اسماعیل حسام مقدم*: محیط زیست؛ در یک دهه اخیر تبدیل به مساله ای استراتژیک در جهان شده است. اگر که تا قبل از این "محیط" صرفا جایی برای کنش و واکنش های انسان قلمداد می شد و همیشه نیروهای محیطی را در محاسبات نادیده گرفته می شد؛ اما در سالهای اخیر به ناگزیر هر برنامه ریزی کلانی در هر مکانی و با هر موضوعی می باید مساله محیط و پیرامون طرح را مدنظر قرار دهد.
بحران محیطزیست در ایران آتش زیر خاکستری است که قریب به یقین میتوان آن را در زمره مهمترین بحران های ملی در دهه های آینده به حساب آورد. خشک شدن تالاها، تخریب جنگلها، رتبه اول جهان در فرسایش خاک با سالانه دو میلیارد فرسایش و اختصاص دادن 7/7 درصد از کل فرسایش خاک جهان به خود که چهار برابر میزان فرسایش در جهان است، بحران کم آبی، خشکسالی های متعدد و تحمیل هزینه آن بر دولت و نظام اقتصادی، بحران آلودگی هوای شهرهای بزرگ و پیآمدهای اجتماعی و اقتصادی آن، بحران از میان رفتن گونه های گیاهی و جانوری و تهدید ذخیره ژنتیک کشور، که روی هم تنها جزئی از مصائب زیست محیطی در ایران است، جایی برای تردید در بحرانی خواندن وضعیت زیست محیطی کشور باقی نمیگذارد.
مسأله محیط زیست در ایران را باید از هر جهت عمیق و ساختاری بررسی کرد. هم بحرانی که پیش روست عمیق و ساختاری است و هم تأثیراتی ساختاری بر کلان ترین متغیرهای زیست جامعه ایران به جا میگذارد. اگر بحران زیست محیطی به مشکلاتی در تأمین غذا بینجامد، و بحران بدهی های کشاورزان ناشی از خشکسالی منجر به مشکلات مالی برای دولت شود، و نارضایتی ناشی از آلودگی هوا در شهرها سبب افزایش هزینه های بهداشتی و نارضایتی از دولت شود (که همگی به درجاتی رخ داده یا محتملاند) آنگاه بی جا نخواهد بود اگر از تهدید امنیت ملی به واسطه بحران زیست محیطی سخن بگوییم.
برای درک چنین پدیده بزرگ و مهمی باید نگاهی عمیق و ساختاری به مسأله داشت. در جامعهای که بنیانهای اقتصادی آن بر خلق ثروت به شکل مستقیم از منابع طبیعی بنا شده، نابرابری گسترده ای وجود دارد و شرایط جامعه مدنی به گونه ای نیست که دفاع از حقوق زیست محیطی به شکل مؤثری امکانپذیر باشد، و آرایش نهادی سازمانهای متولی امور زیستمحیطی نمیتواند مانعی در برابر تخریب زیست محیطی باشد، زیرساخت مناسبی برای تعهد زیست محیطی ندارد.
با این شرایطی که گفته شد، مساله زیست محیطی در ایران برای سالهای نه چندان دور؛ با مساله امنیتی گره خواهد خورد لذا برای اینکه بتوان مساله را حل کرد باید اخلاق زیست محیطی را در شهروندان بارور و فعال ساخت. باید از تولید شهروندان منفعل در حوزه محیط زیست جلوگیری کرد و شکلی از تعهد و مسئولیت پذیری شهروندی در حوزه محیط زیست را برساخته نمود تا دغدغه هر لحظه یک شهروند ایرانی در کناردیگر دغدغه های روزمره اش؛ دغدغه و تعهد زیست محیطی اش باشد. این همان معنایی هست که "شهروند سبز" با خود به همراه دارد.
شهروند سبز؛ شهروندی هست که چهار حق زیر را برای خود از حقوق مسلم و قانونی قلمداد می کند و همواره آن را از دولت طلب می نماید:
۱. حق مشارکت در تصمیمات زیست محیطی
۲. حق دسترسی آزاد به اطلاعات زیست محیطی
۳. حق آموزش عمومی شهروندان در حوزه زیست محیطی
۴. حق دادخواهی زیست محیطی
در نخستین حق، شهروند سبز این حق را برای خود طلب می کند که در فرآیندهای برنامه ریزی و سیاستگذاری زیست محیطی همواره مورد مشارکت قرار گیرد و از او خواسته شود که نظرات و ایده های خود را به صورت تخصصی و مطالعه شده ارائه نماید.
در دومین حق، شهروند سبز مانند هر شهروند دیگری که باید به اطلاعات کارا و دقیق از همه رخدادهای موجود در سرزمین و کشورش دسترسی داشته باشد، این شهروند سبز نیز به اطلاعات کارآمد و اثربخش در حوزه محیط زیست باید دسترسی داشته باشد. تا از فرآیندهای تصمیم گیری و برنامه ریزی زیست محیطی به طور کامل مطلع شوند.
در سومین حق، دولت موظف هست که این حق شهروندان سبز را مورد توجه قرار دهد که آنان را آموزش دهد و مفاهیم تخصصی زیست محیطی را در سطح عرصه عمومی ترویج و گسترش دهد.
در چهارمین حق هم شهروندان سبز این حق قانونی را دراند که بر طبق اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نسبت به اتفاقات و آسیب های زیست محیطی در منطقه خود دادخواهی کنند و طرح شکایت نمایند.
آنچه که شرایط اخیر توجه به ملاحظات زیست محیطی توسط شهروندان را نشان می دهد؛ این نکته هست که با خیزش آرام شهروندان سبز در سطح کشور و بخصوص در سطح استان بوشهر همراه هستیم و در این زمینه طرح کارگاه های "شهروند سبز" که از طرف حفاظت محیط زیست استان بوشهر زیرمجموعه طرح کلان امید اجتماعی در سال گذشته (1394) برنامه ریزی و اجرا گردید، امکان رشد و گسترش ابعاد مفهوم شهروند سبز را در کل شهرهای استان بوشهر مهیا آورد.
این کارگاه های شهروند سبز توانسته اند ظرفیت ها و پتانسیل های زیست محیطی شهروندان هر شهر از 37 شهر استان بوشهر را بالفعل نمایند و امکان تاسیس حداقل یک انجمن زیست محیطی را در هر شهر فراهم بسازند. این اتفاق می تواند در خود ظرفیتی مدنی و اجتماعی برای افزایش سرمایه فرهنگی-اجتماعی در بین شهروندان استان شکل بدهد و این امید را در بین شهروندان و سیاستگذاران زیست محیطی استان بارور نماید که همه شهروندان سبز به نوعی خودشان یک سازمان حفاظت محیط زیست هستند. (قابل ذکر هست که شعار فاز اول کارگاه های شهروند سبز از طرف مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر-دکترحسین دلشب- این عبارت بود که: هر شهروندسبز یک سازمان حفاظت محیط زیست است.)
* کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و صاحب امتیاز و مدیرمسئول وبسایت هامون ایران