منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۸۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است


یکی از مهمترین منابع ریسک طبیعی ، آتش سوزی می باشد.این ریسک نه تنها پیامد کوتاه مدت دارد، بلکه دارای عواقب درازمدت اکولوژیکی، اقتصادی و حتی اجتماعی می باشد.

آتش سوزی در اکوسیستم جنگل قدمتی برابر با زیست اجتماعی انسان ها دارد.آتش سوزی در مناطق جنگلی، منابع طبیعی و حتی زندگی انسان ها را در مناطق مختلف جهان تهدید می کند. با توجه به این که در کشور ایران از لحاظ منابع جنگلی، با محدودیت جدی مواجه هستیم و ریسک های مختلفی آن را تهدید می کند و باعث ازبین رفتن این منابع می شود، حفظ این منابع بسیار حائز اهمیت است. یکی از عوامل تخریب وریسک این منابع محدود،آتش سوزی می باشد. در این مقاله سعی شده اطلاعاتی در مورد انواع آتش سوزی در جنگل و منابع ایجاد آن در اکوسیستم جنگل ارائه شود.

جنگل

آتش سوزی در جنگل، این اکوسیستم با ارزش، سبب از بین رفتن چرخه طبیعت، تخریب محیط زیست واثرات مضر بر روی آن می شود. آتش سوزی باعث از بین رفتن چوب ، رستنیهای کف جنگل ، هر نوع زاد آوری و همچنین فرسایش شدید خاک می شود. آتش سوزی درجنگل یک فرآیند طبیعی است که بر سلامت جنگل دلالت دارد. آتش سوزی ها در بعضی اکوسیستم ها فرآیندهای تنظیم کننده ضروری برای برقراری سلامت جنگل می باشد، در حالی که در اکوسیستم های دیگر آتش سوزی درسلامت جنگل اشکالاتی ایجاد می کند.

 

انواع مختلف آتش سوزی

آتش سوزی که یکی از عوامل تخریب جنگل به حساب می آید ، انواع مختلفی دارد و مبارزه با آن بر حسب نوع حریق متفاوت است. و از نظرمیزان خسارتی که به بار می آورد در کشورها و مناطق مختلف اهمیت متفاوت دارد.زیرا شدت آن و در نتیجه بروز گزند، تابع شرایط اقلیمی محلی است که آتش سوزی در آن روی می دهد. حریق در جنگلهای سوزنی برگ به سبب سرعت و قابلیت اشتعال خسارتی را که به ارزش تجاری درختان وارد می‌آورد، به مراتب سنگین‌تر از درختان پهن برگ می‌باشد و جای خوشبختی است که بیشتر جنگلهای ایران از نوع پهن برگ می‌باشد. حریق در صورت وسعت و شدت و تکرار در یک جنگل سبب تغییر ارزش کیفی گونه‌ها می‌شود و به ظهور گونه‌های پست و نامرغوبی می‌انجامد که از نظر تجاری فاقد ارزش می باشند.

آتش سوزی در جنگل

منابع ایجاد آتش سوزی

آتش سوزی در جنگل مشکلات مختلفی را ایجاد می کند. بطور کلی، منابع ایجاد آتش سوزی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول شامل منابعی است که در آن انسان نقش اصلی را بعهده داردکه ممکن است بعلت غفلت و بی احتیاطی و یا سوءنیت و بدخواهی انسان است و دسته دوم منابعی است که منشا طبیعی دارند.

از آتش سوزی هایی که بصورت سهوی توسط انسان بوجود می آیند می توان به این موارد اشاره کرد: گاهی معتادان به دخانیات ،ته سیگار یا خاکستر چپق یا کبریت مشتعل خود را بدون آنکه کاملاً خاموش سازند به زمین می ریزند که موجب بروز حریق می شود. چوپانان ،تبر داران ،هیزم شکنان و همه کسانی که به قصد تفرج به جنگل می روند برای گرم کردن خود یا پختن غذا مبادرت به افروختن آتش می کنند ،اما چون پس از رفع نیاز ،آن را بخوبی خاموش نمی کنند آتش به مواد سوختنی مجاور سرایت می کند.گاهی زغالگیرها ،کوره زغال را به حال خود رها می سازند که احیاناً از آنها شراره هایی خارج می شود و موجب اشتعال مواد سوختنی جنگل می شود .گاهی در نتیجه تیر اندازی کسانی که به شکار می روند حریقی به وقوع می پیوندد. خروج گاز سوزان یا زغال سنگ گداخته از کوره لوکوموتیوهای زغالی نیز ،در نقاطی که هنوز از این گونه وسیله نقلیه استفاده می شود ،گاهی منبع ایجاد حریق های ناشی از بی احتیاطی و غفلت انسان است.

حریق در جنگلهای سوزنی برگ به سبب سرعت و قابلیت اشتعال خسارتی را که به ارزش تجاری درختان وارد می‌آورد، به مراتب سنگین‌تر از درختان پهن برگ می‌باشد و جای خوشبختی است که بیشتر جنگلهای ایران از نوع پهن برگ می‌باشد

اما حریق هایی که توسط انسان بصورت عمدی ایجاد می شوند شامل این موارد است:

-حریق هایی که انسان به قصد گریزاندن دام های غیر اهلی بوجود می آورد.

-حریق هایی که برای کمک به زادآوری جنگل از گونه معینی به دست انسان ایجاد می شود، حریق هایی که برای تولید علوفه بیشتر یا به قصد تبدیل جنگل به کشتزار صورت می گیرد،

-حریق هایی که به قصد انتقام جویی صورت می گیرد.

-حریق هایی که ناشی از رسوم و عادات آداب قبایل و ساکنان محلی است.

حریق هایی که منشا طبیعی دارند از منابعی همچون آذرخش، ته بطری یا یک تکه شیشه و حتی قطره آب، که مانند عدسی نور خورشید را متمرکز می کند و نیز از اشتعال مواد آلی جنگل بر اثر حرارت ناشی از تخمیر طبیعی این مواد بوجود می آید. نتایج این بررسی نشان می دهد که آتش سوزی درجنگل ، چه عمدی و چه غیر عمدی صورت گیرد، باعث از بین رفتن جنگل ها می شود و قبل از آنکه توسعه یابد، باید از ایجاد آن جلوگیری شود، زیرا ممکن است سبب انقراض برخی گونه های ارزشمند گیاهی و جانوری شود.

 

عطیه بیرانوند

کارشناس ارشد منابع طبیعی

بخش محیط زیست تبیان

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۳۳
پیمان صاحبی


 

اتفاقات ناگوار تغییر اقلیمی و افزایش گرمایش برای ایران رخ داده است

مدیر طرح ملی تغییرات آب‌وهوا سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه کشورهای مختلف دنیا دچار تغییر اقلیم و افزایش گرمایش شده‌اند، گفت: وضعیت تغییر اقلیم و افزایش گرمایش در کشورهای مدار رأس‌السرطان که ایران هم یکی از آنها است به مراتب ناگوارتر است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تسنیم،محسن ناصری در تشریح وضعیت تغییر اقلیم در کشورهای دنیا و به‌ویژه ایران اظهار کرد: در اکثر نقاط دنیا شاهد گرم شدن دمای هوا و تغییرات شکل گرفته در روی مدار رأس‌السرطان خودنمایی بیشتری می‌کند.

وی ادامه داد: کشورهایی همچون عراق، اردن، لیبی، تونس، مصر و شمال چاد که هم‌عرض ایران هستند و در مدار رأس‌السرطان ‌قرار گرفته‌اند از شرایط بحرانی‌تری نسبت به سایر کشورهای دنیا رنج می‌برند و این تغییرات اقلیمی یکی از دغدغه‌های مهم محسوب می‌شود.

مدیر طرح ملی تغییرات آب و هوا سازمان حفاظت محیط زیست تصریح کرد: شاهدیم که بسیاری از اتفاقات نامناسب تغییر اقلیمی روی کمربند مدار رأس‌السرطان تاثیر گذاشته و این حوادث تغییر اقلیمی در مناطق ذکر شده خودنمایی بیشتری می‌کند.

ناصری با بیان اینکه تغییر اقلیمی همیشه به خشکسالی منجر نمی‌شود، یادآور شد: گاهی این تغییرات اقلیمی موجب افزایش بارندگی خواهد شد اما مجموعه‌ای از اتفاقات ناخوشایند تغییر اقلیمی بر روی کمربند مدار رأس‌السرطان که ما نیز قرار داریم به‌وجود آمده و شاهد بالا رفتن دما، کاهش بارش و گرم‌تر شدن زمین هستیم.

وی با بیان اینکه کشورهای مختلف دنیا دچار تغییر اقلیم و افزایش گرمایش شده‌اند، گفت: وضعیت تغییر اقلیم و افزایش گرمایش در ایران و سایر کشورهای مدار رأس‌السرطان به مراتب ناگوارتر است؛ این تغییرات اقلیمی حتی می‌تواند وضعیت بدتری را حادث کند اما باید با تمهیدات لازم شدت آن را کاهش داد و راهکارهای جلوگیری از گرمایش زمین باید مدنظر قرار گیرد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۱
پیمان صاحبی


هومان خاکپور*: هوای سالم یکی از پنج عنصر ضروری برای ادامه حیات انسان است. هر فرد روزانه نزدیک ۲۲هزار بار نفس می‌کشد و تقریبا به ۱۵ کیلوگرم هوا در روز نیاز دارد. معمولا انسان می‌تواند به مدت پنج هفته بدون غذا و به مدت پنج روز بدون آب زنده بماند، اما نمی‌تواند بدون هوا حتی لحظه‌ای هم زنده بماند. با توجه به گسترش شهرها و افزایش منابع آلاینده‌های هوا، هوای اغلب شهرهای بزرگ و صنعتی آلوده است و با توجه به خطراتی که این آلودگی برای سلامت افراد ساکن در مناطق آلوده دارد، شناخت و آگاهی نسبت به جوانب مختلف این مساله از اهمیت بسزایی برخوردار است و تنها با آگاهی و شناخت از این مساله امکان جلوگیری یا کاهش خطرات آن وجود دارد.


آلودگی هوا با سوخت خودروها
بر اساس تحقیقات به ‌عمل آمده ذرات معلق کمتر از ۵/۲ میکرون مهم‌ترین آلاینده شهر تهران هستند که کامیون‌ها و اتوبوس‌های در حال تردد در تهران، سهم ۷۸ درصدی در تولید این ماده آسیب زا دارند. هم اکنون بالغ بر ۷۰درصد از آلودگی هوا در کشور به دلیل سوخت خودروهاست و ۳۰ درصد مابقی نیز به دلایل مختلف در بروز و تشدید آلودگی هوا در شهرهای بزرگ تاثیرگذار است. با توجه به تراکم جمعیت در شهر تهران و دیگر کلان‌شهرهای کشور باید گفت خودروهایی که هر روز بر میزان خودرو‌های موجود در کلان شهرها افزوده می‌شوند منابع آلوده کننده هوا هستند. تولید خودرو در کشور باید کاملا کارشناسی شده مورد بررسی قرار گیرد. 

مشکل آلودگی هوا با عامل خودروها به هیچ عنوان با طرح‌های دولتی حل و فصل نمی شود، بلکه این امر باید تحت یک اقدام مشارکتی از سوی مردم و دولت انجام شود تا بتوان میزان آلودگی ناشی از خودروها در شهرهای بزرگ را کاهش داد. یکی از اقدامات راهگشا از سوی دولت برای کاهش میزان آلودگی هوا ارتقای سیستم مصرف سوخت خودروها توسط خودروسازان و شرکت‌های تولیدکننده خودرو است. تولید خودروها در کشور باید به سمتی پیش برود که بر اثر مصرف بنزین از میزان آلایندگی‌ها کاسته شود. دیگر اقدام این است که میزان مصرف سوخت در خوردروها باید کاهش یابد و این امر می‌تواند به میزان قابل توجهی شدت آلاینده‌های ناشی از خودرو در کشور را کاهش دهد. 

دولت می‌تواند از طرح‌های تولید خودروهایی با مصرف انرژی‌های برقی، خورشیدی و ... استقبال کند و به این ترتیب میزان مصرف بنزین در محیط‌های شهری نیز کاهش می‌یابد. باید دانست اقدامات انجام شده در شهرداری‌ها با هدف ارتقای سیستم حمل و نقل عمومی همراه است. وقتی مردم بدانند به سهولت و با صرف کمترین زمان و هزینه می‌توانند با استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی به محل کار و مقصد مورد نظر خود برسند قطعا در این شرایط از میزان شدت بار ترافیکی در سطح شهر و آلودگی هوا کاسته می‌شود. 

یکی از مشکلات جدی در کلان‌شهرها این است که امکانات و زیرساخت‌های حمل و نقل عمومی چندان مهیا نیست و آن‌طور که باید و شاید در کلان شهرها سیستم حمل و نقل عمومی قوی وجود ندارد و مردم هم چندان نسبت به استفاده از وسایل حمل ونقل شهری راغب نیستند. شهروندان نیز با بررسی وضعیت زیر ساخت‌های شهری استفاده از خودروهای شخصی را در تردد روزانه خود ترجیح می‌دهند. بر اساس بررسی‌های انجام‌شده بیش از ۶۰ درصد خودروها در معابر تک‌سرنشین هستند. کاهش تردد خودروهای تک‌سرنشین نیازمند تقویت حمل و نقل عمومی است. در این راستا باید مترو، تاکسی سواری، ون و سایر وسایل حمل و نقل عمومی افزایش یابد تا مردم به سهولت با این وسایل نقلیه جابه جا شوند. با وجود این، برای کنترل رفتار رانندگان و ارتقای فرهنگ رانندگی باید از فناوری نوین استفاده کرد.

مردم و مسئولان در کنار هم
برای ارتقای کیفت هوا در کلان شهرها مردم باید با مسئولیت پذیری به فکر رفع کم و کاستی‌های ناشی از آلودگی هوا در کشور باشند. باید با ایجاد حس مشارکت در بین مردم کلان شهرها بتوان از میزان آلودگی هوا کاست. در این شرایط همگان مستلزم به پذیرش این امر هستند که هر کدام از افرادی که در شهرها از وسایل حمل و نقل شخصی استفاده می‌کنند سهم کلانی در آلودگی هوای شهرها دارند. با توجه به مساله حمل و نقل عمومی می‌توان به حاکمیت در رفع مساله آلودگی هوا کمک کرد. برای تحقق این امر بی شک باید از میزان استفاده از خودروهای تک‌سرنشین در سطح کلان شهرها کاسته شود. برای کاهش تردد خودروهای تک‌سرنشین می‌توان با هماهنگی‌های انجام شده با کارمندان از آنها خواست از وسایل حمل و نقل عمومی برای تردد استفاده کنند. برای تحقق این مهم باید با انجام توافقات و همکاری با ادارات حتی الامکان با وسایل عمومی تردد‌ها صورت گیرد.

مشارکت مردمی برای کاهش آلودگی
مردم هم بر اساس مشارکت شهروندی برای کاهش شدت آلودگی هوا باید وارد عمل شوند. برای مثال در فعالیت «کمپین سه‌شنبه‌های بدون خودرو» با وجود اینکه در حوزه محیط زیست استقبال مناسبی در مناطق مختلف کشور شده است، اما واقعیت این است که در مقابل تعداد مخاطبان این طرح اندک است. در راه اندازی این کمپین انتظار می‌رود تا اغلب افراد استفاده کننده از خودروهای تک‌سرنشین در یک روز هفته از دوچرخه یا وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند که در این کمپین شاهد عدم تناسب مطلوب بین دستگاه‌ها هستیم. این امر سبب شده تا میزان مخاطبان و حمایت کنندگان از این کمپین چندان مناسب نباشد. 

در اصل مشارکت مردم در کاهش شدت آلودگی هوا چندان رضایت بخش نیست و از سوی دیگر می‌توان با تنظیم دستگاه‌های خودرو و سیستم سوخت تا حدودی میزان آلودگی در شهرها را کاهش داد. در اصل تحقق این امر به میزان توجه و اهمیت شهروندان به معاینه فنی خودروها بستگی دارد تا به این ترتیب بتوان از مصرف مازاد سوخت در خودروها جلوگیری کرد. اما مشاهده می‌شود که مردم ما نسبت به مساله کاهش و حل آلودگی هوا چندان دغدغه مند نیستند. یکی از دغدغه‌های جدی مردم در بحث آلودگی هوای شهرها بحث سوخت خودروهاست که نمی توان انتظار حل و فصل مشکلات موجود را از سوی دولت داشت، بلکه حل این معضل و دیگر نارسایی‌های محیط زیستی همراهی مسئولان و مردم در کنار هم را می‌طلبد. در هر اقدامی فقط با مشارکت و همراهی مردم فعالیت‌های تاثیرگذار انجام خواهد شد.
* کارشناس محیط زیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی


*Damian Carrington: تحقیقات نشان داده است که ۲۳٪ از درگیری های خشونت آمیز در مناطقی که به لحاظ قومی تقسیم بندی شده اند، به فجایای اقلیمی مرتبط بودند.


بلایای اقلیمی احتمال برخوردهای مسلحانه را افرایش می دهد، این یافته مطابق تحقیقی است که نشان داده یک چهارم درگیری های خشونت آمیز در کشورهایی که به لحاظ قومیتی جدا شده اند، بعد از تغییرات آب و هوایی شدید، شروع شده اند.

موضوع نقش امواج گرمایی، سیل ها و طوفان های شدید در افزایش احتمال وقوع جنگ ها، بحث برانگیز بوده است، مخصوصا در ارتباط با خشکسالی طولانی مدت واقع در سوریه. اما این تحقیق جدید، ارتباط تنگاتنگی را در مکان هایی نشان می دهد که جمعیت در راستای خطوط نژادی و قومی دسته بندی شده است.

تحقیق قبلی، یک همبستگی بین بلایای اقلیمی و جنگ را نشان داده بود اما تحلیل جدید نشان می دهد که بلایا قبل از درگیری ها به وقوع می پیوندند و در نتیجه، یک ارتباط علیتی را منجر می شوند.

کارشناسان هشدار داده اند که افزایش بلایای طبیعی ناشی از گرمایش جهانی، فاکتور "افزاینده تهدید" برای خشونت های مسلحانه به شمار می رود. دانشمندانِ پشت این تحقیق جدید می گویند این نتیجه گیری می تواند راه را برای پیش بینی محل وقوع خشونت های آینده باز کند و در نتیجه اجازه خواهد داد تا اقدامات پیشگیرانه در نظر گرفته شوند.

به باور پروفسور John Schellnhuber، مدیر مؤسسه پوتسدام برای تحقیقات تاثیرات اقلیمی واقع در آلمان و عضوی از گروه تحقیقاتی، "درگیری های مسلحانه از بزرگ ترین تهدیدهای پیش روی دنیاست، جان برخی را می گیرد و برخی دیگر را مجبور می کند خانه های خود را ترک کرده و گاها به کشور های اطراف فرار کنند.
 وی می گوید که در هم آمیختن بلایای اقلیمی و تنش های قومی، یک "ترکیب انفجاری" را می سازد.

Schellnhuber می گوید مردم در مورد ارتباط بین اقلیم و جنگ فکر می کنند، برخی این ارتباط را پیدا کرده اند و برخی نه. اما چیزی که ما پیدا کردیم ارتباطی بسیار محکم بوده است.

به صورت کلی، اختلال اقتصادی و اجتماعی حاصل از فجایع اقلیمی، ارتباط قابل توجهی با درگیری مسلحانه پیدا نمی کنند، مگر در بخشی از کشور ها یا مناطق؛ مکان هایی که از قبل به دلیل تفاوت های قومی تقسیم شده اند. این تحلیل همچنین شوک وارده ی قبل از شروع دوران درگیری را به وضوح نشان می دهد و این اولین قدم در باز کردن گره های رابطه علت و معلولی موجود در ارتباط محیط زیست و درگیری است.

این پژوهش که در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده، نشان داده است که ۲۳ ٪ از درگیری های مسلحانه که در مناطق مبتنی بر تقسیم بندی های قومیتی به وقوع پیوسته اند، به بلایای اقلیمی مرتبط بوده اند. این در حالی است که فقط ۹٪ از کل درگیری های مسلحانه با تغییرات اقلیمی ارتباط پیدا می کنند. به گمان Schellnhuber، تقسیم بندی های قومیتی ممکن است به این معنا باشد که یک فاجعه اقلیمی، گروهی را به طور نامساوی، بیشتر از گروهی دیگر تحت تاثیر قرار دهد و این ناشی از جایگیری آن گروه یا سطح فقرشان باشد. "و در آن زمان است که مردم سریعا تقصیرها را گردن دیگران می اندازند."

گروه تحقیقاتی در آخر نتیجه گرفتند که: " این رشته حوادث دارای پیامدهای مهمی برای سیاست های امنیتی آینده خواهد بود به طوری که تعدادی از مناطق به شدت جنگزده دنیا، شامل آفریقای شمالی و مرکزی و همچنین آسیای مرکزی، هم نسبت به تغییر اقلیم (انسان ساز) آسیب پذیرند و هم توسط تقسیمات عمیق قومیتی تعریف شده اند.

"تجزیه و تحلیل های اخیر از پیامدهای اجتماعی خشکسالی ها در سوریه و سومالی نشان می دهند که چنین رویدادهای اقلیمی ممکن است در حال حاضر به شیوع درگیری های مسلحانه کمک کرده یا این درگیری ها را در آن دو کشور، پایدار کرده اند."

Schellnhuber می گوید ارتباط اقلیم و درگیری ها، در آینده حتی بیشتر اهمیت پیدا خواهند کرد: "در ۵۰ سال آینده، به طور معمول، مسبب ۸۰ تا ۹۰٪ فجایع، تغییر اقلیم خواهد بود. دیگر آن زمان است که همه چیز به حد انفجار می رسد."

وی گفت که پیش بینی های ناشی از منابع متقابل که در آنها، افزایش آب و هوای شدید محتمل است، با در نظر گرفتن مناطق قومیتی، می توانند راهی را برای دیدن مشکل پیش رو باز کنند. "شما می توانید اینگونه سیستم های راداری را نصب کرده تا نقاط مهم احتمالی درگیری های مسلحانه را پیش بینی کنید. سپس می توانید فاکتور های مختلفی را ادغام کنید، مثلا از منظر بحث مهاجرت فعلی، به این برسید که منابع بالقوه مهاجرت به خارج، کجا هستند."

پروفسور Solomon Hsiang از دانشگاه برکلی کالیفرنیا که از اعضای گروه پژوهش اخیر نبوده، در سال ۲۰۱۱ نشان داد که از سال ۱۹۵۰، مقدار ۲۰٪ از جنگ های داخلی به وقوع پیوسته، مربوط به تغییرات اقلیمی می باشند. وی گفت: "ارتباط بین تغییرات اقلیمی در سطح وسیع، و خشونت، یافته ای بسیار قابل توجه در سال های اخیر بوده است و پیامد های عظیمی را برای جوامع جهانی در پی دارد، چه امروزه و چه در آینده."

به گفته وی: "مطالعات اخیر نشان داده اند که این الگوها در سطح جهانی، در سراسر تاریخ بشری و در تمامی سطوح نظام های های اجتماعی وجود دارند، از خشونت در خانواده گرفته تا سطح های وسیع از جنگ های داخلی."

"این مطالعه جدید یافته های پیشین را تایید می کند و نشان می دهد که می توان با جایگزینی یک روش آماری، آنها را بهبود بخشید. این نکته بسیار حائز اهمیت است که به لحاظ حیاتی بودن پیامد های این اتفاقات برای جامعه، این گونه یافته ها دائماً بازسازی شده و توسط گروه های متعدد تحقیقاتی استحکام یابند."

کارهای قبلی بر برقراری ارتباط بین درگیری ها و داده های هواشناسی مانند دما و بارش باران تمرکز داشته اند. اما تحلیل جدید، تاثیر اقتصادی بلایای اقلیمی را که آسیب پذیری ملت درگیر را نشان می دهد، مورد توجه قرار داده است. 
به گفته Schellnhuber: "هم سوریه و هم آمریکا امروزه بزرگ ترین خشکسالی تاریخ خود را تجربه کرده اند، اما در کالیفرنیا جنگ داخلی در جریان نیست."

وی گفت که پژوهش جدید، مزیت دیگر و بسیار مهم متوقف کردن گرمایش جهانی را نشان داده: "مطالعه ما به موضوعی بسیار حائز اهمیت که در نتیجه ثبات اقلیمی به وجود خواهد آمد اشاره می کند و آن صلح است.

* روزنامه نگار

 منبع: گاردین

مترجم: ناعمه اعلایی/ زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۴
پیمان صاحبی


 

فارس هر سال 56 سانتیمتر فرو می‌رود

 از سال 1346 که نخستین فروچاله ایران به دلیل برداشت بی‌رویه آبهای زیرزمینی در دشت رفسنجان شکل گرفت تاکنون صدها فروچاله دیگر در نقاط مختلف کشور به ثبت رسیده است. از کبودرآهنگ همدان و دشت تهران و قزوین گرفته تا فارس و هرمزگان و خراسان و.... اما اکنون دو سال است که استان فارس رکورددار بیشترین میزان فرونشست زمین نه فقط در ایران بلکه در جهان است. به گفته معاون سازمان زمین شناسى و اکتشافات معدنى منطقه جنوب کشور در حال حاضر 70 درصد از دشت هاى فارس در معرض فرونشست است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران می نویسد: در همین حال بررسی‌ها نشان می‌دهد نشست سالانه زمین در نیومکزیکو به مقدار 34سانتیمتر در سال بیشترین رقم ثبت شده در کره زمین را به عنوان فرونشست زمین به خود اختصاص داده ولی اکنون طبق جدیدترین بررسی‌های سازمان زمین شناسی کشور، استان فارس با نشست سالانه 56 سانتیمتر، حتی نیومکزیکو را هم از صدر بیشترین فرونشست‌ها در جهان کنار زده و نام خود را به جای آن به ثبت رسانده است!


این صدرنشینی فارس البته به همین جا ختم نمی‌شود. فارس با همه طبیعت شگرف و متنوع و تمدن سازش در طول هزاران سال گذشته که رکورددار بیشترین تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور بوده حالا در نابودی همه 16 دریاچه‌اش و بهره کشی از آب‌های زیرزمینی نیز گوی سبقت را از دیگر استان‌های کشور ربوده به طوری که به گفته وزیر نیرو اکنون بیش از 80 درصد آب مصرفی این استان از منابع زیرزمینی به دست می‌آید. اما به گفته حمید چیت‌چیان، وزیر نیرو این میزان آب مصرفی فقط 6 درصدش، صرف شرب شهروندان می‌شود و حدود 92 درصد آن برای کشاورزی هزینه می‌شود. شیرین ابوالقاسمی، مدیر طرح بین‌المللی حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی، این نوع کشاورزی را ناپایدار‌ترین نوع کشاورزی در ایران قلمداد می‌کند و می‌گوید: وقتی آبی را که ارزش طلا دارد برای کشت برنج در استان فارس اینگونه هدر می‌دهیم باید انتظار این را داشته باشیم که فرونشست‌ها روز به روز بیشتر شده و حتی شاید در آینده نزدیک تخت جمشید و نقش رستم را هم در خود ببلعد. او می‌گوید: سال‌هاست که بسیاری از دشت‌های فارس مثل مرودشت، شیراز، کازرون که دریاچه پریشان روی آن قرار گرفته، فسا، داراب و جهرم متأثر از فرونشست زمین شده‌اند. نخستین فروچاله نیز بیش از ۱۵ سال پیش در دشت‌ارژن ایجاد شد اما در دوسال اخیر تعداد فروچاله‌ها زیادتر شده است. این کارشناس می‌افزاید: مهم‌ترین دلیل ایجاد فرونشست زمین، حفر چاه و برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی است که در این زمینه استان فارس باز هم صدرنشین است.


500 هزار تومان آب مصرفی برای تولید یک کیلو برنج شیراز
او می‌افزاید: در بخشی از کامفیروز که در محدوده پایلوت طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی قرار گرفته حدود 17 هزار هکتار مزارع برنج وجود دارد. این مزارع بخش زیادی از آب سطحی و زیر زمینی حوضه را تا به امروز بلعیده و به همین دلیل شاهد خشک شدن دریاچه‌های بختگان و پریشان در سال‌های گذشته بودیم و متأسفانه شدت خشکیدگی با تداوم این نوع کشت غلط و پر آب در استان فارس روز به روز تشدید می‌شود. او می‌افزاید: برای همین وزارت جهاد کشاورزی در شرایطی که می‌بایست چند سال پیش از این مانع کشت برنج در مناطق خشک می‌شد تازه دو سال قبل، ممنوعیت کشت برنج را در این استان با صدور بخشنامه ای اعلام کرده اما هیچ اقدامی برای اجرایی کردن بخشنامه انجام نشده و کشاورزان تا جایی که توانستند برنج کاشتند و مانع جدی هم از سوی وزارتخانه برای اقدام آنان صورت نگرفت». ابوالقاسمی تأکید می‌کند: «وضعیت در سرشاخه‌های رودخانه کر و حتی بالادست سد درودزن به قدری بحرانی است که اگر اقدام جدی انجام نشود شاهد وخیم شدن وضعیت منابع آب در این حوضه در سال‌های پیش رو خواهیم بود. جنگل اگر بسوزد یا تالاب اگر خشک شود شاید بتوان امید داشت که روزی اینها احیا شوند اما فروچاله‌ها و نشست زمین دیگر قابل جبران نیست.» به گفته او هر کیلو برنجی که در این منطقه تولید می‌شود 840 لیتر آب مصرف می‌کند که با احتساب هزینه‌های صورت گرفته در این صورت هر کیلو برنج فارس باید 640 هزار تومان فروخته شود و این یعنی فاجعه چون نزدیک به نیم میلیون تومانش فقط هزینه آب است! فاجعه‌ای که نشان می‌دهد چطور آب‌هایمان را داریم به مفت هدر می‌دهیم. او می‌گوید: دولت باید سیاست کشت فرامرزی را در مورد برنجکاری در این استان و استان‌های کم آب در پیش بگیرد و اجازه کشت محصولات آب بر به کشاورزان داده نشود و در همین حال برای جلب مشارکت مردم برنامه‌های مدون میان مدت و بلند مدت داشته باشد و با دادن اطلاعات و آگاهی‌های درست به مردم، از آنها در حفظ منابع آب کمک بگیرد.


وزارت جهاد کشاورزی جلوی برنج کاری را نمی‌گیرد
با وجود ابلاغ بخشنامه وزارت جهاد کشاورزی مبنی بر ممنوعیت کشت برنج در 15 استان کشور، اما از اصفهان و فارس و خوزستان گرفته تا سیستان و بلوچستان، در تمامی این 15 استان صدها و هزاران هکتار اراضی بدون هیچ ممانعتی از سوی این وزارتخانه همچنان زیر کشت برنج است. ابوالقاسمی مقصر اصلی را وزارت نیرو قلمداد می‌کند و می‌گوید: درست است که وزارت جهاد هم سیاست‌های بازدارنده ندارد اما این وزارت نیرو است که آب مورد نیاز این نوع کشت و کار را تأمین می‌کند و آنها باید پاسخگو باشند که به چه قیمتی اجازه می‌دهند آبهای ارزشمند یا از چاه های عمیق 300 متری یا از رودخانه‌ها برداشت غیر مجاز شده و به پای شالیکاری‌ها برود و بعد شاهد خشکیدگی گسترده دریاچه‌ها و تالاب‌ها و فرونشست زمین باشیم. در همین حال تماس خبرنگار «ایران» با دو تن از معاونان وزارت جهاد کشاورزی (معاون زراعت و معاون آب و خاک) و نیز احمد رضا عیسی‌پور مدیر محیط زیست آب منطقه‌ای استان فارس بی‌نتیجه ماند و هیچ یک حاضر به گفت‌و‌گو و پاسخگویی به این سؤالات نشدند. استان فارس در حال حاضر با بیش از 40 هزار هکتار شالیزار بعد از استان گیلان و مازندران سومین تولید‌کننده برنج در کشور است.


فارس و بیش از 93 هزار چاه مجاز و غیرمجاز
بر اساس اعلام سازمان آب منطقه‌ای استان فارس از مجموع 380 هزار چاه غیر مجاز کشور حدود 22 هزار حلقه از این چاه ها در استان فارس شناسایی شده که با احتساب 71 هزار و 90 چاه مجاز، مجموع چاه های مجاز و غیر مجاز استان فارس به بیش از 93 هزار حلقه می‌رسد. وزیر نیرو نیز دو هفته قبل در شیراز اعلام کرد از سال 93 تاکنون 2 هزار و 953 حلقه چاه غیر مجاز در این استان پُر شده است اما هنوز بیش از 19 هزار چاه غیر مجاز بلاتکلیف باقی مانده است. به گفته چیت چیان سالانه 8/9 دهم میلیارد متر مکعب آب در این استان مصرف می‌شود که از این میزان سهم آب زیرزمینی 78درصد است.
حمزه ولوی مدیرکل محیط زیست استان فارس در گفت‌و‌گو با «ایران» در توضیح این وضعیت می‌گوید: متأسفانه بحران آب در این استان هنوز هم جدی تلقی نمی‌شود با اینکه تمامی دریاچه‌های استان فارس خشک شده‌اند اما هنوز هم بخش اعظم آب مصرفی در حوزه رودخانه کر و سیوند در بالادست سد درودزن برای کشت برنج توسط مردم استفاده می‌شود. در برخی مناطق نیز کشاورزان با حفر چاه و برداشت آب از چاه دارند برنجکاری می‌کنند. اما رسیدگی به این وضعیت از حیطه اختیارات محیط زیست خارج است. ولوی می‌افزاید: امروز بیش از 70 دشت استان جزو دشت‌های ممنوعه اعلام شده است اما همچنان بیش از یک و نیم میلیون مترمربع از اراضی، زیر کشت محصولات زراعی و باغی است.
بررسی‌ها نشان می‌دهد افت متوسط سالانه در دشت‌های استان فارس در یک دوره آماری مورد مطالعه، حداقل چهار سانتیمتر در بهترین شرایط و حداکثر 2/74 متر است در همین حال براساس آمار منتشره از سوی آبفای کشور، میانگین افت سطح آبهای زیرز مینی در دشت‌های فارس طی 11 سال گذشته به بیش از 7 متر افت سطح رسیده است که مدیر طرح حفاظت از زاگرس مرکزی این وضعیت را بسیار نگران‌کننده ترسیم می‌کند.


حقابه تالاب‌های فارس داده نمی‌شود
تا همین چند سال پیش استان فارس 16 دریاچه و تالاب داشت که اکنون جز دو سه تا از آنها دیگر چیزی باقی نمانده است. سال گذشته نیز با ابلاغ آیین نامه حفاظت و احیا و مدیریت تالاب‌های کشور از سوی معاون اول رئیس جمهوری، وزارت نیرو موظف شد بر اساس ماده 3 این آیین نامه حقابه این تالاب‌ها را با اولویت دوم بعد از آب شرب تخصیص دهد اما برنجکاران همچنان آبشان را از رودخانه کر و سیوند و چاه های مجاز و غیر مجاز برداشت می‌کنند و حتی یک مترمکعب آب هم به دریاچه‌های فارس داده نشد. مدیر کل محیط زیست استان فارس به «ایران» می‌گوید: برای این منظور کارگروهی در استانداری شکل گرفت اما متأسفانه تأمین حقابه تالاب در این کارگروه توسط دستگاه‌های مسئول جدی گرفته نشد و آبی به تالاب‌ها داده نشد و بهتر است بگویم آبی وجود ندارد که به تالاب داده شود چون حتی آب ها قبل از اینکه به سد درودزن یا سیوند برسند با برداشت‌های غیر مجاز صرف برنجکاری‌ها می‌شوند.


بر اساس مطالعات صورت گرفته توسط دفتر طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی در سازمان حفاظت محیط زیست، میزان تخلیه آبهای زیر زمینی استان فارس در حوضه بختگان در بازه زمانی 1335 تا 1385 تا 12 برابر افزایش یافته است. به عبارت دیگر میزان برداشت آب زیرزمینی تنها در حوضه بختگان از 259 میلیون مترمکعب در سال 1335 به 3میلیارد و 108 میلیون مترمکعب در سال 1385 افزایش یافته در حالی که سطح زیر کشت کمتر از دو برابر رشد داشته است! این آمار نشان می‌دهد آنچه در حوضه بختگان اتفاق افتاده بیش از آنکه ناشی از نیاز واقعی به آب بوده باشد حیف و میل منابع آب سطحی و زیر زمینی و تغییر الگوی کشت از محصولات کم آب به محصولات پر آبی چون برنج و ذرت بوده است، به طوری که ناگهان به جای کاشت حبوبات، کشت برنج آن هم در سرزمین خشکی چون فارس بدعت می‌شود و همین امر موجب شده تا هر ساله رقمی بیش از 12 برابر آب مصرفی سال 1335 اکنون از زمین تخلیه شده تا برنج تولید شود. بنابراین دیگر نمی‌توان فاجعه خشک شدن دریاچه‌های استان فارس و فرونشست‌ها را به خشکسالی نسبت داد. در چنین شرایطی همین که تخت جمشید هنوز بلعیده نشده و می‌توان نقش رستم را در دل کوه به تماشا نشست و اینکه هنوز آسیب‌ها و خسارات جانی ناشی از فرونشست زمین متوجه ساکنان این منطقه نشده را باید شکرگزار باشیم. اما براستی طبیعت تا چه زمانی حاضر است این همه فشار بی‌رویه بر سرزمین را تاب بیاورد؟

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۲
پیمان صاحبی

تنها 3 درصد از چاه‌های غیرمجاز پلمپ شده‌/ مسئولان معضل بیابان‌زایی و کم‌آبی را درک نکرده‌اند

رئیس دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران و دکترا ی عمران منابع آب و محیط زیست از دانشگاه آریزونا ، معتقد است که هنوز درک درستی از معضل بیابان‌زایی و کمبود آب در کشور در مجموعه دولت به وجود نیامده است و کمتر از 50 الی 60 نفر از مسئولان نسبت به این مساله دغدغه دارند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا،مجتبی اردستانی در ارتباط با سرعت بالای بیابان‌زایی در کشور گفت: در گذشته عنوان می کردیم که ایران در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد، اما اکنون با توجه به تغییر اقلیم می‌توانیم؛ بگوییم که ایران در منطقه خشک واقع شده است. تغییر اقلیم سبب کم‌آبی شده و این کم‌آبی کشاورزی و سکونت را تحت تاثیر قرار داده و سبب افزایش بیابانی شدن زمین‌ها به ویژه در حاشیه بیابان‌ها شده است که این مساله کانون‌های جدید برای ریزگردها را نیز ایجاد می‌کند و این کانون‌های گرد و غبار زندگی شهرنشینی را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهند، همینطور که اکنون نیز در شهرهایی همانند اهواز آثار آن را مشاهده می‌کنیم.

وی با اشاره به اینکه تغییر اقلیم سبب شده است که تبخیر آب از میزان آب دریافتی در کشور بیشتر شود، توضیح داد: همین مساله ایران را نسبت به گذشته کم‌آب‌تر می‌کند، در نتیجه شاهد هستیم که مساحت کشور به جای آبادانی به سمت بیابانی شدن پیش می‌رود و این روند در 10 سال گذشته رشد فزاینده‌ای داشته است.

رئیس دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران افزود: البته طرح‌های بیابان‌زدایی خوبی از سوی وزارت جهاد کشاورزی و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور مطرح شده و برای تثبیت خاک نیز کاشت برخی از گونه‌های گیاهی در نظر گرفته شده است، اما کمبود بودجه اجرای این طرح‌ها را تحت تاثیر قرار داده، بنابراین شاهدیم که با سرعت زیادی به مساحت بیابان‌های کشور اضافه می‌شود.

وی با تاکید بر تاثیر بیابان‌زایی بر افزایش گرد و غبار گفت: انتقال این گرد و غبار از کانون ریزگردها به شهرها سبب تعطیلی شهرها می‌شود. همچنین میکروب می‌تواند؛ بر روی این گرد و غبار بنشیند و کیلومترها جابجا شود و از این طریق محیط شهری را آلوده کند و چالش‌های محتلفی را برای سیستم بهداشت و درمان کشور نیز ایجاد کند.

اردستانی ادامه داد: بنابراین دولت با هزینه در زمینه جلوگیری از بیابان‌زایی می‌تواند؛ از تولید هزینه‌های بیشتر در سال‌های آینده جلوگیری کند.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سئوال که بیابان‌زایی تا چه حد به دغدغه سیاستگذاران و مسئولان تبدیل شده است، گفت: به نظر می‌آید؛ تعداد کمی از مسئولان یعنی کمتر از 50 یا 60 نفر، بحث کمبود آب را درک کرده‌اند، اما این مساله در کل مجموعه خدماتی دولت نهادینه نشده است. همچنین نمایندگان مجلس نیز باید تک تکشان دغدغه بحث آب و بیابان‌زایی را داشته باشند و همه ارکان نظام باید به این مساله بپردازند تا با مدیریت آب‌های مجازی و آب‌های قابل استحصال و برنامه‌ریزی منظم و قابل پیگیری بتوانیم از این مشکل بکاهیم، اما شاهدیم که اکنون بسیاری از افرادی که در مسند تصمیم‌گیری هستند؛ هنوز این مساله را درک نکرده‌اند، در حالی که نیازمند عزم ملی برای حل مشکل کمبود آب هستیم.

وی ادامه داد: من پیش‌بینی می‌کنم که اگر قرار است؛ در آینده جنگی اتفاق بیفتد، این جنگ بر سر آب خواهد بود، همان طور که هم اکنون نیز شاهد معضلات بین کشوری در مورد آب‌های بین مرزی هستیم.

اردستانی اظهار کرد: از طرف دیگر عدم مدیریت صحیح منابع آب و حفر چاه‌های غیرمجاز بر مشکل کم‌آبی و افزایش بیابان‌زایی دامن می‌زند، قرار بود که دولت 350 هزار چاه غیرمجاز شناسایی شده را پلمپ کند، اما از این تعداد تنها 9 هزار حلقه چاه یعنی 3 درصد از آنها پلمپ شده است و 97 درصد دیگر با ادامه فعالیت شیرازه آبی کشور را تحت تاثیر قرار داده‌اند و شاهدیم که سبب بروز مشکلاتی هم چون فرونشست زمین در مناطقی مانند دشت میناب شده‌اند و برای آب‌خوان‌های زیرزمینی کشور مشکل ایجاد کرده‌اند که قطعا این رویه باید متوقف شود.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پیمان صاحبی


 

برنامه‌ریزی برای قانونی کردن کشت محصولاتی که در کشورهای دیگر ممنوع است!

 کشت محصولات دست کاری شده ژنتیک در 175 کشور جهان کاملا ممنوع است در حالیکه مسئولان ما در برنامه ششم توسعه به دنبال زیر کشت بردن یک میلیون هکتار از زمین های کشاورزی برای تولید این محصولات هستند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از فردانیوز،اغلب کشورهای جهان، از جمله اتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی تولید محصولات دست کاری شده ژنتیک را کاملاً ممنوع اعلام کرده‌اند اما مسئولان دولت یازدهم در برنامه ششم توسعه به دنبال زیر کشت بردن یک میلیون هکتار از زمین های کشاورزی برای تولید محصولات دست کاری شده ژنتیک هستند.

اما این موضوع تنها به اینجا ختم نمی شود چندی پیش ملک زاده, معاون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت و حریرچی، قائم مقام وزیر بهداشت صراحتا سلامت محصولات دستکاری ژنتیک شده(تراریخته) را در کشور تایید کردند.

ممنوعیت کشت محصولات تراریخته در 175 کشور جهان

کشت این محصولات در اغلب کشورها حدود 175 کشور کاملاً ممنوع است. حتی کشورهایی که واردات و مصرف این محصولات را تحت قوانین سختگیرانه برچسب‌گذاری آزاد کرده‌اند، برای کشت این محصولات، ممنوعیت های سختی قائل شده‌اند. این ممنوعیت به دلیل تأثیرات عمیق کشت این محصولات در به‌هم‌زدن زیست بوم های کشور است.

این در حالی است که در قاره آفریقا کشورهای الجزایر و ماداگاسکار، در قاره آسیا ترکیه، قرقیزستان، بوتان و عربستان، در قاره آمریکا کشورهای بلیز، پرو، اکوادور و ونزوئلا و در قاره اروپا کشورهای اسکاتلند، ولز، ایرلند شمالی، آلمان، فرانسه، هلند، مالت، قبرس، یونان، بلغارستان، روسیه، صربستان، کرواسی، ایتالیا، دانمارک، مجارستان، مولداوی، لاتویا، لیتوانی، اتریش، لهستان، اسلونی، آذربایجان، بوسنی و هرزگوئین، لوکزامبورگ، اوکراین، نروژ و سوئیس کشت محصولات دست کاری شده ژنتیک(GMO) را رسما ممنوع اعلام کردند.

اما اینکه چرا این کشورها اکیدا بر روی ممنوعیت کشت این محصولات در مزارع کشورشان تاکید دارند خود جای سوال دارد چرا در بسیاری از این کشورها باید کشت این محصولات با توجه به اینکه خودشان علم کامل در حوزه ژنتیک و بیوتکنولوژی را دارند کاملا ممنوع شود اما در ایران مسئولین ما به دنبال قانونی شدن کشت آن در مزارع باشند.

ممنوعیت کشت محصولات تراریخته در سوئیس برای سومین بار

در کشوری مثل سوئیس به‌دلیل عدم اطمینان از سلامت این محصولات، قوانین سختگیرانه ای وجود دارد به طوری که مدتی پیش برای سومین بار تا پنج سال دیگر یعنی تا سال 2021 کشت محصولات دست کاری شده ژنتیک(GMO) ممنوع اعلام شد، برای این منظور شورای فدرال سوئیس در بیانیه خود اعلام کرد: «تصمیم گرفته شد منع کاشت محصولات دستکاری شده ژنتیک را تا سال 2021 تحت قانون تکنولوژی ژنتیک ادامه دهیم. شورای فدرال سوئیس خواستار حفظ ذخایر و محصولات بومی کشاورزی در سوئیس و همچنین حق انتخاب محصولات توسط مصرف کننده است».

مسئولان سلامت کشور کمی هم به فکر سلامت مردم باشند

در اغلب کشورهای قاره اروپا، واردات و مصرف محصولات دست کاری شده ژنتیک حتی با حد تراریختگی زیر یک درصد نیز تنها با برچسب گذاری و قوانین احتیاط آمیز مجاز است؛ همچنین کشت، واردات و مصرف محصولات با تراریختگی بالای یک درصد اساساً ممنوع است. اما متاسفانه مسئولان امر در حوزه سلامت کشور صریحا اعلام می کنند که این محصولات هیچ گونه ضرری برای انسان ها ندارند و می گویند که مردم این محصولات را با اطمینان مصرف کنند و قائم مقام وزیر بهداشت در این زمینه از رسانه ها می خواهد تا در مورد موضوعاتی به مردم اطلاع رسانی کنند که به سلامت آنها مربوط می شود! غافل از اینکه اگر مسئولان سلامت کشور به فکر سلامت مردم بودند به این صراحت محصولاتی را که در هیچ جای دنیا سلامت آن برای انسان ها تایید نشده را تایید نمی کردند.
ذرت تراریخته

اهداف تولید محصولات تراریخته

اما اینکه ایده تولید محصولاتی از این قبیل با چه اهدافی شروع شد و نتیجه آن چه شد نیز قابل تامل است. حدود سی سال پیش دانشمندان به منظور کاهش مصرف سم و کودهای شیمیایی در مزارع تصمیم گرفتند تا با استفاده از علم ژنتیک ژن سمی را در محصولات کشاورزی وارد کنند که به واسطه آن، خود آن گیاه سمی را از خود ترشح کند که در مقابل آفات مقاوم باشد اما رفته رفته آفات نیز بر این سم غلبه کردند تا جائیکه کشاورزان مجبور شدند از سموم بیشتری برای دفع آفات استفاده کنند.

دکتر علی کرمی، متخصص رشته بیوتکنولوژی پزشکی و فوق‌تخصص مهندسی ژنتیک در این باره می گوید: حدود دو سال پیش مقاله‌ای چاپ شده است که 16 سال مطالعه برروی کشت محصولات دست کاری شده ژنتیک در آمریکا را نشان داده است و در آن اعلام شده که مصرف برخی سموم و علفکش‌ها سه برابر شده است.

حالا مسئولان امر در این حوزه بر پایه اینکه با کشت این محصولات در مصرف آب صرفه جویی می شود یا میزان استفاده از سموم و کودهای شیمیایی کاهش می یابد سعی در قانونی کردن کشت محصولاتی را دارند که به روش دست کاری ژنتیک عمل می آیند اما غافل از اینکه این محصولات فقط به تعدادی از آفات مقاوم می شوند و برای آفات دیگر نیاز به استفاده از سموم و کودهای شیمیایی وجود دارد.

امید است دولت یازدهم در برنامه ششم توسعه تغییر رویه ای را اتخاذ کند تا این بند از برنامه ششم حذف شود چراکه در غیر این صورت آسیب های جبران ناپذیری به انسان و محیط زیست وارد می شود.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۵
پیمان صاحبی


 

پارک جنگلی محمودآباد فروخته شد

اهالی منطقه سرخرود استان مازندران طی یک نامه سرگشاده به رئیس‌جمهور خواستار بازگرداندن پارک جنگلی شهدای ملاکلا به منابع طبیعی استان مازندران شدند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تسنیم، سینا زروان، فعال محیط زیست گفت: اخیراً 12 هکتار از جنگل‌های 19هکتاری منطقه سرخرود که به‌درخواست اهالی منطقه، پارک جنگلی شهدای ملاکلا نام گرفته بود به‌مبلغ 600 میلیون تومان به‌منظور ساخت مجتمع مسکونی فروخته شده است.

وی افزود: ابتدا مدعی شدند این 12 هکتار در اختیار تعاونی مسکن کارکنان وزارت اطلاعات قرار گرفته اما این ادعا پس از مکاتبه با وزارت اطلاعات مورد تکذیب قرار گرفت.

زروان ادامه داد: اهالی منطقه بارها اعتراض خود را نسبت به قطع درختان پارک جنگلی شهدای ملاکلا که به‌منظور ایجاد بستر لازم برای فروش این اراضی از بین برده شده‌اند اعلام کردند و بارها مورد تهدید قرار گرفته‌اند اما همچنان با تمام قوا در برابر تصرف این پارک جنگلی قدیمی مقاومت می‌کنند.

این فعال محیط زیست از ارسال نامه‌ای سرگشاده به رئیس جمهوری مبنی بر درخواست بازگرداندن جنگل شهدای ملاکلا به منابع طبیعی استان مازندران خبر داد. در بخشی از این نامه که خطاب به حسن روحانی نوشته شده و رونوشت آن به نهادهای ذی‌ربط ارسال شده آمده است:

"احتراماً به استحضار می‌رساند شهرک خانه دریا توسط شرکت خانه پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی در مساحت حدودی 200 هکتار، اقدامات اولیه ساخت آن آغاز و جهت تأمین فضای سبز این شهرک، زمینی به‌مساحت حدودی 19 هکتار با سند مجزا به ثبت منابع طبیعی جهت حفظ ماهیت کلی شهرک، پس از تحویل شهرک‌ساز (شرکت خانه) به مالکین شهرک خانه دریا ثبت شد و به اجاره سی‌ساله شرکت خانه به‌عنوان شهرک‌ساز درآمد، در سال 1384 پس از پایان دوره اجاره، اشخاص حقیقی و حقوقی برای تصرف و خرید این جنگل دست‌ساز دست به اقدامات گسترده زدند که با تلاش هیئت مدیره وقت شهرک و کمک رسانه‌هایی همچون رادیو، تلویزیون، روزنامه‌ها و مجلات و پیگیری‌های قانونی و قضایی، اقدامات افراد سودجو ناکام ماند که برخی از آنها به‌پیوست ارائه شده است.

انون پس از گذشت 11 سال مجدداً شاهد تعدی افرادی سودجو به این جنگل شده و مالکین متوجه شده‌اند به‌دلیل عدم پرداخت حق‌الاجاره منابع طبیعی جهت این جنگل 19 هکتاری، توسط هیئت مدیره‌های گذشته و کنونی سهواً یا عمداً (بدون اطلاع مالکین شهرک)، اشخاصی سودجو با هماهنگی مراجع قانونی محلی و درخواست ایشان برای استفاده از طرح هادی روستا، توسط اشخاص مورد نظر، اقداماتی گسترده و دقیق براتی انتقال این جنگل به بنیاد مسکن انقلاب انجام گرفته، بر اساس گفته‌های هیئت مدیره وقت کنونی در اثر گم شدن سند اصلی، اقدام به گرفتن سند المثنی و تک‌برگی شده و در سال 1393 حدود 12 هکتار از این جنگل 19 هکتاری، به‌وسیله سندی با پلاکی فرعی به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی انتقال یافته است و در اردیبهشت 1394 سند این جنگل به شخص ثالثی با نام حسین رحمان‌زاده انتقال داده شده (که مشخص است این عملیات انتقال در اواخر اسفند 1393 و فروردین 1394 یعنی در ایام تعطیلات نوروز به آن شخص ثالث (حسین رحمان‌زاده) صورت گرفته است.

با اشاره به متن موجود از یکی از اعضای هیئت مدیره انجمن مالکان خانه دریا و شنیده‌ها توسط یکی از اعضای هیئت امنای این انجمن بیم آن می‌رود که بسیاری از اعضای هیئت مدیره از این امر آگاه بوده‌اند و محتملاً همکاری‌های لازم را با اشخاص سود‌جو انجام داده‌اند‌، کما اینکه یکی از این اشخاص در متنی کوتاه در شبکه اجتماعی تلگرام بشخصه اعلام کرده که نام مالک روی سند صوری است. (مستندات موجود است).

مالکین شهرک خانه دریا و ساکنین روستای ملا کلا از حضرت‌عالی عاجزانه تقاضا دارند که برای رسیدگی به این موضوع جهت حفظ منابع طبیعی ملی و حفظ این جنگل 19 هکتاری با پوشش گیاهی از گونه‌های مختلف پهن‌برگ و سوزنی‌برگ و... و حفظ محیط زیست برای جلوگیری از ساخت‌وساز و ابطال سند صادرشده جهت بازگشت این جنگل به منابع طبیعی استان و برگشت این سرمایه ملی دستورات مقتضی را صادر فرمایید".

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی


 

شرق ایران از جمعیت خالی شد

کوهستان‌های سرد گرم تر می‌شوند و مناطق پر باران، تشنه آب. یک جا باران چنان می‌بارد که در چند دقیقه سیلاب می‌گیرد و جای دیگر خشکسالی در پاییز گلوی زمین را می‌فشارد و گرد و غبار همراه همیشگی باد می‌شود ، مردم در دیاری بر سر آب با هم درگیر می‌شوند و جایی دیگر به عزای رودخانه خشکیده ای می‌نشینند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، انگار که آسمان و زمین دیوانه شده‌اند، این عینی ترین مصداق تغییر اقلیم در ایران است. هیچکس منکر گرم شدن هوا نیست اما قصه «گرمایش جهانی» فقط به گرما ختم نمی‌شود. از بین ١٠ عامل تهدید آمیز حیات بشر، تغییر اقلیم در صدر قرار گرفته یعنی بالاتر از سلاح‌های کشتار جمعی. دانشمندان هشدار داده‌اند اگر دست روی دست بگذاریم و جلوی این تغییرات سریع را نگیریم، پایان قرن ٢١، اختتامیه زندگی در زمین است. مسئولان محیط زیستی کشور می‌گویند، پای امنیت ملی در میان است و نگران بالاتر رفتن دما هستند.

شرق کشور از جمعیت خالی شده
همین حالا در ایران خطر انقراض بیخ گوش «گون» و «ریواس» است اما «ابعاد تغییر اقلیم چنان گسترده است که از انقراض گونه‌های گیاهی شروع می‌شود تا بیماری‌های واگیر و غیرواگیر، کاهش درآمد صادرات انرژی و نفت خام و کمبود آب سالم.» محسن ناصری، مدیر طرح ملی تغییر آب و هوا در نشست تغییرات اقلیمی روی مشکلات مختلف دست می‌گذارد و می‌گوید:«همه چیز به تغییر اقلیم ربط دارد.» هنرمندان و فعالان محیط زیست و چند نفر از کارکنان و کارشناسان سازمان محیط زیست دور هم جمع شده‌اند تا برای گرمایش زمین مصداق بیاورند و از اوضاع ایران بگویند و دنبال راه حل باشند. «ما بخشی از موضوع تغییر اقلیم را از بابت برنامه‌ریزی در سطح کشور برنامه‌ریزی و دنبال می‌کنیم. گاهی تحویلمان می‌گیرند و در کابینه ارائه می‌دهیم؛ در سطوح مختلف. بعضی از وزارتخانه‌ها چشم دیدنمان را ندارند و بعضی‌ها هم ما را تحویل نمی‌گیرند. سعی کردیم نقش خودمان را در آن عرصه که عرصه فنی است، خوب بازی کنیم اما طبیعی است که کاستی‌هایی داریم.»

مدیر طرح ملی تغییر آب و هوا این را می‌گوید و تاکید می‌کند که «حتی بحث امنیت ملی مطرح است. شرق کشور ما به دلیل از دست رفتن منابع آب و تهی شدن ظرفیت زیستی‌اش از جمعیت خالی شده است. از نظر بنده بزرگترین مصداق تغییر اقلیم در شرق کشور ماست و ما داریم می‌بینیمش. جاهایی که تا ۹۰-۸۰ سال پیش به عنوان انبار غله کشور مشهور بوده است الان اگر یک لیوان آب بریزیم زمین، هنوز به زمین نرسیده، همه‌اش تبخیر شده است. این‌ها موضوعات خیلی مهمی است. حیات کشور ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد و باید مردم هم به این مسائل آگاه بشوند.» هنرمندان حاضر در جلسه از وضعیت حال حاضر تغییرات اقلیم حیرت کرده بودند و ناصری با این مقدمه از آنها خواست درباره تغییر اقلیم اطلاع رسانی کنند.

تغییر اقلیم از کجا پیدایش شد؟
انقلاب صنعتی همانا و تولد تغییر اقلیم همان. با آغاز انقلاب صنعتی در ١٨٣٠ میلادی، استفاده از سوخت‌های فسیلی باعث افزایش شدید دی اکسید کربن و بخار آب در هوا شد، این روند با افزایش جمعیت انسان‌ها همراه شد و میل به پیشرفت و هیجان تغییرات تازه کسی را متوجه تولد بحران نکرد. به جز طبیعت و هر آنچه در آن هست، آب و هوا هم از گزند انسان در امان نماند: افزایش گازهای گلخانه ای گرم شدن تدریجی هوا را به دنبال داشت و بالا آمدن سطح آب دریا، سیلاب و موجِ بلا.

علیرضا مساح بوانی، مسئول گروه‌های کاری آسیب‌پذیری و سازگاری با تغییر آب‌وهوا، پدیده تغییر اقلیم را اینچنین تعریف می‌کند: «افزایش گازهای گلخانه‌ای از بعد از انقلاب صنعتی باعث تغییراتی در جو شده که آن را تغییر اقلیم می‌نامیم. تغییر اقلیم با خشکسالی که از ابتدای خلقت بوده فرق دارد و خود می‌تواند خشکسالی را شدیدتر از پیش کند. می‌تواند در مناطقی که آلودگی هوا نیست، هوا را آلوده کند، و در جایی که آلوده هست آلودگی را شدت ببخشد. با ریزگرد هم فرق دارد اما می‌تواند شدت ریزگردها را بیشتر کند.»

او اینها را می گوید و اضافه می‌کند: «ما دو تا وظیفه کلی داریم؛ وظیفه جوامع علمی که ما جزو آن هستیم این است که اثرات مختلف این پدیده را بررسی کنند و راهکار ارائه بدهند. عموم مردم هم باید سعی کنند گازهای گلخانه‌ای را کمتر مصرف کنند. وظیفه افراد خاص این است که باید پل ارتباطی بین جوامع علمی و مردم باشند که من احساس می‌کنم هنرمندان و بازیگران بهترین نقش را می‌توانند ایفا کنند. تا الان شاید ۱۲ تا سلبریتی باشند که در سطح دنیا درباره این پدیده اطلاع‌رسانی می‌کنند و من فکر می‌کنم ایران جزو معدود کشورهایی باشد که با این تعداد افراد و هنرمند می‌خواهد وظیفه آگاه‌سازی را در این زمینه برعهده داشته باشد.»

تفنگ فعالیت‌ محیط زیستی رو به مسئولان
میترا حجار، نفیسه روشن و شبنم فرشاد جو از هنرمندان حاضر در جلسه هم‌اندیشی هنرمندان و کارشناسان محیط زیست بودند و مسئولان از آنها خواستند به مردم خبر دهند در جهان چه می‌گذرد و تغییر اقلیم چه بر سر زمین می‌آورد. میترا حجار، بازیگر سینما در آغاز گفته‌های خود نوک پیکان را به سمت مسئولان گرفت و گفت: «مشکلات خیلی بزرگتر از توان مردم است، برای همین نوک سلاح را به سمت مسئولان می‌گیرم. در ایران بیشترین اشتباهاتی که تاکنون در حوزه محیط زیست اتفاق افتاده توسط صنایع بوده و اغلب هم به جانمایی غلط صنایع مربوط می‌شده است و دیگر اینکه ما خواه ناخواه با کشورهای دیگر در حوزه مسائل محیط زیستی درگیر هستیم. مثلا سدسازی‌ها در افغانستان هامون ما را خشک کرده که آب این سدسازی‌ها بیشترین مرفین جهان را تامین می‌کند.»

او گفت سلامت جامعه تنها در طبیعت سالم امکان پذیر است و اضافه کرد: «ما در ایران درگیر مسائلی شده‌ایم که اصلا به موضوعات اصلی جامعه کمک نمی‌کند. فراموش کرده‌ایم که گرم شدن زمین اولین اثرش غیر از آب شدن یخ‌های قطبی، میلیاردها مهاجر آب و هوایی است که کمترین نتیجه آن افزاش جرم و جنایت و شکل گیری گروه‌هایی همچون داعش است. حجار با تاکید بر اینکه ما سه وزارتخانه داریم که مستقیماً به محیط زیست آسیب می‌زنند، وزارت صنایع، وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی را مقتدرترین و پولدارترین وزارتخانه‌ها دانست که در مقابل آن سازمان محیط زیست و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که باید پولسازترین وزارتخانه‌های ما باشند، فقیرترین نهادهای ما به شمار می‌روند.

او با طرح این پرسش که بعد از برجام چه اتفاقی افتاد؟ گفت: «ایران وارد تجارت جهانی خواهد شد اما اولین چیزی که ما به سمت آن می‌رویم مثل همیشه نفت و گاز است زیرا راحت ترین صنعت پولساز ما است و اصلا ًنمی خواهیم به خودمان زحمتی بدهیم. آمار انرژی‌های سبز و دوستدار محیط زیست در سالهای گذشته در کشور را که ببینید، واقعاً تاسف بار است و اینها مسائلی است که ما با آنها روبرو هستیم.»

نفیسه روشن، بازیگر دیگر حاضر در جلسه هم از این گفت که مردم هنوز از وجود فک خزری بی خبرند و ماجرایی تعریف کرد از بازدیدی از حیات وحش موته اصفهان و درگیری‌های پس از آن:« مردم دو منطقه درگیر شده بودند که این پناهگاه مال کدام منطقه است درحالی که در بازدید از آنجا دیدم که معدن و ویلاسازی چنان است که آهو و گوزن تا چند متری ویلا می‌آمدند و کسی به این مسئله معترض نبود.» شبنم فرشاد جو، بازیگر دیگر هم گفت: «از ما جز اینکه ماسک بزنیم و در اهواز عکس بگیریم کار مهمی بر نمی‌آید البته ما گروه‌هایی تشکیل می‌دهیم و با همکاران و دوستانمان در حفظ محیط زیست تلاش می‌کنیم اما چقدر از این بار باید به روی دوش ما باشد.ممکن است ما گاهی جو زده شده باشیم و واکنش‌هایی هم نشان بدهیم.»

از محیط زیستمان چیزی نمی‌دانیم
بحث‌های حاضران در جلسه به آموزش به کودکان رسید و فرهنگی که از محیط زیست کشور دور شده است. محمدحسین بازگیر، رئیس اداره محیط زیست شهر تهران هم در جلسه حاضر بود و در باره این مسئله چنین گفت:« ما برای آموزش محیط زیست الگو نداریم. از هر کدام از دانش‌آموزان بخواهید چند جانور را نام ببرند، سریع به ببر و فیل و زرافه و کرگدن اشاره می‌کنند، و هرگز اشاره ای به گاندو، سمندر لرستانی و حیات وحش ایران نمی‌کنند، چون اصلا به آنها معرفی نشده است. در یک برنامه علمی ۱۵۰ مقاله درباره پلنگ توسط کسانی نوشته شده بود که نه تنها هرگز پلنگ ندیده‌اند، بلکه حتی هیچ گاه به زیستگاه پلنگ هم نرفته‌اند.»

بازگیر گفته‌های خود را اینچنین به پایان برد: «باید به سمتی برویم که محیط زیست بخشی از فرهنگ ما باشد و تصمیم‌گیران به تاثیرپذیری انسان از طبیعت و وابستگی انسان به محیط زیست هم توجه داشته باشند. آب‌خوان‌های ما نه تنها خالی که مچاله شده است، یعنی اگر یک روز اقلیم هم درست شد و بارندگی داشته باشیم، دیگر در این آب‌خوان‌ها فضایی وجود ندارد و باران سیلی خواهد شد که معلم لرستانی و دانش‌آموز سیستانی را با خود خواهد برد، هیچکس توجه ندارد که همین آب‌خوان‌ها هر کدام روزی یک دریاچه ارومیه بودند که خشک شدند.»

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۱
پیمان صاحبی


اصغر محمدی فاضل*: این روزها خاک سیستان و بلوچستان کام همه را تلخ کرده است. نه، صحبت دیروز و امروز نیست. خاک سیستان سالهاست که کام ایران را تلخ کرده است و ساده ترین کار همان است که ما می کنیم: ابراز همدردی با مردم، تکرار قافیه ناموزون بی تدبیری مدیران سابق و اسبق واسبق السابقین، گلایه از کم لطفی همسایه، محکوم کردن دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور و صد البته مقداری وعده و وعید که اگر بشود، چه شود!   


استاندار سیستان و بلوچستان و نماینده مردم زابل در مجلس شورای اسلامی از اینکه "سهم بودجه مدیریت بحران سیستان و بلوچستان صفر است" گلایه کرده اند و احتمالا امروز همکارانشان به ایشان خواهند گفت که "مویه بس کن بر این مزار"  که آسمان کشور همه جا به همین رنگ است. 

در چنین فضایی، سازمان حفاظت محیط زیست هم که آوازه بی پولی و تنگدستی اش شهره آفاق شده، آنچه که از دستش بر خواهد آمد را عرضه کرده و آمادگی ایران برای همکاری با یونسکو به منظور ایجاد یک منطقه فرامرزی در برنامه انسان و کره مسکون و ایجاد پارک صلح و دوستی با مشارکت همسایگان را مطرح کرده است. این یعنی اینکه در این خانه کسی هست که بداند در عرف بین الملل برای حل یک مشکل خودت، باید یک گره هم از کلاف مشکلات همسایه باز کنی. 

از سوی دیگر طی یک هفته گذشته مردم ایران و افغانستان دو حادثه مشابه و تلخ و البته با مقیاسی متفاوت را تجربه کردند که در هردو حادثه پای آب در میان بود و اتفاقا در هر دو مورد علت اصلی اعتراضات، بی توجهی به نظر مردم و تصمیم گیری مقامات دولتی بدون مشارکت جوامع محلی بود.  

با کنار هم قرار دادن این اتفاقات، فقط یک نتیجه میتوان گرفت: دوران سد سالاری و مدیریت آب با بتن به سر آمده است. باید با اصل خود برگردیم، کنار هم زانو بزنیم و برای حل مشکلات خود ساخته بجای انتقال آب به "مدیریت آب" فکر کنیم. باور کنیم که روستایی زابلی اگر به اندازه دانش آموخته پایتخت نشین مدرک ندارد ولی چندین قرن تجربه خود و نیاکانش را در سینه دارد و به جای اینکه بخشی از مشکل باشد میتواند تمام راه حل باشد.  

حکایت این روزهای ما را مهندس محمدکاظم کاظمی شاعر خوش ذوق افغان مدتها پیش این گونه تصویر کرده است: 

رودی که شاخه شاخه شد و هر طرف که رفت
آبِ حیاتِ یک طرفِ این جهان شده است

نهری به قندهار رسید و انار شد
نهری درختِ جنگلِ مازندران شده است

نهری به چابهار رسید و بهار کرد
نهری به رودک آمده و مولیان شده است

یک نهر، سوی مزرع ترکان روانه شد
یک نهر، آبخورد خراسانیان شده است

یک نهر آب شیرین، یک نهر آب شور
راهی به هر کرانه‌ی این خاکدان شده است

شیرین آن رسید به بنگاله، قند شد
شورَش، ملاحت نمک سیستان شده است!

* رئیس دانشکده محیط زیست

 منبع: روزنامه سبزینه
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پیمان صاحبی