منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۲۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

ده واقعیت درباره جایگاه کشاورزی با بذرهای تراریخته

سلامت نیوز:محمد درویش مدیر کل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت از محیط زیست در کانال تلگرام خود به قلم دکتر دیرک زیمرمن یادداشتی را منتشر کرد که در تاریخ ١٦ ژوئن ٢٠١٦ در تارنمای سازمان جهانی صلح سبز آلمان هم با عنوان : " ده واقعیت درباره جایگاه کشاورزی با بذرهای تراریخته" انتشار یافته بود.



در این یادداشت آمده است : برای نخستین بار در سال ١٩٩٦ بذرهای تراریخته برای هدفهای تجاری کاشته شدند. از آن زمان مساحتی که برای کشت آنها مورد استفاده قرار می گیرد به مرور افزایش پیدا کرد. لیکن اینک گزارش شده که یک درصد مساحت کشت این بذرها در سال ٢٠١٥ در مقایسه با سال ٢٠١٤ کاهش یافته و این روند کاهنده احتمالا در سال جاری هم ادامه خواهد یافت.


مساحتی نزدیک به ١٨٠ میلیون هکتار برای کشت بذرهای تراریخته وجود دارد که ١٣٪‏ از مساحت زمینهای کشاورزی در دنیا را شامل می شود. کاهش یک درصدی کشت موجب نارضایتی مافیای حاکم بر صنعت محصولات دستکاری شده ژنتیکی را فراهم کرده؛ اما این نکته تنها دلیلی نیست که این بخش از لابی و صنعت بیوتکنولوژی را ناراضی می کند. در طول سالهایی هم که مساحت مورد استفاده برای کشت بذرهای تراریخته رو به افزایش بود، موفقیتهای مورد نظر صاحبان این صنعت بدست نیامد:


١- در اروپا کاهش مساحت کشت به مقدار ١٨٪‏ بسیار شدید بوده است. تنها ١١٦,٨٧٠ هکتار از زمینهای کشاورزی اتحادیه اروپا که حدود ٠,٠٧٪‏ از کل اراضی را شامل می شوند، در سال ٢٠١٥ به کشت بذرهای تراریخته اختصاص داده شده اند.


٢-بذرهای تراریخته هنوز هم تنها در ٢٨ کشور دنیا کاشته می شوند؛ از آنها فقط پنج کشور در اتحادیه اروپا (اسپانیا، پرتغال، جمهوری چک، رومانی و اسلواکی). این بدان معناست که اغلب کشورها، علی رغم تلاش های فراوان شرکتهای مربوطه، هنوز هم زمینهای کشاورزی خود را از بذرهای تراریخته دور نگاه می دارند.


٣- دو سوم از کشت این نوع بذرها در قاره آمریکای شمالی و جنوبی ( ایالات متحده، برزیل و آرژانتین) انجام می گیرد.


٤-در کشورهایی هم که بذرهای تراریخته کاشته می شوند، مساحت آنها در مقایسه بسیار ناچیز بشمار می آید. بطور مثال در رومانی، جمهوری چک، بنگلادش و یا شیلی به کمتر از ٥٠٠٠٠ هکتار می رسد.


٥-بذرهای مورد استفاده نیز بسیار محدود هستند. در ٥١٪‏ از مساحت زمینهای کشاورزی دنیا تنها سویا کاشته می شود. همراه با آن، ذرت، پنبه و کلزا چهار بذری هستند که در مجموع ٩٩٪‏ از کشت با بذرهای تراریخته را شامل می شوند. بذرهایی که دست آخر یا به معده جانوران ختم می شوند، یا برای سوخت ارگانیک مورد استفاده قرار می گیرند و یا مانند پنبه کلا برای تغذیه مصرف نمی شوند. به عبارت دیگر بذرهای تراریخته در امر تغذیه مردم دنیا نقشی بازی نمی کنند.


٦- از بذرهای تراریخته کار خاصی برنمی آید (بازده خاصی ندارند). آنها یا همچنان در برابر علف کش ها مقاوم هستند و یا حشره کش های خاص خود را تولید می کنند که به معنای ورود سموم از اینراه به زمینهای کشاورزی می باشد. ترکیب این دو ویژگی در یک بذر با مهندسی ژنتیکی(stacked events) به مرور افزایش پیدا کرده. آنها در حال حاضر ٣٣٪‏ از گیاهان تراریخته را تشکیل می دهند.


٧-گیاهان تراریخته اما در عمل شکست می خورند. علف های هرز در برابر علف کشها، بطور مثال گلیفسات، مقاومت پیدا می کنند. پاسخ صنعت به این روند، تغییر ژنتیکی گیاه و مقاوم کردن آن در برابر دیگر علف کشها مانند Dicamba و یا Isoxaflutol می باشد. حتی گیاهانی که با پروتئین Bacillus thuringiensis در مبارزه با حشرات مجهز شده اند، به مرور سبب مقاوم شدن حشرات در برابر این سم می شوند.


٨-پنبه تراریخته نیز که از آن معمولا به عنوان یک محصول موفق مهندسی ژنتیکی برای کشاورزی های کوچک نام برده می شود، هر چه بیشتر با شکست روبرو شده است. چندی پیش دو ایالت در هندوستان اعلام کردند که از بکار بردن پنبه تراریخته بدلیل مقاوم شدن حشرات در برابر آنها خودداری خواهند کرد و به کشت پنبه معمولی باز خواهند گشت. تصمیمی که از جانب کشور بورکینا فاسو هم در غرب آفریقا به دلیل کیفیت نامناسب محصول به اجرا گذاشته خواهد شد.


٩- مقاومت در برابر محصولات تراریخته هنوز هم کلا بسیار شدید است. ١٧ کشور از ٢٨ عضو اتحادیه اروپا، از جمله آلمان، در سال ٢٠١٥ کشت ذرت تراریخته را فعلا در خاک خود ممنوع اعلام کرده اند. حتی در ایالات متحده به مرور تردید در این زمینه در حال افزایش است. از جهتی هم مباحثه های اخیر بر سر (ضررهای احتمالی و خطر سرطانزا بودن) گلیفسات وجهه گیاهان تراریخته را بسیار تحت الشعاع قرار داده.


١٠-ادعای گروه ذی نفوذ کشاورزی با محصولات تراریخته (ISAAA) که استفاده از چنین بذرهایی را به ویژه کمک بزرگی به کشاورزی های کوچک با امکانات محدود می داند، قابل تایید نیست. حتی اگر ارقام ارایه شده مبنی بر اینکه ٩٠٪‏ از ١٨ میلیون کشاورز مصرف کننده بذرهای تراریخته، صاحب کشاورزیهای کوچک هستند، صحت داشته باشد، باز هم این گروه تنها حدود ٣٪‏ از پانصد میلیون کشاورزیهای کوچک در سراسر دنیا را شامل می شود که به این ترتیب رقم بسیار ناچیزی بشمار می آید. به عبارت دیگر ٩٧٪‏ از کشاورزیهای کوچک بدون بذرهای تراریخته کار می کنند. اغلب بذرهای تراریخته با مقیاسهای صنعتی طراحی می شوند و دقیقا برای همان محدوده هم قابل استفاده هستند.


اینکه مهندسی ژنتیکی در محدوده کشاورزی به یک بن بست برخورد کرده است، واقعیتی است که به مرور آشکارتر می شود. راه حل برای رهایی از این بن بست مدتهاست که وجود دارد: کشاورزی اکولوژیکی بدون مصرف بذرهای تراریخته. حتی استفاده از smart breeding (روشی که امکان آنالیز دی اِن اِی گیاه و شناخت خواص آن مانند مقاومت در برابر گرما را به کشاورزان می دهد، تا از راه اصلاح نباتات به هدف مورد نظر خود برسند) تا کنون نتایجی ارائه داده اند که مهندسی ژنتیکی به پای آنها نمی رسد. به این واقعیت حتی ISAAA در گزارش اخیر خود، غیر مستقیم، اشاره می کند. در این میان اما از کشت چهار هزار هکتاری موفقیت آمیز کلزا با روشهای جدید مهندسی ژنتیکی در آمریکا گفتگوست. مساله مهم البته باز هم مقاومت این گیاه در برابر علف کشها است که در حال حاضر در اتحادیه اروپا نیز مورد بحث است.

از گزارش ISAAA همچنین می توان دریافت که چه چیز برای صنعت نقش اساسی را بازی می کند: بر روی تنها ١٣٪‏ از زمینهای کشاورزی دنیا گیاهان تراریخته کشت می شوند، فروش بذرها اما در دنیا ٣٤٪‏ از درآمد شرکت ها را تامین می کند. و این حقیقتی بسیار قابل توجه و تامل برانگیز است! چرا که بازار علف کشها نیز عمدتا در دست چنین شرکتهای فروشنده بذرهای تراریخته است و در نتیجه مصلحت یا انگیزه ای برای یافتن راه حلهای اکولوژیکی پایا در زمینه کشاورزی وجود ندارد!

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۳
پیمان صاحبی

 

قرمز شدن دریاچه ارومیه نشانه ای بر حیات دوباره آن است؟

سلامت نیوز:نگین فیروزهای ایران، رنگ باخته و سرخگون شده است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: نگین فیروزهای ایران، رنگ باخته و سرخگون شده است. سابق بر این، خشکسالی دلهره هر روز دریاچه ارومیه بود که به مدد بارش باران و بازشدن چند سد و راهی شدن چند رود، سرعت شور هزارشدن و آبرفتن دریاچه کندتر و سطح آب پنج برابر سال گذشته شد. بلای بهره برداری بی رویه بشر و بردن حقآبه اگرچه بحران همیشگی این دریاچه ۴۰۰ هزار ساله بوده اما حالا مدتی است که با تغییر رنگ آب، دلشوره تازهای به جان دومین دریاچه آب شور زمین افتاده است که »مبادا فاجعه ای تازه در کمین باشد.« هر کس از ظن خود برای دل خونین دریاچه ارومیه، دلیلی تراشیده است؛ رشد کشند قرمز، شوری بیش از حد آب و سوارشدن لاشه آرتمیاهای مرده بر آب دریاچه بهخاطر کمبود اکسیژن، زیادشدن جلبکهای لاسالینا و چندین نظریه دیگر. رسیدن فصل گرما و تبخیر دوباره آب دریاچه با تغییر رنگ آن همراه شده و به این نگرانی دامن زده که سرخرویشدن، نشان خطر است یا زندگی دوباره بزرگترین دریاچه کشور؟

چند روزی است که انتشار عکسهای تازه از سرخی دریاچه، بسیاری را برآشفته است، بعضی از پرآبشدن دریاچه خوشحال هستند و بعضی دیگر شنای کودکان را در آب خونین رنگ خطرناک می دانند. رنگوروی تازه دریاچه ارومیه اگرچه نگاه ها را به سوی خود جلب کرده اما ستاد احیای دریاچه ارومیه، رنگ سرخ را نشان زندگی دریاچه می داند.

این اولین بار نیست که دریاچه تغییر رنگ می دهد و در سالهای اخیر با کاهش آب دریاچه و پرشدن آن، دریاچه رنگ باخته و صورتی نو به خود گرفته. فرضیه های مختلفی پیشروی این اتفاق است که دراین میان، فرضیه هایی قدرت اثبات بیشتری در تحقیقات دارند. فرضیه تخم گذاری آرتمیا؛ موجودات سخت پوستی که اواسط تابستان هر سال ساکن دریاچه می شوند، فرضیه نمک های منیزیم دار که با رنگ نارنجی متمایل به قرمز به دلیل مقاومت بالا به دریاچه رنگ می دهند و یا فرضیه ترشح رنگدانه های جلبک هایی به نام »دونالی لاسالینا« که هرکدام می توانند در قرمزی آب دریاچه مؤثر باشند. کشند قرمز نیز فرضیه دیگری بود که موجب نگرانی شد؛ پدیدهای که به دنبال ورود بیرویه پساب های صنعتی و زهاب های کشاورزی به آب به وجود می آید. بر اثر رشد کشند قرمز در بستر دریاچه ها و تالاب ها، رنگ دریاچه تغییر می کند اما کارشناسان، طرح این فرضیه را منتفی می دانند؛ چراکه میزان شوری آب دریاچه ارومیه آنقدر زیاد است که جلبک های عامل کشند قرمز نمی توانند در این محیط، زیست کنند.
خلیل ساعی، نماینده ستاد احیای دریاچه ارومیه در آذربایجان شرقی، چندی پیش در نهمین جلسه ستاد احیای دریاچه ارومیه دراین باره گفت: »وجود تعداد زیادی از جلبک های دریایی و آرتمیا موجب شده رنگ دریاچه ارومیه از حالت طبیعی خارج شود، بنابراین فعالیت بیش از حد آنها موجب قرمزشدن آب دریاچه ارومیه شده و تنها دلیل تغییر رنگ است.« در روزهای اخیر، مدیر دفتر استانی ستاد احیای دریاچه ارومیه هم آغاز رشد »آرتمیا« را دلیل قرمزشدن دریاچه دانست. وقتی در اواخر دهه ۸۰ این اتفاق برای دریاچه تکرار شد، سرپرست سازمان شیلات ایران قرمزشدن آب دریاچه ارومیه را ناشی از جابه جایی گونهای از »فیتوپلانکتونها« دانست و گفت: »معمولا میزان شوری آب، دما و حتی فعالیت های انسان شرایطی را به وجود می آورد که به یک گونه فشار وارد شده و گونه دیگر جایگزین آن می شود و خطری برای اکوسیستم دریاچه ارومیه ندارد.


رنگ قرمز ابتدا در شمال دریاچه دیده شد و بعد به جنوب رسید. پس از بارشها و عملیات انتقال آب از سوی ستاد احیای دریاچه آب تازه به دریاچه راه یافت و تا حد زیادی از شوری کاست. اینطور که مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه به »وقایعاتفاقیه« می گوید، با ورود آب تازه، فعالیت بیولوژیکی در سطح دریاچه تا حد زیادی بالا رفته و این خبر خوبی است: »جلبک آبی و جلبک سبز آبی یا سولفور هر کدام میتوانند رنگ آب را بهطیفی خاص بدل کنند.« به گفته تجریشی »رشد کشند قرمز« که چند باری به عنوان دلیلسرخی دریاچه گفته شده، درست نیست. »کشند قرمز خا ِص آبهای شیرین است و امکان ندارد در دریاچه ای به این شوری رشد کند و برای دریا بد است چون اکسیژن آب را می گیرد و آبزیان را می کشد.

قرمز شدن دریاچه ارومیه

ارومیه که ماهی ندارد!

با طرح فرضیه ها و پرسش های مختلف و حساس شدن به خونی نشدن آب، سرانجام روابط عمومی مرکز تحقیقات آرتمیای کشور، با اعلام نتایج تحقیقات تیم کارشناسی مؤسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور، دلایل این اتفاق را تشریح کرد. براساس این تحقیقات، رنگ آب در همه دریاچه ها و منابع آبی بزرگ و عمیق تحت تأثیر رنگ مواد محلول یا جوامع میکرو ارگانیسم های موجود در آنها متغییر است و تغییر شرایط اقلیمی و اکولوژیکی در دریاچه ارومیه موجب ایجاد تغییر در اجتماعات میکرو ارگانیسم های آن شده و این امر به نوبه خود تغییر رنگ آب این دریاچه را درپی دارد. »دریاچه ارومیه دریاچه ای بسته با شوری بالاتر از اشباع و در
شرایط دمایی بالا در وضعیت فعلی و کمبود اکسیژن باکتریهایی نمکدوست از جنس های هالو باکتریوم و هولوکوکوس و آر کو باکترها به شدت تکثیر پیدا کرده است؛ به طوریکه تراکم آنها دراین شرایط به حدود ۱۰۳ تا ۱۰۵ عدد در میلی لیتر آب دریا رسیده و از آنجایی که این باکتریها پروکاریوت هستند یعنی رنگیزههای داخل سلول آنها به صورت پراکنده در سیتوپلاسم و بدون غشای محافظ قرار گرفته اند، بنابراین به راحتی نور خورشید را جذب و آن را منعکس می کنند و این امر موجب ایجاد رنگ قرمز مایل به صورتی تا زرشکی آب دریاچه ارومیه میشود.

نقش باکتری های شورپسند پروکاریوت بسیار قویتر از نقش جلبک دونالیلا در رنگ قرمز آبهای اشباع از نمک همچون دریاچه ارومیه است.« ازسوی دیگر گفته شد: »قسمت اعظم رنگ قرمز دریاچه ارومیه- (درحدود ۹۰ درصد) ناشی از وجود باکتریهای شورپسند هالوباکتریومهاست و جلبک دونالیلا نقش بسیار کمرنگی

در این تغییر رنگ آب ایفا می کند؛ در حدود ۱۵-۱۰ درصد.« در اطلاعیه روابط عمومی مرکز تحقیقات آرتمیای کشور بر این مسئله هم تأکید شده که باکتری های شورپسند هیچگونه اثرات منفی بر بهداشت و سلامت انسانی نداشته و استفاده تفریحی و شنا در دریاچه ارومیه بلامانع است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۲
پیمان صاحبی


لوکوموتیورانی که سوژه شبکه‌های اجتماعی شد

سلامت نیوز: لوکوموتیوران مراغه‌ای این روزها سوژه بسیاری از شبکه‌های اجتماعی است؛ لوکوموتیورانی که برای نجات جان چهارپایی که روی ریل راه آهن ایستاده بود، قطار را متوقف کرد تا آسیبی به این حیوان وارد نشود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه «ایران»، این مرد که اصلاً باور نداشت کسی مخفیانه از این حرکت او عکس گرفته باشد، معتقد است که وظیفه انسانی در ردیف بالاترین قانون‌هاست و همین وظیفه به او حکم کرده تا برای آسیب نرساندن به حیوانات، قطار مسافربری را متوقف کند.

کاظم حاتمیان در 40 سالگی بهترین توشه زندگی‌اش را «آدم بودن» می‌داند. به گفته خودش او در نوجوانی به پدرش و مهم‌تر از آن، به خودش قول داده است که در طول زندگی‌اش در هر شرایطی به خودش یادآور شود که یک انسان است و پای قول خودش هم سخت ایستاده؛ پای صحبت‌هایش نشستیم و او هم از زندگی یک لوکوموتیوران برایمان گفت.

سوت قطار در دل طبیعت

او می‌گوید: نخستین بار به‌عنوان لوکوموتیوران سوم در قطار شاهرود به مشهد مشغول به کار شدم. نخستین باری که به عنوان لوکوموتیوران اول هدایت قطار را بر عهده گرفتم در خط تبریز به تهران، قطار باری را هدایت کردم. 6 سال هم در مسیر تبریز به تهران هدایت قطار باری را برعهده داشتم تا اینکه گواهینامه پایه یک لوکوموتیورانی را گرفتم و هدایت قطار مسافربری تهران به تبریز را عهده‌دار شدم.

حاتمیان می‌افزاید: لوکوموتیوران به نوعی مسئولیت اپراتوری را هم برعهده دارد و باید در طول مسیر ریل را تحت کنترل داشته باشد و موارد نقص را به تهران گزارش بدهد. سال‌هاست در مسیر 736 کیلومتری تهران به مراغه و تبریز در رفت و آمد هستم. گویی ثبت تصویری از توقف قطار تهران به مراغه در نزدیکی مهاباد و در نزدیکی حیوان اهلی بهانه‌ای به دست داد تا کاظم حاتمیان برای ما از این اتفاق بگوید؛ وگرنه کسی متوجه نمی‌شد!

خودش می‌گوید: از نظر قانونی اگر با حیواناتی که روی ریل راه آهن توقف می‌کنند برخورد کنیم و باعث تلف شدن آنها شویم هیچ مسئولیتی متوجه لوکوموتیوران نیست؛ اما انسانیت حکم می‌کند اگر امکان توقف وجود داشت این کار را انجام دهیم و این قولی است که به خودم داده‌ام. وقتی قطار با سرعت 120 کیلومتر در ساعت در حرکت باشد خط ترمز آن 1200 متر خواهد بود و توقف قطار بسیار سخت است. اگر بخواهیم بموقع توقف کنیم باید هشیار باشیم و دید کافی داشته باشیم تا بموقع از سیستم ترمز استفاده کنیم.

او ادامه می‌دهد: چند سال قبل وقتی در مسیر تبریز به تهران در حرکت بودیم از دور متوجه سگی شدم که روی ریل نشسته بود. چند بار سوت قطار را به صدا درآوردم اما او حرکتی نکرد. بلافاصله ترمز کردم و بعداز طی مسافت قطار در نزدیکی این سگ توقف کرد. از قطار پیاده شدم و وقتی نزدیک سگ رفتم متوجه شدم پای این سگ آسیب دیده و نمی‌توانست حرکت کند. او را از روی ریل برداشتم و کنار درختی قرار دادم و دوباره به حرکت ادامه دادم.

این لوکوموتیوران می‌افزاید: این بار نیز در مسیر مراغه به مهاباد از کنار پل متوجه گله‌ای گوسفند و یک رأس الاغ شدم که روی ریل توقف کرده بودند. می‌دانستم که با این سرعت ممکن است این زبان بسته‌ها در برخورد با قطار از بین بروند. بلافاصله ترمز قطار را فعال کردم و قطار با کم شدن سرعت در فاصله کم این حیوانات توقف کرد. از قطار پیاده شدم و چند گوسفندی را که روی ریل ایستاده بودند را همراه با الاغ از ریل خارج کردم. چوپان که از آنها فاصله داشت با دیدن قطار تعجب کرده بود. باور نمی‌کرد که همه گوسفندان سالم هستند و قطار توقف کرده است.

در عین حال، او می‌گوید: البته توقف ناگهانی قطار در مسیر حرکت با هزینه‌هایی همراه است و به همین دلیل در واگن‌های مسافری تأکید شده است که کشیدن دسته ترمز بدون دلیل با پیگرد قانونی و جریمه همراه است اما انسانیت به من حکم می‌کرد برای آسیب نرسیدن به این حیوانات قطار را متوقف کنم. گرچه بر اساس قانون عبور حیوانات در حریم ریل راه آهن ممنوع است و عواقب برخورد آنها با قطار متوجه صاحبان آنها است اما مگر نه این است که ما هم در قبال حیوانات وظایفی داریم؟ خوشبختانه مسئولان راه آهن از این حرکت حمایت کرده‌اند.

این مرد دوستدار محیط زیست ادامه می‌دهد: البته تاکنون مسافران قطار برای توقف ناگهانی کنجکاوی از خود نشان نداده‌اند ولی شک نداشتم اگر از موضوع باخبر می‌شدند آنها نیز از این حرکت حمایت می‌کردند. کشور ما از فرهنگی غنی برخوردار است و همه باید نسبت به یکدیگر و حتی حیوانات مهربان باشیم. در دین و فرهنگ ما به مهربانی با حیوانات تأکید شده است و اگر بتوانیم از بروز سانحه‌ای که باعث مرگ یک حیوان می‌شود (هرحیوانی که می‌خواهد باشد) جلوگیری کنیم، به وظیفه انسانی خود عمل کرده‌ایم.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۰
پیمان صاحبی


احسان میرزایی: روزانه در معرض صدها پیام تبلیغاتی از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه، تلفن همراه، خیابان و... قرار می‌گیریم؛ اما آیا تمام این تبلیغات را می‌بینیم و به آن توجه می‌کنیم؟ پاسخ مشخص است: خیر.


چون ذهن انسان عادت کرده که پیام‌های تبلیغاتی را در رده‌ پیام‌های بی‌فایده قرار دهد و ما ناخواسته به آنها اعتنا نمی‌کنیم. به همین دلیل است که کارشناسان صنعت تبلیغات همواره در تکاپوی یافتن شیوه‌های جدیدی برای تبلیغ و تاثیر‌گذاری بر مخاطبان هستند. در ادامه دلایلی را مطرح می‌کنیم که منجر به بی‌اعتنایی شهروندان، به پیام‌های تبلیغاتی پویش سه‌شنبه‌های بدون‌خودرو می‌شود:

«پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو» که توسط کوروش بختیاری، فعال محیط‌زیست اراک در آذر 1394 معرفی شد، در همان گام‌های نخست که قرار بود به عموم مردم معرفی و اهدافش تبیین شود، ناگهان از سوی محمد درویش مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط‌زیست مورد توجه و حمایت قرار گرفت. این پویش قبل از پخته شدن ایده در بطن جامعه مدنی و معرفی به عموم مردم، ناگهان به راس جامعه، یعنی جایی که دغدغه‌ همه ‌چیز هست، جز محیط‌‌زیست، کشیده شد. به معنای دیگر، مخاطب عام هنوز متوجه نشده بود که حرف حساب ایده‌پرداز این پویش چیست و کلا هدفش از طرح این پیشنهاد چه بوده که پویش مانند توپی در دامن مسئولان و مدیران دولتی و نیمه‌دولتی افتاد؛ در حالی که به جرات می‌توان گفت این توپ با نیروی پشتوانه و اراده‌ مردمی به حرکت درنیامده بود.

اکنون 27 هفته از معرفی پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو می‌گذرد و محمد‌ درویش همچنان تلاش می‌کند با رایزنی و نامه‌نگاری توجه بانک‌ها و سازمان‌های مختلف را برای حمایت از پویش جلب کند؛ با توجه به جایگاه، روابط و قدرت تاثیرگذاری وی، باید اعتراف کرد تکه‌های پازل را برای به ثمر رسیدن پویش یکی پس از دیگری در جای مناسب قرار می‌دهد. اما همچنان جای یک تکه از پازل خالی مانده و آن حمایت مردمی برای مطالبه‌گری از مسئولان است.
البته کنشگران و برخی دوستداران محیط‌زیست همچنان پویش سه‌شنبه‌ها را ایده‌ای جدا نشدنی از بدنه‌ جامعه مدنی می‌دانند و در فضای مجازی همچنان برای جلب توجه عمومی تلاش می‌کنند و حتی برنامه‌های دوچرخه‌سواری ترتیب می‌دهند. ولی به نظر می‌آید کش و قوس‌های ناملموس باعث شده که این پویش بعد از 27 هفته آن‌طور که باید در میان مردم پیش نرود. هرچند اگر نظر محمد درویش را جویا شویم طبق یکی از پست‌هایی که در هفتمین هفته از پویش در کانال خود منتشر کرده، خواهد گفت: «تنها فرق مثبتی که امروز در سه‌شنبه بدون خودرو در مسیر پیاده‌روی از منزل تا سازمان محیط‌زیست مشاهده کردم، این بود که دو نفر در پیاده‌رو ضلع جنوبی آزادراه حکیم در آن دورها دیده می‌شوند! دو نفری که در تصاویر هفته قبل نبودند و این خودش امیدبخش است! نیست؟»
حقیقت این است که با تغییر فرستنده پیام از جامعه مدنی به بخش دولتی، دیگر نمی‌توان انتظار داشت که بازخورد مردم نسبت به پیام دولتی‌ها همانند بازخورد‌ مردم به پیام جامعه‌ مدنی باشد. به معنای دیگر، میزان تاثیرگذاری کلام کوروش بختیاری به‌عنوان فردی که دغدغه‌مند است و برای انتقال آگاهی و هشدار دادن نسبت به معضلات محیط‌زیستی سوژه‌ای را بهانه کرده تا تلنگری به مردم بزند، به مراتب بیشتر از بخشنامه‌ای دولتی است که به مردم ابلاغ می‌شود. مردم ذاتا نسبت به پیام‌های دولتی حس خوبی ندارند... . نان گران می‌شود، بنزین گران می‌شود، مرغ گران می‌شود، مسافرکش‌های شخصی ۴۰هزار تومان جریمه می‌شوند، کمربندها را ببندید و حالا خودروی شخصی به خیابان نیاورید.
وقتی مردم پیام‌ها و نماد پویش مذکور را از طریق کانال‌های رسمی دولتی و نیمه‌دولتی دریافت می‌کنند، چه تصوری خواهند داشت؟ در این حالت مردم به ظرفیت کم و فرسودگی ناوگان حمل‌ونقل عمومی اشاره و آن را شوخی فرض می‌کنند. پس قابل پیش‌بینی است که تبلیغات پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو همانند صدها پیام تبلیغاتی دیگری می‌شود که ذهن ما آن را در رده‌ پیام‌های بی‌فایده قرار می‌دهد و بدون اعتنا از آن می‌گذریم.

نگارنده به‌عنوان کنشگر محیط‌زیست و نخستین نفری که به پویش مذکور پیوست، انتظار داشت هدف از راه‌اندازی پویش با توجه به گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی در گام نخست جلب توجه عمومی به معضلات محیط‌زیستی و جلب مشارکت آگاهانه مردم باشد و سپس مطالبه‌گری از سوی مردم در دستور کار پویش قرار گیرد و درنهایت سازمان‌های دولتی و شهرداری‌ها با توجه به خواسته‌ مردم به تجهیز و افزایش ظرفیت ناوگان حمل‌ونقل عمومی بپردازند، مسیر‌های سبز پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری ایجاد کنند و به پروژه دولت الکترونیک جامه عمل بپوشانند. اما تا به اینجای کار شاهد بوده‌ایم که هیچ‌گونه مطالبه‌گری از سوی مردم ایجاد نشده و این پویش در سطوح بالای جامعه همچون حبابی شناور است و صرفا برخی از بانک‌ها و سازمان‌ها به همراه کارمندان‌شان از آن حمایت می‌کنند؛ البته به نظر می‌آید این حمایت نه به خاطر اعتقاد به مسئولیت‌های اجتماعی، بلکه به خاطر عقب نماندن از قافله است. به معنی دیگر این سازمان‌ها از پیوستن به پویش مذکور در پی استفاده‌های تبلیغاتی و اهداف خود هستند.

این روزها مشارکت‌های اجتماعی با عنوان شیکی چون محیط‌زیست به مد تبدیل شده است و جای تعجب ندارد که هر فرد حقیقی و حقوقی بخواهد از این جریانات سهمی ببرد و وجهه‌ای محیط‌زیستی برای خود ایجاد کند. کمپین یا پویش ذاتا حرکتی مردمی و برخاسته از تفکر جامعه مدنی برای حل مسالمت‌آمیز مسائل اجتماعی است. پویش محیط‌زیستی در اصل دغدغه یک کنشگر محیط‌زیست است که ابتدا به‌عنوان یک مساله و سپس به شکل ایده و نهایتا در بسته‌ای پیشنهادی برای معرفی به مردم و مسئولان است که در آن مسیر، فلسفه و هدف پویش شرح داده شده است. پس هنگامی که پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو از مسیر طبیعی خود خارج شده و بدون پشتوانه مردمی به راس جامعه رسیده است، بدون وجود زیرساخت، امکانات و تسهیلات لازم نمی‌توان به مردم ابلاغ کرد که از خودروی شخصی استفاده نکنید تا هوای پاک و زندگی سالمی داشته باشید.

* کنشگر محیط زیست
منبع:زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی

 

احتمال وجود عوامل میکروبی در ریزگردها

سلامت نیوز: ریزگردها چه از داخل باشند و چه خارج، زندگی میلیونها ایرانی را به خصوص در استان‌های غربی مختل کرده‌اند، ریه‌های آنان را از مواد مضر پر می‌کنند و آینده ناگواری را برای فردای کودکانشان ترسیم می‌کنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا،ریزگردها انواع مختلفی دارند از کویرها و بیابان‌های خشکیده کشورهای غربی گرفته تا 17 کانون داخلی آن در 14 استان می‌آیند، عراق، اردن، عربستان، مصر یا بیابانهای گرم استانهای غربی و جنوبی خودمان که خشکسالی تالاب‌ها و باتلاق‌های آن منشاء بلند شدن ریزگردهاست.


آمارها نشان می‌دهد بیش از دو میلیون هکتار از زمین‌های ایران و 20 تا 30 میلیون هکتار از زمین های همسایگان غربی منشاء ریزگردها هستند.
ریزگردها که می‌آیند،دید افقی محدود می‌شود تا جایی که گاهی بیش از چند ده متر جلوتر را نمی‌توان دید. نفس کشیدن سخت می‌شود، خیابان، خانه و کاشانه هیچ جا از هجوم ریزگردها در امان نمی‌ماند و نفس ها به شماره می‌افتد به خصوص برای کودکان، سالمندان و بیماران.

حد مجاز ریزگردها 150 میکروگرم بر مترمکعب اعلام شده است اما در برخی روزهای تابستان سالهای اخیر این میزان به 15 تا 20 برابر نیز رسیده است و روزهایی را رقم زده است که حتی حبس شدن در خانه و بستن در و پنجره‌ها نیز چاره نمی‌کند. روزهایی که آسمان نارنجی و کدر می‌شود و بیمارستانها از هجوم انبوه بیماران پر.
درباره علل و عوامل افزایش ریزگردها حرف و حدیث بسیار است، از بحران آب و کم شدن بارندگی‌ها گرفته تا بحران امنیتی عراق و سوریه در زبان‌هاست. اقدامات ترکیه برای تامین آب داخلی، موجب خشک شدن و کم آبی دجله و فرات و خشکسالی هر چه بیشتر این همسایه غربی ایران شده است.


نبود امنیت در عراق، دولتمردان این کشور را آنچنان مشغول کرده که توجه به بحران خشکسالی و ریزگردها را از اولویت خارج کرده است.
در داخل نیز مشکلات کم نیستند. کارشناسان می‌گویند به جز دو استان مازندران و گیلان، اکثر استان‌های کشور می‌توانند منشاء بلند شدن ریزگردها باشند، ریزگردهایی که حامل مواد مختلفی هستند از کانی‌ها و فسفات‌های کودهای شیمیایی مانده بر زمین‌های کشاورزی خشک شده گرفته تا سموم نفتی و آلودگی‌های میکروبی که می‌توانند که می‌توانند سرطان زا باشندیا بیماریهای حاد را رقم بزنند.


خسرو صادق نیت، رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی می گوید: در آلودگی هوای شهرها دو نوع آلودگی اهمیت بیشتری دارد یکی ریزگردهاست و دیگر ذرات ریز کوچکتر از 2.5 میکرون یا PM2.5 که این دو آلودگی با هم متفاوت هستند.
رئیس مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت می‌افزاید: منشاء ریزگردها عمدتا ناشی از آزاد شدن ذرات ریز از زمین است که از طریق باد جا به جا می‌شود اما منشاء اصلی آلودگی ذرات معلق کوچکتر از 2.5 میکرون بیشتر سوخت‌های فسیلی هستند که در درون شهرهای بزرگ یا اطراف این شهرها وجود دارد.

**خطر شماره یک ریزگردها
وی معتقد است: آلودگی های ناشی از سوخت های فسیلی در یکی دو سال اخیر با توجه به اصلاح نوع بنزین کمتر شده و اکنون خطر شماره یک نیست. خطر شماره یک و مسئله‌ای که امروز سلامت مردم و اکوسیستم را به طور جدی تهدید می‌کند، ریزگردها و ذرات ریزی است که با منشاء داخلی و خارجی به علت خشکسالی افزایش یافته‌اند و انواع سموم، مواد شیمیایی یا نمکی را منتقل می‌کنند.
صادق نیت می‌افزاید: اثرات مخرب ریزگردها فوری نیست و بیماری‌های ناشی از ریزگردها طی زمان آشکار می‌شوند، بنابراین اکنون و در کوتاه مدت نمی‌توان برآورد دقیقی از عوارض آنها ارائه کرد.


وی به خبرنگار ایرنا می‌گوید: واقعیت این است که وضعیت آلودگی هوای ناشی از سوخت‌های فسیلی نسبت به گذشته با اصلاح سوختهای فسیلی رو به بهبود است اما اکنون مسئله ریزگردها بسیار مهمتر شده و موضوع آلودگی ناشی از سوخت‌های فسیلی را تحت شعاع قرار داده است. اکنون معضل ریزگردها جدی‌تر است و حتی در فصول غیر سرد نیز تهدید جدی برای سلامت مردم محسوب می‌شود.


رئیس مرکز سلامت محیط وزارت بهداشت معتقد است: تغییرات اقلیمی، آب و هوایی، پدیده افزایش خشکسالی، کاهش رطوبت و آب های سطحی و افزایش زمین های خشک مسائلی هستند که می توانند میزان ریزگردها را افزایش دهند و به خصوص منشاء خارجی این ریزگردها به این مسئله دامن زده است.
به گفته وی باید تا جایی که می‌شود از به وجود آمدن آنها پیشگیری کنیم اما اگر نتوانستیم به این ایده‌آل برسیم و این آلودگی‌ها به حداقل نرسید، باید به مردم آگاهی دهیم که بتوانند خود را در مقابل این آلودگی ها محافظت کنند و سیستم هایی را باید طراحی کنیم که از میزان آسیب مردم بکاهد.


پرویز کردوانی، پدر علم کویر‌شناسی ایران نیز، ریزگردها را به دو نوع تقسیم می‌کند و می گوید: ریزگردهایی که از غرب و جنوب بغداد، شرق اردن و عربستان، دشت شام در سوریه و حتی از صحرای آفریقا در مصر منشاء می‌گیرند. دو هزارم میلیمتر قطر دارند و می‌توانند تا 15 هزار پا یا حدود پنج کیلومتر بالا روند.
او اضافه می‌کند: ریزگردهایی که منشاء خارجی دارند نیز به 2 نوع ریزگردهای سنگی و نفتی تقسیم می‌شوند. نوع اول حامل مواد سنگی هستند بخشی از این ریزگردها از جنس «کانی» یا سنگ‌های خرد شده و بخشی دیگر از سنگ «کوارتز» تشکیل می‌شوند اینها همان نوع ریزگردهایی هستند که از ماسک عبور می‌کند و وارد شش انسان می شوند و مانند چاقو آن را پاره می کند.


وی می‌گوید: نوع دوم ریزگردها نیز ریزگردهایی هستند که از مواد آلی یا نفتی به وجود می‌آیند که می‌توانند سبب بروز سرطان در انسان شوند.
محسن فرهادی، معاون مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت نیز به خبرنگار ایرنا می گوید: حداقل 14 استان کشور در مناطق غربی و جنوبی و برخی استان‌های شرقی هم اکنون درگیر مسئله ریزگردها هستند.
این استانها شامل خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان، همدان، آذربایجان غربی، زنجان،لرستان،کرمان، بوشهر، یزد و سیستان و بلوچستان است و در برخی روزها ریزگردها، استان تهران را نیز درگیر می‌کند.
معاون مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت گفت: پدیده ریزگردها هم منشاء داخلی و هم منشای خارجی دارد و البته منشای خارجی آن بیشتر است.

** ماسک های کاغذی بی فایده است
فرهادی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایرنا درباره ماسک های مناسب در برابر ریزگردها می گوید: ماسک های کاغذی معمولی هیچ تاثیری در کاهش مواجهه با ریزگردها ندارد، برای محافظت در برابر ریزگردها ماسک های N95 که در بخش صنعت بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد و ماسک‌های F1 که در داروخانه‌ها وجود دارد، توصیه می‌شود.
وی گفت: البته استفاده از این ماسک‌ها به این معنا نیست که فرد کاملا در برابر ریزگردها محافظت می‌شود، بهترین کار این است که از مواجهه با ریزگردها تا جای ممکن خودداری کنیم، ضمن اینکه ماسک‌های توصیه شده نیز عمر محدود دارند و بعد از مدتی کارایی خود را از دست می‌دهند.

**احتمال وجود عوامل میکروبی در ریزگردها
معاون مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت در پاسخ به این پرسش خبرنگار ایرنا که آیا ریزگردها حامل مواد شیمیایی، رادیواکتیو یا آلودگی های خاصی هستند، این طور توضیح می‌دهد: در مورد آلودگی به رادیواکتیو که در زمان جنگ عراق مطرح بود، همان زمان هم اثبات نشد اما اگر حجم ذرات معلق ریزگردها از یک حدی درشت‌تر شود، امکان وجود عوامل میکروبی در ریزگردها وجود دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا علت هجوم مردم خوزستان در سال گذشته به بیمارستان پس از افزایش ریزگردها نیز آلودگی های میکروبی بوده است، گفت: نه، سال گذشته با افزایش ریزگردها شاهد مراجعه ناگهانی تعداد زیادی از مردم برخی شهرهای استان خوزستان به بیمارستان بودیم، اما منشا و علت مراجعه مردم مشخص نشد و هنوز ناشناخته مانده است.
فرهادی درباره عوارض ریزگردها نیز می‌گوید: ‌تشدید بیماری آسم و آلرژی و نیز تشدید بیماری‌های قلبی و تنفسی از مهمترین عوارض ریزگردهاست بنابراین در زمان افزایش ریزگردها تا جای ممکن این بیماران نباید از خانه خارج شوند.
طبق گزارش انجمن آسم و آلرژی ایران 34 درصد مردم تهران به آسم یا یکی از آلرژی های تنفسی مبتلا هستند.

**دعا کنیم ریزگردها نیایند
ایرج حریرچی، قائم مقام وزیر بهداشت،درمان و آموزش پزشکی نیز می گوید: وزارت بهداشت در برابر ریزگردها در آخر زنجیره است و عوامل زیست محیطی مثبت و منفی از جمله تغییر اقلیم در کشورهای همسایه و استفاده نامناسب از آب در این کشورها در مناطق خشک، این گرد و غبارها را به کشور ما تحمیل کرده است.
وی افزود: اقدامات پیشگیرانه در برابر ریزگردها بسیار پیچیده است و یکی از اقدامات مهم استفاده مناسب از آبهای سطحی و نیز اصلاحاتی است که در صنایعی که در مجاورت شهرها هستند و نیز توسعه فضای سبز و درختکاری باشد انحام شود.


وی معتقد است: نقش وزارت بهداشت در مورد ریزگردها حساس کردن سایر دستگاه‌هاست و باید مردم را آگاه کنیم در صورت تشدید ریزگردها و در اوج آلودگی تا جای ممکن در خانه بمانند و در این زمینه نیز مانورهایی برگزار کرده ایم.


وی درباره کمبود ماسک و ایجاد بازار سیاه هنگام افزایش ریزگردها نیز به خبرنگار ایرنا چنین پاسخ می‌دهد: کمبود ماسک نیز موضوع پیچیده‌ای است زیرا ماسکهای معمولی هیچ کمکی به کاهش ریزگردها نمی‌کند و ماسک‌های خاصی لازم است که باید برای تامین آن تدارک لازم را انجام دهیم و بهترین کار این است که امیدوار باشیم پدیده ریزگردها به وجود نیاید.


ظاهرا موضوع پدیده ریزگردها آن قدر پیچیده و لاینحل شده که نباید به این زودی‌ها به رفع آن امیدوار باشیم. زندگی میلیون ها نفر در استانهای غربی در خطر است، نفس هایشان به شماره افتاده است اما دور از مرکز هستند و شاید فریادشان به جایی نمی‌رسد.
راه حل‌های مختلفی مانند مالچ پاشی، ریگ پاشی و درختکاری نیز هر کدام با اگر و اماهای فراوان مواجه است و البته بودجه‌های کلانی می‌خواهد که نه در ایران وجود دارد و نه در کشورهای عربی با انبوه مشکلات امنیتی در اولویت است، تنها می‌ماند دعا کنیم که در تابستان باد نیاید، باران ببارد.
گزارش از افشین شاعری


منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۲
پیمان صاحبی

 

اثر زیست‌محیطی آتش‌سوزی در پتروشیمی ماهشهر

سلامت نیوز: شانزدهم تیر در پی انفجار در شرکت پتروشیمی بوعلی‌سینا واقع در بندر امام‌خمینی(ره)، این مجتمع دچار آتش‌سوزی گسترده‌ای شد که تا لحظه نگارش مطلب حاضر ادامه دارد‌. تخلیه تمام کارکنان پتروشیمی از ایجاد تلفات جانی جلوگیری کرد اما با گسترش آتش‌سوزی و عدم موفقیت در مهار کامل آن، خطرات جانی مختلفی مردم منطقه را تهدید می‌کند‌. بخشی از این تهدیدها که مرتبط با آسیب‌های زیست‌محیطی هستند، در کوتاه‌مدت و درازمدت سلامت مردم منطقه و حتی کشورهای اطراف را نشانه رفته‌اند‌.


به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت در ادامه می نویسد: آتش‌سوزی عصر چهارشنبه با انفجار در اثر نشت یکی از شیرهای برج تولید پارازایلین، که از بلندترین برج‌های پتروشیمی کشور است، آغاز شد‌. شامگاه چهارشنبه، فرماندار ماهشهر در گفت‌وگو با رسانه‌ها از مهار کامل آتش‌سوزی خبر داد و گفت شرایط به حالت عادی بازگشته و جای هیچ نگرانی نیست‌ اما ظهر پنجشنبه مجددا خبر رسید با نشت نفتا از یک مخزن پتروشیمی و حرارت شدید باقی‌مانده در محل، آتش دوباره شعله کشیده و گسترش یافته است‌.


برخی مسوولان محلی با تکیه بر اعزام نیروهای آتش‌نشانی و بالگرد آبپاش، سعی در ایجاد آرامش در افکار عمومی داشتند اما خبرهای رسیده، حاکی است آتش‌سوزی تا اتمام مواد قابل اشتعال موجود در مخزن ادامه خواهد داشت‌. با وجود وعده‌های اولیه، چهار بالگرد و یک هواپیمای آبپاش سحرگاه ۱۸ تیر از تهران به ماهشهر اعزام شدند یعنی با گذشت دو روز از وقوع آتش‌سوزی‌.


این موضوع مورد اعتراض نماینده ماهشهر در مجلس شورای اسلامی نیز قرار گرفت‌. علی گلمرادی با حضور در محل آتش‌سوزی پتروشیمی بوعلی، گفت: نبودن حداقل یک فروند بالگرد امداد و نجات در تشکیلات منطقه ویژه برای حفظ سرمایه‌های موجود در مقابل حوادث، بی‌تدبیری مسوولان است‌.
در آخرین خبر از وضعیت تلفات و صدمات انسانی حادثه، رییس بهداشت و درمان صنعت نفت اهواز و ماهشهر از مصدومیت ٩ نفر حین اطفای حریق پتروشیمی بوعلی‌سینا خبر داد و گفت: «این افراد بلافاصله پس از مصدومیت با آمبولانس‌های مستقر در منطقه به درمانگاه سیار مرکز بهداشت و درمان صنعت نفت اهواز و ماهشهر در نزدیکی مجتمع پتروشیمی بوعلی سینا منتقل شدند.»


فرهاد کلانتری با اشاره به آماده‌باش کامل کارکنان مرکز بهداشت و درمان صنعت نفت اهواز گفت تاکنون شش نفر از مصدومان مرخص و دو نفر دیگر به صورت سرپایی و سطحی مداوا شدند و یک نفر دیگر هم به دلیل ضربه به زانو و مچ به بیمارستان اعزام شد.


وزیر نفت: حادثه بر اثر خرابکاری نبوده، بلکه دلایل فنی باعث بروز آن شده است
بیژن نامدارزنگنه پنجشنبه‌شب به ماهشهر سفر کرد‌. او ابتدا در منطقه ویژه پتروشیمی حاضر شد و از محل حادثه بازدید کرد‌. زنگنه با حضور در جلسه مدیریت بحران، روند عملیات را مورد بررسی قرار داده و فرمانده و جانشین فرمانده عملیات اطفای حریق را مشخص کرد، چراکه به گفته او تا پیش از آن عملیات مهار آتش‌سوزی فرمانده نداشته است‌.
وی به خبرنگاران گفت: تمام تلاش‌ها برای خاموش کردن آتش ادامه دارد ولی زمان دقیق آن مشخص نیست‌. زنگنه افزود: «این شایعات که حادثه پتروشیمی بوعلی سینا بر اثر خرابکاری بوده است، صحت ندارد، زیرا دلایل فنی باعث بروز این حادثه شد‌.» وزیر نفت همچنین شایعه تخلیه ماهشهر را رد کرده و گفت این شایعه صحت ندارد‌. او قول داد که تا خاموش شدن کامل آتش برای پشتیبانی و نظارت در منطقه می‌ماند‌.


حضور شخص وزیر در منطقه و پیگیری لحظه به لحظه جزییات حادثه از سوی او، از نظر ایجاد قوت قلب برای مردم منطقه و حمایت روحی ساکنان مناطق اطراف قابل تقدیر است اما در صورت مهار کامل آتش‌سوزی، باید تمام تبعات این حادثه را در وجوه مختلف آن و بدون چشم‌پوشی بررسی کرد‌ از جمله می‌توان حدس زد که سوختن حجم بسیار زیادی از مواد شیمیایی و دود ناشی از آن برای سلامتی مردم منطقه خطرساز باشد‌. برای روشن شدن ابعاد موضوع با اسماعیل کهرم، مشاور رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست گفت‌وگو کردیم‌. وی گفت: چنین حادثه‌ای باعث تاسف است؛ چه از منظر ‌زیست‌محیطی، چه از نظر صنعت و چه از لحاظ هزینه آن‌.


وی در اعتراض به اظهار نظر مدیرکل مدیریت بحران استانداری خوزستان مبنی بر سمی نبودن دود حاصل از آتش‌سوزی گفت: آیا این شخص حاضر است خانواده خود را در معرض استنشاق چنین گازهایی قرار دهد؟ کهرم با ذکر مثالی افزود: «حتی آتش حاصل از سوختن چوب نیز برای سلامتی مضر است چون منوکسیدکربن و دی‌اکسیدکربن تولید می‌کند‌.»


سابقه زیست‌محیطی بندر امام همیشه خراب بوده است
کهرم با طرح این پرسش که چرا چنین حوادثی در جهان سوم اتفاق می‌افتد، گفت: آیا در این مرکز عظیم کسانی وجود ندارند که مترصد نشت شیر باشند و این اتفاق از چه زمانی آغاز شده که به اینجا رسیده است؟ او افزود: «فرض کنید مواد اولیه‌ای که در آتش سوخته، سمی نباشد‌. آیا در حال حاضر که آتش گسترش یافته و دود حاصل از سوختن ترکیبات مختلف منطقه را فرا گرفته، می‌توان گفت این گازها سمی نیست؟»


وی در ادامه ایران را هفتمین کشور تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای مانند منوکسیدکربن، دی‌اکسیدکربن و متان خوانده و گفت پتروشیمی‌ها دائما مواد زائدشان را در کوره‌های مخصوص می‌سوزانند و شعله حاصل به ۷۰ متر می‌رسد‌. به گفته او در پتروشیمی‌های سراسر کشور ۴۴-۴۵ کوره آلوده‌کننده هوا وجود دارد و گاز حاصل از فعالیت آنها آنقدر سمی است که در رتبه هفتم تولید گازهای گلخانه‌ای در جهان هستیم، آن هم در حالی که یک کشور صنعتی نبوده و به هیچ وجه با آلمان، فرانسه و ژاپن قابل مقایسه نیستیم‌.


مشاور رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست افزود: «حالا که پتروشیمی در آتش می‌سوزد، آیا می‌توان گفت ضرر آن کمتر از دود سوزاندن مواد زائد است؟ این طرز تلقی سهل‌انگاری است‌. رکورد بندر امام همیشه خراب و آلوده بوده است‌. مثلا گوگردی که از تصفیه نفت و بنزین تولید می‌شود را می‌فرستند به این بندر و بدون هیچ نوع حفاظ و بسته‌بندی در بندر رها می‌کنند‌. این گوگرد در آب ریخته می‌شود و آن را اسیدی می‌کند‌.»


کهرم گفت به شخصه شاهد بوده است که برای ارسال گوگرد به چین،‌ با بیل مکانیکی و به روش مرسوم در 7۰- 6۰ سال پیش آن را بارگیری می‌کنند که در هر بار برداشت، حدود ۲۰ کیلوگرم آن به آب دریا می‌ریزد‌. به گفته او، ‌اسیدی شدن آب دریا در نتیجه این اقدام باعث شده کیلومترها هیچ ماهی در آب دیده نشود‌. کهرم یادآوری کرد که در شرایط مشابه، کشورهای پیشرفته‌تر این مواد را در بسته‌بندی پلاستیکی صادر می‌کنند تا به محیط‌زیست آسیب نرسد‌.
او ادامه داد: «اکنون که انفجار رخ داده و مواد شیمیایی آتش گرفته، مطمئن باشید با ورود دوده به هوا و پس از چند ماه، کشاورزان هندوستان شاهد باران سیاه خواهند بود‌. زمین‌های کشاورزی منطقه پوششی از دوده خواهد گرفت‌. مردم زیر دست مهندس‌هایی که با حقوق نجومی‌شان نشتی را تشخیص نداده‌اند، خواهند مرد‌. مطمئن باشید‌.»


مردم مشتاق گزارش صادقانه هستند نه لاپوشانی
مشاور رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست با یادآوری حمله صدام حسین به چاه‌های نفت کویت و آتش زدن آنها، گفت: پس از آن اتفاقا شاهد پدیده باران اسیدی در کشتزارهای هندوستان بوده‌ایم و اکنون نیز که باد غالب منطقه از سمت شرق است، دوده‌ها همراه باد بالا رفته و با سرعت ۱3۰ – ۱2۰ کیلومتر بر ساعت به سوی هندوستان خواهد رفت‌. او افزود: محیط‌زیست «چاردیواری اختیاری» نیست و بهای اشتباهات را مردم کشورهای دیگر می‌پردازند‌.
همچنین کهرم خواستار ارائه گزارش شفاف از حادثه آتش‌سوزی ماهشهر شده و گفت: «مردم مشتاق شنیدن یک گزارش صادقانه هستند نه لاپوشانی‌. بگویند نشت از کجا آمده و مقصر کیست؟ آیا کسی را نداشتند که مواظب این خطرات باشد؟ پتروشیمی بوعلی مسوول محیط‌زیست دارد و این شخص را می‌شناسم، چراکه در دوره دکترا شاگرد من بود‌.»


وی در پاسخ به سوالی درباره تاثیر واقعه آتش‌سوزی بر گرمای هوا و آلودگی منطقه که پیش از این نیز درگیر گرما و غبار و ریزگرد بود، گفت: «این موضوع صددرصد مشکلات فوق را تشدید خواهد کرد‌. گرما با ورود به اتمسفر به شکل مکانیکی دفع و در مناطق دیگر پخش می‌شود‌. گرما در منطقه نخواهد ماند و در افزایش دمای منطقه و سپس جهان، خصوصا در افزایش دمای آب‌های منطقه تاثیر خواهد گذاشت‌.»


به گفته کهرم تجهیز مجتمع‌های پتروشیمی به بالگرد آبپاش در جهان مرسوم است اما در ایران به دلایل مختلف بودجه کافی برای این امر اختصاص داده نمی‌شود‌. او در ادامه خاطرنشان کرد: «روزی مشخص می‌شود اثر تحریم‌ها چه بوده است‌. پتروشیمی‌ها وسایل اطفای حریق را به 10 برابر قیمت خریداری می‌کنند‌. این وسایل از آمریکا به کانادا رفته و با عبور از چند کشور به ترکیه و امارات می‌رسند تا ایران آنها را بخرد‌.»


وی همچنین گفت در نبود بالگرد مخصوص اطفای حریق، ارسال آن از پایگاه‌های نظامی اطراف نیز طول می‌کشد و مراحل اعزام و سوخت‌گیری احتمالی این بالگردها زمانبر است‌ در حالی که آتش به سرعت گسترش یافته و اگر به آن فورا رسیدگی نشود مهارش دشوار خواهد شد‌. کهرم افزود:‌ «آتش که گرفت، خشک‌ و تر با هم می‌سوزد‌.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۱
پیمان صاحبی

 

آزولا، خزر را به مرگ نزدیک کرد

سلامت نیوز: محقق مرکز تحقیقات کشاورزی گیلان گفت:آزولا خزر را در آستانه بروز یک فاجعه قرار داده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، تالاب انزلی که یکی از اکوسیستم‌های باارزش خاورمیانه محسوب می‌شود و هر سال پذیرای پرندگان مهاجر کم‌نظیر دنیاست این روزها به‌دلیل ورود گیاهان غیربومی نظیر سنبل آبی و آزولا، به شور بختی گرفتار شده و این بخت بد هم‌اکنون در انتظار خزر به سر می‌برد که پذیرنده نهایی تمام آلودگی‌های تالاب انزلی است.

دکتر «هوشیارفرد» با اشاره به این‌که متأسفانه سواحل دریای خزر در حال تبدیل شدن به سرنوشت تالاب انزلی است، گفت: اکنون شاهد پیشروی آزولا در و سواحل شور دریای خزر در محدوده شهرستان انزلی و در معرض تهدید بودن دریای خزر هستیم.

وی افزود: آزولا سرخس آبزی کوچک غیر بومی ایران است که از 25 سال پیش (سال 1367)‌ بدون مطالعه همه‌جانبه آثار و عواقب آن به عنوان گیاه جاذب ازت هوا برای غنی‌سازی خاک شالیزارهای شمال کشور و اجرای طرح‌های مطالعاتی از مرکز تحقیقات بین‌المللی برنج فیلیپین وارد کشور شد. متأسفانه آزولا پس از مدتی به‌علت بستر مناسب و رشد انفجاری و تعجب برانگیزش در محیط‌های آبی استان گیلان به ‌نحو خطرناکی سطح تالاب انزلی را پوشاند و دامنه آن به قدری گسترش یافت حالت طغیانی یافت.

هوشیارفرد ادامه داد: آزولا بدون مطالعه همه‌جانبه آثار و عواقب آن به کشور وارد و در سال ۱۳۶۷در اکثر مانداب‌های شمال کشور از جمله تالاب انزلی منتشر شد که پس از مدت کوتاهی با رشد انفجاری و تعجب برانگیزش در محیط‌های آبی استان گیلان طغیان کرد.

وی با بیان این‌که آزولا با ریشه‌های نازک و در هم تنیده‌اش همانند فرشی روی سطح آب را می‌پوشاند و این استعداد بی‌نظیر را دارد که در عرض دو تا سه روز به دو برابر حد معمول خود برسد، خاطرنشان کرد: آزولا در محیط‌های تالابی همانند تالاب انزلی با گرفتن اکسیژن هوا، مانع رسیدن نور خورشید به آب و رشد پلانگتون‌های گیاهی و نابودی جانوران آبی می‌شود و با ایجاد اختلال در مهاجرت و ورود پرندگان تعادل اکوسیستم را به هم می‌زند.

هوشیارفرد تصریح کرد: سازگاری این گیاه با آب‌های شور سواحل خزر بسیار تعجب‌آور است. چون تکثیر این گیاه فقط در آب‌های شیرین امکان‌پذیر است. بنابراین تهدید آزولا برای اکوسیستم خزر بسیار جدی‌تر شده است. وجود آزولا در سواحل دریای خزر باعث تبدیل سواحل به سیاه چاله‌های بد بو و غیر قابل زیست می‌شود و دیگر مکان مناسبی برای اوقات فراغت گردشگران و نیز مرغان ماهی‌خوار نخواهد بود.

وی افزود: اعتقاد بر این است که کم‌توجهی و جدی نگرفتن هشدارهای دهه 70 کارشناسان در خصوص جدی بودن تهدید آزولا برای دریای خزر اکنون طبیعت خزری را در آستانه بروز یک فاجعه قرار داده است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۰
پیمان صاحبی


 

تخریب ۳۵۰ مترمربع از جنگل‌های ایران در هر ثانیه

سلامت نیوز: به گواه آمار و ارقام، سالانه ۳۵ تا ۴۰ هزار هکتار از جنگل‌های کشور در معرض تهدید و از دست رفتن قرار دارند. جنگل‌هایی که ارزش اقتصادی و زیست محیطی آنها قابل محاسبه نیست. تغییرات اقلیمی و به سختی افتادن نسل حاضر و آینده تنها مصداق‌های کوچکی برای این آسیب‌ها به شمار می‌رود. با این وجود شاهد هستیم، هر سال تعداد زیادی از درختان و گونه‌های گیاهی در این محدوده‌ها می‌سوزند و گاهی حتی گونه‌های جانوری نیز طعمة آتش یا سودجویی برخی افراد آزمند می‌شوند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از هفته نامه نماینده، در این میان صعب العبور بودن، پوشش انبوه گیاهی و باد شدید از یک‌سو و غیرمتخصص بودن نیروهای بومی اعزامی و نبود امکانات تخصصی اطفای حریق مانند: «بالگردها و هواپیماهای آب‌پاش»، در موارد زیادی تلاش برای اطفای آتش را بسیار دشوار می‌کند.

آن هم در شرایطی که به طور مثال ارزش ریالی ۲۵ تن در هر هکتار از خاک جنگل‌های زاگرسی برابر با ۵۰ درصد درآمد سالانة نفت کشور است. همچنین به طور نمونه می‌توان گفت؛ براساس برآوردهای صورت گرفته جنگل‌های بلوط یاسوج در کهکیلویه‌وبویراحمد ۲۱ تریلیون ریال ارزش‌گذاری شده‌اند، یا جنگل‌های سنندج که گفته می‌شود حدود ۹۶ تریلیون ریال ارزش اکوسیستمی دارد. البته نباید از یاد برد که جنگل‌ها ذخیره‌ای زیستی و پشتوانة اقتصادی، همچنین حیاتی، حتی تاریخی برای کشور مطرح هستند.

نتیجه این می‌شود که حریق، تغییر کاربری‌های غیرقانونی و گاهی قانونی، قطع درختان و ... آفتی هستند که به جان این گنج‌های طبیعی افتاده‌اند، علاوه براین از سال ۸۶ تا ۹۴ بیش از ۳۹ هزار هکتار زمین‌خواری کشف شده است، این در حالی است که سالانه بیش از ۱۵ هزار و ۷۰۰ هکتار جنگل در حریق می‌سوزد. حریق‌هایی که دلیل ۷۲ درصد از آنها نامعلوم است و ۲۷ درصد آن توسط عامل انسانی رخ می‌دهد.


نابودی ریه‌های تنفسی کشور در روند توسعة قلمرو انسان‌ها و تغییرات اقلیمی

اگر بخواهیم جزئی‌تر به این موضوع نگاه کنیم در هر ثانیه ۳۵۰ مترمربع از جنگل‌ها و مراتع ایران نابود می‌شود و به این ترتیب ریه‌های تنفسی کشور که ارزش اقتصادی آنها ۳۰۰هزار میلیارد برآورد می‌شود در روند توسعة قلمرو انسان‌ها و تغییرات اقلیمی قدم به ورطة نابودی می‌گذارند. حریق سالانه بیش از ۱۵ هزار هکتار جنگل را در کام خود فرو می‌برد که در مقایسه با تغییر کاربری و زمین‌خواری که ۴ هزار و ۸۷۵ هکتار در سال برآورد می‌شود، رقم چشمگیری است. آن هم در شرایطی که درصد کمی از کل مساحت کشور شامل جنگل‌ می‌شود و احیای بخش‌های آسیب دیده در صورت امکان هم بسیار زمان‌بر خواهد بود. از سوی دیگر سالانه به طور متوسط ۱۱۹ هزار و ۶۴ اصله درخت و درختچه به صورت غیر مجاز قطع می‌شود. نکتة مهم اینکه قطع غیرمجاز برخی از این درختان نیز توسط ارگان‌های دولتی برای اجرای پروژه‌های عمرانی صورت می‌گیرد.

آن هم در شرایطی که «زهرا جواهریان»، مدیرکل توسعة پایدار و اقتصاد محیط زیست، سازمان محیط زیست کشور در گفت‌و‌گو با «نماینده» عنوان می‌کند؛ از دیدگاه کلان در توسعة پایدار باید جنگل‌ها حفظ شود، اما نه تنها به خاطر اینکه درخت یا چوب از آن بهره‌برداری می‌شود و برای ما ارزشمند است، بلکه به خاطر میزان اکسیژنی که تولید و دی اکسید کربنی که جذب می‌کنند. علاوه براین نقش مهمی که در کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و تبدیل کربن دارند. در این میان نقشی که ریشه‌های درختان در جلوگیری از فرسایش خاک دارد و می‌تواند جلوی فرسایش‌های بادی را بگیرد یا منظره‌ای که برای ما ایجاد می‌کند هم دارای اهمیت است.

امرار معاش و نابودی سالانه میلیون‌ها مترمکعب چوب

امرار معاش ساکنان این محدوده‌ها نیز بحث دیگری است که در حوزة آسیب و نابودی جنگل‌ها با آن مواجه می‌شویم. واضح‌تر بگویم؛ وقتی به حوزة تأمین معاش پا می‌گذاریم، مشاهده می‌کنیم برای رفع نیاز مردم به ذغال، سالانه ۱۵ میلیون مترمکعب چوب از جنگل‌ها استحصال می‌شود و شاهد وجود ۲ تا ۳ برابر ظرفیتی دام در مراتع کشور هستیم. هرچند که به گفتة مسئولان محیط زیست کشور با مشارکت نهادهای غیردولتی تاحدی از این مشکل کاسته شده است.

واقعیت این است که منابع طبیعی نمی‌تواند بدون وجود طرحی دقیق تحت مدیریت قرار گیرند، موضوعی که «بهزاد انگورج»؛ معاون جنگل‌ها، مراتع و آب‌خیزداری در گفت‌وگو با «نماینده» به آن اشاره می‌کند. چنین مدیریتی به طور واضح پراکنده بوده، به نیازها توجه ندارد یا از مسائل اصلی غافل می‌ماند. البته وی نظر دیگری نیز دارد، اینکه دولت در تهیة طرح‌ها باید به سه جنبة اساسی توجه کند. طرح‌های اجتماع محور و اقتصادی تهیه کند و در طرح‌ها بهره‌برداری مازاد بر تحمل اکولوژیکی نیز ساماندهی و حذف شود. نکتة سوم اینکه مدیریت اجرای طرح‌ها باید به بخش خصوصی و تعاونی سپرده شود و دولت به ناظر توانمند تبدیل شده و نظارت را ارتقا دهد. البته طبق اظهارات جواهری از اهداف ۱۷ گانة توسعة پایدار حفاظت از جنگل‌ها و اکوسیستم‌ها در کل جهان است که باید مورد توجه قرار گیرد، بنابراین تدوین برنامة جامع و اجرایی کردن آن در این حوزه اهمیت به سزایی خواهد داشت، موضوعی که به نظر می‌رسد تاکنون چندان به آن توجه نشده است. با توجه به اینکه امروزه محیط زیست مرزی ندارد، حفظ آنها در تمام دنیا مدنظر بوده و یکی از شاخص‌های اصلی به‌شمار می‌رود که حفظ جنگل‌ها یا افزایش آنها را مدنظر دارد. به ویژه در کشورهایی مانند ایران که در حال حاضر ۸.۸ درصد خاک کشور را جنگل تشکیل می‌دهد و این میزان مساحت کمی نسبت به وسعت کشور است. باید آنچه وضع موجود است را حفظ کنیم و سعی کنیم تا در جاهایی که استعداد این کار وجود دارد، جنگل‌ها را احیا کنیم.



توسعة مشارکت مردمی برای نیل به اهداف حفاظتی

حال این سؤال مطرح می‌شود که سازمان جنگل‌ها به عنوان اصلی‌ترین متولی در این بخش برای حفاظت بیشتر از جنگل‌ها چه برنامه‌هایی را در دست اقدام دارد؟ پرسشی که معاون جنگل‌های سازمان جنگل‌ها، مراتع و آب‌خیزداری در پاسخ به آن عنوان می‌کند؛ توسعة مشارکت مردمی برای نیل به اهداف حفاظتی، همچنین بهبود معیشت جوامع محلی در دستورکار قرار دارد. به عبارتی هر چند مسئولیت مراقبت از این فضاها به یگان حفاظت محول شده است، اما تلاش می‌شود، مشکلات حفاظت را از طریق توسعة مشارکت مردمی برطرف شود.

حال به سراغ آمار و ارقام برویم تا ببینیم حفاظت از جنگل‌های کشور از نظر ارزش‌گذاری اقتصادی چه اهمیتی دارند. البته ارزش‌گذاری شامل ارزش بازاری و غیربازار می‌شود، به عبارتی آنچه در بازار می‌توان خرید و فروش کرد و بخشی نیز مانند اکسیژنی که تولید می‌شود، اما قابل خرید و فروش نیست. براین اساس در آخرین بررسی‌هایی که سازمان محیط زیست کشور داشته است، به گفتة جواهری در ۲۲ درصد مناطق جنگلی زاگرسی که در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت، ارزش اقتصادی معادل ۲۳ درصد تولید ناخالص ملی یا GDP ارزیابی شد که رقم چشمگیری است.

هرچند که از نظر انگورج به نظر می‌رسد، ارادة جدّی برای حل تعارض اجتماعی در بهره‌برداری از منابع جنگلی وجود ندارد و حمایت‌ها‌ در این زمینه کم‌رنگ و اعتبارات ناچیز است و در کنار این موارد موضوع تخریب و سوداگری برخی از افراد در جامعه، همچنین فقر فرهنگی و مالی گروه دیگری از اشخاص موجب بروز مشکلاتی برای جنگل‌ها و مراتع کشور شده که در دراز مدت تبعات غیرقابل جبرانی را به همراه دارد. دلایلی که شاید موجب نابودی ۶ میلیون هکتار جنگل در ۴۰ سال گذشته شده است.


منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۰۷:۱۹
پیمان صاحبی


رضوان اناری: علی‌محمد شاعری، رئیس کمیسیون کشاورزی در نخستین سال مجلس دهم است. او که دکترای کشاورزی دارد از بهشهر راهی بهارستان شده و معاونت وزیر کشور،‌ معاونت وزیر جهاد کشاورزی و قائم‌مقامی ریاست سازمان محیط زیست کشور را در سابقه کاری خود دارد.


شاعری رییس محیط زیست شهرداری تهران
این نماینده مجلس در گفت وگویی تفصیلی با خبرنگار پارلمانی ایسنا به تشریح بحران‌های زیست‌محیطی کشور پرداخته و برای حل آن‌ها راهکار داده است؛ او شرایط موجود را حاصل سوءمدیریت می‌داند و آمار نگران‌کننده‌ای را از وضعیت منابع طبیعی ارائه می‌دهد.

به اعتقاد شاعری، اولویت‌بندی صحیح نیازها و برنامه‌های کشور مهم‌ترین مساله‌ایست که باید مورد توجه قرار گیرد. او بر مدیریت صحیح و همکاری مردم و بخش خصوصی نیز تاکید می‌کند.

ریزگردها، بحران آب،‌ محیط زیست، تالاب‌ها، منابع طبیعی و برنامه ششم توسعه از جمله محورهایی هستند که در این گفت‌وگو مورد بحث قرار گرفته‌اند:

20 درصد ریزگردها، منشاء داخلی و 80 درصد، منشاء خارجی دارند

ریزگردهای غرب کشور دو منشأ داخلی و خارجی دارند. حدود 20 درصد ریزگردها منشأ داخلی و 80 درصد منشأ خارجی دارند. برای رفع این مشکل باید دو کار مهم انجام دهیم؛ اول اینکه منشأ‌های داخلی را با اولویت ببینیم. این کاری است که الان از دست دولت برمی‌آید. دولت می‌تواند در مورد این 20 درصد اقداماتی انجام دهد. با این کار می‌توانیم مشکل را در کوتاه‌مدت حل کنیم. می‌توانیم به راحتی تالاب‌هایی که در جنوب و غرب کشور وجود دارند و خشک شده‌اند و مناطق بیابانی که در اطراف تهران، استان قم، استان مرکزی، خوزستان، ایلام و کرمانشاه وجود دارند را  مدیریت کنیم.

باید تالاب‌هایی که خشک شده‌اند را سریعاً احیاء کنیم؛ تالاب‌هایی مثل تالاب میقان در استان مرکزی، تالاب حورالعظیم و شادگان و مناطق بیابانی استان خوزستان و مرکزی. فقط در استان خوزستان حدود 400 هزار هکتار مناطق بیابانی وجود دارد که باید با انجام اقدامات بیابان‌زدایی کنترل و مهار شود.

با اقداماتی که در داخل (جنوب و غرب کشور) انجام می‌شود، می‌توانیم حداقل 20 درصد ریزگردها را کاهش دهیم ولی الان اقدامات جدی صورت نمی‌گیرد. اعتبارات لازم برای مقابله با پدیده بیابان‌زایی باید در اختیار وزارت جهاد و سازمان محیط زیست قرار داده شود. در حال حاضر طرح‌های مقابله با ریزگردها آماده است و نیازمند اعتبار است که این اعتبارات باید تأمین شود و کانون‌های ریزگردها مهار شود.

شهر تهران با کمبود شدید آب مواجه است
اقدام دیگری که باید در داخل انجام دهیم مدیریت منابع آب است که توسط وزارت نیرو باید انجام شود. سفره‌های آب زیرزمینی در مناطق غرب و جنوب به شدت کاهش پیدا کرده و در وضعیت بحرانی قرار دارند. هر چه سطح آب سفره‌های زیرزمینی کمتر شود و بهره‌برداری افزایش پیدا کند، پدیده بیابان‌زایی در کشور بیشتر می‌شود. هر قدر هم که بیابان‌ها بیشتر شوند، ریزگردها بیشتر می‌شود. وزارت نیرو باید اولویت اول خود در مدیریت منابع آب را به مناطق بحرانی و دشت‌های ممنوعه تمرکز دهد. بخش عمده‌ای از استان همدان، ایلام، کرمانشاه، خوزستان، اطراف تهران، قم و حتی قزوین و زنجان جزو دشت‌های ممنوعه هستند و در بسیاری از این مناطق سفره‌های آب زیرزمینی به قدری کاهش پیدا کرده که کشاورزان اقدام به کف‌شکنی چاه‌ها می‌کنند. این نشان‌دهنده این است که منابع آب ما خوب مدیریت نمی شود.

در اطراف تهران 80 هزار هکتار مناطق بیابانی داریم و شهر تهران با کمبود شدید آب مواجه است. وزارت نیرو باید با اتخاذ راه‌حل‌های مناسب به خصوص با استفاده از بازچرخانی فاضلاب شهری و با همکاری وزارت جهاد بهره‌وری استفاده از آب در کشور را افزایش دهد. سهم بخش کشاورزی در استفاده از آب باید به شدت کاهش پیدا کند. همچنین باید فناوری‌های نوین را در بخش را کشاورزی توسعه دهیم؛ وزارت جهاد کشاورزی به ویژه سازمان جنگل‌ها باید در جهت حفاظت از پوشش گیاهی و جنگل‌ها به خصوص جنگل‌های زاگرس در غرب کشور تلاش کند و حفاظت ویژه‌ای از این جنگل‌ها به عمل بیاورد. ما باید به شدت از جنگل‌ها حفاظت کنیم؛ چرا که هر چقدر بیشتر حفاظت شود بیشتر منجر به حفظ آب در خاک خواهد شد. بسیاری از خشکسالی‌ها و ریزگردهایی که می‌بینیم ناشی از بیابانی شدن و خشکسالی‌های مداومی است که در کشور اتفاق می‌افتد. هرقدر رطوبت خاک کمتر شود، امکان انتشار گرد و خاک بیشتر خواهد بود. اینها برنامه‌های مهمی هستند که سازمان مدیریت باید با همکاری وزارت جهاد، وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست اقدامات کوتاه‌مدت و ضربتی را در رابطه با آن‌ها به مرحله اجرا دربیاورد.

از طرف دیگر وزارت نفت هم باید مالچ مورد نیاز سازمان جنگل‌ها را به صورت رایگان در اختیارشان قرار دهد اما الان این کار صورت نمی‌گیرد. دستگاه‌های دیگر هم باید بسیج شوند و در اطراف جاده‌ها، روستاها، راه‌آهن و شهرها اقدام به ایجاد کمربند سبز کنند و شهرها را با ایجاد فضای سبز ایمن کنیم. فضای سبز می‌تواند بخش عمده‌ای از ریزگردها را به خود جلب کند. هر هکتار فضای سبز حدود 60 تن ریزگرد را در خود رسوب می‌دهد و باعث می‌شود که انتشار ریزگردها کمتر شود.

کانون های ریزگردها در مناطق امنِ عراق و سوریه مهار شود
در خارج از کشور هم باید با اتخاذ یک دیپلماسی فعال توسط وزارت امور خارجه و سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها، تجربیات خود را در اختیار کشور عراق بگذاریم و به این کشور کمک کنیم تا کانون‌های ریزگردی که در مناطق مختلف به خصوص اطراف کربلا، بصره، نجف و بغداد قرار دارد کنترل شود. این مناطق در عراق امن است و دولت عراق می‌تواند در این مناطق اقداماتی انجام دهد البته به شرط اینکه ما هم به دولت عراق فشار بیاوریم. درست است که مسائل امنیتی در عراق در اولویت اول است ولی می‌توانیم با رایزنی و دیپلماسی فعال و اتخاذ سیاست فعال در کشور عراق، کویت و حتی عربستان و بخشی از سوریه که امن است، اقدامات بیابان‌زدایی را با همکاری سازمان‌های بین‌المللی به مرحله اجرا درآوریم و با تشکیل صندوق مالیِ همکاریِ منطقه‌ای زیر نظر سازمان ملل و ‌UNEP (United Nations Environment Programme)  به صورت جدی باریزگردها در منطقه مقابله کنیم.

تجربه بسیار موفقی در کشورهایی مثل چین و مغولستان و کشورهای آسیای شرقی با همکاری کشورهای شرق آسیا و سازمان ملل به مرحله اجرا درآمده که می‌تواند مدل خوبی برای منطقه ما باشد. ما باید این موضوع را در اولویت کاری کشور و منطقه قرار دهیم.

"محیط زیست و آب" دو  بحران اصلی کشور و منطقه هستند
موضوع محیط زیست و آب در کشور ما و منطقه دو بحران اصلی هستند که اگر برای حل آنها بسیج نشویم در آینده نزدیک خطرات زیادی کشور ما و منطقه را تهدید می‌کند.

یکی از خطرات مهمی که پیش‌بینی می‌کنم در آینده ممکن است ما را تهدید کند، مهاجرت شدید مردم از غرب و جنوب کشور به بخش مرکزی و شرق است. البته در جنوب و جنوب شرقی کشور هم با پدیده ریزگردها مواجه هستیم که این ریزگردها تقریباً منشأ داخلی دارند. ما باید در این قسمت‌ها بسیج شویم و با عملیات بیابان‌زدایی، کانون‌های بیابانی را مهار کنیم.

ما بعد از کشور چین دومین کشور در آسیا هستیم که صاحب تکنولوژی و فناوری لازم برای مقابله با پدیده بیابان‌زایی هستیم ولی در سال‌های اخیر از این ظرفیت به خوبی استفاده نکرده‌ایم اما کشوری مثل چین دارد از ظرفیت‌های کشورش استفاده می‌کند و بسیاری از کانون‌های بیابانی این کشور بزرگ را مهار می‌کند؛ بخش عمده‌ای از ریزگردها در این کشور مهار شده است.

توان مدیریتی،‌ پولی و مالی کشور را بر حل بحران‌ها و اولویت‌های اصلی متمرکز کنیم
حدود 2.5 تا 3 میلیون هکتار جنگل‌کاری در مناطق بیابانی در چهار دهه گذشته داشتیم اما این روند به خاطر کمبود اعتبار تقریباً‌ متوقف شده. با توجه به تهدید ریزگردها و خشکسالی‌های مداوم و بیابانی شدن کشور به نظر می‌رسد که اولویت اول کشور در آینده به خصوص در برنامه ششم، مدیریت منابع آب و نجات محیط زیست کشور باشد.

وظیفه سازمان مدیریت، دولت و مجلس است که اولویت را روی این مسأله قرار بدهند. مجلس آمادگی خود را اعلام می‌کند که راجع به اولویت‌های اصلی کشور تصمیم‌گیری کند. گزارش سازمان مدیریت حاکی از این است که آب و محیط زیست دو بحران اصلی کشورمان هستند، منابع مالی کشور نیز محدود است. اگر قرار است کشور را در این شرایط اداره کنیم باید تمامی توان مدیریتی،‌ پولی و مالی کشور را بر حل بحران‌ها و اولویت‌های اصلی کشور متمرکز کنیم.

این اولویت باید خود را در برنامه ششم نشان دهد. ما بنا داریم با کمک دولت رایزنی کنیم که این اولویت‌ها بیشتر مورد توجه قرار گیرد. صدها اولویت در کشور داریم ولی ممکن است منابع مالی برای حل و پیگیری این اولویت‌ها در کشور وجود نداشته باشد. لذا منطق و عقل حکم می‌کند که بر روی اولویت‌های درجه اول کشور برنامه‌ریزی کنیم و برای حل آن اعتبارات لازم را اختصاص دهیم. الان این اولویت‌ها کاملاً‌ روشن شده و همه هم متوجه شده‌اند که آب و محیط زیست اولویت درجه یک کشور است. بنابراین باید همه از جمله رسانه‌ها، دولت و مجلس برای حل بحران‌های درجه یک کشور دست به دست هم دهیم.

هر وزارتخانه ممکن است ده‌ها اولویت برای حوزه کاری خود تعریف کند. حتی ممکن است این اولویت‌ها مهم هم باشند. ولی اولویت‌های درجه یک کشور نیستند. تلاش ما در مجلس این است که نظام برنامه‌ریزی کشور را به سمت حل بحران‌ها و کمک به رفع معضلات درجه یک کشور سوق دهیم. ما تکنولوژی را می‌شناسیم، اولویت‌ها هم شناسایی شده‌اند، طرح‌ها و برنامه‌های لازم هم در وزارت جهاد، سازمان محیط زیست و وزارت نیرو تهیه شده‌اند. مشکل کشور ما، مشکلِ نداشتن طرح و برنامه نیست. به نظر من اراده و عزم جدی برای اینکه بخشی از موضوعاتی که اولویت ندارند توجه نشوند و توجه‌مان را صرف اولویت‌های درجه یک کشور کنیم،‌ نداریم.

هر سال 50 هزار هکتار به بیابان‌های کشور اضافه می‌شود
90 درصد آب کشور در حوزه کشاورزی مصرف می‌شود. اگر بخواهیم سهم کشاورزی را در استفاده از آب کم کنیم باید اعتبارات لازم برای توسعه سیستم‌های نوین آبیاری مثل آبیاری تحت فشار را در اختیار وزارت جهاد قرار دهیم ولی این اعتبارات کافی نیست. همچنین برای مقابله با پدیده بیابان‌زایی باید اعتبارات لازم در اختیار وزارت جهاد قرار گیرد. از طرف دیگر اعتباراتی که برای احیای تالاب‌ها در اختیار محیط زیست قرار داده می‌شود به هیچ عنوان کافی نیست. حق‌آبه تالاب‌ها باید توسط وزارت نیرو تأمین شود؛ جلوی حفاری‌های غیرمجاز گرفته شود. در اینجا همه باید کمک کنند. از دولت گرفته تا مردم و رسانه‌ها و عزمی جدی می‌خواهیم که اولویت‌های درجه یک کشور را بشناسیم و به آن عمل کنیم. ما بیشتر حرف می‌زنیم تا اینکه اهل عمل باشیم.

سالانه حدود 50 هزار هکتار به بیابان‌های کشور اضافه می‌شود؛ جنگل‌های زیادی در کشور نابود می‌شود؛ مراتع بسیار ضعیف شده و سفره‌های آب کاهش پیدا می‌کند. همه اینها دست به دست هم داده و پدیده‌ای مثل ریزگردها کشور را تهدید می‌کند. اینها نیازمند این است که برنامه ششم توسعه برنامه اولویت‌محور باشد یعنی اولویت‌های درجه یک کشور را هدف‌گذاری کند نه اینکه همه پروژه‌ها، همه نیازها و همه برنامه‌ها را در خود جای دهد. این امر قطعاً قابل محقق شدن نیست ولی ما می‌توانیم چند هدف مهم و چند اولویت مهم را در دستور کار قرار دهیم و همه تلاش خود را صرف حل بحران‌ها و مشکلات درجه یک مردم متمرکز کنیم. در این صورت اگر چشم‌انداز کار را بر اساس این اولویت‌ها ببندیم، قطعاً کشور در مسیر درست اداره خواهد شد.

به سمتی حرکت کنیم که قطع یک درخت از سوی افکار عمومی محکوم شود
مشارکت بخش خصوصی و مردم باید بیشتر شود. فرهنگ‌سازی و تغییر رفتارهای اجتماعی ما در حفظ منابع محیط زیست، تالاب‌ها و جنگل‌ها باید بهبود پیدا کند. در همین چند روز سه نفراز محیط‌بانان‌مان به شهادت رسیدند. این نشان‌دهنده این است که فرهنگ محیط زیست باید در بین مردم ارتقاء پیدا کند و به سمتی حرکت کنیم که قطع یک درخت، خشک شدن تالاب‌ها، از بین رفتن مراتع و زمین‌خواری و پدیده‌های مشابه که متأسفانه رو به افزایش است از سوی افکار عمومی و جامعه محکوم شود و کسی به خود اجازه ندهد منابع طبیعی را تصرف کند، زمینی را تغییر کاربری دهد و شهری را با ساخت‌وسازهای بی‌رویه دچار اختلال کنند یا بستر تولید را از بین ببرد و آب را هدر دهد.

در حال حاضر بسیاری از شبکه‌های آبرسانی ما فرسوده هستند. حدود 30 درصد از آب شهری به خاطر فرسوده بودن شبکه‌های آبرسانی هدر می‌روند. از فناوری‌های نوین در آب و انرژی استفاده نمی‌کنیم و سبک زندگی ما در بسیاری از زمینه‌ها باید تغییر پیدا کند.

اسراف در استفاده از منابع پایه بیداد می‌کند. ما کشور خشک و نیمه خشکی هستیم اما سرانه مصرف آب حداقل 70 لیتر از سرانه مردم اروپایی بیشتر است؛ مصرف انرژی در کشور ما چهار برابر کشورهای اروپایی است و دو برابر کشورهای دیگر زباله تولید می‌کنیم. در 50 سال گذشته سالانه 100 هزار هکتار از جنگل‌های کشور را از بین برده‌ایم و آنقدر در طبیعت دستکاری کرده‌ایم که بخش زیادی از کشور دارد به بیابان تبدیل می‌شود. اینها همه رفتارهای نسنجیده و نادرست ماست که باید اصلاح شود.

وظیفه تمام دولت‌ها حفظ و حفاظت از منابع پایه و مدیریت پایداری منابع است ولی بخش عمده‌ای از منابع ما صرف فعالیت‌های غیراولویت‌دار می‌شود که مقام معظم رهبری نیز در دیدار با مسئولین نظام فرموده‌اند که در برنامه‌ریزی‌ها به اولویت‌ها توجه کنید. برنامه‌ریزی یعنی تعیین اولویت‌ها؛ اگر اولویت‌ها در برنامه‌ریزی مورد توجه قرار نگیرد برنامه‌ریزی معنا ندارد. ما آنقدر پول و منابع نداریم که صرف همه کارها کنیم. مردم هم باید اولویت‌های کشور را تشخیص دهند و به دولت کمک کنند. دولت هم باید تمام توان مدیریتی خود را به حل اولویت‌های درجه اول کشور فارغ از سیاسی‌کاری و روزمرگی اختصاص دهد.

وضعیتی موجود، حاصل توسعه کمّی‌نگر و سوءمدیریت است
تالاب میانکاله در مازندران دارد خشک می‌شود؛ چرا باید طوری شود که در مازندران با 800 میلیمتر بارندگی، این تالاب بین‌المللی خشک شود. این به خاطر این است که منابع آب مدیریت نشده و تمام کشورهایی که موفق هستند، کشورهایی هستند که مدیریت‌هایشان را اصلاح کردند و کشورهایی که در توسعه ناموفق بوده‌اند کشورهایی بودند که سوء مدیریت شده‌اند. هر شهر و روستا و کشور آبادی را که دیدید بدانید مدیریت‌ها درست است و هر جا کشوری را دیدید که بیکاری زیاد است، دچار مشکلات و مسائل زیست محیطی و مشکلات مربوط به منابع پایه شده‌اند و بحران‌هایی مثل ریزگردها به وجود آمده ناشی از سوء مدیریت است وگرنه خشکسالی در بسیاری از کشورها وجود دارد ولی با مدیریت‌های درست بر خشکسالی فائق آمده‌اند. ما باید کیفیت مدیریت کشور را بالا ببریم. با توسعه‌ی صرفاً اقتصادمحور و توسعه‌ای که صرفاً کمی‌نگر باشد و ملاحظاتی مثل ملاحظات محیط زیستی و اجتماعی مورد توجه قرار نگیرد همین وضعیتی پیش می‌آید که الان داریم می‌بینیم.

کشوری هستیم با سرزمین پهناور، معادن و جنگل‌های زیاد ولی بحران‌هایی مثل آب، محیط زیست و آلودگی‌های زیست محیطی به ما صدمه می‌زند. در حال حاضر دریای خزر از آلودگی زیست محیطی به شدت رنج می‌برد و همین آلودگی‌ها باعث شده ذخایر این دریا به شدت کاهش پیدا کند. ما روزانه حدود 800 میلیون لیتر انرژی فسیلی مصرف می‌کنیم که چهار برابر متوسط دنیاست. این الگوی مصرف و این الگوی توسعه‌ای که در کشور ما به اجرا درمی‌آید الگوی درستی نیست. الگویی که متناسب با شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور ما باشد و با اقتضائات و بحران‌ها و اولویت‌های کشور تناسب داشته باشد باید با فرهنگ کار و تلاش و مدیریت جهادی ایجاد شود تا بتوانیم با عمل به وظایف خود این بحران‌ها را از پیش رو برداریم.

باید سبک اداره کشور را بهبود ببخشیم

همه مشکلات ما، مشکلات اعتباری نیست؛ باید سبک اداره کشور را بهبود ببخشیم و ارتقاء دهیم. بخش خصوصی باید در اداره کشور نقش بیشتری را ایفا کند. 80 تا 90 درصد کشور توسط دولت اداره می‌شود و دولت هم امکانات و منابع لازم را ندارد. این در حالی است که برای حل بحران‌های کشور نیازمند پول و اعتبار هستیم. اگر بخش خصوصی به میدان نیاید، دولت به تنهایی نمی‌تواند این موارد را اداره کند. بخش عمده اقتصاد ما به نفت وابسته است در صورتی که این ساختار، ساختار بیمار است و درست نیست. برنامه ششم باید بر مبانی و اهداف اقتصاد مقاومتی و با تکیه بر اقدام و عمل باشد تا بتوانیم کار را به سرانجام برسانیم. رشدی که اقتصاد کشور به دست آورده محصول سرمایه‌گذاری و توجه ویژه در بخش کشاورزی بود. بخش خدمات و صنعت نتوانستند نقش لوکومتیوی خود را در توسعه نشان دهند ولی بخش کشاورزی توانست به خوبی خود را نشان دهد. این نشان می‌دهد که هر قدر در بخش کشاورزی مثل آب،‌ منابع طبیعی و بخش‌های دیگر سرمایه‌گذاری کنیم نتیجه بهتری می‌گیریم.
منبع: ایسنا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۷:۳۲
پیمان صاحبی


تشدید مجازات شکارچیان غیرمجاز

سلامت نیوز:معاون پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، از تشدید مجازات و برخورد با شکارچیان غیرمجاز و متعرضان به منابع طبیعی خبر داد.

محمد باقر الفت در گفتگوی با خبرگزاری صدا وسیما با اشاره به شهادت سه محیط بان در روزهای اخیر افزود: افرادی که از سلاح خود علیه وحوش استفاده و همزمان به انسانهای دیگر بویژه ماموران حکومتی تعرض کنند، تشدید مجازات و برخورد قانونی در انتظار آنان است.وی با بیان این که برای استفاده و نگهداری از سلاح قانون وضع شده است، تصریح کرد: ضابطان دستگاه قضا و یا افرادی که مسلح هستند در صورتی که تعدی کنند مرتکب جرم شده اند و با آنان برابر قانون برخورد می شود.

الفت در پاسخ به این سئوال که آیا محیط بانان اجازه استفاده از سلاح را در مواقع خطر دارند یا خیر؟ ‌گفت: محیط بانان ضابطان قضایی هستند اما این که بیاییم استفاده از سلاح را آزاد در نظر بگیریم و به محیط بان اجازه دهیم از اسلحه علیه شکارچیان متخلف استفاده کند نوعی بی نظمی است.

وی تصریح کرد:‌ قانون استفاده و حمل سلاح مشخص کرده است که در چه شرایطی می شود از سلاح استفاده کرد و همه ضابطان قضایی و افراد مسلح باید از این قانون تبعیت کنند.

معاون پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه گفت: درباره محیط بانان خلاء قانونی نداریم و آنان ضابطان قضایی هستند.الفت در پاسخ به این سئوال که دستگاه قضا چه پیش بینی هایی برای برخورد با شکارچیان غیرمجاز دارد، افزود: قانون ما به ازای رفتار مجرمانه شکارچیان را در نظر گرفته و مجازاتهای سنگینی علیه آنان برای قاچاق و صید غیرمجاز تعیین کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۸
پیمان صاحبی