حال جنگلهای ایران خوب نیست
سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۵ ق.ظ
جنگلهای ایران حال خوشی ندارند. این را سالهاست آمارها و دادههای بینالمللی و البته اساتید و کارشناسان داخلی گفتهاند. مخصوصا این نتیجهگیری، در گزارشهای سازمان خواروبار جهانی- فائو- همهساله تکرار شده است؛ با این همه سازمان متولی این جنگلها اخیرا گفته که روند کاهش سطح آنها را متوقف کرده است.
١٥سال پیش یعنی سال ١٣٨٠ وقتی سیل بزرگ و معروف گلستان اتفاق افتاد و ٤٠٠ تن از هموطنانمان را به کام مرگ کشید، رئیسجمهوری وقت پس از سفر خود و هیأت همراه و نیز وزیر کشورش به این استان، دستور تشکیل هیأتی را برای تعیین علتهای سیل داد تا با تکرار این فاجعه در آینده مقابله کند. نتیجه تکاندهنده بود؛ «کاهش پوشش گیاهی جنگلی- مرتعی در بالادست، عامل اصلی سیل شناخته شد و تمام کارشناسان وقت جنگل و محیطزیست و حتی بخشی از بدنه کارشناسی سازمانجنگلها بر این جمعبندی و علتیابی صحه گذاردند. حتی ریاست وقت سازمان جنگلها و کارشناسان بدنه این سازمان که متولی جنگلهای ایران بوده و هستند، هیچ اعتراضی به این تحقیق نداشته و اطلاعیهای نیز مبنیبر غلطبودن نظر این هیأتکارشناسی صادر نشد. ضمن اینکه تعدادی از افراد این هیأت از کارشناسان همین سازمان بودند.
حالا اما حیرتانگیز است که بعد از تکرار همهساله سیل در شمال کشور طی نزدیک به دو دهه- که اکنون دیگر به غرب و استانهای مرکزی نیز کشیده شده- و گزارشهای متعدد رسانهها و نظرات کارشناسی و سازمانهای جهانی و... ریاست سازمانجنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور بر آن شده تا ناگهان، تمامی نتایج ٥٠ ساله و گزارشهای منتشر و اعلام شده را نفی کرده و به یکباره اعلام کرده است که روند تخریب و کاهش سطح پوشش گیاهی ایران، مخصوصا در شمال کشور متوقف شده است. این همان تفکر «خلقالساعه ارسطو» است که سالهاست قوانین علمی آنرا مردود اعلام کردهاند. اینکه سازمانی نزدیک به ٥ دهه در برابر تمام عکسبرداریهای هوایی، نقشهکشیها، تعیین مرزها و اعلام آمارها سکوت کند و حتی بر آن صحه بگذارد و به یکباره اعلام کند که «این اعلامها از دهه ٤٠ به اینسو همه نادرست بوده و اصلا میزان جنگلها و مراتع موجود در آن سالها اشتباه محاسبه شده، قدری عجیب و غیرعلمی بهنظر میآید. آنهم درست بعد از این همهسال سکوت.
از منظر منطق نیز این کاهش سطح پوشش جنگلی و مرتعی قابلقبول و عقلانی است. کافی است در قدم نخست، جمعیت ایران را در دهه ٤٠ با دهه ٦٠، ٧٠ و ٨٠ مقایسه کنید و نرخ بیکاری را در سالهای پس از جنگ نگاه کنید. اقتصاددانان ارتباط معناداری را در مقایسه بین میزان نرخ بیکاری و مقدار تخریب منابعطبیعی هر پهنه و منطقه عنوان میکنند. به این معنی که در یک پهنه جغرافیایی، هر قدر تعداد جمعیت بیکاران بیشتر باشد صدمه به منابعطبیعی و ملی بیشتر خواهد بود؛ چراکه نخستین، راحتترین و ارزانترین مواد اولیه برای آغاز یک کار اقتصادی درآمدزا و در دسترس، منابع خدادادی همچون جنگل و مرتع است. بر این اساس تغییر کاربری جنگل به زمین کشاورزی نیز یکی دیگر از عوامل کاهش سطح جنگلهای ایران است که از دهه ٣٠ و ٤٠ در ایران آغاز شده و با تمام نوسانات، همچنان ادامهدارد.
برداشت چوب از جنگل
براساس دادههای رسمی، آمار مصرف سالانه چوب جنگلی در ایران، به بیش از ٥/٥ میلیون مترمکعب رسیده که از این میزان، ٨٠٠هزار مترمکعب بهطور قانونی از جنگلها برداشت میشده؛ اما بیش از یکمیلیون و ٢٠٠هزار مترمکعب آن همچنان از راههای غیرقانونی و قاچاق چوب تهیه و برداشت میشود. از سوی دیگر، آمار تعداد کارخانههای چوب و کاغذ و نئوپان است که در پروسه صنعتیشدن ایران از دهه ٤٠ و ٥٠ ناگهان افزایش داشته که خود نقش بسیار تعیینکنندهای بر میزان کاهش سطح جنگلهای شمال ایران داشته است. هرچند سازمان جنگلها مدعی است که درقبال این میزان برداشت چوب، توسط پیمانکاران بخشخصوصی جنگلکاری صورت گرفته است، اما بررسیهای میدانی نشان میدهد که این جنگلکاریها در اغلب موارد ناموفق بوده و تعداد نهالهایی که به درخت تبدیل شدهاند، بسیار اندک است و این نهالها غالبا پس از «کاشت»، در دوران «داشت»، بهحال خود رها شده و نگهداری و مراقبت درست و لازم از آنها بهعمل نیامده است.
درختکاریهای رسمی هفته منابعطبیعی نیز به همین ترتیب است و بیشتر جنبه نمادین دارد تا تأثیر بسزا در افزایش سطح جنگلهای کشور. برای نمونه براساس اعلام رئیس سازمان جنگلها و مراتع کشور، تنها در اسفندماه سال ١٣٩٣ و بهمناسبت هفته منابعطبیعی، ٣٥میلیون اصله نهال کاشته شده است و اگر تنها این نهالها که البته همهساله در این هفته کاشته میشود را محاسبه کنیم، تمام کشور باید تا امروز تبدیل به جنگل میشد.
سدسازی و پاکتراشی جنگلها
جنگلتراشیها برای توسعه صنایع ازجمله صنعت سدسازی یکی دیگر از مقولاتی است که باید آن را در آمار کاهش سطح جنگلهای هیرکانی شمال کشور بسیار موثر دانست. سدهای بزرگ و عظیمالجثهای که برای ساخت مخازنشان باید صدها و گاه حتی هزارها هکتار از بکرترین جنگلهای کشور پاکتراشی شوند. هرچند در مجوزهایی که سازمانهای متولی برای ساخت سدها صادر میکنند، بر این نکته تأکید میشود که دوبرابر آن درخت کاشته شود؛ اما عموما این اتفاق نمیافتد و شاید حتی یکدهم آنها نیز احیا نشوند؛ حال بماند اینکه در صورت کاشتهشدن و نگهداشت و رشد درختان نیز در خوشبینانهترین حالت، از منظر علمی و دیدگاه کارشناسی، یک درخت ١٠ یا ٢٠ساله هرگز ارزشهای اکولوژیکی و کارکردهای طبیعی درختان چندصدساله و هزار ساله را ندارد.
تنها برای ساخت سد کارون٣، ٥هزار هکتار از بهترین جنگلهای بلوط زاگرس پاکتراشی شده است؛ همچنین ٢٧٠٠ هکتار بلوط برای کارون٤، ٢٢٠هکتار برای سد نرماب، ٧٢ هکتار برای سد کبودوال جنگلتراشی ثبت شده و صدها هکتار دیگر جنگل در جریان ساخت سدهای هراز، سلیمانتنگه، گتوند، بختیاری، سیمره، سیوند و... از دست رفته است.
آخرین مناقشه برای پاکتراشی ٣٥٠٠ هکتار از جنگلهای گیلان برای ساخت شفارود بود که اگر مخالفتهای سازمان محیطزیست و ایستادگی تشکلهای مردمی نبود تا امروز با مجوز سازمانجنگلها انجام شده بود، اما هنوز هم خطر از دست رفتن ٩٣هکتار از جنگلهای گیلان برای ساخت این سد رفع نشدهاست.
آتشسوزی دیگر عامل کاهش سطح جنگلهای کشور است. بهگفته خداکرم جلالی، رئیس سازمانجنگلها درسالگذشته ١٨هزار هکتار جنگل بر اثر آتشسوزی نابود شد. این درحالی است که به گفته مسئولان این سازمان، همهساله حدود ٦٥٠٠هکتار از جنگلهای کشور طعمه حریق میشود.
سیل هم یکی دیگر از آسیبهای جدی به جنگلها و مراتع ایران را در ٢٠سال اخیر وارد کرده است. دادههای رسمی میگویند، طی سالهای ٦٠ تا ٨٠ میزان سیل ٣٠برابر شده و خسارتهای فراوانی در نقاط متعدد کشور به پوشش گیاهی وارد کرده است. حال با این همه رخداد و تهدیدهای جدی که هر بار صدها و گاه هزاران هکتار از جنگلها و مراتع ایران را به کام خود کشیده است سازمان جنگلها و مراتع کشور چه تمهیدات، برنامهها و طرحهایی را با کدام سازوکار اجرایی برقرار کرده که توانسته تمام این کاستیها را جبران کند و روند کاهش سطح پوشش گیاهی کشور را متوقف کند؟
با نگاهی به آمارها و گزارشهای مستند وضع جنگلهای کشور درمییابیم که جنگلهای ایران در دیگر نقاط نیز وضع بهتری از جنگلهای هیرکانی و زاگرس ندارند. ارسباران، ایرانی- تورانی، خلیجعمانی و حرا نیز هریک درگیر معضل و مشکلات عدیدهای هستند که به نظر میرسد با سازوکار و برنامههای فعلی سازمان متولی و بودجههای ناکافی کنونی، سروسامان نمییابد. با این همه آیا میتوان باور کرد که حال جنگلهای ما خوب است!
منبع: روزنامه شهروند
۹۵/۰۳/۲۵