منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

منابع طبیعی سقز

بیان مسائل و مشکلات منابع طبیعی و محیط زیست

استفاده از مطالب این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع می باشد.

پیوندهای روزانه

۸۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است


دبیر و مجری ستاد احیای دریاچه ارومیه و دبیرکل خانه کشاورز گفت: مطمئن باشید اگر دریاچه ارومیه را احیاء نمی کردند شهر تبریز باید تخلیه می شد، تخلیه و جابجایی این شهر 1000 میلیارد دلار هزینه می خواهد اما هزینه احیای دریاچه ارومیه حداکثر 6 میلیارد دلار است. تغییرات ژنتیکی هم ممکن است در آنجا به وجود بیاید.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ سال های زیادی است که دریاچه ارومیه خشک شده است و نظریه های زیادی در رابطه با احیا آن وجود دارد، اما با توجه به قولی که حسن روحانی، رییس جمهور برای بازگرداندن زندگی به دریاچه ارومیه داد اقدامات متفاوتی توسط ستاد احیاءدریاچه ارومیه انجام شده است.

امروز در نشست خبری در خانه کشاورز با حضور، عیسی کلانتری، دبیر و مجری ستاد احیای دریاچه ارومیه و دبیرکل خانه کشاورز و محمد مسعود تجریشی مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه برگزار شد، که به بسیاری از سوال ها در رابطه با شرایط کنونی دریاچه ارومیه و برنامه هایی آن برای آینده پاسخ داده شد.

آیا دریاچه ارومیه قابل احیا است ؟

عیسی کلانتری در ابتدا گفت: از زمانی که آقای روحانی قول احیا دریاچه ارومیه را از نظر یک سیاستمدار دادند، عده ای از نظر فنی  موافق و مخالف بودند. یعنی برخی می گفتند دریاچه ارومیه قابل احیا است و برخی می گفتند این ممکن نیست.

او در ادامه گفت: پس از انجام مطالعات زمین شناسی، جئوتکنیک و ساختار اطراف دریاچه مشخص شد که غیر از دو منطقه کوچک 9 و 17 کیلومتری آب دریاچه ارتباطی با آبخانه های اطراف ندارد و ما می می توانیم روی احیا آن سرمایه گذاری کنیم.

او گفت که اگر ارتباطی میان آبخانه های اطراف دریاچه ارومیه و دریاچه ارومیه بود این دریاچه قابل احیا نبود.

کلانتری سپس بیان کرد: پس برخلاف تئوری هایی که می گفتند دریاچه ارومیه قابل احیا نیست، این دریاچه قابل احیا است، خوشبختانه طی سال گذشته هم نشان داده شد، اگر آبی وارد دریاچه شود اصلا از دریاچه خارج نشود.

چرا توجه زیادی به دریاچه ارومیه شده است

سوالی که وجود دارد این است که چرا توجه زیادی به دریاچه ارومیه می شود کلانتری در این رابطه گفت: 5 میلیون نفر در اطراف این دریا زندگی می کنند، بستر دریاچه کاملا نمکی است و غبار نمکی وجود دارد.

او گفت: مطمئن باشید اگر دریاچه ارومیه را تخلیه نمی کردند شهر تبریز باید تخلیه می شد، تخلیه این شهر 1000 میلیارد دلار هزینه می خواهد اما هزینه دریاچه ارومیه حداکثر 6 میلیارد دلار است. تغییرات ژنتیکی ممکن است در آنجا به وجود بیاید.

او همچنین گفت که اگر مردم این شهر را تخلیه نمی کردند باز هم باید ده ها میلیارد دلار هزینه بهداشت و درمان می شد.

چه اقداماتی برای احیا دریاچه انجام شده است ؟

کالانتر در رابطه با پروژه احیا دریاچه ارومیه گفت: مطالاعتی که آقای تجریشی با 650 نفر متخصص داخی و 50 متخصص خارجی در 6 ماه صورت گرفت، تقریبا مطالاعت درستی بود و به استناد همان مطالاعت فعالیت اجرایی از زمستان سال 1393 شروع شد.

تجریشی هم در این رابطه گفت: در بهمن 1392 به عنوان کارگروه اصل 138 کارگاه ما شکل گرفت، ما از 147 روز بعد از شکل گارگروه کار را با کارشناسان داخلی و خارجی که تجربیات مشابهی داشتند شروع کردیم، در این فرایند ما توانستیم راه کار های اجرایی احیا دریاچه ارومیه را به وزیران ارائه دهیم و در نهایت در آذر سال 1393 اولین منابع مالی برای پروژه های اجرایی احیا دریاچه ایجاد شد.

او در درباره برنامه ایجاد شده هم گفت: با اینکه در 20 سال، 40 سانتی متر تراز آب دریاچه پایید آمده بود، برنامه ما این بود  در 3 سال اول برنامه تثبیت دریاچه ارومیه را داشته باشیم زیرا جلسات کارشناسی ما نشان می داد اگر در طول 3 سال دریاچه احیا نشود دیگر این دریاچه قابل احیا نیست.

او هچنین خبر داد که علاوه بر این که  دریاچه هم اکنون در شرایط تثبیت است، بلکه تراز دریاچه 50 سانتی متر بیش از انتظار است.

اما علت این بهبود شرایط دریاچه چه بود ؟ تجریشی با بیان اینکه بارش ها تاثیری نداشاته اند گفت: مهمترین و اولین اقدام، اتصال رودخانه سیمینه رود و زرینه رود به یک دیگر است، در گذشته آب وقتی وارد رودخانه ها می شد به علت شیب منفی به دریاچه نمی رسید، اما این اتصال رودخانه ها باعث شده در مواقع سیلابی آب به پیکر اصلی دریاچه وارد شود.

او در رابطه با اقدام بعدی خودشان گفت: لایه روبی ها در انتهای دریاچه باعث شد سیلاب هایی که در داخل رودخانه جریان داشت به داخل دریاچه  برسد.

او از یکی دیگر از اقدامات مهم انجام شده هم گفت: بسیاری از کشاورزان تصور غلطی داشتند که آب را در زمستان از رودخانه می گرفتند و در مزارع خود پخش می کردند، با کمک دستگاه های اجرایی و مردم توانستیم مقدار آبی که از سهم رودخانه برداشته می شود به دریاچه برگشته شدند.

شرایط کنونی دریاچه ارومیه

این اقدامات تاثیر های زیادی هم بر روی شرایط دریاچه ارومیه داشتند، تجریشی گفت: با این وجود که بارش های ما نسبت به سال قبل تغییری نداشته ما توانستیم 2 میلیارد متر مکعب آب داخل دریاچه ارومیه داشته باشیم.

کلانتری همچنین خبر داد که ارتفاع امسال دریاچه ارومیه  1270.73 متر است که حدود نیم متر نسبت به پارسال افزایش داشته است. 

تجریشی درباره حجم آب ها هم گفت:  به نسبت سال گذشته 1 میلیارد 110 متر مکعب آب بیشتر داریم، که حجم قابل توجی است. 740 کیلومتر مربع سطح دریاچه نسبت به سال گذشته بیشتر است.

او البته با اشاره به این که برای رسیدن به تراز اکولوژیک هنوز فاصله زیادی داریم، گفت: در تراز اکولوژیک ما 14 میلیارد متر مکعب آب باید داشته باشیم، یعنی 12 میلیارد متر مکعب آب لازم داریم.

گفتنی است تجریشی گفت که میزان شوری دریاچه از 330 تا 350 گرم بر لیتر است و این فعالیت باکتری ها افزایش داده است، سال گذشته شوری دریاچه ارومیه 490 گرم در لیتر بوده است.

رنگ قرمز خبر خوب یا بد برای دریاچه ارومیه ؟

عیسی کلانتری در رابطه با علت قرمز شدن رنگ دریاچه ارومیه هم گفت: با توجه به اینکه ارتفاع آب بالا آمده است، نمک در آب شیرین تر حل شده و آرتمیا در دریاچه شروع به رشد کرده است. این رنگ قرمزی هم که اکنون در دریاچه است خوراک آرتمیا است. از سوی دیگر این رنگ قرمز درجه حرارت آب را زیاد می کند و تبخیر بیشتر می شود.

تجریشی هم در رابطه با این رنگ قرمز گفت: نکته ای که اهمیت دارد این است که رنگ قرمز نشان دهنده این است که حیات به داخل دریاچه برگشته، بنابراین این ها خبر خوبی برای دریاچه ارومیه هستند.

برنامه های بعدی

مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه در رابطه برنامه های آینده برای تامین آن 12 میلیارد متر مکعب آب لازم گفت: از مهر ماه به بعد، وارد پروژه هایی می شویم که دریاچه ارومیه را احیا کند.

او در رابطه با یکی از اصلی ترین برنامه ستاد در آینده گفت: در فاز دوم یکی از اصلی ترین اقدامات این است که بتوانیم در 5 سال 40 درصد مصرف آب کشاورزی، صنعت و شرب را کاهش دهیم.

تجریشی با اعلام این که عمده فعالیت ها بر روی بخش کشاورزی است گفت: تجربه و مطالعات نشان داده اند که کشاورزان دارد بیش از نیاز آب استفاده می کنند.

او ادامه داد: با استفاده از قضاوت کارشناسی به این نظر رسیدیم که اگر مصرف آب در بخش کشاورزی را 40 درصد کاهش دهیم، هیچ اتفاقی به لحاظ نیاز گیاه رخ نمی دهد.

کلانتری در این رابطه گفت: گیاه زمانی بیشترین تولید را دارد که 0.8 «ای تی» (میزان تبخیر تحرک) آب داشته باشد این میزان اگر از 0.8 افزایش یابد میزان تولید منفی می شود، کشاورز ها ما 1.4 «ای تی» الان آب مصرف می کنند یعنی 45 درصد بیش از نیاز گیاه. این آبی است که باید از کشاورز پس گرفته شود و به دریاچه داده شود.

تجریشی هم از سختی های این کار گفت: از الان کار ما سخت تر می شود زیرا باید به کشاورزی بگوییم که دارد آب را 45 درصد زیاد مصرف می کند و باید آب را از او بگیریم و در این فاصله به او کمک کنیم. این کمک ها این طریق است که آب را از راه لوله به کشاورز بدهیم.

تجریشی همچنین خبر داد که مشاوری در جنوب دریاچه ارومیه به کار گرفته اند که بگوید چه اقدامتی برای صرفه جویی مصرف آب باید صورت بگیرد: اقدامات نرم افزاری را در این زمینه ما از سال 1395 شروع کرده ایم. انتظار ما این است 8 درصد در هر سال مصرف آب را کم کنیم.

گفتنی است 51 درصد آب دریاچه ارومیه از جنوب آن تامین می شود.  همچنین قرار بر این است اقدامتی که در جنوب دریاچه ارومیه انجام شده در غرب توسط دانشگاه ارومیه و در شرق توسط دانشگاه تبریز انجام شود.

او گفت: ما به این علت که مطمئن شویم با دانشگاه اول کشاورزی در هلند توافق کردیم به دو دانشگاه ما مشاوره بدهد.

تجریشی گفت: ما امسال رها سازی آب ها را شروع می کنیم، آبی که پشت سد ها ذخیره شده را با کمک وزارت نیرو در فصل غیر زراعی رها می کنیم.

کلانتری هم گفت: رها سازی باید به شکل سیلابی باشد تا تبخیر زیاد نباشد، به همید دلیل آخر زمستان بهترین زمان برای تخلیه آب از سد ها است.

تجریشی بیان کرد که انتظار دارند امسال 450 میلیون متر مکعب آب از طریق سد ها وارد دریاچه ارومیه شود.

مصرف آب در کشاورزی

کلانتری در رابطه با مصرف آب توسط کشاورزی هم گفت: در حوزه دریاچه ارومیه سالانه 4.2 میلیارد متر مکعب آب توسط کشاوری مصرف می شود، همه میزان مصرف آب دریاچه ارومیه 4.7 میلیارد متر مکعب است. پس 90 درصد آب دریاچه ارومیه در کشاورزی مصرف می شود، این میزان در کشور هم تقریبا همین مقدار است.

او ادامه داد : فراتر از این ها بر اساس قوانین بین المللی کشور هایی که 20 درصد آب تجدید پذیر استفاده می کنند، مشکل زیست محیطی ندارند، یعنی اگر ما 1.6 میلیارد متر مکعب آب دریاچه اورمیه را مصرف می کردیم هیچ مشکلی در آنجا نبود، ولی مصرف ما 3 برابر این میزان است.

کلانتری در ادامه گفت: ما تنها کشوری هستیم که بالای 50 درصد منابع آب تجدیدپذیرمان را استفاده می کنیم، ما 88 میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر داریم مصرف 96 میلیلارد متر مکعب است یعنی مصرف ما حدود 107 تا 108 درصد آب تجدید پذیر کشورمان است. ما خودمان تیشه به ریشه مان می زنیم.

کلانتری همچنین خبر داد که میزان مصرف در استان خراسان 140 درصد است.

منبع:خبرآنلاین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۱
پیمان صاحبی


بورالان،بهشتی که بیابان شد

اینجا نه هامون و جازموریان است که از فرط بی‌آبی و خشکیدگی زمین تحت هجوم شن‌های روان قرار گرفته باشد نه بیابان‌های جنوب خوزستان و یزد و خراسان! اما گستره مناطق بیابانی کشورمان که زمانی نه چندان دور تنها به داخل فلات مرکزی ایران محدود می‌شد حالا چند سالی است که از 4 گوشه کشور و حتی از شمالی‌ترین نقطه آذربایجان غربی که نام منطقه آزاد ماکو را با خود یدک می‌کشد، در حال پیشروی به داخل سرزمین است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، در بورالان، جایی که در یک قدمی رشته کوه های آرارات ترکیه، دشتی سرسبز و آباد در آن سوی مرز و چشمه ای پرآب به وسعت یک تالاب در این سوی مرز دیده می‌شود، بیابانی هم به وسعت هزاران هکتار در کنار این همه آب و سبزینگی وجود دارد.

باور کردنش سخت است، اینکه هم آب باشد و هم کوه و هم دشتی حاصلخیز و سرسبز در آن سوی مرز و هم دمای هوا نسبتاً مناسب باشد اما بیابان و شن زارهایی به وسعت آنچه که در سیستان و خوزستان و هرمزگان و کرمان تاکنون وجود داشته حالا در شمالی‌ترین نقطه آذربایجان غربی هم ظهور کرده است.

بورالان منطقه‌ای واقع در نقطه صفر مرزی ایران و ترکیه، دشتی با 68 هزار هکتار وسعت است که علاوه بر ترکیه با جمهوری نخجوان و ارمنستان هم مرز مشترک دارد. این دشت که 32 روستا و 1410 خانوار روستایی و عشایری کرد و ترک زبان را با یکصد هزار واحد دامی در خود جای داده است تا همین دو سه دهه قبل هم دشتی سرسبز و زیبا بود. «چشمه ثریا» با دبی آبی در حدود 7 مترمکعب در ثانیه که در مجاورت پاسگاه مرزی ایران و ترکیه در بورالان قرار گرفته و سرچشمه رودخانه قره‌سو را تشکیل می‌دهد و نهایتاً به ارس می‌ریزد، گوشه‌ای از چشم‌انداز زیبای این دشت بی‌نظیر است ولی حیرت آور اینکه، در یک کیلومتری این چشمه که خود از صدها چشمه جوشان تشکیل شده بیابانی وجود دارد که اکنون به عنوان یکی از کانون‌های بحرانی بیابانی ایران در سطح ملی به ثبت رسیده است.


وجود دام به میزان سه برابر ظرفیت مراتع و چرای بی‌رویه این دام‌ها در دشت بورالان در 4 دهه گذشته چنان بلایی بر سر این دشت زیبا آورده که حالا هرازگاهی با وزش باد، حجم عظیمی از خاک و شن به هوا بلند شده و گاه خانه‌های روستایی را تا نیمه زیر شن ها فرو می‌برد.


در جاده بورالان و در حالی که به سمت چشمه ثریا در حرکت هستیم از میانه روستاهایی عبور می‌کنیم که تا همین چند سال پیش مرتباً در محاصره شن‌های روان قرار می‌گرفتند اما اکنون سدی به وسعت 1000 هکتار در برابر این شن‌زارها ایجاد شده تا جلوی هجوم شن‌های روان را بگیرد! البته سدی از جنس گیاهان نه بتون و سیمان! سمت چپ جاده تا چشم کار می‌کند مناطق بیابانی توسط اداره کل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی بوته کاری و درختکاری شده و منطقه با ایجاد فنس و حضور چند قرقبان حفاظت می‌شود تا مانع حضور دام‌های مردم در فصول نامناسب به داخل دشت شود.


اگرچه وسعت کانون‌های بحرانی این دشت 68 هزار هکتاری نزدیک به 15 هزار هکتار است اما کمبود اعتبارات منابع طبیعی در دو دهه گذشته مانع از این شده تا تمامی این منطقه زیرپوشش عملیات تثبیت شن و درختکاری برود.

پرویز ریاضی فر معاون فنی اداره کل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی می‌گوید: برای مدت چند دهه مدیریت دام در این منطقه واقعاً افسارگسیخته بوده است و چون بورالان در مجاورت رشته کوه‌های آتشفشانی آرارات قرار گرفته و خاک آن از جنس گدازه‌های آتشفشانی و بازالتی است و چسبندگی لازم را ندارد بسیار مستعد بیابانی شدن است و اگر پوشش گیاهی از بین برود به سرعت تحت فرسایش بادی قرار می‌گیرد.

او می‌افزاید: رشته کوه‌های آرارات بیش از 5هزارو100 متر ارتفاع دارند در حالی که دشت بورالان در فاصله بسیار کمی از این کوه‌ها در ارتفاع 800 متری از سطح دریا قرار گرفته است.

همین اختلاف ارتفاع شدید باعث اختلاف فشار هوا می‌شود و در محل تلاقی این دو اقلیم ناگهان دو جبهه هوای گرم و سرد که به هم برخورد می‌کنند ایجاد بادهای شدید را می‌کنند و اگر زمین عاری از پوشش گیاهی باشد این باد می‌تواند لایه سطحی خاک را براحتی به هوا بلند کند و طوفان شن ایجاد می‌کند. این کارشناس می‌گوید: اما در کنار این عوامل طبیعی، چرای بی‌رویه دام و سوء مدیریت در منابع آب و خاک اصلی‌ترین علت بیابان زایی در منطقه است.


رحمان وهابزاده، مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی نیز می‌گوید: معیشت اصلی ساکنان این منطقه از طریق دامداری است و این بیشترین فشار را به مراتع وارد کرده است در حالی که در آن سوی مرز، ما اصلاً شاهد بیابان نیستیم و اتفاقاً آن سوی مرز همانگونه که دیدید حتی تشابه شرایط طبیعی دشت آرارات با بورالان اما بیابانی دیده نمی‌شود برای اینکه ترک‌ها برنامه‌های خوبی را برای مدیریت مرتع به اجرا گذاشته‌اند و تقریباً تمامی دامداری‌های سنتی‌شان را به دامداری صنعتی تبدیل کرده‌اند تا دام از مرتع خارج شود و نتیجه امر را شما به خوبی دیدید. او تأکید می‌کند: متأسفانه مدیریت دام در مرتع با سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور نیست و دستگاه‌های دیگری در این زمینه فعالیت می‌کنند اما در سال‌های گذشته ما نیز تلاش کردیم تا حدودی با مشارکت مردم دام مازاد و چرای دام را تحت مدیریت قرار دهیم تا پیامدهای بیابانزایی کمتر شود.


امیر اردبیلی، رئیس اداره بیابان اداره کل آذربایجان غربی نیز می‌گوید: عملیات بیولوژیک در قالب طرح‌های مقابله با بیابان در بورالان در سال 75 و 76 انجام شد و حدود 1000 هکتار از اراضی را که وضعیت نامطلوبی داشتند زیرپوشش بوته کاری و قرق بردیم تا جلوی هجوم شن‌های روان را در 4 روستای منطقه که در شرایط بدی قرار داشتند بگیریم.

اما در سایر اراضی با مدیریت چرای دام کار را پیش بردیم و برای اینکه از مشارکت مردم بتوانیم بهره‌مند شویم تصمیم گرفتیم طرح بین‌المللی ترسیب کربن را که پیش‌تر در جنوب خراسان به دستاوردهای خوبی رسیده بود در این منطقه نیز تعمیم دهیم.

او افزود: اصلی‌ترین هدف طرح ترسیب کربن جذب دی اکسید کربن اضافی جو به منظور کاهش اثرات ناشی از افزایش گازهای گلخانه‌ای و گرمایش زمین بوده که با اجرای آن در سال 1393 در منطقه بورالان تلاش کردیم هم مدلی برای افزایش بهره‌مندی از مناطق نیمه‌خشک با مشارکت مردم داشته باشیم و هم وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه محلی و شاخص‌های توسعه انسانی را در این منطقه ارتقا دهیم.


او می‌افزاید: ما برای اینکه میزان وابستگی مردم به دامداری را کاهش دهیم باید مشاغل جایگزین برایشان ایجاد کنیم تا بدین ترتیب از چرای بی‌رویه دام و نابودی مراتع نیز جلوگیری کنیم برای همین با تخصیص 5هزارو 212 میلیون ریال اعتبار از محل اعتبارات ملی در سه سال گذشته موفق شدیم با مشارکت مردم 25 گروه توسعه روستایی تشکیل دهیم. همچنین یک صندوقی با کمک 29 میلیون تومانی دفتر سازمان ملل در ایران در منطقه ایجاد کردیم که بسیاری از زنان و مردان روستایی در این صندوق عضو شده و کار این صندوق این است که برای ایجاد کارگاه‌های قالیبافی و خیاطی و... به اهالی وام می‌دهد.


او می‌افزاید: تاکنون کارگاه‌های آموزشی و مشارکتی زیادی برای مردم 4روستای منطقه برگزار شده و دوره‌هایی چون قالیبافی، پرورش مرغ بومی، تولید ورمی کمپوست، بهداشت خانواده، خیاطی و توانمند‌سازی مردم برای تولید صنایع دستی با کیفیت‌تر برگزار شده‌ است.


این کارشناس خاطرنشان کرد: از دیگر فعالیت‌های مهم طرح تعمیم ترسیب کربن می‌توان به کاشت نهال به صورت مشارکتی با همکاری جوامع محلی برای احیای مناطق بیابانی در منطقه و از اقدام‌های اولیه آن به آماده‌سازی و کاشت نهال‌های سازگار با محیط و گیاهان خوش‌خوراک برای دام اشاره کرد که حدود 250 هکتار نهال‌های مثمر و غیرمثمر کاشته شده است.


به همین منظور آب مورد نیاز برای این طرح را نیز داریم تأمین می‌کنیم. یعنی چون قرار است طبق برنامه‌های طرح یک کمربند سبز در حاشیه جاده در منطقه از درختان مثمر و غیرمثمر داشته باشیم به آب نیاز داریم که مجوز برداشت 500 لیتر در ثانیه از آب چشمه ثریا را از آب منطقه‌ای و کمیسیون آب‌های مرزی گرفتیم و بزودی این آب به منطقه وارد می‌شود.


مدیر اجرایی طرح تعمیم ترسیب کربن در منطقه بورالان ماکو همچنین به چالش‌های پیش روی این طرح اشاره کرد و گفت: نبود امکانات آموزشی و تحصیلی در منطقه و پایین بودن سطح تحصیلات اهالی، اجرایی نشدن برخی دوره‌های آموزشی فنی و حرفه‌ای به دلیل کم سواد بودن مردم منطقه، ملی بودن تمامی مراتع منطقه بورالان و نبود امکان کشت، زرع و تهیه علوفه دام از مراتع با توجه به دامدار بودن تمامی اهالی و تخصیص نیافتن بموقع اعتبارات از چالش‌های مهم طرح ترسیب کربن در منطقه بورالان تاکنون بوده است.


منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۵
پیمان صاحبی


 

سرنوشت متفاوت یک جنگل در دو سوی یک مرز

 اینجا مرز ایران و آذربایجان است. مرزی سبز که اگر روزی تنها سیم‌های خاردار این مسیر را از هم جدا می‌کرد امروز اما یک جاده بی انتها، هزاران درخت قطع شده و چند صد ویلا که سر از خاک برآمده ایران و آذربایجان را از هم جدا می‌کند. جنگل‌های هیرکانی که روزی مرز ایران و آذربایجان را به هم متصل می کردند امروز به دست ما دو پاره شده اند. جنگل‌هایی که گرچه آذربایجان پارک ملی‌ هیرکانی لقبش داده اما ما به جان درختانش افتاده ایم و ویلا را به درختان تنومند و قدیمی‌اش ترجیح می‌دهیم.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار در ادامه می نویسد: بلایای که طبیعت نتوانست بر سر جنگل‌های هیرکانی بیاورد، انسان به سرانجام رساند. جنگل هیرکانی بازمانده دوره سوم زمین‌شناسی و غنی از نظر گونه‌های بومی و باستانی امروز در ایران در معرض خطر و نابودی قرار دارد. در حالی که جنگل‌های هیرکانی در سراسر جهان به خصوص در نقاط اروپا و سیبری قادر به بقاء در مقابل سرما نبودند، اقلیم معتدل‌ ایران به ویژه آب و هوای معتدل حاشیه دریای خزر سبب شد که جنگل هیرکانی در این منطقه به حیات خود ادامه دهند و برخی گونه ها به تدریج به گونه‌های بومی این جنگل‌ها بدل شوند. در حال حاضر 150 گونه بومی (آندمیک) درختی و بوته‌ای در جنگل هیرکانی وجود دارد که شمشاد ( Buxus hyrcana) و انجیلی (Parrotia persica ) از این جمله‌اند. تنوع گیاهی غنی چشم‌انداز هیرکانی به تنوع بالای جانوری نیز منجر شده است. 60 گونه پستاندار، 340 گونه پرنده، 67 گونه ماهی، 29 گونه خزنده و 9 گونه دوزیست در زیستگاه‌های مختلف منطقه شامل جنگل‌ها، مراتع و تالاب ها دیده می‌شوند اما بی توجهی و بهره برداری انسان از این طبیعت سبب شده تا امروز بسیاری از گونه‌های جانوری رو به نابودی گام بردارند. ببر مازندران که زمانی بزرگترین گوشتخوار ایران بود 20 سال پیش منقرض شد. پستانداران دیگری از جمله پلنگ، سیاه گوش، خرس قهوه‌ای، گرگ، شغال و گربه جنگلی که هنوز در این منطقه زندگی می‌کنند به طور چشمگیری کاهش یافته‌اند. مرال که زمانی به طور گسترده در سراسر چشم‌انداز هیرکانی پراکنده بود امروز از نظر تعداد به 1100 راس کاهش یافته است. اما چه چیزی حیات این گونه بومی و بوستانی را به خطر انداخته است؟ و چه چیزی آن را تهدید می‌کند؟


درختان هیرکانی زغال می شوند
رضا، یکی از اهالی اردبیل از وضعیت جنگل‌های هیرکانی می گوید: آنچه که امروز از جنگل هیرکانی باقی مانده ته مانده این منطقه است. گردنه حیران امروز از درختان هیرکانی لخت و بی بهره است و خطه خلخال و تالش تنها بخش‌هایی هستند که بیشترین درختان هیرکانی را دارند. جنگل‌های هیرکانی در گردنه حیران به سبب جاده سازی‌ و تعریض جاده از بین رفتند. زمانی که جاده‌های خاکی عریض شد رفت و آمد ماشین‌های سنگین بیش از پیش بر محیط زیست این منطقه را نابود کرد. امروز به جز پرنده ها دیگر گونه‌ جانوری در این منطقه مشاهده نمی شود.
رضا می‌گوید: در جنگل‌های گردنه حیران و جنگل فندقلو که به جنگل‌های هیرکانی متصل است، قاچاق چوب بیداد می کند. آن طور که رضا می‌گوید تبریز65 قهوه خانه دارد که روزانه 2 تن چوب زغال مصرف است. او می‌گوید: البته صاحبان قهوه خانه‌ها ادعا می‌کنند که زغال مورد نیاز خود را از زغال‌های بازیافتی تامین می کنند اما واقعیت این است که بخش زیادی از زغال‌های از چوب‌ درختان این جنگل‌ها تامین می شود.


مرزی از ویلاهای سفید میان دو جنگل
«ویلاسازی نیست شهرسازی است» این جمله را رضا بیان می کند. راست هم می گوید امروز اگر مرز ایران و آذربایجان را از آسمان بنگری خطی سفید رنگ از ویلاها این دو کشور را از هم جدا می‌کند. ویلاهایی سفید رنگ که یکی پس از دیگری سر از زمین بر می‌دارند. ویلاهایی که کارشناسان و مسئولان به آن عنوان جنگل خواری می‌دهند اما برایش کاری جز حرف نمی‌توانند انجام دهند. گرچه محیط زیست امروز توانسته جلو بسیاری از جنگل‌ خواری‌ها را بگیرد اما این سوال باقی می‌ماند که جای درختان بریده شده را چه چیز می‌تواند پر کند؟
در حالی که آمارها حکایت از آن دارند که از 6.5 میلیون هکتار جنگل های هیرکانی شمال ایران در نیم قرن گذشته اکنون 1.9 دهم میلیون هکتار باقی مانده که از این میزان 800 هزار هکتار آن مخروبه و در 25 سال گذشته 4 میلیون هکتار نیز برای ساخت و ساز به بخش خصوصی واگذار شده، کشور آذربایجان از ۲۰ هزار هکتار جنگل هیرکانی به نحو احسن استفاده می‌کند. رضا می‌گوید: آذربایجان صنعت گردشگری را در جنگل‌های هیرکانی احیا کرده و گونه های جانوری را در این منطقه رها سازی کرده است و امروز شمار زیادی از گردشگران خارجی را نیز به خود جذب کرده است.


آذربایجان یک، ایران صفر
مینا استقامت، فعال محیط زیست می‌گوید: جنگل های هیرکانی از ذخایر ژنتیکی بسیار ارزشمند کشورمان است و گونه های گیاهی، جانوری و تنوع زیستی بسیاری در این منطقه وجود دارد. این جنگل های بخشی از رویشگاه وسیعی است که گسترش بسیار زیادی حتی در کشورهای اروپایی داشته و تا حوزه مدیترانه کشیده شده بود ولی به خاطر استفاده های نابخردانه از طبیعت در کشورهای دیگر این ذخایر طبیعی را در جاهای دیگر از دست داده ایم و تنها بخشی‌هایی که از این ذخایر باقی مانده همین لکه هایی است که در ایران و یک درصد در آذربایجان وجود دارد. او با اشاره به تلاش کشور آذربایجان برای ثبت جهانی این میراث ارزشمند در یونسکو توضیح می‌دهد: کشور آذربایجان تلاش کرد تا همین یک درصد از جنگل های هیرکانی را که در داخل این کشور قرار گرفته است، در سازمان یونسکو به ثبت برساند اما یونسکو به دلیل وجود بخش عظیم این جنگل ها در ایران از این کار ممانعت کرد. اما با وجود چنین منابع ارزشمندی در ایران، توجه ما به این جنگل ها بسیار کم بوده است.


مافیای چوب به جان جنگل‌های هیرکانی
به گفته استقامت، یکی از بزرگترین مشکلاتی که این جنگل ها با آن دست و پنجه نرم می کند این است برای بهره‌بردای چوب از این جنگل‌ها استفاده می‌کنیم. بیش از نیمی از پارسل برای بهره برداری چوب تقسیم شده اند و چون اینها با بهره بردار، پیمانکارها و کارخانه های چوب قرار دادهای بلند مدت بسته‌اند، هیچ گزینه حفاظتی برای جلوگیری از بهره برداری بی‌رویه از چوب در این جنگل ها وجود ندارد. این فعال محیط زیست می‌گوید: بهره برداران همه مدعی هستند که از آخرین شیوه های حفاظت جنگل شناسی استفاده می کنند، بنابراین هیچ خطر یا تهدیدی متوجه جنگل های هیرکانی نیست. در صورتی که این اتفاق نیفتاده است و شیوه های بهره برداری ما نیز با شیوه های پایدار روز نزدیک نیست و درختانی که عمر بسیار طولانی دارند و می‌توانند به عنوان شاخص رویشگاه این منظقه باشند در اولویت اول قطع و از چرخه طبیعت خارج می شوند. از سوی دیگر، رویکردهای حفاظتی معمولا اعمال نمی شوند و قاچاق چیان چوب هم زیاد هستند اما متاسفانه به راحتی می توانند به رویشگاه های درختان هیرکانی وارد شوند و شبانه روز درختان این جنگل ارزشمند و تاریخی را قطع می‌کنند.
او با اشاره به وجود مافیایی قدرتمند در این زمینه بیان می‌کند: متاسفانه دست چوب برها با بهره برداران چوب در یک کاسه است و حتی پیمانکاران و بهره برداران چوب به تعهداتی که در قبال بهره برداری از این منابع دارند، عمل نمی‌کنند. به طور مثال بر طبق قوانین به جای هر درختی که از یک پارسل بریده می شود، باید چند نهال کاشته شود اما این اتفاق نمی افتد. در طرف دیگر این جریان، افراد محلی هستند که پیش از این از منابع طبیعی حفاظت می کردند چون به آن وابسته بودند. اما زمانی که پای جامعه محلی را از منابع طبیعی بریدم تا دولت از آن بهره برداری کند، دولت، جامعه محلی را از این منابع طبیعی جدا کرد و طرح بزرگی را با عنوان خروج جنگل نشینان به اجرا گذاشت و شروع به بهره برداری از جنگل ها کرد؛ در حالی که جامعه محلی که قبلا ذی نفع بوده و به عنوان صاحب عرفی این منابع محسوب می‌شد، یک دفعه کنار گذاشته شد. استقامت در ادامه می‌گوید: نتیجه این عمل، جز ایجاد یک رقیب برای دولت نبوده است، به این معنا که یا دولت ببرد یا من ببرم این جمله ای است که جامعه محلی امروز می گویند. همین امر باعث شده تا محلی‌ها از هر شرایطی برای قاچاق چوب استفاده کنند. از هر شرایطی بهره می جوید تا کاربری زمین هایی که تا دیروز جنگل بوده و امروز تبدیل به یک ویلا شده، تغییر پیدا کند. جامعه محلی برای جنگل هایی که روزی یک منبع برای گذران زندگی آنها بوده دلسوزی نمی کند.


پای جامعه محلی از جنگل‌های هیرکانی بریده شده
این فعال محیط زیست اعتقاد دارد که امروز هم مانند یک بیزینس و منبع اقتصادی به این منابع نگاه می‌شود و معمولا تعاونی هایی در قسمت های مختلف و حاشیه‌ای جنگل های هیرکانی تشکیل می شود تا طرف قرارداد دولت باشند و برای بهره برداری از این جنگل‌ها قرارداد ببندند. برای اینکه معتقدند تعاونی در اصل باید از دل جامعه محلی باشد اما اشخاصی که امروز تعاونی ها را اداره می کنند کارمندان بازنشسته دولت هستند و جامعه محلی در کل فرآیند بهره برداری ذی نفع نیست، بنابراین خود را رقیب دولت می‌داند. به هر حال اگر بخواهیم این جامعه محلی را به سمت و سویی ببریم که حافظ منابع طبیعی خود باشند، باید فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را به آنها واگذار کنیم.


طرح محیط زیست برای مقابله با قاچاق چوب‌های هیرکانی
او به طرح تنفس 10 ساله جنگل‌های هیرکانی اشاره و بیان می‌کند: اخیرا محیط زیست قدمی را با عنوان طرح تنفس 10 ساله جنگل‌های هیرکانی برداشته است. اما بسیاری از افراد با آن مخالف هستند. اما چه کسانی به این طرح مخالفند؟ بسیاری امروز ترس فعالان محیط زیست از این است که تنفس جنگل به نتیجه برسد و همان مخالفان به عنوان یک رقیب ضربه بسیار بزرگی به این جنگل ها بزنند. چرا که مخالفان این طرح به صراحت اعلام کرده اند که اگر این طرح اجرایی شود حفاظت را قطع می کنند. یعنی خود به قاچاقچیان چوب تبدیل می‌شوند.


گردشگری یک تهدید ضعیف
استقامت با اشاره به نقش گردشگران در تخریب جنگل‌های هیرکانی ادامه می‌دهد: می دانیم که سطح تخریب جنگل‌ها در استان مازندران بیش از 2 استان دیگر است و از دامنه های شمالی البرز تا حاشیه دریای خزر کمترین عرض جنگل های هیرکانی را در استان مازندران شاهد هستیم. گردشگر اگر چه می تواند تهدیدی برای جنگل های هیرکانی باشد اما نمی تواند به اندازه بهره برداری و قاچاق چوب، ویلاسازی و تغییر کاربری، حیات این جنگل ها را تهدید کند. همچنین در کشور گردشگری پایدار به مفهوم اولیه و اصلی وجود ندارد. گردشگری در ایران به معنی پناه بردن به طبیعت از شر تنش های زندگی شهری است و معمولا هر چه بکرتر، بهتر و هر چه دور تر برای گردشگر ایرانی جذاب‌تر است.او می‌گوید: نزدیک به 600 ذخیره‌گاه جنگلی در کشور داریم و تنها کرزن در ارسباران است که به خاطر شیب منفی از دست بشر دور مانده. ظرفیت برد در گردشگری در ایران وجود ندارد و تنها سه جاده چالوس، هراز، فیروزکوه است که هر روز به طور مداوم خیل عظیم گردشگر و مسافر به سمت شمال کشور و جنگل های شمالی سرازیر می‌شوند.
گرچه جنگل های هیرکانی امروز با تهدیدات انسانی، فرهنگی و اجتماعی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند اما امید فعالان محیط زیست امروز به جهانی شدن جنگل های هیرکانی ایران است تا شاید توجه جهانی به این جنگل ها باعث توجه و حراست ویژه از آنها باشد.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۳
پیمان صاحبی


از آنجا که ایالت کالیفرنیای آمریکا نیز با بحران آب دست و پنجه نرم می‌کند، مطمئنا راهکارها و طرح‌ریزی‌هایی که در آن منطقه به اجرا گذاشته می‌شود، می‌تواند برای ایران هم مفید باشد. به همین دلیل تعدادی از استادان دانشگاه و صاحبنظران بخش‌های مختلف این ایالت، به دعوت دانشگاه صنعتی شریف به ایران سفر کردند تا درباره آخرین دستاوردها در کارگاه مدیریت آب به بحث و تبادل نظر بپردازند.


 فروزان آصف‌نخعی/ وحید زندی‌فخر:


هرچند بحث کشاورزی و منابع آب، دو مقوله جدا از هم تلقی می‌شود، اما این دو درست در نقطه‌ای با هم تلاقی پیدا می‌کنند که بحث امنیت غذایی و در سطحی کلان، امنیت ملی به میان می‌آید. به عبارتی ساده‌تر تا آب نباشد نمی‌توان دم از کشاورزی زد و با فقدان کشاورزی، زندگی به خطر می‌افتد؛ بنابراین مدیریت منابع آب و توزیع و تزریق آن به شکلی که هر سه بخش شرب، کشاورزی و صنعت سیراب شود، نیازمند طرحی جامع و فراحوزه‌ای است، نه مدیریتی که مبنای آن بر اساس تکانه‌های موردی و بخشی نگری باشد. به همین دلیل سابجکتیو آب، حیطه‌ای است که مرزهای آن تا دورترین بخش‌های مدیریتی نفوذ یافته و تقریباً تمام قسمت‌های اقتصاد، آبجکتیو آن است.

از آنجا که ایالت کالیفرنیای آمریکا نیز با بحران آب دست و پنجه نرم می‌کند، مطمئنا راهکارها و طرح‌ریزی‌هایی که در آن منطقه به اجرا گذاشته می‌شود، می‌تواند برای ایران هم مفید باشد. به همین دلیل تعدادی از استادان دانشگاه و صاحبنظران بخش‌های مختلف این ایالت، به دعوت دانشگاه صنعتی شریف به ایران سفر کردند تا درباره آخرین دستاوردها در کارگاه مدیریت آب به بحث و تبادل نظر بپردازند. خبرگزاری ایانا نیز فرصت را غنیمت شمرد و با دعوت از این متخصصان منابع آب، به دفتر خبرگزاری، دیدگاه‌های آنان را با برگزاری میزگردی درباره راهکارهای صرفه‌جویی آب، وضعیت سفره‌های زیرزمینی، بازیافت و استفاده از فاضلاب و مقایسه شرایط ایران و کالیفرنیا جویا شد.

بهمن شیخ، محسن مهران و حسین اشک‌تراب، سه متخصص از نواحی مختلف ایالت کالیفرنیا بودند که در این میزگرد حضور یافته و به همراه محمدحسین عمادی، مشاور توسعه فناوری وزیر جهاد کشاورزی و مدیرمسئول ایانا موضوع مدیریت منابع آب را به بررسی نشستند.

آنچه در ادامه می‌خوانید، خلاصه‌ای از میزگرد خبرنگاران ایانا با این متخصصان برجسته حوزه آب است.


حسین اشک‌تراب


با توجه به وضعیت آب در کشور، فکر می‌کنید که این موضوع تا چه اندازه آهسته‌اثر یا سریع‌الأثر است؟

 اشک‌تراب: به‌نظر من شرایط ایران بسیار خطرناک‌تر از کالیفرنیاست. با توجه به اینکه آنجا دولتمردان و کارشناسان، به سرعت مسائل را می‌بینند و برای آن چاره‌اندیشی می‌کنند تا به مرز بحران نرسند، سال‌هاست که راهکارها را اولویت بندی کرده و با جدیت اجرا می‌کنند. نخستین و مهم‌ترین راه، صرفه‌جویی است و برای آن میلیون‌ها دلار سرمایه‌گذاری کرده‌اند. دومین راهکار، استفاده از فاضلاب و بازیافت آن است؛ طرحی که قرار بود طی ۲۰ سال به نتیجه برسد، با سرمایه‌گذاری‌های کلان به ۵ سال تقلیل یافت. سومین مورد، بهره‌برداری از آب بازیافتی برای آشامیدن است.

 شیخ: کالیفرنیا نیز مانند ایران وضعیت بحرانی دارد. در آن ایالت، آنقدر کم‌آبی اثرگذار بوده که کارشناسان به فکر استفاده از آب فاضلاب و استفاده از بازیافت آن هستند. حتی قرار است موضوع بهره‌برداری از این آب جهت آشامیدن در مجلس شورای این ایالت مطرح شود. در ایران نیز به‌نظر می‌رسد شرایط از مرحله بحران گذشته و وارد مرحله قرمز شده است. از این رو باید بلافاصله اقداماتی برای خروج از وضعیت قرمز انجام گیرد و هم در عین حال، باید به فکر برنامه‌ریزی طولانی مدت بود. به عبارتی تنها نمی‌شود به یک مسیر دل بست.


با توجه به حضورتان در ایران و دریافت‌هایتان، اراده نهادهای حاکمیتی و مردم برای حل بحران آب در ایران را چگونه می‌بینید؟

 شیخ: من از شرایطی که در ایران در حال وقوع است، تا حدودی بی‌خبرم. اما اگر چنانچه بحرانی بودن اینجا به اندازه کالیفرنیاست، شدت بالایی دارد و لازم است که به سرعت تدبیری اندیشیده شود. البته نمی‌دانم در این کشور ظرفیت و پتانسیل چنین اقدامی وجود دارد یا نه.

 اشک‌تراب: مشکل کم‌آبی تنها مربوط به ایران یا کالیفرنیا نمی‌شود. این مبحث تقریباً به یک معضل جهانی تبدیل شده. به عنوان مثال، حتی مالزی که ۹۰ اینچ در سال بارندگی دارد، به مرز بحران رسیده است. به هر ترتیب من فکر می‌کنم که مشکل آب در ایران، از کالیفرنیا بدتر و شدیدتر بوده و مسائلی که در اینجا به چشم می‌خورد، در آنجا کمتر است. آمارهایی که از برداشت آب‌های زیرزمینی ایران شنیده می‌شود، به مراتب نگران‌کننده‌تر و وحشتناک‌تر است. این در حالی اتفاق افتاده که شمال کالیفرنیا با وجود پشت سر گذاشتن پنج سال خشکسالی متداول و بارندگی متوسط ۱۴ تا ۱۵ اینچ به صورت سالانه، وضعیت آب‌های زیرزمینی‌اش به این حد آشفته و بی‌برنامه نیست. زیرا طبق طرح‌ها و پروژه‌هایی که در آن سرزمین تعریف کرده‌ایم، مقدار از دست رفته آب را دوباره به منابع زیرزمینی برمی‌گردانیم. بنابراین هرطور شده میزان آنها را در حد استاندارد نگه می‌داریم. البته شاید مرکز ایالت، به دلیل ماهیت کشاورزی که دارد، در چند سال اخیر برای برخی مناطق تا ۱۰ فوت هم افت کرده باشد، اما مانند ایران نیست که سال‌های سال بیلان منفی این منابع اتفاق بیفتد و هیچ تدبیری برای جبران آن اندیشیده نشود.

 مهران: شاید در جنوب کالیفرنیا مناطقی باشند که زمین آنها ۱۵ تا ۱۸ فوت نشست کرده، اما این نشست‌ها سطح زیادی را در بر نمی‌گیرد. به عنوان مثال، اگر چه در ناحیه‌ای سه در هشت کیلومتر در منطقه لانگ‌بیچ، زمین حدود ۱۸ فوت نشست داشته، اما نمی‌توان این قسمت را به تمام ایالت تعمیم داد. آمار و ارقامی که در چند روز اخیر درباره ایران به گوشم می‌خورد، وضعیت بسیار نگران‌کننده‌ای را القا می‌کند. این آمارها بیش از ۹۰ درصد مصرف آب را در کشاورزی می‌دانند که اتفاقا راندمان بسیار پایینی نیز دارد. علاوه بر آن تعریق و تبخیر آب در اینجا بالاست. اما نکته مهمی که باید به آن توجه کرد، این است که مقدار کل آبی که در ایران نازل می‌شود، تغییر فاحشی نسبت به دوران حاصلخیزی نداشته است. یعنی نمی‌توان تقصیرها را به گردن تغییرات اقلیمی و رژیم بارش‌ها انداخت و مثلا ادعا کرد که ۳۰ درصد میزان بارش‌ها کاهش یافته است؛ بنابراین چیزی که خیلی به چشم می‌آید، توزیع آب در مقایسه با تراکم و افزایش جمعیت است. چراکه این موضوع اثر منفی زیادی داشته. زیرا در عرض ۳۰ سال جمعیت کشور دو برابر شده و اما تغییری در توزیع، کنترل و پخش آب صورت نگرفته. دیگر اینکه رفتار مردم هم عوض شده است. مثلاً اگر چند سال پیش هفته‌ای یکبار دوش می‌گرفتند، اکنون هر روز و شاید هم دوبار در روز دوش می‌گیرند. نقش این موارد را نمی‌توان نادیده گرفت.

 عمادی: خشک شدن دریاچه‌های مختلف در شمال و جنوب ایران نشان از این دارد که دیگر موضوع آب از مرز بحران گذشته و باید هرچه سریع‌تر در این ارتباط فکری اساسی کرد. اکنون ۵۰ شهر کشور بحران آب آشامیدنی دارند و ۳۰۰ شهر دیگر تا مرز بحرانی پیش رفته‌اند. این در حالی است که تعداد قابل توجهی از روستاها نیز با تانکر آبرسانی می‌شود. شش سال است که تنش‌های اجتماعی بر سر آب آغاز شده و همین هفته گذشته اتفاقی که در بلداجی افتاد و حتی کشته هم داد، مصداقی بر این ادعا است. به هر روی درست است که تمام علت‌ها در خشکسالی خلاصه نمی‌شود، اما آمارها نشان می‌دهند که معدل دمای ایران بین ۱,۳ تا ۱.۷ درجه بالاتر رفته است. متأسفانه هریک درجه، ۱۸ درصد تبخیر آب را افزایش می‌دهد؛ بنابراین ما در حال حاضر حدود ۲۳ درصد تبخیر بیشتر نسبت به سال‌های گذشته داریم؛ به عبارتی ۲۳ درصد آب در دسترس ما بیشتر از بین می‌رود، اما تغییر رژیم بارش‌ها جای بحث دارد و یکی از دلایل مطرح شده محسوب می‌شود. اما چون ما مانند کالیفرنیا نیستیم که با دقت رکورد بارش سالانه را تخمین بزنیم، بنابراین نمی‌توان گفت که دقیقاً، وارد خشکسالی شده‌ایم یا نه. از این منظر اختلاف نظر زیاد است. نداشتن الگوی دقیق درباره اندازه‌گیری مقدار نزولات آسمانی در ۳۰ سال گذشته، کارشناسان را سردرگم کرده است. اما گرم شدن کره زمین چیزی است که سازمان‌های جهانی روی آن صحه گذاشته و اکنون گرم‌ترین نقطه جهان در ایران و منطقه آبادان قرار دارد. همانطور که دکتر مهران عنوان کرد، جمعیت ایران طی سه دهه گذشته دو برابر شده و از طرفی نسبت و توازن جمعیت روستایی به هم خورده و حالتی معکوس به خود گرفته است. تا قبل از انقلاب، ۷۰ درصد تراکم جمعیت در روستاها متمرکز بود، اما اکنون وضعیت برعکس شده و این توازن به هم خورده. وقتی جمعیت شهر، از پتانسیلی که دارد، بیشتر شد الگوی مصرف تغییر می‌کند، تقاضا برای آب آشامیدنی بالا می‌رود. علاوه بر آنها به طور میانگین، روزانه ۲۰۰ لیتر آب برای شست‌وشو و... استفاده می‌شود.


بهمن شیخ


با شرایطی که توضیح دادید، اکنون به‌نظر شما راه‌حل‌های برون‌رفت از بحران حاضر چه می‌تواند باشد؟

 شیخ: خوشبختانه راه‌حل‌های بسیار ساده‌ای وجود دارد؛ هم برای روستاییان و کشاورزان و هم برای شهری‌ها. مثلاً ما در تهران دیدیم که فضای سبز خیابان‌ها را در گرمای ظهر آبیاری می‌کنند، واقعا تاسف خوردیم. اینها باید در شب و بعد از غروب آبیاری شوند. یا رواج کشاورزی غرقابی در برخی مزارع که دارای کمترین راندمان است، می‌تواند به روش‌های نوین آبرسانی تبدیل شود. رعایت همین اصول کوچک، در کاهش مصرف آب، تأثیری فوق‌العاده خواهد داشت.

 مهران: البته الگوی کشت محصولات هم باید تغییر کند. مثلاً باید دید که برای یک کیلوگرم گندم چقدر آب مصرف می‌شود یا برای توت‌فرنگی چقدر و همینطور تا آخر. آنگاه برنامه‌ریزی برای مصرف باید بر اساس همین الگو تدوین شود. اگر با یک الگوی خاص، به جایی رسیده‌ایم که اکنون هستیم، می‌توانیم با یک الگوی جدید به جایگاه دیگری برسیم. هرچند این امر یک شبه محقق نمی‌شود و نیاز به راهنمایی و آموزش دارد تا طی زمان و به صورت تدریجی به نتیجه برسد.

 عمادی: آب در سه شاخه اصلی مصرف می‌شود. یکی محیط‌ زیست مثل دریاچه‌ها تالاب‌ها و غیره برای زنده ماندن محیط، دوم کشاورزی و سوم آب مصرفی در شهرها، آشامیدنی و صنعت است. در کشوری مانند ایران که دغدغه حفظ استقلال را در اولویت قرار داده و بحث خودکفایی را مطرح می‌کند، باید کشاورزی قدرتمندی داشته باشد تا بتواند غذای مردم را تامین کند. اما کشاورزی بدون آب امکان‌پذیر نیست. در عین حال توقع‌ها از این بخش بالاست و دولت انتظار دارد که سالی میلیاردها دلار پسته و خرما و زعفران و غیره به کشورهای مختلف صادر شود. این توقع با واقعیت‌ها هم‌خوانی ندارد. زیرا وقتی آب نباشد، غذا هم نخواهد بود. اکنون حساسیت بیشتر دولت‌ها روی آب شهر و آشامیدنی است. از این نقطه، خط سیاسی بحث آب آغاز می‌شود. زیرا شهری‌ها با در دست داشتن بیشترین رای، تأثیرگذاری غیرقابل انکاری در سرنوشت و قدرت سیاسی آینده کشور دارند. اما روستایی‌ها صدایی ندارند و اگر نارضایتی هم داشته باشند، با یکدیگر درگیر می‌شوند نه با حکومت. در چنین شرایطی و با توجه به اولویت‌ها بر کشاورزی فشار آورده و از آن می‌خواهند که در مصرف آب صرفه‌جویی کند تا شهرها بی‌آب نمانند. این در حالی است که همزمان، انتظار می‌رود که کشاورزان با تولیدات خود، امنیت غذایی کشور را حفظ کنند. در چنین شرایطی، کشاورز، تحت فشارهای گوناگون، زمینش را رها و به شهر پناهنده می‌شود. البته بحث‌های زیست‌محیطی را نیز نباید فراموش کرد. زیرا به دلیل خشکی بیشتر مناطق، اکثر روستاییان از روستاها مهاجرت می‌کنند. درست مانند آنچه که برای اطراف دریاچه پریشان یا بختگان افتاد و الگوی زندگی را به هم ریخت که در این جریان، کل زراعت نیز از بین رفت.


این رفتار ناعادلانه در مقوله سدسازی هم به چشم می‌خورد؛ چراکه بیشتر آنها با نام کشاورزی ساخته شد، اما به بخش صنعت یا بخش خانگی یعنی آب آشامیدنی راه یافت. البته باید پذیرفت که آمار واحدی در حوزه‌های مختلف اقتصاد ایران وجود ندارد. به‌عنوان مثال، وزیر نیرو معتقد است که بیش از ۹۰ درصد آب به زمین‌های کشاورزی می‌رود، اما مسئولان وزارت جهاد کشاورزی این آمار را قبول نداشته و می‌گویند که مصرف در این حوزه، حدود ۷۵ درصد است. پرسش اینجا است که رویه واحدی در برخورد با مصرف بی‌رویه مشاهده نمی‌شود، تجارب شما در این زمینه در کالیفرنیا چیست؟

 اشک‌تراب: در کالیفرنیا کانال‌هایی به نام "دلتا" کشیده شده که آب را از کوهستان‌های شمال به جنوب و مرکز می‌برد. دلارهای هنگفتی برای این منظور خرج شد و قسمت مرکزی که به کشاورزی اختصاص یافته بود، رشد قابل توجهی پیدا کرد. اما به موازات همین رشد به دلیل پرداخت بیشتر مالیات، درآمدزایی بیشتری هم نصیب دولت کردند. به طوری که ظرف مدت ۱۵ تا ۲۰ سال، این سرمایه‌گذاری به دولت برگشت. بنابراین در ایران هم هیچ اشکالی ندارد که سد ساخته شود و صنعت یا کشاورزی را سیراب کند. اگر این مساله برای دولت سودآور باشد، اتفاق خوبی است. ولی اگر مثلا صنعت از پرداخت مالیات طفره رود و سود آن تنها به جیب چند نفر خاص سرازیر شود، این مشکل‌زاست و توجیهی نمی‌توان برای آن یافت. بنابراین اختلاف درباره درصد مصرف آب برای بخش‌های مختلف، اصلا مهم نیست و حتی اگر ۹۹ درصد آب هم برای کشاورزی صرف شود، باید خروجی و بازده آن را آنالیز کرد و بر اساس آن میزان بازدهی را سنجید. باید دید که آیا این آب را می‌توان برای بحران ذخیره کرد؟ یا آن را در تولید هندوانه مصرف می‌کنیم و محصول نهایی را به کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌فرستیم؟ به نظر من، در موقعیت کنونی ایران، شهرها، کشاورزان و صنعت هر سه باید اقدام به صرفه‌جویی کنند. زمانی در کالیفرنیا مردم می‌گفتند ۸۰ درصد آب را کشاورزان می‌برند. بنابراین صرفه‌جویی یک درصدی آنها مشکل را حل کرد و دیگر نیازی به اقدام دیگر شهرها نبود، اما اکنون فشار از طرف دولت برای کاهش مصرف، روی همه بخش‌هاست و صرفه‌جویی ۱۵ درصدی برای کشاورزان و ۲۰ درصدی برای شهرها تعیین شده است. یعنی تکلیف مشخص شده و با بازی‌های آماری به جان هم نمی‌افتند. اگر هر منطقه‌ای نتوانست به هدف مورد نظر دست پیدا کند، دولت حمایت خود را از آن بخش برمی‌دارد. این اتفاق در سانفرانسیسکو افتاد؛ چون مردم شهر نتوانستند به خواست مطلوب برنامه‌ریزی شده دست یابند، دولت درباره آب از آنان حمایتی نکرد، دولت محلی به هیچ عنوان شوخی ندارد و با جدیت تمام آن را دنبال می‌کند.

 مهران: نکته اینجاست که در آمریکا رابطه بسیار نزدیکی بین دولت و مردم وجود دارد. آنها به‌گونه‌ای کارها را پیش می‌برند که همه برنامه‌ها را با هم تنظیم کنند. به عنوان مثال، در جنوب کالیفرنیا که بنده هم در آنجا ساکن هستم، از طرف دولت دستور آمده که منطقه شما باید در سال ۲۰۱۶ در مقایسه با سال ۲۰۱۳ مصرف آب را تا ۲۵ درصد کاهش دهد. چند محله در اعمال این دستورالعمل، کوتاهی کردند؛ بنابراین بعد از مدتی هشدار دادند که اگر روند مصرف آب در این منطقه کاهش نیابد، شرکت توزیع‌کننده را مجبور می‌کنند که دیگر آب به این بخش ندهد.

 عمادی: رابطه دولت و جامعه در کشورهایی مانند آمریکا بسیار قوی و بر مبنای اعتماد است، اما بیشتر کشورهای جهان سومی مثل ایران، مردم با بدبینی به تبلیغات صرفه‌جویی آب در رسانه‌ها می‌نگرند و در اذهان آنها این پرسش مطرح می‌شود که دلیل این درخواست از طرف دولت چیست؟ قضاوت آنها این است که حتما دولت می‌خواهد آب صرفه‌جویی شده را در جای دیگری به نفع خود مصرف و یا صادر کند. برخی مردم حتی به لجبازی هم می‌افتند. از طرفی، یک بحث جدی در خصوص آب، تنظیم و هارمونی قوی است. ما تا حاکمیت در آب نداشته باشیم، نمی‌توانیم از بحران عبور کنیم. مثلا بحث استفاده از فاضلاب شهری، مساله‌ای است که از جانب این استادان در همایش‌ها مطرح می‌شود. بر این اساس، ما در تهران حدود ۱۳ میلیون نفر جمعیت داریم. آبی که از تهران خارج می‌شود، میلیون‌ها مترمکعب است. در حالی که میلیاردها تومان خرج کانال‌کشی فاضلاب شده، اما برای بازیافت آب هیچ چاره‌ای اندیشیده نمی‌شود. حتی لوله‌کشی آب آشامیدنی و شست‌وشو از هم جدا نیست. آن وقت افتخار هم می‌کنیم که تهران آب لوله‌کشی دارد. در صورتی که این ذلت است. آب بازیافت شده از فاضلاب‌ها می‌تواند برای کشاورزی مصرف شود. در حالی که رسانه‌ها همیشه این موج منفی را به جامعه القا می‌کنند که آب فاضلاب نباید به زمین‌های کشاورزی برود و برای این موضوع هم آبیاری سبزیجات آلوده جنوب تهران را به رخ می‌کشند؛ اما از سال ۱۹۶۰ برخی کشورها روی این قضیه کار کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که استفاده از این آب در کشاورزی حتی برای سبزیجات، هیچ مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ به شرطی که یک سری اصول بهداشتی رعایت شود که کار سختی هم نیست. ولی هیچ کس در ایران برای استفاده از آب بازیافتی فاضلاب، برنامه ندارد. آنگاه که وضعیت به بحران می‌رسد، می‌گویند برویم از خلیج فارس یا خزر آب منتقل کنیم. در این میان هم بحث شیرین کردن آب دریا مطرح می‌شود که شرکت‌های خارجی برای آن صف کشیده‌اند و میلیاردها دلار پشت آن خوابیده است. البته تقریباً همان کسانی که دیروز سنگ سدسازی را به سینه می‌زدند، امروز داعیه دار انتقال آب شده‌اند.


وضعیت حاکمیت آب در کالیفرنیا چگونه است؟

 اشک‌تراب: این موضوع در ایالت کالیفرنیا هم بسیار اهمیت دارد. کما اینکه برخی مواقع بر سر آن اختلاف هم پیش می‌آید. به هر ترتیب، در استانی که ما سکونت داریم، تمام آب مصرفی زیر نظر سازمان آب منطقه است. دولت از تمام استان‌ها برای میزان صرفه‌جویی نظرخواهی و سپس با کنار هم چیدن واقعیت‌ها مقدار صرفه‌جویی برای هر منطقه را اعلام کرده است. مسئولان استانی هم در اجرای آن دخیل هستند. الان استفاده از آب بازیافتی برای کشاورزی و فضای سبز به یک اصل تبدیل شده و همه در این امر همکاری می‌کنند. البته چون نمک این آب حدود ۷۰۰ واحد بود، می‌توانست با نفوذ به زیر زمین، سفره‌ها را با مشکل مواجه کند. زیرا حد استاندارد نمک برای سفره‌ها ۲۰۰ تا ۲۵۰ است. به همین دلیل با روش‌های هوشمندانه نمک آن را تقلیل داده و به اندازه‌ای رساندیم که بالانس آب‌های زیرزمینی را به هم نریزد. به هر حال، حاکمیت در آنجا بسیار قوی عمل کرده و هیچ وقت به خاطر یک کشاورز، حاضر به حفر چاه یا برداشت غیرمجاز نیست.

 مهران: در مورد بسیاری از آب‌های زیرزمینی کالیفرنیا، از ۴۰ یا ۵۰ سال گذشته متولیان آب تصمیم گرفته‌اند که بهره‌برداری هر کسی چه مقدار می‌تواند باشد. تغییر این الگوها به راحتی امکان‌پذیر نیست مگر در موارد خاص. اما قوانین جدیدی که اخیرا در این ایالت وضع شده، برداشت از سفره‌ها را به شدت سخت‌گیرانه‌تر کرده و با قدرت تمام آن از سوی دولت محلی پیگیری می‌شود. مردم هم به این قوانین احترام می‌گذارند.

 شیخ: رابطه دولت و مردم بسیار مهم است. چراکه اگر این رابطه بر مبنای اعتماد و اطمینان نباشد، نمی‌توان کاری از پیش برد. وقتی چنین خلأیی در میان باشد، همه نهادها تقصیرها را به گردن دیگری می‌اندازند و کسی اقدامی جدی در خصوص صرفه‌جویی انجام نمی‌دهد.


محسن مهران


نقش NGOها در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید و این تشکل‌ها در مقایسه با همتایان خارجی، به چه طریقی عمل می‌کنند؟

 مهران: اکنون قوانین مربوط به سفره‌ها، میزان برداشت و غیره که به تازگی در کالیفرنیا وضع شده، توسط همین تشکل‌ها بسط و گسترش پیدا کرده و همه‌گیر می‌شود. به طوری که هر هفته از جاهای مختلف برای ما ایمیل‌هایی فرستاده می‌شود که مثلا در فلان مکان، همایشی برای تفسیر قوانین جدید برگزار خواهد شد و از این طریق دست‌اندرکاران را به شرکت در آن دعوت می‌کنند. یعنی نقش مشاوره‌ای و اطلاع‌رسانی آنها بسیار قوی است.


محمدحسین عمادی


 عمادی: البته این گروه‌ها در ایران هم هستند، اما بسیار ضعیف عمل می‌کنند؛ در حالی که اگر فرهنگ همکاری وجود داشته باشد، چنین مشکلی پیش نخواهد آمد و مردم عادی هم جزوی از تشکل شده و به اسراف‌کاران تذکر می‌دهند.

 شیخ: انجمنی در کالیفرنیا وجود دارد که در سال‌های اخیر، میلیون‌ها دلار به مراکز تحقیقاتی و دانشگاه‌ها پرداخت کرده تا درباره استفاده از آب بازیافتی، پژوهش کنند. اینکه آیا این آب می‌تواند به قدری سالم باشد که بتواند جایگزین آب آشامیدنی باشد، یا نه. خروجی تحقیقات، برای گروه‌هایی ارسال می‌شود که در قانون‌گذاری جامعه موثر هستند. یعنی یک بخش غیردولتی به دانشگاه پول می‌دهد تا با تحقیق مستند ثابت کند که آب فاضلاب قابل استفاده است؛ بنابراین توهم مضر بودن آن به این شکل از بین خواهد رفت.

 عمادی: به‌نظر می‌رسد به خاطر تبلیغات منفی که در ایران علیه استفاده از آب بازیافتی در رسانه‌ها برای جذب مخاطب ایجاد شده، حداقل ۲۰ سال زمان نیاز داریم تا به نقطه‌ای برسیم که مردم قبول کنند استفاده از آب بازیافتی فاضلاب برای کشاورزی مضر نیست. چه برسد به اینکه بخواهیم برای بهره‌برداری از این آب در امر آشامیدن تبلیغ کنیم. چون روابط سالم، قوی و قابل اعتمادی بین مردم، دولت و تشکل‌ها وجود ندارد. علاوه بر آن، برای آب در ایران یک متولی مشخصی تعریف نشده تا سلسله مراتب و طبقه‌بندی تصمیم‌گیری‌ها بر محوریت آن صورت پذیرد. وقتی اینگونه باشد، روابط براساس اطمینان نیست و دست و پای اجرا و وضع قوانین جدید بسته می‌شود. پس ابعاد اجتماعی، حقوقی و سیاسی از اینجا شروع می‌شود. اینکه در ایران فقط آب را تکنولوژیک می‌بینند، برخاسته از همین طرز تلقی نادرست است. چند وقت پیش برخی رسانه‌ها سوژه گوی‌های شناور روی آب سدها را به چنان بحث داغی تبدیل کرده بودند که تمام مشکلات مهم دیگر تحت‌الشعاع قرار گرفته بود، به‌گونه‌ای که برخی فکر می‌کردند که دیگر مسئله تبخیر آب با به‌کارگیری گوی‌های مذکور به‌طور کامل حل شده است. در صورتی که این توپ‌های سیاه اصلاً ربطی به جلوگیری از تبخیر ندارد. بنابراین قبل از تکنولوژی، مدیریت، هماهنگی و حاکمیت آب نقش تعیین‌کننده دارند؛ چیزی که در ایران کمتر به چشم می‌خورد. به عنوان مثال، بهره‌برداری از تمام چاه‌های غیرمجازی را که از سال ۶۲ به بعد در ایران احداث شد، در دو دولت قبل، آزاد گذاشتند. یا اصولی که بر قیمت‌گذاری قنات در گذشته‌ها برقرار بود و از زمین کشاورزی ارزش بسیار بالاتری داشت، کنار گذاشته شد و در عین حال، تنها به مردم نهیب می‌زنند که آب کمتر مصرف کنند. در صورتی که عزم جدی برای آموزش در این زمینه هم پیدا نمی‌شود.


دولت در حیطه آموزش، چه نقشی می‌تواند داشته باشد و چه هزینه‌هایی را باید بپردازد؟

 اشک‌تراب: در کالیفرنیا دولت هزینه سنگینی می‌کند تا مثلاً سرشیر یا دوش حمام خانه‌ها را برای جلوگیری از هدررفت آب تعویض کند.


مردم از نقش دانشگاه‌ها به‌عنوان مراجع علمی، در تأیید این دست از امور تا چه اندازه بهره می‌برند و دانشگاه در این زمینه‌ها از چه استقلال رأیی برخوردار است؟

 اشک‌تراب: مردم به این فرهنگ رسیده‌اند که باید نتایج علمی را جدی بگیرند؛ بنابراین دانشگا‌های آمریکا حرف آخر را می‌زنند و در مقام اول اعتماد قرار دارند. هرچند در آن کشور نیز مجاب کردن مردم برای استفاده از آب فاضلاب، کار بسیار دشواری بود، اما وقتی دانشگاه‌ها در ابتدای امر آن را تایید کرده و سپس پزشکان بر این موضوع صحه گذاشتند، دست آخر هم رسانه‌های گروهی به انتشار یافته‌های علمی پرداختند، کم‌کم نگاه‌ها نسبت به این مسئله تغییر کرد.

 مهران: آکادمی علوم آمریکا هر سال حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ مطالعه را در مسائل و شاخه‌های مختلف علمی در دستور کار قرار می‌دهد. برای هر مطالعه، بین ۱۰ تا ۲۰ کارشناس تعیین می‌کنند. شاید بیش از ۹۰ درصد این کارشناسان از استادان دانشگاه باشند. یعنی مقام یک فرد دانشگاهی، در بالاترین درجه قرار می‌گیرد. این الگو از ۲۰۰ سال پیش در آمریکا اجرا شده و یکی از علت‌های موفقیت و پیشرفت آن محسوب می‌شود؛ بنابراین تا مردم ایران به دانشگاهیان و پزشکان اعتماد نداشته باشند، نمی‌توان در فرهنگسازی مسائلی مانند آب بازیافتی، موفق بود./

منبع:ایانا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۴۳
پیمان صاحبی

 

تنش‌های آبی در ایران را جدی بگیرید، شاید به جنگ منجر شود

 چندی است که به موضوع تغییرات اقلیمی و کم آبی در خاورمیانه و به خصوص در ایران در میان رسانه های ایران و جهان اشاره زیادی می شود، در میزگردی خبر هم این موضوع بررسی شد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، تابستان امسال رکوردهای دمایی متفاوتی در خاورمیانه شکسته شده. تحقیقات مختلفی از جمله تحقیق دانشگاه «ام آی تی» و موسسه ماکس پلانک از آینده ای وحشتناک در خاورمیانه به علت «گرمایش جهانی» خبر داده‌اند، آینده‌ای که شاید خاورمیانه را غیرقابل زندگی کند. اما آیا این اتفاق واقعا رخ می‌دهد؟ تغییر اقلیم تاکنون چه تاثیراتی بر روی ایران داشته است؟ و آیا باید منتظر یک جنگ آب در ایران باشیم؟

در این رابطه میزگردی با حضور محسن ناصری، مدیر طرح ملی تغییرات آب‌ و هوای سازمان حفاظت محیط زیست و دکتر هومان لیاقتی رئیس صندوق ملی محیط زیست برگزار کردیم.

مشروح این میزگرد را در ادامه می خوانید؛

در یک ماه گذشته در منطقه خاورمیانه و ایران، چند مورد رکورد بیشترین دما شکسته شد. ما باید به این نتیجه برسیم که این تحولات زیست محیطی در آینده هم دائمی و برگشت ناپذیر است یا این ایده که این اتفاقات مقطعی است و در دوره زیستی کره زمین همیشه اتفاق می افتد، درست است؟

لیاقتی: ببینید هنگامی که از این موضوع صحبت می کنیم باید در نظر بگیریم که علم همیشه یک نسبیتی دارد، الان می بینید بعضی از دانشمندان درباره تئوری انیشتین هم مطالبی را عنوان کردند. علم همیشه با یک نسبیتی روبرو است بله قوانین ثابتی وجود دارد اما شما اگر مطالعات مختلفی را ببینید نظریه های متفاوتی وجود دارد. در یکی از این نظریه ها بسیار قوی که یک پروفسور سوئیسی که به ایران آمده بود هم آن را قبول داشت، گرمایش زمین را چرخه های طبیعی طولانی مدت کره زمین می دانند. دوره های زمانی که در دهه 80 میلادی مطرح بود چرخح ها چند صد ساله بود. کسانی که بر این باور هستند، دلیلی خود را هم می آورند آنها از گرمایش زمین به شکل تاریخی صحبت می کنند. چیز دیگری که به واقعیت فعلی ما بر می گردد این است که گرمایش زمین در عصر صنعتی به شدت رشد کرده است؛ از تاریخی که ما دماسنج و انقلاب صنعتی داریم، متوجه رشد گرمایش کره زمین می شویم. بالاخره ما نمی توانیم دلایل علمی که برای گار های گلخانه ای افزایش دی اکسید کربن در جو و مسئله سوراخ اوزون را رد بکنیم.

آیا تغییر اقلیم واقعی است؟ چه تاثیراتی بر روی محیط زیست ایران داشته است؟

ناصری: بالاخره هنوز افرادی هستند که می گویند تغییر اقلیم موضوعی دست ساخته و ساخته و پرداخته امپریالیسم علمی است، حتی بعضی سعی می کنند توجیهات علمی استفاده کنند و می گویند تغییر اقلیم چرخه های بلند مدت است ولی واقعیت این است که وقتی از تغییر اقلیم صحبت می کنیم مشخصا منظور ما یک فرایند طبیعی تفکیک شده است. تفکیک شده به نسبت چیزی که در طبیعت در حال رخ دادن است، چیزی که اگر انقلاب صنعتی رخ نمی داد به وجود نمی آمد. پس وقتی صحبت از تغییر اقلیم می کنیم یعنی نوسانات اقلیمی را از آن جدا می کنیم. دقیقا منظور ما سهمی از تغییرات است که به شکل مستقیم نتیجه جاه‌طلبی بشر است.

این ادبیات تغییر اقلیم است، با این توضیح اشتباهی که در فهم تغییر اقلیم وجود دارد حل می شود. اما این اتفاق ها در حال رخ دادن است و در ایران در نقاطی بیش از 1.5 درجه افزایش دما داریم ما به ازای هر یک درجه ای که تغییر دما رخ می دهد 20 میلیارد متر مکعب از منابع آبی را از دست می دهیم. در همین تابستان دمای 63 درجه ثبت شده را در خوزستان تجربه کردیم. داریم می بینیم بخش عمده ای کشور ما به سرعت پتانسیل ذخیره سازی آب را از دست می دهد، خسارت تغییر دما روی کشاورزی کاملا روشن است، خسارتی که در عملکرد سیستم های صنعتی رخ می دهد هم ملموس است. مطالعات زیادی در کشور ما انجام می شود که این افزایش دما را به تغییر اقلیم نسبت می دهد. به هر حال همه این ها اتفاق هایی است که در کشور ما دارد رخ می دهد و هر اسمی می خواهیم روی آن بگذاریم مهم نیست. این اتفاق واقعی است و باید برای مواجهه با آن برنامه جدی اندیشیده شود.

یکی از مشکلات در ایران این است که مردم تغییر اقلیم را باور ندارند چرا ؟

ناصری: ببینید باور داشتن تغییر اقلیم مثل این است که مردم به کم آبی باور نداشته باشند، مثل اینکه گرم شدن فضای زندگی ما را باور نداشته باشند. واقعا اگر هم وطنانی هستند که این تجربیات باور ندارند من هم حرفی ندارم!

آیا تغییر اقلیم نکات مثبتی هم دارد؟

لیاقتی: این سناریو علمی وجود دارد که تغییر اقلیم می تواند ویژگی های مثبتی داشته باشد، مثلا رشد گیاهان در اثر گرم شدن ولی فعلا همین گونه دما کره زمین در حال گرم شدن است و راه حل های این موضوع هم درباره تکنولوژی است.

ما باید چقدر باور کنیم این گرمایش دوره ای است؟ و چقدر باور کنیم این غیر قابل بازگشت است؟

لیاقتی: این سوال سختی است، ما باید این را قبول کنیم که از ظرفیت زیستی کره زمین اکنون 30 درصد بیشتر استفاده می کنیم؛ یعنی در 2050 کره زمین به جایی می رسد که به دو کره زمین نیاز داریم. با وضعیت مصرف آینده نامعلومی را داریم، تغییر فوری الگوی مصرف یک اصل است، که قدم های بزرگی در رابطه با آن برداشته نمی شود. حال تا کی سفینه کره زمین به یک فاجعه برسد که مسئله مصرف را واقعا در آن نهادینه کنیم بحثی دیگر است، ولی چیزی که الان مشخص این است که ظرفیت کره زمین به انتها رسیده.

پس ما باید الگو مصرف را در 10 سال آینده به طور کلی تغییر دهیم، جایگزین هایی داشته باشیم برای فعالیت های اقتصادی و اجتماعی. ببینید؛ گفتنش آسان است اما برخی مسائل در بلند مدت حل می شوند. ما باید کارهای جایگزین داشته باشیم و سرمایه گذاری ها را در انرژی های پاک افزایش دهیم. دلیل اینکه اکنون صندوق ملی در ایران ساخته شده است این است که محیط زیست یک بحث فناوری شده است یعنی اگر امروز بشر برای حفظ محیط زیست از فناوری های جدید استفاده کند به فاجعه می رسد. این موضوع انقدر اهمیت دارد که وقتی نخست وزیر بلژیک به ایران آمده بود اولین دیدارش را با خانم ابتکار انجام داده بود. دنیا تفکرش را دارد تغییر می دهد، ایران هم باید همین کار را انجام دهد.

ناصری: تغییر اقلیم فعلا در تمام دنیا یک فرایند برگشت ناپذیر است؛ برای مثال دو روز پیش یک تیتری را دیدم که در دانشگاهی سیستمی را ساخته اند که دی اکسید کربن را می گیرد و فتووسنتز صنعتی انجام می دهد و در واقع آن را به یک سوخت زیستی تبدیل می کند. اما همه ما الان می دانیم که فوتوسنتز یک فرایند بسیار پیچیده است و این که آیا بشر توانایی این کار را دارد یا نه؟ آیا ما می توانیم جنگل های خود را گسترش دهیم؟ آیا می توانیم به تکنولوژی هایی برسیم که این گاز را از محیط خارج کند؟ این سوال های فناوری است که جواب روشنی ندارند و تا وقتی جواب روشنی وجود نداشته باشد نمی توانیم افقی را تصور کنیم که به عقب بازگردیم.

ایران برای کاهش تغییر اقلیم چه برنامه ای دارد ؟

ناصری: مطابق با کنوانسیون بین المللی تغییر اقلیم ما متعهد شدیم که تا سال 2030، 12 درصد کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای بدهیم، 4 درصد ما کاملا داوطلبانه است و 8 درصد پس از حذف تحریم‌ها و کمک های فناوری است. در حال حاضر به نظر می رسد قسمتی که 8 درصد را مشروط کرده رفع شده است یعنی باید برنامه ریزی 12 درصد داشته باشیم.

آیا میزان کمی متعهد نشدیم؟

ناصری: ببینید به هر حال وقتی پولی وارد کشور می شود، ضریبی برای آن در نظر گرفته می شود به عنوان ضریب جذب که چقدر می توانیم از آن استفاده کنیم. درواقع امکان عملیاتی کاهش میزان بیشتری گاز گلخانه ای برای ما وجود دارد اما باید متوجه توان جذب کشور هم باشیم. اگر عددی که اختیار کردیم کمتر از پتانسیل واقعی کشور است، متاثر از توان جذب ما است؛ توان جذب مالی، توان جذب فناوری و...

شما فکر کنید امروز تمام درهای مالی و فناوری به ایران باز شود، آیا می توانیم از همه این فرصت ها استفاده کنیم؟ واقغا نمی توانیم زیرا یک ضریب کاهنده ای وجود دارد که به آن ضریب جذب می گویم که متناسب با آن باید حرکت کنیم. با چنین نگاهی ما سعی کردیم یک عدد واقع بینانه ای متعهد شویم.

مطرح شده است که تا 50 سال آینده خاورمیانه جای زندگی نیست، چقدر می توان اطمینان کرد به این موضوع ؟

ناصری: من علاقه ای ندارم که پاسخ این سوال ها را به شکل کمیتی بدهم، اما به شکل کیفی این کاملا ملموس است، اکنون در شرق کشور مناطقی وجود دارد که جمعیت کاملا تهی شده است. این اتفاق در طول 20 سال اخیر افتاده. بخش هایی وجود دارد که در آن نگرانی های کاملا امنیتی وجود دارد. بنابراین این چیزی که داریم می بینیم را می توان بیرون یابی کرد به سمت آینده، این که به این سمت در حال حرکت هستیم کاملا ملموس است و شکی در آن نداریم. شاید 60 سال پیش زابل، انبار غله ایران بود اما الان یک لیوان آب در آنجا نریخته تبخیر می شود. بنابراین توسعه این اتفاق به بقیه مناطق بعید نیست و کاملا یک ذهن علمی آن را تصدیق می کند، سرعت پیشرفت این توسعه به فهم ما از محیط، به میزان سازگاری ما و .. بستگی دارد.

برخی گزارش ها وجود دارد که اگر این روند ادامه پیدا کند تا سال 2100 خاورمیانه غیر قابل زندگی است و برخی گزارش ها هم وجود دارد که انقدر تخریب زیاد بوده است دیگر نمی توانیم خاورمیانه را احیا کنیم، از سوی دیگر می گوییم صنایع جایگزین داشته باشیم به نظر من این ها یک تناقض است که یا در حال نابودی است یا باید نوسازی کنیم، اکنون تکلیف ما چه چیزی است؟ آیا باید فرار کنم چون تا 50 سال دیگر فرزند من نمی تواند اینجا زندگی کند؟

لیاقتی: مشکلات خاورمیانه از تئوری ها و مفهوم های غلط توسعه بهره می گیرد. سواد من به من اجازه می دهد که بگویم کشورهای خاورمیانه با در نظر گرفتن مدل های غلط توسعه اقتصادی ما را به اینجا رسانده اند، الان در مصر می بینید با مدل های توسعه اقتصادی غلط رودخانه نیل تخریب شده است. در ایران هم برخی از تخریب ها به وجود آمده است مثلا در زمینه آب. در مورد آب در خاورمیانه می بینید که علاوه بر مصرف آب، فاجعه های زیادی در خاورمیانه به وجود آمده است.

آیا این فرایند نابودی خاورمیانه می تواند متوقف شود ؟

ناصری: به نظر من چون موضوع کاملا رابطه علت و معلولی با انتشار گازهای گلخانه ای دارد، وقتی توانستیم آن را متوقف کنیم این هم متوقف می شود.

لیاقتی: درست است که رابطه علت معلولی با گازهای گلخانه ای داریم، اما با روشی مثل دیپلماسی محیط زیست، دیپلماسی آب، تقسیم درست منابع می توانیم بسیاری از این مسائل را حل کنیم. برای مثال اگر در بحران تالاب هامون را با دیپلماسی محیط زیست حل کنیم و حقابه ایران را از افغانستان بگیریم، کمک کردیم به فرایند ببهبود شرایط.

جنگ هایی که هم اکنون در خاورمیانه در حال رخ دادن است چه ربطی با گرمایش جهانی دارد؟

لیاقتی- من فکر می کنم گسترش افراد رادیکال و نارضایتی در خاورمیانه که منجر به نفوذ داعش شد به از بین رفتن بافت روستا باز می گشت. یعنی مردم روستایی شهرنشین شدند و نارضایتی به وجود آمد نه تنها این ها افرادی که در بافت روستاها بودند در اثر فقر و بیکاری به استخدام سازمان‌های تروریستی در آمدند، تروریسم بستر خود را در فقر جستجو می کند. درست است که ایده داعش فریبنده است، اما فقر هم می تواند یک عامل باشد، اگر ترکیه سد های عظیم را نبسته بود، آیا به این راحتی گروه های تروریستی در سوریه و عراق ایجاد می شدند ؟ این ها سوال هایی است که برای من هم مطرح است که پاسخ آن را نمی دانم.

مسئله تغییر اقلیم در تغییر در بافت سیاسی کشورها هم تاثیر داشته، زمانی که فقر شدید می شود موقعی که کشاورزها آب کافی ندارند، هنگامی که بازار برای فروش ندارند و... بافت اجتماعی از بین می رود و در نتیجه مشکلات اقتصادی به وجود می آید. در این زمان گروه های تروریستی و رادیکال بستر خوبی را برای نفوذ پیدا می کنند. همچنین در اثر مشکلات اجتماعی که مهاجران عرب در کشور اروپایی دارند، داعش گسترش یافته است. این بحران های زیست محیطی باعث می شود افراد زندگی طبیعی نداشته باشند، زندگی طبیعی هم با یک سیستم درست اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی همراه است. همین مسئله را در حاشیه های تالاب های کشور خودمان ببینیم، مثلا وقتی تالاب هامون خشک شد بافت اجتماعی اطراف آن از بین می رود، منابع اقتصادی مردم از بین می رود پس قاچاق اضافه می شود. شما این پدیده را الان در لیبی هم می بینید.

ناصری: در خصوص این که گرمایش جهانی، مهمترین عامل جنگ است یا نه من نظری ندارم. اما من تصدیق می کنم که گرمایش جهانی عاملی در کنار باقی عوامل مهم در زمینه جنگ است. در پدیده های اجتماعی شما نمی توانید 90 درصد یک اثر را به علت یک حقیقت مشخص بدانید. چند مورد کنار هم عمل می کنند و شرایط اجتماعی را به نقطه لبریز می رساند.

می توانیم پیش بینی کنیم که اگر ایران هاچ اقدامی برای مقابله خشکسالی نشود و جنگ آب راه بیافتد، ما هم مثل سوریه و عراق جنگ داخلی خواهیم داشت؟

لیاقتی: من چند روز پیش در اصفهان بودم، مطلبی شنیدم از بین اختلافات داخلی بین مردم اصفهان، یزد، کرمان و کهگیلویه بر سر انتقال آب. تنش هایی هم وجود داشته است، اگر این تنش ها بیشتر و بیشتر شود، من نمی خواهم بگویم جنگ های داخلی داریم، اما قطعا تنش های داخلی وجود خواهد داشت. من نمی خواهم از روی احتیاط صحبت کنم و یا سیاه نمایی کنم، اما اگر وضعیت استفاده منابع آب و خاک را حل نکنیم قطعا تنش هایی داریم. این تنش ها هم می تواند مورد سوء استفاده افراد مخرب و تروریست قرار بگیرد و می تواند بستری برای تروریسم در آینده فراهم کند.

ناصری- من می خواهم در این خصوص کمی صریح تر صحبت کنم، رقابتی که برای تنازل بقا در برخی قسمت های کشور ما شروع شده است. در استان هایی مثل فارس و کرمان وضعیت بسیار وخیمی وجود دارد و تصور من بر این است که شرایط در این استان ها وجود دارد به این راحتی ها قابل حل نیست، همین چند وقت پیش شنیدم در درگیری هایی که بر سر آب وجود دارد یک نفر در اصفهان کشته شده، قبل از این هم چندین دوره مناقشه در حوزه زاینده رود وجود داشته. بنابراین بدون اغراق می توانیم بگویم رقابت پر تنشی در حال شکل گیری است. اگر مراقب نباشیم این موضوع در دیگر حوزه های آب ریز ما و در بقیه محدوده ها هم بروز می کند. درست کردن شرایط موجود احتیاج به دو مورد دارد؛ یکی اداره شرایط و یکی کمک برای برگرداندن به حال تعادل.

اداره شرایط موجود با این نگاه که جمعیتی کثیر نیاز به کار داریم، منابع پایه ما در قسمت زیادی کاهش یافت است و محیط زیست کشش این بار توسعه را ندارد و در مناطق روستایی افراد شغل خود را از دست داده اند، صورت می گیرد. با توجه به راندمان کشاورزی به ازای هر متر مکعب آب 40 تا 60 سنت ارزش افزوده تولید می کنیم در بهترین حالت در دنیا چیزی حدود 2.5 دلار امکان ایجاد ارزش افزوده وجود دارد اما کشور ما پتانسیل را دارد که تقریبا 22 دلار ارزش افزوده ایجاد کند.

در هر صورت هنوز در کشور ما فشار عمده ای را بر توسعه کشاورزی قرار می دهیم و این یک تعارض است بین شرایط و بحران های ما و واقعیت هایی که در همین زمینه می توان از آن برداشت کرد. حال چرا این اتفاق رخ می دهد؟ من گمان می کنم در این خصوص برخی دستگاه ها مثل سازمان مدیریت یا سازمان محیط زیست نگاه جامع نمی توانند داشته باشند. این نگاه را باید در کشور بشکنیم.

برنامه ایران درمورد آب چه چیزی است ؟

ناصری: ما هنوز تکلیفمان در خصوص استفاده از منابع آب دریایی روشن نیست و از یک سو می دانیم استفاده از آب دریایی مشکلات جدی دارد در عین حال نیازهایی در کشور داریم که اگر آن را تامین نکنیم جوامع محلی ما کاملا ترک می خورند. در کنار این هیچ اقدام روشنی برای به حداقل رساندن مصرف در مناطق شکل نگرفاه. اگر در یک جایی مصرف به صفر رسیده چون دیگر آبی وجود نداشته، یعنی کشاورز یا صنعت گر با یک فضای خشک روبرو شده و رفته است؛ برنامه مدونی ایجاد نکردیم. گمان می کنم این سال ها آخرین سال هایی است که می توانیم به شکل سیتماتیک با مسئله روبرو شویم و واقع بینانه با مسئله روبرو شویم.

یک نکته دیگر هم وجود دارد؛ ما در مشهد مسئله آب مرزی داریم، در سیستان آب مرزی داریم ولی همین بالا دست بودنی که افغانستان نسبت به ما در شرق دارد، ما نسبت به عراق در غرب داریم. نگاه ما باید متواضع باشد؛ اگر معتقدیم اثرات محیط زیست همه جانبه است، فراگیر است و مرز نمی شناسد باید حواسمان به نوع تصمیم گیری هایمان در شرق و غرب باشد. تازه این مناطق را اگر از کشور حذف کنیم باز بخش زیادی از مسئله حل نمی شود، عمده مناطق کشور متاثر از سیاست کلان برنامه ریزی آب در داخل کشور است. باید حواسمان باشد پشت داستان آب های مرزی قرار نگیریم و کل مسئله را فراموش نکنیم.

از ابتدای دوران دولت آقای روحانی در داخل و خارج کشور بحثی مطرح شد به نام شکستن سدها، این طرح چه تاثیری دارد؟

ناصری: ما از این طرح فقط در ورودی شمالغرب تاثیر می بینیم، در گرد و خاک اما تاثیر می بینیم. در مورد شکستن سدها در داخل کشور هم حقیقتا باید منصف باشیم. اینکه تمام مشکلات را تقصیر توسعه سد ها بدانیم برخورد منصفانه ای نیست. اتفاقا من مستندی را دیدم که در خصوص منابع آب ایران بود، در آن مستند آدرس غلطی داده می شود. اگر همه چیز را بخواهیم بندازیم تقصیر سدها کار اشتباهی است. مثلا در گتوند سیلی که سد مهار کرد تقریبا 4 میلیارد متر مکعب آورد داشت و اگر این سیل در دشت خوزستان پخش می شد از همان محل تا دریا هرچه که بود را با خود می برد. این وسعت بسیار عظیم است، آب قابل برنامه ریزی کشور 87 میلیارد متر مکعب است. یعنی اگر بخواهیم همه مشکلات در خصوص توسعه وجود دارد را به یک سری گزینه های محدود کنیم و از روش های غلط خود در گذشته غافل بشویم، به مسئله بی انصافی کرده ایم. بعضی سد ها لازم و مورد نیاز هستند.

لیاقتی: من حرف های آقای ناصری را قبول دارم که موقع بررسی توسعه، سپید و سیاه نباید ببینیم. اما یک نکته از حرف های ایشان درباره کشاورزی است، اما این بحث طولانی است که چرا ما به کشاورزی سالم و اهمیت غذایی و خودکفایی غذایی نیاز داریم. من به کسانی که می گویند در زمینه غذا واردات انجام دهیم انتقادهایی دارد، در مورد سد باید همه چیز کاملا بررسی شود. اما یک واقعیت هم باید دید؛ علاوه بر دنیا ما هم در مسیر توسعه نامتوازن پا گذاشته ایم. همچنین باید به بحث تکنولوژی های جدید هم دقت زیادی کنیم و الگو های مصرف سنتی مثلا: قنات. ما با نابودی قنات ها ضرر زیادی به منابع آبی شهر خود زدیم، مثلا شهر تهران که شهر قنات ها بوده. در مورد مسئله قنات دنیا الان درحال کار کردن روی آن است. ما بسیاری از سنت های قدیمی خود را نابود کردیم. درحالی که با تکنولوژی جدید جایگزینی برای آنها نداریم.

در مورد سد ها در اطراف تهران چطور ؟

ناصری: برخی از دوستان می گویند اگر سدها در تهران ساخته نمی شد تمرکز جمعیت اتفاق نمی افتاد. اتفاقا تمرکز جمعیت رخ داده و سپس سد ساخته شده است. من مدافع سد نیستم اما هر موردی را در یک زنجیره علت معلولی باید نگاه کنیم. ما هیچ ترسی نباید داشته باشیم که بگوییم، برنامه ریزی کلان توسعه در ایران اشتباه بوده است، ما مسیر غلطی را رفته ایم. در راستای این مسیر غلط تامین زیر ساخت کرده ایم، پول هزینه کرده ایم حال سد هم از این جنس است. پس نمی توان بگوییم همه سد ها را باید از بین ببریم.

علت مسئله ریزگردها چه بود؟

لیاقتی: نمی توانیم بگوییم مسئله خشک شدن تالاب ها تاثیری در گرد و غبار نداشته است. ببینید به فرمایش استاد ما دکتر مخدوم مسئله بلند شدن ریزگرد ها از صحرای عربستان و از مناطق شمال آفریقا به روی ایران بوده است اما جنگل های زاگرس هم حداقل دو سوم بیشتر بودند، جنگل های زاگرس این گرد و غبار را می گرفتند، درست است این مطلب وجود دارد اما خشک شدن عظیم تالاب ها توسط صدام حسین و علاوه بر آن کارهایی که ما انجام دادیم مثل تالاب هورالعظیم و ... تاثیر داشته اند.

و سوال آخر این که ما چقدر باید این تغییرات را جدی بگیریم ؟

ناصری: اوضاع خیلی وخیم است، وظیفه من این نیست که گزارش خوشبینانه صادر کنم چون وقتی بدبینانه آن صادر شد می گویند چرا این را گفتی. بدبینانه این موضوع این است که در بعضی از حوزه‌ها بیش از 60 درصد منابع آب را از دست می دهیم، ما در بخش کشاورزی خسارت هایی را خواهیم دید که 12 و 13 هزار میلیارد تومان است. ما شرایطی را خواهیم داشت که بیماری هایی که آن ها ریشه کن کردیم باز می گردند و طبیعتا وقتی بیماری بر گردد، اوج می گیرد و مهار کردن آن راحت نیست. واقعیت این است که اگر شرایط بحرانی تر شود کشورهای صادر کننده نفت مجبور می شوند در سناریو انتشار گاز های گلخانه ای بازبینی های جدی انجام دهند و این بازبینی ها تاثیر جدی بر روی رفاه عمومی می گذارند. یک مشکلی در ایران وجود دارد که آن توهم فراوانی است؛ عادت کردیم بگوییم آب زیاد داریم و... ولی اینگونه نیست، کشور ما از لحاظ منابع در دنیا کشور متوسطی است. من یادم است وقتی آقای زنگنه وزارت نفت را تحویل دادند یک سال بعد مصاحبه ای کردند با مجله ای، اعلام کردند ما اگر بخواهیم به موقعیتی که اوپک برای ما در نظر گرفته 80 میلیارد دلار سرمایه گذاری فوری نیاز داریم.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۵
پیمان صاحبی


 

آلودگی هوا چه بر سر کودکان می آورد؟

افزایش روز افزون زندگی ماشینی و رشد قارچ گونه شهرک های صنعتی این بار آلودگی مخرب سربی را برای خون و استخوان کودکان به همراه آورده است .

به گزارش سلامت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران ، آلودگی هوا و آثار زیان بار آن به سلامتی مهمترین موضوع مورد بحث در تریبون های داغ سراسر جهان می باشد که در این بین اپیدمی بیماریهای نوظهور و البته غیر واگیر بیش از پیش معضل هوای آلوده را پر رنگ تر کرده است.

البته با توجه به آثار مستقیم آلودگی هوا در بروز بیماریهای شایع پوستی ، ریوی، قلبی و نظایر آن، شاید توجه به احتمال افزایش برخی بیماریهای نادر همچون اختلالات اسکلتی در کودکان باید جدی تر گرفته شود.

هوای سیاهی که به کودکان نیز رحم نمی کند
شیرین زمانی متخصص ارتوپدی و فلوشیپ ارتوپدی اطفال با اشاره به نحوه تاثیر آلودگی هوای شهرهای صنعتی همچون تهران و اصفهان و سایر آنها در بروز مشکلات اسکلتی در کودکان گفت: درحقیقت نوعی از بیماری و اختلال استخوانی نادر وجود دارد که در نتیجه افزایش میزان سرب خون ناشی از قرارگیری طولانی در معرض هوای آلوده حاوی ذرات ریز معلق آن هم بیشتر در کودکان و نوجوانان بروز می کند.

مشکلات گوارشی ناشی از آلودگی هوا جدی است
وی با تاکید بر اینکه بیماری اختلال اسکلتی کودکان در 80 درصد از موارد بعد از مشکلات عصبی، مغزی و البته ناراحتی های گوارشی ناشی از هوای آلوده تشخیص داده می شود، تصریح کرد : این آلودگی منجر به افزایش چشمگیر مقادیر سرب درخون کودکان که در مواقع حاد و مزمن آن تبدیل به بیماری های پیشرونده استخوانی در آنها می شود.

فلوشیپ ارتوپدی اطفال همچنین با بیان اینکه عارضه استخوانی ناشی از هوای آلوده در صورت تشخیص به موقع قابل درمان است، افزود: البته در بیشتر موارد این بیماری با انواع تومورهای بدخیم استخوانی و حتی مشکلات گوارشی اشتباه گرفته می شود و تنها در صورت آگاهی والدین و پزشک معالج ، آزمایش غلظت سرب خون به عنوان مهمترین پاسخ ناراحتی های جسمی کودک ، گره گشای علت بیماری او است.

زمانی هشدار داد : ماندن کودکان در منزل در زمان اوج آلودگی هوا بسیار حائز اهمیت است زیرا این روش مانع از افزایش غلظت سرب خون در آنها میشود البته نمی توان گفت که تنفس به خودی خود سرب را افزایش می دهد اما موثر است.

وی در ادامه گفت: مصرف غذاهای آلوده، فست فود ها و علی الخصوص غذای کنسروی بیش آلودگی هوا شانس ابتلای کودکان را به بیماری اختلال استخوانی افزایش می دهد.

آلودگی هوا منجر به کاهش مستقیم ویتامین D نمی شود
وی همچنین در خصوص ارتباط مستقیم هوای آلوده در کاهش سطح ویتامین D ادامه داد : اینکه آلودگی هوا مستقیما منجر به بروز راشیتیسم در کودکان می شود صحیح نیست اما زندگی ماشینی و افزایش میل به مصرف فست فود ها می تواند بواسطه کاهش چشمگیر ارزش غذای مواد خوراکی مانع از جذب و یا تامین ویتامین D مورد نظر بدن و درنتیجه کاهش مقاومت استخوانها شود.

آلودگی هوا شوخی بردار نیست
رضا پایداری معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی ایران با اشاره به اینکه 3 گروه در تیر راس خطرات آلودگی هوا قرار دارند تاکید کرد : سالمندان ، کودکان زیر 4 سال و علی الخصوص بیماران قلبی اعضای این مثلث هستند که مجاورت در هوای آلوده و مملو از ذرات ریز معلق به طور جدی جانشان را نشانه می گیرد.

وی اظهار داشت: آلودگی هوا با تحت تاثیر قرار دادن میزان غلظت و گردش خون بویژه در گروه های پرخطر ، می تواند به راحتی فرد را راهی مراکز درمانی کند موضوعی که به علت ضعف ایمنی بدن در مثلث سالمندان، بیماران قلبی و کودکان عواقب جبران ناپذیری را نیز باخود به همراه می آورد.

بسیاری از افراد به تصور استفاده از انواع ماسک های متداول و در دسترس در داروخانه ها، حصاری برای جلوگیری از ورود آلاینده ها به شاهراه های تنفسی می کشند، درحالیکه آلودگی که تا خون و استخوان می رسد با ماسکی ساده و معمولی راه خود را از دستگاه تنفسی به اطراف کج نمی کند، پس ممانعت از قرار گیری در معرض هوای سیاه بهترین راهکار است.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۳
پیمان صاحبی


 

 

روزنامه ایران نوشت: اینجا در پارک ملی دریاچه ارومیه جایی که تا کمتر از 20 سال قبل بزرگترین زیستگاه تالابی ایران و مهم‌ترین محل جوجه‌آوری بیش از 700 هزار پرنده از 240 گونه مقیم یا مهاجر بود، حالا دیگر کمتر نشانی از حیات باقی مانده است.

 

نه آب است و نه پرنده! تا چشم کار می‌کند شوره زارها همه جا را فرا گرفته‌اند. برای رسیدن به آب باید کیلومترها راه بروی تا به پیکره آبی و کم عمق دریاچه برسی. دریاچه‌ای که تا همین چند سال پیش به دلیل حضور آرتمیاهای معروفش به نگین سرخ آذربایجان شهرت یافته بود. اگرچه در سال‌جاری با ورود مقدار اندکی آب باز هم سرخ شده اما این سرخی نه به دلیل تجدید حیات آرتمیاها بلکه به دلیل تکثیر باکتری‌ها و فیتوپلانکتون‌هایی است که فقط در آب شور امکان زیستن دارند. چرا که وجود 340 گرم نمک در هر لیتر آب و ایجاد حالت فوق اشباع، همچنان بزرگترین مانع زادآوری آرتمیاها محسوب می‌شود.

اثرات ویرانگر خشکیدگی دریاچه نیز اکنون چندسالی است که سایه خود را بر سراسر حوضه آبریز گسترانده است. دمای هوا به طور میانگین دو درجه سانتیگراد و میزان تشعشعات ماورای بنفش نیز به دلیل خشکیدگی دریاچه تا 5/2 برابر افزایش یافته تا ریسک ابتلا به سرطان پوست در ساکنان منطقه دوچندان شود. بر اساس اظهارات مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی نیز بیش از 80 درصد فعالیت‌های زنبورداری در شرق دریاچه به دلیل ریزگردهای نمکی متوقف شده و تولید محصولات کشاورزی 30 درصد کاهش یافته است. یافته‌های ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز در سه روستای مورد مطالعه در حاشیه دریاچه حاکی از این است که از 88 دانش‌آموز این روستاها 30 نفر مبتلا به آسم شده و 3 نفر تا 80 درصد ریه خود را از دست داده‌اند.
در چنین شرایطی که ضرورت نجات بخشی دریاچه بیش از پیش احساس می‌شود و در حالی که همین اندک آب راه یافته به دریاچه موجی از خوشحالی را بین مردم و برخی مسئولان ایجاد کرده، گزارش خبرنگار «ایران» از ارومیه حاکی است با‌وجود همه تلاش‌های صورت گرفته برای تأمین بخش کوچکی از حقابه دریاچه، توسعه باغ‌ها و اراضی زیر کشت در پیرامون دریاچه همچنان ادامه دارد. این واقعیت تلخ، این پیام را منتقل می‌کند که گویی «اعتقادی راسخ و عزمی جدی هنوز هم برای احیای دریاچه ارومیه بین مردم و مسئولان اجرایی وجود ندارد.»
مسعود تجریشی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف و مدیر برنامه‌ریزی ستاد احیای دریاچه ارومیه در گفت‌و‌گو با «ایران» با اعلام این مطلب می‌گوید: «با اقداماتی که برای اتصال سیمینه رود و زرینه رود در سال گذشته صورت گرفت آبی که پیش از این به دلیل حجم بالای رسوبات و شیب منفی به دریاچه نمی‌رسید با ایجاد یک کانال به طول 35 کیلومتر به دریاچه سرازیر شد و 14 رودخانه نیز لایروبی شدند در نتیجه حدود 600 میلیون مترمکعب آب مازاد از این طریق برای دریاچه تأمین شد، حدود 440 میلیون مترمکعب هم حقابه دریاچه از سد حسنلو و بوکان رهاسازی شد و همین امر باعث شد تا تراز دریاچه امسال حدود 54 سانتیمتر افزایش یابد اما متأسفانه در یکسال گذشته شاهد توسعه سطح زیر کشت و باغ‌ها در برخی مناطق پیرامونی دریاچه هم بودیم که اگر ادامه یابد دیگر نمی‌توان به احیای دریاچه طبق برنامه زمان‌بندی شده 10 ساله امیدوار باشیم.» این مقام مسئول افزود: «قرار بود در سه سال نخست طرح احیا با اقدامات سازه‌ای اجازه ندهیم وضعیت دریاچه بدتر شده و در واقع اوضاع را باید تثبیت می‌کردیم که موفق هم شدیم اما حرکت بعدی برای سال‌های آتی سخت‌تر است چرا که باید میزان مصرف آب در بخش کشاورزی با تدابیری که اتخاذ شده مثلاً اصلاح الگوی کشت، جلوگیری از توسعه اراضی زیر کشت و آبیاری تحت فشار و قطره‌ای کاهش یابد که اگر مشارکت همگانی و هماهنگی بین دستگاهی بویژه بین وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی محقق نشود نمی‌توانیم به اهداف‌مان دست یابیم.» او افزود: «مصرف آب باید هر ساله در حوضه ارومیه 8 درصد کاهش یابد که تاکنون حدود 16 درصد کاهش دادیم اما نمی‌شود که ما میزان تلفات آب را در یک جا کم کنیم و بعد در حالی که تلاش می‌کنیم این آب را به دریاچه برسانیم زمین‌های جدیدی با پشتوانه همین آبی که صرفه‌جویی شده زیر کشت برود.»
فقط 35 درصد اعتبارات ارومیه تخصیص یافت
در همین حال رحمان وهابزاده، مدیرکل منابع طبیعی استان آذربایجان غربی نیز از روند کاهشی تخصیص اعتبارات احیای دریاچه گلایه می‌کند و می‌گوید: «متأسفانه در سال‌های گذشته بی‌توجهی و سوءمدیریت در منابع آب و خاک، بهره برداری‌های غیر اصولی، توسعه نامتعارف باغ‌ها و اراضی کشاورزی، توسعه چاه‌های غیر مجاز، تغییر اقلیم و کاهش بارندگی همه دست به دست هم داد تا دریاچه به این روز گرفتار شود و در حال حاضر نیز با وجود اقدامات مثبتی که توسط دولت و ستاد احیا انجام شده اما تخصیص نیافتن بموقع اعتبارات و کمبود تجهیزات و نیروی انسانی مهم‌ترین تنگناهای ما برای کاهش خطرات بیابانزایی و مقابله با شن‌های روان در منطقه محسوب می‌شود.» چرا که در حال حاضر بیش از 300 هزار هکتار از پهنه آبی دریاچه به شوره زار تبدیل شده و حدود 300 هزار هکتار از اراضی پیرامونی هم به بیابان تبدیل شده که حدود 26 هزار هکتار آن را شن‌های روان تشکیل می‌دهد. مدیر دفتر برنامه‌ریزی ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز می‌گوید: «در سال 94 فقط حدود 35 درصد از اعتبارات احیای دریاچه تخصیص یافت که اگر تخصیص‌ها به همین شکل ادامه یابد از برنامه عقب می‌افتیم.
تجریشی می‌گوید: ما انتظار داریم با توجه به افزایش دو درجه‌ای دما در ارومیه امسال حداقل 70 درصد آب دریاچه یعنی 80 سانتی متر از سطح آب تبخیر شود بنابراین تأمین حقابه دریاچه باید با کاهش مصرف در بخش کشاورزی به طور جدی دنبال شود. او تأکید می‌کند: وزارت جهاد باید سیستم کنترلی قوی تری اعمال کند و اجازه توسعه اراضی کشاورزی را ندهد و طبیعتاً اگر سازمان آب منطقه‌ای هم آب این اراضی را تأمین نکند دیگر کشت غیر مجاز هم اتفاق نمی‌افتد. فرمانداران و مسئولان محلی نیز باید جدی‌تر عمل کنند و به ضرورت احیای دریاچه اعتقاد داشته باشند. به عبارت دیگر مردم و مسئولان به این باور برسند که چاره‌ای جز احیای دریاچه ندارند وگرنه کشاورزی و زندگی در این منطقه در سال‌های پیش رو با مخاطرات جدی تری مواجه خواهد شد، البته مردم تا حدودی به این باور رسیده‌اند اما هماهنگی بین دستگاه‌ها ضعیف است و انگار هنوز اعتقادی به این مهم ندارند که آب باید به دریاچه برسد وگرنه وقتی در جنوب دریاچه دوباره نهال‌های جدید کاشته می‌شد باید برخورد جدی با متخلفان صورت می‌گرفت. ما هم در ستاد احیا مرتباً ماهانه گزارش می‌دهیم اما در سطح شهرستان‌ها کمتر به این موارد توجه می‌شود.»
سطح آب در دریاچه ارومیه هر روز بیش از قبل کاهش می‌یابد و تا پایان مهر ماه نیز بخش اعظم آب موجود تبخیر می‌شود. به عبارت دیگر این امیدهاست که کمرنگ می‌شود اگر میزان مصرف آب کاهش نیابد و سطح زیر کشت همچنان افزایش یابد. تجریشی می‌گوید: احیای دریاچه ارومیه در سه چهار سال امکان پذیر نیست. مصرف آب باید کاهش یابد. از یکصد هزار چاه حفر شده در حوضه حداقل بیش از 50 هزار حلقه آن که غیر مجاز است باید بسته شود اما اولویت ما بیشتر روی کنترل آب‌های سطحی است چون شناسایی و پلمب چاه‌های غیرمجاز مسلماً با مشکلات بیشتری مواجه است با این حال وزارت نیرو با همکاری دستگاه قضایی و نیروی انتظامی در تلاش است که جلوی حفر چاه‌های جدید را بگیرد. و باز هم متذکر می‌شوم اگر دستگاه‌ها هماهنگ نباشند و مردم مشارکت نکنند این اقدامات و صرف هزینه‌های هنگفت جواب نمی‌دهد.

منبع:ایرن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۱
پیمان صاحبی


خبرگزاری مستقل محیط زیست: جمعی از استادان و پژوهشگران علوم محیط‌زیستی و زمین و آب و منابع طبیعی کشور در نامه‌ای سرگشاده که به دفتر مقام معظم رهبری، ریاست جمهوری اسلامی ایران، ریاست و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ریاست قوه قضائیه، ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور، وزیر نیرو، ریاست سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری و ریاست سازمان بازرسی کل کشور رسیده است مخالفت خود را با طرح انتقال آب دریای مازندران به سمنان اعلام کردند.

نویسندگان این نامه اعلام کردند: بدین‌وسیله جمعی از استادان و پژوهشگران علوم محیط‌زیستی و زمین و آب و منابع طبیعی کشور در اعلامیه‌ای مشترک مخالفت خود را با طرح وزارت نیرو برای انتقال و شیرین‌سازی آب دریای مازندران به استان سمنان که هم فاقد توجیه اقتصادی است و هم فاقد ارزیابی جامع تخصصی و محیط‌زیستی است را اعلام می‌دارند.

این چهره‌های دانشگاه تأکید کردند اجرای این طرح مستلزم دست‌اندازی و ویرانی غیرقابل‌بازگشت به باارزش‌ترین اکوسیستم‌های آسیب‌پذیر و حساس کشور دربرگیرنده دریای مازندران، جنگل‌های هیرکانی، استپ‌های کوهپایه‌ای، کوهستانی و آلپی البرز هست. نابودی این زیست‌بوم‌ها که نقش مهمی در پایداری سرزمین کهن و باستانی ایران دارند نه‌تنها برخلاف انواع تعهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی است، بلکه زیر پا گذاشتن اصل مترقی ۵۰ قانون اساسی است که جمهوری اسلامی ایران را برای تداوم حیات اجتماعی نسل امروز و فردا از چنین فعالیت‌های مخربی منع می‌کند هست.

نویسندگان این نامه نوشتند: امروز بر همگی دانشمندان دنیا تأثیرات ویرانگر طرح‌های بدون کارشناسی و غیرمسوولانه‌ که بیشتر با تصمیم‌های یک‌سویه به اجرا درآمده است و نتیجه‌ای جز فشار بیشتر بر کره زمین و افزایش گازهای گلخانه‌ای و برهم خوردن تعادل زیستی و اقلیمی نداشته، کاملاً آشکارشده است. عقل و تدبیر جهانی، طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای حتی اگر با صرف انرژی همراه نباشد را بسیار خطرناک می‌داند و کمتر ارزیابی محیط‌زیستی آن‌ها را تأیید می‌کند، چه رسد که چنین طرحی همراه با فشار بر دریای مازندران که از انواع مشکلات زیستی، به‌خصوص کاهش شدید سطح آب و آلودگی‌های بسیار رنج می‌برد و جنگل‌های هیرکانی که باقیمانده جنگل‌های دوران سوم زمین‌شناسی است و مساحت آن‌ها در همین چند دهه به نصف کاهش‌یافته است و اکوسیستم البرز که ازجمله نقاط بی‌نظیر و داغ تنوع زیستی دنیا است و بقای آن تضمین‌کننده ساکنان داخلی فلات ایران است، با مصرف بسیار بالای انرژی برای شیرین کردن آب و انتقال آن از ۲۸ متر پایین‌تر از سطح دریا به ارتفاع ۲۳۰۰ متری همراه باشد.

این چهره‌های دانشگاهی تأکید کرند: ما امضاکنندگان زیر، در راستای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که هرگونه ناپایداری در سرزمین ایران را تهدیدی جدی بر امنیت و بقای مردمان آن می‌داند، ادامه حیف‌ومیل منابع محدود مالی کشور در اجرای سازه‌هایی که با ایجاد ردپای زیست‌بومی ما را در مقابل دشمنان آسیب‌پذیرتر می‌کند، نگرانی و تأسف عمیق خود را از ادامه طرح‌های خطرناک انتقال آب بین‌حوضه‌ای و سدسازی‌های لگام‌گسیخته و تشدید و ادامه آلودگی دریاها و رودخانه‌ها و تالاب‌ها اعلام می‌داریم. ما از دولت محترم و همه مسوولان، خواهان تدبیر و اجرای سیاست‌های دوراندیشانه پایدار و جلوگیری از سیاست‌های عجولانه ناپایدار هستیم. اصرار بر ادامه پروژه‌هایی مانند انتقال آب دریای مازندران به سمنان، انتقال آب خلیج پارس به کویر مرکزی، انتقال آب بهشت‌آباد و ادامه آبگیری و ساخت سدهایی مانند داریان، شفارود و تونل انتقال آب بیرگان، نه‌تنها امنیت کشور را تهدید می‌کند بلکه با از بین بردن میراث طبیعی و فرهنگی بر دامنه مشکلات تخریب زیست‌بوم، مانند گسترش ریزگردها، فرونشست زمین و انقراض گونه‌ها می‌افزاید. خشک شدن دریاچه ارومیه، زاینده‌رود، کارون و صدها تالاب و دریاچه و قنات و افزایش شدید مصرف آب و گسترش شهرهای آلوده و ناپایدار، حاصل اجرای طرح‌های با اطلاعات نادرست و ارزیابی اثرات محیط‌زیستی نادرست است که به دولت و ملت ایران تحمیل می‌شود.

دکتر مجید مخدوم استاد محیط‌زیست دانشگاه تهران، دکتر نصرت‌الله صفائیان استاد اکولوژی دانشگاه مازندران، دکتر مریم شکری استاد گیاهشناسی دانشگاه مازندران، دکتر عزت‌الله رئیسی اردکانی استاد آبشناسی دانشگاه شیراز، دکتر حسین صدقی استاد و مدیر گروه تخصصی علوم و مهندسی آب دانشگاه آزاد، دکتر اسماعیل کهرم استاد اکولوژی دانشگاه علامه طباطبائی، دکتر محمدتقی فرور استاد اکولوژی انسانی دانشگاه جورج واشنگتن و رئیس کنسرسیوم جهانی قرقهای بومی، دکتر محمود رائینی مدیر گروه مهندسی آب دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی مازندران، استاد عبدالحسین وهابزاده مدرس دانشگاه و مترجم و پژوهشگر علوم محیطزیستی، دکتر خدیجه کاترین رضوی مدیرعامل مؤسسه سنستا و همکار نهادهای سازمان ملل در کشاورزی پایدار، دکتر حمید طراوتی مترجم و پژوهشگر آثار محیط‌زیستی، مهندس محمد گشتاسب زاده پژوهشگر بهداشت و بیماری ماهیان دریای مازندران، دکتر حسین آخانی استاد دانشگاه تهران، مهندس فاطمه ظفرنژاد پژوهشگر آب و توسعه پایدار، دکتر مرتضی شریفی مدرس دانشگاه و عضو شورای عالی جنگلها، دکتر سروش مدبری استادیار دانشگاه تهران و رئیس انجمن زمین‌شناسی ایران، دکتر ناصر کرمی دانشیار اقلیم‌شناسی دانشگاه برگن نروژ، دکتر سید مختار هاشمی استاد مدعو دانشگاه کردستان، دکتر کریم ثابت رفتار استادیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گیلان، مهندس محمد درویش عضو هیئت‌علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، دکتر ساناز صنایع گلدوز مدرس دانشگاه و رئیس انجمن ارزیابی محیطزیست ایران، دکتر میرمهرداد میرسنجری استادیار محیطزیست دانشگاه ملایر، دکتر مهدی کلاهی پژوهشگر اجتماعی-محیط زیستی منابع طبیعی، دکتر مهدی پژوهش استادیار دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین دانشگاه شهرکرد، دکتر مجید لطفعلیان مدیر گروه جنگلداری دانشکده منابع طبیعی ساری، دکتر هادی کیادلیری استادیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس انجمن علمی جنگلبانی، دکتر طاهر صبوری استادیار ژئومورفولوژی و علوم محیط‌زیست دانشگاه آزاد اسلامی رشت، دکتر اکبر نجفی دانشیار گروه جنگلداری دانشگاه تربیت مدرس، دکتر حمیدرضا دورودیان، استادیار اکولوژی کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان، دکتر بهروز قرنی آرانی استادیار جغرافیا دانشگاه پیام نور اردستان، دکتر حبیب جباری مدرس جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تهران، دکتر شهروز فروتن کیا پژوهشگر و مدرس جامعه‌شناسی محیط‌زیست دانشگاه علمی‌کاربردی اندیمشک، الهام هومین‌فر پژوهشگر حوزه اجتماعی، محیط زیست و بلایایی طبیعی، محمد حیدری پیشکسوت و پژوهشگر روزنامه‌نگاری، مژگان جمشیدی روزنامه‌نگار و پژوهشگر محیط‌زیست و آمایش سرزمین، غلامعلی کشانی مترجم و مؤلف کتب اقتصادی سیاسی و اجتماعی، دکتر فاطمه پاسبان استادیار مؤسسه پژوهشی اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی، دکتر گیتی خزاعی پژوهشگر جامعه شناسی محیط‌زیست دفتر مطالعات تغییر اقلیم دانشگاه تهران، دکتر کیانوش قلاوند پژوهشگر و نویسنده کتاب‌های کشاورزی و اخلاقیات زیست‌محیطی مرکز مطالعات کشمیر، دکتر مینا استقامت پژوهشگر محیط‌زیست و دکتر نیّره توکلی پژووهشگر مترجم و مدرس دانشگاه و مدیر گروه جامعه‌شناسی هنر انجمن جامعه‌شناسی ایران امضاکنندگان این نامه هستند.

استاندار سمنان پیش از این مدعی شده بود: ما جلسات فراوانی با خانم ابتکار و معاونان ایشان و کارشناسانشان داشتیم که سه چهار ایراد اصلی و درست گرفتند اما ما همه آن ایرادها را برطرف کردیم.

محمدرضا خباز گفته بود: انتقال آب از هر نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر در کشور خلاف است مگر اینکه اکل میته باشد. یعنی اینکه همه راه‌ها را رفته باشیم و چاره‌ دیگری نداشته باشیم. مثلاً چاه‌های غیرمجاز همه باید مسدود شود و ما این کار را در استانمان انجام دادیم و تنها استانی که چاه غیرمجاز ندارد استان سمنان است. افزون بر این همه شهرهایمان را یا به شبکه جمع آوری آب مجهز کرده‌ایم یا در شرف تجهیز است. همچنین در رابطه با الگوی کشت تلاش کردیم و داریم الگوی کشت را تغییر می‌دهیم و در خیلی از جاها موفق شده‌ایم که دیگر دنبال کشت محصولات پر آب نباشند. دیگر اینکه برای آبیاری تحت فشار در طول عمر آبیاری تحت فشار ۲۰ هزار هکتار در استان سمنان اجرا شده و ما برای سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ اعتبار ۲۰ هزار هکتار دیگر را گرفته‌ایم و از فروردین تا الان هم ۱۰۰۰ هکتار آن را انجام داده‌ایم.

منتقدان طرح انتقال آب خزر به سمنان معتقدند مطالعات انتقال آب مازندران به سمنان کلی و ناکافی است. این منتقدان می‌گویند بررسی وضعیت منابع آبی استان‌های جنوبی کوه‌های البرز نشان می‌دهد از نظر شرایط تنش منابع آبی، استان های خراسان رضوی، قزوین، تهران و البرز دراولویت بالاتر و بیشتری نسبت به سمنان و زنجان هستند و اگر هم قرار است انتقال آبی انجام بشود بهتر است استان هایی که آب بیشتری نیاز دارند و وضعیت تنش آبی بدتری دارند را در اولویت قرار دهیم.

معاون محیط زیست انسانی سازمان محیط زیست پیشتر در سخنانی گفته بود سازمان حفاظت از محیط زیست اعتقاد دارد که ما نیازی به انتقال آب بین حوضه‌ای نداریم و تنها وقتی آب به درستی استفاده شود و راندمان مصرف چه در بخش شرب و چه در بخش کشاورزی به ۹۰ درصد رسید و باز هم آب نداشتیم، می‌توانیم به سراغ انتقال آب برویم.

سعید متصدی تاکید کرده بود: وقتی بازچرخانی آب نداریم، تصفیه آب و فاضلاب نداریم، ۲۵ تا ۳۰ درصد آب در شبکه‌های توزیع هدر می‌رود و کشاورزی که ۹۰ درصد آب کشور را مصرف می‌کند، تنها ۳۰ تا ۴۰ درصد راندمان آبیاری دارد این گزینه‌ها، گزینه تامین آب هستند و نه انتقال آب. چرا باید آب را با هزینه مترمکعبی ۱۰ هزار تومان منتقل کنیم و بعد ۴۰ درصد آن را هدر دهیم.

 

خبرگزاری مهر - مسعود بربر

منبع:ایرن
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۴۹
پیمان صاحبی


اقدامات وزارت نیرو درشرایط خشکسالی

ایران درمرز خشکسالی است. در سه چهار‌سال اخیر این جمله را هزاران بار شنیده‌ایم و تنها تصویرمان از خشکسالی زمین‌های ترک خورده یا صف مردم با دبه‌های پلاستیکی جلوی فشاری‌های آب باشد. اما پیامدهای این روند چیزی بسیار فراتر از تصورهای ما است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، از سوی دیگر آمارهای مختلف حاکی از آن است که سالانه حدود ۱۱۰‌میلیارد مترمکعب منابع آب تجدیدشونده در کشور داریم که براساس استانداردهای جهانی، هر کشوری به‌طور مطلوب باید ۴۰‌درصد و در حالت حداکثری ۶۰ تا ۷۰‌درصد از این منابع را مصرف کند، اما در ایران این رقم در حدود ۸۶‌درصد است.

علاوه بر کاهش منابع تجدید پذیر، به گفته حمیدرضا جانبار مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، کاهش منابع با کیفیت آب است. او دراین‌باره گفت: به شدت با کمبود منابع آب باکیفیت مواجه‌ایم و اجرای خطوط طولانی انتقال آب تاییدی بر این موضوع است. امروز به ناچار مجبور به انتقال آب به بخش عمده‌ای از فلات مرکزی کشور هستیم که جمعیت زیادی در آن مناطق زندگی می‌کنند و بر این اساس کمبود منابع آب باکیفیت موضوعی جدی است.

جانباز خاطرنشان کرد: این موضوع نباید موجب نگرانی جامعه شود، زیرا فقط ٦‌درصد مصرف آب کشور در بخش شرب است، اما در هر حال باید آب مورد نیاز مردم را درحد کیفیت شرب تأمین کرد. وی همچنین آلوده شدن منابع آبی در برخی نقاط کشور را دیگر دلیل اجرای پروژه‌های انتقال آب عنوان کرد. در همین راستا مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور؛ اجرای سیاست‌هایی همچون نمک‌زدایی و شیرین‌سازی آب شور، انتقال آب به فلات مرکزی و افزودن بیش از پیش به آب‌های مرزی، از سیاست‌های اصلی وزارت نیرو دانست.


کاهش کیفیت آب با کاهش حجم پشت سدها
به‌هرحال با توجه به وضع آبخوان‌ها و نشست زمین، هرگونه اقدامی درباره وضع خشکسالی و تأمین آب مورد نیاز باید قبل از اجرا به‌طور دقیق مورد بررسی قرار گیرد. درهمین راستا احمد خاتون‌آبادی دانشیاردانشگاه صنعتی اصفهان و فعال محیط‌زیستی به
«شهروند» می‌گوید: قبل از هر اقدام و پروژه‌ای باید سه ارزیابی انجام شود که نخستین آن ارزیابی اثرات زیست‌محیطی است.

این ارزیابی به هر منطقه و ویژگی‌های آن بستگی دارد. در درجه دوم باید از لحاظ اقتصادی ارزیابی شود و پروژه از لحاظ هزینه و فایده مورد بررسی قرار گیرد. ارزیابی سوم نیز تجزیه و تحلیل اخلاقی است یعنی هر پروژه‌ای که انجام می‌دهیم باید از رضایت ذینفعان هر منطقه و حقابه بران قدیمی اطلاع حاصل شود.

او درادامه به کیفیت آب شرب اشاره می‌کند و می‌گوید: در این زمینه هر مورد بادیگری متفاوت است. برای ارزیابی باید دید منشا آب شرب از کجاست. اگر از آب‌های تجمیع شده پشت سد باشد، باید توجه داشت که آب‌های سطحی پشت سدها در کیفیت آب تأثیر دارد.

اگر حجم و ارتفاع آب پایین باشد، طبیعتا کیفیت آب هم کاهش می‌یابد. مشابه این اتفاق در زاینده‌رود افتاد. سد این رودخانه دارای ظرفیت یک‌میلیارد و ٤٤٠‌میلیون مترمکعب آب است درحالی‌که حدود ٣٥٠ تا ٣٧٠‌میلیون مترمکعب آب دارد و بخش قابل توجهی از آن گل‌ولای سد است.

به گفته او در مواردی که آب شرب از سدها تأمین می‌شود باید به میزان بهره‌برداری از آب در ارتفاعات و پروژه‌های انتقال بی‌رویه آب توجه کرد تا سطح آب پشت سد درحد معینی بماند و کیفیت آب قابل قبول باشد. البته نباید میزان بارش را نیز فراموش کرد، هرچند به گفته خاتون‌آبادی در این وضع شرایط اقلیمی‌ تأثیر کمتری دارد. او در ادامه می‌افزاید: اگر آب شرب از آب‌های زیرزمینی تأمین شود، به‌طور طبیعی از طریق چاه‌ها به دست می‌آید بنابراین چاه‌هایی که در کنار مناطق کشاورزی هستند دارای نیترات و مواد سنگین بیشتری هستند.


اجرای طرح نمک‌زدایی به صورت منطقه‌ای
یکی دیگر از مواردی که جانباز نیز به آن اشاره کرده بودپروژه‌های انتقال آب بود. خاتون‌آبادی در این حوزه نیز معتقد است باید بررسی کرد جریان آب از چه مسیری رد می‌شود و میزان ارتفاعات و پستی و بلند‌ی‌ها را کنترل کرد. به‌عنوان مثال آبی که از خلیج‌فارس منتقل می‌شود باید سربالا پمپاژ شود که احتمالا این روند روی قیمت تاثیر خواهد گذاشت. نمک‌زدایی هم جزو راه‌حل‌های وزارت نیرو برای تأمین آب مورد نیاز به شمال می‌رود.

به عقیده خاتون‌آبادی دراین‌باره نیز باید ارزیابی‌های سه‌گانه انجام شود. او دراین‌باره می‌افزاید: نمک‌زدایی اگر برای منطقه‌ای خاص باشد، طرح درستی است اما اگر قرار باشد این آب منتقل شود باید بپرسیم که نمک‌های استحصال شده به کجا می‌رود. چون ممکن است این نمک دوباره وارد دریا و اکو سیستم شود. همین‌طور به چه میزان انرژی برای این کار نیاز است. درهرحال او در پاسخ به سوال «شهروند» درباره بهترین شیوه مدیریت آب می‌گوید: بهترین شیوه مدیریت آب به‌طور غیرمتمرکز است. یعنی هر منطقه‌ای از آب‌های موجود در محدوده خود استفاده کند. به این ترتیب اکوسیستم هر منطقه نیز حفظ می‌شود.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۱
پیمان صاحبی

گرد و غبار و آلودگی هوا موجب افسردگی و مهاجرت مردم می‌شود

 یک جامعه‌شناس گردوغبار و آلودگی هوا را موجب افسردگی و مهاجرت مردم عنوان کرد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل ازایلنا، احمد علیپور جامعه‌شناس در خصوص تاثیر افزایش معضلات تهدیدکننده سلامتی در اجتماع نظیر گرد و غبار و آلودگی هوا اظهار کرد: این عوامل تهدید کننده سلامتی نوعی نگرانی برای مردم ایجاد و امنیت روانی را آنها را تهدید می‌کنند و به همین دلیل در جامعه وقتی این اخبار منفی مطرح می‌شود و راه‌حلی برای آن در کوتاه مدت و بلند مدت وجود ندارد،‌ منفی بودن آن مساله را تشدید می‌کند.

وی افزود: در حال حاضر وقتی اخبار بدی در صداو سیما و مطبوعات در خصوص محیط زیست مطرح می‌شود؛ کل زندگی افراد را زیر سوال می برد.

این جامعه‌شناس گفت: به طور مثال وقتی به شهروندان خوزستان گفته می‌شود؛ گرد و غبار وجود دارد و در کوتاه مدت از بین نمی‌رود، این افراد امیدشان به آینده و دلبستگی آنها به محیطی که با آن بزرگ شده‌اند نیز از بین خواهد رفت و حتی برای رفتن از این منطقه برنامه‌ریزی می‌کنند.

علیپور افزود: وقتی افراد در چنین منطقه‌ای با هوای آلوده حضور داشته باشند، می‌توانند مشکلات محیط زیستی را به تعویق بیاندارند و با آن مقابله کنند، ولی وقتی افراد از آنجا مهاجرت کنند، این مساله وضعیت را تشدید می‌کند و نابودی محیط زیست زودتر اتفاق می‌افتد.

وی با بیان اینکه معضلات سلامتی اجتماع می‌تواند؛ مسایل سیاسی را نیز به دنبال داشته باشد، گفت: در مورد خالی شدن برخی از استان‌های مرزی از سکنه، به دلیل مشکلات محیط زیستی می‌تواند از لحاظ سیاسی و امنیتی عواقبی را برای کشور به دنبال داشته باشد.

علیپور با تاکید بر لزوم استفاده از متخصصان روانشناسی و جامعه‌شناسی در حل معضلات سلامتی اجتماع گفت: مسئولان نباید تصور کنند؛ معضل گرد و غبار تنها به متخصصان هواشناسی و محیط زیست و بیابان‌زدایی مربوط می‌شود و باید یک کارگروه‌هایی اینها رصد کنند و در این کارگروه ها از متخصصان روانشناسی و به ویژه روان شناسی سلامت استفاده شود.

وی در پایان خاطر نشان کرد: کودکان و نوجوانانی که در مناطقی زندگی می‌کنند که به آلودگی هوا یا گرد و غبار دچار است؛ وقتی متوجه می شوند که آلودگی ذرات معلق به طور مثال صد برابر حد مجاز شده است؛ ممکن است به نوعی اختلال استرس دچار شوند.

منبع:سلامت نیوز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۰
پیمان صاحبی