منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۴۹ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است


انتقال آب خزر خشکی خلیج گرگان را تشدید می کند

استاندار گلستان گفت: انتقال آب خزر به استان سمنان، باعث تشدید خشک شدن خلیج گرگان می شود.

 استاندار گلستان گفت: انتقال آب خزر به استان سمنان، باعث تشدید خشک شدن خلیج گرگان می شود.

به گزارش قانون به نقل از مهر، حسن صادقلو ظهر شنبه در پنجمین جلسه شورای برنامه‌ریزی استان که با حضور مشاور عالی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور برگزار شد، اظهار کرد: بیان می‌شود تنها مطالعات تفضیلی ۳۰ درصد از معادن کشور انجام‌شده بااین‌وجود به نظر می‌رسد ملزومات اولیه آمایش سرزمین تهیه نشده است.وی افزود: در سند آمایش سرزمین کریدور شمال به جنوب که کوتاه‌ترین مسیر ریلی کشور است، دیده نشده بااین‌وجود چگونه سند آمایش می‌تواند به برنامه اجرایی تبدیل شود.

استاندار گلستان با تأکید بر اینکه آمایش سرزمینی دارای جایگاه ویژه‌ای است و اجرای همه برنامه باید منطبق با آن باشد، تصریح کرد: آمایش یکی از مسائل جدی در برنامه‌ریزی‌هاست که به‌عنوان یک نقشه راه و سند بالادستی به شمار می‌رود.وی بابیان اینکه آمایش می‌تواند زمینه توسعه را فراهم کند، ادامه داد: گلستان به دلیل نوپا بودن دارای عقب‌ماندگی‌های تاریخی است و در بسیاری از بخش‌ها که دارای ظرفیت است، نیازمند توسعه است که می‌توان با اتکا به سند آمایش سرزمینی، توسعه این بخش‌ها را رقم زد.

صادقلو تأکید کرد: جایگاه آمایش باید در برنامه‌ریزی‌ها به‌صورت دقیق و کامل مشخص شود و همه برنامه‌ریزی‌ها و اقدام و عمل نیز بر اساس این سند باشد.وی با انتقاد از دیده نشدن کریدور شمال به جنوب در سند آمایش، خاطرنشان کرد: این ظرفیت وجود دارد که کریدور ریلی شمال جنوب از منطقه اینچه برون برای دسترسی به آب‌های جنوب کشور، ایجاد شود که باید در سند آمایش موردتوجه قرار گیرد.

وی به انتقال آب دریای مازندران به سمنان هم اشاره و اضافه کرد: با توجه به پس‌روی آب دریای خزر و وضعیتی که برای خلیج گرگان به وجود آمده است، اجرای این طرح مشکلات زیست‌محیطی زیادی را به وجود خواهد آورد.استاندار گلستان متذکر شد: بحث خشک شدن خلیج گرگان با انتقال آب دریای خزر به سمنان، حرف منطقه‌ای نیست بلکه استدلال منطقی برای آن داریم.

وی با اشاره به برخی واکنش‌ها برای اجرای طرح‌های بزرگ صنعتی در استان گفت: اگر بخواهیم این‌گونه جلو برویم باید خیلی چیزها را در استان تعطیل کنیم درحالی‌که باید به‌گونه‌ای رفتار کنیم تا انتظارات و مطالبات برای توسعه استان را هم پاسخگو باشیم.

 منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی


 

بزرگترین خلیجِ بزرگترین دریاچه جهان رو به نابودی

 بزرگترین خلیجِ بزرگترین دریاچه جهان رو به خشک شدن است. خلیجی که می گویند علت خشک شدنش افزایش رسوبات در دهنه، کم شدن ورودی آب و پس‌روی آب دریای خزر است. دریاچه خزری که بر طبق آخرین اعلام مرکز ملی مطالعات و تحقیقات در ۶ ماهه اول سال آبی ۹۲ – ۹۱ کاهش ۸ سانتی متری را نسبت به دوره مشابه در سال آبی قبل داشته است اما با وجود این قرار است باز آبش را به استان‌های مرکزی ایران منتقل کنند. اتفاقی که به گفته استاندار گلستان می تواند منجر به مرگ خلیج گرگان شود.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از تسنیم، بحران خشکسالی تاکنون چندین و چند تالاب، رودخانه و دریاچه را در ایران خشک و بی آب کرده و به دنبال آن گونه‌های گیاهی و جانوری آن‌ها را نیز در معرض خطر قرار داده است. رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و تالاب‌هایی که عموما در گرم‌ترین نقاط کشور بوده‌اند یا به خاطر عدم مدیریت درست آب دچار خشکی و بی‌آبی شده‌اند اما در این میان خلیج گرگان در حالی بحران بی آبی را پشت سر می‌گذارد که در جوار بزرگ‌ترین دریاچه جهان جای گرفته است. خلیج گرگان تنها خلیج دریای خزر در مرزهای سیاسی کشور است که در سال 1354 به همراه تالاب میانکاله و لپوی زاغمر به‌عنوان نخستین مجموعه تالاب بین‌المللی جهان در فهرست تالاب‌های کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است.

ابودی خلیج گرگان تبعات زیست محیطی و حتی اقتصادی بسیاری برای کشور به همراه دارد چرا که این خلیج زیستگاه و محل تخم‌گذاری بسیاری از گونه‌های بومی دریای خزر از جمله ماهیان باارزش غضروفی، ماهی سفید، ماهی کفال و به خصوص ماهیان خاویاری است که ارزش اقتصادی زیادی برای ایران دارد و اقتصاد مردمان زیادی در غرب استان گلستان و شرق استان مازندران را به خود وابسته کرده است. و از سوی دیگر آب‌های آرام این خلیج را به یک تفریحگاه دریایی تبدیل کرده که باز هم این ویژگی به اقتصاد مردم این ناحیه کمک می‌کند. البته این بنگاه اقتصادی طبیعی در زمان‌های بی‌آبی با رکود همراه خواهد شد و نابودی و خشکی این خلیج مسلما پیامدی جز مهاجرت گسترده مردم منطقه به دنبال نخواهد داشت.


چرا بزرگترین خلیج از آب خالی می شود؟
آب خلیج گرگان پیش از اینکه پس رفت کند به واسطه توسعه صنایع در استان گلستان و توسعه دامداری در حاشیه رودخانه‌ها با افزایش آلودگی میکروبی همراه بوده است. کارشناسان می‌گویند: عوامل میکروبی که از طریق فاضلابهای شهری و روستایی وارد این خلیج می‌شود، موجب ایجاد مخاطراتی برای سلامتی انسان است. آب خلیج گرگان از نظر بهداشتی بسیار نامطلوب بوده و کیفیت آب آن نسبت به دیگر مناطق دریای خزر در استانهای شمالی پائین است. توسعه صنایع در استان و توسعه دامداری در حاشیه رودخانه‌ها، موجب افزایش آلودگی میکروبی آب خلیج شده و مخاطره آمیز است. شنا در آب خلیج گرگان به دلیل آلودگی میکروبی و احتمال انتقال بیماریها از راه آب و سایر خطرات بهداشتی مرتبط به سلامت شناگران، توصیه نمی‌شود. آب سواحل دریای خزر در خلیج گرگان از نظر باکتری‌های شاخص بیماری زا برای شنا در وضعیت نامطلوبی قرار داشته و احتمال خطر بیماری برای شناگران وجود دارد. اما فارغ ازاین مشکلات سه عامل دیگر نیز بر این بحران دامن زده اند.


علی بیانی، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان بندرترکمن پس روی آب سواحل استان گلستان به علت کم شیب بودن ساحل، بسته شدن سدها بر مسیر رودخانه‌های منتهی به دریای خزر و کاهش نزولات آسمانی که سبب خشکی حوزه آبخیز شده و کاهش آبدهی رود ولگا در روسیه که 70 تا 90 درصد آب خزر را تامین می کند از مهم‌ترین دلایل کاهش آب خلیج دانسته است.


فرایندهای فرسایش، انتقال رسوب و رسوبگذاری توسط عوامل هیدرودینامیکی نظیر امواج و نوسانات تراز دریا از یک طرف و آورد رسوب رودخانه‌ای و بادی از دیگر سو اهمیت خاصی به خلیج گرگان داده‌است، رسوباتی که افزایشش در دهنه این خلیج یکی از عوامل خشکی و نابودیش را تشکیل داده است. براساس اعلام کارشناسان محیط زیست میزان رسوب‌گذاری از سمت ایران در دریای خزر بسیار بالاست که این رسوب‌گذاری از طریق فرسایش و شسته شدن خاک از طریق کشاورزی ایجاد و رسوب‌های ایجاد شده، از طریق رودخانه‌ها به خلیج گرگان منتقل می‌شود و ورود حجم وسیعی از فاضلاب‌های تصفیه شده و نشده به خلیج نیز در ایجاد این رسوب‌گذاری بی‌تاثیر نبوده است.


علاوه بر عامل ذکر شده، کاهش آب دریای خزر به علت‌های مختلف و خشکسالی‌های پیاپی در ایران و کاهش میزان روان آب‌ها نیز از دیگر عوامل بالقوه و موثر در کاهش آب خلیج گرگان و پسروی آن بوده است.


راهی برای نجات خلیج گرگان وجود ندارد
خلیج گرگان آب می‌رود و در پی آن کارشناسان و مسئولان ذی ربط می‌گویند که راه مشخصی برای نجات خلیج گرگان وجود ندارد چون مطالعه‌ای دقیق بر روی آن انجام نشده است. امید روشن، معاون فنی اداره کل حفاظت محیط زیست گلستان لایروبی را یکی از راه‌های جلوگیری از آب رفت خلیج گرگان دانسته و گفته است: برای لایروبی یا ایجاد کانال موقت یا پمپاژ آب به خلیج گرگان نیازمند 500 میلیارد ریال هزینه است که باید از طریق استانداری گلستان برای این کار تخصیص اعتبار لازم انجام شود. رسوبات در دهنه خلیج گرگان افزایش یافته و با توجه به کم شدن ورودی آب و پس روی آب دریا، بخش غربی خلیج گرگان خشک شده و آب تا عمق یک متر در این خلیج کاهش یافته است. مدیرکل حفاظت محیط زیست استان گلستان تشکیل کمیته نجات خلیج در کشور و استان گلستان و تمهیدات کوتاه مدت، بلندمدت را راه نجات این خلیج عنوان کرده و گفته است که این کار نیازمند تخصیص اعتبارات لازم است.


گرچه طرح کوتاه مدت لایروبی خلیج گرگان به طول 3 متر و 4 کیلومتری با بیش از 10 میلیارد تومان هزینه به تصویب رسیده که در مرحله نخست با 5 میلیارد اعتبار آن موافقت شده است اما طرح انتقال آب یکی از طرح‌هایی است که ممکن است تمامی رشته ها را پنبه کند.


حسن صادقلو، استاندار گلستان در رابطه با این طرح هشدار داده گفته است: با توجه به پس‌روی آب دریای خزر و وضعیتی که برای خلیج گرگان به وجود آمده، اجرای این طرح مشکلات زیست‌محیطی زیادی را به وجود خواهد آورد. استاندار گلستان متذکر شده است: بحث خشک شدن خلیج گرگان با انتقال آب دریای خزر به سمنان خشکی خلیج گرگان را تشدید می کند. او با اشاره به برخی واکنش‌ها برای اجرای طرح‌های بزرگ صنعتی در استان گفته: اگر بخواهیم این‌گونه جلو برویم باید خیلی چیزها را در استان تعطیل کنیم درحالی‌که باید به‌گونه‌ای رفتار کنیم تا انتظارات و مطالبات برای توسعه استان را هم پاسخگو باشیم.


خشکسالی در ایران بحرانی بزرگ است که هر چه مسئولان سعی می‌کنند با تدابیری این چینی شکسته را بند زنند باز از سوی دیگر شکستگی عمیق تر می‌شود. شکستگی ای که تمامش به واسطه بی تدبیری و بی توجهی سالیان گذشته در ایران پدید آمده و خلیج‌ها و رودخانه‌ها و دریاچه‌ها تاوان آن را پس خواهند داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۴
پیمان صاحبی


معلول شدن دو جوان پاوه ای در مبارزه با حریق جنگل

صلاح‌الدین میرانی و مظفر عبدی 9 سال قبل داوطلبانه برای اطفای حریق جنگل و اراضی حفاظت شده بوزین و مره خیل به دل آتش زدند و سال‌هاست که با معلویت ناشی از این حادثه، زندگی می‌کنند.

به گزارش سلامت نیوز ، روزنامه «ایران» افزوده است: این دو جوان فداکار داوطلبانه برای نجات جنگلی که هر روز با دستان خودمان آن را نابود می‌کنیم، به جنگ با آتش رفتند. پس از این حادثه و برای درمان زخم‌هایشان بارها تحت عمل جراحی قرار گرفتند و همه این هزینه‌ها را به گفته خودشان به سختی تأمین کردند.

سال گذشته رئیس‌جمهور از آنها به عنوان فداکاران عرصه محیط زیست قدردانی کرد. آنها تنها یک خواسته دارند؛ خواسته‌ای که متأسفانه در پیچ و خم خلأ قانونی باقی مانده است. آنها می‌خواهند که جانبازی‌شان فراموش نشود تا شاید مرهمی بر زخم‌های کهنه‌شان باشد. دکتر ابتکار با نوشتن نامه‌ای از رئیس بنیاد شهید خواست تا این دو عزیز را در جمع جانبازان قرار دهند اما مسئولان بنیاد شهید با اعلام اینکه در این زمینه خلأ قانونی وجود دارد این درخواست را مسکوت گذاشته‌اند. کاش بتوان به پاس این فداکاری، این خلأ قانونی را هرچه سریع‌تر مرتفع کرد.

دو جوان فداکار «بانه وره» از توابع شهرستان پاوه 9 سال است با یادگاری‌هایی که بر دست‌ها و صورت‌هایشان نمایان است زندگی می‌کنند. جای پای مهیب آتش بر تن این دو جوان هنوز که هنوز است گاهی با درد و سوزش و گاهی با عفونت همراه می‌شود و خاطره تلخ روزی را برای آنها تداعی می‌کند که برای حفظ سرمایه‌های ملی، داوطلبانه عازم شدند و دل به آتش زدند و در جهنمی زمینی سوختند.

مردادماه سال 86 هنوز در خاطر اهالی شهر «بانه وره» باقی مانده است. روزی که زبانه‌های آتش جنگل‌ها و مراتع منطقه حفاظت شده «بوزین» و «مره‌ خیل» را دربر گرفت و با درخواست منابع طبیعی و فرمانداری، گروهی از جوانان روستاهای اطراف داوطلبانه برای حفظ جنگل به دل آتش زدند. صدای ضجه‌های بزرگمردانی چون نعمت فتحی، عباس فتحی و بهاءالدین فرجی که جان خود را در میان شعله‌های آتش از دست دادند، هنوز هم در این منطقه کوهستانی شنیده می‌شود.

باد، آتش را به سوی جوانان داوطلبی که عاشقانه برای مهار حریق از راه‌های دور و نزدیک آمده بودند، هدایت کرد و سه نفر از آنها مانند پروانه‌ای در آتش سوختند و تعدادی نیز یادگارهای تلخی برای همه عمر بر صورت و بدن‌شان باقی ماند.تصور 20 عمل جراحی سنگین و برداشتن پوست از قسمت‌های مختلف بدن و پیوند آنها به سر و صورت بسیار سخت است. اما دو جوان فداکار که عاشقانه در میان شعله‌های خشمگین آتش سوختند، سال‌هاست که با اتاق عمل و جراحی‌های طولانی انس گرفته‌اند. مظفر عبدی و صلاح‌الدین میرانی، دو جوان روستایی سال‌ها در پشت غبار فراموشی با زخم‌ها و تاول‌هایی که همدم همیشگی‌شان شده بودند، زندگی کردند. روزهایی که حتی آینه خانه نیز از آنها رویگردان بود.

پس از 8 سال وقتی جایزه ملی محیط زیست به پاس فداکاری و ایثار توسط دکتر حسن روحانی به این دو جوان اهدا شد، تازه از گمنامی خارج شدند. کمتر کسی تا پیش از آن خبر داشت که مردادماه سال86 تعدادی از جوانان روستایی همیار طبیعت، داوطلبانه برای مهار حریق جنگل به دل آتش زدند و سه نفر از آنها جان خود را از دست داده و دو نفر دیگر دچار سوختگی شدید شدند. داستان ایثار آنها روایت انسان‌هایی است که بدون هیچ توقعی و تنها برای حفظ سرمایه‌های ملی از جان خویش مایه می‌گذراند. این دو جوان فداکار چند سالی است که درسازمان منابع طبیعی پاوه مشغول به کار هستند و با وجود زخم‌های زیادی که به تن دارند، باز هم برای حراست از جنگل و اراضی ملی سر از پا نمی‌شناسند.

دست‌هایی که جا ماندند

سال‌ها بود که چهره‌اش را از همه مخفی می‌کرد. مادر همان روزهای اول آینه را از طاقچه برداشت تا پسرش نتواند چهره سوخته خودش را در آن ببیند. «صلاح‌الدین میرانی»، با یادآوری آن روزها، دست‌هایش را که در جنگل جا گذاشته، به ما نشان می‌دهد و روایت می‌کند: سال 86 تازه 17 سال را پر کرده بودم. فرزند اول خانواده بودم و بچه روستا. همه زندگی‌مان در طبیعت خلاصه می‌شد. کوچ‌نشین بودیم و در فصل کوچ از روستای بانه‌وره به نقطه صفر مرزی می‌رفتیم. مثل چند جوان دیگر مدت‌ها بود که همیار طبیعت شده بودم و اگر جایی برای یاری رساندن به کمک ما احتیاج بود، بلافاصله خودمان را به آنجا می‌رساندیم. در مقطع دوم راهنمایی تحصیل می‌کردم و دوست داشتم تحصیل را ادامه بدهم. روز 23 مردادماه بود که از پاسگاه شروینه تماس گرفتند و از اهالی روستا برای مهار آتش‌سوزی چراگاه‌های روستای دره‌‌یاب و جنگل‌های «سرسوروان» در مناطق حفاظت شده بوزین و مره‌خیل درخواست کمک کردند. با وجود آنکه این منطقه خیلی دورتر از روستای ما بود، اما بسیاری از اهالی روستا برای مهار آتش بسیج شدند. من همراه پدرم و چند نفر از اهالی سوار بر وانت حرکت کردیم و بعد از 40 کیلومتر به آنجا رسیدیم. آتش درخت‌های بلوط را دربر گرفته بود و هر لحظه شعله‌های آن بیشتر و وحشی‌تر می‌شد. از غروب آفتاب تا صبح فردایش یکسره در حال مهار آتش بودیم تا سرانجام توانستیم آن را خاموش کنیم. همه خسته شده بودیم و دیگر نایی نداشتیم و باید برای استراحت به روستا برمی‌گشتیم. اما آتش روز بعد دوباره از میان خاکسترها جان گرفته بود. همین بود که اداره منابع طبیعی برای خاموش کردن آتش دوباره درخواست کمک کرد. با وجود آنکه خیلی خسته بودیم اما دوباره به محل حادثه بازگشتیم.

او می‌افزاید: امکانات زیادی نداشتیم اما با هر جان کندنی بود، سعی می‌کردیم حریفش شویم. گرم کار بودیم که به یکباره دیدیم آتش به صورت گردبادی اطراف‌مان را محاصره کرده. هیچ راهی جز فرار از آن مهلکه نداشتیم. پدرم نیز همراه ما بود و تجربه مقابله با آتش‌سوزی‌ها را داشت. با فریاد پدر که از ما می‌خواست در جهت آتش فرار کنیم، به سرعت می‌دویدیم. به خاطر سن کمی که داشتم، ترسیده بودم و نمی‌دانستم چه باید بکنم. بلافاصله درختی را دیدم و از آن بالا رفتم. این اشتباه بزرگ من بود و تاوان خیلی سنگینی داشت. آتش درخت را فرا گرفت و آن را تبدیل به گلوله آتش کرد. همه تنم در آتش می‌سوخت. دوباره از جا بلند شدم و سعی کردم از درخت دیگری بالا بروم، غافل از اینکه دست‌هایم سوخته بود و اصلاً نمی‌توانستم تنه درخت را با دست‌های جزغاله شده‌ام بگیرم. تسلیم شدم. چهار بار شهادتین را خواندم و روی زمین نشستم. اما پدرم مثل یک فرشته نجات خودش را رساند و نجاتم داد... در آن لحظات هوش و حواس درستی نداشتم.

این جوان فداکار که 78 درصد دچار سوختگی از نوع درجه سه شده بود و تاکنون 11 بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است، ادامه می‌دهد: صورتی که حالا می بینید حاصل بارها و بارها جراحی است. تا یک سال بعد از حادثه مادرم همه آینه‌های خانه را مخفی کرده بود و اجازه نمی‌داد خودم رادر آینه ببینم. یک بار وقتی در بیمارستان پزشکان می‌خواستند پانسمان صورتم را عوض کنند، مخالفت کردم و گفتم تا زمانی که صورتم را در آینه نبینم، اجازه این کار را نخواهم داد. سرانجام پذیرفتند و گذاشتند صورتم را در آینه ببینم. از دیدن چهره‌ای که در آینه مقابلم ایستاده بود، شوکه شدم. باور نمی‌کردم که این صورت من باشد. تمام صورتم تاول زده و زخم شده بود و بیشتر یک هیولا بودم تا آدمیزاد! خیلی ناراحت شدم و ساعت‌ها گریه کردم. اما پس از چند ساعت با خودم کنار آمدم. خودم را دلداری دادم که این تقدیر الهی بوده و باید آن را بپذیرم. در این مدت دست‌هایم بارها عفونت کردند و برای درمان در بیمارستان بستری شدم. بارها اطرافیان به من می‌گفتند «اصلاً چرا تو باید برای اطفای این حریق داوطلب می‌شدی؟» و از این حرف‌ها؛ اما پاسخ من به آنها این بود (و باز هم صادقانه می‌گویم): من برای سوختن به جنگ با آتش نرفتم. اما اگر باز هم برای اطفای آتش‌سوزی جنگل به کمک من نیاز باشد، دریغ نمی‌کنم؛ چنان که سال گذشته نیز وقتی جنگل‌های منطقه باینگان طعمه آتش شد، برای اطفای حریق به آنجا رفتم و با وجود آنکه نمی‌توانستم از دست‌هایم کمک بگیرم، از پاهایم استفاده می‌کردم و خاک روی شعله‌های آتش می‌ریختم. تا به امروز هزینه‌های سنگینی برای درمان سوختگی متحمل شده‌ام اما ته دل خوشحالم که توانسته‌ام در نجات چند وجب از خاک مملکتم سهیم باشم.

غبار فراموشی

مظفر عبدی، جوان 34 ساله نیز همچون صلاح‌الدین، از آتش‌سوزی سال 86 زخم‌های عمیقی بر جسم و روح و گفتنی‌های بسیار در دل دارد: آن روز چند قدم تا مرگ فاصله داشتم و اگر کمی دیرتر نجات پیدا می‌کردم، من هم چهارمین کشته این حادثه می‌شدم. آن روز وقتی خبر آتش‌سوزی را به ما دادند، همه مردان روستا برای کمک به اطفای حریق از خانه‌ها بیرون زدیم. فاصله تا منطقه حفاظت شده «بوزین» و «مره‌ خیل» زیاد بود اما به سرعت خودمان را به آنجا رساندیم. بیش از 100 نفر از اهالی بومی در اطفای حریق شرکت داشتند و پس از 8 ساعت توانستیم خلاصه آتش را مهار کنیم اما چند ساعت بعد از بازگشت به روستا دوباره آتش شعله‌ور شد و بازهم درخواست کمک کردند. این بار وضعیت وخیم‌تر بود و وزش باد هر لحظه شعله‌های آتش را بیشتر می‌کرد. دود سیاهی آسمان منطقه را تاریک کرده بود. چشمانم می‌سوخت و نمی‌توانستم اطرافم را بخوبی ببینم. صلاح‌الدین کنار من بود و سعی می‌کردیم از رسیدن آتش به تنه درختان جلوگیری کنیم.

او می‌افزاید: ناگهان گردباد آتش را در اطراف ما شعله‌ور کرد و نتوانستیم فرار کنیم. صدای ضجه‌های کسانی که آتش گرفته بودند را می‌شنیدم. همه چیز در کمتر از سه ثانیه اتفاق افتاد و همه وجودم آتش گرفت. با غلت زدن روی زمین سعی کردم آتش را خاموش کنم. آتش گرفته بودم و جمع شدن پوست بدنم را حس می‌کردم. به هر سختی که بود، آتش را خاموش کردند و من و چند نفر دیگر را که مجروح شده بودیم، به بیمارستان منتقل کردند. 53 درصد دچار سوختگی شده بودم و بیش از 50 روز در بیمارستان امام خمینی(ره) بستری بودم. در بیمارستان فاطمه زهرا(س) تهران 11 بار تحت عمل جراحی قرار گرفتم. هر بار بخشی از پوست را برمی‌داشتند و در جاهایی که بر اثر سوختگی از بین رفته بود، پیوند می‌زدند. روزهای سختی را تحمل کردم. روزهایی که با درد و سوزش و تاول همراه بود. تا قبل از اولین عمل جراحی صورتم را در آینه ندیده بودم.

این جوان فداکار می‌گوید: وقتی در بیمارستان صورتم را در آینه در شیشه‌ای اتاق عمل دیدم، وحشت کردم. گوش‌هایم سوخته بود و پوست صورتم چروک خورده بود. 9 سال از آن روز تلخ می‌گذرد و هنوز هم وقتی به آینه نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم همه وجودم در حال سوختن است. با این حال سر سوزنی از اینکه برای مهار آتش شتافتم، پشیمان نیستم.

مظفر عبدی ادامه می‌دهد: از چند سال قبل من و صلاح‌الدین میرانی در منابع طبیعی پاوه به صورت قراردادی کار می‌کنیم. پنج ماهی است که حقوق نگرفته‌ام و یک سال قبل نیز تشکیل خانواده داده‌ام. با وجود همه بی‌مهری‌ها، هنوز هم عاشق طبیعت هستم و برای نجات آن هر کاری که بتوانم انجام خواهم داد. در طول مداوای ما هیچ حمایتی از سوی دستگاه‌های مسئول برای کاستن از درد ما صورت نگرفته است. سال گذشته وقتی دکتر ابتکار و دکتر روحانی با اهدای جایزه ملی محیط زیست از ما تجلیل کردند، احساس کردیم فراموش نشده‌ایم. ما کار بزرگی انجام نداده‌ایم. کار بزرگ را کسانی کرده‌اند که جان خود را در چنین حوادثی از دست داده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۲
پیمان صاحبی


 

زاینده‌رود، قربانی درگیری‌های استانی

 سما، دختر شاه سلطان‌حسین که به دست محمود افغان افتاده بود، بعد از مرگ رقت‌انگیز شورشی افغان، بچه به‌جامانده از او را به زاینده‌رود انداخت و خودش به چاه جنون افتاد. داستان این جنون، سال‌ها بر سر زبان مردم اصفهان می‌گشت و زنان برای این دختر بخت‌برگشته روضه‌ها می‌خواندند اما حالا دیگر هیچ زنی وقتی سر کودکش را روی پا دارد، این افسانه را برایش تعریف نمی‌کند. زاینده‌رود اغلب روزهای کسالت‌آورش را خشک است و همراه با آن، چشمه داستان‌هایی که در تار و پودش بودند، خشکیده است. چه کسی باور می‌کند در این زمین چروک‌ خورده، چنان آبی می‌رفت که می‌توانست کسی را ببلعد. حالا همه به جان هم افتاده‌اند. مردم تمام شهرهایی که به نوعی با زاینده‌رود ارتباط هستند، همدیگر را متهم به استفاده بیش از حد می‌کنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه وقایع اتفاقیه،نماینده‌های مجلس، دولت را کم‌کار می‌خوانند و می‌گویند ارزشی که برای ارومیه قائل بوده، برای زاینده‌رود قائل نیست. در میان این دعواها، حوضه آبی زاینده‌رود که از کوهرنگ در چهارمحال و بختیاری سرچشمه گرفته، هر روز خشک‌تر می‌شود و اگر تزریق آب از طریق فلان کانال و بستن آب روی فلان منطقه نباشد، زاینده‌رود در اصفهان همان چند صباح هم به خودش آب نمی‌بیند. در این میان، مردم اصفهان از همه پرشورتر هستند. هرچه باشد اصفهان را خیلی‌ها به زاینده‌رود می‌شناسند و مردم می‌گویند جاری‌شدن آب زیر پل خواجو و سی‌وسه‌پل مثل جاری‌شدن روح در تمام شهر است. سروصدای آنها هم از همه بیشتر است.

روزنامه‌های محلی هر روز مطلبی درباره کوتاهی مسئولان و زیاده‌خواهی استان‌های بالادستی آماده چاپ دارند؛ حتی نامه مینو خالقی، نماینده بلاتکلیف این شهر، به نماینده‌های مجلس که درباره زاینده‌رود و بحران کم‌آبی در این منطقه نوشته شده به‌سرعت رسانه‌ای شده است. در این نامه آمده است: «حوضه زاینده‌رود، قلمرو وسیعی به مساحت تقریبی42هزار کیلومترمربع را شامل می‌شود و رودخانه زاینده‌رود، این حوضه را زهکش کرده و به تالاب گاوخونی ختم می‌شود. این پایاب حوضه، تالابی به وسعت تقریبی و متغیر 43 هزار هکتار، یکی از ارزشمند‌ترین انواع اکوسیستم آبی کشور است. همان‌گونه که مستحضر هستید در سال‌های اخیر، حقابه زیست‌محیطی تالاب بین‌المللی گاوخونی تأمین نشده و مفیدترین اکوسیستم طبیعی به خطرناک‌ترین آن تبدیل شده و تداوم این وضعیت، درحالی‌که فقط یک درصد از وسعت این تالاب دارای آب است، گاوخونی را به کانون بزرگ تولید ریزگردهای سمی با قابلیت انتقال هزار کیلومتر تبدیل خواهد کرد. این در شرایطی است که سه مرکز استان یزد، اصفهان و شهرکرد در فاصله کمتر از 200 کیلومتری تالاب و صدها شهر و آبادی در استان‌های تهران، مرکزی، سمنان، فارس، چهارمحال و بختیاری و یزد در فاصله کمتر از 500 کیلومتری آن قرار دارند.»

تا اینجای نامه خالقی، این‌طور می‌نمایاند که دغدغه‌های زیست‌محیطی‌اش، محدود به اصفهان نیست اما به‌هرحال، او کسی است که رأی بسیاری از اصفهانی‌ها را دارد و باید به آنها با تأکید بیشتری اشاره کند. به‌همین‌دلیل هم ادامه داده است: «شوربختانه در سال‌های گذشته، کمبود تعهدات تخصیصی، از محل تصرف حقابه ده‌ها هزار کشاورز حقابه‌دار شرق و غرب اصفهان و سهمابه‌بران و نیز تصرف حقابه زیست‌محیطی تالاب بین‌المللی گاوخونی تأمین شده است. تأمین نشدن حقابه‌های قانونی کشاورزان حوضه زاینده‌رود، بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمیقی را پدید آورده که در صورت چاره‌جویی نشدن به‌موقع، پیامدهای غیرقابل پیش‌بینی خواهد داشت. شایان ذکر است، تداوم و بقای کشاورزی در شرق اصفهان و پایاب زاینده‌رود، نه‌تنها لازمه تأمین معیشت مردم منطقه و امنیت غذایی بسیاری از افراد کشور است، بلکه راهکاری برای جلوگیری از پیشروی کویر به سمت مرکز استان است. تا چه زمانی می‌توان انتظار داشت مردم دردمند این دیار، نظاره‌گر رودخانه خشکیده و سفره‌های خالی باشند و هر روزه با صدها مشکل اقتصادی، درمانی و اجتماعی دست به گریبان بوده است و صبورانه در آن منطقه باقی بمانند؟ بر حذر باید بود از روزی که این سنگربانان سرزمین، در برابر تهاجم کویر، ناچار به ترک آبادی‌هایشان شوند و کویر در پشت دروازه‌های شهر تاریخی اصفهان خیمه بزند.» حتی حمیدرضا فولادگر هم که برای چهارمین‌بار نماینده مردم اصفهان در مجلس شده است، به زیاده‌خواهی مردم شهرهای بالادستی زاینده‌رود اشاره می‌کند و به «وقایع‌اتفاقیه» می‌گوید: «اقلیم مرکزی ایران، دوره‌های متناوب خشکسالی دارد؛ دوره‌هایی که اغلب 10 ساله هستند اما خشکسالی این دوره بیشتر از 10 سال شده و متأسفانه شاهد بحران جدی بارش کم در کل حوضه آبی زاینده‌رود هستیم اما این همه دلیل خشکی این رودخانه در اصفهان نیست. متأسفانه مدت‌هاست که رژیم حقوقی آن نادیده گرفته می‌شود و آن را رعایت نمی‌کنند. حقابه‌ای که به زاینده‌رود تعلق دارد به آن سرازیر نمی‌شود. بسیاری از کشاورزان اصفهانی می‌گویند تقسیم آب و میزان مجاز برداشت آب برای شرایط معمولی است و وقتی آب کم باشد باید دسترسی همه به همان میزان کم شود نه اینکه کشاورزان استان‌های بالادستی همان‌قدر که قبلا آب برمی‌داشته‌اند، بردارند و فقط ما هزینه کم‌آبی را بدهیم.»


او در جواب اینکه در مدت بیشتر از 12 سال نمایندگی‌اش چه کاری برای زاینده‌رود کرده است، می‌گوید: «اولا این یک موضوع کلان و ملی است و از دست نماینده‌های یک استان کاری که عاجل باشد، برنمی‌آید اما ما هم به نوبه خودمان تمام تلاشمان را کرده‌ایم. مثلا دولت قبل طرحی را تصویب کرده بود که بخش عمده‌ای از اختیار زاینده‌رود به دست استانداری استان‌های بالادست می‌افتاد که ما تلاش کردیم و این مصوبه ملغی شد. همچنین با پیگیری‌های مجمع نمایندگان، شورای‌عالی آب، 6جلسه کامل را به زاینده‌رود اختصاص داد و منجر به یک مصوبه 9‌بندی شد. حتی پای سؤال از وزیر را هم امضا کردیم و حالا هم در حال پیگیری کار کانال‌های انتقال آب و سایر تمهیداتی هستیم که برای جلوگیری از خشک‌ماندن زاینده‌رود در دست اجرا قرار دارند اما باید تأکید کنم که دولت باید به این موضوع توجه بیشتری نشان بدهد و مجموعه نظام باید به حوضه‌های آبی مرکز ایران توجه کند؛ همین‌طور که برای نجات ارومیه تلاشی همه‌جانبه رخ داد.»


با وجود اینکه در حرف‌های فولادگر هم بارها به نقش استان‌های بالادستی در خشک‌شدن زاینده‌رود اشاره شد، برخی کارشناسان و فعالان محیط زیست معتقدند که خود اصفهانی‌ها، بزرگ‌ترین قدم را برای خشکی زاینده رود برمی‌دارند و چنانکه آنها می‌گویند خشکی این رود عزیز، تقصیر دیگران نیست. حسین صمدی‌بروجنی، دانشیار دانشگاه شهرکرد، یکی از آنهاست. او می‌گوید: «عمده منابع آب زاینده‌رود از کوهستان‌های بختیاری در زاگرس مرکزی سرچشمه می‌گیرد. استان چهارمحال و بختیاری با دارابودن 5,7 درصد از مساحت حوضه رودخانه زاینده‌رود، نزدیک به 80 درصد منابع آب زاینده‌رود را تأمین می‌کند ولی سهم برداشت آب این استان، کمتر از 10 درصد منابع آب رودخانه زاینده‌رود است. این درحالی است که در سال‌های اخیر، تبلیغات گسترده‌ای شده که علت اصلی خشک‌شدن زاینده‌رود، به برداشت‌های بالادست در استان چهارمحال و بختیاری نسبت داده شود. کافی است به آمار 37 ساله اخیر، منتشر شده از سوی وزارت نیرو مراجعه شود که در آن آمده: متوسط دبی رودخانه زاینده‌رود در محل سد تنظیمی زاینده‌رود برابر 46 مترمکعب بر ثانیه است. براساس همین آمار، متوسط دبی رودخانه زاینده‌رود در محل پل زمانخان (که در حوالی مقطع خروجی رودخانه از استان چهارمحال و بختیاری واقع است) برابر 46,4 مترمکعب بر ثانیه است. همین‌طور که می‌بینید تفاوت معنی‌داری بین این دو مقدار وجود ندارد. این نشان می‌دهد آب مصرفی در محدوده استان چهارمحال و بختیاری، عمدتا از طریق زایش‌های مسیر رودخانه تأمین می‌شود؛ بنابراین نسبت‌دادن علت خشکی زاینده‌رود به برداشت‌ها در استان چهارمحال و بختیاری، از اساس فرضیه اشتباهی است.»


او ادامه می‌دهد: «برای فهمیدن اینکه واقعا چرا زاینده‌رود با بحران روبه‌رو است، باید به درون استان اصفهان نگاه کرد. توسعه صنایع در این استان که مطابق با آمایش‌های سرزمینی نیست، مصرف آب شرب بیش از حد استاندارد در این شهر، الگوی کشت پرمصرف در بخش کشاورزی، راندمان پایین مصرف آب در بخش کشاورزی، بهره‌برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، استفاده بیش از حد از چمن برای فضای سبز اصفهان، اثر منفی طرح‌های انتقال آب بین‌حوضه‌ای و... همه اینها از عوامل در معرض تهدید قرارگرفتن اصفهان و زاینده‌رود هستند و بدون نگاه و توجه به آنها نمی‌توان مشکل این استان را حل کرد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۱
پیمان صاحبی


 

اسقاط خودروهای فرسوده‌؛ شاید 130 سال دیگر!

ماجرای خروج خودروهای فرسوده چه در بازار خودروهای تجاری و چه در سواری سال‌هاست که مورد بحث است؛ موضوعی که دولت‌های مختلف بارها با راهکاری مختلف تلاش در به ثمر رساندن آن داشتند اما تابه‌حال نتیجه‌ای نداشته است.

به گزاش سلامت نیوز، «عصرخودرو» نوشت: تلاشی که نمونه آن در طرح سازمان راهداری به چشم می‌خورد. این سازمان بارها تلاش کرده است تردد خودروهای تجاری با بیش از ۳۵ سال را در جاده‌های کشور محدود کند و برای رسیدن به این هدف موارد تشویقی جذابی را نیز تدارک دیده است. با این‌ وجود، طی یک سال که از اجرای این طرح می‌گذرد در خوش‌بینانه‌ترین حالت فقط ۵۰۰ دستگاه خودروی تجاری فرسوده از چرخه بازار خارج‌ شده است؛ برنامه‌ای که اگر با همین روال پیش برود باید ۱۳۰ سال صبر کنیم تا ۶۵ هزار خودروی تجاری فرسوده کشور نوسازی شود.

اما مشکل کجاست؟ مشکل همان‌جایی است که سال‌ها پیش در اجباری‌شدن استفاده از کمربند ایمنی وجود داشت؛ طرحی که هیچ‌وقت اجرا نشد تا زمانی که راهنمایی و رانندگی تصمیم به جریمه سنگین رانندگان گرفت و در هر کوی و برزنی اقدام به جریمه رانندگان کرد؛ تلاشی که این روزها نتیجه‌اش به‌طور کامل مشهود است.

به عقیده بسیاری از کارشناسان این حوزه، تنها با ارائه وام‌هایی با سودهای کم‌ و زیاد و موارد تشویقی از این‌ دست نمی‌توانیم به اجرایی‌شدن طرح‌های مختلفی که در این زمینه گاهی اجرا می‌شود خوش‌بین باشیم. اجرای این طرح همانند همان داستان بستن کمربندهای ایمنی نیازمند راهکارهای تنبیهی است.

چه طور انتظار داریم راننده‌ای را که با یک کشنده که در بهترین حالت ارزش آن ۷۰ میلیون تومان است، به‌ اندازه خودرویی که به‌ عنوان‌ مثال ۳۰۰ میلیون تومان می‌ارزد، عایدی ماهیانه دارد، وادار کنیم به تغییر خودروی خود، آن‌هم تنها به بهانه آلودگی هوا!

نباید انتظار داشته باشیم در حالی‌که گازوییل در کشور ما بسیار ارزان است، راننده به دنبال تعویض خودروی خود باشد. حال آنکه تغییر آن و کاهش مصرف سوخت تأثیری بر درآمد ماهانه‌اش ندارد.

اما آیا اجرای موارد تنبیهی به تنهایی کافی است؟ به‌ جرات می‌توان گفت خیر. در گام بعدی باید بتوانیم بعد از متقاعدکردن راننده‌ها به تغییر خودروهای خود شرایط را نیز برای اجرای این عملیات مهیا کنیم.

مشکل اصلی، قیمت پایین گواهی‌های اسقاط در مقایسه با پیش‌پرداختی است که از سوی خریدار باید به شرکت‌های تولیدکننده یا واردکننده خودروهای تجاری پرداخت شود؛ با توجه به این موضوع که قیمت گواهی اسقاط را بازار تعیین می‌کند و در صورت استقبال از اسقاط این خودرو قیمت حدود ۳۰ میلیون تومانی این روزهای این گواهی به‌شدت کمتر هم خواهد شد. در چنین وضعیتی راهکار مناسب یا افزایش میزان وام مورد نیاز تا حدود ۹۰ درصد قیمت خودرو است یا باید به دنبال جایگزینی این خودروها با محصولات چینی بود.

اما راهکار دیگری نیز برای سامان‌بخشیدن به این بازار وجود دارد؛ تصمیمی که سال‌ها پیش در حوزه اتوبوس‌های درون‌شهری گرفته شد و حمل‌ونقل داخل شهری از مالک - راننده به شرکت - مالک تغییر کرد؛ اقدامی که کشور یک‌ بار تجربه آن را داشته و از آن سربلند بیرون آمده است و این‌طور که به نظر می‌رسد این روزها تنها راه حل منطقی برای سر و سامان دادن به این آشفته‌بازار باشد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۹
پیمان صاحبی


این لقمه اول باید برای دولت حرام می‌شد

 بخش‌نامه‌ای که روز اول آبان ماه وزیر جهاد کشاورزی، خطاب به معاون خود رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور صادر کرد و در آن خواستار توقف هرچه‌سریع‌تر بهره‌برداری از جنگل‌های کشور شد، با استقبال فعالان و مسئولان حوزه محیط زیست همراه شد. در واکنش به همین بخش‌نامه، معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در نامه‌ای خطاب به محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی از «دوراندیشی او در صدور این نامه تقدیر و سپاس‌گزاری کرد».

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، در این نامه همچنین درباره اهمیت دستور حجتی آمده است: «اجرای دقیق مفاد آن منجر به اقدامات پیشگیرانه سترگی در کنترل سیلاب و فرسایش که همه‌ساله موجب خسارت‌های فراوان بر پیکره طبیعت و زیست‌مندان آن، به‌ویژه مردم گذاشته و از سویی سبب کنترل سیر قهقرایی و فروپاشی زیست‌بوم‌های جنگلی در آینده خواهد شد و نتایج گران‌بهای حاصل از اجرائی‌شدن آن نه‌تنها باعث بهبود کیفیت جنگل، بلکه بهره‌مندی کشور از سرمایه ملی را برای آیندگان به عنوان میراث طبیعی ملی و جهانی فراهم خواهد ساخت».


به گزارش سلامت نیوز، ابتکار علاوه بر این در گفت‌وگویی با «شرق» در رابطه با اهمیت این بخش‌نامه و تأثیری که بر جنگل‌های هیرکانی و مهم شمال کشور خواهد گذاشت نیز تأکید کرد و گفت: «برای جلوگیری از تخریب‌های بیش از پیش جنگل‌های شمال کشور ابتدا باید خود دولت را که در حال برداشت از این سفره است، از این کار منع کرد؛ چون این لقمه اول باید برای دولت حرام شود و بعد برداشت‌های دیگر از جنگل‌ها را ممنوع کرد».

در نامه وزیر جهاد کشاورزی به‌صراحت آمده است: «بهره‌برداری تجاری و صنعتی از جنگل‌های شمال کشور اعم از اینکه دارای طرح جنگل‌داری باشند یا نباشند، در قالب یک برنامه کوتاه‌مدت متوقف شود و واگذاری طرح‌های جنگل‌داری که دارای اهداف اقتصادی بوده و بیلان آنها براساس بهره‌برداری از جنگل تنظیم شده است، ممنوع اعلام شود».البته هیأت وزیران در ابتدای فعالیت دولت یازدهم در مصوبه‌ای در تاریخ ١٦/١٠/٩٢ بهره‌برداری صنعتی از جنگل‌های شمال کشور را ممنوع و برداشت چوب از این جنگل‌ها را صرفا به پایه‌های شکسته، افتاده و بیمار محدود کرده بود. اما این بخش‌نامه جدید به صورت کامل هرگونه برداشت از جنگل‌ها را ممنوع می‌کند. دولت همچنین طرح حفاظت و صیانت از جنگل‌ها را به مجلس شورای اسلامی ارائه کرده و این طرح در تاریخ ٢٤/٣/٩٤ از سوی هیأت‌رئیسه مجلس اعلام وصول شده است. قرار بود در صورت تصویب این طرح در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، هرگونه بهره‌برداری از جنگل‌ها برای یک دوره تنفس ۱۰ساله ممنوع شود. در این گفت‌وگو معصومه ابتکار درباره اهمیت همین بخش‌نامه، دلایل طرح‌نشدن این مسئله به صورت لایحه یا طرح از سوی دولت و مجلس شورای اسلامی و همچنین ابعاد دیگر موضوع پاسخ داده است.


صحبت‌ها و گمانه‌زنی‌ها درباره این طرح از ابتدای دولت یازدهم مطرح بود و سازمان حفاظت محیط زیست هم پیگیر و حامی آن بود، چطور شد که وزیر جهاد کشاورزی یکباره این بخش‌نامه را صادر کرد. آیا شما در جریان ماجرا بوده‌اید؟
ارزیابی ما از ابتدای دولت بر این موضوع تأکید داشت که وضعیت جنگل‌های هیرکانی و زاگرسی وضعیت خوبی به لحاظ پایداری زیست‌بوم و بهره‌برداری قاچاق، ورود دام و... ندارد. همه ارزیابی‌ها نشان می‌داد که این زیست‌بوم‌های فوق‌العاده مهم ما در خطر هستند و وضعیتشان نامناسب است. البته در سال‌های اخیر تلاش‌های زیادی مخصوصا برای حفاظت از جنگل‌ها صورت گرفت؛ مثل مصوبه دولت در سال ٩٢ که بهره‌برداری از جنگل‌ها را صرفا به پایه‌های شکسته، افتاده و بیمار محدود کرده بود، همچنین در زمینه مراقبت از جنگل‌ها در برابر آتش‌سوزی‌ها موفقیت‌های خوبی هم داشتیم که نشانه آن هم کاهش چشمگیر مساحت‌های آتش‌گرفته در سال جاری بوده است. بر همین اساس و برای رسیدن به این هدف ما در این سال‌ها در راستای بهره‌برداری پایدار از جنگل‌ها جلساتی گذاشتیم و گزارش‌گیری‌هایی را شروع کردیم که در آن جلسات به این بحث رسیدیم که یکی از دلایلی که باعث بالارفتن حجم برداشت قاچاق و غیرقاچاق از جنگل‌ها می‌شود، بحث تقاضای موجود در بازار است، متأسفانه واردات چوب در کشور بسیار کم است، تولید صنعتی چوب هم در کشور ما محدود است و همین قضیه به شرکت‌ها و واحدهای صنعتی چوب که بسیاری از آنها در دل جنگل‌ها ساخته شده‌اند، فشار وارد می‌کند. به همین خاطر ما از ابتدا تلاش کردیم بحث واردات چوب را جایگزین این قضیه کنیم.


واکنش دیگر دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها به این طرح و تلاش‌های شما چه بوده است؟
در همین مدت تلاش‌هایی از طرف وزارت صنایع در حال انجام بود که مصوبه دولت در زمینه کاهش برداشت چوب از جنگل‌های کشور را که منحصر شده بود به برداشت از درختان آسیب‌دیده و افتاده و... لغو کنند. این مصوبه در همان سال ابتدایی دولت یعنی ٩٢ تصویب شده بود. وزارت صنایع برای لغو همین بند مصوبه که ماده ٦ آن بود، پیشنهادی به دولت آورد که من در پاسخ، گزارشی را از آخرین وضعیت جنگل‌های هیرکانی شمال، شامل ارزیابی و تصاویر ماهواره‌ای و شرایط کنونی این جنگل‌ها ارائه کردم. آنجا با شنیدن این گزارش که نتایج آن هم نگران‌کننده بود، اعضای دولت به طور یکپارچه و اجماع کامل دوباره تأیید کردند که هرگونه برداشت از جنگل‌های کشور ممنوع است و فقط شامل موارد ماده ٦ مصوبه قبلی است. از طرفی دیگر ما به غیر از این، روی طرح استراحت جنگل‌ها هم به صورت جداگانه کار کردیم که درباره این موضوع هم در دولت و مجلس بحث‌های زیادی شد، در مجلس برخی پیشنهادشان این بود که موضوع به شکل طرح از طرف نمایندگان مطرح شود و بحث‌هایی هم برای ارائه لایحه دراین‌باره مطرح بود. از طرف دیگر ما یک کار دیگر را هم شروع کردیم و با دستگاه‌هایی که در بهره‌برداری از جنگل‌ها به نوعی نقش دارند صحبت کردیم تا برداشتشان از جنگل‌ها را متوقف کنند؛ مثلا با همین هدف، با آقای رئیسی تولیت آستان قدس رضوی مکاتباتی را شروع کردم تا در زمینه جنگل‌داری و بهره‌برداری از جنگل‌های در اختیارشان کار را متوقف کنند که ایشان هم به‌شدت از این پیشنهاد استقبال کرد.


در این مدت نظر سازمان جنگل‌ها درباره این موضوع چگونه بود؟ آنها موافق یا مخالف طرح‌های توقف برداشت از جنگل‌ها بودند؟
در همین مدت و در این زمینه، جلسات ما با سازمان جنگل‌ها هم ادامه داشت، البته این سازمان درباره طرح لایحه استراحت جنگل‌ها به این شکل ملاحظاتی داشت و معتقد بود این کار باید در بلند‌مدت اجرا شود و برای اجرای بدون مشکل آن به زمان نیاز خواهند داشت؛ آنها می‌گفتند بهره‌برداران طرف قرارداد با سازمان‌شان حقوقی دارند که باید در نظر گرفته شود. درصورتی‌که ما معتقد بودیم این بهره‌برداران به دلیل آسیب‌هایی که در این سال‌ها به این زیست‌بوم‌های مهم کشور وارد کرده‌اند، باید خسارت هم بدهند؛ چه برسد به اینکه به آنها مهلت هم داده شود. این بحث‌ها با سازمان جنگل‌ها ادامه داشت و حتی در جاهایی به تنش هم رسیدیم. مسئولان و کارشناسان سازمان جنگل‌ها می‌گفتند از لحاظ حقوقی قراردادهایی که با بهره‌برداران بسته‌ایم، بعدا برای ما مشکل‌ساز می‌شود و معتقد بودند باید حقوق این بهره‌برداران را رعایت کنیم که ما نظری مخالف این داشتیم.


به صورت کلی نظر دولت دراین‌باره چه بود؟
ما از همان ابتدا به دنبال جاانداختن این دیدگاه بودیم که معتقدیم تا خود دولت در حال برداشت از این سفره است و از این سفره و لقمه استفاده می‌کند، نمی‌شود به مردم گفت شما از این سفره برداشت نکنید؛ چون در این شرایط مردم می‌گویند وقتی دولت درحال برداشت است، چرا ما برداشت نکنیم؟ ما هم می‌خواهیم به انحای مختلف از این سفره برداریم، حالا قاچاق یا غیرقاچاق. به همین دلیل ما معتقد بودیم این لقمه اول باید بر خود دولت حرام بشود و بعد از آن است که می‌توان برداشت‌های دیگر از جنگل‌ها را ممنوع کرد. با همین دیدگاه به رئیس‌جمهور نامه نوشتیم و مکاتباتی انجام دادیم. آقای رئیس‌جمهور هم دستور تشکیل شورایی را با شرکت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی دادند که مشکلات حقوقی و مالی این مسئله را برطرف کنند. آن جلسه تشکیل شد و ما هم مواضعمان را گفتیم که هر چقدر لازم است، باید برای توقف برداشت از جنگل‌ها هزینه شود مفید و لازم است؛ چون در غیر این صورت آیندگان ما را به خاطر ازبین‌بردن این جنگل‌ها نخواهند بخشید.


شخص رئیس‌جمهمور آیا موافق این دیدگاه بودند؛ یعنی در زمینه برداشت یا برداشت‌نکردن از جنگل‌ها نظر مشخصی دارند یا خیر؟
آقای روحانی نظرشان دراین‌باره مثبت بود. در مجموع و در سفرهای استانی به مازندران و گیلان هم روی این موضوع تأکید کرده بود. علاوه‌براین رهبر معظم انقلاب هم در جلسه معروف اسفند ٩٣ صراحتا فرمودند نباید اجازه بدهیم جنگل‌ها به هیچ دلیلی تخریب شود.


نظرتان درباره بخش‌نامه اخیر وزیرجهاد کشاورزی چیست؟
به نظر من آقای حجتی بخش‌نامه بسیار خوبی را صادر کردند و به همین دلیل هم فورا روی آن یک نامه نوشتم و از این اقدام تشکر کردم. ما حتما در زمینه اجرائی‌کردن این مصوبه تلاش خواهیم کرد؛ چون خودمان را ناظر در مسائل محیط زیست در همه ابعاد، چه در منابع طبیعی و چه در صنایع و... می‌دانیم. قانون هم به همه شکل این وظیفه را برعهده ما گذاشته است.


قرار بود این موضوع در اصل به شکل لایحه یا طرح مطرح و اجرائی شود، چرا این‌طور نشد و به شکل یک بخش‌نامه درون‌وزارتخانه‌ای درآمد؟
هنوز مخالفتی با لایحه یا طرح‌شدن این قضیه نشده است. برای ما مهم، نتیجه است؛ اینکه هر چه سریع‌تر برداشت از جنگل‌ها متوقف شود. اتفاقی خوب است و مهم این است که با این بخش‌نامه این هدف محقق می‌شود.


اما وقتی بخش‌نامه باشد، فقط دستگاه‌های زیرمجموعه آن وزارت خاص ملزم به رعایت آن هستند، ولی در صورت تصویب آن به شکل لایحه یا طرح این قضیه قانونی می‌شد که همه ملزم به رعایت آن خواهند بود. موافقید؟
بله موافقم؛ ولی همین بخش‌نامه هم شامل دیگران می‌شود؛ چون در آن صراحتا آمده است که هر گونه بهره برداری صنعتی و تجاری باید متوقف شود. مفهوم آن توقف کامل این فعالیت‌هاست و فرقی نمی‌کند با چه هدفی در حال برداشت چوب هستند. طبعا صنعت هم باید همراهی داشته باشد. ما هم حدود یک سال و نیم است که به وزارت صنایع گفته‌ایم باید به فکر واردات چوب باشند و در تمام آن جلساتی که داشتیم درباره همین بحث تسهیل واردات چوب بسیار تلاش کردیم؛ هر چند در ظاهر این موضوع ربطی به ما نداشت؛ اما به‌هرحال نتیجه آن به سود جنگل‌های کشور است. باید در نظر داشت وقتی ما در کشوری هستیم که این‌قدر مشکل آب و خشک‌سالی و تخریب جنگل‌ها داریم، نباید اجازه بدهیم به خاطر نیاز چوبی، جنگل‌هایمان تخریب شود. به همین دلیل بود که تعرفه واردات چوب در دولت صفر شد؛ چون ما می‌گفتیم باید آن‌قدر چوب در بازار باشد که کسی دنبال این نرود که درختان ارزشمند جنگلی ما را به خاطر چوب قطع بکند.


این چوب‌های موردنیاز بازار داخلی باید از کجا تأمین شود؛ به این فکر شده است؟
بله، الان روس‌ها صدها هزار هکتار زراعت چوب دارند و چوب روسی را به‌راحتی می‌توان وارد کرد و هیچ مشکلی هم در این زمینه وجود ندارد، روس‌ها هم سرزمین پربارانی دارند هم با مسائل و مشکلات زیست‌محیطی مواجه نیستند، برداشت این چوب‌های روسی هم آسیبی برای محیط زیست جهانی هم ندارد چون زراعت آنها اساسا با هدف برداشت چوب است، اما کشور ما شرایط دیگری دارد، جنگل‌های هیرکانی ذخایر بی‌نظیر تاریخی جهان هستند و نباید به دید چوب به آنها نگاه کرد.


قرار بود این طرح ١٠ساله باشد، اما در این بخش‌نامه مدت‌زمانی تعیین نشده و حتی در جایی از آن از لفظ کوتاه‌مدت یاد شده، نظرتان دراین باره چیست؟
در بخش‌نامه صراحتا گفته شده باید طرح‌ها متوقف شوند. در این بخش‌نامه اگر چه در بند یک آن زمان گذاشته شده، ولی در بند دو آن زمان تعیین نشده است. وقتی می‌گوییم طرح‌های مدیریت جنگل یعنی جنگلداری نباید متوقف شود چون بخشی از این طرح‌ها می‌تواند گردشگری طبیعی باشد و می‌تواند حفاظت و استفاده از شاخه‌های شکسته و... در زمینه صنایع دستی و هنری باشد. چه ایرادی دارد گردشگری طبیعی را بدون تخریب جنگل‌ها فعال کنیم؛ جاهایی برای این کار در نظر گرفته شود. برای اینکه صاحبان این طرح‌های جنگلداری ورشکست نشوند باید به‌جای آن از خود این جنگل‌ها به مفهوم پایدار آن بهره‌برداری کنند و ما هم با آن اصلا مخالفتی نداریم.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۵ ، ۰۷:۲۷
پیمان صاحبی

 

صید ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار پرنده مهاجر در شمال کشور /برنامه‌ای برای جلوگیری از شکار غیرمجاز وجود ندارد

با آغاز فصل مهاجرت پرندگان، نام فریدونکنار که چندسالی است به بازار بزرگ فروش پرندگان صید شده غیرمجاز تبدیل شده ، دوباره پررنگ می‌شود، این در حالی است که به گفته دبیر شبکه سمن‌های زیست محیطی استان مازندران هنوز برنامه منسجمی برای صید غیر مجاز پرندگان در شمال کشور وجود ندارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا، با آغاز فصل سرما مهاجرت پرندگان از مناطق شمالی به کشور نیز آغاز می‌شود، این پرندگان که در تالاب های نقاط محتلف کشور فصل سرما را می‌گذرانند، در اولین روزهای ورود خود در کنار تالاب‌های مختلف در استان‌های شمالی کشور آرام می‌گیرند هرچند که چند سالی است که با گسترش شدید و غیر قابل کنترل صید غیر مجاز در واقع آرامشی برای این پرندگان باقی نمانده‌است.


نام فریدونکنار در این چند سال به عنوان بازار بزرگ فروش پرندگانی که در سراسراستان‌های شمالی کشور شکار می شوند، بر سر زبان ها می‌چرخد و نهادهای متولی نیز بارها سعی کرده‌اند تا با به کار بردن راههای مختلف فرهنگی یا حتی قضایی با آن برخورد کنند اما در این سال‌‌ها موفقیت چندانی به دست نیامده است .
مسعود مولانا، دبیر شبکه سمن‌های زیست محیطی استان مازندران در اینباره گفت: امسال نیز در ابتدای فصل مهاجرت برخی تورهای بلندی برای صید پرندگان نصب شده‌بود، جمع آوری شد، تعداد دامگاه ها نیز امسال کمتر شده است اما مقابله با این معضل در مجموع وضعیت متزلزلی دارد.


وی با اشاره به جلسه ای که شبکه انجمن‌های زیست محیطی با ذی نفعان محلی و فرماندار محمود آباد برگزار کرده‌اند، اظهار کرد: ما نیاز به مدیریت واحد برای مقابله با این مساله داریم که متاسفانه اکنون وجود ندارد، باید استانداری ، فرمانداری ها و نیروی انتظامی برنامه‌ای بصورت پیگیر و منسجم برای حل این مشکل به وجود بیاید و یک ستاد استانی با حمایت وزارت کشور تشکیل شود تا صید پرندگان دوباره به همان حالت صید سنتی گذشته باز گردد.


مولانا افزود: بخشی از مردم این مناطق بر اساس سنتی که از گذشته وجود داشت و به خاطر مسائل اقتصادی به صورت محدود به صید پرندگان اقدام می کردند،اما در 10 سال گذشته صید پرندگان مهاجر ناگهان گسترش زیادی پیدا کرده است.


دبیر سمن‌های زیست محیطی استان مازندران توضیح‌ داد: در بین سال‌های 84 تا 92 فضایی برای سمن‌ها ایجاد شد که نمی توانستند به خوبی در صحنه حضور داشته باشند و بر جلوگیری از صید غیرمجاز تاثیر بگذارند از طرفی مسولان محلی نیز کاملا نسبت به این مساله در آن سال‌ها بی خیال بودند و فضا را برای صیادان باز گذاشته بودند به همین جهت نیز از آنجا که صید این پرندگان سود مالی خوبی دارد ناگهان در 10 سال گذشته صید غیرمجاز گسترده شد و از حالت محدود و سنتی خود در آمد.


وی با اشاره به اینکه گاهی در یک شب 50 الی 60 غاز با یک تور صید می شوند و هرکدام حدود60 هزارتومان بفروش می رسند، گفت: سالانه حدود 1 میلیون پرنده به شمال ایران می آیند که از این تعداد حدود 600 الی 700 هزار پرنده شکار می شوند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی

محیط‌بانان سردرگم

محیط‌بانان درباره ادامه فعالیت اینترنتی‌شان سردرگم شده‌اند. ماجرا به نامه‌ای با امضای فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست برمی‌گردد؛ نامه‌ای اداری که استفاده از عنوان محیط‌بان و آرم یگان را در شبکه‌های اجتماعی مجازی ممنوع می‌کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، «عدم عضویت پرسنل یگان درشبکه‌های اجتماعی مجازی با عنوان محیط‌بان و دارای آرم یگان» موضوع این نامه است که یک‌ماه پیش به مدیران کل حفاظت محیط‌زیست استان‌ها ابلاغ شده است. در این مدت بسیاری نامه را به «منع فعالیت مجازی محیط‌بانان» تعبیر کردند و بسیاری دیگر آن را غیرشفاف دانستند. ازطرفی همین نامه باعث شده بعضی محیط‌بانان درشهرستان‌ها، نام و عکس خود را درشبکه‌های اجتماعی تغییر دهند یا فعالیت اینترنتی را کنار بگذارند. با این حال «حمیدرضا خیلدار»، فرمانده یگان حفاظت محیط‌زیست می‌گوید: «ما نگفتیم که محیط‌بانان در فضای مجازی فعالیت نکنند، فقط گفتیم با آرم محیط‌بان در گروه‌های مختلفی که به فعالیت صنفی کشیده می‌شود، نروند. هرکس به‌عنوان شهروندی عادی می‌تواند در هر رسانه و هر گروه مجازی که خواست، فعالیت کند اما بحث تشکل‌های صنفی سواست.» دربخشی از این نامه، بعد از اشاره به عضویت برخی افراد با استفاده از نام محیط‌بان و آرم یگان حفاظت درشبکه‌های اجتماعی مجازی آمده: «خواهشمند است دستور فرمایید، ضمن اعلام ممنوعیت عضویت پرسنل یگان در این‌گونه کانال‌ها و گروه‌ها، به نیروهای تحت امر نسبت به برخورد قانونی تحت مقررات، اقدام لازم معمول نمایند.» اما فرمانده یگان حفاظت سازمان محیط‌زیست درباره جنجال پیش‌آمده با ابلاغ این نامه اداری می‌گوید: «گروهی تشکیل شد که آرم یگان محیط‌زیست سازمان را داشت، اما تنها ٢٠‌درصد از اعضایش محیط‌بان بودند و بحث کمبود حقوق و اینها در آن مطرح می‌شد و دنبال فعالیت صنفی بودند.

سایت‌های مختلفی هست که درحمایت از مسائل محیط‌زیستی مطلب می‌نویسند. بعضی از محیط‌بانان خودشان سایت دارند و روزمرگی‌هایشان را آنجا می‌نویسند؛ اینها مشکلی ندارد، اما آنها داشتند فعالیت سندیکایی می‌کردند.» خیلدار با بیان این‌که محیط‌بانان نباید تحت عنوان این نام و آرم یگان حفاظت در فضای مجازی فعالیت کنند، ادامه می‌دهد: «دراین مورد دوتخلف اتفاق افتاده است؛ یکی فعالیت چنین گروه‌های تلگرامی و دیگری انتشار همین نامه اداری. درمورد انتشار غیرقانونی این نامه اداری هم اعلام بنا به دستور معاون دادستان کل کشور جرم شده است. ما پیگیر هستیم و هرکسی که باز هم آن را بازنشر کرده، برخورد می‌کنیم.» او درگفته‌هایش چندین‌بار تأکید می‌کند که «فعالیت به‌عنوان شخصیت حقیقی مانعی ندارد.» اما با فعالیت‌هایی چون «بیان مشکلات صنفی، تشکیل اپوزیسیون و تداوم بحث سیاسی» از طرف شخصیت‌های حقوقی به‌عنوان تخلف برخورد می‌شود. خیلدار می‌گوید: «گروه‌های مجازی پدیده جدیدی است و هنوز درست جا نیفتاده. الان تحت عنوان اطلاع‌رسانی سریع بدون دانستن مفهوم آنچه که منتشر شده و بدون دانستن درستی مطالب، فقط مطالب درمحدوده‌ای گسترده بازنشر می‌شود. من در جایگاه فرمانده یگان، دستورالعمل را اجرا می‌کنم، این‌جور نیست که جلوی فعالیت شخصی کسی گرفته شود، تلاش ما برای جلوگیری از تکثیر تخلف است.»

امید عزت‌پور، محیط‌بان و فعال محیط‌زیست از کسانی است که نامه را شفاف نمی‌داند. او به «شهروند» می‌گوید: «فکر می‌کنم مشکل از گروه‌هایی باشد که به اسم محیط‌بان و آرم یگان فعالیت می‌کردند. شاید به خاطر کانال تلگرامی است که برای اصلاح قوانین فعالیت می‌کرد. می‌گفتند می‌خواهند جمع شوند و کمپینی برای اصلاح قوانین برای محیط‌بانان راه بیندازند. برای همین محیط‌بانان را هم به گروه جذب کردند و از آنها درباره وضعیت‌شان اطلاعاتی می‌گرفتند.»

عزت‌پور که همچنان در اینستاگرام و تلگرام فعال است، ادامه می‌دهد: «من مطئنم که ما از فعالیت درفضای مجازی منع نشده‌ایم. شاید همین برداشت اشتباه باعث شده این نامه منتشر شود و سروصدا به پا کند. چون مفهوم نامه روشن نبود.» گویا شفاف‌نبودن نامه، مشکل بسیاری از محیط‌بانانی است که نامه را خوانده‌اند. ازجمله «احمد بحری»، محیط‌بان که ١٠‌سال سابقه محیط‌بانی دارد و یک‌سالی است که صفحه اینستاگرام خود را راه انداخته و از محیط‌بانان فعال فضای مجازی است.

او می‌گوید: «نامه واضح نیست. ما همچنان پیگیریم تا دقیقا مفهوم آن را متوجه شویم که آیا باید کلا به‌عنوان محیط‌بان فعالیت مجازی را کنار بگذاریم یا نه؟» او ادامه می‌دهد: «لحظه اول که نامه را خواندم، با این‌که با سبک مکاتبات اداری آشنا هستم، باز هم شک داشتم. در بعضی استان‌ها این‌طور برداشت شد که فعالیت مجازی ممنوع است، به آنها گفته بود اسمتان را عوض کنید و لباس و آرمتان درعکس پروفایلتان نباشد. بعضی محیط‌بانان هم این کار را کردند. از ما هم می‌خواستند امضا بگیرند که از فلان تاریخ فعالیت نداشته باشید اما من مدام توضیح دادم که منظورشان این نیست. می‌گفتیم خوب باید ماده‌ای قانونی دراین‌باره ابلاغ شود تا ما براساس آن دیگر فعالیت نکنیم. ما که قانون‌گریز نیستیم.»

بحری ادامه می‌دهد: «این میان مشکل این است که اگرچه براساس دستورالعمل نیرو‌های مسلح استفاده از عنوان نظامی در شبکه‌های مجازی ممنوع است، اما محیط‌بانان هنوز درباره فعالیتشان درفضای مجازی سردرگم هستند. بحری دراین‌باره می‌گوید: «ضوابط استخدامی محیط‌بانان براساس قانون مدیریت خدمات کشوری است. یعنی ما کارمند دولتیم و فعالیت مجازی برای ما منعی ندارد. ازطرف دیگر سلاح و لباس داریم و از قانون بکارگیری سلاح تحت قوانین نیروهای مسلح فعالیت می‌کنیم و براین اساس فعالیت‌مان درفضای مجازی منع قانونی دارد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۷
پیمان صاحبی

 

ورود 50 درصد فاضلاب‌ بیمارستان‌هابه شبکه های آب‌

 عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس درخصوص آلودگی فاضلاب های بیمارستانی گفت: فاضلاب های بیمارستانی جزو فاضلاب های خطرناک هستند و در حال حاضر نیمی از فاضلاب های بیمارستانی به شبکه های آب در تهران وارد می شود.

به گزارش سلامت نیوز ، محمدحسین قربانی در گفت و گو با پانا، با اشاره به خطرناک بودن ورود فاضلاب های بیمارستانی به شبکه آب برای سلامتی مردم اظهارداشت: در حال حاضر فاضلاب نیمی از بیمارستان‌ های شهر تهران به دلیل عدم وجود تصفیه ‌خانه وارد شبکه جمع ‌آوری آب‏ های سطحی و چاه ‏‌های جذبی می ‌شود.
این عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس افزود: تعدادی از بیمارستان های شهر تهران که حدود 150 بیمارستان است مجهز به تصفیه خانه نیستند به طوری که حدود 10 درصد بیمارستان ها فاقد سیستم تصفیه فاضلاب و یا اینکه دارای تصفیه خانه با عملکرد ناقص است که این موضوع موجب ورود فاضلاب های بیمارستانی به شبکه آب های سطحی و چاه های جذبی می شود.
به گفته وی، در پایین دست شهر تهران فاضلاب بیمارستان ها وارد شبکه آب ‏های سطحی می شود و به طور مستقیم برای آبیاری زمین ‏‌های کشاورزی مورد استفاده قرار می‏‌ گیرد.
وی اضافه کرد: سازمان محیط زیست روی فاضلاب واحدهای مراکز درمانی و مجتمع های بزرگ درمانی اعم از بیمارستان ها اقدام انجام می دهد. بیمارستان ها موظف هستند که در فرصت هایی که برای آن ها تعیین شده فاضلاب خود را نمونه گیری کنند.
قربانی با بیان اینکه اگر فاضلاب در مسیر شهری باشد وزارت نیرو باید نسبت به نصب سیستم تصفیه اقدام کند، گفت: در غیر این صورت اگر سیستم فاضلاب بیمارستان در مسیر فاضلاب شهری وجود نداشته باشد باید وزارت نیرو با کمک شهرداری نسبت به وجود تصفیه و الحاق به سیستم فاضلاب شهری مراکز درمانی اقدام کنند.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با تأکید بر اینکه بیمارستان هایی که از نظر پایش فاضلاب نتوانند تصفیه کنند به مراجع قضائی معرفی شوند، گفت: همچنین برای ساماندهی زباله های بیمارستانی و عفونی نیز اقدام و برنامه‌ ریزی ویژه ‌ای باید انجام شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۶
پیمان صاحبی

مشکل پسماند در استان های شمالی وارد مرحله خطرناک شد

معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست کشور هشدار داد : مشکل زباله و پسماند در استان های شمالی کشور وارد مرحله خطرناکی شده است .


به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا ، پروین فرشچی روز شنبه در سمینار دریای کاسپین ، فرصت ها و چالش ها در بابل افزود : همه باید تلاش کنیم تا رفع این مشکل به اولویت اول دولت تبدیل شود و برای کشوری بدون زباله گام های موثری برداریم.


وی ادامه داد : متاسفانه نتوانستیم بهره برداری پایدار از دریای خزر داشته باشیم و در سال های اخیر مشکلاتی اعم از چالش های زیست محیطی، کاهش تنوع زیستی، کاهش ماهیان خاویاری ، آلودگی های نفتی و کشاورزی بسیار آزار دهنده بوده است.
فرشچی گفت : در گذشته عدم همکاری بخش های مختلف در دریای خزر بسیار آزار دهنده بود که خوشبختانه در این دولت همکاری و تعامل خوبی میان ارگان های دریایی و سازمان های وابسته به آن ایجاد شده است.


وی افزود : برای اولین بار 18 ارگان دریایی در ایران توانستند در دولت تدبیر و امید در قالب سند توسعه دریایی اهداف خودشان را دنبال کنند.
معاون سازمان محیط زیست کشور گفت : اقتدار دریایی برای ایران بسیار مهم است و اگر خواهان این اقتدار هستیم باید توانمندی های خودمان را در زمینه های علمی، فناوری ، امنیت و اتحاد داخلی ارتقاء بخشیم تا بهتر بتوانیم از ظرفیت های خوب دریای خزر بهره مند شویم.


وی افزود : بر اساس حقوق بین الملل نیز تعهداتی در خصوص دریای خزر اعم از کاهش گاز گلخانه ای و همچنین حفاظت از دریاها داریم که برای اجرایی شدن این قوانین نیازمند همکاری تنگاتنگ دستگاههای ذیربط هستیم .


سمینار یک روزه دریای کاسپین، فرصت ها و چالش ها با حضور مدیران و مسئولان ملی و استانی صبح امروز در دانشگاه آزاد بابل آغاز به کار کرد.
بررسی مشکلات زیست محیطی ، امنیت دریائی ، مسائل حقوقی ، گردشگری و بوم شناسی آبزیان موضوع هایی است که در این سمینار مورد بررسی قرار می گیرد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۰۷:۳۴
پیمان صاحبی