با همسایگان: مدارا یا مروت؟
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۷ ق.ظ
اصغر محمدی فاضل*: این روزها خاک سیستان و بلوچستان کام همه را تلخ کرده است. نه، صحبت دیروز و امروز نیست. خاک سیستان سالهاست که کام ایران را تلخ کرده است و ساده ترین کار همان است که ما می کنیم: ابراز همدردی با مردم، تکرار قافیه ناموزون بی تدبیری مدیران سابق و اسبق واسبق السابقین، گلایه از کم لطفی همسایه، محکوم کردن دخالت بیگانگان در امور داخلی کشور و صد البته مقداری وعده و وعید که اگر بشود، چه شود!
استاندار سیستان و بلوچستان و نماینده مردم زابل در مجلس شورای اسلامی از اینکه "سهم بودجه مدیریت بحران سیستان و بلوچستان صفر است" گلایه کرده اند و احتمالا امروز همکارانشان به ایشان خواهند گفت که "مویه بس کن بر این مزار" که آسمان کشور همه جا به همین رنگ است.
در چنین فضایی، سازمان حفاظت محیط زیست هم که آوازه بی پولی و تنگدستی اش شهره آفاق شده، آنچه که از دستش بر خواهد آمد را عرضه کرده و آمادگی ایران برای همکاری با یونسکو به منظور ایجاد یک منطقه فرامرزی در برنامه انسان و کره مسکون و ایجاد پارک صلح و دوستی با مشارکت همسایگان را مطرح کرده است. این یعنی اینکه در این خانه کسی هست که بداند در عرف بین الملل برای حل یک مشکل خودت، باید یک گره هم از کلاف مشکلات همسایه باز کنی.
از سوی دیگر طی یک هفته گذشته مردم ایران و افغانستان دو حادثه مشابه و تلخ و البته با مقیاسی متفاوت را تجربه کردند که در هردو حادثه پای آب در میان بود و اتفاقا در هر دو مورد علت اصلی اعتراضات، بی توجهی به نظر مردم و تصمیم گیری مقامات دولتی بدون مشارکت جوامع محلی بود.
با کنار هم قرار دادن این اتفاقات، فقط یک نتیجه میتوان گرفت: دوران سد سالاری و مدیریت آب با بتن به سر آمده است. باید با اصل خود برگردیم، کنار هم زانو بزنیم و برای حل مشکلات خود ساخته بجای انتقال آب به "مدیریت آب" فکر کنیم. باور کنیم که روستایی زابلی اگر به اندازه دانش آموخته پایتخت نشین مدرک ندارد ولی چندین قرن تجربه خود و نیاکانش را در سینه دارد و به جای اینکه بخشی از مشکل باشد میتواند تمام راه حل باشد.
حکایت این روزهای ما را مهندس محمدکاظم کاظمی شاعر خوش ذوق افغان مدتها پیش این گونه تصویر کرده است:
رودی که شاخه شاخه شد و هر طرف که رفت
آبِ حیاتِ یک طرفِ این جهان شده است
نهری به قندهار رسید و انار شد
نهری درختِ جنگلِ مازندران شده است
نهری به چابهار رسید و بهار کرد
نهری به رودک آمده و مولیان شده است
یک نهر، سوی مزرع ترکان روانه شد
یک نهر، آبخورد خراسانیان شده است
یک نهر آب شیرین، یک نهر آب شور
راهی به هر کرانهی این خاکدان شده است
شیرین آن رسید به بنگاله، قند شد
شورَش، ملاحت نمک سیستان شده است!
* رئیس دانشکده محیط زیست
منبع: روزنامه سبزینه
۹۵/۰۵/۰۶