منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۰۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است


 

خطر خشکیدن خلیج گرگان و کمین ریزگردها برای حمله به شمال ایران

 خلیج گرگان تنها خلیج دریای خزر در محدوده جغرافیایی ایران با برخورداری از سابقه طولانی در مناسبات سیاسی دوره های گوناگون تاریخی، طی سال های اخیر به دلیل پسروی زیاد آب و ناتوانی در اجرای طرح های مناسب و کارشناسی، فاصله چندانی با خشکی کامل ندارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا، خلیج گرگان در سال 1354 به همراه تالاب میانکاله و لپوی زاغمرز (در استانهای گلستان و مازندران) به‌ عنوان نخستین مجموعه تالاب بین‌المللی جهان در فهرست تالاب‌های کنوانسیون رامسر به ثبت رسید تا ثابت شود نه فقط این خلیج، بلکه نواحی اطراف آن شامل شبه جزیره میانکاله (پناهگاه حیات‌وحش) و تالاب بین‌المللی گُمیشان یک مجموعه ارزشمند زیست‌محیطی است.


در گذشته و به ویژه در دوران حکومت قاجار، روس‌ها علاقه زیادی به استفاده از این خلیج داشتند و از عمق زیاد آن برای حرکت کشتی های تجاری و مسافربری استفاده می کردند.


دوران شکوه و اقتدار خلیج گرگان که موجب رونق اقتصادی شهرهای ساحلی و بنادر شرق دریای خزر شده بود، آرام آرام و با پسروی سریع آب به پایان رسید و حال و روز این خلیج در زمان حاضر فاصله زیادی با سال های گذشته و دوران اوج دارد.


مهم ترین مشکل خلیج گرگان پسروی آب به سمت دریا و کاهش شدید عمق آن است که اگر چه از سال‌ها پیش شروع شده اما طی دو تا سه سال اخیر این پسروی کاملا محسوس و بسرعت در حال پیشروی است.


پسروی و کاهش عمق آب خلیج به حدی است که امکان تردد با خودرو تا یک کیلومتر به داخل دریا و محدوده ای که در گذشته محل لنگر انداختن کشتی ها بود؛ وجود دارد.


نگرانی گسترده کارشناسان نسبت به خشکیدن کامل خلیج گرگان در آینده نه چندان دور، مسوولان استان گلستان را وادار کرد تا مطالعه برای اجرای طرح های کارشناسانه را در دستور کار قرار دهند و از نابودی این بخش مهم طبیعت منطقه جلوگیری کنند.
استاندار گلستان با تاکید بر اجرای طرح های کارشناسانه برای احیای خلیج گرگان و جلوگیری از تکرار سرنوشت دریاچه ارومیه در این منطقه گفت: کم توجهی به لایروبی کانال های منتهی به خلیج گرگان موجب تشکیل مرداب و مانداب شده و خطر شکل گیری مرکز انتشار ریزگردها را افزایش می دهد.
حسن صادقلو در گفتگو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: یکی از راهکارهای حل مشکل این خلیج، لایروبی کانال های چپ اوغلی و خزینی برای باز کردن مسیر حرکت آب دریای خزر به سوی خلیح گرگان است.
وی بیان کرد: حجم وسیع گل و لای انباشته شده در این کانال ها به عنوان تنها مسیرهای ارتباطی خلیج گرگان با دریای خزر بر وسعت خشکی خلیج افزوده و روز به روز از کرانه آبی آن کاسته می شود.
استاندار گلستان ادامه داد: برای لایروبی این کانال ها با بهره گیری از توان سپاه و ارتش آماده ایم اما قبل از شروع این طرح به مطالعه دقیق اجرای کارشناسانه آن احتیاج داریم.
صادقلو گفت: شرایط کنونی خلیج گرگان اسف بار و نیازمند توجه جدی تر است در غیر این صورت باید در انتظار گسترش چتر ریزگردها در استان های شمالی هم باشیم.


وی بیان کرد: سرعت گرفتن پسروی کرانه شرقی دریای خزر و فراهم بودن بستر تولید ریزگردها در این منطقه ، فرصت سوزی برای هرگونه اقدام اجرایی نجات خلیج گرگان را بسیار خطرناک و غیرقابل پذیرش کرده است.
استاندار گلستان اظهار کرد: حل این مشکل بزرگ زیست محیطی مطالبه جدی مردم و مسئولان استان است که باید در زمانی کوتاه برای اجرای طرح های کارشناسانه احیای خلیج گرگان برنامه ریزی شود.
صادقلو افزود: محیط زیست قرار بود در مدت زمان 3 ماه مطالعه اجرای طرح های مورد نیاز را به پایان برساند اما با گذشت چند ماه هنوز خبری از این طرح نیست.
وی تاکید کرد که اگر کوششی برای احیای خلیج گرگان انجام نشود و برنامه ای برای احیای آن وجود نداشته باشد، مبتلا شدن به سرنوشت دریاچه ارومیه برای این خلیج دور از انتظار نیست.


بر اساس مشاهدات میدانی خبرنگار ما پسروی آب خزر در استان گلستان به عنوان کم شیب ترین ساحل تا جایی پیش رفته که صدها هکتار از سطح دریا خشک شده و جایش را صحرایی از خارشترهایی گرفته که تنها ثمره آن بیشتر شدن خوراک دامهایی همچون شتر است.


در این منطقه کم شیب پسروی 500 متری دریا گردشگری و صیادی را از رونق انداخته و اکنون سواحل گلستان به جای اینکه مکانی برای گردشگری، آبتنی تابستانی و صید ماهی زمستانی باشد، به محلی برای رویش بوته های صحرایی تبدیل شده است.
مدیرکل حفاظت محیط زیست گلستان در خصوص وضعیت پسروی دریای خزر و خلیج گرگان معتقد است: در هر دوره 25 ساله یک مرحله پسروی دریا صورت می گیرد که وقوع آن طبیعی است.


اسماعیل مهاجر اظهار داشت: یکی از دلایل پسروی و کاهش آب خلیج گرگان به خاطر کاهش دبی رودخانه وُلگا (روسیه) به عنوان تامین کننده اصلی آب خزر و نیز ایجاد بندهای انحرافی است که باعث شده تا آب کمتری به دریا برسد.
به گفته وی در برخی از مناطق دریای خزر کاهش آب و پسروی بین پنج تا هشت متر است.
رئیس اداره طرح های زیربنایی مهندسی دریایی سازمان بنادر و دریانوردی نیز معتقد است؛ قطع شدن ارتباط خلیج گرگان با بدنه اصلی دریای خزر از عوامل کاهش تراز آب این خلیج است.


محمدحسین نعمتی گفت: از آنجا که نسبت میزان تبخیر یا ورودی های خلیج گرگان با بارش برابر نیست، بارش ها در ورودی رودخانه ها نمی تواند میزان آبی را که بر اثر تبخیر از دست می رود جبران کند و چنانچه این روند ادامه پیدا کند خلیج گرگان به سرنوشت دریاچه ارومیه گرفتار می شود و تنها کانالی که شمال شرق خلیج گرگان وجود دارد، نیز ممکن است بسته شود.


وی بیان کرد: در صورت بسته شدن شمال شرق خلیج گرگان؛ تنها پس از سه سال با معضلی شبیه دریاچه ارومیه مواجه خواهیم شد.
نعمتی با تشریح راهکارهایی برای حل مشکل خلیج گرگان اضافه کرد: کانالی که هم اکنون وجود دارد دارای عمقی کم و در حد نیم تا یک متر است لذا با همکاری همه جانبه در تأمین هزینه ها می توان آن را لایروبی کرد.


در همین پیوند معاون دفتر تالاب های سازمان حفاظت محیط زیست بر لزوم انجام مطالعات دقیق کارشناسی قبل از هر گونه اقدامی در خلیج گرگان تاکید کرد و گفت: در سال های گذشته، لایروبی های غیرکارشناسی گسترده موجب خشک شدن و نابودی کامل بیش از 70 تالاب در کشور شد.
محمد باقرزاده کریمی اظهار کرد: هزینه های فراوانی برای لایروبی تالاب ها انجام شد، اما آسیب های ناشی از این اقدام غیر منطقی موجب تعطیلی لایروبی ها در کشور و بروز مشکلات بسیار شد.
وی بیان کرد: یکی از تالاب های آسیب دیده از لایروبی تالاب انزلی بود که با وجود صرف هزینه های فراوان و میلیاردی نتیجه ای جز طولانی تر شدن دوران خشکسالی این تالاب نداشت.


معاون دفتر تالاب های سازمان حفاظت محیط زیست افزود: علاوه بر تالاب ها، لایروبی رودخانه های بسیاری هم در کشور به بهانه انتقال آب به زمین های کشاورزی انجام شد که نتیجه آن جاری شدن سیلاب در زمان بارندگی و خشک شدن رودخانه در دیگر روزهای سال است.
باقرزاده کریمی اظهار داشت: طرح های ارائه شده کنونی برای لایروبی خلیج گرگان فایده ای برای نجات آن ندارد و سرنوشتی جز تداوم خشکسالی برای این پهنه آبی قابل تصور نیست.


معاون محیط ‌زیست دریایی سازمان حفاظت محیط‌ زیست هم گفت: نجات خلیج گرگان نیازمند راهکار فوری است.
پروین فرشچی اظهار کرد: مراحل نجات خلیج گرگان مشابه مراحل نجات دریاچه ارومیه است که باید مشابه این طرح با سرعت و شتاب بیشتری در خلیج گرگان انجام شود .


وی بیان کرد: باید با سرعت نقشه راه نجات خلیج گرگان تدوین‌شده و مصوبه هیات دولت برسد تا مراحل احیای این خلیج روند شتابان خود را آغاز کند.
گزارش خبرنگار ایرنا برگرفته از اظهارات سایر مسوولان و کارشناسان ذیربط در کارگروههای مرتبط با احیای خلیج گرگان که در آن بحث های مشابهی مطرح می شود؛ حاکیست که هر چند وضعیت این پهنه آبی هنوز به مرحله بحرانی نرسیده است اما در صورت دیر جنبیدن می تواند خشکیدن خلیج را در کوتاه زمانی واقعیت بخشد.


خلیج گرگان همچنانکه ظرفیت خشکیدن و تبدیل به کانون تولید و انتشار ریزگردها در شمال ایران را دارد، در صورت زنده بودن از این امکان برخوردار است که علاوه بر جذب گردشگران و رونق اقتصادی منطقه به افزایش ذخایر گونه های مختلف آبزیان و خاویار دریای خزر نیز کمک کند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۵۲
پیمان صاحبی


این سگ‌ها ممکن است افسردگی بگیرند!

سگ‌های زنده یاب پای ثابت امدادرسانی در حوادث مختلف هستند. مربیان آنها در هلال احمر برای تربیت هر سگ دو سال وقت صرف می کنند. گزارش مجله مهر از یک روز حضور در کمپ آموزش این سگ ها را بخوانید.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر، «زلزله بم وقتی اتفاق افتاد. ما برای کمک به آنجا رفتیم در حین عملیات نجات مدام می‌ترسیدیم و با خودمان می‌گفتیم نکند داریم اشتباه می‌کنیم؟! نکند که سگ‌ها اشتباه پارس کرده باشند؟! آن‌ها تجسس می‌کردند و ما از ترس غلط و درست بودنشان، هی پیر و پیرتر می‌شدیم.» نه فقط «اسماعیل اسکندری» و تیمش در سازمان امداد و نجات که بسیاری از مردم در روزهای تلخ زلزله بم گمان نمی‌کردند که ثمره تلاش‌های دو، سه‌ساله در زمینه تربیت سگ‌های زنده یاب به پیدا شدن ۶۷ نفر آدم زنده در زیر آوار ختم شود و ایران با وجود تنها ۶ قلاده سگ و ۶ مربی مقام اول سگ‌های زنده یاب را در سازمان جهانی IROبه دست آورد.

از زلزله بم تا فروریختن پلاسکو رد پای سگ‌های زنده یاب را می‌شود در سانحه‌های مختلف پیدا کرد؛ سگ‌های امدادی که حالا این روزها به محض پیش آمدن هر حادثه‌ای در صورت لزوم به همراه مربیانشان در محل حاضر می‌شوند تا کمک‌حال حادثه دیدگان باشند. در یکی از روزهای سرد زمستان سری به محل نگهداری و آموزش این سگ‌ها زدیم تا «اسماعیل اسکندری» رئیس اداره و سرمربی کل سگ‌های زنده یاب کشور برایمان از نحوه فعالیت و کار کردن تیمشان در شرایط سخت بگوید. تیمی که قرار است در روزهای حادثه، جان آدم‌های زیادی را از کام مرگ نجات دهد.

۳۰۰ عملیات موفق سگ‌های زنده یاب در سال گذشته

اسماعیل اسکندری حالا نزدیک به ۲۰ سال است که در این حوزه مشغول به فعالیت است او در زمینه سگ‌های زنده یاب تحصیل‌کرده آلمان است و در ایران فارغ‌التحصیل مدیریت امداد و نجات. آقای اسکندری می‌گوید که شروع فعالیت و استفاده از سگ‌های امداد در ایران به سال ۱۳۷۸ بر می‌گردد. ماجرایی که در زلزله بم رنگ و بویی جدی‌تر به خودش گرفت و بعدها ادامه‌دار شد؛ تا جایی که در حال حاضر عملکرد خوب تیم امداد و نجات باعث شده است تا کشور ما با وجود امکانات کم،نه از جهت کمی که از جهت کیفی نسبت به بسیاری از کشورها جایگاه بهتری داشته باشد.«ما در حال حاضر ۷۳ سگ زنده یاب در نقاط مختلف کشور داریم که به محض بروز هر حادثه‌ای برای کمک در محل حضور پیدا می‌کنند. ما می‌توانیم بگوییم که از لحاظ کیفی نسبت به خیلی از کشورها جلو هستیم به عنوان مثال ما سال گذشته ۳۰۰ عملیات موفق را پشت سر گذاشته‌ایم که خیلی آمار خوبی است تا جایی که می‌توانیم بگوییم که ایران در منطقه رتبه اول را در این زمینه دارد.»

الکس، موسیو،جکی و دیگران

«یکی از اتفاقات خوبی که ما با آن مواجه هستیم این است که بچه‌های ایران سگ را آموزش می‌دهند و اپراتور نیستند یعنی ما مثل خیلی از کشورهای دیگر سگ تربیت شده را خریداری نمی‌کنیم بلکه خودمان آنها را از دوماهگی در اینجا آموزش می‌دهیم.» طبق صحبت‌های آقای اسکندری هر مربی از دو ماهگی می‌تواند به انتخاب خودش یک سگ را انتخاب و مسئولیت تربیت آن را به عهده بگیرد. شاید بشود گفت که بزرگ‌ترین عاملی که منجر به کارکرد سگ‌های زنده یاب در حادثه‌های مختلف می‌شود رابطه دوستی و فرمانبرداری است که هر حیوان با مربی خودش برقرار می‌کند؛ برای همین هم هر مربی از همان ابتدا برای حرف شنوی سگش باید یک اسم برای آن انتخاب کند تا جایی که اگر در محل تمرین بچه‌ها باشید با اسم‌های مختلف هرکدامشان می‌توانید آشنا شوید از«الکس»و «موسیو»گرفته تا «رکس» و «گورا» البته نا گفته نماند که اسم‌گذاری برای هر سگ هم قواعد و قوانین خاص خودش را دارد.«ما به خاطر مسائل فرهنگی‌ای که در کشورمان وجود دارد نمی‌توانیم از اسامی فارسی استفاده کنیم و از طرف دیگر هم باید به این نکته توجه کنیم که اسم هر سگ باید دو سیلابی باشد و حروف صدا دار داشته باشد چون این موضوع باعث می‌شود که سگ نسبت به اسم خودش تحریک می‌شود.»

عمر کوتاه سگ‌های زنده یاب به خاطر کارشان

میانگین عمری که این سگ‌ها دارند تا ۲۰ سالگی است اما در این بین باید استثنایی برای سگ‌های زنده یاب قائل شویم چون این سگ‌ها به خاطر فعالیتی که انجام می‌دهند به نسبت بقیه عمر کمتری می کنند.« عمر این سگ‌ها تا ۲۰ سالگی است ولی سگ‌های زنده یاب از این جهت که در ما در سیستم حیات وحششان دست می‌بریم کوتاه‌تر می‌شود. این سگ‌ها به خاطر فعالیت‌های امدادی که انجام می‌دهند تغذیه‌شان استخوان نیست چون ما مجبوریم غذاهای خمیری شکلی به آن‌ها بدهیم تا ویتامین‌هایی که برای کار مورد نیاز است و باعث تحریکشان می‌شود تأمین کنیم تا انرژی‌ای که می‌خواهیم را داشته باشند؛ همین هم باعث می‌شود تا این سگ‌ها عمر کمتری داشته باشند. شاید عمرشان کمتر ولی در عوض کاری که انجام می‌دهند و عمری که می‌کنند بسیار مفید است.»

تربیت هر سگ دو سال طول می‌کشد

یکی از اتفاقاتی که هر سه‌شنبه در کل کشور می‌افتد این است که همه گروه‌های تربیتی سگ‌های زنده یاب در سراسر کشور در محیط بیرونی با سگ‌های تمرین می‌کنند. تمرینی که طبق گفته‌های آقای اسکندری در شرایط آب و هوایی مختلف انجام می‌گیرد تا سگ‌ها آمادگی رویارویی با موقعیت‌های مختلف را داشته باشند. آب و هوایی که روزهای زمستانی‌اش بیشتر به مذاق سگ‌های امدادگر خوش می‌آید؛ چون سگ‌ها در تابستان به خاطر اینکه تعریق ندارند، گرما کار را برایشان دشوارتر می‌کند.یکی از کارهایی که برای تربیت سگ‌ها انجام می‌گیرد رابطه عاطفی و دوستانه‌ای است که هر سگ با مربی خودش برقرار می‌کند که همین امر هم باعث فرمانپذیری این حیوان می‌شود به شکلی که این ارتباط هر روز صبح با دادن صبحانه شروع می‌شود و در ادامه با بازی کردن و بیرون رفتن ادامه پیدا می‌کند. حین تمرین کردن هر سگ یک اسباب‌بازی دارد که در حین عملیات باید آن را پیدا کند.« تربیت هر سگ از سه مرحله تشکیل می‌شود که مرحله مقدماتی، نمایشی و تخصصی است که مرحله اول آن فرمان پذیری مثل بشین، بخواب و برو است. مرحله دوم آن مرحله نمایشی است که سگ در آن با اسباب‌بازی اش تحریک می‌شود و آن را می‌خواهد.مرحله بعدی هم که مرحله تخصصی و زنده یابی است.»

اگر سگ مربی‌اش را از دست بدهد خودش هم از چرخه کنار می‌رود

هر سگ یک مربی برای خودش دارد که از سه ماهگی وارد مجموعه می‌شود تا طی یک فرایند دوساله برای تجسس آموزش ببیند تا جایی که هر مربی با هر حیوان کدگذاری‌ها مختص خودشان را دارند تا در حین عملیات نجات آن را بین هم رد وبدل کنند؛ برای همین هر سگ بسته به قراردادی که با مربی‌اش دارد به محض پیدا کردن فرد زنده ممکن است واکنش‌های متفاوتی از خودش نشان بدهد یک سگ ممکن است پارس کند، یکی بنشیند یا یکی دیگر دمش را تکان دهد اما نکته جالب توجه این است که با پیدا کردن هر چیزی سگ اجازه دست زدن به آن نقطه و یا آن مصدوم را ندارد و اگر این کار را انجام دهد با تنبیه از سوی مربیانشان رو به رو خواهد شد؛ اما نکته جالب‌توجه اینجاست که هر سگ تنها و تنها با مربی خودش می‌تواند کار کند.«از آنجایی که هر سگ با مربی خودش در محل حادثه حضور پیدا می‌کند اگر او این مربی را به هر دلیلی از دست بدهد خود این سگ هم از چرخه امداد و نجات بیرون می‌رود و مربیان جدید باید کار آموزش را با سگ‌های جدید آغاز کنند؛ چون آموزش هر سگ و ارتباط گرفتنش با مربی جدید باز دو سال به طول می‌انجامد که با توجه به عمر این سگ‌ها به صرفه نیست.»

هر سگ یک اسباب‌بازی دارد

بزرگترین چیزی که باعث توانایی سگ در زمینه تجسس می‌شود حس بویایی بسیار قوی این حیوان است به قدری که آقای اسکندری می‌گوید:«شما حتی اگر مثلاً غذای قرمه سبزی را در چند ظرف مختلف بریزید به واسطه تفاوت مولکولی هر ظرف بوی هرکدام از این‌ها برای سگ متفاوت است.» شاید برای خیلی‌ها جالب باشد که بدانند، در طول کل تمرین‌هایی که انجام می‌گیرد هر سگ یک اسباب‌بازی دارد که باید این اسباب‌بازی را پیدا کند و در صورت پیدا کردن توسط مربی‌اش تشویق می‌شود؛ طوری که بعد از مدتی به واسطه همین شرطی شدن هر عملیات برای سگ‌های زنده یاب حکم بازی‌ای را دارد که باید در آن اسباب‌بازی شان را پیدا کنند.«هیچ جای دنیا سگ را برای جسد یابی تربیت نمی‌کنند. مثلاً خیلی‌ها می‌گویند که سگ‌های مواد مخدر را معتاد می‌کنند تا مواد را پیدا کنند در حالی که این طور نیست و در حقیقت این ارتباط بین سگ و مربی است که منجر به پیدا شدن افراد می‌شود چون هر سگ بعد از ارتباط گرفتن با مربی خودش با انجام فرآیند شرطی‌سازی وقتی وارد عملیات می‌شود در حقیقت به دنبال اسباب‌بازی‌اش می‌گردد؛ اما اتفاقی که می‌افتد این است که بوی انسان به بوی اسباب غالب می‌شود و سگ فکر می‌کند که اسباب‌بازی‌اش دست آن آدم است برای همین هم شروع می‌کند به واکنش نشان دادن که یعنی من آن را پیدا کردم.»

سگ‌ها اگر عملیاتشان موفق نباشد سرخورده می‌شوند

بعد از حادثه پلاسکو شایعات زیادی درباره عملکرد سگ‌های زنده یاب دست به دست می‌شد که طبق صحبت‌های آقای اسکندری بیشتر آنها تکذیب شد.«در طول حادثه پلاسکو من از یک طرف مشغول اداره گروه بودم و از یک طرف در حال تکذیب کردن شایعات سگ‌های زنده یاب؛ اینکه خیلی‌ها می‌گفتند سگ‌ها چند نفر را پیداکرده‌اند، خودشان سوخته‌اند یا اینکه بوی دود و آتش به آنها اجازه نمی‌دهد کار خودشان را ادامه بدهند که هیچ‌کدام از این‌ها صحت نداشت؛ چون یکی از نکاتی که ما همیشه به آن پایبند هستیم این است که امنیت این حیوانات را فراهم کنیم و وقتی بفهمیم کاری از دستشان بر نمی‌آید آنها را وارد عمل نمی‌کنیم؛ چون دنبال شو و نمایش دادن نیستیم.» اما جالب است بدانید که در بین همه شایعات تکذیب شده یک شایعه در مورد سگ‌ها درست از آب درآمد آن‌هم اینکه سگ‌ها بعد از چند عملیاتی که انجام می‌دهند اگر موفق به پیدا کردن نشوند دچار افسردگی و سرخوردگی می‌شوند. «ما در کارمان قانونی به نام پنج به سه داریم که در آن سه بار سگ برنده می‌شود و دو بار مربی‌اش و اگر در حین عملیات سگ نتواند چیزی پیدا کند و برنده باشد دچار سرخوردگی می‌شود؛ برای همین ما باید شرایطی را بازسازی کنیم تا بتواند مجدداً برنده باشد به کارش ادامه دهد.»

سریال«کمیسر و رکس» برای ما دردسرساز شده

یکی از نکات جالب توجه در میان صحبت‌های آقای اسکندری قیمت سرسام‌آوری است که بابت خرید هر سگ از خارج باید پرداخته شود. قیمت هر قلاده سگ زنده یاب با نژاد«ژرمن شپرد» چیزی حدود ۲۵هزار دلار است. اما سؤال اینجاست که برای داشتن سگ‌های زنده یاب فقط و فقط باید سراغ یک نژاد از سگ رفت؟ «در تلویزیون ما تا به حال چند فیلم مثل " کمیسر و رکس" درباره سگ‌های پلیس و امدادگر پخش کرده است که متأسفانه این سریال تأثیرات بدی رو فرهنگ مردم ما گذاشته و برای ما دردسرساز شده است؛ چون در تمامی این سریال‌ها سگی که از آن استفاده شده است سگ" ژرمن شپرد" بوده است. همین موضوع هم باعث شده است تا مردم ما تصور بکنند که تنها سگی که قابلیت استفاده در عملیات‌های مختلف را دارد فقط این نژاد از سگ است؛ در صورتی که این طور نیست و تمامی سگ‌ها با هر نژادی بعد از انجام آزمون‌های ما این قابلیت را دارد که یک سگ زنده یاب باشد.»

می‌توانیم از سگ‌های بومی خودمان استفاده کنیم؛ اما...

اما دردسرهای آقای اسکندری در رابطه با استفاده از سگ‌های ژرمن شپرد به همین جا ختم نمی‌شود. او معتقد است که همه سگ‌ها با نژادهای مختلف و بومی قابلیت این را دارند که سگ زنده یاب باشند برای همین هم می‌گوید که ما می‌توانیم به جای صرف هزینه‌های هنگفت برای خرید ژرمن شپرد از سگ‌های بومی خودمان استفاده کنیم چون یکی از اصیل‌ترین نژادهای سگ در دنیا به نژاد سگ گله بختیاری در ایران بر می‌گردد.«ما یک مدت تصمیم گرفتیم به جای ژرمن شپرد به سگ‌های بختیاری آموزش بدهیم تا از آنها استفاده کنیم و این کار هم انجام دادیم ولی باز به خاطر شرایط فرهنگی و تصور مردم تا ما این سگ‌ها را به عملیات می‌بردیم آن را قبول نمی‌کردند و شروع می‌کردند به سنگ زدن و می‌گفتند شما به جای سگ زنده یاب سگ ولگرد برای ما آوردید این در حالی است که وقتی برای همان آدم‌ها ژرمن شپرد می‌بردیم این بار به جای سنگ شروع می‌کردند به نوازش کردن آن»

به دنبال قانونی برای آموزش سگ‌های اهلی هستیم

طبق استانداردهای جهانی به ازای هر ۵۰ خانواده یک سگ زنده یاب وجود دارد. رقمی که کشور ما در حال حاضر با آن فاصله زیادی دارد و با توجه به هزینه‌ها و وقت زیادی که باید صرف آن شود انجام یک تنه آن توسط هلال احمر امکان‌پذیر نیست برای همین رسیدن و نزدیک شدن به چنین رقمی نیازمند کمک و مشارکت خود مردم است؛ کاری که به قول سرمربی سگ‌های زنده یاب برای انجام آن باید فرهنگ‌سازی درستی در بین مردم صورت بگیرد.«یکی از پتانسیل‌هایی که در کشور ما وجود دارد استفاده از سگ‌های اهلی است که خود مردم در روستاها و باغ‌ها و ویلاهایشان از آنها نگهداری می‌کنند چون ما دوست داریم قانونی صورت بگیرد که این افراد سگ‌هایشان را به هلال‌احمر بیاورند و آموزش ببینند تا در مواقع حوادث مختلف کمک‌حال مردم منطقه و محل زندگی خودشان باشند.» آقای اسکندری می‌گوید عملی شدن چنین کاری مستلزم وضع قانونی است که نحوه برخورد با سگ‌های زنده یاب را از سگ‌های تزئینی جدا کند.« ما در ایران در زمینه نگهداری از سگ با مشکلات فرهنگی زیادی رو به رو هستیم؛ چون متأسفانه عده زیادی در کشورمان نگهداری از سگ برایشان صرفاً جنبه پز دادن پیدا کرده است تا با آن کارهای غیر عرفی انجام بدهند؛ مثل اینکه بعضی‌ها سگ را با خودشان به داخل خانه و حتی اتاق خوابشان می‌برند؛ اتفاقی که طبیعتاً فرهنگ ما پذیرای آن نیست. تا جایی که همین رفتارهای غیر عرف باعث شده تا خیلی‌ها به طور کل تصور درستی از این حیوان نداشته باشند. این در حالی است که ما حتی از مراجع اجازه و فتوا داریم که استفاده از این سگ‌های زنده یاب و کار کردن با آن ایراد شرعی ندارد.»




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۵۱
پیمان صاحبی

اثرگذاری ریزگردها بر تولد کودکان نارس

 گزارش سازمان بهداشت جهانی، حاکی از آن است که تولد میلیون ها کودک نارس در جهان با آلودگی هوا و بحث ریزگردها مرتبط است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تامین ۲۴، تولد پیش از موعد کودکان در 183 کشور جهان، به ویژه در آفریقا و آسیا، با وجود ریزگردها و نیز آلودگی هوا، مرتبط است. گزارش سازمان بهداشت جهانی(WHO) حاکی از آن است که آلودگی هوا می تواند یک عامل موثر در تولد میلیون ها نوزاد نارس، در سراسر جهان باشد. سالیانه حدود 15 میلیون کودک پیش از رسیدن به 37 هفته بارداری، متولد می شوند.

به گزارش سازمان بهداشت جهانی(WHO)، تولد زودرس، علت اصلی مرگ و میر کودکان زیر 5 سال، اختلالات یادگیریِ طولانی مدت و مشکلات بینایی و شنوایی است.

پژوهشگرانِ موسسه زیست محیطی استکهلم(SEI)، دانشکده بهداشت لندن و طب گرمسیریِ دانشگاه کلرادو، تعداد زیادی از 4. 3 میلیون کودک نارس در 183 کشور جهان، با مساله ریزگردها و آلودگی هوا مرتبط است و بسیاری از کشورها به خصوص در جنوب صحرای آفریقا، آفریقای شمالی و جنوبی و نیز شرق آسیا، تحت تاثیر این مساله بوده اند.

دکتر «پاول جریس»، افسر ارشد پزشکی در بنیاد «the March of Dimes»، که یک بنیاد غیرانتفاعی مستقر در ایالات متحده آمریکا است که بر روی سلامت مادران و نوزادان متمرکز است، اظهار کرد: «تولد زودرس و شرایطی که همراه با آن به وجود می آید، یکی از بزرگترین عوامل مرگ و میر کودکان در آمریکا و سراسر جهان است.» وی همچنین افزود: «با این حال، درباره آنچه که موجب تولد زودرس کودکان می شود، هنوز چیزهای زیادی هست که ما نمی دانیم، بنابراین هرنوع اطلاعاتی در این زمینه می تواند برای ما، یاری دهنده باشد.»

دکتر جریس گفت: « مدت های مدیدی است که ما می دانیم، آلودگی هوا می تواند منجر به بیماری آسم و بیماری های قلبی در بزرگسالان شود، اما آنچه مردم ما غالبا از آن نا آگاه هستند، این است که بسیاری از این عوامل خطرزا می تواند روی کودکان، پیش از تولد، تاثیرگذار باشد.»

مطالعات پیشین روی این مساله متمرکز بود که چگونه آلودگی هوا در دوران جنینی، می تواند تاثیرات منفی روی کودکان، از جمله وزن کودک و نیز تولد زود هنگام آنها داشته باشد؟ مطالعات موسسه زیست محیطی استکهلم، با بررسی داده های اطلاعاتی که از سال 2010 تاکنون وجود داشته، بر آن بوده است که دریابد چگونه این عوامل می تواند بر نرخ جهانی تولد کودکان نارس، تاثیرگذار باشد.

«کریس مالی» پژوهشگر مرکز یورک در SEI، واقع در دانشگاه یورک و نویسنده ارشد این مطالعات، اظهار کرد: «ما در مطالعاتمان، دریافتیم که 18 درصد از تولد های زودرس با آلودگی هوا مرتبط هستند و به همین دلیل ما درحال تحلیل و بررسی اثرات بهداشتیِ مساله ریزگردها روی کودکانی است که پیش از موعد متولد می شوند.»

به گزارش سازمان بهداشت جهانی(WHO) هر ساله، یک کودک از هر 10 کودک در سراسر جهان، پیش از موعد مقرر، متولد می شوند که این تعداد بخش عظیمی از تولد کودکان نارس در آفریقا و آسیای جنوبی است که در سطح جهانی بالغ بر 60 درصد از همه تولدهای زودرس را شامل می شود. در گزارش SEI، درباره ارتباط میان تولد کودکان نارس با آلودگی هوا، بر این مناطق تاکید زیادی شده است.

گزارش جدید SEI، برآوردی از تاثیرات بالقوه تولد کودکانی ارائه می کند که متاثر از آلودگی هوا بوده اند، اما نویسندگان این گزارش اذعان کردند که این مطالعات، دربردارنده هشدارهای قابل توجهی است، به دلیل فقدان پژوهش ها در برخی از مناطقی که بیشتر تحت تاثیر این مساله بوده اند. با این حال، دو تن از کارشناسانی که این مطالعات را مورد انتقاد قرار داده اند، این برآوردها را محافظه کارانه دانسته اند.

تعدادی از عوامل شناسایی شده اند که نقش زیادی در تولد کودکان نارس ایفا می کنند، این عوامل عبارتند از: فقر، عفونت، سیگار کشیدن و مصرف مواد مخدر، فعالیت های فیزیکی و آموزش های مربوط به بارداری. با این حال علی رغم وجود کاستی ها و محدودیت هایی در این گزارش، این استدلال کماکان قابل اعتنا است که کاهش آلودگی هوا می تواند در کاهش میزان تولد کودکان نارس در سراسر جهان تاثیرگذار باشد.

به دلیل فقدان پژوهش در مناطقی چون جنوب و شرق آسیا و نیز آفریقا، پژوهشگران از مطالعات به عمل آمده در امریکا و اتحادیه اروپا برای تخمین جهانیِ میزان آلودگی هوا در فضاهای باز، استفاده کردند.

ریزگردها مضرترین آلودگی

این گزارش بر این مساله متمرکز است که یکی از انواع آلودگی هوا که بسیار برای سلامت انسان ها، مضر است، بحث ریزگردها است. این آلودگی به واسطه ذرات ریزی است که غالبا ناشی از دیزل و آتش سوزی های زراعتی است؛ ذراتی کوچکتر از 5 . 2 میکرومتر که بسیار مضر و خطرآفرین هستند به این دلیل که این ذرات می توانند در اعماق ریه قرار بگیرند و بر روی سیستم های قلبی و عروقی تاثیرگذار باشند. مطالعات پیشین نشان می هد که این ریزگردها در تولد کودکان نارس و نیز وزن کم آنها در هنگام تولد، تاثیرگذار هستند.

اغلب تولد کودکان نارس در جنوب آسیا مرتبط با مساله ریزگردها است و تولد بیش از 6. 1 میلیون کودک در این منطقه، در ارتباط با این مساله بوده است. همچنین قابل ذکر است که حتی درباره کشور چین که نرخ بسیار پایینی در زمینه تولد کودکان نارس دارد، پژوهشگران دریافته اند که به این دلیل غلظت بالایی که ریزگردهای معلق در هوا دارند، تولد 521 هزار کودک نارس در این کشور، احتمالا با آلودگی هوا مرتبط است. مطالعات مشابه در ایالات متحده آمریکا همچنین حاکی از آن است که آلودگی هوا، هزینه های مادی زیادی برای کودکانی به همراه داشته است که هنوز به دنیا نیامده اند که این هزینه های مادی در سال 2010 بالغ بر 33. 4 میلیارد دلار بوده است.

دکتر جریس همچنین اظهار کرد: مساله تولد کودکان نارس و یا مرگ و میر آنها در دوران کودکی، اهمیت توجه به مسائل زیست محیطی را به ما یادآور می شود.

منبع: گاردین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۹
پیمان صاحبی

 

در جست‌وجوی هوای تازه برای خوزستان

*علی نصیریان:سال‌هاست که جنگل‌های سرسبز، تُنُک می‌شوند. درختان زیبا را قطع می‌کنیم، حیات وحش را پاس نمی‌داریم... برای چه؟ فقط برای کسب پول؟!! آخر چرا همه چیزمان را برای پول قربانی می‌کنیم؟ چقدر پول، پول، پول... اگر محیط زیست نباشد، هوایی نیست و اگر هوا نباشد، حیاتی نیست و اگر حیات نباشد انسان نیست!

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شرق، آنچه این روزها فکر من را بیش از هر موضوع دیگری مشغول کرده، بلایی است که گریبان‌گیر مردم عزیز و هم‌وطنان مظلوم من در استان خوزستان شده. البته غیر از آن هم از سایر نقاط ایران پهناور، مانند سیستان‌وبلوچستان و ... خبرهایی را خوانده‌ام و گزارش‌های تصویری‌ای تماشا کرده‌ام؛ جملگی تأمل‌برانگیز و در‌عین‌حال نگران‌کننده. اینها همه عمیقا غمگین و ناراحتم کرده است. سیطره گرد‌و‌غبار و هجوم ریزگردها که سوار بر آسمان و زمین این منطقه مهم از کشورمان شده و در واقع رگ حیات این شهرها را نشانه گرفته، مسئله‌ای مهم و حیاتی است. این جملات هر چند بدیهی به نظر می‌رسند، اما متأسفانه همین بدیهات مورد توجه قرار نگرفته‌اند! اما افسوس و درد... دریغا که شخصا برای رفع این بحران تخصص کافی و لازم ندارم تا خودم دست به کار شوم و در حد توانم بتوانم خدمتی به مملکتم کنم. تنها می‌توانم عاجزانه و صادقانه از اولیای امور و مسئولان محترم در‌خواست کنم برای رفع این معضل تعجیل کنید. هر چه سریع‌تر کاری کنید تا مردم این مناطق بتوانند به‌راحتی و به‌دور از هرگونه سختی به «حیات» خود ادامه دهند. سخنم روی کلمه «حیات» متمرکز است؛ حیاتی که با نفس‌کشیدن تنیده شده؛ چون حق طبیعی هر بنی‌بشری و هر موجود زنده‌ای، نفس‌کشیدن است برای بقا. اگر نتوان نفس کشید، دیگر حیاتی وجود ندارد... مردم عزیز خوزستان این روزها نفس نمی‌کشند؛ یعنی نمی‌توانند نفس بکشند؛ چون «هوایی» وجود ندارد تا تنفس کنند! راستی همه می‌دانیم که این حق طبیعی همه انسان‌هاست که هوایی سالم استنشاق کنند. اصلا همه انسان‌ها در جست‌وجوی هوای تازه هستند تا به زندگی خود عمق دهند... جدا از آن، آب و برق و حداقل مسائل در شهرهای خوزستان قطع شده! خب اگر هجوم ریزگرد‌ها دست ما نیست، دست‌کم آب و برق که دستِ ماست! تصور کنید در هوای بد و نبود امکاناتی همچون آب و برق، این مردم چه روزها و شب‌های سختی را پشت سر می‌گذارند! ضروری است کاری عاجل کنیم. محیط زیست‌مان بر باد رفت.

اگر محیط زیست نداشته باشیم؛ یعنی هیچ چیزی نداریم! سال‌هاست که جنگل‌های سرسبز، تُنُک می‌شوند. درختان زیبا را قطع می‌کنیم، حیات وحش را پاس نمی‌داریم... برای چه؟ فقط برای کسب پول؟!! آخر چرا همه چیزمان را برای پول قربانی می‌کنیم؟ چقدر پول، پول، پول... اگر محیط زیست نباشد، هوایی نیست و اگر هوا نباشد، حیاتی نیست و اگر حیات نباشد انسان نیست! حالا با این اوصاف پول به درد خواهد خورد؟! به همین دلیل، عاجزانه تقاضا می‌کنم، مسئولان محترم کاری کنید، کشور عزیزمان نیاز به کمک دارد... .

* بازیگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۲
پیمان صاحبی


آداب ساحل‌خواری

 با وجود تاکیدهای مقام معظم رهبری درباره ساحل خواری، واگذاری ها در عرصه های ملی و منابع طبیعی همچنان قربانی می گیرد.اراضی ساحلی «تمیشان» در نور مازندران واگذار شده اند که قیمت آن ها به حدود 500 میلیارد ریال می رسد و به دستور مدیران منابع طبیعی مازندران برای ایجاد اسکله تفریحی واگذار شده اند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون نوشت: کارشناسان می گویند که موضوع «تمیشان»مربوط به «اراضی مستحدث و ساحلی» است که قوانین خاص خودش را دارد و واگذاری آن به هر ترتیبی که به آن نگاه کنی، اشکال دارد

اگر به قیمت اراضی «تمیشان»دقت کنید، متوجه می شوید که این زمین ها در حدود هر متر دو تا سه و نیم میلیون تومان معامله می شود و به نظر می رسد که هدف، ساحل خواری باشد

هفته گذشته در حوزه انتخابیه خودم ساری و منطقه «چپکرود» دیدم که چطور زمین های دولتی با دستان مدیران دولتی واگذار شده و در نهایت، عملکردی هم نداشته و عملیاتی هم نشده است

اگر روزی اراده کنید که به سواحل نور در استان مازندارن بروید و به‌عنوان یک ایرانی چند ساعت از این سواحل که طبق قانون، ملی بوده و متعلق به تمام مردم این سرزمین است استفاده کنید، بزرگ‌ترین مانع بر سر اجرای این آرزو یک موضوع است و آن اینکه «ساحل آزاد » در این منطقه به سختی پیدا می شود. سراسر ساحل را که بگردید، تا چشم کار می کند ویلاسازی و هتل سازی شده است و انواع و اقسام ساختمان‌های بتونی و سیمانی با بدترین معماری و ناهماهنگ با طبیعت ساخته شده است. قیمت ویلاها را هم که لابد می دانید. آنقدر بالاست که بخش بزرگی از ایرانیان در تمام طول زندگی حتی آرزویش را هم نمی توانند در دل داشته باشند. این ویلاها در حالی به تصرف اشخاص درآمده اند که حریم قانونی 60 متر فاصله از دریا را رعایت نکرده اند. خیلی هایشان الان با دریا 10 مترهم فاصله ندارند و برخی نیز فاصله شان، تابع عقب نشینی و پیشروی آب دریا در دوره های زمانی مشخص است. با وجود تاکیدهای مقام معظم رهبری درباره ساحل خواری، واگذاری ها در عرصه های ملی و منابع طبیعی همچنان قربانی می گیرد. این‌بار اراضی ساحلی «تمیشان» در نور مازندران واگذار شده اند. این اراضی که قیمت آن‌ها به حدود 500 میلیارد ریال می رسد، به دستور مستقیم مدیران منابع طبیعی مازندران برای ایجاد اسکله تفریحی واگذار شده اند. این در حالی است که به گفته نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی، دیگر ساحلی برای عموم مردم نمانده است و تمام سواحل در تصرف طرح هایی قرار گرفته که در عمل، اجرایی نیز نمی شوند و تنها منافع عده ای خاص را تامین می کنند. این واگذاری در نامه شماره 220/1103 و به تاریخ 9/3/95 به امضای رییس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان نور رسیده است و خطاب به اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان مازندران تهیه و نوشته شده است. همچنین نامه شماره 95/32/12724، در تاریخ 10/4/95 که خطاب به ثبت اسناد نور به امضای ستار بابایی، مدیرکل منابع طبیعی مازندران رسیده، درخواست سندمالکیت برای این زمین ها و به نام دولت جمهوری اسلامی ایران با نمایندگی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور داده شده است.

تنها مورد سند دار

به گفته یک فعال محیط زیست ومنابع طبیعی مازندران، «تمیشان» ، موردی منحصر به فرد و عجیب است و بسیاری از اراضی مستحدث و ساحلی در این استان، با مساحت های چند برابر این قطعه، به دلیل نگرفتن سند توسط اداره کل منابع طبیعی مازندارن به حال خود رها شده و مورد تجاوز زمین خواران قرار می گیرند و تصرف می‌شوند. اراضی تمیشان که مساحت آن کمتر از دو هکتار است، تنها مورد از اراضی ساحلی است که با شتاب برای آن سند گرفته شد. او که نخواست نامش فاش شود به« قانون» می گوید:«ابتدا که برای این اراضی سند گرفتند ما خوشحال شدیم و تعجب کردیم که چطور برای این قطعه اقدام کرده‌اند. بعد دیدیم که فورا واگذارش کردند». اما اهالی نور می گویند که علت این اتفاقات، قیمت بالای این قطعه زمین است که مورد واگذاری قرار گرفته است. یک فرهنگی بازنشسته که از قدیمی های منطقه است، به «قانون» گفت:« شما در تمام این منطقه و اطراف آن قدم بزنید و ببینید که چند متر ساحل برای قدم زدن و نشستن کنار دریا پیدا می کنید. آن‌وقت منابع‌طبیعی آمده این دو هکتار را به یک شخص واگذار کرده تا اسکله تفریحی بسازد. اگر به فرموده حضرت امام و مقام معظم رهبری این کشور متعلق به مستضعفان است، چه معنا دارد که مسئولان تمام ساحل را بدهند به کسانی که سرمایه دار هستند و یا مکان هایی را می‌سازند که فقط سرمایه داران و پولدارها می توانند از آن استفاده کنند و در نهایت هم سودش به جیب اشخاص می رود نه عموم مردم. درحالی که این ها انفال هستند و مربوط به همه مردم اند. نتیجه این است که این سواحل شده اند سواحل اختصاصی و فقط پولدارها و سرمایه داران امکان استفاده از آن‌ها را دارند». شهروند دیگری که توجهش به مصاحبه ما جلب شده، داوطلبانه جلو می آید. خود را علی . ب معرفی می کند و می گوید که دانشجوی معماری است. او می گوید:« نزدیک به 4 سال در این شهر درس می خوانم و ساکن هستم. اما به خاطر گرانی مکان های تفریحی، حتی یک بار نتوانسته ام به یکی از این ویلاها بروم و از ساحل استفاده کنم و جالب است که اکثر سواحل در دست همین ویلادارها است. حالا هم شنیده ام که دو هکتار از این ساحل را اخیرا در اختیار یک سرمایه گذار گذاشته اند. واقعا این ها چگونه خود نمی دانند واگذاری اراضی ساحلی ملی، ممنوع است؟»

یکی از خانم های رهگذر نیز به «قانون» می گوید:« واقعا جای تاسف است که اسم این سواحل، ملی است اما به نام مردم است و به کام ساحل خواران. مگر مقام معظم رهبری هشدار نداده اند که با زمین خواری و جنگل خواری و ساحل خواری و کوه‌خواری به بهانه اجرای طرح های گردشگری باید برخورد شود؟ پس چرا مسئولان خلاف آن عمل می‌کنند؟»

اخذ سند با هدف واگذاری، نه حفاظت!

اما کارشناسان می گویند که موضوع «تمیشان»، مربوط به «اراضی مستحدث و ساحلی» است که قوانین خاص خودش را دارد و واگذاری آن به هر ترتیبی که به آن نگاه کنی، اشکال دارد. فعال محیط‌زیست ومنابع طبیعی مازندران در این‌باره تاکید می کند:« نقشه این اراضی، پیش از انقلاب تهیه شده و «سازمان جنگل‌ها و منابع طبیعی و آبخیزداری» موظف بوده که پس از آن برای این اراضی سند بگیرد تا مورد دخل و تصرف و تعدی و تصرف قرار نگیرند؛ اما برای «تمیشان» سند گرفته اند و سپس آن‌را واگذار کرده اند». او تاکید می کند که حتی نحوه اخذ سند برای این دو قطعه که روی هم در حدود یک و نیم هکتار می‌شود، نادرست و خلاف قانون بوده و بدون توجه به «نقشه‌آلبوم‌ساحلی»و بر اساس عکس های هوایی که باید مبنا قرار می‌گرفت، انجام شده است. با این همه واگذاری، آن واقعا بدترین تصمیمی بوده که مسئولان می توانستند بگیرند». این فعال منابع طبیعی که خود دانش آموخته دانشگاه منابع طبیعی است، می گوید:«طی 40 سال گذشته و بعد از تهیه نقشه اراضی ساحلی، تشکیلات منابع طبیعی استان ها موظف بودند برای این اراضی و سواحل سند بگیرند و جالب است که طی این 40 سال این‌کار انجام نشده و یک نفر هم پیدا نشده که در این باره تذکر بدهد. الان یک‌سال است که آیین‌نامه اجرایی این قانون در «سازمان جنگل ها»تدوین شده و تاکنون تنها موردی که عملی شد «تمیشان» بود که آن‌هم دیدیم نه به قصد حفاظت، که با هدف واگذاری درخواست سند شده و این جای سوال بزرگی است که مسئولان باید پاسخ بدهند».

درخواست ورود نهادهای نظارتی

این فعال و کارشناس منابع طبیعی تاکید می کند که اگر دستگاه‌ها و نهادهای ناظر وارد شوند، ملاحظه می کنند که به دلیل تعجیل در واگذاری «تمیشان»، اجرای عملیات به درستی و قانونی انجام نشده و حتی به حریم 60 متری که معیار قانونی است، توجهی نکرده اند و در امتداد مجموعه، تا داخل آب دریا رفته اند. ما فعالان منابع طبیعی استان مازندران درخواست می کنیم که سازمان بازرسی کل کشور وارد شود و از مسئولان محترمی که این کار را کرده اند، مستندات لازم را بخواهند تا حق مردم و انفال خدادادی از بین نرود». او در انتها می گوید:« اگر به قیمت اراضی «تمیشان»دقت کنید، متوجه می شوید که این زمین ها در حدود هر متر دو تا سه و نیم میلیون تومان معامله می شود و به نظر می رسد که هدف، ساحل خواری باشد؛چون قیمت آن در حدود 500 میلیارد ریال می شود که رقم قابل توجهی است و واقعا جای سوال دارد که چرا باید اراضی ساحلی ملی ارزشمندی مانند تمیشان به اشخاص واگذار شود و از این واگذاری، چه سودی به مردم یا منابع طبیعی استان می رسد؟»

مسئولان مازندران گزارش بدهند چه کرده اند!

علی اصغر یوسف نژاد، عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی و نماینده مردم ساری و میاندرود درباره واگذاری ها در عرصه های ملی و ساحلی مازندران به« قانون» می گوید:«متاسفانه در طی سال های اخیر واگذاری هایی که از دستگاه های منابع طبیعی و امور اراضی به منظور انجام کارهای توریستی یا تولیدی یا هر نوع کاربری دیگر بیش از حد انجام شده، در برخی مواقع عملکرد و نتیجه ای هم نداشته است.

در بسیاری از این مکان های واگذار شده نیز ،کاربری هایی که به عنوان هدف واگذاری بیان شده بود محقق نشده است؛ به گونه ای که تقریبا می‌توانیم بگوییم که زمین های ساحلی برای واگذاری وجود ندارند». او در ادامه تاکید می کند:«هفته گذشته در حوزه انتخابیه خودم ساری و منطقه «چپکرود» دیدم که چطور زمین های دولتی با دستان مدیران دولتی واگذار شده و در نهایت، عملکردی هم نداشته و عملیاتی هم نشده است. برای مثال لب ساحل، یک مکانی را برای اسب‌دوانی و یا اجرای طرح گردشگری داده اند ، اما اکنون نه از اسب‌دوانی خبری است و نه از طرح گردشگری بلکه با اهداف دیگری که سود و منافع بیشتری برای اشخاص دارد، ساخته شده است». یوسف نژاد می گوید:«الان مسئولان استانی از جمله استانداری، امور اراضی و جنگلداری باید یک بررسی و ارزیابی از عملکرد خودشان در حوزه «واگذاری های انجام شده» به مسئولان و مردم گزارش بدهند و حتی از واگذاری های جدید به جز در موارد ضروری پرهیز کنند. اما متاسفانه ما چنین گزارشی را از این مسئولان تاکنون ندیده ایم و امیدواریم که چنین گزارشی را به سمع مردم و اطلاع مسئولان برسانند. ضمن اینکه الان هم می شنویم که با وجود این همه عملکرد منفی و سوء مدیریت و سوء تدبیر در سال های گذشته، باز هم دستگاه ها پیگیر واگذاری های غیرضروری هستند که این مساله با عکس العمل منفی مردم و مسئولان و تشکل های زیست محیطی رو به رو شده است. ما به آیندگان باید پاسخ بدهیم که چرا این همه واگذاری های غیرمنطقی انجام داده ایم و با وجود اینکه سال ها هم از آن می گذرد چرا حقوق دولت پس گرفته نمی شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۰
پیمان صاحبی


چرا سیل؟ چرا گرد وغبار؟

 کشور ۴فصل ایران مدت‌هاست که با انواع بلایای طبیعی دست‌وپنجه نرم می‌کند. گاه درعین خشکسالی، بروز یک سیل ناگهانی بخشی از سرزمین را فرامی‌گیرد و همزمان مردمان بخشی دیگر درحسرت باران، گردوغبار تنفس می‌کنند. بخشی از این رخدادها به‌ویژه گردوغبار البته ریشه در دخالت‌های غیرمسئولانه ما در طبیعت دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین، همزمانی سیل و گردوغبار، برخی مخاطبان همشهری را برآن داشت تا در تماس با گروه زیست بوم، چرایی این رخدادها را جویا شوند. «آیا دوره آخر الزمان شده؟»این پرسش یکی از مخاطبانی است که نشان‌دهنده عمق تعجب او از بروز همزمان سیل وگردوغبار است.

به سراغ دکتر بهلول علیجانی، متخصص آب و هواشناسی دانشگاه خوارزمی رفتیم و نظر او را درباره همزمانی گردوغبارخوزستان با سیل‌های مخرب درنیمه جنوبی کشور جویا شدیم. علیجانی در واکنش به رخدادهای اخیر گفت:آنچه اکنون در کشور شاهدیم عمدتا ناشی از تغییر اقلیم است. علاوه بر تغییر اقلیم، کشور ما آب‌وهوای نامنظمی دارد ؛ ما یک‌سال باران شدید داریم یک سال بارندگی به‌شدت کاهش می‌یابد.

بنیانگذار اقلیم شناسی سینوپتیک با اشاره به اینکه بیشترین سیل‌ها در نیمه‌جنوبی کشور رخ می‌دهد، تصریح کرد: سیستم‌های باران‌زا نمی‌تواند به نیمه جنوبی برود و تنها سیستم‌های بسیار قوی باران زا به جنوب می‌رسند ضمن آنکه در نیمه جنوبی کشور به‌علت مجاورت با دریای عمان و خلیج‌فارس میزان رطوبت بسیار زیاد است، گاه نیز رطوبت دریای سیاه هم نیمه جنوبی را دربر می‌گیرد که میزان صعود رطوبت هم بالاست.این رطوبت بالا از یک سو و از سوی دیگر، سیستم قوی باران زا، باعث بارش‌های شدید در این مناطق می‌شود که پیامد آن سیل ازجمله سیل‌های اخیر است.

علیجانی نکته ظریفی را یاد آور شد و گفت که بخشی از تخریب‌های ناشی از سیل به‌خاطر آن است که مسئولان همان پل‌هایی را که برای آذربایجان می‌سازند در جنوب هم احداث می‌کنند. درحالی‌که این سازه‌ها باید با توجه به شرایط آب وهوایی متفاوت باشد وبه قول متخصصان آب وهوا شناسی باید « دوره برگشت» پل‌هایی که در جنوب ساخته می‌شود طولانی‌تر باشد.

جنگ و تغییر اقلیم، 2عامل گرد و غبار

استاد آب وهواشناسی در ادامه به گردوغبارخوزستان اشاره کرد و افزود: اراضی کشورهای عراق، عربستان و کویت و کشورهای آفریقا که در غرب کشور ما قرار دارند به‌دلیل بروز جنگ و تغییراقلیم خشک شده‌اند و این خشکی منشا گردوغبارهایی است که آسمان خوزستان و برخی استان‌های دیگر را فرا می‌گیرد؛ به‌ویژه خشک شدن پوشش گیاهی در عراق سهم عمده‌ای در بروز گردوغباری دارد که آسمان خوزستان را فرا می‌گیرد همچنان‌که نابودی پوشش گیاهی در خوزستان هم به بروز این گردوغبار دامن زده است.

او با اشاره به وضعیت آب و هوایی در سال‌جاری یادآور می‌شود: باید توجه داشته باشیم وقتی یک سیستم آب وهوایی وارد کشور می‌شود در همه جا تبدیل به باران نمی‌شود بلکه در برخی مناطق به‌صورت باد قوی ظاهر می‌شود که پیامد آن با توجه به تخریب پوشش گیاهی وخشک شدن خاک، گردوغبار است. به گفته این اقلیم‌شناس،سیستم‌هایی که به کشور ما وارد می‌شود از جنوب عبور می‌کند و بارش را به جنوب می‌آورد اما در مناطق دیگر به‌دلیل نبود رطوبت، این سیستم تبدیل به باد توأم با شن وماسه می‌شود و در نتیجه همین روند است که در اهواز ما شاهد گردوغبار هستیم. وی افزود: این باد 50سال پیش همراه با گردوغبارنبود اما حالا به‌دلیل تخریب پوشش گیاهی در عراق و در عرصه‌های خوزستان، هر وزش بادی توأم با گردوغبار است.

توصیه‌ای برای مهار گردوغبار

دکتر بهلول علیجانی، اقلیم شناس و استاد دانشگاه خوارزمی برای مقابله با گردوغبار به مسئولان توصیه کرد: اگر عزمی برای مهار این گردوغبار وجود داشته باشد چاره کار در احیای پوشش گیاهی در غرب کشور مخصوصا عراق است ؛ مادامی که تالاب‌های ایران و عراق آبدار نشوند گردوغبار ادامه خواهد داشت و اگر دست روی دست بگذاریم سال به سال اوضاع بدتر خواهد شد چون بخش بیشتری از پوشش گیاهی دچار خشکی می‌شود. علیجانی تأکید می‌کند که راهکارهای مکانیکی مثل مالچ پاشی حالت مسکن دارد از این رو، مسئولان باید احیای پوشش گیاهی را در دستور کار خود قرار بدهند.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۳۹
پیمان صاحبی


 

با وجود بارش ها، خشکسالی همچنان باقی خواهد بود

 سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی گفت: با وجود بارش های سیل آسای اخیر، میانگین اقلیمی الگوهای آب و هوایی کشورمان چندان تغییر نکرده است و خشکسالی همچنان وبال سرزمین مان خواهد ماند.

به گزارش سلامت نیوز نقل از ایرنا، یکی از سوالات اساسی که به طور حتم ذهن بسیاری از افراد را در چند سال اخیر درگیر کرده است، چرایی وقوع برخی مخاطرات طبیعی از جمله بارش های شدید، سیل آسا، یخبندان ها و طوفان ها در برخی مناطق کشورمان آن هم در شرایط خشکسالی است.


در حالی که بسیاری از مردم مناطق کشورمان به تدریج عادت کرده بودند که دیگر نباید در پاییز و زمستان منتظر بارش برف و باران آنچنانی باشند، به یکباره بسیاری از نقاط کشور حتی مناطق بیابانی شاهد بارش های سیل آسا و طوفان های سهمگین شده اند، بارش هایی که چندسالی می شود به خاطره ها پیوسته بود.
به راستی دلیل این به هم ریختگی آب و هوایی چیست؟ آیا این بارش های ناگهانی، نوسان های آب و هوایی و وقوع پدیده گرد وغبار نشان دهنده تغییر اقلیم در کشورمان یا منطقه است؟ آیا کشورمان همچنان دچار پدیده خشکسالی است؟ این مخاطرات طبیعی قابل پیش بینی نیست؟ وضعیت آب و هوایی ایران در دهه های آتی چگونه است؟ و بسیاری از پرسش های دیگر که پاسخ آنها را در گفت و گویی تفصیلی با عباس رنجبر سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی جویا شدیم.

** تغییر اقلیم چیست؟
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی کشور روز سه شنبه با بیان این که تغییر اقلیم نشان دهندۀ تغییرات غیر عادی در اقلیم درون اتمسفر زمین و پیامدهای ناشی از آن در قسمت‌های مختلف کرۀ زمین می‌باشد و بحثی کلان و پیچیده است، افزود: تغییر اقلیم یا تغییرات آب و هوایی به هر تغییر مشخص در الگوهای مورد انتظار برای وضعیت میانگین آب و هوایی اطلاق می شود که در طولانی مدت برای منطقه ای خاص یا تمامی کره ی زمین اتفاق بیافتد.


رنجبر اظهار کرد: برای اینکه بدانیم تغییر اقلیم در ایران رخ داده است، اول باید تغییرات پنج لایه اصلی زمین را یعنی جو کره (اتمسفر)، آب کره و یخ کره (هیدروسفر)، سنگ کره (لیتوسفر) و زیست کره (بایوسفر) شناسایی کنیم؛ به طور مثال تغییر اقلیم می تواند در قالب رخدادهای مخاطره آمیز جو کره بروز کند. همچنین باید ویژگی تغییرپذیری اقلیم را در نظر داشته باشیم؛ به عنوان مثال امکان دارد یک دوره پنج یا حتی 10 ساله خشکسالی و یا یک سال ترسالی و یا یک سال خشکسالی پیش آید و مجددا شرایط به وضع قبل بازگردد.


وی با بیان این که تغییر اقلیم به واسطه دو عامل طبیعی و همچنین انسانی اتفاق می افتد، گفت: عوامل طبیعی مانند آتشفشان ها که می تواند یک مقدار زمین را خنک کند یا مانند فعالیت لکه های خورشیدی یا انحراف محور مداری است که زمین در مسیر آن به دور خورشید می چرخد؛ این قبیل تغییرات اقلیمی نیازمند دوره های طولانی مدت چند صد ساله یا هزار ساله است که اغلب باعث سرمایش می شوند.
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی با بیان این که فعالیت های انسان ها دومین عامل مهمی است که می تواند پیامدهای تغییر اقلیم را به دنبال داشته باشد و بیشتر دانشمندان و صاحبنظران روی آن تاکید دارند، افزود: فعالیت های کشاورزی و صنعتی و تغییر کاربری زمین که انتشار گازهای گلخانه ای را در پی داشته، از جمله این فعالیت ها است.


وی با اشاره به این که گازهای گلخانه ای در حقیقت گرمایش جهان را به دنبال دارند، گفت: امروزه بسیاری از دانشمندان و صاحبنظران معتقدند که بعد از انقلاب صنعتی با توجه به میزان انتشار گازهای گلخانه ای در جو، دمای سطح زمین افزایش یافته و در نتیجه سیستم اقلیمی تحت تاثیر قرار گرفته است.
رنجبر با بیان این که گازهای گلخانه ای میزان آب قابل پذیرش در جو را نیز تحت تاثیر خود قرار داده اند، تاکید کرد: لازم به ذکر است که پدیده تغییر اقلیم به صورت بسیار آرام و تدریجی و در بازه زمانی بلندمدت اتفاق خواهد افتاد.

** میانگین اقلیمی کشورمان تغییر چندانی نخواهد داشت
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی در عین حال گفت: البته تغییر اقلیم که برای کشورمان مطرح است، متاثر از مناطق جنب حاره و توفان هایی است که عرصه میانی جغرافیایی و کره زمین را تحت تاثیر قرار می دهند و بخش عمده کشور ما در حقیقت از دو سیستم هواشناسی تاثیر می گیرد.
وی ادامه داد: آنچه امروزه در ایران و سایر کشورها زیاد شده است، رخ دادن مخاطرات حدی و به عبارت دیگر، پدیده هایی همچون گرمای بسیار شدید و یا سرمای بسیار شدید است، پدیده هایی که از نظر شدت دارای بیشترین بیشینه هستند.
رنجبر افزود: طی سال های اخیر، با پدیده هایی جوی مواجه بوده ایم که بیشترین شدت را داشته اند مانند توفان تهران، بارش ایلام یا توفان ها و بارش های اخیر جنوب کشور که بسیار کم سابقه است.
وی ادامه داد: صاحب نظران و دانشمندان معتقدند که ویژگی اقلیمی آینده ما، رخ دادن همین پدیده های حدی است، به طوری که شاید میانگین اقلیمی ( در یک دوره 30 ساله) برخی از کمیت های ما تغییر نکند، اما پدیده های حدی می تواند از نظر تعداد و بسامد بسیار گسترده باشد.
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی افزود: بر این اساس، ممکن است در آینده یک دوره خشکسالی شدید یا یک دوره ترسالی همراه با توفان های بسیار گسترده و بارش های شدید یا سرمای یخبندان داشته باشیم که قبلا سابقه نداشته باشد.
وی ادامه داد: همچنین ممکن است براساس مفهوم تغییر اقلیم، در میانگین دمای کشور یک مقدار افزایش نشان دهد و یا در کل، با وجود کاهش دوره های سرما، شاهد سرما و یخبندان های شدید باشیم.
رنجبر با تاکید بر این که ارتباط مستقیمی بین تغییر اقلیم و مخاطرات جوی وجود دارد، افزود: این مخاطرات نزدیک به 90 درصد مخاطرات طبیعی را شامل می شود چرا که جدا از زلزله و رانش، سایر مخاطرات طبیعی منشا آب و هوایی دارند.
سرپرست پژوهشکده هواشناسی ادامه داد: در نتیجه اگر سیستم اقلیمی زمین با تغییرات همراه باشد، مخاطرات جوی نیز تغییر خواهد کرد.
وی افزود: در نتیجه، با وجود این که دوره های خشکسالی طولانی مدتی داشته ایم، اما امروز شاهد پدیده ها و مخاطراتی نیز مشابه توفان تهران، گرد و غبارهای شدید جنوب غرب کشور و توفان های گرد و خاک و بارش های شدید در استان های جنوبی و بارش شدید برف و یخ زدگی در برخی مناطق کشور، هستیم.

** تغییرات آب و هوایی تا چه میزان قابل پیش بینی است؟
پرسشی که مطرح می شود، این است که بر این اساس، تغییرات آب و هوایی تا چه حد قابل پیش بینی است.
رنجبر در این خصوص از تقسیم بندی پیش بینی های جوی به طور معمول برای دوره های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت سخن گفت و افزود: یک سری از تغییرات آب و هوایی در دنیا به عنوان رخداد کوچک محسوب می شوند؛ این گونه رخدادها معمولا نزدیک به زمان اتفاق قابل پیش بینی هستند.
وی با اشاره به این که پیش بینی یک سری رخدادها نیز همچون بارش های سیل آسیا، یخبندان و تگرگ معمولا بین یک تا دو هفته به صورت آینده نگری در دسترس می باشد، افزود: این پیش بینی ها بر اساس دینامیک جو صورت می گیرد.
رنجبر همچنین ادامه داد: البته یک سری پیش بینی ها نیز فصلی و به عنوان پیش بینی های آماری و دینامیکی شناخته می شود که معمولا به صورت فصلی سه تا شش ماهه است و آینده جوی را با دقت حدود 70 تا 75 درصد نشان می دهد.
وی، پیش آگاهی و اطلاع رسانی صورت گرفته در زمینه دیر شروع شدن بارش های زمستان امسال را از جمله پیش بینی های آماری و فصلی عنوان کرد و افزود: بر این اساس پیش بینی شده بود که با بارش های پیش رو، کمبود بارش ها جبران می شود.
رنجبر با بیان این که یک سری پیش بینی ها نیز آماری بلندمدت و اقلیمی محسوب می شوند، گفت: به عنوان مثال در این نوع پیش بینی که بر اساس میزان انتشار گازهای گلخانه ای صورت می گیرد، اعلام شده است که اگر انتشار این گازها در همین ابعاد تداوم داشته باشد، شاهد روند گرمایشی زمین خواهیم بود و همین منجر به کاهش بارش می شود.
وی افزود: به عنوان مثال، کارشناسان پژوهشکده اقلیم مشهد یک سری پیش بینی های اقلیمی به صورت دهه ای و یا دوره های میانگین 30 ساله ارائه و حتی تا پایان قرن 2100 میلادی وضعیت آب و هوایی را پیش بینی کرده اند.

**ایران در دهه های آینده همچنان خشک و بی آب خواهد بود
دکتر رنجبر همچنین با بیان این که در حال حاضر بحث گرمایش جهانی مطرح است، گفت: تحت این شرایط، پدیده ها و مخاطرات جوی نیز از نظر بسامد و شدت متفاوت خواهد بود، به طوری که هرچند در گذشته بارش هایی را داشته ایم، اما با این شدت و تداوم کم سابقه و چه بسا بی سابقه باشد.
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی گفت: مطالعات پژوهشکده هواشناسی در خصوص وضعیت چند دهه آینده در بخش عمده ای از منطقه مدیترانه، غرب آسیا و منطقه خاورمیانه بر اساس میزان انتشار گازهای گلخانه ای نشان می دهد که گرایش این مناطق به سمت خشکی بیشتر با بارش های کمتر است.
وی افزود: بارش های کشورمان نیز به نوعی به عرض های شمالی تر یعنی سمت روسیه منتقل می شود، بنابراین براساس این مدل ها، بخش عمده ای از ایران گرایش به خشکی پیدا می کند، هرچند با تغییرپذیری اقلیمی نیز مواجه هستیم و ممکن است دو تا سه سال پرآب نیز داشته باشیم.
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی گفت: میانگین بارشی کشور ما در دهه های آتی گرایش به کم شدن دارد، از طرفی نیز افزایش دما تبخیر بیشتر را به دنبال دارد و بارش های شدید و رگباری نیز اثر و کارایی لازم را به دنبال نخواهد داشت.

** در برنامه های توسعه توجهی به وضعیت آب و هوایی کشور نشده است
این مقام مسوول همچنین با تاکید بر این که برای برنامه ریزی های کلان توسعه بایستی وضعیت آب و هوایی کشور نیز مد نظر قرار گیرد، گفت: فکر نمی کنم در برنامه های توسعه ای کشور توجهی به این موضوع شده باشد.
رنجبر با بیان این که متاسفانه در طول سال های گذشته توسعه در کشورمان به صورت ناپایدار اتفاق افتاده است، گفت: امروز مقوله تغییر اقلیم در حقیقت بودجه ریزی عملیاتی کشور را می تواند به راحتی زیر سوال ببرد و با مشکل مواجه سازد، چرا که واقعا هیچ ضمانتی برای اجرای برنامه ها وجود ندارد.
به گفته رنجبر، اگر در شرایط فعلی خشکسالی گسترده ای در کشور رخ دهد، یا اتفاقاتی نظیر سیل و یخبندان در کشور پیش آید، به طور حتم بخش عمده ای از اعتبارات به این سمت سوق پیدا خواهد کرد در صورتی که در سایر کشورها برنامه ریزی برای توسعه با توجه به پیش بینی و شرایط آب و هوایی شکل گرفته است.
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی توضیح داد: در بسیاری از کشورها مطابق با هشدارهای سامانه های هشداردهنده آب و هوایی پیش آگاهی دارند و امکانات خود را برای جلوگیری از هرگونه خسارت مادی و انسانی و طبیعی از قبل آماده مواجهه با حوادث و مخاطرات طبیعی می کنند.
وی اظهار امیدواری کرد که در کشور ما نیز این مهم صورت گیرد، چراکه بر اساس نیاز آبی و حفظ منابع کشور به طور حتم بایستی برای هریک از مدل های آب و هوایی برنامه جامع و یکپارچه داشته باشیم.

**دستگاه ها بایستی با سازمان هواشناسی تعامل بیشتری داشته باشند
با این همه، می توان بسیاری از مخاطرات جوی از جمله وقوع بارش های سیل آسا را از تهدید به فرصت تبدیل کرد، کاری که به گفته رنجبر، لازمه آن ارتباط تمامی بخش ها به ویژه دستگاه های مرتبط همچون وزارت نیرو و سازمان مدیریت بحران کشور با سازمان هواشناسی و توجه دقیق به پیش بینی های این سازمان است.
رنجبر تصریح کرد: اگر این اتفاق بیافتد، براساس پیش آگاهی ارائه شده از سوی سازمان هواشناسی و همچنین اقدامات علمی و فنی دستگاه های مرتبط، کلیه روان آب هایی که در نتیجه بارش های شدید ایجاد شده است، مهار می شوند و ضمن جلوگیری از خسارات، بخشی از کمبود آب های فصل گرما نیز جبران خواهد شد.
وی با تاکید بر این که دستگاه ها بایستی به محض دریافت اطلاعات بسیار مناسب سازمان هواشناسی عکس العمل مناسب و به موقع در جلوگیری از خسارت ناشی از وقوع مخاطرات طبیعی داشته باشند، در عین حال گفت: متاسفانه در بسیاری از اوقات، هشدار نیز داده می شود اما عکس العملی وجود ندارد.
این مقام مسوول افزود: به عنوان مثال، سازمان هواشناسی سرمازدگی را که برای محصولات پرتقال شمال کشور اتفاق افتاد، پیش بینی کرده بود اما از سوی دستگاه های ذیربط برای جمع آوری محصولات اقدام مناسب صورت نگرفت، یا در مواردی که پیش بینی غلظت زیاد گرد و غبار می شود لازم است که وزارت نیرو یا مخابرات کشور تدابیر لازم را برای بخش برق رسانی و خطوط ارتباطی اتخاذ نمایند.
به اعتقاد رنجبر، اگر سازمان هواشناسی این پیش آگاهی را می دهد، دستگاه های ذیربط نیز باید برنامه خاص خودشان را برای مقابله با بحران داشته باشند یا اینکه بحث مقوله تغییر اقلیم یا بحث گرمایش جهانی در برنامه ریزی های کلان و توسعه کشور نیز دیده شود.

** چرا سیل درایران قابل کنترل نیست؟
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی کشور در پاسخ به سوالی درباره چرایی قابل کنترل نبودن سیل گفت: شاید به دلیل اینکه اولویت های کشور در مسائل دیگر بوده، به این موضوع توجه آنچنانی نشده است.
رنجبر با بیان این که در طول سال های گذشته به جای این که ما شرایط جوی را مدیریت کنیم، شرایط جوی ما را مدیریت کرده اند، گفت: رویکرد ما در برخورد با مسائل زیست محیطی، گرد وغبار و یا سیل ناشی از بارش های شدید، تنها تشکیل مدیریت بحران به منظور رسیدگی به این مشکلات بوده است.
وی ادامه داد: به عبارت دیگر ما صبر می کنیم یک رخداد طبیعی اتفاق بیافتد، بعد کلی اعتبار برای این حوادث طبیعی هزینه می کنیم؛ پرداخت هزارمیلیارد تومان خسارت در سال گذشته از سوی دولت به کشاورزان برای جبران سرمازدگی محصولات یکی از این موارد است.
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی یکی از راه های جلوگیری از خسارات احتمالی وقوع سیل و طوفان در کشور را توسعه سامانه های پیش آگاهی در مناطق مختلف کشور ذکر کرد و گفت: اگر این سامانه ها را جدی گرفته بودیم شاید با یک اطلاع رسانی به موقع به کشاورزان برای جمع کردن محصول حداقل 30 تا 40 درصد از خسارات وارده کاهش پیدا می کرد.

**سامانه پیش آگاهی هواشناسی چیست؟
رنجبر در خصوص این که سامانه پیش آگاهی چیست، اشاره کرد: به دنبال وقوع سیل و ایجاد خسارت به تاسیسات سدسازی شرکت های وابسته به وزارت نیرو در سال 1384، یک سامانه هشدار دهنده سیل برای حوزه کرخه و کارون ایجاد شد؛ این سامانه از سه تا پنج روز قبل از وقوع سیل میزان آبی را که در هر نقطه وارد سد می شود، پیش بینی می کند.
وی افزود: دست اندرکاران چند روز فرصت دارند که به عنوان مثال دبی سد را اندازه گیری کرده و آب پشت سد را خالی کنند و یا برق آبی تولید کنند؛ در نتیجه به دنبال بارش با پرشدن سد سیل مدیریت می شود و یک تهدید به فرصت تبدیل می شود.
وی تاکید کرد: سامانه جامع هشدار سیل باید برای کل حوزه های آبی و مناطق شهری کشور که امکان دارد تحت تاثیر سیلاب قرار گیرند، توسعه پیدا کند؛ اما متاسفانه تاکنون حمایتی نشده است و هنوز نصب این سامانه با توجه به شرایط جوی کشورمان در سطح کشور مغفول واقع شده است.
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی افزود: لذا تاکنون این سامانه تنها در استان قم بدنبال وقوع سیل قمرود و همچنین استان خوزستان برای رودخانه های کرخه، دز و کارون نصب شده است و باوجود این که نصب آن برای بخشی از استان مازندران نیز پیشنهاد شده اما هنوز عملیاتی نشده است.
وی با اشاره به این که نصب سامانه هشدار دهنده برای تهران با جمعیت 14 میلیونی نیز از مدت ها قبل یعنی 15 سال پیش و قبل از وقوع سیل کن و ورود آب به مترو پیشنهاد شد، گفت: نصب این سامانه هنوز عملیاتی نشده است.
وی در خصوص میزان هزینه نصب این سامانه نیز گفت: کل هزینه سخت افزاری و نرم افزاری این پروژه از جمله ساخت ایستگاه باران سنجی برای 8 رود دره تهران حدود 2 میلیارد تومان هزینه خواهدداشت و این هزینه شاید معادل یک سوم خسارت یک سیل کوچک در کشور نباشد اما متاسفانه تاکنون توجهی به آن نشده است.


وی با تاکید براین که نخستین کار برای مقابله با حوادث طبیعی پایش و هشدار پیش آگاهی است، ادامه داد: در حال حاضر کشورها به سمت ایجاد سامانه های هشدار سریع رفته اند چراکه پس از آن دستگاه های اجرایی فرصت لازم را برای مقابله با بحران و مدیریت آن با کمترین خسارت خواهند داشت.
رنجبر با بیان این که سازمان هواشناسی طرحی را در راستای تصویب اعتبار طرح نصب سامانه هشداردهنده برای کل کشور از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی در دست پیگیری و دفاع داشته است، گفت: متاسفانه این طرح به دلیل کمبود اعتبار با مشکل مواجه شده است.

**در مردم توقع ایجاد نکنیم، مهار پدیده گرد و غبار تنها در بلندمدت میسر است
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی در خصوص مقوله گرد و غبار در کشورمان یادآور شد: این بحث به صورت جدی از سال 2008 یا 1387 – 1386 در کشور آغاز شد، در واقع از آن سال به بعد، یعنی تابستان 1388 بود که پدیده گرد و غبار حتی تهران و نیمه غربی کشور را دربرگرفت.
رنجبر یکی از دلائل اصلی پیدایش این پدیده در کشورمان را خشکسالی دانست که شروع آن طی سال های 2001 - 1998 بود و به دنبال آن کاهش بارش های بهاره، مهار آب های سطحی و درنتیجه از بین رفتن پوشش های گیاهی در طول سال های ذکر شده اتفاق افتاد.


وی با تاکید بر این که البته شرایط جوی منطقه ما نیز به گونه ای است که پتانسیل لازم برای بروز پدیده گرد و غبار را دارد، گفت: کشورمان در مناطق عرضی جغرافیایی قرار گرفته است که دارای بیشترین بیابان ها است و بخش عمده سرزمینی یعنی بیش از 75 درصد آن خشک و نیمه خشک است.
رنجبر ادامه داد: البته از اواسط دهه 1380 نیز عوامل بیرونی جدید اغلب نواحی غرب وجنوب غربی کشور را با فراوانی و شدت بیشتر تحت تاثیر قرار داده اند که منبع آنها مناطقی از عراق و شرق سوریه است هر چند که نقاط دیگر از جمله بخش هایی از اردن، کویت و شمال عربستان نیز در ایجاد گرد و خاک در ایران نقش موثری داشته اند.
سرپرست پژوهشکده سازمان هواشناسی ادامه داد:مناطق همجوار ایران نیز به همین شکل است اما اگر بارندگی کاهش پیدا کند، مانند امسال که بارش پاییزه با کاهش مواجه بوده است، مناطقی از جمله خوزستان و جنوب غرب کشور دچار پدیده گرد وغبار شده است.


وی با تاکید بر این که یکی دیگر از دلائل بروز پدیده گرد و غبار وضعیت زمین و تغییر کاربری اراضی و توسعه نامتوازن و ناپایدار بخش کشاورزی بوده است، با یاد آوری آن که در طول 50 سال دوره آماری بارندگی اخیر در کشورمان شش سال پرآب را شاهد بوده ایم که چهارسال مربوط به اوائل دهه 1370 است، خاطرنشان کرد: در آن سال ها گرچه بخش کشاورزی ما از پتانسیل اقلیمی برخوردار نبود، اما با یک توسعه ناپایدار همراه بود.
این مقام مسوول ادامه داد: متاسفانه نبود آگاهی و توجه به پتانسیل اقلیمی و معیارهای هواشناسی همه آن برنامه های توسعه ای را که البته با نیت خیر انجام شد، امروز با مشکل مواجه ساخته است، چرا که آن چهارسال بارندگی زیاد در اوائل دهه 1370 تنها به دلیل یک دوره کوتاه ترسالی اتفاق افتاد و نمونه ای از یک تغییرپذیری اقلیمی بود.


وی همچنین با یادآوری آن که در بهمن ماه سال 1393 نیز با کاهش بارندگی مواجه شدیم و شرایط خشکسالی باعث بروز پدیده گرد و غبار در مناطقی از کشور شد، اضافه کرد: بنابراین به نوعی گرد و غبارها پیامد خشکسالی است و بروز آن وابسته به شرایط رطوبتی سطح خاک و پوشش گیاهی زمین است.
رنجبر با تاکید بر این که ابعاد پدیده و کانال های گرد و غبار در ایران بسیار وسیع است، ایجاد توقع در مردم به منظور مهار کامل این پدیده را نادرست خواند و گفت: این که انتظار ایجاد شود که با یک هزینه گسترده با نهال کاری یا مالچ پاشی این کانون های گسترده گرد و خاک را مهار کنیم، کاملا اشتباه است؛ چراکه اگر شرایط جوی فعال باشد، مساحت کانون ها آن چنان زیاد است که شاید حتی برای یک دوره حتی20 ساله نتوان این پدیده را مهار کرد، در نتیجه بخش کوچکی که مهار می شود، مربوط به یک دوره محدود خواهد بود و بعد از چند سال فعال می شود.


وی ادامه داد: البته این دلیل نمی شود که ما منابع طبیعی و کانون ها را مدیریت نکنیم، چراکه مدیریت با مقابله متفاوت است و مدیریت کانون های گرد و خاک نیز بایستی تحت شرایط اقلیمی، دینامیکی و پیشگیرانه باشد زیرا کانون های گرد و خاک بسیار گسترده و مهار آنها نیازمند زمان بلندمدت است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۳۸
پیمان صاحبی


کارشناسان منابع طبیعی و محیط زیست خشک شدن هورها، تالاب‌ها و مناطق سیلابی این استان را عامل بروز ریزگردها در استان دانسته و تنها راه کنترل کانون‌های ریزگرد را آبرسانی به این مناطق اعلام کرده‌اند. اما معاون دفتر برنامه‌ریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو با اشاره به اینکه گزینه‌های رقیب دیگر، غیر از آبرسانی به هورها وجود دارد، گفت: وزارت نیرو هیچ کار اجرایی را بدون مطالعه انجام نخواهد داد.

ضیاء‌الدین شعاعی، مدیر ملی مقابله با پدیده گرد و غبار سازمان حفاظت محیط زیست در گفت‌وگو با ایانا از انتقال آب به هورهای خشک شده خوزستان از طریق حفر کانال و... توسط وزارت نیرو خبر داد. اما هدایت فهمی معاون دفتر برنامه‌ریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو در گفت‌وگو با ایانا بیان کرد: در حال حاضر هورالعظیم در بهترین شرایط خود است. مخازن چهارگانه این تالاب پر آب است و مشکل خاصی از نظر ریزگردها ندارد.

به گفته وی بارندگی روزهای اخیر سبب شده در بسیاری از مناطقی که منشاء ریزگردها بود، شرایط مناسبی ایجاد شده و ریزگردها کنترل شود.

فهمی معتقد است: حدود شش تا هشت درصد ریزگردها دارای منشا داخلی است و بارش‌های مناسب توانسته بستر تالاب‌هایی که منشا ریزگردها بوده را مرطوب کند. البته وی بر تأمین حق‌آبه تالاب‌های خوزستان با تکیه بر آب قابل برنامه‌ریزی که وزارت نیرو فرمول‌های آن را استخراج کرده نیز تأکید کرد.


پخش سیلاب تنها راه نجات خوزستان نیست

از آنجا که بسیاری از سیلاب‌های استان خوزستان از طریق ساخت سدها کنترل شده و دشت‌های سیلابی این استان این روزها به کانونی برای گرد و غبار تبدیل شده‌اند، باز گرداندن حق‌آبه‌های طبیعت یکی از مهمترین راهکارهای کنترل ریزگردها معرفی شده است اما مدیر کل دفتر برنامه‌ریزی کلان آب و آبفا در این رابطه بیان کرد: نمی‌توان همه مشکلات را به گردن مدیریت منابع آب انداخت. سیلاب‌ها هم تبعات مثبت و هم منفی دارند.

وی اضافه کرد: تنها گزینه نجات خوزستان پخش سیلاب و ایجاد سیلاب مصنوعی نیست. به‌عنوان یک کارشناس معتقدم که این تنها گزینه نیست و با روش‌های بیومکانیکی و کاشت گونه‌های گیاهی خاص منطقه، می‌توان گرد و غبار را کنترل کرد.

فهمی به این پرسش که آیا حفر کانال برای آبرسانی به کانون‌های بحرانی گرد و غبار منتفی است، این گونه پاسخ داد: در خوزستان آبرسانی به صورت طبیعی از مسیرهای طبیعی انجام میشود. در رابطه با حفر کانال و غیره باید مطالعه شود. در حال حاضر کسی نمی‌تواند با قاطعیت اثرات مثبت آبرسانی به کانون‌های گرد و غبار را رد یا تایید کند.

وی اضافه کرد: در وزارت نیرو قبل از انجام هر اقدام اجرایی مطالعه می‌کنیم. گزینه‌های رقیب بررسی می‌شود و بعدا در رابطه با آن تصمیم می‌گیریم.

معاون دفتر برنامه‌ریزی کلان آب و آبفا گفت: اگر انتظار داشته باشیم که یک کار اجرایی بدون مطالعه شروع شود، انتظار درستی نیست.

وی درباره زمان مورد نیاز برای انجام مطالعه در رابطه با کانون‌های بحران خوزستان عنوان کرد: این مطالعات توسط شرکت‌های آب منطقه‌ای انجام می‌شود و این شرکت‌ها می‌توانند به این پرسش پاسخ دهند.

فهمی افزود: کسی شکی ندارد که کمبود آب روی بروز ریزگردها تاثیر دارد اما باید روی اقدامات وزارت نیرو و حتی وزارت جهاد کشاورزی برای کنترل ریزگردها، اجرای عملیات آبخیزداری و کاشت درخت مطالعه انجام شود.

وی تأکید کرد: این وظیفه ماست که برای حل مسئله در خوزستان تمام تلاش خود را انجام دهیم. برای حل مسایل این استان در بخش آب و برق، دو برنامه بزرگ کوتاه‌مدت و بلندمدت داریم.

معاون دفتر برنامه‌ریزی کلان آب و آبفا گفت: برنامه کوتاه مدت برای بهبود وضعیت برق خوزستان ساماندهی مقره برق و... است. در بلند مدت هم مسقف کردن خطوط انتقال برق و یا انتقال تجهیزات به زیر زمین، مد نظر وزارت نیرو قرار دارد.

فهمی اضافه کرد: در بحث آب هم وضعیت همین طور است. به‌عنوان یک وظیفه سازمانی به شدت به انجام مطالعات اعتقاد دارم. ما یک اصول و مبانی در وزارت نیرو داریم و آن این است که هر تصمیم اجرایی باید با مطالعه انجام شود./

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۹
پیمان صاحبی

تحقیقات جدید نشان می‌دهد چگونه انحراف رودخانه می‌تواند بر کیفیت آب در مصب رودخانه و گونه‌های مهم ماهی از نظر اقتصادی اثر بگذارد.

به گزارش  شبکه اخبار محیط زیستی، انحراف رودخانه یکی از روش‌های رایج بازسازی تالاب‌ها هستند. ولی تحقیقات اخیر انجام شده توسط سازمان زمین شناسی آمریکا با دانشکده عمران دانشگاه لوئیزینیا نشان داد که این انحراف مسیر رودخانه در مقیاس‌های بزرگ رودخانه می سی سی پی، ممکن است اثرات قابل توجهی بر تغییر کیفیت آب در مصب رودخانه با تاثیر بر سخت پوستان و گونه‌های مهم ماهی از لحاظ اقتصادی داشته باشد.

با انحراف مسیر رودخانه رسوبات رودخانه نیز به جهت دیگری منتقل می‌شوند، رسوبات رودخانه‌ای حاوی مواد مغذی هستند که تا مصب رودخانه نیز حمل می‌شوند. انحراف مسیر رودخانه می سی سی پی با هدف افزایش انعطاف‌پذیری تالاب ساحلی در برابر افزایش سطح دریا انجام شده است. رییس گروه تحقیقاتی از موسسه زمین شناسی، هونگینک وانگ درباره این مطالعه می‌گوید: "این انحراف مسیر در مقیاسهای بزرگ باعث تغییر در شوری، پیامدهای زیاد بر گیاهان و جانوران که به یک شوری خاص نیاز دارند می‌شود. به‌طور مثال صدف‌ها به یک درجه از شوری خاص در مصب‌ها برای رشد نیاز دارند تا به اندازه‌ای برسند که امکان تولید مثل داشته باشند."

به گفته سازمان حیات وحش و شیلات لوئیزینیا، این منطقه مهمترین منطقه تامین کننده میگو، خرچنگ آبی، خرچنگ و صدف در ایالات متحده آمریکاست. محققان در این مطالعه تغییرات کیفیت آب را در نواحی ساحلی لوئیزینیا را که نزدیک به دو دهه است که تحت تاثیر انحراف آب رودخانه قرار دارد، بررسی کرده‌اند. محققان دریافتند که طرح‌های انحراف مسیر رودخانه‌ها در مقیاس‌های کوچک باعث ایجاد تغییرات در مناطق کوچکی در نزدیکی دهنه ورود رودخانه به مصب می‌شود، در حالی‌که طرح‌های انحراف مسیر رودخانه در مقیاس بزرگ باعث ایجاد تغییر در کیفیت آب در کل مصب رودخانه می‌شود.

این مطالعه از معدود مطالعات انجام شده در ارتباط با در نظر گرفتن انحراف مسیر رودخانه‌ها در زمینه افزایش سطح دریاهاست. وانک از تیم تحقیقاتی دانشگاه در این ارتباط می‌گوید که حتی بدون انحراف مسیر رودخانه در مقیاس‌های بزرگ نیز، افزایش سطح دریا بر شرایط کیفی آب در سراسر این ناحیه ساحلی تاثیر می‌گذارد، در حالی‌که انحراف مسیر رودخانه انجام شده با افزایش سطح آب دریا ترکیب پیچیده‌تری از تاثیرات را تشکیل می‌دهد. این پیچیدگی در نتیجه عوامل مختلفی مانند انتقال رسوب، جریان رودخانه‌ای، جزر و مد و فرآیندهای زیستی و تعامل در مصب رخ می‌دهد.

مطالعه مدل‌سازی اثرات انحراف رودخانه می سی سی پی و افزایش سطح آب اقیانوس بر کیفیت آب مصب رودخانه در مجله مصب‌ها و سواحل چاپ شده است که بصورت آنلاین نیز قابل دسترس است./


ترجمه: شهره صدری‌خانلو

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۸
پیمان صاحبی


دانشمندان در دهه گذشته پیش‌بینی کرده بودند که تغییرات اقلیمی تنش‌های زیادی را به سیستم‌های مدیریت آب مانند سد اورویل آمریکا که دچار شکستگی شد، وارد خواهد کرد.

به گزارش  گاردین، تخلیه تقریبا ۲۰۰ هزار نفر ساکنان نزدیک سد اورویل آمریکا یکی از رویدادهای ناشی از تغییرات اقلیمی است. مانند بسیاری از رویدادهای شدید آب و هوایی، وضعیت خطر به‌وجود آمده در سد اورویل ترکیبی از شرایط آب وهوایی طبیعی و تغییر اقلیم بود. کالیفرنیا به‌طور منظم شاهد جریان رودخانه‌ای ناشی از بارش است. اما با گرم شدن زمین، دانشمندان پیش‌بینی می‌کنند که مقدار بخار آب در جو تقویت خواهد شد. در شمال کالیفرنیا فصل جاری به عنوان مرطوب‌ترین فصل به ثبت رسیده‌است در قرن بیستم دومین باری است که این فصل به عنوان فصل مرطوب ثبت می‌شود و شرایط فعلی ۳۵ درصد مرطوب‌تر از رکورد قبلی ثبت شده‌است.

مدیریت سد اوریل برای اولین بار مجبور به استفاده از سرریز اضطراری شد. جریان آب از سرریز اضطراری به‌دلیل حجم و سرعت بالا باعث فرسایش شدید مسیر در خروجی از این سرریز شده و ضمن تهدید شکست سد و نگرانی از رخداد فاجعه سیل در پی شکست سد، باعث تخلیه جمعیتی معادل ۲۰۰ هزار نفر در پایین دست سد شد.

 نمودار مقایسه‌ای میزان بارش در مرطوب‌ترین سال‌های رکورد شده در کالیفرنیا در قرن بیستم.


در حالی‌که مطالعات هنوز از ارتباط این فصل مرطوب شدید و تغییرات آب و هوایی مطمئن نیست ( هنوز چند ماه از فصل بارانی کالیفرنیا باقی مانده‌است)، آنچه ما می‌بینیم مطابق با انتظارات دانشمندان از یک جهان گرم‌تر است.

سدها در ایالات متحده آمریکا به‌طور میانگین از ۱۰۰ سال پیش ساخته شده‌اند. از آن زمان، درجه حرارت سطح زمین حدود ۰,۷۵ درجه سانتیگراد گرم‌تر و در حال حاضر بخار آب موجود در جو پنج درصد بیشتر شده و در نتیجه باعث تشدید طوفان‌ها شده‌است. با درجه حرارت گرم‌تر، بارش بیشتر اتفاق می‌افتد و برف کمتری را به‌عنوان بارش شاهد هستیم. تغییرات آب و هوا بدین شکل بر زیرساخت‌های مکانیسم آب اثر می‌گذارند.

پیتر گلیک از موسسه اقیانوس آرام که از سال ۱۹۸۶ بر روی تاثیر تغییرات آب و هوایی در چرخه آب تحقیق می‌کند در این‌باره می‌گوید: افزایش دما و گرم شدن کره زمین باعث افزایش روان‌آب‌های زمستانی و بالا رفتن خطر سیل می‌شود، چیزی که در حال حاضر شاهد آن هستیم.

به گفته گلیک، زیرساخت‌های ما برای اقلیم دیروز طراحی شده‌است، نه امروز و یا فردا. ما می‌دانیم که آب و هوا در حال تغییر است و ما نیاز به آمادگی برای مقابله با شرایط داریم. گلیک ۳۰ سال پیش هشدار داده بود که افزایش روان‌آب‌های سطحی می‌تواند به حالت‌های اضطراری و تنش در زیرساخت‌های آب کالیفرنیا بیفزاید. وی همچنین هشدار می‌دهد که شرایط کالیفرنیا بدتر خواهد شد. زیرا جاری شدن سیل بیشتر در زمستان، با کمبود آب در دسترس در تابستان همراه خواهد بود.

پیش‌بینی‌های گلیک در حال حاضر به وقوع پیوسته است. تحقیقات نشان داده است که شرایطی که در هر دو سال فصل بارانی خیلی مرطوب در کالیفرنیا رخ داده به هم شباهت دارد. کالیفرنیای به شدت مرطوب سال ۲۰۱۷ اکنون، نخستین نشانه‌های خود را از تشدید شرایط اقلیمی نشان داد و این پس از پنج سال خشکسالی از شدیدترین خشکسالی‌ها در ۱۲۰۰ سال گذشته در این ناحیه بوده است.

مطالعات نشان داده است که گرم شدن کره زمین باعث افزایش ۱۵ تا ۳۵ درصدی خشکسالی از طریق عواملی مانند تبخیر و بیشتر شدن تقاضای آب می‌شود. گلیک اخیرا در یکی از نوشته‌های خود به این موضوع اشاره می‌کند: "ما در حال حاضر دارای تغییرات اساسی در فرکانس‌های طوفان و شدت آن هستیم، افزایش در مقیاس و مدت زمان خشکسالی و بارندگی، ناپدید شدن برف‌ها، و در کنار آن رشد تقاضای آب برای کشاورزی با افزایش دما را نیز داریم.

ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که تغییرات آب و هوا وجود ندارد و واقعیت نیست، ما نمی‌توانیم از خطری که زیرساخت‌های آب را تهدید می‌کنند چشم پوشی کنیم. هر گونه سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها باید تغییرات آب و هوا را از طریق طراحی هوشمند تطابق با شرایط در نظر بگیرد. ما در مدل‌سازی‌ها باید شرایط جدید را لحاظ کرده و استانداردهای جدیدی را برای ساخت و بهره‌برداری تعریف کنیم".

گروه‌های زیست محیطی در مورد سد اورویل در سال ۲۰۰۵ هشدار داده و اشاره کرده بودند که در یکسال مرطوب مانند ۲۰۱۷، سرریز اضطراری می‌تواند دچار فرسایش و تخریب شده و باید با بتن پوشیده شود. سازمان‌های دولتی به این نتیجه رسیدند که هزینه این پروژه نمی‌تواند صرفا با احتمال یکسال مرطوب توجیه شود. اما تغییرات آب و هوایی، احتمال و شدت حوادث در نتیجه بارش‌های شدید را افزایش می‌دهد. گروه‌های محیط زیستی درست حدس زده بودند.

این بخشی از هزینه‌های بسیار پنهان شده تغییرات آب و هواست. خشکسالی شدید و سیل عامل تنش‌های اضافی بر سیستم‌های مدیریت آب فرسوده، مزارع و دیگر زیرساختارها خواهند شد.

ترجمه: شهره صدری خانلو

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۵ ، ۰۷:۴۷
پیمان صاحبی