Heather Gies : رهبران جهانی از نتیجه مذاکرات پاریس در دسامبر سال گذشته به عنوان یک نتیجه "تاریخی" و همچنین یک "پیروزی عظیم" برای اقلیم، تجلیل کردند.
اما با محکوم شدن توافقنامه توسط سازمان ها و فعالین محیط زیستی به دلیل اقدامات بسیار ناچیز و بسیار دیر آن و سوق دادن جهان به یک آشوب اقلیمی، این ها ۵ نکته ای هستند که باید در مورد این معاهده بدانید.
۱. جهان را در مسیر گرمایش ۳ درجه سلسیوس قرار می دهد.
متن این توافقنامه اعلام داشته است که هدف آن این است که گرمایش جهانی را تا حد امکان به زیر ۲ درجه و با هدف 1/5 درجه سانتی گراد بالاتر از سطوح پیش از صنعتی شدن نگه دارد. اما در توافقنامه، جای خالی مکانیسم های لازم برای به تحقق رساند این هدف، احساس می شود.
به جای آن، این توافق دنیا را در مسیری قرار می دهد که بسیار فراتر از اهداف تعیین شده پیش رفته تا به گرمایش ۳ درجه سلسیوس برسد. کاهش انتشارات در سطح جهانی از طریق تعهدات داوطلبانه و ارادی ملت ها به دست می آید. این تعهدات به این معناست که بزرگترین مجرمین گرمایش اقلیم که بار تاریخی تغییر اقیم را به دوش می کشند، می توانند به صورت داوطلبانه در کاهش انتشاراتی سهیم باشند که فکر می کنند قابل دستیابی اند، نه این که نیاز جهانی چه باشد.
دانشمندان می گویند که گرمایش ۲ درجه سلسیوس بالاترین حدی است که جهان می تواند به آن برسد، قبل از این که با آسیب های مخرب و جبران ناپذیری مواجه شود به گونه ای که زندگی بشر پایان یابد. بسیاری از کشور های آمریکای لاتین و نیز جوامع آسیب دیده از تغییر اقلیم برای مرز 1/5 درجه سلسیوس پافشاری کرده اند. حدی که دانشمندان اقلیم شناسی توافق کرده اند هدف مناسبی برای حفاظت از آسیب پذیرترین ها می باشد.
اما تا به حال، رهبران جهانی برای این چالش اقدامی نکرده اند.
۲. در آن هیچ گونه تعهد قانونی برای جبران خسارت های اقلیمی مطرح نشده است
این توافق به "خسارت و آسیب" مربوط به تغییر اقلیم و تاثیرات آن نیز اشاره دارد، اما به وضوح عنوان کرده است که این مقاله در متن اصلی توافق، پایه ای برای دستور حقوقی و پرداخت غرامت نیست. این بدین معناست که جبران خسارت های ناشی از تغییرات اقلیم توسط کشور های سرمایه دارِ آلاینده، به کشور های فقیر و تحت عنوان بدهی کربنی، دور از واقعیت است.
مطابق گزارشی از Democracy Now، باراک اوباما تنها تحت شرایطی با اضافه کردن "خسارت و آسیب" در توافق پاریس موافقت کرد که از مقاله مذکور به عنوان پایه حقوقی برای پرداخت غرامت مورد استفاده قرار نگیرد. این مسئله از موارد کلیدی بحث ها در طول مذاکرات به شمار آمد.
جبران خسارت ها، با وجود مطرح شدنش توسط کشور های جنوبی مانند بولیوی و اکوادور و به عنوان یک استراتژی برای کمک به آسیب پذیرترین ها در مقابل تغییر اقلیم و مسئول دانستن کشور های سرمایه دار و آلوده کننده، هیچ گاه جزو برنامه توافق نبود.
اما عنصر "خسارت و آسیب" مایه تاسف بزرگی برای فعالین عدالت اقلیمی به شمار می آید و احتمالا به دلیل عدم وجود لزوم حقوقی برای پرداخت غرامت توسط آلوده کننده های بزرگ، موجب به فنا رفتن کشور های در حال توسعه و آسیب دیده خواهد شد.
۳. تعهدات ملزم کننده حقوقی ضعیف اند، درحالی که اجباری در موارد کلیدی در کار نیست
هیچ گونه توافق حقوقی و الزامی در مورد بحث سرمایه گذاری اقلیمی وجود ندارد، که این خود از موارد حیاتی اما بحث برانگیز توافقنامه بوده است. در حالی که این معاهده، کشور های سرمایه دار را به پیشگامی در کمک به کشور های در حال توسعه از طریق سرمایه گذاری و اعمال تکنولوژی برای تعدیل تغییر اقلیم تشویق می کند، تمامی سرمایه گذاری ها به صورت داوطلبانه است و این تصمیم برای فعالین این حوزه بسیار مایوس کننده بود.
عدم طرح واژه های "سوخت فسیلی" در متن معاهده نیز به این اشاره دارد که توافق در به رسمیت شناختن اولیت های تغییرات اقلیمی، شکست خورده است. این پیمان ، خواستار آن است که انتشارات جهانی "حدالامکان زودتر" روی به نازل شدن بگذارد، اما زمان مشخصی برای کاهش انتشارات اعلام نکرده است و در حقیقت کشور ها را در آلوده سازی رها گذاشته است.
توافق همچنین برنامه ای برای حذف سوخت های فسیلی ارائه نمی کند. به همین سبب، این توافق حتی از پیشنویس اولیه آن که حذف سوخت های فسیلی را تا انتهای قرن پیشنهاد کرده بود ضعیف تر است.
علاوه بر این، تنها زمانی مفاد آن به مرحله اجرا در خواهد آمد که حداقل ۵۵ کشور از ۱۹۵ امضا کننده اولیه، آن را مجددا توشیح کنند. و دیگر آن که هر کشوری می تواند بعد از ۳ سال از توافق جدا شود.
۴. هیچ معیاری برای سنجش مسئولیت شرکت ها وجود ندارد
توافقنامه، بر روی مسئولیت کشور ها بر اساس تعهد داوطلبانه آن ها برای کاهش انتشارات کربن توجه داشته است. و نتیجتا، شرکت ها را از الزام به انجام معاهدات معاف می سازد. و این راه را برای شرکت های سوخت های فسیلی باز می گذارد تا به آلاینده سازی خود ادامه دهند.
به علاوه، بسیاری از همان رهبران جهانی که سخنرانی های والایی از میزان اولویت اقلیم ایراد کرده اند، همزمان با شرکت های بزرگ آلاینده مشارکت دارند. متن اولیه یکی از همین مشارکت ها (Trans-Pacific Partnership) آشکار می کند که قدرت بزرگی برای شرکت ها قایل شده، به طوری که مثلا قوانینی وضع شده است که به آن شرکت ها اجازه داده می شود تا احکام ملی و بین المللی را در دادگاه های تجارت های مخفی، به چالش بکشانند.
این بدین معناست که TTP می تواند هر اقدام برگرفته از توافق پاریس را نفی کند.
در اصل این توافقنامه ریشه های تغییر اقلیم و دلایل سیستمیک و اقتصادی بی عدالتی کربن را مورد بررسی قرار نداده است.
۵. سخنی از حقوق بشر در اصل متن توافقنامه نیامده است
تنها سخن از حقوق بشر در مقدمه توافق و نه در اصل متن آمده است، بدین معنا که هیچ الزام حقوقی برای رعایت آن موجود نیست.
این معاهده نیز توجه به سزایی به حقوق مردمان بومی ندارد. جوامعی که در بحث تغییر آب و هوایی، بیشترین آسیب را در میان دیگر جوامع متحمل شده اند و به رسمیت شناختن عملکرد آن ها به معنای ایفای نقش شان به عنوان محافظان محیط زیست خواهد بود. حرفی از متعهد شدن در برابر اکوسیستم های آیندگان نیز در آن به میان نیامده است.
به همین دلایل است که توافقنامه، مباحث کلیدی حقوق انسانی و محیط زیستی را در پیکره تغییر اقلیم به رسمیت نشناخته است و در نتیجه از یک معاهده اقلیمی فاصله بسیار دارد.
منبع: تله سور
مترجم: ناعمه اعلایی- زیست بوم