منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۰۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

کدام دستگاه‌ها متهم زمین‌خواری هستند؟

سلامت نیوز: بر اساس آمار منتشر شده از سوی مسئولان سازمان حفاظت از محیط زیست،قریب به 170 هزار هکتار از اراضی محیط زیست به تصرف در آمده اند،مساحتی که موید عطش سیری ناپذیر افرادی است که زمین به اصلی ترین خوراک آنها مبدل شده است.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،عرصه محیط زیست مدت هاست به جولانگاهی برای افراد سودجو بدل شده ،افراد و گروه هایی که برای به دست آوردن پول و ثروت،از هیچ اقدام مخربی دریغ نمی کنند،کوه خواری،جنگل خواری،دریا خواری،زمین خواری،این ها خوراک هایی است که در طول سالیان اخیر به طعمه ای جذاب و لذیذ برای صیادان آن مبدل شده است.

غارت و چپاول ناجوانمردانه زیستگاه های طبیعی و عرصه موجود در آن را از مخاطراتی است که به شدت حوزه زیست محیطی و منابع طبیعی را تهدید می کند امری که اخلاقا،شرعا و قانونا غیر مجاز شمرده می شود.

میزان تعرض به اراضی و منابع طبیعی به جایی رسیده که در اسفند ماه سال 93 ،مقام معظم رهبری با انتقاد از وضعیت موجود،فرمودند:"حالا بحث زمین خواری،یواش یواش شده کوه خواری،بنده گاهی که می روم ارتفاعات شمال تهران و نگاه می کنم،انسان واقعا خیلی متاسف می شود،بارها من در دیدار با مشئولان شهری و مسئولان دولتی و مانند این ها مسائل را در میان گذاشته ام،خب تلاش هم کرده اند،لیکن قاطع باید برخورد کنند،مسئولان باید در مقابل این سوءاستفاده کننده ها،قاطعیت به خرج دهند،عُرضه به خرج دهند".

طرح فرمایشات فوق از سوی معظم له موید نگرانی جدی عالی ترین مقامات نظام نسبت به تهدیدات موجود در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست است.

*شیوه های نوین در زمین خواری !

علیرغم هشدارهای جدی مقام معظم رهبری،اما ظاهرا عرصه آنچنان که باید بر این افراد تنگ نشده،که اگر اینچنین بود با هزاران راه و روش سعی نمی کردند همچنان سایه تعرض خود را بر سر منابع و اراضی طبیعی بگسترانند.

کاشت چند اصله درخت در اراضی طبیعی،احداث تاسیسات،دستاویز قرار دادن"نسق"با هدف اثبات کردن مالکیت خود بر آن و سپس تقسیم و تکه تکه کردن آن در قالب واحدهای کوچکتر به متقاضیان،تنها بخش اندکی از راهکارهای سودجویان و تعرض کنندگان به منابع و زیستگاه های طبیعی به شمار می رود.

ساخت چندین آلاچیق و حصار کشی غیر مجاز در محدوده پیرامونی رودخانه ها برای تصاحب آن از دیگر روش هایی محسوب می شود که افراد با تمسک به آن تلاش می کنند بستر و زمینه یک زمین خواری را فراهم کنند.

*برخی دستگاه های دولتی ،متهم زمین خواری؟!

اگرچه عمده تصرف های غیر قانونی بواسطه افرادی کلید می خورد که دارای سمت های حقوقی چندانی نیستند،اما براساس مطالب منتشر شده در رسانه ها بعضا برخی از زمین خواری ها نیز بواسطه برخی دستگاه های دولتی و یا سازمان مناطق آزاد است انجام می پذیرد.

14هکتار دریا خواری درکیش،33 هکتار در قشم و یا خشک کردن دریا برای استقرار صنایع در منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی تنها قسمتی ناچیز از تحرکات غیر قانونی برخی افراد و گروه های حقیقی یا حقوقی در این حوزه به شمار می رود.

*توسعه بدون نگاه به دغدغه های زیست محیطی مخرب است

اساسا بسیاری از معضلات و مخاطرات طبیعی به فعالیت های انسان در دنیای پیشرفته،صنعتی و تکنولوژیک امروزی مرتبط است که با عجین شدن سوء استفاده های برخی بر عمق این مخاطرات افزوده می شود.

در چنین اوصاف و شرایطی نقش آموزش و اطلاع رسانی بسیار تعیین کننده است که به نوعی از آن می توان تحت عنوان فرهنگ سازی نیز یاد کرد.

تبدیل برخی از زمین های طبیعی به اراضی کشاورزی و زراعتی توسط برخی فعالان زراعی و یا عدم لحاظ کردن اولویت های زیست محیطی در طرح ها و پروژه های عمرانی از سوی برخی مدیران از نمونه مواردی به شمار می رود که با آموزش و فرهنگ سازی صحیح و اصولی می توان از بروز بسیاری از آن ها پیشگیری کرد.

قرار گرفتن دغدغه های این عرصه(زیست محیطی)از ضروریاتی است که باید در هر برنامه توسعه ای لحاظ شود،آنچنان که شهرام فداکار،مدیرکل دفتر سواحل و تالاب های ساحلی سازمان محیط زیست نیز اشاره می کند،تخریب ها در شمال و جنوب کشور به بهانه توسعه صورت گرفته واین در شرایطی است که گویی هنوز به ارزش محیط زیست و حفظ منابع طبیعی واقف نیستند و این در شرایطی است که عده ای با وجود اشراف بر اهمیت محیط زیست،اما به اجرای برنامه ها و طرح های عمرانی و توسعه ای برای سنگین تر ساختن گزارشات آماری خود، بیشتر اهمیت می دهند.

*از ضعف های نظارتی تا فقدان هماهنگی بین دستگاهی

در این میان برخی کارشناسان و مسئولان ضعف های نظارتی را یکی از دلایل اصلی بروز و شیوع چنین پدیده نامیمونی عنوان می کنند.

حمید گشتاسب میگونی،مدیرکل دفتر زیستگاه ها وامور مناطق سازمان حفاظت از محیط زیست با اشاره به مطلب فوق می گوید:ضعف در قوانین و بازدارنده نبودن مجازات ها در کنار فقدان برخی ناهماهنگی های بین دستگاه ها، مزید بر علت شده تا در این عرصه ،کار برای مقابله با زمین خواری دشوار شود.

وی می گوید:بر اساس آمارهای احصاء شده،قریب به 170 هزار هکتار از اراضی عرصه محیط زیست تصرف شده است.

به تعبیری عدد و رقم مذکور نشاندهنده میزان تعرضی است که زمین خواران در بستر منابع طبیعی و زیست محیطی آن را اِعمال می کنند.


* اعتبارات ناکافی بستر ساز تعرض به منابع طبیعی

یکی از راهکارهای تاثیرگذار در مقابله با این پدیده،به صدور سند کاداستر(سندالکترونیکی هولوگرام دار)معطوف می شود که تامین آن نیازمند اعتبارات خاص به خود است و طبیعتا در شرایطی که در حوزه اعتبارات با کاستی هایی مواجه هستیم امکان صادر کردن سند برای 143 میلیون هکتار از اراضی و منابع طبیعی،بسیار دشوار خواهد شد.

مسعود منصور،معاون حفاظت و امور اراضی سازمان جنگل ها درباره علت کندی صدور سند فوق عنوان می کند: محدودیت در اعتبارات،اصلی ترین مانع به ثمر نشستن اهداف مورد نظر در این حوزه است.

پیرو اظهارات وی،امسال 43 میلیارد تومان برای این امر(صدور سند کاداستر)مدنظر قرار گرفته که این رقم و عدد تنها پوشش دهنده 8 میلیون هکتار از اراضی محیط زیست و منابع طبیعی خواهد بود.

*لزوم ورود مجلس دهم برای تصویب قوانین باز دارنده

علاوه بر فرهنگ سازی و تامین اعتبار متناسب،ورود نهادهای بالادستی با هدف ایجاد اهرم و بستر مناسب برای برخورد با زمین خواران نیز اصلی ضروری است،مولفه ای که در صورت ورود مجلس دهم و بازبینی در برخی قوانین می تواند ضریب شیوع زمین خواری را در سوء استفاده کنندگان از این عرصه حائز اهمیت،کاهش دهد.

امری که امید است بهارستان نشینان دوره دهم آن را به عنوان اولویتی جدی مدنظر قرار دهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۸
پیمان صاحبی


 

ده راه کاهش مصرف آب در صنایع میهمان پذیر

سلامت نیوز:هر کسی نیاز دارد که وظیفه اش را در قبال کنترل مصرف آب به انجام برساند ولی در این زمینه صنایع مهمان پذیر می توانند نقش بسیار مهمی داشته باشند.

به گزارش سلامت نیوز هتل ها می توانند میلیون ها گالن آب را در هر سال تلف کنند اما راههای بسیار موثری وجود دارد که این ارقام را کم می کند و حرکت در یک مسیر نائل شدنی را رقم می زند.


1-استفاده از کنتور
برای شروع به کاهش مصرف آب شما مجبورید بدانید که جاهای مشکل دار کجاها هستند.ارقام کنتور اطلاعات ارزشمندی در اختیار شما می گذارند و بهتان کمک می کنند که مشکلاتتان را هوشمندانه مرتفع نمایید.


2-تعمیر نشتی
در حالی که ممکن است جور دیگری به نظر بیاید باید دانست که قطرات نشتی آب تاثیر فراوانی در کل آب مصرفی یک ساختمان دارند.پیدا کردن نشتی ها و تعمیرشان یک اتفاق بزرگ در آب مصرفی را بوجود خواهد آورد.


3-سر دوشی ها و شیرهای آب با جریان کم
تاسیسات حمام با جریان کم می توانند حتی تا سی درصد آب مصرفی را کم کنند!استفاده از فناوری های جدیدتری مثل سردوشی های هوادهی شده باعث می شوند که ما گام در راه درستی که روز به روز مطلوب تر می شود بگذاریم.


4-مدیریت رختشویخانه
در صنایع مهمان پذیری درصد زیادی از آب مصرفی به رختشویخانه اختصاص دارد.در بارگذاری ماشین های لباسشویی دقیق باشید و مطمئن باشید که آن ها برای به کار انداختن ماشین ها به اندازه کافی زیاد هستند.با این کار شما به میزان زیادی از آب مصرفی خود خواهید کاست.سیاست های مربوط به حوله ها که برای شستشو جایگزین شوند یا نه هم بسیار مهمند.مهمان ها توجه کرده و درک می کنند که باید فقط در مواقع مورد نیاز ازتان بخواهند که نسبت به شستشوی حوله اقدام نمایید.


5-چشم اندازهای با دوام
چشم اندازهای بسیاری از هتل ها مملو از چمن کاری مصنوعی است و در آن ها گیاهان بومی به چشم نمی خورد.آبیاری و شستشوی مورد نیاز این نوع چمن کاری کاملا اقتصادی است.با نشانیدن گیاهان بومی و استفاده از تنوع گونه ها هم مصرف آب به گونه ای کار آمد کم می شود.گیاهان بومی با شرایط زیست محیطی سازگاری بیشتری دارند و بنابراین محتاج مراقبت های انسانی به مراتب کمتری هستند.


6-استراتژی های آب خاکستری
آب خاکستری فاضلاب رختشویی,ظرفشویی,حمام و ... است که می تواند در محل برگشت داده شود.اگر آب خاکستری به درستی تصفیه شود می تواند به منظور آبیاری و جریان فلاش تانک توالت ها به کار گرفته شود.اگر شما می توانید بر مشکلات ساختمان فائق شوید,آب خاکستری چیزی است که باعث می شود میزان مصرف آب شیرین کم شود.


7-جمع آوری آب باران
طراحی هوشمندانه سقف و آبروها می تواند موجب جمع آوری آب باران گردد.این آب می تواند بعدها برای آبیاری یا اهداف مشابه استفاده گردد.این آب برای استفاده در دوش مناسب است و اگر بخوبی تصفیه شود قابل آشامیدن نیز هست.


8-آموزش کارکنان
کارکنان می توانند تاثیری عمده در میزان مصرف آب داشته باشند زیرا در وظایف آنها مقداری مصرف آب هم وجود دارد.با انجام چیزهایی مثل استفاده از فلاش تانک کمتر در هنگام تمیز کاری توالت ها یا به کار گیری سینک به جای جریان آب در هنگام ظرفشویی میزان آب مصرفی به گونه ای قابل ملاحظه کم می شود.


9-کمپوست سازی درست
کمپوست کردن ضایعات غذایی به جای قرار دادن این ضایعات در سطل زباله تاثیر مثبت و شگرفی در آب مصرفی دارد.


10-به روزسازی فناوری آشپزی
با به روز کردن شیرها,انجام کارهای بی آب و استفاده از فناوری های جدردتر صنعتی آشپزی کاهش چشمگیری در آب مصرفی آشپزی به وقوع خواهد پیوست.هر گام کوچکی که در چنین سرمایه گذاری هایی بر داشته می شود این فایده را دارد که در آینده هزینه های سرمایه گذاری صورت گرفته را به شما مسترد نماید.

منبع : http://www.izzitgreen.com/10-ways-to-reduce-water-in-hotels/
ترجمه : یاشار بوم راشین

منبع مطلب:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۷
پیمان صاحبی

 

هزار هکتار جنگل سوخت؛ به همین سادگی

سلامت نیوز: آتش به جان جنگل‌ها افتاد؛ مراتع سوختند و حیوانات تلف شدند؛ گروه‌های مردمی و کارکنان ارتش، محیط‌زیست، منابع‌طبیعی، سپاه، بسیج، سازمان‌جنگل‌ها، هلال‌احمر و حتی اتباع افغانستانی همه در تکاپوی مهار آتشی بودند که جنگل‌های پاسارگاد، بمو و دشت ارژن در طبیعت زیبای استان‌فارس را ٣شبانه‌روز خیمه‌گاه خود کرده بود. قصه تکراری از جایی شروع می‌شود که چهارشنبه هفته گذشته آتش‌سوزی جنگل‌ها، بار دیگر برای کشورمان به تصویر کشیده شد و این‌بار گریبانگیر جنگل‌های پاسارگاد در استان فارس شد و ‌هزار هکتار از این سرمایه طبیعی کشورمان را در کام خود بلعید.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند در ادامه می نویسد: با شروع انعکاس اخبار لحظه‌به‌لحظه از زبانه‌کشیدن آتش توسط رسانه‌ها، کارشناسان محیط‌زیست در تلاش برای ارایه راهکار و نقد شرایط به‌وجود آمده، برآمدند و مسئولان امر هم از نبود تجهیزات و امکانات گله می‌کردند. اما در میان پیگیری شرایط بحرانی به‌وجود آمده از سوی افراد و نهادهای مختلف، این سرمایه طبیعی کشور ما بود که ذره‌ذره به خاکستر تبدیل می‌شد و به فنا می‌رفت. حریقی که بیش از ١٠٠ هکتار از اراضی جنگلی پاسارگاد و دشت‌ارژن و همچنین عرصه‌های مرتعی «بمو» را به‌کام خود فرو برد و تبدیل به خاکستر کرد. از سویی هم رئیس سازمان آتش‌نشانی شهرداری محلات از وقوع پنجمین حریق در یکی از باغات این شهرستان در عرض دو هفته اخیر خبر داد و اعلام کرد: «این پنجمین آتش‌سوزی طی دو هفته اخیر است و درمجموع ۱۰‌هزار مترمربع باغ در این حریق‌ها نابود شده‌اند.»

برای شرایط به‌وجود آمده اظهار نگرانی و تاسف از سوی مردم عادی شاید به مراتب بیشتر به چشم می‌خورد تا مسئولان؛ مسئولانی که الان ماموریتشان را انجام داده‌اند، آتش را مهار کرده‌اند و دیگر شاید به فکر جبران این خسارت‌ها هم نباشند. این مضمون عبارتی است که رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست بیان‌می‌کند: «آتش‌سوزی در شرایط فعلی امر غریبی نیست.» عبارتی که معصومه ابتکار در صفحات اختصاصی خود در شبکه‌های اجتماعی، درخصوص این رخدادها بیان کرده است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت از نگاه رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور، از بین رفتن سرمایه‌های طبیعی در فصل خودش عادی است و نباید نگران شد و متاسف بود؛ همچنین تکراری بودن این پدیده‌ها را نباید بحران به حساب آورد. اگر از بین رفتن محیط‌‌زیست، گونه‌های گیاهی و جانوری در فصل خودش امری طبیعی است و نباید عنوان «بحران» را به آن نسبت داد، پس چه‌چیزی بحران است و باید به آن بها داد؟

دکتر صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران در صفحه اینستاگرام خود در واکنش به آتش‌سوزی‌های اخیر نوشت: «ای‌کاش یک‌هزارم اهمیتی که مسئولان برای فرهنگ قایل هستند، برای این محیط‌زیست بدبختِ بیچاره قایل می‌شدند؛ کل بودجه محیط‌زیست سال۹۴ با قریب به ۶۰۰۰پرسنل، ۲۷۴میلیارد تومان بود. با این بودجه قرار است جلوی ریزگردها را بگیرد، رودخانه‌های کشور را که بدل به فاضلاب‌های متحرک شده‌اند، پالایش دهد، جلوی خشک‌شدن دریاچه ارومیه را بگیرد، هوای شهرهای بزرگ را از آلودگی درآورد، با خرید هواپیما و بالگردهای مخصوص اطفای حریق نگذارد ۴۰هزار هکتار جنگل‌های کشور ظرف چند ‌سال گذشته در آتش بسوزد، موتورسیکلت‌های کشور را دوگانه‌سوز کنند، بنزین‌های مصرفی را یورو۴ و بدون‌سرب کنند، وسایل‌نقلیه سنگین درون‌شهری را گازسوز کنند، بیمارستان‌ها و صنایع کشور را وادار کنند که پسماندها و فاضلاب‌هایشان را تصفیه کنند نه‌آنها را همان‌گونه آلوده وارد آب و خاک کشور کنند و... بگذریم؛ بپردازیم به سوختن جنگل‌های پاسارگاد؛ همچون سوختن جنگل‌های گیلان، مازندران و... درحالی‌که آتش پخش می‌شد مسئولان منتظر ورود بالگرد و هواپیمای آب‌پاش بودند. محیط‌زیست هنوز یک هواپیما و بالگرد آب‌پاش ندارد و می‌دانم که پس از گذشت ۲۴ساعت از شروع آتش هنوز بالگرد آب‌پاش نرسیده بود و مردم برای خاموش‌کردن آتش جنگل پاسارگاد، ۶ساعت پیاده باید از ارتفاعات بالا می‌رفتند تا بتوانند با سطل یا کیسه‌های شن آتش را خاموش کنند.» شاید این نمونه‌ای از دغدغه‌های تک‌تک مردمی باشد که نگران از بین رفتن منابع‌طبیعی سرزمینشان هستند؛ کاش کاری بتوان کرد که آتش نگیرد و اگر گرفت پیش نرود! به همین بهانه، «شهروند» برای بررسی شرایط جنگل‌های کشور و میزان آسیب‌پذیری آنها در شرایط مختلف، گزارشی را تهیه کرده است که در ادامه به آن می‌پردازیم.


مقدمه و معرفی کلی از وضعیت پوشش جنگلی ایران
هرساله با شرع فصل گرما و همچنین کاهش نزولات جوی در برخی از ماه‌های ‌سال شاهد وقوع آتش‌سوزی در مناطق مختلف جنگلی کشور می‌شویم. این آتش‌سوزی‌ها عمدتا در اواخر اردیبهشت شروع و در فصل تابستان ادامه داشته و برخی مواقع تا پایان فصل پاییز هم شاهد وقوع آتش‌سوزی در جنگل‌ها هستیم. در پهنه سرزمین ایران، مناطق جنگلی با پوشش‌های گیاهی مختلف وجود دارد. مناطق جنگلی ایران به‌شرح زیر هستند:


جنگل‌های شمال ایران شامل جنگل‌های خزری و ارسباران
این جنگل‌ها که از نظر جغرافیای گیاهی در منطقه «هیرکانی» واقع شده‌اند به جنگل‌های رویشی هیرکانی یا خزری شهرت دارند و در استان‌های گیلان، مازندران و گلستان قرار دارند. مساحت این جنگل‌ها در گذشته حدود ٥میلیون هکتار بوده است اما در طول سالیان اخیر چرای مفرط دام و همچنین قطع به‌منظور مقاصد اقتصادی و آتش‌سوزی‌های متعدد، باعث کاهش این جنگل‌ها شده است. از ویژگی‌های مهم این جنگل‌ها، شرایط خاص جغرافیایی و شیب‌های تند و دره‌های عمیق است که در زمان وقوع آتش‌سوزی دسترسی به جنگل‌ها را محدود می‌کند.


جنگل‌های غرب و جنوب‌غرب ایران شامل جنگل‌های زاگرس
این جنگل‌ها در امتداد رشته‌کوه زاگرس قرار دارند، کوه‌های زاگرس از شمال‌غرب تا جنوب‌غربی ایران کشیده شده است. این کوه‌ها، ابرهای باران‌زا را از دریای مدیترانه جذب می‌کنند و شرایط وجود جنگل را پدید می‌آورند. این جنگل‌ها که از پیرانشهر آذربایجان‌غربی شروع و تا استان فارس ادامه می‌یابند، به‌صورت منقطع هستند و فقط در قسمت کوه بختیاری پیوسته شده‌اند. مساحت آن درگذشته بالای ١٠میلیون هکتار بوده اما به‌علت بهره‌برداری‌های بسیار، درحال‌حاضر وسعت آن روبه‌کاهش است.


جنگل‌های فلات مرکزی (ایران و تورانی) شامل جنگل‌های بیابانی و کوهستانی
فلات ایران جزو مناطق خشک و نیمه‌خشک غیرجنگلی محسوب می‌شود که نیمی از سطح کشور را می‌پوشاند و دلایل آن خاک شور، بارندگی کم و گرمای زیاد است. وسعت این جنگل‌ها حدود ٣‌میلیون هکتار برآورد شده است. این جنگل‌ها به خودی‌خود نیز به دو دسته جنگل‌های بیابانی و جنگل‌های کوهستانی فلات‌مرکزی تقسیم می‌شوند.


جنگل‌های بیابانی
شامل مناطق کویری، نیمه‌کویری و استپی فلات که در دشت واقع هستند. اغلب درختچه و بوته دارد، مثل تاغ، گز، اسکنبیل و قیچ. مخلوط تاغ و گز هم جامعه تاغز را به‌وجود می‌آورد. در مکان‌هایی که آب یا رود زیر قشری دارد، تراکم این جوامع بیشتر است. بخش زیادی از این جنگل‌ها با هدف تثبیت خاک ایجاد شده است.
جنگل‌های جنوب ایران شامل سواحل خلیج‌فارس و دریای‌عمان این جنگل‌ها اغلب به‌صورت پراکنده و کم‌پشت گاهی متراکم در خوزستان، بوشهر، هرمزگان، جنوب سیستان‌وبلوچستان، جزایر تنگه‌هرمز و خلیج‌فارس قرار گرفته‌اند. مساحت این جنگل‌ها حدود ٥٠٠‌هزار هکتار است که با عنوان گرمسیری و نیمه‌استوایی قید شده‌اند. اقلیمی نیمه‌استوایی دارند؛ یعنی خشک و گرمسیری بوده و یخبندان هم ندارند. همان‌گونه که در معرفی جنگل‌ها اشاره شد، برخی از مناطق کشور مانند حاشیه‌خزر (مناطق شمالی کشور) همچنین زاگرس، پوشش جنگلی چشمگیری داشته و در بررسی آمار حوادث آتش‌سوزی نیز مشخص هستند که این مناطق در معرض آتش‌سوزی‌های متعدد قرار گرفته‌اند. برای بررسی بیشتر این مناطق و همچنین علل و میزان آسیب‌پذیری جنگل‌های کشور گفت‌وگویی داشتیم با بابک نورالهی (کارشناس حوزه ایمنی، آتش‌نشانی و مدیریت بحران) که شرح آن را با هم می‌خوانیم.


برای شروع؛ علل و عوامل آتش‌سوزی در جنگل‌ها و مراتع‌طبیعی را به طورکلی بررسی کنیم.
به‌طورکلی آتش‌سوزی در منابع‌طبیعی و جنگل‌ها محصولی است که عوامل مختلفی در آن تاثیر دارند. این عوامل در کنار هم قرار می‌گیرند تا یک شعله کوچک تبدیل به یک آتش‌سوزی گسترده در سطح یک جنگل شود. خشکسالی، دخالت بی‌رویه انسان در طبیعت، مدیریت نامناسب در عرصه منابع‌طبیعی، ایجاد دسترسی‌های مختلف و راه‌های ارتباطی در داخل جنگل‌ها، عدم‌دانش کافی مردم در زمینه حفاظت از منابع طبیعی، تغییرات اقلیمی و... نمونه‌ای از این موارد است. شاید اگر بخواهیم از بین رفتن جنگل‌ها را با از بین رفتن دریاچه‌ها و تالاب‌ها مانند دریاچه‌ارومیه بررسی کنیم به یک‌سری وجوه مشترک هم خواهیم رسید. آتش‌سوزی جنگل با سایر آتش‌سوزی‌ها از نظر گستردگی، منشأ، نحوه گسترش، شرایط جغرافیایی منطقه، همچنین تاثیر آب‌وهوای منطقه متفاوت است. بنابراین اگر بخواهیم عوامل وقوع آتش‌سوزی در جنگل را بررسی کنیم، شایع‌ترین عوامل شامل این موارد است؛ «رعدوبرق، فوران آتشفشان، جرقه ناشی از جابه‌جایی و افتادن صخره‌های بزرگ، شعله‌های آتش‌سوزی در رگه‌های زغال‌سنگ و همچنین آتش‌سوزی‌های جنگل بر اثر عوامل انسانی؛ نظیر آتش‌سوزی عمدی، سیگارهای دورانداخته شده در جنگل، ایجاد شعله‌های باز و کنترل نشده توسط کوهنوردان، گردشگران و چوپانان، جرقه‌های ناشی از ابزارها و وسایل الکتریکی مانند قوس‌های الکتریکی ناشی از جوشکاری و... که همگی ناشی از عدم‌رعایت ضوابط ایمنی و بی‌احتیاطی انسان است. در این بین عوامل عمدی و آتش‌های بدون کنترل کشاورزان و گردشگران بیشترین موارد را به خود اختصاص می‌دهند. البته در کشوری مثل کانادا آتش‌سوزی ناشی از رعد و برق بیشترین عامل شناخته‌می‌شود.


علت آتش‌سوزی‌های اخیر در جنگل‌های استان فارس چه بوده است؟
یکی از مهم‌ترین عوامل در وقوع و گسترش آتش در جنگل‌ها (ازجمله جنگل‌های زاگرس‌غربی و مرکزی) وجود گیاهان کوتاه (علف) در فواصل بین درختان جنگلی است که با گرم‌شدن هوا، خشک‌شده و با کوچکترین جرقه‌ای دچار آتش‌سوزی می‌شوند. هرچند برخی مواقع این اقدام توسط کشاورزان نیز برای از بین بردن علف‌های هرز انجام می‌شود و یک‌باره آتش از کنترل خارج شده و موجب آتش‌سوزی پوشش درختان و جنگل‌ها خواهد شد.


چه شهرهایی بیشتر در معرض این نوع آتش‌سوزی‌ها هستند؟
در پاسخ به این سوال باید این‌گونه گفت که در تمامی شهرها و روستاهایی که در مجاورت جنگل‌ها هستند، احتمال گسترش آتش‌سوزی وجود دارد. با توجه به تقسیم‌بندی صورت‌گرفته، در اکثر شهرها و روستاهای مجاور مناطق شمالی کشور (حاشیه‌خزر)، مناطق زاگرس غربی، مرکزی و جنوبی این احتمال وجود دارد.
بپردازیم به پیامدها و تاثیراتی که این آتش‌سوزی‌ها می‌توانند بر مردم و منطقه آتش گرفته داشته باشند...


درحقیقت ما باید به جنگل‌ها به‌عنوان سرمایه ملی نگاه کنیم؛ به‌طورکلی آتش‌سوزی جنگل‌ها آسیب‌های جدید و بسیار جدی را بر زندگی و دارایی‌های بشر وارد می‌کند. آنچه متخصصان حوزه محیط‌زیست مطرح می‌کنند، نشان‌دهنده آن است که اکثر این جنگل‌ها در طول سالیان طولانی به‌وجود آمده‌اند و از بین رفتن آنها خسارات زیادی را بر محیط‌زیست به‌وجود خواهد آورد. به‌طورکلی پیامدها و تاثیرات آتش‌سوزی در جنگل‌ها را می‌توان در این موارد عنوان کرد؛ «خسارات ناشی از سرایت آتش‌سوزی جنگل‌ها به نواحی مسکونی و صنعتی پیرامون در شهرها و روستاها؛ حذف ارزش‌های اکولوژیکی و زیست‌محیطی عرصه‌های طبیعی و جنگلی؛ از بین رفتن مجموعه حیات‌وحش موجود در جنگل‌ها و منابع‌طبیعی پیرامون؛ ایجاد زمینه فرسایش خاک در کوتاه‌مدت و بروز سیل در این مناطق؛ شیوع آفات و امراض در نواحی سوخته؛ خسارات مالی ناشی از انجام عملیات‌های اطفایی، از بین رفتن پوشش گیاهی، صرف هزینه‌های سنگین برای ترمیم و کاشت درخت و...» بنابراین طبق نظر مختصصان محیط‌زیست در برخی موارد آتش‌سوزی در جنگل‌ها دارای اثرات سودمندی نیز روی حیات‌وحش است. رشد و تولیدمثل برخی از گونه‌های گیاهی بستگی به اثرات آتش دارد، هرچند آتش‌سوزی‌های بزرگ ممکن است تأثیر منفی اکولوژیکی در پی داشته باشند. در این خصوص معمولا آتش‌سوزی‌ها کنترل‌شده انجام می‌شود.


به‌عنوان سوال پایانی، بفرمایید در سایر کشورها آتش‌سوزی در جنگل‌ها چگونه مدیریت می‌شود؟
در کشورهایی همچون آمریکا، استرالیا، کانادا و برخی از کشورهای آمریکای‌جنوبی و آفریقا که دارای پوشش جنگلی بسیاری هستند، آتش‌سوزی‌های شدیدی اتفاق می‌افتد که برخی‌مواقع تا ماه‌ها ادامه پیدا می‌کند و دولت با تشکیل ستاد مدیریت‌بحران اقدام به کنترل آتش‌سوزی می‌کند. به‌عنوان مثال، در آتش‌سوزی جنگل‌های کانادا که طی ماه‌های گذشته به‌وقوع پیوست، آتش‌سوزی از جنگل به مناطق مسکونی شهرها و روستاها گسترش پیدا کرد و بیش از ۹‌میلیارد دلار خسارت به‌بار آورد که دولت مجبور به تخلیه روستاها و شهرهای اطراف شد. آنچه در سایر کشورها نیز برای کنترل آتش‌سوزی جنگل‌ها مطرح‌است، خیلی متفاوت با ایران نیست، اما چند اقدام خاص در برخی کشورها صورت می‌گیرد که شاید الگوبرداری از آن برای کشورمان مناسب باشد. به‌عنوان نمونه، در کشور آمریکا و استرالیا برای از بین بردن گیاهان خشک داخل جنگل‌ها که به‌سرعت مشتعل می‌شوند، از دام استفاده می‌شود؛ به‌گونه‌ای که شهرداری با پرداخت کرایه حمل‌ونقل دام‌ها، از دامداران دعوت می‌کند تا علوفه‌های خشک مناطق جنگلی را با چرای دام‌های خود از بین ببرند. راهبرد دیگر، ایجاد آتش‌سوزی مصنوعی کنترل شده است؛ برخی آتش‌سوزی‌ها که در مناطق دورافتاده جنگلی روی می‌دهند، می‌توانند موجب ویرانی گسترده خانه‌ها و دیگر دارایی‌های انسان که حدفاصل میان طبیعت وحش و شهر قرار دارند، شوند. همچنین استفاده از بالگردها و هواپیماهای آب‌پاش و نیز قطع درختان یک منطقه به‌منظور جلوگیری از گسترش آتش به سایر مناطق جنگلی نیز ازجمله اقدامات موثر در کنترل آتش‌سوزی جنگل‌هاست.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۶
پیمان صاحبی

 جنگل‌های ایران حال خوشی ندارند. این را سال‌هاست آمارها و داده‌های بین‌المللی و البته اساتید و کارشناسان داخلی گفته‌اند. مخصوصا این نتیجه‌گیری، در گزارش‌های سازمان خواروبار جهانی- فائو- همه‌ساله تکرار شده است؛ با این همه سازمان متولی این جنگل‌ها اخیرا گفته که روند کاهش سطح آنها را متوقف کرده است.


١٥سال پیش یعنی ‌سال ١٣٨٠ وقتی سیل بزرگ و معروف گلستان اتفاق افتاد و ٤٠٠ تن از هموطنان‌مان را به کام مرگ کشید، رئیس‌جمهوری وقت پس از سفر خود و هیأت همراه و نیز وزیر کشورش به این استان، دستور تشکیل هیأتی را برای تعیین علت‌های سیل داد تا با تکرار این فاجعه در آینده مقابله کند. نتیجه تکان‌دهنده بود؛ «کاهش پوشش گیاهی جنگلی- مرتعی در بالادست، عامل اصلی سیل شناخته شد و تمام کارشناسان وقت جنگل و محیط‌زیست و حتی بخشی از بدنه کارشناسی سازمان‌جنگل‌ها بر این جمع‌بندی و علت‌یابی صحه گذاردند. حتی ریاست وقت سازمان جنگل‌ها و کارشناسان بدنه این سازمان که متولی جنگل‌های ایران بوده و هستند، هیچ اعتراضی به این تحقیق نداشته و اطلاعیه‌ای نیز مبنی‌بر غلط‌بودن نظر این هیأت‌کارشناسی صادر نشد. ضمن این‌که تعدادی از افراد این هیأت از کارشناسان همین سازمان بودند.
 
حالا اما حیرت‌انگیز است که بعد از تکرار همه‌ساله سیل در شمال کشور طی نزدیک به دو دهه- که اکنون دیگر به غرب و استان‌های مرکزی نیز کشیده شده- و گزارش‌های متعدد رسانه‌ها و نظرات کارشناسی و سازمان‌های جهانی و... ریاست سازمان‌جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری کشور بر آن شده تا ناگهان، تمامی نتایج ٥٠ ساله و گزارش‌های منتشر و اعلام شده را نفی کرده و به یک‌باره  اعلام کرده است که روند تخریب و کاهش سطح پوشش گیاهی ایران، مخصوصا در شمال کشور متوقف شده است. این همان تفکر «خلق‌الساعه ارسطو» است که سال‌هاست قوانین علمی آن‌را مردود اعلام کرده‌اند. این‌که سازمانی نزدیک به ٥ دهه در برابر تمام عکسبرداری‌های هوایی، نقشه‌کشی‌ها، تعیین مرزها و اعلام آمارها سکوت کند و حتی بر آن صحه بگذارد و به یک‌باره اعلام کند که «این اعلام‌ها از دهه ٤٠ به این‌سو همه نادرست بوده و اصلا میزان جنگل‌ها و مراتع موجود در آن سال‌ها اشتباه محاسبه شده، قدری عجیب و غیرعلمی به‌نظر می‌آید. آن‌هم درست بعد از این همه‌سال سکوت.
 
از منظر منطق نیز این کاهش سطح پوشش جنگلی و مرتعی قابل‌قبول و عقلانی است. کافی است در قدم نخست، جمعیت ایران را در دهه ٤٠ با دهه ٦٠، ٧٠ و ٨٠ مقایسه کنید و نرخ بیکاری را در سال‌های پس از جنگ نگاه کنید. اقتصاددانان ارتباط معناداری را در مقایسه بین میزان نرخ بیکاری و مقدار تخریب منابع‌طبیعی هر پهنه و منطقه عنوان می‌کنند. به این معنی که در یک پهنه جغرافیایی، هر قدر تعداد جمعیت بیکاران بیشتر باشد صدمه به منابع‌طبیعی و ملی بیشتر خواهد بود؛ چراکه نخستین، راحت‌ترین و ارزان‌ترین مواد اولیه برای آغاز یک کار اقتصادی درآمدزا و در دسترس، منابع خدادادی همچون جنگل و مرتع است. بر این اساس تغییر کاربری جنگل به زمین کشاورزی نیز یکی دیگر از عوامل کاهش سطح جنگل‌های ایران است که از دهه ٣٠ و ٤٠ در ایران آغاز شده و با تمام نوسانات، همچنان ادامه‌دارد.

برداشت چوب از جنگل
براساس داده‌های رسمی، آمار مصرف سالانه چوب جنگلی در ایران، به بیش از ٥/٥ ‌میلیون مترمکعب رسیده که از این میزان، ٨٠٠‌هزار مترمکعب به‌طور قانونی از جنگل‌ها برداشت می‌شده؛ اما بیش از یک‌میلیون و ٢٠٠‌هزار مترمکعب آن همچنان از راه‌های غیرقانونی و قاچاق چوب تهیه و برداشت می‌شود. از سوی دیگر، آمار تعداد کارخانه‌های چوب و کاغذ و نئوپان است که در پروسه صنعتی‌شدن ایران از دهه ٤٠ و ٥٠ ناگهان افزایش داشته که خود نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای بر میزان کاهش سطح جنگل‌های شمال ایران داشته است. هرچند سازمان جنگل‌ها مدعی است که درقبال این میزان برداشت چوب، توسط پیمانکاران بخش‌خصوصی جنگل‌کاری صورت گرفته است، اما بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد که این جنگل‌کاری‌ها در اغلب موارد ناموفق بوده و تعداد نهال‌هایی که به درخت تبدیل شده‌اند، بسیار اندک است و این نهال‌ها غالبا پس از «کاشت»، در دوران «داشت»، به‌حال خود رها شده و نگهداری و مراقبت درست و لازم از آنها به‌عمل نیامده است.

درختکاری‌های رسمی هفته منابع‌طبیعی نیز به همین ترتیب است و بیشتر جنبه نمادین دارد تا تأثیر بسزا در افزایش سطح جنگل‌های کشور. برای نمونه براساس اعلام رئیس سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور، تنها در اسفندماه ‌سال ١٣٩٣ و به‌مناسبت هفته منابع‌طبیعی، ٣٥‌میلیون اصله نهال کاشته شده است و اگر تنها این نهال‌ها که البته همه‌ساله در این هفته کاشته می‌شود را محاسبه کنیم، تمام کشور باید تا امروز تبدیل به جنگل می‌شد.
 
سدسازی و پاک‌تراشی جنگل‌ها
جنگل‌تراشی‌ها برای توسعه صنایع ازجمله صنعت سدسازی یکی دیگر از مقولاتی است که باید آن را در آمار کاهش سطح جنگل‌های هیرکانی شمال کشور بسیار موثر دانست. سدهای بزرگ و عظیم‌الجثه‌ای که برای ساخت مخازن‌شان باید صدها و گاه حتی هزارها هکتار از بکرترین جنگل‌های کشور پاک‌تراشی شوند. هرچند در مجوزهایی که سازمان‌های متولی برای ساخت سدها صادر می‌کنند، بر این نکته تأکید می‌شود که دوبرابر آن درخت‌ کاشته شود؛ اما عموما این اتفاق نمی‌افتد و شاید حتی یک‌دهم آنها نیز احیا نشوند؛ حال بماند این‌که در صورت کاشته‌شدن و نگهداشت و رشد درختان نیز در خوشبینانه‌ترین حالت، از منظر علمی و دیدگاه کارشناسی، یک درخت ١٠ یا ٢٠ساله هرگز ارزش‌های اکولوژیکی و کارکردهای طبیعی درختان چندصدساله و‌ هزار ساله را ندارد.

تنها برای ساخت سد کارون٣، ٥‌هزار هکتار از بهترین جنگل‌های بلوط زاگرس پاک‌تراشی شده است؛ همچنین ٢٧٠٠ هکتار بلوط برای کارون٤،  ٢٢٠هکتار برای سد نرماب، ٧٢ هکتار برای سد کبودوال جنگل‌تراشی ثبت شده و صدها هکتار دیگر جنگل در جریان ساخت سدهای هراز، سلیمان‌تنگه، گتوند، بختیاری، سیمره، سیوند و... از دست رفته است.

آخرین مناقشه برای پاک‌تراشی ٣٥٠٠ هکتار از جنگل‌های گیلان برای ساخت شفارود بود که اگر مخالفت‌های سازمان محیط‌زیست و ایستادگی‌ تشکل‌های مردمی نبود تا امروز با مجوز سازمان‌جنگل‌ها انجام شده بود، اما هنوز هم خطر از دست رفتن ٩٣هکتار از جنگل‌های گیلان برای ساخت این سد رفع نشده‌است.

آتش‌سوزی دیگر عامل کاهش سطح جنگل‌های کشور است. به‌گفته خداکرم جلالی، رئیس سازمان‌جنگل‌ها در‌سال‌گذشته ١٨‌هزار هکتار جنگل بر اثر آتش‌سوزی نابود شد. این درحالی است که به گفته مسئولان این سازمان، همه‌ساله حدود ٦٥٠٠هکتار از جنگل‌های کشور طعمه حریق می‌شود.

سیل هم یکی دیگر از آسیب‌های جدی به جنگل‌ها و مراتع ایران را در ٢٠‌سال اخیر وارد کرده است. داده‌های رسمی می‌گویند، طی سال‌های ٦٠ تا ٨٠ میزان سیل ٣٠برابر شده و خسارت‌های فراوانی در نقاط متعدد کشور به پوشش گیاهی وارد کرده است.  حال با این همه رخداد و تهدیدهای جدی که هر بار صدها و گاه هزاران هکتار از جنگل‌ها و مراتع ایران را به کام خود کشیده است سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور چه تمهیدات، برنامه‌ها و طرح‌هایی را با کدام سازوکار اجرایی برقرار کرده که توانسته تمام این کاستی‌ها را جبران کند و روند کاهش سطح پوشش گیاهی کشور را متوقف کند؟

با نگاهی به آمارها و گزارش‌های مستند وضع جنگل‌های کشور درمی‌یابیم که جنگل‌های ایران در دیگر نقاط نیز وضع بهتری از جنگل‌های هیرکانی و زاگرس ندارند. ارسباران، ایرانی- تورانی، خلیج‌عمانی و حرا نیز هریک درگیر معضل و مشکلات عدیده‌ای هستند که به نظر می‌رسد با سازوکار و برنامه‌های فعلی سازمان متولی و بودجه‌های ناکافی کنونی، سروسامان نمی‌یابد. با این همه آیا می‌توان باور کرد که حال جنگل‌های ما خوب است!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۵
پیمان صاحبی


185389

مساحت جنگل‌های هیرکانی دستخوش بازی‌های سیاسی

سلامت نیوز: چندی پیش سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در تازه‌ترین اظهارنظر خود به یکباره آمار کاهش سطح مساحت جنگل‌های شمال ایران را فقط ١٥هزارهکتار اعلام کرد؛ این درحالی بود که تا آن زمان این سازمان رقم‌های بزرگتری را برای این کاهش سطح اعلام کرده بود. در همین حال آخرین گزارش «موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور» نیز که اخیرا تهیه شده این رقم را تأیید نمی‌کند و همچون کارشناسان و بدنه دانشگاهی منابع طبیعی، از این اعلام‌نظر و تغییر یک‌باره رقم تخریب‌ها، شگفت‌زده شده است. به‌نظر می‌رسد آمار وضع جنگل‌های شمال ایران، دستخوش موضع‌گیری‌های سیاسی و سازمانی شده و متولیان امور جنگل، به جای کمک گرفتن از دولت و دیگر دستگاه‌ها برای پیداکردن علت تخریب جنگل‌ها و رفع و رجوع آن، می‌خواهند با آمارهای غیرواقعی از عملکرد خود در دهه‌های اخیر دفاع کنند، یعنی پاک‌کردن صورت مساله.


تغییر ناگهانی آمارها
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند در ادامه می نویسد: سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری در گزارش اخیر خود اعلام کرده که سطح جنگل‌های شمال کشور طی ٦٠‌سال اخیر فقط ١٥هزار هکتار کاهش یافته، درحالی‌که گزارش‌های پیشین، از کاهش بیش از یک‌میلیون هکتاری مساحت این میراث طبیعی حکایت می‌کند.


آمار اخیر سازمان جنگل‌ها پیشتر به صورت غیررسمی هم مطرح شده بود که با موضع‌گیری بسیاری از کارشناسان مواجه شد. پروفسور علی یخکشی، بنیانگذار علم محیط‌زیست در ایران، در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد در این‌باره گفت: «در ارتباط با کاهش سطح جنگل‌های شمال، متعجب هستم که چرا مسئولان فعلی سازمان جنگل‌ها می‌خواهند واقعیت را نپذیرند. دکترای من در ارتباط با وضع جنگل‌های ایران و یافتن راه چاره‌ای برای آینده بود که از ‌سال ١٣٤٤ تا ١٣٤٧ شمسی روی آن کار کردم و در‌ سال ١٣٤٧ در قالب کتابی در دانشگاه «گوتینگن» آلمان به چاپ رسید و بعدا نیز به فارسی ترجمه شد. آمار ارایه شده در آن کتاب ازجمله مساحت ٣,٤‌میلیون هکتاری سطح جنگل‌های شمال را رسما از سازمان جنگل‌های وقت و سازمان خواربار و کشاورزی جهانی فائو اخذ کرده بودم. در آن زمان این دو سازمان فقط در ارتباط با مساحت جنگل‌های غرب کشور اختلاف‌نظر داشتند که آن هم تحت‌تأثیر تعاریفی بود که در ارتباط با جنگل وجود داشت. تأکید می‌کنم که آمار مربوطه براساس بررسی عکس‌های هوایی بوده است. من شک ندارم که آن آمار حقیقت دارد؛ زیرا زمانی که در‌سال ١٣٤٧ کتاب من منتشر شد و سپس در‌ سال ١٣٥٣ کتاب دیگرم با عنوان «ارزش اقتصادی و اجتماعی جنگل» نیز در ایران چاپ شد، هیچ کارشناس و مقام مسئولی در سازمان جنگل‌ها مخالفتی با آمار مزبور ابراز نکردند، تا این‌که در‌ سال ١٣٨١ کتاب «شناخت، حفاظت و بهسازی محیط‌زیست» منتشر شد. در آن‌ سال برای نخستین‌بار اعلام کردند رقم ٣.٤‌میلیون هکتار اشتباه آمار و اندازه‌گیری بوده است که همان زمان پاسخ‌شان را دادم و گفتم اگر علم آمار و اندازه‌گیری، ٤٠‌درصد اشتباه کند، آن علم دیگر هیچ ارزشی ندارد! اگر اختلاف در ٥‌درصد باشد من هم می‌پذیرم. اما الان افرادی که منکر این قضیه هستند، آن زمان چنین ادعایی نداشتند.»


آمار سازمان جنگل‌ها مورد تردید است. پدران و مادران‌مان هم وقتی در ذهن خود مرز جنگل‌ها در نواحی شهری و روستایی شمال کشور را پیش از انقلاب تاکنون مقایسه می‌کنند، متأسف می‌شوند اما سازمان متولی منابع طبیعی کشور مدعی افزایش ١٣٧هزار هکتاری مساحت این جنگل‌ها در یک دهه گذشته است. ارایه چنین آماری صرفا برای مطلوب جلوه دادن عملکرد سازمان متولی جنگل‌ها طی یکی، دو دهه اخیر و بالاخص اصرار بر استمرار مدیریت منابع طبیعی به‌عنوان زیرمجموعه وزارتخانه‌ای بهره‌بردار به نام «جهاد کشاورزی» است. این موضوع و همکاری وزارت جهاد کشاورزی با برخی از نمایندگان مجلس نهم جهت تسریع در تصویب طرح ویرانگر «حفظ اراضی کشاورزی» که کیان منابع طبیعی ایران را مورد تهدید قرار داده و نیز اجرای طرح‌هایی شتابزده همچون «طرح جنگل‌کاری اقتصادی با گونه‌های مثمر در جنگل‌های هیرکانی» و «طرح توسعه باغات در اراضی شیبدار» که نشانگر تسلط تفکر زراعت و بهره‌برداری بر مدیریت منابع طبیعی کشور است، شاید این موارد، خود دلیلی کافی برای دولت یازدهم و مجلس دهم باشد تا در اسرع‌وقت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور را از ذیل وزارت جهاد کشاورزی جدا کرده و منابع طبیعی ایران را نجات دهند.


مدیرکل دفتر مهندسی سازمان جنگل‌ها نیز چندی پیش در مصاحبه‌ای با روزنامه «ایران» گفت: «در ‌سال ١٣٩٤ با بهره‌گیری از تصاویر ماهواره لندست ٢٠١٥، تصاویر ماهواره استر ٢٠١٣، نقشه‌های قبلی مربوط به‌ سال ١٣٨٤ و بازدید‌های میدانی و تصاویر به‌روز گوگل، کل محدوده جنگل‌های شمال مورد مطالعه قرار گرفت و این بار حتی نقاط مرزی هم که پیشتر در عملیات نقشه‌برداری از مطالعات ما جا می‌ماند به صورت دقیق ارزیابی شد. بدین ترتیب مساحت جنگل‌های تاج با پوشش بالای ٥‌درصد حدود ٢‌میلیون و ٧٣‌هزار و ٣٨٦ هکتار تعیین شد که ٢‌میلیون و ٤هزار هکتار آن تاج، پوشش بالای ١٠‌درصد دارد.»


شعبان شتائی، دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گرگان، دقت گزارش اخیر سازمان جنگل‌ها در ارتباط با سطح جنگل‌های شمال را مورد تردید می‌داند و می‌گوید: «به‌عنوان یک معلم سنجش از دور و عکس هوایی با تجربه چندین ساله عرض می‌کنم که تصاویر لندست با قدرت تفکیک مکانی ٣٠متر قابلیت تفکیک مرز جنگل‌ها را و همچنین شناسایی جنگل از باغات و اراضی غیرجنگلی را ندارند و تصاویر ماهواره استر تا‌ سال ٢٠٠٨ وجود دارند، به دلیل نقص فنی در سنجنده ماهواره‌ ترا؛ از طرفی با عکس‌های یک‌چهل‌هزار مربوط به‌ سال ٩٣ نمی‌توان مرز برخی مناطق به‌ویژه در پایین‌ دست به دلیل اختلاط با باغات مرکبات و دیگر باغات را به خوبی تفکیک کرد. با منابع و متدهایی که برای ارزیابی حدود و ثغور گسترده جنگل (و نه کیفیت ویژگی‌های ساختاری و ترکیب جنگل) استفاده شده، اشکالات زیادی وارد است که فقط افراد اهل فن و متخصصان سنجش از دور، عکس هوایی و نقشه‌برداری می‌دانند که اشکال این اعداد و ارقام از کجا نشأت می‌گیرد؛ بنابراین با این منابع فقط اطلاعات کلی به دست می‌آید، نه اطلاعات دقیق.» به‌گفته او نخستین اشکال در تغییر تعریف خود جنگل وارد است که توسط سازمان با اهداف خاص خود پیگیری و اجرا شد؛ دومین اشکال برمی‌گردد به نوع داده مورد بررسی که قابلیت نقشه‌برداری با دقت بالا را نداشتند؛ سومین اشکال برمی‌گردد به عدم صحت‌سنجی زمینی با دقت بالا برای نتایج حاصل از تفسیر رقومی، بصری و... پس بایستی ارزیابی صحت‌سنجی روی اطلاعات مکانی موجود انجام شود تا دقت ارقام سطح جنگل‌ها تأیید شود.


او در ادامه می‌گوید: «باید به این نکته هم توجه کرد که در برخی نقاط افزایش سطح وجود دارد ولی در مجموع بررسی‌های موردی در برخی نقاط حاکی از کاهش سطح است. در ‌سال ١٣٦٤ طرح آماربرداری جامع از جنگل‌های شمال انجام شد و از آن تاریخ تاکنون طرح‌هایی مشابه انجام شده که هیچ‌کدام به دقت آن طرح نبوده است، بنابراین فقط با یک ارزیابی جامع با استفاده از تکنولوژی‌های نوین و کار زمینی می‌توان به اطلاعات جامع از وضع کمی و کیفی جنگل‌های شمال دست پیدا کرد.»


این متخصص سنجش بر ضرورت برنامه‌ریزی برای انجام پریودیک پایش و مانیتورینگ با تأمین منابع مالی تأکید می‌کند: «هیچ‌یک از تصاویر این دو ماهواره که سازمان جنگل‌ها برای برآورد خود از آن بهره برده به دلیل قدرت تفکیک مکانی متوسط، توانایی تشخیص مرز دقیق جنگل‌ها و نوع پوشش گیاهی جنگلی از غیرجنگلی را ندارند. با استفاده از داده‌های با قدرت تفکیک مکانی بالا و بسیار بالا می‌توان این‌کار را انجام داد؛ تنها مشکل هزینه بالای تهیه این نوع تصاویر برای سطوح وسیع است. بنابراین لازم است یک پایش دقیق تصویری همراه با کار زمینی دقیق و فنی به ‌لحاظ تخصصی از دوره‌های مورد نظر با نظارت دقیق متخصصان سنجش از دور جنگل‌شناس که هم با جنگل کاملا آشنایی داشته و هم به قابلیت‌ها و محدودیت‌های منابع سنجش از دور، تسلط کامل دارند و چندین پروژه تحقیقاتی مشابه را انجام داده‌اند، صورت پذیرد و اطلاعات به دست آمده صادقانه و به دور از هرگونه مصلحت‌اندیشی و سیاسی‌کاری، جهت تنویر افکار عمومی منتشر شود.»


کاهش چشمگیر از نظر موسسه تحقیقات
چندی پیش «موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور» هم مساحت جنگل‌های شمال ایران را بررسی کرد و از کاهش چشمگیر سطح جنگل‌های هیرکانی گزارش داد.
عادل جلیلی، رئیس موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور درباره ابهامات به وجود آمده در گزارش اخیر سازمان جنگل‌ها می‌گوید: «ابتدا یک نکته‌ای را باید روشن کنم که عدد ٣,٤‌میلیون هکتار هنوز استنادش قوی نیست و نخستین نقشه‌برداری رسمی سازمان جنگل‌ها که ‌سال ١٣٣٤ انجام شده، آن زمان مساحت جنگل‌های شمال ایران ٢‌میلیون و ٨٨ هزارهکتار اعلام شده است؛ از این به بعد نیز هر رقمی محاسبه شود مبنای مقایسه، همان رقم خواهد بود. اتفاقا کاری که الان موسسه تحقیقات درحال انجام آن است و می‌خواهیم سطح جنگل‌های شمال کشور را محاسبه کنیم در این راستا به دنبال اسناد گذشته رفته‌ایم ولی سندی رسمی و علمی برای رقم ٣.٤‌میلیون هکتار نیافته‌ایم.»


او آمار اخیر سازمان جنگل‌ها را غیرمنطقی می‌داند: «دو دوره بعد نیز سازمان جنگل‌ها مجددا مساحت جنگل‌های شمال را محاسبه و اعلام کرده‌اند که روند تغییرات، کاهشی بوده است. اتفاقا بارها با مسئولان این سازمان صحبت کرده‌ایم که شما سه دوره اعلام کرده‌اید روند تغییرات، کاهشی بوده که با توجه به برنامه‌های توسعه‌ای و افزایش جمعیت، این روند کاملا طبیعی به‌نظر می‌رسد و متاسفانه در خط کاهشی سطح جنگل‌های دنیا بوده؛ اما اخیرا اعلام کردند که سطح جنگل‌های شمال افزایش پیدا کرده است. برای ما این سوال پیش می‌آید که سازمان جنگل‌ها چه برنامه ویژه‌ای را انجام داده که موفق شده در زمان کوتاه و به یکباره سطح جنگل‌ها را افزایش دهد. رقم ١٥‌هزار هکتاری که به‌عنوان کاهش سطح جنگل‌ها طی ٦٠‌سال گذشته ارایه داده‌اند، حتی به لحاظ چشمی هم منطقی و قابل پذیرش نیست. اما آن‌چه مرا بیشتر نگران کرده، حفره‌های ایجادشده در جنگل است؛ وقتی گسترش این حفره‌های خالی از یک حدی بگذرد و اکوسیستم تکه پاره بشود، جنگل کارکرد خود را از دست خواهد داد و به نظرم ایجاد چنین حفره‌هایی در جنگل‌های شمال به مراتب خطرناک‌تر از کاهش مطلق سطح کل جنگل است.»


جلیلی به نواقص ساختاری مدیریت منابع طبیعی در ایران اشاره می‌کند: «هر چند سازمان جنگل‌ها و حفاظت محیط‌زیست که هر دو متولی رسمی منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور هستند، عملکرد ایده‌آلی در دهه‌های گذشته نداشته‌اند، اما با توجه به تمامی محدودیت‌ها و امکانات مالی، پشتیبانی و نیروی انسانی و بی‌دروپیکر بودن برنامه‌های توسعه‌ای کشور، نسبتا روند تخریب طبیعت را کند کرده‌اند. درحالی‌که همواره این دو سازمان تحت‌فشارهای جدی بوده‌اند. در ارتباط با سازمان جنگل‌ها نیز هر چند درحال حاضر به لحاظ قوانین و مقررات، اختیارات یک وزارتخانه را دارد، ولی به نظرم برای تقویت توان مدیریت سازمان جنگل‌ها، باید وزارت منابع طبیعی تشکیل شود.» او برای رفع نگرانی فعالان محیط‌زیست درباره نتیجه بررسی موسسه تحقیقات در ارتباط با سطح جنگل‌های شمال تأکید می‌کند: «مطالعه موسسه تحقیقات تا یک‌ماه آینده به پایان خواهد رسید و مطمئنا بدون توجه به هرگونه فشارهای سیاسی، یافته علمی و نتیجه تحقیقات خود را رسما به اطلاع افکار عمومی خواهیم رساند.»

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۶
پیمان صاحبی


بحران شوری آب در راه است

سلامت نیوز: افزایش بارندگی‌ها در چند ماه گذشته شاید به سدها و پوشش گیاهی ایران جانی دوباره داده باشد، اما تاثیری در حل بحران افت آب سفره‌های زیر زمینی نداشته است.در واقع بارش‌های خوب سال آبی95- 94 فقط تا حدی خاک کشور را مرطوب کرده، ولی حجم آن به قدری نبوده است که بتواند دشت‌های تشنه را سیراب کند یا با نفوذ در عمق 70 تا 200 متری زمین موجب افزایش آب سفره‌های زیر زمینی شود.


به گزارش سلامت نیوز، قدس آنلاین نوشت: بر اساس اطلاعات ایستگاه‌های باران سنجی مدیریت منابع آب ایران ارتفاع کل ریزش‌های جوی از اول مهرماه 94 تا خرداد ماه جاری به 227 میلی‌متر رسیده است که این رقم نسبت به میانگین درازمدت (232 میلی‌متر) 2 درصد کاهش و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته (183 میلی‌متر) 24 درصد افزایش نشان می‌دهد، ضمن اینکه حجم بارش‌ها در مدت یاد شده به 374 میلیارد مترمکعب رسیده است.


کارشناسان حوزه آب، افزایش بارندگی‌ها در سال آبی یاد شده را به معنای پایان خشکسالی‌ها در ایران تلقی نمی‌کنند و معتقدند رفع بحران کم آبی 47 تا 200 دشت و همچنین جلوگیری از افت سطح آب‌های زیر زمینی کشور در کوتاه مدت ممکن نیست. یعنی در شرایط کنونی حتی اگر افزایش 24 درصدی بارندگی برای دو دهه دیگر هم ادامه داشته باشد، فقط جلوی افت بیشتر این منابع گرفته می‌شود، اما بر حجم آن‌ها افزوده نمی‌شود.

کار از این حرف‌ها گذشته است
رئیس گروه مهندسی آب و فاضلاب دانشگاه صنعت آب و برق تهران در این زمینه می‌گوید: مشکل بحران آب در کشور جدی است، یعنی سرانه آب و بارندگی در کشور کم است، اگر فرضا بارندگی کشور را 250 میلی متر بگیریم، باز این رقم نسبت به سرانه دنیا یک سوم است که همه آن نیز به منابع آبی تبدیل نمی‌شود، چون بیش از 70 درصد آن تبخیر می‌شود. یعنی اگر 430 میلیارد متر مکعب ریزش جوی در طول سال داشته باشیم، در بهترین حالت از این رقم 130 میلیارد متر مکعب به منابع آبی تبدیل می‌شود و بقیه آن تبخیر و تعریق شده و از دسترس خارج می‌گردد. از طرف دیگر سرانه مصرف آب در کشور به دلایلی چون ازدیاد جمعیت و افزایش سطح بهداشت رو به افزایش است، بنا براین حتی با فرض ثابت بودن میزان ریزش جوی، فشار بر منابع آبی کشور بیشتر می‌شود، به همین دلیل بارندگی‌های خوب یکساله یا 10 ساله مشکلات کم آبی دشت‌ها یا افت آب سفره‌های زیر زمینی کشور را حل نمی‌کند.


دکتر ابوالقاسم علیقارشی با اشاره به اینکه ایران در حال حاضر بالای 80 درصد از منابع آب تجدید پذیر خود را مصرف می‌کند، می‌افزاید: این رقم یعنی کار از این حرف‌ها گذشته است، زیرا مرز بحران مصرف آب‌های تجدید پذیر در دنیا 40 درصد است، بنابراین اگر می‌خواهیم کمتر از این رقم را داشته باشیم، باید میزان برداشت ما کمتر از میزان تغذیه منابع آبی تجدید پذیر باشد.


وی با اشاره به ضرورت مدیریت صحیح مصرف منابع آبی کشور، می‌افزاید: وزارت نیرو با طرح تعادل بخشی و دیگر طرح‌هایی که در دست اقدام دارد تلاش می‌کند فقط جلوی کاهش سطح آب‌های زیر زمینی یا از بین رفتن آب‌های تجدید پذیر کشور را بگیرد.

بارندگی‌ها به رفع بحران آب دشت‌ها کمک نکرد
مدیریت صحیح منابع آبی کشور همان نکته ای است که دکتر علی محمد آجرلو- عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران- هم به آن اشاره می‌کند و به قدس می‌گوید: با توجه به نبود اولویت در طرح‌ها و تجهیزات تغذیه دشت‌ها امکان رفع بحران آب در دشت‌ها وجود ندارد.
وی با اشاره به اینکه بارش‌های مناسب سال آبی 95-94 غیر از ایجاد سیلاب و خرابی‌ها و خروج از حوضه آبریز کمک مؤثری در رفع بحران آب دشت‌ها نکرده است، می‌افزاید: باید در کنار افزایش بارندگی‌ها جلوی مصرف بی رویه آب سفره‌های زیر زمینی را گرفت، کاری که تا کنون هیچ کدام از دولت‌های وقت ایران بخوبی از پس آن برنیامدند.


ضرورت کاهش مصرف آب
مدیرکل دفتر نظام‌های بهره برداری و حفاظت آب و آبفای وزارت نیرو هم بارندگی‌های سال آبی یاد شده را روی سطح آب سفره‌های زیر زمینی بی تاثیر می‌خواند و می‌گوید: سطح این گونه آب‌ها در کشور بجز در استان‌های شمالی بین 70 تا 200 متررسیده است و حجم بارندگی امسال به آن اندازه نبوده که تا عمق یاد شده نفوذ کند.
مهندس جواد میبدی با اشاره به اینکه افزایش 24 درصدی بارندگی‌ها در سال آبی 95-94 به صورت غیرمستقیم روی منابع آبی زیر زمینی تأثیر مثبت داشته است، می‌افزاید: وقتی بارندگی می‌شود تا مدتی گیاهان و محصولات کشاورزی چندان به آبیاری نیاز پیدا نمی‌کنند، از این رو پمپ خیلی از چاه‌ها روشن نمی‌شود و آب کمتری مورد استفاده قرار می‌گیرد.


میبدی با اشاره به نبود تناسب در بارندگی کشور می‌افزاید: بارش‌های امسال در همه نقاط کشور یکسان نبوده است. در واقع ما در دشت‌ها و استان‌هایی مانند خراسان جنوبی، یزد، سمنان، اصفهان، کرمان که بیشترین بحران آب را داریم کاهش بارندگی‌ها را داشتیم. به همین دلیل، این بارندگی‌ها شاید به صورت موقت شیب افت آب زیر زمینی را کم کند، اما باز به روند قبل بر می‌گردد یا ادامه می‌یابد.


وی شور شدن آب و فرونشست دشت‌ها را از آثار افت سطح آب سفره‌های زیر زمینی می‌داند و درپاسخ به این پرسش که وزارت نیرو چه راهکاری برای افزایش سطح آب‌های زیر زمینی دارد، می‌گوید: افزایش بارندگی‌ها حتی اگر برای 10 سال افزایش داشته باشد، مشکل حل نمی‌شود. برای حل این موضوع باید دو اتفاق بیفتد. در واقع از یک طرف بارندگی‌ها افزایش پیدا کند و از سوی دیگر باید کسری مخرن آب با بستن چاه‌های غیر مجاز و نصب کنتورهای هوشمند و جلوگیری از اضافه برداشت آب انجام گیرد وگرنه اگر برداشت اضافه آب همچنان ادامه یابد و کنتور هم نصب نشود، توفیقی به دست نمی‌آوریم.


وی در همین زمینه از اجرای طرح نصب کنتور هوشمند روی چاه‌های مجاز از سوی وزارت نیرو خبر می‌دهد و می‌گوید: گروه‌های بازرسی هم چاه‌های غیر مجاز را پلمب می‌کنند، بنابراین اگر این دو طرح که در قالب برنامه تعادل بخشی انجام می‌گیرد بخوبی اجرا شود و همزمان بارندگی‌ها افزایش یا حداقل در حالت نرمال ثابت بماند، طبق پیش‌بینی‌ها طی 5 سال آینده افت آب سفره‌های زیرزمینی که حدود 6 میلیارد متر مکعب در سال است تثبیت می‌شود و بعد طی 20 سال به وضعیت گذشته بر می‌گردد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۵
پیمان صاحبی


زیست بوم: ستاد احیای دریاچه ارومیه امکان دانلود نشریه خود را میسر کرد.

به گزارش زیست بوم، این ستاد که در آن جمعی از کارشناسان و متخصصان حوزه آب و محیط زیست فعال هستند خبرنامه داخلی حاوی اخبار، اطلاعات و گراف های متعدد در خصوص این دریاچه را منتشر می کند که می توانید از لینک های زیر دریافت کنید. 

 
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۹
پیمان صاحبی


زیست بوم/آیسان تنها: به میانه راه رسیده بود که پلیس جاده ماسال-رشت، به او دستور توقف داد. ایستاد و به شش پلیس ایست بازرسی پاسخ‌های لازم را ارائه کرد، با این همه ماموران ایست بازرسی که لباس نظامی پوشیده بودند او را به زور سوار ماشین کردند و به نقطه‌ای نامعلوم بردند.

کمتر از یک ساعت بعد، سر بریده او که با تیغ موکت‌بری از پیکرش جدا شده بود، در جنگل‌های ضیابر صومعه‌سرا  رها شد.

پلیس دو روز بعد پیکر متلاشی او را در دل جنگل‌ها کشف کرد و راز قتل او دو ماه بعد وقتی کشف شد که شش پلیس قلابی قاتل دستگیر شدند و توضیح دادند که چرا تصمیم گرفتند ناصر پیروی رئیس اداره منابع طبیعی ماسال را به آن شکل فجیع به قتل برسانند.

قاتلان اعتراف کردند که پیروی را کشته‌اند چون جلوی تصرف پنج هکتار جنگل توسط آنها را گرفته بود. البته آنها پیش از اینکه نقشه قتل او را بکشند، انواع راه‌ها را برای متقاعد و مجبور کردن پیروی به مماشات برای تصرف آن پنج هکتار زمین به کار بسته بودند.

اول تصمیم بر تطمیع بود، چون بی‌اثر واقع شد نوبت به تهدید رسید. پیروی نیز گرچه از این تهدیدها به سازمان قضایی نیروهای مسلح شکایت برد ولی این شکایت پیگیری نشد تا روزی که تهدیدها عملی شد و این جنگلبان میانسال ایرانی کشته شد.

محیط‌بانی شغلی در معرض فاجعه
ناصر پیروی فقط یکی از ده‌ها قربانی حفاظت از محیط طبیعی در ایران است که سودجویان و متجاوزان به منابع طبیعی کشور، برای رسیدن به اهداف خود تصمیم می‌گیرند او را از میان بردارند.
رضا ارغوان، جنگلبان منابع طبیعی که توسط قاچاقچیان به قتل رسید و پیکر با طناب‌بسته و پاره‌پاره‌شده او در جنگل‌های خراسان پیدا شد، رشید غفاری جنگلبان جوانی که از پنجره خانه‌اش به رگبار بسته شد و قاتل او هرگز شناسایی نشد، دختر رئیس ستاد مبارزه با قاچاق میاندوآب که قاچاقچیان چوب سر بریده‌اش را جلوی در دانشگاه آزاد علوم پزشکی اردبیل رها کردند و... همه وقایع تلخ و دردناکی هستند که در 15 سال گذشته بر جنگلبانان و محیط‌بانان کشور و خانواده‌های آنها گذشته است.

حفاظت از منابع طبیعی کشور آخرین قربانی خود را به تازگی و در خرداد‌ماه سال جاری گرفت، وقتی قاچاقچیان چوب خودرو تعدادی از ماموران یگان منابع طبیعی نور را مورد حمله قرار داده و با شلیک گلوله به سوی خودرو ماموران حفاظت یک نفر از آنها را به قتل رسانده و سه نفر دیگر را مجروح کرده‌اند.

چرا هزینه حفاظت از محیط طبیعی در ایران بالاست؟
متاسفانه تاریخ شغل محیط‌بانی و جنگلبانی ایران مملو از حوادت تراژیکی است که نشان می‌دهد نیروی انسانی در ایران برای حفاظت از منابع طبیعی کشور هزینه‌های سنگینی پرداخت می‌کند.

بنا بر آمارهای موجود طی سه دهه گذشته نزدیک به 140 جنگلبان و محیط‌بان در ایران جان خود را یا در مقابله با متجاوزان به منابع طبیعی، شکارچیان غیر‌مجاز، زمین‌خواران و قاچاقچیان و... یا بر اثر حوادث شغلی آنها از دست داده‌اند و چند صد نفر نیز در درگیری‌ها و حوادث دچار جراحت‌های بعضاً سنگین شده‌اند.

رقم بالایی که در مقایسه با تلفات انسانی محیط‌بانی و جنگلبانی کشورهای دیگر بسیار بزرگ است.

این در حالی است که بنا بر اطلاعات موجود در آمریکا طی 90 سال گذشته، تلفات حفاظت از محیط‌زیست کمتر از 30 نفر بوده است که قریب به اتفاق همان‌ها، به علت حوادث و سوانح جان خود را از دست داده‌اند.

هزینه انسانی بالای محیط‌بانی در ایران، دلایل مختلفی دارد، یکی از دلایل مهم آن که غالباً مورد اعتراضات فعالان محیط زیستی قرار می‌گیرد، موضوع نداشتن «حق تیر»، توسط محیط‌بانان است.
بنا بر قانون محیط‌بانان اجازه حمل اسلحه دارند ولی حق استفاده از آن را ندارند و اگر حتی در صورتی که مورد حمله واقع می‌شوند، از آن استفاده کرده و شکارچی غیرمجاز، قاچاقچی و... به قتل برسد، حکم قتل نفس را خواهد داشت و مجازات محیط‌بان اعدام خواهد بود. اتفاقی که برای اسدالله تقی‌زاده، محیط‌بان منطقه‌ای کوهستانی مشرف به رشته‌کوه دنا افتاد.

ماجرا از این قرار بود که در مرداد‌ماه سال 1386 وقتی تقی‌زاده به همراه دو همکار محیط‌بانش در حال گشت در منطقه مورد حفاظت خود بود؛ با پنج نفر از شکارچیان غیر‌مجاز منطقه رو‌به‌رو شد و شکارچیان نیز بی‌محابا به سوی محیط‌بانان تیراندازی کردند، تقی‌زاده نیز برای دفاع از خود، به سوی آنها شلیک کرد که در جریان این تیراندازی، یکی از شکارچیان، از ناحیه شکم مجروح شد و بر اثر این جراحت جان باخت.

پس از این ماجرا، دادگاه بدوی کهگیلویه و بویراحمد در یاسوج، حادثه را قتل عمد تشخیص داد و او را به قصاص نفس محکوم کرد.

در ادامه دیوان عالی کشور یک بار این حکم را نقض کرد ولی در دادرسی مجدد پرونده که در  استان فارس انجام شد، برای او یک بار دیگر حکم قصاص صادر شد و سرانجام در نیمه مهرماه سال ۱۳۹۰ پس از بیش از چهار سال انتظار وی در زندان یاسوج، دیوان عالی کشور حکم قصاص او را تایید کرد. در آن زمان دادستان عمومی و انقلاب یاسوج اعلام کرد این حکم تا دو هفته دیگر اجرا خواهد شد.

این حکم هرگز اجرا نشد و عده‌ بسیاری از جمله مسوولان سازمان محیط زیست، بسیاری از اعضای فعال نهادهای مدنی، کارشناسان و فعالان محیط‌زیستی برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول تلاش کردند و نتیجه آن شد که بالاخره خانواده مقتول از اجرای حکم قصاص گذشتند و سرانجام اسدالله تقی‌زاده، در اسفند‌ماه سال 1394، در میان استقبال مردمی از زندان آزاد شده و به خانه بازگشت.

با این همه ماجرای اسدالله تقی‌زاده آثار متعددی بر جای گذاشت. همچنان که اگر بسیاری از محیط‌بانان در گذشته همین اجازه صرف حمل اسلحه را نقطه قوتی برای خود می‌دانستند که بتوانند در صورت حمله متجاوزان منابع طبیعی و قاچاقچیان به خود از اسلحه برای دفاع از جان‌شان استفاده کنند، پس از این ماجرا، عملاً کسانی که از منابع طبیعی کشور در برابر متجاوزان حفاظت می‌کنند، فهمیدند حتی اگر جانشان به خطر بیفتد حق دفاع از خود با اسلحه را ندارند و حتی اگر برای جلوگیری از حمله متجاوزان به خود به سوی آنها شلیک کنند، هیچ قانونی از آنها حمایت نکرده، اقدام آنها حکم قتل نفس را خواهد داشت و مجازات آن قصاص خواهد بود.

در ‌واقع آنچه در نهایت مانع اجرای حکم اسدالله تقی‌زاده شد، تلاش جمع کثیری از فعالان محیط‌زیستی و نهادهای مدنی و مسوولان سازمان محیط زیست بود و اگر خانواده مقتول رضایت نمی‌دادند در نهایت قانون محیط‌بان را به چوبه دار می‌کشاند. موضوعی که مورد نقد بسیاری از کارشناسان و فعالان محیط زیست قرار دارد.

اکنون بار دیگر با روی دادن فاجعه‌ای دیگر درباره محیط‌بانان و جنگلبانان و قتل دلخراش جنگلبان شهرستان نور، این سوال مطرح شده است که چقدر تلفات جانی محیط‌بانان و جنگلبانان کشور ناشی از عدم حمایت قانون از آنهاست؟ و فضل‌الله علی‌پور چه سرنوشتی پیدا می‌کرد اگر احتمالاً در شش و بش شلیک گلوله به سوی قاچاقچیان چوب، طناب دار را مقابل چشمانش تصور نمی‌کرد؟

همواره مسوولان امر مخاطراتی را برای اعطای اجازه برای استفاده از اسلحه توسط محیط‌بانان و جنگلبانان بر‌شمرده‌اند که بسیاری از آنها قابل تامل است با این همه دیگر زمان آن رسیده که درباره این موضوع به هر طریق تدبیری اندیشیده شود وگر‌نه با ادامه این وضع طبق روال گذشته همه‌ساله شاهد کشته شدن تعدادی از نگهبانان منابع طبیعی کشور خواهیم بود که یکی از مهم‌ترین دلایلی که در نهایت آنها را به کام مرگ می‌کشاند، عدم امکان آنها برای دفاع از خود در جنگی نابرابر با دشمنی است که می‌داند در این جنگ جانش در امان است!

برخورد با متخلف بازدارنده نیست
بسیاری از محیط‌بانان از نحوه برخورد مراجع قانونی با شکارچیان و در مواردی قاچاقچیان هم انتقاد دارند. بسیاری مطرح کرده‌اند که در جریان بازداشت مجرمان، دیده شده که آنها در مواردی با پرداخت جریمه‌های نه‌چندان زیاد و تحمل حبس‌های کوتاه‌مدت آزاد شده‌اند و همین موضوع که آنها می‌دانند هزینه‌های سنگینی در انتظار تخلف و تجاوز آنها به منابع طبیعی وجود ندارد و حتی اگر با محیط‌بان درگیر شده و به او آسیب رسانده باشند، برخورد سختی در انتظار آنها نیست بعضاً ابایی از تکرار اعمال خود ندارند و اتفاقاً می‌توانند به خطری برای تهدید جان محیط‌بانان به قصد انتقام از آنها تبدیل شوند.

یکی دیگر از مشکلات جدی محیط‌بانان ایرانی، در اختیار نداشتن یا کیفیت نازل تجهیزات مورد نیاز و ضروری است. تحقیقات میدانی نشان داده است بسیاری از آنها ابزار مناسبی برای دفاع از خود در برابر مخاطرات انسانی و طبیعی ندارند.

در بسیاری از موارد محیط‌بانان گفته‌اند حتی ابزارآلات کاری آنها مانند دوربین شکاری یا در اختیار آنها قرار نگرفته است یا تجهیزات ارائه‌شده در سطح بسیار نازلی قرار دارند، در نتیجه کارایی چندانی ندارند.

آنها در توضیح نبودن امکانات ضروری شغل‌شان گفته‌اند حتی در مواردی وقتی آتش‌سوزی رخ داده است، به دلیل در اختیار نداشتن ابزارآلات مهار آتش‌سوزی مجبور شده‌اند از ابزاری مانند بیل برای خاموش کردن آتش استفاده کنند.

طبیعتاً در چنین وضعیتی مواجهه با مخاطرات طبیعی نیز برای محیط‌بانان با ریسک بالایی همراه است و در موارد خطرناک جان آنها را تهدید می‌کند.

کمبود محیط‌بان چه مخاطراتی دارد؟
یکی دیگر از مشکلات جدی محیط‌بانی در ایران، کمبود نیرو است. بر اساس استاندارد جهانی هر یک هزار هکتار باید توسط یک محیط‌بان حفاظت شود، در حالی که در کشور ما هر محیط‌بان موظف است که از شش هزار هکتار حفاظت کند. این در حالی است که توزیع محیط‌بان در مناطق مختلف کشور هم یکسان نیست. مثلاً در استان سمنان با وجود 100 محیط‌بان، هر محیط‌بان موظف است از 20 هزار هکتار زمین محافظت کند.

البته به طور کلی آمار دقیقی از مجموع محیط‌بانان کشور ارائه نشده است و هر از گاهی مسوولان مختلف ارقام متفاوتی در این زمینه اعلام می‌کنند، مثلاً محمد‌جواد محمدی‌زاده رئیس پیشین سازمان محیط زیست کشور در زمان دولت دهم از وجود سه هزار و 700 محیط‌بان در کشور خبر داده بود که به زعم بسیاری این رقم مخدوش است.

بسیاری از کارشناسان محیط زیست محیط‌بانان فعال در کشور را در حدود 2500 تا 2700 نفر تخمین زده و معتقدند با توجه به وسعت مناطق تحت نظارت سازمان محیط‌زیست این میزان باید دو تا سه برابر افزایش یابد چون کمبود محیط‌بان در کشور محسوس و در امر حفاظت از منابع طبیعی زمینه‌ساز بروز مشکلاتی شده است.

مشکلاتی که کمبود نیروی انسانی محیط‌بان ایجاد کرده است، از دو سو قابل بررسی است. از یک طرف منجر به آن شده که دست متجاوزان به منابع طبیعی برای اقدامات سودجویانه و مخربانه خود بازتر باشد و در نتیجه آمارهای مربوط به قاچاق منابع طبیعی کشور مانند چوب، شکار غیر‌مجاز حیوانات و‌... بالا رود و از سوی دیگر با توجه به وسعت زمینی که هر محیط‌بان و جنگلبان موظف به حفاظت از آن است، منجر به سختی بیشتر کار محیط‌بانان شده است.

البته با توجه به محدودیت‌های مالی سازمان محیط‌زیست بعید به نظر می‌رسد این سازمان قادر باشد به این زودی‌ها، برای افزایش محسوس نیروی انسانی مورد نیاز این سازمان اقدام کند.

محیط‌بانان چقدر حقوق می‌گیرند؟
درآمد محیط‌بانان ایرانی، تناسب چندانی با شغل پر‌خطر آنها ندارد. بعضاً کمی بیشتر و البته در مواردی هم برابر با حداقل نرخ دستمزد کارگران.

موضوعی که اعتراض بسیاری از فعالان محیط زیست را برانگیخته بود. آنها اعتراض داشتند که با توجه به تلفاتی که این شغل در سال‌های گذشته داشته است و مخاطرات طبیعی و انسانی که همواره شاغلان این حوزه را تهدید می‌کند، چطور مسوولان امر برای محیط‌بانانی که هر روز جان خود را به کف می‌گیرند، به دل طبیعت می‌روند تا از منابع طبیعی سرزمین خود حمایت کنند و خانواده‌اش که خطر تهدید جانی همراه همیشگی نان‌آور خانه‌شان است، حداقل سطح معاش را روا می‌دارند؟

البته مسوولان امر به این اعتراضات واکنش‌هایی داشته‌اند، اغلب با تایید اینکه محیط‌بانی جزو مشاغل سخت به حساب می‌آید و حتماً باید افزایش حقوق محیط‌بانان در دستور کار قرار بگیرد، در روزهای محیط‌بان، محیط زیست و... وعده و وعیدهایی به شاغلان این حوزه داده‌اند. وعده‌هایی که اغلب آنها تا کنون عملی نشده و در حد حرف باقی مانده‌اند.

یکی از پر‌سر و صداترین این وعده‌ها از سوی رئیس سازمان محیط زیست دولت دهم مطرح شد.
اواخر دولت دهم بود که محمدجواد محمدی‌زاده از افزایش محسوس قریب‌الوقوع 70‌درصدی حقوق محیط‌بانان خبر داد و بیان کرد طبق مصوبه دولت حقوق محیط‌بانان باید از حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان به حدود یک میلیون تومان برسد.

او در حالی اعطای پاداش، مزایای مالی سختی کار، مزایای حقوقی مربوط به ارتقای تحصیلی و... را به محیط‌بانان وعده داد که با توجه به پایان کار دولت، این وعده‌ها برای او به عنوان رئیس سازمان محیط زیست و دولتی که در آن مسوولیت داشت، مسوولیت و تعهد مالی به همراه نداشت و در واقع این تعهدات را برای دولت بعد تراشید که خود ممکن بود هرگز سمتی در آن نگیرد. در نهایت نیز با تغییر دولت، او در مقام خود ابقا نشد و هرگز فرصت نشد توضیح دهد، بر چه اساسی این وعده را مطرح کرده و چه منابع مالی را برای این افزایش حقوق در نظر گرفته بود؟
با توجه به بدهی چند صد هزار میلیارد تومانی که دولت قبل برای دولت یازدهم به ارث گذاشته بود، عملاً اجرای برخی تعهدات مالی که مسوولان دولت قبل، برای دولت یازدهم تراشیده بودند، که یکی از آنها افزایش 70‌درصدی حقوق محیط‌بانان کشور بود، امکان‌پذیر نشد و به این ترتیب تغییری در وضعیت معاش محیط‌بانان ایجاد نشده و ظاهراً وضعیت نامناسب حقوقی و معیشتی محیط‌بانان و ضرورت بهبود این وضعیت، به عنوان ابزاری در جهت استفاده اغراض سیاسی هم قرار گرفت.

دولت یازدهم با محیط‌بانان چه کرد؟
افزایش حقوق محیط‌بانان و در نظر گرفتن مزایای حقوقی سختی کار برای آنها، بار دیگر از سوی رئیس وقت سازمان محیط زیست کشور مطرح شد و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، در مرداد‌ماه سال گذشته از افزایش سه هزار امتیازی سختی کار محیط‌بانان خبر داد و بیان کرد این سه هزار امتیاز سقف سختی کار است که در قانون پیش‌بینی شده و در حقیقت محیط‌بانان آخرین حد سختی کار را دریافت کردند که این افزایش امتیاز باعث تغییراتی در حقوق آنها خواهد شد و به واسطه افزایش امتیاز محیط‌بانان منجر به افزایش حداقل حدود 25‌درصدی حقوق محیط‌بانان می‌شود.

معصومه ابتکار همچنین از در نظر گرفتن امتیازات مربوط به سطح تحصیلات در افزایش حقوق محیط‌بانان هم سخن گفته بود.

با این همه بنا بر آخرین تحقیقات میدانی، حقوق محیط‌بانان نواحی شمال کشور حدود 700 هزار تا یک میلیون تومان گزارش شده است و البته عده‌ای هم بوده‌اند که از دیر پرداخت شدن حقوق‌شان گلایه داشته‌اند. این وضعیت نشان‌دهنده این است که هنوز تغییر محسوسی در سیستم پرداخت حقوق محیط‌بانان ایجاد نشده است و با توجه به وضعیت بدهکاری دولت و مشکلاتی که در پرداخت‌های کارکنان خود و کارکنان نظام بازنشستگی دارد، بعید به نظر می‌رسد که به همین زودی قادر به افزایش حقوق و مزایای چشمگیر شاغلان شغل سخت و پر‌مخاطره محیط‌بانی باشد.

هفته نامه تجارت فردا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی

تیر خلاص بر خزر

پیمانکار پروژه انتقال آب خزر به سمنان مشخص شد در پروژه‌های انتقال آب اتفاقی که رخ می‌دهد زیرپا گذاشتن قانون است. این پروژه‌ها با لابی‌ و فشارهای سیاسی انجام می‌شود و هیچگاه منتظر ارزیابی سازمان محیط زیست نمی‌مانند. 

 

قانوننجمه جمشیدی

   

انتقال آب خزر به سمنان و مخالفت سازمان محیط زیست با آن درحالی سوژه رسانه‌های مختلف شده و توجه افکار عمومی رابه‌خود جلب کرده که در آن سوی ماجرا شنیده‌ها حاکی از آن است که وزارت نیرو مانند روال گذشته و همیشه خود، پیمانکار این پروژه  را تعیین  کرده و پروژه آغاز شده است.

چندی پیش روزنامه «قانون» گزارشی  را درباره مخالفت کارشناسان مدیریت منابع آبی و محیط‌زیست کشور درخصوص پیامدهای انتقال آب خزر به سمنان منتشر کرد. درپی انتشاراین گزارش ، رسانه‌های بسیاری در مخالفت و موافقت این طرح قلم زدند. کار به آنجا رسید که خبر موافقت پدر علم کویرشناسی ایران با این طرح در یکی از رسانه‌ها منتشر شد که شنیده‌ها حاکی از آن است که روز بعد از آن این مصاحبه توسط دکتر کردوانی تکذیب شد.

 گفتن و نگفتن‌ها

این گفتن و نگفتن‌ها حتی به سازمان محیط‌زیست نیز کشیده شده است. یک روز معاون محیط انسانی سازمان محیط زیست به‌مخالفت با انتقال آب خزر به سمنان می‌پرداخت و روز بعد از موافقت با آن می‌گفت. همچنین معاون محیط دریایی سازمان محیط زیست نیز درباره این پروژه گفته است:« من با این پروژه کاملا مخالف هستم و معتقدم که انتقال آب از دریای خزر به مناطق مرکزی کشور از نظر علمی به طور کامل مردود است. این اقدام نه تنها اثرات زیست محیطی خیلی نامناسبی برای دریای خزر به بار خواهد آورد و برای مناطق مرکزی پایداری ندارد و نقشی در بهبود وضعیت آبی این مناطق نخواهد داشت، بلکه از نظر تعهدات منطقه ای و بین المللی و به خصوص بر اساس کنوانسیون تهران که یکی از پروتکل‌های آن اثرات زیست محیطی با ماهیت فرامرزی بوده، اقدامی غیرقانونی است.مطالعاتی که در خصوص انتقال آب خزر به مناطق مرکزی کشور توسط وزارت نیرو انجام شده بسیار ناقص است و مسائل زیست محیطی را در نظر نگرفته است.گزارش ارزیابی اثرات زیست محیطی طرح مزبور همچنان در دست کارشناسی است و هنوز خواسته معاونت دریایی سازمان محیط زیست تامین نشده است. گزارش ارزیابی اثرات زیست محیطی آن هنوز نتوانسته است پاسخی به اثرات تجمعی شوری و مواد شیمیایی افزودنی به دریا و اثرات منفی و جبران ناپذیر دیگر آن بر اکوسیستم ساحلی دریای خزر و همچنین اثرات زیانبار حاصل از تخلیه پساب آب شیرین کن ها به میزان 3/6 متر مکعب بر ثانیه را در کنار پاک تراشی حدود ۱۲ هکتار جنگل در مسیر لوله‌گذاری بدهد.»

 حمایت روحانی از انتقال آب

درمیان تمامی این اظهارنظرها اما صحبت‌های روحانی در سفر به سمنان تیر خلاصی بر این پروژه بود؛ روحانی در جمع مردم سمنان گفته بود: «این طرح مباحث فراوانی را در رسانه‌ها به‌دنبال داشت اما دولت طی ماه‌های آخر سال گذشته محیط زیست را مکلف کرد که مطالعات و اشکالات این طرح را بررسی کند و تقریبا 80 درصد از این مسائل انجام شده و 20 درصد مابقی نیز طی هفته های آینده بررسی خواهد شد.»

 قرارگاه خاتم‌الانبیا پیمانکار پروژه شد

چنین سخنانی از سوی رئیس دولت یازدهم که یکی از اولویت‌های خود را مسائل محیط زیستی عنوان کرده بود بدون مشخص شدن ارزیابی سازمان محیط زیست درباره این پروژه جای شگفتی داشت و آنجا بود که فعالان و دوستداران محیط زیستی دانستند که محیط زیست تنها  شعاری برای این دولت همانند دولت‌های پیشین بوده است.  با حمایت روحانی و تاکید معاون اول وی براجرای این پروژه زمزمه اجرای آن به‌گوش می‌رسد.شنیده‌ها حاکی از آن است که قرارگاه خاتم‌الانبیا به‌عنوان پیمانکار این پروژه تعیین شده و کار را شروع کرده است.

 زیرپا گذاشتن قانون و لابی در انتقال آب

در روزهای اخیر استاندار سمنان در اظهار نظری درباره این پروژه عنوان کرده است: « انتقال آب دریای خزر به استان سمنان آسیبی برای اکوسیستم منطقه ندارد و باعث شوری آب خزر نمی‌شود.»

هومان خاکپور کارشناس محیط‌زیست درخصوص این اظهارنظر استاندار سمنان به «قانون» می‌گوید: استاندار یا وزیر هیچ‌کدام  مرجع اظهارنظر درباره این پروژه نیستند زیرا متولی ارزیابی سازمان محیط زیست است. براساس قانون تمامی پروژه‌هایی که مشمول ارزیابی می‌شوند در حیطه وظایف محیط زیست است. مسئله‌ای که در این‌باره مهم است اجرای قانون است. پروژه‌های عمرانی در کشور فارغ از اینکه مبدأ و مقصد آنها کجاست باید در درجه اول قبل از هر موضوعی اجرای قانون برای همه مهم باشد.  او ادامه می‌دهد: در پروژه‌های انتقال آب اتفاقی که رخ می‌دهد زیرپا گذاشتن قانون است. این پروژه‌ها با لابی‌ و فشارهای سیاسی انجام می‌شود و هیچگاه منتظر ارزیابی سازمان محیط زیست نمی‌مانند. پروژه انتقال آب خزر به سمنان نیز همین شرایط را دارد.  پروژه مشمول ارزیابی زیست محیطی شده که نیازمند مطالعات تخصصی است و این اطلاعات نیز نیازمند ارزیابی دقیق است که باید توسط یک مشاور بی‌طرف اجرا شود. معمولا این پرداخت حق‌الزحمه  مشاوره از سوی کارفرما انجام می‌شود که چنین مطالعاتی از بی‌طرفی برخوردار نیست. باید این مطالعات توسط یک مرجع حقوقی بی‌طرف مانند دانشگاه انجام شود. خاکپور می‌افزاید: مافیای آب این پروژه‌ها را بدون داشتن ارزیابی محیط زیستی شروع و اعلام می‌کندکه پروژه پیشرفت فیزیکی داشته و درصورت مخالفت سازمان بیت‌المال هدر می‌رود. سازمان محیط زیست درنهایت مجبور به موافقت می‌شود. انتقال آب از خزر به سمنان نیز به همین سمت و سو می‌رود. هنگامی که در سفر هیات دولت به سمنان تاکید رئیس جمهور را در اجرای این پروژه داشته‌ایم؛ بعید نیست که کار شروع شده باشد. البته شنیده‌ها حاکی از آن است که قرارگاه خاتم‌الانبیا به‌عنوان پیمانکار مشخص شده و کار را شروع کرده است.

 پروژه توجیه اقتصادی ندارد

خاکپور درباره دلایل مخالفت با این پروژه می‌گوید: آب خزر را از بین جنگل‌های هیرکانی به‌نام شرب ولی به‌کام کشاورزی و صنعت به سمنان انتقال  می‌دهیم؛ انتقال آبی که مسئولان و فعالان حوزه مدیریت منابع آبی و محیط‌زیست مخالفت خود را با آن اعلام کرده‌اند. این پروژه علی‌رغم  اینکه خسارت‌های زیست‌محیطی فراوانی را به جنگل‌های هیرکانی وارد می‌کند توجیه اقتصادی ندارد چراکه چه محصولی می‌خواهد تولید شود که هزینه انتقال 8 هزار تومان برای هر مترمکعب آب را جبران کند.  به‌لحاظ اقتصادی هزینه انتقال آب به جز شرب هیچ توجیه اقتصادی نمی‌تواند داشته باشد.

 براساس استانداردهای جهانی هزینه انتقال آب برای هر متر مکعب 3 دلار و حدود 8 هزار تومان است. چه محصولی شما می‌خواهید تولید کنید که 10 هزار تومان هزینه انتقال آب آن را جبران کند و ازسوی دیگر سودآور نیز باشد.  می‌خواهید گندمی تولید کنید که 1500لیتر آب مصرف می‌کند و بعد کیلویی هزار تومان به‌فروش می‌رسد.  خاکپور می‌گوید: اگر جمعیت کل استان سمنان را حساب کنیم در یک برآورد ساده کمتر از 10 درصد میزان آبی است که همین الان در بخش کشاورزی و صنعت مصرف می‌شود؛ می‌توان با اصلاح الگوی مصرف در کشاورزی و اصلاح شبکه‌های آبرسانی این میزان آب شرب را برای مردم سمنان بدون صرف هزینه‌های بالای انتقال آب و درپی آن خسارت‌های محیط‌زیستی آن تامین کرد.

منبع:روزنامه قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۰
پیمان صاحبی

: 185247

دریاچه مصنوعی چیتگر چه بر سر روستاییان جنوب تهران آورد؟

سلامت نیوز: چند سالی می‌شود که تصاویر کودکان و زنان سوری و عراقی، که طعم آوارگی را تجربه می‌کنند و از کوه و دشت و دریا خود را از جنگ دور می‌کنند تا به مکانی امن برسند، در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود. تصاویر دلخراشی از میلیون‌ها انسان که جنگ بر سر پول و نفت و قدرت و منافع و هزار تا چیز دیگر آنها را قربانی خود کرده و مجبورشان کرده که از خانه‌ها و شهرهایشان فرار کنند و بروند به کشورهایی که آنها هم چندان آغوش بازی برای میهمانان ناخوانده‌شان ندارند.اما آنچه همواره کمتر در مرکز توجه دوربین‌ها و نگاه‌ها قرار گرفته، فارغ از آوارگان و مهاجران جنگی، انبوه آوارگانی است که به سبب تغییرات و تخریبات زیست‌محیطی مجبور به ترک شهر و دیار خود شده‌اند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از معماری نیوز، فجایع زیست‌محیطی‌ای که به طور متوسط در ده سال گذشته سالانه ۲۷ میلیون نفر را آواره کرده است، تا جایی که در سال ۲۰۱۳ این دسته از مهاجرت‎ها، سه برابر مهاجرت‌های جنگی که آن هم در آن سال‌ها به حد اعلای خود رسیده بود، برآورد شده است۱.

مهاجرت‌های محیط‌زیستی به دلایل مختلفی رخ می‌دهد. برخی از این مهاجرت‌ها در اثر تغییرات محیطی حاصل از اجرایی شدنِ پروژه‌های بزرگ‌مقیاس رخ می‌دهد. پروژه‌هایی که اغلب بدون در نظر گرفتن دقیق شرایط محیطی منطقه و وضعیت زیستی و معیشتی ساکنانِ اولیۀ آن و نیز محدودۀ پروژه به اجرا درمی‌آیند۲٫ پروژه‌هایی بلندپروازانه و حتی محبوب و پرطمطراق در اذهان عمومی، اما مهلک برای گروه‌هایی از مردم که هرگز به چشم نمی‌آیند.

یکی از نمونه‌های اخیر چنین پروژه‌هایی را در کشورمان می‌توان گرایش تازه و روزافزون به احداث دریاچه‌های مصنوعی دانست که در شهرهای کوچک و بزرگ، از تهران گرفته تا قم و حتی ارگ جدید شهر بم، در حال احداث و بهره‌برداری است. پروژه‌هایی که همواره با مداخلۀ نابه‌جا در حوزۀ آبریز مسبب مشکلات عدیده برای مردمی می‌شود که به نحوی زندگی‌شان درگروِ ثبات و دوام آن حوزه است. تاجایی که خیلِ پرشماری از ساکنان ناچار به مهاجرت اجباری از خانه و کاشانه‌هایشان شده‌اند. آوارگی‌هایی که همواره توسط مدیران شهری که خواهان انجام پروژه‌های بزرگ مقیاس تجملاتی برای شهرشان هستند، نادیده گرفته می‌شوند و با نادیده گرفتنشان توسط رسانه‌ها، از چشم مردم نیز دور می‌مانند.

این گزارش راوی مسائلِ عدیده‌ای است که احداث دریاچۀ چیتگر در شمالِ غرب تهران برای روستاهای جنوب تهران پیش آورد. روستاهایی که طی دو سه سال اخیر شرایط و لوازم اولیۀ سکونت در محل زندگی‌شان را یکی پس از دیگری از دست می‌دهند.

یک. دریاچه‌ای که ای کاش هیچ وقت نبود

«دریاچۀ شهدای خلیج فارس» یا همان دریاچۀ مصنوعی «چیتگر»، با مساحت ۱۳۰ هکتار، بزرگترین دریاچۀ مصنوعی ایران است که در سال ۹۲ و چند روز مانده تا انتخابات ریاست جمهوری توسط شهردار تهران افتتاح شد. دریاچه‌ای که تصور می‌شد بتواند یک بیلبورد بزرگ تبلیغاتی و تاثیرگذار در افزایش آرای آقای قالیباف باشد. اما اینطور نشد.

این دریاچه از زمان افتتاح نگرانی‌های بسیاری را میان فعالان محیط‌زیست برانگیخته است. از افتتاح دریاچه پیش از ساخت تصفیه‌خانۀ آن، که موجب رکود آب و کمبود اکسیژن در آن می‌شد، تا بوی تعفنی که در تابستان همسایۀ این سال‌های دریاچه بوده و قیمت آپارتمان‌های مجاورش را کم و کمتر کرده، تا پشه‌هایی که میهمان گاه و بی‌گاه دریاچه‌اند و پیش‌بینی می‌شود تا چند سال دیگر نه تنها منطقۀ ۲۲ بلکه کل تهران را دچار چالش کند و …، همه مشکلاتی هستند که با یک بار جستجوی واژۀ «دریاچۀ چیتگر» در اینترنت یا حضور در سر کلاس‌های دانشکده‌های شهرسازی یا محیط‌زیست با آن روبرو می‌شویم.

اما آنچه که در این سال‌ها کمتر مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است، بحران «آب»ی است که با احداث این دریاچه و در فاصلۀ چند ده کیلومتری از آن ایجاد شده است. سوالی که در این سال‌ها باید بیشتر به گوش می‌خورد، این است که کشوری با این سطح از بحرانِ آب ـ که همۀ نهادهایش، از جمله خود شهرداری، مردم را تشویق به استفادۀ بهینه از آب می‌کنند ـ چگونه تصمیم به انجام چنین پروژۀ آب‌بَری می‌گیرد. سؤالی که همواره پشت پرده ماند تا دامنۀ بحران در روستاهای جنوب تهران هرروز گسترده‌تر شود و مردمش در سکوت، تلخیِ خشکسالی ناگهانی را مزه‌مزه کنند. پدیده‌ای که نه یک فرایند «طبیعی»، که مستقیماً حاصل مداخلات نادرست و حساب نشدۀ یک پروژۀ تجملاتی است که چشم‌ها را خیره می‌کند.


دو. «آبی که به رویمان بسته شد»

بهار سال ۹۲ و هم‌زمان با آبگیری این دریاچه، آب رودخانۀ کن به روی روستاهای جنوب تهران بسته شد. روندی که در سال‌های بعد هم تکرار شد، چراکه تبخیر سطحی زیاد آب دریاچۀ چیتگر موجب می‌شود تا متولیان دریاچه به فکر آبگیری دائمی آن باشند و در فصل‌هایی که بارندگی کمتر است، آب رودخانۀ کن را با کانال به دریاچه منتقل کنند.

در این چند سال، روستاهایی که سال‌های پس از انقلاب مهمترین منبع آبی‌شان برای کشاورزی، رودخانۀ کن بوده است اعتراضشان را در محافل مختلف بیان کرده‌اند، اما گوشی خریدار آن نبوده است. به ادارۀ جهاد کشاورزی شهر ری که نزدیکی میدان مدرس و درب جنوبی حرم شاه‌عبدالعظیم است می‌رویم، آقای رضا مومن، مسئول بخش صنفی جهاد کشاورزی، که خود از کشاورزان روستای قنبرآباد بخش فشافویه نیز هست، می‌گوید: «قبل از سال ۴۴ که سد امیرکبیر به روی روخانۀ کرج زده شود، این رودخانه منبع اصلی آب روستاهای فشافویه و جنوب شهرستان ری بوده است. رودخانۀ کن هم منبع فصلی آب کشاورزان. با احداث این سد، منطقۀ فشافویه رو به خشکی رفت. خیلی از روستاهایش کلاً مهاجرت کردند به شهرها. ما خودمان ساکن یکی از آن روستاها به نام قنبرآباد بودیم. ما طبق اسناد از رودخانۀ کرج و کن حقابه داشتیم، به علاوه روستای ما دو رشته قنات هم داشت که سه چهار سال پس از احداث سد امیرکبیر به روی رودخانۀ کرج، آبش به کلی خشک شد».

اما پس از انقلاب با نگاه ویژۀ دولت به کشاورزی و مسألۀ خودکفایی بار دیگر قنات‌ها بازسازی شدند و تعدادی قنات توسط جهاد کشاورزی از نو حفر شد و مردمی که روزی روستاهایشان را رها کرده بودند به روستاها بازگشتند.

اما اقبال بلند روستائیان با پشت سر نهادن دوران بحرانی جنگ، افول کرد و روستاهایی که روزی به مدد جهادگران کشاورزی از نو آباد شده بودند، بعدها به کمک جهادگران مدیریت شهری رو به سوی ویرانی نهادند. به گفتۀ آقای مومن در این سال‌ها و حتی پیش از افتتاح دریاچۀ چیتگر، با نابودی اراضی کشاورزی در بالادست، تغییر سیستم دفع فاضلاب در شهر تهران از چاه‌های جذبی به شبکۀ فاضلاب و چاه‌هایی که این چند ساله ادارۀ امور آب استان برای تامین آب شُرب مردم تهران حفر کرده، سطح آب‌های زیر زمینی هرسال کم و کمتر شد و فشار آن به شکل کاهش کشت محصولات و نابودی اراضی کشاورزی در منطقۀ جنوب تهران به کشاورزان وارد شده است.

روستای «دوتویه» سفلی، آخرین روستای بخش کهریزک است که در مسیر آب رودخانۀ کن قرار دارد. برای رسیدن به دوتویه از جادۀ قدیم قم یک خروجی را به سمت شرق می‌رویم و چند کیلومتر پس از آسایشگاه خیریه کهریزک، به این روستا می‌رسیم. دوتویه یکی از روستاهایی است که علاوه بر آنچه عرفاً حق بهره‌برداری از آب یک رودخانه قلمداد می‌شود، در سندهای زمین‌هایشان نیز این حقابه از رودخانۀ کن، رسماً قید شده است.

این روستا با سه هزار هکتار زمین کشاورزی که در اختیار دارد یکی از بزرگترین روستاهای جنوب تهران به حساب می‌آید. هرچند خشکسالی موجب شده که در این چند سال اخیر تنها هزار هکتار از اراضی‌شان، آن هم با کیفیت کمتر محصول، به زیر کشت برود. آقای برات عزیزی، کشاورزی حدوداً ۶۰ ساله است که سال‌های پس از انقلاب به دوتویه آمده است و در حال حاضر یکی از بزرگترین کشاورزان دوتویه است. او می‌گوید: «۹۵ درصد منابع آبی این روستاها به رودخانۀ کن وابسته است. اگر آب این رودخانه کم یا قطع شود، آب‌های زیرزمینی این روستاها هم به خطر می‌افتد. چراکه آب‌های زیرزمینی این روستاها شور است و آب این رودخانه باعث می‌شود که شوری آب چاه‌ها کم شود».

آقای سمیعی، یکی از کشاورزان دوتویه، می‌گوید همیشه آخرین آبی که به زمین‌های گندم‌کاری شده می‌دهند، اردیبهشت و خرداد است که آن موقع نه باران می‌بارد و نه می‌گذراند آبی از کن به ما برسد۳٫ می‌گوید: «الآن من پنجاه هکتار زمین دارم. یک بخشیش را کاشتم و به باقیش آب نمی‌رسد. خدا شاهد است همین را هم که کاشتم شب خواب به چشمم نمی‌آید که فردا آب دارم یا نه».


سه. روستاها خالی از سکنه می‌شوند

طبق پیش‌بینی بانک جهانی، به خاطر گرم شدن زمین، بحران‌های آبی تا سال ۲۰۵۰ منطقۀ شمال آفریقا و خاورمیانه و کشور ما را تحت تأثیر قرار خواهد داد و موجب کاهش تولید ۳۰ درصدی برنج، ۴۷‌ درصدی ذرت و ۲۰‌ درصدی گندم، در این منطقه می‌شود۴٫ این خشکسالی در طول چند ده سال و به مرور رخ خواهد داد و به همین خاطر کشاورزان می‌توانند به مرور زمان با تغییر در الگوی کشت یا نوع محصول، با آن مقابله کنند. آقای برات عزیزی می‌گوید: «روستایی جماعت خودش را با وقفۀ طبیعی‌ای که پیش می‌آید، که خشکسالی است، می‌تواند وِقف دهد. اما وقتی ظرف یکسال آبی که ۹۵ درصد دارد از آن استفاده می‌کند قطع کنید، بعد آن را ببرید یک دریاچۀ مصنوعی بسازید، دیگر در روستاها نمی‌شود کاری کرد».

علاوه بر این، به دلیل وابستگی چرخۀ اقتصاد روستایی به کشاورزی، با افت تولید در بخش کشاورزی، علوفه‌جات دام‌ها نیز کاهش یافته و با افزایش قیمت علوفه‌جات، دامپروری هم دیگر برای روستائیان صرفه‌ای نخواهد داشت. با شروع چالش دامپروری، وضعیت تولیدات لبنی و همچنین صنایع دستی نیز افت خواهد کرد و این به طور کلی چرخۀ اقتصاد روستایی را با بحران مواجه می‌کند. آقای برات عزیزی می‌گوید: «در چند سال اخیر، نزدیک به ۳۰ درصد جمعیت اینجا مهاجرت کرده‌اند به شهرهای دیگر»۵٫


با اینکه خشکسالی حاصل از قطع شدن آب رودخانۀ کن شرایط زندگی را برای تمام روستاییان جنوب تهران سخت‌تر کرده است، در بین آنهایی که این سال‌ها قید روستا را زده‌اند و به شهرها مهاجرت کرده‌اند، بیشتر کارگران زمین‎های کشاورزی دیده می‌شوند و کمتر زمین‌داری زمین خود را رها کرده است. هرچند به خاطر کاهش حجم آب، بخشی از زمین‌هایشان زیر کشت نرفته است و آن بخشی هم که رفته با کاهش حجم محصول کشت شده در هکتار همراه بوده است. در اصل همین کاهش تولید موجب شده تعدادی از کارگران زمین‌ها کارشان را از دست بدهند و به همراه خانواده‌شان به شهرها بروند.

چهار. راه رهایی کدام است؟

پروندۀ دریاچۀ چیتگر و بحران آبی که برای کشاورزان روستاهای جنوب تهران ایجاد کرد، همچنان باز است. کشاورزان امید چندانی به کسب حق‌آبه‌ای که در اسنادشان هم ثبت شده ندارند و تنها توانسته‌اند قول جبران آب از دست رفته‌شان را از ادارۀ امور آب، آن هم با فاضلاب‌های تصفیه شده‌ای که توسط شبکۀ فاضلاب تهران جمع‌آوری می‌شوند، بگیرند. وعده‌ای که سه سالی است معوق مانده و اعتراضات و بعضا مشاجرات و برخوردهایی نیز بین کشاورزان و مسئولین به وجود آورده است.

نکتۀ مهم و تعیین‌کننده در طرح چنین پروژه‌هایی و پیامدهای آنها، موقعیت اقلیمی و آب‌وهوایی ایران و افق بحرانی آن در آیندۀ نه‌چندان دور است. پروژه‌های دست‌ودلبازانۀ تجملی ساخت دریاچه و مداخلات بی‌برنامه در حوزه‌های آبریز درحالی رو به فزونی گذاشته است که نهادهای علمی و برنامه‌ریزی بین‌المللی نسبت به آیندۀ آب، خشکسالی و گرمایش و تبعات اجتماعی و اقتصادی آن در منطقه هشدار می‌دهند.


اقلیم خاورمیانه از دیرباز همواره با کمبود منابع آبی و گرما و خشکی دست به گریبان بوده است. اما آبادی و حیاتِ این منطقه مدیون راه و روشی بوده که مردمان آن، هم در کشاورزی و هم شیوۀ سکونت و زندگی، در مناسبت و مطابقت با این شرایط ابداع کرده‌اند. امروز با رشد فزاینده جمعیت و توسعۀ شتابان شهری، به جای آنکه دانش روز در خدمت به‌روزرسانی و تقویت این شیوه‌های سازگاری تاریخی قرار بگیرد، برعکس، به محاق رفته و در بسیاری از طرح‌های توسعۀ کلان کشوری، منطقه‌ای و شهری، شرایط اقلیمی‌ـ زیست‌محیطی نادیده گرفته شده‌اند. این نابسامانی هر روز مناطق بیشتری از کشور را از امکانِ زندگی خالی کرده و مردمانش را آواره شهرهای دیگر می‌کند.


بنابر آنچه نهادهای دیدبان بین‌المللی نیز پیشنهاد می‌کنند، هنوز هم می‌توان تاحدودی از خسارات بیشتر جلوگیری کرد، به آن شرط که دست‌کم چنین مواردی سرلوحۀ کار مدیران، برنامه‌ریزان، و ساکنان این سامان قرار گیرد: اول، شفافیت و آگاهی‌بخشی درسطوح مختلف جامعه از آثار و پیامدهای تغییرات اقلیمی و آب‌وهوایی. دوم، اطلاع‌رسانی درخصوص شیوه‌های تخفیف این تغییرات. سوم، بازنگری برنامه‌های توسعه، سیاست‌گذاری‌ها و پیش‌بینی تأثیر احتمالی پروژه‌ها بر روند تغییرات اقلیمی. چهارم، استفاده از منابع و انرژی‌های تجدیدپذیر. این موارد، نه پیشنهادهایی علمی، که گام‌هایی ضروری برای دفاع از امکان زندگی در پهنۀ اقلیم ایران هستند.


پاورقی:

[۱] . http://www.theguardian.com/world/2014/sep/17/natural-disasters-refugee-people-war-2013-study


[۲] . See Migration, Development and Environment No.35, By Graeme Hugo, IOM MIGRATION RESEARCH SERIES,2008. P:9-15


[۳] گاهی ماه‌ها که بارش باران و برف زیاد باشد، سدی که به روی رودخانه کن در بالادست زده‌اند و از آن برای دریاچه چیتگر بهره برداری می‌کنند، باز می‌شود. چراکه توان کنترل آب پشت سد را ندارند. هرچند آبی که در آن برهۀ زمانی می‌آید، چندان به درد کشاورزان هم نمی‌خورد. چرا که باران زمین‌ها را آبیاری کرده است.


[۴] تغییرات اقلیمی و بحران آبی در خاورمیانه، روزنامۀ ایران، برگرفته از پورتال مرکز توسعۀ فناوری آب.


[۵] زمستان سال ۹۴، با تشدید برخوردهای مأموران شهرداری با دستفروشان و تشدید اعتراضات مردمی نسبت به برخورد مأموران شهرداری، آقای قالیباف در برنامۀ تلوزیونی پایش حاضر شد. او گفت با اجازه دادن به حضور دستفروش‌ها در شهر، روستاها خالی از جمعیت شده و در نتیجه کشاورزی و تولید دچار بحران می‌شود. از طرفی هم نرخ بالای بیکاری در کشور را مسأله‌ای نامربوط به شهرداری و نهادهای دیگر را مسئول تولید شغل در کشور دانست.

یاسمین خوشپور- دانشجوی کارشناسی شهرسازی

حبیب دانشور- دانشجوی کارشناسی شهرسازی

نسترن صارمی- دانشجوی دکتری فلسفه هنر دانشگاه علوم تحقیقات

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۰۷:۱۷
پیمان صاحبی