منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۹۶ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

هفته گذشته بزرگترین خرید خارجی تاریخ کمپانیهای آلمانی به ارزش ۶۶ میلیارد دلار رقم خورد. جراید آلمانی تحلیلهای مختلفی را در این مورد ارائه داده‌اند؛ جمع‌بندی این تحلیلها در این یادداشت ارائه می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تسنیم، شرایط پیچیده تجاری و فشارهای مضاعف افکار عمومی جهان بر کمپانی بدنام «مونسانتو» ــ که بزرگترین تولیدکننده سموم شیمیایی و محصولات تراریخته در دنیا به شمار می‌رفت ــ سبب شد تا خانواده یهودی «مونسانتو» به فکر فروش این کمپانی بیفتند؛ زمزمه‌های فروش این کمپانی به کمپانی چند ملیتی «بایر» آلمان از چند ماه قبل به گوش می‌رسید تا اینکه یک هفته قبل این معامله صورت گرفت.

در این معامله نکات بسیار جالبی به چشم می‌خورد؛ از جمله اینکه این خرید به ارزش 66 میلیارد دلار بزرگترین معامله خارجی تاریخ کمپانیهای آلمانی به شمار می‌رود. اما جالبتر از همه واکنش تند فعالان اقتصادی آلمان به این خرید بود. در حالی که با این خرید، گستره بازار فروش و همچنین تنوع محصولات کمپانی «بایر» افزایش یافت، شاخص بورس این کمپانی در بازار بورس فرانکفورت کاهش یافت.

نشریات مختلف آلمانی طی روزهای گذشته به تحلیل ابعاد این خرید و فروش پرداختند. دکتر فرشاد رودبارکلاری، دانشمند و بیوتکنولوژیست ایرانی مقیم آلمان، جمع‌بندی ارزشمندی از تحلیلهای منتشر شده در جراید متعدد آلمانی را ارسال کرده که در زیر می‌خوانیم.

** یک ادغام برای فرار از بدنامی

مونسانتو کمپانی‌ای است که شنیدن نام آن به‌طور ناخواسته سبب واکنش منفی در بسیاری از کشورهای جهان ــ از جمله کشورهای اروپایی ــ می‌شود. در کنار سوابقی همچون تولید سموم عامل نارنجی و تولید PCB نام این کمپانی در تولید محصولات تراریخته نیز نامی شناخته شده است.

تولید محصولات مقاوم به علف‌کش «گلایفوسیت» سبب واکنشهای متفاوتی شد. برخی تولید محصولات تراریخته را منجی کشاورزی دانستند و برخی هم به مخالفت با آن برخاستند. هرچند تولید بذور مقاوم به علف‌کش, تولید محصولات کشاورزی را تسهیل کرد، اما در کنار سود سرشار اقتصادی برای مونسانتو, این کمپانی را با چالشهای حقوقی و اجتماعی گوناگون نیز مواجه کرد.

برای مثال مصرف این محصولات در اروپا با واکنشهای شدید مردمی روبه‌روست. با وجود اینکه فائو امکان عرضه تجاری محصولات تراریخته را تأیید کرده، اما بسیاری از کشورهای اروپایی از تولید و تجاری‌سازی این محصولات در کشورهای خود جلوگیری کرده‌ یا آن را به تأخیر انداخته‌اند. به عنوان مثال آلمان با داشتن دو کمپانی بزرگ تولید بذر BASF و Bayer از کشت و تجاری‌سازی محصولات در داخل کشور خود جلوگیری کرده، یا کشور سوئیس به‌عنوان پایگاه کمپانی بزرگ «سینجنتا» استفاده از این محصولات را نیازمند بررسی‌های بیشتر دانسته است.

امروزه نام مونسانتو در کشورهای اروپایی یک نام منفور و ترسناک است؛ این ادغام سبب از بین رفتن این عامل ترسناک خواهد بود، در عین حال که محصولات تولیدی این شرکت در بازار جهان حضور خواهند داشت؛ این بار این محصولات با نام تولیدکننده آسپرین (بایر) توزیع خواهند شد که تداعی‌کننده حس آرامش به مردم است. گرچه باید منتظر سیاست‌گذاریهای این غول تجاری دنیای بذر ــ و تداعی‌کننده حس آرامش ــ باشیم؛ به هر حال این کمپانی هر تصمیمی بگیرد قطعاً در راستای گسترش اهداف اقتصادی آنها خواهد بود.

به این ترتیب یکی از مهمترین دلایل این ادغام، فرار کمپانی قدیمی مونسانتو از بدنامی بوده است. تصاویری از راهپیماییهای بزرگ مردم دنیا علیه این کمپانی را ببینید.

** ادغام برای حفظ بازار

عوامل مختلفی در حفظ قدرت تجاری کمپانیهای بزرگ تولید بذر تأثیرگذار است. برای مثال در سالهای اخیر کاهش رشد اقتصادی در کشورهای جهان، سبب شده علاقه‌مندی و تقاضا برای خرید بذرهای جدید کاهش یابد؛ این شرایط موجب کاهش قیمت بذر در جهان شده که ادغام و افزایش ظرفیت شرکتهای بین‌المللی را ضروری می‌کند. در همین راستا خوب است بدانیم در سال 1994 چهار شرکت بزرگ بذر جهان (Dupont; Monsanto; Dow; Bayer) فقط 21 درصد تولید بذر جهان را در اختیار داشتند؛ پس از آن این کمپانیها به خرید پتنت شرکتهای کوچک روی آوردند که سبب شد در حال حاضر این چهار کمپانی ــ قبل از خرید مونسانتو ــ حدود 60 درصد بذر جهان را تولید کنند.

سال گذشته قرار بود شرکت سوئیسی سینجنتا ــ کمپانی سوئیسی تولیدکننده بذر ــ به مونسانتو واگذار شود. هنگامی که این فروش منتفی شد، رئیس سینجتا اعلام کرد بازار کمپانی مونسانتو اشباع شده و قادر به ایجاد بازار جدید نیست. از سوی دیگر مونسانتو فاقد تعداد قابل قبول اختراعات جدید برای گسترش بازار خود است. بنابراین نیاز به خرید شرکتهای تولیدکننده جدید برای گسترش بازار مصرف دارد.

این موضوع منحصر به مونسانتو نیست؛ سال گذشته شرکتهای Dow chemical و Dupont مجبور به ادغام شدند. همچنین سینجتا توسط شرکت شیمیایی چین خریداری شد. اگر هر سه ادغام ــ بایر و مونسانتو, شرکت شیمیایی چین و سینجنتا, شرکت Dow Chemical و Dupont ــ را اجرایی شده بپنداریم حدود 59 درصد پتنت بذر دنیا و 64 درصد آفت‌کش دنیا توسط این سه کمپانی تولید خواهد شد.

** خرید مونسانتو چه فواید یا عواقبی برای آلمانها خواهد داشت؟

با انتقال پتنتهای مونسانتو به بایر, به‌زودی نام مونسانتو کم‌رنگ و محو خواهد شد. آنچه اتفاق افتاده فقط خرید یک کمپانی تولید بذر نیست، بلکه امکان تغییر سیاستهای تولید سم, کود و بذر نیز در سطح جهانی وجود دارد. خرید مونسانتو، بایر را با تولید 29 درصد علف‌کش جهان به بزرگترین تولیدکننده بذر جهان تبدیل خواهد کرد. بنابراین این خرید بایر را به یک غول جهانی تبدیل کرده است. اکنون بایر به‌عنوان بزرگترین کمپانی تهیه بذر جهان قادر به اجرای تصمیمات جدید در قیمت بذر جهان خواهد بود. بنابراین بایر کنونی دارای قدرتی بیش از یک کمپانی تولیدکننده نهاده‌های کشاورزی است. حتی برخی معتقدند که قدرت حاصل شده از این خرید می‌تواند سبب ایجاد فشارهای سیاسی و افزایش لابی این کمپانی بر برخی از سیاستگذاران شود.

از سوی دیگر برخی معتقدند حذف بزرگترین رقیب بایر در دنیای بذر, باعث کم شدن میزان رقابت در نوآوری دنیای بذر جهان خواهد شد؛ بنابراین سرمایه‌های صرف شده در تحقیقات کشاورزی نیز کاهش خواهد یافت.

** چرا سه ادغام اخیر در دنیای بذر نگران کننده است؟

نگرانیها از سه ادغام بزرگ انجام شده بین غولهای بذر دنیا به دو دلیل عمده است.

اول اینکه با کاهش تعداد رقبا، شرکتها قادر به افزایش قیمت بذر و سموم خواهند بود که افزایش قیمت محصولات کشاورزی در بازار را در پی خواهد داشت.

دوم شرکتها به دلیل از بین رفتن رقابت به بازارهای بزرگ توجه خواهند کرد. بنابراین بازارهای کوچک, از لیست تولیدکنندگان بذر جهان خارج خواهد شد. کمبود نهاده‌های کشاورزی این بازارهای کوچک سبب می‌شود کشاورزی کشورهای کوچک و فقیر افریقایی ــ نه بر اساس غذای مورد نیاز بلکه بنا به خواسته شرکتهای بزرگ ــ تغییر کند. بنابراین تغییر ذائقه غذایی کشورهای دارای اقتصاد ضعیف نیز دور از واقعیت نخواهد بود.

** سؤالات بی‌پاسخ در بایر

1. آیا اعضای کمپانی مونسانتو در رأس سیاست‌گذاری بایر جدید نقشی ایفا خواهند کرد یا بایر با سیاست تجاری خود ادامه حیات خواهد داد؟

2. آیا بایر به‌عنوان خریدار همه پتنتهای مونسانتو و گذشته آن, قادر به پوشاندن همه گذشته تلخ مونسانتو خواهد بود و همچنان این نام، تداعی‌کننده آرامش خواهد بود؟

3. آیا شرکت بایر به‌عنوان غول اقتصادی دنیای بذر توان اثرگذاری بر سیاست‌ کشورهای اروپایی برای گشودن بازارها به روی تولیدات تراریخته خواهد داشت؟ یا با این توانایی جدید در راستای سیاست کشورهای اروپایی ــ خصوصاً آلمان ــ برای کشاورزی عاری از تراریخته کمک خواهد کرد؟

** ابهامات درباره مونسانتو

از یک‌سو «علفهای هرز مقاوم به گلایفوسیت» در امریکا در حال گسترش است و از سوی دیگر علاقه‌مندی مردم آمریکا برای برچسب گذاری محصولات تراریخته سبب افزایش فشار بر مونسانتو شده بود. حال ابهاماتی پیش می‌آید:

1. آیا دوران استفاده از محصولات تراریخته در آمریکا رو به پایان است و مونسانتو قبل از اتخاذ تصمیمات جدید توسط مردم و دولتمردان امریکا (بر ضد محصولات تراریخته) قصد خروج از گردونه را دارد؟

2. آیا دوران استفاده از تراریخته مقاوم به علف‌کش در جهان رو به پایان است؟

3. آیا مونسانتو با این ادغام قصد دارد از پاسخگویی به ابهامات محصولات تراریخته و برخوردهای قضایی ملی آمریکا و جهان فرار کند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۶
پیمان صاحبی
 

جنگل نفس می‌خواهد

 برخلاف شرایط ناگوار جنگل‌های کشور طرح «تنفس» تا مرحله اجرا هنوز فاصله زیادی دارد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه سبزینه می نویسد: بهره‌برداری نامناسب و طغیان آفت و بیماری دست به دست هم داده‌اند تا از جنگل‌های کشوری چیزی باقی نگذارند. در این میان آن‌هایی که از اجرای طرح‌های نامناسب سود می‌برند بر طبل توسعه می‌کوبند و می‌گویند توقف بهره‌برداری از جنگل یعنی بیکاری صدها نفر و دامن زدن به قاچاق چوب، اما موافقان طرح تنفس نیز بر این نکته پافشاری می‌کنند که اندک باقی مانده جنگل‌های کشور تاب بهره‌برداری بیش‌تر را ندارد و شرایط به گونه‌ای است که باید برای حفظ این ذخایر ژنتیک تصمیم مناسبی گرفت.طرح تنفس جنگل سال‌هاست مطرح می‌شود و سال‌هاست که موافقان و مخالفان آن یکدیگر را به ندانم کاری متهم می‌کنند، اما آنچه در این میان فراموشی سپرده شده شرایط ناگوار جنگل‌های کشور است که قربانی نگاه و زورآزمایی سیاسی برخی می‌شود، چراکه عده‌ای جنگل‌های کشور را به چشم چوب می‌بینند چوب‌هایی که بهتر است الوار شوند تا جیب‌های آن‌ها پر پول‌تر شود.به تازگی علی‌محمد شاعری، رئیس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس از ماجرایی خبر داده که شرایط را برای موافقان بهره‌برداری بی‌وقفه از جنگل دشوار می‌کند، شاعری از این گفته که پیشنهاد طرح تنفس جنگل برای گنجانده شدن در لایحه ششم توسعه در کمیسیون کشاورزی به تصویب رسیده است.
به این ترتیب اگر نمایندگان مجلس در صحن علنی با این طرح موافقت کنند اقدام مناسبی برای حفظ منابع طبیعی کشور صورت می‌گیرد و به این شکل می‌توان امیدوار بود که جنگل‌های کهنسال کشور برای آیندگان نیز باقی بماند و خبرهایی مانند جاری شدن سیل کاهش پیدا کند؛ چراکه به گفته کارشناسان اراضی جنگلی 18 برابر بیش‌تر آب را در خود نفوذ می دهند.

هر سال 20 درصد بهره‌برداری از جنگل‌های شمال کم می‌شود
طرح تنفس جنگل‌ها در حالی هنوز اجرایی نشده که کارشناسان می‌گویند برای بازگشت جنگل به شرایط پیش از تخریب دست‌کم به 200 سال زمان نیاز است، به همین دلیل برخی از کارشناسان اجرای طرح تنفس به شکل محدود را چاره کار نمی‌دانند. هرچند شاعری گفته به دنبال طرح تنفس بلندمدتی برای جنگل است، اما آن‌طور که وی خبر داده قرار است که در یک دوره پنج ساله هر سال بهره‌برداری از جنگل‌های شمال حدود 20 درصد کم شود. رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس امیدوار است به این شکل تا پایان برنامه ششم توسعه بهره‌برداری از جنگل‌های شمال متوقف شود. برخی کارشناسان مطرح شدن طرح تنفس جنگل و تصویب آن را در کمیسیون کشاورزی مجلس به فال نیک گرفته و معتقدند چنین تصمیمی اگر به قانون بدل شود می‌تواند مانع از دست رفتن جنگل‌های کهنسال شمال کشور شود. هادی کیادلیری، رئیس دانشکده منابع طبیعی علوم و تحقیقات تهران، در گفت‌وگو با «سبزینه»، می‌گوید: اصرار بر اجرای طرح‌های نامناسب سبب شده نیمی از جنگل‌های کشور ازدست برود و دیگر توانی برای برداشت نداشته باشند. بسیاری از کارشناسان معتقدند چنین نگاهی به جنگل سبب از دست رفتن ذخایر ژنتیکی می‌شود و برای اصلاح آن باید شرایطی را ایجاد کرد که در آن جنگل حکم کارخانه تولید چوب را نداشته باشد.

جنگل فقط چوب نیست
در کشورمان هم‌زمان با اجرای طرح‌های جنگل‌داری بحث تنفس و مدیریت و برداشت از جنگل نیز مطرح بوده، اما این مهم هیچ وقت اجرایی نشده؛ چراکه طرح های جنگل‌داری نیز بر پایه برداشت از جنگل شکل گرفته‌اند. کیادلیری در این‌باره می‌گوید: وقتی طرح‌های جنگل‌داری به برداشت چوب گره می‌خورند، شرایط جنگل ناگوار می‌شود، برای نمونه اکنون نصف جنگل‌های شمال طرح ندارد، چون تولید چوب نمی‌کند؛ به همین دلیل چنین نگاهی را باید تغییر داد. برخی از کارشناسان معتقدند بهره‌برداری از جنگل را نباید فقط دربرداشت چوب دانست؛ زیرا با اجرای طرح‌ها و برنامه‌های مناسبی مانند گردشگری و برنامه‌هایی با محور توسعه پایدار می‌توان نیاز عده‌ای را به شغل و درآمد تامین کرد.

حفظ جنگل با مرگ جنگل
طرح تنفس برای جنگل هنوز دست نیافتنی است، چراکه شرایط به گونه‌ای است که حفظ و حراست از جنگل با هزینه برداشت از آن تامین می شود.
به همین دلیل کارشناسان معتقدند دولت برای طرح تنفس جنگل باید هزینه کند تا بتوان مانع اجرای طرح‌هایی شد که تنها هدف‌شان قطع درختان است. این درحالی است که دولت تاکنون برای تامین این هزینه قدمی برنداشته است، برای نمونه رئیس سازمان جنگل‌ها در آخرین نشست خبری خود درباره این‌که چرا بهره‌برداری از جنگل متوقف نمی‌شود، گفت سازمان تحت مدیریتش برنامه‌های لازم را برای متوقف کردن بهره‌برداری از جنگل دارد، اما اجرای این طرح در گروی تامین اعتبار است. جلالی یادآور شد: برای توقف بهره‌برداری در دو میلیون هکتار از جنگل‌های شمال حدود 700 میلیارد تومان اعتبار نیاز است، رسیدن به این برنامه زمانی دست نیافتنی‌تر می‌شود که بدانید سازمان جنگل هنوز بودجه امسال خود را دریافت نکرده است. به همین خاطر برخی کارشناسان تاکید می کنند تا زمانی که دولت در عمل ثابت نکند طرفدار محیط زیست و حفظ منابع طبیعی است نمی‌توان ادعای او را درباره زیست محیطی ترین دولت کشور پذیرفت.

اختلافات قد کشیده است
طرح تنفس جنگل موافقان و مخالفان زیادی دارد، آن‌ها که مخالف اجرای طرح هستند، می‌گویند: ابتدا باید ارزیابی مشخصی از شرایط جنگل‌ها انجام شود سپس برای آن نسخه پیچید. شاهرخ جباری‌ارفعی، عضو شورای عالی جنگل، در این باره به سبزینه می‌گوید: کاهش بهره‌برداری از جنگل به شکل سالانه 20درصد راهکار مناسبی نیست، چون بین جامع جنگل‌داری، اساتید دانشگاهی و مجریان طرح بهره‌برداری از جنگل درباره شرایط جنگل اختلاف نظر وجود دارد، یعنی مشخص نیست که جنگل برای بهره‌برداری پتانسیل مناسبی دارد یا خیر.
این درحالی است که گروهی از کارشناسان می‌گویند: شرایط جنگل‌های شمال آن‌قدر بحرانی است که نیاز به تحقیق ندارد چون با چشم نیز می‌توان شرایط آن را سنجید، اما جباری در این ‌باره بیان می‌کند: شرایط جنگل باید با مستندات، آمار و ارقام بررسی شود، چون نقاط مختلف جنگل شرایط متفاوتی دارند. او به طرح ارزیابی جنگل اشاره می‌کند که هر ده سال یکبار انجام می‌شود، اما باید یادآور شد برخی کارشناسان نتایج این ارزیابی‌ها را معتبر نمی‌دانند. به همین خاطر اگر امسال که قرار است چهارمین دوره ارزیابی‌ها صورت بگیرد تیم مناسبی مسئول این پژوهش شوند شاید بتوان نتایج آن را ملاک تصمیم‌گیری برای اجرای طرح تنفس دانست. جباری تاکید می‌کند: این پژوهش بهتر است امسال از سوی نهادی علمی و معتبر، اما بی‌طرف انجام شود تا نسبت به‌درستی نتایج آن تردیدی وجود نداشته باشد. او می‌گوید: اگر امسال اعتبار کافی برای اجرای طرح ارزیابی در نظر گرفته شود و تیم دقیقی آن را اجرا کند اختلاف‌ها بر سر طرح تنفس جنگل کاهش پیدا می کند؛ چراکه کارشناسانی مانند جباری معتقدند برخی افراد درباره جنگل نظراتی می‌دهند که بسیار آرمان‌گرایانه است و با واقعیت همخوانی ندارد. عضو شورای عالی جنگل تصریح می‌کند: صنایع وابسته به چوب را در شمال کشور مستقر کرده‌ایم، اگر نیاز آن‌ها به شکل قانونی تامین نشود آن‌ها به قاچاق چوب روی می‌آورند و نمی‌توان با آن‌ها مقابله کرد. به این شکل آن‌ها برای تامین نیاز خود حتی دست به قطع درختان پارک‌ها نیز می‌زنند. وی می‌گوید: برخی تصور می‌کنند قاچاق چوب فقط در شمال کشور اتفاق می‌افتد، این درحالی است که از تمامی استان‌ها چوب به شمال کشور فرستاده می‌شود.

دولت هزینه نمی‌کند
شرایط جنگل‌های کشور بحرانی شده و اختلاف بین کارشناسان بسیار است؛ زیرا دولت تاکنون در این خصوص اقدام مناسبی انجام نداده است؛ برای نمونه گفته می‌شود باید بهره‌برداری از جنگل قطع شود، اما این اتفاق فقط در مقام حرف است، زیرا برای توقف بهره‌برداری از جنگل باید اعتبار مناسبی نیز در نظر گرفت. جباری در این‌باره تصریح می‌کند: دولت می‌گوید در جنگل‌ها را ببندید، باید پرسید دولت چند ریال به این کار اختصاص داده است، چراکه این طرح هزینه دارد و براساس قانون دولت باید هزینه آن را تامین کند. این درحالی است که برخی کارشناسان بر این باورند مجریان طرح‌های بهره‌برداری نیز سرمایه‌گذاری انجام داده و ماشین‌آلات خریده‌اند و هنگام اجرای طرح تنفس باید به شرایط آن‌ها نیز توجه کرد. جباری در ادامه پیشنهاد می‌دهد که بهتر است طرح تنفس به شکل پایلوت در چند منطقه اجرا شود و اگر نتایج مثبتی داشت در سایر مناطق نیز آن را اجرایی کرد. این درحالی است که برخی کارشناسان تاکید می‌کنند شرایط جنگل به گونه‌ای است که دیگر تاب آزمون و خطا را ندارد. به همین دلیل برای حفظ این دارایی‌های عمومی باید تصمیم مناسبی گرفت. تصمیمی که دولت باید برای اجرایی شدن آن از مقام و وعده فراتر رفته و با اختصاص دادن اعتباری ویژه اجرایی شدن مناسب آن را تضمین کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۶
پیمان صاحبی

موج سگ‌کشی از شمال شرقی تا جنوب غربی


در حالی که قانون حمایت از حیوانات آرام آرام راه خود را تا تصویب نهایی طی می‌کند، بار دیگر کشتار سگ‌ها این‌بار در کرمانشاه آغاز شده است و دستور وزارت کشور هم برای جلوگیری از بروز چنین رویدادهایی افاقه نکرد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه فرهیختگان نوشت: نزدیک به یک سال از تجمع مردمی در حمایت از حقوق حیوانات مقابل سازمان حفاظت از محیط‌زیست کشور می‌گذرد. تجمعی که در اعتراض به موج کشتار سگ‌ها از شهر مشهد آغاز شد و پس از آن به تهران، گیلان و اصفهان رسید و ضرورت تدوین قانونی در حمایت از حقوق حیوانات را بیش از پیش نشان داد. پس از کشتار سگ‌ها در اصفهان بود که وزارت کشور اعلام کرد هیچ نهادی نمی‌تواند اقدامی در راستای کشتن حیوانات از جمله سگ‌ها داشته باشد، اما در حالی که قانون حمایت از حیوانات آرام آرام راه خود را تا تصویب نهایی طی می‌کند، بار دیگر کشتار سگ‌ها این‌بار در کرمانشاه آغاز شده است و دستور وزارت کشور هم برای جلوگیری از بروز چنین رویدادهایی افاقه نکرد.


به گفته فعالان محیط‌زیست استان کرمانشاه از نیمه‌شب پنجشنبه فردی ناشناس که ادعا داشته مامور دادستانی است، اقدام به کشتن سگ‌ها در بلوار سجاد منطقه چهار شهرداری شهر کرمانشاه به ضرب گلوله کرده که با واکنش مردم و مداخله نیروی انتظامی مواجه شد، اما درنهایت گریخت.

شلیک شبانه
یکی از شاهدان عینی ماجرا درباره این اتفاق گفت: «ساعت دو نیمه‌شب پنجشنبه با صدای تیراندازی متوجه شدیم فرد ناشناسی اقدام به کشتن سگ‌های محل کرده است. این سگ‌ها همیشه در کوچه می‌چرخند و اهالی محل به آنها آب و غذا می‌دادند، تاکنون هم به کسی حمله نکرده‌اند، اما متاسفانه این فرد که ادعا می‌کرد نامه‌ای از سوی یکی از دستگاه‌های مسئول دارد، با اسلحه چهار سگ را کشت و چند قلاده دیگر را زخمی کرد.»
او افزود: «پس از اینکه اهالی منطقه در محل تیراندازی سگ‌ها حاضر شدند این فرد فرار کرد، اما اهالی او را تعقیب کردند و درنهایت در تماس با پلیس 110 توانستند او را متوقف کنند. اما متاسفانه این فرد پس از دقایقی فرار کرد. بعد از آن متوجه شدیم مشابه همین اتفاق در منطقه دلگشا هم تکرار شده است. تنها اقدامی که توانستیم انجام دهیم این بود که شکایت کنیم؛ البته گرچه شهرداری هرگونه ارتباطی با این اقدام را رد کرده، صبح شنبه که برای بررسی ماجرا به شهرداری رفتم، خودروی فردی را که به سگ‌ها شلیک می‌کرد در محوطه یکی از ادارات دیدم. آنها در ابتدا انکار می‌کردند، اما پس از اینکه عکسی از خودرو با همان شماره پلاک به آنها نشان دادم، قبول کردند که خودرو متعلق به آنهاست.»

انتقال دو قلاده سگ در دو ماه
کشتن سگ‌ها در شهر کرمانشاه در حالی است که این شهر در فهرست نخستین شهرهای کشور قرار دارد که دوستداران محیط‌زیست اقدام به ساخت پناهگاه برای نگهداری از حیوانات کرده‌اند و با هزینه خود این پناهگاه را اداره می‌کنند. شیلان لرستانی، مدیر پناهگاه زاگرس، تنها پناهگاه حیوانات شهر کرمانشاه، درباره این اتفاق گفت: «تا دو ماه گذشته شبی 13 قلاده سگ به پناهگاه تحویل می‌شد، اما از دو ماه پیش تاکنون دو قلاده سگ بیشتر به پناهگاه آورده نشده‌است، این در حالی است که در این مدت افراد بسیاری به پناهگاه مراجعه و اعلام کرده‌اند سگ‌های محله‌هایشان جمع‌آوری شده، اما سگی به پناهگاه انتقال داده نشده است.»

شهرداری خبر ندارد
اظهارات مسئول تنها پناهگاه حیوانات شهر کرمانشاه در حالی است که امیر رحیمی، مدیر خدمات شهری شهرداری کرمانشاه از هرگونه کشتار سگ‌ها در سطح شهر اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت: «مسئولان خدمات شهری هیچ اقدامی در راستای کشتار سگ‌ها نداشته و ندارند. در شرایطی که در شهر برای سگ‌ها پناهگاه وجود دارد، چرا باید آنها را بکشیم. ماموران شهرداری همواره اقدام به جمع‌آوری آنها کرده‌اند. هر اتفاقی را که در سطح شهر رخ می‌دهد نباید به خدمات شهری ارتباط داد. این ماجرا هم ارتباطی به ما ندارد.»
ماجرای کشتن سگ‌ها در کرمانشاه بسیاری از دوستداران محیط‌زیست این شهر را نگران کرده‌است، باید منتظر ماند و دید مسئولان در این‌باره چه اقدامی خواهند کرد.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۳
پیمان صاحبی



جری براون Jerry Brown، ‌فرماندار کالیفرنیا، به‌تازگی قانون فراگیر مربوط به مقابله کالیفرنیا با تغییرات آب و هوا را امضا کرد.

به گزارش ایانا به نقل از سایت دانشمندان اتمی، بر اساس این قانون،‌ کالیفرنیا تبدیل به مکانی برای تلاش‌های بین‌المللی برای کاهش گرمایش کره زمین می‌شود، به این مفهوم که یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان مجبور خواهد شد تا در کاهش کربن تلاش کند.

جری براون، ‌فرماندار کالیفرنیا، در این مراسم که در پارک ملی Vista Hermosa Natural Park، در مرکز شهر لس‌آنجلس برگزار شد، گفت: "کالیفرنیا کاری را انجام خواهد داد، که ایالات دیگری انجام نداده‌اند."

قانون، SB ۳۲، دولت را وادار می‌کند تا انتشار گازهای گلخانه‌ای را تا سال ۲۰۳۰، ‌به کمتر از ۴۰ درصد مقدار در سال ۱۹۹۰، برساند. که این در مقایسه با برنامه قبلی که باید تا سال ۲۰۲۰ مقدار گازهای گلخانه‌ای کاهش یابد، هدف بلند پروازانه‌تری به‌شمار می‌آید.

این در حالی است که کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای تمام بخش‌های زندگی افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، ازجمله مکان زندگی، کسب و کار، تولید مواد غذایی و تأمین برق.

به گفته جیمز سوئینی James Sweeney، مدیر مرکز بهره‌وری انرژی (Precourt Energy Efficiency Center) دانشگاه استنفورد، این هدف حدود سه برابر، سریع‌تر از آنچه تاکنون انجام شده، خواهد بود.

این در حالی است که پیش از این، دولت اقداماتی در این باره انجام داده، که می‌توان به تولید انرژی خورشیدی، دادن یارانه به رانندگان برای خرید اتومبیل‌های برقی و ترغیب مردم به حمل و نقل عمومی اشاره کرد.

اما تحقیقات آزمایشگاه ملی لارنس برکلی(۱) نشان می‌دهد، که با اجرای سیاست‌های فعلی ممکن است دولت، تنها به نیمی از اهداف خود تا سال ۲۰۳۰ دست یابد.

برای انجام کار، به احتمال زیاد در حوزه کسب و کار، قوانین ‌سخت‌تری اعمال خواهد شد و مالیات‌دهندگان و مشترکان خدمات همچون آب و برق برای کمک به فناوری‌های پاک، مجبور خواهند شد،‌ هزینه بیشتری را بپردازند.

اسنولر پرایس Snuller Price، شریک ارشد (شرکت مشاوره بهره‌وری انرژی که با بخش‌های تنظیم‌کننده مقررات state regulators کار کرده است)، معتقد است: "در راستای رسیدن به هدف، ما نیازمند این قوانین هستیم."

رسیدن به هدف SB ۳۲، شاید کار دشواری به‌نظر آید. این در حالی است که کالیفرنیا با داشتن جمعیتی حدود ۳۸ میلیون نفر و با تولید ناخالص داخلی تقریباً ۲,۵ تریلیون دلار، به‌عنوان ششمین اقتصاد بزرگ جهان به‌شمار می‌آید.

برآورد انستیتو سیاست عمومی کالیفرنیا Public Policy Institute of California(۲) و مرکز مطالعات اقتصاد کالیفرنیا Center for Continuing Study of the California Economy(۳) نشان می‌دهد، تا سال ۲۰۳۰، جمعیت کالیفرنیا به حدود ۴۴ میلیون نفر و میزان تولید حدود ۳,۵ تریلیون دلار برسد، با توجه به این شرایط می‌طلبد تا انتشار کربن به‌طور چشمگیری کاهش یابد.

نه‌تنها تلاش در حوزه نوآوری و تکنولوژی پاک و قابل دسترس و مقرون به صرفه باید انجام شود، بلکه بینش سیاسی برای جلوگیری از واکنش‌های عمومی نسبت این سیاست‌ها هم مود نیاز است. براون گفت: "در این راه باید آگاهانه قدم برداشت و تعادل را باید در نظر گرفت."

وی افزود: "اما من بدون هیج نگرانی‌ باور دارم که به این هدف خواهیم رسید."

در حال حاضر نگرانی در میان برخی گروه‌ها و افراد در حوزه کسب و کار وجود دارد.

آلن زارِمبرگ Allan Zaremberg، رئیس اتاق بازرگانی، گفت: "سازمان‌های تنظیم مقررات باید تأثیر این سیاست را روی اقتصاد، زندگی روزمره و رشد جمعیت در نظر بگیرند."

شاید بزرگ‌ترین چالش افزایش استفاده از اتومبیل‌های پاک (همراه با سوخت پاک) باشد، که البته می‌تواند نقش کلیدی‌ در کاهش آلاینده‌‌ها داشته باشد.

این در حالی است که با وجود دادن یارانه، اما کالیفرنیا به اندازه کافی اتومبیل برقی خریداری نکرده تا بتواند دولت سریع‌تر به هدف خود، در کاهش گازهای گلخانه‌ای برسد. گفتنی است هر خودرو بنزینی که خریداری شود باعث تضعیف و کند شدن روند رسیدن به هدف یادشده، خواهد شد.

کریس بوش Chris Busch، مدیر تحقیقات نوآوری انرژی در اتاق فکر، مستقر در سان فرانسیسکو، گفت: "چنانچه ایستگاه‌های شارژ بیشتری برای خودروهای برقی، در نظر گرفته شود می‌تواند کمکی باشد تا افراد در جایگزینی خودرو‌های بنزینی با این نوع خودرو‌ها، ترغیب شوند."

شاون یادون Shawn Yadon، مدیر عامل حمل و نقل بار کالیفرنیا California Trucking Assn(۴)، گفت: "این بسیار روشن است که رسیدن به این هدف نیاز به تکنولوژی و سوخت جدید دارد."

همچنین باید مقررات جدید در صنعت کشاورزی نیز به کار برده شود و دولت احتمالاً در این راه باید انتشار متان ناشی از مکان دفن زباله و صنعت لبنی را کاهش دهد. چراکه متان ۸۰ برابر خطرناک‌تر از دی‌اکسید کربن در بلندمدت است.

سوئینی، مدیر مرکز بهره‌وری انرژی دانشگاه استنفورد در پاسخ به این پرسش که آیا رسیدن به این هدف ممکن خواهد بود؟ گفت: "تغییرات اساسی برای رسیدن به هدف مورد نیاز است."

این یک تلاش فراگیر است که در سراسر ایالات متحده و جهان باید انجام شود. کالیفرنیا به‌عنوان مکانی برای سنجش برنامه‌های زیست محیطی تعیین شده و این در حالی است که رهبران زیست محیطی امیدوارند تا مناطق دیگر هم به‌گونه‌ای مناسب در این راه همکاری کنند.

دانیل وایس Daniel Weiss، مشاور انرژی پاک در واشنگتن دی.سی گفت: "کالیفرنیا در حال تبدیل شدن به مرکزی جهانی برای کاهش آلودگی هوا است."

وی خاطرنشان کرد: "اتخاذ سیاست‌های مربوط به نوآوری و انرژی پاک در مناطق دیگر می تواند در این راه کمک کند."

همچنین، قانون دیگری که از سوی فرماندار امضا شد، قانون AB ۱۹۷ بود، که باعث تغییر سیاست‌های زیست‌محیطی خواهد شد و بر این اساس، کمیته‌ای قانونگذاری برای نظارت بر تنظیم مقررات ایجاد می‌شود که در راستای هدف قانون‌گذاران فعالیت می‌کند. همچنین بر اساس این قانون دولت متعهد می‌شود تا گام‌های مؤثرتری برای جلوگیری از آلودگی محلی، کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای در سطح ایالت بردارد.

ادواردو گارسیا Eduardo Garcia (D-Coachella)، عضو مجلس، گفت: "من فکر می‌کنم، با امضای این دو لایحه، مشخص می‌کند که تغییر سیاست‌های آب و هوا، با همکاری مردم جامعه ارتباط دارد."

این قانون روی برنامه‌های "کنترل و تجارت" (cap-and-trade)(۵) و برنامه آب و هوا کالیفرنیا تأثیرگذار است. همچنین شرکت‌ها را ملزم به خرید مجوز برای انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌کند و این خود باعث می‌شود تا نسبت به سالم‌سازی عملیات شرکت خود راهکاری بیندیشند.

با اینکه سرمایه "کنترل و تجارت"، میلیاردها دلار در سال‌های اخیر افزایش یافته، اما درآمد حاصل از این برنامه مقدار ناچیزی بوده و آن را با عدم قطعیت قانونی روبه‌رو کرده است. همچنین یک بحث چندساله وجود دارد بر سر اینکه، مالیات این برنامه بر خلاف قانون اجرایی است.

پس از اینکه ماه گذشته قانون جدیدی توسط قانون‌گذاران تصویب شد، براون گفت: "نیرویی لازم است تا افراد در حوزه کسب و کار، به توسعه در بخش "کنترل و تجارت" بیش از پیش روی بیاورند چراکه در غیر این صورت، دولت برای رسیدن به هدف خود، مجبور خواهد شد تا به انجام سیاست‌هایی که دارای انعطاف‌پذیر کمتری است روی بیاورد."

فرماندار کالیفرنیا یادآور شد، که او امیدوار است، تلاش دولت کالیفرنیا ذهن جمهوری خواهان و بخش‌های تجاری را نسبت به سیاست‌های مقابله با تغییرات آب و هوا تغییر دهد./


ترجمه: فرحناز سپهری


پی‌نوشت:

١- Lawrence Berkeley National Laboratory: در زمینه پژوهش و ارائه راه‌حل درباره چالش‌های انرژی و محیط زیست، با استفاده از ابزارهای جدید پیشرفته فعالیت ‌می‌کند.

٢- Public Policy Institute of California: سازمان غیرانتفاعی که در زمینه بهبود خط مشی و شناسایی استراتژی‌های سرمایه‌گذاری دولت برای برنامه‌ریزی آینده فعالیت دارد.

٣- Center for Continuing Study of the California Economy: به‌عنوان یک سازمان تحقیقاتی اقتصادی خصوصی مستقل. فعالیت این سازمان تمرکز روی آنالیز و مطالعه روند اقتصادی و جمعیتی دولت کار می‌کند.

٤- California Trucking Association: انجمن حمل و نقل کالیفرنیا، که تمرکزش روی ایجاد سیستم حمل و نقل امن و کارآمد و سازگار با محیط زیست است.

٥- Cap And Trade: دولت‌ها برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای باید به حمایت از سرمایه‌گذاری‌های وسیع در تکنولوژی‌های سبز و گاهی اوقات حمایت از تولیدات داخلی به‌منظور عمل به مالیات بر کربن و سیستم "کنترل و تجارت" (cap-and-trade systems) تن دهند. سیستم "کنترل و تجارت" رویکردی بازار محور است که برای کنترل آلودگی با ایجاد محرک‌های اقتصادی اعمال می‌شود.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۸:۰۳
پیمان صاحبی

 

گزارش گاردین درمورد کمپین دریاچه ارومیه


گاردین در جدیدترین گزارش خود، به کمپین #من_دریاچه_ارومیه_هستم اشاره کرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، گاردین در جدیدترین گزارش خود به کمپین #من_دریاچه_ارومیه_هستم اشاره (اینجا) و نوشت:

دریاچه ارومیه که نزدیک به ۹۰ درصد مساحت خود را از دست داده است در حال تبدیل شدن به نماد ملی تخریب محیط زیست در ایران است. در همین حال ایجاد کمپین #من_یک_دریاچه_ارومیه_هستم در مدت اخیر نشان از تلاش مردمی برای جمع آوری بیش از یک میلیون امضا برای توجه دوباره نهادهای جهانی از جمله سازمان ملل به آن است.

هشتگ #من_دریاچه_ارومیه_هستم در حالی در شبکه های مجازی رشد می کند که رضا کیانیان یکی از بازیگران مهم ایران نقش اول آن را بازی می کند و به درخواست مردم ارومیه آن را تشکیل داد. ادامه این روند و درخواست این بازیگر باعث شد کانال و گروه تلگرامی در این مورد نیز ایجاد شود.

این اولین تلاش برای جلب توجه ملی و بین المللی به دریاچه ارومیه است. سیاستمداران ایرانی از جمله حسن روحانی رئیس جمهور کنونی ایران، تنی چند از نمایندگان مجلس ایران، و حتی ستاره هالیوود لئوناردو دی کاپریو با تلاش خود سعی در جلب حمایت عمومی از این حرکت را داشته اند.

نشر عکسی از دریاچه ارومیه در صفحه اینستاگرام دی کاپریو و تشکر بیش از ۳۰۰هزار نفر از این پست نشان داد که راه رسانه های اجتماعی در یک حرکت جمعی بسیار مثمرثمر است.

با سفر به حوضه دریاچه ارومیه منطقه ای را میتوان دید که بخش اعظمی از خود را از دست داده و این اکوسیستم شکننده در حال ناپدید شدن و از بین رفتن حیات آرتمیا و پرندگان مهاجر در این منطقه میشود.

چنین تخریبی بجز آسیب به محیط زیست، عواقب وخیم اقتصادی نیز بهمراه دارد و میتواند صنعت گردشگری منطقه را بکل محدود و حتی از بین ببرد. بسیاری از مردم این منطقه نیز از عواقب خشک شدن دریاچه و مشکلات آن از قبیل مشکلات چشم، بیماری های تنفسی و ... هراس دارند.

دستکاری در منابع آب داخلی برای پاسخگویی به تقاضاها بدون استفاده از تکنولوژی و مهندسی به یک کابوس از عواقب پیش بینی نشده تبدیل شد

در ایران ساخت سد تبدیل به نمادی از توسعه، قدرت سیاسی و همچنین قابلیت های بین المللی شده بود و یکی از دلایل خشکی دریاچه ارومیه ساخت بیش از ۵۰ سد در اطراف آن و دخالت در جریان طبیعی آب بود.

روحانی رئیس جمهور ایران بعد از انتخاب به وعده خود در قبال احیای دریاچه ارومیه در طول تبلیغات انتخاباتی عمل کرد و بودجه ۵میلیارد دلار برای بهبود زیرساخت و وضعیت آب در منطقه اختصاص داد و علاوه بر آن چند طرح و پیشنهاد نیز در دست بررسی قرار گرفت ضمن اینکه ساخت سد نیز ممنوع شد.

استفاده از نیروی کار در لایروبی رودخانه‌ها، انتقال آب از دیگر حوزه ها، اتصال رودخانه ها برای حداکثر رساندن جریان آب، تغییرات گسترده در شیوه کشاورزی و ... از دیگر برنامه های دولت برای بهبود اوضاع بود.

همچنین همکاری با شرکای بین المللی برای احیای دریاچه ارومیه دنبال میشود که در این میان همکاری مشترک سازمان ملل متحد، محیط زیست ایران و دولت ژاپن برای آموزش کشاورزان در شیوه کشاورزی پایدار و کاهش مصرف آب برای افزایش بهره وری در حال انجام است

با ادامه این روند و تلاش ها در طول چند ماه گذشته نشانه هایی از بهبود وضعیت دریاچه ارومیه مشاهده شده است.

سرنوشت تلخ دریاچه ارومیه در سایر مناطق ایران مانند تالاب گاوخونی در نزدیکی اصفهان، تالاب هامون در سیستان و بلوچستان، دریاچه بختگان در استان فارس و ... نیز رخ داده و بسیاری از آنان یا بطور کامل خشک شده اند یا در آستانه این اتفاق تلخ قرار گرفته اند و دلایل رخ دادن آن ها به وجود زیرساخت های ضعیف، اتکا بیش از حد به سدها، تغییرات آب و هوایی، شیوه غلط آبیاری و استفاده بیش از اندازه از آب برمی گردد.

در متن داستان دریاچه ارومیه داستانهای باارزشی نهفته است، ایرانیان ضربات جبران ناپذیری از توسعه ناپایدارشان را خورده اند و بسیاری از اکوسیستم های باارزش خودشان را از دست داده اند. با نگاه مثبت به قضیه میتوان گفت آگاهی از ارتباط تنگاتنگ ما با طبیعت توسط مسایلی از قبیل (آلودگی هوا در شهرهای بزرگ، طوفان، گردو غبار، فرسایش خاک، بیابان زدایی و فروکش زمین بر اثر برداشت بیش از حد آبهای زیرزمینی) بیشتر شده است.

اکنون ایران به نقطه حساسی رسیده است. امروزه با درک بهتر از روابط بین الملی، نگه داری از محیط به یک هدف کلی برای هر کس بدون در نظر گرفتن رده سنی، نژاد و یا سابقه سکونت تبدیل شده است. هیچ اهمیتی نداره که کجا هستیم، کی هستیم، ما نمیتوانیم خودمان را نجات دهیم اگر اهمیت کافی به محیطمان ندهیم. همه ما دریاچه ارومیه هستیم.
شیرین حکیم محقق و دکترای تحقیقات زیست محیطی از دانشگاه امپریال لندن و کاوه مدنی کارشناس مدیریت آب از دانشگاه اپریال کالج لندن بر روی مسائل زیست محیطی ایران در حال تحقیق و کار هستند.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی


 

احتمال اتمام منابع آبی ایران تا 7 سال دیگر

چندسالی است که سیل‌های مهیبی از جنوب تا شمال ایران را درگیر خود کرده‌اند و از‌سوی‌دیگر، خشکسالی شدیدی هم در ایران در حال رخ‌دادن است. برخی بر این باور هستند که این دو نمی‌تواند همزمان رخ دهد؛ اما آیا واقعا چنین‌چیزی ممکن است؟ چه اتفاقی در حال رخ‌دادن برای محیط زیست ایران است؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، در همین رابطه با حضور دکتر اویس ترابی، دکترای عمران و کارشناس هیدرولوژی و دکتر منیژه قهرودی، ژئومورفولوژیست و استاد دانشگاه شهید بهشتی، میزگردی در کافه‌خبر خبرآنلاین، برگزار شد که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید؛

عوامل سیل‌های اخیر چیست؟ چرا با یک بارش، چنین خسارت‌هایی به ما وارد می‌شود، آیا واقعا بارش‌های ایران زیاد شده است یا ما ظرفیت این بارش‌ها را نداریم؟

ترابی: من پیش از این هم گفته‌ام که دوره ترسالی ما شروع شده و در سال‌های بعد هم این طغیان‌ها را خواهیم داشت؛ موضوع دیگر، سیکل‌های هیدرولوژیک ایران است؛ مانند همه کشور‌های دنیا این سیکل‌ها هم منظم هستند. ما زنجیره‌های هفت و هشت سال داریم که از کم‌آبی به ‌پرآبی می‌رود و اگر اینها را کنار هم قرار دهیم در 28 یا 30 سال از یک ترسالی شدید به سوی یک خشکسالی شدید می‌رویم. بر این اساس، بعد از خشکسالی بحرانی سال 84، الان هم سیکل بعدی 30 ساله را شروع کردیم و حال به‌سمت سیلاب‌های بحرانی می‌رویم. به عبارتی، چیزی که ما از سیل می‌گوییم، آسیب و خسارتی است که از آن می‌بینیم؛ بگذارید بین طغیان رودخانه‌ها و سیل‌ها تفاوت قائل شویم. شاید بهتر باشد این سؤال را بپرسیم که چرا آسیب‌پذیری ما از سیل زیاد شده است؟
این حد از آسیب‌پذیری درست است، ولی برای مثال در سال‌های گذشته در خوزستان این میزان سیل را نداشتیم.

ترابی: احتمالا سال 78 را فراموش کرده‌اید؛ سیلی آمد که هر دو جاده ساحلی در یکی از شهرهای خوزستان را زیر آب برد. ما طغیان‌های بسیار شدید‌تر این را داشتیم. این سیکل همیشه در کشور ما تکرار شده و شاید ما حافظه‌هایمان ضعیف شده است.


یعنی نباید این اتفاق‌ها را به تغییر اقلیم ربط دهیم؟
ترابی: نه، چه کسی این را ثابت کرده است؟ ببینید تغییر اقلیم، مسئله‌ای در دانشگاه است و بگذارید جایش در دانشگاه باشد. هنوز دانشگاهی‌ها سر این موضوع در ایران به توافق نرسیدند که تغییر اقلیم صورت گرفته است یا نه؟

آقای ترابی اما در مصاحبه‌ای که ما با یکی از اقلیم‌شناس‌های ایران داشتیم، گفتند که بارش‌های اخیر در شمال‌شرق ایران رخ داده و به همین دلیل غیر‌معمول هستند و می‌توان آن را به تغییر اقلیم ارتباط داد.

ترابی: ببینید، زمان زیادی است که در ایران بسیاری از موضوع‌ها از بستر خود خارج شده‌اند و هنوز دانشگاه‌های ما باید روی موضوع‌های زیادی که یکی از آنها تغییر اقلیم است، کار کنند. تغییر اقلیم، یک آمار صدساله می‌خواهد؛ بیشترین آمار کشور من از 50، 60سال پیش است.

خانم دکتر قهرودی، شما موافق هستید که این سیل‌ها با تغییر اقلیم ارتباطی ندارند؟
قهرودی: شواهدی که وجود دارد، نشان می‌دهد از 10 هزار سال پیش، حدود 90 بار اقلیم ایران تغییر کرده است. یعنی شواهد تغییر اقلیمی در ایران وجود دارد؛ اما در یک دوره زمانی بلندمدت. در دوره اخیر، من افزایش سیلاب‌ها را قبول دارم اما درباره ارتباط آن با تغییر اقلیم، بررسی‌هایی که کردم، نشان می‌دهد که حداقل‌های دما در 40 تا 48 ایستگاه در کل ایران افزایش یافته است. مفهوم این موضوع این است که احتمال اینکه دما انتهای اسفند و اوایل فروردین افزایش پیدا کند، باران شروع شود و سیل بیاید، وجود دارد.

شهروندها چه‌قدر در این بلاها تأثیر‌گذار بوده‌اند؟
قهرودی: به نظر من، تهران 10 میلیون شهرنشین دارد اما شهروند ندارد؛ پنج درصد تهرانی‌ها شهروند هستند یعنی تهران را خانه خود می‌دانند و این بد است درحالی‌که فرهنگ شهروندی در دنیا موضوع مهمی است. براساس آمار ناسا، پارسال مشخص شد شاخص استرس آبی ایران 4,8 است، یعنی 0,2 دیگر برای تبدیل شدن به عربستان فاصله داریم و برای همین می‌گوییم کمتر از هفت سال، منابع آب ما تمام می‌شود. در این تحقیق مشخص شده 20درصد کسری آب ما به‌علت خشکسالی طبیعی است، 20 درصد تبخیر و 60 درصد هم برداشت بیش از اندازه از منابع آب زیرزمینی است.

برنامه‌ریزی شهری ما برای حفظ محیط‌زیست چگونه است؟
قهرودی: ایران از نظر جغرافیایی، سیاست تمرکزگرا دارد ولی نمی‌تواند سیاست تمرکزگرا حاکم باشد و جوری دیگر مدیریت کرد و من به‌نظرم مشکل تهران و شهرهای بزرگ این است.

ترابی: الان در برنامه‌ریزی شهرهایی مثل سمنان، رشد جمعیت را حساب می‌کنیم و مثلا می‌گوییم جمعیت 600 هزار نفری آن در سال 1420 قرار است به یک میلیون نفر برسد و سپس به این شهر مسکن، آب، غذا و... اضافه می‌کنیم اما در کجای دنیا می‌گویند آمایش سرزمین، خودش باید صورت بگیرد؟ در بقیه کشورها آمایش سرزمین انجام می‌شود که سرزمین چه‌ میزان آب دارد، خاکش چه میزان است و در این گوشه این سرزمین، می‌توانیم شهر داشته باشیم و براساس میزان آب، این شهر می‌تواند این میزان جمعیت داشته باشد. برای اولین بار، این کار را برای تهران کردند و گفتند این شهر برای بیش از 2,5 میلیون نفر، منبع آب ندارد و شهرسازها هم گفتند هشت میلیون نفر؛ محمدرضا پهلوی هم گفت نه حرف تو، نه حرف تو؛ 6 میلیون نفر! این‌گونه، توسعه تهران بسته شد؛ البته این طرح هیچ‌وقت مصوب نشد. یعنی از دهه 30 تا سال 85، بدون هیچ طرحی، شهر را توسعه دادند؛ سال 85، طرح جامعی آغاز شد که جغرافیای سرزمین را در نظر نمی‌گیرد اما اخیرا در حال صحبت هستیم که جغرافیای ایران هم در آن بازنگری شود.

و در آخر، نگاه کوتاهی به نشست مناطق مختلف تهران داشته باشیم؛ تهران چرا نشست می‌کند؟
قهرودی: تهران، شهری است که شیب شمالی- جنوبی آن زیاد است و بستر رسوبی دارد؛ در این ضخامت که نمی‌توان در عمق هزار متری مترو ساخت. الان بخش‌های مختلف تهران، نشست پیدا می‌کنند، تهران در سال، هشت سانتی‌متر فرو می‌رود و به‌همین دلیل، دوره‌ای هم که می‌گفتند تهران می‌خواهد مونوریل بسازد، همین دلیل را دارد. همچنین تهران در حال سنگین‌شدن و به‌علت سنگینی در حال گودشدن است. از سویی، نشست جنوب تهران به‌علت آبخوان‌ها هم مسئله‌ای دیگر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی

 

١٩میلیارد مترمکعب از منابع آب‌های سطحی کشور گم شد


نخستین خبرهایی که در مورد پس‌روی آب دریای خزر منتشر شد از استان گلستان بود. اهالی گرگان نگران از خشک‌شدن کامل خلیج گرگان بودند. خشک‌شدنی که گردشگری و صیادی را از رونق می‌انداخت و محلی می‌شد برای سوءاستفاده زمین‌خواران. پس‌روی آب دریای‌خزر ضمن ایجاد مشکلات اجتماعی و اقتصادی، باعث افزایش میزان آلودگی خلیج گرگان و پخش شدن این آلودگی‌ها شده بود. مشکلات زیست‌محیطی و آلودگی آب دریا، افزایش آلاینده‌ها، خطر انقراض گونه‌های جانوری و گیاهی، بدون استفاده ماندن طرح‌های شیلاتی و بندری، افزایش صید غیرمجاز و چالش‌های اجتماعی و سیاسی به‌واسطه نبود شغل در منطقه و افزایش صید غیرمجاز در مرزهای آبی و... تنها بخشی از دغدغه‌هایی است که در نگاه نخست به‌واسطه پس‌روی آب رخ خواهد داد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند نوشت: این‌جا «سیترا»ست. ساحل پلاژی در میان دو شهر توریستی نوشهر و چالوس. ساحل پر از مسافر است. کودکان سرمست از رقص بادکنک‌هایشان شادمانه سرمی‌خورند روی شن‌ها و اکسیژن هم می‌دود میان ریه‌هایشان. بزرگترها نشسته‌اند به تماشای مهمانی موج و دریا. پیرمردی کمی دورتر از جمع نشسته روی ساحل، بی‌زیرانداز، تنها. دخترک دامن سرخ پوشیده است، پا‌ روی‌پا انداخته، با انگشتش روی شن‌ها می‌نویسد: «nargess » و عکس می‌گیرد. کمی آن طرف‌تر قلعه شنی ساخته شده، دیواره‌هایش لرزان بالا رفته و یک قاشق پلاستیکی سفید شده نمادش. نازنین زهرای دوساله را نشانده‌اند کنار قلعه بی‌پای بست. سطل شن در دستانش است. سطل را می‌کوبد روی قلعه. برج و باروی شنی می‌ریزد زمین و گم می‌شود میان هزاران دانه شن دیگر. مادر اخم می‌کند و صدای خنده‌های زهرا گم می‌شود در بلندای صدای پدرش: «بیارش این‌جا، این اسکله خیلی خوشگله برای عکس». اسکله کمی دورتر از زهرا و مادرش ایستاده. رو به دریا، بی‌تحرک و ساکت. دیگر نه خبری از هیاهوی قایق‌هاست و نه صدای آواز ماهیگیران. پدر تکیه زده به تیرک‌ها و با دست یکی از ستون‌های نزدیک دریا را نشان می‌دهد که مادر نازنین‌زهرا را بیاورد آن‌جا برای عکس انداختن. پیرمرد زل زده به امیرعلی که سعی‌ می‌کند کامیون قرمزرنگش را با نخ ببندد به پایه‌های اسکله، همان‌جا که سال‌ها پیش طناب قایق‌ها به آن بسته می‌شد. سال‌هاست که آب دریا عقب کشیده. آن‌قدر عقب رفته که از خاطرات پیرمرد هم کیلومترها پس‌روی کرده، چه برسد به خاک غمناک ساحل. چشمانش را می‌بندد و می‌زند زیر آواز: «می‌دیل در سینه غم دانه، نوای زیر و بم دانه/ نودونم چی ویسین تی راشی عشق، یگالم پیچ و خم دانه».


نخستین خبرهایی که در مورد پس‌روی آب دریای خزر منتشر شد از استان گلستان بود. اهالی گرگان نگران از خشک‌شدن کامل خلیج گرگان بودند. خشک‌شدنی که گردشگری و صیادی را از رونق می‌انداخت و محلی می‌شد برای سوءاستفاده زمین‌خواران. پس‌روی آب دریای‌خزر ضمن ایجاد مشکلات اجتماعی و اقتصادی، باعث افزایش میزان آلودگی خلیج گرگان و پخش شدن این آلودگی‌ها شده بود. مشکلات زیست‌محیطی و آلودگی آب دریا، افزایش آلاینده‌ها، خطر انقراض گونه‌های جانوری و گیاهی، بدون استفاده ماندن طرح‌های شیلاتی و بندری، افزایش صید غیرمجاز و چالش‌های اجتماعی و سیاسی به‌واسطه نبود شغل در منطقه و افزایش صید غیرمجاز در مرزهای آبی و... تنها بخشی از دغدغه‌هایی است که در نگاه نخست به‌واسطه پس‌روی آب رخ خواهد داد. موضوع مشکل کم شدن آب دریای‌خزر بحث تازه‌ای نیست، سال‌هاست کارشناسان هشدار می‌دهند که خزر روزبه‌روز عقب‌تر می‌رود و ساحل بیشتر دریا را می‌بلعد. سال گذشته بود که مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر از کاهش شدید آب خزر در ‌سال آبی ۹۴ - ۱۳۹۳ خبر داد اما پیش‌بینی کرد این روند منفی تا دو‌سال دیگر متوقف خواهد شد.

مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای‌خزر که وابسته به وزارت نیرو است، در آن گزارش میانگین تراز آب دریای خزر در ‌سال آبی ۹۴-۱۳۹۳ را ۲۶/۸۹- متر اعلام کرد که نسبت به ‌سال آبی قبل ۲۲ سانتی‌متر و نسبت به دو‌سال قبل ۳۰ سانتی‌متر کمتر بود. این نتایج مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای‌خزر از بررسی و تحلیل داده‌های دریافتی از ایستگاه‌های ترازسنجی مستقر در سواحل جنوبی دریا به دست آمده بود که در چهار نقطه آشوراده در استان گلستان، بندر امیرآباد و بندر نوشهر در استان مازندران و بندر انزلی در استان گیلان مستقر هستند و بیان کرده بود که علل کاهش تراز آب دریا در آن سال، ادامه تأثیر خشکسالی سال‌های قبل در حوضه آبریز خزر و کاهش بارش و در نتیجه کاهش آبدهی رودخانه‌های منتهی به دریای خزر و مهم‌ترین آنها رودخانه ولگا بوده است. ١٣مرداد امسال بود که مدیر مرکز مطالعات و تحقیقات دریای‌خزر از کاهش تراز آب دریای خزر به میزان ۱. ۴ متر طی ۲۰‌سال اخیر خبر داد و اعلام کرد که مقایسه تغییرات تراز آب در طی سال‌های اخیر نشان‌دهنده روند سریع کاهش تراز آب در دو‌سال اخیر است و این شیب تند کاهشی با آمار تراز ارایه‌شده توسط سایر ایستگاه‌های ترازسنجی حاشیه خزر نیز هم‌خوانی دارد.

او علت این کاهش تراز آبی را مشابه آنچه ‌سال گذشته اعلام شده بود، دانست: «این کاهش تراز متاثر از ادامه خشکسالی در حوضه آبریز خزر و کاهش بارش و در نتیجه کاهش آبدهی رودخانه‌ها و ازجمله ولگا و نیز افزایش تبخیر ناشی از گرمای غیرمتعارف است». لایقی، مدیرکل مرکز علوم جوی و اقیانوسی سازمان هواشناسی کشور نیز با ارایه گزارشی از میزان بارندگی و دما و تبخیر ایستگاه‌های ساحلی حاشیه دریای‌خزر گفته بود که بررسی آمارها نشان از کاهش بارندگی در ماه می ‌۲۰۱۶ در این حوزه و افزایش تبخیر دارد: «رفتار جو و اقلیم با این تغییراتی که ما مشاهده می‌کنیم، به سمت رفتارهای مناطق قاره‌ای می‌رود که با بررسی علمی آماری و دیده‌بانی بیشتر در این حوزه می‌توان نظر قطعی‌تری نسبت به تغییر رفتار جو بدهیم.»

کاهش سطح آب دریای خزر علت‌های مختلفی دارد اما آن‌طور که مسئولان و کارشناسان اعلام می‌کنند سرفصل این کاهش تراز آبی یک موضوع بسیار حیاتی زیست‌محیطی است: «کاهش حجم سطحی در حوضه‌های آبریز». ٢٨مردادماه امسال خبرگزاری تسنیم خبری منتشر کرد که بنابر آن، گزارش‌های رسمی شرکت مدیریت منابع آب ایران از وضع جریان‌های سطحی در ماه‌های گذشته از ‌سال آبی جاری نشان می‌دهد حجم جریان‌های سطحی از ابتدای ‌سال آبی ٩٥ - ٩٤ (ابتدای مهرماه ٩٤) تا پایان تیرماه بالغ‌بر ٥٤‌میلیارد و ٦٠٣‌میلیون مترمکعب بوده است و از طرفی بررسی آمار جریان‌های سطحی در مدت ٤٧ساله کشور نشان می‌دهد متوسط مجموع جریان‌های سطحی کشور در مدت مشابه (١٠ماهه سال آبی) بالغ بر ٨٠‌ میلیارد و ٥٩٥‌میلیون مترمکعب بوده که با مقایسه این رقم با میزان جریان‌های سطحی‌ سال آبی جاری، نتیجه آن کاهش ٣٢‌درصدی جریان‌های آب سطحی کشور می‌شود. کاهش جریان آب‌های سطحی معضلی ا‌ست که نه‌تنها دریای خزر با آن روبه‌رو است، بلکه حالا گلوی خلیج فارس را هم گرفته: «حجم جریان‌های سطحی ایران در ۵ ماه نخست امسال در مقایسه با متوسط بلندمدت کشور حدود ۳۲‌درصد کاهش یافته است.» این آمار را هفته گذشته وزارت نیرو منتشر کرد و همچنین با اشاره به کاهش حدود ۱۹‌میلیارد مترمکعبی حجم جریان‌های سطحی آب ایران در پنج ماهه نخست امسال گفت که حجم سطحی در حوضه‌های آبریز دریای‌خزر، خلیج‌فارس، دریاچه ارومیه نیز کاهش یافته است.

بر این اساس، حجم کل جریان‌های سطحی کشور در ۶ حوضه آبریز اصلی، دریای‌خزر، خلیج‌فارس، دریاچه ارومیه، مرکزی، مرزی شرق و قره‌قوم در مجموع، نسبت به میانگین بلندمدت با ۳۲‌درصد کاهش روبه‌رو بوده است. حوضه‌های آبریز مرزی شرق با ۸۱‌درصد و ارومیه با ۹‌درصد هم به ترتیب بیشترین و کمترین‌ درصد کاهش حجم جریان‌های سطحی کشور را داشته‌اند. آنچه مسلم است حال منابع آبی خوب نیست. مرز ساحل‌ها روزبه‌روز جلوتر می‌رود و دریا در دید ساحل‌نشینان کمرنگ‌تر. موضوعی که با توجه به شرایط جوی و موقعیت زیست‌محیطی کشور نیازمند اهتمام جدی و عزمی ملی ‌است تا فاجعه آب رفتن دریا بیش از این به طبیعت رخ ننماید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۷:۳۶
پیمان صاحبی

 

دریاچه گهر در حال خشک شدن است


‌یک کارشناس ارشد آبخیزداری گفت: دریاچه گهر در حال خشک شدن است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ‌ایسنا،سید حسین صادقیان بیان کرد: دریاچه گهر در حال خشک شدن است و علت‎های معضل پیش آمده را می‎توان به دو دسته طبیعی و محیطی و دخالت‎های انسانی تقسیم کرد.

وی اضافه کرد: یکی از شاخص‎های کیفیت آب اکسیژن خواهی شیمیایی cod است. این شاخص نشان می‎دهد چه اندازه فاضلاب شیمیایی درون آب وجود دارد.

صادقیان ادامه داد: در خصوص دریاچه گهر روابط عمومی سازمان محیط زیست استان لرستان اعلام کرد که حجم گردشگر بازدید کننده از دریاچه به 18000نفر در سال رسیده است؛ تصور کنید هر گردشگر میانگین در مدت حضور خود در این مکان 200گرم مواد شیمیایی نظیر مواد شوینده جهت شستشو در دریاچه مصرف کند. به عبارتی در سال حداقل 3600 کیلوگرم فقط مواد شیمیایی وارد دریاچه گهر می‎شود.

این محقق با یادآوری اینکه این به غیر از موارد فاضلاب انسانی و حیوانی است که وارد دریاچه می‎شود، افزود: آب دریاچه به صورت طبیعی شروع به تجزیه هوازی و بی هوازی مواد وارد شده خارجی کرده و در اثر این تجزیه لجن تولید شده و در اثر جریان‎های دریاچه‎ای به گوشه‎ای از دریاچه منتقل و ته نشین می‎شود.

وی بیان کرد: به مرور زمان این لجن بیشتر و بیشتر می‎شود.همچنین دریاچه‎ها جهت تصفیه خود از گیاهان و جلبک‎هایی استفاده می‎کنند که مهمترین آن نی‌زار است. اتفاقی که در گهر در حال رخ دادن بوده، حجم لجن بالا و پیشروی نی‌زار است.

صادقیان گفت: به غیر از مسئله لجن و نیزار جلبک‎های غیرطبیعی، تغییر رنگ آب دریاچه در بعضی جاهای آن نیز قابل مشاهده شده است. با توجه به این توضیحات باید گفت که افزایش گردشگر یکی از دلایل اصلی این اتفاق است.

این محقق با اشاره به دلایل طبیعی اظهار کرد: اگر با گوگل ارث شیب جانبی ارتفاعات مشرف به دریاچه را اندازه گیری کنیم، مشاهده خواهیم کرد که این شیب‎ها تند و خالی از جنگل هستند. لند اسلایدهای کوچک باعث سرازیر شدن حجم خاک فرسایش یافته به سمت دریاچه و ته نشینی در دریاچه می‎شوند.

وی ادامه داد: فقیر شدن ارتفاعات مشرف به دریاچه نیز علت انسانی دارد که طی سالیان متمادی قبل از اینکه اشترانکوه منطقه حفاظت شده اعلام شود، گله داران از مراتع غنی اشترانکوه به عنوان چراگاه‌ استفاده کنند و در اثر لخت شدن مرتع و شیب تند ارتفاعات خاک نیز سست شده و ریزش کند و درختان و جنگل منطقه از بین برود.

صادقیان به دلایل اقلیمی نیز اشاره کرد و افزود: در سال‎های اخیر در اثر پدیده تغییر اقلیم میانگین دما در ایران یک و نیم درجه افزایش نشان می‎دهد. همچنین نزولات جوی کاهش داشته و سیکل ذوب برف سریع تر و تبخیر از سطح دریاچه بیشتر شود.

این پژوهشگر خاطرنشان کرد: رودخانه گهر پس از عبور از دره نگار و ارتفاعات اشترانکوه وارد شهر درود و دشت سیلاخور می‎شود و در سر راه خود پرورش ماهی و هکتارها مزرعه را سیراب می‎کند و نقش عمده‎ای در اقتصاد منطقه دارد. از بین رفتن دریاچه گهر به معنی از بین رفتن قسمتی از اقتصاد لرستان است.

وی یادآور شد: راهکار سریع حل مشکل در زمینه عملیات نرم افزاری ساماندهی گردشگران و مطالعات ساماندهی اشترانکوه است. بایستی یک پلن اولیه مستند به استاندارد جهانی گردشگری طی یک عملیات مطالعاتی انجام وبه مرحله اجرا درآید. همچنین بحث احیای پوشش گیاهی با نگاه تغییر اقلیم به روزآوری شود.

صادقیان با اشاره به عملیات سخت افزاری بیان کرد: برای حداقل سه سال از ورود گردشگر به دریاچه جلوگیری شود و در مدت این سه سال سه اقدام اساسی انجام شود. لایروبی قسمت‎های قابل دسترس دریاچه، عملیات عمرانی نظیر گابیون بندی و ایجاد دیواره حائل جهت جلوگیری از ریزش خاک به داخل دریاچه واحیای پوشش گیاهی.

این کارشناس ارشد آبخیزداری ادامه داد: در این راستا باید کار گروه کارشناسی احیای دریاچه تشکیل شده و ایجاد ردیف بودجه در سال ۹۷ جهت انجام مطالعات ساماندهی گردشگری و مطالعات دریاچه شناسی پیگیری شود. همچنین ایجاد ردیف بودجه عمرانی جهت لایروبی و عملیات عمرانی بررسی و شرح خدمات مفصل مطالعاتی به استانداری لرستان و نمایندگان ذی نفع ارائه شود.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۷:۳۰
پیمان صاحبی


مدیرکل حفاظت محیط زیست استان فارس گفت:ساخت سد تنگ سرخ در شیراز ، تیرخلاص به زیست بوم دریاچه مهارلو و مواهب طبیعی آن است.

حمزه ولوی در گفت و گو با ایرنا اظهار داشت : احداث این سد تاکنون به دلایل نداشتن ارزیابی زیست محیطی متوقف شده اما فشارهایی برای راه اندازی دوباره کارگاه آن در حال انجام است.


وی ادامه داد : دریاچه مهارلو در 35 کیلومتری جنوب شرق شیراز اکنون بطور کامل خشک است و این منطقه که روزگاری محل زیست مرغان مهاجر و فلامینگوها و پرندگان کنار آبزی بود به کویری نمکزار تبدیل شده که با اندک توفانی ریزگردهای آن به شیراز منتقل می شود.


وی یاد آور شد: در صورتی که مطالعات بیشتری برا ی احداث سد تنگ سرخ صورت نگیرد بطور قطع شرایط فعلی دریاچه مهارلو بدتر خواهد شد و اندک رطوبتی که تاکنون در بستر این دریاچه مانده نیز خشک می شود و توفان های نمک و ریزگردهای آن بیشتر سلامت مردم شیراز را تهدید می کند .


مدیرکل حفاظت محیط زیست فارس اضافه کرد : انتظار داریم صاحبنظران ، مدیران و مسئولان ، کارشناسان ، تصمیم گیران و تصمیم سازان و همه کسانی که دغدغه سلامت مردم شیراز و توسعه پایدار این استان و نجات محیط زیست را دارند در برابر رایزنی ها و فشارها برای تداوم ساخت سد تنگ سرخ بدون ارزیابی زیست محیطی بایستند و از منافع مردم و مصالح موجود دفاع کنند .


احداث سد تنگ سرخ اکنون در شیراز متوقف است و این موضوع در چنبره دیدگاههای متناقض مانده است ، برخی معتقدند: با احداث سد تنگ سرخ در بالادست شیراز و مهار اندک آبی که به رودخانه خشک و سپس به دریاچه مهارلو سرازیر می شود ، دریاچه مهارلو به نمکزاری وسیع تبدیل خواهد شد و توفان نیترات مستقیم به حلق مردم شیراز سرازیر می شود.


در عین حال برخی از مسئولان اجرایی، اعضای شورای اسلامی شهر شیراز و شهردار این کلان شهر هم در نشست های شورا یا در مصاحبه ها بر لزوم احداث این سد تاکید می کنند .


رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور و معاون رئیس جمهوری در شانزدهمین سفر استانی دولت تدبیر و امید به استان فارس که اردیبهشت 94 انجام شد بیان کرد: سد تنگ سرخ در شیراز ارزیابی محیط زیست ندارد و تا قبل از تایید ارزیابی زیست محیطی احداث سد غیر قانونی و تاکید بر ساخت آن تخلف است.
معصومه ابتکار افزود: ادامه کار این سد تا زمانی که ارزیابی محیط زیست تایید نشود ، غیر قانونی است و راهی برای فرار از قانون نیست .


سد تنگ سرخ که عملیات آن بهمن سال 1390 آغاز شد، در فاصله دو کیلومتری شهرک های شمال غرب شیراز واقع شده است.
این سد از نوع خاکی با هسته رسی و به ارتفاع حدود 80 متر از بستر سنگی پیش بینی شده است.


اهداف مختلفی برای ساخت این سد اعلام شده که از جمله آنها می توان به ذخیره سازی و استفاده از آب رودخانه خشک برای تامین آب مورد نیاز باغ های قصردشت شیراز و همچنین برای کنترل سیلاب بخصوص درفصل زمستان که در برخی سال ها خسارات فراوانی را به واحدهای مسکونی و تجاری شهر شیراز وارد می کند، اشاره کرد.


منتقدان ساخت سد تنگ سرخ بر این باورند این سد بدون مطالعات کافی زمین شناسی احداث شده و ترکیدن یا شکستن سد در آینده، شهرک های شمالی شیراز را به زیر گل و لای می برد و موجب وقوع فاجعه اقلیمی ، انسانی می شود.


این منتقدان همچنین خشک شدن دریاچه مهارلو در جنوب شیراز و احتمال وقوع توفان های نمک و برخاستن ذرات خطرناک و سرطان زا را از دیگر پیامدهای احداث سد تنگ سرخ بیان کرده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی
 

خرافات، کفتارها را به مرحله انقراض محلی رسانده است


کارشناس نظارت بر امور حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست استان همدان، گفت: مباحث خرافاتی موجود در خصوص کفتار به ویژه گونه ماده آن، موجب رسیدن جمعیت آن به انقراض محلی شده است.

کارشناس نظارت بر امور حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست استان همدان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص گونه حمایت شده کفتار، اظهار داشت: کفتارها شامل دو زیر گونه اصلی؛ خالدار و راه راه هستند که گونه راه راه آن متعلق به ایران بوده و در تمامی استان‌ها به ویژه استان همدان مشاهده می‌شوند.


وی گفت: کفتارها به عنوان گوشتخواران بزرگ جثه در راس غذایی بوده و از مهمترین حلقه‌های اصلی زنجیره غذایی به شمار می‌روند.


کارشناس نظارت بر امور حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست استان همدان، بیان داشت: از کفتارها به عنوان پاک کننده و یا رفتگر طبیعت یاد می‌شود، چرا که این گونه لاشه‌های موجود در طبیعت را چه از نوع علف خوار و چه از نوع گوشت خوار، پاکسازی می‌کند.


محمدی ادامه داد: حذف گونه‌های بیماز از جمعیت کل و بز، قوچ و میش، اهو و جبیر و کنترل جمعیت گونه‌های مختلف نشخوار کنندگان با توجه به ظرفیت منطقه از دیگر فوائد و ضرورت وجود کفتار است.


وی درباره آمار جمعیتی این گونه تصریح کرد: آمار دقیقی از کفتارها به لحاظ منزوی و حساس بودنشان وجود ندارد ولی با توجه به مشاهدات محیط بانان ما در مناطق حفاظت شده و آزاد استان، تعدا قابل توجهی ازایی این گونه به چشم می‌خورد.


کارشناس نظارت بر امور حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست استان همدان، تصریح کرد: پراکندگی جمعیت کفتار راه راه در سطح استان یکنواخت بوده و ما شاهد حضور این گونه در شهرستان‌ها نیز هستند.


محمدی درباره وضعیت این گونه در کشورمان بیان داشت: با اینکه کفتار، در لیست اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی، جزو گونه‌های حمایت شده قرار دارد اما به طور کلی، در کشورمان به غیر از دو استان از وضعیت خوبی برخوردار است.


وی افزود: وجود بحث خرافات در برخی استان‌ها منجر به شکار غیر مجاز و بی رویه و تخریب زیستگاه‌های کفتار به ویژه گونه‌ ماده آن شده است.


کارشناس نظارت بر امور حیات وحش اداره کل حفاظت محیط زیست استان همدان، تصریح کرد: دید منفی موجود در دو استان کشورمان، جمعیت کفتار را به مرحله انقراض محلی رسانده در حالی که در سایر مناطق کشورمان به ویژه استان همدان اقدامات حفاظتی، مورد خاصی این گونه را تهدید نمی‌کند.


محمدی گفت: مردم باید در همه جا محیط بان باشند و بر مبنای خرافات، موجبات انقراض گونه‌ای را در طبیعت فراهم نکند چرا که وجود گونه‌ای ضرورت دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پیمان صاحبی