منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۰۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است


 

ابتکار دروغ نمی‌گوید

 «زمانی که خانم ابتکار از تالاب هورالعظیم صحبت می‌کرد، آقای ساری بلند شد و با صدای بلند فریاد زد، او دروغ می‌گوید و هور هنوز خشک است. درست است که هور هنوز وضعیت مطلوبی ندارد ولی این‌ طور هم نیست که سازمان محیط زیست در آنجا کاری نمی‌کند و تمام اقداماتش برای جمع‌آوری رأی برای انتخابات آتی است. اینها انتقادهایی نابه‌جاست.»

به گزارش سلامت نیوز، ندا شفیعی، رئیس اداره کل امور اجتماعی استانداری خوزستان در مورد سفر روحانی به اهواز به تماشاگران امروز می‌گوید: «در مورد حواشی سفر رئیس‌جمهور برخی رسانه‌ها غلو می‌کنند. البته در جریان سخنرانی معصومه ابتکار و زمانی که او در مورد آبگیری تالاب هورالعظیم صحبت می‌کرد، در جلسه شورای اداری، آقای ساری از نمایندگان مردم خوزستان در مجلس، ابتکار را دروغگو خطاب کرد و کمی نظم جلسه به هم خورد که همان زمان آقای استاندار او را آرام کرد. افرادی هم بودند که به نشانه اعتراض سر و صدا می‌کردند ولی در کل سفر خوبی بود؛ مخصوصاً بعد از صحبت‌های آقای روحانی فضا آرام‌تر شد.»

شفیعی اضافه می‌کند: «علاوه بر قول و قرارهایی که به مردم داده شد، همان روزی که این هیات به اهواز آمدند، هوا بسیار خوب شد و دیگر خبری از گرد و غبار نبود.»

او در ادامه با اشاره به عکس‌های منتشر شده برخی خبرگزاری‌ها در مورد تجمع مردم در زمان سخنرانی روحانی در اهواز گفت: «چنین چیزی وجود نداشت و خبرگزاری‌ها به اشتباه این عکس را منتشر کرده‌اند. مردم در استانداری جمع شدند و خواسته‌های خود را گفتند ولی بعد از سخنرانی رئیس‌جمهور تا حد بسیار زیادی جو آرام شد و دیگر خبری از تجمعات نبود.»

قطع برق در زمان حضور رئیس‌جمهور طبق برنامه بود

شفیعی همچنین با اشاره به خبر قطع ناگهانی برق در زمان سخنرانی رئیس‌جمهور اظهار کرد: «این اتفاق ناگهانی نبود و چندی قبل برای بهبود اوضاع دکل‌های برق منطقه، جدولی به مردم داده شد که با توجه به آن جدول، برق هر منطقه در ساعاتی مشخص قطع می‌شود تا وضعیت بهبود پیدا کند و اینها بزرگ‌نمایی رسانه‌هاست.»

او ادامه می‌دهد: «مشکل قطع برق در اهواز یک‌ روزه حل نمی‌شود و سال‌ها زمان می‌برد. چندین سال است که گرد و غبار روی تأسیسات برق نشسته است و بهبود وضیعت آنها زمان‌بر است. تا زمان حل این مشکل که بر زندگی مردم تأثیر نامطلوبی گذاشته، می‌توان اقدامات دیگری انجام داد تا کیفیت معیشت مردم کاهش پیدا نکند. به طور مثال تعویض شیشه‌ پنجره‌ها به شیشه‌های دوجداره، یکی از این راه‌حل‌هاست که به واسطه آن گرد و غبار وارد زندگی مردم نخواهد شد. در این خصوص اگر نگاهی به کشور امارات بیندازیم، می‌بینیم با این که دبی از لحاظ آب و هوایی وضعیت چندان خوبی ندارد، باز هم افراد زیادی حتی در تابستان به آنجا سفر می‌کنند؛ چرا که تمامی فضاهای داخلی شهرشان در برابر گرما و خاک عایق است. کاری که ما هم می‌توانیم در خوزستان انجام دهیم.»

شرایط هور مطلوب نیست ولی ابتکار دروغ نمی‌گوید

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش به حاشیه سخنرانی ابتکار اشاره می‌کند و می‌گوید: «زمانی که خانم ابتکار از تالاب هورالعظیم صحبت می‌کرد، آقای ساری بلند شد و با صدای بلند فریاد زد او دروغ می‌گوید و هور هنوز خشک است. درست است که هور هنوز وضعیت مطلوبی ندارد ولی این‌ طور هم نیست که سازمان محیط زیست در آنجا کاری نمی‌کند و تمام اقداماتش برای جمع‌آوری رأی برای انتخابات آتی است. اینها انتقادهایی نابه‌جاست.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۸
پیمان صاحبی

 

دریا در آلودگی ها غرق می شود

 درست 9 سال پیش بود که در جریان سفر رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست به بندر ماهشهر و بازدید او از واحدهای پتروشیمی، رئیس شبکه بهداشت این شهرستان از تولد 270کودک ناقص الخلقه و درصد بالای مردان عقیم شده به دلیل آلودگی آب دریا و آبزیان به پساب‌های جیوه شرکت‌های پتروشیمی خبر داده بود، این خبر که سر و صدای زیادی ایجاد کرده و از زبان رئیس وقت سازمان و از سوی رسانه‌های دولتی نیز نقل قول شده بود در کمتر از چند روز با فشار دولت وقت به سازمان محیط زیست تکذیب و حتی خبر از روی خروجی خبرگزاری‌ها حذف و یا به شکل ناشیانه‌ای سانسور شد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران در ادامه می نویسد: اما حالا بعد از گذشت 9 سال از این اظهارات بی‌آنکه بهبود چشمگیری در وضعیت خروجی پساب پتروشیمی ایجاد شده باشد یکی از مدیران سازمان محیط زیست از تخلیه روزانه 156 هزار مترمکعب پساب توسط 22 واحد پتروشیمی در ماهشهر به دریا خبر می‌دهد. پساب‌هایی که به گفته مدیرکل دفتر بررسی آلودگی‌های دریایی سازمان محیط زیست بار آلودگی بالایی دارد و وضعیت را در خورموسی بسیار نامناسب کرده و حتی باعث شده تا میزان جیوه که ماده‌ای بسیار سرطان زاست در بافت بدن ماهی‌های دریا از استاندارد جهانی نیز فراتر رود. بدین ترتیب و با احتساب اینکه روزانه حدود 156 هزار مترمکعب پساب از پتروشیمی‌های ماهشهر وارد دریا می‌شود یعنی در هر ماه 4.7 میلیون مترمکعب و در پایان هر سال حدود 56 میلیون و 200 هزار مترمکعب پساب آلوده فقط از پتروشیمی‌های ماهشهر در دریا ریخته می‌شود.


اما این وضعیت رقت بار تنها مختص ماهشهر نیست و به گفته ضیاءالدین الماسی، وضعیت سواحل بوشهر نیز به دلیل پساب‌های پتروشیمی عسلویه مشابه ماهشهر و نامطلوب است. الماسی با اشاره به اینکه تمرکز صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در مناطق ویژه اقتصادی انرژی پارس، خارک و ماهشهر بیشتر است، می‌گوید: «فشار تخریب محیط زیست در زمینه آلودگی خاک، آب و هوا در این مناطق نیز زیاد است. در حال حاضر تقریباً فاضلاب منطقه ویژه اقتصادی به دریا ریخته می‌شود، برخی از پساب‌ها تصفیه نشده و برخی از آنها مخفیانه به دریا ریخته می‌شود و هر ساله شاهد مشکلات تصفیه‌خانه‌ها از واحد‌های پتروشیمی هستیم و بار شدیدی از انواع آلودگی‌ها از جمله آلاینده‌های نفتی وارد دریا می‌شود و همین امر باعث شده تا بار آلودگی دریایی در عسلویه ناشی از صنایع مستقر در آنها به شدت بالا برود.»


در چنین شرایطی که اتفاقاً بسیاری از این واحدهای پتروشیمی سیستم مدیریت محیط زیست منطبق بر استانداردهای ایزو14001 را در واحدهای خود مستقر کرده اما در عمل آنها را اجرایی نمی‌کنند تا وضعیت پساب‌ها همچنان آلوده و زیانبار برای سلامت انسان و محیط باقی بماند. سازمان محیط زیست نیز اخیراً با احداث پتروشیمی در نزدیکی خلیج چابهار در استان سیستان و بلوچستان موافقت کرده تا همین اندک ذخایر مرجانی باقیمانده ایران در دریای عمان هم حالا با تهدیدات ناشی از پساب‌های آلوده پتروشیمی‌های جدید - آن هم در منطقه‌ای که عمده شهرتش به واسطه جاذبه‌های طبیعی و گردشگری است نه صنعتی- زیر و رو شده و نابود شود. در همین حال رسانه‌ها پیش از این از برنامه ساخت 21 واحد پتروشیمی در چابهار خبر داده بودند، اما مدیرکل دفتر سواحل و تالاب‌های ساحلی سازمان محیط زیست به «ایران» می‌گوید: تا جایی که من می‌دانم طبق گزارش ارزیابی که به سازمان ارائه شد، سازمان فقط با استقرار 4 تا 6 واحد از پتروشیمی‌ها در چابهار موافقت کرده آن هم در 25 کیلومتری شهر چابهار، اما روایت‌ها مختلف است یک بار می‌گویند 17 واحد است و یک بار 20 یا 21 و بعد در گزارش‌هایی که به ما می‌دهند صحبت از 6-5 واحد پتروشیمی می‌کنند ولی ما با همین تعداد موافقت کرده‌ایم. شهرام فداکار می‌افزاید: در مورد پساب این واحدها هم شرط گذاشته‌ایم که اولاً پساب را تصفیه کنند ولی باز هم تخلیه پساب را در خلیج برایشان ممنوع کرده‌ایم و باید در جای دیگری که 15 کیلومتر تا خلیج چابهار و مناطق مرجانی فاصله دارد به دریا بریزند و همین امر باعث شده تا طول خط لوله‌شان از 14 کیلومتر به 25 کیلومتر افزایش یابد که هزینه زیادی هم بابت آن متحمل خواهند شد با این حال مجری طرح پتروشیمی در حال مطالعه برای گزینه‌های محل تخلیه پساب است. او افزود: از سوی دیگر قرار شده پساب‌ها در اعماق دریا که تنوع زیستی کمتری دارد تخلیه شود و حق ندارند در سطح آب پساب ها را تخلیه کنند. فداکار درباره میزان پساب تولیدی این 6-4 واحد نیز گفت: پساب پتروشیمی دو نوع است یکی ناشی از آب شیرین کن ها و دیگری ناشی از عملیات فرآیندهاست که در مورد نوع نخست اگر در هر ثانیه 8-6 مترمکعب آب را شیرین کنند یعنی حدود 2تا 3 برابر این میزان پساب تولید می‌شود، در مورد پساب فرآیندها هم حضور ذهن ندارم چون اساساً این موارد به دفتر ما مربوط نمی‌شود و جزئیات فنی کار را می‌توانید از دفتر ارزیابی بگیرید.


این مقام همچنین خاطرنشان کرد: «سازمان تأکید دارد که برای ساخت پتروشیمی در چابهار از تکنولوژی‌هایی استفاده شود که هم میزان پساب کمتری تولید می‌کند و هم آلایندگی هوایش کمتر است.» اما واقعیت این است که نزدیک به نیم قرن است که هیچ صنعتی در حوزه پتروشیمی و نفت و گاز و خودرو و سیمان و زباله سوزی و... در کشور مجهز به تکنولوژی روز دنیا نبوده و همیشه صنایع با این توجیه که تکنولوژی مان یا قدیمی است یا به دلیل وجود تحریم‌ها «های تک» نیست، خود را در قبال آلودگی آب، خاک و هوا تبرئه کرده‌اند. حالا حتی اگر باور کنیم که 6واحد پتروشیمی چابهار قرار است به صنایع «های تک» مجهز شود و به گفته مدیرکل دفتر سواحل سازمان محیط زیست هم در هر ثانیه به طور میانگین، دوبرابر آب شیرین شده پساب تولید شود یعنی در هر روز حدود یک میلیون و 210 مترمکعب پساب تولید خواهد شد، آن هم به جز پساب حاصل از فرایند‌های پتروشیمی! که همه اینها در دریا تخلیه خواهد شد و همین اندک باقیمانده تنوع زیستی دریایی را هم به نابودی خواهد کشاند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۷
پیمان صاحبی

ورود پساب های سرطانزا به رودخانه ها/خطر ماهی های آلوده

 عضو مجمع نمایندگان استان خوزستان در مجلس نسبت به ورود پساب های سمی حاصل از فعالیت صنایع پتروشیمی ماهشهر به رودخانه ها هشدار داد و گفت: این ترکیبات زمینه ساز ابتلا به انواع سرطان هاست.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خانه ملت، عباس پاپی زاده با هشدار نسبت به ورود ترکیبات و پساب های سمی حاصل از فعالیت صنایع پتروشیمی ماهشهر به سواحل و رودخانه، گفت: این ترکیبات خطرناک و سمی در بافت های آبزیان رسوخ کرده و دفع نمی شود از این رو فلزات سنگین با مصرف ماهی در بدن افراد تجمع کرده و به تدریج زمینه ابتلا به انواع سرطان ها را فراهم می کند.

نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی، با تاکید بر اینکه تامین سلامت مردم جزو وظایف اساسی مسئولان است بر لزوم توجه جدی وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو و حفاظت محیط زیست به موضوع ماهی های آلوده ناشی از صنایع پتروشیمی ماهشهر تاکید کرد و یادآور شد: مواد و ترکیبات سمی حاصل از فعالیت صنایع پتروشیمی ماهشهر مشکلات زیست محیطی بسیاری را رقم خواهد زد.

وی افزود: ضروری است سازمان محیط زیست با ورود به این موضوع از ورود پساب های صنایع شیمیایی به رودخانه ها جلوگیری و همچنین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان غذا و دارو سلامت آبزیان را مورد ارزیابی قرار دهند.

نماینده مردم دزفول در مجلس با بیان اینکه ورود پساب و مواد سمی حاصل از فعالیت صنایع پتروشیمی ماهشهر به رودخانه ها و دریا باید جدی گرفته شود، ادامه داد: این موضوع را از طریق دولت به دفعات پیگیری و به سازمان محیط زیست و غذا و دارو هم تذکر داده ایم اما متاسفانه مورد بی توجهی واقع شد و شاهد هیچ گونه اقدام عملی مناسب از سوی دولت نبوده ایم.

عضو مجمع نمایندگان استان خوزستان در مجلس، با انتقاد از اینکه فعال کردن مراکز تصفیه پساب از سوی صنایع پتروشیمی ماهشهر جدی گرفته نمی شود، گفت: بخشی از این صنایع خصوصی و بخشی دولتی هستند؛ هر چند وزارت نفت و بخش خصوصی در این باره باید پروتکل های زیست محیطی را اعمال کنند اما متاسفانه این پروتکل ها از سوی آنها نادیده گرفته می شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۳۶
پیمان صاحبی


بانک جهانی بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶ اجرای پروژه توسعه پروژه فاضلاب ناحیه روستایی نینگبو را حمایت کرد. این طرح برای ۴۵ هزار و ۵۰۰ خانوار روستایی در ۱۴۴ روستا تعریف شده بود. این طرح با هدف بهبود ذخیره آب، خدمات فاضلاب و جاده دسترسی برای ساکنین ۷۵ هزار نفری شهر چونا و حصول اطمینان از محیط پاک و زندگی بهتر روستانشینان ناحیه نینگبو در شرق چین طرح‌ریزی شده بود.

بانک جهانی بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶ اجرای پروژه توسعه پروژه فاضلاب ناحیه روستایی نینگبو را حمایت کرد. این طرح برای ۴۵ هزار و ۵۰۰ خانوار روستایی در ۱۴۴ روستا تعریف شده بود. این طرح با هدف بهبود ذخیره آب، خدمات فاضلاب و جاده دسترسی برای ساکنین ۷۵ هزار نفری شهر چونا و حصول اطمینان از محیط پاک و زندگی بهتر روستانشینان ناحیه نینگبو در شرق چین طرح‌ریزی شده بود.

در سال ۲۰۱۰، ۵۵ درصد از جمعیت چین در مناطق روستایی متمرکز بود. زندگی برای ساکنان روستایی به نسبت سال ۱۹۷۸ یعنی دوره اصلاحات اقتصادی چین، بهبود یافته است . با این حال، هنوز هم در بسیاری از شهرستان‌ها و مناطق روستایی، زیرساخت‌های مورد نیاز مانند جاده، تامین آب، خدمات فاضلاب وجود ندارد.

در سال ۲۰۰۵، دولت چین برنامه توسعه روستایی جدید را با هدف کاهش تفاوت‌های در حال رشد مناطق شهری و روستایی، شروع کرد. این برنامه هدف تعادل توسعه اجتماعی و اقتصادی، ترویج کشاورزی مدرن، افزایش سطح درآمد خانوار روستایی، بهبود زیرساخت‌های اساسی و افزایش سطح استانداردهای زندگی روستایی را دنبال می‌کند.

شهرستان نینگبو در سواحل جنوب شرقی چین قرار دارد و با وجود رشد سریع اقتصادی این ناحیه، روستاهای تابعه فاقد زیرساخت‌های لازم برای زندگی مناسب هستند. این روستاها عمدتا فاقد سیستم جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب هستند. وضعیت بد تخلیه فاضلاب در این روستاها و عدم وجود سیستم‌های تصفیه فاضلاب بر زیرساخت‌های منابع آب این ناحیه تاثیر گذاشته و باعث تهدید آلودگی منابع آب شرب نیز شده است.

پروژه بهبود کیفیت زندگی در طرح توسعه فاضلاب ناحیه روستایی نینگبو، یکی از بهترین شیوه‌های بین‌المللی و محلی در بهبود شرایط روستایی با بهره‌گیری از اجرای مناسب تکنولوژی و توسعه پایدار برای مدیریت فاضلاب روستایی است که با استفاده از روش‌های مشارکت مردمی پیگیری می‌شود. این مشارکت مردمی در توسعه پوشش بهداشت روستایی، تشویق تقسیم هزینه‌ها بین ذی‌نفعان، انتقال دارایی‌ها و مسئولیت تعمیر و نگهداری سیستم‌ها به جوامع روستایی تعریف شده است.

برای بخش فاضلاب روستایی، یک رویکرد مشارکتی به تصویب رسید. حداقل ۸۰ درصد از همه خانوارهای روستایی برای شرکت در برنامه فاضلاب روستایی به توافق رسیدند. روستاییان در انتخاب گزینه‌های فنی از بین مشاوران نیز شرکت داشتند. کمیته روستایی تا به حال همه مسئولیت‌های نگهداری و مالکیت سیستم‌های تصفیه فاضلاب را برعهده گرفته است.

بانک جهانی وام ۵۰ میلیون دلاری برای تکمیل سرمایه‌گذاری ۱۲۰ میلیون دلاری دولت در این پروژه در اختیار دولت چین قرار داده است. این پروژه در انتها با ۱۷۰ میلیون دلار هزینه انجام شده است.

ترجمه: شهره صدری خانلو

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۵
پیمان صاحبی


وزیر امور خارجه ضمن اعلام آمادگی ایران برای همکاری‌های مشترک در منطقه به منظور حفظ محیط زیست، فعالیت‌های رژیم صدام و گروه‌های افراطی نظیر داعش در منطقه را عاملی برای بروز بحران‌های زیست محیطی در خاورمیانه معرفی کرد.

محمد جواد ظریف در مراسم افتتاحیه شانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی محیط زیست که در محل دائمی نمایشگاه‌های تهران برگزار شد، با اشاره به سخنان رئیس برنامه محیط زیست ملل متحد (یونپ) بیان کرد: ما در شرایط ویژه بین‌المللی هستیم. این شرایط ویژه بیش از هر چیز نیاز به ادارک مشترک در زمینه چالش‌ها، منافع، خطرات و آینده مشترک تمام بشریت دارد. هیچ موضوعی به اندازه محیط زیست در این ادارک مشترک، نقش محوری نداشته است و در هیچ موضوعی به اندازه محیط زیست شاهد همکاری و همفکری جامعه بین‌المللی نبوده‌ایم.

وی افزود: به طور جدی امیدوارم که درک مشترکی که امروز در سطح بین المللی در مورد محیط زیست ایجاد شده و فهمیده‌ایم که در یک کشتی نشسته‌ایم یا همگان به ساحل، سلامت می‌رسیم یا در یک محیط آلوده غیر قابل حیات، زندگی را بدرود می‌گوییم، این درک و همکاری مشترک را در اقتصاد، فقرزدایی تا امنیت و تلاش جمعی برای مبارزه با تروریسم نیز شاهد باشیم. اینها موضوعاتی است که برای جامعه بین‌الملل اهمیت ویژه‌ای دارد.

وزیر امور خارجه که با همسرش به شانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی محیط زیست آمده بود، برپایی این نمایشگاه را نشان دهنده همکاری مشترک بین همه بخش‌های ذیربطی دانست که برای رسیدن به محیط زیست سالم‌تر تلاش می‌کنند.

وی ادامه داد: امروز به مشارکت بخش خصوصی و به ویژه شرکت‌های دانش بنیان از کشورهای مختلف برای نجات محیط زیست نیاز داریم. حضور این اقشار در نمایشگاه بین‌المللی محیط زیست نشان دهنده ضرورت مشارکت همگانی در زمینه توسعه پیشران است.

ظریف افزود: همه کشورها راه را برای همکاری در حوزه زیست محیطی و اقتصاد سبز هموار می‌کنند. نام این اجلاس اقتصاد سبز و اقتصاد مقاوتی نیست. برای رسیدن به توسعه پایدار بخش خصوصی در فراسوی مرزها بدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی در همکاری مشترک برای ساختن آینده‌ای سالم‌تر برای فرزندان خود که وارثان محیط زیست هستند و باید این میراث را به شکل قابل قبولی به آنها بدهیم، تلاش مشترک دارند واین مسئله درخور توجه است.

وی گفت: متاسفانه شاهد سیاست‌های غلطی در منطقه بوده‌ایم که امروز به شکل بحران گرد و غبار و کم آبی در کل منطقه درگیر آن هستیم. یکی از حوزه‌هایی که میتواند زمینه اعتماد سازی منطقه‌ای را فراهم کند و همه کشورهای منطقه بدون توجه به سیاست‌های خود به آن نیاز دارند، همکاری در حوزه محیط زیست است.

وزیر امور خارجه از همه همسایگان جمهوری اسلامی ایران دعوت کرد تا در یک برنامه مشترک برای مقابله با خطراتی که از گذشته توسط رژیم‌های ظالم به‌ویژه صدام و امروز گروه‌های افراطی نظیر داعش بر سر محیط زیست این منطقه آمده است، یک همکاری اطمینان بخش و ضروری برای آینده اجرا کنند.

وی اضافه کرد: جمهوری اسلامی ایران دست همکاری به سوی دیگر کشورها دراز می‌کند تا در اقدامی مشترک با خطراتی که نسل امروز و آینده را تهدید می‌کند، مقابله کنیم. این اقدام یک ضرورت محیط زیستی، امنیتی و سیاسی است که امیدوارم رهبران کشورها و همه رهبران منطقه بتوانند از این آزمون تاریخی سربلند بیرون بیایند. همانطور که شما فعالان محیط زیست همیشه سربلند بوده‌اید.

ظریف در بخش دیگری از سخنان خود معصومه ابتکار را بنیانگذار نمایشگاه محیط زیست در دوران ریاست جمهوری خاتمی اعلام کرد و افزود: در مرداد ۹۶ شاهد ششمین دوره جشنواره فیلم سبز خواهیم بود که بنیانگذار این برنامه نیز خانم ابتکار بوده است.

وی از جامعه مدنی و هنرمندان به دلیل نهادینه کردن مسئله محیط زیست در جامعه که خواست عمومی است، تشکر کرد. وزیر امور خارجه اظهار امیدواری کرد: راهی که با شور و علاقه آغاز شده، همچنان ادامه یابد.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۳
پیمان صاحبی


 

به گفته علی‌مراد اکبری، معاون آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی، نرخ متوسط فرسایش خاک در جهان پنج تا شش تن بر هکتار در سال است، این درحالی است که این رقم در ایران ۱۶,۷ تن بر هکتار است. فرسایش خاک ازجمله نگرانی‌های عمده ‌در حوزه کشاورزی و توسعه روستایی است. معنی اصلی لغت فرسایش عبارت از کاهش تدریجی مواد است. سطح زمین از زمان تشکیل تاکنون به‌طور دائم در حال تغییر بوده است و مواد آن فرسایش می‌یابند. در واقع فرسایش، کاهش ضخامت لایه سطحی خاک به وسیله باد است. فرسایش فرآیندی است که در آن ذرات خاک توسط عوامل فرساینده از بستر اصلی خود جدا شده و توسط یکی از عوامل انتقال‌دهنده به مکان دیگری حمل می‌شود. در این میان، مقدار کل بارندگی و شدت آن نیز از دیگر عوامل طبیعی فرسایش هستند، اما اوضاع فرسایش خاک در کشور ما چگونه است؟ ایران کشوری با وسعت یک میلیون و ۶۴۸ هزار کیلومترمربع، که ۱۱ درصد این وسعت تحت کشاورزی، ۵۰ درصد چراگاه‌های دائمی، ۹درصد جنگل‌ها و بیشه زارها و ۳۰ درصد را اراضی دیگر دربرگرفته است. از سوی دیگر، متوسط بارندگی در ایران ۲۴۰ میلیمتر است که کمتر از یک سوم متوسط بارندگی جهان است. طبق گزارش فائو یا سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد حدود ۳۶ درصد از کل زمین‌ها و ۶۰ درصد از خاک‌های کشاورزی در ایران در معرض فرسایش هستند. در این میان، عمده ترین دلیل فرسایش شدید خاک در ایران، از بین رفتن پوشش گیاهی است. این مسئله در مورد مراتع و بسیاری از اراضی جنگلی سواحل دریای خزر صادق است. می‌توان گفت تقریباً در همه مراتع، چرای بی‌رویه باعث فرسایش خاک شده به طوری که تراکم دام در آنها دو تا شش برابر ظرفیت چرای موجود است. در چنین وضعیتی عجیب نیست که از سوی مقام‌های مسئول در کشورمان بارها اعلام شده که فرسایش خاک در ایران چند برابر متوسط جهانی است، این اتفاق درحالی رخ داده است که خاک به عنوان یکی از مهم ترین عناصر کشاورزی، برای احیای مجدد به زمان طولانی نیاز دارد. معاون آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده است: در کشور بار سنگینی بر منابع آب و خاک و حتی ذخایر ژنتیکی وارد کرده ایم. نکته قابل تامل در جملات بعدی این مقام مسئول است که گفته از ۱۶۹ میلیون هکتار مساحت کشور ۵۱ میلیون هکتار قابل کشت است که به دلیل محدودیت منابع آب و دیگر مشکلات فقط ۱۸.۵ میلیون هکتار از آن در چرخه کشت قرار دارد.این مسایل بهانه گفت و گو با دکتر محمدحسن روزی طلب شد که در زیر از نظرتان می‌گذرد. او دارای دکترای خاک، عضو هیأت علمی و بازنشسته سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی است.


خاک جزء مهمی از منابع طبیعی است انسان وظیفه دارد آن را برای آیندگان حفظ کند. چالش‌های انسان امروز برای حفظ این پدیده گرانبها چه چالشی وجود دارد؟ به ویژه از این منظر که در ایران تنها دو میلیارد دلار در سال خسارت فرسایش خاک است؟

جمعیت جهان در سال ۲۰۱۶ به حدود ۷,۵ میلیارد نفر رسید که حدود ۷۵۰ میلیون نفر آن در گرسنگی کامل به سر می‌برند. جمعیت جهان در سال ۲۰۵۰ به حدود ۹ میلیارد نفر می‌رسد و تقاضا برای غذا، علوفه و مواد خام کشاورزی حدود ۷۰ درصد افزایش خواهد یافت. در سال ۱۳۹۵ جمعیت ایران به ۸۰ میلیون نفر رسیده است و موضوع تخریب محیط زیست و خاک، بحران آب، خشکسالی و تأمین امنیت غذایی جمعیت آینده کشور یکی از چالش‌های بزرگ کشور است. منابع خاک در ایران در معرض فرسایش، شوری، کاهش مواد آلی، تخریب شرایط فیزیکی و افزایش انواع آلودگی‌ها قرار دارند. تغییر کاربری اراضی کشاورزی نیز یکی از چالش‌های مهم کشور است و هر ساله هزاران هکتار از اراضی حاصلخیز کشور که برای نیاز نسل‌های آینده کشور ضروری است به مصارف غیر کشاورزی تبدیل می‌شود. "آدام اسمیت" پدر علم اقتصاد مدرن، درکتاب "ثروت و ملل" می‌نویسد: "منابع خاک، و این که مدیران و افراد جامعه چگونه با این منبع خدادادی رفتار کنند و مدیریت کنند، از عناصر و مؤلفه‌های مهم توسعه و بهبود سطح زندگی هر جامعه‌ای است."

همه دولت‌های پیشرفته جهان حفظ و بهره برداری اصولی خاک را در اولویت توسعه اقتصادی و اجتماعی خود قرار داده‌اند. در روی خاک فقیر، کشاورزان معمولا فقیر و کشاورزان دارای اراضی حاصلخیز معمولا دارای زندگی و درآمد خوبی هستند. در طول تاریخ نیز تمدن‌های بزرگی در جهان بوده‌اند که در اثر استفاده غیر اصولی و تخریب خاک‌های زراعی و حاصلخیز خود در فرایند شوری و فرسایش از بین رفته‌اند. آنان دیگر نتوانستد غذای مورد نیاز جمعیت خود را تأمین کنند و به تدریج رو به زوال گذاشتند نظیر تمدن بین النهرین در عراق که گزارش شده شوری خاک‌های زراعی به علت آبیاری بی رویه و فقدان زهکشی و بروز جنگ‌های مختلف، علت اساسی مهاجرت مردم و سقوط این تمدن برزگ حدود پنج‌هزار سال پیش بوده است.


خاک هم برای جامعه و انسان اهمیت دارد و هم برای پایداری طبیعت، یعنی با از بین بردن خاک هم طبیعت را از بین برده‌ایم و هم انسان و جامعه را. عمده ترین بهره‌هایی که خاک به انسان و جامعه و طبیعت می‌رساند کدام هستند؟

خاک به عنوان یک موهبت الهی نقش مهم و حیاتی در بقای انسان، گیاهان، حیوانات دارد و بدون خاک طبیعت به شکل موجود آن از بین می‌رود. برای همین است که از همان اول خاک در کنار آب، هوا و آتش مورد احترام ایرانیان باستان بوده است و در پاک نگه داشتن آن تلاش می‌کردند. اما خاک چه خدماتی به بشر می‌دهد؟ اغلب مردم به این پرسش مهم توجه نکرده باشند. با توجه به کمبود وقت خدمات خاک را در موارد زیر خلاصه می‌کنم:

- تولید محصولات مختلف و تأمین امنیت غذایی،

- تولید مواد اولیه پوشاک، چوب، و سایر نیازمندی‌های بشر،

- چرخه عناصرغذایی و تغییر و تبدیل و ذخیره مواد،

- تنظیم هوا و تعادل بخشی به ترکیب گازهای جو زمین،

- توزیع، تنظیم جریان، تصفیه، و ذخیره سازی آب در طبیعت، و حفاظت کمی و کیفی آن،

- حمایت و حفاظت از تنوع زیستی در زیست‌بوم‏ها،

- دفن پسماندها، تصفیه آلاینده ها، فاضلاب ها و ...،

- ذخیره کربن آتمسفر، کاهش گازهای گلخانه‌ای،

- ذخیره و نگهداری بذر گیاهان و ذخایر ژنتیکی ارزشمند،

- تأمین نیازهای روحی - روانی و زیبایی شناختی انسان،

- کاربردهای عمرانی، صنعتی، داروسازی، تولید انرژی، و...

لازم است بدانیم که مساحت خاک‌های قابل کشاورزی جهان بسیار محدود است و در حال حاضر فقط حدود ۱۰ درصد مساحت اراضی کره زمین به اراضی کشاورزی اختصاص دارد، ولی بیش از ۹۹ درصد غذا و سایر مایحتاج انسان‌ها امروزه از طریق منابع خاک تولید می‌شوند. روند مصرف گوشت و لبنیات در کشورهای در حال توسعه نظیر چین، هند، برزیل رو به افزایش است و استفاده از بیوماس گیاهی برای تولید انرژی و نیازهای صنعتی افزایش یافته که باعث فشار بیشتر به منابع خاک محدود جهان شده است.

از طرف دیگر وسعت اراضی کشاورزی در بسیاری ازنقاط جهان از جمله ایران به علت فرآیندهای تخریب خاک (فرسایش، شوری و...) و گسترش مناطق مسکونی، توسعه صنایع و سایر کاربری‌ها رو به کاهش است و اگر تا سال ۲۰۵۰ تغییر اساسی در افزایش بهره وری از منابع خاک موجود جهان به وجود نیاید، مساحتی معادل دو برابر کل اراضی کشاورزی کره زمین برای تولید مواد غذایی جمعیت جهان مورد نیاز است. وسعت اراضی کشور حدود ۱۶۵ میلیون هکتار است که فقط حدود ۱۸ میلیون هکتار در چرخه تولید محصولات کشاورزی قرار دارد و با توجه به محدودیت آب و شرایط خاک امکان توسعه اراضی کشاورزی در آینده وجود ندارد. به طوری که طبق آمار مرکز آمار ایران وسعت اراضی کشاورزی کشور (آبی، دیم و آیش) از حدود ۱۸,۵ میلیون هکتار در سال‌های دور در سال ۱۳۹۴ به حدود ۱۶.۵ کاهش پیدا کرده است. یعنی حدود دو میلیون هکتار در طول۵۰ سال گذشته از اراضی زراعی و باغی کشور در اثر تبدیل به مناطق مسکونی، صنعتی و غیره کاسته شده است. متاسفانه آمار بروز و دقیقی از تبدیل سالانه اراضی کشاورزی کشور به سایر کاربری‌ها موجود نیست. ولی مطالعه موردی در حوالی شش کلان شهر کشور توسط موسسه تحقیقات خاک و آب نشان می‌دهد که به طور متوسط هر سال حدود سه‌هزار هکتار از اراضی کاملاً مناسب کشاورزی به صورت غیر قابل برگشت از چرخه ی تولید خارج شده‌اند. این بررسی نشان می‌دهد که از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۸۰ حدود ۱۹۶۰۰۰ هکتار از حوالی ۶ کلان شهر تهران، کرج، تبریز، اهواز، شیراز و مشهد به علت تبدیل و تغییر کاربری از چرخه کشاورزی خارج شده‌اند. میانگین این تغییر کاربری اراضی در اطراف این ۶ کلان شهر در طی این دوره (۴۶ سال) بالغ بر ۴۲۶۲ هکتار در سال بوده است. بدیهی است این میزان در سال‌های اخیر افزایش قابل توجه و چشم گیری داشته است و ارقام آن بسیار نگران‌کننده است.

طبق مطالعات، بیش از ۵۰ درصد خاک‌های کشور دچار کمبود یک یا چند عنصر غذایی و بیش از ۸۰ درصد خاک‌های کشور دارای ماده آلی کمی هستند که باعث کاهش حاصلخیزی آنان می‌شود.


جنگل‌تراشی در فرسایش خاک چه مقدار مؤثر بوده است و آیا در این رابطه آماری داریم؟

دراین رابطه متاسفانه آمار به روزی وجود ندارد. ولی نابودی مراتع و از بین بردن جنگل‌ها اثر بسیار مخربی بر روی خاک دارد. اگر جنگل‌های کم نظیر شمال کشور را از دست بدهیم، به علت شرایط خاص اقلیمی و کوهستانی بودن مناطق شمال کشور، تخریب و فرسایش خاک بسیار زیاد خواهد بود به طوری که در بسیاری از بخش‌های شمال کشور سیلاب‌های عظیمی در فصول مختلف سال ایجاد خواهد شد، شهرهای بزرگ و کوچک در معرض تهدید و تخریت قرار خواهند گرفت، مسایل زیاد زیست محیطی بسیاری به وجود خواهد آمد و امکان زیست و حیات بسیار مشکل خواهد شد. مدیریت و بهره برداری پایدار خاک در شمال کشور برای ما بسیار حایز اهمیت است، به عنوان مثال مصرف زیاد کودهای شیمیایی به ویژه کودهای نیتروژنه به علت بارندگی زیاد منطقه و نزدیک بودن سفره آب‌های زیرزمینی، مشکلات زیادی در ارتباط با آلودگی آب و سلامت انسان ایجاد خواهد کرد. به همین خاطر مسئله مدیریت خاک در شمال کشور چه از نظر حفظ جنگل‌ها و چه از نظر تولید محصولات زراعی و باغی بسیار مهم است و باید در اولویت برنامه‌های دولت و استان قرار گیرد.

در منطقه زاگرس که جنگل‌ها بسیار پراکنده هستند، از بین بردن این جنگل‌ها مهم و حیاتی نیز باعث فرسایش شدید خاک می‌شود. اشاره‌ای هم به موضوع ریزگردها کنم. ریزگردها و آلودگی هوا هم اکنون در ۱۴ استان کشور زندگی مردم را مختل کرده است. ظهور این ریزگردها عمدتاً به علت از بین رفتن پوشش گیاهی، خشکسالی‌های اخیر، سدسازی‌های بی رویه در کشورهای همسایه نظیر ترکیه و همچنین بروز جنگ‌های منطقه‌ای و بی ثباتی در بعضی کشورها به وجود آمده است که متاسفانه منابع خاک را تخریب کرده و باعت خشک شدن تالاب‌ها و گسترش پدیده بیابان زایی شده و این ریزگردها را ایجاد کرده است. حل مسئله ریزگردها بلندمدت است و نیاز به همکاری‌های منطقه‌ای دارد که باید به آن بپردازیم.


محورهای اساسی افزایش تولیدات کشاورزی در قبل و بعد از انقلاب کدام‌ها هستند؟

به‌طور کلی محورهای اساسی برای افزایش تولیدات زراعی و باغی قبل و پس از پیروزی انقلات بر اساس فعالیت‌های زیر بوده است:

- کشت ارقام اصلاح شده محصولات زراعی و باغی

- مکانیزاسیون کشاورزی

- مصرف کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌ها، و مصرف کودهای نیتروژنه

- توسعه اراضی آبی از طریق حفرچاه، احداث سدهای بزرگ و توسعه شبکه‌های آبیاری.

تجارب به‌دست‌آمده ازانقلاب سبز در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۵ و بعد ازآن در کشورهای در حال توسعه نشان می‌دهد که تاکید انتزاعی بر مکانیزاسیون کشاورزی، گسترش اراضی آبیاری، کشت ارقام پر محصول گیاهی، مصرف کودهای شیمیایی و سایر اقدامات بدون توجه مدیریت صحیح خاک و دیگر منابع طبیعی موجب افزایش مطلوب بهره وری در کشاورزی در بلند مدت نشده و حتی باعث تخریب شرایط محیط زیست شده است. طبق آمار وزارت جهاد کشاورزی کل تولید گندم آبی و عملکرد آن در ایران در سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۵ بشرح زیر بوده است:

سال زراعی

مساحت زیر کشت گندم آبی و دیم

(میلیون هکتار)

کل تولید

(میلیون تن)

عملکرد گندم آبی

(تن در هکتار)

۷۶-۷۷

۶,۱

۱۱,۹

۳,۴۲

۷۷-۷۸

۴,۷

۸,۶

۳,۱۹

۷۸-۷۹

۵,۱

۸,۱

۲,۷۸

۷۹-۸۰

۵,۵

۹,۴

۳,۰۵

۸۰-۸۱

۶,۲

۱۲,۴

۳,۵۸

۸۱-۸۲

۶,۴

۱۳,۴

۳,۶۲

۸۲-۸۳

۶,۶

۱۴,۵

۳,۸۲

۸۳-۸۴

۶,۹

۱۴,۳

۳,۷۸

۸۴-۸۵

۶,۸

۱۴,۶

۳,۷۴

۸۵-۸۶

۷

۱۵,۸

۳,۸۰

۸۶-۸۷

۵,۳

۷,۰

۲,۳۹

۸۷-۸۸

۶,۶

۱۲,۱

۳,۳۱

۸۸-۸۹

۶,۴۹

۱۲,۱

۳,۳۱

۸۹-۹۰

۶,۳۱

۸,۷

۲,۵۰

۹۰-۹۱

۶,۳۹

۸,۸

۲,۵۳

۹۱-۹۲

۶,۴

۹,۳

۲,۶۷

۹۲- ۹۳

۶,۰۶

۱۰,۶

۳,۱۴

۹۳ - ۹۴

۶,۲۱

۱۱,۵

۳,۴۱

همان‌طوری که ملاحظه می‌کنید در سال‌های ۱۳۷۷ الی ۱۳۹۲ با کاهش متوسط عملکرد گندم آبی در کشور مواجه بوده ایم. مقایسه متوسط عملکرد گندم آبی کشور طی سال‌های ۱۳۷۷ الی ۱۳۹۲ نشان می‌دهد که عملکرد گندم آبی در ۱۵ سال گذشته کاهش یافته و از متوسط ۳,۲ تن در هکتار برای ۵ سال اول (۱۳۷۷ الی ۱۳۸۲) و ۳.۷۵ تن در هکتار ۵ سال دوم (۱۳۸۲ الی ۱۳۸۶) به متوسط ۲.۷۷ تن در هکتار برای ۵ سال ۱۳۸۸ الی ۱۳۹۲ کاهش یافته است . ولی در دو سال ۹۳ الی ۹۴ عملکرد گندم آبی رو به افزایش بوده است و متوسط عملکرد گندم در این دو سال به ۳.۲۸ تن در هکتار رسیده است که هنوز به متوسط ۳.۷۵ تن سال‌های (۱۳۸۲ الی ۱۳۸۶) نرسیده است. خوشبختانه در سال جاری ۱۳۹۵ عملکرد گندم آبی افزایش خوبی داشته است ولی ضرورت دارد این افزایش عملکرد در یک دوره بلند مدت (۵ سال یا بیشتر) با توجه به شرایط مختلف اقلیمی رصد و ارزیابی شود.

متوسط عملکرد و یا بهره وری تولید گندم آبی به عوامل مختلف نظیر مدیریت آب، میزان مصرف کودهای شیمیایی و آلی، مبارزه با آفات و علف‌های هرز، میزان استفاده از بذور اصلاح شده، روش کشت و کار و غیره بستگی دارد. کاهش تدریجی کیفیت خاک‌های زراعی کشور، به ویژه کاهش میزان مواد آلی، نقش اساسی و محدود کننده‌ای در عملکرد گندم و سایر محصولات زراعی و باغی دارد.

مطالعه موسسه تحقیقات خاک و آب نشان می‌دهد که میزان کربن آلی خاک در ۲۰۲ مزرعه واقع در ۱۸ شهرستان استان رضوی ارتباط بسیار زیادی با عملکرد گندم آبی در این مزارع داشته است. در خاک‌هایی که میزان کربن آلی آن‌ها حدود ۱,۳ درصد (حدود ۲.۳ درصد ماده آلی) است، عملکرد گندم به متوسط حدود شش تن دانه در هکتار ولی در خاک‌هایی که کربن آلی آن‌ها در حدود ۰.۵ درصد (حدود ۰.۸ در صد ماده آلی) است، میزان متوسط تولید گندم آبی حدود ۳ تا ۴ تن دانه در هکتار بوده است. نتیجه این مطالعه با متوسط عملکرد گندم آبی کشور با توجه به پایین بودن مواد آلی در خاک‌ها (۰.۵ تا ۰.۸ در صد) هماهنگی کامل دارد. در واقع رمز موفقیت افزایش تولید محصولات کشاورزی به کیفیت خاک بستگی دارد و امکان جایگزینی آن بسیار گران و در یسیاری موارد مقدور نیست.


استفاده ناصحیح و یا صحیح از خاک چه تأثیری بر آب و هوای جهانی دارد؟

خاک به عنوان منبع بزرگی برای آزادسازی (Source) و یا جذب و تثبیت (Sink) گاز اکسید کربن نقش بسیار بارزی روی تغییر آب و هوا در جهان دارد. میزان کربن موجود در خاک دو برابر میزان آن درکل اتمسفر کره زمین است. دو گاز متان و اکسید نیتروژن (Nitrous Oxide ) که از شالیزارها، اراضی ماندابی و یا خاک‌های مناطق سرد قطبی (Permafrost ) متصاعد می‌شوند از عوامل مهم در تغییر آب و هوا در سطح جهان به شمار می‌روند. کاهش سطح جنگل‌های جهان و پوشش گیاهی خاک باعث کاهش ترسیب کربن (Carbon Sequestration) در خاک می‌شود و روند گرم شده کره زمین را تسریع خواهد کرد.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد پنج دسامبر را روز جهانی خاک و سال ۲۰۱۵ را سال خاک نامگذاری کرده و از همه دولت‌ها و مردم جهان خواسته در مورد حفظ، مدیریت و بهره برداری پایدار از منابع خاک کوشا باشند. دهه ۲۰۱۶ - ۲۰۲۵ نیز دهه خاک نام گذاری شده است. متاسفانه هنوز اقدام عملی و موثری علی رغم توصیه سازمان ملل متحد و سازمان‌های داخلی برای حفاظت و مدیریت خاک‌های کشور به عمل نیامده است و روند شوم تخریب خاک به شدت ادامه دارد.


در کشور ما برای حفاظت از خاک به عنوان یکی از منابع مهم طبیعی چه کارهایی شده است؟ شما به عنوان یکی از محققین و تئوریسین‌های مهم در زمینه خاک و محافظت از آن چه پیشنهاد و راه کاری دارید؟

به منظور حفظ محیط زیست، چرخه طبیعی و کیفیت منابع آب، تأمین امنیت غذایی و سلامت جامعه و نیاز نسل‌های آینده کشور، باید حفظ و بهره برداری صحیح منابع خاک در اولویت برنامه ریزی قرار گیرد. نکات اساسی و راهبردهای کلان از نظر من برای مدیریت خاک در ایران که باید مورد توجه مجلس شورای اسلامی و دولت قرار گیرد به شرح زیر است:

۱- تدوین و اجرای یک سیاست ملی و تصویب قانون جامع برای حفاظت، بهره برداری پایدار و مدیریت منابع خاک کشور.

۲- افزایش آگاهی و درک مدیران و برنامه ریزان کشور به نقش مهم خاک در افزیش تولید محصولات کشاورزی، سلامت غذا، افزایش بهره وری آب و حفظ محیط زیست.

۳- مدیریت صحیح خاک و سایر منابع طبیعی از جمله آب باید در راس برنامه‌های دولت و وزراتخانه‌های ذی ربط قرارگیرد و ضرورت دارد کیفیت و وضعیت منابع خاک‌های کشور به طور مستمر و دوره‌ای پایش و ارزیابی شود.

۴- تصویب قوانین لازم برای جلوگیری از تبدیل و یا تخریب اراضی کشاورزی کشور بسیار مهم است و نباید روند موجود ادامه یابد.

۵- بازنگری اساسی در تربیت نیروی انسانی رشته‌های خاک، آب، منابع طبیعی و محیط زیست در دانشگاه‌های کشور برای تربیت نیروی متخصص با نگرش و دیدگاه جامع و تلفیقی در مورد آب، خاک، محیط زیست و سایر منابع طبیعی بسیار مهم و ضروری است .در این مورد لازم است پیوند و انسجام نهادینه‌ای بین دانشگاه‌ها و موسسات پژوهشی در سطح ملی و استانی بوجود آید و تعداد فارغ التحصیلان در سطوح مختلف تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) متناسب با نیاز کشور باشد.

۶- بازنگری و ایجاد یک نظام اجرایی ترویجی پویا و توانمند در سطح ملی و استانی برای انتقال دانش و فناوری‌های مناسب و جدید به کشاورزان و کلیه بهره برداران خاک.

۷- ضرورت مشارکت کشاورزان و سایر ذی نفعان و نهادهای مدنی و غیر دولتی در اولویت گذاری و برنامه ریزی در امور اجرایی، پژوهشی و ترویجی مرتبط به خاک./

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۲
پیمان صاحبی


 

«رابطه رشد اقتصاد با مصرف آب باید قطع شود» این وجه مشترک هر سه نفری بود که در میزگرد تخصصی «آب و اقتصاد» پایگاه خبری اتاق ایران نظرات خود را ارائه کردند. محمد مسعود تجریشی مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه نخستین کسی بود که در این میزگرد در زمینه قطع ارتباط مصرف آب با رشد اقتصادی کشورها به صورت جدی هشدار داد؛ او در ابتدای صحبت‌های خود تأکید کرد که هرچند در گذشته‌های دور میزان مصرف آب کشورها همراه با رشد اقتصادی آن‌ها افزایش پیدا می‌کرده، اما رفته‌رفته این کشورها به نوعی بلوغ دست یافته و موفق شده‌اند مسئله رشد اقتصادی خود را از مصرف آب جدا کنند و بدون افزایش مصرف آب و حتی با کاهش میزان مصرف آب به رشد اقتصادی بالاتری دست پیدا کنند. این در حالی است که در ایران این رابطه هنوز قطع نشده و رشد اقتصادی شبیه به یک تهدید برای آب به شمار می‌آید. محمدحسین شریعتمدار رئیس مرکز مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران معتقد است ریشه بحران آب در ایران این است که اقدامات به دقیقه نود موکول می‌شود. عباس کشاورز معاون امور زراعت وزارت جهاد کشاورزی نیز در صحبت‌های خود به راهکارهای عملی برای دست یافتن به حداکثر رشد اقتصادی و در عین حال به حداقل رساندن میزان مصرف آب اشاره کرد.

 نسیم بنایی

*برای نیمه دوم دهه ۹۰ برنامه‌ریزی‌هایی برای رشد اقتصادی صورت گرفته‌است؛ این برنامه‌ریزی رشد حداقل بالای ۵درصد را در نظر گرفته‌است. اگر رشد ۸درصدی آرمانی باشد اما رشد ۵درصدی رشدی است که هم دولت و هم جهان به دنبال آن هستند. پیش‌بینی‌ها نیز با توجه به برداشته شدن تحریم‌ها نشان می‌دهد که ایران می‌تواند به رشد بالای ۵درصد در ادامه سال ۱۳۹۵ دست پیدا کند. اما رشد اقتصادی منابع آبی را مانند دیگر منابع انرژی طلب می‌کند. اما از طرفی ایران با بحران کمبود منابع آبی نیز مواجه است. اکنون پیوند این دو موضوع چگونه برقرار می‌شود؟ آیا مدیریت منابع آبی را به گونه‌ای انجام داده‌ایم که بتوانیم به این رشد اقتصادی هم دست پیدا کنیم؟ برای مثال بخش کشاورزی به عنوان یکی از بخش‌های پرمصرف آب، پایه رشد اقتصادی است. یکی از ستون‌های رشد اقتصادی همین کشاورزی است. حالا چالش‌های رسیدن به رشد اقتصادی پایدار با توجه به بحران‌های موجود چیست؟ برنامه‌ریزی‌ها باید به چه سمتی برود؟ آیا باید برنامه‌ریزی بر اساس سهم بخش‌ها صورت بگیرد یا بر اساس اشتغال؟ این برنامه‌ریزی‌ها از کدام سمت باید صورت بگیرد؟

تجریشی: این پرسش ها را می‌توانیم از حالت پرسشی به حکم تبدیل کنیم. یعنی ما اگر می‌خواهیم رشد اقتصادی خوبی داشته باشیم، باید آب را به خوبی مدیریت کنیم. باید بتوانیم بخش‌های اقتصادی را شناسایی کنیم که بیش ترین اثر را در ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی دارند. کمبود آب یعنی برداشت‌ها، منابع و مصارف نتوانند در کنار یکدیگر به تعادل برسند به این ترتیب به منابع فشار وارد می‌آید؛ اگر نتوانیم این مدیریت را انجام بدهیم رشد اقتصادی با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد. ابتدا باید نگاهی به وضعیت دنیا داشته باشیم. بر اساس آمار یونسکو حدود ۴۲ درصد از نیروی کار جهانی یعنی حدود یک میلیارد و ۴۰۰میلیون نفر برای انجام شغل خود به وابستگی شدیدی به آب دارند. مثلاً شیلات، استخراج معادن، اکوتوریسم و... همگی مشاغلی هستند که به آب نیاز دارند. ۳۶درصد از دیگر شغل‌ها یعنی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر از نیروی فعال هم به نحوی مرتبط با آب هستند. به این ترتیب در مجموع ۷۸درصد از مشاغل در جهان وابسته به آب هستند. به این ترتیب آب به واسطه سهمی که در اقتصاد جهانی دارد، مقوله‌ای بسیار مهم است.

اگر نگاهی به کشاورزی بیندازیم به راحتی می‌فهمیم که کمبود آب روی کیفیت این بخش تأثیر زیادی می‌گذارد. تولید محصولات کشاورزی پایدار و درآمد پایدار نیازمند اتصال کشاورزان به یک شبکه ایمنی است. کشورهای کم‌درآمد مانند ایران در این زمینه بسیار آسیب‌پذیرتر هستند. به این ترتیب آب در این بخش بسیار اثر دارد. بسیاری از کشاورزانی که در این بخش از صنعت قرار می‌گیرند، اگر درآمد و بنیه اقتصادی قوی نداشته باشند و تنها برای خودشان تولید کنند، قطعاً تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

 

اقتصادهای در حال توسعه به انرژی نیاز دارند؛ از جمله ایران این نیازمندی را دارد. در دنیا حدود ۱۵درصد از آب مصرفی در تولید انرژی به کار می‌رود که اشتغال مستقیم نیز ایجاد می‌کند. می‌توانیم بگوییم تولید انرژی به صورت مستقیم و غیر مستقیم منجر به اشتغال می‌شود؛ این مسئله حتی در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر نیز قابل مشاهده است. در بخش صنعت، تقریباً در دنیا مقام پنجم را به لحاظ به کارگیری نیروهای انسانی دارد که این رتبه در ایران هم تقریباً مشابه است. تولیدات صنعتی در دنیا به طور معمول ۴۰درصد از منابع آبی را مصرف می‌کنند اما پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد تا سال ۲۰۵۰ این مسئله تا ۴۰۰درصد افزایش پیدا می‌کند. به این ترتیب صنعت یکی از بخش‌هایی است که نیاز به آب خود را گسترش می‌دهد. پس باید در آینده در زمینه بهره‌وری استفاده از آب در صنعت بیشتر کار انجام شود.

در ایران بازیافت آب می‌تواند یکی از راه‌های برون‌رفت از بحران در زمینه استفاده آب در صنعت باشد. به علاوه این مسئله می‌تواند به ایجاد اشتغال نیز کمک کند. به هر حال حرکت در ایران و در جهان به سمت مصرف بیشتر آب در صنعت است اما در عین‌حال پیشرفت تکنولوژی به گونه‌ای بوده که می‌تواند این میزان مصرف را تا حدودی تعدیل کند. در سال ۱۹۸۰ در کشورهای در حال رشد مصرف آب تقریباً در هر سال ۱درصد افزایش یافته‌است. در کشورهای توسعه‌یافته این میزان تقریباً ثابت بوده و حتی کاهش یافته‌است. مثلاً استرالیا در فاصله ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ حدود ۴۰درصد از مصرف آب خود را کاهش داده‌است. این در حالی است که تولید ناخالص داخلی این کشور در همین فاصله حدود ۳۰درصد افزایش پیدا کرده‌است. در دنیا مثلاً امریکا در عرض ۳۰سال مصرف آب خود را کاهش داده‌است این در حالی است که اقتصاد این کشور در همین فاصله ۳برابر شده‌است.

به این ترتیب در پاسخ به این پرسش که آیا رابطه‌ای بین مصرف آب و رشد اقتصادی وجود دارد، باید بگوییم در گذشته این ارتباط وجود داشته‌است. مثلاً ۴۰ سال پیش تا قبل از دهه ۷۰میلادی که تنش‌های آبی نمایان شده این ارتباط وجود داشته‌است. اما از دهه ۷۰میلادی این ارتباط قطع شده و همراه با رشد اقتصادی کشورهای توسعه‌یافته، مصرف آب آن‌ها کاهش یافته‌است. پس اگر ما بخواهیم در آینده به رشد اقتصادی ۵ درصد برسیم، هم ممکن است با تنش‌های جدی مواجه شویم چرا که با توجه به رقابت‌های موجود تنش‌ها افزایش پیدا می‌کند. اما اگر آن را مدیریت کنیم، می‌توانیم به رشد اقتصادی قابل توجه و همچنین کاهش مصارف آب دست پیدا کنیم. ایران، قزاقستان و مصر جزو کشورهایی هستند که تولید ناخالص داخلی آن‌ها طبق مطالعات بانک جهانی همراه با افزایش مصرف آب بوده‌است. پس قاعدتاً باید این ارتباط را قطع کنیم. به قول اقتصاددان‌ها باید بتوانیم این‌ها را «دی‌کاپل» کنیم.

اقداماتی وجود دارد که می‌توانیم برای این قطع ارتباط انجام دهیم. یکی از این موارد خلاقیت و نوآوری و به کارگیری فناوری‌هاست. مورد دوم تأمین منابع مالی و مشارکت مردم در سرمایه‌گذاری پروژه‌های عمرانی است. به لحاظ حاکمیت نیز سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها باید به صورتی باشد که نگاهی جامع و مدیریتی جامع و یکپارچه داشته باشیم. توجه خاص به توسعه پایدار و محیط‌زیست نیز از دیگر موارد است. موارد موفقی که توانسته‌اند به رشد اقتصادی پایداری دست پیدا کنند و مصرف آب خود را کاهش بدهند و اشتغال را افزایش بدهند همه از این راهکارها استفاده کرده‌اند.

یکی از مسائلی که باید به آن توجه کرد این است که فشار موجود بر منابع طبیعی در آینده افزایش پیدا می‌کند. جمع‌بندی کل مطالعاتی که در کشور انجام شده این طور نشان می‌دهد که دما حدود ۲درجه افزایش پیدا می‌کند. این افزایش دما روی نیروگاه‌ها، دام، کشاورزی و مصرف آب در بخش‌های مختلف اقتصادی تأثیر قابل توجهی خواهد داشت. هم‌زمان با این موارد، توزیع و تناوب بارندگی‌ها نیز تغییر خواهد کرد. در آینده با بارش‌هایی با شدت بسیار بالاتر روبه‌رو خواهیم شد و تناوب خشکسالی‌ها نیز بیشتر می‌شود. به این ترتیب اگر آمادگی لازم را نداشته باشیم بخش اقتصادی کشور به واسطه زیرساخت‌ها، کشاورزی و شهرنشینی دچار خلل خواهد شد. آخرین یافته‌ها نشان می‌دهد که تنوع بارش برای کشت دیم در ایران به سمتی خواهد بود که این کشت را از دست خواهیم داد و این مسئله خودش باعث می‌شود فشار ما بر منابع آبی بیشتر شود. به این ترتیب در آینده باید ارز بیشتری هم داشته باشیم که بتوانیم گندم را وارد کنیم.

مطالعات دانشگاه اسنتفورد در مورد ایران نشان می‌دهد این کشور تا سال ۲۱۰۰ حدود ۵۸درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست خواهد داد. این عدد در کشورهای منطقه در همین محدوده است و تنها ترکیه با عدد کمتری روبه‌رو است؛ برای مثال عربستان سعودی ۹۶درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست می‌دهد. یمن ۸۸درصد، عراق ۸۳درصد و مصر ۸۴درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست خواهد داد. به این ترتیب آن چیزی که مطالعات نشان می‌دهد این است که اقتصاد منطقه و اقتصاد دنیا در آینده با چالش‌های جدی مواجه خواهد شد. دیگر مطالعات نشان می‌دهد که تا سال ۲۰۵۰ حدود ۴۵درصد از تولید ناخالص داخلی جهان به واسطه تنش آبی از دست خواهد رفت. پس این چالش تنها با به کارگیری تدبیر می‌توان با این چالش‌ها مواجه شود.

*پس این طور که پیداست ۴۰سال پیش مسئله ارتباط بین مصرف آب و رشد اقتصادی حل شده، اما ایران همچنان با آن درگیر است یعنی ما توسعه‌های لازم در حوزه مدیریت منابع آبی را نداشته‌ایم. یکی از این بخش‌ها قاعدتاً بخش کشاورزی است. نظر شما چیست؟

شریعتمدار: به اعتقاد من مشکلی که ما داریم و باید به آن توجه کنیم این است که باید به عقب بازگردیم و ببینیم از چه زمانی سنگ بنای بحران آب در کشور گذاشته شد. نگاهی به گذشته نشان می‌دهد این مسئله به دهه ۴۰ باز می‌گردد. در آن زمان اقداماتی که در زمینه اصلاحات ارزی انجام گرفت به گونه‌ای بود که نتیجه همین بحران می‌شد. اما راهکار داشت؛ مشکلی که ما در کشور داریم این است که به صورت جدی به حل مشکلات خود نمی‌پردازیم. به این ترتیب همیشه انباشت مشکلات داریم. برای مثال اقداماتی که در زمینه اصلاحات ارزی صورت گرفت، فلسفه‌ای مشخص داشت اما به تبعات آن رسیدگی نشد؛ زمین‌ها تکه‌تکه شد و مدیریت قبلی به هم خورد در حالی‌که چیز جدیدی جای آن را نگرفت. ما در اوایل دهه ۴۰ کمتر از ۵۰هزار چاه آب داشتیم، مثلا حدود ۴۲هزار مورد بود. بحرانی به نام بحران آب هم نداشتیم تنها بحران خشکسالی بود که هر از چند سال رخ می‌داد؛ از آنجا که منابع پایه تغییر نمی‌کرد، زندگی با ثباتی در کشور داشتیم اما رفته‌رفته مسئله توسعه و رشد اقتصادی در کشور ایجاد شد. بنیان این مسئله نیز بر استفاده وسیع از منابع انرژی و آب استوار شد؛ اما این استفاده بهینه نبود. در آن زمان هم خیلی از افراد روی جلوگیری از ادامه این روند تأکید می‌کردند اما شاید ضرورتی برای آن دیده نمی‌شد یا کارد به استخوان نرسیده بود به این ترتیب این پیش رفت تا بحران آب شکل گرفت.

تقریباً از دهه ۶۰ معلوم شد که کشور با مشکل آب روبه‌رو می‌َشود. در همان دهه ۳سال خشکسالی رخ داد. بسیاری از افراد می‌گفتند خشکسالی با بحران آب فرق دارد. به دهه ۷۰ رسیدیم ۵سال بحران خشکسالی که بالاترین بحران بود به وجود آمد. بحران آب تشدید شد، خشکسالی تشدید شد تا به دهه ۸۰ رسیدیم و سیر مشکلات آب بیشتر شد و از منابع آب زیرزمینی بیشتر استفاده کردیم. منابع آب سطحی نیز با احداث سدهایی که حتی ضرورت فنی هم نداشت مورد استفاده مضاعف قرار گرفت. این بحران روی هم جمع شد و تا دهه ۸۰ کسی نمی‌گفت کشور با بحران آب به صورت جدی مواجه است. مجلس نمی‌گفت ایران با بحران آب روبه‌رو است و به چاه‌های غیرمجاز مجوز و پروانه می‌داد. دولت هم مشکل را اعلام نمی‌کرد و طرح فدک را ارائه می‌داد که اگر اجرایی می‌شد آب و خاک کشور را به باد می‌داد. خوشبختانه با تمهیداتی که صورت گرفت، جلوی این طرح گرفته شد. شرایط به همین شکل پیش رفت تا به دهه ۹۰ رسیدیم، دهه‌ای که دیگر نمی‌شد بحران آب را در آن انکار کرد. تالاب‌ها همه تقریباً خشک شد و همه فهمیدند که دیگر نمی‌توان بحران آب را مکتوم گذاشت.

 

در حال حاضر مسئله ریزگردها ایجاد شده‌است. زمانی‌که سنگ بنای ریزگردها ایجاد شد تعدادی بودند که می‌گفتند کارهای ترکیه در شمال کشور می‌تواند منجر به بروز بحران ریزگردها بشود. برخی حتی از دهه ۵۰ هشدار می‌دادند. اما اکنون این اتفاق افتاده‌است. همیشه در طور تاریخ بحران آب و اشتغال دو بال فلاکت بوده‌اند. در منطقه سوریه و عراق بحران آب به وجود آمد و خشکسالی شد؛ خیلی از افراد در اواخر دهه ۸۰ مقالاتی نوشتند و پیش‌بینی کردند که این وقایع ریشه‌دار خواهد شد. آدمی که بیکار می‌َشود مثلاً به این دلیل که دیگر نمی‌تواند در زمین خود به دلیل کم‌آبی کشت کند، فقیر می‌شود؛ آدم فقیر در نهایت سر به شورش می‌زند.

مشکل اساسی ما این است که برای حل بحران به موقع اقدام نمی‌کنیم. همیشه می‌گذاریم برای دقیقه آخر تا مجبور شویم برای حل آن هجوم بیاوریم. به نظر من اگر همان موقع که شمار حلقه‌های چاه را داشتیم، بحران‌زا شدنِ آن را پیش‌بینی می‌کردیم، کار به اینجا نمی‌رسید. من در حوالی دریاچه پریشان زندگی می‌کردم، این دریاچه هر چند سال یک بار خشک می‌شد. مثلاً هر از ۷ یا ۸ سال کم‌آب می‌شد اما دوباره پرآب می‌شد. اکنون حدود ۱۰سال است که این دریاچه کاملاً خشک شده‌است. در آن زمان کسی نمی‌دانست چاه چه چیزی است. در اطراف آن چاه نبود. در آن زمان سازمان آب تهران بر مسائل آب کشور حاکم بود. این سازمان مجوز نصب یک تلمبه روی این دریاچه داده بود و دیگر کسی اجازه نداشت اطراف آن چاه بزند. این تلمبه نیز برداشت مشخصی داشت. اما اکنون آنقدر چاه اطراف آن زده‌اند که دیگر نمی‌شود دریاچه را به روش‌های عادی احیا کرد. اولین کسی که مسئله ریزگردها را گفت آقای جلال‌پور بود که در مصاحبه‌ای مطرح کرد. در ابتدا اوایل سال ۹۰ یا ۹۱ بود که ما این بحران را در زمینه دیپلماسی ترکیه مطرح کردیم و به وزارت نیرو گفتیم اما گفتند وزارت امور خارجه اصرار دارد این مسئله مطرح نشود. اما اقدام باید به موقع انجام شود. به علاوه باید با همان نیروی لازم به سراغ مشکل برویم.

بهره‌وری آب در کشاورزی را در نظر بگیرید؛ حدود ۸۰درصد از آب در کشاورزی مصرف می‌شود. حدود ۸۰میلیون تن محصول از زمین‌ها برداشت می‌کنیم. کشور مصر با نصف همین آب، همین میزان محصول به دست می‌آورد. این کشور کنار دست ماست. البته کسانی که در بخش کشاورزی بودند اقدام کوچکی کردند؛ بهره‌وری آب در کشاورزی در سال ۹۴ نسبت به سال ۹۳ حدود ۹,۳درصد افزایش یافته‌ است. به این ترتیب در ۴ میلیارد مترمکعب آب صرفه‌جویی شده‌است. پس برخی از کارها امکان‌پذیر است. اگر همین روند ادامه پیدا کند، حتی میزان آن ۵درصد باشد تا پایان برنامه ششم توسعه بهره‌وری در این زمینه ۲۵ درصد خواهد شد. همین مسئله ساده می‌تواند تا حدود زیادی بحران آب را برطرف کند. اما نباید این را لنگ کرد. برای مثال همین امسال طرحی داده‌اند که با آبیاری قطره‌ای، مصرف آب می‌تواند در مقیاس ۱۴هزار هکتار تا ۵۰درصد کاهش پیدا کند.

من به کلام رهبری در زمینه اقدام و عمل خیلی اعتقاد دارم. در رابطه با کسانی که این کار را انجام نمی‌دهند نیز نباید اغماض کرد. الان در کالیفرنیا ۵سال است که بحران کم‌آبی وجود دارد. وقتی این بحران در این منطقه ایجاد شد من خوشحال شدم؛ نه به لحاظ انسانی، بلکه به این خاطر که می‌دانستم آن‌ها می‌توانند این مشکل را حل کنند. در حال حاضر نیز تنها دستورالعملی که برای حل بحران آب در کشور وجود دارد، به کارهایی مربوط می‌شود که وزارت جهاد کشاورزی از سال‌های ۸۰ تا ۸۴ دنبال کرده‌است؛ در آن زمان نوعی سیستم مدیریت خشکسالی ترسیم شد که مورد تأیید فائو نیز است؛ به غیر از این دیگر دستورالعملی وجود ندارد. اما زمانی‌که در کالیفرنیا خشکسالی اتفاق افتاد، مقایسه‌ای با خشکسالی شدید سال ۱۹۳۳ در امریکا صورت گرفت. در آن زمان به امریکا لقب «کاسه خاشاک» داده بودند. در همان سال ایران چهار کشتی جو برای این کشور ارسال کرده‌ است. این کشور دیگر چیزی نداشت. این خشکسالی کالیفرنیا از آن کاسه خاشاک به مراتب بدتر است، اما اقدامات آن‌ها برای کنترل خشکسالی به نوعی جهش اقتصادی تبدیل شده‌است. رشد اقتصادی کالیفرنیا به صورت سالانه ۲۷درصد از متوسط ایالات متحده آمریکا بیش تر است. آن‌ها در این مدت که خشکسالی ایجاد شده سالانه ۴۶۲ هزار شغل یعنی هفته‌ای ۹ هزار شغل ایجاد کردند. وقتی از آن‌ها پرسیدند که چطور به این جهش دست پیدا کردند، گفتند ما از قبل می‌دانستیم و برنامه آماده‌ای برای آن داشتیم. حالا هم می‌گویند در سال ۲۰۴۵ احتمالاً دوباره چنین خشکسالی رخ خواهد داد و آن‌ها از هم اکنون خودشان را آماده کرده‌اند. پس این آمادگی باید باشد، چون این حوداث طبیعی است. اگر به موقع عمل کنیم موفق می‌شویم.

در حال حاضر ما از ۴۰ هزار حلقه چاه به ۸۰۰ هزار حلقه چاه رسیده‌ایم. از این رقم ۳۵۰ هزار مورد غیرمجاز است. اما همین چاه‌های مجاز نیز باید غیرمجاز باشند که به علت برخی عوامل اجتماعی فشار می‌آورند و پروانه می‌گیرند، ان‌شاالله خدا آن‌ها را هدایت کند، چرا که به دولت فشار می‌آورند و دولت هم مجبور می‌َشود. بسیاری از دشت‌ها خشک شده، رها شده و مردم مهاجرت کرده‌اند که به دلیل استفاده بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی است. تا ۲۰سال پیش هر چاه در ایران به طور متوسط ۱۹۰ هزار مترمکعب آب می‌داد یعنی می‌شد با آن ۲۰ هکتار کشت کرد. اکنون این رقم به ۶۵ هزار مترمکعب رسیده‌است؛ این یعنی کشاورزی زیان‌آور؛ هزینه همه‌چیز هم بالا رفته‌ است و به این ترتیب کشاورزی ایران رقابتی می‌شود.

*از آنجا که پرمصرف‌ترین بخش؛ بخش کشاورزی است، نظر شما چیست؟ در بخش کشاورزی چه کاری می‌توان انجام داد که رابطه میان مصرف آب و رشد اقتصادی قطع شود؟ این تجاربی که اشاره کردند به نظر می‌رسد اتفاقات کوچکی افتاده‌است اما چطور می‌توانیم به استانداردهایی لازم که دیگر کشورها هم به آن دست یافته‌اند، برسیم؟‌ بهره‌وری کشاورزی را چطور می‌توانیم در این حوزه افزایش بدهیم؟

کشاورز: موضوعی که وجود دارد و خیلی هم جدی است این است که تصویر توسعه کشور یا گره زدن ظرفیت توسعه با تقاضا و آب جدید باید قطع شوند و همه باید بپذیرند که نه تنها ظرفیت آبی جدیدی برای کشور وجود ندارد، بلکه ما از سهمی که مجاز بودیم بهره‌برداری کنیم حدود ۲۰سال است عدول کرده‌ایم. موضوع مربوط به سال‌های اخیر نیست. این عدول باعث شده که طبیعت با ما ناسازگار شود. اما باید عاقلانه برخورد کنیم و سهم طبیعت را بدهیم. مثلاً دریاچه ارومیه باید در حالت تعادلی احیا شود. این تجربه‌ها در دنیا گران و پرهزینه بوده‌است. سیاسیون و کارشناسان همگی باید به این باور عمومی برسند که ظرفیت منابع آبی کشور دیگر برای «توسعه» نیست؛ این ظرفیت باید به طرف پایداری تغییر جهت بدهد. یعنی آب‌های زیرزمینی باید به سمت پایداری برود؛ محیط‌های طبیعی هم در حد امکان باید احیا شوند. در هر صورت خشن شدن طبیعت خیلی شدید خواهد شد. دنیا در این موارد تجارب بسیار موفقی دارد، اولین راه ما این است که این تجارب را شناسایی کنیم.

به این ترتیب ابتدا باید این واقعیت را قبول کنیم و بر اساس آن نسخه‌هایی را ترسیم کنیم و دوم اینکه باید به دنبال نسخه‌های خوب باشیم. این نسخه‌های مناسب همان‌هایی هستند که دنیا در آن موفق بوده‌است. بسیاری از کشورها با بحران آب و خشکسالی‌های بسیار شدیدتر زندگی می‌کنند و به رشد اقتصادی بسیار بالاتری دست پیدا می‌کنند. کسب‌وکار این کشورها خوب است و از بابت پایداری نگرانی ندارند. این‌ها نگرش‌های جدیدی هستند. نگرش به آینده با ساده‌اندیشی گذشته عملی نیست. در گذشته به سدسازی فکر می‌کردیم، اما اکنون این‌ها عوض شده‌است. پس ابتدا باید همه این واقعیت را قبول کنیم، اما این پذیرش هنوز در جامعه وجود ندارد. کشاورزان این واقعیت را به خوبی درک کرده‌اند، زیرا آن‌ها مشکل را لمس کرده‌اند. اما در مورد سایر افراد به نظر می‌رسد هنوز این باور جدی نشده‌ است. بخشی از مشکل به مسائل اقتصادی، بخشی به مسائل حرفه‌ای و بخشی هم به مسائل علمی باز می‌گردد. پس در یک کلام این مسئله «ساده» نیست.

 

هنوز اگر قانون بودجه را باز کنید سدسازی را در آن می‌بینید در حالی‌که همه می‌دانند دیگر آبی وجود ندارد. مثلاً کرخه منطقه‌ای است که حوزه‌ای عقب‌مانده در کشور به شمار می‌آید و هیچ صنعتی در آن نیست، هیچ شهری هم در حوزه آن نیست. این حوزه در اوایل دهه ۸۰ حدود ۵,۵میلیارد مترمکعب آب در خود داشته‌است. در سال آبی جاری این حوزه ۴۶ درصد بارندگی بیش از حد نرمال داشته‌است یعنی حدود ۱.۵برابر آب بوده‌است اما از ۵.۵میلیارد مترمکعب آب در آن خبری نیست. این واقعیت را باید همه بپذیرند و به آن تمکین کنند. راه‌حل‌ها بسیار سخت اما شدنی است. دنیا برای همه این‌ها راه‌حل دارد. در ایران رویکرد خوش‌باورانه توسعه فراگیر وجود داشت. مثلاً در یزد مردم بدون رودخانه و کشاورزی زندگی می‌کردند و شهر توسعه‌یافته‌ای برای خود درست کرده‌اند. این توسعه مبتنی برای پول دولت به نظر من مشکلی جدی در اجتماع و اقتصاد ایجاد کرده‌است. ما حداقل در سه تا چهار سال گذشته هر جا از دست‌مان برآمده در مقاله و گزارش سعی کرده‌ایم این مسئله را مطرح کنیم. در حوزه ارومیه هم بارها گفته‌ام که راهی به جز احیای آن نداریم. من هیچ نگرانی را ندارم، می‌شود دریاچه ارومیه را احیا کرد و کشاورزی بهتری را نیز بنا کرد. در کل کشور هم برداشت من این است که اگر ابتدا اراده ایجاد شود و موجبات آن شکل بگیرد که نگرش پایدار داشته باشیم، می‌شود به رشد ۴ تا ۵درصد پایدار را برای کشاورزی داشت و در عین‌حال در مصرف آب کشاورزی نیز تا حدود ۳۰درصد صرفه‌جویی کرد. این کار باید به خاطر پایداری سرزمین باید انجام شود. اتفاقات نامناسب به صورت تدریجی رخ می‌دهند مثلاً کشاورز به سمت کشت جو یا عناب می‌رود تا جایی‌که آواره می‌َشود.

در زمینه بازار و فضای کسب‌وکار هم ما مشکل اشتغال تراکمی در کشور داریم. در حال حاضر این مشکل به تحصیل‌کرده‌ها هم سرایت کرده‌است. پس این یک مشکل نهادینه است یعنی وقتی پزشک بیکار است نشان می‌دهد که جامعه نتوانسته فضایی برای اشتغال ایجاد کند. اگر قرار باشد به اشتغال موجود بی‌توجه باشیم، بحران اشتغال بعد از بحران آب بزرگ‌ترین بحران پیش روی جمهوری اسلامی ایران تبدیل خواهد شد. این دو مورد کاملاً وابسته و پیوسته به یکدیگر هستند. راه‌حل‌ها همانطور که گفته شد، ساده نیست اما شدنی است.نخستین  راه‌حل این است که ما باید بر مبنای بهره‌وری با یکدیگر صحبت کنیم؛ این گفت‌وگو چه در صنعت و چه در کشاورزی باید بدون رودربایستی صورت بگیرد. دولت باید شرب را به عنوان وظیفه خود در حد نیاز تأمین کند. کسی نباید از دسترسی به آب محروم باشد، میزان آن نیز عددی نیست. البته شرب و صنعت مصرف‌کننده اساسی آب نیستند بلکه آلوده‌کننده آب هستند. مثلاً مصرف آب در خانه ۸۰ تا ۹۰درصد به محیط و طبیعت باز می‌گردد؛ اگر این آب روی ماشین ریخته شود از دست می‌رود اما اگر درست مصرف شود به طبیعت باز می‌گردد. پس نباید این دو مورد را به طور جدی تلف‌کننده آب بدانیم بلکه باید آن‌ها را آلوده‌کننده آب تلقی کنیم.

کشاورزی مصرف‌کننده آب است و به صورت مستقیم و غیرمستقیم آب را به طبیعت باز می‌گرداند. باید همه اولویت‌بندی را قبول کنیم. اولویت و شاخص خط قرمز «بهره‌وری» است. هر کسی بهره‌ورتر است باید بماند و هر کسی اینطور نیست باید متأسفانه حذف شود چون دیگر راهی وجود ندارد. ما همه در منابع آبی و هوا مشترک هستیم و این حق عمومی را باید باور کنیم.

شاخص اول بهره‌وری این است که به ازای هر مترمکعب آب چقدر کالای قابل مبادله تولید می‌شود. چنین چیزی وجود ندارد؛ اگر این شاخص را در مورد محصولات در ایران مورد بررسی قرار بدهیم بسیاری از آن‌ها دیگر نباید برای تولید حمایت شوند. فرض کنید از دید من برنج به غیر از گیلان و مازندران نباید برای تولید حمایت شود البته این هم به این خاطر است که جایگزینی برای آن وجود ندارد. همه محصولات با شدت و ضعفی دارای این وضعیت هستند. هر کسی از این آب پول یا شغلی تولید می‌کند؛ پس این موضوع بهره‌وری یک موضوع فراگیر است و تنها کشاورزان با آن درگیر نیستند؛ هر کسی از آب درآمدی حاصل می‌کند و باید میزان بهره‌وری آن سنجیده شود. صنعت، محقق و سرمایه‌گذار این بهره‌وری را قبول کرده‌است. آن‌ها چاره‌ای نداشته‌اند و در نتیجه آن را حل کرده‌اند.

پس اگر ما این اصل را بپذیریم یعنی تمامی بخش‌های اقتصادی باید رویکرد جدیدی را بپذیرند در غیر این‌صورت این مسئله به تهدیدی جدی برای این سرزمین تبدیل خواهد شد. فرض کنید همدان، نیشابور و سایر نقاط نشست کنند و همه نگاه کنیم بی‌دانشی و بی‌تدبیری است. همه باید بپذیرند که فضای کسب‌وکار آن‌ها منوط به این تغییر نگرش است. این تغییر هم رفتارها، حمایت‌ها، تدابیر و تکنولوژی‌های خود را طلب می‌کند. از دید من در کشاورزی این مسئله کاملاً عملی است. ما در حال حاضر آنچه به نظرمان رسیده به بخش کشاورزی تجویز کرده‌ایم تا تقاضای آب مدیریت شود. ادامه این وضعیت یعنی تمامی کشور را تخریب می‌کنیم. کشاورزی حفاظتی یا آبیاری میکرو از جمله کارهایی است که باید انجام بدهیم. همگی می‌تواند بسیار موثر باشد. گاهی این رفتار می‌تواند بنیه‌های اقتصادی را تغییر می‌دهد. در صورت لزوم دولت هم باید کمک‌های مالی داشته باشد. حتماً جابه‌جایی کلانی در محصولات در کشور شکل خواهد گرفت؛ این تغییر از نوع گرفته تا ترکیب آن‌ها و منطقه‌شان ایجاد خواهد شد. از نظر من اگر یک تعامل ملی نخست برای قبول این واقعیت و دوم برای تحقق این راه‌حل‌ها ایجاد شود می‌توان ظرف ۱۰ تا ۱۵ سال بحران آب را در فضای کسب‌وکار مدیریت کرد. اگر این اتفاق بیفتد می‌توان به ریشه‌کنی بحران اشتغال نیز امیدوار بود چرا که بحران اشتغال نیز بحران خفته‌ای است. در غیر این‌صورت من امیدی به آرام گرفتن تعارضات اجتماعی نیستم چون مردم به شغل و زندگی نیاز دارند و ما همه این‌ها را به آب جدید گره زده‌ایم. چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. حتی در گیلان و خوزستان هم آب جدید امکان‌پذیر نیست. اگر تدبیر همگانی ایجاد شود می‌توان به آبادانی در کشور امیدوار بود. با آدم‌ها و تفکرات موجود من این را عملی نمی‌بینم. این مملکت حدود ۶۰سال است که وارد سیستم تکنوکراتی شده‌است. از دهه ۴۰ به بعد اصلاً مهندسی در کشور نبود؛ کشاورزی توسط یک نظام ارباب‌رعیتی یا چنین چیزی اداره می‌شد. دولت قبلاً در امر آب حضوری نداشت؛ این تغییر تکنوکراتی یک سری نهادهایی را با خود آورده‌است که اصلاح یا تغییر رویه آن‌ها کار ساده‌ای نیست. از ۳۰ سال پیش به من گفته‌اند این کار را انجام بده و اکنون یک شبه می‌گویند این کار را تغییر بده؛ شاید نهادهای علمی باید قدم اول را بردارند و آدم‌ها جدیدی تربیت کنند. بحث نهادهای تکنوکراتی یا اثرگذار که اجتناب‌ناپذیر هستند، بسیار مهم و اثرگذار است. این نهادها را باید با سیستم جدید ساماندهی کنیم. همه باید با این واقعیت‌ها آشنا شوند و رفتار خود را عوض کنند.

به نظر من مثبت فکر کردن و ارائه راه‌حل‌های عملی یک انتخاب نیست، بلکه یک اجتناب است. با محاکمه و نقد نمی‌توانیم مشکل را حل کنیم. پس آب در کشور به رفتار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جدید نیاز دارد. این مسئله چه در مجلس، چه در محیط‌های علمی و چه در بحث با کشاورزان باید با این ادبیات پیش برود.

*پس این ماجرا به یک نقشه راهی نیاز دارد؛ این داستان آنقدر هم ساده نیست و ابعاد مختلفی دارد. به نظر شما این حرکت آغاز شده و اراده کافی برای آن وجود دارد؟ با توجه به اینکه این ارتباط هنوز بین آب و اقتصاد و اشتغال وجود دارد، این بهره‌وری در حوزه کشاورزی و صنعت آغاز شده‌ است؟ می‌توانیم برای آینده به این مسئله امیدوار باشیم؟

تجریشی: ما در یک نقطه بسیار مهم از تاریخ کشور قرار داریم؛ نقطه‌ای که هم «بیم» است و هم «امید». هم تهدیدی است که می‌تواند یک فرصت باشد و هم تهدیدی است که می‌تواند طبق گفته عزیزان تمدن این کشور را از بین ببرد. ما باید به آن حالت تعادل برسیم در حال حاضر در شرایط متعادلی نیستیم. با توجه به نکاتی که دوستان اشاره کردند این مسئله را در چند بخش می‌توان دید: نخستین مورد عدم پایداری در سیاستگذاری است. همانطور که مهندس کشاورز اشاره کردند ما هنوز سعی داریم رشد اقتصادی خود را به آب گره بزنیم، یعنی همان چیزی که نداریم؛ این در حالی است که باید آن را به دانش گره بزنیم یعنی به چیزی که بتواند ارزش افزوده به همراه داشته باشد. پس تا موقعی که این اتصال در ادبیات سیاستگذاری ما وجود دارد به طور قطع نمی‌توانیم موفق باشیم و شرایط موجود فشار بیشتری بر ما تحمیل خواهد کرد. باید تغییری در این بخش داشته باشیم. در مورد ارومیه به خاطر دارم که برخی از مدیران می‌گفتند تا پارسال بابت چاه‌های بیشتری که زده بودیم به ما جایزه می‌دادند اما حالا به ما می‌گوییم ۱۸۰ درجه برگردیم. در نهادها هم این ادبیات را نمی‌بینیم. در آموزش عالی آبیاری زهکشی را به آب تبدیل کرده‌ایم. یعنی بخشی که می‌توانست در کشاورزی بسیار نقش داشته باشد به سمت آب هدایت کردیم یعنی سازه‌های هیدرولیکی به عمده کارهای رساله‌ها تبدیل شد.

اگر تاریخ آمریکا را ملاحظه کنید، این کشور تمدن آن‌چنانی ندارد. سیاستمداران امریکایی در دهه ۶۰ میلادی متوجه شدند که آب یک مسئله پیچیده است و مسئله فنی نیست. یک برنامه‌ای را برای دانشگاه هاروارد طراحی کردند و بسیاری از بزرگانی که تا یک دهه پیش بحث آب را در این کشور جدا از بحث فنی مطرح کردند، فارغ‌التحصیلان همان دوره بودند. در ایران این نهادسازی در بخش آموزش عالی وجود ندارد. آن‌ها به بخش کشاورزی به صورت یک فرایند نگاه می‌کنند، زنجیره ارزش را مورد ملاحظه قرار می‌دهند. این مسائل در ایران وجود ندارد. در زمینه مدیرها نیز در کشور چند مدیر داریم که در مورد آب صحبت می‌کند؛ این یعنی ابتدا باید از بالا این فهم و درک شکل بگیرد. تا این شکل نگیرد نمی‌توان ارتباط اقتصاد و آب را قطع کرد اما این جای کار بسیاری دارد. نهادهایی که حاکمیت را شکل می‌دهند و در زمینه مدیریت آب دست دارند هنوز نسبت به آن حساس نیستند.

نکته دیگر اینکه، بررسی یکی از خبرگزاری‌های عربی نشان می‌دهد که ۸۰درصد از مردم ایران نسبت به تغییر اقلیم حساس هستند. این یعنی ما این مسئله را لمس کرده‌ایم اما حاکمیت هنوز این را لمس نکرده و به همین خاطر این اراده وجود ندارد. این‌ها همان بیم هستند اما امیدهای بسیاری نیز وجود دارد. همین که ما می‌توانیم بهره‌وری را دوبرابر کنیم خوب است. اگر وارد میدان مسابقه بشوید و بدانید که برنده می‌شوید، انگیزه به دست خواهید آورد. ما در بخش کشاورزی می‌توانیم به اندازه مصر آب مصرف کنیم و تولیدمان همین‌قدر باشد. اگر آب‌هایی که به طبیعت می‌رود را دوباره بازگردانیم می‌توانیم اشتغال ایجاد کنیم. زیرساخت‌های مورد نیاز برای افزایش تولید می‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند اما این مسئله به سرمایه‌گذاری نیاز دارد. برای سرمایه‌گذاری باید بتوانیم اقتصاد کشاورزی خود را رقابتی‌تر کنیم. با شرایط فعلی این مسئله توجیه اقتصادی در داخل و خارج از کشور ندارد. روسیه یک بازار خوب و آماده بود اما زیرساخت‌ها نبود و این زیرساخت‌ها به سرمایه‌گذاری نیاز دارد. بخش‌های زیادی در کشور وجود دارد که با سرمایه‌گذاری در زمینه آب بسیار موثر خواهد شد. برای مثال در هر بخشی که در کشور برداشت بی‌رویه آب داریم بدون استثنا یک کارخانه چغندر قند داریم. این کارخانه با مصرف زیاد آب و بهره‌وری بسیار کم نیاز به سرمایه‌گذاری دارد تا موثر و کارآمد شود. این مسئله می‌تواند به اقتصاد ملی کمک کند. کارخانه‌های لبنیات نیز در فضای مشابهی قرار دارد. اگر روی این‌ها کار کنیم به اقتصاد ما کمک بسیاری خواهد کرد. اگر بخواهیم کارخانه‌ها پساب چندانی نداشته باشند هم دانش آن در دنیا وجود دارد هم اشتغال به دنبال خود خواهد داشت؛ پس کافی است اقدام کنیم. در حال حاضر کارخانه‌هایی را داریم که صفر واحد پساب تولید می‌کنند یعنی در صنعت می‌توان با علم و دانش و فناوری فضای متفاوتی ایجاد کرد. در معدن هم هنوز کاری نکرده‌ایم؛ اگر شروع کنیم اوضاع به کلی تغییر می‌کند. پس می‌توانیم توسعه صنعت را بر پایه بهره‌وری آب قرار بدهیم. در خدمات هم چنین مسیری وجود دارد. تا ده سال پیش فکر می‌کردیم هر آبی که از شهر می‌آید باید جمع‌آوری و از شهر خارج شود. اما از وقتی مشکل آب در شهرها ایجاد شد، عده‌ای آمدند و گفتند می‌توانیم آب باران را ذخیره کنیم. یعنی به جای اینکه کانال درست کنید و با هزینه‌ای بالا آب را از شهر خارج کنید در همان شهر آب را ذخیره می‌کنید. یا پسابی که در کویرهای یزد می‌ریختیم اکنون باید تصفیه و شیرین شود. این مسئله هم ایجاد اشتغال می‌کند و هم زیرساخت‌هایی برای بخش خصوصی فراهم می‌کند. پس همیشه می‌شود چالش‌ها را به یک فرصت تبدیل کرد. اما برای تبدیل تهدید به فرصت باید دانش و آگاهی خود را بالا ببریم. این موقعیت یک فرصت طلایی برای کشور است. تبدیل تهدید به فرصت مستلزم این است که ما موقعیت را به خوبی شناسایی کنیم و به کمک مردم آن را انجام بدهیم. دانش جهانی و تجربه داخلی باید با هم مورد استفاده قرار بگیرند.

در چالش‌های مجمع جهانی اقتصاد، آب همیشه به عنوان یک مشکل فنی و زیست‌محیطی مطرح بود، در سال ۲۰۱۵ آب به مشکل و چالش اول جهان تبدیل شد. اما نکته جالب این است که آب دیگر یک مسئله «اجتماعی» است؛ آب دیگر مسئله تکنوکرات‌ها و کشاورزها نیست. بحران آب جزو مسائل «بدقلق» و «بدخیم» است. ریشه آن در حکمرانی، تاریخ، رفتار مردم و همه موارد است. پس نمی‌توان با یک نسخه این بحران را حل کرد. تمام کسانی که در شکل‌گیری این مسئله سهیم بوده‌اند باید برای حل آن اقدام کنند. به عبارتی از سیاستگذار و نماینده مجلس تا دولت و مردم همه باید برای حل بحران آب حاضر باشند؛ پس این کار راحتی نیست. همه باید پای کار باشند، اگر یک عده باشند و یک عده نباشند، کار جواب نمی‌دهد.

*آقای شریعتمدار اگر برای جمع‌بندی بحث نکته‌ای دارید بفرمایید.

شریعتمدار: من معتقدم که ما در دقیقه نود بحران آب کشور هستیم. یعنی در این دو یا سه دقیقه‌ای که داور اجازه داده، اگر گل زدیم موفق شده‌ایم اگر نزدیم دیگر راه‌حل‌ها پرهزینه و بعداً غیرممکن خواهد شد. اکنون همه به این نتیجه رسیده‌اند که اگر کاری نکنیم فردایی وجود ندارد، فرصتی هم نیست. آینده ما در کنار دست ماست، دو تا کشور را می‌بینیم که تنها با آب و اشتغال به فلاکت رسیده‌اند. سال گذشته دختری برای دریافت پول پای خودپرداز می‌رود ناگهان دشنه‌ای را در کمر خود می‌بیند، ۱۳۰هزار تومان می‌خواهد؛ اما پلیس از راه می‌رسد. این شخص فوق‌لیسانس تربیت‌بدنی بوده و ابتدای تابستان مجبور بوده از خوابگاه خارج شود، به بنگاه کاریابی رفته بوده و آنجا در ازای ۱۳۰هزار تومان به او شغل سه تا چهارماهه معرفی کرده‌اند. از او پرسیده‌اند که قبلاً چه کار می‌کرده، گفته پدرش کشاورز است و امسال هیچ محصولی به دست نیاورده، پس به اجبار به این کار روی آورده‌است. پس ما فرصت نداریم. بیش از ۵۰سال در به وجود آوردن وضع موجود مسابقه گذاشته‌ایم. فرصت برای تخریب داشته‌ایم اما اکنون فرصتی برای ترمیم نداریم.

یک تجربه جهانی داریم که دنیا چه کار کرده‌است. مثلاً مصر که کنار دست ماست. مورد دیگر امکان به دست آوردن تکنولوژی‌های مناسب است. ذی نفعان ما نیز در امور آب به وفاق ملی مقدماتی رسیده‌اند و می‌گویند کاری کنید تا ما هم کمک کنیم. از طرفی مشکلی که آقای دکتر فرمودند این است که تجمیع همه این موارد کار آسانی نیست. زمانی بود که همه مملکت به اصلاحات ارضی تبدیل شد. از آن مهم‌تر جنگ بود، زمانی‌که جنگ شروع شد یک روزه همه جنگی شدند. اکنون شرایط ما به مراتب بدتر از جنگ ۸ساله است. یعنی در آرامش داریم جنگ ایجاد می‌کنیم که خیلی هم خطرناک است. مشکل پول نیست، خیال می‌کنیم با پول می‌توان همه‌چیز را حل کرد، اصل اراده است. گاهی می‌نشینید یک گوشه و دعا می‌کنید به زیارت امام‌رضا (ع) بروید و گاهی هم یک بلیت تهیه می‌کنید و راه می‌افتید؛ این دومی اراده است. مشکلات با حرف بدتر می‌شود. اکنون در حوزه دانشگاهی باید تحولات ایجاد شود. به نهضتی در زمینه تکنولوژی نیاز داریم. من شرایط را آماده می‌بینم اما به اقدام و عمل نیاز است. مثلاً بگویند در برنامه ششم توسعه باید به این هدف برسیم و اگر هم نرسیدیم در قبال آن پاسخگو هستیم. برنامه را مشخص کنند. من شرایط زمانی را بسیار مخاطره‌آمیز می‌بینم اما نقاط امید نیز وجود دارد.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۴۱
پیمان صاحبی


تغییرات آب‌وهوایی کُره زمین سبب افزایش تبخیر آب سدها شده است، بطوریکه این پدیده گاهی می‌تواند بیش از 40 درصد از حجم آب ذخیره شده در یک سد را کاهش دهد. به همین دلیل محققان همواره به دنبال روش‌های مبارزه با این پدیده هستند.

به گزارش قانون به نقل از ایسنا، در حال حاضر مدرن‌ترین فناوری‌ها در زمینه جلوگیری از تبخیر آب سدها در کشورهای کانادا، آمریکا، استرالیا، آفریقای جنوبی و امارات به کار گرفته می‌شوند.

راهکارها و روش‌های متنوعی در این کشورها برای جلوگیری از تبخیر سطحی مورد استفاده قرار می‌گیرد که در ادامه به متداول‌ترین آنها اشاره می‌کنیم.

1- پوشش شبکه‌ای با قابلیت جابجایی

یکی از اختراعات انجام شده در آمریکا در زمینه جلوگیری از تبخیر آب سدها، یک فناوری موسوم به "هگزکاور" است که توسط دانشگاه آریزونا طراحی شده است. این فناوری چند منظوره است به طوریکه علاوه بر جلوگیری از تبخیر سطحی می‌تواند با استفاده از نور خورشید انرژی تولید کند. مزیت این فناوری نسبت به صفحات خورشیدی هزینه پیاده‌سازی کمتر و امکان پوشش مساحت‌های بیشتر است.

قابلیت منحصر به فرد این فناوری قابلیت جابجایی آن در زمان آبگیری، بارش و افتادن سایه ابرها بر روی آب سد است و با کمک جی پی اس می‌توان مکان آن را تغییر داد.

2- لایه‌های محافظ الکلی و پلی‌اتیلنی در ابعاد نانو

استفاده از لایه‌های بسیار نازک نامرئی روی سطح آب که به صورت مانعی در برابر مولکول‌های جدا شده از سطح آب عمل می‌کند نیز یکی از روش‌های جلوگیری کاهش حجم آب سدهاست. جنس این لایه‌ها از نظر شیمیایی زنجیره‌های الکلی و پلی‌اتیلنی است. این لایه‌ها بیشتر در استرالیا و کانادا مورد استفاده قرار می‌گیرند و میزان تبخیر را 30 درصد کاهش می‌دهد. اما مشکل آنها این است که در مناطقی که وزش باد زیاد باشد کیفیت عملکرد آنها کاهش یافته و نمی‌توان از آنها استفاده کرد. قدمت استفاده از این روش حدود 50 سال است.

3- پوشش‌های شش‌ضلعی ثابت

 آفریقای جنوبی یکی از کشورهایی است که در معرض خشکسالی‌های شدید قرار داشته است و به همین دلیل حفظ منابع آبی برای مقابله با بحران‌ها ضروری است. در آفریقای جنوبی یکی از فناوری‌هایی که مورد استفاده قرار می‌گیرد پوشش‌های پلی‌اتیلنی شش‌ضلعی است. رنگ روشن این پوشش‌ها سبب می‌شود میزان جذب حرارت در آنها کاهش یابد. این پوشش‌ها در برابر آتش مقاوم هستند و عمر آنها 15 سال است و در صورتی که اقدامات نگهداری از آنها به خوبی اجرا شود، عمر مفید آنها افزایش می‌یابد.

4- استفاده از توپ‌های پلاستیکی

شاید یکی از ساده‌ترین راههای جلوگیری از تبخیر سطحی آب در سدها استفاده از توپ‌های پلاستیکی باشد. در این روش سطح آب با استفاده از توپ‌های پلاستیکی پوشانده می‌شود تا از تابش مستقیم نور خورشید به آب جلوگیری شود و میزان تبخیر کاهش یابد. این طرح در برخی سدهای آمریکا نظیر لس‌آنجلس اجرا شده است اما محققان معتقدند افزایش دمای توپ‌ها به خودی خود می‌تواند سبب تبخیر آب شود و این طرح نمی‌تواند به عنوان یک راهکار موفق در نظر گرفته شود هر چند هزینه آن بسیار پایین خواهد بود.

5- بادشکن‌های گیاهی

احداث بادشکن گیاهی به کمک درختان یکی از اقداماتی است که برای کاهش وزش باد بر روی سطح آب انجام می‌شود و می‌تواند حدود 20 درصد میزان تبخیر آب را کاهش دهد. اما چند نکته برای این روش باید در نظر گرفته شود:

1- مدت زمانی که طول می‌کشد تا درختان به ارتفاع استاندارد خود برسند باید در نظر گرفته شود تا قبل از آبگیری سد درختان تا حد لازم رشد کرده باشند.

2- فاصله درختان از سد نه آنقدر نزدیک باشد که ریشه‌های آنها از آب سد استفاده کنند و نه آنقدر دور باشد که نتوانند شدت وزش باد را کاهش دهند.

3- از درختانی استفاده شود که ریشه آنها مستحکم بوده و به حداقل آب نیاز دارند.

6-استفاده از سقف‌های متحرک و سلول‌های خورشیدی

 در مناطقی که میزان میانگین بارش و حجم آب ذخیره‌ شده در سد به ندرت از حد معینی عبور می‌کند می‌توان از سقف‌های متحرک و یا سلول‌های خورشیدی برای پوشاندن سطح آب استفاده کرد. این روش تقریبا تمام آب سد را حفظ می‌کند و جلوی تبخیر آب را می‌گیرد و در صورتی که از سلول‌های خورشیدی استفاده شود، تولید انرژی هم انجام می‌شود. مشکلی که این روش دارد این است که در بعضی سدها که مساحت آنها زیاد است هزینه پیاده‌سازی بسیار بالاست و در برخی مناطق که بارش در آنها متغیر باشد امکان ساخت این سقف‌ها مشکل خواهد بود.

7- استفاده از پوشش‌های شناور در مناطق گرم و خشک

پوشش‌های شناور یکی از ابزارهای مورد استفاده در سدهایی هستند که در مناطق گرم و خشک قرار دارند. در این مناطق معمولا بارش‌ها در فصل گرما کاهش چشمگیری دارد و بیشترین میزان تبخیر سطحی در این فصل اتفاق می‌افتد و استفاده از پوشش‌های شناور می‌تواند علاوه بر جلوگیری از تبخیر آب از تغییرات شیمیایی و تغییر در میزان غلظت املاح آب جلوگیری کند. این پوشش برای سدهای کشاورزی و کوچک قابل استفاده است و عمر مفید آن حدودا 25 سال است. این پوشش‌ها میزان تبخیر آب را تا 60 درصد و تاثیر باد را تا 90 درصد کاهش می‌دهند و با توجه به جلوگیری از نفوذ نور، از رشد گیاهان زیرآبی جلوگیری می‌کند.

8- تغییر در ساختار ظاهری سد

در برخی سدها که بیشتر بر روی رودهای بزرگ و انشعابات آنها ساخته می‌شود و جمع آوری آب باران اولویت کمتری دارد، می‌توان سازه سد را به گونه‌ای طراحی کرد که سطح باز آب در سد به حداقل رسیده و عمق بیشتری برای آب ایجاد کرد. ساخت این نوع سدها بیشتر به جنس زمین و خاک منطقه و محدودیت‌های زیستی و محیطی بستگی دارد.

9- پوشش‌های گنبدی و ورقه‌ای

یکی از روش‌های هزینه‌بر اما بسیار مفید برای جلوگیری از تبخیر آب سدها استفاده از صفحه‌های موسوم به "آکواکپ" است. این صفحه‌ها به صورت زنجیره‌ای از صفحات گنبدی شکل متصل به هم  بر روی سطح آب سد قرار می‌گیرند وعلاوه بر جلوگیری از تبخیر آب، دمای آب را کاهش داده و از تیره شدن رنگ آب نیز جلوگیری می‌کند. این صفحه‌ها در صورتی که 80 درصد از سطح سد را بپوشانند می‌توانند تا 70 درصد از تبخیر آب جلوگیری کنند و تنها مشکل آنها هزینه بالای آنهاست.

نوع دیگری از این پوشش‌ها نیز وجود دارد که "e-vapcap" که ارزان‌تر هستند و می‌توانند به طور کامل جلو تبخیر آب را بگیرند اما مقاومت آنها در برابر وزش باد بسیار کم است.

منبع:قانون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۰۱
پیمان صاحبی


جعفر گلابی*: پیرامون مشکل حاد وبزرگ ریزگرد‌های خوزستان سخن و سوال بسیار است، اما چند نکته مهم وجود دارد که پرداختن به آنها ضروری می‌نماید:


١- بیش از ١٠ سال است که پدیده گردو غبار چندین استان کشور از جمله خوزستان را درگیر خود ساخته است، چرا تاکنون گام‌های بلند وقاطع و موثری برای رفع این مشکل برداشته نشده است؟ اگر گفته شود بخشی از این معضل منشا خارجی دارد آیا در تمام این سال‌ها آن قسمت که منشا داخلی داشته است کاملا برطرف شده است؟

٢- چرا در بسیاری از زمینه‌ها بلکه همه مشکلات و معضلات حتما باید کارد به استخوان برسد واوضاع بحرانی شود تا مسوولان در دقیقه ٩٠ آستین بالا بزنند و وارد میدان حل مشکل شوند؟ چند ده و چند صد نمونه را بیاوریم که ما ایرانیان شدیدا به این رفتار خو کرده‌ایم و حوادث سنگین و دلخراش هم نتوانسته است این رفتار مالوف ما را برطرف سازد؟

٣- دو روز پیش معاون اول رییس‌جمهور طی نامه‌ای وبا مصوبه هیات دولت مبلغ ٣٠ میلیارد تومان برای اجرای برنامه کوتاه‌مدت تثبیت کانون‌های بحرانی گردوغبار با منشا داخلی استان خوزستان در سطح ٣٠ هزار هکتار، در اختیار وزارت جهاد کشاورزی قرار داده تا برابر قوانین و مقررات مربوط هزینه شود. آیا واقعا با این مقدار پول حتی به‌صورت کوتاه‌مدت مشکل حل می‌شود؟ اگر جواب مثبت است چرا تاکنون این بودجه کم اختصاص نیافته است و اگر پاسخ منفی است چه باید بشود و مردم خوزستان چگونه زیر توفان بحران باید قرار گیرند که بودجه لازم در این زمینه تخصیص یابد؟

٤- اگر پدیده خرد‌کننده و دلخراش ریزگردها زندگی چند میلیون از هموطنان‌مان را به خاک خاکستری نشانده و به نقاط حساس و خطرناک و غیر قابل تحمل رسیده است واقعا یکی از مسوولان محترم توضیح بفرماید که رفع خطر این هیولا در کجای لیست اولویت‌های کشور قرار دارد ؟ اگردرجه اولویت بالایی به آن داده‌اند چرا اخیرا معرکه گرفت و چنگ بریک استان انداخت و آب و برق را برای مدت طولانی قطع کرد و...؟ آیا ما در این زمینه هم دچار عیب اساسی نیستیم و در اولویت‌بندی‌ها مقهور جو و فضا و شعار و رودربایستی و روزمّرگی و سیاست‌زدگی قرار نمی‌گیریم؟

٥- اگر دولت برای درمان این درد جانکاه بودجه لازم در حد ٣٠ میلیارد تومان نداشته لطفا بفرمایند هزینه انواع کنفرانس‌ها، همایش‌ها، سمینارها و جشنواره‌ها که معمولا میهمانان پرخرج خارجی هم دارند و همه‌روزه با سخاوت برگزار می‌شوند چقدر می‌شود و چرا جلوگیری از شلاق گرد و غبارها برجان و تن میلیون هموطن بر آن رجحان نداشته است؟

٦- خوب می‌دانیم که در دولت گذشته چه سان امور مملکت رها شد و حالا یکی پس از دیگری عواقب آن همه سهل‌انگاری و ماجراجویی و شلختگی و سوء مدیریت را می‌بینیم. آیا اکنون که پدیده‌هایی چون ریزگردها جان برخی از هموطنان صبورمان را به لب رسانده است بهتر نیست سهم دولت گذشته و حامیان پرتریبونش در بی‌اعتنایی به این معضلات مشخص شود و جفاکارانه همه کاسه وکوزه‌ها بر سر دولت یازدهم خراب نشود؟

٧- مسوولان و شخصیت‌ها و نمایندگان محترم استان خوزستان و دیگر استان‌های درگیر با این پدیده خطرناک چرا تاکنون اقدامات اساسی در این زمینه نکرده‌اند؟ اگر مرکزنشینان به هشدارهای آنان بی‌توجه بوده‌اند چرا موضوع را رسانه‌ای نکرده‌اند؟ چرا فریاد نزده‌اند و اگر هیچ کاری از دست‌شان بر نمی‌آمده است چرا استعفا نداده‌اند تا حداقل پیش خدا و مردم حرف و عذر داشته باشند؟

٨- به‌نظر می‌رسد موضوع آنقدر حساس و خطرناک و تند و فراگیر شده باشد که دولت نه‌تنها از قوی‌ترین مدیران خود بلکه از تواناترین مدیران کشور که در کنترل و حل بحران‌ها کارنامه موفقی از خود بجا گذاشته‌اند استفاده کند. کسانی که بعضا با زرنگی و تعاریف عجیب از هر رییس‌جمهوری که بر سر کار است پست و مقام می‌گیرند بعید است که مرد بحران‌ها باشند و توانایی برداشتن باری از دوش مردم را داشته باشند.

 به عنوان یک شهروند خوزستانی که بارها از نزدیک شاهد جولان دیو ریزگرد‌ها بوده است و چنگال این هیولا را بر جان خود و خانواده و دوستان و همشهریان لمس کرده و چشیده است از خواهران و برادران اصولگرا خاضعانه تقاضا دارد حداقل این موضوع را سیاسی نکنند و بر مردم خوب خوزستان رحم فرمایند که موضوع قطعا باسیاسی شدن کم بها و بی‌اثر خواهد شد و کمک می‌کند تا مقصرین از هر جناح و گروه پشت دعواهای سیاسی قایم شوند و همچنان ریزگردها تا عمق جان مردم جولان دهند. مطمئنا هیچ انسان دلسوزی به خاطر هم جناحی بودن مسوولان مربوطه به زحمت و شماره افتادن نفس هموطنان خود رضایت نمی‌دهد و اگر حامیان دولت گذشته اجازه دهند اصلاح‌طلبان با صدای رساتر و انتقاد نافذتر و موثر‌تر از حقوق خوزستانی‌ها، کرمانشاهی‌ها، ایلامی‌ها و بوشهرهای عزیز دفاع خواهند کرد کمااینکه تاکنون هم در این رابطه سنگ تمام گذاشته‌اند.
منبع: اعتماد
منبع مطلب:زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۵۶
پیمان صاحبی


 

کانون‌های گردوغبار خوزستان کویر می‌شوند

روز دوشنبه در شهر اهواز نشست هم‌اندیشی دانشگاه، دولت، سازمان‌های مردم‌نهاد و رسانه با موضوع ریزگردها و راهکارها برگزار شد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه بهار، مدیرکل سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور در این نشست با تبیین علمی وضعیت موجود کانون‌های داخلی تولید غبار در استان خوزستان و شناسایی عوامل مؤثر در تشکیل و گسترش کانون‌ها، سخنان هشدارآمیزی در زمینه تبعات ادامه وضعیت فعلی بیان کرد که جای تامل بسیار دارد. به گفته اژدری، آنچه که در صورت تداوم وضع موجود حاصل خوزستان خواهد شد، تبدیل 90 درصد کانون‌های گردوغبار خوزستان به کویر است. او همچنین مساحت کانون‌های گردوغبار خوزستان را 350 هزار هکتار اعلام کرد.

خوزستان در معرض طوفان ریزگرد
علی اژدری با اشاره به تهیه نقشه خطرپذیری وقوع طوفان‌های گرد و غبار در کشور از سوی سازمان زمین‌شناسی گفت: بر اساس این مطالعه استان خوزستان در میان استان‌های کشور بیشترین خطرپذیری را از این حیث دارد. البته باید توجه کرد که میان طوفان‌های ماسه‌ای و طوفان‌های ریزگرد تفاوت وجود دارد. در طوفان‌های ماسه‌ای ذرات ماسه تا ارتفاع 15 متر و به شکل جهیدن و غلتیدن جابه‌جا می‌شوند اما طوفان‌های ریزگرد ذرات زیر 20 میکرون هستند که به طور معلق تا مسافت‌های بسیار زیاد نیز حمل می‌شوند.وی عنوان کرد: در ارتباط با ماسه‌های روان و پهنه‌های ماسه‌ای در خوزستان تقریبا وضعیت از پیش مشخص بوده است. 226 هزار هکتار عرصه‌های ماسه‌بادی در خوزستان وجود دارد که راه‌های تثبیت آن نیز کاملا مشخص است و اقداماتی مانند نهال‌کاری، مالچ پاشی و... انجام می‌شود. بر اساس اعلام اداره‌کل منابع طبیعی، عملیات تثبیت برای 120 هزار هکتار از این عرصه‌ها انجام شده است.


تغییر الگوی طوفان‌های ریزگرد
وی با بیان این‌که در خصوص طوفان‌های ریزگرد به طور خاص از سال 81 با تغییراتی که در روند وقوع آن رخ داد، مشکلات این پدیده نیز بسیار بیشتر شد، گفت: از جمله این تغییرات افزایش فراوانی وقوع ریزگردها بوده است. البته این موضوع روند ثابتی را نشان نمی‌دهد که به طور فراینده‌ای در سال‌های اخیر رشد کرده باشد اما افزایش غلظت، افزایش ماندگاری از چند ساعت به چند روز و افزایش فاصله انتقال که پیش از این بیشتر خوزستان و استان‌های غربی کشور را در بر می‌گرفت اما اکنون بخش‌های مرکزی و شرق کشور را نیز درگیر کرده است، از تغییرات این پدیده است.
مدیرکل سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی جنوب غرب کشور تصریح کرد: اولین گام در بحث ریزگردها بعد از وقایع بهمن 93، شناسایی و اولویت‌بندی کانون‌های گرد و غبار بوده است. مطالعات زیادی در بحث کانون‌های خارجی انجام شد و این کانون‌ها به نوعی شناخته شده بودند و در کشورهای عراق، سوریه و عربستان واقع شده‌اند، اما در ارتباط با کانون‌های داخلی، وضعیت پیچیده‌تر بود و واقعا مشخص نبود که کدام مناطق خوزستان از نظر کانون‌های داخلی حائز اهمیت است.


350 هزار هکتار کانون‌ ریزگرد
اژدری ادامه داد: در خرداد 94 به دنبال تصمیماتی که در کمیته استانی ستاد مقابله با ریزگردها اتخاذ شد، اداره‌کل زمین‌شناسی همراه با دیگر دستگاه‌ها مانند محیط زیست، منابع طبیعی و دانشگاه‌ها این مطالعات را آغاز کرد. اژدری خاطرنشان کرد: با استفاده از 8 لایه اطلاعاتی تغییر دما، رطوبت، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، خاک‌شناسی، اقلیم، شیب و زمین‌شناسی در 900 نقطه برداشت زمینی در طی 90 روز کار صحرایی با برداشت 300 نمونه رسوب از دشت‌های خوزستان نقشه پراکنش کانون‌ها تهیه شد.


وی این نقشه را حاصل یک کار گروهی در ستاد استانی مبارزه با ریزگردها عنوان کرد و گفت: بر این اساس مساحتی حدود 350 هزار هکتار در قالب 7 محدوده جنوب هورالعظیم، شمال خرمشهر، شرق اهواز، جنوب شرق اهواز، محدوده بندر امام تا امیدیه، محدوده ماهشهر تا هندیجان و شرق هندیجان به عنوان کانون‌های داخلی گرد‌ وغبار شناسایی شدند.


وی با بیان این‌که کانون‌های جنوب شرق در اهواز با 112 هزار هکتار به تنهایی 33 درصد از کانون‌های داخلی را به خود اختصاص می‌دهد و بیشترین مساحت را دارد، افزود: پس از آن کانون بندر امام - امیدیه با 85 هزار هکتار و ماهشهر هندیجان با 53 هزار هکتار بزرگ‌ترین کانون‌های داخلی را تشکیل می‌دهند. کانون جنوب شرق اهواز همراه با کانون شرق اهواز که سهم 5 درصدی را به خود اختصاص می‌دهد، حدود 38 تا 40 درصد کانون‌ها را در فاصله 20 کیلومتری اهواز تشکیل می‌دهند که همین دو کانون بحران 9 بهمن سال جاری را ایجاد کردند.مدیرکل سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور، با تقسیم‌بندی وضعیت کانون‌های داخلی از نظر نوع کاربری اراضی ادامه داد: از این میزان 205 هزار هکتار مرتع و 50 هزار هکتار اراضی کشاورزی دیم بوده است که به کانون‌های تولید غبار تبدیل شده‌اند. همچنین اراضی بدون پوشش، تالاب‌های خشک شده و اراضی کشاورزی آبی که در گذشته با نهرهای سنتی آبیاری می‌شد و به دلیل کمبود آب رها شدند، اکنون به کانون‌های گرد و غبار تبدیل شده‌اند. به طوری که مراتع و اراضی آبی و دیم تبدیل شده به کانون‌های گرد و غبار مساحتی حدود 270 تا 280 هزار هکتار است که به طور مستقیم با معیشت جوامع محلی در این مناطق مرتبط بوده و بیش از چند ده روستا در این مناطق به طور مستقیم از نظر معیشت با این مراتع و اراضی کشاورزی وابسته بودند که طی این فرایند با از دست دادن اراضی به نوعی ناگزیر به کوچ و مهاجرت شدند.


عوامل شکل‌گیری کانون ریزگردها
وی با اشاره به عوامل شکل‌گیری کانون‌ها گفت: افزایش دمای سطح (یک تا دو درجه طی 30 سال گذشته)، کاهش رطوبت (بیش از 10 درصد) و از بین رفتن پوشش گیاهی سه عامل کلی ایجاد کانون‌های گرد و غبار هستند که دو عامل کاهش رطوبت و از بین رفتن پوشش گیاهی بر اثر عملکرد عوامل انسانی ایجاد شده‌اند.مدیرکل سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور با بیان این‌که بیش از 60 درصد سطح استان دارای اقلیم خشک و خیلی خشک است، این اقلیم‌ها را بسیار شکننده و آسیب‌پذیر توصیف کرد و افزود: تمام کانون‌های گرد و غبار داخلی در همین دو اقلیم خشک و خیلی خشک واقع شده‌اند.


شیب کم، عامل تشدید آسیب‌پذیری
اژدری افزود: برخی از ویژگی‌های محیط خوزستان نیز موجب تشدید این آسیب‌پذیری و شکنندگی شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به شیب بسیار کم اشاره کرد که در دشت خوزستان به ازای هر 15 کیلومتر یک متر اختلاف ارتفاع وجود دارد؛ همچنین بافت سنگین خاک که به طور عمده با ترکیب رسی است، خاصیت مویینگی بسیار بالایی دارد. شوری و عمق کم آب‌های زیرزمینی که اغلب زیر 2 متر است، از دیگر ویژگی‌های تشدید کننده آسیب‌پذیری اقلیم خوزستان است.وی عنوان کرد: در چنین دشتی تالاب‌ها، آبگیرها و مراتع همه رطوبت و پوشش خود را مدیون آورد آبی از بالادست حوضه و سیلاب‌هایی بودند که گاه و بی‌گاه این عرصه‌ها را فرا می‌گرفت. طی چند دهه گذشته مهار غیراصولی آب‌های سطحی و دست‌کاری در بالادست حوضه موجب شد که این آورد آبی کاهش یابد که آثار آن در رطوبت کم، پوشش گیاهی بسیار ضعیف و در نهایت خشک شدن عرصه‌ها و تبدیل شدن به کانون‌های گرد و غبار نمود یافته است.


نتیجه نهایی: کویرزایی
مدیرکل سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور گفت: نتیجه نهایی این امر کویرزایی است. محدود شدن سیلاب‌ها، کاهش تغذیه آبخوان‌ها، شور شدن آب‌های زیرزمینی را به دنبال دارد، آب زیرزمینی شور در اثر خاصیت کاپیلاریتی به سطح می‌رسد و تبخیر سطحی بیش از 2 هزار میلیمتر در سال در دشت خوزستان اراضی ما را به نمک زار، کویر یا سبخا تبدیل می‌کند.


اژدری تصریح کرد: مشکلی که با آن در خوزستان مواجه هستیم بیابان‌زایی نیست زیرا بیابان تعریف خاص خود را دارد. در بیابان میزان بارندگی کم اما زمین شیرین است و می‌توان در آن گیاه کاشت اما اتفاق اکنون در خوزستان کویری شدن و شوره‌زار شدن است و این شوره‌زار به دلیل درصد بالای شوری اجازه کشت نمی‌دهد و این مشکل امروز ما است.وی با بیان این‌که بیش از 90 درصد کانون‌ها در همین محیط‌های سبخایی و شوره‌زارها واقع شده اند، گفت: بخش دیگری از این عرصه‌ها شوره‌زار است و بخش دیگر نیز به سمت شوره‌زار شدن پیش می‌رود و اگر اقدامی انجام ندهیم همه این عرصه‌ها به شوره‌زار و کویر تبدیل خواهد شد.


مدیرکل سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور در توضیح عوامل طبیعی پدید آورنده این وضعیت اظهار کرد: آن‌چه به طور عمده در شکل‌گیری کانون‌های داخلی گرد و غبار تاثیر داشته، تغییر اقلیم و خشکسالی در قالب افزایش دما و کاهش رطوبت است اما این عامل عملکرد ناحیه‌ای دارد و همه کانون‌های داخلی را به طور یکسان تحت تأثیر قرار می‌دهد و نمی‌توانیم آن را به طور محلی مدیریت کنیم.


تاثیر عوامل انسانی
اژدری گفت: از سوی دیگر عوامل انسانی در ایجاد این پدیده دخیل هستند که اگرچه ممکن است سهم عوامل انسانی کمتر باشد اما به دلیل عملکرد محلی و اثرگذاری مختص همان کانون، قابل کنترل بوده و وزن آنها در شکل‌گیری این وضعیت بیشتر است، بنابراین نقش عوامل انسانی را در شکل‌گیری کانون‌ها بیش از تغییر اقلیم می‌دانیم.


مدیرکل سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب غرب کشور همچنین با بیان نمونه‌هایی از عوامل اثرگذاری انسانی در شکل‌گیری کانون‌های داخلی گرد و غبار در خوزستان، به مواردی مانند جاده، دسترسی به تاسیسات نفتی در منطقه جنوب شرق اهواز، تغییرات پایین‌دست رود کوپال متأثر از عوامل انسانی، شکل‌گیری کانون شرق ماهشهر ناشی از دست‌کاری در بالادست حوضه آبریز رودخانه جراحی و احداث سدها، تسطیح اراضی برای طرح شهید رجایی با احداث کانال‌های زهکشی اشاره کرد.


راهکار چیست؟
وی با بیان این‌که این روند هنوز ادامه دارد و عرصه‌های طبیعی با پوشش گیاهی در حال تبدیل شدن به کانون‌های گرد و غبار هستند، گفت: مساحت بالای کانون‌ها مستلزم زمان طولانی و هزینه‌های گزاف عملیات مهار است و بسیاری از شیوه‌های معمول دنیا مانند نهال‌کاری و مالچ‌پاشی باید برای مهار ریزگردها استفاده شود.اژدری افزود: از سوی دیگر مالچ‌های جدید نانویی و طبیعی نیز نیاز به زمان‌های زیاد برای اجرای پایلوت، آزمایشی و اثبات عملکردی دارند. حال آن‌که این کانون‌ها به طور روزافزون در حال افزایش است و از سوی دیگر این عرصه‌ها در مطالعات سال‌های 93 تا 94 مشخص و شناسایی شده‌اند. به همین دلیل باید هر چه سریع‌تر اقدامات پیشگیرانه انجام شود که موجب شناسایی عوامل کانون‌ها و اتخاذ راهکارهای مشخص و بهینه است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی