منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۹۹ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است


 

کوهرنگ 3 در آستانه تعطیلی

 «یک میلیارد و ۱۷ میلیون متر مکعب آب در رگ‌های زاینده رود جاری می‌شود» این خبر خوش را چیت چیان، وزیر نیرو سال 93 به اصفهانیان داد. یک میلیارد آبی که قرار بود از طریق احداث تونل کوهرنگ ۳ و سد بهشت آباد زنده رود اصفهان را جانی دوباره بخشد. طرح‌های انتقال آب در ایران گرچه به عنوان راهکاری مهم مورد توجه دولت مردان بوده اما اکثر آنها راه به جای نبرده و تنها ثمره‌شان تخریب زیست محیطی و نزاع بر سر آب بوده است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار در ادامه نوشت: طرح سد بتنی دو قوسی و تونل کوهرنگ 3 اما یکی از پروژ‌ه‌های انتقال آب است که گرچه از زمان آغاز فازهای اولیه یعنی 1 و 2 آن غریب به 60 سال می‌گذرد اما آخرین فاز آن هنوز به بهره برداری نرسیده و در آخرین بررسی‌های محیط زیستی، این طرح علی رغم آنکه مهلت زمان مجوزش به پایان رسیده، تخریب‌های زیست محیطی نیز برای مردم منطقه به همراه داشته است.


فکر کشیدن تونلی برای پیوند آب کوهرنگ به زاینده‌رود براساس مدارک و مستندات تاریخی به سال ۹۹۶ ه. ق در زمان شاه طهماسب اول باز می‌گردد. فکری که میرفضل‌الله شهرستانی حاکم اصفهان به دستور شاه مامور اجرای آن شد و قرار بود با کندن مسیری در کوه کارکنان این امر را محقق کند که به دلایلی این کار انجام نشد تا در دوره شاه عباس اول که دوباره برای پیوند این آب‌ها کوششی ناتمام انجام شد و این طرح نیمه‌کاره باقی ماند تا در سال ۱۳۳۲ نخستین تونل کوهرنگ با هدف انتقال آب رود ماربر (آب کوهرنگ) به زاینده‌رود در نزدیکی شهر چلگرد یا کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری به بهره برداری رسید. پس از آن در سال ۱۳۶۴ تونل دوم بهره‌برداری شد و در سال ۱۳۷۷ عملیات ساخت سومین تونل کوهرنگ آغاز شد و پس از آن در سال 91 سد کوهرنگ 3 نیز مجوز ارزیابی زیست محیطی اخذ کرد و ساخت آن آغاز شد. پروژه‌ای که تا امروز ادامه دارد.


پروژه کوهرنگ 3 چه بود؟
طرح تونل و سد بتنی دو قوسی کوهرنگ 3 بر روی رودخانه بیرگان (کوهرنگ) در فاصله تقریبی 120 کیلومتری جنوب غربی شهرکرد جهت تامین قسمتی از کمبود آب منطقه مرکزی ایران برای مصارف شرب، صنعت، کشاورزی و افزایش حجم آب تنظیم شده سد زاینده رود اصفهان طراحی و گلنگ آغازش زده شد. تونلی با قابلیت انتقال حدود ۲۵۵ میلیون متر مکعب آب در سال و سدی با مخزنی به طول 235 متر و ارتفاع 135 متری و با ظرفیت 300 میلیون مترمکعب در حوالی روستای چگاله واقع در استان چهارمحال و بختیاری. براساس اطلاعاتی که در سایت مجری این پروژه نوشته شده، برای ساخت این سد بتنی یک میلیون و 600 هزار متر مکعب خاکبردای صورت گرفته و 365 هزار مترمکعب بتن ریزی مورد نیاز است و مبلغ پیمان کاری آن برابر با 832 میلیارد ریال بوده است.


گرچه پروژه کوهرنگ 3 کار خود را با حفر تونل و بدون دریافت مجوز از سازمان محیط زیست آغاز کرد اما سد کوهرنگ 3 در فروردین ماه سال 91 توانست با پذیرش 25 بند تعهدنامه موفق به اخذ مجوز ارزیابی زیست محیطی از سازمان محیط زیست شود. از جمله مفادی محیط زیستی این طرح که اداره کل حفاظت محیط زیست استان چهار محال و بختیاری مجری این طرح را ملزم به رعایت آن کرده عبارت اند از: «رعایت کلیه قوانین و مقررات مربوط به استقرار صنایع و استانداردهای زیست محیطی در خصوص جلوگیری از آلودگی آب، ایجاد واحد زیست محیطی با کلیه تجهیزات آزمایشگاهی در محل طرح، اجرای کامل شیوه‌های پیشگیری کاهش و کنترل آثار منفی زیست محیطی، استقرار موقتی سنگ شکن مجهز به فیلتر غبارگیر و صدا خفه کن در منطقه حفاظت شده قیصری، ایجاد پاسگاه محیط بانی، انجام عملیات آبخیزداری و در اولویت قرار دادن کنترل روان آبها و حفاظت خاک در بالادست سد، نصب سیستم پایش لحظه‌ای یا آنلاین در محل خروجی سد به منظور تعیین دبی رودخانه به ویژه رعایت حق آبه زیست محیطی، اجرای کلیه تجهیزات و سیستم‌های کنترلی آلاینده‌های زیست محیطی از جمله سیستم پایش لحظه‌ای و سیستم‌های تصفیه فاضلاب‌های صنعتی و انسانی قبل از بهره‌بردای، اجرای تمهیدات لازم در خصوص حذف کلیه عوامل تخریب پوشش گیاهی، حیات وحش و چشم اندازها و ..» بندهای محیط زیستی که به گفته محیط زیست استان چهار محال و بختیاری مجری این طرح برخی از آنها را رعایت نکرده است.


تونلی که چشمه مروارید را خشکاند
فرهادی بابادی، فعال محیط زیست استان چهار محال و بختیاری در رابطه با مشکلات محیط زیستی این پروژه به «ابتکار» می‌گوید: تا کنون این پروژه انتقال آب از استان چهارمحال و بختیاری به اصفهان علاوه بر افت منابع آبی استان، سبب خشک شدن چشمه مروارید در این منطقه شده است. او می‌افزاید: این چشمه روزگاری یکی از مهم ترین منابع آبی کشاورزان در استان چهارمحال و بختیاری بوده است. بابادی می‌افزاید: این پروژه برای تامین آب اصفهان آغاز شده است در حالی که امروز مردم چهارمحل و بختیاری خودشان درگیر بی‌‌آبی هستند.
فارغ از خشک شدن چشمه مروارید، احداث جاده در منطقه حفاظت شده قیصری اتفاقی است که سازمان حفاظت محیط زیست در گزارش خود به دادستان عمومی و انقلاب شهرستان کوهرنگ به آن اشاره کرده است.


«جاده‌ای» که تعهدات را زیر پا گذاشت
در نامه‌ای که محمد قاسمی، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان کوهرنگ به مدیر کل اداره محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری در تاریخ 4 مهر ماه سال جاری نوشته، خواستار اعلام مجوز معتبر زیست محیطی این پروژه و اعلام گزارشی مبنی بر رعایت شرایط و ضوابط اعلامی محیط زیستی در این پروژه شده است.
در بخشی از جوابیه سازمان محیط زیست استان در رابطه با رعایت تمهیدات زیست محیطی این پروژه نوشته شده است که براساس بازدیدها و پایش‌های متعدد انجام شده توسط کارشناسان این اداره کل مجری طرح تا کنون نسبت به رعایت برخی از شرایط و ضوابط اعلامی سازمان حفاظت محیط زیست مندرج در مجوز فوق الذکر اقدام نکرده است و عملا به اخطاریه‌های متعدد صادره از سوی این اداره کل در خصوص شروط و ضوابط زیست محیطی اهمیتی نداده است. ضمن اینکه اقدامات به عمل آمده توسط مجری، موجبات تخریب محیط زیست منطقه را نیز فراهم خواهد کرد.


در حالی که در مجوز ارزیابی محیط زیستی این پروژه آمده که براساس آن «هیچگونه مجوز اکتشاف و بهره برداری نباید توسط سازمانی به جز سازمان محیط زیست صادر شود» و در بند 15 آن نیز به این مورد اشاره شده که «کسب مجوز از اداره کل محیط زیست در اجرای هر گونه ساخت و ساز یا فعالیت جدید قبل از آغاز الزامی است» اما براساس آنچه که محیط زیست استان گزارش داده است، در این پروژه مصادیق بارزی از تخریب محیط زیست دیده می‌شود. براساس گزارشی که در شهریور ماه سال جاری از سوی ماموران اجرایی حفاظت محیط زیست استان در شهرستان کوهرنگ منتشر شده است، «احداث جاده در منطقه حفاظت شده قیصری توسط شرکت آب منطقه‌ای استان اصفهان بدون اخذ هر گونه مجوز زیست محیطی بوده است.»


اتفاقی که براساس یکی از بندهای مجوز زیست محیطی پروژه می‌تواند سریعا در چارچوب ضوابط و مقررات سبب دریافت اخطار و سپس توقف فعالیت‌های این پروژه شود. در بند 21 این مجوز آمده است :«در صورت عدم رعایت هر یک از شروط و مفاد گزارش ارزیابی زیست محیطی و یا سایر ضوابط، قوانین و مقررات مجوز از مراجع ذیربط با رعایت ضوابط، قوانین و مقررات مجوز صادره باطل و کان لم یکن تلقی خواهد شد.»


فعالیت پروژه با مجوز باطل شده
یکی دیگر از شبهاتی که در نامه دادستان عمومی و انقلاب شهرستان کوهرنگ به مدیر کل اداره محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری به آن اشاره شده مربوط به مجوز این طرح است که براساس جوابیه‌ای که محیط زیست استان نوشته است: «پروژه سد کوهرنگ 3 به استناد تصمیمات اخذ شده در تاریخ فروردین ماه سال 91 مجوز ارزیابی زیست محیطی را اخذ کرده و براساس بند 20 مجوز صادره مذکور، این مجوز در مرحله اول برای فاز ساختمانی صادر گردیده و اعتبار دو سال آن به پایان رسیده است. علیرغم گذشت مدت زمان اعتبار مجوز و با توجه به مکاتبات به عمل آمده توسط حفاظت محیط زیست استان، مجری هیچ گونه اقدامی در خصوص تمدید مجوز مذکور به عمل نیاورده است.» احداث جاده و اتمام مجوز دلایلی شده‌اند تا سازمان حفاظت محیط زیست استان طی گزارشی از دادستان دستور توقف عملیات اجرای پروژه مذکور تا زمان اجرای شروط زیست محیطی این پروژه را خواستار شود.


فرصت 10روزه به مجری برای ارائه گزارش و دلایل
شهرام احمدی، دبیرکل محیط زیست چهارمحال و بختیاری در گفت و گو با «ابتکار» با تایید این ماجرا بیان می‌کند: محیط زیست پیگیر مشکلات زیست محیطی این پروژه بوده و پس از مشاهده و گزارش‌های زیست محیطی این طرح از دادستان خواستیم که پیگیر مشکلات این پروژه از سوی دستگاه‌های قضایی باشیم.
او با اشاره به پیگیری این موضوع از سوی دادستان استان می‌گوید: دادستان به مجریان این طرح 10 روز فرصت داده است تا گزارشات و دلایل خود مبنی بر عدم رعایت قوانین و مقررات زیست محیطی مندرج در مجوز را به این مرجع قضایی تحویل دهد تا پس از دریافت گزارشات در جلسه‌ای به وضعیت آن رسیدگی شود.


به دلیل کمبود بودجه عملا فعالیتی نداشته است
احمدی به این سوال که چطور این پروژه بدون مجوز فعالیت می‌کرده است، پاسخ می‌دهد: این پروژه در اصل قرار بود که درطی 2 سال به اتمام برسد بنابراین این مجوز به مدت 2 سال به این طرح داده شد. با وجود این براساس گفته‌های مجریان، این پروژه به دلیل کمبود منابع مالی و بودجه‌ای عملا فعالیت چندانی در این اواخر نداشته است.


او در رابطه با خشک شدن چشمه مروارید نیز بیان می‌کند: این چشمه یکی از مهم ترین منابع آبی این استان بوده است که به دلیل احداث تونل کوهرنگ 3 و نه به دلیل اجرای پروژه سد کوهرنگ خشک شده است. پروژه تونل کوهرنگ پیش از اینکه به محیط زیست اعلام شود در دولت قبل تصویب و اجرایی شده بود.
دبیرکل محیط زیست چهارمحال و بختیاری در رابطه با احداث جاده در منطقه قیصری می‌گوید: این جاده در پشت سد ایجاد شده و جاده‌ با اهمیتی نبوده و برای انتقال ابزار و وسایل ساخته شده است.
گرچه براساس بندهای مجوز محیط زیستی سد کوهرنگ 3، پس از رفع آلودگی و اطمینان از رعایت استانداردهای زیست محیطی و جبران هزینه و خسارت‌های وارده ادامه فعالیت طرح بلامانع است اما به اتمام رسیدن مجوز 2 ساله این طرح ممکن است ادامه راه را برای این پروژه انتقال آب دشوار کند. اتفاقی که مردم ناراضی چهارمحال بختیاری را اندکی امیدوار به حیات آبهای منطقه خود کرده است. حال باید دید که آیا این پروژه باز هم مجوز ادامه فعالیت دریافت خواهد کرد؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۰۸:۵۹
پیمان صاحبی


فروپاشی جنگل

 آمار‌های ارائه‌شده مستند به گزارشات سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و فائو نشان می‌دهد که تقریبا یک‌سوم جنگل‌های کشور از بین رفته است و این فرایند می‌تواند به کاهش منابع آبی منجر شود.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: جنگل، فقط درخت نیست و این اکوسیستم، نقش بسیار مهمی در حفظ منابع آبی دارد، این در شرایطی است که ایران دارای پوشش جنگلی کمی است؛ جنگل‌ها در ایران کمتر از 11 درصد سطح سرزمین را پوشانده‌اند و گفته می‌شود که روسیه، استرالیا، برزیل، کنگو، کانادا، اندونزی، آمریکا، پرو، هند و چین، 75 درصد کل جنگل‌های جهان را در اختیار دارند. بااین‌حال، جنگل‌ها بخش عمده‌ای از تنوع زیستی کشور را دربر می‌گیرند.

آمار‌های ارائه‌شده مستند به گزارشات سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و فائو نشان می‌دهد که تقریبا یک‌سوم جنگل‌های کشور از بین رفته است و این فرایند می‌تواند به کاهش منابع آبی منجر شود. اینکه جنگل چه نقشی در حفظ منابع آبی ایفا می‌کند، شامل چه عناصری است و تخریب هر کدام از عناصر چه بر سر جنگل خواهد آورد، سؤالاتی است که از هادی کیا‌دلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران پرسیده‌ایم. او در این مصاحبه تفصیلی به صورت مختصر، عناصر جنگل را معرفی و کارکرد آن را تبیین می‌کند. به اعتقاد این کارشناس منابع طبیعی، در یک اکوسیستم جنگلی، هر کدام از گونه‌ها نقش خاص خود را ایفا و گونه‌های اساسی اکوسیستم جدید را احیا می‌کنند.

کیادلیری در بخشی از این مصاحبه با تأکید بر اینکه جنگل‌های شمال (هیرکانی) را به‌عنوان میراث تدریجی جهان می‌شناسند، گفت «این جنگل‌ها ویژگی‌هایی دارند که نه‌تنها در ایران بلکه در سطح جهانی متمایز و خاص هستند.» باوجود غنا و تنوع زیستی بالا در جنگل هیرکانی، بین سال‌های1334- 1305، این جنگل‌ها تقریبا نصف شدند (از 3,4 میلیون هکتار به 1,51میلیون هکتار.) این امر موجب کاهش شدید تنوع زیستی البته نه‌تنها به موجب تغییر کاربری و از‌دست‌رفتن زیستگاه‌ها، بلکه به‌دلیل تخریب جنگل و پارگی زیستگاهی شده است. به گفته کیا‌دلیری، اهمیت جنگل و ارزش‌های اقتصادی آن، همچنان از سوی دولت درک نشده و هزینه‌ای که برای جنگل‌ها در ایران می‌شود، اندازه هزینه یک تیم فوتبال هم نیست و این درحالی است که حدود یک میلیون هکتار از جنگل‌های زاگرس و 40 هزار هکتار از شمشادهای شمال کشور در چند سال اخیر از دست رفته است.


عناصر جنگل را به‌عنوان یک اکوسیستم به صورت مختصر توضیح دهید؛ تخریب هرکدام از عناصر اصلی چه آسیبی به محصولات یا منابع جنگل می‌رساند؟
جنگل، شامل موجودات بسیار‌بسیار کوچکی مشابه میکرو‌ارگانیسم‌ها هستند که درکف جنگل و خاک آن زندگی می‌کنند و حیوانات غول‌پیکر، درختان و مجموعه‌ای از حشرات و قارچ‌ها اکوسیستم را تشکیل می‌دهند. جنگل‌ها، صرفا درختان نیستند. واژه اکوسیستم، به معنی سیستم هدفمندی است که تمام اجزای کوچک و بزرگ آن به‌طور هدفمند، مثل اتومبیل در ارتباط با یکدیگر کار می‌کنند. تعداد بسیار زیادی از موجودات به هم مرتبط، در جنگل‌ها وجود دارند که اگر هر کدام دچار آسیب شوند، تمام عناصر دیگر هم بی‌ارزش و درواقع به مشکل بر خواهند خورد. اینکه درخت را مساوی با جنگل می‌دانند در ظاهر یک نگاه غیر‌تخصصی است چون درخت، خود به‌تنهایی یک اکوسیستم است. با این همه، اگر بخواهیم جنگل را از قول فائو تعریف کنیم، باید بگوییم نیم‌هکتار زمین که درصد تاج‌پوشش درختان آن به سطح زمین بیش از 10 درصد باشد، جنگل نامیده می‌شود.
در یک اکوسیستم جنگلی، هر‌کدام از گونه‌ها نقشی ایفا می‌کنند. از نظر علمی برخی گونه‌ها کلیدی و در انگلیسی «Keystone Species» شناخته می‌شوند؛ این‌گونه‌ها درواقع از آن اکوسیستم حفاظت می‌کنند. برخی گونه‌ها، پایه‌ای و اساسی است که درواقع اکوسیستم جدید را احیا کرده و همچنین گونه‌هایی تثبیت‌کننده ازت و نیتروژن هستند که خاک را غنی می‌کنند. درختانی که خود محل زندگی انواع حشرات و گونه‌های مفید دیگر مانند حشراتی که به‌عنوان کنترل‌کننده‌های بیولوژیک در طغیان آب‌ها کارایی دارند، هستند، به‌عنوان گونه‌های دیگر از عناصر اصلی جنگل به حساب می‌آیند.


رابطه آب و جنگل چیست؟ جنگل چه نقشی در حفظ منابع آبی دارد؟
در جنگل‌های شمال کشور، 700 تا هزار متر محل باران‌های سیل‌آساست. هنگامی که باران بر برگ درختانی که بر زمین ریخته‌اند، می‌ریزد، تشکیل لاشبرگ می‌دهد. گاهی عمق این لاشبرگ‌ها تا زانوی انسان است و جالب اینکه حکم اسفنج یا یک ابر را بازی می‌کنند. لاشبرگ‌ها، آب باران سیل‌آسایی که می‌بارد به خود می‌گیرند و به‌طورتدریجی آن را آزاد می‌کنند. آزادشدن تدریجی آب باران سیل‌آسا، دو حسن دارد: نخست، اینکه به زمین‌ها فرصت بیشتری برای جذب آب می‌دهد؛ به‌همین‌دلیل بوده که نفوذ آب در جنگل‌ها 40 برابر زمین‌های کشاورزی است؛ دوم، اینکه رهایی تدریجی آب از سیل جلوگیری می‌کند و رودخانه‌ها به صورت دائمی آب دارند. این فرایند به حفظ آب کمک می‌کند. ارتباط دیگر جنگل و آب چیست؟ تاج درختان که در بالا به یکدیگر نزدیک می‌شوند، تشکیل یک سپر می‌دهند و مانع برخورد ضربات مستقیم قطرات باران با زمین می‌شوند. هنگامی که قطرات باران مستقیم به زمین می‌خورند، پیوند چسبندگی خاک شکسته می‌شود؛ پس از شکسته‌شدن این پیوندها، منافذ خاک پر خواهد شد و آب به خاک نفوذ نخواهد کرد. در این صورت، آب باران به صورت سیل‌آسا حرکت می‌کند و زمین‌های لخت اطراف تهران و دامنه جنوبی دچار هرزآبی می‌شوند و خسارت می‌بیند. یکی دیگر از شیوه‌های حفظ آب توسط جنگل، به این صورت است که ریشه‌های درختان مانند آرماتور یا میل‌گردهایی که کف پله‌ها ساخته می‌شوند، ریشه خاک را نگه می‌دارند و نمی‌گذارند خاک بر اثر باران شکسته شود، گرانش ایجاد و سپس حرکت کند. این تنها بخشی از نقشی هستند که جنگل در حفظ آب ایفا می‌کند. برآوردها نشان می‌دهد که گیاهان می‌توانند آب را تا دوهزار مترمکعب در هر هکتار درون خود حفظ کنند.


جنگل‌های شمال یا به تعبیری جنگل‌های هیرکانی، به‌لحاظ اکوسیستم چه تفاوتی با جنگل‌های زاگرس دارند و کدام نقش مهم‌تری در حفظ منابع آبی ایفا می‌کنند؟
اینکه کدام‌یک نقش مهم‌تری ایفا می‌کنند، درست نیست. هرکدام باتوجه با شرایطی که دارند، نقش فوق‌العاده‌ای بازی می‌کنند اما جنگل‌های زاگرس متأسفانه جنگل‌های نابود‌شده‌ای هستند. این جنگل‌ها فشار بسیاری تحمل کرده و مورد بهره‌برداری‌های مضاعف قرار گرفته‌اند و از کارایی اصلی خود بازمانده‌اند اما اوضاع جنگل‌ها در شمال کشور نسبت به زاگرس بهتر است. جنگل‌های شمال، حسن دیگری که دارند و آن را در ایران و جهان خاص کرده، این است که این جنگل‌ها درواقع بازمانده جنگل‌های باستانی دنیا و مربوط به چندین میلیون سال قبل هستند. هنگامی که عصر یخبندان اتفاق می‌افتد، فقط عرض جغرافیایی شمال کشور جان سالم به در برده است. گونه‌هایی که می‌مانند، گونه‌های چندین سال قبل و خاص هستند و ممکن است برخی از آنها در جنگل‌های دیگر دیده نشوند. هنگامی که این‌گونه‌ها منقرض می‌شوند، یعنی بشریت، آنها را از دست داده است؛ مانند ببر مازندران یا شمشادهای ایرانی. به‌همین‌دلیل، جنگل‌های شمال را به‌عنوان میراث تدریجی جهان می‌شناسند؛ به این معنا که اگر اروپایی‌ها بخواهند جنگل‌های چند هزار سال قبل خود را ببینند که چطور بوده است، باید از جنگل‌های هیرکانی دیدن کنند. علاوه بر همه این موارد که از ویژگی‌های مهم جنگل‌های شمال هستند، باید در نظر داشت که کل این جنگل‌ها حدود یک درصد خاک ایران است؛ این وسعت حتی شاید به اندازه یک پارک ملی درکشورهای کانادا و... کشورهایی که دارای جنگل هستند، نباشد.


چگونه می‌توان جنگل‌های شمال را که میراث طبیعی است، حفظ کرد و نقش قانون در حفظ جنگل‌ها چیست؟
ابتدا باید اهمیت جنگل را درک کرد. اگر اهمیت جنگل درک شود، آن هنگام دغدغه ایجاد می‌شود اما به ظاهر، همچنان اهمیت جنگل‌ها درک نشده است، در حالی‌ که اگر درباره اهمیت این اکوسیستم اطلاع‌رسانی شود و همه بدانند با چه سرعتی رو به نابودی است، می‌توان بهتر در راستای حفظ آن عمل کرد. گام اول ایجاد دغدغه است؛ دغدغه‌ای که باعث جریان شود، یعنی دولت به‌فکر اهمیت جنگل باشد. من اعتقاد دارم دولت هنوز دغدغه‌ای را که بایسته و شایسته است، ندارد، گرچه گاهی شعارهای زیست‌محیطی‌ای مطرح می‌شود. هنگامی که آتش‌سوزی اتفاق می‌افتد، همه دعا می‌کنیم باران ببارد؛ این نشان می‌دهد ما هیچ چیز برای خاموش‌کردن آن‌ نداریم. کل هزینه‌ای که برای حفظ جنگل‌های شمال می‌شود، به‌اندازه هزینه یک تیم فوتبال هم نیست. بر‌این‌اساس، باید تمام عوامل تخریب حذف شود. متأسفانه 80 درصد جنگل‌های ایران به‌شدت درگیر تخریب دام هست. ویلا‌سازی و شهرک‌سازی‌ها، توسعه بی‌قاعده، ساخت بزرگراه‌هایی که بعضی از آنها ضرورت ندارد و ساخت جاده‌های درون جنگل که اصلا ضرورت ندارد، از جمله عوامل تخریب برای دسترسی به مناطق بکر و کوچکی هستند که در آن باارزش‌ترین منابع کشور قرار دارد. بیش از 500 معدن در این جنگل‌ها وجود دارد که آن را نابود می‌کند. بحث زباله‌ها کاملا مطرح است. شما وقتی به‌سمت بعضی از جنگل‌های شمال می‌روید، نمی‌توانید تصور کنید وارد جنگل شده‌اید، بعد از دیدن چند تپه، ویلا‌سازی‌هایی انجام شده که صاحبان آنها تعدادی آدم خوشنشین هستند و شاید سالی دو بار به ویلایشان سر بزنند و چراغ خانه‌ها روشن شود. همه این مسائل جنگل‌ها را از بین می‌برند، در ضمن معماری روستاها را آسیب می‌زنند و فرهنگ روستایی را تحت ‌تأثیر خود قرار می‌دهند.


در کنار همه این دستکاری‌های بشری، باید تغییر اقلیم را هم دید. برای مثال، خشکسالی‌ها اضافه شده است. نتیجه و پیامد همه این موارد، به‌صورت طغیان آب، بیماری‌ها در سطح بسیار وسیع و مرگ‌و‌میر 40 میلیون اصله درخت 300 ساله بومی به اسم ویلاسازی در شمال ایران، خود را نشان می‌دهد. همه این علائم، نشان‌دهنده فروپاشی جنگل‌ها‌ست؛ بنابراین در کنار نشانه‌های تخریبی، باید بر بستر فرهنگی کار کرد که درواقع، حس تجاوز و حس تخریب پسندیده نباشد و باید این رویکرد را از بین برد. در کنار آموزش، قانون نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند، گاهی برخی قوانین اشتباه، خود ترویج‌کننده فرهنگ غلط است.
به‌عنوان مثال، قانونی که داشت وضع می‌شد و خوشبختانه نشد؛ بر‌اساس این ‌قانون هر کس تا سال 65 به جنگل تجاوز کرده بود، بخشیده شده و در این قانون بنا بود این بازه زمانی تا سال 1385 هم ادامه پیدا کند، به این معنا که هر کس تا این سال به اراضی جنگلی تجاوز کرده هم بخشیده شود. واگذاری اراضی به اسم تولید و سبز‌کردن، به‌نوعی تجاوز به اراضی و گرفتن این اراضی است. در کنار این بستر قانونی و فرهنگی، برطرف‌کردن مشکل اشتغال مردم روستا و جنگل‌نشینان هم اهمیت دارد و باید نیاز آنان از طریق معیشت جایگزین برطرف شود.


آیا اجرای «طرح تنفس»، می‌تواند برای حفاظت از جنگل‌های شمالی مفید واقع شود؟
«طرح تنفس»، نباید صرفا در بهره‌برداری از چوب خلاصه شود، گرچه بهره‌برداری از چوب، یکی از عوامل تخریب است اما فقط عامل اصلی نیست. این طرح، در صورتی که اجرائی شود باید بر مسئله دام، زباله و دیگر عوامل تخریب تمرکز کند. در این موقعیت است که می‌توان گفت اکوسیستم تنفس می‌کند. یک مثال بارز و روشن، جنگل‌های زاگرس است اما باید به‌سمت توقف کامل بهره‌برداری از جنگل‌های شمال برویم؛ اگر تنفس به این معنا باشد که می‌خواهیم 10 سال دیگر دوباره بهره‌برداری را شروع کنیم، اشتباه است زیرا 200 سال فرصت نیاز است جنگل‌های کشور به شرایط پیش از تخریب بازگردد. جنگل‌های شمال کشور توان تولید چوب ندارد. امروز در زاگرس بهره‌برداری چوب انجام نمی‌شود... .


اما تخریب ادامه دارد.
دقیقا، اشکال مختلف فشار و تخریب در آنجا دیده می‌شود؛ البته این شیوه جلوگیری از بهره‌برداری، استراحت و تنفس نیست. استراحت و تنفس به این معنا‌ست که تک‌تک مشکلات به صورت موازی با‌هم حل شود. بله، من اعتقاد دارم طرح تنفس، نقش زیادی در حفاظت از جنگل دارد چون آن تاکنون به‌عنوان یک کارخانه تولید چوب دیده شده است. در ارتباط با جنگل، باید رویکرد اقتصادی، اکوسیستمی و اکولوژیک داشت و آن هنگام درباره حفظ ارزش‌های اقتصادی آن حرف زد.


ارزش اقتصادی جنگل علاوه‌بر چوب، چیست؟
حفظ آب، تولید اکسیژن، تلطیف هوا، جذب گردو‌غبار و تعدیل دما یا متعادل‌کردن آن از ارزش‌های اقتصادی جنگل است. هر کدام از اینها، آمار و ارقام دارند. برای مثال، هر هکتار جنگل تا 70تن، گردوغبار جذب کرده، تا 5,4 درجه سلسیوس در مرداد کاهش دما ایجاد می‌کند، دو هزار مترمکعب آب در خود حفظ و تولید اکسیژن و جذب دی‌اکسید‌کربن می‌کند. بحث ذخیره کربن، بسیار حائز اهمیت بوده آن هم در کشوری که جزء 10 کشور آلوده جهان است. گردشگری، حیات وحش، گیاهان دارویی و کنترل بیولوژیک، از دیگر ارزش‌های اقتصادی جنگل است اما متأسفانه علم ما در‌این‌زمینه، بسیار محدود بوده، از طرفی روش ارزش‌گذاری سخت و گاهی ناشناخته است.


باتوجه به اینکه ایران جزء کشورهایی با پوشش جنگلی کم است، نظرتان درباره توسعه جنگل چیست؟
مرحله اول هر نوع توسعه‌ای حتی اقتصادی، جلوگیری از هزینه‌ها و خسارت‌ها‌ست. مرحله دوم این است که منابع افزایش پیدا کند. ابتدا نباید جنگل‌های شمال را از دست داد چون 400،300 مترمکعب موجودی چوب دارد. این درحالی است که اگر جنگل‌کاری شود، هر 10 مترمکعب، دو مترمکعب موجودی چوب خواهد داشت و باید 150 برابر جنگل‌کاری شود تا یک هکتار جنگل از‌دست‌رفته را جایگزین کرد. متأسفانه اعتباری برای این مراحل وجود ندارد و اگر هم باشد، بسیار ناچیز است. بیشتر مناطق جنگل‌کاری‌شده به‌علت نبود اعتبار رها شده و در حال خشک‌شدن است. در مراحلی، شرایط تا آنجا سخت می‌شود که نگهداری گونه‌ها بدون مراقبت و هزینه‌کردن امکان‌پذیر نیست. توصیه من این است جنگل‌هایی را که هست، حفظ کنیم و مورد بهره‌برداری قرار ندهیم و سپس درباره جنگل و توسعه آن اقدام کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۵ ، ۰۸:۵۶
پیمان صاحبی


مجوز زیست‌محیطی برای انتقال آب دریای خزر به سمنان داده نشد

مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران گفت: مجوز زیست‌محیطی برای انتقال آب خزر به سمنان داده نشده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، «محمد حاج رسولی‌ها» در حاشیه مراسم معارفه مدیرعامل جدید آب منطقه‌ای اردبیل در جمع خبرنگاران در خصوص انتقال آب خزر به سمنان گفت: سازمان محیط‌زیست باید مجوز لازم را در انتقال آب خزر به سمنان و مرکز کشور صادر کند که تاکنون چنین مجوزی صادر نشده و هنوز در این زمینه به شکل قطعی نمی‌توان صحبت کرد.

وی در ادامه با بیان این‌که در سال ۹۵و۹۶ تاکنون ۱۷۰ میلی‌متر بارندگی در کشور به ثبت رسیده است، گفت: این رقم نسبت به پارسال کاهش ۷۰ درصدی را نشان می‌دهد.

مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران با یادآوری این‌که در ۲۵ استان کشور میزان بارندگی‌ها کاهش یافته است، خاطرنشان کرد: تنها سه استان وضعیت بارندگی بهتری به نسبت پارسال دارند.

حاج‌رسولی‌ها در خصوص انتقال آب از حوزه قزل‌اوزن به اردبیل را یادآور شد و گفت: میزان حق‌آبه هر استان مشخص شده و سهم استان‌ها کاملاً معین است بطوری‌که ابعاد اجرایی طرح بررسی می‌شود بطوری‌که سهم استان‌ها در بخش‌های مختلف شرب، کشاورزی و صنعت نیز مشخص شده است.

وی در خصوص احیای دریاچه ارومیه نیز یادآور شد: سال گذشته با اقدامات مناسبی که انجام دادیم توانستیم سطح آب دریاچه را ۳۶ میلی‌متر افزایش دهیم و هم‌اکنون با برخی انتقال‌ها وضعیت دریاچه رو به بهبود بیش از پیش است.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۷:۲۵
پیمان صاحبی


 

ابتکار فریاد بزند و اجازه ندهد!

 سازمان محیط زیست دستگاه ناظر است و سازمانی اجرایی و عملیاتی نیست و نباید عده‌ای توپ آلودگی هوا و مشکلات آن را به زمین این سازمان شوت کنند اما از سوی دیگر ما انتظار داریم سازمان از جایگاه ناظر مطالبه کند و هر جایی با چالش مواجه شد، دستگاهِ مطالبه‌گر باشد. اگر استانداردهای لازم را نداریم، از سازمان استاندارد مطالبه کند. اگر خودرویی یا موتورسیکلتی عرضه می‌شود که کاربراتوری و دو زمانه است، این را فریاد بزند و اجازه پلاک‌ کردن آنها را ندهد. مانند رفتاری که وزیر بهداشت در زمینه روغن پالم داشت.

به گزارش سلامت نیوز، دوهفته‌نامه جامعه‌ پویا نوشت: «آلودگی هوای تهران موضوع تازه‌ای نیست اما معضلی هم نیست که بتوان به بهانه تکراری‌ بودن به‌ راحتی از کنارش گذشت. معمولا پاییز آلوده‌ترین فصل سال است و اواخر آبان تا اواسط آذر بیش از دیگر ایام سال تنفس برای پایتخت‌نشینان سخت می‌شود.

رحمت‌الله حافظی، عضو شورای شهر تهران، از جمله نمایندگان اصولگرایی است که به صراحت بیان معروف است. او در دولت نهم معاونت توسعه مدیریت و منابع وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را بر عهده داشت؛ سپس مدیر عامل سازمان بیمه خدمات درمانی شد و پس از آن با حکم صادق محصولی، وزیر رفاه و تأمین اجتماعی وقت، به ریاست سازمان تأمین اجتماعی منصوب اما سرانجام برکنار شد و به شورای شهر تهران راه یافت تا یکی از دغدغه‌های اصلی‌اش را که سلامت و محیط زیست است، پیگیری کند.

حافظی از اشکالات و راه‌های علاج آلودگی هوای پایتخت می‌گوید.

شورای شهر تهران به‌ عنوان دستگاه ناظر بر سلامت مردم برای کاهش آلودگی هوا چه برنامه‌ای دارد و تاکنون چه اقدامی انجام داده‌اید؟

طرح موضوع می‌تواند از یک سو دستگاه‌های اجرایی را حساس‌تر کند که جدی‌تر مسائل را دنبال کنند و از سوی دیگر این موضوعات را بر حسب اهمیت‌شان به مطالبه عمومی تبدیل کند تا باعث شود مسئولان اجرایی و متولیان امر با حساسیت بیشتری موضوع را دنبال کنند. یکی از چالش‌های اصلی ما زمانی که در شورای شهر چهارم کار را شروع کردیم و کمیسیونی با عنوان سلامت، محیط زیست و خدمات شهری شکل گرفت، بحث آلودگی هوا و تهدید سلامت مردم بود. مدتی را صرف کردیم تا مشخص شود منابع آلاینده در تهران چه هستند و در چه مواردی باید مداخله کنیم؛ چرا که باید اقدامات کوتاه‌مدت را از آلاینده‌های اصلی آغاز می‌کردیم تا در زمان کوتاه‌تری، اثربخشی بیشتری داشته باشند. بر اساس گزارش‌های کارشناسی ۷۰ تا ۸۰ درصد آلودگی‌ها به‌ علت آلاینده‌های متحرک شامل خودروهای سواری و موتورسیکلت‌هاست. ۲۰ تا ۳۰ درصد آلاینده‌ها ثابت و مرتبط به صنایع و ساخت‌وسازهای در سطح شهر و ریزگردهایی است که به‌ صورت مقطعی وارد فضای شهر می‌شوند. در موضوع آلاینده‌های متحرک مشخص شد یک موتورسیکلت با سوخت فسیلی بین پنج تا هشت برابر و به‌ طور میانگین حدود شش برابر یک خودرو سواری با استاندارد یورو ۲ آلودگی ایجاد می‌کند. وقتی در تهران سه میلیون موتورسیکلت و چهار میلیون خودرو در حال تردد داریم، در اصل هفت میلیون آلاینده متحرک نداریم بلکه ۲۲ میلیون آلاینده متحرک وجود دارد و بر این اساس باید در پی تغییر و تبدیل موتورسیکلت‌های سوخت فسیلی به موتورسیکلت‌های برقی باشیم.

‌این نتایج به چه تصمیم‌هایی منجر شد؟

شهرداری بر اساس مصوبه شورا ملزم شد تسهیلاتی برای کسانی که متقاضی خرید موتورسیکلت‌های برقی هستند، فراهم کند زیرا به نسبت موتورهای با سوخت فسیلی، مختصری گران‌تر است. قرار شد تا ۸۰ درصد از قیمت موتورسیکلت در قالب وام قرض‌الحسنه و با سود چهار درصد از طریق بانک شهر به فروشنده پرداخت شود اما هنوز زیرساخت‌های لازم برای استفاده از این موتورها را نداریم. از یک سو مردم اطمینان لازم را ندارند زیرا برای تعمیرات موتورسیکلت بنزینی مشکلی وجود ندارد و در دسترس است اما برای موتورهای برقی این زیرساخت وجود ندارد. از سوی دیگر انتظاری که از دولت داریم، حمایت از تولیدکننده داخلی است. حدود دو سال پیش عوارض ورود موتورسیکلت الکتریکی از ۴۰ به چهار درصد کاهش پیدا کرد. حتما راغب هستیم به تولیدکننده داخلی کمک شود. قطعا این حمایت از خروج ارز جلوگیری می‌کند و اشتغال پدید می‌آورد و مزایای بسیار دیگری هم دارد. خوشبختانه استعدادهایی نیز در دانشگاه‌های کشور داریم که نمونه‌هایی هم ساخته‌اند.

شهرداری مساعدت نمی‌کند؟

با یکی از مدیران شهرداری هم مذاکره داشتم و قول مساعد برای همکاری داد. معاونت فناوری ریاست‌جمهوری هم مکاتبه‌ای با شهرداری داشته تا از مجموعه‌هایی که می‌توانند موتورسیکلت برقی تولید کنند، حمایت کنند که اینها گام‌های امیدوارکننده‌ای است. اگر شاهد این تولید باشیم، قطعا زیرساخت‌ها هم شامل تعمیرگاه موتورسیکلت‌های برقی و پارکینگ‌های خاص و ایستگاه‌های شارژ رایگان خواهیم داشت که اینها هم جزء مصوبات شورای شهر است. اگر تقاضا و عرضه خوبی داشته باشیم، در مناطقی از نقاط مرکزی تهران هم مشابه طرح ترافیک خودروهای سواری، برای موتورسیکلت‌های بنزینی محدودیت ایجاد می‌کنیم که خود باعث ایجاد انگیزه برای تهیه موتورهای برقی خواهد شد. رفتن از سمت موتورسیکلت‌های بنزینی به برقی راه یک‌طرفه است و شکی در آن نداریم. قطعا اگر همکاری و همراهی دستگاه‌های مسئول بیشتر باشد، سریع‌تر می‌توان این راه را طی کرد و زودتر به نقطه مطلوب رسید.

مجلس شورای اسلامی، سازمان محیط زیست، شهرداری تهران، وزارت صنعت، معدن و تجارت و ستاد سوخت کشور و سازمان‌های مربوط به حمل‌ونقل و ترافیک، همگی در افزایش آلودگی شهر مسئول هستند اما بعضی نهادها گزارش شفافی از سهم‌شان در آلودگی و بهبود آن ارائه نمی‌دهند. مشکل یا خلأهای قانونی در کجاست؟

معتقدم همه دستگاه‌ها می‌توانند در کاهش آلودگی نقش داشته باشند و باید این موضوع را به مطالبه از تمام دستگاه‌ها تبدیل کرد. وقتی می‌گوییم تمام دستگاه‌ها؛ یعنی قوه قضائیه، قوه مجریه و قوه مقننه. حال نقش قوه مقننه چیست؟ ما شاهدیم که متأسفانه نمایندگان در مجلس قبل خطای بزرگی انجام دادند و فاصله دو سال معاینه فنی را به پنج سال افزایش دادند. در همان زمان از مجلس خواستیم این مصوبه را اصلاح کنند اما هیچ‌کس نیامد. در اروپا خودروی استانداردشان را ملزم می‌کنند پس از تولید، سالی یک بار معاینه فنی شود. حالا ما خودروهایی که با تکنولوژی چهار دهه قبل می‌سازیم، معاینه‌شان را از دو سال به پنج سال افزایش می‌دهیم! یکی از ادله نمایندگان مجلس این بود که مردم در صف معاینه اذیت می‌شوند و صف طولانی است. چرا صورت مسئله را پاک می‌کنید؟ فعالیت مراکز معاینه را شبانه‌روزی می‌کردید. شهرداری و وزارت کشور را ملزم و موظف به افزایش تعداد مراکز در زمانی معین می‌کردید. دلیل دوم نمایندگان این بود که برگه‌های معاینه فنی به‌ صورت قاچاق و غیر قانونی صادر می‌شود. درست این بود که مقابله کنید و از نیروی انتظامی و قوه قضائیه درخواست کنید مقابله و برخورد کنند. چرا صورت مسئله را پاک می‌کنید؟ سومین دلیل نمایندگان این بود که سیستم‌های معاینه فنی به‌ روز نیست و دستگاه‌ها استاندارد نیستند. راهکارش این بود که شهرداری و وزارت کشور سازمان‌های مربوطه را ملزم می‌کردند، دستگاه‌ها را به‌ روز کنند؛ نه این که صورت مسئله را پاک کنند. این خطای فاحش مجلس قبل بود و بعد می‌گوییم چرا هوا آلوده است. موضوع دیگر لزوم تسریع در تصویب لایحه هوای پاک است که آن زمان ما درخواست داشتیم و مجلس به تعویق می‌انداخت.

‌دولت باید بیشترین همراهی را داشته باشد. آیا عملکرد هم همین را تأیید می‌کند؟

درباره قوه مجریه از وزارت صنایع می‌توان مطالبه داشت که اجازه ندهد خودروهای دیزلی بدون فیلتر دوده وارد بازار شوند و تقاضای خودروی استاندارد داشت. ناوگان خودروهای دیزلی غیر استاندارد شب‌ها ۱۰ هزار سرویس اعم از واردکردن مصالح به شهر تهران یا خروج پسماندهای ساختمانی و خدمات دیگر انجام می‌دهد. این خودروها باید به سیستم فیلتر دوده مجهز باشند. نباید با جان و سلامت مردم بازی کرد. خسارتی که به جان و مال مردم از هر نظر وارد می‌شود بسیار بیشتر از هزینه‌ای است که باید برای ارتقای کارخانه‌های تولید خودرو صرف کرد. مطالبه ما این است که نباید خودروی دیزلی غیر استاندارد تولید شود. درباره وزارت نفت، خوشبختانه کیفیت بنزین نسبت به گذشته بهتر شده است. سه سال پیش که وارد شورا شدیم، شاهد عرضه بنزین تولید پتروشیمی‌ها بودیم که سرطان‌زا بود. خوشبختانه اکنون این مشکل حل شده و این یک گام به جلو بود؛ هر چند اگر بنزین استاندارد داشته باشیم و خودروی استاندارد نداشته باشیم، مشکل همچنان باقی است. درباره وزارت نفت مطالبه دیگر کیفیت گازوئیل بود. گازوئیلی که اواخر دولت قبل وارد بازار می‌شد، هشت هزار ppm گوگرد داشت؛ در حالی‌ که طبق استاندارد باید زیر ۲۰۰ppm باشد. در این مدت عملیات گوگردزدایی از گازوئیل را وزارت نفت انجام داد و حدود یک سال است که گازوئیل استاندارد به بازار عرضه می‌شود. هر چند در فصول سرد سال نگرانی‌هایی داریم و گزارش‌هایی هست که در برخی مواقع گازوئیل با گوگرد بیشتر از ۲۰۰ppm عرضه می‌شود؛ این‌ هم مطالبه‌ای از وزارت نفت است که به‌ ویژه در فصول سرد سال اجازه ندهد میزان گوگرد از ۲۰۰ppm بیشتر شود. سال‌های سال با تمام آلودگی‌هایی که در هوای تهران داشتیم، نیروگاه برق بعثت با سوخت مازوت کار می‌کرد و هیچکس هم خبر نداشت. نیروگاه‌های وسط بیابان با سوخت مازوت کار می‌کنند، نه نیروگاهی در وسط شهر تهران. بعد از این که متوجه شدیم، مکاتباتی انجام دادیم و برای پلمب آن اقدام کردیم. بر اساس قانون این اختیار را داریم که صنایع آلاینده و مزاحم را پلمب کنیم. دوستان فرصتی خواستند و در چند ماه سوخت مازوت را حذف و گاز را جایگزین و فیلترهایی هم نصب کردند و در حال‌ حاضر مطابق استانداردها کار می‌کنند.

‌عملکرد سازمان محیط زیست را در دولت چطور ارزیابی می‌کنید؟

سازمان محیط زیست دستگاه ناظر است و سازمانی اجرایی و عملیاتی نیست و نباید عده‌ای توپ آلودگی هوا و مشکلات آن را به زمین این سازمان شوت کنند اما از سوی دیگر ما انتظار داریم سازمان از جایگاه ناظر مطالبه کند و هر جایی با چالش مواجه شد، دستگاهِ مطالبه‌گر باشد. اگر استانداردهای لازم را نداریم، از سازمان استاندارد مطالبه کند. اگر خودرویی یا موتورسیکلتی عرضه می‌شود که کاربراتوری و دو زمانه است، این را فریاد بزند و اجازه پلاک‌ کردن آنها را ندهد. مانند رفتاری که وزیر بهداشت در زمینه روغن پالم داشت.

اما سازمان محیط زیست برای نظارت به همراهی سایر ارگان‌ها نیاز دارد.

بله. از قوه قضائیه انتظار داریم وقتی صنایع آلاینده شناسایی می‌شوند و برای جلوگیری از فعالیت آن آلاینده پیش می‌رویم، سیستم قضایی همکاری کند. نمی‌گوییم افراد را از کار بی کار کنید، بلکه این مجموعه‌ها را از تهران خارج کنید. فعالیت معادن شن و ماسه نیز چند ماه پیش متوقف شد و بنا شده آن منطقه به منطقه‌ای تفریحی - فرهنگی تبدیل شود. همچنین در منطقه ۱۸ شهرداری سه خط تولید آسفالت داشت که یکی از آنها را پلمب کردیم و از رده خارج شد و خط دوم نیز باید تأییدیه‌های زیست‌محیطی را ارائه دهد و هشدار داده‌ایم در غیر این صورت پلمب می‌شود. خط سوم هم استاندارهای اروپایی را دارد و مشکلی برای ادامه فعالیت ندارد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد اراضی بایر و معادن به‌ عنوان منبع تشدیدکننده ذرات معلق در هوای پایتخت هستند. تعطیلی کارخانه‌های شن و ماسه در جنوب غرب تهران و صنایع آلاینده شهرک‌های صنعتی می‌تواند به رفع این مشکل کمک کند؟ این روزها برخی مکرر اصرار دارند که ۸۰ درصد آلودگی ناشی از خودرو است؛ چرا اصرار دارند فقط طرح مسئله کنند و راهکار نمی‌دهند؟ به‌ راستی گرد و غبار موجود در هوای شهر تهران از کجا نشات می‌گیرد؟

به‌ هر حال می‌دانیم ۷۰ تا ۸۰ درصد آلودگی‌ها از منابع متحرک است و هر دستگاهی سهمی در تولید آن دارد. باید وفاق ایجاد شود؛ باید همه دستگاه‌ها تصمیمات‌شان سلامت‌محور باشد، یعنی تبدیل به فرهنگ شود که در زمان اتخاذ یک تصمیم به موضوع سلامت مردم در آن پروژه هم توجه کنند. برای مثال اگر وزیر صنایع تصمیمی می‌گیرد، به این موضوع هم توجه کند که این تصمیم سلامت‌محور و به‌ نفع سلامت مردم هست یا نه؟ آنگاه قطعا بحث‌های اقتصادی که از این موضوع خارج می‌شود هم به‌ نفع مردم خواهد بود. اگر بیان موضوع فقط با هدف تضعیف طرف مقابل باشد، به صلاح نیست و راه به جایی نخواهد برد و مشکلی از مردم حل نخواهد کرد اما اگر طرح موضوع برای هم‌افزایی بین دستگاه‌ها و حل مشکل باشد، می‌تواند به کاهش و رفع آلودگی هوا کمک کند.

در دولت قبل که تعداد روزهای آلوده در تهران زیاد بود، آماری درباره مرگ شهروندان به‌ دلیل آلودگی هوا ارائه شد اما وزارت بهداشت بلافاصله آن را تکذیب و اعلام کرد کسی به‌ دلیل آلودگی هوا نمی‌میرد و آلودگی هوا فقط سبب مرگ در برخی بیماران می‌شود. در وزارت بهداشت سیستمی دارند که مشخص کند آیا مرگ منتسب به آلودگی هوا داریم؟

در گذشته سعی می‌شد این مسائل کتمان شود. حتی خاطرم هست در دولت گذشته یک‌ بار کارشناسی در وزارت بهداشت مسئله‌ای را طرح کرد و وزیر مربوطه بلافاصله پس از اولین جلسه دولت مصاحبه کرد و گفت: این مطلب صحیح نیست. در واقع سعی می‌کردند مسئله را کتمان کنند. کتمان‌ کردن حقایق آسیب بیشتری به مردم می‌زند. مسائل باید طرح شود تا راه حلی برای آنها پیدا شود. در سال‌های اخیر کم‌کم این فضا باز شده است. در سال ۹۲ گزارش‌هایی از سازمان جهانی بهداشت منتشر و اعلام شد بنزن در بنزین و گوگرد در گازوئیل سرطان‌زاست. اعلام این موضوع از سوی سازمان بهداشت جهانی باعث شد حذف بنزین پتروشیمی‌ها به یک مطالبه عمومی تبدیل شود. همان سال برنامه‌ای با یکی از مدیران ارشد وزارت بهداشت در صدا و سیما داشتم و به او گفتم ما نمی‌گوییم آمار مرگ‌ و میر در شهر تهران که در روزهای آلوده ۱۸۰ نفر بیشتر است به علت آلودگی هواست. شما که متولی سلامت مردم هستید، بفرمایید چرا در روزهای آلوده تعداد مرگ‌ و میر بیشتری داریم؟ او گفت: آمار مشخصی نداریم اما می‌تواند به علت آلودگی هوا باشد و تلویحا به این سمت رفت که مرگ‌ و میر ۱۸۰ نفر بیشتر به‌ دلیل روزهای آلوده است. از نظر اقتصادی هم آلودگی هوا، سالانه ۸۰ هزار میلیارد تومان خسارت به اقتصاد کشور وارد می‌کند. به موازات این فعالیت‌ها، فرهنگستان علوم پزشکی هم سند مقابله با آلودگی هوا را که کار باارزشی است تا آخر این ماه منتشر می‌کند.

حمل‌ونقل عمومی در کاهش آلودگی هوا نقش مؤثری دارد. در حالی‌ که قرار است به خطوط اتوبوس‌رانی و مترو افزوده شود اما اتوبان صدر دوطبقه شده و اعلام می‌شود این طرح برای سایر اتوبان‌ها هم اجرا می‌شود. آیا شورای شهر با این طرح‌ها موافق است؟

در این هیچ شکی نیست که هر چه ناوگان عمومی را افزایش دهیم، استقبال از خودروهای شخصی کاهش می‌یابد. اگر ما پیمانکارانی قوی در حوزه ساخت مترو داشتیم، موفق‌تر بودیم اما پیمانکارانی که تصمیم‌ می‌گیرند، کسانی هستند که در حوزه معابر تجربه دارند و آنها در حال مدیریت پروژه‌ها هستند. اتوبان‌های دوطبقه در کشورهای دیگر در حال حذف است اما ما از تجربه ۴۰ساله آنها استفاده نمی‌کنیم و اتوبان دوطبقه می‌سازیم. البته لازم است بدانید که اتوبان دوطبقه صدر مجوز شورای شهر را هم نداشت. کار را شروع کردند و وقتی در حال ریختن بتن فونداسیون بودند، برای مجوز شورا اقدام کردند. در چنین شرایطی شورا نمی‌تواند از جایگاه نظارتی خود وارد شود و توان مقابله ندارد.

با این تصویر واضحی که از وضعیت آلاینده‌های شهری ترسیم کردید، پیشنهاد اصلی خودتان چیست؟

پیشنهاد می‌کنم از سازمان حمل‌ونقل گزارشی درباره روند نوسازی خودروهای فرسوده گرفته شود. همچنین این سازمان گزارشی از قراردادهایی که با بانک‌ها و خودروسازها برای تعویض این خودروها دارد، ارائه کند. تعویض خودروهای فرسوده می‌تواند مقداری از آلودگی هوا را کم کند. ستاد سوخت در دوره‌ای از سه سال فعالیت کاملا تعطیل بود. گلایه‌ای به‌ عنوان نماینده مردم مطرح می‌کنم، چون هدف ما این است که بیشترین بازدهی را داشته باشیم. وقتی تسهیلات در اختیار مردم می‌گذارند که صد هزار خودرو از خودروساز داخلی در حال‌ انقراض خرید کنند، چرا نمی‌آیند به‌ ازای هر دستگاه خودرو که وارد بازار می‌شود، یک دستگاه خودرو فرسوده را اسقاط کنند؟ با ظرافت‌های خاصی می‌توان اثربخشی تصمیمات را دو چندان کرد؛ به‌ شرطی‌ که نگرش‌ها و تصمیم‌ها سلامت‌محور باشد. متأسفانه این نگرش سلامت‌محور وجود ندارد. چه اشکالی دارد که خودروی فرسوده را از رده خارج کنید و به سلامتی مردم هم بیندیشید؟»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۷:۲۴
پیمان صاحبی


دریاچه زنده، اما هنوز تب‌داراست

 مدیر دفتر تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه: بودجه احیای دریاچه دیر برسد، به روز اول برمی‌گردیم امانی، مشاور ابتکار: در دوره‌ای حتی خشکیدن دریاچه ارومیه را هم امنیتی کرده بودند ٧٥‌درصد تخلیه سفره‌های زیرزمینی در دولت قبل اتفاق افتاد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، بودجه احیای دریاچه ارومیه بالاخره ابلاغ شد اما هنوز باید برای اختصاص این بودجه به ستاد احیای دریاچه ارومیه منتظر ماند. مسئولان ستاد درمدتی که در انتظار ابلاغ بودجه بودند، بارها از سازمان برنامه و بودجه گلایه کردند و گفتند: «یک روز وقفه درعملیات اجرایی طرح نجات دریاچه ارومیه به معنی بازگشت دوباره به نقطه شروع است. بعضی از اعضای هیأت دولت برخلاف دیدگاه شخص رئیس‌جمهوری به موضوع نجات دریاچه ارومیه، همانند یک پروژه راهسازی نگاه می‌کنند.» چندی پیش دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه چنین گلایه‌ای کرد. سه‌سالی است که بعد از دودهه نادیده گرفتن وضع نگین فیروزه‌ای ایران و خشکیدنش، برای زنده‌کردن دوباره دریاچه تلاش می‌شود. حالا دریاچه‌ای که رو به مردن بود، زنده شده اما تب دارد. در این مدت علاوه بر بازکردن سد‌ها به روی دریاچه و آموزش به کشاورزان برای تغییر رویه آبیاری و کاشت سنتی، امضای ١٧٠٠نفر برای نجات دریاچه ارومیه، به دست دبیرکل سازمان ملل متحد رسیده است. درباره اوضاع دریاچه و آنچه برای زنده‌ماندنش انجام شده، میزگردی با شهربانو امانی، نماینده مردم ارومیه در دوره‌های مجلس پنجم و مجلس ششم مجلس شورای اسلامی و مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط‌زیست ایران در امور زنان و همچنین مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیا دریاچه ارومیه برگزار کردیم.


مدتی است درباره توقف بعضی برنامه‌های ستاد احیا به دلیل قطع بودجه صحبت می‌شود، سرانجام چه شد؟
تجریشی: بالاخره بودجه ابلاغ شد. مجموع بودجه درخواستی ستاد در خرداد امسال ٢٤‌هزارو٣٣٥‌میلیارد ریال بود که باید از محل ماده ١٠ و ١٢ و همچنین صندوق توسعه تأمین می‌شد، اما بعد از ٢ماه رفت‌وبرگشت بین ستاد و سازمان برنامه و بودجه و درخواست آنها برای کاهش بودجه؛ دست آخر شهریور امسال بودجه ١٧‌هزارو٤٣٩‌میلیارد ریال را تحویل دادیم که از این میزان ١١٢٠٠‌میلیارد ریال مربوط به ماده ١٠ و ١٢ است. این بودجه درنهایت ٨ مهر ٩٥ با رقم ٣هزار‌میلیارد ریال تصویب شد که مربوط به ماده ١٠ و ١٢ است. بعد از دوماه؛ بالاخره چهار روز پیش این بودجه ابلاغ شد اما باز هم‌زمان می‌برد تا دراختیار ستاد قرار بگیرد.


تأخیر اختصاص بودجه در وضع دریاچه چه اثری دارد؟
تجریشی: نگرانی ما همیشه بابت این بوده که بعضی از پروژه‌هایمان تابعی از زمان است و اگر بودجه در زمان مشخص لحاظ نشود، به ضرر دریاچه تمام خواهد شد. مثلا الان باید با سازمان جنگل‌ها قرارداد ببندیم تا برنامه کاشت نشاهایی که قرار است فروردین ‌سال آینده برای جلوگیری از غبار کاشته شود، در دستورکار قرار بگیرد اما اگر بودجه نباشد، کار روی زمین می‌ماند و تبعات این تعویق در وضع دریاچه نمایان می‌شود. تأمین نشدن بودجه دریاچه باعث بازگشت به دوران قبل می‌شود و این یعنی هدررفت کل بودجه‌ای که تا الان هزینه شده است. اگر بتوانیم برنامه‌های احیا را به خوبی مدیریت کنیم و در‌ سال ١٤٠٢ دریاچه را به حد اکولوژیک برسانیم، جلوی خشکی دریاچه و در نتیجه طوفان‌های غباری را خواهیم گرفت. اکنون دریاچه ١٠‌میلیارد تن نمک درخود دارد. طوفان نمک به همه سمتی می‌رود. در ‌سال ٢٠١٢ به ارمنستان رفت.‌ سال گذشته تا غرب دریاچه در منطقه جبل، نزدیک جاده ارومیه سلماس رسید و الان به سمت شرق یعنی تبریز که باد غالب است، می‌رود. مدل‌سازی ما نشان داده که اگر دریاچه خشک شود، طوفان تا کرج هم می‌آید.


حال کنونی دریاچه ارومیه را چطور توصیف می‌کنید؟
تجریشی: حال دریاچه ارومیه طبق برنامه‌ای که داشتیم، خوب است اما آینده آن به این بستگی دارد که چگونه برنامه و الزاماتش را با هم ببینیم. دریاچه اکنون در ریکاوری است. درنظر بگیریم که در ٢٠‌سال گذشته، این دریاچه ٨متر، یعنی چیزی درحدود یک ساختمان سه طبقه، پایین آمده است. زمانی تبخیرش ٥ درجه بود و الان به ٩ درجه رسیده است. دریاچه تب دارد. قرار بود در این سه‌سال حال دریاچه بدتر نشود و تثبیت داشته باشد که این اتفاق افتاد.


برای احیای دریاچه، از نقش مردم به‌خصوص کشاورزان نمی‌توان گذشت. ستاد احیا برای تغییر رفتار کشاورزان و جذب مشارکت آنها چه برنامه‌ای دارد؟
امانی: اگر مردم خودشان درجامعه نقش داشته باشند، طبیعتا مشارکت هم خواهند داشت. ستاد در سه‌سال اول فعالیتش توانست وضع دریاچه را تثبیت کند و باید دراین‌باره تبریک گفت، اما درحوزه اجتماعی شکل کار متفاوت است. نمی‌توان ناگهانی انتظار تحول در رفتاری داشت که سالیان ‌سال تکرار شده. به‌ویژه درباره کشاورزی در روستاهای آذربایجان‌غربی؛ شغلی که خصوصی‌ترین بخش اقتصاد کشور ایران است. خانم رویال، وزیر محیط‌زیست فرانسه که اسفند امسال بار دیگر به ایران می‌آید. در سفر پیشینش بر فراز دریاچه ارومیه، آبیاری تحت فشار منطقه را دیده و گفته بود؛ این روش، ٣٠‌سال قبل در فرانسه مرسوم بود.
ستاد احیای دریاچه ارومیه باید تبیین درستی از وضع موجود دریاچه ارومیه داشته باشد و تبعات خشک‌شدن دریاچه را گوشزد کند: مهاجرت، حاشیه‌نشینی، رشد آسیب اجتماعی و در نتیجه هزینه برای حکومت. در این راستا سازمان محیط‌زیست و ستاد احیا هرکدام بخشی از کار را برعهده گرفته است. ستاد احیا «حساس‌سازی» را به‌عنوان نخستین گام مشارکت، ازطریق کمیته‌های فرهنگی- اجتماعی انجام داده و موفق بوده است. ازطرفی همه دستگاه‌های اجرایی منطقه‌ای هم دراین مورد فعالیت کرده‌اند. دراین میان انگشت اتهام به سوی کشاورز گرفته شد. درصورتی که به جای خود کشاورز باید استراتژی توسعه‌ای منطقه، متهم می‌شد. به‌خصوص استراتژی توسعه‌ای در استان آذربایجان‌غربی که افق پروازش براساس توسعه بخش کشاورزی و صنایع تبدیل است. گام بعدی برای گرفتن مشارکت، آگاهی‌سازی است که کارشناسان مختلف در این مورد خوب پیش رفتند و گام سوم بکارگیری است. ما اینجا فعلا متوقف شده‌ایم، چون باید گام به گام پیش رفت. دراین مورد یک بحث بودجه و بحث دیگر نهادسازی است. اگر ستاد احیا، دریاچه ارومیه را براساس cpm زمانی، در ١٠ الی ١٢‌سال احیا کرد، بعد از این همین مردم باید یاد بگیرند که منفعل نباشند و تا همیشه حفظش کنند. هرجا سرمایه‌گذاری دربخش‌های حساس‌سازی، آگاهی‌رسانی و در مشارکت صورت بگیرد، پاسخش در ماندگاری دریاچه در وضع خوب دیده خواهد شد.


در این میان زنان چقدر می‌توانند اثرگذار باشند؟
امانی: در بخش آموزش از زنان نباید غافل شد؛ چرا که آنان می‌توانند دیگران را متقاعد کنند. برای همین به همسران سفرای ١٢ کشور توجه شد و درباره وضع دریاچه آموزش دیدند. زنان می‌توانند پیشگامان محیط‌زیست باشند. آنها اگر در اداره جهان نقش اساسی داشته باشند، می‌توانند جهانی دور از خشونت و افراط‌گرایی پدید بیاورند. آنها می‌توانند اصلی‌ترین یار ستاد احیا برای بکارگیری مشارکت مردم باشند. زنان هر چه را یاد بگیرند، نسل اندر نسل آموزش می‌دهند و به این شکل به‌خصوص در بخش‌های روستایی مراقبت از دریاچه ارومیه تداوم پیدا می‌کند. از زاویه پایداری و نهادینه‌کردن آموزش‌ها سازمان محیط‌زیست سعی کرد با تشکیل سازمان‌های محلی بین زنان فعال روستاها این کار را آغاز کند. این موج به سازمان‌های مردم‌نهاد استانی هم رسید و هم‌اکنون در آذربایجان‌شرقی و غربی پیش می‌رود. باید نهضت حساس‌سازی، آموزش و مشارکت را برای احیای دریاچه به‌عنوان پایلوت مدیریت واحد علمی و ملی کشور در نظر بگیریم.


محیط‌زیست در گذشته موضوعی لوکس به نظر می‌آمد و حالا دولت یازدهم خود را دولت محیط‌زیست می‌داند. این چرخش نگاه چطور به وجود آمد؟
امانی: در جنگ با طبیعت هیچ‌کس پیروز نیست همه بازنده‌اند. بعد از بی‌توجهی‌های بسیار صدای طبیعت بلند شد و همه شنیدند. مهم‌ترین عنصر و منبع در جنگ طبیعت آب است. تخلیه بیش از ٧٥‌درصد سفره‌های زیرزمینی در دولت قبل اتفاق افتاده و آثارش را امروز می‌بینیم؛ یعنی با راندمان ٣٣‌درصد سرمایه میلیون‌ها سالمان را تمام کرده‌ایم. زیر پای مردم خالی شده و فریاد فروچاله‌ها را همه شنیده‌اند. دولت روحانی قول داد دریاچه را احیا کند و برایش تلاش کرد، اکنون خطر به گوش همه رسیده است. در حوزه آب ایران، در حال حاضر در دوره زمانی خشکسالی خیلی جدی قرار داریم. این در حالی است که زمانی مشکلات محیط‌زیستی را امنیتی کرده بودند، حتی برای خشکیدن دریاچه ارومیه. این شکل عملکرد البته هنوز فعال است و بعضی شخصیت‌ها و رسانه‌ها از محیط‌زیست برای رسیدن به منافع سیاسی خودشان استفاده می‌کند. دولت قبل در حوزه اجتماعی ممنوع کرده بود که کارشناسان اجتماعی کوچک‌ترین مشکل را در این حوزه گزارش کنند. در نتیجه حالا شخص اول مملکت درگیر این مشکلات است.


بعد از راه افتادن پویش «من دریاچه ارومیه هستم» و رساندن امضاها به دست بان ‌کی‌مون، بعضی انتقاد کردند که مگر امضا چه می‌کند و از سازمان ملل چه کاری برمی‌آید. در پاسخ به چنین نگاهی چه باید گفت؟
امانی: امروز رأی داده‌ایم؛ فردا می‌پرسیم چه شد؟ این فرهنگ ما است. پیداست که باید منتظر باشیم تا به سرانجام برسد. ما فقط مطالبات و انتظارات یک‌میلیون و هفتصد ‌هزار نفر را به گری لوییس، نماینده برنامه عمران سازمان ملل UNDP داده‌ایم. باید ببینیم بعد از بررسی موضوع در ساختار سازمان ملل به‌عنوان نهادی بین‌المللی در ابعاد دانش فنی، آگاهی‌رسانی و منابع مالی چه کمکی می‌شود. بسیاری کشورها به سازمان ملل تعهد دارند و موظفند در حوزه محیط‌زیست به جهان کمک کنند. کنشگران اجتماعی به‌راحتی می‌توانند ارزیابی کنند و مطالبه‌گر باشند. یک عده فقط معترضند و هیچ‌گاه واقعیت را نمی‌پذیرند. کسانی حتی تماس گرفته بودند با آقای کیانیان که ما سازمان ملل را قبول نداریم. حرکت اعضای فرهنگسرای جوان ارومیه برای به راه انداختن این کمپین علاوه بر اطلاع‌رسانی و حساس‌سازی جهان، در جهت راستی‌آزمایی سازمان ملل هم هست. از طرفی اکنون از ١٧ هدف مهم سازمان ملل در توسعه پایدار یک بخشش درباره محیط‌زیست است و پیام پویش نه‌تنها برای احیای دریاچه بلکه برای حفظ زمین است.


همسر سفیر مالزی درباره تجربه مالزی برای ایجاد دریاچه مصنوعی صحبت کرده بود. بعضی کارشناسان هم در این مورد صحبت کردند؛ اما واقعا امکانش هست که وسعت خشکیده دریاچه ارومیه را به صورت مصنوعی مرطوب نگه داریم؟
تجریشی: مالزی کشوری پربارش است و اقلیم متفاوتی دارد. نوع دریاچه‌های آنها با ما کاملا متفاوت است. آنها دریاچه‌های مصنوعی زیادی دارند؛ چیزی مثل چیتگر ما. در پرو دریاچه‌ای را برای برداشت لیتیوم خشک کردند. در چین هم دو، سه نمونه مشابه هست. یا دریاچه آرال که دولت برای برداشت نفت و گاز قسمت جنوبی آن را خشک نگه داشته است. اما دریاچه ارومیه متفاوت است و به لحاظ زمین‌شناسی در قعر قرار گرفته است و یک حوضه آبریز بسیار بزرگ دارد. نمک برای ما بحران ایجاد می‌کند اما برای بسیاری کشورها که مثال زدیم این‌طور نیست. تفاوت دریاچه ارومیه با همه دریاچه‌های دیگر این است که در اینجا جمعیت حاشیه‌ای ٥‌میلیون است اما کنار آنهایی که مثال زدیم جمعیتی زندگی نمی‌کند. با این حال باید از تجربه‌های قابل بهره‌برداری استفاده کرد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۷:۲۳
پیمان صاحبی

نمک پاشی برای مقابله بایخبندان ممنوع

رئیس محیط زیست شهرتهران گفت: طبق مصوبه سال گذشته شورای شهر، نمک پاشی برای مقابله با یخبندان ممنوع بوده و شهرداری باید از ترکیبات جایگزین (محلول یخ زدا) استفاده کند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان،محمد حسین بازگیر رئیس محیط زیست شهر تهران ،درباره نمک پاشی در معابر شهری برای مقابله با یخبندان اظهار، داشت: نمک پاشی برای مقابله با یخبندان نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا آخرین گزینه و راهکار است، البته این گزینه نهایی باید به شکل ترکیب شده با شن و ماسه و به میزان مناسب و در مناطقی خاص استفاده شود.


وی ادامه داد: نمک پاشی در فضای سبز و مجاورت درختان به هیچ عنوان صحیح نیست چرا که باعث شوری آب، برهم خوردن آبهای سطحی و زیرزمینی، تخریب ترکیب و بافت خاک و در نهایت ایجاد مشکل در رشد زیست مندان است.


رئیس محیط زیست شهر تهران تصریح کرد: نمک پاشی برای مقابله با یخبندان نه تنها باعث مشکلات زیست محیطی می شود بلکه باقی مانده آن موجب تخریب تاسیسات شهری همانند آسفالت خیابانها می شود.


بازگیر درباره تاثیر نمک پاشی برای سلامت افراد نیز گفت: بعد از اتمام برف و یخبندان وقتی همه چیز خشک می شود نمک های باقی مانده بر اثر وزش باد یا جابجایی خودروها، تحت عنوان غبار بر سلامت افراد تاثیر منفی میگذارد.


وی با بیان اینکه اثرات مخرب نمک پاشی بیشتر از آثار مثبت آن است، افزود: دنیا برای مقابله با یخبندان به سمت استفاده از ترکیبات جدید سازگار با محیط زیست روی آورده است که از آن با نام محلول یخ زدا یاد می شود.
رئیس محیط زیست شهر تهران گفت: منیزیم، کلسیم و استات از جمله مواد تشکیل دهنده محلول یخ زدا هستندکه بر محیط زیست آسیبی وارد نکرده و مشکلات حاصل از نمک پاشی را هم ندارد.


بازگیر بیان داشت: محلول های یخ زدا در کشور به میزان نیاز تولید می شود و در این زمینه مشکلی نداریم.
وی تاکید کرد: طبق مصوبه سال گذشته شورای شهر تهران، نمک پاشی ممنوع اعلام و استفاده از ترکیبات جایگزین توصیه شده که در این بین شهرداری هم تامین مواد جایگزین نمک پاشی را متقبل شده است.
رئیس محیط زیست شهر تهران گفت: عملیاتی شدن تصمیات نیازمند درک اهمیت و لزوم اجرای آن از جانب تمامی ارگان های مسئول است و اگر اکنون در سطح شهر از نمک برای مقابله با یخبندان استفاده شود بیانگر این موضوع می باشد که هنوز برخی استفاده از نمک را بهتر می دانند.
بازگیر افزود: ما به عنوان دستگاه ناظر در این باره بررسی کرده و مراتب را به مسئولان اجرایی مقابله با یخبندان گوشزد خواهیم کرد.
وی در پایان گفت: برای رسیدن به توسعه پایدار، نگاه همه به ویژه مسئولان اجرایی باید همه جانبه باشد، همانطور که به فکر رفع گرفتاری تردد مردم هستیم باید به فکر درختان و سلامت آنها نیز باشیم چرا که مردم برای زندگی با کیفیت، نیازمند محیط سالمی هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۷:۲۱
پیمان صاحبی


 

شورشدن آب در 100 روستای ارومیه

 مدیر امور آب و فاضلاب روستایی شهرستان ارومیه گفت: منشاء آب شرب 100 روستای این شهرستان، شور شده که اقدامات لازم برای جایگزینی منابع آب این روستاها در دستور کار است.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایرنا،صابر خسروزاده افزود: در اثر خشکسالی های اخیر و خشک شدن دریاچه ارومیه، 40 منبع تامین آب روستایی به سمت شوری رفته که موجب شوری آب این روستاها شده است.


وی ادامه داد: برای رفع این مشکل، تامین آب شرب مورد نیاز این روستاها را از دیگر منابع و مجتمع های آبرسانی همجوار برنامه ریزی کرده ایم.
خسروزاده اظهار کرد: در این راستا تاکنون با جایگزین کردن منشاء آب 20 روستا، مشکل تامین آب شرب 52 هزار و 317 نفر جمعیت از روستاییان حاشیه نشین دریاچه ارومیه رفع شده است.


مدیر امور آب و فاضلاب روستایی شهرستان ارومیه گفت: در صدد هستیم با انجام عملیات جایگزینی منشاء آب، مشکل تامین آب شرب دیگر روستاها را نیز رفع کنیم.


شهرستان ارومیه دارای 608 روستاست که از این تعداد 78 درصد از آب آشامیدنی برخوردار بوده و72 درصد زیرپوشش مستقیم خدمات شرکت آب و فاضلاب روستایی قرار دارند.


با خشک شدن دریاچه ارومیه برخی از روستاهای حاشیه ای این دریاچه با مشکل شوری آب شرب مواجه شده اند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۷:۲۰
پیمان صاحبی

 

تشخیص زلزله 9 ثانیه پیش از وقوع

دانشمندان موسسه فناوری کالیفرنیا(Caltech) توانسته‌اند سیگنالی سریع‌تر از امواج لرزه‌ای را در ارسال هشدار زودهنگام برای زلزله شنایایی کنند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، روش محققان که در مجله Nature Communications منتشر شده، شامل پیگیری تغییرات کوچک در گرانش زمین است که بلافاصله پس از گسست اولیه رخ می‌دهد.

به گزارش سایتک،محققان زلزله سال 2011 توهوکو اوکی ژاپن را بررسی کرده و دریافتند که سیگنال‌ گرانشی می‌تواند نشانگر وجود یک زمین‌لرزه باشد که سریع‌تر از امواج لرزه‌ای است.

تحقیقات پیشین نشان داده بود که تغییرات ظریفی در کشش گرانشی زمین در اطراف مرکز زلزله ایجاد می‌شود که می‌تواند با تغییرات چگالی سنگ در منطقه مرتبط باشد. اما دانشمندان مطمئن نبودند که این تغییرات با وجود صداهای پیش‌زمینه‌ قابل تشخیص باشند.

محققان برای پژوهش جدید به بررسی داده‌های حسگرهای گرانشی در فاصله حدود 500 کیلومتری مرکز زلزله پرداخته و آنها را با اطلاعات سایر ایستگاه‌های لرزه‌ای در همان منطقه مقایسه کردند.

آنها پس از بررسی سنجش‌های انجام شده در یک دوره 60 روزه قبل از زلزله و داده‌های روز قبل از زمین‌لرزه، روز رویداد و یک روز بعد از پاپان لرزه‌ها متوجه یک نوسان کوچک شدند که وقوع زلزله را تائید می‌کرد.

محققان دریافتند که این سیگنال حدود 9 ثانیه قبل از زلزله به دستگاه گرانش‌سنج رسیده بود.

این یافته‌ها به دانشمندان در طراحی فناوری‌های هشداردهنده قدرتمندتر وسریع‌تر زلزله کمک خواهد کرد که کاربرد بهتری نسبت به انواع مورد استفاده کنونی خواهند داشت. روش‌های رایج بر امواج لرزه‌ای تکیه دارند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۷:۱۸
پیمان صاحبی



در سفر وزیر نیرو به ژاپن، سند الحاق ایران به منشور جهانی انرژی لحظاتی پیش توسط  "حمید چیت‌چیان" امضا شد و ایران به طور رسمی به جمع کشورهای عضو منشور جهانی انرژی پیوست.

به‌گزارش ایانا از پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت نیرو (پاون)، در آیین امضای این سند که امروز (جمعه) در پیش‌افتتاحیه اجلاس بیست و هفتم این منشور با حضور راسناک، دبیرکل منشور جهانی انرژی، "فومیو کیشیدا" وزیر امور خارجه ژاپن و نمایندگان کشورهای عضو در منشور جهانی انرژی برگزار شد، وزیر نیرو سند نهایی کنفرانس وزارتی «لاهه۲» در زمینه منشور بین‌المللی انرژی را امضا کرد.

هدف عمده منشور بین‌المللی انرژی، انعکاس بهتر واقعیت‌های جدید بخش انرژی به خصوص رشد انرژی در کشورهای در حال توسعه و همکاری کشورهای شرکت کننده جهت توسعه و ایجاد ظرفیت‌های جدید، و همچنین مقابله با چالش‌های مشترک در بخش انرژی ذکر شده است.

کنفرانس وزارتی «لاهه ۲» درخصوص منشور بین المللی انرژی در سال ۲۰۱۵ در لاهه برگزار شد تا منشور بین‌المللی انرژی را به عنوان منشور به روز شده انرژی اروپا تصویب نماید. در کنفرانس، نمایندگان بلند پایة کشورهای امضاکننده منشور انرژی اروپا در سال ۱۹۹۱ و همچنین نمایندگان بلندپایه دولت های پیوسته به منشور، منشور بین‌المللی انرژی را امضا نموده یا موافقت خود را با آن اعلام کردند.

علاوه بر ایران، امروز کشورهای دیگری از همچون عراق و کامبوج، گواتمالا، اتحادیه کشورهای مرکزی آفریقا نیز این سند را امروز امضا کردند.

در حاشیه این دیدار وزیر نیرو، پیام  روحانی، رییس‌جمهوری اسلامی ایران برای دعوت شینزو آبه نخست‌وزیر ژاپن را برای سفر به تهران به "فومیو کیشیدا" وزیر امور خارجه ژاپن ابلاغ کرد.
منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۰۸:۰۴
پیمان صاحبی


مرتضی شریفی*: پروانس فرعی هیرکانی از پروانس اکسینو – هیرکانی، باقی مانده آندمیک های آرکتو- ترشیاری قبل دوره یخبندان از منطقه جغرافیایی گیاهی ارو- سیبری است. هیرکان  متشکل از سه ناحیه اکولوژیک،  شامل کفه های آبرفتی ساحلی با جنگل های پهن برگ تابستان سبز، دامنه های شمالی کوهستانی جنگل های پهن برگ تابستان سبز و چمن زار های نیمه آلپی ارتفاعات sub_ alpine meadow می باشد. آنچه مسلم است مدیریت موجود اصل استمرار ( حفظ پتانسیل ) هیرکان را به خطر می اندازد.


حسب مصوبه دولت مقرر بوده با تهیه شرح خدماتی تحول به  مدیریت پایدارجنگل  معمول شود یعنی با تعریف معیار ها و شاخص ها  FPC ، شاخص های استاندارد و برچسب اکولوژیک تعریف  شود. تحول از طرح جنگلداری  کلاسیک به مدیریت پایدار در بازه زمانی "دوره گذر Transition period" (مصداق تحول طرح جنگلداری حاشیه دریاچه آبیتیبی آنتاریو )  معمول می شود. تا این مقطع با مطرح کردن واژه های مبهم تنفس، استراحت  و ... هیچگونه طرح جایگزین  ارائه نگردیده است.

امکان اصلاح طرح های موجود نیز محتمل است مصداق جنگل داندو-ژاپن که در شروع یک جنگل تک اشکوبه و نا همسال بوده، با  روند اصلاحی با رویکرد حفاظت تنوع زیستی، حفظ و باز سازی تمام لکه های موزائیک سیما ، ایجاد  توده های از تمام مراحل سنی  (توالی و تواتر) در دستور کار قرار گرفته برای این منظور با پهنه بندی لازم طی عملیات اجرائی جنگل تک اشکوبه به چند اشکوبه  تبدیل  و همزمان جنگلکاری های سوزنی برگ به پهن برگ با تیپ متنوع و پراکنش توالی و تواتر  تبدیل گردیده است بطوریکه شاخص تنوع زیستی در دو دهه از 0.75 به 1.2 رسیده است.

از طرفی با توجه به جایگاه و ارزش های طبیعی،  هیرکان در سطح جهانی مطرح بوده و سال های سال است ثبت و اعمال مدیریت حد اقل در لکه های از هیرکان  به عنوان میراث طبیعی  در دستور کار می باشد. جمهوری آذربایجان لکه ای از هیرکان   به وسعت 21435  هکتار واقع در آن کشور را به عنوان معرف هیرکان جهت  ثبت در لیست میراث طبیعی جهانی معرفی کرده است که با توجه به معیار تنوع زیستی از آنجائیکه حاوی مجموعه عناصر گیاهی باقیمانده از عصر یخ می باشدکه یکجا در هیچ عرصه ای دیگر از دنیا پیدا نمی شود بطور مشروط پذیرفته شده است. شایان ذکر است اثر (هیرکان) می تواند در زمان ها ی  مختلف یا از چند کانال نامزد شود اعتبار برجسته ترین ارزش جهانی حق اولین مایملک نامزد شده خواهد بود.

ثبت کل هیرکان  به خاطر مسائل اجتماعی و اقتصادی عملی نیست. انتخاب نمونه های بارز از جنگل ها ومراتع هیرکانی با نگاهی فرا ملی در جهت حفاظت تنوع زیستی پرواننس اکسینی-هیرکانی ازمنطقه جغرافیای گیاهی ارو- سیبری ، در صد قابل توجهی از این نواحی رویشی  را می تواند تحت مدیریت اصولی قرار دهد. با توجه به پیشنهاد آذربایجان و IUCN  بخش غربی جنگل های هیرکانی ایران که مشابه جنگل هیرکان آذربایجان بوده و همانطور فندقلو اردبیل می تواند  حسب ضوابط Transboundary Property  به ثبت مشترک برسد. پارک ملی گلستان ، ذخیره گاه زیست کره ارسباران، جنگل ابر و... به عنوان نمونه های بارز مرز اکولوژیک هیرکان می تواند در فهرست قرار گیرد.

 پارک های جنگلی گیسوم ، سی سنگان، نور، دلند ، قرق و... ذخیره گاه صفرابسته تنها نمونه های بارزکفه های آبرفتی ساحلی با جنگل های پهن برگ تابستان سبز هیرکان می باشند و باید در فهرست مزبور قرار گیرند. منطقه حفاظت شده البرز مرکزی ، ذخیره گاه سرخدار علی آباد و دیگر ذخیره گاههای  تحت مدیریت  سازمان جنگلها و جنگلهای طالش همجوار با اثر پیشنهادی آذربایجان و ...  به عنوان نمونه های از  ناحیه اکولوژیک جنگل های کوهستانی پهن برگ تابستان سبز  می تواننددر فهرست قرار گیرند. بدینوسیله قادر خواهیم بود حداقل نمونه ای از این رویش منحصر بفرد را در in-situ داشته باشیم.

*  عضو شورایعالی جنگل، مرتع و آبخیزداری
منبع: زیست بوم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۰۸:۰۱
پیمان صاحبی