نگر ش شما شبیه به شکار چی هاست
نامه سرگشاده اسماعیل کهرم به عیسی کلانتری، رییس سازمان محیط زیست
میگویند «سفره نینداخته بوی مشک میدهد». شاید بوی مشک را انتظارات سفرهنشینان در ذهنشان ایجاد میکند. این سفره برای علاقهمندان محیطزیست ایران، مدتها ناگشوده مانده بود. تصور کنید؛ ما از آغاز انتخابات ریاست جمهوری، نمیدانستیم که آقایروحانی انتخاب خواهند شد یا نه و بعد از انتخاب ایشان باز هم سفره جمع شده، باقی ماند. در مورد انتخاب رییس سازمان باز هم کسی یقین نداشت و بوی مشک باقی ماند تا آنکه بالاخره ابتکار به سمت معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری انتخاب شد ولی تا همین دیروز و پریروز، تمام یادداشتهای ابتکار مربوط به محیطزیست هستند، یعنی هنوز دل و افکارش پی این مساله است. شاید اکنون رسالت ایشان، ارتقا مقوله محیطزیست در بین خانوادهها و بانوان باشد.
بالاخره سکاندار کشتی محیطزیست ایران به پردیسان آمد. وزیر کشاورزی اسبق و مسئول احیای دریاچه ارومیه. از او رکگویی و قدرت چانهزنی را سراغ داریم. ولی سفره همچنان نینداخته و پیچیده است تا آنکه ایشان در نخستین سخنرانی مطبوعاتی خود، گوشهای از سفره دلش را برای خبرنگاران گشود. حساسیت کلانتری نسبت به مسائل مربوط به آب قابل فهم است زیرا در مقام وزارت کشاورزی و نیز رییس کمیته احیای دریاچه ارومیه بهطور حتم با مقوله آب آشنایی حاصل کردهاند ولی سوال آن است که با ساختار فعلی و وظایف کنونی، سازمان حفاظت محیطزیست آیا پرداختن به مقوله آب را میتوان جزیی از وظایف این سازمان دانست؟
حقیقت آن است که سازمان حفاظت محیطزیست با وجود کمبود بودجه، کمبودها در محیطبانی و نیز ناکافی بودن وسایل و تجهیزات مانند لندرور، هواپیمای سبک و یا هلیکوپتر، چنان تحت فشار است که بار افزایشی مضاعف برای سازمان ناتوان بههیچ وجه عملی و یا منطقی نیست.
حدود 2700 محیطبان، وظایف حدود 000/10 نفر را انجام میدهند، آنهم با حداقل دستمزد و رفاه. محیطبانان ما دو برابر کارمندان دولت کار میکنند و نصف آنها حقوق میگیرند؛ همیشه دور از خانه و خانواده و شهر و ده خود هستند و زنهایشان فرزندانشان را میپرورند، آنها را به دبستان، دبیرستان و دانشگاهها میفرستند و پدر در حال کار است، گاه به زندان میرود (برای انجام وظیفه) و گاه شهید میشود (119 نفر از انقلاب تا بهحال).
آب و محیط زیست؟
دو مساله را مورد بررسی قرار میدهم. اول اینکه با وجود تمام فشارها که برگرده سازمان وارد میآید، آیا صلاح است که فشارهای مضاعف مانند تمشیت امور آب، براین سازمان اعمال شود؟ آنوقت مساله دوم آن است که سازمان با این ساختار و کمبودها، برای آب ایران چه کاری میتواند انجام دهد؟
در زبان فارسی عدد چهار وقتی بهکار میآید که هدف، کوچک شماردن آن مورد است؛ بهعنوان مثال، برای چهارتا فلامینگو جاده را بستهاند و یا برای چهارتا یوزپلنگ که نمیشود مساله آب را ندیده گرفت. حقیقت آن است که مقایسه مقوله آب و یوزپلنگ معالفارق است و نیز به ضرر یوزپلنگ تمام میشود. اگر از یک خانم خانهدار بپرسید که آب مهمتر است یا یوزپلنگ بهطور حتم یوزپلنگ بازنده خواهد بود ولی چه لزومی به چنین مقایسهای وجود دارد؟ این دو چه ربطی با یکدیگر دارند؟ وظایف سازمان، نسبت به مقوله یوزپلنگ روشن است. سازمان در زمینه حفاظت از زیستگاه یوز و خود یوز، وظیفه حفاظتی و حمایتی دارد ولی وظیفه سازمان نسبت به مقوله آب بستگی به تعبیر و تفسیر شما دارد که هنوز نیز هم مقوله همان سفره نینداخته است!
اینکه شما قصد دارید 70 درصد از وقت خود را صرف مقولهای بفرمایید که از وظایف سازمان نیست، ما را بر آن میداردتا نگران باشیم که سایر وظایف سازمان مانند حفاظت از مناطق تحقیق و حمایت از گونههای خاص ایرانی به دست فراموشی سپرده شوند.
شما در سخنان مبسوط خودتان در مورد مسالهای صحبت کردید که از قضا، رشته تخصصی بنده است و در فهم مطالب عنوان شده دچار اشکال شدم.
گفته شد که شکارچیها با از بین بردن حیوانات پیر (برای مثال قوچ و میش)، امکان جفتگیری حیوانات جوان را فراهم میآورند. این همان نگرشی است که شکارچیها دارند و خود را بهعنوان عاملی معتدلکننده و لازم برای مدیریت حیات وحش میدانند. این نظریهها اکنون توسط علم، مطرود و بدون پشتوانه عنوان میشوند. حقیقت آن است که مافیای شکار با پوشانیدن لباس علم بر تن شهوات خونریزانه خود به اصطلاح، خودشان راه چکاندن ماشه را آسان میکنند.
جناب دکتر باور بفرمایید تعداد کل چهارپایان قابل شکار (غیراز گراز) 110 هزار رأس است و این بلا را مافیای شکار در ایران بر سر حیاتوحش آورده. حقیقت علمی آن است که در کنار هر گله قوچ و میش و یا کل و بز،کلهای عزب و مجردی وجود دارند که فرزندان همان گله هستند و با بلوغ و تکمیل شدن مجموعه هورمونهای جنسی نرها (تستروسترون)، آنها آماده مبارزه با پیرهای گله میشوند. آن شاخهای قطور را طبیعت برای روز مقابله بهآن جوانها و پدر آنها داده. هنگامی که یک نر جوان، احساس کرد که آماده مبارزه است، قبل از شروع بهار با حرکات و رفتار خود به نرپیر نشان میدهد که میخواهد جای او را بگیرد. پس از مدتی جنگ آغاز میشود. هر دوی آنها روی پاهای عقب مسافتی حدود 15 متر را دویده و شاخها را چنان بهم میکوبند که صدای رعدوبرق در آسمان منتشر میشود. اگر نر پیر شکست بخورد، حریم و حرم را ترک کرده، به کنجی میرود و در تنهایی میمیرد ولی اگر حس کند که هنوز میتواند ادامه دهد، جوان متمرد را شکست میدهد و جوان باید سال بعد قدرت و بخت خود را بیازماید! کدام شکارچی توانایی جوان جنگجو و یا میل پیر مدعی را برای ادامه حرم داری میتواند بفهمد و یا حدس بزند؟
دخالت شکارچیها در این انتساب طبیعی، فاجعهبار و منجر به از بین رفتن گلهها خواهد شد. ادعای شکارچیها در کنترل و مدیریت حیاتوحش بر این اساس استوار است که ادعا ضربدر معلومات عددی است ثابت! هرچه ادعا بیشتر باشد، معلومات کمتر است. انتخاب طبیعی با دخالت انسان انجام نخواهد شد.
محصولات تراریخته
سال هاست که ایالات متحده، محصولات تراریخته را به 27 کشور بازار مشترک اروپا عرضه میکند (گاه به اجبار) و این کشورها از پذیرفتن آن امتناع میورزند. این کشورها عنوان میکنند که آثار سوء این محصولات که از نظر ژنتیکی دستکاری شده، هنوز مشخص نشدهاند و بنا بر این ما روزه شکدار نمیگیریم.
توجه بفرمایید که این کشورها از پیشرفتهترین جوامع بشری هستند و از کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، اسپانیا... تشکیل شدهاند که معتبرترین دانشگاههای عالم مانند آکسفورد، کمبریج، سوربن، کلن،... را در خود جا دادهاند و متخصصان این دانشگاهها به کشورهای متبوع خود توصیه میکنند که از این محصولات استفاده نکنند. بهتر نیست ما هم صبر کنیم! بهنظر میرسد که دانشگاه محترم یزد که مصرف این مواد را بیضرر اعلام کرده، نیازمند به بازنگری در مراحل تحقیقاتی خود است!
سخن آخر
بنده هنوز تصور میکنم که سفره اقدامات جنابعالی برای محیطزیست ایران همچنان نینداخته است و هنوز هم بوی مشک میدهد. حقیقت آناست که سازمان ما در جهان،سابقه و شهرت درخشانی دارد و در بین کشورهای جهان سوم جزو اولینها و مقتدرترینها بوده است. این سازمان خط ارتباط رویای میلیونها ایرانی برای رسیدن به فردای بهتر و محیطزیست سالمتر است. آرزوهای میلیونها ایرانی و حمایتهای آنان همراه شماست. آنها از شما میخواهند که مواظب آن چهارتا یوزپلنگ نیز باشید.
منبع:قانون
متن خوبی بود ممنونم