منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۶۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است


چکیده ای از کتاب تحت عنوان "آلودگی آب ناشی از کشاورزی: ​​بازنگری جهانی "، که با همکاری سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (فائو) و برنامه تحقیقاتی گروه مشاوره پژوهش‌های جهانی کشاورزی(CGIAR) در مورد آب، زمین و اکوسیستم ها، به رهبری موسسه مدیریت بین المللی آب (IWMI)، منتشر شد، در این جا آورده شده است. این کتاب در هفته جهانی آب در استکهلم سوئد منتشر شد. همچنین این کتاب به بررسی نقش تولید محصولات کشاورزی و دامداری و آبزی پروری در کاهش کیفیت آب می پردازد و تاثیر کشاورزی را در آلودگی آب بررسی می کند.

به گزارش ایانا از سایت "SDG Knowledge Hub"، طی این سال ها، تأثیرات قابل توجه کشاورزی بر کیفیت آب ، سلامت انسان و محیط زیست تشدید شده است.

این درحالی است که برآورد هزینه های زیست محیطی و اجتماعی آلودگی آب ناشی از کشاورزی به میلیاردها دلار در سال می رسد. به طوری که تقریبا ۳۸ درصد از جریان های آبی اتحادیه اروپا تحت تاثیر آلودگی ناشی از کشاورزی قرار گرفته اند، همچنین در ایالات متحده، کشاورزی اصلی ترین منبع آلودگی رودخانه ها و جریان ها ی آبی به شمار می رود . 

در همین راستا، در چین، کشاورزی مسئول آلودگی آب های سطحی و تقریبا تمام آب های زیرزمینی با نیتروژن است که خطراتی را برای اکوسیستم های آبزی، سلامت انسان ها و فعالیت های تولیدی به همراه دارد. در عین حال داروهای دامپزشکی مانند آنتی بیوتیک ها، واکسن ها و محرک های رشد ، باعث ایجاد آلودگی شده ، چراکه این مواد می توانند از مزارع به آب آشامیدنی منتقل شوند.

ادواردو منصور، مدیر بخش زمین و آب فائو، گفت: "آلودگی کشاورزی از عوامل اصلی در آلودگی آب ها به شمار می رود. این بخش مسئول آلودگی ۷۰ درصد از آلودگی آب ها است، زیرا مواد شیمیایی کشاورزی، مواد آلی، بقایای دارویی، رسوبات و نمک به آب های سطحی منتقل می شود.

این چکیده به مناطق مهم اشاره می کند، مکان هایی همچون تولید محصولات کشاورزی، دامی و آبزی پروری که به طور قابل توجهی به کاهش کیفیت آب کمک می کنند، این درحالی است که آبزی پروری به تنهایی از دهه ۱۹۸۰ ، ۲۰ برابر به ویژه در آسیا گسترش یافته است، که این مساله به دلیل رشد سریع جمعیت، تغییر رژیم غذایی تغییر و افزایش تقاضا، بوده است
."

همچنین، این گزارش بر مدل سازی و نظارت برای مدیریت کیفیت ، درک شرایط کنونی و تاثیرات آن، اطمینان از سیاست ها، استراتژی ها و اقدامات کشاورزی برای کاهش تاثیرات منفی بر منابع آب ، تاکید می کند. به طوری که این مساله شامل اقدامات مختلفی است، که می توان به اقداماتی با هدف تمرکز بر کاهش اثرات زراعت غیر قابل انعطاف، مانند کاهش زباله های مواد غذایی و ایجاد انگیزه برای اتخاذ شیوه هایی برای کاهش آلودگی اشاره کرد، همچنین بر ضرورت تحقیق و داده ها برای حصول اطممینان برای دستیابی به چنین اقداماتی موثر ، تاکید می کند.

گزارش همچنین به سیاست ها و انگیزه ها برای کاهش آلودگی، اشاره می کند ، که از جمله: تشویق به رژیم های غذایی پایدار و سالم؛ به حداقل رساندن ضایعات غذایی؛ ایجاد قوانین، انگیزه های اقتصادی و اطلاعات درباره واکنش ها است.

راه های دیگر برای جلوگیری از آلودگی عبارتند از فعالیت های مزرعه در تولید محصولات کشاورزی، دامی و آبزی پروری، همچون: اقدامات مدیریتی در زمینه محدودیت و بهینه سازی ، میزان و زمان استفاده از کودهای آلی و غیر آلی و آفت کش ها ؛ ایجاد مناطق حفاظت شده در طول جریان آب های سطحی در مزارع و در مناطق اطراف آن و طرح های آبیاری کارآمد.

در مورد اکوسیستم های آبزی و آب های سطحی، گزارش توصیه می کند محدوده زیستگاه های ساحلی یا تالاب ها شناخته شود. همچنین با کشاورزی یکپارچه برای اطمینان از کاهش زباله ، اقدام شود و درباره طراحی اقدامات مقرون به صرفه برای جلوگیری از آلودگی و کاهش ریسک توضیح می دهد، به طوریکه در این رابطه نیازمند است تا مدیران، برنامه ریزان و قانون گذاران در مورد اکوسیستم های آبزی و عوامل مربوط به کاهش کیفیت آب و تأثیر آن بر سلامت انسان و محیط زیست اطلاع داشته باشند.

ترجمه: فرحناز سپهری

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۴
پیمان صاحبی


تحقیق تازه دانشمندان دانمارکی نشان می‌دهد که قطرات فضولات مورچه‌ها، همچون یک کود ارزشمند برای گیاهان عمل می‌کند که مستقیما از طریق برگ‌ها جذب می‌شود؛ مورچه‌ها بدین ترتیب از گیاهان حفاظت و آنها را بارور می‌کنند.

به گزارش ایانا از پایگاه اینترنتی دانشگاه علوم و تکنولوژی آرهوس(Aarhus University) دانمارک، اغلب مورچه‌ها را در حال پرسه زدن روی برگ‌های درختان حتی درختان بلند- دیده‌اید. در واقع این گیاهان هستند که با عرضه یک شربت شیرین که مورچه‌ها با لذت تمام آن را می‌خورند، آنها را به خود جذب می‌کنند. مورچه‌ها در مسیر عبور خود از شاخه‌ها و برگ‌ها،حشراتی را که در صورت باقی ماندن روی گیاهان می‌توانند باعث آسیب آنها بشوند را می‌خورند.

سالهاست که این مساله روشن شده و اکنون دانشمندان دانمارکی از این دانش برای مبارزه علیه حشرات مضر در باغ‌های سیب استفاده می‌کنند. آنها تنها مورچه‌های درختی را از جنگل به باغ منتقل می‌کنند و آفت کش‌های تازه‌ای در باغ‌ها پدید می‌آورند.

اکنون محققان تاثیر مثبت دیگری از مورچه‌هایی که روی درختان زندگی می‌کنند را شناسایی کرده‌اند. ادرار یا مدفوع این مورچه‌ها که با هم دفع می‌شود، دارای آمینو اسید و اوره است؛ این دو ماده از جمله موادی هستند که به‌طور تجاری برای باروری بیشتر گیاهان، روی برگ‌های آنها افشانه می‌شوند.

باغچه کوچک قهوه در آزمایشگاه

در مناطق حاره‌ای، گونه‌های مختلفی از مورچه‌ها وجود دارند که به‌ویژه روی تاج درخت زندگی می‌کنند. آنها روی زمین نمی‌آیند و بنابر این نمی‌توانند در آنجا تغذیه کنند. این امر در مورد بعضی مورچه‌ها مثل مورچه بافنده صادق است که در بالای بسیاری از درختان و بوته‌ها از جمله درخت قهوه زندگی می‌کند. هر درخت ممکن است تا ۶۰ هزار مورچه را در خود جای داده باشد.

محققان در آزمایشگاه، یک باغچه کوچک، با چند درخت قهوه درست کردند. درخت قهوه اصلی یک کولونی از مورچه‌های بافنده داشت. همه درختان قهوه در آب قرار داده شدند تا مورچه‌ها نتوانند از یک درخت به درخت دیگر بروند مگر اینکه پلی برای انتقال آنها وجود داشته باشد. سپس دانشمندان پل‌های معلقی بین برخی از درختان (نه همه آنها) قرار دادند.

مورچه‌های روی درخت اصلی، از یک آمینو اسید (گلیسین) تغذیه می‌شدند که در آن اتم نیتروژن،دارای نیتروژن سنگین تر ۱۵ (۱۵N ) است. محققان می‌توانستند نیتروژن برچسب گذاری شده را در درختان مجاور که مورچه‌ها از طریق پل‌های معلق روی آنها رفتند ردگیری کنند. نتایج به دست آمده، شگفت انگیز بود.

مکمل تغذیه ای داخل رگبرگ‌ها

دانشمندان در آغاز مشاهده کردند که درختان دارای مورچه نسبت به درختان دیگر که مورچه‌ها به آنها دسترسی نداشتند، میزان نیتروژن بالاتری داشتند؛ همچنین درختانی که مورچه‌ها در آنها اقامت داشتند نسبت به درختان دیگر، تاج بزرگ‌تری داشتند.

روی درختان دارای مورچه، برخی از برگ‌ها طوری پیچیده شده بودند که مورچه‌ها نمی‌توانستند فضولات خود را آنجا رها کنند. اما دانشمندان توانستند در این برگ‌ها نیز اثر نیتروژن برچسب گذاری شده را بیابند.

محقق ارشد این پروژه، یوآخیم افنبرگ از دانشکده علوم زیستی دانشگاه آرهوس که مسئول این تحقیقات بود می‌گوید: " ما برای نخستین بار نشان دادیم که برگ‌ها، مواد مغذی را از فضولات مورچه‌ها جذب و آن را به دیگر نقاط درخت منتقل می‌کنند. این امر اهمیت زیست محیطی بسیار زیادی دارد. مورچه‌ها که از حشرات روی درختان تغذیه می‌کنند، حشرات را هضم می‌کنند و مواد مغذی بدن آنها را در یک بشقاب نقره‌ای تقدیم گیاهان می‌کنند. شما می‌توانید بگویید که گیاهان، مواد مغذی را از طریق رگبرگ‌ها، دقیقا زمانی که به آن نیاز دارند، دریافت می‌کنند".

اهمیت بزرگ زیست محیطی

مورچه‌ها در جوانه‌های تازه و میوه‌ها دیده می‌شوند که هر دوی این بخش‌ها می‌توانند از تغذیه مکمل سود ببرند. مکمل تغذیه‌ای برگ‌ها، برای بسیاری از گیاهان می‌تواند یک مزیت بزرگ باشد و محققان کشف کرده‌اند که این امر، پدیده شایع و گسترده‌ای است.

یوآخیم افنبرگ می‌گوید: "ما می‌دانیم که در سطح جهان، گیاهان بسیاری هستند که مورچه‌ها روی آنها سکونت دارند. مکمل تغذیه‌ای برای برگ‌ها اهمیت زیست محیطی زیادی دارد و ممکن است در شکل‌گیری تعاملات مورچه با گیاه، نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد".

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۰۳
پیمان صاحبی

امیر پریزاد/ فعال محیط زیست


آب‌های ژرفایی به‌دلیل قرارگیری در لایه‌های زیرین زمین ممکن است به مواد مختلف از جمله رادیو اکتیو آلوده باشند

خلیج فارس را برای اجرای چنین طرحی پیشنهاد نمی‌کنم چرا که دسترسی آن به آب‌های آزاد همانند دریای عمان نیست

دولت‌مردان حتی نباید به آب‌های فسیلی فکر کنند چه رسد به اینکه بخواهند آن را در پروسه برداشت مستمر یا غیر مستمر قرار دهند

سدسازان گذشته که هم‌اکنون به پیمانکاری استخراج آب‌های ژرفایی یا انتقال آب خزر به کویر روی آورده‌اند، این کار را برای منافع خود انجام می‌دهند

اکتشاف و استخراج و استفاده از آب‌های فسیلی باید از دستور کار وزارت نیرو خارج شود تا منافع ملی و تمامیت ارضی ایران به خطر نیفتد

ایران کم‌آب است اما بی‌آب نیست. آنچه در ایران آب را به طرف بحران برده، وجود برخی مدیران بی‌توان در راس وزارتخانه‌های نیرو، کشاورزی و صنعت است

دولت‌ها به‌جای برداشت آب‌های ژرفایی بهتر است نقش مدیریتی خود را در آب پررنگ کنند. دستبرد به آخرین منابع آبی ذخیره شده در زمین، بزرگ‌ترین اشتباه است

وزارت نیرو با همکاری روسیه و پیمانکاران داخلی با امنیتی کردن آب، خطراتی جدی را متوجه ایران خواهند کرد. در این مهم باید نمایندگان مجلس دخالت کرده و جلوی این مساله خطر آفرین را بگیرند

ارتباط مستقیمی بین تحرک و گسست گسل‌ها و ظهور آب‌های زیر زمینی به‌نام چشمه در سطح زمین وجود دارد. در نتیجه برداشت آب‌های ژرفایی، تاثیر بسیاری بر بروز زلزله خواهد داشت

استخراج آب‌های ژرف علاوه‌بر هزینه گزافی که در پی دارد، پس از گذشت مدت زمان اندکی به‌پایان می‌رسد. استفاده از آب‌های ژرفایی مغایر بامنافع ملی و حفظ تمامیت ارضی است

سطح زیرین دشت‌های ایران پر است از آب‌هایی که می‌توان با مدیریت صحیح؛ آن‌ها را به آب شیرین تبدیل کرد و طی پالایش دوره‌ای؛ خاک دشت‌های شور را به خاک شیرین تبدیل کرد

به‌جای اینکه هزینه گزافی برای استخراج آبی که میزان و کیفیت آن مشخص نیست، صرف شود، بهتر است برنامه‌ریزی برای استفاده بهینه از آب‌های موجودی که در دسترس هستند، صورت گیرد

آب‌های ژرف را نمی‌توان به‌صورت مستقیم مصرف کرد و به طور حتم باید آب‌های ژرف در پروسه‌ای تصفیه و شیرین شوند. چه بسا آلودگی آرسنیکی یا فلزات سنگین را نیز به همراه داشته باشند


امروز تقریبا همه رودخانه‌های ما خاموش شده‌اند. تالاب‌ها و دریاچه‌های مهم کشور خشکیده‌اند.  جوامع بومی مولد با مشقت و  مصایب فراوان دست به گریبان هستند و بخش بزرگی از کشاورزان ارزشمند و مولدان خوراک و تامین‌کنندگان امنیت خوراک، آواره و  بیکار شده‌اند. سفره‌های زیرزمینی افت شدید داشته‌اند؛ گاه تا بیست متر و بیشتر که تقریبا در بسیاری از نقاط به  فرونشست زمین  انجامیده است. از دست رفتن سفره‌های زیرزمینی، مرگ آبخوان‌ها و فرونشست زمین، مسئولان را از خواب غفلت بیدار کرده است. مسئولان هم‌اکنون دریافته‌اند، بحران آبی در کشور جدی است و به‌فکر چاره‌ای برای حل آن افتاده‌اند. اما همانند همیشه به کوتاه‌ترین و راحت‌ترین راه‌حل اندیشیده‌اند. آن‌ها حل بحران آبی را در برداشت از آب‌های ژرف دیده‌اند. نکته قابل توجه اینجاست که تاکنون روش‌هایی همچون مدیریت صحیح منابع آبی، تغییر روش‌های کشاورزی سنتی به مدرن، ممنوعیت کشت محصولات آب‌بر، سیستم بازچرخانی آب، اصلاح روش‌هایی همچون انتقال آب و سدسازی و ... استفاده نشده است. صدها راه نرفته برای حل بحران آبی کشور وجود دارد که مسئولان تمامی آن‌ها را نادیده گرفته و به راه‌حلی موقتی و زودگذر همچون آب‌های فسیلی اکتفا کرده‌اند. صدور مجوز برای برداشت آب‌ها در عمق 500 تا هزار متری سطح زمین، بیش از هر مساله‌ای نشان‌دهنده عمق فاجعه زیست محیطی در کشور است. با خدیجه گلین مقدم، دکترای تخصصی جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی که درحال حاضر مدیر یکی از حوزه‌های پژوهشی دانشگاه فرهنگیان کشور است، درباره بحران آبی و استخراج آب‌های ژرفایی کشور به‌ گفت‌وگو نشسته‌ایم که باهم می‌خوانیم.

تعریف جامع آب‌های ژرف چیست و آیا برداشت منابع آبی از ژرفای دشت‌های ایران می‌تواند امری مستمر باشد ؟

آب‌های ژرف یا فسیلی به آب‌هایی گفته می‌شود که به‌هنگام شکل‌گیری زمین در عمق بیش یک هزار متر ذخیره شده‌اند. برخی نیز آن را در پانصد متری عمق زمین در نظر گرفته‌اند. در مقایسه می‌توان عمق آب‌های فسیلی را در رده انرژی «زمین گرمایی» قرار داد. با این تفاوت که استفاده از انرژی «زمین‌گرمایی» آثار تخریبی در زیر یا روی زمین ندارد. اما استفاده از آب‌های ژرفایی در هر دو بخش خطرآفرین است. همان‌طور که محل قرارگیری آبخوان‌های زیرزمینی در نقاط مختلف زمین متفاوت است، محل قرارگیری آب‌های ژرفایی نیز در نقاط مختلف زمین با یکدیگر متفاوت است. البته هنوز اطلاعات زیادی درخصوص میزان آب موجود در عمق (ژرفایی) زمین در دسترس نیست. در ایران نیز اطلاعات چندانی در این‌باره وجود ندارد. با این حال باتوجه به وضعیت آبی ایران، به نظر می‌رسد به‌طور کلی برداشت آب‌های ژرفایی نباید مطرح شود. چرا که طرح سوال درخصوص چگونگی استفاده از آب‌های فسیلی موجب می‌شود، نظر سودجویان این حوزه به آب‌های ژرفایی جلب شود. پیامد این جلب توجه، تکرار تجربه تلخ برداشت از آب‌های سطحی و زیرزمینی است.

نکته قابل توجه ردپای روسیه در برداشت آب‌های ژرفایی ایران است. باتوجه به اینکه روسیه درخصوص اکتشاف آب‌های فسیلی ایران و چگونگی بهره‌برداری از آن با همکاری وزارت نیرو در دو سال گذشته فعالیت‌هایی انجام داده است، این نقش روسیه می‌تواند فاجعه‌ای عظیم برای به خاک نشاندن کشور باشد. به‌نظر می‌رسد ایران متوجه این خطر نیست یا دست مافیای آب در پنهان، به‌دنبال دست‌یابی به منافع خویش است. با در نظر گرفتن موارد ذکر شده، ورود روسیه به پروژه استخراج آب‌های ژرفایی ایران نمی‌توان خوشبینانه به این موضوع نگریست چرا که روسیه در طول ارتباطی که با ایران داشته همواره به منافع خود اندیشیده است. به همین دلیل روسیه گزینه مورد اعتماد و قابل اتکایی برای ایران محسوب نمی‌شود. همان‌طور که در نیروگاه اتمی بوشهر یا اتصال آب دریای خزر به خلیج فارس نیز به‌دنبال کاهش قدرت ایران بوده است. ایران در مقایسه با برخی مناطق و کشورهای دنیا کم آب است، اما بی‌آب نیست. با تکیه برهمین اندک منابع آبی، می‌توان بدون آنکه چشم طمع به سرمایه‌ آیندگان درخصوص استفاده از منابع طبیعی غیرقابل دسترس دوخت، منابع قابل دسترس را به خوبی مدیریت کرد. چرا که از یک طرف هزینه کمتری دارد و پیامدهای منفی از بحران آبی و خشکسالی کاهش می‌یابد و از طرف دیگر توسعه ناپایدار در کشور رخ نمی‌دهد.

یکی از عوامل اصلی ایجاد بحران آب در کشور ناشی از ر‌اه‌اندازی نهضت سدسازی توسط دولت‌ها بوده است. دولت‌ها اگر چه ممکن است در گام اول دارای نیت خیر بوده‌اند اما ورود پیمانکاران سودجو در این عرصه موجب شد که کارها با دقت پایین کارشناسی پیش رفته و کشور با بحران ساختگی آب روبه‌رو شود. مساله مهم دیگر این است که پای پیمانکاران سدسازی به پروژه برداشت آب‌های ژرفایی کشور باز شده است. بدون شک با ورود این پیمانکاران بار دیگر کشور به ورطه نابودی خواهد رفت. آیا ‌غیر از این است که سدسازان با مجوز وزارت نیرو، ارومیه را نابود، گتوند را شور، هامون را خشک کرده‌اند و تاکنون پاسخگوی این خسارت‌ها نیز نبوده‌اند. سدسازان گذشته که هم‌اکنون به پیمانکاری استخراج آب‌های ژرفایی یا انتقال آب خزر به کویر روی آورده‌اند، به‌دلیل خدمت به میهن خویش چنین اقداماتی را انجام نداده‌اند بلکه از آن جهت است که می‌خواهند به منافع خود دست یابند. بنابراین وزارت نیرو با همکاری روسیه و پیمانکاران داخلی، با امنیتی کردن آب، خطراتی جدی را متوجه ایران خواهند کرد. در این مهم باید نمایندگان مجلس دخالت کرده و جلوی این مساله خطرآفرین را بگیرند. مساله‌ای که در آینده‌ای نزدیک، امنیت ملی و تمامیت ارضی ما را به مخاطره خواهد انداخت.

با این مقدمه و مهم بودن موضوع آخرین ذخیره آبی که از بدو تولد زمین شکل گرفته، به‌طور واضح و مختصر پاسخ سوال شما مبنی بر برداشت مستمر را می‌گویم. با توجه به سوال که از برداشت مستمر سخن به میان آوردید، پاسخ آن بدون شک نه است. دولت‌مردان حتی نباید به آب‌های فسیلی فکر کنند چه رسد به اینکه بخواهند آن را در پروسه برداشت مستمر یا غیر مستمر قرار دهند.

این منابع آبی را به چه صورت می‌توان استفاده کرد؟

این منبع آبی آخرین ذخیره زمین است. بنابراین به خاطر خطراتی که ایجاد می‌کند، نباید مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال می‌دانید که برداشت آب ژرفایی هزینه‌های گزافی می‌خواهد ضمن آنکه مشخص نیست آبی که به‌دست می‌آید، آب است یا آب همراه با انواع املاح و آلودگی‌ها.

تاکنون کشورهای انگشت‌شماری اقدام به‌برداشت آب‌های ژرفایی خود کرده‌اند. سرنوشت آن کشورها چگونه بوده است؟ آیا استخراج آب‌های ژرفایی تجربه موفقی برای آن‌ها بوده است؟

تعداد اندکی از کشورها به این کار اقدام کرده‌اند. به‌عنوان نمونه کشور لیبی به‌طور اتفاقی به آب فسیلی دسترسی پیدا کرد. عربستان نیز از این نوع آب حتی برای کشاورزی استفاده کرده است. اما این دلیل نمی‌شود که ایران هم به این سمت حرکت کند. لیبی و عربستان هر دو از کشورهای خشک و بیابانی هستند. چه بسا اگر در آن کشورها مدیریت آب به خوبی انجام می‌گرفت، نیازی به برداشت آخرین ذخایر آبی وجود نداشت.

باتوجه به هزینه‌های بالای استخراج آب‌های ژرف، آیا انجام این کار مقرون به‌صرفه خواهد بود؟

با یک مثال پاسخ شما را توضیح خواهم داد. برداشت از آب‌های سطحی همانند رودخانه یا چشمه هزینه‌ای برای کشور ندارد. اما اگر بخواهیم به آبی که در 10متری زمین قرار داد، دسترسی پیدا کنیم، باید هزینه شود. حال اگر این آب در عمق پانصد تا دو هزار متری زمین وجود داشته باشد، به‌طور قطع هزاران برابر، هزینه آن از برداشت آب‌های سطحی و زیرزمینی بیشتر خواهد بود. حال باید به این مساله نیز توجه داشت که باوجود هزینه چند هزار برابری، مشخص نیست آبی که برداشت شده قابلیت استفاده دارد یا خیر؟

چرا که آب‌های ژرف را نمی‌توان به‌صورت مستقیم مصرف کرد و حتما باید آب‌های ژرف در پروسه‌ای تصفیه و شیرین شوند. پس از طی این مراحل می‌توان آب‌ها را مصرف کرد. چه بسا آلودگی آرسنیکی یا فلزات سنگین را نیز به همراه داشته باشند.

با توجه به دیدگاه شما، آیا بهره‌برداری از آب‌های ژرف، مشکل کم‌آبی را حل می‌کند؟

خیر، بی‌تردید ذخیره آب‌های فسیلی به‌آن حد نیست که بتواند در طولانی‌مدت پاسخگوی نیاز آبی کشور باشد. بنابراین مسئولان حوزه آبی کشور به‌جای راه حل‌های کوتاه مدت، گزاف و البته بی‌نتیجه، باید در اندیشه به‌کارگیری روش‌های نوین برای حل بحران آبی ایران باشند. راه‌حل‌هایی همانند اصلاح شیوه مدیریت منابع آبی و اجرای مدیریت اصولی و کارآمد در منابع آبی کشور، می‌تواند معضل خشکسالی و بحران آبی را حل کند.

با این دیدگاه، آیا استخراج آب‌های ژرف در راستای توسعه پایدار انجام می‌شود؟

توسعه پایدار به‌معنی توسعه همه‌جانبه است. توسعه پایدار یک چشم به حال و یک چشم به آینده دارد. استخراج آب‌های ژرف علاوه‌بر هزینه گزافی که در پی دارد، پس از گذشت مدت زمان اندکی به‌پایان می‌رسد. استفاده از آب‌های ژرفایی مغایر با منافع ملی و مغایر با حفظ تمامیت ارضی است. پس نمی‌تواند اقدامی در جهت توسعه پایدار محسوب شود. از طرفی قرار نیست نسل حاضر تمامی امکانات و منابعی را که برای تمام نسل‌هاست، مصرف کند و از بین ببرد. منابع و امکانات زمین متعلق به تمام عصرها و نسل‌هاست.

آیا کشورهایی که از آب‌های ژرفایی بهره‌برداری کرده‌اند، الگوی مناسبی برای توسعه هستند؟

خیر، عربستان و لیبی هیچ‌کدام توسعه‌یافته نیستند.

به‌جز عربستان، تجربه دیگر کشورها به کجا انجامید ؟

لیبی نیز به‌طور اتفاقی هنگام اکتشاف نفت به آب‌های فسیلی دسترسی پیدا کرد.

آیا وقت آن رسیده که از آب‌های ژرف به‌عنوان منابع جایگزین فعلی استفاده کنیم؟

آب‌های ژرفایی آخرین ذخیره‌ آبی زمین است که در بدو تولد زمین در ژرفا قرار گرفته است. لزومی ندارد که هر چه را طبیعت در اختیار ما قرار داده است، فوری به مصرف برسانیم. در ایران هیچ نیازی به استفاده از آب‌های ژرفایی وجود ندارد. افرادی که این مساله را پیگیری می‌کنند، به‌دنبال حل مشکل ساختگی بحران آب (ساختگی به خاطر سوءمدیریت) نیستند بلکه به‌دنبال دستیابی به منافعی هستند که از پیش برای خود تعریف کرده‌اند. می‌دانید که در یک بازه زمانی، نهضت سدسازی به‌خاطر سوءمدیریت، محیط زیست ایران را فلج و تعطیل کرده است. همان گروه‌های سدساز قبلی هم‌اکنون به اکتشاف و استخراج آب‌های ژرفایی روی آورده‌اند. چرا؟ دولت‌ها نباید اجازه چنین کاری را به هیچ فردی بدهند تا محیط زیست تخریب شده ایران بیش از پیش تخریب نشود. با روند تخریبی که اکنون در کشور بر محیط زیست درحال انجام است، به‌نظر می‌رسد تا 20 سال آینده ایران خاصیت زیستگاهی خود را از دست داده و بحران فقر و بیکاری، مهاجرت‌های غمناکی را رقم خواهد زد‌. با این روند آن روز چندان دیر نیست و بسیار به آن نزدیک هستیم.

باتوجه به هزینه‌های گزاف مالی و همچنین خسارت‌های زیست محیطی این پروژه، آیا دستیابی به آب‌های ژرفایی، به‌نفع کشور است؟

خیر، به‌جای اینکه هزینه گزافی برای استخراج آبی که میزان و کیفیت آن مشخص نیست انجام شود،بهتر است برنامه‌ریزی برای استفاده بهینه از آب‌های موجودی که در دسترس هستند، صورت بگیرد. همچنین توسعه زیرساخت‌ها برای جلوگیری از هدررفت آب در بخش کشاورزی می‌تواند بهترین گزینه برون‌رفت از بحران آبی کشور باشد. چرا که براساس آمار بیش از ۷۰ درصد و گاهی تا ۹۲ درصد از آب کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود که حجم بالایی از این آب به‌هدر می‌رود. اصلاح شیوه‌های آبیاری در بخش کشاورزی، تاثیر شگرفی خواهد داشت. ایجاد و توسعه تصفیه‌خانه‌های فاضلاب نیز یکی دیگر از روش‌های مقابله با بحران آبی ایران است.

شنیده‌ها حاکی از آن است که درصورت استخراج آب‌های ژرف، امکان وقوع زلزله افزایش می‌یابد. ارتباط اکتشاف آب‌های ژرف و تقابل با گسل‌ها و بروز زلزله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ارتباط مستقیمی بین تحرک و گسست گسل‌ها و ظهور آب‌های زیر مینی به‌نام چشمه در سطح زمین وجود دارد. به‌عبارتی سکونتگاه‌ها روی گسل‌ها یا نزدیک آن‌ها ساخته می‌شوند زیرا در این بخش‌ها آب در سطح زمین پدیدار می‌شود. در نتیجه برداشت آب‌های ژرفایی تاثیر بسیاری بر بروز زلزله خواهد داشت.

آیا آلودگی آب‌های ژرف به رادیواکتیو صحت دارد؟

آب‌های ژرفایی به‌دلیل قرارگیری در لایه‌های زیرین زمین ممکن است آلوده به مواد مختلف از جمله رادیو اکتیو باشند. انواع کانی‌ها، مواد معدنی، فلزات و مواد رادیو اکتیویته مواد تشکیل دهنده لایه‌ها، در اعماق زمین قرار دارند. بی‌تردید آب موجود در این لایه‌های زمین، از این مواد تاثیرپذیری عمیقی خواهد داشت. از این رو آبی که ما آن را آب ژرفایی می‌نامیم، بر خلاف تصور ما در بسیاری مواقع آب به مفهوم عام کلمه نیست. چه بسا برای زیست انسان نیز خطرآفرین باشد.

چه تضمینی برای رسیدن به آب‌های ژرف وجود دارد؟میزان خطا تا رسیدن به آب‌های ژرف چه میزان است؟

هیچ تضمینی وجود ندارد. برای اندازه‌گیری میزان خطا به نظر باید به ژئوفیزیکدان‌ها مراجعه کرد.

باتوجه به اینکه رد پای روسیه در پروژه استخراج آب‌های ژرفایی دیده می‌شود، حال این پرسش مطرح است که آیا روسیه از تکنیک لازم برای برداشت آب‌های ژرفایی برخوردار است؟

حتی اگر روسیه از تکنیک لازم برای اکتشاف یا استخراج برخوردار باشد، نباید موقعیتی فراهم شود که در این کار مداخله کند. مداخله براساس قراردادهای محکم نیز نباید صورت بگیرد‌. دولت‌ها حق ندارند روسیه یا هیچ کشور دیگری را وارد این ماجرا کنند. من معتقدم باید اکتشاف و استخراج و استفاده از آب‌های فسیلی از دستور کار وزارت نیرو خارج شود تا منافع ملی و تمامیت ارضی ایران به خطر نیفتد. در این خصوص نقش سازمان محیط زیست و نمایندگان مجلس و سمن‌های محیط زیستی بسیار تاثیرگذار است. دولت‌ها به‌جای برداشت آب‌های ژرفایی بهتر است نقش مدیریتی خود را در آب پررنگ کنند. دستبرد به آخرین منابع آبی ذخیره شده در زمین، بزرگ‌ترین اشتباه است.

پیشنهاد و راهکار شما برای مقابله با خشکسالی و بحران جدی آب در ایران چیست؟

بحران آب در ایران جدی نیست! حتما تعجب می‌کنید از اینکه چنین پاسخی دادم. آنچه جدی است بحران مدیریت در بخش آب است. قبلا هم گفته‌ام ایران کم‌آب است اما بی‌آب نیست. آنچه در ایران آب را به طرف بحران برده و این مایع نقره‌ای را به سمت بحران پیش برده است، وجود برخی مدیران تکراری کم‌توان یا بی‌توان است که در دوران‌هایی در راس وزارت نیرو و کشاورزی و صنعت قرار گرفته‌اند. سطح زیرین دشت‌های ایران پر است از آب‌هایی که می‌توان با مدیریت صحیح، آن‌ها را به آب شیرین تبدیل کرد و طی پالایش دوره‌ای، خاک دشت‌های شور را به خاک شیرین تبدیل کرد. در بخش کشاورزی که بیش از ۷۰ درصد یا بیشتر هدر رفت آب وجود دارد، می‌توان این هدررفت را به 10 درصد کاهش داد. صنایع آب‌بر را نبایددر مناطق خشک و فلات مرکزی ایران ایجاد و توسعه دهیم. به‌عنوان مثال ایجاد و توسعه صنعت فولاد در مبارکه اصفهان که با کم‌آبی دست و پنجه نرم می‌کند، ضرورت ندارد. هنگامی‌که کشور کم‌آب است، باید در تمام موارد از مزیت نسبی استفاده کنیم. برنج‌کاری در کویر هنر مدیریتی نیست و مدیرانی که مجوز این کار را صادر کرده‌اند، نباید خوشحال باشند. هنگامی‌که برای برداشت یک کیلو برنج پنج‌هزار لیتر آب مصرف می‌شود و محصول آب‌بری است، چرا باید مسئولان اجازه کاشت چنین محصولی را در کویر ایران بدهند. محل کشت برنج در شمال کشور است نه کویر بی‌آب. اما می‌بینید که در شالیزارهای شمال کشور نیز به‌جای برنج، آجر و آهن سبز می‌شوند. ویلاهایی که غیرقانونی ساخته می‌شوند و کویرهایی که شالیزار می‌شوند. بنابراین راهکارهای متعددی را می‌توان برای مقابله با بحران آب و خشکسالی به کار گرفت. مدیریت آب و استفاده از مزیت نسبی از راهکارهای مهم آن است. ضمن آنکه می‌دانید خشکسالی با خشکی تفاوت دارد. زیرا خشکسالی مقطعی است اما خشکی دایمی است و مدیریت خشکسالی بسیار سخت و پیچیده‌تر از مدیریت خشکی محیط است. راه دیگر مقابله با بحران آب، ترمیم و تعمیر قنات‌های ایران است. ایجاد رشته مقنی‌پروری در دانشگاه‌های کشور ضرورت دارد. ضرورتی که باید مورد توجه قرار گیرد. پر کردن چاه‌های عمیق و نیمه عمیق نیز یکی دیگر از این اولویت‌هاست. براساس آمار تعداد چاه‌ها در یک دوره چهل ساله به بیش از یک میلیون رسیده است. احداث چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق دو مشکل اساسی برای کشور ایجاد کرده است. از یک سو موجب خشک شدن قنات‌ها و از سوی دیگر موجب فرونشست دشت‌های ایران شده است. به‌طوری که از حدود ۶۰۰ دشت ایران در حدود ۳۰۰ دشت نشست کرده است. این فرونشست‌ها در آینده‌ای نه‌چندان دور خطراتی برای ریل قطارها نیز ایجاد خواهد کرد. همچنین یکی از راه‌حل‌هایی که می‌توان در نظر گرفت شیرین‌سازی آب دریاست. در این خصوص به‌عنوان یک جغرافی‌دان و محیط شناس، شیرین‌سازی آب دریای عمان را پیشنهاد می‌کنم. اگر اراده‌ غیر سودجویانه و غیر‌ منفعت‌طلبانه‌ای در مدیران بخش آب وجود داشته باشد، آب دریای عمان را شیرین‌سازی کنند. دریای عمان به اقیانوس‌های جهان راه دارد. بهترین راهکار پس از راهکارهای محلی برای رفع بحران آب محسوب می‌شود. برای اجرایی کردن چنین طرحی، مسئولان می‌توانند مطالعات این پروژه را به‌دست کارشناسان کارآمدی بسپارند که این کار به‌مراتب هزینه بسیار کمتری نسبت به استخراج آب‌های ژرفایی دارد. با اجرای این پروژه می‌توان با لوله‌گذاری یا کانال‌کشی تمامی مناطق کم آب، بخش داخلی از خلیج فارس، سیستان و بلوچستان تا کویر مرکزی و سمنان را تحت پوشش قرار داد و مشکل کم‌آبی آن‌ها را حل کرد. اگر چه این کار باید در گذشته مورد بررسی قرار می‌گرفت اما موضوع به این مهمی تاکنون حتی مطرح نیز نشده است. من خلیج فارس را برای اجرای چنین طرحی پیشنهاد نمی‌کنم چرا که دسترسی آن به آب‌های آزاد همانند دریای عمان نیست. ضمن آنکه به‌خاطر وجود آب‌شیرین‌کن‌های متعدد از طرف همسایگان جنوبی ایران، آب خلیج فارس به مراتب گرم‌تر و شورتر از قبل شده است، به‌طوری‌که جان آبزیان خلیج فارس به خطر افتاده است و کلونی‌های مرجانی نیز یکی پس از دیگری درحال نابودی است. خزر نیز گزینه مناسبی برای اجرای این طرح نیست. برخی جریان‌ها به‌دنبال انتقال آب خزر از طریق کانال به کویر هستند اما خزر تنها یک دریاچه است و بحث انتقال آب خزر از پایه و اساس غلط است. اگر چه به‌نظر می رسد موضوع انتقال آب خزر به کویر برای رفع تشنگی کویر نیست، بلکه موضوعی سیاسی است که برخی در تلاشند سمنان را به‌عنوان پایتخت سیاسی کشور رقم بزنند. با این حال مافیای آب تلاش‌های بسیاری در جهت انتقال آب خزر به مناطق کویری انجام داده‌اند، اما این موضوع با مخالفت‌های شدید مردمی و نمایندگان مجلس همراه بوده است.

منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۲۰
پیمان صاحبی


فاجعه زیست محیطی در انتظار سد هراز!

مدیران اجرایی باید پیش از ادامه اجرای این طرح، اطمینان های لازم را به دوست داران محیط زیست بدهند؛ اطمینانی که البته انتظار نمی رود ماننده ایده پتوهای رسی سد گتوند آبکی باشد و یک جنایت زیست محیطی را رقم بزند.

در چنین شرایطی که کوهی از زباله در جنوب شهر آمل و مجاورت رود هراز وجود دارد، ساخت سدی غول پیکر بر روی این رود را می توان یک شوخی تلخ با طبیعت نام نهاد که متأسفانه اراده ای برای توقف آن وجود ندارد. مدیران اجرایی باید پیش از ادامه اجرای این طرح، اطمینان های لازم را به دوست داران محیط زیست بدهند؛ اطمینانی که البته انتظار نمی رود ماننده ایده پتوهای رسی سد گتوند آبکی باشد و یک جنایت زیست محیطی را رقم بزند.

به گزارش قانون به نقل از تابناک، گویا برای علاقه شدید مدیران منابع آب ایران به ساخت سد و اجرای طرح های چند میلیاردی در این حوزه نمی توان پایانی متصور شد؛ طرح هایی که حتی اگر با لحاظ کردن همه حساسیت ها به انجام برسند نیز آثار تخریبی فراوانی بر روی محیط زیست می گذارند، چه برسد به اینکه از همان ابتدا با اشکالات اساسی رو به رو باشند. مثل سد در حال ساخت هراز که کارشناسان محیط زیست آن را گتوندی دیگر می خوانند و مسئولان وزارت نیرو خبر از افتتاح آن در آینده نزدیک می دهند.

 

 
سد هراز یکی از جدیدترین سازه های غول پیکر انسانی است که بر روی رود هراز و در حوضه آبریز خزر در حال ساخت است. موقعیت این سد که در اهداف آن آبیاری کشاورزی و تأمین برق آمده است، در 20 کیلومتری جنوب شهر آمل و در همسایگی مرکز دپوی زباله های این شهر قرار دارد؛ موقعیتی که کارشناسان و دوستداران محیط زیست را نسبت به خسارت های احتمالی و آتی آن نگران کرده است.
 
عملیات ساخت این سد که قرار است حجم نرمال آن 240 میلیون مترمکعب و حجم مفید ذخیره آب آن 151 میلیون متر مکعب باشد، از سال 1388 آغاز شد و با 64 درصد پیشرفت تاکنون در سال 1398 افتتاح و آبگیری خواهد شد.
 
این سد مدتی است که در پی اعتراض مردم محلی منطقه و نگرانی دوست داران محیط زیست در مورد نحوه جانمایی و ضرورت یا عدم ضرورت اجرا به فضای رسانه ها کشیده شده و بسیاری از کارشناسان ساخت چنین سدی را که در فاصله کمتر از 5 کیلومتری مرکز دپوی زباله های شهر آمل است، خطرناک توصیف می کنند و نسبت به خطرات آتی آن هشدار می دهند؛ هشدارهایی که البته از نظر برخی مدیران محلی بی ربط و بی اساس است.
 
واقعیت این است که مرکز دپوی زباله های شهر آمل در 25 کیلومتری جنوب این شهر و در جاده هراز واقع است و بیش از سه دهه است که علاوه بر زباله های این شهر، مرکز دفن زباله های 7 شهر دیگر استان مازندران نیز هست.
 
پیشتر، زمانی که هنوز موضوع سد هزار و عملیات ساخت آن جدی نشده بود، ایراد اساسی‌ای که کارشناسان به این مرکز دفن زباله وارد می کردند، بحث شیرابه های این حجم سنگین زباله بود که به آب های زیر زمینی و رود هراز نفوذ می کرد؛ موضوعی که سابق بر این رئیس سابق شورای اسلامی شهر آمل و سایر اعضا بارها در مورد آن سخن گفتند.
 
خسرو ابراهیم‌زاده در این مورد گفته بود: شیرابه‌های ناشی از زباله به آب رودخانه هراز نفوذ و به زمین‌های کشاورزی اطراف خسارات جبران‌ناپذیری وارد کرده است. به نحوی که خطر آلوده شدن آب شرب شهروندان نیز وجود دارد و با آلودگی آب شرب منطقه یک فاجعه انسانی رخ خواهد داد؛ فاجعه ای که سلامت بیش از 400 هزار نفر از شهروندان را تهدید خواهد کرد. اگرچه در حال حاضر نیز نمی‌توان نسبت به اثرات سوء بر تولیدات کشاورزی به علت نفوذ شیرابه‌ها به مزارع کشاورزی و بروز بیماری‌های خاص همچون سرطان بی‌تفاوت بود.
 
محل دپوی زباله های هشت شهر مازندران که 35 سال است تنها مکان مناسب برای دفن زباله شناخته شده و هم اکنون نیز روزانه 200 تا 250 تن زباله به آن افزوده می شود، به شکلی کاملاً سنتی مدیریت می شود و شرایطش آنقدر اسفناک است که به گفته برخی مدیران محلی هم اکنون در این منطقه کوهی از زباله ساخته شده است.
 
بررسی ها نشان می دهد موضوع دفن زباله در اکثر شهرهای استان مازندران به دلیل آنچه که عدم جایابی مورد توافق همه مدیران محلی می توان نام گذاشت، هنوز با مشکلات فراوانی رو به رو است و در سال های نزدیک نیز نمی توان امید داشت این معضل به سادگی حل شود؛ معضلی باعث می شود همچنان فرایند دفن زباله در مکان کنونی و با شرایط سنتی موجود ادامه یابد.
 
در چنین شرایطی که کوهی از زباله در جنوب شهر آمل و مجاورت رود هراز وجود دارد، ساخت سدی غول پیکر بر روی این رود و گسیل دادن موج عظیمی از شیرابه های زباله به سمت این سد را می توان یک شوخی تلخ با طبیعت نام نهاد که متأسفانه در جریان است و اراده ای برای توقف آن وجود ندارد.
 
در مورد خسارت های اجرای سد هراز و روند اشتباهی که طی می کند، همین بس که مجوز زیست محیطی این سد در سال هایی بسیار دور و زمانی که اصلاً بحران زباله موضوعیت نداشت، صادر شد؛ مجوزی که اکنون و بدون لحاظ کردن شرایط موجود دستاویز مدیران استان برای اجرای این طرح است. 
 
سد هرازی که می سازند را می توان تکرار فاجعه سد گتوند خواند و از این حیث که نادیده گرفتن کوه نمک در سد گتوند با نادیده گرفتن کوه زباله در هراز مشابهت دارد، می توان منتظر یک فاجعه زیست محیطی دیگر این بار در شمال کشور بود. 
 
دو سال دیگر زمان افتتاح و آبگیری سد هراز فرا می رسد و میلیاردها تومان هزینه ای که در این مسیر انجام شده قرار است به نتیجه ای خوب منجر شود، اما آیا شرایط کنونی زباله های جنوب شهر آمل این اجازه را می دهد؟ آیا مدیران استانی قادرند در این مدت کم این بحران زیست محیطی را حل کنند؟
 
بر  اساس  واقعیت های جغرافیایی که روی زمین وجود دارد، اگر مسئولان بدون توجه به مشکل بزرگ دپوی زباله های 8 شهر مازندران که در جنوب شهر آمل و در حاشیه رود هراز دفن می شود، احداث سد هراز را آنهم با هدف تأمین آب کشاورزی و انرژی برق دنبال کنند، قطعاً منطقه را با آسیب های محیط زیستی جدی تری رو به رو خواهد کرد.
 
به عبارتی مسئولان اکنون در توجیه ساخت این سد موضوعاتی نظیر تأمین آب کشاورزی و انرژی برق را عنوان و با همین مهم در حال ساخت یک سد عظیم در شمال کشور هستند؛ منطقه ای که گفتن از مشکلات آب کشاورزی در آنجا چندان صحیح نباشد و یا اگر صحیح باشد در مقایسه با بحران های زیست محیطی از اولویت خارج می شود.
 
حالا و با تفاسیری که آمد، مدیران اجرایی استان و پیمانکاران این طرح بزرگ باید و باید پیش از ادامه اجرای این طرح، اطمینان های لازم را به دوست داران و کارشناسان زیست محیطی بدهند و خیال آنها را با استدلال و ادله متقن علمی در مورد نداشتن خسارت اجرای این طرح راحت کنند؛ اتفاقی که البته انتظار نمی رود ماننده ایده پتوهای رسی سد گتوند آبکی باشد و در کم تر از چند روز ضمن نابود شدن یک جنایت زیست محیطی را رقم بزند.
منبع:قانون
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۱۸
پیمان صاحبی


محققان در تحقیقی تازه، با استفاده از درختان صنوبر که به یک پروبیوتیک- یا میکروب طبیعی- آغشته شده بودند، موفق شدند آب‌های زیرزمینی آلوده به تریکلرواتیلن یا TCE را تصفیه کنند. این آلاینده که در مناطق صنعتی بسیار یافت می‌شود، وقتی که از راه نوشیدن آب یا تنفس هوای آلوده وارد بدن انسان شود، خطرناک خواهد بود.

به گزارش ایانا از پایگاه اینترنتی دانشگاه واشنگتن، درختان این توانایی را دارند که آلاینده‌ها را از خاک بگیرند و از طریق فرایندهای طبیعی آن را از بین ببرند. این یکی از ویژگی‌های طبیعت است که شرکت‌ها از آن برای پاکسازی مناطق آلوده (هر چند در مقیاس کوچک) استفاده کرده‌اند.

اکنون یک باکتری پروبیوتیک،توانسته با فراهم کردن یک شریک میکروبی، سرعت و کارایی این چرخه طبیعی را بالا ببرد تا درختان را از اثرات سمی آلاینده‌ها حفظ کند و آلاینده‌هایی را که گیاهان از آب‌های زیرزمینی آلوده استحصال می‌کنند، تجزیه کند.

محققان دانشگاه واشنگتن با مشارکت چند شرکت کوچک، نخستین آزمایش در مقیاس وسیع را با استفاده از درختان صنوبر در سیلیکون ولی در کالیفرنیا انجام دادند. نویسندگان مقاله‌ای که درباره این تحقیق به چاپ رسیده می‌گویند: این آزمایش موفقیت آمیز در زمین می‌تواند نمونه‌ای از پاکسازی موثر و سریع مناطق بزرگ اطراف شهرها و دیگر مناطق آلوده در خارج شهرها باشد که سطوح بالایی از آلاینده TCE دچار هستند.

شارون دوتی یکی از نویسندگان این مقاله و استاد دانشکده محیط زیست و علوم جنگلی می‌گوید: "این نتایج، افق‌های تازه‌ای را باز می‌کند. ما از طریق تحقیقات آزمایشگاهی مدت‌هاست که این فرایند را می‌شناسیم اما تا کنون عملی نشده بود زیرا هیچ نتایج میدانی موجود نبوده است. اکنون شرکت‌های مهندسی می‌توانند استفاده از این روش را در زندگی واقعی آغاز کنند".

پاکسازی مناطق آلوده به TCE و دیگر آلاینده‌ها با استفاده از روش‌های مهندسی مانند حفاری یا خارج کردن مواد سمی از زیر زمین با پمپ می‌تواند هزینه بالایی داشته باشد. در نتیجه بسیاری از مناطق، همچنان آلوده می‌مانند. این روش این امکان را فراهم می‌کند که مناطق آلوده با هزینه کمتر و اثربخشی بیشتر پاکسازی و سلامت انسان تضمین شود.

آزمایشگاه دوتی برای یافتن بهترین میکروب‌هایی که بتوانند TCE را بهتر تجزیه کنند و رشد درخت را بهبود بخشند، آزمایش‌های بسیاری انجام داد. جون وون کانگ، یکی از فارغ التحصیلان از دانشگاه واشنگتن، چوب صنوبر را از منطقه‌ای در میدوست که درختان در خاک آلوده به TCE رشد کرده بودند جمع‌آوری کرد. پس از خرد کردن چوب درختان و جداکردن صدها میکروب مختلف، هر گونه از میکروب‌ها در فلاسکی با سطوح بالای آلایندهTCE قرار داده شد. میکروبی که در نهایت برگزیده شد توانست تقریبا تمام TCE موجود در فلاسک را تجزیه کند.

دوتی می‌گوید: "برای انتخاب بهترین میکروب‌ها، درختان صنوبر در منطقه‌ای قدیمی در میدوست را انتخاب کردیم تا کار خود را بهتر انجام دهند. ما از فرایند انتخاب طبیعی بهره بردیم و تنها مجبور بودیم بهترین میکروب‌هایی را که درخت قبلا انتخاب کرده بود، پیدا کنیم".

از TCE به عنوان یک چربی‌زدا و حلال، در مناطق صنعتی در سراسر آمریکا استفاده می‌شود. آژانس حفاظت از محیط زیست آمریکا، TCE را یکی از رایج‌ترین آلاینده‌ها در آب و خاک اعلام و فهرست بیش از ۱۰۰۰ منطقه را که اولویت پاکسازی هستند منتشر کرده است. TCE یک ماده سرطان‌زاست و بر کبد تاثیر می‌گذارد؛ این آلاینده حتی از طریق شیر مادر به نوزاد شیرخوار منتقل می‌شود.

محققان با توجه به شیوع و سمی بودن TCE، برای آزمایش قابلیت درختان صنوبر مجهز به میکروب‌ها، برای پاک سازی آب زیرزمینی در منطقه بزرگ تحقیقاتی میدلفیلد الیس ویسمن در سیلیکون ولی کالیفرنیا از مواد شیمیایی استفاده کردند. سپس این آب به پارک تحقیقاتی ناسا در مرکز تحقیقاتی ایمز جریان پیدا کرد. دانشمندان در این مرکز تحقیقاتی، در زمینی که در بالای یک سفره آب شناخته شده آلوده به TCE قرار داشت چند ردیف نهال درخت صنوبر کاشتند که برخی از آنها آغشته به میکروب و برخی دیگر بدون میکروب بودند.

تنها پس از یک سال، درختانی که میکروب داشتند بزرگتر و سالمتر از صنوبرهای بدون میکروب شدند. پس از سه سال، درختان آغشته به میکروب هنوز قوی و سالم بودند و نمونه‌های گرفته شده از تنه درختان سطوح بسیار اندکی از آلاینده را در این درختان نشان داد.

معمولا وقتی درختان، مواد شیمیایی را جذب و تجزیه می‌کنند، به قیمت از دست رفتن سلامت آنان تمام می‌شود. این امر به شکل کاهش رشد، زرد شدن برگ‌ها، پوسیدن برگ‌ها و شاخه‌ها و گاه مرگ درخت نمایان می‌شود زیرا آلاینده مانع از ادامه حیات درخت می‌شود. اما وقتی میکروب انتخاب شده برای مقابله با TCE به درستی انتخاب می‌شود و درختان همراه با رشد بیشتر، این آلاینده را تجزیه می‌کنند و احتمال بقای آنها افزایش می‌یابد، مزایای پروبیوتیک آشکار می‌شود.

مایکل بلیلاک رییس و مدیر عامل شرکت Edenspace Systems در ویرجینیا می‌گوید: "هدف اصلی این است که عملکرد درخت را بهبود بخشیم. اگر ما چیزی داشته باشیم که عملکرد را بهبود می‌بخشد وتسریع می‌کند و باعث رشد بهتر درختان می‌شود، این دقیقا همان چیزی است که ما سعی می‌کردیم در این پروژه انجام دهیم".

علاوه بر این، محققان دریافتند که نمونه‌های آب زیر زمینی که مستقیما از محل آزمایش گرفته شد، در مقایسه با نمونه‌هایی که از آب‌های سطحی منطقه آزمایش گرفته شد سطوح کمتری از آلاینده را نشان می‌داد. آنها همچنین شواهدی از افزایش کلرید در خاک اطراف ریشه صنوبرها یافتند که یک ماده بی‌ضرر و به‌طور طبیعی یکی از فرآورده‌های جانبی تی سی ای است که به دنبال تجزیه آن توسط باکتری‌ها در درون درخت تولید می‌شود.

جان فریمن، یکی از نویسندگان این تحقیق و مدیر علمی شرکت Intrinsyx Technologies Corporation، واقع در پارک تحقیقاتی ناسا می گوید: " تعدادی از سازمان‌ها تمایل خود را به استفاده از این تکنولوژی ابراز کرده‌اند. زمین‌دارانی که از هزینه بالای روش‌های سنتی پاک‌سازی آب ‌ای زیرزمینی خسته شده بودند، اکنون شروع به استفاده از این روش کرده‌اند.

فریمن می‌گوید: "این روش، این قابلیت را دارد که بر مناطق آلوده‌ای که با مشکل آلودگی آب‌های زیر زمینی از جمله آلاینده TCE و نیز کمبود بودجه مواجهند تاثیرات بزرگی بگذارد. این روش قطعا برای همه کاربران باعث صرفه‌جویی زیادی می‌شود و چون یک تکنولوژی سبز است، برای همه یک بازی برد- برد است. از دیگر مزایای این روش جدید این است که در دراز مدت پایدار بوده، با اقبال عمومی روبرو شده و از انرژی خورشیدی که خود درختان می‌گیرند، استفاده می‌کند".

نتایج تحقیقات این دانشمندان در شماره اخیر مجله Environmental Science & Technology به چاپ رسیده است.

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۱۷
پیمان صاحبی


راهکارهای عملی برای کاهش بحران آب چیست؟

مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای زنجان گفت: امروز نیازمند ارایه راهکارهای عملی در راستای کاهش بحران آب هستیم.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، «یوسف رضاپور» ، با بیان این‌که بر اساس برنامه عملیاتی طرح احیا و تعادل‌بخشی منابع آب زیرزمینی باید پس از به تعادل رسیدن سفره‌های آب زیرزمینی، تراز آب‌های زیرزمینی همه دشت‌ها تا سال 1415 به سطح اولیه قبل از شروع افت سطح آب برگردد، افزود: در همین راستا پروژه‌های پانزده‌گانه طرح احیا و تعادل‌بخشی منابع آب زیرزمینی به تصویب شورای عالی آب کشور رسیده است.

وی با یادآوری این‌که حفر چاه‌های پیزومتری در دشت‌های کشور و تجهیز آن‌ها یکی از اولویت‌های امروز در راستای کاهش بحران آب به‌شمار می‌رود، تصریح کرد: به این موارد باید مؤلفه‌های دیگری چون نصب تجهیزات اندازه‌گیری بر روی منابع آب و چاه‌های پیزومتری و اکتشافی، تهیه بیلان و بانک اطلاعاتی محدوده‌های مطالعاتی و نیز پهنه‌بندی و بررسی مخاطرات ناشی از فرونشست زمین در محدوده‌های مطالعاتی توسط سازمان زمین‌شناسی کشور را هم اضافه کرد.

این مسئول با تأکید بر این‌که ایجاد و استقرار بازارهای محلی آب در کشور به همراه ایجاد تشکل‌های آب‌بران و انجام حمایت‌های فنی و مالی از آن‌ها توسط سازمان جهاد کشاورزی را نیز باید جزو این موارد دانست و گفت: در این راستا می‌توان اقدامات دیگری چون به‌روز کردن سند ملی آب در محدوده‌های مطالعاتی کشور، خرید چاه‌های کم‌بازده کشاورزی برای تعادل‌بخشی منابع آب زیرزمینی، ساماندهی شرکت‌های حفاری و نصب «جی‌پی‌اس» بر روی آن‌ها و جایگزینی پساب با چاه‌های کشاورزی در دشت‌های ممنوعه را نیز انجام داد.

مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای زنجان در ادامه با اشاره به این‌که نباید از مولفه‌های مهمی چون تقویت و استقرار گروه‌های گشت و بازرسی در سراسر کشور و نیز تهیه و نصب کنتور حجمی و هوشمند آب و برق به همراه اطلاع‌رسانی و ایجاد سامانه پایش و کنترل برداشت از چاه‌ها در راستای کاهش بحران آب به سادگی گذشت، خاطرنشان کرد: علاوه بر این می‌توان با کنترل، نظارت و پر و مسلوب‌المنفعه کردن چاه‌های فاقد پروانه مضر به مصالح عمومی، اجرای پروژه‌های تغذیه مصنوعی و پخش سیلاب در دشت‌های ممنوعه و نیز مطالعه و اجرای پروژه‌های آبخیزداری، گام بلندی در این زمینه برداشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۱۵
پیمان صاحبی

پرسه مافیای قاچاق چوب در جنگل‌های ایران

 شواهد حاکی از آن است که در بسیاری ‌ازموارد، شرکت‌های بهره‌بردار در حجم انبوهی اقدام به پیکرتراشی جنگل کرده‌اند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، جنگل‌های کشور در غفلت و بی‌تدبیری مسئولان تخریب می‌شوند. سوءمدیریت به‌جان جنگل‌های کشور افتاده است و هر روز درختان بیشتری در این بی‌تدبیری از جنگل‌های ایران محو می‌شوند. براساس آمار سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، در 10 سال گذشته وسعت جنگل‌ها با کاهش 14 هزار هکتاری مواجه شده است. همچنین طبق آمار مدیرکل دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان محیط زیست، در هر ثانیه 350 متر مربع جنگل و مرتع کشور نابود می‌شوند. نابودی ۱۸ میلیون اصله بلوط در غرب کشور، گواه روشنی بر این مساله است.

جنگل‌هایی که با نابودی‌آن‌ها، ایران هر لحظه به بیابان‌شدن نزدیک‌تر می‌شود. خسارت سالانه بیابانی‌شدن کشور بیش از یک هزار میلیارد تومان برآورد شده است.

پرسه مافیای قاچاق چوب در جنگل‌های ایران

جنگل، دیواری که گویا کوتاه‌تر از آن این روزها پیدا نمی‌شود و هر روز قانونی برای آن مصوب می‌کنند. یک روز می‌گویند باید دام‌ها را از آن خارج کنند و روز دیگر قانون تنفس جنگل را مطرح می‌کنند. اما چرا با اجرای این قوانین، بازهم شاهد تخریب جنگل‌ها، رانش زمین و وقوع سیلاب در کشور هستیم.

در میان صدها عامل تخریب جنگل، مافیایی قاچاق چوب، عاملی است که کمتر مسئولی تمایل به سخن گفتن درباره آن دارد. مافیایی که دیگر پنهانی، درختان جنگل را قطع نمی‌کنند بلکه آشکار و جلوی چشم مسئولان هزاران درخت را قطع می‌کنند و آب از آب تکان نمی‌خورد.

موضوع مافیایی قاچاق چوب جنگل در دوره‌ای به مجلس شورای اسلامی رسید و طرح تحقیق و تفحص از سازمان منابع طبیعی نیز مصوب شد؛ تحقیق و تفحصی که باوجود گذشت چندین سال تاکنون گزارش آن در مجلس قرائت نشده است. گزارشی که در صورت قرائت آن، دلایل تصرف هزاران هکتار از منابع ملی و عمومی و غیردولتی توسط مافیا در آن روشن می‌شود.

شنیده‌ها حاکی از آن است که قاچاقچیان چوب جنگل، اغلب شغل‌های پوششی مانند آرایشگری و رانندگی را انتخاب می‌کنند. قاچاقچیان معتقدند که جنگل متعلق به آن‌هاست و دولت باید از حوزه آن‌ها بیرون برود؛ چرا که به‌باور قاچاقچیان، دولت در اجرای طرح‌های جنگل‌داری، جنگل را غارت کرده است.

شرکت‌های قانونی با تبر غیرقانونی

طبق قانون، پس از بهره‌برداری از جنگل، برای احیای دوباره به آن منطقه باید اجازه تنفس داده شوداما در دهه گذشته این قانون اجرا نشده است. به‌گفته کارشناسان محیط‌زیست، بسیاری از طرح‌های جنگل‌کاری که در سال‌های اخیر اجرا شده است، به‌دلیل غیرکارشناسی بودن آن از پایه و اساس اشتباه بوده و تاثیر منفی بر جنگل‌ها گذاشته است.

طبق قانون، بهره‌برداری از جنگل، توسط شرکت‌های مشخص و به‌صورت قانونی انجام می‌شود اما براساس آمار در برخی موارد شاهد قانون‌شکنی توسط شرکت‌های قانونی بوده‌ایم. شواهد حاکی از آن است که در بسیاری ازموارد شرکت‌های بهره‌برداری، در حجم انبوهی اقدام به پیکرتراشی جنگل کرده‌اند. به‌عنوان مثال شرکت بهره‌برداری در منطقه ارم‌نکا نزدیک به هزار اصله درخت را قطع کرد اما روی آن سرپوش گذاشته شد و هیچ‌گاه خبری از این پیکرتراشی جنگل منتشر نشد. براساس قانون، هیچ‌گاه به هیچ شرکتی اجازه قطع هزار اصله درخت در منطقه داده نشده است.

طرحی به‌نام تنفس جنگل

سال ۹۲ موضوع توقف بهره‌برداری و تنفس جنگل‌های کشور مطرح شد. پس از آن این طرح از سوی سازمان محیط‌زیست به عنوان طرحی برای نجات جنگل‌های کشور در دستور کار قرار گرفت. طرح تنفس 10 ساله جنگل در چند سال اخیر، موجب مناقشه و بحث‌های بسیاری شده که قرار است در سال آینده به اجرا در آید. موافقان این طرح ، بازیابی و احیای دوباره جنگل‌ها را راه‌حل نجات جنگل‌ می‌دانند و مخالفان آن براین ‌باورند که اجرای این طرح، صنعت چوب و کاغذ کشور را با مشکلات جدی مواجه می‌کند.

قطع درختان خارج از لیست سازمان جنگل‌ها

اجرایی شدن طرح تنفس 10 ساله جنگل، خبر خوشی برای دوستداران محیط زیست کشور به‌شمار می‌رود. اما این طرح نیز مانند هزاران طرح دیگر کشور با مشکلات و نقاط ضعفی مواجه است. یک کارشناس محیط زیست که خواست نامش ذکر نشود، به«قانون» درباره طرح تنفس 10 ساله جنگل گفت:«براساس لیست سازمان جنگل‌ها درخت‌هایی که خشک یا آفت زده هستند، مشخص و مهر می‌شوند. این لیست در اختیار شرکت‌های بهره‌برداری برای انجام کار، قرار می‌گیرد. آن‌ها مجاز به قطع درختان طبق لیست سازمان جنگل‌ها هستند. تمام درختانی که در طرح بهره‌برداری قرار دارند، زیر مجموعه سازمان منابع طبیعی محسوب می‌شوند. اما به‌طور معمول شرکت‌های بهره‌بردار به لیست سازمان جنگل‌ها اکتفا نکرده و درختان خارج از لیست را نیز قطع می‌کنند. باتوجه به اینکه تا پایان زمستان سال جاری شرکت‌ها مجاز به بهره‌برداری هستند و پس از آن طرح تنفس 10 ساله جنگل آغاز می‌شود، بهره‌برداری خارج از لیست سازمان شدت بیشتر پیدا کرده و درختان در حجم انبوهی قطع می‌شوند. شرکت‌ها در توجیه این کار غیرقانونی، خشک یا آفت زده بودن آن‌ها را دلیل قطع عنوان می‌کنند. به‌عنوان مثال،آن‌ها کوچک‌ترین شکاف روی درخت را به‌عنوان آفت یا خشکی اعلام می‌کنند؛ نکته قابل توجه اینجاست که روی بیشتر درخت‌های جنگل شکاف وجود دارد. حال با این بهانه واهی باید تمامی درختان جنگل را قطع کنیم».

پس از دولت اصلاحات هیچ طرح جنگل‌کاری نداشته‌ایم

این کارشناس محیط زیست با اشاره به نقش سازمان جنگل‌ها درباره قطع درختان خارج از لیست توسط شرکت‌های بهره‌بردارگفت:« سازمان جنگل‌ها، تنها تعیین‌کننده نوع درخت قابل برداشت است. در طرح جنگل‌داری باید منطقه‌بندی انجام شود و برداشت، طبق آن صورت گیرد. پس از برداشت، آن منطقه از جنگل باید برای چندین سال به منظور احیای دوباره تعطیل شود. هنگامی‌که جنگل احیا شد، فصل برداشت دوباره از آن شروع می‌شود. اما در سال‌های اخیر نه‌تنها تنفسی به جنگل داده نشده است بلکه بی‌رحمانه بر پیکر جنگل نیز تاخته‌اند. پس از دولت اصلاحات هیچ طرح جنگل‌کاری نداشته‌ایم. در این سال‌ها برداشت از جنگل تحت عنوان شکسته، خشکیده یا آفت زده انجام شده است».

برش درخت غیرقانونی است

باتوجه به مدت زمان اندک باقی مانده برای شرکت‌های بهره‌بردار، شنیده‌ها حاکی از آن است که برخی شرکت‌ها اقدام به قطع درختان در حجم انبوهی کرده‌اند. این کارشناس محیط زیست در این‌باره گفت:« در سال جاری اجازه برش درخت صادر نشده است و فقط جمع‌آوری درختانی که افتاده‌اند، باید صورت گیرد اما متاسفانه همچنان برش درخت رخ می‌دهد. یکی از نگرانی‌های ما از طرح تنفس جنگل، وجود تبصره‌ای است که در آینده برخی شرکت‌های سودجو می‌توانند از این مساله سوءاستفاده کنند. براساس این تبصره، شرکت‌های بهره‌بردار مجاز به قطع درختان آفت‌زده هستند. با روی کار آمدن کلانتری در سازمان محیط زیست که پیشتر نگاهی بهره‌بردار از جنگل داشته‌است، نگرانی‌ها ی فعالان و کارشناسان محیط زیست صدچندان شده است؛ چرا که انتظار حمایت و برخورد با متخلفان باتوجه به دیدگاه حمایتی از شرکت‌های بهره‌بردار جنگل، نمی‌رود».

تنفس جنگل، ضربه‌ای به صنایع چوب است

بهزاد انگورج معاون پیشین امور جنگل به «قانون» در‌باره طرح 10 ساله تنفس جنگل گفت:« برخی از کالاها را به هیچ‌وجه نمی‌توانیم از طریق واردات تامین کنیم. برای همین همه ما باید بدانیم در ارتباط با انواع صنایع دستی یا صنایع مبلمان از چوب‌های تازه استفاده می‌شود و به‌همین دلیل نمی‌توان چوب این صنایع را با واردات تامین کرد و طرح توقف بهره‌برداری از جنگل‌ها ما را با چالش‌های بسیاری مواجه می‌کند. درحالی که ما می‌توانستیم یک‌سری تولیدات در داخل جنگل داشته باشیم، به‌دلیل اختلافات درخصوص این طرح یک بحران جدی به‌وجود آمده است».

اصلاحی که ضربه می‌زند

انگورج همچنین اصلاح قانون قاچاق چوب را اشتباه و موجب بسته شدن دست سازمان جنگل‌ها بیان کرد و گفت: «پس از اصلاح قانون در خصوص قاچاق چوب در چند سال گذشته وضعیت بدتر شده است و در خیلی از مباحث، دست و پای مدیریت جنگل را بسته است. از عنوان قاچاق چوب ما به تعزیر رسیده‌ایم. بی‌تردید قاچاقچی که می‌داند میزان جریمه عدد ناچیزی است و زندان و مجازات از این دست را ندارد، به‌راحتی قاچاق چوب انجام می‌دهد. متاسفانه قانون قاچاق بدون نظرخواهی یا مشورت با سازمان امور جنگل‌ها به‌عنوان متولی جنگل، اصلاح شد. درخصوص توقف بهره‌برداری از جنگل، مسئولان باید حرف مدیران جنگل را بشنوند، نه مدیرانی که یک شب پای درخت نخوابیده‌اندو لحاف آسمان و تشک زمین را درک نکرده‌اند.آن‌ها چگونه می‌دانند کنترل قاچاق چوب یا سوداگری چوب توسط چه افرادی صورت می‌گیرد».

د‌‌‌‌‌‌‌‌و برابر آنچه کاشته‌ایم، جنگل‌زد‌‌‌‌‌‌‌‌ایی کرد‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌ایم

محمد‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌‌‌‌‌‌‌‌رویش با اشاره به گزارش‌های ارائه شده در مجلس شورای اسلامی درباره بحران جنگل‌زدایی به‌ «قانون» گفت:«طبق گزارش‌های یکی از نمایند‌‌‌‌‌‌‌‌گان مجلس د‌‌‌‌‌‌‌‌ر کمیسیون اصل 90 که منتشر شد‌‌‌‌‌‌‌‌ه، د‌‌‌‌‌‌‌‌ر طول 25 سال گذشته حدود چهار میلیون هکتار از راضی منابع طبیعی تغییرکاربری پید‌‌‌‌‌‌‌‌ا کرد‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌است؛ د‌‌‌‌‌‌‌‌رحالی که سازمان منابع‌طبیعی کشور د‌‌‌‌‌‌‌‌ر طول عمر 125 سال خود‌‌‌‌‌‌‌‌ تنها دو میلیون هکتار جنگل‌کاری انجام داده است. این آمار نشان‌دهنده این مساله است که سازمان منابع طبیعی بیش از د‌‌‌‌‌‌‌‌و برابر درخت‌هایی که کاشته، جنگل‌زد‌‌‌‌‌‌‌‌ایی کرد‌‌‌‌‌‌‌‌ه است. نکته قابل توجه اینجاست که تمامی این تغییرکاربری‌ها با مجوزهای قانونی و رسمی صورت گرفته است.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۱۴
پیمان صاحبی

تحقیقات جدید نشان می‌دهد، تغییر کارکرد زیستگاه‌های جانوری و گیاهی، از جمله تبدیل مناطق جنگلی به زمین‌های کشاورزی در کنار خشکسالی‌های ناشی از تغییرات اقلیمی، بسیاری از گونه‌های حساس را در معرض خطر انقراض قرار می‌دهد که این امر به تدریج تنوع زیستی را از بین خواهد برد.

به گزارش ایانا از پایگاه اینترنتی "ارث"، پیامدهای تغییرات اقلیمی بی‌شمار و گسترده است و این امر، تعیین چگونگی اثرگذاری این پیامدها بر یکدیگر را برای دانشمندان بسیار دشوار می‌سازد.

این امر منجر به ایجاد موقعیت پیچیده و گیج کننده دومینو مانندی می‌شود که در آن تغییرات اقلیمی ممکن است حتی بدتر هم بشود.

اکنون مطالعه تازه‌ای در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده که تغییرات اقلیمی و تبدیل زیستگاه جانوران به زمین‌های کشاورزی منجر به یک دست شدن طبیعت می‌شود.

این بدان معناست که با افزایش این تغییرات، برخی گونه‌ها در اکوسیستم‌های خاص رشد و گسترش بیشتری پیدا می‌کنند و برخی دیگر از بین می‌روند.

تاکنون درباره اینکه گونه‌های جانوری چگونه به دو عامل استرس‌زای تغییرات اقلیمی و تبدیل زیستگاه خود به زمین کشاورزی پاسخ می‌دهند، اطلاعات کمی داشتیم. نویسندگان این تحقیق بر روی گیاهان و جانوران در ۱۲۰ پایگاه مطالعاتی در شمال غرب کاستاریکا مطالعه کردند. این مناطق شامل جنگل‌های بارانی، جنگل‌های خشک و زمین‌های کشاورزی بود.

هدف دانشمندان از انجام این مطالعه این بود که دریابند تغییر در زیستگاه و خشکسالی‌های ناشی از تغییرات اقلیمی چگونه بر حیات وحش مناطق حاره‌ای تاثیر می‌‌گذارد. نتایج نشان داد که گونه‌های مختلف پرندگان در مناطق خشک‌تر جنگل در مقایسه با مناطق مرطوب‌تر، بیشتر دوام آوردند. اما در زمین‌های کشاورزی پرندگانی که در جنگل‌های خشک زندگی می‌کردند، در همه جا، حتی در مناطق پر باران‌تر یافت می‌شدند.

دنیل کرپ نویسنده اصلی مقاله و استادیار در دپارتمان حیات وحش، ماهی‌ها و زیست‌شناسی حفاظتی در دانشگاه کالیفرنیا می‌گوید: "ما در سراسر آمریکای مرکزی و جنوبی در حال مشاهده جنگل‌های طبیعی وسیعی هستیم که تبدیل به زمین‌های کشاورزی می‌شوند و علاوه بر این، خشکسالی‌های بیشتری هم روی می‌دهد. هر دوی این فشارهای جهانی موجب افزایش نسل گونه‌های خاص و نابودی گونه‌های خاص دیگر می‌شود. این امر یعنی ما ممکن است با سرعت بیشتری از آنچه قبلا فکر می‌کردیم (یعنی زمانی که تغییرات اقلیمی و تغییر در زیستگاه را به‌طور جداگانه بررسی می‌کردیم) تنوع زیستی را از دست می‌دهیم".

نویسندگان این تحقیق می‌گویند برخی از آسیب‌پذیرترین پرندگان، آنهایی هستند که در جنگل‌های بارانی زندگی می‌کنند؛ پرندگانی که در مناطق کشاورزی یافت می‌شدند، بسیار شبیه به گونه‌های یافت شده در جنگل‌های خشک بودند. کرپ می‌گوید: "اکنون که این حقیقت را دریافتیم می‌دانیم که از نظر حفاظت از گونه‌ها باید بر چه نکاتی تمرکز کنیم".

برای این مساله چند راه حل احتمالی وجود دارد. برنامه‌ریزان برای زمین‌های این مناطق، برای کمک به حفظ سطوح بالاتری از تنوع زیستی باید از مناطق جنگلی پرباران حمایت بیشتری کنند. اقدامات حفاظتی همچنین باید بیشتر بر گونه‌های ساکن در مناطق مرطوب و پرندگانی مانند ماناکین‌ها و وودکریپرها متمرکز باشد که نسبت به تغییر زیستگاه و تغییرات اقلیمی بیشتر حساس هستند. علاوه بر این مالکان زمین‌های خصوصی باید تشویق شوند تا از مناطق بارانی موجود در زمین‌های خود حمایت کنند؛ آنها بدین ترتیب می‌توانند هم در تولید غذا و هم در حفظ توازن در تنوع زیستی کمک کنند.

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۶ ، ۰۷:۴۹
پیمان صاحبی

آدرس غلط به دانش‌آموزان درباره محیط زیست

در کتاب انسان و محیط‌زیست پایه یازدهم، این‌گونه آمده است که سدسازی یک اقدام ملی ضروری است.براساس تحقیقات انجام شده، سدسازی و پروژه‌های انتقال آب، دومین عامل بیابانی‌ شدن ایران معرفی شده‌اند.چگونه در کتابی که باهدف ارتقای دانش و آگاهی زیست محیطی فرزندان این مرز و بوم تالیف شده است، سدسازی یک ضرورت ملی عنوان می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از قانون،داستان بحران زیست محیطی ایران تنها به کتاب‌های درسی کشور ختم نمی‌شود، خبر درسی در کتاب‌های جغرافیای دانش‌آموزان استرالیایی موجب تاسف بسیاری از ایرانیان شد.


به‌گفته کارشناسان این حوزه، به‌زودی شاهد جنگ آب در ایران خواهیم بود. درحال حاضر به‌دلیل همین پروژه‌های انتقال آب بسیاری از هموطنان کشورمان به‌جان یکدیگر افتاده‌اند.

«انسان و محیط زیست» عنوان کتابی است که از ابتدای مهر سال 96 برای دانش‌آموزان پایه یازدهم در مدارس ایران تدریس می‌شود. این کتاب مسائل مربوط به چهار عنصر محیط زیست «آب»،«خاک»، «هوا» و «انرژی» را به‌صورت مساله محور مطرح می‌کند و همچنین در خصوص تنوع زیستی، زباله و گردشگری نیز مباحثی را عنوان می‌کند. به‌گفته مسولان آموزش و پرورش از صفر تا 100 تالیف این کتاب در دفتر تالیف انجام شده و از متخصصان سازمان حفاظت محیط زیست نیز کمک گرفته‌ شده است. مسئولان هدف از تدریس این کتاب را حل کردن معضلات زیست محیطی از طریق افزایش فرهنگ و آگاهی عنوان می‌کنند. البته کتاب «انسان و محیط زیست» حاشیه‌هایی را نیز به‌دنبال داشته است. تدریس آن توسط معلمان جغرافیا یا دانش‌آموختگان محیط زیست موضوع بحث میان آموزش و پرورش و سازمان محیط زیست بوده است.

سدسازی ضرورت ملی!

اما در میان این حاشیه‌ها مساله‌ای که تاکنون به آن پرداخته نشده، محتوای آموزشی کتاب است. تصویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده مبنی بر اینکه در کتاب انسان و محیط‌زیست پایه یازدهم این‌گونه آمده است که «سدسازی یک اقدام ملی ضروری است».

در تصویری که از درس این کتاب منتشر شده،آمده است:« آب رودها، چشمه‌ها، و دریاچه‌ها، گاهی مستقیم با لوله یا کانال به محل مصرف انتقال می‌یابد و میزان آب مورد نیاز را در فصل‌های مختلف در اختیار استفاده‌کنندگان قرار می‌دهد.اما به دلیل تغییرات میزان آب و فصلی بودن رودها و چشمه‌ها در فصل‌های مختلف و حتی خشک شدن آن‌ها در تابستان که بیشترین مصرف کشاورزی نیز در این زمان است، ذخیره شده که این ذخیره‌سازی از طریق احداث سد انجام می‌شود.

مدیریت منابع آب

با توجه به مشکلات کمبود آب در کشور، توجه به مدیریت منابع آب بسیار ضروری است. تاکنون در این بخش، اقداماتی صورت پذیرفته است که به برخی آن‌ها می‌پردازیم.

الف) آب‌های سطحی: سدسازی یک اقدام ملی ضروری است که به منظور مدیریت منابع آب، کنترل سیلاب‌ها، توزیع مناسب آب در سطح کشور، ذخیره‌سازی منابع برای دوره‌هایم صرف دراز مدت و ایجاد ذخیره انرژی پاک انجام می‌شود. مجموعه سدهای ساخته شده در چند دهه اخیر، نقش ویژه‌ای در پیشرفت کشور در زمینه‌های فوق داشته است. اما مانند بسیاری از اقدامات بشری دیگر، سدسازی نیز باید با مراقبت‌های محیط‌زیستی جدی همراه باشد. به‌عنوان مثال کم‌توجهی به مسائلی نظیر پایین‌دست رود، تشدید تبخیر از سطوح آبی سدها و مکان‌یابی نادرست سد، می‌تواند برای ارزش‌های منابع طبیعی پیامدهای نامطلوبی را به دنبال داشته باشد».

عامل بیابانی یا ضرورت ملی!

حال پرسش اینجاست چگونه در این کتاب سدسازی را یک اقدام ملی ضروری اعلام کرده‌اند. براساس تحقیقات انجام شده، سدسازی و پروژه‌های انتقال آب دومین عامل بیابانی‌ شدن ایران معرفی شده‌اند.

حال پرسش اینجاست چگونه کتابی که باهدف ارتقای دانش و آگاهی زیست محیطی فرزندان این مرز و بوم تالیف شده است، سدسازی در آن یک ضرورت ملی عنوان می‌شود. این پرسشی است که مسئولان سازمان محیط زیست و وزارت آموزش و پرورش باید پاسخگوی آن باشند.

بحران محیط زیست ایران در کتاب‌های درسی

اما داستان بحران زیست محیطی ایران تنها به کتاب‌های درسی کشور ختم نمی‌شود، چند وقت پیش بود که خبر درسی در کتاب‌های جغرافیای دانش‌آموزان استرالیایی موجب تعجب و البته تاسف بسیاری از ایرانیان شد. چه شد ایرانیانی که آب را چنان مقدس می‌دانستند که میهن خویش را «آب و خاک» می‌نامیدند، این روزها شده‌اند درس عبرتی برای نسل آینده مردمی آن‌سوی دنیا. عکسی در شبکه‌های اجتماعی میان ایرانیان دست به دست می‌شد و هرکه با دیدن آن آه و فغان سر می‌‌داد که ما را چه شده است.

تصویری مربوط به صفحه‌ای از کتاب جغرافیای دانش‌آموزان استرالیایی درباره پیامدهای مخرب انتقال آب بود، تصویری که در آن چاپ شده بود برای ایرانیان بسیار آشنا بود. تصویر مقایسه دریاچه ارومیه قبل و بعد از خشک شدن. تصویری که گویای بی‌اهمیتی ما ایرانیان به مایع حیات بود.

ایران درس عبرت‌ دانش‌آموزان‌استرالیایی

در این درس آمده است« چه اتفاقی میفتد وقتی ما آب را جابه‌جا (انتقال) می‌کنیم.

خیلی از دریاچه‌های بزرگ جهان در حال کوچک شدن هستند و رودخانه‌های بزرگ از جمله کولورادو، ریوگراند، اینداس، گِنگس، فیل و مارِی در طول ماه‌ها و حتی سال مقادیر زیادی آب از دریا می‌گیرند (یا خالی می‌کنند).

یک سوم از رودخانه‌ها و دریاچه‌های جهان در حال خشک شدن هستند. چاه‌ها و سفره‌های آب زیرزمینی تحت تاثیر سه میلیارد آدم هستند و استفاده بی‌رویه از این آب‌ها در دراز مدت مقصر اصلی است.

چرا آب انتقال پیدا می‌کند؟

این انتقال سنگین آب به‌خاطر افزایش جمعیت و پمپاژ آب به مناطق مختلف هستند. برای مثال می‌توان انتقال آب از رودخانه snowy River به Murray را گفت.

انتقال می‌تواند کمبود آب را در مناطق دیگر جبران کند و فرصتی برای آبیاری کشاورزی (آبرسانی برای کشاورزی)، تولید برق (انرژی) توسط آب باشد، اما این انتقال آب همیشه نمی‌تواند از منبع آب به همین صورت ادامه پیدا کند.

مرگ دریاچه ارومیه در ایران

بزرگ‌ترین دریاچه خاورمیانه و یکی از بزرگترین دریاچه‌های نمک در جهان خشک می‌شود. از سال 2005 تاکنون بیش از 65 درصد مساحت دریاچه ارومیه از دست رفته است. حال سطحی از کوه نمک نمایان شده و دیگر در زیر آب نیست. عکس 1(a) و (b) را ببینید. این دریاچه در سال 1971 از سوی سازمان Ramsar به‌عنوان یک دریاچه مهم و بین‌المللی اعلام شده و در سال 1976 اعلام شد که یونسکو آن را تحت حمایت ذخیره بیوسفر قرار داده است.

دریاچه و زمین‌های اطراف آن، منبع مهم غذایی و همچنین پرنده‌های مهاجری است که از میگو Shrimp تغذیه می‌کنند. به غیر از پلانگتون‌ها، میگو‌ها تنها جاندارانی هستند که در این آب می‌توانند زندگی کنند.دریاچه ارومیه، آخرین ایستگاه جابه‌جایی آب (یا ایستگاه پایانی انتقال آب) می‌باشد، به‌گونه‌ای که آب در آن می‌ماند و از آن بیرون نمی‌رود.

برخی رودخانه‌های ثابت (پایدار) و برخی رودخانه‌های غیر ثابت (موقت یا ناپایدار) که به این دریاچه می‌ریزند با خود نمک طبیعی می‌آورند.به‌خاطر آب و هوای گرم، مقدار زیادی آب بخار می‌شود و در پی آن نمک در اطراف زمین رودخانه به جای می‌گذارد. عکس دو نشان می‌دهد که سطح دریاچه ارومیه کوچک‌تر شده است.

چرا این رودخانه خشک می‌شود؟

دلایل پایین رفتن دریاچه، خشکسالی، انتقال بی‌رویه و آب‌رسانی کشاورزی بیش از حد می‌باشد.خیلی اوقات مردم آب را غیرقانونی استخراج می‌کنند، بدون اینکه هزینه‌ای برای آن پرداخت کنند و حتی بیش از حد مجاز استخراج می‌کنند».

آب در گذشته ایران زمین

آب در ایران باستان جایگاه ویژه‌ای داشته است تا جایی‌که آب نیز یک الهه داشته‌ است، الهه‌ای به‌نام آناهیتا.

به‌باور ایرانیان باستان الهه آب، فرشته نگهبان چشمه‌ها و باران و نماد باروری، عشق و دوستی بوده است. در تقویم ایرانی روز دهم آبان باستانی برابر با چهارم آبان فعلی به‌عنوان جشن آبانگان مشخص شده است. آبانگان جشن آناهیتا(آناهید)، الهه آب است. در جشن آبانگان، ایرانیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه‌ها، الهه آب را نیایش می‌کردند. آناهیتا الهه بارندگی و رویش و زایندگی بود که به اراده و تدبیرش باران فرو می‌آمد رودها به جریان می‌آمدندگیاهان می‌روییدند و حیوانات و انسان‌ها زاد و ولد می‌کردند. رحمت آناهیتا شامل تمام موجودات زنده می‌شد و ازاین جهت یک ذات مقدس برای تمام ایرانیان بود.

در نوشته‌های مذهبی و براساس روایات دینی اوستایی مورد تاکید بوده، مثلا اینکه از مهم‌ترین دستورات زرتشت برای زندگی بهتر، دوری از گناه و پرهیز از دروغ، خود داری از آلوده کرده عناصر چهارگانه موثر بر زندگی بشر که آب، باد، خاک و آتش هستند . ایجاد آبادانی و کاشت گیاه و درخت، خشکاندن مرداب‌ها و مانداب‌ها، از بین بردن حیوانات موذی، حفر قنات و چاه برای آبیاری و مهم‌تر از همه کشاورزی بوده است.

آب در حال‌حاضر

شاید اگر روزی که خبر احتمال خشک شدن دریاچه ارومیه به‌گوش رسید، هر ایرانی نسبت به این موضوع حساس می‌شد؛ امروز شاهد از نفس افتادن گاوخونی، سیاه‌بخت شدن بختگان، خشکی هامون، نابودی هور‌العظیم، به‌شماره افتادن نفس‌های تالاب انزلی و هزاران دریاچه و تالاب دیگر نبودیم.

نبرد آب در ایران

اما این‌بار نبود مدیریت اصولی در منابع آبی در کشور و مافیای آب یکپارچگی هویت ملی ایرانیان را نشانه رفته است.

به‌گفته کارشناسان این حوزه، به‌زودی شاهد جنگ آب در ایران خواهیم بود. درحال حاضر به‌دلیل همین پروژه‌های انتقال آب بسیاری از هموطنان کشورمان به‌جان یکدیگر افتاده‌اند. کشاورزان شرق اصفهان با بلدوزر به جان لوله انتقال آب از این استان به استان یزد افتاده‌ و آن را شکستند. مردم چهارمحال بختیاری نیز به‌دلیل پروژه‌های انتقال آب بی‌شماری که از استان‌ها به اصفهان اجرا شده با اصفهانی‌ها به مشکل برخورده‌اند و به همین ترتیب، لرها، قمی‌ها، اصفهانی‌ها، کاشانی‌ها، یزدی‌ها، کرمانی‌ها، سیستانی‌ها و ترکمن‌ها به مشکل خورده‌اند.

با ادامه روند فعلی به‌زودی به احتمال زیاد صفحات بیشتری از کتاب‌های درسی دانش‌آموزان دنیا به تالاب‌ها و دریاچه‌های خشک شده ایران اختصاص می‌یابد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۶ ، ۰۷:۴۷
پیمان صاحبی

سدسازی باز هم پیروز شد

 روز چهارشنبه بود که خبر آمد سه‌ هزار اصله درخت باارزش جنگل‌های هیرکانی در گیلان که جایگزین‌ناپذیرند، ظرف چند روز گذشته قطع و برای ساخت سد شفارود پاکسازی شده‌اند.

به گزارش سلامت نیوز، جهان صنعت نوشت: درختانی باستانی که نمی‌توان به جای آنها درختان دیگری کاشت و اساسا نوع مواد و رشد طبیعی درخت در طبیعت جنگل متفاوت از درخت کاشته‌شده توسط انسان است و اینکه سازمان جنگلداری اعلام می‌کند می‌توان به جای آنها درختان بیشتری کاشت از نظر کارشناسی، برداشت اشتباهی است زیرا چنین امری علمی نیست و جایگزین درختان قدیمی هیرکانی و نوع خاک و هوایی که ایجاد می‌کنند، نخواهند شد. رییس انجمن علمی جنگلبانی کشور در همین زمینه گفت: «اهمیت جنگل‌های هیرکانی که یک اکوسیستم است و صدها و هزاران سال زمان را طی کرده تا به امروز رسیده است را چگونه می‌خواهند با کاشت نهال جبران کنند؟ جنگل فقط چوب نیست که آقایان با محاسبه میزان چوب، خسارت تعیین می‌کنند و به قول خودشان نهال می‌کارند. واقعا یک نفر بیاید به این پرسش پاسخ بدهد که چند درصد از نهال‌هایی که تاکنون به عنوان خسارت پروژه‌ها در جنگل کاشته شده تبدیل به جنگل شده است؟»


ساخت شفارود، خبری تلخ و تکان‌دهنده است، بعد از دو سال رسانه‌ای کردن این اتفاق برای جلوگیری از قطع درختان و آن همه هشدار فعالان و کارشناسان محیط‌زیست؛ خبری که نشان می‌دهد تکاپوی رسانه‌ها برای مافیای سدسازی و آب که ثروت و منافع بسیار زیادی از اجرای این گونه طرح‌ها می‌برند، هیچ فایده و کارایی ندارد. درست در این نقطه دلسردی ایجاد می‌شود که صدای فریاد رسانه‌ها به هیچ کجا نرسیده است و در عرض چند روز سه هزار درخت قطع شده تا همان‌ها که پشتیبان و حامی سدسازی به‌خصوص منفعت بر این سد هستند، به هدف خود دست یابند. معصومه ابتکار تا همین چند روز قبل بر مسند ریاست سازمان محیط‌زیست بود که این اتفاق رخ داد. وی در جریان کامل اتفاقات رخ داده درخصوص سد شفارود بود و از همان دو سال قبل که اخبار بسیاری درخصوص جلوگیری از این اقدام و هشدارهای فراوانی منتشر شد، او در کانون درخواست‌ها و مسوولیت این امر قرار داشت. ساخت سد شفارود از دولت محمود احمدی‌نژاد کلید خورده بود.

در دولت یازدهم، ابتکار عنوان می‌کرد در حال رایزنی و انجام دادن اقداماتی است و خود منتقد قطع درختان بود اما نه تنها در روزهای آخر کارش در محیط‌زیست برخی مسایل رها شد و دیگر پیگیری نشد، بلکه به مردم توضیح نداد که چه اتفاقی افتاد و چه عملکردی داشت که نتوانست جلوی قطع درختان هیرکانی در گیلان را بگیرد و مافیای سدسازی پیروز شد. مافیای قدرتمند آب که لابی‌های گسترده‌ای دارند و از قبل سدسازی پول‌های کلانی به دست می‌آورند، سال‌هاست به امر ناشریف سدسازی به‌خصوص زمانی که کشور در وضعیت خشکسالی و کم‌آبی قرار دارد، مشغولند. حالا هم ساخت سد شفارود را بدون توجه به اعتراضات و عواقب آن برای نسل‌های آینده آغاز کردند. درختان هیرکانی قدیمی از بین رفتند تا سنگ و بتن برای ذخیره آب جایش را بگیرد، اگر آبی برای ذخیره شدن وجود داشته باشد.


از سوی دیگر به گزارش ایلنا، کارشناسان محیط‌زیست معتقدند نیازی به واگذاری اضافه و قطع درخت نبوده و با احداث تونل‌های بیشتر، تغییر طراحی و استفاده از جاده‌های موجود، می‌شد قطع درخت و تخریب را به حداقل رساند. درنهایت به دلیل ادامه سختگیری‌های قانونی، با اصرار برخی نمایندگان و مدیران اجرایی گیلان بر اتمام آن، اختیار موافقت نهایی از محیط‌زیست گرفته و به هیات دولت سپرده شد. پس از آن پیرو مصوبه شورای عالی آب، دستور ادامه ساخت سد شفارود به «شرکت آب منطقه‌ای استان گیلان» صادر و به سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز اعلام شد که دیگر درباره ادامه آن ورود نکند. لازم به ذکر است تخریب جنگل‌های هیرکانی‌ تنها دستاورد ادامه ساخت شفارود نیست. بلکه خالی شدن سفره‌های آب شیرین زیرزمینی و کاهش دبی آب چشمه‌های بالادست و نیز وجود گسل‌های فعال در منطقه شفارود و قرار گرفتن محور این سد، در محدوده بین دو گسل «آستارا» و «شالم» و خطر لغزش زمین به داخل دریاچه سد از دیگر پیامدهای آن است.
با اینکه متولی جنگل‌ها در قانون مشخص است اما وقتی طرحی در یکی از مناطق جنگلی کلید می‌خورد دو سازمان حفاظت محیط‌زیست و جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری آن را بر دوش یکدیگر می‌اندازند و مسوولیت خود را فراموش می‌کنند. یکی به بهانه اینکه انجام ارزیابی زیست‌محیطی وظیفه آن دیگری است و آن یکی با این توجیه که متولی جنگل نیستم. نتیجه چیست؟ اجرای پروژه و تخریب.


قرار نبود با این وسعت جنگل از بین برود


با این تفاسیر اما «اسماعیل کهرم» از مسوولان و مشاوران سابق سازمان حفاظت محیط‌زیست که خود کارشناس این حوزه نیز است، در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» درخصوص وضعیت ساخت سد شفارود و قطع سه هزار درخت جنگل‌های هیرکانی می‌گوید: ما از ابتدا مخالف ساخت این سد بودیم. به سازمان محیط‌زیست ابتدا اعلام کردند سد شفارود برای آبیاری ساخته می‌شود اما کمی بعد اعلام کردند برای صنعت هم کاربرد دارد و به همین ترتیب وسعت ساخت آن را افزایش دادند و در این راه درختان بیشتری را قطع کردند و جنگل بیشتری از بین خواهد رفت.


از مدت‌ها قبل ابتکار قدرت اجرایی در سازمان محیط‌زیست نداشت


کهرم برخلاف انتقادهایی که به ابتکار وارد است، عنوان می‌کند: خانم ابتکار، مشاوران و کارشناسان وی، از همان ابتدا از مخالفان ساخت سد بودند و همان موقع آقای چیت‌چیان قول دادند اگر سدی بدون ارزیابی زیست‌محیطی ساخته شود، آن را خراب می‌کنیم. اتفاقا با همین همکاری سازمان حفاظت محیط‌زیست و وزارت نیرو جلوی ساخت چند سد جدید را هم با لحاظ مسایل زیست‌محیطی گرفتند اما مدت‌ها قبل از رفتن ابتکار از سازمان حفاظت محیط‌زیست، از ایشان خلع ید شد و وضعیت سازمان در روزهای آخر معلق بود و ایشان عملا قدرت اجرایی نداشت!


ساخت سد با مدیریت کلانتری آغاز شده و خجالت‌آور است


به گفته این کارشناس محیط‌زیست، دستور ساخت سد شفارود مستقیما در دوره عیسی کلانتری صادر شده که در همین چند روز اخیر بی‌سر و صدا درختان جنگل‌های هیرکانی قطع شدند. به نظر من آنچه هم‌اکنون اتفاق افتاده است، حاصل مدیریت جدید است. از سوی دیگر وزارت نیرو هنوز وزیر ندارد و دقیقا به دلیل بلاتکلیفی این وزارتخانه، از این وضعیت سوءاستفاده شده و ساخت سد به سرعت در دستور کار قرار گرفته است. کهرم رخداد، ساخت سدشفارود بلافاصله پس از روی کار آمدن عیسی کلانتری بر مسند سازمان حفاظت محیط‌زیست را خجالت‌آور توصیف می‌کند و ادامه می‌دهد: هنوز مشاوران و معاونت منابع انسانی سازمان محیط‌زیست انتخاب نشده‌‌اند که بتوانند جلوی این اتفاق تلخ را بگیرند. مطمئنا اگر چیت‌چیان همچنان در وزارت نیرو بود، اجازه ساخت این سد را نمی‌داد.
کهرم در پاسخ به اینکه آیا هنوز راهی هست که بتوان جلوی ساخت سد را گرفت و پروژه را به دلیل آسیب‌ها و خطراتی که برای محیط‌زیست، آب و کشاورزی آنجا دارد، متوقف کرد، که بیان می‌کند: هنوز هم مردم بومی به کمک نماینده‌هایشان با لابی می‌توانند جلوی ساخت سد را بگیرند. در واقع مصداق همان ضرب‌المثل معروف جلوی ضرر را از هر جا بگیری، منفعت است اما این گفته کهرم در حالی است که ساخت سد مستقیما به دولت واگذار شده و نمایندگان مجلس خودشان از لابی‌کنندگان ساخت سد هستند و مردم دقیقا باید به چه کسی برای اعتراض مراجعه کنند، وقتی مافیای سدسازی قدرت نامرئی بزرگی پشت خود دارند و اصولا یکی از همان لابی قدرت‌ها، برخی نمایندگان مجلس هستند؟
به این ترتیب بار دیگر درختان با ارزش جنگلی دیگری در این سرزمین قطع شد تا سدی ساخته شود که آثار سوء آن بیش از منافع آن است. ‌ای کاش قدرت مردمی بتواند آن را متوقف کند نه اینکه سال‌ها بگذرد و با میلیاردها تومان هزینه تازه همچون دریاچه ارومیه به دنبال احیای آن باشیم و جلوی ضرر را بگیریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۶ ، ۰۷:۴۶
پیمان صاحبی