منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۰۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است


رکورد شکنی زوج نیوزیلندی در تولید گندم یکی از خبرهای پر بازدید در خبرگزاری ایانا بود. همین امر باعث شد تا به سابقه تولید گندم توسط این زوج بپردازیم. نکته جالب این است که این زوج در سال ۲۰۱۴ در باره نحوه استفاده از نیتروژن در خاک آموزش دیده بودند. همین موضوع یکی از عوامل بسیار مهمی بود که اریک واتسون همراه با همسرش ماکسین، به بازده تولید ۲۴۹ (بوشل) جریب از مزرعه ۲۹ هکتاری خود دست یافتند، به طوری که توانستند رکورد قبلی ۲۴۶ بوشل در هر جریب را که توسط کشاورز بریتانیا راد اسمیت در سال ۲۰۱۵ بود ، بشکنند. 

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از ایانا از فارم، گفتنی است مزرعه واتسون نزدیک در Ashburton، در نیوزیلند قرار دارد. به عبارت دیگر اریک واتسون و همسرش توانستند بازده تولید گندم را از ۱۲ تن در هکتار به ۱۶ تن در هکتار ارتقاء دهند.


برای درک بهتر از پیچیدگی های تولید چنین عملکردی،
Farms.com با متخصص کشاورزی گندم ، فیل نیدهام" Phil Needham "، که متخصص در حوزه گندم پر بازده است گفت وگویی انجام داده است:

Farms.com (Farms): آیا این نوع بازده برای کشاورزان در انتاریو می تواند رخ دهد؟


فیل نیدهام
:من فکر نمی کنم ، اما عملکرد گندم با ۱۶۰ بوشل / جریب در انتاریو وجود دارد. من فکر نمی کنم ۲۵۰ بوشل / جریب امکان پذیر باشد، اما چنانچه تولید کنندگان به شیوه های درست انجام دهند، آن ها می توانند به بازده گندم ۱۵۰ بوشل برسند. اما این در حالی است که از ۱۶۰ تا ۲۵۰ بوشل فاصله زیادی است.

Farms: واتسون از نوعی گندم به نام Oakley استفاده کرده . در موردش چه چیزی می دانید؟

فیل نیدهام: Oakley، یک رقم گندم انگلیسی و بسیار معروف است. این رقم در بیشترین مزارع انگلستان کاشته می شود. این نوع از گندم، رقم پر بازده است.با توجه به گزارش KWS UK ، ویژگی های رقم گندم Oakley عبارتند از:

• مقاوم در برابر Orange Wheat Blossom Midge ،

• تحمل نسبت به chlorotoluron (کلرتولورن یک علف کش مورد استفاده برای کنترل علف های هرز در مزارع غلات )

• دارای خواب زمستان متوسط ​​

• توانایی مقابله با علف هرز، به ویژه از نوع blackgrass

Farms: چه چیزی در منطقه Ashburton نیوزیلند باعث شده تا به مکانی ایده آل برای گندم پر محصول تبدیل شود؟

فیل نیدهام: مزرعه آقای واتسون در حدود چهار ساعت با فاصله ، در شمال مزرعه مایک سولاری قرار دارد. (سولاری ،رکورد جهانی گندم در سال ۲۰۰۷ با عملکرد ۲۲۲ بوشل/ جریب به خود اختصاص داد. او رکورد خود را در سال ۲۰۱۰ با عملکرد ۲۳۲ بوشل/جریب شکست). همچنین نیوزیلند و شرق انگلستان هر دو را می توانم به عنوان منطقه ای طلایی بنامم.

هر دو از مناطقی مناسب برای تولید گندم با بازده بسیار بالا و دارای آب و هوای بسیار مساعد برای عملکرد بالای گندم هستند. آن ها هر دو از بارندگی های مناسب، و یک فصل طولانی رشد بهره مندند. کشاورزان گندم را در ماه های مارس می کارند و در فوریه برداشت می کنند به طوری که آن ها تقریبا دارای یک فصل رشد کاملی هستند.


Farms: کشاورزی گفت، که وی ۲۸۵ کیلوگرم (۶۲۸ پوند) نیتروژن برای محصول استفاده کرده و نشان می دهد که این میزان عدد کمی است. نظر شما چیست؟

فیل نیدهام : من معتقدم که او گندم را پس از نخود کاشته است. با انجام این کار نیتروژن باقی مانده بیشتری به شما می دهد. وقتی که من با مایک سولاری در نیوزیلند در سال ۲۰۱۰ دیدار کردم ، او نیز همین کار کرده بود. کشت گندم پس از نخود یک بازده محصول خوبی را می دهد ومی تواند بستر بذر خوبی را فراهم کند و در عین حال محیط مناسبی برای کاشت گندم پرمحصول باشد.

همچنین در گفت و گوی دیگری که در dairynz در سال ۲۰۱۴ منتشر شده نشان می دهد که این زوج از مدت ها پیش روی افزایش بازدهی تولید محصول گندم در هکتار مبادرت به کار علمی کرده اند. اریک و ماکسین کشاورزانی از Wakanui (منطقه ای در جنوب کانتربری نیوزیلند) هستند. آن ها بخشی از یک شبکه کشاورزان در کانتربری را تشکیل می دهند که در راستای پژوهش، اولویت بندی، اشتراک گذاری تجربیات و ارایه عملی تحقیقات فعالیت می کنند.

دراین مورد به خبرنگار این وب سایت گفتند:

چرا تصمیم گرفتید به این پروژه بپیوندید؟

" یک ایده خوب به نظر می رسید چراکه درباره مطالعه روش هایی بود که افراد و کشاورزان می توانند انجام دهند ."

شما قرار است از این پروژه چه دستاوردی داشته باشید ؟

"در مورد مسایلی همچون این موضوع که چگونه نیتروژن توسط گیاهان استفاده می شود و درباره چیزی که ما باور داشتیم یعنی در مورد استفاده از نیتروژن در گیاهانی که ما پرورش می دهیم، مطالبی به دست آوردیم و آموزش دیدیم. "

به نظر شما چرا این مساله مهم است؟

"این مساله برای سازگاری با محیط زیست مهم است و این که بدانیم چگونه از نیتروژن به طور آگاهانه استفاده کنیم. اگر ما نتوانیم از نیتروژن برای رشد گیاه به صورت درست استفاده کنیم بازده محصول عملکرد در معرض خطر قرار می گیرد.

چگونه کشاورزان وصنعت می توانند از این پروژه بهره مند شوند؟

"چنانچه این پروژه داده های علمی خوبی در مورد چگونگی و زمانی که گیاهان از نیتروژن در اشکال مختلف استفاده می کنند در اختیار افراد قراردهد، با پذیرش توصیه های حاصل شده توسط جامعه کشاورزی ، می توان به نتایج خوبی در آینده رسید."

ترجمه: فرحناز سپهری

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۵۰
پیمان صاحبی




بعد از درخششی که در سال‌های آخر دولت اصلاحات منجر به برپایی جشن شکرگزاری خودکفایی گندم شد؛ بخش کشاورزی روزهای خوشی ندید. سیر نزولی تولیدات عاقبتی بود که در سال‌های توام با خشکسالی دولت نهم و دهم نصیب کشاورزان شد. تولیدات از ١٠٠ میلیون تن در سال به ٧٠ میلیون تن در سال‌ ١٣٨٧ و سال‌های بعد از آن رسید؛ اما مقامات از پرده‌برداری واقعیت هراس داشتند و اینگونه شد که عددسازی‌ها در این بخش آغاز شد.

باید سال از آن می‌گذشت و عمر دولت پاک دست تمام می‌شد تا تحلیلگران دست به راستی‌آزمایی بزنند. مرکز پژوهش‌های مجلس این وظیفه را برعهده گرفت و سرانجام از دل بررسی‌ها ٢٥ درصد آمار جعلی خارج شد.

بنابراین در کنار هدیه کردن برجسته‌ترین نماد کشاورزی یعنی ساختمان شیشه‌ای به قوه قضاییه، آمارهای دروغین هم برگ دیگری از کارنامه وزیر جهادکشاورزی دولت دهم شد. وی اما گمان می‌کند عملکرد چهار ساله‌اش در این بخش اقتصادی فراموش شده است. به این ترتیب با جسارت وارد ساختمان وزارت کشور شده تا با آغشته کردن انگشت خود به جوهر کاندیداتوری، این‌بار خود را برای مدیریت نه بخش کشاورزی بلکه کشور آماده کند.

رشد ١٤ درصدی در سال‌های خشک
نگاهی می‌کنیم به عملکرد بخش کشاورزی در دو دوره ٤ ساله؛ وزارت جهاد کشاورزی دولت دهم اعلام کرد ١٤ درصد رشد تولید داشته است. این عدد در شرایطی در کارنامه گنجانده شد که هم بارندگی‌ها به‌شدت کاهش یافته بود و هم سطح زیر کشت بدون هیچ توسعه‌ای باقی بود.

بررسی انجام شده در دوره زمانی ١٣٨٢ تا ١٣٨٥ و ١٣٨٨ تا ١٣٩١ نشان می‌دهد که میزان منابع آب در دسترس بخش با کاهش چشمگیری روبه‌رو بوده است. میزان روان آب در دوره ٨٨ تا ٩١ نسبت به دوره اول مورد بررسی بیش از ٣٨ درصد کاهش و آب زیرزمینی نیز حدود ٥/٧ درصد کاهش داشته است. در این دوره سطح زیر کشت اراضی آبی فقط یک درصد افزایش داشته است اما برخلاف شاخص‌های نام برده شده که تامین‌کننده مهم‌ترین نهاده تولید یعنی آب است میزان تولید حدود ١٤ درصد افزایش داشته است.
بعد از سال ٨٨ با اینکه سطح زیر کشت اراضی آبی و همچنین سطح زیرکشت کل تولیدات گیاهی تغییر چندانی نداشته است اما میزان تولید در این سال‌ها به‌شدت افزایش یافته است. در این سال‌ها سطح زیرکشت آبی که حدود ٩٠ درصد از تولیدات گیاهی کشور را تامین می‌کند حدود ٤٥٠ هزار هکتار افزایش یافته این درحالی است که طبق آمار اعلامی میزان تولید بیش از ٢٣ میلیون تن افزایش داشته است.
اثبات عددسازی‌ها از منظر تراز تجاری
آمارهای گمرک نشان می‌دهد که میزان واردات محصولات کشاورزی بعد از سال ٨٤ با سرعت بالایی رو به افزایش بوده است تا جایی که از ٦/٨ میلیون تن در سال ٨٤ به بیش از ٢٢ میلیون تن در سال ٩١ رسیده است. واردات این محصولات از نظر ارزشی نیز در مدت مشابه از ٢/٣ میلیارد دلار به بیش از ٢/١٤ میلیارد دلار رسیده است و تراز تجاری محصولات کشاورزی از نظر وزنی ٤/٦- میلیون تن در سال ٨٤ به حدود ٥/١٧- میلیون تن رسیده است.
میزان واردات محصولات کشاورزی از سال ٨٠ تا ٨٤ روندی رو به کاهش داشت اما بعد از سال ٨٤ با وجود اینکه میزان تولید به دلیل بهبود شرایط اقلیمی افزایش قابل توجهی داشت میزان واردات همزمان افزایش یافت. در سال ٨٧ به دلیل خشکسالی شدید میزان واردات با یک جهش قابل توجه از ١٠ میلیون تن به بیش از ١٧ میلیون تن رسید و در سال بعد از آن با وجود بهبود شرایط اقلیمی همان روند واردات ادامه پیدا کرد تا جایی که در سال ٩١ رکورد ٢٢ میلیون تن واردات در محصولات کشاورزی ثبت شد. سرانه واردات محصولات کشاورزی بین سال‌های ٨٠ تا ٨٤ با یک شیب ملایم افزایش یافت ولی بعد از سال ٩١ سرانه واردات به‌شدت افزایش نشان می‌دهد. در این سال سرانه واردات به حدود ١٨٥ دلار رسید که حدود ٥/٤ برابر سال ٨٠ است. میزان تولید و واردات دارای یک رابطه تعریف شده است. هرچه میزان تولید افزایش یابد میزان واردات کم خواهد شد و برعکس. این رابطه منطقی تقریبا تا سال ٨٧ در آمارهای وزارت جهادکشاورزی و گمرک وجود داشت اما از آن سال به بعد این رابطه تغییر کرد. به شکلی که هرچه میزان تولید بالاتر می‌رفت میزان واردات به جای اینکه کاهش یابد همسان با آن افزایش می‌یافت.

میزان سرانه عرضه محصولات کشاورزی که حاصل جمع خالص واردات و تولید به ازای هر نفر در سال است تا سال ٨٤ دارای رقم متوسطی در حدود ١٣٨٢ کیلوگرم بوده است اما در چهار سال آخر یعنی بعد از سال ٨٨ این عدد به بیش از ١٥٩٠ کیلوگرم رسید. با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه و قدرت خرید مردم در ایران افزایش مصرف مواد غذایی تقریبا غیرممکن است. اگرچه میزان مصرف محصولات کشاورزی چهار سال اخیر یعنی سال ٨٨ تا ٩١ را با چهار سال منتهی به ٨٤ برابر بدانیم آنگاه می‌توان میزان تولید را برآورد کرد. بررسی روند تغییرات تولید و واردات نشان می‌دهد که این دو پارامتر تا سال ٨٤ کاملا یکدیگر را توجیه می‌کنند اما از سال ٨٤ تناسب این دو پارامتر از بین رفته تا جایی که در سال ٩١ با افزایش میزان تولید میزان واردات نیز افزایش می‌یابد.
ساختمان وزارت جهادکشاورزی هبه شد
این وزیر تنها در بخش تولید نمرات منفی در کارنامه ندارد. یک نقطه تاریک دیگر در عملکرد او واگذاری ساختمانی است که بلوار کشاورز از آن نام گرفته است. چهار دهه قبل در حالی که ساختمان شیشه‌ای نیمه ساخته بود، وزیر وقت کشاورزی برای مقابله با تصرف این ساختمان به وسیله سایر وزارتخانه‌ها، در مجموعه‌ای نیمه ساخته با تمامی مخاطراتی که در یک ساختمان نیمه کاره می‌تواند وجود داشته باشد، کار خود را آغاز کرد تا شان و جایگاه کشاورزی ایران را متناسب با کاخی که برای این بخش ساخته شده، ترسیم کند. اما وزیر کشاورزی دولت دهم، به بهانه اینکه خادمین بخش کشاورزی باید در مزرعه باشند، این ساختمان را تخلیه کرد و هر یک از معاونت‌های خود را به گوشه‌ای از تهران انتقال داد تا کشاورزان، امروز، برای گرفتن مجوزی ساده سراسر کلانشهر تهران را طی کنند.

البته پیش از خلیلیان، اسکندری وزیر کشاورزی دولت نهم نیز معاونت آب، خاک و صنایع این وزارتخانه را به بهانه کاهش تمرکز در تهران به استان البرز فرستاد تا این معاونت در انزوای حسین‌آباد کرج، مسوولیت مهمی همچون تسطیح اراضی، توسعه روش‌های نوین آبیاری و غیره را از دور مدیریت کند.  هرچند ابتدا وزیر کشاورزی عنوان کرد این ساختمان فروخته می‌شود تا با پول آن در صندوق سرمایه‌گذاری کشاورزی، این بخش توسعه یابد اما گذشت زمان نشان داد که این ساختمان بدون دریافت مبلغی به قوه قضاییه واگذار شد. با آغاز به کار دولت یازدهم تلاش برای بازپس‌گیری ساختمان ۲۰ طبقه شیشه‌ای وزارت جهاد کشاورزی در بلوار کشاورز تهران که در دولت دهم به قوه قضاییه واگذار شد، بیشتر شد. اما نهایتا حجتی، وزیر جهادکشاورزی دولت یازدهم نتوانست ساختمان شیشه‌ای را بازپس گیرد.

منبع: اعتماد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۴۸
پیمان صاحبی


تحقیقات اخیر نشان می دهد حدود ۱۱ درصد از منابع آب های زیرزمینی تجدیدناپذیر در بخش آبیاری تجارت بین المللی مواد غذایی گنجانده شده است. دانشمندان در دانشگاه کالج لندن۱ و مؤسسه تحقیقات فضایی گادارد ناسا۲ دریافتند که پاکستان، هندوستان و ایالات متحده امریکا کشورهایی هستند که بیشترین میزان محصولات زراعی وابسته به سفره های آب های زیرزمینی تجدیدناپذیر را صادر می کنند.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از ایانا از وب سایت کشاورزی جهانی مطالعه ای در تاریخ ۲۹ ماه مارس ۲۰۱۷ در مجله نیچر۳ منتشر شده که نشان می دهد محصولات زراعی خاصی از مخازن آب های زیرزمینی آبیاری می شوند که هرگز در طول حیات بشری قابل تجدید نخواهند بود و در جاهایی مصرف می شوند که این کشورها و تولیدات شان بیشترین تأثیر را بر این منابع می گذارند.

محققان با استفاده از داده های تجاری فائو برای محصولات کشاورزی هر کشور و ترکیب آن ها با یک مدل جهانی هیدرولوژیکی، به ردیابی منابع آبی برای تولید ۲۶ گروه محصولات زراعی خاص پرداختند. نتایج این تحقیق نشان می دهد محصولاتی که از بیشترین مقدار منابع آب های زیرزمینی غیرقابل تجدید استفاده می کنند عبارتند از: برنج (۲۹%)، گندم (۱۲%)، پنبه (۱۱%)، ذرت (۴%) و لوبیای سویا (۳%). دو سوم از موادغذایی صادراتی وابسته به آب های زیرزمینی تجدیدناپذیر در پاکستان تولید می شود (۲۹%) که این میزان برای ایالات متحده ۲۷% و هندوستان ۱۲% است. در این کشورها میزان محصولات تولیدی صادراتی که از آب های زیرزمینی تجدید ناپذیر استفاده می کنند در بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ میلادی به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. در هندوستان، در این بازه زمانی میزان صادرات این محصولات دو برابر شده است. این میزان در پاکستان تا ۷۰ درصد و در ایالات متحده تا ۵۷ درصد افزایش یافته است.

بر طبق یافته های محققان، واردکنندگان عمده این محصولات کشورهای امریکا، ایران، مکزیک، ژاپن، عربستان سعودی، کانادا، بنگلادش، انگلستان، عراق و چین هستند. این کشورها از صادرکنندگان اصلی در سال ۲۰۰۰ به واردکنندگان اصلی در سال ۲۰۱۰ تبدیل شده اند. نویسنده اصلی این مقاله کارول دالین (Carole Dalin) از دانشگاه کالج لندن می گوید: "این کشورها نه تنها خودشان، که شرکای تجاری شان نیز تجربه تخلیه آب های زیرزمینی را دارند." همچنین او می گوید:"مردم باید آگاه باشند هنگامی که این نوع موادغذایی صادراتی را مصرف می کنند می توانند در هرجایی بر محیط زیست تأثیر بگذارند." مطالعات اخیر هشدار می دهد کشورهایی که صادرکننده و واردکننده محصولات وابسته به منابع آب های زیرزمینی تجدیدناپذیر هستند در معرض خطر از دست دادن این محصولات و مزایای شان در آینده هستند.

مایکل پوما (Michael Puma) نویسنده همکار این مقاله ذرت وارداتی ژاپن از امریکا را مثال می زند: "از دیدگاه ژاپن مسئله مهم آن است که بداند آیا این ذرت ها از منابع پایدار آبی تولید شده اند یا خیر؟ زیرا ما باید تصور کنیم که اگر در طولانی مدت منابع آب های زیرزمینی به مقدار بسیار زیادی کاهش یابد، امریکا برای تولید این محصول با سختی بسیاری مواجه خواهد شد."

محققان می گویند که نتایج تحقیقات شان می تواند به تلاش های دستیابی به هدف بهبود استفاده پایدار از منابع آب و تولید مواد غذایی کمک کند. تصمیم گیرندگان و کشاورزان داخلی نیاز به اتخاذ راهکاری در استفاده از منابع آب های تجدیدناپذیر دارند تا تعادلی بین نیازهای تولیدی کوتاه مدت و پایداری بلند مدت را برقرار کنند. این مطالعه راه حل های کاهش میزان تخلیه آب های زیرزمینی را فهرست می کند که شامل راهکارهای ذخیره آب در کشورهای تولید کننده محصولات مانند بهبود راندمان آبیاری و پرورش بیشتر محصولات مقاوم به خشکی همراه با اقداماتی نظیر تنظیم پمپاژ آب های زیرزمینی است.

ترجمه: مهشید جلالیان

پی نوشت:

۱. London Collage University

۲. NASA’s Goddard Institute

۳. Nature Magazine

منبع:ایانا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۴۷
پیمان صاحبی

افزایش حیوان آزاری در کشور

شهری که مادرم را کشت، چه می‌داند کسی! شاید حرف جانسوز توله‌سگی باشد؛ توله‌سگی که در میان تلی از اجساد سگ‌های کشته‌شده، گرسنه و متعجب تلاش می‌کند سینه مادر را بار دیگر بر دهان بگیرد. دیدن این تصویر که مدتی است دست به دست می‌چرخد به حدی دردآور و جانکاه است تا چه برسد به آنکه بخواهی توصیفش کنی. حجم زیاد آزار و کشتار وسیع حیوانات در کشور در وضعیتی است که به هیچ عنوان نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از  سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت نوشت: به کمک وسایل ارتباط‌جمعی و شبکه‌های اجتماع تضییع حقوق حیوانات، امداد‌رسانی، زنده‌گیری، اورژانس و رسیدگی‌های پزشکی در حد توان افراد متخصص و پیگیر در انجام است اما شدت حیوان‌آزاری‌ها و کشتارها به حدی است که در بسیاری از موارد این امکانات پاسخگو نیست. فجایع در حق حیوانات پشت سر هم رخ می‌دهند. از کشتار سگ‌های شهری در سوله کهریزک توسط بخش ساماندهی شهری تهران وابسته به شهرداری و سگ‌آزاری با سیخ و... شهر جویبار تا متلاشی کردن سر گربه‌ای در بازارچه پارک لاله درست در اولین روزهای نوروزی تا فریب و صید گربه‌های پارک هنرمندان. تنها شواهدی از نامهربانی‌های شدید با حیوانات در کشور است. وقتی به سنت رسول‌مان نظر می‌افکنیم و حکم اخلاقی مبتنی بر سیره عملی و اخلاقی این بزرگان را جست‌وجو می‌کنیم، شاید هیچ جای تردیدی بر حرام بودن این عمل و توامان با آن عینیت گناه کبیره باقی نماند. مضاف بر آنکه این آسیب‌های اجتماعی بی‌شک از نوع تلقی و مهم‌تر از همه عدم شناخت درست از فرهنگ اصیل خودمان نشات می‌گیرد؛ رفتارهای نابسامان عرفی که می‌توانند حکمی بر وجود خطری بزرگ و در کمین برای فرهنگ اجتماعی و شهری و حتی روستایی ما باشند. حال سوال اینجاست که چرا در جامعه ما تا این اندازه حیوان‌آزاری و نامهربانی با حیوانات را شاهد هستیم.


مشکل کجاست


علی (امید) ظهری، عضو فعال انجمن حمایت از حیوانات و دارای مجوز اورژانس و زنده‌گیری و امدادگر حیوانات که بیش از دو هزار عملیات زنده‌گیری و امداد به حیوانات به‌طور عمده در شهرها را در تجربه کاری خود دارد، در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» ریشه‌های فرهنگی و نبود یک سیستم آموزشی مدون را بزرگ‌ترین عامل نامهربانی با حیوانات در ایران می‌داند. وی می‌گوید: رسیدگی به حیوانات شهری هنوز برای بسیاری عجیب است. ایجاد حس ناراحتی و حتی عصبیت روانی از دیدن حیوانات متاسفانه به طریق کاملا روانی و حتی قابل پیشگیری و درمان در بین مردم ما رواج دارد. هنوز اطلاع‌رسانی برای کمک‌رسانی به حیوانات و امداد‌رسانی پزشکی نیز جنبه‌های کاملا فردی و گروهی دارد و هیچ نهاد یا ارگانی نیست که برای گسترش امدادرسانی‌ها یا درمان حیوانات کمک‌رسان یا حتی عاملی برای انجام هماهنگی‌های لازم باشد.


به همان میزان که بی‌توجهی به نوعی در عملکرد مسوولان شهری ما وجود دارد به همان میزان نیز حس حیوان‌آزاری در جامعه گسترش داشته است. نبود بازدارنده‌های قاطع قانونی در برخورد با حیوان‌آزاران، بزرگ‌ترین مشکل حال حاضر در برخورد و کنترل آزاردهنده‌ها محسوب می‌شود. قضات و صادرکنندگان حکم برای آزاردهندگان نیز بسته به میزان خشونت در آزار و میزان صدمه و جراحات حیوانات برای کسانی که از آنها شکایت‌شده، می‌توانند حکم صادر کنند.
این مقام آگاه عنوان می‌کند: سال گذشته قاطعیت قاضی محترم و پیگیری ارزشمند مقامات انتظامی در پرونده سگ‌آزاری استان گلستان نمونه ارزشمندی از این هماهنگی و اجرای حکم در دستگاه قضایی است. این حرکت با توجه به انتشار ندامت فرد ضارب در شبکه‌ها و فضای اجتماعی توانست نمونه مناسبی در ایجاد ترس از عقوبت کار برای عامل آن قساوت و آگاه‌سازی گسترده در جامعه باشد. اما همیشه شاهد بروز روند اجرایی به همین خوبی نیستیم. مثلا سگ‌کشی‌های تاسفبار ساماندهی‌های وابسته به شهرداری‌های شهرها بالاخص تهران به هیچ عنوان قابل پیگیری نیستند. شهرداری، بخش‌خصوصی را مختار و مقصر در این امر می‌داند و پیمانکار سگ‌کش دارای قرارداد، به عنوان آخرین رشته از این زنجیره نه‌تنها رفتار خود را پایش نمی‌کند بلکه به هیچ عنوان مسوولیت نمی‌پذیرد. در این میان حتی با کمال تاسف برخی از سگ‌هایی را که احیانا نژاد بهتری دارند یا نشان می‌دهد تربیت شده هستند، خارج از محدوده جمع‌آوری به دلالان نیز می‌فروشند. اما بقیه آنها متاسفانه دچار سرنوشت‌هایی نامعلوم می‌شوند که کشته شدن نمونه بارز آن است. یکی از آن سرنوشت‌ها همان صحنه دلخراش گرسنگی توله‌سگی است که به دنبال سینه مادرش در میان کشته‌ها می‌گردد. این تنها بخشی از این رفتار غیر مسوولانه است.


نمونه‌هایی از تنوع آزار رساندن به حیوانات


مشکل دیگر در این فرآیند در خانه‌ها و محله‌های شهری و در محیط‌های روستایی بروز پیدا می‌کند. بسیاری از آنها حتی دیده و منتشر نمی‌شوند و به همین دلیل می‌توانند سرایت‌دهنده این نابهنجاری‌های روانی و شخصیتی در میان افراد باشند.
کمیل شهامت‌دوست، عضو رسمی انجمن حمایت از حیوانات که علاوه بر نگهداری تعدادی از حیوانات توانخواه، مسوولیت غذارسانی را به گربه‌های چند منطقه و پارک در تهران به‌عهده دارد، پرده از برخی از این جنایات برمی‌دارد. سوزاندن بدن حیوانات، خاموش کردن سیگار روی بدن سگ‌ها توسط برخی معتادان و آزار جنسی آنها را بخشی از نمونه‌های قابل اثبات پزشکی در این خصوص می‌داند. وی تشریح می‌کند: سال گذشته سگی را در پارک خزانه پیدا کردیم که جراحات آزار و خاموش کردن سیگار روی بدن این سگ به طرزی شرم‌آور بود که این سگ حتی دچار آسیب‌های روحی نیز شده بود. اگر چه نمی‌توان کسی را مستقیم عامل این مشکل دانست اما در خصوص مداوا و بهبود تمام تلاشم را کردم. سرپرستی این سگ را خانواده‌ای در آمریکا پذیرفتند و سگ را انتقال دادیم و هم‌اکنون زندگی عادی خود را دارد. اما اگرچه این سگ نجات یافت ولی فجایع اینچنینی هنوز مشکل‌ساز هستند و وجود دارند. مشکل ما فرهنگی است و تا این مشکل برطرف نشود، به جد وضعیت تغییر نمی‌کند. مثلا در روستاها هنوز هم دم و گوش سگ‌های کوچک را می‌برند تا در دوره بلوغ و در جنگ با گرگ‌ها نقطه ضعف‌شان نباشد. حساس‌ترین و پردرد‌ترین قسمت بدن یک سگ گوش اوست. تمام این کارها اگرچه نباید انجام شود اما در انجام آن نیز هیچ‌گونه مراقب یا مسایل اخلاقی و پزشکی رعایت نمی‌شود. کشتار حیوانات برای استفاده از اعضای بدن آنها در کابردهای مختلف یا برای مسایل جادوگری و سیاه‌بازی‌های رمال‌ها و دعانویس‌های قلابی هنوز باعث کشتار سگ‌ها به دلیل استفاده از سر آنها می‌شود.


در این خصوص علی ظهری ضمن تایید این واقعیت حتی خبر از فروش مادگی کفتاری (ناموس کفتار) تا مبلغ 150 میلیون تومان در تهران همین مدتی پیش خبر داد.
اما آزارهای جنسی حیوانات برایم بیشتر جای سوال داشت. وضعیت به شرایط روانی و روحی و اعتیاد افراد به مواد مخدر توهم‌زا ارتباط بیشتری پیدا می‌کند. براین اساس آزار جنسی، تعرض به حیوان محسوب نمی‌شود. بلکه مسایلی نظیر تخلیه و بریدن اندام‌های جنسی حیوان به صورت کاملا وحشیانه صورت دیگری از این رفتارهای غیرانسانی است.
علی ظهری به موردی در رودهن که در خانه‌ای به سگی تعرض می‌شده اشاره می‌کند که پس از نجات سگ اگرچه وجود اسپرم انسانی در دستگاه تناسلی سگ مورد آزمایش قرار گرفت اما محدودیت‌های موجود در هماهنگی و نبود قانون جامع حمایت از حیوانات مانع پیگیری‌های آتی شد. ضمن تایید این مساله توسط کمیل میهن‌دوست در‌خصوص سگ‌ها که تقریبا عامل قربانی در این خصوص هستند، عسل رویین‌دژی پرستار و دیگر حامی فعال حیوانات به فاجعه سال گذشته در خیابان شیخ صفی تهران اشاره می‌کند که تعرض به حیوان از سوی فردی با سابقه اعتیاد و عدم تعادل روانی صورت گرفته بود که توسط همسرش به گروه‌های حامی حیوانات گزارش شد و پرده از این ناهنجاری تاسف‌آور برداشت.


این فعال حقوق حیوانات غیر از این مورد به مصائب گروه‌های حامی حیوانات در اکثر شهرهای ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: غیر از خودم که بارها هنگام غذا دادن به حیوانات مورد آزارهای شدید کلامی و حتی رفتاری اعم از تعقیب و شناسایی شهروندان تهرانی قرار گرفته‌ام، شاهد و ناظر تکرار همین رفتار درخصوص حامیان حیوانات در شهرهایی نظیر اصفهان، کاشان، یزد و شیراز... هستم. اگرچه فقر فرهنگی و نبود آموزش‌های درست عامل بسیار مهمی در بروز این معضلات و مشکلات هستند اما خود مردم نیز تمایلی به الگوبرداری درست و مناسب در این خصوص ندارند. رفتار بزرگان دینی ما و در همین دوره و هم‌اکنون رفتار مسلمانان کشور ترکیه آیا برای افراد نمی‌تواند الگوی مناسبی باشد؟ چطور طبقه‌های عمومی جامعه در کمال تاسف از سریا‌ل‌های ساخته شده در این کشور حتی الگوبرداری انتخاب نام برای فرزندان خود می‌کنند اما هیچ وقت نگاهی به رفتار کسبه مسلمان و معتقد شهرهای این کشور در بحث حمایت از حیوانات نمی‌کنند؟ این کشور دارای اورژانس حیوانات است. سگ‌ها در خیابان واکسینه شده و دارای سلامت دستگاه گوارش و مورد احترام شهروندان هستند. در این کشور و حتی در تهران و اصفهان دیده و به کرات از افراد موثق شنیده‌ام که در شهرها، ماه مبارک رمضان مراکز و غذافروشی‌ها اگر در میانه روز تعطیل هم باشند غذاهای حیواناتی که از آنها تغذیه می‌گیرند، سرساعت و زمان مشخص داده می‌شود. مخالفان و معترضان به حقوق حیوانات حتی از رفتارهای مثبت و پسندیده همشهری‌های خودشان نیز الگوبرداری نمی‌کنند. به کودکان خود احترام و توجه به حقوق حیوانات را باید آموزش دهیم. ای‌کاش این فرهنگ مورد توجه جدی ارگان‌های رسمی آموزشی در کشور قرار گیرد.


معضل دیگری که این روزها برخی از شهرها و البته فعلا به طور رسمی و نه در قالب شنیده‌ها و دیده‌ها شهر تهران را با آن مواجه‌اند، صید گربه و فروش آنهاست. حادثه پارک هنرمندان که به صورت موردی برجسته شده، نشان می‌دهد کسانی در قالب پارک خواب و بی‌خانمان اقدام به بیهوش کردن گربه‌های این پارک از طریق ریختن دارو در شیری می‌کنند که به عنوان خوراک به آنها می‌دهند و پس از صید آنها بدون سر و صدا آنها را به دلالان می‌فروشند. این حیوانات به برخی از افرادی با ملیت‌هایی اغلب شرق آسیایی که هنوز در قید و بند مرام‌های اعتقادی منسوخ خود هستند؛ جهت استفاده غذایی فروخته می‌شوند. در این خصوص عکس‌های متعدد و گزارش‌هایی قابل استناد در شبکه‌های خبری مدافع حیوانات به کرات انعکاس یافته، در اقداماتی کاملا خودجوش بارها بساط این افراد برچیده شده و حتی مورد ضرب و شتم البته نادرست برخی از افراد عصبانی از این عملکرد نیز قرار گرفته‌اند اما به دلیل عدم پیگیری قانونی این فرآیند کماکان ادامه دارد. خرید این حیوانات در مکانی واقع در 30 کیلومتری جاده زنجان به بیجار که تردد افراد با ملیت‌های جنوب شرقی آسیایی را به همراه داشته، حادثه‌ای دیگر است که ظن و گمان‌ها را بیشتر می‌کند. کمیل شهامت‌دوست بررسی این شرایط در پارک هنرمندان را به این صورت بیان می‌کند: تایید این مساله بسیار مشکل است اما کماکان در مرحله تحقیق و بررسی هستیم. به چادر افراشته مسافرتی که در گزارش‌های مردمی می‌بینید در پارک هنرمندان رفته‌ایم. حتی مقامات محترم انتظامی نیز حضور یافته‌اند و بساط آنها برچیده شده است. تعدد گربه‌های بی‌حس و حال در جایی از پارک هم کاملا مورد تایید است. اما هنوز منتظر دریافت اسناد مستدل دیگری هستیم تا بتوانیم این حرکت ناشایست را رسما به اثبات برسانیم. مضاف بر آنکه حرکت‌های دیگری نیز در سایر پارک‌های تهران گزارش شده است. اما واقعیت چیز دیگری است. با تایید استفاده از گوشت سگ و گربه در بخش تولید سوسیس و کالباس در واقع یک دلنگرانی و عامل بروز شایعه‌های فراوانی فارغ از توجه به اصل مساله می‌شود. اما فارغ از این شایعات که می‌توانند صحنه اجتماعی را با مشکل مواجه کنند و تایید آنها زمانبر است و به واقع آن بخش از مساله به حوزه توان و اختیارات ما مربوط نمی‌شود، صادقانه می‌خواهیم صرفا در عرصه اجتماعی تا رسیدن به حقیقت و اطلاع‌رسانی تلاش شایسته‌ای انجام دهیم.


قانون در خصوص حیوان‌آزاری چه می‌گوید


همه این حرف‌ها و گفته‌هایی که از قضا جای تاسف بسیار زیادی نیز برای ما شهرنشینان باقی می‌گذارد، باز جای خالی مفهومی به نام قانون است. بی‌هیچ اطناب کلامی باید گفت، قانون مدونی درخصوص حیوانات نداریم. قانونی که بتواند گربه‌کش‌ها و سگ‌کش‌ها را به اندازه جرمی که مرتکب می‌شوند بازخواست و به منظور تحقیق و اثبات جرم اطلاق حکم کند. اینکه چرا تا امروز این امر تحقق نیافته شاید اکنون مهم نباشد، اینکه چرا اینقدر کوتاهی در این خصوص صورت گرفته، جای سوال است.
علی ظهری بیان می‌کند: سال‌هاست بناست این قانون از سوی سازمان محیط‌زیست به دولت ارائه شود و برای انجام روال قانونی و تایید نهایی، ارگان‌ها و دستگاه‌های دیگر در آن دخیل شوند. اما این امر اتفاق نیفتاده. اصلا مشخص نیست واقعا چنین قانونی پیش‌نویس شده یا خیر. شخص مدیر سازمان حفاظت از محیط‌زیست به کرات سگ را در زمره حیوانات موذی دانسته و در فعالیت‌های این سازمان نیز، آن را لحاظ کرده است. وقتی سگ و گربه در حد حیوان موذی و ناقل بیماری، مطابق با باورغلط و عقب افتاده اجتماعی تلقی شوند، دیگر چه امیدی می‌توان به تحقق این مهم داشت. تمام تلاش نهادهای حمایتی اطلاع‌رسانی عمومی در صورت بروز فاجعه‌ای درحق حیوانات است تا از این طریق بتوان بر عاملان اقامه دعوی کرد، وگرنه مثال سازمان نظارت بر ساماندهی شهرداری و بحث سگ‌های کشته شده این سازمان مهم‌ترین نمونه است. برای نمونه در سال‌های گذشته فیلم تزریق اسید به سگ‌ها را می‌توانید مهم‌ترین جنایت در حق این حیوانات بدانید. ولی در نهایت کسی را نمی‌توان متهم و پاسخگو دانست.


رویین‌دژی، اجماع متخصصان قانون، کارشناسان احکام اسلامی با توجه به سیره پیشوایان اسلام و اصول مبتنی بر قوانین مدنی را مهم‌ترین عامل در تدوین قانونی اصیل برای حمایت از حقوق حیوانات می‌داند و تاکید می‌کند: متاسفانه شاهد هیچ حرکت یا تلاشی برای تدوین چنین قانونی نیستیم. مرز رسیدن به چنین شرایطی کاهش نسبی حیوان‌آزاری است که می‌تواند نشان‌دهنده بهبود و تعالی فرهنگی در این خصوص باشد.
همین چند روز پیش سه گربه در خیابان شهید نامجوی تهران به دلیل عدم تعبیه و جانمایی صحیح مامورانی که سموم موش‌کش را در جوی‌ها و فاضلاب شهری این محله می‌گذاشتند، به طرز فجیع کشته شدند. زمانی امدادگران به این صحنه می‌رسند که کف پیاده رو و بخشی از حاشیه خیابان، اندام‌های گوارشی صدمه دیده و بیرون ریخته این حیوانات تصویر بسیار دردناکی را خلق کرده بود. فاجعه‌ای که رفت و در کنار تصویر آن توله سگ تشنه به شیر مادر، آزار آن سگ با سیخ و ضجه‌های دردمند سگ جویباری، سگ‌های تیرخورده در پارک قزلحصار، گربه بی‌سر در بازار پارک لاله، گربه‌ای که در خیابان شهید مدنی تهران در شب چهارشنبه پایان سال 95 با قراردادن ترقه در دهانش توسط حیوان‌آزاران کشته شد، خرس کشته شده و عکس‌های یادگاری مردم بی‌اطلاع و کم فرهنگ با خرس بی‌جان و...قرار گرفت. اما هنوز گویا بنا براین است که تصاویر زیادی به این آلبوم اضافه شود. شاید امیدوار بودن به عدم افزایش عکس‌های موجود در این آلبوم تنهاترین امید و خواسته باشد، خواسته من و بسیاری از شهروندان این شهر و کشور.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۵۲
پیمان صاحبی

 

آیا بارش‌های دو سال اخیر خبر از تغییر رفتار اقلیم می‌دهد؟

بارندگی‌های نیمه نخست فروردین ماه امسال شاید بهترین عیدی بود که آسمان می‌توانست با آن خوشحال‌مان کند. کمتر منطقه‌ای در کشور از چنین بذل سخاوتمندانه‌ای محروم ماند. برف و باران اگرچه مسافران نوروزی را غافلگیر کرد ولی چشمه‌های خشکیده دوباره جوشیدند و رودها سر به طغیان برداشتند و سدها پرآب شدند.


به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: هر چقدر که آسمان پاییز سال 95 کم لطف بود ولی آسمان زمستان و در پی آن فروردین، سخاوتمندانه بارید و زمین‌های خشک را سیراب کرد. بر اساس آمارهای مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی کشور در بازه زمانی ابتدای مهرماه 95 تا روز 19 فروردین 96 مجموع بارش‌‌ها 185 میلیمتر است که نسبت به مدت مشابه فقط 2 میلیمتر و نسبت به درازمدت کمتر از 5 میلیمتر کاهش دارد.


در این میان هرمزگان، قم، کرمان، فارس و مرکزی بیشترین میزان بارندگی را نسبت به مدت مشابه درازمدت به خود اختصاص داده‌اند و در این جدول استان‌های خوزستان، یزد، کهگیلویه و بویراحمد، البرز و اصفهان با کمترین دریافت بارندگی در انتهای لیست قرار گرفته‌اند اما نکته‌ای که موضوع اصلی این گزارش است، افزایش بارندگی عجیب در استان‌های فارس، سیستان و بلوچستان، قم، خراسان رضوی، کرمان، هرمزگان و چند استان دیگر است که آمارهای بارندگی‌شان در طول چند سال گذشته نشان می‌دهد یا دچار خشکسالی شدید شده‌اند یا از کم بارشی رنج می‌برند تا جایی که منجر به مهاجرت برخی از روستانشینان شده‌ است! این در حالی است که استان‌های ایلام، کرمانشاه، خوزستان، مازندران و استان‌هایی که در نوار شمالی و غربی کشور قرار گرفته‌اند و در فصول پاییز و زمستان و بهار بیشترین دشت را از بارندگی‌ها می‌گیرند، اتفاقاً در این دوره کمترین دریافت را داشته‌اند تا جایی که نگرانی بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران را در پی داشته‌ است.


پهنه‌بندی خشکسالی هواشناسی در سطح کشور از سال 65 تا پایان سال 94 گویای این نکته است که بیشتر مناطق کشور، دچار خشکسالی شدید و متوسط و خفیف درازمدت هستند و خشکسالی‌های کوتاه‌مدت هر از گاهی این وضعیت را تشدید می‌کند.


اظهار نظر صاحب‌نظران داخلی و خارجی 2 فرضیه را مطرح می‌کند؛ دسته‌ای از دانشمندان و کارشناسان عنوان می‌کنند.بارندگی‌های مطلوب 2 سال گذشته حاکی از برگشت ایران به وضعیت نرمال 48 سال گذشته ‌است و آمارها نیز نشان می‌دهد که به طور آهسته در حال خروج از وضعیت خشکسالی هستیم. اما در طرف مقابل، کارشناسانی هستند که با قاطعیت ابراز ناامیدی می‌کنند و اینکه باتوجه به تغییر رفتار اقلیم، شاهد بدتر شدن وضعیت بی‌آبی در کشور خواهیم شد. نمونه‌اش هم پیش‌بینی سازمان فضانوردی ایالات متحده (ناسا) که می‌گوید تا 30 سال آینده ایران در رده چهارمین کشور دچار خشکسالی شدید قرار خواهد گرفت.
در این باره مهندس شاهرخ فاتح، رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی کشور در گفت‌وگو با «ایران» می‌گوید: «پیش از ورود به این مبحث باید بگویم خشکسالی تا حد زیادی در کشور ما وابسته به بارندگی است. اما خشکسالی؛ خشکسالی 4 مرحله دارد، خشکسالی هواشناسی، خشکسالی کشاورزی، خشکسالی منابع آب یا هیدرولوژی و در نهایت خشکسالی اقتصادی و اجتماعی.
در مرحله پایانی یا بحرانی، مردم به دلیل نبود منابع آبی روستاها را تخلیه می‌کنند و مجبور به مهاجرت می‌شوند و همین است که می‌بینیم خیلی از این آدم‌ها به حاشیه شهرها کوچ می‌کنند.


خشکسالی‌ هواشناسی و کم‌بارشی هم 2 مرحله دارد؛ خشکسالی‌ کوتاه مدت و بلندمدت. در خشکسالی کوتاه مدت، کشورمان تا همین چند ماه پیش، درگیر بود و مهرماه شرایط بارش در وضعیت بسیار وخیمی قرار داشت و مجموع بارش‌ها نسبت به مدت مشابه 45 درصد کاهش یافته ‌بود. حتی برخی از استان‌ها تا 90 درصد کاهش بارندگی داشتند که با بارش‌های بهمن و اسفند و نیمه اول فروردین‌ماه وضعیت به حالت نرمال بازگشت.
اما خشکسالی‌های بلندمدت که 30 سال است کشورمان با آن درگیر است و آثارش در پهنه بسیاری در مناطق مشهود است و از آن رنج می‌برند. استان‌هایی مثل خراسان جنوبی، یزد، کرمان، بخشی از خراسان رضوی، خوزستان، شمال بوشهر، چهارمحال و بختیاری و...


بارش‌های مداوم یکساله نمی‌تواند دردی از خشکسالی درازمدت که صدمات جبران‌ناپذیری به محیط زیست و طبیعت وارد کرده، دوا کند. برای حل این مشکل و محو شدن خشکسالی باید بارندگی‌ها برای چندین سال مناسب و مداوم باشد تا بتواند کم‌بارشی‌های گذشته را جبران کند و بتوانیم به وضعیت گذشته برگردیم. از سویی باید الگوی مصرف و کشت‌مان را تغییر دهیم چراکه بیشترین مصرف آب در بخش کشاورزی است.»
سؤالی که ذهن بسیاری از مردم را درگیر خود می‌کند، این است که زمستان سال گذشته کلی برف و باران آمد و فروردین هم که از خجالت زمستان درآمد و مناطق خشکی که سال‌ها باران نمی‌بارید بی‌نصیب نماند و همه سدها پر از آب شده‌، پس چرا مدام می‌گویند بی‌آبی‌ و خشکسالی را جدی بگیریم؟
مهندس فاتح در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «رفتار جو و اقلیم قابل پیش‌بینی نیست و اقلیم رفتارهای مختلفی از خود نشان می‌دهد و تئوری‌ها را به هم می‌زند. به طور مثال پاییز 95 بارش‌ها بسیار کاهش داشت و پیش‌بینی این طور بود که زمستان هم شاید به همین منوال باشد ولی دیدید که زمستان بارش‌های زیادی را شاهد بودیم. اما نکته‌ای که به آن توجه نمی‌شود، این است که یکی دو ‌ماه بارش نمی‌تواند جوابگوی 84 ماه کم‌بارش و بی‌بارش باشد. نمی‌شود 3-2 ماه بارندگی خوب را به وضعیت درازمدت تعمیم دهیم.


از ابتدای مهرماه تا 19 فروردین ماه 185 میلیمتر مجموع بارش‌های کل کشور است. ما نسبت به سال گذشته حتی 2 میلیمتر کاهش داریم. وضعیت بارشی بد نیست و شرایط خشکسالی با همین شکل جلو می‌رود ولی باید حواس‌مان باشد و مصرف را بالا نبریم. جغرافیای کشورمان خشک است. حتی زمانی که سیل می‌آید، نباید تصور کنیم وضعیت خوب است.»
اما مسأله‌ای که مطرح است و بسیار نگران‌کننده‌ به‌نظر می‌رسد، مسأله تغییر اقلیم است و تصور سرزمینی که تبدیل به شوره‌زار و بیابانی لم‌یزرع شده‌ است، ترس به جان آدم می‌اندازد. وقتی پاییز باران نمی‌بارد یا اینکه تابستان باران رگباری چند روستا را با خود می‌برد، باید هم ترسید نکند وضعیت از چیزی که هست بدتر شود! مگر نه اینکه استان‌های غربی که وضعیت خوبی داشتند حالا بر اساس آمارها نسبت به استان‌های مرکزی و شرقی در این چند ماهه دچار کاهش بارندگی شده‌اند.


رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی کشور با رد ادعای تغییر اقلیم به شکلی که گفته می‌شود، عنوان می‌کند: «بررسی تغییر اقلیم، نیاز به تحقیقات چند ساله دارد. اقلیم مجموعه پیچیده‌ای دارد که باید از همه جوانب بررسی شود و مجموعه تغییرات را با رفتارهای اقلیم در درازمدت آن منطقه سنجید. شواهد گویای این است که سیر بارش‌ها در کشورمان در سال‌های آینده نزولی خواهد بود ولی اینچنین نیست که تغییر اقلیم خواهیم داشت. البته ما در بحث الگوی بارش‌ها دچار تغییراتی شده‌ایم که گاهی نگران‌کننده می‌شود. معمولاً الگوی بارش‌ها 3 شکل دارد:
«الگوی زمانی» که سال گذشته تغییر خود را نشان داد و بارش‌ها به جای اینکه از ابتدای پاییز آغاز شود، از پایان پاییز شروع شد و همین به تعویق افتادن بارندگی‌ها منجر به تأخیر در کاشت پاییزه شد.


در «الگوی مکانی» بارش‌ در منطقه‌ای که باید مناسب باشد، ضعیف می‌شود و در مناطق خشک دیگری با قدرت می‌بارد که در نهایت تبدیل به سیل می‌شود. به طور مثال بوشهر که در پاییز کمبود شدید بارشی داشت، هم‌اکنون آمار نشان‌دهنده رشد 40 درصدی آن است. درست است که این بارندگی‌ها آمارها را بالا می‌برد ولی عملاً بی‌فایده است چراکه بارش‌ها به داخل دریا می‌ریزد و نمی‌شود استفاده‌ای از آن برد. بارشی خوب است که مداوم باشد. در حال حاضر بارش‌ها بی‌حوصله هستند. طبیعت الاکلنگی شده؛ یا بارشی نداریم یا اگر بارش داریم یکریز و پرحجم است. همین بارش‌هاست که باعث سیل می‌شود.
در بارش «الگوی شکلی» می‌توان گفت قبلاً در همین تهران برف می‌آمد و به این راحتی آب نمی‌شد و کوهستان‌ها تا مدت‌ها برف را در خود نگه می‌داشت ولی الان شکل بارش‌ها از جامد به مایع درآمده و قابل ذخیره نیست. باید گفت این تغییرات جهانی است که عوامل بسیاری دارد و باید گفت رفتار جو و اقلیم به هیچ وجه قابل ردیابی و تشخیص نیست.» شاید اگر بگوییم دچار ورشکستگی آب شده‌ایم، خیلی بیراه نباشد. اگر نگاهی به نقشه خشکسالی هواشناسی بیندازیم، کاملاً به این نکته خواهیم رسید که دیگر از وضعیت توصیه و اخطار گذشته‌ایم. شاید سدها فعلاً پر باشد ولی زیر پایمان خالی است. دیگر چیزی از سفره‌های زیرزمینی هزاران ساله باقی نمانده‌ است. آیا در حال ورشکستگی آبی هستیم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۵۱
پیمان صاحبی

میراثی آلوده برای نسل های بعدی

 نسبت بسیار پایین بازیافت با تولید زباله در ایران، مشکلات فرهنگی، دفع غیر تخصصی و فرهنگ مصرف گرایی سبب می شود تا دنیایی آلوده و محیط زیستی بیمار برای نسل های بعدی به یادگار بماند.


به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از  سلامت نیوز به نقل از ایرنا،حقیقت تلخ و بودار زندگی کنونی بشر نشات گرفته از باورهای نم دار و تثبیت نشده ای است که سبب می شود در رابطه با زباله و تبدیل محیط زیست به زباله دانی بزرگ بی تفاوت بوده و با شعار حفظ محیط زیست در دهان نیمه خشک خود زباله ها را بی مهابا به دور و اطراف خود و دیگران رها کنیم.


براساس آمارهای موجود مردم متمدن کنونی جهان روزانه بیش از 3.5 میلیون تن زباله در روز تولید می کنند که سهم ایران در این کارزار 40 هزار تن است و از اینهمه در کشور ما تنها هشت درصد آن بازیافت می شود یا به عبارتی ساده تر 92 درصد زباله در ایران به طبیعت و محیط زیست تحمیل می شود.
بی توجهی ها در تولید روز افزون زباله و رها سازی آنها در طبیعت روزی کار را به جایی خواهد رساند که تمام تفرجگاه ها، دریاکنارها و مناظر بکر، به قبرستانی از زباله های ما تبدیل شود.


**زباله، طلای کثیف یا مشکل محیط زیستی؟
با توجه به کاربرد های مختلف زباله ها در بخش های گوناگون و نیز امکان بازیافت آن ها و تولید مواد مختلف از آنها همواره از این مواد به عنوان طلای کثیف یاد می شود در حالیکه این فرصت با نادیده گرفتن و نبود تخصص و دانش کافی می تواند به بزرگترین چالش محیط زیستی تبدیل شود.
آمارها نشان می دهد که سایر کشورها نیز سهم عظیمی در تولید زباله دارند که از جمله آنها می توان به تولید 90 هزار تن زباله در روز در کشور آلمان اشاره کرد که از این میزان 80 درصد آن بازیافت می شود و نیز می توان به کشور آمریکا اشاره کرد که از بازیافت زباله بیش از 13 میلیون دلار درآمد دارد.
مشکل اصلی تولید زباله در ایران مربوط به فرهنگ مصرف است که 70 درصد زباله های تولیدی پس ماندهای مواد غذایی و فاسد شدنی است و از 30 درصد باقیمانده نیز 20 درصد قابل بازیافت و 10 درصد زباله دور ریختنی است.


محمد نوری از اساتید دانشگاه و کارشناس ارشد محیط زیست اظهار داشت: یکی از مهمترین مشکلات موجود در کشور ما اجرا نشدن طرح های تفکیک و نیز وجود شیوه های سنتی جمع آوری زباله است.
وی ادامه داد: روش های سنتی جمع آوری زباله و تفکیک نشدن از مبدا میلیاردها تومان هزینه در بردارد و به دلیل دفع نه چندان کارشناسی شده زباله ها برای پاکسازی محیط زیست در آینده چند صد میلیارد تومان دیگر نیز باید توسط نسل های بعدی هزینه شود.
وی افزود: درواقع هزینه های نهفته زباله، عدم بازیافت و تخریب محیط زیست تنها میراثی خواهد بود که در صورت ادامه وضع کنونی برای نسل های بعدی ما بخصوص در ایران باز خواهد ماند.


وی تصریح کرد: زباله در کشور های مختلف سبب ایجاد صنایع بازیافتی شده که سودهای هنگفتی را برای افراد و کشور در پی داشته است.
کارشناس ارشد محیط زیست خاطرنشان کرد: استفاده از زباله و بازیافت آن را باید به عنوان یک فرصت و دور ریختن آن را نیز باید تهدیدی برای طبیعت و زندگی اجتماعی در نظر گرفت.


نوری تصریح کرد: گرچه در گذشته از زباله ها استفاده چندانی نمی شده اما اینک از آنها به عنوان طلای کثیف یاد می شود که استفاده های بسیاری دارد اما متاسفانه این امر در کشور ما آنچنان که باید مطرح نیست.
وی خاطرنشان کرد: هم اینک می توان بخش عظیم زباله های تولیدی درون کشور که مواد فاسد شدنی و پسماند مواد غذایی هستند را به کمپوست تبدیل کرد و در اختیار کشاورزان قرار داد.
وی بیان کرد: درصورت کنترل انرژی زباله ها و استفاده بهینه می توان از آنها به عنوان منبعی سود زا استفاده کرد.


**زباله دزدی
با پیشرفت زندگی شهر نشینی و افزایش روزافزون زباله ها، مشتریان مخصوص این مواد نیز پیدا شده اند که بیشتر از آنها برای بازیافت در بخش های مختلف استفاده می کنند.
متاسفانه پدیده زباله دزدی اینک در شهرهای بزرگ ایران بصورت جدی و با تعداد افراد زیادی انجام می شود که از نمونه های آن می توان به شهرهای بزرگ سیستان و بلوچستان به ویژه زاهدان و زابل اشاره کرد.
کافیست تا کیسه زباله در سطل آشغال و یا سر کوچه گذاشته شود که ناگهان در کمتر از یک دقیقه افرادی که معمولا معتادند، کیسه زباله را پاره و زباله ها را پراکنده کرده و آنچه قابل استفاده است مانند پلاستیک، کارتن و کاغذ را سرقت کرده و بقیه را در خیابان و کوچه رها می کند.
یکی از کارگران شرکت جمع آوری زباله شهرداری زاهدان به خبرنگار ایرنا گفت: متاسفانه زباله دزدها که تعدادشان نیز زیاد است به گونه ای زباله ها را پراکنده می کنند که جمع آوری آنها برای رفتگران شهرداری نیز به سختی امکان پذیر است.


وی که از ذکر نامش خودداری کرد، افزود: هیچ ارگان و نهادی نیز مسئول برخورد با این قبیل افراد نیست.
یکی از شهروندان زاهدانی که از پراکنده بودن زباله ها در مقابل منزلش عصبانی و گلایه مند بود گفت: اگر این زباله ها برای زباله دزدها منبع درآمد است و صدها نفر از همین منبع امرار معاش می کنند چرا شهرداری این درآمد را رها کرده است.


وی که خود را محسن اربابزهی معرفی کرد افزود: متاسفانه سارقان حتی زباله دان بزرگ این محله را که شهرداری با جرثقیل جابجا می کند، سرقت کرده اند.
کارشناس ارشد محیط زیست در مورد معضل زباله دزدی گفت: زباله دزدی نه تنها در شهرهای بزرگ بلکه حتی در روستاهای دورافتاده نیز در حال انجام است.
نوری ادامه داد: با توجه به شرایط هر شهر و منطقه زباله دزدها به مواد مختلفی از جمله فلزات، مواد پلاستیکی، مواد کاغذی و سایر موارد علاقه مند هستند که خریداران نیز در بیشتر موارد از این مواد و اقلام برای بازیافت استفاده می کنند.


وی بیان کرد: متاسفانه در برخی شهرها اکثر زباله دزدها افراد معتادی هستند که زباله های ارزشمند را با قیمت های ناچیز در اختیار کارگاه های بازیافت غیر استاندارد قرار می دهند که یکی از نمونه های بسیار زشت و ناپسند آن تولیدی های غیر مجاز و کارگاه های تولید دستمال کاغذی هستند که از مواد آلوده تغذیه می شوند.


وی تصریح کرد: برخی از کشور ها بخصوص در اروپا توانسته اند با برنامه ریزی های مشخص این افراد را زیر نظر خود قرار داده و در قبال دستمزد و خدمات از نیروی آنها برای کارهای خدماتی و نظافتی شهرها استفاده می کنند.
نوری گفت: زباله دزدی به خودی خود نشانگر منفعت موجود در زباله ها برای بازیافت است.


**بخش خصوصی
بهبود شرایط برای ورود بخش خصوصی در دولت کنونی سبب شده تا سرمایه گذاران با خیال راحتتری در امور مختلف وارد شوند که اگر این امر در رابطه با جمع آوری، ذخیره و امحا زباله نیز عملی شود قدمی بزرگ در راستای محیط زیست و زندگی سالم خواهد بود.
کارشناس ارشد محیط زیست در این باره اظهار داشت: براساس قانون جمهوری اسلامی ایران وظیفه جمع آوری زباله بر عهده شهرداری است.
نوری ادامه داد: این درحالیست که در بسیاری از کشورهای پیشرفته این وظیفه بر عهده بخش خصوصی گذاشته شده است.
وی خاطرنشان کرد: در سالهای گذشته حضور بخش خصوصی در این عرصه پررنگتر شده است اما متاسفانه نبود نظارت کافی سبب شده تا از یکسو توفیقی در بهبود شرایط جمع آوری و دفع زباله حاصل نشود و از سوی دیگر سبب نارضایتی کارکنان این بخش ها شده است.
وی بیان کرد: هم اینک بسیاری از رفته گران زحمتکش که در بخش خصوصی شرکت های شهرداری مشغول بکار هستند از شرکت های خود چند ماه طلبکارند.


**چندین هزار تن زباله عیدی ما به طبیعت پس از تعطیلات نوروزی
13 فروردین ماه به نام روز طبیعت شناخته می شود که در حقیقت نمادی برای احترام به طبیعت است و از آن به عنوان 13 بدر نیز یاد می شود اما میزان زباله تولیدی در چنین روزهایی چنان زیاد است که پس از آن تا هفته ها کارگران و گروه های مردمی در حال جمع آوری زباله های حاصل از آن هستند.
کارشناس ارشد محیط زیست گفت: متاسفانه روز طبیعت در ایران بدترین روز برای محیط زیست محسوب می شود.
وی ادامه داد: فرهنگ نادرست تفریح با استفاده از مواد آتش زا برای کباب و رها کردن زباله ها در محیط زیست سبب می شود تا محیط زیست پس از 13 بدر به بدترین شکل ممکن آلوده شود.


وی خاطرنشان کرد: بسیاری از افراد با وجود تمام شعارها و تبلیغات از ریختن زباله های خود به محیط زیست خودداری نمی کنند و 13 بدرهای بسیاری نیز وجود داشته است که سبب آتش سوزی های مهیب در محیط زیست شده اند.
با وجود تمام نکات و گوشزدها تا هنگامیکه فرهنگ مصرف و نیز تولید زباله در خانه ها و محیط شهری، روستایی و محیط زیست نهادینه نشود انتظار محیطی سالم برای کودکانمان امری دور از ذهن به نظر می رسد و در صورتی که رویه کنونی ادامه یابد قطعا نسل های بعدی نه تنها به ما در حفظ محیط زیست سالم افتخار نمی کنند بلکه همواره از میراث آلوده بجای مانده به بدی یاد خواهند کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۵۰
پیمان صاحبی

تالاب میانکاله روی لبه تیغ آب شور و شیرین

 تالاب میانکاله در شمال کشور محل زادآوری پرندگان و آبزیان دریای خزر است که به اعتقاد کارشناسان در روند احیای این تالاب، تعادل ورودی آب شور وشیرین الزامی است.


به گزارش وبلاگ منابع طبیعی سقز به نقل از  سلامت نیوز به نقل از ایرنا، تالاب میانکاله با حدود 100 هزار هکتار در استان مازندران یکی از بزرگترین و با اهمیت ترین تالاب های کشور است که کانون زیستگاهی برای بیش از 320 گونه پرندگان مهاجر و بومی و 180 گونه گیاهی است.
بر اساس آمارهای رسمی، سالانه 60 درصد از پرندگان زمستان گذران استان مازندران شامل 850 تا 900 هزار بال پرنده، به این ذخیره گاه زیست کره جهان سفر و حدود پنج ماه در این منطقه زمستان گذرانی می کنند.


اما این نقطه مهم و حساس چند سالی است در معرض خطر خشکی قرار گرفته که کارشناسان عواملی مانند کاهش نزولات آسمانی، خشکسالی، کاهش میزان آبگیری و عقب نشینی آب دریای خزر را برخی از دلایل اصلی خشک شدن تالاب بین المللی میانکاله می دانند.


عقب نشینی خلیج گرگان که بخشی از تالاب میانکاله است زنگ خطری بود که در چند سال اخیر به صدا در آمد از این رو طرح احیای تالاب بین المللی میانکاله با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست، استانداری مازندران، جهاد کشاورزی و نهادهای مرتبط کلید خورد که در نهایت 22 فروردین ماه به دستور رییس جمهوری و با حضور معصومه ابتکار معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست وارد فاز اجرایی شد.


این طرح در قالب یک برنامه پنج ساله و با اعتبار 330 میلیارد ریال تا سال 1400 دیده شد که برآورد می شود در این مدت تالاب از خشک شدن نجات یابد.
تالاب میانکاله چون محل زادآوری پرندگان و آبزیان خزری است بنابراین نمی توان آنرا فقط با آب دریا پر کرد که به اعتقاد مسعود باقرزاده کریمی معاون امور تالاب ها و پارک های ملی دفتر زیستگاه ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست باید در روند احیا تعادل ورودی آب شور و شیرین به تالاب رعایت شود.
وی در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا با اشاره به کاهش آب دریای خزر گفت: تالاب میانکاله چون به دریای خزر وابسته و متصل است از این رو با کاهش آب خزر سطح آب تالاب نیز کاهش یافته است.


وی افزود: تالاب میانکاله قبل از بارش های اخیر حدود 35 درصد مساحت خود را از دست داده بود اما اکنون در وضعیت بهتری قرار دارد.
وی تاکید کرد: توازن ورودی آب شور و شیرین به تالاب باید رعایت شود و چون ورودی آبهای شیرین بالادست به تالاب کم شده بنابراین عمده هدف گذاری در احیا باید برای این بخش از کار باشد زیرا کاهش ورودی آب شیرین شرایط را برای تالاب بدتر کرده است.


باقرزاده کریمی گفت: از کاهش 35 درصدی تالاب پیش از بارندگی ها نمی توان گفت که چه میزان مربوط به کاهش ورودی آبهای شیرین و چه میزان آبهای شور بوده اما آنچه مشخص است این دو دست به دست هم دادند و زنگ خشک شدن تالاب را به صدا در آوردند.
معاون امور تالاب ها و پارک های ملی دفتر زیستگاه ها و امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست تاکید کرد: بنابراین برای احیای تالاب باید بر روی تامین حقابه آن از رودخانه های بالادست تمرکز کنیم که شامل چند اقدام مشخص می شود.


وی گفت: کاهش بهره برداری های غیر قانونی از منابع آبی، جلوگیری از چاه های غیر مجاز، کاهش توسعه کشاورزی، کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی و جلوگیری از انشعاب آب از بالادست که در شمال کشور بسیار مرسوم شده برخی از این اقدامات است تا منابع آبی مناسبی وارد تالاب شود.
باقرزاده کریمی با بیان اینکه نمی توان تالاب را فقط با دریا پر کرد افزود: در احیای آن دکترینی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی تصمیم گیران معتقدند با لایروبی دهانه خلیج می توان آب دریا را وارد تالاب کرد که در این صورت مشخص نیست آیا آب دریا وارد تالاب می شود یا بقیه آب موجود در تالاب نیز تخلیه می شود، در خوشبیانه ترین حالت اگرهم آب دریا وارد تالاب شود دیگر تالاب نیست بلکه بخشی از دریا می شود چون تعادل ورودی آب شور و شیرین به آن باید رعایت نشده است.
وی گفت: در تمام جلسات احیای تالاب میانکاله تاکید کردم که باید سه شاخص محیط زیستی شامل میزان شوری مورد نیاز تالاب، میزان تراز تالاب و تعیین نسبت آب شور و شیرینی که باید وارد تالاب شود رعایت شود در غیر اینصورت نمی توان آینده تالاب را پیش بینی کرد و شاید آنرا از دست بدهیم.
باقرزاده کریمی اظهار کرد: نمی توانیم کل دریای خزر را وارد تالاب کنیم چون در این صورت آب بسیار بالا می آید و علاوه بر اینکه تالاب نابود می شود تمام زیستگاه های حاشیه ای نیز از بین می رود.


وی گفت: این هدفگذاری در دریاچه ارومیه انجام و تعیین شد که باید به شوری 240 گرم در لیتر برسیم و این عدد میزان تراز آب را مشخص کرد یعنی مشخص شد که برای رسیدن به این میزان شوری باید به ترازی به ارتفاع هزار و 247.1 برسیم که این کار در میانکاله نیز باید انجام شود.
وی افزود: در سازمان محیط زیست همواره بر تعیین این شاخص محیط زیستی تاکید می شود و اگر روند احیا بدون در نظر گرفتن آنها اجرا شود من به عنوان یک کارشناس آنرا قبول ندارم.


باقرزاده کریمی در پاسخ به اینکه آیا این سه مولفه در روند احیا لحاظ شده یا خیر گفت: از اینکه این موارد در روند احیا لحاظ شده یا خیر من بی اطلاع هستم اما سازمان محیط زیست بر این سه مورد تاکید دارد و این حساسیت خود را به صورت کتبی نیز به مراجع مرتبط اعلام کرده است و باید این اتفاق بیفتد غیر از این باشد پیش بینی سخت است که در روند احیا به کجا خواهیم رسید.


وی درباره تاثیر روند احیا بر خلیج گرگان توضیح داد: به پیشرفتگی آب در دریا خلیج گفته می شود بنابراین به پهنه آبی آن خلیج گرگان گفته می شود، شبه جزیره میانکاله باریکه خشکی است که بین خلیج گرگان و دریا واقع شده پس مجموعه میانکاله شامل خلیج گرگان، شبه جزیره و جزیره آشوراده است در واقع به این سه قسمت با اراضی حاشیه ای، پناهگاه حیات وحش میانکاله گفته می شود.
باقرزاده کریمی افزود: بنابراین وقتی می گوییم خلیج گرگان یعنی همان پهنه آبی میانکاله، یعنی بخشی از پناهگاه حیات وحش است که در مجموع 100 هزار هکتار است که خود بخود در روند احیا قرار می گیرد.


معصومه ابتکار معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست در مراسم فاز اجرایی احیای تالاب میان کاله گفت:این تالاب یکی از613 ذخیرگاه زیست کره جهانی در ایران است که در سال های گذشته به دلیل خشکسالی و کاهش آبگیری به سمت خشکی می رفت که با برنامه زیست محیطی دولت یازدهم و با کلید تدبیر در مسیر احیا قرار گرفت.


ابتکار افزود: دولت یازدهم توجه ویژه ای به تالاب ها داشته و از 200 تالاب در کشور 75 تالاب ملی و بین المللی است و عواملی از قبیل دخل و تصرف، سیاست های ناپایدار، تغییر اقلیم، خشکسالی های پی درپی و کاهش بارندگی سبب شد تالاب ها در شرایط نامساعد و سخت قرار گیرند.
معاون رییس جمهوری تاکید کرد: برای احیای تالاب ها در زیست بوم ها همکاری و مشارکت جوامع محلی (به ویژه دامدارن و روستائیان ) که خود ذینفع هستند و سازمان های مردم نهاد را می طلبد.


ابراهیمی کارنامی مدیرکل حفاظت محیط زیست مازندران نیز در این مراسم با بیان اینکه احیاء تالاب میانکاله در برنامه ها بوده گفت: پروژه احیای تالاب میانکاله با هزینه ای بیش از 33 میلیارد تومان در مدت پنج سال با فناوری های نوین و با استفاده از ظرفیت تشکل های مردم نهاد انجام می شود.
وی افزود: طی مذاکراتی که با دست اندرکاران مربوطه داشته ایم پیشنهاد سیستم تصفیه خانه و جمع آوری فاضلاب در پنج شهر استان داده شد که مجوز سیستم تصفیه خانه و جمع آوری فاضلاب شهرهای نکا ، بهشهر و گلوگاه گرفته شده است.


وی بابیان اینکه در حوزه زباله و پسماند احداث زباله سوز در شهرهای نوشهر و چالوس در حال انجام است و برای شهرهای بابل و قائمشهر با شرکت های آلمانی توافق شده است.

منبع:سلامت نیوز


تالاب بین المللی میانکاله در شرق مازندران و در حوزه استحفاظی شهرستان بهشهر و روستای زاغمرز در حاشیه دریای خزر واقع است و در فهرست ذخیرگاه زیست کره جهان قراردارد.


ذخیرگاه زیست کره به مناطقی گفته می شود که مورد تایید سازمان های بین المللی حفاظت محیط زیست قرار دارند و طرح های مطالعاتی نیز از سوی این سازمان ها برای احیا انجام می شود.


این مناطق حفاظت شده از طرف یونسکو تحت پوشش دفتر شورای هماهنگی بین‌المللی برنامه انسان و کره مسکون (MAB) قرار دارند. از آغاز اجرای آن (دهه 1960 میلادی) تاکنون 613 ذخیره گاه زیست کره در بیش از 107 کشور جهان به ثبت رسیده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۴۸
پیمان صاحبی


نوید قلی خانی*-حسین هراتی**: آب مایه حیات است. این جمله را ما ایرانی ها در سال های اخیر عمیق تر درک می کنیم. زمانی که پای کمک به محیط زیست و حیات وحش در میان باشد، دلمان می خواهد هر طور که شده کمبود آب را برای وحوش جبران کنیم. بعضا خودمان را مسئول اتفاقات بدی که در خصوص تغییرات اقلیمی رخ می دهد می دانیم.


ساخت آبشخور و به طور کلی افزایش منابع آبی در زیستگاه ها (به خصوص مناطق کویری و کم بارش) یکی از اقداماتی است که ما در جهت اَدای دِین خودمان به طبیعت انجام می دهیم. البته این اقدام از سالها پیش در مبحث مدیریت حیات وحش نیزجایگاه ویژه ای داشته است. اما کمی ریز بینانه تر به این موضوع بنگریم: به واقع احداث آبشخور یا به طور کل، افزایش منابع آبی امری درست است یا غلط؟ تهدیدها و فرصت های این کار چیست؟ و بهتر است به چه مواردی حواسمان باشد؟

"دخالت در زیستگاه ها، هم تهدید است هم فرصت"

زیستگاه های کویری و دشتی، از پیشگامان حراست و افزایش منابع آب در مناطق تحت حفاظت بوده اند. به واسطه حضور گونه یوزپلنگ توجه ویژه به مدیریت چرخه های اکولوژیک، از ابتدای دهه ۱۳۸۰ در این مناطق سایه افکند. به جرات می توان گفت ایران یکی از کشورهای پیشرو در بحث افزایش یا کاهش منابع آبی در بین کشورهای خاور میانه است. نوشتار پیش رو حاصل جمع آوری تجربیات و صحبت هایی است که با کارشناسان، محیط بانان این مناطق و شکارچی های محلی صورت گرفته است.

این اقدام خیرخواهانه و انسان دوستانه که به خصوص در زمام خشکسالی حیاتی تر می نماید، اگر بدون مطالعه و منطق درستی صورت گیرد، می تواند تبعات شدید در پی داشته باشد که هزینه های بیشتری نسبت به منفعت پیش بینی شده به زیستگاه تحمیل نماید. در این مقاله سعی برآن است تا با مرور این تهدیدهای پنهانی، به مردمی که کمی از محاسبات و روابط حاکم بر حیات وحش در مناطق آگاهی کمتری دارند و بر روی احداث آبشخور تاکید می ورزند، اطلاعاتی در این باره داده شود.

"مضرات و تهدیدهایی که افزایش منابع آب (ساخت آبشخور) در مناطق می تواند در پی داشته باشد:"

۱- وقتی منابع آب افزایش پیدا کنند، به جمعیت گیاهخوار هم افزوده می شود. این جمعیت، به علوفه نیاز دارد.
مسلما خشکسالی روی پوشش گیاهی هم تاثیر گذاشته و آنرا کاهش می دهد؛ بنابراین برای از دست نرفتن جمعیتی که به طور مصنوعی افزایش داده ایم، باید علوفه هم توزیع کنیم. توزیع مصنوعی علوفه چند مشکل دارد؛ اول اینکه به روند دخالت های مصنوعی در زیستگاه دامن می زند. دخالت هایی که هرکدامش باید با مطالعه و صرف وقت در مشاهده و جمع آوری داده همراه باشد. دوم اینکه بعضا در بین گله های گیاه‌خواران، موجب ایجاد رقابت نابرابر بین جوان تر ها و بالغ ها بر سر خوردن علوفه می شود. سوم مشکلی که می تواند در پی داشته باشد مکان مناسبی برای شکار راحت و بی درد سر گوشتخواران در منطقه خواهد شد؛ با این توضیح که در حالت طبیعی، گونه های گوشتخوار برای ذخیره انرژی در شکار، به سراغ پیرتر ها و افراد مریض می روند که شکارشان راحت تر باشد. حال در مکانی که علوفه متجمع و گله گیاهخواران سهل الوصول هستند چه بسا افراد سرحال و دارای وضعیت جسمانی مناسب از جمعیت حذف شده و افراد مریض، باقی بمانند.

۲- مسئله دیگر اینکه چنین دخالت هایی در زیستگاه ها، همچون ساختن خانه ای روی آب است.
با کوچکترین باد و شرایط نامساعد جوی، برای آن خانه طوفان عظیمی شکل می گیرد. برای زیستگاه هم همین اتفاق می افتد. اینگونه ما شرایطی را پدید می آوریم که کنترلش بسیار مشکل تر از حالت طبیعی خواهد بود. برای مثال فکر کنید در یک منطقه کویری، چند آبشخور اضافه کرده ایم. چند سال هم علوفه و آب تامین کرده ایم. به یکباره به دلیل کمبود بودجه یا تغیر مدیران محلی (که بسیار محتمل است) موجب می شود نتوانیم آب و علوفه کافی فراهم کنیم. در نتیجه ممکن است   بخشی از جمعیت لطمه ببیند.

۳- افزایش تعداد گرگ ها: تجربه در برخی مناطق ثابت کرده که اضافه کردن آبشخور موجب افزایش جمعیت گرگ شده است. 

گونه ای که گاه در دسته های ۱۲ تایی و حتی بیشتر در منطقه ای کویری مشاهده شده است که بالطبع ممکن است تاثیر منفی زیادی روی جمعیت گونه استراتژیکی مانند یوزپلنگ در همان منطقه داشته باشد.
 
"حال سوال اینجاست که آیا به منایع آب کاری نداشته باشیم؟ یا در صورت بروز خشکسالی در منطقه ای، چه باید کرد؟"

واژه مدیریت حیات وحش به طور مشخص تاکید بر مدیریت زیستگاه در شرایط طبیعی دارد. تا جای ممکن دخالت های بنیادین (خصوصا در ارتباط با منابع زیستگاهی) با لحاظ کردن ملزومات مختلفی جایز خواهد بود. بنابراین؛ 

۱- مدیریت جمعیت: اولین اقدامی که در شرایط بحرانی، انسان می تواند برای یک زیستگاه انجام دهد، مدیریت همان جمعیت طبیعی است؛ هرچند کاهش پیدا کرده باشد. برخورد شدیدتر با شکار و تعلیف غیر مجاز از طریق افزایش نیرو و گشت زنی ها؛ همچنین بالابردن امنیت مناطق حاشیه ای و مناطق حفاظت نشده کناری برای زمانی که حیات وحش به دلیل خشکسالی به مناطق مجاور نقل مکان می کند و نیز توزیع علوفه به قدری که جمعیت فعلی را از شرایط سخت بحرانی به صورت مقطعی نجات دهد؛ مواردی از این اعمال مدیریت هستند.
۲- مدیریت درست منابع آب موجود: به این معنی که با توجه به فاکتورهایی همچون بزرگی و کوچکی گله های مشاهده شده و نیز پراکنش جمعیت حیات وحش، برای منابع آبی موجود، پراکندگی منطقی در نظر بگیریم.
 
۳- مرمت و مناسب سازی چشمه ها و منابع آب موجود: احتمالا چشمه هایی در همان زیستگاه بحران زده وجود دارند که از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند. مثلا به خاطر ناشناخته بودن اصلا لایروبی نشده و با سنگ و خاک پر شده اند. و یا جایگاهی برای جمع شدن آب ندارد و آب آن روی خاک جاری شده و در تابستان های سوزان، به سرعت تبخیر می شود. شناسایی، مرمت و لایروبی این چشمه ها، می تواند بسیار کارآمد باشد.

۴- افزایش یا کاهش منابع آب با مطالعه اکوسیستمی و همه جانبه گرا: در صورتی که تصمیم به دخالت در زیستگاه گرفتیم، پیش از اجرا جمع آوری داده و تحلیل هایی می تواند تاثیر تهدیدات قابل یا غیر قابل پیش بینی را به حداقل برساند. حصول داده هایی شامل روابط شکار و شکارچی، محاسبه ظرفیت برد زیستگاه با در نظر گرفتن گیاهخوار، گوشخواران و سهم انسان از منابع و نیز برآورد هرچه دقیق تر جمعیت وحوش و نیاز آبی آنها و مسائلی از این دست. به طور کلی پیشنهاد می شود که همچون بدن انسان که به طور دوره ای به چکاپ نیاز دارد، مطالعات دوره ای سلامت اکوسیستم در زیستگاه ها منظور و داده ها برای این‌تحلیل ها در دسترس باشد تا در هنگام بروز بحران بتوان از اطلاعات موجود برای اقدامات سریع و صحیح استفاده کرد.

۵- نکته مهم و قابل تامل در این باره، افزایش سهم حیات وحش از منابع زیستگاهی است که اغلب مغفول می ماند. تصور کنیم در حالت عادی و شرایط مساعد اقلیمی، انسان به شکل شکار، مرتعداری، کشاورزی وغیره از منابع طبیعی بهره برداری می کند. در شرایط خشکسالی، می توانیم سهم حیات وحش از این منابع را افزایش دهیم. به طور مثال در یک منطقه حفاظت شده که تعداد قابل توجهی شتر یا دام سبک حضور دارد در شرایط بحرانی با توجه به نیاز وحوش از منابع آب و علوفه، می بایست جهت کاهش این دام اهلی تدبیر کرد و یا اینکه از دسترسی آنها به منابع آب حساس، ممانعت به عمل آورد. این اقدام در پناهگاه حیات وحش میاندشت در استان خراسان شمالی برای ۶ آبشخوری که با مطالعه قبلی شناسایی شده بود، با حصار کشی دور آبشخور صورت گرفت تا از مصرف آب توسط شترها جلوگیری شود.

"مخلص کلام:"
تجویز نسخه های حساس دخالت در افزایش یا کاهش منابع زیستگاهی را تنها زمانی جایز بدانیم که از حال و اوضاع بیمار - به واسطه آزمایش ها و اطلاعات جامع و به روز - اطمینان حاصل کرده باشیم تا از این طریق، اقدام برای درست کردن گوش، به از بین رفتن چشم نیانجامد.

*پژوهشگر و فعال محیط زیست
** رئیس محیط زیست شهرستان جاجرم
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۰۱
پیمان صاحبی


سرانجام، رییس دولت‌های نهم و دهم در انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم ثبت‌نام کرد تا ثابت کند: هیچ‌چیز و دقیقاً هیچ‌چیز برای نمایش اصول، چارچوب و موازین وی در این جهان وجود ندارد!


او نه به توصیه های صریح رهبری، نه به عهد مکتوب خود و نه به مصاحبه هایش وفادار نماند تا نشان دهد: غیرقابل پیشبینی ترین سیاستمدار در ایران است! به راستی چگونه هشت سال از عمر مملکت را توانستیم به چنین فردی واگذار کنیم؟!

اما در مقیاسی بزرگتر و البته شگفت انگیزتر، دنیا اینک با رهبری در کاخ سفید روبرو شده که او نیز دقیقاً به هیچ سند و پژوهش علمی اعتقاد نداشته و اخیراً در سخنانی شگفت آور، پس از نفی خطر تغییرات اقلیمی، به دفاع تمام قد از صنعت سدسازی و تولید برق از نیروگاه‌های آبی پرداخت؛ دفاعی که خشم طرفداران محیط زیست را به شدت برانگیخت.

به گفته پروفسور گری‌وکنر، جغرافیدان و نویسنده سرشناس آمریکایی: یکبار دیگر، ترامپ سخت در اشتباه است. در زیر مشکلاتی که نیروگاههای آبی در سراسر دنیا ایجاد می کنند، اشاره می شود:
نابودی رودخانه ها و تالاب ها؛ کشتن و به خطر انداختن ماهیها و دیگر گونه های آبزی؛ وخیم تر کردن تغییرات اقلیمی با انتشار گاز متان؛ آلودگی آبها، خطر مسمومیت مردم و ماهیها؛ گرانتر از نیروی باد و خورشید؛ موجب نقض جدی حقوق بشر در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران؛ شیوع عوامل بیماری زا مانند ویروس زیکا؛ به خطر انداختن کیفیت و آلودگی هر چه بیشتر آب؛ به زیر آب بردن زیستگاهها و مناطق حساس اکولوژیکی؛ بوجود آمدن رسوبات در مخزن سدها و ...
وی می افزاید: گفته #ترامپ که "ما در مورد آن دیگر حرف نمی زنیم" احمقانه است. واضح است که ترامپ هیچ چیز درباره سدها نمی داند.

همانطور که پیشتر اشاره کردم، اینک بهترین فرصت است تا کنشگران محیط زیستی و فعالان مدنی منتقد غلبه تفکر سازه ای در مدیریت آب کشور، به ویژه پس از افتضاح سد داریان، تونل زاب، سد کریت، طرح بهشت‌آباد، سد سیوند، فاجعه چشمه لنگان در فریدونشهر، سد گتوند، تونل‌گلاب، بن بروجن، چغاخور، بندرعباس به میناب، کازرون به بوشهر، چشمه‌های قطری، سدهای مرگ آور بر هلیل‌رود و جازموریان و ... با یکدیگر متحد شده و فارغ از نگاه های قومیتی و انگاره های سیاسی، ۲۸ فروردین را به عنوان روز جهانی مخالفت با غلبه تفکر سازه ای در مدیریت آب گرامی داشته و با هر نوع طرح‌انتقال‌آب مخالفت کنند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۵۹
پیمان صاحبی


قائم مقام موسسه تحقیقات خاک و آب گفت: نظارت بر مطالعات خاکشناسی طرح‌هایی نظیر سدسازی به خاطر اشکال قانونی، درست انجام نمی‌شود و این موسسه به دلیل تخصصی بودن، امکان این نظارت را دارد که متاسفانه ندیده گرفته می‌شود.

کشاورزی پای ثابت تمام پروژه‌های سدسازی کشور است. هر سدی که ساخته شده، یکی از اهدافش تامین آب کشاورزی بوده است. اما آیا می‌توان آب به عنوان یک نهاده کمیاب را صرف هر نوع زمینی کنیم؟ آیا در ایران منابع خاک به قدری غنی است که با تامین آب و انتقال آن به هر نقطه‌ای، بتوان کشاورزی را توسعه داد؟ اگر پاسخ مثبت است چرا ایران همچنان در تامین نیازهای اساسی خود نظیر گندم با وجود توسعه زمین‌های کشاورزی با مشکل مواجه است؟ به طور قطع در برنامه‌ریزی‌های خود اشتباهی کرده‌ایم که امروز در نقطه کنونی ایستاده‌ایم. سعید سعادت قائم مقام موسسه تحقیقات خاک و آب در گفتگو با ایانا درباره اینکه آیا به راحتی می‌توان سطح زیر کشت را توسعه داد و با کمک آب سدها، کشاورزی را در پایاب آن رونق بخشید، بر انجام مطالعه خاک برای هر نوع توسعه‌ای تاکید کرد.

وی افزود: در بحث مطالعات سدسازی یکی از مطالعاتی که باید حتما انجام شود، مطالعات خاکشناسی است. در پیوست‌های سدسازی حتما باید مطالعات خاکشناسی داشته باشیم و بدانیم این خاک‌ها و اراضی کشاورزی، چه قابلیت‌هایی دارند. در توسعه اراضی کشاورزی، پایداری در کشاورزی را حتما باید رعایت کنیم.

قائم مقام موسسه تحقیقات خاک و آب ادامه داد: ما در خاکشناسی مبحثی به نام تناسب اراضی داریم. علم به ما می‌گوید که هرجا قرار است کشاورزی توسعه یابد، خاک باید مناسب با آن توسعه باشد. اگر جایی مناسب توسعه نباشد، نباید زمین را زیر کشت ببریم.

وی بیان کرد: ما در بحث تناسب اراضی، خاک‌ها را به درجات مختلف تقسیم‌بندی می‌کنیم. اصولا در خاک‌های درجه یک، دو و سه، توسعه اراضی کشاورزی داریم. بقیه خاک‌ها دارای یکسری محدودیت‌هایی است که زمین را غیر قابل کشت کرده و نباید در آن توسعه کشاورزی انجام دهیم.

سعادت تاکید کرد: بنابراین اولا باید متناسب با منابع آب و خاک، توسعه انجام شود و دوم اینکه قبل از هر توسعه، مطالعه اراضی و خاک آن را داشته باشیم که متناسب با قابلیت منطقه، گسترش کشت را انجام دهیم. در بسیاری از مناطق، طرح‌های توسعه کشاورزی پس از انجام مطالعه تناسب اراضی و خاکشناسی انجام می‌شود اما گاها هم دیده شده که توجهی به این مطالعات نشده است.

وی ادامه می‌دهد: عدم توجه به مطالعات خاکشناسی بیشتر در گذشته رخ می‌داد. مخصوصا در بحث اراضی شیب‌دار، بدون اینکه مطالعه‌ای داشته باشند، یا توانایی خاک را بررسی کنند، باغات را توسعه می‌دادند که منجر به ریزش و رانش خاک‌ها در اراضی لوسی می‌شد. در استان گلستان نمونه‌ای از توسعه باغات در اراضی لوسی را داشتیم که جلوی آن گرفته شود.

به گفته قائم مقام موسسه تحقیقات خاک و آب در اجرای پروژه‌های سدسازی هم حتما باید مطالعات خاکشناسی انجام شود. مطالعات تناسب اراضی به ما می‌گوید که خاک اراضی پایاب سدها برای چه محصولی مناسب است.

وی اضافه کرد: صرفا از روی درجه خاک، درباره کشت روی زمین نمی‌توان قضاوت کرد. گاهی ممکن است یک خاک در طبقه‌بندی دارای کلاس بالا باشد و برای کشت محصول گندم مناسب نباشد اما برای کشت برنج مناسب باشد. زیرا برای تولید برنج به خاک دارای فشردگی بالا نیاز داریم.

سعادت گفت: خاک اسیدی برای کشت خیلی از محصولات مناسب نیست اما می‌توان در چنین زمینی چای کشت کرد.

گله‌مندی از عدم اجرای دقیق مطالعات خاک

بدون شک اگر مطالعات خاک به درستی انجام نشود، منابع کمیاب آب خود را هم در اجرای پروژه‌های توسعه‌ای به هدر داده‌ایم اما گویا در ایران به مطالعات خاک بهای لازم داده نمی‌شود زیرا قائم مقام موسسه تحقیقات خاک و آب نیز از عدم مطالعه دقیق خاک در کشور، گله‌مند است.

وی اضافه کرد:اگرچه در پروژه‌های سدسازی، پیوست مطالعات خاکشناسی داریم اما مطالعات این پیوست ممکن است خیلی دقیق انجام نشود.

سعادت گفت: سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی اصرار دارد هر مطالعه سدسازی باید با پیوست خاکشناسی باشد، عدم دقت این مطالعات، نکته‌ای است که ما به آن گله داریم.

وی یادآور شد: نظارت بر مطالعات خاکشناسی خیلی مهم است و چندین سال است که این اصل را فراموش کرده‌ایم. مطالعات خاکشناسی ممکن است توسط شرکت‌های بخش خصوصی انجام شود اما ناظر مطالعات خاکشناسی که موسسه تحقیقات خاک و آب است، گاها روی مطالعات هیچ نظارتی ندارد. زیرا در بحث قانونی به طور شفاف نقش موسسه دیده نشده است.

قائم مقام موسسه تحقیقات خاک و آب افزود: در داخل وزارت جهاد کشاورزی این مسئله به صورت ابلاغیه به تمام شرکت‌ها ابلاغ شده است اما واقعیت این است که از طرف سازمان مدیریت درست است که در برخی دستورالعمل‌ها به نقش نظارتی موسسه خاک و آب اشاره شده، اما استفاده از این جمله که "شرکت‌ها و موسسات می‌توانند از نظارت موسسه تحقیقات خاک و آب استفاده کنند" کمکی به ما نمی‌کند. وقتی از کلمه می‌توانند در قانون استفاده می‌شود، یعنی شرکت‌ها مجازند از نظارت موسسه استفاده نکنند. اگر در قانون، شرکت‌ها مکلف شوند که تحت نظارت موسسه خاک و آب کار کنند، علاوه بر اینکه مطالعات درست و به‌جا انجام می‌شود، از انجام کارهای تکراری پرهیز شده و مناطقی که مطالعات خاکشناسی ندارند هم می‌توانند با سفارش کار، دارای این مطالعات شوند.

وی گفت: نظارت بر مطالعات خاکشناسی طرح‌هایی نظیر سدسازی به خاطر اشکال قانونی، درست انجام نمی‌شود و این موسسه به دلیل تخصصی بودن، امکان این نظارت را دارد که متاسفانه ندیده گرفته می‌شود.

پیشگیری بهتر از درمان است

آلودگی‌های خاک، یکی از معضلات جوامع صنعتی امروز است. سعادت معتقد است: بحث اصلاح خاک یک بحث گسترده است. به راحتی نمی‌توان گفت یک خاک قابل اصلاح هست یا نه. ایجاد هر سانتیمتر خاک به صدها سال زمان نیاز دارد. بنابراین از دست رفتن هر سانتیمتر مکعب خاک، به منابع پایه کشور آسیب می‌رساند.

وی اضافه کرد: در بحث اصلاح خاک از نظر آلاینده‌ها، بسته به میزان آلودگی، زمان مورد نیاز برای پاک‌سازی خاک و هزینه‌‎های صرف شده متفاوت است.

قائم مقام موسسه تحقیقات خاک و آب تاکید کرد: مسلما همیشه پیشگیری بهتر از درمان است. آلوده نکردن خاک بهتر از این است که برای رفع آلودگی‌ها، هزینه صرف کنیم.

وی ادامه داد: آبیاری با پساب‌ها که در برخی نواحی انجام می‌شود، آلودگی خاک را به همراه دارد. عدم مدیریت صحیح کشاورزی، عدم مدیریت صحیح در استفاده از کودهای شیمیایی و حتی سموم، باعث آلودگی منابع آب و خاک می‌شوند. برخی آلودگی‌ها پایدار در خاک هستند و برخی به مرور زمان تجزیه می‌شوند و از بین می‌روند.

سعادت افزود: اما به هر حال وقتی خاکی آلوده می‌شود، نیاز به بازسازی و اصلاح دارد که این مسئله، هزینه‌بر و زمان‌بر است.

به گفته وی عناصر سنگین که گاها با استفاه از فاضلاب‌ها یا مصرف مواد شیمیایی کود و سموم، وارد خاک می‌شوند، پایاتر از سایر آلاینده‌ها هستند و تشکیل ترکیباتی را می‌دهند که به این راحتی قابل شستشو و اصلاح نیست. بنابراین، نیاز است که هزینه‌های بالاتر و حتی زمان بیشتری را برای رفع این آلاینده‌ها صرف کنیم.

قائم مقام موسسه تحقیقات خاک و آب یادآور شد: برخی آلاینده‌ها را به هیچ عنوان از خاک نمی‌توان جدا کرد و این آلاینده‌ها خاک را برای همیشه از بین می‌برند. میزان زمان و هزینه لازم برای رفع آلاینده‌ها بسته به نوع آلاینده دارد و نمی‌توان عددی را برای آن به طور میانگین ارایه کرد اما منابع خاک ایران به‌طور کلی خیلی محدود است و میزان اراضی و خاک‌های مستعدی که قابلیت کشاورزی داشته باشند هم بسیار محدود هستند. عوامل مختلف از جمله آلودگی باعث می‌شود که همین میزان کم خاک، از دسترس ما خارج شود.

باران‌های اسیدی تمام آلاینده‌های موجود در کلانشهرها را به خاک منتقل می‌کند. به گفته سعادت در ایران و حتی موسسه تحقیقات خاک و آب در رابطه با اثر باران‌های اسیدی بر روی خاک، مطالعه‌ای انجام نشده است.

وی عنوان کرد: خاک‌ها خاصیت بافری دارند. برخی خاک‌ها به دلیل درجه شوری یا PH بالایی که دارند، خاصیت قلیایی داشته و به همین دلیل عناصر سنگین را خنثی می‌کنند. در برخی خاک‌ها PH ما اسیدی است و ممکن است باران‌های اسیدی، آلودگی‌های بیشتری را ایجاد کنند. بنابراین، اثر باران‌های اسیدی به روی خاک، بستگی به درجه شوری آن دارد./

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۵۶
پیمان صاحبی