منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۲۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

 

لابی دلواپسان برای انتصاب یکی از بستگان رحیم مشائی در سازمان جنگلها

الهه موسوی:شنیده ها حاکی ست که یکی از مدیران محیط زیست در دولت نهم و دهم ( آقای ر . الف) که ظاهرا از بستگان اسفندیار رحیم مشایی است با لابی گسترده در آستانه انتصاب در جایگاه یکی از معاونان سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری کشور است.

به گزارش سلامت نیوز این مدیر دولت سابق که در زمان مدیریتش، کارنامه مثبت و موفقی نداشته با نقاب موافقت از "طرح تنفس جنگل" توجه برخی از همسویان دولت را به خود جلب کرده و آرای آنها را به دست آورده است.

این در حالی ست که آقای الف طی جند سال اخیر و در دولت یازدهم، در مصاحبه های متعددی که با رسانه های دلواپس داشته، به شدت به دولت روحانی تاخته و اتهامات متعددی به او روا داشته است.

از سوی دیگر حمایت بی حساب و بدون برنامه اقای الف از "طرح تنفس جنگل" می تواند در صورت تصویب این طرح، موج بحران ها و در نتیجه نارضایتی را علیه دولت روحانی دامن بزند.

به هر روی به نظر می رسد دست های بنهان هنوز آنقدر قدرت دارند که مدیران ورشکسته و ناموفق دولت بیشین را بر صندلی مدیریت دولت تدبیر وامید بنشانند و آب هم از آب تکان نخورد.

اما وضعیت جنگل های شمال ایران به قدری بحرانی ست که مسوولان را ملزم به دقت در انتخاب مدیران شایسته و مستقل و توانا و نیز با تجربه در حوزه خود کند. کاهش ٥٠ درصدی سطح و عمق جنگل های ایران که چندی بیش از سوی فائو اعلام شد و از سوی بزرگان دانش جنگل از جمله بروفسور علی یخکشی مورد تایید قرار کرفت واقعیتی انکار نابذیر است و با تکذیب این یا آن سازمان تغییر نمی کند و بهبود نمیابد.

بر همین اساس متولی جنگل و معاون جنگل سازمان متولی باید با توجه به سوابق موفق مدیریتی و نیز همسو با نکرش ها و خط مشی و سیاست های دولت روحانی انتخاب شود.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پیمان صاحبی


 

پسابرجام و محیط زیست کشور

محیط زیست از حوزه هایی است که امید می رفت بخشی از دستاوردهای برجام به آن اختصاص یابد. اعزام گروه محیط بانان برای دوره های آموزشی به اتریش، برگزاری کارگاه آموزشی با کشورهای چین، ژاپن و نروژ و همکاری با برخی بانک های خارجی را می توان دستاوردهایی از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک برشمرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا،طی چند سال اخیر، محیط زیست کشور فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشت و همچنان با برخی از مشکلات دسته و پنجه نرم می کند اما آیا دیگر توانی برای آن باقی مانده است تا ضربه های مهلک فعالیت های انسانی را تاب بیاورد؟


بنا بر اعلام کارشناسان، توان اکولوژیک کشور به پایان رسیده و به گفته رییس سازمان حفاظت محیط زیست، از هر یک سال توان محیط زیستی کشور یک سال و نیم استفاده کرده ایم و این یعنی نفس محیط زیست به شماره افتاده است.


در این میان، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بارقه امیدی در دنیای محیط زیست ایجاد و این چشم انداز را پررنگ کرد که می توان با همکاری بین المللی جان دوباره ای به محیط زیست کشور داد.


معصومه ابتکار معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست در این باره گفت: پیش از برجام هم روابط ما با بسیاری از کشورها مناسب بود و توافق نامه های زیادی به امضا رسید اما پس از برجام قوت بیشتری یافت و بسیاری از تفاهم نامه ها در یکسال اخیر اجرایی شد و در بسیاری از موارد، موفق شدیم یک سری از حمایت ها را دریافت کنیم.


وی افزود: به عنوان مثال تفاهم موبوط به دوره های آموزشی محیط بانان اجرایی شد و بر این اساس یک گروه از محیط بانان برای گذراندن این دوره آموزشی به اتریش اعزام شدند و این روند همچنان ادامه دارد.

موزشی برای متخصصان و مدیران نفت در حوزه محیط زیست با همکاری کشور نروژ برگزار شد و یک دوره آموزشی مجازی نیز با یکی از دانشگاه های معتبر دنیا در حال برگزاری است.


وی به برگزاری چندین کارگاه با همکاری ژاپن اشاره کرد و گفت: همچنین قرار است یک دوره آموزشی با همکاری کشور چین برگزار شود که 24 نفر از مدیران ایرانی در آن حضور می یابند.


*** توسعه همکاری در زمینه تغییر اقلیم
رییس سازمان حفاظت محیط زیست اظهار کرد: در نشست پاریس که سال گذشته با حضور بیش از 190 کشور برگزار شد، کشورها برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای متعهد شدند که بر اساس آن، ایران نیز متعهد شد چهار درصد بدون شرط و هشت درصد به شرط برداشته شدن تحریم ها تا سال 2030 از انتشار گازهای گلخانه ای خود بکاهد.


ابتکار افزود: در این راستا، ایران برنامه هایی در این زمینه را تعریف، مصوب و اقداماتی را نیز آغاز کرده اما از آنجا که موضوع محیط زیست یک مساله فرامرزی است، به نتیجه رسیدن آن مستلزم همکاری کشورهای دیگر است.


وی ادامه داد: در این زمینه، به یک سری امکانات و تجهیزات فنی کاهنده گازهای گلخانه ای نیاز است که در حال حاضر با چین و ایتالیا در این زمینه به توافقاتی رسیدیم تا بتوانیم گام های عملی در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانه ای برداریم.


*** دریافت پیشنهاد همکاری های بین المللی صندوق ملی محیط زیست
رییس سازمان حفاظت محیط زیست گفت: همچنین در دوران پسابرجام صندوق ملی محیط زیست بسیار فعال شده و در یکسال گذشته پیشنهادهای زیادی مبنی بر همکاری های بین المللی دریافت کرده است.
وی اظهار کرد: علاوه بر این، موفق به امضای تفاهم نامه با برخی بانک های خارجی مانند بانک اتریشی RBI شدیم که در آن بر حفظ و صیانت از محیط زیست تاکید شده است.


ابتکار گفت: بعد از برجام توانستیم صندوق ملی محیط زیست را به عنوان شتاب دهنده فناوری های سبز فعال کنیم که در این راستا بسیاری از شرکت های خارجی علاقه مند به همکاری با این صندوق شدند و کشورهایی که در زمینه فناوری های سبز پیشگام هستند و یا به سرمایه گذاری در ایران علاقه دارند، و یا می خواهند فناوری خود را از طریق همکاری با صندوق ملی محیط زیست معرفی کنند، اعلام همکاری کردند.


*** حضور پررنگ کشورها در جشنواره بین المللی فیلم سبز
معاون رییس جمهوری گفت: پنجمین دوره جشنواره بین المللی فیلم سبز امسال بعد از 10 سال وقفه برگزار شد که در آن حدود 400 فیلم خارجی حضور داشت. این مشارکت بی نظیر بود و قطعا یکی از دستاوردهای دوران پسابرجام است.


وی در ادامه به برگزاری نمایشگاه بین المللی محیط زیست اشاره کرد و افزود: پانزدهمین نمایشگاه بین المللی محیط زیست با شعار اقتصاد سبز دوران پساتحریم با حضور 271 شرکت داخلی و 33 شرکت خارجی از 20 کشور جهان شامل انگلیس، آلمان، سوئد، فرانسه، آمریکا، ایرلند، کانادا، تایوان، بلژیک، ایتالیا، فنلاند، اسپانیا، چک، هلند، اتریش، برزیل، نیوزیلند، دانمارک، ترکیه و سوییس برگزار و در آن، آخرین دستاوردها در عرصه حفاظت محیط زیست، تامین، تجهیز و نصب تجهیزات زیست محیطی، انرژی های پاک، بازیافت، تصفیه و بهینه سازی مصرف انرژی، پایش آلودگی هوا، آب و پساب و تجهیزات آزمایشگاه های معتمد ارائه شد.


معاون رییس جمهوری ادامه داد: در این نمایشگاه فرصت مناسبی برای برقراری ارتباط بیشتر با شرکت های محیط زیستی کشورهای دیگر فراهم شد.
وی تاکید کرد: قطعا فرصت دوران پسا برجام در محیط زیست می تواند در زمینه فناوری های سبز کمک کند.


*** تداوم نادیده گرفتن حق محیط زیستی ایران در جف
ابتکار گفت: البته در میان این موفقیت ها، کمبودهایی نیز احساس می شود که یکی از آنها تداوم نادیده گرفتن حق محیط زیستی ایران در صندوق جهانی تسهیلات محیط زیستی ( جف) است که همچنان برای پروژه های ایران محدودیت قائل هستند، هر چند سایر سازمان های بین المللی در این زمینه همکاری خوبی با ایران دارند.


ابتکار تاکید کرد: درست است که گام های عملی زیادی برداشته شده و برخی نیز اجرایی شده اند اما بسیاری از این فعالیت ها در سطوحی قرار دارند که باید هر چه سریعتر تکمیل شوند.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۶
پیمان صاحبی


 

شهر پر شده از زباله پراکن‌ها!

* حسین محمودی: خورشید غروب می‌کند، همچنان قدم می‌زنم، ماشینی مخصوص جمع‌آوری پسماند می‌ایستد، صاحبش همانند زباله گردها سر را تا کمر در سطل زباله فرو می‌کند و مشغول تفکیک زباله است! چون این شهر نتوانسته است مردمانش را تربیت کند که از منزل زباله‌ها را تفکیک کنند. زیرساخت‌هایش را هم هموار نکرد. رفتار متمدنانه‌ای برای چنین کار بزرگی لازم است که هنوز به وجود نیامده.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، در سراشیبی شتاب این شهر، در جایی که سواره‌ها تاب خرامان پیاده‌ها را ندارند و پیاده‌ها طاقت قرمزی چراغ‌ها را؛ جایی که از منتظران مرگ به جای دستگیری، فیلم می‌گیرند برای سرگرمی، بیهوده می‌نماید تا از حال و روز درخت بپرسی، از قهر پرنده‌ها، از نبود آسمان کبود. در جایی که مدام استثمار کودکان کار جلوی دیدگانت است تا حدی که عبور از خیابان‌ها با دیدن این صحنه‌ها اشکبارت می‌کند چه حقی داری یا چه حالی می‌ماند که به محیط زیست فکر کنی.

در شهر قدم می‌زنم،. دلم می‌خواهد چشمانم چیزهایی را ببینند که شایسته یک پایتخت است اما محال می‌نماید. پرنده‌ها آن بالا آواره شدند، موش‌ها اما این پایین جولان می‌دهند. جوی‌ها بیشتر از آب، بطری‌های آب را جاری می‌کنند. خودرویی لوکس می‌ایستد منتظر تا دوستی سوار شود، پاکت خالی سیگارش را به جوی پرت می‌کند، ماشینی به آن پهناوری گویی پاکتی کوچک را تاب نمی‌آورد. کجا انداخته شود مهم نیست، مهم آن است که هر چه زودتر دور ریخته شود.

شهر پر شده از این زباله پراکن‌ها!
بدون هیچ حرفی حتی با خودم، قدم می‌زنم. بعضی وقت‌ها برای فهم رابطه مردم با محیط زیست باید نظاره کنی و بدون حرف، دقیق ببینی، تا عمق رفتار آدمیان را که ناشی از ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه آنان است درک کنی. در سخن اما این شهر لوکس پسند، پر از حرف‌های فریبنده است. اینجا حرف هم لوکس می‌شود اما عمل، آواره‌ای بد ترکیب است. باید مشاهده کنی تا ببینی شهروندان چگونه عمل می‌کنند وگرنه حاصل حرف‌ها، ژست روشنفکرانه است.

شب‌های قبل 10 سؤال یا مسأله روز محیط زیستی را آماده کرده بودم تا در سطح شهر به طور تصادفی از شهروندان بپرسم تا دیباچه‌ای شود برای پژوهشم. خواستم بفهمم چقدر مشکلات روز محیط زیست دغدغه مردم این شهر است. اما قدم از قدم که برداشتم، زبانم بند آمده بود و چشمانم حریصانه فراتر از پرسشهایم گام برمی‌داشتند. اصلاً چه نیازی است که من بپرسم مگر نمی‌شود دید. حرف‌ها را اعتباری نیست، رفتار مهم است، رفتار؛ آن هم رفتار پایدار که شهروندان همت کنند تا آبی به آسمان برگردد و اکسیژن از قفس این همه آلودگی آزاد شود. دوباره پرنده‌ها بخوانند و نشاط برگردد.


شهری که مدت‌ها است خروش بوق‌ها، گوی را از سروش چکاوک‌ها برده است، مردمانش طبیعت را چگونه یاد کنند؟! شهری که آلوده است به شهوت ماشین، تفریحش ماشین‌گردی است، در دبستان‌هایش بچه‌ها پدران هم را به ماشین هایشان می‌شناسند، چگونه می‌توان انتظار داشت در زمان‌هایی از خودروی خود استفاده نکنند. اینکه دیگر مستقیم و بی‌واسطه به تندرستی آنها و خانواده هایشان مربوط می‌شود.

این همه آلودگی در هوا که هر لحظه سایه شوم خود را بر مردمان این شهر افکنده است. اگر حاضر نشوند گامی بردارند، بی‌معنی نیست من از مرگ و یا حال نزار تالاب‌ها بپرسم. خنده‌دار نیست من از حمایت و حفاظت از گونه‌های در حال انقراض جویا شوم. شهری که سوغاتش ترافیک است و پنجشنبه، جمعه‌ای نیست تا سوغات خود را حتی به شهرهای شمال کشور ارمغان ندهد، اعصابی برای شهروندانش می‌ماند تا به محیط زیست فکر کنند؟ بانویی آن‌سوتر، سوار بر خودرویی غول‌پیکر محو گفت‌و‌گو با تلفن همراه خود و غافل از بند آوردن راه، سخت مشغول دور زدن در کوچه‌ای تنگ بود تا کنار دکه کوچک سبزی فروشی پارک کند. بسیاری از خیابان‌های این شهر گنجایش این هیولاهای آهنی را ندارند. تردیدی نیست که وی نمی‌داند و یا نمی‌خواهد بداند که این هیولا ردپای کربن بیشتری دارد. افسوس بزرگی است که چرا شرایطی فراهم نمی‌شود تا برای استفاده‌های معمولی روزانه، در شهرمان خودروهای برقی و کوچک به کار گرفته شوند.
***
خورشید غروب می‌کند، همچنان قدم می‌زنم، ماشینی مخصوص جمع‌آوری پسماند می‌ایستد، صاحبش همانند زباله گردها سر را تا کمر در سطل زباله فرو می‌کند و مشغول تفکیک زباله است! چون این شهر نتوانسته است مردمانش را تربیت کند که از منزل زباله‌ها را تفکیک کنند. زیرساخت‌هایش را هم هموار نکرد. رفتار متمدنانه‌ای برای چنین کار بزرگی لازم است که هنوز به وجود نیامده. آدمی در نهاد خود به طبیعت علاقه و نیاز دارد. شهروندان این شهر مدتهاست بیشتر آخر هفته‌ها را راهی شمال می‌شوند تا دوباره درخت ببینند، پرنده ببینند و مهم تر، آسمان ببینند. در زمان‌هایی از سال مجبورند راه 3 یا 4 ساعته را 10 ساعته بروند تا نفس بکشند. گویی امیدشان را از شهر خود از دست داده‌اند.


لایه دوم
نمی‌دانم به خود نهیب می‌زنم یا نه، اما با وجود همه این نابسامانی‌ها، امیدم را از این شهر از دست نداده‌ام. فرض می‌کنم این لایه اول شخصیت این شهر است. باید لایه‌های پنهان آن را نیز دید. فردایی دیگر و صبح امیدی دیگر لازم است تا از این لایه دیگر سر درآورم. به خود قول می‌دهم فردا را هم قدم بزنم و چشمهایم را بشویم، شاید بتوانم جور دیگری ببینم.
***
صبح زود است. اما این شهر همیشه خروشان، بامداد و شامگاه نمی‌شناسد. همیشه شلوغ و پرهیاهو است. خنکای خیابان ولیعصر به یمن حضور درختان آشنای خود، پیاده روی را دلچسب می‌کند. خانمی میانسال از روبه‌رو می‌آید، ناگهان خم می‌شود و بطری خالی آب را که مچاله شده بود برمی‌دارد و در سطل زباله‌ای که در چند قدمی است می‌اندازد. من که هنوز در بهت لایه اولم که دیروز جستار کرده بودم، انتظار همین اندک را هم ندارم. به او می‌رسم، سلام می‌کنم. از تعجبم می‌گویم. می‌گوید شهر هم خانه ماست. بخش مهمی از روز را در بیرون خانه‌ایم. خوب‌تر است جایی قدم بزنیم که پاکیزه باشد. می‌گوید مدت‌هاست با دوستانم گاهی طبیعت را پاک می‌کنیم از این زشتی زباله‌ها. می‌گویم اما تبار شما چقدر کم شمار است که من تمام دیروز زباله پراکن‌های پر طمطراق را دیدم و ناامید بودم از بهبود اوضاع. لبخند پیرانه‌ای تحویلم داد و گفت نگران نباش فرهنگ آرام آرام در ذهن ته نشین می‌شود. کم مان روزی بسیار می‌شود، ناامید نباش. آن‌سو‌تر پشت خودرویی چیزهایی نوشته شده که غافلگیرم می‌کند. مضمون آن نوشته این بود که در پشت چراغ قرمز‌های طولانی ماشینم را خاموش می‌کنم و بوق نمی‌زنم. جای خوشحالی است که این شهر چنین شهروندانی نیز دارد. حتی اگر بخش کوچکی از مردمان این شهر به این نوشته عمل کنند گام خوبی خواهد بود. روزنامه‌ای می‌خرم و دمی برای استراحت می‌نشینم.

نوشته‌ای در مورد پویش سه‌شنبه‌های بدون خودرو توجهم را جلب می‌کند. نویدبخش است که بدانی در این هیاهو، برخی دغدغه‌هایی دیگر دارند و برای آزادی اکسیژن تقلا می‌کنند. ای کاش این شهر بیشتر با دوچرخه سواری مهربان بود تا برخی از حمل و نقل‌های نزدیک با دوچرخه انجام شود. ای کاش حمل و نقل عمومی از این بهتر شود. در لایه دوم، دریافتم از این دست مثال‌ها کم نیستند. نویدبخش است که فهمیدم در این شهر هنوز هم مردمانی از تبار نیک هستند که به آینده ما و فرزندان مان فکر می‌کنند. هر چند هنوز تا آنجایی که شایسته است، راهی دراز در پیش است. درراه بازگشت به خانه کودکی از روبه‌رو می‌آید، شاخه گلی بریده را در پیاده رو می‌بیند و از مادرش کمک می‌خواهد تا برای آنکه زنده بماند آن را در خاک بکارد. شاید نسلی نو و اندیشه‌ای نو در راه است.

* جامعه شناس محیط زیست

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی


تکلیف گسل‌نشین‌ها چیست؟

از نظر مهندسی زلزله اگر ما در یک نقطه‌ای به فاصله ‌۱۵۰ کیلومتر گسل فعال داشته باشیم آن محدوده می‌تواند در زون لرزه خیز و با پتانسیل زلزله قرار گیرد. به همین دلیل است که حدود ۹۷درصد شهرهای کشور در مناطق با پتانسیل خطر لرزه‌ای کم یا زیاد هستند.


به گزارش سلامت نیوز، مازیار حسینی؛ معاون حمل و نقل و ترافیک شهردار تهران، در هفته نامه «نماینده» نوشت:اگرچه اخیراً نقشه‌های پهنه‌های گسلی در محدوده شهر تهران، ابلاغ شده است، اما شروع کار در این زمینه به حدود ۱۲سال قبل؛ یعنی زمانی که بنده مسئولیت پیشگیری سازمان مدیریت بحران شهر تهران را بر عهده داشتم، بازمی‌گردد. در آن زمان کمیته‌ای با حضور متخصصان رشته‌های مختلف از جمله زمین‌شناسی، مهندسی تکتونیک و مهندسی زلزله دورهم جمع شدند و براساس اقدماتی که معاونت پیشگیری سازمان انجام داد، مشخصات و تصویر ۳ هزار نقطه از گودبرداری‌های عمیق تهران برداشته شد و با نقشه‌های زمین‌شناسی که از قبل وجود داشت و نیز نقشه‌های هوایی که برخی از آنها مربوط به سال‌های پیش از دهه ۴۰ بود، مقایسه شد زیرا ساخت‌وسازها باعث شد تا عوارض سطحی که می‌توانستیم در عکس‌های هوایی مشاهده کنیم، پوشانده شود. این اطلاعات با آنچه در اختیار سایر سازمان‌ها همانند سازمان زمین‌شناسی، سازمان مسکن و پژوهشگاه زلزله‌شناسی وجود داشت، مطابقت داده شد.

سال ۸۸ اطلس گسل‌های شهر تهران در دو جلد چاپ و در اختیار محققان و مهندسان قرار گرفت و از آن زمان تا کنون از برداشت‌ها یا گودبرداری‌ها اطلاعات دقیقی داریم و نقشه‌ها را با آنها تطبیق داده و به‌روز می‌کنیم.


همان زمان کمیته مورد نظر، ضوابطی را با استفاده از بررسی ضوابط چندین کشور پیش رفته در این حوزه که با ما شرایط مشابهی داشتند، مانند: «ژاپن و نیوزلند» تدوین و با شرایط کشورمان تطبیق داد. امروز شاهد شکل‌گیری این اقدامات به صورت عملی هستیم و دلیل طولانی شدن ابلاغ نقشه‌پهنه‌های گسلی محدوده شهر تهران اقداماتی است که باید انجام می‌شد.


نباید از یاد برد تبدیل یک نقشه از مقیاس یک در ۱۰۰هزار به یک پانصدم که مقیاس بلوک شهری است، اگر همراه با یک دانش و تخصص و مطالعه میدانی نباشد، می‌تواند خطای زیادی را ایجاد کند. اما گاهی اوقات نقشه‌های سازمان زمین‌شناسی که بزرگ مقیاس بودند، برای کارهای شهری که کوچک مقیاس هستند، استفاده می‌شد و نتیجه آن سرگردانی مردم بود. در نتیجه ابلاغ نقشة‌ پهنه‌های گسلی محدوده شهر تهران وجه مثبت دیگری نیز دارد و به شناسایی محدوده‌هایی که دارای پتانسیل خطر هستند و نیاز به مراقبت ویژه دارند، کمک کرده و مناطقی که در زون گسل و خطرزا نیست نیز آزاد می‌شوند.


از نظر مهندسی زلزله اگر ما در یک نقطه‌ای به فاصله ‌۱۵۰ کیلومتر گسل فعال داشته باشیم آن محدوده می‌تواند در زون لرزه خیز و با پتانسیل زلزله قرار گیرد. به همین دلیل است که حدود ۹۷درصد شهرهای کشور در مناطق با پتانسیل خطر لرزه‌ای کم یا زیاد هستند.


در نتیجه باید یاد بگیریم که چگونه می‌توان با زلزله و گسل‌ها زندگی کرد. اما متأسفانه متناسب با خطری که ما را تهدید می‌کند، توجه لازم را در همه سطوح از جمله؛ دولت، مردم، دانشگاه‌ها و نمایندگان مجلس نمی‌بینیم. در نتیجه حدوداً هر ۱۰سال یک مرتبه با زمین لرزه‌های بالای ۶ ریشتر همانند زلزله سال ۶۹ منجیل یا سال ۸۲ بم مواجه هستیم که البته بعد از مدتی نیز به فراموشی سپرده می‌شود.

در اینجاست که باید به نقش رسانه‌ها در یادآوری و تأکید بر موضوع و نیز نقش نمایندگان برای قانون‌گذاری‌های لازم در این حوزه تأکید کرد زیرا در کشور قانون در این زمینه که بعد از وقوع زلزله دولت موظف به جبران خسارت است، داریم، اما قانون محکمی برای مقابله با آسیب‌رسانی حداقلی زلزله نداریم و توجه نمی‌کنیم سرمایه‌گذاری در حوزه مهندسی زلزله و زلزله‌شناسی یک پس‌انداز است زیرا علاوه بر جان مردم، باید اموال آنها را نیز حفظ کرد.


حال این سؤال شاید مطرح شود؛ تکلیف ساختمان‌هایی که تاکنون روی گسل‌ها ساخته شده است، چیست؟ اگر روی گسل ساختمانی ساخته شده باشد تنها راه‌حل این است؛ در نوسازی که باید در آینده انجام شود، ساختمان به بنایی با اهمیت پایین مانند بوستان تبدیل شود. اما اگر بخواهیم ساختمانی جدید احداث کنیم فرمول این کار به طور کامل مشخص است. در واقع وجود چنین سند و اطلاعاتی کمک می‌کند ما ریسک را در دهه آینده کم ‌کنیم. البته تا زمان نوسازی باید درباره ساختمان‌هایی که روی گسل ساخته شده‌اند، متناسب با خطری که وجود دارد، تدابیر مقاوم‌سازی را اجرایی کرد. حال با توجه به اینکه بیش از ۵۰درصد تهران در بافت فرسوده قرار دارد، نقشه‌های مورد نظر می‌تواند برای این مناطق بسیار مؤثر باشد زیرا نیمی از شهر هنوز ساخته نشده است. در این میان این پرسش مطرح می‌شود که ضمانت اجرایی شدن این نقشه در ساخت‌وسازها چیست؟ توجه داشته باشید؛ دنیا به این تجربه رسیده است که شهر را باید شهرداری اداره کند و مسائل حاکمیتی باید از موضوعات شهری جدا شود، اتفاقی که در تهران نیفتاده است.

اما خوشبختانه اجرای نقشه‌ پهنه‌های گسلی محدوده شهر تهران در دست شهرداری است و حوزه شهرسازی می‌تواند اعمال حاکمیت کند. حال ساختمانی که مردم می‌سازند ساختمان خوبی است یا خیر؟ بحثی است که به سازمان نظام مهندسی و وزارت مسکن ارتباط دارد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۳
پیمان صاحبی

تنفس 10 ساله جنگل بعد از 50 سال بهره‌برداری

 بعد از گذشت سه سال از روی کار آمدن دولت و پیگیری‌های سازمان حفاظت محیط زیست برای توقف بهره برداری‌های تجاری از جنگل‌های شمال، طرح تنفس‌جنگل اکنون در مرحله نهایی شدن است تا با مشارکت این سازمان و سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور به دولت ارائه شده و در صورت تأیید دولت به اجرا گذاشته شود.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران در ادامه می نویسد: به موجب این طرح بهره‌برداری تجاری از جنگل‌های شمال و هرگونه برداشت چوب توسط شرکت‌های چوب بری به مدت 10 سال ممنوع اعلام می‌شود تا در این بازه زمانی امکان خود پالایی جنگل فراهم شود. جنگل‌هایی که به گواه آمارهای ارائه شده از سوی سازمان محیط زیست و مراجع دانشگاهی و مشاهدات چشمی در حال کاهش است اما سازمان جنگل‌ها و مراتع به گواه نقشه‌برداری اخیرش مدعی است این جنگل‌ها نه تنها در چند دهه اخیر کاهش سطح نداشته بلکه رو به افزایش هم بوده است! با این حال سازمان محیط زیست و بسیاری از مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاه‌های کشور معتقدند که روند بهره برداری‌های تجاری و غیر تجاری از جنگل‌های شمال کشور به گونه‌ای بوده که اگر به همین شکل ادامه یابد شاید تا 50 سال دیگر چیزی از جنگل باقی نماند. اما در نقطه مقابل سازمان محیط زیست، معاون جنگل سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور معتقد است طرح‌های جنگلداری که با بهره‌برداری همراه است یک فرصت بوده و اگر متوقف شود تهدیدات زیادی متوجه جنگل‌ها خواهد شد!

او جنگل‌های هیرکانی را نیازمند تنفس و آیش 10 ساله نمی‌بیند و می‌گوید: «در نتیجه 50 سال اجرای طرح‌های جنگلداری، تراکم جنگل افزایش یافته است، مساحت جنگل در مسیر صعودی است، سلامت و شادابی جنگل بالا رفته است، نرخ ریسک‌پذیری در حوادث قهری کاهش یافته است و ضریب رشد پایه‌های جوان نیز بیشتر شده است ، با این حال اجرای هیچ طرحی در کشور بی‌عیب و نقص نیست و باید نیمه پر لیوان را دید و قضاوت عادلانه‌ای از تلاش گذشتگان داشت». اکنون این پرسش مطرح است که نیمه پر لیوان در طرح‌های جنگلداری که سنگ بنایش بهره‌برداری تجاری از جنگل است چیست؟!

9 ماه قبل و در حالی که هنوز طرح تنفس جنگل با اقبال عمومی در دولت مواجه نشده بود و تنها سازمان محیط زیست و برخی محافل علمی و زیست محیطی پیگیر تحقق آن بودند، بهزاد انگورج معاون امور جنگل سازمان جنگل‌ها گفته بود: نظریه موسوم به «تنفس بهره‌برداری از جنگل‌های شمال» نظریه پخته شده‌ای نیست و کاملاً خام است. چون با احصای عوامل تخریب، اجرای یک هدف موهوم را دنبال می‌کند. او خاطرنشان کرده بود: «با استفاده از آمار عمدتاً غیر رسمی نباید گفت حال جنگل‌های محدوده طرح جنگلداری خوب نیست، ایجاد ابهام بر عملکرد مثبت طرح‌های جنگلداری به منزله نادیده گرفتن خدمات ایجاد شده در جنگل یا دیدن خدمات انجام شده و نپذیرفتن آن همه خدمات انجام شده، ناسپاسی است. اینکه آیا کسی حق دارد این خدمات پنجاه ساله را بپذیرد یا نپذیرد، موضوع ساده‌ای نیست. اجماع نظر تخصصی استادان متخصص جنگل در بخش‌های دانشگاهی و تحقیقاتی و اجرایی، ادامه اجرای طرح‌های جنگلداری است و اساساً با توقف بهره‌برداری از جنگل به معنی رها کردن مدیریت، هیچ موافقتی ندارند. استادان متخصص مجرب بر این باورند که می‌توان خدمات طرح‌ها را ارتقا داد. از این‌رو بر بازنگری و تجدید نظر طرح‌ها جهت بهینه‌سازی مدیریت و حفاظت و نظارت ابراز نظر می‌کنند که پسندیده‌ترین شکل برخورد برای حل مسأله است.»


حالا اما در شرایطی که شنیده می‌شود دولت عزم خود را جزم کرده تا طرح تنفس جنگل را به احتمال زیاد مورد پذیرش قرار داده و آن را به تصویب برساند، انگورج که همچنان منتقد تنفس جنگل است می‌گوید: «طرح‌های جنگلداری پیشینه اجرای بلند مدت دارند و من نیز به عنوان یک کارشناس و مدیر این حوزه که سالهاست دارم در بخش اجرا کار می‌کنم و الان هم روزهای پایانی خدمت‌ام است می‌گویم اگر نظر بر این است که این طرح به عنوان لایحه مورد بررسی قرار گیرد و به قانون تبدیل شود موافقم چون من مجری قانون هستم حالا این قانون چه خوب باشد چه بد برای من تفاوتی نمی‌کند اما برای تنویر افکار عمومی باید نکاتی را روشن کنم.»


این مقام عالی در حوزه جنگل می‌افزاید: «من از ابتدا هم گفتم که موافق ایده تنفس جنگل نیستم. تنفس به این معنایی که ایده پردازان از آن یاد می‌کنند یعنی توقف طرح‌های جنگلداری، من اصلاً موافق نیستم چون با توقف طرح‌های جنگلداری آسیب‌های بیشتری متوجه جنگل خواهد شد. کسانی که نمی‌خواهند خدمات ایجاد شده در جنگل تحت اجرای طرح را بپذیرند، متخصص مرتبط نیستند و اگر علاقه‌مندند باید تحت آموزش قرار گیرند. بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی تا قبل از برنامه صیانت یعنی تا سال 82 در راستای طرح‌های جنگلداری مساحت 260.000 هکتار سطوح احیایی وجود دارد که موجودی در هکتار آنها بیش از 150 مترمکعب است. این سطوح احیایی 39 میلیون مترمکعب حجم سر پا دارد، در حالی که در طول همین مدت از جنگل‌ها در حدود 35 میلیون متر مکعب بهره‌برداری شد.»
انگورج معتقد است «آنهایی که فکر می‌کنند یک قاعده ببر و ببر در جنگل و طرح جنگلداری حاکم است از انضباط نظارتی حاکم بر فعالیت بهره‌برداری مطلع نیستند. اگر در جنگل‌های فاقد طرح جنگلداری یا دیگر نواحی رویشی مانند زاگرس حال جنگل خوب نیست، باید بیایند موانع عدم تعمیم طرح جنگلداری را بررسی کنند و به فکر ارتقای مدیریت در همه سطوح جنگل باشند.»


جنگل را نباید با پول نفت حفظ کرد
انگورج می‌گوید: «بی‌تردید با اجرای طرح تنفس، تمامی تلاش گذشتگان بر باد خواهد رفت چون دولت در شرایطی نیست که بتواند از پس مسئولیت‌های مربوط به جنگل بر بیاید.» به گفته او اجرای طرح تنفس جنگل در هر سال به 300 میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد و حتی اگر این پول برای امسال هم تأمین شود اما تضمینی هم وجود ندارد که سالهای بعد تخصیص یابد و در نتیجه جنگل رها شده و از بین می‌رود! او می‌گوید: «الان در ماه چهارم سال هستیم و هنوز یک ریال اعتبار جنگل پرداخت نشده حالا شما تصور کنید جنگلداری هم متوقف شود بسیاری از کارهایی که تا به امروز توسط مجریان طرح‌های جنگلداری از جمله حفاظت انجام می‌شد دیگر صورت نخواهد گرفت، آتش‌سوزی‌ها براحتی اطفا نخواهد شد و تجهیزات کمتر خواهد شد و تعداد نیروهای جنگلبانی نصف می‌شود چرا که نیمی از نیروهای ما مربوط به نیروهایی هستند که از محل همین طرح‌ها جذب و مشغول به کار شده‌اند. بنابراین با کدام پول دولتی قرار است جنگل‌ها حفاظت شوند؟ کسانی که جنگل را یک ثروت می‌دانند باید برای نگهداشت ثروت منافعی احصا کنند، اگر در انجام هر فعالیتی میزان کسب فایده ملی مورد سنجش قرار نگیرد، ممکن است بر انجام فعالیت‌های عبث و بیهوده‌ای اصرار شود. حفاظت از ثروتی که با هزینه ثروت دیگری انجام شود، قطعاً فایده ملی ندارد. بنابراین ممکن است دولت دارای سرمایه مناسب باشد. اما هیچگاه نباید برای نگهداشت جنگل به سمت استفاده از سرمایه حاصل از فروش نفت برود.»


جایگزینی یک هکتار جنگل 200 سال زمان نیاز دارد
اما هادی کیا دلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران و رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران معتقد است: «ایران از نظرسرزمینی کشوری خشک ونیمه خشک است و 90 درصد سرزمین ما این شرایط را دارد و در حالی که 80 میلیون هکتار بیابان داریم، سطح جنگل‌ها با نصف شدن به کمتراز 2 میلیون هکتار تنزل یافته است. به گفته او «سالانه 3 هزار هکتاراز جنگل‌های شمال نابود می‌شود و تنها تخریب از لحاظ کمی مطرح نیست بلکه دردرون جنگل هم دچار فروپاشی هستیم. به طوری که یک میلیون هکتار از جنگل‌های زاگرس خشک شده و براساس شواهد جنگل‌های شمال درآینده نزدیک شرایط زاگرس را پیدا می‌کنند.» کیا دلیری که یکی از موافقان طرح تنفس و از طراحان اصلی این طرح بوده ، می‌گوید: «اگر یک هکتار از جنگل‌های کشور از بین برود تا 200 سال زمان برای جایگزینی نیاز است در حالی که عوامل انسانی، بیماری های گیاهی، ساخت بناهای متعدد مانند جاده و ساختمان و امثال آن هر روز از میزان جنگل‌ها بخصوص در نوار نازک سبز شمال می‌کاهد. بهره‌برداری خارج از اصول و کوتاه مدت ممکن است با توجه به شرایط کشور و مشکلات اقتصادی جواب بدهد، اما جایگزینی آن به همان شکل اولیه با نگاه به سیستم اکولوژی گیاهی و جانوری و... دیگر ممکن نیست.»


این مدرس دانشگاه می‌گوید: «براساس آمارهای موجود ، کشور هرساله به 13 میلیون متر مکعب چوب نیاز دارد و با همین رویه نادرست برداشت‌ها و تخریب باید بیش از6 میلیون مترمکعب چوب وارد کنیم.» او توسعه یافتگی بی‌قاعده، ساخت بزرگراه تهران - شمال، قاچاق چوب و قطع درختان، تبدیل اراضی درسطح وسیع، آتش‌سوزی‌ها، ویلاسازی‌ها و تغییر کاربری ها و... را برخی از زمینه‌های نابودی جنگل‌های شمال می‌داند و می‌افزاید: همه بودجه دولتی این بخش 24 میلیون دلار است که معادل هزینه یک سال یک تیم فوتبال هم نمی‌شود.کیا دلیری تأکید می‌کند اجرای طرح تنفس جنگل به 200 تا 300 میلیارد تومان بودجه نیاز دارد و باید بتوانیم اهمیت مسأله را شفاف کرده و جا بیندازیم این در حالی است که معیار و شاخص درستی برای استفاده از جنگل نداریم و روش‌های آماری هم نادرست است.


اما انگورج می‌گوید: بسیاری از کسانی که معتقدند مساحت جنگل‌های شمال 3/5 میلیون هکتار در 50 سال گذشته بوده و اکنون به نصف رسیده در اشتباه هستند. مساحت جنگل را با توجه به آمار و اطلاعات و مسئولیتی که سالهاست عهده دار هستم می‌دانم و حقیقت این است که نقشه‌های جنگل‌های شمال کشور که بر اساس عکس‌های هوایی سال 34 روی میز ما است نشان می‌دهد که این رقم حدود 2 میلیون و 88 هزار هکتار بوده نه 3/5 میلیون هکتار که بسیاری از دوستان محیط زیستی مدعی هستند. او می‌افزاید: در سال 1341 که جنگل‌ها و مراتع ملی اعلام شد مساحت جنگل‌های شمال دو میلیون و 88 هزار هکتار بوده و اکنون بعد از گذشت نزدیک به 5 دهه در مسیر افزایش سطح جنگل‌ها هستیم. به گفته همه کاهش سطح جنگل‌های شمال در 50 سال گذشته 25 هزار هکتار بوده است این درحالی است که برخی مدیران سازمان محیط زیست از کاهش بیش از 600 هزار هکتاری جنگل‌ها شمال در چند دهه اخیر خبر می‌دهند.


وزارت نفت برای تأمین سوخت جنگل نشینان همکاری نکرد
انگورج می‌گوید: «همه فکر می‌کنند طرح‌های جنگلداری ما، صرفاً برداشت است در صورتی که بخش عمده از آن انجام عملیات بهداشتی، پرورشی و اصلاح است. ضمن اینکه حفاظت از جنگل نیز در بخش‌های زیادی با کمک نیروهای جذب شده توسط طرح‌ها صورت می‌گیرد و من نگرانم که در دوره انتقال کار، اختلال در جنگل ایجاد شود و دیگر هیچ اقدام پرورشی و حفاظتی و اصلاحی صورت نگیرد و عملاً جنگل رها شود. وقتی طرح صیانت از جنگل‌های شمال در سال 82 به تصویب دولت رسید تا این سال میزان برداشت چوب از جنگل‌ها حدود 954 هزار مترمکعب بود که در طول 11 سال بعد از آن این میزان 240 هزار مترمکعب کاهش یافته و اکنون به کمتر از 600 هزار متر مکعب رسیده است اما پرسش این است که آیا با این کاهش برداشت توانستیم مشکلات جنگل را حل کنیم؟ هنوز 78 هزار خانوار جنگل نشین در جنگل داریم که سالانه حدود 3/5 میلیون مترمکعب چوب جنگلی را هیزم می‌کنند.» او در پاسخ به اینکه چرا در اجرای طرح صیانت و برداشت هیزم از جنگل، سازمان جنگل‌ها با ناکامی مواجه شده است ، می‌گوید: اجرای طرح صیانت منوط به همکاری بسیاری از دستگاه‌ها بود و صرفاً وظیفه سازمان جنگل‌ها و مراتع به تنهایی نبوده و نیست. اما هیچ دستگاهی وظایف‌اش را انجام نداد بجز سازمان جنگل‌ها، سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی در این سال ها بودجه لازم را برای اجرای درست این طرح تأمین نکرد، وزارت نفت هم وظایفش را انجام نداد و سوخت جنگل نشینان را تأمین نکرد. حالا شاید دولت این بار از طرح تنفس جنگل حمایت کند و بودجه لازم را بدهد. اما بدانید که این بودجه برای هر سال رقمی حدود 350 میلیارد تومان است. این رقم تازه هزینه‌های جاری است و نیاز چوب صنایع را هم باید از جای دیگری تأمین کند. آیا واقعاً دولت چنین تصمیمی دارد؟ چه تضمینی وجود دارد که این بودجه تأمین شود؟


انگورج می‌گوید: هر موقع دولت توانست اعتبارات توقف طرح‌های جنگلداری را مانند حقوق معاون جنگل بموقع پرداخت کند مردم مطمئن باشند که جنگل‌ها حفظ می‌شود و هر زمان دولت توانست نیاز چوبی صنایع را با واردات حل کند این اطمینان خاطر بیشتر می‌شود در غیر این صورت با توقف طرح‌های جنگلداری و حاکم شدن طرح تنفس، چون بهره‌برداری از جنگل متوقف می‌شود نظام صنایع چوب ایران دچار فروپاشی می‌شود و قاچاق چوب گسترش می‌یابد.
او تأکید می‌کند: در حال حاضر در شمال ایران 5117 نفر حقوق بگیر در حوزه جنگل داریم که تنها 2700 نفر آنها از دولت حقوق می‌گیرند و مابقی از محل طرح‌های جنگلداری. حالا شما ببینید اگر طرح‌های جنگلداری متوقف شود حقوق این 2400 نفر مابقی از کجا تأمین می‌شود و اگر اینها شغل‌شان را از دست دهند ما چطور باید از جنگل‌ها حفاظت کنیم در حالی که نیمی از نیروهایمان را دست دادیم؟


انگورج می‌گوید: از سال 1358 تا 1394 مجوز برداشتی که صادر شده برای 44 میلیون مترمکعب از چوب جنگل‌های شمال بوده که کلاً 35 میلیون متر مکعب برداشت شده است. در تمام این سالها ما مساحت طرح‌های جنگلداری را بالا بردیم ولی میزان برداشت را کاهش دادیم و در گیلان اخیراً بهره‌برداری را در برخی نقاط متوقف کردیم. در این سالها 363 هزار هکتار جنگلکاری کردیم که حدود 263 هزار هکتار آن از نظر ما جنگل است که موجودی چوب‌اش حدود 39 میلیون مترمکعب است یعنی دراین بازه زمانی بهره‌برداری از جنگل‌های شمال حدود 4میلیون مترمکعب تراز مثبت دارد. پس بهتر است همه مشکل را به گردن صنعت نیندازیم. این مقام مسئول تأکید می‌کند: «کاش برای جایگزینی سوخت هیزمی مردم که چندین برابر برداشت صنایع است اقدامی انجام می‌دادیم آن هم در شرایطی که بخش صنعت توانسته به مصوبات طرح صیانت از جنگل‌های شمال متعهد بماند ولی انگارما هیچ تعهدی به این صنایع نداریم.»


با این حال سازمان حفاظت محیط زیست و بسیاری از متخصصان دانشگاهی در رشته‌های بیولوژی و محیط زیست وضعیت جنگل‌های شمال را غیر قابل قبول و نگران‌کننده توصیف می‌کنند. مشاهدات چشمی هر بیننده‌ای نیز از اوضاع نابسامان و کاهش چشمگیر مساحت جنگل‌ها و افت کیفیت جنگل حکایت دارد با این حال عدد‌ها و ارقام سازمان متولی روی کاغذ، همه اتفاقات رخ داده در جنگل‌های شمال را در 5 دهه گذشته عادی توصیف می‌کند و تنفس جنگل را بی‌اساس می‌داند!

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۲
پیمان صاحبی

پس از کشته شدن بی‌رحمانه حیوانات توسط شکارچیان غیرمجاز حالا نوبت به نابودی آبزیان و مرجان‌های خیلج فارس رسیده تا ماهیگیران با استفاده از ابزارهای غیراستاندارد کمر به نابودی آنها ببندند؛ مرجان‌هایی که به گفته کارشناسان منبع غذایی اصلی بیش از ۹۳هزار گونه ماهی، میگو و دیگر گونه‌هاست.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه فرهیختگان نوشت: مدتی است تعدادی از صیادان سودجو اقدام به تورریزی و گرگورریزی (تورهای بزرگ ماهیگیری) در مناطق مرجانی اطراف جزایر خلیج فارس می‌کنند که این تورها و گرگورها هنگام بالا کشیده شدن باعث شکستن مرجان و در نتیجه مرگ این موجودات منحصربه‌فرد دریایی می‌شوند.
از سوی دیگر این در حالی است که سازمان حفاظت محیط‌زیست سالانه هزینه‌های زیادی را برای پایش آب‌های جنوبی صرف می‌کند اما جالب است بدانید مرجان‌ها عامل طبیعی خودپالایی خلیج فارس به شمار می‌روند و با مرگ آنها میزان آلودگی این دریا به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد که در نتیجه باعث نابودی حیات در مناطق وابسته به خلیج می‌شود.

انسان عامل مهم تهدید مرجان
به گفته داوود میرشکار، مدیرکل دفتر زیست‌بوم و اکولوژی دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست عوامل زیادی مانند تخریب سواحل، ساخت‌وسازهای ساحلی، ورود پساب‌ها به دریا، بروز پدیده‌های طبیعی مثل کشند سرخ، تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین، جان مرجان‌ها را تهدید می‌کند و حالا عوامل انسانی با صیادی‌های غیرمسئولانه با ابزارهای غیرمتعارف، لنگر و توراندازی، توسعه گردشگری ناپایدار و برداشت غیرمجاز از ماهیان زینتی روند از بین رفتن مرجان‌ها را تشدید کرده‌اند.
صخره‌های مرجانی از بی‌نظیرترین و بهترین مناطق دریایی به شمار رفته و به‌عنوان بهترین زیستگاه برای ماهیان محسوب می‌شوند که گاهی برخی از آنها 500 سال طول می‌کشد تا دوباره خود را بازسازی کنند.
میرشکار با تاکید بر اینکه سلامت این زیستگاه‌ها اهمیت زیادی دارد، می‌گوید: «تلاش سازمان حفاظت محیط‌زیست هر ساله با اجرای طرح پایش نقاط تهدید شده مرجان‌ها و جلبک‌های دیگر را شناسایی و برای رفع خطرهای احتمالی گام بردارد و گزارش سلامت مناطق زندگی مرجان‌ها را در اختیار علاقه‌مندان و دوستداران قرار دهد.»
نبود یگان حفاظت دریایی یکی از کمبود‌های جدی سازمان حفاظت محیط‌زیست است که مدیرکل دفتر زیست‌بوم و اکولوژی دریایی این سازمان در این‌باره می‌گوید: «اگر یگان حفاظت دریایی وجود داشته باشد به راحتی می‌توان با تردد در آب، مناطق حساس و در معرض تهدید را شناسایی و کنترل کرد.» او تاکید می‌کند: «نبود تجهیزات کافی، نیروی انسانی و ابزارهای لازم برای کنترل دریا سبب شده که خطرات و مشکلات آبزیان و مرجان‌های دریایی روز به ‌روز بیشتر شود.»

باید ماده قانونی تعریف شود
سازمان شیلات ایران و بنادر و کشتیرانی دو نهاد دولتی مهم هستند که می‌توانند در این راه همراه سازمان محیط‌زیست باشند اما میرشکار می‌گوید: «با اینکه سازمان شیلات یگان حفاظت دریایی دارد اما طبق قانون و ماموریتی که برای آن تعریف شده نمی‌تواند در تخلفات زیست‌محیطی ورود کند و این خلأ قانونی را باید رفع کرد.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا نمی‌توان با انعقاد قرارداد یا تفاهمنامه‌ای با سازمان شیلات یا بنادر و کشتیرانی گامی برای حل مشکلات زیست‌محیطی دریا برداشت، می‌افزاید: «با تجهیزاتی که سازمان شیلات در اختیار دارد به راحتی می‌تواند در این راه همراه محیط‌زیست باشد، اما نیروی انسانی کافی در اختیار ندارد ولی می‌توان با همکاری این دو سازمان یک هم‌افزایی منسجم را شکل داد.»
میرشکار معتقد است: «اگر سازمان محیط‌زیست، بنادر و کشتیرانی، شیلات و مرزبانی‌های دریایی بر سر اهداف و برنامه‌هایشان با هم همکاری کنند، از یک‌سو می‌توان مانع بروز آسیب‌های محیط‌زیستی شد و از سوی دیگر می‌توان در فضای همین همکاری‌ها و در راستای بهبود وضعیت و شرایط خلیج فارس گام‌های موثرتری برداشت.»
تجربه نشان داده که برخوردهای مقطعی یا ضربتی با متخلفان به‌ویژه در ساختار محیط‌زیست فقط در کوتاه‌مدت جواب می‌دهد و برای حصول به نتیجه درست و منطقی باید یک برنامه هدفدار و بلند‌مدت طراحی و اجرا شود. نجات مرجان‌های دریایی هم علاوه‌بر برنامه‌ریزی نیاز به همکاری سایر دستگاه‌های اجرایی دارد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۰
پیمان صاحبی


یک وکیل دادگستری با تاکید بر این‌که «باید در رابطه با حمایت از محیط بانان به صورت جدی قانون تقنین و تصویب شود» گفت: قوانین ما رسما از محیط بانان حمایتی کامل به عمل نمی‌آورد.

احمد بشیری در گفت‌وگو با ایسنا با بیان این‌که «محیط‌بانان جزو ضابطین قضایی هستند» گفت: قوانینی هم در اینباره وجو دارد اما قوانینی که بتواند بطور کامل از این محیط بانان عزیز حمایت کند وجود ندارد. آن قوانین هم که وجود دارد آنقدر ناچیز در حد جریمه‌های مختصر و قوانینی کهنه است که دردی را دوا نمی‌کند و موجب وحشت مجرمین نمی‌شود.

وی با اشاره به این‌که « باید در حمایت از محیط بانان  به صورت جدی قانون تقنین و تصویب شود» گفت:این قوانینی که موجود است شامل مجازات های ناچیز و 10 میلیون تومانی می‌شوند؛ مجازات‌هایی در این رابطه باید باشد که سنگین و بازدارنده باشد.

وی تصریح کرد: فردی که جسارت قصد کند زندگی کسی را به پایان برساند که عمرش را به پای حفاظت از محیط زیست گذاشته است برایش پرداخت آن مبلغ ناچیز 10 میلیون تومانی بازدارنده و مهم نیست. ما  برای مسائل بی‌اهمیت مجازات‌های سنگین داریم در حالی که در مسئله حمایت از محیط بانان که اهمیت بسیار زیادی از نظر سیاسی و اجتماعی  دارد مجازات‌های سنگین وجود ندارد.

این وکیل دادگستری درباره چاره این مشکل خاطرنشان کرد: اگر بخواهند در این زمینه چاره‌جویی کنند باید قوانین خاصی وضع شود که آن هم اختصاصا در باب حمایت از محیط‌بانان باشد. ما در خیلی از موارد قوانین خاص نداریم مانند حفظ آثار باستانی؛ آثار باستانی ما در حال از بین رفتن است.اگرچه قانونی در رابطه با حفظ این آثار وجود دارد اما قانونی بی‌اهمیت با مجازات‌های کم‌ارزش است.

وی سلاح را در شرایط فعلی برای محیط بانان بلای جان آن‌ها دانست و در بیان علت این سخن خود گفت: به عقیده من در بحث محیط بانان نه تنها سلاح کار ساز نیست، بلکه مخاطره‌ آمیز هم هست؛ اگر سلاح از دست محیط بانان گرفته شود جان‌شان محفوظ تر است؛ زیرا مجرم وشکارچی به اعتبار این‌که محیط بان مسلح و ممکن است به او شلیک کند ،به طرف محیط بان شلیک می‌کند. اگر شکارچی بداند محیط بان سلاح ندارد به محیط بان شلیک نمی‌کند و ممکن است صرفا باهم درگیر شوند.

منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۰۷:۱۶
پیمان صاحبی

پدیده گردوغبار که طی دهه‌های اخیر مشکلات بسیاری برای کشور ایجاد کرده است به گفته معاون سازمان جنگل‌ها، فقط کمبود اعتبارات و کانون‌های گردوغبار خارجی نیست بلکه باید ضعف‌ها در زمینه برنامه‌ریزی فرابخشی، انسجام بین دستگاهی و فرآیندهای مدیریتی برطرف شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،پرویز گرشاسبی اظهار کرد: پدیده گردوغبار و ریزگردها دارای دو منشأ داخلی و خارجی است که البته عمده آن منشأ خارجی دارد و برای آن باید رایزنی‌های بین‌المللی و فعالیت‌های مشترک منطقه‌ای انجام شود.

وی افزود: در زمینه‌ منشأ داخلی نیز بودجه و اعتبارات تنها مشکل در این زمینه نیستند بلکه باید مسیرهای مدیریتی را اصلاح کنیم تا بیابان و منشأ تولید گردوغبار ایجاد نکنیم؛ به عنوان مثال می‌توان به دریاچه ارومیه اشاره کرد که از ابتدا بیابان نبود اما در سال‌های گذشته مدیریت منابع آب و کشاورزی و بهره‌برداری از آن آنقدر ضعیف اعمال شد که به منطقه بیابانی و منشأ گردوغبار تبدیل شد. بنابراین باید کارهای مدیریتی روی منابع آب و بهره‌برداری از منابع پایه اصلاح کنیم تا دیگر بیابان و مرکز تولید گردوغبار ایجاد نشود.

معاون آبخیزداری، بیابان و امور مراتع سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ادامه داد: بخشی از این مشکل نیز متاثر از پدیده خشکسالی است که ایران و بسیاری از کشورهای جهان طی دهه اخیر با آن مواجه شده‌ اند. البته محدودیت منابع مالی نیز بخشی از مشکل است، چرا که در شرایطی که این مشکلات مدیریتی و اقلیمی باعث به وجود آمدن کانون‌های گردوغبار و بیابانی شدن مناطق مختلف شده است، باید اعتباری باشد تا بتوانیم آن را احیاء کنیم.

گرشاسبی گفت: طی سال‌های اخیر اقدامات مناسبی در راستای بیابان‌زدایی و کنترل کانون‌های گردوغبار انجام شده که می‌توان به اجرای عملیات بیابان‌زدایی در سطح ۱۵ هزار هکتار از حوزه دریاچه ارومیه و مهار کانون‌های ریزگرد در خوزستان اشاره کرد. اما منابع مالی طی این سال‌ها قطره‌چکانی بوده است که اگر بیشتر شود پتانسیل زیادی در این زمینه برای اجرای چنین طرح‌هایی وجود دارد.

وی تاکید کرد: نظام مدیریتی و برنامه‌ریزی در کشور به صورت بخشی است که باید به سمت نظام برنامه‌ریزی فرابخشی حرکت کنیم و انسجام سازمانی ضعیفی که بین دستگاه‌ها وجود دارد باید تقویت شود، البته در همکاری‌های بین‌المللی اخیر تجارب مناسبی در این زمینه به وجود آمده که باید آن را نهادینه‌سازی کنیم.

معاون آبخیزداری، بیابان و امور مراتع سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری با بیان این‌که در زمینه انسجام سازمانی و همکاری‌های بین‌دستگاهی قانون‌های بسیاری وجود دارد که متاسفانه به درستی اجرا نمی‌شوند، اعلام کرد: در برخی زمینه‌ها نیز قانونی وجود ندارد که باید از طریق همین تجارب نسبت به تدوین قانون مناسب اقدام کنیم؛ به عنوان مثال قوانینی مانند پیوست زیست محیطی برای اجرای طرح‌های عمرانی، نظام یکپارچه مدیریت آب و خاک و کشاورزی و سیاست‌های کلی ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری در زمینه‌ مدیریت جامع منابع حیاتی اشاره کرد که باید در زمینه قانون‌مداری و اصلاح صحیح آن تمرین کنیم.

گرشاسبی با اشاره به این‌که بخشی از مشکلات پدیده ناشی از گردوغبار نه تنها در ایران بلکه در جهان نیز قابل کنترل و مهارکردن نیست، تصریح کرد: مردم باید در راستای سازگاری با این پدیده حرکت کنند. به عنوان مثال در چین بیش از ۷۰ روز از سال پدیده‌ گردوغبار وجود دارد اما مردم این کشور خود را برای چنین شرایطی خود را آماده‌ کرده‌اند و در ایران نیز مردم با انجام کارهایی همچون نصب پنجره‌های دوجداره، نصب فیلتر روی کولرها و محفظه‌های تهویه هوا و استفاده از ماسک خود را با این مشکل وفق دهند که البته وظیفه دولت در این زمینه فراموش نمی‌شود و همواره به دنبال مقابله با این مشکل خواهیم بود.

وی اظهار کرد: در قالب برنامه ششم همکاری خوبی بین دستگاه‌های متولی مدیریت پدیده گردوغبار مانند سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، سازمان محیط زیست، وزارت نیرو و غیره پیش‌بینی شده است که برنامه‌ریزی فرابخشی و منسجم بین این دستگاه‌ها در زمینه مدیریت این پدیده اتفاق بیفتد، چرا که عبور از این بحران منوط به برنامه‌ریزی فرابخشی و اصلاح فرآیندهای مدیریتی در کشور است.


منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۵ ، ۰۷:۱۴
پیمان صاحبی


خسرو بهلولی*: زمان جنگ بود. من کوچک بودم اما خوب به یاد دارم زمانی را که پدر وعموهایم برای شرکت در عملیات مخفیانه به طوری که مادر بزرگم متوجه نشود به دست و پایشان حنا می گرفتند و روز بعد که مادر بزرگم متوجه می شد چنان دنبالشان بی تابی و گریه می کرد که انگار دیگر قرار نیست به خانه برگردند. زنان همسایه و زنان فامیل برای دلداری مادر بزرگم می آمدند و او با آنها درد دل می کرد. آن روزها قدرت درک لزوم حضور پدر وعموهایم در جنگ و حال روز مادر بزرگم را نداشتم. اما به دید افتخار به آنها نگاه می کردم.


سالها از آن زمان گذشته است و من اکنون بزرگ شده و لباس مقدس محیط بانی را به تن کرده ام. لباسی که شاید بسیاری از افراد جامعه آرزوی پوشیدن آن را داشته باشند.اما این افتخار به من رسیده که این لباس را بر تن کنم. پسریم الان به سن آن موقع من رسیده آن موقع که وقتی صحبت از جبهه و جنگ می شد از اینکه خانواده ما هم سهمی در جبهه داشتند بین دوستانم احساس بزرگی می کردم. امروز وقتی لباس محیط بانی را برای رفتن به ماموریت می پوشم برق افتخار را در چشمان پسرم می بینم که با آن لهجه کودکانه به من می گوید : بابا الان تو فرمانده شدی؟ و با این جمله او دلم می ریزد. نکند این آخرین باری باشد که پسرم را می بینم؟ توکل بر خدا! حالا احساس می کنم می توانم اندکی از حال و هوای ان روز مادر بزرگم درک کنم! 

تا چند وقت قبل مادرم که از پیاده روی برمی گشت، پایین پله ها من را که می دید با دلهره و نگرانی می پرسید؟ دوباره کجا لباس رزم پوشیدی؟ نگرانی را می شد از چشمانش کاملا دید! 

اما حالا اوضاع متفاوت شده پس اتفاقاتی که برای محیط بانان افتاده و عکسها و مطالبی را که در فضای مجازی در خصوص محیط بانان درج شده خوانده، نگرانی اش به بی تابی تبدیل شده است. وقایع اخیر خانواده محیط زیست بسیار تلخ بوده است! شهادت آن هم در دل امن ترین کشور منطقه به دست یک هم وطن! مادرم لحن صحبتش عوض شده است. با بغضی که بعد از خارج شدن من از خانه می شکند و با چشمان اشک بار رفتنم را به تماشا می نشیند و می گوید: پسرم می گویند شکارچی سنگدل و بی مروت است مواظب خودت باش. ومن لبان او را می بینم که در حال خواندن آیت الکرسی برای سلامتی من است.

در مسیر ماموریت به فکر زحمات غیر قابل جبران مادرم می افتم و دل نگرانی های او قلبم را می فشارد. مرگ حق است و شهادت افتخار . اما مادران محیط بانان ایران چه گناهی دارند که در این زمان صلح، در کشور خودشان باید با نگرانی منتظر فرزندانشان باشند که ایا به خانه بر می گردند یا نه! مادران محیط بانان ایران را باید درک کرد و از نگرانی بیرون آورد. چه دلیلی دارد برای تفریح و هوا و هوس یک عده شکارچی غیر مجاز بی رحم، مادران محیط بانان ایران عمری را با نگرانی و اضطراب بگذرانند.

پناه می برم به خداوند از اینکه هر لحظه باعث اضطراب و دل نگرانی مادرم هستم. او که گناهی ندارد. من عاشق محیط بانی و حفاظت از زیست بوم ایران هستم! چرا مادرم باید با این دل نگرانی زندگی کند؟!
دست تمام مادران محیط بانان ایران را می بوسم .... 

*محیط بان 
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پیمان صاحبی

 

محصولات دستکاری شده ژنتیکی طبیعی نیستند

 دانشیار پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک گفت: محصولاتی که با روش دستکاری ژنتیکی تولید می شوند، طبیعی نیستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا علی متولی زاده اردکانی روز چهارشنبه در نشست تخصصی مواد سرطانزای پیرامون ما افزود: وقتی محصولی از لحاظ ژنتیکی دستکاری می شود، فرایند ژنوم آن به طور کلی برهم می خورد؛ بنابراین دیگر یک محصول طبیعی نیست.
مشاور علمی و فنی پروژه ملی ایمنی زیستی سازمان حفاظت محیط زیست اظهار کرد: بسیاری از کشورها حتی آمریکا و کشورهای پیشرفته اروپایی می دانند این محصولات طبیعی نیستند بنابراین هر کشوری قوانین مخصوص به خودش را برای تصمیم گیری در مورد این محصولات وضع کرده است.
وی ادامه داد: اما به علت سود برخی شرکت ها در کشوری مانند آمریکا، قانون برچسب گذاری روی این محصولات وجود ندارد از این رو است که مردمان این کشور با انواع بیماری ها مواجه هستند.
دانشیار پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک گفت: محصولات دستکاری شده سمی تر، آلرژیک تر و دارای ارزش غذایی کمتری هستند و وقتی مصرف می شوند، تمام آن فرایند دستکاری شده ژنتیک وارد بدن انسان می شود و بدن به مرور در مقابل آن عکس العمل نشان می دهد که در قالب انواع بیماری ها بروز می کند.

وی به افزایش بروز بیماری های مدرن در دنیا اشاره کرد و افزود: در سطح جهان ارتباط برخی بیماری ها مانند بیش فعالی کودکان، اوتیسم، آلزایمر، ناباروری و انواع سرطان با محصولات دستکاری شده در حال بررسی است.
متولی زاده ادامه داد: با صنعتی شدن جوامع بشری، با انواع بیماری ها به ویژه سرطان ها مواجه هستیم، بدن تا حدی می تواند ضایعات را تحمل کند اما به مرور به بافت ها آسیب وارد می شود و انواع بیماری ها بروز می کند.
وی گفت: در چند سال اخیر ریسک فاکتورهایی در محیط زیست وارد شده اند که به آنها توجه کافی نداشتیم و ما را به جایی رساندند که در سلول ها جهش به وجود آمد و به مرور موجب به وجود آمدن مشکلات زیادی مانند بیماری سرطان شد.
مشاور علمی و فنی پروژه ملی ایمنی زیستی سازمان حفاظت محیط زیست افزود: به صورت تئوری می توان 90 درصد سرطان ها را درمان کرد اما به شرطی که در مرحله یک (استیج یک) بیماری تشخیص داده شود اما اگر به مرحله دوم برسد یعنی بیماری وارد خون شود، درمان سخت تر می شود.


وی تاکید کرد: تحقیقات نشان می دهد داشتن ژن سرطان نیز دلیل بروز 100 درصدی این بیماری نیست بلکه عوامل محیطی می توانند تاثیرگذار باشند؛ ما با رفتارهای خود خطر ابتلا را بالا می بریم و استعداد خود برای مبتلا شدن به بیماری را تقویت می کنیم بنابراین توجه به عوامل محیطی و نحوه زندگی در حفظ سلامت بسیار موثر است.
متولی زاده اردکانی گفت: به عنوان مثال سرطان معده در میان زنان و مردان ایرانی بسیار شایع است که علت آن عوامل موجود در محیط زیست و نوع زندگی افراد است.
نشست تخصصی مواد سرطانزای پیرامون ما، با هدف ارتقای دانش عمومی و تخصصی مخاطبان در مورد آلاینده های زیست محیطی و عادات و رفتارهای زیستی که موجب افزایش خطر بروز سرطان می شوند، توسط انجمن علمی مواد جهش زای زیست محیطی ایران و با مشارکت سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد.
بررسی اپیدمیولوژی سرطان در ایران و ارتباط آن با مواجهه با عوامل مختلف از جمله محصولات دستکاری شده ژنتیکی، آلاینده های سرطانزای هوا، عوامل مختل کننده سیستم اندوکراین، آفت کش ها، فلزات سنگین، تلفن همراه و امواج الکترومغناطیس، آلاینده های نوین آب، آلاینده های مواد غذایی و نقش عوامل ژنتیکی در بروز سرطان و همچنین سنجش و پایش آلاینده های سرطانزای محیط زیستی از مهمترین محورهای این همایش است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۰۷:۲۵
پیمان صاحبی