خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا) - مهسا موسی زاده:
برخی نمیدانند که کشاورزی هم میتواند به محیط زیست آسیب بزند، اما فشار کشاورزی بر زندگی آدمیان چگونه تحمیل میشود؟ این در حالی است که جهان نیازمند تولید روزافزون غذا است. از آنجا که برای تولید هر کیلوگرم گوشت گاو لازم است احشام به میزان ۱۰ تا ۱۵ کیلوگرم با گندم تغذیه شوند بر تقاضای گندم کشورهای با درآمد بالا تأثیری چند برابری داشته است. بیثباتی تولید مواد غذایی (بهدلیل تغییرات آب و هوایی) و افزایش تقاضای مواد غذایی (بهعلت افزایش جمعیت و افزایش مصرف گوشت) باعث افزایش فشار بر قیمتهای جهانی مواد غذایی شده است. خانم زینب مرتضویفر مترجم فعال کشور و عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی است. جلد نخست کتاب عصر توسعه پایدار حاصل ترجمه مشترک او و نصیری اقدم است. مرتضویفر در گفتوگوی حاضر درباره جلد دوم همین کتاب که در دست ترجمه دارد، به مهمترین مسائل جهانی کشاورزی و محیط زیست اشاره میکند.
************
یکی از آرزوهای دیرینه و مهم برای انسان، تأمین پایدار غذا و پایان دادن به گرسنگی است. اما در عمل تا به حال که در سال ۲۰۱۷ هستید، یعنی حدود یکپنجم از قرن بیستویکم گذشته است، هیچ نشانی از امنیت غذایی دیده نمیشود. آیا انسان روزی به امنیت غذایی خواهد رسید؟
یکی از پیچیدهترین مسائل حلنشده توسعه پایدار، چگونگی تأمین غذای آینده جهان است. بهویژه بعد از انقلاب سبز و با عملکرد بالای انواع محصول که در دهه ۱۹۶۰ به وقوع پیوست، بسیار محتمل بود که تولید مواد غذایی لزوماً بالاتر از رشد جمعیت جهان قرار میگیرد. اکنون ما با برخی شک و تردیدهای جدی روبهرو هستیم. ما نهتنها میدانیم که بخش عظیمی از مردم تغذیه ناکافی دارند، بلکه میدانیم امنیت غذایی جهان تهدیدهایی جدی پیش رو دارد. با جمعیت ۷,۲ میلیارد نفری کره زمین و با افزایش مدام جمعیت سالانه در حدود ۷۵ میلیون نفر، چالش در تولید غذای کره زمین دوباره با ما است. به چهار دلیل اصلی مشکل حتی پیچیدهتر از آنی است که مالتوس میتوانست تصور آن را کند:
۱- بخش قابل توجهی از جمعیت جهان امروز دچار سوءتغذیه هستند.
۲- جمعیت جهانی همچنان رو به رشد است.
۳- تغییرات آب و هوایی و دیگر تغییرات محیطی تولید مواد غذایی آینده را تهدید میکند.
۴- خود سیستم غذایی یکی از عوامل اصلی تغییرات آب و هوایی و دیگر صدمات زیستمحیطی است.
حدود ۴۰ درصد جمعیت جهان دچار انواع مختلف سوءتغذیه هستند. یکی از انواع مهم سوءتغذیه گرسنگی مزمن chronic hunger است. سازمان غذا و کشاورزی (فائو) گرسنگی مزمن را مصرف ناکافی انرژی (کالری) و پروتئین تعریف میکند. فائو تعداد گرسنگان مزمن را در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲، ۸۷۰ میلیون نفر برآورد کرده است. نوع دیگری از سوءتغذیه که کمتر قابل مشاهده است گاه گرسنگی پنهان hidden hunger یا نارسایی ریزمغذیها micronutrient insufficiency نامیده میشود. ممکن است میزان کالری و پروتئین مصرفی کافی باشد، اما ریزمغذیهایی مانند ویتأمینها یا اسیدهای چرب خاص به اندازه کافی در رژیم غذایی وجود ندارد. کمبود چنین ریزمغذیهایی منجر به انواع مختلفی از بیماری و آسیبپذیری نسبت به عفونت و دیگر بیماریها میشود. کمبود ریزمغذیهای کلیدی چون ویتأمین A، ویتأمین B۱۲، روی، آهن، اسیدفولیک، اسیدهای چرب اُمگا۳ و ید در بسیاری از کشورهای با درآمد پایین شایع است.
نوع سوم سوءتغذیه که اکنون در بسیاری از نقاط جهان بهویژه در ثروتمندترین کشورها شایع است، مصرف بیش از حد کالری است که منجر به چاقی میشود بدینمعنا که تناسب قد و وزن به هم میریزد و وزن از قد فراتر میرود. از منظر فنی، در صورتی که شاخص توده بدن body mass index (BMI) از ۳۰۰ بالاتر باشد چاقی به حساب میآید، شاخص توده بدن برابر است با وزن به کیلوگرم تقسیم بر قد به متر. در صورتی که شاخص توده بدن بیشتر از ۲۵ باشد اضافه وزن محسوب میشود. طبق تخمینها تقریباً یکسوم از بزرگسالان در جهان اضافه وزن دارند و حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد چاق هستند.
بهطور خلاصه، ما با مسائل زیر روبهرو هستیم: سوءتغذیه حدود ۴۰ درصد از جمعیت جهان، تحت فشار بودن عرضه مواد غذایی، افزایش قیمت مواد غذایی و تقاضای فزاینده مواد غذایی. چه میتوان کرد؟ اگر از طرف عرضه نگاه کنیم: مواد غذایی چگونه رشد میکنند، کجاها رشد میکنند و چه چشماندازی ممکن است پیش روی پایداری و مغذی بودن تولید مواد غذایی در آینده وجود داشته باشد، بهویژه در عصر تغییرات آب و هوایی و کمبود آب.
با بحثی که مطرح کردید تولید غذا بسیار مهم میشود. سیستمهای کشاورزی چه ارتباطی با امنیت غذایی دارند؟
حدود ۱۳۰ میلیون کیلومترمربع از کره زمین را خشکی تشکیل داده است که نسبت قابل ملاحظهای از آن هماکنون برای نیازهای انسانی به کار میرود (برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد ۲۰۱۴). ۵۰ میلیون کیلومترمربع را کشاورزی دربر گرفته است یعنی حدود ۴۰ درصد از کل مساحت زمین. حدود ۱۴ میلیون کیلومترمربع زمینهای قابل کشت هستند (زمینهایی که میتوانند برای تولیدات کشاورزی به کار روند) و حدود ۳۴ میلیون کیلومترمربع را مراتع و چراگاهها تشکیل میدهد. زمینهای کشاورزی خود کمی بیش از ۱۰ درصد مساحت زمینهای جهان را دربر میگیرد. مراتع خیلی بیشترند و چیزی حدود یکچهارم مساحت کل زمین به آن تعلق دارد. ۳۹ میلیون کیلومترمربع یعنی حدود ۳۰ درصد مساحت زمین را هم جنگلها تشکیل میدهند. بخشی از جنگلها شاید حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از آنها برای خمیر کاغذ، کاغذ، الوار و سایر محصولات استفاده شود. باقیمانده سطح زمین یعنی چیزی حدود ۴۱ میلیون کیلومترمربع و حدود ۳۰ درصد از کل را زمینهای غیرقابل سکونت مانند بیابانها و کوههای بلند تشکیل میدهند. تنها چند درصد از مناطق سطح زمین در جهان را شهرها تشکیل میدهند و نیمی از جمعیت جهان در آن زندگی میکنند. برآوردهای اخیر از چشمانداز شهری حدود سه درصد از کل است و خانوارها و کسب و کارهای روستایی سه درصد دیگر را شامل میشود. امروزه بسیاری از جنگلها بهویژه جنگلهای بارانی استوایی با خطر جنگلزدایی روبهرو هستند. مردم به دلایل مختلف در حال تجاوز به این جنگلها هستند، دلایلی چون استفاده از زمین آنها بهعنوان زمین زراعی یا چراگاه یا استفاده از چوب آنها بهعنوان سوخت یا دیگر کالا و خدمات.
نهتنها تعداد زیادی از مردم در حال حاضر گرفتار ناامنی غذایی هستند، بلکه سیستمهای مزرعه تقریباً در همه جای جهان تحت فشار شدید هستند و قادر به تضمین رژیم غذایی و تغذیه سالم به روشهای پایدار و اقتصادی برای پاسخگویی به نیازهای مردم محلی و جهان نیستند. برخی چالشهای عظیم پیش روی ماست که مشکلات را سختتر از آنچه که هست میکند. اصلیترین این چالشها این واقعیت است که جمعیت جهان حتی در شرایط مطلق با سرعت نسبتاً بالا در حال افزایش است. هرساله جمعیتی ۷۵ میلیونی یا بیشتر به جمعیت جهان اضافه میشود. تا سال ۲۰۲۵ جمعیت جهان به هشت میلیارد نفر خواهد رسید. بر اساس مدل متوسط باروری بخش جمعیت سازمان ملل، جمعیت جهان تا سال ۲۱۰۰ به ۱۰,۹ میلیارد نفر خواهد رسید، هرچند این عدد حتی میتواند بیشتر از این هم باشد (دپارتمان امور اقتصادی و اجتماعی بخش جمعیت سازمان ملل، ۲۰۱۳). (با کاهش سریعتر باروری نسبت به مدل متوسط باروری سازمان ملل این امکان وجود دارد که جمعیت در تعداد هشت تا ۹ میلیارد نفر به ثبات برسد.) همزمان با اینکه جهان با چالش تغذیه تعداد بیشتری از مردم دست به گریبان خواهد بود، عرضه کنونی مواد غذایی که هماکنون تحت فشار بسیار قرار دارد با فشاری حتی بیشتر روبهرو خواهد شد (SDSN۲۰۱۳c). یک مطلب که پیشتر به آن اشاره کردم این است که تمایل کشورهای با درآمد فزاینده به استفاده بیشتر از گوشت در رژیم غذایی، تقاضا برای غلات را تشدید میکند. چالش عمده دوم تهدیدات زیستمحیطی است که رشد مواد غذایی در بسیاری از نقاط جهان را مشکلتر میکند. این تهدیدها و تغییرات زیستمحیطی به اشکال و فرمهای مختلف ظهور مییابند. تغییرات آب و هوایی مهمترین آنها است.
علاوه بر تغییرات آب و هوا، انتشار گاز دیاکسیدکربن اثر مستقیمی بر اسیدی شدن اقیانوسها دارد. اسیدی شدن اقیانوس پیامدهای جدیای برای بخش دیگری از عرضه مواد غذایی ما یعنی زندگی دریایی دارد. شکل ۱۰,۱۲ اثر افزایش مقدار اسیدیته را بر صدفهای دریایی نشان میدهد (تغییرات صدفهای دریایی بهصورت عمودی از بالا به پایین تصویر شده است).
علاوه بر تغییرات آب و هوایی و اسیدی شدن اقیانوسها، بسیاری دیگر از تغییرات زیستمحیطی هماکنون کیفیت مزارع را تنزل داده و بهرهوری کشاورزی را تهدید میکند. کشاورزان برای رشد محصولاتشان از مقادیر زیادی آفتکش و علفکش استفاده میکنند، اما این مواد شیمیایی میتواند خاک و محیط زیست را مسموم کند و تلفات عمدهای را برای تنوع زیستی برای مناطق کشاورزی به همراه داشته باشد. بهعنوان مثال، حشرات گردهافشان مانند زنبور عسل برای بهرهوری محصولاتی نظیر میوه و انواع محصولات گلدار حیاتی هستند. با این حال جمعیت گردهافشانها در حال کاهش است. که احتمالاً آلایندههای شیمیایی ازجمله عوامل کاهش تعداد گردهافشانها هستند. گونههای مهاجم از دیگر عوامل هستند. این مسئله زمانی مطرح میشود که گونههای حیوانی یا گیاهی عمداً یا بهطور تصادفی از یک محیط به محیطی دیگر نقل مکان میکند که این امر میتواند کل محیط زیست را مختل کند. ممکن است رشد بیش از حد سریع یک علف هرزه، جونده یا دیگر انواع آفات و عوامل بیماریزا بر محیط زیست جدیدی که وارد شدهاند سبقت گیرند.
بسیاری از رودخانههای بزرگ به حدی مورد استفاده قرار گرفتهاند که دیگر حتی به دریا هم جریان نمییابند. این مسئله که به فشارهای ناشی از تغییرات آب و هوایی اضافه میشود، بهطور کلی به معنای جریان رودخانه کمتر خواهد بود. در حال حاضر پمپاژ آبهای زیرزمینی برای آبیاری ازجمله در غرب میانه آمریکا، دشت گنگ و دشت شمال چین بسیار سریعتر از پر شدن دوباره این سفرهها توسط آب باران است؛ بنابراین منابع آب زیرزمینی در حال تهی شدن هستند.
تخریب سریع زمین، از دست رفتن خاک و کمبود مواد مغذی خاک از دیگر نتایج کشاورزی شدید و فشرده است، در این نوع کشاورزی به زمینهایی که از نظر توپوگرافی مناسب برای کشت نیست تجاوز میشود نظیر دامنههای شیبدار در ارتفاعات. این کار عواقب بسیاری بهدنبال دارد. این کار به احتمال زیاد منجر به جنگلزدایی میشود، زیستگاه دیگر گونهها از دست میرود و وقتی درختان جنگل بریده و سوزانده میشود حجم قابل توجهی از گاز دیاکسیدکربن در جو انتشار مییابد. زمانی هم که بهرهوری مزارع به سرعت کاهش مییابد افراد طبق عادت آنجا را ترک میکنند.
سیستم غذایی چگونه محیط زیست را تهدید میکند؟
سیستمهای کشاورزی خودشان یک عامل تهدیدکننده برای تولید آینده مواد غذایی هستند. پیکان نسبت علت و معلول در این مورد یک پیکان دوطرفه است. از یک طرف تغییرات زیستمحیطی است که تولید مواد غذایی را تهدید میکند. با این حال همزمان کشاوزری هم محیط زیست طبیعی را تهدید میکند. آسیبی که کشاورزی به محیط فیزیکی وارد میکند بُعدی دیگر را به چالش تغذیه کره زمین به روشی پایدار اضافه میکند.
بخش کشاورزی در واقع مهمترین بخش از نقطه نظر تغییرات زیستمحیطی حاصل از مداخله انسان است. بسیاری از مردم گمان میکنند که اتومبیلها یا شاید نیروگاههای با سوخت زغالسنگ بزرگترین منبع آسیبهای زیستمحیطی ناشی از دخالت انسان هستند و البته آنها از علل عمده ناپایداریهای زیستمحیطی جهان هستند. با این حال این تولید مواد غذایی است که جایزه مشکوک را بهعنوان مهمترین عامل موثر در آسیبهای زیستمحیطی کسب میکند.
انواع فشارهای ایجادشده توسط بخش کشاورزی چیست؟
گازهای گلخانهای نخستین فشار ایجاد شده توسط بخش کشاورزی است. بخش کشاورزی (ازجمله جنگلزدایی برای ایجاد مزارع و چراگاههای جدید) انتشاردهنده عمده از هر سه گاز گلخانهای اصلی یعنی گاز دیاکسیدکربن، متان methane (CH۴) و اکسید نیتروژن nitrous oxide (N۲O) است. این بدان معناست که برای کمک به جهان برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، شیوههای کشاورزی نیاز به طراحی مجدد دارد.
دومین اثر عمده کشاورزی بر چرخه نیتروژن است. ۷۹ درصد جو را نیتروژن در قالب دینیتروژن dinitrogen (N۲) تشکیل داده است. این شکل از نیتروژن بیاثر، بیبو، بدونطعم و مزه است و برای ما چندان سودمند نیست. نیتروژن در اشکال واکنشی نیترات، نیتریت و آمونیاک برای گونههای زنده کاملاً حیاتی است؛ زیرا نیتروژن در واقع ستون فقرات اسیدهای آمینه و پروتئین است. نیتروژنِ واکنشی برای سوخت و ساز بدن و هر جنبه از زندگی ما نظیر توانایی رشد مواد غذایی کاملاً لازم است. به این دلیل است که کشاورزان نیتروژن را به شکل کود شیمیایی و کودهای سبز در خاک میریزند. نیتروژن یک ماده مغذی حیاتی برای محصولات کشاورزی است. با این وجود، استفاده زیاد از کودهای ازت (کودهای سبز و شیمیایی) با تغییر شدت جریان نیتروژن در محیط زیست خسارتهای شدیدی برای اکوسیستم بهوجود میآورد.
سومین اثر عمدهای که سیستم مزرعه بر کره زمین دارد از تخریب زیستگاه دیگر گونهها ناشی میشود. اصلاً تعجبآور نیست که حدود ۴۰ درصد مساحت کل زمین را اراضی کشاورزی تشکیل داده باشد. مسیرهای بسیار دیگری هم هست که فعالیتهای کشاورزی از طریق آنها به محیط زیست آسیب میرساند که شامل آفتکشها، علفکشها و دیگر مواد شیمیایی است که برای تولید محصولات کشاورزی استفاده میشود و تهدید بزرگی برای تنوع زیستی هم هستند. استفاده بیش از حد از آب شیرین برای آبیاری محصول آسیب دیگری است که کشاورزی به محیط زیست وارد میکند. حدود ۷۰ درصد از مجموع مصرف انسان از آب شیرین به کشاورزی مربوط میشود، تنها ۱۰ درصد این آب به مصرف خانگی میرسد و ۲۰ درصد باقیمانده برای فرایندهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد.
بر اساس تمامی دلایل عنوان شده، بخش کشاورزی عامل کلیدی در تخریب محیط زیست است. کشاورزی از طریق استفاده از انرژی برای کاشت، داشت، برداشت، ذخیرهسازی و حمل و نقل محصولات هم عاملی جهت انتشار گاز دیاکسیدکربن است.
کشاورزی از طریق استفاده از زمین منبع اصلی انتشار گاز دیاکسیدکربن است، اما منبع اصلی انتشار متان و اکسید نیتروژن هم هست. متان در تولید برخی محصولات کشاورزی بهویژه برنج آسیاب نشده انتشار مییابد و از طریق فرآیندهای طبیعی هضم غذا توسط دام تولید میشود. اکسید نیتروژن هم از طریق کشاورزی انتشار مییابد بهعنوان مثال از طریق تغییرات شیمیایی کودهای شیمیایی نیتروژنی. نیتروژن موجود در این کودها به جای اینکه توسط گیاهان مصرف شود، تبخیر میشود و همچنین وارد آب میشود. کاربرد کود و احشام در نتیجه باعث انتشار مقادیر عظیمی از اکسید نیتروژن میشود. ظهور کود نیتروژنی و همراه آن ورود انواع بذرهای با عملکرد بالا در نتیجه انقلاب سبز و دیگر پیشرفتهای زراعی، امکان تغذیه کافی جمعیت ۷,۲ میلیارد نفری را فراهم کرد (با دانستن این که تعداد زیادی از این ۷.۲ میلیارد نفر بهخوبی تغذیه نمیشوند!) اما این نیتروژن واکنشی که از تبدیل نیتروژن حاصل میشود امروز تبدیل به یک مشکل بزرگ شده است. این نیتروژن به سمت ذخایر آب میرود و در هوا تبخیر میشود و به وسیله باد به زمینها و آبهای در مسیر باد برده میشود.
وقتی که نیتروژن واکنشی بهصورت نیتراتها وارد منابع آب میشود خطرات بزرگی را برای منابع آب و محیط زیست ایجاد میکند. مقداری از نیتروژنهای واکنشی به رودخانهها و دریا وارد میشوند که باعث شکوفایی جلبک در درگاههای ورود رود به دریا میشوند. مقداری از این نیتروژنها وارد جو میشوند نه در شکل N۲، بلکه در قالب N۲O یعنی یک گاز گلخانهای. مقداری از نیتروژنهای واکنشی هم به شکل NO۲ یعنی دیاکسید نیتروژن وارد جو میشوند که باعث مهدود و آلودگی محلی میشود. بخشی از مشکلات که در نتیجه استفاده زیاد از کودها ایجاد میشود عبارت است از: انتشار بیشتر گازهای گلخانهای؛ اسیدی شدن خاک؛ تهدید کیفیت آب بهعلت نیترات و نیتریت موجود درآب؛ انباشت آب در درگاه ورود رود به اقیانوس و کاهش کیفیت هوا بهدلیل ورود NO۲، NO۳ و سایر مولکولهای نیتروژن به جو شهری و ایجاد مهدود، اوزن و خطرات بهداشتی عظیم در شهرهای ما.
آیا حرکت به سوی عرضه پایدار مواد غذایی در جهان امکانپذیر است؟
ایجاد یک سیستم پایدار کشاورزی در گوشهگوشه جهان امری کاملاً حیاتی است. سیستم کشاورزی باید تغذیه جمعیت رو به رشد را فراهم آورد و بهطور همزمان فشارهای فوقالعادهای که سیستمهای جاری ما بر اکوسیستمهای کلیدی زمین وارد میآورد کاهش دهد. سیستمهای مزرعه باید نسبت به تغییرات آب و هوایی و دیگر تغییرات زیستمحیطی که در حال حاضر وجود دارد، انعطافپذیر باشد. تداوم مسیر کنونی به معنای افزایش ناامنی غذایی در برخی نقاط جهان خواهد بود. جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا که هر دو کانون سوءتغذیه هستند، با بیشترین تهدید روبهرو هستند. اما باید توجه داشت که شمال آفریقا و خاورمیانه هم با تهدید فزاینده روبهرو هستند؛ زیرا تمامی شواهد آب و هوایی نشان میدهد که این مناطق در آینده با خشکی قابل توجهی مواجه خواهند شد و بنابراین تولید محصول نسبت به امروز حتی با تهدید بیشتری روبهرو خواهد شد.
چگونه میتوانیم به مسیر توسعه پایدار نقل مکان کنیم؟
بهدلیل پیچیدگی سیستم غذایی؛ پیوند درونی استفاده از زمین، استفاده از نیتروژن و آلایندههای شیمیایی و آسیبپذیری محصولات نسبت به درجه حرارت بالاتر، انواع پاسخهای مورد نیاز باید متنوع، جامع و به دقت متناسب با شرایط محلی باشد. این یکی از سختترین چالشهای توسعه پایدار است که با آن روبهرو هستیم چراکه جهان در بحران است و روزبهروز مشکلات بدتر هم میشود. نمیتوانیم بگوییم یک منطقه دیگر مناطق را نجات خواهد داد؛ زیرا که همه مناطق با فشار و تنش روبهرو خواهند بود. هیچ کلید جادویی که بهطور ناگهانی این مشکل را حل کند نیز وجود نخواهد داشت. هر منطقه باید به شناسایی مسیرهای خود به سمت کشاورزی پایدار بپردازد.
برخی از کارهایی که میتوان انجام داد چیست؟
نخستین کار این است که توانایی تولید مواد غذایی را باید بهبود بدهیم. ما باید عملکردمان در واحد سطح را افزایش دهیم و در توانایی تولید محصولاتی مقاوم نسبت به شوکهایی که اکنون میدانیم که در آینده با آنها روبهرو خواهیم شد منعطفتر باشیم. درست مانند نورمن بورلاگ و همکارانش سوامیناتان و چیدامبارام که انقلاب سبز هند به همت آنها به وقوع پیوست، ما نیازمند انقلاب سبز دیگری از انواع محصولات جدید هستیم که بهویژه با تغییرات زیستمحیطی پیش رو تناسب داشته باشند. این برای برخی مناطق به معنای تمرکز بر تولید انواع محصولات مقاوم در برابر خشکی است؛ زیرا که احتمال بیشتر شدن تناوب خشکی جدی در این مناطق زیاد است. گیاهان خاصی در طبیعت دارای سطح بالایی از مقاومت نسبت به خشکی هستند. گیاه شناسان در حال حاضر در تلاشند این ژنها را شناسایی کنند و از طریق روشهای گوناگون اصلاح نباتات سنتی یا اصلاح ژنتیکی پیشرفته، محصولات جدیدی را تولید کنند که در برابر خشکی مقاوم باشند.
دومین گامی که میتوان انجام داد تولید انواع محصولات مغذیتر است. محصولات کشاورزی نهتنها باید این توان را یابند که در شرایط سخت بهتر رشد کنند، بلکه باید مغذیتر هم باشند. بخشی از راهحل این است که یک محصول خاص مانند برنج را مغذیتر کرد. این ایده به اصطلاح برنج طلایی نامیده میشد، محصولی که به وسیله مؤسسه تحقیقات بینالمللی برنج International Rice Research Institute در لوس بانوس Los Baños فیلیپین توسعه داده شد. کمک مؤسسه تحقیقات بینالمللی برنج منجر به انقلاب سبز در برنج شد. در حال حاضر دانشمندان این مؤسسه در حال مهندسی مجدد ژنوم برنج هستند تا بتا کاروتن beta-carotene را که ماده متشکله ویتأمین A است تغییر دهند، بهطوریکه کودکانی که برنج طلایی مصرف میکنند بتوانند ویتأمین A مورد نیاز بدن را تأمین کنند که این امر به مبارزه با یکی از انواع عمده گرسنگی پنهان کمک میکند.
سومین مسیر کاملاً ضروری است و بهعنوان "کشاورزی دقیق" precision farming "کشاورزی غنی از اطلاعات" information-rich farming شناخته میشود. در حال حاضر چنین کشاورزی دقیقی بهطور گسترده در کشورهای با درآمد بالا استفاده میشود. کشاورزی دقیق بر صرفهجویی در استفاده از آب، نیتروژن و دیگر نهادههای تولید تأکید دارد؛ بهطوریکه با اثرات کمتر زیستمحیطی مواد غذایی بیشتری بتوان تولید کرد. کشاورزی دقیق بهطور مثال شامل موارد ذیل میشود: کاربرد دقیقتر کود بهگونهای که تبخیر و جاری شدن کود به وسیله خود محصولات اتفاق نمیافتد.
موضوع دیگر آن که لازم است آب کمتری به کار بریم تا محصول به ازای هر قطره افزایش یابد، ما در حال حاضر در حال تخلیه منابع کمیاب آبی که در اختیار داریم هستیم. آبیاری با انرژی خورشیدی میتواند نقش مهمی در فناوری آبیاری میکرو بهویژه برای کمک به کشاورزان خردهپا ایفا کند.
پیشرفت مهم دیگری که به ما فرصت فوقالعادهای را ارائه میدهد برداشت، ذخیرهسازی و حمل و نقل بهتر محصولات کشاورزی خواهد بود که این کار بهمنظور جلوگیری از ضایعات بسیار زیاد مواد غذایی که از مزرعه تا سفره اتفاق میافتد، لازم است. طبق تخمینها ضایعات مواد غذایی حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد مجموع تولید غذایی را شامل میشود. این مقدار زیاد ضایعات از جوندگان و آفات، فساد غذایی، از دست دادن فیزیکی محصولات، قرار گرفتن در معرض باران و... ناشی میشود.
مدلهای بهتر کسب و کار برای کشاورزان خردهپا ضروری است، نهتنها برای پایان دادن به فقر شدید، بلکه برای توانمند کردن کشاوزران خردهپا برای سرمایهگذاری در بهبود انواع محصول، آبیاری، مدیریت آب و ذخیرهسازی، همه اینها بهمنظور بالا بردن بازده مزرعه و درآمد انجام میگیرد. این دستاوردها از طریق تجمع کشاورزان خردهپا در تعاونیهای کشاورزی و سازمانهای بر پایه کشاورزی قابل دستیابی است. این مدلهای جدید کسب و کار میتواند زنجیره ارزش و درآمد را بهبود بخشد. نتیجهگیری همان است که بارها و بارها تکرار شد: مسیر توسعه پایدار شامل آگاهی عمومی، تغییر رفتار، مسئولیت سیاسی و فردی و بسیج سیستمها و فناوریهای جدید میشود که بهطور چشمگیری میتوانند فشارهای روی محیط طبیعی را کاهش دهند و کمک کنند اقتصاد و مسیر زندگی مان را با تغییرات زیستمحیطی که اکنون در جریان است سازگار کنیم./