منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۶۹ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است


 

هشدار درباره تکثیر سموم در طبیعت

*اسماعیل کهرم:تمام دریاچه‌ها و تالاب‌های کشور به‌سبب ریزش آب رودخانه‌ها درون آنها آلوده هستند.

 درواقع هر آنچه درون رودخانه‌ها ریخته می‌شود، در آنها باقی مانده و از رودخانه‌ها خارج نمی‌شود و رودخانه‌ها امانتدار آن موادند. به‌عنوان‌مثال رودخانه‌ای مانند هیرمند از شمال شرقی افغانستان 790کیلومتر را طی کرده و به تالاب‌ هامون می‌ریزد. هر آنچه در مسیر در آب رودخانه ریخته می‌شود، در انتها به تالاب هامون سرریز می‌کند. این آلودگی‌ها مانند سموم دفع آفات‌نباتی و کودهای شیمیایی وارد تالاب هامون می‌شوند. شاید ریزش کود‌ شیمیایی درون آب به‌نظر برخی چندان‌مهم نباشد و آن را نوعی غذا برای موجودات بدانند، اما به‌رغم آنکه کود شیمیایی در ظاهر نوعی غذا برای آبزیان به حساب می‌آید، ورود آن به تالاب انزلی باعث رشد بی‌‌‌‌اندازه نیزارهای آن می‌شوند. این نیزارها به‌دلیل دریافت غذای بیش از حد رشد بی‌اندازه می‌کنند و در نهایت سبب خفگی تالاب می‌شوند. بنابراین دریافت غذای بیش‌ازحد توسط نیزارها نوعی آلودگی برای تالاب است.

اثرات ورود سموم دفع آفات‌نباتی در آب

درصورتی که سموم وارد آب رودخانه‌ها شوند، اتفاقی وحشتناک‌ برای رودخانه‌ها رخ می‌دهد. اگر غلظت سموم واردشده به آب زیاد شود، به داخل دریاچه‌ها و تالاب‌هایی مانند انزلی و میانکاله راه می‌یابند و چند رودخانه درون این تالاب‌ها ریزش می‌کنند. به‌عنوان‌مثال 15رودخانه به تالاب انزلی می‌ریزند و مهم‌ترین آنها رودخانه بهمبر است. بهمبر حاصل پیوستگی چند رود به یکدیگر است که به یک رودخانه‌ای بزرگ و مهم تبدیل می‌شوند. بنابراین انواع و اقسام، آلاینده‌ها به‌ویژه سمومی که این رودخانه‌ها با خود حمل می‌کنند و در رودخانه ته‌نشین نمی‌شوند، به دریا می‌ریزند. به‌راستی حیرت‌آور است که انسان سمومی را وارد آب رودخانه‌ها و دریاچه‌ها می‌کند که حتی با گذشت شش‌ماه نیز تجزیه نمی‌شوند. اگر ماهیان درون آب از این سموم بخورند، به این سموم آلوده‌ می‌شوند. درصورتی که یک لک‌لک از آن ماهیان تغذیه کند، آن لک‌لک نیز آلوده می‌شود. روشن است این چرخه همچنان ادامه پیدا می‌کند، زیرا هر حیوانی از حیوان دیگر تغذیه می‌کند و این آلودگی در طبیعت می‌چرخد و تکثیر می‌شود.

کارخانه‌های بلای جان طبیعت

کارخانه‌های ساخت سموم، سموم‌شیمیایی را به‌گونه‌ای می‌سازند که در طبیعت و آب تجزیه نشوند. این سموم در اثر تماس با آب یا در تماس مستقیم آفتاب یا باران تجزیه نمی‌شوند. این درحالی است که در گذشته این سموم را به‌گونه‌ای می‌ساختند که به‌سرعت در تماس با طبیعت تجزیه می‌شدند، اما اکنون نسبت به اثرات جبران‌ناپذیر این سموم در طبیعت بی‌تفاوت شده‌اند. سمومی که وارد تالاب‌ها می‌شوند، برای همیشه درون آنها باقی می‌مانند. به این دلیل تمام رودخانه‌ها با وجود کودشیمیایی و سموم دفع آفات نباتی مسموم هستند. تالاب‌هایی که آب این رودخانه‌ها درون آنها می‌ریزند نیز از مسمومیت رودخانه‌ها بی‌بهره نمی‌مانند و دچار سرنوشت شوم رودخانه‌ها می‌شوند. درصورت مسمومیت تالاب‌ها تمام موجودات زنده درون و در حاشیه آنها شامل نیزار، علفزار، ماهی و قورباغه نیز مسموم می‌شوند.

این مسمومیت به‌دلیل وجود موجوداتی مانند ماهی و قورباغه که جانداران اصلی تالاب‌ها هستند، اهمیت زیادی دارد. بنابراین سخن گزافی نیست اگر بگوییم تمام رودخانه‌ها و تالاب‌های کشور مسموم هستند و متاسفانه هرچه به‌سمت شمال‌کشور پیش برویم این مسمومیت بیشتر و خطرناک‌‌تر می‌شود. درنهایت دریاهای شمال و جنوب کشور نیز مسموم هستند و در مناطقی که رودخانه‌ به دریاها می‌ریزد، شاهد آلودگی گسترده ماهیان هستیم. به‌عنوان‌مثال ماهیان مناطقی مانند عسلویه و نخل‌تقی کاملا بوی نفت می‌دهند و درصورتی که قصد استفاده از آنها را داشته باشید، متوجه بوی مشمئزکننده نفت این ماهیان می‌شوید. امروز در خلیج‌فارس مناطق متعدد نفتی، نفت خود را به آب‌های خلیج فارس می‌ریزند. افراد معدود به استفاده و خوردن این ماهیان تمایل دارند، اما استفاده مدام از آنها سبب بروز بیماری‌های متعدد مانند یرقان در افراد و به‌ویژه کودکان می‌شود. در اکثر موارد، کودکانی که از دوران‌کودکی مواد‌غذایی حاوی مواد نفتی را استفاده کرده‌اند، در سنین بزرگسالی دچار مشکلاتی مانند بیماری‌های کلیوی و مشکلات‌کبدی می‌شوند. درنهایت می‌توان گفت مسئولان توجه‌چندانی به وضعیت سلامت افراد جامعه ندارند. در مناطق جغرافیایی که اکتشاف و بهره‌برداری از منابع نفتی در جریان است و صنعت نفت حضور دارد، تمام مسائل محیط‌زیستی و امکانات در قبضه نفت است. به‌عنوان‌مثال در اسکله استانداردی بندرعباس بشکه‌های نفت که همچنان حاوی دوسه‌لیتر نفت هستند، در آب خلیج‌فارس واژگون می‌شوند و نفت این بشکه‌ها به‌راحتی و بدون هیچ‌گونه نظارتی وارد آب دریا می‌شود. حاصل این بی‌دقتی به محیط‌زیست ایجاد لایه‌ای نفتی به‌ضخامت چندسانتی‌متر روی آب است.

زیر این آب شاهد مجموعه‌ای از ماهی‌ها هستیم که به‌محض تماس با لایه بیرونی آب مسموم و سپس در آب کشته می‌شوند. تعداد این ماهی‌ها به‌مرور زمان در اثر تزریق نفت به آب دریا افزایش می‌یابد. این وضعیت در اسکله‌ استانداری بندرعباس در جریان است و قطعا در اسکله‌های دیگر مانند اسکله‌هایی صیادی و... رخداد‌های ناخوشایندتری برای محیط‌زیست دریا اتفاق می‌افتد. ورود فاضلاب‌های خانه‌ها به رودخانه‌ها نیز یک مشکل در مورد دریای مازندران است. رودخانه‌ها امانتدارند و این آلودگی‌ها را مستقیم به دریا می‌برند. ورود این مواد آلاینده به آب کلیکاها را از بین می‌برد. باید سیستمی راه‌اندازی شود که این فاضلاب‌ها ابتدا تصفیه شوند و سپس به داخل دریا راه یابند. چنین سیستمی در مورد دریای مازندران اصلا وجود ندارد. استان مازندران رتبه یک یا دو را در مصرف کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات‌نباتی دارد که این سموم با آب رودخانه‌ها ترکیب شده و در نهایت سر از دریای‌خزر درمی‌آورند.

محدودیت‌های استفاده از آب دریاها

ماهیان موجود در مناطق نفتی قابل ‌استفاده نیستند و اغلب آنها آلوده به مواد نفتی هستند. در مناطقی که رودخانه‌ها به دریای مازندران ورود پیدا می‌کنند، امکان استفاده از آب به‌منظور شنا‌کردن وجود ندارد. کافی است از ارتفاع زیاد به این رودخانه‌ها نگاهی بیندازید تا متوجه عمق آلودگی آب این رودخانه‌ها بشوید. این رودخانه‌ها به‌محض ورود به دریای‌‌خزر آن را آلوده و گلی می‌کنند. سموم دفع آفات‌نباتی و کودهای شیمیایی برای موجودات زنده و همچنین انسان مضر است. با وجود حجم عظیمی از آلودگی‌ها در دریا امکان شنا‌کردن در آن وجود ندارد.

*کارشناس محیط‌زیست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۷
پیمان صاحبی

 

آموزش کلاغ‌ها برای جمع‌آوری ته‌سیگار

 کلاغ‌ها یکی از باهوش‌ترین موجودات جهان هستند که تاکنون توانایی‌هایی مانند استفاده از ابزار و درک شباهت‌ها در آنها کشف شده‌است و برخی از دانشمندان حتی هوشمندی آنها را با میمون‌ها مقایسه می‌کنند.

بر اساس گزارش نیواطلس، از این رو شرکت نوپای هلندی به نام Crowded Cities تصمیم گرفته از این هوش بالا به نفع انسان‌ها و محیط زیست بهره‌برداری کند: این شرکت قصد دارد کلاغ‌ها را آموزش دهد تا در ازای دریافت جایزه،‌ته سیگارها را از خیابان جمع‌آوری کنند.

ته‌سیگارها در همه جای جهان مشکل بزرگی به شمار می‌روند،‌ و در هلند سالانه 6 میلیارد فیلتر سیگار در خیابان‌ها ریخته می‌شود و محققان این شرکت می‌خواهند از هوش کلاغ‌ها برای پاکسازی این خیابان‌ها بهره ببرند.



محققان با ایجاد سیستمی برد-برد کلاغ‌ها را به گونه‌ای آموزش می‌دهند که در اطراف شهر پرواز کرده و به دنبال فیلتر سیگار بگردند و با تحول هر فیلتر جایزه‌ای دریافت کنند.

این شرکت درحال ساخت دستگاهی به نام Crowbar است که در واقع سیستمی برای تغذیه پرندگان است . اما کلاغ‌ها ابتدا باید به دنبال فیلتر سیگار بگردند و آن را درون حفره‌ای بیاندازند. یک دوربین این عملیات را مشاهده و تایید می‌کند و سیستم کمی غذا در مقابل کلاغ می‌ریزد.

به این شکل کلاغ سعی می‌کند با تکرار این رفتار مقدار بیشتری غذا دریافت کرده و این ارتباط پرثمر را با دستگاه حفظ کند. اگرچه ساخت دستگاه و آموزش کلاغ‌ها هریک به تنهایی چالشی بزرگ به شمار می‌رود، اما با درنظر گرفتن این واقعیت تلخ که 98 درصد از فیلتر سیگارهای جهان از جنس پلاستیک هستند و تجزیه آنها 10 سال زمان می‌برد، می‌توان سختی‌های این پروژه را نادیده گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۶
پیمان صاحبی


ابرها را بارور کردند، سیل راه افتاد!

فناوری بارورسازی ابرها در ایران از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ توسط یک شرکت کانادایی در حوضه آبریز سدهای کرج و جارجرود به کار گرفته شد.

 پس از انقلاب مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها از سال۱۳۵۷ در وزارت نیرو و با هدف دستیابی به فناوری افزایش بارش از طریق بارورسازی ابرها تاسیس و تاکنون نیز اقداماتی در این زمینه انجام شده است. طرح باروری ابرها در سال‌های ۱۳۸۷، ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ اجرا شد، اما اجرای آن در سال ۱۳۹۰ به‌دلیل کمبود منابع‌مالی موردنیاز برای عقد قرارداد با شرکت هواپیمایی میسر نشد. این طرح یک سال بعد نیز اجرا شد، اما دوباره در سال ۱۳۹۲ به‌دلیل کمبود منابع مالی متوقف شد. سال‌گذشته طرح باروری ابرها تامین اعتبار و در استان‌های آذربایجان‌شرقی و غربی، چهارمحال‌وبختیاری، یزد، فارس، کرمانشاه، خراسان‌جنوبی و اصفهان اجرا شد که نتایج آن درحال ارزیابی است. در بودجه سالانه، فقط ۱۰‌میلیاردتومان برای طرح باروری ابرها در نظر گرفته می‌شود که در عمل، فقط ۱۰‌درصد آن تخصیص پیدا می‌کند.

چندی پیش فرید گلکار، مدیرعامل مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها گفت: «سالانه ۱۰‌میلیارد مترمکعب آبِ با کیفیت، سوار بر ابرها از کشور ما خارج می‌شود و ما همچنان نسبت به فرصتی که از دست می‌رود، بی‌‌‌توجهیم.» پرویز کردوانی، پدر کویر‌شناسی ایران، درباره باروری ابرها می‌گوید: «باروری ابر در بسیاری از جاها اشتباه و حتی خیانت است و هزینه زیادی را در بردارد. برای‌مثال در یزد باران از ۲۵۰میلیمتر کمتر بود و نباید باروری انجام می‌گرفت، چرا که صرف نمی‌کرد و دو‌درصد بیشتر نتیجه نداشت. از سوی دیگر، باروری در زمستان‌ها و بالای ارتفاعات امکان دارد. تازه قوس ابر باید دو کیلومتر و دما منهای ۲۰ تا ۲۵ درجه باشد.»

خشکسالی به چه شکلی نمود پیدا می‌کند و راهکارهای مقابله با آن چگونه است؟

ما یک خشکسالی اقلیمی داریم که با بارش کم ایجاد می‌شود و به آن خشکسالی کیلیماتیک می‌گویند. برای‌مثال یک منطقه 300میلیمتر بارندگی داشته و امسال بارندگی آن به 250میلیمتر رسیده، یعنی دچار خشکسالی شده است. از سوی دیگر، خشکسالی ممکن است برای یک‌سال یا چندین‌سال باشد. خشکسالی دیگری هم به نام هیدرولوژیک داریم که خشکسالی آبی است. برای‌مثال تهران 250میلیمتر بازندگی دارد؛ اگر‌هزار میلیمتر هم باران بیاید باز آب کم است، چرا که خشکسالی به‌حدی توسعه پیدا کرده که بارش به آن نمی‌رسد. منطقه‌ای را فرض کنید که کشاورزی دارد و بارندگی در آن دو برابر شده است، اما وزارت کشاورزی آمده و سطح کشت را در آن جا سه‌چهاربرابر کرده است.

از این رو آب کم می‌آید. ما در ایران خشکسالی آبی برایمان بسیار مهم است، گرچه خشکسالی اقلیمی هم وجود دارد، ولی مهم نیست. تهران را نگاه کنید؛ اگر سالی‌ هزارمیلیمتر بارندگی داشته باشد مشکل حل نمی‌شود. مساله این است که همه را به‌گردن خشکسالی می‌اندازند و برای‌مثال می‌گویند اصفهان 13سال است که خشکسالی دارد. این خشکسالی‌ها هیچ‌وقت از بین نمی‌رود، چون به‌دلیل گرم‌شدن کره‌زمین مناطقی که بارندگی بیشتری دارند، با گذر زمان بارندگی‌شان بیشتر می‌شود و مناطقی که بارندگی‌شان کم است، با گذر زمان میزان بارندگی‌شان کاهش پیدا می‌کند. برای‌مثال مازندران شرقی، نکا و گلوگاه وضعشان خیلی بد است، برای اینکه بارندگی‌شان کم است. در این مناطق شالیزارها خشک، دشت‌ها ممنوعه و چاه‌ها شور شده‌اند، ولی اگر به مازندران غربی، رامسر و تنکابن بروید، بارندگی در آنجا بیشتر شده است.

یعنی دیگر نمی‌توان مفاهیمی مانند خشکسالی و ترسالی را مانند قدیم به کار برد؟

خیر، اگر قدیم‌ها می‌گفتند دوره‌های خشکسالی و ترسالی، الان نمی‌توان روی آنها حساب کرد؛ حتی در چله تابستان ممکن است که در اصفهان، ورامین و قم بارندگی شدید سیل‌آسایی بیاید، چون کره زمین گرم است، رطوبت تبخیر می‌شود و از زمین بالا می‌رود و آن بالا در رودهای هوایی جمع می‌شود و بارندگی اتفاق می‌افتد. ما می‌گوییم بارندگی نداریم و از طرف دیگر وزارت نیرو کار نمی‌کند و می‌گوید مواظب باشید با بارندگی‌ها سیل راه نیفتد؛ کنار رودخانه پارک نکنید. در مورد پیش‌بینی ناسا مبنی بر وقوع خشکی در ایران تا 30سال آینده نیز باید بگویم که این خشکی مربوط به وقوع خشکسالی هیدرولوژیکی در کشور است که تا دو سه سال آینده به وقوع خواهد پیوست و تا 60سال ادامه خواهد یافت. این خشکی، قسمت‌‌های مرکزی ایران را درگیر کرده و شهرهایی مانند قم، گرمسار و یزد دیگر آب نخواهند داشت. علاوه بر آن نه‌تنها در ایران، بلکه در تمام جهان به‌دلیل کمبود بارندگی با مشکل مواجه خواهیم شد. میزان بارش در کشورها به عرض جغرافیایی و سطح ارتفاع بستگی دارد و از آنجا که کشورمان دقیقا در مدار 30درجه واقع شده، جزو مناطق خشک محسوب می‌شود، زیرا در این مدار هوای پرفشاری که می‌وزد، مانع از تشکیل ابر و بارندگی می‌شود.

در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که سیل‌های خطرناکی در ایران جاری شده و علاوه بر خسارت‌زدن به خانه‌ها و زمین‌های کشاورزی، قربانی هم گرفته است. چرا سیل راه می‌افتد و چرا سیل‌ها خطرناک‌تر شده‌اند؟

وقتی کره زمین گرم می‌شود حساب‌وکتاب ندارد و کاملا اتفاقی است. باید همه جا در سراسر ایران اقداماتی را انجام دهند و نگذارند که سیل راه بیفتد تا بر اثر آن انسان‌ها و دام‌ها از بین برود. ایران در منطقه کوهستانی است و گاه بارندگی در وسط دشت هم اتفاق می‌افتد. وقتی بارندگی کم می‌شود، آب رودها هم کم می‌شود. الان دو رود در کرمانشاه خشک شده‌اند و رودهای دیگر هم طغیان مدنظر را ندارند. وقتی بارندگی کم شود، مراتع و پوشش گیاهی از بین می‌روند، در حالی که اگر پوشش گیاهی وجود داشته باشد، زمان بارندگی آب از طریق آن به زمین نفوذ پیدا می‌کند. از سوی دیگر، جنگل‌ها مادر رودها هستند. رودی دائمی است که چشمه‌سار دارد، چشمه‌ساری دائمی است که جنگل دارد.

وقتی زمین گرم شود، برف نمی‌بارد. الان بسیاری از جاها برف ندارند. سال 1324 در گرمسار به‌حدی برف آمد که کوهستان و دشت یکدست سفید شدند و بنده با دوچرخه نتوانستم به مدرسه بروم، اما الان سال‌هاست که برف نداریم، حتی در تجریش و شمیران هم برف نمی‌بارد و اگر ببارد هم در ارتفاعات است، در حالی که برف آفت‌ها را می‌کشد و ذخیره آبی است. کشورهای دنیا مانند منطقه تبت از برف برخوردارند، اما برای بارش در مضیقه قرار دارند. از این رو دوباره تاکید می‌کنم وزات نیرو باید اقداماتی کند که هر موقع باران آمد، تبعاتی نداشته باشد. باید تمام ارتفاعات آبخیزداری شوند، البته نه این نوع آبخیزداری که ما داریم. باید بالای ارتفاعات، دامنه کوه‌ها و بالای سدها را به‌روش بیولوژیک، جنگلکاری یا آبخیزداری کنند، چرا که شرایط این دره با آن دره فرق دارد.

چندی پیش مدیرعامل مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها از عدم تخصیص بودجه برای بارورسازی ابر‌ها گلایه کرد و گفت سالانه 10‌میلیارد مترمکعب آب باکیفیت، سوار بر ابرها از کشور ما خارج می‌شود و ما همچنان نسبت به فرصتی که از دست می‌رود، بی‌‌‌توجهیم. نظر شما در رابطه با فناوری باروری ابرها چیست؟

برای باروری ابر هم باید از روش مناسب استفاده کنند. اگر اقدامات به‌درستی انجام شوند، چه بارندگی اتفاقی باشد و چه بر اثر باروری ابر، موثر است، ولی اگر صرفا باروری ابر مدنظر باشد، همان اتفاقی که برای خانه استادان یزد افتاد، بار دیگر در جای دیگر پدیدار می‌شود، آن‌چنان که با باروری ابر خانه استادان یزد خراب شد، چرا که دره‌ها طغیان کردند و سیل راه افتاد. برای اینکه باروری ابر به‌درستی انجام شود باید ارتفاعات بالادست را آبخیزداری کنند و روی دره‌ها سد ببندند. باروری ابر در بسیاری از جاها اشتباه و حتی خیانت است و هزینه زیادی به‌دنبال دارد. برای‌مثال در یزد باران از 250میلیمتر کمتر بود و نباید باروری انجام می‌گرفت، چرا که صرف نمی‌کرد و دو‌درصد بیشتر نتیجه نداشت. از سوی دیگر، باروری در زمستان‌ها و بالای ارتفاعات امکان دارد. تازه قوس ابر باید دوکیلومتر و دما منهای 20 تا 25درجه باشد. از سوی دیگر، ایران برای باروری ابرها با آلمان قرارداد بسته است، درحالی که آلمان در عمرش باروری ابر نداشته است. هیچ‌‌یک از کشورهای اروپایی باروری ابر نداشته‌اند و از سیستم باروری برای کارهای دیگر استفاده می‌کنند؛ برای‌مثال در مقابله با مه‌گرفتگی فرودگاه؛ یعنی از طریق سیستم باروری ابرها کربن خشک را بالای فرودگاه می‌پاشند تا مه سردشده به برف تبدیل شود و به زمین بیاید.

سدسازی‌ ترکیه از عوامل مهم تشدید‌کننده بیابان‌زایی در منطقه است. این اتفاق چه تاثیری در روند خشکسالی می‌گذارد؟

سد خوب است؛ چرا از آن بد می‌گویند؟ فقط مدیریت درست می‌خواهد. می‌گویند باتلاق گاوخونی را سد زاینده‌رود خشک کرد؛ اصلا این‌گونه نیست. سد آب را ذخیره می‌کند. اگر سهم باتلاق و کشاورزی اصفهان را در نظر می‌گرفتند، توسعه پایدار اتفاق می‌افتاد، اما وقتی اختیارات سد به وزارت نیرو داده شد، این وزارتخانه اولویت اول را به شهر و بعد به صنعت داد و به کشاورزان هم گفت که نکارید و تابستان در ازای هرهکتار چند‌میلیون تومان بگیرید. بنابراین سد مدیریت می‌خواهد؛ حتی در مورد سدسازی ترکیه هم وضع به همین شکل است. من حتی می‌گویم ترکیه بیشتر هم سد بسازد، ولی مدیر باشد و سهم آب را به اندازه رد کند، چرا که در تابستان بارندگی نیست؛ پس دجله و فرات آب ندارد و آبش کم است.

تازه پاییز هم آبش خشک می‌شود. از این رو اگر قرار بر سدسازی است، باید شرایط را مدیریت کرد و با ذخیره آبی حقابه دجله و فرات را در تابستان داد. اگر ترکیه دوست باشد و با سدسازی آب دخیره کند و در تابستان حقابه را یک اندازه بدهد، مشکلی پیش نمی‌آید. اگر سد نبود، ما چگونه می‌توانستیم از کرج آب دائمی داشته باشیم؟ بنابراین با مدیریت درست اتفاقی نمی‌افتد. برای‌مثال روی سد جاجرود سد ساختند. علت آن این بود که دهه30 گفتند ورامین 360پارچه آبادی دارد، ولی آب ندارد؛ سد می‌زنیم و یک‌دهم آن را به تهران می‌دهیم. الان هشت‌سالی است که یک قطره آب از سد لتیان به ورامین نمی‌دهند. از این رو مدیریت مهم است.

در مورد سدسازی در ایران انتقادات زیادی مطرح می‌شود. برای‌مثال یکی از انتقادات اصلی نمایندگان مجلس به حبیب‌ا... بیطرف که به‌عنوان گزینه وزارت نیروی دولت دوازدهم معرفی شده بود، همین مساله سدسازی بود. چه ملاحظاتی در زمینه سدسازی باید رعایت شود؟

هر سد ممکن است میلیون‌ها آدم را بکشد و ساختمان‌ها را از بین ببرد. باید سر سدها به اندازه سی‌متر خالی باشد. برای‌مثال پنج سال پیش هنگام بهار برف‌ها آب شدند و بارندگی رخ داد. از این رو سد کرج هم پر بود و می‌خواست از جا کنده شود، آن‌چنان که تلفات زیادی بر جای گذاشت. بنابراین همواره باید سر سدها خالی باشند، در حالی که وزارت نیرو خالی نگه نمی‌دارد و می‌گویند که آب فلان‌جا کم می‌آید. همین امسال ترسیدند سد کرج را باز کردند و دریچه سد لتیان را هم باز کردند و گفتند اگر باز نکنند، مانند سد خورستان که آن را آب برد، اینجاها هم همین اتفاق می‌افتد. مورد بعدی این است که باید سدها لایروبی شوند. سدهای لتیان و کرج منبع آب هستند. با وجود این، 60‌درصد سد کرج گل‌ولای است.

سال‌به‌سال امکان ذخیره آب آن کمتر شده و رسوب در آن جمع می‌شود. هر سدی عمری دارد. برخی برای 50، برخی برای 100 و برخی برای 200سال ساخته می‌شوند. سدها و چاه‌ها می‌میرند. هیچ‌سدی دائمی نیست. از این رو سدها زمانی می‌میرند که دیگر نمی‌توانند آب ذخیره کنند. از سوی دیگر، باید بالادست سدها در دامنه کوه‌ها، از آنجا که بارندگی می‌شود، آبخیرداری شود که آب در کوه نفوذ کند و خاک و سنگریزه در مخزن سد وارد نشود. مورد بعدی اینکه در مسیر سد کرج به طرف چالوس باید چند سد رسوب‌گیر می‌گذاشتند. همچنین شسست‌وشوی هیدولیک سدهای آبی باید هر‌ساله انجام شود؛ یعنی دریچه پایین سد را باز کنند و یک ماشین در مخزن سد بیندازند که این گل‌ها را از بین ببرد تا رسوب سد کم و عمرش طولانی شود که تاکنون این اقدامات صورت نگرفته است. برای‌مثال هشت‌سال است که دریچه سد ورامین بسته است و میزان گل آن بیشتر از آبش است. بنابراین باید سدها به گونه‌ای اداره شوند که با کمترین آسیب پیامدهای خوبی را از خود بر جای بگذارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۵
پیمان صاحبی


 

به گزارش روزنامه ایندیپندنت، بر اساس نتایج این مطالعه که توسط دو محقق موسسه علوم کارنگی در دانشگاه استنفورد آمریکا انجام شد، ساخت یک پروژه تولید انرژی تجدیدپذیر به اندازه کشور هند در سراسر اقیانوس اطلس به کل جهان اجازه می دهد که به انرژی پایدار دسترسی یابد و نیازهای خود را تامین کند.
برای ساخت چنین پروژه بزرگی به ویژه پروژه ای که به همکاری بین المللی و سطوح قابل توجه سرمایه نیاز دارد، احتمالا موانع بسیار بزرگی نیز وجود دارد؛ اما این پروژه اجازه دستیابی به مقادیر زیاد انرژی دستکم موثرتر از انرژی حاصل از مزارع بادی ساحلی را می دهد.
در این مطالعه، محققان متوجه شدند که اگر یک مزرعه بادی در سرتاسر وسعت سه میلیون کیلومتر مربعی اقیانوس اطلس شمالی برپا شود، می تواند تقریبا معادل انرژی مورد استفاده امروز، انرژی تولید کند.
'آنا پوسنر' و 'کن کالدیرا' دو محقق موسسه علوم کارنگی در دانشگاه استنفورد از این مطالعه که در مجله Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر کردند، نتیجه گرفتند که انرژی بادی در دسترس در اقیانوس اطلس شمالی برای تامین انرژی کل جهان کافی است.
این دو محقق دریافتند که سرعت باد بر فراز اقیانوس های زمین 70 درصد بیشتر از سرعت آن بر فراز خشکی ها است.
با این حال پیچیدگی و مسائل مرتبط با این بهره برداری از انرژی باد فراتر از نصب توربین های متعدد در مسیر توفان های قوی است.
هر چه توربین های بیشتری به یک مزرعه بادی اضافه شود، نیروی درگ (نیرویی در درون سیالات جهت بازداشتن اجسام از حرکت) ناشی از تیغه های در حال چرخش انها به طور موثری میزان انرژی ناشی از هوای در حال حرکت را که می تواند به برق تبدیل شود، محدود می کند.
تحقیق نشان داده است که این تاثیر، تولید برق از مزارع بزرگ بادی روی زمین را حدود 1.5 وات در متر مربع محدود می سازد.
شبیه سازی جدید نشان داد که در اقیانوس اطلس شمالی این محدودیت به اندازه قابل توجهی بیشتر است و امکان تولید تنها بیش از شش وات در متر مربع را میسر می سازد.
پژوهشگران همچنین متوجه شدند که تولید برق از یک مزرع بزرگ بادی در اقیانوس اطلس شمالی، علاوه بر مسایل اقتصادی و سیاسی، عمدتا فصلی خواهد بود به طوری که خروجی این مزرعه در فصل تابستان به یک پنجم متوسط سالانه افت می کند.
آنها ادامه دادند: البته حتی در این صورت، برق کافی برای تامین تقاضای انرژی همه کشورهای اتحادیه اروپا تولید خواهد شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۰۸:۳۰
پیمان صاحبی


به گفته مدیر طرح ملی حفاظت از تالاب‌های ایران تنها راه پایدار برای نجات دریاچه ارومیه، اجرای روش‌هایی تغییر رفتار مصرف کننده و کاهش مصرف آب است. این پروژه‌ها زمان‌بر هستند و کسی به اجرای آنها علاقه‌ای ندارد. مردم می‌خواهند سریع به نتیجه برسند و دولت هم برای پاسخ به این مطالبات به دنبال روش‌های انتقال آب می‌رود.

ابوالفضل آبشت  درباره تعریف پروژه‌های متعدد انتقال آب برای نجات دریاچه ارومیه بیان کرد: اجرای طرح انتقال آب از دریاچه وان ترکیه به ارومیه بعید به نظر می‌رسد. این طرح در حد مطالعاتی است. همچنین مطالعاتی در زمینه انتقال آب از خزر و رودخانه ارس به ارومیه نیز در حال انجام است. تنها پروژه در دست انجام، همان انتقال آب سد کانی سیب (رودخانه زاب) به دریاچه ارومیه است. از یک تونل ۳۰ تا ۳۵ کیلومتری، حدود ۱۲ کیلومتر آن ساخته شده است.

وی افزود: از نگاه محیط زیست با اجرای هرگونه پروژه انتقال آب برای نجات دریاچه ارومیه مخالفیم. حتی با انتقال آب زاب هم مخالفیم. مدیریت یک حوضه آبریز باید بر اساس ظرفیت آن باشد. در ارومیه و بسیاری از تالاب‌های کشور بیش از ظرفیت آبی آنها آب برداشت می‌کنیم و در نتیجه برای تالاب‌ها مشکل ایجاد می‌شود.

مدیر طرح ملی حفاظت از تالاب‌های ایران اضافه کرد: بعد از ایجاد مشکل برای تالاب‌ها، به حوضه‌های آبریز دیگری مراجعه می‌کنیم تا این کمبود آب را جبران کنیم. به این ترتیب به حوضه‌های آبریز دیگر هم آسیب می‌زنیم زیرا حوضه مجاور هم نیاز آبی و سیکل هیدرولوژیکی خود را دارند. اگر بخشی از آب حوضه دیگر را وارد حوضه دارای مشکل کنیم، هر دو حوضه مختل می‌شوند. بنابراین ما از نگاه محیط زیست با موضوع انتقال آب موافق نیستیم. ولی شرایطی هست که ناچار می‌شوید تن به برخی شرایط بدهید.

به گفته وی راه‌های دیگری هم برای نجات تالاب‌های کشور و از جمله دریاچه ارومیه وجود دارد. اما این راه‌ها نسبت به سایر روش‌ها نظیر انتقال آب زمان‌برتر هستند.

آبشت ادامه داد: یکی از کارهایی که دفتر طرح حفاظت تالاب‌های ایران با حمایت مالی ژاپن انجام می‌دهد و این پروژه چهار سال است که در حال انجام است، تغییر رفتار مصرف کنندگان آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه است.

وی گفت: بر اساس هدفگذاری پروژه، قرار است راندمان آبیاری در بخش کشاورزی به عنوان مهمترین مصرف کننده آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه اصلاح شده و با اجرای برخی برنامه‌ها، ۳۵ درصد کاهش مصرف در بخش کشاورزی داشته باشیم.

مدیر طرح ملی حفاظت از تالاب‌های ایران افزود: در حال حاضر راندمان آبیاری در بخش کشاورزی حداکثر ۳۰ تا ۴۰ درصد است. با تکنیک‌های ساده‌ای نظیر برگزاری کارگاه‌های ظرفیت سازی بدون استفاده از تکنولوژی آبیاری بارانی و قطره‌ای، صرفا با تغییر ابعاد کرت‌ها، استفاده از کود آلی به جای شیمیایی که ظرفیت نگهداری آب در خاک را بهبود می‌بخشد و تغییر رفتار کشاورزان، در برخی مناطق توانسته‌ایم راندمان کشاورزی را به میزان ۵۰ درصد افزایش دهیم.

وی بیان کرد: این طرح در ۱۱۰ روستا از مجموع سه هزار روستای حاشیه دریاچه ارومیه در ۱۱ شهرستان مختلف حاشیه این دریاچه اجرا شده و نتایج مطلوبی داشته است.

آبشت ادامه داد: این روش‌ها بار مالی نداشته و محیط زیست را هم تخریب نمی‌کند. اما اجرای آنها زمان‌بر است. بنابراین کسی علاقه ندارد که چنین برنامه‌هایی را اجرا کند. مردم و رسانه‌ها در مورد احیای دریاچه ارومیه می‌خواهند به سرعت به نتیجه برسند. اگر کنشگران محیط زیست از مسئولان سرعت عمل بخواهند، تصمیم‌سازان به دنبال راهکارهای سریع نظیر انتقال آب خواهند رفت.

وی تاکید کرد: اگر موضوع را به درستی درک کنیم و کنشگران محیط زیست پیام را خوب منتقل کنند. مطالبه‌گرها مطالبه درستی داشته باشند و نقش خودشان در حل بحران را ایفا کنند، همچنین از مسئولان نخواهند کاری انجام دهند که نه تنها اتفاق خوبی نیفتد، بلکه شرایط را بدتر هم بکند، بخشی از مسایل حل خواهد شد.

دریاچه ارومیه به شرایط تثبیت رسیده است

به گفته مدیر طرح ملی حفاظت از تالاب‌های ایران تغییر عمق دریاچه ارومیه در فصول خشک جزء رفتار طبیعی این اکوسیستم است. در سال جاری مقدار بارندگی‌ها نسبت به مدت مشابه سال گذشته کمتر بوده و تبخیر هم بیشتر بوده است. اما با وجود بارندگی کمتر و تبخیر بیشتر، کاهش ارتفاع آب دریاچه در مقایسه با مدت مشابه سال قبل وضعیت بهتری داشته است.

وی گفت: به لحاظ فنی دریاچه به مرحله تثبیت رسیده است. آرتمیا در دریاچه حضور دارد و امسال بعد از چندین سال شاهد حضور تعداد زیادی فلامینگو در دریاچه ارومیه بوده‌ایم.

آبشت عنوان کرد: وضعیت حیات در دریاچه اگرچه در حالت ایده‌آل نیست اما بحرانی هم نیست. بحران اتفاقی ناگهانی است که همه چیز را به هم می‌زند.

وی یادآور شد: وضعیت دریاچه زمانی بحرانی بود که سطح500 کیلومتر مربعی دریاچه ارومیه به ۵۰ کیلومتر مربع رسیده بود. یعنی سطح آن یک دهم کل وسعت آبی دریاچه بود. در حال حاضر دریاچه ارومیه نزدیک به ۱۸۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. ابتدای سال آبی گذشته، این دریاچه ۲۳۵۰ کیلومتر مربع وسعت داشت. کاهش ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر مربعی سطح دریاچه از ابتدا تا انتهای فصل آبی، مسئله‌ای طبیعی است.

مدیر طرح ملی حفاظت از تالاب‌های ایران بیان کرد: در حال حاضر بارش‌ها شروع شده است و سطح دریاچه افزایش خواهد یافت.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۸:۱۰
پیمان صاحبی


کشاورزی ستون اصلی اقتصاد کشور غناست و خرده مالکان کشاورزی به ویژه زنان، در تولید حدود ۸۰ درصد از محصولات کشاورزی مشارکت دارند.

به گزارش  سایت "غنا نیوز ایجنسی"، با وجود آن که کشاورزان با مشکلات تغییرات اقلیمی مانند تخریب زیست محیطی و ضعف حاصلخیزی خاک مواجه اند، شگفت آور است که خرده مالکان کشاورز می توانند به کمک دانش خود اثرات این تغییرات بر معیشت شان را کاهش دهند.

اغلب کشاورزان، تجربیات غیر علمی در زمینه حاصلخیزی خاک، انتخاب نوع محصول برای کاشت، الگوهای بارش، زمان کاشت گیاهان و شیوه های بومی کنترل آفات و بیماری ها دارند.

شاید این شیوه ها در آزمایشگاه های علمی ثابت نشده اند، اما پایداری خرده مالکان کشاورز در طول سال ها اثبات شده است و به همین دلیل امروزه کشور غنا از تضمین سطح امنیت غذایی خود خشنود است.

ترکیب دانش سنتی امرار معاش کشاورزان با دانش علمی، کلید اصلی تولید محصولات بهتر برای تأمین نیازهای جمعیت در حال رشد جهان است و می تواند به سیاستگزاران در تدوین سیاست های بهتر بخش کشاورزی کمک کند.

معیشت میلیون ها نفر از مردم جهان که در سیستم های کشاورزی خرده مالکی زندگی می کنند به محصولاتی که آنان از زمین ها برداشت می کنند بستگی دارد.

خرده مالکان کشاورز درباره آنچه کشت می کنند بسیار مطلع اند، زیرا آنان باید در انتخاب انواع محصولاتی که ماندگاری خانواده هایشان را تضمین می کند کارآمد باشند.

به هر حال؛ در غنا، شکاف دانش موجود میان خرده مالکان کشاورز و سیاستگزاران سبب ایجاد چنین ضعفی شده است که در طول سال های زیاد، بسیاری از برنامه ها و سیاست ها نتایج مطلوبی نداشته است.

شاید سیاستگزاران هنوز باور نکره اند که خرده مالکان کشاورز دانش فراوانی دارند که به آنان در شکل دهی سیاست ها و برنامه های بهتر کمک می کند و بهترین موقعیت برای افزایش تولید است.

آقای بن وای گوری (Ben Y. Guri)، مدیر اجرایی مرکز دانش بومی و توسعه سازمانی ۱(CIKOD) غنا، گفت که دانشمندان تحصیلکرده ما باید طرز فکر خود را تغییر دهند و فکر نکنند که خرده مالکان کشاورز هیچ دانشی درباره شیوه های مورد استفاده خود در طول سالیان ندارند. او گفت: "کشاورزان نیز دانشمنداند". وی توضیح داد که آنان در هر شرایط سختی روش های تجربی و بومی خود را برای غلبه بر آن مشکلات داشته اند.

آقای گوری گفت: "بنابراین عاقلانه است که هر شخصی قبل از اتخاذ هر تصمیم سیاسی اثرگذار بر فعالیت های آن ها، دیدگاه ها و تجربیات مرتبط با آن تصمیم را بفهمد تا بتواند تصمیمات بهتری اتخاذ کند."

گروهی از محققان مؤسسه بین المللی محیط زیست و توسعه انگلستان ۲(IIED) اثبات کردند که با تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت و تغییر رژیم های غذایی؛ فشار وارده بر منابع پایه افزایش می یابد و خرده مالکان کشاورز با انتخاب های سختی برای تخصیص دارایی های شان (زمین، نیروی کار، دانش سرمایه و غیره) برای دستیابی به اهداف چندگانه خانواده هایشان مواجه اند.

همچنین، اغلب برنامه هایی که با هدف افزایش بهره وری کشاورزی در نظر گرفته می شود، ادارک کشاورزان در مورد سازش، همکاری و علاوه بر این ها، دخالت های متعدد نسبت به فقیرترین و آسیب پذیرترین کشاورزان از جمله زنان را در بر نمی گیرد.

با وجود این، کشاورزان هنوز هم می توانند با تشدید تولیدات خود به شیوه های پایدار و با کمترین ورودی، بیشترین میزان محصول را داشته باشند و انعطاف پذیری خود نسبت به تنش ها و فشارها را افزایش دهند.

بنابراین واضح است که تصمیم گیرندگانی که در زمینه تحقیق و توسعه کشاورزی کار می کنند باید خانوارها را بهتر درک کنند و فرآیندهای تصمیم گیری شان برای تقویت کشاورزی پایدار ۳(SIA) در سطح جامعه و داخل خانواده باشد و چگونگی تأثیرگذاری بر محیط را به منظور طراحی سیاست های حمایتی بیشتر در بخش کشاورزی، برنامه ها و سرمایه گذاری های شان بفهمند.

به همین دلیل، تشدید پایدار به معنای پروژه مدیریت سازش در کشاورزی ۴(SITAM) است؛ پروژه تحقیقاتی عملی که تلاش می کند نحوه مدیریت آفریقا توسط خرده مالکان کشاورز با سازش میان تولیدات، پایدار و سایر عوامل اقتصادی و محیطی را درک کند و گفته می شود که زمان انجام آن رسیده است.

سیتام، پروژه ۴ ساله ای (۱۹-۲۰۱۶) به رهبری مؤسسه بین المللی محیط زیست و توسعه است که به فرصت ها و چالش های خرده مالکان کشاورز، به ویژه کشاورزان فقیر و زنان کشاورز، می پردازد و سازش میان تولیدات، پایداری و عوامل اقتصادی-اجتماعی و محیطی را مدیریت می کند.

همچنین، این پروژه امیدوار است که یافته هایی از تحقیقات مشترک میان جوامع و ذی نفعان محلی در شرق بورکینافاسو، شمال غرب غنا و مرکز مالاوی با استفاده از فرآیندهایی در سطح خانوارها و جوامع را به دست آورد.

این امر بیشتر به مشارکت تصمیم گیرندگان در اتحادیه های ملی یادگیری ۵(NLAs) مربوط است تا تغییراتی در دانش، آگاهی، نگرش ها و ظرفیت های شان به همراه آورد.

دکتر باربارا آدولف (Barbara Adolph)، مدیر تحقیق و رهبر گروه بوم شناسی- کشاورزی مؤسسه بین المللی محیط زیست و توسعه شرح می دهد که سیتام با همکاری ده سازمان به اجرا درآمده است و دیدگاه مشترکی را درباره کشاورزی پایدار، بدون رها کردن هیچ کس به تنهایی پشت سر خود، به اشتراک می گذارد.

وی در مصاحبه ای با خبرگزاری غنا در مراسم افتتاحیه کارگاه آموزشی ۴ روزه ای با موضوع "پشتیبانی تصمیم گیرندگان از خرده مالکان کشاورز: مدیریت سازش و همکاری در پروژه تشدید پایدار (سیتام)"، سخنرانی کرد.

وی گفت که نتیجه مورد انتظار از سیتام آن است که تصمیم گیرندگان و سایر کارکنان در سطح محلی و ملی دانش، آگاهی، نگرش و ظرفیت خود در حمایت از رویکردهایی به نفع فقرا برای سرعت بخشیدن به تشدید پایدار را ثابت کنند تا ادراک کشاورزان از سازش و همکاری را به رسمیت بشناسند.

خانم آدولف شرح داد که این امر سه خروجی را به همراه دارد و شامل تولید مشترک یافته های تحقیقاتی به کمک جوامع و تصمیم گیرندگان در سطوح مختلف بر اساس روش هایی دقیق و جامع است.

وی گفت که مشارکت با اتحادیه های ملی یادگیری به آن ها فرصت می دهد تا در طول فرآیند تحقیق به طور مداوم از نتایج برای پیشبرد روند تصمیم گیری استفاده کنند و دانش، ادراک و سرمایه گذاری را برای دستیابی به کشاورزی پایدار به نفع خرده مالکان کشاورز تغییر دهند.

دکتر پیتر گوبلس (Peter Gubbels)، مدیر مرکز بین المللی تحقیقات و حمایت از اقدامات گروندزول (Groundswell) در غرب آفریقا، گفت که تحقیق و بررسی درباره کارهای خرده مالکان کشاورز و علت انجام آنها به این منظور است که بدانیم مسیر آنها در راستای کشاورزی پایدار است و یا فقط اقدامی کوتاه مدت و قابل توجه است؟

وی گفت که در واقع بررسی ها کمک می کند برخی عوامل تأثیر گذار بر تصمیم گیرندگان توسط خرده مالکان کشاورز و نحوه حمایت از آن ها مشخص شود و روش های کشاورزی که نیازهای فوری آن ها را برطرف می کند و همچنین پایداری های بلند مدت زیست محیطی را به همراه دارد پذیرفته شود.

دکتر گوبلس اشاره کرد یافتن راه هایی برای اتصال خرده مالکان کشاورز به تصمیم گیری های سیاستگزاران، درک نیازهای آنان را افزایش خواهد داد و منجر به تدوین برنامه ها و سیاست های بهتر با استفاده از بهترین شیوه ها برای ترویج کشاورزی پایدار می شود.

دکتر نامینونگ کاربو (Naaminong Karbo)، تسهیل گر اتحادیه های ملی یادگیری غنا، گفت:"اتحادیه های ملی یادگیری، در صورت وجود شواهد مشخصی در پایان تحقیقات، مشارکت با سیاستگزاران را تسهیل می کنند." این امر سبب می شود سیاستگزاران از نقش خرده مالکان کشاورز در تصمیم گیری های سیاسی قدردانی کنند که موجب توانمندسازی محیط زیست و بهره مندی از منافع تشدید کشاورزی پایدار می شود.

برنامه آموزش و تحقیق تشدید کشاورزی پایدار آفریقا ۶(SAIRLA)، تأمین مالی پروژه سیتام را بر عهده دارد و این برنامه نیز با سرمایه گذاری سازمان بین المللی توسعه انگلستان و مدیریت شرکت حرفه ای خدمات مشاوره ای و مدیریتی دبلیو وای جی (WYG) و مؤسسه منابع طبیعی دانشگاه گرینویچ لندن در آفریقا اجرا می شود.

پروژه سایرلا، به دنبال ایجاد شرایط و ابزارهای طراحی جهت توانمندی دولت ها، سرمایه گذاران و سایر عوامل اصلی برای ارائه سیاست های مؤثرتر جهت سرمایه گذاری در زمینه تشدید کشاورزی پایدار است که ظرفیت خانواده های فقیر، به ویژه زنان و جوانان، را برای دستیابی به منافع تشدید پایدار در کشورهای بورکینافاسو، اتیوپی، غنا، مالاوی، تانزانیا و زامبیا تقویت می کند.

مؤسسه بین المللی محیط زیست و توسعه انگلستان، سازمانی است که رهبری این پروژه را به کمک شرکای اجرایی خود؛ انجمن تغذیه بدون تخریب ۷(AND) و مؤسسه محیط زیست و تحقیقات ۸(INERA) در بورکینافاسو بر عهده دارد.

مرکز دانش بومی و توسعه سازمانی غنا و دانشگاه مطالعات توسعه (UDS) این کشور، شرکای اجرای این پروژه در غنا هستند، در حالی که دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی لیونگ وی (LUANAR) و مرکز مشاوره عملی و مراقبت کامل از زمین نیز، شرکای اجرای این پروژه در کشور مالاوی اند. سایر همکاران اجرایی این پروژه، دانشگاه واگنینگن هلند (Wageningen University) و مؤسسه بین المللی گروندزول ایالات متحده آمریکا هستند.

پانوشت:

۱. Center for Indigenous Knowledge and Organisational Development

۲. International Institute for Environment and Development

۳. Sustainable Intensification of Agriculture

۴. Sustainable Intensification Trade-offs Agriculture Management

۵. National Learning Alliances

۶. Sustainable Agricultural Intensification Research and Learning in Africa

۷. Association Nourrir sans Detruire (feeding without destroying)

۸. Institute of Environment and Research

ترجمه: مهشید جلالیان

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۹
پیمان صاحبی

در نشست لزوم آشنایی کودکان با ارزش‌های محیط زیست و میراث فرهنگی سخنران این نشست با تاکید بر اهمیت قصه و بازی در انتقال مفاهیم به کودکان این ابزار را راهی برای آموزش میراث فرهنگی ملموس و ناملموس ایران و حفظ و نگهداری محیط زیست به کودکان برشمرد.

به ‌گزارش اداره‌کل روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در ادامه نشست‌های تخصصی هفته‌ی ملی کودک، دومین روز این هفته با نشست تخصصی "لزوم آشنایی کودکان با ارزش‌های محیط زیست و میراث فرهنگی" با سخنرانی فرهاد نظری آغاز شد.

نظری، مدیر کل دفتر ثبت آثار تاریخی و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی و دارای دکترای مرمت و احیای بناهای تاریخی از دانشگاه هنر اصفهان است. او مقاله‌های علمی پژوهشی متعددی در این حوزه به نگارش درآورده است و در دانشگاه نیز تدریس می‌کند.

نظری در این نشست با اشاره‌ به عضویت در کانون پرورش فکری در دوران کودکی و نوجوانی و درک اهمیت کانون و گذراندن خوش‌ترین خاطرات آن دوران در کانون به بررسی ارزش‌های محیط زیست و میراث فرهنگی و ارتباط آن با پرورش کودکان پرداخت و رویکردهای کلان انسان ایرانی با محیط زیست در طول تاریخ را با ذکر مثال توضیح داد.

او با اشاره بر این‌که مسایل در این حوزه بسیار گسترده است؛ چراکه میراث فرهنگی به معنی عام کلمه شامل همه‌ی وجوه فرهنگی می‌شود که از گذشته به ما رسیده است، گفت: میراث فرهنگی فقط اشیا موزه‌ای نیست؛ بلکه جنبه‌های ناملموس میراث فرهنگی مانند زبان، موسیقی، قصه، بازی، آثار و بناهای تاریخی و هر آن‌چه که یک بعد از میراث فرهنگی ما را نمایندگی می‌کند، حتی میراث طبیعی، محیط زیست و نحوه‌ی تعامل با محیط زیست را هم در بر می‌گیرد.

نظری تاکید کرد: "ما نمی‌توانیم با محیط زیست تعامل درستی برقرار کنیم مگر این‌که حتما از تجربه‌ی گذشتگان استفاده کنیم."

او ضمن اشاره به اخبار هر روزه‌ درباره‌ی خشکسالی و بیابانی شدن ایران و هشدارهای جدی مسولان و انجمن‌های مختلف در این زمینه و با تاکید بر این که طبق گفته‌ی مسولان و انجمن‌های مرتبط در این حوزه که وضعیت محیط زیست به ویژه آب بحرانی است، این پرسش را مطرح کرد که چگونه در کشور ایران با حداقل ردپای تمدن ۷ یا ۸هزار ساله، حیات و زندگی منقطع نشده است؛ چراکه بسیاری از تمدن‌ها به دلیل کمبود منابع طبیعی منقرض شده‌اند.

به گفته‌ی نظری در تقسیم‌بندی سازمان ملل از کشورهای جهان حدود ۲۰۰ کشور رسمی در جهان امروز وجود دارد. اگر بخواهیم این کشورها را از نظر تاریخی و فرهنگی تقسیم‌بندی کنیم باید گفت دو سوم این کشورها دهه‌ای و تازه استقلال یافته هستند که از تجزیه امپراتوری‌های بزرگ به وجود آمده‌اند. حدود یک سوم کشورها سده‌ای هستند و فقط چهار یا پنج کشور قرن‌ها سابقه‌ی تمدن و حیات دارند که یکی از این کشورها ایران است.

او با تاکید بر این که در حوزه‌ی میراث فرهنگی جهانی بسیاری از کشورها آثارشان را برای کسب اعتبار در یونسکو ثبت می‌کنند، اظهار کرد: "اما آثار ایرانی مانند شاهنامه یا جشن نوروز زمانی که در فهرست میراث فرهنگی جهانی یونسکو ثبت می‌شود به آن فهرست وزن و اعتبار می‌دهد. امروز جشن نوروز به عنوان یکی از بزرگ‌ترین جشن‌های بشری در فهرست ناملموس میراث فرهنگی جهانی ثبت شده است. "

مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی این نمونه‌ها را ظرفیت‌های بی‌بدیلی برشمرد که امروز می‌توانیم از آن‌ها برای تربیت کودکان‌مان استفاده کنیم و افزود: "مراعات کردن منابع طبیعی و محیط زیست بسیار ضروری است؛ چراکه محیط زیست رفتار نابخردانه را پاسخ می‌دهد و شوخی ندارد. ما حق نداریم منابعی که در طول هزاران سال در اختیار ما قرار گرفته است خودخواهانه استفاده کنیم و برای نسل بعدی چیزی باقی نگذاریم."

او با طرح این پرسش که چگونه می‌توانیم این کار را انجام دهیم، گفت: "کافی است به گذشته و رفتار در برابر محیط زیست، چه محیط زیست مصنوع و چه غیر مصنوع بنگریم و تجربه و رفتار گذشتگان‌مان را ببینیم. در این‌جا منظور من استفاده نکردن از تکنولوژی نیست بلکه رویکرد ما به محیط زیست است و باید ظرفیت‌های سرزمین‌مان را بشناسیم. "

نظری با تاکید بر این‌که تنها معلم در این حوزه میراث فرهنگی است که به ما می‌گوید چگونه با محیط زیست رفتار کنیم، توضیح داد: "برای مثال در اکثر کشورهای جهان درختان کهن‌سال در مناطق یا نواحی پیدا می‌شوند که پای انسان به آن‌جا نرسیده است. یعنی از خطر انسان در امان بوده‌اند. اما در ایران کاملا قضیه برعکس است. چراکه ایران کشور کم آبی است و اگر مراقبت و نگهداری نباشد برای مثال درخت سرو ابرقوه (ابر کوه) نمی‌تواند چند هزار سال باقی بماند."

او یادآور شد: "ایرانی‌ها به نوامیس طبیعت احترام می‌گذاشتند چون می‌دانستند حیات خودشان در گرو حیات سرزمین‌شان است. این مساله قدری خردمندی می‌خواهد تا از ظرفیت‌های نهفته و بالقوه بتوانیم به بهترین شکل استفاده کنیم."

در ادامه این استاد دانشگاه به ثبت دو پرونده در فهرست میراث فرهمگی ناملموس طی سال گذشته اشاره کرد که یکی از آن ثبت ۱۱ قنات را در بر می‌گرفت و پیام آن این بود که ایرانی‌ها چگونه توانستند در سرزمین کم آبی به این وسعت و در جایی مانند طبس یا یزد شهر بسازند و همین کار زمینه‌ساز پرونده بعدی یعنی ثبت جهانی شهر یزد شد.

نظری در مثال بعدی از ثبت درخت‌ها در فهرست میراث طبیعی به قصه‌ها و باورهایی اشاره کرد که مردم هر منطقه یا شهر نسبت به درخت کهن‌سالشان دارند که گاهی عجیب است اما از این نکته ناشی می‌شود که گذشتگان ما ارتباط همه‌ی ارکان طبیعت را به یکدیگر درک می‌کرده‌اند.

او با تاکید بر این‌که باید حق و حقوق طبیعت را به رسمیت بشناسیم گفت: "هر کدام از قصه‌های واقعی و حقیقی این آثار فرهنگی ملموس و ناملموس می‌توانند دست‌مایه‌ی ما برای آموزش کودکان قرار بگیرند؛ چراکه هر کدام روایت جالبی دارند."

سخنران این نشست با اشاره به اهمیت آموزش به کودکان در قالب قصه و بازی یادآور شد: خوشبختانه فرهنگ ما پر از قصه است و مهم‌ترین آثار ادبی ما آثاری است که در قالب قصه روایت شده‌اند. مانند شاهنامه، کلیله و دمنه، خمسه نظامی گنجوی، هزار و یک‌شب، مثنوی، داستان سمک عیار و حتی قرآن هم ساختار قصه‌گونه دارد. قصه‌های قرآن دست‌مایه‌ی بسیاری از آثار ادبی ما است.

نظری گفت: "به‌نظرم یکی از دلایلی که امروز نمی‌توانیم با کودکان ارتباط برقرار کنیم نداشتن قصه است. قصه و روایت نقش موثری در ایستادگی ما در طول تاریخ داشته است. بسیاری از قصه‌های حماسی و آثار ادبی حماسی را می‌بینیم در یک بزنگاه تاریخی پدید آمده‌اند و حتما قبل از آن ما یک شکست تاریخی را تجربه کرده‌ایم که بعد از آن به مدد قصه آن‌را بازیابی کردیم. "

وی با تاکید بر این‌که مدت‌ها است در قصه‌هایمان قهرمان نداریم توضیح داد: "قصه و بازی دو تا از مهم‌ترین ابزارهایی است که قابل تفکیک از یکدیگر هم نیستند و می‌توانیم به واسطه‌ی آن‌ها ارزش‌هایمان را به کودکان‌مان منتقل کنیم. سازمان یونسکو به جد بر مساله آموزش و انتقال ارزش‌ها تاکید می‌کند."

او برای مثال در این حوزه به بازی چوگان اشاره کرده که از کهن‌ترین بازی‌های جهان و هنوز هم جاری است. چوگان تمرین رزم بوده اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم می‌بینیم پیام‌های دیگری هم دارد. جنسیت در این بازی نقشی ندارد و زن و مرد در آن با هم برابر هستند.

نظری با اشاره به این‌که امروز کودکان ما چه اندازه تحت تسلط مطلق قصه‌ها و بازی‌های غربی هستند، گفت: "معتقدم هر کارتون و قصه‌ی خوبی را باید دید و شنید، فرقی ندارد کجا تولید شده است. اما چرا ما از این همه ظرفیتی که در اختیار داریم استفاده نکنیم و آن‌ها را به دنیا معرفی نکنیم. "

این استاد دانشگاه از فرهنگ ایران به عنوان یک فرهنگ مردم محور یاد و تاکید کرد: "سازمان میراث فرهنگی تاکنون کارهای زیاد و مهمی انجام داده است اما متاسفانه عضو شورای انقلاب فرهنگی نیست. از سوی دیگر همه‌ی انتظارها را از دولت و سازمان‌ها نباید داشت. خود مردم خیلی کارها در این زمینه انجام داده‌ و دولت‌ها تبعیت کرده‌اند. "

بخش پایانی نشست به پرسش و پاسخ اختصاص داشت. او در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهیم بچه‌ها را برای یک تجربه میدانی در عمل و آشنایی با محیط زیست و احترام به محیط زیست آماده کنیم نقطه‌ی شروع در کانون کجا باید باشد، گفت: "بهتر است از تمامی همکاران در استان‌ها و شهرستان‌ها بخواهیم حتما در مستندسازی، ثبت و گردآوری اطلاعاتی از میراث فرهنگی ملموس و ناملموس ایران با کانون‌ پرورش فکری کودکان و نوجوانان همکاری کنند. چون تجارب مشابه‌ای که در این زمینه در دنیا انجام شده خیلی ارزشمند است. "

او برای مثال به کشور دانمارک اشاره کرد که با کمک دانش‌آموزان متل و قصه‌‌های قدیمی را در مجموعه‌ای عظیم گردآوری کرده است.

یکی دیگر از تجربه‌های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایجاد ژئو پارک است. ژئوپارک‌ها یک محدوده‌ی جغرافیایی دارای ارزش‌های زمین‌شناسی و معمولا خودگردان هستند.

به گفته‌ی نظری در کشور ما فقط یک ژئوپارک به شبکه‌ی ژئوپارک‌های جهانی ملحق شده که آن هم در قشم است و به عنوان محدوده‌ی زیستی مشخص، رابطه مردم با محیط زیست در آن تعریف شده و در دست توسعه است. در همین راستا تعریف همیار ژئوپارک نیز کودکان را تشویق می‌کند تا محافظ محیط زیست باشند.

نظری پیشنهاد ارتباط کانون با کارگروه ملی ژئوپارک‌ها یا سازمان محیط زیست، سازمان جنگل‌ها و منابع طبیعی را مطرح کرد.

یکی دیگر از تجربه‌هایی که به صورت محدود در سازمان میراث فرهنگی انجام شده آشنایی کودکان با مفاهیم میراث فرهنگی و باستان‌شناسی بوده است. به گفته‌ی نظری بر همین اساس سایت‌های مصنوعی زیر نظر باستان‌شناسان ایجاد شده و به کودکان آموزش داده می‌شود چگونه حفاری و اشیاء باستانی را پیدا کنند.

این سایت‌های مصنوعی در کاخ نیاوران، معبد آناهیتا در کنگاور و تخت جمشید است و اشیاء‌ی شبه‌تاریخی و ابزار حفاری همراه با آموزش مفاهیمی کلی در زمینه‌ی باستان‌شناسی به کودکان ارایه می‌شود.

در همین زمینه‌ یکی از مربیان حاضر در این نشست به تجربه‌ی کانون در سال ۱۳۸۳ در استان تهران در شهرری اشاره کرد که سایت حفاری کوچکی برای بچه‌ها با عنوان تور ری راه‌اندازی شده بود.

نشست‌های علمی و تخصصی هفته‌ی ملی کودک تا ۲۰ مهر ۱۳۹۶ ادامه دارد. شرکت در این نشست‌ها برای عموم علاقه‌مندان آزاد است.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۸
پیمان صاحبی


چندی است تعارضات ناشی از ورود حیات وحش به محدوده روستاها، خبر ساز شده است. به فاصله کمتر از یک روز دو خرس به روستاهای گلستان نزدیک شدند که یکی از آنها به ضرب چوب محیط بانان، کشته شد. این نخستین باری نیست که تعارضات بین انسان و حیات وحش به مرگ حیوان منجر می‌شود. هوشنگ ضیایی کارشناس حیات وحش در این رابطه گفت: به دلیل بیگانه بودن مردم با حیات وحش، تعارضات بین این دو منجر به کشته شدن حیوانات می‌شود.

 تلفات ناشی از تعرض حیات وحش به مزارع و باغات ایران و یا نزدیک شدن حیوان به روستاها به دلیل توسعه مناطق روستایی و افزایش جمعیت، رو به گسترش است. در فصل برداشت انگور، خبرهای زیادی درباره کشته شدن شغال یا روباه‌های وارد شده به مزارع به گوش می‌رسد. خرس، گراز و پلنگ‌های نزدیک شده به روستاها اگر خوش شانس باشند، زنده‌گیری می‌شوند در غیر این صورت، با شلیک گلوله محیط بانان کشته می‌شوند. وجود این تعارضات در سراسر جهان و با توجه به شرایط دنیای امروز و جمعیت هشت میلیارد نفری کره زمین، امری طبیعی است اما قطعا کشورهای پیشرفته برای این مشکلات راهکارهای منطقی‌تری نسبت به آنچه در ایران رایج است، دارند. هوشنگ ضیایی کارشناس حیات وحش در گفتگو با ایانا درباره دلایل کشته شدن تعداد زیادی از حیوانات در تعارضات بین انسان و حیات وحش بیان کرد: به‌طور کلی ایران از نظر تنوع زیستی جزء کشورهای تراز اول دنیا است اما از نظر حفاظت در آخرین رده‌ها قرار می‌گیرد. مردم ما با حیات وحش بیگانه هستند. با جانوران وحشی بیگانه بوده و نه تنها آنها را دوست ندارند، بلکه گاهی با آنها احساس کینه و دشمنی هم دارند.

وی افزود: این مسئله در فرهنگ ما مشهود است. افراد بزهکار را به خفاش شب تشبیه می‌کنند. اگر مردم آموزش دیده باشند، می‌دانند که خفاش شاید بتواند دو هزار پشه را بخورد و بسیار هم مفید است. در فرهنگ ما آدم‌های بد به کفتار و غیره تشبیه می‌شوند. این تشبیهات ذهنیت خیلی بدی در ارابطه با حیوانات به‌وجود می‌آورد.

ضیایی اضافه می‌کند: اگر رسانه و کتاب‌های درسی به مردم آموزش بدهند ، در می‌یابیم که کفتار حیوان بسیار مفیدی است. وقتی روستاییان حیوانات اهلی مُرده خود را داخل دره‌ها رها می‌کنند، کفتار نصفه شب این لاشه را می‌برد. یا لاشخورها نیز چنین نقشی در طبیعت ایفا می‌کند. اگر این حیوانات وجود نداشته باشند، گوسفندانی که روز بعد برای چرا می‌آیند، آلوده می‌شوند.

این کارشناس حیات وحش تاکید می‌کند: بنابراین هر حیوانی ارزش ویژه‌ای در طبیعت دارد. مار نماد سلامتی است. اگر آزمایش پزشکی و داروسازی را نگاه کنید، تصویر ماری که از آن دارو تهیه می‌شود را خواهید دید. اما در ایران هیچ وقت این مسایل را به مردم یادآوری نمی‌کنند و در مقابل، ضرب المثل‌هایی نظیر "ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان" و یا "مار در آستین پروراندن" مرور می‌شود. این ضرب المثل‌ها تصویر خیلی بدی از حیوان در ذهن مردم باقی می‌گذارد.

به گفته وی در سایر نقاط جهان از دوران خردسالی، افراد با حیات و حش در ارتباط هستند. هر شهر کوچک یک باغ وحش اختصاصی دارد که حیوانات بومی آنجا را در باغ وحش نمایش می‌دهند. در این باغ وحش‌ها یک قفس برای بچه‌ها هست که افراد می‌توانند بچه شیر را بغل کنند. این کار احساس مثبتی نسبت به حیوان در انسان به‌وجود می‌آورد . اما ما در ایران باغ وحش، پارک طبیعی و غیره نداریم. چند باغ وحشی هم که داریم، مسئولی که در کنار قفس حیوانات ایستاده به مردم آموزش غلط داده و می‌گوید خرس خطرناک است. آدم‌ها و زن‌ها را می‌دزد و به این ترتیب تصویر بدی از حیوان، در ذهن مردم ایجاد می‌کند.

ضیایی معتقد است: برای کاهش تعارض بین انسان و حیات وحش، نباید اجازه دهیم که حیوانات به شهر نزدیک شوند.

وی ادامه داد: بیشتر خرس‌ها به دلیل کوچک شدن زیستگاه و کم شدن غذا، با هدف استفاده از زباله به حاشیه روستاها می‌آیند. اگر این زباله وجود نداشته باشد، خرس هم به مراکز زندگی مردم نزدیک نمی‌شود.

این کارشناس حیات وحش کم شدن جمعیت، کل، بز، قوچ و میش به عنوان غذای پلنگ را عامل نزدیک شدن این حیوان به شهرها دانست و افزود: پلنگ‌های پیر که توان شکار ندارند، برای شکار سگ‌های ولگرد به اطراف شهرها می‌آیند.

وی اضافه کرد: سگ غذای مورد علاقه پلنگ‌های پیر است و بارها شاهد شکار سگ توسط پلنگ بوده‌ام.

کشته شدن حیوان، در برخی موارد اقدامی ناگزیر است

به محض نزدیک شدن حیوان به مناطق مسکونی، مردم با محیط زیست تماس می‌گیرند و اگر ماموران محیط زیست هم مثل مردم عادی اقدام به کشتن حیوان کند، هیچ تفاوتی بین نیروهای یگان حفاظت محیط زیست و مردم وجود نخواهد داشت. بخشی از فعالان محیط زیست آموزش ندیده بودن محیط بانان را عاملی برای کشته شدن حیات وحش در تعارضات بین انسان و حیوانات می‌دانند اما ضیایی در این رابطه گفت: محیط زیست با تعداد کم نیرو، کاری نمی‌تواند انجام دهد. دو هزار و ۵۰۰ مامور در تمام ایران وجود دارد، یک میلیون و ۵۰۰ هزار تفنگ دست مردم است که آموزش ندیده‌اند و نمی‌دانند از تفنگ چگونه استفاده کنند. گاهی صاحبان تفنگ‌ها از هر جنبده‌ای به عنوان هدف استفاده کرده و به آن تیراندازی می‌کنند. باید این مسایل حل شود و باید مردم خودشان علاقمند باشند که به کمک محیط زیست بیایند.

وی در ارتباط با حادثه کشته شدن خرس با ضربات چوب محیط بانان در استان گلستان، عنوان کرد: من فیلم اتفاق رخ داده در پارک ملی گلستان را دیدم. اگر خودتان گرفتار خرس باشید چه عکس العملی نشان می‌دهید؟ طبیعی است که محیط‌بان مجبور باشد با چوب خرس را بزند.

ضیایی درباره امکان استفاده از سلاح بیهوشی برای مقابله با کشته شدن حیوان عنوان کرد: به محض استفاده از سلاح بیهوشی، حیوان از هوش نمی‌رود. پنج تا ۱۵ دقیقه این فرآیند طول می‌کشد. درد ناشی از سلاح بیهوشی باعث حمله خرس و پلنگ می‌شود. باید دور حیوان را خلوت کرد اما وقتی حیوانی به روستا نزدیک می‌شود، مردم برای دیدنش به سمت محل حرکت می‌کنند و محیط بان نمی‌تواند آنها را متفرق کند.

وی گفت: در اظهار نظر درباره حوادث مختلف باید شرایط یک مامور را در نظر بگیرید. اما متاسفانه طوری شده که هر کس دنبال انتقاد از کارشناسان محیط زیست و محیط بان‌ها است. انتقاد کردن راحت است. این روزها حتی کسانی که پایشان را از آسفالت بیرون نگذاشته و در طبیعت نبودند، درباره حیات وحش اظهار نظر می‌کنند. کسی باید انتقاد کند که از نزدیک مسایل را لمس کرده باشد. محیط بانان بی‌گناه نیستند و خیلی جاها اهمال صورت می‌گیرد اما نمی‌توان نسبت به جان انسان‌ها هم بی‌تفاوت بود.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۷
پیمان صاحبی

گرمای شدید هوا، بیشتر مرجان‌های خلیج فارس را نابود کرد

پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی کشور که دو سال پیش از نابودی بخش‌های وسیعی از سواحل مرجانی کیش و هندورابی به دلیل افزایش شدید دمای هوا خبر داده بود، روز گذشته اعلام کرد: تشدید دمای هوا در تابستان امسال و تداوم هفته‌های گرم در این منطقه باعث شده تا بیشتر مرجان‌های خلیج فارس در اثر این تنش دمایی از بین بروند. اگر مرجان ها از بین بروند نه تنها خلیج فارس با فاجعه‌ای بزرگ و کاهش شدید تنوع زیستی مواجه می‌شود که منابع شیلاتی منطقه نیز این بین خواهد رفت.

 اساس گزارش این پژوهشگاه، بیشترین میزان نابودی مرجان‌های خلیج فارس در تابستان سال 1998 و در پی افزایش شدید دمای هوا اتفاق افتاده بود که در این سال بیشتر مناطق مرجانی اقیانوس‌های جهان نیز آسیب دید اما تابستان 2017 رکورد سال 1998 را در خلیج فارس هم شکست و با افزایش دما و تداوم روزها و هفته‌های گرم چنان شوکی به زیستگاه‌های مرجانی وارد شده که اکنون اکثر مرجان‌های باقیمانده دچار پدیده سفیدشدگی شده و از بین رفته‌اند.
دکتر کیوان کبیری عضو هیأت علمی پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی کشور در توضیح این مطلب می‌گوید:بررسی‌ها نشان می‌دهد این میزان افزایش دمای آب در طول 35 سال گذشته بی‌سابقه بوده به طوری‌که برای نخستین بار در آب‌‌های اطراف جزیره کیش، امسال میانگین هفتگی دمای سطح آب از 35 درجه سانتیگراد هم بالاتر رفته و حتی در اطراف جزایر خارک و خارکو این میزان دما از 36 درجه سانتیگراد پیشی گرفت.


او افزود: در این تحقیق میدانی که با همکاری دکتر حمید رضایی پژوهشگر حوزه علوم دریایی انجام شده است، شاخص دیگری به نام هفته‌‌های گرم دارای ناهنجاری‌‌های مثبت دمایی (Degree Heating Weeks, DHW) برای تحلیل بهتر تأثیرات دما بر روی مرجان‌‌ها مورد بررسی قرار گرفت، چون بررسی‌ها نشان داد اساساً مرجان‌های خلیج فارس نسبت به استرس‌های دمایی در طول زمان مقاوم شدند و با افزایش نقطه‌ای و لحظه‌ای دما از بین نمی‌روند بلکه آن چیزی که باعث از بین رفتن‌شان می‌شود تداوم روزهای گرم و هفته‌های گرم است که باعث تشدیدسفید شدن‌شان می‌شود. بر اساس همین شاخص حد آستانه برای این منظور تعریف شد که این حد با عدد5.3 برابر است که بالاتر رفتن میزان این شاخص می‌‌تواند نشانه‌ای برای احتمال بروز پدیده سفیدشدگی (Bleaching) در مرجان‌ها باشد. او خاطرنشان کرد: بیشترین میزان محاسبه شده برای این شاخص عددی نزدیک به 10 بود که مربوط به تابستان سال 1998 میلادی است، سالی که در آن اکثر مرجان‌‌های خلیج فارس سفید شدند و بسیاری از آنها دیگر قادر به بازسازی خود نبوده و از میان رفتند. اما این شاخص در تابستان امسال چیزی به 12 رسید که به نوبه خود رکوردی بی‌نظیر است که نشانی از ماندگاری طولانی مثبت دمایی در آب‌‌های خلیج فارس در تابستان امسال است. او افزود: دو سال پیش ما همین مطالعه را انجام داده بودیم که نشان می‌داد حدود 43 درصد مرجان‌های شاخ گوزنی کیش از بین رفته‌اند ولی بررسی‌های اخیر ما حاکی از این است که متأسفانه بخش وسیعی از مرجان‌های باقیمانده در 17 منطقه مرجانی ایران در خلیج فارس و دریای عمان بویژه در منطقه کیش و هندورابی در مقایسه با دو سال قبل از بین رفته‌اند.


در همین حال امید صدیقی، کارشناس آبزیان سازمان حفاظت محیط زیست مهم‌ترین تأثیر نابودی مناطق مرجانی خلیج فارس را بر روی آینده شیلات منطقه عنوان می‌کند و به «ایران» می‌گوید: مرجان‌ها مهم‌ترین زیستگاه آبزیان در دریاها هستند و مرگ آنها می‌تواند به کاهش شدید تنوع گونه‌ای بینجامد، چون بررسی‌ها نشان می‌دهد بیش از 60 درصد گونه‌های ماهیان و حدود 40 درصد گونه‌های ماهیان تجاری که مورد نظر شیلات هستند وابسته به مناطق مرجانی هستند و در این مناطق تخم‌ریزی و یا زندگی می‌کنند، اگر اینها از بین برود نه تنها خلیج فارس با فاجعه‌ای بزرگ و کاهش شدید تنوع زیستی مواجه می‌شود که منابع شیلاتی منطقه نیز از بین خواهد رفت.

او افزود: استرس‌های حرارتی، افزایش میزان شوری آب و کدورت شدید آب در نتیجه ساخت و سازها در سواحل خلیج فارس در سال‌های گذشته خسارات جبران ناپذیری به مرجان‌ها وارد کرده و حتی باعث کاهش منابع آبزیان هم شده است. این کارشناس می‌افزاید: زیستگاه‌های مرجانی حساس‌ترین زیستگاه‌های آبهای گرمسیری هستند و بالاترین نقش را در حفاظت از تنوع زیستی دارند اما متأسفانه امروز سخت ترین شرایط زیست محیطی را در خلیج فارس شاهد هستیم، با این حال تا به امروز حدود 44 گونه مرجان در سواحل ایرانی و تقریباً همین میزان هم در سواحل جنوبی خلیج فارس شناسایی و ثبت شده که با وجود استرس‌های شدید دمایی تنوع خود را حفظ کرده‌اند. او پیشنهاد می‌کند: به اعتقاد من بهتر است مطالعاتی صورت گیرد تا مشخص شود کدام گونه‌های مرجانی سازگاری بیشتری نسبت به افزایش دمای هوا در منطقه دارند تا به این ترتیب حمایت و حفاظت از این مناطق تشدید شود تا حداقل اگر از گرمایش جهانی آسیب می‌بینند به دلایل دیگر از بین نروند و شاید در آینده نزدیک بتوان برای تکثیر این گونه‌ها در بخش‌های آسیب دیده نیز اقداماتی انجام داد.


بحران گرمایش جهانی بویژه در منطقه خلیج فارس در حالی تشدید می‌شود که پیش از این مؤسسه علوم جوی و اقلیم شناسی دانشگاه زوریخ هشدار داده بود افزایش دمای هوا تا سال 2100 زندگی در جنوب ایران و حاشیه خلیج فارس را غیر قابل تحمل خواهد کرد.
بر اساس این گزارش، محققان آلمانی اعلام کرده بودند اگر روند تغییرات آب و هوا همچنان ادامه داشته باشد در عرض تنها یک قرن، ترکیب دما و رطوبت بالا در منطقه خلیج فارس شرایطی را ایجاد می‌کند که زندگی در جنوب ایران و سایر بخش‌های خلیج فارس عملاً غیر ممکن می‌شود. اما ظاهراً قبل از اینکه پیش‌بینی مؤسسه علوم جوی دانشگاه زوریخ برای خالی شدن منطقه از سکنه تحقق یابد این اکوسیستم خلیج فارس است که با نابودی زیستگاه‌های مرجانی و نابودی تنوع زیستی در حال تهی شدن است. بر اساس گزارش‌های منتشره افزایش شدید دمای هوا در سال 1998، 2007، 2015 و 2017 آسیب‌های زیادی به مرجان‌های خلیج فارس وارد کرده است. کارشناسان معتقدند خلیج فارس را به جرأت می‌‌توان گرم‌ترین پهنه آبی نواحی حاره‌ای در جهان دانست به گونه‌ای که بیشینه دمای آب آن در ماه‌‌های گرم سال 1 تا 1 و نیم‌‌ درجه سانتیگراد گرم‌تر از سایر نواحی حاره‌ای است. همین امر باعث شده اثر تغییرات دمایی در این منطقه بر روی زیست‌بوم‌‌های آن و بویژه مرجان‌‌ها از اهمیت بالایی برخوردار باشد، چرا که به نوعی نمایانگر وضعیت زیست‌بوم‌‌های سایر مناطق حاره‌ای جهان در 50 سال آینده نیز است؛ جایی که بر اساس سناریوهای اقلیمی، دمای آب آن مناطق در طول این 50 سال 1 تا 2 درجه افزایش خواهد یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۵
پیمان صاحبی


 

آب تالاب‌های ایرانی سراب شد

خشکسالی و نبودمدیریت صحیح زیست‌محیطی و آبخیز‌داری سبب شده است تا بیش از 80 درصد از تالاب‌های کشور خشک شود و تالاب‌های خشک شده در صدر فهرست قرمز کنوانسیون رامسر قرار گیرد.

روند خشک شدن تالاب‌ها علاوه بر از بین رفتن اکوسیستم‌های حساس گونه‌های جانوری و گیاهی، تبعات اجتماعی و اقتصادی همچون مهاجرت، بیکاری روستاییان و کشاورزان را به دنبال داشته است. تحمیل هزینه‌های میلیاردی هم به کشور در سال اقتصاد مقاومتی ناشی از ناکارآمدی در حوزه زیست‌محیطی کشور است.

تالاب‌ها اکوسیستم حساس و ذخیره‌گاه‌ زیستی کشور به حساب می‌آیند که از لحاظ اقتصادی ارزش بسیاری دارند. تنوع زیستی گونه‌های جانوری و گیاهی، ایجاد اشتغال مولد و توسعه روستایی از جمله کارکرد‌های اولیه تالاب‌ها به حساب می‌آید. متأسفانه در یک دهه اخیر تالاب‌های بسیاری در کشور به دلیل تغییرات ناشی از اقلیم و مدیریت نا‌کارآمد در بخش‌های مختلف همچون حوزه منابع آبی سبب شده است تا تالاب‌ها خشک شوند. با تهدید تالاب‌ها بسیاری از اکوسیستم‌های حساس و حتی منحصربه‌فرد هم در معرض تهدید و نابودی قرار گرفته است.
خشک شدن 80 درصد تالاب‌ها

نابودی تالاب‌ها فقط مختص مناطق درگیر خشکسالی نبوده است و بسیاری از تالاب‌های شناخته شده در مناطق و اراضی پر‌آب نیز به دلیل آلودگی و آلایندگی ناشی از فاضلاب‌های صنعتی و زباله‌ها و برداشت آب در معرض خطر جدی قرار گرفته‌اند. در این زمینه چندی پیش معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست، از خشک شدن ۸۰ درصد تالاب‌ها خبر داد. حمید ظهرابی گفت: در مناطق مختلف کشور به شدت تحت فشار خشک شدن و از بین رفتن تالاب‌ها هستیم.
وی با بیان اینکه در مناطق خشک و نیمه‌خشک کشور تالاب‌ها در شرایط بحرانی هستند، افزود: احیای تالاب‌ها یکی از اولویت‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست است و مدیریت منابع آب را در دستور کار خود قرار داده‌ایم.
معاون محیط‌زیست طبیعی و تنوع‌زیستی سازمان حفاظت محیط‌زیست افزود: گلستان برای توسعه باید به سمت توسعه پایدار برود و با وجود بیش از ۱۷ هزار حلقه چاه آب غیرمجاز و برداشت‌های بی‌رویه از منابع زیرزمینی، مدیریت چاه‌های آب باید در اولویت کارها و برنامه‌های محیط‌زیست گلستان قرار گیرد.
وی تأکید کرد: در تالاب گمیشان و خلیج گرگان در گلستان به شدت با کمبود آب و منابع آبی مواجه هستیم و تلاش داریم تا در بالادست آبخیزها را مدیریت و برای استفاده از آنها برنامه‌ریزی کنیم.
کم‌توجهی به تنوع‌زیستی تالاب‌ها

در چند سال اخیر خشک شدن و نابودی تالاب‌ها شدت یافته است، به‌گونه‌ای که تالاب‌های سه‌گانه «پلدختر» در ۱۵ کیلومتری شهر پلدختر استان لرستان و در روستای ولیعصر با مساحت ۴۵ هکتار در معرض نابودی قرار گرفته‌اند، این تالاب‌ها زیستگاه بسیاری از گونه‌های جانوری، پرندگان مهاجر و انواع آبزیان است.
حساسیتی که روی احیای تالاب‌ها به وجود آمده در مورد کم‌آبی و خشکی این اکوسیستم‌ها است و از تنوع‌زیستی آنها غفلت شده است. به‌گونه‌ای که مدیر ملی طرح حفاظت از تالاب‌های ایران با اشاره به اینکه صید ماهی با استفاده از روش الکتروشوک تنوع‌زیستی هورالعظیم را در شرایط خطرناکی قرار داده است، از کم‌توجهی به تنوع‌زیستی تالاب‌ها انتقاد کرد. ابوالفضل آبشت با تأکید بر اینکه احیای تالاب‌ها بدون حفظ تنوع‌زیستی آنها امکان ندارد، در مورد دلایل مرگ آبزیان هورالعظیم به ویژه ماهیان اظهار کرد: دو دلیل اصلی برای مرگ ماهیان تالاب هورالعظیم به ویژه دشت آزادگان وجود دارد. یکی بالا رفتن دما که باعث تبخیر آب، کاهش اکسیژن آب و افزایش شوری و در نتیجه تهدید حیات آبزیان از جمله ماهیان می‌شود. عامل دوم، آلودگی‌های ناشی از فعالیت‌های نفتی است که گونه‌ها را در معرض خطر نابودی قرار داده است. وی افزود: درست است که مسئله کم‌آبی را در همه تالاب‌های کشور داریم، اما تنوع‌زیستی به هر دلیلی که نابود شود، احیای تالاب را با مشکل مواجه می‌کند. نمی‌توان تالابی را زنده کرد و آب آن را افزایش داد بدون اینکه تنوع‌زیستی داشته باشد، چون در صورتی که تنوع‌زیستی تالاب حفظ نشود، تالاب کارکردی نخواهد داشت.
ورود رسوبات فاضلابی به تالاب‌ها
متأسفانه در کنار عوامل خشکسالی، دخالت و مدیریت نامناسب همچون ورود فاضلاب‌های صنعتی و شهری به تالاب، حیات جانوری و گیاهی تالاب‌ها را تهدید می‌کند که یکی از عوامل اصلی تخریب و نابودی برخی تالاب‌ها همین بی‌توجهی به اکوسیستم حساس تالاب به شمار می‌رود. در این زمینه نایب رئیس فراکسیون محیط‌زیست مجلس صید بی‌رویه و بی‌توجهی نسبت به ساماندهی شبکه فاضلاب را از جمله عوامل مؤثر در کاهش جمعیت فک خزری و سایر آبزیان دانست. جبار کوچکی‌نژاد، نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی، با انتقاد از اینکه سالانه 500 میلی‌متر مکعب رسوبات و فاضلاب وارد تالاب انزلی می‌شود، تصریح کرد: بخش اعظمی از تالاب خشک شده، این در حالی است که تالاب انزلی محل تخم‌ریزی برخی آبزیان است بنابراین ورود فاضلاب از جمله معضلاتی است که نسل آبزیان خزر به ویژه فک و ماهیان خاویاری را تهدید می‌کند.
نشست فوری فراکسیون محیط‌زیست برای رسیدگی به پرونده تالاب‌ها

تخریب و نابودی تالاب‌ها به حدی شدت یافته است که می‌توان گفت از بین رفتن تالاب‌ها به یک فاجعه ملی تبدیل شده است. در این خصوص عضو هیئت رئیسه فراکسیون محیط‌زیست از ضرورت برگزاری جلسه فوری با اعضای این فراکسیون در جهت تعامل با دولت به منظور اتخاذ راهکاری مؤثر در جهت رفع بحران خشک شدن تالاب‌ها خبر داد. یوناتن بت کلیا‌ با ابراز تأسف از وضعیت تالاب‌های کشور گفت: قاعدتاً اولین گام برای ورود به این موضوع تشکیل جلسه فوری فراکسیون محیط‌زیست است، عضو هیئت رئیسه فراکسیون محیط‌زیست مجلس تأکید کرد: با توجه به اهمیت تالاب‌ها در محیط‌زیست مناطق و همچنین زندگی مردم، بسیار ضروری است که سازمان محیط‌زیست برای احیای تالاب‌ها برنامه ویژه‌ای را بیندیشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۰۸:۰۴
پیمان صاحبی