علت ها و دلایل دگرگونی ها چیست، بعد از اصلاحات ارضی و ملّی شدن مراتع و جنگل ها، تغییرات سرعت یافتند، به ویژه ساختارهای اجتماعی و سیاسی عشایری فرو پاشید و وضعیت جدیدی شکل گرفت. در نگرش و دیدگاه های جامعه روستائی و عشایری، به تبعیت از شرایط عمومی حاکم و در بستر این شرایط جهت گیری و تلاش عشایر و روستائیان در کسب موقعیت های فردی سوق پیدا کرد. یعنی احراز مالکیت های فردی مراتع، دامداری و فعالیت های انفرادی و همچنین مدیریت انفرادی و خانوادگی اقتصاد خانوار، روش‏های انفرادی و خانوادگی مدیریت امور جای روش های مرسوم و کهن را گرفت. حتی در کوچ عشایر که در گذشته امری گروهی و اجتماعی بود، شاهد کوچ انفرادی بسیاری از کوچندگان و در اشکال متنوع بوده ایم. از زمانی که طرح های مرتع داری و واگذاری مراتع براساس ضوابط جدید شکل گرفته و به اجرا درآمده، بررسی ها نشان می دهند که یکی از انگیزه های اساسی بهر‏ه برداران مراتع در مشارکت در طرح های مرتع داری، احراز مالکیت فردی و خانوادگی است.

در پژوهش های روستایی با این مشکل روبه رو بودیم که روستاییان یا عشایر به پرسشگران ۲ نوع پاسخ می دهند، یکی پاسخ های مصلحتی است که در این دست از پاسخ ها جنبه های منفی بسیار قوی است و دیگر این که در محافل خصوصی تر پاسخ های واقعی می دهند که با پاسخ اولی متفاوت است. شما در این تحقیق چگونه این مشکل را حل کردید؟

ما به این مشکل آگاهی کامل داشتیم؛ به عنوان مثال در استان کهگیلویه و بویراحمد بیشترین قدر نسبی به ترتیب مربوط به نگهداری و محافظت از مراتع (۲۱درصد) و تأمین علوفه برای تعلیف مستقیم دام (۲۰درصد) است که اولی بازگوی پاسخ رسمی و مصلحت جویانه و دومی بازگوی واقعیت بنیادین زندگی دامداری سنتی است. در ۱۷ درصد از پاسخ ها صراحتاً به موضوع کسب مالکیت، در ۱۲ درصد پاسخ ها به موضوع تثبیت مالکیت عرفی اشاره شده است و در نتیجه می توان گفت که در مجموع ۲۹ درصد از پاسخ ها ناظر بر انگیزه مالکیت در رانش اعضاء به سوی طرح های مرتع داری است. ۱۴ درصد از پاسخ ها بازگوی آینده نگری برای خانواده و ۱۶ درصد آن نیز بازگوی وابستگی به مرتع است و در مجموع این پاسخ ها (۳۰درصد) را می توان بازگوی انگیزه های نامستقیم تمایلات ملکی (مالکیت) در پیوستن به طرح های مرتع داری تلقی کرد و بر این اساس می توان نتیجه گرفت رانه (drive) "مالکیت" و یا به اصطلاح "محرک مالکیت" سهمی در حدود ۵۹ درصد در وادار کردن افراد به پیوستن به طرح های مرتع داری به عهده دارد.

در همین رابطه جدولی هست که در اختیار شما قرار می دهم

ردیف

انگیزه های پیوستن به طرح

فراوانی مطلق

فراوانی نسبی

۱

کسب مالکیت

۲۱

۱۷

۲

تثبیت مالکیت عرفی

۱۵

۱۲

۳

آینده نگری برای خانواده

۱۸

۱۴

۴

وابستگی به مرتع

۲۰

۱۶

۵

نگهداری و حفاظت از مراتع

۲۶

۲۱

۶

تأمین علوفه برای تعلیف مستقیم دام

۲۰

۱۶

جمع

----

۱۲۵

۱۰۰

به بحث خود برگردیم، بالاخره دولت تکلیف دامداران و مراتع کشور را چگونه باید روشن کند، در این رابطه چه راه کارهایی وجود دارد؟

بر اساس مطالعه موردی که در استان کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفته است، گرایش در جهت بهره برداری انفرادی تنها در اثر فروپاشی ساختارهای کهن عشایری و روستائی به وجود نیامده است. مقتضیات اقتصادی خانواده های بهره بردار برای افزایش تعداد دام نیز گرایش به وجود آمده را تقویت و تشدید کرده است. اگر متوسط تعداد دام خانوارهای عشایری در منطقه کهگیلویه و بویراحمد را که معادل ۳۴ رأس دام کوچک بوده است در نظر بگیریم این رقم براساس آمارهای موجود به حدود متوسط ۱۰۰، ۱۲۰ رأس به طور متوسط افزایش یافته است. ترجمان افزایش تعداد دام خانوارها در عمل گرایش اجتماعی را در جهت واحدهای انفرادی و مستقلی از دیگر افراد جامعة عشایری تقویت کرده است. بررسی ای که دربارة تمایل بهره برداری در زمینه شیوه واگذاری مرتع در طرح های مرتع داری صورت گرفته ۹۵% بهره برداران خواستار واگذاری قطعی مرتع هستند. البته عده ای واگذاری را در چارچوب طرح مرتع داری خواسته اند و عده دیگری واگذاری قطعی را طلب کرده اند. در همین ارتباط تمایل بهره برداران به مالکیت فردی در استان فارس موضوع پرسش بوده است. حدود ۹۱,۲ درصد تمایل خود را به مالکیت فردی مرتع از متوسط به بالا اعلام کرده اند که در این میان ۴۸.۲ درصد آن ها، تمایل قوی و بالای خود را اعلام کرده اند.

در میان ۱۰۰ طرح واگذار شده افراز و تفکیک میان بهره برداران روندی افزایشی داشته است. بدین ترتیب که در طرح های مرتع داری بیش از واگذاری ۲۶,۴ درصد عرصه های مرتعی به صورت انفرادی و افراز شده اداره شده است. در حالی که بعد از واگذاری این رقم به ۷۱.۴ درصد رسیده است.

این وضعیت و روند بیانگر آن است که گرایش عام در میان بهره برداران مراتع به سوی مدیریت انفرادی و در اکثر موارد مدیریتی خانوادگی مراتع واگذار شده است. در حقیقت بهره برداران طرح های مرتع داری را بستری برای تصرف و در اختیار گرفتن مرتع در نظر دارند. به عبارت دیگر "عشایر و دامداران طرح در مرتع داری را فرصتی مغتنم" برای کسب مالکیت بر مرتع تلقی می کنند و هشیارانه و زیرکانه اما با تأنی به شیوه ای خاص خودشان در همین جهت حرکت می کنند. واقعیت تقسیم عرفی و غیررسمی محدوده طرح های مرتع داری مشاعی که مسلماً نتایج مطلوبی از حیث پیشرفت عملیات فنی طرح ها به بار خواهد آورد. مؤید درستی این استنباط است."

البته از دیدگاه دستگاه اجرائی و دفتر فنی مرتع طرح های واگذار شده در چارچوب سامان های عرفی و به صورت مشاع واگذار شده اند. اما به آن گونه که حقیقت امر و روند واقعی متقاضیان اقتصادی و اجتماعی نشان داده است جهت حرکت و گرایش عام به سمت مدیریت انفرادی و خانوادگی شکل گرفته است. یعنی این که هر بهره بردار مرتع می خواهد که عرصة مرتعی واگذار شده را در اختیار بگیرد و ادارة آن را عهده دار شود. از یکی از بهره برداران که عضو یکی از طرح های مرتع داری واگذار شده بود، سوال شد؛ چرا اعضای این طرح اقدام به افراز و تفکیک مرتع کرده اند گفت: "برای این که در کار، انضباط فردی بیشتر است." این گفته به وضوح حکایت از گرایش و رفتار عمومی بهره برداران در به اختیار گرفتن عرصه های مرتعی می کند. در این اظهار امید به مالکیت قطعی در آوردن عرصه بعد از افراز و تصرف نیز وجود دارد.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۶
پیمان صاحبی
 

امید تازه درجان تالاب‌ها

تالاب‌ها دیگر تشنه نمی‌مانند و حقشان به آنها داده می‌شود. این بار قانون تالاب‌ها را نجات داد، آن هم درست زمانی که خشکسالی و استفاده بی‌رویه از آب‌های سطحی شیره جانشان را مکیده و هر روز تشنه‌ترشان می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت:در حالی‌که خلأ‌های قانونی دست و پای سازمان حفاظت محیط‌زیست را بسته بود، حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌های کشور قانون شد تا از قبل آن تالاب‌ها بعد از این روی خوش ببینند. بالاخره رئیس‌جمهوری در نامه‌ای به ابتکار قانون مصوبه مجلس در دفاع از تالاب‌ها را برای اجرا ابلاغ کرد. لایحه‌ای که پس از تهیه و تدوین و تصویب در دولت یازدهم، بیستم اردیبهشت ۹۴ تقدیم مجلس نهم شد و درنهایت در مجلس دهم به تصویب رسید. حالا این قانون برای نخستین‌بار هرگونه بهره‌برداری و اقدامی که تخریب و آلودگی تالاب‌ها را به دنبال داشته باشد، ممنوع کرده است و بعد از این بیش از ٤٠ تالاب ایران حقابه‌شان را از وزارت نیرو طلب خواهند کرد.

محمد مجابی، معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس در سازمان حفاظت محیط‌زیست در گفت‌و‌گو با «شهروند» این‌که کنوانسیون جهانی تالاب‌ها به نام رامسر شناخته شده و بیش از ٢‌هزار تالاب جهان زیرمجموعه آن هستند را افتخاری برای ایران می‌داند: «برای همین است که باید توجه ویژه به تالاب‌ها داشت.» با این حال تالاب‌های ایران در دو دهه اخیر وضع خوبی نداشته‌اند؛ به‌طوری که نام ٦ تالاب ایرانی در فهرست قرمز مونترو قرار گرفته، تغییر اقلیم و عوامل انسانی آنها را بیشتر به سمت خشکیدن سوق داده است و البته ریختن پساب‌ها و انواع آلودگی هم مزید بر علت شده است. تمامی این موارد باعث شده است که تعداد زیادی از ٢٠٠ تالابی که در ایران وجود دارند، به این مشکلات گرفتار شوند.


با این حال اکنون به گفته این مقام مسئول در سازمان حفاظت محیط‌زیست قانون تازه به‌طور جامع مسائل تالاب‌ها را در نظر گرفته است. از این میان تالاب‌های ارومیه، مجموعه آجی گل، آلاگل و...، گاوخونی، میغان و جازموریان ازجمله مواردی هستند که با تلاش دولت یازدهم وضع بهتری پیدا کردند. مجابی این در میان دریاچه ارومیه را مورد ویژه‌ای می‌داند که دولت در راستای حفاظت حوضه آبریز آن به قرق، پلمپ چاه‌های غیرمجاز و جلوگیری از ساخت سدهای خاکی پرداخته و روش کشت کشاورزان را تغییر داده است. حالا قانون تازه به کمک دیگر لوایح و دستورالعمل‌های حفاظت تالاب‌ها آمده است.


جزییات قانون حفاظت تالاب‌های کشور


در ماده اول قانون‌گذار هر گونه بهره‌برداری و اقدامی که منجر به تخریب و آلودگی غیر قابل جبران تالاب‌ها بشود را ممنوع کرده است. مجابی با اشاره به این ماده این‌که مرجع تشخیص این موضوع سازمان حفاظت از محیط‌زیست اعلام شده را نکته مهمی می‌داند و البته می‌گوید حداکثر ظرف مدت ۶ ماه از تاریخ ابلاغ این قانون، سازمان باید آیین‌نامه را تهیه کند و به تصویب هیأت وزیران برساند تا مبنای عمل همه مراجع باشد.
ماده دوم سازمان حفاظت محیط‌زیست را مکلف کرده که نیاز آبی زیست‌محیطی تالاب‌ها را تعیین کند و وزارت نیرو هم در کنار سازمان موظف شده به تدوین و اجرای برنامه مدون نسبت به تخصیص و تأمین آن اقدام کند. این ماده‌ای است که کارشناسان محیط‌ زیست آن را مهم می‌دانند چرا که نخستین‌بار است به شکل قانونی به حقابه تالاب‌ها توجه شده است.
براساس ماده سوم، وارد کردن گونه‌های گیاهی و جانوری غیر بومی مضر به تالاب‌ها ممنوع است. معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس در این‌باره می‌گوید: «یکی از نمونه‌های ورود گونه‌های غیر بومی به تالاب‌ها که ضرر بی‌رویه‌ای به این اکوسیستم زده، آوردن گیاه آزولا به تالاب انزلی است که برای این تالاب و مردم حاشیه آن خسارت سنگینی به‌بار آورده و نمونه‌های دیگر بسیار است. این‌که قانون جلوی این موارد بایستد، پیشرفت خوبی است.»


ماده چهارم قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌های کشور به جرم‌انگاری تخلفات محیط زیستی پرداخته است. مجابی در تشریح این ماده می‌گوید: «اشخاص حقیقی و حقوقی متخلف از احکام این قانون و مقررات مصوب، پس از اقامه دعوا توسط سازمان محیط زیست، علاوه بر توقف فعالیت و جبران خسارات وارده، با تشخیص مرجع قضائی به پرداخت جریمه به میزان سه تا پنج برابر خسارات وارده و در صورت تکرار، علاوه بر جبران خسارات به پرداخت جریمه به میزان ٦ تا ٨ برابر خسارات وارده محکوم شده‌اند.
از طرفی طبق تبصره یک این ماده مقرر شد درآمدهای ناشی از جریمه‌ها و خسارات، طی ردیف درآمدی جداگانه که در قانون بودجه هر‌ سال مشخص می‌شود به حساب خزانه‌داری کل کشور واریز شود و معادل ۱۰۰‌درصد آن با پیش‌بینی در قوانین بودجه سنواتی به منظور جبران خسارت وارده و حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌ها در اختیار صندوق ملی محیط‌ زیست قرار می‌گیرد. در همین قانون همچنین اشاره شده که سازمان حفاظت محیط‌ زیست در اجرای این قانون از پرداخت هزینه دادرسی معاف است و به گفته مجابی این مورد سازمان را در اجرای برنامه‌هایش قوی‌تر می‌کند.
معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس در سازمان حفاظت محیط‌ زیست با بررسی این موارد، قانون تازه مجلس برای تالاب‌ها را یک «ریل‌گذاری درست» می‌داند: «این نخستین‌بار است که حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌ها در مجموع قوانین ثبت می‌شود و حتی دولت هم مکلف شده اعتبارات آن را تأمین کند که امیدواریم در بودجه ‌سال ٩٧ این موضوع مدنظر قرار گرفته شود.»


مردم و حفاظت از تالاب‌ها


اما مردم کجا هستند؟ مجابی معتقد است در کنار این قانون، تالاب‌ها نیازمند فرهنگ عمیقی برای جلوگیری از تخریب و آسیب هستند؛ مضامین حفاظت اگرچه به گفته این مقام مسئول در سازمان محیط ‌زیست در فرهنگی ایرانی- اسلامی دیده شده اما تالاب‌ها از گزند فعالیت‌های انسانی در امان نمانده‌اند.
مجابی در این‌باره می‌گوید: «هرچند این قانون دایمی است و به موارد کلی پرداخته اما در برنامه ششم توسعه مشارکت محلی به‌طور جدی در نظر گرفته شده است. در این برنامه گفته شده که از نهادهای مردمی به‌خصوص بومی‌ها برای حفاظت از تالاب‌ها و مناطق چهارگانه حفاظتی استفاده شود و تدابیری هم برای آموزش این جوامع دیده شد.» او ادامه می‌دهد: « از سوی دیگر نهادهای مردمی تأیید شده هم می‌توانند در مواجهه با تخلفات به‌عنوان مدعی‌العموم به بحث وارد شوند و این موضوع در آیین دادرسی هم آمده است.»
به گفته معاون توسعه مدیریت، حقوقی و امور مجلس علاوه بر این در لایحه هوای پاک که هنوز تأیید نشده هم به بحث آموزش اشاره شده است، هر چند «این لایحه هنوز تاییدیه شورای نگهبان را نگرفته است.»


صحبت صریح از حقابه


با ابلاغ قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌ها این نخستین‌بار است که از مسأله حقابه و طلب کردن آن به شکل قانونی یاد می‌شود. مجابی در این‌باره می‌گوید: «نخستین‌بار است که به صراحت از تعیین حقابه سخن به میان آمده است. یکی از اسناد در تعیین این سند مذاکرات نمایندگان درباره میزان بارندگی است که درنهایت وزارت نیرو را مکلف به تأمین حق تالاب‌ها می‌کند. این مسأله البته در قانون پنج‌ساله هم دیده شده است.»
به گفته مجابی، در کنار این موارد، در لایحه هوای پاک هم برای نخستین‌بار برای تالاب‌هایی که منبع گرد و غبار به شمار می‌روند به حقابه اشاره شده است.
معاون توسعه مدیریت سازمان محیط‌ زیست از سوی دیگر مجلس را هم در روند محیط زیستی دولت سهیم می‌داند: «در یک‌سال عمر مجلس دهم، توجه خوبی به محیط ‌زیست صورت گرفته و نشان می‌دهد مجلسی که قانون حفاظت از تالاب‌ها و هوای پاک را تأیید کرده و پیگیر لایحه خاک است، مجلسی محیط زیستی است و کارنامه خوبی دارد.»


قبلا توافق بود، اکنون قانون


ابوالفضل آبشت، مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب‌های ایران یکی از موارد مهم این قانون را موضوع تعیین حقابه تالاب‌ها از طرف سازمان حفاظت محیط‌زیست و مکلف‌شدن وزارت نیرو به تأمین حقابه می‌داند و به «شهروند» می‌گوید: «این موضوع در گذشته به صورت توافق انجام می‌شد اما اکنون وجهه قانونی پیدا کرده است. درواقع خلأ قانونی که سازمان با آن مواجه بود، اکنون از بین رفته و سازمان برای حمایت از تالاب‌ها قوی‌تر شده است. حالا قانونی هست که قبلا الزامی نبود. سازمان حقابه را مطالبه می‌کند و وزارت نیرو باید پاسخگو باشد، یعنی باید پاسخی موجه داشته باشد که هم سازمان را قانع کند و هم جوامع محلی که از نبودن یک تالاب آسیب می‌بینند.»
او به ماده دیگری که دولت را به تخصیص اعتبار مکلف کرده، اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «درحال حاضر برای عمده تالاب‌ها برنامه‌های مدیریت تهیه شده که ذیل آن برنامه دستگاه‌های مختلف به آنها ابلاغ می‌شود. اکنون با قانون حفاظت از تالاب‌ها این روند به شکل دقیق‌تری و فقط برای تالاب‌ها پیگیری می‌شود.»
علاوه بر این، شکل جریمه متخلفان هم به گفته آبشت به نفع تالاب‌هاست، چراکه «تکلیف جریمه و هزینه جبران خسارت مشخص است، درنهایت براساس همین قانون صرف تالاب می‌شود. این هزینه به ناکجاآباد نمی‌رود و مستقیما درصندوق محیط‌زیست ذخیره می‌شود. این موارد افزایش اعتماد بین دولت و مردم را افزایش می‌دهد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۵
پیمان صاحبی


فعالان محیط زیست ایرانیان را برای امضای یک نامه فراخواندند

 فعالان حوزه محیط زیست نامه‌ای خطاب به دبیر کل سازمان ملل نوشته و خواهان بررسی اقدامات دولت ترکیه در حذف حق‌آبه کشورهای عراق و سوریه شده‌اند. اقداماتی که ایران را نیز تحت تاثیر گرد و غبار ناشی از خشک شدن تالاب‌های این کشورها قرار داده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، پرونده سدسازی‌های ترکیه و مشکلات زیست‌محیطی ناشی از آن برای منطقه خاورمیانه، پرونده‌ایست که اگرچه برای فعالان محیط زیست ایران و حتی کشورهای همسایه چون عراق و ترکیه باز شده اما هنوز از سوی مسئولان ارشد کشور ما و حتی کشورهای عراق و سوریه به این موضوع توجه کافی و حرکتی جدی برای رسیدگی به این پرونده آغاز نشده است ولی این بار فعالان محیط زیست کشور قصد دارند با جلب توجهات بین‌المللی به این مسئله، الزام جهانی را برای مقابله با روند تخریبی ترکیه اتخاذ کنند.

هومان خاکپور - فعال حوزه محیط زیست و ایده‌پرداز کمپین میان‌رودان- که معتقد است ترکیه حق‌آبه پایین‌دست را رعایت نمی‌کند و با سدسازی‌های متعدد بر دجله و فرات باعث خشکی اکوسیستم‌ها در کشورهای عراق و سوریه شده است، به ایسنا، می‌گوید: دولت ترکیه از نابسامانی‌های موجود در عراق و سوریه سوء استفاده کرده است و از رعایت حق‌آبه این کشورها خودداری می‌کند. در حال حاضر عراق و سوریه با توجه به ناامنی در کشور خود نمی‌توانند مطالبه‌گر سهم آبی خود از ترکیه باشند.

وی تاکید می‌کند: بر اثر بسته شدن آب از سوی ترکیه بخش هورالعظیم عراق خشک و به کانون اصلی گرد و غبار تبدیل شده است که کشور ما را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد.

این فعال حوزه محیط زیست با بیان اینکه ترکیه با ساخت سد بزرگ آتاتورک با ۴۸ میلیارد متر مکعب ظرفیت مانع ورود آب دجله و فرات به عراق و سوریه می‌شود، می‌افزاید: ترکیه قصد دارد از طریق سد آتاتورک سطح اراضی کشاورزی خود را یک و نیم میلیون هکتار توسعه دهد.

وی افزود: خواستار ایجاد یک الزام بین‌المللی هستیم تا ترکیه را ملزم به رعایت حق‌آبه پایین دست کند بنابراین قصد داریم در جریان کنفرانس مقابله با پدیده گرد و غبار - که تیرماه سال جاری با حضور عالی‌ترین مقام سازمان ملل و وزرای خارجه و محیط زیست ۵۳ کشور در تهران برگزار می‌شود- نامه‌ای را به دبیر کل سازمان ملل برسانیم؛ نامه‌ای که حاوی مطالبات ما برای مقابله با زیاده‌خواهی‌های دولت ترکیه است.

خاکپور در ادامه می‌گوید: از شهروندان ایرانی تقاضا داریم حمایت خود را از این طرح از طریق ثبت‌نام در سایت حفاظت از تالاب هورالعظیم و امضای نامه‌ای که به دبیر کل سازمان ملل نوشته شده؛ اعلام کنند. در شرایط حاضر حدود ۲۰ استان کشور درگیر پدیده گرد و غبار است و تقریبا دو سوم شهروندان ایرانی با مشکل گرد و غبار دست و پنجه نرم می‌کنند بنابراین امضای یک میلیون ایرانی دور از تصور نیست. شهروندان می‌توانند برای امضای این نامه با ورود به این سایت، مشخصات خود را وارد و ثبت نام کنند.

متن نامه کمپین "میان‌رودان" خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد به شرح زیر است:

«جناب آقای آنتونیو گوتیرس، دبیر کل محترم سازمان ملل متحد

با سلام احتراما به استحضار می‌رساند جمهوری ترکیه در دو دهه گذشته سدهای زیادی در حوضه آناتولی جنوبی و سرچشمه های دجله و فرات ساخته است که گنجایش تنها یکی از این سازه‌های غول‌آسا یعنی سد آتاتورک روی فرات که در ۱۹۹۲ آبگیری شد به ۴۸ میلیارد مترمکعب می رسد همچنین ساخت سد ۱۰.۴ میلیارد مترمکعبی ایلی‌سو روی سرشاخه‌های دجله از دسامبر ۲۰۱۴ در دست انجام است.
ساخت این سدها، نظام آب‌شناختی دو رودخانه بزرگ دجله و فرات را به شدت متاثر و مختل کرده و می‌کند و به متروکه شدن چندین میلیون هکتار از اراضی کشاورزی در کشورهای سوریه و عراق انجامیده و بحرانی جدی در پایاب آنها یعنی هورالعظیم به وجود آورده است؛ بحرانی که سبب شده تا تالاب راهبردی هورالعظیم به بزرگترین کانون بحرانی ریزگرد در منطقه بدل شود.
جوامع بومی و مردم سوریه، عراق و ایران؛ یعنی خاستگاه کهن‌ترین تمدن‌های جهان چون ایرانی، سوری و بین النهرین به شدت از اثرات ویرانگر این سدها آسیب دیده و می‌بینند.
ادامه روند ویرانگر سدسازی دولت ترکیه و مهار آب این دو رودخانه، گذشته از نابودی کشاورزی و تشنگی روستاها و شهرها در میان‌رودان، طغیان پدیده گرد و غبار در باختر ایران را هم پدید آورده و پیوسته تشدید می‌کند؛ فرآیند ویرانگری که نه تنها سلامت که فعالیت‌های تولیدی و روزمره مردم را تهدید کرده است و آبادبوم‌های انسانی را به سمت متروکه‌شدن سوق می‌دهد.
پیامدهای ویرانگر سدسازی در ترکیه نه تنها به فجایع انسانی ناشی از جنگ تحمیلی در سوریه و عراق دامن زده و حقوق بشر را تهدید می‌کند، که با مفاد کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی و بیانیه حقوق جوامع بومی سازمان ملل آشکارا مغایرت تام دارد.
چنین است که ما امضاکنندگان زیر از سازمان ملل متحد و یونسکو درخواست رسیدگی به وضعیت نگران‌کننده حق‌آبه جوامع بومی مولد در حوضه آبخیز دجله و فرات را داریم و خواهان احیای دوباره میان‌رودان از طریق گشودن دریچه‌های سدهای آناتولی جنوبی (به‌ویژه سد آتاتورک) و جلوگیری از ساخت و آبگیری سدهای در دست ساخت (به ویژه سد ایلی‌سو) هستیم.»

این اقدام ضد محیط زیستی ترکیه در ماه‌های اخیر، تعدادی از مسئولان کشور را وادار به واکنش کرد، به طوری ‌که چندی پیش یکی از مدیران ارشد سازمان هواشناسی ایران، از احداث سدهای متعدد روی رودخانه فرات و تاثیر آن در تشدید گرد و غبار منطقه ابراز نگرانی کرد و گفت: سد آتاتورک ترکیه باعث کاهش ورودی رودخانه فرات شده است. این رودخانه وارد سوریه، عراق و بعد خلیج فارس می‌شود. در حال حاضر سدهای بسیاری در عراق و سوریه روی رودخانه فرات احداث شده ولی سد ترکیه بزرگترین این سدهاست و حجم آب بسیاری به منظور توسعه کشاورزی پشت سد ذخیره شده؛ این درحالیست که یگانه عامل حاصلخیزی خاک عراق و جلب جمعیت در جلگه خشک و گرم بین‌ النهرین، دو رود فرات و دجله محسوب می‌شود.

نباید فراموش کرد که ایران یکی از متضررین اصلی در این ماجرا است چون با خشک شدن تالاب‌های مرکزی عراق و سوریه و رها شدن اراضی کشاورزی به وسعت بیش از شش میلیون هکتار در این کشورهای جنگ زده، کانون گرد و خاک به شدت افزایش یافته به طوری که در دو دهه اخیر شاهد افزایش چشمگیر ریزگردها در کشورمان هستیم که آسیب‌های جبران‌ناپذیری را به غرب و مرکز کشور وارد کرده است.

محمد درویش - مدیرکل مشارکت‌های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست و کارشناس حوزه بیابان‌زدایی- نیز پیش از این وضعیت کنونی محیط زیست منطقه را عواقب زیاده خواهی‌ها، بلندپروازی‌ها و آزمندی‌های دولت اردوغان دانست و می‌گوید: اردوغان باید به‌خاطر این رفتارها به دنیا جوابگو باشد. دولت ترکیه با وجود اینکه عضو کنوانسیون مقابله با بیابان‌زایی سازمان ملل متحد است، طی ۱۵ سال اخیر بیش از ۳۸ میلیارد متر مکعب آب را با احداث سدهای متعدد از دجله و فرات دزدیده و متاسفانه دولت ایران نیز هیچ واکنشی نشان نداده است.

اخیرا فرهاد دبیری - معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست- نیز با بیان اینکه ترکیه با برنامه‌ها و پروژه‌های عظیم سدسازی در بالادست دو رودخانه دجله و فرات، یکی از مهمترین مسائل آینده منطقه خاورمیانه در زمینه بحران آب را تشکیل خواهد داد، تاکید می‌کند: در حال حاضر ترکیه در کشور خودش و در قسمت بالادست روی دجله و فرات سد می ‌زند و این مسئله که هر کشوری در سرزمین خود اقداماتی انجام دهد که لطمه به سرزمین دیگر وارد کند بر اساس معیارهای بین ‌المللی جای بحث دارد و وزارت خارجه باید به مسئله سد "آتاتورک" ورود کند.

یوسف بابادی -عضو کمپین میان‌رودان و فعال حوزه محیط زیست- به ایسنا می‌گوید: در حال رایزنی با تشکل‌های محیط زیستی خارج از کشور هستیم تا اهمیت موضوع میان‌رودان را در عرصه بین‌المللی گسترش دهیم. در شرایط حاضر با فعالان محیط زیست کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، انگلیس، آمریکا و فنلاند وارد مذاکره شده و توافقات ضمنی آنها را برای همکاری و مشارکت با کمپین میان‌رودان دریافت کرده‌ایم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۴
پیمان صاحبی


 

غول خشکسالی هنوز نفس می‌کشد

 هر چند امسال شاهد افزایش بارش‌ها در استان‌های مختلف بوده‌ایم و میزان بارش‌ها از میانگین بیشتر شده است، اما همچنان نگرانی‌هایی در مورد تنش آبی در استان‌های مختلف وجود دارد.

به گزارش سلامت نیوز،روزنامه آرمان در ادامه نوشت: از طرف دیگر، افزایش بارش‌ها این نگرانی را به وجود آورده که شهروندان خود را در حاشیه امن تصور کرده و مصرف بهینه آب را از دستور کار خارج کنند. ایران به رغم افزایش بارش‌ها در سال آبی جاری همچنان با بحران آب رو‌به‌رو بوده و از طرفی باید بهسازی الگوی آبیاری تداوم یافته و از طرف دیگر باید الگوی مناسب مصرف آب میان شهروندان ترویج شود. فصل گرما از راه رسیده است و مسئولان عنوان می‌کنند تنها در صورت مصرف بهینه آب می‌توانیم تابستانی بدون قطعی آب داشته باشیم.

بر اساس بررسی‌های صورت گرفته ارتفاع کل ریزش‌های جوی از اول سال آبی تا پایان چهارمین روز از خرداد سال جاری بالغ بر 222 میلیمتر بوده است. این حجم از بارندگی نسبت به میانگین دوره‌های مشابه درازمدت (223 میلیمتر) صفر‌درصد افزایش و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته (226 میلیمتر) دو‌درصد کاهش را نشان می‌دهد. همچنین حجم بارش از اول مهر تا پایان روز چهار خرداد معادل 862/ 365 میلیارد مترمکعب گزارش شده است. میزان بارش در حوضه آبریز دریای خزر در سال آبی جاری 310 میلیمتر گزارش شده، که این رقم در مقایسه با سال آبی گذشته 26‌درصد و در مقایسه با دوره بلندمدت 48‌ساله 10‌درصد کاهش داشته است. در حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان، میزان بارش‌ها تاکنون 362 میلیمتر گزارش شده که این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته صفر درصد و در مقایسه با متوسط 48‌ساله سه‌درصد افزایش داشته است. حوضه آبریز دریاچه ارومیه تاکنون شاهد 202 میلیمتر بارش بوده که این رقم در سال گذشته 285 میلیمتر ثبت شده، از همین رو در مقایسه با سال آبی گذشته این حوضه آبریز شاهد کاهش 29‌درصدی است.

میزان بارش در فلات مرکزی ایران با 21‌درصد افزایش نسبت به سال گذشته 155 میلیمتر به ثبت رسیده است. گفتنی است این حوزه در مدت مشابه سال گذشته 128 میلیمتر بارش داشته و همچنین میانگین متوسط بارش در دوره 48‌ساله گذشته این حوضه 148 میلیمتر گزارش شده است. حوضه مرز شرق از ابتدای سال آبی جاری تاکنون 60 میلیمتر بارندگی داشته، در حالی که این منطقه در مدت مشابه سال آبی گذشته 92 میلیمتر بارش را تجربه کرده بود و این نشان از کاهش 35‌درصدی بارش‌ها در مقایسه با سال آبی گذشته و کاهش 37‌درصدی نسبت به آمار دوره 48‌ساله بلندمدت در این حوضه دارد. حوضه آبی قره‌قوم تاکنون 179 میلیمتر بارش داشته است که این رقم در مدت مشابه سال گذشته 234 میلیمتر بوده که نشان‌دهنده کاهش 24‌درصدی بارش‌ها نسبت به سال گذشته و کاهش 13‌درصدی نسبت به میانگین دوره بلندمدت 48‌ساله است. شایان ذکر است بیشترین میزان بارندگی در ایستگاه چهلگرد استان چهارمحال و بختیاری با‌هزار و 400 میلیمتر و کمترین میزان برای زابل استان سیستان و بلوچستان با ۲۰.۴ میلیمتر بارندگی گزارش شده است.

8 استان در خطر خشکسالی شدید

استان‌های مرکزی و کویری به‌ دلیل شرایط خاص جغرافیایی بیشتر از دیگر استان‌ها در معرض خشکسالی قرار دارند. بارش‌های کم و تبخیر بالای آب در این مناطق در سال‌های اخیر، کشاورزی این استان‌ها را تا حدی زیادی تحت‌الشعاع قرار داده، تا جایی که سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور، سال گذشته در برخی مناطق، کاشت محصولاتی را که مصرف آب بالایی دارند ممنوع اعلام کرد. بر اساس گزارش‌های مرکز ملی خشکسالی سازمان هواشناسی کشور خوزستان، شمال بوشهر، غرب کهگیلویه‌و‌بویراحمد، بخش‌هایی از اصفهان، یزد، شمال و شرق کرمان، خراسان‌جنوبی و سیستان‌و‌بلوچستان استان‌هایی هستند که بیشتر در خطر خشکسالی قرار دارند. همچنین ۸۵‌درصد از مساحت کشور با درجه‌های مختلف خشکسالی مواجه بوده که ازاین‌میان۵.۲۵ ‌درصد با خشکسالی خفیف، ۷.۲۶ ‌درصد با خشکسالی متوسط، ۵.۲۴ ‌درصد با خشکسالی شدید و در نهایت ۳.۸ ‌درصد از مساحت کشور با خشکسالی بسیار شدید همراه بوده است. حدود دو‌درصد از مساحت کشور هم با ترسالی و مابقی اراضی کشور از شرایط طبیعی خود بر اساس شاخص مذکور برخوردار بوده است.

روش‌های بهینه‌سازی مصرف آب

یکی از راه‌های صیانت از منابع ارزشمند آب‌، بهره‌برداری بهینه و هوشمندانه از این ذخایر گرانبهاست. راهکارهای چندی برای بهره‌برداری بهینه از منابع آب و در نتیجه حفاظت از آن وجود دارد که به دو گروه تقسیم می‌شوند.

الف: راهکارهای سازه‌ای که عبارتند از: 1-ساخت سد، حوضچه‌های تغذیه مصنوعی سفره‌های آب زیرزمینی، عملیات آبخیزداری و کارهایی از این دست 2-اجرای آبیاری تحت فشار، احداث گلخانه و... 3-تصحیح و بهسازی زمین‌های کشاورزی و... 4- احداث کارگاه‌ها و کارخانه‌های صنعتی کم آب بَر، احداث کارگاه‌ها و کارخانه‌های فراوری محصولات کشاورزی، بسته بندی و... 5-احداث تصفیه خانه‌ها و تصفیه فاضلاب‌های صنعتی و خانگی و استفاده مجدد از آب 6- احداث آب‌شیرین‌کن روی دریا و منابع آب نامتعارف و تامین بخشی از آب صنعتی و شرب. راهکارهای سازه‌ای نیاز به منابع مالی قابل توجهی دارد که برخی از آنها توسط دولت یا با حمایت و مشارکت دولت باید انجام گیرد.

ب: راهکارهای غیرسازه‌ای هم عبارتند از: 1-فرهنگسازی و اطلاع‌رسانی در مورد کمبود آب، روش‌های مصرف بهینه در کشاورزی، صنعت، خدمات، خانگی و... 2- نصب کنتور بر روی تاسیسات بهره‌برداری از منابع آب 3-جیره بندی آب و کاهش حجم بهره‌برداری مجاز در مواقع لزوم بر اساس تبصره ماده ۲۹ قانون توزیع عادلانه آب 4-تعیین الگوی کشت هر منطقه و پهنه بندی آن، تعیین و اجرای تقویم کشت 5-کشت انواع گیاهان کم آب بَر، نکاشتن گیاهان پر مصرف (پُر آب بَر) و... 6- اجرای آیش (هر سال یک چهارم از کل زمین کشت نشود، به گونه‌ای که پس از سه فصل کشت هر قطعه یک فصل استراحت نماید) 7- آبیاری در شب و ساعات خنک 8- آبیاری زیرزمینی برای کاهش تبخیر 9-عدم آبیاری گیاه در مرحله یا مراحل خاصی از دوره رشد گیاه که نیاز به آب ندارد 10- استفاده از رطوبت سنج که دستگاهی ساده و ارزان بوده و برای تشخیص زمان آبیاری و در نتیجه جلوگیری از آبیاری پیش از موعد یا جلوگیری از به تعویق افتادن آبیاری که موجب کاهش محصول و یا دیرتر رسیدن محصول می‌گردد به کار می‌رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۰۳
پیمان صاحبی


برداشت‌‌های بی‌رویه آب، عامل فرونشست زمین

فرونشست زمین، یکی از خطراتی است که درحال‌حاضر مناطق مختلف کشور را تهدید می‌کند. برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی موجب آسیب‌پذیری بیش از اندازه خاک شده است. کارشناسان، تغییر الگوی کشت را یکی از مهم‌ترین راه‌حل‌ها برای مقابله با فرونشست‌های پیاپی می‌دانند. به گفته این کارشناسان، سالانه دو متر سطح آب‌های زیرزمینی نزدیک به ۶۰ دشت اصلی در مرکز ایران افت می‌کند و این در حالی است که وجود چاه‌های غیرمجاز در کنار استفاده بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، این بحران را تشدید کرده است. درحال‌حاضر، تعداد ۱۵ هزار حلقه چاه عمیق در استان تهران گزارش شده و آماری از چاه‌های غیرمجاز استان در دسترس نیست.
 این وضعیت اکنون در برخی نقاط کشور که با بیلان منفی آب زیرزمینی روبه‌رو هستند، رخ داده است. نمونه‌ای از این رخداد را می‌توان در دشت ورامین در 40 کیلومتری جنوب‌شرقی تهران و در حاشیه راه‌آهن تهران- مشهد مشاهده کرد. حفر سه هزار و 200 چاه مجاز و غیرمجاز در دشت ورامین و برداشت بی‌رویه منابع آب از این چاه‌ها، دشت ورامین را به یکی از نقاط بحرانی کشور تبدیل کرده که هم‌اکنون این دشت 85 میلیون مترمکعب بیلان منفی دارد، یعنی سطح آب سفره‌های زیرزمینی آن، سال‌به‌سال 85 میلیون مترمکعب افت دارد. محمدرضا بختیاری، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای تهران دراین‌باره به خبرنگاران می‌گوید: دشت‌های استان تهران سالانه با بیلان منفی 150 میلیون مترمکعبی مواجه هستند که 80 میلیون مترمکعب آن مربوط به دشت ورامین، 35 میلیون مترمکعب به دشت شهریار و غرب تهران و 30 میلیون مترمکعب نیز مربوط به شهر تهران است. به گفته او، سالانه حدود 370 میلیون مترمکعب آب از منابع زیرزمینی دشت ورامین برداشت می‌شود که از این میزان، 340 میلیون مترمکعب مربوط به چاه‌های مجاز و 30 میلیون مترمکعب نیز مربوط به چاه‌های غیرمجاز است؛ بنابراین بستن چاه‌های غیر‌مجاز به‌تنهایی نمی‌تواند پاسخگوی این چالش باشد. 
بختیاری در ادامه گفت: البته منابع سفره‌های زیرزمینی در طول هزاران سال جمع و در طول چند دهه برداشت شده است؛ درنتیجه نمی‌توان توقع داشت در طول یک یا دو سال با بارندگی و تغذیه مصنوعی جبران شود. در چهار سال دولت یازدهم، توجهی ویژه به تعادل‌بخشی و تغذیه مصنوعی شده و بزرگ‌ترین خدمتی که دولت یازدهم درزمینه سفره‌های آب زیرزمینی کرد، همین بحث تعادل بخشی است؛ در این دولت، 22 جلسه شورای‌عالی آب کشور به ریاست رئیس‌جمهوری یا معاون اول رئیس‌جمهوری تشکیل شد که در 20 سال اخیر بی‌سابقه بوده است. مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای تهران معتقد است باید علاوه‌بر بستن چاه‌های غیرمجاز، برداشت چاه‌های مجاز را هم کنترل کرد زیرا بعضی از این چاه‌های مجاز، اضافه برداشت دارند و بعضی‌ها هم اضافه برداشت ندارند که باید برداشت آنها هم محدود شود. شرکت آب منطقه‌ای تهران برای مبارزه با آنچه در این دشت‌ها رخ می‌دهد، سه اقدام «بستن چاه‌های غیر‌مجاز»، «نصب کنتورهای هوشمند» و «تغذیه مصنوعی» را در دستور کار خود قرار داده است. بختیاری با اشاره به اینکه سه هزار و 200 حلقه چاه در دشت ورامین- یعنی شهر ورامین، پاکدشت، قرچک و پیشوا- حفر شده که حدود هزار و760 حلقه آنها مجاز و هزار و 440 حلقه نیز غیرمجاز است، گفت: پارسال در این منطقه 180 حلقه چاه غیر‌مجاز بسته و به‌این‌ترتیب، 10 میلی‌مترمکعب آب ذخیره شد. او با تأکید بر اینکه 30 میلیون مترمکعب از اضافه برداشت‌های آب از دشت ورامین مربوط به چاه‌های غیرمجاز است، گفت: این به آن معناست که چاه‌های مجاز اضافه برداشت دارند و باید برای کنترل برداشت آنها کنتور هوشمند نصب شود. او سومین راهکار آب منطقه‌ای را برای جبران آنچه در دهه‌های اخیر در دشت ورامین رخ داده، تغذیه مصنوعی عنوان کرد. تغذیه مصنوعی به مجموعه عملیاتی گفته می‌شود که برای افزایش جریان ورودی به آبخوان (سطح آب زیرزمینی) انجام می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، در تغذیه مصنوعی آب باران، آب رهاشده از پشت سدها یا پساب تصفیه‌خانه‌ها به سطوح زیرین زمین هدایت می‌شود.مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای تهران با اشاره به ذخیره آب سدهای استان تهران، ظرفیت پنج سد طالقان، لتیان، ماملو، امیرکبیر و لار را یک میلیارد و 90 میلیون مترمکعب ذکر کرد و گفت: ذخایر این سدها نسبت به پارسال (یک میلیارد و 20 میلیون مترمکعب)، 70 میلیون مترمکعب افزایش یافته است. او ادامه داد: دراین‌شرایط، امسال به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شد که یک قطره آب هدر نرفت و سدها پر شد و آب‌هایی که رها کردیم یا صرف کشاورزی یا صرف تغذیه مصنوعی شد. بختیاری در‌این‌ارتباط، رهاسازی آب از سد ماملو را مثال زد و گفت: پارسال سه مترمکعب بر ثانیه آب از این سد را برای مصرف کشاورزان رها کردیم و امسال این عدد را به 15 مترمکعب رساندیم؛ وقتی آب داخل کانال باشد، کشاورزان، موتور چاه‌ها را خاموش می‌کنند و برداشت از چاه‌ها کم می‌شود. مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای تهران افزود: علاوه‌بر رهاسازی آب برای کشاورزان، دو مترمکعب بر ثانیه نیز از سد ماملو برای تغذیه مصنوعی دشت ورامین رها می‌کنیم.
 او ادعای مضربودن این روش را رد کرد و گفت: پارسال در منطقه شهریار، طرح تغذیه مصنوعی اجرایی شد و شاهد بودیم سطح آب زیرزمینی در این دشت تا 15 متر افزایش یافت. مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای تهران در پاسخ به پرسشی درمورد میانگین افت آب و فرونشست زمین در دشت ورامین گفت: سالی 130 سانتی‌متر افت آب زیرزمینی اتفاق می‌افتد و فرونشست زمین نیز سالانه 16 سانتی‌متر است اما در برخی مناطق، فرونشست همگون نیست و این خطرناک است؛ فرونشست زمین در بعضی از مناطق- مانند حاشیه راه‌آهن تهران- مشهد- نیز به یکباره و به‌صورت یک شکاف عمیق خود را نشان می‌دهد.

منبع:وقایع اتفاقیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۰۸:۲۲
پیمان صاحبی