منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۶۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

متخصصان زیست محیطی، با مطالعه چندین تالاب باستانی در استرالیا، اطلاعات ارزشمندی درباره این منطقه کشف کرده‌اند که حقایق بی‌سابقه‌ای را درباره تغییرات اقلیمی از زمان آخرین عصر یخبندان آشکار می‌کند.

به گزارش  دانشگاه آدلاید استرالیا، این تحقیقات به مدیریت محققان این دانشگاه انجام شد و در آن دانشمندانی از ایالت کوئینزلند و افراد محلی مشارکت داشتند. در این مطالعات مشخص شد که آنچه محققان "گنج گمشده" تالاب‌های باستانی جزیره استردبروک شمالی در کوئینزلند (که بومیان آن را به نام مینجریبا می‌شناسند) توصیف کرده‌اند، در حدود ۲۰ هزار سال قدمت دارد.

این تحقیق که در Journal of Quaternary Science به چاپ رسیده است، سیر تشکیل این تالاب‌ها در این جزیره از زمانی که آب در سرتاسر استرالیا کمیاب بود را شرح می‌دهد.

دکتر جان تیبی، مدیر دپارتمان جغرافی، محیط زیست و جمعیت در دانشگاه آدلاید می‌گوید: "در جزیره استردبروک شمالی، تالاب‌های دیگری هم هستند که قدمت آنها به آخرین عصر یخبندان می‌رسد که قدیمی تر از همه تالاب‌های استرالیا هستند. استرالیا در طی آخرین عصر یخبندان، نسبت به امروز خشک‌تر بود زیرا بیشتر آب های زمین به صورت صفحات عظیم یخی در نیمکره شمالی موجود بود. در همین زمان، در سراسر استرالیا تالاب‌هایی وجود داشت که این امر سوالاتی را به ذهن متبادر می‌کند: از جمله اینکه گیاهان و حیوانات که پیوسته به آب نیاز دارند، کجا و چگونه توانستند زنده بمانند؟ این جزیره و احتمالا کل این منطقه ممکن است سرپناهی برای موجودات زنده از دست آب و هوای خشک بوده باشد".

دکتر جاناتان مارشال، دانشمند در دپارتمان علوم، تکنولوژی اطلاعات و اختراعات در دانشگاه کوئینزلند می‌گوید تحقیقات آنها ثابت کرد که جزیره استردبروک شمالی "یک استثنا در استرالیا" به شمار می‌رود.

دکتر مارشال می‌گوید: "ما تالاب‌های این جزیره را بررسی کردیم و دریافتیم که قدمت ۶ تای آنها به عصر یخبندان یا قبل از آن می‌رسد و یکی از آنها بیش از ۲۰ هزار سال قدمت دارد. برخی از این تالاب‌ها در استردبروک شمالی پیش از حضور انسان در استرالیا وجود داشته‌اند. تحلیل رسوبات به جا مانده در کف تالاب‌ها درک بهتری از تحول طبیعی آنها در مواجهه با تغییرات اقلیمی به دست می‌دهد. این امر به ما اجازه می‌دهد توصیه های بهتری برای مدیریت پایدار زیست محیطی داشته باشیم".

دکتر تیبی می‌گوید: مجموعه‌ای از نشانه‌های یافته شده در تالاب‌ها، دریچه تازه‌ای به شرایط اقلیمی و زیست محیطی این منطقه، پیش روی محققان باز می‌کند. او اضافه می‌کند: "ما در حال مطالعه بر روی مواد شیمیایی برگ‌ها هستیم تا میزان بارندگی در گذشته را ارزیابی کنیم و جلبک‌های فسیل شده به ما می‌گوید چگونه آب در تالاب‌ها تغییر کرده است. ما با استفاده از این اطلاعات می‌توانیم شناخت بهتری از اینکه آیا شرایط اقلیمی در زمان نابودی جمعیت عظیم جانوران استرالیا رخ داده یا خیر به دست آوریم. این امر مهم است زیرا دانشمندان اغلب مجبورند بر اسناد و مدارک به دست آمده از قطب جنوب تکیه کنند تا به آنها اطلاعاتی از تغییرات اقلیمی در استرالیا بدهد". او ادامه می‌دهد: "بقای این تالاب‌ها به ما می‌گوید در بیشتر مدت ۴۰ هزار سال گذشته و شاید پیش از آن، محیط زیست این منطقه نسبتا مرطوب بوده است. این امر ممکن است به خاطر ارتباط سیستم های آب زیرزمینی جزیره با این تالاب‌ها باشد که به عنوان منبعی در زمان کاهش بارندگی عمل می کند. این اسناد منحصر به فرد و به طور قابل ملاحظه‌ای قدیمی و تا کنون تفسیر نشده از شرایط اقلیمی در جنوب شرق کوئینزلند، شناخت ما را از عوامل محلی و منطقه ای تغییرات آب و هوایی به شدت افزایش می‌دهد".

درن برنز مدیر یک شرکت محلی فعال در زمینه مدیریت آب و خاک می‌گوید: "این مطالعات، منابعی را که مردم محلی کوانداموکا نیاز دارند که بتوانند به طور دائمی در این جزیره زندگی کنند، مشخص می‌کند. این تحقیقات، وجود ارتباط طولانی و گسترده مردمان کوانداموکا با سرزمین باستانی ما را اثبات می‌کند".

ترجمه: محسن حدادی

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۲۱
پیمان صاحبی

نقش نابودی بر تن جنگل‌های هیرکانی

با وجود فواید بی‌شمار جنگل‌ها برای بشر تعدادی از افراد ناآگاه یا سودجو با اقدامات نسنجیده و غیرحرفه‌ای خود موجبات نابودی جنگل‌ها را فراهم می‌کنند و ضمن آسیب رساندن به اکوسیستم، کشور نیز از این منابع حیاتی محروم می‌شود.

جنگل‌های هیرکانی یکی از منحصر به‌فردترین نوع جنگل‌ها در دنیا هستند که همچون نوار سبزی بر شیب‌های شمالی جبال البرز قرار گرفته و سواحل جنوبی دریای خزر را می‌پوشاند. این ناحیه از حوالی آستارا در شمال غرب تا حوالی گرگان در شرق ایران ادامه می‌یابد.

این جنگل‌ها که از دوران ژوراسیک به جای مانده‌اند، سه و هفت دهم میلیون هکتار پوشش جنگلی ایران را تشکیل می‌دادند که هم اکنون به یک و هشت دهم میلیون هکتار تقلیل یافته‌اند. قدمت این جنگل‌ها که جزو بقایای دوران سوم زمین‌شناسی هستند از یک سو و وجود ۸۰ گونه گیاهان چوبی به همراه گونه‌های گیاهی بسیار نادری مانند راش، بلوط، توسکا، نارون، گیلاس وحشی، بارانک، سرخدار، نمدار و غیره از سوی دیگر، نشان می‌دهد که این اراضی می‌توانند همچون موزه زنده‌ای مورد استفاده قرار بگیرند.

در بسیاری از موارد مسئولان با بی توجی به این منابع ارزشمند دست به تخریب آن می‌زنند که برای حفاظت از این منابع باید در این زمینه اطلاع رسانی و فرهنگسازی شود که به همین دلیل دومین همایشی نیز برای حمایت از جنگل های هیرکانی با نگاه ویژه به شمشادهای در حال نابودی در دوم آذر ماه سال 96 در مازندران برگزار خواهد شد.

عباد طیبی سیف کتی فعال حوزه فرهنگ و منابع طبیعی در گفت و گو با ایسنا، گفت: در راستای حفظ و حراست از جنگل‌های هیرکانی و آگاهی بخشی از اهمیت این منابع ارزشمند ملی و همچنین دستیابی به یک نتیجه قابل حل جهت جلوگیری از نابودی شمشادهای هیرکانی با تشکیل یک گروه دوستدار محیط زیست کشور قصد داریم "دومین همایش حمایت از جنگل های هیرکانی" را با تأکید بر حفظ و حراست و جلوگیری از نابودی ذخیره گاه شمشاد هیرکانی جهان که در شمال کشور است در دوم آذرماه سالجاری در استان مازندران برگزار کنیم.

طیبی افزود: جنگل‌ها در زمره ارزشمندترین نعمت های آفریدگار هستند و حفاظت از آنها از مهم ترین وظایف شرعی و میهنی شهروندان هر کشور محسوب می شود. برای نشان دادن اهمیت درخت کافی است به گفته پیامبر اسلام (ص) استناد کنیم که فرمود: نزد من شکستن شاخه‌ای از درخت، همچون شکستن بال فرشتگان است.

وی با بیان پرسشی که چرا جنگل‌ها تا این حد اهمیت دارند و باید از آنها حفاظت کرد؟، تصریح کرد: مهم ترین دلایل اهمیت جنگل‌ها وابستگی بسیاری از واحدهای تولیدی به فرآورده‌های جنگلی، جذب گازهای دی اکسید کربن و پس دادن اکسیژن توسط درختان که بقای زندگی بشر به تنفس آن بستگی دارد، محافظت از ریشه گیاهان، جلوگیری از سیلاب و کاهش قدرت تخریب آن، تأمین برخی از فرآورده‌های غذایی و دارویی مورد نیاز بشر از طریق درختان جنگلی، پناهگاه بودن برای تعداد زیادی از پرندگان و جانوران، جلوگیری از فرسایش خاک و حفظ ذخایر ژنتیکی گیاهی، تعدیل هوا و تصفیه آلودگی‌های آن و محافظت بسیاری موجودات از نور شدید خورشیدی است.

این عضو ستاد اجرایی دومین همایش حمایت از جنگل‌های هیرکانی، عنوان کرد: اکنون با توجه به تغییر شرایط آب و هوایی و تغییر نوع تخریب یعنی جنگل خواری و کوه خواری آن هم با امکانات پیشرفته که نظارت‌های سازمان‌ها و نهادهای نظارتی به تنهایی جلودار این فاجعه بزرگ نیستند.

وی یادآور شد: باید با آگاهی بخشی در سطح منطقه کاری اصولی انجام دهیم که هر خانواده‌ای در سه استان شمالی کشور به عنوان یک اداره و نهاد محیط زیستی عمل کند و با ارائه دلایل درست و منطقی وارد عمل شوند و نگذارند بیشتر از این جنگل‌ها نابود شوند اگر در تابستان امسال به دل جنگل رفته باشیم می‌توانستیم شاهد خشک شدن چشمه‌ها و رودخانه‌هایی بوده که هیچ وقت تا کنون خشک نشده بودند.

طیبی گفت: در بالا دست به دلیل بهره برداری از درختان زیبا و در حال انقراض با جاده سازی غیر اصولی برای انتقال چوب‌های برداشت شده که این کار موجب تغییر مسیر چشمه‌ها، رودخانه‌های فصلی و تغییر کاربری طبیعی آن گشته و تمام موجوداتی که سالیان سال از این منابع خدادادی استفاده می‌کنند با این نوع تخریب به طور کلی نابود خواهند شد.

وی تصریح کرد: این تخریب همچنان در موضوعات دیگر هم نقش داشته است که این هم فاجعه بزرگی است اکثر مسیرها بدونه هماهنگی سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری بوده و با جاده سازی در مسیرهایی که نیاز به کاوش و بررسی‌های باستان شناسی دارد انجام می‌پذیرد موجب نابودی تپه‌های باستانی و بناهای تاریخی و محوطه‌های باستانی می‌شوند که اصلاً این فاجعه بزرگ برای کسانی که دلشان برای منابع تاریخی و طبیعی کشورمان ایران می‌تپد قابل درک نیست.

این عضو گروه دوستداران جنگل هیرکانی، گفت: با وجود فواید بی‌شمار جنگل‌ها برای بشر تعدادی از افراد ناآگاه یا سودجو با اقدامات نسنجیده و غیرحرفه‌ای خود موجبات نابودی جنگل‌ها را فراهم می‌کنند و ضمن آسیب رساندن به اکوسیستم، کشور نیز از این منابع حیاتی محروم می‌شود.

وی یادآور شد: با توجه به برگزاری پنجمین همایش سوادکوهی‌های مقیم تهران در تاریخ 20 شهریور ماه سالجاری بنا به درخواست ستاد اجرایی و کمیته محیط زیست انجمن سوادکوهی‌ها در یک غرفه مستقل در حاشیه همایش به آگاهی بخش مردم خونگرم دیارمان در زمینه اهمیت و حفظ محیط زیست کشورمان بپردازیم.

محیط زیستمان را دریابیم

محمد حسن‌نژاد فرامرزی فعال حوزه محیط زیست نیز در گفت و گو با ایسنا، گفت: حکایت‌ها در مازندران در سال‌های اخیر بیانگر سرما بیش از حد در فصل سرما و گرما و بارش باران کم در فصول گرم سال است و همیشه خبرها از کم آبی در مناطق و اوضاع جوی نابه سامان خبر می ‎ دهند. اندیشیدن به این موضوع که چه عواملی در ایجاد این بحران تأثیر گذار بوده است یا می تواند باشد خالی از لطف نیست.

حسن‌نژاد خاطرنشان کرد: هنگامی که از تمام شدن جنگل‌های هیرکانی سخن به میان می‌آمد پدرانمان با لبخندی تمسخرآمیز و بعضاً نظرهای کارشناسانه مهر ردی بر اینگونه خبرها می‌گذاشتند و اگر هم در مورد بحران آب برای مادرانمان می‌گفتیم آنها هم رفتاری مشابه با پدران انجام می‌دادند و بعضاً بعد شنیدن این خبرها برای نشان دادن دروغ بودن مسائل به مصرف بیش از اندازه می‌پرداختند.

وی افزود: فکر کردن به این موضوع که رفتار نیاکان ما ناشی از چه است چیزی جز نبود آموزش، فرهنگ مصرف و نبود باور به امانتداری از میراث به جا مانده محیط زیست برای نسل‌های آینده را به ذهن نمی‌آورد.

این عضو عضو اصلی گروه حمایت از جنگل های هیرکانی، تصریح کرد: ریشه یابی به این برخوردها و شاید نگرش‌ها کم کاری سازمان‌های ذیربط به این حوزه را در جدول عوامل تخریب پررنگ‌تر می‌کند.

وی بیان کرد: برخی از سازمان‌ها باید به آموزش و فرهنگ سازی مردمان بومی، ایجاد اقدامات حفاظتی متناسب، برنامه ریزی برای استفاده در مفهوم توسعه پایدار، توجه به اهمیت موضوع آمایش و ارزیابی سرزمین و ایجاد سدها و مدیریت منابع آب، کنترل وضعیت برداشت از جنگل‌ها و جلوگیری از قاچاق چوب توسط متجاوزین جنگل هیرکانی می‌پرداختند و از دست به تخریب جنگل‌ها و تبدیل آن به زمین زراعی و خروج غیرکارشناسانه دام از جنگل نمی‌زدند و حیطه وظائف خود و کارشناسانشان را در داخل ساختمان‌های آجری و بعضاً حضور پر رنگ‌تر در جعبه‌های جادویی و رسانه‌های باید به دنبال آموزش و راهکاری برای حفاظت از جنگل را ارائه می‌دادند.

حسن نژاد معتقد است: تمامی این موارد دست در دست هم داده است که جنگل‌های زیبای هیرکانی در سه استان شمالی و مخصوصاً مازندران فدای ویلاهای سر به فلک کشیده شود و هر روز این تخریب جنگل و کوه خواری به علت عدم برخورد قاطع با این متصرفان منابع طبیعی ادامه دارد و جالب‌تر از هرچیزی دیگر این است که با توجه به تمامی اطلاعات از وقوع این رویدادهای در دسترس، همچنان شاهد بی‌توجهی و عدم برخورد مورد انتظار کماکان شاهد صدور مجوز برداشت از معادن در دل طبیعت‌های باقیمانده و گسترش فعالیت‌های آلاینده و دپو غیرمدیریت شده زباله‌ها در طبیعت هیرکانی و حوزه‌های آبریز هستیم که عدم توجه به این موضوعات روند نابودی طبیعت هیرکانی را تسریع می‌بخشد.

وی عنوان کرد: به نماینده جمعی از دوستداران طبیعت هیرکانی برای جلوگیری روند تخریبی پیشنهادی جز تغییر در الگو رفتاری و مدیریتی در زمینه حفاظت از سوی مردمانمان و مسئولان را کارآمد نداسته و نجات محیط زیستمان را چیزی جز توقف در تخریب و بهره برداری و ایجاد فرصتی چندساله برای خود ترمیمی طبیعت نمی‌دانم و باید مردم و مسئولان به صورت منطقی و قانونی و شجاعانه در مقابل تخریب گران جنگل و کوه عکس العمل نشان دهند .

این فعال حوزه محیط زیست، گفت: چندین هکتار و هزاران متر جنگل یک شبه نابود می‌شود و کسی خبر ندارد و یا اینکه برجی ساخته شود و چند سال از ساخت آن بگذرد و بعد نهادهای ناظر تازه به فکر تخریب آن باشند و بعد باز هم با پرداخت جریمه صاحب امتیاز برق و گاز و آب شود پس باید دست در دست هم دهیم تا با آگاهی کامل به همه دوستان و فرزندان خود بیاموزیم که اگر هر جایی شاهد تخریب و نابودی منابع طبیعی بودید به نهادهای ناظر ذیربط گزارش داده و خواستار بررسی و اعلام نتیجه باشیم چراکه همگان امانتدار آیندگان هستیم و نباید بگذاریم تا این میراث گران‌ها یعنی جنگل‌ها و دریاها و چشمه ساران نابود شوند امانتی که هم اکنون به ما سپرده شده متعلق به فرزندان و آیندگانمان نیز است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۱۹
پیمان صاحبی


 

تجویز دوباره راه‌حل شکست‌خورده مالچ پاشی برای مهار ریزگردها

از زمانی که ریزگردها مهمان همیشگی مردم ایران شد، راه‌حل‌های متفاوتی برای مقابله با آن هم از سوی کارشناسان داخلی و خارجی پیشنهاد شد. ۱۳ سال از آخرین مالچ‌پاشی در کرمان می‌گذرد.

 در این سال‌ها سعی شد با کاشت درخت و طرح‌های مبتنی‌بر جوامع محلی، جلوی بیابان‌زایی گرفته شود اما این طرح‌ها بی‌نتیجه ماند. مالچ‌پاشی اما همواره یکی از پرنقد‌ترین این راه‌ها بود. راه‌حلی که بار دیگر برای مقابله با ریزگرد‌های جنوب کرمان پیشنهاد شده از سوی مسئولان استان پیشنهاد شده است. فروردین امسال بود که استاندار خبر داد ادامه عملیات مالچ‌پاشی به دلایل علمی از شهریور دوباره ازسرگیری خواهد شد. به گفته او برخلاف کارشناسان محیط‌زیست که مالچ‌پاشی را خیانتی بزرگ می‌دانند، مالچ‌پاشی هیچ‌گونه آثار زیانباری ندارد و آگاهی‌بخشی لازم در آن زمینه باید به جامعه داده شود. معاون منابع طبیعی و آبخیزداری جنوب کرمان روز گذشته از مالچ‌پاشی دو هزار هکتار از عرصه‌های بیابانی رودبار جنوب و قلعه‌گنج در نیمه دوم سال جاری خبر داده است.


کرمان، پیشرو در بیابان‌زایی


استان کرمان بیش از 6,6 میلیون هکتار مساحت بیابانی دارد؛ بیابان‌هایی وسیع‌تر از دیگر مناطق کشور. پدیده فرسایش بادی و چرای مفرط دام، افت سطح آب‌های زیرزمینی و پدیده خشکسالی، تهدید دریاچه سدهای بزرگ توسط رسوب ناشی از فرسایش آبی و وابستگی 90 درصد بخش صنعت، شرب و کشاورزی به منابع آب‌های زیرزمینی، مهم‌ترین دلایلی است که بیابان‌های کرمان را هرروز وسیع‌تر از گذشته کرده است. مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کرمان دو سال پیش گفته بود که سالانه 15 هزار هکتار به عرصه‌های بیابانی کرمان افزوده می‌شود. پوشش گیاهی مراتع استان کرمان به‌دلیل زیادبودن تعداد دام در این مناطق، تحلیل می‌رود و مراتع از درجه دو به درجه سه و از
نیمه فقیر به ‌فقیر و درنهایت به بیابان تبدیل می‌شوند. تخریب اراضی منابع طبیعی در شمال استان کرمان، طی 30 سال گذشته زیاد بوده و بروز پدیده گردوخاک و ریزگردها نیز نتیجه همین تخریب‌هاست.


تجویز دوباره مالچ‌پاشی

علی قادری، معاون منابع طبیعی و آبخیزداری جنوب کرمان می‌گوید: به منظور تثبیت پهنه‌های ماسه‌ای، شن‌های روان و کنترل فرسایش بادی تاکنون فعالیت‌های گسترده‌ای مانند عملیات بیولوژیک «نهالکاری و بادشکن زنده»، بیومکانیک «مدیریت هرزآب توأم با نهالکاری»، ترسیب کربن و توانمندسازی جوامع محلی انجام شده که از جمله مهم‌ترین اقدامات مؤثر و کارآمد در راستای تحقق اهداف فوق، عملیات مالچ‌پاشی است. بر‌اساس برنامه‌ریزی و رایزنی‌های انجام شده، حدود دو هزار هکتار از عرصه‌های مستعد بیابانی شامل تپه‌ها و پهنه‌های ماسه‌ای در شهرستان‌های رودبار جنوب و قلعه‌گنج در نیمه دوم سال جاری با اعتبار بیش از ۲۰۰ میلیارد ریال از محل قانون بودجه سال ۹۶ کل کشور زیر پوشش عملیات مالچ‌پاشی توأم با نهالکاری قرار می‌گیرد. درحالی بار دیگر نسخه مالچ‌پاشی برای بیابان‌های کرمان پیچیده شده که تاکنون این شیوه آثار مثبت چندانی نداشته است. منطقه جنوب کرمان دارای یک‌ میلیون و ۲۶۳ هزار و ۷۳۵ هکتار عرصه بیابانی است که بیش از ۱۹۱ هزار هکتار آن را کانون‌های بحرانی فرسایش بادی تشکیل می‌دهد. قسمت اعظم این مناطق در حوزه تالاب جازموریان قرار دارد که تولیدکننده ۲۵ درصد از گردوغبار داخل کشور است.


مالچ‌پاشی عامل سرطان


درپی گسترش پدیده گردوغبار و ریزگرد‌ها در تمامی کشور و استفاده از روش مالچ‌پاشی برای مهار آن، سال گذشته پرویز کردوانی، پدر علم کویرشناسی ایران، استفاده از مالچ نفتی را غیر‌مؤثر دانست. به گفته او بهترین راه برای مبارزه با ریزگردها ریگ‌پاشی است که مسئولان تاکنون برای رد یا اثبات نظریه ریگ‌پاشی در کانون‌های ریزگرد اقدامی نکرده‌اند. او 11 دلیل آورده که چرا نباید از این روش برای کنترل شن‌های روان بر اثر گسترش بیابان‌زایی در کشور استفاده کرد. کردوانی می‌گوید: هزینه بالا، جلوگیری از هدررفتن سرمایه ملی، افزایش ضریب حرارتی، ازبین‌رفتن جانوران و گیاهان عرصه، ایجاد بوی تعفن، سرطان‌زایی، اتلاف آب، نفوذ‌ناپذیرشدن خاک، ممانعت از تردد روی عرصه‌های مالچ‌پاشی شده و عمر کوتاه مالچ معایب این ماده است. پاشیدن ریگ روی کانون‌های گردوغبار هزینه بسیار کمتری دارد و عوارض جانبی مالچ نفتی را نیز به همراه ندارد، علاوه‌براین می‌توان نقش و نگارهایی روی آن طراحی کرد و به‌عنوان تفریحگاه مورد استفاده قرار داد. کردوانی با اشاره به تاریخچه استفاده از مالچ نفتی برای مقابله با بیابان‌زایی در ایران اظهار کرد: این نوع مالچ در سال ۱۳۴۲ برای نخستین‌بار از کشور لیبی برای تثبیت ماسه‌زارها وارد شد و در جنوب قزوین مورد استفاده قرار گرفت. او با بیان اینکه هر روشی که مورد استفاده قرار می‌گیرد باید ارزان، زود‌بازده و دائمی باشد و محیط‌زیست را آلوده نکند، گفت: این درحالی است که مالچ نفتی‌ گران و باارزش است، زمین را سیاه می‌کند، بدبو بوده و حرارت منطقه را بالا می‌برد که باعث می‌شود بادهای آن منطقه گرم و بدبو باشد، ضمن اینکه باعث نابودی موجودات و گیاهان می‌شود.


مالچ نفتی که روی تپه‌ها و ماسه‌زارها پاشیده می‌شود باعث نفوذناپذیری منطقه در مقابل باران می‌شود و پس از گذشت چهار، پنج سال به دوده سرطان‌زا تبدیل می‌شود. پدر کویرشناسی کشور، بهترین راه مقابله با ریزگردها را پاشیدن ریگ دانست و گفت: ریگ راهکاری ارزان، ساده و دائمی است و به اندازه کافی در کشور وجود دارد. می‌توان به‌عنوان نمونه یک منطقه پنج هکتاری را با ریگ پوشاند و اثرات آن را با یک منطقه پنج هکتاری که با مالچ نفتی پوشانده شده، مقایسه کرد.


روند رو به رشد بیابان‌زایی در ایران


حفر چاه‌های عمیق و استفاده بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی که از دهه ۴۰ خورشیدی در ایران رواج یافت، به یکی از مهم‌ترین علل بیابان‌زایی در ایران تبدیل شده است. بیابان‌زایی که به خاطر فعالیت‌های صنعتی و نوسانات آب و هوایی رو به گسترش بوده، در سده‌های اخیر به معضل مهمی برای محیط‌زیست در جهان تبدیل شده است. تسریع در روند تخریب جنگل و برخی نوسانات آب و هوایی در کشور موجب شده تا این مشکل زیست‌محیطی در ایران رشدی چشمگیرتر نسبت به دیگر کشورها داشته باشد. تا قبل از آغاز دهه 40 خورشیدی، میزان حفر چاه در مناطق روستایی کشور چشمگیر نبود اما با شروع اصلاحات ارضی و مستقل‌شدن دهقانان، حفر چاه به‌عنوان یکی از مهم‌ترین منابع تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی در این مناطق شروع شد. براساس آمارهای موجود از سال 1340 تا 1355 در حدود 50 هزار حلقه چاه در کشور حفر شد اما پس از سال 1355 دولت‌های وقت در اقدامی، حفر چاه در دشت‌ها را ممنوع کردند. پس از این ممنوعیت کوتاه‌مدت در یک دوره پنج‌ساله دیگر، تعداد حلقه چاه‌های حفر شده کشور به 105 هزار رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۱۸
پیمان صاحبی


 

جولان حیوان‌آزارها در خواب قانون

حیوان‌آزاری، جرمی است که احساسات عمومی را جریحه‌دار می‌کند.

 هیچ انسان باوجدانی نمی‌تواند آزار و اذیت حیوانات را تحمل کند. شرع مقدس اسلام هم در قالب احادیث و روایت‌های مختلف بر حفظ حقوق حیوانات تاکید کرده است، اما برای مجازات حیوان‌آزارانی که حیوانات بدون صاحب ‌را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند، هنوز قانونی به تصویب مراجع تصمیم‌گیر نرسیده است. کارشناسان حقوقی بر این باورند که تصویب لایحه حفظ حقوق حیوانات بسیاری از مشکلات را حل کرده و می‌تواند مجازات‌های بازدارنده برای حیوان‌آزاری تعیین کند. تصویر جولان حیوان‌آزارها در خواب قانونگرچه حیوان‌آزاری در ایران هنوز قانون مشخصی ندارد، اما هستند قضاتی که با تکیه بر قوانین عمومی کشور و اندک مواد قانونی موجود، تلاش کرده‌اند مجازات‌های بازدارنده برای مرتکبان حیوان‌آزاری وضع کنند. قاضی کرامت بلاغی، یکی از این افراد است. او در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: در بحث حقوق حیوانات یک آیین‌نامه امور خلافی مصوب سال 1324 داریم که اشاره جزئی و گذرا به ممنوعیت زدن شلاق به صورت حیوان می‌کند.قاضی بلاغی سابقه رسیدگی به پرونده‌های حیوان‌آزاری زیادی دارد.

او درباره تعیین مجازات حبس برای فردی که الاغ خود را آتش زده بود، توضیح می‌دهد: از آنجا که قانونی در این‌باره وجود نداشت، از مجازات جایگزین حبس برای مرتکب این جرم استفاده کردم. در قالب ماده 638 قانون مجازات اسلامی که می‌گوید «هر کس مرتکب فعل حرام شود به مجازات شلاق و حبس محکوم می‌شود»، استدلال کردم آتش زدن الاغ فعل حرام بوده و با استناد به این ماده قانونی، فرد خاطی را مجازات کردم.آن طور که او می‌گوید در سال‌های اخیر موارد حیوان‌آزاری بسرعت در شبکه‌های اجتماعی گسترش یافته، به همین دلیل مسئولان به فکر تهیه لایحه‌ای برای حفظ حقوق حیوانات افتاده‌اند.کارشناسان وضع قانون را عامل موثری برای جلوگیری از بروز جرم می‌دانند. بلاغی در پاسخ به این پرسش که آیا با تکیه بر شرع مقدس اسلام نمی‌توان برای حیوان‌آزاران مجازات تعیین کرد، پاسخ می‌دهد: در وضعیت فعلی در اصطلاح حقوقدان‌ها به عمومات و روح قانون باید مراجعه کرد.

برای این که بگوییم عملی جرم هست یا خیر، حقوقدان‌ها می‌گویند سه رکن مادی، قانونی و روانی باید وجود داشته باشد.رئیس شعبه 12 دادگاه شیراز می‌گوید: رکن مادی، عمل حیوان‌آزاری است که انجام می‌شود. رکن روانی آن است که کسی با قصد و نیت عامدانه این کار را بکند و هدفش آزار حیوان و عمل وی با سوءنیت همراه باشد. از نظر قانون نیز باید عمل فرد جرم باشد که به آن رکن قانونی می‌گویند.او می‌افزاید‌: در حال حاضر ما در بحث حیوان‌آزاری در رکن قانونی دچار مشکل هستیم، زیرا هیچ قانونی برای مقابله با حیوان‌آزاری وجود ندارد، اما با توجه به قاعده‌ای که می‌گوید هر چیزی شرع حکم می‌کند، عقل حکم می‌کند و برعکس و احادیث و روایات زیادی که درباره نهی از حیوان‌آزاری بخصوص در سیره عملی معصومین وجود دارد، برخی احکام درباره حیوان‌آزاری صادر شده است.به گفته بلاغی، در افکار عمومی زمینه مناسبی برای تصویب قوانین حیوان‌آزاری ایجاد شده که باید با کمک کارشناسان محیط زیست، جامعه‌شناسان و... از این ظرفیت استفاده شود. همچنین از آنجا که عمل حیوان‌آزاری در یکی از استان‌های ایران به سرعت در شبکه‌های خارجی هم در دسترس عموم قرار می‌گیرد و در واقع ما در یک دهکده جهانی زندگی می‌کنیم، بهتر است هر چه سریع‌تر قوانین مربوط به حیوان‌آزاری به تصویب برسد.

حیوانات بدون صاحب، قانون حمایتی ندارندمحمد داس‌مه، وکیل پایه یک دادگستری نیز وضع قوانین برای جرم انگاری حیوان‌آزاری را مساله مهمی می‌داند. او به جام‌جم می‌گوید: براساس قانون شکار و صید، در زمینه حیات وحش جرایم مشخصی وجود داشته و طبق مصوبه 350 شورای عالی محیط زیست، متخلفان مجازات می‌شوند، اما قانونی برای مجازات افرادی که حیوانات بدون صاحب را آزار می‌دهند، وجود ندارد.او لایحه مقابله با حیوان‌آزاری را که در دولت تهیه شده،‌ عامل موثری برای ساماندهی مسائل حقوقی مربوط به حیوانات معرفی می‌کند.به گفته داس مه، قانون به دو دسته عام و خاص تقسیم می‌شود؛ قوانین خاص با دقت نظر بیشتری نوشته شده و از نظرات کارشناسی برای تدوین آنها استفاده می‌شود. مجازات آنها نیز معمولا جنبه بازدارنده دارد.آن طور که او می‌گوید‌ براساس قانون عام، شکار غیرمجاز جرم است و مشمول مجازات خواهد بود، اما در قانون عام، شروع شکار جرم‌انگاری نشده است. بعدا در قانون شکار و صید شروع به شکار هم جرم به حساب آمده است که امکان برخورد جدی‌تر با متخلفان را فراهم می‌کند.بحث درباره قانون حقوق حیوانات اینجاست که ضوابط نگهداری حیوانات براساس قانون مشخص نیست. ما نمی‌دانیم طبق قانون، کدام دسته از حیوانات را می‌توانیم نگهداری کنیم.

بحث حقوق حیوانات در باغ وحش‌ها و نگهداری آنها در منازل هم مطرح است.این وکیل دادگستری بیان می‌کند: تا قانونگذار برای حیوان‌آزاری مجازاتی در نظر نگیرد، قابل پیگرد قانونی نیست. درست است مجازات‌های ما ریشه شرعی دارد، اما براساس ماده دو قانون مجازات اسلامی «هر فعل و ترک فعلی که برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم است» چون برای حیوان‌آزاری مجازاتی تعیین نشده است، نمی‌توان آن را جرم دانست.لایحه حمایت از حقوق حیوانات در راه مجلس ‌علی تیموریمدیر کل دفتر شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیستپس از بررسی و تایید کمیسیون‌های دولت‌ قرار شد حیوان‌آزاری در ایران جرم انگاری شود و کسانی که نسبت به حیوانات رفتارهای نامناسبی دارند، مجرم شناخته شوند.

در این لایحه، علاوه بر توجه به حقوق حیوانات اهلی و شهری، مسائل مرتبط با حیات وحش نیز گنجانده شده است.ابتدای کار آنچه درباره حمایت از حقوق حیوانات نوشته شده بود، در راستای حفظ حقوق حیوانات اهلی بود، اما براساس بحث‌هایی که در کمیسیون‌های دولت با دستگاه‌های مرتبط نظیر شهرداری‌ها، وزارت کشور، نیروی انتظامی و... مطرح شد، ابعاد مختلف حمایت از حقوق حیوانات، ابعاد و ریشه‌های آن مورد بررسی قرار گرفت.لایحه حمایت از حقوق حیوانات پس از بررسی در کمیسیون‌های دولت، از آنجا که ابعاد حقوقی داشت، به معاونت حقوقی قوه قضاییه ارجاع شد. این معاونت نیز جلسات متعددی با سازمان حفاظت محیط زیست برگزار کرد و به نظر می‌رسد دیگر نیازی به برگزاری جلسه مشترک نباشد، چون این لایحه مراحل نهایی بررسی خود را در قوه قضاییه طی کرده و به زودی به دولت ارجاع داده می‌شود تا ما این لایحه را برای تصویب نهایی به مجلس تحویل دهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۱۷
پیمان صاحبی

 

مصیبت‌خوانی محیط‌زیستی

ایران ما انواعی از سنت‌های خواندن دارد، ازجمله شاهنامه‌خوانی، تعزیه‌خوانی و مثنوی‌خوانی که هر کدام شکل و محتوای خاص خودشان را دارند و اهدافی را برآورده می‌کنند. نوع جدیدی از این سنت «یک‌چیزی‌خوانی» نیز باب شده است: «مصیبت‌خوانی محیط‌زیستی».

 مصیبت‌خوانی محیط‌زیستی را می‌توان اینگونه تعریف کرد: «مویه، زنجموره و بیان سخنان تکان‌دهنده درباره مشکلات محیط‌زیستی، توسط یک مقام مسئول فعلی یا سابق، به‌نحوی که شنونده، خواننده و بیننده چنان تحت‌تأثیر قرار گیرد که نپرسد راه‌حل چیست و برای برون‌رفت از این مشکلات چه باید کرد؟ سهم عوامل و افراد مختلف در بروز بحران چه بوده‌اند؟ و چه برنامه عملی برای مواجهه با مشکلات محیط‌زیست باید انجام داد؟»

این تعریف البته منعطف است و می‌توان آن‌را به سایر عرصه‌ها نیز بسط داد و برای مثال می‌توان از مصیبت‌خوانی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم سخن گفت و البته بارها شاهد آنها بود. این سنتی است که می‌توان آن‌را «مصیبت‌خوانی حکمرانی-سیاستی» نامید: مصیبت‌خوانی درباره شیوه‌ای از حکمرانی، سیاستگذاری و اجرا که مشکلات بسیار در پی داشته است، بی‌آنکه درباره راهکارهای خروج از وضعیت و بالاخص هزینه‌های لازم برای آن سخنی به میان آورده شود.

اگر اینگونه به مسئله نگاه کنیم، می‌بینیم که دقیقاً مانند شاهنامه‌خوانی، تعزیه‌خوانی و مثنوی‌خوانی، مصیبت‌خوانی نیز قدمتی دارد و از همین‌رو می‌توان آن‌را کنار سایر سنت‌های «یک‌چیزی‌خوانی» طبقه‌بندی کرد.

«مصیبت‌خوانی محیط‌زیستی» اگر توسط فعالان مدنی، اعضای سمن‌ها، استادان دانشگاه، نسل‌های جوان که سهمی در گذشته نداشته‌اند و غیر از مقامات مسئول فعلی و سابق صورت گیرد، ایرادی ندارد و بخشی از مسئولیت اجتماعی آنهاست؛ اما مصیبت‌خوانی - بدون ختم شدن به راهکارها، طرح‌کردن هزینه‌های تغییر و هزینه‌دادن برای تغییر - نوعی گریز است و چند کارکرد دارد:

صحنه را شلوغ می‌کند تا واکاوی گذشته و نقش‌ افراد و تفکرات در بروز مشکلات پنهان بماند.

مخاطب چنان دچار بی‌عملی و ناامیدی می‌شود که دیگر مطالبه‌گر تغییر نیست و به همه عملکردهای بد مقام مسئول تن می‌دهد زیرا انگیزه و امید به تغییر از بین می‌رود و وضع موجود توجیه می‌شود.

الگوی «همه‌‌چیزمان به همه‌‌چیزمان می‌آید» به‌کار می‌افتد و شرح مصیبت در یک عرصه، توجیه‌کننده سوءتصمیم‌ها و رفتارهای مولد مصیبت‌های جدید می‌شود. برای مثال، وقتی بپرسید چرا فلان مسئله اینگونه شد، می‌گویند آقا وقتی وضع آب‌مان این است، دیگر چه انتظاری از آن مسئله دارید؟ همه‌‌چیزمان به همه‌‌چیزمان می‌آید.

«مصیبت‌خوانی محیط‌زیستی» تا یک زمانی، برای افزایش آگاهی و حساسیت عمومی، از طرف برخی افراد آگاه و عمدتاً غیرمسئول که مشروعیت لازم برای بیان مصیبت داشته باشند، خوب است اما تداوم آن - بالاخص توسط کسانی که قدرت دارند تا تصمیم‌های درست بگیرند، علت‌های بروز مصیبت‌ها را دقیق تشریح کنند و همزمان توضیح دهند که برای رفع اثرات سوءتصمیم‌های گذشته و بهبود وضعیت چه اقداماتی انجام می‌دهند - ناشایسته است. مناسب آن است به جای مصیبت‌خوانی در هر عرصه‌ای، تشریح شود:

گزارش علمی و دقیق مسیر پیدایش مصیبت‌ها، چگونه تدوین می‌شود و چه زمانی در اختیار مردم قرار می‌گیرد.

رفع اثرات مصایب گذشته مستلزم کدام اقدامات دقیق (نه کلی‌گویی‌ها) است و این اقدامات در چه مراحی از طراحی و اجرا هستند.

هزینه گذر از مصیبت‌ها چیست، این هزینه‌ها چگونه بین اقشار مختلف تقسیم می‌شود.

گذر کردن از مصیبت‌ها نیازمند چه «توبه‌های سیاستی» است و امروز برای رفع مصیبت‌ها جلوی کدام تصمیمات غلط و مخرب گرفته شده و در برابر آنها ایستادگی می‌شود.

مهم‌تر از همه، کدام اصلاحات در ساختار تدوین گزارش‌های کارشناسی، تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری، اجرا، افزایش شفافیت و مقابله با فساد صورت گرفته که سبب شود از تکرار خطاهای سیستماتیک جلوگیری شود.

مصیبت‌خوانی، خودش مصیبتی است که گذر از آن مصایبی دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۱۶
پیمان صاحبی


 

فرسایش ، خاک ایران را به یغما می دهد

 فرسایش خاک یکی از جدی ترین معضلات کنونی محیط زیست کشور است. خاکی که برای تولید هر یک سانتی متر آن بیش از 500 سال زمان نیاز است به راحتی در اثر عوامل طبیعی و سهل انگاری های انسانی از بین می رود.

آمار و ارقام منتشر شده از میزان فرسایش خاک اگرچه متفاوت اما نگران کننده است. برپایه آمارها، سالانه حدود دو میلیارد تن از خاک حاصلخیز ایران دچار فرسایش می شود؛ رقمی چهار برابر فرسایش خاک در کشورهای جهان.
انتشار آمارهای نگران کننده از میزان فرسایش در کشور و هشدار کارشناسان محیط زیست در فضای رسانه ای در سال های اخیر منجر به تدوین لایحه خاک در دولت یازدهم شد. این لایحه که هنوز در صف تصویب به سرمی برد، مدیریت خاک را از نظر فرسایش و آلودگی مورد توجه قرار می دهد و باعث داشتن نگاهی قانونمند به مقوله حفاظت از آن می شود.
حجت الاسلام «حسن روحانی» رییس جمهوری نیز در سخنرانی خود در جلسه رای اعتماد به وزیران پیشنهادی دولت دوازدهم، از برنامه دولت در زمینه مقابله با فرسایش خاک سخن گفت.
روحانی عنوان کرد: اگرچه آگاهی نسبت به مدیریت منابع آب عمومی ‌تر شده اما منابع خاک کشور نیز به دلیل الگوی توسعه، عقب‌ ماندگی‌ های فناوری و بسیاری علل دیگر در معرض فرسایش شدید است. ادامه این وضعیت کشور را با بحران ‌های زیادی از جمله تشدید مسأله ریزگردها، بیابان‌ زایی شدیدتر، کاهش امنیت غذایی و بیکاری فزاینده مواجه خواهد ساخت.


توجه و برنامه ویژه دولت دوازدهم به مساله فرسایش خاک، نگاهی به عوامل و راهکارهای کاهش این معضل را در چند نکته ضروری می سازد:



1- فرسایش خاک در ایران تحت تاثیر عوامل متعدد طبیعی و انسانی صورت می گیرد. بارندگی شدید ، وجود شیب تند در نواحی کوهستانی، فقر پوشش گیاهی و خشک بودن خاک از جمله عوامل فرسایش در مناطق کوهستانی و دشت ها هستند. از طرفی، تغییر اقلیم، بهره برداری های بی رویه انسان از طبیعت، تخریب پوشش گیاهی در اثر چرای خارج از ظرفیت دام، کشاورزی سنتی و غیراصولی، جنگل زدایی، کم آبی و قرار گرفتن ایران روی کمربند فرسایشی جهان دیگر عوامل تشدید کننده فرسایش خاک در کشور به شمار می روند.
سودای قطع درختان و تجارت پرسود چوب بخش عظیمی از جنگل های ایران را از بین برده است. تلاش های دولت یازدهم برای حفظ جنگل ها و منابع طبیعی ایران منجر به تنظیم طرحی با هدف استراحت جنگل ها و تغییر نوع فعالیت های بهره برداری از این منابع شد. پیشتر نیز مصوبه‌ ای نیز در اواخر سال 1392 تصویب شد که بر اساس آن برداشت از جنگل ‌های طبیعی فقط به درختان آسیب دیده، فرسوده و افتاده منحصر می ‌شود. از طرفی، سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور نیز در حال حاضر، برنامه های مناسبی را برای تغییر الگوی مصرف چوب و عدم بهره برداری از جنگل ها در دستور کار دارد. اقداماتی از این دست باعث پایداری و جلوگیری از شسته شدن خاک در اثر سیلاب و روان آب خواهد شد و تا اندازه زیادی فرسایش خاک در کشور را مانع خواهد شد. چرای دام ها و غلبه دامداری سنتی در برخی مناطق ایران آسیب های جدی به پوشش گیاهی کشور وارد ساخته است.
به باور برخی کارشناسان محیط زیست، چرخه کاشت، داشت و برداشت در ایران به شکلی ناقص اجرا می شود. یعنی داشت و برداشت در روند زراعی صورت می گیرد اما شاهد کاشت درختان و پوشش گیاهی نیستیم. همین مساله باعث ازهم گسیختی سطح خاک شده که به راحتی در اثر بارش باران یا وزش باد از زمین به هوابرخاسته می شود.
کشاورزی مبتنی بر اصول سنتی در ایران از عوامل فرسایش خاک در کشور به شمار می رود. باقی ماندن آب روی زمین به مدت طولانی، آبیاری زمین های شیب دار در مناطق کوهستانی و شسته شدن خاک، نبود تناسب میان کشت دیم و شرایط بارندگی و شخم نامناسب در زمین های شیب دار فرسایش خاک در مناطق کشاورزی را افزایش داده است.

2- فرسایش خاک که رخ می دهد، آب ها گل آلود می شود، عمر سدها و مخازن کم می شود، حجم سدها به دلیل رسوبات فراوان کاهش می یابد، خاک حاصلخیز اسیر دست باد می شود و زمین های کشاورزی قابلیت کشت را از دست می دهند. همچنین، این بحران تقریبا تازه به شکل های دیگرِ شکاف یا فروچاله نیز بروز یافته است. بسیاری از دشت های اطراف تهران و استان های مرکزی کشور اسیر پدیده خطرناک فروچاله شده اند.
فرسایش بالای خاک در کشور باعث شده تا بسیاری از عرصه های خاکی ایران ظرفیت های بیولوژیکی و قابلیت کاشت حتی یک درخت را از دست بدهند. همچنین، خاک بسیاری از مناطق ایران در معرض شدید فرسایش بادی قرار دارد. تشدید خشکسالی و کم آبی به ویژه در مناطق مرکزی ایران به همراه وزش بادهای شدید در این مناطق، گرد وغبار و طوفان های شن را به همراه داشته است. این معضل زندگی عادی مردم برخی نواحی را مختل ساخته است تا جایی که عده ای مجبور به ترک محل سکونت خود شده اند. این در حالی است که وجود پوشش گیاهی مناسب در این مناطق مانع بادبردگی ذرات و فرسایش خاک خواهد شد.

3- ایران از معدود کشورهای منطقه است که از حیث منابع خاکی غنی است. همین مساله باعث شده تا خاک حاصلخیز ایران در توبره قاچاقچیان به یغما برده شود. «معصومه ابتکار» رییس قبلی سازمان حفاظت محیط زیست برای نخستین بار به طور رسمی از قاچاق خاک ایران به کشورهای همسایه پرده برداشت. از سوی دیگر، برآوردها از نابودی هکتارها اراضی کشاورزی ایران حکایت دارد. در سال های گذشته بسیاری از این اراضی در اثر فرسایش خاک و خشکسالی از بین رفته و ظرفیت های کشت را از دست داده اند. کاهش تولید محصولات کشاورزی از پیامدهای این معضل خواهد بود. قرارگرفتن پیامدهای ناشی از فرسایش خاک در ایران در کنار زمان مورد نیاز برای تشکیل یک سانت از خاک، بر ضرورت مقابله با این چالش مهم زیست محیطی اضافه می کند.

4- تدوین لایحه حفاظت از خاک و اختصاص برنامه ویژه به مساله فرسایش در دولت دوازدهم امید تازه ای در دل مسئولان و دوستداران محیط زیست برای مقابله با این معضل تخریب کننده ایجاد کرده است. در یکی از بندهای این لایحه بر پیشگیری و کنترل تخریب، فرسایش خاک و تبعات آن (کاهش حاصلخیزی، تولید، رسوب و آلودگی منابع آب و تقاطیر آن) تاکید شده است. از نگاه کارشناسان تصویب این لایحه کمک قابل توجهی به بیابان زدایی و کاهش فرسایش خاک در کشور خواهد کرد.
حل مسائل زیست محیطی بدون همکاری های میان سازمانی و انسجام مدیریتی امکان پذیر نخواهد بود. نبود انسجام سازمانی و استفاده نکردن از تجارب گذشته باعث صرف هزینه های بی فایده در این راه شده است. راهکار جدی و کارآمد مبارزه با بیابان زایی و فرسایش خاک، ایجاد انسجام و عملکرد هماهنگ سازمان های دولتی و مردم نهاد (سمن ها) است. از طرف دیگر، همکاری و اجماع سازمان ها در اجرای پروژه ها در کنار به کارگیری نیروهای بومی به مراتب راهکار پایدارتری خواهد بود. صرفه جویی در مصرف آب و مدیریت درست منابع آبی نیز عامل عمده ای برای حفظ منابع خاکی ایران است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۱۵
پیمان صاحبی

 

مشکلات عصبی و سرطان خون ماحصل امواج دکل‌های مخابراتی

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه افرادی که در معرض امواج الکترومغناطیسی هستند دچار مشکلات عصبی و سرطان خون می شوند بر لزوم ساماندهی دکل های مخابراتی تاکید کرد.


 همایون هاشمی در گفت وگو با خانه ملت، نسبت به آسیب های ناشی از دکل های مخابراتی برای سلامت انسان هشدار داد و گفت: نصب دکل های تلفن همراه سلامت شهروندان را در معرض تهدید قرار می دهد بنابراین باید پیگیری آسیب های آنها در دستور کار کارشناسان قرار گیرد.

نماینده مردم میاندوآب، شاهین دژ و تکاب درمجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه شواهد علمی نشان می دهد که دکل های مخصوص تلفن همراه با انتشار امواج، آسیبی جدی برای سلامتی انسان ها محسوب می شوند، تصریح کرد: مطالعات کارشناسان نشان از تاثیرات قطعی منفی امواج الکترومغناطیسی و فرکانس های ناشی از دکل های مخابراتی بر روی سلامت انسان ها دارد.

افرادی که در معرض امواج الکترومغناطیسی هستند دچار مشکلات عصبی و سرطان خونی می شوند

وی با یادآوری اینکه افرادی که در معرض امواج الکترومغناطیسی هستند دچار مشکلات عصبی و سرطان خون می شوند، تصریح کرد: در حالی که آسیب های ناشی از دکل های مخابراتی در دنیا اثبات شده است مسئولان نباید از کنار این دست آسیب ها به راحتی بگذرند.

این نماینده مردم در مجلس دهم، ادامه داد: ممکن است افرادی که در این موضوع ذی نفع هستند آسیب های ناشی از دکل های مخابراتی را رد و پاسخ هایی را ارائه کنند اما این اظهارات نمی تواند پاسخ نهایی باشد زیرا امواج ناشی از دکل ها سلامت هموطنان را تهدید می کند و می طلبد دکل های مخابراتی ساماندهی شوند.

آسیب های مربوط به بهداشت روان و جسم باید جدی گرفته شوند

هاشمی با بیان اینکه آسیب های مربوط به بهداشت روان و جسم باید جدی گرفته شوند، تصریح کرد: آسیب های اندک ناشی از دکل های مخابراتی در بستر زمان می تواند بسیار تهدید کننده و مخرب باشند.

وی ادامه داد: به عنوان مثال در گذشته دانشمندان خطرات سموم شیمیایی بر سلامتی انسان ها را بررسی و مصرف آنها را آسیب زا عنوان کردند و این موضوع نیز اثبات شد در حال حاضر نیز آسیب های ناشی از دکل های مخابراتی از سوی کارشناسان و دانشمندان بررسی و اثبات شده اما این امر از سوی ذی نفعان مورد بی توجهی قرار می گیرد.

باید از نصب دکل های مخابراتی در جوار مناطق مسکونی خودداری کرد

نماینده مردم میاندوآب، شاهین دژ و تکاب درمجلس دهم، با تاکید بر اینکه باید از نصب دکل های مخابراتی در جوار مناطق مسکونی خودداری کرد، گفت: متاسفانه برخی با اجاره پشت بام منازل مسکونی اقدام به نصب دکل موبایل می کنند این در حالی است که آسیب های ناشی از دکل ها برای ساکنان منازل بسیار آسیب زا خواهد بود؛ در مناطق مسکونی مهمترین عنصر زندگی است و باید بر روی تکنولوژی هایی که به زندگی انسان ها خلل وارد می کند خط بطلان کشید.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، با تاکید بر لزوم ساماندهی دکل های مخابراتی، تصریح کرد: نیاز است دولت بودجه ای را برای ساماندهی دکل ها اختصاص داده و به صورت شفاف به موضوع آسیب های ناشی از دکل های مخابراتی ورود کند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۱۴
پیمان صاحبی

 

آقای کلانتری! استعفا دهید

  یک فعال محیط زیست در نامه‌ای به عیسی کلانتری از او خواست تا از سمت خود کناره‌گیری گند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از آنا، در حاشیه انتقاداتی که به ویژه پس از اظهارات هفته گذشته عیسی کلانتری، رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست، نسبت به انتصابش در این سمت شکل گرفته، یک فعال محیط زیست، نامه‌ای سرگشاده خطاب به کلانتری نوشت. پدرام آستانی در پایان این نامه از کلانتری خواسته، همان‌گونه که شجاعت اعتراف به اشتباه گذشته‌اش و همچنین عدم توان پاسخگویی علمی خود اقرار کرده شجاعت آن را داشته باشد که از جایگاهی که متعلق به وی نیست کناره گرفته و یا با به کارگیری مشاوران متخصص و مستقل، گامی برای نجات محیط زیست شکننده کشور از ویرانی بردارد.

متن نامه پدرام آستانی به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر عیسی کلانتری

با سلام و احترام

در پی اظهارات و مواضع تعجب‌آور جنابعالی در زمینه مقولات مختلف محیط‌ زیستی کشور و همچنین نشست خبری هفته گذشته‌تان که آب پاکی را بر دست همه طبیعت دوستان ایران ریخت اکنون برای همه مسلم شده است که جنابعالی به اشتباه در این جایگاه قرار گرفته‌اید. البته برخی نیز معتقدند، هدف اصلی از انتصاب جنابعالی در این سمت از ابتدا آن بوده که مسیر را برای توسعه صنایع و سرمایه‌گذاری‌هایی که تخریب محیط زیست را به همراه دارند هموار کنید که هریک از موارد ذیل را به جرات می‌توان، گواهی بر صحت این ادعا در نظر گرفت:

1. فرموده‌اید: «هفتاد درصد مشکلات محیط‌ زیستی کشور آب است و بیشترین فعالیت سازمان به این مورد اختصاص پیدا می‌کند.در شمال مشکل آب نداریم و سدسازی برای آنجا خوب هست و جلوی سیل را هم می‌گیرد. با قطع درختان می‌توان در مناطق تخریب‌شده دیگر درخت کاشت. مشکل آب را نباید فدای چند یوز کرد.»

اساساً سازمان حفاظت محیط‌ زیست متولی مقوله آب در کشور نیست که اهم وقت خود را به مشکل آب اختصاص دهد. این سازمان فقط می‌تواند طرح‌هایی مرتبط به مدیریت آب را تحت نظارت و ارزیابی قرار دهد که البته از آنجا که پیشتر از تصمیم خود برای اختصاص مناطق حفاظت‌شده به صنایع، معادن و گردشگری خبر داده‌اید، امیدی نیست که نظارت درستی در این طرح‌ها از جمله طرح‌های مخرب انتقال آب داشته باشید. فراموش نکرده‌اید که یکی از مسئولان ورشکستگی آب در ایران شما هستید که با شعارهای انقلابی خودکفایی و تولید انبوه در کشاورزی، طرح‌های آمریکایی از جمله توسعه مزارع نیشکر و ساخت انواع سدها را اجرا کردید. اکنون که به ‌اشتباه خود پی برده‌اید که آن طرح‌ها دارای ارزیابی فراگیر نبوده، بر اساس کدام مطالعه‌ می‌گویید سدسازی در شمال کشور مشکلی ندارد؟ احتمالاً از کاهش بارندگی بیش از هشتاد در صدی مردادماه امسال در مازندران و به‌ تبع آن خشک شدن تالاب لپو در نکا، دریاچه الندان و نیلوفر در ساری و عباس‌آباد در بهشهر، خالی شدن سد برنجستانک سوادکوه، نصف شدن حجم ذخیره آب سد رجایی ساری، خشک شدن چند شاخه فرعی رودخانه در نکا و چندین هکتار شالیزار، افزایش بی‌سابقه دما و برگ سوختگی درختان جنگل در مازندران آگاه نیستید. اگر این موارد را جزو بحران آب تلقی نمی‌کنید پس بحران آب از نظر جنابعالی دقیقا شامل چه مواردی است؟

بر اساس پژوهشی که در جنگل Cattinga انجام گرفت و در نشریه Biotropica منتشر شده، جنگل‌ها به ایجاد میکرو اقلیم‌ها کمک می‌کنند، موجب بارش باران می‌شوند و حتی بر سطح اکسیژن و کربن جهانی تأثیر می‌گذارند. همچنین جنگل‌زدایی می‌تواند محیط‌زیست اطراف را تغییر دهد و موجب تحلیل رفتن آن شود. بنابراین جنگل‌زدایی تنها مقوله‌ای بومی و محلی نیست بلکه تأثیرات آن بر مناطق دوردست هم تحمیل می‌شود. ازآنجایی‌که در استان گلستان و شرق مازندران جنگل‌تراشی و سدسازی همچون سد گلورد نکا، بیشتر از دیگر مناطق شمال صورت گرفته، تغییرات دمایی و آسیب‌های محیط زیستی در این مناطق بیشتر بوده، به شکلی که باوجود رطوبت هوا، ابر تشکیل و بارور نشده بلکه به یک‌باره با تغییرات شدید جوی، باران سیل‌آسا و خسارت‌بار شکل می‌گیرد. در گلستان به نام مهار سیل اما به کام توسعه کشاورزی و آبزی‌پروری مصنوعی، پوشش‌های جنگلی انبوه و خلیج گرگان و تالاب گمیشان را از دست داده‌ایم. گرچه سیل نیز جزئی از ضروریات طبیعت است اما راه کم کردن آسیب‌های آن در استان‌های شمالی، حفظ و احیای جنگل‌های بکر و متراکم برای داشتن باران‌های متناوب است که مستلزم حذف سدها، حفظ و احیای تالاب‌ها، حفظ آبراهه‌های طبیعی و استفاده از فنون آبخیزداری طبیعی خواهد بود.
جناب کلانتری اگر شما مطالعه‌ای داشتید، می‌دانستید که ارزش اکولوژیک و اقتصادی جنگل‌های هزاران ساله و نقش آن‌ها در ساخت و بارور کردن ابر و تولید باران با جنگل‌های تازه‌ساز، غیرقابل قیاس است. ساخت سد در شمال ایران با نابودی جنگل‌ها، تالاب‌ها، افزایش دما، کاهش باران، توسعه ناهمگون و ناپایدار کشاورزی و شهری مترادف است، بنابراین به منظور جلوگیری از تغییرات دمایی، حفظ جنگل‌های انبوه و متراکم گذشته، احیای جنگل‌های تخریب‌شده و جلوگیری از بهره‌برداری صنعتی در شمال کشور می‌بایست از اولویت‌ها باشد.

جناب کلانتری! شما به‌عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست مسئول رسیدگی به یوزپلنگ آسیایی، انحصاری‌ترین گونه آسیایی در خطر انقراض هستید که حفاظت از آن منافاتی با رسیدگی به بحران آب ندارد. چرا رسیدگی به مشکلات حیات وحش را که حفاظت از بازماندگان یوزپلنگ، نمادی از آن است مانعی بر سر حل مشکلات آب تلقی می‌کنید؟ در صورت اطلاع از علوم محیط‌زیستی پایه، قطعا واقف بودید که یوز در رأس هرم غذایی حیوانات، ضامن بقای سایر گونه‌هاست. یوز در حفظ سلامت طعمه‌های خود مثل جبیر و آهو و خرگوش نقش دارد و این گیاهخواران نیز در افزایش رشد گیاهان نقش دارند و گیاهان نیز در جلوگیری از فرسایش خاک و جذب و هدایت آب‌های سطحی به سفره‌های آب زیرزمینی و همچنین در تعدیل هوا و بارورسازی ابرها و تشکیل باران و جلوگیری از تشکیل ریزگردها نقش دارند؛ بنابراین حفاظت از یوز هیچ منافاتی با حفظ اکوسیستم و حفظ آب ندارد بلکه در جهت حفظ منابع آب این کشور است.

2. فرموده‌اید «طبق مطالعات پژوهشگران، محصولات تراریخته هیچ ضرری ندارند و خود حافظ محیط‌ زیست هستند.»

مسلماً مشاوران شما، هیچ‌یک از نتایج مطالعات و ارزیابی‌هایی که نشان‌دهنده آسیب‌های این مواد بوده و توسط پژوهشگران در نشریات معتبر منتشر شده را در اختیارتان قرار نداده‌اند. آن‌ها حتی وجود انبوهی از مطالعات را در این زمینه انکار می‌کنند و در کمال تعجب جنابعالی ظاهرا از مشورت متخصصان مستقل در این زمینه بهره‌ای نگرفته‌اید تا بدانیم بر اساس نتیجه کدام تحقیقات حمایت از تراریخته‌ها را همسو با حفاظت از محیط زیست اعلام می‌کنید! در صورتی که به ارزش تنوع زیستی آگاه باشیم، می‌دانیم که انتشار محصولات تراریخته، سبب از میان رفتن تنوع گیاهی شده و سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی حفاظت از تنوع زیستی کشور قاعدتا نمی‌بایست مروج محصولات تراریخته باشد. به علاوه تبلیغات برای محصولات تراریخته و ترویج آنها کاملا از حیطه اختیارات سازمان حفاظت محیط زیست خارج است. بنابراین در حالی که با بررسی نتایج مطاعات و ارزیابی‌هایی که اثرات سوء محصولات تراریخته را در بدن مصرف‌کنندگان به نمایش گذاشته‌اند حمایت تمام‌قد جنابعالی از این محصولات آن هم به محض روی کار آمدن شبهات بسیاری را ایجاد کرده است.

3. فرموده‌اید: «هیچ‌گونه توان پاسخگویی علمی مسائل زیست‌محیطی را ندارم.»

این صداقت جنابعالی در مقایسه با سایر مسئولان به ویژه روسای پیشین سازمان حفاظت محیط زیست نادر است اما چهار سال فعالیت به عنوان دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه می‌بایست زمینه را برای مطالعات جنابعالی فراهم کرده و به ایجاد نگرشی جامع و به‌روز در حوزه محیط زیست منجر شده باشد که متاسفانه نشده. چرا که جنابعالی در همان چهار سال به جای بهره جستن از مشورت اکولوژیست‌ها و اقلیم‌شناسانی که آزادسازی آب سدها را توصیه کرده بودند، موجبات انتقال آب بین‌حوضه‌ای از رودخانه زاب را فراهم کردید. تصمیمی نادرست که از آن تحت عنوان تثبیت دریاچه ارومیه یاد شد و رئیس جمهور در کمال تعجب آن را در کارنامه موفقیت‌های محیط زیستی خود به ثبت رساند. حال آنکه امروز شاهدیم وضعیت دریاچه ارومیه در سال جاری به مراتب وخیم‌تر از سال گذشته است.

در پایان از شما تقاضا می‌کنم همان‌طور که شجاعت اقرار به اشتباهات گذشته خود در برخی مسائل را داشته‌اید، جسورانه از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست استعفا کنید چرا که محیط‌ زیست ورشکسته و شکننده ایران در این برهه از زمان، تاب و تحمل اشتباهات و آزمون‌ و خطاهای جدید را ندارد. بدانید که جامعه محیط‌زیستی کشور قطعاً قدردان این اقدام جنابعالی خواهند بود. و اما در صورتی که ریاست جمهوری حقیقتاً جایگزینی مناسب برای ریاست سازمان حفاظت محیط زیست نمی‌یابند و جنابعالی در مسند کار باقی خواهید ماند خواهشمندم علاوه بر اختصاص ساعاتی از روز به مطالعه در حوزه محیط زیست از مشورت مشاورانی توانا و مستقل با تخصص مرتبط بهره گرفته، تصمیم‌گیری‌های مهم را به شورای آن‌ها بسپارید و از توانایی‌های خود در مسیر افزایش بودجه و قدرت سازمان حفاظت محیط زیست استفاده فرمایید.

با سپاس
پدرام آستانی

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۱۳
پیمان صاحبی

نامه سرگشاده اسماعیل کهرم به عیسی کلانتری، رییس سازمان محیط زیست

می‌گویند «سفره نینداخته بوی مشک می‌دهد». شاید بوی مشک را انتظارات سفره‌نشینان در ذهن‌شان ایجاد می‌کند. این سفره برای علاقه‌مندان محیط‌زیست ایران، مدت‌ها ناگشوده مانده بود. تصور کنید؛ ما از آغاز انتخابات ریاست جمهوری، نمی‌دانستیم که آقای‌روحانی انتخاب خواهند شد یا نه و بعد از انتخاب ایشان باز هم سفره جمع شده، باقی‌ ‌ماند. در مورد انتخاب رییس سازمان باز هم کسی یقین نداشت و بوی مشک باقی ماند تا آنکه بالاخره ابتکار به سمت معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری انتخاب شد ولی تا همین دیروز و پریروز، تمام یادداشت‌های ابتکار مربوط به محیط‌زیست هستند، یعنی هنوز دل و افکارش پی این مساله است. شاید اکنون رسالت ایشان، ارتقا مقوله محیط‌زیست در بین خانواده‌ها و بانوان باشد.

بالاخره سکاندار کشتی محیط‌زیست ایران به پردیسان آمد. وزیر کشاورزی اسبق و مسئول احیای دریاچه ارومیه. از او رک‌گویی و قدرت چانه‌زنی را سراغ داریم. ولی سفره همچنان نینداخته و پیچیده است تا آنکه ایشان در نخستین سخنرانی مطبوعاتی خود، گوشه‌ای از سفره دلش را برای خبرنگاران گشود. حساسیت کلانتری نسبت به مسائل مربوط به آب قابل فهم است زیرا در مقام وزارت کشاورزی و نیز رییس کمیته احیای دریاچه ارومیه به‌طور حتم با مقوله آب آشنایی حاصل کرده‌اند ولی سوال آن است که با ساختار فعلی و وظایف کنونی، سازمان حفاظت محیط‌زیست آیا پرداختن به مقوله آب را می‌توان جزیی از وظایف این سازمان دانست؟

حقیقت آن است که سازمان حفاظت محیط‌زیست با وجود کمبود بودجه، کمبودها در محیط‌بانی و نیز ناکافی بودن وسایل و تجهیزات مانند لندرور، هواپیمای سبک و یا هلی‌کوپتر، چنان تحت فشار است که بار افزایشی مضاعف برای سازمان ناتوان به‌هیچ وجه عملی و یا منطقی نیست.

حدود 2700 محیط‌بان، وظایف حدود 000/10 نفر را انجام می‌دهند، آن‌هم با حداقل دستمزد و رفاه. محیط‌بانان ما دو برابر کارمندان دولت کار می‌کنند و نصف آن‌ها حقوق می‌گیرند؛ همیشه دور از خانه و خانواده و شهر و ده خود هستند و زن‌های‌شان فرزندان‌شان را می‌پرورند، آن‌ها را به دبستان، دبیرستان و دانشگاه‌ها می‌فرستند و پدر در حال کار است، گاه به زندان می‌رود (برای انجام وظیفه) و گاه شهید می‌شود (119 نفر از انقلاب تا به‌حال).

آب و محیط زیست؟

دو مساله را مورد بررسی قرار می‌دهم. اول اینکه با وجود تمام فشارها که برگرده سازمان وارد می‌آید، آیا صلاح است که فشارهای مضاعف مانند تمشیت امور آب، براین سازمان اعمال شود؟ آن‌وقت مساله دوم آن است که سازمان با این ساختار و کمبود‌ها، برای آب ایران چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

در زبان فارسی عدد چهار وقتی به‌کار می‌آید که هدف، کوچک شماردن آن مورد است؛ به‌عنوان مثال، برای چهارتا فلامینگو جاده را بسته‌اند و یا برای چهارتا یوزپلنگ که نمی‌شود مساله آب را ندیده گرفت. حقیقت آن است که مقایسه مقوله آب و یوزپلنگ مع‌الفارق است و نیز به ضرر یوزپلنگ تمام می‌شود. اگر از یک خانم خانه‌دار بپرسید که آب مهم‌تر است یا یوزپلنگ به‌طور حتم یوزپلنگ بازنده خواهد بود ولی چه لزومی به چنین مقایسه‌ای وجود دارد؟ این دو چه ربطی با یکدیگر دارند؟ وظایف سازمان، نسبت به مقوله یوزپلنگ روشن است. سازمان در زمینه حفاظت از زیستگاه یوز و خود یوز، وظیفه حفاظتی و حمایتی دارد ولی وظیفه سازمان نسبت به مقوله آب بستگی به تعبیر و تفسیر شما دارد که هنوز نیز هم مقوله همان سفره نینداخته است!

اینکه شما قصد دارید 70 درصد از وقت خود را صرف مقوله‌ای بفرمایید که از وظایف سازمان نیست، ما را بر آن می‌داردتا نگران باشیم که سایر وظایف سازمان مانند حفاظت از مناطق تحقیق و حمایت از گونه‌های خاص ایرانی به دست فراموشی سپرده شوند.

شما در سخنان مبسوط خودتان در مورد مساله‌ای صحبت کردید که از قضا، رشته تخصصی بنده است و در فهم مطالب عنوان شده دچار اشکال شدم.

گفته شد که شکارچی‌ها با از بین بردن حیوانات پیر (برای مثال قوچ و میش‌)، امکان جفت‌گیری حیوانات جوان را فراهم می‌آورند. این همان نگرشی است که شکارچی‌ها دارند و خود را به‌عنوان عاملی معتدل‌کننده و لازم برای مدیریت حیات وحش می‌دانند. این نظریه‌ها اکنون توسط علم، مطرود و بدون پشتوانه عنوان می‌شوند. حقیقت آن است که مافیای شکار با پوشانیدن لباس علم بر تن شهوات خونریزانه خود به اصطلاح، خودشان راه چکاندن ماشه را آسان می‌کنند.

جناب دکتر باور بفرمایید تعداد کل چهارپایان قابل شکار (غیراز گراز) 110 هزار رأس است و این بلا را مافیای شکار در ایران بر سر حیات‌وحش آورده. حقیقت علمی آن است که در کنار هر گله قوچ و میش و یا کل و بز،کل‌های عزب و مجردی وجود دارند که فرزندان همان گله هستند و با بلوغ و تکمیل شدن مجموعه هورمون‌های جنسی نرها (تستروسترون)، آن‌ها آماده مبارزه با پیرهای گله می‌شوند. آن شاخ‌های قطور را طبیعت برای روز مقابله به‌آن جوان‌ها و پدر آن‌ها داده. هنگامی که یک نر جوان، احساس کرد که آماده مبارزه است، قبل از شروع بهار با حرکات و رفتار خود به نرپیر نشان می‌دهد که می‌خواهد جای او را بگیرد. پس از مدتی جنگ آغاز می‌شود. هر دوی آن‌ها روی پاهای عقب مسافتی حدود 15 متر را دویده و شاخ‌ها را چنان بهم می‌کوبند که صدای رعدوبرق در آسمان منتشر می‌شود. اگر نر پیر شکست بخورد، حریم و حرم را ترک کرده، به کنجی می‌رود و در تنهایی می‌میرد ولی اگر حس کند که هنوز می‌تواند ادامه دهد، جوان متمرد را شکست می‌دهد و جوان باید سال بعد قدرت و بخت خود را بیازماید! کدام شکارچی توانایی جوان جنگجو و یا میل پیر مدعی را برای ادامه حرم ‌داری می‌تواند بفهمد و یا حدس بزند؟

دخالت شکارچی‌ها در این انتساب طبیعی، فاجعه‌بار و منجر به از بین رفتن گله‌ها خواهد شد. ادعای شکارچی‌ها در کنترل و مدیریت حیات‌وحش بر این اساس استوار است که ادعا ضربدر معلومات عددی است ثابت! هرچه ادعا بیشتر باشد، معلومات کمتر است. انتخاب طبیعی با دخالت انسان انجام نخواهد شد.

محصولات تراریخته

سال هاست که ایالات متحده، محصولات تراریخته را به 27 کشور بازار مشترک اروپا عرضه می‌کند (گاه به اجبار) و این کشورها از پذیرفتن آن امتناع می‌ورزند. این کشورها عنوان می‌کنند که آثار سوء این محصولات که از نظر ژنتیکی دست‌کاری شده، هنوز مشخص نشده‌اند و بنا بر این ما روزه‌ شک‌دار نمی‌گیریم.

توجه بفرمایید که این کشورها از پیشرفته‌ترین جوامع بشری هستند و از کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا... تشکیل شده‌اند که معتبرترین دانشگاه‌های عالم مانند آکسفورد، کمبریج، سوربن، کلن،... را در خود جا داده‌اند و متخصصان این دانشگاه‌ها به کشورهای متبوع خود توصیه می‌کنند که از این محصولات استفاده نکنند. بهتر نیست ما هم صبر کنیم! به‌نظر می‌رسد که دانشگاه محترم یزد که مصرف این مواد را بی‌ضرر اعلام کرده، نیازمند به بازنگری در مراحل تحقیقاتی خود است!

سخن آخر

بنده هنوز تصور می‌کنم که سفره اقدامات جنابعالی برای محیط‌زیست ایران همچنان نینداخته است و هنوز هم بوی مشک می‌دهد. حقیقت آن‌است که سازمان ما در جهان،سابقه و شهرت درخشانی دارد و در بین کشورهای جهان سوم جزو اولین‌ها و مقتدرترین‌ها بوده است. این سازمان خط ارتباط رویای میلیون‌ها ایرانی برای رسیدن به فردای بهتر و محیط‌زیست سالم‌تر است. آرزوهای میلیون‌ها ایرانی و حمایت‌های آنان همراه شماست. آن‌ها از شما می‌خواهند که مواظب آن چهارتا یوزپلنگ نیز باشید.

منبع:قانون

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۴۱
پیمان صاحبی


حذف منتقدان بزر گ محیط زیست

ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبز ایران بدون حضور چهره های شاخص این حوزه برگزار شد

تلاش برای حفظ محیط‌زیست و تکریم طبیعت وظیفه‌ای فراملی بوده که بر دوش تک تک انسان‌های زمینی قرار داده شده است

 دنیاعباسی کسبی-به طور حتم دنیاى امروز، بحرانی‌ترین روزهاى خود را از نظر تخریب منابع طبیعى، افزایش آلاینده‌هاى محیطى، تغییرات آب‌وهوایى، اتمام ذخایر فسیلى، تولید انبوه زباله و... می‌گذراند و شاید اکنون کمتر کسی از این بحران‌ها ابراز بی‌اطلاعی کند و نسبت به آن ناآگاه باشد.بنابراین تلاش برای حفظ محیط‌زیست و تکریم طبیعت وظیفه‌ای فراملی بوده که بر دوش تک تک انسان‌های زمینی قرار داده شده است.از سویی زبان طبیعت و محیط‌زیست آن‌قدر ساده و روان و قابل فهم است که این آموزش و آگاهی‌ها تنها محدود به مدرسه و دانشگاه و در چارچوب و قالب جزوه و کتاب درسی نیست و نخواهد بود بلکه با یک فیلم کوتاه پنج تا 6 دقیقه ای و یا یک کاریکاتور ساده و حتی با یک مجسمه حجمی می‌توان مهم‌ترین پیام و آموزش محیط‌زیستی را به مخاطب انتقال داد.

حال با توجه به اهمیت آموزش و آگاهی در حوزه محیط زیست، جشنواره دوسالانه فیلم سبز طی چهار دوره در سال‌های ۷۷ ، ۷۹ ، ۸۱ و ۸۴ و پس از وقفه‌ای یازده ساله دوباره در اردیبهشت سال ۹۵ برگزار شد.

امسال نیزمراسم افتتاحیه ششمین جشنواره بین المللی فیلم سبزایران در روز شنبه هجدهم شهریور در سالن سینمای فلسطین با حضورعیسی کلانتری رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست و معصومه ابتکار معاون رییس‌جمهور، در بخش‌های مختلف شامل: فیلم، عکس، کاریکاتور، نقاشی و... برگزار شد. اما نحوه برگزاری جشنواره بیش از هر مساله‌ای خبرساز شد. در این مراسم جای بسیاری از فعالان ، دوستداران و اصحاب رسانه که در عرصه محیط‌زیست فعال هستند، خالی بود.

هنگامی‌که از این دوستان علت عدم حضورشان را جویا شدیم، ابراز بی‌اطلاعی از زمان برگزاری این مراسم و عدم دعوت از سوی متولیان برگزاری و برپایی جشنواره را دلیل عدم حضورشان در مراسم افتتاحیه امسال اعلام کردند.

جشنواره، ابزاری برای ارتقای جایگاه ایران

دراین میان غیبت دوستداران، فعالان و استادان محیط زیست وعدم حضور چهره شناخته شده‌ای مانند اسماعیل کهرم، موجب تعجب بسیاری از فعالان جامعه محیط‌زیستی کشور شد؛ چرا که کهرم به‌عنوان استاد و داور دوره پنجم و ششم این جشنواره بوده است. عدم حضوراو را در این مراسم جویا شدیم که در ابتدا، کهرم به نقش و اهمیت برپایی این جشنواره از نظر جایگاه بین المللی آن اشاره کرد و اظهارداشت: « اولین اهمیت برگزاری این‌گونه جشنواره‌ها به‌دلیل آن‌است که تمامی مردم نمی‌توانند مانند بنده که پرنده‌شناس هستم و عمر خویش را در سفرهای علمی و بازدید از تالاب‌ها ، کوه‌ها، دشت‌ها،حیوانات‌و...صرف کرده‌ام، سپری کنند و به آموزش و آگاهی لازم دست‌یابند. به طور‌حتم این آثار و فیلم‌ها می‌تواند نقش بسیار مهمی در آموزش و آگاهی لازم به جامعه داشته باشد و مردم را نسبت به تخریب و از بین بردن طبیعت حساس خواهد کرد. از سوی دیگر در سطح بین‌الملل فیلمسازان و هنرمندان بسیاری از کشورهای مختلف، چه در دوره پنجم و چه در این دوره که خوشبختانه در ششمین دوره برگزاری آن قرار گرفته‌ایم، آثارشان را به این جشنواره ارسال کرده و این آثار مورد بازبینی و داوری قرارگرفته است. در سال‌های قبل آثار برتر معرفی شده‌اند که این امر سبب شده تا به جهان بگوییم که ما نیز در این زمینه حرفی برای گفتن داریم و باعث جایگاه بین المللی خاص و ویژه ای برای ایران خواهد شد».

به‌جشنواره دعوت نشده‌ام

در ادامه کهرم علت عدم حضور خویش را در مراسم افتتاحیه،عدم اطلاع‌رسانی از زمان برگزاری مراسم دانست و افزود:«روز برگزاری مراسم، یکی از همکاران محیط زیستی ما با بنده تماس گرفت و گفت چرا شما به عنوان داور این جشنواره در افتتاحیه حضور ندارید؟ بنده نیز پاسخ دادم که اطلاعی از زمان برگزاری مراسم افتتاحیه نداشته‌ام و این عدم دعوت جای تعجب است؛ چرا که درکل این جشنواره 6 داور دارد. حال چگونه همین تعداد اندک را دعوت نکرده‌اند. متاسفانه به‌عنوان داور اطلاعی از زمان برگزاری این افتتاحیه نداشته و بی خبر بودیم».

اعتبار دولتی، جوابگوی جشنواره نیست

او همچنین در ادامه به مشکلات برگزاری این فستیوال اشاره کرد و گفت:«متاسفانه این جشنواره در فقرکامل از نظر مالی و بدون حمایت و پشتیبانی در حال برگزاری است واگر بخواهیم قضاوت کنیم، سال گذشته خیلی از برگزار‌کنندگان این فستیوال هزینه این جشنواره را به‌صورت شخصی پرداخت کرده‌اند و اعتبارهای دولتی جوابگوی این جشنواره نیست. چند جوان به‌صورت شبانه روز برای برگزاری جشنواره تلاش می‌کنند و با توجه به این مساله شاید بتوانیم این آشفتگی در برنامه‌ریزی را کمی توجیه کنیم.

نکته قابل توجه اینجاست که برگزارکنندگان این جشنواره بدون پول و حمایت و تنها از روی عشق و علاقه آمدند و چنین کار بزرگ و ارزشمندی را انجام دادند. گرچه بنده تعجب می کنم که یک فستیوال بین المللی نباید تا این حدآشفته باشد و دعوت از داوران و حضور آنان در مراسم افتتاحیه نیز، می توانست تنها بایک تلفن صورت بگیرد. امیدوارم عمدی در این مساله وجود نداشته باشد که در آن صورت،قابل توجیه و قابل قبول نیست و گویا بسیاری از دوستداران و فعالان محیط زیست نیز بی اطلاع بوده و دعوت نشده بودند . البته سال های قبل نیز آشفتگی‌هایی وجود داشت و متاسفانه سبب دلخوری بعضی از داورها بود؛ بنابراین من فکر می کنم که این هیات برگزارکننده، راه طولانی را در پیش دارد تا بتواند یک فستیوال بین المللی به معنای واقعی کلمه برگزار کند و من به سهم خود، پیشنهاد‌های لازم در خصوص برگزاری این مراسم را تقدیم هیات مدیره فستیوال خواهم کرد ».

منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۴۰
پیمان صاحبی