منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۲۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

 

آبی که بیراه می‌رود

مشکل دریاچه ارومیه روشن است. آب به اندازه کافی به دریاچه نمی‌رسد. آب در مسیر به سمت زمین‌های کشاورزی می‌رود و پشت سدها می‌ماند. سؤال اصلی این است؛ چرا آب دریاچه به جاهای دیگر داده می‌شود؟ در پاسخ باید گفت؛ در حقیقت طراحی شبکه‌های آبیاری و برداشت به گونه‌ای است که در آن اساسا محیط‌زیست دیده نشده است و راه دریاچه در این مسیر گم شده است.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از سلامت نیوز، روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: باغ‌های سبز و پرشکوفه سیب، تصویر بهشتی موعود در آذربایجان را نشان می‌دهد. در حاشیه دریاچه ارومیه صدای آواز پرندگان در هواست و نسیم عطر شکوفه‌ها را به دوردست می‌برد. باد از جانب دریاچه برخاسته و شکوفه‌های نمک را به سطح زمین‌های کشاورزی پرتاب می‌کند. بازی باد، شکوفه و نمک در گرفته است. جدال مرگ و زندگی است و کشاورز در سرش سودا و دلش شوری برپاست.

ساحل تفتیده دریاچه ارومیه از نمک‌ اشباع است. نوار سفید نمک از دور پیداست. ورزش نسیمی آرام، خاک شور دریاچه را به اطراف می‌پراکند. جاده ساحلی در مسیر مهاباد، دریاچه را رو به مرگ نشان می‌دهد. تا مسیر آبی دریاچه چند کیلومتری راه است. در حاشیه و در بستر ساحلی تعیین شده دریاچه و تا ارتفاعات بالادست، رد شخم، کشت و زراعت دیده می‌شود.
سوی دیگر ساحل در استان آذربایجان‌شرقی در روستای پسیان عجب‌شیر، وضع از این بدتر است. کشاورز میانسالی جوی آبی را در حریم دریاچه به سمت ساحل کشانده است. آب شور است. از چاهی با عمق 50 متر در حریم دریاچه آب شور را منتقل کرده است. دارد مسیر آب را به سمت درختان تازه کاشت هدایت می‌کند. کنار جوی آب کرته‌های یونجه سرسبز و شاداب به نسیمی تکان می‌خورند. آن‌سوتر دریاچه تا چشم کار می‌کند، خشکیده است.
کشاورز سیگاری بر لب دارد و به همراه دو فرزندش مسیر را با سماجت باز می‌کنند. کشاورز بیلش را به زمین می‌کوبد و انگار خسته و ناامید باشد، می‌گوید: هر کسی می‌آید یک وعده‌ای می‌دهد. دریاچه خشک شده و از سال 65 که دریاچه پیشروی کرده بود، دیگر دریا برنگشت. تا همین امروز دریاچه ارومیه دارد عقب عقب می‌رود!
دریاچه ارومیه در فاصله زمانی کمتر از 20 سال به کمترین حجم خود در 300 سال گذشته رسیده است. دلیل این اتفاق حالا بر همه روشن شده است. دزدیدن حق دریاچه و انحراف آب به زمین‌های در حال گسترش کشاورزی و مهار حقابه دریاچه در پشت سدها! سدهایی که دردی از محیط‌زیست آذربایجان دوا نمی‌کنند و بنا به مشاهدات میدانی در شمال‌شرقی کشور، توده‌های نمک آرام‌آرام وارد زمین‌های کشاورزی شده و هوا را نیز به اشغال خود درآورده است و در صورت تداوم وضعیت خشکی دریاچه به مناطق بیشتری از کشور سرایت می‌کند و بحران را از آنچه هست غیر‌قابل کنترل‌‌تر خواهد کرد؛ اتفاقی که در طول دو دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و مدیریت ناکارآمد دولت او بر منابع آب و وعده‌های پوپولیستی او و دولتمردانش در استان‌های مختلف، بحران آب سراسر کشور را بیش از سال‌های قبل در بر گرفت و دود این بی‌مسئولیتی حالا در چشم تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور رفته است.
دریاچه ارومیه، چشم آبی شمال‌غرب ایران که به‌دلیل سوءمصرف آب و بی‌توجهی به ارزش‌های حیاتی و اکولوژیک روزبه‌روز کم‌سوتر می‌شد؛ البته چند وقتی است با سِرُم مدیریت منابع آبی دارد جانی دوباره می‌گیرد. در هفته‌های گذشته نیز چشم آذربایجان به سیلاب بهارانه کمی بٌرتر شده است. دریاچه البته به گفته کارشناسان منابع آبی، با چند سانتی‌متر سیلاب احیا نمی‌شود اما اگر روند احیای دریاچه از طرف طرفین قرارداد زیر پا گذاشته نشود می‌توان در سال‌های آینده روند رو به بهبود دریاچه را بهتر و بهتر کرد. برای رسیدن به چنین هدفی، هفت ماه پیش که تفاهمنامه‌ای بین دانشگاه شریف و دانشگاه ملبورن استرالیا امضا شد، موضوع احیای دریاچه ارومیه که برای دولت موضوعی حیثیتی و از لحاظ سیاسی و ارزش‌های حفاظتی و اکولوژیک در اولویت بود، مورد تفاهم قرار گرفت. پیش‌ازاین نیز سازمان دولتی، مستقل و بین‌المللی «جایکای ژاپن» نیز تقاضاهایی برای احیای این دریاچه مطرح کرده بود. بااین‌حال، قرعه فال به نام تیم استرالیایی‌ افتاد زیرا به اعتقاد مسعود تجریشی، مدیر دفتربرنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، آنها تجربه‌ خوبی در احیای حوضه آبی موری دارلینگ در استرالیا داشتند که می‌توانست ایران را با انتقال تجربه و تئوری و حتی استفاده تکنولوژیک برای احیای ارومیه یاری دهد.
ﮐﺸﻮر اﺳﺘﺮاﻟﯿﺎ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺘﻐﯿﺮ آب‌وﻫﻮایی، ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽﻫﺎی ﻃﻮﻻﻧﯽ و ﺳﯿﻞﻫﺎی ﺑﺎزﮔﺸﺖﭘﺬﯾﺮ به اعتقاد کارشناسان محیط‌زیست و منابع آب، شباهت زیادی به ایران دارد، اگرچه از نظر وسعت سه برابر ایران است. ﺑﺎرشﻫﺎی ﻧﺎﻣﻨﻈم، ﺷﺪت ﺑﺎﻻی ﺗﺒﺨﯿﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﺪودﯾﺖ در آب ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﯿﻨﺎن ﺳﻄﺤﯽ در رودﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﺷﺪه، در ﻧﺘﯿﺠﻪ اﯾن اﻣﺮ، ﮐﺸﻮر اﺳﺘﺮاﻟﯿﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ دﯾﮕﺮ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ذﺧﯿﺮه‌ای ﺧﻮد است و ﺑﻪ ازای ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺧﻮد آب ﺑﯿﺸﺘﺮی را ذﺧﯿﺮه ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ایران نیز وضعیت مشابهی دارد. بااین‌حال، چندی پیش تیمی با پیشنهاد ستاد احیای دریاچه ارومیه به استرالیا رفت تا از تجربه آنها در مدیریت حوضه آبی «موری دارلینگ» استفاده کنند.
علی حاجی‌مرادی، مسئول واحد فنی ستاد احیای دریاچه ارومیه و دانشجوی دانشگاه شریف، یکی از اعضای این تیم است که حالا تیم دانشگاهی ملبورن استرالیا را برای سفر به حوضه‌های آبریز دریاچه ارومیه به دو استان آذربایجان شرقی و غربی همراهی می‌کند.
او می‌گوید؛ افتتاح مرکز مطالعات آب ایران و استرالیا از سوی سفیر استرالیا در تهران و رئیس دانشگاه شریف، اولین گام برای این تفاهمنامه است.
حالا بعد از اینکه دو ماه پیش تیمی 11 نفره از ایران به استرالیا رفت تا بازدیدی از حوضه آبی موری دارلینگ داشته باشد، تیمی 9 نفره از دانشگاه ملبورن برای سفر به ایران و بازدید از حوضه دریاچه ارومیه وارد کشور شده است.
تیم 9 نفره استرالیایی دو روز به حوضه‌های آبریز دریاچه ارومیه رفتند تا اطلاعاتی را که به‌صورت مکتوب برای آنها ارسال شده بود، از نزدیک ببینند و بتوانند الگوی مشخصی را برای مدیریت بهتر منابع آب با اولویت مدیریت محیط‌زیست و احیای دریاچه ارومیه به دست آورند.
البته تفاوت‌ نگاه در تیم‌های ایرانی و استرالیایی خود از شاخص‌های تعیین‌کننده در به‌وجودآمدن وضعیت بحرانی ارومیه و احتمالات احیای دریاچه است زیرا به گفته حاجی‌مرادی، تیم ایرانی که به استرالیا رفت، از وزارتخانه‌های نیرو، کشاورزی، بخش خصوصی اتاق بازرگانی، یک کشاورز و چند نفر از ستاد احیای دریاچه ارومیه به استرالیا رفتند تا توانمندی این کشور در مدیریت به‌هم‌پیوسته منابع آب به‌طور مشخص در حوضه موری دارلینگ را از نزدیک ببینند. این درحالی است که تیم استرالیایی محیط‌زیست را در اولویت اول خود قرار داده بود. به گفته حسین شاهباز، از اعضای ستاد احیای دریاچه ارومیه، اولین پرسش‌هایی که اعضای استرالیایی دریاچه ارومیه مطرح کردند، موضوعاتی مرتبط با محیط‌زیست بود. او با افسوس می‌گوید: یکی از استادان دانشگاه ملبورن از ما می‌پرسید شما به سرنوشت قورباغه‌ها فکر کرده‌اید؟ بعد به موضوع حشرات اشاره کرد و گفت اتفاقا این موضوع مورد توجه تیم ژاپنی هم بود که پیش‌تر دراین‌باره تحقیقاتی کرده بودند. تأکید شاهباز که کار انتقال مفاهیم بین تیم استرالیایی و اعضای ایرانی را به عهده داشت، بر این بود که آنها به ریزترین مسائل مرتبط با وضعیت محیط‌زیست واکنش نشان می‌دهند.
شاهد این مدعا نیز اظهارات پرفسور لی گودن، مدیر مرکز حقوق منابع طبیعی، انرژی و محیط‌زیست، دانشکده حقوق دانشگاه ملبورن است. او خطاب به متصدی باز و بسته کردن کانال‌های آب در یکی از زیرشاخه‌های رودخانه «قلعه‌چای» می‌گوید: آیا کانال آب را برای استفاده پرندگان در فصول مختلف سال باز می‌گذارید؟ متصدی شگفت‌زده به دوروبر نگاه می‌کند و پاسخش منفی است.
بااین‌حال، بحث بر سر انتقال به‌موقع و به اندازه آب طبق توافقات ستاد احیای دریاچه ارومیه و سازمان‌های آب منطقه‌ای و کشاورزی در استان‌های آذربایجان‌شرقی و غربی که زیرمجموعه وزارتخانه‌های نیرو و کشاورزی است، خود چالش بسیاری مهمی بود که نمودهای عینی آن در این سفر به‌خوبی معضل دریاچه ارومیه را عیان می‌کرد. هیأت استرالیایی به همراه تیم ایرانی که وظیفه میزبانی را به عهده داشتند بارها شاهد خلف‌وعده مدیران و مجریان آب منطقه‌ای و همین‌طور کشاورزی بودند. از انتقال پیدا نکردن آب به سمت دریاچه در حوضه‌های پرآب زرینه‌رود و سیمینه‌رود تا دیگر حوضه‌های آبی که آب با وجود سیلاب شدید چند وقت اخیر یا پشت سدها باقی ماند یا به سمت زمین‌های کشاورزی رفته بود.
اعضای تیم استرالیایی که متوجه تخلفات مسئولان استانی که اتفاقا همه بر یک سفره می‌نشستند، شده بودند، گاهی با پرسش‌هایی از کشاورزان یا از متصدیان و مدیران، این وضعیت را بیش‌ازپیش روشن می‌کردند که در صورتی می‌توانید دریاچه را نجات دهید که نگاه بخشی نداشته باشید و منافع ملی بیش از هر چیزی برای شما اهمیت داشته باشد.
پرفسور مایکل استواردسون، رئیس گروه منابع ‌آب و هیدرولوژی زیست‌محیطی دانشکده مهندسی زیرساخت دانشگاه ملبورن در این مورد می‌گوید: اتفاقا در استرالیا در چند دهه گذشته، وضعی شبیه به ایران بود. این تجربه را ما نیز داشتیم، سازمان‌های دولتی و دولت فدرال در تضاد منافع قرار گرفته بودند و هر نهادی به سود خود می‌خواست از وضعیت استفاده کند ولی در نهایت آنچه اهمیت داشت برگرداندن ثبات و پایداری به حوضه‌های آبی کشور به‌ویژه حوضه آبی ماری دارلینگ بود.
این کارشناس آب و محیط‌زیست می‌گوید: رویکرد تعاملی در پیش گرفته شد زیرا معتقد بودند در صورتی یکی از نهادها و ذی‌نفعان بازده و دیگری برنده باشد، وضع از این که هست خراب‌تر خواهد شد؛ بنابراین رویه را تغییر دادند. در ایران نیز نهادهای ذی‌نفع باید از منافع خود برذای محیط زیست بگذرند.
بازدید از سد مهاباد، برنامه‌ای است که تیم ستاد احیای دریاچه ارومیه برای هیأت استرالیایی و همراهان ایرانی در نظر گرفته است. هدف از این بازدید، بررسی شرایط و وضعیت حوضه‌های بالادست و پایین‌دست دریاچه است تا از این طریق بتوانند شواهد و قرائن را به بهترین نحو کنار هم بچینند.
محمدی، از مدیران شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان در مورد وضعیت سد مهاباد می‌گوید: سد مهاباد در سال 1345 ساخته شد و اولین سد و لاغر‌ترین سد خاکی ایران از نظر سازه‌ای است. به گفته او، این سد از نظر ساختگاه طوری واقع شده که نزدیک‌ترین سد به شهر است. تیم استرالیایی که بر تاج سد خاکی به سخنان مدیران استانی گوش می‌دادند در پایین‌دست و نزدیک سد شهر مهاباد را می‌دیدند که از دهانه سد آب می‌خورد. به گفته مسئولان سد مهاباد 197 میلیون مترمکعب حجم آب دارد. سد مهاباد وظیفه آبیاری 12 هزار هکتار اراضی کشاورزی و همین‌طور تأمین آب شرب شهر را به عهده دارد. شبکه پایاب سد مهاباد در دهه 50 تکمیل شده است و مستعدترین شبکه از نظر سازه‌های انتقال آب است. بااین‌حال، محمدی می‌گوید: همان‌طور که در حوضه آبی ماری دارلینگ در استرالیا دیدیم، دوران‌ گذار از سنتی به مدرن در این حوضه آبی نیز صورت گرفته است. با اینکه شبکه مدرن بوده و آب را از شبکه کانالیزه تحویل می‌دهیم اما مشکلاتی را در انتقال آب داریم.
بحث تأمین آب شهرها و همین‌طور اراضی گسترده کشاورزی در زیر حوضه‌های دریاچه ارومیه اولین متهم خشکی دریاچه است؛ بنابراین به نظر می‌رسد ستاد احیای دریاچه با هدف‌گذاری صحیح در تلاش است میزان آب موجود را به نحوی مدیریت کند که علاوه بر اینکه کشاورزان و شهرها از آب کافی برخوردار باشند، روند پایدار آب رودخانه‌ها نیز در جریان باشد تا وضعیت اکولوژیک بالادست دریاچه دچار چالش نشود. بااین‌حال، مقابله با ذهنیت‌های سنتی و غلط که از قدیم در منطقه جریان داشته خود معضل مهمی است.
مهندس موسوی، از مدیران و مشاوران وزارت نیرو می‌گوید: به باور مردم از قدیم الایام بحث بر سر این بوده که حیف نیست آب شیرین به دریای شور ریخته شود؟ بنابراین این ذهنیت تقویت شد که آب‌های شیرین در منطقه مهار شود یا در کشاورزی مورد استفاده قرار بگیرد. حالا که دریاچه خشک شده خیلی‌ها از این نظر برگشته‌اند و معتقدند که دریاچه اهمیت بیشتری دارد.
یکی از کارشناسان یک شرکت خصوصی می‌گوید: 53 سد روی ورودی‌های مختلف دریاچه ارومیه ساخته شده است که 12 سد طبق تعریف وزارت نیرو سدهای بزرگ هستند. از میان این 12 سد فقط دو سد پیش از سال 74 ساخته شده بود. بعد از سال 74، چهار سد دیگر ساخته شد ولی متأسفانه بعد از سال 84 بقیه سدها ساخته شد. این ساخت‌وساز دقیقا زمانی است که دریاچه در اوج کاهش شدید وضعیت آبی است. درحالی‌که در سال 74 دریاچه وضعیت مطلوبی داشت و حتی آب از حد اندازه دریاچه فراتر رفته بود.
بااین‌حال، بازدید هیأت استرالیایی از اراضی کشاورزی در جاهای مختلف این بحث را دامن می‌زد که چرا وضعیت کشاورزی کنترل نشده است. بسیاری از پرسش‌های هیأت استرالیایی حول این محور بود که بعد از اینکه مشکل دریاچه مطرح شد چرا جلوی گسترش کشاورزی گرفته نشده است؟ بااین‌حال، مسئولان استانی و همراهان ستاد احیای دریاچه پاسخ می‌دهند که اغلب اراضی در چشم‌انداز اصطلاحا اراضی «بهبود» هستند یعنی توسعه در کار نبوده بلکه همین اراضی مدیریت شده‌اند. بااین‌حال، شواهد نشان می‌دهد که نه‌تنها اراضی بهبود نیافته و کنترل نشده بلکه در همین فصول کشت اراضی غیر‌کشاورزی نیز مورد سوءاستفاده قرار گرفته و در حال آماده‌سازی برای کشاورزی است. برای نمونه اراضی پایین‌دست قلعه‌چای و قوری‌چای در عجب‌شیر به اراضی کشاورزی اضافه شده است.
حسینعلی بصیری، کشاورزی که در حریم دریاچه در حال فعالیت است، وقتی با پرسشی مواجه می‌شود که چرا در شرایط بی‌آبی و خشکی دریاچه دارد به شیوه غرق آبی و با آب چاه مزرعه را در حریم دریاچه آبیاری می‌کند، می‌گوید؛ این ملک آبا و اجدادی ماست. سند از دوران طاغوت داریم که این زمین مال ماست. حالا کسی نمی‌تواند مانع کشت و کار ما شود.
او تأکید می‌کند که سازمان کشاورزی به ما توصیه کرده هر چه خواستیم می‌توانیم بکاریم. او حتی می‌گوید مدیران کشاورزی گفتند اگر کسی پرسشی کرد یا مانع فعالیت شما شد دروغ بگویید! بعد فعالیت خود را از سر بگیرید. او گفت: کشاورزی تأکید می‌کند؛ فقط پیاز نکاریم وگرنه هر چه می‌خواهیم می‌توانیم بکاریم. کمی بالاتر از آنها تابلوی حریم دریاچه ارومیه با امضای سازمان محیط‌زیست به رنگ زرد نصب شده است. بالاتر از آن در حاشیه روستا که درختان سپیدار پرپشتی دارد، کرته‌های پیازچه دیده می‌شوند. انواع سبزیجات و حبوبات را می‌توان دید که سر از خاک برآورده‌اند. آب شور چاه به زمین‌های کشاورزی می‌رود.
ازسوی‌دیگر، نیز سال 1394 وزارت کشاورزی در تداوم برنامه ستاد احیا برای بهبود شبکه آبیاری کشاورزی در مناطقی مانند تکاب پروژه‌هایی را که به‌لحاظ اقتصادی فاقد ارزش و حفاظت بودند را متوقف کرد. بااین‌حال، مشاهدات تیم اعزامی ستاد احیا به همراه هیأت استرالیایی نشان می‌داد روش‌های سنتی غرق آبی و روش‌های آبیاری بارانی که با تخلفات بسیاری همراه است، همچنان حرف اول کشاورزی در منطقه را می‌زند؛ اتفاقی که باور اغلب کارشناسان وضعیت دریاچه ارومیه همین شیوه‌ها به مخاطره جدی انداخت و این روش همچنان ادامه دارد.
پرفسور لی گودن، مدیر مرکز حقوق منابع طبیعی، انرژی و محیط‌زیست، دانشکده حقوق دانشگاه ملبورن معتقد است؛ مشکل دریاچه ارومیه مشکل بزرگ و پیچیده‌ای است. او معتقد است؛ مردم و مسئولان در ایران مشکلات کوچکی را در تعداد وسیع خلق کرده‌اند و حالا از مجموع این مشکلات کوچک مشکل بسیار بزرگی به نام خشکی دریاچه مهم ارومیه شکل گرفته است.
او البته می‌گوید: کاری که ستاد احیای دریاچه ارومیه در پیش گرفته، استارت خوبی است. اینکه آنها به این نتیجه رسیده‌اند که رودخانه‌ها باید حداقلی از جریان را داشته باشند خود اقدام مهمی بوده و دارای ارزش است. بااین‌حال، معتقدم باید قوانین و قواعد محیط‌زیستی برای بهبود شرایط در سراسر کشور بهبود یابد.
خانم لی گودن البته بر این نکته پای می‌فشارد که بهادادن به کشاورزی و سد‌سازی، عامل اصلی خشکی این دریاچه است. به باور او، به محیط‌زیست هیچ بهایی داده نشده و به نوعی دریاچه قربانی توسعه ناپایدار شده درحالی‌که راه نجات ایران از معضل بحران آب، اهمیت و فهم محیط‌زیست است.
بااین‌حال، پرفسور مایکل استواردسون، رئیس گروه منابع‌آب و هیدرولوژی زیست‌محیطی دانشکده مهندسی زیرساخت دانشگاه ملبورن معتقد است: مشکل دریاچه ارومیه روشن است. آب به اندازه کافی به دریاچه نمی‌رسد. آب در مسیر به سمت زمین‌های کشاورزی می‌رود و پشت سدها می‌ماند. سؤال اصلی این است؛ چرا آب دریاچه به جاهای دیگر داده می‌شود؟ در پاسخ باید گفت؛ در حقیقت طراحی شبکه‌های آبیاری و برداشت به گونه‌ای است که در آن اساسا محیط‌زیست دیده نشده است و راه دریاچه در این مسیر گم شده است.
او بر این باور است که برداشت بی‌رویه آب باعث شده که دریاچه بی‌پناه به سمت مرگ برود. او خود پرسش دیگری مطرح می‌کند که با این شرایط چه باید کرد؟ خود در پاسخ می‌گوید: در حقیقت ما فکر می‌کنیم که تنها یک مشکل عامل به وجود آمدن این شرایط است. این درحالی است که این‌طور نیست و مشکلات زیادی در کنار هم جمع شده و بحران جدی خشکی دریاچه ارومیه را به وجود آورده است.
مایکل استواردسون اضافه می‌کند: طرح جامع احیای دریاچه ارومیه اولین گام است. کاری که ما در استرالیا کردیم شبیه این وضعیت است. او می‌گوید کاری که ما کردیم این است که برای کشاورز انگیزه ایجاد کردیم که از آب بهره‌برداری بهتری کند. دولت کمک کرد که کشاورزان کمتر آب مصرف کنند و بیشتر برداشت محصول داشته باشند زیرا ارزش آب را واقعی کرد و با سهم‌بندی آب، بازار بورس آب به راه افتاد و هر کشاورز سهم مشخصی از آب داشت و می‌توانست با آن حتی معامله کند.
این استاد دانشگاه ملبورن اضافه می‌کند؛ آبی که کشاورز ذخیره کرده و از آن استفاده نکرده را دولت به نفع محیط‌زیست خریداری می‌کند و از این راه با یک تیر دو نشان می‌زند. در استرالیا آبی که حفاظت می‌شود بین آبیاری و محیط‌زیست تقسیم می‌شود.
او به نقش رسانه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: می‌توانم تضمین دهم در طول سال‌هایی که بحران آب موری دارلینگ مطرح بود هر دو روز یک‌بار صفحه اول رسانه‌های استرالیا به این مشکل اختصاص داشت. رسانه‌ها سعی کردند مشکل را مسئله عمومی کنند تا همه برای حل آن احساس وظیفه کنند.
پرفسور راب ورتسی، رئیس سابق سازمان هواشناسی استرالیا و رهبر گروه دانشگاه ملبورن در ساحل تالاب کانی برازان در همسایگی دریاچه ارومیه می‌گوید: مدیریت بحران دریاچه ارومیه راه‌حل فوری ندارد. بنابراین زمان زیادی می‌برد تا این مشکل پیچیده را حل کرد. در ابعاد مختلف مانند مدرن کردن کشاورزی و استفاده از فناوری جدید باید کار کرد.
این پرفسور مدیریت منابع آبی می‌گوید: باید سیستم آب منطقه باید دوباره بازبینی شده و نحوه استفاده از آن باید دوباره برنامه‌ریزی شود. آنچه اهمیت دارد این است که چگونه باید آب به دریاچه ارومیه برسد؛ بنابراین باید دنبال راهکارهایی باید رساندن آب به دریاچه بود.
راب ورتسی در مورد مشابهت‌های وضعیت مدیریت منابع آب و محیط‌زیست بین ایران و استرالیا می‌گوید: تجربه ایران و استرالیا بسیار مشابه است. اوایل که کشاورزی در استرالیا پا گرفت فکر می‌کردند منابع آب نامحدود است و کشاورزان مصرف می‌کردند بعد یواش یواش دیدند که این روند بی‌آبی چطور تأثیر خود را بر محیط‌زیست گذاشته است. دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و... خشک شد و تخریب سرزمین آغاز شد. خیلی مشکل دردناکی بود و‌ گران تمام شد ولی در نهایت موفق شدیم و توانستیم وضعیت آب را در استرالیا کنترل کنیم. او تأکید می‌کند پیش از اینکه به ایران بیاید ذهنیت خاصی نسبت به ایران نداشته است اما بعدها که وضعیت محیط‌زیست و آب ایران را پیگیر شده، متوجه شد وضعیت بد است. او تأکید کرد: وقتی از نزدیک به ایران آمدم متوجه شدم که اوضاع از آنچه در رسانه‌ها مطرح شده، خطرناک‌تر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۵۶
پیمان صاحبی


زباله،‌ روزانه بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان برای شهرداری تهران هزینه دارد

برای جمع‌آوری زباله، شهرداری باید مزایده برگزار کند. این درحالی است که شهرداری تهران مناقصه برگزار کرده است

سال 95 درحدود 150 میلیارد تومان بابت جمع‌آوری زباله هزینه شده است

فکر می‌کنم که نحوه مدیریت پسماند شهر تهران می‌تواند نمونه‌ای از بی‌کفایتی آقای شهردار در اداره این شهر باشد

اشخاصی از این سوء‌مدیریت منتفع می‌شوند اما به‌عنوان عضو شورای شهر از آن خبر ندارم

سازمانی که می‌توانست درآمدزا باشد، یک باری بر دوش شهرداری شده است

اگر آن‌ها به‌راحتی می‌توانند پسماند پایتخت را مدیریت کنند، چرا تاکنون شهرداری این کار را انجام نداده است

شهرداری تهران علاوه بر اینکه پولی دریافت نمی‌کند، میلیاردها تومان از بودجه شهر را نیز به حساب آن شرکت‌ها واریز می‌کند


روزانه ۵۰ هزار تن زباله در شهرها و روستاهای کشور تولید می‌شود. ۳۷ هزار میلیارد تومان خسارت این زباله‌ها به کشور است که این عدد، بدون احتساب خسارت حوزه سلامت است. سهم تهران از این آمار، هفت هزار و پانصد تن است. شهرداری تهران درچند سال اخیر طرح‌های انگشت‌شماری را برای حل معضل پسماند پایتخت اجرا کرده است که تاکنون هیچ یک از این طرح ‌هانتواسته بحران پسماند در تهران را حل کند. یکی از طرح‌ها ی مطرح شده نیروگاه زباله‌سوز بود که پس از تبلیغات گسترده‌ای درباره آن، به‌سرانجامی نرسید. از طرفی مدیران شهرداری تهران بارها خود را الگوی دیگر پایتخت‌های جهان در بحث مدیریت پسماند معرفی کرده‌اند. به‌عنوان نمونه عبداللهی قایم‌مقام سازمان پسماند شهرداری تهران در یک مراسم گفته بود:« چندی پیش گروهی از اسپانیا برای بازدید به ایران آمده بودند که از وضعیت نظافت شهر تهران بسیار متعجب شده بودند.موضوع نظافت در کشور ما با دیگر کشورها قابل مقایسه نیست. امروز وضعیت ما در نظافت از کشورهای اروپایی بسیار مناسب‌تر است و بعضا در برخی محله‌ها طی سه تا چهار مرحله جمع آوری زباله داریم».

طبق برآوردهای انجام شده، زباله‌ روزانه بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان برای شهرداری تهران هزینه دارد. همچنین با نگاهی به آمار دیگر پایتخت‌های جهان به این نکته پی می‌بریم که میزان تولید زباله در شهر تهران نسبت به دیگر پایتخت‌های جهان بسیار بیشتر است.

مناقصه به‌جای مزایده

رحمت‌ا... حافظی ،عضو شورای شهر تهران در گفت‌وگو با «قانون» درباره نحوه مدیریت پسماند در شهرداری تهران می‌گوید:« مدیران شهرداری تهران هیچ انگیزه‌ای برای ساماندهی پسماند پایتخت نداشته‌اند. دلیل آن نیز بسیار واضح و مشخص است. زباله کالای بسیار با ارزشی است که از‌ آن به‌عنوان طلای کثیف یاد می‌شود. برای جمع‌آوری زباله، شهرداری باید مزایده برگزار کند. این درحالی است که شهرداری تهران مناقصه برگزار کرده است.

شرکت‌هایی که در بحث پسماند ورود پیدا می‌کنند و تقاضای جمع‌آوری زباله می‌کنند، باید به شهردای بابت صدور مجوز جمع‌آوری زباله پول پرداخت کنند. اما متاسفانه در شهرداری تهران علی‌رغم اینکه پولی دریافت نمی‌شود بلکه میلیاردها تومان از بودجه شهر نیز به حساب آن شرکت‌ها واریز می‌شود. حال شهردار باید پاسخ دهد که چرا چنین اتفاقی در 10 سال گذشته رخ داده است؟ از یک سو میلیاردها تومانی که از بودجه شهرداری پرداخت شده و از سوی دیگر میلیاردها تومانی که می‌توانست به خزانه شهرداری تزریق شود اما نشده است. تمامی این پول‌ها کجا رفته و به حساب چه کسانی واریز شده است؟».

شهرداری تهران در سال 95 ، 150 میلیارد تومان هزینه جمع آوری زباله کرده است

شهرداری سه الی پنج نوبت در روز اقدام به جمع‌آوری زباله‌ها می‌کند.درحالی که در بسیاری از کلانشهرهای کشور همانند اصفهان جمع‌آوری زباله‌ها، دو مرتبه در هفته انجام می‌شود. این اتفاق درپی فرهنگ‌سازی و برقراری زیرساخت‌های مربوطه انجام شده است. حافظی درباره جمع‌آوری زباله در شهر تهران عنوان می‌کند:«سال 95 درحدود 500 میلیارد تومان بابت جمع‌آوری زباله هزینه شده است. یعنی روزانه 500 میلیون تومان در این شهر بابت جمع‌آوری زباله هزینه می‌شود. این 150 میلیارد تومان را می‌توانستیم صرف توسعه خدمات شهری کنیم درحالی که آن را بابت جمع‌آوری زباله پرداخت کرده‌ایم. خسارت اقتصادی یک بعد این قضیه است اما بعد دیگر قضیه، مساله محیط‌زیست و ظاهر بسیار فجیع شهر است. بر سر هر کوچه و برزنی که نگاه می‌کنیم مخزن زباله‌ای است که وضعیت اسف‌باری دارد؛ در کنار آن، زباله‌گردهایی که مشغول جمع‌آوری کالاهای با ارزشش هستند.این زباله‌گردها مدیریت و ساماندهی می‌شوند. اگر آن‌ها را تعقیب کنید، متوجه خواهید شد که همه آن‌ها در یک منطقه مشخصی گرد هم می‌آیند. آیا شهردار نمی‌تواند آن‌ها را ساماندهی کند؟ خوشبختانه یا متاسفانه دوره مدیریتی شهردار فعلی رو به اتمام است.شاید متاسفانه چون دیگر در جایگاه پاسخگویی قرار نمی‌گیرد».

مردم فرهنگ دارند، مدیران شهرداری بی‌فرهنگ هستند

حافظی با اشاره به اینکه تاکنون چندین مرتبه درخصوص معضل پسماند به شهردار تذکر داده شده است، می‌گوید:« به‌دلیل سیاست‌های غلطی که شهردار در این مساله داشته است، طی چهار سال گذشته بارها تذکر و سوال کرده‌ایم. بارها گفته‌ایم که چرا در کلانشهرهایی همانند اصفهان و تبریز وضعیت زباله این‌گونه نیست. برخی براین باورند که هنوز مدیریت پسماند برای شهروندان تهرانی فرهنگ‌سازی نشده است. من با این جمله مخالف هستم. فرهنگ‌سازی انجام شده و شهروندان آمادگی این موضوع را دارند اما مدیران شهر ما فرهنگ این مساله را ندارند. این فرهنگ‌سازی برای مدیران شهری باید اجرا شود. مدیریت شهری ما بی‌‌فرهنگ است و صلاحیت اداره این شهر را ندارد. اگر بسترسازی شود، شهروندان تهرانی نیز همانند دیگر شهروندان کشور مشکلی با این موضوع ندارند. مردم از بستری که ایجاد شده استفاده می‌کنند چون شهر را محیط زندگی‌ خود می‌دانند. انتظار داریم مسئولان پاسخگو باشند و فکر می‌کنم که نحوه مدیریت پسماند شهر تهران می‌تواند نمونه‌ای از بی‌کفایتی آقای شهردار در اداره این شهر باشد».

شهردار پول می‌دهد تا طلای کثیف راجمع کنند

حافظی درباره مشخصات شرکت‌های جمع‌آوری زباله در تهران تصریح می‌کند:« شرکت‌های طرف قرارداد به‌راحتی قابل شناسایی هستند. محال است کسی بتواند در این شهرآجر از آجر جدا کند بدون اینکه قراردادی باشد. بحث ما نیز درخصوص پشت پرده همین قراردادهاست. چرا آقای شهرداری پول می‌دهد این طلای کثیف را جمع‌آوری کنند. آیا مدیریت پسماند برای شهردار آن‌قدر سخت است؟ با معاون قبلی خدمات شهر این موضوع را مطرح کردیم. حتی مثال شهر اصفهان و تبریز را عنوان کردیم که در آن شهرها یک مخزن زباله در کنار خیابان و کیسه زباله در منازل مردم نمی‌بینید. شهرداری اصفهان سه روز در هفته زباله را جمع‌آوری می‌کند. شما هزینه جمع‌آوری زباله سه روز در هفته اصفهان را با سه بار در روز تهران مقایسه کنید. مدیران شهری می‌گویند که درحال مطالعه و بررسی طرحی برای مدیریت پسماند هستند. روش‌هایی را پیدا کرده‌اند که زیر زمین نوارهای نقاله‌ای احداث کنند و مخازن زباله را به آن نوارها متصل کنند. هنگامی که زباله به داخل آن‌ها ریخته می‌شود از طریق نوار نقاله جمع‌آوری شود. حالا موضوع این است که در شهر تهرانی که توسعه شبکه فاضلاب شهر پس از چندین سال تاکنون به اتمام نرسیده است، چگونه می‌توانند این طرح را اجرا کنند. با کدام اعتبار و سرمایه‌ای، این طرح چه پشتوانه‌ای دارد. حتی یک مورد اجرایی مشابه در شهرهای دیگر ایران و جهان برای آن وجود ندارد. شما اگر تدبیر دارید طرح تفکیک زباله را انجام دهید و مخازن زباله خشک را در شهر قرار دهید و زباله تر را نیز طبق یک زمانبندی مشخص جمع‌آوری کنید. مدیریت پسماند شهر تهران یک لکه ننگی بر کارنامه شهردار است. تهران را اینچنین اداره کرده‌اند. تصور کنید کشور را چگونه می‌خواهند اداره کنند. مردم باهوشند. می‌بینند و رصد می‌کنند و حتما پاسخ شما را پای صندوق‌های رای خواهند داد ».

در 12 سال مدیریت قالیباف، هیچ اقدامی در پسماند نشده است

محمدمهدی تندگویان نیز درباره بحران پسماند در شهرتهران به «قانون» می‌گوید:« تفکیک زباله از مبدا در پایتخت صفر است. در این 12 سال که قالیباف شهردار بودهیچ کار عملیاتی در این خصوص انجام نشده است. در یک دوره کوتاه مدت، شهروندان تفکیک زباله در مبدا را انجام دادند اما به‌دلیل آماده نبودن زیرساخت‌ها در سازمان پسماند، امکان جمع‌آوری از مبدا نبود و این طرح اجرایی نشد. این مشکل تنها به‌دلیل سوء مدیریت رخ داده و دلیل دیگری ندارد. یا شایداشخاصی از این سوء‌مدیریت منتفع می‌شوند که به‌عنوان عضو شورای شهر از آن خبر ندارم».

تندگویان ادامه می‌دهد:« بسیاری از شهروندان تهرانی تفکیک زباله را در منزل انجام می‌دهند اما موضوع این است که مکانی را برای تحویل آن پیدا نمی‌کنند. وظیفه شهروندان نیست که به‌دنبال مکانی برای تحویل زباله‌های تفکیکی خود باشند. این وظیفه شهردار است که مخازن مختلفی را برای زباله‌ها در شهر تعبیه کند. طی چند دهه اخیر شهروندان آموزش‌های لازم را در بحث مدیریت پسماند دیده‌اند اما مساله این است که آن‌ها می‌گویند تفکیک زباله را از مبدا انجام می‌دهند اما هنگامی که مکانی برای آن وجود ندارد، مجبور هستند درنهایت آن را در داخل مخازن زباله معمولی قرار دهند و این تفکیک زباله عملا کارآمد نیست».

پسماند؛ باری بر دوش تهران

تندگویان با اشاره به چهار بار سوال از شهرداری درخصوص بحران پسماند تصریح می‌کند:« در این چهار سال عمر شورای شهر بیش از چهار بار از شهردار در این‌باره سوال شده است اما پاسخ درستی نداده‌اند. این‌گونه پاسخگویی نشان‌دهنده وجود یک رانت زباله در شهرداری تهران است. حتما رانتی وجود دارد که شهردار اجازه ساماندهی وضعیت زباله‌های را نمی‌دهد. با سیاست و عملکرد شهردار تهران، سازمانی که می‌توانست درآمدزا باشد و در راستای ایجاد درآمد پایدار برای شهرداری تهران کارگشا باشد، یک باری بر دوش شهرداری شده است که سالانه هزینه‌های هنگفتی برای آن از خزانه واریز می‌شود. با هزینه‌ای که به سازمان پسماند پرداخت می‌شود،سالانه می‌توانستیم در حدود 300 دستگاه اتوبوس به ناوگان حمل و نقل عمومی اضافه کنیم یا یک بخش زیادی از احداث خط مترو را اجرا کنیم».

برق نخریدند؛ پسماند را رها کردند

تندگویان با اشاره به پاسخ شهردار درباره پسماند می‌گوید:« با توجه به اینکه نتوانستیم توافق خوبی با وزارت نیرو در بحث خرید انرژی برق انجام دهیم؛ اجرای دستگاه زباله‌سوز را رها کردیم. این غیرمنطقی‌ترین پاسخی بود که تاکنون شنیده‌ام. در دنیا زباله صرف تولید 20 درصد انرژی برق می‌شود. 80 درصد از فرآورده‌های دیگر است. از شیرابه زباله محصولاتی به‌دست می‌آید که بسیار ارزشمند است. حتی اگر وزارت نیرو مبلغ مناسبی برای خرید برق پیشنهاد نداده بود، شهرداری می‌توانست از برق تولیدی خود برای مجموعه پارک‌ها، فرهنگ‌سرا و ساختمان‌های شهرداری استفاده کند».

شهرداری منکر مافیای زباله است

تندگویان درباره شرکت‌های جمع‌آوری زباله خاطر نشان می‌کند:« چیزی تحت عنوان شرکت تفکیک و بازیافت زباله وجود ندارد. جمع‌آوری‌ها به‌صورت غیرقانونی و سیاه انجام می‌شوند. آن‌ها توسط مافیایی که زباله را مدیریت می‌کنند، اداره می‌شوند. شهرداری که منکر این مافیاست. حال پرسش این است که اگر آن‌ها به‌راحتی می‌توانند پسماند پایتخت را مدیریت کنند، چرا تاکنون شهرداری این کار را انجام نداده است» .

منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۵۵
پیمان صاحبی

محققان قصد دارند برای حل مشکل زباله از نوعی کرم پیله ساز استفاده کنند.آنان متوجه شده اند این کرم پیله ساز علاوه بر تغذیه از موم عسل، کیسه های پلاستیکی را نیز می خورند!

به گزارش قانون به نقل از کوارتز، این کرم پیله ساز  به طور معمول به عنوان طعمه برای ماهیگیری استفاده می شود و موم عسل می خورد. اکنون دانشمندان متوجه شده اند این موجود علاوه بر موم عسل، از کیسه های پلاستیکی نیز تغذیه می کند.

 فدریکا برتوچینی محقق موسسه  زیست درمانی و زیست فناوری کانتابریا در اسپانیا این کشف را انجام داده است. او هنگام پاکسازی کندوهای عسل در خانه خود، تعدادی از این کرم ها را یافت و آنها  را در کیسه پلاستیکی قرار داد. او پس از تمام کردن فرایند پاکسازی کیسه را بررسی کرد و متوجه شد کرم ها با جویدن پلاستیک از آن فرار کرده اند.

 این آغاز یک پروژه بود که در آن برتوچینی و همکارانش ۱۰۰ کرم پیله ساز را در سراسر جهان بررسی کردند. آنها متوجه شدند این کرم ها کیسه های پلاستیکی خرید که از جنس پلی اتیلن هستند را طی ۴۰ دقیقه می جوند.

 همین روند به آغاز تحقیقاتی درباره استفاده از این کرم ها برای از بین بردن زباله های پلاستیکی منجر شده است. این درحالی است که بازیافت زباله به طور عادی میلیون ها سال طول می کشد.

به اعتقاد دانشمندان در حوزه بازیافت زباله های پلاستیکی، کرم پیله ساز نقطه شروع خواهد بود. با درک شیوه این فرایند می توان راه حلی برای مشکل زباله پلاستیکی یافت.

اگر این فرآیند شیمیایی شناسایی شود، می تواند به راه حلی برای مدیریت زباله پلاستیکی در محیط زیست منجر شود.

منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی

 

درس های مهم بحران دریاچه ارومیه

*مسعود باقرزاده کریمی: آنچه باعث شد تا از میان تمامی دریاچه‌ها و تالاب‌های خشکیده ناگهان ارومیه در کانون توجهات قرار گرفته و ما را به شوک فرو ببرد، این بود که مسأله ارومیه در حوضه‌ای اتفاق می‌افتاد که اتفاقاً میزان بارندگی سالانه‌اش حدود ۳۵۰ میلیمتر بوده و بعد از حوضه خزری دومین حوضه پربارش کشور بود. بنابراین اینجا دیگر هیچ توجیهی مبنی بر خشکسالی قابل پذیرش نبود و آشکار بود که سدسازی‌های گسترده و توسعه بی‌ضابطه کشاورزی چنین بلایی بر سر دریاچه آورده است.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از  سلامت نیوز، روزنامه «ایران» نوشت: این روزها دیگر کمتر کسی است که نداند بحران نابودی دریاچه ارومیه حاصل دو - سه دهه روند توسعه غلط در مدیریت منابع آب و کشاورزی کشور بوده که البته این روند در همه‌جای کشور هم اتفاق افتاده؛ به طوری که در فلات مرکزی ایران فاجعه‌ای به مراتب بدتر از ارومیه رقم خورده اما چون اثرات خشکیدگی ارومیه روی زمین و قابل مشاهده بود، همه نگاه‌ها به آن معطوف شد. حال آنکه در فلات مرکزی ایران بیش از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب زیرزمینی در نتیجه همین توسعه غلط گم شد. یعنی چیزی حدود پنج برابر آبی که در ارومیه از دست دادیم در اینجا از بین رفت که آثار زیانبارش را امروز به شکل مهاجرت گسترده مردم از روستاهای حاشیه کویر، فرونشست زمین، خشک شدن قنات‌ها و دشت‌های کشور و از بین رفتن چشمه‌ها و نابودی کشاورزی می‌بینیم که همه اینها نتیجه توسعه ناپایدار در مدیریت منابع سرزمینی است.

اما آنچه باعث شد تا از میان تمامی دریاچه‌ها و تالاب‌های خشکیده ناگهان ارومیه در کانون توجهات قرار گرفته و ما را به شوک فرو ببرد، این بود که مسأله ارومیه در حوضه‌ای اتفاق می‌افتاد که اتفاقاً میزان بارندگی سالانه‌اش حدود ۳۵۰ میلیمتر بوده و بعد از حوضه خزری دومین حوضه پربارش کشور بود. بنابراین اینجا دیگر هیچ توجیهی مبنی بر خشکسالی قابل پذیرش نبود و آشکار بود که سدسازی‌های گسترده و توسعه بی‌ضابطه کشاورزی چنین بلایی بر سر دریاچه آورده است و دریاچه با قربانی کردن خودش به ما فهماند که باید هرچه سریع‌تر در روش‌های مدیریتی سرزمینی‌مان تجدیدنظر کنیم و این بهای سنگینی بود که اکوسیستم ارومیه داد تا ما آگاه شویم و موجی از تغییراتی که امروز در مدیریت منابع آب و کشاورزی کشور و حتی در بخش قانونگذاری شاهد هستیم، نتیجه همین بهای سنگین است.

به همین دلیل چاره‌ای نداشتیم تا رویکردمان را در سه محور اصلی اصلاح کنیم. نخست در بخش قانون، چون در قوانین ما تالاب هیچ جایگاهی نداشت، دوم در بخش اجرا و سیاست‌های اجرایی و محور سوم در بخش مشارکت‌های مردمی و ارتقای آگاهی‌های مردم. این سه محور همان نقطه ضعف‌های آشکار ما در سه دهه گذشته بود که همیشه از آن غفلت کرده بودیم اما ما در سازمان محیط زیست از سال ۱۳۸۲ متوجه این نقیصه شده و برای همین خواستار اعمال مدیریت زیست بومی شدیم؛ مدیریتی که نگاهش به اکوسیستم، نگاه حوضه‌ای است و به دنبال جلب حداکثری مشارکت مردم در فرآیند مدیریت و حفاظت است.

واقعیت این است که تا به امروز تمامی ضوابط و برنامه‌های ما هیچ کدام جوابگوی این نوع رویکرد جدید مدیریتی نبود و بخشی‌نگری دستگاه‌ها عملاً اجازه هیچ کاری را نمی‌داد. برای همین به تدریج شروع کردیم تا رویکرد مدیریت زیست بومی را در قوانین بگنجانیم که بند الف ماده ۶۷ قانون برنامه چهارم و مواد مختلف قانونی در قانون برنامه پنجم حاصل همین تلاش‌ها بود و امروز بالاخره موفق شدیم نگاه جامع به تالاب را در بین قانونگذاران و مجریان توسعه کشور نهادینه کنیم، چراکه دیگر حتی لایحه مدیریت و حفاظت تالاب‌ها هم در صحن علنی مجلس به اتفاق آرا تصویب می‌شود و ستاد احیای دریاچه ارومیه و کمیته مدیریت تالاب‌های کشور شکل گرفته است.

این حاصل ۱۴ سال تلاش برای نهادینه کردن رویکرد مدیریت زیست بومی است که در دولت‌های قبلی با سرعت کم پیگیری می‌شد اما اتفاقی که در این دولت افتاد، این بود که این روند سرعت بیشتری گرفت. برای همین، من به عنوان یک کارشناس که چهار - پنج دولت مختلف را تجربه کرده‌ام، حالا احساس می‌کنم نظراتم در دولت و مجلس خریدار دارد چون برای اولین‌بار تالاب‌ها صاحب حقابه شده و این حقابه شکل قانونی گرفت، از سوی دیگر شاهدیم که در قالب یک ستاد راهکارهای خوبی برای احیای دریاچه ارومیه ارائه شده که بسیاری از دستگاه‌ها در آن مشارکت دارند؛ از ممنوعیت ساخت سدهای جدید گرفته تا باز کردن سدها برای هدایت آب به سمت دریاچه و نیز بستن چاه‌های غیر مجاز و کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی.

شاید اقدامات صورت گرفته هنوز هم ایده‌آل و اقناع‌کننده نباشد اما مهم این است که در این دولت موفق شدیم بر آن روش‌های بسته و غلط مدیریت آب سرانجام غلبه کنیم. اگر ما بتوانیم در خط مقدم دریاچه ارومیه موفق شویم، قطعاً در سایر بخش‌ها هم موفق خواهیم شد. هرچند معتقدم هنوز هم در جلب مشارکت مردم و انجام کارهای فرهنگی ضعف داریم و باید با سرعت بیشتری حرکت کنیم چون دیگر زمانی برای فرصت‌سوزی نداریم.


*معاون دفتر امور مناطق و زیستگاه‌های سازمان محیط زیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۴۴
پیمان صاحبی


 

پسماند و فاضلاب عامل اصلی آلودگی دریای خزر

رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس، نسبت به انقراض نسل آبزیان دریای خزر هشدار داد و گفت: در شرایط کنونی تنها ۱۰ درصد از فاضلاب استان های شمالی تصفیه می شود.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از  سلامت نیوز به نقل ازخانه ملت، علی محمد شاعری ، با انتقاد از اینکه فاضلاب های شهری و صنعتی تصفیه نشده با ورود به رودخانه ها راهی دریای خزر می شود، گفت: متاسفانه تنها 10 درصد فاضلاب استان های شمالی تصفیه و 90 درصد آن راهی رودخانه ها و دریای خزر می شود.

نماینده مردم نکا، بهشهر و گلوگاه در مجلس شورای اسلامی، با انتقاد از عدم مدیریت پسماندها در استان های شمالی، گفت: روزانه 6 هزار تن پسماند خانگی، صنعتی و بیمارستانی در استان های شمالی تولید و به صورت غیربهداشتی دفع و شیرابه های حاصل از آنها بعد از تجزیه، آب های زیرزمینی و دریای خزر را آلوده می کند.

پسماند و فاضلاب دو علت عمده آلودگی دریای خزر

وی با بیان اینکه پسماند و فاضلاب دو علت عمده آلودگی دریای خزر است، تصریح کرد: رفع آلودگی دریای خزر نیازمند اقدام عملی و اصولی سازمان حفاظت محیط زیست است؛ سازمان محیط زیست باید با همکاری وزارت کشور، وزارت صنعت، معدن و تجارت و دیگر دستگاه ها بحران آلودگی دریای خزر را هر چه سریعتر حل کند.

حیات تالاب انزلی و میانکاله به علت آلودگی در معرض تهدید قرار دارد

این نماینده مردم در مجلس دهم، با بیان اینکه علاوه بر دریای خزر، حیات زیستگاه های مهم شمال کشور مانند تالاب انزلی و تالاب میانکاله به علت آلودگی در معرض تهدید قرار دارد، ادامه داد: آلودگی، کاهش ذخایر و آبزیان دریای خزر را به دنبال داشته و از سویی اشتغال صیادان و سلامت مردم را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد.

نسل فک خزر، کیلکا و خاویار به دلیل آلودگی و تغییر شرایط اقلیمی در معرض انقراض است

شاعری با هشدار نسبت به اینکه نسل برخی از گونه های ارزشمند دریای خزر مانند فک، کیلکا و خاویار به دلیل آلودگی و تغییر شرایط اقلیمی در معرض انقراض قرار دارد، افزود: طبق آمارها تعداد فک ها در سواحل کشورهای همسایه بیشتر از ایران بوده و به علت آنکه چرخه اکوسیستم در نوار ساحلی شمالی در حال تغییر است بنابراین گونه های پرارزش خزری به ویژه فک که جزئی از این اکوسیستم به شمار می رود در کشورهای این حوزه به ویژه ایران به تدریج در حال انقراض و نابودی است.

نماینده مردم نکا، بهشهر و گلوگاه در مجلس دهم، یادآور شد: آبزیان به علت آلودگی به سواحل و شرایط زیستی مناسب تر و کم آلاینده مهاجرت می کنند از این رو تعداد آنها روز به روز در حال کاهش است.

وزارت کشور و نیرو به وظیفه خود در قبال آلودگی دریای خزر عمل کنند/ با هشدار و مصاحبه مشکل آلودگی دریای خزر رفع نمی شود

رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی، با یادآوری اینکه وزارت کشور و نیرو باید به وظیفه خود در قبال آلودگی دریای خزر عمل کنند، گفت: سازمان حفاظت محیط زیست نیز باید نظارت کافی بر این موضوع داشته باشد زیرا با هشدار و مصاحبه گره ای از مشکل آلودگی دریای خزر رفع نمی شود و رفع آن نیازمند همکاری هماهنگ و مسئولانه دستگاه های ذی ربط است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۴۲
پیمان صاحبی

 

رفع ۱۶۰ خطای محیط زیستی احمدی‌نژاد

در دولت نهم و دهم اقداماتی در جهت پیشرفت کشور صورت گرفت که در اصل نه تنها موجب پیشرفت نشد بلکه ضربات شدیدی محیط زیستی وارد آورد که در بسیاری از موارد غیر قابل جبران است اما دولت یازدهم با حمایت حسن روحانی در حالی که با شعار یک دولت محیط زیستی کار خود را آغاز کرد توانست گام‌های بلندی در خصوص جبران پس رفت‌ها و آسیب‌های محیط زیستی بردارد.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از سلامت نیوز به نقل از روزنامه بهار، برای بررسی این گام‌ها با اسماعیل کهرم مشاور معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست به گفت وگو نشستیم.


***
آقای روحانی را در خصوص مسائل محیط زیست چگونه می‌بینید؟


آقای روحانی در چهار سال اخیر چه در ایران و چه در سازمان ملل متحد به طور مرتب این موضوع را تکرار کرده است که این دولت، دولت محیط زیستی است. البته باید این را گفت که ما از عملکرد ایشان راضی نیستیم ولی همین‌اندازه که عبارت محیط زیستی را استفاده می‌کنند برای ما جای امیدواری است. اگر واقع بین باشیم باید این را در نظر بگیریم که ما نمی‌توانیم ایران را با کشور‌های پیشرفته‌ای مثل سوئیس مقایسه کنیم که اگر این کار را انجام دهیم این یک مقایسه مع‌الفارق است.


کمی درباره دستاورد‌های دولت یازدهم در حوزه محیط زیست توضیح دهید؟


برای اینکه دستاورد‌های دولت یازدم را بهتر ببینیم تنها کافی است که این دولت را از منظر نگاه به محیط زیست با دولت قبل مقایسه کنیم. به یاد داریم که آقای احمدی نژاد در خراسان محیط زیست را محیط نیست خوانده و آن را مزاحم توسعه دانست.


چند مورد از اقدامات اشتباه دولت نهم و دهم را در حوزه محیط زیست بیان می‌کنید؟


از اقدامات اشتباه ایشان در حوزه محیط زیست می‌توان به سد سیوند درپاسارگاد اشاره کرد که دستاورد این سد نه تنها آسیب رساندن به آرامگاه کوروش بود بلکه باعث خشک شدن بسیاری از تالاب‌های کشور از جمله تالاب بختگان شد. یا نمونه دیگر کوهشا در کرمان بود که احمدی نژاد دستور ایجاد معدن در این مکان را صادر کرد. ما باید دولت حاضر را با دولت قبل مقایسه کنیم آن وقت متوجه خواهیم شد که آقای روحانی و دولتشان چقدر به محیط زیست اهمیت داده‌اند. دولت آقای روحانی در مقایسه با دولت قبل نمره قبولی را کسب کرده است.


چند مورد از اقدامات محیط زیستی انجام شده در دولت یازدهم را توضیح می‌دهید؟


از دستاورد‌های مهم این دولت این است که بیش از 160 مصوبه محیط زیستی دولت قبل را که بسیار وحشتناک و غیر علمی بود توانستیم لغو کنیم. آقای احمدی نژاد پروژه‌ها را در دولت قبل به اشخاصی بدون علم و صرفا پولدار و با نفوذ واگذار کرده بودند. در این دولت 3 منطقه حفاظت شده در شورای عالی محیط زیست تصویب کردند برای مثال جنگل ابر را می‌توان نام برد. یکی دیگر از دستاورد‌های اساسی این دولت که در جهان مورد توجه است این بود که سیرک حیوانی را ممنوع اعلام کردند. در واقع استفاده ابزاری از حیوانات در سیرک‌ها صورت نمی‌گیرد. در این دولت مصوبات بسیار زیاد صورت گرفته که مشخص می‌کند این دولت تا چه‌اندازه به محیط زیست توجه داشته است.


به نظر شما چرا در بعضی موارد دولت نتوانست آن‌طور که باید اقداماتی در حوزه محیط زیست انجام دهد؟


دولت یازدهم در بسیاری از موارد توانایی یک شب حل و فصل کردن مشکلات را نداشت. برای مثال در مساله ریز گردها دولت اقداماتی انجام داد اما خرابی حاصل از 8 سال را نمی‌توان 4 ساله دوباره ساخت. اما باید این را مد نظر قرار داد که در خوزستان اولین موضوع مهم این است که مردم این آزادی را دارند که اعتراض خود را به صورت علنی اعلام کنند ولی این اتفاق در دولت قبل اصلا ممکن نبود. همچنین مردم به این موضوع توجه دارند که صدای آن‌ها شنیده خواهد شد بنابر این اعتراض می‌کنند و همان‌طور هم که شاهد بودیم بعد از طیف اعتراضات هم، آقای روحانی و هم خانم ابتکار در خوزستان حضور پیدا کردند.


فکر می‌کنید حوزه محیط زیست در دوره دوم ریاست جمهوری آقای روحانی در صورتی که رای بیاورند چگونه خواهد بود؟


من فکر می‌کنم که آقای روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری خود توجه بیشتری به محیط زیست خواهند داشت و توانایی بیشتری پیدا خواهند کرد. در حال حاضر طرح‌های بسیار خوبی مثل تنفس جنگل که البته مجلس نسبت به آن کم لطفی کرد و به تصویب نرسید در دست اقدام است. طرح دیگری که به تصویب مجلس نیز رسیده است جریمه شکار حیوانات است که نسبت به قبل 20 برابر افزایش یافته است و یا حتی طرح بیمه پلنگ که طی آن هر پلنگی شکار شود شرکت بیمه بهای آن را به سازمان محیط زیست بپردازد که این سازمان هم این پول را صرف حمایت از حیوانات می‌کند.


این اقدامات محیط زیستی را در کشور ما چگونه می‌بینید؟


طرح این مصوبات و اجرای آن‌ها در کشور‌های جهان سومی بی‌سابقه است به همین دلیل شورای جهانی حفاظت از محیط زیست از ایران به خاطر این مصوبات تقدیر و تشکر کرد. باید این را مد نظر قرار داد که همه‌ی این اتفاقات در دولت آقای روحانی ممکن شده است و به همین دلیل بسیار جای امیدواری است که در دوره دوم ریاست جمهوری آقای روحانی اتفاقات بهتری صورت بگیرد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی

 

انتخابات را بدون پوستر برگزار کنیم

انتخابات بدون پوستر پویشی مردمی است که به منظور یادآوری مسئولیت اجتماعی در حوزه محیط زیست به کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر راه‌اندازی شده است.


به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از سلامت نیوز به نقل از صدا و سیما ؛​ همزمان با آغاز فعالیتهای انتخاباتی، پویش مردمی #انتخابات_بدون_پوستر که از ابتدای سال اعلام موجودیت نمود، دوباره بانگ برآورد تا به پاس احترام محیط زیست، کاندیداهای انتخابات را به استفاده از روشهای دیگر به استفاده از رسانه های جمعی و مجازی برای معرفی برنامه های خود به مردم مجاب نماید.برای معرفی این پویش آمده است : "ایران سرزمین شکوه و زیباییهاست و تک تک ما در مقابل حفظ و نگهداری آن مسئولیم. بی شک آرزوی قلبی همه ما آبادانی و سر افرازی این سرزمین است و حضورمان در رویدادهایی چون انتخابات و ... صرف نظراز این که جزء رای دهندگان باشیم ویا آنکه خود را در معرض انتخاب مردم گذاشته باشیم به همین منظور است.

امروزه فارغ از عکسهای روتوش شده در پوسترهای آویخته بر در و دیوارِ کوی و برزن شهرهابرای تبلیغ و تاثیر بر افکار عمومی ، شاخص های دیگری برای ارزیابی کسانی که قرار است مسئولیت اداره ی شهر و کشور را بر عهده گیرند برای شهروندان مطرح است. تلاش برای حفظ محیط زیست کشور، یکی ازدغدغه‌های مهم و از ملاک‌های سنجشِ مسئولیت‌پذیری_اجتماعی کسانی است که می‌خواهند خود را در معرضِ رای مردم قرار دهند. فراخوان انتخابات بدون پوستر ، پویشی است مردمی که خواستار برگزاری انتخاباتی بدون استفاده از کاغذ است، و صد البته با هدف احترام به نعمت های محیط زیستی خداداده و پاکیزه نگه داشتن طبیعت میهن عزیزمان و این قدمی است بزرگ و هدفمند در جهت حفظ منابع طبیعی ایران زمین برای نسل های پس از ما . آری یادمان باشد که "ما همه " در قبال این مهم مسئولیم."


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۰۳
پیمان صاحبی


 

همه آنچه جلگه خوزستان را کانون گرد و غبار کرد

میزگرد بررسی علل و عوامل شکل گیری کانون‌های ریزگرد و ظهور این پدیده در خوزستان با هدف بررسی تاریخچه ایجاد این کانون‌ها در جلگه خوزستان و روند تشدید پدیده گرد و غبار در استان در ایسنای خوزستان برگزار شد.


به گزارش‌ وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از سلامت نییوز به نقل از ایسنا، ‌این میزگرد با حضور احمدرضا لاهیجان زاده‌ مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان، دکتر علیرضا زراسوندی‌ مدیر مرکز تحقیقات منطقه‌ای ریزگردها و عضو هیات علمی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید چمران اهواز، دکتر بهنام کرمی پژوهشگر و فعال اجتماعی حوزه محیط زیست و هژیر کیانی فعال محیط زیست و نماینده شبکه سمن‌های محیط زیست خوزستان برگزار شد.

در آغاز، مدیر مرکز تحقیقات منطقه‌ای ریزگردها به تشریح سابقه و ریشه تاریخی پدیده ریزگردها در جهان و ایران پرداخت و اظهار کرد: اسناد بسیار قدیمی وجود دارد که نشان می‌دهد منطقه خاورمیانه یکی از مناطق با پتانسیل بالای وقوع پدیده گرد و خاک در دنیا بوده است. اولین سند علمی درباره گرد و خاک در جهان نیز که توسط هرودوت گزارش شده، مربوط به مدفون شدن سپاه کمبوجیه در مصر است که نخستین حادثه ثبت‌شده گرد و خاک در دنیا است.

زراسوندی ادامه داد: به لحاظ زون‌بندی؛ مغولستان در آسیای میانه، منطقه خاورمیانه و سپس صحرای صاحارا در آفریقا به ترتیب نخستین تا سومین مناطق دنیا از نظر وقوع پدیده ریزگردها هستند؛ بنابراین به لحاظ تاریخی و پتانسیل‌های زمین شناسی، منطقه خاورمیانه دارای پتانسیل وقوع گرد و خاک است.

فاکتورهای تبدیل یک منطقه به کانون مستعد گرد و خاک

وی وجود سازندهای زمین شناسی فرسایش‌پذیر و نقاط ارتفاعی پست، کم بودن حجم بارندگی، سست و مستعد بودن بافت خاک و وجود شرایط اقلیمی مناسب به‌ویژه باد غالب را چهار فاکتور مورد نیاز برای تبدیل شدن یک منطقه به کانون مستعد گرد و خاک عنوان کرد و افزود: از یک طرف، ایران به‌طور ذاتی روی کمربند گرد و خاک دنیا قرار دارد و از طرفی از چهار جهت دارای باد غالب است. خوزستان نیز از دو جهت باد غالب خاص خود را دارد و درحال حاضر وقوع گرد و غبار در استان ناشی از همین دو باد غالب است.

این استاد زمین‌شناسی زیست‌محیطی در خصوص سابقه زمانی وقوع پدیده ریزگردها در خوزستان، تصریح کرد: در پروژه شناخت فاکتورهای فیزیکوشیمیایی گرد و خاک در خوزستان که در سال 89 به سفارش سازمان حفاظت محیط زیست و با همکاری دانشگاه تهران انجام دادیم، متوجه شدیم حدود 20 تا 25 سال قبل از سال 89 نیز در خوزستان کدهای 06 و 07 هواشناسی که حاکی از وقوع پدیده گرد و خاک است، گزارش شده بود.

زراسوندی ادامه داد: در همین زمینه پرسشنامه‌ای در شهرهای آبادان و خرمشهر در بازه سنی 100 سال میان افراد توزیع شد و برخی افراد کهنسال شرکت‌کننده، از وقوع پدیده گرد و خاک در حدود 90 سال قبل خبر داده بودند؛ بنابراین کشور ایران ذاتا روی کمربند گرد و خاک قرار دارد، اما در این بازه‌های تاریخی در خوزستان سالانه یک یا دو مرتبه و آن هم از کانون‌های گرد و خاک مشخص پدیده گرد و خاک بروز می‌کرد. مناطق سرخه، خزرج و ام‌الدبس در غرب شوش، منطقه کوپال در شمال شرق اهواز و مناطقی از امیدیه و غیزانیه کانون‌های سنتی و قدیمی گرد و خاک در خوزستان بودند که در بازه‌های زمانی 100 سال قبل تا پیش از 30 سال قبل سالانه یک یا دو بار موجب بروز پدیده گرد و خاک در خوزستان می‌شدند.

وی افزود: این مناطق در آن زمان به عنوان کانون‌های گرد و خاک شناخته شده بودند، اما خاک این مناطق دارای رطوبت و شرایط بارندگی خوب نیز بود. در آن زمان، کانون‌های گرد و خاک خارج از ایران در کشور عراق نیز شناخته شده بودند. کشور عراق از نظر سیاسی وضعیت خوبی داشت و مانند کشور ایران، مناطق و کانون‌های گرد و خاک کشور خود را می‌شناختند و اقداماتی جهت کنترل این مناطق نیز انجام می‌دادند. پس در این بازه زمانی، کانون‌های گرد و خاک چه در داخل ایران و چه در کشور عراق شناخته شده بودند و تعداد وقوع پدیده گرد و خاک در سال نیز کم بود.

اقدامات اشتباهی که موجب تشدید گرد و خاک شد

مدیر مرکز تحقیقات منطقه‌ای ریزگردها ادامه داد: در آن بازه زمانی به علت اینکه بروز پدیده گرد و غبار، فرآیندی کاملا لیتوژنیک و زمین‌زاد بود، تعداد وقوع این پدیده در سال شاید یک یا دو مورد بود؛ بنابراین فرآیند بروز این پدیده به صورت انسان‌زاد نبود و طبیعت بود که موجب شکل‌گیری این پدیده می‌شد، اما کارهای غلط گذشته و اشتباهات زیست محیطی، در طول سال‌های بعد متوقف نشد و تکرار این اقدامات اشتباه و تقابل با محیط زیست موجب تشدید این فرآیند شد.

زراسوندی اظهار کرد: هر چند حجم کم بارندگی مهم‌ترین فاکتور برای تبدیل شدن یک منطقه به اراضی مستعد گرد و خاک است، اما در طول این سال‌ها با انجام اقدامات اشتباهی نظیر گرفتن رطوبت از خاک به‌صورت انسان‌زاد، فرآیند شکل‌گیری پدیده گرد و خاک تشدید شد. در خوزستان، فاکتورهای لازم مانند وجود باد غالب را از گذشته داشتیم، اما اقداماتی مثل کاهش دبی رودخانه‌های جاری در استان، عدم تامین حق‌آبه تالاب‌ها و فعالیت‌های عمرانی فاقد نگاه زیست محیطی و بدون ارزیابی زیست محیطی منجر به نتایجی شد که هم‌اکنون شاهد آن هستیم.

وی با بیان اینکه بسیاری از کانون‌های گرد و خاک در خوزستان به علت فعالیت‌های عمرانی تشکیل شده‌اند، تصریح کرد: درک چنین موضوعی نیاز به تفکر ندارد. شاید در بازه‌ای از زمان کشور نیازمند فعالیت‌های عمرانی و اقتصادی بود اما پس از انجام این فعالیت‌ها باید تبعات ناشی از آن‌ها اصلاح می‌شد که این کار انجام نشد و چنین شرایطی برای ما ایجاد کرد. تقریبا 700 هزار هکتار اراضی مستعد گرد و خاک در خوزستان وجود دارد و از 350 هزار هکتار کانون‌های فعال گرد و خاک استان، حداقل 122 هزار هکتار از آن کانون‌های کاملا جدید هستند که در مناطقی نظیر شرق اهواز قرار دارند.

این استاد برجسته زمین‌شناسی اثرگذاری کانون‌های جدید گرد و خاک در بروز پدیده ریزگردها را بیشتر از اثرگذاری کانون‌های قدیمی داخلی دانست و در تشریح علل این وضعیت، عنوان کرد: کانون‌های جدید گرد و خاک در استان خوزستان فعال‌تر، موقت و نزدیک به جمعیت‌های انسانی هستند. اگر این کانون‌ها در فاصله طولانی از سکونت‌گاه‌های انسانی قرار داشتند، شاید مشکل چندان خاصی ایجاد نمی‌کردند، اما کانونی با فاصله 30 کیلومتر از اهواز که دارای گستره جمعیتی بیش از یک میلیون نفر است، به‌طور طبیعی بیشترین درگیری و آزار را در بروز پدیده گرد و خاک برای این شهر ایجاد می‌کند.

خوزستان، آلبومی از مشکلات زیست محیطی است

زراسوندی بیان کرد: در خوزستان آلبومی از مشکلات زیست محیطی داریم و قدرت انتخاب نداریم، یعنی سازمان حفاظت محیط زیست و شهروندان با چندین فاکتور زیست محیطی در استان مواجه هستند؛ بنابراین باید رفع این مشکلات را اولویت‌بندی کرد. مهم‌ترین حوزه در مسائل زیست محیطی، حوزه سلامت است.

وی ادامه داد: با توجه به اقداماتی که دولت اکنون در سطح حدود 40 هزار هکتار از کانون‌های فوق بحرانی گرد و خاک در خوزستان برای مقابله با پدیده ریزگردها انجام می‌دهد، شاید مردم فکر کنند که با این اقدامات معضل ریزگردها کاملا حل و تمام خواهد شد. متاسفانه برخی نیز به این تصور در ذهن مردم دامن می‌زنند. واقعا از این مساله نگران هستم که این اقدامات دولت به پایان برسد و پس از آن با وقوع مجدد پدیده ریزگردها، مردم بگویند که با وجود تمامی این اقدامات بازهم مشکل گرد و خاک را داریم و هیچ اتفاقی نیافتاده است.

مدیر مرکز تحقیقات منطقه‌ای ریزگردها افزود: اکنون 350 هزار هکتار کانون فعال گرد و خاک در خوزستان وجود دارد؛ نباید به مردم القا شود که با کنترل و مهار حدود 40 هزار هکتار از کانون فوق بحرانی گرد و خاک در اطراف اهواز، پدیده گرد و غبار کاملا حل خواهد شد. بازه زمانی اقدامات کنونی دولت در این کانون گرد و خاک، یک سال است؛ آیا در این یک سال ارتفاع نهال به سه متر یا عرض بوته‌ها به پنج متر می‌رسد؟ خیر، چنین چیزی امکان ندارد.

وی اظهار کرد: اقداماتی که اکنون دولت جهت مهار پدیده ریزگردها در خوزستان در دست اجرا دارد، در یکی از کانون‌های گرد و خاک خوزستان انجام می‌شود و ممکن است یک کانون دیگر نیز فعال شود، پس باید وضعیت کانون‌های گرد و خاک استان را به صورت کامل در نظر گرفت.

انتقال آب بین حوضه‌ای، برای مقصد و مبدا زیان‌بار است

زراسوندی گفت: محیط زیست در بحث توسعه، همراه توسعه است. اینکه می‌گویند محیط زیست مانع توسعه است، صحیح نیست. بر اساس یافته‌های علم زمین شناسی و محیط زیست، انتقال آب بین حوضه‌ای، هم برای حوضه مقصد و هم برای حوزه مبدا زیان‌بار است و روند مرسوم و طبیعی زیست محیطی منطقه را به هم می‌ریزد. انتقال آب بین حوضه‌ای از رودخانه‌های خوزستان نیز 100 درصد در شکل‌گیری پدیده گرد و خاک موثر است. متاسفانه بحث حق‌آبه محیط زیست در گذشته در کشور ما اصلا مطرح نبود و وجود نداشت. حق‌آبه زیست محیطی تالاب یا رودخانه‌ها حداقل حجم آبی است که این عرصه‌ها برای حفظ حیات خود نیاز دارند؛ هر گونه فعالیت عمرانی در مسیر توسعه نیز به شرط در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی و تامین حق‌آبه حوضه‌های پایین دست می‌تواند انجام شود.

وی با تاکید بر اینکه انتقال آب بین حوضه‌ای از لحاظ زیست محیطی هم حوزه مبدا و هم حوزه مقصد را دچار مشکل می‌کند، اظهار کرد: در سال‌های گذشته حتی 70 تا 80 مورد وقوع پدیده گرد و غبار در سال را در خوزستان داشتیم و همچنان در رسانه‌ها و گاهی از زبان برخی فعالان محیط زیست اعداد عجیب و غریبی از سهم منشا داخلی و خارجی در بروز پدیده گرد و غبار در خوزستان منتشر می‌شود در حالی که اداره هواشناسی طبق داده‌های خود می‌تواند اعلام کند که در هر سال چند مورد پدیده گرد و غبار با کد خارجی و چند مورد پدیده گرد و غبار با کد داخلی گزارش کرده است.

مشخص کردن سهم منشاء گرد و غبار جز با داده‌های هواشناسی مقدور نیست

این استاد زمین شناسی ادامه داد: بر اساس این آمار ارائه‌شده از سوی اداره هواشناسی می‌توان سهم عوامل خارجی و عوامل داخلی در بروز پدیده گرد و غبار در یک سال خاص را اعلام کرد که کاری بسیار راحت و مطابق داده‌های هواشناسی قابل محاسبه است؛ بنابراین مشخص کردن سهم منشا داخلی و منشا خارجی در بروز این پدیده به صورت دل‌بخواهی و بر اساس حجم توده یا هیچ آیتمی، جز داده‌های هواشناسی مقدور نیست. با تکیه بر فراوانی وقوع پدیده گرد و غبار و کدهای هواشناسی می‌توان سهم این عوامل را در بروز پدیده ریزگردها در یک سال خاص مشخص کرد.

زراسوندی افزود: از سال 86 تاکنون مدام اعدادی از سهم عوامل داخلی و خارجی در بروز پدیده ریزگردها در خوزستان اعلام می‌شود؛ درحالی‌که باید تکلیف این موضوع به روش یادشده روشن شود. ممکن است در یک سال سهم عوامل داخلی در بروز این پدیده از عوامل خارجی بیشتر باشد، اما مسلم است که با توجه به گستردگی باد غالب و فرآیندهای مخرب در محیط زیست، در حال حاضر کشور ایران بیشتر متاثر از عوامل خارجی گرد و خاک نسبت به عوامل داخلی است.

فرق بین "گرد و خاک" و "گرد و غبار"

وی با بیان اینکه از گذشته دو بازه سنتی تابستانه و زمستانه در بروز پدیده گرد و خاک وجود داشته است، تصریح کرد: کشور ایران در عین حال که متاثر از عوامل خارجی گرد و خاک است، به علت فعالیت کانون‌های داخلی نیز درگیر پدیده گرد و خاک می شود.

مدیر مرکز تحقیقات منطقه‌ای ریزگردها ادامه داد: هرچند سهم عوامل و کانون‌های داخلی گرد و خاک در بروز پدیده ریزگردها نسبت به سهم عوامل خارجی کمتر است، اما باید شدت پدیده ریزگردها، میزان دید افقی در هنگام وقوع این پدیده و فاصله کانون‌ها از گستره‌های جمعیتی را زمانی که پدیده گرد و خاک ناشی از عوامل داخلی است، در نظر گرفت و دخالت داد. پدیده ناشی از کانون‌های محلی و کانون‌های داخلی را "گرد و خاک" می‌نامیم و پدیده ناشی از کانون‌های خارجی نیز "گرد و غبار" نام دارد.

زراسوندی بیان کرد: جنس ذرات گرد و خاک یا گرد و غبار به تفکیک منشا خارجی و منشا محلی با مطالعاتی که صورت گرفت، کاملا مشخص شد. زمین شیمی، کانی شناسی، بافت و جنس خاک برای پدیده ریزگردهای ناشی از عوامل داخلی با این پدیده زمانی که ناشی از عوامل خارجی است، تفاوت دارد. ترکیب کانی شناسی ذرات گرد و خاک در هنگام وقوع پدیده گرد و خاک با منشا داخلی ترکیب نمک و سولفات است و علت این است که برخی از کانون‌های گرد و خاک در خوزستان در گذشته، سیستم محیط آبگیر بودند و البته به صورت ذاتی خاک مناطق شرقی اهواز دارای نمک بیشتری است.

وی ادامه داد: بافت خاک در زمان وقوع پدیده ریزگردها با منشا محلی نسبت به منشا خارجی سنگین‌تر است. زمانی که در ترکیب خاک سولفات و کلریت وجود داشته باشد، به‌طور طبیعی حمل متال‌هایی (فلزاتی) مانند نیکل، وانادیم و ... راحت‌تر است. زمانی که گرد و خاک با فاصله طولانی‌تری از سکونت‌گاه‌ها خیزش کند، ذرات خاک دارای چگالی بالا، قابلیت حمل پیدا نمی‌کنند و تنها عناصر با چگالی پایین قابل حمل خواهند بود.

این استاد برجسته زمین شناسی در خصوص تجارب سایر کشورهای درگیر پدیده گرد و خاک در کنترل و مهار این پدیده، تصریح کرد: استرالیا یکی از کشورهای موفق دنیا در بحث کنترل گرد و خاک است؛ بنابراین نباید استرالیا را فراموش کنیم. کشور چین نیز از دیگر کشورهای موفق در این زمینه است و ظاهرا در 2 تا سه میلیون هکتار از اراضی خود توانسته اقداماتی انجام دهد. این تجارب را باید در سه فاز مطالعه، مانیتورینگ و کنترل و مدیریت دنبال کنیم.

در زمینه پدیده گرد و خاک مدیریت ریسک وجود ندارد

به گزارش ایسنا؛ دکتر بهنام کرمی پژوهشگر و فعال اجتماعی حوزه محیط زیست، نیز در این نشست با اشاره به تاخیر در اعلام منشا پدیده‌های گرد و خاک از سوی سازمان هواشناسی اظهار کرد: در خصوص سهم عوامل داخلی یا خارجی در بروز پدیده گرد و خاک باید به سازمان هواشناسی استناد کرد، اما این سازمان همیشه شهامت نداشته تا به صورت آنی منشا پدیده‌های گرد و غبار یعنی داخلی یا خارجی بودن منشا این پدیده را اعلام کند. در روزهای نهم و دهم بهمن‌ماه سال 93 وقوع پدیده گرد و خاک با منشا داخلی را شاهد بودیم، اما سازمان هواشناسی نتیجه بررسی منشا این پدیده را 21 بهمن‌ماه آن سال اعلام کرد که این امر جای سوال است، زیرا وقتی تصاویر ماهواره‌ای موجود است، به سرعت می‌توان منشا این پدیده را مشخص کرد.

وی ادامه داد: اگر سازمان هواشناسی در سال 93 در همان دهم بهمن ماه منشا پدیده گرد و خاک را اعلام می‌کرد شاید می‌توانستیم اقداماتی انجام دهیم تا دیگر این پدیده را در سال 95 نداشته باشیم. اعلام به موقع یک بحث علمی می‌تواند به اقدامات پیشگیرانه کمک کند. در زمینه حوادثی همچون پدیده گرد و خاک در کشور تنها مدیریت بحران ایجاد کرده‌ایم و مدیریت ریسک وجود ندارد و حتما باید بحرانی رخ دهد تا مدیریت بحران ورود کند، اما در مدیریت ریسک به‌راحتی با بهره‌گیری از داده‌های موجود می‌توان با درصدی از خطا، اتفاقات را حتی تا صد سال آینده پیش‌بینی کرد.

این فعال محیط زیست تصریح کرد: عنوان‌کردن و پررنگ کردن نقش و سهم منشا خارجی در بروز پدیده گرد و خاک دارای اهدافی بوده است تا از اقدامات بازدارنده جلوگیری شود، زیرا اقدامات بازدارنده هزینه‌زا هستند و به هر حال این هزینه‌ها را متولیان این عرصه که مستقیما دولت‌ها هستند، نخواستند بپردازند و اکنون این هزینه‌ها را مردم می‌پردازند.

کرمی با بیان اینکه سازمان حفاظت محیط زیست در تمام دولت‌ها یک حیاط خلوت بوده است، عنوان کرد: اینکه مدیریت ریسک فاقد کوچکترین نقشی در تصمیم‌گیری‌ها است، از چالش‌های بزرگ کشور در حوزه زیست محیطی است. وظیفه مدیریت ریسک، پیش‌بینی، جلوگیری و ارائه راهکار است؛ درحالی‌که مدیریت بحران تنها تقابل و واکنش نشان دادن در هنگام بروز حوادث است.

هر اقدامی در جلگه باید همسو با شرایط جلگه باشد

وی با اشاره به داشته‌های محیط زیستی و طبیعی خوزستان ازجمله وجود پنج رودخانه بزرگ و جلگه بودن منطقه گفت: در آمایش سرزمینی برای خوزستان حتما باید ویژگی اقلیمی استان و جلگه بودن تمام 65 هزار کیلومترمربع مساحت آن در نظر گرفته می‌شد. در جلگه‌ها اجازه انجام هر کاری را نداریم و هر اقدامی در جلگه باید همسو با شرایط جلگه باشد، در غیر این صورت باید منتظر عواقب ناشی از آن بود.

این پژوهشگر محیط زیست بیان کرد: یکی از بزرگترین کانون‌های گرد و خاک خوزستان منطقه اطراف هندیجان است که در حوضه آبریز رودخانه زهره و جراحی قرار دارد. متاسفانه ما داشته‌های طبیعی خود را نادیده گرفتیم و این داشته‌ها را حفظ نکردیم. کار کردن با زیست بوم، مستلزم داشتن الفبای زیست بوم است. در حوضه‌های اکولوژی و هیدرولوژی الفبای زیست بوم، نیاز آبی زیست محیطی است اما در هیچ‌کدام از پروژه‌ها به هیچ عنوان این موضوع را در نظر نگرفتند.

کرمی افزود: مهندسان مشاور این گونه پروژه‌ها شاید فاقد دانش آبی زیست محیطی هستند. در بحث نیاز آبی زیست محیطی هم نیاز اکولوژی و هم نیاز هیدرولوژی مطرح است. اکثر این مهندسان مشاور تنها بحث هیدرولوژی را مدنظر قرار می‌دهند و اصلا اکولوژیست نیستند ‌یعنی آنچه برآورد کرده‌اند، رقمی برای هیدرولوژی است. متاسفانه در بحث نیاز آبی اکولوژی غفلت کرده‌ایم و اکنون نتیجه آن غفلت را با پیامدهای اقداماتی که در خوزستان مثلا تحت عنوان توسعه انجام شد، مشاهده می‌کنیم.

چرا تالاب هورالعظیم را خشک کردند؟

وی با اشاره به روند تخریب تالاب هورالعظیم در حدود 7 سال گذشته، عنوان کرد: در خوزستان میدان نفتی آزادگان به‌صورت مشترک با عراق وجود دارد. این میدان جهت افزایش استخراج نفت اولویت‌گذاری شد و محل فعالیت شرکت نفتی در میدان آزادگان نیز در حوضچه شماره 3 تالاب هورالعظیم قرار داشت که دارای یک متر عمق آب بود. با وجود برخورداری ایران از دانش حفاری و استخراج نفت در اعماق خلیج فارس و با وجود اینکه مجموعه نفت حاضر به استخراج در عمق یک متر آب شده بود، پیمانکاران این مجموعه در هورالعظیم باید پاسخگو باشند که چرا یک تالاب را این گونه جهت کسب سود قطعی که اکنون چندین برابر آن را هزینه و ضرر می‌دهیم، خشکاندند؟

این پژوهشگر محیط زیست با بیان اینکه در حال حاضر در این آشفته‌بازار مسائل زیست محیطی در خوزستان، احیای این تالاب از مهم‌ترین کارهای ارزنده‌ای است که اجرا می‌شود، افزود: اگر وضعیت 127 هزار هکتار بخش ایرانی تالاب هورالعظیم مانند 10 سال گذشته ثابت می‌ماند، ریزگردهایی که از عراق به سمت خوزستان در حال حرکت بودند، در این تالاب نشست می‌کردند.

کرمی گفت: در کشور ایران دانش بیابان‌زدایی از 80 سال قبل وجود داشت. در بازه‌های زمانی گذشته پدیده گرد و خاک در خوزستان به صورت سنتی بود اما از سال 82 این پدیده اپیدمی شد و اکنون با اپیدمی گرد و خاک مواجهیم. علل این امر، دیگر اتفاقات طبیعت و محیط زیست نیست بلکه اقداماتی است که در محیط زیست انجام دادیم و منجر به اپیدمی شدن این پدیده شد. در طول هشت سال جنگ تحمیلی، حمل و به‌کارگیری ماشین‌آلات، ادوات و اسلحه‌های سنگین موجب تخریب بافت خاک و از بین رفتن ساختار مولکولی خاک شد و دیگر منطقه مستعد گرد و خاک بود، اما در عین حال رطوبت خاک منطقه حفظ می‌شد. در آن زمان سدسازی‌های گسترده انجام نشده بود یا به بهره‌برداری کلان نرسیده بودند.

وی بیان کرد: سیلاب، شریان حیات جلگه خوزستان است و راه حل قطعی حل پدیده ریزگردها، گردهمایی مدیران سدها در خوزستان و اتخاذ تصمیم به منظور کاهش میزان تولید برق در نیروگاه‌ها یا تولید برق هم‌زمان با تامین نیاز آبی رودخانه‌ها و رهاسازی حق‌آبه‌ها است.

اقلیم خوزستان تغییر کرده است

این فعال محیط زیست با اشاره به افزایش دما در پی تغییر اقلیم خوزستان اظهار کرد: تغییر اقلیم در خوزستان زودتر از برنامه 2025 اتفاق افتاده است؛ در این برنامه پیش‌بینی شده بود که دمای هوا در خوزستان تا سال 2025، 2 درجه افزایش یابد که اکنون 1.7 درجه آن محقق شده است.

کرمی بیان کرد: بسیاری از نقاط خوزستان فاقد رطوبت هستند. در صورت وزش باد غالب با جهت مستقیم از این کانون‌ها، ریزگرد تولید نمی‌شود و یا در صورت تولید، این ذرات در فواصل کم نشست می‌کنند. در صورتی که اگر باد غالب بر فراز کانون‌های گرد و خاک حالت طوفان به خود بگیرد، ذرات گرد و غبار از 300 متر تا 1500 متر بالا می‌روند. اکنون وزش باد با سرعت 10 تا 15 متر بر ثانیه توانایی فعال کردن کانون‌های گردوخاک را دارد، یعنی تا این حد خاک ما از نظر رطوبتی و پوشش گیاهی فقیر شده است. کشاورزان نیز به علت عدم تامین حق‌آبه رودخانه‌ها و از دست رفتن رطوبت خاک، کشت و زرع در اراضی خود را رها کرده‌اند.

وی با بیان اینکه برخی انتقادات نسبت به سازمان حفاظت محیط زیست اشتباه است، تصریح کرد: انتقاداتی که اکنون دوستان ما به رییس سازمان حفاظت محیط زیست وارد می‌کنند، اشتباه است. این افراد راه درست انتقاد از خانم ابتکار را نمی‌دانند زیرا فاقد سواد زیست محیطی هستند و تنها سواد سیاسی دارند و به سیاسی بودن شخصیت خانم ابتکار انتقاد وارد کرده و به محیط زیست حمله می‌کنند، زیرا رییس سازمان حفاظت محیط زیست یک فرد سیاسی است. از نظر محیط زیستی خانم ابتکار دارای نواقص بسیاری است که این افراد از آن‌ها مطلع نیستند. اینکه نمایندگان مجلس خوزستان با ماسک در جلسه حاضر شوند هیچ مشکلی از خوزستان حل نمی‌کند و نمی‌تواند هیچ حقی را برای خوزستان ادا کند.

کدام یک از نمایندگان خوزستان در مجلس مشاور محیط زیستی دارد؟

این فعال محیط زیست ادامه داد: این همه فارغ‌التحصیل محیط زیست بیکار در خوزستان وجود دارد، اما کدام یک از نمایندگان خوزستان در مجلس مشاور محیط زیستی دارد؟ نمایندگان ما هیچ‌گونه تخصصی در هیچ‌کدام از حوزه‌های کاربردی محیط زیست ندارند و این امر یک ضعف محسوب می‌شود. در هیچ دوره‌ای نمایندگان ما مشاور زیست محیطی نداشتند تا بتوانند پیش‌بینی اتفاقات زیست محیطی را از آن طریق داشته باشند.

کرمی عنوان کرد: اقدامات مجموعه نفت در خشک کردن تالاب هورالعظیم به اندازه‌ای گسترده و فاجعه‌بار بود که ما فعالان حوزه محیط زیست، طرح آماک (جمع‌آوری گازهای همراه با نفت) را فراموش کردیم. فعالان محیط زیستی به علت این اقدامات، مجموعه نفت را مورد هجمه قرار دادند و از دیگر اقدامات نفت در آلایندگی و شکل‌گیری کانون‌ها غافل شدند.

وی افزود: اشتباه دیگری که به اسم آبگیری تالاب‌ها در خوزستان انجام می‌شود، تخلیه پساب‌ها در تالاب‌ها است. آبی که به اصطلاح به تالاب‌ها هدایت می‌کنیم، دارای سموم کشاورزی و پساب‌های صنعتی است. میزان تبخیر و تعریق سالانه در خوزستان 2100 میلی‌متر است یعنی یک استخر با عمق 2 متر آب در طول یک سال خشک می‌شود. پس وضعیت تالاب شادگان که ارتفاع آب آن در برخی نقاط 50 سانتی‌متر است را باید در نظر بگیریم که البته این آب هم در واقع پساب است. با تبخیر این آب یا همان پساب، یک لایه پفکی در بستر تالاب ایجاد می‌شود و زمانی که به گرد و خاک تبدیل شود، فاجعه‌ بعدی رخ می‌دهد.

رشد فزاینده بیماری‌ها در خوزستان حاکی از اتفاقات بدی است

این پژوهشگر محیط زیست اظهار کرد: قرار بود وزارت بهداشت وضعیت آلودگی پدیده ریزگردها به مواد شیمیایی و فلزات سنگین را اعلام کند که متاسفانه هنوز اعلام نکرده است. این عدم اعلام به معنای آلوده بودن گرد و خاک به این ترکیبات و فلزات و صحیح بودن گفته‌های ما است. رشد فزاینده بیماری‌ها در خوزستان نیز حاکی از اتفاقات بدی است که در حال رخ دادن است. زمانی تنها بخشی از بیمارستان شفا به بیماران سرطانی اختصاص داده می‌شد، اما اکنون در حال احداث یک بیمارستان برای بیماران سرطانی هستند که این امر نشانگر شیوع موجی از بیماری‌های مختلف در استان است. احداث یک بیمارستان برای بیماران سرطانی خبر خوبی نیست. در ریه تمام خوزستانی ها هاگ یا بذر قارچ وجود دارد، ریه‌های تمام مردم آسیب دیده است. این امر واقعیتی است که مسائل زیست محیطی به استان تحمیل می‌کند.

سازمان حفاظت محیط زیست موفق نبوده است

هژیر کیانی نماینده شبکه سمن‌های محیط زیست خوزستان، نیز در این نشست اظهار کرد: جلگه تعریف خاص خود را دارد و حق‌آبه جلگه خوزستان کاملا مشخص بوده است. سدسازی‌ها و مسدود کردن حق‌آبه‌های جلگه خوزستان سبب فراهم شدن شرایط لازم برای بروز پدیده ریزگردها شد و اکنون راه حل اساسی مشکل ریزگردها، رهاسازی حق‌آبه رودخانه‌ها و تالاب‌های خوزستان در قالب یک برنامه جامع و نه یک برنامه موقت و کوتاه‌مدت است.

وی ادامه داد: به نظر می‌رسد سازمان حفاظت محیط زیست در کشور ایران، علی‌رغم تمام تلاش‌هایی که شده، موفق نبوده است؛ به‌ویژه در خوزستانی که وابستگی درآمدهای دولت به منابع نفتی و سایر منابع آن کاملا مشخص است، هیچ عقلی سالمی نمی‌تواند بپذیرد که برای مثال جهت حفظ حیات تالاب از فعالیت‌های نفتی در هورالعظیم جلوگیری و تاسیسات نفتی مستقر در تالاب جمع‌آوری شود.

دبیر انجمن دوستداران محیط زیست خوزستان بیان کرد: مطالعات زیست محیطی وابسته به دولت و بدون مشارکت سازمان‌های مردم‌نهاد و مردم نمی‌تواند حقایق پدیده‌ها و مسائل زیست محیطی را به مردم بگوید و ملاحظات جناحی و سیاسی نیز موجب می‌شود نتیجه مورد نظر محقق نشود.

کیانی با تاکید بر لزوم مشارکت مردم و سمن‌ها در طرح‌های مهار و مقابله با ریزگردها عنوان کرد: با نهالکاری می‌توان حداقل 50 هزار هکتار از کانون‌های فعال گرد و خاک در خوزستان را به‌نوعی مهار کرد، اما تکلیف حدود یک میلیون هکتار اراضی مستعد گرد و خاک چه می‌شود؟

وی با اشاره به حذف مردم و سمن‌ها از تمام مراحل طرح ضربتی برای مهار یکی از کانون‌های فوق بحرانی گرد و خاک، گفت: آیا مطالعاتی در زمینه تاثیرگذاری کاشت گونه کهور در مهار کانون‌های ریزگرد انجام شده است؟

این فعال محیط زیست روش "نقش‌بندی خاک" را یکی از شیوه‌های سازگار و همسو با طبیعت به منظور مقابله با پدیده گرد و خاک عنوان و اظهار کرد: در این شیوه هم می‌توان از مشارکت جوامع محلی استفاده کرد و هم اقداماتی با هزینه کمتر و ظرفیت اراضی بیشتر انجام داد. "نقش‌بندی خاک" در بسیاری از کشورهای دنیا انجام شده و نسبت به نهالکاری بسیار موثرتر بوده است. این در حالی است که اداره‌کل منابع طبیعی خوزستان بارها اعلام کرد که حتی یک ریال اعتبار برای نگهداری از نهال‌هایی که در سال 94 در برخی کانون‌های گرد و خاک کاشتند، به آن‌ها اختصاص نیافته است.

بسیاری از مسائل خوزستان تحت تاثیر هورالعظیم قرار گرفته است

وی اظهار کرد: از اوایل دهه 80 هم‌زمان با آبگیری سد کارون 3 پدیده گرد و غبار در خوزستان تشدید شد و به دنبال آن احداث سدهای دیگری در برنامه قرار گرفت؛ بنابراین سدسازی‌های متعدد، بستن حق‌آبه‌های تالاب‌ها و رودخانه‌ها و جلگه خوزستان و تلاش دولت برای دستیابی به چند دلار بیشتر در محدوده هورالعظیم و خشکاندن این تالاب، از عوامل شکل‌گیری کانون‌های گرد و خاک و بروز پدیده ریزگردها در خوزستان شد.

دبیر انجمن دوستداران محیط زیست خوزستان با بیان اینکه مساله هورالعظیم به یک غائله در استان خوزستان تبدیل شده است، تصریح کرد: بسیاری از مسائل خوزستان تحت تاثیر مساله هورالعظیم قرار گرفته و هورالعظیم ابزاری برای سوءاستفاده جناح‌هایی شده که اکنون «ریزگردسواری» می‌کنند. در اعدادی که سازمان حفاظت محیط زیست در زمینه آبگیری هورالعظیم ارائه می‌دهد، جای تردید وجود دارد زیرا در حوزه طبیعت نمی‌توانیم به صورت دقیق آماری از آبگیری‌های 70 درصدی دهیم.

آنچه بر سر تالاب‌های بین‌النهرین آمد

به گزارش ایسنا؛ احمدرضا لاهیجان زاده مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان، نیز در این نشست اظهار کرد: سال گذشته با بررسی و تحقیق بسیار زیاد به اطلاعات خوبی از کشورهای عراق، ترکیه، سوریه و ایران و اتفاقاتی که در اکوسیستم این مناطق ایجاد و منجر به مصیبت ریزگردها شده، دست یافتیم. در این راستا دو کتاب انگلیسی نیز به زبان فارسی ترجمه شد که دارای اطلاعات خیلی خوبی بودند.

وی ادامه داد: تصاویر ماهواره‌ای از تالاب‌های شمال بصره و جنوب عراق که به تالاب‌های بین‌النهرین معروف است، نشان می‌دهد که سال 1988 و حتی 1990 میلادی مجموع سطح عرصه تالابی در کشور عراق بین یک میلیون تا یک میلیون و 700 هزار هکتار بود. در این زمان مساحت تالاب هورالعظیم حدود 350 هزار هکتار بود که یک سوم آن یعنی 127 هزار هکتار در خاک ایران قرار دارد.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان با اشاره به جنگ کویت و عراق در سال 1991 میلادی و به دنبال آن حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت تصریح کرد: نیروهای ارتش آمریکا در 25 بهمن سال 69 به عراق حمله کردند و به سمت بغداد در حال پیشروی بودند که هم‌زمان نیروهای شیعه ساکن در جنوب عراق با نیروهای ارتش آمریکا وارد مبارزه شدند و پس از اتفاقاتیکه به‌دنبال آن رخ داد با حمله دولت عراق به این شیعیان، حدود 90 هزار نفر از شیعیان متواری شدند و حداقل 70 هزار نفر از آنان در مجموعه تالاب‌های بین‌النهرین مخفی شدند.

لاهیجان زاده ادامه داد: دولت عراق که از مبارزه نظامی با شیعیان ساکن‌شده در این تالاب‌ها به نتیجه نرسید، سوزاندن نیزارها و بمباران این تالاب‌ها را آغاز کرد و در سال 1992 اقدام به احداث کانالی بسیار بزرگ به طول 50 کیلومتر و عرض 2 کیلومتر کرد، این کانال به کانال صدام مشهور است. دولت عراق در این سال تخلیه آب مجموعه تالاب‌های بین‌النهرین را به‌صورت تعمدی آغاز کرد و حتی کانال دیگری حفر کرد تا بخش انتهایی تالاب هورالعظیم به کانال صدام متصل شود.

وی افزود: با ادامه روند تخلیه آب تالاب‌های بین‌النهرین از طریق کانال صدام، تقریبا در سال 2000 میلادی بیش از 70 درصد تالاب‌های بین‌النهرین و همچنین بر اساس گزارش بین‌المللی تا 90 درصد این تالاب‌ها کاملا خشک شد. البته ممکن است که در برخی نقاط خشک‌شده این تالاب‌ها هنوز رطوبت وجود داشته، اما آبی برای اهالی جهت حفظ معیشت و صیادی در این تالاب‌ها وجود نداشت.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان ادامه داد: فاجعه‌ای که در سال 2000 میلادی در مجموعه تالاب‌های جنوب کشور عراق رخ داد، یکی از بزرگترین و مهم‌ترین فاجعه‌های زیست محیطی بوده که از سوی سازمان ملل با از بین رفتن صدها هزار هکتار از جنگل‌های آمازون مقایسه شده است؛ یعنی خسارات ناشی از خشک شدن این تالاب‌ها با خسارت ناشی از نابود شدن بخش زیادی از جنگل‌های یکی از مهم‌ترین اکوسیستم‌های محیط زیستی دنیا به نوعی برابر دانسته شد.

لاهیجان زاده بیان کرد: در فاصله خشک شدن بخش زیادی از تالاب‌های بین‌النهرین، دولت ترکیه نیز پروژه بزرگی به نام گپ ( GAP ) آغاز کرد و تصمیم گرفت که حداقل 90 میلیارد مترمکعب آب از رودخانه‌های دجله و فرات را ذخیره کند و اجازه خروج این آب از مرزهای ترکیه را ندهد؛ کشور ترکیه به‌شدت این پروژه را پیگیری کرد.

وی ادامه داد: دولت ترکیه، سد آتاتورک را با ظرفیت 44 میلیارد مترمکعب آب به بهره‌برداری رساند. ظرفیت سد آتاتورک تقریبا معادل مجموع ظرفیت مخازن تمام سدهای ایران است. این سد جزو معدود سدهایی است که وسعت دریاچه آن را در تصاویر ماهواره‌ای به راحتی می‌توان مشاهده کرد. همچنین دولت ترکیه احداث یک سد دیگر را با ظرفیت بسیار زیاد در حال اجرا دارد که به زودی به بهره‌برداری می‌رسد.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان افزود: با بهره‌برداری از این سد، میزان خروج آب از رودخانه‌های دجله و فرات به سمت عراق تا حدی کاهش می‌یابد که کشور عراق امکان کشاورزی را از دست می‌دهد و حداقل 700 هزار هکتار از اراضی کشاورزی به علت نبود آب در عراق دیگر قابل کشت نخواهد بود. از نظر بین‌المللی اختلافات بسیاری بین دولت‌های عراق و ترکیه در خصوص پروژه‌های سدسازی ترکیه وجود دارد که این اختلافات منجر به اخذ یک تصمیم در سازمان ملل شد.

لاهیجان زاده ادامه داد: بر اساس این تصمیم، دولت ترکیه متعهد شد که همواره رهاسازی 500 مترمکعب بر ثانیه آب از سد آتاتورک برای کشور عراق را محفوظ نگهدارد. این حق‌آبه به علت اختلافات سیاسی بین دو کشور ترکیه و عراق هیچ وقت رعایت نشده و حتی در کتاب‌های سازمان ملل ذکر شده که گاه میزان ورودی از سد آتاتورک به عراق به 100 مترمکعب بر ثانیه می‌رسد.

وی به سدسازی‌های کشور عراق روی رودخانه‌های دجله و فرات اشاره و اظهار کرد: مشابه سدسازی‌های ترکیه، سدهایی نیز در عراق و سوریه روی رودخانه‌های دجله و فرات در حال احداث است. البته از نظر طبقه‌بندی و حجم مخزن این سدها، کشور ترکیه در صدر است و پس از آن به‌تدریج عراق و سوریه قرار می‌گیرند. در حال حاضر آورد رودخانه‌های دجله و فرات به مجموعه تالاب‌های بین‌النهرین به حداقل رسیده است.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان ادامه داد: حتی در فصول پرآب نیز آبی از رودخانه دجله و فرات به مجموعه تالاب‌های بین‌النهرین جریان پیدا نمی‌کند. علاوه بر تمام موارد ذکرشده، از سال 2004 خشکسالی‌های شدیدی در منطقه داشته‌ایم. در سال 1388 اوج خشکسالی‌ها را در ایران تجربه کردیم و این خشکسالی در منطقه موجب شد که بیش از 90 درصد تالاب‌های بین‌النهرین خشک شود.

لاهیجان زاده گفت: بر اساس مطالعات صورت گرفته، تا قبل از سال 2008 تعداد کانون‌های ریزگرد در کشور عراق کمتر از 30 نقطه بود. سال 2008 تعداد این کانون‌ها به صدها نقطه افزایش یافت. وجود رطوبت در منطقهحائز اهمیت بسیار زیادی بود و عامل اساسی در مهار ریزگردها هنگام وزش بادهایی که از صحاری عربستان، جنوب غرب و شمال غرب عراق و همچنین اردن و سوریه می‌وزیدند، محسوب می‌شد.

وی ادامه داد: عرصه 1.5 میلیون هکتاری تالاب‌های عراق و رطوبتی که در این منطقه وجود داشت، در جلوگیری از بروز ریزگردها بسیار موثر بود. از سوی دیگر در 30 سال گذشته دمای هوا در برخی نقاط عراق 2 تا 3 درجه افزایش یافت. در ایستگاه بستان میانگین دما در سه سال گذشته بین 2.5 تا 3 درجه و در اهواز بین 2 تا 2.5 درجه سانتی‌گراد افزایش یافته است که هر درجه افزایش دما می‌تواند تغییرات بزرگی ایجاد کند.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان افزود: افزایش دمای 2 درجه‌ای به‌عنوان عامل تشدیدکننده پدیده ریزگردها موجب شد تا سایر خاک‌های منطقه رطوبت خود را به سرعت از دست دهند و مستعد پدیده گرد و غبار شوند؛ بنابراین در کشور عراق نزدیک به 2 میلیون هکتار از اراضی در چند سال تبدیل به کانون گرد و غبار شد و همچنین رطوبت خاک این منطقه از دست رفت و به 50 درصد کاهش یافت. در ایستگاه بستان در 20 سال گذشته 70 تا 90 درصد رطوبت کاهش یافته است.

لاهیجان زاده با تشریح روند افزایش دما و کاهش رطوبت در ایستگاه بستان در 20 سال گذشته، گفت: تا سال 91 تعداد روزهای متوالی که در ایستگاه بستان در فصل تابستان دمای هوا به 50 درجه سانتی‌گراد می‌رسید، حتی به یک ماه می‌رسید. از سال 91 به بعد ممکن است آبگیری‌هایی که در منطقه انجام شده، موجب کاهش مجدد میانگین دمای هوا در این ایستگاه شده باشند.

چگونه دریچه‌ها روی هورالعظیم بسته شد؟

وی در خصوص علل تشکیل کانون‌های داخلی گرد و خاک در خوزستان اظهار کرد: هم‌زمان با سدسازی‌های ترکیه، عراق و سوریه روی رودخانه‌های دجله و فرات و خشک شدن مجموعه تالاب‌های بین‌النهرین در عراق اقدامات مشابهی به صورت کم و بیش در ایران انجام شد. از سال 89 شرکت نفت دریچه خروجی 2 و 3 تالاب هورالعظیم را مسدود کرد و موجب شد گستره‌ای 50 تا 60 هزار هکتاری از تالاب هورالعظیم خشک شود و علاوه بر ایجاد مشکلات زیست محیطی و اکوسیستمی در تالاب، معیشت مردم منطقه را دچار مشکل کرد.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان بیان کرد: همچنین سد کرخه جهت تامین حق‌آبه دائمی تالاب هورالعظیم احداث شد. حداقل آورد این سد 5 تا 5.5 میلیارد مترمکعب پیش‌بینی شد، اما متاسفانه در بالادست سد در استان‌های ایلام، لرستان، کرمانشاه و کردستان که سرشاخه‌های رودخانه کرخه در این استان‌ها قرار دارد، بدون توجه به اینکه در پایین‌دست رودخانه کرخه، سد بزرگی وجود دارد که اگر حداقل 3 میلیارد مترمکعب آب در آن وجود نداشته باشد فاقد ارزش می‌شود، اقدام به صدور مجوزهای متعدد برداشت آب کردند.

لاهیجان زاده ادامه داد: این استان‌ها با صدور مجوزهای متعدد برداشت آب که شامل آب زیرزمینی می‌شد، موجب کاهش آورد سد کرخه شدند. در سال گذشته وزارت نیرو در مورد علت کاهش آورد سد کرخه اعلام کرد که نتایج نشان داد 14 درصد عامل کاهش آورد کرخه ناشی از کاهش بارندگی و تا 49 درصد عامل کاهش آورد این رودخانه ناشی از برداشت‌های غیرمجاز و مجاز در حوضه آبریز کرخه در بالادست این سد است. برداشت‌های غیرمجاز از بالادست رودخانه کرخه حتی به نصب موتورهای بی‌شمار چه به‌صورت مجاز و چه غیرمجاز کشیده شد و حتی علاوه بر این برداشت‌های مجاز و غیرمجاز، سدی به نام سیمره در بالادست رودخانه و سد کرخه احداث کردند که این سد عاملی برای کاهش ورودی به کرخه شد و حتی سد دیگری نیز در دستور کار داشتند که اکنون متوقف شده است.

وی بیان کرد: از نظر علمی دلایل انسان‌زاد تشکیل کانون‌های گرد و خاک و بروز پدیده ریزگردها در ایران مشابه این دلایل در کشورهای خارجی یعنی ترکیه، عراق و سوریه است. ترکیه جهت جلوگیری از خروج 90 میلیارد مترمکعب آب از دجله و فرات، پروژه‌های سدسازی خود را شروع کرد، اما در کشور ما بر سرشاخه‌های رودخانه‌ها در بالادست، سدسازی و برداشت‌های مجاز و غیرمجاز زیادی انجام شد.

روند تبدیل هندیجان به یکی از کانون های گرد و خاک خوزستان

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان با اشاره به کاهش آب رودخانه زهره در سال‌های اخیر عنوان کرد: در زمستان سال 93 و همچنین سال 95 رودخانه زهره در مقطع زیدون به سمت هندیجان کاملا خشک شد که اتفاقی بی‌سابقه حداقل در 50 سال گذشته است. رودخانه زهره حتی در خشکسالی‌های سال‌های گذشته به‌طور کامل خشک نشد. رودخانه زهره با طغیان‌هایی که داشت تمام دشت هندیجان را دارای آب می‌کرد و موجب می‌شد که هم منطقه به مرتع تبدیل شده و هم خاک منطقه مرطوب شود، اما متاسفانه اکنون هندیجان یکی از کانون‌های گرد و خاک خوزستان است.

لاهیجان زاده تصریح کرد: طغیان رودخانه مارون در هر سال موجب می‌شد که دشت رامشیر و همچنین منطقه منتهی به شمال تالاب شادگان کاملا مرطوب شود و حق‌آبه تالاب شادگان را کاملا تامین کند. طغیان‌های رودخانه کارون نیز از طریق نهر مالح و نهر بحره به تالاب شادگان هدایت می‌شد و پوشش آب و آبگیری این تالاب را در فصولی که به سمت گرما می‌رفت، تضمین می‌کرد.

وی بیان کرد: پوشش آب عرصه شرق و جنوب شرق خوزستان همیشه توسط رودخانه‌های مارون، جراحی، زهره و بعضا رودخانه کارون تامین می‌شد و حتی در صورت عدم طغیان این رودخانه‌ها، بارندگی‌ها می‌توانستند تثبیت این عرصه‌ها را انجام دهند. در سال 93 هیچ بارندگی در این عرصه نداشتیم و این موضوع علاوه بر اینکه نزدیک به 10 سال است که هیچ‌کدام از رودخانه‌های استان طغیانی ندارند، موجب بروز پدیده گرد و خاک شد؛ به این صورت که وزش باد جنوب شرق بر فراز این عرصه‌ها - که در فصل زمستان شدت پیدا می‌کند - موجب خیزش گرد و خاک می‌شد و عدم بارندگی نیز موجب می‌شد که این عرصه‌ها نتوانند تثبیت شوند.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان ادامه داد: در پاییز سال 93 بارندگی نداشتیم و همین وضعیت موجب بروز مصیبت ریزگردها در بهمن 93 شد. بارش‌ها در پاییز 95 نیز تقریبا از 20 آذر آغاز شد که بسیار جزئی بود و فایده‌ای نداشت و چگونگی وقوع پدیده گرد و خاک را در دی‌ماه و بهمن‌ماه و به‌ویژه در بهمن‌ماه شاهد بودیم.

لاهیجان زاده با بیان اینکه اکوسیستم خوزستان اکوسیستمی کاملا وابسته به رودخانه‌های جاری در جلگه خوزستان است، عنوان کرد: هر گونه دستکاری در آورد رودخانه‌های منتهی به جلگه خوزستان می‌تواند منجر به مشکلات پیش‌بینی‌نشده شود؛ هیچ‌کس نمی‌توانست تصور کند که پدیده ریزگردها روزی پنج نیروگاه خوزستان را در چند ساعت از مدار خارج کند.

وقتی وضعیت تالاب هورالعظیم، دامن خوزستان را گرفت

وی اظهار کرد: در سال‌های گذشته قبل از شدت گرفتن بحث ریزگردها و خشک شدن تالاب هورالعظیم، زمانی که مشکلات ریزگردها یا مسائل تالاب‌ها را در جلسات مطرح می‌کردیم، بسیاری از افراد که عمدتا تصمیم‌گیرنده بودند، تصور می‌کردند که این مشکلات مربوط به اداره محیط زیست است و به ما می‌گفتند چرا چنین مسائلی را در این جلسه مطرح می‌کنید و بروید با ابزارهای قانونی خود این مسائل را پیگیری کنید. واقعیت این است که این افراد نمی‌دانستند روزی وضعیت تالاب هورالعظیم، دامن خوزستان را می‌گیرد و تبدیل به معضل اقتصادی، اجتماعی و بروز بسیاری از مسائل می‌شود.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان با تاکید بر لزوم بهره‌برداری پایدار از اکوسیستم‌های محیط زیستی گفت: یکی از مشکلات ما در ایران این است که هیچ‌وقت حاضر نیستیم تجارب تلخ و موفق کشورهای دیگر را الگو قرار دهیم، مگر اینکه سرمان به سنگ بخورد و بابت این تجربه‌ها خسارت دهیم. در دهه 80 میلادی دنیا به این نتیجه رسید که جهت حفظ اکوسیستم‌های محیط زیستی هر گونه دستکاری در اکوسیستم‌ها باید به صورت پایدار انجام شود، اما متاسفانه ما این تجارب را الگو قرار نمی‌دهیم و پله پله آن‌ها را تجربه و زمانی تصمیم‌گیری می کنیم که جبران خسارت آن غیرممکن است.

لاهیجان زاده بیان کرد: بر اساس مطالعات انجام‌شده، میزان آب شیرین خروجی سالانه اروندرود به خلیج فارس در دهه 80 میلادی 90 تا 110 میلیارد مترمکعب بود. اروندرود حاصل تلاقی رودخانه‌های کارون و دجله و فرات است؛ اکنون خروجی آب از اروندرود به خلیج فارس به یک چهارم رقم یادشده و حدود 25 میلیارد مترمکعب رسیده است که همین موضوع، موجب افزایش شوری خلیج فارس و اثرگذاری در تولید گونه‌های آبزی شده است.

سازمان حفاظت محیط زیست در بحث ریزگردها مظلوم واقع شد

وی با اشاره به انتقادات نسبت به عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست در خصوص پدیده ریزگردها، تصریح کرد: سازمان حفاظت محیط زیست در بحث ریزگردها مظلوم واقع شد، زیرا تفکری به‌ویژه از سوی رسانه‌ها به مردم القا شد که درست نبود و مردم تصور کردند که سازمان حفاظت محیط زیست باید در این قضیه ورود کند.

مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان ادامه داد: بنابراین سازمان حفاظت محیط زیست واقعا در این زمینه مظلوم واقع شده است. سازمان حفاظت محیط زیست تنها ارگانی است که دستگاه‌های نظارتی بالادستی بسیاری بر عملکرد آن نظارت می‌کنند و تمام مسائل و فعالیت‌های این سازمان رصد می‌شود تا این دستگاه‌ها بدانند که آیا سازمان حفاظت محیط زیست به وظایف خود عمل می‌کند یا خیر. بدین ترتیب سازمان حفاظت محیط زیست در حد توان و امکانات و قوانینی که در اختیار دارد، در تمامی مسائل مربوط به ریزگردها ورود کرده است.

لاهیجان زاده افزود: در هر حوزه‌ای از مساله ریزگردها مستندات سازمان حفاظت محیط زیست کامل است و اگر این مستندات کامل نبود، اطمینان پیدا کنید که دستگاه‌های نظارتی بسیار سریع‌تر از تشکل‌ها و یا رسانه‌ها متوجه تخلف سازمان حفاظت محیط زیست می‌شدند.

س

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۰۲
پیمان صاحبی

 

افزایش 80 سانتیمتری ارتفاع آب دریاچه ارومیه

مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی از افزایش ۸۰ سانتیمتری ارتفاع آب دریاچه ارومیه در طول سه سال اخیر خبر داد.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از سلامت نیوز به نقل از مهر، پرویز آراسته صبح یکشنبه در گفتگو با خبرنگاران به مناسب روز زمین پاک اظهارداشت: عوامل انسانی یکی از مهمترین عوامل خشک شدن دریاچه ارومیه ولی در طول سه سال اخیر با مشارکت مردم و فعالیت دستگاه‌های اجرایی ذیربط ۸۰ سانتیمتر ارتفاع دریاچه ارومیه افزایش یافته است.

وی با بیان اینکه هم اکنون دریاچه ارومیه ۲.۴ میلیارد مترمکعب آب دارد عنوان کرد: سال ۹۲ حدود ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب در دریاچه داشتیم که امسال این مقدار به بیش از ۲ میلیارد مترمکعب رسیده است.

وی خاطرنشان کرد: از سال ۹۲ برای احیای دریاچه ارومیه تلاش می‌کنیم تا آب دریاچه را تثبیت کنیم و در این راستا از کاهش ۳۴ سانتی متری دریاچه در هر سال جلوگیری کرده‌ایم که در نوع خود بسیار خوب است و در این میان نباید از افزایش بارندگی‌های اخیر چشم پوشی کرد و می‌توان گفت اقدامات ستاد احیای دریاچه مناسب بوده است.

آراسته با بیان اینکه منابع زمینی ما محدود است و ضرورت حفظ این منابع برای ارائه و انتقال به نسل‌های آینده وجود دارد اظهارداشت: اصلی‌ترین رسالت ما فرهنگ سازی و آموزش مردم از سنین پایین تا بالا در این حوزه است.

روزانه سه هزار و ۳۵۴ تن زباله در آذربایجان غربی تولید می‌شود

وی با تاکید بر اینکه استفاده درست از مواد و مدیریت مواد باید در دستور کار قرار گیرد تا منابع درست مصرف شوند ادامه داد: در سال‌های اخیر با فرهنگ سازی و همراهی خود مردم نسبت به محیط زیست تغییرات شگرفی صورت گرفته است.

مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی از صدور ۱۶۱ مورد اخطاریه پسماند خانگی و بیمارستانی خبر داد و گفت: متاسفانه روزانه سه هزار و ۳۵۴ تن پسماند در سطح استان تولید می‌شود که به نسبت میانگین کشوری بالاست.

آراسته با اشاره به اینکه در حال حاضر تعداد هشت شهرک صنعتی استان تصفیه خانه دارند افزود: فاضلاب صنعتی فاز ۲ شهرک صنعتی ارومیه با فاز ۳ یک مشکل اتصال دارند و بر اساس آخرین اقدامات شهرک و ادارات مربوطه در صدد انعقاد قرارداد و خرید زمین مربوطه هستند تا بتوانند این نقیصه را رفع کنند.

مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایحان غربی گفت: هیچ واحد بزرگ صنعتی بدون تصفیه خانه نداریم ولی متاسفانه راهبری تصفیه خانه کارخانجات دست متخصصین و افراد کاربلد نیست.

زباله‌های حاشیه سواحل دریاچه ارومیه در روز جهانی زمین پاک جمع‌آوری می‌شود

آراسته در خصوص برنامه‌های بزرگداشت روز جهانی زمین پاک گفت: سواحل دریاچه ارومیه و چند نقطه دیگر در شهر ارومیه و استان در روز جهانی زمین پاک جمع‌آوری می‌شود.

وی اضافه کرد: اکثر مردم دنیا توجهی به پاک بودن کره زمین ندارند و با ریختن زباله در طبیعت و محیط پیرامون خود، محیط زیست را دچار مشکلات بزرگی می‌کنند در حالی که کره زمین میراث بزرگی است که همه نسل‌ها باید در راستای حفظ آن تلاش کنند و این میراث باید برای آیندگان پاک نگه داشته شود.

آراسته با اشاره بر آموزش مردم در پاک نگه داشتن محیط زیست گفت: هم اینک آموزش‌های لازم در افزایش فرهنگ پاک نگهداشتن محیط زیست صورت می‌گیرد اما لازم است مردم به این باور برسند که طبیعت خانه اصلی آن‌ها حساب می‌شود.

مدیرکل حفاظت از محیط زیست آذربایجان غربی اعلام کرد: شهروندان همان طور که به فرزند خود تمیز نگه‌داشتن خانه را یاد می‌دهند، می‌توانند سالم نگه داشتن طبیعت را نیز آموزش دهند اما متاستفانه بر عکس این کار انجام می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۰۰
پیمان صاحبی


لایحه مبارزه با حیوان آزاری به کجا رسید؟

حیوان دو روزی می‌شد که وارد مدرسه شده بود و در گوشه‌ای از حیاط مدرسه گیر افتاده بود. جعفر می‌گوید برای کمک به شغال او را به سختی از پشت مدرسه بیرون آورده و بیرون از مدرسه رها کرده است. در این میان چند عکس منتشر شده از مدرسه «شهید محمد منتظری» میمند همه چیز را عوض کرد. تصاویر دانش آموزانی را نشان می‌دهد که در کنار دونفر از مسئولان مدرسه ایستاده و یک شغال که از ناحیه گردن و گوش آویزان است، در دست آن‌ها قرار دارد. تصویری که جعفر حدادی، خدمتگزار مدرسه در گفت‌وگو با روزنامه«ابتکار» ادعا می‌کند،واقعیت ندارد و ماجرا به شکل دیگری رخ داده است.


جعفر حدادی: من حیوان آزاری نکردم


به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از  سلامت نیوز، جعفر حدادی خدمتگزار مدرسه دبیرستان محمد منتظری در گفت‌وگو با «ابتکار» می‌گوید: «هدف من حیوان آزاری نبود که اگر بود نمی‌آمدم عکس بگیرم.»
حدادی خود را خدمه مدرسه معرفی می‌کند. او 12 سال است که این وظیفه را به عهده دارد و به گفته خودش آب و هوای منطقه به گونه‌ای بوده که بارها «مار» وارد خانه او شده است. او می گوید: «بارها مار وارد خانه ما شده اما من هرگز یکی از آن ها را هم نکشتم و در طبیعت رها کردم. همه ما می‌دانیم مار موجودی سمی است.»
جعفر ادامه می دهد: «شغال هم حیوان وحشی است و در صورت احساس خطر کردن ممکن است به آدم حمله کند و گاز بگیرد. من برای اینکه با این مشکل مواجه نشوم، گردن حیوان را گرفتم تا آن را به بیرون از مدرسه ببریم که چند عکس هم با آن زبان بسته گرفتم.»
حدادی ماجرا را اینگونه شرح می دهد: «سه روز قبل مدیر مدرسه به من گفت که یک شغال وارد حیاط مدرسه شده؛ اما احتمالا از مدرسه خارج شده است. بعد من متوجه شدم که بعضی از لوله های آب ساختمان جویده شده که یک لوله نیز تقریبا تکه تکه شده بود. بعد که برای کاری به پشت بام رفتم، از آن بالا متوجه حضور حیوان در پشت ساختمان شدم.»


جعفر می‌گوید که سپس برای کمک به حیوان به پشت ساختمان رفته و از ترس اینکه حیوان او را گاز بگیرد و دچار بیماری هاری شود، از گردن شغال را گرفته و از مدرسه خارج کرده است.
او می گوید: «بعد از اینکه عکس را در صفحه شخصی خودم منتشر کردم، زیاد طول نکشید که کاربران فضای مجازی شروع کردن به من فحش دادن و توهین کردند. حجم این فحش ها بالا بود. یکی از دوستانم آمد و همه عکس‌های صفحه اینستاگرام مرا پاک کرد تا مردم فحش ندهند.»
جعفر ادامه می دهد: «من منظوری نداشتم و هیچ حیوان آزاری نیز رخ نداده و حیوان بعد از نجات از پشت ساختمان در بیرون از مدرسه رها شد.»

مدیر مدرسه: موضوع طور دیگری جلوه داده شد


حسن خواجه میمندی، مدیر این مدرسه نیز در ارتباط با تصاویر منتشر شده در فضای مجازی به مهر گفته بود: « قصد آزار حیوان را نداشته و شغال تشنه‌ای که در مدرسه گرفتار شده بود را نجات داده و رهاسازی کرده‌اند.خدمتگزار مدرسه شغالی را که در مدرسه گرفتار شده بود را پیدا کرد و آن را رها کردیم اما موضوع طور دیگری جلوه داده شد. شغال به مدرسه آمده و زیر نیمکت‌های قدیمی که پشت مدرسه انبار شده گرفتار شده بود. دیوارهای مدرسه هم بلند است و بنابراین راهی به بیرون نداشت.»
خواجه میمندی در پاسخ به اینکه چرا حیوان در آن وضعیت نگه داشته شده است نیز گفت: «خب به هر حال تصور یک خدمتگزار این بوده که حیوان وحشی راه دفاعش دندان و چنگ است. راه دیگری به ذهنش نمی‌رسیده جز اینکه شغال را از گردن بگیرد. تصورش این بوده که حیوان اگر او را گاز بگیرد ممکن است دچار بیماری هاری شود و ناخن‌هایش هم بلند است و بنابراین راهی به جز گرفتنش از گردن نیست. بعد هم بردیم و در باغ رهایش کردیم.»


سرنوشت لایحه مقابله با حیوان آزاری به کجا رسید؟


در آبان ماه سال گذشته بود که معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از ارائه لایحه مقابله با حیوان‌آزاری به هیئت دولت خبر داد. ابتکار با اشاره به اینکه مسئولیت ساماندهی سگ‌ها و حیوانات ولگرد در محیط‌های شهری و روستایی بر عهده وزارت کشور و شهرداری‌ها است، به ایسنا گفته بود: « حفاظت محیط زیست در موضوع ساماندهی حیوانات ولگرد تنها نظارت دارد و مسئولیت مستقیم برعهده ندارد. اخیرا لایحه مقابله با حیوان‌آزاری با همکاری کارشناسان،‌ تشکل‌های مردمی حامی حیوانات و صاحب‌نظران تهیه و برای بررسی به دولت ارائه شده است.»
ابتکار در اظهار نظر دیگری گفته بود: «معمولا تغییرات اقلیمی مسائلی مانند ورود حیوانات به روستاها یا شهرهای اطراف زیست‌بوم آنها به دنبال داشته و دارد و امری طبیعی است، مردم نوعا و خصوصا در روستاها سال‌ها است در کنار حیات وحش زندگی کرده‌اند و معیشت مشترک دارند؛ بنابراین مشکل خاصی نداشتیم.» وی با بیان اینکه آموزش‌ها و تذکرهای لازم به مردم در این خصوص مد نظر بوده و هست، گفت: «به‌دنبال کاهش حداقلی آسیب‌ها هستیم.»
در بهمن ماه سال گذشته نایب رئیس فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار مجلس از تعلل دولت در ارائه لوایح مقابله با حیوان آزاری و حمایت از محیط بانان به مجلس انتقاد کرده بود. این لایحه که به گفته معصومه ابتکار از طرف سازمان محیط زیست به دولت ارائه شده بود با انتقاداتی از طرف فعالان حوزه حمایت از حیوانات رو به رو شد.
عبدالکریم حسین زاده نماینده مردم نقده و اشنویه در این باره به «ابتکار» می گوید: «با گذشت چند ماه هنوز هم هیچ لایحه ای در این باره به مجلس ارائه نشده است.»


حسین زاده پیش از این در ارتباط با وجود خلاء قانونی در حوزه حمایت از حیوانات نیز اظهار نظر کرده بود. وی در این باره به خدا ملت گفت: «اگر در این رابطه خلاء قانونی نداشتیم سازمان حفاظت محیط زیست نسبت به تدوین لایحه مقابله با حیوان آزاری اقدام نمی کرد.»
محمدرضا تابش، نماینده مردم اردکان در گفت‌وگو با «ابتکار» می‌گوید : «این لایحه از طرف سازمان محیط زیست به دولت رفت اما در ادامه با انتقادات و ایراداتی از طرف فعالان محیط زیست و حمایت از حیوانات رو به رو شد و قرار بر این بود تا یک بار دیگر در یک کمیته تخصصی در دولت بر این لایحه اصلاحاتی انجام
شود.»
تابش با اشاره به این موضوع که تاکنون چنین لایحه ای به مجلس ارائه نشده، می گوید: «فعالان حوزه حیوانات به ما مراجعه کردند و ما نیز در مجلس این ایرادات را به سازمان منتقل کردیم. تاکنون لایحه ای مبنی بر مقابله با حیوان آزاری به مجلس ارائه نشده است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۸:۵۸
پیمان صاحبی