1- دکتر عیسی کلانتری، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، عصر دوشنبه گذشته در مراسم معارفه خود به مزاح فرمودند که رئیسجمهور با سپردن «حیاتاهل» به خانم ابتکار و «حیاتوحش» بهخودشان، هر دو را ارتقای درجه دادند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین،کسانی که آقای کلانتری را میشناسند، میدانند که خیلی رُک و گاهی حتی تند و البته مقتدرانه سخن میگویند. ما هم جسارت کردیم ایشان را «کلانتر حیات وحش» بنامیم، به این امید که بالاخره بعد از 4دهه کسی پیدا شده است که خود را مسئول حفظ دهها هزار گونه زیستی بنامد.
2- این نگارنده و صدها نفر از فعالان محیطزیست تلاش کردیم که مدیریت سازمان به کسی سپرده شود که هم نظر با روند توسعه بتنی در کشور نیست. با وجود تلاشهای فراوان، صدای ما توسط ریاستجمهوری شنیده نشد. اما بهشخصه جانشینی خانم ابتکار توسط آقای کلانتری را یک گام به جلو میدانم چرا که تداوم مدیریت طولانی توسط یک فرد، در خوشبینانهترین حالت تسلط یک تفکر و انحصار یک عده در تصمیمگیریها و در سناریوهای بدبینانه، باعث فساد و ازکارافتادگی یک سیستم میشود. آقایکلانتری فردی مقتدر است که اگر به تصمیمی برسد برای اجرای آن تلاش میکند و با کسی هم تعارف ندارد، به همین دلیل باید به ایشان کمک کنند که به تصمیمات درست برسند.
3- نخستین انتظار ما از آقایکلانتری انتشار برنامهای است که ایشان بعد از پیشنهاد شدن ریاست سازمان به ریاستجمهوری دادهاند. در ضمن لازم است مشخص کنند که رابطه این برنامه با برنامه منتشر شده آقای روحانی در زمان انتخابات چگونه است. انتشار برنامه برای شفافسازی، ارزیابی عملکرد و گفتوگوی سازنده، نخستین اقدامی است که هر مقامی باید آن را انجام دهد.
4- آقای کلانتری بارها و بارها بهدرستی سازمان حفاظت محیطزیست را مسئول خشک شدن دریاچه ارومیه قلمداد کردهاند. من هم با ایشان کاملا موافقم. چرا که سازمان، ابزارهای قانونی لازم برای حفظ حقابه تالابها و دریاچههای کشور را داشته است. الان ایشان در جایی نشستهاند که باید آنچه مدیران گذشته کوتاهی کردهاند، جبران کنند. البته میدانیم کار آسانی نیست و انشاءالله آنهایی که مسئول خشک شدن این تالابها بودند را ارتقای درجه ندهند.
5- از آقای کلانتری انتظار میرود برای نجات محیطزیست ایران 3برنامه مشخص کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت را در دستور کار قرار دهند. در برنامه کوتاهمدت باید هر چه جدیتر حق سازمان حفاظت محیطزیست را از دولت بگیرند و این سازمان ضعیف را از نظر بودجهای تقویت کنند. به کارکنان، کارشناسان و بهخصوص محیطبانان رسیدگی کنند و حقوق آنها را به سطح آبرومندانهای برسانند. همین که گیت ورود و خروج سازمان را حذف کردند از ایشان تشکر میشود. در میانمدت هم برنامه مدون 4ساله را تدوین کنند تا مدیران براساس استراتژی مشخص بدانند که باید در این دوران چه کنند. اما برای درازمدت ایشان باید دست به تحول اساسی در سازمان حفاظت محیطزیست بزنند. مهمترین کار ایشان دادن ماموریت به ستادی شبیه «ستاد احیای دریاچه ارومیه» است که ساختار مدیریتی سازمان را بازنگری کند. برای نمونه آیا باید سازمان حفاظت محیطزیست همچنان معاونتی زیرنظر ریاستجمهوری باشد؟ آیا با سازمان جنگلها و مراتع و میراث فرهنگی ادغام و به وزارت حفظ میراث طبیعی و فرهنگی تبدیل شود؟ یا هر سناریوی دیگری که یک تیم حرفهای و متخصص در ستادی به نام «بازنگری مدیریت و ساختار حفظ محیطزیست و منابع طبیعی» در مورد آن تصمیم بگیرد و سپس با تبدیل خروجی آن به قانون، ساختار ناکارآمد کنونی اصلاح شود.
6- دوستداران محیطزیست خیلی نگران گذشته آقای کلانتری بودند. اینکه ایشان علاقه زیادی به محصولات تراریخته دارند؛ اینکه ایشان خیلی به دایره دوستانشان وابسته هستند؛ اینکه ایشان توسعهگرا هستند؛ اینکه ایشان چندان با مفهوم حفاظت محیطزیست آشنایی ندارند؛ اینکه ایشان به حرف کسی گوش نمیکند. این نگرانیها قطعا برای هر مدیری قابل تصور است ولی در مورد آقایکلانتری بعضی از آنها مسبوق به سابقه است. بدون شک مهمترین انتظار ما از ایشان دادن مدیریتها به کسانی است که نشاندهنده آن باشد که منتقدان ایشان اشتباه کردهاند. باید توجه کنند که محیطزیست جای مهندسان (و ازجمله مهندسان بیوتکنولوژی) و معماران نیست.
ایشان نیاز به محیطبانانی دارند که از حیات وحش ایران حفاظت کنند. من بدون آنکه جسارتی به همنوعان خود بکنم از دیدگاه زیست شناسی، انسان را یکی از وحشیترین گونههای زنده میدانم که برخلاف بقیه موجودات به حق خود راضی نیست. ما بحق از آقای کلانتری، «کلانتری حیاتوحش» را میخواهیم، چه آنجا که حق زیستن یک پرنده، ماهی یا مارمولک باشد و چه حق نفس کشیدن میلیونها انسانی باشد که توسعه بتنی و موتوری آنها را از این حق خدادادی محروم کرده است. موفق باشند.