منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۱۰۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است


سازد.

همه ساله به ویژه در ایام تعطیلات نوروزی انباشت زباله به یکی از معضلات اساسی طبیعت در سراسر ایران مبدل می شود. همه ما زباله را در طبیعت رها می کنیم در حالی که غافل هستیم از اینکه در صورت قرار دادن آن در مکان های در نظر گرفته شده این امکان را به وجود می آوریم که با جمع آوری اصولی آن نه تنها محیط زیست را آلوده نمی کنیم، بلکه مقدمات تبدیل این زباله به ثروت ملی را فراهم می آوریم.
پاکسازی حاشیه رودخانه کرج و جاده چالوس، برخورد قانونی با خودروهای تخلیه کننده زباله یا نخاله درحاشیه جاده ها، برخورد با پرتاب زباله ازخودروها درمحیط زیست، تهیه و توزیع کیسه های زباله در مسیر تفرجگاه ها و اماکن گردشگری، نصب سطل زباله در پارکینگ ها، تهیه و نصب بنرهای اطلاع رسانی در محورهای ارتباطی و محدوده شهرها از جمله اقداماتی است که همه ساله صورت می گیرد اما لازم است که از مزیت هایی که طلای کثیف می تواند داشته باشد نیز با مردم سخن گفت و اینکه برخی کشورها از محل بازیافت زباله درآمد ملی کسب می کنند، این در حالی است که زباله همواره یکی از معضلات ما از جمله در استان البرز است که هنوز برای آن برنامه ای اساسی اجرا نشده است.
مجتبی اسکندری مدیرعامل سازمان پسماند شهرداری کرج در این باره گفت که با توجه به اینکه روزانه بالغ بر هزار و 500 تن زباله از شهر کرج و شهرهای اقماری در مرکز حلقه دره دفن می شود، پذیرش و دفن پسماندهای شهری از ضروری ترین مواردی است که باید به صورت مدرن انجام شود.
حسین محمدی مدیرکل محیط زیست استان البرز اما در این خصوص به خبرنگار ایرنا گفت که امکانات و زیرساخت های لازم برای مدیریت زباله نداریم و این امر چهره نامنظمی را ایجاد کرده است که براساس تفاهم نامه بین محیط زیست و استانداری البرز درایام نوروز پاکسازی مسیرهای پرتردد و مسیرهایی که به استانهای شمالی منتهی می شود در قالب این طرح مد نظر قرار گرفته است.
محمدی بحث تفکیک زباله از مبدا و بازیافت آن را از مصادیق اقتصاد مقاومتی دانست و گفت:‌ در استان البرز روزانه بالغ بر 1700 تن زباله عادی و 13 تن زباله بیمارستانی و مقادیر زیادی زباله های دیگر از جمله صنعتی، نخاله های ساختمانی، الکترونیکی و کشاورزی تولید می شود.
وی با اشاره به اینکه تمام پسماندهای استان به جز طالقان به منطقه حلقه دره منتقل می شود، بیان داشت: برای مدیریت اصولی پسماند در طالقان که مشکل از سال های دور وجود دارد مجوز یک دستگاه زباله سوز را صادر کردیم و شهرداری به دنبال ایجاد این زباله سوز است.
محمدی گفت: حدود 98 تا 99 درصد زباله های عادی به حلقه دره می آید و کمتر از نیم درصد آن به صورت تفکیک از مبدا و بازیافت زباله انجام می شود.
وی با بیان اینکه بحث تفکیک زباله از مبدا و بازیافت آن از مصادیق اقتصاد مقاومتی است، افزود: زباله های دفنی می توانند به عنوان مواد اولیه در بخش تولید مورد استفاده قرار گرفته و می توانند از آن استحصال انرژی داشته باشند.
مدیرکل حفاظت محیط زیست البرز اظهار داشت: از شهرداری انتظار داریم طرح جامع مدیریت پسماند را با رویکرد تفکیک از مبدا و بازیافت از تکنولوژی نوین انجام دهد.
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان البرز اضافه کرد: در کل کشور حدود 7 درصد زباله ها تفکیک از مبدا می شوند.
محمدی در مورد تولید زباله های ویژه و بیمارستانی در استان، گفت: روزانه 13 تن زباله بیمارستانی در استان تولید می شود که بیمارستان ها همه دارای مجوز بوده و به سیستم بی خطرسازی مجهز هستند ولی مشکل اصلی ما برای مراکز دیگر خدماتی درمانی همچون درمانگاه ها، آزمایشگاه ها، کلینیک و مطب ها است.
وی افزود: این مراکز به دستگاه های بی خطرساز مجهز نیستند ولی در شهرستان های نظرآباد و ساوجبلاغ از یک سال گذشته تا کنون یک شرکت در بخش خصوصی که به تایید دانشگاه علوم پزشکی البرز نیز رسیده ، تمام پسماندهای پزشکی این 2 شهرستان را در بیمارستانی در نظرآباد که مجهز به این دستگاه است بی خطر می کند.
مدیرکل حفاظت محیط زیست استان البرز ادامه داد: علاوه بر این پسماندها، پسماندهای دیگری داریم که قانون گذار در رابطه با پسماندهای ویژه و صنعتی تکلیف کرده محیط زیست محل مناسب را برای مدیریت این پسماندها مشخص کند و به وزارت کشور و صنعت و معدن معرفی کند.
وی گفت: اقدامی که ما برای مدیریت این گونه پسماندها که در استان صنعتی ما مقدارش کم نیست و با چالش و مشکل جدی برای مدیریت آن روبرو هستیم، کرده ایم مطرح کردن و پیگیری موضوع در کارگروه مدیریت پسماند است.
وی افزود: به همین منظور 4 سرمایه گذار بخش خصوصی از طریق فراخوان انتخاب شدند و قرار است آن سرمایه گذارانی که امکانات و تجهیزات لازم مثل لندفیل، کوره زباله سوز و سایر تجهیزات و امکانات را دارند در آن محل که محدوده ای حدود 30 هکتار در محله قشلاق طلایی است، فعالیت خود را آغاز کنند.
محمدی اظهار امیدواری کرد که بتوانیم در این مراکز تمام زباله های پزشکی، صنعتی و سایر پسماندهای ویژه را به صورت اصولی مدیریت کنیم.
وی بیان داشت: اولویت اول در فرایند مدیریت این زباله ها ابتدا بازیافت، سوزندان و سپس دفن است که در این 4 شرکت همه امکانات و تجهیزات لازم را فراهم می کنند.
وی گفت: این اقدامی است که باید از 10 سال گذشته انجام می شد تا این مشکلات امروز خود را بروز نمی داد که این امر از جمله اقدامات مهم حوزه مدیریت پسماند است که امیدواریم هر چه زودتر انجام شود که اکنون این مراکز تحویل موقت شده اند.
طرح پاکسازی مسیرسبز به سمت ساحل پاک در محورهای ارتباطی البرز پیش از پایان سال 95 بررسی و برنامه ریزی شد. این طرح چند سالی است در تفاهم نامه ای بین محیط زیست و استانداری ها در دستور کار قرار گرفته است که در ایام نوروز و پس از آن همگام با زیباسازی طبیعت بامشارکت مردم انجام می شود.
اما بهتر است که همزمان با اجرای چنین طرح هایی فکری هم برای جمع آوری اصولی زباله و استفاده اقتصادی از آن داشت تا زباله ها را از معضلی برای طبیعت به وسیله ای برای کسب ثروت ملی مبدل کرد.
استان البرز علاوه بر تنوع بالای پوشش گیاهی، تنوع جانوری بالایی در 5 رده پستانداران، پرندگان، دوزیستان، خزندگان و آبزیان دارد و چیزی که محیط زیست و طبیعی استان را به خطر می اندازد، علاوه بر مهاجرپذیربودن و وجود واحدهای صنعتی مجاز و غیرمجاز، گردشگرانی است که در ایام خوش آب و هوایی و به خصوص در ایام تعطیلات نوروز آن را مقصد گذران ساعاتی خوش می کنند.
بعضی از این گردشگران این محیط طبیعی را فقط برای ساعاتی می خواهند و می بینند و از آیندگان غافل هستند، به طوریکه پس از اتراقی چند ساعته، می توان پیامدهایی همچون انباشت زباله، آتش زدن گیاهان، کنده و شاخه درختان و برداشت بی رویه گیاهان دارویی و سبزی های کوهی را مشاهده کرد.
فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری استان البرز به خبرنگار ایرنا در خصوص عوامل تخریب منابع طبیعی، گفت: به طور کلی عوامل تخریب منابع طبیعی با توجه به رشد فزاینده جمعیت و توسعه صنعت و اشتغال به 2 صورت طبیعی و غیر طبیعی انجام می شود.
سرهنگ اردشیر جابری عوامل طبیعی را همچون زلزله، سیل و حریق و عوامل غیر طبیعی را همان عوامل انسانی برشمرد و افزود: این 2 عامل منابع طبیعی را در معرض نابودی قرار می دهد.
وی عمده ترین عوامل تخریب را به شکل های گوناگون تقسیم بندی کرد و اظهار داشت: رشد جمعیت و نیاز روزافزون بشر به منابع جنگلی و مرتعی و تخریب و تصرف اراضی ملی و مرتعی توسط افراد سودجو از جمله این عوامل است.
جابری ادامه داد: برداشت بی رویه و خارج از ظرفیت گیاهان دارویی و مرتعی و تخلیه و انباشت زباله در مناطق جنگلی و مرتعی و همچنین آتش سوزی های حادث شده در طبیعت اعم از طبیعی و غیر طبیعی از دیگر این عوامل است.
فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری استان البرز برای جلوگیری از بروز چنین عوارضی برای منابع طبیعی توصیه کرد که قبل از ورود به طبیعت تصمیم بگیریم که تفرجی بدون آسیب به طبیعت داشته باشیم.
وی گفت: همچنین کیسه زباله به همراه داشته باشیم و در پایان تفریح آن را به اولین مکان جمع آوری زباله منتقل کنند و همچنین از شکستن شاخه های درختان و افروختن آتش در مناطقی که دارای پوشش گیاهی است جلوگیری کنند.
جابری همچنین از مردم وگردشگران خواست تا منابع آبی استان و رودخانه ها را آلوده نکنند و زباله های خود را به رودخانه ها نریزند و از رها کردن ظروف یکبار مصرف در طبیعت خودداری کنند.
منبع:ایرنا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۴۱
پیمان صاحبی

نادردست نشان روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود : همه ما به عنوان بهره برداران محیط زیست باید با دور کردن زباله از محیط زیست ، از این مواهب خدادادی استفاده بهینه داشته باشیم.
وی گفت : رها سازی زباله در طبیعت باعث تخریب محیط زیست انسان ها می شود و این آسیب ها در آینده گریبان تخریب کنندگان را می گیرد و زندگی انسان ها را به خطر می اندازد.
دست نشان اضافه کرد : فرهنگ دینی ما به عنوان فرهنگ اصیل ایرانی - اسلامی ایجاب می کند که محیط زیست خود را پاکیزه نگه داریم و هر فردی به میزان مسئولیتی که دارد ، می تواند به این امر کمک کند.
سرمربی خونه به خونه اظهار داشت : متاسفانه برخی از این افراد نسبت به محیط زیست بی اعتنایی می کنند و توجه ندارند که ریختن زباله در طبیعت به معنای نادیده گرفتن حقوق خود و دیگران است.
وی از تمام مردم به خصوص گردشگران در مازندران خواست به هنگام رفتن به طبیعت با خود پلاستیک زباله داشته باشند و زباله ها را در طبیعت رها نکنند.
روزانه در مازندران سه هزار تن زباله تولید می شود و در ایام پیک مسافری در روزهای تعطیل به خصوص تابستان و نوروز تولید زباله در این خطه تا 6 هزار تن در روز افزایش می یابد .
منبع:ایرنا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۳۷
پیمان صاحبی

مطالعات اخیر نشان می‌دهد که جنگل‌ها و درختان نقش عمده‌ای در چرخه آب و خنک کردن دما، کمک به امنیت غذایی و سازگاری با تغییرات آب وهوا را بر عهده دارند.

به گزارش  ساینس دیلی، براساس گزارش فائو در سال ۲۰۱۶، جنگل‌ها یک سوم از سطح زمین را پوشانده‌اند. بین سال‌های ۲۰۰ تا ۲۰۱۲، توسعه شهری، تغییر کاربری اراضی جنگلی و تبدیل آنها به زمین‌های کشاورزی و آتش سوزیهای وسیع سبب از دست دادن ۱,۵ تا ۱.۷ میلیون کیلومتر مربع از سطح پوشش درختی جهان و یا حدود ۳.۲ درصد از سطح جهانی جنگل‌ها شده است. این کاهش شدید سطح جنگل‌ها اغلب ناشی از فعالیت‌های انسانی بوده است.

جنگل‌زدایی و تغییر کاربری اراضی توسط انسان‌ها دارای پیامدهای مهمی بر آب و هوا، اکوسیستم، پایداری معیشت و بقای گونه‌ها به همراه داشته است. در حال حاضر نگرانی شدیدی در مورد آسیب بلند مدت بر عملکرد سیستم طبیعی زمین ناشی از جنگل‌زدایی وجود دارد. جنگل‌زدایی می‌تواند بر گرم شدن زمین تاثیر گذاشته و در مقیاس محلی و تغییر بارندگی و دسترسی به آب، اثر گذار باشد.

در دهه‌های اخیر، مباحث مربوط به تغییرات آب و هوا در مورد درختان و جنگل‌ها بیشتر به جنبه ذخیره و رسوب کربن پرداخته است. اما اکنون دانشمندان خواستار توجه بیشتر به رابطه بین درختان و آب در تغییرات اقلیم شده‌اند. براساس آنچه دانشمندان عنوان کرده‌اند: گفتگوی جهانی در مورد درختان، جنگل‌ها و اقلیم نیاز به تغییر دیدگاه دارد. دانشمندان می‌گویند به‌دلیل اثرات مستقیم درختان بر آب و هوا از طریق بارش و خنک کردن محیط، این تاثیرات ممکن است از ظرفیت ذخیره و ترسیب کربن درختان نیز مهمتر باشند. تحقیقات انجام شده در مورد درختان، جنگل‌ها و آب، در واقع بینش جدید قابل تاملی برای یک جهان گرم شده با دانش‌های قدیمی را پیش روی ما قرار می‌دهد. یافته‌های جدید به اثرات مهم درختان در کمک به حفظ آب بر روی زمین و تولید رطوبت اشاره دارد. این یافته‌ها به نوبه خود تاثیر مثبت بر امنیت غذایی و سازگاری با تغییرات اقلیمی را به همراه دارند.

اثر جنگل در آب و اقلیم در مقیاس محلی، منطقه‌ای و قاره‌ای از طریق تغییر در چرخه آب و انرژی. (۱) بارش از طریق جنگل‌ها و سایر فرم‌های رویشی در سراسر سطح زمین تجدید می‌شود و در نهایت در قاره‌ها، انتقال می‌یابد. (۲) حرکت به سمت بالای جریان رطوبت، ترکیبات آلی فرار و میکروارگانیسم‌ها از سطح گیاهان (نقاط زرد) محرکی برای بارش را ایجاد می‌کند. (۳) الگوهای فشار هوای جنگل جلوبرنده ممکن است رطوبت هوا را به سمت فضای داخلی انتقال قاره‌ای سوق دهد. (۴)درجه حرارت خنک، آب جریان یافته و تولید ابر تابش اضافی از سطح زمین را منحرف می‌کنند. (۵) مه و ممانعت ابر بوسیله درختان باعث ترسیم حالت خروج رطوبت اضافی از جو می‌شود. (۶)نفوذ و تغذیه آب‌های زیرزمینی به‌وسیله درختان آسان‌تر می‌شود. (۷) همه فرآیندهای گفته شده به‌طور طبیعی باعث پراکنش آب و در نتیجه تعدیل سیلاب‌ها می‌شود.

درختان برای امنیت غذایی و سازگاری با تغییرات آب و هوا

نویسندگان مقاله مورد اشاره در نشستی دو روزه با حضور برنامه تحقیقاتی جنگل CGIAR، درختان و جنگل‌های دست کاشت شرکت کردند. این نشست مشترک به مناسبت روز جهانی جنگل‌ها (۲۱ مارس) و روز جهانی آب (۲۲ مارس) بود و از طریق وبینار به بحث در مورد یافته‌های علمی و مناطق جدیدی در مورد ارتباط جنگل‌ها و تغییرات آب و هوا پرداخته شد.

یکی از شرکت کنندگان در این نشست معتقد است: تاثیر درختان در چرخه آب پیامدهای مهمی در دستور کار جهانی آب برای امنیت غذایی و سازگاری با تغییرات اقلیمی در مقیاس‌های مختلف دارد. وی در این‌باره معتقد است که "با درختان، هیچ معاوضه‌ای بین سازگاری و کاهش اثرات وجود ندارد، ولی همکاری وجود دارد".

دکتر دیوید الیسون، نویسنده ارشد این مقاله می‌گوید: ترسیب کربن نوعی بهره‌مندی اکولوژیک برای درختان است. چرخه بارش نیز به دلیل قدرت خنک کنندگی درختان است. فرآیندهای زیستی درختان و توزیع مجدد آب در این چرخه، می‌تواند سطح زمین را خنک کند. برخی از جزئیات بیشتر اثر گذاری جنگل‌ها بر بارش هنوز هم مورد بحث بین دانشمندان رشته‌های مختلف است. اما ارتباط مستقیم درختان و جنگل‌ها برای حفاظت و تشدید چرخه آب، به همراه قدرت خنک کنندگی محیط با به اشتراک‌گذاری رطوبت هوا در مسیر جریان هوا، فراتر از تردیدهای منطقی است.

همکاری علوم مختلف در تغییر آب و هوا

مطالعه انجام شده حاصل تحقیقات تیمی از محققین شامل زیست شناسی، شیمی، علوم آب، هواشناسی، زمین شناسی ، هیدرولوژی و علوم اجتماعی بود. این مطالعه علمی نمونه خوبی از تحقیقات میان رشته‌ای و همکاری‌های لازم برای بررسی مساله تغییر اقلیم از دیدگاه سیاست‌گزاری و زوایای علمی مختلف است.

ترجمه: شهره صدری خانلو

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۱۳
پیمان صاحبی


شهره صدری خانلو، کارشناس ارزشد ارزیابی و آنالیز محیط زیست از دانشگاه اکس- مارسی فرانسه

به گزارش ایانا، ۲۲ مارس هر سال به‌عنوان روز جهانی آب برای جلب توجه همگانی به اهمیت مسئله آب شیرین و حمایت از مدیریت پایدار این منبع حیاتی توسط سازمان ملل انتخاب شده است. با همین رویکرد، هرساله در این روز یکی از جنبه‌های مهم آب انتخاب شده و مورد توجه قرار می‌گیرد. انتخاب جنبه "آب و فاضلاب" در سال‌جاری فرصتی مهم برای تقویت ساختارهای مربوط به همگرایی بین آب و فاضلاب برای تلاش در راستای دستیابی به توسعه پایدار است. در اصل توجه به جنبه پساب‌ها و فاضلاب‌ها در بخش مدیریت منابع آب، فرصتی را در این روز فراهم می‌آورد تا به ارزش آب به‌عنوان منبعی ارزشمند در چرخه اقتصاد و مدیریت امن در سرمایه‌گذاری کارآمد برای حفظ سلامت انسان و اکوسیستم توجه بیشتری شود. همچنین این روز فرصتی را پیش رو قرار می‌دهد تا به ایده‌های بیشتری در مورد استفاده مجدد از فاضلاب و مدیریت پایدار منابع آب در سراسر جهان توجه شود.

تا سال ۲۰۲۵، برای اکثر ساکنان این سیاره، دسترسی به آب ناکافی است و یا به‌طور چشمگیری انسان‌ها با کمبود آب مواجه خواهند بود. شهرنشینی سریع همراه با انفجار جمعیت در طی ۲۵ سال آینده، سبب خواهد شد تا حدود ۲,۵ میلیارد نفر، در کشورهای در حال توسعه ساکن جدید شهرها شوند و همین امر مشکلات جدی تامین آب را به همراه خواهد داشت. بسیاری از شهرها، حداقل‌های استقبال از این افزایش جمعیت را در آینده نخواهند داشت. زیرا تامین زیرساخت‌های مورد نیاز شهری هزینه‌های بالایی را نیاز دارد که در کنار تامین آب، به آنها نیز باید فکر شود. علاوه بر این، گرم‌تر شدن زمین اثرات غیر مستقیمی مانند افزایش تلفات تبخیر آب‌ها و کاهش تغذیه سفره‌های آب زیر زمینی را نیز در پی خواهد داشت که می‌تواند بر ذخیره منابع آبی تاثیر گذار باشد. تاثیر مشکلات جهانی ناشی از تغییر آب و هوا، احتمالا می‌تواند اثراتی فراتر از خشکسالی و یا سیل بر مناطق داشته باشد.

براساس اعلام سازمان ملل، امروزه ۸۰ درصد از فاضلاب تولیدی در سطح جهان به معنای واقعی بدون هیچ‌گونه تصفیه و استفاده مجددی در محیط رها می‌شود، این رقم در کشورهای کم درآمد ۹۲ درصد و در کشورهای مرفه‌تر ۳۰ درصد است. فاضلاب رها شده در محیط علت مرگ و میر سالانه ۸۴۲ هزار نفر در جهان است و بیش از ۳۶۰ هزار نفر از این تعداد مربوط به مرگ و میر کودکان زیر پنج سال است که اولین قربانیان بیماری‌های مرتبط با آب هستند. پساب‌های بهداشتی رها شده انسانی تنها بر سلامت انسان تاثیر نمی‌گذارند، عوامل بیماری‌زای آغشته به فاضلاب انسانی علاوه بر آلوده کردن رودخانه‌ها و دریاها، باعث کاهش جمعیت آبزیان از طریق کاهش اکسیژن در آب به دنبال پدیده شکوفایی جلبکی می‌شوند. این مسئله باعث تخریب اکوسیستم‌های آبی و همچنین تهدید امنیت غذایی در آینده به‌دلیل کاهش تعداد ماهیان خواهد بود. به‌طور مثال در منطقه‌ای ساحلی در آفریقا جمعیت ۱۸ میلیون نفری روزانه ۱,۵ میلیون مترمکعب فاضلاب انسانی تولید می‌کنند که این فاضلاب‌ها بدون تصفیه در دریا رها می‌شود و این در حالی است که باید به انفجار جمعیت در چند دهه آینده و افزایش فاضلاب انسانی تولید شده نیز توجه کرد.

سازمان ملل در روز جهانی آب با هشدار در مورد کمبود جدی منابع آب در جهان، خواستار توقف هدررفت پساب‌های بهداشتی و فاضلاب‌ها و استفاده مجدد از آنها به‌عنوان منبع ارزشمند اقتصادی و جایگزین برخی مصارف مورد نیاز آب شده است. در اصل یکی از راه حل‌های ارائه شده برای برون رفت از بحران آب در جهان، توقف هدر رفت پساب‌های تولیدی است. در گزارش منتشر شده توسط یونسکو به مناسبت روز جهانی آب به "یک استفاده نظام‌مند از آب بازیافت شده" به عنوان نکته مهمی تاکید شده است. البته به نظر میرسد این انقلاب در مدیریت منابع آب، اجتناب ناپذیر باشد.

a) برآورد غلظت کلی‌فرم‌های مدفوعی در آب آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا (فوریه ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰) - b) نمودار فوق آلودگی شدید حداقل و حداکثر سالانه برای جریان‌های آبی رودخانه‌ای را بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ نشان می‌دهد. ماخذ: گزارش یونپ سال ۲۰۱۶،صفحه ۲۰

آب و فاضلاب: یک چرخه تفکیک نشده

مدیریت منابع آب به سبک گذشته دیگر توان پاسخگویی به نیازهای جمعیت رو به افزایش کنونی جهان را ندارد. در طول ۵۰ سال گذشته، برداشت آب در جهان چهار برابر شده در حالی‌که جمعیت دو برابر شده است. بر اساس گزارش‌های جهانی تا سال ۲۰۳۰ تقاضای آب ۵۰ درصد افزایش پیدا خواهد کرد و این در حالی است که منابع آب، در برخی از مناطق جهان به شدت با کمبود مواجه هستند، بنابراین ادامه روند فعلی مصرف، غیرقابل تصور برای آینده است. مسلما توجه به استفاده مجدد از آب‌های مصرفی (فاضلاب) می‌تواند یکی از راه‌های مقابله با تهدید کمبود آب در آینده باشد.

بنا به گزارش موسسه جهانی آب در سال ۲۰۱۵، از ۳۳ کشوری که در سال ۲۰۴۰ با بیشترین تهدید کمبود آب مواجه خواهند شد، ۱۴ کشور در خاورمیانه واقع شده‌اند. جایی که تنش‌های آبی می‌تواند بی‌ثباتی کنونی این منطقه را تشدید کند. این معضلی است که بسیاری از کارشناسان برای قرن بعدی پیش‌بینی می‌کنند. کشور ما در قلب این منطقه پر از تنش سیاسی و آبی قرار دارد. مسلما در شرایط فعلی و با کمبود جدی پیش آمده در منابع آب کشور، تنها نمی‌توان به استفاده از منابع آبی محدود موجود تکیه کرد. از این‌رو سرمایه‌گذاری بر روی استفاده مجدد از پساب‌های بهداشتی تولیدی به‌عنوان منبع مطمئن تولید هر روزه توسط جوامع انسانی می‌تواند به دستیابی به منبع آب جدید برای تامین نیازهای آتی کمک کند. استفاده مجدد از پساب‌های تولیدی بازیافت شده در صورتی‌که پاک باشد، حتی می‌تواند بخش قابل توجهی از نیازهای آبی را تامین کند. هزینه بازیافت فاضلاب در مقیاس‌های کوچک ممکن است از هزینه تامین آب هم کمتر باشد.

راه حل‌های بزرگ مقیاس مانند ساخت سدهای بزرگ و انتقال آب‌های عظیم در جهان همگی اجرا شده‌اند، ولی نتوانسته‌اند در شرایط کمبود آب به دلیل استفاده نامتناسب از منابع آبی در بخش مصرف، تغییرات اقلیمی و کاهش منابع آبی، چندان راه حل مطمئنی برای آینده باشند. لذا به نظر می‌رسد زمان تغییر نگرشی همسو با جهان، برای گذر از بحران فعلی آب فرا رسیده است. اگر جوامع بین‌المللی با جدیت بر تامین زیرساخت‌های لازم برای تصفیه پساب‌ها و استفاده مجدد از این منابع آبی، به‌عنوان راه حل برون رفت از بحران‌های آبی اصرار می‌ورزند، عاقلانه این است که ما نیز نگاه‌های مدیریتی منابع آب در کشور را تغییر داده و برای فاضلاب به‌عنوان منبع آبی قابل دسترس مطمئن، سرمایه‌گذاری‌های بیشتری را تعریف کنیم. مسلما مردم نقش مهمی در کاهش مصرف آب روزانه خود دارند ولی آنها نمی‌توانند برای تصفیه فاضلاب‌ها و استفاده مجدد از آنها نقش چندانی داشته باشند. در هر صورت، دولت‌ها هنوز هم مسئول برخی از جنبه‌های مدیریت منابع آب مانند تصفیه فاضلاب و یا کنترل سیلاب هستند و مدیریت فاضلاب و تامین بخشی از نیاز آبی در آینده، بر عهده دولت است.

برای کاهش اتفاقات ناگوار آتی، از همین امروز باید محافظت از منابع را آغاز کرد. تجربه خشک شدن دریاچه ارومیه و بسیاری تجربه‌های تلخ آبی در کشور به ما آموخته است که شرایط پیش رو بسیار دشوار خواهد بود. این شرایط سخت در ترکیب سیاست‌گزاری، سرمایه‌گذاری و شکل‌هایی از توسعه نامتوازن و ناپایدار در مناطق با عدم دسترسی مطمئن به آب سالم، در آینده بیشتر نمود پیدا خواهد کرد.

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۱۲
پیمان صاحبی


صلح سبز روسیه را به‌دلیل عدم تلاش موثر برای مدیریت پایدار در مورد جنگل‌های تایگا محکوم کرد. وضعیت یک سوم از سطح این جنگل‌ها بسیار نگران کننده است.

به گزارش  لوموند، تایگا در نقاط دوردست نیمکره شمالی همواره کمتر از جنگل‌های آمازون مورد توجه محیط زیستی‌ها بوده است، اما تایگا هم مانند جنگل‌های جنوب آمریکا به‌دلیل آتش‌سوزی‌های گسترده و بهره‌برداری بیش از ظرفیت چوب بسیار آسیب دیده است. در روز جهانی جنگل‌ها، صلح سبز در مورد وضعیت نامناسب ۱۶ میلیون کیلومتر مربع از سطح جنگل‌های تایگا که معادل یک سوم از تمام این منطقه جنگلی است، هشدار داد. تایگا بزرگترین منطقه جنگلی به‌هم پیوسته در جهان است.

این سازمان غیردولتی از عدم توجه به جنگل‌های تایگا با ظرفیت بالا در ذخیره‌سازی کربن، قدرت تغییر آب و هوا و نوع دیگری از جنگل‌های جهان در نقاط دور دست نیمکره شمالی، از لحاظ عدم مدیریت پایدار و خرد شدن توسط مردم بومی، ابراز تاسف کرد.

پروژه‌های صنعتی

این محیط که هنوز هم به‌عنوان نیمی از جنگل‌های دست نخورده توسط انسان شناخته می‌شود، حاوی گنجینه‌ای غنی از تنوع زیستی شامل گوزن کانادایی، خرس قهوه‌ای، سمور و سیاهگوش است که با تخریب این جنگل‌ها زیستگاه این گونه‌های حیات وحش نیز کاهش خواهد یافت. براساس اطلاعات منتشر شده توسط گروه صلح سبز، تایگا هر ساله به‌طور متوسط ۲,۵ میلیون هکتار از سطح چشم‌اندازهای جنگلی دست نخورده خود را بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ از دست داده است. که از این میزان ۱.۴ میلیون هکتار تنها در روسیه اتفاق افتاده است. با اینکه ۶۰ درصد از مساحت روسیه را جنگل تشکیل داده است، با این حال به‌طور جدی با پدیده جنگل‌زدایی روبروست. روسیه ۷.۲ درصد از چشم اندازهای جنگلی دست نخورده خود را در این ۱۳ سال از دست داده است. در حالی‌که کانادا ۹۶۴ هزار هکتار و آلاسکا ۱۹۱ هزار هکتار از این جنگل‌ها از دست داده‌اند.

یک فصل کامل از گزارش صلح سبز به منطقه آرخانگلسک در شمال غرب روسیه اختصاص یافته است که زیستگاه گوزن شمالی است که به‌عنوان آخرین زیستگاه بکر و وحشی این گونه باقی مانده است. در اوایل دهه ابتدایی قرن بیستم، منطقه‌ای در حدود ۴۸۹ هزار هکتار در این ناحیه برای حفاظت پیشنهاد شد، ولی در سال ۲۰۱۳ با تغییر مالکیت مواجه شد و پیشنهاد حفاظت از این منطقه جنگلی پیگیری نشد.

پروژه‌های صنعتی گسترده خصوصا برای تهیه خمیر کاغذ در این ناحیه، در حال اجرا هستند و سطح این بخش از جنگل‌ها از سال ۲۰۰۰، حدود ۳۰۰ هزار هکتار کاهش یافته است.

در گزارش تهیه شده توسط صلح سبز، اسامی همه شرکت‌های چوب غرب اروپا که مواد اولیه تولیدات خود را از جنگل‌های تایگا تامین می‌کنند، آمده است. صلح سبز از این شرکت‌ها می‌خواهد تا در تولیدات خود از مصرف چوب‌های درختان جنگل‌های بکر شمالی اجتناب کنند تا جنگل‌زدایی در این مناطق کمتر شود.

ترجمه: شهره صدری خانلو

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۱۰
پیمان صاحبی


سمندر غول پیکر، گکو و الم (نوعی سمندر غار، گونه‌هایی که در سیبری ناپدید شدند.

 دانشمندان گسترش دوزیستان و خزندگان را در سیبری غربی در طول ۱۲ میلیون سال گذشته مطالعه کردند. در این مطالعه که در مجله علمی Peer J منتشر شده است، دانشمندان نشان می‌دهند که تنوع گونه‌ای در هر دو گروه از جانوران به طرز محسوسی در گذشته بیشتر از امروز بوده است. در این میان، برای اولین بار محققان گونه آسیایی را از خانواده قورباغه (Palaeobatrachida) کشف کردند که منقرض شده است و همچنین شواهدی از سمندر غول پیکر با طول یک متر و هشتاد سانتیمتر را به‌دست آوردند.

سمندر سیبری، چهار گونه از قوباغه قهوه‌ای ( جنس رانا)، چهار گونه از وزغ، یک گونه قورباغه سبز ( جنس Pelophylax)، دو مارمولک و پنج گونه از مارها، ۱۷ گونه دوزیستان و خزندگانی هستند که وضعیت اخیر در غرب سیبری را معرفی می‌کنند، گرچه این مناطق با کمترین تنوع گونه‌ای در طبقه‌بندی جانوران در تمام اوراسیا (دو قاره اروپا و آسیا) و شمال آفریقا هستند ولی به گفته دکتر مادلیان بوهم از دانشگاه توبینگن و از محققان این مطالعه، وضعیت تنوع زیستی در این ناحیه همیشه این طور نبوده است. مطالعه اخیر ما نشان می‌دهد که تعداد دوزیستان و خزندگان در دوره‌های زمین شناسی پیشین بیشتر بوده است.

تیم مطالعاتی با مجموعه‌ای از دیرین شناسان، بیش از ۴۰ سایت را در غرب سیبری حفاری کرده و در محدوده زمانی ۱۲ میلیون سال با کمک اطلاعات تاریخ زمین شناسی این سایت‌ها را بررسی کرده است. فسیل‌های جمع‌آوری شده طی ۴۰ سال، در جریان فعالیت‌های تحقیقاتی دکتر ولادمیر زاژیگن جمع‌آوری شده بود.

نقشه اوراسیا و سایت های حفاری شده برای جمع آوری فسیل ها در سیبری غربی.

دکتر بوهم درباره این تحقیقات می‌گوید: ما قادر به شناسایی ۵۰ گونه متفاوت از سمندرها و قورباغه‌ها، از خزندگان کوچک و لاک‌پشت‌ها شدیم. این تعداد گونه بیشتر از تصور پیشین ما بود. در میان یافته‌های این تیم تحقیقاتی شواهدی از وجود یک سمندر غول پیکر، با طول ۱,۸۰ متر به‌دست آمد که در حال حاضر تنها در مناطق بارانی ژاپن و چین یافت می‌شود. کشف آثار این گونه به اندازه کشف چند نمونه از سمندر تمساح (Crocodile newts) که در ویتنام و چین زندگی می‌کنند، غیر منتظره بود.

فسیل‌های باقی مانده از سمندر در غرب سیبری

دکتر بوهم اضافه می‌کند که علاوه بر این، برای اولین بار ما موفق به کشف یک گونه قورباغه اندمیک آسیایی و متقرض شده از خانواده Paleobatrachidae شدیم. ما همچنین سمندر سیبری را به عنوان یک گونه قدیمی در میان فسیل‌ها شناختیم که در حال حاضر در ناحیه کوه‌های اورال زندگی می‌کند.

اکتشافات فسیلی نه تنها به شناخت جانوران در گذشته کمک می‌کند، بلکه باعث درک آب و هوا، بارش و پوشش گیاهی در دوره‌های گذشته می‌شود. به‌عنوان مثال، کشف مارمولک مربوط به ۶ میلیون سال پیش از جنس Alsophylax نشان می‌دهد که زیستگاه این گونه شبیه استپ‌های امروزی قزاقستان بوده است. برای این دوره زمانی که طی آن دشت‌های سیبری غربی محل زندگی موش‌ها، شترها و شترمرغ‌ها بوده، تیم تحقیقاتی متوسط بارش سالانه را تنها ۲۵۰ میلیمتر تخمین زده‌اند. علاوه بر این، کشف لاک‌پشت خشکی‌زی و آبزی، که ۵ میلیون سال پیش در سیبری غربی ناپدید شدند، نشان می‌دهد که آب و هوا به طرز محسوسی گرم‌تر بوده است.

در نتیجه‌گیری این مطالعات دکتر بوهم می‌گوید: کل یافته‌های مستند ما از تنوع زیستی در سیبری و تاریخ پویای آب و هوا در این ناحیه این است که در عرض چند هزار سال، مناطق بسیار مرطوب با چهار برابر بارش فعلی به مناطق با آب و هوای استپی خشک تبدیل شدند. این درجه حرارت که به‌طور فزاینده خنک‌تر است به احتمال زیاد به از دست دادن گونه‌های متعددی از دوزیستان و خزندگان منجر شده است.

ترجمه: شهره صدری خانلو

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۰۸
پیمان صاحبی

فرانسه با قوانین جدید اتحادیه اروپا در زمینه محاسبه توان جنگل در جذب کربن و اعمال محدودیت‌ها برای بهره‌برداری از جنگل مخالفت کرد.

 بحث مهم امروز اتحادیه اروپا در بخش جنگل مبارزه با گرمایش جهانی است. جنگل‌ها ۴۰ درصد از خاک اروپا را تشکیل می‌دهند و در حال حاضر حدود ۱۰ درصد از گاز گلخانه‌ای دی اکسید کربن سالانه توسط درختان جذب می‌شود. اتحادیه اروپا قصد دارد تا مقررات جدیدی را برای بهره‌برداری از جنگل‌های اروپا وضع کند. مخالفت با این مقررات، از فرانسه به‌عنوان کشوری با مساحت جنگل‌های بالا شروع شد. فرانسه در تلاش است تا با تعدیل کردن مقررات، امکان بهره‌برداری از جنگل‌ها را مانند گذشته حفظ کند. به عقیده کارشناسان، بحث‌ها بیشتر از آنکه فنی باشد، سیاسی است. این بحث‌ها بیشتر در مورد "استفاده از زمین، تغییر کاربری زمین و جنگلداری" است.

بدون تولید گازهای گلخانه‌ای خالص

اقدام برای کاهش اثرات آب و هوا در اروپا در حال حاضر بر دو محور استوار است. یکی بازار کربن، برای ۱۱ هزار تاسیسات صنعتی (نیروگاه‌های حرارتی، پالایشگاه ها، کارخانجات سیمان، تولید کاغذ و غیره) که باید تا سال ۲۰۳۰ تولید گازهای گلخانه‌ای خود را تا ۴۳ درصد کاهش دهند، و دیگری، سیستم تقسیم بار مسئولیت برای حمل و نقل، ساختمان‌ها و کشاورزی است که این بخش‌ها باید تولید گازهای گلخانه‌ای خود را تا ۳۰ درصد کاهش دهند.

برای تقویت این سیستم، کمیسیون اتحادیه اروپا تصمیم گرفته است تا یک سوم از مساحت جنگل‌های این قاره را به اهداف الزام‌آور اضافه کند. از این رو طرح پیشنهادی در جولای ۲۰۱۶ برای دوره ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ آماده شد. در این طرح برای هر کشور، اقدامات در بخش جنگل، نباید هیچ انتشار خالصی از گازهای گلخانه‌ای را در پی داشته باشد، به‌طوریکه بیلان کربن (تفاوت بین مقدار کربن از حذف در اتمسفر با رشد درختان یا مزارع و حجم کربن آزاد شده در اثر پاک‌تراشی و یا قطع درختان) این مناطق باید یا صفر و یا مثبت شود. اما فرانسه با اشاره به طرح ملی جنگلداری خود به این تصمیم معترض است. براساس طرح ملی جنگلداری، فرانسه قصد دارد تا سال ۲۰۲۶، هر ساله ۱۲ میلیون متر مکعب برداشت چوب جنگلی را به نسبت ۳۷ میلیون مترمکعب برداشت سال‌های اخیر، افزایش دهد. این برنامه فرانسه، با برنامه اتحادیه اروپا در تضاد است. جنگل‌های شهری فرانسه به مساحت ۱۷ میلیون هکتار در حال حاضر ۱۲ درصد از انتشار گاز دی اکسید کربن این کشور را جذب می‌کند. بنابراین افزایش نرخ برداشت چوب به معنی کاهش جذب گاز دی اکسید کربن در این کشور خواهد بود.

برخی از گروه‌های محیط زیستی با انتقاد از رویکرد برداشت جنگلی فرانسه، تاکید می‌کنند که این کشور در اجرای تعهدات پاریس متعهدانه عمل نمی‌کند و جایی که پای سود در میان باشد، نگرشی صادقانه در مورد گرمایش زمین ندارد. پشت سر فرانسه، اتریش و فنلاند هم با وسعت بالای جنگل در اروپا قرار دارند.

۲۰ درصد چوب‌های فرانسه صرف گرمایش می‌شود

انرژی چوب در حال حاضر اولین منبع تجدیدپذیر در فرانسه است. ۴۰ درصد از انرژی تجدیدپذیر فرانسه از چوب تهیه می‌شود که حدود دو برابر بیش از انرژی برقابی است. سالانه از ۳۷ میلیون مترمکب چوب فروخته شده در فرانسه ۲۰ درصد برای گرمایش و مابقی استفاده صنعتی می‌شود.

به عقیده مدیر انرژی‌های تجدیدپذیر فرانسه، توسعه انرژی چوب با طرح‌های مدیریت جنگل تضادی ندارد. در حالی که برداشت چوب از میزان کاشت و رشد کمتر باشد. اما یکی از فعالان در موسسه حفاظت از جنگل‌ها تا این حد خوش بین نیست. به گفته جولی مرسود، ۲۵ میلیون مترمکعب از چوب فروخته شده در فرانسه مربوط به جنگل‌های خصوصی است که قسمت بیشتر آن سوزانده می‌شود. در حالی که باید با بهبود مدیریت جنگل و نحوه مصرف چوب تعادل بین برداشت چوب و سوزاندن آن برقرار شود تا در طولانی مدت به ذخیره سازی بیشتر کربن منتهی شود به گفته وی تضاد فعلی این است که تحت پوشش کاهش گرمایش جهانی، سیاست‌های جنگل و انرژی فرانسه به کاهش عملکرد اتحادیه اروپا منجر خواهد شد.

ترجمه: شهره صدری خانلو

منبع:ایانا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۰۷
پیمان صاحبی


علی فراستی می گوید:« کشاورزی باید در برخی از نقاط ایران که آب کمتری دارند، تعطیل شود.»

کارشناس مسایل آب واستاد مدعو دانشگاه کالیفرنیا در گفت و گو با خبرآنلاین با بیان اینکه زمانی با حفر چاه 25 متری به آب می رسیدیم،حال آنکه امروز حتی  با حفر 100 متر هم به آب نمی رسیم،اظهارداشت:« گزارش ها نشان می دهد که در سالهای اخیر به دلیل بحران آب، نیمی از روستاهای خراسان جنوبی  و 60 درصد روستاهای یزد خالی از سکنه شده اند. 1500 روستای کرمان با تانکر آبرسانی می شوند.این آمار من نیست و آقای چیت چیان وزیر نیرو اعلام کرده؛ این آمار نشان می دهد که روستاهایی هستند که آب برای آشامیدن ندارند چه برسد به  کشاورزی.یعنی آب فقط برای ذخیره خوردن و شستشو دارند.»

وی افزود:« در سالهای اخیر جمعیت حاشیه نشین مشهد 30 درصد اضافه شده است. یعنی این افراد تازه وارد هستند.علت افزایش جمعیت هم مشخص است، مهاجرت روستاییان به شهرها.این شرایط شبیه دوران دهه پنجاه است.قطعا این مهاجرت که به دنبال خشکسالی اتفاق افتاده می تواند در بلند مدت مشکلات اجتماعی هم ایجاد کند.حال آنکه دولت می تواند برای بحران بی آبی برنامه ریزی کند و این روند مهاجرت را معکوس کند یعنی اگر این افراد مهاجر علاقه به کشاورزی دارند، می توان آنها را در بخش های پرآب اسکان داد.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه باید بپذیریم که ایران کشور کشاورزی نیست،یادآورشد:« ایران با جمعیت 80 میلیونی نمی تواند تمام نیاز غذایی خود را تامین کند.در مناطقی هم که خاک حاصلخیز است لازم است، پیشرفته ترین سیستم ها به کار گرفته شود تا تولید دوبرابر شود.»

او با ذکر این مثال که اطراف دریاچه ارومیه  منطقه کشاورزی نیست و این موضوع در سالهای گذشته موجب خشک شدن دریاچه شده،یادآورشد:« جازموریان منطقه دیگری است که قبلا باتلاق بود؛ اما اکنون به کویر تبدیل شده است.خاکش به سرعت در حال فرسوده شدن است و بخش اعظم از گرد وخاک کرمان ناشی از خشک شدن جازموریان است.»

ریشه مشکلات آب در ایران

فراستی با اشاره به اینکه مشکل آب در ایران ناشی از مدیریت آب است،خاطرنشان کرد:« قبلا  مدیریت آب در ایران توسط مدیریت منطقه ای و میرآب ها بود و به زور زمین ها را آباد نمی کردند.یعنی چرخه حکمرانی آب از دولت مرکزی در اختیار شوراهای محلی قرار داشت.الان هم برای مدیریت آب لازم است این شیوه احیا شود.یعنی مدیریت آب را از وزارت نیرو بگیریم و به شوراهای محلی بسپاریم.»

او با بیان اینکه منظور از شوراهای محلی شورای شهر یا شهرداری ها نیست،گفت:« به نظر من شهرداری ها با وضعیت فعلی توانایی مدیریت آب را ندارند، مدیریت آب کار تخصصی است.»

این استاد دانشگاه با تشریح وظایف سه کمیسیون مرتبط با آب در مجلس خاطرنشان کرد:« در مجلس سه کمیسیون مختلف داریم که درباره آب تصمیم گیری می کنند؛ کمیسیون کشاورزی،آب و منابع طبیعی که دغدغه آن این است که  آب را چگونه به کشاورز برساند . کمیسیون دوم، کمیسون عمران است که دغدغه اش آبرسانی به شهرها را دارند و کمیسیون سوم کمیسیون انرژی است که به دنبال این است که چگونه از آب برق تولید کند.این سه تا با هم هماهنگ نیستند. نتیجه ناهماهنگی این شده که صنایع آب بر مثل فولاد به استانی خشک مثل اصفهان رفته که آب ندارد.حال آنکه جای صنایع فولاد در مرکز ایران نیست، باید در سواخل خلیج فارس منتقل شود.اخیرا طرح تولید فولاد در سواحل مکران مطرح شده که به نظرمن طرح خیلی خوبی است.»

فراستی با اشاره به اینکه در ایران قانون آب نداریم،با طرح سه پیشنهاد، متذکر شد:«به نظرمن باید برای جلوگیری از بحران آب "قانون آب" تدوین شود.درمجلس هم کمیسیونی به نام آب تشکیل شود که موضوع آب از سه کمیسیون گرفته شود و در اختیار کمیسیون آب قرار بگیرد.زیرا توزیع آب و تامین آب با هم فرق دارند.»

وی راهکار دوم را تشکیل شوراهای محلی آب جدای از وزارت نیرو،عنوان کرد و گفت:«میرآب ها ، متخصیص محلی ، معتمدین یا کسانی که ذی نفع هستند باید برای توزیع آب تصمیم بگیرند. شکل مدرن مدیریت آب تشکیل شوراهای محلی است که ذی نفعان محل درباره تامین توزیع و قیمت گذاری آب  تصمیم بگیرند.»

او سومین پیشنهاد را قیمت گذاری ناحیه ای ذکر کرد و گفت:« مسلما قیمت آب سیرجان با آب لنگرود نباید یکسان باشد.دشتها درحال ریزش هستند.اگر منطقه ای خشک شده، باید بپذیریم که قابلیت کشت هنداونه و خربزه ندارد.باید چرخه حکمرانی آب را باید به مردم برگرداند. مدیریت آب هم نباید توسط شوراهای شهر انجام شود.»

فراستی گفت:«هم اکنون شورای عالی آب در کشور داریم که معاون رییس جمهوری رییس آن است،حال آنکه شورای آب نباید عالی باشد باید در اختیار مردم باشد.شواری عالی آب کارایی ندارد وبیشتر دیوانسالاری است.»

منبع:خبرآنلاین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۵۵
پیمان صاحبی


 

 محمدی، عباس - نقد برنامه‌های مدیریت آب، دیگر همچون ده سال پیش محدود به محفل‌های کوچک نیست؛ امروزه، جریان‌های بزرگ اجتماعی شامل سازمان‌های مردم‌نهاد (غیردولتی)، روزنامه‌نگاران، شماری از نمایندگان مجلس و شوراها، چند تن از امامان جمعه و جماعت، کارشناسان علوم اجتماعی و اقتصادی، هنرمندان، گروه‌های مردمی در شبکه‌های اجتماعی مجازی، و جز آن، پیگیر خواست‌هایی در زمینه‌ اصلاح شیوه‌های مدیریت منابع آب هستند. برای نمونه، می‌توان به چند مورد زیر اشاره کرد:

* رشد جریان‌های اجتماعی که خواستار جلوگیری از خشک شدن دریاچه‌ اورمیه بودند، اگرچه در ابتدا با برخورد سخت و حتی یک موج دستگیری همراه شد، اما به این نتیجه رسید که در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 نجات این دریاچه جزو شعارهای انتخاباتی آقای روحانی قرار گیرد. پس از پیروزی در انتخابات هم از نخستین کارهای آقای روحانی، تشکیل «ستاد احیای دریاچه‌ ارومیه» بود. تقریباً همه‌ کارگروه‌های این ستاد، بدمدیریتی منابع آب، شامل سدسازی‌های بی‌رویه، بهره‌برداری افراطی از آب‌های زیرزمینی، و ساختن پل غیراصولی روی دریاچه را عامل‌ اصلی رو به خشکی رفتن این پهنه‌ آبی مهم کشور اعلام کرده‌اند.

* جریان مخالفت با سد داریان و پویش برای نجات «کانی‌بل» (چشمه بل) در کردستان و کرمانشاه، اگرچه نتوانست به پیروزی کامل برسد، اما توانست تابوی ترس از این‌گونه مخالفت‌ها را در آن منطقه‌ حساس بشکند و دروغی را که مدیران منابع آب تحت عنوان «امنیتی بودن» مسئله‌ مهار آب‌های مرزی عَلَم کرده بودند، بی‌اثر سازد. همچنین توانست «پروژه‌ نجات‌بخشی چشمه‌بل» را که عبارت بوده از بتون کردن دهانه‌ چشمه و انتقال آب آن به بالادست دریاچه‌ سد، به مجری تحمیل کند (گو این که درست بودن این پروژه محل تردید جدی است).

* سازمان‌های مردم‌نهاد خوزستان، چند تن از نمایندگان این استان در مجلس، و پویش‌هایی مانند «ما کارون را نجات می‌دهیم» توانسته‌اند موضوع انتقال آب از سرشاخه‌های رودهای خوزستان را به چالش بکشند. گروه‌های اجتماعی بسیاری هم برای نجات تالاب‌های هورالعظیم و شادگان و دیگر تالاب‌های استان فعال هستند.

* در جنوب استان کرمان، ایستادگی در برابر طرح سد صفارود که برای انتقال آب از هلیل‌رود به شمال استان در دست ساخت است، موجب شد که در پاییز 1395 رییس شعبه‌ی اول دادگاه عمومی عنبرآباد، دستور توقف عملیات ساخت سد یادشده را صادر کند.؛ اگرچه به نظر می‌رسد که دست اندرکاران ساخت سد و تونل انتقال آب، به این دستور قضایی بی‌اعتنا بوده‌اند! در فضای «تلگرام» یک گروه به نام «آوای هلیل» با بیش از پنج‌هزار عضو، پیگیر احیای هلیل‌رود و تالاب جازموریان هستند. امام جمعه‌ی جیرفت، حجة الاسلام کرمی‌پور هم حامی مخالفان این طرح انتقال آب است.

* در پی مخالفت شدید سازمان‌های مردمی مانند شبکه‌ی تشکل‌های محیط زیستی استان مازندران و شمار زیادی از کارشناسان منابع طبیعی و محیط زیست، در تاریخ 7/10/1395 مجلس شورای اسلامی، مصوبه‌ی کمیسیون تلفیق در مورد انتقال آب از دیای خزر به منطقه‌های کویری را رد کرد.

* حرکت‌های زیادی در اصفهان برای باززنده‌سازی زاینده‌رود و تالاب گاوخونی صورت گرفته و در جریان است است. البته به نظر می‌رسد که یک جریان نیرومند طرفدار انتقال آب از سرچشمه‌های کارون به سوی زاینده‌رود در این جنبش وجود دارد؛ جریانی که با روح زنده‌سازی اکولوژیک این رود و تالاب منافات دارد.

* طبیعت‌دوستان ایران، با جنبش‌های جهانی حفاظت از رودخانه‌ها در ارتباط هستند؛ برای مثال، در «روز جهانی حفاظت از رودها» (14مارچ / 24 اسفند) در سال 2017 (1395) گروه‌های مردمی مانند طرفداران زاینده‌رود، کوه‌نوردان قائم‌شهر، و گروه دیده‌بان کوهستان، برنامه‌های ویژه‌ای به این مناسبت اجرا کردند.

اگر این کنش‌ها ادامه یابد و عمیق‌تر گردد، می‌توان امیدوار بود که معضل آب کشور که در درجه‌ی نخست مشکلی مدیریتی است، کم‌کم رو به حل شدن بگذارد.

منبع:خبرآنلاین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۵۳
پیمان صاحبی


عباس محمدی: مدعیان مدیریت منابع آب کشور با وجود همه‌ی مشکلاتی که برای آب‌های زیرزمینی و روزمینی کشور پیش آمده (یا پیش آورده‌اند)، همچنان بیشترین بودجه‌ها را می‌گیرند تا آب کشور را مدیریت کنند! شگفت‌آور است که از این دستگاه عریض و طویل فقط یک بار «انتقاد از خود» گذرایی شنیدیم؛ در اردیبهشت 93 بود که چیت‌چیان وزیر نیروی دولت یازدهم گفت که «در سدّسازی افراط کرده‌ایم». اما، این اشاره‌ به سرعت از ادبیات آن وزارتخانه بیرون شد و باز منت‌گذاری‌ها بر سر مردم آغاز شد و آقایان در این‌جا و آن‌جا به خرج ملت شروع به افتتاح طرح‌های پرهزینه‌ی سد و کانال‌ و تونل انتقال آب کردند تا بحران آب کشور را تعمیق کنند.


نگاهی به سال 95
به مناسبت 24 اسفند (14 مارچ) روز جهانی رودخانه‌ها، در این‌جا اشاره‌ی کوتاهی داریم به مسایل «مدیریت منابع آب» در سال 95: امسال، سیل بزرگ رودخانه‌ی دز در 26 فروردین موجب خسارت‌های مالی و جانی و زیست‌محیطی سنگین شد. این اتفاق در شرایطی به شهر دزفول و اطراف آن آسیب رساند که یک کارکرد یکی از بزرگ‌ترین سدهای کشور (سد دز) مهار سیل عنوان شده است. اما، برای چندمین بار ثابت شد که اولا مهار سیلاب‌ها باید در بستر طبیعی رودخانه و تالاب‌ها انجام شود، نه در سازه‌های گران‌بهایی که به سرعت از رسوب پر می‌شوند، و دوم این که اساسا سدها نمی‌توانند سیل‌ها را کنترل کنند و فقط خطر را انباشت می‌کنند و به تاخیر می‌اندازند و قدرت تخریب آن را افزایش می‌دهند. در بهمن ماه، یک سیل بزرگ دیگر نیز بی‌تاثیر بودن سدها در مهار سیل را ثابت کرد؛ سیل جهرم در پی سرریز شدن (و گویا آسیب دیدن) سد محمدآباد، خسارت‌های هنگفتی به جاده‌ی لار- جهرم و کل آن منطقه وارد ساخت.

سدها در سامانه‌ی طبیعی رودخانه، چونان یک گرفتگی در رگ‌های خون‌رسان هستند و سرزندگی را از این زیست‌بوم‌های پیچیده و پرتنوع می‌گیرند. اگر قرار بود که این سازه‌های غول‌آسا برای ما آب تامین کنند، چرا امروزه با وجود داشتن صدها سد بزرگ و چند هزار سد و بند کوچک در فاجعه‌بارترین شرایط آبی تاریخ خود هستیم؟! این چه دستی است که وزیر «محیط زیستی‌ترین دولت» ما را که به سدسازی افراطی انتقاد کرده بود، با یک چرخش صد و هشتاد درجه‌ای به همان مسیر برگزاری آیین‌های افتتاح بازمی‌گرداند؟! در سال 95 وزیر نیروی این دولت هم مانند پیشینیانِ خود با شور و شوق، مناسک قیچی کردن نوار و فشردن دکمه‌ی سدهای موجن، کوچری، تنگ حمام، غلامان، حوضیان، چهچهه، و... را به جا آورد. او که در ابتدای این سال قول بهره‌برداری از 14 سد را داده بود، در اواخر سال اعلام کرد که 15 سد را افتتاح کرده و از پیشرفت سد بسیار عظیم بختیاری (بلندترین سد بتونی جهان) که تخریبی بی‌مانند را برای سرشاخه‌های بزرگ‌ترین رودهای کشور در پی خواهد داشت، نیز خبر داد و گفت که «احداث این سد را به‌طور جدی در دستور کار داریم».

آقای روحانی برای چندمین بار در دوره‌ی ریاست جمهوری خود (در مراسم نهال‌کاریِ چند روز پیش) بر حفظ محیط زیست تاکید کرد. این امر در شرایطی که رییس قدرتمندترین کشور جهان و خاستگاه جنبش محیط زیست، دشمنی با آژانس حفاظت محیط زیست و برنامه‌های کاهش گرمایش زمین را پیش گرفته، مایه‌ی دلگرمی است. با این حال و با ارج نهادن به اقدام دولت در متوقف ساختن چند طرح سدسازی (مانند طرح‌های شیو، شبلیز، باباخان، جزمان- که البته همگی سدهایی کوچک هستند)، به عنوان فقط چند نمونه از ده‌ها مورد، می‌پرسیم که چرا طرح‌های بزرگ‌تر مانند طرح‌ سد صفارود و انتقال آب از هلیل‌رود به شمال استان کرمان را که می‌تواند به منطقه‌ی جیرفت و کهنوج و تالاب جازموریان سخت آسیب بزند، در دست اجرا دارند؟ چرا جلوی سد شفارود که بخشی از انبوه‌ترین جنگل‌های هیرکانی گیلان را نابود کرده و کل سامانه‌ی دیرپای کشاورزی منطقه را زیر تاثیر منفی می‌گیرد، با وجود مخالفت انبوهی از کارشناسان و دوستداران طبیعت کشور همچنان به پیش می‌برند؟ چرا سد هراز که از سال‌ها پیش موجب بروز اختلاف‌های منطقه‌ای بوده و قطعا در صورت تکمیل، آبخوان آمل را کم‌آب‌تر و دعوای آب را تشدید خواهد کرد، با تخریب جنگل و مرتع، در دست اجرا است؟ و چرا چندین طرح انتقال آب از سرشاخه‌ی رودخانه‌هایی مانند کارون، دز، الموت‌رود، و... در دست اجرا است؟

سدهای بی‌مجوز
در حالی که رد شدن از یک چراغ قرمز، یا چند مترمربع اضافه‌بنا در یک ساختمان کوچک جریمه دارد، انسان درمی‌ماند که چگونه می‌شود سازه‌های عظیمی مانند سد داریان (با زیر پا گذاشتن تعهد مربوط به حفظ چشمه‌بل)، سد لاسک گیلان (که مجوز ارزیابی محیط زیست نداشته اما با «رایزنی» آن را به دست می‌آورد)، سد تنگ سرخ (که بدون مجوز، کار را آغاز کرده)، و طرح انتقال آب سبزکوه به چغاخور، و... بی آن که مراحل قانونی گرفتن مجوز سازمان محیط زیست را بگذرانند، به مرحله‌ی اجرا رسیده‌اند؟!

از آن‌جا که بیش از نود درصد آب رودهای ما از درون کشور سرچشمه‌ می‌گیرد و ضمن آب‌رسانی به منطقه‌های مختلف کشور سرانجام به یک تالاب داخلی یا به یک آبخوان یا به آب‌های ساحلی خودمان می‌رسند، با اطمینان می‌توان گفت که در یک نگاه ملی هیچ آبی از رودخانه‌های ما، برخلاف ادعای مدیران منابع آب، هدر نمی‌رود. این، سرمایه‌های ملی و خاک سرزمین است که در پای طرح‌های بودجه‌خوارِ پایان‌ناپذیر هدر می‌رود. مدیران صنعت آب را چنان تبختری فراگرفته و آنان چنان جایگاه مطمئنی در میانه‌های دولت برای خود تعبیه کرده‌اند که نه‌تنها به عموم مردم که «ولی‌نعمتان واقعی» دولتمردان هستند، بلکه به هیچ‌یک از کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی و جامعه‌شناسان هم پاسخ‌گو نیستند. بازنگری در این سیاست‌های هزینه‌بر و شکست‌خورده چه هنگام صورت خواهد گرفت...؟

مشکلات دیگر
به جز آفت بزرگ سدسازی، رودخانه‌های ما از عامل‌های دیگری هم در رنج هستند که برای مثال از رودخانه‌هایی که به پایتخت کشور آب می‌رسانند و لابد از اهمیت خاص و امنیتی برخوردارند، یاد می‌کنیم: 

*حاشیه و بلکه بستر جاجرود، در رودبار قصران و لواسان به پهنه‌ی مناسبی برای کار بساز و بفروشی بدل شده و جالب توجه این که شمشک با آن همه توسعه‌ی ناپایدار، در همین دولت نامزد عنوان «شهر سبز» شده است! 

این رودخانه، از شهر جاجرود به پایین فقط یک کانال انتقال پساب‌های سمی صدها کارگاه و کارخانه و انبوهی از زباله است، و با این حال، در انتهای آن سد ماملو را برای تامین بخشی از آب تهران ساخته‌اند. 

*رودخانه‌ و سد کرج، آماج گردشگری افسارگسیخته‌ی میلیون‌ها نفری است که به‌ویژه در تعیطیلی نوروز و ماه‌های تابستان به به شمال می‌روند و مسیر را بدل به محل ریخت‌وپاش زباله کرده‌اند. ضمن آن که طرح تخریب خوراکخانه‌ها و دیگر تاسیسات که در حریم رودخانه ساخته شده و بیش از دو دهه پیش تصویب شده بود، هیچ‌گاه به اجرا درنیامد (جز برای یکی دو ساختمان).

*رودخانه‌ی شاهرود طالقان و اطراف دریاچه‌ی سد آن هم بدل به ساختگاه دیگری برای تهرانی‌های ویلاخواه شده و می‌رود که با هجوم صدها هزار «گردشگر» در هر تعطیلی چند روزه، سرنوشت جاجرود را بیابد.

*تنها رودخانه‌ای که به تهران آب می‌رساند و هنوز در بالادست آن ساخت‌وساز ویلا و جاده صورت نگرفته، رود لار است؛ اما این رودخانه هم با آن که در قلب پارک ملی لار قرار گرفته، گرفتار چرای بی‌رویه‌ی هزاران دام و همچنین حضور بهاره و تابستانه‌ی صدها دام‌دار و هزاران گردشگر است که غالبا با بی‌ملاحظگی تامّ با خودرو وارد منطقه می‌شوند و به تخریب پوشش گیاهی، آتش‌افروزی، و ریخت‌وپاش زباله می‌پردازند. همچنین «دشت لار» به جولانگاه خودروهای «برون‌راه» (آفرود) بدل شده که به هر جای دلخواه می‌روند.

و یک پرسش
هدف از یادآوری این موردها، طرح این پرسش است که آیا مدیریتی که نتوانسته بدیهی‌ترین نکته‌های مربوط به حفاظت رودخانه‌ها و آبخیزهای آن‌ها را رعایت کند یا به اجرا رساند، به‌راستی شایستگی آن را دارد که سرنوشت «رگ‌های زندگانی‌بخش زمین» را برعهده گیرد؟! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۶ ، ۰۷:۴۵
پیمان صاحبی