منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۶۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

آلودگی آب‌های لوله‌کشی به میکروپلاستیک‌ها

وجود آلودگی‌های میکرو پلاستیکی در آب‌های لوله‌کشی سراسر جهان کارشناسان را بر آن داشته تا در مورد تاثیرات آنها بر سلامتی تحقیق کنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، بررسی روی نمونه‌های آب لوله کشی از چندین کشور در سراسر جهان حاکی از آن است که در مجموع ۸۳ درصد این نمونه‌ها به میکروپلاستیک‌ها آلوده هستند.

به گفته کارشناسان، بالاترین نرخ آلودگی در بین کشورهای تحت مطالعه مربوط به آمریکا بوده که ۹۴ درصد گزارش شده و سطح بالایی از میکروپلاستیک‌ها در نمونه‌های آب گرفته شده در مناطقی از جمله ساختمان کنگره نیز وجود داشته است. همچنین لبنان و هند در رتبه‌های بعدی قرار داشته‌اند.

کشورهای اروپایی همچون انگلیس، آلمان و فرانسه از پایین‌ترین نرخ آلودگی برخوردار بودند اما این رقم ۷۲ درصد بوده است.

به گزارش روزنامه گاردین، بررسی جدید نشان دهنده وجود سطح فراگیری از آلودگی میکروپلاستیکی در محیط زیست جهانی است. مطالعات پیشین نیز روی آلودگی پلاستیکی در اقیانوس‌ها تمرکز داشته که نشان می‌دهد افراد از طریق خوراکی‌های دریایی آلوده میکروپلاستیک‌ها را وارد بدن خود می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۵
پیمان صاحبی

فلامینگوهای بختگان «نمک سود» شدند

 درخواست 18 تشکل زیست محیطی استان فارس از رئیس جمهوری: کام خشک دریاچه‌های فارس را با حقابه‌شان سیراب کنید.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: بستر دریاچه یکپارچه سفید پوش و نمکی شده و دیگر کمتر نشانی از آب باقی مانده است و هر روز دسته بزرگی از فلامینگوهای بالغ بر فراز آسمان به پرواز درمی‌آیند تا بختگان را با خاطره‌ای تلخ ترک کنند و آخرین گروه فلامینگوهای بالغ نیز روز یکشنبه، آسمان بختگان را ترک کردند. اینجا دیگر نه آبی در کار است نه غذا، و جوجه‌ها نیز نه نای رفتن دارند و نه پای ماندن! در گوشه و کنار دریاچه از سواحل شمالی تا جنوبی، جوجه فلامینگوهای سرگردانی که والدین‌شان آنها را از سرناچاری ترک کرده‌اند و هنوز بسیاری از آنها توان پرواز ندارند در جست‌و‌جوی آب و غذا پراکنده شدند. کانال‌هایی که طی یکماه گذشته توسط مردم روستای بستروم و محیطبانان برای نجات جان جوجه فلامینگوها حفر شده بود و بارقه‌ای از امید را در دل طبیعت دوستان ایجاد کرده بود، حالا دیگر عملاً خالی از آب شده و تلاش مردمی برای نجات جوجه‌ها با شکست مواجه شده است. لاشه جوجه‌های خاکستری در هر گوشه از دریاچه به چشم می‌خورد. تک و توک جوجه‌هایی که می‌توانند پرواز کنند خود را به روستاهای جنوب شوره زار بختگان رسانده‌اند تا از آب برکه‌ها و استخرهای کشاورزی و مزارع استفاده و نفسی تازه کنند اما آنها که در استخرهای کشاورزی تنی به آب زدند تا بلورهای نمکی را از خود بزدایند به دلیل عمق زیاد آب در استخرها جان باختند. در همین حال گروهی دیگر از جوجه‌ها که توان پرواز ندارند با بال و پرهایی که مملو از بلورهای نمکی شده و در حالی که نفس‌های آخرشان را می‌کشند در میانه دریاچه گرفتار شده و گیر افتاده‌اند.

اینجا قتلگاه بختگان است! دریاچه‌ای که زمانی دومین دریاچه پهناور آب شور ایران و دومین زیستگاه تابستان گذرانی و زادآوری فلامینگوها در کشور محسوب می‌شد حالا به مدد سدسازی‌های گسترده و برداشت‌های بی‌رویه آب از سرشاخه‌های رودخانه‌های کر و سیوند برای توسعه برنج کاری و گندم در استان به چنان روزی افتاده که شاید کمتر کسی باور کند اینجا همان بختگان «با آب و بخت» و یکی از زیباترین پارک‌های ملی ایران بوده است. در میانه این شوره‌زار، اما گروهی از دوستداران طبیعت آخرین شانس‌شان را برای نجات جوجه‌ها می‌آزمایند و در حالی که روز به روز شمار تلفات جوجه‌ها ناشی از بی‌آبی و گرسنگی بالا می‌رود اما طبیعت دوستان همچنان امیدوارانه در جست‌و‌جوی راه حلی برای نجات جوجه‌ها هستند.


اهالی روستاها جوجه‌هایی را که موفق شده‌اند با طی مسافت 6 کیلومتری خود را به روستای محمد آباد برسانند زیر شیر آب و داخل حوض‌ها می‌شویند تا از نمک پاک شوند، اما راهکاری برای تغذیه فلامینگوها ندارند، جوجه‌ها ظاهری نحیف و لاغر دارند و هر روز تعدادی از آنها می‌میرند. حالا اما گروه مردمی دیده‌بان استهبان، عملیات نجات بخشی فلامینگوها را با ایجاد چند حوضچه کوچک و خرید و انتقال آب از چاه آب روستای محمد آباد به داخل حوضچه‌ها دنبال می‌کند؛ طرحی که اگرچه اداره کل محیط زیست استان فارس به‌دلیل نبود بودجه و اعتبار 50 تا 60 میلیون تومانی از پذیرشش خودداری کرده اما آنها درصدد هستند با جمع‌آوری کمک‌های مالی طبیعت دوستان و به پشتوانه حمایت روستاییان بتوانند در دوسه روز آینده اجرای آن را آغاز کنند تا شاید بتوانند چند صد جوجه گرفتار در شوره زار را از مرگ نجات دهند. در همین حال تجربه تیم نجات حیات وحش و صندوق نذر طبیعت ایران نیز با صدور فراخوانی همه طبیعت دوستان را برای امدادرسانی به جوجه فلامینگوهای بختگان به مشارکت مالی و فیزیکی در حفر حوضچه‌ها و انتقال آب فراخوانده تا شاید بتوانند در واپسین روزهای تابستان 96، از تکرار تراژدی مرگ فلامینگو‌ها در فارس پیشگیری کنند.


عملیات آبرسانی به فلامینگوها معطل پول و موافقت محیط زیست
رسول حاجی باقری، مسئول گروه دیده‌بان استهبان که در روزهای گذشته با کمک دیگر طبیعت دوستان و اهالی روستای محمد آباد تلاش زیادی برای نجات جوجه‌ فلامینگوها در بستر بختگان انجام داده به «ایران» می‌گوید: روز 27مرداد ماه با یکی دو نفر از دوستان برای سرکشی از وضعیت کانال‌های حفاری شده در شمال بختگان راهی دریاچه شدیم با اینکه راه زیاد بود و باید بیشتر مسیر را به دلیل لجنزار و باتلاقی بودن پیاده می‌رفتیم اما این کار را کردیم و متأسفانه متوجه شدیم که کانال‌هایی که حفر شده به مرور از نمک اشباع شده و آب اینقدر شور شده که برخلاف انتظار ما، فلامینگوها را با مشکل مواجه کرده و حفره‌های تنفسی و بال و پر آنها را از نمک اشباع کرده و مانع تحرک آنها شده است. با کارشناسان اداره کل محیط زیست استان و آقای دکتر کهرم که پرنده شناس هستند و نیز با آقای محمد علی الله قلی که تجربه خوبی در عملیات نجات پرندگان در استان مازندران در سال‌های اخیر داشته مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که چون موانع زیادی برای دسترسی به جوجه‌ها در داخل دریاچه وجود دارد لذا بهتر است در همان بستر دریاچه اقدام به حفر 5 حوضچه در ابعاد 10 در 10 متر و به ارتفاع 40 سانتیمتر کنیم به نحوی که این حوضچه‌ها در فاصله 3 تا 4 کیلومتری از سواحل جنوب دریاچه قرار داشته باشند تا جوجه‌هایی که قصد دارند در جست‌و‌جوی آب و غذا از دریاچه خارج شده و به نحو دیگری از بین بروند دراین حوضچه‌ها فرود بیایند. لذا با کمک و همفکری رئیس اداره محیط زیست استهبان که ایشان نیز در این زمینه تجربیات خوبی داشتند طرحی در این خصوص تهیه کردیم و دوشنبه هفته گذشته به شیراز رفتیم تا این طرح را به سرپرست اداره کل محیط زیست استان ارائه کنیم.


او افزود: در جلسه‌ای که با حضور ایشان و کارشناسان استان برگزار شد توضیح دادم که هدف ما خرید آب از نزدیکترین چاه آب روستای محمد آباد به دریاچه و انتقال آب با لوله و پمپاژ به داخل این حوضچه‌ها است و جزییات طرح را کاملاً تشریح کردیم، اینکه آب ابتدا در یک مخزن در ساحل انباشته شده و سپس با لوله به داخل این حوضچه‌ها برود. حتی دلایل‌مان را برای اینکه جنوب دریاچه را برای ساخت این حوضچه‌ها پیشنهاد دادیم مطرح کردیم چون به منابع آب دسترسی نزدیک تری داشت و... حاجی باقری گفت: برای این طرح 107 میلیون تومان برآورد هزینه شده بود که این مبلغ می‌بایست صرف تأمین غذای جوجه‌ها به‌مدت یکماه، خرید لوله، خرید آب و تانکر و هزینه کارگر برای حفاری حوضچه‌ها می‌شد و البته یادآور شدیم که می‌توان با مشارکت مردم و «ان جی او»ها بخشی از این هزینه‌ها را کاهش داد اما متأسفانه حتی طرح را از من نگرفتند و هیچ پرسشی مطرح نکردند و نهایتاً گفتند این طرح قابل اجرا نیست مگر اینکه در مقیاس کوچک اجرا شود.


این فعال محیط زیست خاطرنشان کرد: روز سه‌شنبه و چهار شنبه هفته گذشته یکی از کارشناسان اداره کل به بختگان آمد و با هم منطقه را پایش کرده و حتی از روستاهای اطراف هم دیدن کردیم. حتی استخرهایی که تعدادی از جوجه فلامینگوها به آنجا آمده بودند و بعد همین استخرها باعث مرگ جوجه‌ها شده بود به ایشان نشان دادم. چون فلامینگو‌ها مثل مرغابی‌ها نمی‌توانند روی آب شنا کنند و باید حتماً در آب کم عمق به ارتفاع 30 تا 40 سانتیمتر و نهایتاً نیم متر باشند یعنی به گونه‌ای که کف پاهایشان روی زمین باشد در غیراین صورت دچار خستگی و مرگ می‌شوند که در روزهای اخیر نمونه‌های زیادی از این دست در استخرهای کشاورزی داشتیم بخصوص که جوجه‌ها بعد از فرود آمدن در آب نتوانسته بودند به‌دلیل شیب لبه استخرها از آب خارج شوند و صبح دیدیم همه مرده‌اند. قرار شد گزارش بازدید روز پنجشنبه به مدیر استان ارائه شود و ظاهراً این کار صورت گرفت اما بعد از آن هر پیگیری کردیم به جواب منتهی نشد لذا تصمیم گرفتیم تا بیش از این دیر نشده خودمان دست به کار شویم و با کمک اهالی یک یا دو تا حوضچه موقت برای استقرار جوجه‌ها در بخش جنوبی تالاب ایجاد کنیم و از آب شیرین چاه به آنجا آب برسانیم تا جوجه‌ها بتوانند خودشان را در آن شست‌و‌شو دهند.


ضعف و گرسنگی مفرط جوجه فلامینگوها
محمد‌علی الله‌قلی، کارشناس محیط زیست و عضو تیم نجات حیات وحش به «ایران» می‌گوید: تعداد جوجه‌های گرفتار در بختگان خیلی زیاد است و متأسفانه امکان اینکه بتوانیم داخل دریاچه برویم هم وجود ندارد چون بستر دریاچه تماماً باتلاقی شده و افراد در آن فرو می‌روند از طرفی حتی اگر بتوانیم داخل دریاچه هم برویم تا جوجه‌ها را زنده‌گیری کنیم به دلیل ظریف بودن این حیوان و ضعف شدیدی که در این مدت به دلیل بی‌غذایی به آنها غلبه کرده، امکان زنده‌گیری و حمل‌شان وجود ندارد و از سوی دیگر اصلاً زیستگاه دیگری وجود ندارد که بتوان آنها را در آن رهاسازی کرد چون همه دریاچه‌ها خشک شدند.
الله‌قلی می‌گوید: بنابراین ما فکر کردیم چند تا حوضچه در بستر دریاچه درست کنیم یعنی با بیل خاک را کنار بزنیم تا دور حوضچه به حالت خاکریز شود و بعد کف حوضچه‌ها پلاستیک‌های بزرگ پهن کنیم که بتواند آب را نگه دارد و از طریق لوله،‌ آب شیرین را به اینجا منتقل کنیم و برای اینکه جوجه‌ها مجبور نباشند در جست‌و‌جوی غذا به روستاهای اطراف پراکنده شوند همین جا یک فضایی را ایجاد کنیم که غذایشان را هم از همین جا بخورند. این کارشناس درباره غذای مورد استفاده جوجه‌ها می‌گوید: جوجه‌هایی که توان پرواز داشتند به روستاهای اطراف رفتند و از بچه قورباغه‌های‌ریزی که در برکه‌ها و استخرها بوده تغذیه کردند که همین هم تمام شده اما از طریق یکی از کتاب‌هایی که درمورد فلامینگوهای جهان است متوجه شدیم در شرایط مشابه در دیگر کشورها برای تغذیه فلامینگوهای بزرگ از سوپراستارتر‌هایی که در مرغداری‌ها مصرف می‌شود، برای تغذیه جوجه‌ها استفاده می‌کنند و چون فلامینگوها عموماً وابسته به فیتوپلانکتون، میگوها، سخت پوستان و نرم تنان ریز هستند و در حال حاضر به‌دلیل خشک شدن دریاچه این امکان برای آنها میسر نیست و جوجه‌ها بسیار ضعیف و لاغر و کم وزن شدند،‌ بهتر است ما نیز از همین سوپر استارترها که حاوی مواد پروتئینی است استفاده کنیم. او می‌افزاید: این ماده غذایی به صورت پودر است و قابلیت حل شدن در آب را دارد و می‌توانیم غذا را در جاهای خاصی در داخل همین حوضچه‌ها برای جوجه‌ها به صورت سوپ شده بریزیم تا استفاده کنند تا نهایتاً بعد از دوسه هفته که قابلیت پرواز پیدا کنند بتوانند از بختگان خارج شوند.


الله‌قلی در مورد زمان اجرای طرح تأکید کرد: متأسفانه هنوز محیط زیست استان نظرش را به طور رسمی اعلام نکرده و زمان دارد از دست می‌رود و جوجه‌ها تلف می‌شوند اما ما تصمیم گرفتیم بدون بودجه محیط زیست خودمان با کمک «ان‌جی او»های محلی و روستاییان این طرح را به صورت مقطعی پیاده کنیم و از آنجا که این طرح یک طرح از صفر تا صد مردمی است بعید می‌دانم محیط زیست مانعی برای اجرای آن شود، چون اینجا هیچ یک از ما نه بهره مالی می‌بریم و نه حقوقی می‌گیریم بلکه مجبوریم از وقت و انرژی و پول خودمان هم هزینه کنیم. بنابراین منفعتی نداریم جز شادی ناشی از نجات جوجه‌ها و منطقی نیست که محیط زیست مانع شود. چون زمانی می‌توانند ممانعت کنند که حداقل خودشان پیشنهاد جایگزین و ضرب الاجلی داشته باشند که ندارند. اگر هم بخواهند ممانعتی ایجاد کنند به جرم اینکه مانع از نجات بخشی شدند، می‌توانیم علیه آنها اعلام جرم کنیم. او خاطرنشان می‌کند: در همین دو سه روزه حدود سه میلیون تومان پول جمع کرده‌ایم و شماره حسابی در فضای مجازی اعلام کرده‌ایم تا طبیعت‌دوستان کمک کنند که بتوانیم به موازات حفاری حوضچه‌ها لوله‌های انتقال آب و غذای فلامینگو‌ها را هم خریداری کنیم.


بختگان از پرآبی تا خشکیدگی
دریاچه بختگان که از سال 1348 تحت حفاظت سازمان محیط زیست قرار گرفته با وسعتی بالغ بر 150 هزار هکتار اکنون به پهنه وسیعی از شوره‌زار تبدیل شده است. ساخت سدهای ملاصدرا، درودزن و بالاخره سیوند در سال‌های گذشته و برداشت بی‌رویه آب از سرشاخه‌های رودخانه کر و سیوند که قبلاً به دریاچه می‌ریخت و حفر چاه‌های عمیق در حوضه آبریز بختگان باعث شده تا این دریاچه زیبا به‌طور کامل خشک شود. بر اساس مطالعات صورت گرفته میزان برداشت آب زیرزمینی حوضه بختگان از 259میلیون مترمکعب در سال 1335 به 3میلیارد و 108 میلیون مترمکعب در سال 1385 افزایش یافته در حالی که سطح زیر کشت تنها چیزی حدود دو برابر رشد داشته است! این آمار نشان می‌دهد آنچه امروز در حوضه بختگان اتفاق افتاده بیش از آنکه ناشی از نیاز واقعی به آب بوده باشد حیف و میل آب و تغییر الگوی کشت از محصولات کم آب به محصولات پر آبی چون برنج بوده، به‌طوری که از دو سه دهه قبل ناگهان به جای کاشت حبوبات، کشت برنج در فارس بدعت می‌شود تا جایی که امروز استان فارس سومین تولید‌کننده برنج در کشور است. و در حالی که وزارت جهاد کشاورزی از سه سال پیش تاکنون کشت برنج در 14 استان کشور بجز گیلان و مازندران را ممنوع اعلام کرده اما هر ساله رقمی بیش از 12 برابر آب مصرفی سال 1335 در استان فارس، فقط از زمین تخلیه می‌شود تا صرف توسعه برنج کاری در این استان شود. نتیجه توسعه بیش از 40 هزار هکتار مزارع برنج در منطقه کر و کامفیروز در دو دهه اخیر خشک شدن بیش از 300 هزار هکتار از تالاب‌ها و دریاچه‌ها و دشت‌های این استان است که اکنون باعث شده تا فارس رکورددار کشور در فرونشست زمین باشد. با این حال و با‌وجود مصوبه هیأت دولت درسال 94 برای تأمین حقابه تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور با اولویت بعد از شرب، اما همچنان دریاچه بختگان محروم از هرگونه حقابه است.


درخواست غیر دولتی‌ها از رئیس جمهوری برای تأمین حقابه بختگان
در همین حال جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد استان فارس در نامه‌ای به رئیس جمهوری نسبت به توزیع ناعادلانه آب که منجر به خشک شدن تالاب‌های این استان و عوارض زیست محیطی متعدد شده ابراز نگرانی کردند. امضا‌کنندگان این نامه که از 18تشکل زیست محیطی استان بودند در این نامه یادآور شدند: تالاب‌های بین‌المللی طشک، کمجان و بختگان به‌عنوان سومین پهنه تالابی داخل کشور از رودخانه کر تغذیه و آبگیری می‌شدند که سال‌هاست در حسرت حقابه هزاران ساله با خشکی و زوال دست و پنجه نرم می‌کنند و زیستمندان این تالاب‌ها قربانی سدسازی افراطی و اشتباهات و خطای محاسباتی متولیان وقت امور‌آب شده است. تا جایی که اخیراً شاهد گرفتار شدن هزاران جوجه فلامینگو در بستر نمکی دریاچه هستیم که عملاً قادر به پرواز نیستند. سازمان‌های مردم‌نهاد تأکید کردند: آسیب‌های جبران‌ناپذیر و غیرقابل انکار و وضعیت نابسامان فعلی مستلزم عزم جدی مسئولان و عنایت ویژه حضرتعالی در تشکیل کارگروه ویژه و ستاد احیای تالاب‌های فوق خواهد بود تا کام خشک تالاب‌ها و رنج این مردم سیراب و گوارا شود.


جوجه‌هایی که برای دیرتر مردن التماس می‌کنند

احمد طهوری/عضو گروه مردمی دیده‌بان استهبان

پیامبر اسلام(ص) فرمود: خداوند رِفق ومُدارا با حیوانات را دوست دارد. (مفاتیح الحیاه ص679)
ما انسان‌ها بالاخره راهی می‌یابیم. در هجوم همه رنج‌ها و مشکلاتی که دامانمان را می‌سوزاند آبی برای مرهم می‌جوشانیم، گرچه قطرات اشک هایمان باشد. اما اکنون بیش از یک ماه است جوجه‌هایی نزار از پرندگان بلند قامت زیبایی و طراوت، فلامینگوها، زبان بسته‌هایی بی‌پناه، تشنه و گرسنه در سوز نمکزار بی‌اعتنایی انسان و طبیعت، شوربختانه بختگان را برای لحظه‌ای دیرتر مُردن التماس می‌کنند. فعالان زیست محیطی شهرستان استهبان و مردمان مهربان اطراف پارک ملی بختگان که خود نمکی از شوره‌زار بختگان بر زخم دارند، چند روزی‌است که در تکاپوی رساندن نسیمی تازه به این جوجه‌های رنجور، میهمان نوازی مسئولانه و جدی را در پیش گرفته‌اند. اما با کمال تأسف آنان که مسئولیت مستقیم دارند با وعده‌های لفظی و غیرمتعهدانه خود زمان نجات این پرندگان را دست در دست نمکزار بختگان می‌کشند. اما با وجود انجام کارشناسی‌های لازم و اعلام آمادگی دوستداران طبیعت و همراهی دلسوزان این پرندگان سرگردان و ارائه راهکارهای مناسب و عملی که مخارج بسیار کمتری را متوجه سازمان حفاظت محیط زیست می‌نماید، تاکنون اقدامی مؤثر و جدی از سوی مسئولان مربوطه انجام نشده است. گویی حکایت امروز این پرندگان است قطعه‌ای از سروده «آرزو امیدی»:
در سپیده دمان / پرنده‌ای گم کرده راه / خسته و درمانده / تازه از راه رسیده....فصل کوچ پرنده هاست/ و مهر سکوت بر لبها / و اینک صندوقچه دل را باید گشود/ و تمام پرندگان مهاجر را رها کرد/ چرا که مجازات هجرت / تبعید به دیار فراموش‌شدگان است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۴
پیمان صاحبی


خسارت ۲۰ تریلیون دلاری نابودی تالاب‌ها درجهان

خشک شدن تالاب بهشت معصومه، تنها تالاب دائمی استان قمزیان مالی از بین رفتن تالاب‌ها در جهان سالانه معادل ۷۶ بیلیارد تومان است که متاسفانه کشور ما نیز سهم قابل توجهی از این خسران را دارد.
به‌ گزارش ایسنا، ۲۰ تریلیون دلار که حتی نوشتن آن دشوار است حدود هفت برابر بودجه سالانه کشوری مانند ایران است که اگر درصدی از آن به اقتصاد تزریق شود می‌تواند باعث تحول جدی در آن شود. با محاسبه سهم خودمان از این خسارت متوجه می‌شویم چه منبع عظیمی در حال اتلاف و تخریب است. علاوه بر این از بین رفتن تالاب‌ها آثار بسیار محسوس‌تر و ملموس‌تری در کیفیت زندگی ما دارد و روز به روز شرایط را برای ادامه روال عادی زندگی در نقاط بحرانی دشوارتر می‌کند.
اگر مشکلاتی مانند تغییرات آب و هوا، خشکسالی، سیلاب، تخلیه شهرها، شیوع ریزگرد، از بین رفتن فرصت‌های گردشگری، مشاغل و منابع معیشتی مردم را که درصورت از بین رفتن تالاب‌ها به وجود می‌آیند در نظر بگیریم، فاجعه زیان‌های مالی شاید کوچکترین آسیب باشد. با این اوصاف اگر روند نابودی تالاب‌ها ادامه پیدا کند باید منتظر ویرانی بخش‌های بزرگی از منابع طبیعی، انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری و از بین رفتن مناطق قابل سکونت و رفاه بشر باشیم.
طبق برآوردها، زیست بوم‌های طبیعی سالانه ۳۳ تریلیون دلار ارزش خدماتی ایجاد می‌کنند که ۴.۹ تریلیون دلار آن به تالاب‌ها اختصاص دارد. کشورهای پیشرفته جهان از دهه‌ها پیش برای جلوگیری از روندی نابودی تالاب‌ها راهکارهایی را پیش‌بینی کرده‌اند که به کند شدن این روند و در مواردی منجر به نتایج امیدوارکننده در حفاظت از تالاب‌ها شده است تا جایی که برخی از تالاب‌ها در سطح جهان از آستانه نابودی کامل بازگشته‌اند و امروز وضعیت نسبتا مطلوبی دارند.
در ایران نیز بیش از یک دهه است که طرح حفاظت از تالاب‌ها طراحی و اجرایی شده که خوشبختانه در سال‌های گذشته نتایج خوبی به همراه داشته است. هر چند هنوز راه بسیاری تا رسیدن به نتیجه مطلوب داریم. این پروسه زمان‌بر خواهد بود و با برنامه‌ریزی و هماهنگی همه بخش‌های مربوطه باید پیگیری شود.
اهمیت حفاظت از تالاب‌ها زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم از ۴۲ نوع تالاب مختلف شناسایی شده در جهان، ۴۱ نوع آن در ایران وجود دارد و این زیست‌بوم بخش قابل توجهی از جغرافیای کشور را به‌خود اختصاص می‌دهد. متاسفانه طی دهه‌های گذشته وضعیت خوبی در تالاب‌های کشور حاکم نبوده است و به دلایل متعددی از جمله افزایش جمعیت، توسعه اقتصادی ناپایدار و مدیریت نادرست منابع آب کشور، تالاب‌ها در معرض خطر قرار گرفته‌اند تا جایی که برخی از آن‌ها تا مرز نابودی کامل پیش رفته‌اند.
برای پیشگیری، کنترل و اصلاح این روند از سال ۲۰۰۵ میلادی طرح حفاظت از تالاب‌های ایران در قالب همکاری دولت جمهوری اسلامی ایران، برنامه عمران ملل متحد و صندوق تسهیلات محیط زیست جهانی کلید زده شد .رویکرد این طرح معرفی شیوه‌های مدیریتی جدید به منظور حفاظت و بهره‌برداری خردمندانه و پایدار از تالاب‌های کشور است.
بنا بر اعلام روابط عمومی طرح حفاظت از تالاب‌های ایران،این طرح فعالیت خود را پس از مطالعه شرایط موجود از سه سایت منتخب تالاب شادگان، تالاب پریشان و دریاچه ارومیه آغاز کرد که به نتایج موفقیت‌آمیزی در آن‌ها دست یافت. به نحوی که امروز موضوع حفاظت و احیای تالاب‌های کشور از اولویت‌های اصلی مسئولان ارشد کشور در سطوح ملی و محلی و حتی تبدیل به شعارهای تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری نیز شده است.
طرح حفاظت از تالاب‌های ایران درحال حاضر با به کارگیری دستاوردها و تجارب موفق به دست آمده توانسته تلاش‌های خود را در تدوین برنامه مدیریت برای ۱۵ تالاب دیگر در کشور به کار گیرد. از جمله این تجارب موفق، همکاری در احیای دریاچه ارومیه با الگوسازی مشارکت جوامع محلی در استقرار کشاورزی پایدار و حفاظت از تنوع زیستی است که با حمایت مالی دولت ژاپن اجرایی شد. این طرح به عنوان یکی از اقدامات اولویت‌دار برنامه مدیریت جامع تالاب‌ها با همکاری وزارت جهاد کشاورزی در ۱۱۰ روستای حوضه آبریز دریاچه ارومیه، ضمن فراهم کردن بستر مشارکت برای بیش از ۱۰ هزار نفر از کشاورزان منطقه، صرفه‌جویی ۴۰ درصدی مصرف آب در مزارع و کاهش ۴۰ درصدی مصرف نهاده‌های شیمیایی را نیز داشته است.
با این مقدمات هدف طرح، معرفی تجارب موفق، رویکردها و ابزارهای مدیریتی جدید برای حفاظت و بهره‌برداری خردمندانه از تالاب‌های کشور است. این طرح در گام بعدی رویکردها و ابزارهای مدیریتی معرفی شده را بر اساس شرایط و ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی خاص کشور بومی‌سازی می‌کند و در نهایت انتقال تجربه به نهادهای مسئول و کمک به توسعه دستاوردهای طرح در سطح ملی را در دستور کار خود قرار می‌دهد.
تجربه سال‌های گذشته نشان می‌دهد بحران تالاب‌ها در صورت عزم عمومی و همکاری نهادهای مختلف و مرتبط همچنین استفاده از شیوه‌های مدیریت صحیح و اصول علمی و کارشناسی، قابل کنترل بوده است و این زیست بوم‌های ارزشمند را می‌توان به چرخه طبیعی خود بازگرداند.
فعالان این طرح امیدوارهستند با حمایت کلیه اقشار مردم، مسئولان، مدیران و ساکنان بومی این مناطق، تهدید پیش روی تالاب‌ها تبدیل به فرصتی برای مشارکت مردم و ارتقای همکاری‌های بین بخشی در حل مسائل و مشکلات مشابه در کشور شود چراکه با همکاری همه جانبه و مدیریت اصولی، بحران تالاب‌ها قابل مدیریت است در غیر این صورت باید منتظر فاجعه باشیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۳
پیمان صاحبی


تحقیقات جدید دانشمندان دانشگاه رود آیلند نشان می‌دهد که حتی کاشت نژادهای مختلف نی در کنار هم، جوامع باکتریایی خاک را به‌طور اساسی دگرگون می‌کند؛ نتایج این تحقیقات به شناخت ساز و کار رشد و شرایط ضروری برای موفقیت گیاهان مهاجم کمک می‌کند.

به گزارش ایانا از پایگاه اینترنتی دانشگاه رود آیلند، رودا میرسون استاد علوم منابع طبیعی از دانشگاه رود آیلند، اخیرا در باغ این دانشگاه به پرورش گونه‌هایی از نی مشغول بوده که به نی قرمز هم معروف‌اند؛ او این گونه‌ها را از نقاط مختلف جهان گردآوری کرده و با آنکه همه از یک گونه‌اند، هر یک از آنها ویژگی‌های خاص خود را دارد.

اکنون میرسون و جنیفر باون، استاد دانشگاه نورث ایسترن، کشف کرده‌اند که حتی وقتی دو گونه با اصل و نسب مختلف در کنار هم و در یک اکوسیستم کاشته می‌شوند، اجتماعات باکتریایی در خاک به طور اساسی تغییر می‌کند. این کشفی است که به درک چگونگی موفقیت گیاهان مهاجم و شرایط لازم برای موفقیت آنها کمک می‌کند.

میرسون می‌گوید: "گیاهانی که اجداد مختلف دارند، جوامع میکروبی خاص خود را پرورش می‌دهند. آنچه که شگفت‌انگیز است این است که جمعیت نی‌های قرمز مهاجم در رود آیلند و کالیفرنیا جوامع میکروبی بسیار شبیه‌تری نسبت به جمعیت بومی و مهاجمی که درست در نزدیکی هم در رود آیلند زندگی می‌کنند، دارند".

اجداد نی‌های بومی آمریکای شمالی، برای هزاران سال در تالاب‌های محلی ساکن بوده‌اند اما گونه‌ای که از اروپا آورده شده بود، به تدریج بر بسیاری از تالاب‌های آمریکای شمالی سیطره یافت.

باون می‌گوید: "من به باکتری‌های تالاب‌های نمکی علاقمند هستم اما هرگز درباره این تعاملات خاص بین گیاه و میکروب و اینکه چگونه میکروب‌ها در خاک کار می‌کنند تا به موفقیت گیاه و رشد بهتر آن کمک می‌کنند فکر نکرده بودم. اما اکنون روشن شد که امضاهای تکاملی اجداد گیاهان مختلف، چنان قوی است که منجر به ایجاد جوامع میکروبی مشابهی در گیاهان مرتبط می‌شود که در سراسر کشور یافت می‌شوند و این باور نکردنی است".

در مقاله‌ای تحقیقی که هفته گذشته در مجله Nature Communications به چاپ رسید، میرسون و باون تحقیقات میدانی و آزمایش‌های کنترل شده خود بر روی گونه‌های نی بومی، مهاجم و گونه‌های منتقل شده از خلیج مکزیک را تشریح کردند. در هر دو روش، مشخص شد که جوامع میکروبی در خاک در وهله نخست، به واسطه پیشینه اجدادی گیاه ساخته می‌شوند؛ این بر خلاف چیزی است که قبلا تصور می‌شد که عوامل محیطی آنها را شکل می‌دهند.

میرسون می‌گوید: "این یافته‌ها، خلاف عقیده رایج را اثبات می‌کند که می‌گوید محیط، کیفیت و نوع جوامع میکروبی را تعیین می‌کند. دو جمعیتی که کنار هم زندگی می‌کنند باید جوامع میکروبی شبیه‌تری نسبت به گونه‌هایی که دورتر از هم زندگی می‌کنند، داشته باشند؛ اما نتایج ما نشان می‌دهد که این‌گونه نیست. در این مورد برای این گیاهان، پیشینه اجدادی گیاه حتی پیش از گونه گیاه- است که جوامع میکروبی را تعیین می‌کند".

نتایج این تحقیق برای درک بیشتر چگونگی موفقیت و سازگاری گونه‌های مهاجم بسیار مهم است.

میرسون توضیح می‌دهد: "میکروب‌ها از نظر تعیین آنچه که در جوامع گیاهان رخ می‌دهد بسیار مهم هستند. گیاهان با انتخاب جوامع میکروبی خاص، اکوسیستم خود را از اساس باز طراحی می‌کنند. آنچه که در سطح میکروبی رخ می‌دهد، بر سازگاری و شیمی گیاهان تاثیر می‌گذارد و همین امر بر تعاملات گیاه موثر است".

محققان متوجه شدند که میکروب‌های مرتبط به نی‌های بومی، نسبت به میکروب‌های مربوط به گونه‌های مهاجم که بیشتر دشمنان خود را در محیط بومی ترک کرده بودند، دارای انواع باکتری‌های بیشتری بودند که برای دفاع از گیاه در برابر دشمنان مهاجم استفاده می‌شود.

باون می‌گوید: "گیاهان مهاجم نیازی به ایجاد این ساز و کارهای دفاعی در جوامع میکروبی خود ندارند. آنچه که تحقیق ما نشان می‌دهد این است که این گیاهان به عنوان مهاجم، موفق هستند زیرا نیازی به پرورش یک سپر دفاعی میکروبی ندارند".

میرسون می‌گوید نتایج تحقیقات او چشم‌انداز تازه‌ای پیش روی کسانی باز می‌کند که در کار مدیریت زمین‌ها هستند و سعی می‌کنند گونه‌های مهاجم را کنترل کنند.

او اضافه می‌کند: "این دلیل دیگری است که ما باید درباره گونه‌های مهاجم هشیار باشیم. ما باید فراتر از آنچه که در روی زمین می‌بینیم توجه کنیم و آنچه را که در سطح جوامع میکروبی اتفاق می‌افتد و اینکه آنها چگونه اکوسیستم‌ها را از اساس دگرگون می‌کنند، مد نظر قرار دهیم".

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۰
پیمان صاحبی




  تکالیف ۴ وزارتخانه و یک سازمان دولتی در مقابله با جنگل‌خواری ابلاغ شد. مطابق مصوبه دولت، بازار رسمی ویلاسازی از دو مسیر «زمین‌های ملی و دولتی مستعد شهرک‌سازی» و «افزایش تراکم ساختمانی در استان‌های گیلان، مازندران و گلستان»، جایگزین ساخت‌و‌سازهای غیرمجاز - تغییر کاربری اراضی سبز - می‌شود. این تصمیم دو سال بعد از یک مطالعه در شورای‌عالی شهرسازی درباره «مزایای به رسمیت شناختن تقاضای واقعی ساخت ویلا به جای تمرکز صرف بر اقدامات سلبی» اتخاذ شده است. 
 

بازتاب «صفر» اقدامات سلبی دستگاه‌های دولتی برای مهار ساخت وساز‌ روی اراضی ممنوعه «شمال»، به رسمیت‌بخشی نوعی از تقاضای ساختمانی در سه استان شمالی و طراحی یک بازار رسمی برای ویلاسازی منجر شد. هیات دولت با بررسی پیشنهادی که تیر ماه سال ۹۴ در شورای عالی شهرسازی و معماری کشور مطرح و در قالب طرح مطالعاتی ۹ ماهه برای «چگونگی پاسخ به تقاضای گردشگری ساخت ویلا» تدوین شد، اخیرا در مصوبه‌ای حاوی ۷ تکلیف جدید برای ۴ وزارتخانه و یک سازمان دولتی، راهکارهای عملیاتی نجات شمال از جنون جنگل‌خواری را ابلاغ کرد. گزارش «دنیای اقتصاد» از متن این مصوبه که آخرین روز کاری هفته گذشته در کانال تلگرامی اعلام مصوبات هیات دولت منتشر شد، حاکی است: دولت در ازای ممنوعیت تخریب و تغییر کاربری اراضی جنگلی (زمین‌های سبز و کشاورزی) شهرها و روستاهای سه استان گیلان، مازندران و گلستان، به منظور جلوگیری از روند پرآسیب سرکوب تقاضای ویلاسازی در استان‌های شمالی، یک بازار رسمی با طراحی دو مسیر قانونی برای پاسخ به تقاضای واقعی (غیرسوداگرانه) در این حوزه، تعریف کرده است.

بر اساس مصوبه هیات دولت، دو وزارتخانه راه و شهرسازی و جهاد کشاورزی موظف شده‌اند «اراضی ملی و دولتی مستعد احداث دهکده‌ها و شهرک‌های گردشگری» را ظرف ۶ ماه، شناسایی کرده و با هماهنگی شورای عالی شهرسازی و معماری کشور نسبت به «اعلام عمومی» موقعیت این اراضی، اقدام کنند. استفاده از ظرفیت «اراضی مجاز به شهرک‌سازی» به‌عنوان مسیر اول راه‌اندازی بازار رسمی ساخت ویلا در شمال، در عمل، تقاضای مربوط به تامین محل اقامت ناپیوسته در استان‌های شمالی –متقاضیان ساخت و خرید خانه دوم در شمال- را پاسخ می‌دهد. در قالب مسیر دوم رسمیت‌بخشی به بازار ویلاسازی، زیرمجموعه‌های دو وزارتخانه کشور و راه و شهرسازی -مطابق بند دیگری از مصوبه هیات دولت- موظف شده‌اند سیاست «افزایش تراکم ساختمانی» در زمین‌های مجاز به ساخت و ساز در استان‌های شمالی را جایگزین گسترش افقی مناطق سکونتی کنند. این دو مسیر، معضل کمبود اراضی غیرسبز و مجاز به ساخت و ساز در شمال کشور را تا حدودی، برطرف می‌کند و از آن مهم‌تر، با هدایت تقاضای واقعی از محدوده اراضی ممنوعه به محدوده مجاز به ساخت، زمینه تشدید تقاضای سوداگرانه جنگل‌خواری نیز مهار می‌شود.

بررسی‌های «دنیای اقتصاد» از ابعاد جنون جنگل‌خواری در شمال کشور که بخش اعظم آن متوجه روستاها و شهرهای استان مازندران است، نشان می‌دهد: به رغم برخوردهای لفظی و عملیاتی دستگاه‌های مسوول حفاظت از زیست‌بوم شمال کشور، «جنگل‌خوارها در نقاط توریستی و مقاصد برتر مسافران شمال همچنان مشغول کارند!»

مشاهدات میدانی از برخی روستاهای حد فاصل شهرهای شمالی در پای کوه‌های مشجر (مملو از پوشش گیاهی) حکایت از تداوم جنگل‌خواری به قصد ساخت و سازهای ویلایی دارد. در این مناطق، قسمت‌هایی از کوه با قطع درختان، از سبزینگی خالی شده است. بررسی‌های «دنیای اقتصاد» با استناد به آمارهای رسمی تایید‌کننده مشاهدات میدانی، مشخص می‌کند: مکان عمده ویلاسازی‌ها در استان‌های شمالی، «روستاهای حد فاصل شهرهای اصلی شمال» هستند که برخلاف تصور «نیاز جمعیت محلی»، عامل کلیدی حجم انبوه ساخت و سازهای ویلایی در شمال را «تقاضای خانه دوم» تشکیل داده است. در استان مازندران، شتاب ساخت و ساز طی ۱۰ سال اخیر، دست‌کم ۴ برابر رشد جمعیت شهرها و روستاهای این استان بوده است. کل واحدهای مسکونی (آپارتمانی و ویلایی) استان مازندران در فاصله سال‌های ۸۵ تا ۹۵، رقمی معادل ۵۱‌درصد رشد داشته و از ۷۰۰ هزار واحد، اکنون به یک‌میلیون و ۵۵ هزار واحد رسیده است. اما جمعیت استان مازندران در همین فاصله زمانی ۱۰ ساله، فقط ۱۲ درصد رشد کرده و از ۲میلیون و ۹۲۳ هزار نفر به ۳ میلیون و ۲۸۳ هزار نفر رسیده است.

به این ترتیب، بخش زیادی از موجودی مسکن استان مازندران، در قالب «خانه دوم» یا شهرک‌های مسکونی خصوصی و دولتی، برای اقامت‌های ناپیوسته و چند روز در سال، طی این مدت ایجاد شده است. یک آمار دیگر که اطلاعات مکمل درباره ساخت و سازهای غیرمجاز در شمال (ساخت در اراضی ممنوعه روستاهای جنگلی) محسوب می‌شود، به «نسبت خانه‌های روستایی به کل واحدهای مسکونی استان مازندران» مربوط است. در فاصله سال‌های ۹۰ تا ۹۵، کل موجودی مسکن روستایی کشور ۴ درصد افزایش پیدا کرده است به‌طوری که در حال حاضر از ۲۲میلیون و ۸۰۰هزار واحد مسکونی تحت سکونت خانوارها در کل کشور، ۴ میلیون و ۳۷۷ هزار واحد، در روستاها قرار دارد. اما طی ۵ سال گذشته، واحدهای مسکونی در روستاهای مازندران، ۱۱درصد افزایش یافته است که به معنای رشد معادل دو برابر میزان رشد عرضه مسکن روستایی در کل کشور است. ۴۳ درصد کل واحدهای مسکونی استان مازندران در روستاها قرار دارد. این نسبت در کشور، کمتر از ۲۴ درصد است. به گزارش «دنیای اقتصاد»، تعداد خانه‌های خالی در شمال کشور، نقش تقاضای اقامت ناپیوسته –تقاضای غیربومی- در ویلاسازی‌ها را مشخص می‌کند و علت شیب ۴ برابری رشد عرضه مسکن در مقایسه با رشد جمعیت در استان مازندران را روشن می‌سازد. تعداد خانه‌های خالی در استان مازندران طی ۵ سال گذشته، ۴۶ درصد افزایش پیدا کرده و به ۱۰۲ هزار واحد رسیده است. در حال حاضر از هر ۱۰ خانه در استان، یک خانه، خالی از سکنه است. نرخ رشد خانه‌های خالی که به اندازه نرخ رشد خانه‌ خالی در تهران (۴۹ درصد) است، بیانگر حجم قابل توجه تقاضای ویلاسازی به قصد اقامت موقت از طرف گردشگران شمالی می‌تواند باشد که در صورت بی‌توجهی به این نوع تقاضا، تداوم تامین آن از مسیر جنگل‌خواری می‌تواند اختلالات زیست‌محیطی در شمال کشور و به تبع آن، در سایر استان‌های مجاور را تشدید کند. کارشناسان محیط‌زیست با تاکید بر اینکه مساحت جنگل‌ها از ۱۸ میلیون هکتار به ۱۴میلیون هکتار کاهش پیدا کرده، وضعیت فعلی اراضی سبز جنگلی در شمال کشور را نامناسب و نامطلوب و در عین حال در معرض خطر ناشی از تغییر کاربری و ساخت و ساز عنوان می‌کنند.

برخی کارشناسان نیز درباره خطر انحراف مصرف وام مسکن روستایی، هشدار می‌دهند و این تسهیلات که حداقل معادل ۲۰ میلیون تومان برای ساخت یک واحد مسکونی است را محرک ساخت خانه‌های دوم به اسم خانه روستایی می‌دانند.

وزارتخانه‌های جهاد کشاورزی، راه و شهرسازی، کشور و دادگستری و همچنین سازمان حفاظت محیط زیست و بنیاد مسکن به‌عنوان متولی مسکن روستایی، براساس مصوبه جدید هیات دولت مکلف شده‌اند، ضمن حمایت و پشتیبانی از بازار رسمی عرضه زمین ویلایی در استان‌های شمالی و افزایش ارتفاع ساخت و سازها (عمودی‌سازی به جای توسعه افقی شهرها و روستاهای شمالی)، یکسری اقدامات کنترلی و محدود‌کننده برای مهار جنگل‌خواری انجام دهند. از جمله این اقدامات، بازنگری در طرح‌های هادی روستاها است تا از این طریق، ضوابط ساخت و ساز در روستاهای شمال، مشمول دست کم دو خط قرمز مربوط به «منع ویلاسازی در اراضی سبز» و «منع ساخت یک طبقه» شود. مطابق ماده ۲ مصوبه هیات دولت، دستگاه‌های مخاطب این مصوبه باید برای جلوگیری از تخریب و تغییر کاربری اراضی شمال کشور، به گونه‌ای از ظرفیت‌های قانونی در اختیار استفاده کنند که فرآیند تخریب محیط زیست متوقف شود. در این چارچوب، باید کارکنان دستگاه‌های مسوول، پایش شوند و تخلفات احتمالی آنها به هیات‌های رسیدگی به تخلفات اداری گزارش شود.

استانداران سه استان شمالی نیز ماموریت دارند برای ضمانت‌بخشی به تکالیف این مصوبه، روند رسیدگی به تخلفات ساختمانی را در کمیسیون‌های ماده ۱۰۰ اصلاح کنند تا امید جنگل‌خوارها و سازنده‌های ویلاهای غیرمجاز به پرداخت جریمه برای اخذ پایان کار، از بین برود و بازدارندگی در این مسیر به‌وجود بیاید. همچنین در قالب مصوبه هیات دولت، یک کارگروه ویژه با مسوولیت وزیر کشور و عضویت دستگاه‌های مخاطب این مصوبه، برای هماهنگی و اقدام موثر و حرفه‌ای در مسیر مهار جنگل‌خواری در شمال کشور، تشکیل می‌شود. در متن مصوبه هیات دولت برای مهار ویلاسازی روی اراضی سبز، «ممنوعیت صدور انشعاب آب و برق برای ساخت و سازهای غیرمجاز» است. اخیرا در برخی شهرهای شمالی پرجاذبه برای سفر و پرکشش برای ویلاسازی، بنرهایی در جلوی شهرک‌های مسکونی در حال ساخت نصب شده که متن آن از «اسم‌نویسی برای ارائه خدمات زیربنایی به ویلاهای فاقد جواز» حکایت دارد. امید می‌رود، مصوبه هیات دولت، این مسیر را نیز مسدود کند.

منبع:دنیای اقتصاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۶ ، ۰۷:۵۹
پیمان صاحبی


تاکنون افزایش دمای ایران از متوسط جهانی بالاتر بوده | سناریوهای تغییر اقلیم ایران

 

نیو صدر- گرم شدن کره‌زمین کم کم اثرات خود را  در زندگی بسیاری از مردم در مناطق و کشورهای مختلف آسیب نشان می‌دهد، این آسیب اگرچه در برخی مناطق شدیدتر است اما برای بررسی پیامدهای این پدیده در کشورهای مختلف نیز تحقیقات فراوانی انجام شده است.

آنچه در حال حاضر بیش‌از پیش به چشم می‌آید این است که پیامدهای تغییراقلیم در ایران هم شدید است، به شکلی که سرعت افزایش دما در ایران نسبت به دیگر کشورها سریع‌تر است. برای پی بردن به پیامدهای این پدیده در ایران و روش مواجهه با آن مصاحبه‌ای با دکتر علیرضا مساح، دانشیار دانشگاه تهران و مسئول بخش آسیب‌پذیری و انطباق تغییراقلیم در گزارش سوم ایران به سازمان ملل داشتیم.


در طول  چند دهه گذشته دمای کره زمین افزایش پیدا کرده، این وضعیت در حال حاضر برای ایران چگونه است؟

دمای کره زمین در 40 سال گذشته، یعنی از سال 1354 تاکنون حدود 1 درجه افزایش پیدا کرده است ، از آن سال برای ایران این افزایش دما حدود 1.5 درجه سلسیوس بوده. به عبارتی تاکنون افزایش دمای ایران نسبت به افزایش دمای کره زمین بیشتر بوده، همچنین باید توجه کنیم  که  افزایش دمای کمینه بیش از دو برابر افزایش دمای بیشینه بوده است.

در رابطه با آینده شرایط به چه نحوی می‌شود؟

ببینید برای اینکه پیش بینی کنیم دمای کره‌زمین در آینده به چه میزان افزایش پیدا می‌کند باید 2 مسئله را توضیح دهیم؛ یکی اینکه ما یک بحث پیش بینی هواشناسی داریم یک بحث سناریو سازی تغییراقلیم.  اگر بحث پیش بینی باشد احتمال  اتفاق افتادن بالا خواهد بود.  و این پیش بینی‌های هواشناسی حداکثر شرایط دما یا بارش  را تا 10 روز آینده مشخص می‌کنند.

اما در بحث‌های مربوط به تغییراقلیم ما افق‌ها بالای 10 سال تا 100 سال را می‌بینیم و این احتمال واقعی بودن پیشبینی‌ها را کاهش می‌دهد که در واقع اسم این کار را سناریو سازی می‌گذاریم.

چه سناریوهایی در رابطه با تغییراقلیم در آینده برای ایران و کره زمین وجود دارد؟

برای مشخص شدن میزان دما و پیامدهای آن برای کره‌زمین در آینده باید ببینیم وضعیت انتشار گازهای گلخانه‌ای در آینده چه مقدار است تا بتوانیم بر اساس میزان گازهای گلخانه‌ای، متغیرهای اقلیمی از جمله دما و یا بارش را سناریو سازی کنیم.

ببینید 4 سناریو برای میزان انتشار گازهای گلخانه‌ای در آینده وجود دارد که می‌توان آنها را به 3 دسته تقسیم کنیم؛ برای وضعیت میزان گازهای گلخانه­ای  در انتهای قرن 21 یک سناریو بدبینانه داریم، یک سناریو خوشبینانه و یک سناریو متوسط. الان میزان گازهای گلخانه موجود در جو کره زمین 410 قسمت در میلیون است، این در حالی است که از 650هزار سال پیش تا سال 1950 میزان گاز دی‌اکسد کربن در جو معمولا  بین250 تا 300 قسمت در میلیون در نوسان بود ه  و هیچوقت از 300 قسمت در میلیون بیشتر نمی‌شد.

ولی از سال 1950 به بعد میزان گازهای گلخانه‌ای موجود در جو شروع به افزایش کرد و الان بر اساس آمار ماه پیش میزان دی‌اکسید کربن موجود در جو 410 قسمت در میلیون است.

طبق سناریوهایی که گفتید این میزان به چقدر می‌رسد؟

از الان تا سال 2100، بر اساس سناریو خوشبینانه میزان گازهای گلخانه‌ای به  حدود 450 قسمت در میلیون می‌رسد، بر اساس سناریو متوسط میزان گازهای گلخانه‌ای به حدود 600 می‌رسد بر اساس سناریو بدبنانه هم که بر اساس آن کشورها میزان انتشار خود را اصلا کاهش نمی‌دهند، میزان گاز دی اکسید کربن در جو تا سال 2100 به 1250 قسمت در میلیون می‌رسد.

حالا بر اساس سناریو متوسط دمای ایران چقدر افزایش پیدا می‌کند؟

در تحقیقات آینده به 3 دوره 20 ساله تبدیل شده است، 20 سال ابتدایی سال 2016 تا 2035 است، 20 سال میانی سال‌های 2046 تا تا 2065 است و 20 سال پایانی هم 2081 تا 2100 است.  بر اساس سناریو متوسط در میانگین دما 20 سال ابتدایی دمای ایران حدود 1 تا 1.5 درجه نسبت به میانگین دمای سال 1985 تا سال 2006 افزایش پیدا می‌کند؛ یعنی اگر ما میانگین دما را از سال 2016 تا 2045 بررسی کنیم متوجه می‌شویم که از میانگین دما از  سال‌های 1985 تا 2004، 1.5 درجه بیشتر است.

برای 20 سال میانی قرن، این میزان 3 تا 4 درجه است، برای 20 سال انتهایی قرن هم دمای کشور ما بین 4 تا 5 درجه سلسیوس افزایش پیدا می‌کند که تبعات بسیار زیادی دارد، مثلا شما فرض کنید دمای اهواز که 52 درجه است به 56 یا 57 درجه برسد که اثرات منفی بسیار نامطلوبی دارد.

در رابطه کره زمین شرایط چطور است؟ آیا دمای کره زمین هم به همین میزان افزایش پیدا می‌کند؟

ببینید در رابطه با دمای کره زمین شرایط متفاوت است. یعنی میزان افزایش دما در نقاط مختلف کره زمین متفاوت بوده وبیشترین افزایش مربوط به نواحی قطب شمال است ، بر اساس سناریو متوسط گازهای گلخانه­ای، دمای کره زمین در 20 سال 2016-2035 حدود 1.2 در 20 سال میانی  4/1 درجه افزایش پیدا می‌کند. در دوره انتهایی هم دمای کره زمین حدود   8/1درجه افزایش پیدا می‌کند. این یعنی بر اساس سناریو متوسط تا انتهای قرن دمای ایران دقیقا دو برابر دمای میانگین کره زمین افزایش پیدا می‌کند.

حتی شرایط در نواحی قطب شمال هم  بدتر است، افزایش دما در آن منطقه بسیار بیشتر از  ایران است و به 7 درجه تا 9 درجه افزایش نیز می‌رسد.

این افزایش دما تا الان چه تاثیری بر میزان بارندگی کشورمان و جهان داشته است؟

ببینید،اگر 40 سال اخیر را در نظر بگیریم میزان بارندگی در کل زمین آن چنان تغییری نکرده است و روند افزایشی یا کاهشی معنی داری نداشته است. در ایران هم با اینکه دما افزایش پیدا کرده میزان بارش سالانه در کشور ما تغییر آن چنانی نداشته است، در واقع در بعضی مناطق میزان بارش کم شده است اما این میزان در 40 سال اخیر تغییر آنچنانی نداشته است. مثلا در 40 سال اخیر در غرب کشور بیشترین کاهش باران را داشتیم و میزان بارش حدود 12 میلیمتر کاهش پیدا کرده است ولی در کل در برخی مناطق مرکزی کشور هم بارندگی افزایش پیدا کرده است (البته به مقدار کم حدود 1 میلیمتر در 40 سال اخیر)، پس به طور کلی تغییراقلیم بر بارش در ایران و جهان اثرات معنی داری نداشته است.

در آینده چطور، آیا این روند تغییری می‌کند؟

در آینده در مناطق استوایی و عرض­های جغرافیایی بالا در هر دو نیمکره شمالی و جنوبی و قطبها  بارش‌ها افزایش پیدا می‌کند ولی در مناطق با عرض­های جغرافیایی متوسط (مانند ایران)  ولی باید توجه داشت که در کل افزایش و یا کاهش بارش‌ها تا 20 درصد خواهد بود.  

پس می‌توانیم بگوییم تغییراقلیم تا الان تاثیری روی میزان بارندگی ایران نداشته است ولی در آینده چنین اتفاقی می‌افتد؟

بله ولی باید توجه کنیم که تغییرات بارش در ایران بیش از 10 درصد نخواهد بود، حتی در برخی مناطق هم افزایش بارش خواهیم داشت که حداکثر به 5 درصد می‌رسد. پس به طور کلی ما انتظار داریم که یا میزان بارندگی در ایران تغییر نکند یا اگر هم تغییر کرد، کاهش 5 تا 10 درصدی باشد.

در این صورت چرا برخی می‌گویند برخی مناطق خشک می‌شوند وقتی تغییراقلیم هیج تاثیری روی میزان بارندگی ندارد؟

ببینید پیامد اصلی تغییراقلیم همان افزایش دما است، این افزایش دما باعث افزایش میزان تبخیرو تعرق در ایران می‌شود که این منجر به کاهش میزان روان آب‌های ایران می‌شود. به گونه‌ای که حتی اگر 5 تا 10 درصد افزایش بارش نیز داشته باشیم باز هم میزان روان آب‌های سطحی و زیرزمینی ما کاهش پیدا می‌کند.

آیا میزان دقیقی از کاهش منابع آبی ایران طبق سناریوهای مختلف وجود دارد؟

برای اینکه به این سوال پاسخ دهیم باید شبیه‌سازی‌هایی انجام شود، شبیه‌سازی‌هایی در این رابطه انجام شده است ، اما به طور حدودی تا 20 سال آتی در برخی از مناطق غربی و جنوب غربی 15 تا 20 درصد هم کاهش روان آب خواهیم داشت،

از دیگر پیامدهای تغییراقلیم بگویید؟

ببینید پیامدهای تغییراقلیم را باید به چندین بخش تقسیم کنیم، بخشی از پیامدها درباره وضعیت آب است، بخشی درباره انرژی است پیامدهای دیگر هم درباره کشاورزی، جنگل و مراتع، سواحل، اکوتوریسم، بهداشت  و اقتصاد است.

برای اینکه بفهمیم تاثیرات تغییر اقلیم بر هر کدام از بخش­ها  در کشور ما چیست باید کار پژوهشی انجام دهیم ولی ما هنوز چنین کاری را در کشور به طور کامل انجام نداده‌ایم... البته به طور جزئی در برخی مناطق اینکار انجام شده است ولی در رابطه با کل کشور نمی‌توان اطلاعات دقیقی ارائه داد.

از پیامدهای تغییراقلیم در مناطقی که روی آنها تحقیقاتی انجام شده است بگویید.

برای بررسی پیامدهای تغییراقلیم از طرف سازمان ملل پروژه‌ای در  بر منطقه زاگرس مرکزی انجام دادیم، که البته این پروژه بیشتر کیفی بود نه کمی. در زاگرس با افزایش دما منابع آب منطقه کم می‌شود رطوبت خاک کاهش پیدا می‌کند. آتش‌سوزی‌ها در منطقه افزایش پیدا می‌کند، الان علت بیش از 80 درصد آتش‌سوزی‌ها در جنگل‌های زاگرس علل انسانی دارد و حدود 20 درصد طبیعی است، ولی تغییراقلیم باعث افزایش این 20 درصد خواهد شدند. افزایش آتش‌سوزی جنگل‌ها ‌می‌تواند بر آلودگی هوا، آلودگی آب و تغییراکوسیستم تاثیر بگذارد.

 یکی دیگر از حوزه های موثر از تغییر اقلیم  بحث سازه‌های شهری است. با تغییراقلیم امکان افزایش سیلاب‌ها و خشکسالی‌های ما وجود دارد و این مستقیم یا غیرمستقیم می‌تواند سازه‌های شهری را در منطقه زاگرس مورد تهدید قرار دهد.

همچنین با افزایش جمعیت و تغییراقلیم آب‌های زیرزمینی در زاگرس کاهش پیدا می‌کند که این باعث فرونشست زمین می‌شود.

یعنی منابع آب هم در این منطقه نحت تاثیر قرار می‌گیرند؟

قطعا،  کاهش کیفی و کمی منابع آب در زگرس مرکزی در دوره­های آتی قابل پیش بینی است. با کاهش باران و روان آب میزان منابع آبی در این منطقه کاهش پیدا می‌کند. در برخی مواقع کیفیت آب هم در زاگرس مرکزی کاهش پیدا می‌کند.

جالب است بدانید در این منطقه در آینده بهداشت عمومی هم آسیب می‌بیند، چون افزایش دما می‌تواند باعث افزایش بعضی از بیماری­های موجود در آب و هوا  شود.  افزایش دما همچنین می‌تواند منجر به ایجاد موج‌های گرمایی در برخی از مناطق ایران شود که این پیامدهای اقتصادی در سطح کشور دارد.

حال کمی از شرایط جنوب کشور بگویید، در تحقیقی گفته شده بود که طبق سناریو خاصی از تغییراقلیم در سال 2100 دما در برخی مناطق در حدی بالا می‌رود که برخی مناطق غیرقابل زندگی می‌شود آیا این موضوع واقعیت دارد؟

ببینید، در 20 سال انتهای قرن حاضر (یعنی سال 2081 تا سال 2100)، شبیه‌سازی‌هایی حاصل از 39 مدل  اقلیمی انجام شده و بر اساس سناریو بدبینانه نشان داده شده است که نه تنها در خاورمیانه بلکه در اکثر مناطق دنیا بالای 5 یا 7 درجه افزایش دما داریم. پس فقط ما نیستیم که تحت تاثیر این موضوع قرار می‌گیریم.

گفته می‌شود با آب شدن یخ‌های قطبی و افزایش ارتفاع اقیانوس‌ها امکان به زیر آب رفتن جزایر زیادی وجود دارد، شرایط در جنوب و شمال ایران چطور است؟

از سال 1870 تا الان میزان افزایش میانگین ارتفاع آب دریا‌های کره زمین حدود 25 سانتی سانتر بوده، در آینده اما بر اساس سناریوهای مختلف تا انتهای قرن حاضر ما بین 50 تا 100 سانتی‌متر افزایش در ارتفاع آب دریاهای کره زمین داریم. اما بر اساس مطالعاتی که انجام دادیم نشان داده شده است که سطح آب خلیج فارس و دریای عمان تا سال 2050 حدود 30 سانتی متر و تا سال 2100 حدود 80 سانتیمتر افزایش خواهد یافت.

در چند سال اخیر در شمال کشور هم میزان سیل‌ها افزایش پیدا کرده است که برخی آن را متناسب با تغییراقلیم می‌دانند، این وضعیت در آینده بدتر نمی‌شود؟

ببینید  تغییرات سیلاب در یک منطقه فقط به بارش بستگی ندارد.  بلکه  عوامل دیگری نظیر تغییر کاربری اراضی نیز نقش بسزائی در تغییرات سیلاب دارد.  مثلا در یک منطقه جنگلی که خاک مرطوب هم باشد به راحتی جلوی سیل گرفته می‌شود ولی با تغییر کاربری اراضی شرایط تغییر می‌کند. ولی با کاهش رطوبت خاک و همچنین بایر شدن مناطق جنگلی قطعا افزایش شدت سیلابها را خواهیم داشت.

ببینید من گفتم در 40 سال اخیر میزان بارش میانگین در کشور آنچنان تغییری نکرده ولی تغییراتی در بارش‌های سنگین به وجود آمده است، در برخی مناطق هم در رابطه با این نوع بارش‌ها افزایش داشتیم ولی افزایش زیادی نبوده است.

ولی در شمال کشور ما مثلا در گیلان میزان بارش‌های سنگین ما در 40 سال اخیر افزایش معنی داری پیدا کرده است، ولی نمی‌توان گفت تغییراقلیم به تنهایی عامل ایجاد افزایش سیلاب در چند دهه اخیر بوده است.

چه میزان از علل این سیلاب‌ها تغییراقلیم بوده؟

برای پاسخ دادن به چنین سوالی باید پژوهش‌های دقیق‌تری انجام شود ولی قطعا می‌توانیم بگوییم تغییراقلیم یکی از عوامل این سیلاب‌ها هست، چون با افزایش دما مقادیر بارش‌های سنگین افزایش پیدا کرده است. ولی اینکه سهم تغییر اقلیم چقدر بوده است احتیاج به بررسی های دقیقتری است.

با توجه به این حرفی که می‌زنید اگر دریاچه ارومیه احیا شود باز هم امکان خشک شدن آن وجود دارد؟

ببینید تا اینجا درباره دو عامل دما و بارش صحبت کردیم ولی از چیزی که من بیشتر از تغییراقلیم از آن می‌ترسم نقش افزایش بی‌رویه برداشت‌ها از منابع آب کشور به همراه حمکرانی اشتباه است.

یعنی شما می‌گویید ما باید خودمان را با گرم شدن کره‌ی زمین تطبیق کنیم؟

دقیقا، من همیشه تاکید می‌کنم نباید فقط بگوییم تغییراقلیم باید بگوییم تغییراقلیم به علاوه سوء مدیریت، تغییراقلیم به علاوه افزایش بی‌رویه برداشت، تغییراقلیم به علاوه توسعه ناپایدار، تغییر اقلیم و پایین بودن بهره­وری آب و ... اینها همگی باهم باعث ایجاد بحران می‌شوند ولی لزوما گرم شدن کره زمین در همه جا باعث بحران نمی‌شود.

به عنوان نمونه ای از سازگاری خوب و خودجوش مردم می توان به روستای کمشچه در شمال غرب اصفهان اشاره کرد.  در این  روستا (که از سال 1381 بعنوان شهر شناخته شد) در بین سال های 1371 تا 1375 همه چاه ها به دلیل برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی خشک شدند. مردم در آن منطقه کشاورز بودند، آنها دو راه حل داشتند؛ یکی مهاجرات بود و دیگری  سازگار شدن با شرایط بوجود آمده . آنها راه دوم را انتخاب کردند و شروع به وارد کردن گندم از مناطق اطراف و تولید نان کردند، در این شهر در حال حاضر 300 واحد کارگاه نانوایی وجود داشته و شهر نان ایران لقب گرفته است. حال این شهر نه تنها به شهرهای ایران نان صادر می‌کند بلکه صادراتی به کشورهای همسایه هم دارد. جالب توجه اینکه در این شهر معضل بیکاری وجود ندارد.

منبع:خبرآنلاین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۲۶
پیمان صاحبی


 

میکروب شیرابه ها ۴۰ هزار برابر زباله های معمولی است

بنا به نظر کارشناسان در هر میلی گرم شیرابه زباله ها بیش از ۱۰۰ میلیون باکتری مضر موجود است که عامل انتقال بیش از ۱۱۸ نوع بیماری حاد است که سلامت انسان و محیط زیست را به شدت تهدید می کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایمنا، امروزه هر انسان تحصیل کرده و آگاهی که او را دغدغه ای هرچند اندک نسبت به آینده نگری و مآل اندیشی نوع بشر باشد به نیکی آگاه است که در دورانی پای به عرصه وجود نهاده که تمدن پر ادعای انسان، زمین را با مخاطرات بس جدی و هولناکی به چالش طلبیده است.

برای به دست آوردن تصوری از میزان آلودگی و مسمومیتی که در شیرابه موجوداست کافی است بگویم که میزان میکروب های موجود در شیرابه بالغ بر ۴۰هزار برابر زباله های معمولی است و حتی حل شدن چند قطره از آن در هر آبی بسان آزاد شدن یک بمب میکروبی خطرناک است که عامل سرایت انواع بیماری ها به انسان و دام و گیاه می باشد.

بر اساس پژوهش های صورت گرفته فقط یک لیوان شیرابه قادر است یک درخت تناور را بطور کامل از ریشه بخشکاند.

در رابطه با آلودگی آب های زیرزمینی و امکان نفوذ شیرابه به داخل آنها همواره باید قدرت تصفیه پذیری و رفع آلودگی در هنگام حرکت شیرابه از لایه های مختلف زمین را مد نظر قرار داد، چرا که قدرت خود پالایی سفره آب های زیر زمینی به سبب جریان آهسته آن چندین برابر کمتر از آب های جاری در سطح است.

۸۰ درصد پسماندهای شهر اصفهان رطوبت دارند

مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان در گفتگو با خبرنگار «ایمنا» می گوید: روزانه در شهر اصفهان حدود ۱۰۰۰ تن پسماند شهری جمع آوری می شود که از این ۱۰۰۰ تن حدود ۶۰ درصد آنها مواد آلی است و این پسماندها ۸۰ درصد رطوبت دارند.

امیر حسین کمیلی می افزاید: رطوبت یعنی چیزی که قابلیت دارد به صورت شیرابه از پسماند شهری خارج یا تبخیر شود، بخشی از این رطوبت در مراحل پردازش و فعالیت هایی که انجام می شود در کارخانه تولید کود آلی و پردازش پسماند در مجاورت هوا قرار می گیرد و تبخیر می شود.

وی ادامه می دهد: بخشی از این رطوبت و شیرابه در ریجکت باقی می ماند و همراه با ضایعات دفع می شود و بخش دیگری از رطوبت در کود است.

مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان با اشاره به اینکه ماده آلی که تبخیر نمی شود و به صورت شیرابه از خطوط و لاین هایی که درون آنها ماده آلی ریخته شده جاری می شود، در مجاورت هوا طی چند ماه کود به بلوغ می رسد، اظهارمی کند: این شیرابه ها در لاگون هایی جمع آوری (لاگون ها فضاهای بزرگ مستطیل شکلی هستند که عایق گذاری شده اند تا شیرابه ها به زمین نفوذ پیدا نکنند) و در حال حاضر به روش تبخیری مدیریت می شوند.

وی تصریح می کند: آن مقدار رطوبت و آبی که در منازل در سطل های زباله تولید می شود و در پسماندهای شهری موجود است، «آب زباله ها» هستند و هنوز عنوان «شیرابه» را نمی توان به آنها اطلاق کرد؛ اما این آب زباله ها اگر درون پسماندها مواد سمی و خطرناک وارد شود تبدیل به شیرابه بسیار خطرناک می شود.

کمیلی تاکید می کند: این مواد سمی شامل باطری های از کارافتاده و کوچک است که عموما به سطل زباله انداخته می شود و البته این اقدام بسیار خطرناک است چون در تولید این باطری ها فلزات سنگین و مواد سمی به کار رفته است.

وی اضافه می کند: با توجه به اینکه در تولید ضایعات الکتریکی و الکترونیکی فلزات سنگین و مواد سمی بکار رفته است، به محض اینکه در زباله قرار گیرد، کم کم تجزیه می شود و مواد سمی و فلزات سنگین وارد پسماندها شده و آب زباله ها را تبدیل به شیرابه می کند که بسیار بسیار برای محیط زیست مضر است و می توان گفت روشی برای مدیریت آن وجود ندارد.

شهروندان مواد سمی و خطرناک را وارد زباله های شهری نکنند

مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان خاطرنشان می کند: اولین درخواست ما برای کنترل شیرابه های خطرناک این است که شهروندان به هیچ وجه مواد سمی و خطرناک را وارد زباله های شهری نکنند.

وی با اشاره به اینکه مواد آرایشی غیر قابل استفاده، داروها، پانسمان و تزریقات و مواد تیز و برنده را هم نباید وارد زباله کرد، می گوید: شهروندان باید تفکیک از مبدأ را رعایت کنند به این معنا که مواد آلی را از مواد قابل بازیافت جدا کنند.

به گفته کمیلی، مواد آلی منشاء طبیعی دارند مثل انواع میوه جات، سبزیجات و اضافه مانده های مواد غذایی که می توانند اگر ماده خطرناک وارد آنها نشود، به راحتی به طبیعت بازگردند.

وی با بیان اینکه در فصل تابستان این مواد آلی پرآب یا به قولی آبکی هستند، اظهار می کند: باید دقت کرد که مواد آلی آبگیری شوند به عنوان مثال برای ریختن تفاله چای به سطل زباله، نباید قوری را درون سطل همراه با چای داخل آن خالی کرد بلکه اول باید در آب چکان خالی و تفاله های چای بدون آب را وارد سطل زباله شود یا هندوانه و خربزه را بدون آب وارد سطل زباله کنند.

مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان می افزاید: اگر زباله ها آبگیری شوند، هم حجم زباله افزایش می یابد، هم بوی آن بیشتر می شود و از خطرات شیرابه ها جلوگیری شده است و بی شک شهروندان اگر رعایت کنند این مشکلات حل می شود.

وی با اشاره به اینکه مهمترین برنامه سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان برای مدیریت شیرابه ها این است که مدیریت بخش آلی در هاضم های بی هوازی انجام شود تا از ماده آلی پسماند بتوانیم برق و کود مرغوب استحصال کنیم، یادآور می شود: مدیریت این بخش در هاضم های بی هوازی کامل تر و علمی تر انجام خواهدشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۹
پیمان صاحبی

"مدیریت نادرست آب" علت خشک‌شدن دریاچه عباس‌آباد

خشک شدن کامل دریاچه‌ عباس‌آباد که در فهرست یونسکو ثبت ملی شده است، نشان از وقوع یک تنش آبی و ناکارآمدی در مدیریت منابع آبی شمال کشور دارد.


به گزارش سلامت نیور به نقل ار ایلنا، دریاچه عباس‌آباد در نزدیکی شهر بهشهر واقع شده و در میان جنگل‌های مازندران یکی از دیدنی‌ترین مناظر ایران محسوب می‌شود. این دریاچه در سال ۹۰ به همراه ۸ باغ ایرانی در فهرست یونسکو ثبت ملی شده است و از جاذبه‌های گردشگری استان مازنداران است. با این حال در پی خشکسالی، برداشت بیش از اندازه آب به منظور مصارف کشاورزی و مدیریت نامناسب آب این دریاچه منحصر به‌فرد به طور کامل خشک شده است.

آب دریاچه به منظور تامین آب زراعی تخلیه شد
زمان رضا احمدی، رئیس اداره محیط زیست شهرستان بهشهر با تایید خبر خشک شدن دریاچه عباس‌آباد در تشریح علت آن گفت: در سنوات قبل آب این دریاچه برای تامین آب کشاورزی استفاده می‌شد، اما از آنجایی که ورودی آب به دریاچه خوب بود، هرگز با خشکسالی مواجه نمی‌شد. در سال جاری به دلیل خشکسالی و کاهش میزان بارندگی، آبگیری دریاچه کامل نبوده است.
رضا احمدی ادامه داد: آب دریاچه به منظور تامین آب زراعی تخلیه شده و رودهایی که به سمت دریاچه هدایت می‌شوند نیز خشک شده است. در نتیجه دریاچه عباس آباد به طور کامل خشک شده است.
رئیس اداره محیط زیست شهرستان بهشهر با اشاره به اینکه مدتی است در حال آبگیری دریاچه هستند، افزود: البته متولی این امر امور آب منطقه‌ای است و آنها باید جوابگو باشند.
حسینعلی ابراهیمی‌کارنامی، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مازندران، نیز در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا با اشاره به اینکه این دریاچه ۱۰ هکتار وسعت دارد، علت خشک شدن دریاچه را مدیریت نادرست آب عنوان کرد.
ابراهیمی‌کارنامی در تشریح علت خشک شدن دریاچه عباس‌آباد افزود: آب دریاچه در فصل تابستان برای کشاورزی مصرف می‌شود، اما امسال ورودی‌های دریاچه کاهش یافته است. گرم شدن استان مازندران، کاهش بارندگی و مصرف بیش از حد آب موجب شده این دریاچه خشک شود، البته مدتی است خروجی دریاچه را بسته‌اند، اما متاسفانه هنوز آبگیری نشده است.


بیش از اندازه آب از دریاچه‌ها برداشت می‌شود
مدیرکل حفاظت‌محیط‌زیست استان مازندران، آبگیری دوباره دریاچه را منوط به بارش باران دانست و افزود: امسال در بقیه نقاط نیز خشکسالی حاکم است و فقط با مدیریت صحیح منابع آبی می‌توانیم خود را با خشکسالی سازگار کنیم. استان مازندران اکنون هشتمین استان خشکسالی زده و دومین استان کم‌بارش کشور نسبت به میانگین دوره‌ای است. بنابراین این یک تنش آبی است که در دریاچه عباس‌آباد و بقیه دریاچه‌ها نیز شاهد نتیجه آن هستیم و دریاچه الندان در ساری نیز به همین علت خشک شده است.
او در پاسخ به این سوال که آیا برداشت غیرمجاز آب در اطراف دریاچه‌ها تاثیری در خشک شدن دریاچه الندان و عباس آباد داشته است، یا خیر؟ گفت: از دریاچه‌ها بیش از اندازه آب برداشت می‌شود و وظیفه اداره آب این است که روی خروجی آب نظارت دقیق داشته باشد و میزان خروجی و ورودی آب دریاچه را تنظیم کند.
مدیرکل‌حفاظت‌محیط‌زیست‌ استان مازندران نقش وزارت جهاد کشاورزی در برداشت آب دریاچه‌ها برای مصارف کشاورزی را چنین عنوان کرد:‌ نمی‌توان تقصیر را بر گردن وزارتخانه‌ای انداخت، امروز کل دنیا به خصوص کشورهای صنعتی با بحث گرمایش زمین مواجه هستند و فقط ما درگیر آن نیستیم. در حال حاضر کشورهایی همچون ایتالیا و آمریکا نیز درگیر بحث تغییرات اقلیمی هستند، اما شدت و اثرگذاری آن در بخش‌های مختلف متفاوت است. متاسفانه در شمال ایران اثرگذاری تغییرات اقلیمی و گرم شده زمین بسیار مشهود است.


شرایط شمال کشور به علت خشکسالی وخیم است
او ادامه داد: البته وزارت جهاد کشاورزی برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه‌ها می‌تواند نقش مهمی بازی کند و موظف است؛ کشاورزان را در راستای مدیریت منابع آب آموزش دهد. از آنجا که بخش اعظم کشاورزی در شمال کشور به برنج‌کاری اختصاص دارد و برنج کاری آب زیادی مصرف می‌کند، مدیریت آب دارای اهمیت بیشتری است. منتظریم با بارندگی در سال‌های آینده بخشی از این خشکسالی جبران شود.
ابراهیمی‌ کارنامی شرایط شمال کشور را به علت خشکسالی وخیم دانست و افزود: نسبت به سال گذشته شرایط وخیم است و میانگین بارندگی در استان مازندران ۵۰ درصد و نسبت به میانگین دوره‌ای نزدیک به ۳۰ درصد بارندگی کاهش یافته است و باید با توجه به این دوره خشکسالی با منابع آبی‌ برخورد کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۸
پیمان صاحبی


 

مشکل اصلی میانکاله در خشکی است نه دریا

رئیس کمیته ملی و مرجع علمی و فنی کنوانسیون رامسر با تاکید بر اینکه مشکل اصلی در خلیج گرگان و تالاب میانکاله در بالادست حوضه آبریز و در خشکی است نه دریا نسبت به خطاهای احتمالی در لایروبی خلیج گرگان هشدار داد.


مسعود باقرزاده کریمی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه آغاز عملیات اجرایی در خلیج گرگان و تالاب میانکاله باید به بعد از انجام مطالعات موکول شود، تاکید کرد: در شرایط حاضر به لحاظ کارشناسی لایروبی تنگه چپقلی بین خلیج گرگان و دریای خزر را تائید نمی‌کنم چون مطالعات مربوط به این پروژه هنوز تائید نشده است.


لایروبی تالاب میانکاله بدون تعیین شاخص‌های اکولوژیک ممکن نیست
وی با بیان اینکه قبل از ورود به عملیات احیایی در تالاب میانکاله، تعیین سه شاخص تراز، شوری و سهم تالاب از آب شیرین بالادست ضرورت دارد، گفت: تراز عملیاتی میانکاله مشخص نشده است. ما هنوز نمی‌دانیم تالاب به چه میزان آب برای احیا نیاز دارد چون انتقال بیش از حد آب شور دریا به تالاب، تخریب کارکردهای اکولوژیک تالاب را به دنبال خواهد داشت همچنین درجه‌ شوری متعادل در میانکاله و سهم تالاب میانکاله از آب شیرینی که از بالادست می‌آید، هنوز تعیین نشده است.


سازمان حفاظت محیط زیست،مسئول کمیته احیای خلیج گرگان و تالاب میانکاله
رئیس کمیته ملی کنوانسیون رامسر با اشاره به اینکه سازمان حفاظت محیط زیست تاکید دارد که ابتدا باید راهکارهای کوتاه‌مدت را در احیای میانکاله به کار ببندیم، گفت: در جلسه‌ای‌ که ۱۱ مردادماه سال ۹۵ در دفتر معاون اول رئیس جمهور تشکیل شد ضمن ارائه راهکارهای کوتاه‌مدت احیای میانکاله، آقای جهانگیری و اعضای جلسه تائید کردند که سازمان حفاظت محیط زیست مسئولیت کمیته احیای خلیج گرگان و تالاب میانکاله را برعهده دارد بنابراین لازم است بعد از تعیین شاخص‌ها و معیارهای اکولوژیک سه گانه بر اساس نظر این سازمان عمل شود.


بی‌توجهی به کاربری تنوع زیستی میانکاله خسارت‌بار خواهد بود
باقرزاده کریمی از ناهماهنگی بین اعضای کمیته احیای خلیج گرگان و تالاب میانکاله انتقاد کرد و گفت: تاکنون امور مربوط به کمیته احیای تالاب میانکاله به‌درستی پیش نرفته است زیرا دستگاه‌های متولی مشارکت لازم را ندارند. تالاب میانکاله کاربری تنوع زیستی دارد نه دریانوردی بنابراین دستگاه‌هایی که در حوزه دریانوردی مسئولیت دارند نباید رویکردهای اکولوژیک احیای تالاب را نادیده بگیرند.


دیدگاه سازمان حفاظت محیط زیست در مورد لایروبی
رئیس کمیته ملی و مرجع علمی و فنی کنوانسیون رامسر با تاکید بر اینکه سازمان حفاظت محیط زیست در زمینه لایروبی دیدگاه‌های روشنی دارد، گفت: باید بدانیم هدف از لایروبی چیست؟ اگر هدف آوردن آب به تالاب است لایروبی را باید به جریان‌های بالادست تالاب به منظور دستیابی به آب شیرین سوق دهیم تا بعد از آبگیری تالاب «لپو» آب به میانکاله برسد.


دو سناریو برای لایروبی تنگه چپقلی
باقرزاده کریمی نسبت به لایروبی تالاب میانکاله در مسیر غلط هشدار داد و گفت: توپوگرافی بستر تالاب و دریا نشان می‌دهد که لایروبی تنگه چپقلی با دو سناریو مواجه خواهد شد. در سناریوی اول - که محتمل‌تر هم است- کل آب تالاب به دریا تخلیه و تالاب خشک خواهد شد. در سناریوی دوم - که خوش‌بینانه‌ است- هجوم آب دریا به تالاب بدون در نظر گرفتن تراز اکولوژیک و شوری مناسب موجب تخریب کارکردهای اکولوژیک تالاب خواهد شد.
وی تاکید کرد: قصد نداریم تالاب را کلا با آب دریا پر کنیم بلکه می‌خواهیم تالاب را با مخلوطی از آب شیرین بالادست و آب شور دریا پر کنیم. به عبارت ساده‌تر قصد نداریم دریا را توسعه دهیم و تالاب را به بخشی از دریا تبدیل کنیم بلکه می‌خواهیم تالاب حفظ شود؛ تالابی که ترکیبی از آب شور دریا و آب شیرین رودخانه‌ها است.


کشاورزی و آبزی‌پروری بلای جان میانکاله
باقرزاده کریمی با بیان اینکه مشکل اصلی در تالاب میانکاله و خلیج گرگان در بالادست حوضه آبریز و در خشکی است،؛ نه در دریا، تصریح کرد: چندین رودخانه فرعی در این حوضه وجود دارد که در جلگه بالادست میانکاله به صورت آبراهه‌هایی به میانکاله می‌ریزد که در حال حاضر همه آن‌ها به دلیل کشاورزی و آبزی‌پروری قطع شده بنابراین آب شیرین تالاب بسته شده است. زمانی که آب دریا پس‌روی کرد تازه فهمیدیم چه فاجعه‌ای اتفاق افتاده است.
رئیس کمیته ملی و مرجع علمی و فنی کنوانسیون رامسر در پایان با تاکید بر ضرورت حفظ ساختار اکولوژیک میانکاله اظهار کرد: ترکیب آب شور و شیرین تالاب میانکاله توانسته است زیستمندان را حفظ کند و تخم‌ریزی آبزیان و حیات پرندگان را در تالاب میانکاله تحقق ببخشد. اگر این ترکیب به هم بخورد، تالاب از بین می‌رود و به بخشی از دریا تبدیل می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۷
پیمان صاحبی


به اعتقاد عضو هیات علمی دانشگاه لرستان تا قبل از سال ۸۰ در غرب کشور طرح‌های جنگلداری اجرا می‌شد که این طرح‌ها نسبتا موفق بود اما با ورود طرح صیانت به برنامه‌های مدیریتی این جنگل‌ها، وضعیت حفاظت از عرصه‌های جنگلی غرب کشور تضعیف شده است. به گفته وی، به‌طور کلی طرح‌ صیانت در غرب کشور موفقیت چندانی به دست نیاورده است.

جنگل‌های غرب کشور تبدیل به درخت‌زارهایی شده‌اند که مورد حمله آفات و امراض قرار گرفته و زیرآشکوب آن‌ها به زمین‌های کشاورزی تبدیل شده است. در غرب ایران اکوسیستم‌های جنگلی به مخزن زمین برای مردم محلی تبدیل شده و درختان آن اگر از اجرای پروژه‌های عمرانی متعدد، جان سالم به در ببرند، به زغال قلیان مردم سراسر کشور تبدیل می‌شوند. تجارت زغال بعد از شخم زیرآشکوب، یکی از منابع درآمدی بخشی از مردم غرب کشور است. اگرچه سازمان جنگل‌ها به عنوان نهاد متولی حفاظت و مدیریت عرصه‌های جنگلی طبق قانون باید برای حفاظت از تمام عرصه‌های جنگلی برنامه داشته باشد، اما اثری از همان اندک برنامه‌های حفاظتی که در جنگل‌های شمال وجود دارد، در جنگل‌های بلوط غرب زاگرس که روزگاری انبوهی از درختان را در خود جای می‌داد، مشاهده نمی‌شود.

رحیم ملک نیا عضو هیات علمی دانشگاه لرستان در گفتگو با خبرنگار ایانا در پاسخ به این پرسش که چه سطحی از جنگل‌های غرب کشور دارای برنامه مدیریتی است، طرح‌های تهیه شده برای جنگل‌های بلوط غرب را یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار دانست. به گفته وی سطح جنگل‌های بلوط غرب حدود ۶ میلیون هکتار است. به این ترتیب کمتر از یک سوم این جنگل‌ها دارای طرح‌های مدیریتی هستند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان درباره طرح‌های اجرا شده در جنگل‌های غرب کشور و میزان موفقیت این برنامه‌ها، بیان کرد: تا قبل از دهه ۸۰، در غرب ایران طرح‌های جنگلداری پیاده می‌شد.

وی افزود: به اعتقاد کارشناسان ادارات کل منابع طبیعی، طرح‌های جنگلداری موفق‌تر از طرح صیانت بود که از دهه ۸۰ در جنگل‌های غرب به مرحله اجرا گذاشته شد.

ملک نیا بیان کرد: دلیل موفقیت طرح‌های جنگلداری نسبت به طرح‌های فعلی وجود قرقبان‌های محلی بوده است. مردم محلی بین مردم مقبولیت داشتند در سال ۸۱ یا ۸۲ با مطرح شدن طرح صیانت، قرقبان‌ها حذف و کارشناسان جایگزین این نیروهای بومی شدند. اجرای طرح‌ها را به شرکت‌ها دادند. به این ترتیب حفاظت به درستی انجام نشد زیرا این شرکت‌ها در بین مردم مقبولیت نداشتند.

وی به این پرسش که چرا طرح‌ صیانت جایگزین یک طرح به نسبت موفق شد، این گونه پاسخ داد: برخی مدیران دوست دارند طرحی بدهند که بگویند این طرح حاصل کار ما بوده است. در حالی که می‌توانستند با رفع نقاط ضعف طرح‌های موجود، مسیر را ادامه دهند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان گفت: در ایران وقتی مدیر جدید می‌آید سعی می‌کند ادامه دهنده راه مدیران قبلی نباشد، در حالی که در جنگل یکی از دلایل تهیه طرح این است که مدیر بعدی بداند که چه کاری می‌خواهیم در عرصه انجام دهیم. طرحی که ۳۰ تا ۴۰ سال بعد اثر خود را نشان می‌دهد، باید نوشته شود و مدیر بعدی نیز مسیر نیروهای گذشته را ادامه دهد تا به نتیجه مطلوب برسیم.

وی درباره طرح صیانت بیان کرد: به اعتقاد کارشناسان ادارات کل منابع طبیعی استان‌های غربی، طرح صیانت موفق نبوده است.

ملک نیا، تدوین نادرست طرح، هدف‌گذاری نامناسب و اجرای بد را عوامل بی‌تاثیری طرح صیانت اعلام کرد.

وی افزود: طرح‌های مدیریتی زاگرس با نام " طرح جنگلداری چند منظوره صیانت زاگرس" تدوین شد. در چنین طرح‌هایی مسایل اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد اما تدوین کنندگان این طرح، به بحث‌های اکولوژیک خیلی اهمیت داده و نقشه‌های پوشش گیاهی برای آن تهیه کردند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان ادامه داد: در مرحله تهیه طرح روی نقشه‌های پوشش گیاهی مانور زیادی داده شد ولی مسایل اجتماعی را خیلی لحاظ نکردند. طرح با ساختار از بالا به پایین تدوین شد یعنی به جای اینکه اول نیاز سنجی کنند و نحوه مشارکت و نیازها مردم را بررسی کرده و طرح تهیه کنند، فقط در مرحله آخر یعنی اجرای برنامه‌ها به مسئله مشارکت توجه کردند. در حالی که باید از همان مرحله اول و در مرحله هدف‌گذاری و تعیین اهداف، به سراغ مردم می‌رفتند تا هم با واقعیت، بیشتر آشنا شوند و هم طرح و برنامه‌ها با مشارکت مردم نوشته شود.

وی یادآور شد: هدف طرح صیانت احیای جنگل و کاهش عوارض تخریب زاگرس بود اما امروز با روند وقوع حریق در جنگل، تغییر کاربری‌ها و فعالیت‌های توسعه‌ای نظیر اجرای عملیات معدن‌کاوی، لوله کشی گاز، جاده سازی و غیره می‌بینیم که حجم تخریب جنگل‌های زاگرس به شدت افزایش یافته و نسبت به اوایل دهه ۸۰ وضعیت بدتر شده است.

اجرای پروژه‌های غیر ضروری در زاگرس

ملک نیا درباره وضعیت پروژه‌های توسعه‌ای در جنگل‌های زاگرس عنوان کرد: در استان ایلام گردنه قلاده، جاده‌ای با هدف کاهش طول مسیر ایلام و کرمانشاه ساخته شد بود. این جاده از منطقه حفاظت شده جنگلی عبور می‌کرد و طرح تعریض جاده هم در آن اجرا شد. همزمان طرح تونل در قلاده اجرا شد! در حالی که برنامه‌ریزان می‌توانستند از ابتدا اعتبارات را صرف ساخت تونل کرده و از تعریض جاده جلوگیری کنند تا میزان خسارات وارده به منطقه حفاظت شده جنگلی کاهش یابد.

وی اضافه کرد: از آنجا که در سطح ملی اهمیتی برای جنگل‌ها قائل نیستیم و سازمان جنگل‌ها هم جایگانی در بین وزارتخانه‌ها ندارد، نمی‌تواند رایزنی کرده و مانع دخل و تصرف در عرصه‌های طبیعی شود. به همین دلیل شاهد اجرای پروژه‌های متعدد در جنگل‌های زاگرس هستیم. لوله کشی متعدد گاز در استان‌های لرستان، چهار محال و بختیاری کرمانشاه و غیره می‌تواند تا حد زیادی عرصه‌های طبیعی را تخریب کند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان استفاده از ادوات قدیمی و عدم به کارگیری تکنولوژی جدید در ایجاد مسیر لوله کشی گاز را یکی از عواملی دانست که سطح تخریب در عرصه‌های جنگلی زاگرس را افزایش می‌دهد در حالی که می‌توان چنین پروژه‌هایی را با تخریب کمتری انجام داد.

وی ادامه داد: در یک طرح چند منظوره باید الگوی مصرف سوخت تغییر کند. منابع درآمدی مثل کشت گیاهان دارویی و غیره باید برای مردم محلی ایجاد شود اما انجام تمام این مسایل از عهده سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور بر نمی‌آید.

ملک‌نیا تاکید کرد: تغییر الگوی سوخت نیاز به برنامه‌ریزی دقیق دارد. گاز را به صورت سیلندر (کپسول گاز) و لوله کشی می‌توان در اختیار جامعه محلی قرار داد. اما هزینه سیلندر برای مردم روستایی زیاد است و برای توزیع کننده نیز به صرفه نیست که با سیلندر گازرسانی را انجام دهند.

وی اضافه کرد: بر اساس پایان نامه‌ای که در دانشگاه داشتیم، یکی از توزیع‌کنندگان گاز سیلندر معتقد بود که اگر فقط یکی از سیلندرهای وی خراب شود، گازرسانی به مردم برایش سود اقتصادی نخواهد داشت. به همین دلیل برخی جوامع روستایی که با سیلندر به آنها گازرسانی می‌شود اما به سوخت هیزمی دسترسی دارند، ترجیح می‌دهند که برای رفع نیازهای خود درخت قطع کنند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان گفت: در برخی مناطق کشت گیاهان دارویی انجام شده است اما گام بعدی آن لحاظ نشده است یعنی معلوم نیست که چه کسی باید این محصول را خریداری کند و برای فرآوری محصولات کشت شده هیچ برنامه‌ای وجود ندارد. تمام این مسایل روی عدم موفقیت طرح صیانت تاثیر داشته است.

به گفته وی طرح‌های ترسیب کربن نمونه‌های کوچک برنامه‌های موفق اجرای شده در کشور بوده‌اند اما طرح صیانت که برای جنگل‌های زاگرس تهیه شده، به طور کلی موفق نبوده است.

به اعتقاد برخی کارشناسان، طرح‌های جنگلداری زاگرس بیش از آنکه به جنگل توجه کنند، به دنبال باغداری هستند، ملک نیا در این رابطه گفت: در طرح صیانت قید شده که "بند الف" طرح طوبی باید انجام شود. بر اساس این بند، جنگل به باغ تبدیل می‌شود و این مسئله می‌تواند تخریب به همراه داشته باشد.

وی افزود: همچنین در بخش‌هایی از طرح صیانت اشاره شده که تلفیق جنگل و مرتع باید انجام شود. در حالی که بر اساس تعریفی که وجود دارد، تلفیق جنگل و مرتع کار درستی نیست. در واقع برنامه‌ریزان به دنبال اجرای آگروفارستری بوده‌اند اما در اگروفارستری هدف وارد کردن درخت به جنگل بوده است نه اینکه کشاورز و زراعت را به داخل جنگل ببریم.

به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان تخصیص اعتبارات طرح صیانت نیز وضعیت مطلوبی نداشته است. زیرا تخصیص اعتبارات ۱۰۰ درصد نبوده است. به جز سال اول که تخصیص اعتبار وضعیت مناسبی داشته، در سایر سال‌ها حدود ۵۰ درصد بوده است.

وی ادامه داد: برای اجرای برنامه‌ها باید در زمان خاص اعتبار دریافت کنیم. اما تخصیص اعتبارات به گونه‌ای بوده است که سبب شده زمان از دست برود. عمدتا در پایان سال بودجه به طرح صیانت اختصاص یافته که زمان مناسبی برای انجام اقدامات نیست.

ملک نیا درباره انحراف بودجه‌های طرح صیانت عنوان کرد: گاهی منابع مالی که باید صرف حفاظت و احیای جنگل می‌شد، به حقوق نیروهای شرکتی، خرید سوخت، قطعات ماشین آلات و غیره اختصاص شده است و بخش کمی از آن در جنگل استفاده شده است. در واقع این اعتبارات قبل از ورود به عرصه به اتمام رسیده است.

وی نبود برنامه دقیق درباره احیا و غنی سازی جنگل‌های زاگرس را نیز یکی دیگر از مشکلات دانست و افزود: گاهی عملیات غنی سازی انجام شده اما سال اول و دوم که نیاز به آبیاری مناطق جنگل‌کاری شده وجود داشت، عملیات آبیاری انجام نشده است. نقشه‌ای از مناطق غنی سازی شده در دسترس نیست و چند سالی است که چنین نقشه‌هایی تهیه می‌شود. نظارت بر عملیات غنی سازی نیز درست نبوده است در نتیجه با توجه به نبود ارزیابی دقیق، اطلاعات کافی نداریم و نمی‌دانیم وضعیت احیای جنگل‌های زاگرس به چه شکل بوده است.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان گفت: برنامه‌های اجرا شده در جنگل‌های زاگرس هیچ سودی برای مردم جنگل‌نشین نداشته است در نتیجه مردم کمتر همراه بوده‌اند. در زمان غنی سازی عرصه، دام نباید وارد جنگل شود و این مسئله برای مردم ممانعت ایجاد می‌کند اما هیچ سودی برای مردم محلی در نظر گرفته نشده که آنها ضوابط تدوین شده را بپذیرند.

وی ادامه داد: باید سازمان جنگل‌ها برای نجات زاگرس دید خود را عوض کرده و با توجه به شرایط خاص هر روستا، برای آنها راه حل تعریف کند. مسایل و تضادهای عرفی راحل کند و راهکارهای درست را در پیش بگیرد.

به اعتقاد ملک نیا نجات جنگل‌های زاگرس نیازمند عزم ملی است. سازمان جنگل‌ها بدون حل مسایل اجتماعی نمی‌تواند این اکوسیستم‌ها را نجات دهد. این سازمان باید با همکاری سایر دستگاه‌ها وارد عمل شود اما از آنجا که جایگاه قانونی دفتر گیاهان دارویی وزارت جهاد کشاورزی از سازمان جنگل‌ها محکم‌تر است، دستگاه متولی حفاظت از عرصه‌های طبیعی نمی‌تواند به اندازه همان دفتر گیاهان دارویی وزارت جهاد کشاورزی موفق عمل کند.

وی یادآور شد: اگرچه داده‌های علمی در زمینه عدم موفقیت طرح صیانت وجود ندارد و این طرح در برخی جاها موفق بوده است اما به صورت چشمی می‌توان گفت که با این حجم آتش سوزی، تغییر کاربری و غیره شرایط جنگل نسبت به قبل از اجرای طرح صیانت بدتر شده است. برای موفق شدن طرح صیانت ابتدا باید عوامل تخریب کنترل می‌شد که این اتفاق نیفتاده است.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۵
پیمان صاحبی